hasanjj2

Members
  • تعداد محتوا

    203
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    2

تمامی ارسال های hasanjj2

  1.  چه خبره دوست عزیز... همچین تعریف میکنید که یکی ندونه فکر میکنه آیت الله کاشانی مثبت ترین نقش رو داشتند و مصدق و فاطمی جز اشتباه چیزی مرتکب نشدند...   البته در برخی تندروی های دکتر فاطمی شکی نیست که باعث حساس شدن برخی ها شد... همینطور دکتر مصدق هم بی اشتباه نبود ولی دیگه قطعا اوضاعش از آقای کشاانی بهتر بود... کی بود که بعد از کودتا رفت دیدار فرمانده کودتا زاهدی؟ کی بود قبل کودتا که مصدق میخواست زاهدی رو دستگیر کنه زهدی رو برد مجلس و مصونیت بهش داد تا 1 ماه قبل کودتا؟ کی بعد از کودتا بارها و بارها حمایتش را از زاهدی اعلام کرد... دیگه این موضوع از موارد متواتر هست و هر کسی اندکی تاریخ دوران کودتا رو خونده باشه مطلع هست... حتی عکسای آقای کاشانی با شعبون بی مخ بعد زا کودتا هم موجوده... کی بود در طی دوران دولت مصدق بعد از 30 تیر قصد داشت نیروهای مد نظر خودش روبه دولت بفرسته و یا نظرات خودش را در کشورداری اعمال کنه و چون مصدق جواب رد داد راهشو جدا کرد؟ حتما منظورتون از پشت پا زدن به عهد و پیمان همین موارد هست؟ یک جوری نفرمایید که اگر کسی ندونه فکر کنه همه چیز تقصیر دکتر مصدق بود... کی گفت که تا من هستم چوب هم بذاریم جای مصدق نهضت ادامه پیدا میکنه... لطفا از کسی که کودتا رو یک افتخار میدونه و سرنوشت مصدق را نتیجه عدل خدا میدونه یک قهرمان نسازید که دیگه این مورد مثل سایر موضوعات تاریخی حتی کمترین درجه ای از ابهام نداره...  قطعا مصدق هم اشتباهاتی داشت ولی این کجا و آن کجا...   حالا ربطی به این موضوع شاید نداشته باشه ولی اون موقعی که امثال مصدق و مدرس با سلطنت رضاخان مخالف بودن آقای کاشانی تو مجلس نطق دفاعیه از سلطنت ایراد میکرد... کاری به خوب یا بد یا خاکستری بودن رضاخان ندارم و یا دفاع یا رد سلطنتش... مهم اینه که تاریخ رو همونجور که بوده ببینید و برای بقیه اعلام کنید... نه اونجوری که یک قشر خاص میخواد... حالا چون آقای کاشانی روحانی بوده که لزومی نداره ازش یک قدیس ساخت... البته قطعا ایشون هم خدمات و اقدامات خوب و قابل تتقدیر داشتند... مهم اینه که صفر و یکی نگاه نکنید... همه افراد خاکستری اند... همه... غیر معصومین... هر وقت به این باور رسیدید میتونید تاریخ رو بدون قضاوت جانبدارنه بررسی کنید...
  2. با سلام... البته فضولی تو کار اساتید خبرگزار محسوب میشه پیشاپیش عذرخواهی ولی جهت پاسخ به سوالی که برخی و از جمله خودم داشتم...   وضعیت جبهه ریف جنوبی حلب 19 اکتبر   همین جبهه 1 نوامبر   همین جبهه 6 نوامبر   همین جبهه 13 نوامبر (امروز)     منبع هم این سایت هست... البته اینکه تا چه حد قابل اطمینان هست با اساتید... البته بیشتر نقشه های حلب رو آپدیت میکنه...    
  3.  چقدر راحت و بی خیال... حس میکنم انگار اومدن پیک نیک... تو دشت باز و صاف... همگی جمع شدن دور هم... با آرامش و طمانینه پیش به سوی فتح پالمیرا... همراه با زمزمه دسته جمعی سرود خوشحال و شاد و خندانم... قدر گلها رو میدانم...   آدم میمونه واقعا یک طرف سهیل حسن و اون طور عملیات... یک طرف اینا و این طور عملیات... یعنی کلا فرماندهی همه نیروها دست یک سازمان و مرکزه...؟ اگر هم قصد حرکت ایذایی و جلب توجه داعش هست یه جوری عملیات نکنید که 80 درصد نیروهای خودی از گلوله و 60 درصد نیروهای دشمن از خنده تلف بشن..
  4. متاسفانه من هم نتونستم پیدا کنم... در تلوبیون هم متاسفانه لینکش رو برداشتن...
  5. تو همون تاپیک چند پست جلوتر لینک ویدئوش هم بود اگر درست خاطرم باشه...
  6. دوستان عزیزی که که کنایه زدن رو آغاز کردن و وا سوریا سر میدند...   این نقشه ویکی پدیا (گرچه ممکنه دقیق نباشه و برخی مناطق را کیلویی رنگ آمیزی کرده باشه، ولی در درست بودن کلیتش شکی نیست) از وضعیت عراق و سوریه در حدودا یک سال پیش...     این هم آخرین وضعیت...     بالاغیرتا و خیلی خلاصه از این دو تصویر کلی چه برداشتهایی دارید؟   غیر از این که در سوریه: اوضاع بدتر از پارسال شده داعش پالمیرا رو گرفته و علاوه بر اون تا نزدیکی دمشق خودش رو رسونده در شمال هم ادلب و منطقه جسر الشغور از دست رفته... در جنوب هم گرچه تغییرات کمتر ولی باز هم موقعیت تضعیف شده و در عراق: غیر از این که خطر از نزدیکی مرز ایران دور شده تهدیدی که به بغداد و حتی نزدیکی کربلا رسیده بود رفع شده... علاوه بر اون مناطق زیادی از جمله تکریت و بیجی آزاد شده ببینید دوستان بنده یا سایر دوستانی که احیانا نظری از نظر شما بزدلانه ارائه میدیم نه دشمن مملکتیم و نه مخالف... فقط مطالبی رو میبینیم و بر اساس تحلیل ها و نظراتی ارائه میدیم... به قول دوستمون جناب era اگر راه حل بهتری با توجه به این سابقه دارید ارائه بدید...   این تفاوت درعراق و سوریه ناشی از چیه...؟ خب ما در هر دو جا داریم از دولت حمایت میکنیم و در هر دو کشور هم پاسدارن عزیز کشور هستند که جونشون رو کف دست گرفتند و مایه افتخار هستند و اگر نقدی یا انتقادی بر یک سیاست در فلان جا مطرح میشه به هیچ عنوان کوچکترین ارتباطی به سربازانی که دلاورانه جونشون رو کف دست گرفتند نداره....   ادامه سوال... تفاوت درعراق و سوریه چیه که بعد از یک سال در یک جبهه این همه پیشرفت در یکی اون همه پسرفت... بله حمایت دشمنان منطقه ای از مخالفان دولت سوریه خیلی بیشتره... ولی آیا حمایت مردمی در سوریه از دولتشون به اندازه حمایت مردمی در عراق هست؟ چرا عراق هیچ موقع با کمبود نیرو مواجه نمیشه ولی سوریه میشه؟ این مثال رو فقط برای تقریب ذهن میزنم... خودتون را بذارید جای یه خانواده سنی مذهبی که با یکی از بمب ها یا گلوله های توپ ارتش سوریه خانوادش رو از دست داده... طرف خیلی انقلابی و نجیب باشه آواره اروپا میشه... بله... تروریست ها رو خیلی هاشون از خارج میارند... ولی اون کمبود نیرویی که همگی ازش مینالند یه دلیل بیشتر نداره و اونم عدم محبوبیت کافی دولته...   همه بحثای فوق به کنار... چه شرایطی و چه تغییراتی میخواد اوضاع رو عوض کنه از یک جنگ بی نتیجه و فرسایشی بلند مدت... خب شاید دوستان بگند حمایت روسیه... خب طرف مقابل هم مطمئن باشید بیکار نمیشینه و پشتیبانیش رو بیشتر میکنه... حتما یادتون هست که بعد از یک سری عملیات موفقیت آمیز در القصیر و سایر مناطق سوریه بعد از اون وضع افتضاح اول کار که حتی تو دمشق وزیر دفاع رو کشتند، همه فکر کردیم کمکم مشکل حل میشه. حتی حلب داشت میرفت که محاصره بشه... ولی نشد... چون وقتی تو زورتو بیشتر کردی... عربستان و ترکیه و ... هم پول و تسلیحات بیشتری میزارند وسط و وضع میشه اینی که میبینید...   حالا از تخریب وجهه ایران و حزب الله در نظر اعراب که الحق و الانصاف تا قبل ار بحران سوریه به خاطر مقاومت در برابر اسرائیل و حمایت از مردم مظلوم منظقه از جمله در سایر انقلاب های منطقه خیلی بود و متاسفانه دیگر نیست...چشم پوشی میکنم... باور کنید ادامه این جنگ به این شیوه چشم انداز روشنی برای ما نداره... شاید برای طرف مقابل هم نداشته باشه و لی گزینه بهتر دوستان چیه... ادامه وضع موجود؟  
  7. آقا یکی از اساتید اگر میتونه لطف کنه تصاویر و نقشه های مناطق مختلفی که در دور جدید عملیاتها (بعد از شرکت روسیه) تصرف شده را به تفکیک زمانی بذاره.. مثلا اینکه قبل و بعد از حملات اخیر دریف جنوبی حلب چه مناطقی اشغال شده تا این لحظه تا امثال بنده که کمتر در جزییات وارد هستیم (تنها در حد ویکی پدیا پیگیری میکنم که خب دیر به دیر آپدیت میشه) بهتر متوجه بشیم در هر جبه ای چه مقدار پیشرفت حاصل شده...   ممنون پیشاپیش...
