MR9

Forum Admins
  • تعداد محتوا

    8,995
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    1,500

تمامی ارسال های MR9

  1. قصدی برای عوض شدن نظر شما نبوده و نیست ، فقط مقداری جدی صحبت کردیم میلیتاری باید بلحاظ تحلیل همیشه در وضعیت بالانس و تعادل باشد تا یک چیزی بشود یاد گرفت ، سنگین شدن وزنه به سمت یکطرف ، باعث می شود مقداری صحبتها جدی بشود تا تعادل برگردد اتفاقا جای شما خالی ، دارم آش نذری را میل می کنم ، با آرامش تمام هم این کامنتها ارسال می شود تا جایی که یادم هست ، ما در 99.99 درصد موارد ، مشغول بولد کردن نقاط ضعف و مشکلات هستیم ، در نتیجه مقداری دفاع از عملکردها ، به نظرم مطلوب هست و باعث تعادل تحلیل می شود والا الان بنده باید به شما عرض کنم که رفتار امثال زیباکلام برای بنده حجت و مصداق نیست .
  2. جسارتی نیست ، تصور می کنم نخست جنابعالی بحث سویس و سوئد را مطرح فرمودید ، اگر ادبیات مقداری تلخ شد ، احتمالا بازتاب همون جمله است که معنی مشخصی را به ذهن متبادر می کند .. بنده نمره ای ندادم ولی دقیق همانند شما ، نظر شخصی را عرض کردم صرفا" ارائه نظر بود ، سعی بنده این هست که پاسخ ها متناسب با پستها باشد ، ادعایی هم ندارم ، ولی وقتی صحبتی شده ، باید انتظار نقد جدی و نه تعارف را داشت . مخصوصا زمانی که اکثر قریب به اتفاق رسانه ها ، آماده دست کم گرفتن خودی هستند جمعی بسته نشد ، استدلالی شد ، پاسخی داده شده ، مقداری با چاشنی جدیت
  3. بنده عادت دارم وضعیت را از دریچه دید دشمن ببینم ، کاری که یک زمانی تابو بود و کسی جرات حرف زدن درباره ان را نداشت و هنوز هم ندارند استراتژی نبرد هوا- زمینی " به هر ترتیب ، جنگ ،یک کنش زنده علیه یک توده مرده نیست ، بلکه درگیری همیشه میان دو نیروی زنده است ( اصولا" اگر مقاومتی نباشد ، جنگی درجریان نخواهد بود ).به دیگر سخن ، جنگ یک تعامل بشمار می رود . اگر دشمن خود را از میدان به در نکنیم ، باید از آن بترسیم که او این کار را با ما بکند . بنابراین ، کنترل کاملا" دست ما نیست ، او ، همانقدر که شرایط را بر ما تحمیل می کند ، که ما بر او تحمیل می کنیم . بطور مسلم ، قدرت آتش ( یکی از نقاط قوت ارتش ایالات متحده ) بلحاظ تاثیراتش می تواند دشمن را زمین گیر کند ، اما تاثیرات فلج کننده آن قطعا" زود گذر خواهد بود و دشمن می تواند در طول "زمان" خود را با آن وفق داده و حتی قادر خواهد با تا راه های سازنده ای برای کاهش تاثیرات مخرب آن نیز بیابد . طور کلی برآورد ارتش ایالات متحده از دشمنان احتمالی اش تا سال 2025، بر فرض های ذیل استوار است : 1- دشمنان ایالات متحده "سعی نمی کنند" تا مجددا" جهان دو قطبی جنگ سرد را احیاء کنند 2- دشمنان ایالات متحده "تلاش نمی کنند " تا بلحاظ سیستمهای تسلیحاتی با آمریکا رقابت کنند ( این یعنی ایجاد برابری کمی و سخت افزاری غیر قابل تصور خواهد بود ، سرلشکر رابرت. اچ . اسکیلز پی نوشت : قطعا این بنده خدا هم نه معصوم هست ( العیاذ با... ) و نه مورد پسند دوستان ، ولی خوب هست که دشمنان ایالات متحده را از دریچه دید کسانی ببینیم که سالهاست دارند برنامه ریزی می کنند
