MR9

Forum Admins
  • تعداد محتوا

    8,990
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    1,499

تمامی ارسال های MR9

  1. با سلام    یادی کنیم از سبیل عمو ژوزف  :mrgreen:   
  2. سلام  علیکم و رحمت ا...    استغفرا... ، منظوربنده  متوجه جنابعالی نبود ، آن جمله رابطور کلی عرض کردم . اگر جسارتی شد عذر خواهی می کنم .       بطور مشخص ، نظر فرماندهی کل قوا در این زمینه مشخص هست ، هر حماقتی از آنها سر بزند ، با هر وسیله ای و محکم  پاسخ داده می شود .         البته این فرموده شما درست هست ولی یک نکته ، زیرساختهای ما ( هر چند کم و ناچیز )  چه آن چیزی که از گذشته باقی مانده و چه در سه دهه اخیر ساخته شده ، با مشقت فراوان و بتدریج  فراهم شده ، وضعیت سیاست خارجی ما در حال حاضر هم که مشخص هست ( کاری به دولت فعلی و قبلی هم ندارم ) . پس منطق حکم می کند ، تا زمانی که  قدرت لازمه را برای ادب کردن حضرات ایجاد کنیم ( نظامی ، سیاسی ، اقتصادی و ... ) نباید احتیاط را از دست دهیم . البته در اینجا ، نباید " احتیاط " را با " ترس " اشتباه گرفت .    یک زمانی صدام یکچنین فکرهایی کرد ، بعداً به روزی افتاد که " به گربه گفت ، خان دایی " . اما اینها تجربه صدام را دارند ، عکس العمل ما را هم دیدند ، پس هم آنها احتیاط می کنند و هم ما باید در رفتار های خودمان احتیاط کنیم .    پی نوشت :   صرف نظر از حواشی ، اگر آن قضیه سفارت عربستان در تهران اتفاق نمی افتاد، شاید ، شاید ، الان وضعیت یک مقدار متفاوت بود   
  3. با سلام    نخست ، در صورت امکان ، مطالب ارزشمند خودتون را با فونت و سایز مناسب ( تاهوما - 14 )  ارسال بفرمایید    دوم ، این فرموده شما را یک بنده خدایی در همان زمان  مطرح کرد ( به خط مستقیم فاصله  مرز خسروی تا بغداد 300 کیلومتر باید باشد ) ولی به یک دلیل مشخص این کار شدنی نبود . ما نه نیروی زرهی کافی و نه نیروی هوایی لازم را برای اجرای این طرح ، در اختیار نداشتیم و با استفاده از واحدهای  پیاده هم اجرای این کار براساس منطق نظامی  امکان نداشت .    ضمناً تا جایی که یادم هست ، هیچ ارتشی ، حتی در صورت وجود تمام امکانات ، به خط مستقیم پیشروی نمی کند     بعنوان مثال ، اگر یادم باشد ، بعد از حمله ما به مهران ، ارتش عراق از ترس ادامه حمله ما به درون خاک عراق ،  ، فوراً با استفاده از یک گردان مهندسی ، به دور شهر زرباطیه  یک خاکریز بلند زد و یک تیپ زرهی  را برای دفاع از آن ، به آن منطقه اعزام کرد . 
  4. سلام علیکم      اگر منظور جنابعالی را درست متوجه شده باشم ، تصور نمی کنید قضیه ارتش مصر در یمن ( در زمان جمال عبد الناصر )  ، این بار بر سر عربستان نازل شود ؟؟؟        همه مواردی را که نام بردید ، به کنار ، هیچ چیزی را نمی توانید جایگزین یک نیروی هوایی  پای کار ، یک نیروی زمینی مجهز ، یک نیروی دریایی  هوشمند ، یک یگان متخصص در حوزه رزم سایبری و  در نهایت یک یگان موشکی با توان آتشباری دقیق و بالا و در نهایت اراده و ایمان برای جنگیدن بفرمایید .
  5. سلام علیکم    انشاا.. سر فرصت ، همه این پستهای  مرتبط به یک تاپیک ویژه منتقل می شود تا برای بعدها به یادگار بماند و در همان تاپیک هم ،؛ بحث ادامه پیدا کند .    تاکید بنده روی پست جناب EMP  و جناب مهران ، این هست که از اصرار بر بی رقیب بودن در منطقه و برآوردهای دور ازواقعیت پرهیز شود . اگر مسئولی ، احیاناً مطالب این دوستان را مطالعه کرد ، حداقل در پس زمینه ذهنی خودش ، یک شانسی برای عربستان و این شیخ نشین های گوگولی جنوب خلیج پارس کنار بگذارد  :winking:  سلام علیکم    البته یک نکته بسیار کوچک در ادامه فرمایشات بسیار ارزشمند جنابعالی    در مورد ایالات متحده ، وضعیت یک مقدار متفاوت هست، سرفصل های تهاجم 2003 ایالات متحده به عراق و قبل از آن به افغانستان ، بسیار متفاوت از سرفصل های احتمالی حمله به ایران خواهد بود ، چرا که نه تنوع قومیتی ، نه تنوع  جغرافیایی ، نه بافت سیاسی ، نه بافت اقتصادی ، و.... ج.ا.ایران به هیچ یک از این دوکشور شبیه نیستند .    الزام ارتش و ساختار تصمیم گیری در ایالات متحده ، بر مبنای سود- هزینه یک جنگ هست و به نظرم تا مهیا شدن شرایط مورد نظر آنها ، احتمال حمله  ، حداقل بطور مستقیم ( حمله محدود  و یا اشغال مستقیم نظامی ) ( حداقل به نظر شخصی بنده ) بسیار کم هست .( هر چند نمی شود آنرا بطور کامل رد کرد .   ======================   پی نوشت :   از اینکه دوستان بدون ورود به حاشیه با هم بحث می کنند ، بسیار بسیار خوشوقتم ، امید هست این روند در همه  تاپیکها ادامه پیدا کند که حداقل از این مطالب در محضر دوستان ، بیشتر یاد بگیریم  .
