MR9

Forum Admins
  • تعداد محتوا

    8,975
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    1,498

تمامی ارسال های MR9

  1.   با سلام   فرض بر این می گذاریم که پیش بینی شما در مورد شمارش معکوس سقوط اسد از 6 تا9 ماه ، درست باشد :   1- ارتش اسد با کمبود شدید نیرو مواجه هست ، راه کار شما برای جبران این شکاف را بیان بفرمایید .   2- جنگیدن ، نیاز به برنامه ریزی طولانی مدت و داشتن نگاه استراتژیک به آن دارد ، این فرموده شما " نظام سوریه 6 ماه ویا حداکثر 9ماه تا ساعت صفر حملات پایانی شورشیان فاصله داره..! بعد شما به فکر اصلاح سازمان رزم و اموزش هستید!؟ شما فکر کردید چند دهه طول میکشه پیشنهادات شما عملی بشه در حالی که مسلحین برای عملیات نهایی فتح حلب و دمشق اماده میشن!؟" بدین معنی هست که تا حال حاضر ، استراتژی جمهوری اسلامی ایران در سوریه ، صرفاً دفع الوقت بوده و نه بیشتر و این بطور طبیعی ، بدین معنی است که راهبرد دشمن در فرسایشی جنگ ،  کاملاً موفقیت آمیز بوده است . در یک جمله ، ما به جنگ سوریه ، نگاه راهبردی نداریم و صرفاً بحران سوریه برای ما یک مساله تاکتیکی است .   3- فرمودید " از 4 دژ نظامی بشار اسد یکی اش سقوط کرده دو تاش در شرف سقوطه! جنگ به برلین رسیده شما به فکر اصلاح سازمان رزم هستید!؟" اتفاقاً مثال بسیار خوبی را ذکر کردید . اطلاع دارید که چرا جنگ به برلین ( در اینجا ، پایتخت اسد ) رسید ؟؟ نداشتن نگاه استراتژیک به مساله سوریه . اگر فرض بگیریم ، درهمان ابتدای درگیری ها که جنگ به برلین ( دمشق ) نرسیده بود ، اهمیت مساله برای دوستان دست اندرکار ، روشن شده بود ، الان شاهد سقوط دژهای اسد نبودیم .   در یک جمله " جنگ ، معادل طرح ریزی یک استراتژی طولانی مدت " بشمار می رود . حالا این را با واقعیتهای میدان نبرد ( مقایسه ارتش سوریه و شورشیان ) تطبیق بدهید .   4- حق میدید به بنده که بگم شما در فضای دیگری سیر میکنید!؟ . کاملاً به شما حق می دهم . حالا چرا ؟؟ چون هنوز بعضی از مسائل برای دوستانی که در حوزه های راهبردی ، اظهار نظر می کنند ، روشن نشده . ما هنوز در حوزه نظامی ، درگیر تفکرات دهه شصت شمسی هستیم و علیرغم ، وقوع 3 جنگ و ایجاد دو بحران طولانی  ( عراق 1991 ، افغانستان 2001 ، عراق 2003 ، سوریه و مجدداَ عراق ) قصد نداریم در نوع نگاهمان به محیط اطراف تغییری بدهیم . دوستان هنوز در فضای جنگ سرد (1990-1945) به سر می برند ، جایی که کمّیت سخت افزار حرف نخست را می زد ، در حالی که سالهاست ، ارتشها از چنین تفکراتی فاصله گرفتند و با اصلاح سازمان رزم ، کوچک  کردن یگانها ، تغییر تاکتیکها و ... ، عملاً خودشون را با شرایط رزم ناهمتراز وفق دادند . در حالی  ما هنوز یک نیروی مسلح موج دوم و پرهزینه داریم اداره می کنیم .   نکته جالب اینجاست که حتی حاضر هم نیستیم تجربه موفق حزب ا... را بگیریم ، توسعه اش بدیم و آن را در سوریه پیاده کنیم . ارتش  سوریه  یک سرطان مزمن دارد که باید اول به فکر کاهش اثرات این سرطان باشد . یک تجربه موفق درست در کنار گوش سوری ها هست ، ولی حتی حاضر نیستند از این تجربه موفق استفاده کنند و همین یک مقدار پوئن های مثبتی هم که دارند ( مثل یک نیروی هوایی  نصفه ونیمه ) دارد در یک جنگ فرسایشی تحلیل می رود .     5- "یا باید جوانان بیشتری رو قربانی کنیم " که  این دقیقاً ترجمان بومی جمله مشهور  " سرباز 18 ساله  " هست.   6- "اینکه کمک تسلیحاتی کنیم.." ، با کدام پول و از چه راهی و از کجا  ؟؟ شما باید اول این را مشخص کنید ، بعد سر نوع تسلیحات ، کمیت و کیفیت آن ، بحت بفرمایید .   7- "شما فکر کردید چند دهه طول میکشه پیشنهادات شما عملی بشه" این سئوال ، دقیقاً مشکلی بود که بلافاصله بعد از ورود سپاه به جنگ ( جنگ با عراق ) ، پرسیده شد (هویت  شخصی هم که این پرسش را فرمودند ،  بماند ....) . نیاز به چند سال یا چند دهه نیست . فقط کافی هست ، تجربیاتی که با هزینه های سنگین در طول دفاع مقدس و نبرد حزب ا... با رژیم صهیونیستی ، بدست آمده ، از بایگانی ذهن دوستان بیرون کشیده شود ، ( به مانند همان کاری که حزب ا... بعد از شکستهای مفتضحانه اعراب در جنگ با این رژیم ، انجام داد  ) ، و به حضرات سوری هم این مساله تفهیم شود که راهی که دارند می روند ، به شکل عجیبی ، بسمت ترکستان هست . ( ترجمه : ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی --- این ره که تو می روی به ترکستان است )   "والا ، دادن پیشنهاد تسلیحاتی کاری ندارد ، بنده از همین جا پیشنهاد می کنم ، ( در صورت وجود پول ، وجود ارتباطات بین المللی مناسب و یا وجود ارتباط با دلالان بازار سیاه تسلیحات ) ، 1000 دستگاه LEOPARD-2 A7 ،  دویست فروند تورنادو ویژه حملات زمینی ، 1000 قبضه ، توپخانه خودکشش ام-109 ، 250 قبضه موشک انداز اسمرچ  ، به همراه مهمات برای ارتش سوریه خریداری  شود . چرا که نخست ، تولید تانک ما ( که اگر آمار و ارقام در مورد تولید چنین جنگ افزاری در کشور درست باشد ) آنقدر نیست که بشود با آن نیازهای روزافزون ارتش اسد را تامین کرده و جای خالی تلفات را بگیرد . و دوم اینکه فرضاً اگر تولیدی وجود داشت ، به هزینه چه کسی و از کدام طریق این کار باید انجام بگیرد ، در شرایطی که تهیه ارز برای کشور ، به مانند گذشتن از هفت خوان رستم شده است ." :winking:   -- زیاد روی روسیه هم حساب باز نکنید ، روسها بنابر منافع ملی خودشون ، یک کمکهایی می کنند که اسد بیش از اندازه ضعیف نشود ، چون جای پای آنها د رمدیترانه بشدت در خطر هست ، بنابراین ، اینکه فکر کنیم ، روسها حاضرند تسلیحاتی در اختیار سوریها قرار دهند که روند جنگ را عوض کند ( اگر نیروی انسانی مجربی وجود داشته باشد ) ، تقریباً شوخی محض بشمار می رود .   