7mmt

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    1,321
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    14

تمامی ارسال های 7mmt

  1. من چند سال پیش تو یه مستند دیدم که برای خنثی کردن مین و مهمات باقیمانده در میدان و ... از یه رباتی استفاده میکردند که نوعی اتش زنه حمل میکرد . اون ماده ی مشتعل شونده با جنان حرارت و مهمتر از اون سرعتی مواد منفجره رو میسوزاند که واکنش انفجار فرصت و امکانی برای وقوع پیدا نمیکرد 
  2. یکی از تفاوت هایی که این نسل از صاعقه با نسل قبلی داره حذف توپ سمت راست هست . حذف یکی از توپهای دماغه به منظور افزایش فضا برای قرار گیری رادار و تجهیزات مربوط قبلا هم بار ها توسط دوستان در موارد پیشنهادی ذکر شده بود حتی در یکی از پیش نمونه های نسل قبلی نیز چنین اتفاقی افتاده بود    همان طور که مشاهده می کنید توپ سمت راست حذف شده و اثری از ان دیده نمی شود . اما  در نمونه ی جدید با وجود حذف ان کاملا بر خلاف عکس قبلی  جای ان در دماغه باقیست :     چرا ؟    حدس من این است که نمونه ای که نمایش داده شد پیش نمونه ای بود که درواقع  یکی از اف-5 های اموزشی قبلی بوده که بستری بوده برای انجام تغییرات و نسب تجهیزات جدید , وجود جای توپ روی دماغه هم به همین دلیل است علت اصلی که داخل کابین نشان داده نشد نیز میتواند همین مورد باشد . حال یا به دلیل محافظه کاری بیش از حد نیروی هوایی نمونه های تولید جدید نمایش داده نشدند یا اساسا نمونه ی تولیدی جدیدی دست کم هنوز در کار نیست  و کلیه ی تست ها روی همین پیش نمونه صورت گرفته و صاعقه ی 2 سرنشینه هنوز وارد فاز تولید نشده .  در اخر( به عنوان یه فانتزی احتمالا :)  )  چقدر امکان مجهز کردن صاعقه به یه سایت اپتیک مشابه میگ-29 و هماهنگ کردن اون با ارچر (در کنار هلمت مناسب برای خلبان) رو محتمل میدونید ؟  
  3.   ابتدا اینکه عرض من کلی بود نه در مورد شما یا یکی دیگه از دوستان . بعد  اینکه خدمت شما عرض شود که مشکل ما فقط در بحث کیفیت ناوگان هوایی نیست بلکه در بحث کمیت نیز مشکلات جدی داریم حتی در زیمینه ی هواپیماهای اموزشی , حتی اگر بر خلاف گفته اقایون ( که البته بعید هم نیست ) خبری از کاکپیت شیشه ای و دیجیتال نباشد , به همان شکل اف-5 اش هم در زمینه ی اموزشی مورد نیاز است همون تی-38 اش هم هنوز تو امریکا استفاده می شود . حداقل برایند این پروژه هم تثبیت فناوری تولید موتور توربوجت جی-85 و تولید انبوه یک هواپیمای مافوق صوت است . بیاد داشته باشیم ما هیچ تجربه ای در زمینه ی صنعت هوانوردی و ساخت جنگنده نداریم نگاهی به سابقه و تجارب کشور های صاحب فناوری در این زمینه بیاندازیم (حتی چین) بعد ببینیم با کدام پشتوانه ی علمی و تجربی انتظار تولید محصول در کلاس جهانی و روز داریم . بسیاری از علوم و فنون در همان پروژه های سال ها و دهه ها ی قبل به دست امده که در هیچ جا منتشر نمی شود حتی پروژه های شکست خورده . فناوری( داکت فن حاصل برنامه ی شکست خورده ی اوروکار است و ... ) نتایج بسیاری از شبیه سازی ها و ... برپایه ی همین نتایج و تجارب سنجیده میشود . ما در ساخت جنگنده گلوگاه های اساسی در زمینه ی پیشران و رادار های هواپایه داریم  که تا حل نشوند وضع به همین صورت خواهد بود و این درحالیست که چین نیز با ان همه سابقه و امکانات صنعتی و مالی هنوز روی جنگنده هایش موتور بومی عملیاتی نیست . (در برابر ما با تمام تحریم ها و مشکلات مالی و ضعف های تکنولوژی ) حتی اگر ما 5 سال دیگر این موانع را رفع کنیم باز هم به عقیده ی من کار بزرگی صورت گرفته است 
  4.   باعث کاهش سطح مقطع که میشه منتها چون در طراحی هندسی سایر بخش های بدنه کاری در کاهش ار سی اس نشده و همون بدنه ی اف-5 هست در کل تغییری در پنهان کاری ایجاد نمیکنه . شما به اون دم به شکل یه دلیلی نگاه کن که تولید صاعقه مهندسی مکوس بدون اجازه محسوب نشه (مثل ماجرای اذرخش)  ضمن اینکه دوستان توجه داشته باشند از این پروژه  انتظار چیزی رو نداشته باشند که از اول هم قرار نبوده باشه ! همین که مشکل ما رو در تامین هواپیمای اموزشی حل کنه و کمک کنه تا ساعات پروازی خلبانان پر شه (هر چند هر خلبانی باید با پرنده ی خودش پرواز داشته باشه) تو این شرایط باید کلاهمون رو هم بندازیم هوا . واقعیت تکنولوژی ما (دست کم در صنعت هوایی) در حال حاضر همینی هست که میبینید و تولید چیزی حتی در حد اف-16 از بنیه ی فناورانه و  مالی ما خارج هست . تا چند سال دیگه ( حتی تا یک دهه ) که برخی پروژه ها ممکنه به نتیجه برسه باید با همین واقعیت موجود سر کنیم و حتی اون موقع هم اصلا و مطلقا منتطی نیست انتظار چیزی در حد اف- هزار امریکا داشته باشیم . 
  5. اما اوسوالد که بود ؟ ( روایت رسمی )   Lee Harvey Oswald , 18 اکتبر 1939 تا 24 نوامبر 1964 , بر طبق تحقیقات دولتی تک تیر اندازی بود که در 22 نوامبر 1963  جان اف کندی 35 امین رئیس جمهور امریکا را در دالاس ترور کرد . اوسوالد عضو سابق U.S. Marine بود که در اکتبر 1959 به شوروی پناهنده شد . او تا جوئن 1962 در شوروی به سر برد و پس از ان به ایالات متحده باز گشت . وی ابتدا به جرم قتل افسر Tippit در خیابان حدودا 45 دقیقه پس از قتل کندی بازداشت شد . وی سپس برای ترور کندی مورد اتهام قرار گرفت . در 1964 کمیسیون وارن نتیجه گیری کرد که اوسوالد به تنهایی در ترور کندی دست داشته و در ان زمان 3 گلوله شکیک کرده . این نتیجه گیری با تحقیقات قبلی که توسط دفتر تحقیقات فدرال , سرویس مخفی , و دپارتمان پلیس دالاس انجام شده بود , تایید می شد . با وجود شواهد پزشکی قانونی , بالستیک , و شاهدان عینی که تئوری "مرد مسلح تنها " را ساپورت می کنند , طی نظر سنجی هایی که از افکار عمومی در طی سال ها صورت گرفته بخش عمده ای از امریکایی ها بر این باورند که اسوالد تنها نبوده , اما همراه دیگران توطئه ای برای قتل کندی اجرا کرده است و این ترور کلیسیونی از نظریه های توطئه را همراه خود یدک می کشد . در 1979 , کمیته ی House Select Committee on Assassinations  نتیجه گیری کرد که اوسوالد گلوله هایی را که منجر به مرگ کندی شد شلیک کرده بود , اما با تحقیقات قبلی در این نکته متفاوت بود که تحقیقات علمی اکوستیک با احتمال بسیار بالایی نشان می داد که 2 تیر انداز به سمت رئیس جمهور شلیک کرده اند . پس از ان شواهد اکوستیکی کمیته بی اعتبار اعلام شد .     سپاه تفنگداران دریایی  ( مارین کروپز )       اوسوالد در 24 اکتبر 1956 داوطلب خدمت در سپاه تفنگ داران دریایی شد , درست پس از تولد 17 سالگی اش . به دلیل اینکه سن اش زیر حد نصاب بود , برادرش Robert Jr  فرم اش را به عنوان قیم امضا کرد . اوسوالد از برادر بزرگترش Robert Jr   برای خود یک بت ساخته بود . در عکسی که او را در لحظه ی دستگیری اش توسط پلیس دالاس نشان می دهد او را در حالی میبینیم که حلقه ی مارین برادرش را در دست دارد . John Pic برادر ناتنی اش در کمیسیون وارن شهادت داد که انگیزه ی نام نویسی اوسوالد " رهایی پیدا کردن از یوق ستم مادرش بود " . اموزش اولیه ی او برای اپراتوری رادر بود , موقعیتی که نیازمند گذر از صافی های امنیتی و پاک بودن سوابق داشت . در می 1957 اسناد بیان می کنند که "  پس از بررسی های دقیق سوابق محلی که هیچ اطلاعات مضر و موهنی را در مورد او فاش نساختند , تاییدیه امنیتی نهایی برای عهده داری مسئولیت هایی که با اطلاعات طبقه بندی شده و مهم سر و کار دارند از جمله ماموریت های محرمانه  برای وی صادر شد . " در دوره ی اپراتوری کنترل و مراقبت هواپیما او در کلاسی 30 نفره رتبه ی 7 ام را کسب کرد . دوره شامل " دستورالعمل های نظارت بر هواپیما و استفاده از رادار بود . او ابتدا در جولای 1957 به خدمت در  Marine Corps Air Station El Toro مامور شد . پس از ان به عنوان عضوی از اسکادران 1 کنترل پرواز سپاه تفنگداران دریایی  در سپتامبر به  Naval Air Facility Atsugi در ژاپن فرستاده شد  . همانند همه ی مارین ها اوسوالد دوره های اموزش تیر اندازی و تست های مربوطه را گذرانده بود و در دسامبر 1956 امتیاز 212 را کسب کرده بود , که کمی بالاتر از حد نصاب مورد نیاز یک شارپ شوتر است . در می 1959 او امتیاز 191 را کسب کرد که رتبه اش را به تیرانداز ماهر (مارکس من) تنزل داد . کار اسوالد پس از اینکه با یک سلاح کمری .22 غیر مجاز تصادفا به زانوی خودش شلیک کرد به دادگاه نظامی کشیده شد . مدتی بعد بار دیگر برای درگیری با گروهبانی که فکر می کرد مسئول تنبیه شدنش در قضیه ی تیراندازی بود در دادگاه نظامی محاکمه شد . او از رتبه ی سرباز یکمی به سرباز 0 تنزل درجه داده شد و مدت کوتاهی در زندان نظامی brig اب خنک خورد .   مدتی بعد برای حادثه ای او برای سومین بار تنبیه شد : هنگامی که در طی نگهبانی شیفت شب در فیلیپین او بدون هیچ توضیحی تفنگش را به سمت جنگل شلیک کرد . لقب اوسوالد شخصیت کارتونی Ozzie Rabbit بود او همچنین به دلیل احساسات متمایل به شوروی اش Oswaldskovich نیز نامیده می شد . در نوامبر 1958 اوسوالد به El Toro برگردانده شد . جایی که برای اموزش داوطلبان و افسران برای خدمت در خارج از کشور بود .  یکی از افسران ان واحد بیان گرد که " اوسوالد فرمانده ی خدمه ای بسیار شایسته بود "  و از اغلب افراد دیگر اگاه تر بود . در طول خدمت در مارینز اسوالد سعی می کرد زبان روسی را در سطح مقدماتی به صورت خود اموز , بیاموزد . گرچه این کوشش غیر معمولی بود , در فوریه ی 1959 , او به ازمون مارین با موضوع خواندن و نوشتن و صحبت کردن به زبان روسی دعوت شد . سطح او در ان زمان ضعیف ارزیابی شد . در 11 سپتامبر 1959 او با این ادعا که مادرش نیاز به مراقبت دارد از خدمت فعال کناره گیری کرد و به وضعیت نیروی ذخیره در امد .     دوران بزرگ سالی   در اکتبر 1959 درست قبل از 20 سالگی اوسوالد به اتحاد جماهیر شوروی سفر کرد , سفری که به خوبی توسط وی برنامه ریزی شده بود . در کنار زبان روسی خود اموخته اش او 1500 دلار از پس انداز حقوق اش در مارین را همراه داشت . او 2 روز را همراه مادرش در Fort Worth گذراند . سپس در New Orleans در 20 سپتامبر به مقصد Le Havre در فرانسه  سوار کشتی شد  و بلافاصله پس از رسیدن به انگلیس رفت  . در 9 اکتبر به Southampton  رسید , او به مقامات اظهار داشت که 700 دلار به همراه دارد و قصد دارد قبل از رفتن به اموزشگاه در سویس 1 هفته در انجا اقامت داشته باشد . گرچه در همان روز او به هلسینکی در سوئد پرواز کرد , جایی که او در 14 اکتبر           برای گرفتن ویزای شوروی درخواست داد . او روز بعد هلسینکی را با قطار ترک کرد و در Vainikkala از مرز شوروی عبور کرد , و در 16 اکتبر به مسکو رسید . ویزای او تنها برای یک هفته معتبر بود , که در 21 اکتبر منقضی می شد . تقریبا بلافاصله پس از رسیدن , او به راهنمای گردش گری اش از تمایل برای به شهروندی شوروی درامدن گفت . هنگامی که با سوالات مختلف مقامات شوروی مواجه شد , که تمام انها تمایل اوسوالد را غیر قابل درک یافتند , او بیان کرد که یک کومونیست بوده , و به انها نوشته هایی در دفتر خاطراتش تحت عنوان " پاسخ های مبهم در مورد شوروی کبیر " را نشان داد . در 21 اکتبر , روزی که ویزایش به پایان مهلت قانونی اش می رسید , به او گفته شد که درخواست شهروندی اش رد شده است , و او باید تا غروب افتاب خاک شوروی را ترک کند . اندکی قبل از اینکه راهنمای تورش به اتاق اش بیاید تا او را برای ترک کشور اسکورت کند , اوسوالد در وان حمام اتاق اش در هتل زخمی را در مچ دستش ایجاد کرد , در خاطراتش بیان کرده که قصدش خود کشی بوده . باز گشت اوسوالد به دلیل جراحت ناشی از خود زنی اش به تاخیر افتاد . شوروی او را تا 28 اکتبر 1959 تحت مراقبت روانپزشکی نگه داشت . بر طبق خاطرات اوسوالد , او در همان روز همراه 4 مامور دیگر به دیدن من امد , و از من خواست که به امریکا برگردم  , من به او اسرار کردم که میخواهم در شوروی به عنوان عضوی از ملت شوروی زندگی کنم . وقتی خواستار برگه های شناسایی ام شدند , من برگه های خروج از خدمتم را ارائه کردم . در 31 اکتبر او برای نفی تابعیت امریکایی اش  وارد سفارت امریکا در شوروی شده  . او به افسر مصاحبه کننده ی سفارت Edward Snyder گفت که در مارین اپراتور رادار بوده و به طور داوطلبانه به یکی از مامورین شوروی گفته که به عنوان یک شهروند شوروی اطلاعاتی در مورد سپاه تفنگداران و تخصص خودش را در اختیارشان خواهد گذاشت . همچنین به انها گفته که احتمالا چیز هایی در موردی که انها به شدت به ان علاقه مند هستند می داند  (... )  . چنین اظهاراتی باعث شد تا ضعیت نظامی او از حالت ذخیره به  عنصر نامطلوب و اخراجی تغییر کند . (در ظاهر خواسته با مامورین شوروی نشان بدهد که تمام پلهای پشت سرش برای بازگشت به امریکا را خراب کرده و حاضر است همه گونه خدمتی به شوروی بکند ) داستان اسوشیتد پرس در باره ی فرار عضو سابق مارینز به شوروی  در صفحه ی اول تعدادی از روزنامه ها در 1959 منتشر شد .    Apartment building where Oswald lived in Minsk       گرچه اوسوالد مایل بود در دانشگاه دولتی مسکو حضور داشته باشد , اما او به مینسک فرستاده شد تا به عنوان یک تراشکار در کارخانه ی Gorizont Electronics کار کند , که  رادیو , تلویزیون , و تجهیزات الکترونیکی نظامی و فضایی تولید می کرد . Stanislau Shushkevich , کسی که بعدها اولین رئیس دولت در بلاروس مستقل شد , نیز در همان زمان در Gorizont Electronic کار می کرد , و مسئول شد تا به اوسوالد روسی بیاموزد . اوسوالد از دولت یارانه , یک اپارتمان استودیویی مبله در یک ساختمان شیک  ,  و اضافه پرداخت روی حقوق اش از کارخانه و مزایای دیگر دریافت می کرد (خیلی ها در شوروی همچین چیز هایی تصیبشون نمی شد) . گرچه او همواره تحت نظارت بود . حدودا از جوئن 1960 تا فوریه ی 1961 او از زنی که در کارخانه همکارش بود درخواست ازدواج کرد که پذیرفته نشد . در 1961 در خاطرات خود نوشت " من در مورد ماندن در اینجا درحال تجدید نظر هستم . کارم یکنواخت است و جایی برای خرج کردن پولی که درمیاورم نیست " مدتی بعد اوسوالد که هیچ گاه به طور رسمی تابعیت امریکایی اش را لغو نکرده بود ( چرا ؟ و چرا از طرف دولت لغو نشده بود !؟) به سفارت امریکا در مسکو نامه نوشت و خواستار پس گرفتن پاسپورت امریکایی اش و خواهان بازگشت به امریکا شد , در صورتی که هر اتهامی علیه وی لغو شود ( به همین راحتی ! ) . در مارچ 1961 او با Marina Nikolayevna Prusakova که دانشجوی داروشناسی بود اشنا شد و در اپریل با وی ازدواج کرد . اولین فرزند او در فوریه ی 1962 به دنیا امد . در جوئن 1962 سفارت امریکا به اوسوالد 435 دلار وام بازگشت داد و انها بدون هیچ توجهی از جانب خبرنگاران به امریکا بازگشتند در حالی که هنگام ورود به امریکا هیچ توجهی از جانب خبر نگاران به انها نشد . اوسوالد به همراه خانواده اش به زودی در منطقه ی Dallas/Fort Worth  در نزدیکی مادر و برادرش مستقر شد .   