MR9

Forum Admins
  • تعداد محتوا

    8,882
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    1,467

تمامی ارسال های MR9

  1. بسم ا... این سه فقره نقشه ، مربوط هست به یکی از تحلیلگران مرکز مطالعات استراتژیک بین المللی در خصوص شیوه حمله روسها به اوکراین به تاریخ ژانویه 2022 تحلیل در مورد این نقشه ها ، با توجه به اینکه هنوز اطلاع نداریم نیات روسها تا کجا ممکن هست امتداد داشته باشد ، مقداری سخت هست ولی علی الحساب : نقشه نخست ، فرض را بر اجرای عملیات محدود- نیمه گسترده تا خط موجود روی رودخانه دنیپر گذاشته ، در همین تاپیک هم پیش بینی شده بود که روسها از سه محور شمال ، شرق و جنوب حملات خودشون را با اجرای آتشباری راکتی شروع می کنند و با توجه به پیشینه مشعشع ارتش شوروی سابق در استفاده موثر از آتش توپخانه ( چه در جنگ دوم ، افغانستان و چچن ) این مساله چندان باعث غافلگیری نشد ،اما حجم این آتش و اینکه روی چه نقاطی متمرکز شده باید بررسی بشود ولی خیز اول ارتش روسیه براساس تحلیل این کارشناس ، بسیار بلند ارزیابی شده که در محور شمال ، حتی به کیف هم میرسد که طبق خبرها الان این موج به خارکف هم رسیده ( سمت چپ نقشه و بالا ) در نقشه دوم ، فرض براین هست که عملیات نظامی ارتش روسیه ، نه بصورت محدود ، بلکه در قالب یک عملیات نظامی گسترده ، در ورای خط قبلی و عبور از رودخانه دنیپر و پیشروی بسوی غرب اوکراین صورت بگیرد . به شکل ساده، این پیشروی خیز به خیز احتمالا بدون ورود اولیه به شهرها ، دورزدن و محاصره آنها صورت بگیرد تا یگان های پیشرو ارتش ، مرزهای غربی اوکراین را تامین کنند . البته همه این موارد بسته به واکنش یگان های ارتش اوکراین هست که به چه شکل دست به مقاومت بزنند نقشه سوم هم در محور جنوبی اوکراین را مورد بررسی قرار داده که در این مورد ، نقش واحدهای آمفی بی (آبخاکی ) روسیه پررنگ تر به نظر می رسد پی نوشت : 1- این تحلیل براساس اطلاعات اولیه موجود در 5 اسفند 1400 صورت گرفته و ممکن هست در ادامه ماهیت آن براساس اجرای عملیات نظامی و واکنش متقابل اوکراین و یا حتی ناتو ، دچار تغییر شود . 2- این تحلیل اولیه به شکل اختصاصی برای میلیتاری به رشته تحریر درآمده ، درصورت استفاده ، ذکر منبع شود
  2. دوستان شکایت دارند که لود شدن صفحات کُند هست برای همین عرض کردم ، سعی هم بفرمایید که کمتر از منابع فارسی زبان استفاده بشود ، چون ادعاهایی مطرح می کنند که ممکن هست واقعیت نداشته باشد ... بیشتر روی منابع معتبر غیر فارسی متمرکز باشید . متشکرم
  3. لطفا منابع را قرار بدید ، تصاویر بسیار بزرگ هست ، کوچکتر بفرمایید که تاپیک بدون دلیل صفحاتش زیاد نشود و صفحه تاپیک راحت تر لود بشود
  4. سلام علیکم- هفته پیش در بروزرسانی خدمت دوستان عرض کرده بودم ، ما در استان بدلیل نزدیکی جغرافیایی ، با روسها ارتباط بیشتری داریم ، بالذات آدم های مغرور و نچسبی هستند و درجه ناسیونالیستی بالایی دارند ولی یک نکته مهم هست . جریحه دار شدن این غرور روسی در سال 1990 و فروپاشی اتحاد شوروی سابق ، در همین جمله پوتین بخوبی قابل مشاهده هست ، برای همین در این 30 سال تلاش کردند ، قوی بشوند ، ( حالا بحث ما مقیاس قوی شدن آنها نیست ) برای همین الان با ادبیات تهاجمی دارند حرف می زنند ( و اینکه نهایت ماجرا چی هست را هم کاری نداریم ، چون ممکن هست که کل جریان به نفع آنها خاتمه پیدا نکند ) ولی درجا نزدند و حرکت کردند ... ما هم اگر قرار هست چنین عکس العملی داشته باشیم ، به جای حرف زدن ، باید عمل کنیم در حوزه های مختلف
  5. روسها دارند می آیند ! ( جمله ترسناک واحدهای ورماخت در ماه های پایانی جنگ دوم جهانی! ) 24 فوریه 2022 ، به گفته پوتین بعد از 30 سال تحمل پیشروی ناتو بسمت شرق ، صبر مسکو سرآمد !!!! سامانه های راکت انداز چندگانه ( MRLS) در حال اجرای آتش بر علیه اهداف از پیش تعریف شده در ماریوپول لینک برای مشاهده ویدئوها
  6. سلام علیکم البته منصف اگر باشیم ، این دفعه مشرق و باشگاه خبرنگاران جوان خوشبختانه سوتی ندادند و درست عمل کردند . در مجموع ما ایرانی ها تا یک نفر بالای سر ما نباشد و تذکر ندهد ، قرار نیست درست عمل کنیم .. البته متاسفانه
  7. بسم ا... خسته نباشید .....!!!!! در انتشار خبر .....!!!!! https://www.borna.news/بخش-سیاسی-3/702255-بازآمد-یک-فروند-جنگنده-اف-در-تهران
  8. بسم ا.. سامانه برق و هیدرولیک جنگنده های F-5A/B
  9. بسم ا... این صحبتها ( اگر از سمت نیروی هوایی صورت بگیرد و نه جنابعالی ) فقط توجیه هست ... ناوگان نیروی هوایی کشش ماموریتهای فعلی را برای عملیاتی نگه داشتن خلبان ها ندارد ، این شیوه فعلی ، فقط هرز بردن سرمایه انسانی هست .. آقایان مسئول اگر امروز فکری برای این وضعیت نکنند ، باید فردا پاسخگو باشند در هر رده و جایگاهی که هستند
  10. از همین چند ساعت پیش ، بدون مستندات ، شروع کردند به بافتن ترهات مختلف ... در حالی که هنوز تیم بررسی سانحه تشکیل نشده ، کاری نکردند ، اتفاقی نیافتاده ، شروع کردند
  11. بسم ا... اصطلاح صندلی های صفر- صفر یعنی خدمه هواگرد ، روی زمین ( ارتفاع صفر) در حالت ایستا ( در حالت توقف یا حرکت ) درصورت بروز هر گونه رخداد خطرناک منجر به سانحه ، امکان بیرون پریدن از هواپیما را دارند .در این ویدئو بخوبی عملکرد صندلی پران جنگنده ضربتی ای-7 در سرعت و ارتفاع 0 را نمایش داده . ضمن اینکه صندلی پران مارک-7 جنگنده اف-5 بعنوان نمونه ارتقاءیافته مارک-5 ، قابلیت پرتاب صفر- صفر را دارد https://www.aparat.com/v/vBaf1
  12. ویدئوی ارتش ایالات متحده به سال 1959 در خصوص تاکتیک های شلیک مهمات هسته ای تاکتیکی https://www.aparat.com/v/Vd6vI
  13. بسم ا... شهدای سانحه دوم اسفند سال 1400 خورشیدی براساس اخبار اولیه ، یکی از پیشرانه های این جنگنده مدت کوتاهی بعد از تیک آف از روی باند ، خاموش شده و خدمه اعلام فرود اضطراری می کنند و باند فرودگاه هم آماده میشود ولی در زمان تقرب نهایی به باند(Short Final) ، موتور دوم هم ازدست می رود و خدمه علیرغم امکان اجکت ، برای اجتناب از برخورد با نقاط مسکونی ، در داخل هواگرد مانده و جنگنده را به یک منطقه غیر مسکون هدایت می کنند . یادشان گرامی و راه شان پررهرو پی نوشت : واقعا حس نوشتن بیشتر نیست و تکرار مکررات وضعیت نیروی هوایی ارتش هست ...
  14. محافظ شاهین آسمان ایده محافظت خدمه جنگنده ضربتی ای-4 در برابر تشعشعات ناشی از انفجار هسته ای جنگ سرد ( 1989- 1945) یکی از دوره های زمانی بسیار قابل توجه در تاریخ معاصر بشمار می رود ، چرا که پدید آمدن تضاد میان قدرت های آن زمان ، برسر کسب بیشترین منافع و تسلط بر سیاست جهانی ، نیروی محرکه ای شد برای پیشرفت در حوزه فناوری و بخصص فناوری نظامی و دوطرف ، بخش قابل توجهی از منابع مادی و انسانی خود را برای بدست آوردن برتری فناورانه هزینه نمودند . در این میان ، وحشت کشورهای مسلح به سلاح هسته ای در خصوص یک جنگ آخرالزمانی که درآن تسلیحات هسته ای ، نقش تعیین کننده را بر عهده داشت ، باعث گردید تا ایده های بسیار جذابی برای محافظت از پرسنل نظامی به منظور کاهش تلفات و حفظ سازمان رزم در حین و پس از اتمام نبردها ، بوجود آید که سپرحرارتی قابل جمع شدن دربرابر موج انفجار هسته ای در جنگنده ضربتی ای-4 یکی از آنها بشمار می رود . در واقع ، این ایده که با شناسه محافظ حرارتی ضد تشعشع اسکوتر (Scooter) شناخته می شود ، در زمان اجرای ماموریتهای ضربتی هسته ای در اطراف لبه جلویی تا انتهایی کابین خلبان قرار می گرفت و به گونه ای طراحی شده بود که کاربر می توانست این پوشش را بطور کامل باز نموده یا به گونه ای تنظیم نماید که با صفحه آلات دقیق جنگنده دسترسی داشته باشد . این پوشش ، نه تنها می توانست از کورشدن خلبان که در نتیجه تابش مستقیم نور ایجاد شده از انفجاری هسته ای جلوگیری نماید ، بلکه می توانست خدمه را نیز از گرمای بسیار شدید قارچ اتمی محافظت نماید ، در حالی که سایر آثار مخرب انفجار هسته ای نیز قادر نبودند با عبور از این پوشش ، به خلبان صدمه ای وارد کند . با توجه به این در یک دوره زمانی مشخص ، جتهای ضربتی ای-4 ماموریتهای ضربتی هسته ای را بر عهده داشتند ، این ابزار بصورت عملیاتی بر روی این هواگردها به همراه مهمات سقوط آزاد اتمی نصب شدند تا پس از پرتاب بر روی هدف ، در حالی که هواگرد حامل با بیشترین سرعت ممکن در حال دور شدن از منطقه انفجار است ، بتواند از خلبان در برابر اثرات ناشی از انفجار محافظت نماید . درآن زمان ، نیروی دریایی ایالات متحده بعنوان کاربر اصلی جتهای ای -4 عموما از دو روش بمباران در ارتفاع پایین و همچنین تاکتیک پرتاب شیرجه ای استفاده می نمود که دومی از محبوبیت بیشتری برخوردار می بود . سامانه plizzit برای بمب افکن بی-1 (نسخه اولیه ) با توجه به اینکه نیروهای درگیر در یک جنگ هسته ای احتمالی ، بشدت به ابزارهای کاربردی برای محافظت از خدمه هوایی دربرابر نور و تشعشعات و گرمای ناشی از انفجار مهمات اتمی تاکتیکی داشتند ، این مساله موج گردید تا راه حل های مختلفی برای آن ابداع گردد . در نتیجه از میانه دهه 50 میلادی ، این ابداعات بر روی بمب افکن های هسته ای بی-52 (بصورت پرده های محافظتی در برابر انفجار هسته ای ) و همچنین عینکهای ویژه با لنز ویژه ای از جنس تیتانیات زیرکونیوم پولاریزه شده ( plizzit) که در اواسط دهه هشتاد میلادی برای بی-52 ها ، اف بی -111 ها و همچنین تانکرهای کسی سی-135 درنظر گرفته شده بود ، مورد استفاده قرار می گرفت . اما امروزه بمب افکن های بی-2 از یک سامانه محافظتی ویژه که نمونه مدرن سازی شده از نسخه نصب شده بر روی بمب افکن های بی-1 است ، استفاده می نماید ولی در میانه جنگ سرد ، زمانی که جتهای ای-4 ماموریتهای تاکتیکی هسته ای را بر عهد داشتند ، نصب این سپر حرارتی ، راه کاری ارزان و موثر برای حفاظت از خدمه بشمار می رفت . جتهای ضربتی ای-4 جمعی اسکادران VA-44 مجهز به سپرهای حرارتی در سه موقعیت متفاوت در این ارتباط ، سایر جنگنده های عملیاتی ارتش ایالات متحده با ماموریت هسته ای از روشهای مختلفی استفاده می کردند که بخش قابل توجهی از آنها ، مجموعه ای از پرده های قابل انعطاف و در موارد بسیار نادر ، کلاه های ایمنی ارگونومیک بود . اگر چه تصاویر موجود از این ایده بسیار محدود منتشر شده ولی نمونه های جالب توجهی نیز وجود دارد . علیرغم تمامی این موارد ، ای-4 در دوره ای عملیاتی شده بود که نیاز به چنین ایده هایی بشدت احساس می شد و بر همین اساس ، هر زمان یک ناوهواپیمابر آمریکایی وارد منطقه عملیاتی خود می شد ، سپرها به همراه مهمات هسته ای سقوط آزاد روی این جنگنده نصب می گردید تا برای اجرای ماموریتهای اضطراری از آمادگی