MR9

Forum Admins
  • تعداد محتوا

    8,782
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    1,435

تمامی ارسال های MR9

  1.   با سلام خدمت دوستان      " قانون اساسی طراحی عملیات های تهاجمی " رسیدن به جبهه ( منطقه درگیری ) نیمی از پیروزی است   " در باب اهمیت ترابری راهبردی و تاکتیکی "   ژنرال هاینز گودریان    (ملّقب به هاینز سریع )   
  2. با سلام    یک نکته ای که در حوزه  توان رزم ارتش عراق در جریان دفاع مقدس  ، بسیار جالب توجه به نظر می رسد و اینکه  ارتش عراق ، بر خلاف تصورات و تبلیغات موجود ، در بسیاری از مواقع  اوضاع را بشدت برای یگانهای خودی سخت می نمود ، ماهیّت نگاه فرماندهان این ارتش به توان زرهی و بکارگیری موثر یکی از مهمترین ویژگی این یگانها ، یعنی تحّرک  ، بشمار می رود .          سردار محمد کوثری ، فرماندهی وقت لشکر 27 محمد رسول ا... (ص) در جریان جلسه جمع بندی روز سوم عملیات کربلای 5 ، در جمع فرماندهای گردان های عمل کننده ، چنین گفت : " در آغاز عملیات ، یگانهای خط شکن ، موفقیتهای چشم گیری داشتند ، ولی بدلیل تاخیر در بکارگیری و تحرک سریع  ستون های زرهی برای پشتیبانی آتش از گردان های عمل کننده ، و از آن سو ، ورود سریع واحدهای زرهی لشکر گارد ( 5 تیپ مکانیزه ) ، عملاً پیشروی نیروهای خودی ، کند و سپس متوقف گردید . 
  3. با سلام خدمت دوستان   حمله به سرزمین خرس های قطبی       علیرغم هیاهوی بسیار در مورد توان رزمی ورماخت در زمان حمله به اتحاد شوروی ، سازمان رزم این نیروها ، به شکل تعجب برانگیزی ، کمتر از حد تصوّر بشمار می رفت . در مجموع ، ارتش آلمان ، فقط 15 لشکر را برای تسخیر اتحاد شوروی ، ( در محدوده ای به مساحت 1000000 مایل مربع که چیزی در حدود دو تا سه برابر نبردهای جبهه غرب در سال 1940 وسعت داشت ) تخصیص داد . از این مهمتر ، تنها 30 درصد از یگانهای زرهی موجود در نیروی زمینی ( در مجموع ، شامل 19 لشکر زرهی و 14 لشکر پیاده- مکانیزه )  ، را که فقط 3300 دستگاه می شد را برای مقابله با 21000 دستگاه تانک ارتش سرخ  به جبهه شرقی اعزام نمود . لوفت وافه نیز فقط 2800 فروند هواپیما برای مقابله با ناوگان 16000 فروندی نیروی هوایی ارتش اتحاد شوروی ،  در اختیار داشت .   سازمان رزم ورماخت در ژوئن 1941 :   گروه ارتشهای شمال : ارتش  شانزدهم و هجدم ، گروه رزمی چهارم پانزر  ، ناوگان یکم لوفت وافه گروه ارتشهای مرکز : ارتشهای نهم و چهارم ، گروه رزمی دوم و  سوم پانزر ،  ، ناوگان دوم لوفت وافه گروه ارتشهای جنوب : ارتش ششم و هفدهم ، گروه رزمی یکم پانزر و ناوگان چهارم لوفت وافه   -- همانطور که مشخص هست ، گروه ارتشهای مرکز ، بدلیل اهمیت تصرف مرکزیت سیاسی ( مسکو) قوی تر از گروه ارتشهای شمال و جنوب به نظر می رسد .   سازمان رزم ارتش سرخ ، در ژوئن 1941:   جبهه شمالی : ارتش های هفتم ، چهاردهم ، بیست و سوم پیاده / سپاه یکم و  دهم مکانیزه جبهه شمال غربی : ارتشهای هشتم ، یازدهم و بیست و هفتم  پیاده / سپاه دوازدهم مکانیزه / ناوگان شمال و بالتیک جبهه غربی : ارتشهای  سوم ، چهارم ، دهم و سیزدهم / لشکرهای 2 ، 21 ، 44 ، 47 ، 50  پیاده و لشکر چهارم هوابرد / سپاه های 11 ، 6 ، 13 ، 14، 17 و 20 مکانیزه جبهه جنوب غربی : ارتشهای پنجم ، ششم ، دوازدهم ، بیست و ششم / لشکرهای 31 ، 36 ، 49 ، 55 پیاده و سپاه یکم هوابرد / ناوگان هوایی مستقر در کیف جبهه جنوبی : ارتش نهم / سپاه دوم و هجدهم مکانیزه / لشکرهای 7 ، 9 پیاده   و سپاه نهم هوابرد / ناوگان دریای سیاه / ناوگاه هوایی مستقر در اودسا
  4.   با سلام    ظاهراً و  بتدریج ، این کد واژه  جنگ فرسایشی دارد جا می افتد . کد واژه ائتلاف تاکتیکی اشتباه هست . این ائتلاف کاملاً در سطح راهبردی تحلیل می شود .  هدف آن هم نه فقط ج.ا.ایران ، بلکه کلیه مزاحمین بلند مدت حضرات ،  در منطقه  است . نکته آخر هم ، با توجه به دو عامل فوق ، طبیعی هست که استراتژی سه مسیری که قبلاً خدمت دوستان عرض کردم ، در منتهای قدرت خودش دارد اجرا می شود .   " آمریکایی ها در حال حاضر استراتژی  سه مسیری خودشون را دارند موبه مو پیاده می کنند . از یکطرف ، بحث تحریم ها ، توان اقتصادی را تحلیل می برند ( سناریوهای متنوع  محدود سازی و به صفر رساندن فروش نفت ایران )  ، از مسیر دوم با نشان دادن چراغ سبز به برخی گروه های داخلی ، انشقاق و دو و چند دستگی را در بافت سیاسی جامعه ایجاد می کنند ( که در کمال تاسف با رصد شرایط داخلی ، به نظر می رسد کمی تا قسمتی موفق هم شده اند )  و از مسیر سوم ، با اجرای ماهرانه استراتژی فریب ، توان روانی ، سیاسی و نظامی ما را در دو عرصه مذاکرات و سناریوسازی های منطقه ای ( همان استراتژی جنگ محدود که بنده آن را جنگ فرسایشی می نامم)  ( عراق ، سوریه ، یمن ، لبنان ، افغانستان ، کشورهای حاشیه جنوبی خلیج پارس ) تقسیم کردند "
  5.   با سلام خدمت سیناپس عزیز   در حقیقت در ارتباط با فرموده نخست ، نمی توانم دانسته هارا با دوستان به اشتراک بگذارم ، چون دلیل آن بخوبی واضح روشن هست .   در مورد جزوه مورد نظر هم ، مطلب طبقه بندی شده ای نیست ، یک مقایسه تطبیقی بود . دوستان فرمودند فعلاً جایی منتشر نشود   در ارتباط با جمله آخر شما هم درلفافه عرض کنم که باید نوع نگاه فرماندهان ارشد نیرو های  مسلح ، به مفهوم رزم ، از نگاه سنتی به نگاه مدرن  تغییر کند . تا این مساله اتفاق نیافتد ، انتظار هر گونه تغییر ( حتی با طراحی ، ساخت و در اختیار گذاشتن پیشرفته ترین سلاح هاو تجهیزات سبک و سنگین به چنین واحدهایی )  ، کاری بیهوده بشمار می رود .
