HRA

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    466
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    12

تمامی ارسال های HRA

  1. قوانین جنگ های هیبریدی بخش اول جنگ های هیبریدی هدف اصلی از هر جنگ هیبریدی ، ایجاد اختلال در پروژه‌ های ارتباطی متشکل از چند قطبی های بین المللی از طریق تحریکات خارجی است که باعث ایجاد درگیری‌های هویتی (قومی ، مذهبی ، منطقه ‌ای ، سیاسی و غیره ) در داخل یک کشور هدف مرتبط کننده راه های ترانزیتی می شود . اهداف یکپارچه‌ سازی اورآسیا و پروژه‌ های راه ابریشم چین ، هدف های راهبرد جنگ هیبرید جهانی ایالات‌ متحده می باشند و این امر موجب ایجاد میادین مختلف نبرد در گستره وسیع جغرافیایی می شود . در این مطلب به شناسایی آسیب پذیری هایی که هر یک از کشورهای ترانزیتی مناطق هارتلند بزرگتر ، بالکان ، آ سه ‌آن، مسیر اقیانوسی آفریقا - آسیا و آمریکای‌ لاتین که مربوط به این نوع انقلابی جنگ های نا متقارن هستند را بررسی می کنیم . روش منحصر به فرد این مطلب شامل متغیرهای قومیتی ، مذهبی ، تاریخی ، مرزهای اجرایی ، جغرافیای فیزیکی و تفاوت های اقتصادی و اجتماعی در ایجاد تحلیل های جامع است که نشان دهنده نقاط ضعف هر کدام از کشورها در جنگ های هیبریدی هستند . هدف از انجام این کار نشان دادن ابزارهایی است که ایالات متحده می تواند به طور پیش بینی شده در بی ثبات کردن دولت های کشورهای هدف استفاده کند ، در نتیجه تصمیم گیرندگان و اذهان عمومی می توانند خود را برای مقابله با سناریوهای از پیش برنامه ریزی شده آماده نمایند . قوانین جنگ های هیبریدی جنگ هیبریدی یکی از مهم ‌ترین تحولات استراتژیکی می باشد که آمریکا تا به حال به رهبری خود انجام داده ‌است و انتظار می‌ رود گذر از انقلاب‌های رنگی به جنگ های غیرمتعارف بر روند بی ‌ثبات سازی کشورها در دهه ‌های آینده مسلط شود . آن‌هایی که با ژئوپلیتیک نا آشنا هستند ممکن است برای درک هدف های جنگ های هیبریدی به مشکل بر بخورند ، اما در واقع شناسایی مناطق و کشورهای قربانی در معرض خطر این شکل جدید از تهاجم دشوار نیست . کلید پیش ‌بینی این است که بپذیریم که جنگ‌ های هیبریدی به وسیله تحریک منازعات نامتقارن توسط یک نیروی خارجی برای خراب کاری در منافع ژئواکونومیک ایجاد می شود و شروع از این نقطه به طور قابل توجهی می تواند دقیقا مشخص کند که ممکن است در آینده کدام منطقه مورد ضربه واقع می گردد . این مجموعه با توضیح الگوهای پس زمینه جنگ های هیبریدی آغاز گشته و درک خواننده از خطوط راهبردی آن را عمیق ‌تر می ‌سازد . پس از آن، ما ثابت خواهیم کرد که چگونه چارچوب شرح‌ داده ‌شده در گذشته در طول جنگ آمریکا بر علیه سوریه و اوکراین ، اولین دو قربانی جنگ های هیبرید منطبق است . در بخش بعدی ، تمام درس هایی را که تا کنون آموخته ایم بررسی کرده و از آنها برای پیش بینی صحنه های بعدی جنگ های هیبریدی و آسیب پذیرترین عوامل ژئوپلیتیکی مورد استفاده در آنها را بررسی خواهیم نمود . سپس بر آن مناطق تمرکز خواهیم کرد و به این موضوع اشاره می کنیم که چرا آن‌ها به طور استراتژیک و اجتماعی - سیاسی آسیب ‌پذیر هستند تا قربانیان بعدی جنگ های پست مدرن آمریکا شوند. الگوسازی از جنگ های هیبریدی اولین چیزی که باید در مورد جنگ‌ های هیبریدی بدانید این است که آن‌ ها هرگز در کشور متحد آمریکا یا درهر جایی که آمریکا منافع بنیادین دارد توسط آمریکا اجرا نمی شوند . کنترل فرآیندهای هرج و مرج و آشوب که در طول برنامه های تغییر رژیم مدرن اجرا می گردند ، به صورت کامل غیر ممکن است و می‌توانند به طور بالقوه یک نوع فراز ژئوپلتیک مشابه در مقابل منافع آمریکا بوجود آورد و به همین دلیل واشنگتن سعی دارد که آنها را به طور مستقیم یا غیر مستقیم به سوی رقبای چند قطبی خود هدایت کند . به همین دلیل است که ایالات متحده هرگز جنگ هیبریدی را در جایی که منافع بزرگی برای از دست دادن دارد اجرا نمی کند ، هرچند که چنین ارزشیابی به طور همزمان ، نسبی است و می تواند به سرعت با توجه به شرایط ژئوپلیتیکی تغییر کند . با این وجود، این یک قاعده کلی است که عمدتا آمریکا منافع خود را خراب نمی کند ، مگر اینکه ایجاد زمین سوخته در طول بازسازی صحنه وسیع بازی برای آنها منفعت داشته باشد و با توجه به این امر اگر آمریکایی ها مجبور به خروج از خاورمیانه شوند بسیار محتمل است که استراتژی زمین سوخته را در عربستان سعودی پیاده کنند . اگر خدا بخواهد (خیلی) ادامه خواهد داشت ... صرفاً برای میلیتاری / بن پایه : Oriental Review
