با سلام    معتقدم به جای ارسال پستهای تکراری و سر و صدا کردن مثل موتور تانک چیفتن  ، باید مساله را از یک زاویه دیگر بررسی کرد ،    کجای کار ما نقص دارد ؟؟    سرمایه گذاری ، تفکر موجود ، نقص در آموزشهای پایه ای ، یا مفاهیم ریشه ای تر ؟؟    اینها کلماتی هستند که بارها در مورد آن صحبت شده ، اما آیا الگوی موفقی وجود دارد ؟؟         نمودار فوق که نشاندهنده یک ساختار موفق برای کشور..... هست ، نشان می دهد ، ارتش این کشور ، موفقیت خودش را مدیون تعامل سه سامانه اصلی است    1- سامانه تعیین نیازهای عملیاتی ( اینکه نیروی های مسلح  جمهوری اسلامی ایران به چه تانک ، هواپیما ، سلاح انفرادی ، موشک ، سیستم های کنترل- فرماندهی و چه ساختار آموزشی ) نیاز دارد    2- سامانه طرح ریزی و بودجه  ( اینکه چقدر برای تامین مفاهیم بالا ، بودجه نیاز داریم ، چگونه  بودجه را تبدیل به یک بودجه عملیاتی کنیم ، چگونه آن را توزیع کنیم تا بهترین بهره وری را داشته باشد )   3-  سامانه تامین ( حالا یا ایجاد زیرساختهای داخلی برای تولید یا تصمیم گیری بهینه برای خرید خارجی )    4-  عامل چهارم که از 3 عامل بالایی بسیار مهمتر هست ، بحث ایجاد ساختارهای آینده پژوهی ، برای شناسایی تهدیدات آینده ( حداقل بازه زمانی 30 ساله )  و ایجاد زیرساخت برای مقابله با آنهاست .       خوب ، این نمای شماتیک یک الگوی موفق هست . تشریح این الگو هم ، از یک نظر ساده به نظر می رسد    زنجیره تامین  = مطالبات کاربر + لجستیک صحنه رزم ( رده 2 دپویی ) + لجستیک رده 1 + از رده خارج کردن        پی نوشت :   حالا برای اینکه بدانیم کجای کار نقص دارد ، ساختار داخلی را با دو نمودار فوق الذکر مقایسه کنید .

