Ahmad6644

Members
  • تعداد محتوا

    1,014
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

پست ها ارسال شده توسط Ahmad6644


  1. آقايون لطفا يكم عقلاني باشن ، يعني ما 45 واحد آتش‌بار كاتيوشا نداريم ؟ اين 45 تا خدوشون 10000 موشك مي‌تونه شليك كنه ، يعني ما 1000 تا گلوله توپ و موشك شهاب 1و2و3 زلزال 1و2 نازعات ، فاتح و ... نداريم ؟ شليك 11000 گلوله توپ و موشك در دقيقه‌ي اول به سمت متجاوزان كاز شاقي نيست كه اين همه دارين در موردش بحث مي‌كنيد و گاها از ناممكن بودنش حرف مي‌زنيد

  2. در مورد حمايت از تجزيه‌طلبي نمي‌شه به همين راحتي تصميم گرفت و چشم و گوش بسته و فقط به خاطر 10 دوازده‌تا هواپيما منافع درازمدتمون رو فنا كرد ، بايد در اين زمينه سياسيون و دولتمردان بنشينن و در اين زمينه تمامي عوارضي رو كه ممكنه بعد از اين قضيه متوجه كشور مي‌شه رو بررسي كنن

  3. شما هواپيماهايي رو قرار دادين كه اصلا امتحان خودشون رو پس ندادن و نمي‌شه در موردشون به طور 100% نظر و تاحالا قابليت‌هاشون فقط روي كاغذ بوده نه بيشتر ، پس نمي‌شه در اين زمينه راي‌گيري كرد موفق باشيد

  4. چقدر جالب !!! پس آمريكا و اسرائيل منتظرن كه اگه S-300 تحويل ايران بشه ، اون وقت دست به كار بشن تا براي از كار انداختن S-300 تحقيقاتشون رو شروع كنن ( ياد صحنه‌ي آماده شدن دوندگان قبل از شروع مسابقه افتادم ) icon_cheesygrin

  5. فرمانده سپاه گفته اين يه طرح ابتكاريه كه تا حالا براي دفاع از اين تكنولوژي استفاده نشده اونوقت شما مياي پست مي‌زني كه موشك ياخونته ؟ همه دنيا دارن از موشك براي دفاع استفاده مي‌كنن آيا اين طرح ابتكاري محصوب مي‌شه ؟ icon_cheesygrin

  6. من با اين جور خريد مخالفم به اين دليل كه ما هنوز تكنولوژي تعمير و اورهالش رو نداريم ، در صورتي مي‌شه روي اين جور خريد‌ها حساب باز كرد كه مثلا در ازاي 40 فروند حداقل 20 فروندش رو در داخل مونتاژ كنيم وگرنه همون سنوشت هند منتظر ماست كه سوخو 30 مي‌خره اما لاستيك بهش نمي‌دن و هواپيماهاي چند ميليون دلاريشون روزمين سماق بايد بمكن و منتظر لاستيك باشن در مورد F-7 صحبت شد ، بايد بگم اين هواپيما قرار نيست كاري بكنه چون فقط براي آموزش ازش استفاده مي‌شه و به نظر من براي آموزش يه هواپيماي ايده‌آل و خوبه درسته كه قديمي شده اما اگه بخوايم يه هواپيماي خوب براي آموزش داشته باشيم به نظر من F-7 يكي از گزينه‌هاست كه با كمترين امكانات قابل نگهداري و هزينه بسيار پاييني براي عملياتي نگه‌هداشتنش لازمه . در مورد عدم خريد ميگ 29 هم بايد گفت كه طبق گفته‌ي فرمانده نيروي هوايي ، متخصصين اين نيرو موفق يه كشف ضعف بسيار بزرگي در اين جنگنده شدن كه مي‌شه به راحتي اون ساقط كرد به همين خاطر ديگه تقاضاي خريد ميگ 29 رو نكردن وگرنه باز هم طبق گفته‌هاي خودشون ايران قصد خريد تعداد بيشتري ميگ 29 داشته و به همين دليل كه ذكر شد از تصميمش منصرف شده .

  7. حالا تو اين عكس ها چرا همه خلاف كارها و دستگير شده ها مانتويي هستن و پليس ها چادري؟! تو مملكتي كه اكثر خانوم ها مانتويي هستن درست نيست همچين فيلم هايي بازي بشه


    دوست عزيز اون فيلم نيست و مانور جشن پايان دوره‌ي دانشكده پليس هست

    در ضمن پليس زن هم فقط براي دستگيري بدحجاب‌ها يا كارهاي اداري يا به قول شما ..... سرخمن نيست ، شايد موارد فوق چند مورد از وظايفشون باشه اما من شخصا از چند نفر از آشنايان در مورد عمليات‌هاي دستگيري و وارد عمل شدن بعد از گروه ضربت شنيدم ، آيا به نظر شما اين منطقي مياد كه اين افراد رو براي چيزي حدود 4 سال بفرستن دانشكده پليس ، كلي براشون خرج كنن و بعد ازشون فقط براي كاراي دفتري استفاده بشه ؟

  8. headshoter2 عزيز ، درسته ، حق با شماست من هم اينا رو قبول دارم اما در كنار اين بايد چند فاكتور ديگه رو هم اضافه كنيد ، به طور مثال از قيمت 140 دلاري سخن گفتيد ، اما اين رو نگفتيد كه ما وقتي نفت رو 140 بديم قيمت واردات هم به همين اندازه افزايش پيدا مي‌كنه و اينكه اگه احيانا نفت دوباره ارزون بشه قيمت واردات كاهش پيدا نمي‌كنه ، اين رو كه مطمئنم همه قبول دارن در مورد معرفي مفسدان اقتصادي هم نمي‌شه گله كرد ، يا حداقل من گله‌اي ندارم چرا ؟ چون ما يه احمدي‌نژاد داريم و چند نفر اطرافش كه ازش حمايت مي‌كنن اما در طرف مقابل هزاران نفر كه پولشون از پارو بالا مي‌ره و براي رسيدن به اهدافشون هر كاري رو انجام مي‌دن ؛ يه روز انبار كردن شكر ، يه روز تايد و مواد شوينده يه روز سيب‌زميني و گوجه فرنگي و يه روز ..... كه به دولت ضربه بزنن كه به دولت فشار بيارن تا مثلا چند نفر مفسد كله گنده رو معرفي نكنه ، خوب به نظر شما راه حل چيه ؟ فقط حرف بزنيم يا وارد عمل بشيم ؟ شما خودت كلات رو قاضي كن . موفق و شاد باشي

  9. از ابتدايي سال 1386 ( اگه درست يادم باشه ) چادر در عمليات‌ها حذف شد و يه جليقه حمل تجهيزات جاش رو گرفت . در ضمن دوستان زن‌هاي پليس در ايران فقط كار دفتري انجام نمي‌دن ، حتي در برخي موارد ( با توجه به نوع عمليات و شرايط ) بعد از گروه‌هاي ضربت وارد عمل مي‌شن و يه جورايي به عنوان پشتيبان عمل مي‌كنن .

