mostafa_by

War
  • تعداد محتوا

    2,358
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    18

تمامی ارسال های mostafa_by

  1. نه. منفي‌ها و اثر منفي‌ها سر جاشه. فقط فعلاً بيشتر از اين منفي نمي‌شه داد تا بعد. جالبه بدونين كه كسي كه تو پستي منفي مي‌گيره، حتي اگه اون پست پاك هم بشه منفي‌اش سرجاش مي‌مونه. يعني يه طورايي چسبيده به پيشونيش!
  2. حتماً برادر. به روي چشم. در لابلاي عرايضم، حتماً به اين موضوع خواهم پرداخت. و اما اولين قسمت از داستان وقايع عصر سه پادشاهي. ----------------------------------------------------------------------------- قسمت اول - ترور دونگ ژو توسط سائو سائو در سال‌هاي پاياني سلسله‌ي هان، بسان سال‌هاي پاياني تمامي سلسله‌ها و حكومت‌ها، فساد بخش اعظم دربار را فرا گرفته بود. افراد لايق عمدتاً به گوشه‌اي رانده و چاپلوسان نالايق بر سر كار بودند و به مال اندوزي مشغول. خواجگان درباري در پي ثروت اندوزي بودند و دهقانان و كارگران و نظاميان سابق روز به روز فقيرتر. حتي مصائب طبيعي نيز جز به بدتر شدن شرايط كمكي نمي‌كرد. اين در حالي بود كه خواجگان دربار، دور امپراطور لينگ را گرفته و وي را از دنياي بيرون غافل ساخته بودند. ده تن از خواجگان قدرتمند دربار، گروهي را به نام ده ملازم (Ten Attendant) تشكيل داده بودند كه رسماً دستورات خود را به امپراطور القاء و وي را اداره مي‌كردند. بزرگترين و قدرتمندترين ايشان، ژانگ رنگ (Zhang Rang) بود كه امپراطور وي را پدر خوانده (Foster Father) مي‌ناميد. از آنجايي كه در چين قديم، اعتقاد به خدايان، چه نزد مردم و چه نزد مقامات و حتي امپراطور بسيار قوي بود، لاجرم هر واقعه‌اي (ولو ريزش باران) را نيز حكمت و خواست خدايان مي‌دانستند. فلذا طبيعي بود كه باران و سيلابي كه باعث نابودي زمين كشاورزان گرديد را نيز ايشان، نشاني از خدايان براي نالايق بودن امپراطور و لزوم برچيدن وي مي‌دانستند. چرا كه ايشان امپراطور را فرزند خدايان و اعتبار پادشاهي وي را فرمان خدايان (Mandate of Heaven) مي‌دانستند. بي‌توجهي دربار به وضعيت بحراني كشاورزان و مردم فقير به جايي رسيد كه ايشان در پي طغيان عليه امپراطور برآمدند. در سال 184 پس از ميلاد، طغيان دستار زرد توسط ژانگ جوئه (Zhang Jue) طرح‌ريزي شد. همه چيز مهياي قيام بود و حتي بخشي از دربار نيز هماهنگ با ايشان، در انتظار روز قيام نشسته بودند. اما دستگيري چند تن از رهبران و اعضاء گروه باعث بهم ريختن برنامه‌ها شد. اين موضوع، برنامه‌ي زماني طغيان را بهم ريخت و گروه‌هاي مختلف در شهرهاي مختلف، با فاصله‌ي زماني ناهماهنگي آغاز به طغيان نمودند كه اين موضوع، شكست قيام را در پي داشت. البته سركوب قيام به اين سادگي‌ها نيز نبود چرا كه ضعف ارتش و همچنين پيوستن بخش قابل توجهي از فرماندهان سابق ارتش به شورشيان، كار را سخت كرده بود. ولي افسران گم‌نام‌تري چون سائو سائو، ليو بي و سون جيان (كه بعدها مهمترين نقش را در آن برهه از تاريخ ايفاء مي‌كنند)، به دربار كمك نموده و شورش را سركوب نمودند. در سال 189 پس از ميلاد پس از اين بود كه جنگ سالاران يك به يك برخاسته و اندك اندك حكومتي مستقل از قدرت مركزي را براي خود تشكيل دادند. در اين ميان، هه جين (He Jun - فرمانده ارتش و برادر زن امپراطور لينگ) تلاش براي بقدرت رسيدن و نابودي خواجگان درباري را داشت كه با لو رفتن نقشه، وي نيز در كمين ژانگ رنگ گرفتار و بقتل رسيد. پس از آن بود كه يوآن شائو (Yuan Shao - كه بعدها نقش بسيار پررنگي پيدا مي‌كند و قوي‌ترين جنگ سالار مي‌شود) كه دوست و متحد هه جين به شمار مي‌رفت، با حمله به قصر و قتل عام خواجگان، داستان خواجگان را به پايان رساند. اما اين جنگ سالار و سياستمدار دربار، دونگ ژو (Dong Zho) بود كه قدرت را در اختيار گرفت. وي با بركنار نمودن امپراطور شائو (Emperor Shao با نام اصلي ليو بيان - Liu Bian) فرزند امپراطور لينگ و روي كار آوردن فرزند كوچكتر امپراطور متوفي، ليو چيه (Liu Xie) عملاً قدرت اصلي دربار را در اختيار گرفت و مقام صدر اغظمي را براي خود برگزيد. خشونت و بي‌رحمي دونگ ژو و فشار وي بر روي دربار و شخص امپراطور باعث شده بود كه همه تشنه به خون وي بوده و در بيرون از دربار لقب «خائن» را داشته باشد. لكن دونگ ژو ترسي نداشت. چرا كه چهار ژنرال قدرتمند را در اختيار داشت كه مهمترين ايشان، لو بو (Lu Bu) بود. فرماندهي مقتدر كه در ميدان جنگ، هيچ كس ياراي مقابله با وي نبود و اسبي به نام Red Hare داشت كه سريع‌ترين و چالاك‌ترين اسب در آن روزگار بود (بعدها سائو سائو اين اسب را به گوان يو هديه داد و تا زمان مرگ گوان يو، اين اسب همراه وي بود.). در اين زمان بود كه فرمانده سوار نظام و فردي متوسط در دربار به نام سائو منگدا (Cao Cao - Styled Mengde) تصميم به قتل دونگ ژو گرفت. طراح اصلي اين طرح، يكي از وزراي قدرتمند دربار به نام وانگ يون (Wang Yun - Styled Zishi) بود كه به اين منظور، حتي خنجر تيزي كه ميراث پدري‌اش بود را نيز به سائو سائو اهدا نمود. سائو سائو از مدت‌ها قبل رابطه‌ي بسيار خوبي با دونگ ژو داشت و جزو معدود افسران و وزرايي بود كه رابطه‌اي حسنه با دونگ ژو داشت (و به همين دليل در چشم ساير وزرا خائن محسوب مي‌شد). به همين دليل وي زياد به خانه‌ي دونگ ژو رفت و آمد مي‌كرد و مي‌توانست به سادگي به وي نزديك و در حين خواب، وي را به قتل برساند. اما يك آينه جان دونگ ژو را نجات داد. از آنجايي كه دونگ ژو همواره نگران از ترور بود، هميشه هشيار مي‌خوابيد. فلذا انعكاس برق نور خنجر در آينه، باعث بيداري وي گرديد. سائو سائو كه طرح ترور را شكست خورده مي‌ديد، به بهانه‌ي اهداء خنجر ارزشمند به دونگ ژو، قضيه را سرپوش گذاشت و سپس به سرعت از شهر دور شد. با آمدن لو بو (Lu Bu - Styled Fengxian) نزد پدر خوانده‌ي خود (دونگ ژو) و شنيدن ماجرا از وي، به سرعت پي به قضيه‌ي ترور برد و به خانه‌ي سائو سائو حمله كرد. وي تمامي اهل خانه را كشت ولي اثري از سائو سائو پيدا نكرد. اينچنين بود كه سفر اثرگذار سائو سائو كه باعث تغيير نگاه و روش وي براي رسيدن به قدرت بود آغاز گرديد ...! --------------------------------------------------------------------- اين قسمت آغازين داستان اين سده‌ي پر آشوب بود. ان شاءالله در ادامه درخصوص هريك از كاراكترها بيشتر توضيح خواهم داد.
