MR9

Forum Admins
  • تعداد محتوا

    8,987
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    1,499

تمامی ارسال های MR9

  1. با سلام     این سئوال بسیار جالب شما ، نیاز به بحث های ریشه ای و گسترده دارد ولی تا آنجایی که اطلاعات بنده جواب می دهد :   ما در حوزه دانش ژئوپلیتیک ، با یک پدیده ای به اسم " کد ژئوپلیتیکی واحد جغرافیایی  " روبرو هستیم . این کد ، خاص هرکشور هست و می تواند ارتقاء پیدا کرده یا تنزل یابد . بر همین اساس ، به نظرم ، دکترین های نظامی یک کشور می تواند از تهاجمی به تدافعی و بالعکس تغییر کند . البته این مساله به صدها عامل بستگی خواهد داشت که می شود روی آن بحث کرد ولی نه دراین تاپیک         مشخصاً این مساله هم بستگی به شرایط ما در آن زمان دارد و اینکه آیا تغییر دکترین نظامی از تدافعی به تهاجمی منطبق بر واقعیات هست یا خیر . شخصاً تاثیر تسلیحات هسته ای را رد نمی کنم و طبیعتاً  سرمایه گذاری کشورهای دارنده این سلاح ها ، بر پایه اصول و منطق خاص خودشان بوده . البته این را هم باید در نظر داشت که کشورهای دارنده این تسلیحات ، ابتدا قدرت سخت افزاری و فناورانه متعارف  خودشون را تقویت کردند ، رشد دادند ، به یک سطح قابل قبول رساندند و بعد به سراغ مهمات هسته ای رفتند .   بعنوان مثال یک بررسی بفرمایید که روند دست یابی آمریکایی ها به سلاح هسته ای ، چگونه آغاز شده ، چه فرآیندی را طی کرده تا به اینجا رسیده . همچنین روسها ، بریتانیایی ها ، فرانسوی ها .   در اینجا 3 کشور (هند ، پاکستان و چین ) و یک موجودی که اصولاً کشور محسوب نمیشود ( رژیم صهیونیستی ) بدلایل قرار گیری در شرایط خاص زمانی و مکانی  ( چین بدلیل وجود یک ارتباط قوی در سطح نیمه راهبردی با روسها / هند و پاکستان بدلیل وجود یک  دشمنی قدیمی ) و رژیم صهیونیسیتی بدلیل حضور در یک منطقه حساس جغرافیایی ، به این سلاح دست پیدا کردند . بحث در این زمینه زیاد هست و تقریباً بی انتها .
  2. با سلام   بله ، ایالات متحده به لطف دراختیار داشتن مهمات هسته ای ، روسها را مجبور کرد دست ازحمایت امثال پیشه وری برداشته و آذربایجان ایران را تخلیه کند ولی نکته اینجاست که همین مساله از توقف ماشین نظامی این کشور در وقایع بعدی ، جلوگیری کرد ؟؟   شرایط امنیتی حال حاضر ، با آن دیدی که دوستان نسبت به تهدیدات دارند ، به نظرمقداری متفاوت هست .     در مجموع ، بازدارندگی ( متعارف یا نامتعارف ) در بازه زمانی پس از جنگ سرد ، یک  فرآیند روانی است و در نتیجه یک موازنه راهبردی نیست .     تعریف شما از بازدارندگی چه چیزی است ؟؟ بازدارندگی سخت؟؟ باز دارندگی متعارف ؟؟ بازدارندگی غیر متعارف ؟؟ بازدارندگی نیمه سخت ؟؟ بازدارندگی نرم ؟؟   هنوز منظور شما زا بازدارندگی را متوجه نشدم . چون دائماً ازاین واژه صحبت می کنید در حالی که تعریفی از آن ندارید         این اسلاید کاملاً گزینه های در دسترس برای طراحی یک دکترین دفاعی را برای یک کشور مستقل تشریح کرده است . به شکل واضح و آشکار ، تسلیحات غیر متعارف ، فقط یک گزینه از 4 گزینه موجود هست .     بله ، سالهاست  دارم به آن فکر می کنم و سیرمطالعاتی هم در همین حوزه هست . عدم وجود بازدارندگی متعارف ، ما را به آنجا کشاند که در سال آخر جنگ ، نیروی هوایی بین 20 تا 30 فروند آن هم به شکل نصفه و نیمه پرنده عملیاتی در اختیار داشت و وضعیت آنقدر بد بود که اگر صدام حماقت نمی کرد و به کویت حمله نمی نمود ، معلوم نبود وضعیت ما به کجا می کشید .       برای مقابله با این تهدیدات ،  نیازی به مهمات هسته ای نیست . شما وقتی با یک راهبرد درست ، بازدارندگی نیمه سخت و نرم را از یک طرف و بازدارندگی سخت متعارف را از طر ف دیگر تقویت کرده و ارتقاء بدهید ، آن وقت نیازی به صرف هزینه های آنچنانی برای ساخت و نگهداری جنگ افزاری که هرگز مورد استفاده قرار نمی گیرد ، ندارید .       هرکسی از ظن خود شد یار من   بنده هم مثل 17,184 کاربر دیگر ، صرفاً نظر شخصی را عرض کردم  . به قول یکی از دوستان بسیار عزیز  " اگر مقبول بود به رد خلق مردود نگردد، و اگر مردود بود به قبول خلق مقبول نشود."
  3. با سلام     شوخی نفرمایید دوست عزیز   کره شمالی :  یک کشور منزوی که سالهاست با قحطی و گرسنگی دست و پنجه نرم می کند ، فاقد اقتصاد درست هست  و نیازی هم نیست در خصوص ماهیت فکری عقب افتاده آن بحث کنیم . پاکستان : یک نگاهی به وضعیت امنیتی پاکستان بکنید ، روزی چند نفر دراین کشور کشته می شوند ؟؟ چند بار پهپادهای آمریکایی حریم هوایی این کشور را نقض کرده و علناً فرقی میان پرسنل ارتش پاکستان ، مردم عادی و تروریستها نمی گذارند ؟؟ اقتصاد پاکستان رابررسی بفرمایید که اگر کمکهای بی دریغ عربستان نبود ، الان چیزی به اسم پاکستان وجود نداشت .       بله ، قبلاً این هزینه پرداخت شده و به همین دلیل هست که نباید از یک سوراخ دوبار گزیده شویم     در ضمن اگر مهمات هسته ای ، ضریب امنیت ملی را افزایش می داد ، اتحاد شوروی نمی بایست در سال 1990 به 17 جمهوری تجزیه می شد ، ایالات متحده نباید در ویتنام دچار آن وضعیت می گردید و پاکستان هم الان می بایست به بهشت برین تبدیل می شد  هند هم دچار گرفتاری های داخلی نبود .   در ضمن پست قبلی بنده را در همین تاپیک مطالعه کنید .
