-
تعداد محتوا
2,358 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
-
Days Won
18
تمامی ارسال های mostafa_by
-
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
mostafa_by پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
ببينيد بزرگوار. اينكه شما از يه امري نفع مادي و اقتصادي نبرين، مفهومش اصلاً اين نيست كه نگاه و مصلحت شما معنويه! منافع اساساً مفاهيم گستردهاي رو شامل ميشن كه مجموع اونا سود يا زيان رو مشخص ميكنه. فيالمثل شايد شما بفرمايين كه ما به مردم مظلوم افغانستان براي رضاي خدا كمك ميكنيم! من ميگم كه نه! كمك ميكنيم كه قدرت بگيرن و امريكاييها كه دشمن ما هستن رو بكشن. در كل، نفع اقتصادي و مادي نميبريم. ولي از آسيب ديدن دشمنمون بيشترين نفع رو ميبريم! اين فرمايش شما، زماني مفهوم داره كه شما، بدون هيچ چشمداشتي و هيچ دو دو تا، چهار تا كردني بخواين كمك داشته باشين. يعني همون ايدئولوژي حضرت امام (ره) كه در قانون اساسي هم اومده! در قانون اساسي نيومده حمايت از مستضعفين در برابر مستكبرين جهان طبق مصلحت ما و براساس منافع ما و گنجيدن در چارچوب فكري ما و تأييد سياستهاي ما و عدم آسيب رساندن به دوستان ما! در قانون اساسي اومده : [size=4][color=black][font=Tahoma,sans-serif][color=black][font=Tahoma,sans-serif][b]اصل یکصد و پنجاه و چهارم ـ[/b] جمهوری اسلامی ایران سعادتانسان در کل جامعه بشری را آرمان خود میداند و استقلال و آزادیو حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان میشناسد. بنابرایندر عین خودداری کامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملتهایدیگر [/font][/color][/font][/color][color=#FF0000][font=Tahoma,sans-serif][font=Tahoma,sans-serif]از مبارزه حقطلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطهاز جهان حمایت میکند[/font][/font][/color][color=black][font=Tahoma,sans-serif][color=black][font=Tahoma,sans-serif].[/font][/color][/font][/color][/size] اين ايدئولوژي هست. ولي وقتي محاسبات درش قرار ميگيره، دقيقاً ايدئولوژي تبديل به عملگرايي ميشه! چون آرمانگرايي، مفهوم عام داره و اساساً مصلحت انديشي، بخش كوچكي از اون هست. ولي وقتي شما مصلحت انديشيتون بر آرمانگراييتون بچربه رسماً از اين دايره خارج شدين. بارزترين علتش هم اين هست كه شما سعي ميكنين مصلحت انديشيهاي تبعيضگونهتون رو با توجيه و يا برچسب زدن به ديگران تفسير كنين و به نوعي اون رو در قالب همون ايدئولوژي بگنجونين كه البته ...! في المثل براي اينكه به فلان مبارزات كه در كشور دوست و يا هم پيمانمون مثل روسيه يا چين داره انجام ميگيره بياهميتي كنين، سعي مي كنين براي اونها پروندهسازي كنين! يا در كشورهاي دشمنتون حتي اگه مبارزينشون كوچكترين حقي رو نداشته باشن و باطل مطلق باشن، چون به دشمن شما ضربه ميزنن طوري تعريفشون كنين كه شبيه به محقها به نظر برسن. اين، همون نياز حكومتهايي با پوستهي آرمانگرايي، ولي در قالب علمگرايي هست كه به نوعي بتونن عملگراييشون رو با توجيه و تفاسير بپوشونن. ولي اين مسئله، همونطور كه عرض شد نه با شعار، كه با عملكرد حكومتها اثبات و يا رد ميشه. ------------------------------------------------------------------- منفعت گرايي و عملگرايي، ميشه گفت راز بقاي تمامي حكومتها در طول تاريخ بوده و اساساً عمر حكومتهاي آرمانگرا، دوام چنداني نداشته. به اين دليل كه دستشون بسته بوده در برابر خدعه و نيرنگ دشمنانشون. اين مشكلي نيست كه ما بگيم فلان نظام عملگرا هست يا نيست. چون شما ميتوني عملگرا باشي، ولي پايبند به اخلاقيات و با خط قرمزي از ايدئولوژي. يعني به جاي اينكه ايدئولوژي تبيينگر حركات شما باشه، تحديدگر عملكرد شما باشه (چيزي شبيه به خودمون در حال حاضر). مشكل از جايي شروع ميشه كه ميخوايم بر روي اين بدن، لباس ديگري پوشانده و مرد رو جاي زن جا بزنيم؛ غافل از اينكه سبيل و ريش و صدا و چهره و اندام مردانه، حتي در پس لباس زيباي زنانه هم هويداست ...! -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
mostafa_by پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
[quote name='bigdelimohamad9' timestamp='1351719282' post='279991']بله اصولا دشمنی با بزرگترین ابرقدرت طول اعصار و قرون و تحمل شدیدترین تحریم اقتصادی طول تاریخ بشر و 8 سال جنگ با نصف دنیا و امثال ذلک هم جملگی براساس منافع سرشارش بوده و عقیده و آرمان و اینجور مزخرفات فناتیک در نظام ماکیاولیست و پراگمات ما پشیزی ارزش نداره. باقی دنیا هم که به جای متحد شدن با روسیه و چین و بشار اسد و وصل شدن به جیب پر این حاتم های طایی و اسطوره های سخاوتمندی رفتن زیر علم امریکای گدا که بلا نسبت بشار اسد خودش لنگ تامین حقوق سر برج کارمنداشه عقل معاش ندارن وگرنه میومدن منفعت طلبی رو از ما یاد می گرفتن که توی این سی و اند سال با سنجش صحیح مسیر باد چه طور از آب خلیج ع ر ب ی که اسم اونم با کمک سلطه جهانی متحدینمون به نام جعلی خودمون سند زدیم به جای کره طلا گرفتیم.[/quote] بخش عمدهاي از فرمايشات شما رو اصلاً نفهميدم خطاب به كدامين بخش از عرايض حقير عنوان شد. قرار نشد از زبون بنده، چيزي كه بنده نگفتم رو نقل قول كرده و پاسخش رو بفرمايين. درخصوص دشمني با ايالات متحده، والا بالاخص در نيمهي دوم قرن بيستم تا دلتون بخواد كشورهايي بودن كه خودشون رو دشمن بزرگترين ابرقدرت طول اعصار و قرون ميدونستن. از كشورهاي ضعيف امريكاي لاتين و آفريقايي گرفته، تا كشورهاي شرق اروپا و آسيايي و البته اتحاد جماهير شوروي و چين. فكر نميكنم تمامي اين كشورها، اعتقادات و باورهاي اسلامي داشته باشن. از قضا همه هم در كمونيسم اشتراك عقيده نداشتن. ولي همون كشورها هم تماماً سياستهاشون مصلحت گرايانه و عمل گرايانه بود و اينكه پيروي ايدئولوژي و آرمانشون هستن، تنها شعار بود. اساساً وضعيت حكومتها نه براساس شعارهاشون، كه براساس عملكردها و رفتارهاشون سنجيده ميشه و يكي لقب آرمانگرا و ديگري لقب عملگرا رو ميگيره. البته اشتباه شما اينه كه باز در اين قضيه، نگاه صفر و صدي داشته و عملگرايي رو مساوي وادادگي ميدونين. حال اينكه عملگرايي هم مراحل و درجات مختلفي داره. فيالمثل اساساً يه حكومت ممكنه نفع و بقاش رو در دشمني و محدود كردن خودش بدونه! مثل كرهي شمالي. يا با تعديل سياستهاش؛ مثل چين. يا با تغيير مباني فكرياش مثل آلباني! يا هر مسئلهي ديگهاي! اساساً در حكومتهاي پراگماتيست، تشخيص مصلحت نظام هست كه تعيين سياست ميكنه! حال ميخواد سياست جدال باشه يا سازش. تغيير باشه يا تحكم! دوستي باشه يا دشمني. -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
mostafa_by پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
اينكه جنابتان اسرائيل رو در همه جاي دنيا ميبينين، نگاه جالب شما رو نشون ميده! همچنين اينكه جنگ 33 روزه، و بالاخص 22 روزه و جنگ عراق و افغانستان رو نشانهي «شكست پرقدرتترين ارتشهاي جهان» ميدونين هم نگاه جالب ديگري است! اما تمامي اين نگاههاي جالب در ساده ترين نگاه، دفاع در برابر تهاجم بود؛ نه تهاجم!!! پس اي كاش در فرمول نفي شكست ناپذيري ارتشهاي قدرتمند جهان، جايي هم براي تهاجم باقي ميذاشتين و فيالمثل حملهي حزب الله لبنان به خاك اسرائيل و شكست بسيار بدش در طول جنگ 33 روزه رو هم بخاطر ميآوردين و اساساً بياد ميآوردين كه تهاجم با تدافع، زمين تا آسمون فرق ميكنه!! اون وقت شايد به جاي فحاشي هميشگي به هركسي كه موافق نظرات شما نيست و همه رو بزدل و ترسو و داراي حيات نكبتبار و «دست ساختهي انگلستان و امريكا» و «دست نشانده» خواندن ايشان، قدري تأمل ميفرمودين كه اساساً «چطور ميشه به خاك اسرائيل حمله كرد»!! [quote] جالبه که کمونیست سلفی نشنیده بودیم که حالا چپگرای کمونیست ولی وهابی هم شنیدیم ! [/quote] اگرچه بنده اصلاً نه از واژهي «كمونيست» استفاده كردم و نه «سلفي» كه تركيبش بشه «كمونيست سلفي» و اين، تنها زاييدهي تخيلات شيرين حضرتتان هست كه هر حرفي رو هرطور كه دوست دارين بخونين (و اگر چپگرا رو معادل كمونيست بدونين كه ديگه واويلا!!)، ولي اگه منكر اين هستين كه چپگراهاي ايراني هم اونجا ميرفتن و تا بحال نشنيدين اين قضيه رو، به اين خاطره كه دانشي در اين زمينه ندارين. قدري تاريخ معاصر ايران (بالاخص فعاليت گروههاي چريكي دههي چهل و پنجاه) رو مطالعه بفرمايين و ببينين چريكهاي فدايي و مجاهدين خلق، دسته دسته و پنهاني به كجاها فرستاده ميشدن و زير دست كيا تعليم ميديدن و تو چه عملياتايي شركت ميكردن (و البته ساواك چگونه ايشان رو تحت نظر داشت!!). بالكل خيلي خوبه كه ما، هرچيزي كه نشنيديم رو بيخود بيجهت نفي نكنيم! فكر كنم اين، نشان دهندهي بلوغ فكري ما باشه. والا نفي كردن نادانستهها از هر كسي ساختهاس و دانش و سواد چنداني نميخواد. -
دیمونا ، پاشنه اشیل رژیم عبری ..هدفی برای حمله ؟!! دیمونا ، پاشنه اشیل رژیم عبری ..هدفی برای حمله ؟!!
mostafa_by پاسخ داد به alexandre تاپیک در تسلیحات استراتژیک
الحمد لله در نگاه دوستان جومونگ شديم و هنوز تا الياس و شيطان كبير، فاصله داريم!! برادر محمد گرامي؛ اگه اندك تأملي روي عرايض قبلي بنده فرموده بودين و هدف، صرف پاسخ دادن نبود و البته اون قسمت مهم «احترام به شعور مخاطب» رو هم مد نظر قرار ميدادين، قطعاً سعي ميكردين پاسخي مناسبتر رو ارائه بفرمايين تا بعد بنده هم پاسخي داشته باشم در برابر فرمايشات شما! احياناً تمايل نداشتين براي اثبات مدعاتون، بخشي از خاك كشورهاي ديگه رو هم پيشكش بفرمايين؟! يا اصلاً چرا راه دور بريم؟ از خليج عقبه و درياي مديترانه؟! ------------------------------------------------------------------------ 116 پاسخ ها
-
- موشک بالستیک
- راکتور هسته ای
-
(و 4 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
mostafa_by پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
[quote name='Haj_Rezvan' timestamp='1351707812' post='279933'][quote]از قضا اين دست مسلمونا اونقدري نسبت به هم تعصب دارن كه براي جنگيدن در كنار هم به هر جايي ميرن! روزي به بوسني رفتن، روزگاري به چچن، روزگاري به افغانستان، روزگاري ديگه به ليبي، امروز به سوريه و فردا هم خدا ميدونه! اگه ميانمار نرفتن، اتفاقاً بايد براي شما يه چراغ هشداري باشه؛ شايد اساساً قضيهي ميانمار رو درست متوجه نشدين.[/quote] فردا لبنان پس فردا هم ایران! مصطفی جان چرا این مسلمانان مثلا با تعصب به فلسطین نمیرند!؟ پای فلسطین که میاد وسط جهاد علیه رافضی ها از جهاد در مقابل صلیبیون و جهود ها واجب تره مگه نه!؟ البته نمی دونم کی قراره این مفتی ها تک چشمشون حکم جهاد علیه اسرائیل رو بدهند! و بروند زن فلسطینی بگیرند![/quote] صادقانه بگم برادر. چون ديگه اعتقاد به اينكه ميتونن عليه اسرائيل جنگيده و شكستش بدن رو ندارن! از قضا روزگاري، دقيقاً همين جماعت براي جنگيدن در برابر اسرائيل، دسته دسته راهي مصر ميشدن! حتي از همين ايران خودمون كم نبودن از اين دست افراد! حتي از بين چپگراها!! ولي مصر و بالكل كشورهاي عربي هرچي كه تونستن زور زدن و نتونستن از پس اسرائيل بربيان. به همين دليل اساساً اعتقادشون به اينكه ميشه اسرائيل رو شكست داده و نابود كرد رو از دست دادن. ولي ميبينيم كه همين جماعت، ميان و در قالب گروههاي تندروي مذهبي و بالاخص القاعده كه ريشهدارترين سازمان در خاورميانه و آسياي جنوب شرقي هست، فعاليت ميكنن و حتي سعي ميكنن به «به قول خودشون كفار» (منظور آمريكاييها و غربيهاست) آسيب برسونن! البته اميدوارم نفرمايي «چرا به امريكاييها حمله ميكنن، ولي به اسرائيليها نه!». چون اين مسئله، بديهيترين امر ممكن هست كه «اسرائيليها در كشور خودشونن، ولي امريكاييها تو سرزمينهاي ايشان!». به عبارت ديگه، شما براي حمله به اسرائيليها، راهي ندارين جز اينكه يا تو خاك اسرائيل باشين و بهشون ضربه بزنين (شبيه به حماس) يا اينكه به خاك اين كشور حمله كنين كه دومي تقريباً غير ممكنه و حداقل از عهدهي چند تا چريك برنمياد! ولي از قضا همين جماعت، بزرگترين كينه رو از يهوديها دارن و بد نيست آمار سر بريدگان غربي در عراق و افغانستان رو به همراه دينشون مورد بررسي قرار بدين. به نتايج جالبي مي رسين. ------------------------------------------------------------------------ علي اي حال گير كردن در اين دام توهم توطئه كه همهي مسلمونايي كه به غير از ما فكر ميكنن، نوكر و مزدور و اجير شدهي امريكا و اسرائيل هستن و براي مبارزه با شيعيان پرورش داده شدهان، ما رو از اصل موضوع دور ميكنه! صد البته يكي از اصليترين اهداف ايشان، همين شيعيان هستن! ولي علت دشمنيشون با شيعيان، نه تحركات امريكا و اسرائيل، كه باور ايشان نسبت به شيعيان و كاري كه شيعيان با دين كردن هست! شايد بشه گفت نگاه ايشان به شيعيان، چيزي شبيه به نگاه ما به بهاييان هست؛ البته با درجهي خشونتي بسيار بيشتر! همين نگاه اعتقادي هست كه تبديل به چاقو ميشه و سر جوان شيعي رو ميبره! يا به كمربندي انفجاري تبديل و اون فجايع غم انگيز رو در كربلا و نجف و كاظمين و سامرا پديد مياره. يا حرمين شريفين رو خاك يكسان ميكنه! همون نگاهي كه قبور مطهر چهار امام عزيز (ع) رو با خاك يكسان كرد! يا كربلا رو! به عبارتي كسائي كه سعي ميكنن همه چيز رو دائي جان ناپلئوني به امريكا و اسرائيل ربط بدن، از كينهي تاريخي اين جماعت از شيعيان خيلي ساده چشم پوشي ميكنن و كل وقايع جهان رو در 60-70 سال خلاصه ميكنن!!! همونطور كه اسلافشون كل وقايع جهان رو در 100 سال قبلش (زمان قدرت گرفتن انگليسيها در ايران) خلاصه ميكردن! -