  3. هرچند حقير دانشي در مسائل تاريخي نداشته و ندارم (و البته ادعايي هم در اين خصوص نداشته‌ام و ندارم)، لكن يكي از علايق حقير از دوران كودكي تا به امروز، همين تاريخ بوده. كتابخانه‌ي كوچكي كه دارم هم مملو از كتب تاريخي و يا مرتبط به تاريخه. درخصوص دوران سه پادشاهي بايد به عرض برسونم كه سلسله‌ي وي رو سائو سائو بوجود نياورد. بلكه پسر وي، سائو پي (Cao Pi) پايه گذاري كرد و وي بود كه پدرش رو اولين امپراطور سلسله‌ي وي نام نهاد. والا به خود سائو سائوي بدبخت ربطي نداشت. چين هم تقريباً بعد از طغيان گروه دستار زرد و شورش خواجگان، قدرت از دستان امپراطور خارج شده بود. بالاخص با قدرت گرفتن دونگ ژو. پس از اون بود كه جنگ سالاران مختلف، به بهانه‌ي مقابله با دونگ ژو هريك در بخشي از كشور، براي خودشون قدرتي بوجود آورده و نون خودشون رو از نون حكومت جدا كردن. از قضا هريك هم روياي اتحاد چين رو در سر مي‌پروروندن كه مهمترين اونا، همين سائو سائو بود (اون موقع‌ها از ليوبي خبر چنداني نبود و وي، يه مقام دسته چندم در كشور بود و سون چوآن هم يه كودك خردسال بود!). وضعيت چين در اون برهه، چيزي شبيه به ايران قبل از صفويه، يا آغا محمد خان و يا رضا خانه كه عملاً بصورت مستقل اداره مي‌شد هر بخشش. سائو سائو تمام تلاشش رو بخرج داد كه كشور رو يكپارچه كنه و اگه نبود شكست وي در نبرد صخره‌ي سرخ، سرزمين جنوب و بقاياي گروه ليوبي نيز نابود شده بودن و با نابودي شيليانگ‌ها، عملاً كشور بطور كامل در اختيار وي قرار مي‌گرفت. -------------------------------------------------------- برادر مولتكه گرامي. ممنون از توضيحاتت. خوشحال مي‌شم كه در تاپيك‌هاي بهم پيوسته‌اي، اين مطالب رو به رشته‌ي تحرير دربياري تا بيشتر در اين زمينه آگاهي كسب كنم.
  4. فرمايش شما رو درست متوجه نشدم. منظورتون اين بود كه در عرايض بنده، اشتباهي رو مشاهده فرمودين؟ و يا اينكه من جديداً اين داستان رو فهميده‌ام و به همين خاطرم آواتارم رو تغيير دادم؟ يا منظور ديگه‌اي داشتين كه حقير درست متوجه‌اش نشده؟ درخصوص آواتار، در پست قبلي دليلش رو عرض كرده بودم. --------------------------------------------------------
  5. بله. حتماً. اصلاً دوران سه پادشاهي، بدون نام ژوگه ليانگ معني و مفهومي نداره. لقب ژوگه ليانگ، كونگ مينگ بود به معني اژدهاي خفته. اساساً چيني‌ها هركدوم يه Name دارن و يه Style Name كه اين كونگ مينگ (Kongming) هم Style Name ژوگه ليانگ هست. فيلم صخره‌ي سرخ هم بله. مربوط به اين دوره از تاريخ چين و تنها چند ماه كوتاه از اين تاريخه (سال 208 ميلادي) كه آغاز اتحاد ليو بي و سون چوآن بود كه البته به لطف ژو يو و بعدها لو منگ، بارها اين اتحاد تا مرز نابودي پيش رفت و در ادامه‌ي تاپيك خواهيد فهميد حماقت و كينه‌ي لو منگ و البته سون چوآن، چه بر سر آينده‌ي چين آورد!! به ماجراي عظيم صخره‌ي سرخ هم خواهيم پرداخت. ---------------------------------------------------------------------------------------------- برادر مولتكه عزيز؛ اختيار داري. سرزمين‌هاي شمال شرقي، شمال غربي و البته چنوب غربي‌شون تغيير خاصي نكردن در اون نقشه؟! درخصوص تلفظ، من عرضم ناظر بر خود تلفظ چيني بود (محصول ديدن فيلم‌هاي چيني با زبون اصلي!!). في‌المثل Sun Quan (موسس سلسله‌ي وو) كه در ايران هميشه «سون كوان» يا «سان كوان» عنوان مي‌شه، در خود چيني «سون چوآن» ناميده مي‌شه! يا مثلاً Qi Gong رو «چي گونگ» مي‌گن. X رو هم كه بلا استثناء ش مي‌گن. مثلاً Xun Yu (مشاور نظامي سائو سائو) رو شون يو مي‌نامن. يا Xuchang (پايتخت سائو سائو) رو شوچانگ مي‌نامن. Qin رو هم ايشان، «چين» مي‌نامن. راستي. چانگ آن پايتخت دوم هان بود و در اون عصر، ابتداي امر لويانگ پايتخت هان بود و پس از حمله‌ي نيروهاي اتحاد به پيش‌قراولي سون جيان (پدر سون كه و سون چوان) و البته سائو سائو، دونگ ژو امپراطور رو برداشت به چانگ آن (پايتخت قديمي) پناه آورد. بعدها كه سائو سائو پادشاه رو گير مياره، اون رو به شوچانگ مي‌بره و بعدها مجدداً به لويانگ بازمي‌گردن. ----------------------------------------------------------- درخصوص سون تزو (كه جاي شكرش باقيه نمي‌گين سن تزو؛ مثل خيلي از ايرانيا) هم بايد به عرض برسونم كه متأسفانه اين اسم هم در ايران (و بلكه در جهان)، همواره اشتباه عنوان مي‌شه. اسم واقعي وي، سون وو (Sun Wu) هست كه جالبه بدونين سون جيان، سون سه و سون چوان نوادگان همين سون وو ي معروف بودن! علت اينكه تو ايران و بلكه ساير جاها بهش سون تزو مي‌گن، بخاطر نام كتابش هست كه معادل چينگليشش مي‌شه : Sun Zhi Bing Fa. اين Zhi يا Tzu در اصل به معني استاد هست و معني اون جمله‌ي بالا هم اين مي‌شه : استاد سون (نويسنده) - آيين رزم. البته ترجمه‌ي انگليسي آئين رزم رو هم نوشتن Art of War كه ترجمه‌اش مي‌شه هنر جنگ كه البته يكم با هم متفاوتن. بالكل در چين، استراتژي‌ها و كتابچه‌هاي نظامي Bing Fa ناميده مي‌شدن و اگه بخوايم معادل چيني‌اش رو در نظر بگيريم، مي‌شه كتاب آئين رزم استاد سون. ---------------------------------------------------------- اما همون‌طور كه خدمتت عرض كردم، عرض حقير ناظر بر مجموع جنگ سالاران، فرماندهان و جنگجويان نامي و استراتژيسين‌هاي قدر + استراتژي‌ها و نبردهاي عظيم و بياد ماندني و هريك متفاوت از ديگري اون دوران بود. والا قطعاً در طول تاريخ چين، پادشاهان قدرتمند، فرماندهان قدرتمند و لايق و استراتژيسين‌هاي قهار بوده‌ان. اما مجموع اين‌ها و البته تضاد و تلاقي‌شون و نبرد انديشه‌ها و استراتژي‌هاشون رو من در تاريخ چين چندان نديده‌ام. به همين دليل اون موضوع عرض شد. درخصوص نقاط قوت و ضعف چين هم حرف و حديث بسياره. ولي چيزي كه مسلمه كه اينه كه مواردي كه شما نام بردين، بيشتر در دوران افول پادشاهي‌هاشون بودن و نه دوران اقتدارشون.