  6.   در این مورد با شما هم عقیده نیستم ، عنوان مثال در حوزه پنهان سازی مثلاً سلاح های هسته ای ( تابش های آلفا ، گاما و بتا ) می شود با ایجاد ضخامت مشخص از متریال های خاص و در دسترس ، آن را از دید ماهواره هایی که  برای تشخیص آنها به حسگرهای ویژه ای مجهز هستند ، پنهان کرد . ( منبع : جزوه سلاح های هسته ای در زیرزمین ، نوبسنده نامشخص، دهه 90 میلادی ) ..   ارتباط بین نظارت آژانس بر چرخه سوخت ( که خودش جای سئوال دارد ) و دسترسی آنها به تاسیسات نظامی ما چیست ؟؟؟   در دهه 80 میلادی ، رییس وقت اداره محافظت از قانون اساسی فدرال ( BND یا همان اداره اطلاعات آلمان غربی ) در مصاحبه ای با مجله اشپیگل، از وجود خلاء در ساختار ضد اطلاعاتی سازمان های اطلاعاتی غربی  گِله می کرد . وی چنین گفت که ، در حالی که GRU ، با استفاده از اطلاعات منتشر شده در مجلات نظامی غربی ، تصویر کاملی از پیشرفتهای نظامی ناتو بدست می آورد ، سازمانهای اطلاعاتی غربی ، حتی  درتهیه یک عکس از یک جنگ افزار روسی ، به مشکل برمی خورند .   خوب ، به شکل کاملاً واضح ، این مساله را با اصرار طرف مقابل برای بازرسی ، انجام مصاحبه و ... مقایسه کرده و نتیجه بگیرید . جواب سئوال شما به شکل نسبتا" کامل در پست های قبلی داده شده  ، اصل دسترسی بازرسان آژانس به تاسیسات نظامی مثل آن می ماند که شما اجازه نظارت بین المللی را بر روند انتخابات ریاست جمهوری یا مجلس به بیگانگان بدهید . هر دوی این کار ، نقض حاکمیت یک کشور هست .   باز هم عرض می کنم ، تجربه عراق بخوبی پیش روی ما قرار دارد .    در ضمن ، جمله بنده را کامل منتقل نفرمودید ،ادامه جمله فوق ، این بود : مگرنه اینکه در سالهای گذشته ، بیش از 10000 برگ سند به IAEA ارائه شده ؟؟؟؟   علت خط قرمز بودن چنین مساله ای ،  همین هست . چون دسترسی مستقیم ندارند ، ابهامات آنها ، درباره توان نظامی ما ( خوب یا بد ) زیاد هست . در ضمن توان نظامی ، صرفاً در چهارچوب ساخت موشک و ... محدود نمی شود . وقتی طرف مقابل خواهان مصاحبه با دست اندرکاران این حوزه شده ، یعنی دسترسی مستقیم و راحت به اطلاعات طبقه بندی شده ، روشی که نیاز به انجام اقدامات پرهزینه و ریسک پذیر جاسوسی را ندارد .   متاسفانه به دلایل مختلف ،  نمی شود این مساله را بیشتر باز کرد ، ولی اگر امکان این بود که  کارشناسان نظامی و دانشمندان ترور شده عراقی را به نحوی از دنیای دیگر بازگرداند ، مسلماً نمونه های خوبی برای پژوهش خواهند بود.   طرف مقابل ، بخوبی از اهداف ما اطلاع دارد ، مشکل چیز دیگری است که در حوصله این تاپیک نمی گنجد . به نظر بنده ، مساله بیشتر  در حوزه ژئوپلیتیک و ژئو استراتژی قابل تحلیل هست تا حوزه ژئو میلیتاری .   متاسفانه ، وقتی نگاه به این شکل مسائل ، بیشتر نگاه محدود سخت افزاری است تا نگاه عمیق راهبردی در زمینه ابر دکترین هایی  که این مفاهیم باید در قالب آن بررسی شوند ، نتیجه ای جز پایین آمدن سطح تحلیل ، عاید نخواهد شد .
  7. با سلام خدمت دوستان         ﺷﻴﺦ ﺟﺎﺑﺮ "، ﺍﻣﻴﺮ ﻛﻮﻳﺖ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺶ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﺪ: ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻛﻪ ﺟﻨﮓ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻭ ﻋﺮﺍﻕ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ، ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺠﻠﻴﻞ ﺍﺯ ﻣﻘﺎﻭﻣﺖﺻﺪّﺍﻡ ﺑﻪ ﻋﺮﺍﻕ ﺭﻓﺘﻴﻢ ؛ ﻣﻮﻗﻊ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺻﺪّﺍﻡ ﺷﺨﺼﺎً ﭘﺸﺖ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺍﺗﻮﻣﺒﻴﻞ ﺑﻨﺰ ﺗﺸﺮﻳﻔﺎﺕ ﻧﺸﺴﺖ ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﺗﺎ ﻓﺮﻭﺩﮔﺎﻩ ﺑﻐﺪﺍﺩ ﺑﺮﺳﺎﻧﺪ؛ ﺻﺪّﺍﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﻛﻪ ﺳﻴﮕﺎﺭ ﺑﺮﮒ ﮐﻮﺑﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ؛ ﻣﺘﻜﺒّﺮﺍﻧﻪ ﻛﻨﺎﺭﻡ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ،  ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻢ : ﺍﻥ ﺷﺎﺀ ﺍﻟﻠﻪ ﺳﻔﺮﯼ ﺑﻪ ﻛﻮﻳﺖ ﺑﻴﺎﻳﻴﺪ ﻣﻨﺘﻈﺮﺗﺎﻥ ﻫﺴﺘﻴﻢ. ﺻﺪّﺍﻡ ﺑﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻦ ﻣﺘﻜﺒّﺮﺍﻧﻪ ﮔﻔﺖ: ﻛﻮﻳﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎﺳﺖ ﺣﺘﻤﺎً ﻣﯽ ﺁﻳﻴﻢ ...ﻭ ﻣﻦ ﺳﺎﻝ 1990 ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻓﺮﺍﺭ ﺑﻪ عرﺑﺴﺘﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﻴﺮﻭﻫﺎﯼ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﺑﻌﺜﯽ ﺑﻮﺩﻡ ، ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﻨﻈﻮﺭﺵ ﺷﺪﻡ. ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﻋﺮﺍﻕ ﺑﺎ ﻛﻮﻳﺖ ﺻﺪّﺍﻡ ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭﺍﻥ ﻛﻪ ﭼﺮﺍ ﺩﻳﮕﺮ ﻟﺒﺎﺱ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﻧﻤﯽ ﭘﻮﺷﯿﺪ؟   ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ : ﺩﺭ ﻛﻮﻳﺖ "ﻣﺮﺩﯼ " ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺧﻮﺩ ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﯿﻢ، ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺑﺎ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻟﺒﺎﺱ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﻣﯽ ﭘﻮﺷﻴﺪﻡ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻫﺎ ﻣﺮﺩ ﺟﻨﮓ ﻫﺴﺘﻨﺪ.   پی نوشت :   1- این پست ، به هیچ عنوان ، رنگ  و بوی نژاد پرستی و تحقیر کشورهای حاشیه جنوبی  خلیج پارس را ندارد ، امّا واقعیتی است در پهنه تاریخ . 2- تقدیم به 175 شهید دست بسته غواص که مظلومانه ، به شهادت رسیدند و امنیت کنونی ما ، مدیون جانفشانی های این عزیزان بشمار می رود .