  10. دوست عزيز ، اين كل‌كل با آمريكا نيست بلكه دفاع از آرمان‌هاي انقلاب و انساندوستيه ، بله درسته ما تعداد زيادي بيكار و مددجو و ... داريم اما اين دليل نمي‌شه از كليات غافل باشيم ، جهاد و دفاع از حق چيزيه كه شكم گرسنه يا سير نمي‌شناسه و كل جامعه رو شامل مي‌شه ، نمي‌دونم منظور منو متوجه مي‌شيد يا نه ، به مسئله‌ي مبارزه با استكبار و امپرياليست بايد اين رو هم اضافه كنيد كه در زمان كنوني دنياي ما توسط امپرياليست اداره مي‌شه و ما در اين مبارزه تنهائيم و مطئنن بهايي بسيار بيشتر از گرسنگي خواهيم پرداخت اما به گفته امام راحل (ره) : « شكست در نهضتي كه براي خدا باشد نيست » موفق و سربلند باشيد

  11. تصوير مربوط به يه طرح آزمايشي هست كه فكر مي‌كنم توسط وزارت دفاع دنبال مي‌شه ( همون طور كه مشخصه عكس مربوط به زمان وزارت آقاي شمخاني هست ) كه از نتيجه‌ي پروژه اطلاعي در دست نيست ( به علت سري بودن و حسايست موضوع ) اما بايد گفت پهبادي كه با برد 700 يا 1000 معرفي شده همون مهاجر 4 هست كه متاصفانه تصويرش رو پيدا نكردم تا براتون بذارم ، انشا ا... وقتي پيدا كردم اينجا ارسال مي‌كنم

  12. بله داره كم تر مي شود چون مردم ما انقلاب كردند كه وضعشان بهتر شود و زندگي بهتري داشته باشند و براي اين هدف 8 سال هم جنگيدند ولي وضع مملكت بدترو بدتر شد و زندگي سخت تر مردم ما ديگه از جنگ خسته شدند و حتي براي اين كه جنگ ديگري اتفاق نيوفتد اكثرا حاضراند با امريكا صلح كنند . دوست عزيز 30 سال جنگ و جدال كم نيست. icon_cool


    دوست عزيز اشتباه نكن ، مردم واسه شكمشون انقلاب نكردن بخوان واسه پر كردن شكمشون تن به هر ذلتي بدن ، اگه واشه شكم انقلاب كرده بودن مطمئن باش به محض شروع جنگ كشور از هم مي‌پاشيد اين رو مطئن باش ، 30 سال تحريم و 8 سال جنگ خانمانسوز و 20 سال عواقب جنگ چيز كمي نيست ، اگه انقلاب واسه پر كردن شكم بود تا حالا صد بار از بين رفته بود ، اصلا به همين خاطره كه ملت ما تا حالا تونسته در برابر دنيا بايسته و حرف خودش رو بزنه ، به نظر شما اگه اين ملت واشه شكم انقلاب مي‌كردن باز هم اين كار رو مي‌تونستن بكنن ؟

  13. [align=center]جنگ با ایران فاجعه برای آمریکا و اسراییل[/align]

    [align=center]تصویر[/align]