  2. ویدئوی تبلیغاتی ارتش چین برای تشویق جوانان چینی به حضور در ارتش ----------------------------------------------------------------------------------------------- یک صدا یک زندگی https://www.aparat.com/v/eu1zj
  3. Cross Domain integration یکپارچگی گستره های همهنگام ، در هم تنیدگی حوزه های همهنگام (مقارن) درهم تنیدگی (یکپارچگی) هم زمان (همهنگام - مقارن) حوزه ها(گستره ها - دامنه ها) یکپارچگی (همبستگی - درهم تنیدگی) مقارن (همزمان - همهنگام) دامنه ها
  4. سلام آنقدر تفاوت ها بزرگ است که شباهت هایی که اصلا هم وجود ندارند به چشم نمی آید . شاید تنها شباهتش حضور کثیف بریتانیا باشد. مساله فلسطین سیاسی نیست . آن چیزی که این مساله را ایجاد کرده اشغالگری ، نژادپرستی و خوی ددمنشانه یک طرف است. به نظرم مطلب عملا در راستای اهداف اسرائیل و برای کم کردن بار روانی وقایع اخیر در این منطقه نگاشته شده است. ...
  5. سلام برای یک نیروی چریکی حمایت مردم مانند هوا برای تنفس می باشد و تا وقتی که این حمایت از حدی پایین تر نیامده از بین بردن ساختار نیروی چریکی امکان پذیر نمی باشد. اسرائیل سعی می کند با فشار بر مردم عادی این هوا را محدود تر یا مسموم تر نماید تا به نتیجه دلخواه برسد و در آن روز ضربه فلج کننده را وارد نماید. البته بارها در این کار با شکست مواجه شده است.
  6. جغرافیای خشونت نبردی مردانه میانه میدانم آرزوست 18 اردیبهشت 1400 انفجار تروریستی مقابل مدرسه دخترانه «سیدالشهدا(ع)» واقع در منطقه شیعه‌نشین شهر کابل پایتخت افغانستان بیش از 60 شهید و 150 تن مجروح پ . ن - خیلی سخته که بروی یک پارچه را کنار بزنی تا ببینی عزیزت آنجا برای همیشه خفته است یا نه ! مخصوصا برای یک پدر .
  7. سلام قصد نداشتم وارد مباحثی بشوم که مطالعه کافی درباره اش ندام اما وقتی سطح بحث در انجمن به سطح فیلم فارسی تنزل پیدا کرده و کسی پیدا نشد که از دید تخصصی بعضی از مباحث را بررسی کند بهتر دیدم درباره صحبت های ظریف در حوزه روابط بین الملل در حد توانم چند تا مطلب کوچک را بیان کنم (البته کل فایل قابل بحث کردن هست که چرا انتخاباتی می باشد و مثلا چرایی انتقاد از ح . ر و ... البته نمی خواهم وارد اینگونه مسائل نمایان بشوم). اما قبل از آن چند نکته: خود من در همین انجمن چندین بار گفته ام که بهترین حالت ما برای روس ها این است که ما نه آنچنان ضعیف باشیم و نه قدرتمند و در حالتی بینابین بخشی از توان آمریکایی ها را مشغول خودمان کنیم. قدرتمند تر شدن ایران از این حالت مطمئنا منافع خود روس ها را هم در خطر بزرگتری قرار می دهد . درباره مذاکرات گروهی هم در این پست نکاتی قبلا خدمت دوستان عرض شده بود . یک نکته هم اینکه عملکرد هیچکس کامل نیست و همه را می توان نقد کرد اما هر کسی نمی تواند نقد کند . خود جناب ظریف باید در مورد عملکرد چند دهه ای خودشان و ایرادات مشهود در آنها پاسخگو باشند که انشاالله روزی برسد و پاسخ گو گردند . اما یک بخش مهم صحبت های ظریف آنجایی بود که در حوزه روابط بین الملل گفتند من رئالیسم را قبول ندارم(نقل به مضمون). اما مگر رئالیست ها چه می گویند که ایشان این را قبول ندارد : اجمالا و در حد توانایی بنده اینکه رئالیست ها دولت ها را مهره های اصلی صحنه سیاست های جهانی می دانند. اینها بر قدرت و منافع ملی تاکید دارند و حفظ امنیت را اصل اول می دانند و می گویند اگر دولتی نتواند امنیت خود را تامین کند نخواهد توانست منافع خود را احصا نماید. در نتیجه بر ضرورت داشتن قوای امنیتی و نظامی قدرتمند و کارآمد برای حمایت از دیپلماسی و سرانجام ایجاد امنیت ملی توجه می کنند. بر همین اساس مفاهیمی مانند بازدارندگی و توازن قوا در اینجا خود را نشان می دهند و دیپلماسی را یکی از ابزارها برای رسیدن به بازدارندگی و ایجاد توازن می دانند . این گروه فکری به اقتصاد بعد از امنیت اهمیت می دهند و می گویند بدون داشتن امنیت