MR9

Forum Admins
  • تعداد محتوا

    8,782
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    1,435

تمامی ارسال های MR9

  1.   با سلام   البته آن چیزی را جنابعالی درنظر نگرفتید ، این مساله است که اقدامات نظامی و دیپلماتیک ، مکمل هم هستند و جداگانه بررسی نمیشوند . وقتی زمینه دیپلماتیک فراهم آمد و به مانند یک بسترفراهم شد ، آن وقت اقدام نظامی (MILITARY ACTION) هم تاثیر خودش را خواهد گذاشت .   بنده قصد دفاع از هیچ ارگان یا سازمان خاصی را ندارم ، ولی ظاهرا" این نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران هست که ماموریت اجرای ماموریتهای دوربرد را بر عهده دارد و نه نیروی دریایی سپاه . نقص کار ما اینجاست که فکر میکنیم ، صرف اعزام ناوگروه ، مشکل را حل خواهد کرد ، درحالیکه موفقیت و تاثیر اعزام این ناوگروه ، در گرو اقدام دیپلماتیک قاطع باید باشد . قصد زیر سئوال بردن دیپلماسی کشور را هم ندارم ، ولی ارسال یک سیگنال قوی به عربستان ، حداقل در حوزه دیپلماتیک موجب می شود که آنها در ظاهر هم که شده ، دست و پای خودشون را جمع کنند .
  2. با سلام   دوستان عزیز که محبت میکنند و جملات جالبی را نقل می کنند ، در صورت امکان ، آنها را به زبان شیرین پارسی نقل قول بفرمایند که درصد مخاطبان آن بالاتر رود   ممنون از همکاری دوستان عزیز :rose:   و برای مفید بودن این پست :     5 قاعده نظامی گری       1- سنجش و ارزیابی مکان   :  تابع زمین 2-  برآورد کمیت : تابع سنجش 3-  محاسبه : تابع برآورد کمیت 4-  مقایسه : تابع محاسبه 5-  پیروزی : تابع مقایسه   سان تزو :winking:
  3. MR9

    گزارش مشکلات سایت

    با سلام   وضعیت یک مقدار عجیب هست ، با رایانه محل کار وارد می شوم ، تا ساعت یک ، مفهوم ناشناخته WW9 ظاهر می شود ، بعد از اذان ظهر یکمرتبه سایت درست می شود . بعد از ظهر هم با لب تاپ بدون مشکل و عادی . تا الان این شکلی را ندیده بودم که بحمدا... مشاهده کردیم :winking:
  4.   بله - منظور بخش محدود اطلاعات نیروی دریایی بود که  در سال 1790 ایجاد شد. متاسفانه این را با OSS اشتباه گرفتم
  5.   با سلام   ضمن تشکر   البته ممکن هست که یک مقداری موجب انحراف تاپیک شود ، ولی اداره خدمات استراتژیک ( OSS) بعنوان خلف اداره اطلاعات مرکزی (CIA) ، بصورت محدود ماموریتهای برون مرزی را هم برعهده داشت که عمدتا" متوجه توسعه طلبی های امپراطوری ژاپن بود . اگر اشتباه نکرده باشم ، پیتر رایت در کتاب خودش بصورت مختصر و گذار به این مساله پرداخته و در کتابی که مربوط به بازگشایی رمز های ارتش ژاپن ( در سالهای قبل از جنگ )  بود هم ، چنین مساله ای عنوان شده بود . علاوه بر آن ، نیروی دریایی ایالات متحده نیز یک بخش اطلاعاتی کوچک هم داشت که امور مربوط به تحرکات نیروی دریایی ژاپن را رصد می کرد .
  6.   بله - این فرموده شما تا حدی صحیح است و در آن تردیدی وجود ندارد ، اما درصد و نسبت آن کاملا" مشخص هست . بعنوان مثال ، بخش عمده ای از زره پوش های روسی ، الگو برداری شده از طرح های بریتانیایی ، فرانسوی و آمریکایی بود . طرح هایی که درکشورهای خودشون رد می شدند را روسها با واسطه خریداری و از آن الگو برداری میکردند ( مثل طرح کریستی آمریکایی برای زره پوش های سری bt-5  تا bt-7 ) و یا الگو برداری tu-4 از بمب افکن b-29 . هرچند ، بتدریج وبا طولانی شدن جنگ ، وابستگی به تسلیحات غربی کمتر شد و آن هم بواسطه قدرت تولید روسها در ساخت تسلیحات به شکل بومی بود .