  4.   با سلام   متاسفانه دوستان عزیز بدون اینکه به ادبیات مربوط به حوزه علوم استراتژیک و بویژه حوزه استراتژی ها توجه کنند  ، صرفا" درگیر یک مجادله بی پایان شده اند که اساسا" برای آن انتهایی وجود ندارد   اما :   در یک تقسیم بندی کلی ، استراتژی را راهبرد به دو دسته کلی استراتژی های سیاسی و استراتژی های نظامی تقسیم می شود   استراتژی نظامی نیز به 5 زیر مجموعه استراتژی زمینی ، هوایی ، دریایی ، فضایی و سایبری تقسیم می گردد. در چهارچوب این راهبردها ، عنصر " توازن و بازدارندگی "  متعارف و نامتعارف مطرح می گردد که  در اینجا بازدارندگی نامتعارف مد نظر خواهد بود .   در حوزه بازدارندگی هسته ای ( طرفداران تولید مهمات هسته ای ) نظریات متفاوتی میان حامیان نظریه سیستمی ، جزء گرایان و واقع گرایان و سنت گرایان وجود دارد ، اما میان همه آنها یک درک مشترک ایجاد شده است که اساسا" تسلیحات هسته ای ساخته و نگهداری می شوند تا استفاده نشوند .   بنابراین نخست باید مفهوم بازدارندگی هسته ای را بررسی کرده و بعد از آن ، نسبت هزینه- فایده تولید یا عدم تولید این گونه  سلاح ها را ( شیمیایی ، بیولوژیک ، هسته ای ) محاسبه کنند و بعد از آن ، بررسی کنند که آیا زرداخانه نظامی  جمهوری اسلامی ایران نیاز به سلاح هسته ای دارد یا خیر .   علاوه برآن ، صرفا" بررسی  وجود این سلاح کافی نیست . بحث تولید و نگهداری اینگونه تسلیحات است که  نیاز به ایمنی و هزینه های فراوان را می طلبد که بطور مسلم با بودجه نحیف دفاعی ما ، چنین چیزی امکان ندارد .   مساله بعدی بحث فناوری است ، بدین معنی که  فناوری خاصی باید در کشور توسعه پیدا کند که بتواند حجم مهمات مورد نظر را به اندازه ای کوچک نماید که بتوان آن را بصورت کلاهک یا مهمات تاکتیکی تولید کرده  ، تا توسط هواپیماهای ویژه ای که برای این کار ارتقاء پیدا کرده  ، حمل و پرتاب شود که حداقل در حوزه نیروی هوایی ، تا زمانی که ناوگان نیروی هوایی ما بازسازی و ارتقاء پیدا نکند، فکرکردن به آن هم درست نیست . این مساله در مورد کلاهک موشک هم صادق خواهد بود . ( این مساله جدا از طراحی کلاهک ویژه حمل تسلیحات هسته ای که قطعاً نیاز به فناوری پیشرفته تری نسبت به  ساخت کلاهکهای متعارف دارد )   مورد بعدی ، دکترین نظامی ما است . بدین معنی که دوستان بطور قطع باید اطلاع داشته باشند که   دکترین نظامی ما مبتنی بر آموزه های دفاعی است یا تهاجمی ( و اینکه آیا سلاح هسته ای در کدام یک از این دو دکترین قابل تولید و استفاده است )   اما چون تهدید اصلی در آسیای جنوب غربی ، از سوی رژیم صهیونیستی است ، در حوزه ژئواستراتژی ، این مساله با عنوانی با شناسه " حوزه جغرافیایی انفجار " شناخته می شود دکتر محمد حسین پاپلی یزدی ، یکی از اساتید حوزه دانش ژئوپلیتیک در این زمینه ، نظریه ای را ارائه داده است که بررسی آن وقت زیادی را طلب می کند .   -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------   بنابراین دوستانی که موافق ساخت سلاح هسته ای هستند ، باید منطق بسیار محکمی برای رد نمودن این تئوری داشته باشند :   اساسا" تسلیحات هسته ای ساخته و نگهداری می شوند تا استفاده نشوند .   بدین معنی که زمانی که می توانیم با تقویت بازدارندگی نرم و نیمه سخت  ( در عین تقویت توان بازدارندگی سخت متعارف  )  جغرافیای کشور را در چهار بعد موجود ( زمین / هوا/ فضا/ دریا / سایبر) ، از گزند رقبا و دشمنان ، مصون نگاه داریم ، چرا صرفا" روی توان بازدارندگی سخت ( آن هم نامتعارف) پافشاری کنیم ؟؟   در حالی که همه می دانیم ، اقتصاد ما ، کشش لازم برای تولید ونگهداری چنین سلاح هایی را ندارد و اساسا" تولید و استفاده از چنین تسلیحاتی ( حتی برای کشوری به مانند ایالات متحده ) آنقدر ساده نیست که دوستان تصور می کنند . تولید ونگهداری چنین تسلیحاتی نیاز به ساختارهایی دارد که با وضعیت فعلی ما ، صحبت کردن در مورد آن ، صرفا" یک شوخی خواهد بود .   ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------         البته با احترام به نظرات دوستان ، در حوزه روابط بین الملل ، نظریه بازدارندگی را برای مقابله با چنین وضعیتی گذاشتند و بازدارندگی ، الزاما" ، بازدارندگی هسته ای نیست ، هرچند ،  بخشی از آن بشمار می رود .    سناریویی که دوستان از آن نام بردند ، بخش انتهایی ماجراست ( برخورد هسته ای ) که حتی در طول جنگ سرد ( که به مراتب حساس تر از وضعیت کنونی بود ) صورت نگرفت . تمامی برآوردهای صورت گرفته در مورد برخورد هسته ای میان دو بلوک هسته ای جنگ سرد ، عمدتا" به دو واژه " زمستان هسته ای " و " تابستان هسته ای " ختم می شد و این یعنی نابودی کامل .   حالا این را هم در نظر داشته باشند دوستان که ما در عصر جنگهای محدود و نیمه محدود به سر می بریم ، یعنی ایجاد تنش میان دو قدرت ( که اساسا " دیگر وجود خارجی ندارند) نامحتمل است ( نظریه باری بوزان 4+1) .    چنین سناریوهایی ، ناشی از نوع نگاه به وقایع از دریچه وقایع جنگ سرد است ، چیزی که در زمان ما ، به مانند آن دوران ، مصداق پیدا نمی کند . البته مبحث بسیار جدی " دشمن سازی" همچنان از سوی ایالات متحده با زیرکی هرچه تمام تر اجرا می شود ( جایگزینی خطر سبز ( اسلام) و خطر زرد ( چین ) به جای  خطر سرخ ( اتحاد شوروی ) )  . اما ماهیت تهدید تغییر کرده و از شروع عقب نشینی روسها از آلمان شرقی تا فروپاشی اتحاد شوروی ، اندیشکده های غربی ، به شکل هوشمندانه ای تغییر تهدید را تشخیص داده و در حال بررسی روشهای خنثی سازی این تهدید هستند     بدون شک ، سلاح های هسته ای ، فاجعه ای برای تاریخ بشریت هست به همین خاطر ، همان یکبار استفاده  از این سلاح ، عمق فاجعه ای را که براثر استعمال این سلاح بوجود آمد ، بشر را متوجه غیر اخلاقی بودن آن کرد . ( حالا وارد بحث اخلاقی بودن یا نبودن این سلاح نمی شویم ) ، اما اینکه تبعات ساخت یا حتی بکارگیری سلاح هسته ای توسط ما چه باشد ، شاید مورد توجه قرار نمی گیرد .    