shagh1094

Members
  • تعداد محتوا

    47
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های shagh1094

  1. به نام خدا   کتاب دوم(1) متن تغییر نیافته از افکار آدولف هیتلر در سیاست خارجی است که در 1928 نوشته شده است. آن را پس از نبرد من نوشت و در طول عمرش منتشر نکرد. این کتاب در 1928 منتشر نشد زیرا در آن زمان نبرد من فروش خوب نداشت و ناشر آن فرانتز اهر ناخف(2) به هیتلر گفت که کتاب دوم مانع فروش بیشتر میشود. مطالب ترتیب فصول به شرح ذیل است: جنگ و صلح ضرورت اعتصاب نژاد و اراده در مبارزه برای قدرت سیاست خارجی آلمان ها سیاست های خارجی ناسیونال سوسیالیست نیازها و اهداف آلمان سیاست های رایش دوم قدرت نظامی و استدلال غلط مرمت مرزی به عنوان هدف ناامیدی درمورد وضعیت اقتصادی ضرورت یک سیاست خارجی فعال آلمان و روسیه سیاست خارجی آلمان اهداف آلمان انگلستان به عنوان یک متحد ایتالیا به عنوان یک متحد خلاصه کتاب دوم و نبرد من شباهات و تفاوت هایی بین کتاب دوم و نبرد من وجود دارد. همانطور که در نبرد من هیتلر اعلام نمود که یهودیان مخالفان ابدی او و خطرناکترین آنان بودند. همانطور که در نبرد من هیتلر چیزی را که مورخ آلمانی اندریاس هیلگروبر(3) آن را اشتافن پلن (4) (نقشه مرحله به مرحله) مینامید را مشخص کرد. هیتلر هرگز از واژه اشتافن پلن استفاده نمیکرد اما هیلگروبر در کتابی که در 1965 نوشت(استراتژی هیتلر(5)) این عنوان را ابداع کرد. در مرحله اول باید یک بنای عظیم نظامی ساخته میشد تا معاهده ورسای سرنگون شود، و تشکیل اتحاد با ایتالیای فاشیست و امپراطوری بریتانیا نیز جزو مرحله اول بود. در مرحله دوم باید جنگ های رعد و برقی(6) و سریع در مورد ایتالیا و انگلستان در برابر فرانسه و متحدانش در اروپا از جمله چکسلواکی، لهستان، رومانی، یوگسلاوی که در برابر هیتلر ایستاده بودند انجام میشد. مرحله سوم جنگی بود که هیتلر آنرا رژیم یهودی بلشویک اتحاد جماهیر شوروی میدانست و باید معدوم میشد. برعکس نبرد من در کتاب دوم هیتلر مرحله چهارم به اشتافن پلن اضافه کرد. او میدانست که در آینده دور مبارزه ای برای سلطه بر جهان بین ایالات متحده و اتحاد اروپا که شامل (ارتباط جدید بین کشورها و تشکیل ایالت هایی با ارزش نژادی بالا) بود در خواهد گرفت. کتاب دوم همچنین بیانگر چشم اندازی متفاوت با نبرد من درباره ایالات متحده است و در کتاب دوم هیتلر اعلام میکند که خطرناکترین حریف آلمان در صحنه بین المللی اتحاد جماهیر شورویست. در این کتاب هیتلر بیان کرد که برای اهداف فوری اتحاد شوروی هنوز هم خطرناک است اما در بلند مدت خطرناکترین حریف بالقوه آمریکاست. ایده ها در روابط بین المللی از دشمنان بالقوه آلمان هیتلر ایالات متحده را خطرناکترین میپنداشت. در مقابل آن انگلیس را به عنوان قدرت آریایی میدید که در ازای چشم پوشی آلمان از جاه طلبی های نیروی دریایی و استعمار گری، با آلمان متحد میشد. هیتلر نظریه اینکه مردم روسیه اسلاو و نژاد پست انسانی و ناتوان از تفکر هوشمندانه اند را رد نموده و در نتیجه بر این باور بود که بر مردم روسیه یک باند یهودی بی منطق و خونخوار حکومت میکند. در مقابل اکثر آمریکایی ها در نظر هیتلر آریایی بودند اما آریایی هایی که یک طبقه ثروتمند یهودی بر آنان حاکم است. در نظر هیتلر این ممکن بود یک ترکیب آریایی باشد و با حکومت یهودی ساخته شده و همین ایالات متحده را خطرناک میسازد. پادشاهی انگلستان در کتاب دوم، هیتلر یک اتحاد برای انگلیس و آلمان براساس مصالح سیاسی و تصور دو قدرت آلمانی که متحدان طبیعی بودند، میخواست. هیتلر در ادامه نوشت که هیچ کس در انگلیس نمیتواند نتیجه گیری کند که این اتحاد خوبی برای آلمان است، اما انگلیس منافعش را پیش میبرد. با این حال هیتلر معتقد بود که مبارزه مداوم بین حمله به یهودیان در برابر سنت های قدیمی بریتانیا برای کنترل بریتانیا وجود دارد و شانس اتحاد انگلیس و آلمان بر مبنای حمله به یهودیان ممکن بود با موفقیت انجام شود. هیتلر تا حدودی خوب پیش رفت، با این ادعا که: غرایز آنگلوساکسون هنوز خیلی تیز و زنده است و کسی نمیتواند از پیروزی کامل یهودیان صحبت کند، بلکه(یهود)هنوز هم مجبور به تنظیم منافع خود با انگلیسی هاست. اگر یهودیان در انگلیس پیروز میشدند منافع انگلیسی را پس زمینه میکردند و عقب میراندند.... اما اگر بریتانیا پیروز میشد پس از آن تغییر نگرش انگلستان در مورد آلمان هنوز هم میتوانست انجام شود.   برگردان: shaghayegh   لینک مقاله اصلی http://www.ns-studies.com/forum/thread146.html انجمن ان اس استادیز   پ.ن 1Zweites Buch 2Franz Eher Nachf 3Andreas Hillgruber 4Stufenplan 5Hitlers Strategie 6lightning wars
  2. به نام خداوندی که نهال وجود شهیدان را با عرق ملی گرایی آبیاری کرد خلاصه نویس: شقایق شرح کلی نقشه و رزم و مانور عملیات کمتر تعریف شده کربلای 2 (طرح اولیه عملیات بزرگ فتح المبین) سازمان رزم نبرد فتح المبین(طرح نهایی کربلای 2) سازمان رزمی عملیات کربلا2 به استناد طرح عملیاتی نهایی به شرح زیر میباشد. 1_قرارگاه فرماندهی کربلا2 شامل قرارگاه نیروی زمینی ارتش و سپاه پاسداران که با قرارگاههای تابعه به شرح زیر می باشند: 2_قرارگاه قدس شامل تیپ 84 پیاده، تیپ 2 لشکر 92 زرهی، تیپ 14 امام حسین، تیپ 41 ثار الله، تیپ ایلام، گردان مستقل علی اکبر. 3_قرارگاه نصر شامل لشگر 21 پیاده، تیپ 58 ذوالفقار، تیپ 7 ولی عصر دزفول، تیپ 27 رسول الله. 4_قرارگاه فجر شامل لشگر 77 پیاده، تیپ 33 المهدی، تیپ 17 قم، تیپ 35 امام سجاد. 5_قرارگاه فتح شامل لشگر 92 زرهی، تیپ 55 هوابرد، تیپ 25 کربلا، تیپ 46 فجر، تیپ 8 نجف. 6_تیپ 37 زرهی در کنترل قرارگاه کربلا2، گروه 33 توپخانه، یگان هوانیروز. بند مانور طرح عملیاتی کربلا2 فرماندهی عملیات کربلا2 با قرارگاههای قدس، فجر، فتح و نصربا استفاده از تاریکی شب تک نموده و هدف های استقلال، توفیق، آزادی، پیروز، ظفر، تنگ رقابیه، خط سبز و هدف فتحرا تامین و در امتداد خط سرخ پدافند می نماید(ارتفاعات مهم منطقه به نام هدفهای یادشده نامگذاری شده بود). و خط سرخ دامنه غربی ارتفاعات تینه و دوسلک و میش داغ بود. قرارگاه قدس در شمال، دشت عباس و عین خوش، ابتدا هدف استقلال(عین خوش) و مسیر ابوغریب را تامین و از ورود دشمن از سمت جنوب شرقی به منطقه دشت عباس جلوگیری نموده و سپس در امتداد خط سرخ(ارتفاعات تینه و میش داغ) پدافند می نماید. قرارگاه نصر در شمال شرقی، ابتدا هدفهای توفیق(شاوریه) و آزادی(علی گره زد) را تامین و سپس با ادامه تک مقاومتهای باقیمانده دشمن را در منطقه منهدم و در امتداد خط سرخ(ارتفاعات تینه و میش داغ) پدافند می نماید. قرارگاه فجر در مشرق، ابتدا هدف پیروز(تپه ابوصلیبی خات) را تامین می کند و سپس با ادامه تک هدف ظفر(تپه رادار) را تصرف و احتیاط فرماندهی عملیات کربلای2 را تشکیل می دهد. قرارگاه فتح در جنوب شرقی، ابتدا تنگ رقابیه و خط سبز را تامین و سپس با ادامه تک هدف فتح(تپه دوسلک) را تصرف و در امتداد خط سرخ پدافند می نماید. تیپ 37 زرهی احتیاط فرماندهی عملیات کربلا2 را در منطقه جنوب تشکیل میدهد. جریان نبرد فتح المبین سرانجام با تلاش مداومی که در طول سه ماه زمستان سال 1360 جهت آمادگی به عمل آمد نیروهای مسلح ایران توانایی لازم را برای شروع عملیات فتح المبین به دست آوردند و در ساعات پایانی روز اول فروردین ماه تصمیم نهایی اتخاذ شد و در ساعت نوزده بدین شرح به قرارگاه های چهار گانه ابلاغ گردید: (از کربلا2 به قرارگاه های قدس، فجر، نصر و فتح، ساعت(س) روز(ر) ساعت دوازده و سی دقیقه نیمه شب روز 2/1/62 تعیین، و شروع عملیات با کد بسم الله القاصم الجبارین یا زهرا علیه السلام خواهد بود.) بدین ترتیب با پایان مرحله طرح ریزی عملیات کربلا2 (فتح المبین) مرحله اجرایی نبرد آغاز گردید و آغاز این نبرد طبق طرح های از قبل تهیه شده از چهار منطقه جزء و قبل از آن از قرارگاه مرکزی آغاز شد(شایان ذکر است که قرارگاه فتح به دلیل برخورد با یک گروهان رژیم بعث دیرتر و کمی با تاخیر عملیات خود را شروع نمود). طبق دستورات ابلاغی یورش نیروهای ایران به سنگرهای متجاوزان آغاز شد و یگان های توپخانه آماده شدند در سراسر صحنه نبرد از عین خوش در شمال غربی تا رقابیه و میش داغ در جنوب غربی منطقه در خط تماسی قوسی شکل به طول تقریبا 100کیلومتر آتش سنگین و نیمه سنگین را بر روی مواضع دشمن فرو بریزند. لینک اصلی http://www.forum.rei.../thread117.html
  3. [center][size="3"][b][color="#800080"]به نام خدا[/color] [color="#ff0000"]برگردان: شقایق[/color][/b][/size][/center] [size="3"][b][color="#800080"]نبرد رمینی بین 13 و 21 سپتامبر 1944 در طول عملیات زیتون رخ داد و در حقیقت تهاجم اصلی متفقین در خط گوتیگ در ماه های اوت و سپتامبر و در طول جنگ های ایتالیا بود. رمینی یک شهر در ساحل دریای آدریاتیک ایتالیا و لنگرگاه خط رمینی و خط دفاعی آلمان که سومین خط دفاعی گوتیگ بود محسوب میشد. رمینی که قبلا توسط حملات هوایی آسیب دیده بود و 1 میلیون و 470 هزار مجروح از نیروهای زمینی متحدین را دربرگرفته بود.[/color] [color="#800080"]به گفته سپهبد سر الیور لس، فرمانده ارتش هشتم: نبرد رمینی یکی از سخت ترین جنگ های ارتش هشتم بود. این جنگ قابل قیاس با العالمین، مارس و خط گوستاو بود.[/color] [color="#ff0000"]زمینه[/color] در 23 اوت 1944 ارتش هشتم در عملیات زیتون حضور داشت و با سه سپاه از شرق ایتالیا برای دفاع از خط گوتیک مقابله میکرد. در هفته اول ماه سپتامبر تهاجم از طریق دفاع رو به جلو از خط گوتیک و مواضع دفاعی خط سبز یک شروع و ارتش پنجم ایالات متحده به مرکز ایتالیا وارد شده و به سمت بولونیا حرکت نمود. در مرکز ارتش هشتم که سپاه یک کانادا بود از خط سبز دوم در سمت راست جلوی پیشروی سپاه لهستانی را گرفت(و اجازه عقب نشینی داد) اما جلوی سپاه که روی تپه قرار گرفته بود سرسختانه از کوریانو دفاع کرد و سمت چپ سپاه پنجم نیز در کدوچه و گیمانو متوقف گشت. یک حمله جدید برای پاکسازی مواضع سبز دوم در تپه ها و از بین بردن خط ریمینی که از بندر ریمینی تا سان ماریو ادامه داشت و برای 12 سپتامبر برنامه ریزی شده بود، انجام گرفت. [color="#ff0000"]نبرد[/color] در جنوب رمینی که به لشگر یکم کانادایی متصل بود، 3 تیپ زمینی یونانی بود ک یک واحد پیاده نظام از آنها در 1 جولای 1944 در لبنان تحت نظر سرهنگ ها ترساولوس و تساکالوتوس تشکیل گشته بود. در نزدیکی روستای کاتولیکا دو حمله قوی آلمانی را در هشتم و دهم سپتامبر خنثی کردند. در روز 13 سپتامبر یک تیپ با حمایت تیپ زرهی و اسکادران 20 پیاده نظام، هنگ زره پوش بی نیوزلند و 22 گردان موتوریزه نیوزلند از لشگر دوم نیوزلند یک ضد حمله را به رمینی ترتیب دادند. همچنین حمایت از تیپ پیاده نظام با خمپاره و مسلسل های سبک ساسکاتون کانادایی و 33 ضد تانک 17پی دی آر انجام شد. حمله اولیه در 13 سپتامبر توسط دو شهرک زراعتی کوچک یعنی مونالدینی و مونتیسلی در جاده مارانو دیده شد. این دو شهر توسط گردان چتر باز یکم دفاع میشد که به احتمال زیاد گردانی از لشگر 162 ترکمن بوده است. آلمانی ها به خوبی آماده و یونانی ها را بی اطلاع گذاشتند. روز های هفتم و هشتم سربازان اسکادران بی و 20 گردان زره پوش برای حمله به مونالدینی با هم ادغام شدند. در حالی که یک جوخه از گردان موتوریزه گردان 22 با پشتیبانی 5 یا 6 سرباز با تانک های شرمن به مونتیسلی حمله نموده بودند. در ساعت 8 مزرعه مونالدینی با تلفات کم گرفته شد. مدافعان آلمانی از موقعیت پاک شدند و مزرعه در مدت کوتاهی در دست متفقین افتاد. در 15 سپتامبر یونانیان حمله به فرودگاه رمینی را برنامه ریزی نمودند. گردان یکم یونانی از جریان ملایم رود مارانو گذر کرد و در ساعت 10 زیر آتش شدید مواضع آلمانی به اطراف فرودگاه رسید. اسکادران سی، هنگ زره پوش هجدهم نیوزلند و اسکادران بی و گردان زره پوش بیستم یونانی ها را پشتیبانی میکردند. پشتیبانی هوایی نیز عبارت بود از حمله جنگنده بمب افکن های متفقین از سمت غرب فرودگاه. یونانی ها نیز مدت کوتاهی پس از آن حمله نمودند. گردان یونانی یکم فرودگاه را مورد حمله قرار داد و گردان یونانی دوم نیز پس از آن به مسیر جاده 16 و گردان سوم نیز به روستای کوچک کاسالچیو حمله کرد.[/b][/size] [center] [size="3"][b][img]http://up.reich-history.com/images/09430040303013247721.jpg[/img] کامیون آلمانی که در جاده پر از گل و آب گرفتگی و غیر مسطح در نزدیکی رمینی رانندگی حرکت میکند.[/b][/size][/center] [size="3"][b]گردان یونانی یکم بار دیگر با مقاومت شدید مدافعان روبرو شد. آتش فرودگاه تلفات سنگین را بر یونانیان تحمیل نمود و تانک ها قادر به شلیک به هر خانه ای در خط جنوبی فرودگاه بودند. همانطور که یونانیان و نیوزلندی ها زیر آتش نزدیک میشدند، موشک های ضد تانک و خودروهای تیربار دار نیز به طرف آنها نشانه روی میشدند. تانک ها در اطراف یک ردیف شده بودند تا از آتش ضد تانک جلوگیری به عمل آورند اما به زودی به طرف خط مقدم رفتند. یک ضد تانک آلمانی ، شرمن را زد اما نیوزلندی ها رو به جلو پیشرفت مینمودند و با مواد منفجره و نارنجک آلمانی ها را مجبور به عقب نشینی از مواضعشان کردند. خدمه ی پانتر از داخل برجک تمام شب درگیری را نظاره گر بودند. گردان دوم یونان، در سمت راست تیپ قرار گرفته بود و به مسیر جاده 16 حمله کرد اما از پشتیبانی تانک های نیوزلندی محروم شد. یونانیان توسط آتش دفاعی سنگین و مین ها از سمت شرق فرودگاه و خانه های اطراف متوقف شدند. گردان یونانی سوم از سمت چپ با پشتیبانی تانک ها و پیاده نظام نیوزلندی به روستای کاسالچیو حمله کرد. این روستای کوچک از چند خانه و یک کلیسا تشکیل شده بود. پیاده نظام یونانی به سرعت خانه ها را پاکسازی کرده اما دسته چتربازان در کلیسا سخت مقاومت میکردند. مشخص شد این کلیسا قصد حمله چتر بازان به دسته های یونانی و نیوزلندی را داشت. با این حال آتش سنگین مسلسل ها فرودگاه را زیر خود گرفته بودند. روز بعد یعنی 16 سپتامبر یونانیان به پاکسازی اطراف فرودگاه ادامه دادند هرچند که یک پنتر هنوز فعالیت میکرد. گردان سوم یونانی فراتر از کاسالچیو رفت و با گردان یکم همسطح شدند و در یک موقعیت قرار گرفتند. آنها گاهی اوقات در زیر آتش ثابت، گاهی میدان های مین را پاکسازی مینمودند. گردان دوم یونانی تا سمت راست فرودگاه پیشرفت کرد، آتش تانک سبک تر از روز قبل بود. روز بعد، یعنی 17 سپتامبر، 3 گردان به پیشروی های خود ادامه دادند و چندین تلاش برای از بین بردن پنتر باقیمانده با استفاده از توپخانه و هواپیما صورت گرفت اما در نهایت یک شرمن نیوزلندی کار آن را تمام کرد. چند ضد تانک علیه این پنتر قبل از تخلیه آن از خدمه نیز وارد عمل شده بودند. هنگامی که فرودگاه گرفته شد 3 تیپ یونانی توجه خود را به سمت رمینی معطوف نمودند. در 18 سپتامبر گردان 2 و 3 رمینی را تحت فشار قرار دادند و به سمت حومه شهر ساحلی حرکت کردند. آنها بار دیگر با مقاومت شدید یک دسته از چتربازان ساحلی مواجه شدند اما با کمک نیوزلند و حمایت کانادا در نهایت قادر به فشار آوردن به حومه شهر در 20 سپتامبر شدند. آنها رمینی را از جنوب تحت فشار قرار دادند و تنها برای پیدا کردن شهرستانی که نیروهای آلمانی در آنجا پنهان شده بودند عقب نشینی کردند. سان فرتوناتو توسط لشگر یکم کانادایی سقوط کرد. در صبح روز 21 سپتامبر گردان یونانی دوم از طریق رودخانه آوسا به مرکز شهر رسید و پرچم یونان را در بالکن ساختمان شهرداری قرار داد. در ساعت 7 و 45 دقیقه روز 21 سپتامبر شهردار بدون قید و شرط به 3 گردان بر اساس پروتکل رسمی که به زبان یونانی و انگلیسی و ایتالیایی نوشته شده بود، تسلیم شد. به دلیل اقدامات تیپ یونانی در نبرد به عنوان تیپ رمینی شناخته شد. [color="#ff0000"]مشخصات[/color] [color="#800080"]تاریخ: 13 تا 21 سپتامبر 1944، محل: رمینی، ایتالیا، نتیجه: پیروزی متفقین.[/color] [color="#800080"]طرفین درگیر: ایالات متحده، کانادا، یونان، نیوزلند در یک طرف و آلمان در طرف دیگر. فرماندهان: برنس، فرماندهی آمریکا. ترساولوس و تساکالوتوس، فرماندهان یونان. فرمانده آلمان: تراگات هیر. نیروها: یونان 3 گردان. کانادا یک لشگر. نیوزلند دو لشگر.[/color][/b][/size] [center][color=#ff0000][size=6][b]لینک مقاله اصلی/انجمن تاریخ رایش[/b][/size][/color][/center] [center][color=#ff0000][size=6]http://www.forum.reich-history.com/thread1077.html[/size][/color][/center]