و قدرت قهریه شما نمی توانید به بنیان های اقتصادی مناسب دست یابید. همچنین رئالیست ها قدرت حاکمه مطلق برای نظم دهی در جهان مفروض نمی دانند و می گویند در جهان هر کس به اندازه توانش می تواند با بازیگری اعمال قدرت کند تا در حد بالاتری منافع ملی اش را احصا نماید . در اول لیست منافع ملی هم اصل بقا را قرار می دهند و اینکه برای رسیدن به این منافع هیچ تضمینی وجود ندارد که دیگر دولت ها حتی اگر روابط خوبی با شما دارند از شما حمایت نمایند. حالا سوال این است که ظریف اگر رئالیسم را قبول ندارد پس چه چیز را قبول دارد . مبتنی بر 3 گزاره زیر به نظرم رویکرد ایشان یک رویکرد لیبرالیسمی می باشد : دیدگاه انسانی که بیان کردند. اینکه بعضی ها نمی توانند جایگاه اصلی اقتصاد را قبول کنند (دوباره نقل به مضمون). و نفی مباحث ژئواستراتژیک (فکر کنم) در رویکرد لیبرالیسمی انسان را موجودی می دانند که به دنبال همکاری و انجام کارهای درست و ایجاد زمینه های پیشرفت و رفاه دیگران قدم بر می دارد. اینها می گویند اگر نزاعی در می گیرد به خاطر نهاد های نامطلوبی است که موجود می باشند و باید آنها را محدود یا معدوم کرد . همچنین لیبرال ها برخلاف رئالیسم ها دولت ها را مهره های اصلی روابط نمی دانند و سازمان های بین اللملی و انجمن ها و حتی شرکت های چند ملیتی را مهم تلقی می کنند و از اینرو منافع ملی را سیال فرض کرده و در مذاکره و چانه زنی و مصالحه در یک نظام گسترده تر می دانند، و این یعنی منافع ملی در همین مذاکرات و توافقات تعریف می شود و نه چیزی که از قبل وجود دارد(حتی تمامیت ارضی). از طرفی برای اینها اقتصاد حرف اول را می زند . البته بعضی از شاخه های لیبرالیسم نقش قدرت های جهانی را که ایجاد کننده و جهت دهنده به سازمان ها و رژیم های بین المللی دانسته و آن را برجسته می شمارند و در نتیجه ... و اینها حل همه چیز را در فضای بین المللی جستجو می کنند . بر این اساس برای این مدل از تفکر، مباحث ژئوپلتیک و ژئواستراتژی کمرنگ می باشد. البته ردپای این تفکر در پایین تا بالای این جریان به راحتی قابل مشاهده است. مثلا این صحبت مرحوم هاشمی : دنیای آینده دنیای گفتمان‌هاست نه موشک ! یا در سطح پایین تر این صحبت سریع القم را ببینید : "در دنیا می گویند که اگر شما می خواهید با آلودگی هوا برخورد کنید، یکی از الزاماتی که روی سیاستگذار و مجری هست این است که آن شهر را بین المللی کند. یعنی اگر در شهر تهران 250 هزار نفر خارجی زندگی می کردند، ما آلودگی هوا نداشتیم. چون تهران بین المللی و آبروی می شد." در واقع آن تفکری که اکثر دوستان اینجا از قدرت و منافع ملی دارند با چیزی که اینها می گویند متفاوت است. البته ما از نظر تاریخی ردپای چنین تفکری را در جدایی بحرین از ایران هم می بینیم. علم در یادداشت هایش درباره مذاکراتش با شاه درباره حل مساله بحرین می گوید: "چه طور است به جای آنکه پافشاری در مساله بحرین بکنیم، بیاییم این فدراسیونی که تشکیل می شود(منظور کشورهای حاشیه خلیج فارس) یا مثلا ممکن است تشکیل بشود، تقویت کنیم و خودمان عضو فدراسیون بشویم . یا صحبت های امیرخسرو افشار درباره دیدگاه اقتصادی در مساله جدایی بحرین : https://s19.picofile.com/file/8432335818/amir_khosro_afshar_bahrain.mp3.html اما متاسفانه ما به جای دیدن بنیان های فکری افراد، گیر این جناح و آن جناح یا این حکومت و آن حکومت می شویم و از اینرو باید همیشه تاریخ را با پوسته جدید تجربه کنیم . همچنین نباید اسیر فیلم ها و نمایش های این افراد(از هر گروه و مسلکی که هستند) بشویم. اما شخصا بر لیبرالیسم نقد ندارم بلکه کاملا در جبهه مقابل این تفکر قرار می گیرم و در مقابل هر ماله به دستی که بخواهد این تفکر را بزک کرده و بخواهد ظریف گونه تکه ای از این تفکر را با تکه ای از تفکرات دیگر تلفیق نماید و به خوردمان دهد در حد توانم خواهم ایستاد . صحبت پایانی - این فایل با اینکه نکاتی مانند مواردی که عرض شد دارد اما کاملا انتخاباتی می باشد. پس مراقب باشیم چه چیز را باور و چه چیز را رد می کنیم. حال بد نیست میدان و دیپلماسی را از این دید هم بررسی نماییم. با تشکر
