MR9

Forum Admins
  • تعداد محتوا

    8,980
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    1,498

تمامی ارسال های MR9

  1. با سلام خدمت دوستان   یادی کنیم از خُلد آشیان ، JU-87  اشتوکا  
  2.   با سلام   روسها در مدیترانه ، منافع ژئواستراتژیک حساسی دارند ، دو تنگه بسفر و داردانل بلحاظ رژیم عبوری شناورهای نظامی ، بشدت برای نیروی دریایی روسها که در دریای سیاه مستقر هستند ، مشکل زا هست و علاوه برآن ، ترکیه بعنوان یکی از اعضای ناتو ، حساسیت زیادی بر روی حضور روسها در مدیترانه دارد . به همین دلیل ، روسها ، برای داشتن یک یا دو سرپل مطمئن در این دریا و کاستن از مشکلات سیاسی و نظامی عبور از دو تنگه فوق ، حاضرند هر قیمتی را بپردازند . یکی از دلایل مهم عملکرد این حضرات در ماجرای سوریه ، همین هست .    
  3. با سلام خدمت دوستان عزیز      در باب اهمیت مطالعه "تاریخ نظامی"        سر بازیل لیدل هارت ، در فصل یکم کتاب خود با عنوان " استراتژی " در باب اهمیت ثبت تجارب و تدریس تاریخ نظامی ،   چنین می نویسد :   " احمق ها می گویند که به کمک تجربه می آموزند ، من ترجیح می دهم تا از تجربه دیگران بیاموزم "   جمله منسوب به  صدر اعظم آهنین " بیسمارک " 
  4. با سلام - هیچ مشکلی وجود ندارد ، فقط در تحلیل ها ، مقداری از حوزه موشکی و اقتصادی فاصله بگیرید و روی بحث مهمتر  رژیم بازرسی ها ، متمرکز شوید .   متشکرم //MR9 :rose:  :rose: 
  5. با سلام    در یک بررسی جامع ، اصولاً ما ایرانی ها ، یک سر داریم و هزار سودا  :mrgreen:  :winking:    واما بعد ..................   در یک  نگاه بدبینانه  جامعه شناختی ، گرافیست هایی که بیکار تشریف دارند ، حیثیت " تامکت " را بر باد دادند  :mrgreen:  :winking:      گربه های سامورایی !!!!!         پی نوشت :    شخصاً از این هتک حیثیت ، به  شخص دریابان " تام کلی" شکایت برده و مراتب اعتراض را اعلام می دارم 
  6.       با احترام بی پایان به روح بلند شهدای نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس    و    همچنین خلبانان گمنام ، ولی سرافراز گردان های 81 ، 82 و 83 نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران    ( رهگیرهای افسانه ای تامکت )  :winking:        "دیزل های لیزری "               بدون شک ، جنگنده / بمب افکن F-4 ، یکی از شاهکارهای خلقت صنعت هوانوردی نظامی بشمار می رود . برای کسانی که از عالم هوانوردی سررشته ای ندارند ، F-4 ، کلمه ای غریب است  ، اما فانتوم را همه می شناسند . شهرت و محبوبیت این واژه ، به حدی است که در گفتگوهای عامیانه و کوچه بازاری ، نیز جایی برای خود ، دست و پا نموده است .  نقش F-4، در وارد نمودن بسیاری از ارتش های دنیا و بخصوص نیروی هوایی این ارتشها ، به عصر جنگ افزار مدرن هوایی بر هیچ کس پوشیده نیست . فانتوم نخستین جنگنده ای بود که بدون دریافت هیچ گونه کمک از رادارهای زمینی ، توانایی  شناسایی و نابود نمودن پرنده های دشمن را داشت و این تازه نیمی از راه  است .  F-4 ، یک بمب افکن تاکتیکی فوق العاده بشمار می رود که  ابهت و عظمت آن را تا هنگامی که تا بن دندان ، به طیف وسیعی از مهمات مسلح است با هیبتی شبیه به بمب افکن راهبردی B-52 مقایسه می کنند .        "صدای غرش مهیب پیشرانه های پرقدرت J-79 فانتوم "، به وجد آورنده دل دوستان و لرزاننده دل دشمنان است .  جدا از تمامی این توصیف ها ، F-4 جنگنده ای بسیار زیباست ، این زیبایی ، هنگامی که فانتوم پرو بال باز نموده و به آسمان می رود ، صد چندان می شود . کمتر کسی است که حساب کار دستش باشد ، فانتوم را در آسمان ببیند و تحت تاثیر ترکیب این جنگنده زیبا قرار نگیرد .  