مارش ها و سرودهاي مشهور نظامي و انقلابي جهان مارش ها و سرودهاي مشهور نظامي و انقلابي جهان
mostafa_by پاسخ داد به Stuka تاپیک در گالري عكس و فيلم
< الملكُ يبقيٰ مع الكفر، و لايبقيٰ مع الظلم! > * والا پيامدار، محمد! گفتی كه یک ديار هرگز به ظلم و جور نمیماند برپا و استوار! ... آنگاه، تمثیلوار کشيدی عبای وحدت بر سر پاکان روزگار! ... در تنگ پرتبرک آن نازنین عبا، - دیرینه! ای محمد! جا هست بیش و کم، آزاده را که تیغ کشیدهست بر ستم؟! --------------------------------------------------------- همهي ما اين آهنگ زيباي فرهاد رو شنيدهايم (بالاخص به لطف صدا و سيماي عزيز كه بشدت پايبند به قوانين كپي رايت هست). پس هدفم معرفي اين آهنگ خدمت دوستان + لينك دانلود نيست. شايد دوستان تابحال از اين منظر به اين آهنگ دقت نكرده باشن. آيا تا بحال از خود پرسيدهايم شاعر اين ترانهي زيبا چه كسيه؟! كسي نيست جز ... سياوش كسرائي!! فعال سياسي چپگراي ايراني و عضو حزب توده! --------------------------------------------------------- سياوش كسرائي، داستان زندگي جالب و البته در نهايت غم انگيزي داره كه اينجا وقت براي پرداختن بهش نيست. ولي ميشه گفت بسياري از شعرهاي انقلابياي كه در زمان انقلاب و پس از اون به سرود تبديل شدن، سرودهي همين سياوش كسرائي بود! في المثل سرود زير كه بارها و بارها صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران در روز هفدهم شهريور پخشش كرده : ژاله بر سنگ افتاد چون شد ؟ ژاله خون شد خون چه شد ؟ خون چه شد ؟ خون جنون شد ژاله خون کن، خون جنون کن (الف) سلطنت زين جنون واژگون کن ژاله بر گل نشان، گلپران کن بر شهيدان زمين گلستان کن نام گمنام ها جاودان کن تا به صبح آيد شام تيره در شب تيره آتشفشان کن (2) دست در کن شو خطر کن خانه ی ظلم زير و زبر کن (2) (ب) جان خواهر، روستايي، برادر پيشه ور، اي جوان، اي دلاور ما همه يک صف و در برابر آن ستمکار، آن تاج بر سر ( تکرار ب ) خواهر من، گرامي برادر چون به هر حال تنهاست مادر من به خاک افتادم تو بگذر بهرِ ايجاد دنياي بهتر (2) (تکرار ب ) اي شما اي صف بيشماران اشک من در نثار شمايان بر سر هر گذرگاه و ميدان ژاله شد، ژاله شد، ژاله چون شد ؟ ژاله خون شد، ژاله درياي خون شد خون جنون، خون جنون سلطنت واژگون، سلطنت واژگون (تکرار الف) البته هيچ وقت كامل اين سرود، به دلايلي كه قطعاً خودتون هم ميتونين حدس بزنين پخش نشده! ولي باز هم اسمي از سياوش كسرائي نرفت! گويي وي هيچگاه وجود خارجي نداشت ...! جالب اينكه در ايام انتخابات مجلس هشتم، وقتي كه اصلاح طلبان شعار «همراه شو عزيز، كاين درد مشترك هرگز جدا جدا درمان نمي شود» رو براي خودشون انتخاب كرده بودن، رسانهها هم به طرز بسيار جالبي به مرحوم پرويز مشكاتيان نسبت دادن! برخي هم به برزين مهر آذر! حال اينكه اين اثر هم يكي ديگه از آثار مرحوم كسرائي بود : همراه شو عزیز همراه شو عزیز تنها نمان به درد کاین درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمی شود دشوار زندگی ، هرگز برای ما ، بی رزم مشترک آسان نمی شود تنها نمان به درد همراه شو عزیز همراه شو همراه شو همراه شو عزیز همراه شو عزیز تنها نمان به درد کاین درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمی شود دشوار زندگی ، هرگز برای ما ، بی رزم مشترک آسان نمی شود ------------------------------------------------------------------------- القصه، براي خالي نبودن معركه، يكي از زيباترين و حماسيترين سرودهايي كه باز هم جزو آثار سياوش كسرائي هست و بالاخص در سالهاي آغازين انقلاب بسيار پخش ميشد رو خدمت دوستان ارائه ميكنم : اي سرود آوران سپيده اي شهيدان در خون تپيده مژده ! مژده ! شد ستم گم خشم مردم باز علم کرد پرچم کاوه از دادخواهي تا ربايد از سرِ بدکنش تاجِ شاهي اي فتاده به زنجير يک جهش مانده تا برکَني دام يک قدم مانده ، يک خيز ، يک گام بشکني اين قفس تا بر آري نفس چون دراي جرس بانگ برداري از دل به هر بام ( روز سرکوبي استبداد -، روز جمهوري و آزادي ) (2) اي سرود آوران سپيده اي شهيدان در خون تپيده درود، درود، درود درود درود http://old-venom.persiangig.com/audio/ST1/Payaam Aavaran e Sepideh .wma ============================================ پ.ن : امروز داشتم يكم تو آرشيوم سرك ميكشيدم. يكي از كليپهاي زيباي اين تاپيك مجدداً توجهم رو جلب كرد. اين كليپ رو برادر BattleMaster گذاشته بودن. محض احتياط، توصيه ميكنم دوستان از دستش ندن. http://mrd1362.persiangig.com/video/-Helmut Lotti - -Poljushko Polje--.flv -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
mostafa_by پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
[quote name='ESIBANDARI' timestamp='1351700320' post='279907']ما که نفهمیدیم آقا مصطفی چی گفت . در تاریخ صدر اسلام هم بسیار کسانی بودند که دوشادوش پیامبر ص و امام علی ع شمشیر میزدند و با کفار میجنگیدن اما بعدش با حضرت علی ع و سایر ائمه ما دشمنی میکردند و حتی کمر به شهادت این بزرگواران بستند و باهاشون وارد جنگ شدند (البته به هیچ عنوان قصد مقایسه ندارم) هر شخص و یا گروهی ممکنه تغییر کنه تغییر نگاه ما نسبت به افراد و گروه ها هم بستگی به رفتارشون داره . البته سیاست پدر و مادر نداره این رویه تمام کشورهای جهانه اما هر کسی به دلیلی این رویه رو پیش میگیره . حسش نیست چون آقا مصطفی به [color=#ff0000]تک تک[/color] تصمیمات کشور انتقاد داره[/quote] جسارتاً الان جناب پوتين و يلتسين شدن معادل نعوذ بالله پيامبر اكرم (ص) و حضرت علي (ع) و جنگيدن باهاشون، باعث تغيير در مسير حقطلبي و قرار گرفتنشون در باطل شد؟! يا هو جين تائو و جيانگ زمين و ماقبل و بعدش؟ يا شايدم پرزيدنت اسد؟! شايدم منظور شما خداي نكرده مسئولين محترم ايرانه؟! اين، از قضا همون قضيهاي هست كه عرض كردم : [quote]اينجاست كه به اين نتيجه ميرسيم كه مظلوم يا تروريست ناميدن مسلمانان و همچنين گسترهي شعار «حمايت از مسلمانان اقصي نقاط جهان در برار كفار و مستكبرين» و مهمتر از اون «حمايت از مستضعفين در برابر مستكبرين»، ارتباط مستقيمي داره با «سياست»هاي تهران و مهمتر از اون «تأييد سياستهاي تهران و همپيمانانش»!![/quote] صد البته حكومت ايران بر مبناي همان مصلحتگرايي و عملگرايي (و نه البته آرمانگرايي كه كاملاً متضاد با اين قضيهاس)، هر گروهي رو كه دوست داشته باشه مظلوم و چه و چه بنامه و هر گروه ديگري رو كه دوست نداشته باشه، تروريست و قاتل و خائن و قاچاقچي و چه و چه! گويي كه با اين دست القاب اهدايي فارس نيوزي و كيهاني، ماهيت اين گروهها (چه مظلوم و چه تروريست) تغييري نميكنه و بيشتر مصرف داخلي داره! ولي نكته جايي جالب ميشه كه اين دست سياستبازيها، ميشه حقيقت محض در نظر عوام!! اينجاست كه اول ماجراست ...! ------------------------------------------------------- پ.ن : اسنوبال هوش بالايي داشت. تفكرات دانش محور و آگاهي محوري داشت. مدير و استراتژيسيني توانمند بود و ايدئولوگي قهار. اما ناپلئون، رقيب وي از اسنوبال قويتر و دور انديشتر بود و همين، باعث پيروزياش شد. ناپلئون روي دو گروه سرمايه گذاري كرد ... سگها و گوسفندها! -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
mostafa_by پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
روزگاري چين، سرزمين تركستان شرقي رو به اشغال خودش درآورد و امروز، مبارزين براي استقلال و يا حداقل شناخته شدن حقوق اقليتشون، تبديل ميشن به تجزيه طلبها؛ نه به خاطر صرفاً روي گل چين، كه بيشتر بخاطر شايعهي حضور اويغورها در كشور دوست، برادر و صد البته مردمي و مسلمان سوريه! [b]اويغورهاي تروريست خونخوار قاچاقچي آدمكش، كساني هستن كه روزگاري كه چين در برابر ايران بايسته و خداي نكرده روابطش با ايران شكرآب شه، تبديل خواهند شد به مسلمانان مظلوم و بيگناه چيني!![/b] همونطور كه چچنيها، زماني مسلمانان مظلوم چچن بودن و در نماز جمعه براشون پول و لباس جمع آوري ميشد (چيزي شبيه به فلسطين، بوسني يا همين كشور دوست جديد؛ سومالي!!). ولي بهبود روابط با خرس كبير، منجر به ايگنورخيلي ساده و جالب چچنيها شد ...! همينطور داغستانيها! صد البته گاهي هم امثال IRA ها ميشن «مبارزين استقلال»! و مورد حمايت ايران قرار ميگيرن (لابد در راستاي سياست حمايت از مستضعفين!! در برابر مستكبرين!)! حتي اگه سياستها و روشهاشون تروريستي باشه! مثل باسكيها ...! اينجاست كه به اين نتيجه ميرسيم كه مظلوم يا تروريست ناميدن مسلمانان و همچنين گسترهي شعار «حمايت از مسلمانان اقصي نقاط جهان در برار كفار و مستكبرين» و مهمتر از اون «حمايت از مستضعفين در برابر مستكبرين»، ارتباط مستقيمي داره با «سياست»هاي تهران و مهمتر از اون «تأييد سياستهاي تهران و همپيمانانش»!! [b]كما اينكه حماسيها تا ديروز فرزندان بر حق خميني كبير (ره) و انقلاب اسلامي نام برده ميشدن و امروز، همپيمانان «تروريستها» و همرديف القاعده!!![/b] --------------------------------------------------------------- علي اي حال دنياي سياست، دنياي بامزهاي هست. خوش به حال اونايي كه شعارها رو باور ميكنن ...! -
دیمونا ، پاشنه اشیل رژیم عبری ..هدفی برای حمله ؟!! دیمونا ، پاشنه اشیل رژیم عبری ..هدفی برای حمله ؟!!
mostafa_by پاسخ داد به alexandre تاپیک در تسلیحات استراتژیک
خیر قربان مدتی هست اینطور شده! ممکن هست حمله از قلمرو دولت خودگردان( کرانه باختری) یا حتی از خاک اردن صورت گرفته باشه، در این صورت دیمونا در برد موشکهای آرش 4 قرار دارد.- 116 پاسخ ها
-
- 3
-
- موشک بالستیک
- راکتور هسته ای
-
(و 4 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
دیمونا ، پاشنه اشیل رژیم عبری ..هدفی برای حمله ؟!! دیمونا ، پاشنه اشیل رژیم عبری ..هدفی برای حمله ؟!!
mostafa_by پاسخ داد به alexandre تاپیک در تسلیحات استراتژیک
با وجود دبكا و ساير رسانههاي صهيونيستي، فكر نكنم ديگه نيازي به فارس و واحد مركزي خبر صدا و سيما باشه!! موشك گراد؟! ديمونا؟! جسارتاً موشك گراد جديداً دوربرد شده؟! حتي اگه فرض كنيم محمود عباس اينا هم شليك كرده باشن، از نزديكترين منطقهي تحت امر ايشان تا اونجا، يه چند ده كيلومتري بيشتر از برد حداكثري گراد نيست؟! -------------------------------------------------------- درصورتي كه واقعاً دبكا همچين چيزي رو نوشته باشه و مثل بعضي اوقات، نوشتهي واحد تحريريهي فارس نيوز نباشه، بايد گفت كه : صد البته از فارس نيوزيها انتظار اين نميره كه چنين اخباري رو ابتدا بجون و صحت عقلياش رو حداقل بسنجن، بعد در اختيار مخاطب قرار بدن! ولي از دوستان باسواد سايت، اين انتظار ميره كه هر خبري رو، به خاطر اينكه ازش خوششون اومده در سايت قرار ندن! حداقل يكبار با دانش نظاميشون بسنجن و ببينن يه ذره با عقل حداقل جور درمياد؟!- 116 پاسخ ها
-
- 14
-
- موشک بالستیک
- راکتور هسته ای
-
(و 4 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
mostafa_by پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
برادر zed گرامي؛ اختيار دارين. هم صحبتي با شما بزرگوار، افتخاريه براي حقير. اگه هم گاهي عرضي مخالف فرمايش شما عنوان ميكنم، فقط بذارين به حساب كنجكاوي و تلاش براي كسب دانش بيشتر (كه البته ندارم). -------------------------------------------------------- درخصوص لبنان، حقيقتش من اطلاعي ندارم كه شبه نظاميان وابسته به سمير جعجع بودن. اگه ايشان باشن، فرمايش شما درسته. چون سمير جعجع و گروهش، ماروني هستن. پس چون در اين زمينه اطلاعي ندارم، فرمايش شما رو ميپذيرم. هرچند كه ممنون ميشم كه اخبار مربوط به اون وقايع رو بصورت لينك ارائه بفرمايين تا بيشتر آگاه شم. اما درخصوص واقعهي بمب گذاري در دمشق؛ دكترين پشت اين واقعه، چيزي جز شك و بهت نبود و اگه مخالفين قدري عاقلانهتر و حرفهايتر رفتار ميكردن، شايد حتي ميشه گفت طومار حكومت سوريه هم برچيده ميشد. ولي مخالفين به بدترين شكل ممكن اقدام كردن و بالاخص با پراكندگي و عدم تمركز لازم قواشون، نتيجهاي جز قتل عامشون رو رقم نزدن. حال اينكه در پس اون واقعه، حتي روسيه هم كپ كرد و شوك وارده، بهت ايشان رو هم به دنبال داشت. اما درخصوص الحوله، بنده عرض نكردم كه دربست گزارشهاي كوفي عنان، سازمان ملل، شوراي امنيت و امثالهم رو پذيرفتم. صرفاً از اونا به عنوان بخشي از ماجرا ياد كردم كه از قضا مستندات قابل توجهي رو هم ارائه كردن. صد البته با سابقهي خشونتباري كه از ارتش سوريه سراغ دارم + شبه نظاميان حامي نظام سوريه، اين كشتار اصلاً چيز عجيب و غيرقابل تصوري نيست. همونطور كه عرض شد، اين كشتار، اولينش نبود، آخرينش هم نبود. اگه وقايع بعدي سوريه رو هم دنبال فرموده باشين، از اين دست كشتارها بوفور در مناطقي كه ارتش بهشون يورش برد مشاهده ميفرمايين. ضمن اينكه بمباران و گلوله باران حتي مراسم تشييع جنازههاي مخالفين (كه توش حتي سلاح هم نيست)، فكر نكنم دست كمي از اين جنايات داشته باشه و از قضا اينا ديگه هم فيلمش موجوده و هم مخالفين چنين تسليحاتي رو ندارن كه بگيم كار اونا بوده. علي اي حال درخصوص جنايت الحوله، شايد گذشت زمان بهترين و منطقيترين توضيحات رو داشته باشه. به همين خاطرم بنده درخصوص اون، حكمي صادر نميكنم و از شما هم دعوت ميكنم كه در اين زمينه، پيشداوري نفرمايين. =========================================== جناب 100 گرامي؛ از قضا اين دست مسلمونا اونقدري نسبت به هم تعصب دارن كه براي جنگيدن در كنار هم به هر جايي ميرن! روزي به بوسني رفتن، روزگاري به چچن، روزگاري به افغانستان، روزگاري ديگه به ليبي، امروز به سوريه و فردا هم خدا ميدونه! اگه ميانمار نرفتن، اتفاقاً بايد براي شما يه چراغ هشداري باشه؛ شايد اساساً قضيهي ميانمار رو درست متوجه نشدين. -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