  7.   با سلام   دوست عزیز   منظور از سیستماتیک نبودن را متوجه نمی شوم ، فقط بررسی کاروان های دریایی  که بواسطه دریای شمال بسمت شوروی حرکت می کردند یا اشغال ایران برای ارسال نظام مند کمکها به شوروی و حتی ارسال مستقیم جنگنده های آماده به رزم به روسها ، کاملا" نشاندهنده سیسماتیک بودن کمکها بود . در غیر اینصورت ، استالین دیر یا زود باید مسکو را بسوی پایتخت جدید خود در پشت کوه های اورال ترک می کرد و آمده می شد تا ورماخت مسکو را اشغال کند که تصرف مسکو ، به همراه اشغال احتمالی استالینگراد ، به معنی تصرف کامل چهارراه ارتباطی روسها و از دست رفتن بخش اروپایی روسیه بود . روسها ، ( حداقل در بازه زمانی جنگ دوم ) ، بواسطه توان نیروی انسانی خود که با سخت افزار محدود غربی تجهیز شده بود ، در ابتدا توانست سرعت پیشروی ورماخت را در پشت دروازه های مسکو و استالینگراد کم کرده و با گرفتن زمان از آلمانی ها و بسیج  لشکرهای تازه نفس ، ضربه کاری خود را وارد آورد ( چیزی که استالین در آن زمان ، آن را  قربانی کردن لشکرهای تشکیل شده از مردم عادی ، روشنفکران ، هنرمندان و ..... می نامید )
  8.   در مورد ارسال سلاح اشتباه می کنید ، تصاویر متعددی از وجود تانکهای بریتانیایی و آمریکایی در سازمان رزم ارتش سرخ در جنگ جهانی دوم وجود دارد . حداقل 3 نمونه  تانک  ، شامل  شرمن آمریکایی   ( مجهز به توپهای 75  و 76 م.م ) ، و تانکهای بریتانیایی  ماتیلدا مارک دو و ولنتاین مارک 3 به روسها داده شد .  در مورد پرنده های رزمی هم ، آنقدر اسناد و مدارک وجود دارد که غیر قابل چشم پوشی است .         http://www.military.ir/forums/topic/28621-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D9%84%D9%86%D8%AF%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D9%86-%D8%A2%D8%B3%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%85%DB%8C%D9%84%DB%8C%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C/page-88#entry442907   http://www.military.ir/forums/topic/28621-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D9%84%D9%86%D8%AF%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D9%86-%D8%A2%D8%B3%D9%85%D8%A7%D9%86- %D9%85%DB%8C%D9%84%DB%8C%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C/page-85#entry441518 علاوه برآن ، کمکهای متفقین به روسها ، فقط سخت افزاری نبود و شامل همکاری های بسیار نزدیک اطلاعاتی هم بود که بهترین نمونه آن ، اجرای بزرگترین عملیات فریب تاریخ نظامی بشمار می رود . اگر چه روسها ، در مراحل نخست جنگ به شکل خودخواسته ای غافلگیر شدند ( عدم توجه به هشدارهای عوامل اطلاعاتی در ارتش آلمان ) اما با کمکهای سخت افزاری و اطلاعاتی متفقین غربی و توان بومی در سازماندهی نیروی انسانی ، روزهای سختی را در جبهه شرقی برای ورماخت رقم زدند .    هیتلر ، استراتژیست ها و بخش عمده ای از  نظامیان ارشد آلمانی ، بیش از حد دچار بلندپروازی های نظامی شده بودند و همین مساله ، یکی از صدها دلیل شکستشان در جنگ بود . همانطور که ارتش سرخ در افغانستان دچار فلاکت شد و ایضا" ارتش ایالات متحده در ویتنام . عدم توازن میان اهداف تعیین شده و توان رزمی یک ارتش ، نتیجه ای جز شکست ندارد . آلمانی ها ، این درس را 70 سال پیش گرفتند ولی ظاهرا" دوستان عزیز ما هنوز این را قبول ندارند .
  9. با سلام    دوستان زیاد خودشان را خسته نکنند ،  :winking:    آلمان در سال 1945 شکست خورد و شکستی سخت تر از جنگ جهانی نخست ، چرا که در جنگ اول ، سرزمین اصلی آلمان ، علیرغم شکست سنگین و تحمیل سخت ترین شرایط ، بطور مستقیم اشغال نشد در حالی که در جنگ دوم ، متفقین تا قلب برلین پیشروی کردند ، آلمان و برلین ،  از سال 1945 تا 1990 دو تکه شد ، روسها و آمریکایی ها بمدت 45 سال دست به یقه شدند و سرانجام ، اتحاد شوروی ، بعنوان  یکی از قدرتهای پیروز ، فروپاشید و از خاکستر آن ، روسیه فدرال متولد شد .    این طنز تلخ تاریخ هست که متحدان سابق ، ( که صرفا" به خاطر کم کردن شّر نازیسم دست به شراکت رده بودند ، ) همچنان دشمن یکدیگر بحساب می آیند . هرچند ، نه روسیه ، اتحاد شوروی است و نه ایالات متحده  و اتحادیه اروپا ، متفقین سال 1945 هستند .  دنیای ما دچار تغییرات زیادی شده و باید با یک نگاه جدید به روابط بین ملل نگاه کرد .   این شکل مباحث ، صرفا" مرور تاریخی است پر فراز و نشیب و هدف اصلی ، درس گرفتن از اشتباهات و مهمتر از آن ، عدم تکرار آن . 