طراحی این پرنده زیبا ، آنچنان براساس استانداردهای مورد نیاز صورت گرفته بود که تقریباً تمامی نقش هایی که یک هواپیما می تواند آن را اجرا نماید ، را می توان در وجود آن مشاهده نمود :   جنگنده-رهگیر ، بمب افکن ، پرنده شناسایی ، هواپیمای ویژه نمایش های هوایی ، پرنده بستر آزمایش و ..... !   توانایی های نسخه اصلی این پرنده دوست داشتنی چنان بود که پس از آنکه عملکردهای بالای آن به طراحانش به اثبات رسید ، آنها بدین فکر افتادند که نسخه عکسبرداری و شناسایی فانتوم را ساخته که بدین ترتیب ، یک پرنده شناسایی با عملکردی فوق العاده ، باشناسه RF-4 متولد گردید و صد البته ، به اندازه خود F-4 ، تاریخ ساز شد .    با این وصف ، این نوشتار  ، نه در مورد گردان همیشه جاودان یازدهم شناسایی تاکتیکی ، بلکه بررسی  و نوشتاری است کوتاه ، در مورد گونه  D این پرنده در نیروی هوایی ایران ، به همراه خاطرات جذاب  یکی از خلبانان شجاع آن ، یعنی ، امیر سرتیپ دوم ، علیرضا نمکی  .   پایان بخش نخست    پی نوشت :    1- این نوشتار ، در صورت استقبال دوستان ادامه خواهد یافت . 2- منابع مورد استفاده در انتها ، تقدیم خواهد شد .  3- هر گونه برداشت ، تنها با ذکر منبع ، MILITARY.IR ، مجاز خواهد بود . 4- این نوشتار به دو دوست بسیار عزیز ، جناب Sorena_Noshad و جناب TRSsquadron  تقدیم و بابت تاخیر حاصله ، عذر خواهی می شود.  5- البته ذکر این نکته جالب خواهد بود که بنده همچنان ، پایبند  صدیق آرمان های گربه افسانه ای نیروی هوایی ( F-14) خواهم بود . :winking:        این مجموعه با صرف زمان ، از منابع گوناگون ، گرد آوری شده است ، بنابراین ، هر گونه برداشت با ذکر منبع (MILITARY.IR) خواهد بود .  در غیر اینصورت ، برداشت کننده  ، عرفاً و شرعاً ، مسئول خواهد بود .   :rose: گرد آورنده: MR9   :rose: 
  7. با سلام خدمت دوستان    بخش هشتم و پایانی :       بمباران لیزری :    با توجه به اینکه شما اصلا یک خلبان F-4D  هستید و پرتاب بمب لیزری یکی از مشخصات بارز این هواپیماست از ماموریت های لیزری برایمان بگویید!   از استاد خلبانان لیزر نیروی هوایی، من تنها بازمانده بودم. اوایل جنگ بود که به من ابلاغ شد که یک ساختمان 5طبقه در بصره را می بایست با بمباران لیزری هدف قرار دهیم. با توجه به اینکه من تنها استاد خلبان لیزر بودم قرار شد دو خلبان دیگر F-4D شماره دو و خلبان پشت کابین خودم که قرار بود در این ماموریت خاص همراه من باشد و تصادفا یکی از خلبانان با سابقه فانتوم بود را آموزش دهم.   خلبان کابین جلوی فانتوم شماره دو، جناب«رضا لبیبی» بود. لبیبی به حق یکی از بهترین خلبانان F-4 نیروی هوایی بود. پرونده سوابق آموزشی وی مانند دیگر خلبانان پایگاه در دفتر کار من که «رییس دایره ارزیابی و استانداردسازی» بودم موجود بود. تقریبا تمامی استاد خلبانان امریکایی وی در قسمت نظرخواهی آموزشی وی نوشته بودند که« لبیبی بهترین خلبان F-4 است که تابحال دیده ام!».   با توجه به اینکه جناب لبیبی تابحال پرواز لیزری انجام نداده بود، 5 پرواز لیزر را با هم برای آموزش وی انجام دادیم. نهایتا آموزش بمباران لیزری در سرعت های بالا را به وی آموختم و بلافاصله یک فروند F-4D دیگر از تهران به بوشهر آمد.   روز عملیات، دو فروندی به پرواز درآمده و در ارتفاع پایین و سرعت بالا به هدف نزدیک شدیم. اصل غافلگیری به خوبی به اجرا درآمد و دشمن کاملا در شوک فرورفت. من به عنوان رهبر دسته، می بایست پرتو لیزر را به سمت هدف می تاباندم. با افزایش ارتفاع تا 6000 پا سمت مناسب را گرفته و لیزر را به سمت هدف نشانه رفتم. لبیبی با قرارگیری در موقعیت از پیش تعیین شده، از من اجازه پرتاب بمب خواست که من نیز با ارزیابی شرایط، پرتاب را تایید کردم.     