  6. سلام علیکم   سناریو نویسی در سالهای اخیر برای خودش تبدیل به یک دانش تخصصی شده و نگاه خوشبینانه به این موضوع و اینکه با این استدلال تقریباًمنسوخ که " چون اعراب ضعیفند ، پس نمی توانند " بخواهیم ضعفهای خودمان را نادیده بگیریم ، دقیقاً ما را به همان مسیری سوق می دهد که صدام را در شهریور 1359 در حمله به ایران تشویق کرد .   صدام ، صرف نظر از تحریکهای پشت پرده ، چنین برداشت داشت که در ایران تازه انقلاب کرده که ارتش آن تا حدی دچار ضعف شده ، روابط بین المللی آن بواسطه اشغال لانه جاسوسی با ایالات متحده (بعنوان پشتیبان نظامی آن ) از میان رفته و سایر عوامل ،  لقمه راحتی است که به راحتی هضم می گردد ولی علیرغم این خوشبینی مفرط ، نتیجه کار بعد از 23 سال ( 2003-1980) به سقوط خودش منتهی شد     اعراب در 30 سال اخیر سرمایه گذاری سنگینی روی بخش زیرساختهای دانشگاهی ، نظامی ، اقتصادی خودشان داشتند و در این هیچ شک و شبهه ای وجود ندارد . اما به مانند هر سیستم دیگری ، نقاط ضعف فراوانی هم دارند که یکمجموعه منطقی و به دور از برداشتهای احساسی و بعضاً غیر منطقی ، دقیقاً روی همین نقاط دست خواهد گذاشت .   این را بگذارید در کنار برتری جمعیتی (عامل انسانی در توسعه کمی نیروهای مسلح ) ، عامل مذهبی ( تکفیریون  و سلفیون و ... که با دستمایه دین ، مردم را برای برای ورود به یک جنگ کاملاً مذهبی آماده می کنند ) ، روابط بین المللی با قدرتهای نظامی و اقتصادی منطقه و جهان و..... ، خواهید دید که وضعیت کاملاً یک وضعیت نا متعادل هست   با این حال ، استفاده از واژه " ترس " ( حالا چه ترس ما از آنها / و چه ترس آنها از ما  )  تا اندازه زیادی بی معناست و بهتر خواهد بود تا از واژه " احتیاط " یا " محتاط " بودن استفاده شود . ---------------------------------------   در سناریو نویسی ، در حال حاضر ،3 الگوی مشخص وجود دارد   1- الگوی فون ریبنیتز 2- الگوی شوارتز 3- الگوی گوده/روبلات   ---------------------   برای خلاصه شدن بحث ، صرفاً الگوی نخست را مشاهده کنید   گام نخست : شناخت اهداف/ راهبرد ، قوت / ضعف ( مدل swot) گام دوم : تحلیل نفوذ عوامل و پویایی استراتژی ها گام سوم : برآورد بدیل ها گام چهارم : دسته بندی بدیل ها ( استراتژی های جانشین ) و تحلیل آنها گام پنجم : تصور سناریو و تصویر سازی از آن گام ششم : تحلیل نتایج ( فرصتها /مخاطرات / اقدام ها ) گام هفتم : تحلیل فرایندهای پیشگیری / مقابله گام هشتم : تحلیل سناریو ( پیش بینی چشم انداز و ایجاد فرآیندهای پایش چشم انداز ) ----------------------------   حاج احمد بسیار عزیز     یک نکته ای ، احیاناً نباید به این مساله فکر کرد که اگر اعراب حاشیه جنوبی خلیج فارس براثر این اشتباه مهلک ، فلج شوند ، بلحاظ وجود ذخایر سرمایه ای بسیار ، زودتر و بهتر از ما می توانند خودشان را بازسازی کنند ؟؟   پی نوشت :   1- این سطور بدبینی نیست ، اما برای تحلیل منطبق بر شرایط واقعی ، باید همه شرایط را در نظر گرفت .   سرهنگ دوم ارنست  سوئینتون   ویلیام شکسپیر   سر بازیل لیدل هارت   گوینده ناشناس ، اتاق جنگ لندن ، 1940   ژنرال جیمز ماتیس   ژنرال متیو ریجوی   و این جمله از اسکندر مقدونی :   احمق شمردن دشمن ، حماقت سرباز جنگی  است .     2- تعارف نداریم ، خوب یا بد ، اگر شرایط را به مانند یک مسابقه بوکس در نظر بگیریم ، در گوشه رینگ قرار داریم ، حالا این وضعیت هم خوب هست و هم بد . این وضعیت بد هست برای اینکه  هیچ واحد سیاسی حاضر نیست در کوشه رینگ ، گیر بیافتند ، چون مخاطرات زیادی را بوجود می آورد . از یک نگاه دیگر، این وضعیت خوب هست ، چون ما ایرانی ها را وادار می کند ، حواس ها را بیشتر جمع کنیم ، از اختلاف داخلی و جناح بندی و  پرهیز کنیم ، منابع محدود خودمون را به بهترین شیوه به کار ببریم ، از همه توان داخلی استفاده کنیم ، سیاست خارجی منطبق بر واقعیات را طرح ریزی و اجرا کنیم و....