mostafa_by پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
برادر بيگدلي عزيز؛ خداييش بعضي مواقع بحث كردن با شما بسيار سخت ميشه. چون يا بديهياتي رو انكار ميفرمايي كه آدم ميمونه اصلاً چطور اثباتش كنه (مثل قضيهي آماده سازي تركيه براي جنگ و عذرخواهي و عقب نشيني سوريه!). بعضي مواقع چنان حرف دهن آدم ميذاري و بعد جواب ميدي كه آدم ميمونه چي بگه (مثل قضيهي ندادن فشنگ و نارنجك به معارضين و چه و چه). بعضي مواقع هم چنان مواردي رو جزو بديهيات ميدوني كه باز آدم ميمونه چي بگه (مثل رأس و تاريخساز بودن سرزمين لبناني كه هنوز 70 سال از تولدش هم نگذشته و هميشه طفيلي جهان عرب بوده!!). بعضي مواقع هم به زيبايي مياي از 10 خط متن، يك كلمهاش رو برميداري و به همون جواب ميدي؛ گويي اين ده خط مثلاً براي هيچه (فيالمثل اسكيپ بسيار زيبا از مسئلهي عضويت عراق در گروه دوستان سوريه و فرار از مواضع بارزاني و بعد گير دادن به هاشمي!). خلاصه اينكه گاهي اوقات حس ميكنم دارين يكم حقير رو در بحث اذيت ميكنين. حالا به چه دليل؟ نميدونم. ولي حقيقتش ترجيح من اين هست كه در بحثها، مستند و مستدل حرف بزنيم. والا از هر جا و هر طوري حرف زدنف فكر نكنم نه كمكي به ادامهي بحث كنه و نه افزايش دانشي رو براي طرفين در پي داشته باشه. از اونجايي كه الان ساعت 2 نصفه شبه و من بايد 6 پاشم برم سر كار و مهمتر اينكه با خوندن پاسخ شما، حسابي ضد حال خوردم و انگيزهام كم شد براي ادامهي بحث، پاسخهاي شما رو سعي ميكنم كوتاه عرض كنم و مابقي عرايضم رو بذارم براي فرصتي مناسبتر. ----------------------------------------------------------------------------- 1- هيچي. بخشي از فرمايش برادر zed به جنگ تحميلي برميگشت كه اين بحثها پيش اومد. 2- با نگاهي به پست حقير و توضيحات بنده، متوجه اشتباه برداشت خود خواهيد شد. فقط اميدوارم از اين پس، قبل از «شاذ» عنوان كردن نظر اين و اون، ابتدائاً نسبت به صحت برداشت خود از اون نظرات مطمئن بشين. 3- بنده چنين موردي رو عرض كردم؟ يا اين هم از آن سبك بحث كردنهاست كه حرف دهان بنده گذاشته و سپس جوابم رو ميدين؟ اساساً مفهوم جنگ چريكي جز اين نيست! ولي پذيرش مشكلات عديدهي ارتش سوريه، كمي پيگيري اخبار ميطلبه كه ...! 4- عجبست كه شما حتي بديهيترين امور مثل آموزش نيروهاي نظامي ايران قبل از ارسال به خط مقدم و تمرينات ايشان رو ناديده گرفتين رفت به همين راحتي! صد البته تمرينات ايشان حرفهاي نبود. ولي حداقل آموزشها رو كه ديگه شامل ميشد! براي اثباتش هم حوصلهي ارائهي مستندي بيشتر از روايت فتح مرحوم آويني رو ندارم. فكر كنم وضعيت عراق ناآرام و بيدولت هم زمين تا آسمون با سوريهاي كه حداقل يه دولت و ارتش چند دههاي درش حاكمن زمين تا آسمون فرق كنه و قياس مع الفارق باشه. علي اي حال براي تعيين نقش عربستان، نياز به مستندات قويتري دارين تا اين دست فرضيات. 5- از قضا اگه به عرايض بنده در سريهاي قبل توجهي ميفرمودين، اين فرمايش رو تكرار نميفرمودين. چون به اعتقاد بنده، اساساً تركيه و غرب در جبههي مشتركي با عربستان نيستن. از قضا در همين پس قبلي هم اين موضوع رو مجدداً عرض كردم. ولي شما ظاهراً توجهي نفرمودين. پاسخ شما، در همون عرايض هست و نگاهي مجدد بهش، به احتمال زياد شما رو به پاسخ خواهد رسوند. 6- اينكه از نظر شما روسيه داره به قدرت سابقش ميرسه بحثي هست كه فكر كنم به جاي ادعا، بهتره به اثباتش بپردازين. يعني مثلاً گامهاي اساسي روسيه در اين راستا رو عنوان بفرمايين. سرمايه گذاريها، ياركشيها، نفوذها، برخوردها و ...! چون من يكي كه حداقل در اين چند ساله از روسيه جز ادعا چيز ديگري نديدم! اساساً وقتي يك ابرقدرتي ساقط ميشه، ديگه اثرگذارياش رو هم تا دههها و بلكه سدهها از دست ميده و جاه طلبي، به تنهايي براي رسيدن به شكوه و جلال گذشته كفايت نميكنه! فرانسه تا قبل از جنگ دوم جهاني ابرقدرت جهان بود. ولي پس از اون به بازيگري درجه دوم تبديل شد. انگليس اندكي وضعش بهتر از فرانسه بود، ولي شكوه انگلستان قديم كجا و اين انگليس كجا. آلمان همينطور. حتي تركيه همچنين! تاريخ با چيزي جز نوستالژي و ادعا رقم ميخوره. اينكه يه زماني روسيه قدرتي داشت، مفهومش اين نيست كه هنوز هم اون قدرت رو داراست. صد البته ميراث شوروي اونقدر بوده كه حداقل وري تسليحات متعارف و نامتعارفش هم كه شده، روسيه بتونه تكيههايي داشته باشه. ولي براي داشتن تكهاي از كيك جهاني، بايد گامهاي موثرتري برداشت كه ميبينيم روسيه هنوز در كشور خودش هم نتونسته چنين گامهايي برداره؛ چه برسه به خارج از مرزها. 7- در اين بند، اونقدر بديهيات انكار شده كه حقيقتاً پاسخي براش ندارم. شما رو دعوت ميكنم به مطالعهي بيشتر خبرهاي خبرگزاريها. والا با ميل و علاقهي شما، نه جنگي درميگيره و نه جلوي جنگي گرفته ميشه. قرار نيست ما هم فقط اون چيزي رو ببينيم و بشنويم كه دوست داريم. درصورت جنگ هم شما مطمئن باشين كه اساساً جنگ اونقدري طول نخواهيد كشيد كه دستاوردها و داشتههاي تركيه بالكل نابود بشه. چون يا با ميانجيگري غرب و روسيه جنگ يكي دو روزه خاتمه پيدا ميكنه، يا با ورود ناتو به معركه داستان سوريه به پايان خواهد رسيد. در جنگي مغلوبه هم تخريب گستردهاي متصور نميشه بود. حالا اگه شما كماكان مايلين همه رو بزدل و ترسو و بيچاره و ضعيف و بدبخت و چه و چه بخوانين مختارين. ولي اين سبك بحث كردن، كمكي به پيشبرد بحث نميكنه. در آخر هم از اونجايي كه شما خيلي از قسمتهاي پست قبلي بنده رو بسادگي رد فرمودين و عملاً يا تفسير به رأي نموده، يا حرف دهن بنده گذاشتين و به اون حرف جواب دادين و يا بدون توجه به پاسخ، مجدد فرمايش خود رو مطرح فرمودين، پست قبليام رو حضورتون تقديم ميكنم و اميدوارم اينبار با دقت بيشتري عرايض بنده رو مطالعه بفرمايين. ---------------------------------------------------------------------------------------- [quote name='mostafa_by' timestamp='1351451380' post='279487']برادر بيگدلي عزيز؛ به روي چشم. عوضش ميكنم. ولي مگه فرقي هم ميكنه ...! مترسك تا زماني ترسناكه كه كلاغا فكر كنن آدمه! 1- اجازه بدين زياد با شما در اين زمينه موافق نباشم. چون تمامي قطعنامههاي شوراي امنيت كه اجرايي بود، براي برقراري آتش بس بود كه از قضا هيچ يك در اون برههي زماني مد نظر شما عنوان نشد (تا جايي كه يادمه. شايدم يكياش بود). فيالمثل همون قطعنامه كه شش روز پس از جنگ تحميلي بود؛ و يا قطعنامهاي كه پس از عمليات رمضان و مسلم بن عقيل صادر شد، تماماً در راستاي برقراري صلح بودن كه از قضا در اون زمان، ايران دست بالا رو اصلاً نداشت! يا قطعنامهي 598 در چه شرايطي صادر شد؟ يا سفر سفراي خارجهي الجزاير و امثالهم براي ميانجيگري بين تهران و بغداد كه چند ماه پس از جنگ (و در زماني كه ما بشدت در حال در جا زدن و زمين دادن بوديم)، اين فرمايش شما رو نقض ميكنه. البته بهتره بحث درخصوص جنگ تحميلي رو در اينجا پي نگيريم. چون ممكنه اصل بحث رو تحت الشعاع قرار بده. 2- در اينكه براي اين منازعه بايد به دنبال دلايلي بگرديم شكي نيست و بنده هم با شما موافقم. بنده هم از قضا با شما همنظرم كه توازن تسليحاتي دو طرف اصلاً قابل قياس نيست (و از قضا در اين مورد قبلاً با هم بحث كلاني هم داشته بوديم و خوشحالم كه شما درخصوص برتري هوايي و زرهي دشمن قدري كوتاه اومدهاين و اين تسليحات رو در برابر خمپاره - 60 هاي غنيمتي مخالفين مسلح قرار ميدين). اما بحث بر سر عدم توان كنترل صحنهي نبرد توسط رژيم سوريهاس كه از قضا روز به روز هم برخوردهاش خشنتر ميشه، ولي موفقيتهاش كمتر. البته اين، لازمهي پذيرش حقيقت تحركات مخالفين و جبهههاي درگير هست كه متأسفانه شما در اين زمينه، استناد به منابعي نامعلوم فرموده و مخالفين رو در مرزهاي تركيه ميبينين! حال اينكه ...! 3- دوست بزرگوارم. عربستان مگه چقدر توان تجهيز مخالفين در شمال لبنان رو داره؟ بعد اساساً مگه مخالفين مسلحي كه خيليهاشون حتي تا حالا تفنگ بادي هم دست نگرفتن، فقط نياز به سلاح دارن؟ اصل خدمتي كه تركيه بهشون ميكنه، آموزش و سازماندهيشون هست! والا كلاش رو كه هر جايي ميشه گير آورد! بعد شما به استناد اينكه مثلاً لبنان هم هر از چندي يه سلاحكي به مخالفين ميده، اون رو رأس آبشار سياسي!!! قرار دادين؟! اگه امكانش هست بفرمايين كدامين سياست لبنان تا به امروز، در امور داخلي سوريه اثر گذار بوده؟! بالعكس كدامين زلزلهي حتي كوچك در سوريه، لبنان رو تحت الشعاع قرار نداده؟!! مگه اينكه شما همه چيز رو تير و تركش ببينين! پس با اين حساب تركيه رو بايد پدر همهي آبشارهاي سوريه به حساب آورد ديگه!! اميدوارم در اين خصوص، قدري بيشتر تأمل بفرمايين. 4- درخصوص تفاوت رفتاري و تفاوت سياستهاي عربستان و تركيه، اگه بخاطر داشته باشين بنده قبلاً توضيحات نسبتاً مبسوطي عرض كردم. البته اون موقع، بسياري از دوستان نسبت به عرايض بنده موضع گرفته و عنوان داشتن كه چرا بنده تركيه و عربستان رو در يك جبهه قرار نداده و در يك هدف مشخص دسته بندي نكردم. از نظر بنده هم تفاوت بين سياستها و رفتارهاي اين دو كشور اظهر من الشمس هست. از قضا اگه بخاطر داشته باشين، بنده هم عنوان داشتم كه جبههي سوم اگه نياز باشه، حتي به عربستان فشارهاي غير مستقيمي خواهد آورد؛ صرفاً براي تضعيف جبههي دوم! ولي اينكه شما از اين موضوع، چنين نتيجه گرفتين كه «ه هیج وجه ادامه جنگ بی فایده رو مجاز نمی دونه» حقيقتش براي بنده جاي تعجب داره. چون شواهد چيز ديگري رو ميگه. البته اين، به اين موضوع برميگرده كه شما در برخي زمينهها، تمايل دارين كه صرفاً براي نظر خود شاهد بتراشيد و اين موضوع شايد باعث ميشه كه نشانههايي بسيار مهم به سادگي از جلوي چشم شما رد شن و شما متوجهشون نشين. به همين دليل توصيه ميكنم ابتدا اقدام به جمع آوري مستندات و شواهد بگردين و بعد حكم و قضاوت خود رو صادر بفرمايين. 5- درخصوص موضع روسيه درخصوص تسليحات هستهاي ايران با شما همنظرم. اما مسئله اينجاست كه شما درخصوص روسيه دارين براساس سابقهي قدرتمندي اين كشور صحبت ميفرمايين. يعني زماني كه اين كشور، ذيل حكومت مقتدر اتحاد جماهير سوسياليستي شوروي قرار داشت و مسكو، سمت مقابل واشنگتن بود و براساس دكترين دومينو و سپس دكترين برژنف، تلاش براي حفظ كشورهاي متحد با خود و جلوگيري از سقوط اونا در دامن ديگري به هر نحو (خواه جنگ باشه، يا انقلاب، يا كودتا يا هر مسئلهي ديگه)، هدف و سياست اصلي بود. روسيه حداقل بيست و اندي سال هست كه ديگه نه در رأس، كه حتي در مدار تعيين سياستهاي جهاني جايگاه چنداني نداره. باز اگه بگيم پكن، جاي بحث و صحبت بيشتري داره تا روسيه. پس اين رو شما مطمئن باشين كه غرب اگه حقيقتاً روزي عزمش رو جزم كنه كه به سوريه حمله كنه، هيچ وتويي جلودارش نخواهد بود. اگه ميبينين روسيه و چين دارن از آسهاي خودشون براي نجات سوريه استفاده ميكنن، مفهومش اين نيست كه ايشان عاشق اين كشور هستن و يا فكر ميكنن يه سوريهي دوست بيشتر براشون نمونده. چرا كه اساساً اين نظام دير يا زود رفتنيه و هر عقل سليمي هم اين رو ميدونه. شما شك نداشته باشين تنها هدف، دوشيدن غرب و گرفتن امتياز هست در ازاي سكوت معنيدار ايشان. امري كه غرب به اين سادگيها زير بارش نرفته و فعلاً ترجيح داده با بازي با كارتهاي عربستان سه بعدي، قضيه رو مديريت كنه تا شايد جبههي شرقيها بيش از پيش تضعيف شه! 6- براي بنده جاي تعجب و بسا شگفتي داره كه ديگه تركيه بايد چيكار ميكرد كه نكرد؟ و سوريه ديگه چطور بايد عذرخواهي و عقبنشيني ميكرد كه نكرد؟! مگه جز اين بود كه تركيه هر گلولهي سوريه رو با دهها گلوله باران سنگين پاسخ داد؟ مگه غير اين بود كه تركيه رسماً وارد حريم هوايي سوريه شد و هليكوپترها و هواپيماهاي اين كشور رو فراري داد و سوريه حتي جرأت شليك پدافندي هم به سمتشون نداشت؟ مگه غير اين بود كه تركيه خودش رو براي جنگي تمام عيار آماده كرد؟ از مجلس اين كشور مجوز جنگ گرفت؟ مگه غير اينه كه تركيه روز به روز بيشتر به لجستيك نظامي در مرزهاش با سوريه ميپردازه و داره نيرو جمع ميكنه؟ مگه غير اينه كه هواپيماهاش رو داره به پايگاههاي هوايي جنوبياش مياره؟ مگه غير اينه كه تانكرهاي سوخترسانش رو داره به سمت جنوب هدايت ميكنه؟ در نقطهي مقابل مگه غير اين بود كه سوريه چندين و چند بار رسماً عذرخواهي كرد و گفت به دنبال بررسي مسببين و علل اين واقعه براي جلوگيري از ايندهاش هست؟ مگه غير اينه كه در برابر حملات نسبتاً خصمانهي تركيه، واكنش چنداني نشون نميده (هر از چندي گلولهاي ميزنه! حال اينكه در موضع قدرت ...!)؟ مگه غير اينه كه حتي دستور تخليهي مرز با اين كشور رو تا چندين كيلومتر عقبترش صادر كرده؟ مگه غير اينه كه نيروهاش رو از مرز عقب كشيده؟ برادر من! ديگه شما بفرما تركيه چيكار بايد كنه كه شما باور كني كپ نكرده؟! لابد فردا مياد دمشق رو هم ميگيره، بعد ميفرمايين ديدي كپ كرد؟ مثلاً نيومد فلان الفلان رو بگيره!!! نكتهي ديگه، علتيابي عجيب شما درخصوص عدم حملهي تركيه به سوريه بود كه اون رو ربطش دادين به ترس از مرگ! با اين حساب، حملات ايالات متحده به سرتاسر جهان توهمي محض هست! چون ايشان هم از مرگ ميترسن! يا شايدم برادران سوري رو شهادت طلب و عشاق الهي فرض فرمودين!!! بديهيه كه تركيه اهداف و سياستهاي خودش رو دنبال ميكنه و بديهيتر اينكه هيچ وقت حمله نكردن يك كشور، نشان از ترسش نيست (الا در فرهنگ ايرانيا كه هميشه از اين دست كري خوندنها زياد دارن در ادبياتشون). پس اي كاش قدري سياسيتر و حرفهايتر به اين موضوع ميپرداختين و ما رو از تحليلهاي مفيدتون محروم نميساختين؛ صرفاً به اين خاطر كه لغزي نسبت به تركيه گفته و اندكي دلتون رو خنك بفرمايين. دوست بزرگوارم. اخبار رو نبايد براساس اميال شخصي تفسير كرد! كمي سر از اون فارس نيوز بردارين تا يكم ساير خبرها هم به گوش مبارك برسه. هرچند كه تأكيد ميفرمايين شما منابع مستقل فراواني در اختيار دارين، ولي حقيقتش باورش براي بنده سخته كه با در نظر گرفتن منابع مستقل فراوان، شما به اين نتايج فارس نيوزي رسيده باشين. ------------------------------------------------------------------ پ.ن : اينكه بغداد رو هم در محور ايران، روسيه و چين قرار دادين نكتهي قابل توجهي بود! يعني شما خبر ندارين كه بغداد، جزو گروه به اصطلاح «دوستان سوريه» هست؟ البته اميدوارم اين رو هم نفرمايين كه عراق محض خنده و يا رد گم كني در اين اجلاس شركت كرده! هرچند كه عراق سعي كرده مثل اردن، در اين قضيه نسبتاً بيطرف باشه، ولي اخبار حمايتهاي مرزي اين كشور از معارضين گاه و بيگاه به گوش ميرسه! فيالمثل در آخرين مورد، همين ديروز خبر از كمكهاي پنهاني جناب بارزاني به معارضين مسلح در سايت هاي خبري داخلي پخش شد ...! پس توصيه ميكنم قدري در صادر نمودن حكم، از تعجيل خود كاسته و به صبر روي بيارين. ======================================================= برادر zed گرامي؛ اجازه بدين با فرمايش شما مخالفت داشته باشم. روسيه از همون اوايل كه مخالفين مسلح ديگه رسماً كنترل اوضاع رو بدست گرفتن، از مخالفين سوري به عنوان تروريست ياد ميكرد؛ درست مثل جمهوري اسلامي ايران و رسانههاي دولتي و وابسته بهش. اينطور نبود كه بگيم انفجار مهيب دمشق و زدن مهمترين مهرههاي امنيتي و نظامي اين كشور، باعث تغيير نگرش روسيه شده باشه. حداقل در اين تاپيك، اخبار و مصاحبهها و بيانيههاي مربوط به روسيه به قدر كفايت هست و اندك نگاهي به اون، شما رو از اين برداشت اشتباه درمياره. البته اينكه شما كشتار الحوله رو با اين قاطعيت به مخالفين نسبت دادين هم برام جالب بود. گويي شما گزارش سازمانها و نهادهاي بينالمللي درخصوص اين واقعه رو مطالعه نفرمودين. يا نتيجهي تحقيق كوفي عنان رو. البته بايد عرض كنم كه در رسانههاي داخلي و يكسويه، چنين اخباري عموماً درج نميشن. حتي روسيه هم جرأت نسبت دادن اين موضوع به مخالفان رو نداشت و صرفاً سعي كرد قضيه رو ماست مالي كرده و اون رو سو سو جلوه بده و نتيجهي طبيعي خشونت در اين كشور. تنها ايران عزيز و به تبع اون دوستان حامي شديد سوريه بودن كه با اعتماد به نفس تمام اين كشتار رو به مخالفين نسبت دادن؛ اونهم با دلايلي نسبتاً عجيب. دلايلي كه با تداومش در نبردهاي آتي، كمكم از مقبوليتش كاسته شده و رنگ باخته! در اينكه گسترهي فكري و تصميم گيرندگان مخالفين مسلح بسيار زياد و متنوع هست بنده هم با شما همنظرم. از قضا برام جالبه كه در چنين مواردي، دوستان به اين گستره اذعان دارن، ولي وقتي بحث يه جنايت مخالفين مسلح ميشه، دوستان با فراموشي كامل اين مسئله، با تعميمي زيبا و با مجاز جزء به كل گرفتن، سعي در استفادهي ابزاري از اين وقايع دارن. هرچند كه اين رويه، دقيقاً رويهي همون رسانههاي بيطرف! و صديق!! هست. ولي در كل، اين گستردگي كاملاً مورد تأييده و بخشي از نقض آتش بس هم به همين موضوع برميگرده. هرچند كه از قضا اين موضوع، موضوعي بسيار مهم و اساسيه كه برادر ops هم به زيركي بهش اشاره كردن كه دوستان رو متوجه اصل و اساس قضيه بفرماين كه البته دوستان خيلي ساده از روش عبور كردن و موارد ديگري رو مطرح كردن كه همگي جز تضعيف مخالفين نبود. شايد اگه نبود محذورات و محدودات، برادر ops واضحتر و آشكارتر اين موضوع رو ميشكافتن تا علت نگراني ايشان رو دوستان بهتر درك بفرماين! شايد در اين صورت، دوستاني كه اين حرفها به مذاقشون خوش نمياد، اينقدر راحت به خودشون اين جسارت رو نميدادن كه به نظرات ايشان منفي بدن و عملاً به ايشون توهين كنن! بگذريم. درخصوص اينكه اگه مخالفين مسلح به قدرت برسن، تازه اول دردسرها و بدبختيهاست هم بنده با شما موافقم. از قضا غرب هم همين نگراني رو نسبت به مسئله داره و يكي از اصليترين دلايلي كه بنده عرض ميكنم كه غرب تمايل به تسليح سنگين مخالفين نداره هم همين موضوع و نگراني هست. ----------------------------------------------------------- اما نكتهاي كه بسيار برام جاي تعجب و شگفتي داشت، مسيحي دونستن 14 مارسيها و بالاخص طرفداران حريري بود! حال اينكه همه ميدونن عمدهي جريان 14 مارس، تحت رهبري حزب المستقبل سعد حريري هست كه اكثر قريب به اتفاقشون سني هستن (و نه مسيحي!)! جريان دوم هم وليد جنبلاط و حزب سوسياليست ترقي خواه هست كه عمدتاً دروزي هستن (و نه مسيحي!!). البته جنبلاط دائماً در بين دو گروه در حال نوسانه!! اما جالبتر اينكه اصليترين حزب تشكيل دهندهي ائتلاف 8 مارس هم مسيحي هست!! از قضا تنها اعضاء شيعهي ائتلاف 8 مارس، حزب الله لبنان و جنبش امل هستن كه البته امل، سكولاره. ساير تشكيل دهندگانشون هم مسيحي، ماروني، دروزي و سنيان. پس اين تقسيم بندي شما و بعد به تبع اون نتيجه گيريتون به نظرم جاي كار بسياري داره و اميدوارم اين مسئله رو مدنظر قرار بدين و توجه بيشتري درموردش بفرمايين. ضمن اينكه فرمايش شما، باز دفاع و حمايت غرب از دولت ميقاتي رو توجيه نميكنه؛ بالاخص با سناريويي كه چيدين. شايد منظور شما اين باشه كه غرب چون ديد اين قضيه نگرفته اين كار رو كرده! ولي در اين شرايط هم حداكثر ميبايست موضع سكوت و بيطرفي و نديدن رو اتخاذ ميكرد؛ نه اتخاذ موضعي دقيقاً خلاف جهت مواضع (از نظر ايران) فرزندان خود در ائتلاف 14 مارس! پس فكر كنم اگه مجدداً در اين خصوص بازنگري و دقت بيشتري اگه بفرمايين به نتيجه و تحليل بهتري دست پيدا خواهيد كرد. اما اينكه اساساً هر تحركي كه در لبنان انجام ميگيره رو ربطش بديم به حزب الله لبنان، و در قالب حمايت و يا توطئه له و عليه ايشان بدونيم، مسئلهاي هست كه من چندان نميپسندم و سعي ميكنم اين رو باور داشته باشم كه در دنيا، كشورهاي زيادي هستن و فقط ايران نيست و هدفهاي زيادي هستن و صرفاً هدف، محو و نابودي ايران نيست و در خاورميانه هم تحركات، سياستها، اهداف و دلايل بسياري براي اقدامات وجود داره و همه چيز صرفاً حول حزب الله لبنان نيست! به عبارت ديگه هرچيز جاي خود. ولي خوب. اين، بحثي فرعيه كه به موضوع اصلي بحث ما باز نميگرده. فعلاً تا همينجا كافيه و زياده گويي رو خاتمه ميدم. شرمنده از اينكه با عرايض بيارزشم، وقت شما دو بزرگوار رو گرفتم. اگه در عرايضم هم ناخواسته جسارتي خدمت شما دو بزرگوار كردم؛ پيشاپيش ازتون عذرخواهي ميكنم.[/quote] -
دوستان خيلي از بزرگان و دوستان ديگه كمپيدا و ناپيداي سايت رو نام بردن. اينجا جا داره از دو تن از بزرگترين مخالفان باسواد نظام كه از قضا پستهاي بسيار خوب و مفيد و عالمانهاي ارسال ميكردن هم نام ببرم : reza6662 و parviz . قديميهاي سايت، بحثهاي داغ نيمه سياسي - نيمه نظامي كاربران و اين دو عزيز رو بخوبي بياد دارن. بحثهايي به غايت خواندني و البته پر مغز. من خودم از اينكه گاهي در كلامم، حرمت ايشان رو نگاه نداشتهام پشيمونم و اي كاش فرصتي پيش بياد كه بابت لحن كلامم (و نه اصل كلام و پاسخهام) ازشون عذرخواهي كنم. --------------------------------------------------------------- در كنار اين عزيزان امپراطور و سعيد (seginem) عزيز هم خيلي چيزها رو بهم ياد دادن و متأسفانه بسيار كم پيدا شدن. تمامي اين عزيزان هم حداقل بالاي سي سال سن و سالشون بود. جناب آرماني هم كه حق استادي گردنم داشتن هم ناپيدا شدهان. از قضا با حسين (hosseingmn) همين چند روز پيش، چند ساعتي تلفني حرف زديم و يادي از گذشتهها كرديم. برادر سعيد هم گاهاً اونقدر ناپيدا ميشن كه شايد بهتر باشه از وي هم يادي كرده باشيم !! ============================================= در كل سعدي درست ميگه كه مرد نكونام نميرد هرگز و مرده آنست كه نامش به نكويي نبرند! اين عزيزان بعد از رفتنشون هم اسم و ياد نيكشون باقي مونده. ولي من و امثال من روزي كه از سايت بريم، جشن و سرور ملي برپا خواهد شد. اي كاش روي رفتار و حرفهام دقت بيشتري داشته باشم ...!
- 88 پاسخ ها
-
- 14
-
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
mostafa_by پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
برادر بيگدلي عزيز؛ به روي چشم. عوضش ميكنم. ولي مگه فرقي هم ميكنه ...! مترسك تا زماني ترسناكه كه كلاغا فكر كنن آدمه! 1- اجازه بدين زياد با شما در اين زمينه موافق نباشم. چون تمامي قطعنامههاي شوراي امنيت كه اجرايي بود، براي برقراري آتش بس بود كه از قضا هيچ يك در اون برههي زماني مد نظر شما عنوان نشد (تا جايي كه يادمه. شايدم يكياش بود). فيالمثل همون قطعنامه كه شش روز پس از جنگ تحميلي بود؛ و يا قطعنامهاي كه پس از عمليات رمضان و مسلم بن عقيل صادر شد، تماماً در راستاي برقراري صلح بودن كه از قضا در اون زمان، ايران دست بالا رو اصلاً نداشت! يا قطعنامهي 598 در چه شرايطي صادر شد؟ يا سفر سفراي خارجهي الجزاير و امثالهم براي ميانجيگري بين تهران و بغداد كه چند ماه پس از جنگ (و در زماني كه ما بشدت در حال در جا زدن و زمين دادن بوديم)، اين فرمايش شما رو نقض ميكنه. البته بهتره بحث درخصوص جنگ تحميلي رو در اينجا پي نگيريم. چون ممكنه اصل بحث رو تحت الشعاع قرار بده. 2- در اينكه براي اين منازعه بايد به دنبال دلايلي بگرديم شكي نيست و بنده هم با شما موافقم. بنده هم از قضا با شما همنظرم كه توازن تسليحاتي دو طرف اصلاً قابل قياس نيست (و از قضا در اين مورد قبلاً با هم بحث كلاني هم داشته بوديم و خوشحالم كه شما درخصوص برتري هوايي و زرهي دشمن قدري كوتاه اومدهاين و اين تسليحات رو در برابر خمپاره - 60 هاي غنيمتي مخالفين مسلح قرار ميدين). اما بحث بر سر عدم توان كنترل صحنهي نبرد توسط رژيم سوريهاس كه از قضا روز به روز هم برخوردهاش خشنتر ميشه، ولي موفقيتهاش كمتر. البته اين، لازمهي پذيرش حقيقت تحركات مخالفين و جبهههاي درگير هست كه متأسفانه شما در اين زمينه، استناد به منابعي نامعلوم فرموده و مخالفين رو در مرزهاي تركيه ميبينين! حال اينكه ...! 3- دوست بزرگوارم. عربستان مگه چقدر توان تجهيز مخالفين در شمال لبنان رو داره؟ بعد اساساً مگه مخالفين مسلحي كه خيليهاشون حتي تا حالا تفنگ بادي هم دست نگرفتن، فقط نياز به سلاح دارن؟ اصل خدمتي كه تركيه بهشون ميكنه، آموزش و سازماندهيشون هست! والا كلاش رو كه هر جايي ميشه گير آورد! بعد شما به استناد اينكه مثلاً لبنان هم هر از چندي يه سلاحكي به مخالفين ميده، اون رو رأس آبشار سياسي!!! قرار دادين؟! اگه امكانش هست بفرمايين كدامين سياست لبنان تا به امروز، در امور داخلي سوريه اثر گذار بوده؟! بالعكس كدامين زلزلهي حتي كوچك در سوريه، لبنان رو تحت الشعاع قرار نداده؟!! مگه اينكه شما همه چيز رو تير و تركش ببينين! پس با اين حساب تركيه رو بايد پدر همهي آبشارهاي سوريه به حساب آورد ديگه!! اميدوارم در اين خصوص، قدري بيشتر تأمل بفرمايين. 4- درخصوص تفاوت رفتاري و تفاوت سياستهاي عربستان و تركيه، اگه بخاطر داشته باشين بنده قبلاً توضيحات نسبتاً مبسوطي عرض كردم. البته اون موقع، بسياري از دوستان نسبت به عرايض بنده موضع گرفته و عنوان داشتن كه چرا بنده تركيه و عربستان رو در يك جبهه قرار نداده و در يك هدف مشخص دسته بندي نكردم. از نظر بنده هم تفاوت بين سياستها و رفتارهاي اين دو كشور اظهر من الشمس هست. از قضا اگه بخاطر داشته باشين، بنده هم عنوان داشتم كه جبههي سوم اگه نياز باشه، حتي به عربستان فشارهاي غير مستقيمي خواهد آورد؛ صرفاً براي تضعيف جبههي دوم! ولي اينكه شما از اين موضوع، چنين نتيجه گرفتين كه «ه هیج وجه ادامه جنگ بی فایده رو مجاز نمی دونه» حقيقتش براي بنده جاي تعجب داره. چون شواهد چيز ديگري رو ميگه. البته اين، به اين موضوع برميگرده كه شما در برخي زمينهها، تمايل دارين كه صرفاً براي نظر خود شاهد بتراشيد و اين موضوع شايد باعث ميشه كه نشانههايي بسيار مهم به سادگي از جلوي چشم شما رد شن و شما متوجهشون نشين. به همين دليل توصيه ميكنم ابتدا اقدام به جمع آوري مستندات و شواهد بگردين و بعد حكم و قضاوت خود رو صادر بفرمايين. 