MR9

Forum Admins
  • تعداد محتوا

    8,882
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    1,467

تمامی ارسال های MR9

  1. مقدمه : در زمستان سال 1394 ، بحثی در خصوص نبردهای زرهی جنوب آسیا ( هند و پاکستان ) میان کاربران بوجود آمد که بلحاظ بررسی تاریخی ، هیچ تاپیک خاصی در مورد آن وجود نداشت ، به همین دلیل تصمیم گرفته شد که 4 جنگی که درآن واحدهای زرهی دو کشور هند و پاکستان درآن حضور موثری را به نمایش گذاشتند ، مورد بررسی قرار گیرد ، به همین دلیل در دی ماه سال 1394 و سپس یکسال بعد ، یعنی در شهریور 1395 دو تاپیک مستقل در خصوص نبردهای زرهی "آسال اوتار " و " فیلورا" ایجاد شد که مورد استقبال کاربران قرار گرفت . با توجه به این امر ، درآستانه شش هزار و ششصدمین پست ارسال شده در انجمن میلیتاری ، راند سوم از نبرد های زرهی میان این دو کشور مورد بررسی قرار می گیرد . نبرد باسانتار نبرد باسانتار یا نبرد باراپیند (14 تا 16دسامبر 1971) یکی از مهمترین و درعین حال شدیدترین درگیری ها میان یگانهای زرهی هند و پاکستان بشمار می رود که در جنوب آسیا روی داده است .در جریان این زد و خوردها ، واحدهای ارتش هند موفق شدند تا بطور کامل منطقه جامو و کشمیر را تحت کنترل گرفته و علی الخصوص امنیت را در منطقه جامو/ پنجاب تامین نمایند . در حقیقت ، نبرد باسانتار شامل تمام درگیری ها می شد که در ناحیه "شاکارگاره " بوقوع پیوسته بود. موقعیت درگیری در برآمدگی ( تو رفتگی ) خاک پاکستان در هند – موقعیت شاکارگاره موقعیت نبرد : رودخانه باسانتار ، شاخه ای از رودخانه "راوی " در ایالت پنجاب و هیماچالاپرادش بشمار می رود . با این وصف ،موقعیت "شاکارگاه" یا "شاکارگاره " که نبرد فوق در آن رخ داد ، براساس مرزهای بین المللی ، بصورت یک "تو رفتگی " یا " برآمدگی " خاک پاکستان به درون مرزهای هند ، در آمده بود وعلاوه بر آن ، یک منطقه استراتژیک برای دو طرف بشمار می رفت ، این مساله بویژه برای هند اهمیت بیشتری داشت ، چرا که جاده های ارتباطی و مواصلاتی میان ایالت جامو بسمت پنجاب ، درست از کنار آن عبور می نمود و در صورتی که ارتفاعات و مناطق سرکوب منطقه ، به تصرف پاکستان در می آمد ، نخست این جاده ها زیر دید و تیر واحدهای توپخانه ارتش پاکستان قرار می گرفت و عملا" برای هندی ها غیر قابل استفاده شده و علاوه براین ، در صورت قطع این جاده ها ، ارتباط زمینی میان واحدهای ارتش هند در منطقه فوق بطور کامل قطع شده و مسیر برای پیشروی واحدهای پاکستانی برای تصرف جامو ، تسهیل می گردید . در کنار اهمیت راهبردی این منطقه ، شاکارگاره بلحاظ ژئواکونومیکی نیز برای دوطرف ، اما این بار برای پاکستانی اهمیت داشت ، چرا که این ناحیه در حقیقت کمربند حاصلخیز رود سند محسوب می گردید . علل آغاز مخاصمات : همزمان با آغاز درگیریها میان واحدهای ارتش پاکستان ، مستقر در پاکستان شرقی ( بنگلادش ) و ارتش هند، فرماندهان ارشد پاکستانی تصمیم گرفتند تا از یکسو با هدف تقسیم توان رزمی و ازسویی دیگر ، به منظور فریب فرماندهان ارتش هند و همچنین دور نمودن اذهان کارشناسان اطلاعاتی دشمن از تمرکز بر روی منطقه اصلی درگیری ، جبهه جدیدی را در غرب هند ( نواحی مرزی با پاکستان غربی ) گشوده و جنگ را به یک نبرد فرسایشی تبدیل نمایند . جنگ در دوجبهه یکی از مهمترین کابوسهای فرماندهان هر سازمان مسلح ، درگیر شدن همزمان در دو جبهه بشمار می آید ، اما بر خلاف انتظارها ، ارتش هند به پشتوانه نیروی انسانی عظیم خود ، از این مهم ، برآمد . بنابراین ، همانطور که در سطور بالا تشریح شد ، موقعیت شاکارگاره یک منطقه استراتژیک برای هندی ها محسوب می گردید و خطوط مواصلاتی ارتش هند نیز از نزدیکی آن عبور می نمود ، در نتیجه امنیت آن برای هند بسیار پراهمیت می نمود . علاوه بر این ، مجاورت این موقعیت با یکی از مهمترین پادگان های نظامی ارتش پاکستان که در " سیالکوت" وجود داشت ، بر حساسیتهای آن می افزود ، چرا که به دودلیل ، نخست ، میزان استعداد رزمی واحدهای پاکستانی مستقر در سیالکوت و دوم ، فاصله اندک آن با مرزهای بین المللی ، باعث می شد تا فرماندهان ارتش پاکستان ، به محض صدور فرمان ، قادر باشند تا بسرعت هندی ها را غافلگیر نموده و با اجرای یک تک زرهی و تحمل کمترین تلفات ، جامو و کشمیر را به راحتی از از بقیه خاک هند ، جدا نمایند . در نتیجه ، بدلایل فوق ، ستاد ارتش هند با ایجاد یک پادگان بزرگ در چند مایلی مرزهای بین المللی ( موقعیت پاسانکوت ) ، امنیت این ناحیه را تامین می نمود تا درصورت تهاجم غافلگیرانه پاکستان ، بسرعت واکنش نشان داده و تمامیت ارضی هند را حفظ نمایند . با این وصف و بنابر دلایل فوق ، ستاد ارتش هند ، علیرغم وجود درگیری شدید در پاکستان شرقی و در کنار آن ، عدم وجود یگانهای نظامی جهت یک تک گسترده ، تصمیم گرفت تا با استفاده از اصل غافلگیری ، دست به اجرای یک تک نیمه گسترده در منطقه "جارپال" زده ، که همین امر موجب عکس العمل سریع ارتش پاکستان و در نتیجه ، شروع درگیری در نواحی مرزی گردید . یگان های رزمی مورداستفاده طرفین درگیر در جریان نبرد باسانتار سازمان رزم ارتشهای درگیر : هر دوسوی مخاصمه ، با واحدهای موجود ، جمعی سپاه یکم خود وارد نبرد شدند . سپاه یکم ارتش پاکستان از 3 لشکر پیاده ، یک لشکر زرهی ، بعلاوه یک تیپ زرهی مستقل که توسط تعداد نامعلومی آتشبارهای توپخانه پشتیبانی می شدند ، وارد نبرد گردید . ستاد ارتش پاکستان ، علاوه بر واحدهای درگیر در خطوط تماس ، یک نیروی احتیاط ( ذخیره )شامل پنج لشکر ، به فرماندهی سپهبد ارشاد حسن خان ، که تا پیش از این ، مدتی بعنوان مدیر سرویس اطلاعات نظامی (DMI) خدمت می نمود را برای مواقع اضطراری ، در نظر گرفته بود . در آنسوی جبهه ، سازمان رزم سپاه یکم ارتش هند از 3 لشکر پیاده ، 2 گردان تانک ، دو تیپ مستقل توپخانه و یک تیپ مهندسی – رزمی تشکیل می گردید . براساس طرح ریزی های انجام شده ، فرماندهای هندی قصد داشتند تا با ایجاد یک یا چند پل رزمی بر روی رودخانه باسانتار ، با رعایت اصل غافلگیری ، پس از پاکسازی مناطق مین گذاری شده مرزی ، وارد تورفتگی شاکارگاره شده و کنترل کامل آن را بدست آورند . استدلال فرماندهان هندی بر این منطق استوار بود که اجرای موفقیت آمیز این تک غافلگیرانه و تامین منطقه فوق ، می تواند ، پادگان اصلی ارتش هند در موقعیت پاسانکوت را در مقابل تک تهاجمی غافلگیرانه ارتش پاکستان ، مصون نگاه دارد . موقعیت وقوع نبرد : شابازپور ، برآمدگی شاکارگاره https://www.aparat.com/v/9An3E آغاز نبرد : چند روز پس از آغاز مخاصمات میان در طرف در پاکستان شرقی ، ارتش هند دست به یک تک نیمه گسترده غافلگیرانه در این منطقه زد ، که در جریان آن ، سپاه یکم ارتش هند برای تصرف و تامین اهداف پیش گفته ، خطوط دفاعی ارتش پاکستان را شکافته و پیشروی خود را برای تصرف و تامین منطقه آغاز نمود . فرماندهی واحدهای تک ور برای نیل به اهداف خود ، با بکارگیری دو یگان از سپاه یکم ، شامل لشکر پنجاه و چهارم پیاده نظام و تیپ 16 زرهی ، دست به پیشروی زده ، اما بر خلاف پیش بینی ها ، با مقاومت شدید واحدهای مدافع پاکستانی روبرو شدند . اما واحدهای هندی به دلیل استفاده صحیح از اصل غافلگیری و درنتیجه عدم آمادگی کامل مدافعان پاکستانی ، بتدریج راه خود را بسوی رودخانه باز نمودند ، اما دو عامل بسیار مهم ، موجب گردید تا طرح ریزی ستاد ارتش هند ، مطابق با برنامه ریزی های انجام شده ، اجرا نگردد . نخستین عامل بازدارنده ، گستردگی و پراکندگی بیش از حد میادین مین ایجاد شده توسط ارتش پاکستان بود که موجب کند شدن پیشروی هندی ها گردید و دومین عامل ، عقب بودن واحدهای مهندسی – رزمی از برنامه زمانبندی شده جهت ایجاد پل های رزمی بر روی رودخانه ، دست به دست هم دادند تا واحدهای ارتش هند نتوانند سرپل مورد نظر را در زمان مقرر در آنسوی رودخانه تصرف نموده ، گسترش دهند و در نهایت تثبیت نمایند . سربازان ارتش هند، پس از انهدام یکدستگاه تانک پاتون ارتش پاکستان با این وجود ، وضعیت فوق پایدار نماند ، چرا که جوخه هفدهم سوار زرهی به فرماندهی ستوان " آرون ختارپال " با استفاده از 3 دستگاه تانک و بدون اطلاع قبلی ، به یک موضع دفاعی ارتش پاکستان که در مسیر پیشروی ارتش هند بسوی رودخانه قرار داشت ، حمله برده و در جریان یک نبرد کوتاه ، با انهدام یکدستگاه تانک پاکستانی ، ساختار دفاعی واحد مدافع را از هم گسیخت و مسیر پیشروی را باز نمود . در این شرایط و بدلیل عدم وجود یکپارچگی در خطوط مقدم ، از یکطرف ، بدستور فرمانده قرارگاه تاکتیکی منطقه ، ، یگانهای پاکستانی دست به یک عقب نشینی تاکتیکی زده تا یکپارچگی واحدها حفظ شود و از سویی دیگر تیپ هشتم زرهی برای سد نمودن پیشروی واحدهای ارتش هند ، به این منطقه فراخوانده شد . اما علیرغم این تغییرات ، پیشروی ارتش هند ، صرفا" ، کمی کند شد . جوخه هفدهم ستوان ختارپال هم نیز پیش از آنکه تعداد تانکهای عملیاتی اش به 2 دستگاه کاهش یابد ، موفق شد تا بیش از 10 دستگاه تانک پاکستانی را منهدم نماید ، اما در جریان این درگیری ها ، وی بر اثر اصابت یک گلوله مستقیم تانک کشته شد . در آنسوی جبهه ، یگانهای مدافع پاکستانی که بشدت غافلگیر شده بودند ، بتدریج خود را بازیافته و برای متوقف نمودن و سپس وادار کردن آنها به عقب نشینی ، قصد داشتند تا براساس یک طرح از پیش تعیین شده ، ضد حمله ای را علیه واحدهای در حال پیشروی هندی اجرا نمایند . بنابراین ، طبق اسناد منتشر شده ، این ضد حمله می بایست در 4 مرحله صورت گیرد که این 4 مرحله عبارت بود از : 1- اجرای یک پاتک محلی و تصرف بخش شمالی نواحی جنگلی لالیال (15 دسامبر 1971) 2- تصرف جارپال و لوهال (16 دسامبر 1971) 3- تصرف و تامین بخش شرقی رودخانه باسانتار شامل نواحی جنگلی لالیال ، جارپال و لوهال (15 و 16 دسامبر 1971) 4- وادار نمودن یگانهای هندی برای عقب نشینی از مناطق متصرفه اما بر خلاف تصورات فرماندهان پاکستانی ، ضد حمله فوق الذکر ، بسرعت تبدیل به یک جنگ فرسایشی میان دوطرف گردید ، به گونه ای که مناطق نامبرده ، بطور مرتب دست به دست می شد و این حملات و ضدحملات متقابل تاجایی ادامه یافت که در نهایت منطقه درگیری قفل و نبرد دچار یک بن بست راهبردی گردید . با این وصف ، علیرغم اینکه ارتش هند بلحاظ کمی و کیفی ، به مراتب از واحدهای پاکستانی ضعیف تر می نمود ، اما برخلاف پیش بینی ها ، جنگ را با موفقیتهای بیشتری ، به پایان برد ، چرا که علیرغم غافلگیری نسبت به این پاتک ، بخوبی حملات پی درپی پاکستانی ها دفع شده بود . ستوان " آرون ختارپال " این مساله ، سرخوردگی شدیدی میان فرماندهان مستقر در خطوط تماس با ارتش هند پدید آورد ، بطوریکه در روزهای منتهی به پایان جنگ ، سرهنگ دوم " اکرم رجاء" در پی انجام یک عمل غیر عاقلانه ، دست به یک تک غافلگیرانه ، علیه خطوط بخوبی محافظت شده ارتش هند در نزدیکی شاکارگاره زد . وی با استفاده از تانکهای موجود در واحد سواره نظام تحت فرماندهی خود ، در روز روشن و بدون هیچ آتش پشتیبانی ، پیشروی خود را بسمت خطوط ارتش هند آغاز نمود ، اما به دلایل مختلف ، منجر به یک فاجعه نظامی گردید ، چرا که ارتش هند در کنار سرکوب این تهاجم با استفاده از آتش شدید توپخانه ، با بهره بردن از خلا" وجود یک نیروی دفاعی منسجم در خط دفاعی ارتش پاکستان ، عمق دفاعی این ارتش را هدف قرار داده و تا نزدیکی قرارگاه ارتش پاکستان در سیالکوت ، پیشروی نمود . از آنجایی که اینک ، واحدهای مدافع پاکستانی دچار کمبود نیرو برای سد کردن مسیر پیشروی هندی ها شده بودند ، بنا به درخواست فرمانده قرارگاه تاکتیکی منطقه ، نیروی هوایی پاکستان وارد عمل گردید تا با زیر آتش قرار دادن ستون زرهی ارتش هند ، آنها راوادار به توقف نماید . اما توان و انگیزه هندی ها به اندازه ای بود که شاید در آنزمان ، پاکستانی ها قادر نبودند تا ستون فوق را وادر به توقف نمایند ، چنانکه در صورت ادامه جنگ ، ارتش هند وارد عمق خاک پاکستان شده و وضعیت بشدت بحرانی می گردید ، در نتیجه ، آتش بس اعلام شده ، بدون قید و شرط از سوی ارتش پاکستان پذیرفته شد . در جریان این درگیری ها ، واحدهای هندی موفق شدند تا بیش از 100 مایل مربع از خاک پاکستان ( شامل 500 روستا) را تحت کنترل خود در آورند و به متصرفات قبلی خود اضافه کنند ، این در حالی بود که قبل از آغاز مخاصمات ، مناطق تحت تصرف ارتش هند ، در حدود 350 مایل مربع (910 کیلومتر مربع ) وسعت داشت . کارت پستال ارتش هند به مناسبت یادبود نبرد باسانتار پی آمد : حمله به برآمدگی شاکارگاره ، یکی از مهمترین اجزای استراتژی تهاجمی پاکستان در غرب هند بشمار می رفت . فرماندهان ارتش پاکستان بر این باور بودند که با تصرف و تامین این بر آمدگی قادر خواهند بود تا خطوط مواصلاتی ، ارتباطی و لجستیکی ارتش هند در کشیمر و پاسانکوت را قطع نموده و با خاطری آسوده ، جامو و کشمیر را به تصرف در آورند . از سویی دیگر ، سرفرماندهی ارتش پاکستان بر این اعتقاد بود که با استقرار واحدهای پاکستانی در این منطقه ، می توانند دهانه پاسانکوت را در اختیار گرفته و هرگونه تهاجم احتمالی ارتش هند را که با هدف تصرف شاکارگاره صورت می گرفت ، سرکوب نمایند . اما علیرغم این محاسبات ، بدلیل پیش دستی ارتش هند و اجرای یک تک غافلگیرانه علیه خطوط دفاعی مدافعین ، نه تنها موجب غافلگیری شد ، بلکه شکسته شدن خط دفاعی موجب نفوذ مهاجمان هندی به داخل حوزه دفاعی ارتش پاکستان و بر هم خوردن آرایش تهاجمی پاکستانی ها شده و براساس پیش بینی ها ، اگر عملیات واحدهای هندی ، ادامه می یافت ، امکان تصرف سیالکوت نیز وجود داشت . در یک برآورد کلی ، ارتش پاکستان بدلیل عدم وجود توازن قوا با یگان های ارتش هند ( این ارتش فقط در جریان نبرد لانگ والا ، بلحاظ کمی و کیفی ، برتری محسوسی بر ارتش هند داشت ) ، شکست سختی را پذیرا شد . بنابراین ، به غیر از نبرد چاویندا ، که واحدهای ارتش پاکستان ، علیرغم کمبود نیرو ، بخوبی در برابر هندی ها مقاومت نمودند ، سیر عملیات نظامی و بیلان نبرد ، به سود پاکستان نبود . سرتیپ دوم هانوت سینگ ، فرماندهی وقت یکی از یگان های زرهی نیروی زمینی ارتش هند در جریان این سلسله از نبردها ، ارتش هند موفق شد تا بیش از 70 دستگاه تانک ارتش پاکستان را در برابر انهدام چند دستگاه تانک خودی ، منهدم نموده و یا به غنیمت درآورد . پس از پایان جنگ ، ، کمسیون تحقیق مجلس پاکستان تحت عنوان " کمیسیون حامودور رحمان " به سرفرماندهی ارتش پاکستان توصیه نمود تا فرمانده سپاه یکم را بدلیل تسلیم شدن بدون جنگ و بی توجهی عمدی در انجام وظیفه که به شکل فاجعه باری ، عملیات تهاجمی ارتش را در جنوب به خطر انداخت ، محاکمه و بر کنار نماید . در آنسوی ماجرا نیز ، فرماندهان ارتش هند بدلیل عدم ادامه تهاجم برای تصرف سیالکوت " ترسو " خطاب شده و بشدت مورد انتقاد قرار گرفتند . سیل این انتقادات به اندازه ای بود که ستاد ارتش طی یک بیانیه رسمی ، اعلام نمود که طرح تهاجمی مفصلی برای تصرف سیالکوت طراحی و آماده اجرا بود ، اما اجرای آن صرفا" بدلیل اعلام آتش بس ، مسکوت ماند . بیلان این شکست برای پاکستان بسیار گران تمام شد ، چرا که دیگر دولت پاکستان ، برگ برنده ای برای چانه زنی در خصوص قلمرو اش در پاکستان شرقی در اختیار نداشت ، چرا که با اشغال بخشی از قلمرو پاکستان غربی ، این کشور بخش قابل توجهی از خاکش را در هر دو سمت از دست داد . در حال حاضر ، دو دستگاه تانک ام-60 پاتون ارتش پاکستان بعنوان جاذبه گردشگری در نزدیکی شهر حیدر آباد قرار دارد که یکی از این دو ، توسط لشکر 54 پیاده و دومی نیز در جریان نبرد باسانتار (15 تا 17 دسامبر 1971) توسط یک یگان ناشناس هندی به غنیمت گرفته شده بود . پی نوشت : 1- بن پایه 2- بن پایه نبرد غولها و نیمچه غولها ، راند نخست " آسال اوتار" نبرد غولها و نیمچه غولها " راند دوم ، فیلورا " 3-استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
  2. بسم ا... تصاویر برگرفته از پنل جنگنده کوثر
  3. بسم ا... سامانه رحمت ماجرای کشف رمز سامانه های راکال نیروی زمینی ارتش بعث عراق ، به روایت مرحوم زارعی