  4. [center][font=tahoma][size=3][b][color=#7030A0]به نام خدا[/color][/b][/size][/font] [font=tahoma][size=3][b][color=red]نویسنده و برگردان: شقایق[/color][/b][/size][/font][/center] [right] [font=tahoma][size=3][b][color=red]شرح بسیار خلاصه جنگ ایران و عراق[/color][/b][/size][/font] [font=tahoma][size=3]جنگ عراق با ایران که در ایران با نام های دفاع مقدس، جنگ تحمیلی و جنگ هشت ساله و در بین اعراب با نام های قادسیه صدام و جنگ اول خلیج شناخته می شود طولانی ترین نبرد کلاسیک در قرن بیستم و دومین جنگ طولانی این قرن پس از جنگ ویتنام بود.در 31 شهریور 1359 درگیری های پراکنده مرزی دو کشور با یورش همزمان نیروی هوایی عراق به ده فرودگاه نظامی و غیرنظامی ایران و تهاجم نیروی زمینی این کشور در تمام مرزها به یک جنگ تمام عیار تبدیل شد.[/size][/font] [font=tahoma][size=3]پیش از آغاز جنگ روابط دو کشور به شدت تیره شده بود که خصومت شخصی صدام حسین و امام خمینی رهبران دو کشور و مهمتر از آن جاه طلبی های سیاسی و اختلافات مرزی و ایدئولوژیکی دو کشور دلایل اصلی آن بودند. این جنگ در نهایت پس از حدود 8 سال در مرداد 1367 با قبول آتش بس از سوی دو طرف و پس از به جا گذاشتن [b]یک میلیون نفر تلفات [/b]و 1190 میلیارد دلار خسارات به دو کشور خاتمه یافت.[/size][/font] [font=tahoma][size=3][b][color=red]تلفات ایران:[/color][/b][b][color=red]220 هزار نفر کشته نظامی و غیر نظامی، تلفات عراق: 105 هزار کشته نظامی.[/color][/b][/size][/font] [font=tahoma][size=3][b][color=red]بسیار خوب، این آماری بود که از ویکی پدیای فارسی گرفته شده بود، اکنون به سایر منابع مراجعه میکنیم.[/color][/b][/size][/font][/right] [center][img]http://up.reich-history.com/images/06320106076639224908.jpg[/img][/center] [right] [font=tahoma][size=3]این جنگ 554 هزار و 858 رزمنده جانباز به یادگار گذاشت، به طوری که از این تعداد 60 درصد جانباز زیر 25 درصد و 40 درصد باقی مانده جانبار 25 درصد و بالاتر هستند. البته در این میان آزادگان کشور (اسرای جنگ تحمیلی) که آمار آنها 42 هزار و 41 نفر است هم نقش مهمی در تاریخ جنگ ایفا کرده اند. سردار محمد باقر نیکخواه فرمانده پدافند شیمیایی دوران جنگ هم می گوید تنها 250 هزار رزمنده در معرض گازهای شیمیایی بوده اند که با این آمار می توان گفت که تعداد جانبازان جنگ تحمیلی عددی بیش از 800 هزار جانباز است. [b]و آمار کلی کشته های عراقی در جنگ با ایران162 هزار نفر[/b].[/size][/font] [font=tahoma][size=3][b][color=red]نتیجه: آمار کشته های غیر نظامی عراق در مقایسه با منبع دیگر، 57 هزار نفر بوده است و 1 میلیون و 20 هزار نفر جانباز و شهید تلفات ایران بوده است و 42 هزار نفر هم آزاده بوده اند و 250 هزار نفر نیز در معرض گازهای شیمیایی بوده اند[/color][/b][b].[/b][/size][/font] [font=tahoma][size=3]صدام که عملا نتوانسته بود با بمباران های سنگین هوایی روحیه ی مردم ایران را جهت ایجاد فشار بر روی دولتمردان تقویت کند و در عمل با سیل سنگین جمعیت زن و مرد،پیر و جوان که جهت مشارکت داوطلبانه در جبهه به وجود آمده بودند مواجه شده بود 3500 بار اقدام به استفاده ی وحشیانه از سلاح های شیمیایی و در سطح وسیع نمود.[/size][/font] [font=tahoma][size=3]و این اقدام بی رحمانه و عاجزانه ی عراق، ایران را با دادن بیش از 100 هزار قربانی در رده ی بزرگترین قربانیان سلاح های کشتار جمعی قرار داد. از جمله شهرهایی که قبرستان بمب های شیمیایی و هزاران زن و کودک بی گناه شدند عبارتند از:[/size][/font] [font=tahoma][size=3]هلاله و نی خزر در 50 کیلومتری غرب ایلام[/size][/font] [font=tahoma][size=3]شهر سردشت در 7 تیر 1366 که فجیع ترین حمله شیمیایی در آنجا صورت گرفت.[/size][/font] [font=tahoma][size=3]حلبچه در اسفند 1366که وحشیانه ترین و وسیع ترین مورد استفاده از جنگ افزارهای شیمیایی از زمان جنگ جهانی اول تاکنون به شمار می رود که حداقل 5 هزار تن از مردم کرد و مسلمان این شهر را کشته و 7 هزار تن دیگر را مجروح کرد[color=red].[/color][/size][/font] [font=tahoma][size=3][b][color=red]نتیجه:100 هزار نفر از این 220 هزار شهید ، قربانی جنگ افزار های شیمیایی شدند و 12 هزار از این 100 هزار قربانی مربوط به بماران حلبچه بوده است.[/color][/b][/size][/font] [font=tahoma][size=3]بر اساس گزارشهای رسمی، گاز اعصاب باعث مرگ بیش از20 هزار سرباز ایرانی به صورت آنی می شد.و از 9 هزار بازمانده این حملات 5 هزار نفر از آنها به طور مرتب به درمان نیاز دشت و در حدود هزار نفر از آنان در بیمارستان ها بستری می شدند و هر لحظه با مرگ دست و پنجه نرم میکردند.و البته بسیاری دیگر نیز مورد اصابت گاز خردل بوده اند.[/size][/font] [font=tahoma][size=3]همچنین عراق گازهای شیمیایی را بر ضد غیرنظامیان، روستاییان و بیمارستان ها استفاده کرد که باعث مرگ بسیاری از آنان شد. علاوه بر این 308 موشک عراقی در طی سالهای 1980 تا 1988 بر ضد نواحی پر جمعیت ایران شلیک شد که باعث مرگ 12 هزار و 931 نفر نفر شد. [/size][/font] [font=tahoma][size=3][b][color=red]نتیجه: 29 هزار نفر قربانی گاز اعصاب شده بودند که 20 هزار کشته و 9 هزار بازمانده به جا میگذاشت و همچنین موشک ها نیز باعث شهادت حدود 13 هزار نفر شد. [/color][/b][/size][/font] [/right] [center][img]http://up.reich-history.com/images/81815691691275572262.jpg[/img][/center] [font=tahoma][size=3]آماري كه بنياد شهيد انقلاب اسلامي راجع به تعداد شهيدان و مفقودان جنگ تحميلي منتشر كرده است، حكايت مي كند كه در جنگ تحميلي عراق عليه ايران 218,867 نفر از ايرانيان شهيد و يا مفقود شده اند كه از اين تعداد 208,758 نفر شهيد و 10,109 نفر نيز مفقود گرديده اند. در جدول زير آمار شهيدان جنگ تحميلي به تفكيك سازمان درج شده است.[/size][/font] [font=tahoma][size=3]آمار شهدا بر حسب يگان[/size][/font] [font=tahoma][size=3]سپاه پاسداران 126,372 نفر[/size][/font] [font=tahoma][size=3]ارتش 47,259 نفر[/size][/font] [font=tahoma][size=3]نيروي انتظامي 9,316 نفر[/size][/font] [font=tahoma][size=3]پشتيباني جنگ جهاد 2,490 نفر[/size][/font] [font=tahoma][size=3]ساير 33,430 نفر[/size][/font] [font=tahoma][size=3]جمع 218,867 نفر[/size][/font] [font=tahoma][size=3]تعداد معلولان (جانبازان) جنگ تحميلي نيز طبق آماري كه بنياد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامي منتشر كرده است به 399,174 نفر مي رسند كه از اين تعداد 129,903 نفر تعيين درصد نشده، 143,210 نفر بين 1 تا 24 درصد معلول و 126,061 نفر نيز بالاي 25 درصد معلول مي باشند.[/size][/font] [font=tahoma][size=3][b][color=red]نتیجه: تعداد شهدا 218 هزار نفر بودند که 10 هزار تن مفقود الاثر شدند و 208 هزار نیز شهید. تعداد جانبازان نیز 400 هزار نفر است.[/color][/b][/size][/font] [font=tahoma][size=3]در حالی که گزارش های بنیاد جانبازان از وجود 400 هزار جانباز بازمانده از جنگ 8 ساله خبر می دهد، نزدیک به 120 هزار نفر از این تعداد شیمیایی هستند که طی 400 بار حمله شیمیایی عراق علیه مناطق نظامی و غیرنظامی کشور مصدوم شده اند. تعداد 7 هزار غیرنظامی طی 30 بار حمله شیمیایی عراق در فاصله تیرماه 1366 تا مرداد 1367 در مناطق بانه، سردشت، مریوان و روستاهای اطراف مصدوم شده اند. بیشتری تعداد جانبازان بر اثر گاز خردل مصدوم شده اند.[/size][/font] [font=tahoma][size=3]بر اساس نتایج تحقیقات پژوهشکده مهندسی و علوم پزشکی جانبازان، 11 هزار و 348 نفر دچار ضایعات پوستی، 15 هزار و 562 نفر دچار ضایعات چشمی و 17 هزار و 750 نفر دچار ضایعات ریوی شده اند که هر گروه در تقسیم بندی خفیف، متوسط و شدید رده بندی شده اند و بر این مبنا 37 هزار و 300 نفر با ضایعات درجه خفیف، 7 هزار و 264 نفر با ضایعات درجه متوسط و 1096 نفر با ضایعات درجه شدید پوستی، چشمی و ریوی شناسایی شده اند. از جمعیت کل جانبازان شیمیایی، 30 هزار نفر در مواجهه با عامل شیمیایی اعصاب صدمه دیده اند.در کل 4 هزار و 769 بار شهرهای ایران توسط هواپیماهای عراقی بمباران یا موشکباران و گلوله باران شدند.به طور کلی 76 هزار و 873 نفر در اثر حملات هوایی عراق به شهرهای مختلف به شهادت رسیده و یا مجروح شدند. [/size][/font] [center][img]http://up.reich-history.com/images/37076600387687147603.jpg[/img][/center] [font=tahoma][size=3][b][color=red]نتیجه: 120 هزار نفر جانباز شیمیایی، 280 هزار نفر جانباز جنگی و 7 هزار نفر غیرنظامی جانباز شیمیایی. 30 هزار نفر نیز قربانی گاز اعصاب و 77 هزار نفر به شهادت رسیده توسط بمباران.[/color][/b][/size][/font] [font=tahoma][size=3]بر اساس آمار تهيه شده از فهرست شهداي جنگ تحميلي زنان قهرمان ايران 4 هزار و 363 نفر شهيده در طول سالهاي دفاع مقدس تقديم اسلام كردندكه بيشتر آنها در بمباران و موشك باران شهرها به شهادت رسيده اند. در طول 8 سال دفاع مقدس 22808 نفر امدادگر و 2276 نفر پزشك زن به جبهه ها اعزام شدند. در حال حاضر در در كشور بيش از 5 هزار زن جانباز وجود دارد كه از اين ميان 3 هزار نفر بالاي 25 درصد جانبازي هستند. [/size][/font] [font=tahoma][size=3]بر اساس آمار تهيه شده از فهرست شهداي جنگ تحميلي زنان قهرمان ايران 4 هزار و 363 نفر شهيده در طول سالهاي دفاع مقدس تقديم اسلام كردند كه بيشتر آنها در بمباران و موشك باران شهرها به شهادت رسيده اند. در طول 8 سال دفاع مقدس 22808 نفر امدادگر و 2276 نفر پزشك زن به جبهه ها اعزام شدند. در حال حاضر در كشور بيش از 5 هزار زن جانباز وجود دارد كه از اين ميان 3 هزار نفر بالاي 25 درصد جانبازي هستند.[/size][/font] [font=tahoma][size=3]در طول 8 سال دفاع مقدس حدود 25 هزار نفر مفقودالاثر شدند كه تاكنون پيكر مطهر نزديك به 20000 از آنها با عمليات تفحص پيدا شده است.در طول 8 سال دفاع مقدس حدود 45 هزار نفر از رزمندگان اسلام به اسارت نيروهاي عراقي در آمدند كه مردم به آنها لقب آزادگان دادند.در طول دفاع مقدس 320 هزار نفر از قهرمانان رزمنده با درصد بالايي جانباز شدند. در حال حاضر 100 هزار جانباز شيميايي در كشور وجود دارد. حدود 8 هزار جانباز نيز در شرايط بحراني هستند. تعداد كل شهداي جنگ ايران و عراق، طي آخرين آمار، 188 هزار و 15 نفر اعلام شده است. در جنگ تحميلي 172056 نفر در درگيري با دشمن و 15959 نفر در بمباران شهرها به شهادت رسيده اند. در بين شهداي دفاع مقدس: شهداي معلم، 3 هزار و 728 نفر شهداي دانش آموز، 36 هزار و 167 نفر شهداي روحاني، 2 هزار و 757 نفر بوده اند. در دوران دفاع مقدس 48000 نفر از ارتشيان غيور ايران به شهادت رسيدند. [/size][/font] [center][img]http://up.reich-history.com/images/05711702892721489988.jpg[/img][/center] [font=tahoma][size=3][b][color=red]نتیجه: 5 هزار نفر از شهدا، زن بودند و در طول جنگ 23 هزار نفر امدادگر و 2 هزار نفر پزشک زن به جبهه ها اعزام شدند.5 هزار مفقودالاثر و 45 هزار آزاده و 320 هزار نفر جانباز و 100 هزار جانباز شیمیایی حاصل جنگ بوده است. 188 هزار تن تعداد کل شهدای جنگ بوده و 172 هزار نفر در درگیری جنگی و 16 هزار نفر در بمباران شهرها شهید شدند و 48 هزار تن نیز ارتشی بوده اند[/color][/b][b][color=red].[/color][/b][/size][/font] [font=tahoma][size=3][color=black]تلفات ایران: 160 هزار کشته و 60 هزار گمشده(مفقودالاثر)، 200 هزار الی 600 هزار براوردهای دیگر، 800 هزار کشته براساس ادعای عراق، 320 هزار الی 500 هزار مجروح(جانباز)، 40 الی 42 هزار آزاده، 11 الی 16 هزار کشته غیرنظامی.[/color][/size][/font] [font=tahoma][size=3][color=black]تلفات عراق: 105 الی 375 هزار کشته، 400 هزار مجروح، 70 هزار اسیر.[/color][/size][/font] [font=tahoma][size=3][color=black]100 هزار نفر نیز در مرز مشترک به شهادت رسیدند. مجموعا 1 میلیون و 250 هزار نفر.[/color][/size][/font] [font=tahoma][size=3][b][color=#ff0000]جمع بندی کلی[/color][/b][/size][/font] [font=tahoma][size=3][b]تلفات کلی:در یک منبع یک میلیون و در دیگری 1 میلیون و 250هزار نفر ذکر شده است.[/b][/size][/font] [font=tahoma][size=3][b]تلفات مرز مشترک: 100 هزار نفر کشته.[/b][/size][/font] [font=tahoma][size=3][b]تلفات عراق: 162 هزار کشته در حالت کلی، 105 هزار نظامی، 57 هزار غیر نظامی، 400 هزار مجروح و 70 هزار اسیر.[/b][/size][/font] [font=tahoma][size=3][b]تلفات ایران: در یک منبع 210 هزار ، در دیگری 160 هزار و در منابع بین المللی 200 الی 600 هزار، در منابع عراقی 800 هزار شهید ذکر شده است! 11 الی 16 هزار نفر شهید غیر نظامی ذکر شده است.[/b][/size][/font] [font=tahoma][size=3][b]مفقودالاثر: در منبع اول 5 هزار و در دیگری 10 هزار و در منبع دیگر 60 هزار ذکر شده است![/b][/size][/font] [font=tahoma][size=3][b]مجموع جانبازها: 800 هزار در یک منبع و در منبع دیگر 400 هزار![/b][/size][/font] [font=tahoma][size=3][b]جانباز های تسلیحاتی(غیر شیمیایی): 555 هزار در یک منبع، 320 هزار در منبع دیگر و 280 هزار نیز در منبع دیگر ذکر شده است![/b][/size][/font] [font=tahoma][size=3][b]جانباز شیمیایی: در یک منبع 120 هزار، در دیگری 100 هزار ذکر شده است که 12 هزار نفر از آن مربوط به بمباران حلبچه بوده است.[/b][/size][/font] [font=tahoma][size=3][b]عامل اعصاب: در یک منبع 29 و در دیگری 30 هزار نفر ذکر شده است که 20 هزار نفر شهید و 9 الی 10 هزار نفر جانباز شده اند.[/b][/size][/font] [font=tahoma][size=3][b]بمباران ها: در یک منبع 77 هزار، در دیگری 30 هزار و در منبع دیگر 13 هزار نفر ذکر شده است![/b][/size][/font] [font=tahoma][size=3][b]آزاده: در یک منبع 45 هزار و در دیگری 42 هزار نفر ذکر شده است.[/b][/size][/font] [font=tahoma][size=3][b]شهدای زن:5 هزار نفر. [/b][/size][/font] [font=tahoma][size="3"][b][color="black"]آبشخور ها:[/color][/b][/size][/font] [size="3"][b][url="http://en.wikipedia.org/wiki/Iran_Iraq_War"]http://en.wikipedia.org/wiki/Iran_Iraq_War[/url][/b][/size] [font=tahoma][size="3"][b][color="black"]ویکی پدیای پارسی [/color][/b][/size][/font] [font=tahoma][size="3"][b][color="black"]سایت انسانی دات آی آر[/color][/b][/size][/font] [font=tahoma][size="3"][b][color="black"]سایت نصر 19[/color][/b][/size][/font] [font=tahoma][size="3"][b][color="black"]وبلاگ وار هیستوری[/color][/b][/size][/font] [font=tahoma][size="3"][b][color="black"]وبلاگ خانه مشاور[/color][/b][/size][/font] [font=tahoma][size="3"][b][color="black"]وبلاگ به رنگ خدا[/color][/b][/size][/font] [size=6][font=tahoma]لینک مقاله اصلی/ انجمن تاریخ رایش [/font][url="http://www.forum.reich-history.com/thread1001.html"]http://www.forum.rei...thread1001.html[/url][/size]
  5. shagh1094