همزمان با پرتاب بمب از فانتوم شماره دو، یک موشک دوش پرتاب SAM-7 به سمت این هواپیما پرتاب شد. من بلافاصله با اعلام کد«On the Way» به وی گوشزد کردم که موشکی به سمتش در حال حرکت است. فریاد زد «دارمش!» و به شدت هواپیمایش را از مسیر برخورد خارج کرد.     همین که کد مزبور را در رادیو به لبیبی اعلام کردم، خلبان کابین عقب من، در حالیکه مشغول ثابت نگه داشتن پرتو لیزر بر روی هدف بود، ناگهان سر خود را از روی چشمی برداشت تا ببیند چه اتفاقی افتاده است. غافل شدن خلبان کابین عقب از ادای صحیح وظیفه خود همانا و منحرف شدن پرتو لیزر از روی هدف همان!     این بمب غول پیکر 2000پاوندی رفت و رفت و در حدود 3000پایی قلب هدف به زمین برخورد کرد.   از شدت عصبانیت به طور کامل کنترل خود را از دست دادم! جنگنده را در حالت پس سوز قرار داده و از فرط خشم تا می توانستم جنگنده را چرخاندم. در رادیو فریاد زدم: «چرا سرت رو از روی چشمی برداشتی؟! اگر هواپیمای مارو می زدند، خروج اضطراری را با هم انجام می دادیم!» نهایتا اینکه آن ماموریت در حالیکه تمامی تلاش ما تا آن لحظه جواب داده بود با غفلت کمک خلبان بر باد رفت!   پایان       منابع مورد استفاده ( شامل تصویر و متن ) :    1- مجله صنایع هوایی ، سال نوزدهم ، شماره 218 ، صفحه 14  2- انجمن رهروان ارتش ( تصویر سرهنگ  شهاب الدین جوادی )  3- کتاب تاریخ نیروی هوایی ایران ، غلامرضا علی بابایی  4- تاریخ نبردهای هوایی ، جلد نخست ، امیر سرتیپ بازنشسته ، علیرضا نمکی  5- فرماندهی و نافرمانی ، سپهبد شاپورآذربرزین  6- combat aircraft . no.73: Iranian f-4 phantom II units in combat  7- MC Donnell F-4D Phantom II by Rene Francillon    8- و چند منبع دیگر ......... :winking: 
  8.   با سلام   البته یک نکته کوچک جناب حیدری عزیز ،  همگان از سابقه تاریخی و عملکرد روسها (حداقل در ارتباط با ما ) اطلاع دارند ، چه در سالهای قبل از انقلاب و چه در سالهای پس از آن ( بحث ارسال سلاح به عراق ، کار شکنی در صدور سلاح به ما در در دوران جنگ و بعد از آن ، پرنده هسته ای ، ماجرای اس-300 و... ) و علاوه برآن ، ظاهرا" چینی ها هم بتدریج دارند یک سابقه استعمار را برای خودشون فراهم می کنند ( به ویژه در ارتباط با ما و با داشتن یک نگاه گسترده تر ، در آفریقا)
  9.   دقت بفرمایید دوست عزیز - متاسفانه یک جریانی در چند مدت اخیر باب شده برای ایجاد شبهه در تاریخ دفاع مقدس و بدون هیچ سند و مدرکی ، اتفاقاتی که شاید پایه و اساس درستی هم نداشته باشد ، را  رواج می دهند   . حساسیت بنده هم بدلیل لینک و .... نیست . بخاطر این هست که شایعات از چنین محیطهایی شروع می شود و الی آخر - بنابراین باید دقت کرد ، در چنین موضوعات حساسی ، بدون اسناد معتبر در دسترس برای مطالعه ، ادعایی را مطرح نکرد.
  10.   با سلام   دقت بفرمایید ، وقتی جنابعالی در مورد یک موضوع خاص ، آن هم با این حساسیت و با این جزییات ( ذکر رنگ بدنه مهمات خمپاره ) مطلبی را ارائه کردید ، بطور حتم باید منبعی در این زمینه داشته باشید . اگر هم شخص خودتان هم منبع هستید ، حتماً عکس یا مطلبی را در جایی مشاهده کردید که ، آن را ارائه فرمودید .    بنده همین الان ، تصاویر متعدد از مهمات خمپاره اندازهای 120 م.م  بسته بندی  و مُهر و موم شده ارتش عراق که با عوامل شیمیایی پر شده بودند را در اختیار دارم و با سند و مدرک اثبات می کنم حضرات از عوامل شیمیایی استفاده کردند .