البته اگر به مانند خریدهای تسلیحاتی در زمان جنگ و از بازار سیاه سلاح  ، قیمت را سه تا چهار برابر برای ما حساب نکنند . ( آن هم در صورتی که مسئول خرید تسلیحاتی ، حقیقتاً کارشناس تسلیحاتی باشند ).   متاسفانه دوستان ، همچنان اصرار دارند که سخت افزار ، تنها راه حل موفقیت ارتش اسد هست که این مساله با وجود بحران نیروی انسانی و آموزش سطح پایین  و اندک کمکهای ما ، در برابر سیل کمکهای تسلیحاتی حضرات به  شورشیان ، تقریباً شبیه قطره در برابر اقیانوس هست .   بنده ،  شخصاً اصراری ندارم که نظرات بنده ، درست هست ، و دوستان همچنان می توانند به بحث های بی سرانجام خودشون در مورد اینکه چه تانکی برای اسد خریداری شود ، ادامه دهند  تا به فرموده شما ، بقیه دژهای اسد هم سقوط کند .   :rose: :rose:
  2.   این هم یک مثال خوب از ادبیات شماست . وقتی حاضر نیستید ، به دیگران احترام بگذارید ، بطور مسلم ، دیگران هم احترام شما را نگه نخواهند داشت . ( به قول یکی از اساتید ، ضرب المثل های یک کشور ، دکترین ها یا آموزه های زندگی مردم یک کشور هستند و بر همین اساس ، " جواب ،  های ، هوی ، هست .       فرموده های شما ، انقدر پراکنده است ، که هرکس در ابتدا ،  کامنتهای شما را مطالعه کند ، متاسفانه ، با هیچ منطقی ( نه منطق فنی ، نه منطق نظامی ، ) نمی تواند آن را تحلیل کند .    حداقل ، سعی هم نمی کنید ، قبل از گذاشتن کامنت ، مطالب را بر اساس منظوری که دارید ، مرتب کنید .    کجای استدلالی که فرمودید ، مربوط به زرهی سوریه است ؟؟    متاسفانه نقص کار شما این هست که کل ارتش سوریه را بند کردید به یگانهای زرهی ، در حالی که یک سازمان مسلح ، از رسته های مختلفی تشکیل شده .    به قو ل دوست عزیز ، جناب desert hawk  : " متاسفانه بسیاری از دوستان تنها برای سلاح و آنهم سلاح هایی خاص ارزش قائل هستند و نه تفکر پشت سلاح و ارزشی برای آموزش، استراتژی و اطلاعات که حلقه گمشده ارتش سوریه است "     بله ، آموزش ، استراتژی و از همه مهمتر ، مبحث پراهمیت اطلاعات . !!!!   متاسفانه بنده هر قدر سعی می کنم ، روند تاپیک را  از مباحث طولانی و تکراری سخت افزار به سمت بررسی های پراهمیت تر که لازمه آن ، انجام بررسی های بیشتر هست ، هدایت کنم ، متاسفانه ، هنوز دوستان در فاز سخت افزار هستند که بطور مسلم ، به نتیجه مشخصی ( مثل تاپیکهای مشابه ) نخواهد رسید .    کجای کامنتهای بنده ، دروغ بود ، مورد به مورد بفرمایید ، که آماده هستم برای کلمه به کلمه آن ، منبع ارائه کنم .    متاسفانه ، این شکل ادبیات شما ، به جای اینکه  موجب افزایش گستره شعاع دید خواننده بشود ، صرفاً موجب ، یکسری تحلیل هایی خواهد شد که متاسفانه ،  مثبت نخواهد بود    مشکل اینجاست که تمام مشکلات ارتش سوریه ، در زرهی این کشور دیده می شود و کسی از دوستان حاضر نیست تا به اصطلاح " شعاع رادار تحلیل " را از زرهی به سایر موارد گسترش دهد .    فشل بودن زرهی سوریه ، در جای خودش قابل بررسی است و بسیار جذاب ، اما ، برای رفع مشکل ، باید جای دیگری مورد اصلاح قرار گیرد .    تا جایی که به گفته سان تزو :    مهارت یک فرمانده نظامی از 5 عامل ناشی می شود :    1- فلسفه نظامی گری ( در دوران مدرن ، دکترین نظامی )    2- آب و هوا ( اقلیم )    3- زمین ( در دوران مدرن ، جغرافیای نظامی ) ( هنوز بنده مشاهده نکردم که کسی بیاید و جغرافیای درگیری را تحلیل کند که مثلاً در فلان نقطه ، بدلیل وجود یک وضعیت خاص توپوگرافیک ، شکل درگیری ها تغییر کرده و تحلیل هایی شبیه به این )    4 - وجود ویژگی های ذاتی فرماندهی    5- فنون نظامی گری (  شامل تسلط بر استراتژی ، تاکتیک و تکنیک ( فناوری که در اینجا معادل سخت افزار هست ) 
  3.   بنده شخصاً تحلیلی ندارم که جنابعالی به چه صراطی مستقیم هستید ؟؟؟  با این حال بخشی از صحبت شما باید صحیح باشد از این نظر که  به جای تمرکز بر روی سخت افزار ،  تفکر ستادی ارتش سوریه باید تصحیح  شود و این مساله کمتر در چنین تاپیکهایی مورد توجه هست . حالا چرا ؟؟  چون دعوا کردن و صرف انرژی بیهوده بر سر قیمت یک تانک ، یا وجود یا عدم وجود یک سلاح ، به  مساله اصلی دوستان تبدیل شده ، در حالی که مشکل سوری ها ، در سخت افزار نیست که اگر بود ، بحران سوریه اینقدر طول نمی کشید . 