با سلام      البته این فرموده شما ، به نظرم فقط در مورد یکی از دو نیروی مسلح در کشور ما صدق می کند ( سپاه ) حتی با وجود این ، هنوز واحدهای زرهی سپاه  وجود دارند . در مورد ارتش هم علیرغم تمامی سر وصداها ، هنوز آیین نامه های رزم کلاسیک در دانشکده های افسری تدریس می شود ( به سیلابس های درسی مراجعه کنید ) و در حوزه رزم ناهمتراز ( و نه  نامتقارن که دربرابر مهاجمانی نظیر ایالات متحده باید به کارگیری شود ) هم  باید گفت ، زیاد این مساله را جدی نگیرید .      خوب ، نخست اینکه شما تهدید ترکیه را نادیده گرفتید و این مایه تعجب هست ( هر چند وضعیت زمین عملیات در شمال غرب ، بدلیل کوهستانی بودن ، زیاد مناسب رزم زرهی نیست ) اما تهدید ، تهدید هست ، حتی اگر درصد آن کم باشد .    در مورد پاکستان ، خوب ، شما وضعیت حال حاضر را نگاه نکنید ، در حوزه روابط بین الملل ، همه کشورها تهدید هستند ، مگر اینکه عکس آن ثابت شود .  در مورد پاکستان هم ،  فقط باید گفت ، می بایست  منتظر ادامه تاپیک  زرهی منطقه باشید تا تهدید پاکستان را ملاحضه بفرمایید .    در مورد عراق ، به وضعیت حال حاضر عراق ، توجه نکنید ، عراق بر خلاف سوریه ، نفت دارد ، حمایت بین المللی هم دارد و در طولانی مدت ، اگر بدان توجه نشود ، در سه سطح  زمینی ، هوایی و دریایی ، برای ما تهدید محسوب می شوند .   حالا وضعیت شیخ نشین های حاشیه جنوب خلیج پارس و عربستان ، بماند که باید جداگانه تحلیل شود .        این تصور شما از واحدهای زرهی ، مربوط به جنگ دوم جهانی هست و نه دهه دوم قرن بیست و یکم ، تک تک اجزاء و عناصر رزمی ، در جای خودشون اهمیت دارند و غیر قابل چشم پوشی .        دوست عزیز ، ظاهراً پست بنده را بطور کامل مطالعه نفرمودید ،    6- همه اینها هم بدون تقویت هوانیروز و نیروی هوایی بعنوان مکمل واحدهای زرهی و پیاده نظام ، ممکن نخواهد بود .         در حقیقت ، جنابعالی ، بعد از جناب gama ، دومین نفری هستید که علیرغم تمامی گفته ها ، همچنان فکر می کنند که دوران تانک به اتمام رسیده ، خوب ، مشکلی نخواهد بود . ولی این را بدانید ، افسران ارشدی که سالها تجربه رزمی داشتند ، این فکر را کردند و بدلیل همین اعتقاد ، دچار شکستهای خفت باری شدند .  ----------------------------------------------------------------- پاسخ بنده به دلایل ایشان :   البته نظر شما محترم خواهد بود ،ولی این فرموده شما ، 24 ساعت پس از نبرد Somme به سال 1916 هم گفته شد ، اما پشتکار افرادی نظیر سوئینتون ، فولر(جنگ اول ) ، گودریان ، رومل ، پاتون (جنگ دوم ) ، کالاهانی ( جنگ 1967 و 73)  و..... خلاف گفته شما را ثابت کرده اند . حداقل بنده تا الان بیشتر از 15 بار از سال 1916 را شمارش کردم که در هر دوره ای به یک شکلی گفته شد که دوره تانک به اتمام رسیده ، ولی هر بار این منطق به شکل قاطعی رد شده است . نمونه کلاسیک آخر این مساله ، جنگ خلیج فارس (1991) بشمار می رود . آمریکایی ها برتری هوایی را بدست آوردند ، بیشتر از 85 درصد نیروی زمینی عراق را منهدم کردند ، ولی زمانی عراق مجبور به عقب نشینی از کویت شد که واحدهای  زمینی ، و در راس آن زرهی ، وارد عرصه نبرد شدند . هر زمان استراتژی ارتش مهاجم ، اشغال سرزمینی باشد ، یگان زرهی در راس قرار خواهد داشت ، بعد از آن واحدهای مکانیزه ، بعد واحدهای توپخانه و سرآخر پیاده نظام (حداقل در دکترین پیاده نظام غربی ) . این مساله بصورت هماهنگ با واحدهای هوا- فضایی صورت خواهد گرفت . یعنی اجرای عملیاتهای CAS ، ( پرنده های بال ثابت و بالگردها ) بعلاوه سامانه های جمع آوری اطلاعات . مجموع اینها بعلاوه وجود سلسله مراتب منعطف ، یادگیرنده و هوشمند ، کار را برای هر مدافعی سخت می کند.   بنابراین در تحلیل یک سازمان نظامی ، می بایست ، بر روی دکترین عملیات مشترک (JOD) تمرکز نمود . ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- البته ، نظر سنجی ، به نظرم ایده جالبی بود ، اما بارها خدمت همین دوست عزیز عرض کردم ، فردای روز نبرد کامبری ،  پس از پایان جنگ جهانی دوم ، بعد از اتمام جنگ 1967و 1973، هم ، چنین صحبتهایی به عناوین متفاوت گفته شد ، ولی بازهم ، تاثیر یگانهای زرهی که از پشتییبانی هوایی کافیبرخوردار بودند را در جنگ دوم (1991)خلیج پارس مشاهده کردیم .   بارها گفته شد تانک = تابوت فلزی ، ولی طراحان ( همانطور که الان به عینه مشاهده می کنیم ) به شکل های مختلف ، درصد حفاظت زرهی را بصورت فعال یا غیر فعال و یا بهبود تاکتیکهای رزمی مورد استفاده افزایش می دهند .   فکر کنم ، نتیجه این نظر سنجی ، برای دوست ما ، قانع کننده باشد .   یک دقیقه سکوت هم برای روح مرحوم ، ژنرال اف.سی . فولر ، بنیانگذار تاکتیکهای نوین زرهی در بریتانیا که با رشته تحریر در آوردن جزوه مشهور خود با عنوان " سند آموزشی شماره 16" موجب یک انقلاب در رزم زرهی شد . -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- انصافا" و بدون در نظر گرفتن حواشی ، اگر بعد از نبرد کامبری ، فولر روی عقاید خودش پافشاری نمی کرد و ژنرال سر دوگلاس هیگ را تشویق نمی کرد تا از یگانهای زرهی نه بصورت مجزا ، بلکه بطور انبوه استفاده کند ، الان چیزی بعنوان یگان تانک در ارتش ها وجود نداشت و یا اگر هم وجود داشت ، به سبک ارتش فرانسه در آغازین مراحل جنگ جهانی دوم ، واحهای زرهی به یگانهای پیاده مامور می شدند و......   تاکتیکهای فولر پس از پایان جنگ در بریتانیا مورد توجه قرار نگرفت ، ولی در آلمان ، ژنرال هاینز گودریان ( ملقب به هاینز سریع ) خط به خط جزوه فولر را مطالعه کرد و تاکتیکهای بومی مد نظر خودش را توسعه داد . بعد از جنگ ، زمانی که از وی بازجویی می شد ، بارها به این نکته اشاره می کرد که نظرات فولر در بریتانیا خریدار نداشت ، ولی ستاد ارتش قبل از سال 1933 ( گروپن آمت- در زبان آلمانی به معنای " اداره سربازان " - چرا که بدلیل وجود پیمان ورسای استفاده از واژه ستاد ارتش در آلمان ممنوع بود ) و پس از سالهای 1933( سازمان سرفرماندهی ورماخت یا OKW) با اشتیاق فراوان ، جزوه فولر  را در میان افسران ارتش توزیع کرد و از آنها درخواست کرد تا نظرات خودشان را ارائه کنند .   در نتیجه  این روش هوشمندانه ، تاکتیکهای بلیتز گریک ، متولد گردید . ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- جناب gama   بررسی مورد نظر شما ، اگر صرفا" در حوزه فناوری قرار داشته باشد ،  ناقص خواهد بود ،  سیر درست این بررسی ابتدا باید از دکترین رزم زرهی ، سپس استراتژی آن و پس از آن ، تاکتیکهای مورد استفاده شروع شده   و در انتها ، فناوری مورد نیاز ،تجزیه و تحلیل گردد .   در کنار آن ، توجه به مفهوم دکترین رزم مشترک ( یعنی جدا ندانستن یگان زرهی از نیروی هوایی یا پیاده نظام و یا واحدهای اطلاعاتی یا یگان مخابرات و یا مفهوم تاثیر گذار لجستیک و از آن مهمتر ، وجود سلسله مراتب انعطاف پذیر و فرماندهی هوشمند و به روز که از آخرین فناوری هایی که دشمن مورد استفاده قرار می دهد آگاه باشد و آن را در تصمیم گیری ها ی خودش دخالت دهد ) نیز می بایست در ذیل توجهات قرار گیرد . --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- به همین دلیل است که  بطور مثال ، ارتش ایالات متحده برای طراحی تانک آبرامز و یا آنچه که FMBT یا تانک اصلی میدان نبرد آینده نام دارد ، تمامی تجربیات زرهی خودش را در قالب جزوه های قطور ، تهیه و  به یگانهای مختلف ( صرف نظر از اینکه واحد مورد نظر زرهی است یا پیاده نظام ) ارسال کرده و تمامی جهات را مورد توجه قرار می دهد . --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- بعنوان مثال ، ژنرال راعد مجید حمدانی ، در یکی از مصاحبه هایش با نمایندگان ارتش آمریکا در مصر ، چنین اعتقاد داشت که صدام حسین ، فقط بعد از شکستهای ارتش عراق در سال 1982 بود که ناگهان به مبحث دکترین های نظامی علاقه مند شد و قبل از آن ، ارتش عراق فاقد دکترین رزمی ( بویژه در حوزه زرهی بود ) ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------     در مورد استراتژی نظامی ارتش بعث ، و بخصوص ، بیلان زرهی ارتش صدام ، باید منتظر باشید تا مجموعه بنده کامل شود ، پاسخ شما در این مجموعه با حجمی بیشتر از 900 صفحه ( البته تا حال حاضر )  داده شد .      پی نوشت :   پیشنهاد می کنم ، این تاپیک و تاپیکی در بالای  همین صفحه معرفی کردم را بطور کامل مطالعه بفرمایید ، بعد اگر شبهه ای بود ، در خدمت هستم .    آیا دوران تانک به پایان رسیده ؟؟؟ 