  8. نکته ای که قابل توجه، البته به نظر بنده ممکنه اشتباه کنم، طول شعله موشک در ابتدای پرتاب نسبت به موشک های سری شهاب و قدر بیشتر هست.... یعنی طول شعله در شهاب ها نسبت به طول بدنه مشوک خیلی کمتر بود ولی در عماد حدودا بیشتر از نصف طول بدنه موشک هست... البته باز هم میگم ممکنه اشتباه از ینده باشه...
  9.   سلام عزیزجان...   آقا مثلا بمونه که چی... خود ما که عشق نظامی گری هستیم حالمون به هم میخوره... چه انتظاری از بقیه من جمله رئیس جمهور داری... اتفاقا اگر من بودم که بعد سخنرانی میرفتم تا به این فرماندهین نظامی حالی کنم کاری که دارید میکنید به جز صرف هزینه بیخود و بردن آبرو مملکت و تضعیف روحیه هیچ فایده دیگه ای نداره... چه رژه نیروهای پیاده چه ادوات...   اصلا توی کشور ما همه کارها ظاهری هست و هیچ موقع به کارکرد و فلسفه کاری که میکنیم توجه نمیشه... خب فلسفه برگزاری رژه چیه....؟ فقط و فقط احساس اقتدار...(نه لزوما خود اقتدار) دقیقا این امر تبدیل شده به ضد خودش... یعنی آنچیزی که باید مایه آبرو اعتبار باشه میشه مایه بی آبرویی و بی اعتباری... از نیروهای نامنظم پیاده تا ماکت های ضایع، تا ادوات همیشه سوار بر کامیون... باز هم میگم من که جای روحانی بودم بعد سخنرانی میرفتم که جمعش کنن این بساط فقط هزینه مادی و معنوی رو...
  10.   آقا ممنون ولی مرد مومن اینکه فقط مقدمه رژه بود، خودش نبود.... پول سیصد مگ منو کی میده...؟ :) :mrgreen:
  11. دوستان دلتون رو به بازنشست کردن سوخو 24 و میگ 29 خوش نکنید، کلا تا یه خبری میشه همه خیلی خوشبین میشیم... بعد که 180 درجه برعکس میشه نهایت افسردگی، بهترین چیز واقع بینی هست... الان یکسری دارن بین پکفا و سوخو 35 انتخاب میکنن انگار نه انگار که چنین مواردی باید در شورای امنیت تایید بشه و قطعا آمریکا و اسرائیل و همسایگان ما خیلی بیشتر از اس-300 روی خرید چنین مواردی فشار خواهند اورد به روسیه... چون بعد تهاجمی هم داره... در مورد میگ 29 و سوخو 24 ها هم احتمال قریب به یقین ارتقا در دستور کار خواهد بود...   مهمترین کاری که باید انجام بشه سعی بر انتقال تکنولوژی حتی قدیمی تر در زمینه هایی است که به یک مشکل اساسی برای نیروهای ما تبدیل شده... نمیدونم چیا هتسن اما مثلا موتور یا رادار هواپایه یا غیره... فکر نمیکنم در چنین شرایطی خریدهای سنگین و با کیفیت فوق العاده بالا برای ما امکان پذیر باشه با توجه به بحث شواری امنیت حداقل تا 5 سال مگه اینکه مقدمات به صورت مخفیانه انجام بشه تا 5 سال دیگه...
  12.   ضمن تشکر از جناب MR9... اول اینکه اگر تحلیل و پاسخی وجود دارد در مورد موضوع موشکی به طور خاص، خیلی خوشحال میشم موضوع را بیشتر باز کنیم... حتی اگر دوستان همت میکردند و برخی مراجعی که بنده در پست مذکور قرار داده بودم را اندک مطالعه ای میکردند قطعا میتونستند مواردی را یافت کنند در همان منابع که به نفع دیدگاه دوستان منتقد بود و بنده به دو دلیل این اشارات را ذکر نکردم که دومیش همین بررسی میزان تامل و جستجوی دوستانی هست که سریعا و در هر جا ادعا میکنند که توافق هسته ای فلان و بهمان مشکل را دارد. و اتفاقا اگر دوستان همون موارد را با دقت دنبال و ذکر میکردند زمینه بسیار خوب و مطلوبی بود برای بررسی دقیق و عمیقتر موضوع موشکی و بحث بیشتر بر روی راهکارهایی که برخیشون را در آخر پست مذکور ذکر کردم...ولی چه فایده که ما اکثرا اهل مطالعه پست های طولانی و کم تصویر نیستیم... و بنده که خودم به نظر در موضوع موشکی به عنوان مدافع نسبی توافق صحبت میکنم فکر میکنم هنوز خیلی زیاد روی این موضوع جای بحث وجود داره...   اگر هم منظورتون از سوالتون راجع به بررسی موضوع بازرسی ها خطاب به بنده هست یکبار هم قبلا ذکر کردم که این موضوع بسیار بسیار وقت گیر تر از اونی هست که حتی قابل مقایسه باشه با موضوع موشکی، از بررسی دقیق لیست INFCIRC تا مقایسه موردی سایر کشورها با وضعیت مشابه و غیره و غیره و غیره... وقتی که پست قبلی که در مورد حوزه موشکی بود، از لحاظ محتوا حتی توسط یک نفر مورد سوال و بحث قرار نگرفت در این انجمن، برای بنده دلیلی وجود نداره تا وقت بسیاری را صرف آماده کردن تحلیلی بکنم که احتمالا 2 نفر هم اون رو کامل نمیخونند، چه برسه به تحلیل و نقد و نظر مخالف... در این مورد اگر واقعا و به دقت پست قبل در مورد حوزه موشکی مورد مطالعه دوستان قرار گرفته بود، در قسمت بازرسی های مربوط به موضوع موشکی سعی شده به تفصیل بررسی انجام بگیره، و هم در اون قسمت و هم سایر قسمتهای اون پست سعی شده بود به تمام سوالات و شبهه هایی که در دو تاپیک اخیر موضوع هسته ای مطرح شده بود پرداخته بشه... حالا دو حالت وجود داره، یا واقعا همه دوستان منتقد با اون پست متقاعد شدند، که قطعا این طور نیست... یا کسی حال مطالعه و یا حال ارسال پاسخ و ادامه مباحثه به صورت زنده و فعال رو ندارد... 
  13. جناب الکترو... واقعا دست مریزاد داره و اکتفا به یک مثبت تنها، جفاست، البته هنوز فرصت مطالعه پیش نیومده ولی در یک نگاه مختصر هم میشه فهمید کار واقعا تالیفی هست، اشکال مشخص هست که نتیجه زحمت خودتون هست. فقط اگر تیترها و زیرتیترهای اول شماره گذاری بر اساس فصل شوند از لحاظ ویرایشی به کارتون کمک میکنه... از لحاظ فنی هم که در حدی نیستم که نظر بدم...   اجرتون با خدا... افسوس بنده را بیشتر کردید به خاطر رد اون پیشنهاد... :rose: :rose: :rose:
  14. نمونه و الگوی خوبی میتونه باشه برای نمونه های جدید ناوهای محافظ ساخت ما.   با تشکر از جناب حمید بابت تاپیک زیبا و جامعشون که فقط بک ترجمه صرف نیست بلکه تحلیل هم داخلش کردند... ممنون...فقط یک مثبت کم بود... امیدوارم سهم تحلیل نسبت به ترجمه در مطالبتون روز به روز بالاتر بره... :rose: :rose: :rose:
  15. خب دوستان منتقد و مخالفی که روی سر بنده جا دارند. والا در این پست بنده در مورد حوزه موشکی سعی کردم بررسی جامعی داشته باشم، ولی دوستان حتی یک نظر و یا مباحثه در مورد این مطالب صورت ندادند، بعد هم میان میگن مخالفان با ادله اثبات کردن که توافق مشکل داره، خب در حوزه موشکی بنده در اون پست سعی کردم همه موضوعات مد نظر منتقدان رو بررسی کنم... یعنی واقعا هیچ نظری ندارید...؟ خب اگه دارید بسم الله...   متاسفانه فقط و فقط بحث ها محدود شده به جنبه سیاسی...
  16.   انشاالله... گرچه همونطور که گفتم حوزه بازرسی ها بسیار زمانبر تر هست و بررسی دقیقش وقت بیشتری میطلبه...   ضمن اینکه مشارکت تقریبا صفر دوستان، خیلی انگیزه ای باقی نمیذاره... پرورش و رشد این جور بحثها به مشارکت و مباحثه دقیق (و نه مجادله) نیاز داره که خیلی خبری نیست... روی سخنم به خصوص با دوستانی هست که منتقد توافقند و انگار نه انگار که ایده ای و نظری بر خلاف دیدگاهشون گذاشته شده و فرصت مناسبی هست برای بحث دقیق تر و بیشتر... ولی بیشتر رویکردها احساسی است متاسفانه...