  6. درخصوص دوران «عصر بهار و پاييز» حرف و حديث بسياره. ولي خوشحال مي‌شم كه شما جنگ سالاران و فرماندهان و استراتژيسين‌هاي نامي اون دوران رو در تاپيكي ديگه (موازي اين تاپيك) معرفي بفرمايين تا بنده هم بيشتر در اين خصوص آگاهي پيدا كنم. اما عصر پادشاه بزرگ چين، يعني چين شي خوان (اگه معادل نوشتار انگليسي به چيني رو در نظر بگيريم، Q معمولاً «چ»، X «ش» خوانده شده و G آخر حروف خوانده نمي‌شه)، شايد نيمي از خاك اين برهه از تاريخ چين (عصر سه پادشاهي چين) هم نبوده و امپراطور چين شي خوان هم رقباي قدرتمند چنداني (بسان عصر سه پادشاهي كه هركدوم براي خودشون يلي بودن) نداشته. به تصوير زير نگاهي بيانداز : البته منظور بنده، مجموع جنگ سالارها، فرماندهان و جنگجويان نامي و استراتژيسين‌هاي بنام و قهار و البته تاكتيك‌ها و استراتژي‌هاي نظامي خارق‌العاده‌ي اين عصر بوده. حالا شايد هم بنده اشتباه كرده‌ام و از اين عظيم‌تر و برتر هم بوده كه خوشحال مي‌شم شما موارد مد نظرت رو عنوان بفرمايي. -------------------------------------------------------------------------------- برادر جان. راستش ما هر آواتاري گذاشتيم يه نفر بهش گير داد. چه گوارا گذاشتيم كه ماركسيست كمونيست ليبراليست!!!!! شديم رفت! اون بچه‌هه رو گذاشتيم، مظلوم نما و «بچه زدن نداره» و فراماسون و مرموز شديم رفت! گفتيم بريم سراغ عمو اژدهاي خودمون. بلكه دوستان نشناسنش و در امان باشيم ! -------------------------------------------------------------------------------- اين هم نظري است و براي ما محترم. البته ما در اينجا درخصوص ستمگر بودن يا نبودن امپراطوري هان صحبتي نكرديم و همچنين درخصوص مردم چوسان قديم (اجداد جومونگ مورد علاقه‌ي شما). اين رو هم بايد در نظر بگيريم كه امپراطوري هان 400 سال قدمت داشت. پس خيلي مهمه كه بفرمايين كدوم هان مدنظرتونه. ولي خوب. درخصوص قسمت دوم فرمايشتون، خوشحال مي‌شم مستندات خود رو ارائه بفرمايين.
  7. mostafa_by

    اخبار برتر نظامی

    من متوجه نشدم. مگه خبر درمورد F-22 نبود؟ پس چرا عكس F-35 رو گذاشتين؟ بعد مگه جنگنده متعلق به پايگاه تيندال فلوريدا نبود؟ پس چرا فرمودين ادواردز كاليفرنيا؟
  8. علي جان. حق با دكتر عزيزه. اولاً اين شخص، سر بن كينگزلي خودمونه (لنين تو قطار لنين!). اگه فيلماش رو دنبال فرموده باشي، با اولين نگاه مي‌شناسيش. ثانياً از پوست سياهش مي‌توني بفهمي كه سادات نيست. چون سادات پوست سبزه‌ي مايل به تيره‌اي داشت. ثالثاً سادات هميشه‌ي خدا سبيل داشت. اونم به چه قطري! رابعاً ابروهاي سادات در تمامي نقاط پرپشت و كلفت بودن، ولي ابروهاي كينگزلي فقط در قسمت‌هاي انتهايي. خامساً سادات معمولاً چشمان ريزي داشت، ولي كينگزلي چشمان نسبتاً درشتي داره. سادساً بيني سادات درشت و رو به جلو هست، ولي كينگزلي كوچكتر و رو به پايين. سابعاً سادات حتي در لحظه‌ي ترورش هم موهاي فر قشنگش رو داشت. ولي كينگزلي خان موهاش رو باد برده! ثامناً از ته مانده‌ي موهاي كچل كينگزلي مي‌شه فهميد كه موهاش سفيد شدن، ولي موهاي سادات تا لحظه‌ي مرگش سياه بودن و نهايتاً جو گندمي. تاسعاً گونه‌هاي برادر سادات، بسان برادرآن آتقي، حسابي تو رفتگي داشت بطوري كه استخوان گونه‌اش هميشه بيرون بود. ولي اين بنده خدا حداقل اين مسئله رو نداره. عاشراً جناب كينگزلي گوش‌هايي به مراتب بناگوش درفته‌ داره نسبت به جناب سادات. اگه چشمان ايشان رو معيار و ملاك اندازه گيري‌شون قرار بديم، اين موضوع رو متوجه مي‌شيم!! ----------------------------------------------------------- اين پست حسابي خاله زنكي شد! ولي اگه توضيحات قانع كننده نبود، بفرما تا با محاسبات خدمت برسيم !
  9. عجب ...!! آخر سر بنده محكوم شدم ...!!! تازه هم محكوم به فتنه و غلو، هم محكوم به كوبيدن نظام، هم لابد حمايت از اسرائيل ...!!! ---------------------------------------------- مشكلي نيست! به اين دست قضاوت‌هاي كاملاً درست عادت دارم. البته كم‌كم دارم به اين نتيجه مي‌رسم كه قطعاً بنده به زباني ديگه تكلم مي‌كنم! يا شايدم مانيتور من چيزاي ديگري رو نشون مي‌ده!! --------------------------------------------- علي اي حال از اينكه با دوستان همراهي نكرده و اين سرود حماسي رو تكرار نكردم، خيلي عذر مي‌خوام. طبق معمول مشكل از بنده بود كه اظهار نظر كردم. والا ...!!!
  10. برادر علي گرامي؛ من معذرت مي‌خوام بزرگوار. حماسي‌ها جزو مردم كره‌ي مريخ به حساب ميان؟ موشك‌هاي اسرائيلي هم اونقدر پيشرفته هست كه فقط كسائي كه روي پيشونيشون نوشته شده حماس رو هدف قرار مي‌دن؟! توپ و تانك و بولدوزرهاي اسرائيلي هم خونه‌ي فلسطيني‌ها رو روي سرشون خراب نمي‌كنن؟!!! ------------------------------------------------------- بحث سوريه حقيقتاً بحث جالبي شده! علي‌الظاهر با اينهمه بحث، بايد برگرديم سر خونه‌ي اول. پس شايد بهتر باشه اصلاً واردش نشم. ------------------------------------------------------ علي اي حال بنده قادر نيستم تفكرات دوستان رو تغيير بدم! ولي اميدوارم زين پس دوستان هم ادعا نفرماين كه دغدغه‌شون، فلسطين هست و فلسطين پاره‌ي تن اسلام هست و قص علي هذا. چون سخن و فرمايش دوستان چيز ديگري رو نشون مي‌ده! --------------------------------------------------------- [quote name="rpg7"]و اینکه...برخی از محاسبات دوستان ما هم کشکی از آب درآمد..احساس میکنم تئوری نظامی خودم خیلی شبیه استراتژی نظامی صهیونیستاست[/quote] هرچند كه اين تسمخر شما رو صرفاً شوخي‌اي دوستانه تلقي مي‌كنم؛ و البته همواره بر اين موضوع تأكيد داشته‌ام كه بنده در مسائل نظامي سررشته ندارم، ولي توصيه مي‌كنم براي تمسخر و شوخي و خنده، يكم صبر بفرمايين و حداقل اول تحقق پيش‌بيني‌تون رو ملاحظه بفرمايين؛ بعد به سراغ ديگران بياين. اون چيزايي كه بايد مي‌گفتم رو گفتم! اون دوستاني كه بايد مي‌شنيدن هم شنيدن. ديگه به خودشون برمي‌گرده.