  8.   با سلام    ضمن تشکر از مطالب آموزنده شما جناب سیناپس عزیز    در حقیقت چنین تاپیکهایی  ( موضوع مورد نظر شما یا  موضوعات مشابه ) ، در کنار وجود مزیت های بسیار ، یک نقص کوچک را داراست و آن نقص ، نبود مباحث پایه ای  علوم نظامی در انجمن بشمار می رود .    البته این نقص ، به خودی خود ، با توجه به اینکه ، این مطالب را دوست و دشمن مطالعه می کنند ، طبیعی است  و  متاسفانه به دلایل مختلف ، نمی شود مطالب تخصصی رده های مختلف را مورد بررسی قرار داد ، چون از ابتدای مفهوم ، یعنی بررسی  دکترین دفاعی  ، نوع نگاه فرماندهان ارشد به نیروهای سه گانه  ، میزان و درصد تخصص گرایی در این نیروها ( از رده فرمانده دسته تا فرمانده قرارگاه ) ، استراتژی های اتخاذی ، تاکتیک های طراحی شده  و فناوری هایی که در اختیار قرار دارد و از همه مهمتر ، مبحث بسیار جدی آینده نگری در نیروهای مسلح و  صدها عامل دیگر بعلاوه برررسی تجربیات تاریخی ( به مانند تجربه ارتش جمهوری خلق چین در به کار گیری  نیروهایی مشابه در گذشته ) وجود دارد که به تفکیک باید بررسی شود و در نهایت بصورت قطعات پازل در کنار هم قرار بگیرد تا یک نمای کامل و جامع بوجود آید .   لازمه اصلی این مساله ، دور بودن از احساسات ، داشتن نگاه منطقی به مساله ، وجود پایه آکادمیک مناسب ، ایجاد فرضیات منطقی و از همه مهمتر ، تبیین واقعیت موجود هست .    در خصوص ارائه استراتژی مناسب هم  با توجه به  تجربه دفاع مقدس و تغییر شرایط رزمی بعد از شروع جنگ  در سوریه و عراق ، می شود ماموریت گردان هایی را که در طول این تاپیک از آن نامبرده شد را در راستای ، استراتژی لایه سازی دفاعی یا  " استراتژی پوست پیاز " ( تشبیه این مفهوم به لایه های متعدد " پیاز " )  دانست .   در نتیجه ، ابتدا باید فلسفه ایجاد این گردان ها ، با توجه به اصول حفاظت گفتار ، بررسی شود ، سپس تجربیات مشابه در سایر کشور ها مورد نقد قرار گیرد ، بعد ازآن ، تجربیات داخلی ( بعنوان مثال کتابی که توسط دفتر اسناد دفاع مقدس در خصوص بکارگیری نیروهای بومی در کردستان منتشر کرده )  مورد توجه قرار گیرد ، تجربیات  استفاده از بسیج ( که گردان های فعلی ، نتیجه بلافصل استفاده از نیروهای مردمی در جنگ تحمیلی هستند ) در دفاع مقدس ( صرفاً بلحاظ تاکتیک و فن نظامی و نه سایر مسائل ) نقد صحیح و به دور از تعصبات بی دلیل ، صورت گیرد و با قرار دادن تجربیات سوریه و عراق در کنار این موارد ، یک نتیجه منطقی از آن گرفته شود .    در یک پاراگراف کوتاه  ، به اعتقاد بنده ،  سه عامل اساسی برای  اینکه گردان های فوق ، قادر باشند تا با تهدیدات جدید روبرو شوند ، عبارتند از :   1- مسطح سازی : سوق دادن ساختار گردان ها به سمت ساختار تخت با هدف شتاب بخشیدن به جریان اطلاعات درونی و ایجاد انگیزش ها و محرکهای لازم برای تشریک مساعی بخش های درونی سازمان رزمی فوق با یکدیگر  و در یک سطح تاکتیکی ، با سایر گردان های مشابه  و برقراری ارتباط منسجم با یگان های رسمی و کلاسیک    2- ایجاد زیر ساخت اطلاعاتی مناسب : به منظور جمع آوری ، نگهداری ، پردازش سریع ، توزیع و بکارگیری اطلاعات در سرتاسر پیکره ساختار رزمی    3- تبدیل ساختار : دست یابی به قابلیت های لازم برای عملکرد کارا و اثر بخش در عصری که با شناسه " عصر اطلاعات " شناخته می شود    هر کدام از عوامل فوق ، به صدها زیر مجموعه تقسیم می شود که در جای خود قابل بحث است .    به اعتقاد بنده ، اگر این روند ( هرچند در جای خودش باید مورد نقد قرار گیرد ، چون بطور مسلم کامل نیست ) دنبال شود ، می شود به یک نتیجه گیری علمی و مستند ، امیدوار بود . 
  9. با سلام  خدمت دوستان    نکته ای  که عزیران باید توجه داشته باشند ، که به هیچ عنوان ، زیر سئوال بردن زحمات ارتش جمهوری اسلامی ایران ، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، بسیج ، ژاندارمری و توهین به این پایه های دفاع از تمامیت ارضی ج.ا.ایران ، تحمل نخواهد شد ، بنابراین ، به جای به حاشیه بردن تاپیک ، روی موضوعات فنی تمرکز کنید .در صورت تکرار ، برخورد خواهد شد /// MR9   پی نوشت :   همین شکل آفتها ، در مقیاس وسیع تر ، گریبان ما را در دفاع مقدس گرفت . آن هم بخاطر لجبازی و صنفی گری . بنابراین ، فتیله صنفی گرایی را پایین آورده و بحث را به صورت منطقی ، با استدلال و ارائه سند دنبال کنید .
