MR9

Forum Admins
  • تعداد محتوا

    8,882
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    1,467

تمامی ارسال های MR9

  1. بسم ا... داده نمای قابلیتهای تانک اصلی میدان نبرد ام-60 آ.3 نیروی زمینی ارتش ترکیه پی نوشت : برای بزرگنمایی ، روی عکس کلیک کنید ..
  2. بسم ا... ، دقیقا همین طور هست که فرمودید .... این صحبتی هست که دائم با دوستان داریم ، صحنه رزم در طول تاریخ به شکلی بوده که هیچ جنگ افزاری ( حداقل در دوره جنگ مدرن ) قابل حذف نیست حتی سرنیزه پیاده نظام
  3. بسم ا... تفاوت قدرت سخت دولت ترامپ و قدرت نرم هوشمند دولت بایدن به ترتیب از راست : تعلیق وب سایتهای دامنه COM. پرس تی وی ، الفرات و العالم
  4. پرنده آتشین جایگزین شاهین های لاهور آیا جنگنده های جی-10سی جایگزین جتهای اف-16 اسکادران های نخبه نیروی هوایی پاکستان خواهد شد ؟ نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی پاکستان نزدیک به یک دهه است که در قالب برنامه ای مشترک با چین ، بخشی از ناوگان جتهای رزمی خود را با بخدمت گرفتن جتهای JF-17 بروزسانی نموده و این تجدید قوا یا از طریق خرید مستقیم این جنگنده ها از کشور سازنده یا مونتاژ قطعات ارسال شده از شرکت چینی صورت گرفته است . اما تا قبل از ورود JF-17 به سازمان رزمی ارتش پاکستان ، نیروی هوایی این کشور با در اختیار داشتن تعداد قابل توجهی از جتهای سبک نسل سوم نظیر میراژ-3 ، میراژ-5 ، جی-7 و کیو-5 توان هوایی خود را تشکیل داده بود و بعدها با اضافه شدن یک اسکادران از جتهای کمی سنگینتر نسل چهارم F-16A/B تا حدودی ضعف خود را در برابر نیروی هوایی هند جبران نمود . راست ( میراژ - سه و پنج ) چپ :کیو-5 فانتان نیروی هوایی ارتش پاکستان با این حال ورود JF-17 نسل چهارمی به نیروی هوایی ارتش پاکستان اجازه داد تا بتدریج فناوری پیشرفته تری را جایگزین نمونه های متعلق به دهه هشتاد میلادی نماید ، اما اگر چه این نمونه چینی – پاکستانی از بسیاری جهات از جنگنده آمریکایی پیشرفته تر بشمار می آید ، اما بدلیل قابلیتهای رزمی محدودتر نسبت به اف-16 انتظار نمی رود که با ورود تعداد بیشتری از این جنگنده ها ، ناوگان فالکن های پاکستانی از رده عملیاتی کنار گذاشته شوند . تصویر گرافیکی منتسب به پروژه AZM اما آن چه که کاملا واضح به نظر می رسد ، ناوگان اف-16 نیروی هوایی پاکستان بتدریج در حال پیرترشدن است و با توجه به اینکه بخش قابل توجهی از این هواگردها در دهه هشتاد میلادی تحویل شده اند ، فرماندهان این نیرو می بایست از هم اکنون به فکر جایگزینی این نمونه ها باشند . درواقع نسخه های موجود در پاکستان هم اکنون در بسیاری از کشورها بازنشسته شده اند و تنها تایوان و ونوزئلا به دلیل عدم توانایی در جایگزینی به استفاده از آنها ادامه می دهند . جنگنده های اف-16 تحویلی به نیروی هوایی پاکستان ( براساس بلاک تولیدی و سال تحویل ) ارتش پاکستان پس از نیروی هوایی ارتش ایالات متحده و اسراییل ، سومین کشور کاربر اف-16 در جهان است و با تغییر تهدیدات بالاجبار توانمندی های جدیدی شامل قابلیت حمل و شلیک موشکهای هوابه هوای AIM-120C را بدانها اضافه نمود . اما عوامل متعددی نظیر خستگی شدید سازه که بطور خودکار موجبات افزایش هزینه های عملیاتی را فراهم می آورد باعث شد تا کارشناسان نظامی پاکستانی به این نتیجه رسند که می بایست نمونه جدیدی را جایگزین این جتهای قدیمی نمایند که احتمالا یک جنگنده سبک یا میان وزن خواهد بود که قابلیتهای افزون تری را نسبت به JF-17 خواهد داشت . جدول مقایسه قابلیتهای فامد (BVR) جی-10 و اف-16 اما هنگامی که قرارباشد این تصمیم اجرایی شود ، به احتمال بسیار زیاد ، نمونه انتخابی یک هواگرد غیرآمریکایی خواهد بود چرا که بعید به نظر می رسد که ایالات متحده قصد داشته باشد تا یک هواگرد پیشرفته تر نظیر نسخه های ارتقاء یافته هورنت یا اف-35 را به پاکستان تحویل دهد . در این میان ، گزارشهایی در دست است که نشان می دهد پاکستان مشغول بررسی جنگنده های میگ-35 روسی است ،اما با توجه به روابط دفاعی نزدیک هند و روسیه و همچنین وجود جتهای MIG-29UPG در نیروی هوایی هند که قابلیتهای کمتری نسبت به میگ-35 را داراست بعید خواهد بود که چنین معامله ای به سرانجام برسد . از این رو ، آنچه که محتمل به نظر می رسد ، پاکستان درصدد است تا قبل از به ثمر رسیدن پروژه جنگنده نسل پنجم AZM یک جنگنده جدید که احتمالا جی-10سی خواهد بود را خریداری نماید . پیش ازاین ، چینی ها برای یکسری تستهای میدانی ، جی-10سی را در پاکستان مستقر نموده اند و گزارش هایی در دست است که نشان می دهد ارتش پاکستان تحت تاثیر قابلیتهای این جنگنده قرار گرفته است . جت رزمی جی-10سی که از سال 2018 وادر خدمت نیروی هوایی چین شد ، به مانند اف-16 یک جنگنده تک موتوره سبک وزن بشمار می رود و بدلیل اینکه چند دهه پس از اف-16 معرفی گردید ، به تقریب در اکثر پارامترها نظیر سرعت ، سطح مقطع راداری کو.