  10.   با سلام    فرموده شما کاملا" صحیح است ، اما یک نکته بسیار مهم ، دست کم گرفتن ذخیره انسانی روسها برای بسیج نیروی انسانی  و توان سازماندهی  استالین و همچنین رعب و وحشت  ایجاد شده توسط سیستم های امنیتی وی در ارتش و جامعه ، شرایط اقلیمی و طبیعی روسیه  و صدها عامل دیگر ،  از سوی سرفرماندهی ارتش آلمان (okw) موجب شد تا وقتی روسها از شوک ناشی از ضربات غافلگیرانه نخست ورماخت در آمدند ، با کمک متفقین غربی ، ارتش را بازسازی و توان تهاجمی خود را بدست آورند . ( این مساله به شکل نیمه کاره و ناقصی برای ارتش لهستان در سپتامبر 1939 اتفاق افتاد )   فراموش نکنیم که جرقه نخست   تاکتیکهای بلیتز کریگ که توسط آلمانی ها توسعه یافت ، توسط توخاچفسکی  و ژوکف  ( خالقین گل ) زده شده و فقط حماقت استالین و نیرنگ آبوهر بود که موجب تصفیه ارتش از افسران مستعد  نظیر  وی . کا. تریان دافیلوف ، / ال . ان  مورچین ، / بی. کالینوفسکی در حوزه رزم زرهی شد .    از میان صدها اشتباه استراتژیک هیتلر در جنگ دوم ، تکرار مجدد کابوس ارتش قیصر ویلهلم  " جنگ در دوجبهه" بود و در یک بررسی ، اگر عملیات " شیر دریایی" نیمه کاره رها نمی شد ، شاید ممکن بود که کار روسها ، در زمان خودش ساخته شود ، زمانی که دیگر بریتانیایی وجود نداشت تا ایالات متحده به کمک آن برود و ان دو مشترکا" دست به ایجاد جبهه دوم در نرماندی بزنند یا بعنوان یک پایگاه لجستیکی برای روسها در آیند . ( مسیر دریای شمال و مسیر ایران )    علاوه برآن ، اگر ذخیره انسانی روسها نبود ، واحدهای قدرتمند پیاده و زرهی ورماخت و همچنین بهترین اسکادران های لوفت وافه در جبهه شرقی دچار فرسایش نشده  و اگر جبهه دومی گشوده می شد ، متفقین آنقدر با خیال راحت در نرماندی پیاده نمی شدند و بلافاصله سرپل های  ایجاد شده در ساحل ،  از میان میرفت ( به مانند دیپ ) .
  11. نبل ورفر در برابر کاتیوشا تاریخچه و منشاء استفاده از آنچه که امروز در سازمان رزم نیروهای نظامی ، توپخانه موشکی (Rocket artillery) نامیده می شود ، از یک سابقه بسیار طولانی ، بویژه ارتشهای ایران و یونان باستان برخوردار است ، با این حال ، این چینی ها و بدنبال آنها ، مغولان بودند که از این جنگ افزار به شکل گسترده ای در میدان نبرد استفاده نمودند . این سلاح در قرن سیزدهم وارد اروپا گردید و در دو قرن پیاپی ( شانزدهم و هفدهم ) مورد استفاده ارتشهای درگیر قرار گرفت ، ولی به ناگاه ، تا اواسط نیمه نخست قرن بیستم میلادی به دست فراموشی سپرده شد . اما شروع جنگ جهانی دوم ، این وضعیت را دگرگون کرده و دو طرف متخاصم ، یعنی ارتش آلمان و ارتش سرخ اتحاد شوروی ، بسرعت تبدیل به اصلی ترین کاربران این سلاح درآمدند . دریک بازه زمانی بیست و پنج ساله ، ارتش اتحاد شوروی ، طیف وسیعی از راکتهای توپخانه ای را که عمدتا" با شناسه مشهور کاتیوشا ( کاترینا ) و یا براساس کدگذاری آلمانی ، " Stalin’s Organs" شناخته می شد را طراحی ، تولید و به کار گرفت که شامل نمونه های : ام-8 ، کالیبر 82 م.م ام-13 با کالیبر 132 م.م ام-30 / ام-31 کالیبر 300 م.م این موشکها عمدتا" بر روی کشنده های متنوع روسی حمل و شلیک می شدند که عبارت بود از : کشنده زایس -6 ، با ترکیب 4×6 ، شناسه BM-8-36 کشنده استودبیکر، با ترکیب 6×6 ، شناسه BM-8-48 تانک سبک T-60 ، ، شناسه BM-8-24 خودروهای متنوع ساخت شوروی یا انواع وارداتی ، با شناسه BM-13-16( در این تصویر کشنده GMC ایالات متحده ) کشنده زایس -6/ کشنده استودبیکر ، با شناسه BM-31-12 ( در این تصویر سوار بر یک خودروی شنی دار ) در مدت مشابه ، ورماخت ، نیز موفق شد تا هفت نمونه از راکت انداز خود با شناسه " Nebelwerfer" طراحی ، تولید و درسازمان رزم خود به کار گیرد که شامل : نبل ورفر 41 ، کالیبر 150 م.