  11. [quote name='rpg7' timestamp='1352914388' post='282581'] [quote]جسارتاً پستاي دوستان رو دنبال فرمودي بزرگوار؟! وعده‌ي شيريني كه داده شده! فقط مونده يه رقص عربي همراه با پولك و زنگوله و نداي دلنشين «لب كارون ...»!![/quote] دوست ما کار اشتباهی کرده! و بنده پست ایشوم ندیده بودم [quote] الان كدوم شرايط براي جنگيدن اسرائيل مهياست؟ مرزهاي آرومي داره؟ مصري‌ها مصر حسني مبارك هستن؟ با سودان در آتش بس مطلق بسر مي‌بره؟ يا تهديد حزب الله و ايران تا حد زيادي برطرفه؟! [/quote] 1-خودشون خوب میدونن که به خاطر درگیریهای سوریه ایران روی خوشی به حماس نشون نمیده! این بزرگترین فرصت 2-به دلیل مشکلات اقتصادی خودمون توان کمک ما بشدت کم شده و این خوب میدونن 3-تو لبنان هم فعلا مشکلات درگیری و ترور وحزب الله کوچکترین دخالتی نمیکنه 4-مرسی هم موضع شفافی در مورد صلح گرفته 5-سودان؟؟[img]http://www.military.ir/forums/public/style_emoticons/default/rolling%20on%20the%20floor.gif[/img] [quote]همه چيز كه تير و ترقه نيست كه فكر كنيم چون مهياست، پس جنگ شروع مي‌شه! هر جنگي، ماهها آمادگي مي‌خواد، انتقال نيرو مي‌خواد، پيشامدهاي قبلي داره، مهيا سازي سياسي داره، بهانه‌جويي و زمينه چيني‌ داره، درگيري‌هاي كوچك مرزي داره و بعد آغاز!![/quote] تاریخ نشون داده استراتژی نظامی اسرائیل همیشه حمله بدون خبر و ناگهانی!! اونها هم با توجه به نقوذ در سازمان ملل نیاز به هیج چیزی ندارن! هیچ بهانه ای لازم ندارن! که بخوان جواب کسی پس بدن [quote]مسئله‌ي ديگه اينكه اسرائيل حمله كنه به غزه كه چي بشه؟![/quote] تصرف خاک... همین بزرگترین هدف میتونه باشه که اینکه خودش برای هدف بزرگ از نیل تا فرات آماده کنه! فکر نکنم به همین زودیا از این هدف والا! خودشون دست بکشن علی ای حال...... اگه پاش بیفته میتونن همه مردم غزه از دم تیغ بگذرونن و به قول خودشون، کشورشون از لوث وجود تروریست های وحشی خالی کنن! [/quote] برادر rpg7 عزيز! اصلاً به عرايض بنده توجه نفرمودي. چون تمامي مواردي كه فرمودي، در متن بهش پاسخ داده شده بود. يه بار ديگه زحمت بكش و متن رو كامل مطالعه بفرما و همچينن اين پست جديد رو. ================================= [quote name="100"]سلام امام علی (ع ) یک زمان کنار خوارج می جنگید و زمانی دیگه علیه شون .... به گفته ی امام ،" ملاک حال فعلی افراد است " .... و بنا به روایات ، امام سجاد برای سربازان مسلمین در لب مرزها ( در حالی که زیر نظر بنی امیه بودند ) اسلامی دعا می کرد ، در حالی که همین ارتش اموی زخم سنگینی بهشون زده بود که در تاریخ نظیر نداشت ، کی همچین خاندانی و یارانی داشت که جلوی چشمش مثله شدند !!! ........ خوبه که عاشورا نزدیکه !!! ....[/quote] تا بحال شعر [url=http://ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar1/sh11/]«از قياسش خنده آمد خلق را»‌[/url] رو شنيدين؟ [quote name="100"]شما تک بعدی بین هستی و می گی ما باید یا از یکی در تمامی زمینه ها حمایت کنیم و یا اصلا ازش حمایت نکنیم ، اون مشکل خودتان هست نه ما ....[/quote] خوشا به حال شما كه سه بعدي بين هستين. و همچنين كه مشكل بنده رو مشخص فرمودين!
  12. [quote name='henaselakesan' timestamp='1352914065' post='282578']دوستان به نظرتون اسراییل از اینکه ایران از حماس نمیکنه برنامه ریزی نکرده بود برای حمله به حماس وبه همین دلیل اون کارخونه تو سودان رو زد تا از تغذیه این گروه جلوگیری کنه{نظرتون چیه شاید اونها از اینکه دیدن ایران قیدش رو زده خودشون رو اماده کردن برای این حمله!!! [/quote] آخه عزيز دل برادر! ايران چه كمكي مي‌تونست به غزه داشته باشه؟ غير از كمك‌هاي مالي، دارويي و جنسي و بعضاً تسليحات سبك؟! ديگه سنگين‌ترين تسليحاتي كه مي‌تونست به زحمت بهشون برسونه، موشك‌هاي گراد بود و بعضاً تك و توك دوش پرتاب‌ها! چرا طوري درمورد غزه‌ي تحت محاصره صحبت مي‌فرمايين كه گويي پشتيباني از حزب الله لبنان بوده؟! بعد اساساً مگه وقتي جنگ غزه آغاز شد، ما امكان لجستيك چنداني داشتيم كه الان كه ايران از حماس دلسرد شده اين امكان هم منتفي شده باشه؟! بعد اساساً مگه اون زمان‌هاي ديگه كه اسرائيل به غزه حمله كرده، ايران با حماس مشكل پيدا كرده بوده؟!! ضمن اينكه سران اسرائيل به خوبي مي‌دونن كه ايران، تفكرش اصلاً شبيه به دوستان نيست و رهبر معظم انقلاب، هيچ وقت بخاطر سوريه و امثال سوريه، دست از آرمان فلسطين نمي‌كشن و مثل سادات و ناصر نيستن كه صرفاً با كارت چريك‌هاي فلسطيني با اسرائيل بازي كنن!! قطعاً اگه حقيقتاً جنگي تمام عيار دربگيره، ايران باز هم نهايت حمايت و تمام توانش رو معطوف به فلسطين و غزه خواهد كرد. در اين شكي نيست.
  13. من موندم در جواب دوستان چي بگم!! گاهي دوستان فرمايشاتي رو مي‌فرماين كه آدم از تعجب شاخ درمياره : [quote name="Haj_Rezvan"]برادر مصطفی قریب به اتفاق دوستان در مورد حماس حرف زدند نه مردم مظلوم غزه![/quote] جسارتاً برادر بزرگوارم، حماس از چه كساني تشكيل شده؟! همين حماس نبود كه تا قبل از قضاياي سوريه و حتي همين 22 بهمن سال گذشته، سرانشون رو روي سرمون مي‌ذاشتيم و حلوا حلوا مي‌كرديم؟! وقتي كل دنيا دولت محمود عباس رو نماينده‌ي رسمي فلسطيني‌ها دونستن، ما يه تنه از حماس دفاع كرديم و خرج مملكتشون رو داديم؟ ما نبوديم كه زخمي‌هاي حماس رو مي‌آورديم تهران بيمارستان بووووققققق رايگان درمان مي‌كرديم؟! ما نبوديم كه چريك‌هاي حماس رو مياورديم پادگان بووووووووووووقققققققققق تمرينشون مي‌داديم و برشون مي‌گردونديم؟! ما نبوديم كه از طريق سودان، براشون تسليحات مي‌فرستاديم؟!! به يه باره اينا شدن «حماس» و نه «ملت فلسطين»؟! يعني اون موقع هم ما داشتيم به كساني ديگه جز ملت فلسطين كمك مي‌كرديم؟! يعني به عبارت جالب‌تر آرمان فلسطين يعني پشم؟! فلسطيني‌ها تا زماني حق نفس كشيدن دارن كه موافق ما باشن؟!!!! مرحوم ياسر عرفات كه بد و خائن! محمود عباس كه بد و خائن! خالد مشعل كه بد و خائن! اسماعيل هينه كه بد و خائن! فتح كه بد و خائن! حماس كه بد و خائن!! پس جسارتاً كي مي‌مونه؟!! چون همه‌ي فلسطيني‌ها يا فتحي‌ها رو به عنوان رهبران و نمايندگان‌شون قبول دارن؛ يا حماسي‌ها!! آها! يادم رفت! جهاد اسلامي‌ها هنوز نجس نشدن! ولي خوب! كيه كه ندونه جهاد اسلامي حتي در انتخابات هم شركت نمي‌كنن و اصلاً جنبشي سياسي نيستن كه بخوان طرفدار و نماينده‌ي ملت فلسطين باشن! البته اگه دوستان دلشون رو به ايشان خوش كردن، بايد بدونن كه ايشان هم فرزندان «اخوان المسلمين» هستن و تابع اوامر «اخوان المسلمين مصر»!!! ------------------------------------------------------------------------- [quote name="rgp7"]هوم؟ حالا کی خوشحال شد! به فرض فعلا جنگی هم درنگیره، ولی همین حالاها است که یه جنگ تمام عیار دربگیره! خوب این طبیعت سرشت وحشی گری گرگ مانند اسرائیل! تاببینه که حامی نظامی جدی مثل ایران نداشته باشه خوب... منتظر اجازه کی باشه؟؟ اگه من یه مسولیتی تو رژیم منحوس صهیونیستی داشتم.... کار غزه تو همین شرایط یکی میکردم!! خدا بخیر کنه، بهترین راه حل الان.... توقف درگیری در سوریه، اتحاد تروریست ها با دولت سوریه! و حمله به اسرائیل[img]http://www.military.ir/forums/public/style_emoticons/default/good%20luck.gif[/img][/quote] به قول خودت «هوم؟!!»!! جسارتاً پستاي دوستان رو دنبال فرمودي بزرگوار؟! وعده‌ي شيريني كه داده شده! فقط مونده يه رقص عربي همراه با پولك و زنگوله و نداي دلنشين «لب كارون ...»!! زماني ما به عربستان و مصر گير داديم كه چرا وقتي حزب الله زير آتش خصم صهيونيست قرار داره، به جاي كمك بهش بي‌طرف موندن و يا پنهاني به دشمن كمك هم مي‌كنن!! ما شاكي بوديم كه درسته كه اينا شيعه‌ان و شما اونا رو دشمن مي‌دونين! ولي دشمن بزرگتر اسرائيله كه دشمن كل مسلمينه! پس بايد از حزب الله حمايت كنن ...!! ولي الان مي‌بينم دوستان‌مون دقيقاً همون تفكرات رو دنبال مي‌كنن! دقيقاً براساس همون قاعده كه «ديگي كه براي من نجوشه، مي‌خوام سر سگ توش بجوشه»! حتي اگه سرهاي تشكيل دهنده‌ي ملات اين ديگ، سرهاي فلسطينيان باشه ...!!! ============================================== حق مطلب رو جناب komsomolets فرمودن! دنياي سياست عجب دنياي پدر مادر داريه!! [quote name="rpg7"]به فرض فعلا جنگی هم درنگیره، ولی همین حالاها است که یه جنگ تمام عیار دربگیره! خوب این طبیعت سرشت وحشی گری گرگ مانند اسرائیل! تاببینه که حامی نظامی جدی مثل ایران نداشته باشه خوب... منتظر اجازه کی باشه؟؟ اگه من یه مسولیتی تو رژیم منحوس صهیونیستی داشتم.... کار غزه تو همین شرایط یکی میکردم!! خدا بخیر کنه، بهترین راه حل الان.... توقف درگیری در سوریه، اتحاد تروریست ها با دولت سوریه! و حمله به اسرائیل[img]http://www.military.ir/forums/public/style_emoticons/default/good%20luck.gif[/img][/quote] شما كه از مسائل نظامي به خوبي سر در مياري چرا اينو مي‌فرمايي؟ الان كدوم شرايط براي جنگيدن اسرائيل مهياست؟ مرزهاي آرومي داره؟ مصري‌ها مصر حسني مبارك هستن؟ با سودان در آتش بس مطلق بسر مي‌بره؟ يا تهديد حزب الله و ايران تا حد زيادي برطرفه؟! شايدم به جاي اوبامايي كه اينقدر با اسرائيل مشكل داره، رامني انتخاب شده كه بالكل خودش و خانواده‌اش در خدمت اسرائيل‌ان؟!! همه چيز كه تير و ترقه نيست كه فكر كنيم چون مهياست، پس جنگ شروع مي‌شه! هر جنگي، ماهها آمادگي مي‌خواد، انتقال نيرو مي‌خواد، پيشامدهاي قبلي داره، مهيا سازي سياسي داره، بهانه‌جويي و زمينه چيني‌ داره، درگيري‌هاي كوچك مرزي داره و بعد آغاز!! اينطوري نيست كه بگيم يه هواپيما شروع كرد و ...! همون نبرد غزه رو ملاحظه بفرمايين! بدون هيچ پيش زمينه و دليل و بهانه و شرايطي آغاز شد؟! هرچند كه اصلاً جنگ غزه، جنگ محسوب نمي‌شد؛ مگه اينكه عمليات‌هاي پاكسازي و بمبارون رو جنگ به حساب بياريم! مسئله‌ي ديگه اينكه اسرائيل حمله كنه به غزه كه چي بشه؟! اونو بگيره؟! مگه غزه تا همين چند سال پيش مال خود اسرائيل نبود؟ مگه همين چند سال پيش اسرائيل نيروهاش رو عقب نكشيد از غزه كه بخواد نوار امنيتي بين غزه و سرزمين‌هاي اشغالي پديد بياره؟ مگه هر بار با حمله‌اش به غزه، اين نوار رو گسترش نداد و بهش وسعت نبخشيد؟! اصلاً فلسفه‌ي ديوار حائل چي هست جسارتاً؟! اساساً تو اين چند ساله، شما كي رو سراغ دارين كه اسرائيل به غزه حمله‌ي محدود نكرده باشه؟! حالا الان يه باركي حمله‌ به غزه، جزو آمال دست نيافتني اسرائيل شده كه ايشان مترصد فرصتي هستن براي حمله به ايشان و تمام كردن كارشون؟! اصلاً مگه مسئله‌ي فلسطين جز با كشتار كامل مردم فلسطين قابل حله؟! مگه حماسي‌ها خيلي ريشه دار بودن؟ مگه جز مردم فلسطين بودن؟ ----------------------------------------------------------- خواهشاً يكم براي مواردي كه بيان مي‌فرمايين، استدلالات و مستندات هم مدنظر قرار بدين. اگه فكر مي‌فرمايين اسرائيل ميخواد به غزه حمله كنه، اول از خودتون بپرسين «هدف از اين حمله چي مي‌تونه باشه»! بعد به سراغ پاسخ‌هاي منطقي و همچينن تاريخچه‌ي درگيري‌هاي اسرائيل در نوار غزه برين و ببينين چه نتيجه‌اي حاصل مي‌فرمايين. شايد اون موقع، اينطور قاطعانه نظر ندين درخصوص نبرد در غزه! ============================================ علي اي حال بايد منتظر بود و ديد طبق ادعاي فارس نيوز، اين جنگ، يه جنگ واقعي هست يا يه دسته ترور هوايي و زميني و مقداري ريختن بمب بر سر ملت مظلوم (جديداً ظالم! چون دوست بشار اسد نيستن!!) فلسطين!
  14. چقدر دوستان عجول هستن! مگه همين ماه پيش نبود كه رسانه‌ها ادعا كردن جنگ غزه مجدداً شروع شد؟! حداقل بذارين دو روز اين جنگ طول بكشه، بعد به عقده گشايي از مردم مظلوم غزه بپردازين!! ظاهراً هركس كه با خواسته‌ها و اميال دوستان همراه نباشه، مي‌شه بده!! حتي اگه جزو مردم مظلوم فلسطين باشه!! در هر صورت، حتي اگه مي‌خواين بر روي خون شهداء غزه به پايكوبي بپردازين و انتقام رژيم ظالم بشار اسد رو از ايشان بگيرين، بهتره كمي صبر بفرمايين تا حداقل جنگ واقعي شروع بشه؛ نه از نوع فارس نيوزي!
  15. عجب طرح بكري داشتن اسرائيلي‌ها و عجب شاهكاري بخرج دادن مصري‌ها! حقيقتاً در جنگ رمضان تاكتيك‌هاي نابي از سوي هر دو طرف درگير بكار برده شد كه بعضاً در نوع خود بي‌نظير بودن! ------------------------------------------------------ توضيحاتت بسيار عالي و آموزنده بود برادر علي عزيز. خيلي استفاده كردم.