تلاش برای ترور Edwin Walker     در مارچ 1963 او به روش پستی و با نام مستعار A. Hidell یک  تفنگ 6.5 mm caliber Carcano  و به همان روش یک رولور .38 Smith & Wesson Model 10  خریداری کرد . کمیسیون وارن نتیجه گیری کرد که در 10 اپریل 1963 اوسوالد تلاش کرده تا سرلشکر  Edwin Walker را به قتل برساند  . او با سلاحش از پنجره ای از فاصله ی 30 متری به سمت واکر تیراندازی کرده , در حالی که واکر در خانه اش پشت میز نشسته بود گلوله به قاب پنچره اثابت کرد و قطعات ان ساعد وی را مجروح کرد . United States House Select Committee on Assassinations  اظهار داشت که بنا بر شواهد قوی اوسوالد مسئول این تیراندازی بوده است . ژنرال واکر یک ضد کمونیست رک , جدایی گرای نژادی  و عضوی از  John Birch Society بود.  واکر به واحد 24 ام ارتش در المان غربی دستوری برای توزیع مقالات جناح راست بین نیرو ها داده بود . مدتی بعد اعمال واکر در مخالفت با ادغام نژادی در دانشگاه می سی سی پی به دلیل فتنه انگیزی ئ اتهامات دیگر منجر به دستگیری او میان اغتشاش گران شد . او به دستور برادر رئیس جمهور  دادستان کل رابرت کندی به طور موقت در یک مرکز روانپزشکی نگهداری شد اما هیئت عالی منصفه اتهامات او را رد کرد Marina Oswald شهادت داد که شوهرش به او گفته است که با اتوبوس به خانه ی ژنرال واکر رفته و با اسلحه اش به سمت او شلیک کرده , او گفت که اوسوالد واکر را عضوی از یک سازمان فاشیستی می پنداشته . قبل از قتل کندی پلیس دالاس هیچ مظنونی برای تیر اندازی به طرف واکر نداشت اما چند ساعت پس از دستگیری اوسوالد این اتهام را متوجه او ساخت  . گلوله ای که به سمت واکر شلیک شده بود برای نجام مطالعات قطعی بالستیک بیش از حد اسیب دیده بود , اما روش انالیز نوترونی "  neutron activation analysis " بعدا نشان داد که این گلوله به احتمال زیاد توسط تولید کننده ی یکسانی ساخته شده و این گلوله از همان نوع سلاحی شلیک می شود که 2 گلوله به بدن کندی شلیک کرد .   New Orleans   اوسوالد در 24 اپریل 1963 به نیو اورلئان برگشت . در 10 می اوسوالد در کمپانی  Reily Coffee  که مالک ان , William Reily , از حامیان سازمان ضد کاسترو Crusade to Free Cuba Committee بود . او در جولای از این کمپانی اخراج شد . در 26 می او برای دفتر سازمان حامی کاسترو  Fair Play for Cuba Committee  در نیو یورک نامه ای نوشت , و پیشنهادی برای اجاره ی دفتری کوچک با هزینه ی خودش برای تشکیل شاخه ی این سازمان در نیو اورلئان . این کمیته پیشنهاد او را رد کرد و باز کردن چنین دفتری در نیواورلئان را زود ارزیابی کرد اما اوسوالد پاسخ داد  : " Against your advice, I have decided to take an office from the very beginning.  "   به عنوان تنها عضو بخش نیواورلئان از Fair Play for Cuba Committee او به یک چاپ خانه ی محلی موارد زیر را سفارش داد : 500 فرم درخواست , 300 کارت عضویت , و 1000 جزوه ی با عنوان "Hands Off Cuba."    اوسوالد در حال پخش کردن جزوات Fair Play for Cuba Committee در نیواورلئان . 16 اگوست 1963 .        در 5 و 6 اگوست با استناد بر اظهارات ستیزه جوی مخالف کاسترو   Carlos Bringuier ,  در فروشگاهی در نیوارلئان که مالکش بود اوسوالد به دیدارش امد . Bringuier نماینده ی سازمان ضد کاسترو Directorio Revolucionario Estudantil  در نیوارلئان بود . او در کمیسیون وارن بیان کرد که بر این اعتقاد است که در ان ملاقات ها اوسوالد در پی نفوذ به گروه او بوده است . در 9 اگوست اوسوالد به جنوب نیوارلئان بازگشت و مشغول توزیع جزواتی در حمایت از کاسترو شد . Bringuier اوسوالد را در حین این کار مشاهده کرد و درگیری بین او و 2 تن از دوستانش با اوسوالد در  گرفت که در نهایت همگی به علت بر هم زدن نظم عمومی بازداشت شدند . قبل از ترک پاسگاه پلیس اوسوالد  برای صحبت با مامور اف بی ای  درخواست داد . مامور John Quigley بیش از 1 ساعت را به گفت و گو با اوسوالد گذراند .   روی یکی از جزوات Fair Play for Cuba Committee اوسوالد ادرس 544 Camp Street  مهر شده بود که به نظر می رسید توسط خودش ایجاد شده . اردس به ساختمان Newman اشاره میکرد که از اکتبر 1961 تا فوریه ی 1962 محل دفتر Cuban Revolutionary Council که از ستیزه جویان مخالف کاسترو بودند بود , بود . در واحد دیگری در همان ساختمان که ورودی مجزایی داشت , به نشانی  531 Lafayette Street ,  که ادرس Guy Banister Associates  بود . یک اژانس کاراگاهی خصوصی که توسط مامور سابق اف بی ای  Guy Banister  اداره می شد . دفتر بانیستر درگیر فعالیت های ضد کاسترو و فعالیت های تحقیقی خصوصی در منطقه ی نیو اورلئان بود . در یکی از پرونده های CIA در سپتامبر  1960   ,  اورده شده که CIA در نظر داشته تا از   Guy Banister Associates   برای جمع اوری اطلاعات خارجی استفاده کند , اما در نهایت این تصمیم لغو کرده است . در اواخر دهه ی 70 کمیته ی House Select Committee on Assassinations  تحقیقاتی را در زمینه ی رابطه ی احتمالی اوسوالد با دفتر بانیستر انجام داد . در حالی که کمیته امکان مصاحبه با Guy Banister که در 1964 به دلیل سکته ی قلبی فوت کرده بود را نداشت  , دست به انجام مصاحبه با برادر وی راس بانیستر زد . او در کمیته بیان کرد که :"  برادرش جزوات Fair Play for Cuba  تهیه شده توسط اوسوالد را در یک مورد دیده است . راس بیان کرد که به نظر او درج ادرس  544 Camp Street  روی جزوات برای شرمنده کردن گای  بوده است . " Delphine Roberts منشی گای بانیستر به نویسنده ای به نام  Anthony Summers گفت که " او اوسوالد را در دفتر بانیستر دیده است , و  اوسوالد یکی از فرم های درخواست مامور بانیستر را پر کرده است  . او همچنین بیان داشت که پس از ان اوسوالد چندین بار دیگر نیز به دفتر بانیستر بازگشت و به نظر می رسید که او با بانیستر و دفترش کاملا اشنا است " . House Select Committee on Assassinations ادعاهای رابرتز را بررسی کرد و اعلام کرد " به دلیل تناقضات در بیانات رابرتز به کمیته و عدم اثبات مستقل بسیاری از اظهاراتش , گفته های او قابلیت اطمینان ندارد . " فعالیت ها ی اوسوالد در نیواورلئان بعدا ها توسط بازپرش بخش قضایی جیم گاریسون  به عنوان بخشی از تعقیب قانونی Clay Shaw  در 1967 تا 1969 مورد بررسی قرار گرفت . گاریسون به ویژه به همکاری گای بانیستر با مردی به نام  David Ferrie  (این نام را که از قسمت قبل به یاد دارید !) و رابطه ی احتمالی اش با اوسوالد , که البته از سوی خود Ferrie انکار شده بود , علاقه مند بود . قبل از اینکه تحقیقات گاریسون کامل شود Ferrie در سن 48 سالگی به دلیل خون ریزی مغزی (روایت رسمی) در 1967 فوت کرد . کمیسیون وارن رابطه ی اوسوالد با نیروهای غیر نظامی گشت هوایی ( Civil Air Patrol) در نیواورلئان که او مدت کوتاهی در دوران دبیرستان همراه دوستش Edward Voebel در ان حضور داشت , را مورد بررسی قرار داد . شهاد متعددی شهادت دادند که Ferrie عضوی از واحد فرماندهی Civil Air Patrol  در طول دست کم بخشی از دوره ی حضور اوسوالد در این نیرو بوده است . اگر چه مدت کوتاهی پس از ترور اف بی ای از فری بازجویی کرد و به این نتیجه رسید که هیچ ارتباط با اهمیتی در این مورد با اوسوالد ندارد . و نیز بررسی های گسنرده تری توسط House Select Committee صورت گرفت و هیچ یک تعاملی بین اسوالد و فری را بر نشمردند . انها بیان کردند که اوسوالد 8 جلسه در  طی 2 ماه در Civil Air Patrol   حضور داشته است . در 1993 , برنامه تلویزیونی خط مقدم " Frontline " از شبکه ی PBS , تصویری گرفته شده در 1955  به دست اورد که اوسوالد و فری را در کنار عده ای دیگر از اعضای  Civil Air Patrol نشان می داد .    David Ferrie نفر دوم از چپ در کنار اوسوالد در منتها علی راست در نیو اورلان 1955       Mexico   در 23 سپتامبر 1963 خانواده ی اوسوالد به شهر Irving در تگزاس در نزدیکی دالاس نقل مکان کردند . خود اوسوالد برای دست کم 2 روز دیگر در نیواورلئان ماند . زمان دقیق ترک نیواورلئان توسط او مشخص نیست . سپس در 26 سپتامبر سوار اتوبوسی در هوستون شد و به سمت مرز مکزیک حرکت کرد . او به بقیه ی مسافران گفته بود که قصد دارد از طریق مکزیک به کوبا سفر کند . در 27 سپتامبر او به مکزیکو سیتی رسید , جایی که او برای تایید ویزای عبور اش در سفارت کوبا اقدام کرد , او ادعا کرد که قصد دارد در مسیر سفرش به شوروی از کوبا دیدار کند . مقامات سفارت کوبا اصرار داشتند که او نیاز به مجوز شوروی دارد , اما او نتوانست نظر سفارت شوروی را جلب کند . پس از 5 روز رفت و امد بین کنسولگری ها  , توسط یکی از کارکنان کنسولگری کوبا به اوسوالد گفته شد که انها نسبت به تایید ویزای وی بی میل هستند " شخصی همانند اوسوالد در مقام حمایت کننده از انقلاب کوبا , به ان اسیب می زند . " . مدتی بعد در 18 اکتبر سفارت کوبا ویزای اوسوالد را تاییدکرد , اما در این زمان اوسوالد به امریکا برگشت و از برنامه اش برای سفر به کوبا و شوروی منصرف شد . مدتی بعد , 11 روز قبل از ترور کندی , اوسوالد نامه ای به سفارت شوروی در واشنگتن دی سی نوشت و بیان کرد "  اگر من قادر به رسیدن به سفارت شوروی در هاوانا باشم , بر طبق برنامه , سفارت در انجا برای تکمیل کارها یمان وقت خواهد داشت " در حالی که کمیسیون وارن نتیجه گیری کرد که اوسوالد به میکزیکو سیتی رفته بوده تا با کنسولگری ها ی کوبا و شوروی دیدار کند , سوالاتی راجه به اینکه کسی کثل اوسوالد که خود را در سفارت خانه ها نمایان میساخته به قدر کافی مهم بوده که توسط کمیته ی  House Select  مورد بررسی قرار گیرد ؟ . مدتی بعد کمیته نظر کمیسیون وارن مبنی بر اینکه اوسوالد به مکزیکو سیتی رفته بوده را پذیرفت و نتیجه گیری کرد : " اکثر شواهد نشان می دهد " که  اوسوالد از کنسول گری ها دیدن کرده است ,  اما  کمیته نمی تواند این امکان را که شخص دیگری در کنسولگری ها از اسم اسوالد استفاده کرده است را انکار کند .   باز گشت به دالاس       او در 2 اکتبر 1963 مکزیکو سیتی را ترک کرد و روز بعد به دالاس رسید و مدتی بعد در Texas School Book Depository شغلی پیدا کرد و توانست رضایت کارفرما را نیز در انجام وظایف اش بدست اورد . او در طول هفته در  Dallas rooming house با اسم O.H. Lee اقامت می کرد و اخر هفته ها را در Irving کنار خانواده اش می گذراند .در نوامبر در نبود اوسوالد 2 بار مامورین اف بی ای با همسایه اش ملاقات و با وی گفت و گو کردند . اوسوالد حدود 2 تا  3 هفته قبل از ترور در دفتر اف بی ای دالاس دیده شد و خواستار دیدار با مامور ویژه James P. Hosty  شد . هنگامی که به او گفته شد که Hosty در دسترس نیست او یادداشتی باقی گذاشت , با استناد بر مسئول پذیرش که این یادداشت را خواند : "  این یک هشدار خواهد بود , اگر شما دست از ازار همسر من بر ندارید من اف بی ای و دپارتمان پلیس دالاس را منفجر خواهم کرد . امضا , Lee Harvey Oswald ."  با استناد به Hosty " در ان یادداشت ذکر شده بود " اگر شما میخواهید چیزی را در مورد من بدانید بیایید و مستقیما از خودم  بپرسید . اگر دست از ازار همسر من برندارید من دست به اقدام مناسبی خواهم زد و موضوع را به مقامات مربوط گزارش خواهم کرد ." هوستی بیان کرد که پس از اینکه اوسوالد به عنوان مظنون قتل کندی مطرح شد , به دلیل دستور فرمانده ی ارشدش Gordon Shanklin یادداشت اوسوالد را از بین برد . ( این 3 بند رو ترجمه نکردم اگر مایل بودید خودتون مطالعه بفرمایید  )     پایان منبع ............................................................................................................ در نظر داشتم که مطالب این تاپیک بسیار بیش از این ادامه داشته باشد ولی پس از اینکه بر خلاف تصور اولیه ام بازدید انچنانی برای ان ثبت نشد و مورد استقبال چندانی هم واقع نشد تصمیم گرفتم پس از قسمت دوم ان را به پایان برسانم و بدین منظور عبارت "ادامه دارد" از انتهای قسمت دوم حذف و منابع به کار رفته ذکر شد و بجای صرف زمان بسیار برای این تاپیک به مواردی دیگر از جمله تکمیل تاپیک قبلی بپردازم که بیشتر مورد استفاده کاربران واقع می شوند البته رویکرد اصلی سایت نظامی هست نه تاریخی و این مساله قابل درک هست .  ولی از انجایی که حدود نیمی از مطالب این قسمت را قبلا ترجمه کرده بودم ان را تکمیل کرده تا زمان صرف شده برای ان بی حاصل نبوده باشد ولو برای تعداد اندکی از کاربران گرامی . از ان دسته از دوستانی که این تاپیک را دنبال می کردند برای تاخیر در ارسال این قسمت عذر خواهی میکنم مدتی هست که سرم شلوغ شده , دوستانی که شخصا مایل اند در مورد این موضوع بیشتر تحقیق کنند توصیه میکنم در باره ی موارد زیر مطالعه بفرمایند : مرگ مشکوک شاهدان – تئوری گلوله ی جادویی – نحوه ی اسکورت پلیس و سکرت سرویس در دالاس و به خصوص هنگام تیر اندازی – نظر کمیسیون وارن در مورد اثابت تیر از پشت به سر کندی و مقابسه با فیلم زاپرودر – جسد کندی - خلیج خوک ها و نقش بوش پدر , دالس , و گروه های مافیایی در ان – رفتار راننده لیموزین و نحوه ی رانندگی او در هنگام تیر اندازی - Howard Hunt – تعداد گلوله های شلیک شده – روایات غیر رسمی (دولتی) در مورد اوسوالد- Allen Dulles- Clay Shaw - Dean Andrews  -  و مرگش Guy Banister --  David Ferrie و مرگش - طبقه بندی اسناد ترور - Jim Garrison و دادگاهی که برگذار کرد – مجتمع صنعتی نظامی و جنگ ویتنام - J. D. Tippit - Bernard Weissman  و موارد دیگری که در این مسیر خودشان با ان مواجه خواهند شد .   تاریخ را فاتحان می نویسند . قسمت 2   http://www.aparat.com/v/o1zSd   تاریخ را فاتحان می نویسند . قسمت ۳   http://www.aparat.com/v/HczuR   تاریخ را فاتحان می نویسند . قسمت ۴   http://www.aparat.com/v/yhJ01   .............................................. http://www.aparat.com/v/whHdO ...................................................................... کلیه ی حقوق برای 7mmt و سایت میلیتاری محفوظ است . Military.ir Copyright
  6. با تشکر وزن هر کدام از ای اف پی ها رو چقدر تخمین میزنید ؟
  7. با تشکر   http://www.military.ir/forums/topic/14052-موشک-کوتاه-برد-iris-t/?hl=iris-t   بعد از پایین اومدن از اسکرول ادغام می شود 
  8.   اولا همان طور که عرض شد مطلقا هیچ ارتباطی بین منش سیاسیون عراق با توان نظامی ما وجود نداره . اگر بنا به حضور و درو کردن در عراق باشه همین توان فعلی با تمام نقدهایی که بهش وارده  من خودم هم اصلا سینه چاکش نیستم کفایت میکنه . شما اول یه رابطه ی منطقی بین اظهارات صدر و امثالهم با عمر فانتوم های ما ترسیم کنید تا بعد در موردش بحث کنیم .   به رغم تمام کاستی هایی که نیروهای ما دارند که خیلی هاشون به دلیل سو مدیریت هست که کلا مملکت ما باهاش دست به گریبانه خیلی مواردش هم به دلیل تحریم ها و مشکلات اقتصادی و ... هست که به خود نیرو برنمی گرده با این وجود در مورد حضور در عراق : " هر دقیقه بترسیم که قراره بزنن ناک اوتمون کنن " در مورد این جمله هم خیلی خوشحال میشم فکت های خودتون مبنی بر اساس وجود چنین چیزی خارج از تصورات خودتون رو بیان بفرمایید  ! اعلام جنگ دادن به ایران به دلایل مختلف تنها چیزی هست که امریکایی ها در شرایط فعلی به اون احتیاج ندارند . 