  با سلام   زرهی ایران و جایگاه آن در منطقه   تاپیک فوق ، جایی هست که باید پرسش های جنابعالی را در آن تجزیه و تحلیل و پاسخ داد

  با سلام   متاسفانه این اظهار نظر ، از آن دسته اظهاراتی است که نه براساس واقعیات ، بلکه صرفاً براساس احساسات بیان شده .   1- دوران تانک به سر نرسیده ، نمونه بارز آن هم تلاش برای ارتقاء آبرامز ، تولید آرماتا ، حرف و حدیث ها برای طراحی و تولید نسخه جدید لئوپارد و.... است . از 1916 تا حال حاضر ، بارها گفته شد دوران تانک به سر رسیده ، اما این شکلی نیست . نکته مهم ، کاربرد صحیح واحدهای زرهی در میدان نبرد است که ظرافت خاص خودش را می طلبد.   2- همین اظهار نظر جناب پوردستان ، نشان می دهد که واقعیات صحنه نبرد ، روی این عزیزان تاثیر گذار بوده و همین مساله نسبتاً مایه خوشوقتی است .   3- اگر خرید تانک ، برمبنای نیازهای اصولی (  نه باری به هر جهت و بدون در نظر گرفتن همه جوانب ) صورت گیرد ، مشخصاً نشان دهنده این هست که دوستان در ارتش ، متوجه شدند که برای مواجه با تهدیدات جدید ، ام-60 ها ، ام-47 ، ام-48 ، چیفتن و .... مناسب نیست و باید خون تازه ای در رگهای نیروی زمینی و بویژه واحدهای زرهی جریان یابد .   4- البته صرفاً خرید تانک چاره ساز نیست . افزایش کیفیت آموزشی خدمه ( و نه تکرار داستان " برنو " های ارتش در زمان پهلوی اول " )، استفاده از مهمات جدید ، تجهیزات دفاعی برای تانک و... هم باید مورد توجه قرار گیرد .   5- در صورت خرید ، نه در تعداد پایین ، بلکه سرمایه گذاری برای خرید در کمیت بالا ( حداقل 1000 دستگاه به منظور از رده خارج کردن تانکهای فعلی ) ضروری به نظر می رسد .   6- همه اینها هم بدون تقویت هوانیروز و نیروی هوایی بعنوان مکمل واحدهای زرهی و پیاده نظام ، ممکن نخواهد بود .   می بینید که صرفاً محدود کردن نوسازی ارتش به خرید تانک ، آن هم در تعداد پایین ، تاثیر گذاری لازم را نخواهد داشت و فقط ، اتلاف زمان ارزشمند و سرمایه ارزشمند تر است .     پی نوشت :   این شکل اظهار نظرها در خصوص پایان یافتن دوران تانک ، باقی مانده کالبد  سوئینتون ، فولر ، گودریان ، مانتوفل ، توخاچفسکی و... را دچار رعشه های شدید نموده ، بنابراین ، برای آرامش کالبد و روح این اموات ، رعایت بفرمایید :mrgreen:

با سلام     " توجیه ستادی "       براساس  دستور العمل استاندارد ورماخت مصوب یکم مارس 1939 ، افسران ستادی موظف بودند تا فرماندهان میدانی را  نسبت به  شرایط میدان نبرد ، شامل اهداف وصولی ، سازمان رزم هر کدام از یگانهای درگیر ( خودی و دشمن )  و مهمتر از همه ، شیوه اجرای عملیات هماهنگ یا سایر واحدهای خودی ، توجیه نمایند.   ژنرال اروین رومل نیز به تبع این روش استاندارد ، با تکیه بر افسر عملیات خود ، سرهنگ جولیوس فون برنوث ، (که در تصویر فوق ، درست در کنار وی ایستاده )  ،افسران گروه زرهی هفتم پانزر را توجیه می کند .  افسران ارشد ستادی وی ، همواره در کنار فرمانده خود ، در خطوط مقدم در حال حرکت بوده و همین مساله ، موجب به خطر افتادن جان  آنها و مواجه شدن در موارد متعدد با مرگ می گردید  .   بعوان مثال ، در 21 ماه مه 1940 ، آجودان شخصی رومل ، که بطور معمول یک ستوان ارتش بود ، توسط آتش تیربار یک زره پوش بریتانیایی در حومه آراس کشته شد . اما پس از نبرد فرانسه ، بدلیل اهمیت حفظ ساختار سلسله مراتب فرماندهی ، رومل به این نتیجه رسید که برای حرکت در خطوط تماس از خودروهای زره پوش استفاده نماید .   با این حال ، در 24 ژوئن 1941، سرتیپ ( فیلدمارشال بعدی ) والتر مُدل ، فرمانده وقت لشکر سوم پانزر ، در حالی که سوار بر خودروی زره پوش خود بود ، در نزدیکی  خطوط درگیری  ، مورد اصابت آتش مستقیم توپخانه قرار گرفت و خودروی زره پوش وی که به تازگی از ارتش فرانسه  به غنیمت گرفته شده بود ، منهدم شد و وی نیز بشدت زخمی گردید .