    اقدامات خسرو انوشیروان

    [center][color=#800080][size=3][font=tahoma][b]به نام خدا[/b][/font][/size][/color] [size=3][font=tahoma][b][color=#ff0000]خلاصه نویس: شقایق[/color][/b][/font][/size][/center] [size=3][font=tahoma][color=#800080]خسرو انوشیروان، فرزند قباد بود که دختر دهقانی را در نیشابور به همسری اختیار نموده و خسرو اول انوشیروان عادل(خسراو انوشک ربان) فرزند آن دو بود. تولد او با فوت بلاش و برطرف شدن جنگ خانگی در ایران همراه بود و به همین خاطر میلاد او به فال نیک گرفته شد. کارهایی که او به نفع کشور انجام داد به دو دسته امور داخلی و خارجی تقسیم میشود:[/color][/font][/size] [size=3][font=tahoma][b][color=#ff0000]امور داخلی:[/color][/b][/font][/size] [size=3][font=tahoma][b]در زمان خسرو انوشیروان، مذهب مزدک بسیار زیاد در کشور پیشرفت کرده بود و در ارمنستان هم مسیحی ها به دو دسته مزدکی و غیر مزدکی تقسیم شده بودند و دائما با هم در حال دعوا بودند. انوشیروان به برانداختن مزدک و طرفدارانش پرداخت، مزدک چون در زمان قباد فرار کرده بود، سالم مانده بود اما به حکم انوشیروان دستگیر شد و با عده ای از پیروانش به قتل رسید. پس از آن، بر اثر ممیز هایی که بوجود امده بود مالیات آنهایی که مالیات میدادند بسیار کمتر شد.[/b][/font][/size] [size=3][font=tahoma][b]او همچنین قاضی هایی به ولایت ها فرستاد تا به شکایت های مردم رسیدگی کنند و همچنین از ظلم های ماموران دولتی جلوگیری نمایند. برای سرعت اجرای احکام و جلوگیری از دخالت نفوذی ها، ایران را به چهار قسمت تقسیم کرد و برای هر کدام یک فرمانفرما با اختیارات تام معین کرد. هر یک از این قسمت ها را پاد گس مینامیدند و فرمانفرما را پادگس بان میگفتند.[/b][/font][/size] [size=3][font=tahoma][b]همچنین لشگر چریکی در زمان او تبدیل به لشگر دائمی شد و برای سپاهیان و فرماندهان حقوق تعیین کرد. علاوه بر اینها، شاه شخصا به امور قضایی رسیدگی میکرد و حکم هایی که میداد به سرعت در سراسر ایران اجرا میشد. راجع به امنیت ایران، انوشیروان جنگ هایی با مردمان صحرا گرد مانند هیاطله و خزرها و ... کرد و آنها را مطیع یا نابود کرد و قلعه ها و سد های بسیاری مانند سد دربند در قفقازیه و قلعه های گرگان و اترک و ... برای جلوگیری از تاخت و تاز آنها ساخت.[/b][/font][/size] [size=3][font=tahoma][b]او توجه بخصوصی به زراعت و صنایع و تجارت داشت. برای پیشرفت کشیاورزی، زمین و تخم و حیوانات اهلی در اختیار کشاورزان و دامپروران گذاشت و برای زیاد شدن اهالی روستاها، امر کرد هر مرد مجردی متاهل شود. گدایان و ولگردان را مجازات میکرد و راههایی برای رونق تجارت ساخت. توریست ها و مسافرینی که از خارج کشور می آمدند را با مهربانی میپذیرفت و به دلیل این کارهای نیک، او را انوشه روان نیز نامیدند.[/b][/font][/size] [color=#ff0000][size=3][font=tahoma][b]امور خارجی:[/b][/font][/size][/color] [size=3][font=tahoma][color=#800080]در زمان انوشیروان، دولت روم شرقی عهدنامه ای با ایران در سال 532 میلادی بست که این شرایط را دارا بود:[/color][/font][/size] [color=#800080][size=3][font=tahoma]1دولت بیزانس باید سالیانه مبلغی به دولت ایران(یازده هزار لیبرای طلا) بپردازد تا ایران از ساخلوها در دربند و قفقازیه مراقبت کند.(دولت روم نمیخواست این ماده در عهدنامه باشد، زیرا پرداخت این مقدار را باج تصور میکرد).[/font][/size][/color] [color=#800080][size=3][font=tahoma]2هر چه قدر از بخش لازیکا قبل از جنگ قباد با روم شرقی در تصرف ایران و روم شرقی بود، به همان حال باقی بماند.[/font][/size][/color] [color=#800080][size=3][font=tahoma]3رومی ها میتوانند شهر دارا را تصرف کنند اما حق ندارند آنجا را مرکز قوای خود در بین النهرین قرار دهند.[/font][/size][/color] [color=#800080][size=3][font=tahoma]4ایران و بیزانس با هم متحد خواهند بود.[/font][/size][/color] [size=3][font=tahoma][b][color=#ff0000]جنگ اول با بیزانس[/color][/b][/font][/size] [size=3][font=tahoma][b]به دلیل قوی شدن بیزانس و فتوحات بی لیزار سردار رومی، انوشیروان وجود دولت روم شرقی را برای ایران خطرناک تصور میکرد، به همین دلیل تصمیم به جنگ گرفت. برای جنگ بهانه لازم بود که به دست انوشیروان آمد. بهانه این بود که بین دو حاکم عرب درگیری شد و ملک غسان(حارث بن جبله) زیر چتر حمایت روم شرقی بود و منذر بن نعمان که در حیره سلطنت داشت دست نشانده ی ایران بود. یوستی نین امپراطور روم شرقی در کار این دو دخالت کرد، آن هم بدون مشورت با دولت ایران.[/b][/font][/size] [center][url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/anoshirvan_2.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/anoshirvan_2.jpg[/img][/url][/center] [size=3][font=tahoma][b]انوشیروان از بهانه استفاده نمود و با لشگرش از دجله گذشت و به سمت بین النهرین رفت و از فرات نیز گذشت و به سمت شامات رفت و انطاکیه را که عروس شهرهای آسیای غربی بود تسخیر کرد. دولت بیزانس در جاهای دیگر مشغول جنگ بود و از این اتفاقات شوکه شد.پس از آن مذاکرات صلح از طرف رومی ها شروع شد و انوشیروان این صلح را با این شرایط پذیرفت: [/b][/font][/size] [size=3][font=tahoma][b]دولت بیزانس پنج هزار لیبرای طلا برای غرامت جنگ بپردازد و پانصد لیبرای طلا سالیانه برای نگاهداری قوای ساخلو در دربند قفقازیه به ایران بپردازند. این صلح با دوام نبود زیرا به زودی جنگ لازیکا بوجود آمد. شهر انطاکیه مورد پسند انوشیروان واقع شد و در نزدیکی تیسفون توسط یونانی ها شهری به نام ازاندیو خسرو را ساخت.[/b][/font][/size] [size=3][font=tahoma][b][color=#ff0000]جنگ لازیکا[/color][/b][/font][/size] [size=3][font=tahoma][b]به دلیل همجواری ایران و بیزانس با لازیکا، نفوذ هر دو در این مکان احساس میشد. روم در شهر پترا حاکمی تعیین کرده بود که تجارت را انحصاری کرد و پادشاه لازیکا که از این اقدام ناراضی بود، بر ضد رومی ها قیام کرد و از ایران کمک خواست. انوشیروان این فرصت را مغتنم شمرد و فورا لشگری جمع کرد و وارد لازیکا شد و شهر پترا را محاصره کرد. این شهر به تصرف ایران درآمد اما رفتار ایرانی های زرتشتی با مسیحیان آنجا ضدیت ایجاد کرده و به اهداف انوشیروان صدمه زد.[/b][/font][/size] [color=#800080][size=3][font=tahoma]پس از چند سال قرارداد پنجاه ساله در 562 میلادی با شرایط زیر بین طرفین منعقد شد:[/font][/size][/color] [color=#800080][size=3][font=tahoma]1دولت ایران لازیکا را تخلیه کرده و به روم واگذار کند و دولت روم متعهد شد که در مدت پنجاه سال سالی سی هزار سکه طلا به دولت ایران بپردازد.[/font][/size][/color] [color=#800080][size=3][font=tahoma]2مسیحیان ایران در مذهب خود آزادند اما حق تبلیغات ندارند.[/font][/size][/color] [color=#800080][size=3][font=tahoma]3دولت ایران ساخلوها را در دربند قفقازیه نگاه دارد.[/font][/size][/color] [color=#ff0000][size=3][font=tahoma][b]جنگ با هیاطله[/b][/font][/size][/color] [size=3][font=tahoma][b]انوشیروان از صلح با بیزانس استفاده و به هون های سفید حمله کرد. او قبلا برای اطمینان از پیشرفت خود با ترک ها بر ضد هون ها متحد شد. در حین این جنگ پادشاه هیاطله کشته شد و این منطقه در 557 میلادی بین ایران و خاقان ترکها تقسیم شد، جیحون مرز شمال شرقی ایران شد و باختر طخارستان و زابلستان و رخج جزو ایران گردیدند. بنابر برخی روایات سند و پنجاب نیز جزو متصرفات ایران محسوب میشد. برای محکم تر شدن این عهدنامه، انوشیروان دختر خاقان ترک را به همسری اختیار کرد.[/b][/font][/size] [size=3][font=tahoma][b][color=#ff0000]جنگ با خزرها[/color][/b][/font][/size] [size=3][font=tahoma][b]در همین زمان، انوشیروان به خزرها نیز پرداخت. چون آنها در روستاهای مرزی کشتار انجام میدادند. جنگ با آنها منجر به پیروزی ایرانیان شد و انوشیروان غنیمت های بسیاری از آنان گرفت.[/b][/font][/size] [size=3][font=tahoma][b][color=#ff0000]دست نشاندگی یمن[/color][/b][/font][/size] [size=3][font=tahoma][b]در زمان انوشیروان یکی از شاهزادگان خاندان حمیر که در یمن سلطنت داشت به دربار ایران پناهنده شد و برای بدست آوردن دوباره تاج و تخت از دست رفته از انوشیروان درخواست کمک کرد. امپراطور روم از این وضع خوشنود و انوشیروان ناراحت شد. بنابراین انوشیروان از پناهنده شدن شاه استفاده کرده و وهرز را با لشگری برای تصرف یمن فرستاد و این سردار از خلیج پارس تا یمن پیشرفت کرد و عدن را نیز تصرف کرد و حبشی ها را از یمن در 570 میلادی بیرون کرد.[/b][/font][/size] [size=3][font=tahoma][b][color=#ff0000]جنگ با ترک ها[/color][/b][/font][/size] [size=3][font=tahoma][b]ترک ها پس از تصرف بخش هیاطله، قوی شدند و دیزابول سفیری نزد انوشیروان فرستاد تا اتحادی با ایران ببندند. انوشیروان از این اقدام ناراحت شد و در همین احوال سفیر ترک مرد و فکر کردند او را کشته اند. بخاطر همین خاقان ترک ها در 569 میلادی سفیری به بیزانس فرستاد و سفیری از قسطنطنیه به نزد خاقان رفت و ترکها بنای تاخت و تاز را در مرزهای ایران گذاشتند. اما سپاه ایران به طرف ترکمنستان رفت و آنها عقب نشینی کردند. پس از مدتی به تحریک دیزابول، یوستن دوم عهدنامه 562 میلادی را شکست و لشگر روم، نصیبین را محاصره کرد.[/b][/font][/size] [center][url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/anoshirvan.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/normal_anoshirvan.jpg[/img][/url][/center] [size=3][font=tahoma][b][color=#ff0000]جنگ سوم با بیزانس[/color][/b][/font][/size] [size=3][font=tahoma][b]انوشیروان همین که از نقض معاهده باخبر شد برخلاف انتظار امپراطور روم شخصا فرماندهی جنگ را برعهده گرفت و از دجله گذشت و به کمک نصیبین رفت و لشگر روم را از آنجا راند و تا دارا پیشرفت و آنجا را محاصره نمود. در همان زمان ستون طیار که از 6 هزار نفر تشکیل و فرمانده اش آذرمهان بود به سوریه حمله کرد. آنها اطراف انطاکیه را آتش زدند و به آپاما حمله نمودند، پس از آن برگشتند و به اردوی ایران در حوالی قلعه دارا ملحق شدند.[/b][/font][/size] [size=3][font=tahoma][b]سال بعد در 573 میلادی قلعه به تصرف ایران درامد. در اثر این فتح یوستن استعفا داد و جایش را به کنت تی بریوس داد. امپراطور جدید با انوشیروان به مدت یکسال قرارداد بست و این متارکه جنگی را به مبلغ 45 هزار سکه طلا خرید. او سه سال دیگر هم متارکه را تجدید کرد چون جرات نداشت به ایران حمله کند.پس از آن، انوشیروان به ارمنستان ایران رفت و آنجا را مطیع کرد و بعد به ارمنستان روم داخل شد و در آنجا از کورس سکایی شکست جزئی خورد و شکست را جبران کرد.[/b][/font][/size] [size=3][font=tahoma]پ ن:[/font][/size] [size=3][font=tahoma]پاد گس padhgos[/font][/size] [size=3][font=tahoma]لیبرا معادل 325 گرم طلا بوده است.[/font][/size] [size=3][font=tahoma]ازاندیو خسرو: شهر خسرو که بهتر از انطاکیه است.[/font][/size] [size=3][font=tahoma]دیزابول Dizabul[/font][/size] [size=3][font=tahoma]ستون طیار:سواره نظام سبک اسلحه که به سرعت از جایی به جایی میرفتند. در ایران باستان این نوع سواره نظام دور از اردوی اصلی عملیات میکرد و به قصد وحشت در مردم عادی و مجبور کردن دشمن به تقسیم قوا، این لشگر تهیه میشد.[/font][/size] [size=3][font=tahoma]کنت تی بریوس Conte Tiberius[/font][/size] [size=3][font=tahoma]کورس [/font][/size][size=3][font=tahoma]Kurs[/font][/size] [size=4][url="http://www.forum.reich-history.com/thread850.html"]لینک مقاله اصلی در انجمن تاریخ رایش[/url][/size] [color=#008080][size=2]------------------------------[/size][/color] [color=#008080][size=2]تصاویر و تاپیک منتقل شد[/size][/color] [color=#008080][size=2]PersianKing[/size][/color]
  6. [center][font=tahoma,geneva,sans-serif][size=4][color=#006400][size=6][b]به نام خدا[/b][/size][/color][/size][/font][/center] [center] [font=tahoma,geneva,sans-serif][size=4][color="#ff0000"][b]برگردان: شقایق[/b][/color][/size][/font][/center] [center][font=tahoma,geneva,sans-serif][size=4][color="#ff0000"][b][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10263/81663703437972277031.jpg[/img][/b][/color][/size][/font][/center] [font=tahoma,geneva,sans-serif][size=4]والتر پی38،یک سلاح کمری 9 میلی متری نیمه اتوماتیک است که توسط تسلیحات والتر توسعه یافت تا سلاح اصلی کمری ورماخت در جنگ جهانی دوم باشد.این سلاح جایگزینی برای لوگر پی08 در نظر گرفته شده بود و برنامه ریزی شده بود تا ساخت آن در 1942 پایان یابد.[/size][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][size=4][color="#ff0000"]توسعه[/color] [color="#000000"]والتر پی38 اولین طرح سلاح کمری آلمانی بود که چکش آن پنهان شده بود ولی هیر(ارتش آلمان)درخواست کرد که این سلاح دوباره طراحی شود و چکش آن بیرون قرار بگیرد.طرحی پی38 در 1938 توسط ارتش آلمان پیذرفته شد ولی ساخت و آزمایش آن تا قبل از 1939 شروع نشد.ساخت والتر در کارخانه زلا مهلیس آغاز شد و در مرحله اول سه سری آزمایشی از آن ساخته شد. در سری سوم آن مشکلات کاملا حل شده بود و توسط هیر قبول شد و تولید انبوه آن از 1940 شروع شد. چندین نمونه نیز از این سلاح ساخته شد که از گلوله های متفاوتی استفاده میکرد،از جمله 38 Super و 45 ACP اما هیچ گاه تولید انبوه نشدند.علاوه بر نمونه های 9 میلی متری Parabellum،نمونه های 7.65x21 میلی متری Parabellum نیز ساخته شده و به کشورهای مختلف فروخته شد.[/color][/size][/font] [center][font=tahoma,geneva,sans-serif][size=4][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10263/39417855656558706452.jpg[/img][/size][/font][/center] [font=tahoma,geneva,sans-serif][size=4][color="#ff0000"]جزئیات طراحی[/color] [color="#000000"]از نظر مهندسی،پی38 یک سلاح کمری نیمه اتوماتیک بود که طراحی جالب و آینده نگری داشت که تکنیک طراحی آن را ما امروزه در سلاح هایی مانند برتا92 ایتالیایی و ام9 که توسط آمریکا استفاده میشود را میبینیم. پی 38 اولین سلاح کمری است که میتوان آن را بر روی شلیک دوتایی یا تکی(DA/SA ) تنظیم کرد.فرد شلیک کننده میتواند گلوله را درون سلاح قرار دهد،و بعد از تنظیم بر روی ضامن،چکش سلاح را بدون شلیک گلوله، پایین بیاورد و سلاح را که آماده شلیک است با چکش در پایین،حمل بکند.کشیدن ماشه،با چکشی که پایین است،باعث شلیک گلوله اول میشود،سپس پوکه بیرون رفته و گلوله دوم جای گلوله اول را میگیرد.تمام این ویژگی ها در بسیاری از اسلحه های مدرن و روز یافت می شود.[/color][/size][/font] [center][font=tahoma,geneva,sans-serif][size=4][b][color="#000000"]مدل پی1[/color][/b][/size][/font][/center] [font=tahoma,geneva,sans-serif][size=4][color="#000000"]والتر پی38 از مکانزیم لوله متحرک بهره میبرد.وقتی سلاح شلیک میکند،برای یک لحظه کوتاه،لوله و قسمت بالایی سلاح ، [/color][url="http://s4.picofile.com/file/7995282040/Walther_Model_AP_1_.jpg"][color="#000000"]اسلاید[/color][/url][color="#000000"]([/color][url="http://s4.picofile.com/file/7995282040/Walther_Model_AP_1_.jpg"][color="#000000"]slide[/color][/url][color="#000000"]) به عقب حرکت میکنند،اسلاید بیشتر از لوله عقب میاید و آنقدر عقب میاید تا چکش سلاح را آماده شلیک میکند و سپس به حالت اولیه خود بازمیگردد که در این حالت گلوله جدیدی درون جان لوله قرار میگیرد.این طراحی باعث افزایش دقت در تیراندازی میشود. سری های اول پی38 دسته ای از جنس درخت گردو داشتند اما بعدا دسته ی آنها از جنس باکالیت ساخته میشد.[/color] [color="#ff0000"]دیگر نمونه ها[/color] [color="#000000"]والتر پی38 از 1938 تا 1963 در حال ساخت بود.از 1945 تا 1957 هیچ پی38ای برای نیروهای مسلح آلمان ساخته نشد اما آرام آرام در طول زمان،آلمان غربی شروع به بازسازی ارتش خود کرد تا وظیفه دفاع از خاکش را برعهده خود بگیرد.والتر سیل جدید P38 هارا با تولید انبوه وارد ارتش آلمان کرد،این در حالی بود که قبل از آن از پایان جنگ جهانی دوم به بعد آلمان تا آن زمان هیچ سلاح نظامی نساخته بود و شرکت والتر میدانست که ارتش آلمان دوباره به والتر پی38 نیاز خواهد داشت.ارتش آلمان اعلام کرد که پی38 را به عنوان سلاح اصلی کمری خود انتخاب کرده است و بعد از آن تولید پی38 2 سال ادامه یافت.اولین سری از پی38 ها در سال 1957 به ارتش آلمان غربی تحویل داده شد ، یعنی در حدود 17 سال و دو ماه بعد از حضور پی38 در میدان جنگ جهانی دوم،و از 1957 تا 1963 پی38 دوباره سلاح کمری اصلی ارتش آلمان شد. در 1963 مدل P1 پی38 برای ارتش آلمان توسعه یافت.سلاح های کمری بعد از جنگ جهانی دوم،اعم از پی38 یا پی1،قالب های آلومینیومی به جای فولادی داشتند.از دهه 1990،ارتش آلمان شروع به جایگزینی سلاح های کمری P1 با P8 کرد و در نهایت در سال 2004،P1 را کاملا از خدمت خارج کرد. یکی دیگر از نمونه های پی38،پی4 بود که در دهه1970 توسعه یافت و توسط ارتش آفریقای جنوبی،راینلاند-فالتس (راین لند فالتز) و بادن ووتمبرگ استفاده شد.[/color][/size][/font] [center][font=tahoma,geneva,sans-serif][size=4][color="#000000"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10263/21056882503809001059.jpg[/img][/color] [b][color="#ff0000"]مشخصات کلی والتر پی38[/color][/b] نوع:سلاح کمری نیمه اتوماتیک خاستگاه:آلمان نازی در خدمت:1938 تا کنون جنگ ها:جنگ جهانی دوم--جنگ های استعماری پرتغال طراحی:1938 تعداد ساخته شده:در حدود 1,000,000[/size][/font] [/center] [center][font=tahoma,geneva,sans-serif][size=4]وزن:800 گرم طول:216 میلی متر طول لوله:125 میلی متر گلوله:9 میلی متری Parabellum سرعت دهانه:365 متر بر ثانیه برد موثر:سایت دید برای 50 متر ساخته شده تعداد گلوله در هر بارگزاری:8 گلوله درون یک خشاب [b][color="#ff0000"]کشورهای استفاده کننده[/color][/b] آرژانتین - اتریش - چاد - شیلی - کرواسی - فنلاند - فرانسه - آلمان - مجارستان - ایتالیا - لبنان - مقدونیه - موزامبیا - آلمان نازی - نروژ - پاکستان - پرتغال - آفریقای جنوبی - سوئد - آلمان غربی - قزاقستان منبع: [url="http://www.forum.reich-history.com/thread516.html"]انجمن تاریخ رایش[/url][/size][/font][/center] [center][b][font=tahoma,geneva,sans-serif][size=4]===تصاویر به گالری منتقل شدند===[/size][/font][/b][/center] [center][size=1]***Siavash75***[/size][/center]
  7. درود. تصاویر توی آپلود سنتر تاریخ رایش آپ شدن و مشکلی ندارن، مرورگرتون رو عوض کنید. سپاس گذارم. یا به لینک مقاله اصلی سر بزنید
  8. [b]درود.[/b] [b]این مقاله با اندکی تغییر+مکانیزم عملکردش در شماره بهمن ماه مجله جنگ افزار چاپ شد.[/b]
  9. shagh1094