م نبل ورفر 42 ، کالیبر 210 م.م راکت انداز41/42 /schweres Wurfgeraet 40 ، کالیبر310/320 /280/300م.م راکت انداز Raketenwerfer 56 ، کالیبر 300م.م راکت اندازهای آلمانی نیز بر روی طیف وسیعی از خودروهای موجود در ارتش این کشور ، شامل نیمه شنی ها ( به مانند SdKfz.251 ، Maultier ، Schwere Wehrmachtschlepper ) ، تانک های به غنیمت گرفته شده از ارتش فرانسه ( شامل Hotchkiss H-35 / 38 / 39, Renault UE / AMX UE ) و همچنین نفربرهای فرانسوی ( شامل Somua MCG / MCL) نصب وبکار گرفته می شدند . براساس یک اشتباه تاریخی ، ارتش سرخ عمدتا" بعنوان نخستین سازمان مسلح بکارگیرنده راکتهای توپخانه ای در جنگ دوم جهانی ذکر شده است ، در حالی که ورماخت ، از نخستین روزهای شروع عملیات بارباروسا (22 ژوئن 1941 ) ، چهار تیپ موشکی را در جبهه شرقی به کار گرفت ، تا جایی که نخستین آتشباری علیه یگانهای روسی ، در ساعت 3:15 صبح روز 22 ژوئن توسط این جنگ افزار صورت پذیرفت . در حالی که ارتش شوروی ، دیرتر از ورماخت ، یعنی در 14 یا 15 ژوئیه 1941، از این جنگ افزار ، علیه یک ایستگاه راه آهن Orsza ( در طول بزرگراه مینسک - مسکو ) ، که توسط یگانهای گروه ارتشهای مرکز به تصرف در آمده بود ، استفاده نمود . پی نوشت : 1- ظاهرا" ، ورماخت در ابتدا از این سلاح در ماموریت های ایجاد پرده دود برای کمک به پیشروی یگانهای مکانیزه ، استفاده می نمود ، با این حال برخی منابع معتقدند ، فرماندهان آلمانی با مشاهده تاثیر رعب انگیز شلیک صدها موشک روسی در یک محدوده کوچک ، بتدریج از این راکت اندازها برای هدف قرار دادن صفوف متراکم پیاده نظام روسی ، مسیرهای منتهی به خطوط مقدم و نقاط لجستیکی استفاده نمودند . 2- براساس اسناد منتشر شده سرویس های اطلاعاتی اتحاد شوروی در دوران پس از فروپاشی ، با ورود راکت اندازهای کاتیوشا به سازمان رزم ارتش سرخ ، خدمه این سلاح ها ، عمدتا" از پرسنل NKVD انتخاب می شدند که این مساله نشاندهنده محرمانه بودن چنین سلاح هایی می بود . 3- این تاپیک در مهرماه سال 1399 خورشیدی با تجمیع مطالب پراکنده در انجمن تشکیل شد .
  12.      با سلام ، به همین دلیل عرض کردم ، ارتشی که قرار بود جلوی رژیم صهیونیستی را بگیرد ، عملکرد غیر طبیعی دارد . حالا این عملکرد بطورمسلم ناشی از آموزش ضعیف ، ساختار غیر منعطف ، فناوری قدیمی و فرماندهی نادرست و...  هست و در این شکی وجود ندارد . سئوال اصلی بنده این بود که نقش مستشاری ما در سوریه چه ماهیتی دارد ؟؟؟  آیا صرفا" مشاوره نظامی است ( بدون دخالت در رزم میدانی ) یا اینکه هدایت عملیات رزمی هم بر عهده آنها قرار دارد . یا ترکیبی از این دوتا . به هرحال ، زمانی که از مشاوره نظامی صحبت می کنیم ، (حداقل براساس استانداردهای رزمی ) یعنی کسانی که به هر دلیل باید حداقل تاثیر را بر میدان نبرد بواسطه اثر گذاری بر روی تاکتیک ها داشته باشند . به شکل طبیعی ، این تاثیر گذاری ، در سوریه باید بر فرماندهان میدانی ارتش این کشور صورت گیرد . بنابراین ، وقتی از عملکرد ارتش سوریه صحبت می کنیم ، به شکل غیر مستقیم باید تاثیر گذاری مشاوره نظامی را هم باید در نظر بگیریم ، بدین صورت که آیا این مشاوره نظامی صرفا" کمک فکری هست یا به شکل عملی هم صورت می گیرد و اگر کمک ها ماهیت دو وجهی داشته باشد ، بیلان ارتش سوریه در روزهای اخیر چگونه توجیه می شود ؟؟