  4. خیر ، نقد مستدل همیشه جذاب هست ، به شرطی که شباهتش به ادبیات جاری و مخالف پسند ، به کمترین حد خودش برسد ، تفاوت میلیتاری با جاهای دیگر این هست که بیشتر نقد مستدل داریم تا تمجید ولی همین نقد نباید تبدیل به سیاه نمایی و دست کم گرفتن توان خودی بشود ، جاهای دیگر هم ، هر روندی که دارند ، بخودشان مربوط هست ، شیوه عمل ما در میلیتاری متفاوت هست و همین ، انجمن را به یک محیط خاص تبدیل کرده ، ما در اینجا نقد داریم ولی تحقیر خودی ، به هیچ عنوان ، همانطور که دفاع هم می کنیم سرجای خودش ولی هرگز گرفتار تمجیدهای چاپلوسانه مورد پسند یکسری نشدیم و نمی شویم
  5. ساختار نظامی شما نه در شکل و نه در محتوا ، شباهتی به ساختار نظامی ایالات متحده ندارد که همسان بخواهید پاسخ بدید ، همسان بودن در مقیاس یک قدرت برابر هست که بعد از سال 1990 دیگر وجود ندارد ، البته از آینده کسی خبر ندارد ، به این معنی که تضمینی نیست که آمریکایی ها بتوانند همین روند را حفظ کنند ، یا اینکه کشوری نتواند خودش را به سطح آمریکایی برساند ولی اینکه دست بسته باشیم ، این منطبق بر واقعیت نیست ، در حدود قدرت و توانایی ، قابلیت پاسخ وجود دارد ، حالا اینکه مقیاس و سطحش چقدر و تا کجاست نه شما اطلاع دارید و نه بنده
  6. اتفاقا" وقتی کامنت شما حاضر و کامل هست در تاپیک ، بعد ادعای حذف شدن را دارید ، جالب توجه تر هست
  7. عرض شد ، این شدت از دست کم گرفتن خودی ، جای تعجب دارد!!!!!! این تحلیل را حتی آمریکایی ها هم ندارند که جمهوری اسلامی نمی تواند دفاع آبرومندانه ای داشته باشد !!!!! عزیز ، این همون گرفتاری بود که iaf در 2006 داشت ، چوبش هم خورد ، اتکاء صرف به نیروی هوایی ( نه اینکه نیروی هوایی تاثیر نداشته باشد ، بلکه ضرورت دارد ولی ابزار کافی نیست ) .
  8. اصولا در این مباحث، احساساتی دخیل نیست ، به همین دلیل ، جدی و تلخ هست ادبیاتی که استفاده شد . قطعا" این معصوم نبودن ، در مورد همه مصداق دارد ولی سطح تحلیل ما در خصوص معصومیت و عدم معصومیت نیست ( الان با کاربرد واژه معصوم ظاهرا شما دچار غلیان احساسات شدید ) بلکه داریم در خصوص تجربه رزمی و جایگاه علمی صحبت می کنیم . جایگاهها هم مشخص هست علیرغم همه نقدهایی که شده ، نه ما در وضعیت سال 66-67 در خلیج فارس هستیم و نه آمریکایی ها ، دست کم گرفتن توان خودی ، با این شدت ، جای تعجب دارد ، بنا بر فرموده خودتون " نه دفاع آبرومندانه در مقابل تهاجم "
  9. یک مرتبه دیگر مرور کنیم . شما با هوشمندی هر چه تمام تر ، ، عبارت : "نه دفاع آبرومندانه " را استفاده کردید و این شاید برای مخاطب عادی ، بی ضرر به نظر برسد ، ولی در ادبیات نظامی ، این عبارت معنای خودش را دارد . بعید هست مخاطب این عبارت را ببیند و نسبت به آن عکس العمل نشان ندهد