  9.    این جفتک اندازی های گاه و بی گاه صدر که سابقه اش به خیلی قبل بر می گرده به تنها چیزی که ربط نداره نیروی هوایی ایرانه ! تکلیف بقیه ی سیاسیونشون به خصوص گروهی از  سنی ها و متمایلین به بعثی ها  هم که مشخصه و اساسا ربطی به عمر فانتوم های ما نداره 
  10. الیور پس از معرفی خودش به عنوان بابوشکا لیدی مطالب و داستان هایی از ماجرا را تعریف کرد که در اینجا به بررسی نکات مهم ان می پردازیم . بیان نظر و قضاوت شخصی خودم را در مورد وی به بعد موکول می کنم .   ادعا 1 – در طی ترور در Dealey Plaza بوده 2- قبل از اینکه لیموزین کندی از خیابان اصلی به هوستون گردش کند , او در ضلع جنوبی خیابان الم کنار مردی و پسر جوانش ایستاد . – ارجاع به Charles Brehm و پسرش Joe که در زمان تیر اندازی نزدیک بابوشکا دیده شدند . 3- او در حال فیل برداری از کندی با یک دوربین Yashica Super-8 Zoom  بوده 4- سال ها بعد از این ادعا که از دوربین Super-8 Zoom استفاده می کرده , داستانش را پس گرفت و تمام انچه در مورد وقایع ترور گفته بود تکذیب کرد . 5 – متلاشی شدن سر کندی را دیده , " مانند سطلی از خون بود که به عقب لیموزین پاشیده شد " 6 – وقتی که در شب 2شنبه به سر کارش باز گشت , بیش از 72 ساعت پس از ترور , یک مامور اف بی ای در Colony club منتظرش بود و فیلمش را مصادره کرد . 7 – مامور اف بی ای یی که فیلم اش را گرفت را شناسایی کرد 8 – در کمیته ی  House Select ادعا کرد که مردی که فیلم را از او گرفت خودش را مامور CIA معرفی کرد . 9 – 2 هفته قبل از ترور در Carousel Club , روبی اوسوالد را به او به عنوان " دوست من لی اوسوالد از CIA " معرفی کرد . 10– یکی از رقاصان , Janet Conforto , شاهد معرفی اوسوالد به او توسط روبی بود , و این موضوع را به خبرنگاران روزنامه ها بیان کرد . 11– ادعا کرد که در شب قبل از ترور  با Janet Conforto در کلاب Carousel که در انجا اجرا داشته , گفت و گو کرده . 12-     David Ferrie را اطراف Carousel Club دیده و اغلب بر این عقیده بوده که او مدیریت ترور را بر عهده داشته . 13 -  الیور با جک روبی در شب ترور شام خورده         و جک یک لباس polkadot به او داده 14 – جک روبی اغلب از جان اف کندی ابراز نفرت می کرد . 15 – ادعا کرده که " Raoul  " را در Carousel Club دیده . Raoul شخصیتی مرموز و اثبات نشده ست که ظاهرا بخشی از توطئه ی قتل Martin Luther King در 1968 بوده . (رابرت کندی نیز در همان سال به قتل رسید .  در انتهای تاپیک در مورد قتل رابرت کندی که کاندیدای ریاست جمهوری بود و از شانس و مقبولیت بالایی نیز برخوردار بود مطلبی خواهم نوشت)   Robert Kennedy with Martin Luther King       16 – ادعا کرد که یک محقق انگلیسی فریم هایی از فیلم او را بدست اورده , که داستان او را تایید می کند .   بررسی   1 – هیچ شاهدی نمی تواند ادعای او را تایید کند . ضمن اینکه بابوشکا در فیلم ها و تصاویر مسن تر و با جثه ای درشت تر از انچه الیور در 1963 بوده دیده می شود . 2 – Brehm و پسرش در چنین موقعیتی قرار نداشتند , بلکه در گوشه ی خیابان اصلی و هولستون بودند و هنگامی که لیموزین به هولستون گردش کرد از قسمت چمنی خارج شدند . 3 – چنین مدل دوربینی تا 1967 وجود نداشت . 4 – در حقیقت او چنین ادعاهایی را برای چندین نویسنده ی توطئه , و نیز در مستندی در 1988 به نام " The Men Who Killed Kennedy"   بازگو کرد . 5 – در کتاب conspiracy ادعا کرده که قسمت پشتی سر کندی سوراخ شد , اما صریحا در تضاد این ادعا می بینیم که زخم بزرگی در سر کندی ایجاد میشود که در فیلم ها و اظهارات تمام شاهدان مشهود است .    6 – احتمال ناچیزی وجود دارد که توطئه گران به او اجازه داده باشند که 3 روز فیلم را نزد خود نگه دارد , و پذیرای ریسک بالای انتشار ان توسط او بوده باشند . 7 – کندی 2 شنبه 25 نوامبر در New Orleans بود و در همان شب در حال مصاحبه با Dean Andrews  بود . 8 – این بسیار نا معقول است که یک مامور سیا در دالاس در حال پاک کردن ردپا ها خودش را به کسی مثل الیور به عنوان یکی از مامورین CIA معرفی کند . الیور این قسمت را از نسخه ی بعدی داستانش حذف کرد . 9- البته که اگر اینور و اونور راه بیفتید و بین مردم خودتون رو از اعضای CIA معرفی کنید خودتان را حسابی مخفی کرده اید ! 10 – نه تنها در روزنامه ها چنین ادعاهایی توسط Conforto دیده نمی شود , بلکه او صراحتا در مصاحبه با Eddie Barker  از رادیو KRLD , دیدار با اوسوالد را در Carousel Club انکار می کند . 11 – Conforto از 31 اکتبر در ان کلاب کار نمی کرد و در 21 نوامبر در انجا حضور نداشت . 12 – هیچ کدام از کارکنان Carousel Club چنین موردی را تایید نمی کنند . با توجه به ظاهر خاصی که Ferrie داشت اگر او انجا می بود به احتمال زیاد انها متوجه حضور او می شدند . Ferrie در New Orleans زندگی می کرده و رفت و امدش به دالاس دشوار می بوده . 13 – روبی در شب ترور شما را با تعدادی از دوستانش صرف کرد و هیچ کدام از انها حضور الیور را در شهادتشان بیان نکردند . 14 – در تضاد اشکار با تعدادی از شاهدان که روبی را می شناختند . اظهارات الیور این طور القا می کند که روبی یکی از گانگستر هایی بوده که به شدت از کندی متنفر بوده . 15 – هیچ مدرکی دال بر اینکه  Raoul اساسا وجود دارد , وجود ندارد . به نظر می رسد که James Earl Ray  وجود چنین فردی را از خودش دراورده است . 16 – ان فریم ها از فیلم Nix بودند . شات ها از نظر چشم انداز و پرسپکتیو اساسا با موقعیت قرار گیری بابوشکا متغاوت هستند .   .......   و اما باقی ماجرا      دست گیری  Lee Harvey Oswald           Lee Harvey Oswald  که گزارش مفقود شدنش توسط  Roy Truly , سرپرستش در Depository , به پلیس دالاس داده شده بود , حدودا 70 دقیقه  پس از به قتل رسیدن افسر پلیس  J. D. Tippit  دست گیر شد . بر طبق اظهارات شاهد واقعه Helen Markam ,  Tippit   اوسوالد را در حال حرکت در پیاده روی منطقه ی مسکونی Oak Cliff شناسایی کرد , در 3 مایل دورتر از دیلی پلازا . افسر پلیس  Tippit    قبل از ان در پیامی رادیویی توصیفاتی از مضنونی که در محل ترور دیده شده بود را دریافت کرده بود و پس از دیدن اوسوالد او را به خودروی گشتی اش فرا خواند . Helen Markam شهادت داد که , پس از مکالمه ی کوتاهی  Tippit از خودرویش خارج شد و اوسوالد 4 بار به او شلیک کرد . اوسالد سپس توسط Johnny Brewer مدیر کفش فروشی در سایبان مقابل فروشگاهش دیده شد . در حالی که به حرکات او مشکوک شده بود , بریور اسوالد را دید که به سمت بالای خیابان حرکت کرد و  بدون خرید بلیط وارد ساختمان تاتر تگزاس شد . بریور به فروشنده ی بلیط هشدار داد و وی حدود ساعت 1:40 با پلیس تماس گرفت . بر طبق اظهارات یکی از مامورین دستگیر کننده M.N. McDonald  ,   اوسوالد به هنگام دستگیری از خود مقاومت نشان داد و هنگامی که گیر افتاده بود سعی می کرد سلاح کمری اش را بیرون بکشد اما به زور توسط پلیس مهار شد . او متهم به قتل کندی و افسر   Tippit بود . اوسوالد تیر اندازی به هر کسی را منکر شد و ادعا کرد که او فردی فریب خورده است که دستگیر شده چرا که مدتی در شوروی زندگی کرده بود . پرونده ی اوسوالد هیچ گاه در دادگاه بررسی نشد چرا که 2 روز بعد در زیر زمین مقر پلیس دالاس در مقابل چشم همگان حین انتقال به زندان توسط جک روبی به قتل رسید .     Jack Leon Ruby         Jack Leon Ruby (March 25- 1911_ January 3- 1967)  گرداننده ی یک نایت کلاب در دالاس تگزاس بود . در 24 نوامبر 1963 , وی  Lee Harvey Oswald که به اتهام قتل جان اف کندی از 2 روز قبل در بازداشت بود را در اداره ی پلیس در مقابل چشم نیروهای پلیس  و  خبرنگاران به ضرب گلوله به قتل رساند . هیئت منصفه ی دادگاه دالاس وی را به جرم قتل اوسوالد گناه کار شناخت و او را به مرگ محکوم کرد . سپس روبی به حکم صادره اعتراض کرد , و یک محاکمه ی جدید اغاز شد . هنگامی که تاریخ دادگاه جدید فرا رسید , روبی بیمار شد و به دلیل امبولی ریه ناشی از سرطان ریه درگذشت . درحالی که فیلم و تصاویر قتل اوسوالد توسط روبی به همراه شاهدان بسیار وجود داشت و محکومیت وی بدیهی ترین حکم ممکن بود او میخواسته در دادگاه تجدید چه اظهاراتی کند که در محکومیتش تاثیر داشته باشد ؟ انگیزه ی وی از این قتل که برای همیشه پای اوسوالد را از حضور در دادگاه کوتاه کرد  چه بود  ؟ آیا  رابطه ای میان او و  Beverly Olive  که در زمان قتل کندی در کلاب رقیب وی کار می کرده و خود را بابوشکا معرفی کرده در حالی که در ان زمان تنها 17 سال داشته , وجود داشته ! بسیاری ادعا می کنند وی یکی از چهره های اصلی درگیر جرایم سازمان یافته , مافیا , بوده   و تئوریسین های توطئه به طور گسترده ادعا می کنند که قتل اوسوالد توسط روبی به عوان بخشی از طرح بزرگتر ترور رئیس جمهور کندی بوده . دیگران در خلاف این مدعا استدلال می کنند :  ارتباط روبی با گانگستر ها کم , و نصادفی , بوده است  و او در حدی که قسمتی از چنین توطئه ی سطح بالایی بوده باشد , نبوده است .   مختصری در مورد زندگی او   جک روبی در 25 مارچ 1911 در شیکاگو به دنیا امد نام اصلی او Jacob Leon Rubenstein بود . والدین او Joseph Rubenstein  و Fannie Turek Rutkowski  , دو یحودی ارتدکس اهستانی بودند . او در 1943 در طی جنگ جهانی دوم برای خدمت در نیروی هوایی نام نویسی کرد  . او تا 1946 در پایگا های این نیرو در خاک امریکا به عنوان مکانیک هواپیما کار می کرد . به او درجه ی  Private First Class داده شد  . پس از خروج از ارتش در 21 فوریه ی 1946 , او به شیکاگو بازگشت . در 1947 او به دالاس نقل مکان کرد جایی که او و برادرانش در ان به زودی نام خانوادگیشان را از Rubenstein به  Ruby تغییر دادند . روبی مدتی بعد مدیر تعدای از نایت کلاب ها و باشگاه های خاک بر سری دیگر شد . روبی روابط بسیار نزدیکی با بسیاری از مموران پلیس دالاس که به کلاب هایش رفت و امد می کردند , جایی که زهر ماری و بووووووق رایگان به انها داده میشد , ایجاد کرد .          در 1959 روبی ظاهرا برای دیدن دوست با نفوذش , قمار باز دالاس Lewis McWillie  به کوبا رفت . Lewis McWillie یکی از همراهان Santo Trafficante  رئیس مافیا بود . با توجه به شهادت روزنامه نگار انگلیسی John Wilson-Hudson  که در ان زمان در کوبا زندانی شد , جک روبی در ملاقات هایی مستقیما با Trafficante دیدار کرد . Trafficante کازینو های متعددی را در کوبا اداره می کرد و پس از به قدرت رسیدن فیدل کاسترو مدتی را در زندان گذراند .  Warren Commission تلاش کرد تا  تحرکات و فعالیت های روبی را از 21 نوامبر تا 24 نوامیر 1963 بازسازی کند . کمیسیون گزارش داد که او به وظایف اش به عنوان مالک باشگاه های زنجیره ای در  downtown Dallas  و وگاس کلاب در  Oaklawn district از بعد از ظهر 21 نوامیر تا ساعات اولیه ی 22 نوامبر مشغول بوده .   22 نوامبر : ترور کندی   با استناد به کمیسیون وارن , روبی در طبقه ی دوم دفتر تبلیغاتی Dallas Morning News  , 5 بالک دور تر از Texas School Book Depository  بوده  هنگامی که او در 12:45 p.m  از قتل کندی مطلع شد در حال قرار دادن هفتگی تبلیغات برای نایت کلابش بوده است . او سپس با دستیارش در باشگاه و همچنین با خواهرش تماس تلفنی بر قرار کرده است      . کمیسیون بیان کرده است که کارمندان Dallas Morning News   شهادت داده اند که روبی دفتر روزنامه را در  1:30 بعد از ظهر ترک کرده است , اما شهادت دیگری نشان می دهد که او ممکن ست زودتر خارج شده باشد . خبر نگار کاخ سفید Seth Kantor , که یکی از مسافران در کاروان رئیس جمهور بود , شهادت داده که پس از اینکه کندی هدف گلوله قرار گرفت , او به بیمارستان Parkland Hospital  , جایی که چسد بی جان کندی بدان جا منتقل شد , رفت .  Kantor بیان کرد که هنگامی که او حدود ساعت 1:30 وارد بیمارستان شد , او احساس کرد که کتش در حال کشیده شدن است , هنگامی که برگشت او جک روبی را دید که او را با نام کوچک صدا می زدند و دست تکان می دهد . Kantor گفت او هنگامی که گزارش گر روزنامه ی Dallas Times Herald  بود با جک روبی اشنا شده بود . بر طبق اظهارات Kantor : روبی از او پرسید ایا به نظر تو این ایده ی خوبی خواهد بود که وی نایت کلاب هایش را برای 3 شب اینده به دلیل ابن تراژدی تعطیل کند ؟ و کنتور پاسخ داده که به نظر او انجام چنین کاری ایده ی بسیار خوبی است . کمیسیون وارن شهادت کنتور را رد کرد , و بیان کرد چنین ملاقاتی در بیمارستان پارکلند می بایست  در یک محدوده ی چند دقیقه ای قبل  یا پس از ساعت 1:30 رخ میداده , چرا که به عنوان سوابق شرکت تلفن مشهود است که در محدوده ی ان زمان تماس های تلفنی توسط کنتور و روبی گرفته شده است . کمیسیون همچنین به شهادت متانقض شاهدان و عدم تایید ویدیوی حضور روبی در ان صحنه , اشاره کرد . کمیسیون نتیجه گیری کرد که " شاید کنتور با روبی در بیمارستان پارکلند ملاقات نکرده " و " ممکن است دچار اشتباهی در  مورد زمان و مکانی که روبی را در انجا دیده است شده باشد " . در 1979 کمیسیون وارن مجددا شهادت کنتور را بررسی کرد و اعلام کرد : کمیته به این نتیجه رسیده است که کنتور در مورد مواجهه با روبی در بیمارستان پارکلند اشتباه کرده است . طبق گزارش کمیسیون , روبی اندکی قبل از 1:45 به کلان اش برگشته بود . بنا بر اظهارات کارکنان کلاب ان شب تعطیل شد . روبی پس از دستگیری اوسوالد در 22 نوامبر چندین مورد در سالن ساختمان فرماندهی پلیس دالاس دیده شد . و در فیلم خبری WFAA-TV و NBC news  نشان می دهد که در کنفرانس خبری پلیس دالاس در شب ترور , روبی به عنوان خبرنگار روزنامه جعل هویت میکند . باز پرس بخش قضایی Henry Wade  در کنفرانس خبری به خبرنگاران بیان کرد : Lee Oswald  عضوی از کمیته ی ضد کاسترو  Free Cuba بوده است  . روبی یکی از کسانی بود که در اصلاح سخنان Wade گفت : " هنری ! , کمیته ی مورد نظر  Fair Play for Cuba Committee, است ." که یک سازمان طرفدار فیدل کاسترو بود . عده ای بر این باورند که روبی در همان شب در کنفرانس خبری که در پایگاه پلیس برگزار شده بود , قصد ترور اوسوالد را داشته است  . روبی یک ماه پس از بازداشتش برای قتل اوسوالد , به اف بی ای گفت : او در ان کنفرانس یک رولور Colt Cobra .38 را  در جیب سمت راستش داشته است .         