  11. MR9

    گالری جنگنده -رهگیرها

    با سلام   قابل توجه ُعشّاق پکفا   ( برای تصویر بزرگتر ، کلیک کنید )       PAK FA ARMAMENT  
  12.   با سلام   کاملاً صحیح ، با یک دوست بسیار عزیز صحبت می کردم ، ایشان چنین می فرمودند که برنامه ریزان نیروی هوایی ایالات متحده ، بشدت ،  از مهارت افسران نیروی هوایی کشورهای حاشیه جنوبی خلیج پارس ، بخصوص نیروی هوایی امارات در تنظیم سیستماتیک  و حرفه ای طرح پروازی ( رهگیری / بمباران ) بر فراز سوریه ، تعجب کرده بودند .
  13.   با سلام  مرجع این فرموده شما کدام منبع هست؟؟ چون برای اولین بار هست که این مساله را شنیدم   ظاهراً در زمان پهلوی دوم ، تعداد محدودی توپ 130 م.م از مصر ، برای بررسی آن وارد شد و یا حتی پرداخت پول برای خرید اطلاعات در مورد ارتش عراق ،  از سیستم اطلاعاتی  ارتش رژیم صهیونیستی ، اما این مساله تازگی دارد !!!!!
  14. با سلام خدمت دوستان            موشک ضد رادار آرمات  ارتش عراق ، در بازه زمانی 1990-1986 ، تعداد 450 تیر مهمات آرمات ، از فرانسه تحویل گرفت .        بخش هفتم :    تهدیدهای متوجه جنگنده های ما تنها به پدافند خلاصه می شد یا عراقی ها از رهگیری های موثری نیز بهره می بردند؟   رهگیری نیروی هوایی عراق تا قبل از ورود جنگنده های فرانسوی میراژ ، به هیچ وجه مورد قابل توجهی به شمار نمی آمد. با فروش میراژ به عراق، تاکتیک های رهگیری عراق نیز دستخوش تغییرات شد و باید اذعان کنم که در برهه های مختلف نقش موثری از خود به جای گذاشت. خلبانان «روادگر»، «انقطاع»، «طالب مهر»، «ابوالفضل هوشیار»، «هرندی» و «نظام آبادی» از جمله خلبانانی بودند که جنگنده شان توسط میراژ مورد اصابت قرار گرفت و سقوط کردند. نظام آبادی که خلبان F-14  بود، جنگنده اش برفراز قرارگاه لشکر زرهی، قزوین، مورد حمله موشک میراژ قرار گرفت و منهدم شد.    از پدافند عراق بگذریم و به پدافند خودمان بپردازیم. همانطور که می دانید، عراق از گونه «سرکوب دفاع هوایی دشمن» جنگنده سوخوی Su-22 مسلح به موشک های Kh-28 بهره می برد. پدافند هوایی راداری ما در مقابل این جنگنده دچار چه لطمه ای شد و آیا راه مقابله ای با این هواپیما و موشک وجود داشت؟!   با انجام چندین عملیات عمده در جبهه جنوب، براساس طرحی، پیشنهاد داده شد که تعدادی از سکوهای پدافندی موشکی «هاوک» به خط مقدم منتقل و مستقر شوند. این پیشنهاد با مخالفت فرمانده وقت نیرو مواجه شد. علت این بود که اگر نیروی زمینی ما عقب نشینی کند، سکوی موشکی بدون دفاع مانده و به راحتی به غنیمت در می آید.       لانچر آتشبار ضد هوایی MIM-23 هاوک    نهایتا با ارایه یک سری توجیه های عملیاتی، نظر موافق فرمانده نیرو جلب شد و موشک های هاوک به منطقه نبرد راه یافتند. در پی این ابتکار، هواپیماهای ضد رادار سوخوی Su-22 و موشک های Kh-28 برای مقابله با آن برخاستند. در روز 5 اردیبهشت1361 که Su-22 ها به طور گسترده وارد عمل شده بودند، تمامی 5 سکوی موشکی هاوک بوسیله موشک های ضد رادار Kh-28 از کار افتاد.         راسوی نیروی هوایی ارتش عراق su-22 مسلح به موشک kh-28   تاکتیک حمله سوخوی ها به سکوهای موشکی این بود که جنگنده مزبور با رسیدن به فاصله 80 کیلومتری موشک خود را قفل نموده و شلیک می کرد. نفرات سکوی هاوک نیز با داشتن هواپیما در دید خود، غافل از اینکه موشک در حال حرکت به سمت آنهاست، مترصد رسیدن جنگنده دشمن به فاصله 50 کیلومتری بودند تا موشک خود را شلیک کنند. ناگفته پیداست تا قبل از رسیدن جنگنده به فاصله برد موشک هاوک، رادار سکوی موشکی منهدم شده است.   