  8. سلام بعد از 2 تا نظر بالا که اولی بر مبنای تئوری توطئه و با اگر آمد و دومی حوزه جنگ روایت ها بیان شد امروز صبح دوباره نشستم و تقریبا کل فایل را با دقت گوش کردم (به غیر از بخش کوتاهی از ابتدایش را) . نکاتی به نظرم می رسد که فعلا عرض می کنم : به نظرم فایل هیچ تقطیعی درونش صورت نگرفته است . در اول آن گفته می شود 6 اسفند نزدیک ظهر و در آخرهایش از نزدیک ساعت 3 بودن گفته صحبت و بعد آخرین جمله باز تاریخ 6 اسفند تکرار می شود . شاید جلسات دیگری بوده باشد اما این جلسه کامل هستش. به نظرم فایل کاملا انتخاباتی تهیه شده و با آگاهی کامل تهیه کنندگان آن منتشر گشته است . علاوه بر آن نکته حوزه جنگ روایت ها که بیان شد و فکر کنم کاملا صحیح می باشد نکته دیگر اینکه واژه میدان به شدت در مصاحبه مخدوش هست. یعنی از قصد، مفهومی جدا و بدون تعریفِ مشخص، فرض شده و اقتصاد ، امنیت و ... را فدای آن کرده است . اینکه گفته می شود دیپلماسی فدای میدان شد و نه برعکس به نظر اشاره ای به رویکرد این جریان برای آینده دارد، یعنی میدان فدای دیپلماسی !! شاید برجام 2 ، حضور منطقه ای ایران که اتفاقا زمینه پیاده سازی اش در افکار عمومی داخلی بسیار آماده تر از بحث موشکی هست را به میان می کشد. البته در فایل صحبت از دیپلماسی برای پایان یافتن جنگ یمن می کند که در نهایت بی نتیجه می ماند و طرف های مقابل زیرش می زنند و تاریخ این صحبت قبل از مباحث دیپلماسی فدای میدان شدن است در فایل از نقش تخریبی عربستان در مذاکرات به صورت گل درشت صحبت می کند . در حالت بدبینانه و با توجه به خبر ها آیا قرار است پای عربستان هم در مذاکرات احتمالی آینده باز شود ! ؟ ! ؟ در جایی می گوید ما حتی بیشتر از شروط رهبری را انجام دادیم (یا یک همچین چیزی) که فکر نمی کنم زیاد صحیح باشدبا توجه به صحبت های صورت گرفته این چند ساله . یکسری از مسائل به سادگی قابل بررسی نیست . مثلا صحبت های خصوصی ظریف با کری و لاوروف ! اما می توان برای یک ارزیابی کلی از اینها، روند صحبت های قابل بررسی ظریف در این چند ساله و میزان صحت و سقم آنها را مورد نظر قرار داد. ...
  9. یکی از نکاتی که در این مصاحبه به چشم می خورد تولید ضد روایت در حوزه جنگ روایت ها است. به عنوان مثال و به طور مشخص روایت مرد میدان که با این کلید واژه در سالگرد شهادت حاج قاسم تولید شده بود و روایت گر تلاش های این شهید بزرگوار در حوزه های مختلف بود، در این مصاحبه سعی شده ضد روایت اش تولید شود که مشخصا در دوگانه دیپلماسی و میدان خود را نشان داده است . خیلی بعید است که این موضوع اتفاقی به وقوع پیوسته باشد .
  10. سلام گفته شد که می ترسند در تاپیک بحث بشود ، برای اینکه این ترس بریزد بنده شروع می کنم آنهم به صورت تهاجمی و مبتنی بر مبانی تئوری توطئه ! اگر دیدید که آنوری ها در حال باد کردن نات کلفت ما هستند شاید طرح ایجاد رهبری برای تشکیل دولت در تبعید ، مورد حمایت قرار دادن و در اختیار گذاشتن سرمایه های بلوکه شده به او برای براندازی با هزینه و توان خود ما هست (اپوزوسیون که رهبر درست و حسابی نداره) . در این حالت یکی از مهمترین اهداف ترور و به شهادت رساندن حاج قاسم برداشتن شخصیتی بود که می توانست در شرایط حساس انسجام داخلی را حفظ نماید . الله اعلم دیدید ترسی نداره
  11. بسم ا... سلام از شما بعید است که امنیت داخلی را به امنیت ملی اینگونه ربط می دهید
  12. به نظرم یکی از ضعف های ما وجود آسیب در تبدیل تجربیات به روند های جدید با کارکرد های نوین است . بخش دیگری از مشکلات هم خارج از ساختارهای نظامی ماست و عوامل مختلفی از قبیل تاریخی ، فرهنگی و اجتماعی و روند های آموزش عمومی ما در آنها دخیل است که همه اینها علاوه بر محیط پیچیده امنیتی ما شرایط را برای نیروهای نظامیان سخت تر و پیچیده تر کرده است .
  13. سلام با آن بخشی که می گوید باید فکر شود کاملا موافقم . در بروزرسانی که گفته شد که سربازی می تواند عامل خیلی از برکات شود اگر بنشینند و فکر کنند و طرح های جامع بریزند و نه اینکه گفته شود اجباری نه حرفه ای و یا حرفه ای نمی شود همین اجباری. اما با آنجایی که می گویند الگوی های جهانی را ببنیم مخالفم . ما نباید تمام الگوهای جهانی را ببینیم بلکه بیشتر باید کشورهایی با شرایط مشابه خودمان را رصد کنیم و از تجربیات آنها بهره ببریم .