ایجاد بازدارندگی متعارف ( سخت افزاری ) و در کنار آن ، توجه و الزام نظام ، به ایجاد بازدارندگی نرم ( رضایت جامعه و مردم ) به مراتب از ایجاد و توجه به بازدارندگی هسته ای ، مهمتر و به مراتب از بازدارندگی هسته ای ، بادوام تر خواهد بود .    یادمان باشد که  برخورداری اتحاد شوروی از هزاران کلاهک هسته ای ، شاید موجب جلوگیری از یک جنگ هسته ای شد ( بازدارندگی از یک جنگ گسترده ) ، اما از شکست این کشور در یک جنگ محدود و نیمه محدود ( افغانستان یا چچن ) جلوگیری نکرد . عین همین مثال در ارتباط با ایالات متحده صادق هست . نوع تهدیدی که ما اکنون با آن مواجه هستیم ، نیاز به سلاح هسته ای ندارد .       ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------   امنیت سخت افزاری ، فقط بخش کوچکی از مساله پراهمیت امنیت ملی هست .  عزیزانی که موافق تولید و نگهداری بمب هستند عمدتا" براساس دو مکتب از مکاتب امنیتی ( مکتب آسیب محور و تهدید محور ) تحلیل می کنند ، در حالی که وقتی نوع نگاه از نگاه سخت افزاری به سمت نگاه ترکیبی چرخش می کند، تحلیل ها عمدتا" براساس دو مکتب فرصت محور و موقعیت محور بررسی خواهد شد . در هر چهار مکتب امنیتی ، تهدید دشمن جدی هست ، اما ، نوع واکنش در دو مکتب دوم ، هوشمندانه تر از دو مکتب نخست بشمار می رود    ما برای هر ساختار سیاسی ، یک ابردکترین داریم که در زیر مجموعه اش ، دکترین امنیت ملی هر کشور وجود دارد . در زیر مجموعه دکترین امنیت ملی ، 5 زیرمجموعه وجود دارد که به ترتیب اهمیت  عبارتند از :   1- دکترین فرهنگی  2- دکترین سیاسی  3- دکترین اقتصادی  ​4- دکترین اجتماعی  5- دکترین نظامی    چهار دکترین نخست ، در حوزه دکترین های نرم و نیمه سخت قرار می گیرند و آخرین در حوزه دکترین سخت افزاری . اینها به مانند دانه های زنجیر به هم متصل هستند و نقص در هرکدام آنها ، موجب از کار افتادگی بقیه خواهد شد ( تئوری دومینو)    1ین مجموعه را به شکل جامع تری می شود در مورد سایر واحدهای سیاسی هم مورد مطالعه قرار داد . بعد نتیجه گرفت که آیا ساخت سلاح هسته ای موجب خدشه دار شدن امنیت ملی می شود یا به آن کمک می کند . بدین معنی که اولویت با کدام هست ؟     نظریه بازیها در حوزه امنیت ملی       بازدارندگی     در مجموع ، بازدارندگی ( متعارف یا نامتعارف ) در بازه زمانی پس از جنگ سرد ، یک  فرآیند روانی است و در نتیجه یک موازنه راهبردی نیست .   توانایی های ما در سایر جنبه های دفاعی ، آنقدر هست که بدون حرکت بسمت برنامه های پرهزینه ساخت و نگهداری اینگونه سلاح ها ، بتوانیم بازدارندگی لازم را ایجاد نماییم . بنابراین دوستان ابتدا می بایست مفهوم بازدارندگی را بخوبی تجزیه و تحلیل نموده و بعد به سمت ابزارهای ایجاد بازدارندگی ( موازنه وحشت ) حرکت نمایند که یکی از آنها بحث تسلیحات غیر متعارف خواهد بود . در حقیقت خود مفهوم بازدارندگی به دو مفهوم بازدارندگی سخت افزاری و نرم  افزاری تقسیم می شود و حوزه بسیار گسترده ای است که نمی شود با یک بله یا خیر قضیه را سرهم آورد .   درضمن، دوستان توجه داشته باشند که مهمات هسته ای بیشتر در دکترین های نظامی تهاجمی یا دکترین  "ضربه نخست" کاربرد دارد و نه کشورهایی که دکترین های دفاعی را درپیش گرفته و یا حداکثر ساختار دفاعی خود را براساس دکترین " ضربه دوم " بنا نهاده اند .     در یک کلام ، شرایط آنقدر پیچیده هست که نمی شود به ضرس قاطع در مورد آن نظر داد ، در نتیجه ، به مانند یک استراتژیست حرفه ای ، دوستان صبر را باید پیشه خود کنند و حوادث را بدقت زیر نظر داشته باشند و بدون پیش داوری های ذهنی ، شرایط را براساس واقعیات صحنه تحلیل کنند .
  5. با سلام    ضمن تشکر از توضیحات مبسوط و کامل    در حقیقت ، جنگ سرد ، نقطه ای اوجی در کارنامه  سیستم های اطلاعاتی بلوک غرب و شرق بحساب می آِید و ماجرای یو-2 یکی از مهمترین آنها        سرهنگ رودلف آبل ، سرجاسوس کمیته دولتی امنیت در اتحاد شوروی سابق (  که در افواه عموم با عنوان اختصاری KGB شناخته می شود ) یکی از مهمترین عناصر اطلاعاتی این بلوک در خاک ایالات متحده بشمار می آمد و در تالار افتخارات  ک.گ.ب ، اسم وی در کنار کسانی نظیر کیم فیلبی ، گای بورگس ،سر  آنتونی بلونت ( حلقه جاسوسان آکسبریج - ترکیب آکسفورد و کمبریج ) قرار دارد .        ژنرال مارکوس ولف ( سمت راست تصویر)    ژنرال مارکوس ولف ، مسئول وقت ضد اطلاعات آلمان شرقی سابق ، در کتاب خاطراتش ، شرح ماوقع دیدار وی را با این سرجاسوس بیان می کند و از وی بعنوان یک افسانه نام می برد        در سالهای اخیر نیز هالیوود ، فیلمی براساس این ماجرای جذاب را با عنوان " پل جاسوسان"  تولید نموده است . 
  6. با سلام      ضمن تشکر - یک تحلیل جامع و کامل و مختصر    اگر ما به این مساله اعتقاد داشته باشیم که حوزه سیاست دفاعی و ایضاً دیپلماسی دفاعی ، بخشی از یک گستره بزرگتر  به اسم سیاست خارجی هست  و براساس یک اصل پذیرفته شده ، در این حوزه هر طرفی که  به مانند یک شطرنج باز حرفه ای ، صبر بیشتری داشته باشد و بدون جار و جنجال و تنش ، کارش را پیش ببرد ، ( که در حقیقت همین گونه نیز هست )  ، دیگر نیازی نیست تا با یک خبر خوب ، آنقدر خوشحال شویم که دست و پای خودمون را گم کنیم و با یک خبربد ، از کل مساله ناامید بشویم .    این امیدواری وجود دارد که با درس گرفتن از خریدهای صورت گرفته  از روسها  و توجه به سیاست خاص روسها نسبت به ما ( که هرگز در طول تاریخ معاصر ، و به گواه  داده های ثبت شده ، خواهان یک همسایه قوی و قدرتمند در مرزهای جنوبی اش نبوده  و نخواهد بود )  این بار هوشمندانه تر عمل کنیم .    این را هم خدمت دوستان عرض کنم که روسها منتظرند سر قضیه اوکراین و کریمه یک باج درست و حسابی از غرب بگیرند ، اما حداقل تا حال حاضر ( چون کسی از آینده خبری ندارد )  از شانس خوب ما ، غرب حاضر نشده  چنین باجی را در اختیار روسها قرار بدهد .    هوشمندی ما در این هست که  از این فرصت بخوبی استفاده کنیم . 