در این زمان مرحوم هشیار بلافاصله وارد عمل شد و به فرماندهان سکوهای موشکی گفت:   «هیچکس تا من نگفتم حق روشن کردن رادار سکو و شلیک موشک را ندارد!».   "بر اساس تاکتیک های طراحی شده توسط این خلبان قرار شد تمامی سکوها خاموش باشند. هواپیماهای  SU-22هیچ گاه تنها نمی آمد و پشت سرش چندین هواپیمای بمب افکن در حال حرکت بودند تا رادار بوسیله جنگنده سوخوی کور شود تا بمب افکن ها بتوانند آزادانه به عملیات خود بپردازند. با ورود SU-22 به منطقه رادار همچنان خاموش بود. دسته پروازی به فاصله 50 کیلومتری سکوی موشکی رسیده و لحظه به لحظه به آن نزدیک می شدند اما گویا خبری از سکوی موشکی در منطقه نیست. با رسیدن دسته پروازی دشمن به فاصله حدود 20 کیلومتری یک فروند F-14 وارد منطقه شده موشک خود را بر روی یکی از هواپیماها قفل می کرد. همزمان با ورود F-14 به صحنه نبرد، که ممکن بود به جای SU-22 هواپیماهای با ارزش بمب افکن را مورد اصابت قرار دهد، هواپیمای پست فرماندهی و رادار پرنده «عدنان» که همگی را زیر نظر داشت به سرعت به دسته پروازی دستور لغو ماموریت را ابلاغ می کرد. بلافاصله بمب افکن ها بمب های خود را بی هدف فرو ریخته و به سمت خاک عراق گردش می کردند. در این مرحله، سکوی موشکی رادار خود را روشن می کرد و تمامی دسته پروازی را که اکنون در برد مناسبی قرار داشتند، تک تک ساقط می نمود. "       با این تاکتیک شگفت انگیز، پدافند هوایی نیروی هوایی موفق شد، 55 فروند هواپیمای بعثی را در عملیات «بیت المقدس» نابود کند.این بار نیز عراقی ها دست به کار شدند و هواپیماهای میراژ مجهز به موشک های ضد رادار «آرمات» را خریداری کردند.     شلیک آرمات از میراژ نیروی هوایی ارتش فرانسه    "تاکتیک جدید آنها نیز حرکت یک فروند SU-22 در جلوی دسته پروازی بود. درست پشت سر سوخوی، یک فروند میراژ ضد رادار حرکت می کرد تا با شبیه سازی حرکات قبلی، یعنی ورود به کمربند شکار هاوک، بازگشت SU-22 و روشن شدن رادار، سکوی موشکی ما را بزند و در چندین مورد موفق به این کار شدند اما با کمی جلو آوردن  F-14 این قضیه نیز مرتفع شد و به فاصله کوتاهی، چندین فروند از این گونه میراژها برفراز صحنه نبرد سرنگون شدند."     ادامه دارد .......................     پی نوشت :   به سیخ کشیدن 55 فروند پرنده رزمی نیروی هوایی بعث عراق ، آن هم در شرایطی که این نیرو ، به شکل بی سابقه ای از حمایتهای فنی ،  لجستیکی و تسلیحاتی بهره می برد ، حقیقتاً یکی از بزرگترین شاهکارهای نیروی های مسلح جمهوری اسلامی ایران بشمار می رود که جای تآمل و توجه بیشتری دارد .  
  15. با سلام خدمت دوستان     در وصف نابغه زرهی         هانس گودریان ، از تایگرهای تولید شده بازدید می کند   ژنرال فون مانتویفل ، که درمیان فرماندهان پانزر آلمانی ، جوانترین و آخرین آنها بشمار می رفت ، روایت جالبی از فرمانده ارشدش ، هاینز (هانس) گودریان  ( ملّقب به هانس سریع ) دارد :   " او گودریان بود ، در آغاز یکّه و تنها ، اما او بود که تانک و کاربردش را بعنوان یک سلاح ارزشمند رزمی به ارتش شناساند . این کار ، مطمئناً از ستاد کل ارتش برنمی آمد ، باید گفت ، نام و مُهر شخصیت وی به مفهوم واقعی کلمه بر بدنه این سلاح  حک شده است و حقیقتاً ، این جنگ افزار ، موفقیت عملیاتی خود را به او مدیون است ."
  16.   با سلام   البته از موضوع خارج هست ، ولی براساس اطلاعات منتشر شده از طرح Z ، قرار بود نیروی دریایی آلمان ، در سال 1942 یا 1943 آماده نبرد با نیروی دریایی بریتانیا شود ، عجله بیش از حد برای جنگ ، بسیاری از برنامه های این نیرو را ملغی کرد و نتیجه آن را هم در پایان جنگ بخوبی لمس کرد .