    سمبل های نازی

    [center][size=3][font=tahoma][b][color=#800080]به نام خدا[/color][/b][/font][/size] [size=3][font=tahoma][b][color=#ff0000]برگردان: شقایق[/color][/b][/font][/size][/center] [size=3][font=tahoma][color=#ff0000]حزب نازی آلمان در 20 قرن استفاده گسترده از نماد های گرافیکی به خصوص هاکن کروز(سواستیکا یا همان صلیب شکسته) استفاده میکرد. تا جایی که پرچم با صلیب شکسته به پرچم دولت آلمان نازی تبدیل شد و به عنوان نماد اصلی آن مورد استفاده قرار گرفت.[/color][/font][/size] [size=3][font=tahoma][color=#800080]دیگر نماد های به کار گرفته شده توسط نازی ها عبارتند از:[/color][/font][/size] [size=3][font=tahoma][b]عقاب در بالای صلیب شکسته، نماد رسمی حزب نازی[/b][/font][/size] [size=3][font=tahoma][b]رونیک اس اس ، نشانه رمزی شوتزاشتافل[/b][/font][/size] [size=3][font=tahoma][b]انواع مختلفی از رونز، مانند نشان اودال، نشان ولف سانگل[/b][/font][/size] [size=3][font=tahoma][b]لباس فرم مشکی اس اس[/b][/font][/size] [size=3][font=tahoma][b]پیراهن قهوه ای اشتورم ابتیل آنگ[/b][/font][/size] [size=3][font=tahoma][b]نشان سر مرگ، نشان اس اس توکن کاپور باند و واحد های اردوگاه های کار[/b][/font][/size] [size=3][font=tahoma][b]نشان شخصی آدولف هیتلر[/b][/font][/size] [center][url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/nazi_eagle_symbol.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/nazi_eagle_symbol.jpg[/img][/url][/center] [center] [size=3][font=tahoma][b]علامت حزب نازی[/b][/font][/size][/center] [size=3][font=tahoma][b][color=#ff0000]پرچم نازی[/color][/b][/font][/size] [size=3][font=tahoma][b]نماد اصلی نازی ها پرچم صلیب شکسته بود. طرح رنگ های سفید، مشکی و قرمز بر روی پرچم امپراطوری آلمان، مفهوم همراهی با ملی گرایان آلمانی که بر ضد جمهوری وایمار پس از سقوط امپراطوری آلمان بودند را میرساند. نازی ها پرچم مشکی، قرمز، طلایی جمهوری وایمار را محکوم میکردند اما در حال حاضر پرچم المان است. در نبرد من آدولف هیتلر اینگونه نماد پرچم صلیب شکسته را توصیف میکند: قرمز نشان دهنده ایده اجتماعی جنبش نازی ها، سفید نشان دهنده ی ایده ملی و صلیب شکسته مشکی در فرهنگ آریایی برای هزاران سال استفاده شده و نشان دهنده پیروزی مرد آریایی می باشد و در نتیجه این نماد خلاقانه است.[/b][/font][/size] [center][url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/Nazi.png"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/Nazi.png[/img][/url][/center] [center][size=3][font=tahoma][b]صلیب شکسته که نماد اصلی نازیسم بود و هنوز هم باقی مانده و نماد ارتباطی با جهان غرب محسوب میشود[/b][/font][/size][/center] [size=3][font=tahoma][b][color=#ff0000]نامه های رمزی[/color][/b][/font][/size] [size=3][font=tahoma][b]حروف الفبای طلسمی تاریخی و حروف رمزی مدرن آرمانن، ارائه شده توسط گروه های نازی و نئو نازی که خود را با سنت ژرمن ها تطبیق داده اند، به طور عمده سیگل، ایهواز، تیر، سی اف اودال و آلگیز رونز است. به نظر میرسد رونز میتواند روی نازی ها تاثیر مخفی بسیاری دارد و تاریخچه آن به ولکیش، نویسنده لیست گیدو فون یکی از چهره های مهم در عرفان آلمانی و احیاگری طلسمی در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 برمیگردد.[/b][/font][/size] [center][url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/nazi_swastika.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/normal_nazi_swastika.jpg[/img][/url][/center] [center][size=3][font=tahoma][b]پرچم حکومت آلمان نازی و حزب نازی، پرچم صلیب شکسته که توسط آدولف هیتلر درست شده و پرچم ملی آلمان از 1933 تا 1945 بود[/b][/font][/size][/center] [size=3][font=tahoma][b]در 1908 رازهای رونز منتشر شد که مجموعه ای از 18 رونز آرمانن معروف بود که خود همین مجموعه، براساس فوتارک جوان بود و از عمل جراحی آب مروارید دو چشمش در 1902 به کوری موقت دچار شد. در زمینه نازیسم، رونز را به سیگ مرتبط میدانستند(پس از فهرست کردن، احتمالا از آنگلو سا کسون سیگل قرار میگرفت.) ولف سنگل، در تاریخچه رونز قرار نمیگرفت و در لیست گیبور رونز قرار گرفت.[/b][/font][/size] [center][url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/ss_schutzstaffel.png"][size=3][font=tahoma][b][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/normal_ss_schutzstaffel.png[/img][/b][/font][/size][/url][/center] [center] [size=3][font=tahoma][b]از 1933 نازی ها نشان اس اس را به صورت دو رونز سیگنال نشان میدادند[/b][/font][/size][/center] [color=#ff0000][size=3][font=tahoma][b]ادامه استفاده توسط گروه های نئونازی[/b][/font][/size][/color] [color=#800080][size=3][font=tahoma]بسیاری از نمادهای استفاده شده توسط نازی ها، توسط گروه های نئو نازی نیز استفاده میشود. مانند تعدادی از رونز های اختصاصی. نئو نازی ها همچنین از نماد های عددی نیز استفاده میکردند مانند:[/font][/size][/color] [size=3][font=tahoma][b]18، کد آدولف هیتلر. این کد از از موقعیت های حروف در الفبا می آید: H=8، A=1[/b][/font][/size] [size=3][font=tahoma][b]88، کد هایل هیتلر. باز هم از موقعیت اچ در حروف الفبا می اید.[/b][/font][/size] [size=3][font=tahoma][b]14، از چهارده واژه ای که دیوید لین در اواخر قرن 20 درباره تفاوت نژاد سفید استفاده کرد می آید: ما باید برای مردم و آینده کودکان سفید پوست محیط را امن کنیم.[/b][/font][/size] [size=3][font=tahoma][b]14 و 88 گاهی اوقات با یکدیگر ترکیب میشوند مثل: 88/14، 1488، 8814.[/b][/font][/size] [size=3][font=tahoma][b]20/4 تولد آدولف هیتلر.[/b][/font][/size] [center][url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/Reinhard_Heydrich_stamp.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/normal_Reinhard_Heydrich_stamp.jpg[/img][/url][/center] [center] [size=3][font=tahoma][b]توجه کنید که آلگیز رونز مانند تاریخ است[/b][/font][/size][/center] [size=3][font=tahoma][b][color=#ff0000]سایر عکس ها[/color][/b][/font][/size] [center][url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/simbolos_nazis_significado.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/simbolos_nazis_significado.jpg[/img][/url] [size=3][font=tahoma][b]نشان سر مرگ اس اس [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/Nazi_Wolf.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/normal_Nazi_Wolf.jpg[/img][/url][/b][/font][/size] [size=3][font=tahoma][b]ولف سنگل افقی تراز وسط، استفاده شده توسط لشگر دوم اس اس پانزر[/b][/font][/size] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/Odal.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/Odal.jpg[/img][/url] [size=3][font=tahoma][b]نشان مرموز اودال[/b][/font][/size] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/Algiz.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/Algiz.jpg[/img][/url] [size=3][font=tahoma][b]نشان مرموز آلگیز[/b][/font][/size] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/Earth_Symbol.png"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/normal_Earth_Symbol.png[/img][/url] [size=3][font=tahoma][b]صلیب آفتاب، شبه صلیب شکسته، توسط گروه های نئونازی استفاده میشود[/b][/font][/size] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/Earth_Symbol_2.jpg[/img] [size=3][font=tahoma][b]علامت ضربدر در صلیب خورشید که برای تنوع است. مشابه صلیب خورشید[/b][/font][/size] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/Nazi_2.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/Nazi_2.jpg[/img][/url] [size=3][font=tahoma][b]صلیب شکسته خورشید، استفاده شده توسط جنبش ایمان آلمان و لشگر 5 اس اس پانزر[/b][/font][/size][/center] [size=3][font=tahoma][url="http://www.forum.reich-history.com/thread813.html"]*لینک مقاله اصلی*[/url][/font][/size] [color=#008080][size=2][font=tahoma]------------------------------[/font][/size][/color] [color=#008080][size=2]با تشکّر، تصاویر و تاپیک منتقل شد[/size][/color] [color=#008080][size=2][font=tahoma]PersianKing[/font][/size][/color]
  10. shagh1094