  10. قرار نیست همه یک نظر داشته باشند ، نظر شما هم در جای خودش محترم هست یک مثال زده شده ، بعنوان نمونه ، کامنت شما هست ، که کار را به اسکندر و هیتلر و ناپلئون مرتبط کردید ، طبیعتا پاسخ هم متناسبا" داده شده شما بدون استدلال ، ساختار دفاعی را بلادفاع و نه حتی با قابلیت دفاع محدود ، ارزیابی کردید، بدون اینکه مستندات را مطرح کرده باشید ، قطعا باید اطلاع داشته باشید که بلادفاع بودن ، در حوزه دانش نظامی ، چه معنایی دارد !!!!!! این بلادفاع بودن ساختار نظامی جمهوری اسلامی ، زیرسئوال بردن تمامی کارها و زحمات ( علیرغم همه نقدهای موجود به وضعیت ) و توهینی هست به کل پرسنل نظامی نیروهای مسلح و از این بابت ، بنده موظف هستم از این مجموعه ها دفاع کنم ، همان شکل که بارها این مجموعه ها نقد شد و یکسری برنتابیدند
  11. والا این از یک شاخه به یک شاخه رفتن و مقایسه افسران مشهور نظامی فایده ای ندارد ، گودریان ، بناپارت و..... متعلق به عصر خودشون بودند و هستند ولی ما الان داریم در زمان حال صحبت می کنیم ، جامپر هم متعلق به عصر ماست در ساختار ارتشی که دو تا جنگ جهانی و به اندازه تعداد انگشتان یک دست جنگهای بعد از 1945 را تجربه کرده و همه اینها انباشته شده تا الان که رسیده بدست امثال جامپر و بقیه ، بحث اینجاست که این افراد ، بدون پشتوانه محکم رزمی و علمی ، حرف نمی زنند و تمام صحبتها ، حساب شده است ، قابل انکار هم نیستند ، مگر اینکه صاحب نقد ، بلحاظ تجربه نظامی در یک رده بالاتر قرار بگیرد ( این مساله شامل همه است و استثنایی هم ندارد ) . دلیل مشخص هم دارد ، میزان دسترسی به اطلاعات ، تجربه عملی در میدان نبرد ، کیفیت دوره های آموزشی و .... برای این افراد موید این مساله است . از این طیف هم بسیار هستند ، امثال ژنرال کینگستون ، بیل دیپوی ، ولنی وارنر ، جک مک مول ، ادوارد سی مایر ، دن استاری ، و صدها اسم دیگر که هر کدام منشاء یک نو آوری بودند در زمان خودشون و دنباله کارهای انها تا امروز کشیده شده . طبیعتا" رفتن سراغ ناپلئون و یا هیتلر و اسکندر برای مقایسه با این افراد که در حوزه کار با فناوری ، حضور در نوع متفاوتی از جنگ و ... داشتند ، چندان فایده ای ندارد و باید استدلال محکم تری وجود داشته باشد قرار نیست ، دربست حرف کسی پذیرفته شود ، ضمن اینکه قرار هم نیست دربست کسی انکار شود یا سازمانی بلادفاع تحلیل شود ، این دادن حکم کلی ، آفت تحلیل مستند هست ، تحلیل مستند هم اشاره دارد به تجربیات کسانی که در صحنه رزمی واقعی حضور داشتند و از این بابت ، حرف آنها بسیار بیشتر قابل استناد هست ، دلایلش هم بالاتر عرض شد
  12. اتفاقا مخالفم ، شما اسکندر و شهید حسن باقری را مثال زدید ، اولی که دریک جامعه نظامی زندگی می کرد ، زیر نظر ارسطو تعلیم دید و جای تعجبی هم در اینکه یک نابغه نظامی شد ، وجود ندارد ، شهید عزیز ما حسن باقری هم پتانسیل هدایت و مدیریت را بالقوه داشت و جنگ آن را بصورت بالفعل درآورد و این دقیق همون ساختار نظامی هست که شما آن را بلادفاع تحلیل کردید . پیشوای رایش سوم ، شاید این تحلیل را داشته باشد ولی اگر امروز زنده بود ، قطعا" از اشتباهات فاحشش در عدم پیروی از نصایح ژنرالهای جنگ دیده اش در جریان نبرد بریتانیا ، روسیه ، شمال آفریقا و حتی نرماندی ، شرمنده می شد ، البته اگر کتاب شایرر را مطالعه کرده باشید ، حس تحقیری که سرجوخه سابق بوهمی ( لقبی که هیندنبورگ به هیتلر داده بود ) نسبت به ژنرالهای پرافتخار ورماخت داشت را درجریان جنگ بخوبی خواهید دانست