24 نوامبر : قتل اوسوالد   در ان روز روبی پس از رانندگی در شهر همراه سگ هایش و فرستادن یک حواله ی پولی اضطراری به یکی از کارکنان خود ,  وی به مقر پلیس رفت و از طریق یکی از دوسطح شیب دار منتهی به زیر زمین که به خیابان اصلی متصل بودند یا از راه پله ای که از کوچه ی بعدی به ساختمان شهراداری دالاس می رسید , به زیر زمین رفت . در 11:21 هنگامی که مقامات در حال اسکورت اوسوالد از زیر زمین اداره ی پلیس به یک ماشین ضدگلوله بودند تا او را به زندان شهر که در همان حوالی بود ببرند , روبی از میان جمعیت خبرنگاران به بیرون جهید و رولور 38 اش را به سمت شکم اسوالد شکلیک کرد . بلافاصله روبی توسط مامورین و پلیس ها در حالی که مرتبا تکرار می کرد " You killed the president, you rat! " مهار و بازداشت شد . صحنه ی تیر اندازی در شبکه های ملی به طور زنده نمایش داده شد و میلیون ها نفر از بینندگان تلویزیون شاهد این واقعه بودند . نویسنده Norman Mailer  و تعداد دیگری این سوال را مطرح کردند که چرا روبی 2 سگ مورد علاقه اش را در ماشین رها کرد اگر او نقشه کشیده بود تا اوسوالد را در نقر پلیس ترور کند ؟   http://www.aparat.com/v/l4bRS کشته شدن اوسوالد به دست جک روبی   گزارش نهایی کمیته در 1979 این چنین منتشر شد : شلیک به اوسوالد توسط روبی یک عمل غیر عمد نبوده است , و همراه با اگاهی و قصد قبلی بوده . کمیته بر این باور است که احتمال کمی وجود دارد که روبی بدون کمک خود را به زیر زمین مقر پلیس رسانده باشد . حتی اگر این کمک ها از سوی کسانی بوده باشد که از نیت روبی خبر نداشته اند . کمیته با در های قفل نشده در مسیر راه پله و حذف نیرو های امنیتی از محوطه ی گاراژی در نزدیکی راه پله درست در مدت کوتاهی قبل از تیر اندازی ... مشکل جدی دارد . همچنین مدرکی وجود دارد که نشان می دهد که اداره ی پلیس دالاس اطلاعاتی مرتبط با نحوه ی ورود روبی به صحنه ی انتقال اوسوالد را در اختیار کمیته نگذاشته است .   تعقیب قانونی   پس از دستگیری روبی از وکیل دالاس Tom Howard خواست تا به ملاقاتش بیاید , هوارد قبول کرد و از روبی پرسید ایا باید به چیزی که به دفاعش صدمه بزند فکر کند ؟ روبی پاسخ داد اگر سر و کله ی مردی به نام Davis پیدا شود مشکلاتی ایجاد خواهد شد . روبی به وکیلش گفت که " ...  او گرفتار دیویس که یک   قاچاقچی اسلحه ی مرتب با تحرکات ضد کاسترو بود , شده است . " سالها بعد در پی تحقیقاتی که روزنامه نگار Seth Kantor انجام داد , دیویس تعیین هویت شد , او یک مربتط با  CIA , یک  "soldier of fortune." بوده است . روبی بعدا هوارد را با وکیل مدافع برجسته ی سانفرانسیسکو  Melvin Belli    که وکالت اش را پذیرفته بود جایگزین کرد . در جریان دادرسی روبی در نهایت در 14 مارچ 1964 به مرگ محکوم شد .      در طی 6 ماه پس از قتل کندی روبی بار ها کتبا  شفاها خواستار صحبت با یکی از اعضای کمیسیون وارن شد گه هر بار توسط کمیسیون رد می شد . پس از انکه خواهر روبی نامه ای سرگشاده به کمیسیون نوشت سرانجام انها پذیرفتند که با وی صحبت کنند . در جوئن 1964 رئیس کل دادگستری Earl Warren , سپس نماینده ی میشیگان Gerald R. Ford و سایر اعضای کمیسیون به دالاس رفتند تا با روبی ملاقات کنند . روبی چندین بار از وارن درخواست کرد تا او را به واشنگتن دی سی منتقل کند . او بیان کرد :" my life is in danger here " و نیز درخواست فرصتی کرد تا اظهارات بیشتری را داشته باشد . او بیان داشت : " I want to tell the truth, and I can't tell it here " . وارن به روبی پاسخ داد که او قادر به پذیرفتن نیست چرا که برای چنین کاری موانع قانونی زیادی باید از سر رتخ برداشته شود و چنین کاری به صلاح منافع عمومی نیست . وارن همچنین به روبی گفت که کمیسیون هیچ راهی برای محافظت از او ندارد , چرا که هیچ نیروی پلیسی در اختیارش نیست . روبی گفت که او میخواسته رئیس جمهور  Lyndon Johnson که بخشی از توطئه برای قتل کندی نبوده را منقاعد کند .    اتهام توطئه کمیسیون هیچ مدرکی دال بر ارتباط قتل اوسوالد توسط روبی و توطئه ای بزرگتر در قتل کندی نیافت . در پی محکومیت روبی به " قتل با کینه توزی " در مارچ 1964 , وکلای روبی تحت هدایت  Sam Houston Clinton به دادگاه تجدید نظر کیفری تگزاس , بلند مرتبه ترین دادگاه در تگزاس ,  درخواست تجدید نظر دادند  .  وکلا استدلال کردند که اوامکان محاکمه ی عادلانه در دالاس را ندارد چرا که تبلیغات بیش از حد دادرسی را محاصره کرده است . یک سال بعد در مارچ 1965 روبی یک کنفرانس خبری تلویزیونی مختصر انجام داد که در ان اظهار داشت : هیچ چیزی مربتط با اینکه چه اتفاقی رخ داده است هرگز در بین عموم منتشر نمی شود . دنیا هرگز حقیقت انچه که رخ داده است , انگیزه ی من , را نخواهد فهمید . افرادی که چیزهای زیادی برای منفعت بردن دارند , و نیز دارای انگیزه های پنهانی هستند تا من را در این وقعیتی که هستم  قرار دهند , هرگز اجازه نخواهند داد که حقیقت برای دنیا روشن شود . هنگامی که گزارشگر از او پرسید : جک , ایا این افراد در موقعیت های بسیار بالایی هستند ؟  او پاسخ داد " بله " . در دالاس معاون کلانتر ال مادوکس ادعا کرد : " روبی به من گفت : انها برای یک سرماخوردگی به من تزریق کردند . او گفت انها سلول های سرطانی بودند . روبی اینها را به من گفت و من به او گفتم من این مضخرفات را باور نمی کنم . او گفت : 'I damn sure do !'  . سپس یک روز که من در حال رفتن از انجا بودم روبی با من دست داد و من وجود تکه ای کاغذ را در کف دست او حس کردم  ... در ان کاغذ او نوشته بود  : این یک توطئه بود ... اگر  تو چشمانت را باز و دهانت را بسته نگه داری چیزهای زیادی خواهی اموخت . و این اخرین نامه ای بود که من از او دریافت کردم . با استناد به مقاله ای که در لندن در ساندی تایمز مدت کوتاهی قبل از فوت روبی  چاپ شد ,  او به روانپزشک Werner Teuter گفت : ترور " عملی برای سرنگونی دولت " بوده است  و او میداند " که  چه کسی رئیس جمهور را کشت " وی اضافه کرد که " من محکوم شده ام  . من نمیخواهم بمیرم . اما من دیوانه نیستم . من مجبور شدم که اوسوالد را بکشم . سرانجام  دادگاه استیناف درخواست وکلای روبی برای دادرسی جدید را پذیرفت و در 5 اکتبر 1965 حکم داد که قبل از اینکه دادرسی جدید شروع شود محل برگزاری باید تغییر کند . محکومیت و حکم مرگ روبی لغو شد . ترتیبات برای برگزاری دادگاه جدید در فوریه ی 1967 در Wichita Falls واقع در تگزاس در جریان بود . هنگامی که در 19 دسامبر 1966 , روبی در بیمارستان پارکلند دالاس بستری شد از سینه پهلو  رنج می برد . یک روز بعد , پزشکان متوجه شدند که او دارای غده های سرطانی در , کبد , شش  , و مغز است . 3 هفته بعد او مرد .   انتقاد محقق کمیته  David Belin پس از بررسی ها متوجه شد که انتقال اسوالد با 30 دقیقه تاخیر همراه بوده . او سپس بیان کرد اگر روبی بخشی از یک توطئه بوده می بایست 30 دقیقه زودتر می رسیده .  Gerald Posner در کتایش اورده است که دوستان و بستگان روبی ناراحتی بسیار روبی از کشته شدن کندی و حتی گریه کردن او را بیان کرده اند و نیز اینکه او باشگاهش را برای 3 شب به نشانه ی احترام تعطیل کرد در حالی که با از دست دادن پول همراه بود .  وی قتل اوسوالد را به انتقام جویی شخصی نسبت داده است . گزارش گر دالاس Tony Zoppi که روبی را به خوبی می شناخت بیان کرد : "این دیوانگی ست " که روبی را با یک توطئه ی پیچیده و سطح بالا برای قتل کندی مرتبط بدانیم چرا که او حتی نمی توانسته " رازی را برای 5 دقیقه پیش خود نگه دارد , او یکی از حراف ترین ادم هایی بوده که او می شناخته . او همواره دوست داشت در " مرکز توجه " قرار داشته باشد و با افراد مختلف ایجاد رابطه ی دوستی کند که گاهی به رنجش دیگران منجر می شد . G. Robert Blakey مشاور رئیس کمیته از 1977 تا 1979 , این قضیه را متفاوت می بیند : " بیشتر توضیحات محتمل و قابل قبول برای قتل اوسوالد توسط روبی در قرار داشتن روبی در یک جنایت سازمان یافته ریشه داشت , و  در 48 ساعت قبل از اینکه اوسوالد برای همیشه خاموش شود دست کم 3 بار قصد داشته او را بدست اورد . مرگ روبی به دلیل امبولی ریوی ناشی از سرطان ریه در 3 ژانویه ی 1967 فوت کرد , در بیمارستان پارکلند همان جایی که اوسوالد در ان درگذشت و جسد بی جان کندی به ان منتقل شد . او در گورستان Westlawn واقع در Norridge دفن شد .      ............................   منابعی که تا این قسمت مورد استفاده قرار گرفتند :   1 - 2 - 3 - 4 - 5 - 6 -    ......................................................... کلیه ی حقوق برای نویسنده و سایت میلیتاری محفوظ است  Military.ir Copyright
  11. مقدمه Warrior's GULL technology بسیاری از چالش های منتشر شده برای استفاده از پرنده های بی سرنشین توسط نیروی دریایی و گارد ساحلی را بر طرف کرده است . استراتژی Warrior (نگفته بود همچین دم و دستگاهی هم داره ! J) ارائه ی تکنولوژی , طراحی , نرم افزار , و خدمات پشتیبانی برای یکچارچه سازی سیستم هاست . این امر سیستم ها ارتباطی و حامل را قادر می سازد تا در در یک پلت فرم پهپاد دریا پایه , به سرعت , بدون پیچیدگی , و با ریسک کم , استفاده و تکثیر شوند . بدین ترتیب ارائه ی راه حلی ارزان , با سادگی کاربری و ادغام با سایر سیستم ها برای استفاده های دریایی برای مشتریان مهیا می شود در حالی که حداقل هزینه های توسعه را در بر دارد . قابلیت های این طراحی توان حمل بار : دست کم 2 کیلوگرم بدون محدودیت توان انجام ماموریت در هوا و سطح کار بری ساده ی سازمانی با حداقل نیاز به پشتیبانی لجستیک قابلیت هدایت و کنترل از خشکی , ساحل , قایق های کوچک و کشتی های بزرگ این پرنده نیازی به باند های اماده یا تجهیزات لانچ و بازیابی ندارد , این پهپاد با داشتن قابلییت STOL ( تیک اف و فرود در باند های کوتاه ) میتواند از سطح اب یا زمین های غیر اماده عملیاتی شود . GULL برد عملیات های دریایی سطحی را افزایش داده و زمان مورد نیاز برای رسیدن به اهداف و موقعیت ها را کاهش داده . این توانایی را دارد که پی در پی بین وضعیت هوایی و سطحی سوئیچ کند در حالی که در هر دو نقش اثر بخشی بالایی درد و هزینه های دسترسی به هدف فعلی و موقعیت عملیاتی بعدی را کاهش می دهد . این قابلیت ها نیاز به سیستم های به هم پیوسته و بسیار پرهزینه را رفع می کند و امکان عملیات در خط مقدم سازمانی را در تقریبا هر موقعیتی فرهم می کند . چنین توانایی هایی پیامد های بسیار مثبتی در استفاده از یک سیستم بی سرنشین دارد , چه از داخل خشکی , ساحل , یا قایقی در دریا کاربری شود . توانایی های GULL UAV استفاده از بدنه ی موجی شکل پیشرفته مشتق شده از کانسپت هایی که انقلابی در صنعت شناور های سطحی در چند سال اخیر به وجود اورده اند . طراحی جدید واریور دارای قابلیت های مهم و اساسی ست , برد و توان حمل بار و مزایای سفر دریایی بیشتر از تمام پلتفرم های دریایی که قبلا منتشر شده اند . این ها باعث می شود تا مجموعه ای از پهپاد ها دریایی GULL توسعه پیدا کنند که می توانند از خشکی و دریا , و در برد وسیعی در شرایط دریا پرواز کنند . این طراحی این پتانسیل را دارد تا مشکلات عمده ی کاربری پهپاد از خشکی , ساحل یا کشتی , در حالی که بتواند از مزایای عملیاتی در سطح و هوا بهره مند باشد , را رفع کند . Warrior's prototype GULL 24 پاسخ سریع , عملیات سطحی برد بند : با بهره وری بسیار بالای پیمایش در مقایسه با بالگرد و شناورهای سطحی , مجموعه پهپاد های GULL UAV این قابلیت را دارند که به سرعت و در برد بلند عملیات هایی را انجام دهند که در حال حاظر بسیار پر ریسک یا ناممکن و بدون توجیه اقتصادی هستند . تحویل دقیق محموله : این پهپاد میتواند تجهیزات یا دیگر محموله هایی را در محل دقیقی در ساحل یا در یا تحویل دهد توان شناوری طولانی مدت در سطح : این پهپاد میتواند با حفظ موقعیتش به طور پایدار در سطح اب در ماموریت هایی طولانی در نقش نظارت پایدار و کشف خدمت کند . عملیات مخفیانه با حداقل اثر راداری : با قابلیت عملیات در محدوده ی دشمن و تقرب پنهانی در محدوده های حفاظت شده , با حداقل ایجاد سر و صدا و بازتاب راداری در مقایسه با بالگرد ها , ماموریت های پنهانی میتواند به میزان قابل توجهی موثر تر و موفق تر انجام شود . ایستگاه های چندگانه ی سطحی : GULL می تواند در هر ماموریتی در چندین ایستگاه فرود بیاید و فعال باشد که تطبیق پذیری و بهره وری را افزایش می دهد . عملیات در خشکی و دریا : ارابه ی فرود این پرنده طوری طراحی شده تا در حشکی و دریا بتواند به صورت 2 زیست فعال باشد . مزایای چند نقشی : GULL میتواند مجموعه ای از نقش ها را در یک عملیات ارائه کند , از پیماشی سریع تا پرسه زنی کم سرعت در ارتفاع زیاد , بازرسی نزدیک برای شناسایی , مشاهده و تشخیص طولانی مدت در حال سکون در سطح اب با استفاده از سنسور های زیر سطحی و رو سطحی , و سپس پرواز مجدد به موقعیتی دیگر . پیامد های مهم دستیابی به عملکرد های چندگانه ی خود کار عبارت اند از : - کاهش صرف زمان - حداقل نیاز به سیستم ها و دیگر پلتفرم ها - بهره وری بیشتر به دلیل خودکار بودن - حداقل نیاز به انتقال داده ها و ارتباطات GULL UAV : محموله ها و تجهیزات علاوه بر سیستم ها و محموله های پهپاد های معمولی که برای استفاده ی هوایی بکار میروند , محموله های زیر برای استفاده ی سطحی قابل سازگار سازی هستند محموله های ثابت : رادار جست و جو سطحی – سونار و تجهیزات اکوستیکی - ESM/ECM – سایت های اپتیک دید در روز/شب/مادون قرمز - ELINT/COMINT - PA system – رادار های ISR/ASW – سنسور های هواشناسی – تجهیزات نقشه برداری محموله های با قابلیت رها سازی و تحویل دهی ربات های زیرسطحی – محموله های سوخت / مهمات و نیازمندی های عمومی – تجهیزات زنده مانی و اورژانس پزشکی – سیستم سونار پرتابل رها شدنی – نشانگر های دریایی - شناور مجهز به تشخیص صداهای زیر آب و انتقال آنها از طریق رادیو – نمونه بردار اب - NBC detection کاربرد هایی که برای این پهچاد انتظار می رود استفاده در بخش های دفاعی – امنیت ملی – گارد ساحلی - محیط زیست – پلیس مناطق تجاری – و کاربرد ها تجاری مشخصات مشخصات زیر مقادیر براورد شده است و احتمال تغییرشان وجود دارد GULL 24 GULL 44 GULL 68 Power (SHP) 4 19 45 Wing span (metres) 2.7 5 7.6 Max Weight (adverse sea conditions) (KG) 18 93 250 Useful load (adverse sea conditions) (KG) 6 34 94 Max range, 66% useful-load as fuel (nm) 507 985 1124 Max level flight speed (knots) 74 92 100 Regular wave height capacity, unbroken Any Any Any Irregular wave or surf height capacity (metres) 0.3 0.55 0.72 توان صعود از موج ها که کوپکترین GULL نیز در وضعیت دریا با ان سازگار است با شتاب گیری در هنگامی ممکن می شود که مسافت بازی برای تیک اف وجود داشته باشد . تراست بالایی که GULL دارد توان لیفت ان را افزایش می دهد . نسبت وزن و ویژگی استثنایی حفظ کنترل و پایداری در تلاطم شدید که در اب های خروشان با ان مواجه می شود از دیگر مزایای ان است . ................................................................. با تشکر از sedmammad منبع ترجمه از 7mmt Military.ir کلیه ی حقوق برای نویسنده محفوظ است