5- درخصوص موضع روسيه درخصوص تسليحات هستهاي ايران با شما همنظرم. اما مسئله اينجاست كه شما درخصوص روسيه دارين براساس سابقهي قدرتمندي اين كشور صحبت ميفرمايين. يعني زماني كه اين كشور، ذيل حكومت مقتدر اتحاد جماهير سوسياليستي شوروي قرار داشت و مسكو، سمت مقابل واشنگتن بود و براساس دكترين دومينو و سپس دكترين برژنف، تلاش براي حفظ كشورهاي متحد با خود و جلوگيري از سقوط اونا در دامن ديگري به هر نحو (خواه جنگ باشه، يا انقلاب، يا كودتا يا هر مسئلهي ديگه)، هدف و سياست اصلي بود. روسيه حداقل بيست و اندي سال هست كه ديگه نه در رأس، كه حتي در مدار تعيين سياستهاي جهاني جايگاه چنداني نداره. باز اگه بگيم پكن، جاي بحث و صحبت بيشتري داره تا روسيه. پس اين رو شما مطمئن باشين كه غرب اگه حقيقتاً روزي عزمش رو جزم كنه كه به سوريه حمله كنه، هيچ وتويي جلودارش نخواهد بود. اگه ميبينين روسيه و چين دارن از آسهاي خودشون براي نجات سوريه استفاده ميكنن، مفهومش اين نيست كه ايشان عاشق اين كشور هستن و يا فكر ميكنن يه سوريهي دوست بيشتر براشون نمونده. چرا كه اساساً اين نظام دير يا زود رفتنيه و هر عقل سليمي هم اين رو ميدونه. شما شك نداشته باشين تنها هدف، دوشيدن غرب و گرفتن امتياز هست در ازاي سكوت معنيدار ايشان. امري كه غرب به اين سادگيها زير بارش نرفته و فعلاً ترجيح داده با بازي با كارتهاي عربستان سه بعدي، قضيه رو مديريت كنه تا شايد جبههي شرقيها بيش از پيش تضعيف شه! 6- براي بنده جاي تعجب و بسا شگفتي داره كه ديگه تركيه بايد چيكار ميكرد كه نكرد؟ و سوريه ديگه چطور بايد عذرخواهي و عقبنشيني ميكرد كه نكرد؟! مگه جز اين بود كه تركيه هر گلولهي سوريه رو با دهها گلوله باران سنگين پاسخ داد؟ مگه غير اين بود كه تركيه رسماً وارد حريم هوايي سوريه شد و هليكوپترها و هواپيماهاي اين كشور رو فراري داد و سوريه حتي جرأت شليك پدافندي هم به سمتشون نداشت؟ مگه غير اين بود كه تركيه خودش رو براي جنگي تمام عيار آماده كرد؟ از مجلس اين كشور مجوز جنگ گرفت؟ مگه غير اينه كه تركيه روز به روز بيشتر به لجستيك نظامي در مرزهاش با سوريه ميپردازه و داره نيرو جمع ميكنه؟ مگه غير اينه كه هواپيماهاش رو داره به پايگاههاي هوايي جنوبياش مياره؟ مگه غير اينه كه تانكرهاي سوخترسانش رو داره به سمت جنوب هدايت ميكنه؟ در نقطهي مقابل مگه غير اين بود كه سوريه چندين و چند بار رسماً عذرخواهي كرد و گفت به دنبال بررسي مسببين و علل اين واقعه براي جلوگيري از ايندهاش هست؟ مگه غير اينه كه در برابر حملات نسبتاً خصمانهي تركيه، واكنش چنداني نشون نميده (هر از چندي گلولهاي ميزنه! حال اينكه در موضع قدرت ...!)؟ مگه غير اينه كه حتي دستور تخليهي مرز با اين كشور رو تا چندين كيلومتر عقبترش صادر كرده؟ مگه غير اينه كه نيروهاش رو از مرز عقب كشيده؟ برادر من! ديگه شما بفرما تركيه چيكار بايد كنه كه شما باور كني كپ نكرده؟! لابد فردا مياد دمشق رو هم ميگيره، بعد ميفرمايين ديدي كپ كرد؟ مثلاً نيومد فلان الفلان رو بگيره!!! نكتهي ديگه، علتيابي عجيب شما درخصوص عدم حملهي تركيه به سوريه بود كه اون رو ربطش دادين به ترس از مرگ! با اين حساب، حملات ايالات متحده به سرتاسر جهان توهمي محض هست! چون ايشان هم از مرگ ميترسن! يا شايدم برادران سوري رو شهادت طلب و عشاق الهي فرض فرمودين!!! بديهيه كه تركيه اهداف و سياستهاي خودش رو دنبال ميكنه و بديهيتر اينكه هيچ وقت حمله نكردن يك كشور، نشان از ترسش نيست (الا در فرهنگ ايرانيا كه هميشه از اين دست كري خوندنها زياد دارن در ادبياتشون). پس اي كاش قدري سياسيتر و حرفهايتر به اين موضوع ميپرداختين و ما رو از تحليلهاي مفيدتون محروم نميساختين؛ صرفاً به اين خاطر كه لغزي نسبت به تركيه گفته و اندكي دلتون رو خنك بفرمايين. دوست بزرگوارم. اخبار رو نبايد براساس اميال شخصي تفسير كرد! كمي سر از اون فارس نيوز بردارين تا يكم ساير خبرها هم به گوش مبارك برسه. هرچند كه تأكيد ميفرمايين شما منابع مستقل فراواني در اختيار دارين، ولي حقيقتش باورش براي بنده سخته كه با در نظر گرفتن منابع مستقل فراوان، شما به اين نتايج فارس نيوزي رسيده باشين. ------------------------------------------------------------------ پ.ن : اينكه بغداد رو هم در محور ايران، روسيه و چين قرار دادين نكتهي قابل توجهي بود! يعني شما خبر ندارين كه بغداد، جزو گروه به اصطلاح «دوستان سوريه» هست؟ البته اميدوارم اين رو هم نفرمايين كه عراق محض خنده و يا رد گم كني در اين اجلاس شركت كرده! هرچند كه عراق سعي كرده مثل اردن، در اين قضيه نسبتاً بيطرف باشه، ولي اخبار حمايتهاي مرزي اين كشور از معارضين گاه و بيگاه به گوش ميرسه! فيالمثل در آخرين مورد، همين ديروز خبر از كمكهاي پنهاني جناب بارزاني به معارضين مسلح در سايت هاي خبري داخلي پخش شد ...! پس توصيه ميكنم قدري در صادر نمودن حكم، از تعجيل خود كاسته و به صبر روي بيارين. ======================================================= برادر zed گرامي؛ اجازه بدين با فرمايش شما مخالفت داشته باشم. روسيه از همون اوايل كه مخالفين مسلح ديگه رسماً كنترل اوضاع رو بدست گرفتن، از مخالفين سوري به عنوان تروريست ياد ميكرد؛ درست مثل جمهوري اسلامي ايران و رسانههاي دولتي و وابسته بهش. اينطور نبود كه بگيم انفجار مهيب دمشق و زدن مهمترين مهرههاي امنيتي و نظامي اين كشور، باعث تغيير نگرش روسيه شده باشه. حداقل در اين تاپيك، اخبار و مصاحبهها و بيانيههاي مربوط به روسيه به قدر كفايت هست و اندك نگاهي به اون، شما رو از اين برداشت اشتباه درمياره. البته اينكه شما كشتار الحوله رو با اين قاطعيت به مخالفين نسبت دادين هم برام جالب بود. گويي شما گزارش سازمانها و نهادهاي بينالمللي درخصوص اين واقعه رو مطالعه نفرمودين. يا نتيجهي تحقيق كوفي عنان رو. البته بايد عرض كنم كه در رسانههاي داخلي و يكسويه، چنين اخباري عموماً درج نميشن. حتي روسيه هم جرأت نسبت دادن اين موضوع به مخالفان رو نداشت و صرفاً سعي كرد قضيه رو ماست مالي كرده و اون رو سو سو جلوه بده و نتيجهي طبيعي خشونت در اين كشور. تنها ايران عزيز و به تبع اون دوستان حامي شديد سوريه بودن كه با اعتماد به نفس تمام اين كشتار رو به مخالفين نسبت دادن؛ اونهم با دلايلي نسبتاً عجيب. دلايلي كه با تداومش در نبردهاي آتي، كمكم از مقبوليتش كاسته شده و رنگ باخته! در اينكه گسترهي فكري و تصميم گيرندگان مخالفين مسلح بسيار زياد و متنوع هست بنده هم با شما همنظرم. از قضا برام جالبه كه در چنين مواردي، دوستان به اين گستره اذعان دارن، ولي وقتي بحث يه جنايت مخالفين مسلح ميشه، دوستان با فراموشي كامل اين مسئله، با تعميمي زيبا و با مجاز جزء به كل گرفتن، سعي در استفادهي ابزاري از اين وقايع دارن. هرچند كه اين رويه، دقيقاً رويهي همون رسانههاي بيطرف! و صديق!! هست. ولي در كل، اين گستردگي كاملاً مورد تأييده و بخشي از نقض آتش بس هم به همين موضوع برميگرده. هرچند كه از قضا اين موضوع، موضوعي بسيار مهم و اساسيه كه برادر ops هم به زيركي بهش اشاره كردن كه دوستان رو متوجه اصل و اساس قضيه بفرماين كه البته دوستان خيلي ساده از روش عبور كردن و موارد ديگري رو مطرح كردن كه همگي جز تضعيف مخالفين نبود. شايد اگه نبود محذورات و محدودات، برادر ops واضحتر و آشكارتر اين موضوع رو ميشكافتن تا علت نگراني ايشان رو دوستان بهتر درك بفرماين! شايد در اين صورت، دوستاني كه اين حرفها به مذاقشون خوش نمياد، اينقدر راحت به خودشون اين جسارت رو نميدادن كه به نظرات ايشان منفي بدن و عملاً به ايشون توهين كنن! بگذريم. درخصوص اينكه اگه مخالفين مسلح به قدرت برسن، تازه اول دردسرها و بدبختيهاست هم بنده با شما موافقم. از قضا غرب هم همين نگراني رو نسبت به مسئله داره و يكي از اصليترين دلايلي كه بنده عرض ميكنم كه غرب تمايل به تسليح سنگين مخالفين نداره هم همين موضوع و نگراني هست. ----------------------------------------------------------- اما نكتهاي كه بسيار برام جاي تعجب و شگفتي داشت، مسيحي دونستن 14 مارسيها و بالاخص طرفداران حريري بود! حال اينكه همه ميدونن عمدهي جريان 14 مارس، تحت رهبري حزب المستقبل سعد حريري هست كه اكثر قريب به اتفاقشون سني هستن (و نه مسيحي!)! جريان دوم هم وليد جنبلاط و حزب سوسياليست ترقي خواه هست كه عمدتاً دروزي هستن (و نه مسيحي!!). البته جنبلاط دائماً در بين دو گروه در حال نوسانه!! اما جالبتر اينكه اصليترين حزب تشكيل دهندهي ائتلاف 8 مارس هم مسيحي هست!! از قضا تنها اعضاء شيعهي ائتلاف 8 مارس، حزب الله لبنان و جنبش امل هستن كه البته امل، سكولاره. ساير تشكيل دهندگانشون هم مسيحي، ماروني، دروزي و سنيان. پس اين تقسيم بندي شما و بعد به تبع اون نتيجه گيريتون به نظرم جاي كار بسياري داره و اميدوارم اين مسئله رو مدنظر قرار بدين و توجه بيشتري درموردش بفرمايين. ضمن اينكه فرمايش شما، باز دفاع و حمايت غرب از دولت ميقاتي رو توجيه نميكنه؛ بالاخص با سناريويي كه چيدين. شايد منظور شما اين باشه كه غرب چون ديد اين قضيه نگرفته اين كار رو كرده! ولي در اين شرايط هم حداكثر ميبايست موضع سكوت و بيطرفي و نديدن رو اتخاذ ميكرد؛ نه اتخاذ موضعي دقيقاً خلاف جهت مواضع (از نظر ايران) فرزندان خود در ائتلاف 14 مارس! پس فكر كنم اگه مجدداً در اين خصوص بازنگري و دقت بيشتري اگه بفرمايين به نتيجه و تحليل بهتري دست پيدا خواهيد كرد. اما اينكه اساساً هر تحركي كه در لبنان انجام ميگيره رو ربطش بديم به حزب الله لبنان، و در قالب حمايت و يا توطئه له و عليه ايشان بدونيم، مسئلهاي هست كه من چندان نميپسندم و سعي ميكنم اين رو باور داشته باشم كه در دنيا، كشورهاي زيادي هستن و فقط ايران نيست و هدفهاي زيادي هستن و صرفاً هدف، محو و نابودي ايران نيست و در خاورميانه هم تحركات، سياستها، اهداف و دلايل بسياري براي اقدامات وجود داره و همه چيز صرفاً حول حزب الله لبنان نيست! به عبارت ديگه هرچيز جاي خود. ولي خوب. اين، بحثي فرعيه كه به موضوع اصلي بحث ما باز نميگرده. فعلاً تا همينجا كافيه و زياده گويي رو خاتمه ميدم. شرمنده از اينكه با عرايض بيارزشم، وقت شما دو بزرگوار رو گرفتم. اگه در عرايضم هم ناخواسته جسارتي خدمت شما دو بزرگوار كردم؛ پيشاپيش ازتون عذرخواهي ميكنم. -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
mostafa_by پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
برادر zed گرامي؛ هرچند درست نيست كه وسط بحث بزرگان، طفلي نيسوار پابرهنه بدوه، با اين وجود اگه اجازه بدين بنده چند ايراد به فرمايشات شما (جهت غنيتر شدن فرمايشاتتون و توضيح بيشتر براي رفع ابهام) وارد كنم : [quote]در جنگ هشت ساله ايران و عراق زماني بحث صلح و ميانجي پيش آمد که عملياتهاي ايران موفق مي شد و عراق در حال شکست و عقب نشيني بود[/quote] اميدوارم اين فرمايش رو جدي و يا از روي اطلاعات خبرگزاري فارس نيوز عنوان نفرموده باشين! چون هركسي ميتونه با رجوع به اين قطعنامهها و بررسي تاريخ اونا، نقيضش رو بيابه! فيالمثل قطعنامهي 479 كه تنها شش روز پس از جنگ صادر شد و ما در اون زمان در وضع فاجعهباري بوديم! يا قطعنامه 522 كه بعد از عملياتهاي نسبتاً ناموفقي چون رمضان و مسلم بن عقيل صادر شد! يا همين قطعنامهي 598 كه زماني صادر شد كه جبهههاي ما عملاً گره خورده و وضعمون؛ چه از لحاظ تسليحاتي و چه نيروي انساني در وضعيت وخيمي بود! يا چندين قطعنامهي ديگه كه در زمانهايي صادر شد كه اساساً هيچ يك دست بالا رو نداشتن! پس اين ادعاي شما، صرفاً محصول همون تفكرات و فرضيات توطئهاي بود كه تمام جهان يك طرف، ايران يك طرف و همه ميخواستن ايران نابود شه و چه و چه! فرضيهاي كه نقيضهاي فراواني رو در خودش؛ به استناد وقايع تاريخي ميبينه. [quote] بازيگر ميدان سوريه فقط اسد و مخالفينش نيستند که با يک قضيه صفر و يک طرف باشيم و بر مبناي آن نتيجه بگيريم که خوب پذيرش آتش بس يعني ضعف هر کدام از طرفين . پس اگر دو طرف آتش بس را قبول کردند حتما هر دو ضعيف هستند .[/quote] از قضا با در نظر گرفتن همين مسئله كه «بازيگر ميدان سوريه فقط اسد و مخالفينش نيستند» وقتي مسئله رو نگاه ميكنيم، ميرسيم به طراح پيشنهاد آتش بس در عيد قربان كه از قضا نه اخضر ابراهيمي بود، نه آتا تورك جديد، نه ملك عبدالله و نه دكتر مرسي! حتي بشار خان پاكدامن هم نبود. طراح اين طرح، كسي نبود جز جمهوري اسلامي ايران؛ يعني يكي از قويترين بازيگران ميدان سوريه! بر هركسي واضح و مبرهنه كه ايران درخصوص سوريه چه نظري داره. باز بر هركسي واضح و مبرهنه كه ايران برخلاف خواست سوريه نمياد پيشنهادي رو مطرح و دست سوريه رو بذاره تو پوست گردو. اتفاقاً پيشنهاد ايران، مورد استقبال اخضر خان قرار گرفت و بعد از ايران، ايشون رفتن تركيه تا نظر اونا رو جويا بشن! پس با اين وضعيت، به نظر شما ميشه نظر و تصميمي در اين خصوص اتخاذ كرد؟! اگه بشار اسد چند گامي تا پيروزي نهايي فاصله داشت، آيا ايران صد سال ديگه هم چنين پيشنهادي رو مطرح ميكرد (كه به زعم شما و ساير دوستان، نفعش رو مخالفين ببرن براي تجديد قوا)؟! [quote]تفاقا قضيه لبنان و سوريه به هم مربوطتند .[/quote] قضايا به هم مربوطن. ولي ابتداي آبشار سوريه هست و انتهاي اون لبنان. بالعكس نيست. [quote]... تا جهت حوادث سوريه از طريق تاثير سقوط دولت ميقاتي در لبنان عوض شده و اينبار جبهه مورد نظر به صورت رسمي عليه بشار است در لبنان ايجاد شود و فعلا با اشتباه استراتژيک مخالفان در روز تشييع جنازه وي هنوز طرح به نتيجه نرسيده است .[/quote] اگه ممكنه در اين تحليل خود، علت حمايت امريكا و اروپا از دولت نجيب ميقاتي رو هم عنوان بفرمايين. چون طبق اين فرضيه، قاعدتاً غرب ميبايست در سمت ديگري حضور ميداشت! [quote]هجوم ارتش سوريه به مخالفان پس از انفجار دمشق آغاز شد آنها را مجبور کرد به حلب بروند چرا که آنها با اين کار خود را تروريست و نه اصلاح طلب و آزاديخواه نشان دادند و اتفاقا روسيه هم به همين دليل جلو قطعنامه جديد عليه سوريه را گرفت .