در این مورد توضیح دادم ، و به نظر نیازی به صحبت بیشتر نیست وقتی سواد نظامی برای کسی که فرمانده یک سازمان جنگ دیده ای مثل ورماخت باشد ، براساس قمار نظامی بنا گذاشته شود ( چکسلواکی و لهستان ) ثبت تصمیمات فاجعه بار در جنگ ( روسیه ، العلمین و ساحل نرماندی ) دور انتظار نیست تصور می کنم پیش بینی افسران ورماخت در خصوص عدم آمادگی ارتش برای عملیات تصرف چکسلواکی و وضعیت واحدهای تانک تازه تاسیس ورماخت در جریان نبرد لهستان را اطلاع دارید ( زمانی که واحدهای مکانیزه ارتش در جاده های منتهی به ورشو ، بدلیل کمبودهای شدید لجستیکی متوقف شده بودند و این باعث عصبانیت شدید این سرجوخه سابق شده بود و در نهایت ، همانطور که عرض شد ، جایگاه ژنرال جامپر بعنوان یک نظامی با تجربه مشخص هست باید قبول کنیم که در بین شبکه گسترده افسران ارتش حریف ( آمریکا ) بدلیل کیفیت آموزش و نوع ساختار نظامی ، وقتی نظامیان به این درجات می رسند ، در واقع عصاره 4-5 دهه تجربه رزمی را دارند و به جای انکار این جایگاه ( حتی در جایگاه دشمن ) باید به آن احترام گذاشت و آن را جدی گرفت . پی نوشت : نکته جالب هست ، زمانی که تحلیل یا صحبتی از سوی ساختار نظامی آمریکا با سمت گیری تحقیر قابلیتهای دفاعی سایر کشورها منتشر میشود ، بخصوص در وب فارسی ، همه آن را مورد توجه قرار می دهد ولی وقتی یک نفر سعی دارد ، براساس درسهای گرفته شده از 40-50 سال درگیری مستقیم ( در رده های صف و ستاد ) ، وضعیت را تحلیل کند ، انکار میشود . این مساله جالبی هست
  13. مگر این که شما بلحاظ نظامی صلاحیت بیشتری از این شخص داشته باشید ، چون سابقه این فرد مشخص هست ( بازنشستگی با درجه ژنرال 4 ستاره ) موضوع مورد بحث هم حوزه نظامی هست ، در نتیجه ما به سوابق افراد نگاه می کنیم https://en.wikipedia.org/wiki/John_P._Jumper مشکل تحلیل همین هست ، کاری نداشتن به حریف( نقاط ضعف و قوت اش ) بعد خودی را بلادفاع دانستن ، پارادوکس هست . طبیعتا باید اول این تضاد را حل بفرمایید خوب ، این فقط در حد یک فرضیه است و تاز مانی که درگیری رخ ندهد و اثبات نشود ، در حد همون فرض قرار دارد ، همون طور که فرض بنده تا زمانی که در عمل انجام نشود ، قابل اثبات نیست
  14. فرضا " هم بشویم ، بعید هست شما توانایی جلوگیری از آن را داشته باشید ، از منظر سواد رسانه ای ، قبل از اینکه حریف گلوله ای شلیک کند ، سعی کنید ، شکست نخورید ......
  15. ترجیح میدهم از زبان حریف ، تحلیل کنم ، صد البته ، ژنرال جامپر ، از شخصیت و سابقه نظامی و صلاحیت کاملی بیشتر از بنده وشما برای تحلیل وضعیت برخوردار باشد همین یک جمله بخوبی نشان می دهد حریف ما هنوز بر مبنای عقلانیت تحلیل می کند همین یک جمله ، وضعیت ما و آمریکایی ها را مشخص کرده ،.................
  16. خوب ، ظاهرا از بنیاد اختلاف نظر داریم .. بنده چنین نظری ندارم ، مشکلات هست ، غیر قابل کتمان ، کج سلیقگی هست ، غیر قابل چشم پوشی ، ولی اینکه قادر به دفاع نیستیم و دست بسته ، متاسفانه سیاه نمایی هست شکست یک ارتش ، ابتدا در ذهن فرمانده آن ارتش شکل می گیرد ، و بعد به ستاد و در نهایت به سربازانش منتقل میشود .