    هر ماجراجويي نظامي عليه ايران زلزله‌اي مواج در منطقه ايجاد مي‌كند، زيرا ايران طرح‌هايي نظامي بسياري براي هدفگيري منافع آمريكا در منطقه دارد.
    به گزارش فارس به نقل از هفته‌نامه فلسطيني المنار، منابع نظامي و اطلاعاتي غربي معتقدند هر كسي كه از آمريكا درباره به كارگيري راه‌هاي نظامي عليه ايران سخن مي‌گويد درك درستي از واقعيت و نقشه خاورميانه ندارد.
    بنا بر اعتقاد اين منابع، هر ماجراجويي نظامي عليه ايران، تهران زلزله‌اي مواج در منطقه ايجاد مي‌كند، زيرا ايران طرح‌هايي نظامي بسياري براي هدفگيري منافع آمريكا در منطقه دارد.
    بنا بر اين گزارش، منابع غربي تاكيد مي‌كنند حقيقت و واقعيت، پس از آغاز اقدام نظامي عليه ايران آشكار خواهد شد.
    اين منابع معتقدند واقعيت، پس از هر حمله‌اي به ايران و با هر سطح و دامنه‌اي كه باشد روشن خواهد شد و در آن هنگام حقيقت با آنچه پيش از حمله بوده است، بسيار متفاوت خواهد بود.
    انتشار اطلاعاتي اين چنيني از ايران براي مقابله با حملات آمريكا، متحدان واشنگتن را در منطقه به ويژه اسرائيل، كه آمريكا را دائم به راهكار نظامي مي‌خواند به شدت نگران كرده است. با اينكه آمريكا از تاثيرات منفي حمله به ايران كاملا آگاهي است و مي‌داند كه برخي جبهه‌ها مانند عراق، فلسطين و لبنان به شدت مشتعل خواهد شد در عين حال تصريح مي‌كند كه نمي‌توان مانع اين تاثيرات شد و براي همين تاكيد مي‌كند كه راهكارهاي ديپلماتيك و سياسي بهترين راهكار براي تامين منافع آمريكا در خاورميانه و به ويژه در خليج[فارس] است.
    در همين زمينه "سليم نصار" نويسنده و تحليلگر لبناني در روزنامه فرامنطقه‌اي الحيات چاپ لندن نوشت: كارشناسان نظامي، اقدام نظامي اسرائيل را عليه ايران بسيار بعيد مي‌دانند. آنها احتمال اينكه اسرائيل به مانند حمله هوايي سال 1981 كه تاسيسات عراق را هدف قرار داد، به تاسيسات ايران نيز حمله كند، بسيار كم دانستند و افزودند: دليل اين امر اين است كه ايران از آن حادثه درس گرفته است و تاسيسات هسته‌اي خود را در بيش از 50 نقطه كه بوشهر و نطنز دو پايگاه مهم آن است، تاسيس كرده است.
    سليم نصار افزود: علاوه بر اين، ايران آنها را در عمق زمين تاسيس كرده است به طوريكه چيزي جز بمب‌هايي خاص كه آمريكا ساخته است قادر به ضربه زدن به آن نيست.
    الحيات نوشت: علاوه بر اين دشواري‌هايي كه براي حمله به ايران وجود دارد، سران ايران سامانه دفاعي كشور خود را بسيار مستحكم كرده‌اند و اين كار را به وسيله راداري كه از روسيه و براي همين هدف خريداري كرده‌اند، انجام داده‌اند و معناي اين امر اين است كه ايران حساب همه احتمالات را كرده است و احتمال اقدام نظامي اسرائيل را براي خود نگاه داشته است.
    الحيات افزود: "مارتين ون كريويلد" كارشناس نظامي اسرائيل معتقد است، موفقيت در هر حمله‌ احتمالي به ايران بسته به شناخت كامل از جزئيات برنامه هسته‌اي ايران است؛ شناختي از تمام ظرايف، مكان‌هاي استقرار و عمق تاسيسات.
    كريويلد در عين حال مي‌گويد: كنار گذاشتن ماجراجويي نظامي عليه ايران باعث مي‌شود ايران تبديل به قدرت دوم هسته‌اي در خاورميانه بشود و معناي اين امر اين است كه قدرت برتري كه "بن گوريون" نخست‌وزير پيشين اسرائيل از طريق سلاح اتمي در منطقه به وجود آورد، كاملا بر هم مي‌خورد و توازن قوا به وجود مي‌آيد.
    بنا بر اين گزارش، "درور زئيوي" (استاد دانشگاه بن گوريون) به ايهود اولمرت نخست‌وزير اسرائيل پيشنهاد كرد براي اعمال فشار بر پاكستان، ايران و سوريه، تاسيسات و برنامه اتمي اسرائيل به مدت بيست سال زير نظر آژانس بين‌المللي اتمي قرار بگيرد.
    درور زئيوي بنا بر اين پيشنهاد معتقد است، برطرف كردن نگراني ايران و اسرائيل پس از فراهم كردن مقدمات حمله پيشگيرانه‌اي كه بي‌شك به جنگي تمام عيار منجر خواهد شد، ضروري است. انتظار مي‌رود اين جنگ تا زماني كه بيشتر كشورهاي خليج [فارس] را كه در تير رس موشك‌هاي ايران هستند، در بر مي‌گيرد، اقتصاد جهاني را به شدت متزلزل مي‌كند زيرا صدام حسين [ديكتاتور معدوم عراق] نيز متحدان آمريكا را در منطقه هدف قرار داد.
    زئيوي مي‌افزايد: وقتي نظام اتحاديه جماهير شوروي فرو ريخت ايران اقدامي براي گسترش مرزهاي شمالي خود نكرد و حتي وقتي صدام نيز سرنگون شد اين كار را در مرزهاي جنوبي نيز انجام نداد. در حقيقت ايراني‌ها با اين كار ثابت كردند درك درستي از مرزهاي قدرت دارند. آنها (ايراني‌ها) به شيوه‌‌اي دموكراتيك، به قوانين بين‌المللي پايبندند.
    همچنين هفته نامه فلسطيني المنار در تاريخ 28 ژوئن(2008) نوشت: يك كارشناس راهبردي اسرائيلي كه در تهيه برخي گزارش‌هاي نظامي درباره ايران مشاركت داشته است معتقد است، دامنه مانور اسرائيل براي حمله به ايران بسيار محدود خواهد بود. همچنانكه وقتي اسرائيل پس از حمله به ايران نتواند قدرت پاسخ ايران را فلج كند، منطقه به گردابي از جنگ و درگيري تبديل مي‌شود كه ممكن است چند سال به طول بينجامد.
    بنابراين اين كارشناس راهبردي بسيار بعيد مي‌داند اسرائيل مرتكب چنين كاري بشود و از سران آن مي‌خواهد تا دست از تهديد ايران بردارند زيرا سخنان و شعارهايي كه مقامات اسرائيل در سطوح سياسي با هدف تامين منافع خود عليه ايران بر زبان مي‌رانند ممكن است فجايعي بسيار خطرناك براي اسرائيل به بار آورد

    منبع : AVIA

  14. يك پايگاه اينترنتي آمريكايي:

    [align=center]بوش به ايران حمله نخواهد كرد[/align]


    [align=center]تصویر[/align]

    [align=center]خبرگزاري فارس: يك پايگاه اينترنتي آمريكايي در شماره امروز با اشاره به گزارش مجله آمريكايي "نيويوركر" درباره افزايش عمليات‌هاي محرمانه عليه ايران نوشت: جرج بوش به سه دليل به ايران حمله نخواهد كرد.[/align]


    به گزارش فارس، يكي از نويسندگان پايگاه "پست گلوبال" در گزارشي نوشت: من تصور مي‌كنم "جرج بوش" به سه دليل به ايران حمله نخواهد كرد.
    وي در اين گزارش مي‌افزايد: دليل اول مربوط به اقتصاد است. با توجه به اينكه افزايش قيمت‌ بنزين در آمريكا ركورد شكسته است و اقتصاد با مسئله روز آمريكا يعني انتخابات رياست جمهوري اين كشور پيوند خورده نمي‌توان حمله به ايران توسط آمريكا را محتمل دانست.
    پست گلوبال در ادامه گزارش خود به منظور شرح ايده مذكور به افزايش چهار دلاري قيمت هر بشكه نفت بدنبال لفاظي‌هاي سران اسرائيل عليه ايران و برگزاري رزمايش هوايي تل‌آويو با طرح اين سوال كه آيا دولت بوش واقعا مي‌تواند دنيا در بحران شديدتر مربوط به انرژي وارد كند، دليل اول خود را كامل مي‌كند.
    اين پايگاه اينترنتي آمريكايي دليل دوم را مربوط به كره‌شمالي مي‌داند.پيش از آنكه پيشرفتي در موضوع هسته‌اي كره‌شمالي پديد آيد، "صلح‌طلبان" دولت بوش مباحثي درباره استفاده از ديپلماسي براي حل بحران‌هاي بين‌المللي را مطرح كردند.
    به نوشته اين پايگاه اينترنتي، ايران نيز با تلاش‌هاي ديپلماتيك آمريكا و هم‌پيمانانش همين مسير را طي خواهد كرد.
    پست گلوبال دليل سوم را مربوط به "جان مك‌كين" نامزد جمهوريخواه انتخابات رياست جمهوري آمريكا مي‌داند و مي‌نويسد: مطمئنا مك‌كين مصمم به موفقيت جلوه دادن ماجراجويي آمريكا در عراق است.حمله يا حتي بمباران دقيق ايران، عراق را به سوي سقوط سير خواهد داد.
    به عبارت ديگر شيعيان جنوب عراق به دردسر بزرگتري براي آمريكا تبديل خواهند شد و پيشرفت‌هاي كنوني در عراق سريعا به صحنه‌هاي خونريزي بدل مي‌شود و بنابراين بوش به اين دليل نيز تصميم به اقدام نظامي عليه ايران نخواهد گرفت.