  13.   با سلام   نکته یکم ، همانطورکه بارها خدمت همه دوستان عرض کردم ، بنده استاد نیستم و از همه عزیزان تقاضا می کنم ، با همان نام کاربری ، بنده را خطاب کنند .   نکته دوم ، علت این پرسش  ، عملکرد غیر طبیعی ارتش سوریه است . چرا که هر قدر این ارتش ضعیف باشد ، بازهم از آنها چنین بیلانی انتظار نمی رود ( حداقل بنده چنین استباطی دارم ) . علاوه برآن ، تا زمانی که ارتش سوریه به تنهایی می جنگید ، شاید ضعیف بودن آنها دلیل موجهی داشت ، اما وقتی مشاوره نظامی از سوی کسانی که تجربه رزمی کلاسیک و غیر کلاسیک را دارند به آنها داده می شود ، عملکرد ضعیف هیچ توجیهی ندارد ( این مساله علیرغم کمک های کشورهای مورد نظر شما به شورشیان هم صدق می کند ) ، مگر اینکه دلایل دیگری در این زمینه دخیل باشد که تا الان بدان پرداخته نشده .( بعنوان مثال ، علیرغم تبلیغات در مورد مشاوران نظامی ، این افراد ، هیچ تسلطی بر نحوه تصمیم گیری فرماندهان میدانی ارتش سوریه ندارند و اساسا" ارتش سوریه مایل نیست از چنین کمک هایی بهره بگیرد  و صرف" در جبهه هایی که نیروهای مردمی حضور دارند ، مشاوره های نظامی تاثیرگذاری لازم را دارد)
  14. با سلام   ضمن تشکر از زحمات همه دوستان بابت اطلاع رسانی   یک سئوال بسیار مهم   وضعیت نیروهای مستشاری و تیپ فاطمیون و حزب ا... در سوریه به چه شکلی هست ؟؟ بعنوان مثال ، مستشاری نظامی ، ماموریت هدایت عملیات رزمی را دارد یا اینکه صرفا" مشاوره می دهد ؟؟  و یا هردو ؟؟   در صورت هدایت عملیات رزمی ، تلفات چرا اینقدر بالاست ؟؟؟ ( باتوجه به این نکته که بطور مشخص  بیشتر افرادی که به سوریه اعزام شدند ، بیشترین تجربه رزمی را در دفاع مقدس داشتند )   در صورت بر عهده داشتن مشاوره نظامی صِرف ، تاثیر آن بر تصمیم گیری های نظامی ارتش سوریه چقدر هست ؟؟؟ بدین معنی که اساسا" مستشاران نظامی برای بهبود عملکرد رزمی ارتش سوریه اعزام شدند یا اینکه ماموریت آنها صرفا" به هدایت نیروهای حزب ا... ، تیپ فاطمیون و نیروهای مردمی محدود شده ؟؟   علاوه برآن ، احتمال اینکه مجموع مشاوره های اسد و ایران و حزب ا... ، برای تکرار آنچه که صدام تا قبل از حملات گسترده خودش در دو سال آخر جنگ با ایران به کار گرفت ، چقدر هست ؟؟؟ بدین معنی که در یک احتمال بسیار ضعیف ، نیروهای ارتش سوریه ، بعنوان سپر بلا و یا آنچه که اجرای تاکتیک فرسایشی به کار گرفته می شوند تا نیروهای تازه نفس ( بخوانید گردان هایی که از نیروهای مردمی سازماندهی شده باشد ) در حال فراگیری آموزش و تسلیح باشند و در یک مقایسه شاید غیر محتمل ، جمله معروف ناپلئون بناپارت سرمشق قرار گرفته باشد ( همیشه آخرین گردانی که وارد میدان رزم می شود ، سرنوشت نبرد را تعیین خواهد کرد )   پی نوشت :   این مساله را مجددا" تاکید می کنم که پاراگراف آخر ، صرفا" یک فرضیه خواهد بود و نه یک مساله قطعی و اثبات شده .
  15.   با سلام   ظاهرا" این پرنده ها ، که بیشتر در خدمت ژاندارمری بودند ، بتدریج کنار گذاشته شدند ، اما با تشکیل نیروی هوایی سپاه ، تعدادی به این نیرو مستقل و مورد استفاده قرار گرفتند ، با این حال ، حداقل براساس منابع منتشر شده ، سابقه بکارگیری در عملیات رزمی برای این پرنده ها در سازمان رزم سپاه به ثبت نرسیده است .
  16. MR9

    گزارش مشکلات سایت

      GBU-24  :mrgreen:  icon_cheesygrin
  17. MR9

    گزارش مشکلات سایت

    با سلام    ظاهرا" این بار قرعه به نام بنده افتاده و در حال حاضر با مهمات سنگر شکن ، خدمت دوستان رسیدم ، خداوند به همه ما صبر جمیل عنایت بفرماید . انشا.... 