  17. اگر قصد ورود به این شکل مباحث باشد ، بنده شرمنده شما هستم ، ترجیح این هست که ادامه پیدا نکند بنده هم عرض کردم ، طرف مقابل ما از این دست موارد به کرات استفاده کرده ، برای هر دو طرف هم فرآیند طبیعی هست ، حالا بنده شما بر سر ماهیتش اختلاف نظر داریم ، این هم طبیعی هست ، نظر شما در برابر نظر بنده این صحبت را در کامنتهای بنده اگر پیدا کردید ، حق باشماست ، در کدام پست گفته شد ، شانس پیروزی وجود دارد ؟؟؟ ان چیزی که تحلیل شد این هست : شکست یک ارتش ، ابتدا در ذهن فرمانده آن ارتش شکل می گیرد ، و بعد به ستاد و در نهایت به سربازانش منتقل میشود . سئوال این بود : " ما اصولا در شرایطی هستیم که جنگ را شروع ( و نه دفاع در برابر یک تهاجم ) کنیم ؟؟" پیش فرضها غلط هست ، ابتدا جمهوری اسلامی را در مقام مهاجم تصور کردند ، بعدش حکم به شکستش دادند ، که هر دو تا فرض اشتباه هست ، نتیجه گیری اش هم بطور طبیعی با واقعیت تطابق ندارد
  18. چرا ، اتفاقا کار داریم ، بالاخره ماهیت منازعه ، به شکلی هست که الزاما باید حرکات دوطرف را رصد بفرمایید ، فرآیند مضحکی میشود که فقط یک طرف را ببینید ، بعد بر همون مبناء قصد تحلیل داشته باشید چرا ، تحلیل درست از شکاف وجود دارد ، ولی چون توسعه متوازنی صورت نگرفته ، وضعیت آرمانی و مطلوب نیست ولی اگر این تصور وجود دارد که ما نمی توانیم از خودمان دفاع کنیم ، مخالفم نه خیر ، ولی اینکه دربرابر تهدید حریف ، تهدید نکنیم ، حتی با پتانسیل موجود ، ( که چندان هم محدود نیست بر خلاف تصورات ) قافیه را قبل از اینکه گلوله نخست شلیک شود ، باختید . دراین صورت حتی نیاز به شلیک هم نیست ، مستقیم از بندر عباس تا تهران به ستون یک کاروان نظامی دشمن را می بینید که پیشروی می کند . یک بنده خدایی معتقد هست ................ در قرن بیستم ، کلمات بیشتر از گلوله ، آدم کشته ، طبیعتا قبل از شلیک اول ، دو طرف سعی می کنند ، همدیگر را تا حد توان تخریب کنند با هر کیفیتی که ممکن هست ژنرال مک الیف ، در جریان محاصره باستونی ، در پاسخ به فرمانده آلمانی که پیشنهاد تسلیم داده بود ، فقط یک کلمه گفت : Nuts ( محترمانه اش میشود ... برو سماق بمک ) بله ، درست هست ، ولی انگشت اتهام ،بعدش بسمت ماست ، فرماندهان کوتاهی می کنند ، شما چطور بعنوان منتقد وضعیت ؟؟؟
  19. سئوال این هست ، طرف مقابل ما ، بلوف نزده و رجز نخوانده ؟؟؟ در هر درگیری و منازعه ای ، دو طرف سعی دارند اول تعادل روانی سمت مقابل خودشون را برهم بزنند ، این شیوه آنقدر قدیمی هست که محدود به جمهوری اسلامی یا ایالات متحده نبوده و نیست و نخواهد بود . مشکل اینجاست که در کشور ما ، افراد به شکل عجیبی سعی دارند عمدا از دو سمت پشت بام ، خودشون را پرت کنند پایین ( کنایه از افراط و تفریط ) ولی کسی سعی نمی کند حداقل برای یک لحظه هم که شده ، میانه را بگیرد و تحلیل کند .