    سمبل های نازی

    درود. سپاس از رایش مارشال عزیز که در این پست نظر گذاشتند. اون ها نماد یک ارگان بودند که روی پرچم ها نیز چاپ میشدند. نشان اس اس معنی خاصی نداره، فقط دو تا سیگنال مانند(موج مانند) در کنار هم دیگه قرار گرفتند که شکل ss رو تشکیل دادند.
  11. shagh1094

    سمبل های نازی

    یعنی چی نشان وریل؟ میشه توصیح بدید؟
  12. [center][size="3"][font=tahoma][b][color="#800080"]به نام خدا[/color][/b][/font][/size] [size="3"][font=tahoma][b][color="#ff0000"]جمع آورنده: شقایق[/color][/b][/font][/size][/center] [size="3"][font=tahoma][b]جنگ اول ایران و روم در زمان ارد اول روی داد که با پیروزی ایران پایان یافت. کراسوس Crassus یکی از روسای سه گانه(دو نفر دیگر ژولیوس سزار و پومیه) مستعمره های روم، در این زمان حکمران سوریه و مستعمره های دیگر در آسیا شد. این شخص تسخیر ایران و هند را به طور جدی جزو نقشه خود قرار داده بود که در دفعه اول با لژیون های رومی به بین النهرین حمله کرده و پیشرفت کرد و پس از آن در 54 ق.م به شام بازگشت.[/b][/font][/size] [size="3"][font=tahoma][b]در این احوال اَرتاواردس پادشاه ارمنستان، او را ملاقات کرد و وعده داد که 16 هزار سوار و 30 هزار پیاده به او بدهد و به کراسوس گفت که اگر در ارمنستان با ایران جنگ کند، سواره نظام ایران قادر به حرکتی نخواهد بود و پیاده نظام روم که به کوهستان عادت کرده پیروز خواهد شد. اما کراسوس که بین النهرین را بخاطر سفرش بهتر میشناخت ترجیح داد از این راه به ایران حمله کند.[/b][/font][/size] [color="#ff0000"][size="3"][font=tahoma][b]در این موقع ارد نزد کراسوس سفیری فرستاد و این پیام را رساند:[/b][/font][/size][/color] [color="#ff0000"][size="3"][font=tahoma][b]اگر مردم روم میخواستند با من جنگ کنند من جنگ میکردم و از بدترین عواقب آن بیمی نداشتم، اما فهمیده ام شما برای منافع شخصی به خاک ایران حمله میکنید، پس رحم میکنم و حاضرم اسرای رومی را پس بدهم![/b][/font][/size][/color] [size="3"][font=tahoma][b][color="#ff0000"]کراسوس به سفیر گفت: جواب پادشاه شما را در سلوکیه خواهم داد. سفیر خندید و گفت: اگر ممکن است از کف دست من مویی بروید شما هم سلوکیه را خواهید دید.[/color][/b][/font][/size] [size="3"][font=tahoma][b]پس از آن کراسوس با سپاهی تشکیل شده از لژیون های مجرب و 42 هزار نفره عازم بین النهرین گشت اما ارد با پیاده نظام خود با نهایت سرعت داخل ارمنستان شد و این کشور را اشغال کرد تا پادشاه آن نتواند سواره نظام خود را به کمک کراسوس بفرستد.[/b][/font][/size] [size="3"][font=tahoma][b]بعد از انجام این کار، سورنا که سردار شجاع و با تجربه ای بود با تمامی سواره نظام پارتی به جنگ با کراسوس رفت اما کراسوس در ابتدا میخواست در ساحل فرات توقف کند و در مقابل سلوکیه جنگ کند اما از ترس یکی از بزرگان بادیه نشین ها که از متحدین ارد بود نقشه خود را تغییر داد و وارد جلگه های بین النهرین شد و تا نزدیکی حران(کاره) پیش رفت.[/b][/font][/size] [size="3"][font=tahoma][b]در این زمان ناگهان لشگر سورنا پیدا شد و سردار ایرانی حیله ای را به کار برد. برای اغفال رومی ها قسمتی از سواره نظام ایران را که کم عده بودند و اسلحه مناسبی نداشتند به رومی ها نشان داد و کراسوس فکر کرد که به آسانی پیروز میشود، و لشگر رومی ها بدون رفع خستگی و استراحت جنگ را شروع کرد.[/b][/font][/size] [center][size="3"][font=tahoma][b][img]http://up.reich-history.com/images/97374588744435594976.jpg[/img][/b][/font][/size][/center] [size="3"][font=tahoma][b]لژیون های رومی اول میخواستند با نیزه و پس از آن با شمشیر جنگ تن به تن کنند. لشگر رومی ها از سربازان ورزیده و متحد بوجود امده بود و همین که این لشگر به حرکت درآمد صدای طبل لشگر های ایرانی در امد و سواره های ایرانی که پنهان شده بودند از هر طرف جمع شدند و شروع به جنگ کردند.[/b][/font][/size] [size="3"][font=tahoma][b]تیرهای رومی به لشگر ایران کارساز نبود چون پارتی ها در تیراندازی مهارت داشتند و از دور جنگ میکردند. بعد که پیاده نظام رومی نزدیک شد، سواره نظام پارتی روش جنگ و گریز را انتخاب نمود. یعنی کمی جنگ میکردند و بعد از هر طرف فرار میکردند تا اینکه رومی ها را به مکان های خشک و بی آب میکشیدند. پس از آن دوباره از هر طرف به سواره نظام رومی حمله میکردند و تلفات زیاد بر آنها وارد کردند.[/b][/font][/size] [size="3"][font=tahoma][b]در همین موقع فابیوس Fabius پسر کراسوس که زیر دست بزرگترین سردار رومی یعنی ژولیوس سزار بود در گل(فرانسه کنونی) فنون جنگی را آموخته بود و با 140 نفر سوار رسید و به کمک کراسوس رفت. اما سواره نظام رزم دیده ی رومی در گل، نتوانست از عهده ی سربازان پارتی برآید. این سواره نظام دور فابیوس را خالی کردند ولی برگشتند و به او حمله کردند و زمانی که کراسوس میخواست فرمان حمله به لشگر خود بدهد ناگهان سر پسرش را بر روی نیزه در میان لشگر پارتی ها دید.[/b][/font][/size] [size="3"][font=tahoma][b]سواران پارتی همین که سر را دیدند بر جرات خود افزودند و عرصه را چنان بر رومی ها تنگ کردند که اوکتاویوس Octavius یکی از فرماندهان لشگر روم و قیصر بعدی روم تصمیم به عقب نشینی گرفت. لشگر روم میخواست به کوهستان پناه ببرد تا از حملات ایرانی ها در امان باشد اما بخاطر اشتباه بلده راهی که لشگر را هدایت میکرد، این هدف حاصل نشد و رومی ها در محل باز قرار گرفتند که باز هم پارتی ها در آنجا توانایی عملیات داشتند.[/b][/font][/size] [size="3"][font=tahoma][b]پس از آن سورنا به کراسوس گفت که با ایران صلح کند و او را متقاعد کرد که به طرف رودخانه برود و متارکه را امضا کند. کراسوس مطمئن شد و تنها با سورنا به طرف رودخانه رفت. پس از حرکت کراسوس فرماندهان لشگر او، نگران شدند که مبادا به او خیانتی شود و به دنبال او رفتند. در همین زمان جنگی میان پارتی ها و رومی ها پیش آمد و کراسوس کشته شد.[/b][/font][/size] [size="3"][font=tahoma][b]همین که لشگر روم خبر کشته شدن او را شنید وحشت زده شدند و به استثنای 2 هزار نفر که موفق به فرار شدند بقیه اسیر پارتی ها شدند یا دست بادیه نشینان افتادند. تلفات لشگر کراسوس را در این جنگ 20 هزار نفر ذکر کرده اند و تعداد اسرایی که پارتی ها گرفتند و به مرو فرستادند، نزدیک همان 20 هزار نفر ذکر شده است. همچنین برخی کشته شدن کراسوس را بخاطر شورشی در لشگر روم قلمداد کرده اند.[/b][/font][/size] [center] [size=5][font=tahoma][b]لینک مقاله اصلی[/b][b] [/b][/font][b]http://www.forum.reich-history.com/thread785.html[/b][/size][/center] [center][font=tahoma,geneva,sans-serif][size=5][b]انجمن تاریخ رایش[/b][/size][/font][/center] [center] [img]http://www.forum.reich-history.com/images/smilies/83249436030803758259.jpg[/img][/center]
  13. درود آقا مصطفی. اگه به لینک مقاله اصلی مراجعه کرده باشید متوجه میشید که آبشخوری که ازش استفاده کردم کتاب هست، پس من نمیتونم نوشته های کتاب چاپ شده رو دست کاری کنم و به صورت مقاله تو نت منتشر کنم، ولو اگر اشتباه باشه! ممنون از دوستانی که در این مقاله نظر گذاشتند.
  14. shagh1094

    توپ کانن

    [center][color=#800080][font=tahoma][size=3][b]به نام خدا[/b][/size][/font][/color] [font=tahoma][size=3][b][color=#ff0000]برگردان: شقایق[/color][/b][/size][/font][/center] [color=#800080][font=tahoma][size=3]توپ 7.7 سانتی متری کانن16(7.7 سانتی متری اف کا16) سلاح ساخته شده توسط آلمان که در جنگ جهانی اول مورد استفاده قرار میگرفت. مورد استفاده در خدمت آلمان و پس از جنگ مدل 7.5 سانتی متری آن به عنوان مدل جدید یعنی 7.5 سانتی متری اف کا 16 ان ای معرفی شد.[/size][/font][/color] [font=tahoma][size=3][b][color=#ff0000]تاریخچه[/color][/b][/size][/font] [font=tahoma][size=3][b]مدل قدیمی 7.7 سانتی متری اف کا 96 ان ای سلاح سیار داشت اما پس از جنگ این یک مشکل جدی شد. اف کا 16 برای اصلاح این مشکل در نظر گرفته شد. لوله آن دراز بود و جعبه حمل نیز آنرا طویل تر نشان میداد و محدوده برد توپ را بیشتر میکرد. همچنین مهمات جداگانه در آن بارگذاری میشد زیرا میخواستند پودر کمتر در لوله آن مصرف شود. اگرچه زمان پرتاب توپ آن از سلاح های قدیمی کمتر بود.[/b][/size][/font] [font=tahoma][size=3][b]آنها قبل از موعد مقرر در 1916 و با عجله ساخته شدند و به همین دلیل نمونه های اولیه نقص های بسیاری داشتند و استفاده آلمان از آنها در مباحث استراتژیک تنها برای کاهش استفاده از فلزات بود. همچنین تعداد زیادی شلیک های ناموفق در طول سال 1916 از نکات منفی این توپ بود.[/b][/size][/font] [font=tahoma][size=3][b]این ناشی از کیفیت پایین پوسته های آن بود که گاهی اوقات در قطرهای بزرگ و همچنین در پیکریک اسید ها که به عنوان ماده انفجاری به جای تی ان تی استفاده میشد، مشکل ایجاد میکرد. اسید پیکریک که بسیار حساس بود چند روز پس از پر کردن پوسته تشکیل میداد و شلیک ناموفق انجام میشد. پاک کردن پوسته ها تنها با یک راه یعنی با استفاده از سقز یا همان نشاسته برای خنثی کردن اسید پیکریک امکان پذیر بود و از تشکیل اسید پیکریک جلوگیری میکرد.[/b][/size][/font] [font=tahoma][size=3][b]لوله این سلاح برای حمل از نوع 10.5 سانتی متری فلدهابیتز 09/98 و 7.7 سانتی متری کانن (توپ قابل حمل خمپاره انداز) بود و برای ارتفاع و برد بیشتر روی آن سوار شده بود. بلژیک به عنوان غرامت این سلاح را تحویل گرفت و پس از جنگ با عنوان کانن د 75 م.م جی پی 11 و کانن د 75 م.م جی پی 111 آن را تولید نمود. برخی سلاح های آلمان حفظ و دوباره به کالیبر 75 م.م تبدیل شد و در جنگ جهانی دوم به عنوان 7.5 سانتی متری اف کا 16 ان ای استفاده میشد.[/b][/size][/font] [center][url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/69802323590439899466.jpg"][color=#800080][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/normal_69802323590439899466.jpg[/img][/color][/url][/center] [color=#800080][font=tahoma][size=3]نوع: توپ میدانی[/size][/font][/color] [color=#800080][font=tahoma][size=3]محل ساخت: امپراطوری آلمان[/size][/font][/color] [color=#800080][font=tahoma][size=3]تاریخچه خدمت[/size][/font][/color] [color=#800080][font=tahoma][size=3]مورد استفاده در: امپراطور آلمان[/size][/font][/color] [color=#800080][font=tahoma][size=3]جنگ: جهانی اول[/size][/font][/color] [color=#800080][font=tahoma][size=3]تاریخ تولید[/size][/font][/color] [color=#800080][font=tahoma][size=3]طراح: کروپ[/size][/font][/color] [color=#800080][font=tahoma][size=3]تولید: 1916-1918[/size][/font][/color] [color=#800080][font=tahoma][size=3]تعداد ساخته شده: 3020 به بالا[/size][/font][/color] [color=#800080][font=tahoma][size=3]مشخصات[/size][/font][/color] [color=#800080][font=tahoma][size=3]وزن 1318 کیلوگرم[/size][/font][/color] [color=#800080][font=tahoma][size=3]طول لوله 2.695 متر[/size][/font][/color] [color=#800080][font=tahoma][size=3]پوسته: بارگذاری جداگانه[/size][/font][/color] [color=#800080][font=tahoma][size=3]کالیبر: 77 م.م[/size][/font][/color] [color=#800080][font=tahoma][size=3]انتهای توپ: بلوک کشویی افقی[/size][/font][/color] [color=#800080][font=tahoma][size=3]واکنش: فنر آبی[/size][/font][/color] [color=#800080][font=tahoma][size=3]کریج: جعبه دنباله دار[/size][/font][/color] [color=#800080][font=tahoma][size=3]ارتفاع: از -10 درجه تا +40 درجه[/size][/font][/color] [color=#800080][font=tahoma][size=3]گردش: 4 درجه[/size][/font][/color] [color=#800080][font=tahoma][size=3]سرعت دهانه لوله: 545 متر بر ثانیه[/size][/font][/color] [color=#800080][font=tahoma][size=3]برد موثر: 9100 متر، 7.2 کیلوگرم پوسته اچ ای[/size][/font][/color] [color=#800080][font=tahoma][size=3]حداکثر برد: 10700 متر[/size][/font][/color] [center] [font=tahoma][size=3][b]لینک مقاله اصلی[/b][/size][/font][/center] [center][font=tahoma][size=3][b][url="http://www.forum.reich-history.com/thread797.html"]http://www.forum.rei.../thread797.html[/url] [img]http://www.forum.reich-history.com/images/smilies/87984166578757837318.jpg[/img][/b][/size][/font][/center]
  15. shagh1094