  4. آن چیزی که ما می بینیم ، روند هست . حالا شما اگر چیزی جدیدتر از فرماندهی تاکتیکی نیروی هوایی اطلاع دارید ، بفرمایید استفاده می کنیم ( عجالتا با قاطعیتی که استدلال می فرمایید ، احتمالا یا در این فرماندهی حضور دارید یا ارتباطاتی هست که ما اطلاع نداریم) دی ماه سال 1394 قصد نداشتم وسط یک بحث جدی ، شوخی باب بشود ، ولی چون سر شوخی را باز کردید ، بنده هم مجبورم که یک مقداری شوخی کنیم !!! ... قطعا نقاشی های قشنگی هستند !!!!!!!!! البته قبلی نقاشی بود که حداقل بخشی اش در قالب اف-22 محقق شد ولی این مورد اخیر از سال 88 ملت را بشکل وقیحانه ای سرکار گذاشته و در نهایت هم با یک مصاحبه ، آب پاکی را روی دست همه ریختند فروردین 1388 - اردیبهشت سال 1400 مصاحبه با امیرخواجه فرد ، ریاست وقت سازمان صنایع هوایی نیروهای مسلح اردیبهشت سال 1393 این صحبتی که مد نظر شما هست یا سعی دارید بفرمایید ، بنده 7 سال پیش عرض کرده بودم .... بعید می دونم اصولا توان این کشورها در حال حاضر این باشد که بتونند یک جنگنده را فقط برای یک منظور تولید کنند ... تایفون ( جنگنده چند ماموریته با قابلیت ایجاد برتری هوایی ) جی-20 ( چند ماموریته با قابلیت ایجاد برتری هوایی ، سوخو-35 ( جنگنده چند ماموریته با قابلیت ایجاد برتری هوایی ) و نظایر این .. در گذشته هم که روسها تا حدودی این قابلیت را داشتند ، چنین ریسکی را متحمل نمی شدند ( میگ-25 ( اکتشافی ، رهگیر و بعدها حتی بمب افکن ارتفاع بالا ) ، میگ-31 ( رهگیر و بعد حامل موشکهای کروز فراصوت برای اجرای حملات هوابه زمین ) ، هاریر ( جنگنده تهاجم زمینی عمود پرواز با قابلیت نشست و برخاست عمودی ) و .... به نظرم قبل از اینکه وارد این بحث بشید ، حداقل تاریخ های ورود بخدمت این جنگنده هایی که نام بردید را بررسی کنید ، ایگل و سوخو-27 سالها قبل از اف-22 وارد خدمت شدند و مفهوم برتری هوایی هم از دهه هفتاد تا سال ورود بخدمت رپتور ( 2005 ) تفاوت های زیادی کرده (برد رادار ، برد موشکها ، سامانه های کشف ، سامانه های اخلال ، فناوری پنهانکاری و ... ) ضمن اینکه به پست قبلی بنده هم مراجعه بفرمایید که فلسفه تولید اف-22 اصلا چی بود . متاسفانه دقت ندارید در مطالعه پستها و علاقه ای هم ندارم دائم یک مساله را تکرار کنم ، چوم مصداق اسپم هست خوب ، شما هنوز چیزی در مورد سیاست صدور سلاح نمیدونید . هرکشوری بنا بر مقتضیات و منافع ملی خودش ، مبادرت به صدور سلاح میکند ( در تحویل اف-15 به ژاپن و اسراییل وسعودی منافع ایالات متحده بعنوان کشور صاحب فناوری اقتضاء می کرد که این جنگنده ها برای ایجاد برتری هوایی در مقابل رقبا و دشمنان این کشور / به ترتیب کره شمالی و چین ، اعراب و ایران و دوباره ایران ، تحویل داده شوند و داده هم شدند ) ، در تحویل اف-14 به ایران ، منافع این کشور اقتضاء می کرد که این کشور در برابر روسها و اعراب دست برتر را داشته باشد ) همون طوری که روسها هرگز سوخو-15 و تا الان سوخو-34 را صادر نکردند ، آمریکایی ها هم اف-22 را نه به کشورهای اروپایی و ژاپن و نه حتی به اسراییل تحویل ندادند ، چون نه تنها فناوری هایی که در این هواگرد استفاده شده ، طبقه بندی هست ، بلکه منافع این کشور (آمریکا ) هم اقتضاء می کند تا به جای تحویل اف-22 ، یا به این کشورها فناورهای مورد نیاز برای تولید بومی یک هواگرد رزمی را بدهد یا اینکه جتهای موجود آنها را تا حد امکان بروزرسانی کند ( برای ژاپن این مساله در خصوص ایگل ها تا حدودی و نه بطور کامل صادق هست ) سوپرسامورایی سرزمین آفتاب تابان برنامه ریزی نیروی هوایی ارتش ژاپن برای ارتقاء جتهای رزمی F-15J
  5. رپتور بطور رسمی سال 2005 وارد خدمت شد تصاویر مربوط به اسکورت بمب افکن ها و جتهای روسی با اف-22 ها هست و منطقا این اسکورتها مسلح صورت گرفته . ضمن اینکه برخورد مشهور اف-22 های آمریکایی و فانتوم های نیروی هوایی ایران هم هست که خوب چندان قابل تایید نیست . برنامه جنگنده تاکتیکی پیشرفته (ATF) از دهه هشتاد و برای مقابله با جدیدترین جتهای روسی که آن موقع روی کاغذ قرار داشتند تعریف شد ولی خوب کسی اطلاع نداشت که قرار هست شوروی از بین برود و صنعت هوایی اش هم تجزیه و قدرت اقتصادی اش برای پیش بردن همه طرح های برنامه ریزی شده به ضعیف ترین حد خودش کاهش پیدا کند . بطور طبیعی وقتی دشمن اصلی از بین رفت ، نیروی هوایی ارتش ایالات متحده نیازی نمی دید که یک جنگنده گرانقیمت را به تعداد زیاد ( 750 فروند برنامه ریزی شده ) تولید کند . برای همین این رقم رسید به 195 فروند . ضمن اینکه رپتور ماموریت اصلی اش ، ایجاد برتری هوایی هست و وقتی دشمنان آمریکا از اوایل دهه نود تا سال 2009 -2010 در ترازی قرار نداشتند که نیازی به رپتور باشد ، طبیعتا حتی یک ارتش با بودجه مناسبی مثل آمریکا هم بدلیل نیازهای متعدد در بخش های دیگر ، سرمایه گذاری روی جتهای موجود را بیشتر کرد اف-22 نماد برتری هوایی این کشور هست ، اگر خیلی هم آن را دست کم بگیریم ، روی کاغذ ... در نتیجه هیچ کشوری نماد برتری هوایی خودش را در اختیار دیگران قرار نیمدهد ، حتی یک کشور بسیار نزدیک مثل اسراییل 15 سال با رپتورنخستین جنگنده نسل پنجم عملیاتی ، یک و نیم دهه پس از ورود به خدمت رزمی رپتورهای عبری درخواست تحویل جنگنده های اف-22 به نیروی هوایی اسراییل !!! آیا این رویا پردازی به حقیقت می پیوندد ؟؟ اتفاقا تا مرحله ایده پردازی هم رسید ولی وقتی دشمنی در آن تراز قرار نداشت ، منابع سرمایه ای ارزشمند را برای کارهای بهتری استفاده کردند ایگل از دهه هفتاد میلادی تا الان در دست توسعه و ارتقاء و بروزرسانی هست و بطور طبیعی یک پیکربندی کاملا موفق محسوب میشود ولی بدلیل همین مساله ، تعداد بیشتر ، کاربران افزون تر و سرشکن شدن هزینه های مربوط به توسعه از طریف فروش سخت افزار و پشتیبانی ، شرکت سازنده موفق شده آن را تا الان در خط تولید نگه دارد ... که این مساله در خصوص اف-22 صادق نیست چون اصولا ایده مفهومی رپتور چیز دیگری بود شرکتهای سازنده سلاح از ایالات متحده تا چین و روسیه و ایران و بقیه برای فروش و جذب خریدار ، قطعا و بدون شک در محصولات خودشون اغراق کردند ، می کنند و خواهند کرد ... همون طور که بالستیکهای ما در حملات گذشته ، خطا رفتند ، فیل شدند ، و نتیجه دلخواه را بعضاً بدست نیاورند ، مثلا محصولات روسی (تی-72 ) ، اروپایی ( میراژ ) چینی ( از سلاح های پیاده نظام تا بقیه موارد ) هم همین طور هست .. ضمن اینکه ما به همه جنبه های عملیات نظامی در ارتش ایالات متحده واقف نیستیم که تحلیل کنیم اف-22 شرکت کرده یا خیر ، موفق بوده یا خیر . ضمن اینکه اف-14 هم روزی سمبل برتری هوایی آمریکایی بود ولی در جنگ ضعفهای آن شناخته شد و رفتند برای پوشش این ضعفها استفاده از واژه " ترس " برای کشوری که سالانه بیشتر از 250 میلیارد دلار دارد خرج می کند برای حفظ برتری خودش بیشتر ناشی از عقب ماندگی بقیه کشورهاست در حوزه فناوری نظامی تا چیز دیگری ... در حوزه تولید هواپیما یک قاعده اصلی وجود دارد در ساختار نظامی آمریکایی ها " وقتی یک جنگنده جدید وارد خدمت میشود ، جانشینش باید روی میز طراحی قرار داشته باشد " بطور طبیعی وقتی اف-22 وارد خدمت شد ، از همون سال جانشینش را دارند طراحی می کنند که امروز در قالب جنگنده های نسل ششم هست . اما الان تنها تفاوتی که با دهه نود دارد این هست که چینی ها خودشون را تا حدودی رسوندند و روسها هم پشت چینی ها و یا حتی هم ردیف آنها دارند به آمریکایی نزدیک میشوند . آن چیزی که الان آمریکایی ها را نگران کرده این هست بطور دقیق
  6. آنالیز چینش زره های واکنشی برجک و بدنه تایپ-99 تمرینات تیراندازی تانک تایپ99 نیروی زمینی ارتش چین https://www.aparat.com/v/PFQk1