چکتر و قدرت مانورپذیری بیشتر از طراحی پیشرفته تری برخوردار است و بدلیل اضافه شدن سامانه تغییر بُردار رانش قابلیت اجرای مانورهایی را دارد که غیر از اف-22 جنگنده دیگری در دنیای غرب قادر به انجام آن نیست . مضاف براین ، جی-10سی با مجهز شدن به یک رادار AESA و قابلیت حمل موشکهای جدیدتر PL-10و PL-15 می تواند پتانسیل رزمی بهتری را در اختیار نیروی هوایی پاکستان قرار دهد . علاوه براین ، جی-10سی بدلیل هزینه پرواز پایین تر نسبت به اف-16 های قدیمی ، میتواند نیروی هوایی پاکستان را در خرید تعداد بیشتری از این جنگنده یاری نماید . مقایسه هزینه هر ساعت پرواز اف-16 و جی-10 مضاف براین ، دسترسی نیروی هوایی پاکستان به موشکهای کروز YJ-91 باعث می شود تا درصد توان آفندی این نیرو افزایش پیدا نماید .برخی ناظران نظامی براین باورند که جی-10سی قابلیت مانورپذیری بیشتری را نسبت به جتهای سنگین تر خانواده فلانکر در اختیار دارد و با مجهز شدن نیروی هوایی پاکستان به این جت رزمی ، حریف قدرتمندی در برابر جتهای SU-30MKI نیروی هوایی هندبوجود خواهد آمد. سوخو-30 ام کا آی - نیروی هوایی ارتش هند پی نوشت : 1-بن پایه 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند./ مترجم و نویسنده : MR9
  5. بسم ا... نکته خوبی بود .. اول یک آمار جالب ارائه بشود .. 1- در حدود 215 سورتی علیه نیروگاه های تولید برق 2- در حدود 247 سورتی علیه پایگاه های نیروی دریایی 3- در حدود 429 سورتی علیه مراکز فرماندهی 4- درحدود 436 سورتی علیه سامانه های سام 5- در حدود 518 سورتی علیه مراکز نفتی 6- در حدود 601 سورتی علیه مراکز فرماندهی و کنترل 7- در حدود 701 سورتی علیه پل ها و خطوط ریلی 8- در حدود 902 سورتی علیه مراکز تولید سلاح های کشتار جمعی 9- درحدود 2756 سورتی علیه مراکز پشتیبانی نظامی 10- درحدود 2767 سورتی علیه سامانه های اسکاد 11- درحدود 3047 سورتی علیه فرودگاه های نظامی 12- در حدود 5646 سورتی علیه لشکرهای گارد جمهوری 17 ژانویه (شروع جنگ) نبرد خفجی 29 ژانویه ( فقط 12 روز بعد از شروع جنگ ) ... بیشترین حملات هم علیه واحدهای گارد بود . حالا اینکه چرا تونستند دست به این حمله بزنند ظاهرا صربستان دو تا منبع کمک داشت یکی تجربه ارتش عراق در سال 1991 و دومی کمکهای پنهانی روسها .. خود عراقی ها هم دو تا منبع داشتند ، یکی تجربه رویارویی با نیروی هوایی ایران که به شیوه آمریکایی ها آموزش دیده بود و تاکتیکهای الگو برداری شده از نیروی هوایی ایالات متحده و دوم شش ماه مطالعه ارتش عراق قبل از حمله به کویت در خصوص شیوه های مقابله به مثل احتمالی نیروی هوایی ایالات متحده ( ظاهرا عراقی ها شیوه حمله ارتش آمریکا به پاناما را بررسی کرده بودند ) در طول جنگ با ایران ، ارتش عراق بخصوص واحدهای گارد تجربه خوبی در خصوص اجرای عملیات زیر آتش شدید دشمن بدست آورده بودند و همین تجربه را در الخفجی استفاده کردند ولی مشکل سرفرماندهی ارتش عراق این بود که توان آتش نیروی هوایی ایران در جنگ را معادل نیروی هوایی ائتلاف گذاشته بود ( البته به نقل از وفیق السامرایی گفته شده که مدیران اطلاعات نظامی به صدام هشدار داده بودند ولی این آدم گوش نکرده بود )
  6. بسم ا... دیدار رییس ستاد کل نیروهای مسلح و فرماندهان عالیرتبه نظامی بارییس جمهور منتخب
  7. بسم ا... فلسفه آموزه نبرد هوا- زمینی چرا نیروی هوایی برای تاثیر گذاری بر صحنه نبرد ، به نیروی زمینی نیاز دارد ؟ بخش اول براساس تئوری ژنرال استاری ، اصل اساسی در اجرای راهبرد دفاع متحرک ، " نبودن در همه جا و در عین حال بودن در همه نقاط درگیری است " ، بدین معنی که هر ارتشی برای دست یابی به موفقیت می بایست علاوه بر درگیر کردن واحدهای دشمن در طول جبهه نبرد ، "ذهن فرماندهان دشمن " را نیز نسبت به جهت و هدف اصلی تهاجم گمراه نماید . دن. ای . استاری در طول سالهای خدمت خود در ترادوک ، منشاء تحولی در ابعاد گسترده را فراهم آورد که یکی از آنها ، ایجاد روند خود-کاوی در سازمان رزم محافظه کار ارتش بود . به شکل خاص گرچه این تئوری براساس الزامات صحنه نبرد در قرن بیستم بنا نهاده شد ، اما همچنان در قرن جدید با یکسری تغییرات ،آن را معتبردانست . درواقع امر ، قانون اساسی نبرد در قرن بیست و یکم از 3بند اصلی تشکیل شده است : 1- نسبتهای آغازین " نتیجه نهایی نبرد" را تعیین نمی کند . 2- مهم نیست که چه کسی ، تعداد بیشتری در اختیار دارد یا خیر - بدین معنی که با وجود اینکه سوری ها (جنگ 1973) ، ستون پشت ستون واحدهای مکانیزه در اختیار داشتند ( به مانند عراق در جنگ 8 ساله ) این مساله هیچ کمکی به آنها نکرد. 3- هرکس ابتکار عمل را از طرف مقابل بگیرد ( خواه در حال حمله باشد یا دفاع ، یا اینکه کمیت نیروهایش زیاد باشد یا کم ) به هرحال پیروز خواهد شد . بدین معنی که حتی یک ارتش کوچک که بلحاظ راهبردی در وضعیت تهاجمی قرار دارد می تواند ابتکار عمل را از دست حریف خارج سازد. نبرد ارتفاعات جولان در سال 1973 نشان داد که نسبتهای آغازین ، نتیجه نهایی نبرد را تعیین نخواهد کرد این مقدمه کوتاه در واقع آغازی است بر بررسی ایده قدیمی همکاری متقابل نیروی هوایی و نیروی زمینی که با ظهور قدرت هوایی در جنگ نخست جهانی ( 1918- 1914) بوجود آمد ، در جنگ جهانی دوم با نتایج خیره کننده تاکتیکهای بلیتزگریک خود را اثبات نمود و درسالهای پس از آن ( کره ، ویتنام ، اعراب و اسراییل ، ایران و عراق ، جنگ دوم و سوم خلیج فارس ، افغانستان ، گرجستان ، اوکراین و ... ) نیز بطور مستمر گسترش یافت . در سال 2014 میلادی ، یکی از مجلات نیروی هوایی ارتش ایالات متحده ، مقاله ای را منتشر نمود که درآن نویسنده بر این اعتقاد قرار داشت که نیروی هوایی از یک نظر ، واحدهای نیروی زمینی را بعنوان نوک پیکان تخریب سازمان رزم دشمن محسوب می کند . پس از انتشار این مقاله ، یکی از ژنرال های بازنشسته نیروی هوایی متقابلاً به این نکته اذعان نمود که یگان های نیروی هوایی در صورتی که به درستی بکار گرفته می شدند ، می توانستند تنها در یک بازه زمانی 120 روزه توان نظامی داعش را در عراق و سوریه از میان بردارد . با این حال ، استدلال های متمرکز بر کاربرد صِرف قدرت هوایی ، با آنچه که در سطور ذیل خواهد آمد ، دست به گریبان خواهد بود . ژنرال دیوید پترائوس یکی از نحله های فکری بسیار قدرتمند در تئوری های نظامی که طرفداران بسیاری در محافل نیروی هوایی نیز دارد ، استفاده صِرف از قدرت هوایی برای نابودی توان رزمی دشمن است . میزان قدرت نفود این ایده تا بدانجاست که حتی ژنرالهای نیروی زمینی را تحت تاثیر خود قرار داده بطوریکه دیوید پترائوس در سال 2016 مقاله با عنوان " وقت آن رسیده که دستان نیروی هوایی در افغانستان را باز کنید " و چند ماه بعد مقاله دیگری با عنوان " دستکشهای نیروی هوایی را در برابر طالبان از دست بیرون آورید! " را در حمایت از تقویت بیشتر نیروی هوایی به رشته تحریر درآورد . این استدلال بر یک پیش فرض که در آن سازمان رزم دشمن شامل یگان های پیاده ، خودروها و زیرساختهای نظامی می بایست از طریق بمباران های هوایی نابود شده یا به اندازه ای تضعیف شوند که قدرت مقابله به مثل از آنها ستانده شود ، قرار دارد. با این حال ، بر خلاف تصورات موجود ، واقعیت آن است که نیروی رزمی دشمن در شکلهای مختلف خود ، صرفاً با استفاده گسترده از قدرت هوایی و کمیت محدودی از نیروی زمینی ، از میان نخواهد رفت . این بدان معناست که در جنگ های کم شدت ، واحدهای رزمی ضد شورش در صورتی که قصد داشته باشند از مرعوب شدن مردم غیر نظامی از سوی عناصر مسلح جلوگیری بعمل آورند ، می بایست تعداد بیشتری از عناصر زمینی خود رابصورت شبانه روزی ، وارد صحنه نبرد کنند . درواقع ، تجربه واحدهای رزمی ارتش ایالات متحده در افغانستان نشان می داد که عناصر مسلح طالبان ، بیشتر ترجیح میدادند تا در روزهایی با پوشش ابر یا آب و هوای نامناسب ، مبادرت به اجرای حملات خود نمایند ،چرا که بخوبی مطلع بودند که میتوانند بدون نگرانی از حضور جتهای پشتیبانی نزدیک ای-10 ، هواگردهای بدون سرنشین یا بالگردهای رزمی که بطور معمول برای تامین پوشش هوایی در منطقه نبرد حاضر می شدند ، ضربات موثری را وارد کنند . طوفان صحرا ( 1991 ) یکی از موفق ترین عملیاتهای نظامی استوار بر قدرت هوایی بشمار می رود در یک نمای گسترده تر و بر خلاف استدلالهای مبتنی بر تجارب بدست آمده از تاثیر نیروی هوایی در جنگ دوم جهانی ، حوزه استراتژی مبتنی بر تخریب انبوه ، معمولا نتایج مورد انتظار را به نمایش نمی گذارد . در این حالت ، نیروی مدافع ، حالتهای متفاوتی را برای ادامه بقاء در محیط رزمی جستجو کرده و بکار می گیرند که این امر بطور مشخص در جریان جنگ ویتنام از سوی ارتش ویتنام شمالی به فرماندهی هوشی مین ، صورت پذیرفت ، جایی که مدافعان همچنان قادر بودند تا از تصرف قلمرو خود توسط مهاجمان جلوگیری بعمل آورده و کنترل خود را بر جمعیت غیرنظامی ، حفظ کنند . قوام این استدلال بلافاصله پس از پایان جنگ دوم جهانی و در جریان عملیات نظامی در کره ، توسط شخصی به نام آر.آر .فهرنباخ به سال 1963 مورد بررسی قرار گرفت : بالگرد تهاجمی AH-64 (راست ) و جنگنده پشتیبانی نزدیک A-10 (چپ ) عناصر بنیادین عملیات هوایی در افغانستان اما با توجه به استراتژی ارتش ایالات متحده در استفاده حداکثری از قدرت هوایی بر فراز منطقه نبرد ، شیوه رزم واحدهای رزمی این ارتش افغانستان نیز بشدت تحت تاثیر فرماندهان نیروی هوایی قرار گرفت . بعنوان مثال ، در اکتبر 2017 ، ژنرال جمیز ماتیس ، وزیر وقت دفاع ، ضمن بازنگری قوانین درگیری در افغانستان ، تمامی محدودیتهایی که باعث می شد تا ارتش نتواند بطور کامل از نیروی هوایی استفاده کند را حذف نمود ، هرچند این مساله در نهایت به بهبود وضع امنیتی در افغانستان منجر نشد و برعکس از سپتامبر 2016 طالبان موفق شده بود تا حوزه کنترل خود را بر 60 درصد خاک افغانستان توسعه دهد که این میزان در مقایسه با وضعیت این گروه شبه نظامی در سال 2001 به تقریب یک پیشرفت قابل توجه به نظر می رسد . عبدالرزاق ، فرمانده وقت پلیس قندهار این مساله با ترور عبدالرزاق ، فرمانده پلیس قندهار که مسئولیت تامین امنیت این استان را بر عهده داشت ، کنترل طالبان به احتمال بسیار زیاد ، بیشتر خواهد شد . بنابراین ، چنین روندی ، می بایست شاخکهای اطلاعاتی ارتش ایالات متحده را حساس کند که آینده قدرت نظامی آمریکا و کارایی آن در برخورد با حوزه های امنیتی شکننده ای نظیر افغانستان و همچنین تهدیدهای متعارف قدرتهای در حال ظهور چگونه خواهد شد ؟!! حوزه جغرافیایی جنوب اروپا (بالکان ) بلحاظ توپوگرافی ، منطقه ای کوهستانی بشمار می رود که کاربرد توان هوایی در آن با محدودیتهایی روبروست پاسخ به این چالش بسیار بزرگ در این نکته نهفته است که نیروی هوایی نوشدارویی است که می بایست در زمان و مکان مناسب مورد استفاده قرار گیرد و نیروی زمینی ( با یک سازمان رزمی بسیار گسترده ) همراه با یک استراتژی مناسب ، تنها راه قابل قبول برای محقق نمودن اهداف موجود در سند امنیت ملی ایالات متحده خواهد بود . ماهیت عملیات نیروهای ائتلاف در جنگ دوم خلیج فارس و اثرات بجامانده از آن : شیوه برنامه ریزی عملیات نیروهای ائتلاف در جنگ دوم خلیج فارس که بطور سنتی ، از سوی طرفداران قدرت هوایی بعنوان نمونه ای بارز در کاربرد نیروی هوایی بطور مستقل مورد استفاده قرار می گیرد ، بدلیل متمرکز شدن بر روی انهدام مراکز ثقل ارتش عراق ، بتدریج تبدیل به الگویی شد که برنامه ریزان عملیات نظامی از آن برای درهم کوبیدن توان نظامی حریف در صربستان استفاده نمودند . اما برخی از صاحبنظران حوزه رزم زمینی براین اعتقادند که چنین استدلالی ، بسیار شتابزده بوده و ابهامات بسیاری بر تاثیر گذاری آن وارد است و در اغلب موارد ، ژنرال های ارشد نیروی هوایی ندرتاً پاسخی برای چنین ابهاماتی داده اند . کریدورهای هوایی ویژه حمله به صربستان این ناظران نظامی معتقدند که : 1- نخست اینکه اگر نیروی هوایی به تنهایی موجبات پیروزی نیروهای ائتلاف را در صربستان فراهم آورد ، چرا روند دستیابی به آن ، طولانی شد ؟ پاسخی که در حالت متعارف می توان به این پرسش داد این است که محدودیتهای اعمال شده توسط ناتو در اعمال قدرت هوایی در مقایسه با نیروی هوایی ائتلاف در طوفان صحرا که با آزادی عمل بیشتری وارد عمل شده بودند ، موجبات طولان شده عملیات در بالکان گردید . اما استدلال منطقی تر آن است که گفته شود روند دستیابی به پیروزی در جنگ بواسطه کاربرد صِرف نیروی هوایی در بالکان ، نه بدلیل محدودیتهای اعمال شده توسط ناتو ، بلکه بدلیل ساختار پیچیده تر نظامی ارتش صربستان درکنار ناهموار بودن توپوگرافی منطقه نبرد باعث گردید تا درهم شکست زیرساختهای ارتش صرب زمان زیادتری را طلب کند ،... 2- نکته بعدی که دراین زمینه قابل توجه است را می توان بدین صورت تبین نمود که اگر پیامدهای روانی کاربرد قدرت هوایی می تواند موجبات تسلیم حریف را فراهم کند ، چرا روند کشتار آلبانیایی تبارها به مدت 78 روز پس از حملات اولیه ، همچنان ادامه پیدا نمود ؟ چنانکه می توان استدلال نمود که بمباران های نیروی هوایی ایالات متحده و ناتو ، تنها عزم میلوسویچ و ارتش صربستان را در کشتار غیرنظامیان را تقویت نمود . اسلوبودان میلوسویچ در مجموع ، تفسیرهای موجود از عملیات ائتلاف در صربستان و نتایج نهایی این جنگ ، دوگانگی جذابی را به نمایش می گذارد که تا حد زیادی می توان دیدگاه های مرتبط با کاربرد قدرت هوایی را مورد بررسی قرار داد . از یک نظر ، تحلیلگران کلاسیک نظامی معتقدند که حملات مستمر هوایی به زیرساختهای صربستان ، میلوسویچ را وادار نمود تا کشتار را متوقف کند ، اما سایرین براین اعتقاد قراردارند که تهدید صربستان به اجرای حملات زمینی مشترک از سوی ناتو و ایالات متحده ، ارتش صربستان را وادار به عقب نشینی نمود . بدین ترتیب ، درگیری های کوزوو ، منطق مورد نیاز تحلیلگران کلاسیک نظامی را در خصوص کاربرد نیروی هوایی بعنوان استخوان بندی صِرف عملیات تهاجمی فراهم آورد تا جایی که در نهایت براین اعتقاد قرار گرفتند که جنگ آینده را می توان بدون اشغال زمینی هم در مدار پیروزی قرار داد. با این حال ، روند درگیری به گونه ای پیش رفت که خلاف آن ظاهرا به اثبات رسید . بدین معنی که تاثیرات کاربرد نیروی هوایی آنچنان موفق و حداقل خطر برای مهاجمان جلو رفت که بتدریج تئوری عدم نیاز به نیروی زمینی ، در ارتش پدید آمد ولی این استدلال ، قابلیت درک ماهیت پویای عملیات نظامی و پتانسیل مدافعان برای گریز از ضربات هوایی را نداشت . در مقابل ، از آنجایی که کاربرد نیروی زمینی نیازمند یکسری اصول و قواعد تجربه شده است ، درصورتی که استراتژی درست برای آن طراحی گردد ، می تواند بخوبی اهداف معین را محقق سازد . این اهداف نیز می تواند از یک نبرد فرسایشی تا اعمال کنترل بر روی منطقه نبرد تعریف گردد ، در حالی که تمامی احتمالات موجود در دو سر این بازه ، میتواند از اهداف تعیین شده در سطح استراتژیک ، حمایت نماید . پی نوشت : 1- ادامه دارد ........... 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند./ مترجم و نویسنده :