  17. با سلام خدمت دوستان   بخش ششم :      امیر ، سرتیپ دوم خلبان ، علیرضا نمکی    با آغاز جنگ چه تغییری در این روند حاصل شد؟!   از شب 31 شهریور، تا صبح روز اول مهر، بچه های فنی، تعداد 52 فروند جنگنده را آماده انجام ماموریت کردند. البته بلافاصله پس از حمله بعثی ها، 4فروند F-4 ساعت 4/30 از مبدا بوشهر بلند شده و پایگاه هوایی «شعیبیه» را بمباران کردند. این 4 فروند فانتوم، نخستین بمب افکن هایی بودند که از مرز ایران و عراق خارج شده و هدفی را مورد حمله قرار می دادند. پس از آنها به فاصله 30 دقیقه فانتوم های پایگاه سوم شکاری همدان بودند که پایگاه هوایی «کوت» را بمباران نمودند.پس از آن در روز یکم مهرماه، حماسه پرواز 140 فروندی به وقوع پیوست و کارها هر روز روال بهتری پیدا می کرد.               برای بررسی بهتر ماه های نخستین جنگ، لازم است کمی کنکاش کنیم! با ورود بعثی ها به مرز، در مدت کوتاهی، خرمشهر سقوط کرده و آبادان در محاصره ای سنگین فرو می رود که تا تقریبا 1سال، این محاصره به طول می انجامد! عملکرد نیروی هوایی در دوران حصر آبادان تا انجام عملیات «ثامن الائمه» چگونه بود؟!   باید بگویم محاصره آبادان و بخصوص سقوط خرمشهر، یکی از دردناک ترین لحظات تاریخ کشورمان است. برای محاصره آبادان، دوتیپ در ابتدا وارد عمل شدند؛ تیپ 26 مکانیزه از لشکر 5زرهی و تیپ 43 زرهی از لشکر 9 زرهی. این دو تیپ پس از گذشتن از «تنومه» و «حفار»، محاصره آبادان را تا 330 درجه کامل کردند. حتی لشکر 3 زرهی در شمال آبادان در حفار قرارگاه عملیاتی تشکیل داد که تیپ 6 زرهی، محافظت و تامین این قرارگاه را به عهده داشت. دوتیپ مزبور با عبور از رود کارون منطقه بسیار وسیعی در شرق این رود را اشغال کرده و جاده «ماهشهر- آبادان» را نیز قطع کردند. روزگار بسیار سختی بود. هم برای آبادان و هم برای ماهشهر!     جا دارد در اینجا یاد بکنیم از خلبانان گمنام نیروی دریایی که شاهکاری در پشتیبانی از نیروهای درون آبادان به انجام رساندند.   نیروی هوایی و به خصوص پایگاه ششم، پس از استقرار این دو تیپ، هر روز صبح اول وقت تا زمان تاریکی هوا، آنها را مورد هجمه و حمله قرار می داد. خلبانان نیروی هوایی، تا شب انجام عملیات ثامن الائمه، 25 میلیون پوند بمب روی سر این دوتیپ ریختند(!)این بمباران روزانه، اثرات تخریبی بسیار شدیدی بر روی روحیه نفرات دو تیپ مورد بحث گذاشت. در اسناد به غنیمت گرفته شده آمده است که فرمانده این دو تیپ، با تشریح وضعیت روحی و تسلیحاتی یگانهای زیر امر خود، بعلت بمباران مداوم هواپیماهای ما اظهار خستگی و نبود روحیه جنگاوری کرده اند که بلافاصله فرماندهان رده بالا، دوتیپ مزبور را به جنوب شرقی «بستان» منتقل نموده و تیپ 8 مکانیزه از لشکر 3 مکانیزه و تیپ 44 مکانیزه از لشکر 11 پیاده را جایگزین آنها می کنند.   اشاره کردید به عملیات ثامن الائمه و شکست حصر آبادان؛ خاطره ای از این عملیات برایمان بگویید!   این را عرض کنم که لشکر 77 خراسان که به عنوان یگان اصلی عمل کننده در این لشکر بود توسط هواپیماهای ترابری نیروی هوایی در مدت زمان نسبتا کوتاهی از مشهد به منطقه عملیاتی منتقل شد و این کار بسیار بزرگی است که یک لشکر با آن ساز و برگ عظیم با این فاصله بسیار زیاد در این مدت کوتاه به منطقه اعزام شود.   با اینحال من به عنوان یکی از خلبانان پایگاه بوشهر، افتخار داشتم که جزو اولین رهبران دسته پرواز وارد خط مقدم نبرد شکست حصر آبادان شوم. ماموریت ما در آن پرواز بمباران قرارگاه مرکزی لشکر 3 زرهی بود. با رسیدن به محدوده هدف ناگهان صدایی در رادیو پیچید که با صدای فارسی بدون لهجه مکرر می گفت: بمباران نکنید؛ ما خودی هستیم!.   با توجه به اینکه خلبان قبل از عملیات کاملا توجیه شده و در حین انجام عملیات مانند ربات عمل می کند، هیچ توجهی به این صدا نکرده و هدف مورد نظر را منهدم کردیم. با متلاشی شدن قرارگاه لشکر3 زرهی، به یکباره تمام خط مقدم نیروهای بعثی به هم ریخت و شیرازه نیروها از هم گسست. نهایتا سرهنگ جوادی فرمانده مقتدر لشکر 77 با یاری دیگر یگان های عمل کننده از نبرد ثامن الائمه، پیروز و سربلند بیرون آمد و آبادان به طور کامل به آغوش میهن بازگشت.     