  20. خوب هست که اشاره کردید ، ان سمت ماجرا را هم ببینید ، ... قانون سوم نیوتون .... هر عملی را عکس‌العملی است؛ مساوی و در جهت خلاف آن در همین مرحله اول شما ، شبهه وجود دارد ، گفته شد که ما در شرایطی قرار نداریم که پیش دستی کنیم ، حالا شما قبل از اینکه اساسا" اتفاقی حادث بشود ، شکست را ثبت کردید یک توصیه دارم برای شما : کلازه ویتس که "شکست نظامی دهشت بار" را تجربه نموده بود در این مورد می گوید :"هنگامی که کسی شکست می خورد ، نخستین چیزی که ذهن او را تحت فشار قرار می دهد ، از دست رفتن نیروها و پس از آن واگذاری زمین به دشمن خواهد بود . بنابراین ، همان احساس شکستی که پیش از آن فقط افسران ارشد دچار آن می شدند ، اینک ، به درجه داران و سربازان نیز سرایت می کند . " حالا به نقل از پاتون ( در جریان قضیه باستونی ، 1944 ) : شکست یک ارتش ، ابتدا در ذهن فرمانده آن ارتش شکل می گیرد ، و بعد به ستاد و در نهایت به سربازانش منتقل میشود . شما قبل از جنگ ( که اصولا در وقوع ان شک و تردید هست و سوپر استراتژیستهای پنتاگون هم جرات ندارند با قاطعیت در این مورد تحلیل کنند ) در ذهن خودتون ، شکست خوردید ، بدون شک همین شکست را عینیت خواهید داد طبیعتا برای شما کاری نمیشود کرد ، جز دعا به درگاه پروردگار .... عزیز ، عین این عبارات شما ، بیشتر از 4 دهه هست از رسانه های مختلف و به شکل های مختلف دارد شنیده میشود ، حداقل سعی کنید در کاربرد واژه ها و کلمات ، یک مقداری نوآوری داشته باشید تا بشود روی آن برای تحلیل یک مقداری مانور کرد . برای این عبارت ، جوابی وجود ندارد ، جز اینکه توصیه شود به مطالعه منابع بیشتر........ پی نوشت : اگر اشتباه نکرده باشم ، یک جمله مشهوری هست از مائو یا هوشی مین نقل به مضمون در کتاب خاطراتش که : ............آیا ما می توانیم ارتشی را که در خط تولیدش ، توپ ، تانک ، هواپیما ، گاز سمی و .. را تولید می کند ، شکست دهیم ؟؟؟!!!!! پاسخش را به نظرم جستجو کنید ....
  21. صرفا" جنابعالی را دعوت می کنم برای مطالعه این مرجع ، نه بعنوان رد تحلیل شما ، بلکه بعنوان بررسی تطبیقی الگو و فرآیند شکل گیری ائتلاف ، اجماع و .... اسرار جنگ خلیج فارس پی نوشت : بررسی رسانه با نظرات متفاوت بسیار ارزشمند هست ولی بسیار در برداشت ها و تحلیل ها دقت باید کرد
  22. ترکیب فرانسوی- روسی برای نیروی هوایی عراق با ورود میراژ و مهمات دقیق فرانسوی به سازمان رزم نیروی هوایی ارتش عراق ، اگر چه شرایط رزمی این نیرو ، بتدریج بهبود یافت ، اما، هزینه های هر سورتی پرواز این پرنده ها بدلیل پیچیدگی بیشتر آنها ، روند صعودی بخود گرفت . در کنار این وضعیت ، مساله استفاده از مهمات دقیق فرانسوی ، که نسبت به همتایان شرقی خود ، پر هزینه تر بود ، سیستم لجستیک نیروی هوایی را که به مهمات ارزان قیمت روسی عادت داشت ، دچار مشکل نمود . بنابراین ، با توجه به ارزان قیمت بودن مهمات روسی و نیاز روزافزون ارتش عراق به اجرای ماموریتهای بمباران دقیق ، تطبیق مهمات شرقی بر روی میراژ در دستور کار قرار گرفت . غلاف تامسون سی اس اف ، آتلیس برای این کار ، یکفروند جنگنده MIRAGE F-1 EQ4 برای حمل غلاف آتلیس و مهمات KH-29 L در نظر گرفته شد . اما آغاز این پروژه بدلیل نتایجی بود که مهمات هدایت لیزری AS-30 L فرانسوی و KH-29 L روسی در جریان حمله به فاو بدست آورده بودند . این ترکیب ، برای نخستین بار درجریان حملات نیروهای عراقی به منظور بازپسگیری شبه جزیره فاو در ماه مه 1988 ، مورد استفاده قرار گرفت . در جریان این سری حملات ، زوج میراژ مسلح به AS-30 