-
تعداد محتوا
769 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
تمامی ارسال های Moghaddam
-
حداقل 30 متر تخریب کامل... (ممکنه بیشتر هم باشه! بستگی به نوع سرجنگی داره)
-
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
Moghaddam پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
برادر احمد به نظر شما به این منطقه میشه امیدوار بود؟ هنوز فقط دور فرودگاه رو خالی کردن و ما میگیم پیروزی! در حالی که هنوز البصیره و قوریه و میادین و شولاح و محاسن و... (بازم بگم؟) مونده... یعنی خداییش امیدی هست؟؟ -
بسم الله الرحمن الرحیم این تاپیک مخصوص شهید بزرگوار دانشمند برجسته و پارسای بی ادعا حاج حسن طهرانی مقدم و یاران تکرار نشدنی ایشان است. امیدوارم به احترام خون این شهیدان بزرگوار تاپیک به مسایل سیاسی کشیده نشود. نکته ای که قبل از شروع لازم میدانم عرض کنم این است که متاسفانه بدلایلی عرصه برای موشکافی شهادت ایشان فراهم نیست و بیشتر باید به دوران پیش از شهادت ایشان اکتفا کنیم. لذا از دوستان پیشاپیش بدلیل عدم توضیح در مورد شهادت ایشان پوزش می طلبم. غبار خانه بروبید عید می آید ز کوچه ها همه بوی شهید می آید غدیر گشته و عید ولایت آمده است زشنبه هاست که بوی شهادت آمده است تو امتداد بهاری شبیه بارانی شهید راه ولایت شهید قرآنی اسیر داغ فراقم شقایقم کردی کبوترانه پریدی و عاشقم کردی هنوز در تب پرواز شنبه می سوزیم حزین ز ناله امن یجیب هر روزیم تو از ولایت حیدر پلی زدی تا عشق رسیده ای به شهادت با علی با عشق به راه فاطمه رفتی و چیست بهتر از این؟ که اجر راه ولایت شهادت است همین و ناگهان.... زندگی خوب پیش میرفت . همه چیز بروفق مراد بود .فشار کار زیاد بود ولی انرژی ما زیاد تر . هر بار که با حاجی مینشستیم و دستی به سر وگوشمون میکشید و بغلمون میکرد درست مثل این گیمها جونمون برمیگشت و انرژی میگرفتیم . جمعه هم سر کار بودم حاجی هم بود . شب موندیم . حاجی برام کار جدیدی تعریف کرد. گفت نکنه بگیری بخوابی ها ۶ صبح پای کار باش . گفتم چشم . صبح ۵/۵ بیدار شدم و رفتم پای کار . حاجی زودتر پا شده بود .کار من عوض شده بود و رفتم سر کاری که دیشب بهم گفته بود . تا ظهر چند بار سر زد . یک بار عصبانی اومد و گفت شنیدم خراب کاری کردی .براش توضیح دادم قانع شد و ایستاد تا آخر مونتاژ .مونتاژ با کلی زحمت تموم شد .یک مقدار گیر و گور داشتیم رفع شد .بغلم کرد و تشکر کرد . با هم راه افتادیم سمت نماز خونه . اگر میدونستم این آخرین باریه که دستم تو دستاشه دستش رو ول نمیکردم. بعد از نماز رفت سمت راست و من رفتم سمت چپ . همه بچه ها پای کار بودن . سر ناهار کلی خندیدیم . ناهار تموم شد ..فکر میکردم حاجی رفته ناهار ولی نه! رفته بود پای کار .همه پای کار بودن .من و چند نفر دیگه در ناهار خوری بودیم .داشتم پرتغال رو پوست میکندم که ...بومب . در یک لحظه بیشتر رفقام رو از دست دادم . همه اونهایی رو که صبحانه و ناهار و شام رو با هم بودیم . همه همه . حاجی هم پر کشید . هنوز بعد از دو ماه با این مسئله کنار نیومده ام و مهمترین مسئله ای که بهش فکر میکنم همینه . مسیر زندگیم عوض شد و ..... شاید از این به بعد براشون نوشتم . برای آقا مهدی دشتبان . برای علی کنگرانی و سید رضا میر حسینی و .... . برای بچه های جیگر دار پادگان مدرس ! دوکوهه من مردی که لرزه بر اندام آمریکا و رژیم صهیونیستی انداخت وما رميت اذ رميت و لكنالله رمي سردار سرتیپ پاسدار یعقوب زهدی در پي پيروزي در عمليات طريقالقدس و آزادسازي بستان، امام خميني(ره) در 8 آذر 1360طي پيامي اين عمليات را فتحالفتوح ناميدند و فرمودند: «آنچه براي اينجانب غرورانگيز و افتخار آفرين است، روحيه بزرگ و قلوب سرشار از ايمان و اخلاص و روح شهادتطلبي عزيزاني كه سربازان حقيقي ولي الله اعظم ارواحنا فداه هستند ميباشد و اين است فتحالفتوح. من به ملت بزرگ ايران و به فرماندهان شجاع قبل از آنكه پيروزي شرافتمندانه و بزرگ خوزستان را تبريك بگويم، وجود چنين رزمندگاني را كه در دو جبهه معنوي و ظاهر و باطن از امتحان سرافراز بيرون آمدهاند تبريك ميگويم. فرمانده ادوات شهيد حسن تهراني مقدم يكي از همان رزمندگان مورد خطاب حضرت امام خميني(ره) بود كه در اين عمليات مسئوليت واحد ادوات تيپ كربلا را برعهده داشت كه شامل انواع خمپارهانداز، سلاحهي ضد زره و تيربار بود. در حالي كه حدود بيست سال سن داشت، به خاطر جثه لاغر و نحيف و چهره استخوانياش بيش از هجده سال نشان نميداد ولي هوش سرشار و نبوغ بالايي كه خداوند به او عطا كرده بود، باعث شدهبود كه بيش از ده سال جلوتر از سن خودش حركت كند و توانايي و تخصص و ظرفيت و لازم براي چنين وظيفه مهمي را در عرضه نبرد كسب كند. مسئول هماهنگي آتش توپخانه درخشش حسن در طرحريزي و به كارگيري ادوات و عملكرد موثر وي موجب شد كه توجه فرماندهاني چون برادر رحيم صفوي، برادر رشيد و شهيد باقري كه به آتش پشتيباني اهميت ميدادند، به او جلب شود و در عمليات بعدي يعني فتح المبين، فرمانده (اسبق) كل سپاه، برادر محسن رضايي حكمي را براي هماهنگي پشتيباني آتش بين ارتش و سپاه كه عمليات مشترك انجام ميدادند، صادر كنند و حسن با حضور در قرارگاه مركزي كربلا و استقرار برادران همكار خود در قرارگاه فرعي چهارگانه فتح، نصر، فجر و قدس توانست اين ماموريت مهم را به نحو احسن به انجام برساند و پشتيباني آتش مناسب و موثري را براي يگانهاي سپاه كه متشكل از نيروهاي پاسدار و بسيجي بود و در اين عمليات استعداد آنان به صد گردان ميرسيد فراهم گردد. عمليات بعدي بيتالمقدس بود كه با همان ساختار قرارگاه كربلا و چهارقرارگاه فرعي به طور مشترك توسط ارتش و سپاه انجام شد و شهيد مقدم نيز با همان تركيب برادران همكارش، به ماموريت هماهنگي پشتبياني آتش ادامه دادند. در عملياتهاي ظفرمند و موفقيتآميز فتح المبين و بيتالمقدس علاوه بر آزادسازي قريب به هشت هزار كيلومتر مربع از مناطق اشغالي ميهن اسلامي از جمله سزمينهاي غرب دزفول و جنوب غربي اهواز كه خرمشهر در صدر آن فتوحات قرار داشت، در سايه نصرت وعنايت الهي ، غنايم بسياري نيز نصيب رزمندگان اسلام گرديد، كه از جمله آنها قريب به دويست قبضه توپ از انواع مختلف كه اكثرا نو و آماده به كار بودند و چندين زاغه بزرگ مهمات بود. موسس و فرمانده توپخانه سپاه شهيد مقدم و شهيد شفيع زاده كه ايده تشكيل توپخانه سپاه را در سر ميپروراندند توپهايي غنيمتي را نعمت و هديه الهي به رزمندگان مخلص و خداجو تلقي كردند و شكرانه اين نعمت الهي را در سازماندهي سريع و به كارگيري عليه دشمن بعثي ميدانستند. لذا فرصت را مغتنم شمرده و پيشنهاد تشكيل توخانه براي سپاه را با فرماندهي كل مطرح كردند. برادران ارتشي كه توپخانه را رستهاي فوقالعاده تخصصي كه مهارت در آن را مستلزم آموزشهاي بلند مدت در مراكز آموزشي ميدانستند، آن را از عهده سپاه خارج ميدانستند و از سوي ديگر برخي فرماندهان سپاه نيز اعتقاد داشتند كه يگانهاي رزمي سپاه بايستي سبك و چالاك باشند و نبايد به تجهيزات سنگين روي بياورند. حسن با نبوغ فكرياي كه داشت و همواره افقهاي آينده را برآورد ميكرد، استدلال ميكرد كه نبردهاي گستردهتر و سختتري پيش رو داريم و توپخانه ارتش كفايت پشتيباني آتش يگانهاي خود را نميكند و نميتوان براي يگانهاي سپاه كه در حال توسعه نيز بودند به توپخانه ارتش متكي بود. لذا سپاه بايستي توپخانهاي قوي راهانداز كند برادر محسن رضايي با اعتماد به حاج حسن تهراني مقدم حكم فرماندهي مركز توپخانه را براي ايشان صادر كردند شهيد مقدم، شهيد شفيعزاده را به عنوان قائم مقام خود تعيين وشروع به بسيج كادر كرد. بخشي از برادران كه تجربه كار در ادوات، خمپاره و ديدهباني داشتند و بخش ديگري از برادران كه خدمت سربازي را در توپخانه ارتش سپري كردهبودند، هسته اوليه توپخانه سپاه در تيپها را تشكيل دادند و همزمان گردانهاي مستقل توپخانه نيز سازماندهي شدند. در عملياتهاي رمضان كه حدود دو ماه بعد از عمليات بيتالمقدس انجام گرفت، بخش اعظم توپهاي غنيمتي در قالب آتشبارها و گردانهاي توپخانه در كنار توپخانه ارتش عليه دشمن بعثي به كار گرفته شد. باور اين امر براي برادران ارتشي مشكل بود. لذا شهيد صياد شيرازي به اتفاق مشاوره توپخانه ارتش و شهيد مقدم قبل از شروع عمليات از يگانهاي توپخانه سپاه بازديد كردند كه نتيجه آن تاييد و تحسين و