سرهنگ ، شهاب الدین جوادی ، فرمانده وقت لشکر 77 پیروز خراسان    کارنامه نیروی هوایی را در«جنگ های دریایی» چگونه ارزیابی می کنید؟!   در کنار حماسه«مروارید» که در ماه های نخستین جنگ بوقوع پیوست، از سال سوم به بعد، صدام با توجه به قدرت بالای یگان های زمینی ما و عدم حصول نتیجه بر روی زمین، عرصه نبرد را به دریا کشید. در این نبردها که به«جنگ نفتکش ها» مشهور شد نیز نیروی هوایی غوغا کرد.   در اینجا لازم به ذکر است نکته ای را یاد آور شوم. سکوهای نفتی «البکر»و «الامیه» جزو حساس ترین و مهمترین مراکز درون خلیج فارس بود. نیروی دریایی می بایست این دو سکو را تصرف می کرد که قبل از عملیات مروارید این کار را انجام داد ولی دستور عقب نشینی برای تفنگداران دریایی ما که برروی آن مستقر بودند صادر شد.     موقعیت دو سکوی  البکر و العمیه  درشمال خلیج پارس    این سکو در طول جنگ تحمیلی ، بارها هدف آماج  آتش رزمندگان اسلام ( ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) قرار گرفت .    روزی خاطرم هست که با یکی از قهرمانان بزرگ نیروی دریایی ملاقاتی داشتم. گفتم: «چرا از البکر و الامیه عقب نشینی کردید؟!» گفت: «برو از توده ای ها بپرس!». با اینحال پس از عقب نشینی نیروهای ما از این دو سکو، نیروی دریایی هرگز آنجا را تصرف نکرد و کار ما هر روز شده بود بمباران سکوهای مزبور به طوریکه ستاد ارتش نامه داد که «بمباران به البکر و الامیه را قطع کنید!». این دو سکو از آنجا حایز اهمیت بود که عراقی ها در آنجا کار اطلاعاتی و شناسایی انجام می دادند. از همین سکوها بود که حمله هواپیماهای ما به اهدافی درون خاک عراق لو می رفت. در یکی از همین حملات به البکر و الامیه، یکی از خلبانان ما، با موشک ماوریک شجاعانه یکی از توپ های پدافندی را به درون دریا پرتاب کرد، که عراقی ها به فاصله کمی و به گفته خودشان برای تلافی این کار سکوهای نفتی «نوروز» را بمباران کردند.   در مجموع نیروی هوایی در جنگ نفتکش ها بسیار عالی عمل کرد. فانتوم های بوشهر نفتکش بعثی را در اسکله «راس التنوره» که در جنوب خلیج فارس(!) واقع است را منهدم کردند. امریه ای از ستاد نیرو آمد که ما می بایست هرروز سه نفتکش را می زدیم و این مهم را به انجام رساندیم. اگر سکوهای البکر و الامیه در اختیار ما بود، عراقی ها توانایی تهدید خارک بوسیله موشک چینی کرم ابریشم را از دست می دادند.       شبح سری D ، رجیستر 14874-67 ، پنجمین فانتومی بود که به IIAF ، تحویل داده شد  ( در اینجا با نشانه های استاندارد نیروی هوایی ارتش ایالات متحده و استتار نیروی هوایی ایران دیده می شود )    خطرناکترین نقطه عراق از دیدگاه خلبانان کجا بود؟   خطرناکترین ها، در برهه های مختلف تفاوت داشت. برای نمونه روزهای آغازین جنگ پدافند درون خاک عراق بخصوص منطقه جنوب عراق شبکه بسیار فشرده و پیچیده ای داشت اما با آغاز تقابل نیروی هوایی ایران با نیروی زمینی عراق، این شبکه پدافندی به خط مقدم منتقل شد. در نتیجه در این برهه خلبانی که برای بمباران شهر«بغداد» می رفت به مراتب استرس کمتری نسبت به خلبان راهی هدفی در خط مقدم داشت.   پس از تثبیت نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران و درگیری نیروی هوایی با اهداف راهبردی درون خاک عراق، پدافند دوباره به عمق خاک بعثی ها راه پیدا کرد و از این میان بغداد و در راس آن کاخ صدام پیشرفته ترین شبکه را در اختیار خود گرفت و در واقع مهلک ترین هدف برای ما محسوب می شد. پس از بغداد، پایگاه های نیروی هوایی بعث خطرناکترین هدف جنگی به حساب می آمدند.     ادامه دارد ...............     پی نوشت :   منابع عکس ها و مطالب مندرج ، در پایان مجموعه ارائه خواهد شد . 