  12. بابوشکا لیدی دوربین به دست در حال مشاهده ی تپه ی چمنی درست در لحظه ی اصابت گلوله به گردن کندی و لحظاتی اندک قبل از اصابت گلوله به سرش     مجموع 486 فریم فیلم زاپرودر را می توانید در لینک زیر ببینید    http://www.assassinationresearch.com/v2n2/zfilm/zframe001.html
  13. 7mmt

    انتخاب مديران سايت

    سلام خیلی ممنون از الطاف همه ی دوستان عزیز و اعتماد مدیران گرامی  :blushing:  :kiss: انشاالله که بتونم فعالیت مفیدی در خدمت عزیزان داشته باشم و کماکان لطفشان شامل حالم باشد .  مجددا تشکر سلامت و  سربلند باشید.  و من الله توفیق :rose:  :rose:  :rose:  :rose:  
  14. IAR-95   در اواخر دهه ی 60 , هم زمان با ایجاد مجدد صنایع هوانوردی رومانی , 3 نقطه ی عطف مهم در زمینه  ی طراحی جت های نظامی به وقوع پیوست , طراحی و تولید یک هواپیمای پشتیبانی نزدیک زیرصوت که  IAR-93 نام گرفت , اولین هواپیمایی که در رومانی پس از جنگ ساخته شده بود با قابلیت استفاده به عنوان هواپیمای اموزشی که نمونه ی اموزشی ان IAR-99 بود .   IAR-93   در 20 می 1971 رومانی و یوگوسلاوی توافقنامه ای دولتی برای پروژه ی تحقیق و توسعه ی YuRom را امضا کردند . مدیریت برنامه در بخش رومانیایی در عهده ی مهندس Teodor Zamfirescu  و در بخش یوگوسلاویایی بر عهده ی سرهنگ Vidoje Knezevic بود . نیازمندی برای یک هواپیمای سبک زیر صوت برای انجام حملات هوا و زمین و انجام ماموریت های شناسایی تاکتیکی و قابلیت رزم هوایی محدود به عنوان نقش ثانویه اعلام شد . این پرنده بر اساس یک سازه ی ساده , استفاده از تجهیزات و اویونیک ساخت داخل که البته با اجزا غربی سازگار بودند , ساخته شد . با داشتن قابلیت اجام عملیات از باند های چمنی و آسیب دیده , تعمیر و نگه داری ساده و اعتماد پذیری بالا بود . این پرنده ای 2 موتوره با بالهایی در بالای بدنه نصب شده و دارای زاویه پسگرایی بود . موتور Rolls-Royce Viper به عنوان منبع رانش ان انتخاب شده بود , که SOKO ان را به صورت تحت لیسانس تولید می کرد . در اصل در نظر گرفته شده بود که پس سوز نیز برای موتورهای ویپر توسعه داده شود اما در این مسیر مشکلاتی که حل انها نیازمند زمان مدید بود پیش امد , که باعث شد هیچ کدام از نمونه های پیشتولید شده و نمونه های اولیه ی تولیدی دارای این ویژگی نباشند . در طول دهه ی 80 هر دو کشور نسخه هایی با اندکی تفاوت را توسعه دادند و مدتی بعد که پس سوز در دسترس بود از این ویزگی نیز در این پرنده ها استفاده شد .   انواع IAR-93A : نمونه های اولیه بدون پس سوز مجهز به موتور توربوجت Viper Mk 632-41 15 پیش نمونه در 1979 تحویل شد که در 1981 وارد خدمت شدند . 26 فروند نمونه ی تک سرنشینه و 9 فروند نمونه ی 2 سرنشینه ی اموزشی از این نسخه تولید شد . IAR-93MB : این نسخه از بدنه ی IAR-93B ولی از موتور بدن پس سوز IAR-93A استفاده می کرد و تحویل ان از 1982 شروع شد . 15 فروند تک سرنشین از این نسخه تولید شد . IAR-93B : مجهز به موتور Viper Mk 633-47 با پس سوز , حجم مخازن داخلی سوخت افزوده شده , با جایگاه های حمل سلاح ارتقاع یافته و بالهای طراحی مجدد شده از جمله لبه ی حمله ی توسعه یافته .    leading edge extensions       اولین پرواز ان در 1985 انجام شد و در 1987 وارد خدمت شد . 27 فروند نمونه ی تک سرنشین و 7 فروند نمونه ی 2 سرنشین از ان ساخته شد .   مشخصات IAR-93MB General characteristics   Crew: 1   Payload: 2,500 kg (5,512 lb)   Length: 14.90 m (48 ft 10 in)   Wingspan: 9.30 m (30 ft 6 in)   Height: 4.52 m (14 ft 10 in)   Wing area: 26.0 m² (280 ft²)   Airfoil: NACA 65A-008 (modified)   Empty weight: 5,750 kg (12,676 lb)   Max. takeoff weight: 10,900 kg (22,030 lb)   Powerplant: 2 × Turbomecanica/Orao-built Rolls-Royce Viper Mk 633-47 afterburning turbojets   Dry thrust: 17.79 kN (4,000 lbf) each   Thrust with afterburner: 22.24 kN (5,000 lbf) each     Performance   Maximum speed: 1,089 km/h (680 mph)   Cruise speed: 1,086 km/h (675 mph)   Stall speed: 274 km/h (171 mph)   Range: 1,320 km (825 miles)   Service ceiling: 13,600 m (44,608 ft)   Rate of climb: 3,900 m/min (12,800 ft/min)   Wing loading: 419.2 kg/m² (85.9 lb/ft²)   Armament   2 x 23 mm GSh-23L twin-barrel cannon in lower front fuselage, below engine air intakes, with 200 rds/gun; gun camera and GEC-Marconi D282 gyro gunsight   up to 2,500 kg (5,511 lb) on 5 pylons   BM 500 bomb   BEM 250 bomb   BE 100 bomb   LPR 122 rocket launcher   LPR 57 rocket launcher   PRN 80 rocket launcher   AA-2 Atoll / R-3S AAM (license-built in Romania as A-91) - only on some IAR-93B   only on the J-22   BL755 cluster bombs   AGM-65 Maverick TV guided AGM   AS-7 Kerry / Kh-23 Grom AGM   AA-8 'Aphid' AAM   Avionics   VHF/UHF air-to-air and air-to-ground radio (20W transmission power)   gyro unit (Honeywell SGP500 twin-gyro platform in ORAO)   radio altimeter   ADF   radio compass and marker receiver   IFF (IAR-93B only)   GEC-Marconi three-axis stability augmentation system, incorporating a basic bank/altitude hold autopilot and emergency wings-level facility     ...............................................................................................................   در طی دهه ی 70 قابلیت تحقیقات پیشرفته در INCREST سابق (INCAS فعلی) ایجاد شد . که از جمله ی  انها تونل تست باد با سرعت 3 ماخ بود . در اواخر دهه ی 70 مطالعات اولیه برای جنگنده ی مافوق صوت IAR-95  تحت رهبری Dipl.Eng. Dumitru Badea شروع شد . IAR-95 هواپیمایی سبک با پیکره بندی تک موتوره بود . این طرح نیازمند موتوری با تراست خشک 54 کیلونیوتن و با پس سوز 91 کیلو نیوتن بود . این طرح دارای بالهایی در بالای بدنه و ورودی های هوایی در اطاف بدنه بود . یکی از طرح های پیشنهادی دیگر 2 باله (fin) نیز داشت . اگر چه طراحی سازه ی  IAR-95 در یک یک مرحله ی کاملا پیشرفته انجام شده بود , عدم دسترسی به یک پیشران مناسب باعث کنسل شدن پروژه ی IAR-95 در 1981 شد . IAR-95 technical data: Length overall: 14.75 m Height overall: 4.95 m Wing Span:  8.7 m Wing area, gross: 26 m² Wing sweep at quarter chord: 35 deg. Empty weight: 6800 kg Maximum take-off weight: 10000 kg       پروژه ی جنگنده ی مافوق صوت مجددا در اوایل دهه ی 80 تحت هدایت سرهنگ Eng. Constantin Rosca , استارت خورد . اولین طراحی جدید این برنامه  IAR-101 نام گرفت که طراحی عمومی ان به IAR-95 شبیه بود , اما دارای بدنه ای قطور تر و 4 جایگاه حمل سلاح در زیر هر بال بود .         قدم بعدی در این برنامه IAR-S بود , مدل ها متعددی ساخته و در تونل باد تست شد . این مدل ها یاداری یک موتور و یک fin یه دارای 2 موتور و 2 fin بودند . نمونه ی 2 سرنشینه و تک موتوره به عنوان هواپیمای مولتی رول ارائه شد . اخرین مدل از طرح IAR-95 هنوز در ورودی سالن INCAS نکه داری می شود . این برنامه ای بسیار بلند پروازانه و چالشی جدی برای صنایع هوانوردی رومانی بود . به منظور ازمون قابلیت تولید چنین هواپیمایی , تصمیمی برای تولید اوین نمونه ی اثبات گر تکنولوژی IAR-95ME  گرفته شد .  نمونه ی اثبات گر در صنایع هوانوردی بخارست تولید شد , و شاخه ای ویژه از INCAS به منظور احداث تاسیسات جدید در همسایگی کارخانه ایجاد شد . در این مرحله هواپیما به مرحله ی طراحی جزئی نگرانه رسید , اما در 1988 به دلیل دلایل مالی کل برنامه به طور قطعی کنسل شد . IAR-95 ME technical data Length: 16.0 m Wing span: 9.3 m Height: 5.45 m Wing area: 27.9 m² Empty weight: 7,880 kg Max T-O weight: 15,200 kg Weapons max. load: 3,200 kg Powerplant: One Tumansky R-29-300 turbojet rated at 122kN with afterburner     چیزی که در مورد این پرنده به طور خاص نظر را جلب می کند شباهت انکار ناپذیر ان به FC-1 است حتی مشخصات موتوری که برای این پرنده در نظر گرفته شده بود تا حدود زیادی با RD-93 تطابق دارد ,  و این در حالی ست که برخی شایعات مبنی بر فروخته شدن این پروژه به پاکستان (یا چین) وجود دارد . ایا رومانیایی ها با خود فکر کرده اند حالا که نمی توینم با این پروژه پرواز کنیم دست کم از ان پول بدست اوریم ؟ مشابه داستان چین و پروژه ی لاوی ؟!  این سوالی ست که هیچ پاسخ قطعی برای ان وجود ندارد .   ............................................................ سایر تصاویر                                                                                                                 ..............................................................   با تشکر از Skyhawk  گرامی منبع-1 منبع-2 ترجمه و گرداوری از 7mmt Military.ir کلیه ی حقوق برای نویسنده محفوظ است
  15. 7mmt

    انتخاب مديران سايت

    سلام تبریک میگم انشاالله که عزیزان موفق باشند  :rose:
  16. 7mmt

    هوانوردی , CIA , جنگ سرد

    بخش دوم فسمت چهارم   Beyond Kingfish       هنگامی که سیا در اگوست 1959 A-12 را به عنوان پرنده ی ارتفاع و سرعت زیاد جایگزین هواپیمای شناسایی یو-2 انتخاب کرد , کانویر به سور ناگهانی به تلاش هایش روی طرح بازنده ی کینگ فیش خاتمه داد . قطعات تست سازه , تجهیزات , و مواد خام همراه کینگ فیش نابود شدند و به عنوان ضایعات فروخته شدند . مهندسینی که روی این پروژه کار میکردند به کارهای دیگری گماشته شدند . اسناد در دستگاه های خرد کن از بین رفتند . در فوریه ی 1960 سیا رسما به کار کانویر روی پروژه ی Gusto خاتمه داد . کمپانی پرداخت نهایی اش را برای کار روی این پروژه در ژانویه ی 1963 دریافت کرد . گرچه 10 ماه بعد , کانویر از سلف کینگ فیش , فیش , بع عنوان نقطه ی شروعی برای مطالعات  طراحی جایگزین آ-12 استفاده کرد  . تیمی حدودا 15 نفره از مهندسین به رهبری Randy Kent روی طرح های مطالعاتی جدید کار کردند  . کنت پس از تقریبا 50 سال این طور توصیف میکند " ما یک تین عالی را دور هم جمع کردیم , یک منطقه ی امن در اختیار ما قرار کرفت که به طور خاص به پروژه ی ما اختصاص داده شده بود . این پروژه برای کمپانی بسیار با اهمیت بود چرا که به نظر می رسید که اگر ما نتوانیم پیزی تولید کنیم کسب و کاری نخواهیم داشت . در ان زمان برنامه ی های ساخت هواپیمای معدودی وجود داشت که ما امکان داشتیم شانسمان را در موردشان امتحان کنیم . " ان کارها برای ساخت جایگزینی برای دوران بازنشستگی آ-12 در ابتدا با هزینه ی داخلی تحت عنوان Work Order 540 انجام می شد . مطالعات اولیه به 4 فاز 2 ماهه تقسیم شد که از نوامبر 1963 تا جوئن 1964 ادامه پیدا کرد .   فاز 1 : توسعه ی پیکره بندی 234      Configuration 234       FISH Configuration 234  نقطه ی اغازین فاز 1 مطالعات بود . این طراحی , تکاملش با جزئیات اولیه در پارت 2 این مجموعه , در 1959 نهایی شد . پیکره بندی 234 دارای 47 پا طول و 10 پا ارتفاع در محل دم بود . هواپیما دارای فاصله ی دو سر بالی معادل 37 پا , مساحت سطح بال 714 فوت مربع , و وزن ناخالص 38325 پوند , دارای 2 موتور رمجت Marquardt MA24E , و ماکزیمم سرعت 4 ماخ و برد عملیاتی 3900 ناتیکال مایل بود .  فاز یک مطاعات جایگزین آ-12 روی پرنده های انگلی سازگار با یک نسخه ی گسترش یافته از بی-58بی که دارای دم بزرگتر و ارابه های فرود بلند تر و قوی تری بود و بدنه اش 5 فوت طویل تر , متمرکز بود . شعاع عملیاتی لانچ فیش از بی-58  2300 ناتیکال مایل بود . سوخت گیری هوایی در سرعت فراصوت , داشتن بال متغییر , و متور توربوفن - رمجت نیز در این فاز از مطالعات در نظر گرفته شد . 4 پیکره بندی جدید حاصل این تحقیقات بود . اولین مورد , پیکره بندی  234A , برای سوخت گیری هوایی در سرعت مافوق صوت بهینه شده بود . دارای وزن ناخالص 41850 پوند , برد منطقه ای 3045 مایل و برد پس منطقه ای 1885 ناتیکال مایل بود . برد به 2 قسمت منطقه ای و پس منطقه ای تقسیم شده بود , برد منطقه ای بردی بود که در ان یکباره (بدون سوخت گیری مجدد) هواپیما به سرعت و ارتفاع عملیاتی اش می رسید  که 4 ماخ و 90 هزار پا در نظر گرفته شده بود . سوخت گیری فراصوت مشکلات ایرودینامیکی متعددی را ایجاد می کرد لذا این پیکره بندی از دستور کار خارج شد .    234A   234B   پیکره بندی 234B  نوعی از طرح اصلی 234 بود بجز اینکه در سرعت زیرصوت سوخت گیری میکرد . پرنده دارای وزن ناخالص 42710 پوند ,  برد منطقه ای 3750 ناتیکال مایل , و برد پس منطقه ای 2000 ناتیکال مایل بود . در حالی که طرح 234 دارای 2 موتور توربوجت بود که در پشت کاکپیت و داخل بدنه نصب شده بودند که برای فرود بکار می رفتند ,  234B دارای 3 موتور توربوجت بود که در محفظه ای در پشت کاکپیت نصب شده بودند . این موتور ها برای فرود استفاده می شدند (موتور رمجت در سرعت های کم کارایی ندارد - مترجم) . این پیکره بندی قابلیت های مناسبی از خود نشان داد و به فاز بعدی طراحی انتقال یافت . پیکره بندی VSF-1 دارای بال های متغییر بود . زاویه ی متغیی ربال باعث میشد تا planform و رفتار ایرودینامیکی پرنده در طی پرواز تغییر کند . ساز و کار  کنترل حرکت بالها به زمان زیادی نیاز داشت . بالهای متغییر در پاسخ به نیازمند یهای طرح  TFX در 1960 توسط نیوری هوایی تجویز شده بود . جنرال داینامیک ان برنامه را با طرحی که به اف-111 انجامید برنده شد , اولین هواپیمای تولید شده با بال های متغییر .    VSF-1     VSF-1 دارای وزن ناخالص 43795 پوند , برد منطقه ای 3470 ناتیکال مایل , و برد فرامنطقه ای 2780 ناتیکال مایل بود . بالها این امکان را اشتند که حدود 15 درجه جمع شوند . همانند پیکره بندی 234 ,  VSF-1  به 2 موتور رمجت برای پرواز فرا صوت  و  2 موتور توربوجت برای پرواز زیر صوت مجهز بود . موتور های توربو جت هنگام پرواز فرا صوت در داخل بدنه جمع می شدند همانند روش مورد استفاده برای 234B . در ابتدا , طراحی بال متغییر  از مراحل بعدی حذف شد چرا که محور بال ها دارای ضخامت زیادی بود که از نظر ایرودینامیک و اشغال فضا ی مورد نیاز با هواپیمای حامل بی-58بی هم خوانی نداشت . این تصمیم بعدا لغو شد .     