  17. متاسفانه دوستان زیاد مشارکت نمیکنند، فلذا چون چند روزی نیستم، مجبورم قسمت دوم را بگذارم با این که دو پست پیاپی میشه، ضمن پوزش از جناب ام آر 9 به این خاطر.     توافق هسته‌ای، وضعیت موجود، چه باید کرد-قسمت دوم- متن «موشک­ها را چه پیش آمد، راکت­ها را چه شد؟»   خب در این مطلب که دومین مطلب از سلسله ارسال­های تحت عنوان « توافق هسته‌ای، وضعیت موجود، چه باید کرد » هست (مطلب اول) به موضوع موشکی به صورتی دقیق و جزئی خواهیم پرداخت. خب از اونجایی که این موضوع از نظر برخی دوستان ممکنه قرابت و رابطه تنگاتنگی با موضوع بازرسی­ها داشته باشه در همین ابتدای امر عرض میکنم خدمتشون که در این مطلب تنها به موضوع موشکی پرداخته خواهد و موضوع بازرسی، تنها در حدی که مرتبط با موضوع موشکی باشد در مطلب فعلی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و سایر مباحث مربوط به بازرسی که از قضا مهم هم هستند، به صورت جامع و در همه حوزه‌ها انشاالله در مطلب بعدی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. البته میدونم از حساسیت موضوع موشکی کاسته شده و الان تمرکز بیشتر بر موضوع بازرسی‌هاست ولی خب این حقیر خبر نداشت که هجمه انتقادات این قدر سریع تغییر هدف میدهند.   و اما بعد،   وضعیت موجود چه طوره؟ اصلا کجای قطعنامه و چه طور بحث موشکی وارد شده؟   قطعنامه 2231 که چند روز بعد از توافق وین تصویب شد، در نسخه نهایی که شامل برجام هم میشه بالغ بر 104 صفحه هست. خود قطعنامه از حدود 2 صفحه مقدمه، 5 صفحه دستورات در قابل 30 پاراگراف، 91 صفحه پیوست الف یا برجام و 7 صفحه پیوست ب یا بیانیه مستقل تشکیل شده. خب ابتدا بهتره ببینیم چه مطالبی در این قطعنامه در مورد برنامه موشکی ما مطرح شده: در بند سوم از ضمیمه ب قطعنامه (صفحه 99 از قطعنامه 2231)، مطلب اصلی در مورد برنامه موشکی ایران مطرح شده: ترجمه: از ایران خواسته شده تا هیچ فعالیتی مرتبط با موشک­های بالستیکی که طراحی شده تا قابلیت تحویل (حمل) سلاح‌های هسته‌ای داشته باشد، شامل پرتاب با استفاده از چنین تکنولوژی‌ای از موشک‌ بالستیک تا تاریخ هشت‌سال پس از روز پذیرش برجام یا تاریخی که در آن آژانس گزارشی که نتایج گسترده‌تر را تایید نماید، ارائه دهد، هر کدام که زودتر باشد. همچنین در بند b از بند چهارم ضمیمه ب قطعنامه (صفحه 100 از قطعنامه 2231)، اشاره‌ای به بند فوق شده: (جهت خلاصه کردن این بند به صورت مفصل ترجمه نمی‌شود) به طور خلاصه و در ارتباط با موضوع مورد بحث ما، در این بند از کشورها خواسته میشه تا در صورتی که فعالیتی اعم از همکاری فنی، آموزش، کمک مالی، سرمایه‌گذاری و ... مرتبط با فعالیت های مورد اشاره در بند 3 ضمیمه b میخواهند انجام دهند، (یعنی فعالیت‌های موشکی ایران) باید مورد به مورد از شورای امنیت اجازه بگیرند. همچنین در پاراگراف هفت از دستورات قطعنامه، قسمت b از کشورها رعایت بند 3 ضمیمه B درخواست شده. این بند به خاطر اینکه در قسمتهای بعدی مورد بررسی دقیقتر قرار نمیگیره، همینجا مورد واکاوی قرار داده میشه. در پاراگراف هفت تحت ماده 41 چارتر سازمان ملل، دو موضوع مورد نظر هست: اول لغو قطعنامه های قبلی. دوم که در این قسمت برای ما مهم تر هست، رعایت یکسری محدودیت های جدید هست. نکته قابل توجه در این قسمت این هست که در قسمت b از این پاراگراف ابتدا کشورها را ملزم (shall comply) به رعایت بندهای 1، 2، 4، 5 و زیربندهای a تا f بند شش میکنه (دقت کنید بند 3 با اینکه بین بند 2 و 4 هست آورده نشده) و بعد از کشورها درخواست میکنه (called upon) که بندهای 3 و 7 را رعایت کنند. به بند 7 فعلا و در این مطلب کاری نداریم و انشاالله در بررسی موضوع بازرسیها به تفصیل مورد بررسی قرار خواهد گرفت. اما بند 3 همون بند درخواست محدودیت موشکی ایران هست. فکر کنم هر نگاه منصفانه ای قبول خواهد کرد که قطعا تفاوتی بین این دو فعل و تاثیر حقوقی اونها وجود داره که اینطور 2 بند از سایر بندها جدا شدند. وگرنه این یک متن ادبی نیست که برای زیبا شدن متن بخواهند از افعال مختلف استفاده کنند. اما باز این موضوع تفاوت افعال را در ادامه دقیق‌تر و ریزتر مورد بررسی قرار خواهیم داد.   وضعیت در گذشته چگونه بوده؟ مقایسه با وضعیت فعلی چی میگه؟   مواردی که در قطعنامه در مورد مسائل موشکی اورده شده بود را در قسمت قبل به صورت خام مورد توجه قرار دادیم... اما با توجه به اینکه قرارمون نه بررسی نقطه­ای، که بررسی سیال موضوع در کانال زمان هست بهتره نگاهی به وضعیت برنامه موشکی در اخرین قطعنامه قبل از توافق یا 1929 داشته باشیم. امیدوارم با توجه به *مطلب اول* کسی از دوستان دوباره متوسل به استدلال نپذیرفتن اون قطعنامه توسط ما برای پاسخ به این پست نشه و اگر در این مرود بحثی داره در پاسخ به همون پست به یحث بپردازند. خب در ادامه مرتبط با برنامه موشکی در قطعنامه های 1929 و 2231 مورد مقایسه قرار گرفته اند. مقدمه: خب در حالی که در قطعنامه 2231 در قسمت مقدمه هیچ اشاره‌ای به مبحث موشکی ایران نشده و در کل قسمت مقدمه جوی کاملا مثبت نسبت به برنامه هسته ای ایران داره، در قطعنامه 1929 در قسمت مقدمه مطلبی وجود داره که یک نگاه بهش خالی از لطف نیست... در بخشی از این قسمت از مقدمه آورده شده «مصمم برای محدود کردن توسعه فناوری های حساسی که نقش پیشتیبانی برای برنامه هسته ای و موشکی ایران دارند....» توضیح اینکه در قسمت مقدمه معمولا یک ذکری از روند اتفاقات منجر به قطعنامه میشه و ضمنا جو و فضای قطعنامه به صورت مقدماتی در این قسمت ارائه میشه. عبارت اصلی محدود کننده: خب عبارت اصلی که در قطعنامه 1929 برنامه موشکی ما رو هدف قرار داده بود در شکل زیر میبینید، بند 9 از دستورات قطعنامه. و اما عبارت محدود کننده در قطعنامه 2231: خب تفاوت‌های اصلی سه مورد هستند: استفاده از فعل called upon در قطعنامه 2231 نسبت به قطعنامه 1929 که از عبارت decides that iran shall، استفاده کرده. معنی عبارت اول درخواست از ایران هست و معنی عبارت دوم این است که «شورای امنیت تصمیم میگیرد که ایران باید....». ممکنه یکسری از دوستان بگند اینها بازی با کلمات است و مهم محدودیت ایجاد شده است، در این مورد در خطوط پایین‌تر مطالبی خواهید خواند. تفاوت دوم اضافه شدن عبارت designed to قبل از کلمه capable of در قطعنامه 2231 است. در واقع در حالی که در قطعنامه 1929 محدودیت برای موشک‌های بالستیکی که قابلیت حمل سلاح هسته‌ای دارند مطرح شده، در قطعنامه 2231 محدودیت برای موشک‌های بالستیکی که طراحی شده‌اند تا قابلیت حمل حمل سلاح هسته‌ای داشته باشند، طرح شده. خب این خیلی بدیهی و واضح هست که اضافه شدن این عبارت یعنی محدودتر شدن بازه، مثل اینکه شما بگید سیبها، یا بگید سیب های قرمز. در این رابطه یکبار جناب hosm فرموده بودن که اگر به جای designed to عبارت dedicated to به کار رفته بود بهتر بود که کاملا درسته، ولی باید در نظر داشت که مذاکره نه یک طرف که دو طرف داره و طرف ایرانی با اضافه کردن این عبارت همون قصد مد نظر جناب hosm را داشته و کاملا (و نه تا حدی) این موضوع را پوشش داده. خب معمولا ما کلمات را جدا جدا ترجمه میکنیم. یعنی برداشت اولیمون (از جمله خودم) این هست که معنی به عبارت صحیح تر مفهموم عبارت designed to یعنی طراحی شده برای. و خلاص. و تنها یک عبارت خشک و خالی فرمالیته هست. ولی در زبان انگلیسی همین که حرف to آمده بعد از عبارت design مفهوم قصد و نیت به عبارت میده. یعنی همون معنی مد نظر جناب hosm. برای درک بهتر این موضوع بهتره نگاهی بکنیم به معنی این عبارت در دیکشنری مک میلان: خب در اینجا ترجمه ای که ارائه شده وجود قصد، نیت و هدف را در فعل کاملا مشخص میکنه... یعنی be designed to do sth = be intended for a particular purpose یا به عبارتی در موضوع مورد بحث ما، Ballistic missiles designed to be capable of … = ballistic missiles intended for a particular purpose (be capable of …). و اما تفاوت سوم اضافه شدن کلمه such قبل از عبارت ballistic missiles در خط سوم مربوط به قطعنامه 2231 هست، در واقع در 1929 شلیک با استفاده از تکنولوژی موشک‌های بالستیک منع شده، و در 2231 شلیک با استفاده از چنین تکنولوژی‌هایی از موشک‌های بالستیک. حتی به صورت خام این یعنی باز شدن در تفسیر برای ما نسبت به قطعنامه قبلی که عام بود و هرگون شلیکی ممنوع. شاید پرسیده بشه که این چنین دقیقا منظورش کودوم این هستJ؟ که به نظر این حقیر و با اندک دانشی که از زبان دارم این such برمیگرده به همون توصیفاتی که در تفاوت دوم در موردش صحبت شد. و اما تفاوت نهایی، در قطعنامه 1929 به موردی اشاره شده که مورد اشاره آقای عراقچی هم قرار گرفت، و نکته جالب این بود که منتقدان عزیز در اینجا برخلاف رویه قبلیشون خوشبینی پیشه کردند و گفتند این عبارت موضوع مهمی نبوده. این عبارت که در شکل فوق با خط سبز رنگ مشخص شده، به همه کشورها الزام میکنه که تمام اقدامات لازم را برای جلوگیری از انتقال تکنولوژی مرتبط با مساله موشکی را به ایران بگیرند. یعنی از فعل shall (باید) استفاده میکنه، حتی در خوشبینانه ترین تفسیر اگر مثلا آمریکا دنبال بهانه بود، به استناد این بند میتونست جلوی خیلی از کشتیهای ایران رو بگیره به بهانه جلوگیری از انتقال فناوری موشکی به ایران. جالبیش اینه که منتقدان موقع بررسی قطعنامه 1929 که میشه، میشن بوشفگ که همه چیزو خوب و همه کس را دوست میدید، به 2231 و برجام که میرسه میشند دوست گالیور. انتقال تکنولوژی مرتبط با مسائل موشکی: در این مورد هم تصاویر دو قطعنامه و توضیحات مفصلی آماده بود که جهت جلوگیری از تفصیل بیش از حد و خستگی مخاطب و با توجه به اهمیت کمترش به یک توضیح مختصر بسنده میشه. این موضوعات در بند 7 دستورات قطعنامه 1929 و قسمت b  از بند 4 ضمیمه B قطعنامه 2231 مورد اشاره قرار گرفتند. به طور خلاصه در 1929 ایران نباید هیچ گونه سهمی در شرکت‌ها یا فعالیتهای اقتصادی که مرتبط با تکنولوژی مربوط به موشک های بالستیک میشه داشته باشه، ولی در 2231 این موضوع و کمک‌های فنی، مالی و ... در حوزه مورد اشاره بند 3  ضمیمه B به اجازه از شورای امنیت موکول شده. مسائل مربوط به بازرسی: در مورد مسائل بازرسی مرتبط با مساله موشکی در قطعنامه 2231 هیچ موردی ذکر نشده، ولی در 1929 شاهدان بسیارند :) ، ولی این موضوع به چند خط پایین تر که بحث بازرسی مرتبط با موضوع موشکی را به تفصیل مورد بررسی قرار خواهیم داد موکول شده.   قبول که وضعیت از 1929 بهتره، کاری هم به پذیرش و عدم پذیرش قطعنامه نداریم، بالاخره محدودیت که پذیرفتیم... وضعیت این محدودیت ها چی میشه...؟   خب موضوعی که باز اذهان را درگیر میکنه، این هست که بالاخره، یک سری محدودیت‌هایی، ولو نرم شده در این قطعنامه وجود داره، تکلیف چیست؟ دشمن حیله گر هست و فرصت طلب... از این محدودیت‌های نرم شده آیا میتونه استفاده کنه... این محدودیت‌ها و نقض احتمالی اونها را در دو دسته باید مورد بررسی قرار داد، اول این که چه تاثیری بر برجام خواهد داشت، و دوم اینکه فارغ از برجام منجر به یک بهانه جدید برای محدودیت های بیشتر برای ما خواهد شد یا نه. نقض محدودیت‌های موشکی قطعنامه، تاثیر بر برجام: خب در این مورد خوشبختانه با اطمینان بالایی میشه گفت که نقض محدودیت‌های موشکی و یا سایر محدودیت‌هایی که در قطعنامه ذکر شده ولی در برجام نیومده، تاثیری بر برجام نخواهد داشت. از اونجایی که مساله اصلی ما در مذاکرات برداشته شدن تحریم ها بوده و این تحریم ها در صورت پایبندی ما به تعهداتمون برنخواهند گشت، این موضوع، یعنی تفکیک محدودیت‌های برجام و قطعنامه به گفته یکی از مذاکره کنندگانمان یکی از آخرین مشکلاتی بوده که حل شده. در شکل زیر و  در قسمت C (یا روز اجرایی) از پیوست پنجم برجام که به عنوان ضمیمه A به قطعنامه پیوست شده، در بند اول از پاراگراف 18، این موضوع مورد اشاره قرار گرفته: در این بند ضمن اشاره به قطعنامه صادره (2231) میکنه و ضمن اعلام اینکه این قطعنامه محدودیت‌های قطعنامه های قبلی را لغو میکنه، باقی موندن برخی محدودیت‌ها را هم اعلام میکنه. در انتهای این بند به پانوشت شماره 3 اشاره شده که وقتی به این پانوشت سر میزنیم، اعلام شده : «محدودیت‌های این قطعنامه جزئی از برجام نیست» به عبارت دیگر اگر ما قطعنامه را نقض کنیم، برجام را نقض نکرده ایم و به این خاطر تحریم های لغو شده در برجام بر نخواهد گشت و ایران متهم به significant non-performance نخواهد شد. تاثیر نقض محدودیت‌های موشکی فارغ از بحث برجام: خب این واضحه که بالاخره این یک قطعنامه شورای امنیت است، و به قول برخی کاغذپاره نیست، پس اگر ما آن را نقض کنیم چه میشود؟ ابتدا باید مد نظر داشت که عبارات و دستورات یک قطعنامه تا چه حد الزام‌آور است، موضوعی که برخی منتقدان از آن با عنوان بازی با کلمات یاد میکنند، اهمیتی بیش از این دارد و لغات به کار رفته در یک قطعنامه تاثیر مهمی بر الزام آور بودن یا نبودن آن دارند. مثلا در این تحقیق، به صورت مفصلی به این موضوع پرداخته شده: گزارشی با هدف بررسی فعالیت های شورای امنیت تحت فصل هفت این گزارش 47 صفحه ای که بسیار جالب هست و از دوستان تقاضا میکنم یک نگاهی بهش بیندازند، نکات قابل توجهی داره که به درد بحث مورد نظر ما میخوده، در صفحه ششم این تحقیق آورده شده: در این مطلب اشاره شده که «غیرمعمول نیست که قطعنامه‌های تحت فصل صادر بشوند، ولی شامل ادبیات و بیانی هستند که به صورت واضحی به قصد اجباری بودن وضع نشدند». در ادامه دو مثال میزنه که جالبه، مثال دوم مربوط به قطعنامه 1803 مربوط به خودمونه... در اونجا ذکر میکنه که در این قطعنامه «نه تنها تحریم ها نسبت به قبل تشدید شده، اما شامل اقدامات غیراجباری، هم هست از قبیل درخواست (call upon) از کشورها برای مواردی از جمله بازرسی بارهایی که از/به ایران میرند.» خب یعنی ما در مورد برنامه هسته ای خودمون، در حالی که کل قطعنامه تحت بند 41 بوده، بندهای غیرالزام آوری داشتیم که از قضا از فعل call upon در اونها استفاده شده. در هر صورت این یک تحقیق هست و سندی رسمی نیست، و فقط جهت دریافت بهتر ما از ادبیات معمول در شورای امنیت به کار برده شده. شاید یک روش دیگر بررسی یک نمونه مشابه باشه، و چه نمونه ای مشابه تر از کره شمالی. همونطور که مطلعید در سالهای اخیر کره‌شمالی هم به خاطر برنامه موشکی و هسته ایش با تحریم ‌هایی روبرو بوده و بر سر این موضوعات مذاکراتی داشته. البته نباید این تفاوت بزرگ را در نظر نگرفت که آن ها بمب اتم ساختند و آزمایش کردند و از منظر جهانی خیلی خیلی بیشتر از ما متهم هستند ولی، در این لینک سرگذشت زمانی وقایع مرتبط با برنامه هسته ای و موشکی کره شمالی ذکر شده. برخی از بازه‌های زمانی این سرگذشت میتونه برای ما جالب باشه: در 5 اوریل 2009 کره شمالی پرتابگر اونها-2 که سه مرحله ای هست را به عنوان بخشی از برنامه فضاییش پرتاب میکنه، طبق اطلاعات این موشک بر پایه موشک تائپه دونگ-2 طراحی شده که بردی بین 4000 تا 8000 کیلومتر را در بنده تونستم براش پیدا کنم. (اطلاعات دقیقتر را سایر دوستان میتونند لطف کنند). هشت روز بعد یک بیانیه ریاستی از طرف شورای امنیت صادر میشه و این پرتاب رو محکوم میکنه (دقت کنید قطعنامه جدیدی صادر نمیشه) و این پرتاب را برخلاف قطعنامه 1718 شورای امنیت میدونه. حالا قطعنامه 1718 که در 14 اکتبر 2006 و 5 روز پس از ازمایش زیرزمینی هسته­ای کره شمالی صادر شد، در مورد برنامه موشکی کره شمالی چی میگه: اولا که قطعنامه به طور کلی تحت فصل هفت بوده (و نه بند خاصی از فصل هفت و تنها اقدامات کشورها را مختص به بند 41 میکنه، یعنی قطعنامه ای با الزام آوری شدیدتر حتی نسبت به 1929 ما، و بسیار شدیدتر نسبت به 2231) نکته دوم این که قطعنامه لحن بسیار شدیدی در مورد برنامه موشکی کره شمالی داره، این لحن در سه بند اصلی و مستقیما به برنامه موشکی میپردازه، (فارغ از موراد مرتبط با انتقال تکنولوژی): اول از همه از کره شمالی میخواد تا هیچ گونه پرتاب موشک بالستیک بیشتری انجام نده، لغت further از اونجا مهمه که منظور از این بند از قطعنامه، البته از نظر بنده، توقف وضعیت موجود با توجه به حاد بودنش هست. این تحلیل با توجه به 2 بند بعدی به نظر قابل قبول میرسه. در مورد دوم تعلیق تمام فعالیتهای مرتبط با موشک های بالستیک کره (بدون ذکر داشتن قابلیت حمل کلاهک) را الزام میکند. Decides that shall suspend در مورد سوم پا را فراتر میگذاره، و واگذاری کل برنامه موشکی بالستیک را به صورتی کامل، قابل تایید و غیرقابل بازگشت الزام میکنه. باز هم با فعل decides و در ترکیب با shall abandon. حالا جالبه که در برابر چنین قطعنامه سنگینی، کره شمالی یک موشک سه مرحله ای با برد حدود 4000  تا 8000 کیلومتر تست میکنه و واکنش یه بیانیه ریاستی هست. گرچه حکومت کره شمالی به واسطه طبل توخالی بودنش در واکنش به این بیانیه اقدامات دیگری انجام میده که نهایتا منجر میشه به یک تست اتمی دیگه. نکته جالب اینه که مَثَل این قطعنامه 1718 در برابر قطعنامه ای که در مورد عراق و از جمله برنامه موشک بالستیکش (قطعنامه 687 که در ادامه و در بخش بازرسی مرتبط با موشکی بهش پرداخته میشه) صادر شد، مَثَل فنجون و فیل هست، اون وقت یکسری از منتقدان ناجوانمردانه وضعیت ما پس از توافق و قطعنامه را مشابه وضعیت عراق بعد از 1991 میدانند.   