  با سلام    در زمانی که واحد درسی " جغرافیای نظامی روسیه " را تدریس می کردم ، به یک ارتباط جالبی میان روسیه ، ترکیه ، اتحادیه اروپا و ج.ا.اایران رسیدم .    اسناد منتشر شده ناتو در خصوص هدف گذاری  این سازمان نظامی ، در نیمه نخست قرن 21 ، یک نتیجه جالب را به ما یاد آوری می کند:    هدف گذاری ناتو در 50 سال نخست قرن جدید ، تامین امنیت  خطوط انرژی در این منطقه است ، در نتیجه به ترکها اجازه ماجراجویی به سبک امپراتوری عثمانی را نخواهد داد و به وقت مقتضی ، افسار حضرات را خواهد کشید .  فقط مساله " زمان " هست .   به نقشه که نگاه کنید ، کاملاً خواهید دانست که اتحادیه اروپا از هر مسیری که قصد داشته باشد انرژی مورد نیاز را تامین کند، نیاز دارد تا حوزه مدیترانه  از امنیت کامل برخوردار باشد .    اگر مدیترانه فاقد امنیت باشد ( با حضور نیروی دریایی روسیه ، فرانسه، بریتانیا ، ایالات متحده ، ایتالیا و..... ) احتمال هرگونه حرکت غیر قابل پیش بینی وجود داشته  و بطور طبیعی ، مسیر انتقال انرژی به اتحادیه اروپا به خطر خواهد افتاد . حالا کاملاً مشخص هست که این اتحادیه در کنار ناتو ، هرگز قادر به چشم پوشی از دو منبع غنی گاز ( ج.ا.ایران و روسیه )  نیست و هرگز به خاطر جاه طلبی های ترکها ، امنیت خودش را به خطر نمی اندازد .   

 با سلام    در حقیقت ، سپهر سیاست بین الملل ، آنقدر  پیچیده است و آنقدر احتمالات فراوان وجود دارد که به هیچ عنوان نمی شود در مورد پدیده ها با قطعیت  صحبت کرد . مشخص ترین  مثالش فروپاشی اتحاد شوروی بود که هیچ کس کوچکترین حدسی ( بغیر از عده معدود در مجموعه های اطلاعاتی -امنیتی ) در این زمینه در ذهن نداشت . بنابراین مهم نیست که خواسته قلبی ما باشد یا نباشد ، مهم این است که شرایط را تا چه درصدی به شکل  "رئال" تحلیل کنیم .   هر چند که تقریباً چهار سال هست که از رفتن اسد صحبت می شود ولی شرایط به شکل دیگری رقم خورده  (  ولی احتمال را نمی شود نادیده گرفت )    بطور مشخص گردن کلفتهای ناتو هم می دانستند و می دانند که سوریه بعد از اسد ، یک سومالی در قلب بشکه باروت خاورمیانه است و همه کشورها بویژه ترکیه بعنوان عضو ناتو و یک حوزه جغرافیایی رابط بین آسیا و اروپا ، بیشترین تاثیر را از آن خواهد داشت .    دقت داشته باشید که وزن و کد ژئوپلیتکی ترکیه ، فراتر از یک حد مشخص نیست ، همانطور که این مساله برای روسها ، اتحادیه اروپا و حتی ما صدق می کند . هر گونه تلاش برای تغییر کد ژئوپلیتیکی ، بدون ایجاد زیرساختهای مرتبط ، تبدیل به گردابی خواهد شد که همه را به درون خود می کشد و به مانند دومینو ، به شرق و غرب تسری پیدا می کند .    حتی معتقدم که حضرات مستقر در سرزمینهای اشغالی هم بی نصیب نخواهند بود و این برای آنها ، بدترین خبر است . بنابراین ، باید با در نظر گرفتن [ روندهای گذشته ] + [ روندهای فعلی ] ، آینده را تحلیل کرد .    حالا روسها یا ترکها دارند روند تقابل و یا عدم تقابل را طی می کنند ، اهمیت چندانی ندارد ، مهم ، منافع ماست که می بایست در صدر مسائل قرار گیرد و بقیه موارد در درجه های بعدی اهمیت قرار دارند ، چون هر قدر این دو کشور روندتقابل را در پیش بگیرند ، این امتیار مناسبی برای ماست که همانطور که ترکیه با سوء استفاده از شرایط ما در جنگ ، وضعیت اقتصادی خودش را بهبود داد ، ما در یک اقدام متقابل ، این کار را انجام دهیم .     در ضمن ، میزان حمایت ناتو از ترکیه را بخوبی در دوران جنگ سرد دیدیم که ایالات متحده به چه شکل ، در قبال  خروج روسها از کوبا ، موشکهای پرشینگ خودش را از ترکیه جمع کرد . 