  16. غرض سلام و احترام دارم خدمت برادر ops گرامي. بله بزرگوار. اگه سوريه‌ي صرف رو در نظر بگيريم، قطعاً فرمايش شما كاملاً درسته. اما در نظر بگيرين اگه متحد سوريه به دنبال بهانه‌اي براي حضور نظامي مستقيم (و توجيه شده) در سوريه باشه چي؟ چون چيزي كه مشخصه اينه كه بشار اسد اينكاره نيست و بار هر ابزاري كه مي‌تونست مخالفين رو زد، ولي موفق نشد. چيزي كه شما مي‌دونين و حقير هم بخش كوچكي‌اش رو، در افتادن باهاش اصلاً در توان جناب اسد نبوده و نيست. پس چرا از فرصت «جنگ محدود» و به بهانه‌ي «حضور براي جلوگيري از وقوع مجدد جنگ»، استفاده نشه براي حضور مستقيم؟ ضمن اينكه تهران در ماههاي اخير به انحاء مختلف تمام تلاشش رو كرد كه موج‌آفريني‌اي در جامعه داشته باشه! ابتدا قضيه‌ي سومالي، بعد قضيه‌ي ميانمار، بعد قضيه‌ي پيامبر اكرم (ص) و ساير موارد ريز و درشت. ولي كوچكترين توفيقي بدست نياورد. پس شايد آخرين تير تركشش، همين نبرد با اسرائيل (به عنوان آرماني كه از ابتداي انقلاب هميشه عنوان شده) بتونه بهانه‌ي ذهني مناسبي باشه براي ايجاد موج در جامعه و در نتيجه پوشش برخي مشكلاتي كه امروز ثابت شده ديگه حلش در توان ايشان نيست (نه حداقل با شرايط فعلي). البته اين، تنها يك احتمال هست و نه الزاماً واقعيت قضيه. ولي چه اين موضوع رو بپذيريم و چه بگيم كه درگيري با اسرائيل اتفاقي بوده (كه با در نظر گرفتن ورود چند تانك سوري در هفته‌هاي گذشته، اين اتفاقي بودن يكم زير سوال مي‌ره)، از اين موضوع ديگه نمي‌تونيم بگذريم كه اسد و ايران بارها طي اين چند ماهه به هر بهانه‌اي و بي‌هر بهانه‌اي امريكا و اسرائيل رو تهديد كرده‌ان!! موضوعي كه هرچند در ابتدا شايد به نوعي ازش برداشت «مصرف داخلي داشتن‌» مي‌شد، ولي با گسترش اون اين گزينه اندكي كمرنگ شده. ============================================ جناب senaps عزيز؛ و عليكم السلام. اينكه ايران نيرويي براي مقابله فرستاده باشه يا نه، قطعاً پاسخش در توان بنده نيست. ولي چيزي كه مشخصه اينه كه ايران به خوبي از قدرت مخالفين مسلح آگاهي داره و اين رو هم خوب مي‌دونه كه اينا تازه تجهيز شده به سلاح‌هاي سبك هستن و اگه قرار به گسترش درگيري‌ها باشه، شرايط ممكنه بدتر هم بشه. پس اصلاً نمي‌شه بيگدار به آب زد. قطعاً سقوط سوريه چندان باب ميل ما نيست. چون حداقل يكي از خطوط اصلي مواصلاتي‌مون (و نه تنها خط) براي پشتيباني از حزب الله لبنان رو از دست مي‌ديم. يكي از اصلي‌ترين جاي پاهامون براي فشار مضاعف بر اسرائيل از روي زمين درصورت جنگ احتمالي رو هم همچنين. ضمن اينكه هيچ بعيد نيست كه بعد از اتمام كار سوريه، اون جوك معروف كه «وقتي امام رضا (ع) بطلبه» هم تحقق پيدا كنه و اساساً وجود سوريه بيشتر از هر چيز مفهومش خريدن زمان هست. البته بدترين سناريوي ممكن براي تهران، به قدرت رسيدن مخالفين مسلح؛ اونهم نه سكولارها و يا سني‌هاشون، كه سلفي‌ها و جهادي‌هاست. دليلش رو هم خود شما احتمالاً بهتر مي‌دونين. هرچند كه غرب هم ديگه كم‌كم تصميم داره تكليف مخالفين مسلح رو يكسره كنه و شواهد نسبتاً زيادي در اين خصوص قابل مشاهده هست كه البته قبلاً در اين خصوص، عرايضي رو عرض كرده بودم كه براي جلوگيري از دوباره گويي بي‌خيالش مي‌شم. ========================================== علي اي حال بايد ديد اين خمپاره‌ها، سوريه رو قانع خواهد كرد كه دست از تحريك همسايگانش برداره؛ يا اينكه طور ديگري وقايع بايد رخ بده كه سوريه باور كنه شرايطش براي بازي با دم شير خيلي هم مساعد نيست! ======================================================== اضافه شد : [size=5]دوستان باور بفرماين من تو اين تاپيك پست نداده بودم.[/size] [size=5]بعلت ادغام تاپيكي ديگه با اين تاپيك، پست حقير اينجا اومده.[/size] [size=5]والا هنوز روي قول خودم هستم. [/size] [size=5]برادرا هم يكم مراقب ادغام كردن باشن كه ما رو شرمنده‌ي دوستان نفرماين.[/size]
  17. برادر ops عزيز. چرا قضيه رو اينطور نگاه نكنيم كه : سوريه و متحدانش تمام تلاششون رو كردن كه پاي امريكا و اسرائيل رو به ماجراي سوريه باز كنن تا درصورت نبرد آتي، هزينه‌ي برخورد رو بالا ببرن و بدين طريق با ورود اين موضوعات به معادله، هزينه‌ي ورود به گزينه‌ي برخورد مستقيم نظامي رو افزايش داده و باعث كنسل شدنش بشن. چون در هر صورت، حتي اگه قراره جنگ مغلوبه‌اي شكل بگيره، جنگيدن با امريكا و اسرائيل مي‌تونه مفيدتر باشه تا با نيروهاي ائتلاف عربي يا تركيه!! از طرف ديگه، جنگ هميشه يه عامل اساسي براي سرپوش گذاشتن بر روي مشكلات عديده‌ي داخلي بوده ...!! ايجاد يه راه فرار ولو موقت ...!! ضمن اينكه تجربه نشون داده هنگامي كه جنگ در مرزهاي خارجي رخ بده، رسماً هرگونه برخوردي در داخل از نظر حكومت مجاز خواهد بود و افزايش شديد سطح خشونت‌ها رو توجيه پذير مي‌كنه (اينبار به جرم خيانت به ميهن و هم‌دستي با دشمن خارجي!! بصورت رسمي!!!!). پس هرجور كه به قضيه فكر كنيم، ميبينيم شايد خيلي هم براي سوريه‌اي كه رسماً نفساش داره به شماره مي‌افته، انتخاب اين راه آخر بد هم نباشه. هرچند كه بازنده‌ي اصلي قطعاً سوريه‌اس. ضمن اينكه بايد در نظر بگيريم كه اين سياست، اساساً سياست اتخاذ شده توسط دمشق نيست؛ چون با تفكرات ايشان سازگاري نداره (به قول شما اينهمه سال وقت داشتن ...!!!). پس ...!
  18. به قول معروف : بي‌خيال! چرا دوستان آماده‌ان تا با هم حسابي جدل راه بندازن؟! يه روزنامه‌ي بسيار معتبر لبناني!!، يه خبر از ناكجا آباد، به نقل از منابع نامعلوم و البته خبري بكلي سري رو گفته كه در بامزه‌ترين نكته‌، ريز مذاكرات و نتايج و تعاملات و سناريوها رو هم اعلام كرده و حتي فاكتورش رو هم حساب كرده! به عبارتي يه داستان‌سرايي كامل كه براي باورش، به چيزي بيشتر از گوش‌هاي مخملين نياز هست. اون وقت دوستان سر اين خبر جالب دارن با هم كلنجار مي‌رن و يكي بحث ترور سفارشي رو مطرح مي‌كنه و ديگري قرارداد كرسنت! بهتر نيست يكم آروم‌تر و راحت‌تر بحث‌ها رو دنبال كنيم؟! چيزي كه من فهميدم اينه كه برخي خبرگزاري‌ها، بعضاً برخي اخبار رو از منابع بسيار معتبر!! داخلي و خارجي مي‌ذارن؛ صرفاً جهت مزاح! پس شما هم از اين مزاح دوستان استفاده نموده و روحي تازه بفرمايين.