  18. با سلام خدمت دوستان        متن و اصل سند نامه ارسالی از سوی جیمی کارتر ( رییس جمهور وقت ایالات متحده ) به حضرت امام (ره) ، در خصوص اشغال لانه جاسوسی
  19. با سلام خدمت دوستان   چیفتن های نیروی زمینی ارتش در پایگاه هوایی "التاجی" عراق             پی نوشت :   امکان اینکه تصاویر فوق ، چیفتن های ارتش کویت باشند هم وجود دارد ، با این وصف ، به ادعای عکاس ، و سایر تصاویر برداشته شده از چیفتن های موجود در این پایگاه ،  که آرم سازمان م.خ ، روی آن حک شده بود ، احتمال تعلق آنها به نیروی زمینی ارتش ، بسیار زیاد هست .
  20.   با سلام ،    توجه بفرمایید دوست عزیز ، بخشی از مفاهیمی را که ارائه کردید ،  درست هست ، اما باز هم روی احتمالات تاکید دارید و نه واقعیات ، با این حال :       استراتژی نظامی یک کشور باید منطبق بر   خط مشی ها ، دکترین ها و سیاست های دفاعی یک کشور باید باشد .      گزینه هایی که یک کشور مستقل برای اتخاذ دکترین های دفاعی اش در اختیار دارد      منابع استراتژیک و توانمندی های تبدیل در نیروهای مسلح    توانمندی های تبدیل در هر سازمان مسلح ، امروزه یک  شاه کلید در تغییر ساختار ارتش ها از یک ساختار سنتّی به یک ساختار پیشرفته هستند .                قابلیت هایی رزم زمینی-1  برای مقابله با تهدیدات مورد انتظار در قرن بیست و یکم        قابلیت هایی رزم زمینی-2  برای مقابله با تهدیدات مورد انتظار در قرن بیست و یکم      -- بنده فقط نیروی زمینی را با توجه به مثال شما ، ارائه کردم ، در حالی که عین این جداول با پیچیدگی بیشتری در مورد نیروی هوایی و دریایی و نیروی تازه تاسیس سایبر هم وجود دارد .    بر خلاف نظر شما ، بنده اعتقاد دارم ، بودجه به اندازه کافی برای به پیش بردن طرح ها در یک فرآیند منطقی و برنامه ریزی شده وجود دارد ، اما مشکل از جای دیگری است ، نوع نگاه به صحنه رزم در ساختار نیروهای مسلح ما باید تغییر کند .    تطبیق جداول سازمانی نیروی های مسلح با تهدیدات ، بخوبی نشان می دهد ، که این ساختار هنوز منطبق بر تهدیدات کلاسیک ( به مانند حمله عراق در 31 شهریور 1359 ) پایه گذاری شده و این مساله خودش یک تهدید بشمار می رود ، چرا که آموزش ها ، تصمیم گیری ها ، انتخاب یا توسعه فناوری در حوزه نیروهای مسلح براین اساس صورت می گیرد . تنها نقطه امید در این بین ، توجه به افزایش توانایی های بالستیک است که باز هم کافی نیست ، چون یکجانبه بدان پرداخته شده و قابلیتهای مکمل نظیر بهبود توانایی های نیروی هوایی  ، تغییر ساختارهای نیروی زمینی و حتی نیروی دریایی ، در نظر گرفته نشده است .  در یک جمع بندی ، تا زمانی که نگاه به صحنه رزم تغییر نکند و متناسب با این نگاه ، فناوری داخلی توسعه نیابد یا از کشورهای پیشرو خریداری نشود ، همچنان در یک دور غیر اصولی ، حرکت خواهیم کرد که نمونه های بارز آن ، " متاسفانه " ، در چند سال اخیر دیده شده و این برای کشوری با بیش از دو میلیون کیلومتر مربع مساحت ، مرزهای طولانی با همسایگان متخاصم و بعضا" آشوب زده و فاقد حکومت مرکزی نیرومند ، در حکم زنگ خطری خواهد بود که صدای آن ( خدای نکرده ) فقط در یک جنگ احتمالی شنیده خواهد شد . 