[/quote] جسارتاً پس يك سال و اندي كشتار ارتش سوريه از مردم اين كشور كلاً كشك بود؟ نابودي حما، حمص، ادلب و كشتار معروف حوله هم كار غربيها بود لابد؟! فكر نميكنين انفجار دمشق، همين چند ماه پيش بود؛ حال اينكه حداقل يك سال تمامه كه در سوريه جنگ داخلي رخ داده؟! از قضا انفجار دمشق هم در راستاي همين جنگ داخلي بود؛ نه واقعهاي تروريستي كه همه چيز آروم بود، ناگهان بمبي تركيد و چه و چه! شايد بهتر باشه مسائل رو براساس سلسله وقايعي كه رخ داده تعريف بفرمايين؛ نه اونطور كه فارس نيوزها عنوان ميدارن. حداقل در اين تاپيك، اخبار جنگ داخلي سوريه با تاريخ و مستند اومده و اين موضوع، چيزي نيست كه با چند سطر (ناخواسته) تحريف شه. [quote]مورد ايران و سوريه براي روسيه و چين کاملا متفاوت است در قضيه ايران آنها براي امتياز گيري آمدند و در قضيه سوريه براي جلوگيري از سقوط اسد و تفاوت آن هم وتوي قطعنامه هاي شوراي امنيت در مورد سوريه و راي مثبت يا حداکثر ممتنع به قطعنامه هاي ايران . نياز نيست اين را هم منابع خبري من و شماتاييد کنند .[/quote] اگه ممكنه بفرمايين اگه چين و روسيه در سوريه به دنبال كسب منافع خود نيستن، چرا از سوريه حمايت ميكنن؟! نكنه روسيه و چين هم جزو محور مقاومت هستن و به دلايل مشابه ايران نميخوان بشار اسد سقوط كنه؟ [quote]صحبت بر سر جلوگيري از سقوط مخالفان در حلب بود و اينکه ترکيه نياز به بهانه اي داشت تا بتواند ارتش سوريه را تهديد و وادار به کوتاه آمدن کند و از سرمايه گذاري انجام شده اش دفاع کند و براي اين کار خود زني هم روش متداولي است که در تمام دنيا استفاده شده و قالبا نتيجه هم داده . [/quote] اينكه شما تركيه رو متهم به خودزني ميكنين يه بحثه. ولي اينكه ميفرمايين براي نجات مخالفين و جلوگيري از سقوط ايشان در حلب اين كار رو كرده براي من بسيار جالبه! باز اگه تركيه حمله كرده بود، ميشد روي اين پيش فرض شما نظر و حكمي داد! ولي وقتي اساساً جنگي در نگرفته ...!! البته باز جاي شكر داره كه شما مثل برخي دوستان، نميفرمايين تركيه كپ كرده و عقب نشيني كرده و ترسيده و چه و چه! ------------------------------------------------------------- ممنون ميشم كه اشتباهات عرايضم رو به بنده گوشزد بفرمايين. -
[quote name='HHL' timestamp='1351189391' post='279015'] [quote name='mostafa_by' timestamp='1351180840' post='278993'] [quote name='HHL' timestamp='1351179328' post='278985'] [quote name='MOHAMMAD' timestamp='1351178591' post='278982'] یه مطلب بی ربط ولی مهم! دوستانی که با نظری مخالف هستند، فوری به اون نظر منفی ندهند! این منفی برای پستهای غیر مفید، اسپم، ترولینگ و امثال اینها هست نه نظر مخالف بنده وشما. توی همین تاپیک دیدم متاسفانه به صرف مخالفت با نظر هم، به راحتی به هم نفی میدن! ممکنه برای برخی از دوستان ایجاد شوء تفاهم بشه و خدای ناکرده بعضی شون در صدد تلافی بر بیان و این جو همینطور توی سایت ادامه پیدا کنه و . . . [/quote] عذر معذرت! وقتی کاربری با نظری مخالف است و نمی خواهد پست بدهد چه چیزی بهتر از یک دانه منفی ناقابل! [/quote] همونطور كه برادر محمد هم فرمودن، اساساً منفي براي مخالفت نيست كه شما براي ارائهي نظر مخالفتون، «يك دانه منفي ناقابل» به طرف هديه بفرمايين. مفهوم منفي، همون ديسلايك هست و كاربردش رو هم برادر محمد فرمودن. اين يكم با نظر منفي متفاوته! شما تصور بفرما هر پست من و شما، ممكنه باعث خوشامد صدها نفر و يا بالعكس بشه! با اين احتساب، هر پست بايد چند تا مثبت و منفي نوش جان كنه؟!! پس بسيار اميدوارم اعضاء محترم، درخصوص دادن مثبت و منفيها (بالاخص منفيها! بالاخص منفيها!) كمي دقت و توجه بيشتري داشته و در اهداءشون سعهي صدر بيشتري داشته باشن. [/quote] عذر می خوام ولی خیلی از همین مثبت ها هم صرفا به خاطر هم عقیده بودن در اون نظره و نه تشکر و این جور چیزها و اگر نظر کاربر مخالف کلا **اشتباه دانستن** یک پستی باشه (البته خیلی جاها یکی مخالف ولی دیسلایک نمیده) خوب دیگه نمیتونه یه دونه منفی خرجش کنه![/quote] بله. فرمايش شما كاملاً درسه. بسياري از همين مثبتها هم بخاطر هم عقيده بودنه كه از قضا كاربرد مثبت هم اين نيست. اين مثبت تقريباً كاربرد همون تشكر رو داره و چيزي بيشتر از هم نظريه. اشتباه بودن نظر، يا متفاوت بودن نظر، با منفي نشون داده نميشه. بلكه با كلام توضيح و پاسخ داده ميشه. طبيعتاً هم نياز نيست صد نفر به يه موضوع توضيح بدن. بلكه يكي دو نفر معمولاً اين كار رو ميكنن. پس الزامي نداره كه اساساً درخصوص هر نظري كه ميخونيم، يه واكنش كليكي يا كلامي داشته باشيم. كما اينكه شما وقتي روزنامه رو ميخونين، اگه از خبري خوشتون نياد زنگ نميزنين اون روزنامه با نويسندهاش جر و بحث كنين! صرفاً از روش رد ميشين و نظر مخالفتون رو حفظ ميكنين. حالا بالطبع اگه روزي روزگاري اون نويسنده رو ديدين يا محيطي براي پاسخگويي به اون نوشته محيا بود، نظرتون رو خواهيد فرمود. ولي در حالت عادي ...!
-
[quote name='HHL' timestamp='1351179328' post='278985'] [quote name='MOHAMMAD' timestamp='1351178591' post='278982'] یه مطلب بی ربط ولی مهم! دوستانی که با نظری مخالف هستند، فوری به اون نظر منفی ندهند! این منفی برای پستهای غیر مفید، اسپم، ترولینگ و امثال اینها هست نه نظر مخالف بنده وشما. توی همین تاپیک دیدم متاسفانه به صرف مخالفت با نظر هم، به راحتی به هم نفی میدن! ممکنه برای برخی از دوستان ایجاد شوء تفاهم بشه و خدای ناکرده بعضی شون در صدد تلافی بر بیان و این جو همینطور توی سایت ادامه پیدا کنه و . . . [/quote] عذر معذرت! وقتی کاربری با نظری مخالف است و نمی خواهد پست بدهد چه چیزی بهتر از یک دانه منفی ناقابل! [/quote] همونطور كه برادر محمد هم فرمودن، اساساً منفي براي مخالفت نيست كه شما براي ارائهي نظر مخالفتون، «يك دانه منفي ناقابل» به طرف هديه بفرمايين. مفهوم منفي، همون ديسلايك هست و كاربردش رو هم برادر محمد فرمودن. اين يكم با نظر منفي متفاوته! شما تصور بفرما هر پست من و شما، ممكنه باعث خوشامد صدها نفر و يا بالعكس بشه! با اين احتساب، هر پست بايد چند تا مثبت و منفي نوش جان كنه؟!! پس بسيار اميدوارم اعضاء محترم، درخصوص دادن مثبت و منفيها (بالاخص منفيها! بالاخص منفيها!) كمي دقت و توجه بيشتري داشته و در اهداءشون سعهي صدر بيشتري داشته باشن.
-
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
mostafa_by پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
[quote name='rpg7' timestamp='1351000518' post='278539']متفاوت ترین موضوع.......مقداری هم در این اوضاع جنگی بخندین [url="http://salijoon.us/mail2/910722/aroos/weddings_16.jpg"]عروسی از نوع تروریستی[/url][/quote] متفاوت چرا؟ خنده واسه چي برادر؟!! يه سر به تاپيك همسايه بزن و ببين دوستان چطور دارن براي ازدواج جوونا زحمت ميكشن و عرق ميريزن و حرص و جوش ميخورن! حالا دو تا جوون هم كه پيدا شدن دارن ساده ازدواج ميكنن، شما گير دادي؟!! امان از دست اين بزرگترهاي سنگ جلوي پا انداز (چي شد!!) !! -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
mostafa_by پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
[size=4]بنده عرض نكردم كه شما اين فرضيات رو مطرح فرمودي. داشتم فرمايش شما رو در قالب فرضيهي غالب اين دست رسانهها قرار داده و از اون خروجي تهيه ميكردم. والا موضع شما رو كمابيش ميدونم. اما درخصوص خط آخر فرمايش شما، اندكي تعجب كردم. چون روزي نيست كه كيهان، مطلبي از اين دست ننويسه و اساساً ترجيع بند جملاتش، «[font=Tahoma]گروهك هاي تروريستي القاعده و سلفي كه در خدمت سازمان سيا و موساد كار مي كنند» هست![/font] [font=Tahoma]تازه من حرفاشون رو تعديل كردم. والا ...![/font] [font=Tahoma]بنده كه عرض خاصي رو مطرح نكردم كه خداي نكرده شائبهي تحريف فرمايشات ايشان باشه.[/font] عرض بنده، دقيقاً معطوف به شناخت ايشان از اين گروهها و پشتيبانان و حاميان و اهدافشون بود. هرجاش كه اشتباه هست و يا ايشان چيز ديگري رو عنوان كردهان بفرمايين تا نظرم رو اصلاح كنم.[/size] -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
mostafa_by پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
خير دوست گرامي. مسئله اينجاست كه داستان سوريه با ليبي اندكي متفاوت شده. در ليبي، مخالفين مسلح قدرتمند بودن و با غارت انبار مهمات انبوه معمر خان، حسابي هم مجهز شده بودن (هرچند با تسليحات سي سال پيش! ولي دست كم با تسليحات در دست حكومت چندان تفاوتي نداشت). تنها برتري حكومت بر ايشان، از هوا و قواي زرهي بود. در هوا، ديديم كه اتكاي مخالفين مسلح هم به تسليحاتي چون Zu-23 و از اين دست سلاحهاي ضد هوايي فوق پيشرفته بود! در زمين هم كه بيشتر با آر پي جي حال ميكردن دوستان! به همين دليلم اونچنان كه بايد و شايد توفيقاتي رو كسب نميكردن. البته در زمين ارتش قذافي بيشتر دردسر داشت تا هوا. ولي خوب. اين دردسرم با گلوله باران منظم و سنگين تا حد زيادي پوشش ميداد. با اين وجود، تا زماني كه منطقهي پرواز ممنوع برقرار نشد و يگان زرهي و اسكادران هوايي سرهنگ توسط جنگندههاي ناتو نابود نشدن، امكان تحقق پيروزي در زمين براي ايشان وجود نداشت و پس از اون هم باز به لطف تسليحات اعطايي غرب و قطر بود كه به جايي رسيدن. به عبارت ديگه، نقش نابودگر زره و هواگردها رو هواپيماهاي غرب انجام دادن. اما در قضيهي سوريه، دخالت نظامي به اين سادگيها نيست. حداقل ليبي در زمينهي بينالمللي بطور كامل منزوي بود و هيچ متحدي نداشت كه درصورت دخالت نظامي غرب، تغييري در شرايط بوجود بياره. ولي سوريه حداقل ما رو داره و بصورت اسمي چين و روسيه هم مخالف دخالت نظامي در اين كشور هستن. پس اگه فرض رو بر اين بذاريم كه غرب به اين سادگيها حاضر به ورود به فاز نظامي در سوريه نيست، پس عملاً اين استراتژي هم بيمعني خواهد شد. مسئلهي دوم اينكه در حال حاضر، مخالفين مسلح به قدر كافي قدرتمند هستن كه درصورت پيروزي بخوان قدرت رو در اختيار بگيرن. مفهوم اين عمل غرب اين هست كه صرفاً راهي رو باز ميكنه كه گروههاي مسلح و تندرو به قدرت برسن كه اين باز هم با تفكرات غربيها چندان سازگاري نداره و بيشتر سناريوي مورد علاقهي عربستان سعوديه. مگه اينكه قائل به دو جبههي مخالف در سوريه باشيم كه هريك اهداف خود رو دنبال ميكنن و اگه يادت باشه قبلاً در اين خصوص عرايضي داشتهام و شما هم درخصوص تعلق سوريه به جبههي مسلحانه و يا سياسي، فرمايشاتي رو فرمودي كه البته بحثمون نيمه كاره رها شد (شايدم من اينطور برداشت كردم). طبق عرضي كه بنده داشتم، بنده قائل به اينم كه در سوريه، دو جبههي مخالف و با دو نيت متفاوت حضور دارن كه هريك، ابزاري رو براي رسيدن به هدفشون در نظر دارن. ابزار مشترك اين دو هم گروههاي مسلح هست. با اين تفاوت كه جبههي مخالفين - مسلح بار و وزن اصلي رو بر روي گروههاي مسلح گذاشته و جبههي مخالفين - سياسي، بار و وزن اصلي رو روي گروههاي سياسي مخالف گذاشته و گروههاي مسلح تنها ابزار و اهرم فشاري هستن براشون كه جاده صاف كن سياسيون بشن. اگر قائل به اين ميبوديم كه تنها يك جبههي مخالفين در سوريه هستن و به قول فارس نيوز و كيهان، امريكا و اسرائيل و غرب و تركيه و عربستان و چه و چه هم پشت اون بوده و هدفشون ساقط كردن نظام حامي مقاومت هست و ... و چون در سوريه هم هيچكس مخالف بشار اسد نيست، پس اينا همه مزدورها و اجير شدههاي غرب و عربستان هستن و از كشورهاي ديگه اومدن و ...، پس طبيعي بود كه به اين نتيجه برسيم كه چون اينا پشتوانهاي ندارن، پس چارهاي جز سرنگوني با زور براشون وجود نداره. از اونجايي كه غرب و امريكا از تهديدهاي ايران و روسيه ترسيدهان، پس جرأت نميكنن كه خودشون به سوريه حمله كنن. پس تنها راه براشون چي مونه؟ تسليح مخالفين كه به جاي ايشان با حكومت سوريه جنگيده و اون رو ساقط كنه! ملاحظه ميفرمايين؟ اين، اول تا آخر سناريويي هست كه رسانههاي ايراني و به تبع اونا برخي دوستان در سايت قائل به اون هستن. پس بر اين اساس، فرمايش شما ذيل اين سناريو جاي نميگيره. چرا كه فرض اصلي بر اين هست كه غرب ابزار ديگري جز همين مخالفين مسلح (يا به قول خودشون تروريستها) در اختيار نداره و طبيعيه اگه اينا رو از دست بده، هيچ چيز ديگري رو در اختيار نداره. پس طبيعيه كه وقتي روي برگ آخر دارن بازي ميكنن، تمام توانشون رو بذارن براش. امري كه در فرمايشات شما هم نقيضش به اثبات رسيد. مگر اينكه شما هم قائل به دو جبههي مخالف در سوريه و با دو هدف متفاوت باشي كه بر اون اساس بخواي نوع مسلح سازي مخالفين رو بررسي بفرمايي. اميدوارم با توضيحات بعديات، حقير رو از اشتباه دربياري و فرمايشت رو تكميلتر بفرمايي. -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
mostafa_by پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