  7. سلام علیکم      در تایید فرموده شما ، ایالات متحده در دهه  70 و 80 و 90 میلادی ، سناریوهای متعددی را در ارتباط با وقوع یک جنگ هسته ای در شبه جزیره کره انجام داد که بسیاری از آنها هنوز طبقه بندی محرمانه دارند ، با این حال ، در یکی از سناریوها ، در کره  شمالی ، یک کودتای نظامی اتفاق می افتد و فرمانده کودتا پس از شلیک موشکهای تاکتیکی اسکاد مسلح به کلاهکهای هسته ای ، به جنوب حمله می کند و علیرغم آمادگی مدافعان ، کره جنوبی با برجای گذاشتن تلفات مهیب (چیزی درحدود 10 تا 20 میلیون نفر)  شکست می خورد .   با هم یک سناریوی بدبینانه که اتفاقاً هم رخ داد ، حمله آرنهم هلند ( مارکت گاردن ) بود . ژنرال لهستانی استانسیلاو سوسا بوسکی ، در بریفینگ فرماندهان پیش بینی کرد که این طرح موفقیت آمیز نخواهد بود ( بدلیل جاه طلبانه بودن بیش از حد )     حتی طراحان عملیات اورلرد هم چندسناریوی بدبینانه را در نظر داشتند که هرکز بوقوع پیوسته نشد .    طبیعتاً در طراحی دکترین دفاعی ( که بخشی از آن خرید های خارجی هم هست ) سناریو های خوب و بد هم وجود دارند . آستانه تحمل هم برای مطالعه این سناریوها باید بالا باشد ، چون بدون بررسی آنها ، ممکن هست مسیر اشتباه انتخاب شود 
  8. سلام علیکم    امیدوارم اگر این داده نماها ، در جایی نقل قول  یا چاپ می شود ، حداقل مرجع آن ذکر شود .       اطلاعات تکمیلی :   1- مجموع تجهیزات پایش رزمی سامانه اس-400 شامل  سامانه آنالیز داده ها/ تصمیم گیری 55K6E و رادار کشف 91H6E است که اولی ، اهداف را در یک برد 600 کیلومتری ردیابی و کشف می کند . این دو سامانه در وضعیت رزمی ، عمدتاً در فاصله 500 تا 1000 متری از یکدیگر مستقر می شوند .   2- مجموعه سیستم 98J6E شامل :   الف:  12 لانچر 5P85PE2 که موشکهای آن با سرعت 4800 متر بر ثانیه در ارتفاع 30 کیلومتری با اهداف درگیر می شود    ب: ایستگاه کنترل راداری 92H6E  است که اطلاعات لازم را برای لانچرها به منظور درگیر شدن با اهداف در یک برد 400 کیلومتری فراهم می سازد    ج: رادار ارتفاع یاب 96L6E که اهداف را در ارتفاع 100 کیلومتری ردیابی می کند     د:  رادار کشف 40B6M به منظور کشف اهداف با قابلیت پرواز در ارتفاع پایین 
  9. سلام علیکم     دقت بفرمایید ، حتی در این کویرهای بدون آب و علف جنوب عراق ، (اگر سناریوی مد نظر شما رخ دهد ) بازهم نیروی زمینی به تنهایی و بدون پشتیبانی هوایی ، سرانجامی جز قتل عام مطلق نخواهد داشت .   این را هم در نظر داشته باشید که فلسفه اصلی ماموریت نیروی هوایی ، مدتها از بمباران با مهمات غیر هوشمندی نظبر بمب های آهنی مارک82 و خانواده آن عبور کرده و در حال حاضر ، نیروی هوایی هرکشوری ، بتواند با دقت بیشتری هدف گیری نموده و با دقت بسیار بیشتری آن را با مهمات هدایت دقیق هدف قرار دهد ، مشخصاً پیروز میدان لقب خواهد گرفت .   یک تجربه تاریخی "   وفیق السامرایی ، در کتاب خودش "ویرانه دروازه شرقی " به نکته جالبی اشاره می کند :   نقل به مضمون از کتاب وی ، او در جریان جلسه ای در قرارگاه اصلی اطلاعات نظامی ارتش عراق ، جمله ای را در خصوص  وضعیت نیروی زمینی عراق مستقر در کویت نسبت به برتری هوایی متحدین به صدام می گوید که بطور خلاصه در صورتی که واحدهای عراقی از جنوب کویت و نوار ساحلی عقب نشینی نکرده ، و در طول نوار مرزی عراق/ کویت ،مستقر نشوند ، آمریکایی ها با استفاده از توان هوایی بالا و آتشباری شدید دریایی ، مسیر عقب نشینی (فرار)این نیروها را خواهند بست ( یک استراتژی منطقی برای نابود کردن واحدهای زمینی دشمن ) . صدام در پاسخ به این استدلال ؛ به شکل نامتعارفی پاسخ داد که " مگر درب صندوقچه است که آن را به روی ما ببندند "!!!!!   خوب دیدیم که اینگونه هم شد . نکته جالب اینجاست که در روزهای آخر منتهی به شروع تهاجم متحدین ، اسکادران های تهاجمی متحدین ، عملاً بصورت روزانه تمرینات مشترک را در دید واحدهای عراقی انجام می دادند که خوب این خودش یک جنگ روانی موثر محسوب می شد .   نتیجه منطقی بازهم کفه ترازو را به نفع نیروی هوایی ، چه در عملیات آفندی و چه در عملیات پدافندی ، سنگین می کند . هر چند بازهم نمی توان از نقش موثر و انکار ناپذیر واحدهای مکانیزه زمینی عبور کرد .   --------------------------   البته عده ای هم ممکن هست از این سطور نتیجه گیری کنند که خوب ، چرا قبلاً این کار انجام نشده ؟؟؟   پاسخ آن وجود دارد . دقت کنید ، در اواسط دفاع مقدس و اگر اشتباه نکنم ، بعد از عملیات خیبر ، فرمانده محترم وقت سپاه " جناب محسن رضایی " تحلیلی را ارائه کردند که بعدها توسط " دفتر سیاسی سپاه" بصورت یک جزوه مفصل منتشر شد . خلاصه استدلال جناب رضایی این بود که  ارتش عراق ، بعد از فتح خرمشهر ، یک برنامه ریزی استراتژیک را برای دو نیروی اصلی درگیر خودش (زمینی و هوایی ) تدوین کرد و این مساله آنقدر مهم بود که رییس وقت صنایع نظامی عراق " ژنرال حسین کامل " در باب اهمیت این کار چنین گفت :   " اگر شده ، مردم عراق ، نان و پیاز بخورند ، باید فناوری مورد نیاز را بومی کرد ( که خوب منجر به نابودی اقتصاداین کشور در دراز مدت شد ) /   (البته این به معنای نفی توسعه فناوری بومی نیست )   اگر چه بخشی از این برنامه ریزی توسط مستشاران خارجی انجام شد ، اما منجر به گسترش کمّی ارتش عراق از 5 سپاه در سال 1361 به 12 سپاه در سال 1368 ( 1000000 سرباز در سال 1989) گردید .   نتیجتا" این تجربه تاریخی وجود دارد و باید براساس این تجربه و روزآمد سازی آن با تهدیدات فعلی عمل کرد .   حلقه گمشده ما ، وجود برنامه ریزی در سه بازه " کوتاه مدت / میان مدت / بلند مدت " هست و اینکه اولویت را باید به کدام داد . حالا که بنابر نیاز ، سالها توسعه موشکی در اولویت قرار داشت ، با توجه به تغییر ماهیت تهدید ، نیاز هست تا متناسب با وضعیت فعلی ، اولویتها نیز دستخوش تغییر شود . بدین معنی که در عین حفظ روند  توسعه موشکی ، اولویت به تقویت سایر نیروها از جمله نیروی هوایی داده شود       نظر شخصی بنده این هست ، تا زمانی که میشود با دشمن به شکل نیابتی جنگید ، درگیر کردن کشور در یک جنگ مستقیم ، منطبق بر محاسبات عاقلانه نیست .     ======================   پی نوشت :   1- نقل قول از شخصیتها ، الزاماً به معنای تایید استدلال های آنها نیست ، صرفاً استفاده از تجاربی است که باید مورد توجه قرار بگیرد .   2- این قضیه اولویت دادن به نیروی موشکی یا نیروی هوایی ، نیاز به یک بحث جامع دارد ولی علی الحساب ، برای آنهایی که امکان دارد دچار سوء تفاهم شوند ، باید گفت "هرکسی از ظن خود شد یار من" . این سطور نظر شخصی بوده و امکان دارد نقدهایی هم به آن وارد باشد .