  با سلام    اینکه روسها ضرر می کنند یا خیر ، در حال حاضر ، زیاد مهم نیست ، مهم این هست که ترکها قصد داشتند از انفعال حاصل از ورود روسها به جریان سوریه بیرون بیایند و خوشبختانه ، بدترین روش ممکن را انتخاب کردند ، در حالی که  به روشهای دیگری هم می توانستند عمل کنند . مثل تسلیح بیشتر شورشیان ، اما مساله اینجاست که این بازی دو سرباخت برای ترکهاست .    اگر منفعل باشند ، که خوب ، تمام رشته هایی که در طول این چهار سال بافتند ، از بین می رود ( از دخالتهای متعدد تا تئوری سازی در خصوص رویای غیر قابل تحقق امپراتوری عثمانی )    اگر از حالت انفعال در آیند ، باید با روسها طرف شوند ( البته بدون ناتو ) چرا که دوستانشان در بروکسل ( مقر ناتو)  قصد دارند سر ریز قدرت نظامی ترکیه در سالهای اخیر را به شکلی رفع کنند که کمترین هزینه را برای آنها داشته باشد .   البته این را هم باید در نظر گرفت که اگر روسها قصد داشته باشند تا از کارت کردها استفاده کنند ، شرایط به مراتب حادتر خواهد شد . جرقه جنگ در مرزهای جنوبی ترکیه ، عملاً یک بحران سراسری را از شمال خلیج پارس تا مدیترانه ایجاد می کند که به نفع هیچ کس ( ایالات متحده ، اتحادیه اروپا ، ترکیه ، روسیه و حتی ایران )  نیست .    اصولاً ترکیه یک وصله ناچسب برای اتحادیه اروپاست و این اتحادیه به شکل های مختلف می کوشد تا ترکها را در همان حوزه مدیترانه شرقی محدود کند و بیشتر بعنوان یک عامل بازدارنده برای ج.ا.ایران در آسیای جنوب غربی و یک متحد قابل اطمینان برای رژیم صهیونیستی استفاده نماید .    والا خود ترکها هم بخوبی اطلاع دارند که در زمان مقتضی ، پشتوانه ناتو را نخواهند داشت و  در حداقل شرایط ، حمایت لفظی و در حداکثر شرایط ، حمایت لجستیکی را باید انتظار داشته باشند .    پی نوشت :   شرایط امنیتی کشورهای حاشیه شمالی مدیترانه به هیچ عنوان مناسب نیست ( جنگ ، بحران اقتصادی ، سیل مهاجران و.... ) و در صورت فشار بیش از حد ، ممکن هست هر اتفاق ناخوشایندی بیافتد که مطمئناً از کنترل خارج خواهد شد . 

با سلام      سامانه دفاع هوایی آلماز/ آنتی  اس-400           پی نوشت :   در صورت وقوع درگیری ، پیگیری عملکرد این سامانه دفاع هوایی ، بسیار بسیار جالب توجه خواهد بود 

با سلام    سئوال این هست ، آیا سوپرهایند هم به صحنه رزمی در سوریه وارد می شود !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!  

با سلام    بارها گفته شد ، کوبیدن بر طبل  تفرقه میان ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، جز خوشحالی دشمن ، سودی ندارد ، در نتیجه ، علیرغم تمایل قلبی ، کاربر SHnaserzadeh  از این تاریخ به مدت دو هفته ، از دسترسی به استاتوس محروم خواهد شد .

با سلام      با عشق  ،  از ناوگان دریای سیاه نیروی دریایی ارتش روسیه              پی نوشت :   بلافاصله  پس از ارسال این پست ، به احتمال قریب به یقین 99/99 درصد ، برچسب روسوفیل بودن را به ما خواهند زد ، در این 72 ساعت اخیر ، زیاد از روسها حرف زدیم ، تاپیک تاکتیکهای هایند هم که در راه هست ........... :mrgreen: 

با سلام         دقت بفرماید ، حوزه روابط بین الملل ، به هیچ عنوان ساختارها و ویژگی های شش ماهه گذشته را ندارد ، چه برسد به 3 دهه گذشته و اوج دوران جنگ سرد .حتی در اوج جنگ سرد هم بواسطه وجود عقلانیت در میان سیاستمداران و نظامیان ، کار به یک رویارویی که بطور مسلم به جنگ هسته ای ختم می شد ، نکشید   نمونه بارز : استقرار موشکهای پرشینگ در ترکیه و متقابلاً استقرار بمب افکن ها و موشکهای روسی در کوبا ، بحران برلین  و موارد مشابه آن .   در نتیجه ، اینکه فکر کنیم ، دو طرف ( روسها و ناتو ) به شکل مستقیم وارد جنگ خواهند شد ، یک مقدار غیر قابل انتظار هست ولی آنچه که مسلم خواهد بود ، " بالابودن ارزش احتمال 1% در محاسبات استراتژیک " هست که باید در پیش بینی ها لحاظ شود . اما رویارویی غیر مستقیم ، محتمل تر خواهد بود ( تسلیح بیشتر سوری ها ، عراق و حتی ج.ا.ا )       نکته نخست اینکه در ارتباط با وقایع آخر الزمانی باید با احتیاط کامل صحبت کرد ( و بدون تعارف هم عرض کنم ، این مفاهیم به هیچ عنوان ...... و...... نیستند و توصیه می کنم یک مقدار در این زمینه واقع بینانه تر  تحلیل بفرمایید ) . بنده شناختی نسبت به شما ندارم ولی تا انجایی که اطلاع دارم ، شیعه ، با فرهنگ انتظار و مهدی موعود (عج) بزرگ می شود و این فرهنگ موجب افتخار شیعه است . هرچند باید بشدت مراقب طیفهای مختلف انحراف در این زمینه بود .   در حال حاضر هم ، یک جنگ همه جانبه در سوریه در جریان هست و بتدریج پای دیگران هم به میان خواهد آمد . فقط مساله زمان مطرح خواهد بود .       اصولاً در دنیای سیاست بطور عام  و سیاست بین الملل بطور خاص ، چیزی به اسم تحلیل شفاف و بدون نقص ، وجود ندارد . صرفاً یکسری پیش بینی ها و بیان احتمالات است که هرکسی براساس پیش زمینه اطلاعاتی خودش ، آن را بیان می کند .   استراتژی عقلانی دو طرف ، ادامه جنگ نیابتی خواهد بود .