ابزار شگفتي از كار بزرگي بود كه انجام شدهبود. طولي نكشيد كه در پاييز 1361 حسن اولين گروه توپخانه را تشكيل داد و چون مقارن با ماه محرم بود، نام آن را گروه 61 محرم گذاشت و شهيد حسن غازي را به فرماندهي آن گروه گمارد. او از مرزهاي دريايي جنوب هم غافل نبوده و گروه 56 يونس را هم براي پدافند ساحلي تاسيس كرد و كليه توپهاي تير مستقيم با برد بلند را در آن يگان سازماندهي كرد. نهال نوپاي توپخانه به سرعت بارور شد و به ثمر نشست وعمليات به عمليات گسترش پيدا كرد. تركيب دو حسن (تهراني مقدم و شفيع زاده) مديريت قوي، جامع و كاملي را در راس توپخانه سپاه شكل دادهبود. تهراني مقدم بلند پرواز و ايدهپرداز بود و شفيعزاده مديري توانا كه سازماندهي، كادرسازي و آموزش و هماهنگي يگانها را برعهده داشت. ساخت كاتيوشا موشكانداز كاتيوشا سلاحي است داراي تحرك و سرعت در تيراندازي كه درعرض چند ثانيه منطقه وسيعي را با شليك 40 موشك زير آتش انبوه قرار ميدهد. تنها سلاح موشكي كه ارتش در اختيار داشت، همين كاتيوشا بود كه حداكثر برد آن 20 كيلومتر بود. مقدم در همان سال اول تشكيل توپخانه در سپاه به فكر تهيه اين سلاح افتاد و با در اختيار گرفتن يك سوله در حومه تهران و فراهم كردن امكانات محدودي از ماشينافزا وابزار مكانيكي، تيمي را براي ساخت يك نمونه كاتيوشا مامور كرد تابباوراند كه قادر به ساخت آن هستيم. حتي اعتبار آن را از محل كمكهاي مردمي تامين كرد و طولي نكشيد كه اولين قبضه كاتيوشا ساخته شد و با تحويل آن به صنايع دفاعي، سپاه زمينه توليد انبوه آن را فراهم ساخت. مقابله به مثل رژيم جنايتكار عراق كه از ابتداي جنگ برخي شهرها مثل دزفول را زير موشكباران قرار دادهبود، با تداوم پيروزهاي رزمندگان اسلام و فقدان توان مقابله در جبههها روي به موشكباران و بمباران شهرها آورد تا از اين طريق مردم را به ستوه آورده و براي توقف جنگ به حكومت ايران فشار بياورند. ملت مسلمان و مقاوم ايران نيز با تحمل خسارات جاني و مالي، در خيابانها فرياد ميزدند «موشك جواب موشك» مقدم با شنيدن نداي هل من ناصر مردم در اين فكر فرورفت كه چه كسي بايد جواب دشمن را بدهد. او با ديد بلند و آينده نگر خود دريافته بود كه اگر به موشك و تجهيزات بازدارنده دست پيدا نكنيم، ددمنشيهاي صدام ادامه خواهد يافت و شدت خواهد گرفت. او رسالت آينده خود را دريافته بود و ديگر موفقيتهاي توپخانه برايش جذاب و راضي كننده نبود. اولين آزمايش موشكي را كه به شكل ابتدايي ساخته شدهبود در علميات خيبر تست كرد كه تا پاي شهادت نيز پيش رفت ولي حكمت خداوند، زنده ماندن و انجام ماموريت سرنوشتساز براي جمهوري اسلامي ايران را برايش رقم زده بود. پايهگذاري قدرت موشكي بعد از عمليات خيبر به شفيعزاده گفت با وجود تو و بچههاي توپخانه ديگر نيازي به حضور من نيست ومن بايستي بروم دنبال موشك تا دست امام در برابر توحش صدام خالي نباشد. او با انتخاب تعدادي از برادران توپخانه به سراغ رسالت جديد خود رفت و يك سالي طول نكشيد كه اولين موشك ايران در تاسيسات نفتي كركوك فرود آمد (اسفند 1363). صدام كه كاملا غافلگير شده بود اعلام كرد كه انفجار ناشي از خرابكاري بوده وايران موشكي در اختيار ندارد. موشك بعدي در بانك رافدين بغداد فرود آمد تا جايي براي انكار باقي نمايند. با ادامه شرارتهاي صدام، سه موشك ديگر در همان ماه به بغداد پرتاب شد. دستيابي ايران به توان موشكي كه ابتدا با خريد ودر ادامه با ساخت صورت گرفت و حاصل تلاش بيوقفه و شبانهروزي حسن و يارانش بود موجب كنترل دامنه حملات صدام به شهرها و مناطق مسكوني شد. صنعت موشكي كه امروزه ايران را درتراز بالايي از بازدارندگي قرار داده و از نظر علمي و تكنولوژيكي، توانمندي و ظرفيت بالايي را براي كشور ايجاد كرده، ميراث گرانقدري است كه شهيد مقدم در تاسيس و توسعه آن نقش بيبديلي داشته. قدرت واقعي او با اينكه در راس سازمانهاي به كارگيرنده سلاحهاي قدرتمندي چون توپ و موشك قرار گرفته بود لكن قدرت واقعي را ايمان و توكل به خداوند قادر و متعال ميدانست؛ به همين دليل به هنگام تاسيس مركز توپخانه سپاه آيه شريفه: «و ما رميت اذ رميت و لكنالله رمي» را در صدر تابلوي آن قرار داد و روي هر موشكي كه پرتاب ميكرد همين آيه را حك كرده بود و در كليه عملياتهاي موشكي در هنگام آمادگي به طور دسته جمعي دعاي توسل ميخواندند. بالاترين مقام درجه وپست و مقام و موقعيت در نظر او ارزشي نداشت. در سال 1370 كه به دريافت درجه سرتيپي از دست فرمانده معظم كل قوا نائل شدم، در همان مراسم پيش تهراني مقدم كه آن موقع در جه سرتيپ دومي داشت رفتم و گفتم تو فرمانده من بودي و اين درجه مال تو بود كه به اعطا شد. او با خنده گفت «همين كه اين درجه روي شانههاي توست انگارروي دوش من است. عنان و درجه به ماها هويت نميدهد بلكه اين ما هستيم به آن ارزش ميدهيم». بارها از وي شنيدهبودم و درعمل نيز اثبات كرده بود كه بالاترين پاداش خود را لبخند رضايت رهبري ميدانست. معنويت و پارسايي توسل به ائمه (ع) و حضرت زهرا(س) تضرع و استغاثه در دعا و راز و نياز شبانه، او را از وابستگيهاي زميني رهانيده و آسماني كرده بود. اين مراتب معنوي كه به آن دست يافته بود و بحق باصفت «پارساي بي ادعا» از سوي رهبر و مقتدايش توصيف گرديد، از ظاهرش پيدا نبود و ماها كه با او همسنگر بوديم از آن اگاهي داشتيم. آيات و ادعيه زيادي را حفظ بود و مرتب زير لب زمزمه مي كرد؛ به خصوص به هنگام انجام ماموريت ودر خطوط مقدم نبرد. در محضر معشوق و در جمع ياران مدتها بود كه همرزمان شهيدش همچون حسن شفيعزاده، حسن قاضي، حبيبالله كريمي، مصطفي تقي جراح، عليرضا ناهيدي، غلامرضا يزداني، مهدي پيرانيان و خيل عظيمي از شهداي توپخانه و موشكي سپاه جاي او را در صدر محفل خود آماده كرده و چشم به راهش بودند و حال در بزم الهي و نوراني خود، چون نگيني شهيد مقدم را در ميان حلقه خود قرار دادهاند. روحشان شاد و راهشان پر رهروباد. زندگینامه و گاهشمار بچه محله سرچشمه، جوانكي لاغر اندام و سر به زير با موهاي فرفري كه مانند بسياري از جوانان نسل انقلاب، پاسداري از نهضت را تكليف خود دانست و به صف سپاهيان روحالله پيوست و سرباز فرمانده كل قوا شد. بعد از شهادت علي (برادرش) در سوسنگرد كه از كودكي انس زيادي با هم داشتند، عزمش بيش از پيش جزم شد و با نبوغ بيحدش، كاري را شروع كرد كه از ساخت خمپاره 60 آغاز شد و تا موشك شهاب 3 رسيد. جواني كه در دانشگاه جنگ، فارغ التحصيل شد؛ از صدام تا سران صهيونيستي و آمريكايي براي سرش جايزه گذاشتند و شد كابوس بيپايان لشكريان شيطان و امير لشكريان خدا. در اين گزارش مروري كوتاه داريم بر مقاطع تاثيرگذار زندگي اين دانشمند عزيز كه اقدامات جهادگرانهاش پايهگذار بسياري از پيشرفتهايب فناورانه و بازدارنده گذشته و آينده شد. 6/8/1338 تولد در محله سرچشمه در محله سرچشمه در محله سرچشمه تهران متولد شد. پدرش محمود تهراني مقدم به پيشه خياطي مشغول بود. 1345 اغاز تحصيلات به علت شغل پدر (خياطي) به محله شكوفه وسپس به محله بهارستان نقل مكان كرد و مدارس ابتدايي و دبيرستان را در همين مناطق گذراند. 1348 ورود به مسجد زينب كبري(س) در مسجد زينب كبراي سرچشمه زير نظر آيتالله سيد علي لواساني امام جماعت و مدير مسجد، تعليمات ديني و مقدمات آشنايي با اسلام را فرا گرفت و به همراه برادرانش در گروه سرود مسجد شروع به فعاليت كرد. اين گروه سرود، هسته اصلي گروه سرودي بود كه در روز 12 بهمن 57 در فرودگاه مهرآباد به اجراي برنامه پرداخت. آيتالله لواساني در اين باره ميگويد:«محل ما خيابان اميركبير، كوچه آميز محمود وزير است. آنجا يك مسجد و يك حوزه علميه داريم و خانه ما هم كنار مسجد است. وقتي ميرفتيم براي نماز، كارهاي ديگري هم ميكرديم. مثلا با نوجوانان كارميكرديم و برايشان نامه داشتيم. يك گروه سرود هم درست كرده بوديم كه در روزهاي انقلاب براي خودش بروبيايي داشت. مسجد پررونقي بود و بچههاي خوبي در آن رفت و آمد ميكردند. برخي كه نميامدند، كسي را مي فرستادم وميگفتم بگوييد آقاي لواساني كارتان دارد. به دنبالشان ميرفتيم. الحمدالله آن نسل حالا سردار و سرتيپ ومتخصص شدهاند و براي خودشان بروبيايي دارند خدارا شكر. سه برادر بودند. محمد آقا كه خدا حفظشان كند الان هستند، حاج حسن آقا كه يگانه بودند و شهيد علي، برادر اينها. مادر خوب و متديني دارند. خداحفظشان كند. اينها رو اورد مسجد پيش ما. چقدر اين جاج حسن آقا با اخلاص بود. ما با اينها مانوس بوديم و برايشان كلاس گذاشته بوديم وبرايشان احكام مي گفتيم. جقدر بچههاي خوبي بودند» 1356 قبولي در دانشگاه در مقطع فوق ديپلم در رشته صنايع (برش قطعات صنعتي) در مقطع فوق ديپلم مدرسه عالي تكنيكيوم نفيسي پذيرفته شد. 1357 همراهي در مبارزات انقلابي همزمان با اوجگيري فعاليت انقلابي تحت تاثير برادرش محمد به صف انقلابيون پيوست. برادر بزرگترش احمد در اين باره مي گويد:«در روزهاي منجر به پيروزي انقلاب به اتفاق دوستانش در فعاليتهاي زيرزميني، نارنجكهاي دستي ميساخت كه با استفاده از سه راهي لوله آب توليد ميشد. شب 22 بهمن در ميدان امام حسين (فوزيه سابق) با پرتاب نارنجك دستي يك خودروي نظامي ارتش را مصادره و سرهنگ سوار بر خودرو را به اسارت درآورد» . 