  14. بسم الله به دلیل تغییرات گسترده در جهان و رو به افول بودن آمریکا و از بین رفتن هژمون بودن این کشور در جهان، در 4 سال آینده هر کسی رئیس جمهور آمریکا باشد خیلی از کاسه و کوزه ها بر روی سرش خواهد شکست و هم حزبی هایش کار سختی بعد از 4 سال خواهند داشت. از طرفی اینها برای کنترل مشکلات داخلی خودشان در نقاط مختلف جهان بحران زایی خواهند کرد و جهانی که خود به خود در حال واگرایی هست را بیشتر به آن سمت سوق خواهند داد. در کل عوارض اتفاقات اخیر آمریکا در آینده خود را نشان خواهد داد و احتمالا شکاف گسل های اجتماعی در این کشور عمیق تر خواهد شد انشاالله !
  15. سلام علیکم حقیقت این است که مطلب فوق، که برادرمان لطف کرده و زحمت ترجمه اش آن را کشیده اند را باید ابتدا با فضای ذهنی یک تحلیل گر عبری دید و مطالعه کرد و سپس نکات اخذ شده از آن را برای خودمان بومی سازی نماییم (شناخت دشمن برای دفاع یا حمله به آن ها در آینده) . در واقع باید فضا و ساختار تهدیداتی که رژیم صهیونیستی با آن مواجه است را هم مشاهده کرد. این یک اصل است که برداشت های ما از جهان پیرامونمان مبتنی بر فضایی است که ما داریم در آن زیست می کنیم که یکی از آن ها فضای تهدیدات و ژئوپليتيك تهديد است که با آن مواجه هستیم.
  16. سلام نه در کشور ما هم مدیریت ریسک و بحران با هم متفاوت هستند ، حالا بماند که خود ریسک می تواند شامل مخاطره ، تهدید و یا حتی فرصت باشد و همانطور که گفته شد به نظرم بحران و ریسک تفاوت های زیادی با هم دارند و بسیار ی از موارد بیان شده برای مدیریت ریسک می باشد ککما اینکه همان ریسک می تواند خود به سمت بحران رود .
  17. سلام و تشکر از بابت مطالبی که تهیه می فرمایید . یک نکته ای که وجود دارد این است که بسیاری از مطالبی که ذکر شد در مبحث مدیریت و آنالیز ریسک می گنجند و نه مدیریت بحران ! در حقیقت بحران قالبا وضعیتی اضطراری است و نه مزمن ، قابل پیش بینی نمی باشد (البته می تواند وضعیتی باشد که قابل حدس از قبل است) ، شما در آن محدودیت زمانی دارید و همزمان غافل گیر می شوید ، کسب اطلاعات ، ارزیابی و نتیجه گیری از آن مخدوش می شود و و عدم اطمینان شدیدی در آن حکم فرماست و وضعیت های خاص روانی غیر قابل پیش ادراک بروز می کند . بهتر است بگوییم بحران حالتی است که شما آن را نتوانسته اید پیش بینی کنید یا در آنالیز ریسک و اقدامات از پیش تعیین شده برای آن دچار اشتباه شده اید (ریسک های از کنترل خارج شده) . نکته دیگر اینکه ادراک بحران همیشه آسان نیست . گاهی شما در بحران قرار گرفته اید و نتوانسته اید آن را تشخیص دهید . در حالت نزدیک به بحران هم درک نشانه های وقوع آن بسیار سخت می باشد . مبتنی بر موارد بالا مدیریت بحران 5 مرحله در بازه زمانی کوتاه دارد : وضعیت سفید - بروز نشانه های اولیه بحران وضعیت زرد - انجام اقدامات برای جلوگیری و گسترش و تشدید بحران وضعیت قرمز - بروز بحران و انجام اقدامات برای محدود کردن خسارت های بحران وضعیت نارنجی - ترمیم آثار بحران وضعیت آبی - جلوگیری از بحران زایی مجدد و یا مسدود کردن راه های ایجاد بحران های جدید
  18. در واقع صبر استراتژیک در جایی صورت می گیرد که شما می خواهید قدم به قدم بستر های حضور ، نفوذ و قدرت خود را تثبیت کرده و افزایش دهید بدون اینکه دامنه و سطح درگیری سخت را بالا ببرید . در مقابل آن اقدام خونین است که کاملا ماهیت سخت دارد و مابین اینها زیرکی استراتژیک می باشد که شامل ترکیبی از اقدام سخت و نرم می باشد(اگر مثلا اقتصاد را هم نرم بدانیم و نه یک دسته دیگر) و به نظرم شکل کامل قدرت هوشمند در اینجا بروز و ظهور می یابد . همانگونه که درباره لبنان هم بیان داشتید اقدامات نامتقارن و نامنظم و چریکی و رشد و توسعه سیاسی و اقتصادی نیازمند صبر استراتژیک است . همچنین در براندازی و یا ضد براندازی هم شما نیازمند صبر استراتژیک هستید .