بازرسی های مرتبط با موشکی چه میشه؟ نکنه وضعمون بشه وضع عراق که تا فیها خالدونشونم گشتن برای پیدا کردن موشک؟   خب همونطور که ذکر شد بعد از انتشار متن قطعنامه، بسیاری از منتقدان با تمرکز بر بند موشکی مطرح در قطعنامه و فقط با تمرکز بر عبارت be capable of و نادیده گرفتن عبارت قبلش یعنی designed to، شروع به تفسیر عبارت اول کردند و گفتند: «خب این قابلیت برای هر موشک با برد بیش از 300 کیلومتر و سرجنگی بیش از 300 کیلوگرم وجود داره، پس حالا بازرسان آژانس یا سازمان ملل تمام سوراخ سمبه های کشور و تاسیسات نظامی ما را خواهند گشت و درخواست بازرسی خواهند داد تا نبود موشک با مشخصات فوق را بررسی کنند و وا اسلاما که وضعیت ما چنان عراق پس از 1991 خواهد شد و عملا ما در آستانه جنگ قرار گرفتیم با این توافق و قس علیهذا» خب در این موضوع چند محور را مورد بررسی قرار خواهیم داد: اول از همه بهتره یک نگاهی به قطعنامه اخری که در مورد عراق صادر شد بندازیم، تا بی جهت از یک کاه را برابر یک کوه ندونیم: پس از اشغال کویت توسط عراق از آگوست 1990 تا مارس 1991 سیزده قطعنامه علیه عراق صادر کرد تا در اوریل 1991 قطعنامه 687 را تصویب کرد، برخی از بندهای قطعنامه که مرتبط با مساله موشکی عراق هست را در ادامه مورد بررسی قرار میدیم: خب مورد اول تماما تحت فصل هفت بودن اقدامات لازم برای به انجام رساندن اهداف این قطعنامه است: اولین بندی که به موضوع موشکی میپردازه، واقعا مو به تن آدم سیخ میکنه... در این بند اولا از فعل decides استفاده شده، ثانیا از عبارت غیرمعمول shall unconditionally accept استفاده شده، ترجمه کامل قسمت اصلی پاراگراف و بند ب که مرتبط با موشکی استک « تصمیم میگیرد که عراق باید بدون قید و شرط بپذیرد، تخریب، حذف و یا بی خطر نمودن، تحت نظارت بین المللی: (بند ب) تمام موشک های بالستیک با بردی بیشتر از 150 کیلومتر و قطعات مرتبط و تاسیسات تعمیر و تولید را» خب دوستانی که دست به تفسیر مفاد قطعنامه 2231 میزنند و عملا پاس گل برای طرف مقابل میدهند، مشاهده کنند که اگر قرار بر نظارت باشه، یا برد مشخصی از موشک های بالستیک مد نظر باشه، در قطعنامه ذکر میشه، و مبهم، درخواست بودن، با شرایط تفسیر زیاد بودن بند مربوط به برنامه موشکی ما در 2231 باعث شده تا وضعیت ما زمین تا آسمان با شرایطی که منتقدین آن را قابل مقایسه با وضعیت عراق میدانند تفاوت داشته باشد. بند دوم در مورد بازرسی ها به خاطر رعایت بند فوق (بند هشت) هست: خب دوستان یک ملاحظه ای بفرماند، آیا واقعا قطعنامه 2231 شرایطی ماشبه با وضعیت عراق پس از 1991 برای ما ایجاد میکنه...؟ به نظرتون این قضاوت منصفانه است، در بند فوق عراق باید تمام محل ها و مقادیر اقلام مرتبط با بند هشت را اعلام کند. و با بازرسی در محل و بی وقفه موافقت کند... همچنین این بازرسی ها بر مبنای اطلاعاتی که عراق می دهد و نظرات کمیسیون مخصوص صورت میپذیره، حتی در مورد مکان های جدید. نابودی تمام توان موشکی مذکور در بندهشت از جمله لانچرهای پرتاب جز متن قطعنامه است. دوستان دقت کنند این موارد صریحا در قطعنامه ذکر شده، بعد یکسری از دوستان این قطعنامه را باعث تبدیل وضعیت ایران به وضعیت عراق میدونند اون هم فقط به خاطر تنها بند سوم ضمیمه B قطعنامه که تازه از فعل called upon استفاده کرده و با شرایط و تفسیرهایی که اضافه شده   آیا واقعا این تحلیل ها منصفانه و بدون غرض هست؟ قضاوت با دوستان مورد دوم که در مورد بازرسی ها در موضوع بحث موشکی باید به اون توجه کرد این هست که در قطعنامه 2231 هیچ کجا از آژانس یا مدیرکل درخواست نظارت بر حسن اجرای بند مربوط به بند موشکی نشده و تنها ناظر بر تعهدات هسته ای ایران هست. اگر دوستان جایی چنین موردی پیدا کردند بفرماند، ولی با توجه به اشارات قطعنامه عراق، ملاحظه میفرمایند که اگر قرار بر رژیم بازرسی خاصی باشد برای هر هدفی، در قطعنامه ذکر خواهد شد. پس دوستان لطفا دیگه جو ندهند که این بند سوم ضمیمه ب قطعنامه باعث بازرسی از مراکز ما به خاطر بحث موشکی خواهد شد. و اگر چنین ادعایی دارند با دلیل و مستند و مثل برخی پست های قبل شامل کلی گویی نباشد لطفا. یعنی هیچ نگرانی وجود نداره؟ هرکاری میشه کرد؟   تمام مطالبی که در بندهای فوق گفته شد به معنی عدم نگرانی و رها کردن موضوع نیست. مطالبی که در ادامه ارائه میشه تنها نظر بنده است و یک نوع پیشنهاد: با توجه به مسائل مطرح شده در مورد برنامه موشکی و به منظور جلوگیری از دادن بهانه جدید به دست دشمن یا طرف مقابل به نظر من پیشنهادات زیر قابل بررسی هست: به حداقل رساندن بعد رسانه ای برنامه موشکی بالستیک در حال حاضر و افزایش اون به مرور گذشت زمان (که در اثر این مرور زمان و سرمایه گذاری بیشتر کشورهای خارجی، تحریم کردن ایران بر سر یک موضوع جدید و نه چندان حاد سخت تر خواهد شد.) دوستان جو ندهدن لطفا، منظورم توقف برنامه موشکی نیست، بعد رسانه ای برنامه موشکی هست. ممکنه برخی که با رزمایش های موشکی دلشون خنک میشد (مثل خودم) بگند اصلا اثر برنامه موشکی در رسانه ای کردن اون هست، اما باید دقت داشته بشاید که رزمایش های مذکور هم در زمان اوج تهدیدهای نظامی طرف مقابل با شدت برگزار میشد. سون تزو یک جمله داره که میگه وقتی قوی هستی خودت را ضعیف نشون بده و وقتی ضعیف هستی خودت را قوی نشون بده. به جای تمرکز بر مسائل جذابی (برای ما) مثل افزایش برد که از قضا میزان حساسیت برانگیز بودنش هم بالا هست، بهتره به خصوص در دو سال آتی تمرکز بر افزایش کیفیت موشک های موجود قرار بگیره... قطعا ایران ذخیره بالایی از موشکهای شهاب 2 و 3 معمولی نسل اول داره، اگر در این مدت همون برنامه ای که برای زلزال ها (هدایت پذیر شدن) اجرا شد، برای افزایش دقت این ذخیره عظیم اجرا بشه (مثلا دقت اعلامی شهاب 3 cep 1000 متر هست) و مثلا دقت شهاب 3 در حد 30 متر یا کمتر برسه، (البته اگر تا حالا اجرا نشده) قطعا میزان قدرت و کیفیت قدرت ما افزایش چشمگیری خواهد داشت. گفتنی است تمام اقادامات لازم برای چنین تحقیق و توسعه هایی اگر در سکوت رسانه ای انجام بگیره (بله قطعا آمریکا خواهد فهمید) ولی جو رسانه ای و فضار متعاقب احتمالی را در بر نخواهد داشت. تمرکز بیشتر بر برنامه موشکی کروز: خب این فرصت مناسبی هست که با توجه به منابع ایجاد شده ظرفیت عظیمی از موشک های کروز برای خودمون ایجاد کنیم. این موشک ها در قیاس با موشک های بالستیک مزیت مهمشون زمان آماده سازی کم و حمل و نقل راحت تر هست. دقت کنید که این موضوع هم محدود به موضوع موشک های کروز فروصوت نمیشه و قطعا مجهز شدن به دانش و سپس ساخت تعداد قابل توجهی موشک کروز ما فوق سرعت صوت، تاثیر کمی بر قدرت ما نخواهد داشت. دوستان حتما یادشون هست که یکی از بزرگ ترین نگرانی های ما میلیتاریستی ها در برابر حمله احتمالی آمریکا، پس از نیروی هوایی، سیل ویرانگر و بی پایان موشک ها کروز آنها بود. و چه بحثهایی که برای مقابله با اونها در این سایت نشد. حالا فرض کنید ما ذخیره عظیمی از موشک های کروز زیر سرعت صوت و مافوق صوت تهیه کنیم، قطعا این کم تهدیدی برای طرف مقابل نیست. به نظر بنده در صورتی که رویکرد صحیح، عقل مندانه و فارغ از احساسات و جوی در رابطه با موضوع موشکی در پی گرفته بشه و همین خویشتنداری خودخواسته و هوشمند هم به مرور کنار گذاشته بشه، کشور ما بعد از 5 یا 6 سال دیگه انشالله قدرتی به مراتب گسترده تر و عمیق تر از امروز خواهد داشت. دوستان در تحلیل هاشون و در گوشه ذهنشون این را در نظر داشته باشند که شرایط سخت اقتصادی حتی بر تولیدات نظامی عادی ما هم به خاطر کمبود بودجه تاثیر گذاشته بود و این فارغ از تهدیدات اجتماعی احتمالی بود. به نظر بنده در صورت هوشمند بودن و دقت نظر طرف خودی در طی سال های آتی این توافق را میتونیم تبدیل به سکوی پرشی در همه زمینه ها بکنیم مثل آنچه در مورد صلح حدیبیه اتفاق افتاد... ولی شرط لازمش، هشومندی، پرهیز از احساسات و جناح بازی و مدیریت صحیح و دقیق هست.   امیدوارم کسی حوصله کرده باشه و همه متن رو خونده باشه... و بی صبرانه و بیشتر از مثبت، منتظر بحث های داغ در ادامه در این تاپیک هستم.   پی نوشت   لازم به ذکر هست که همچنان مشتاقانه منتظر نظر دقیق و مستدل دوستان برای رد محتوای این مطلب هستم، ولی خواهشا دقیق و جز به جز بحث کنیم، مثلا فلان قسمت ذکر بشه و مثلا نقض حرف بنده آورده بشه، نه این که یه جمله کلی گفته بشه، و کلا نویسنده مورد لطف قرار بگیره به جای متن... این هم از مطلب دوم که متن بود نه حاشیه... J مطلب سوم انشاالله در مورد موضوع حساس و مهم بازرسیهای موجود در قطعنامه و برجام خواهد بود، البته این موضوع واقعا گسترده و توانفرساست و معلوم نیست کی آماده بشه...