  10. سلام علیکم    یک مساله ای را در نظر داشته باشید ، احتمال نبرد زمینی مستقیم ما با اعراب ، تقریباً نزدیک به 0 هست ، خوشبینانه ترین دلیل آن هم ، عدم وجود مرز زمینی با دشمنان بالفعل ماست . در این شرایط ، آن چیزی که تعیین کننده شرایط هست ، ترکیب دو نیروی موشکی و هوایی است .    ایجاد زیربسترهای لازم برای اجرای  آتشباری  شدید در زمان بحران ( بعنوان مثال تعداد N شلیک در روز و در شرایط همه گونه آب و هوایی و اشباع توان پدافند ضد موشکی حریف با شلیکهای متعدد و با در نظر گرفتن ذخیره موشکی  و...  ) به اهداف در دسترس ( به یاد بیاورید تعداد شلیکهای ارتش عراق را در جنگ 1991 که اگر این شلیکها بیشتر و طولانی تر بود ، شاید وضعیت به گونه ای متفاوت  در حوزه سیاسی و نظامی پیش میرفت )(1)و در عین حال وجود یک نیروی هوایی آماده  برای اجرای ماموریتهایی نظیر SEAD  ، MIG CAP و .... و همزمان بر عهده  گرفتن ماموریت خطیر پدافند هوایی ، هواپایه و اجرای ماموریتهای ضد شناور در شمال و مرکز و جنوب خلیج پارس و به چالش کشیدن برتری هوایی دشمن ( در صورتی که ایالات متحده و متحدین اروپایی و رژیم  عبری ، دخالت نکنند که بعید هست ) بر فراز آب های شمال و جنوب خلیج پارس  ، بخش عمده سناریو درگیری ما با اعراب هست .    پی نوشت :    1- پیش رفتن وضعیت به گونه متفاوت ، پیش بینی پیروزی عراق نیست ، بلکه وجود یک حالت متوازن ( بالانس )  میان بمباران شدید عراق با موشکباران عراقی هاست .    2- به نظرم  چیزی شبیه به مفهومی که WAR GAME یا شبیه سازی و سناریو نویسی برای یک جنگ احتمالی با اعراب ، رژیم عبری ، ایالات متحده و یا ترکیبی از آنها خوانده می شود در  میلیتاری خالی است .   3- با توجه به شرایط ،  تقریباً 50 درصد توان ما روی حوزه موشکی و بدون شک 50 درصد توان رزمی دیگر ما  روی یک نیروی هوایی آماده خواهد بود . حال خودتان تحلیل کنید که اولویت کدام هست ، برنامه ریزی بلند مدت برای تقویت زرهی  و یک برنامه ریزی سه گانه  ( کوتاه / میان و بلند مدت ) برای نیروی هوایی .    4- بعنوان مثال ، اگر مجموع اهداف ارزشمند بلحاظ نظامی و اقتصادی  دشمنان ما در منطقه 100 پایگاه باشد ( در مثل مناقشه نیست ) و برای از کار انداختن هر پایگاه به حداقل 5 تیر موشک نیاز داشته باشید ، شما باید روزی 500 تیر موشک شلیک کنید و این تداوم آتشباری را با توجه به میزان حملات هوایی دشمن و ذخیره موشکی موجود ( با در نظر گرفتن این احتمال که ممکن هست تولید موشک در زمان بحران امکان نداشته باشد ) ، احتمال کشف سکوی های پرتاب متحر ک ، میزان آمادگی پدافند ضد موشکی حریف و ...  تنظیم بفرمایید .