  4.   با سلام   در این تاپیک به شما چنین لقبی دادند ؟؟؟ آدرس  ارائه کنید  ( اگر در تاپیک تحولات بوده ، دوستان بخش خبر ، مسئول هستند و باید دقت کنند که  چنین مسائلی اتفاق نیافتد .  بنده شخصاً به محض برخورد با چنین الفاظی ، اگر مربوط به بخش " جنگ و تاریخ " باشد ، آن را حذف و در همان تاپیک به نویسنده ، تذکر می دهم  .   در ضمن ، دلواپس خطاب کردن  هم ، مشکلات شما را حل نمی کند . 
  5.   داشتن نظر مخالف ، موردی نیست ، بنده با توهین کردن مشکل دارم و پست هرکسی که بخواهد با توهین ، حرف خودش را به کرسی بنشاند ، ویرایش می شود . در ضمن ، وقتی کسی به شما توهین کرد ، منطق شما که بدون به کاربردن ادبیات آنچنانی باشد ، بهترین پاسخ به توهین طرف مقابل خواهد بود . 
  6.   با سلام ،    کاملاً - اصرار بر اجرای تاکتیکهای نخ نما ، وجود تصلّب فکری در میان فرماندهان ارشد و میانی ، وجود ساختار سنگین و کُند ، عدم وجود  انعطاف پذیری تاکتیکی در میان فرماندهان میدانی ، در کنار عدم وجود یک نیروی هوایی  برای اجرای حملات انبوه و در موارد لازم ، حملات دقیق ( البته فنسرهای نیروی هوایی سوریه احتمالاً استثنا خواهند بود ) و در نهایت اصرار بر اجرای تاکتیکهای کلاسیک رزمی درمقابل واحدهای دشمن که اصولاً یگان کلاسیک محسوب نمی شوند ( اتکاء بر قدرت زرهی در دشت باز یا شهرها که  بدون یک پیاده نظام حفاظت شده ، عملاً به تابوت فلزی تبدیل شدند ) ، دست به  دست هم داده تا وضعیت ارتش سوریه بدین شکل درآید .    به اعتقاد بنده ، قبل از فکر کردن در مورد تامین تسلیحاتی ، باید روش فکری افسران ارشد سوری را تغییر داد و اگر فرض کنیم ، مستشاران نظامی خوش فکر ما به این کشور اعزام شده اند ، باید به این حضرات یاد دادکه جنگیدن به روش کلاسیک با داعش فایده ای ندارد و در بلند مدت به ضرر ارتش سوریه که با مشکلات متعددی ، بویژه در تامین نیروی انسانی مواجه هست ، خواهد بود .    در نتیجه ، بافرض فرسایشی بودن جنگ در سوریه و بلند مدت بودن آن  ( که ظاهراً اینگونه هست ) ، ابتدا ، به جای  فکر کردن به مواردی که حداقل در حال حاضر ، امکان محقق شدن آن ، زیاد نیست ، ( مثل خرید تجهیزات XوY) ، یک مقدار روی بخش نرم افزاری ماجرا بحث شود . 
  7.   با سلام    زیاد از بحث اصلی دور نشویم . حجم و تنوع  تسلیحاتی که به داعش داده شده  آنقدر زیاد هست که بعداً میلیاردها دلار باید خرج شود تا تهدید چنین تسلیحاتی ( در صورتی که شّر داعش از بین برود ) کاهش پیدا کند . درست به مانند کاری که آمریکایی ها در افغانستان کردند . صدها قبضه  موشکهای ضد هوایی FIM-92 استینگر در طول جنگ با روسها به  افغان ها داده شد و بعد از پایان جنگ ، تلاش ها و سرمایه زیادی صرف شد تا این موشکها باز پس گرفته شوند 
  8.   با سلام -   ظاهراً با پول قطر و از دپوهای تسلیحاتی ارتش سودان 
  9. با سلام    یکی از مهمترین جنبه های  اصلاح ساختار ارتش سوریه ، ایجاد تغییرات بنیادین در سازمان رزم این ارتش هست . حالا چرا سازمان رزم ؟؟   نکته یکم :   ارتش سوریه به سبک ارتش اتحاد شوروی آموزش و سازماندهی شده . ساختار لشکرها در ارتش سرخ ، به اصطلاح  ، یک ساختار سنگین بوده ، بعنوان مثال    "یک لشگر زرهی شوروی شامل 3 تیپ تانک ، 1 تیپ مکانیزه و هنگ یا گردان های پدافند هوایی ، شناسایی ، ضد تانک ، مخابرات و شنود ، مقابله با ش.م.ر ، فنی مهندسی و موشکی زمین به زمین و توپخانه خودکششی بود که این حجم از ادوات جنگی تنها توسط 10 الی 12 هزار نفر در هر لشگر بکار برده میشد به عبارت دیگر تقریبا به ازای هر یک دسته سرباز عمل چند تانک و نفربر از آنها پشتیبانی میکردند"    خوب ، با چنین سازمان رزمی، ارتش سوریه تا صد سال دیگر قادر نیست تا شورشیان را شکست دهد و علت پیروزی های مقطعی این ارتش ، دقیقاً همین مساله هست . " ساختار سنگین و بدون تحرک "      نکته دوم :    در یگان های سازماندهی شده به سبک شوروی ، پشتیبانی نزدیک زمینی ، نقش اساسی را ایفا می کند که در ارتش سرخ  این کار توسط تعداد زیادی بالگردهای هایند و پرنده های بال ثابت فراگفوت ، صورت می گرفت . این دقیقاً شکافی  هست که ارتش سوریه بدان مبتلاست .      نکته سوم :   وجود یگانهای ذخیره ( دنبال پشتیبان ) با کیفیت بالا    هر قدر واحدهای تکور ، از آموزش پایینی برخوردار باشند ، واحدهای ذخیره باید بالاترین کیفیت را داشته باشند . بهترین تجربه در این حوزه ، در دوران جنگهای ناپلئونی 1812-1805 رخ داده ، به اعتقاد ناپلئون ، آخرین گردانی که وارد صحنه نبرد می شد ، نتیجه اصلی جنگ را مشخص می کرد ( به همین خاطر هنگ نارنجک انداز شخصی وی ، بهترین یگان گراند آرمه بشمار می رفت )      نکته چهارم :    در دکترین تدافعی روسی ، آتش دقیق و حجیم توپخانه (  توپخانه متعارف و موشکی ) اصل اساسی بشمار می رفت . مشکل سوری ها در حال حاضر این هست که  حجم آتش دارند بطور نسبی  ، ولی این حجم آتش ، دقیق نیست .      