    خط پیروزی

    [center][font=tahoma][b][size=3][color=#800080]بسم رب الشهدا و الصدیقین[/color][/size][/b][/font] [font=tahoma][b][size=3][color=#ff0000]برگردان: شقایق[/color][/size][/b][/font][/center] [color=#ee82ee][font=tahoma][b][size=3]خط ولتورنو(به نام خط پیروزی نیز شناخته میشود) موقعیت دفاعی آلمان در ایتالیا در جنگ جهانی دوم بود. این خط در ترمولی در شرق، در امتداد رودخانه بیفرنو قرار گرفته بود که از طریق کوه های آپنی به رودخانه ولترنو در غرب میرسید.[/size][/b][/font][/color] [center][url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/53327584831402184834.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/normal_53327584831402184834.jpg[/img][/url][/center] [center] [font=tahoma][b][size=3]خطوط دفاعی آماده آلمان در جنوب رم[/size][/b][/font][/center] [font=tahoma][b][size=3]پس از حمله متفقین به ایتالیا، نیروهای المانی یک سری از خطوط دفاعی را در سراسر ایتالیا تشکیل دادند که برای تاخیر انداختن در پیشرفت متفقین در نظر گرفته شده بود. ولترنو خط جنوبی محسوب میشد.[/size][/b][/font] [font=tahoma][b][size=3][color=#ff0000]ارتش هشتم بر روی رودخانه بیفرنو(نبرد ترمولی)[/color][/size][/b][/font] [font=tahoma][b][size=3]در ساحل دریای آدریاتیک، عناصر تیپ یازدهم از لشگر 78 پیاده نظام بریتانیا در ساعت 2:15 سحرگاه 3 اکتبر 1943 یک فرود ابی خاکی در ترمولی با مدد کماندوها انجام دادند. صبح، دو عنصر با هم ارتباط برقرار کردند و تیپ 76 لشگر 36 از طریق دریا به ترمولی وارد شدند. تشکیلات لجستیکی متفقین درصدد ساخت یک پل سنگین در بیفرنو بودند که مانعی برای گرفتن تانک های دور رودخانه بود.[/size][/b][/font] [font=tahoma][b][size=3]در جلسه حضور در ترمولی، فیلد مارشال آلبرت کسلرینگ فرمانده عالی آلمان در ایتالیا دستور به حرکت نیروهای زرهی تیپ 16 به جلوی دریای آدریاتیک داد و آن را یک تهدید عمده برای پیاده نظام متفقین که پشتیبانی نمیشد قلمداد میکرد. خبر رسیدن لشگر زرهی آلمان در 4 اکتبر به فرمانده لشگر 78 ژنرال اولگ رسید و خواستار این شد که گردان 8 از تجهیزات پل بسازد. [/size][/b][/font] [font=tahoma][b][size=3]زره پوش های آلمانی وارد شدند و نیروهای متفقین در سراسر بیفرنو حالت تدافعی به خود گرفتند. در عصر 5 اکتبر 800 متر از ترمولی گرفته شد. در همان زمان مهندسین در حال تکمیل یک پل سنگین بودند که منجر به استقرار زره پوش های کانادایی و بریتانیایی در سراسر بیفرنو شد.[/size][/b][/font] [center][url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/35022977982238078495.jpg"][font=tahoma][b][size=3][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/normal_35022977982238078495.jpg[/img][/size][/b][/font][/url][/center] [center] [font=tahoma][b][size=3]آلبرت کسلرینگ[/size][/b][/font][/center] [font=tahoma][b][size=3]آن شب، لشگر 78 ایرلندی توسط دریا به ترمولی وارد شد و صبح روز بعد حملات آلمان را دفع میکردند. صبح 6 اکتبرنیروهای متفق حمله مینمودند و عصر نیروهای آلمانی به دفاع از رودخانه تریگنو، خط باربارا میپرداختند.[/size][/b][/font] [font=tahoma][b][size=3][color=#ff0000]ارتش پنجم روی رودخانه ولترنو[/color][/size][/b][/font] [font=tahoma][b][size=3]در ساحل دیگر، ارتش پنجم ایالات متحده در سراسر ولترنو در شب 12 اکتبر عملیات کرد. آلمانی ها با استفاده از تاکتیک گارد گیری، به طرز ماهرانه ای با استفاده از زمین که کاملا برای دفاع مناسب بود، به خط باربارا عقب نشینی کردند که متفقین در 2 نوامبر به آنجا رسیدند.[/size][/b][/font] [center][url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/62502191957945807625.jpg"][font=tahoma][b][size=3][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/normal_62502191957945807625.jpg[/img][/size][/b][/font][/url][/center] [center] [font=tahoma][b][size=3]خلاصه ای از عملیات ارتش پنجم ایالات متحده، ایتالیا، 12اکتبر تا 15 نوامبر 1943[/size][/b][/font][/center] [center][size=6][b]لینک مقاله اصلی [url="http://www.forum.reich-history.com/thread763.html"]http://www.forum.rei.../thread763.html[/url][/b][/size] [/center] [center][img]http://www.forum.reich-history.com/images/smilies/87984166578757837318.jpg[/img][/center]
  16. [center][size=3][b][color=#800080]به نام خدا[/color] [color=#FF0000]برگردان: شقایق[/color][/b][/size][/center] [size=3][color=#FF0000]زمینه[/color] [color=#EE82EE]نبرد ال عاقیلا یک درگیری جزئی در شمال آفریقا در طول جنگ جهانی دوم بود. این محل در دسامبر 1942بین نیروهای متفقین یعنی لشکر هشتم ارتش بریتانیا و به رهبری برنارد لاو مونتگومری و نیروهای متحدین یعنی لشکر آلمانی-ایتالیایی پانزر به رهبری اروین رومل هدایت میشد و در طول محور عقب نشینی طولانی از العلمین به تونس صورت گرفت. و آن نبرد با یک عقب نشینی در محور کامل به تونس به پایان رسید.[/color] در 4 نوامبر 1942، رومل به پایان دادن جنگ و از جان گذشتگی در العلمین تصمیم گرفت و به عقب نشینی به غرب لیبی دستور داد. در انجام این کار، او به دستور پیشوا هیتلر، برای نجات بقیه افرادش مبارز طلبید. نیروهای رومل فردا به روستای فوکا رسیدند. نیروهای ایتالیایی زودتر (آنها از العالمین در 3-4 نوامبر کناره گیری کردند) وارد شده بودند و یک خط دفاعی تشکیل داده بودند. با این حال، ایتالیایی ها خروج خود را در همان روز از سر گرفته بودند و با حمله موفق متفقین، آلمانی ها نیز آنها را دنبال کردند. مونتگومری برخی از تشکل های خود را پس از تلاش های خود در العلمین و عمدتا با لشکر های زرهی هفتم و چهارم دنبال کرد. بارش باران در بعد از ظهر 6 نوامبر مانع پیگیری بریتانیا از عقب نشینی نیروهای محور شد. یک خط دفاعی جدید در روز بعد در مارسا ماتروه و در110 مایل (180 کیلومتر) از غرب العلمین تشکیل شد. رومل هشداری با موضوع فرود متفقین بین توبروک، و بنغازی از پیشوا هیتلر دریافت کرد.اما در 8 نوامبر رومل کشف کرد که این اخطار اشتباه بود. در عوض، در مراکش و الجزایر (عملیات مشعل) فرود انگلیس و آمریکا با موفقیت انجام شد.وظیفه نیروی شرقی الجزایر، فرود آمدن با 20،000 سرباز و شروع به حرکت شرق یعنی به سوی رومل بود. در مواجهه با یک لشکر از نیروهای متفقین در عقب او، او تصمیم به عقب نشینی به محدوده ال عاقیلا گرفت. نیروهای محور سیدی باررانیدر 9 نوامبر و هالفایا پاس (در مرز لیبی و مصر) در 11 نوامبر مصر را ترک کردند. همه ی منطقه سیرنایسا بدون مقاومت جدی تخلیه شد. با این حال، رومل می خواست توبروک را تا زمانی که ممکن بود برای نجات 10 هزار سرباز نگه دارد. اما بریتانیا آن را به تاریخ 13 نوامبر کاهش داد. تلاش های مونتگمری برای به دام انداختن محاصره پادگان توبروک در آکروما و درغرب توبروک، شکست خورد و پادگان سمت بنغازی، تقریبا دست نخورده باقی ماند. در همین احوال، منطقه درنا و فرودگاه آن مارتوبا در 15 نوامبر تسخیر شد. تسخیر مارتوبا برای بریتانیا به عنوان استقبال بود و در نتیجه آن ها قادر به ارائه پوشش هوایی برای کاروان مالت در تاریخ 18 نوامبر شدند. نیروهای متحدین در حال حاضر در 10 روز 400 مایل یعنی 640 کیلومتر عقب نشینی کرده بودند. با وجود اهمیت بندر بنغازی در زنجیره تامین محور، رومل مجبور به تخلیه شهر به منظور جلوگیری از به دام افتادن دوباره شد و متحمل جنگ ایتالیایی ها در نبرد بدا فوم در فوریه 1941 نیز شد. شوربختانه، رومل دستور تخریب تاسیسات بندر در بنغازی را داد و پس از آن نوشت: [b]در بنغازی، ما امکانات بندر و عامل هرج و مرج در غیرنظامیان این شهر را نابود کردیم.[/b] بنغازی در تاریخ 20 نوامبر توسط بریتانیا اشغال شد. سه روز بعد، نیروهای محور، آجدابیا را تخلیه و به برگا عقب نشینی کردند. در عقب نشینی به برگا، نیروهای محور بسیاری از مشکلات، از جمله برتری بریتانیا در هوا که به آنها اجازه هدف قرار دادن ستون اصلی لشکر نیروهای محور را میداد، و همچنین ازدحام نیروهای متحدین در جاده ساحلی و کمبود سوخت را متحمل شدند. به خاطر تاخیر بریتانیا به هر قیمتی، معادن محور در منطقه برگا نابود شدند. [color=#FF0000]مقدمه[/color] بدون هیچ اقدام مهمی هجده روز بین تخلیه آجدابیا در 23 نوامبر و آغاز نبرد ال عاقیلا در 11 دسامبر فاصله بود و در نتیجه، مورخان توجه کمی به این دوره میکنند. با این حال، رومل جزئیات آن را در خاطرات خود شرح داده شده است. او با مافوق سیاسی و نظامی خود اختلاف نظر داشت و در استدلال های تلخ بی ثمر با پیشوا هیتلر، گورینگ، کسلرینگ، کاوالرو و باستیکو موفق نشده بود. این ایده رومل بود که عقب نشینی به تونس در اسرع وقت انجام شود، در حالی که آنها می خواستند تا زمانی که ممکن بود در برگا بمانند. در همین حال، بریتانیا مشکلات خود را داشت. آنها تا به حال برای تامین نیروهای خود یک مسافت طولانی از مصر به آجدابیا را پیموده بودند. از اسکندریه تا توبروک 440 مایل (710 کیلومتر) بود و یک راه آهن بین آنها وجود داشت. اما اگرچه توبروک به آجدابیا کوتاه تر یعنی 390 مایل (630 کیلومتر) بود، اما تامین نیروهای انگلیسی بسیار مشکل تر در بین این دو مناطق از طریق دریا بود. آذوقه تا به حال یا توسط جاده بالبیا منتقل میشد یا برای اولین بار به بنغازی و سپس به آجدابیا توسط دریا منتقل میشد. برای پیشروی به ال عاقیلا، فرماندهان انگلیسی از مقاصد رومل باخبر نبودند. آنها در کمپین های قبلی دشمن که آنها را گرفته بودند و سپس به متحدین ضد حمله زدند، مستقر بودند. مونتگومری به نوسازی روحیه ارتش خود با دور کردن عادت سربازان به شکست و عقب نشینی، ادامه داد. در بردیا استراحت ارتش و فراهم آوردن یک خط دفاعی برای مواقع ضروری انجام شد. با وجود نگرانی رومل از گرفتار شدن و پیشروی سریع متفقین در طول سیرنایسا، مونتگومری آگاه شد که یک نیروی گسترده و جدا شده می تواند آسیب پذیر باشد، چیزی که در اوایل سال های 1941 و 1942 ثابت شده بود.هنگامی که یک نیروی شناسایی در سراسر کشور فرستاده شد، آن شناسایی با سیل به تعویق افتاد و پس از آن، نیروی مبارزه قوی تر شد. [color=#FF0000]نبرد[/color] حمله بریتانیا در برگا و ال عاقیلا با در شب 11-12 دسامبر آغاز شد. نیروهای متحدین، بعد از چند مدت درگیری، با نیروهای شناسایی بریتانیا در مردوما و 60 مایلی و 97 کیلومتری غرب ال عاقیلا و پشت خطوط محور، به دستور رومل عقب نشینی کردند. شب 12 دسامبر، به جز برخی واحد های پشتیبانی از خروج، عقب نشینی از محور آغاز شد. در 13 دسامبر، هواپیماهای شناسایی حدود 300 دستگاه خودرو در شمال مارادا و 75 مایلی و 121کیلومتریجنوب ال عاقیلا را پیدا کردند که به معنای وجود نیروهای خطر اوت فلنکد بود و همچنان خروج ادامه داشت. در همین احوالات در شمال، حمله بریتانیا به ایتالیایی ها ادامه دار بود. در 15-16 دسامبر، درگیری های جدایی بین دو مبارزان رخ داد.در 17 دسامبر، بخش عمده ای از نیروهای آلمانی از ال عاقیلا خارج شدند.در تاریخ 18 دسامبر، مبارزه شدید اما کوتاه مدت در نوفالیا یعنی 100مایلی و 160کیلومتریغرب ال عاقلیا که نبرد ال عاقلیا را پایان داد، انجام شد. [color=#FF0000]عواقب بعدی[/color] رومل به بورات و با قصد عقب نشینی بیشتری به تونس خروج کرد، اما تحت فشار مافوق خود مجبور به تاسیس یک خط دفاعی جدید در بورات شد.[/size] [center][size=5][b]لینک مقاله اصلی [url="http://www.forum.reich-history.com/thread72.html"]http://www.forum.rei...m/thread72.html[/url][/b][/size][/center] [center][img]http://www.forum.reich-history.com/images/smilies/87984166578757837318.jpg[/img][/center]
  17. [center][b][font=tahoma][size=3][color=#800080]به نام خدا[/color][/size][/font][/b] [font=tahoma][size=3][color=#ff0000][b]برگردان: شقایق[/b][/color][/size][/font][/center] [font=tahoma][size=3][color=#ee82ee]عملیات استرانگل(به پارسی عملیات خفه) عملیات ممانعت هوایی بود که در طول مبارزات ایتالیا در ج ج 2 با لشگر های پانزدهم و دوازدهم نیروی هوایی آمریکا برای بستن راه های ارتباطی-تدارکاتی آلمان به ایتالیا و در شمال رم انجام شد که از 24 مارس 1943 تا سقوط رم در بهار 1944 ادامه داشت.[/color][/size][/font] [font=tahoma][size=3]هدف از آن جلوگیری از رسیدن وسایل ضروری به نیروهای آلمان در مرکز ایتالیا و وادار کردن آلمان به عقب نشینی بود. هدف استراتژیک این حمله هوایی برای از بین بردن و کاهش دادن نیاز به یک حمله زمینی در منطقه بود. هر چند هدف اولیه عقب نشینی دشمن بود اما عملیات زمینی نیم تاج مانع موفقیت این هدف شد.[/size][/font] [font=tahoma][size=3]دو خط ممانعتی اصلی در سراسر ایتالیا بود که از هیچ طریق قطار از دره یو به خط مقدم نمیرسید و برای رسیدن منابع به جنوب فلورانس باید آنها را با کامیون نقل مکان میکردند. در این عملیات بمب افکن های متوسط و جنگنده بمب افکن ها شرکت داشتند و در مقیاس بیش از 390 کیلومتر مربع از رم به پیزا و از پسکارا به ریمینی حرکت میکردند و جابجا میشدند.[/size][/font] [font=tahoma][size=3]عملیات استرانگل نام عملیات دیگری بود و آن عملیات راه آهن پیشگیرنده فرماندهی نیروی هوایی سازمان ملل متحد در 1951-1952 در طول جنگ کره بود.(آن عملیات را با این اشتباه نگیرید).[/size][/font] [center][url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/95177584376822163343.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/normal_95177584376822163343.jpg[/img][/url][/center] [center][font=tahoma][size=3][b]بمباران هوایی راه آهن نازی ها در سینا در عملیات استرانگل. دو خط متناوب از پیزا و جنوب فلورانس به رم، زمین های سینا توسط بمب افکن های مدیترانه ای نیروی هوایی متفقین بمباران شدند.[/b][/size][/font][/center] [font=tahoma][size=3][color=#ff0000]فاز نیم تاج[/color][/size][/font] [font=tahoma][size=3]عملیات استرانگل برتری هوایی به دست آمده قبل از عملیات نیم تاج بود. در طول عملیات نیم تاج فرماندهان خطوط تدارکاتی را توقیف کردند و پشتیبانی هوایی نزدیکی را برای حفظ برتری هوایی ایجاد کردند. برخی از تغییرات در انتخاب هدف ثابت کرد که اثرات گسترده در دکترین نظامی ایجاد میکند: یک جدایی راه آهن و وصل آن به اهداف جاده ای، وجود سربازان بیشتر در منطقه نزدیک به خط دشمن، با هدف فلج کردن دشمن و حمل و نقل غیر قابل اعتماد و کاهش دسترسی به منابع محلی.[/size][/font] [font=tahoma][size=3]این تلاش ها مشکل ساز بودند اما به شدت دسترسی آلمان را به سوخت و مهمات تهی کردند. آلمانی ها مسیر های جایگزین را ایجاد کردند و نقاط آسیب دیده را به سرعت تعمیر کردند، به خصوص در شب و در آب و هوای بد که آمریکایی ها نمیتوانستند از بمب استفاده کنند. نیاز به تغذیه تسلیحات آلمان در عملیات استرانگل کم بود، بخاطر همین در برخی مواقع منابع را حفظ میکردند یا حتی آنها را افزایش میدادند.[/size][/font] [font=tahoma][size=3]سود اصلی متفقین از عملیات استرانگل ناخواسته بود، کاهش تحرکات نیروی نظامی آلمان. آلمانی ها بدون نیروی ذخیره در پشت خط مقدم بودند و بر تحرک تاکتیکی تکیه کرده بودند، به طوری که در انتقال نیروها به سرعت به نقاط مختلف ضعیف بودند. سه هفته پس از شروع مبارزات زمینی، آلمان در حال عقب نشینی بود.[/size][/font] [font=tahoma][size=3][color=#ff0000]تحلیل[/color][/size][/font] [font=tahoma][size=3]در 1972 به گزارش موسسه مطالعه رند عملیات استرانگل نقطه عطف مهمی در توسعه دکترین ممنوع نظامی ایالات متحده بود. نتیجه گیری این گزارش این بود که هدف اصلی دست نیافتنی بود. ممنوعیت یک استراتژی نظامی نسبتا جدیدی در آن زمان بوجود آمد و فرماندهان آمریکایی نیز فاقد درک کافی از عرضه کردن های آلمان بود و تنها هدف اولیه پس از شکست نیز باقی ماند. بر اساس گزارش رند: این ماموریت مانند یک رمان بود و معامله خوبی بود و مثل یک انتخاباتی محسوب میشد. خوشبختانه برای موفقیت آن، فرماندهان و خلبانان در مسیر درست حرکت کردند.[/size][/font] [center][font=tahoma][size=3]لینک مقاله اصلی [url="http://www.forum.reich-history.com/thread722.html"]http://www.forum.rei.../thread722.html[/url][/size][/font] [img]http://www.forum.reich-history.com/images/smilies/87984166578757837318.jpg[/img][/center]