  19. سالی که گذشت و راه پیش رو دی ماه 1398 ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده ژنرال قاسم سلیمانی طی دوره‌ای طولانی هزاران آمریکایی را کشته یا زخمی کرده است و برنامه کشتن خیلی‌های دیگر را هم داشت... اما گرفتیمش! او مسئول مستقیم و غیرمستقیم مرگ میلیون‌ها نفر بود، از جمله شمار زیادی از معترضان که در خود ایران کشته شدند. ایران نمی‌تواند این را اذعان کند، اما او در ایران مورد نفرت بود و از او می‌ترسیدند. ایرانی‌ها اصلا به اندازه‌ای که رهبرانشان می‌خواهند به جهان نشان بدهند غم‌زده نیستند. او باید سال‌ها پیش کشته می‌شد. اما با وجود این صحبت ها ، همگان می دانستند که سردار شهید حاج قاسم سلیمانی نه تنها مورد نفرت مردمان داخل ایران نبودند بلکه برعکس نشانی از غرور ملی اغلب ایرانیان شده بودند و این احساس در روزهای بعد از شهادت ایشان به منصه ظهور گذاشته شد . فریاد انتقام خواهی در سراسر کشور طنین انداز گشت و چشم های جهانیان منتظر واکنش نیروهای نظامی ایران به انتظار نشستند . ولی واقعیت این است که احساسات همان گونه که به سرعت غلیان می کنند به همان شکل هم فروکش خواهند نمود و هر اقدامی مبتنی بر این احساسات ممکن است نتیجه مورد نظر و مطلوب را به همراه نداشته باشد . در هر صورت 18 دی 1398 ساعت 1:20 بامداد پایگاه عین الاسد که محل استقرار نیروهای نظامی آمریکا بود توسط موشک های بالستیک ایران مورد هدف قرار گرفت . روزهای پس از این واقعه به گمانه زنی های دو طرف درباره تلفات و نتایج این حمله گذشت . ترامپ ساعاتی پس از حمله یادآوری کرد که "هیچ آمریکایی ای در حمله شب گذشته رژیم ایران آسیب ندیده" و اینکه "به نظر می رسد که ایران درحال عقب کشیدن باشد که برای همه طرف ها خوب است." اما رهبر جمهوری اسلامی ایران این حمله را تنها یک سیلی نامیدند و خروج نظامیان آمریکایی از منطقه را هدف اصلی اعلام نمودند . در این راستا ایشان فرمودند که " دیشب یک سیلی به آنها زده شد اما در مقام مقابله، این اقدامات نظامی به این شکل کفایت نمی کند بلکه باید حضور فسادبرانگیز امریکا در منطقه تمام شود." . اما انتقام چگونه شکل خواهد گرفت ؟ درباره نحوه انتقام در همان بازه زمانی که شرایط احساسی بر فضا حاکم شده بود در مطلبی به این موضوع پرداخته و استراتژی ای با عنوانی رسانه ای در چارچوب پنجه شیر – گازهای مورچگان معرفی شد . در آنجا بیان شد که برای خارج کردن نیروهای آمریکایی از منطقه باید به سراغ نقطه قوت و امتحان پس داده نیروهای محور مقاومت یعنی حملات نامنظم به بدنه نیروهای نظامی آمریکا پرداخت و در فرصت های بدست آمده هم ضرباتی عمیق تر به آنها وارد نمود . اما شرایط جهان در یک سال گذشته با تغییرات اساسی مواجه شده است و حال سوال این است که با فرض درست بودن استراتژی عنوان شده آیا به همان شکل می توان عمل کرد؟ بررسی اجمالی شرایط بعد از گذشت یک سال : مطمئنا شرایط کشور ما و جهان با یکسال گذشته بسیار متفاوت می باشد . یکی از مهمترین اتفاقاتی که در طول این یکسال به وقوع پیوسته ، شیوع ویروس کورونا می باشد که تمام کشورهای جهان را تحت تاثیر قرار داده است . اما جواب سوال بالا چیست ؟ پاسخ مبتنی بر مبانی ای که قبلا گفته شده مثبت می باشد اما همانگونه که بیان شد شرایط متفاوت شده است . از مهمترین تغییرات می توان به حیطه افکار عمومی داخل ایران و همچنین عمیق شدن جناح بندی ها در درون جامعه امریکا نام برد. در اولین تفاوت وضعیت اینگونه است که افکار عمومی داخل ایران دیگر همراهی سابق را با عملیات های نظامی ندارند و با توجه به این موضوع نباید ابتدا ضربه های آشکار از طرف ما صورت بپذیرد . در حقیقت دستگاه رسانه ای غرب با همراهی آگاهانه یا ناآگاهانه بعضی از نیروهای رسانه ای داخلی ، به دقت و با وسعت زیادی دست به مهندسی افکار داخلی ایران زده اند و در مواقع مورد نیاز این ذهن های مهندسی شده را در راستای اهداف مطبوعشان مدیریت خواهند کرد . نمونه واضح این موضوع را در انتخابات آمریکا مشاهده کردیم که ذهن های مهندسی شده مبتنی بر وقایع انتخابات آمریکا چگونه به نفع سیاست های کلان این کشور مدیریت می شدند و واکنش نشان می دادند . تفاوت دیگر آشکار شدن اختلافات ریشه ای در درون هیات حاکمه و جامعه آمریکا می باشد که اگر عملیات ها به درستی طراحی و با دقت اجرا شوند می تواند از عوارض آنها کاسته و نتایج مورد نظر را ایجاد نمایند . جنگ موازی و عملیات های تاثیر محور : به نظر نحوه صحیح انجام عملیات ها باید مبتنی بر مفاهیم جنگ موازی و عملیات های تاثیر محور صورت بپذیرد . مفهوم جنگ موازی ، مبتنی بر فهم دشمن به عنوان یک سیستم یا ارگانیسم می باشد . ما در راستای