نکته پنجم :   در دکترین رزمی ارتش شوروی ، لجستیک ، اهمیت فوق العاده ای داشت . یکی از مشکلات اصلی سوری ها در حال حاضر ، کمبود و ضعیف بودن لجستیک و گسترده بودن بیش از حد خطوط جبهه  در مناطق درگیری هست .    نکته ششم :   در دکترین رزمی روسها ، " تک جبهه ای " ، جایی ندارد . آنها به شکل عجیبی بر تاکتیکهای " رزم دورانی " تاکید دارند که این مساله بویژه در دفاع مقدس بارها ویژگی های مثبت آن بر ما اثبات شد .    نکته هفتم :    جان بوید به همراه لیدل هارت ، بعنوان یکی از مشهورترین نظر یه پردازان حوزه تاکتیک های نظامی ، یک اعتقاد بسیار جالبی دارد :   " کلید حفظ ابتکار عمل در صحنه رزم ، وجود اهنگ سریع در عملیات رزمی است "    حالا آهنگ سریع عملیات چی هست :    سرعتی که میتوان با آن، چرخه مشاهده، جهت دهی، تصمیم گیری و عمل(observation- orientation- decision- action) را اجرا کرد که به آن ، آهنگ و شتاب عملیات گفته می شود . با اجرای این چرخه سریعتر از رقیب میتوان نوعی نابسامانی روانی را علیه دشمن بوجود آورد ( کاری که داعش در حال حاضر دارد علیه ارتش عراق و سوریه بخوبی اجرا می کند ) ، غافلگیری را ایجاد کرد  و ابتکار عمل را حفظ نمود.   در تایید این گفته ، نکته جالبی از مائوتسه تونگ هم وجود دارد :   واحدهای مدافع باید در طول یک جبهه وسیع ،  به جنگ متحرک و سریع روی آورد تا بدین ترتیب ابتکار عمل در سطح عملیاتی حفظ شود.   " جنگ متحرک و سریع ، نیز ، به الزاماتی نیاز دارد که باید در ارتش سوریه ایجاد شود "    این بدان معناست که ایجاد و تمرکز بر روی جنگ ایستا ، بدترین دشمن ارتش سوریه هست .        پی نوشت :   1- عزیزانی علاقه مند  این مطالب را  با ذکر منبع (military.ir) می توانند منتشر کنند .   2- ادعایی در این زمینه که تمامی مطالب فوق الذکر ، درست و بدون نقص هست ، ندارم . بنابراین  منتظر نقد دوستان هستم .    3- الان که نگاه می کنم ، به شکل عجیبی ، عملکرد  شورشیان بر مبنای این چهار واژه ( observation- orientation- decision- action) هست . اگر بشود در هر کدام از این 4 مورد ، خللی وارد کرد ، عملاً  توان رزمی آنها به پایین ترین سطح ممکن ، سقوط می کند . 
  10. MR9

    National Museum of Air and Space

    با سلام    1- تجربه  نخست در قرار دادن تصاویر در سایز نرمال  :blushing:    2- یک مقدار حجم تصویر را کاهش دهید - متشکرم  :rose:    3- تصاویر مربوط به ادوات و تجهیزات در اولویت قرار گیرد .  :winking:    متشکرم 
  11. با سلام   به نظر بنده ، این بازسازی  را باید در دو بخش بررسی کرد .   1- یک بخش آن بحث سخت افزاری است   1-  بخش مهمتر ، مباحث مربوط به ارتقاء سطح آموزش ( چه در رده ستاد و چه در رده صف ) شامل باز آموزی برای افسران ارشد و فرماندهان میدانی است . البته چنین کاری نخست باید در نیروی های مسلح ما رخ دهد و سپس برای سوریه ، نسخه پیچی کنیم .   برای این دو مورد هم در ابتدا باید هدف گذاری ما در سوریه مشخص شود ( راهبرد کلان ) و اینکه چقدر توصیه های ما در ارتش سوریه کاربرد دارد و از سوی آنها پذیرفته می شود .   تجربه نشان داده است که پیشرفته ترین تسلیحات ، وقتی در اختیار یک ارتش فاقد ویژگی های خاص قرار گیرد ، صرفاً تبدیل به آهن پاره ای خواهد شد که عملاً فایده ای برای آن نخواهد داشت .
  12. با سلام خدمت دوستان    دشمن گوش می دهد !!!!!!!!!!!     در جریان طولانی ترین جنگ قرن بیستم ، مقامات ادارات جاسوسی و ضد جاسوسی  هر یک  از کشورهای درگیر در جنگ  ، بویژه آلمانی ها و ایتالیایی ها ، متوجه شدند که یکی از مهمترین عواملی که  سری ترین طرح های  نظامی آنها را با ناکامی مواجه می کند ، این است که افسران ، سربازان و افراد غیر نظامی درگیر در پروژه ها ، قادر نیستند تا جلوی پرحرفی  خود را بگیرند . عوامل اطلاعاتی و ستون پنجم  دشمن در میان مردم سرزمین های اشغال شده زیاد بودند و با چشم و گوش باز ، آنچه که در اطرافشان می گذشت را زیر نظر داشتند .  در همان سالها ، یک مقام ضد اطلاعاتی ورماخت اعتقاد داشت : هر افسر یا سرباز آلمانی با نوشیدن سه تا چهار لیوان ..... ، بقدری وراج می شود که مهمترین اطلاعات طبقه بندی شده را از دیگران پنهان نمی کند . افسران و سربازان ، با هدف خودنمایی ، از ماموریتهای محرمانه ای که انجام داده اند یا انجام خواهند داد ، تعداد پرسنل هنگ یا تیپ خود ، مقاومت ناپذیری دشمن دربرابر سلاح های عجیب و تازه ای که دریافت خواهند نمود ، صحبت می کردند .      عوامل اطلاعاتی دشمن که در همه جا حضور داشتند ، این مطالب را بخاطر سپرده و  به مراکز خود گزارش می دادند . از همین مطالب جسته و گریخته ، هنگامی که بصورت یک  بسته اطلاعاتی در مقابل یک تحلیگر اطلاعاتی دشمن قرار می گرفت ، اطلاعات ذیقیمتی بدست می آمد که سرنوشت میدان های جنگ را تغییر می داد .      نکته جالب اینجاست که ایتالیایی ها ، از آلمانی ها پرحرف تر بودند و اداره تبلیغات جنگی ایتالیا برای مقابله با این پرحرفی ذاتی ، پوسترهایی را در اماکن عمومی ، نظیر ایستگاههای راه آهن ، رستوران ها و ... نصب می نمود .   