  با سلام   یکی از بهترین سئوالاتی بود که تا حال حاضر در این تاپیک پرسیده شد و بخوبی نشاندهنده دقت نظر این دوست عزیز ما هست .   سازمان پیمان آتلانتیک شمالی یا ناتو (به انگلیسی: NORTH ATLANTIC TREATY ORGANIZATION با مخفف NATO) در 4 آوریل 1949 میلادی (15 فروردین 1328) با هدف دفاع جمعی در واشینگتن دی.سی. پایه گذاری شد و هم اکنون 28 عضو دارد. قلب پیمان ناتو ماده پنج آن است که در آن کشورهای امضاکننده، توافق کرده اند حمله نظامی علیه یک یا چند کشور عضو در اروپا یا آمریکای شمالی را به عنوان حمله به تمامی کشورهای عضو تلقی کرده و به مقابله آن برخیزند.   ولی پس از جنگ سرد،ناتو با خروج از ترتیبات پیشین به شکلی ظاهر شد که در صدد است عملا وظیفه صلح و امنیت بین المللی را با استناد به ماده 52 منشور ملل متحد  و با توجه به موضوع منطقه گرایی و نقش موافقت های منطقه ای در این زمینه بر خود مترتب کند.   ماده 52 منشور ملل متحد از فصل هشتم   فصل هشتم – قراردادهاي منطقه‌اي   1- هيچيك از مقررات اين منشور مانع وجود قرارداد‌ها يا موسسات منطقه‌اي براي انجام امور مربوط به حفظ صلح و امنيت بين‌المللي كه متناسب براي اقدامات منطقه‌اي باشد نيست مشروط بر اينكه اينگونه قراردادها يا موسسات و فعاليتهاي آنها با مقاصد و اصول ملل متحد سازگار باشد. 2- اعضاي ملل متحد كه چنين قراردادهايي را منعقد مي‌نمايند يا چنين موسساتي را تاسيس مي‌كنند هرگونه كوششي را براي حل و فصل مسالمت‌آميز اختلافات محلي از طريق اين قراردادها يا موسسات منطقه‌اي قبل از مراجعه به شوراي امنيت به كار خواهند برد. 3- شوراي امنيت توسعه حل و فصل مسالمت‌آميز اختلافات محلي را از طريق چنين قراردادها يا موسسات منطقه‌اي چه به ابتكار كشورهاي ذينفع و چه با ارجاع از طرف شوراي امنيت تشويق مي‌نمايد.     پی نوشت :   عکس العمل ناتو و بویژه ایالات متحده در خصوص این رویداد ، بسیار پیچیده است و به عوامل مختلفی بستگی دارد . باید منتظر ماند و به نظاره نشست که بازیگران جنگ سوریه ، به چه شکل با برگهای برنده خود بازی می کنند .

  با سلام   در حال حاضر و براساس تهدیدات  پیش رو ، نیازی به سامانه ضد موشکهای بالستیک وجود ندارد و در کنار آن ، برد نسبتاً محدود باعث شده تا خرید سامانه "آنتی" اصولاً غیر قابل توجیه باشد .     تا زمانی که سامانه باور به شکل رسمی به کارگیری نشود (که بطور مسلم پس از آزمایشات سخت گیرانه رزمی باید صورت گیرد ) ، تحلیل قدرت پدافند هوایی بر مبنای آن ، غیر عقلانی خواهد بود .       در ضمن چتر پدافند هوایی زمین پایه ، به تنهایی تامین کننده امنیت فضای آئرو استراتژیک ج.ا.ا. ایران نیست . بطور مشخص ، پازلهای خالی در این زمینه وجود دارد که یکی از مهمترین آنها ، وجود یک شبکه C5ISR منسجم و در کنار آنها ، شبکه ملی رصد فضای هوایی کشور در حوزه غیر نظامی است که با توجه به سامانه های قدیمی ،( ترانسپاندرهای مربوط به حداقل یک دهه گذشته) و سایر مسائل حاشیه ای ، باید بطور مشخص ، یک بازسازی سخت افزاری و همچنین ، باز طراحی سلسله مراتب به منظور سریعتر کردن واکنش نسبت به تهدیدات ، صورت گیرد .

  سلام علیکم    امیر ارسلان عزیز - دقت بفرمایید ، اخباری که منتقل می کنید ، جهت دار نیست ( بر خلاف القائات یکسری کاربران - حداقل بنده تا حال حاضر  چنین برداشتی ندارم )  ، کسی را هم تبلیغ  نمی کنید ، از کسی طرفداری نکردید ، رسالت شما خبررسانی درست هست ( حالا در این درگیری ها یا خبر پیروزی هست یا عدم الفتح ) بنابراین بدون توجه به  سایر موارد حاشیه ای و مضّر  ، کار خودتون را انجام بدید .    اخبار درست ، صرف نظراز خوب یا بد بودن آن ، یک برآورد درست از شرایط صحنه رزم بدست می دهد . این یعنی یک وجود یک ساختار درست برای تحلیل شرایط .      پی نوشت :   این سطور خطاب به همه دوستان بخش خبر ، عزیزانی که بدون چشمداشت ، کار خبررسانی را برعهده دارند می شود . بنابراین ، از همه دوستان انتظار می رود ، همکاری لازم را داشته باشند . 

با سلام    ضمن تشکر از زحمات دوستان بابت خبررسانی    شخصاً عادت ندارم برای کسانی که در این چند مدت ، زحمت خبررسانی را متحمل می شوند ، محدودیت قائل شوم ، از طرفی ، بدلایل مختلف ، ( حداقل در این مورد) قصد ندارم بدون هشدار قبلی ، دسترسی دوستان در این تاپیک ، محدود شود .   بنابراین ، جناب امیر ارسلان عزیز ، روندی را که درپیش گرفتید ، متوقف کنید . قبلاً در استاتوس به شما تذکر داده شد . برای مرتبه دوم ، این را خدمت شما عرض می کنم .    از همکاری همه دوستان متشکرم  :rose: 

  قصه رسکیو تیم ، یا RESCUE TEAM ، مفصل هست ، با این حال ، بطور معمول بالگردهای ترابری تاکتیکی هستند که تیم های آتش را در زمان اجرای عملیات رزمی ( بکاو و بکش ) همراهی می کنند تا در صورت وقوع حادثه یا موارد دیگر، خدمه بالگردهای خودی ، به اسارت دشمن درنیایند .    