  7. تانک اصلی میدان نبرد تایپ-99 ده سال خدمت رزمی ، ارزیابی قابلیت ها سال 2021 ، دهمین سال خدت تانک اصلی میدان نبرد تایپ-99 ای بشمار می رود که از سال 2011 بصورت عملیاتی وارد سازمان رزم نیروی زمینی ارتش چین گردید . اگر چه تحولات صورت گرفته در نیروی زمینی این کشور در مقایسه با نیروی هوایی ، دریایی و موشکی آن کمتر مورد بررسی قرار گرفته است ،اما در سالهای اخیر ، ارتش چین پیشرفتهای قابل ملاحضه ای را در حوزه نوسازی قابلیت های زرهی ، بخود دیده است . در حال حاضر ، چین بیشتر از هر کشوری دیگری ، تولید انواع مختلفی از تانک های رزمی شامل تایپ-96 ، تایپ-15 ، وی.تی-4 و تایپ-99 ای را در دستور کار خود قرار داده که نمونه آخری ، بدلیل هزینه بسیار بالا ، ارزان تر بودن نسخه تایپ96 و همچنین اولویت سرمایه گذاری بر روی نیروی هوایی و دریایی در تعداد محدودی تحویل شد . در عین حال ، ارتش این کشور تا حد بسیار زیادی ، برای اجرای عملیات نظامی در محیط های کوهستانی و آبخاکی به زره پوشهای تایپ-15 متکی است و نسخه وی .تی-4 نیز که تا حدودی به این نسخه شباهت دارد نیز برای بازار صادراتی درنظر گرفته شده است . پیشرانه 1500 اسب بخاری تایپ-99 اما بلحاظ تاریخی ، ارتش چین در بخش قابل توجهی از بازه زمانی جنگ سرد ، در حوزه برخورداری از تانک های اصلی میدان نبرد با کیفیت ، همواره با مشکلات بسیار زیادی دست و پنجه نرم می نمود ، در حالی که همسایگانش نظیر کره جنوبی ، اتحاد شوروی و هند ، از نسخه های به نسبت پیشرفته زمان خود استفاده می کردند ، ارتش چین همچنان نمونه قدیمی تایپ-59 را در خدمت داشت . اما با پایان گرفتن جنگ سرد و دسترسی این کشور به فناوری پیشرفته تر اتحاد شوروی سابق و همچنین سرمایه گذاری سنگین بر روی توسعه این جنگ افزار ، در نهایت به سال 1997 نمونه تایپ-96 را معرفی نمود تا بصورت انبوه جایگزین تانکهای قدیمی تر کند . درو اقع امر ، چینی ها تایپ-96 را برای رویارویی با نسخه های تی -72 و تی -80 که به اعتقاد برخی از ناظران نظامی ، نقطه اوج طراحی تانک در شرق بشمار می آمد و پس از یک مطالعه گسترده بر روی نسخه تی-80 و تی -72 های خریداری شده از روسیه ، در نظر گرفته بودند . بعدها ، تایپ-96 با یکسری بروزرسانی ها ، به مدل تایپ-96 ای ارتقاء پیدا کرد و از سال 2008 وارد خدمت گردید که طیف قابل توجهی از فناورهای پیشرفته از جمله سامانه های دفاع لیزری ، اخلالگرهای الکتور اپتیکال ، زره های واکنشی FY-4 و پیشرانه به روز شده بقدرت 800 اسب بخار را بخود می دید . تایپ-99 آ-1 (راست ) / تایپ-99 آ.-2 (چپ) با تمامی این اوصاف ، تصور براین است که چیزی در حدود 300 دستگاه تانک تایپ-99 ای تولید شده که با وزنی در حدود 55 تن ، به مراتب سنگین تر از تایپ-96 (با وزن 43 تن ) و تی -90 (با وزن 46 تن ) است . با توجه به این که تانکهای اصلی میدان نبرد سنگین تر ، بطور معمول نیازمند هزینه های بیشتر تعمیر و نگهداری هستند ، این امر احتمالا در خصوص تصمیم گیری ارتش چین برای محدودکردن تعداد تولید شده موثر بوده باشد . زره های واکنشی چینی (راست ) و زره واکنشی FY-4 (چپ ) علیرغم تمامی این موارد ، پنهانکاری بیش از حد ارتش چین ، باعث عدم وجود ارزیابی های دقیق از این تانک شده است ،اما گفته شده که فناوری مورد استفاده در آن شباهت بسیار زیادی با تایپ-96 داشته ، در حالی که از یک پیشرانه قدرتمند تر 1500 اسب بخاری ، زره های ضخیمتر ، برجک با طراحی جدید ، پنل های زرهی از جنس مواد مرکب ، زره مدولار و یک اخالاگر مادون قرمز JD-3 استفاده می نماید . مقایسه ظاهری از بالا به پایین تایپ-98 تایپ-98 جی تایپ-99 علاوه براین ، تایپ-99 ای سامانه تعمیر و نگهداری رقومی نظیر آنچه که در تانکهای غربی استفاده شده را در خود جای داده که موجبات افزایش برد رزمی و بازده مناسب تر مصرف سوخت را فراهم می آورد . در حوزه سلاح اصلی ( توپ ) ، این تانک در حال حاضر به یک قبضه توپ 125 م.م را در برجک خود جای داده ، اما برخی تحلیلگران معتقدند که چینی ها برنامه خاصی را برای نصب یک توپ کالیبر 140 م.م یا 152 م.م بر روی آن دارند . زره برجک تانک اصلی میدان نبرد تایپ-99 با وجود چنین مسائلی ، بعید خواهد بود که تایپ-99 ای ، همانند سلفش تایپ-96 به تعداد زیاد تولید شود و در عوض ، نیروی زمینی این کشور درصدد است تا نسل جدیدی از تانکها را در سالهای آینده وارد خدمت نماید که گفته شده تایپ-99 بی نامیده میشود یا اینکه یک طرح کاملا جدید بوده که قطعا گران تر از این نسخه خواهد بود و به همان نسبت با محافظه کاری بیشتری تولید خواهد شد . پی نوشت : 1- بن پایه 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند./
  8. بسم ا... ویدئوی حمله به نشست طالبان ( احتمالا با مهمات ضد زره AGM-114 هلفایر ) 23 تیر 1400 https://www.aparat.com/v/Y4COa
  9. بسم ا.... ویدئوی تبلیغاتی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران https://www.aparat.com/v/IYptg
  10. بسم ا.. ابزار نظامی ذاتا باید در محیط عملیاتی واقعی مورد آزمایش قرار بگیرد ، هیچ سامانه نظامی در زمان صلح موفق نشده تمامی نقاط ضعف و قوت خودش را به نمایش بگذارد . به شکل خاص جتهای رزمی نسل یک ( مسراشمیت 262 و گلاستر ) هم سابقه رزمی درخشانی از خودشون برجای نگذاشتند ، چون پیشگام بودند و ارتشها بر مبنای تجربیات بدست آمده از آنها نسل ها بعدی اش را توسعه داد و بکار گرفت .. این یک سلسله فرآیند هست که دائم دارد تکرار میشود در حوزه های مختلف . اف-22 ، اف-35 ، سوخو-57 ، جی-20 و بقیه هم درست روی همین منطق توسعه پیدا کردند ، نمونه های مشابه آن هم همین طور ... تجربه میگ-25 توسعه میگ-31 را بدنبال داشت ، و همزمان تجربه جتهای عمودپرواز هاریر ، الگوی طراحی اف-35 شدند در استفاده از قابلیت VTOL (vertical take-off and landing) .. بطور طبیعی باید انتظار یک جنگ را داشت تا اف-22 ، اف-35 و نسخه های روسی و چین بتونند برای ماموریتی که طراحی شدند مورد آزمایش قرار بگیرند و ظاهرا هم کسی علاقه ای ندارد تا برای تست این ابزارها ، آدم ها عمدا سلاخی بشوند !
  11. اصل پایداری گربه های پارسی گرومن چگونه نیروی هوایی ایران هنوز ناوگان تامکتهای موجود را عملیاتی نگاه داشته است ؟! ایران در طول تاریخ معاصر خود همواره مورد توجه همسایگان و حتی کشورهای دورتر از خود بلحاظ جغرافیایی ، قرار داشته و همچنان دارد ،اما تا قبل از انقلاب 1979 ، این کشور یکی از مهمترین شرکای دفاعی بلوک غرب در برابر اتحاد جماهیر شوروی سابق بشمار می رفت و به همین دلیل از یکسو یک بعنوان عامل اصلی عامل بازدارنده در برابر خطر گسترش کمونیسم به جنوب آسیا ، حفظ آرایش دفاعی بلوک غرب و ناتو در مرزهای جنوبی اتحاد شوروی و از سویی دیگر نقش یک قدرت منطقه ای در برابر بلندپروازی های اعراب را می بایست ایفا می نمود . بطور طبیعی ، شرایط آن زمان در منطقه ایجاب می کرد تا برای بر دفاع در برابر این دشمنان منطقه ای ، یک نیروی دفاعی قابل توجه فراهم گردد و افزایش قیمتهای نفت در میانه دهه هفتاد میلادی ، به یکباره ، بستر لازم برای تحقق این مساله را فراهم آورد. در آنزمان ، استراتژیستهای ایرانی که از کمک همکاران نظامی غربی خود نیز بهره می بردند ، به این نتیجه رسیدند که برای دفاع از سرحدات نزدیک به دو میلیون کیلومتر مربعی این کشور ، ارتش نیازمند یک قدرت هوایی در مقیاس مشخص هست تا بتواند ماموریتهای محوله را با بیشترین تاثیر به انجام رساند . بدین ترتیب ، نیروی هوایی ایران که تا پیش ازاین نیازمند کمک های بلاعوض ارتش آمریکا و دریافت کننده سلاح های دست دوم بود ، به یکباره برای خرید جتهای جدید رزمی ، سفارش های های بزرگی را به شرکتهای سازنده ارسال نمود و این روند از جتهای سبک اف-5 آغاز و سپس به نمونه های سنگین تر اف-4 و سپس سفارش درآن زمان بسیار پر سرو صدای اف-14 منتهی گردید . با این وصف ، بدلیل گسترش تهدیدات در مرزهای شمالی و غربی ( عراق ) روند این سفارشها همچنان ادامه پیدا نمود و این بار برای پُر نمودن شکاف حاصله میان خروج احتمالی جتهای سبک و با توانایی محدود اف-5 از سازمان رزمی نیروی هوایی و ایجاد یک توازن نسبی عملیاتی میان جنگنده های اف-4 و رهگیرهای اف-14 ، قرار شد تا نزدیک به 300 فروند از جتهای جدیدتر اف-16 نیز خریداری گردد . در حوزه دریا نیز برنامه نیروی دریایی برای خرید شناورهای تخصصی حمل بالگرد و همچنین کشتی های اسکورت کلاس اسپرانس بعنوان عناصر کامل کننده در چرخه دفاعی ارتش برنامه ریزی گردید که با وقوع انقلاب در ایران ، تمامی این برنامه ها بطور کامل متوقف و سپس بدست فراموشی سپرده شد . اما در این میان ، ایران موفق شده بود تا یکی از موفقترین خریدهای تسلیحاتی خود را برای دفاع از آسمان این کشور انجام دهد .." خرید جنگنده –رهگیر اف-14 تامکت " این هواگرد رزمی بنا بر اعتقاد برخی کارشناسان سنگین ترین جنگنده نسل چهارمی است که تاکنون تولید شده و ابعاد آن را می توان تنها با جتهای روسی میگ-25 و 31 مقایسه نمود ، در حالی که بصورت تخصصی ، مفهوم اولیه آن ،برای درگیر شدن با دشمن از فواصل دور تعریف می گردید . این هواگرد که درسال 1974 وارد خدمت نیروی دریایی شد ،بلافاصله مورد توجه ایران قرار گرفت و علیرغم هزینه بالای خرید و تعمیر و نگهداری آن و برخی مخالفتها در داخل نیروی هوایی این کشور ، به جت رقیب ، یعنی اف-15 ترجیح داده شد . بحث در خصوص علت انتخاب این جنگنده به جای اف-15 بسیار طولانی است ولی