  10. با سلام خدمت دوستان      شبح آتلانتیک جنوبی      رزمناو سنگین آدمیرال گراف اشپی ( کلاس دوچلند ) ، بهار 1938 ، پس از ارتقاء دکل اصلی      برای اطلاعات بیشتر : http://www.military.ir/forums/topic/28554-%D8%B4%D8%A8%D8%AD-%D8%A2%D8%AA%D9%84%D8%A7%D9%86%D8%AA%DB%8C%DA%A9-%D8%AC%D9%86%D9%88%D8%A8%DB%8C/
  11.   با سلام   جنابعالی فرمودید ، حمله ، در حالی که بنده بحث ماهیت  بازرسی ها را مطرح کرده بودم .   در مورد حمله هم ، اگر چنین قصدی وجود داشته باشد ، مسلماً بهانه ای شبیه آزمایشگاههای سیار یا تولید میکروب سیاه زخم پیدا شده و کار خودشون را انجام می دهند .   در مورد عکس العمل نامتعارف هم ، ( در پاسخ به این فرموده شما : همین الان آمریکا حمله کرد ، هم شیمیایی داریم و هم هسته ای ، چکار میخواهیم بکنیم ؟) ،   ظاهراً تا زمانی که آمریکایی ها حمله نکنند ، همه تحلیل ها در سطح پیش بینی اثبات نشده و یا فرضیه باقی می ماند .
  12.     با سلام   نکات جالبی را فرمودید ، با این حال ذکر چند نکته خالی از فایده نیست :   1- بطور مسلم فرموده شما در مورد غیر قابل مقایسه بودن شرایط عراق و ج.ا.ایران صحیح هست .   2-  همانطور که قبلاً خدمت دوستان  عرض کردم ، چیزی به اسم بازرسی مدیریت شده وجود ندارد و تازمانی که عزیزان تیم دیپلماسی ، حدود و ثغور این عبارت را تعیین نکنند ، بطور طبیعی و خودکار ، اذهان بسمت عملکرد آنسکام در عراق معطوف می شود .   3- دو مثال جالب در ارتباط با تاسیسات نظامی :   الف- در دهه 20 و 30 میلادی ، کمیسیونی بود تحت عنوان " کمیسیون کنترل " که اعضای آن از متفقین تشکیل می شدند و وظیفه آنها ، بازرسی از مراکز نظامی و صنعتی  اپن کشور و  رایشسوهر ( ارتش آلمان در زمان جمهوری وایمار )  با هدف اطمینان از عدم توسعه سازمان رزم ارتش بر اساس پیمان ورسای بود . در یکی از این بازدیدها ، یکی از اعضای کمیسیون کنترل ، بطور اتفاقی از اسکلت یک پرنده به ظاهر غیر نظامی ( که بعدها با شناسه BF-109 وارد لوفت وافه شد ) عکسبرداری نمود . یکی از افسران ضد اطلاعاتی ارتش آلمان که متوجه موضوع شد ، بلافاصله دست به کار شد و با دعوت از کارشناسان به یک اتاق ، دوربین های عکسبرداری را از انها بطریقی جدا و در جایی قرار داد که ظاهراً چند سنگ اورانیوم طبیعی در کنار آن بود . تا جایی که خاطرم هست ، تشعشعات ضعیف سنگ اورانیوم ، تمامی تصاویر ثبت شده بر روی فیلم دوربین ها را به اصطلاح سوزاند و این راز که آلمانی ها در خفا مشغول طراحی یک جنگنده جدید هستند را بخوبی حفظ نمود .     ب- در طول دهه 80 میلادی ، ایالات متحده و اتحاد شوروی ، یکسری بازدیدهای متقابل را از صنایع نظامی یکدیگر ترتیب دادند تا کمی از تنش های میان این ابرقدرت کاسته شود . البته در مورد بازدید هیاتهای آمریکایی چیزی وجود نداشت ، اما راهبرد روسها برای اطلاع از میزان پیشرفت صنعت متالورژی نظامی ایالات متحده جالب بود . هیات روسی ، در جریان بازدید از یکی از شرکتهای سازنده جنگ افزار در  ایالات متحده ، کفش هایی را به پا داشتند که کف این کفش ها ، آغشته به مواد بخصوصی بود که  خرده فلزات پخش شده در کف سالن های تولید ، جمع آوری می گردید . به همین روش ساده ، روسها قادر بودند تا با تجزیه و تحلیل این خرده فلزات ، از جنس و کیفیت فلزات بکار رفت  در بدنه موشکها ، هواپیماها ، زیردریایی ها ، تانکها و..... ارتش ایالات متحده آگاه شوند .   منبع : کتاب Deception: The Invisible War Between the KGB & the CIA  ، منتشر شده به سال 1989 / نویسنده :  Edward jay epstein               و کتاب فریب استراتژیک ، ابرار معاصر   این دونمونه ، فقط قطره ناچیزی از آنچه که " عملیات اطلاعاتی غیر محسوس " نامیده می شود هست .   حالا باتوجه به این دو نمونه :   فرمودید :   خوب من سوالم از شما اینه اگر فرض بگیریم که هدف آمریکا از بازرسی از ایران صرفا" برای مسایل هسته ای باشه آیا روشی وجود نخواهد داشت که هم بازرسی بشیم و هم اطلاعات نظامی از دسترس آنها خارج بمونه؟   در حقیقت فرض شما به نظر بنده یک مقدار اشتباه هست ، چون با توجه به تجارب قبلی ، هدف گذاری ایالات متحده ، صرفاً مراکز هسته ای نیست . مثلاً چرا برای " پروژه نمک سبز" باید از مثلاً پارچین بازرسی شود .   فرمودید :   مثلا بازرسی فقط به نمونه برداری از خاک محیط مشکوک برای بررسی میزان مواد هسته ای در اون محدود بشه   در یک حال خوش بینانه  ، اگر بازرسی فقط به نمونه برداری از خاک محیط محدود شود ، اگر بازرسان هوس بفرمایند که برای اطمینان یافتن از اینکه ما موشکهای برد بلند را به کلاهک هسته ای مسلح نکرده باشیم ، از محیط خط تولید موشکها ، نمونه برداری کنند و یا اینکه از کارخانجات ساخت مواد منفجره برای اطمینان یافتن از اینکه مامواد منفجره خاصی برای تولید چاشنی بمب هسته ای تولید نمی کنیم ، بازدید کنند و یا مهمتر ، برای اطمینان یافتن از اینکه ما بعنوان مثال ، ماسوره یا سیستم فعال سازی اصلی بمب را در صنایع الکترونیک خودمان تولید نمی کنیم ، از حساس ترین مکان ها بازدید کنند .   همانطور که مشاهده می کنید ، به شکل قاطع ، بازرسی ها محدود به مراکز هسته ای مثل راکتور تهران ، نطنز ، گچین ، خنداب یا ...... محدود نخواهد شد . تقریباً تمامی صنایع نظامی ما در تیررس چشمان نامحرم حضرات قرار می گیرند .   فرمودید :   یا بازرسی از صنایع نظامی محدود به بازه زمانی 10 تا 15 سال فقط جهت اعتماد سازی محدود بشه.   دوست عزیز ، از سال 1382 بارها و بارها ، بازرسان مراکز مختلف را بازرسی کردند ، نمونه برداری محیطی را به  دفعات انجام دادند ، حسگرهای ارتعاش سنج را کار گذاشتند و...... ، چرا در این بازه زمانی 12 ساله  و با این حجم همکاری ها ، اعتماد سازی نشد . مگر نه اینکه ، آنها از این دست آویز استفاده می کنند تا اطلاعاتی را که بواسطه شنود مخابراتی وتصویربرداری های ماهواره ای ، قادر نیستند بدست آورند ، جمع آوری کنند ؟   