  18. خب واقعا قضاوت با دوستان. این سوال بنده از جناب پرواز... خیلی واضح و روشن...  این هم جواب جناب پرواز:       خب اگر قرار بود جواب ندید سوال به این واضحی را، دیگه این همه داستان پرتقال فروش و ... مطرح کردن چی بود... این تاپیک هم محل بحث در مورد مسائل هسته ای و موضوعات مرتبط با قطعنامه و توافقنامه است، اگر قرار بر منتظر بودن باشه و اینکه ببینیم چی میشه، پس بهتره این تاپیک بسته بشه و کلا تحلیل و بررسی هر موضوعی را تعطیل کنیم تا ببینیم در عمل چه نتایجی واقع میشه...   سوال خیلی واضح بود، و بر مبنای متنی که در دست همه ما هست، بنده یک استدلالی که دوستان منتقد توافق بسیار بهش متوسل میشند را مورد نقد قرار دادم، یا شما این استدلال منتقدان را قبول دارید یا قبول ندارید... اگر قبول دارید خب جواب سوال بنده را باید واضح بدید، اگر هم موضوع را اینقدر پیچیده و اشارت در اشارت میدونید که هیچ، بهتره بی جهت یک بحث منطقی را وارد یک سلسله مباحث تخیلی پرتقال فروشانه و سناریوی هالیود و غیره نکنید و بعد که ازتون سوال شد بگید نمیدونم و در سطحی نیستم و موضوع خیلی پیچیدس...   همچنان از دوستان تقاضا دارم اگر نسبت به مطالب مطرح شده در این پست نظری دارند بفرمایند چون کم کم میخوام مطلب دوم را قرار بدم... به خصوص دوستان منتقد توافق مثل جنابان الالا. محمد. اسکای هاوک. جویسر. و سایر دوستان.
  19.   جناب پرواز، اولا که تحلیل واقعه هنوز هم قبل از وقوع است، بعید نیست به دلیل تفسیرها و دلایل عجیب و غریب و بعضا دروغی که برخی سایت ها با برخی استدلالهای درست مخلوط میکنند و به عنوان حرف حق در این بازار مکاره عرضه میکنند، بر فکر و ذهن تصمیم گیران تاثیر بگذارد و مثلا ختم به رد توافق در ایران بشه که فکر کنم همه بدونند چه تاثیر مخربی میتونه داشته باشه...   و همچنین حتی اگر توافق تایید شود، بررسی و تحلیل و موشکافی اون، مقایسه با نمونه های مشابه خارجی و شرایط پیش آمده در اون نمونه ها، قطعا میتونه به اتخاذ تصمیم های درست تر برای رهایی از خطرات امنیتی احتمالی، و یا سایر موارد کمک کنه...   و اما در مورد پرتقال فروش و سایر قضایا... خب بنده از شخص جنابعالی دیگه توقع ندارم اون جای خالی را جواب بدیدف چون فرض شما بر نمایشنامه ای از پیش طراحی شده است 0گرچه بنده سعی کردم آونچه این روزها از طرف منتقدین مطرح میشه را دقیقا از زبان آقای ب مطرح کنم... ولی خب شما اون را بی اعتبار میدونید و من هم اصراری ندارم که شما پاسخی به اون به زعم شما نمایشنامه بدید، (گرچه همچنان منتظر نظر سایر دوستان در این زمینه هستم...)   ولی جناب پرواز: من آقای الف، شما آقای ب، دیگه توطئه ای هم در کار نیست، بنده ازتون یک سوال واضح میپرسم، شما هم خواهشا و لطفا فقط به همون سوال پاسخ بدید، انشاالله اگر پاسختون در حوزه سوالی که میپرسم باقی موند، میتونیم به این پرسش و پاسخ، بدون توطئه پرتقال فروش غدار جیره خوار، ادامه بدیم... خب دیگه نقش آقای ب از اول با خودتان...   و اما سوال من از شما به عنوان آقای ب: در زمینه انتقاداتی که مبحث موشکی در قطعنامه وارده، تحریم موشکی ما که در قطعنامه 1929 شدیدتر بود، قطعنامه 1929 هم که در سال 2010 تصویب شد، از اون سال تا به امروز که سال 2015 باشه، 5 سال میگذره و ما چندین رزمایش موشکی، و چندین پرتاب ماهواره داشتیم، اما در این زمینه مشکلی به وجود نیومده... حتی یکی از پرتاب های ماهواره در حین مذاکراتی بوده که دولت فعلی برای توافق صورت میداده، ولی مشکلی پیش نیومده...؟   نه، ولی از این استدلال خیلی احتمالا در ادامه استفاده میکردند، یعنی خیلی در جاهای مختلف دیدم که از این استدلال استفاده میشه توسط منتقدان و طرف مقابل هم معمولا هیچ جوابی نمیده درحالی که استدلالی بی پایه است.. حداقل از نظر بنده... و اگر همین اول مطرح نمیشد، در قسمت های بعدی مطالب، مطمئنا با استناد به این استدلال خیلی از مطالب در دور مغلطه ای مافتاد که واضح کردنش در وسط یک بحث دیگه کار سختی هست.
  20. خب دوستان میتونند قضاوت کنند، که میزان ارتباط جوابی که جناب پرواز دادند به اخرین سوال اقای الف چقدره...؟       بنده خیلی واضح و روشن، در مورد یک موضوع خاص و مشخص (ادعای موثر بودن نپذیرفتن قطعنامه های قبلی) نظری دادم، و از دوستان خواستم اگر جواب مرتبطی دارند بدهند، ولی جوابی که جناب پرواز دادند کلی هست و سایر موضوعات را دخیل کردن... فکر میکنم خیلی سوال واضح بود، حالا این جواب اش شله قلمکاری که فرمودید جناب پرواز چه ربطی به سوال من داشت؟ این که 50 60 نفر فقط زبان بلدند،اینکه با صدور قطعنامه از آرمانهای خود برگردیم و ترجیح گرسنگی و مرگ، اینها واقعا چه ارتباطی با سوال آخر واضح و مشخص آقای الف داشت؟   واقعا از دوستان تقاضا دارم مشخص، دقیق و مورد به مورد بحث کنند... با کلی گویی و ایجاد جو به هیچجا نمیرسیم...