  13. با سلام  مجدد    تشریح تصویری  پست قبلی :       در یک فرآیند سه مرحله ای ، که در تصویر فوق ، مرحله سوم آن به تصویر کشیده شده است ، ( مرحله کیش و مات) ، دشمن فرضی در یک رزم ناهمتراز ، به سلول های کوچک تقسیم شده ( نقاطی که به آتش کشیده شده )  ، مناطق شهری ، قرنطینه شده  و  از هر گونه تحرک  قابل محاسبه ای ، عاجز هستند .    در این مرحله ، دشمن با یک تناقض بسیار مرگبار روبرو هست :   1-  اگر نیروهایش را بصورت پراکنده نگه دارد ، مهاجمان به راحتی آنها را قلع و قمع می کنند  2- اگر سعی در متمرکز کردن نیروهایش کند (  این هم در صورتی است که سامانه های C4I آن هنوز قابل استفاده باشد )  با آتش دقیق منهدم خواهند شد .
  14. با سلام خدمت دوستان    چگونه می توان کشوری که  بلحاظ فناوری نظامی  ، پیشرفته ترین کشور دنیاست را شکست داد ؟؟؟       رهبر وقت ویتنام شمالی ، در پاسخ به یک خبرنگار فرانسوی به سال 1964 در پاسخ به این سئوال ، چنین گفت  :   " آنها تعداد زیادی از ما را خواهند کُشت و  ما ، تعداد کمی از آنها را ، اما آنها زودتر خسته می شوند "    پی نوشت :   تمامی تلاش تئوریسین های نظامی ارتش ایالات متحده  برای رفع نقطه ضعف  این سازمان نظامی  پس از پایان جنگ ویتنام تا حال حاضر در یک جمله خلاصه می شود ، " نگرانی شدید از تلفات و لزوم پایان دادن سریع جنگ بلحاظ سیاسی" 
  15.   با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات و اینکه امیدوارم در این شبهای عزیز ، بنده و دوستان را از دعای خیر فراموش  نکنید و ضمن عذر خواهی بابت تاخیر در پاسخ .    حقیقتاً پاسخ به پرسش بسیار دقیق شما ، بسیار مشکل هست و جا داشت  تا عزیزانی که  دوره های فرماندهی و ستاد را گذرانده و جزوات و کتب این دوره هار ا مطالعه کرده اند ، به این سئوال جالب پاسخ دهند ، با این حال ، بطور خلاصه  و تا حد توان و محدوده اطلاعات ، خدمت شما عرض خواهم نمود :   دقت کنید ، در کامنت های قبلی ، بنده همواره یک واژه را بطور مدام تکرار کردم  و آن استراتژی نظامی ارتش ایالات متحده در برخورد غیر مستقیم با حریف در دو سطح راهبردی و تاکتیکی است .   ارتش این کشور ، در قالب پروژه نیروی زمینی آینده ( AAN- ARMY AFTER NEXT)  که جانشین پروژه قبلی این سازمان با عنوان نیروی زمینی در قرن 21 شده بود ( هر دو پروژه توسط موسسه TRADOC اجرا شده بود ) ، کلیات مربوط به پرسش جنابعالی را بیان نموده است :   به اعتقاد دست اندرکاران این پروژه ، راز موفقیت دربرابر دشمنی که  تاکتیک اختفاء را برگزیده است ( بعنوان مثال استقرار در شهرها ) استفاده از آتش دقیق ( حملات جراحی شده ، و فلج کردن وی تا زمانی که نیروی متحرک زمینی بتواند بطور همزمان نقاط متعددی را در سراسر مناطق اشغال شده توسط دشمن تصرف نموده  و مراکز حیاتی دشمن را با استفاده از واحدهای رزمی کوچک ، مستقل در عین وجود کشندگی بالا ، به اشغال در آورد .    در اینجا ، یک عنصر بسیار مهم باید مد نظر قرار گیرد و آن استفاده از عنصر زمان ، به نفع نیروی های خودی است . ( این در سطح راهبردی است )   حالا در سطح تاکتیکی ، ارتش ایالات متحده سعی خواهد کرد تا واحدهای رزمی اش در رزم نزدیک ، صرفاً تماس خودشون را با واحدهای دشمن در حدی حفظ کنند که قادر باشند تا نیروی های پراکنده دشمن را دور زده ، محاصره کنند تا در درجه اول ، از استعداد رزمی آنها اطلاع پیدا کنند . زمانی که استعداد رزمی دشمن ، تخمین زده شد ، این نیروها با پشتیبانی آتش دقیق ، اراده دشمن را از بین برده  و با تقسیم آنها به سلول های کوچک ، توانایی دشمن را در بازسازی توان رزمی و تهیه لجستیک ( مهمات و غذا و کمکهای درمانی ) از بین می برد .       بنابراین در رویکرد غیر مستقیم ارتش ایالات متحده " زمان" بزرگترین دشمن ارتش این کشور و بهترین دوست " دشمنان " این ارتش بشمار می رود .      بطور خلاصه :   1- در میدان نبردی که  صرفاً مبتنی بر آتش دقیق هست ( توجه کنید ، که واژه صرفاً بکار رفته ) ، زمان به نفع طرف مدافع هست .    2-  در جنگهایی مبتنی بر قدرت آتش ( راهبرد آمریکا ) ، باید " بسرعت" پیروز شد ( تایید کننده عامل زمان و رویکرد غیر مستقیم ارتش ایالات متحده )    3- حیاتی بودن تعیین محل دقیق دشمن و ایجاد شرایطی که کمترین تماس میان واحدهای زمینی خودی و دشمن صورت گیرد . (  تایید کننده رویکرد غیر مستقیم )    4-  مقابله با گسترش نیرویی حریف ، جداسازی و قطعه قطعه کردن واحدهایش و استفاده از آتش دقیق برای  انهدام آن .   بنابراین در یک جمله :   اگرواحدهای ارتش ایالات متحده بتوانند بطور همزمان " قدرت آتش " و " قدرت مانور " را بکارگیرند ، به مانند این هست که  یک پتوی خیس را روی یک  کُپه آتش بیاندازید .     تا اینجا ، بحث  نبرد در فضای خارج شهری بود      حالا نبرد در فضای شهری :    تاریخچه نبرد در شهرها ( استالینگراد ، خرمشهر ، برلین  و.... ) بخوبی اثبات می کند که شهرها ، کابوسی برای واحدهای مهاجم و بهشت واحدهای مدافع هستند . در نتیجه :   1- فضای شهری ، موجب محدودیت در مانور ارتش آمریکا خواهد شد . 2- فضای شهری تا حد زیادی ، تاثیر آتش دقیق را کاهش می دهد . 3- فضای شهری ، بار روانی پیاده نظام را دو چندان  می کند    بنابراین ، با توجه به اینکه یک سوم درگیری ارتش آمریکا از 1980 تا 2000 در فضای شهری رخ داده :   1-  نخستین قدم برای مقابه با این مساله ، پیش دستی بر دشمن در اشغال یک شهر است ، تا جلوی استفاده دشمن از فضای شهری ، گرفته شود .  2- در صورت پیش دستی دشمن ، گزینه های مقابله به مثل محدود خواهد شد ، ( بدلیل تمایل ارتش آمریکا در کوتاه نمودن زمان درگیری )   3- در صورت اجتناب ناپذیر بودن رویایرویی با دشمن در فضای شهری ، موارد ذیل می بایست اجرا گردد :   الف -  ایجاد یک حلقه فشرده و متراکم از نقاط ایست  بازرسی  در اطراف شهر تا ارتباط شهر با جهان خارج بطور کامل قطع گردد .  ب- ایجاد کنترل شدید بر روی شریان های حیاتی ( آب/ برق/ گاز / مخابرات و.... )   ج- ایجاد پوشش 24 ساعته هوایی ( بواسطه پرنده های سرنشین دار و بدون سرنشین ) برای اجرای حملات غافلگیرانه  و بدون اطلاع قبلی    این فرآیند ، در حقیقت شکل مدرن " جنگ های محاصره ای " دوران قدیم بشمار می رود که البته با تجهیزات مدرن ، اجرایی می گردد .      پی نوشت :    این نوشتار کامل نیست ، چرا که بند بند موارد ذکر شده نیاز به تحلیل های جداگانه دارد . 