فرمودید :   یا در طول سال این بازرسی ها به تعداد مشخصی مثلا 2 یا 3 بار انجام بشه ،   دوست عزیز ، عبارت بازدید سرزده در متون قبلی و فعلی ، به نظر شما نشاندهنده چه چیزی هست ؟؟؟ نه اینکه به احتمال فراوان تعداد بازرسی ها ممکن هست از تعداد انگشتان دو دست هم بیشتر شود.   فرمودید :   یا اینکه تجهیزات نظامی جهت مخفی موندن با مثلا پارچه کاور بشن یا هزار تا چیز دیگه   این جمله ازشما بعید بود . دو پست قبلی بنده را در مورد تاسیسات ساخت موشک یا سیلوها مطالعه بفرمایید ، اگر باز ابهامی بود ، در خدمت هستم .   فرمودید :   به نظر من اگه هدف فقط راست آزمایی ایران برای اطمینان از عدم دستیابی به بمب هسته ای باشه راه حل پیدا میشه.   دوست عزیز ، راستی آزمایی ، از نگاه حریف ، چیزی جز عیان کردن مواردی که به امنیت ملی کشور ارتباط دارد ، نیست . مگرنه اینکه در سالهای گذشته ، بیش از 10000 برگ سند به IAEA ارائه شده ؟؟؟؟   فرمودید :   مگه اینکه کسایی تو این مملکت واقعا دنبال سلاح هسته ای باشند و الان این بازیها رو در میارند که یه جوری مانع توافق بشن که به نظر من از این آدمها تو مملکت داریم....   در مورد این جمله هم ، جنابعالی را به فتوای رهبری در مورد تسلیحات کشتار جمعی ،و همچنین تاپیک ذیل ارجاع می دهم   http://www.military.ir/forums/topic/28619-%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D9%86%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D9%86-%D8%A8%D9%85%D8%A8-%D8%A7%D8%AA%D9%85%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B7-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D8%B5%D9%85%DB%8C%D9%85-%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA   پی نوشت :   متاسفانه نمی شود خیلی مسائل را در حوزه داخلی که در جریان این 12 سال بوجود آمده را مطرح کرد ، که دقت در چنین مواردی ،  مبحث بازرسی ها را اینقدر پیش پا افتاده نمی نمود .  به هرحال امیدوارم ، این گردنه صعب العبور با هوشمندی تمام طی شود .
  13.    با سلام   1- در مورد تجهیزات  شناسایی ماهواره ای ، فقط یک نکته را خدمت جنابعالی عرض کنم ، در حوزه پدافند غیرعامل (passive defense) یک اصل نانوشته ولی مهم وجود دارد و آن ، این اصل است که " روند پیشرفت یا سرعت  تاکتیکهای پنهان سازی ، همیشه بیشتر از روشهای کشف ، است " - بعنوان مثال در حوزه پنهان سازی مثلاً سلاح های هسته ای ( تابش های آلفا ، گاما و بتا ) می شود با ایجاد ضخامت مشخص از متریال های خاص و در دسترس ، آن را از دید ماهواره هایی که  برای تشخیص آنها به حسگرهای ویژه ای مجهز هستند ، پنهان کرد .   2- قصد ندارم بیش از اندازه خوش بین یا بدبین باشم ، اما بطور مسلم ، تاکتیکهای پدافند غیرعامل در کنار آمایش سرزمینی در نظر گرفته می شود .   3- در مورد اخلال اطلاعات خاصی ندارم  ، اما در حوزه فریب این شکل شناسایی ، شاید ( البته با درصد احتمال پایین ،  باید به منابع رجوع کنم ) ، اما تجربیات روسها در جریان جنگ سرد ( حداقل در تئوری ) ، پیش روی ما قرار دارد.
  14.   با سلام   یک مثال ساده   زمانی که با یک مقر نظامی روبرو می شوید ، اولین چیزی که نظر بیننده را جلب می کند چیست؟؟   بطور مسلم ، سطح حفاظت از مقر فوق و تابلو مشهوری با عنوان " هرگونه عکس برداری و فیلمبرداری ممنوع " . این مساله از یک پاسگاه متعارف نیروی انتظامی تا مقر ستاد مشترک یا مکان قرار گیری وزارت دفاع ، مشترک هست . در این ارتباط اصلاً بحث اهمیت مقر نظامی نیست ( پاسگاه نیروی انتظامی یا تاسیسات تولید موشک ) ، بلکه هتک حیثیت یک سازمان مسلح در خاک کشور متبوع خودش هست .   فرمودید : اما حداقل چیزی که می توان گفت بحث درجه بندی مراکز نظامی است   متاسفانه این مساله به شکل نامناسبی درمیان عموم رایج شده است . مسلماً بازرسان ، از یک پایگاه بسیج یا پاسگاه مرزی ارتش  بازدید نمیکنند ، بلکه هدف گذاری آنها تاسیسات حساس هست ( این حساسیت از یک کارخانه تولید مهمات کالیبر کوچک گرفته تا سایر تاسیسات  ساخت موشک و یا  پایگاههای هوایی وجود دارد ) . تفاوتی هم میان یک پادگان آموزشی یا سایر پادگان ها وجود ندارد ، ماهّیت چنین بازرسی هایی ، اساس نیروی های مسلح را زیر سئوال می برد   فرمودید :   یا در بحث اطلاع 24 روز قبل ، می توان در بعضی از مراکز خیلی از اطلاعات و افراد را جابجا کرد و ناگاه درجه طبقه بندی یک مرکز را از فوق سری به محرمانه کاهش داد (شناوری اطلاعات و بحث دفاع غیر عامل )   خوب ، به نظر شما ، اگر یک روزی بازرسان بخواهند که از خط تولید موشک بازدید کنند ( ارجاع به پست قبلی بنده ) چگونه یک کارخانه تولید موشک مثلاً در عمق زمین را باید جابه جا کرد ( باتوجه به اینکه برای مکانیابی این تاسیسات حساسیتهای زیادی وجود دارد و هزینه های زیادی هم صرف می شود .   یا اینکه روزی بازرسان بخواهند برای اطمینان از اینکه در سیلوهای موشکی ما ، موشکهای مسلح به کلاهک هسته ای نباشد ، از آنها بازدید کنند ، آیا می شود موقعیت سیلوی موشکی را تغییر داد ؟؟    البته هنوز هیچ چیزی مشخص نشده و نمیشود پیشداوری نمود ، اما فرموده یکی از اعضای محترم تیم دیپلماسی  ، مبنی بر بازرسی مدیریت شده/ کنترل شده ، با تجارب قبلی منتشر شده و در دسترس عموم و نه گزارشهای فوق محرمانه منتشرنشده ، همخوانی ندارد و ایشان هیچ مصداق روشنی در این زمینه بیان نفرمودند .   چند سال پیش ، اطلاعات مرکزی ایالات متحده ، یک گزارش سه جلدی از بازرسی ها در عراق را در وب ارائه کرد که به شکلی عجیبی ، جزییات بازرسی ها ، مصاحبه با افراد ، بازدید از مکانها ( حتی مکانهایی که ظاهراً هیچ ارتباطی با موضوع مورد بازرسی نداشتند ) در آن آمده بود .   اگر کسی این گزارش سه جلدی را مطالعه کرده وستون فقراتش ، از دقت این گزارش و جزییات حیرت آور آن ، نلرزد ، یک چیزیش می شود  :neutral: 
  15.   با سلام   ضمن احترام به نظر شما ، بازرسی مدیریت شده ( حداقل با توجه به تجربه عراق ) ، بار معنایی ندارد ، دلایل آن هم در پست های قبلی به شکل مختصر تشریح شد ، مگر اینکه جنابعالی ، راه حل ویژه ای در این زمینه داشته باشید .