  11. سلام علیکم -    هرچند جایگزینی " تامکت کبیر" به این آسانی هایی که گفته می شود نیست ( با توجه به اینکه بعید هست حتی با ورود سوخوها روسی ، دست از سر  پرنده های غربی برداشته شود )  اما نگاهی به  خانواده  محترم  مستطاب ، سوخو-30 که احتملاً لباس IRIAF برتن خواهد کرد ( هر چند ...... ) خالی از لطف نخواهد بود .        با همه شرایط ، فعلاً مجبوریم  ......     بهتر نیست بحث فنی سوخو-30  به این تاپیک برده شود !!!!!    جنگنده - رهگیر- SU-30SM
  12. با سلام    موردی را هم که عرض شد از امیر سرتیپ دوم " کنترلر شکاری  جناب "محمود خوروند" ، گنجینه قرار گاه پدافند هوایی  ارتش در زمان دفاع مقدس ، فرمودند      پی نوشت :   1- برای اطلاع از سابقه ایشان ، صرفاً عرض کنم که این بزرگوار ، اولین نفری بودند که  با استفاده از آموزش و تجربه فراوان ، کمر اسکادران ضد تشعشع نیروی هوایی بعث عراق را که در آن زمان به موشکهای ضد رادار KH-28 مجهز بود ، و می رفت پدافند نیروی هوایی ( آتشبارهای موشکی هاوک )  را از هستی ساقط کند ، از وسط به دو نیم کرد .   2- این همان ارتشی هست که برخی با بی انصافی هر چه تمام تر ، آن را .... می دانند و یک تحلیل گر منصف ، حقیقتاً با شنیدن برخی تحلیل ها ، از رعایت انصاف در تاریخ نگاری دفاع مقدس ، ناامید می شود 
  13. سلام علیکم      این مساله را اولین بارهست که بدین صورت می شنوم ، چرا که وارد نشدن تامکتها به این محدوده  ( بین  20 تا 25 مایلی مرز هوایی )  به دلایل کاملاً تاکتیکی بود .  تا جایی که حافظه یاری می کند ،ظاهراً قبل از انقلاب اسلامی ، در جریان رهگیری  پرنده متجاوز عراقی ،  کاربر یکی از رادارهای مرزی ،  اجازه شلیک به رهگیرهای نیروی هوایی را علیرغم موقعیت خوب شلیک در نزدیکی مرز ، نمی دهد . موضوع به  ستاد نیروی هوایی ارجاع می شود ( زمان مسئولیت آذربزرین بعنوان مسئول بخش عملیات نیروی هوایی )  و اپراتور استدلال می کند که شلیک در نزدیکی مرز ، موجب می شود که با احتمال بسیار بالا لاشه پرنده دشمن در خاک دشمن سقوط کند و این اثبات تجاوز را مشکل می کند . از آن زمان محدوده فوق ایجاد شد تا دلایل متقن برای اثبات تجاوز دشمن وجود داشته باشد .    در زمان دفاع مقدس هم بدلیل اهمیت بیش از حد تصور تامکتها و ارزشمند بودن آنها ، اجازه نزدیک شدن بیش از حد به مرز و ورود به خاک عراق به جز در موارد بسیار خاص ، ممنوع بود .    پی نوشت :   حالا اگر مساله دیگری بوده ، بنده اطلاع ندارم 
  14. سلام علیکم    بنا بر رویه ای که از این پس در پیش گرفته خواهد شد ، محرومیتها و رفع محرومیتها از تاپیک سوریه در همین تاپیک اعلام خواهد شد و این در جهت شفاف سازی هر چه بیشتر عملکرد مجموعه  مدیریت هست .  --------   علی الحساب ، با توجه به ، PM جناب iron_man63 ، و رفع سوء تفاهم بوجود آمده ، محرومیت ایشان لغو می شود . این مساله بدین خاطر است که هیچ  عناد و دشمنی با مشارکت کنندگان در تاپیک سوریه  بطور خاص و انجمن میلیتاری بطور عام وجود ندارد و تنها مد نظر قرار دادن قوانین ، از همه دوستان انتظار می رود .    پی نوشت :    البته با ایجاد تاپیک جدید و تدوین قوانین مربوطه ، دوستان حتماً ، کمتر شاهد محرومیتها ، و بیشتر شاهد تشویق ها و توجه ها خواهند بود 
  15. سلام علیکم و رحمت ا...    دوستان بسیار عزیز :   در صورت امکان ، ابتدا مشخص کنید که قصد دارید جنبه های سیاسی دفاع مقدس رابررسی کنید یا جنبه های نظامی یا اقتصادی  ، فرهنگی و... را  . هر چند این مفاهیم با هم ارتباط مستقیم دارند . با این وصف ، سعی براین باشد که به ترتیب این چند پدیده بررسی گردد .    برای تحلیل هر واقعه ، اگر نظر شخصی دارید ، در ابتدای هر پست آن را ذکر بفرمایید .   اگر از شخصیتی نقل قول می کنید ، حتماً آن را ذکر کنید که مخاطب ، آن را با نظر شخصی شما اشتباه نگیرد .   دوستان سعی بفرمایند ، حرمت اشخاص حاضر در دفاع مقدس را ( حتی اگر باانها مخالف هستند ) را داشته باشند .   برای اثبات حرفی که  بر درست بودن آن اصرار دارید ، حتی الامکان از کتابها و اسناد منتشر شده استفاده بفرمایید .    در مجموع ، به گونه ای عمل بفرمایید که همه از این تاپیک یاد بگیرند . تجارب همه در این تاپیک به بوته نقد و بررسی گذاشته شود تا نقاط قوت و ضعف بخوبی شناخته شده و مسیری باشد برای رفع این معایب .    این بهترین کاری هست که برای  ارتقاء جایگاه و منزلت نیروهای مسلح صورت خواهد گرفت .   پی نوشت :   آدام نیت ، ورزشی نویس بریتانیایی ، در واکنش به قهرمانی لستر سیتی در لیگ فوتبال این کشور ، نوشت :   " جنگ جهانی اول با توسعه سریع جنگ افزارهای خودکار آغاز شد و با ظهور تانک ، به پایان رسید . جنگ دوم جهانی با گسترش استفاده از تانک آغاز شد و با ظهور تسلیحات هسته ای به پایان رسید و این بدان معنی است که نیاز به تحول ، منشاء تمام تغییرات  است " 