  7. با سلام    بر خلاف فرموده شما ، بنده جنگ 1991 را یک  بازی محسوب نمی کنم  ( نکته جالب اینجاست که جناب  محسن رضایی هم عقیده ای مثل شما دارند )    این جنگ تقابل دو تفکر در سطح استراتژی ، تاکتیک و فناوری و به قول آلوین تافلر ، تقابل یک ارتش موج دومی با ارتشی که تازه وارد موج سوم نیردها شده بود ، بشمار می رفت . تقابل یک تقکر ایستا با تفکری که اصل اساسی خودش را بر مبنای ضربه به عمق دفاع دشمن ، که مرحله نخست آن نابودی شبکه دفاع هوایی آن بود ، گذاشته بود .    بدون تعارف ، اگر ما هم چنین تفکری داشته باشیم ، باید منتظر عواقب آن هم باشیم    همین الان ، تحلیل گران DIA ، بین 2 تا 4 هزار هدف را در پهنای خاک جمهوری اسلامی ایران مشخص کردند . این یعنی 15 برابر اهداف جنگ در افغانستان و 9 برابر اهداف در عراق سال 2003 و 11 برابر اهداف در جنگ سال 1991 .    پس وجود یا عدم وجود یک سامانه دفاع هوایی به روز ، کاملاً حس می شود .        عدم وجود این سامانه  یا گونه بومی آن ، یعنی وجود یک گپ یا شکاف گسترده در شبکه دفاع هوایی . دقیقاً به مانند شکاف موجود در شبکه دفاع هوایی ما در جنگ بارعراق که از ساقط کردن فاکس بتها و توپولفهای عراقی که برای بمباران تهران و اصفهان و .... تشریف می آوردند ، کاملاً عاجز بودند .     مثال خوبش هم ساقط کردن فاکس بت عراقی مهاجم به اصفهان که با یک تیر گاید لاین به زیر کشیده شد        البته نظر جنابعالی کاملاً محترم و ارزشمند هست ، اما بنده معتقدم شکاف موجود باید با این سامانه  یا نمونه داخلی اش پر شود . حالا چون بدلایل مختلف نهان و آشکار ، فعلاً از باور373 خبری نیست ، برای مقابله با تهدیدهایی که در نزدیکی ما قرار دارند ، خرید و ورود آنها ضروری هست . چون حتی با ورود آنها ، عملیاتی شدن و اتصال آنها به شبکه یکپارچه دفاع هوایی زمان خواهد برد .        در حقیقت ، باید مرجع معتبرتری نسبت به این مقاله مشرق وجود داشته باشد . بدلیل اینکه مشخصاً دوستانی که این مقالات را تهیه می کنند ، ممکن هست بعضی از حقایق را نادیده بگیرند 
  8. با سلام      بر خلاف فرموده شما ، معتقدم ، ضرورت وجود این سامانه ها ، حتی از مرحله حیاتی بودن هم گذشته و در یک درگیری احتمالی ، تضمین کننده  یک ساختار دفاع هوایی حداقلی برای دفاع از کیان کشور هست .    تلاش های بسیار خوبی برای ارتقاء شبکه پدافندی کشور صورت گرفته ، سامانه های خوبی طراحی و تولید شدند و احتمالاً وارد خدمت عملیاتی هم شدند ، شبکه راداری ما روز به روز بهتر می شود و این ناشی از توجه به این بخش هست .   اما ، وجود این سیستم پدافندی هوایی ( اس-300 یا اس-400) از یک نظر ، زهر ضربه نخست مهاجم احتمالی ( منطقه ای یا فرامنطقه ای ) را کاهش می دهد ( اگر نگوییم از میان می برد ) .    باز هم عرض می کنم ، تجربه پدافند هوایی ارتش سابق عراق ، کاملاً پیش روی ماست . جایی که این نیرو با سیستم هایی نظیر سام-2/3/6/8 ، رولند ، هاوکهای غنیمتی از کویت و تجهیزات توپخانه ای به جنگ ائتلاف رفت و ظرف کمتر از 24 ساعت اول نبرد ، اثرش کاهش پیدا کرد و در طول 2 تا 3 ماه  تمام شبکه اش منهدم شد ( یعنی تمام سرمایه گذاری هایی عظیمی که درجریان جنگ با ایران نموده بود )      کتاب خاطرات وفیق السامرایی ، کتاب ژنرال وسلی کلارک ، تجربیات ژنرال دن استاری را مد نظر قرار بدید و بعد با در نظر گرفتن فضای هوایی جمهوری اسلامی ایران  ( 2 تا 3.5 برابر عراق ) تحلیل بفرمایید که  چه مشکلاتی برای حفظ امنیت آن با سامانه های موجود ، وجود دارد    پی نوشت :   1- این سطور و مطالب مشابه ، سیاه نمایی و زیر سئوال بردن زحمات نیست ، اما یک نگاه  واقع بینانه نسبت به وقایع خواهد بود .    2- خوب به چهره این دو شهید عزیز نیروی هوایی نگاه کنید          شهید سرهنگ خلبان عفیفی پور و شهید سروان خلبان علی بلورخانی      بعد به این فکر کنید که چرا و به چه دلیل این دو عزیزی که وجودشان هم برای خانواده محترمشان و هم برای نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ، ارزشمند بود ، به هردلیلی که مهمترین آن ، خارج شدن پرنده از استاندارد (بدلیل کهولت بیش از حد )  به درجه رفیع شهادت نائل آمدند .    البته ، شهادت ، هنر مردان خداست ،    اما ، وظیفه ما چیست ؟؟ 
  9. با سلام خرس جاسوس روسی در سرزمین شامات پی نوشت : البته با یک جستجوی مختصر ، پرنده ای که در این داده نما معرفی شده ، بیشتر به TU-204 SUS شباهت دارد تا گونه SR . با این وصف ، خبرگزاری اسپوتنیک ، پرنده فوق الذکر را بدین شکل تشریح نموده است
  10. MR9

    اعلام برخوردهاي انضباطي

    با سلام   حرکت در مدار قانون ، وظیفه تک تک کاربران انجمن میلیتاری است و  کاربر milad47 بدلیل اهانت به یکی از اعضای محترم انجمن ، برای 10 روز ارسال پست محروم خواهند بود .   بی اخلاقی مذموم و محکوم هست و با این دسته کاربران بشدت و بدون هیچ اغماضی برخورد خواهد شد .
  11. با سلام      اسکای هاوک عزیز . ما داریم  در اینجا درباره یک   مفهوم بسیار پراهمیت به اسم تامین امنیت فضای هوایی کشور صحبت می کنیم . این مفهوم را اصولاً نمی شود با دستاوردهایی که مشخص نیست چه زمانی وارد چرخه تولید ، تست و عملیاتی شدن ، خواهند شد ، در یک کاسه قرار داد .    این تحلیل در حد فاجعه در مقیاس ملی  است که می فرمایید بازدهی وزارت دفاع بالا نیست . گستره این فاجعه ، درحد پایین آمدن ضریب امنیت ملی هست .  والله ، تصور روبرو شدن ناوگان فعلی نیروی هوایی با دشمنان امروز و فردا که تا بن دندان مسلح هستند ، بسیار تکان دهنده است  .  30 سال پیش همین چینی ها کمونیست ، این مساله را متوجه شدند که بخش دولتی قادر نیست به تنهایی ضریب امنیت ملی در حوزه هوایی را بهبود بدهد . و ما درست  داریم بر خلاف این تجربه حرکت می کنیم . محدود کردن توسعه فناوری به شرکت های دولتی (با هر درجه توسعه یافتگی ) کاری هست که قبلاً تجربه شده و بازده آن بسیار بسیار پایین هست .       همه این فرموده های شما درست و پذیرفته شده ، ولی کدام محصول در حوزه نیروی هوایی بطور کامل عملیاتی شده ؟؟ کدام محصول تولید داخل قادر هست تهدیدهای هوایی مستقر در چارگوشه کشور را رفع یا درحداقل شرایط ، کاهش دهد ؟؟   همانطور که عرض کردم ، کسی زحمات انجام شده در ساصد ، جهاد خودکفایی سپاه و ارتش و.... را زیر سئوال نمی برد ولی پرسش اصلی این هست ؟؟   چرا چین با یک برنامه ریزی درست ، در وضعیت حاضر قرار دارد ( با کمترین منابع مالی ) ، در حالی که ما با زیرساختهای مناسب ، منابع سرمایه ای مناسب ، تکنسین های توانمند و خلاق و مهمتر از همه  اینها ، وجود یک تجربه ذیقیمت رزمی که به اندازه سالها موجب می شد تا وضعیت رزمی ما در همه ابعاد دچار تغییرات جدی گردد ،  همچنان سالهاست منتظر یک محصول واقعی و مبتنی بر استاندارد روز برای نیروی هوایی بعنوان رکن اصلی نبرد در قرن 21 هستیم ؟؟ 
  12. با سلام      بله ، ما در ابتدای راه قرار نداریم ، ولی سئوال این هست ، چه کسی در کشور مسئول طراحی ، ساخت ، ارتقاء و بهینه سازی یک محصول نظامی است که حداقل باید ماموریت پشتیبانی نزدیک هوایی سبک را انجام دهد ؟؟( حالا حرف از رهگیر و بمب افکن و.... نیست )   آیا این وظیفه نیروی هوایی است ؟؟    خیر ، در همه دنیا و براساس آنچه که به شکل استاندارد پذیرفته شده هست ، وظیفه چنین کاری به شرکتهای خصوصی ( و نه حتی دولتی ) سپرده شده و نیروی هوایی صرفاً مصرف کننده و در حداکثر شرایط ، مسئول تعمیر و نگهداری آن هست. نه اینکه وارد چرخه فرساینده صرف منابع و صرف زمان برای طراحی ، تولید هواپیمای رزمی گردد .   همین الان توان فکری و مالی که برای این کار در نیروی هوایی صرف می شود ، با قید فوریت و الزام ، باید بسمت توسعه  کیفی پایگاه ها ، زیرساختهای  دفاعی و حتی تهاجمی ، آموزش بیشتر برای پرسنل ، ساعات پروازی بیشتر برای خلبانان ( حداقل 300 ساعت در سال )  ، توسعه نرم افزارهای مختلف برای اجرای بهتر ماموریتهای هوا به هوا و هوا به زمین و .... برود درحالی که متاسفانه درجایی صرف می شود که اصولاً وظیفه و ماموریت نیروی هوایی نیست .    خلبانی که باید با موشک سایدویندر و اسپاروی دهه 70 به جنگ موشک سایدویندر سری X برود ، با چه دلگرمی ( درعین توسل به خداوند بزرگ ) وارد صحنه نبرد شود؟؟   اینها سئوالات جدی هستند که باید به انها پاسخ داده شود و هیچ تعارفی هم در آن وجود ندارد . اگر زمان ارزشمند نیروی هوایی صرف کاری شود که اصولاً  در شرح وظایف آن نوشته نشده ، پس چه انتظاری برای اجرای ماموریتهای اصلی از این نیرو وجود دارد ؟؟؟    حالا ، کدام شرکت  خصوصی توان لازم را برای ورود به این صحنه دارد ؟؟   حتی در کشوری نیمه بسته ای مثل چین ، این تجربه که شرکتهای تسلیحاتی  جدای از نیروی هوایی باید مسئولیت این کار را برعهده بگیرند، حداقل 3 دهه است که پذیرفته شده .    ما شاید مسیر را درست طی می کنیم ، اما روش کار ( تاکتیک) مشخصاً غیر قابل قبول هست .    فرمودید پیشرانه J-85...   خوب ، آیا فناوری دهه 50 میلادی ، با مصرف سوخت آنچنانی و بازده مشخص ، چاره ما در دهه دوم قرن بیست و یکم هست ؟؟    آیا صرف اتکاء بر ساخت بدنه تایگر با طراحی دهه 60 میلادی ، رفع کننده تهدید های موجود درقرن 21 هست ؟؟   کسی منکر زحمات نیست ، اما اینکه دم به ساعت ساخت بدنه تایگر را وارد تحلیل ها  کنیم ، یک مقدار بی انصافی است . تهدیدهای پیش روی ما ، بسیار بسیار جدی تر از آنی هست که دوستان تصور می کنند و هرگز نباید تصور کنید که بطور مثال ، فانتوم ها ، تایگرها ، تامکتها ، ارگاردها و.... ، بتوانند تهدیدهای جدی چهارسوی کشور را که روز به روز مهلک تر می شوند ، رفع کنند . 