1358 اخذ مهندسي صنايع در مقطع ليسانس رشته مهندسي صنايع ادامه تحصيل داد و موفق به اخذ مدرك مهندسي شد. 7 تيرماه 1359 عضويت در سپاه پاسدران در اطلاعات منطقه 3 سپاه شمال مشغول به فعاليت شد وتا 31/7/59 در اين سمت باقي ماند. در زمان شورشهاي قوي در نقاط مرزي كه مهمترين آنها حوادث تجزيهطلبانه در كردستان بود و سپاه را در 15 ماه اول عمر خود متوجه ضرورت تقويت صبغه نظامي كرد. با اين رويكرد تا شهريور 1359 كه در آستانه هجوم رژيم بعث عراق قرار گرفتيم، حداكثر توان رزمي سپاه تعداد معدودي گردانهاي رزمي بود كه با روشهاي چريكي وغير كلاسيك، درگير مبارزه با اشرار وضد انقلابيون مسلح در كردستان شدند. سنگينترين سلاحي هم كه در اختيار سپاه بود، تعدادي خمپارهانداز و آرپيجي و تيربار بود در حالي كه همين وضعيت ضد انقلابيون در كردستان، مسلح به توپخانه هم بودند. شايد آمار كل سلاحهاي سپاه در آن مقطع از چند هزار تفنگ ژ3 و كلت و دهها خمپارهانداز و آرپيجي تجاوز نميكرد و اين، همه موجودي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بود. 1359 بعد از عمليات ثامنالائمه كه منجر به رفع محاصره آبادان شد، ازجمله غنائم به دست آمده از عراق يك آتشبار توپخانه 155 ميليمتري كشش بود كه از جانب دشمن در شمال ابادان بين دارخوين و پل مارد مستقر بود. اين آتشبار توپخانه بلافاصله تعمير و عملياتي شد و در همان منطقه عليه دشمن به كار گرفته شد. سه ماه بعد در عمليات فتح بستان مجددا يك گردان توپخانه 130 ميليمتري و يك آتشبار 105 ميليمتري پرتغالي ارتش عراق از سوي رزمندگان تيپ 14 امام حسين (ع) اصفهان به غنيمت گرفته شد كه اين گردان به دستور حسين خرازي (فرمانده تيپ) سازماندهي شده و در عمليات فتحالمبين در پشتيباني از گردانهاي مانوري بسيجي مبادرت به اجراي اتش كرد. اين دواتفاق مبدا شكلگيري توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي است. 9آذر 1360 مسئول تطبيق آتش خمپارهاي سپاه در قرارگاه كربلا در عمليات طريقالقدس حاج حسن بعد از عمليات ثامنالائمه متوجه ضعف اتش پشتيباني خودي مستقر در خطوط مقدم جنگ شد، مدتها روي اين موضوع فكر كرد و سرانجام در پاييز 1360 طرح ساماندهي آتش پشتيباني (خمپارهاندازها) را به صورت سنجيده و مدون تقديم حسن باقري كرد. نامه را محسن رضايي(فرمانده وقت كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي) امضا كرد وتحويل حسن باقري داد و حسن باقري آن را به حسن مقدم داد. حاج حسن نامه تايپ شده را خواند و ديد طرح خودش درباره ساماندهي خمپارهاندازها به منظور پشتيباني از نيروهاي پياده است. نامه خطاب به فرماندهان قرارگاه قدس، نصر، فجرو فتح سپاه در جبهههاي جنوب بود: «برادر حسن مقدم به عنوان فرمانده پشتبياني كننده آتشهاي خمپارهاي سپاه معرفي ميشوند، لازم است با او همكاري كنيد». 1361 تاسيس توپخانه سپاه روايت شهيد «عمليات فتحالمبين تمام شد. من در سپاه شوش وقتي گزارش را به آقا رشيد ميدادم، ديدم آقا رشيد باخنده ميگويد«مقدم برو توپخانه سپاه را سازماندهي كن. برو سراغ توپخانه». گفتم آقا رشيد ما داريم خمپاره را سازماندهي ميكنيم. در عمليات فتحالمبين (اگر اشتباه نكنم)148 قبضه انواع توپهاي روسي به غنيمت سپاه درآمده بود. آن موقع سپاه 9 تيپ داشت. قرار شد برويم آن توپها را بياوريم و سازماندهي كنيم. شهيد بزرگوار حسن شفيعزاده اولين نفري بودكه رفتم دنبالش. بعد از عمليات فتحالمبين از تيپالمهدي شوش آوردمش پيش خودم و آقاي محمد آقايي كه از مسئولين توپخانه سپاه بودند، به انضمام شهيد ناهيدي. اين بچههاي نخبه باهوش را جمع كرديم و توپخانه سپاه راتشكيل داديم». 1361 راهاندازي مركز تحقيقات فني توپخانه در اهواز روايت شهيد: «در آن زمان توپهاي غنيميتي ما 156 قبضه بود كه همه آنها در دشت عباس و چناله به غنيمت گرفته شدهبودند. ما برادران ارتشي را براي آموزش اين توپها دعوت كرديم كه يك تيم از توپخانه ارتش براي ما اعزام شد و وقتي توپها را ديدند گفتند اين توپها روسي هستند و آموزشي ك ما ديدهايم توپهاي آمريكايي بوده و كاربرد اين توپها را نميدانيم. ما ميخواستيم از اين توپها در عمليات بيتالمقدس استفاده كنيم ولي هيچ آموزشي نديده بوديم. توپهاي زيادي با مهمات خوبي داشتيم ولي براي ما كارامد نبودند. برادر بهمن چيره دست به دليل تخصصي كه داشتند توپها را راهاندازي كردند و مركز تعمير و نگهداري توپخانه راهاندازي شد و توپها راهي عمليات شدند. دومين نفري كه به ياري ما شتافت، شهيد ناهيدي بود كه آموزشهاي لازم را خيلي با حوصله براي استفاده از وسايل غنيمت گرفته شده مثل ترتيلهاي فلزي، دوربينهاي پاكدو و تجهيزات نشانهروي به ما دادند». 1361 آغاز زندگي مشترك پدرش محمود تهراني مقدم در همين سال از دنيا رفت و حسن با وجود مشغله فراوان در جنگ با اصرار خانواده زندگي مشترك را آغاز كرد. 13 آبان 1362 راهاندازي فرماندهي موشك سپاه روايت سردار زهدي:«ابان سال 1362 به برادر حسن تهراني مقدم كه صاحب ايدههاي بزرگي در اين زمينه بود، ماموريت راهاندازي و سازماندهي «فرماندهي موشكي زمين به زمين سپاه» محول گرديد ». 14 بهمن 1362 شليك توپ به سمت بصره حضرت امام (ره) با مقابله به مثل حملات موشكي عراق موافقت كردند. ما در آن زمان فاقد سامانه موشكي بوديم و فقط با توپخانه ميتوانستيم مقابله به مثل كنيم. در جلسهاي كه سردار مقدم به عنوان فرمانده توپخانه سپاه حضور داشتنتد، قرار شد شهر بصره را با توپهاي 130 ميليمتري كه حداكثر برد آنها 28 تا 30 كيلومتر بود مورد حمله توپخانهاي قرار بدهيم. 15 اسفند 1363 شليك اولين موشك به سمت عراق در تاريخ 21/12/1363 اولين موشك ايران به كركوك شليك شد. دومين موشك هم در بامداد 23/12/1364 به بانك 18 طبقه رافدين بغداد اصابت كردو موشك بعدي در باشگاه افسران ارتش عراق در بغداد فرود آمد و حدود 200 نفر از فرماندهان عراقي را به هلاكت رساند. روايت سردار زهدي: «وقتي كه بنا شد اولين موشك را خود برادران سپاه به سمت بغداد شليك كنند، با هم به كرمانشاه رفتيم. مقدمات كار فراهم شد و باشگاه افسران بغداد را هدف گرفتيم. مرحوم شهيد مقدم پيشنهاد كرد اول دعاي توسل بخوانيم و بعد از دعا به زبان فارسي با خدا صحبت كرد و گفت: «خدايا ما نميخواهيم مردم عراق را بكشيم. ما ميخواهيم نظاميان را از بين ببريم كه هم ما و هم عراقيها را ميكشند. خدايا اين موشك را باشگاه افسران بزن». موشك شليك شد و همه پاي راديو نشستيم. پس از چند دقيقه راديو بيبيسي اعلام كرد يك موشك باشگاه افسران بغداد را منهدم كرده و تعداد زيادي از افراد حاضر در آن كشته شدهاند. من پيشاني شهيد مقدم را بوسيدم و گفتم اين به هدف خوردن موشك نتيجه اخلاص و پاكي تو بود». 16شهريور 1364 انتصاب به عنوان فرمانده موشكي نيروي هوايي سپاه پس از صدور فرمان تاريخ امام (ره) مبني بر تشكيل نيروهاي سه گانه سپاه پاسداران، شهيد مقدم در سال 1364 به سمت فرماندهي موشكي نيروي هوايي سپاه منصوب شد. روايت محسن رضايي: «جنگ شهرها كه آغاز شد صدام به شدت شهرهاي ما را با موشك و بمباران هوايي مورد حمله قرار ميداد و فشار خيلي زيادي روي ما ميآمد. من يك روز برادر محسن رفيق دوست را كه مسئول لجستيك سپاه بود خواستم و گفتم ما چارهاي نداريم جز اينكه جواب موشكها را با موشك بدهيم، لذا ايشان را فرستاديم سوريه و ليبي و در آخر جنگ هم كره شمالي. بعد ديدم بايد ساماندهي موشكها را خودمان انجام دهيم. بعد از مشورت با برادران رشيد، صفوي و شمخاني به اين نتيجه رسيدم كه فرد مناسب براي اين كار حسن تهراني است. ايشان را فراخوانديم و گفتيم توپخانه را بسپار به شفيعزاده و خودت با تيمي از دوستانت يگان موشكي را تشكيل دهيد. ايشان كمي به من نگاه كرد و چيزي نگفت. بعدها برادر جعفري مسئول زرهي سپاه به من گفت در سوريه كه بوديم حسن به من گفت: برادر محسن از من خواسته تيپ موشكي تشكيل بدهم. توپخانه را ميشد كاري كرده ولي موشكهاي خيلي پيچيدهاند. به هر حال بايد با توكل اين كار را انجام دهيم». 