  16. سلام علیکم     نخست :   گفته ای هست از بزرگان دین ، که بهترین ارثی که والدین به فرزندان منتقل می کنند ، ادب و متانت هست . اگر چه به جناب هاشمی و منسوبین به ایشان نقد وارد هست ولی استاتوس جنابعالی که برحسب قوانین حذف شد و همین عبارت شما  نشاندهنده این هست که جنابعالی قصد تحلیل نظامی ندارید و همچنان در تحلیل های دست چندم سیاسی متوقف شدید و خوب همین مساله بخش عمده ای از هدف شما را مشخص می کند .       حالا از  تحلیل شما ، در حوزه بحث هسته ای که هیچ ارتباطی به موضوع این تاپیک ندارد بگذریم ، این ادبیات مورد استفاده جنابعالی ، دقیقاً مهندسی معکوس  آن شعار مشهور اصلاح طلبان افراطی  در فتح سنگر به سنگر ارکان نظام هست که  در سخیف بودن آن تحلیل و اشتباه بودن تحلیل شما شکی وجود ندارد       این فرموده شما هم نشان دهنده این هست که هیچ شناختی نسبت به سلسله مراتب نظامی در ج.ا.ا ایران ندارید . فرماندهی کل قوا ، در راس قوای مسلح قرار دارند و نیروی موشکی هم به پیگیری صریح ایشان تا این اندازه توسعه پیدا کرده . گفته و شنیده ها در تاکید ایشان در این حوزه بارها و بارها مرور شده .       تازه رسیدید به استدلال ما ، وقتی گفته می شود در همه ابعاد نظامی ، یعنی نیروی موشکی در کنار سایر نیروها از نیروی زمینی  تا هوایی ، دریایی ، بسیج ، نیروی انتظامی و....       شما یک پست یا استاتوس را از بنده پیدا کنید که تحلیل بنده روی حذف نیروی موشکی باشد . اما نکته ظریفی که جنابعالی آن را باید متوجه شوید ، این هست که  همین نقد ما در محدوده شناخت ،  نسبت نیروهای مسلح ، بهترین حمایتی است که در حق آنهاانجام می شود ، چرا که همین نقدهای بعضاً تند و تلخ ، اگر مورد توجه قرار بگیرند ، نتیجه ای جز ارتقاء سطح آمادگی در همه زمینه ها در نیروهای مسلح را نخواهد داشت . چرا که هر سیستمی ( نظامی یا غیر نظامی ) باید بازخورد یا فیدبک بیلان و عملکرد خودش را بررسی و تجزیه و تحلیل کند تا در نهایت بتواند خودش را در همه زمینه ها ارتقاء دهد .       این پاسخ شما در همین تاپیک و تاپیکهای مشابه داده شده ، در یک کلام ، تا زمانی که به این نتیجه نرسیم که در برخی بخشها اشتباه کردیم و ضعف داریم ، این سیر نابهنجار در حوزه فناوری ادامه خواهد اشت و این بطور مستقیم امنیت ملی ما را هدف قرار داده است . درک کنید که وضعیت بسیار حاد تر از آن چیزی هست که تصور می شود     وقتی شما درک درستی از آنچه که در حوزه روابط بین الملل نامیده می شود ،  داشته باشد ، با در نظر گرفتن همه شرایط ، از جمله منافع ملی و یا آنچه که رهبری (عزت ، مصلحت و حکمت) سالها پیش بعنوان اصل کلی در سیاست خارجی مطرح فرمودند ، با بهترین شرایط ، مثل سایر کشورها ، می توانید خرید تسلیحاتی داشته باشید ، حالا صرفاً ایالات متحده نباشد ، یک کشور دیگر .   آنها منافع خودشون را دنبال می کنند و حق آنهاست . ما هم باید منافع خودمون را دنبال کنیم ، که متاسفانه این منافع ملی ارزشمند ، در حال قربانی شدن به پای جناح بندی های داخلی است .     این جمله شما هم ، بخوبی عیان می کند که از مجموعه نظام شناختی صحیحی ندارید     والسلام من تبع الهدی
  17. سلام علیکم   عطف به این فرموده شما ، و همچنین کامنت آخر این استاتوس http://www.military.ir/forums/statuses/user/5721-skyhawk/?status_id=163393  و این عبارت "البته تو این سایت هم زمزمه هاش شروع شده ، موشکی بده ، اخه ، کثیفه"  این دوستان هنوز متوجه نشدند که تاکید ما بر نوسازی و سازماندهی مجدد نیروی هوایی به معنای مخالفت با توسعه موشکی نیست .   این دوستان عزیز ما ، بر این تصور هستند که تقویت نیروی هوایی یعنی محدود شدن توسعه موشکی که این مساله کاملاً یک تصور ذهنی هست و ابداً بر مبنای واقعیت نیست .   هر زمان که صحبت از تقویت نیروی هوایی بواسطه در پیش گرفتن یک دیپلماسی درست دفاعی شد ، دوستان عزیز ما یا آن را با تا کمر خم شدن جلوی ایالات متحده یا روسیه و ... و فراموش کردن ارزش ها و ماهیت انقلاب و نظام فرض کردند یا ایده ای  خطرناک برای در محاق قرار دادن زحمات و ایثارهای عزیزانی نظیر شهید تهرانی مقدم و از همین شهدا که حقیقتاً مدیون آنها در تامین امنیت امروز هستیم ، سپری ساختند تا اشتباهاتی را که به هر دلیلی مرتکب شدیم را توجیه کنند که صد البته قابل پذیرش نیست و صحنه را به شکل چینش می کنند که خواننده بدون پیش زمینه ذهنی نسبت به نویسنده مطلب ، نویسنده را  ، دشمن بدون منطق فناوری موشکی ما محسوب می کند در حالی وضعیت بدین گونه نیست .   حفاظت از مجموعه نظام و انقلاب اسلامی ، نباید با رقابتهای داخلی پیوند بخورد که اگر این اتفاق بیافتند ، خسران عظیمی برای ما بشمار می رود .   به فرمایش امیر المومنین ، علی (ع) ، چه بسیار عبرتها و چه اندک عبرت گیرندگان ، نباید تجارب تلخ گذشته تکرار شوند و تاکید ما بر تغییر مسیر ، بر همین اصل استوار هست . دشمن ما ، دارد بخوبی از تجارب ما استفاده می کند ، در حالی که ما هیچ تلاشی برای استفاده از تجارب آنها نداشتیم و متاسفانه نداریم .   در این انجمن کسی مخالف نیروی موشکی نبود و نیست . تنها استدلال این هست که توسعه نظامی باید متوازن باشد و منابع محدود به گونه ای تخصیص داده شوند که خلاء هایی که در حال حاضر تهدید کننده امنیت ملی و منافع ملی ما در سطح منطقه هستند را پوشش دهد . این ، یک اصل پذیرفته شده در همه واحدهای سیاسی است .