  21.   با سلام    مثالی که ذکر کردید ، از این جهت مبهم هست که  صرفا"  و بطور مستقیم ، فقط یک بخش ، آن هم از نیروی زمینی را در بر می گیرد و سایر بخش های نیروی زمینی نظیر توپخانه ، پیاده نظام ، سیستم های کنترل و فرماندهی ، مخابرات ، بهداری ، اطلاعات ، آماد و پشتیبانی  و.... را مورد توجه قرار نمی دهد .    حالا فرض بگیریم ، منظور شما ، صرفا" مثال باشد ، دکترین های رسمی دفاعی را چه کار می کنید ؟؟؟ آیا صرفا" با تزریق بودجه ،  بدون تغییر جدی در دکترین و استراتژی و تاکتیک ، وضعیت تغییر می کند ؟؟ جواب مسلما" منفی است . روسها در بازه زمانی جنگ سرد ، میلیاردها دلار ، خرج کردند تا بزرگترین سازمان مسلح دنیا را ایجاد کنند ولی آیا دکترین رزمی این کشور سازمان مسلح در افغانستان یا چچن مفید به فایده بود ؟؟ یا آمریکایی ها که سالها تلاش کردند تا در مقابل اتحاد شوروی یک نیروی بازدارنده را ایجاد کنند ، آیا در ویتنام ، موفق شدند ؟؟    بنابراین ، دیدگاه شما تقریبا" مربوط به دوران جنگ سرد هست و در دنیای امروز تقریبا" کارایی خودش را از دست داده . سازمان های مسلح ، قبل از داشتن سخت افزار و هزینه برای گسترش کمّی ، باید کیفیت  خودشان را افزایش دهند و این به شکل قطع ، در سطوح دکترینال قابل بررسی است و نه سطح فناوری و سخت افزار .  ارتش ایالات متحده ، بلافاصله بعد از ویتنام ، این مساله را متوجه شد و تغییر رویه داد . روسها هم چند سالی هست متوجه شدند که در پیش گرفتن راهبرد کمّیت ، دیگر حلاّل مشکلات نخواهد بود و این در آخرین نسخه دکترین دفاعی این کشور به شکل واضح تببین شده .    علاوه برآن ، در صورت امکان بفرمایید که این رقم 60 میلیارد  دلار ( حتی در بازه زمانی 10 ساله  و حتی اگر فرض کنیم  روابط ما با کشورهای صادر کننده فناوری نظامی آنقدر خوب شود که آنها مایل باشند  لبه فناوری خودشون را به مانند سالهای دهه هفتاد میلادی به ما بفروشند )  را براساس چه پارامترهایی محاسبه کردید ، چون  با توجه به شرایط اقتصادی کشور و سرانه بودجه دفاعی ، تولید ناخالص و چند صد عامل دیگر ، چنین رقمی غیر قابل تهیه خواهد بود . به این دلیل که در حوزه بررسی های استراتژیک حتی " فرضیات" هم باید براساس واقعیات تدوین شود و نه آرزوها . 
  22.   با سلام    ضمن احترام به نظر جنابعالی ، این یک مساله کاملا" حقوقی است بین دو کشور ، علاوه برآن هر وقت شکایت پس گرفته شد ، آن وقت باید ناراحت بود و نه در حال حاضر . در مورد 4 میلیارد و 1000 دستگاه تانک ، هم باید گفت ، بر فرض که تانکها هم ساخته شد ، نیروی هوایی را چه کار می کنید ، واحدهای پیاده نظام را چه کار می کنید ، سطح دانش پرسنل نیروهای مسلح را چگونه افزایش می دهید ، این تانکها مورد نظر شما نیاز به خدمه آموزش دیده ندارند؟؟ ، نباید بطور هماهنگ با پیاده نظام و نیروی هوایی عمل کنند ؟؟  تحلیل ، زمانی درست است که مبتنی بر واقعیات باشد و نه احساسات . 4 میلیارد که چیزی نیست ، 40 میلیارد دلار هم برای نیروی مسلح هزینه شود ، تا زمانی که موازی کاری ، رقابتهای بدون دلیل ، تنگ نظری و سایر مسایل وجود دارد ، 5000 دستگاه تانک هم چاره کار نیست .  مثال بارز هم ، ارتش بعث عراق . ( مطمئنا" نیاز به تشریح ندارد که قدرت زرهی ارتش عراق در جنگ با ایران و قبل از شروع عملیات طوفان صحرا چقدر بود )  :winking: 
  23. با سلام    در ارتباط با عملیات سرکوب پدافند هوایی  ارتش ایالات متحده در جنگ ویتنام ، حرف و حدیث زیاد هست و مسلما" آنچه که در فضای وب وجود دارد ، صرفا" نگاه  ارتش ایالات متحده به تاثیر گذاری عملیات SEAD هست . با این حال آمارهای جالبی در این زمینه وجود دارد :   در جریان عملیات موسوم به رولینگ تاندر ، ( یکم مارس 1967 تا 31 مارس 1968 ) و در قالب ماموریت های موسوم به  مشت آهنین (IRON HAND) ، بیشتر از 1146 تیر موشک شرایک شلیک شد که آمریکایی ها ادعا کردند که بیش از 370 دستگاه رادار فن سانگ ویتنام شمالی را منهدم کردند . در مقابل ، دو فروند F-105F در جریان ماموریتهای وایلد ویزل ، 12 فروند F-105F در قالب ماموریتهای بیاب و بکش (HUNTER-KILLER) و 85 فروند F-105D در جریان اجرای حملات مستقیم با مهمات سقوط آزاد به سایتهای موشکی ، ساقط شدند .    حالا آمار ارتش ویتنام شمالی از نبرد با نیروی هوایی ارتش و سپاه تفنگداران  ایالات متحده :   بازه زمانی 1968 تا 1973 :   3228 مرتبه درگیری با پرنده های رزمی  366 مرتبه درگیری با پهپادها    تعداد موشکهای شلیک شده : 5248 تیر  تعداد پرنده های ساقط شده : 87 فروند  درصد تاثیر سامانه سام-2 : 1.6    طبق آمار دفاع هوایی ارتش ویتنام شمالی ، میانگین  موشکهای شلیک شده به ازای هر پرنده ساقط شده در این سالها ، 26 تیر بوده است    این آمار در عین بکارگیری  و توسعه همزمان تاکتیکهای SEAD توسط ایالات متحده بدست آمده .   حالا در جریان عملیات لاین بیکر-2 (18 تا 29 دسامبر 1972 )    سامانه های دفاع هوایی ویتنام شمالی ، علیرغم بلوغ تاکتیکهای سرکوب ، 147 مرتبه با پرنده های رزمی آمریکایی درگیر شده بودند که در نتیجه 31 فروند پرنده  رزمی  شامل تاندرچیف ها ، فانتوم ها و ... و 14 فروند بی-52 را ساقط کردند .    در مورد تاثیر  تاکتیکهای SEAD زیاد نباید اغراق کرد ، چرا که به اعتراف خود آمریکایی ها ، در صورت وجود تجربه بالا در میان خدمه پدافند هوایی و اجرای صحیح تاکتیکهای anti-sead ، عملا" کارایی چنین ماموریتهایی به زیر 50 درصد نزول پیدا می کند .    پی نوشت :   حالا کاری به شرقی یا غربی بودن  مهمات ضد تشعشع یا پدافند موشکی ندارم ، اما سخت افزار فقط بخشی از نبرد هست ، ( در بهترین حالت 50 درصد ) ، در حالی که  50 درصد بعدی ، تاکتیکهایی است که دو طرف برای از میدان به در کردن همدیگر استفاده می کنند که آن هم بستگی به کیفیت آموزش آنها دارد . 