1365 تلاش براي استقلال در صنعت موشكي از 20 مرداد 1365 تا 10 دي 1365 بعد از عمليات والفجر 8 و قبل از كربلاي 4، ليبياييها در همكاري موشكي كارشكني كردند و ما توان جواب دادن نداشتيم. ما در 20 مرداد 65 پالايشگاه نفتي الدوره عراق را زديم. در اين مقطع پنج موشك زديم ولي به دليل كارشكني ليبياييها 35 روز توان پاسخ نداشتيم. ليبياييها 38 ايراد روي سكو قطعات گذاشته بودند. بعضي از قطعات همزمان با مذاكراتي از كره شمالي وارد شد. روايت محسن رضايي: «قذافي فكر كرده بود با دادن تعدادي موشك ميتواند دل مارا به دست بياورد و امام بعد از گذشت چند سال از انقلاب به او اجازه ملاقات ميدهد كه به ايران بيايد، بنابراين چندين موشك به همراه لانچر پرتاب و تعدادي كارشناس را به ايران فرستاد. همين كه ما مشغول كار با آنها شديم، شنيديم كه پادگاني كه برايشان در نظر گرفتهايم را ترك كردهاند و به همراه قطعاتي از موشكها به سفارت ليبي رفتهاند، به طوري كه نميتوان از موشكها استفاده كرد. حسن و تيمش ظرف دو ماه اين موشكها را عملياتي كردند و به محض اينكه عراق موشك زد، ما هتل الرشيد را كه محل تجمع ديپلماتها بود زديم». 18 مرداد 1367 شركت در عمليات مرصاد به روايت سردار نامي: «در بحبوحه عمليات مرصاد ديديم سردار مقدم به عنوان يك خدمه پاي يك خمپاره 120 در حال شليك به سمت دشمن و منافقين است. سردار مقدم يعني كسي كه به عنوان فرمانده موشكي در حال انجام وظيفه بود وقتي ضرورت را احساس ميكند ميآيد به عنوان يك خدمه 120 به مقابله با دشمن». 1366 به روايت سردار نامي: «همزمان با انجام عملياتهاي مقابله به مثل موشكي و با پيگيريهايي كه خود سردار مقدم داشتند در اواخر جنگ به يك سامانه موشكي و راكت ساخت داخل دست پيدا كرديم به نام راكت نازعات، كه بردش بين 80 تا 120 كيلومتر است و با تلاشهايي كه انجام دادهبودند به 150 كيلومتر رسيدهبود. از دلايل طراحي و ساخت اين سامانه، كمك در كنار موشك اسكاد بود كه بتواند با يك نواخت تير بالا قدرت مقابله با جنگ شهرها را داشته باشد. موشك اسكاد، موشك گران قيمتي است و به لحاظ آمادهسازي و كم و كيف پرتاب براي اهداف خاص استفاده ميشود. ما بعضا اهدافي داشتيم با ابعاد گستردهكه حتما نياز به دقت يا قدرت انفجار زياد داشت منتها تنها سامانهاي كه داشتيم همين اسكاد بود و لذا از همان مقطع همزمان با فعاليت تحقيقاتي جهت ساخت موشكهاي اسكاد ساخت سامانههاي ارزان قيمت و داراي قدرت مانور بالاتر نيز آغاز شد، تا بتوانيم بعضي از اهدافي را كه ارزش واهميت چنداني ندارد با آن سامانه مورد اصابت قرار بدهيم. همانجا تلاش و پيگيري براي ساخت و توليد موشك نازعات در اولين قدم طرحريزي شد و در دستور كار قرار گرفت كه ما در پايان جنگ يعني اواخر سال 66 موفق شديم به اين سامانه دست پيدا بكنيم». 1377 موفقيت در ساخت شهاب 3 روايت سردار «عباس خاني ارامني» جانشين فرمانده توپخانه و موشكي نيروي زميني سپاه، «درست است كه وزارت دفاع به عنوان واحد پشتبياني كننده نيروهاي مسلح در بحث ساخت موشك «شهاب 3» وارد ميشود، اما عمده كارهاي تحقيقاتياش را شهيد مقدم انجام داده بود. اين شهيد عزيز عقيده داشت، نبايد چيزي را ديگران بسازند و بعد آن را به ما بدهند. به عبارت ديگر ميگفت اگر نيروهاي مسلح ما درك كردند بنابر نوع تهديد به چه ابزاري براي مقابله نياز دارند، بايد براي توليد آن گام بردارند. زيرا متخصصان داخلي كشورمان ازتوانمندي و قدرت عمل بسيار بالايي برخوردار هستند». 1381 ساماندهي صعود بزرگ به قله دماوند روايت سردار «يدالله مكاري» مسئول هيات كوهنوردي سپاه: «كاري كه سردار حسن مقدم انجام داد، كاري بس دشوار و بزرگ بود ولي از آنجا كه قربه الي الله بود و همراه باتوكل و نشات گرفته از نام ائمه و ياري گرفتن از آنها بود،باموفقيت به انجام رسيد صعود به قله دماوند بدون شك براي اولين و آخرين بار بود كه اجرا شد. در سالروز ميلاد حضرت فاطمه زهرا (س) از چهارده يال كوه دماوند با نا م چهارده معسوم با شركت 5000 كوهنورد از سراسر ردههاي سپاه انجام شد كه از 5000 نفر، 4137 نفر آنان موفق به صعود بر بام ايران يعني قله دماوند شدند و حديث كسا را انجا قرائت كردند». 1384 جانشين نيروي هوايي سپاه در تاريخ 1/7/1384 به عنوان جانشين سردار علي زاهدي در نيروهاي هوايي سپاه پاسداران منصوب شد. 23اذر 1385 رئيس سازمان جهاد خودكفايي سپاه در ت25/9/1385 به عنوان مشاور فرمانده كل سپاه در امور موشكي و رئيس سازمان خودكفايي سپاه انتخاب شد. آبان 1390 شهادت در پادگان اميرالمومنين (ع) و در حال آمادهسازي آزمايش موشكي بر اثر انفجار زاغه مهمات، به يارانش شهيد احمد كاظمي، حسن شفيع زاده، حسن غازي،غلامرضا يزداني ، عليرضا ناهيدي، مصطفي تقيخواه و ... پيوست منابع: پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس - وبلاگ شهيد دشتبان زاده ان شالله باقی مطالب و عکس های تکمیلی را در پست های بعدی قرار خواهم داد.
- 175 پاسخ ها
-
- 36
-
-
مردی با آرزوهای دوربرد ، شهید حسن تهرانی مقدم مردی با آرزوهای دوربرد ، شهید حسن تهرانی مقدم
Moghaddam پاسخ داد به edvardoali تاپیک در جنگ آوران
بسم الله الرحمن الرحیم حضور حضرت امام خامنه ای بر سر مزار حاج حسن... (برای کیفیت بهتر روی آن کلیک کنید) -
فوری / حزب الله انتقام شهدای "القنیطره" را گرفت / هدف قرار گرفتن اشتباهی نیروهای حافظ صلح توسط صیهونیستها
Moghaddam پاسخ داد به aminmessi تاپیک در اخبار ویژه
بسم الله الرحمن الرحیم دبیرکل حزب الله لبنان در مراسم بزرگداشت شهدای اخیر مقاومت در قنیطره لبنان، تاکید کرد؛ پیام این شهدا به مقامات صهیونیست این بود که آیا ما را با شهادت می ترسانید؟ این همان پاسخ امام زین العابدین (ع) به یزید بود. سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان لحظاتی پیش سخنرانی خود را در مراسم بزرگداشت شهدای مقاومت که چند روز پیش در قنیطره در حمله هوایی رژیم صهیونیستی به خیل شهدای مقاومت بر ضد اشغالگری پیوستند، آغاز کرد. در این مراسم شمار زیادی از شخصیت های سیاسی و مذهبی لبنان و همچنین علاءالدین بروجردی رئیس کمیسیون سیاست خارجی و امنیت ملی مجلس شورای اسلامی ایران هم حضور دارند. سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله در ابتدای سخنرانی خود به روان پاک حضرت محمد(ص) و عترت پاکش درود فرستاد. دبیرکل حزب الله در ادامه به آیه ای از قرآن کریم درباره شهادت اشاره کرد. در آغاز مایلم سخنانی را در خصوص کاروان شهدا و همبستگی مردم در این زمینه بیان کنم. به عملیات ترور در قنیطره و عملیات مقاومت در مزارع اشغالی شبعا اشاره می کنم. ابتدا به خانواده های شهدا تبریک و تهنیت عرض می کنم و درجات عالی را نزد خداوند برای شهدای مقاومت مسئلت میکنم. از خداوند می خواهم که شهدای شما را شفیعان شما و ما در روز قیامت قرار دهد و به شما صبر و اجر عنایت فرماید. همچنین از تمام کسانی که به خاطر این شهدای بزرگ با ما به شیوه های مختلف ابراز همبستگی کردند از لبنان تا فلسطین، سوریه، ایران، موریتانی، پاکستان و جهان اسلام و کشورهای عربی و تمام کسانی که از عملیات بزرگ مقاومت در مزارع شبعا تمجید کردند، تشکر میکنم. از مجاهدان و مقاومان در مقاومت اسلامی لبنان که از همان لحظه نخست ترور جنایتکارانه در قنیطره در بالاترین سطح آمادگی و مسئولیت پذیری قرار داشتند نیز تشکر میکنم. لازم است از ملت عزیز لبنان ملت مقاوم و تمام کسانی که در کنار مقاومت قرار داشته اند از همان لحظه ترور جنایتکارانه در قنیطره و با وجود مخاطرات امنیتی در مراسم تشییع شهدا قرار داشتند و از هر گزینه ای که مقاومت در پیش گرفت، حمایت کرده اند، قدردانی میکنم. سید حسن نصرالله که سخنان حماسی اش با ابراز احساسات مردم حاضر در مراسم بزرگداشت شهدای قنیطره روبرو می شد، از شهدای ارتش لبنان که در نبرد با تروریست ها و دفاع از لبنان در برابر تروریست های تکفیری مسلح به شهادت رسیدند، تمجید کرد. وی با اشاره به همسویی و اتحاد گروه های تروریستی تکفیری و رژیم صهیونیستی خاطر نشان کرد از شهدای ارتش لبنان که در راس بعلبک در نبرد با تکفیری ها به شهادت رسیدند، قدردانی میکنم. دبیرکل حزب الله در ادامه با آوردن نام شهدای قنیطره از جمله شهید الله دادی از جمهوری اسلامی ایران گفت به این شهدا اعلام می کنم بر شما مبارک باد و گوارای شما باد حسن عاقبت اما شما ای برادران و فرزندان و شهدای عزیزمان که به زندگی عزتمندانه و سعادت اخروی نائل شدید و ازخداوند می خواهیم به ما کمک کند در راه شما باقی بمانیم و راه شما را ادامه دهیم.