گفته شده که برتری سیستم های الکترونیک و بخصوص ترکیب رادار وموشک نصب شده بر روی تامکت ، علیرغم نرخ صعود و ارتفاع عملیاتی بهتر ایگل موجبات انتخاب آن را فراهم کرد . با تمامی این اوصاف ، نیروی هوایی ایران در نهایت یک سفارش 80 فروندی اولیه را به گرومن ارائه داد که پس از کش و قوس های فراوان به امضای طرفین رسید . اما فروپاشی روابط ایران و ایالات متحده در سال 1979 ، زنجیره تامین قطعات یدکی را برای ناوگان گران قیمت نیروی هوایی ایران بسرعت قطع نمود و این باعث شد تا در آن زمان ، تحلیلگران غربی بدین تیجه رسند که این ناوگان نهایتا تا 3 سال می تواند بخدمت ادامه دهد و درنهایت از میان خواهد رفت . با این حال ، حضور گسترده و فعال این ناوگان در جنگ با عراق خط بطلانی براین تحلیل کشید . پس از پایان جنگ و تا حال حاضر که بیش از 40 سال از تحویل این هواگردها می گذرد ، نیروی هوایی ایران نه تنها توانسته با گذشت زمان تعداد جتهای عملیاتی این ناوگان را افزایش دهد ، بلکه اطلاعاتی از بروزرسانی این جنگنده به سامانه های جدید نیز بصورت جسته و گریخته منتشر می گردد . براساس آنچه که منابع غربی تحلیل کرده اند ، ایران در سالهای پس از جنگ ، زیرساختهای گسترده ای را برای تعمیر و نگهداری و بروزرسانی ناوگان خود فراهم نموده تا جایی که این زیرساختها می توانند به تنهایی قطعات این ناوگان را تهیه و مورد استفاده قرار دهند . در سالهای اخیر بخش پشتیبانی ارتش ایران به کمک فناوری چاپ سه بعدی موفق شده تا با سهولت و قیمت ارزان تری ، قطعات یدکی تامکتهای موجود را تامین کرده و با استفاده از صرفه جویی حاصل از این روند ، بتواند بخش های حساس تری نظیر سیم کشی ها ، اویونیک و حسگرهای آن را جایگزین نماید . طبق داده های موجود در منابع غربی ، نیروی هوایی ایران نه تنها فرآیند تعمیرو نگهداری را با ثبات بیشتری به جلو می برد ، بلکه خبرهایی وجود دارد که این نیرو از سال 2010 یک برنامه ارتقاء سازه ای را برای افزایش مدت عمر خدمتی این جنگنده ها تا 2030 در نظر گرفته تا بتواند یک عنصر بازدارنده حداقلی را در برابر جتهای ایگل سعودی و سوپرهورنتهای آمریکایی فراهم نماید . این منابع معتقدند که ناتوانی ایران در افزایش موجودی موشکهای ساخت ایالات متحده خود باعث شده تا از دهه نود برنامه های متعددی برای تجهیز تامکتها به موشکهای روسی آر-27 و آر-73 بدلیل سبک تر بودن و قابلیت مانور بهتر در دستور کار خود قرار دهد . اما گرچه این موشکهای انعطاف پذیری تامکت را تا حدودی بهبود دادند ، اما سلاح اصلی اف-14 های ایرانی ، یعنی موشک فینیکس داستان دیگری است که تنها با نمونه های مشابهی نظیر آر-33 یا کی-100 میتوان آن را پوشش داد ، به همین دلیل نیروی هوایی ایران نمونه مشابه فکور-90 را برای جتهای عملیاتی خود در نظر گرفت . اگر چه اظهارات ضدو نقیض فراوانی در خصوص فکور 90 وجود دارد ، اما درصورتی که این ادعاها صحت داشته باشد ، عملیاتی شدن احتمالی این موشکها در سطح گسترده ، تکرار روزهای هیجان انگیز جنگ با عراق و ثبت نسبت شکار به تقریب غیر قابل تکرار 3:160 برای نیروی هوایی ایران می بایست باشد . اما اینکه این نیرو تا چه زمانی میتواند بر روی قابلیت های این جنگنده تکیه کند ، در پرده ای از ابهام قرار دارد . با این حال ، تجربه بخش پشتیبانی نیروهای مسلح این کشور در عملیاتی نگاه داشتن جنگنده های موجود ، تجربه ای گرانقدر است که می تواند مسیر را برای آینده ، روشن کند . پی نوشت : بن پایه 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند./ 3- تیتر ویدئوی ارسالی را زیاد جدی نگیرید . جدا از اشتباهات در نگارش ، از اساس حرف بیهوده ای هست .
  12. بخش دوم : موگادیشو (سومالی ) به تقریب نخستین چالش کاربرد قدرت هوایی در بافت شهری پس از جنگ دوم جهانی بشمار می رفت امکان پذیری کاربرد قدرت هوایی ، اهمیت استراتژی در کاربرد قدرت زمینی : تجربه بدست آمده در طول نبردهای قرن بیستم و سپس بیست و یکم این مساله را نزد تحلیگران نظامی اثبات نموده که اثر بخشی استراتژیک نیروی هوایی در میدان نبرد ، عمدتاً به ماهیت ارتباط راهبردی این نیرو با نیروی زمینی مرتبط است ،در حالی که به شکل معکوس ، انتظار فرماندهان واحدهای زمینی از نیروی هوایی ، اعمال حجم عظیمی از تخریب در سازمان رزمی دشمن و بر هم زدن مانور یگانهای آن است تا انجام مانورهای رزمی در آفند و پدافند برای واحدهای خودی ، تسهیل شود ، بنابراین ارتباط و وابستگی میان نیروی زمینی و نیروی هوایی دارای ماهیتی کاملا متقابل ، اما نابرابر خواهد بود . این مساله واقعیتی است که ممکن است برای تحلیلگرانی که بر کاربرد قدرت هوایی تاکید می ورزند تا اندازه ای تهدید آمیز به نظر رسد ، اما در یک نگاه جامع ، ماهیت این ارتباط به اندازه ای که برخی تصور می کنند ، چندان به ضرر قدرت هوایی نیست . درواقع امر ، گرچه چنین نگاهی از سوی نیروی زمینی به نحوه بکارگیری قدرت هوایی ممکن است شبهات بسیاری را در خصوص ماهیت کُنش متقابل میان این دو بوجود آورد ، اما تجربیات نبردهای گذشته نشان می دهد که استراتژی معطوف به کسب برتری در حوزه هوا ، تفاوتهای بسیاری را با نسخه زمینی به نمایش می گذارد ، هر چند این دو با یکدیگر غیر مرتبط نیستند ، با این وجود ، گرچه نیروی هوایی برای کشورهایی که بطور سیستماتیک توسعه قدرت هوایی را در دستور کار قرار داده اند ، و این یک امتیاز فوق العاده برای انهدام اهداف ثابت و ومتحرک فراهم می کند ، اما ارتشهای رقیب یا دشمن همواره درصدند تا قابلیت استفاده از این مزیت را برای ارتشهای بکار گیرنده ( در اینجا بطور مثال ایالات متحده .م ) علیه دارایی های مهم خود ، محدود نمایند تا در یک درگیری احتمالی مهاجم نتواند به صورت موازی پتانسیل رزمی مدافعان را بطور کامل از میان بردارد. توسعه سامانه های تسلیحاتی مبتنی بر A2/AD ( ضد دسترسی / تحدید منطقه ای ) درسالهای اخیر ، جدی ترین چالش برای قدرت هوایی محسوب می گردد بعنوان مثال در جنگ ویتنام ، وزارت امورخارجه ایالات متحده بطور منظم لیست اهدافی در ویتنام شمالی که می بایست زیر بمباران شدید هوایی قرارگیرند را در اختیار رسانه ها قرار می داد تا در حد امکان از تلفات غیرنظامی اجتناب گردد . در حالی که امروز ، نقش قدرت هوایی در زمان عملیات غیر خصمانه ، ( غیر مستقیم ) بیشتر بر روی اجرای ماموریتهای کسب اطلاعات ( ISR/ اطلاعات جاسوسی ، نظارت و شناسایی ) و همچنین فرماندهی و کنترل (C2) متمرکز شده است . مضاف براین ، توسعه سامانه های تسلیحاتی مبتنی بر A2/AD ( ضد دسترسی / تحدید منطقه ای ) توسط کشورهای متخاصم و رشد قابلیتهای آنان برای شناسایی و رهگیری و همچنین انهدام هواگردهای پنهانکار باعث شده تا تلاش بر روی ایجاد برتری هوایی کامل در مناطق مهم با شتاب بیشتری ادامه پیدا کند . جنگ داخلی آمریکا ( 1865- 1861 ) و نخسین جنگ ارتش روم - یهود (سال 66 میلادی ) پویایی نیروی زمینی و نقش پراهمیت آن را همواره به ما گوشزد می کند با توجه به این موارد ، ضمن گسترش نقش گروه های مسلح غیردولتی در سالهای اخیر ، نیروی زمینی همچنان می بایست به مانند جنگ داخلی آمریکا یا نخستین جنگ امپراتوری روم و یهود (سال 66 میلادی ) که از دوهزارسال پیش تا کنون ادامه داشته ، پویایی تاکتیکی و راهبردی خود را حفظ و توسعه دهد . این بدان معناست که در یک درگیری (با هر مقیاسی از محدود ، نیمه محدود یا گسترده . م ) سیاستهای موقعیتی خاصی وجود دارد که هیچ مقدار از کاربرد قدرت هوایی (مستقیم یا غیر مستقیم ) نمی تواند جایگزین توان رزم زمینی شده یا بر آن غلبه کند . کاربرد قدرت هوایی- زمینی در نبرد شهری ( از راست تصاویر نخست و دوم ) بدون استفاده از سامانه های ISR ( تصویر سمت چپ ) براساس داده های موجود به یک فاجعه بزرگ ختم خواهد شد . در چنین محیطی ، صحنه رزم شاهد نوع جدیدی از درگیری هاست که درآن ، نیروهای مسلح غیر دولتی در برابر یگان های منظم دولتی قرار گرفته و جنگ نه تنها در مناطق باز یا کوهستانی ، بلکه در کوچه ها و خیابانهای بافت شهری ادامه پیدا می کند ، در حالی که جمعیت غیرنظامی به سادگی درصدند تا برای حفظ جان خود مبارزه کنند . در چنین وضعیت نامتوازنی از یک محیط امنیتی ، نیروی مسلحی می تواند قابلیت بقاء خود را تضمین کند که پتانسیل جمع آوری بهتر و سریعتر اطلاعات ( از خودی و دشمن ) و همچنین وارد کردن تلفات به دشمن و عناصر پشتیبانی کننده آنها ( به معنای تفکیک جمعیت مسلح و غیر مسلح .