    منبع : Farsnews

  15. عضو فراكسيون "جبهه‌دموكراسي" كنيست رژيم‌صهيونيستي:

    [align=center]حمله به ايران، منطقه را به آتش‌ مي‌كشد[/align]


    [align=center]تصویر[/align]

    [align=center]خبرگزاري فارس: عضو كنيست رژيم‌صهيونيستي با بيان اينكه حمله به ايران قطعا بي‌پاسخ نخواهد ماند، تاكيد كرد: اقدام نظامي عليه ايران منطقه را به آتش خواهد كشيد.[/align]


    به گزارش فارس به نقل از پايگاه خبري "بكرا نت"، "محمد بركه" ديروز سه‌شنبه با اشاره به تهديدات اسرائيل عليه ايران، سران تل‌آويو را از هرگونه ماجراجويي نظامي عليه ايران بر حذر داشت.
    عضو كنيست(پارلمان) رژيم‌صهيونيستي تاكيد كرد: هر گونه حمله به ايران بسيار وحشتناك خواهد بود و كل منطقه را به آتش خواهد كشيد.
    محمد بركه از دولت اسرائيل خواست آنچه رسانه‌هاي دنيا درباره احتمال هجوم اسرائيل به ايران منتشر كرده‌اند مبني بر اينكه اسرائيل تا پايان سال جاري ميلادي به ايران حمله مي‌كند، رد و تكذيب كند.
    بركه سخنان خود را در مجمع عمومي كنيست، پس از آن بيان كرد كه شبكه تلويزيوني "اي بي سي" به نقل از منابع وزارت دفاع آمريكا (پنتاگون) اعلام كرد ممكن است اسرائيل تا پيش از پايان دوره رياست‌جهوري آمريكا به ايران حمله كند.
    بركه افزود: اسرائيل بايد بسيار شفاف و روشن اعلام كند كه مقاصد جنون‌آميزي مثل آنچه درباره حمله به ايران منتشر شده است، كذب است و تل آويو آن را قبول ندارد.
    وي با اشاره به اينكه هرگونه حمله به ايران بسيار وحشتناك خواهد بود تاكيد كرد: حمله به ايران قطعا بي‌پاسخ نخواهد ماند. ما مي‌توانيم بفهميم جنگ چگونه و چه زماني آغاز مي‌شود ولي وقتي آغاز شد ديگر بسيار دشوار است كه بدانيم چگونه و چه زماني جنگ به پايان مي‌رسد.
    بنا بر اين گزارش، محمد بركه يادآور شد: جنگ عليه ايران فجايعي بسيار خطرناك براي منطقه خاورميانه و دنيا به بار مي‌آورد.

    منبع : Farsnews

  16. يك ديپلمات روس:

    [align=center]صحبت از امكان حمله نظامي به ايران بسيار خطرناك است[/align]


    [align=center]تصویر[/align]

    [align=center]خبرگزاري فارس: يك مقام آگاه در وزارت امور خارجه روسيه گفت: اعلام برخي كشورها درباره امكان حمله نظامي به تاسيسات هسته اي ايران، بصورت خطرناكي باعث تشديد وخامت اوضاع مي‌شود.[/align]


    به گزارش فارس به نقل از خبرگزاري «اينترفاكس»، يك مقام آگاه در وزارت امور خارجه روسيه اعلام كرد، در مسكو بر اين عقيده اند كه اظهارات مقامات برخي كشورها در خصوص امكان حمله نظامي به تاسيسات هسته اي ايران، بصورت خطرناكي باعث تشديد وخامت اوضاع مي شود.
    اين مقام ديپلمات افزود: «اگر براي حل مسئله هسته اي ايران از روشهاي نظامي استفاده شود، چنين اقدامي داراي عواقب فاجعه آميزي براي حل و فصل مناقشات خاورميانه خواهد بود.»
    وي تاكيد كرد: «لازم است تا در چارچوب گروه 1+5 و گروه هشت، بطور مشترك روي اين مسئله كار شود. لازم است تا تهران دست به اقدامات عيني سنجيده كه در بيانيه هاي رسمي سازمان ملل متحد مورد تاييد قرار گرفته روي آورد و در عين حال به همكاري خود با آژانس بين المللي انرژي اتمي ادامه دهد تا نگرانيهاي جامعه جهاني كاسته شود.»
    به گفته اين مقام وزارت خارجه روسيه، در نشست گروه هشت در هوكايدوي ژاپن، برنامه ريزي نشده است تا مذاكرات جداگانه‌اي در خصوص مسئله هسته اي ايران پرداخته شود، ولي مسئله ايران در مباحثات رهبران كشورهاي بزرگ جهاني مورد بررسي قرار خواهد گرفت.
    وي تاكيد كرد، در اين اواخر طرف ايراني علائم مثبتي در خصوص بررسي پيشنهادات صورت گرفته براي حل و فصل مسئله هسته اي اين كشور ارسال داشته است.

    منبع : Farsnews

  17. نشان افتخار براي قاتل شهروندان ايراني

    [align=center]دختر فرمانده ناو آمريكايي به خاطر جنايت پدرش خودكشي كرد[/align]


    [align=center]تصویر[/align]

    [align=center]خبرگزاري فارس: دبيركل جمعيت دفاع از منافع ملي گفت: چندي بعد از فاجعه سرنگون كردن هواپيماي مسافربري ايران بر فراز خليج فارس دختر فرمانده ناو آمريكايي به دليل اقدامي كه پدرش انجام داده بود خودكشي كرد.[/align]