  16.   با سلام    البته هدف بنده ، بالاتر یا پایین تر بودن اطلاعات نبوده و نیست ، منظور فرض شما بود که به نظرم منطبق بر واقعیت ها نبود . ارتش ایالات متحده اگر چه تجربه  نسبتاً پرباری درجنگ ویتنام در حوزه جنگ نامتقارن بدست آورد ، اما تجربه اصلی اش  در حوزه جنگ ناهمتراز را در افغانستان و عراق کامل نمود . اصولاً ارتش ایالات متحده نیازی به درگیر مستقیم با نیروهای شبه نظامی داعش ندارد ، چون قدرت آتش کافی برای  ضربه زدن به  واحدهای دشمن را در صورتی آنها بخواهند رو درو با ارتش ایالات متحد  بجنگند ( فرض شما ) در اختیار دارند . این قدرت آتش ، به مانند قدرت آتش ارتش سوریه یا عراق ، بدون هدف و پراکنده نیست ، بلکه به مانند چاقوی جراحی ، بُرنده و اثر گذار هست .   همانطور که خدمت شما عرض کردم ، فقط یک نمونه اثر قدرت آتش ایالات متحده ، در تورابورا به سال 2001 تجربه شد و بعدها در مقیاسهای کوچکتر ، در عراق مورد استفاده قرار گرفت .    به مانند پست قبلی ،  استراتژی اصلی این واحدها ، عدم حمله به دشمن از روبه رو هست و چنین یگانهایی  بدلیل استفاده از هواپیماها و بالگردهای ویژه از قدرت تحرک بسیار بالایی برخوردارند و به همین دلیل معمولا از این نیروها برای انجام عملیاتهایی با دقت بالا و یا انجام پشتیبانی رزمی استفاده می شود .  ( انجام عملیات تاخیری یا رزم نزدیک ) .   وقتی حریف، استراتژی عدم برخورد از روبرو را اتخاذ کرده و  اجرای رزم زمینی ، عمدتاً زیر آتش پشتیبانی دقیق تعریف شده ، طرف مقابل به شکل قاطعی باید از آتش پشتیبانی تاثیر گذارتری برخوردار باشد که عملاً چنین چیزی وجود خارجی ندارد .    زمانی که منظقه نبرد دائماً تحت کنترل طیف وسیعی از پهپادهای شناسایی و مسلح هست ، دیگر به مانند سوریه امروز ، خودروهای انتحاری جواب نخواهد داد ، بدلیل آنکه واحدها با استفاده از یک شبکه موثر کنترل و فرماندهی ، تسلط کامل را بر منطقه نبرد داشته و در قرن 21 ، به مانند قرن گذشته ، وجود برتری اطلاعاتی در میدان نبرد ، تضمین کننده پیروزی خواهد بود .    البته این شکل سازماندهی ( منظور ارتش ایالات متحده ) نقاط ضعفی هم دارد که طبیعتاً در حوزه بحث ما نخواهد گنجید .  -------------------------     جناب سیناپس هم به بنده لطف دارند ، عملاً بنده کار خاصی نمی کنم ، صرفاً اندک دانسته ها را که نتیجه مطالعه مستمر در این حوزه هست را تقدیم دوستان می کنم . 
  17. با سلام خدمت دوستان      سه  ستاره دریک قاب        سرگرد خلبان ، یوزف پریلر در کنار خودرو BMW  ROADSTER  و جنگنده FW-190A5 خود !!!!   اگرچه پریلر بلحاظ قامت ، یک خلبان کوتاه قد بود ، اما بلحاظ ویژگی های شخصی ، روابط عمومی  بالایی داشت و علاوه برآن ،  خلبان دلیری نیز بشمار می رفت ، چرا که با فاصله بسیار اندکی پس از آگاهی از حمله متفقین  به نرماندی ، در حالی که  خلبان شیفت آلرت نبود ، به همراه دو خلبان دیگر ، در شمار نخستین  جنگنده های آلمانی  قرار داشت که به مصاف بمب افکن های متفقین رفت . وی از سال 1943 ، با نمونه های متفاوتی از جنگنده فوکه ولف ، پرواز نمود که آخرین آن ، جنگنده همه کاره FW-190 A.5 بشمار می رفت . 