  با سلام    خوب ، برای اینکه با تاکتیکهای آتش روسها بیشتر آشنا شویم ، شاید این تصویر قدیمی ، ماهیت کار بالگردهای هایند را در  سوریه مشخص کند      تیم های آتش روسها ، براساس استاندارد ارتش شوروی سابق ، عمدتاً به شکل دو زوج بود که  به شکل معمول ، یک بالگرد میل -8 هم بعنوان رسکیو آنها را همراهی می کرد . این تصویر در جریان مانور موسوم به "  قفقاز85" ، ثبت شده است . براساس دستورالعمل های تدوین شده در دهه 80 میلادی ، پرواز سینه مال و شلیک از فاصله 200 فوتی هدف ، بصورت تاکتیکهای استاندارد این نیرو در آمد .  بالگرد هایند بدلیل جثه بزرگ ، قادر نیست تاکتیکهایی که بطور مثال بالگرد AH-1 براحتی قادر هست آن را انجام دهد ، ( پنهان شدن پشت یک تپه ، گرفتن ارتفاع ، شلیک و مجدداً پنهان شدن پشت تپه ) اجرا  کند ، اما با تکیه بر قدرت آتش بالا و همچنین زره ، به مانند یک تانک پرنده ، عمل می کند . عملکرد این بالگرد در افغانستان و چچن ( قبل از مسلح شدن افغان ها به بلوپایپ و استینگر ) ، موید این امر هست .    پی نوشت :    1- بیمارستان مرکزی گروزنی ، توسط 6 تا 8 فروند از این بالگردهای  عظیم الجثه ، با خاک یکسان شد .   2-  سرو کله این بالگرد ، هر جا پیدا شود ، فقط یک کلمه معادل برای آن وجود دارد : تخریب    3- یک عزیزی ، ماکت مقیاس 1:32 این بالگرد غول آسا را مونتاژ کرده بود که هیبت آن را بخوبی نشان می داد ، علی الخصوص آسمانه حبابی شکل و غلافهای راکت انداز و توپ دماغه .   4- به گفته یکی از خلبانان آزمایشگر ارتش ایالات متحده ، بالگرد هایند  ( این بالگرد در جریان یک عملیات محرمانه که تاپیک آن را جناب سورنا ارائه کرده بودند ، از صحرای لیبی به ایالات متحده ارسال شد و تحت آزمایشات فراوان قرار گرفت ) را برای یکسال در یک انبار رها کنید و بعد از این مدت ، برای پرواز ، به یک آچار و یک روغندان نیاز خواهید داشت ، کاری  که  به گفته این خلبان ، هرگز از بالگردهای غربی ساخته نیست .

  با تشکر    اطلاع نداشتم که بقایای جسد اسپایکر پیدا شده !!!!!   در حقیقت بلافاصله پس از سقوط وی ، تلاشهای زیادی برای پیدا نمودن اسپایکر و پرنده اش انجام نشد ، ( علیرغم اینکه وینگمن وی در آن شب کذایی ، موقعیت سقوط وی را به درستی پس از بازگشت به مبداء روی نقشه معین نموده بود )    اما پس از مدتی ، یک ژنرال قطری ، بقایای پوکه های سلاح منور  و بخشی از بدنه جنگنده اسپایکر را در صحرای غربی عراق پیدا کرد و با ارسال  آن به سرفرماندهی ارتش آمریکا در بحرین ، مشخص شد که جنگنده اسپایکر هست .    ماجرا تازه از این جا شروع شد تا جایی که همسر اسپایکر ، دعوای حقوقی جنجالی را علیه شرکت سازنده گیرنده/ فرستنده های استاندارد ارتش آمریکا( موتورولا)  به راه انداخت و براین ادعا پای می فشرد که بدلیل استاندارد نبودن جیب لباس پرواز و بزرگ بودن این گیرنده/ فرستنده ، در زمان اجکت احتمالی ، وی نتوانست از این رادیو استفاده نماید . اما ادعای وی در دادگاه رد شد .   پی نوشت :   نکته جالب اینجاست که کتاب بعدی تام کوپر ، علی الظاهر برگ تازه ای به این ماجرا خواهد افزود . منتظر چاپ این کتاب هستیم  :winking: 

با سلام        سرنوشت فریدم فایترهای ایرانی          یکی از نکات مبهم تاریخ نیروی هوایی ایران ، سرنوشت نامعلوم جنگنده های فریدم فایتری بود که در چهارچوب  کمک نظامی ، در سالهای قبل از انقلاب اسلامی ، به کشورهای همپیمان ، بعنوان کمک  بلاعوض ، ارسال گردید.    در سالهای میانه دهه 70 میلادی ، 12 فروند جنگنده F-5A فریدوم فایتر ، در قالب یک کمک نظامی ، به نیروی هوایی یونان اهداء شد . علاوه برآن ، 19 فروند از 36 فروند فریدوم فایتر اهدایی به نیروی هوایی اردن نیز در بازه زمانی 1983 الی 1989 به یونان داده شد . تعدادی از این جنگنده ها نیز بعنوان کمک نظامی اجباری ، به ویتنام جنوبی اعزام گشت و آنچه از ناوگان فریدم فایترهای ایرانی باقی مانده بود ، به عربستان سعودی ، کره جنوبی و تایوان داده شد . از این حاتم بخشی ها ، ترکیه و اتیوپی نیز در اواخر دهه 60 میلادی ، نصیب بردند .      پی نوشت :   نکته جالب اینجا بود که در جریان جنگ تحمیلی ، به دلیل فشار وارده بر ناوگان اف-5 نیروی هوایی ، طی یک فرآیند پیچیده ، تعدادی از این پرنده ها ( شامل نسخه E ) از اتیوپی خریداری شد که در میان تعجب همگان ، تایگرهای موجود در کشور علیرغم ساعات پروازی بالا ، از تایگرهای اتیوپیایی ، سرحالتر بودند .