    حسين ياري كارشناس سياسي در گفتگو با خبرنگار سياست‌‌‌‌‌خارجي خبرگزاري فارس در آستانه بيستمين سالگرد سرنگوني هواپيماي مسافربري ايران از سوي ناو آمريكايي وينسنس،‌ گفت: طبق قوانين بين‌المللي كه در پروتكل و كنوانسيون‌هاي ژنو و وين در رابطه با سازمان ايكائو و حقوق درياها و آنچه كه مربوط به پروازهاي بين‌المللي و بين‌الدولي است، در همه ابعاد ايالات متحده آمريكا به خاطر جنايتي كه در قبال شهروندان ايراني انجام داده محكوم است و بر اساس فرايند مسؤليت پذيري بين‌‌المللي در برابر افكار عمومي و در برابر حقوق دولت‌هاي ذي‌ربط در اين ماجرا كه به شكل خاص جمهوري اسلامي ايران دچار آسيب شده بايد پاسخگو باشد.
    وي با اشاره به اينكه ابعاد اين فاجعه به قدري زياد بود كه افكار عمومي جهان را جريحه دار كرد، افزود: چندي بعد از فاجعه سرنگون كردن هواپيماي مسافربري ايران بر فراز خليج فارس دختر فرمانده ناو امريكايي به دليل اقدامي كه پدرش انجام داده بود خودكشي كرد. به اين ترتيب با اين اقدام ويل راجرز فرمانده ناو وينسنس افكار عمومي جهان را مطلع كرد كه ساقط كردن هواپيماي مسافربري ايران به دستور مقامات ارشد ارتش آمريكا بوده است و او اراده‌اي به اين كار نداشته است.
    دبيركل جمعيت دفاع از منافع ملي خاطر نشان كرد: ابعاد اين جنايت مسئولين آمريكايي و دولتمردان اين كشور را نيز گرفتار كرد و افكار عمومي مردم اين كشور را نيز از اين حادثه منزجر كرد و تاكنون بسياري از عاملان اين حادثه دست به خودكشي زده‌اند. بعد از آن آمريكا هيچ گاه نتوانست چهره مخوف و جنايتكارانه خود را پاك كند و اين لكه ننگ همچنان بر دامان آنها باقي است.
    ياري با بيان اينكه جمهوري اسلامي ايران از چند منظر اين موضوع را دنبال و در ديوان لاهه طرح دعوا كرد، افزود: دستگاه امنيتي جمهوري اسلامي ايران و شوراي امنيت ملي اين بحث را در دستور كار قرار داد تا غرامتي را از آمريكا دريافت كند اما همچنان جا دارد كه اين حادثه به عنوان يك جنايت جنگي كه از سوي آمريكايي‌ها صورت گرفته است و به عنوان اقدامي كه آمريكا در راستاي نقض حقوق بشر و حقوق بين‌المللي انجام داده است، شناخته شود.
    وي خاطر نشان كرد: باتوجه به اينكه دولتمردان آمريكايي به عاملان اين جنايت مدال افتخار هم داده‌اند اما همچنان اين موضوع براي افكار عمومي ايران را جريحه دار مي‌كند و اثرات سوء چنين اقدام جنايتكارانه‌اي همچنان باقي است و رسانه‌ها بايد همچنان در مورد آن صحبت كنند.
    دبيركل جمعيت دفاع از منافع ملي افزود: اين جنايت نشان مي‌دهد كه علي‌رغم اينكه آمريكايي‌ها مدام دم از حقوق بشر مي‌زنند اما به راحتي حقوق بين‌المللي را زير پا مي‌گذارند و خودشان بيش از هر رژيمي ديگر حقوق بشر را نقض مي‌كنند.

    منبع : Farsnews

  18. شصت سال جنايت ؛ شصت سال مقاومت

    [align=center]طوفان مرگ در جنگل"سدر"[/align]


    [align=center]تصویر[/align]

    [align=center]خبرگزاري فارس: كمتر از يك ماه پس از تهاجم فداييان فلسطيني به پايتخت "رژيم صهيونيستي" كه به "عمليات ساووي" اشتهار پيدا كرد، آتش "جنگ داخلي لبنان" شعله كشيد. پيوستگي "جنگ داخلي لبنان" با "نهضت مقاومت فلسطين" به قدري زياد است كه ن بايد زمينه‌هاي آغاز اين جنگ ويرانگر و مراحل آن را با تأمل بيشتري مورد بررسي قرار داد.[/align]