  13. با سلام      چین نمونه خوبی هست ولی آیا حاضریم همان راهی را که چین رفته ، با یک برنامه ریزی درست و با زدن میان برهای منطقی و نه تبلیغاتی ، برویم ؟؟  علاوه برآن ، آیا موانع و مشکلاتی که بر سر توسعه یک مدل بومی برای ما وجود دارد ، بر سر راه چین هم وجود دارد ؟؟   چینی ها بعد یک مدتی سر کله زدن با فناوری روسی ، به این نتیجه رسیدند که باید همزمان از فناوری غربی هم استفاده کنند و بعد از یک دوره فترت ، این کار را هم انجام دادند ( حالا از حوزه فناوری تجاری و کمتر حساس برانگیز شروع شد و به سطح حال حاضر رسید .    مشکلاتی  متعددی  بر سر راه آنچه که می فرمایید ، وجود دارد که حل آن عزم ملی می طلبد و مشخصاً مربوط به یک سازمان خاص یا صرفاً مربوط به نیروی های مسلح نیست .  
  14. با سلام     فرموده شما کاملاً صحیح هست . اما این را هم در نظر داشته باشید که شرایط اقلیمی ایران و موقعیت استقرار پایگاه های هوایی متفاوت از شرایط جغرافیایی ترکیه است . با این وصف باید منتظر ماند و دید .   بعنوان مثال تفاوت میان استتار ایگل های سعودی و ایگل های iaf . با اینکه بلحاظ فاصله جغرافیایی به هم نزدیک هستند ، اما بدلیل شرایط اقلیمی محلی و الزام بر رعایت اصول پدافند غیر عامل و همرنگ شدن با محیط ، از دو استتار متفاوت استفاده می کنند .     با کمی تخفیف ، نظر بنده روی این استتار هست     به هرترتیب ، ورود پرنده های جدید ، الزامات جدیدی را می طلبد و امیدواریم شاهد موارد ناراحت کننده نباشیم
  15. با سلام     به نظرم ، با توجه به ماهیت اقلیمی ایران ، همان استتار آسیای صغیر ، بهتر و مناسب ترهست ، چون علاوه بر همگونی با محیط ، ابهت خاصی را به پرنده رزمی خواهد داد .   شخصاً زیاد با این استتار آبی/ خرمایی ، موافق نیستم ، چون پرنده رزمی را تبدیل به یک پدیده دیگر می کند :mrgreen:         به هرحال ، نظرات متفاوت هست و هرشخصی از دید خودش به مساله نگاه می کند . باید دید کارشناسان نیروی هوایی نظرشان چه چیزی  هست     پی نوشت :   البته اگر بعضی ها در این انجمن ، به این نتیجه نرسند که بنده نظر شخصی را به دیگران القاء می کنم یا اصولاً قصد چنین کاری را دارم . چون ظاهراً چنین افرادی وجود دارند :straight:
  16. با سلام    بند سوم از قوانین انجمن میلیتاری :    3- هرگونه توهين به قوميت‌ها ( عرب، ترك، فارس، كرد، لر، بلوچ، بختياري و ... ) ، مليت‌ها ( چه عربها و چه سايرين ) ، اديان ( مسيحيت، يهوديت و البته دين مبين اسلام) ، اعتقادات اعضاي سايت؛ بخصوص اعتقادات مذهبي و باورهاي ديني ، مسئولين مملكتي و البته مهمتر از همه اعضاي سايت و نظراتشون ، موجب قفل شدن تاپيك و يا پاك شدن پست دوستان ( و در صورت تكرار ، اخراج از تاپيك و درصورت عدم رعايت و توجه به قوانين بصورت مکرر ، اخراج از سايت) خواهد شد.   پی نوشت :    1- جمهوری اسلامی ایران ،  به خاک ، جمعیت ، منابع اقتصادی و.... کشورهای همسایه چشم طمع نداشته ، ندارد و نخواهد داشت و به شکل قاطع ،  اجازه دست اندازی به جغرافیای کشور را نیز نخواهد داد . بنابراین ، از ارسال هرگونه پست تحریک آمیز به هرصورتی ( له یا علیه ) خودداری فرمایید .   2- برخی از مفاهیم را هم باید بارها تکرار کرد        http://www.military.ir/forums/topic/28622-جنگ-در-قاب-دوربین/?p=469002
  17. با سلام     در این انجمن در ارتباط با خرید جنگنده از روسها زیاد بحث شد و حالا که قرار هست بالاخره بعد از سی و چند سال  ناوگان  نیروی هوایی نونوار شود و جامه نو به تن کند ، یادی کنیم از گذشته های نه چندان دور ، شاید دراین بحث و جدل های خرید ، فضای تنفسی هم فراهم شود  :winking:    حداقل از همین الان ، یک فکری برای یک استتار آبرومند باشند و نشود که عزیزی که در پایگاه هوایی شیراز به " اصغر ......." مشهور هست ، ناوگان را به رنگهای متفاوت دربیاورد .                 پی نوشت :   با توجه به اینکه انجمن میلیتاری یک محیط فرهنگی هست ، لقب این نیروی تلاشگر و زحمت کش نیروی هوایی ، که از سوی همکارانش بدان ملقّب شده ، ذکر نمی شود 
  18. با سلام     میگ مرموز            راست به چپ : سرگرد راجر لوچر - سرگرد رابرت آلفرد لودج     تصویر گرافیکی فوق ، بازسازی نمای جانبی  یکفروند جنگنده میگ-21  نیروی هوایی ویتنام شمالی است که به تاریخ  10ماه مه 1972و در جریان یک درگیری صبحگاهی توسط سرگرد راجر لوچر ( خلبان یکفروند جنگنده F-4D به رجیستر 0784-65 به سختی ودر ارتفاع 300 فوتی ، مورد شناسایی قرار گرفت .   بدنبال اجرای عملیات رهگیری ، سرگرد رابرت آلفرد لودج (همبال لوچر) بسمت پشت میگ مزبور گردش نمود و تلاش کرد تا آن را سرنگون نماید که در همین حال چهار فروند جنگنده J-6  ناگهان در پشت سر وی پدیدار شدند . سرگرد لودج از این ماموریت زنده بازنگشت تا داستان را بازگو نماید  ، اما سرگرد لوچر در یک مصاحبه خبری ادعا نمود که رجیستر میگ مزبور BLUE 53 بوده و بخش کابین خلبان ، به شکل غیر متعارفی ،کاملاً  به رنگ آبی درآمده و جزییات حک شده در آن ، با سایر  میگهای ویتنامی متفاوت بود . پس از این واقعه نیز هیچ جنگنده ویتنام شمالی با این رنگ بدنه دیده و گزارش نشد ، که این مساله به مشخصاً سرمنشاء این میگ مرموز را به نیروی هوایی اتحاد شوروی می رساند .  خلبان این میگ روسی همچنان ناشناخته محسوب می شود  و این مساله در کنار عدم انتشار اطلاعات از سوی نیروی هوایی ویتنام شمالی مبنی بر انجام ماموریتهای رزمی توسط خلبانان  غیر ویتنامی ، برابهامات ماجرا افزوده است .   با این حال ، در سال 2002 ، کره شمالی آشکارا اعتراف نمود که در درگیری هایی دهه 60 میلادی ، از خلبانان غیر کره ای (بطور مشخص خدمه روسی ) استفاده نموده ،اما نه در دوران اتحاد شوروی و نه پس از تجزیه این کشور ، مدارک مستندی در این ارتباط ، منتشر نشده است .