FWF-2   پیکره بندی FWF-2  از 2 موتور توربوجت – رمجت استفاده می کرد . این موتور ها , که دارای مد های توربوجت و رمجت بودند , باعث شدند تا موتور های توربو جت داخلی که در طرح های دیگر این فاز وجود داشتند حذف شوند . که نتیجه ی این کار با افزایش برد همراه بود .  FWF-2  دارای وزن ناخالص 48685 پوند , برد منطقه ای 3900 ناتیکال مایل , و برد پس منطقه ای 3000 ناتیکال مایل بود . فاز 1 شامل مطالعات اکتشافی متعدد بود , اولین مورد علاقه مند به سوخت گیری هوایی در سرعت فراصوت بود , که به طور ویژه به پیکره بندی 234A مربوط بود . کانویر همچنین به مطالعاتی در زیمینها ی , تاثیرات  گرم شدن سوخت در مخازن , 2 کانسپت برای شتاب گیری هواپیمای انگلی , و نیز یک پرنده ی انگلی با سرعت 6 ماخ و سوخت پروپان ,  پرداخت . پیکره بندی با کد HV-1 , یک پرنده ی انگلی با سرعت هایپر سونیک (ابر صوت) با سوخت گاز بود که به لیست طرح های منتقل شده به فاز بعدی اضافه شد .    HV-1   فاز 2 – بی سرنشین و خود شتاب گیر   فاز 2 که از 13 ژاویه تا 14 مارچ 1964 ادامه داشت بسته های جدیدی را برای تکامل پیکره بندی های جدید پرنده های انگلی توسعه داد ,  از جمله هواپیماهای انگلی بی سرنشین . گرچه کینگ فیش هیچ گاه مورد ارجاع قرار نگرفت , طرح های غیر انگلی , که خود شتاب گیر خوانده می شدند , نیز همچنین در این فاز در نظر گرفته شدند . پیکره بندی 234B , در حالی که سرح اصلی اش را حفظ کرده بود ,   به واسطه ی تجزیه تحلیل های ساختاری بسیار دقیق تر شد و به عنوان سری بال ثابت یا FWF شناخته شد . FWF-2 به FWF-2C تکامل یافت , که دارای وزن ناخالص 54500 پوند , برد منطقه ای 3900 ناتیکال مایل , و برد پس منطقه ای 2560 ناتیکال مایل بود . سرعت پیمایش اش به 4.3 ماخ افزایش یافت . اگر چه هزینه ی توسعه و وزن موتور توربوفن-رمجت  این طرح را  از توجه بیشتر باز داشت . پیکره بندی HV-1 به HV-2 تکامل یافت . طرحی با سرعت 6 ماخ و وزن ناخالص 54620 پوند , برد منطقه ای 3720 ناتیکال مایل , و برد فرامنطقه ای 1680 ناتیکال مایل . این پیکره بندی نیز به دلیل زمان مورد نیاز زیاد برای توسعه ی موتور گاز فشرده و مخازن سوخت کنار گذاشته شد . پیکره بندی اولین پرنده ی انگلی بی سرنشین  UMP-1 نامیده شد . بدون ارابه ی فرود , وزن ناخالص 16300 پوند , برد منطقه  ای 5000 ناتیکال مایل , و برد پس منطقه ای  صفر , این پرنده می توانست از بی-58 های موجود و بدون نیاز به تغییر انها لانچ شود . این هواپیما می بایست اطلاعات را حین پرواز به ایستگاه های زمینی منتقل می کرد و خود را در پهنه ی اسمان نابود می کرد .    UMP-1   طرح بال متغییر VSF-1 با سرعت 4 ماخ به طرح 5 ماخی VSF-4 ارتقا پیدا کرد . این پرنده دارای طرح ناخالص 47020 پوند بود , برد منطقه ای 4000 ناتیکال مایل , و برد پس منطقه ای 2320 ناتیکال مایل بود . ارتفاع عمل ان 95000 پا در نظر گرفته شده بود . این پرنده دارای 3 موتور توربو جت بود که هنگام فرود از پشت کاکپیت بیرون می امد .    VSF-4   یک طرح خود شتاب گیر در این فاز مورد مطالعه قرار گرفت . این طرح پیکره بندی SA-1 نام گرفت ,  این پرنده دارای وزن ناخالص 88780 پوند ,  برد پیش منطقه ای 3380 ناتیکال مایل , برد منطقه ای 4020 ناتیکال مایل , و برد  پس منطقه ای 4290 ناتیکال مایل بود . نیروی پیشران این هواپیما توسط 2 دستگاه موتور توربوفن-رمجت TF30 تامین می شد , هزینه ی توسعه ی موتور کاهش پیدا کرده بود اما این رویکرد در فاز 3 تصفیه شد .    SA-1   فاز 2 همچنین شامل 4 بخش مطالعاتی اکتشافی بود . مطالعه ی اول در مورد استفاده از ایکس-15 به عنوان انگل B-58A بود . مطالعه ی دوم در مورد انگلی بود که در سرعت های 0.5 تا 2 ماخ یدک کشیده می شد . مطالعه ی سوم در باره ی استفاده از بوستر رمجت در کنار موتور راکتی سوخت جامد بود . و چهارمین و اخرین مورد ,  در مورد استفاده از یک سوخت هیدروکربنی بسیار پر انرژی برای افزایش برد بود .          فاز 3 : یک پیشنهاد   پیکره بندی VSF-4 , طرح انگلی بال متغییر با سرعت 5  ماخ , برای فاز-2  در مرکز توجه قرار گرفت . همچنین طراحان کانویر هدایت شدند تا پیکره بندی هایی را ارزیابی کنند که ار سی اس بسیار ناچیزی دارند . فاز 3 با بررسی جایگزین بی-58 اصلاح شده به عنوان پلت فرم لانچ برای VSF-4 شروع شد . اولین جایگزین شامل الحاق مرحله ی دوم راکت SCOUT  به زیر VSF-4  و لانچ هوایی این ترکیب هواپیما راکتی از یکک فروند بی-52 بود . بعد ها پهپاد Lockheed D-21  //// پیوند //// با همین روش لانچ شد . SCOUT سر واژه ای برای Solid Controlled Orbital Utility Test  ,  اولین راکت سوخت جامد ساخت امریکا بود که میتوانست ماهواره ای را به مدار 500 مایلی لانچ کند .         SCOUT   جایگزین دوم شامل لانچ از روی زمین با قرار دادن VSF-4 بر بالای مرحله ی اول موشک LGM-30 Minuteman I  بود . Minuteman I   موشک بالستیک  3  مرحله ای سوخت جامد قاره پیما با قابلیت حمل کلاهکهای اتمی بود .         این جایگزین های لانچ به تا نسخه ی خود شتاب گیر بال متغییر از VSF-4 , که پیکره بندی SA-2S خوانده می شد انجامید . این پیکره بندی نسخه ی بزرگتری از VSF-4 بود که از 2 موتور توربوجت Pratt & Whitney J52 برای تیک اف و پیمایش نیرو میگرفت . یم راکت سوخت جامد , اولین مرحله از SCOUT  , استفاده میشد تا پرنده را به سرعت فراصوت برساند که برای فعال کردن 2 موتور رمجت Marquardt ضروری بود . SA-2S دارای وزن برخواست 92 هزار پوند , برد پیش منطقه ای 2100 ناتیکال مایل , برد منطقه ای 4000 ناتیکال مایل , و برد پس منطقه ای 2700 ناتیکال مایل بود . میتوانست در ارتفاع 95 هزار پایی با سرعت 5 ماخ پیمایش داشته باشد و 37600 پوند سوخت حمل کند . این هواپیما دارای 87.5 پا طول و 16.7 پا ارتفاع بود . فاصله ی  2 سربال ان 35 پا و با زاویه به سمت عقب برای پرواز در سرعت های بسیار زیاد , و فاصله ی 2 سربال 60.3 پا با بالهای باز شده برای پرواز در سرعت های کم  بود .  موتور های توربوجت و بوستر های راکتی متعددی , که برخی شان تحت توسعه بودند , به عنوان جایگزین برای بهبود کارایی مورد مطالعه قرار گرفتند .       SA-2S   در برنامه ریزی اصلی برنامه تاریخ اولین پرواز 4 سال پس از تصویب برنامه تعیین شده بود . 7 ماه فوریت دار از برنامه صرف پوشش پیکره بندی های تحت توسعه , تست های تونل باد , ازمون های سازه ی , و تست های ار سی اس  میشد که 1.6 میلیون دلار در سال بعد هزینه در بر میداشت . همپنین تعدادی گزینه ی بدون فوریت نیز پیشنهاد شده بود . پیکره بندی های LCS-1 و SUB-6 پاسخ به نیازی بودند که طرح هایی را بررسی می کرد که ار سی اس ناچیزی داشتند . در این طرح ها بدست اوردن حداقل ممکن ار سی اس در اولویت بود و در صورت لزوم برای رسیدن به این مهم نیازمندی های دیگر برنامه شامل , برد , سرعت و ارتفاع پروازی به حال تعلیق در میامد . LCS-1 پرنده ای بال ثابت , با سرعت 3 ماخ , دارای دم با 2 سکان , طراحی تخت در قسمت زیرین و دارای یک ورودی هوا در بالای بدنه بود . ورودی هوا در اطراف کاکپیت به 2 شاخه منشعب می شد و هوای مورد نیاز 2 موتور توربوجت Curtiss-Wright TJ70 را تامین می کرد .    LCS-1        LCS-1 دارای 86 پا طول , 70 پا فاصله ی 2 سر بال , و 2730 فوت مربع مساحت بال داشت . طراحی استیلث ان بر مبنای استفاده از مواد جاذب امواج رادار در ساخت ان بود . LCS-1  دارای وزن ناخالص 75000 پوند , برد پیش منطقه ای 3750 ناتیکال مایل , برد منطقه ای 3750 ناتیکال مایل , و برد پس منطقه ای 3800 ناتیکال مایل  بود . این پیکره بندی برای مطالعات بیشتر توصیه شد . SUB-6 یک طرح با سرعت زیر صوت 0.77 ماخ بود , این طرح شبیه یک نسخه ی استیلث از U-2 بود . این پرنده دارای فاصله ی 2 سر بال 195 فوت بود . همانند  LCS-1  , SUB-6 نیز دارای یک ورودی هوا بود که در بالا د اطراف بدنه 2 شاخه می شد . هچنین همانند LCS-1 از 2 موتور توربو جت  TJ70  نیرو می گرفت . این چرنده دارای وزن ناخالص 60 هزار پوند بود . برد پیش منطقه ای , منطقه ای و پس منطقه ای ان هر کدام 2200 ناتیکال مایل  بود . این پیکره بندی به دلیل سرعت کم و ارتفاع پیمایش کم , 80 هزار پا که ان را به طور بلقوه در برابر تهدیدات اسیب پذیر پذیر می کرد , از ادامه ی مطالعات باز ماند .    SUB-6   همانند فاز قبلی فاز 3 نیز دارای تعدادی مطالعات اکتشافی بود . افزایش برئ با استفاده سوخت هیدروکربنی با چاگلی بالا در ازمون ها تایید شد . تست های مربو به دمای دریچه ی دوربین بیشتر تصفیه شد . بال بادبانی متغییر با بالچه نیز مورد مطالعه قرار گرفت . یک نموئتر وضعیت بودجه در پایان فاز 3 نشان داد که Order 540  برای ادامه تا جولای 1965 به بیش از 165 میلیون دلار بودجه نیاز خواهد داشت , که حدودا 110 میلیون دلار ان در 3 فاز ابتدایی هزینه شده بود . طی تحقیقات انجام شده برای نگارش این مقاله هیچ گزارش وضعیتی برای مراحل بعد از فاز-3 پیدا نشد . گرچه این شکاف با کار روی طرحی که در اگوست 1964 شروع شد پوشش داده شد . نتایج کار روی این برنامه برای سیستم فرماندهی نیروی هوایی  در مارچ 1965 در گزارشی تحت عنوان "مطالعات روی پرنده ی سرنشین دار هایپرسونیک " Manned Hypersonic Vehicle Study ارائه شد .   Manned Hypersonic Vehicle Study   مطالعات روی پرنده ی سرنشین دار هایپرسونیک در فاز های قبلی در 2 دسته خلاصه شد , فازهایی برای طراحی هایی با سرعت 4 تا 6 ماخ , و سپس 2 کلاس از طرح هایی با سوخت هیدروژن و با سرعت 6 تا 12 ماخ . اولین کلاس که به زودی قابل دسترس , نامیده شد شامل پرنده هایی با سیستم پیشران معمول بود , از جمله مووتور های در دسترس توربوجت و رمجت هایی با اختراق زیر صوت . دومین کلاس  که " بعد ها در دسترس " Later Availability  خوانده شد , شامل هواگردهایی با سیستم پیشران پیشرفته بود از جمله نسل جدید توربوجت های پیشرفته و رمجت هایی با احتراق فراصوت . هیچ یک از این طرح ها انگل های بی-58 نبودند , امری که تعجب اور هم نبود چرا که وزیر دفاع رابرت مک نامارا در اواخر 1965 به طور رسمی بازنشستگی بی-58 را اعلام کرد . 3 طرح که در دسته بندی " به زودی در دسترس " قرار داشتند در تقدم قرار گرفتند . انها بر اساس 3 مرحله  از یک مفهوم یکسان ماموریت شناسایی طراحی شده بودند . گام پیش منطقه ای در سرعت زیر صوت و ارتفاع متوسط که دست کم 2000 ناتیکال مایل را پوشش می داد , گام منطقه ای در حداکثر ارتفاع و سرعت پیمایش فراصوت یا ابرصوت (هایپر سونیک)  که 4000 ناتیکال مایل را پوشش می داد , و گام پس منطقه ای در سرعت زیر صوت که در ان پرنده به پایگاه مبدا یا منطقه ی امن دیگری باز می گشت . اولین طراحی وسیله ای بود که به روش boost-glide  (شتاب و ارتفاع گرفتن و سر خوردن)  به انجام ماموریت می پرداخت . این پیکره بندی R-3 نامیده شد , دارای حداکثر سرعت 9 ماخ و سقف ارتفاع 130 هزار پا بود . به وسیله ی یک بوستر راکتی با سوخت هیدروژن مایع / اکسیژن مایع که 190 هزار پوند تراست تولید می کرد  به حداکثر سرعت و ارتفاع میرسید , و باقی زمان ماموریت را در منطقه ی تحت شناسایی گلاید می کرد . پیشران زیر صوت برای عمل در محدوده ی پیش منطقه ای و پس منطقه ای با یک موتور توربوجت Bristol Siddeley 100/8  تامین می شد .    R-3     R-3 دارای وزن ناخالص 146000 پوند و برد منطقه ای 1100 ناتیکال مایل بود . دارای بال های متغییر بود که هنگام باز شدن فاصله ی 2 سربال ان به 80 پا می رسید . طول کلی پرنده 141.8 پا بود و زاویه ی لبه ی حمله ی  هنگامی که بالها جمع شده بودند 82 درجه بود . طراحی دوم که پیکره بندی B-2 نامیده شد , این پرنده از طریق غلاف موشکی که به سطح زیرین  یک موشک هایپر سونیک ماهواره بر  الحاق شده بود , لانچ ماهواره ای می شد . موشک جامل دارای حداکثر سرعت 8 ماخ بود . نیروی ان توسط 4 موتور General Electric J93 و یک موتور راکتی اکسیژن مایع تامین می شد . این راکت 250 هزار پوند تراست تامین می کرد . هواپیما دارای 134.7 فوت طول , بالهای ثابت به طول 77.8 فوت و زاویه ی حمله ی 60 درجه بود . این پرنده بدون غلاف 299000 پوند وزن داشت .   B-2   پاد ماهواره در B-2 از 2 راکت نیرو می گرفت . اولین راکت هنگامی روشن می شد که غلاف از حامل در سرعت 8 ماخ جدا میشد , این راکت شامل 2 مرحله از موشک بالستیک UGM-27 Polaris A2 sea-launched  بود . دومین راکت , راکت  Thiokol  با 40 اینچ قطر  بود . پاد ترکین کننده ی موشک/ماهواره 25000 پوند وزن داشت . سومین پیکره بندی  که  C-3 نامیده میشد دارای سقف سرعت و ارتفاع 8 ماخ و 115000 فوت بود . دارای دمی با 2 سکان , و بال ثابت که به وسیله ی 4 دستگاه موتور توربوفن  Pratt & Whitney advanced TF30  و یک موتور 2 گانه سوز رمجت Marquardt  تامین نیرو می شد . TF30 ها نیروی هواپیما تارسیدن به سرعت 3 ماخ را تامین می کردند در این نقطه موتور رمجت که سوخت JP-4 مصرف میکرد روشن می شد , همان سوختی که موتور های دیگر این پرنده مصرف میکردند . هنگامی که پرنده به سرعت 8 ماخ و ارتفاع 115000 پا می رسید , سوخت موتور رمجت در طی گام منطقه ای به هیدروژن سوئیچ می شد . استفاده از سوخت 2 گانه اجازه می داد تا پرنده نسبت به طراحی تک سوختی سایز کمتری داشته باشد و بتواند با تانکر های KC-135 موجود سوخت گیری هوایی کند .      C-3  alternate       C-3 دارای وزن ناخالص 170 هزار پوند , طول 158.4 پا  و طول بال 68.4 پا بود . یک پیکره بندی جایگزین ,  که هر 4 موتور توربو جت را بین 2 سکان جای داده بود , دارای طول 147.9 فوت و طول بال 68.5 پا بود . هواگرد های " بعدا در دسترس "  بر اساس موتور و ساختاری پیشرفته برای استفاده در پیکره بندی  C-3 بودند . این پیشرفت ها شامل رمجت هایی با احتراق فراصوت و توربوجت های پیشرفته بود . این طرح ها که جزئی نگری و دنبال نشد , بنا بر اظهارات Kent , قادر می بودند تا به سرعت های مداری برسند .   میراث طرح   دلایل تاریخی توضیح میدهند که چرا این طرح های فرا صوت و هایپرسونیک از روی کاغذ ها برنخاستند و سینه ی اسمان را نشکافتند . موفقیت های برنامه های Lockheed A-12  و SR-71  نیاز به جایگزین را غیر ضروری کرد . مهندسین در Fort Worth توجه خود را به برنامه ی F-111 و مراحل اولیه ی برنامه ی جنگنده ی سبک وزن معطوف کردند . به علاوه , موفقیت های ماهواره های جاسوسی امریکا نیاز به پلت فرم های شناسایی هواتنفس را کاهش داد (البته هرگز از بین نبرد-مترجم) . پروژه ی ملی پرنده ی هوا فضا " National Aerospace Plane project" مجددا از اوایل تا اواخر دهه ی 80 میلادی به پرواز هایپر سونیک علاقه مند شد , با تاکید بر سرعت انتقال زیاد و هواتنفسی بودن  (با تاریخ رویت دریای شمال همخوانی داره و از طرفی اس ار-71 در 1988 رسما از سیا و نیروی هوایی بازنشست و از 1991 تا 99 به خدمت ناسا درامد طبیعی بوده که به فکر جایگزین بودند - مترجم) .  اسنادی که به عنوان منابع برای طرح های فیش و کینگ فیش استفاده شد و نیز مقالات و پرونده های مربوط برای استفاده در بنامه ی National Aerospace Plane , یا NASP , غیر محرمانه شد  . از زمانی که برنامه ی NASP در 1993 (2 سال پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی) کنسل شد ,  مطالعات و تحقیقات هایپرسونیک تا به امروز در Lockheed Martin Skunk Works  در قالب پروژه های NASA , ONR , و DARPA ادامه داده شد . اسکانک ورکز به مطالعات ایرودینامیک در سرعت های زیاد , پیشران های فرا صوت و هایپرسونیک (ابرصوت) , و مواد بدنه که بتوانند سیستم های اینده را بسازند ادامه داد . ................................................................................................................................. در این 4 قسمتی که از این مقاله گذشت با حدود 10 هزار کلمه ترجمه و تایپ بخشهایی از مواردی که در مقدمه  ذکر شده بود اورده شد , امید است که مورد پسند و استفاده ی دوستان قرار گرفته باشد . پس از وقفه ای , انشاالله اگر عمر و توفیقی باقی باشد این تاپیک در 3 تا 4 قسمت دیگر با ادامه ی بحث پیرامون A‑12  و مباحث مرتبط ادامه پیدا خواهد کرد . .................................................................................................................................. شادی روح شهدای گمنام صلوات گرداوری و ترجمه از 7mmt Military.ir کلیه ی حقوق برای نویسنده محفوظ است