م ) را از آن خود نماید . در حالی که متقابلاً تلاش برای استفاده از فناوری زمینی به تنهایی ، نظیر کاربرد واحدهای زرهی- مکانیزه برای پشتیبانی از عناصر ضد شورش یا رزمی و عدم توجه به شیوه های ظریف جمع آوری اطلاعات دقیق می تواند ضربه مهلکی به توان خودی وارد کند . این مساله در یک نگاه کلی به معنای کاهش سریع توانایی ایراد ضربه دقیق به دشمن و بصورت متقابل ، معکوس شدن روند (کاهش ) مقبولیت آنها در میان مردم غیرنظامی خواهد شد . بیلان ارتش افغانستان در درگیری های ژوئیه 2021 نشان داد که قوام نیروی زمینی همچنان تعیین کننده سرنوشت جنگهاست . در یک واقعیت کاملا میدانی ، سرمایه گذاری ارتش ایالات متحده برای توسعه تدریجی قدرت هوایی در افغانستان و متقابلاً اثربخشی محدود آن علیه طالبان ، نه بدلیل ذات قدرت هوایی ، بلکه بدلیل عدم کارایی مناسب واحدهای زمینی ارتش این کشور به نظر می رسد . به عبارت دیگر ، این مساله یعنی بازتاب نامطلوب یک توهم رزمی در سطح راهبردی میان تصویری که ایالات متحده از جنگ در افغانستان ترسیم نموده با قابلیتهای ارتش افغانستان کاملا واقعی به نظر می رسد . این تناقض میان وضعیت موجود و وضعیت مطلوب باعث گردید تا در سال 2018 ارتش ایالات متحده یک تیپ ویژه رزمی برای توسعه یک ارتش ملی در معنای واقعی خود در افغانستان ، در این کشور مستقر کند ( جالب هست ارتش اشغالگر در فاصله سالهای 2001 تا 2017 هیچ تلاشی برای استقرار این ارتش بعمل نیاورد و تنها بعد از سال 2018 بود که این ضرورت تشخیص داده شد . م ) تا بتواند در مواقع بلحاظ امنیتی شکننده (با ماهیت سیاسی ، انفجارآمیز و تهدید کننده ) بطور مستقل وارد عمل گردد . اما این روند نیز خود مشکلات متعددی را بوجود می آورد ، بدین معنی که اتکاء بر این روند ، می تواند وابستگی این ارتش را به قدرت آتش هوایی واحدهای آمریکایی افزایش داده ، بدون اینکه پیشرفت موثری در حل مشکلات سیاسی داخلی و امنیتی برای نیل به ایجاد یک ارتش یکپارچه بلحاظ رزمی پایدار حاصل آید ( وضعیتی که در حال حاضر ، ژوئیه 2021 در افغانستان در جریان هست . م ) بنابراین ، ارتش می بایست در خصوص ایده چگونگی استفاده از قدرت نظامی خود در دو حوزه زمینی و هوایی تجدید نظر نماید . درک این مساله از هر شیوه ای که صورت پذیرد ، منافع راهبردی ایالات متحده را در ایجاد دولت- ملت !!!!!!!!!!! ( افغانستان ، عراق ، سومالی و ... ) تامین نماید . در غیر اینصورت ، حتی کاربرد نیروهای هوایی –زمینی بصورت مشترک ، در بهترین حالت خود ، تبدیل به جنگی فرسایشی شده که چیزی بیشتر از یک بازی خشن که درآن ضربات متقابل بصورت مستمر و بدون نتیجه نواخته میشود ، نخواهد بود . پی نوشت : 1- ادامه دارد ........... 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند./ مترجم و نویسنده :
  13. MR9

    IRIAA & AH-1

    با تشکر از جناب @Crash برای تصویر نخست
  14. بسم ا... تفکیک تاپیک گالری بالگردهای ترابری هوانیروز ( 20 تیر سال 1400 خورشیدی )
  15. بسم ا... ببینید ، نیروی هوایی بطور خاص و قدرت هوایی به شکل عام ، نقشی که در جنگهای امروز برای آن تعریف شده ( چه بصورت سرنشین دار و چه بصورت بدون سرنشین ) عموما تعارف بردار نیست حتی برای نیروی هوایی ارتش ایالات متحده ، یعنی وقتی نیاز شما برای صحنه نبرد بواسطه کاربرد اف-22 ، اف-35 و نسخه های ارتقاء یافته ایگل تامین نمیشود ، می بایست برید برای تامین این نیاز بر مبنای فناوری روز حتی اگر این مساله به معنای برداشتن یک گام به عقب و سرمایه گذاری روی جتهای نسل چهارم باشد . ضمن اینکه طرف غربی این تحلیل را دارد که ارتشهای رقیب ( چین و روسیه ) بسرعت قابلیتهای نسل 4 خودشون را دارند تقویت می کنند که ممکن هست حتی برای ناوگان جوان نسل5 غربی ممکن هست بیش از حد تصور ، خطرناک باشد . نویسنده متن کینگ اسنیک هم معتقد هست که این نمونه جدید نسل 5 نیست چون بهره ای از فناوری پنهانکارانه ندارد در حد رپتور یا لایتینینگ ولی برای جانشینی ناوگان در حال پیر شدن فالکن های نیروی هوایی (با توجه به سابقه بسیار روشن جنگنده های اف-16 نیرو ) دارد توسعه پیدا می کند . تمام مشکل و انتقاداتی که به برنامه داخلی ما وارد هست بر مبنای اطلاعات موجود ( نه ادعاهای غیر مستند ) این هست که نخست طرح های بومی مختصات جتهای نسل ++4 را در حوزه رادار و سلاح ، ندارد . علاوه براین در حوزه نیروی هوایی ما هیچ نوع مدیریتی را شاهد نیستیم . وقتی به راحتی اتوریته نیرو توسط ستاد کل نادیده گرفته میشود ( بخصوص در ماجرای پایگاه شیراز و علیرغم دستور صریح فرماندهی کل قوا ) و بی توجهی عمدی به توان رزمی نیروی هوایی علیرغم نیاز فوری نیروهای مسلح ، این را بگیرید تا آخر ماجرا که چرا یکسری موارد برای مخاطب خارج از نیروهای مسلح قابل باور نیست ، چه در حوزه آموزش ، چه در حوزه اتخاد استراتژی درست و چه حتی در تشخیص چالش های روبروی ما در آینده .....
  16. بسم ا... از موشک نازعات تا واکسن برکت محسن هاشمی‌رفسنجانی در بخشی از یادداشتی در شماره امروز شرق با عنوان از موشک نازعات تا واکسن برکت نوشت: موضوع تحقیق و تولید موشک در داخل کشور به دغدغه اصلی مسئولان ارشد نظام و فرماندهان نظامی تبدیل شده بود و چندین پروژه موازی تولید موشک با نام‌های مختلفی نظیر نازعات، مجتمع، سجیل، زلزال و شهاب یک در صنایع دفاع (پارچین)، صنایع سپاه، مهندسی جنگ جهاد سازندگی و مرکز تحقیقات صنایع دفاع آغاز شده بود و من در زمانی که در تهران حضور داشتم یا به اتفاق پدر به جبهه سفر می‌کردم، در جریان این پروژه‌ها و مشکلاتشان قرار می‌گرفتم. با توجه به رشته تحصیلی‌ام که کاربرد فراوانی در صنایع دفاعی داشت و شرایط بحرانی کشور، به توصیه آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، تحصیل در دوره دکتری را رها کردم و از سال ۱۳۶۵ برای کمک به صنایع دفاعی کشور به ایران بازگشتم و خوشبختانه توانستم تعدادی از نرم‌افزارها، اسناد و کتاب‌ها و همچنین کامپیوتر شخصی (PC) خود را که آن زمان در کشور به آسانی در دسترس نبود، برای استفاده در بخش طراحی موشک به ایران بیاورم. نکته مهمی که در این میان وجود داشت، پیشرفت هم‌زمان پروژه ها‌ی تحقیقات و تولید انبوه موشک در داخل بود که در دستگاه‌های مختلف انجام می‌شد و مسئولان آن دستگاه‌ها در گزارش‌هایی که به مقامات ارشد کشور می‌دادند، از موفقیت بسیار نزدیک خود در تولید موشک خبر می‌دادند؛ اما صنایع با تکنولوژی بالا، دارای پیچیدگی‌ها و مشکلاتی است که بعضا در پیشرفت پروژه تحقیقاتی در حد بالاتر از ۹۰ درصد و حتی ۹۵ درصد خود را نشان می‌دهد که شخصا این موضوع را در تولید موشک تجربه کرده‌ام و حتی در فاصله پس از تولید نمونه تا شلیک آزمایشی، شاهد برخی از این مشکلات فنی بوده‌ایم که در یک فقره منجر به انفجار در کارگاه تولید موشک حتی روی استند قبل از پرتاب و بعد از آن شد. مسئله مهم دیگر، تفاوت مرحله تحقیق و نمونه ها‌ی آزمایشگاهی با تولید انبوه بود که در مرحله تولید انبوه نیز مشکلات فراوانی از جمله مسائل مربوط به تأمین مواد اولیه، بسته‌بندی، توزیع، نگهداری و پروتکل ها‌ی پرتاب پیش می‌آید که شاید در مرحله تحقیقات مهم به نظر نرسد. راهبرد مسئولان نظام در این مقطع، ایجاد هم‌گرایی در پروژه تولید موشک داخلی بود که برای استفاده بهینه از امکانات محدود کشور، مقرر شد پروژه شهاب دو به‌عنوان پلتفرم تولید موشک ایرانی تعریف شود تا هر موشکی که در دستگاه‌های مختلف در مرحله تحقیقات و تولید نمونه است، اگر به تولید انبوه برسد، در این پروژه و با امکانات ویژه تأمین‌شده تولید شود و این تدبیر هم خوشبختانه به نتیجه رسید و اگرچه تا پایان جنگ شاهد تولید انبوه موشک ایرانی نبودیم، ولی با فاصله حدود سه سال، موشک‌های ایرانی به تولید صنعتی رسیدند و امروز یکی از نقاط دستاورد‌های ایران هستند و بنده هم به‌عنوان عضو کوچکی از خانواده بزرگ صنایع دفاعی کشور، به این موفقیت افتخار می‌کنم. امروز نیز در تولید واکسن داخلی با شرایط مشابهی مواجه هستیم؛ واکسن‌ها‌یی مانند برکت، نورا، پاستور و رازی که در پروژه ها‌ی موازی از سوی دستگاه‌های مختلف در مرحله تحقیقات هستند و هر دستگاهی نیز خبر از موفقیت خود