لازم برخوردار باشند . اما در اواخر دهه شصت میلادی ، ای-4 بتدریج از نقش هسته ای کنار گذاشته شد ولی برای چند دهه دیگر بخدمت خود در نیروی دریایی ادامه داد . محافظ حرارتی ضد تشعشع جنگنده اف-106 دلتادارت با این وصف ،حامل های نیروی دریایی ارتش ایالات متحده در طول جنگ سرد همواره با حداقل 100 تیر مهمات هسته ای تاکتیکی در انبارهای خود به ماموریت اعزام می شدند ، تعدادی از این نوع جنگ افزارها در ماموریتهای آموزشی ، در دریا گم شدند و تنها در سال 1992 بود که تمامی تسلیحات هسته ای تاکتیکی از روی حامل های هواپیمابر حذف و درسال 1994 نیز امکان شلیک تسلیحات هسته ای از روی شناورهای سطحی برداشته شد و اینک تنها شناورهای زیرسطحی نیروی دریایی امکان شلیک چنین تسیلحاتی را در اختیار دارند . اما چنین روندی به این مرحله ختم نشد و درسال 2010 تمامی موشکهای کروز هسته ای تام هاوک نیز از روی زیردریایی های اتمی نیروی دریایی برچیده گردید . جنگنده ضربتی ای-4 مسلح به مهمات هسته ای مارک-7 (ناوهواپیمابر یو اس اس ساراتوگا) اما این روند می تواند باردیگر تغییر کند ، چراکه از هم اکنون زمزمه های قدرتمندی در پنتاگون برای بازگرداندن تسلیحات هسته ای به شناورهای سطحی و زیرسطحی نیروی دریایی بعنوان بخشی از استراتژی مقابله به مثل در برابر ارتش های روسیه و چین به گوش می رسد و حتی این امکان نیز وجود دارد که جتهای اف-35 سی نیز مجدد به سلاح های تاکتیکی اتمی مسلح شوند ، اما چگونگی محافظت از خدمه این جنگنده ها در برابر تشعشعات هسته ای مشخص نیست ولی براساس داده های موجود ، این جنگنده برای عملیات در محیط های NBC بی دفاع نخواهد بود ، ولی امکان تغییر روش های پرتاب و یا مسلح کردن مهمات هسته ای به ماسوره های تاخیری برای دادن زمان به خلبان برای دورشدن از حوزه انفجار هسته ای ممکن است در دستور کار قرار گیرد . ولی در مجموع ، طراحان شرکت سازنده این هواپیما ، به زنده ماندن خلبان پس از اجرای ماموریتهای هسته ای ، اهمیت زیادی می دادند و با بررسی چنین ایده هایی میتوان دریافت که نصب محافظ های ویژه ، روشی کاربردی و کاملا ارگونومیک بوده است . پی نوشت : 1- بن پایه 2- بازیابی تصاویر تاپیک ، دوم اسفند سال 1400 خورشیدی 2-استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
  15. بسم ا... در حاشیه بازدید رئیس ستاد کل نیروهای مسلح از دستاوردهای نیروی زمینی ارتش لینک برای تصاویر بیشتر
  16. گزینه های تزار روسی بخش دوم وپایانی بدین ترتیب ، اگر به هرعلتی یک عملیات نظامی گسترده صورت پذیرد ، باید انتظار داشت که لبه تیز حملات هوایی ، دریایی و توپخانه ای روسها علیه تاسیسات فرماندهی و کنترل ، نقاط کلیدی پدافند هوایی و همچنین زیرساختهای ارتباطی ارتش اوکراین قرار داشته باشد . درواقع ، به شیوه کلاسیک روسی ، آتشباری گسترده از شلیک موشک های بالستیک اسکندر-ام علیه سایتهای دفاع هوایی و نقاط سخت سازی شده ، شلیک موشک های کروز به اهداف با حفاظت پایین تر ، حملات کماندویی توسط واحدهای هوابرد عملیات ویژه که احتمالا قبل از حمله به عمق این کشور وارد شده اند صورت می پذیرد تا شبکه فرماندهی ارتش اوکراین درهمان 24 تا 48 ساعت اولی فلج گردد . علاوه براین ، هسته های وفادار به روسیه در درون دولت اوکراین احتمالا دست به خرابکاری خواهند زد ،در حالی که موج عظیمی از حملات سایبری ، از جمله فعال سازی تسلیحات سایبری در شبکه های حیاتی این کشور نیز صورت خواهد پذیرفت که دراین صورت بسیار بعید خواهد بود که شبکه بانکی ، مالی و خدماتی از چنین حملاتی مصون شده باشند . این سناریو در مجموع ، این مساله را به ذهن متبادر می سازد که خنجر زدن به چشم ها و گوش های اوکراینی ها و فلج کردن دولت و چرخه تصمیم گیری ، از اولین هدفهای ارتش روسیه خواهد بود . همزمان با این حملات ، روند سریع بدست گیری برتری هوایی بر فراز آسمان منطقه نبرد و غیرفعال نمودن واحدهای دفاع هوایی این کشور در فرودگاه ها و پایگاه های هوایی نیز دردستور کار قرار خواهد گرفت که احتمالا به شکل موازی در سراسر خاک اوکراین صورت خواهد پذیرفت . پس از آن ، ارتش روسیه به احتمال بسیار زیاد با اعازم واحدهای هوابرد ، یگان های زمینی کلاسیک خود را وارد عمل خواد کرد و توپخانه و عناصر زرهی وارد عمل خواهند شد تا ضربه آخر را وارد نمایند . اما این چشم اندازتهاجمی در دوران پس از فروپاشی ارتش شوروی هرگز دیده نشده ( البته همیشه اولین باری وجود خواهد داشت . م ) و کل سناریو بسیار خشن و گمراه کننده به نظر می رسد . البته مجددا باید گفت همه این موارد تنها درصورتی که عملیات نظامی علیه اوکراین محقق شود ، قابل بررسی است ولی گرچه روسیه بلحاظ نظامی در سطح بالاتری از اوکراین قرار دارد و اجرای حمله برق آسا ، ممکن ولی یحتمل بسیار پرتلفات خواهد بود و تضمینی برای موفقیت نیز در آن وجود ندارد . اما تنها 5 دقیقه پس از صدور دستور حمله به اوکراین ، در روندی متضاد با سناریوی قبلی ، چه رخدادی ممکن است بوقوع پیوندد ؟ این ماجراجویی نظامی ، پس از اتمام مرحله خشونت آمیز و ورود به حوزه اداره مناطق اشغال شده و حتی اجرای اصلاحات سیاسی چه ماهیتی را دارا خواد بود ؟ از ثانیه اعلام خروج روسها از افغانستان تا امروز ، شبح تولید یک افغانستان مشابه دور سر روسها در حال چرخیدن است و اگر چه در گرجستان و سپس در سوریه این اتفاق رخ نداد ولی امکان تکرار آن وجود خواهد داشت تصویر فوق ، تاثیر تحویل سامانه های دفاع هوایی دوش پرتاب استینگر را در یک جنگ چریکی بخوبی نشان میدهد . این تصاویر بارها و بارها در افغانستان تکرار شده و در تاریخ نظامی مدرن ثبت شده است برخی تحلیلگران معتقدند که در این مرحله ، نوبت کاربرد سیل تسلیحاتی است که در سالها و ماه های پیش از این ، به اوکراین سرازیر شده است . درواقع ، ارتش اوکراین بر روی انباری مملوء از تسلیحات ضد زره قرار دارد که برخی نظیر جاولین بسیار پیشرفته محسوب می شوند . بعنوان مثال ، جاولین بخوبی می تواند بر علیه بالگردهای روسی که در ارتفاع کم پرواز می کنند ، بکار گرفته شود ، در حالی که طیف ساده تری از سلاح های ضد زره نیز وجود دارد که می تواند در درگیری های نزدیک کاربرد فراوانی را داشته باشد . مضاف براین ، ارسال موشکهای ضد هوایی دوش پرتاب استینگر خطر بزرگتری برای هواگردهای بال ثابت و همچنین بالگردهای روسی بشمار می آیند . اما برخی معتقدند که این سلاح ها به تنهایی قابلیت دفع حمله روسها را خواهند داشت که این استدلال از اساس مضحک به نظر می رسد . درواقع ، کاربرد این سلاح ها می تواند پیشروی احتمالی ارتش روسیه را پرهزینه تر کند ولی توان جلوگیری از حرکت سیل ستون های روسی را نخواهد داشت ، ضمن اینکه می تواند زمان درگیرهای بین دوطرف را از بازه متعارفش بیشتر نماید . این بدان معناست که بلافاصله پس از اتمام عملیات نظامی ، می بایست انتظار داشت که واحدهای نظامی پراکنده اوکراینی دست به عملیات چریکی بزنند که این بعنوان یک عامل بازدارنده می تواند کابوسی برای مهاجمان باشد . این مساله ، شبح افغانستان را در جامعه روسیه مجددا زنده خواهد نمود . درواقع ، پوتین بعنوان یک دانش آموخته تاریخ روسیه ، می داند که موشک های ضد هوایی آمریکایی و همچنین آموزش ، تسلیحات ، تاثیر قابل توجهی بر عملیات نظامی شوروی در افغانستان در حوزه های تجهیزاتی و نیروی انسانی برجای گذاشت . البته حوادث افغانستان در اوج دوران جنگ سرد اتفاق افتاد ولی سئوال اینجاست که حمله روسیه به اوکراین ، آیا یک جنگ سرد جدید را کلید نخواد زد ؟ این سناریو ، از دید استراتژیک می تواند روندی بسیار دهشتناک باشد ، چرا که هزینه های فوق العاده بالایی را به اقتصاد روسیه وارد می کند و این غیر از تحریم های اقتصادی غرب خواهد بود . با فرض اینکه پوتین چنین احتمالی را در میان فرضیات خود گنجانده باشد ، و اگر وی را در راس استراتژیستهای روسی قرار دهیم ، آیا وی می تواند به درون تله ای که دشمنانش ، برای او تدارک دیده اند ، وارد شود ؟ وی به احتمال بسیار زیاد ، حدس میزند که اوکراین ، پتانسیل تبدیل شدن به یک جنگ نیابتی پیشرفته را بخوبی در درون خود پرورش داده است که مشابه آن در دوران جنگ سرد و پس از آن وجود نداشته و انبوه مهمات اهدایی غرب به اوکراین ، نه برای عقب زدن سیل واحدهای روسی ، بلکه برای تحمل ناپذیر کردن اشغال سرزمینی اوکراین صورت گرفته است . با در نظر گرفتن این موارد ، دستور پوتین به واحدهای ارتش روسیه می تواند این باشد که تجهیزات رزمی را عقب کشیده و تمامی تحرکات انجام شده را تنها یک "تمرین" فرض نماید که دراین صورت سطح مخاصمه می تواند همچنان بین نیروهای نیابتی روسی و ارتش منظم اوکراین قرار گیرد ( که البته در این حالت ، وضعیت برای اوکراین تا حدودی نامطلوب تر خواهد شد ، چون پوتین بدون اینکه نیازی به ارسال واحدهای منظم باشد ، بتدریج توان نظامی اوکراین را دچار فرسایش کرده و همزمان با استفاده از طرفداران خود در داخل دولت اوکراین ، ضربه های خفیف ولی موثر را وارد کند . م ) ،در حالی توجه خود را همزمان بر روی تعاملات دیپلماتیک و طولانی مدت تا سال آینده متمرکز نماید .دراین میان ، گزینه " تهاجم نیمه گسترده یا محدود " می تواند گزینه دیگری برای مسکو باشد . کرملین تا کنون ترکیبی از الگوی کریمه و سوریه را برای عملیات نظامی در دونباس در پیش گرفته و برخی نشانه ها این تئوری را بطور نسبی تقویت می نماید که به نسبت خطرپذیری کمتری را برای روسها می تواند داشته باشد . در مجموع ، هنوز می توان استراتژی بنیادی کرملین برای تصرف کامل سرزمینی نیمی از اوکراین را زیرسئوال برد ، چرا که همه اطلاع داریم که تاریخ به صورت وحشیانه ای به ما آموخته که آنچه که پس شروع عملیات نظامی اتفاق می افتد ، یک چالش واقعی برای بشریت بشمار آمده و همین امر سئوال اصلی را برای ما بوجود میآورد که : " آیا این چیزی است که روسیه پوتین در حال حاضر بدنبال آن است ؟!!!!!!!! پی نوشت : 1- بن پایه 2-استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
  17. روسها در حوزه استفاده بهینه از سخت افزارهای موجود یک حرکت جدید زدند ، تطبیق توپ 30 م.م با نفربرهای دوزیست MT-LB ظاهرا این تصاویر مربوط هست به رزمایش ارتش روسیه در قفقاز شمالی