    به گزارش خبرگزاري فارس، مصر و سوريه به دنبال "جنگ شش روزه"(1967) مرزهاي خود را با "فلسطين اشغالي" بر روي فدائيان فلسطيني بسته بودند، مضافاً اين‌كه به دليل تراكم نظاميان صهيونيست در مرزهاي اين دو كشور، عمليات نفوذ به فلسطين اشغالي از اين مرزها بسيار دشوار بود.
    پس از فتنة "سپتامبر سياه" در اردن(1970) و اخراج فداييان فلسطيني توسط "حسين اردني" از اين كشور، لبنان تنها سرزميني بود كه فدائيان مي‌توانستند در مرزهاي مشترك آن با"فلسطين اشغالي" جبهة ضدصهيونيستي خودراتشكيل دهند.
    به اين ترتيب، "ساف" ساختاري وسيع و بسيار فعال در لبنان ايجاد كرد و هزاران فدايي فلسطيني و خانواده هايشان در اين سرزمين مستقر شدند.
    تا پيش ازتحولات دهه 1970، مسيحيان لبنان (كه اكثريت آنان را فرقه‌اي از كاتوليك ها موسوم به "ماروني" تشكيل مي‌داد) بر اثر سال‌هاي حكومت قيوميت فرانسوي‌ها، قدرت و پايگاه سياسي و اجتماعي فراواني در لبنان كسب كرده بودند و بنابر آماري كه "حكومت قيوميت فرانسه" منتشر كرده بود، مسيحيان اكثريت جمعيت لبنان را شامل مي شدند.در چنين فضايي ،مسلمانان لبنان از هر لحاظ تحت سلطه و حاكميت "ماروني"ها قرار داشتند و مانند يك اقليت با آنان رفتار مي‌شد.
    در سال 1970 ميلادي ،حضور يك سازمان مسلّح و پرقدرت ("ساف") در صحنة لبنان كه اعضاي آن را مسلمانان تشكيل مي‌دادند، توازن قواي سياسي و نظامي را در اين كشور به سود مسلمانان تغيير داد و به حس رقابت كهنة ميان مسلمانان و "مسيحيان ماروني" دامن ‌زد. آميخته شدن اين رقابت هاي تاريخي با منازعات مدرن سياسي "راست" و "چپ" (نشأت گرفته از فضاي "جنگ سرد") بر التهابات سياسي شديدا دامن مي زد.
    اطلاع از اين جبهه بندي ها براي درك صحيح وقايع پيچيده لبنان بسيار ضروري است. مسيحيان لبنان به صورت سنتي مورد حمايت "فرانسه"(داعيه دار تاريخي كاتوليك ها) و اروپاي غربي بودند.در آن سال ها اروپاي غربي و ايالات متحده آمريكا به همراه تمام متحدان آنان، در ادبيات سياسي ،"بلوك غرب" ناميده مي شدند كه در منازعات سياسي موسوم به "جنگ سرد" به آنان "جبهة راست" اطلاق مي شود.در سوي ديگر "اروپاي شرقي" و "اتحاد جماهير شوروي"(پرچمدار مكتب "ماركسيسم")و "چين) به همراه متحدانشان قرار داشتند كه در ادبيات سياسي ،"بلوك شرق" ناميده مي شدند و به آنان "جبهة چپ" گفته مي شود.
    در مرزبندي "جنگ سردي"، مسلمانان لبنان و فلسطيني‌ها كه با "استعمار اروپايي-آمريكايي" و نفوذ آنان در منطقه سر جنگ داشتند ، به دليل شعارهاي ضداستعماري و ضدسرمايه‌داري كه از طرف ماركسيست‌ها داده مي‌شد، با آنان نزديكي و همسويي بيشتري نشان مي‌دادند و به طور طبيعي در جبهه "چپ" قرار مي‌گرفتند.
    نيروهاي سياسي "چپ" در لبنان، غالباً تحت رهبري چند حزب سياسي قرار داشتند كه اكثر اين احزاب، رسماً مرامنامة ماركسيستي و بعضاً پان عربيستي داشتند. اين احزاب پس از ورود فلسطيني‌ها به لبنان موفق شدند به يكديگر نزديك شده و يك "جبهة ائتلافي" با نام "جبهة ملي لبنان" تشكيل دهند. "جبهة ملي لبنان" توسط يكي از سياستمداران مكّار و جاه‌طلب لبناني به نام "كمال جنبلاط" هدايت مي‌شد. "كمال جنبلاط" رئيس حزب "سوسياليست پيشرو" و عضو طايفه‌اي از مسلمانان لبنان موسوم به "دروزي"ها بود.("دروزي" ها شاخه اي از فرقه "اسماعيليه" به شمار مي روند.)
    "ساف" هم كه بيش از سه چهارم آن را "احزاب ماركسيستي" تشكيل مي‌دادند، عملاً به صورت متحد و همسنگر "جبهة ملي لبنان" درآمد.
    در مقابل، نيروهاي سياسي "راست" رااحزاب مسيحي تشكيل مي دادند. اين احزاب نيز با احساس خطر از جانب رقباي مسلمان و "ماركسيست" علي رغم اختلاف نظر هاي فراوان ، فواصل ميان خود را كم كرده وائتلافي موسوم به "جبهة لبناني" ايجاد كردند. اين ائتلاف تحت رهبري "پير جميل" (رئيس "حزب كتائب") و "كاميل شمعون" (رئيس حزب "احرار") "جبهه راست" لبنان را تشكيل مي داد.در اين ميان دولت لبنان به رياست جمهوري يك مسيحي (با نام "سليمان فرنجيه") نيز به صورت پشتيبان "جبهه راست" (مسيحيان) عمل مي‌كرد.
    البته توده‌هاي عادي مردم لبنان در اين جبهه‌بندي سياسي زياد وارد نمي‌شدند و بيشتر تحت تأثير رهبران مذهبي خود قرار داشتند تا رجال سياسي.
    "جنبش ملي لبنان" ("ائتلاف چپ") به لحاظ نظامي به "ساف" پشتگرم بود و "ائتلاف راست" به ارتش لبنان. اما همة جهان عرب نسبت به ضعيف بودن ارتش لبنان واقف بودند و همين امر باعث مي‌شد كه "جبهة راست" در لبنان در برابر وسوسة "رژيم صهيونيستي"(به عنوان يم وابسته مهم "بلوك شرق") براي اعطاي كمك‌هاي تسليحاتي و نظامي تسليم شود و به صورت يك هم‌پيمان مهم "تل‌آويو" در برابر فلسطيني‌ها عمل كند.
    به اين ترتيب متعصب ترين جامعه كاتوليك هاي جهان به مهمترين متحد منطقه اي يك رژيم يهودي تبديل شدند.چنين هم پيماني هاي عجيبي تنها در كشور غريبي مانند لبنان بود كه محقق مي شد.اين قبيل معجزات سياسي از اختصاصي ترين پيامدهاي حضور يك موجوديت ناچسب و غاصب در منطقه اي بود كه بوميان آن قرن هاي متمادي با آرامش در كنار يكديگر زندگي مي كردند.جامعه مسيحي لبنان به قدري با مسلمانان آميختگي و همزيستي داشتند كه در باره آنان جمله اي زيبا شايع بود:" مسيحيان لبنان ، مسلماناني هستند كه يكشنبه به كليسا مي روند" جالب اين كه مسيحيان لبنان تنها شاخه مسيحي است كه زبان مذهبي و عبادي آن عربي است.
    در سايه تشكيل "دولت يهود" در جوار لبنان ، كار به جايي رسيد كه رودي پر خروش از خون ميان طوايف لبناني جاري شد كه تا امروز نيز تلاطم دارد.

    *جرقه هاي جنگ

    در سال 1973 سه نفر از اعضاي "جبهة خلق" در حالي كه تلاش مي‌كردند بمبي را در "سرويس بهداشتي" فرودگاه بيروت تعبيه كنند، توسط پليس لبنان دستگير شدند. "جبهة خلق" بلافاصله خواستارآزادي بي قيد و شرط آن‌ها شد اما پليس مخالف كرده و سرنوشت آنان را به دادگاه موكول كرد.
    متعاقبا چريك‌هاي "جبهة خلق" يك افسر و يك سرباز ارتش لبنان را از خيابان ربودند و به مقرّ خود در اردوگاه آوارگان فلسطيني به نام "صبرا" منتقل و اعلام كردند كه اين دو را تنها در برابر آزادي اعضاي بازداشت شدة خود رها خواهند كرد.
    ارتش لبنان كه به دنبال بهانه اي براي نشان دادن ضرب شصتي به فلسطينيان بود، فرصت را غنيمت شمرد و با پشتيباني توپخانة خود وارد اردوگاه "صبرا" شد.
    جنگي سخت درگرفت كه البته مطابق معمول رزمندگان آن را نه فدائيان "جبهة خلق" بلكه چريك‌هاي "فتح" تشكيل مي‌دادند.
    "جبهة خلق" همواره در توجيه اين شيوه خالي كردن ميدان نبرد مدعي مي‌شد كه به دليل قلّت چريك‌هاي اين سازمان و تحصيل كرده و نخبه بودن آنان، موظف است كه از اين چريك‌ها تنها در عمليات ويژه استفاده كند و جانشان را در جنگ‌هاي پرتلفات به خطر نيندازد!.
    جنگ در اردوگاه "صبرا" 14 روز به طول انجاميد و ارتش لبنان در مراحل آخر با دستور مستقيم رئيس‌جمهور، توسط هواپيما اقدام به بمباران اردوگاه‌هاي آوارگان فلسطيني كرد. در نتيجة اين جنگ 400 فلسطيني كشته و هزاران نفر ديگر مجروح شدند. در اين جا بود كه رهبر مذهبي شيعيان لبنان وارد ماجرا شد و با تهديد رئيس‌جمهور به دخالت "طائفة شيعه" در جنگ و تمرد افسران شيعة ارتش از فرماندهان خود، به جنگ 14 روزه در "صبرا" خاتمه داد.