  16.   با سلام   نکته نخست : البته در داخل پرانتز عرض کردم که نقشه مربوط به قبل از حمله به یوگسلاوی هست . نکته دوم :  تا انجایی که اطلاع دارم ، هدف نخست ، تصرف انبار غلّه اروپا ( اوکراین ) و بعد از آن تصرف قفقاز ( با هدف گذاری چاه های نفت مایکوپ ) بود . ظاهراً نقشه این بود که دو شاخه گازانبر ( گروه ارتشهای روسیه شامل ارتشهای شمال ، مرکز و جنوب ) پس از تصرف اهداف مورد نظر ،  با سپاه آفریقایی آلمان که از شمال آفریقا الحاق و بریتانیا را از مهمترین منبع انرژی خودش ( نفت برای ناوگان نیروی دریایی سلطنتی ) محروم کند . سه منبع مهم نفت در آن زمان ،  ، یعنی در اختیار داشتن چاه های نفت رومانی ( پلوستی ) ، تصرف مایکوپ ( روسیه ) و درنهایت منابع غنی نفتی در آسیای جنوب غربی ، برای ورماخت حیاتی بود ،همانطور که تصرف اوکراین برای تامین غذای اروپا پر اهمیت مینمود . ( اهمیت وجود نفت برای ورماخت بخوبی در کتاب the prize : the epic quest  for oil  نوشته دانیل یرگین ، تشریح شده است ) .( بویژه اهمیت آن در شمال آفریقا و تجربیات تلخ اروین رومل )   اگر حضور ذهن هم داشته باشم ، آخرین حد پیشروی ورماخت بسمت قفقاز هم ، رشته کوه های البروس ( رشته کوه های قفقاز بزرگ - شمالی )   بود .     بازهم این نقشه به درک بهتر مساله کمک می کند . اگر به موقعیت استالینگراد دقت بفرمایید ( مابین دریای کاسپین و مسکو بعنوان مرکزیت سیاسی ) و رستوف ( درست در غرب استالینگراد ) متوجه خواهید شد که تصرف استالینگراد ، تامین کننده امنیت قفقاز برای آلمانی ها ( بعنوان یک خط دفاعی مناسب که به ولگا نیز تکیه داشت ) و برعکس در صورت حفظ آن برای روسها ، ایجاد امنیت خط لجستیکی  بود.   بنابراین ، تامین امنیت استالینگراد ، اشغال قفقاز بعنوان تامین کننده سوخت مورد نیاز ارتش آلمان را تسهیل می نمود . به همین خاطر هست که روی واژه جنگ اقتصادی مد نظر okw ، بیشتر تکیه می کنم . بر خلاف تصویر افراطی که از دشمنی ایدئولوژیک هیتلر با روسها ارائه می شود . با این حال ، صدور فرمان مشهور به فرمان کمیسرها " ، شائبه های دیگری را مطرح می کند که جایش دراین تاپیک نیست .
  17.   با سلام   البته شاید موضوع بحث اساساً حمله ایالات متحده نباشد ، مطلب پست قبلی بنده هم صرفاً یک مثال بود در باب اهمیت موضوع . موضوع اصلی در زمینه اهمیت بحث بازرسی هاست که به موضوع هسته ای محدود نخواهد شد و طرف مقابل ، بتدریج محدوده بازرسی های خودش را گسترش می دهد و هر گونه امتناع ما از پذیرش این مساله ، با شمشیر داموکلسی که یک لبه آن تحریم و یک لبه دیگر آن تهدید به حمله نظامی است ، پاسخ داده می شود .   بعنوان مثال در یک سناریوی بدبینانه ،  ارتباط دادن میان موضوع هسته ای و برد موشکهای بالستیک ، بتدریج در اولویت قرار گرفته ، آنها خواستار بازدید از مراکز تولید موشک خواهند شد ، طبعاً ما اجازه نخواهیم داد ، مساله به IAEA و سپس شورای امنیت ارجاع داده می شود ، پرونده می رود در زیر سرفصل هفتم و بعد با مجوز شورای امنیت سازمان ملل ، حمله به ایران  دارای مشروعیت جهانی خواهد شد به جهت تهدید امنیت بین المللی .   فراموش نکنیم که عراق دوازده سال در تحریم بود و بعد ازآنکه رمقش گرفته شد ، حمله به آن آسان شد ( هرچند وضعیت ما با عراق متفاوت هست و آمریکایی ها باید دو ، سه ، چهار و حتی ده برابر عراق توان وانرژی بگذارند تا همان سناریو را با کمی اصلاحات پیاده کنند )   آمریکایی ها در حال حاضر استراتژی  سه مسیری خودشون را دارند موبه مو پیاده می کنند . از یکطرف ، بحث تحریم ها ، توان اقتصادی را تحلیل می برند ( سناریوهای محدود سازی و به صفر رساندن فروش نفت ایران )  ، از مسیر دوم با نشان دادن چراغ سبز به برخی گروه های داخلی ، انشقاق و دو و چند دستگی را در بافت سیاسی جامعه ایجاد می کنند ( که در کمال تاسف با رصد شرایط داخلی ، به نظر می رسد کمی تا قسمتی موفق هم شده اند )  و از مسیر سوم ، با اجرای ماهرانه استراتژی فریب ، توان روانی ، سیاسی و نظامی ما را در دو عرصه مذاکرات و سناریوسازی های منطقه ای ( همان استراتژی جنگ محدود که بنده آن را جنگ فرسایشی می نامم)  ( عراق ، سوریه ، یمن ، لبنان ، افغانستان ، کشورهای حاشیه جنوبی خلیج پارس ) تقسیم کردند .     البته  در مورد بازدارندگی نامتعارف ، قبلاً زیاد صحبت شده و باید آن را در شرایط مکانی و زمانی خودش موردبررسی قرار داد.