  18. گزینه های تزار روسی در حوزه طراحی استراتژیک ، حاکمان فعلی کرملین گزینه های قابل توجهی را در اختیار دارند که تعدادی از آنها از بقیه پر خطرتر به نظر می رسد !! در چند ماه گذشته ، بسیج انبوه یگان های ارتش روسیه که اوکراین را از 3 محور محاصره کرده اند موجبات به صدرآمدن تنش میان دو کشور ( و یا در واقع امر تنش میان روسیه و ناتو. م ) شده است . در این میان ، بخش قابل ملاحضه ای از کارشناسان بر این اعتقادند که از مقاصد روسیه اطلاع کافی دارند و می دانند که درآینده چه اتفاقی خواهد افتاد ،اما گستردگی منازعه و تنش میان دو طرف به اندازه ای است که رسیدن به اصل و هسته اصلی درگیری تنها از عهده تعداد کمی از تحلیلگران این حوزه برمی آید . درواقع امر ، تنها یک نفر در تمام گستره این تنش اطلاع دارد که واقعا در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد و بر همین اساس ، چندان در افکار عمومی محبوب نبوده ، ولی حتی این احتمال وجود دارد که شخص ولادیمیر پوتین هم از تاثیر گذاری بر روندی که آغاز شده ، ناتوان باشد . تحلیل پیش رو ، 24 ساعت قبل از اعلام روسیه مبنی بر عقب نشینی از مرزهای مشترک با اوکراین به رشته تحریر درآمده ، بنابراین ، فرض براین است که بحران همچنان ادامه دارد و بر همین اساس قطعات مختلف آنالیز این متن چیده شده است . شواهد موجود در حال حاضر (15 فوریه 2022) نشان می دهد که روسیه از آمادگی کامل برای حمله به خاک اوکراین برخوردار بوده و این حمله یحتمل در مقیاسی بزرگ انجام خواهد شد . درواقع بیشتر از 50 درصد گردان های نیروی زمینی ارتش فدرال در مرزهای اوکراین مستقرند ، در حالی که بسیاری از آنها از هزاران مایل دورتر به این منطقه اعزام شده اند تا در عملیات احتمالی مشارکت داشته باشند . نیروی هوایی و دریایی نیز به مثابه مهره های شطرنج درموقعیتهای خود مستقر شده و شیوه حرکت به مثابه یک لوکوموتیو بخار است که به ایستگاه پایانی خود نزدیک می شود .اما ما هنوز اطلاع نداریم که این قطار در آخرین لحظات از مسیرخود منحرف خواهد شد یا خیر ... در حالی که به نظر می رسد عملیات نظامی ارتش روسیه محتمل باشد ،اما این گزینه نیز قابل بررسی است که در آخرین لحظات ، تحرکات ارتش روسیه دچار ایستایی شده ، تا حداکثر ارعاب مورد نیاز بدست آمده و سپس دستور عقب نشینی به انها داده شود . اگراین گزینه محتمل باشد ، وی می تواند به یگان های رزمی ناتو در اروپا شرقی هشدار دهد که " به شما گفته بودم که ناتو ، دسته گرگ هایی در مرزهای ما هستند !! " و همزمان ادعا کند که بصورت یکجانبه ، صلح را انتخاب کرده است . در حالی می تواند مدعی باشد که نگرانی های روسیه در خصوص اوکراین ، اکنون شنیده شده و میتواند موضوعی برای دیپلماسی باشد . در واقع ، این روند به نوعی اعلام یک پیروزی ، بزرگتر از آنچه که در غرب ممکن است تصور شد ، با ماهیت "مصرف داخلی " برای وی محسوب گردد . در این مورد ، درست به مانند خروج واحدهای روسی از مرزهای اوکراین در تمرینات نظامی سال 2021 ، اقدام ارتش روسیه در زمینه عقب نشینی از موقعیت حمله ، چندان عجیب نخواهد بود . هر چند سامانه های رزمی و زیرساختهای بیشتری نسبت به گذشته در منطقه باقی خواهد ماند تا این نمایش ، سال آینده نیز مجدداً تکرار شود . در این میان ، تنهاچیزی که برای کرملین ارزشمند خواهد بود ، تجربه بدست آمده توسط ارتش است تا در سالهای آینده با قدرت بیشتری صورت گیرد . با توجه به این مساله ، اگر این تنش بدون درگیری به پایان برسد ، نتایج بدست آمده برای آن برای روسیه در زمینه های اقتصادی ، در مقایسه با میزان ارعاب ایجاد شده ، چندان هم سطح نخواهد بود ، بعبارت بهتر ، خطرکردن برای ارعاب با چنین روشی ، چیزی معادل هزینه های یک جنگ واقعی برای روسها خواهد بود ، برای همین برخی معتقدند که خطر جنگ طولانی مدت در اوکراین و هزینه های اشغال سرزمینی گزینه مناسبی برای کرملین نخواهد بود .از سویی دیگر ، اگر جنگ قریب الوقوع باشد و نیت روسیه برای دست زدن به عملیات رزمی ، نامشخص ، شکل این جنگ واقعا به چه صورت است ؟ پاسخ درست به این سئوال در حال حاضر ، تنها در اختیار چند نفر بوده ، چرا که گزینه های متعددی را میتوان برای آن متصور بود . موقعیت جغرافیایی دونباس روسها برای مدتهای طولانی است که ازشمال و جنوب و بخصوص از محور شرقی با واحدهای نیابتی خود به اوکراین حمله می کنند ولی میزان قابل توجهی از یگان های نظامی روس در جنوب بلاروس زیر عنوان بسیار رسمی "رزمایش نظامی " خود را در آستانه اشغال سریع کیف قرارداده اند ، چرا که فاصله میان محل رزمایش تا مرز بین المللی با اوکراین ، تنها 55 مایل است و در همین فاصله اندک ، نزدیک به 10000 نیروی روسی حضور دارند که آمادگی رزمی قابل توجهی را به نمایش گذاشته اند . این مساله ، اوکراین را نه تنها از محورشرقی ، بلکه از شمال نیزآسیب پذیر نموده است .اما در اختیار داشتن قدرت نظامی و استفاده از آن ، دو مساله بسیار متفاوت و جدا از هم بشمار می رود . در حال حاضر ( 17 فوریه 2022) این امر که پوتین می تواند با تمرکز نیروهای خود ، یک عملیات رزمی در مقیاس گسترده را در محور شرق دونباس که هم اکنون مناقشه اصلی در آن در جریان است ، اجرا کند . در واقع ، اوکراین پیش از این ، سلطه واحدهای نیابتی روسی را در این منطقه به ناچار پذیرفته ولی اگر این گزینه محقق شود ، یک هدف محدود و بدون خطر پذیری آنچنانی برای روسها بشمار می رود . یکفروند کوروت روس در حال شلیک موشک کروز تهاجم زمینی کالیبر اما مهم تراز این ، حضور تعداد زیادی از واحدهای ارتش منظم روسیه در این منطقه ، به روسها اجازه می دهد تا برای مدتهای طولانی ، جای پای مناسبی را برای خود در اوکراین بدست آورند تا برای حملات آینده ، از آن استفاده شود . علاوه براین ، حضور یگانهای روسی ، حاکمیت ملی اوکراین را بر خاک خود به چالش می کشد که این امر به معنای یک بازی طولانی برای طرفین دعواست .از سوی دیگر ، دست زدن به یک عملیات رزمی تمام عیار با هدف اشغال تمام سرزمین اوکراین در شرق رودخانه دنیپر ، یک امر بسیار متفاوت خواهد بود . در حالی که ارتش روسیه ، میراث دار ارتش شوروی سابق با قدرت آتش محدودتر است ، اما همچنان یک چکش بسیار سنگین بشمار می آید ، چنانکه تعداد قطعات توپخانه ارسالی به منطقه درگیری ، به گفته کارشناسان ، توان آتشباری ترسناکی را بوجودآورده و این در کنار حضور 130 هزار سرباز حتی با کیفیت و تجهیزات محدود ، چیزی نیست که بتوان از آن بسادگی عبور نمود . در این زمینه باید توجه داشت که روسها در دو دهه اخیر برنامه هدفمندی را برای مدرن سازی ارتش خود اجرا نموده اند و برخی از این قابلیتها در نوع خود قابل توجه خواهند بود . بعبارت بهتر ، اگر قرار باشد این حمله اجرا شود ، از دید روسها ، این یک نمایش جدی مرگبار برای به رُخ کشیدن توان رزمی و مضاف براین ، تبلیغ غیر مستقیم برای محصولات نظامی به منظور افزایش صادرات است . در حقیقت ، حمله تمام عیار به اوکراین ، نسخه روسی استراتژی " شوک و ترس " خواهد بود که این یک هدف ثانویه فراتراز تصرف سرزمینی در اوکراین است . پی نوشت : 1- ادامه دارد ..... 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
  19. ایران – رژیم عبری ، هماوردی استراتژیک در آسیای جنوب غربی مدتهاست که سئوالی با ماهیت استراتژیک ، ذهن تحلیلگران نظامی حوزه جنگ داخلی سوریه را به خود مشغول نموده که چرا جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت ، علیرغم حملات پی در پی اسراییل به دپوهای تسلیحاتی ، کاروان های نظامی و مواضع واحدهای محور مقاومت در سوریه ، عکس العملی در خور و متقابل از خود نشان نمی دهد . برخی این عدم پاسخ را در حوزه سخت افزاری و نظامی جستجو می کنند ، اما تحلیل های مبتنی بر عدم پاسخ مستقیم و فوری نظامی ایران به حملات اسراییل در سوریه ، فقط بخشی از بازی طراحی شده از سوی جمهوری اسلامی ایران در سوریه بشمارمی رود . در واقع ، ماجرای جمهوری اسلامی ایران و اسراییل در صحنه نبرد سوریه ، فقط بخش بسیار کوچکی از صحنه شطرنج منطقه ای این دو در جنوب غربی آسیا بشمارمی آید . با توجه به این امر ، می بایست ماهیت تقابل این دو را در سطوحی با اهمیت بالاتر نسبت به درگیری سخت افزاری مورد بررسی قرار داد . در این خصوص ، ماجرای مورد بحث را می توان در در قدم نخست ، بر اساس تقابل میان ایران و اسراییل برای شکل دهی به یک نظام منطقه ای جدید در جنوب غرب آسیا ( خاورمیانه ) مورد تحلیل قرار داد . در حوزه دانش ژئوپلیتیک ، مفهوم منطقه ، بنا بر تعریف کانتوری و اشپیگل ، دربرگیرنده تعدادی از کشورهاست که بلحاظ جغرافیایی به هم نزدیک هستند و در حوزه سیاست خارجی ، کنش و واکنشی میان آنها برقرار است . به اعتقاد این دسته از اندیشمندان ، یک منطقه ژئوپلیتک ، سه شاخصه بسیار مهم استثنایی بودن ، وجود کنش و واکنش متقابل و انباشت منابع را از خود نشان می دهد . با این وصف ، هر منطقه ژئوپلیتیک ، می بایست از یک نظام منطقه ای ( چهارچوبی برای تبیین رقابتها ، همکاری ها و تضادها ) برخوردار باشد . این نظام منطقه ای ، با عواملی نظیر موقعیت خاص جغرافیایی ، عوامل مختلف سیاسی ، ایدئولوژیکی و امنیتی ، پیوند های تاریخی ، قومی و زبانی قابل شناسایی و تحلیل است که در آن ، هر واحد سیاسی تلاش می کند تا با متمرکز کردن تمامی منابع خود ، این نظام معین را به محیطی مطلوب برای تامین منافع ملی خود در سه سطح کوتاه مدت ، میان مدت و بلند مدت ، تبدیل نماید . در این ارتباط ، می توان به این مساله اشاره نمود که ساختار سازمانی این نظام منطقه ای ، از دو بخش برونی و درونی برخوردار است که اولی ، به ماهیت ارتباط آن با نظام مسلط تر و دومی که در خصوص ایران و اسراییل مصداق بیشتری دارد ، به ساختار روابط درون منطقه ای مرتبط می گردد . درواقع ، ساختار روابط درون منطقه ای ، الگویی است که ارتباط بین بخش مرکزی و پیرامونی را تبیین می نماید . باتوجه به این مساله ، ماهیت اصلی منازعه میان اسراییل و جمهوری اسلامی ایران بویژه در جنگ داخلی سوریه ، جدا از تضادهای آشکار ایدئولوژیکی و مساله فلسطین ، به ماهیت روابط میان بازیگران مرکزی و پیرامونی این دو بازمی گردد، که درآن بازیگر مرکزی سعی خواهد کرد تا جایگاه مرکزی خود را حفظ و بازیگر پیرامونی نیز با بسیج همه منابع و تلاشهای خود ، بدنبال آن است که جایگاه خود را در معادله این نظام منطقه ای ارتقاء ببخشد . در تعریف استاندارد ، بازیگر مرکزی یک نظام منطقه ای ، مرکز ثقل سیاست منطقه مزبور را شکل میدهد و با توجه به وجود زمینه های مشترک می تواند یک الگوی مشخص سیاسی را ایجاد و پایه قدرت منطقه ای خود را بر آن ایجاد نموده و مستمرا" آن را تقویت نماید . اما بازیگر پیرامونی بدلیل برخورداری از متغیرهای خاص سیاسی ، جغرافیایی ، امنیتی ، اقتصادی و اجتماعی و ایئولوژیکی در چهارچوب ایجاد شده توسط بازیگر مرکزی نمی گنجد ، به همین دلیل همواره بعنوان یک عنصر نامتجانس شناخته میشود . بدین ترتیب ، کنش و واکنش میان جمهوری اسلامی ایران و اسراییل در چهار دهه اخیر را می توان در کنار تضادهای ایدئولوژیکی ، به نوعی رقابت برای حفظ جایگاه بازیگر مرکزی ( جمهوری اسلامی ایران ) و بازیگر پیرامونی ( اسراییل ) نیز تحلیل نمود . رژیم عبری ، بدلیل موقعیت خاص ژئوپلیتیکی ، محدودیت منابع طبیعی ، شرایط دموگرافیک پیش بینی شده ، عدم توازن جمعیتی با کشورهای همجوار و چالشها و مشکلات عدیده داخلی در حوزه های مختلف ، در جغرافیای نظام منطقه ای آسیای جنوب غربی ، یک بازیگر پیرامونی بحساب می آید که با تنها بدلیل حمایتهای بی بدیل و غیر قابل چشم پوشی ایالات متحده و همچنین وجود برتری فناورانه بخصوص در حوزه محصولات نظامی بیش از 60 سال است که به حیات خود ادامه میدهد . این مساله باعث شده تا عنصر ارتش به یک عامل مسلط در مرکز تلاش های رژیم عبری برای ارتقاء جایگاه پیرامونی خود به بازیگر مرکزی تبدیل گردد . به همین دلیل ، دکترین نظامی اسراییل از آغاز ( 1948 ) تا کنون بر 6 اصل 1- ایجاد ، حفظ و توسعه برتری کیفی در برابر برتری کمی حریف ، 2- اصل وحدت کشورهای اسلامی منطقه بر علیه موجودیت این رژیم ، 3- اصل توسعه مستمر یک سازمان مسلح فعال ، حرفه ای و کوچک ، 4- اصل اجرای حملات بازدارنده و پیشگیرانه ، 5- اصل انتقال عملیات رزمی به سرزمین دشمن و در نهایت 6- اصل جنگ کوتاه مدت و خودداری از ورود به درگیری های طولانی و فرسایشی استوار گشته است . بطور خلاصه ، استراتژی اسراییل برای موفقیت در نبرد بر سر تصاحب جایگاه بازیگر مرکزی در نظام منطقه ای آسیای جنوب غربی ، بر روی ایجاد یک چتر فناورانه در حوزه نظامی و استفاده از آن برای اجرای حملات پیشگیرانه سریع به منظور خنثی نمودن تلاشهای بازیگر محوری ( حضور جمهوری اسلامی ایران در سوریه ) و منتقل نمودن عملیات نظامی به سرزمین بازیگر مرکزی در بازه زمانی کوتاه قرار دارد . با توجه به این مساله و بطور طبیعی ، برای به حداقل رساندن اثرات این دکترین بر روند تلاش بازیگر مرکزی ( جمهوری اسلامی ایران ) جهت حفظ و ارتقاء موقعیت محوری موجود خود ، لازم است که بازیگر مرکزی نظام منطقه ای ،راهبرد هوشمندانه ای مبتنی بر اصول عملیات تاثیر محور را طراحی و به اجرا گذارد . در تعریف ، عملیات تاثیر محور ، بصورت مجموعه ای از اقدامات برای تغییر شکل رفتار و جهت دهی رفتار دشمن مورد تبیین قرار داد . در این تعریف ، رفتار دشمن ، نه تنها در حوزه نظامی ، بلکه سایر عرصه های رویارویی نظیر حوزه سیاسی ، امنیتی ، اقتصادی و فرهنگی را می بایست تحت تاثیر اقدامات خودی قرارگیرد . در این نوع عملیات ، شکل و ماهیت کاربرد نیروهای نظامی ، غالبا" همگام با اقدامات سیاسی و دیپلماتیک به منظور شکل دهی به رفتار بازیگران حاضر در صحنه بواسطه اقدامات مستقیم یا غیر مستقیم صورت می پذیرد . در این خصوص ، پس از آغاز جنگ داخلی در سوریه ، استراتژیستهای ارشد جمهوری اسلامی ایران با توجه به حساسیت وضعیت سوریه بدلیل همجواری با اسراییل ، بتدریج یک شبکه بسیار قوی از حامیان خود را در سوریه و منطقه پایه گذاری نموده ، تا جایی که با دعوت دمشق از مستشاران ایران برای اعزام به سوریه ، نوعی هراس راهبردی برای رژیم عبری ایجاد گردید . این هراس تا عمق استخوان کارشناسان امنیتی اسراییل نفوذ نمود، بطوریکه بن کاسپیت تحلیلگر ارشد اسراییلی در روزنامه معاریو نوشت که : "نتیجه نبرد اسرائیل علیه قاسم سلیمانی متناقض است. از جنبه تاکتیکی، اسرائیل با موفقیت مانع تلاش ایران برای دستاوردهای محلی می شود. اما از جنبه راهبردی، ایران محوری ایجاد کرده است که از تهران شروع می شود تا به بیروت منتهی می گردد و به بلندی های جولان نیز شعبه می زند ، فاصله ایرانی ها تا مرز ما 80 کیلومتر نیست. حتی بعید است 80 متر باشد. محور شیعی در حال بستن مرزهای ماست. این یک واقعیت ناراحت کننده و پیچیده و تهدید کننده است." بنابراین می توان چنین تحلیل نمود که حملات متناوب اسراییل به اهداف مشخصی در خاک سوریه ، یک نشانه واضح از افزایش حس خطر برای اسراییل بشمار می رود . کارشناسان عبری براین باورند که ایران بطور دقیق در حال پیاده سازی پلان جامع خود در سوریه ، براساس تجربه موفق سالهای ابتدایی دهه هشتاد میلادی در جنوب لبنان و تشکیل حزب ا.... است ، کابوسی که گرچه درسالهای اولیه چندان جدی گرفته نشد ولی سرانجام در تابستان سال 2006 گریبانگیر رژیم عبری گردید و تا کنون این کابوس به شکل مرتب در حال گسترش است . با توجه به این موارد ، عدم واکنش هیستریک جمهوری اسلامی ایران به حملات اسراییل در دو حالت مشخص قابل تحلیل هست : 1- توانایی پاسخ دهی ( به هردلیل نظامی، سیاسی ، امنیتی ) وجود ندارد . 2- پلان طراحی شده برای سوریه و هزینه ای که بلحاظ مالی و انسانی و تجهیزاتی در سوریه پرداخت شده و میشود ، به گونه ای است که نیازمند وجود استانه تحمل بیشتری از سوی محور مقاومت خواهد بود . چرا که براساس یک اصل قدیمی ، در یک دعوا ، عصبانیت یک طرف ( واکنش هیستریک و عصبی بدون منطق ) کمکی به برتری در برابر یک حریف قدرتمند تر نمی کند و تنها مزیت آن ، کاهش قدرت عکس العمل متناسب خواهد بود ، بنابراین ، محور مقاومت و در راس آن ، جمهوری اسلامی ایران با هوشمندی هر چه تمام تر ، با اتخاذ یک راهبرد هوشمندانه که درآن میان اقدامات و تاثیرات رابطه علّی برقرار شده و هدف ، تمرکز بر تاثیر مطلوب راهبرد اتخاذی بوده ، دشمن بعنوان یک سیستم تعریف میشود و با توجه به ملاحضات زمانی صریح و روشن ، ساز وکار مقابله بعداز ارزیابی دقیق طراحی می گردد ، سعی خواهد کرد تا مسیر خود را بسوی موفقیت ( ارتقاء جایگاه مرکزی در نظام منطقه ای ) هموار نماید . در مجموع ، در پیش گرفتن استراتژی فریب و نمایش ، بعنوان عناصرقدرت جمهوری اسلامی ایران در صحنه نبرد سوریه می بایست مورد توجه قرار گیرد . با توجه به تمامی مواردی که بطور خلاصه مطرح گردید ، آگاهی از شیوه تحلیل طرف متخاصم در این میان از اهمیت بسیار خاصی برخوردار خواهد بود . مجموع اندیشکده های امنیتی رژیم عبری ، سالهاست که بصورت منظم و مستمر ، فضای داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران را پایش کرده و برون دادهای رسمی قابل توجهی را در این زمینه منتشر نموده اند ، در حالی که فضای داخلی رسانه ای در ایران ، عمدتا" رویکردهای خاصی را در حوزه شناخت دقیق از وضعیت نظامی – امنیتی رژیم عبری را در میان عموم دنبال می کند و این روند برای برخورد با استراتژی کلان اسراییل در برابر جمهوری اسلامی ایران کافی به نظر نمی رسد ، می بایست برای بهینه نمودن شناخت از ساختارهای مختلف این رژیم و مسیرهای وارد نمودن ضربات جراحی شده و دقیق ، طرحی نو در انداخت . متن پیش رو نیز آغازی برای بررسی روند وقایع از دید تحلیلگران نظامی – امنیتی رژیم عبری است تا برای شناخت فضای نبرد ، افقی با میدان دید کامل فراهم آید . جمهوری اسلامی ایران در آنسوی مرز اسراییل ، اسراییل ، فشار در سوریه در حوزه مفهومی تهدید استراتژیک ، گسترش حضور ایران در منطقه آسیای جنوب غربی وتوسعه توانایی های نظامی آن در خاک همسایگان اسراییل ( سوریه و لبنان ) موجب شده تا ارزیابی های صورت گرفته از روند فوق الذکر ، باعث گردد تا تصمیم گیرندگان و برنامه ریزان راهبردی اسراییل ، در سالهای اخیر ، توجه خاصی را به این موضوع داشته باشند . بدین معنی که جاه طلبی های ایران و قابلیتهای رو به گسترش آن ، پیامدهای راهبردی استراتژیک- نظامی افزون تری را متوجه اسراییل نموده و درصورت عدم بررسی عمیق ، میتواند نتایج خطرناکی را در سالهای آینده رقم زند . بنابراین ، با توجه به طیف متنوع و تشدید شده تهدیدات ، از تمرکز تلاشهای این کشور برای ایجاد یک جبهه نیرومند نظامی علیه اسراییل ( محور مقاومت . م ) از سوریه و لبنان تا برنامه ریزی های متمرکز در عراق و در عین حال ، توجه جدی به تقویت حماس ( در باریکه غزه ) و همچنین در طولانی مدت ، سرمایه گذاری برای دستیابی به جنگ افزار هسته ای ( ادعای نویسنده متن . م ) موجب شده است تا توازن موجود میان این دو بازیگر منطقه ای ، بسرعت دچار دگرگونی شود . به همین دلیل شناخت روند در پیش گرفته شده توسط ایران ، باعث گردیده تا توجه کارشناسان و تحلیل گران اسراییلی ، بیش از گذشته ، بدان جلب گردد . به همین دلیل ، تحرک بی سابقه ایران در پازل منطقه ای ، اسراییل را بر آن داشته که حتی با قبول خطر یک مخاصمه فراگیر، با کاربرد زور ، تلاشهای صورت گرفته از سوی ایران را خنثی نماید. بدین ترتیب ، تمرکز استراتژی اسراییل در چند سال گذشته ، برروی خنثی سازی برنامه های نظامی ایران در سوریه قرار گرفته ، با این وصف ، ماهیت پویا و دینامیک استراتژی ایران و اقدامات متقابل اسراییل باعث شده تا بتدریج، رویارویی ها جنبه نظامی بخود بگیرد و این مساله ممکن است در آینده نه چندان دور ، پتانسیلی را برای برخورد مستقیم ایجاد نماید . این وضعیت درحالی بسرعت پتانسیل شعله ور شدن یک درگیری را پیدا می کند که اسراییل از سالهای گذشته ، بازدارندگی قابل توجهی را فراهم نموده ( منظور به احتمال زیاد قابلیتهای هسته ای اسراییل باید باشد . م ) و روسیه نیز بشدت در تلاش است تا طرفین را به خویشتنداری فراخواند . این مساله ، با تشدید تنش ها میان ایران و ایالات متحده در دو حوزه هسته ای و منطقه ای می تواند با سرعت افزونتری بسوی برخورد سخت افزاری مستقیم پیش رود . اما از آنجایی که ایالات متحده از گزینه های خاص خود برای خنثی سازی تلاشهای ایران برخوردار است ، این احتمال وجود خواهد داشت که رویارویی ایران و اسراییل در سوریه ، ماهیت متفاوتی بخود گیرد . طراحی ایران در سوریه : بدنبال وقوع سلسله اتفاقاتی که در سال 2010 میلادی در مجموعه کشورهای عرب ( خاورمیانه و شمال آفریقا ) بوقوع پیوست ، جمهوری اسلامی ایران درصدد برآمد تا از خلاء بوجود آمده در ساختار سیاسی این کشور ، استفاده نموده و این روند ، در قالب یک پروژه راهبردی بلند مدت با هدف تقویت شبکه قدرت خود در این حوزه ، آغاز گردید . این مساله تا سال 2015 و شروع فرآیند برنامه جامع اقدام مشترک ( برجام / JCOPA/ توافق هسته ای ) ادامه پیدا نمود ، تا جایی که برخی تحلیلگران براین اعتقادند که پویایی این کشور در جنگ علیه دولت اسلامی ( داعش ) و بسط فرآیند نفوذ مستقیم در کشورهایی نظیر سوریه و عراق و ایجاد شبکه قدرت از سال 2016 با شدت افزون تری پیگیری میشود . بدین ترتیب ، ایران در این بازه زمانی ، تلاش می نمود تا براساس یک پیش زمینه تاریخی ، قدرت خود را در سرزمین تاریخی شام ، بین النهرین بسمت سواحل مدیترانه ( منطقه ای که امروز به شناسه کریدور زمینی یا پل زمینی شناخته می شود ) با فراغ بال بیشتری گسترش دهد . این تلاش ها ، عمدتا" و در درجه نخست ، مبتنی بر 1- حضور فعال در گستره زمینی ، 2- تاثیر گذاری بر ساختارهای ضعیف حاکمیتی در عراق ، سوریه و لبنان ، 3- ایجاد زیرساختهای نظامی و واحدهای نظامی در مقیاس قابل ملاحضه در قالب عناصر رزمی نیابتی که می بایست به طرفداری از تهران ، جنگهای منطقه ای را دنبال نموده و با استفاده از اهرم های اقتصادی ، بتدریج قدرت ایران را در این منطقه تثبیت کند ، قابل تعریف است . در واقع ، علاقه تهران برای دنبال نمودن جاه طلبی های برنامه ریزی شده ، تمایل این کشور برای ایجاد یک عمق استراتژیک (strategic depth) در حوزه ژئواستراتژیک آسیای جنوب غربی به منظور خنثی سازی تلاش های ایالات متحده برای تضعیف و سرنگونی حاکمیت قابل تفسیر است . با توجه به این مساله ، سوریه جنگ زده ، یک حلقه بسیار مهم و راهبردی در برنامه بلند مدت ایران بشمار می رود تا به صورت دائمی ، یک بزرگراه در دسترس به سواحل مدیترانه و از آن مهمتر ، ایجاد یک ارتباط مستمر لجستیکی با حزب ا... لبنان ( مهمترین و قدرتمندترین اهرم ایران در مرزهای اسراییل ) فراهم گردد . مقامات ارشد ایران ، با یاد آوری مستمر این مساله که حکومت بشار اسد ، بقای خود را مدیون تلاش های تهران است ، در طولانی مدت هدفگذاری دقیقی برای ادغام هر چه بیشتر حاکمیت سوریه بعنوان یک شریک فرعی در سر دارد . این امر در حوزه هایی نظیر سیاست داخلی ، اقتصادی ، بخصوص مزیت احتمالی دسترسی به قراردادهای بازسازی و همچنین منابع طبیعی این کشور و در نهایت بلحاظ نظامی ، از اهمیت بسزایی برای مقامات تهران برخوردار به نظر می رسد . با این اوصاف ، نقطه عطف طراحی راهبردی ایران در سوریه از اوایل سال 2016 میلادی آغازشد ، بویژه پس از اینکه ارتش سوریه و متحدین آن ، نبرد حلب را با موفقیت بسود خود خاتمه دادند . این عملیات که به شکل خاص توسط شاخه "قدس" سپاه پاسداران انقلاب اسلامی طراحی و به مرحله اجرا درآمد ، درواقع ، نقطه آغازی برای تبدیل سوریه به یک جبهه قدرتمند نظامی در برابر اسراییل محسوب می شد . درآن زمان ، نهادهای اطلاعاتی اسراییل ، ارزیابی های مشخصی را در خصوص اهداف پیدا و پنهان سپاه قدس به فرماندهی قاسم سلیمانی ( سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی . م ) در حوزه تلاش برای توسعه و استقرار دائمی در سوریه و ایجاد قابلیتهای نظامی ارائه نمودند که خلاصه این تحلیل ها شامل موارد ذیل می گردید : - ایجاد نیروی زمینی قابل ملاحضه بلحاظ سازمانی - ایجاد بسترهای ضروری برای استقرار هواگردهای بدون سرنشین در پایگاه های هوایی سوریه - استقرار سامانه های تهاجمی دریایی در دو بندر اصلی نیروی دریایی ارتش سوریه ( لاذقیه و طرطوس ) - انتقال هزاران فروند راکت و موشک به سوریه - انتقال مقادیر انبوهی از مهمات به زاغه های مشخص شده در خاک سوریه - انتقال سامانه های دفاع هوایی زمین پایه بومی وهمچنین انتقال کارخانه های تولید مهمات به سوریه که در خصوص مورد دوم ، این مساله تا حدودی با زیرساختهای قبلی ارتش سوریه ادغام شده است . - انتقال و استقرار بیشتر از یکصد هزار نیروی شبه نظامی از جمله ، ایجاد یک نیروی مشابه حزب ا... در مرزهای این کشور با اسراییل - ایجاد بسترهای کسب اطلاعات درست مقابل ارتش اسراییل - ایجاد زیرساختهای رزمی در جنوب سوریه و همجوار با مرزهای اسراییل برای ایران ، مجموعه قابلیتهای ایجاد شده در سوریه ، می بایست به خط مقدم جبهه در جنوب لبنان که سالها پیش ازاین ، حزب ا... در آن متولد و در یک بازه زمانی 30ساله ، زرادخانه ای عظیم و غیر قابل تصور ( شامل 130 هزار فروند موشک بنا بر برآوردهای اطلاعاتی سازمان های امنیتی اسراییل ) برای آن فراهم گردید ، پیوسته تا یک جبهه واحد تشکیل گردد . علاوه براین ، ایران در تلاش است تا با حداکثر امکانات موجود به نیروهای نیابتی خود کمک کندتا با ایجاد شبکه ای از تونلها ، زمینه را برای استفاده از آنها در زمان جنگ و نفوذ بدون خطر به داخل اسراییل ، فراهم نماید . این وظیفه ، عمدتا" بردوش حزب ا... بعنوان بخشی مهم از مجموعه بازیگران حال حاضر در سوریه که برای ادامه حیات حکومت اسد می جنگند ، قرار گرفته است . این وضعیت ، آنچنان از اهمیت زیادی برخوردار بود که برنامه نظامی ارتش اسراییل (IDF) به جای تکیه بر سناریوهای قبلی خود ، شامل جنگ سوم لبنان ( تابستان 2006 ) یا نبردهای 1982 ، بتدریج بر سناریونویسی برای ایجاد یک جبهه شمالی که درآن تمامی واحدهای ارتش با یک جبهه گسترده از سوریه تا لبنان که مملوء از پرتاب کننده های موشک و عناصر نظامی نیابتی ، روبرو خواهند شد ، متمرکز شده اند . به اعتقاداین برنامه ریزان ، ایجاد وگسترش چنین جبهه ای می تواند براحتی اسراییل را دچار چالش جدی نماید . علاوه براین ، مقامات ارشد امنیتی اسراییل براین باورند که چشم انداز حضور بلند مدت ایران در سوریه میتواند تاثیرات مخربی را بر کشورهای همجوار ، بویژه اردن که ثبات درآن برای اسراییل بسیار پراهمیت است ،برجای گذارد . شایان ذکر است که خط مقدم ایران در جنوب لبنان ، شامل تعداد محدودی نیروی شبه نظامی و حجم عظیمی از راکتهای کوتاهبرد را می توان با جاه طلبی های هسته ای تهران مرتبط دانست. درواقع ، این دو به گونه ای طراحی شدند که بصورت متقابل ، یکدیگررا تقویت نمایند . درواقع ، زرادخانه موشکی حزب ا... ، سپری است تا از حمله احتمالی اسراییل به تاسیسات هسته ای ایران جلوگیری بعمل آورد که شباهت زیادی به مدل کره شمالی ( نشانه گیری هزاران موشک بسوی سئول برای ایجاد بازدارندگی ) را نشان میدهد . در حالی که متقابلا ، قابلیتهای هسته ای ایران ( پس از رسیدن تهران به بمب ) میتواند بعنوان یک چتر استراتژیک، همه نیروهای نیابتی و بازیگران تحت هژمونی ایران را زیر پوشش خود قرار دهد . پروژه دقیق (precision project) : بخش مهمی از راهبرد ایران که در سطور قبل مورد بررسی قرار گرفت ، متمرکز کردن همه تلاشها برای ارتقاء قابلیتهای حزب ا... از طریق طراحی و اجرای برنامه دقیق (precision project) مدت می بایست تحقق یابد . این تلاش ها به شکل خاص با تبدیل بخش مهمی از زردادخانه موشکهای قدیمی میانبرد این گروه به موشکهای برد بلند هوشمند با دقت بالا که به سامانه های هدایت کننده مجهز خواهد شد ، قرار است صورت پذیرد ( در این میان ،بیشتر از 100 هزار تیر موشک کوتاهبرد حزب ا.. شامل موشکهای کاتیوشا و گراد از این برنامه مستثنی هستند ) . براساس ارزیابی های اطلاعاتی اسراییل ، هدف از این پروژه ، تسلیح حزب ا... در کوتاه مدت به حداقل 1000 موشک میانبرد و برد بلند با خطای دایره ای (CEP ) ده متر (10 متر ) خواهد بود . مجموعه این ارزیابی ها نشان میدهد که تهران درصدد است تا به منظور کاهش خطر پذیری حمل موشکهای مونتاژ شده در کاروان هایی که نسبت به حملات هوایی آسیب پذیر هستند ، نخست امکان تولید صنعتی را در تاسیسات مخفی ( در خاک سوریه و لبنان ) فراهم نموده و پس از آن ، با فراغ بال بیشتری ، انها را به نیروی به کاربرنده ، تحویل دهد . از دید فنی ، میتوان این پروژه را با با هدف مسلح سازی حزب ا... به نسخه های هدایت شونده زلزال-2 ( مجهز شده به سامانه هدایت GPS با برد 200 کیلومتر و سرجنگی 600 کیلوگرمی ) و فاتح-110 ( گونه بهبود یافته زلزال مجهزبه سامانه های ناوبری داخلی و افزایش دقت دایره ای آن در مقایسه با دقت قبلی 500-1000 متری ) منطبق دانست . این موشکها به افزونه های (KIT) که اندازه آنها کوچکتر از یک چمدان مسافری کوچک بوده و احتمالا به سامانه های هدایت ماهواره ای GPS/ GLONASS برای بهبود روند هدایت و پایش زیرسیستم ها ، مجهز است . مضاف براین ، شمار زیادی از راکتهای ام-302 که خارج از برنامه دقیق هستند نیز بهبود و ارتقاء یافته اند و با این برنامه ، می توان آنها را در قالب موشکهای دقیق خانواده "رعد" ( Raad / ( thunder طبقه بندی نمود . از اواسط سال 2017 ، ایران در سه نوبت متوالی ، قابلیت آتش موشکی خود را با هدف قرار دادن موقعیت استقرار عناصر دولت اسلامی (داعش . م ) به نمایش گذاشت ، در حالی که این موشکها برای رسیدن به هدف خود ، صدها کیلومتر برفراز آسمان کردستان عراق و سوریه ، به پرواز درآمده بودند . درهمان زمان ،برآوردها نشان میداد که ایران از موشکهای جدید خود ، شامل ذوالفقار ( نوع بهبود یافته فاتح-100 با 700 کیلومتر برد ) ، قیام ( نمونه بهبود یافته خانواده شهاب با بردی درحدود 800 -750 کیلومتر ) و فاتح-110 بی ( با برد 300 کیلومتر) استفاده نموده است . نخستین شلیک در ژوئن 2017 با مشکلات قابل توجهی روبرو شد ، در حالی که شلیکهای صورت گرفته در سپتامبر واکتبر 2018 به شکلی انجام پذیرفت که درجریان آن ، تعدادی از موشکهای مورد استفاده دورتر از اهداف خود به زمین اصابت کردند که به احتمال زیاد ، این مساله به مشکلات ایرانی ها در حوزه کنترل کیفیت پس ازتولید برمی گردد ، در حالی که بقیه موشکها ، اهداف مورد نظر را با دقت بسیار بالایی مورد اصابت قرار دادند . درکنار موشکهای بالستیک ،ایرانی ها پتانسیل رو به گسترش خود در زمینه طراحی و تولید پرنده های بدون سرنشین برد بلند را با تحویل آنها به حزب ا... و شبه نظامیان یمنی که ازآنها پشتیبانی می کنند، بخوبی به نمایش گذاشتند . این مساله با هدف قرار گرفتن زیرساختهای نفتی سعودی ، فرودگاه بین المللی ابوظبی و مقامات ارشد یمنی ( شامل فرمانده اطلاعات ارتش یمن ) بسرعت جنبه های پنهان برنامه پهپادی ایران را تا حدودی آشکار نمود . این مساله ، با توجه به انتشار اخباری مبنی بر حضور مشاوران نظامی حزب ا... در یمن و کاربرد گسترده پهپادهای این گروه در سوریه ، تهدید بسیار جدیدی را علیه اسراییل پدید آورده بود . از دید اسراییل ، " برنامه دقیق (precision project)" ایران ، شاید خطرناکترین مولفه طراحی شده ای باشد که قرار است شکل نهایی آن در سوریه به منصه ظهور برسد . اکثریت تحلیلگران امنیتی ، براین باورند که به رغم قدرت نظامی فراهم شده ، اسراییل کشوری کوچک و آسیب پذیر است که مراکز مهم جمعیتی ، زیرساختهای نظامی و اقتصادی آن در منطقه ای به عرض 20 کیلومتر و درازای 80 تا 100 کیلومتر پراکنده شده ، درنتیجه ، مسلح شدن حزب ا... به تعداد نسبتا" بالایی از موشکهای بادقت بالا ، موجب میشود تا این گروه پتانسیل اولیه هدف قرار دادن مولفه هایی که برای امنیت اسراییل حیاتی بوده و همچنین توانایی آن در ادامه بقاء در یک جنگ فرسایشی را فراهم می آورد ، در اختیار خواهد گرفت واین به احتمال زیاد ، هزینه سنگینی را بر اسراییل تحمیل خواهد نمود . درآنسوی جبهه ، حزب ا... نیز نیت اصلی خود برای هدف قراردادن زیرساختهای استراتژیک اسراییل را با موشکهای موجود خود ، پنهان نمیکند . رهبر این گروه ،سیدحسن نصرا... در سخنرانی ها و همچنین یک ویدئوی منتشر شده در دسامبر2018 ، بصورت ضمنی ، بدین نکته اشاره می کند که مجموعه ای از اهداف ، شامل پایگاه های هوایی ، راکتور هسته ای دیمونا ، مقر وزارت دفاع ، مقر ستاد ارتش در تل آویو ، فرودگه بن گورین ، تاسیسات بندری حیفا ، تاسیسات نمک زدایی در سواحل مدیترانه ، تاسیسات پتروشیمی ، نیروگاه های برق و ... برای اقدام مقابل ثبت و هدف گیری شده است . فشار متقابل اسراییل : با توجه به رویه تهاجمی ایران در سوریه ، اسراییل به شکل طبیعی از آغاز بحران در این منطقه ، سعی نموده تا با گسترش خطوط قرمز ، نقش خود را در بیش از گذشته در روند تحولات به نمایش گذارد . در این حوزه ، خطوط قرمز اسراییل در ابتدای جنگ داخلی در سوریه را میتوان در موارد مشخصی نظیر انتقال تسلیحات راهبردی ( و یا به اصطلاح "تغییر دهنده بازی " / game changing ) به حزب ا... بواسطه شرایط خاص سوریه ، گسترش تهدید علیه اسراییل در امتداد مرز میان سوریه و اسراییل و همچنین جلوگیری از ایجاد محدودیت برای اجرای عملیات رزمی ، بخصوص برای نیروی هوایی برشمرد . با توجه به این مساله ، تمرکز اصلی اسراییل درآغاز ، برروی تحرکات عناصر حزب ا.. قرارداشت . اما هنگامی که ایران شروع به آغاز اجرای برنامه های بلندپروازانه خود در سوریه نمود و ازسال 2016 ، برشدت فعالیت های خود افزود ، این روند برای اسراییل گران آمد ، بدین معنی که توسعه فعالیتها و روند استقرار نظامی ایران در بخشهای گسترده ای از سوریه ، موجب میشد تا در بلند مدت ، امنیت اسراییل ، بصورت قابل توجهی مورد تهدید قرار گیرد . این در حالی بود که مقامات ارشد تهران ، در کنار دنبال نمودن استراتژی سرکوب داعش ، به شکل موازی آنچه که برنامه " precision project " نامیده میشد و ماهیتی کاملا نظامی و راهبردی را به نمایش می گذاشت ، دنبال می نمود . سپهبد گادی آیزنکوت دراوایل سال 2017 ، سپهبد گادی آیزنکوت (Lt. Gen. Gadi Eisenkot) که در آن زمان رییس ستاد ارتش اسراییل بشمارمی رفت ، پس از تایید کابینه وقت اسراییل ، کارزار هدفمندی را به منظور مقابله و خنثی سازی با شطرنج پیچیده ایرانی ها در سوریه و وادار نمودن ایران به خارج نمودن عناصر نظامی اش از سوریه در پیش گرفت. آیزنکوت در جریان پرسش و پاسخ محرمانه ای که تنها بخشهایی از آن منتشر شده ، براین استدلال قرار داشت که اسراییل می بایست با تمامی توان (شامل تمامی مزیتهای اطلاعاتی وعملیاتی ) طرح های دشمن خطرناک و قدرتمند حاضر در سوریه ( جمهوری اسلامی ایران . م ) شناسایی و با آن مقابله نماید ، چرا که در صورت عدم توجه به این مساله ، این امکان وجود خواهد داشت که در آینده ، شرایط برای مقابله بسیار سخت تر از امروز گردد . کارشناسان امنیتی براین باورند که استدلال آیزنکوت را میتوان ناشی از تجربه قبلی در خصوص در پیش گرفتن موضع انفعالی در قبال حزب ا.. لبنان در یک بازه زمانی ده ساله ( 1990 تا 2000 ) دانست . همین امر موجب شد تا به استناد اطلاعات منتشر شده توسط منابع معتبر دفاعی ، ارتش اسراییل در بازه زمانی یکساله ( 2018-2017 ) صدها حمله هوایی را بر علیه نقاط استقراری واحدهای ایرانی و همپیمانانش اجرا نماید . این مساله آنچنان برای اسراییل به صورت یک مساله حیاتی درآمده بود که آیزنکوت در مصاحبه ای با نیویورک تایمز اعتراف نمود که نیروی هوایی اسراییل تنها در سال 2018 ،نزدیک به 2000 تن بمب در این حملات بکار برده است . به اعتقاد کارشناسان نظامی ، تلاش های IDF را می توان در قالب یک مفهوم عملیاتی جدید وبصورت "کارزاری میان یک جنگ / جنگی میان یک جنگ ( campaigns between the wars) " که در عبری با شناسه "mabam" نیز شناخته میشود ، به تصویر کشید . این مفهوم را به شکل خاص میتوان بر پایه این ایده که می بایست توانایی های مرگبار نیروی متخاصم را قبل اینکه دریک جنگ محتمل درآینده ، موجبات محدودیت رزمی برای IDF را فراهم آورد ، نابود نمود و یا در حداقل وضعیت ، کاهش داد ، دانست . اما این نابودی یا کاهش قابلیتهای مرگبار رزمی می بایست به گونه ای اعمال شود که در عین نمایش عزم اسراییل برای مقابله ، بازدارندگی آن را نیز به منصه ظهور رسانده و کارایی علمیاتی دشمن را در چهارچوب زمانی مشخصی به تاخیر انداخته و از گسترش و تقویت آن جلوگیری بعمل آورد . به همین سبب ، رفتار اسراییل از آغاز جنگ داخلی در سوریه را با هدف مدیریت شکاف میان جاه طلبی های نیروی متخاصم ، در عین عدم تمایل آن برای ورود به یک درگیری مستقیم مسلحانه می توان مورد تبیین قرار داد . بدین سان ، اثر بخشی ایده استفاده از مفهوم mabam بر علیه ایران درسوریه را می توان مبتنی بر عناصر ذیل دانست : 1-شناسایی صحیح و اولویت بندی طیف متنوع تهدیدات که در گستره زمینی سوریه بعنوان اهداف ارزشمند ، پراکنده شده اند . این اهداف ، نه تنها شامل عناصر نیابتی ، بلکه شامل عناصر نظامی ایرانی نیز می شود . 2- دستیابی به اطلاعات جاسوسی به روز با وضوح بالا 3- ایجاد امکان برای اجرای حملات ضربتی دقیق با حداقل تلفات جانبی برای IDF 4- ایجاد فضا و مشروعیت سیاسی برای دنبال نمودن این کارزار 5- ارزیابی دقیق از رفتار دشمن ، بررسی روند منطقی حرکات آن به منظور برنامه ریزی باهدف اجرای کامل استراتژی جنگی میان جنگ دیگر (campaign between the wars) تا نیت اصلی ، یعنی احتراز از وقوع یک جنگ دیگر به حریف منتقل شود ، ضمن اینکه ارزیابی دقیق به معنای دنبال نمودن روند شناسایی پتانسیل های بالقوه دشمن نیز خواهد بود . 6- استمرار روند طراحی شده و همزمان بسط تجارب بدست آمده و اعمال آن در آینده 7- ارسال پیام های مستمر به نیروی متخاصم به منظور القای وجود آمادگی روانی و فنی برای نیل به اهداف طراحی شده کارزار تا زمانی که لازم باشد . درواقع ، رویکرد mabam اسراییل در سوریه ، شامل یکسری کارزار اطلاعاتی محاسبه شده است ، بدین صورت که برخی مواقع ، هویت واقعی موقعیتهای مورد نظر ، قبل از حمله بواسطه رسانه های مختلف ،افشاء شده تا مسئولیت هرگونه تلفات جانبی و ایجاد فشار روانی و رسانه ای از سوی طرف مقابل به کمترین حد خود تتزل یابد . پی نوشت : 1- ادامه دارد ............ 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند./ MR9 
  20. برفراز رود سِند نخستین فروند از جنگنده های جی-10سی برای نیروی هوایی پاکستان پس از سالها گمانه زنی و شایعات مستمر در فضای مجازی ، اولین جنگنده های جی-10 ساخت چین ، برای تحویل به نیروی هوایی پاکستان در حال آماده سازی است .این جنگنده تک موتوره میان وزن ، به نوعی یک انقلاب فناورانه دراین نیرو بشمار می رود و مهمتر از آن ، موجبات تعمیق بیشتر روابط نظامی چین وپاکستان را فراهم خواهد نمود و برای صنعت هوانوردی چین نیز یک نقطه عطف مهم نیز بشمار خواهد رفت ، چرا که این قرارداد ، نخستین فروش صادراتی جی-10 را به ثبت رسانده است .تصاویر غیر رسمی منتشر شده ، حداقل یک فروند جی-10را با علائم رسمی نیروی هوایی پاکستان نشان می دهد که دریک پایگاه هوایی نامشخص در چین گرفته شده که گمان می رود باند اختصاصی شرکت چنگدو در استان سیچوان باشد . تصاویر بیشتر نیز یک جنگنده با استتار متعارف را بر روی زمین در کنار تاسیسات فنی پایگاه نشان میدهد که احتمالا می بایست همان هواپیمای تحت آزمایش باشد . با این حال ، نماهای نزدیک رجیسترهای 102-22 و 106-22 را به نمایش گذاشته است که با احتمال قریب به یقین ، تعداد جتهای آماده شده را به 2 فروند می رساند . نمای عقب این جنگنده ها براساس تصاویر منتشر شده به اعتقاد ناظران نظامی این شایعه که جتهای تحویلی به پاکستان ، به جای پیشرانه های AL-31F از موتورهای چینی WS-10 استفاده خواهد کرد را تقویت می کند که این بدان معناست که نیروی هوایی پاکستان آخرین نسخه این جنگنده ، یعنی گونه C را خریداری نموده که تحویل سریع ترآن را ممکن می سازد ، چرا که وجود قطعات چینی ، به معنای عدم نیاز به صدور مجوز از سوی مسکو برای قطعات با منشاء روسی است . با این تفاسیر ، این نمونه تحویلی به پاکستان به احتمال بسیار زیاد ، با شناسه J-10CE یا FC-20 قابل شناسایی خواهد بود . در حالی که پاکستان مدتهاست که بعنوان مشتری جنگنده های جی-10 شناخته می شود ، اعلام رسمی این موضوع تنها در 29 دسامبر 2020 صورت گرفت ، زمانی که وزیر کشور پاکستان در یک فراخوان رسانه ای ، اظهار داشت که نیروی هوایی این کشور بدنبال اضافه نمودن جتهای JS-10 !!!!!! به سازمان رزم خود بود و اولین نمایش عمومی آن نیز در مارس 2022 خواهد بود . به گفته وی ، 25 فروند از این جنگنده ها در این نمایش شرکت خواهند نمود که با توجه به مدت زمان باقی مانده (فوریه 2022 تا مارس 2022) مقداری بعید به نظر می رسد ، هر چند شایعاتی در مورد تحویل 36 فروند نیز وجود دارد . در اوایل سال 2021 تصاویر غیررسمی از فرودگاه شرکت چنگدو نشان از حضور ردیف های متعدد از جنگنده جی-10 در انتظار تحویل را نشان می داد که گمانه زنی ها از تحویل فوری آنها به نیروی هوایی پاکستان بود ولی احتمال اینکه جنگنده های فوق برای نیروی هوایی چین نیز باشد ، وجود می داشت که منتظر ورود موتورهای WS-10B بودند که در آن زمان ، آزمایش های رزمی خود را می گذراند . اما در همان زمان ، تحلیلگران نظامی براین اعتقاد بودند که جتهای تحویلی به پاکستان ، یک سری جدید و جداگانه هستند که قرار است درآینده تحویل شود . با تمامی این اوصاف ، هنوز اعلامیه رسمی از سوی پاکستان یا چین در این زمینه منتشر نشده ولی براساس عادت بخش رسانه ای چین ، خبرهایی از این دست ابتدا بصورت غیر رسمی و با تصاویر بُرش خورده در اختیار عموم قرار می گیرد و تصاویر فوق الذکر نیز احتمالا جزء همین دسته قرار می گیرند . در همین راستا ، علیرغم عدم تایید رسمی سفارش جی-10 از سوی پاکستان واضح است که علاقه به این جنگنده از سالها پیش وجود داشته ، چرا که چین و پاکستان بصورت مشترک بر روی پیکربندی جی اف-17 مشغول کار بوده و توسط مجتمع هوانوردی پاکستان نیز تولید شده اند ونسخه های به روز شده آن نیز بتدریج تحویل کاربرآن خواهد شد ، در حالی که بطور همزمان ، خلبانان پاکستانی ، در جریان تمرینات مشترک "شاهین" مستمراً با جی-10 آشنا شده اند . با این وصف ، در مقایسه با جی اف-17 ، جنگنده جی- 10سی بلحاظ آیرودینامیک و اویونیک بسیار پیشرفته تر بوده و یک جت بزرگتر با قابلیتهای افزون تر است . از ویژگی های قابل توجه جی-10 سی ، نصب جستجوگر مادون قرمز و فاصله یاب لیزری در جلوی بخش آسمانه خلبان ، کابین شیشه ای با HUD هولوگرافیک که زاویه دید بسیار وسیعی را برای خلبان فراهم می کند ، ورودی هوای ثابت ، بخش دماغه بزرگتر برای رادار AESA جدید و همچنین توان حمل موشکهای PL-15 خواهد بود . در این میان ، ارتقاء جنگنده های جی اف-17 و خرید جی-10 سی بتدریج جتهای رزمی منسوخ میراژ-3 و میراژ-5 را از رده عملیاتی این نیرو خارج خواهد نمود . علاوه براین ، روابط متزلزل میان واشنگتن و اسلام آباد ، بدان معنی است که اضافه شدن تعداد بیشتری از جتهای اف-16 به موجودی فالکن های بلاک-52 نیروی هوایی پاکستان به تقریب کم رنگتر می شود و شرایط سخت فروش ، ازجمله بازرسی های مستمر نیروی هوایی ایالات متحده و محدود نمودن سرویس دهی به بخش هایی خاصی از این جنگنده و علاوه براین ، وجود شایعات نصب ردیابهای خاص بر روی این جنگنده ها که به مقامات آمریکایی اجازه می دهد تا برخی از سامانه های این جنگنده را درصورت نیاز غیر فعال کنند ، باعث شده تا نیروی هوایی پاکستان نتواند از آخرین حد قابلیتهای این جنگنده استفاده نماید . با درنظرگرفتن تمامی این موضوعات ، خرید جی-10سی منطق سیاسی قابل توجهی را بدنبال خود خواهد داشت ، حتی اگر این امر منجر به افزایش هزینه های پاکستان در خصوص اضافه شدن یک جنگنده جدید به موجودی فعلی گردد . برخی ناظران معتقدند که روابط نزدیک میان پاکستان و چین حتی میتواند به اصلاح جتهای جی-10 نیروی هوایی این کشور به قابلیت حمل و پرتاب مهمات هسته ای نیز منجر گردد . این نقشی است که امروز توسط اسکادران های کهنه کار میراژ نیروی هوایی پاکستان مسلح به موشکهای کروز "رعد" صورت می گیرد و جی-10 می تواند به بهترین گزینه برای این ماموریت تبدیل شود .