  8. چهره ای جدید برای جنگنده های نسل ششم ارتش ایالات متحده تطبیق قابلیتهای رزمی برای حضوردر صحنه عملیاتی آسیا/اروپا در روزهای اخیر ( ژوئن 2021 ) جزییات جدیدی در خصوص فرآیند توسعه جنگنده های نسل ششم آینده برای نیروی هوایی ایالات متحده منتشر شده است که نشان می دهد این نیرو درصدد است تا قابلیتهای این جنگنده در دست طراحی را براساس محل ماموریتها ( حوزه عملیاتی اروپا و آسیا )، بازنگری نماید . در حالی که پیش بینی ها حاکی از آن است که این هواپیما می بایست در اواخر سال 2021 با چهره جدیدی وارد خط تولید گردد . هم اکنون ایالات متحده و چین در حال توسعه نخستین جتهای نسل ششم هستند ، درحالی که روسها نیز درصدند با سرمایه گذاری بر روی برنامه میگ-41 و تلفیق فناوریهای موجود نسل پنجم سوخو-57 با پروژه جدید، جت نسل ششم خود را معرفی نمایند . در این میان ، ژنرال های نیروی هوایی ایالات متحده هشدار داده اند که چین با سرعت قابل توجهی بسمت عملیاتی نمودن این جنگنده ها پیش می رود ، به این دلیل که تنها چین و ایالات متحده جتهای نسل پنجم را بطور کامل علمیاتی نموده اند ( نیروی هوایی روسیه تنها بصورت محدود جتهای سوخو-57 را وارد خدمت نموده و تا انتهای سال 2021 تنها 5 فروند را عملیاتی خواهد نمود ) . اما در ناتو و بخصوص ایالات متحده ، جنگ سرد محملی شد تا جتهایی نظیر اف-15 ویژه محیط عملیاتی اروپا ساخته شود و بعدها نیز با طراحی اف-22 همین استراتژی دنبال گردید . با این وصف ،ظهور چین بعنوان یکی از دو قدرت نظامی پیشگام در جهان و شرق آسیا و همچنین مرکز اقتصاد جهانی ، موجب شد تا نیروی هوایی آمریکا بر آن شود که در طراحی سخت افزارها و بخصوص جتهای رزمی نسل آینده ، الزامات صحنه عملیاتی اقیانوس آرام را نیز مبناء قرار دهد . تفاوت اصلی که میان صحنه عملیاتی آسیا و اروپا وجود دارد ، این است که در شرق آسیا ، مسافت میان طرفهای درگیر بسیار است و کشورها مجبورند که تاکید بیشتری بر رزم هوایی و دریایی داشته باشند . با توجه به این مساله ، جتهای فعلی ارتش ایالات متحده ( F-35/F-15EX/F-22و F/A-18 ) بلحاظ برد و پایایی رزمی تطابق مناسبی برای حضور موثر در این صحنه ندارند و تمامی سناریوهای درگیری با چین مبتنی بر سوخت گیری هوایی به منظور مقابله با کره شمالی و چین برنامه ریزی شده است . این سناریوها ، بدلیل آسیب پذیری شدید حامل های سوخترسان بسیار پرهزینه بوده و علاوه براین ، هزینه های سنگین مربوط به لجستیک در فواصل طولانی نیز مزید بر علت است . در نتیجه ، انتظار می رود که جتهای نسل بعدی آمریکایی ضمن برخورداری از پایایی پرواز بیشتر ، با مجهزشدن به پیشرانه های جدید و ظرفیت سوخت بیشتر بتواند براین مشکل فائق آیند . با این حال هنوز مشخص نیست که آیا این جنگنده جدید برای اجرای ماموریتهای محوله در این دو صحنه متفاوت ، در دو نسخه تولید خواهد شد یا اینکه از طراحی مدولار برخوردار است و به نیروی هوایی امکان می دهد تا برای ماموریتهای برد بلند ، از مخازن سوخت بیشتری استفاده نماید. درصورتی که تنها از یک نمونه استفاده شود ، مشکلات لجستیکی کمتری بوجود خواهد آمد و مضاف براین ، خطوط تولید با صرفه بیشتری جنگنده های فوق را به کاربر تحویل خواهد داد . گزارشهای جدید نشان می دهد که این جتهای جدید ، درمقایسه با اف-22 که تنها 6 تیر موشک هوابه هوا را می تواند حمل کند ، قابلیت حمل تعداد بیشتری از مهمات دوربرد جدید نظیر AIM-260 را دارد که موجب می شود تا شکاف موجود با موشکهای جدید چینی بتدریج کاهش پیدا کند . پی نوشت : 1- بن پایه 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند./ مترجم و نویسنده : MR9
  9. MR9

    IRIAF & F-4

    بسم ا... فانتوم و قاصد
  10. بسم ا.... ظاهرا ارتش ایالات متحده (براساس گفته های لوید آستین وزیر دفاع ) مشغول برنامه ریزی برای عقب کشیدن ( کاهش کمّی ) واحدهای پیاده ، پدافند ضدموشکی ، نیروی هوایی از خاورمیانه هست تا تمرکز تمامی نیروها برای مقابله با چین و روسیه باشد . 1- هشت آتشبار پاتریوت و تاد از سعودی ، عراق ، کویت ، اردن جابه جا میشود 2- تمرکز دولت بایدن روی مذاکرات هسته ای با ایران 3- تقویت ارتش سعودی برای مقابله با ایران و یمن ! 4- کاهش نیروهای آمریکایی در عراق 5- ادامه تهدید ایران علیه ایالات متحده با مسلح شدن گروه های تحت حمایت این کشور به پهپادهای رزمی 6- انتقال سامانه های رزمی به اروپای شرقی و شرق آسیا برای مقابله با چین و روسیه 7- برخی در ایالات متحده معتقدند که این عقب نشینی به معنای بازگذاشتن دست روسها و چینی ها برای گسترش نفوذ در خاورمیانه هست . و .... سامانه ضد موشکی پاتریوت ، پایگاه هوایی پرنس خالد - سعودی U.S. Military to Withdraw Hundreds of Troops, Aircraft, Antimissile Batteries From Middle East
  11. بسم ا... مجلس نمایندگان آمریکا طرح اختیارات جنگی رییس‌جمهور را لغو کرد مجلس نمایندگان آمریکا امروز پنجشنبه طرحی را که خواستار لغو اختیارات قانونی اعطا‌شده به رئیس‌جمهور برای آغاز جنگ بدون مشورت کنگره است را به تصویب رساند. نمایندگان دموکرات در کنگره آمریکا از مدت‌ها پیش به دنبال لغو دو قانونی بوده‌اند که در سال‌های ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲ وضع شده‌اند و به رئیس‌جمهور آمریکا اجازه می‌دهند در برخی شرایط معین بدون مشورت با کنگره دستور اقدامات نظامی در منطقه غرب آسیا را صادر کنند. «مجوز استفاده از نیروی نظامی علیه عراق، مصوب سال ۲۰۰۲» قانونی است که قانونگذاران آمریکایی قبل از حمله نظامی به عراق به تصویب رسانده بودند. این قانون به رئیس‌جمهور آمریکا اجازه می‌دهد در برخی شرایط معین بدون کسب تأیید کنگره دستور اقدامات نظامی در منطقه غرب آسیا را صادر کند. پی نوشت : مابقی متن در لینک معرفی شده مطالعه شود ..