  17. 7mmt

    هوانوردی , CIA , جنگ سرد

    بخش دوم  : ماهی بزرگ قسمت سوم           Project Gusto   در 1957 ایده های بسیاری فرستاده شد و  Bissell  یک کمیته ی مشورتی جدید ایجاد کرد تا انها را مطالعه کنند , سرپرستی این کمیته با Edwin Land بود و این فرایند تحت نام پروژه ی  Gusto صورت پذیرفت . اولین جلسه ی کمیته در نوامبر برای مرتب کردن مرسوله ها بود . در جلسه ی بعدی در 23 جولای 1958  تعدادی از طرح ها بررسی شدند . کیلی جانسون از لایکهید طرح ارک انجل-1 را فرستاده بود , که می توانست به مدت طولانی در سرعت 3 ماخ پیمایش داشته باشد گرچه طراحی ان به گونه ای نبود تا باعث کاهش ار سی اس شود . کانویر یک پرنده ی انگلی را پیشنهاد کرد که از یک نسخه ی جدید از بی-58 هاستلر که ساختش در دست بررسی بود لانچ می شد . نیروی دریایی یک وسیله ی زیر دریایی پرتاب را معرفی کرد که می توانست به وسیله ی یک بالون باد شونده به سمت اسمان اوج گیرد , سپس به وسیله ی بوستر راکتی سرعت گیرد , و در نهایت به پیمایش با استفاده از موتور رمجت اش بپردازد . جانسون درخواست کرد تا بر مبنای طرح نیروی دریایی طرح دومی را ارائه دهد و کمیته پذیرفت تا مجددا  و پس از زمان کوتاهی تشکیل جلسه دهد .   در جلسه ی بعد در سپتامبر 1958 , جانسون روی طرح نیروی دریایی گزارش داد و ثابت کرد که چنین طرحی نیازمند بالونی به عرض یک مایل برای لانچ است  که به رها کردن این طرح انجامید . بوینگ طرح جدیدی را ارائه کرد که دارای 58 متر طول داشت و دارای پیش رانی با سوخت هیدروژن مایع بود . لایکهید چندین طراحی را ارائه کرد , طرح CL-400 Suntan  ( پیوند ) شبیه یک نمونه ی بزرگتر از F-104 Starfighter  بود که دارای پیشران های هیدروژن سوز در نوک بال ها بود , طرح G2A نمونه ی زیرصوت با سطح مقطع راداری کم بود , و A-2 یک طرح بال دلتا بود که از سوخت غنی شده و موتور رمجت استفاده می کرد . کانویر با طرح انگلی اش وارد شد , مقداری ارتقاع یافته بود و پیشبینی میشد بتواند با سرعت 4 ماخ پرواز کند .          FISH B-58 Hustler with a centerline payload pod     B-58 Hustler with a centerline payload pod     طرح انگلی فیش از کانسپت سوپر هاستلر که کانویر به نیروی هوایی پیشنهاد داده بود مشتق شده بود . طرح اصلی دارای یک طراحی 2 تکه بود , بخش عقبی یک بوستر بی سرنشین بود که 2 موتور رمجت داشت , و قسمت جلویی یک پرنده ی سرنشین دار بود که یک موتور رمجت داشت . سوپر هاستلر میتوانست از زیر یک بی-58 یا از روی یک کشنده ی زمینی با استفاده از بوستر راکتی لانچ شود .       برای لانچ هوایی , سوپر هاستلر می بایست تا ارتفاع 35 هزار پا و سرعت 2 ماخ حمل می شد , و سپس رها میگشت . هر 3 رمجت برای سرعت گرفتن باید روشن می شدند , پس از ان بخش عقبی جدا می شد و سقوط می کرد . همچنین بوستر بی سرنشین در صورت تسلیح می توانست به عنوان سلاح استفاده شود ( بنا بر گزارشاتی قابلیت حمل بمب اتمی برای ان پیش بینی میشد ) . برای پروژه ی Gusto , این کانسپت ساده شد و به یک پرنده تقلیل یافت . کد رمز ان FISH که سرواژه ی عبارت First Invisible Super Hustler  بود , قرار گرفت . هواپیما بر مبنای پیکره ی برا زا (lifting body ) طراحی شده بود که دارای برخی شباهات به فضاپیمای ASSET  بود . تفاوت ان در داشتن دماغه ای مخروطی و زاویه دار به سمت خط افقی مسطحی در پایین به جای دلتای گرد ASSET بود  , و بدنه در بخش عقبی به بزرگی ان نبود . 2 سطح کنترلی عمودی در هر سمت بخش عقبی بدنه قرار داشت , و نیز این پرنده دارای بال های دلتا شکل کوچکی بود . در طی فاز پیمایش نیروی ان توسط دو دستگاه موتور رمچت Marquardt RJ-59 تامین می شد . که سرعت کروز 4 ماخ در  75 هزار پایی , و اوج گیری تا 90 هزار پایی را ارائه می کرد . به منظور رسیدگی به گرمای شدیدی که به دلیل اسطکاک پوسته در این سرعت ها ایجاد می شد , لبه های جلویی دماغه و بال ها از مواد سرامیکی جدید pyroceram ساخته می شدند  , در حالی که بقیه ی سازه از ساختار های لانه زنبوری از جنس فولاد ضد زنگ ساحته می شد همانند موادی که در ساخت  XB-70 Valkyrie    (پیوند)  بکار رفت . پس از پایان ماموریت اش هواپیما می توانست به اسمان خودی باز گردد , کاهش سرعت دهد , و سپس از 2 موتور جت کوچک تعبیه شده استفاده کند تا به پرواز در سرعت زیر صوت ادامه دهد . در طی فاز تحقیقاتی طرح پیشنهادی لایکهیدنیز تغییر کرد . پیشنهاد اصلی A-2 بود , یک طراحی با موتور رمجت دیگر , اما این یکی با استفاده از موتور های جت بزرگ امکان لانچ از روی زمین را داشت . کمیته طرح دیگری را که به طور ویژه ای مورد علاقه اش باشد پیدا نکرد , و هنگامی که B-58B توسط نیروی هوایی در 1959 کنسل شد , کل کانسپت "Fish" در خطر افتاد . برخی طرح ها برای کار روی تغییر مدل های موجود از بی-58 برای حمل کردن "Fish" وجود داشت , اما هواپیما دارای قابلیت محدودی برای لانچ فیش به نظر می رسید , و نیروی هوایی برای صرف هیچ بمب افکنی در این راه راغب نبود . کمیته از هر 2 کمپانی خواست با طرح های دیگری بر اساس استفاده از موتور توربوجت Pratt & Whitney J58  بر گردند .        تکامل Kingfish     مهندسین کانویر برای تهیه ی پیکرخ بندی اولیه ی کینگفیش به شدت از طراحی فیش الهام  گرفتند . , گرچه ویژگی های عاریه گرفته شده در تصاویر ارسالی انها در پیشنهادشان به سختی قابل تشخیص بود  .  در شروع طراحی , تعیین شده بود کینگ فیش بر مبنای پلت فرم فیش و با ورودی ها ی رو به پایین باشد . میزان ار سی اس در میدان تست با نمونه ی مقیاس 8/1 این پرنده اندازه گیری شد . در کنار کینگ فیش با ورودی رو  به پایین , 3 پیکره بندی دیگر بر مبنای محل ورودی شان دسته بندی شدند . Smelt ورودی را در زیر سطح بال قرار داده بود که کمی به سمت بالا بر می گشت . Herring ورودی را در زیر سطح بالها قرار داده بود که کمی به اطراف منحرف می شد . Kingfish Upper  ورودی را در بالای بدنه قرار داده بود . هر کدام از 4 نوع ورودی ذکر شده خواص و تاثیرات خاص خودش را در بحث ار سی اس و سایر جوانب پرنده می گذاشت . Smelt و Herring بهترین نتایج را از خود نشان میدادند . پیکره بندی نهایی کینگفیش ترکیبی از Smelt و Herring بود . ماکتی با جزئیات کامل در مقیاس 10/7 از پیگره بندی نهایی ساخته  شد تا برای تست های ارسی اس استفاده شود . این مقیاس برای این انتخاب شد که تقریبا با نمونه ب فول اسکیل موجود از فیش هم اندازه بود . بازیابی ساختار موجود می توانست سریع تر و مقرون به صرفه تر از ساخت یک مدل دیگر باشد . مدل ساخته شده در میدان تست رادار در نزدیکی Indian Spring واقع در نوادا انجام  شد .                          طراحی نهایی     پیکره بندی نهایی کینگ فیش طرحی تک سرنشینه , بالهایی به شکل دلتای کامل , و بالبه ی حمله ای بازوایه ی زیاد و مقداری انحنا بود . 2 سکان عمودی روی بال ها قرار داشت که با لبه ی فرار تراز بودند . هواپیما دارای وزن ناخالص 103200 پوند بود و می توانست 62750 پوند سوخت حمل کند , و وزن خالص ان 40450 پوند بود . هواپیما دارای 73 پا و 7 اینچ  طول و 18 پا و  4 اینچ ارتفاع بود  . فاصله ی 2 سربال به 60 پا می رسید و مساحت سطح بال 1815 فیت مربع بود . لبه ی فرار و حمله ی بال از پنل هایی از جنس  فولاد notched  و graphite-loaded pyroceram ساخته شده بود که ان نوع خاص از  گرافیت برای  کاهش بازتاب راداری استفاده میشد . متریال بکار رفته در این چرنده بسیار به انچه برای ساخت بی-58 استفاده شده بود شباهت داشت . ساندویچ پنلهای لانه زنبوری فولادی سازه ی بدنه را تشکیل داده بود که توسط دیواره ها و اجزای طولی ساختار هواپیما ساپورت می شدند . لبه های جمله بسیار به نمونه ی بکار رفته در فیش شباهت داشت , در جریات پرواز با سرعت زیاد این لبه ها با دمایی بیش از 800 درجه ی فارنهایت مواجه می شدند . لبه ها شامل پنل های مثلثی شکای بودند که از   pyroceram ساخته شده بودند که در   rib های از جنس استیل قرار داشتند . لبه های تخت از جنس pyroceram لبه ی حمله را تشکیل می دادند . هواپیما به وسیله ی 2 دستگاه موتور  توربوجت پس سوز دار Pratt & Whitney JT11 که در اطراف بنده قرار گرفته بودند نیرو می گرفت . استفاده از کپسول نجاتی که در بی-58 هم بکار رفته بود خلبان را از پوشیدن لباس فشار بی نیاز کرده بود . در هنگام پرواز سوخت گیری هوایی از طریق دریچه ای در سطح بالایی دماغه میسر می شد . ارابه ها ی فرود به شکل ارایش 3 چرخی معمول بود .   A detailed 7/10ths scale model of the final configuration was built for final radar cross section testing       استاندارد ها و عملکرد پروفایل ماموریتی   ارتفاع و سرعت پیمایش طراحی شده برای این پرنده به ترتیب 85000 پا و 3.2 ماخ بود , وسقف ارتفاع قابل دسترس توسط ان 98300 پا بود .  پروفایل ماموریتی ان به 3 قسمت تقسیم می شد : گام اغازین , گام تاکتیکال , و گام نهایی . این هواپیما میبایست پس و قبل از گام تاکتیکال به وسیله ی یک فروند تانکر سوخت رسان  KC-135 سوخت گیری هوایی می کرد . گام اغازین با تیک اف از یکی از پایگاه های امریکا شروع میشد . سرعت تیک اف 138 گره بود . این پرنده نیازمند طی 200 ناتیکال مایل برای صعود و شتاب گرفتن تا رسیدن به سرعت 3.2 ماخ می بود . برای رسیدن به برد بیشینه نیازمند حفظ سرعت 3.2 ماخ در ارتفاع 74 هزار پا بود . پس از 320 ناتیکال مایل به اولین نقطه ی ملاقات برای سوخت گیری میرسید . خلبان موتور های هواپیما را در وضعیت خاموش  ( idle ) قرار می داد و اجازه میداد تا هواپیما تا ارتفاع 35 هزار پا و سرعت 0.8 ماخ نزول کند . پروفایل عملیاتی 45 دقیقه صرف زمان را برای اولین سوخت گیری هوایی در نظر گرفته بود . نیاز اولیه مشتری ارتفاع عملیاتی 85 هزار پا و برد 4000 ناتیکال مایل برد را برای گام تاکتیکال پروفایل عملیات در نظر گرفته بود . خلبان کینگفیش ابتدا میبایست به ارتفاع اولیه برسد و در ان ارتفاع برای 820 ناتیکال مایل پیمایش داشته باشد و سپس شروع به اوج گیری تا ارتفاع تاکتیکال 87000 پا کند جایی که خلبان باید 90 درجه گردش کند تا اطلاعات و داده ها را  جمع اوری کند و سپس به سمت دومین محل ملاقات برای سوخت گیری مجدد هوایی پیش برود . در فاصله ی 320 ناتیکال مایل تا محل قرار خلبان مجددا موتور ها را در وضعیت ایدل قرار می دهد تا هواپیما به ارتفاع 35000 پا و سرعت 0.8 ماخ دست یابد تا امکان دومین سوخت گیری قبل از ورود به گام نهایی فراهم شود . برای تکمیل گام نهایی خلبان تا ارتفاع 74000 پایی اوج و تا سرعت 3.2 ماخ شتاب میگیرد . خلبان می بایست برای دست یابی به بیشترین برد پرواز تا فاصله ی 375 ناتیکال مایلی   از پایگاه محل فرود در این ارتفاع پرواز کند . در اماده سازی برای فرود , مجددا هواپیما باید به ارتفاع 35000 پا و سرعت 0.8 ماخ برسد . زمان درنگ در ارتفاع 35 هزار پایی قبل از گاک بازگشن 30 دقیقه تعیین شده بود . سرعت فرود 97 گره بود که با سوخت رزرو عادل 50 دقیقه پرواز در سطح دریا بود . در  گزارش کامویر از دست دادن یکی از موتور ها به عنوان شرایط اضطراری یاد شده بود . در این وضعیت , تراست موتور فعال به 108 درصد حداکثر قدرت می رسد . برد پیمایش پس از ازدست دادن یکی از موتور ها در میانه ی راه گام تاکتیکال ماموریت 1360 ناتیکال مایل محاسبه شده بود . تاثیرات روی ارتفاع و سوخت ذخیره نیز مورد مطالعه قرار گرفته بود . افزایش حداکثر ارتفاع به 96800 پا در گام تاکتیکال باعث کاهش برد به میزان 290 ناتیکال مایل می شد . همچنین , کاهش ارتفاع به 87000 پا افزایش 190 ناتیکال مایلی برد را در پی داشت (برای برد کل ماموریت 4190 ن م) . فعالیت در سقف ارتفاع 98300 پا برد عملیاتی را به 3300 ن م کاهش می داد .       لایکهید از A-11 تا  A-12   هنگامی که مندسان کانویر داشتند عجولانه روی طرح کینگ فیش کار می کردند , مهندسین لایکهید روی پالایش طرح Archangel متمرکز بودند , تبدیل  A-11 به A-12 . تمرکز اصلی انها روی کاهش سطح مقطع راداری بود , که هزینه ی ان را حداکثر ارتفاع پیمایش می پرداخت . لایکهید تک سکان عمودی را با 2 سکان جایگزین کرد , که هر کدام در بالای یکی از موتور ها جای گرفته بود . برای کاهش ار سی اس از پهلو ها سکان ها به میزان 15 درجه به سمت محور طولی شیب پیدا کردند . برای دلیل مشابهی , سطوح شیب داری که  chines نامیده می شدند به اطراف بدنه اضافه شدند و لبه های دندانه دار به عنوان بخشی در درمان ترکیبی کاهش ار سی اس به بال ها و          chines اضافه شد . همچنین موتور ها از زیر بالها به میانه ی انها منتقل شدند . وزن خالص با افزایش 22%  به 43645 پوند رسید . هواپیما قادر بود 64600 پوند سوخت حمل کند . وزن ناخالص تیک اف 110 هزار پوند بود . موتور ها با ورودی های هوای متقارن به جای ورودی های مستطیل شکل 2 گانه ی استفاده شده در A-11 , تغذیه می شد . ورودی ها متقارن میزان ار سی اس را , که بازتاب ایجاد شده توسط گوشه ها نامیده می شد ,  کاهش میداد  و این شکل از ورودی از نظر ساختاری و طراحی خیلی راحت تر با بال ترکیب می شد . خوشه هایی که برای کنترل جریان هوا به ورودی ها اضافه شده بود همچنین سطح موتور را از مواجحه ی مستقیم با امواج راداری مصون می داشت .  