علاوه براین ، خرید جی-10 سی در واقع پاسخی است به تحویل 36 فروند جنگنده رافال به نیروی هوایی هند که با احتمال افزایش این تعداد به 114 فروند ، خطر جدی برای نیروی هوایی پاکستان درراه خواهد بود . در این خصوص، رافال های هندی در صورت مسلح شدن به سامانه های جنگ الکترونیک پیشرفته تر و موشکهای دوربردتر ،برتری نسبی را در برابر اسلام آباد ایجاد می نماید ولی پس از عملیاتی شده کامل جی-10سی در پاکستان بعنوان یک جنگنده نسل 4.5 این برتری تا حدودی کم رنگ خواهد شد .در واقع ، اعلام رسمی خرید جی-10سی توسط وزیر کشور پاکستان به جای فرمانده نیروی هوایی نشان میدهد که خرید این جنگنده چینی ، به نوعی برای تحت الشعاع قراردادن خرید رافال از سوی هند صورت پذیرفته و این نه تنها برای پاکستان ، بلکه برای چین به منظور افزایش مشتریان این محصول خبر خوبی بشمار می رود. پی نوشت : 1- بن پایه 2-استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
  21. بخش سوم سرتیپ مایکل هرزوگ ،نویسنده مقاله اسراییل – ایالات متحده ، اقدام مشترک برای اعمال فشار منطقه ای و داخلی بر ایران : از یک نظر ، شروع بحران در سوریه ، موجب گردید تا اسراییل بعنوان بخشی از یک تلاش گسترده بین المللی و منطقه ای ، اقدامات هماهنگ تری را به منظور مقاومت در برابر گسترش حوزه نفوذ ایران و همچنین محدود سازی استقرار نظامیان ایرانی در سوریه به اجرا بگذارد . در این میان ، پیشگامی ایالات متحده در ترک توافق هسته ای در ماه مه 2018 و همچنین اعمال تحریم های شدید تر اقتصادی علیه تهران ، موجبات فشار بیشتر بر ایران را فراهم آورده است . علاوه براین ، کشورهای حوزه خلیج فارس به رهبری عربستان سعودی و امارات متحده عربی که همزمان در حال جنگ با شبه نظامیان حوثی در یمن هستند ، موفقیت چندانی را در عقب راندن تهران از مواضع فعلی خود بدست نیاورده اند . در این میان ، تنها مراکش به شکل خاص ، روابط دیپلماتیک خود را در سال 2018 با این ادعا که ایران در حوادث صحرای غربی دخیل است قطع نمود . اگر چه این تحرکات تاثیر چندانی بر ادامه مسیر توسط تهران نداشت ( عبارت از مترجم ) ، اما برای اسراییل و بازیگران سنی عرب منطقه ، نگرانی های مشترک در خصوص طرح های آتی تهران موجب شد تا بستر لازم بصورت فزاینده ای برای گفتگو و همکاری متقابل فراهم گردد. در مجموع ، بخش عمده ای از کشورهای اهل سنت ( نکته جالب تاکید بیشتر نویسنده متن روی تفاوت مذهبی و کمتر توجه به تفاوت نژادی است . م ) از اقدامات تهران در نگرانی بسر می برند و از اقدامات اسراییل قدردانی می نمایند . اما در این میان آنچه که قطع به یقین ناچیز به نظر نمی رسد ، نآرامی های داخلی ایران در حوزه مسائل اقتصادی است که بنا برخی تحلیل ها از سرمایه گذاری سنگین در لبنان ، سوریه ، غزه و یمن حاصل آمده است . با این وصف ، اگر چه این ناآرامی ها ، جسته و گریخته مستمر تحلیل میشود ، اما حتی با قبول این نکته که فشار ایالات متحده ، عامل اصلی در وقوع آن است ، با این حال ، پیش بینی تغییر ساختار حاکمیتی بسیار مشکل بوده و در برخی موارد اطمینانی در این خصوص که این روند می تواند زلزله ای سخت را در آینده ایجاد کند ، بدست نمی دهد . علاوه براین ، محدود شدن دسترسی ایران به منابع سرمایه ای باعث خواهد شد تا پول مورد نیاز برای هزینه در سوریه ، حزب ا... و گروه های فلسطینی ، بشدت کاهش یابد . در این میان ، پرونده حزب ا... قابل توجه تر به نظرمی رسد ، بخش اطلاعات خارجی سرویس امنیتی اسراییل براین باوراست که بودجه ایران برای این گروه در سال 2019 چیزی در حدود 40 درصد کاهش یافته و با کمکهای سالانه نزدیک به یک میلیارد دلار می رسد . تحلیلگران معتقدند که مجموعه تحریم های ایالات متحده علیه شرکتها ، افراد و بانکهایی که مشکوک به ایجاد ارتباط با حزب ا.. هستند ، موجب شده تا فشار مالی براین گروه افزایش یافته و این نیز بطور مستقیم بر مشکلات این گروه برای تامین نیازمندی های عناصر درگیر در سوریه (شامل کمک های یارانه ای به خانواده های مجروحین و شهداء / توضیح مترجم ) نیز بیافزاید . کارشناسان امنیتی تل آویو معتقدند که نتیجه این بحران مالی ، احتمالا حزب ا.. را مجبور خواهد کرد تا ضمن عقب کشاندن نیروهای خود از سوریه ، حقوق و دستمزدها را کاهش داده و هزینه های مرتبط با برنامه های اجتماعی و رسانه ای خود را به حداقل رسانده و از سوی دیگر ، تمرکز خود را برای جمع اوری کمک های مالی قرار دهد . علیرغم این مساله و با توجه به گستردگی حوزه عملیاتی حزب ا... در سوریه ، این گروه هنوز مانعی برای ادامه فعالیت ، پیش روی خود نمی بیند و با توجه به وجود منابع درآمدی مستقل ، گزینه توسعه فعالیتهای اطلاعاتی- نظامی همچنان برای آنها برقراراست . بااین وصف ، براساس اطلاعات موجود ، منطقی است که فرض شود ، بحران اقتصادی حزب ا... ، علیرغم اینکه بطور کامل تحت الشعاع بحران اقتصادی لبنان قرار گرفته ، می تواند برنامه ریزی های رهبری این گروه را به منظور اجرای نقشه رویارویی بزرگ با اسراییل ، دچار اختلال کند . گستره نفوذ سیاستهای حزب ا... در لبنان را میتوان به استفاده از اهرم های خود برای جلوگیری از میانجگیری بین المللی برای ورود به مساله مورد اختلاف میان لبنان و اسراییل برسر عملیات اکتشاف و بهره برداری از میادین گازی شناسایی شده در مدیترانه که احتمالا در آینده یکی از منابع درآمدی این گروه ( و شاید هم ایجاد یک جای پا برای شرکتهای ایرانی در مدیترانه . م ) خواهد بود ، میتوان نام برد . با توجه به این پس زمینه تشریح شده ، تصمیم ترامپ برای خروج از سوریه برای اسراییل یک خبر ناامید کننده بشمارمی رفت ، چرا که بخش عمده ای از صاحب نظران مسائل منطقه ای ، این تصمیم را حرکتی در مسیر اشتباه که می تواند فضا را بطور کامل برای ایران و روسیه باز کند ، تحلیل نمودند . در هرصورت ،به نظر می رسد که مقامات تل آویو ،تقسیم کار موجود برای مهار نفوذ ایران در منطقه را به شکل کلی پذیرفته اند ، بدین معنی که به شکل همگام با فشار اقتصادی ایالات متحده که شامل حوزه هسته ای نیز میشود وعمدتا" با کاربرد ابزارهای اقتصادی و سیاسی است ، بازیگران منطقه ای به همراه اسراییل ، بصورت انحصاری با متوسل شدن به ابزارهای نظامی که با پشتوانه ایالات متحده نیز همراه است ، تلاش خواهند کرد تا ایران را هرچه بیشتر به عقب برانند . علاوه براین ، مدیریت حوادث در سوریه به گونه ای است که نشان می دهد ، تصمیم ایالات متحده برای اجرایی نمودن عقب نشینی از سوریه همگام با اجرای برنامه های تدوین شده ای برای ایجاد اختلال در نقشه ایران برای ایجاد کریدور تهران- مدیترانه بواسطه به رسمیت شناختن حاکمیت اسراییل بر جولان وهمچنین بستر سازی تدریجی راهبرد ایران ستیزی / ایران هراسی در افکارعمومی جهان عرب است . استحکام بالقوه : برخی از تحلیلگران منطقه ای ، در ارزیابی آنچه که فرآیند " نبردی میان جنگها " ( campaign between the wars) اسراییل در سوریه نامیده می شود ، براین اعتقاد قرار دارند که وضعیت فعلی احتمال رسیدن به نقطه عطفی منفی ( معکوس ) که درآن روند حوادث از حوزه موفقیت به سمت خطر پذیری را بیش از پیش به نمایش گذاشته است . در واقع ، این افزایش خطرپذیری عملکرد اسراییل در سوریه ، به معنای پذیرش این نکته است که ایران به احتمال بسیار زیاد ، واکنش قوی تری را بصورت مشترک با سوریه نسبت به حملات اسراییل صورت دهد و این مستقیم به معنای تشدید خطر برای ارتش اسراییل ( بخصوص نیروی هوایی ) و در نهایت تشدید تنش میان تل آویو و مسکو گردد. این نگرانی فزاینده ، بحثهای گسترده ای را در این زمینه که "پروژه دقیق" ایران در منطقه ، به اندازه کافی بازدارندگی لازم را فراهم خواهد کرد تا توجیه کننده گسترش حملات اسراییل ، حتی با پذیرفتن خطر وقوع یک درگیری تمام عیار متعارف ، فراتر از قابلیتهای هسته ای اسراییل ، باشد ؟؟ در حال حاضر ، بخش عمده ای از صاحبنظران حوزه امنیتی در تل آویو اعتقادی به این که روند حوادث به نقطه ای نزدیک می شود که ایجاب کند ، اسراییل نیازمند تغییر روش در سوریه است ، ندارند ، ضمن اینکه رصد دقیق وقایع نشان میدهد که احتمالا ارزیابی آنها درست باشد ، بدین معنی که هنوز احتمال نزدیک شدن درگیری های پراکنده و غیر مستقیم فعلی به یک جنگ تمام عیار میان اسراییل ، ایران و متحدانش در سوریه ( و حتی منطقه . م ) بسیار زیاد بوده ، اما پیش بینی زمان و چگونگی آن بسیار دشوار به نظر می رسد . انچه که تحلیل های فعلی نشان می دهد ، دوطرف هنوز اشتیاق زیادی برای تشدید درگیری به دلایل پراهمیتی نظیر ادامه درگیری در سوریه ، افزایش تنش میان ایران و ایالات متحده ، خروج آمریکا از توافق هسته ای و در نهایت افزایش فشار ناشی از اعمال تحریم های افزون تر ، وجود ندارد . از سویی دیگر ، اقدامات تنبیهی ایالات متحده ، موجبات واکنش غیر قابل پیش بینی ایران در سال 2019 که منتهی به ساقط شدن یک پهپاد امریکایی در ژوئن این سال شد ، علاقه طرفین به باز کردن یک جبهه درگیری جدید را به حداقل ممکن کاهش داد . اما برخی نیز براین اعتقاد قرار دارند که احتمال از کنترل خارج شدن چرخه ضربه متقابل نظامی ایران در پاسخ به حملات مستمر و به نسبت پرتلفات اسراییل ،وجود دارد . به عنوان مثال ، در ژانویه 2019 این تصور همواره وجود داشت که ایران در پاسخ به حملات هوایی اسراییل ، تمامی نقاط مسکونی موجود در جولان شمالی را زیر اتش موشکهای خود بگیرد و این با توجه به تراکم حضور غیر نظامیان ، میتوانست فاجعه ای برای اسراییل محسوب گردد . علاوه براین ، هر لحظه می بایست این احتمال را در نظر گرفت که ایران به شکل غافلگیرانه ای ، بخشی از توان