    *واينك "امام موسي صدر"

    "آيت‌الله سيدموسي صدرالدين صدر" كه در لبنان به "امام موسي صدر" شهرت داشت، فرزند يكي از مراجع تقليد بزرگ شيعيان (آيت‌الله العظمي "سيدصدرالدين صدر") بود.
    "موسي" در سال 1307 در شهر "قم" به دنيا آمد. وي به هنگام اولين حضور خود در لبنان، علاوه بر "اجتهاد" در حوزة فقه، داراي مدرك "كارشناسي حقوق" از دانشگاه تهران بود و به زبان عربي تسلط كامل داشت. او در سال 1955 براي اولين بار به لبنان رفت و با رهبر وقت شيعيان شهر صور، "آيت‌الله علامه سيدعبدالحسين شرف‌الدين" ديدار كرد. (در آن سال‌ها شهر "صور" پرجمعيت‌ترين و مهم‌ترين شهر شيعه‌نشين در لبنان بود و رهبر شيعيان اين شهر، در حقيقت رهبري "طايفة شيعه در لبنان" را برعهده داشت.)
    "علامه شرف‌الدين" به شدت تحت تأثير شخصيت "موسي صدر" قرار گرفت و سعي كرد طي مدت كوتاهي اين روحاني جوان را به محافل مختلف شيعي لبنان برده و او را به عنوان يك عالم توانمند و تأثيرگذار معرفي كند.
    دو سال بعد "علامه شرف‌الدين" وفات يافت و شيعيان "صور" با توجه به توصيه‌هاي آن مرحوم، از "موسي صدر" دعوت كردند تا به لبنان مهاجرت كرده و در "صور" ساكن شود. سرانجام در اواخر سال 1959، "آيت‌الله موسي صدرالدين صدر" از "قم" به "لبنان" هجرت كرد و در شهر "صور" اقامت گزيد.
    صرف‌نظر از جايگاه علمي اين مجتهد جوان، شخصيت و كردار فرهنگي و اجتماعي‌اش جايگاه وي را در ميان شيعيان محروم و استثمار شده لبنان تثبيت كرد. توانمندي حيرت‌انگيز اين مرد براي حل و فصل بحران‌ها و اختلافات طائفه‌اي (كه در لبنان عادتي كهنه و عميق بود) شهرت او را به ميان ساير طوائف و مذاهب لبنان هم كشيد و در مدت كوتاهي "امام موسي صدر" به يكي معتبرترين و محبوب ‌ترين شخصيت‌هاي لبنان تبديل شد. وي در ماه مه سال 1967، موفق شد پس از مدت‌ها تلاش و مذاكرات سياسي، مجوز تأسيس "مجلس اعلاي شيعيان لبنان" را براي حفظ و پيگيري منافع شيعيان اين كشور، به تصويب پارلمان لبنان برساند و شيعيان نيز رياست "مجلس اعلاي شيعيان" را به خود "امام موسي صدر" سپردند.

    *حركت المحرومين

    به دنبال تجاوزات مكرّر "رژيم صهيونيستي" به جنوب لبنان (كه ساكنان آن همگي شيعه بودند) و بي‌توجهي رئيس‌جمهور مسيحي "سليمان فرنجيه" به حقوق قانوني شيعيان و "مجلس اعلاي شيعيان"، امام موسي صدر اقدام به تأسيس يك سازمان سياسي براي جذب و سازماندهي جوانان لبناني نمود تا عليه تضييع حقوق شيعيان و تجاوزات "رژيم تل‌آويو" وارد عمل شود. اين سازمان "جنبش محرومين" يا "حركت المحرومين" نام گرفت. سازمان "جنبش محرومين" در ايام جنگ‌هاي داخلي، تنها مدافع محلات شيعي در برابر تهاجمات "قصابان مسيحي" و "راهزنان ماركسيست" به شمار مي‌رفت.
    بي شك اگر مداخلات و پشتيباني‌هاي اين پيشواي سياسي - مذهبي شيعه به نفع "فدائيان فلسطيني" نبود، قطعاً فلسطينيان در معركة "جنگ‌هاي داخلي لبنان" به همان سرنوشتي دچار مي‌شدند كه پيش از آن در "اردن" گرفتارش شده بودند.
    "غائلة جنگ 14 روزه در صبرا" نخستين چالش جدي ميان "فلسطينيان" و دولت لبنان بود كه با وساطت "امام موسي صدر" خاتمه يافت.

    *

    مدتي كوتاه پس از اتمام"غائلة جنگ 14 روزه در صبرا" و تنها يك ماه قبل از حضور تاريخي "ياسر عرفات" در سازمان ملل متحد، يازده فلسطيني هنگام عبور از محلة مسيحي‌نشين "دكوانه"، توسط "ماروني‌ها" به گلوله بسته شده و قتل عام شدند.
    "ياسر عرفات" به خوبي حس دريافت كه اين يك توطئه براي آغاز جنگ داخلي در لبنان ميان مسيحيان و فلسطيني‌هاست و تمام تلاش خود را به كار بست تا اخبار اين كشتار منتشر نشود ، زيرا چنين بحراني مي‌توانست كشور هاي غربي و مسيحي را در "سازمان ملل متحد" در مقابل "ساف" فرار دهد و مانع از حضور نمايندگان فلسطينيان در "سازمان ملل شود" شود.
    در همان شب "كشتار دكوانه"، ياسر عرفات از "امام موسي صدر" درخواست كرد كه توان خود را براي ممانعت از گسترش بحران به كار ببندد. متعاقبا "امام موسي صدر" با "پيرجميل" يكي از رهبران "جبهة لبناني" تماس گرفته و از او خواست كه مانع هز بيط و توسعه اين غائله شود.
    "پير جميل" با اين ادعا كه فلسطيني‌ها مسبب تحريك هستند، تلاش كرد زير بار اين درخواست نرود اما در نهايت "امام موسي صدر" با قبول مسؤوليت تمام فلسطيني‌ها، از جانب آنان به رهبر مسيحي ضمانت داد و او را وادار به پذيرش مواضع خود نمود. به اين ترتيب، اوضاع آرام شده و يك ماه بعد "ياسر عرفات" آسوده خاطر به سوي سازمان ملل متحد پرواز كرد.