  19. mostafa_by

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    [size=4]دوست گرامي.[/size] [size=4]از قضا زماني كه رئيس جمهور كابوي امريكايي، يعني جناب جرج بوش پسر حسابي ايران رو تهديد كرده بود، پيشنهاد ايجاد پاپيگاه نظامي روسيه در ايران نيز مطرح شد (در درياي جنوب).[/size] [size=4]لكن خيلي ساده اين پيشنهاد رد شد![/size] [size=4]در قانون اساسي اومده : [/size] [size=4][color=black][font=Tahoma,sans-serif][color=black][font=Tahoma,sans-serif][b]اصل یکصد و پنجاه و سوم ـ [/b]هرگونه قرارداد که موجب سلطه بیگانه‌بر منابع طبیعی و اقتصادی‌، فرهنگ‌، ارتش و دیگر شؤون کشورگردد، ممنوع است‌.[/font][/color][/font][/color][/size] ضمن اينكه شما به توصيه‌ي دوستان توجه نفرمودين. نمي‌شه به سان دوران كودكي‌مون، بخوايم آرنولد رو با بروسلي دربندازيم و ببينيم كدوم يك قوي‌تره. در دنياي واقعي، تحليل‌ها هم براساس واقعيات شكل مي‌گيرن؛ نه براساس انتظارات و يا حتي تخيلات. پس بهتره شما هم براساس فكت‌هاي موجود به اين دست تحليل‌ها بپردازين. [size=4][color=black][font=Tahoma,sans-serif][color=black][font=Tahoma,sans-serif]زياده عرضي نيست.[/font][/color][/font][/color][/size]
  20. بگذريم بزرگوار. اشتباه از بنده بود. فقط محض رفع شبهات : 1- عنوان شده كه از نوار غزه به سمت ديمونا موشك شليك شده. بالطبع براي چنين فاصله‌اي، نياز به موشكي بيش از 20 يا به قول دوستان 40 كيلومتر برد هست. 2- برخلاف چيزي كه در گوگل ارث اومده، فاصله‌ي نزديك‌ترين نقطه‌ي نوار غزه تا پايگاه ديمونا، 90 كيلومتر و فاصله‌ي نزديك‌ترين نقطه‌ي كرانه‌ي باختري رود اردن تا پايگاه ديمونا، 60 كيلومتر هست. اين رو مي‌تونين از معادل سازي تصويري كه خدمتتون ارائه كردم (فاصله‌ي غزه تا بئر شبا و فاصله‌ي اون تا ديمونا) هم متوجه بشين. 3- قطعاً علم اندوزي در محضر اساتيد ميليتاري اينقدر برام مفيد بوده كه حداقل از موشك‌هاي گراد و ارتقاء‌هاي اون چيزي بدونم. شاهد اين مدعام هم توضيحات و تبيين‌هايي هست كه قديم‌ها در تاپيك هاي ديگر درخصوص جنگ 33 و 22 روزه نوشته‌ام هست. ولي اينكه ادعا بشه كه گراد قابليت پرواز پيدا كرده باشه و از نوار غزه دو سه برابر برد پيدا كنه و بخواد ديمونا رو بزنه، بعد هم خبرگزاري‌ها با افتخار اون رو عنوان كنن و ...، مسئله‌اي هست كه جاي تأمل بسيار داره. 4- اشاره‌ي من به باسوادتر بودن دوستان از نويسنده‌ِ دبكا، برمي‌گرده به ادعاي شاذ نويسنده‌ي دبكا كه گفته بود فاصله‌ي بين نوار غزه تا ديمونا 42.5 كيلومتر!! هست! ولي خوب. دوستان كماكان دوست دارن از هر حرفي، هرطور كه دوست دارن برداشت كنن! 5- توهين اساساً فحش و كلام چارواداري نيست. گاهي حتي يه سلام مودبانه هم مي‌تونه توهين باشه! يا يه حال و احوال پرسي ساده. هرچند كه خود جناب محمد هم عنوان فرمودن كه عرض بنده اونقدر سطحي بود كه پاسخي چون اين هم از سرش زيادي بود. ----------------------------------------------- علي اي حال همون‌طور كه عرض شد اشتباه از بنده بود كه اساساً چنين مباحثي رو مطرح مي‌كنم. شايد من هم بايد ياد بگيرم هرچي فارس گفت بگم به به و چه چه! بلكه ارزش و اعتباري پيدا كنم. ======================================= پ.ن : اين آواتار متعلق به يه فرد چينيه. وي، مشاور ليو بي، امپراطور سلسله‌ي شو هان بوده. نيازي به ديدن فيلم‌هاي كره‌اي براي شناخت وي نيست. اگه در كودكي «افسانه‌ي سه برادر» كه توسط تلويزيون خودمون پخش مي‌شد رو هم نگاه فرموده باشين، فكر كنم بخاطر بياريدش.
  21. البته شايد در پست قبلي‌ام، عرضم رو بطور درستي نرسونده باشم. اميدوارم از عرايض بنده اينطور برداشت نفرموده باشين كه شوروي قبل از بمباران هسته‌اي هيروشيما به ژاپن حمله كرده بود. عرض بنده اين بود كه تصميم بر حمله به ژاپن، قبل از اين واقعه بود. البته حمله‌ي شوروي به منچوري، ساعاتي قبل از بمباران ناگازاكي بود. اين متن رو مورد مطالعه قرار بدين : [color=#ff0000]At the [/color][url="http://en.wikipedia.org/wiki/Tehran_Conference"][color=#ff0000]Tehran Conference[/color][/url][color=#ff0000] (November 1943), [b]Stalin agreed that the Soviet Union would enter the war against Japan once Nazi Germany was defeated.[/b] At the [/color][url="http://en.wikipedia.org/wiki/Yalta_Conference"][color=#ff0000]Yalta Conference[/color][/url][color=#ff0000] (February 1945), Stalin agreed to [/color][url="http://en.wikipedia.org/wiki/Allies_of_World_War_II"][color=#ff0000]Allied[/color][/url][color=#ff0000] pleas to enter World War II's [/color][url="http://en.wikipedia.org/wiki/Pacific_War"][color=#ff0000]Pacific Theater[/color][/url][color=#ff0000] within three months of the [/color][url="http://en.wikipedia.org/wiki/Victory_in_Europe_Day"][color=#ff0000]end of the war in Europe[/color][/url][color=#ff0000]. The invasion began on August 9, 1945,[/color] precisely three months after the [url="http://en.wikipedia.org/wiki/Nazi_Germany"]German[/url] surrender on May 8 (May 9, 0:43 Moscow time). The commencement of the invasion fell between the [url="http://en.wikipedia.org/wiki/Atomic_bombings#Hiroshima"]atomic bombings of Hiroshima[/url], on August 6, and [url="http://en.wikipedia.org/wiki/Atomic_bombings#Nagasaki"]Nagasaki[/url], on August 9. Although Soviet leader [url="http://en.wikipedia.org/wiki/Joseph_Stalin"]Joseph Stalin[/url] had not been told much detail of the [url="http://en.wikipedia.org/wiki/Western_Allies"]Western Allies[/url]' [url="http://en.wikipedia.org/wiki/Manhattan_Project"]atomic bomb program[/url] by Allied governments, he was nonetheless well aware of its existence and purpose by means of Soviet intelligence sources. However, by virtue of the timing of the agreements at Tehran and Yalta, and the long term buildup of Soviet forces in the Far East since Tehran, it is clear that news of the attacks on the two cities played no major role in the timing of the Soviet invasion; the date of the invasion was foreshadowed by the Yalta agreement, the date of the German surrender, and the fact that on August 3, Marshal [url="http://en.wikipedia.org/wiki/Aleksandr_Vasilevsky"]Vasilevsky[/url] reported to Stalin that, if necessary, he could attack on the morning of August 5. Furthermore, while Stalin could reasonably have concluded that an atomic bombing of Japan was imminent, it does not appear he was overly impressed with the atomic bomb's potential, certainly not so much so as to think it might compel a nation as averse to surrender as Japan into an earlier capitulation. At 11pm Trans-Baikal time on August 8, 1945, Soviet foreign minister [url="http://en.wikipedia.org/wiki/Vyacheslav_Molotov"]Molotov[/url] informed Japanese ambassador [url="http://en.wikipedia.org/wiki/Naotake_Sat%C5%8D"]Sato[/url] that the Soviet Union had declared war on the [url="http://en.wikipedia.org/wiki/Empire_of_Japan"]Empire of Japan[/url], and that from August 9 the Soviet Government would consider itself to be at war with Japan.