  21. به نام‌خدا مقدمه   به امید خدا، در این سلسه مطالب، هدف بررسی موضوعات حساسیت برانگیز توافق هسته‌ای و متن قطعنامه مرتبط هست. در این مطالب سعی خواهد شد تا جای ممکن هم نقاط قوت، و هم نقاط ضعف مورد بررسی قرار بگیرند. خب در این سلسله مطالب با عنوان "توافق هسته‌ای، وضعیت موجود، چه باید کرد" در هر ارسال انشاالله یک موضوع خاص مورد بررسی قرار خواهد گرفت، این موضوعات در دو دسته حاشیه و متن بررسی می‌شوند. مطالب حاشیه مربوط به خود متن توافق و یا قطعنامه و موارد مطرح در اونها نبوده، بلکه بیشتر به برخی مباحثی که در حاشیه این مطالب به وجود آمدند میپردازه... وضعیت مطالب دسته متن هم که مشخصه... قبل از شروع مطلب اول که از قضا در دسته موضوعات حاشیه‌ای قرار میگیره، باید چند نکته را مد نظر قرار داد در مورد این سلسه مطالب: لزوم توجه به مساله هسته‌ای و توافق و قطعنامه مورد اشاره، به صورت یک مساله پویا و نه یک مساله ایستا؛ به عبارت دیگر در نظر گرفتن گذشته و آینده محتمل در بررسی ابعاد توافق لزوم در نظر گرفتن text در context؛ به عبارت دیگر لزوم در نظر گرفتن جو کلی موجود در روابط ایران با سایر کشورها قبل و بعد از توافق بنده از دوستان عاجزانه تقاضا دارم که ادامه مطالب این تاپیک نه به صورت بحث‌های جدالی و کلی گویی و یا شعار، که به صورت بحث دقیق و مورد به مورد جلو بره... اگر در مورد مطالب مطرح شده نظری وجود داره، به صورت مشخص معلوم بشه که راجع به کدوم قسمت هست و بعد استدلال مربوطه ارائه بشه... بنده کوچکترین اصراری ندارم که مطالبی که در ادامه این سلسله مطالب ارائه خواهد شد، بی نقص و یا درست هستند، بلکه بر اساس اطلاعات موجود، نظری است که فعلا بر اون هستم، و قطعا هر جا متوجه اشتباه خودم بشم، میپذیرم و با همین شدت در تبلیغ نظر درست جدید تلاش خواهم کرد. در انتهای این مقدمه هم یک خواهش دوستانه از برادرای خودم دارم، پای این مطالب واقعا وقت گذاشته شده و نه ترجمه صرف هست و کپی. هیچ منتی هم نیست و وظیفه بوده، ولی خواهشا دوستانی که این موضوع واقعا براشون مهم هست، و فقط قصدشون شعار و کوبیدن طرف مقابل نیست، لطف کنند و مطالب را با دقت بخونند و شدیدتر نقدهاشون را بر این مطالب ارائه کنند تا از گذر بحث‌هایی تا جای ممکت علمی، مستند و زنده، بتونیم دقیق تر و نزدیک تر به واقعیت مفاد توافق و قطعنامه را درک کنیم...   توافق هسته‌ای، وضعیت موجود، چه باید کرد-قسمت اول- حاشیه یک استدلال عجیب   هدف در این مطلب پرداختن به یک مغالطه است که این روزها توسط منتقدان قطعنامه مطرح میشود. اهمیت پرداختن به این موضوع از اونجایی نشات میگیره که به کرات در سایت‌های مختلف، در مطالب یا بخش کامنت‌ها، در بین اظهارات خیلی از افراد شناخته شده، از نماینده مجلس تا به قولی استراتژیست‌های کشور، این ادعا/استدلال (یا هر چیز دیگری که به نظر این حقیر یک سفسطه است) به عنوان مستمسک منتقدان توافق مورد استفاده قرار میگیره...   و اما بعد،   به طور عمومی در قطعنامه محدودیت‌هایی به غیر از محدودیت‌های مطرح در برجام پذیرفته شده، که به خصوص در موارد مرتبط با مسائل نظامی حساسیت‌هایی را برانگیخته. در توضیح این محدودیت‌ها مذاکره کنندگان نکته‌ای که ذکر میکنند و در ادامه به تفصیل به اونها پرداخته خواهد شد، این هست که اگر هم محدودیتی وجود دارد، در مقایسه با قطعنامه‌های قبلی علی الخصوص قطعنامه 1929 بسیار سبک‌تر و ساده‌تر هست. اون مغالطه اصلی که منتقدان بهش متوسل میشوند (از حسین شریعتمداری و مهدی محمدی گرفته، تا همین بزرگواران سایت) نپذیرفتن قطعنامه‌های قبلی توسط ایران، و پذیرفتن قطعنامه فعلی یا 2231 توسط ایران هست.   در واقع دوستان جوری وانمود میکنند که این نپذیرفتن قطعنامه ­های قبلی توسط ما مثلا سودی یا حقی برای ما ایجاد میکنه و یا ما را از مجازات به خاطر نقض قطعنامه­ ای که قبول نداریم، حفظ میکنه. برای وضوح بیشتر و درک ساده‌تر این موضوع، در ادامه توجهتون را به بحث فرضی آقای الف و آقای ب جلب میکنم...   آقای الف: خب جناب ب، تحریم موشکی ما که در قطعنامه 1929 شدیدتر بود، قطعنامه 1929 هم که در سال 2010 تصویب شد، از اون سال تا به امروز که سال 2015 باشه، 5 سال میگذره و ما چندین رزمایش موشکی، و چندین پرتاب ماهواره داشتیم، اما در این زمینه مشکلی به وجود نیومده... حتی یکی از پرتاب های ماهواره در حین مذاکراتی بوده که دولت فعلی برای توافق صورت میداده، ولی مشکلی پیش نیومده...؟   آقای ب: جناب الف، مشکل اینجاست که ما قطعنامه‌های قبلی را قبول نمیکردیم، اما وضعیت در مورد قطعنامه‌ جدید فرق میکنه، این قطعنامه را خود ما در تنظیمش دست داشتیم و این یعنی تعهد برای ما.   آقای الف: خب یعنی میفرمایید این که ما قطعنامه‌های قبلی را قبول نکردیم، باعث شد که با وجود نقضِ بندی مثل ممنوعیت پرتاب موشک‌های بالستیک، مشکل جدیدی برای ما (مثلا تصویب قطعنامه جدید و محدودیت های شدیدتر) پیش نیاد.   آقای ب: بله، دقیقا همینطور هست.   آقای الف: خب جناب ب، سوالی اینجا برای من پیش اومده، ما قطعنامه های قبلی مثل 1696، 1747 و 1803 را هم که در اونها خواستار توقف غنی سازی و سایر ابعاد برنامه هسته ای شده بودند، نپذیرفتیم، چه طور شد که این نپذیرفتن ما این جا جواب نداد و باز قطعنامه شدیدتری مثل 1929 صادر شد... یا اصلا ساده تر، ما 1696 را نپذیرفتیم، پس چرا 1747 به خاطر نقض 1696 صادر شد... چرا نقض درخواست توقف غنی سازی در 1696، با وجود اعلام نپذیرفتن این قطعنامه توسط ما، باعث نشد که قطعنامه‌های بعدی صادر بشه؟   آقای ب: ......................................................... (امیدوارم دوستانی که نقد و پاسخی دارند، به جای پاسخ‌های کلی و تکرار ادعاهای قبلی، مورد به مورد جواب بدهند، و پر کردن این جای خالی جواب آقای ب هم یکی از اون‌ موارد باشه)     امیدوارم برای دوستان واضح شده باشد، که موضوعی که باعث صدور قطعنامه جدید و یا تشدید محدودیت‌ها در اثر نقض یک قطعنامه خواهد شد اجماع جهانی (و به صورت اخص اجماع پنج قدرت دارای حق وتو) بر تهدید بودن مساله مورد بحث است، و پذیرفتن یا نپذیرفتن ما کوچکترین تاثیری در محدود نمودن یا ننمودن خواست شورای امنیت و اقدامات مورد نظرش نداره، که اگر داشت، نپذیرفتن قطعنامه 1696 توسط ما جواب میداد و تحریم‌ها و قطعنامه‌های بیشتر صادر نمیشد. همچنین میتونم از دوستانی که این استدلال را به کار میبرند بپرسم دقیقا این نپذیرفتنی قطعنامه‌ای که ازش دم میزنند دقیقا (نه کلی گویی) چه امتیاز و مزیتی برای ما ایجاد میکنه...؟   شاید دوستان الان مطرح کنند که خب پس این بیانیه وزارت خارجه چیه، که در اون غیرقانونی بودن تحریم‌های باقی مونده را تاکید کرده...؟ جواب این هست که قطعا خود دوستان وزارت خارجه هم میدونند که این اقدامات بیشتر ارزش رسانه‌ای دارد و کمک به عدم ایجاد همان اجماع جهانی فوق الذکر خواهد کرد. پس چه در 1696 و 1929، چه در 2231 آن چه تعیین کننده تر از پذیرش یا عدم پذیرش ما هست، دید جهانی نسبت به موضوع مورد مناقشه است، و یادمون باشه جهان فقط آمریکا نیست.   اگر نگرانی در این مورد هست، باید مراقب باشیم با سیاست‌های اجماع برانگیزی مثل اقدامات چند سال اخیر، کاری نکنیم که حتی روسیه و چین به قطعنامه‌ای به شدت 1929 رای مثبت بدند. لازم به ذکر هست که همچنان مشتاقانه منتظر نظر دقیق و مستدل دوستان برای رد این نظر هستم، این نظرات هم از نظر این حقیر یا تکمیل مکالمه فرضی فوق هست، یا استناد به یک سند رسمی و حقوقی بین المللی... لطفا از استدلال‌های عجیب و غریبی که مجددا یه یک مغلطه ختم میشه خودداری بفرمایید.     این از مطلب اول که حاشیه‌ای بود... مطلب دوم انشاالله در مورد محدودیت‌های موشکی موجود در قطعنامه خواهد بود.