  18. [center][font=tahoma][size=3][b][color=#800080]به نام خدا[/color][/b][/size][/font] [font=tahoma][size=3][b][color=#ff0000]ویراستار: شقایق[/color][/b][/size][/font][/center] [font=tahoma][size=3][b]عیلام تا سال 722-705 قبل از میلاد با آسور همسایه نبود زیرا بین این دو دولت مردم کوهستانی قرار داشتند. اما در زمان تیکلات بیلسر چهارم(اصل اسم در آسوری [color=#ff0000]توگول تیه پل[/color] شر است-Tiglathpiliser) آسوری ها با مردمان آنجا جنگیده، آنها را مطیع کردند یا بعضی ها را نیمه مستقل کردند.[/b][/size][/font] [font=tahoma][size=3][b]دولت عیلام با صلح با بابل که از تسلط آسور ناراحت بود متحد شدند تا به کمک هم دولت هایشان را از حمله ی آسور حفظ کنند. [color=#ff0000]سارگن[/color] همین که خبر این اتحاد را شنید فرصتی به متحدان نداد و قبل از رسیدن کمکی به عیلامی ها به دولت انها حمله کرد. در این زمان آسور از عیلام بهتر بود چون آسوری ها از عیلامی ها متمدن تر بودند و سواره نظام آسوری از جهت تعداد و تسلیحات و تجریه جنگی از عیلامی ها برتر بود.[/b][/size][/font] [font=tahoma][size=3][b]با این وجود عیلامی ها با دلاوری جنگیدند و آسوری ها بدون هیچ پیشرفتی عقب نشینی کردند و شکست خوردند. این جنگ بخاطر محل وقوعش معروف به دوری لو است(بین 705-722 قبل از میلاد). بعد از سارگن دوم، [color=#ff0000]سینّا خریب[/color](Sinnacherib) بر تخت آسور نشست. در این زمان [color=#ff0000]کالّودش[/color](Kulludusch) پادشاه عیلام را محاصره کردند و به قتل رساندند.[/b][/size][/font] [font=tahoma][size=3][b]پادشاه آسور از این موقعیت استفاده کرد و از طرف جنوب عیلام(سواحل خلیج پارس) به جلگه ی شوش حمله ور شد و 34 قلعه و برج را تصرف کرد و خراب کرد و اهالی آنجا را به اسارت در آسور برد. در این زمان عیلامی ها [color=#ff0000]کودور ناخونتی[/color](Kudur-Nakhundi) را به پادشاهی انتخاب کردند اما او در کوهستان ماند و اقدامی برای جلوگیری از آسوری ها نکرد. آسوری ها چون وضع را اینگونه دیدند به طرف [color=#ff0000]ماداکتو[/color] که در کوهستان بود حمله کرده اما چون دره ها بخاطر باران و برف قابل عبور نبود آسوری ها عقب نشینی کردند.[/b][/size][/font] [font=tahoma][size=3][b]آنها به آسور برگشتند و مردم عیلام، کودورناخونتی را بخاطر بی قیدی اش گرفتند و به قتل رساندند(692 ق.م) و به جای او [color=#ff0000]اوم مان مینانو[/color] را انتخاب کردند. این پادشاه به ارتش عیلام نظم بخشید و به اندازه ای آن را قوی کرد که بابل برای اتحاد با عیلام بر ضد آسور اقدام کرد و خزینه های تسلیحاتی و کمک های دیگر به عیلام داد.[/b][/size][/font] [font=tahoma][size=3][b]جنگی که پس از آن درگرفت تلفات زیادی در برداشت چون طرفین جنگ مقاومت میکردند و با وجود کشته شدن سردار عیلامی، باز عیلامی ها انقدر مقاومت کردند که جنگ بی نتیجه ماند و لشگریان به خانه های خود بازگشتند. بعد از سینا خرّیب [color=#ff0000]آسور حیدّون[/color](Assurhiddin) بر تخت آسور نشست.[/b][/size][/font] [font=tahoma][size=3][b]پادشاه عیلام [color=#ff0000]خومبان خالداش دوم[/color](Khummban-Khaldasch II) چون آسور را گرفتار دید به دولت بابل تاخت و تا شهر سیپ پار پیشرفت کرد و با غنائم به شوش بازگشت(674 ق.م) و پس از چند روز درگذشت. بعد برادر او [color=#ff0000]ارتاکو[/color](Urtaku) به تخت نشست و با آسور رابطه برقرار کرد. آسور در هر سال به عیلام کمک میکرد و دولت عیلام مجسمه رب النوع [color=#ff0000]سیپ پار [/color]را که جزو غنائم آورده بود برگرداند.[/b][/size][/font] [font=tahoma][size=3][b]در زمان آسور حیدون آسور به بیشترین قدرت رسید. غیر از عیلام در آسیای غربی دولتی نمانده بود که تابع آسور نشده باشد.[/b][/size][/font] [center][font=tahoma][size=3][b]آبشخور: کتاب تاریخ ایران قبل از اسلام[/b][/size][/font][/center] [center][img]http://www.forum.reich-history.com/images/smilies/83249436030803758259.jpg[/img][/center]
  19. [center][size=3][b][color=#800080]به نام خدا[/color] [color=#FF0000]برگردان: شقایق[/color][/b][/size][/center] [size=3]نبرد تپه 609 در محل دجبال تاهنت در شمال غربی تونس در طول مبارزات تونس به وقوع پیوست. این نبرد برای کنترل ارتفاع استراتژیک و کلیدی تپه 609 و مناطق اطراف آن بود. این محل بین سپاه دوم ایالات متحده و واحدهای آلمانی نیروهای آفریقایی قرار داشت. جنگ برای نیروهای آمریکایی یک تجربه سازنده شد و پخته شدن ارتش آمریکا لقب گرفت. [color=#FF0000]نبرد[/color] در اواخر آوریل 1943 تپه 609 خط دفاعی و کلیدی آلمان رو به سپاه دوم ایالات متحده بود. ژنرال آلمانی فون آرنیم از آتش توپخانه برای بدست آوردن تپه استفاده میکرد. این تپه میتوانست از حرکت لشگر یکم به سمت جنوب و لشگر نهم به سمت شمال جلوگیری کند. تپه 609 یکی از سخت ترین اهداف در تونس تلقی میشد و نع تنها از دامنه های شیب دار و توپخانه هراسی بود بلکه آتش توپخانه زمینی نیز تا زمین های بالای تپه نیز میرسید که همین آتش های متقابل در دامنه های منتهی به تپه، آلمانی ها را محافظت میکرد.[/size] [center][url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/88694888223655448338.jpg"][size=3][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10147/normal_88694888223655448338.jpg[/img][/size][/url][/center] [size=3]پس از رد گزارش دور زدن تپه، عمر برادلی فرمانده سپاه دوم دستور داد لشگر پیاده نظام 34 به همراه چارلز وی رایدر به تپه حمله کنند. پس از جنگ شدید و تلفات بالا، لشگر 34 موفق به گرفتن تپه در 30 آوریل شد و چند روز بعد نیز ضد حمله های آلمانی دفع شد. [color=#EE82EE]تاریخ: 27 آوریل تا 1 می 1943 مختصات: 36.54.8 شمال، 9.29.40 شرق محل: دجبال تاهنت، تونس نتیجه: پیروزی آمریکا طرفین درگیر: آلمان و آمریکا فرماندهان: هانس یورگن فون آرنیم در آلمان و عمر برادلی(سپاه دوم)، چارلز وی رایدر(لشگر 34 پیاده نظام) استحکامات: آلمان: عناصر سپاه نیروهای آفریقا، آمریکا: سپاه دوم تلفات: آلمان: اطلاعاتی در دست نیست. آمریکا: 2453 نفر[/color][/size] [center][size=3][b]لینک مقاله اصلی [url="http://www.forum.reich-history.com/thread689.html"]http://www.forum.rei.../thread689.html[/url] انجمن تاریخ رایش[/b][/size][/center] [center][img]http://www.forum.reich-history.com/images/smilies/87984166578757837318.jpg[/img][/center]
  20. به نام خدا نویسنده: جناب آقای پویا.ر(از دوستان بنده) در زیر،درباره یکی از نبردهای ناپلئون خواهید خواند.لازم به ذکر است این اولین نبردی بود که ناپلئون در آن درجه ژنرالی داشت و فرماندهی تمام نیروهای بر عهده او بود. نبرد مونت نوت(Montenotte )که در تاریخ 12 آپریل 1796،طی جنگ های انقلابی فرانسه،بین نیروهای فرانسوی به فرماندهی ناپلئون بناپارت و نیروهای اتریشی به فرماندهی کونت اوژن گویلائومه آرژنتائو به وقوع پیوست در 11 آپریل، آرژنتائو با 3,700 سرباز به استحکامات تپه ای فرانسوی ها چندین بار حمله کرد ولی موفق به شکست دادن آنها نشد.با آغاز روز دوازدهم آپریل،بناپارت تعداد زیادی سرباز را بر روی نیروهای آرژنتائو متمرکز کرد و به آنها حمله کرد که قوی ترین آنها از طرف استحکامات تپه ای بود که روز قبل آرژنتائو نتوانست تصرف بکند.اما حمله دیگری نیز از طرف راست اتریشی ها که قسمت ضعیف آنها بود وارد عمل شد و به آنها حمله کرد.برای همین نیروهای آرژنتائو شتاب زده شروع به عقب نشینی کردند که موجب از دست دادن تعداد زیادی از نیروهایش شد. نگاره ای از حمله به استحکامات فرانسوی در مونت لژینو زمینه نبرد در 27 مارس 1796،ژنرال جوانی به اسم بناپارت در نیس حاضر شد تا ارتش ایتالیا را فرماندهی کند،یعنی اولین ارتشی که او فرماندهی کرد.ارتش او شامل 63,000 سرباز میشد ولی از این تعداد،فقط 37,600 سرباز و 60 توپ قابلیت حضور در میدان نبرد را داشتند.سربازان او خوب تغذیه نشده بودند،حقوق آنها پرداخت نشده بود و تجهیزات کافی نداشتند.به دنبال اینها روحیه سربازان کم شده بود و حتی در چند واحد منجر به شورش شده بود.حریف اتریشی بناپارت،سپهبد یوهان پیتر بالیو بود.بالیو در حدود 19،500 سرباز با تجهیزات کامل در اختیار داشت و مقداری نیز ذخیره کرده بود.البته به دستور آرژانتائو 11,500 سرباز دیگر نیز به میدان آورده شدند.ارتش پادشاهی ساردینیا نیز 20,000 سرباز فراهم آورده و در غرب نیروهای آرژانتائو مستقر کرده بود.با این حساب،جمع نیروهایی که بر علیه ناپلئون بودند به 51,000 سرباز آماده در مقابل 37,600 سرباز آماده ناپلئون میرسید.نقشه بناپارت برای حمله اینگونه بود که ابتدا از ساحل لیگوریان حمله بکند تا نیروهای اتریشی بالیو را به شمال شرقی و 21,000 سرباز اتریشی-ساردینی سپهبد میکل آنژ الساندرو کلی مارچی را به شمال غرب براند و بین آنها فاصله بیاندازد.سپهبد کلی که به فرماندهی نیروهای ساردینی منصوب شده بود دوستی صمیمی با سپهبد یوهان پیتر بالیو داشت.با اینحال،دولت اتریش به بالیو هشدار داده بود که به ساردینی اعتماد نکند.این امر باعث شد دو فرمانده متفقین(متفقین بر علیه ناپلئون)برایشان سخت باشد که باهم همفکری کرده و استراتژی مشتکری به اجرا بگذارند.کلی از این میترسید که بناپارت با یک حمله،ارتش متفقین را به دو نیم تقسیم کرده و از هم جدا کند،که دقیقا فکری بود که ناپلئون در سر داشت.راه حل کلی برای دفع حمله ای به این شکل،متمرکز کردن اکثر نیروهای متقین در مرکز بود.اما بالیو طور دیگری حدس میزد،او عقیده داشت بناپارت برای تصرف جنوا حمله میکند و برای به دست گرفتن آن منطقه تلاش خواهد کرد.راه حل بالیو نیز حمله پیش دستانه به بناپارت بود. ارتش ناپلئون از 4 لشکر به فرماندهی،آمدی امانوئل فرانسوا لاهارپ،ژان باپتیست ماینیر،پیر آژرو و ژان ماتیو فیلیبرت سروریر تشکیل میشد.لاهارپ و ماینیر قرار بود زیر نظر آندره ماسنا حمله را شروع کنند.8,614 سرباز لاهارپ بین نیم گردان های 17 و 22 و همچنین 32 و 75 پیاده نظام سبک تقسیم شده بودند.9,526 سربازی که در اختیار ماینیر بودند نیز بین پیاده نظام 11،12،27،51،25 و 55 تقسیم شده بود.آرژنتائو نیز 10,117 سرباز خود را در نیم گردان های 4،29،14 و 18 تقسیم کرده بود.سروریر 9,448 سرباز را در گردان های 69،39 و 85 هدایت میکرد. بالیو تصمیم گرفته بود با دو نیروی جداگانه به 5181 فرانسوی مستقر در ولتری به فرماندهی فیلیپ پتونی فون داننفلد و کارل فیلیپ سبوتندورف حمله بکند.پتونی 5 گردان پیاده و 4 اسکادران سواره نظام که در جمع 3,350سرباز پیاده و 624 سواره میشدند در اختیار داشت.سبوتندورف نیز 3,200 سرباز پیاده در 5 گردان پیاده در اختیار داشت.آرژنتائو 9000 سرباز پیاده 340 سواره در 11 گردان و 2 اسکادران را جدا نگه داشت و در مناطق مختلف پراکنده کرد.4 گردان از آنها را در ساسلو،یک گردان در آکوی ترمه،2 گردان در میوگلیا،یک گردان در دگو،یک گردان در کایرو مونت نوته،و دو گردان نیز در نزدیک آنها مستقر کرد.پتونی دستور داد نیروهای به سمت گذرگاه بوکچتا در شمال جنوا حرکت بکنند در حالی که بالیو نیروهای سبوتندورف را که در گذرگاه تورچینو واقع در شمال غرب جنوا مستقر شده بودند را همراهی میکرد. در 10 آپریل،جناح چپ ارتش اتریش تحت نظارت بالیو،سبوتندورف و پتونی به نیروهای ژنرال کارونی در ولتری حمله ور شدند.کارونی مجبور به عقب نشینی شد و به ساونا عقب نشینی کرد.بعد از این بالیو متوجه شد که جناه راست او که آرژنتائو در آنجا مستقر بود به شدت آسیب پذیر شده است.برای همین تصمیم گرفت جناح چپ خود را رها کرده و به کمک دوست خود برود و نیروهای خود را در آکوی متمرکز کند.[/size] نقشه نبرد ولتری نبرد اصلی آغاز میشود ادامه دارد. تمام حقوق این مطلب متعلق به وبلاگ napoleon-b میباشد و کپی برداری از آن بدون ذکر منبع ممنوع است. لینک اصلی http://napoleon-b.mihanblog.com/post/8"]http://napoleon-b.mihanblog.com/post/8
  21. [center][b][color=#008000]به نام خدا[/color][/b][/center] [center] [b][size=5][font=tahoma,geneva,sans-serif][color=#FF0000]نویسنده: جناب آقای پویا.ر[/color][/font][/size][/b][/center] [center][size=4][color=#FF0000][b]نبرد اصلی آغاز میشود[/b][/color][/size] [size=3][color=#3333FF][b]مونت نژینو[/b][/color] به خاطر وضعیت نامطلوبی که سربازان ناپلئون بناپارت داشتند ، حمله از جناح راست به آرژنتائو تا قبل از 11 آوریل آغاز نشد.در این روز(11 آوریل)،اتریشی ها به 3,700 سرباز به سمت موقعیت فرانسوی ها در مونت نژینو حرکت کردند.در این حمله ، آرژنتائو 1 گردان از هنگ 19 و دو گردان از هنگ 52 در اختیار داشت.همچنین ژنرال ماتیاس روکاوینا فون بوینوگارد هم در این نبرد همراه با یک گردان از هنگ 50 ، یک گردان از هنگ 49 و سه گروه پیاده از پیاده نظام گرنز شرکت داشت. اتریشی ها حمله ای را از جنوب شرقی آغاز کرده و به پایگاه های مستقر در مونت سان جورجیو و مونت پرا فرانسوی حمله کردند.سرهنگ هنری فرانسوا فورنسی همراه با تقریبا 1,000 سرباز پیاده خود از نیم تیپ 17 اقدام به مقاومت در استحکامات خود در برابر اتریشی ها کرد.این تعداد سرباز مدت کوتاهی بعد به سرهنگ آنتوان گویلائومه رامپون پیوستند.مدت کوتاهی بعد از این ، در حدود 1,192 سرباز کمکی نیز از مدونای ساونا وارد میدان شدند.جاده ای که از منت نژینو منتهی میشود ، از آپنینس هم میگذرد.[/size][/center] [center][size=3][img]http://s4.picofile.com/file/8100098026/Rampon_Monte_Legino.jpg[/img] [size=1][b]فرمانده رامپون فرانسوی در حال دفاع از مونت نژینو[/b][/size][/size][/center] [size=3]در لحظه ای که نیروهای فرانسوی متزلزل شدند،رامپون تلاش میکرد که آنهارا با گفتن این جمله به نبرد بیشتر و بهتر تشویق بکند: "پیروز شوید یا بمیرید".این،گفته یکی از شاهدان عینی است.همه حملات اتریشی ها با شکست مواجه شد و روکاوینا از ناحیه شانه مورد هدف گلوله قرار گرفت. در حدود ساعت 4 عصر ، آرژنتائو دستور توقف حمله را داد.آن شب ، فرمانده اتریشی به کارل لسزنی در ساسلو پیکی فرستاد و درخواست تقویت قوای حمله کننده را داد.رامپون گفته است که تلفات اتریشی ها در این نبرد بین 200 تا 300 کشته شد.تلفات فرانسوی ها به طور شگفت انگیزی تنها 57 نفر شد.[/size] [size=3][color=#3333FF][b]مونت نوت[/b][/color] حمله آرژنتائو بلافاصله از طرف ناپلئون با یک ضد حمله جواب داده شد.پیتر بالیو از محل ضد حمله خیلی دورتر بود و نمیتوانست مداخله موثری داشته باشد و در عین حال ، ناپلئون مصمم به نابود کردن آرژنتائو بود.بناپارت به فرمانده لشکر،آمدی امانوئل فرانسوا لاهارپ دستور داد که به نیروهای رپمپون ملحق شود تا نیرویی 7,000 نفره در مونت نژینو تشکیل شود.ژنرال ماسنا و فیلیپ رومین منارد هم با 4,000 سرباز برای رسیدن به منطقه نبرد ساعت 02:00 شب زیر باران شدید به حرکت در آمدند.نیروهای آرژنتائو و دیگر نیروهای اتریشی در گذرگاه کادیبونا متمرکز شده بودند.ولی آرژنتائو مقداری از نیروهای خود و مقداری از کروات ها را جمع کرد تا جاده آلتار را نیز پوشش دهد.مه منطقه را در سپیده دم 12 آوریل پوشانده بود.وقتی مه پراکنده شد تعدادی از توپ های فرانسوی از مونت نژینو شروع به شلیک به طرف اتریشی ها کردند و مقداری بعد آرژنتائو با نیروی بزرگی مواجه شد.مدت کوتاهی پس از آن،سربازان ماسنا حمله خود را از طرف ضعیف اتریشی ها،یعنی جناح راست آن ها آغاز کردند.آرژنتائو گردان های استین و پلگرینی را به فرماندهی نسلینگر برای حفاظت از مرکز گماشت و دو گردان آرچدوک را به جناح چپ برای دفاع از مونت پرا فرستاد.همچنین گردان آلوینکزی خود را برای کمک به جناح راست فرستاد.در حالی که ماسنا همچنان در حال حمله به جناح راست آرژئناتو بود،لاهارپ از ادامه حمله به مونت پرا بازماند و عقب نشست.در ابتدا اتریشی ها به سختی دفاع کردند،اما حملات پی در پی و محکم ماسنا آرژنتائو را مجبور کرد که دستور عقب نشینی بدهد.گردان سوم ترزی تقریبا به طور کامل از بین رفت و دو گردان نسلینگر به شدت خسته شده و ضربه دیدند.موقع عقب نشینی اتریشی ها از مونته نوته گردان آلوینکزی پوشش عقب را انجام داد که باعث شد تلفات زیادی بدهد.نیروهای آرژنتائو به سختی قبل از اینکه توسط ماسنا و لاهارپ محاصره شوند توانستند از مونته نوته خارج شوند.بالاخره ساعت 09:30 صبح نبرد به پایان رسید.[/size] [center][img]http://s4.picofile.com/file/8100097992/547px_Andr%C3%A9_Mass%C3%A9na.jpg[/img] [b]آندره ماسنا[/b][/center] [size=4][color=#FF0000][b]نتایج نبرد[/b][/color][/size] [size=3]این نبرد،اولین پیروزی ژنرال بناپارت طی نبرد وسیع مونت نوت بود.روز بعد،آرژنتائو گزارش داد که فقط 700 سرباز آماده دارد ! بقیه نیروهای کشته شده و یا پراکنده شده اند.تاریخ نویس مارتین براون[/size] [size=3]تلفات فرانسوی هارا کم تخمین میزند.او میگوید:خط های پیاده 32،51،75 و 17 به ترتیب تلفات 10،8،27 و 19 نفری متحمل شدند.اتریشی ها تلفات خود را 166 کشته ، 114 زخمی و 416 گم شده ذکر کرده اند که مجموعا 696 نفر میشود.سه تن از مورخان بر این باورند که تلفات بسیار شدیدتر بوده است.دیگبی اسمیت میگوید فرانسوی ها جمعا متحمل 800 کشته،زخمی و همچنین 18 توپ از دست رفته از 14,000 سرباز شده است.همچنین گفته است:اتریشی ها با 9,000 سرباز وارد میدان شدند و متحمل تلفات 2,500 نفری شده و 12 توپ از دست دادندکه بیشتر این [/size][size=3]2,500شامل اسرا میشوند.گونتر ای،روتنبرگ تلفات اتریشی هارا [/size][size=3]2,500 سرباز و 12 توپ از 4,500 نیروی حمله کننده ذکر کرده است و تلفات فرانسوی هارا جمعا فقط 880 سرباز از 10,000 سرباز حمله کننده.دیوید جی،چندلر تلفات اتریشی هارا 2,500 نفر از 6,000 نیروی حمله کننده نوشته است ولی درباره فرانسوی ها فقط تعداد نیروهای حمله کننده را 9,000 نفر گفته و اشاره ای به تلفات نکرده است. ناپلئون بناپارت بعد از این حمله به آنچه میخواست رسید و بین نیروهای اتریشی و ساردینیایی فاصله انداخت.نبرد های بعدی که در چند روز بعد از این نبرد رخ دادند یکی نبرد میلسیمو بود که در 13 آپریل رخ داد و دیگری نبرد دوم دگو که در 14 و 15 آوریل به وقوع پیوست.[/size] [center][size=3][color=#FF6600][size=4][b]پایان[/b][/size][/color][/size][/center] [center][size=5][color=#000099][b]تمام حقوق این مطلب متعلق به وبلاگ napoleon-b میباشد و کپی برداری از آن بدون ذکر منبع ممنوع است.[/b][/color] [/size] [color=#ff0000][size=5][font=tahoma,geneva,sans-serif][b]لینک اصلی [/b][/font][/size][/color][url="http://napoleon-b.mihanblog.com/post/12"]http://napoleon-b.mi...log.com/post/12[/url][/center]
  22. shagh1094