خارج کردن نیروهای نظامی آمریکا از منطقه باید نگاهمان به سیستم فرماندهی و کنترل آمریکایی ها به عنوان عامل اصلی و بدنه نظامی آنها به عنوان بخش پیرامونی باشد و همچنین در کنار آنها باید بر تاثیرات این دو بر روی یکدیگر و ارتباط آنها با افکار عمومی داخلی آمریکا در دو حوزه عموم و خواص و زیرساخت های با اهمیت برای آمریکایی ها متمرکز گردد . برای اینکه ضربه زننده آشکار ما نباشیم باید دست به عملیات های نظامی و پنهانی خودمان در پوشش های مختلف به این بخش های پیرامونی و زیرساختی زده و آمریکایی ها را به واکنش های منفعلانه وادار کنیم . اگر واکنش آشکاری نشان داده نشد روند را شدت بخشیده و مرزهای بیشتری را جا به جا خواهیم کرد تا حد آستانه تحمل دشمن را کشف نماییم . بعد از واکنش آنها باید برنامه های از پیش تعیین شده ای داشته باشیم تا در کمترین بازه زمانی سطح تنش را بالا برده ضربه آشکار خود را زده و سپس منتظر پایین آمدن تنش بمانیم . البته همانگونه که در مطلب پیشین بیان شد دریافت ضرباتی در این شکل محتمل است اما احتمالا تنها به این روش خواهیم توانست خطوط قرمز دشمن را جا به جا نماییم . در واقع در مقام مثال در ابتدا باید مورچگان در یک بازه زمانی و به تدریج حملات خود را شدت بخشیده و در زمان مناسب ضربه پنجه شیر به حریف وارد گردد . این ضربه نهایی اگر مبتنی بر عملیات های تاثیر محور در چارچوب مفاهیم جنگ موازی و به درستی زده شود وضع روانی دشمن را از حالت تعادل خارج کرده و این زمانی است که باید سعی شود تا سطح تنش ها کاهش یابند تا ما از فضای مفهومی جنگ در ناحیه خاکستری خارج نشویم . در این مفهوم انتخاب درست سطح برخورد ، تکنولوژی های مورد استفاده ، زمان و فضای درگیری از اهمیت به سزایی برخوردار می باشند . در کنار این موارد انجام عملیات های تاثیر محور هم دارای پیچیدگی های زیادی می باشند . این پیچیدگی ها در دو حوزه شناسایی ارتباط درونی متغیر ها و تاثیرات آنها بر حوزه های شناختی و اجتماعی دشمن است که شما می خواهید از آنها بهره برداری نمایید . همچنین این مفاهیم باید در کنار موارد ذکر شده در مقاله پیشین در حوزه نبرد در ناحیه خاکستری و عملیات های هیبریدی قرار بگیرند تا گستردگی و پیچیدگی ها ، بیش از پیش خودرا نشان دهند . فهم چرایی عملیات عین الاسد با توجه به مفاهیم بیان شده عملیات عین الاسد تنها یک عملیات نشانه محور برای پاسخ گویی به احساسات به جوشش در آمده و همچنین نشان دادن اراده نیروهای نظامی ما برای انتقام شهادت حاج قاسم بود . با این وجود آن عملیات کارکرد دیگری هم داشت و آن اینکه مرزهای روانی عملیات مستقیم بر ضد نیروهای نظامی ایالات متحده را در نوردید . اما اکنون ضربات آشکار ما باید به گونه ای زده شوند که سیستم فرماندهی و کنترل آمریکایی ها در منطقه را دچار اختلال نمایند . این امر صرف نظر از انتخاب یک فرد به عنوان هدف برای انتقام می باشد و انتخاب فرد مورد نظر باید مبتنی بر کار اطلاعاتی و تحلیل سیستماتیک صورت بپذیرد و نه دلایل دیگر و حتی می توان هدف خود را در موارد دیگری تعریف نمود . انشاالله درباره این مفاهیم در آینده و در فرصت های مناسب بیشتر صحبت خواهیم نمود .
  20. سلام این پیمان هیچ تاریخ انقضایی ندارد و فقط خود ترک ها و اعوان و انصار رسانه ای شان می گویند که تاریخ انقضا دارد . متن انگلیسی این پیمان : https://wwi.lib.byu.edu/index.php/Treaty_of_Lausanne بعد از این پیمان توافق نامه های دیگری هم ایجاد شده است مثلا سال 1926 و پیمان انکارا که ترک ها از ادعاهای خود نسبت به موصل دست کشیدند : https://en.wikipedia.org/wiki/Treaty_of_Ankara_(1926) یا پیمان 1939 که در ان فرانسوی ها که قیم سوریه بودند شهر اسکندرون را به ترک ها واگذار کردند . https://en.wikipedia.org/wiki/Hatay_Province مبنای آن تاریخی که ترک ها تبلیغ می کنند به گفته خودشان توافقات پشت پرده و محرمانه با انگلیسی ها در همان سال های بعد از پیمان لوزان بوده است که در مطلبی مجله Foreign Policy به آن اشاره کرده و می گوید : حقیقت این است که این پیمان فقط یک تاریخ انقضا دارد و آن هم وارد شدن ترکیه به یک جنگ علنی و تمام عیار برای نقض آن است . یعنی شکستن وضعیت مرزهای ترکیه با یونان ، سوریه ، عراق و بلغارستان . اما به نظرم این تبلیغات درباره پایان پیمان برای مقطعی است که ترک ها فکر می کردند حکومت سوریه سقوط خواهد کرد و این کشور تکه تکه خواهد شد و اینها می توانند بخش هایی از آن را در شرایط پس از فروپاشی دولت سوریه برای خود کنند . و اگر یادتان باشد اردغان وعده خواندن نماز در مسجد اموی را می داد که با پایان کار حلب این رویا ، آشفته شد . و...