  22.   خب... اون جمله ای که فرمودید و قرمز کردم، واقعا از اون استدلال ها بودا... یعنی این موضوع که بنده به قانون تاپیک مبنی بر تذاشتن لینک یا کپی پیست اعتراض کردم، دلیلی است بر درست بودن مطلبی که شما کپی پیست کردید؟ پس اگر بنده هم یک کپی پیست مثلا از سایت عصرایران بذارم و یکی از دوستان به من تذکر بدن که قانون تاپیک را نقض کردم، دلیلی میشه بر درست بودن مطلبی که بنده گذاشتم؟ خب در این مورد قضاوت با دوستان...   و اما در مورد این که چرا بنده یا سایر دوستان مخالف جوابی به این موارد نمیدیم... این خیلی غیرمنصفانه و ناجوانمردانه است که شما مطلبی را به سرعت یک کنترل+a، یک کنترل+c و یک کنترل+v به عنوان پست و برخلاف قرار ابتدای تاپیک منتشر کنید، و بعد بنده یا سایر دوستانی که نظر مخالف دارند ازوقت و زندگیشون بزنند برای پاسخ به این موارد... دلیل مخالفت بنده با این رویکرد شما هم همینه که این موضوع منجر میشه به تاپیکی که یک سری مجموعه کپی پیست یا لینک از سایت های دو طرف قرار داده شده و هیچ بحث زنده ای صورت نگرفته...   در این پست آخر هم که یک نوآوری اضافه فرمودید و پستتون را شامل چند کپی پیست مجزا از چند خبر مختلف قرار دادید، که البته نسبت به رویکرد قبلی ارزشمندتره...! مثلا بندهای یک و سه کپی پیست بخشی از این لینک  و بند چهارم کپی پیست بخشی از نامه جناب رسایی در این لینک هست... و مثلا نهایت سعی و تلاش شما اضافه کردن جمله "برای این موضوع دوستان چه توجیهی دارند؟" به انتهای بند سوم هست...   بنده نه موافق 100 درصد توافقم، نه مخالف... و از این پس به این پست های کپی پیستی یا به عبارتی غیرزنده نه کاری خواهم داشت، و نه گیری خواهم داد، این وظیفه مدیر تاپیک هست که تاپیک از روح زنده و جوشش خالی نشه... فکر میکنم به اندازه کافی در این مورد تذکر دادم... بهتره این تاپیک هم مثل سایر تاپیک های نظامی این سایت، مرجعی باشه برای سایر سایت ها (از هر جناح) نه بالعکس...  ولی انشاالله از فردا یا پس فردا یکسری سلسله مطلب آماده کردم که ارسال خواهم کرد و از دوستان هم تقاضا میکنم، به صورتی زنده، چالشی و درونزا (به قول یکی از دوستان چشمک) به گرم و جدی شدن مجدد این تاپیک مهم بپردازند...
  23.   جناب محمد، ضمن سلام و احترام مجدد (گرچه اون دفعه شما شستیم رفت)، تا اونجا که ذهنم یاری میکنه اول این تاپیک یا قسمت اول تاپیک هسته ای قرار بر این بود که تاپیک به لینک دونی سایر سایت ها تبدیل نشه... ولی شما درسته لینک را نمیذارید، ولی اکثر پست هاتون کپی پیست مطالب سایر سایت هاست... فکر نمیکنم هدف فقط نگذاشتن لینک بوده باشه... هدف احتمالا ایجاد بحث بین خود بچه ها بوده... وگرنه این تاپیک تبدیل میشه به یکسری کپی پیست از سایت های رجا و مشرق و فارس از یک طرف، و انتخاب و عصرایران و فرارو از طرف دیگه...   // از جناب ام آر 9 هم تقاضا دارم رو این موضوع مدیریت بیشتری داشته باشند... اگر نکاتی در مطلب کپی پیست شده مورد نظر هر فردی هست بهتره خود فرد اشاره ای بکنه و تحلیلی هم اضافه کنه و مثلا در این مورد یک اشارتی هم به برخی اقلام لیست ۲۵۴ /INFCIRC به طور خاص داشته باشند...   با سلام - فرموده شما صحیح هست ، ولی بهتر بود جمله داخل پرانتز را تایپ نمی کردید( عبارت قرمز شده )  . این عبارت ، در شآن یک بررسی علمی نیست . اختلاف سلیقه وجود دارد ، ولی قرار نیست بخاطر نوع نگاه یا جناح بندی های سیاسی ، طرفین همدیگر را با چنین جملاتی خطاب قرار دهند . از شما بسیار بعید بود //MR9   چشم جناب ام آر 9، البته اون جمله هم واکنشی بود به سری قبلی پاسخ ایشون به نقد بنده، انشاالله دیگه تکرار نمیشه...:)
  24.   برادر من، چراغ خاموش یعنی بدون اطلاع رسانی رسانه ای، درسته که آمریکا و سایر کشورها با آزمایش های مخصوص میتونند بفهمند، ولی تاثیر اصلی بعد رسانه ای پیدا کردن یک موضوع هست...  مثلا از اواخر دولت دهم تا قبل از همنی پرتاب ماهواره اخیر، موارد دیگری پرتاب ماهواره انجام شد، که البته شکست خورد، ولی به صورت رسانه ای هیچ بازخوردی نداشت... حالا اگر در صورت موفقیت پرتاب هم سکوت رسانه ای برقرار باشه، مطمئنا تاثیرش بر افکار عمومی فوق العاده کمتر خواهد بود... یادمه خیلیا تو همین سایت هی میگفتن دولت یازدهم برنامه فضایی رو کنسل کرده و هزار تا حرف دیگهف ولی بعدا مشخص شد علاوه بر پرتاب اخیری که ظاهرا موفق بود، موارد دیگری هم از پرتاب وجود داشته که موفقیت آمیز نبوده... منظورم اینه که بعد رسانه ای خیلی تاثیر گذاره... اینقدر که حتی یکسری از دوستان در این سایت هم بر اساس اطلاعات رسانه ای نه لزوما کامل، تحلیل هاشون را انجام میدادند...   چراغ خاموش یعنی برعکس رزمایش اخیر سپاه در غرق کردن ماکت... که کاملا و تنها هدف رسانه ای داشت... یا رزمای 4 5 سال پیش در شلیک همزمان چندین موشک بالستیک... انها جو روانی ایجاد میکنه... برنامه اصلی موشکی مثلا برای تست یک ویژگی جدید موشک سجیل، مثلا در نتیجه اصلاحات شماره 14، نیاز به یک تست میدانی داره... این موضوع به هیچ عنوان سرو صدا نداره (به این معنی نیست که آمریکا نمیفهمه)... نمیدونم دوستان منظورم رو فهمیدند یا نه... حرفم این نیست که توقف بدیم بحث موشکی رو... بحث ماهش ابعاد رسانه ایش هست...   مثلا تا قبل از پخش کلیپ سیلوهای موشکی از اخبار، چقدر این موضوع در بعد رسانه ای موثر بوده...؟ در حالی که قطعا سیلوها سال ها قبل وجود داشتن و آمریکا هم مطلع بوده... ولی تاثیر رسانه ایش و بالطبع میزان تاثیرش بر افزایش جو حساسیت به برنامه موشکی ایران بعد از رسانه ای شدن موضوع ایجاد م بازم جهت اطمینان از دریافت دقیق منظورم، بنده هم میدونم چندین و چند تست لازم هست، ولی همین تستها، تا همین الان کودومش رسانه ای شده... تست در مرحله تحقیق رو میگم...؟ مثلا تست هایی که برای سجیل انجام شده... وقتی تست ها نهایی شده و محصول کامل، تازه 3 4 سال بعد اومدن رسانه ای کردن که بله ما چنین موشکی داریم... حرف بنده همینه... از این به بعد رسانه ای کردن موقوف... نه خود انجام کار... بله، میدونم قطعا آمریکا هم میدونه... ولی تفاوتش از زمین تا آسمونه در تاثیری که بر افکار عمومی داره...   حالا باز بیاین اشتباه تفسبر کنید حرفما... :chicken:
  25.  جناب مارین برای بار اول..... icon_cheesygrin   ایشالا در اینده ای نزدیک مطلب مفصلی در مورد ابعاد اصلی توافق قرار خواهم داد، ولی به طور خلاصه و چون چند بار پرسیده بودید، در تمام متن توافق و قطعنامه، هیچ جا ذکر نشده که که نهادی یا مثلا آژانس مسئول راستی آزمایی بند 3 ضمیمه قطعنامه هست... یعنی عملا این بند هیچ مسئولی برای ارزیابی رعایت یا عدم رعایتش وجود نداره... در حالی که در خود توافق و در قطعنامه بارها از آژانس خواسته شده که تعهدات هسته ای ایران تحت برجام رو کنترل و راستی آزمایی کنه...   پس اساسا آژانس چنین حقی نداره که بخواد این موضوع را بررسی کنه...   و اما بعد،   این بند موشکی به طور خلاصه هیچ مشکلی برای ما ایجاد نخواهد کرد مگر در یک صورت، اگر سیاست های کلی ما، از صحبت های مسئولین تریبون دار تا رزمایش ها به صورتی برگزار بشه که کل دنیا (بیشتر منظور تمام 5 قدرت شورای امنیت) به این نتیجه برسند که توانایی موشکی ما تهدیدی واسه اونهاست، میتونه بهانه ای برای قطعنامه ای شدیدتر باشه... البته این فرآیند بدون وجود این بند هم ممکن بود... هونطوری که یه روزی هیچ قطعنامه ای در مورد برنامه هسته ای ما وجود نداشت... ولی یکسری دوستان کاری کردند (منظورم غنی سازی نیست) که حتی روسیه و چین هم رای به تحریم ما دادند...   باز به طور خلاصه مثلا اگر مسئولین رسمی از تریبون ها پی درپی (چیزی شبیه به سال های 85 تا 88) دم از الکی بودن هولوکاست و لزوم محو اسرائیل بزنند (دقت کنید که تاکیدم بر دم زدن هست... خیلی موقع ها میشه کار کرد، ولی در دهن رو بست بونه دست اینو اون ندی) و همزمان هم رزمایش های گسترده بالستیکی (چیزی شبیه به رزمایش های سال های 87 تا 90) اجرا کنیم، و ایضا همزمان موشک های با برد خیلی بلندتر مثلا 6 یا 7 هزار کیلومتری در به صورت عادی (نه فضایی) پرتاب کنیم... اون موقع آتو دادیم دست دشمن...   راهکار باید ادامه صنعت با حداقل آزمایش های مورد نیاز، و اون هم به صورت غیر رسانه ای باشه... تا در دنیا جو علیه برنامه ایجاد نشه... این به معنی تعطیل کردن نیست... به معنی چراغ خاموش بودن رسانه ای است... موضوع مفصله... در آینده نزدیک ایشالا مطلب کاملب میذارم در این موارد...