پدافندی خود را به سوریه منتقل و حملات هوایی اسراییل را با خطر جدی مواجه کرده و متقابلا" اسراییل نیز بسمت از میان بردن این قابلیتها حرکت نماید . با وجود این ، یک سناریوی محتمل دیگر نیز قابل بررسی است که درآن ، ایران یکسری حملات ایذایی نظامی را در امتداد مرز میان اسراییل و سوریه به منظور القاء وجود بازدارندگی و همچنین افزایش تنش میان اسراییل و روسیه و فشار به ایالات متحده در منطقه ، طراحی و اجرا کند . بطور طبیعی ، این روند محتمل می تواند توانایی اسراییل و روسیه را در مهار ایران و متحدانش بشدت تضعیف نماید . در واقع ، تحلیلگران براین عقیده اند که عواقب ناخواسته تشدید درگیری ها در صحنه رزمی سوریه ، می تواند به شکل سهوی ، بحران دیگری را با روسیه ایجاد کند واسراییل می بایست از ورود به این ماجرا بشدت خودداری نماید . گانتز (شخص میانه تصویر ) در میان جامعه افسران ارتش عبری یکی از هشداردهندگان مستمر در خصوص افزایش توان ضربتی ایران و حزب ا... بر علیه منافع اسراییل است از سویی دیگر ، لبنان ، عرصه دیگری در ماجرای میان اسراییل وایران محسوب می شود . در واقع شرایط خاص این کشور موجب شده تا مهمترین مولفه های توسعه " پروژه دقیق" ایران ، با کمترین دغدغه ، در انجا پیگیری گردد . بدین معنی که ایران بعنوان بخشی از برنامه گسترده خود برای ایجاد یک جبهه نیرومند در برابر اسراییل ، براین قصد است که سازمان رزم حزب ا.. لبنان را به تسلیحات راهبردی نظیر زرادخانه ای عظیم از موشکهای زمین به زمین برای پوشش کل مناطق اسراییلی نشین ، موشکهای پیشرفته ضد هوایی و ضد کشتی ، هواگردهای بون سرنشین و درنهایت کمک برای توسعه شبکه بزرگی از تونل برای اجرای عملیاتهای تهاجمی د درون خاک اسراییل ( سرزمین های اشغالی . م ) و همچنین سرمایه گذاری برای ایجاد زیرساختهای پشتیبانی در جنوب سوریه مجهز نماید . بنابراین ، از دریچه نگاه تل آویو ، حزب ا.. بتدریج به یک ارتش کلاسیک تبدیل میشود که علیرغم تحمل تلفات قابل توجه در سوریه ، تجربیات رزمی ارزشمندی را بخصوص در حوزه جنگ شهری ، شامل سازماندهی صورتبندی های نظامی در مقیاس گردان ، کاربرد صحیح اطلاعات در میدان نبرد ، استفاده از هواگردهای بدون سرنشین و اجرای عملیات هماهنگ با سایر عناصر درگیر ( سوریه ، ایران ، روسیه و حتی ارتش لبنان ) کسب نموده است . شواهد موجود نشان می دهد که تا کنون ، اسراییل موفق شده تا تلاش های حزب ا.. را در جنوب سوریه تا حدودی خنثی نموده تا جایی که در دسامبر 2018 ، ترکیبی از عملیات اطلاعاتی و میدانی موجب گردید تا حداقل شش تونل مرزی کشف و ویران شود . در این میان برخی ناظران براین باورند که این عملیات ضربه قابل توجهی به نزدیک به 15 سال تلاش این گروه برای نفوذ به داخل اسراییل و یک غافلگیری به تمام عیار روانی محسوب میشد ، چرا که دراین بازه زمانی ، گروهای عملیات ویژه حزب ا... ( یگان رضوان ) مستمرا به داخل اسراییل نفوذ و مبادرت به اجرای عملیات ایذایی می نمودند . اما آنچه که امروز برای اسراییل یک چالش عمده محسوب میشود ، نه عملیاتهای ایذایی ، بلکه مواجهه با سیل عظیم موشکها و احتمالا هواگردهای بدون سرنشین حزب ا... است که بدون شک از سوی ایران پشتیبانی لجستیک می گردد. بااین حال ، در خصوص تاثیر مولفه لبنان در روند توسعه "پروژه دقیق" ایران ، برخی تحلیلگران معتقدند که دو شریک اصلی برنامه ( حزب ا.. و ایران ) تا قبل از رسیدن به نقطه مطلوب ، راه زیادی را می بایست طی کنند . بعنوان مثال ، اطلاعات نشان می دهد که هنوز خطوط تولید در مقیاس صنعتی هنوز راه اندازی نشده ، بنابراین هنوز ذخیره قابل توجهی از موشکهای دقیق پدید نیامده است و بطور طبیعی ، حزب ا.. دسترسی سیستماتیک ( بر خلاف تبلیغات رسانه ای این گروه ) کافی به این موشکها ندارد . با این وجود ، پروژه همچنان روند رو به جلویی را طی می کند و احتمالا در آینده نه چندان دور به بلوغ کامل خواهد رسید . بطور قطع ، اتمام این برنامه ، یک معضل جدی امنیتی برای اسراییل فراهم خواهد نمود ( البته اگر تا به حال نکرده باشد . م ) ، بدین معنی که اگر اسراییل اجازه دهد تا این برنامه براساس برنامه ریز های از پیش طراحی شده ، ادامه یابد ، همانطور که قبلا گفته شد ، دراینده با یک زرادخانه عظیم موشکی مواجه خواهد شد که کنترل آن ، هزینه های جانبی بسیاری را در بر خواهد داشت. از سویی دیگر ، حمله به تاسیسات شناسایی شده در خاک لبنان ، موجبات تشدید خطر جنگ را افزون تر از حملات به خاک سوریه ، ایجاد می نماید که این نیز ، خود بدلیل ماهیت ویژه صحنه رزمی در لبنان ، جایی که حزب ا... مستقیما با پشتیبانی ایران ، در برابر اسراییل ، صف آرایی نموده و دوطرف براین تلاش هستند تا از فرسایش توان بازدارندگی خود ، جلوگیری نمایند ، خواهد بود . بدین ترتیب ، تا زمانی که حزب ا... ، ورود به یک جنگ همه جانبه با اسرییل را در اولویت خود قرار نگذاشته باشد ، براین سعی خواهد بود که از آستانه مشخصی عبور ننماید ، چرا که خارج شدن محاسبات نظامی از کنترل ، منجر به یک درگیری جدید ، فراتر از آن چیزی که در تابستان 2006 ، رخ داد ، می گردد و این وضعیت در میان تحلیلگران دو طرف ، یک احتمال قابل توجه است . در حالی که سمت مقابل ( اسراییل ) نیز براین نکته واقف خواهد بود که درصورت تصمیم به جنگ ، می بایست واکنش خشونت آمیز متقابل حزب ا... را به منظور ایجاد بازدارندگی متقابل در نظر گیرد و این همان عاملی است که تصمیم گیرندگان مستقر در تل آویو را کمتر متمایل به واکنش دربرابر برنامه رو به گسترش مشترک موشکی خواهد نمود . به منظور مقابله با این تهدید ، اسراییل از چند سال قبل ، یک جنگ اطلاعاتی همه جانبه را در منطقه به راه انداخته و این بطور دقیق ، همان استراتژی " نبردی میان جنگها " است که پیش از این مورد بررسی قرار گرفت . درواقع امر ، اطلاعات حاصله از این نبرد اطلاعاتی ، یک پرتو نور را بصورت متمرکز بر روی فعالیتهای ایران و حزب ا.. بر علیه اسراییل قرار داده که می تواند بصورت یک زنگ هشدار با هدف ایجاد فشار سیاسی داخلی و خارجی بر روی این گروه و پشتیبان لجستیکی اش ، عمل کند . نمود این نبرد را می توان در سپتامبر 2018 ، زمانی که نتانیاهو از فرصت بدست امده در مجمع عمومی سازمان ملل متحد برای افشاء تاسیسات موشکی حزب ا.. در بیروت استفاده کرد ، مشاهده نمود . در حالی که پس از این سخنرانی ، بلافصله هر سه زیرساخت فوق الذکر بسرعت برچیده شد ، ولی این خبر ، ماهیت و شکل فعالیتهای بخش مهندسی سپاه را نیز هدف قرار می داد . علاوه براین ، در بهار 2019 ، تل آویو هشداری را با واسطه واشنگتن به بیروت ارسال نمود که واکنش متقابل سید حسن نصرا... در روز قدس همین سال ( آخرین جمعه ماه رمضان / 31 ماه مه 2019 ) را در پی داشت . وی در این سخنرانی اظهار داشت که حزب ا.. فاقد تاسیسات تولید موشک های دقیق است ، اما از ذخیره قابل توجهی برای تغییر معادله نبرد برخوردار بوده و هر گونه حمله اسراییل ، با پاسخ سریع ، مستقیم و قدرتمند این گروه مواجه خواهد شد . هر چند اسراییل نیز به نوبه خود ، پتانسیل اقدامات متقابل ، فراتر از قلمرو اش ، شامل سامانه های دفاعی لیزری ( که همچنان در حال توسعه بوده ولی بازه زمانی مشخصی تا استقرار کامل و عملیاتی برای ان پیش بینی می شود ) ، بکارگیری سامانه های اخلالگر GPS ( با فرض اینکه این سیستمها ، اثری بر روی سامانه های مشابه اسراییلی یا روسی نداشته باشد ) خواهد بود . اما در صورتی که روند شرایط به گونه ای جلو برود که ایران و حزب ا.. ، با توسعه قابلیتهای رزمی خود ، دست بالاتری را در اختیار گیرند ، در آن زمان ، کاربرد گزینه نظامی ، چندان دور نخواهد بود . مضاف بر سوریه و لبنان ، استقرار موشکهای ایرانی در عراق نیز چالشی دیگر برای اسراییل به نظر می رسد ، هر چند کمیت اسقراری انها احتمالا کمتر از دو کشور فوق الذکر باید باشد ، هر چند ضربه به برنامه موشکی ایران در عراق ، بهترین انتخاب اسراییل نخواهد بود ، چرا که از یک سو ، ایالت متحده هنوز در این کشور حضور نظامی دارد که میتواند فشار سیاسی را بر دولت این کشور افزون تر نماید و از سویی دیگر اجرای احتمال ضربه به اهداف آمریکایی را بیشتر خواهد نمود که این نیز به نوبه خود ، تمامی خطرات را متوجه اسراییل خواهد نمود ، در نتیجه ، استدلالی وجود دارد که دران هرگونه وارد نمودن ضربه مستقیم به ایران و یا نیروهای نیابتی آن در عراق ، تنها پس از شلیک موشک از داخل خاک عراق ( درصورت درگیری مستقیم ایران – ایالات متحده یا ایران- اسراییل ) می بایست صورت پذیرد . در حقیقت ، می توان چنین تحلیل نمود که هرگونه افزایش تنش میان ایران و ایالات متحده ، تحت شرایط خاصی می تواند بطور مستقیم ، احتمال برخورد مستقیم میان ایران و اسراییل را افزون تر نماید . رهبر حزب ا.. لبنان ، به شکل صریح در سخنرانی روز قدس 2019 بیان نمود که آغاز هرگونه جنگ علیه ایران توسط ایالات متحده ، آتش آن را فراتر از مرزهای ایران در خاورمیانه گسترده خواهد نمود و نیروها و منافع ایالات متحده بلافاصله هدف قرار خواهد گرفت . وی به اسراییل نیز هشدار داد که تمام منطقه در شعله های اتش خواهد سوخت و عربستان نخستین کشوریاست که بهای ان را می پردازد . پی نوشت : 1- ادامه دارد ............ 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند./ MR9 
  22. بسم ا... یک جمله ای را همیشه در میلیتاری عرض کردم ، قبل از اینکه گلوله نخست در جنگ شلیک بشود ، صحنه نبرد در قلب و ذهن طرفین درگیری شکل می گیرد ، اتفاق می افتد و نتیجه نهایی آن هم در همین موقعیت رقم می خورد ، بعد از این مرحله هست که گلوله ها شلیک میشود انتقال اف-22 به امارات ، مثل انتقال بمب افکن های بی-52 نیروی هوایی به قطر هست ، این انتقال هم نه پیامی برای حوثی های یمن که اصولا فاقد قدرت هوایی هستند ، بلکه برای حامیان حوثی ها هست . اما نکته اینجاست که میزان تاثیر چنین حرکاتی را آمریکایی ها چه شکلی اندازه می گیرند که اقدام به چنین حرکاتی می کنند . آیا فقط یک حرکت تاکتیکی هست که اعلام کنند ، ما ( امریکایی ها ) در زمان خودش ، با استفاده همه توان موجود وارد عمل خواهیم شد یا نه ، بیشتر برای دلگرم کردن امارات هست که از اقدام مستقیم حوثی ها علیه خودش ، در چنین ابعادی ، غافلگیر شده و قصد کاهش تبعات امنیتی چنین اقداماتی از سوی حوثی های یمن را دارد که این امر حتی با وجود فالکن های بلاک 60 ( دیزرت فالکن ) محقق نمی شود و نیروی قدرتمند تری برای جلب توجه افکار عمومی نیاز دارد . اینها جنبه هایی از این اقدام هستند که باید بررسی بشود
  23. بسم ا... با توجه به اینکه شایع هست که روسها قراره روز سه شنبه ( 26 بهمن 1400 ) حمله کنند ، در نظر سنجی میلیتاری شرکت بفرمایید متشکرم