می‌دهد؛ اما بروز پیچیدگی ها‌ی خاص این صنعت در مرحله تحقیقات، تست‌های انسانی و اخذ مجوز و همچنین تولید انبوه، موجب شده مانند تولید موشک برنامه زمانبندی پیش‌بینی‌شده محقق نشود. توصیه‌ام به دوستان مسئول و زحمتکشان عرصه تولید واکسن، استفاده از چند تجربه تولید موشک در کشور است؛ نخست: فعالیت موازی در مرحله تحقیقات با حفظ هم‌گرایی و تبادل اطلاعات مناسب است؛ اما اگر در مرحله تولید انبوه با توجه به امکانات محدود کشور، از هم‌گرایی و هم‌افزایی به‌جای موازی‌کاری استفاده شود و هر واکسنی که امکان تولید انبوه آن فراهم می‌شود، از خطوط تولید انبوه موجود استفاده کند. دوم: با توجه به مشکلات پیش‌بینی‌نشده ناشی از تکنولوژی، تحریم‌ها و محدودیت زیرساخت‌ها و امکانات کشور، مسئولان ارشد دولت، تنها به وعده‌ها و برنامه ها‌ی اعلام‌شده از سوی تولیدکنندگان داخلی بسنده نکنند و با تأمین واکسن از خارج، مانع وارد‌شدن هزینه‌ها‌یی نظیر تلفات داخلی بیشتر و سفر‌های خارجی برای واکسن شوند. تصور کنید اگر آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی و فرماندهان نظامی کشور به دنبال تأمین موشک از خارج نمی‌رفتند و منتظر موشک داخلی می‌ماندند، ما نمی‌توانستیم هدف‌هایی نظیر برج رافدین در بغداد را در آستانه اجلاس کشور‌های عربی هدف قرار دهیم و عملا در جنگ شهر‌ها شکست می‌خوردیم که هزینه سنگین انسانی و نظامی برای کشور داشت. پی نوشت : 1- جالب هست این مساله بویژه بخش تلاش برای تولید موشک قبل از رفتن سراغ سوریه و لیبی برای تهیه موشک بالستیک 2- یک خط و نیم آخر را از جنبه نظامی ( نه شخص یا جنبه سیاسی ) ماجرا تحلیل کنید . https://www.tabnak.ir/
  17. حالا این که کدوم بهتر هست ، باید بررسی بشود ولی این همون بلایی بود که با هورنت سر تامکت در آوردند و شاید الان باید تقاص آن را پس بدهد شرکت سازنده اف-18
  18. شاه کبری اف-36 چندی پیش فرمانده نیروی هوایی ارتش ایالات متحده اذعان نمود که در طرح جایگزینی اف-35 با ناوگان جتهای اف-16 این نیرو ، مشکلاتی ایجاد شده ، به همین منظور ، طرح توسعه جنگنده جدیدی برای جایگزینی ناوگان قدیمی اف-16 اعلام گردید که در مقایسه با برنامه اف-35 ، این پروژه ارزان تر خواهد بود . این خبر برای تحلیل گران دفاعی ایالات متحده غافلگیر کننده محسوب می شد ، به این دلیل که اف-35 عمدتا برای جایگزینی اف-16 های نیروی هوایی در نظر گرفته شده بود تا با ایفای یک جنگنده نسل 5 ، توان رزمی نیروی هوایی ارتش ایالات متحده را تقویت نماید . اما اظهارات فرمانده نیروی هوایی ارتش ایالات متحده گویای توسعه این برنامه بوده که هم اکنون کینگ اسنیک ( شاه مار ) نامیده می شود . در این برنامه ، مشورت های قابل توجهی با تیم های طراحی جنگنده یوروفایتر و اف-35 انجام شد که این تبادل نظرها منجر به خلق کینگ اسنیک گردید . جنبه های درخواستی برای طرح اف-36 ، جنگنده ای سبک وزن ارزانقیمت است که چندان روی مفهوم پنهانکاری تمرکز ندارد و همین امر موجب شده تا در ردیف جتهای نسل 5 قرار نگیرد . برخی ناظران برایم باورند که بدلیل نیاز سریع نیروی هوایی ، این جنگنده جدید تنها ظرف یکسال با مدرن ترین سامانه های موجود تجهیز خواهد گردید . توسعه این جنگنده بدلیل استفاده از روشهای ساخت سریع نظیر چاپ سه بعدی با بیشترین سرعت ممکن ادامه دارد . این جت جدید احتمالا به رادار آرایه فازی AN/APG-83 که هم اکنون بر روی جدید ترین نمونه های اف-16 استفاده میشود مجهز خواهد شد . علاوه براین ، حسگرهای فوق پیشرفته فروسرخ برگرفته از غلاف الکترواپتیکال لژیون نیز بدان اضافه میشود . این جنگنده جدید ، الزامات مورد نیاز نیروی هوایی برای بر عهده گرفتن اجرای حملات هوا به زمین و رزم هوایی را برآورده خواهد کرد و برای این منظور به طیف متنوعی از مهمات هوا به هوا و هوا به زمین که در جایگاه های درون و دوآویزگاه زیر بالها مسلح می گردد . ضمن اینکه توپ نصب شده درآن برای حمله به اهداف زمینی طراحی شده است . https://www.aparat.com/v/c9gIO الگوی مهم توسعه اف-36 شامل توسعه سریع ، تولید ارزان و تجهز به فناوری های پیشرفته آینده خواهد بود . به اعتقاد یکی از طراحان این برنامه ، اف-22 همانند یک بوگاتی ویرون است ، اف-35 یک فراری ،اما نیروی هوایی در حال حاضر به یک نیسان زد ایکس 300 مثل اف-36 نیاز فوری دارد . پی نوشت : عجالتا بصورت تاپیک ارسال نشد تا اطلاعات بیشتری مورد بررسی قرار گرفته و تایید شود . ولی بعنوان پست نخست تاپیک اصلی در نظر گرفته خواهد شد .
  19. مقدمه : جنگ جهانی دوم ، جدا از ابعاد خشونت بار خود ، شاهد شاهکارهای متعددی از فرار اسرای جنگی بوده که در هر دو طرف درگیری ، نمونه های قابل توجهی را میتوان مورد بررسی قرار داد . با این حال ، در سالهای پس از جنگ تا کنون ، صنعت فیلم سازی تنها به افتخارات اسرای متفقین در بند بازداشتگاه های جنگی ارتش آلمان پرداخته و به تقریب اثری از شیوه عمل اسرای آلمانی که در اردوگاه های اسرای جنگی متفقین قرار داشتند ، نپرداخته است . سروان فرانتس فون ورا پس از دریافت نشان شوالیه صلیب آهنین پرده اول : معرفی فرانتز خاویر بارون فون ورا ( تولد : 13 ژوئیه 1914 ، مرگ- 25 اکتبر 1941 ) یکی از افسران خلبان نیروی هوایی ارتش آلمان ( لوفت وافه ) در جنگ دوم جهانی بشمار می رفت که بعنوان یکی از برترین خدمه هوایی این نیرو ، در جریان یک نبرد هوایی بر فراز بریتانیا ، سرنگون و به اسارت ارتش انگلستان درآمد . وی در کنار یکی از خدمه زیرسطحی های نیروی دریایی آلمان ، والتر کورت رایش که گفته شده در ژوئیه 1940 با پریدن از یک شناور نفربر لهستانی به رودخانه سنت لاورنس ، موفق به فرار شد ، از معدود افسران آلمانی بشمار می رود که چنین رکوردی را از خود بر جای گذاشته است . وی پس از چند بار فرار از بازداشتگاه اسرای جنگی در خاک انگلستان ، در نهایت به کانادا اعزام گردید ، اما در مسیر انتقال به یک بازداشتگاه موقت در خاک کانادا ، از دست اسیر کنندگانش گریخت و با وارد شدن به ایالات متحده ( قبل از ورود این کشور به جنگ ) و عبور از مکزیک ، پرو و اسپانیا ، نهایتاً در 18 آوریل 1941 مجدداً به آلمان بازگشت . ستوان فون ورا پس از بازگشت به آلمان ، در 14 دسامبر 1940 مفتخر به دریافت نشان صلیب آهنین شوالیه گردید . پرده دوم : زندگینامه : فرانتس بارون فون ورا ، در سیزدهم ژوئیه 1914 در خانواده ای فقیر اهل سوئیس در منطقه خودمختار والایس به دنیا آمد که لقب فرایهر ( معادل بارون ) از پدر واقعی اش ، لئو فرایهر فون ورا به وی رسید که پس از یک بحران اقتصادی ، به مرز ورشکستگی رسید . ازآنجایی که براساس قانون این کشور ، بستگان او ، موظف بودند تا از همسر و شش فروند فون ورا مراقبت کنند ، عموزاده وی ، روزالی فون ورا ، دوست بی فرزندش لوئیز کارل فون هابر را ترغیب نمود تا فرانتز و خواهر کوچکترش از مزیت ثروت اش برای ادامه تحصیل استفاده نماید ،در حالی که این مساله ، تا آخر عمر فون هابر بصورت یک راز باقی مانده بود . نشان اسکادران جادگشوادر-3 با این حال ، فرانتز در سال 1936 به نیروی هوایی آلمان پیوست و در سال 1938 به درجه ستوانی مفتخر شده و پس از حمله آلمان به فرانسه ، با انتقال به وینگ سوم هوایی لوفت وافه (Jagdgeschwader3 ) ، بعنوان آجودان فرمانده وینگ ، وارد جنگ گردید ، در حالی همرزمانش معتقد بودند وی یک شخصیت ناآرام داشته و هرگز در یک جا بند نمیشد . این مساله تا جایی ادامه پیدا کرد که وی یک توله شیر (سیمبا ) را بعنوان نشان این یگان نگهداری می نمود که حتی در مطبوعات هم بدان پرداخته شد . ستوان فون ورا ، نخستین 4 پیروزی هوایی خود را در ماه مه 1940 و درجریان نبرد فرانسه ، بدست آورد . سیمبا ، توله شیر فرانتس فون ورا ( پشت به دوربین ) در جریان این درگیری ها ، فون ورا مدعی ساقط کردن یک فروند هاوکر هاریکن در 20 ماه مه و به فاصله 48 ساعت ، دو بمب افکن فرانسوی برگه 690 و یک پوتز 630 در نزدیکی کامبری شد . اما ادعای جنجالی وی ، در 25 اوت 1940 صورت گرفت ، چرا که در این روز ، فون ورا مدعی شد که یک فروند جنگنده اسپیت فایر و سه فروند هاوکر هاریکن را در غرب روچستر و همچنین 5 فروند هاریکن را بر روی زمین و در مجموع 9 فروند جنگنده بریتانیایی را در یک روز منهدم نموده است . هرچند جزییات این رویداد همچنان در ردیف اقدامات