  18.   با سلام    کاملاً - با ذکر این نکته که بنده معتقدم ، بخش قرمز شده یک مقدار احتمالش پایین هست ( البته بیشتر یک  فرضیه هست ) ، ولی پذیرفتن بازرسی ها ، در عین فاجعه بودن ، محقق شدن پیش بینی نماینده وقت عراق  در IAEA ( همزمان با مسئولیت جناب صالحی ) هم بشمار می رود . و یا زمانی که فرماندهان ارتش عراق در سال 2003 مدت کوتاهی قبل از شروع جنگ متوجه شدند که بدون سلاح شیمیایی باید با ایالات متحده وارد جنگ شوند .    البته به هیچ وجه ، ( نه شرایط زمانی و نه مکانی ) موقعیت ما با عراق قابل مقایسه نیست ، اما از مکر دشمن نباید غافل شد که بعدها ، پشیمانی سودی نخواهد داشت . 
  19.   با سلام - بخش دوم فرموده شما ، کاملاً صحیح است . اما در مورد بخش نخست ، یک تبصره وجود دارد و آن ، یکسان کردن و تطبیق بازرسی ها از همه مکانها ( حتی غیر مرتبط مثل  مجموعه کاخ های صدام )  بشمار می رود و این نقصی است که به گفته یکی از عزیزان تیم مذاکره کننده که مبحث بسیار جدی بازرسی کنترل شده را مطرح کردند ، وارد هست .    تجربه عراق بخوبی نشان داده که  باز شدن  پای این حضرات ، (در کنار تداعی شدن ماموریت تیم های بازرسی آنسکام از عراق و ایجاد بار روانی بر جامعه ) ، نه تنها کنترل شده نخواهد بود ، بلکه  آنها بتدریج با زیادکردن فشارها ، خواسته های نامعقولی خواهند داشت که اجرای آن غیر ممکن و بالتبع تبعاتی بدتری را در پی خواهد داشت .    البته بطور مسلم هوشیاری دست اندرکاران ، مانع از بروز این فاجعه خواهد شد . 
  20. با سلام    برای درک بهتر عملیات بارباروسا و اهداف سر فرماندهی ورماخت در سرزمین پهناور روسیه/ شوروی ، بد نیست با دقت این پلان رزمی بازسازی شده ، مطالعه شود .      همانطور که دوستان مشاهده می کنند ،  حد نهایی پیشروی در عمق خاک روسیه ،  در دو فاز اصلی و شش مرحله فرعی ، در یک نیمدایره از بندر آرچانگل در شمال تا روستوف در جنوب تعیین شده بود و براساس پیش بینی ها قرار بود تا توان رزمی ارتش سرخ در یک بازه زمانی 9 تا 17 هفته ای ، تقریباً درهم شکسته شود . ( نقشه مربوط به قبل از حمله به یوگسلاوی هست ) .    دوستان می بیند که ورماخت چقدر خوش اشتها بود .چرا که  بخش اروپایی و صنعتی روسیه کاملاً اشغال می شد و توان آن به رگهای آلمان تزریق و شعار نازی ها (Deutschland uber alles)  به واقعیت نزدیکتر . با این حال ، عوامل مختلفی از جمله خوش شانسی عمو ژوزف در خشمگین شدن هیتلر از یوگسلاوی و کج کردن سر توپها ( بطور موقت ) از شوروی به یوگسلاوی ، موجب شد تا این طرح ، به شکست مطلق ختم شود . 
  21.   با سلام    البته در مورد تاسیسات پدافندی ، یک نکته ای وجود دارد ، هر چه از دهه 50 و60 میلادی به زمان حال نزدیک می شویم ، بطور مسلم ، تحرک واحدهای پدافند ضد هوایی بیشتر شده . واژه  تاسیسات پدافند ، شاید بیشتر مصداق آتشبارهای سام-2 گاید لاین یا نایک هرکولس  یا موارد مشابه  نظیر اس-200 باشد ، هر قدر به  زمان حال نزدیکتر می شویم ، دیگر چیزی به اسم تاسیسات پدافندی موضوعیت پیدا نمی کند . بعنوان مثال برای آتشبارهای گین فول یا اس-300 ، استفاده واژه فوق معنایی ندارد .        پلان سایت ( تاسیسات ) نایت هرکولس          تاسیسات پدافندی نایت هرکولس در ایلینویز ( ایالات متحده )    ظ   سایت ( تاسیسات ) سام -5 ( اس-200) 
  22. با سلام    البته ظاهراً جناب مرتضی خان ، بازه زمانی را درست متوجه نشدند . ما درباره عراق بعد از 1991 صحبت می کنیم . عراقی که دوازده سال تمام زیر بازرسی های فشرده آنسکام بود ( فکت آن هم اسکات ریتر که سابقاً افسر اطلاعاتی هم بوده ، )    علاوه برآن ، حملات گاه و بیگاه ایالات متحده به تاسیسات عراقی که در نتیجه ایجاد منطقه پرواز ممنوع (no fly zone) بود ، در طول سالهای قبل از 2003 ، رمق ارتش را عراق راگرفت . ارتشی که دیگر فاقد پشتیبانی لجستیکی دهه هشتاد میلادی بود . بنابراین ، صحبت  از ارتش عراق  و توانایی های نظامی ارتش صدام  ، بعد از سال 1991 ، تقریباً یک شوخی تلخ هست .    در مورد لیبی هم باید گفت ، جناب معمر خان قذافی ، بعد از مجرم شمرده شدن در ماجرای لاکربی ، برای بهبود رابطه با غرب ، کل تاسیسات هسته ای خودش را بار کشتی کرد و فرستاد به ایالات متحده تا از سانتریفوژهای لیبی  موزه درست شود .  تا انجایی هم که حضور ذهن دارم ، ارتش لیبی در طول تاریخ تشکیل خودش ، موفقیت آنچنانی نداشته بخواهیم روی آن مانور کنیم .   مشخصاً ، استراتژی ایالات متحده ، ضعیف کردن حریف با استفاده از تاکتیکهای متنوع است تا سر فرصت حسابش را تصفیه کند (  لیبی / عراق ) . حالا این استراتژی فشار چند جانبه ، از یکطرف با تحریم آغاز شده و در صورت پذیرش بازرسی ها ، با آن ، ترکیب شده و کشور مقابل را کاملاً خلع سلاح می کند .     البته این را هم باید گفت که باید تا انتهای مذاکرات  به انتظار نشست و نتیجه را دید . قصاص قبل از جنایت هم نباید کرد . 