  24. با سلام    هم روسها ، هم اتحادیه اروپا ، "بریتانیا" ،  ایالات متحده و حتی کشورهای شرق آسیا ( چین و ژاپن ) منافع ملی خودشون را به روشهای مختلف ، دنبال می کنند و این مساله در حوزه روابط بین الملل ،  کاملا"  طبیعی است .   نکته بسیار مهم در این زمینه ، نحوه عملکرد ما برای امتیاز گیری از همه طرفهای درگیر هست . اینکه آیا ما می توانیم ، بدون وارد کردن رقابتهای سیاسی و حزبی داخلی ، منافع ملی خودمان را پیگیری کنیم ، شرط اصلی موفقیت خواهد بود . زمان فعلی ، نقطه اوج این مساله است . بدین معنی که  اگر  توافقی صورت گرفت ، به جای چیدن تخم مرغ ها در سبد ایالات متحده ، چین ، روسیه ، اتحادیه اروپا و..... ، دیپلماسی و استراتژی ما باید ، اصطلاحا" ( چند وجهی ) طراحی ، چینش و اجرا گردد . لازمه اصلی این مساله هم وجود یکپارچگی داخلی است . به شکل طبیعی ، هر زمان روسها احساس کردند ، روابط ایران و غرب ، از حالت بحرانی بسمت ایجاد یک روابط عادی پیش می رود ، براساس منافع ملی خودشان ، با دادن یک امتیاز ( سیاسی ، نظامی ، امنیتی و اقتصادی ) که زیاد هم در موازنه قوا تاثیری بیش از اندازه ای نداشته باشد ، موجب کند شدن و وادار کردن غرب به  دادن واکنش می شوند .    حالا ، در اینجا ، حضور و واکنش  تصمیم گیرندگان و تصمیم سازان   هوشمند در ساختار دیپلماسی ، نه تنها موجب گرفتن امتیاز از روسها در عالی ترین سطح ممکن می شود ، بلکه به شکل همزمان ، مسیرهای مطمئنی را برای امتیاز گرفتن از سایر رقبا فراهم می آورد .    در ارتباط با اس-300 هم نباید بیش از اندازه لازم ، روی خرید این سامانه ها مانور تبلیغاتی نشان داد ، چون بدون شک ، هدف روسها ، از انتقال این سامانه ها ، گره زدن آن به مساله مذاکرات و وادار کردن  غرب به ارسال پالسهای منفی و در نهایت شروع مجدد چرخه تقابل فرسایشی ایران و 5+1 است . این مساله بخوبی تامین کننده منافع روسها ، اتحادیه اروپا و سایرین خواهد بود .    در یک جمع بندی ، به شکل روشنی نباید منافع بلند مدت ملی را با خرید چند سامانه دفاع هوایی ( که در جای خود از اهمیت زیادی برخوردار است )  گره زد . باید با این مساله معقولانه ، مثل تمامی خریدهای نظامی ( که پس از انقلاب اسلامی به تعداد انگشتان دست بوده ) برخورد نمود . 
  25.   با سلام ،   البته می شود به این مساله هم فکر کرد ( انتقال نیرو از عراق به سوریه ) ولی شرط اصلی در این بین ، رساندن عراق به یک ثبات نسبی است و پاک کردن عراق از داعش که فرآیند بشدت زمان بری هست و این مساله ، یعنی زمان بر بودن فرآیند ، مساوی است با وارد شدن در یک نبرد فرسایشی و پرهزینه که می بایست با اتخاذ راهبرد درست ،آن را مدیریت کرد .