L و سوخو-22 های مسلح به KH-29 L ، به شکل موفقیت آمیزی توانستند ، با شلیک 3 تا 4 تیر موشک هدایت لیزری ، یکی از پل های اصلی ایجاد شده بر روی اروند ( پل بعثت ) را که مسیر اصلی نیروهای در حال عقب نشینی ایرانی بشمار می آمد و به سختی از آن دفاع می نمودند را تخریب نمایند. این موفقیت باعث شد تا تا دلیل پرهزینه بودن مهمات هدایت شونده AS-30L فرانسوی ، میراژهای بیشتری ، توانایی حمل مهمات KH-29 L را بدست آورند . در جریان این پروژه ، دو تیم فنی تشکیل گردید و یکی از این دو ، توانست ، در اواخر ژوئن 1988 ، این پروژه را کامل نماید . اما همزمان با کامل شدن پروژه فوق الذکر ، جنگ با ایران پایان یافت . به اعتقاد منابع عراقی ، فقط یکفروند میراژ اف- یک برای حمل این موشک روسی اصلاح گردید و پس از مدتی به اسکادران ششم که سابقا" از هانترهای عراقی استفاده می نمود ، تحویل داده شد . صرفا" برای میلیتاری / مترجم MR9
  23. خوب ، انتظار دارید طرف مقابل ما ، از همه امکاناتش استفاده کند ولی با حداقل عکس العمل مواجه نشود ؟؟ ضمنا این پاسخ شما ارتباطی با سئوال بنده نداشت اول فرمودید : بعد فرمودید با این امید که مسئولین نظامی و سیاسی ما با درک توانمندی طرف مقابل از شروع جنگ پرهیز کنند ... ==== سئوال این بود ، ما اصولا در شرایطی هستیم که جنگ را شروع ( و نه دفاع در برابر یک تهاجم ) کنیم ؟؟ ==== گرفتاری این هست که نوع نگاه شما متناقض و بستن دست جمهوری اسلامی از پشت در برابر تهدید هست . از یک طرف به عکس العمل جمهوری اسلامی نقد دارید که چرا تهدید می کند و از سمت دیگر مدعی هستید که جمهوری اسلامی نباید جنگ را شروع کند ؟؟؟ کدام جنگ ؟؟؟ عزیز ، این که همون تحلیل های فرماندهان سپاه هست که شما آنها را قبول ندارید حداقل سعی کنید در یک پست ، پاراگرفها با هم هماهنگ باشد . شما دو تا پاراگرف تایپ کردید ، که با هم در تناقض هست . حداقل تکلیف را مشخص کنید ....
  24. والا ، ان چیزی که ما دیدیم ، عراق قدرتمند سال 1989 ، اول گفت نصف اسراییل را با تسلیحات میکروبی می سوزانیم ، بعد گفت به ریسمانهای خورشید چنگ انداختیم ( کنایه از سلاح هسته ای ) ، بعد هم فرمودند ام المعارک ( مادر همه جنگها ) ... اینها همه تهدید و اعلان جنگ مستقیم بود ولی در صحنه عمل ، ان سمتی که کمتر حرف زد و بیشتر عمل کرد ، نتیجه گرفت حقیقتش ، صدام هم ، همین فکر را می کرد ، ( کتاب ویرانی دروازه شرقی ) ولی جامعه بین المللی نه تنها پشت امریکا را خالی نکرد بله کشورهایی مثل سوریه که بلحاظ ایدئولوژیک به نسبت با حزب بعث ارتباط داشتند هم برای بیرون کردن عراق از کویت ، نیرو به عربستان اعزام کردند
  25. داداش ... شما اول بفرمایید اصولا ما در شرایطی قرار داریم که جنگی شروع کنیم ؟؟؟؟ !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! یک چیزی بفرمایید که در سطح سواد بنده و امثال بنده باشد ( عامیانه اش دیپلم به پایین صحبت کنید ، شاید متوجه شدیم !!!! ) یکی از گرفتاری ها ی ما در حوزه عملیات رسانه ای این هست که بدلیل عدم وجود دغدغه در میان نهادهایی که به منابع مالی دسترسی دارند ، بخش عمده ای از توان باید خرج توجیه داخلی ها بشود که بابا ، جمهوری اسلامی دنبال جنگ نیست .. یک عده زیادی هم دچار سرطان توئیتر و بازنشر توئییتهای انچنانی هستند که به قول یک بنده خدایی ... چنانکه افتد و دانی ..... خودشون جنگ درست می کنند ، خودشون جنگ را تمام می کنند ، صلح می کنند ، عقب نشینی می کنند ، پیشروی می کنند و جمعی هم برای اینها کف و سوت می زنند . این هست وضعیت در دنیای مجاز