  18.   در اینکه عربستان به غلط افتاد یا خیر ، نظری ندارم ، ولی حماقت آنها از اینجا شروع شد که به مانند iaf در جنگ 2006 ، فکر می کرد که صرفاً تکیه بر نیروی هوایی می تواند پیروزی آفرین باشد که این هم غلط اندر غلط هست و عربستان و آمریکا و بریتانیا و رژیم عبری نمی شناسد        ظاهرا دقیق پستهای بنده را مطالعه نمی کنید     اگر این مساله قبول کنیم که "بخشی از این طراحی "اشتباه "بوده "، آن وقت باید امیدوار بود .   وقتی واژه " بخشی" استفاده می شود بدین معنی هست که  همه استراتژی اشتباه نبوده ، بلکه اصرار بر تک پایه بودن ، آن هم در زمانی که ماهیت تهدید تغییر کرده ، اشتباه هست ،
  19.   پاسخ بنده را ندادید ولی  یک سئوال دیگر ، در سوریه منطق نظامی یا صرفه اقتصادی حکم می کند که یک مرکز نظامی داعش را با سجیل یا عماد و یا همین موشکهای کوتاه برد دقیق هدف قرار دهید ؟؟؟ و یا اینکه یک ستون موتوریزه داعش را می توانید با همان موشکهای غیر دقیق شهاب یک ، منهدم کنید ؟؟    سیالیت و تاکتیک پذیری قدرت هوایی که مشخصاً در سه  دهه بعد از جنگ مورد غفلت قرار گرفته ، در این شکل مواقع ، به کمک می آید ، همانطور که در دو سال آخر جنگ به کمک عراق آمد و یا در جنگ 1991 ، نیروی هوایی صدام را روی باند فرودگاه ها خفه کرد و .....    البته اگر در خصوص عملکرد iaf  در خلال جنگ 6 روزه صحبت نکنیم که خدای نکرده تهمت طرفداری از این رژیم را به ما نزنند 
  20.  با سلام    این استدلال قبول هست ولی یک نکته ، خرید وقت برای چه بازه  زمانی ؟؟ 5 سال ، 10 سال ، 15 سال ، 20 سال ؟؟  الان چیزی در حدود 28 سال از پایان جنگ گذشته و دو سال دیگر این رقم به 3 دهه  می رسد ( در جامعه شناسی تا جایی که یادم هست 30 سال بازه تغییر یک  نسل هست )  خوب ، تا حال حاضر در ازای این خرید زمان ، چه کاری برای تقویت نقاط ضعف که درجریان دفاع مقدس به آن واقف شدیم ، انجام گرفته ؟؟ پوشش ضعف شدید در حوزه زرهی ؟؟؟ پر کردن خلاء شدید در نیروی هوایی ؟؟؟ در حداقل شرایط انتظار می رفت که حداقل استتار یونیفرم نیروها براساس  ویژگی  اقلیمی منطقه تهیه و در اختیار واحد ها قرار بگیرد ، در حالی که یونیفرم نیروی وظیفه مستقر در شمال ایران ، همان یونیفرمی است که نیروی مشابه در غرب یا جنوب استفاده می کند ( یعنی ساده ترین اصل در ارتش ها )   تنها کور سوی امید در این حوزه ، نیروی دریایی هست که آن هم به لطف مدیریت درست منابع محدود صورت گرفته .        بله این حرف درست هست ولی سیاستمدار در کنار خودش مشاور نظامی دارد و مشاور نظامی وظیفه اش ایجاد یک مسیر درست برای تصمیم گیری خواهد بود . حالا این نظامی که  باید مشاوره درست بدهد ، چقدر زمان برای بررسی پیشرفتهای صورت گرفته می گذارد و یا به چه شکل از اطلاعات ویژه ای که  به شکل طیف متنوعی از بولتن های نظامی و اطلاعاتی در اختیار آنها قرار می گیرد ، استفاده می کند ؟؟؟    --------------------   در این کشور تا بخواهید ، مجلات زرد با هزینه بیت المال منتشر می شود ، ولی دریغ از یک مجله یا روزنامه که براساس استاندارد های پذیرفته شده ، روی این مفاهیم کار کند و گرفتاری ما از همین جا شروع می شود ، چون هیچ معیاری برای مقایسه وجود ندارد ، کم کم این تصور بوجود می آید که هیچ مشکلی نیست و از این دست تبلیغاتی که در یکسری خبرگزاری های معلوم الحال مطالعه می کنیم  ------ بنده قصد ندارم در این مورد بخصوص بیشتر صحبت کنم به دلایل مختلف . با این حال یک بررسی بسیار بسیار مختصر در دروسی که در دانشکده های نظامی ما تدریس می شود ، نشان می دهد که    1- اصولاً هیچ اهمیتی به حوزه تاریخ نظامی ، آن هم به شکل علمی آن ، داده نمی شود . که اگر داده می شود ، حداقل یک فصل نامه ویژه همین کار باید در سازمان عریض و طویل نظامی ما وجود می داشت    2- تا چه اندازه مواد درسی دانشکده های ما به روز هستند و مطابق با تهدیدات ، به روز رسانی می شوند ؟؟ مشخصاً در یک وضعیت ایستا قرار دارند ( نمونه مشخص آن هم وضعیت در سوریه است که ماهم در آن مشارکت داریم )        به چه دلیل مشکل تاریخی داشتیم ؟؟؟؟؟  بنده قصد ندارم وارد حاشیه شوم ، ولی سئوال این هست اگر خرید های پهلوی دوم را نادیده بگیریم و این مشکل تاریخی را بعد از دفاع مقدس ، مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم ، فکر نمی کنید ، چیزی به اسم دیپلماسی دفاعی در بدنه سیاست خارجی ما وجود نداشت و هنوز هم ندارد !!!!