  18.   با سلام   پیشنهاد بسیار جالبی هست - اگر بتوانید در یک بررسی منطقی و دور از نگاه های سیاسی معمول و براساس جدول فوق ، این کار را انجام دهید ، مشخصاً به نتایج خوبی خواهیم رسید
  19. با سلام   ضمن تشکر از همه دوستان بابت شرکت در تاپیک ، از همه عزیزان درخواست دارم ( موافقان ، مخالفان و ممتنع ها ) از ارائه لینک ، جداً خودداری فرمایند ، در غیر این صورت ، مجبور به حذف آن خواهم شد . (هرچند امیدوارم هرگز مجبور به انجام این کار نشوم )   متشکرم :rose: :rose:
  20. با سلام    ضمن تشکر از دوست بسیار عزیز جناب اسکای هاوک ،    دقیقاً یکی از سازو کارهایی که بشدت به آن نقد دارم ، بحث بازرسی هاست که ظاهراً بدلیل طبقه بندی بودن ، هیچ اطلاعاتی از آن منتشر نشده ( نه ما و نه  طرف مقابل )  و به نظرم ، این مساله ، حتی از بندهای موجود در ارتباط با حوزه موشکی و ....  مهمتر و ناراحت کننده تر و ظاهراً هم در  کمال تاسف ، میان هیاهوی ناشی از مباحث اقتصادی و موشکی ، گم شده است 
  21.   با سلام    ضمن احترام به نظر شما ، کسی شما را تحت فشار نگذاشته که چنین مسائلی را در شبکه های اجتماعی که توسط دشمن رصد می شود را ارائه بفرمایید .    علاوه برآن ، همانگونه که فرمودید ، ما در مقام قضاوت قرار نداریم و همانطور که اطلاع دارید ، بررسی چنین موضوعاتی ، بدون دلایل معتبر و صرفاً بر اساس شنیده ها ، اصولاً سندیتی ندارد و مواردی که سندیت ندارد  ( خوب یا بد ) ، به نظرم طرح این مسائل حساس ، در زمانی که دشمن طیف متنوعی از اتهامات را بر ما تحمیل کرده ، لزومی ندارد .  
  22.     با سلام    این مساله باید با سند معتبر اثبات شود ، نوع عامل ، منطقه ای که به کار گرفته شد و ......    چند سال پیش هم یک جریان تبلیغاتی در سطح رسانه ، در ارتباط با بکارگیری تسلیحات شیمیایی توسط ایران به راه افتاده بود که بدلیل فقدان اسناد معتبر ، بسرعت از صدر اخبار بیرون رفت . در صورت امکان ، در ارتباط با  چنین موارد حساسی ، بدون وجود مدارک و اسناد معتبر ، اظهار نظر نفرمایید .علاوه برآن ، اگر چنین مساله ای واقعیت داشت ، با توجه به وقایع مربوط به پرونده هسته ای ، بطور حتم ، در سطح وسیع منتشر می شد و مخفی باقی نمی ماند . 
  23. با سلام    در ارتباط با علت انتخاب استالینگراد به یک مساله جالب برخوردم :   با شروع ماه فوریه 1942 ، نه ارتش سرخ و نه ورماخت ، بذلایل مختلف قادر به اجرای ضد حمله یا عملیات تهاجمی نبودند ، اما بحث های بسیار داغی در ستاد فرماندهی ارتش آلمان ، بر سر دستور هیتلر مبنی بر حمله به خطوط ارتباطی و تدارکاتی روسها در کرانه های ولگا  و بطور همزمان تصرف میدان های نفتی قفقاز در جریان بود .        اما پس از بحث های بسیار ، گروه ارتشهای جنوب به دو قسمت تقسیم شد ،    گروه ارتشهای A به فرماندهی فیلد مارشال "لیست" با پشتیبانی واحدهای پانزر فون کلایست .   گروه ارتشهای B ، به فرماندهی فون بوک    این دو گروه ارتشها ، در قالب عملیاتی موسوم به " عملیات فردریک " که بعدها به " عملیات آبی " تغییر نام یافت ، ماموریت یافتند تا در ابتدا ،  استالینگراد را تصرف کنند ( گروه ارتشهای A) و بطور همزمان چاه های نفت قفقاز را اشغال نمایند ( گروه ارتشهای B )    در حقیقت گروه ارتشهای B  ، بیشتر نقش عملیات پشتیبانی را برای عملیات گروه ارتشهای A برعهده داشت که این ،  نشاندهنده اهمیت بیشتر استالینگراد بشمار می رفت