  19. با سلام      البته وجود قدرت رسانه ای یک بخش ماجراست ولی دقت در همین نکته نشان می دهد که اگر شما حتی اگربتوانید یک سلاح خوب بسازید ولی قدرت رسانه ای و تبلیغاتی مناسب و گسترده را نداشته باشید ، به مانند این هست عملاً هیچ کاری انجام ندادید .   علاوه براین در این مساله را هم نباید دور از نظر داشت که  غربی ها بدلیل ابزارمحور بودن ، تمام تمرکز خودشون را در کیفیت تسلیحات گذاشتند و نتیجه اش را هم کاملاً دیده و می بینند و این ناشی از نیاز  واحدهای مسلح ، محیطی که در آن حضور دارند  ، مختصات تهدیدات و....  است که با آن روبرو هستند .   صد البته حضور مستمر تسلیحات ساخت غرب در بحرانهای مختلف و تاکیدی آنها بر استفاده از قدرت رسانه ای خود بر شکست ناپذیر بودن سخت افزار نظامی خودشون دارند ، باعث این امر شده .   بعنوان مثال ، یک نمونه موشک هوا به زمین هدایت تلویزیونی آمریکایی در گونه های اولیه اش ، عملکرد چندان موفقی نداشت ، اما بازار یابی موفق ، حضور در نبردهای مختلف و عیب یابی مستمر ، موجب شد تا بتدریج  عیوبش مرتفع شده و به عملکرد قابل قبولی دست یابد .    این مساله مثالهای متعددی دارد که از حوصله  این تاپیک خارج خواهد بود .    البته این مساله را هم نباید نادیده گرفت که روسها بنابرنیازهای خودشون ، تسلیحات و جنگ افزارهای خوبی را تولید کرده  و می کنند ، اما به همان دلیلی که شرکتهای آمریکایی ، بازار یابی موفقی دارند ( در کنار وجود خدمات پشتیبانی مناسب که لازمه  آن   داشتن ارتباطات سیاسی با این کشور هست  )  ، روسها در این زمینه عملکرد ناموفقی دارند .    بعنوان مثال در دوران اتحاد شوروی ، فروش تسلیحات بیشتر براساس روابط ایدئولوژیک و سیاسی و یا  تامین منافع  اتحاد شوروی به شکل در اختیار گرفتن پایگاه نظامی و ... صورت می گرفت تا کسب منافع تجاری ( حالا بدلیل دولتی بودن شرکتهای جنگ افزار سازی ) ( نمونه بارز این مساله در کتاب خاطرات ژنرال مارکوس ولف در فروش اسلحه آلمان شرقی به کشورهای حاشیه ساحل شرقی آفریقا قابل بررسی است )  و در کنار آن عدم تعهد فروشنده در پشتیبانی ، سابقه چندان خوبی در اذهان باقی نگذاشت حتی اگر کیفیت این سلاح ها قابل رقابت با نمونه های غربی اش می بود . 
  20. با سلام   --- پست به این تاپیک منتقل شد //     زمانی که از یک سلاح روسی صحبت می شود ، عموماً چربش جّو ضد روسی ، موجب انحراف تحلیل ها را فراهم می کند   اس-200 سامانه خوبی بود ، اما در زمان خودش ، زمانی که تهدید اصلی ، بمب افکن های حامل مهمات هسته ای یا موشکهای قاره پیمای تک پیکانه وجود داشت . در زمانی که استراتژی بمباران انبوه امثال ژنرال کورتیس لومی ، بر تفکرات ستادارتش آمریکا حکمفرمایی می کرد . جایی که استقرار این موشکها مسلح به کلاهک هسته ای ، میتوانست تا حدودی ، از مراکز حساس محافظت نماید .   اما با گذشت بیش از 45 سال از عملیاتی شدن این سامانه ، انتظار نداشته باشید که موشک کُند ، سنگین و با قابلیت مانور پایین این سامانه ، بتواند با تهدیدات مانور پذیر کنونی مقابله کند ، حتی اگر سامانه های الکترونیک آن با آخرین فناوری های به روز شود .   این را در کنار شکل آموزش غربی ارتش (بعنوان دارنده این سامانه ) گذاشته ، تهدیدات موجود را بررسی کرده و با یک حساب سرانگشتی ، حساب کنید که میزان تاثیر گذاری این  تجهیزات چقدر هست . زمانی که یک کارمند بازنشسته NSA ، قادر باشد با تجهیزات در دسترس ، موقعیت تقریبی نقاط استقرار این سامانه در جغرافیای ایران را حدس بزند ( بدلیل گذراندن دوره ای پیشرفته تفسیر عکس های ماهواره ای که با تشکیل NRO از زمان ریاست جمهوری آیزنهاور ایجادشد ) ، بقیه اش را حساب کنید که چرا اینقدر اصرار داریم اس-300 را وارد چرخه پدافندی بکنیم (علیرغم اینکه بارها خلاف این مساله عنوان شده است )   تاکید کردن روی قابلیتهای این سامانه  ، مثل اصرار بی دلیل روی سرپا نگاه داشتن ناوگان چهل و چند ساله جنگنده/ بمب افکن ها و.... نیروی هوایی هست و نتیجه آن هم به شکل مشخصی روشن خواهد بود .   تاکتیکها و تهدیدات تغییر کرده وبه تناسب آن هم باید ضد تاکتیکهای اتخاذی هم تغییر کند .   به قول قدیمی ها ، با حلوا حلوا کردن ، مزه دهان عوض نمی شود .