ناشناخته قرار داشته و مقامات بریتانیایی هرگز سوابقی در این زمینه ارائه ندادند . جنگنده مسراشمیت-109 ورنر فون ورا پس از سقوط پرده سوم : اسارت و فرار در 5 سپتامبر 1940 ، جنگنده مسراشمیت BF-109E-4 وی به رجیستر (W.NR.1480) برفراز ونچیت هیل ( کنت ، بریتانیا ) سرنگون گردید . اگرچه تا مدتها مسئولیت سرنگون نمودن فون ورا مشخص نبود ، اما در نهایت افسر خلبان جرالد استلپتون جمعی اسکادران 603 نیروی هوایی سلطنتی شکار وی را تایید نمود ، در حالی که ستوان خلبان استرالیایی ، پیترسون هیوز ( جمعی اسکادران 234 ) نیروی هوایی سلطنتی نیز مدعی این شکار گردید . اما برخی دیگر معتقند که به احتمال بسیار زیاد ، جنگنده فون ورا ابتدا توسط جرج بنینوس یا جان ترنس وبستر جمعی اسکادران 41 ابتدا دچار آسیب شد و وی اجباراً وادار به فرود اضطراری گردید . اما در نهایت فون ورا پس از فرود اضطراری در یک مزرعه توسط یک آشپز غیر مسلح بازداشت گردید و سپس به پادگان میدستون متعلق به یک واحد ارتش منتقل شد ، جایی که برای اولین بار ، موفق گردید تا ازآن فرار کند . پس از بازداشت و بازجویی مجدد ، فون ورا به 18 روز حبس انفرادی در اردوگاه اسرای جنگی ترنت پارک محکوم و درنهایت به ارودگاه اسرای جنگی شماره یک مستقر در منطقه فورنس ولز اعزام شد . سکانس بازسازی شده سرقت هاوکر هاریکن توسط ستوان فون ورا با بازی هاردی کروگر ( هنرپیشه نام آشنای آلمانی ) دومین تلاش وی برای فرار ، در 7 اکتبر 1940 ، هنگام پیاده روی روزانه خارج از اردوگاه رخ داد . وی با استفاده از حواس پرتی نگهبانان انگلیسی و علیرغم هشدارهای کارگران محلی ، با کمک سایر اسرای آلمانی فرار نمود و 3 روز بعد ، یعنی در 10 اکتبر ، توسط سربازان گارد داخلی ارتش در یک کلبه سنگی پیدا ولی مجددا با جسارت هر چه تمام تر از دست آنها گریخت ، هر چند 2 روز بعد ، یعنی 12 اکتبر ، زمانی که در حال صعود از یک ارتفاع بود ، مشاهده و بازداشت گردید تا پس از رسیدن به محل بازداشتگاه ، به 21 روز حبس انفرادی محکوم گردد . پس از این فرار ، فون ورا به اردوگاه اسرای جنگی شماره 13 در سوانویک که مشهور به غیر قابل فرار بود بود ، منتقل شد . در اردوگاه شماره 13 ، فون ورا به گروهی پیوست که با حفر تونل ،طراحی یک عملیات فرار را بر عهده گرفته بودند . این تونل در 17 دسامبر 1940 آماده شده و تمامی اسرای فراری با پیش بینی پول و اوراق هویتی جعلی تلاش داشتند تا با رسیدن به یک کشتی بی طرف ، مسیر خود را بسمت آلمان ادامه دهند . فون ورا ضمن جعل هویت یک خلبان نیروی هوایی سلطنتی هلند (سروان ون لوت ) با مراجعه به یک ایستگاه قطار ، مدعی گردید که باقی مانده خدمه یک بمب افکن ولینگتون نیروی هوایی است که به تازگی سقوط کرده و قصد دارد که به یگان خود باز گردد . به این ترتیب ، فون ورا با ترغیب رئیس ایستگاه قطار ، از نزدیکترین فرودگاه نیروی هوایی سلطنتی درخواست کمک نمود ( فررودگاه هاکنال در نزدیکی ناتینگهام ) تا وی را به این موقعیت منتقل کنند . باوجود شک پلیس محلی ، وی به فرودگاه منتقل شد و پس از ملاقات با افسر نگهبان پایگاه و درخواست مدارک از سوی افسر بریتانیایی ، وی با زیرکی هرچه تمام تر از پنجره آبریزگاه پادگان بسمت آشیانه های جنگنده های هاریکن دوید و سعی کرد تا یکی از مکانیکهای خط پرواز را وادار کند ، با روشن کردن جنگنده ، شرایط را برای پرواز فراهم نماید. اما زمانی که مشغول بررسی سیستم های هواپیما بود ، افسر نگهبان پایگاه ، وی را با تهدید سلاح ، بازداشت و تحت مراقبت مسلح ، به اردوگاه اسرای جنگی بازگرداند . در ژانویه 1941 ، فن ورا با بخش قابل توجهی از اسرای آلمانی به کانادا اعزام شد و براساس برنامه ریزی صورت گرفته ، قرار بود تا تمامی اسرای جنگی به یک اردوگاه جدید در شمال یک دریاچه در اونتاریو منتقل گردند ، هر چند فون ورا دوباره برنامه ریزی برای فرار را از سر گرفت و نهایتا ، در 21 ژانویه 1941 مدت کوتاهی پس از ترک ایستگاه قطار مونترال ، وی از پنجره قطار به بیرون پرید و پس از عبور از رودخانه سنت لارنس ، وارد ایالات متحده که هنوز در حالت بی طرفی قرار داشت ، گردید . فون ورا با عبور از رودخانه یخزده مرزی ، علیرغم دست و پنجه نرم کردن با سرمای شدید ماه دسامبر ، چند ماه قبل از ورود آمریکا به جنگ ، خود را به نیویورک رساند و ابتدا بعنوان یک مهاجر غیر قانونی بازداشت شد ،اما کنسول آلمان با پرداخت وثیقه ، وی را آزاد نمود و علیرغم مذاکرات متعدد میان مقامات کانادایی و آمریکایی برای استرداد وی ، معاون کنسول آلمان ، او را تا مرز مکزیک همراهی و بصورت مرحله ای به ریودژانیرو (برزیل ) ، اسپانیا 0 بارسلون ) و ایتالیا (رم) منتقل نمودند . سرانجام فرانتز فون ورا در 18 آوریل 1941 به آلمان عودت داده شد . راست : ستوان فون ورا در ملاقات با هیتلر چپ : نشان صلیب آهنین شوالیه پرده چهارم : بازگشت و مرگ از ستوان هوایی فرانتز فون ورا ، در بازگشت از اردوگاه اسرای جنگی ، بصورت یک قهرمان استقبال شد . سرفرماندهی ارتش به پاس شجاعت ، وی را مفتخر به دریافت نشان صلیب آهنین شوالیه نمود . فون ورا نیز براساس تجربیات کسب شده از نحوه بازجویی ارتش انگلستان ، وظیفه بهوبد قابلیتهای نظامیان آلمانی را در مورد نحوه مواجهه با بازجویان بریتانیایی بر عهده گرفت و کتابی را نیز با همین عنوان (Meine Flucht aus England /My Escape from England) به رشته تحریر درآورد که همچنان منتشر نشده است . راست : مسراشمیت -109 ئی-4 چپ : نشان اسکادران جادگشوادر -53 پس از طی این مراحل ، فون ورا مجدداً در قالب فرماندهی وینگ هوایی پنجاه و سوم (Jagdgeschwader53 ) به جبهه روسیه اعزام گشت . وی تا ژوئیه 1941 ، سیزده پیروزی هوایی دیگری را در کارنامه خود به ثبت رساند و به این ترتیب ، شکارهای تایید شده او به رقم 21 رسید . پس از خاتمه ماموریت در جبهه شرقی ، در اوایل اوت 1941 اسکادران تحت فرماندهی وی برای تحویل جنگنده های جدید BF-109E-4 به آلمان منتقل و سپس برای اجرای ماموریت های محوله به هلند اعزام گردید . اما در نهایت ، سروان خلبان ، فون ورا در 25 اکتبر 1941 در حالی که سوار بر جنگنده BF-109E-4خود بود در جریان یک پرواز عادی ، دچار نقص موتورشد و در شمال ویلیسینگن ( دریای شمال ) ساقط گردید . فرض براین گذاشته شد که فون ورا کشته شده است ، هر چند جسد وی هرگز پیدا نشد . راست : پوستر فیلم THE ONE THAT GOT AWAY چپ : هاردی کروگر در نقش فرانتس فون ورا در سکانس بازجویی مقدماتی توسط نیروی هوایی سلطنتی پی نوشت : راه های افتخار (1) - دژ واگنر 1- بن پایه 2- بن پایه 3- بن پایه 4- بن پایه 5-استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
  20. بسم ا... الزامات برتری هوایی در قرن بیست و یکم پی نوشت : برای تصویر بزرگتر روی عکس کلیک کنید...
  21. MR9

    IRIAF & F-5

    تایگرهای جوان ایرانی جنگنده - بمب افکن سبک اف-5 اف نیروی هوایی ایران با سریال ساخت ۰۶۸۴-۷۵ پایگاه هوایی McClellan قبل از بارگیری درون هواپیمای C-5 Galaxy و ارسال به ایران به سال ۱۹۷۶
  22. در تمامی مدلهای بالگرد کبری ، توپ حفظ شده . در نمونه ای که امروز رونمایی شد هم توپ وجود دارد . از تمام نمای برش خورده ، فقط بخش بالچه حمل سلاح به نمایش درآمد که تغییرات بخصوص در بخش سازه ای دیده بشود
  23. بحث هواگردهای جت کامل متفاوت هست با حوزه بالگردها در همه ابعاد شامل سرعت ، حمل سلاح ، سیستم های پروازی و ... مقایسه مختصات AH-1Z و AH-1G
  24. بسم ا... نیازی نیست همه پست را خطاب قرار بدید --- این بحث تخصصی در حوزه سازه های هوایی هست و باید میزان تنش روی این سازه ها را در زمان نصب ، حمل ، اجرای مانورهای هوایی و شلیک محاسبه کرد راست بالچه و سازه هوایی بالگرد AH-1Z چپ : بالچه و سازه هوایی بالگرد AH-1S آن چیزی اطلاعات بنده کفاف می دهد این هست ، یک بالگرد باید در 4 حوزه پیشرانه ، بدنه و اویونیک ، سامانه های دفاع از خود و سلاح به طور متناسب ارتقاء پیدا کند .. بدون یک ارتقاء متناسب و یکپارچه ، صحبت کردن از توانمندی این بالگرد ناصواب هست . ضمن این که موتور را هم تغییر بدید وقتی قدرت موتور به سازه هوایی بالگرد تنش وارد کند ، عملا جز اتلاف سرمایه چیز دیگری عاید نمیشود . وقتی سازه و موتور یکجا اصلاح میشود این هم که مشخص هست . تطبیق AIM-9 با AH-1J