برای کاهش وزن اغلب بخش های A-12 از الیاژ تیتانیوم ساخته شده بود .   پیروزی تاریخی برای لایکهید   لایکهید و کانویر پیشنهاداتشان را در  20 اگوست 1959 به کمیته فرستادند . در حالی که کینگ فیش عملکرد بهتر و ار سی اس کمتری را ارائه میداد ,  A-12 دارای هزینه و ریسک کمتر و برد عملیاتی بیشتری را فراهم می کرد . لایکهید در 29 اگوست با یک شرط ضمن قرار داد رقابت را برنده شد , اینکه لایکهید ثابت کند قادر به کاهش سطح مقطع راداری طرح اش است , که در اواسط ژانویه ی 1960 این امر محقق شد . در 11 فوریه ی 196 قرار داری برای 12 فروند A-12 منعقد شد . اولین پرواز غیر رسمی A-12 در 25 اپریل 1962 , توسط خلبان تست لایکهید  Lou Schalk  انجام شد  . وی همچنین اولین پرواز رسمی را در مقابل نمایندگان  دولت در 30  اپریل انجام داد      Lockheed A-12 Convair Kingfish Max Speed Mach 3.2 Mach 3.2 Max Range [nm] 4,120 3,400 Initial Cruise Alt [ft] 84,500 85,000 Max Cruise Alt [ft] 97,600 94,000 Radar Cross Section (higher) (lower) Unit Cost (w/o engines) $8.05 million $10.1 million     بازگشت ماهی پرنده       کانویر به تلاش اش در این برنامه در فوریه ی 1960 ,  پس از تعدادی مطالعات اضافی و تست هایی روی نازل های اگزوز 2 بعدی , خاتمه داد . کمپانی اخرین گزارش را در مورد کینگ فیش در اکتبر 1960 ارسال کرد . 3 سال بعد ,  کانویر از فیش برای شروع طراحی برای جایگزین A-12  استفاده کرد . این طرح های مطالعاتی , که با طیف گسترده ای از هواپیماهای انگلی و خود اتکا با سرعت عملیاتی تا 9 ماخ ( ابر صوت ) سر و کار داشت ,  دست کم تا 1965 به طول انجامید . ................................................................................................ سایر تصاویر                                                                                                                                                                                                                 ................................................................................................ شادی روح شهدای گمنام صلوات   گرداوری و ترجمه از  7mmt Military.ir کلیه ی حقوق برای نویسنده محفوظ است
  18. http://www.military.ir/forums/topic/28617-اخبار-هسته-ای-ایران-مذاکرات-نیویورک-وین-7-1393/page-58#entry430606
  19. 7mmt

    هوانوردی , CIA , جنگ سرد

    بخش 1 قسمت دوم   طرح های نهایی           2 شرکت در 20 اگوست 1959 طرح هایشان را به پنل انتخاب با حضور اعضایی از دپارتمان دفاع , نیروی هوایی , و CIA فرستادند . مشخصات آ-12 کمی بهتر از کینگفیش بود و هزینه های پروژه ی ان نیز به میزان قابل توجهی کمتر بود . اگر چه طرح کانویر ار سی اس کمتری داشت , و نمایندگان CIA به همین دلیل به ان علاقه نشان دادند . سوابق مربوط به هر کدام از شرکت ها به طور قطع تعیین کننده بود . کار کانویر روی بی-58 با تاخیر ها و افزایش هزینه ها دست به گریبان بود , در حالی که لایکهید یو-2 را مطابق زمان بندی مقرر و بودجه ی مصوب ساخته بود . به علاوه , دارای تجربه در اجرای پروژه های سیاه بود . در 28 اگوست جانسون این یادداشت ها را در گزارش پروژه نوشت :                با اقای Bissell به طور خصوصی (تنها) ملاقات کردم . او به من گفت که پروژه در اختیار ما قرار گرفته و کانویر از دور خارج شده . CIA شروط ما را برای ارایش عمومی  A‑12 پذیرفته و متد های ما برای انجام این تجارت با پروژه ی یو-2 یکسان است . او روی شرط اخرش بسیار سرسختانه پافشاری می کرد , او می گفت یا این کار به روش او انجام می شود یا هیچ کاری برای انجام دادن در این پروژه وجود نخواهد داشت .   بسیاری از موفقیت های احتمالی برنامه ی OXCART که می توانست به  CIA و لایکهید نسبت داده شود  در پی بهترین شیوه ها از برنامه ی یو-2 بود که جانسون و Bissel  تلویحا به ان اشاره می کردند : بیشترین اعتماد بین مشتری و پیمانکار , مسئولیت پذیری فردی و پاسخ گویی , از شروع تا پایان بر طبق طراحی , تمایل به ریسک پذیری , تحمل شکست , و بروکراسی کارامد با حداقل نیروی انسانی و کاغذ بازی . (جالبه دقیقا تک تک موارد درست برعکس چیزیست که اینجا رخ می دهد! -مترجم) در 29 اگوست 1959 , هیئت انتخاب به  A‑12 رای داد اما از لایکهید خواست تا 1 ژانویه ی 1960 نشان دهد که میتواند میزان ار سی ای را به اندازه ی مورد نیاز کاهش دهد . CIA قرار داد 4 ماهه ای را با لایکهید بست تا به مطالعات در زمینه ی رادار گریزی , ایرودینامیک , تست های سازه ای , و طراحی های مهندسی  ادامه دهد . پروژه ی GUSTO خاتمه یافته بود . OXCART از میان لیستی تصادفی از اسم رمز ها انتخاب شده بود تا به فاز تحقیق و توسعه و کارهای بعدی روی A‑12 اطلاق شود . خود هواپیما نیز بعدا به همین نام خوانده شد . بودجه ی این دوره ی 4 ماهه 4.5 میلیون دلار (به ارزش ان زمان) بود . در طول انجام تست ها در دوره ی ازمایشی با پیمانکاری  EG&G  , لایکهید  شکل , بخش های نا فلزی , و افزودنی سوخت کانسپت اش را که برای کاهش ار سی اس مورد نیاز بودند ,  به نمایش گذاشت  . در دوره ی فاز تست های راداری و مراحل پس از ان از جمله تست های تونل باد به یک ماک اپ فول اسکیل (1 به 1)  , که روی تیرکی نصب بود , احتیاج بود  . A‑12 بیشتر به خاطر شکل کبری مانندش شناخته می شد که این شکل باعث می شد پالس های راداری به نحو بهتری پراکنده شوند .  برای کاهش بیشتر این بازتاب ها , 2 سکان مورب ان با پوششی از مواد غیر فلزی ساخته شدند . این برای اولین بار بود که از چنین موادی برای ساخت یک بخش مهم از سازه ی هواپیما استفاده می شد . بعد ها در تولید هواپیما بدنه ی ان با رنگ های جاذب امواج رادار پوشانده شد که در ساخت انها از ذرات فریت ( ferrite) و اضافه کردنشان به چسب پلاستیک استفاده می شد .       گرچه تغییرات اعمال شده باعث کاهش ار سی اس شده بود ولی پریشانی بزرگی را نیز برای Bissell به ارمغان اورده بود چرا که باعث کاهش عملکرد هواپیما به کمتر از ان میزانی که او قبلا به رئیس جمهور گفته بود , شده بود . جانسون مجبور شد وزن A‑12 را به میزان 1000 پوند کاهش دهد و نیز به ظرفیت حل سوخت به میزان 2000 پوند بیافزاید در نتیجه این پرنده توانست به ارتفاع هدف گذاری شده ی 91 هزار پا دست یابد . او در گزارش پروژه ای اینچنین یادداشت کرد : " هیچ حاشیه ی عملکردی برای ما باقی نمانده  لذا این پروژه ,  بجای اینکه 10 برابر سخت تر از هر چیزی باشد که ما تا به حال انجام داده بودیم  , تبدیل به 12 بار سخت تر شد . این با تعداد طراحی هایی که شده هماهنگ است و به وضوح درست است . " این تغییرات اعمال شد . در 26 ژانویه ی 1960  , Bissell به جانسون اطلاع داد که CIA برای طراحی , تولید و تست هواپیمای جدید اجازه صادر کرده است . 4 روز بعد اجازه نامه ی رسمی رسید , و قراردادی برای 12 فروند A‑12 در 11 فوریه امضا شد . قیمت اصلی که لایکهید نقل کرده بود 96.6 میلیون دلار بود , اما مشکلات فنی به زودی باعث شد که کنار امدن با این رقم غیر ممکن شود .     CIA بندی را در قرار داد گنجنده بود که بازنگری دوره ای قیمت را ممکن میکرد . این ماده از قرار داد مشخص می کرد که قیمت A‑12 در طول 5 سال اینده چند بار امکان افزایش دارد . پس از انکه هواپیمای گری پاورز  در 1 می 1960 ساقط شد , ادامه ی  پرواز یو-2 بر فراز شوروی غیر ممکن شد , قابلیت اطمینان ماهواره های جدید  CORONA هنوز نامعین بود , و هیچ وسیله ی هوایی یا فضایی دیگری وجود نداشت که بتوان ان را برای این ماموریت در نظر گرفت , رهبران امریکا حاضر بودند برای دست یابی به اطلاعات حیاتی از دشمن اصلی امریکا در جنگ سرد سخاوتمندانه بپردازند .   انتخاب خلبانان OXCART   خلبانانی می توانستند با A‑12 پرواز کنند که مجموعه از مشخصات را به دقت براورده کنند . نیروی هوایی با مشورت هایی از سوی جانسون و CIA , معیار های انتخاب را ترسیم کرد . خلبانان در لحظه ی انتخاب می بایست کاملا واجد شرایط و مهارت می بودند , با حداقل داشتن تجربه ی 2000 ساعت پرواز , که دست کم میبایست هزار ساعت از ان با جت های عملکرد بالا می بود . تعهل , پایداری روانی و عاطفی , داشتن انگیزه ی قوی , سن مابین 25 تا 40 سال , داشتن قد کمتر از 6 فوت و وزن 175 پوند تا بتوانند به خوبی در کابین A‑12 جای بگیرند , از جمله ی دیگر شرایط انتخاب بود . غربال گری گران قیمت فیزیکی و روانی  نیروی هوایی به تولید 16 کاندیدا انجامید . CIA این کاندیدا ها را تحت بررسی شدید امنیتی و پزشکی قرار داد . پروسه ی کار کاملا سری نگاه داشته می شد به گونه ی که مافوق های کاندیدا ها نمی دانستنتد زیر دستانشان در حال انجام چه کاری هستند . کسانی که خروجی این غربال گری بودند به کار کردن برای اژانس در پروژه های به شدت سری و طبقه بندی شده شامل پرواز با هواپیماهای بسیار پیشرفته , نزدیک شدند . در نوامبر 1961 تنها 5 نفر پذیرفته شدند . جست و جو و غربال گری مجدد 6 نفر به این تعداد اضافه کرد . 11 خلبانی که برای ماموریت پرواز با  A‑12 انتخاب شدند  Kenneth B. Collins  , Ronald J. “Jack” Layton , Francis J. “Frank” Murray , Walter L. Ray , Russell J. Scott , William L. Skliar , Dennis B. Sullivan , Mele Vojvodich Jr , Alonzo J. “Lon” Walter , Jack W. Weeks , و David P. Young  بودند . این خلبانان “drivers” نامیده می شدند , همانند هماتایان U-2 ی خود , سپس از نیروی هوایی منتقل و به استخدام CIA درامدند , با مزایا و بیمه ای مشابه با خلبانان U-2 . Scott , Walter , و Young برنامه را قبل از عملیاتی شدن A‑12 ترک کردند . Skliar به بخش OXCART نیروی هوایی پیوست که مشغول توسعه ی جنگنده – رهگیر مافوق صوت بود  , YF-12A  .  علاوه بر ان Ray W. Schrecengost با نسخه ی 2 سرنشینه ی اموزشی  A‑12 پرواز کرد .     CIA’s A-12 “drivers” and managers: (l. to r.) Layton, Sullivan, Vojvodich, Barrett, Weeks, Collins, Ray, BGen Ledford, Skliar, Perkins, Holbury, Kelly, and squadron commander Col. Slater.     خلبانان تست لایکهید مارتین Jim Eastham , Bob Gilliland , Darrell Greenamyer , Bill Park , Art Peterson , Lou Schalk , و Bill Weaver بودند . پس از انکه  A‑12 در 1968 از خدمت خارج شد , 6 خلبان باقی مانده – Collins , Layton , Murray , Skliar , Sullivan , و Vojvodich – به نیروی هوایی بازگشتند . Ray و Weeks  در حوادث A‑12 در 1967 و 1968 کشته شدند . Collins و Skliar با نسخه ی در حال خدمت A‑12  , SR-71 Blackbird ,   به پرواز ادامه دادند به عنوان خلبان تست یا استاد خلبان .  Layton نیز با YF-12A پرواز کرد .           پچ های خدمه ی برنامه ی  OXCART , CYGNUS  نامی بود که به A‑12 در حال تست داده شده بود   .   th 1129 SAS  نام واحد ی بود که به تیم   A‑12  در پایگاه هوایی  Kadena در اکیناوا (Okinawa) اختصاص داه شد .     مشارکت با نیروی هوایی     علاوه بر ارائه ی خلبانان و کمک به پردازش انها , نیروی هوایی چندین نقش ضروری در پشتیبانی از برنامه ی OXCART را عهده دار شد  . اعزام خدمات و بیش از 10 هواپیما به سایت تست  که برای اموزش و افزایش مهارت خلبانان , حمل و نقل بار و تجهیزات , جست و جو و نجات  , سفر های اداری , و پرواز تعقیب   به کار گرفته شدند . 2 فروند از هواپیماهای تعقیب و خلبانانشان در طی فاز تست از دست رفتند . A‑12 مقادیر عظیمی سوخت مصرف می کرد , 22 هزار پوند در هر ساعت در سرعت و ارتفاعی که برای پیمایش اش در نظر گرفته شده بود , و مجبور بود در طول ماموریت هایش مجددا سوخت گیری کند . مقادیر بسیار زیادی سوخت در مخازن مزارع  مخصوصی در پایگاه های متعددی در خارج از سرزمین امریکا  نگه داری می شد , از جمله : Eielson , Alaska; Thule , Greenland; Kadena , Okinawa , و Adana, Turkey  . اسکادران 903 سوخت رسانی نیروی هوایی در پایگاه هوایی Beale  هواپیماهای سوخت رسان KC‑135 را در اختیار برنامه گذاشت , و نیز نیروی هوایی با بسیاری از پرسنل و تاسیسات اش در پایگاه هوایی Kadena  عملیات BLACK SHIELD ,  برای ماموریت های شناسایی A‑12  در شرق اسیا را عهده دار شد . علاوه بر این فرماندهی دفاع هوایی امریکای شمالی روش هایی را بکار گرفت تا پایگاه های راداری  کشف هواپیمایی با عملکرد بالا و خاص را گزارش نکنند . در نهایت , سفارش نیروی هوایی برای YF-12A و SR-71 که انواعی از A‑12 بودند به کاهش هزینه های توسعه و تولید در برنامه ی OXCART کمک کرد .   .............................................................................................................. تعداد دیگری از کانسپت هایی که برای این برنامه تهیه شده بودند                   ..................................................................................................... در مورد روند تست A‑12 مطالبی در این تاپیک وجود دارد که خواندن انها خالی از لطف نیست . در قسمت های بعدی قبل از ادامه ی بحث پیرامون A‑12 نگاه دقیق تر و جامع تری روی پروژه های فیش و کینگ فیش خواهیم داشت . پ ن : بابت تاخیری که تا به حال و از این پس در ارائه ی قسمت های بعدی این تاپیک احتمالا پیش خواهدامد پیشاپیش عذر خواهی می کنم . مدتیست سرم شلوغ شده و این تاپیک و قسمت های بعدی ان به خصوص نیازمند کار و صرف زمان ببیشتری ست . ............................................................................................................. انشاالله ادامه دارد ...   ترجمه از 7mmt Military.ir کلیه ی حقوق برای نویسنده محفوظ است شادی روح شهدای گمنام صلوات
  20. سخنرانی رئیس جمهور ایزنهاور در مورد مجتمع صتعتی-نظامی         [aparat]JvbLW?data[rnddiv]=14205586181612405&data[w]=640[/aparat]
  21. چرا ولی فقیه کاری نمی کند ؟   http://hostb1.aparat.com/aparat-video/adccdf4ba59852c39127ca0e4f5f68c71552421.mp4