  12. بسم ا.... یک ویدئو از آموزش خدمه پهپاد آر.کیو-11 ریون کلرادو - ایالات متحده https://www.aparat.com/v/jvWYw
  13. درست هست ... ولی یک چیزی قابل توجه ... مخاطب عام ، در تمام دوران ، سکانس های شلوغ و پرابهت را یادش می موند ( آویاتور /2004 / اسکوریزی ) .. کارگردان تیزهوش هم به جای پُر کردن زمان فیلم با لوکیشن های آپارتمانی ، روی موضوع اصلی فیلم و سریال تمرکز دارد ، یک نمونه بسیار خوب در تاریخ سینمای ایران ، همین فیلم حمله به اچ-3 هست . این نیازمند هزینه است تا بشود یک اثر ماندگار در تمام دوران خلق کرد .. سکانس معرفی XF-11
  14. سلام علیکم بحث دقت در جزییات ، وابستگی تام و تمامی دارد به مشاور یا مشاوران نظامی مجموعه به گفته هالیوود ریپورتر در صحنه‌های فیلمبرداری فیلم Top Gun: Maverick نه تنها خود تام کروز با جت‌های جنگنده‌ واقعی پرواز میکنه بلکه بازیگران دیگه رو هم قانع کرده تا با جنگنده‌های واقعی پرواز بکنند.کمپانی پارامونت پیکچرز از تام کروز برای این کارش تقدیر کرده و گفته نه تنها هزینه‌ جلوه‌های ویژه فیلم کم شده بلکه مخاطب میتونه تصویر کاملاً واقعی از پرواز با F/A-18 رو ببیند که به انتقال حس فیلم خیلی کمک کرده. در ایران ، این مساله کمتر رعایت شده ، بطور مثال در یکی از سریالهای ایرانی ، برای نمایش سکانس های اشغال ایران در شهریور 1320 از تانکهای سبک اسکورپیون انگلیسی استفاده شد که حداقل 25 سال بعد طراحی ، تولید و بخدمت ارتش ایران درآمد ، در حالی که در حداقل شرایط ، هنوز زره پوشهای شرمن و جکسون و حتی اسکودا بازنشسته نیروی زمینی ارتش در دپوها موجود هست و بصورت ایستا قابل استفاده ( در یک شرایط حداکثری میشود این تانکها را عملیاتی کرد با تعمیر پیشرانه ها که حس واقعی تری به مخاطب منتقل شود . )
  15. پنهانکار روسی تقویت قابلیتهای حملات دورایستا و جنگ الکترونیک براساس گزارش رسانه دولتی روسیه ( تاس) ، بمب افکن پنهانکار قاره پیمای جدید نیروی هوایی روسیه ، موسوم به PAK-DA با تاکید بر نقش ویژه ضربه هسته ای ، هم اکنون بر تقویت قابلیتهای حملات دورایستا و جنگ الکترونیک برای دفاع در برابر موشکهای هوابه هوا و زمین به هوا متمرکز شده است . این منبع ناشناس در مجتمع نظامی – صنعتی روسیه با بیان این موضوع ، معتقد است که نیروی هوایی روسیه مشغول توسعه یک سامانه بسیار جدید برای این بمب افکن با هدف دفاع در برابر طیف متنوعی از تسلیحات (راداری و اپتیکی ) است . بدین سان ، در حالی که کشورهای عضو ناتو سامانه های پدافند هوایی زمین پایه محدودی را در اختیار دارند (به استثنای ترکیه پس از مجهز شدن به اس-400 ) ، اما تقویت قابلیتهای رزمی هواپایه از جمله اخبار منتشره در خصوص توسعه نسل جدیدی از موشکهای هوابه هوا در ایالات متحده (بویژه برای جتهای F-15EX) که عمدتا برای خنثی سازی توان تهاجمی هواپایه ارتش روسیه صورت گرفته است ، موجب گردید تا طراحی جانشینان احتمالی بمب افکن های توپولف-95 ، توپولف-22 ام و توپولف-160 از این بابت دچار تغییراتی گردد . بدین ترتیب ، منبع خبرگزاری تاس معتقد است که این بمب افکن جدید ، منحصرا برای حملات دورایستا مورد تقویت قرار خواهد گرفت و الزاماً تنها مهمات سقوط آزاد را حمل نخواهد نمود . این مساله باعث میشود تا نیازی به ورود این بمب افکن به محدوده پوشش پدافند حریف پدید نیامده ، ضمن اینکه با وجود توانایی حمل سلاح در درون بدنه (نظیر بی-2 و احتمالا اچ-20 چینی در آینده ) توانمندی پنهانکاری آن نیز حفظ می گردد . به گفته این منبع ، نخستین فروند از این بمب افکن جدید ، به احتمال بسیار زیاد در سال 2027 وارد خدمت خواهد شد ، در حالی که نیروی هوایی ایالات متحده درحال کار بر روی نمونه های اولیه بی -21 است ، هر چند خبرهایی جدی در خصوص پیش گرفتن برنامه اچ-20 از پروژه روسی نیز به گوش می رسد . با تمامی این اوصاف ، احتمالا این بمب افکن جدید از طراحی "بال" شکل بهره خواهد برد و مجموعه ای از مهمات پیشرفته ای نظیر KH-47M2 و KH-101/102 نیز آن را مسلح خواهد نمود . اما هنوز مشخص نیست که آیا این طرح جدید به منظور اجرای ماموریتهای تاکتیکی ( همان نقشی که بک فایر بر عهده دارد ) مناسب سازی خواهد شد یا خیر ؟! پی نوشت : 1- بن پایه 2- تصاویر مورد استفاده الزاما به معنای طرح اصلی این بمب افکن نیستند . 3- تجمیع تمامی پستهای پراکنده مربوط به بمب افکن جدید روسی ..بیست و سوم خرداد سال 1400 خورشیدی 4- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
  16. مشت آهنین ورماخت ابرتوپ دورا ابر توپ ورماخت در جنگ دوم جهانی ، داستان علاقه ارتشها به داشتن قدرت آتش برتر در میدان های نبرد است ، با این حال ، دورا ، بعنوان یک جنگ افزار توپخانه ای با کالیبر 800 م.م ، تاج سلطنتی ارتش آلمان در جنگ دوم جهانی بشمار می رفت که شرکت مشهور کروپ سازنده آن بود .به تقریب ، همانند سایر جنگ افزارهای آلمانی در جنگ دوم ، تصور استفاده از دورا در عملیات رزمی ، تمامی تصورات قبلی در خصوص توپخانه متعارف را برهم می زند ، اما بر خلاف جذابیت ظاهری ، برخی ناظران و تاریخدانان معتقدند که اثر بخشی این سلاح و از همه مهمتر ، منایع سرمایه ای مصرف شده برای آن به هیچ عنوانی توجیه نظامی را بدنبال خود نمی کشید . به همین ترتیب ، این توپ ، همانند سوپرتانک ماوس ، سلاحی برای جنگ محسوب نمی شود ، بلکه تنها برای تبلیغات کاربرد پیدا می نمود . با این حال ، هیتلر و ژنرالهایش امید زیادی به این توپ داشتند ولی نتایج حاصله از آن بسیار ناچیز قابل ارزیابی است . پرفسور اریش مولر فاز نخست : ایده طراحی و ساخت دورا از کجا آغاز شد ؟ ایده اولیه برای ساخت این ابرتوپ ، عملیاتی نمودن یک آتشبار توپخانه قدرتمند بر روی پیکر بندی ریلی ( راه آهن ) بود تا بواسطه استفاده از این خطوط ، توپ فوق با کالیبر800 م.م برای درهم کوبیدن دژهای مرزی ماژینو ( فرانسه ) و ابن امائل ( بلژیک ) به کار رود . این وظایف بطور مستقیم از سوی سرفرماندهی okw در جریان بازدید از خطوط تولید سلاح شرکت کروپ به مدیران این کارخانه محول شد . این دستور که درسال 1936 صادر گردید ، ناشی از تجربه طراحان کروپ در تولید آتشبارهای توپخانه ای سنگین در جنگ نخست جهانی بشمار می رفت ، در نتیجه مرحله اول ، یعنی انتخاب سازنده برای این توپ ابر سنگین ، مسیر درستی را در پیش گرفت . مقایسه ابعاد دورا و TEL توچکا براساس طراحی صورت گرفته ، دورا قرار بود یک آتشبار کالیبر 800 با قابلیت شلیک پرتابه هایی به وزن 7 تن ( در مقام مقایسه ، هم وزن تانکهای سبک این دوره زمانی ) در زوایای 65+ درجه ودر یک برد 35 تا 45 کیلومتری را داشته باشد . آزمایشاتی که قبل از جنگ صورت گرفت، نشان می داد که پرتابه شلیک شده از دورا توانایی نفوذ به درون یک صفحه زرهی به ضخامت یک متر ، لایه های بتونی به ضخامت 7 متر و زمین با جنس خاک به ضخامت 30 متر را در اختیار دارند . این برنامه که توسط یکی از طراحان مشهور کروپ ، پرفسور اریش مولر که تجربه زیادی در طراحی سامانه های متفاوت توپخانه ای داشت ، سرپرستی می شد ، نهایتا در سال 1937 توسعه اولیه خود را پشت سرگذاشت و پس از تایید ارتش ، سفارش ساخت آن به کروپ ارائه شد . با این حال ، علیرغم وضعیت پیشرفته صنعتی آلمان در آن زمان ، مشکلات بسیاری بر سرراه طراحی و تولید این توپ پدید آمد . بدین معنی که نخست بحران های ملی شدید آلمان و همچنین تاثیر شدید محدودیتهای ناشی از پیمان ورسای و دخالتهای متعدد سیاستمداران جمهوری وایمار باعث شد تا روند تولید با دست اندازهای متعددی روبرو گردد تا جایی که ارتش برای خرید توپهای ضد هوایی کالیبر کوچک نیز مشکلات زیادی داشت ، چه به اینکه قصد عملیات نمودن یک ابرتوپ وجود داشته باشد . https://www.aparat.com/v/0MC34 علیرغم تمامی این مشکلات ، دورا در نهایت به سال 1941 مونتاژ شد ، در حالی که تا آن زمان ، استحکامات ماژینو که قرار بود پرتابه های 7000 کیلوگرمی دورا آن را تخریب کند ، بواسطه اجرای تاکتیکهای بلیتزگریک معنی وجودی خود را از دست داد و استحکامات ابن امائل بلژیک نیز تنها با استفاده از 85 نیروی چترباز که بواسطه گلایدر بر روی آن فرود آمدند ، به اشغال درآمد . بدین ترتیب ، مجموعا" تا پایان جنگ ، تنها دو قبضه از این ابرتوپ با نام های "دورا" و "گوستاو" تولید گردید که گفته شده نامگذاری توپ دوم از روی مدیرعامل وقت کروپ ، (گوستاو کروپ) صورت پذیرفت . این دو قبضه توپ برای ارتش چیزی در حدود 10000000 رایش مارک هزینه در پی داشت که در مقایسه با پرداخت این مبلغ ، امکان خرید 250 قبضه توپ 150 م.م FH-18 یا 20 قبضه توپ دوربرد 240م.م K-3 با مزیتهای بهتر برای ورماخت ، امکان پذیر می گردید . به اعتقاد ژنرالهای ورماخت ، تولید تعداد بیشتری از توپهای اف.اچ-18 (راست ) و کی-3 (چپ) می توانست تاثیر گذاری بیشتری بر روی روند جنگ در جبهه شرقی داشته باشد فاز دوم : خدمه بزرگترین توپ دنیا ابعاد ابرتوپ دورا ، در زمان خود تا امروز ، چیزی در حدود تصورات نویسندگان داستان های علمی – تخیلی بشمار می رفت .در ظاهر امر ، کالیبر این توپ ، 800 م.م ذکر شده ، در حالی که بطور دقیق ، کالیبر دورا چیزی در حدود 807 م.م بود . وزن لوله این توپ به طول 32.48 متر ، به 400 تن بالغ می شد و وزن کامل توپ ، پس ازقرارگرفتن برروی پیکربندی ریلی ، به 1350 تن می رسید . پرتابه های استاندارد دورا که می بایست با آن ، اهداف مورد نظر منهدم گردد نیز در زمان خود غول آسا بشمار می رفت . وزن مهمات انفجاری هر پرتابه به 4.8 تن ( 4 برابر کلاهک یک موشک بالستیک ) می رسید ، در حالی که نسخه هایی که برای نفوذ به دورن زره های فلزی استفاده می شد تا 7.1 تن نیز ذکر شده است . این کاراکتر وزنی در مقایسه با تانکهای ویکرز 6 تنی بخوبی نشان دهنده سنگین بودن مهمات مورد استفاده در دورا بود ، ضمن اینکه نسخه متعارف تا 52 کیلومتر و نسخه ضد زره آن تا 38 کیلومتر برد داشت . شیوه انتقال این توپها نیز در نوع خود جالب توجه بود . دورا برای انتقال به محل شلیک ، ابتدا به قطعات کوچکتر تقسیم می شد ، در حالی که بطور همزمان ، محل شلیک می بایست براساس پارامترهای استاندارد ، آماده سازی می شد . 1- نخستین محموله قطعات منفصل شده با قطاری که 43 واگن داشت به محل مورد نظر منتقل می گردید که شامل پرسنل و تجهیزات استتار نیز می شد . در واقع امر ، این تعداد واگن تنها در مراحل بمباران سواستوپل ( 1942 ) در معرض استفاده قرار گرفت . 2- قطار دوم ، حامل 16 واگن می بود که جرتقیل مونتاژ و تجهیزات پشتیبانی را با خود حمل می نمود . 3- سومین قطار با 17 واگن ، بخشی از مجموعه کارگاه ها و بخشهای تثبیت کننده توپ را با خود حمل می کرد . 