    شرح جنگ دوری لو و حاشیه های آن

    کلمه جدیدیه براتون عایا؟!
  23. به نام خداوند خون و خدای سلاح/ خداوند دشمن ستیز و خدای دفاع برگردان: شقایق عملیات اسکورپیون عملیات نظامی در طول نبرد ج ج 2 بود که در شمال آفریقا رخ داد. این مبارزه ای بین نیروهای متحدین به رهبری ژنرال اروین رومل و نیروهای انگلیسی تحت فرماندهی ژنرال استرافر بود که در 26-27 می 1941 رخ داد. اسکورپیون یک ضد حمله آلمانی علیه انگلیسیها در گذرگاه هلفایا در شمال غربی مصر و در پاسخ به عملیات برویتی انگلیسی ها بود. عملیات آلمان موفقیت انگیز بود و باعث شد بریتانیایی ها تحت فشار قرار بگیرند و از گذرگاه هلفایا گذر کنند و به مرز باک باک سوفافی عقب نشینی کنند. اسکورپیون دومین عملیات تهاجمی رومل پس از ورود به آفریقا محسوب میشد. زمینه پس از پیروزی و پیشی گرفتن بریتانیا بر ایتالیا در عملیات قطب نما، فرماندهی عالی آلمان رومل را برای بازیابی وضعیت نیروهای کورپس آفریقایی فرستاد. رومل یکبار حمله کرد، و نیروهای بریتانیایی را به جز قلعه توبروک، از مرکز لیبی به پشت مرزهای مصر راند. نیروهای متحدین حدود 15 کیلومتر در مصر پیشروی کردند و شهر ساحلی سولوم و گذرگاه هلفیا و بخشی از جنوب شرقی را آزاد ساختند. http://up.reich-history.com/images/60402987532410534951.jpg بخشی از عملیات در کویر غربی و در ج ج 2 گذرگاه هلفیا یک شکاف در کناره دشت ساحلی بود که با یک باریکه از داخل آفریقا جدا میشود و حدود یک کیلومتر با مرز ساحلی فاصله دارد. در تاریخ 15-16 ماه مه، نیروهای بریتانیایی با عملیات برویتی حمله را شروع کردند. در مجموع نیروها از طریق گذرگاه هلفیا عبور کردند و به سمت بیابان و نیروهای آکسیس که در راه فورت در لیبی بودند، حمله بردند. آنها عقب رانده شدند اما در همان هلفیا سنگر گرفتند. رومل میدانست که هلفیا یک موقعیت کلیدی بود و اجازه حرکت آزادانه میان دشت های ساحلی و داخلی را میداد و به همین دلیل برای بازپس گرفتن آن مصمم شد و تنها 10 روز بعد دوباره حمله را آغاز نمود. حمله ی رومل در شب 26 مه، سه گروه ضربت آلمانی در بین مسیر ساحل و گذرگاه هلفیا مستقر شدند. این گروه ها زیر مجموعه پانزر داک بود که فرماندهی آن را ماکسیمیلیان فون هرف بر عهده داشت. آنها صبح زود روز بعد حمله را آغاز نموده و هلفیا توسط سپاه سوم کولداشتورم محافظت میشد. آنها به خوبی میجنگیدند اما نتوانستند آلمان را متوقف کنند چون امنیت فرماندهی آلمان فوق العاده بوده و بریتانیا از ترس قیچی شدن و احاطه شدن منطقه را ترک کرد. http://up.reich-history.com/images/00031856597995533579.jpg رومل در سمت چپ و SdKfz.250/3 تحت فرماندهی او در طول روز عقب نشینی های بسیاری انجام شد و سرهنگ دوم موبرای به قصد پیروزی و با اجازه خروج کرد اما 173 رقم تلفات داد(فقط 170 تا مربوط به سپاه سوم بود) مانند 4 اسلحه سنگین، 8 ضد تانک، 4 تانک. هیچ نیروی بریتانیایی قادر به ارائه پشتیبانی نبود بطوریکه واحد های بریتانیایی به طور مرتب از گذرگاه خارج میشدند و هر لحظه امکان آن میرفت که دوباره توسط دول محور اشغال شود. بدین ترتیب تمام زمین دوباره از احتصار بریتانیا درآمد و به تصرف دول محور رسید. تاریخ: 26-27 مه 1941 محل: کانال هلفیا، مصر نتیجه: پیروزی دول محور طرفین درگیر: انگلیس-آلمان فرماندهان: آلمان: ماکسیمیلیان فون هرف، انگلیس: ویلیام گات استحکامات: بریتانیا: سپاه XIII، گردان پیاده نظام و حمایت تسلیحات آلمان: نیروهای آفریقایی تلفات: انگلیس 173 تلفات، 23 تا مربوط به توپخانه و 5 تا تانک و بقیه نیز متفرقه. آلمان: هیچ تلفاتی نداد. لینک مقاله اصلیhttp://www.forum.reich-history.com/thread452.html http://www.forum.reich-history.com/images/smilies/87984166578757837318.jpg به نام خداوند خون و خدای سلاح/ خداوند دشمن ستیز و خدای دفاع برگردان: شقایق عملیات اسکورپیون عملیات نظامی در طول نبرد ج ج 2 بود که در شمال آفریقا رخ داد. این مبارزه ای بین نیروهای متحدین به رهبری ژنرال اروین رومل و نیروهای انگلیسی تحت فرماندهی ژنرال استرافر بود که در 26-27 می 1941 رخ داد. اسکورپیون یک ضد حمله آلمانی علیه انگلیسیها در گذرگاه هلفایا در شمال غربی مصر و در پاسخ به عملیات برویتی انگلیسی ها بود. عملیات آلمان موفقیت انگیز بود و باعث شد بریتانیایی ها تحت فشار قرار بگیرند و از گذرگاه هلفایا گذر کنند و به مرز باک باک سوفافی عقب نشینی کنند. اسکورپیون دومین عملیات تهاجمی رومل پس از ورود به آفریقا محسوب میشد. زمینه پس از پیروزی و پیشی گرفتن بریتانیا بر ایتالیا در عملیات قطب نما، فرماندهی عالی آلمان رومل را برای بازیابی وضعیت نیروهای کورپس آفریقایی فرستاد. رومل یکبار حمله کرد، و نیروهای بریتانیایی را به جز قلعه توبروک، از مرکز لیبی به پشت مرزهای مصر راند. نیروهای متحدین حدود 15 کیلومتر در مصر پیشروی کردند و شهر ساحلی سولوم و گذرگاه هلفیا و بخشی از جنوب شرقی را آزاد ساختند. http://up.reich-history.com/images/60402987532410534951.jpg بخشی از عملیات در کویر غربی و در ج ج 2 گذرگاه هلفیا یک شکاف در کناره دشت ساحلی بود که با یک باریکه از داخل آفریقا جدا میشود و حدود یک کیلومتر با مرز ساحلی فاصله دارد. در تاریخ 15-16 ماه مه، نیروهای بریتانیایی با عملیات برویتی حمله را شروع کردند. در مجموع نیروها از طریق گذرگاه هلفیا عبور کردند و به سمت بیابان و نیروهای آکسیس که در راه فورت در لیبی بودند، حمله بردند. آنها عقب رانده شدند اما در همان هلفیا سنگر گرفتند. رومل میدانست که هلفیا یک موقعیت کلیدی بود و اجازه حرکت آزادانه میان دشت های ساحلی و داخلی را میداد و به همین دلیل برای بازپس گرفتن آن مصمم شد و تنها 10 روز بعد دوباره حمله را آغاز نمود. حمله ی رومل در شب 26 مه، سه گروه ضربت آلمانی در بین مسیر ساحل و گذرگاه هلفیا مستقر شدند. این گروه ها زیر مجموعه پانزر داک بود که فرماندهی آن را ماکسیمیلیان فون هرف بر عهده داشت. آنها صبح زود روز بعد حمله را آغاز نموده و هلفیا توسط سپاه سوم کولداشتورم محافظت میشد. آنها به خوبی میجنگیدند اما نتوانستند آلمان را متوقف کنند چون امنیت فرماندهی آلمان فوق العاده بوده و بریتانیا از ترس قیچی شدن و احاطه شدن منطقه را ترک کرد. http://up.reich-history.com/images/00031856597995533579.jpg رومل در سمت چپ و SdKfz.250/3 تحت فرماندهی او در طول روز عقب نشینی های بسیاری انجام شد و سرهنگ دوم موبرای به قصد پیروزی و با اجازه خروج کرد اما 173 رقم تلفات داد(فقط 170 تا مربوط به سپاه سوم بود) مانند 4 اسلحه سنگین، 8 ضد تانک، 4 تانک. هیچ نیروی بریتانیایی قادر به ارائه پشتیبانی نبود بطوریکه واحد های بریتانیایی به طور مرتب از گذرگاه خارج میشدند و هر لحظه امکان آن میرفت که دوباره توسط دول محور اشغال شود. بدین ترتیب تمام زمین دوباره از احتصار بریتانیا درآمد و به تصرف دول محور رسید. تاریخ: 26-27 مه 1941 محل: کانال هلفیا، مصر نتیجه: پیروزی دول محور طرفین درگیر: انگلیس-آلمان فرماندهان: آلمان: ماکسیمیلیان فون هرف، انگلیس: ویلیام گات استحکامات: بریتانیا: سپاه XIII، گردان پیاده نظام و حمایت تسلیحات آلمان: نیروهای آفریقایی تلفات: انگلیس 173 تلفات، 23 تا مربوط به توپخانه و 5 تا تانک و بقیه نیز متفرقه. آلمان: هیچ تلفاتی نداد. لینک مقاله اصلیhttp://www.forum.reich-history.com/thread452.html http://www.forum.reich-history.com/images/smilies/87984166578757837318.jpg
  24. آلمان به دلیل وجود نوابغی مثل رومل در این نبرد تلفات نداشت.
  25. سلام، من 3 سال پیش عضو بودم اما فعالیت نکردم. حالا در خدمتم.