  21. سلام الحمدلله که متوجه هستید برای انجام عملیات نیاز هست تا شرایطی مهیا باشد و البته نه یک شرطی ! اینکه جو روانی آماده باشد دلیلی نیست بر اینکه شما بتوانید یک طرح عملیاتی موفق پیاده سازی کنید . یک عملیات موفق به یک برنامه ریزی دقیق هم نیاز دارد که آن هم الزاماتی می طلبد . وقتی برنامه ریزی صحیحی انجام گیرد یکی از ارکانش همان ایجاد جو روانی است . حالا جناب @MR9 خودشان که نیستند اما نمودارشان که هست و در دسترس : تکلیف باید مشخص بشود که ما چه نوع عملیاتی می خواهیم انجام دهیم !؟ و ... .
  22. سلام اولا ما از خون سردار نباید بگذریم و انشاالله نخواهیم گذشت اما حتی اگر اینقدر ... باشیم که بخواهیم این کار را بکنیم باید در ظاهر ژست انتقام را بگیریم تا بر روی همین هم بتوانیم چانه زنی کنیم . دوم اینکه اگر کمی عاقل باشیم رفتار های آمریکایی ها را حمل بر اشخاصی که رئیس جمهور این کشور می شوند نمی گذاریم و آنها را سیاست های ثابت آمریکایی ها نشان خواهیم داد که باید در مقابلشان واکنش نشان داد. در غیر اینصورت با دست خودمان رویه ای را وضع خواهیم کرد و شرایط روانی ای را ایجاد خواهیم نمود که هر رئیس جمهور آمریکا فکر خواهد کرد که در هنگام پایان دولتش و یا در سطح پایین تر وزرای آنها به خود اجازه خواهند داد بر علیه ما اقدام مهمی کرده و ضربه ای زده و بعد با تغییرشان قضیه ماست مالی شود .
  23. سلام به نظرم یکی از روش های مقابله با این کار دادن اطلاعات و سخنان حکیمانه با همان روش است . بنده اسمش را می گذرم تاکتیک بهلول ! عاقل دیوانه نما !!
  24. سلام واکنش تعدادی از شاعران به وقایع دردناک حادثه تروریستی دانشگاه کابل بار دیگر همبستگی فرهنگی دو سرزمین و بایسته های به کارگیری ابزار های قدرت نرم کشور (آنهم از نوع بومی و سنتی اش) را نشان داد . امیدوارم دیگر ابزارهای این مدل از قدرت در وقایع گوناگون تلخ و شیرین در راستای نزدیک تر کردن دو کشور که در یک حوزه تمدنی می باشند هم به صحنه بیایند . جان پدر! کجاستی؟! جرم تو چیست نازنین؟ صدق و صفا و راستی ای که تو از خدای خود غیر خدا نخواستی ای به فدای خنده زخمی و دلشکسته‌ات شکر خدا که همچنان سرخوشی و به پاستی کابل زخم خورده‌ام! وقت برای گریه نیست گریه با تبسمی، گم شده در خداستی کابل جان خسته‌ام! شانه ما پناه تو چشم و زبان پارسی! نور دو چشم ماستی کابل جان چه می‌کشی؟ از دست حرامیان کابل بی پناه من! قبله عشق و راستی! دختر شعر فارسی! کابل من ! چه می‌کنی؟ حرف بزن! عزیز من! «جان پدر! کجاستی؟!» علیرضا قزوه زمزمه‌ها شنیده‌ام، جان پدر کجاستی؟ از همه دل بریده‌ام، جان پدر کجاستی؟ زنگ زدم فزون ز صد به گوشی‌ات جواب‌گو پای بنه به دیده‌ام، جان ‌پدر کجاستی؟ پیر شدم، جوان شدی، وای به من خزان شدی زحمت تو کشیده‌ام، جان پدر کجاستی؟ دلهره می‌کشد مرا، رحم نما عزیز من به این دل رمیده‌ام، جان پدر کجاستی؟ در غم جانگداز تو، ای مه جان‌فزای من حنجره‌ها دریده‌ام، جان پدر کجاستی قاسم ساکنی زنگ زدم هزار بار، جان پدر کجاستی؟ باشه عزیز! برندار، جان پدر کجاستی؟ جان به لبم رسیده و بغض امان نمی‌دهد حرمت من نگاه دار، جان پدر کجاستی؟ گفت کسی: شنیده‌ای این خبر شگفت را؟ با خبرش مرا چه کار؟ جان پدر کجاستی؟ خبر رسیده لشگری به دشت غنچه تاخته تو را چه کار با سوار؟! جان پدر کجاستی؟ در دل این خاک غریب داغ هزار لاله است بخوان، بخوان، بخوان هَزار! جان پدر ‌کجاستی؟ محمدرضا وحیدزاده