    *اين بار؛ "صيدا"

    حدود شش ماه پس از "كشتار دكوانه"، حادثه‌اي در شهر "صيدا"، فتيله "جنگ داخلي لبنان " را روشن كرد.
    شهر "صيدا" بزرگ‌ترين شهر "سني نشين" لبنان است كه پشتيباني فراواني هم از "نهضت مقاومت فلسطين" به عمل مي‌آورد.
    در ماه مارس سال 1975 جمعي از ماهيگيران شهر "صيدا" در اعتراض به عملكرد يك شركت آمريكايي دست به تظاهرات زدند. يكي از رجال سياسي خوشنام و محبوب لبنان به نام "معروف سعد" در پيشاپيش ماهيگران حركت مي‌كرد.
    در اقدامي عجيب، ارتش لبنان اين تظاهرات صنفي آرام را بدون هيچ دليلي به گلوله بست و "معروف سعد" به سختي مجروح شد و مردم با مشاهدة پيكر نيمه‌جان او به خشم آمدند و به سختي با ارتش درگير شدند. در همان لحظات اول گروهي از ارتشيان كشته و مجروح شدند و حتي چند تانك و زره‌پوش منفجر شده و ده‌ها نفر از مردم نيز جان باختند.
    اين حادثه به اعتبار ملي "ارتش لبنان" ضربة سختي وارد كرد و حملات تبليغاتي وسيعي را عليه آن به راه انداخت. "جبهة راست" ارتش را شاخه‌اي از خود مي‌دانست (فرماندهان ارشد ارتش لبنان همگي "ماروني" بودند و بدنة ارتش را نيز غالباً مسيحيان تشكيل مي‌دادند.) و به همين سبب در حمايت از ارتش تظاهراتي مسلّحانه در بيروت برگزار كرد كه جمعيتي بالغ بر 35 هزار مسيحي در آن شركت داشتند.
    به دنبال مرگ "معروف سعد" در بيمارستان، در جريان تشييع پيكر او، "امام موسي صدر" سخنراني شديداللحني عليه ارتش ايراد كرد. در بخشي از اين سخنان آمده است:
    "[...] اگر قرار است گلوله‌اي كه بايد در سينة اسراييلي در مرزهاي جنوب بنشيند، مبارز ملي، معروف سعد را به خاك و خون بكشد، بهتر است چنين ارتشي نابود شود[...] ارتش بايد نگاهبان وحدت ملي و كرامت هم‌وطنان باشد،‌ ولي اگر قرار است كه آلت دست طايفه‌اي خاص و يا عده‌اي مصلحت‌طلب درآيد بهتر است چنين ارتشي نابود شود[...]"
    اين ماجرا فصاي سياسي لبنان را به مرز انفجار رساند. همه احزاب و سازمان ها خود را براي جنگي سخت و سرنوشت ساز آماده مي كردند.

    *اتوبوسي در "عين الرمانه"

    در حدفاصل اواخر ماه مارس و اوايل ماه آوريل، جنگ تبليغاتي "جبهة راست" و "جبهة چپ" عليه يكديگر ادامه پيدا كرد تا اين‌كه سرانجام در 13 آوريل سال 1975، آتش فتيله به بشكه باروت رسيد.
    حوالي ظهر اين روز، اتوبوسي حامل شهروندان لبناني و آوارگان فلسطيني، هنگام بازگشت از يك جشن عروسي در "اردوگاه تل زعتر" بايد از خياباني در يك محله مسيحي نشين بيروت مي گذشتند. اين اتوبوس در محله مسيحي‌نشين "عين الرمانه" مورد هجوم ماروني‌هاي مسلح قرار گرفت و تمامي 27 سرنشين آن روي سنگفرش خيابان و مقابل يك كليسا قتل عام شدند. اجساد اين زنان و مردان و كودكان مدت زيادي روي زمين باقي ماند و جنگجويان "ماروني" اجازه ندادند آمبولانس دولتي يا ارتش براي حمل آنان به محل نزديك شود. گفته شد كه "پير جميل" رهبر "حزب كتائب" نيز در آن ساعت در كليساي مقابل كشتارگاه حضور داشته است.
    در عرض چند ساعت خيابان‌هاي پايتخت لبنان سنگربندي شد و مردان مسلّح عضو "جبهة راست" با جنگجويان "جبهة چپ" درگير شدند و صداي انفجار توپ‌هاي سنگين و خمپاره‌اندازها هرچند ثانيه شهر را به لرزه درمي‌آورد.
    به دنبال استقرار شبه نظاميان "جبهة چپ" در محله‌هاي مسلمان‌نشين و سنگربندي شبهه نظاميان "جبهة راست" در محلات مسيحي‌نشين، خيلي زود "جنگ چپ و راست" به "جنگ مسلمان و مسيحي" تبديل شد. در تمامي اين ساعات "نهضت مقاومت فلسطين" به هيچ عنوان در جنگ دخالت نكرد، اما در هر حضورش ماية قوت قلب "جبهة چپ" عاملي بازدارنده عليه تجاوزات "جبهه راست" بود.
    روز 14 آوريل، با وساطت "امام موسي صدر" طرفين براي انتقال اجساد و مجروحان اعلام آتش ‌بس كردند.
    تلاش "امام صدر" براي تداوم آتش‌بس به دليل سرسختي "كمال جنبلاط" بر ادامة جنگ به جايي نرسيد. اين رهبر "جبهة ملي لبنان" عقيده داشت كه بايد از اين اشتباه "جبهة لبناني" (كشتار "عين الرمانه") استفاده كرد و براي هميشه "ماروني‌ها" را از معادلات سياسي لبنان حذف كرد اما "امام موسي صدر" معتقد بود كه "كمال جنبلاط" تنها در پي نابودي يا تضعيف رقيب انتخاباتي خود يعني "حزب كتائب" و "پير جميل" است.البته همه فعالان سياسي لبنان و حتي خود "جنبلاط" هم مي‌دانستند كه "جبهه ملي لبنان" توان پيروزي نظامي بر "جبهه لبناني" را ندارد و تنها به اين اميد بسته است كه به نحوي فدائيان فلسطيني را به نفع خود، عملا وارد معركه كند.

    *محمدعلي صمدي

    [align=center]تصویر[/align]

    [align=center]تصویر[/align]

    منبع : Farsnews