[sup][url="http://en.wikipedia.org/wiki/Soviet%E2%80%93Japanese_War_%281945%29#cite_note-declarationofwar-7"][8][/url][/sup] At one minute past midnight Trans-Baikal time on August 9, 1945, the Soviets commenced their invasion simultaneously on three fronts to the east, west and north of Manchuria. The operation was subdivided into smaller operational and tactical parts: اين لينك منبع ويكي پديايي : http://en.wikipedia.org/wiki/Soviet%E2%80%93Japanese_War_%281945%29 در 18 ژوئن ژنرال مارشال (آيزنهاور) به اين نتيجه رسيد كه «تأثير ورود روسيه در جنگ بر ژاپني‌هاي نوميد سرنوشت ساز بوده و آن‌ها را به تسليم وادار خواهد كرد»، و آيزنهاور، هنگامي كه از كاربرد پيش بيني شده‌ي بمب در كنفرانس پوتسدام آگاهي يافت، به اين نتيجه رسيد كه به كار بردن اين بمب «كاملاً غير ضروري است»، يا همانطوري كه بعداً اظهار داشت : «ضرورت نداشت كه به ژاپني‌ها با آن چيز هراس انگيز ضربت بزنند.». مك آرتور، كه اصلاً مورد مشورت قرار نگرفت، بعدها گفت كه با آيزنهاور موافق بود. چنين عقادي يدر تصميمي كه گرفته شده بود تأثيري نداشت. ترومن و معدودي از آن‌ها كه در ساختن بمب شركت داشتند تصميم گرفتند، و هرگز نظر رؤساي ستاد را نخواستند. تمايل به پيشدستي بر روس‌ها يا هشدار دادن به آن‌ها مسئله‌اي جنبي بود. عامل تعيين كننده اين بود كه وجود بمب ها استفاده از آن‌ها را ضورري ساخته بود. چناچه يك مقام بلند پايه مي‌نويسد : «همين قدر مي‌توانم بگويم كه ما ناگزير شديم بمب را به كار ببريم. چون پول هنگفتي صرف آن شده بود. اگر موفق نمي‌شديم، چگونه مي‌توانستيم توضيحي براي اين هزينه‌ي سنگين داشته باشيم؟ درباره‌ي هياهويي كه مردم ممكن بود به راه اندازند بينديشيد ... و هنگامي كه كار بمب تمام شد و آن را فرو انداختند تسكيني كه به تمام دست اندركاران داد عظيم بود» ... (آلن جان پرسيوال تيلور، جنگ جهاني دوم، ترجمه بهرام فرداد اميني، شركت انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ دوم 1388، ص 398)
  22. [quote name='arminheidari' timestamp='1351761435' post='280051']اما به نظر من این به شخصه توجیه بود چرا که هیچ توجیهی برای کشتن زنان، کودکان و غیرنظامی ها وجود ندارد در حالی که با زدن زیرساخت های ژاپن کم کم ژاپن فلج می شد و به دنبال آن به نظر می آید نکته چیز دیگری است : [color=#000000][font=Tahoma, 'DejaVu Sans', sans-serif]دو روز پس از بمباران هیروشیما و بر خلاف انتظار و میل آمر[/font][/color][color=#000000][font=Tahoma, 'DejaVu Sans', sans-serif]یکا، دولت [/font][font=Tahoma,]شو[/font][font=Tahoma,]روی[/font][font=Tahoma, 'DejaVu Sans', sans-serif] به امپراتوری [/font][font=Tahoma,]ژا[/font][font=Tahoma,]پن[/font][font=Tahoma, 'DejaVu Sans', sans-serif] اعلان جنگ داد و نیروهای [/font][font=Tahoma,]ارتش [/font][font=Tahoma,]سرخ[/font][font=Tahoma, 'DejaVu Sans', sans-serif] شوروی به مواضع ژاپن در [/font][font=Tahoma,]منچور[/font][font=Tahoma,]ی[/font][font=Tahoma, 'DejaVu Sans', sans-serif] یورش بردند. ورود شوروی به جبهه جنگ اقیانوس آرام باعث شد که دولت آمریکا مصمم شود هرچه سریعتر جنگ را به نفع خود و بدون مشارکت شوروی خاتمه دهد. در این راستا استفاده بیشتر از سلاح هسته‌ای ساده‌ترین راه فشار بر ژاپن بود، و نیروهای مسلح آمریکا برای استفاده مجدد از بمب هسته‌ای نیازی به مجوز جدید دولت نداشتند؛ زیرا مجوزی که [/font][font=Tahoma,]تر[/font][font=Tahoma,]ومن[/font][font=Tahoma, 'DejaVu Sans', sans-serif] برای حمله اتمی صادر کرده بود اجازه استفاده از بمب‌های جدید را می‌داد.[/font][/color] [url="http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D8%AA%D9%85%DB%8C_%D9%87%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%B4%DB%8C%D9%85%D8%A7_%D9%88_%D9%86%D8%A7%DA%AF%D8%A7%D8%B2%D8%A7%DA%A9%DB%8C"]http://fa.wikipedia....شیما_و_ناگازاکی[/url][/quote] هرچند كه بحث تاپيك، درخصوص موضوع ديگري هست، ولي با اجازه‌ي شما بايد عرض كنم كه اين فرمايش شما، حداقل طبق مطالعاتي كه حقير داشته‌ام، كاملاً غلطه. ورود شوروي به جنگ به عنوان اهرم فشاري به ژاپن براي تسليم، تصميم اتخاذ شده در اجلاس يالتا بود كه از قضا درخواست ايالات متحده و تأكيد انگلستان بود. ورود شوروي به منچوري هم قبل از انفجار بمب‌هاي هسته‌اي ايالات متحده بود و از قضا برعكس اين ماجرايي كه عنوان شد، ابعاد فاجعه به گونه‌اي بود كه شوروي يكطرفه ترك مخاصمه كرد!!
  23. حالا كه باز بحث به شرق كشيده شد، يادي كنيم از اولين انقلاب متأثر از انقلاب بلشويك‌ها در كشورمون؛ يعني قيام جنگل. چون اينجا وقت و حس و فضاي مناسبش نيست براي ورود به قضيه، من هم توضيح بيشتري نمي‌دم و صرفاً يه شعر نوستالژيك و فوق العاده زيبا رو كه حتماً همه‌ي شما شنيدين رو تقديم حضور دوستان مي‌كنم : چقد جنگلَ خوسي ملت و َسي خسته نُبُستي مي‌جان جانانا تَرا گَمَه ميرزا کوچک خانا خدا دانه که من نتانم خفتن از ترس دشمن مي دل آويزانا ترا گمه ميرزا کوچک خانا چِر ِه زوتر نايي تندتر نايي تنها بنايي گيلان ويرانا ترا گمه ميرزا کوچک خانا اَمه رشتي جَغَلان ايسيم تي فرمان کُنيم اَمه جان تي پا جير قربانا ترا گمه ميرزا کوچک خانا ترجمه فارسي چقدر در جنگل مي‌خوابي به خاطر مردم؟ خسته نشوي اي جان جانانم با توام، ميرزا کوچک خان! خدا مي‌داند که من نمي‌توانم بخوابم از ترس دشمن دل آويزان و نگرانم با توام، ميرزا کوچک خان! چرا زودتر نمي‌آيي؟ تندتر نمي‌آيي؟ تنها گذاشته‌اي گيلان ويران را با توام ميرزا کوچک خان! ما بچه‌هاي رشت به فرمان تو ايم جانمان را مي‌کنيم به پايت قربان با توام ميرزا کوچک خان! لينك دانلود : http://old-venom.per...han Jangali.mp3
  24. تدكرات آيين نامه‌اي دوستانه كاملاً درسته. مثل هميشه، اين بنده بودم كه با به بيراهه كشوندن بحث، باعث اين دردسرها و كدورت‌ها شدم. هرچند كه هر بار كه پست دادم، ابتدائاً در پاسخ به عزيزي بود كه يا سوالي ازم پرسيده بود در اين تاپيك، يا نظرم رو خواسته بود. علي اي حال براي بار چندم، تصميم گرفتم ديگه در اين تاپيك پستي ندم تا دوستان هم راحت‌تر به موضوع اصلي تاپيك بپردازن. اگه دوستان بزرگواري كه بحث‌مون با هم نيمه كاره موند تمايل ادامه‌ي بحث رو دارن، در pm در خدمتشون خواهم بود. ----------------------------------------------------------------------- پ.ن : البته اينكه دوستان مي‌فرماين اين تاپيك «غير نظامي غير مفيد» هست، مورد قبول من يكي نيست. چون به شخصه درش چيزهاي فراواني رو از دوستان ياد گرفتم. ولي خوب. اگه منظور از غير مفيد بودن اين باشه كه مثلاً اسم چهار تا سلاح و موشك و تير و تركش رو ياد بگيريم ازشون، بله. حرف درستيه. هرچند كه به نظر من اساساً اين اسامي در هيچ جنگي، نه آغازگر و نه خاتمه دهنده‌ي جنگ‌ها بوده‌ان! اساساً جنگ‌ها يا بر پايه‌ي اقتصاد شكل مي‌گيرن، يا سياست و يا تركيبي از اين دو!
  25. رضا جان. فكر كنم شما اصلاً متن رو درست نخوندي و هرطور كه دوست داشتي برداشت فرمودي. فلذا پاسخ‌هايي دادي كه اساساً پاسخ به عرايض بنده نبود و بيشتر شبيه به عقده گشايي عليه وهابيت و عربستان سعودي و گروه‌هاي سلفي بود! توصيه مي‌كنم قدري دقيق‌تر پاسخ‌ها رو خونده و كمي بيشتر هم تفكر بفرمايي. اگه از خوندن پستي، خونت به جوش اومد، اندكي تأمل كن و سعي كن ذهنت رو آروم كني، بعد بيا و ببين چه پاسخي مناسب‌تره. موفق باشيد.