  18. MR9

    تاکتیک تانک دیزانت

      با سلام    تصویر جالبی بود ، ولی از آن جالب تر که این تصویر که یک دستگاه تانک کروسادر مارک چهار را نشان می دهد ، یکی از بدترین بیلان ها را در نبردهای شمال آفریقا برای ارتش بریتانیا به ارمغان آورد . ( بعنوان آنچه که در انها سالها " تانک پیاده نظام " خوانده می شد و بلحاظ  سیر تکوین ، مورد جالبی برای بررسی هست ) بطور خلاصه ، ارتش بریتانیا در جنگ دوم و در نبردهای شمال آفریقا ، دو دستگاه تانک موثر داشت که یکی شرمن آمریکایی بود که دربرابر توپهای 88 م.م آلمانی بیشتر شبیه یک شوخی مضحک بود و دومی  تانک چرچیل که یک رقیب نسبتاً جدی در برابر واحدهای زرهی رومل بشمار می رفت .      کروسادر مارک چهار      چرچیل 
  19.   با سلام     البته این فرموده شما ، مقداری دور از واقعیت هست . اصولاً زمانی که برداشت ما از قدرت ارتش یک کشور ، مبتنی بر مشاهدات غیر مستقیم ( بازی ها ، فیلم های سرگرم کننده و ... ) باشد ، تحلیل ها هم احتمالاً به همین شکل خواهد بود .    بر خلاف تصور شما ، زمانی که ارتش ایالات متحده وارد جنگ جهانی دوم شد ، براساس تجارب ارتشهای مهاجم ( آلمانی و ژاپنی ) دریافت که اگر از " قدرت آتش " درست و به موقع استفاده شود ، احتمال قریب به یقین ، هر دشمنی را در هر سطحی شکست خواهد داد ( چیزی که در کره  ویتنام به بدترین شکل ممکن اجرا شد ولی در طوفان صحرا جبران گردید )    در دکترین رزمی ارتش ایالات متحده ، رزم زمینی ، در 2 جنبه خلاصه شده :   یکپارچه سازی و  آرایشات نظامی  ( پرسنل ، خودروها ، تسلیحات ، آماد و پشتیبانی  و ارتباطات ) کاربرد قدرت آتش  ( آتش های مستقیم و غیر مستقیم )   حالا تجربه جنگ دوم ، بخصوص پیاده شدن متفقین در سیسیل و سالرنو ، نشان داد که  پیاده نظام فاقد تحرک ، چیزی جز تلفات بیهوده در پی ندارد ، بنابراین ، یگانهایی نظیر لشکر 82 و یا 101 هوابرد سازماندهی شد . ( از قبل وجود داشت ولی در نوع ماموریتهایش تغییر حاصل آمد )    این واحدها در حقیقت بعد سوم نبرد ( هوا)  را در نیروی زمینی  پوشش می دهند .استراتژی اصلی این واحدها ، عدم حمله به دشمن از روبه رو هست و چنین یگانهایی  بدلیل استفاده از هواپیماها و بالگردهای ویژه از قدرت تحرک بسیار بالایی برخوردارند و به همین دلیل معمولا از این نیروها برای انجام عملیاتهایی با دقت بالا و یا انجام پشتیبانی رزمی استفاده می شود .  ( انجام عملیات تاخیری یا رزم نزدیک ) ،   چیزی که ما یا ارتش سوریه یا بخش عمده ای از ارتش های عربی ، کشورهای آسیای مرکزی ، ترکیه و... فاقد آن هستیم و یا اینکه تجهیزات بقدری اندک هستند که استاندارد لازم برای اجرای این ماموریتها را در سطوح راهبردی ، برآورده نمی کنند .    این واحدها ، 5 ماموریت اصلی دارند که شامل : ضربه به نقاط ضعف دشمن قطع ارتباطات در خطوط نزدیک به لجمن ( لبه جلویی میدان نبرد )  پرکردن شکاف میان واحدهای خودی کند کردن پیشروی دشمن انجام حملات ایذایی برای برهم زدن سازمان رزم دشمن    همه این 5 مورد ، مواردی هست که در سوریه دیده می شود و ارتش سوریه فاقد ان هست ، چرا که به سبک ارتش شوروی ( کنترل متمرکز میدانی ) آموزش دیده و سازماندهی شده ، در حالی که در دکترین رزمی غربی ( در اینجا ایالات متحده )  اصل بر انعطاف پذیری فرماندهان میدانی که توسط واحدهای اطلاعات رزمی ، توپخانه ، هوایی و در موارد لازم ، دریایی پشتیبانی می شوند ، گذاشته شده است .    و برای خلاصه کردن موضوع ، براساس استاندارد ناتو ، یک نیروی رزمی (task force) باید بواسطه عوامل ذیل حمایت شوند :     پشتیبانی آتش ، پشتیبانی مهندسی و دفاع هوایی در زمان استفاده از تسلیحات نامتعارف ، وجود واحدهای تخصصی NBC  وجود واحدهای هوایی پشتیبانی نزدیک زمینی (CLOSE AIR SUPPORT)  پشتیبانی رزمی تاکتیکی نظیر : شناسایی تاکتیکی (TACTICAL RECONNAISSANCE ) سرکوب دفاع هوایی دشمن(SUPPRESSION OF ENEMY AIR DEFENCE) جنگ الکترونیک (ELECTRONIC  WARFRAE )   این فقط در محدوده شرح وظایف نیروی زمینی و واحدهای عمل کننده سپاه تفنگداران بشمار می رود . بر خلاف نظر شما ، اگر داعش روزی هوس رویارویی با ایالات متحده را داشته باشد ، هیچ وقت ، بطور مستقیم وارد درگیری نخواهد شد ، چرا که عناصر جنگ دیده آنها ، مزه  تلخ  قدرت آتش این ارتش را بطور مثال در تورابورا بطور کامل درک کرده اند .    نکته آخر اینکه ، به اعتقاد بنده ، ارتش ایالات متحده ، فاقد آنچه که شما " نیروی معمولی " خوانده اید ، هست . هر چند نقاط ضعفی دارد ، اما تجربه دو جنگ جهانی ، سه جنگ پرتلفات منطقه ای و یک سازمان عریض و طویل بوروکراتیک ، از انها یک سازمان نظامی پر تجربه ساخته که نباید آن را دست گرفت .
  20. MR9

    تاکتیک تانک دیزانت

      با سلام     به همین خاطر عرض کردم ، با ورود APC ها و یا به قول جناب گوبلز ، امرپ ها ، کم کم در اجرای این تاکتیک ها بیاد یک تجدید نظر اساسی صورت گیرد . 