  21. سلام علیکم      در حقیقت این تحلیل شما شاید منطبق بر واقعیت نباشد ، جنابعالی ، مبحث ماهیت بازدارنده بودن جنگ افزارهای موشکی را با مبحث تدافعی بودن موشک ( که چنین چیزی نیست )  ترکیب کردید و نتیجه اشتباهی را بدست آوردید .   موشک به شکل ذاتی یک سلاح تهاجمی هست ( هم در جنگ دوم و هم در جنگ ایران و عراق و هم در جنگ خلیج پارس 1991 از موشک برای دهشت افکنی در میان عقبه دشمن استفاده شد )   البته این آمارها ( جنگ شهرها ) صرفاً برای کسانی که  بدنبال تحلیل درست هستند ، جالب هست ولی برای یکسری دیگر ، صرفاً یک مشت عدد درزمان صلح .    مشخصاً هیچ کسی بطور کامل توانایی موشکی را زیرسئوال نبرد ولی یادمان باشد ، سرمایه گذاری روی نیروی موشکی ناشی از تجربه تلخ ما مقابل عراق بود ( ایجاد بازدارندگی  درست در مقابل دشمنی که مسلح به همین سلاح ، ، عمق خاک ما را تهدید می کرد       اما سئوال اینجاست که بعد از پایان جنگ ما با عراق ، و با کمی نگاه به جلو ، بعد از شکست صدام در جنگ با متحدین ( که به شکل جالبی نوعی تقابل میان نیروی هوایی و نیروی موشکی بود و نتیجه آن هم کاملاً واضح وجود دارد )  آیا ماهیت تهدید برای ما تغییر نمود یا خیر .   تحلیل شماره یک : اگر اعتقاد بر این هست که ماهیت تهدید ، تغییر نکرد ،  خوب ، سرمایه گذاری یک جانبه روی نیروی موشکی عاقلانه ارزیابی می شود .   تحلیل شماره 2 : اگر اعتقاد بر این هست که ماهیت تهدید ، تغییر نمود ، چرا باز هم به دنبال ایجاد یک بازدارندگی سخت افزاری تک پایه ای رفتیم ؟؟؟    باید به این سئوال ( تحلیل شماره 2)  به شکل منطقی پاسخ داده شود .          نکته جالب ، حتی  عراق هم بعد از سال 1982 متوجه شد که صرفاً حمله با موشک به عقبه ایرانی ها ، نمی تواند چاره کار باشد ، پس بسرعت تقویت نیروی هوایی و تغییر استراتژی ها و تاکتیک ها را در دستور کار خودش قرار داد .   ------   یک مقاله   در ژورنال قدرت هوایی ( احتمالاً  بهار 1997) . آن را مطالعه کنید ، یکسری مطالبش قابلیت ترجمه را ندارد ولی دید جالب توجهی را از  یک سرهنگ نیروی هوایی ارتش ایالات متحده در ارتباط با ماهیت نگاه به نیروی هوایی در ایران و عراق در اختیار خواننده می گذارد که خالی از فایده نیست .      پی نوشت :   این افسر ارشد بعثی : حمید شعبان      بنده اگر ارتباطات و پول مورد نیاز را داشتم ، همین الان می رفتم دنبال این شخص ، ( اگر فوت نکرده باشد ، الان در انگلیس هست - نفر سمت راست عدنان خیرا... ) ، حسابی مجبورش می کردم ، خاطراتش را با جزییات بنویسد و آن را فوراً ترجمه می کردم . اگر تمام اطلاعات این شخص ، منتشر شود ، آن وقت متوجه خواهید شد که سیر تحول نیروی هوایی عراق از 1982 تا 1988 به چه شکلی بود)      2- در ماه های اخیر ، یک مجله نظامی فرانسوی ، گوشه هایی از این روند را منتشر کرده که مطالعه نصف و نیمه آن ، نکات جالبی دربر داشت .( قضیه حمله به استارک ) 
  22.   سئوال این هست ، در کجای پست بنده از بد بودن منطق نظامی حزب ا... صحبت شد ؟؟؟  چرا فوراً مطالب را به شکل منفی ارزیابی می کتید ؟؟؟    بنده عرض کردم ، منطق نظامی حزب ا... با توجه به روش رزم دشمن ، جغرافیای نبرد ، محدودیتهای حزب ا... در برخورداری  از تسلیحات سنگین ( مثل گردان های توپخانه  و نه توپخانه راکتی ) و.... و.... برای آن منطقه مناسب هست   ولی برای دفاع از محدوده 2000000 کیلومتر مربعی ایران ، باید از روش حزب ا... استفاده کرد ؟؟؟  قطعاً پاسخ منفی است ، 
  23.   مجموعه موازی زمانی جواب می دهد که منابع شما نه نامحدود ( که در هیچ جای دنیا وجود ندارد ) بلکه به اندازه ای باشد که تقاضای همه  بخش ها را برآورده کند . وقتی منابع شما محدود هست ( برخی در دستگاه ها افتخار می کنند که بودجه دفاعی ما از کشورهای منطقه پایین تر هست)  با هیچ عقل حسابگری نمی توانید پروژه های موازی را توجیه بفرمایید . بعد ، بر فرض مثال که پول مورد نیاز فراهم شد ، مدیریت را چه کار می کنید ، با روشهای فعلی 100 سال طول می کشد تا یک پروزه به سرانجام برسانید ( پروژه ذوالفقار چند سال هست که جزء دستاوردهای دوستان معرفی می شود و بلافاصله بعد از کرار ( تی-90) کلاً از صحنه روزگار محو شد . عین این مساله در خصوص سایر پروژه ها    اتفاقا با این روند ، به این نتیجه رسدیدیم که دوستان منکر این مساله هستند . علاوه برآن ، شما حزب ا... را دارید با کشوری که دو تا نیروی مسلح منظم دارد مقایسه می کنید ، حوزه عملکرد حزب ا... را با حوزه عملکرد سپاه یا ارتش مقایسه می کنید ؟؟؟    حزب ا.... با توجه به شرایط منطقه ای که در آن حضور دارد ، بر اساس منطق نظامی این روش رزمی را انتخاب کرد و موفق هم بود ولی آیا شما می توانید از یک محدوده 2000000 کیلومتر مربعی از همان روشی که حزب ا... استفاده می کند ، استفاده کنید ؟؟ 
  24.   یعنی این همه پست و استدلال در خصوص  دکترین دفاعی  ترکیبی بر باد هوا رفت ، این همه زمان را صرف کردیم که دوستان متوجه بشوند ، دکترین دفاعی تک پایه ، مربوط به 100 سال گذشته است و به هیچ عنوانی با و.اقعیتهای صحنه نبرد قرن 21 همخوانی ندارد ، فایده ای نداشت ، روی هوا که نمی شود صحبت کرد ، پستهای بنده در میلیتاری موجود هست ، اگر استدلالی بر اساس مباحث پذیرفته شده در علوم نظامی دارید ، مشتاق مطالعه آن هستم 
  25.   با عذر خواهی  فراوان ، بنده جزوات دوستان در دوره عالی جنگ در خصوص همین جنگ نامتقارن را کمی تا قسمتی مطالعه کردم ، متاسفم که جنابعالی را در این زمینه ناامید می کنم