  21. با سلام     به شکل جالبی این پرسش شما ، به شکل نسبی و نه مطلق ، با وضعیت حال حاضر ما مطابقت دارد .   ارتش عراق در سالهای میانی تا پایانی جنگ بیشتر از 18000 تیر موشک سام-2 برای پدافند برد بلند و طیف وسیعی از پدافند های میانبرد و برد کوتاه شرقی و غربی را در اختیار گرفت و علاوه برآن با کمک فرانسوی ها ، یک شبکه یکپارچه پدافند هوایی (QARI) را که شامل مجموعه متنوعی از رادارهای دفاع هوایی می شد را بنیانگذاری کرد . این شبکه راداری به همراه تجهیزات رزمی پیش گفته ، در برابر حملات هوایی ما بخوبی مقاومت کرد و تلفات قابل بررسی را هم وارد آورد ، ولی همین شبکه در برابر راهبردها و رهکنش های  ائتلاف (1991) نه تنها کاری از پیش نبرد ، بلکه تقریباً تمامی زیرساختهای C&C آن از بین رفت و اگرچه بعدها به کمک چینی ها و یوگسلاوها ، بخشی از آن بازسازی شد ولی به هیچ عنوان به وضعیت سابق خودش بازنگشت .   به صورت طبیعی ، کشوری که  قادر نباشد تا ارتفاع 80000 پا از فضای هوایی خودش را کنترل کند ، عملاً فاقد  بخشی  از آنچه که در حوزه  ادبیات حوزه علوم استراتژیک ، " امنیت ملی" خوانده می شود ، خواهد بود و کشورعراق به شکل عام و ارتش عراق به شکل خاص ، از مارس 1991 تا حال حاضر دچار چنین وضعیتی شده است. کشوری فاقد توانایی بالفعل دفاع هوایی در دو حوزه دفاع هوایی زمین پایه و هواپایه که کشورهای همسایه  یا کشورهای فرامنطقه ای عهده دار تامین امنیت آن هستند .         یک نکته تاریخی :   شبکه پدافند هوایی ارتش سابق اتحاد شوروی ، در یکم ماه مه 1960 ، پرنده شناسایی بلندپرواز یو-2 نیروی هوایی ارتش ایالات متحده را سرنگون کرد ولی آنچه که در این میان فراموش شده ، این است که یو-2 های این ارتش ، 4 سال ، بدون هیچ مزاحمتی ، با جسارت تمام ودر جلوی چشم روسها ، اقدام به پروازهای شناسایی نموده و پدافند هوایی ارتش شوروی علیرغم همه تلاش ها قادر نبود به این تجاوز آشکار هوایی پاسخ دهد و درخفا اعتراضهای مکرری را تسلیم دولت آمریکا می نمود که همگی توسط این دولت رّد  و اجرای چنین پروازهایی بشدت تکذیب می شد . در نتیجه ، روسها زمانی موفق شدند که این پروازها را  موقتاً، متوقف کنند که سامانه موشکی سام-2 وارد خدمت شد ( تاثیر فناوری بر حوزه سیاست ) . سیر نزولی عملکرد یو-2 از همین جا شروع شد و بعدها، ارتش چین ( یو-2 های تایوانی ) / ارتش کوبا(یو-2 های آمریکایی ) را سرنگون کردند و این به دلیل حضور همین سامانه بود .   نبود یا اختلاف بالای سطح فناوری میان دو طرف درگیر ، به موقع ،  جبهه مدافع یا مهاجم را دچار مشکلاتی در سطح راهبردی خواهد کرد که جبران آن شاید غیر ممکن باشد .   تا زمانی که اهمیت حوزه پدافند هوایی و شاخه های آن به شکل پیوسته  (زمین پایه / هواپایه / دریاپایه ) به شکل یکسان مورد توجه قرار گرفته و سرمایه گذاری ها درست و براساس نیاز ها دیده شود ، آن وقت هست به تامین امنیت ملی با درصد بالا ، (حداقل در این بخش) امیدوار خواهیم شد .
  22.         "آذرخشی بر قلب قرن بیست و یکم"   نگاهی متفاوت به برنامه جنگنده ضربتی مشترک  JSF     بخش نخست :   پنهانکاری ، قدمتی به اندازه تاریخ مدون انسانها دارد و به شکل روشنی ، استراتژی نظامی  ویژه ای بشمار میرود  که  از دوران باستان تاکنون ، به اشکال متفاوت و برای اهداف مختلف ،از  شکار حیوانات تا کاربرد گسترده  در جنگها مورد استفاده قرار گفته است . با این وصف ، این مساله  تا سالهای نخست دهه 60 میلادی که لاکهید مارتین ، توسعه فناوریهای مرتبط با این مفهوم را  به منظور کاهش سطح مقطع راداری (RCS ) پرنده های رزمی  در دستور کار قرار داد و در کنار آن پژوهش در خصوص  مواد جاذب امواج رادار را در پیش گرفت  ، چندان جدی گرفته نشد.   اما از این سالها تا به امروز ، فناوری پنهانکاری بتدریج گسترش یافت و اکنون ایده ابتدایی آن سالها  ،  به شکل بی سابقه ای در طراحی  جنگنده رزمی مشترک/  F-35  به اوج خود رسیده است . این جنگنده که از نسل پنجم فناوری های رادار گریز بهره می برد ، از بقا پذیری بسیار بالایی در محیطهای  پرخطر که معرف آن ، سیستم های دفاع هوایی پیشرفته است ، برخوردار خواهد بود .       براساس برنامه ریزی های انجام شده ، یک اسکادران از این جنگنده که بزودی قابلیتهای حملات زمینی ، شناسایی رزمی و دفاع هوایی خود را بدست خواهد آورد ، در ماه ژوئیه 2015 به سپاه تفنگداران ارتش ایالات متحده  تحویل می گردد . این پرنده رزمی ، با برخورداری از قابلیتهای پنهانکاری پیشرفته و حسگرهای  فوق توانمند خود ، دشمن را قبل از اینکه مورد شناسایی قرار گیرد ، کشف و مورد اصابت قرار می دهد که این مساله بطور مستقیم با ماهیت طراحی آن و همچنین وجود چند قابلیت  اصلی ، از جمله  توانایی حمل سلاح در داخل بدنه،  ارتباط دارد که همه این موارد برای به حداکثر رساندن پنهانکاری آن لحاظ شده است .   بطور مشخص ، برای اجرای  موفق ماموریتهای محوله ، طراحی کابین خلبان به گونه ای صورت گرفته است که  بقاء پرنده را در کشنده ترین محیط های رزمی تضمین نماید . چنانکه بنابر ادعای طراحان ، جنگنده F-35 ، با بهره گیری ازترکیب بی نظیر آخرین فناوریهای پنهانکاری و وجود حسگرهایی نظیر   سیستم های  جنگ الکترونیک ، حسگرهای جمع آوری اطلاعات و یک مجموعه ارتباط داده ای پیشرفته   ، این قابلیت را در اختیار خلبان قرار می دهد تا با آگاهی 360 درجه ای از محیط اطراف خود ، یک سیستم جنگ افزاری  بی همتا را در اختیار داشته باشد .     پل پویتراس ، مدیر ارشد بخش اسکانک ورکس لاکهید مارتین  اعتقاد دارد که وجود سازگاری میان سیستم های  رزمی  در لایتینینگ-2 و آخرین فناوری های پنهانکاری  و انطباق آن با   ماموریتهای محوله ، مجموعه ای بی نظیری  را در تاریخ هوانوردی  پدید آورده است.   هارولد کارتر ، مدیر ارشد بخش تحقیقات اسکانک ورکس براین  عقیده است که گام بعدی  برای توسعه فناوری پنهانکاری ، تمرکز بر مفهوم " هزینه- فایده" ، کاهش هزینه های تعمیر و نگهداری و مقرون به صرفه کردن آن خواهد بود .  به اعتقاد وی ، کاهش  بازه زمانی  دوره تعمیر و نگهداری  از یکسو به  ساده سازی فناوری فوق و از سویی دیگر به تجربه تکنسین های فنی ارتباط دارد و بهبود این دو ، موجب کاهش هزینه های مربوط به خرید و استفاده از این جنگنده خواهد شد   اما ، سئوال اینجاست که آیا شکستن دیوار صوتی ، برای یک جت مافوق صوت  پنهانکار ، خطری ایجاد نمی کند ؟؟ پویتراس چنین استدلال می کند که اگر چه  این امکان وجود خواهد داشت که برای  دشمن در آخرین ثانیه ها چنین  شرایطی حاصل آید ، اما این بازه زمانی برای نشان دادن یک عکس العمل مناسب ، بسیار دیر خواهد بود .   در حقیقت ، فناوری  پنهانکاری ، بطور کامل  تضمین کننده  موفقیت این  جنگنده رزمی نیست ، اما به نیروی هوایی این اجازه را می دهد تا حد زیادی ، توانایی دشمن را در کشف مسیر حمله  و نابودی احتمالی مهاجمان  ، کاهش دهد .   