با سلام   شکار 214ST     سرهنگ العقیدی  در زمان خدمت در تایپ بالگرد هایند هوانیروز ارتش عراق         اگر چه بالگرد بل 214ST در اصل برای اقلیم و شرایط جغرافیایی  ایران طراحی گردید ، اما بدلایل مختلف ، بخشی ازکارنامه رزمی این بالگرد در هوانیروز ارتش عراق به ثبت رسید .   سرهنگ دوم خلبان ، " محمد غانم العقیدی "   وی در ابتدای ورود به هوانیروز ارتش عراق ، و تا پایان جنگ با ایران (1988)  بعنوان خلبان بالگردضد تانک  هایند انجام وظیفه نمود ، اما با ورود بالگرد 214ST به سازمان رزم ارتش عراق ، به اسکادران 66 هوانیروز و  این بالگرد ، منتقل شد . در جریان تهاجم به کویت ، وی به همراه همکارانش ماموریتهای متعدد هلی برن و رسکیو که منجر به نجات 18 نفر از خلبانان و پرسنل نیروی زمینی گردید ، را به انجام رساند ، اما سرانجام در ساعت 7 روز دوم حمله ، بالگرد وی مورد اصابت موشک قرار گرفت و منهدم شد .

با سلام   پرتابگرهای جدید اسکندر- ام در خدمت خرس بزرگ           براساس اطلاعات منتشر شده توسط وزرات دفاع روسیه ، پرتابگرهای جدید سامانه اسکندر-ام وارد سازمان رزم یگان های موشک انداز تاکتیکی منطقه نظامی جنوب روسیه شدند . به گفته وزارت دفاع روسیه ، در آینده ای نزدیک ، این سیستم ها به محل استقرار دائمی خود در Mozdok  ارسال خواهند شد .   به گفته این نهاد نظامی روسی ، برای لانچرهای اسکندر-ام ،تنها 20 دقیقه زمان لازم خواهد بود تا در شرایط " همه گونه آب و هوایی " ، به حالت آماده باش رزمی در آیند . تا نوامبر 2015 ، بیشتر از 100 دستگاه از این موشک اندازها ، واردخدمت ارتش روسیه شده اند .       بنا برگزارشهای منبع آگاه نظامی ، این نسخه از اسکندر ، به مراتب پیشرفته تر از سیستم ها قدیمی است و به گفته آلکساندر گاشنکو ، هیچ سیستم موشکی متحرکی  قادر به رقابت با این جنگ افزار نخواهد بود . به گفته این نظامی ارتش روسیه ، یک مجموعه کامل در مقیاس یک تیپ موشکی ، شامل 50 دستگاه ، آخرین  سفارش ارتش روسیه بشمار می آید که  کار تحویل آن  به ارتش روسیه در حال پایان است . این مجموعه ، شامل  پرتاب کننده ها ، خودروهای حمل و نقل ، خودروهای فرماندهی ، نفربرها خواهند بود .       براساس قرارداد ،  ظرف 3 ماه ، پرسنل مربوطه ، قبل از ترک  پادگان آموزشی به مقصد موزدوک  ، چگونگی استفاده از تجهیزات جدید را خواهند آموخت . قبل از ورود تجهیزات جدید ، افسران تیپ  جدید موشکی ، در مرکز آموزش  اختصاصی ارتش روسیه ، برای نخستین بار ، آموزشهای تخصصی ویژه ای را برای  شلیک موشکهای تاکتیکی اسکندر-ام ، در شب  ، خواهند گذراند . این دوره ها ، به شکل خاص ، شامل مدیریت حملات موشکی،و همچنین آموزش تاکتیک های جدید ، آموزشهای فنی و سایر تخصص های مورد نیاز ، خواهد  بود .   علاوه براین ، در این دوره از آموزشها ، خدمه موشک اندازها ، با استانداردهای جدید نظامی برای بارگذاری و شلیک  و تمرینات در مقیاس گسترده آشنا خواهند شد این آموزش ها ، برای بیش از 50 افسر ارشد و جزء ، با استفاه از 20 دستگاه تجهیزات نظامی ، صورت می گیرد .

  این فرموده شما ، پاسخ مشخصی دارد ، بیلان جامعه ( دراینجا میلیتاری) برآیند عملکرد کاربرانش هست . حالا اگر بیلان مثبت نیست یا در حداقل میزان خودش قرار دارد ، ناشی از ورود حاشیه به متن است. حاشیه کم شود ، تراز علمی و آکادمیک کاربران  انجمن ، فارغ از جناح بندی های سیاسی و سایر موارد ، بطور کامل مشخص خواهد شد و آن وقت ، نتیجه طبیعی چنین روندی ، منزوی شدن حاشیه  سازان و دوستانی هست که فضای تنفس آنها در حاشیه و جنجال فراهم می شود.   این مساله بدون تعارفات معمول ، رُک و پوست کنده هست . حالا دوستان خود دانند . یا باید حاشیه را انتخاب کنند که بطور مسلم روند نزولی آغاز می شود یا ادامه خواهد یافت ، یا اینکه اراده دسته جمعی بر کاهش حاشیه و افزایش سطح علمی انجمن هست .   عزیزی اعتقاد داشت : ضرب المثل های یک کشور ، آموزه های زندگی مردم آن کشور هستند .   با یک گل ، بهار نمی شود و یک دست ، صدا ندارد

  جناب اسکای هاوک عزیز    متاسفانه بنده قانع نشدم  ، سابقاً  زمانی که جناب گوبلز از انجمن خداحافظی کرده بودند ، به مناسبتهای مختلف از اینکه ایشان در حضور ندارند ، اظهار تاسف می کردم  و در حال حاضر هم جنابعالی و هم جناب چکا در همین وضعیت قرار دارید . بی انصافی هست که در چنین شرایطی قصد داشته باشید تا از مسئولیتی که بر عهده شما گذاشته شده ، کناره گیری کنید . کاری به حواشی ندارم واصولاً مهم هم نیست که دیگران چه فکری میکنند و خواهند کرد ، با این حال ، به احترام نظر دوستان در صفحات قبل که بطور مشخص وضعیت را معین می کند ، از این تصمیم صرف نظر کنید .   به هرترتیب ، حق الناسی هست که برگردن شما و جناب چکا قرار دارد ، بطور قطع ، معنای این جمله را درک خواهید نمود    متشکرم  :rose:        پی نوشت :   در چنین وضعیتی ، بنده در همان مسئولیت " بخش جنگ و تاریخ " راحت تر هستم .