آرزو داریم که خداوند نیز افتخار شهادت آنها را نصیب ما کند. شهدای مقاومت، وابستگی و تعلق تمام خانوادهها به مدرسه جهاد و شهادت را نشان دادند شهدای قنیطره از طریق شهادت خود، استمرار حضور فرماندهان را در میدان بیان کردند. سید حسن نصرالله با تمجید از شهید جهاد عماد مغنیه و دیگر شهدای مقاومت اعلام کرد وقتی نتانیاهو و یعلون خارج می شوند و آنها را تهدید می کنند، آنچه را که امام زین العابدین(ع) به یزید گفت، به نتانیاهو و یعلون می گویند آیا می خواهید ما را از شهادت بترسانید. مام زین العابدین(ع) به یزید گفت، به نتانیاهو و یعلون می گویند آیا می خواهید ما را از شهادت بترسانید. آمخیته شدن خون شهدای ایرانی و لبنانی و ریخته شدن آن در سرزمین قنیطره سوریه بیانگر وحدت سرنوشت و نبرد است. زمان شکست ها سپری شده و وارد مرحله پیروزی شده ایم. رزمندگان مقاومت در خط مقدم جبههها هستند و دنیا هرگز قادر به شکست آنها نخواهد شد. وی به اقدام رژیم صهیونیستی در اسیر کردن هزاران فلسطینی و اشغال جولان سوریه اعلام کرد این رژیم به طور واضح از گروههای تروریستی تکفیری با هدف ویرانی سوریه و ارتش آن حمایت میکند. اسرائیل در روز روشن مواضع ارتش سوریه را بمباران می کند، اسرائیل ساده ترین حقوق بشر را نقض می کند و از جنگ سوریه سوء استفاده می کند و به آن دامن می زند. اسرائیل به قطعنامه ای که برخی آن را تقدیس می کنند احترام نمی گذارد. اسرائیل در روز و شب به تجاوزات خود ادامه می دهد لبنان در معرض تجاوزات مستمر اسرائیل قرار دارد اسرائیل از اوضاع منطقه به شدت استفاده میکند . اسرائیل اکنون در وضعی قرار دارد که احساس می کند همه را هر ساعتی که بخواهد تهدید کند. -
تاپیک جامع برنامه فضایی ایران تاپیک جامع برنامه فضایی ایران
Moghaddam پاسخ داد به EBRAHIM تاپیک در اخبار نظامی
انشالله خدا حفظ کنه کشور رو واقعا... بله شما حق دارید به من تهمت بزنید... موافقین دولت حرفی جز تهمت زدن ندارند... هی ما اثبات میکنیم... میان میگن حسن عباسی... احمدی نژاد... رحیمی... مشایی... بله شما دلیل دیگری ندارید... پس میمونه متوهم خوندن جریان مخالف... دوست من اتفاقا برعکس شما من شما رو منطقی و متفکر میدونم.... پس لطفا به جریان خودتون خیانت نکنید و با افراد منطقی (تمدن ها)گفتگو کنید... من هیچ وقت از آقای احمدی نژاد حمایت نکردم... الان هم نمیکنم... ایشون اشتباهات زیادی داشته و به کشور صدمات زیادی وارد کرده... ضمنا لطفا جای جواب دادن به شبهات صورت مسئله رو پاک نکنید... بهتره کم کم از گذشته بیاید بیرون... قبلا گفتم دولت انتخاب نکردیم بیاد از گذشته ها ایراد بگیره... -
فوری / حزب الله انتقام شهدای "القنیطره" را گرفت / هدف قرار گرفتن اشتباهی نیروهای حافظ صلح توسط صیهونیستها
Moghaddam پاسخ داد به aminmessi تاپیک در اخبار ویژه
از تو انتظار نداشتم... نه بابا ناتالی پورتمن کجا بود... -
فوری / حزب الله انتقام شهدای "القنیطره" را گرفت / هدف قرار گرفتن اشتباهی نیروهای حافظ صلح توسط صیهونیستها
Moghaddam پاسخ داد به aminmessi تاپیک در اخبار ویژه
صحت داره حاجی... موندیم تو غم کی بریم... -
فوری / حزب الله انتقام شهدای "القنیطره" را گرفت / هدف قرار گرفتن اشتباهی نیروهای حافظ صلح توسط صیهونیستها
Moghaddam پاسخ داد به aminmessi تاپیک در اخبار ویژه
ببخشید هر کی تو دنیا پیروزی بدست میاره خوشحالی میکنه... این تو دنیا طبیعیه... گاهی اوقات یه جوری حرف میزنید انگار اصلا اومدید اینجا ساز مخالف بزنید... این حرفتون منطقی نبود... شما نگران نباش اونقدر محور مقاومت نخبه و نابغه نظامی داره که بتونن مشکلاتشون رو حل کنن... :winking: -
گفتم اصطلاح... در مفهوم نشانه نفرت از طرفه... در هر حال ببخشید دیگه تکرار نمیشه...
- 337 پاسخ ها
-
- مرکاوا مارک چهار
- مرکاوامارک سه
-
(و 4 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
حالا ملا نقطه ای نشو دیگه حاجی... اینم اثبات لازم داره...؟ ما از این رژیم بدمون میاد برای نشون دادن نفرتمون از چنین اصطلاحاتی استفاده میکنیم...
- 337 پاسخ ها
-
- مرکاوا مارک چهار
- مرکاوامارک سه
-
(و 4 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
خب چی بگیم؟ منقوص؟ نحس این رژیم دیگه...
- 337 پاسخ ها
-
- مرکاوا مارک چهار
- مرکاوامارک سه
-
(و 4 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
بسم الله الرحمن الرحیم خاطرات خواندنی از شهید طهرانی مقدم : تصمیمی که خرازی فقط بخاطر شهیدمقدم گرفت/ صیاد میگفت مراقب حسن باشید وقتی سرداری در گمنامی شهید بشود، سخن گفتن از او سخت خواهد بود و شاید بهترین کسانی که میتوانند در مورد او صحبت کنند، دوستان و همرزمان بسیار نزدیکش باشند. سردار شهید حاج حسن طهرانیمقدم، یکی از همانهایی است که دوستانش، اولین ویژگی او را در "گمنامی" و "اخلاص" خلاصه می کنند و همین گمنامی است که موجب میشود تا برای شناخت بیشتر او سراغ یکی از نزدیکترینهایش برویم. سردار امیرعلی حاجیزاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران که بیش از سه دهه از نزدیکترین دوستان سردار طهرانیمقدم بود، در گفتوگویی به برخی خاطرات و خصوصیات همرزم شهیدش می پردازد که امید است در آستانه چهلمین روز شهادت این سردار سرافراز سپاه اسلام، مقبول دوستداران راه شهدا بیفتد. سردار حاجی زاده در ابتدای این گفتگو به این نکته اشاره می کند که دوست دارد همچون ایام دفاع مقدس، همرزم شهیدش را با نام کوچک صدا کند چرا که این نشانه ای از آن روزهاست که هیچ لقب و عنوانی جز اسم کوچک در میان رزمندگان رایج نبود. متن کامل این گفتگو یه شرح زیر است. تنها خواص سپاه او را می شناختند روحیه حسن اینطور بود که خودش می خواست گمنام باشد و همین، کار دوستانش را سخت می کرد. البته ما شهدای زیادی داشتیم که مردم آنها را می شناختند و دوستان و نزدیکان آنها، فقط قدری اطلاعات بیشتر از آنها می دادند اما حسن از اول دوست داشت گمنام باشد و این گمنامی هم به گونه ای بود که غیر از خواص سپاه، کسی او را نمی شناخت. ما در سی سالی که با حسن بودیم، چیزهای زیادی از او یاد گرفتیم و اولین موضوع که برای ما از همان سالهای اول جنگ، مشهود بود اینست که هر کار او تنها برای رضای خدا بود و دیگران را هم به این کار توصیه می کرد. اینکه می گویم "هر کاری" یعنی حتی ورزش کردن، غذاخوردن و دعا کردنش هم تنها برای رضای خدا بود و این را در عمل نشان می داد. پایی که در کوهستان شکست در همان روزگار و در سالهای پس از آن، یک برداشت مشترک بین ما و همه دوستان نزدیک حسن وجود داشت و آن اینکه وقتی به چهره اش نگاه می کردیم، مطمئن بودیم که به یک چهره بهشتی می نگریم. انرژی که حسن برای کارش می گذاشت، در سال 59 و 60 تا همین اواخر در سال 90 هیچ فرقی نداشت، با همان انرژی و روحیه کار می کرد و زمانی که کار به مراحلی میرسید که باید وقت جدی می گذاشت، این کار را می کرد. ویژگی های خاص او تنها منحصر به عرصه نظامی نبود، او علاوه بر اینکه که انسان مومنی بود که ادعیه فراوانی را حفظ داشت، یک ورزشکار حرفه ای هم بود و برای مثال در عرصه کوهنوردی اکثر قله های مرتفع ایران را فتح کرده بود و یا اینکه بارها مسیر تهران تا شمال را از مسیر کوهستان، با یک گروهی که خودش آن را رهبری می کرد، پیاده طی کرده بود. اما در اوج کارهایش، حتی زمانی که در ارتفاعات کوهستان، یک متر برف زیر پایش بود، نماز اول وقت را ترک نکرد. یک بار یکی از دوستان تعریف می کرد که حسن را در نزدیکای قله دماوند دیده بود درحالی که پایش شکسته و بدجوری ورم کرده بود. می گفت به حسن گفتم چرا با این وضع آمدی کوه؟ و حسن گفته بود می خوام روی این پایم را کم کنم! این طور خودش را تربیت کرده بود. فرمانده ای که با نام کوچک صدایش می کردند حسن در رعایت اخلاق سرآمد بود و این برخورد خوش با اطرافیان به گونه ای بود که هرکس با حسن آشنا می شد فکر می کرد بهترین و صمیمی ترین دوست اوست. اینقدر با دیگران صمیمی می شد که همه او را با نام کوچک صدا می کردند و این روحیه را از همان سالهای ابتدایی دفاع مقدس داشت. باید توجه داشته باشیم که این رفتار خاکی و صمیمانه از طرف کسی بود که اگر بخواهیم به لحاظ موقعیت جایگاهی و فرماندهی، رده او را بدانیم باید بگویم حسن در سطح فرماندهان طراز اول جنگ مثل شهیدان خرازی، همت، باقری و کاظمی بود. شاید ما بواسطه مسئولیتی که داریم، سرو کارمان با موضوعات مهم، ما را نسبت به برخی مسایل دیگر غافل کند اما حسن اینطور نبود. سربازانش را با اسم کوچک صدا می کرد و من در مراسم تشییع او بسیاری از دوستان قدیمم را دیدم که بواسطه حسن آمده بودند. یکی از این دوستان، راننده پایه یکی بود که در ایام دفاع مقدس، نیروی حسن بود و ما بعد از بیست و چهار سال او را می دیدم. یکی دیگر می گفت من در مرز افغانستان بودم که خبر شهادت حسن را شنیدم و آمدم. بسیاری از این دوستان حتی از سپاه هم رفته بودند اما علاقه به حسن، آنها را در یک نقطه جمع کرده بود. اگر به یقین رسیدی، عمل کن اگر قرار بود برای یگان یا تیپی فرمانده ای انتخاب کند، وقتی به جمع بندی می رسید، حتی اگر طرفش یک جوان بیست ساله بود، به او میدان می داد و در واقع یکی از مهمترین دستاوردهایی که حسن از خود بجا گذاشت، همین پرورش مدیران و فرماندهان توانمند بود. یکبار در اوج جنگ مشکلی برای سیستم آماده سازی موشکها بوجود آمد که دیگر نمی شد سوخت به آنها تزریق کرد. هر کار کردیم نشد و در نهایت پیشنهادی دادیم که دارای ریسک بود. حسن ابتدا مخالفت کرد اما به او گفتیم این روش حتما جواب خواهد داد. او گفت من متقاعد نمیشم ولی اگر تو به این یقین رسیدی برو و انجام بده. این یک تصمیم بسیار سخت بود و شاید اگر من جای او بودم چنین اجازه ای نمی دادم.ما رفتیم این کار را کردیم و به شکر خدا جواب هم داد. از سال 63 تا آخرین روز حیاتش کاری جز در عرصه موشکی نکرد در اولین روزهای جنگ که بکارگیری تسلیحات سبک برای ما یک فناوری محسوب می شد و همه به دنبال سلاح های سبکی مثل آر.پی.جی و تیربار و کلاش بودند، حسن به همراه شهید شفیع زاده در آبادان دنبال خمپاره بود. وقتی در سال 60، ما بواسطه توپهای غنیمتی که از عراق گرفتیم، به اوج امکانات در آن روزها رسیدیم، دیگر حسن، خمپاره را کنار گذاشت و رفت به دنبال تاسیس توپخانه تا اینکه در سال 63، موضوع موشکی مطرح شد و از همان سال تا آخرین روز حیاتش هیچ کار دیگری جز کار موشکی نکرد. صیاد همیشه می گفت مراقب حسن باشید در همان سال 61 که مسئولیت توپخانه را به همراه شفیع زاده برعهده گرفت، بیشترین ارتباط و نزدیکی را با شهید بزرگوار صیاد شیرازی داشت به گونه ای که در طول سال های دفاع مقدس، هروقت صیاد شیرازی، بنده و دیگر دوستان را می دید می گفت مراقب حسن باشید. شهید صیاد می گفت من حسن را خیلی دوست دارم چون تعصب او به نظام و تعصب ملی او، فراتر از تعصب سازمانی است. در واقع حسن تنها به فکر سپاه و نیروهای مسلح نبود بلکه تمام نظام و بلکه اسلام را در نظر می گرفت و بارها هم به ما تاکید می کرد که اگر این تعصب را داشته باشید، تعصب سازمانی هم در درون آن هست. اولین کاتیوشا را سال 63 ساختیم وقتی توپهای عراقی را به غنیمت گرفتیم، به دلیل شرقی بودن این توپها و اینکه برادران ما در ارتش، آموزش توپهای آمریکایی را دیده بودند، ما چندان تخصص و آموزشی برای بکارگیری آنها نداشتیم اما یکی از کارهای بزرگ حسن در سال 61، تاسیس مرکز تحفیقات فنی توپخانه در خوزستان بود که 7 ماه بعد تبدیل به مرکز تعمیرات توپخانه شد و بعدها نیز آن را به تهران منتقل کردند. بواسطه اقدامات او بود که در اواخر سال 62 و اوایل 63 امکان ساخت کاتیوشا را پیدا کردیم و اولین سامانه نیز با مدیریت خود او ساخته و به صنعت حدید وزارت سپاه که تحت مسئولیت سردار مصطفینجار بود تحویل گردید. مسابقات فوتبال رزمندگان در کوران جنگ در آن سالها تکیه اصلی ما بر نیروهای بسیج بود که این عزیزان در مقاطعی که عملیات نبود، به مرخصی می رفتند درحالی که می بایست یگانهای تخصصی را هم بر عهده همانها بگذاریم. برای مثال، اوج کار توپخانه، در عملیات بود ولی با اتمام عملیات که بسیجی ها کاری نداشتند و به مرخصی می رفتند، کار توپخانه تمام نمیشد و باید پدافند خط را انجام می داد. حسن برای حل این مشکل، مسابقات فوتبالی را ترتیب داد میان آتشبارها و گردانها و با این کار، عملا از پایان این عملیات تا شروع عملیات بعدی که محدوده زمانی پدافندی ما بود، همه بچهها را با اشتیاق و علاقه و نه با زور، حفظ میکرد و جالب این جا بود که بچههای دور و بر ایشان هم همه از این جنس بودند. سه "حسن" در سال 90 بهم ملحق شدند حالا که نام حسن شفیع زاده را بردیم، بد نیست به یکی دیگر از شهدای گمنام سپاه هم اشاره شود که شهید حسن قاضی بود. این شهید قاضی، در حقیقت از گلهای سپاه و از شاگردان حسن بود که در عملیات خیبر در عین گمنامی به شهادت رسید و با شهادت شهید تهرانی مقدم، بالاخره این سه "حسن" (حسن شفیع زاده، حسن قاضی و حسن تهرانی مقدم) در سال 90 به هم ملحق شدند. تصمیمی که خرازی فقط بخاطر حسن گرفت از آنجایی که بنیان توپخانه سپاه براساس توپهای غنیمتی گذاشته شده بود، این توپها در یگانای مختلف پخش شده اما زمانی که تصمیم گرفتند یگان مستقل توپخانه ای تشکیل شود، حسن برای جمع آوری این سامانه که با موانع زیادی هم روبرو بود، زحمات زیادی کشید. به هرحال جمع کردن اینها سخت بود چون خود یگانها میخواستند از آنها استفاده کنند اما تصمیم بر این بود تا توپخانه های با برد زیاد، در غالب گروههای توپخانه بکارگیری شوند. به همین خاطر خیلیها موافقت نمیکردند اما بسیاری از یگانها، با اخلاق و نوع رفتاری که حسن داشت، متقاعد شده و توپها را منتقل کردند. یادم هست وقتی برای گرفتن توپخانههای یکی از یگانها رفته بودیم، شهید خرازی میگفت فقط چون حسن گفته من قبول میکنم ولی میدانم نمیتوانید این توپها را به کار بگیرید و اینها غیرعملیاتی میشود که همان روز با ایشان توافق کردیم که نیروهایی برای کار این توپها منتقل بشود که یکی از این نیروها همین شهید حسن قاضی بود که به مجموعه منتقل و بعدها فرمانده گروه شد و در عملیات خیبر هم به شهادت رسید. همان روزها، حسن عده ای را برای تشکیل دانشکده و مرکز آموزش توپخانه با کمک دیگر دوستان مانند شهید ذوالانوار جدا کرد در حالی که بخاطر کمبود نیرو، این کار، کار سختی بود اما حسن این مرکز را در اصفهان تشکیل داد. جانشینی که فرمانده شد هیچ وقت با دید کوتاه مدت به کارها نگاه نمی کرد. درحالیکه در آن زمان خیلیها تصور میکردند جنگ ۶ ماه دیگر تمام است و این عملیات، عملیات آخر خواهد بود، اما شهید تهرانی مقدم اینطور فکر نمیکرد و در عین حال که علاقه داشت این اتفاق بیفتد، ولی برنامهریزی درازمدت هم سرجایش بود. اما یک نکته مهمی که باید به آن توجه کنیم، این است که در رفتار و خصوصیات فردی فرماندهان شهید و زنده، بحث جایگاه و فرماندهی و جانشینی اصلا مطرح نبود. برای مثال در آبادان، شهید شفیع زاده، مسئولیت ادوات را برعهده داشت در حالی که حسن یک جوان تحت امر ایشان بود. بعد از مقطعی، شهید مقدم ارتقاء پیدا میکند و شفیعزاده مجروح میشود و میآید عقب و حسن مقدم میشود مسئول و شفیعزاده وقتی برمیگردد، حانشین حسن می شود درتوپخانه و به همین منوال کار ادامه پیدا میکند. سردار مقدم تا سال ۶۳ مسئولیت توپخانه سپاه را به عهده داشت و وقتی وظیفه تشکیل یگان موشکی را به عهده گرفت، این دو از هم جدا شدند و شفیع زاده مسئول توپهانه شد. ابداع، ناشی از نبوغ فرماندهان است و اینکه چطور از امکانات موجود، بهترین بهرهبرداری صورت بگیرد. در زمان فرماندهی شهید مقدم از امکانات، استفادههای مضاعفی چه در بخش کاهش آسیبپذیری و چه در افزایش توانمندیها شد درحالی که ما اصلا دروس کلاسیک ندیده بودیم. در سال ۶۳، زمانی که سردار مقدم مسئولیت پادگانهای موشکی را عهدهدار شد، از همان ابتدا با همین روحیه، مثل بقیه کارها برخورد کرد. دو موشکی که حسن اجازه شلیک آنها را نداد در اوج جنگ که ما نیاز مبرمی به موشک داشتیم، اولین محموله موشکی اسکاد B، شامل 8 فروند موشک به دستمان رسید اما حسن 2 فروند از این 8 فروند را جدا کرد و برای مهندسی معکوس برد. خب این مسئله برای ما جا نیفتاد که چرا الان که ما به این موشک ها نیاز داریم و مردم در نمازجمعه شعار "موشک جواب موشک" می دادند، او این کار را کرد اما در جلسه ای که خدمت آقا (که آن زمان رییس جمهور بودند) رفتیم، ایشان هم بر موضوع خودکفایی تاکید کرده و حتی به وزیر سپاه ایراد گرفتند که چرا ساخت این موشک ها را شروع نکردید. انجا بود که ما به حکمت آن تصمیم پی بردیم. این تصمیم، تصمیم بسیار مهمی بود و با راه انداختن گروههای مختلف در وزارت سپاه، تا روز آخر راهبری آنها را خودش به عهده گرفت که نتیجه آن را امروز در بومی شدن صنعت موشکی در انواع بردها از 300 کیلومتر تا 2هزار کیلومتر می بینیم. در اواخر سال ۱۳۶۳ یا اوایل ۶۴ بود که تعدادی از متخصصین وزارت سپاه آمدند در غرب کشور در حضور شهید مقدم راهبرد صنعت موشکی را از ایشان سؤال میکردند که ما چه مسیری را باید برویم و چه چیزی را مبنا قرار دهیم و یا از چه سوختی استفاده کنیم و چه بردی را هدفگزاری کنیم؟ من بارها و بارها از متخصصین صنعت پرسیدم و شنیدم که آن راهنمایی که سردار مقدم آن روز در سمت فرماندهی موشکی داد و مسیری که برایشان ترسیم کرد، خیلی راهگشا بوده است. حسن برای اوقات فراغت بچه ها، آنها را به خط مقدم می فرستاد سردار مقدم در کنار سازماندهی موشکی، همان هسته اولیه را طوری سازماندهی کردند تا در یک زمان کوتاه بتوانیم جوابگوی نیازهای جنگ باشیم. با توجه به اینکه نفرات بسیار کم بود طوری که گاهی نفرات تا ۳ شب نمیتوانستند بخوابند و محدودیتهای زیادی وجود داشت. همه افرادی که در کار موشکی بودند چون به نوعی از یگانهای رزمی آمده بودند و بیشتر علاقه داشتند به جنگ بروند تا در یگانهای توپخانه بمانند، سردار مقدم اگر فرصتی ایجاد میشد و اوقات فراغتی بود، اجازه میداد آنها در غالب یگانهای رزمی به جبهه بروند و برگردند. در آن زمان ما با تهاجمات هوایی رژیم بعث روبرو بودیم زیرا به دنبال هدف قرار دادن مجموعه موشکی ایران بودند و سردار مقدم با تاکتیکها و استتار و رعایت پدافند غیرعامل عمل میکرد و کوچکترین آسیبی در طول جنگ از سوی هواپیماهای دشمن ندیدیم و به هسته اصلی نیروها و امکانات آسیبی نرسید که ما حتی ۲ ساعت کارمان به عقب بیافتد. فکری که حسن در اولین سفر به سوریه داشت وقتی در موضوعی به نتیجه می رسید، بعد از توکل به خدا، با قدرت عمل می کرد و من ندیدم هیچگاه در مسئله ای موقف شود. در مقطعی از جنگ ما تصمیم به ساخت سلاح گرفتیم ولی بعد از بررسی معلوم شد که به خاطر ضعف زیرساختها در کشور، توان ساخت توپ را نداریم چون حتی برای ساخت لوله توپ هم مشکل داشتیم و حسن گفت فعلا همین ساخت قطعات توپ کافیه و بلافاصله سوییچ کرد روی ساخت کاتیوشا. در موضوع موشکی هم او به شدت دنبال این بود که ما به موشک نیاز داریم و باید از این مسیر سخت عبور کنیم. یک بار برای من گفت اولین باری که او با تعدادی از مسئولین سیاسی و نظامی به سوریه رفته بودند، آنجا موشکهای فراگ و اسکاد B را آورده و در میدان عملیاتی به آنها نشان دادند. حسن می گفت من فقط تو این فکر بودم که چطور می شود اینها را به دست آورد. این تفکر حسن در زمانی بود که کشورهای دیگر هیچ چیزی به ما نمی دادند. می گفت زمین محل جمع کردن ثواب است خیلی سخت است که انسان بخواهد در مورد کسی اینطور با قطعیت صحبت کند مگر اینکه مدت زیادی را با او زندگی کرده باشد. بنده حدود سی سال با حسن بودم و حتی یکبار ندیدم او برای نمازش وضو بگیرد چون دائم الوضو بود و می گفت نباید بدون وضو بر روی زمین خدا راه رفت. می گفت زمین جای جمع کرده ثواب است. ثواب کارت را به حضرت زهرا(س) هدیه کن یک مرتبه بنده برای انجام یک کار بزرگ و سختی انتخاب شدم که در فناوری آن هم مشکل داشتیم. حسن من را دید و گفت می خواهی در این کار موفق باشی؟ گفتم بله. گفت برو بچه های گروهت را جمع کن، دستانتون رو بهم بدید و هم قسم بشید و بگویید خدایا ما برای رضای تو این کار را می کنیم و هرچه ثوب هم دارد خودمان نمی خواهیم، تمام ثواب آن برسد به حضرت زهرا(س) و همین طور هم شد. البته بچه های هم خالصانه به حرف او عمل کردند و این کار در کوتاهترین زمان ممکن که کسی هم فکرش را نمی کرد، انجام شد. اینکه آقا به او لقب "دانشمند برجسته" دادند، تعارف نبود اولین قرارداد موشکی را که با صنعت بست، به لحاظ عملیاتی به در ما نمی خورد و من و چند نفر دیگه از دوستان به او ایراد گرفتیم که این چه قراردادیه بستید؟ اما حسن گفت توان صنعت ما همین است و باید کار در کشور از یکجا شروع شود. کم کم صنعت را رشد داد و روزهای آخر، وقتی برای تست پای سیستم می رفت تا آن را تحویل بگیرد، خودش می رفت و محل اصابت را بررسی می کرد با دقت موشک را بسنجد. احساس او در سالهای اخیر این بود که در حوزه عملیات به جایی رسیدیم که بقیه می توانند راه را ادامه بدهند و خودش می رفت جایی که احساس نیاز می کرد. در حوزه عملیات در دروانی که مسئول بود، تلاش های زیادی کرد تا امروز یگانهای ما به حدی باشند که اگر دشمن تعر ض کند، بی شمار یگان جواب او را خواهند داد ولی هنوز در برخی حوزه های فنی و پژوهشی و خودکفایی احساس نیاز می کرد و این که حضرت اقا به ایشان لقب "دانشمند برجسته" را دادند، این یک تعارف نبود. بارها تا مرز اسارت و شهادت رفت در ایام دفاع مقدس، روزها و شبهای زیادی را با حسن گذراندم و اینکه می گویم وقتی به چهره اش نگاه می کردی، صورت یک انسان بهشتی را می دیدی، اینطور نیست که بخواهم درباره اش غلو کنم. زیر آتش دشمن نمی توان فیلم بازی کرد و انسان در اینگونه مواقع، همانی را به زبان می آورد که در دل دارد. بارها شد که ما به همراه حسن به دلیل اینکه در تاریکی شب، خط خودی را گم کردیم، در آستانه اسارت قرار گرفتیم اما به او که نگاه می کردیم، با قلبی مطمئن به کارش ادامه می داد. دوره آموزش دوساله موشکی را ظرف سه ماه تمام کرد در سالهای جنگ، طبق توافقی که با یکی از کشورهای عربی کرده بودیم، قرار شد تا به ما موشک بدهند اما گرفتن آموزش از آن کشور ممکن نبود و قرار شد این آموزش در سوریه باشد. وقتی اولین هسته موشکی برای دوره آموزش به سوریه رفتند، مدت زمان آموزش موشک های زمین به زمین، حدود دوسال است اما حسن و دوستانش بخاطر ضرورت جنگ، این دوره را شبانه روزی سه ماهه گذراندند ولی تازه بعد از این آموزش، کار موشکی ما آغاز می شد. حسن، همان موقع تعدادی از بچه ها را فرستاد دانشگاه و برخی از دانشجویان با رشته های مرتبط را جذب کرد و اگر می شد این آموزش ها را از دیگر کشورها هم می گرفت و این گلوله برفی که حسن در سال 63 درست کرد، امروز تبدیل به بهمن شده. اگر امروز ما از تنوع موشکی بالایی با سوخت جامد و مایع و با انواع هدایت و کنترل ها برخورداریم و یا اینکه از این پایه برای تولید موشکهای حامل ماهواره نیز استفاده می شود، اینها عمدتا مدیون فکر حسن مقدم بود. مذاکره جالب پدر موشکی ایران با یک هیات خارجی در یکی از سفرها، طرف مذاکره ما یک پروفسور خارجی بود اما در طول این مذاکرات به مشکل خوردیم به طوری که نه آنها حرف ما را قبول می کرد و نه ما حرف آنها را. یک دفعه حسن یک پیشنهاد عجیب داد و گفت بهتر است یک مسابقه فوتبال بدهیم و هرکیس پیروز شد، به حرف او عمل کنیم. این پیشنهاد اول برای طرف ما که پیرمردهای تحصیل کرده بودند، عجیب بود و فکر نمی کردند در چنین فضای تخصصی این پیشنهاد داده شود اما بعد قبول کردند. البته اینها یک شوخی بود تا بواسطه آن فضای خشک مذاکرات تلطیف شده و بحث از بن بست خارج شود. وقتی رفیتم دیدیم آنها یک تیم حرفه ای آوردند و ما به حسن گفتیم این چه پیشنهادی بود دادی؟ اما حسن گفت چاره ای نیست و باید غیرتی عمل کنیم تا آبرویمان نرود. ما در آن بازی پیروز شدیم و حسن همیشه می گفت فلانی آن روز غیرتی بازی کرد و بهترین بازی عمرش بود. هرچند بنده اصلا نه بازی بلد بودم و نه علاقه ای داشتنم برای بازی کردن. چند نفر "آدم" داری؟ یکی روز در قرارگاه کربلا بعد نماز مغرب در یک حسینیه حصیری، شهید بزرگوار حسن باقری به حسن گفت چند تا آدم داری؟ حسن جواب داد: حدود چهار پنج نفر! ما تعجب کردیم و به او گفتیم تعدا بچه ها که بیش از اینهاست اما حسن گفت: وقتی می گویند "آدم" یعنی کسانی که بتوانند یک لشکر یا یگان را مدیریت کنند و منظورشان نفرات عادی نیست. به حسن گفتم شما باید فرمانده نیرو شوی. بنده از همان سال 61 که با حسن آشنا شدم، نیروی او بودم و در موشکی هم جانشینش شدم. وقتی هم که پیشنهاد فرماندهی نیرو به بنده داده شد، رفتم خدمت حسن و گفتم شما همیشه فرمانده ما بودی و اینجا هم حق اینست که شما فرمانده شوی. اما او من را تشویق کرد تا مسئولیت را بپذیرم و این، همان روحیه حسن بود که به جایگاه و مقام برای خدمت توجه نداشت. دوستان شهیدش از دوستان زنده اش بیشتر بود روز حادثه سه دقیقه بعد از انفجار به ما خبر رسید و حدود ده دقیقه بعد فهمیدیم که حسن شهید شده اما در مسیر به خودمان تلقین می کردیم که شاید شهید نشده باشد اما دقایقی بعد به این یقین رسیدیم. بنده الان هم باور نمی کنم حسن شهید شده باشد. او هنوز هم برای ما زنده است. ما انتظار نداشتیم که حسن به این زودی ها شهید شود و فکر می کردیم حالا حالاها از خدمات او بهره مند می شویم. این برای ما بسیار سخت است که بنشینیم و از او صحبت کنیم. راجع به کسی که دوستان شهیدش از دوستان زنده اش بیشتر بودند. پوستر شهید: http://gallery.military.ir/albums/userpics/10307/Shahid-Hasan-Tehrani-Moghaddam.jpg
-
فوری / حزب الله انتقام شهدای "القنیطره" را گرفت / هدف قرار گرفتن اشتباهی نیروهای حافظ صلح توسط صیهونیستها
Moghaddam پاسخ داد به aminmessi تاپیک در اخبار ویژه
اینا رو از کجا میگید؟ منبع؟ -
تاپیک جامع برنامه فضایی ایران تاپیک جامع برنامه فضایی ایران
Moghaddam پاسخ داد به EBRAHIM تاپیک در اخبار نظامی
من نمی خوام به کسی تهمت بزنم ولی همه صحبت های مذاکرات که ثبت نشدن... -
تاپیک جامع برنامه فضایی ایران تاپیک جامع برنامه فضایی ایران
Moghaddam پاسخ داد به EBRAHIM تاپیک در اخبار نظامی
ببینید دوست عزیز در دولت قبل تمامی نهاد هایی که مربوط به تحقیقات و توسعه فناوری فضایی بودند (زیر مجموعه های فضایی وزارت خونه های علوم و ارتباطات و حتی کشاورزی) در یک سازمان زیر نظر شخص رئیس جمهور با نام سازمان فضایی ایران تجمیع شدند. حالا در این دولت این سازمان رو دوباره چند تکه کردند و به بخش های قبل مثل وزارت ارتباطات و وزارت علوم برگردوندند. اما حالا اگه شما تو دنیا نگاه کنید از آمریکا و روسیه ابرقدرت های فضایی گرفته تا هند و چین و برزیل و... همه برنامه فضایی حول یک سازمان میچرخه. این کار (چند تکه کردن دوباره سازمان) یعنی اینکه ما روش های اثبات شده در دنیا رو قبول نداریم و راه خودمون رو میریم و کشک مونو میسابیم... -
ارتباطات و قراردادهای دفاعی ایران و روسیه ارتباطات و قراردادهای دفاعی ایران و روسیه ( خبرها ، حواشی ، تحلیل ها ، احتمالات ! و .... )
Moghaddam پاسخ داد به Ahmad6644 تاپیک در اخبار نظامی
بسم الله الرحمن الرحیم معاون یک شرکت تسلیحاتی روسیه از مذاکرات ایران و روسیه برای به روز سازی مجموعه های پدافند هوایی «تورm۱» خبر داد. روسیه در سال ۲۰۰۷ میلادی، مطابق قراردادی تسلیحاتی با ایران ۲۹ مجموعه «تورm۱» به کشورمان تحویل داد. نوسازی سامانه پدافندی «تورm1» ایران در دستور کار مذاکره تهران و مسکو است. معاون یک شرکت تسلیحاتی روسیه از مذاکرات ایران و روسیه برای به روز سازی مجموعه های پدافند هوایی «تورm1» خبر داد. ویاچسلاو کارتاشوف، معاون شرکت تسلیحاتی «کوپولا» وابسته به مجموعه تسلیحاتی روسی «آلماز-آنتی» (دست اندرکار ساخت مجموعه های پدافند هوایی و موشکی)،امروز پنجشنبه به خبرگزاری روسیا سگودنیا گفت که ایران و روسیه برای مدرن سازی مجموعه های پدافند هوایی «تورm1» تحویل شده به ایران به مذاکره می پردازند. معاون شرکت تسلیحاتی «کوپولا» افزود: کارشناسان ایرانی با مهارت بالا از تسلیحات «تورm1» استفاده می کنند و با نیروی خود به تعمیر و نگهداری این مجموعه های تسلیحاتی می پردازند. وی با بیان این که تسلیحات «تورm1» تحویل شده به ایران در شرایط خوبی قرار دارد، گفت: ممکن است این یکی از دلایل بازدارنده برای دشمنان این کشور باشد. به گفته معاون شرکت تسلیحاتی «کوپولا» از مزیت های این تسلیحات، امکان منفجر کردن بمب ها در هوا و قبل از اصابت به هدف است. وی همچنین گفت که موشک های به کار گرفته شده در مجموعه های «تورm1» پس از انفجار ترکش هایی را تولید می کند که قدرت تخریب آن را نسبت به موشک های دیگر افزایش می دهد. مجموعه های پدافند هوایی «تورm1» از سیستم های موشکی و مجموعه ای برای شناسایی اهداف پرنده در ارتفاع پایین تشکیل یافته است. روسیه در سال 2007 میلادی، مطابق قراردادی تسلیحاتی با ایران 29 مجموعه «تورm1» به کشورمان تحویل داد. http://www.irinn.ir/news/79311/%D9%86%D9%88%D8%B3%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%B3%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%BE%D8%AF%D8%A7%D9%81%D9%86%D8%AF%DB%8C-%C2%AB%D8%AA%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%85%DB%8C%DA%A9%C2%BB-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86- 2,002 پاسخ ها
-
- 1
-
-
نه این نیست... دوستان میزان تخریب سر های جنگی متعارف رو بدست آوردند بیشتر بحث هم سر این بود خلیج فارس چقدر میتونه در ناو هواپیما بر با سطح بتن مسلح نفوذ کنه... که کار رسید به محاسبه موشک های و حتی یادمه نوشته بود اگه مساحت تل آویو رو54 کیلومتر مربع در نظر بگیریم با دو تا موشک کل مردم تل آویو صداشون رو میشنون... اطلاعات محرمانه نبود... محاسبه بود... مال خود دوستان...
-
کجا آقا حمید؟ راستی یه تاپیک بود در مورد همین اندازه گیری قدرت تخریب قدیمی هم بود... نمی دونی کجاست؟ حساب کردن با یک تن سرجنگی اچ ام اس 80 متر تخریب کامل داره...
-
تاپیک جامع برنامه فضایی ایران تاپیک جامع برنامه فضایی ایران
Moghaddam پاسخ داد به EBRAHIM تاپیک در اخبار نظامی
عزیز من کاری میکنن برای شایعه پراکنی زنگ بزنم وزرات... نکنید دیگه تا مدرک رسمی نیومده کسی حق نداره در این مورد حرف بزنه... واقعیت نداره مگه اینکه خلافش ثابت شه... rolling_on_the_floor -
توافق هسته ای (1) " توافق هسته ای " ، جزییات ، آینده (1)
Moghaddam پاسخ داد به DR_CHAMRAN تاپیک در اخبار تحلیلی
یه جوری حرف میزنی انگار چی هست!!! من خودم راکتور جوش هسته ای دارم میسازم... ولی دور از شوخی به شخصه از بمب اتم خیلی خوشم میاد... منتها چون رهبری فرمودند نه! ما هم اطاعت امر میکنیم... اگه سهیل جان شبهه ندازنند خیلی خوب میشه... -
فوری / حزب الله انتقام شهدای "القنیطره" را گرفت / هدف قرار گرفتن اشتباهی نیروهای حافظ صلح توسط صیهونیستها
Moghaddam پاسخ داد به aminmessi تاپیک در اخبار ویژه
بعید میدونم سپاه انتقام علنی بگیره... با توجه به شرایط سیاسی موجود اگر حزب الله چند عملیات کوچک اما کاربردی(مثل این) انجام بده اسراییل کاری نمیکنه اما اگه ایران بخواد وارد بشه با عقده ای که اسراییل داره احتمالا دعوا جدی میشه... فعلا سپاه کاری نمیکنه... جالبه پاکستانی ها انجمن زدن بعد ایرانی ها توش بیشتر از پاکستانی هان... :winking: -
تاپیک جامع برنامه فضایی ایران تاپیک جامع برنامه فضایی ایران
Moghaddam پاسخ داد به EBRAHIM تاپیک در اخبار نظامی
این وضعیت جالب شده... آقایون حامی دولت (که احتمالا منتظر سبد کالا از دولت هستند به خاطر حمایت ولی من میگم نباشید نمیدن)به دولت قبل گیر میدن بعد اصلا فکر نمیکنن اگه دولت قبل که صراحتا اعلام کرده پاک ترین دولته اینطوری گنداش بالا میاد این دولت چه کار خواهد کرد... این رو برید به دولت بگید هر چند فایده ای نداره دولت عاشورا و امام حسین رو هم به نفع خودش تفسیر میکنه... (خدا لعنت کند دروغ گویان را) -
فوری / حزب الله انتقام شهدای "القنیطره" را گرفت / هدف قرار گرفتن اشتباهی نیروهای حافظ صلح توسط صیهونیستها
Moghaddam پاسخ داد به aminmessi تاپیک در اخبار ویژه
اوج فهمیدگی و دانش یک انسان. بهترین پستی بود که در عمرم دیدم... کاملا مستند و دقیق... خدا خیرتون بده برادر MR9 -
فوری / حزب الله انتقام شهدای "القنیطره" را گرفت / هدف قرار گرفتن اشتباهی نیروهای حافظ صلح توسط صیهونیستها
Moghaddam پاسخ داد به aminmessi تاپیک در اخبار ویژه
دقت کردین آمار ها مطابقت نداره؟ از طرفی میگن 9 خودرو نابود شدن... از طرفی میگن 6 موشک بوده که سه تاش اصابت کرده.