پویترس بر این مساله اصرار می کند که " سازه این پرنده به گونه ای طراحی شده تا بتواند  انرژی  حاصله از برخورد امواج رادار را به نقطه ای غیر از منبع ارسالی امواج ، منحرف کند " . علاوه بر آن ،  پیشرانه این جنگنده ، بویژه بخش کمپرسور ، به گونه ای طراحی شده  تا از دید مستقیم رادار پنهان بماند "   رسانه ها ، دولت و کارشناسان نظامی  این جت تک موتوره  با وزن رزمی 35 تن را جنگنده خط مقدم ارتش ایالات متحده و متحدان آن ، بشمار می آورند و صنایع هوانوردی نظامی این کشور نیز درصد هستند تا فناوری پنهانکار به کاررفته در این جنگنده را توسعه داده  و آن را در نسل های آینده جنگنده رزمی این کشور که هم اکنون در مرحله ایده پردازی قرار دارد ، به کاربرند .   هارولد کارتر نیز براین عقیده است که دانش بدست آمده در بازه زمانی طراحی اف-35 ، یک بستر بسیار مناسب را برای توسعه قابلیتهای رو به گسترش فناوری پنهانکاری متناسب با افزایش سطح تهدیدات فراهم آورده است .    برای  سالهای متمادی و پس از ظهور پهپادهای رزمی ، سیاستگذاران بخش نظامی ، بارها از مرگ جنگنده های جت سرنشیندار سخن رانده اند و براین اعتقاد بودند که بزودی ، پیشرفت فناوری ، نیاز به کاربر انسانی را تحت الشعاع خود قرار خواهد داد ، چنانکه در سال 1957 ، وزارت دفاع بریتانیا ، با فرض اینکه در جنگ بعدی ، استفاده از موشکها ، کاربرد جنگنده های سرنشیندار را تحت تاثیر می دهد ، بخش مهمی از سرمایه گذاری های خود را روی این حوزه متمرکز نمود .   با این حال ، 50 سال بعد ، همچنان ، وجود عامل انسانی  در نیروی هوایی و بطور خاص حضور خلبان در کابین پرنده های رزمی ، ضروری به نظر می رسد و این مساله در یک پرنده رزمی بشدت پیشرفته نظیر F-35 که ترکیبی از حسگرهای پیشرفته با فناوری پنهانکاری است ، برای اجرای ماموریتهای دقیق تر و کشنده تر ، بیش از گذشته احساس می شود .   تفاوت عمده ای که میان کابین خلبان F-35 ( بعنوان یک جنگنده نسل پنجم) با نسل گذشته پرنده های رزمی وجود دارد ، در میزان آگاهی  خلبان از محیطی است که ماموریت رزمی در آن بوقوع می پیوندد ، چرا که خلبان با استفاده از داده های جامعی که در اختیارش گذاشته میشود ، بخوبی از موقعیت خود و دشمن مطلع خواهد بود . با در اختیار داشتن چنین اطلاعاتی ، وی با آسودگی بیشتری قادر است اهداف خود را پیدا نماید . این درحالی است که در جنگنده های رزمی  قدیمی ، عدم وجود  اطلاعات از محیط رزمی ، یک شکاف مرگبار محسوب می شد .     بیل فلین ، خلبان آزمایشگرارشد لاکهید مارتین که سابقه پرواز با 80 نوع پرنده متفاوت را در کارنامه خود دارد ، چنین معتقد است :   " نسل گذشته خلبانان جنگنده های رزمی  ( اشاره به شخصیتهای اصلی فیلم تاپ گان " آیس من " و " ماوریک ") تمام تمرکز  خود رابر روی  فرار از دشمن  نهاده بودند ، اما این مساله در دنیای من اتفاق  نخواهد افتاد "               این مجموعه با صرف زمان ، از منابع گوناگون ، گرد آوری شده است ، بنابراین ، هر گونه برداشت با ذکر منبع (MILITARY.IR) خواهد بود .  در غیر اینصورت ، برداشت کننده  ، عرفاً و شرعاً ، مسئول خواهد بود .   :rose: مترجم : MR9    :rose:      پی نوشت :    1- با تشکر از برادر بزرگوار ، جناب 7mmt 2- ادامه دارد .......................................... 3- هر جا سخن از اعتماد است ، نام گربه افسانه ای گرومن می درخشد ( اشاره به نکته ظریف جناب فلین ) :mrgreen: 
  23. با سلام        نصف گرفتاری همین خواهد بود . تبدیل دستورالعمل ها و استانداردهای غربی به شرقی و یا حداقل بهینه کردن انها برای پذیرش پرنده های روسی ، ( به مانند اجرای پروژه ..... در نیروی هوایی پس ازورود فنسر و فالکروم )  و تغییر نگاه خدمه هوایی و زمینی به پرنده های جدید ( یحتمل با سخت افزار روسی آشنا هستید ) خودش مثل ایجاد یک نیروی هوایی جدید هست .      قطعاً این مساله باید در نظر گرفته شود ( با این حال اگر همه  شرایط را خوب در نظر بگیریم ، با نفت 30 دلاری چه باید کرد ؟؟؟ ) بدلیل اینکه تنها خرید جنگ افزارنیست ، بلکه آموزش ، پشتیبانی فنی ، تسلیحات ، تعمیرات و نگهداری  و.....  هم  وجود دارد        مونتاژ هم نشد ، زیاد مشکلی نیست ، فقط قابلیت اورهال سنگین را فراهم کنند . نشود که مثل فالکروم ها ، هر5 سال خبر بشنویم که بله ، یکفروند اورهال شد و به خط پرواز برگشت        بعید می دونم روسها چنین کاری را قبول کنند ، ولی  اگر زرنگ باشیم و مثل گذشته  صرفاً یک کار تبلیغاتی و محدود نباشد ، همین که توانایی سرپا نگه داشتن پرنده ها را داشته باشیم ، خودش 50 درصد ماجراست .        این هم بستگی به هیات اعزامی دارد . نشود که دوستان بروند به روسیه ، لیست را ارائه کنند ، بعد طرف مقابل ادعا کند ، این تجهیزات کهنه است و ما جدیدترش را به شما می فروشیم ( به مانند قضیه خرید از روسها در دهه 70 شمسی )       در صورتی که یک مجموعه متخصص را به دور از حواشی معمول اعزام کنند (  شاید با یک یا دو اعزام )  بشود یک مجموعه متخصص را در اختیار گرفت تا نیاز به مستشاران روس نباشد .       اتفاقاً سر قضیه  پروژه اضافه کردن سیستم سوخترسانی به فالکروم ها که بعدها ، روسها بشدت از این مساله بدشان آمد ( ماجرایش مفصل هست )  سوخوها بدون شک باید به مخازن سوخت خارجی و توانایی سوخت گیری هوایی  مجهز باشند . این مساله باعث می شود پایایی پرواز بیشتر شده ، زمان روی زمین ماندن هواپیمای رزمی کمتر گردد ، در نتیجه استهلاک کمتری پیدا کرده و از همه مهمتر ، در صورت وقوع تهاجم ، کمتر غافلگیر خواهیم شد .     این مساله ، اساساً جای اغماص و نادیده گرفته نشدن ، ندارد . الزام هست که چنین چیزی ( حتی نمونه داخلی ) وجود داشته باشد . حتی اگر مجبور باشیم  ایران-140 را تبدیل کنیم . پوشش هوایی بدون در اختیار داشتن چیزی مثل  E-3 یا حتی E-2 و در کنار آن ، احیای 707 های جمع آوری کننده اطلاعات الکترونیک ( حالا یا خود هواپیما یا ایفای نقش آن به یک هواپیمای دیگر )  به مانند نداشتن ذخیره  آب کافی در در بیابان  و صحراست .   در یک کلام ، یا چیزی را نخریم ، یا اگر قصد خریدی وجود دارد ، یک مجموعه کامل باشد که وسط کار ما را جا نگذارد .     نشود که در آخر ماجرا ، قرارداد 4 تا 6 فروند بسته شود و سرنوشت سوخو-30 های احتمالی شبیه فالکروم های فعلی گردد    حالا بحث سوخت رسان ها ، وضعیت ناوگان ترابری تاکتیکی ، وضعیت ناوگان  ضد زره  هوانیروز و.... هم هست که آن جداگانه باید بررسی شود .     پی نوشت :    مشخصاً پشتیبانی روسها ، همانند کیفیت پشتیبانی شرکت گرومن در جریان تحویل تامکتها در دهه 70 میلادی نیست و نخواهد بود . امیدوارم این دفعه با برنامه جلو برویم .
  24. با سلام    مشهور ترین افسر توپخانه  تاریخ نظامی  در ارتباط  با ترس چنین اعتقاد دارد       در دنیا صرفاً باید از یک چیز ترسید و آن خود "ترس" است .   فاتح استحکامات اوسترلیتز ،" ناپلئون بناپارت "