  23.   با سلام   بطور مسلم ، پاسخ سئوال شما ، مثبت هست ،اما یک تبصره بسیار مهم دارد وآن ، تفاوت بین  بمباران دقیق ( انچه که به حملات جراحی شده  مشهور شده ) با حملات غیر دقیق ( حتی با استفاده از مهمات هوشمند ) است . به مثابه ماهیت کار یک جراّح و یک قصّاب ، هر دو از ابزارفلزی برنده ( مهمات هدایت دقیق ) برای کار خود استفاده می کنند ، اما ، جراح ، با استفاده از ابزار برنده خود ، دقیقاً غدّه مورد نظر را برش می دهد ، در حالی که دیگری ، علیرغم مجهز بودن به همان ابزار ( مقایسه ابزارها نسبی است ) با دقت کمتری و با هدف دیگری ، بافت هدف را برش خواهد داد .     مرکز توسعه و پژوهش  موشکی الهیثم     مرکز تست پیشرانه سوخت مایع شهیهات      این دو تصویر ، بخوبی پروسه یک حمله جراحی شده را نشان می دهد . اطلاعات جمع آوری شده بواسطه استراق سمع مخابراتی ، پروازهای مکرر شناسایی ، تصاویر ماهواره ای با کیفیت بالا ، جمع آوری اطلاعات انسانی و در نهایت جمع بندی آن توسط تیم های اطلاعاتی و تطابق آن با گزارشهای عینی از مدارک ثبت شده نظامی ، مصاحبه با دست اندرکاران طرح ها ( فقط خدا می داند که چه تعداد از کارشناسان عراقی بواسطه این بازرسی ها شناسایی  و در زمان مناسب کشته شدند ) و.... ، یک مجموعه غنی اطلاعاتی را برای اجرای یک حمله بسیار دقیق برای هدف قرار دادن یک ساختمان کلیدی ، در مجموعه ای که شامل چند ساختمان هست رافراهم می کند .   دقت کنید ، در تصویر نخست ، حداقل از چهارده ساختمان ، فقط یکی مورد اصابت قرار گرفته ، این مساله بخوبی نشان میدهد که بمباران ، همین شکلی و براساس اطلاعات درجه دو و غیر موثق و یا به اصطلاح  فنی اطلاعات خام صورت نگرفته است .   در تصویر دوم هم ، از مجموع شش ساختمان ، فقط دو ساختمان بدون تخریب سایر بناها ، مورداصابت قرار گرفته که نشان می دهد ، وجود اطلاعات دقیق ( میدانی و غیر میدانی ) تا چه اندازه تاثیر گذار خواهدبود.   پی نوشت :   واحدهای اطلاعاتی نیروی هوایی ارتش ایالات متحده با استفاده ترکیبی از اطلاعات بدست آمده میدانی و مخابراتی ، در جنگ 1991 یا همین عملیات روباه  صحرا ( بطور دقیق در خاطرم نیست ولی  عملیات روباه صحرا باید درست باشد ) موفق شدند موقعیت  تنها دستگاه پرس فلز ( که برای مونتاژ قطعات جداگانه موشک اسکاد / الحسین )  مناسب بود را کشف و فقط با یک سورتی پرواز ، آن را منهدم کنند . نکته جالب اینجاست که برای عراق حداقل چند سال طول کشید تا یک دستگاه با کارایی کمتر ( برای مونتاژ موشکهای الصمود ) را از بازار سیاه  تهیه کند .
  24. با سلام   6 ژوئن 2015 ----------------   6 ژوئن 1916     99 سال پیش در چنین روزی ، نخستین  رزم هوایی میان کشتی هوایی LZ37 و یکفروند جنگنده موران - سولینر به هدایت ستوان وارنفورد ( جمعی اسکادران یکم )  رخ داد وی تا آخر جنگ موفق شد تا 6 فروند کشتی هوایی آلمانی را ساقط نماید .   6 ژوئن 1936     79 سال پیش در چنین روزی ، ارتش فرانسه برای تقویت توان رزمی خود ، سفارش ساخت تانک سبک AMR33 را به کارخانه رنو ارائه داد .   6 ژوئن 1939     76 سال پیش در چنین روزی ، ورنر مولدرز ، تکخال خلبان آلمانی ، برای شرکت در جنگ داخلی اسپانیا ، مدال صلیب آهنین مزین به الماس و شمشیر را دریافت نمود .   6 ژوئن 1940     75 سال پیش درچنین روزی ، لشکرهای پنجم و هفتم  زرهی ورماخت بطور مشترک موفق شدند تا خط دفاعی ویگاند را در نزدیکی آبویل شکسته و ارتش فرانسه را وادار به عقب نشینی کنند . با این حال ، توپهای ضد زره 75 م.م ، تلفات عمده ای بر یگانهای  زرهی آلمانی وارد آوردند.   6 ژوئن 1941     74 سال پیش در چنین روزی ، وزارت هوانوردی بریتانیا ،  سفارش ساخت 454 فروند بمب افکن سنگین لانکاستر مارک یک را به شرکت آورو ارائه نمود.   6 ژوئن 1942     73 سال پیش در چنین روزی ، نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا ، به شکل محرمانه ای ، جنگنده های هاریکن MKIID مسلح به توپهای ضد زره  40 م.م را برای شکار تانکهای آلمانی در شمال آفریقا ، به این منطقه اعزام نمود .   6 ژوئن 1943     72 سال پیش در چنین روزی ، 8 فروند بمب افکن ژاپنی ، که توسط 14 فروند جنگنده اسکورت می شدند ، به فرودگاه چونگ گینگ حمله بردند ، که در نتیجه ، 40 فروند جنگنده پی -40 و 3 فروند بمب افکن میان وزن بر روی زمین منهدم شدند .     6 ژوئن 1944   71 سال پیش در چنین روزی ، بمب افکن های متفقین ، بلگراد ( پایتخت یوگسلاوی ) را بشدت بمباران نمودند .
  25.    با سلام  بطور مشخص ، سفارتخانه هرکشور ، جزء خاک ان کشور محسوب می شود . ارجاع جنابعالی به خاطرات ولادیمیر کوزیچکین   این فرموده شما در قالب " مدیریت اطلاعات " ( اطلاعات  در معنای intelligence )  قابل تحلیل هست ، در هیچ کشوری ، اطلاعات داده نمی شود ، بلکه بدست آورده می شود . ارجاع شما به کتاب شناسایی و شکار جاسوس ، پیتر رایت / فرهنگ واژگان اطلاعاتی   و دو سه جلد کتاب داخلی که عناوینش بماند :winking:   اگر هم به  فرموده شما بهانه ای باشد ، این بهانه برای جلب توجه افکار عمومی داخلی مستند سازی می شود - ارجاع شما به کتاب چشم طوفان ، خاطرات جرج تنت و کتاب اسکات ریتر   همچنین ارجاع شما به گفته ( احتمالاً )  یوزف گوبلز ، وزیر تبلیغات رایش سوم که : دروغ هر چه بزرگتر ، قابل باورتر   http://www.military.ir/forums/topic/19647-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%AF/page-10   تا انجایی که اطلاع دارم ، پیمان ورسای ، تحریم نبود ، بلکه سخت از آن ، یعنی ممنوعیت تام و تمام بود . هرچند بعدها این ممنوعیت ها بواسطه خطر بلشویسم یک مقدار کمرنگ شد و همزمان هوشمندی آلمانی ها و شخص ژنرال  فون زکت ( سیکت) موجب رشد دوباره صنعت نظامی آلمان ( تانک در روسیه ، زیردریایی در سوئد یا نروژ ، سلاح انفرادی ، ضد هوایی و... در سوئیس و.... ) گردید .   این فرموده های شما درست هست ، به شرط اینکه رمز موفقیت ، یعنی رعایت انصاف ، همدلی ، وحدت ، در نظر نداشتن جناح بندی و.... در اولویت قرار بگیرد .