  21. با سلام خدمت دوستان    تهاجم به نرماندی        مشهورترین تصویر گرفته شده از مرحله نخست عملیات اورلرد به تاریخ چهارم ژوئن 1944   این تصویر ، که در ساعت 9 صبح هفتم ژوئن ، به ثبت رسیده ، گروهی از پرسنل لشکر 101 هوابرد ارتش ایالات متحده را نشان می دهد که در مزرعه ای به اسم ماریمون در موقعیت راونوویل در نزدیکی تقاطع دو جاده D-14 و D-15 فرود آمده اند . این موقعیت ، درست در چهار مایلی شهر سنت اگلایس و 5 مایلی شمال ساحل یوتا ( یکی از چند سرپل متفقین در نرماندی )  قرار داشت .   پرسنل موجود در این تصویر عبارتند از :   از چپ به راست :    آرتور . جی . جاستیک ( گروهان B ، گردان 502 چترباز )   ناشناس    سرجوخه ، جوستو کوره آ ( گروهان A ، گردان 506 چترباز )    آرتور . جی . بارکر ( گروهان B ، گردان 502 چترباز )    جو . ئی . ریجوی ( گروهان B ، گردان 502 چترباز )    جمیز فلاناگان ( گروهان C ، گردان 502 چترباز ) - نگهدارنده پرچم    نوروود . بی . نیواینگر ( گروهان B ، گردان 502 چترباز )    جری جیاریتانو ( پرسنل کارد به دست )    سروان چترباز ، ارل .اچ . باتز ( افسر ستاد گردان 502 چترباز )    گروهبان اسمیت . سی فولر ( گروهان B ، گردان 502 چترباز )    آخرین نفر از سمت راست نیز به احتمال زیاد ، آلبرت بلیت ( گروهان C ، گردان 506 چترباز ) باید باشد که تا به امروز تایید نشده است . 
  22.   با سلام    خیر ، براساس فیلم های موجود ، بالگردهای ساقط شده ازنوع بالگردهای ترابری تاکتیکی MIL-8 HIP بودند که وظیفه پشتیبانی از واحدهای عراقی را در خرمشهر بر عهده داشتند . در حالی که  بالگردی که تصویرش را ارائه کردید ، بالگرد تهاجمی MIL-25 HIND ( نوع صادراتی MIL-24) است که در همین عملیات ، بعلت آتش پدافند یا نقص فنی در حد فاصل میان  خط خودی و دشمن فرود آمد و توسط واحدهای ما به غنیمت گرفته شد و در حال حاضر در موزه نظامی سعد آباد ، نگهداری می شود .   تلاشهایی هم برای بکارگیری آن صورت گرفت ، اما ظاهراً به نتیجه ای نرسید .      پی نوشت :   بطور دقیق ، در جریان عملیات الی بیت المقدس ، این بالگرد در حد فاصل خطوط لشکر 77 خراسان فرود آمد و توسط پرسنل این نیرو ، به عقب منتقل شد . 
  23. MR9

    تاکتیک تانک دیزانت

    با سلام    دوستان توجه داشته باشند که تاکتیکهای فوق ، مربوط به دوران  جنگ دوم جهانی و  پس از آن  وحداکثر تا قبل از شروع درگیری ها در ویتنام هست . با ورود تجهیزات جدیدی که با شناسه APC شناخته می شوند ، از چنین روشهای ، کمتر استفاده می شود ، هر چند هنوز منسوخ نشده است . چنانکه سپاه تفنگداران ایالات متحده ، در جریان عملیات رزمی در فلوجه ، اجرای چنین تاکتیکهایی را برای پشتیبانی از واحدهای زرهی اش به اجرا گذاشت که البته با استفاده از تجربیات گذشته ، عملکرد انها بهبود یافت وباعث شد تا نیازهای جدیدی ایجاد شده و متعاقب آن ، برای ارائه بیلان موثرتر در نبردهای آینده ، تجهیزات متناسب با نیازهای جدید ، توسعه یابد .    اصولاً اجرای تاکتیکهای ترکیبی (در اینجا  پیاده/ زرهی)  ، آنقدر پیچیده است که نیاز به تمرین  و ممارست فوق العاده ای دارد ، بخصوص در جنگهای جدید که گستره تهدیدات علیه یگانهای زرهی بیشتر شده و این واحدها ، دیگر مصونیت گذشته را ندارند . 
  24. MR9

    تاکتیک تانک دیزانت

    با سلام خدمت دوستان   مهارتهای ترکیبی پیاده نظام/ زرهی     واحدهای سوار زرهی   بخش چهارم ------------------------------ واحدهای سوار زرهی هجومی     استعداد رزمی :   دو درجه  دار ( احتمالاً با درجه گروهبان دومی )     تیم یک : یک درجه دار و 5 تفنگدار تیم دو : یک درجه دار و 5 تفنگدار         استعداد رزمی :   دو درجه  دار ( احتمالاً با درجه گروهبان دومی )     تیم یک : یک درجه دار و 5 تفنگدار تیم دو : یک درجه دار و 5 تفنگدار     پی نوشت :   در طول سالهای قبل از آغاز  جنگ کره ، مباحث بسیار پیچیده ای میان سلسله مراتب فرماندهی ارتش ایالات متحده ، در ارتباط با کاربرد ترکیبی واحدهای پیاده و زرهی در گرفت و برخی بر این گمان بودند که عمر چنین واحدهایی ، با آغاز عصر وحشت هسته ای ، به پایان رسیده است ، با این حال ، تجربیات جنگ کره و بعدها  جنگ ویتنام  ، خلاف این باور را به کارشناسان نظامی ، اثبات نمود .
  25. باسلام خدمت دوستان     بارون سیاه   (The Black Baron)     سروان اس اس ، مایکل ویتمن     تصویر گرافیکی بازسازی شده از تایگر ویتمن به شماره بدنه 007   متولد : 24 آپریل 1914 ، باواریا مرگ : 8 اوت 1944 ، کان ، فرانسه   تانک تایگر منهدم شده مایکل ویتمن بر اثر اصابت مهمات هوا به زمین     یگان خدمتی : تیپ یکصد و یکم اس اس پانزر ، جمعی لشکر اس اس لایب استاندارد   نبردها :   نبرد لهستان نبرد فرانسه نبرد یونان نبرد روسیه ( کورسک ) حمله به نرماندی   پیروزی ها :   141 دستگاه تانک 132توپ ضد زره     آرامگاه مایکل ویتمن     پی نوشت :   یکی از مشهور ترین نبردهای ویتمن ، مواجه وی با ستون نظامی ارتش ایالات متحده ( یا بریتانیا) در موقعیت ویلرز- بوکاژ ، بشمار می رفت ، وی با ایجاد کمین درسرراه این ستون نظامی  ، ابتدا ، تانک مستقر در جلو  و سپس تانک انتهایی را منهدم و سپس ، با خیال راحت ، بقیه خودروهای ستون زرهی  فوق را شکار نمود .