4- قطار چهارم لوله توپ 400 تنی ، را منتقل می نمود 5- و درنهایت ، قطار پنجم با 10 واگن ، مسئولیت حمل مهمات مورد نیاز و خرج های شلیک را که می بایست بصورت مصنوعی در دمایی حدود 15 درجه نگهداری می شد را به محل شلیک منتقل می کرد . روند انتقال این تجهیزات به تنهایی بین 3 تا 6 هفته طول می کشید و نصب کامل توپ نیز به 3 روز وقت نیاز داشت . درصورتی که همه شرایط بصورت طبیعی و برنامه ریزی شده انجام می شد ، جرثقیلهای مستقر در راه آهن ، در حالی که از موتورهایی به قدرت 1000 اسب بخار استفاده می کردند ، مراحل مختلف مونتاژ را پشتیبانی می نمودند . مقایسه ابعاد پرتابه کالیبر 807 م.م دورا در این میان ، گرچه مسولیت حمل دورا با خطوط ریلی بود ، اما قطار های حامل این تجهیزات پس از مونتاژتوپ ، توانایی عبور از روی خطوط معمولی را نداشتند ، به همین دلیل این توپ می بایست تنها از روی خطوط ریلی ویژه ای که مخصوصا برای این کار ایجاد می شد ، حرکت و مبادرت به شلیک نمایند که این امر توسط یک مجموعه با 40 محور و 80 چرخ ( 40 چرخ در طرفین ) صورت می پذیرفت . در کنار حجم عظیم تجهیزات و پرسنل برای استفاده از این توپ ، نخستین کاربرد عملیاتی دورا در سواستوپل ( روسیه ) چیزی نزیک به 4000 نفر از ارتش آلمان و بخش غیر نظامی این کشور را که رقم بی سابقه ای نیز هست را بخود مشغول نمود که این رقم شامل تمامی پرسنل از جمله نیروهای حفار و بطور خاص 250 کارگر مهندسی نیز می شد . در حوزه دفاع از این توپ، ارتش آلمان چیزی در حدود 400 نفر را در یگان ضد هوایی مامور به دورا به کار می برد که به توپهای ضد هوایی 88 م.م و تیربارهای 20م.م مسلح بودند . علاوه براین ، 500 نفر مامور به یگان پدافند شیمیایی نیز در سازمان رزمی این توپ مستقر می شد که وظیفه اجرای استتار با دود را نیز بر عهده داشت . فاز سوم : آیا دورا اثربخشی مشخصی بر روند عملیات جنگی برجای گذاشت ؟ اگرچه دورا قدرتمندترین آتشبار توپخانه ای در جنگ دوم جهانی محسوب می شد ،اما به تقریب هیچ نقش مهمی در طول نبردها ایفا ننمود . با وجود اینکه اثر شلیک پرتابه های سنگین این توپ ، چشمگیر بود ، با این حال ، نتوانست آنچه که ماهیت تغییر دهنده جریان جنگ نامیده میشود را بخوبی به نمایش گذارد . هر شلیک دورا ، باعث شکستن ظروف شیشه ای و چینی تا فاصله 3 کیلومتری از محل می گردید ، اما دستیابی به چنین نتیجه ای ، در حداکثر برد تقریبا غیر ممکن بود . براساس اسناد موجود ، دورا در جریان محاصره سواستوپل ، چیزی نزدیک به 48 گلوله بسمت استحکامات این شهر از 5 تا 17 ژوئن 1942 شلیک نمود که برخی معتقدند که تنها 5 گلوله ضد بتون به هدف اصابت نمود ( 10.4 درصد ) . دیده بانان آلمانی حداقل اصابت 7 گلوله شلیک شده را ثبت نکردند (14.5 درصد ) . برای 36 شلیک بعدی ،میزان خطا به صدها متر می رسید . در 26 ژوئن 1942 ، پنج شلیک دیگر ثبت شد که نتیجه این آتشباری مشخص نشد . اعتقاد براین است که تنها موفقیت دورا در طول این شلیکها را میتوان در انهدام کامل انبار مهمات سواستوپل مستقر در عمق30 متری ساحل شمالی خلیج سِوِرنایا دانست که فقط با یک گلوله از میان رفت . این مساله در خاطرات ژنرال مانشتاین بوضوح ثبت شده است . آتشبارهای ساحلی استحکامات سواستوپل ، یکی از قربانیان شلیکهای دورا بشمار می رفت ارزیابی های صورت گرفته در ستاد کل ارتش در همان زمان نشان می داد که اثر بخشی این سلاح محدود است ، به همین دلیل دستور مستقیم OKW براستفاده از این توپ برای تخریب استحکامات دفاعی و آتشبارهای توپخانه ساحلی این شهر قرار گرفت که نتیجه ملموس آن انهدام انبار مهمات شهر بود . بعدها ، سرلشکر هالدر ، رییس ستاد ارتش بطور خلاصه در یادداشتهای خود اذعان نمود که دورا یک اثر هنری واقعی و در عین حال بی فایده است . اما خوشبختانه!!! ارتش آلمان 10 میلیون رایشمارک بر روی چیزی هزینه نمود که تنها برای تبلیغات و نه جنگ استفاده شد . درصورتی که شرکتهای آلمانی به جای دورا ، 250 قبضه هویتزر سنگین کالیبر 150 م.م تولید می کردند ، آنگاه روسها روزهای به مراتب سخت تری را پشت سر می گذاشتند . با این حال ، گزارشهایی در دست است که نشان می دهد ، احتمالا ورماخت قرار بود از این توپ برای سرکوب قیام ورشو استفاده نماید ،اما این اطلاعات فاقد سند و مدرک متقن بوده و نمیتوان به آن استناد کرد ، ضمن اینکه میتوان احتمال داد که اثر بخشی آن بسیار محدود ( درصورت کاربرد ) باشد . از میان دو قبضه توپ تولید شده ، تنها "دورا" درگیری واقعی را تجربه نمود و توپ گوستاو هرگز وارد نبرد نگردید . سومین توپ نیز با شناسه "گوستاو قد بلند" هرگز تا پایان جنگ تکمیل نشد . پی نوشت : استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
  17. بسم ا.. از این تایید و تکذیبیه ها ، زیاد اتفاق افتاده ولی حتی اگر این خبر درست هم نباشد ، احتمالا روند عادی سازی توافقنامه های قبلی را از حیث بین المللی دارند دنبال می کنند . بازار سلاح و فروشهای نظامی ، اصولا به اندازه ای جذاب هست برای دولتها که به هیچ عنوانی از آن صرف نظر نمی کنند و نخواهند کرد . عطف به این مساله که فرانسه در طول جنگ با ایران ، هرگز فروش موشکهای آرمات را قبول نکرد (بر خلاف اگزوسه ) . تازه الان چند سالی هست که بطور غیر رسمی فروش این نوع مهمات را پذیرفتند .