[quote name='GRIPEN' timestamp='1349458466' post='276020']در رابطه با بحث نوع سلاح مخالفین نوع سلاحی که به شورشی ها داده میشه باید با نوع توانایی ها و آموزش اونها همچنین استراتژی کلی پیش رو در نبرد با ارتش سوریه، مطابقت داشته باشه. به افرادی که آموزش محدودی دیدن و بعضاً توانایی ذهنی محدودتری دارن چه سلاحی میشه تحویل داد که بتونن از اون استفاده کنن؟ کار با سلاحهای بالستیک که نیاز به گرا دهی دقیق دارن، بسیار سخته و کار خیلی از اینا نیست، در ضمن تاکتیک های استفاده شده از جانب این گروهها شباهت زیادی به سایر گروههای سلفی که در سایر مناطق دنیا دست به سلاح بردن داره، این تاکتیک ها نیازمند همان گونه سلاح هم هست، مثلاً بمب های کنار جاده ای بهتر از هر سلاح پیشرفته دیگه از جمله موشک های ضد تانک و توپ و خمپاره جواب میده. در ضمن گردانهای آموزش دیده (مثلاً جدا شدگان از ارتش) میتونن به سلاحهای متناسب و پیشرفته تر مجهز بشن، کمااینکه شدن. نمیشه انتظار داشت که مثل نقل و نبات به اینا دوش پرتاب بدن چون این سلاح به راحتی میتونه به مناطق دیگه دنیا منتقل بشه همچنین با این کار اخلاقاً این مجوز به طرف مقابل داده میشه که هر جا لازم دید مخالفین غربی-عربی رو به سلاح های پیشرفته از جمله دوش پرتاب مجهز کنه. این اخباری هم که در رابطه با حمله شورشی ها به یک پادگان دفاع هوایی و دسترسی به دوش پرتاب ها در اونجا منتشر شد ترجمانش این هست که گردانهای خاصی از مخالفین به دوش پرتاب مجهز شدن که احتمالاً از نوع شرقی هست، منتهی کسی این سلاح رو به اونها نداده بلکه خودشون به دست آوردن. به این راحتی هم نمیشه هر طور که بخوان مخالفین رو تسلیح کنن، یک ملاحظاتی این میان هست. در ضمن راهکار رساندن سلاح به دست مخالفین (درون سوریه نه اونهایی که بطور رسمی در ترکیه مستقر هستن) هم در نوع خود جالبه و شباهتهایی به بازاریابی هرمی داره، به این صورته که هر هوادار تائید شده مخالفین چند فرد مطمئن رو به سر هرم خودش معرفی میکنه، اونها هم بعد از بررسی از طریق واسطه سلاح برای اون افراد میفرستن و به همین شکل هرم گسترش پیدا میکنه. اینجا یک مقاله از تایم هست که خوندنش خالی از لطف نیست: [url="http://world.time.com/2012/09/18/syrias-secular-and-islamist-rebels-who-are-the-saudis-and-the-qataris-arming/"]http://world.time.co...qataris-arming/[/url][/quote] توضيحات بسيار مفيدي رو فرمودي برادر. ولي خوب. اين فرمايش شما، زماني معني داره كه ما جنگ در سوريه رو جنگ بازي در نظر بگيريم. به عبارت ديگه، به دنبال پيروزي مطلق درش نباشيم و به دنبال سياستبازي باشيم. قطعاً اگه هدف رو، اونطور كه برخي دوستان معتقد هستن، پيروزي بي چون و چراي مخالفين و به عبارتي آخرين راه نجات براي ايشان در نظر بگيريم، پس ولو با تمامي ملاحظاتي كه شما فرمودين، دريغ كردن ايشان از دسترسي به تسليحات كاربرديتر و مفيدتر و موثرتر در حكم كمك به كشتار ايشان هست. ملاحظه اساساً زماني مفهوم پيدا ميكنه كه هدف، چيزي جز پيروزي در ميدان نبرد باشه. فيالمثل هدف، ضربه زدن به طرف مقابل باشه. يا آشفته كردن ميدان. يا تحليل قواي طرفين. يا هر هدف ديگري. به عبارتي بازي در زمين جنگ بازي و استفاده از ابزار جنگ تنها به عنوان ابزار و اهرمي سياسي. ضمن اينكه همين ملاحظاتي كه شما فرمودين، اگه با فرض جنگ بازي قضيه رو نگاه كنيم، بسته به اهداف سياسي مدنظر ميتونن بخشي يا تماماً ناديده گرفته بشن. فيالمثل همين موارد در دههي هشتاد در افغانستان وجود داشت و شرايط هم اصلاً براي تسليح افغانها مساعد نبود و مشخصاً بعد از اون تكليف اينهمه سلاح رو هوا بود. ولي سياست مد نظر كه همانا ضربه زدن به شوروي بود، بسيار اهميتش بيشتر بود تا اين ملاحظات. چرا كه اساساً نه امريكا نه هيچ كس ديگري انتظار پيروزي افغانها بر شوروي رو نداشت. پس هرچه آسيب بيشتر، بهتر. ---------------------------------------------------------------------- پس خيلي بهتر ميشه كه اين تحليل خوبتون رو با نظر و تحليلتون درخصوص اهداف كشورها و گروههاي مختلف از مسلح سازي مخالفين هم همراه بفرمايين. -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
mostafa_by پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
عرض سلام و خسته نباشيد مجدد خدمت برادر بيگدلي بزرگوار. ضمن تشكر از فرمايشات شما و همچنين وقتي كه از بابت خواندن عرايض حقير و پاسخگويي مناسب داشتين، و همچنين عذرخواهي از بابت تأخير در پاسخگويي؛ قبل از شروع، بنده هم با شما همنظرم كه گاهي از فرمايشات شما، برداشت مناسبي نداشتم. قطعاً اين برميگرده به ضعف دانش و قضاوت زودهنگام بنده كه جا داره از شما عذرخواهي كنم. البته يه خواهش هم از شما دارم كه هنگامي كه در عرايض بنده، تناقضي رو مشاهده ميفرمايين، يه بار ديگه عرض بنده رو مطالعه بفرمايين. چرا كه گاهي به تناقضاتي اشاره ميفرمايين كه نتيجهي سوء برداشت شما از عرض بنده بوده و مطمئنم با يك بار ديگه خواندن اون، اين مشكل برطرف ميشه. ان شاءالله در طي عرايضم، به اين موضوع اشارهي بهتري خواهم داشت. و اما بعد. 1- اين توضيحات شما، مشكل برداشت از فرمايشات قبلي شما رو مرتفع كرد و از اين بابت از شما متشكرم. چون درخواست فرمودين وارد قضيهي قانون جديد نشم، من هم به فرمايش شما عمل ميكنم. ولي يه مسئله و اون اينكه اشتراكات مذهبي، حقي رو براي كسي بوجود نمياره؛ همونطور كه اختلافات مذهبي، حقي رو به ناحق تبديل نميكنه و اميدوارم اين موضوع رو شما بزرگوار مدنظر قرار بدين. اما درخصوص عربستان. دوست بزرگوار. باز قضيه رو صفر و يكي در نظر گرفتين. از نظر شما بديهي نيست كه عربستان در ابتداي هر انقلابي، تلاش براي حفظ متحدان سابقش داشته باشه؛ ولو بصورت كلامي؟ حسني مبارك بزرگترين متحد عربستان بود در منطقه. پس طبيعيه كه بخواد قوت قلب و روحيهاي به وي بده و آخرين خواستهاش اين باشه كه مبارك به اين سادگيها سقوط كنه. ولي وقتي كه ديد اعتراضات بالا گرفته، حتي يك گام ساده هم براي اين مسئله برنداشت كه بخواد كمك اثرگذاري به مصر كنه و بيشتر سعي كرد حسني رو به عربستان بكشونه و اونجا ساكن كنه (البته يه سنت ديرينهاي هست كه ديكتاتورهاي آفريقايي پس از سرنگوني، به عربستان پناهنده ميشن. حتي ايدي امين هم اونجا تشريف برد!!). فتوايي كه شما اشاره فرمودين نه درخصوص مصر، كه درخصوص جمعهي خشم عربستان و مربوط به خود عربستان سعودي بود. توجيه حضرات هم اين بود كه چون اين حكومت (عربستان)، حكومت جانشينان پيامبر خداست، پس هرگونه آشوب در برابر اين حكومت ايستادن در برابر رسول الله (ص) است و ايشان محارب با رسول خدا (ص) هستن. پس فكر كنم كه شما قدري موضوعات رو با هم مخلوط فرمودين؛ البته قطعاً بصورت ناخواسته. ولي طبيعيه كه عربستان سعودي اين ترس رو داشته باشه كه بعد از مصر، نوبت خودش هم باشه و تمام ترجيحش اين باشه كه اين انقلاب بوقوع نپيونده. ولي ديديم كه سياست عربستان در مصر، كاملاً پنهان و آرام بود و تلاش وي براي چينش مجلس و رياست جمهوري از طرفداران خود، تفاوت اساسي بين سياستهاي رياض در مصر رو با مثلاً كشوري چون بحرين به خوبي نشون ميده. درخصوص العربيه هم هرچند با نظر شما درخصوص تقليد از الجزيره موافقم و اتفاقاً بنده هم در اين تاپيك، در اين خصوص توضيحاتي رو عرض كردهام، ولي با فرمايش شما درخصوص سياستهاي اين شبكه اصلاً موافق نيستم. چرا كه دقيقاً تفاوت الجزيره و العربيه، در همين استقلال نسبيشون از سياستهاي حكومتشون هست. كما اينكه اگه شما نگاهي به سايت شبكهي خبري العربيه و الجزيره بندازي، حتي تفاوت جمله بنديها و نوع خبررسانيها رو هم بوضوح متوجه خواهيد شد. اين فرمايش شما، بسان اين ميمونه كه ما ايرنا يا فارس نيوز يا شبكهي خبر رو نيمه مستقل از سياستهاي تهران بدونيم و فرض بر دستوري بودن رسالتهاي خبريشون نداشته باشيم. درخصوص يمن، طبق معمول شما در كلامتون توهيني به بنده فرمودين كه البته چون نيتتون خيره، من به دل نميگيرم (و اگه يادتون باشه قبلاً هم تهمتهايي از بابت دروغگويي حتي در همين تاپيك فرموده بودين (مثل قضيهي انتخابات بحرين) كه البته بعداً خودتون عذرخواهي كردين). البته بسيار اميدوارم كه در مواردي كه حس ميكنين اطلاعات طرف مقابل غلط هست، كمي تسلط بر كلامتون داشته باشين و نهايت امر اين مسئله ور بصورت مستند از طرفتون سوال بفرمايين. شايد اصلاً طرف مقابلتون اشتباه كرده باشه. اما بگذريم. فرض بر دروغگو بودن و تحريفگر بودن بنده ميذاريم. دوست بزرگوارم! در يمن، از همان ماههاي اول عربستان در قالب شوراي همكاري خليج فارس، طرحي براي خروج علي عبدالله صالح از يمن رو در دستور كار قرار داد كه مورد توافق تمامي كشورهاي عضو قرار گرفت. طبيعتاً اين طرح به نفع صالح نبود. به همين خاطرم صالح در ابتداي امر بارها سعي كرد كه اين مسئله رو به تعويق بندازه. ولي هرچقدر كه فشارها بيشتر ميشد، صالح هم بيشتر تحت فشار قرار ميگرفت. در نهايت سريال تكراري وعده و وعيدهاي صالح بود كه امروز اين طرح رو امضاء ميكنه، فردا اين طرح رو امضاء ميكنه و هربار بازي سر اين قضيه درميآورد! البته ديديم كه در نهايت امضاء همين طرح بود كه خروج صالح از قدرت رو در پي داشت. عربستان در اون اواخر و سر يك واقعهي مشخص، تعدادي از نيروهاي خودش رو به اين كشور اعزام كرد كه درگيريهايي بوجود اومد و خونهايي هم ريخته شد. البته تنها خبرگزاريهاي ايراني اون خونها رو متعلق به تظاهرات كنندگان دونستن. درصورتي كه حتي منطقهي ورود و درگيريها هم ارتباط چنداني به تظاهرات نداشت و مربوط به وقايعي بود كه بعداً در يمن بصورت گستردهتر و در قالب درگيريهاي خونين مسلحانه نتيجهاش رو ديديم. ولي حتي اگه فرض رو بر اين بذاريم كه عربستان به قول شما نيرو پياده كرد و مردم رو به گلوله بست، بسادگي شما ميتونين تاريخش رو دربيارين و بعد با تاريخ ارائهي طرح خروج صالح از قدرت عربستان مطابقت بدين تا به اشتباه وحشتناك خود پي ببرين و تفاوت تاريخي بزرگش رو دريابين. دوست عزيزم! اول عربستان نمياد طرح شوراي همكاري خليج فارس رو مطرح كنه، بعدش به سركوب بپردازه!! اي كاش ترتيب زمان بندي شما درست بود تا فرمايش شما رو بنده تصديق كنم. ولي وقتي شما كوچكترين توجهي به ترتيب زمانبندي وقايع ندارين و صرفاً براساس روايت فارس نيوز دارين قضيه رو براي بنده تعريف كرده و ذيل اون بنده رو به دروغگويي متهم ميفرمايين، من چي ميتونم در اين زمينه خدمت شما عرض كنم؟ ولي چيزي كه مشخصه اينه كه اگه صالح در قدرت باقي ميموند و عربستان به سان بحرين به يمن كمك ميكرد، يمن هيچگاه سقوط نميكرد. كما اينكه بحرين هم كه وضع بسيار بدتري داشت، با ورود عربستان به بازي رسماً ورقش برگشت. پس حتي اگه بپذيريم كه عربستان با فرض شما، ابتدا سركوب كرد و بعد كه زورش نرسيد اون طرح رو ارائه كرد (هرچند كه تاريخ وقوع وقايع چيز ديگري رو به ما نشون ميده)، ولي همين كه اين بحران توسط عربستان سعودي خاتمه پيدا كرد خودش يه امتياز شد براي عربستان. درخصوص مثالتون، اي كاش ايران همون كاري كه شما فرمودين رو حداقل ميكرد!!! بنده بارها و بارها عرض كردم كه ايران خيلي راحت ميتونست با برداشتن بشار اسد و مثلاً جانشيني معاون وي يا وليد معلم يا هر كس ديگري، به بحران سوريه عجالتاً خاتمه داده و بعد در پي بازسازي ساختار قدرتش باشه. ولي سياست يك پا داشتن مرغي كه تهران اتخاذ كرد و الزام به حفظ بشار اسد، باعث بروز اين درگيريها شد. حال اينكه در تمامي كشورهاي دچار انقلابهاي عربي، ميبينيم كه نه ساختاري تغيير كرد و نه اعضاء حكومت. در تونس، مصر و يمن تماماً اعضاء سابق حكومت جانشين فرد اول شدن و ساختار هم حفظ شد؛ هرچند كه بعداً با برگزاري انتخاب تا حدودي دموكراتيكتر شد. پس اين موضوع چيز عجيبي نيست كه شما باهاش به تمسخر عقايد بنده بپردازين. بلكه رويهي معمول تمامي كشورهاي دچار انقلابهاي عربي بود. تنها در يك كشور ساختار بالكل عوض شد كه اون هم ليبي بود كه حاضر نشد معمر خان قذافي ذرهاي از حكومت كنار بكشه در اوايل امر و مسئله به خشونتهاي مسلحانه كشيده شد. در حالي كه شايد اگه در ليبي هم قذافي كنار ميرفت و يه نفر ديگه جاش مينشست، قضيه تا حدي تعديل پيدا ميكرد. همونطور كه اين جايگزيني قدرت در اردن و الجزاير و مراكش هم جواب داد. اما موضع ايران چه بود؟ خود بهتر ميدانيد!! اما درخصوص مطلب بعدي كه باز با كمي تمسخر فرمودين : [quote]ا موضع شما در قبال پناهندگی عربستان به بن علی از این هم جالتره ! واقعا اگر آل سعود این قدر نگران خونریزی در ممالک اسلامی و دنبال ختم به خیر کردن اوضاعشون هستن چرا به دیکتاتور جانی بحرین از این پیشنهادات نمیدن تا به بحران اونجا هم پایان بدن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟[/quote] آيا قرار هست بحث بين بنده و شما به تمسخر و توهين تبديل بشه؟ و يا جدلي بيحاصل؟ اگه قرار بر اين رويه هست، بفرمايين تا همين الان از بحث كنار بكشم. چرا كه فرض بنده اين هست كه دارم با دوست فاضل خود، اختلافات نظراتمون رو برطرف ميكنم. والا كم نيستن دوستاني كه در بحثها، صرفاً به دنبال اثبات عقايد خود با استمساك به هر ابزاري هستن و از هيچ توهين و تحقيري فروگذار نيستن. پس اميدوارم يا در ادبيات خود اندكي تأمل بيشتر فرموده و يا اگر تمايل به تمسخر نظرات بنده داريد، اون رو صادقانه بفرمايين تا حداقل بنده در نظراتم تعديلي بوجود بيارم. اما پاسخ به فرمايش شما. آيا بنده عرض كردم عربستان نگران خونريزي در ممالك اسلامي است؟ اولاً كه مسئلهي بحرين كاملاً جداست و عربستان ميبايست مغز درازگوش گاز زده باشه كه حاضر باشه بحرين رو دو دستي تقديم ايران كنه. بنده از همون زمان آغاز درگيريها در تونس عرض كرده بودم كه اين وقايع به خاورميانه بازميگرده و البته ذكر هم كرده بودم كه هرچقدر اين وقايع از نظر جغرافيايي به ايران نزديكتر باشه، مقاومت درخصوص تغييرات اون بيشتر و بيشتر خواهد بود. براي بنده بسيار عجيبه كه حتي در همين تمسخر خود هم تفاوت آشكار بين بحريني كه چسبيده به ايران و تونسي كه هزاران كيلومتر از ايران فاصله داره رو در نظر نگرفته و با همديگه قياس ميفرمايين؛ اونهم براساس عرضي كه بنده اصلاً عنوان نكردهام!!! علي اي حال بنده اگه خود اين رويه رو در پيش گرفته باشين و نخواين وقايع تونس رو اونطور كه اتفاق افتاده بپذيرين، قادر به تغيير تفكرات شما نيستم. [quote] اما لب مطلب در همین نتیجه گیری پایانی شماست که ناچارا اعتراف کردین عامل اصلی شکل دهنده به افکار مردم منطقه تعلقات مذهبیه نه همراهی و عدم همراهی با هر یک از فصول عربی ! پس قاعدتا نیاید چون و چرایی در باب لزوم و وجوب حمایت همه جانبه از علوی های سوریه باقی بمونه. [/quote] براي من جالبه كه شما از عرايض بنده هرطور كه مايلين برداشت ميفرمايين! حتي اگه بنده چنين چيزي رو نگفته باشم. عرض بنده اين بود كه اگه حساسيتهاي شيعه و سني نبود و بحرين هم سني بود، قطعاً جنبش بحرين توجه بيشتري رو براي جهان عرب به همراه ميداشت و در نتيجه عربستان منفورتر ميشد. اساساً بسياري از كشورهاي عربي منطقه، تحولات بحرين رو نه در قالب بهار عربي، كه سهم خواهي شيعيان از قدرت در بحرين؛ اونهم به تحريك تهران ميدونن. به همين دليل هم اهميت چنداني براي انقلاب بحرين قائل نيستن. حال اگه مسئله به گونهاي ديگه جلوه ميكرد و قضيهي انقلاب بحرين هم درست به سان انقلاب ساير كشورهاي عربي (حتي مثل يمني كه شيعه و سني هر دو درش حضور گسترده داشتن) ديده ميشد، قطعاً شرايط به همين شكل بود. حالا اين عرض بنده كجا و برداشتهاي شما كجا ...!! پس خواهش من اين هست كه اينقدر از عرايض بنده، پيشداوري و اعتراف بيرون نكشيده و حداقل اول از بابت اين موضع بنده اطمينان حاصل بفرمايين تا بعد به تناقضات عرض بنده برسيم. در باب برداشت ايران از سياست امريكا هم از فرمايش شما تعجب ميكنم. چرا كه امريكا از همون روز اول، تقريباً پا پس كشيده بود و مصر رو به انجام اصلاحات و مبارك رو به كنارهگيري از قدرت توصيه ميكرد. البته اين موضوع، در رسانههايي كه شما مدنظرتون هست عنوان نميشد. ولي اگه طبق فرمايش خود، ساير رسانهها رو هم دنبال فرموده باشين، بسيار بعيده كه چنين خبرهايي رو بهش برنخورده باشين. اين مواضع، هفتهها قبل از نماز جمعهِ رهبر معظم انقلاب بود و پيشبيني چنداني هم نياز نداشت. حتي فرد بيسوادي چون بنده هم همون زمان اين موضوع رو عرض كرده بودم و حداقل مستنداتش در سايت هم موجوده. ولي رسانههاي ايراني سعي ميكردن امريكا رو تا آخرين لحظه، پشتيبان كشور دچار بهار عربي نشون بدن و نگاهي ساده به آرشيو اين رسانهها، خود گوياي همه چيزه. چه در تونس، چه مصر، چه ليبي!!!!!، چه يمن و چه ساير كشورها اين مسئله بصورت يكسان و ترجيع بندي واحد عنوان شد. پس اي كاش در رد اين گزاره، اينقدر تعجيل نميفرمودين و حداقل علت عنوان نمودن اين امر رو از بنده جويا ميشدين. 2- خوشحالم كه درخصوص آسيب شناسياي كه به ذهن ناقص حقير رسيد، موضع منفياي نگرفتين. بسيار بيشتر اميدوارم كه زين پس نقاط خاكستري رو بيشتر و بيشتر ديده و براي رنگ خاكستري هم طيف رنگ قائل باشين؛ نه لزوماً يك رنگ خاكستري. در اينكه مصر در انديشهي رهبري جهان اسلام در آينده هست كوچكترين شكي نداشته باشين. كما اينكه قبلاً در همين تاپيك هم درخصوص رقابت عربستان سعودي، تركيه، قطر و مصر براي رهبري آتي جهان اسلام + ايران خودمون توضيحاتي رو عرض كردهام و گامهايي كه ايشان برداشتهان براي نيل به اين هدف. قطعاً وجود حكومت فعلي بسيار بهتر از وجود حكومت حسني مبارك هست و ما هم شكي در اين قضيه نداريم. البته درخصوص اسرائيل ستيزي اين حكومت در حال حاضر و يا آيندهي نزديك با هم اختلاف نظر داريم كه اين رو هم ميذارم براي بعد. پس مسئله، ناشكري نيست. بحث سر تحليلهاي بعدياي هست كه عمدتاً بر پايهي تصورات اغراق آميز ما از حكومت فعلي مصر و يا وقايع ما بعد اون انجام ميپذيره و اميدوارم عرايضم رو هم در چارچوب مدنظر قرار بدين. درخصوص سوريه، ديديم كه حداقل در موضع كلامي، مصر قبلاً چه موضعي ميگرفته. قطعاً شنيدهاين كه همين يكي دو روز پيش، مرسي در تركيه عنوان كرده تا سرنگوني كامل حكومت اسد، ساكت نمينشينه؛ يعني دقيقاً موضع اردوغان. اينكه شما با اين قاطعيت عنوان ميفرمايين وقايع در سوريه شكست خورده و از اين دست موارد، براي من جاي شگفتي داره. شايد شما اطلاعاتي رو دارين كه بنده در اختيار ندارم. ولي حداقل اخبار فعلي، فرمايش شما رو مورد تأييد قرار نميده. اما اگه اين، نظر شماست ميبايست بهش احترام گذاشت. پس صرفاً ازتون ميخوام كمي صبر داشته باشين تا درستي يا نادرستي نظرتون رو بهتر متوجه بشين. درخصوص فرمايشي كه فرمودين «من هنوز هم با قوت میگم که دو کشور متخاصم برای هم تعارف تیکه پاره نمیکنن اما ایراد کار در اینجاست که شما هرگونه اختلاف نظر و سیاست رو مصداق تخاصم دونستین و بر همین اساس ابراز نگرانی کردین که اختلاف نظر در باب سوریه ما رو با کثیری از کشورهای عربی و اسلامی متخاصم کنه، بنده هم به عنوان مثال نقض عرض کردم در 14 خرداد امسال که همزمان با اوج درگیری های سوریه بود نخست وزیر تونس که حمایتش از معارضه سوریه واضحه به سفارت ایران اومد و با دوستانه ترین عبارات از شخصیت امام (ره) تجلیل کرد پس جایی برای نگرانی از باب ایجاد خصومت باقی نمی مونه.» كماكان بنده متحيرم از فرمايش شما. چرا كه دو خط قبل فرمودين تلاش در تصحيح نگاهتون دارين و باز دوباره با نگاهي صفر و يكي، يكي رو يا موافق ديدين و يا متخاصم! بعد هم براي اثبات اينكه طرف موافق ماست، ميفرمايين از ما تعريف كرده. پس متخاصم نيست! اولاً كه بنده جايي عنوان نكردم كه تونس متخاصمه. كما اينكه مصر و ليبي و سايرين هم متخاصم نيستن. در اينكه ايشان خصم سوريه هستن هم شكي نيست و ميبينيم اين دست تعارفات رو درخصوص بشار خان ندارن. ولي نميدونم شما چرا عدم محبوبيت ايران بدليل حمايت از سوريه رو به حساب خصم گذاشته اين كه بخواين براش مثال نقضي بفرمايين! درخصوص كارتر و ريگان هم دوست عزيز! همهي وقايع در سال 58 و قبل از اشغال لانهي جاسوسي نبوده و نيست!! شما تا زمان مرگ حضرت امام (ره) هم اين ادبيات رو شاهد بودين. حالا شايد گاهي برخي بيان و ادبيات نه چندان مناسبي بكار ببرن. ولي عمدهي موارد اين بوده. حتي همونطور كه عرض شد باراك اوباما هم دقيقاً اين مسئله رو نشون داد؛ حال اينكه در دشمني ما با امريكا ترديدي وجود نداره. درخصوص خضوع و خشوع، عرض بنده، ارتباطي به ديدار دكتر احمدي نژاد و مرسي نداشت. اگه نگاهي به تصاوير اون روز مقامات ما در كنار صندلي جناب مرسي بياندازين، مسئله براتون روشن خواهد شد. وزير امور خارجهي بحرين هم زود نرفت. اون امير قطر بود كه بعد از سخنان دكتر مرسي، بلافاصله تهران رو ترك كرد. از قضا ايران هم حرفي درخصوص بحرين نزد كه اينا بخوان بهشون بربخوره و برگردن. صرفاً بعداً اعتراضشون رو نسبت به ترجمهي كاملاً خودجوش!!!! ايران كردن! اما فرمايش شما درخصوص سطح نازل شركت ايران در اجلاس مصر، حقيقتاً من رو به تعجب واداشت!! دوست بزرگوار! رأس هيأت ايراني شركت كننده در اجلاس شرم الشيخ، جناب دكتر منوچهر متكي، وزير محترم امور خارجهي ايران بودن!! اين يعني شركت در سطح نازل؟ اگه واقعاً نظرتون اين هست، پس بايد اجلاس شانزدهم نم (اجلاس باشكوه تهران) رو يكي از نازلترين و پستترين اجلاسهاي ممكن براي اين جنبش در نظر بگيريم! چرا كه به جز 24 رئيس جمهور، 3 پادشاه، 8 نخست وزير و 8 معاون اول، مابقي كشورها بالاترين سطح شركتشون وزير امور خارجه بود (نزديك به 60 كشور). چطور ممكنه شما ندونين كه اصل اجلاس سران، اجلاس وزراي خارجه هست كه روز قبل و قبلتر از اجلاس سران تشكيل ميشه و از قضا بيانيهاي كه در اجلاس سران به صادر ميرسه، در همين اجلاس به تصويب ميرسه! اساساً بالاترين سطح درخصوص شركت در اجلاس پس از حضور «سران»، شركت در سطح وزراي امور خارجهاس. شايد گاهي لازم باشه كمي از موضع دفاعي خودتون پايين بياين و اينقدر براي هر موضوع، مواردي رو عنوان نفرمايين كه اصل و اساس منطق كلام شما رو زير سوال ببره دوست بزرگوارم. البته شايد هم منابع خبري شما اينطور عنوان كرده بودن كه ما در زمان مبارك، در اجلاس حضوري ناچيز و در سطحي نازل داشتيم و برامون اهميتي نداشت! ولي واقعيت امر اين بود كه اصلاً قرار بر شركت شخص دكتر احمدي نژاد در اين اجلاس بود كه بعلت برخي وقايع (منجمله وقايع مربوط به انتخابات سال 88 و مواضع كشورهاي عربي در اين خصوص و البته برخي ملاحظات ديگه)، به جاي دكتر احمدي نژاد تصميم بر حضور جناب متكي در اين اجلاس گرفته شد. ان شاءالله كه اين توضيحات، موجب اصلاح فرمايشات شما بزرگوار بشه. اما اساساً توضيحات شما درخصوص سازمان ملل براي من بسيار عجيب بود!! چرا كه اساساً اين موضوع، اصلاً ربطي به خود سازمان ملل نداره كه بگيم مجمع عمومي سازمان ملل عملاً ربطي به امريكا نداره!! اين موضوع درخصوص تمامي اجلاسهاي بينالمللي صدق ميكنه و در هيچ اجلاس بينالمللي، هيچ ميزباني حق سلب شركت اعضاء در اجلاس رو نداره؛ حتي اگه در وضعيت جنگي با اون كشور بسر ببره!! اين موضوع هم ربطي به سازمان ملل و يا ساير نهادها نداره و يه اصل كليه. اما درخصوص برنامه ريزي مرسي، مجبورم اين فرمايش شما رو هم به حساب «توجيه» بذارم! چون بعيد ميدونم اين فرمايش شما، خود شما رو هم قانع كرده باشه. اينكه كشوري انقلاب زدهاس و بهم ريختهاس و مسئولين فراموش كردن وقت و برنامهاي رو براي ايران در نظر بگيرن و همه چيز دقيقهي نودي درست شده و چه و چه! چطور همين دكتر مرسي، فرصت كافي براي ديدار با عربستانيها داشت؟ يا براي شركت در اجلاسهاي ضد سوريه؟ يا براي سفرهاي خارجي به كشورهاي اطرافش. يا حتي همون چين. ولي فرصت برنامهريزي براي ديدار با ايرانيان رو يهو از دست داده؟! اگه در همون اجلاس تهران، دكتر احمدي نژاد مستقيماً به استقبال دكتر مرسي در سالن اجلاس نرفته و از وي دعوت به گفتگو نميكرد، حتي همون ديدار نصفه و نيمه و كوتاه ايشان با رئيس جمهور كشورمون هم رخ نميداد. كما اينكه صحبت با ساير مقامات ايراني (از جمله وزير امور خارجه و يا دكتر ولايتي، تماماً در راهرو و يا كنار صندلي ايشان انجام گرفت. درخصوص كميتهي 4 جانبه، فرمايش شما رو اصلاً متوجه نشدم. اگه ممكنه بيشتر توضيح بفرمايين. اما بخشي از اون مشخصاً باز برميگرده به اين پيشفرض «شكست خورده بودن معارضه در سوريه» هست كه متأسفانه شما طوري از اون صحبت ميفرمايين كه گويي جز حقيقت چيز ديگري نيست و واقعهاي اثبات شده و رخ داده هست و از بنده هم انتظار دارين بر اين اساس صحبت كنم. حال اينكه بنده با شما در اين مسئله همنظر نبوده و به تبع اون برداشتهاي خودم رو از اين اجلاس دارم كه از قضا نزديك به مواردي هست كه ديگران هم عنوان ميكنن و حتي دستور رسمي خود اجلاس هم هست. حالا نميدونم شما بر چه اساس ميفرمايين براي جمع كردن آبروي از دست رفته و توجيه شكست هست، حال اينكه در همون اجلاس هم مصر براي سوريه خط و نشون كشيد و در ديدارهاي بعدي هم اين موضوع رو تكرار كرد. فكر نميفرمايين بهتره اين پيش فرض رو (حتي اگه اعتقاد صد در صدي بهش دارين)، اندكي كنار گذاشته و سعي كنين موارد و وقايع رو بدون اين پيشفرض تحليل بفرمايين؟ شايد اينطور به نتايج بهتر و جامعتري برسين در فرمايشاتتون. البته اين، يه توصيهي ساده بود و پذيرفتن يا نپذيرفتنش، قطعاً به عهدهي شما بزرگوار هست. درخصوص روابط اسرائيل و مصر، مسئله اينجاست كه باز شما موضوع رو از ديدگاه صفر و يكي مد نظر قرار ميدين و فكر ميفرمايين مصر يا بايد دوست جان جاني اسرائيل باشه (بسان دوران مبارك)، يا دشمن قسم خوردهي وي (بسان دوران جمال عبدالناصر). يعني حالت ميانهاي كه «نه روابط گرم و صميمي و نه دشمني» در اون حكم فرما باشه رو اصلاً متصور نيستين. به همين دليل هم شما به اين ديدگاه رسيدين كه آيندهي اين دو كشور چيزي نيست جز برداشتي كه خود داريد. ولي يه بار هم بياين موضوع رو از اين دريچهاي كه روبروي شما گشودم نگاه و تحليل بفرمايين. ببينين آيا مسئلهي ديگري نيست كه شما از قلم انداخته باشيد؟ آيا نتايج باز هم يكسان هست؟ درخصوص تركيه هم همونطور كه عرض شد بهتره اندكي بيشتر صبر داشته باشين. البته دستاوردهاش بوضوح مشخصه و واكنشهاي حتي اعضاء محترم سايت در قبال اجلاس چند روز قبل حزب اردوغان و سخناني كه ميهمانان درخصوص تركيه داشتهان و نقش محوري تركيه در دنياي روز اسلام و اصل و پايه قرار گرفتنش در انقلابهاي منطقه و مدل برداري حكومتها از مدل حكومت تركيه و البته شايد در آينده درگيري نظامي تركيه با سوريه و به عبارتي بازي كردن نقش منجي سوريها، همه و همه گوياي مسائل هست كه تركيه بشدت در حال رشد و قدرت گرفتنه و اون موجود درب و داغوني كه شما به تصوير كشيدين نيست. ولي اگه اين تحليل و نظر رو قبول ندارين، بهتره اندكي تحمل بفرمايين. شايد درستياش به شما اثبات شد. شايدم نادرستياش به حقير. و اما درخصوص تونس. من شگفت زده شدم از فرمايشات شما كه باز عرايض بنده رو اون طور كه دوست داشتين مطالعه و سپس نتيجهگيري فرمودين! درخصوص تونس بنده عرض كردم : «ما زماني با تونس در اين كشمكش سياسي بوديم. پس از اون روابط اندك اندك بهبود پيدا كرد. در طول ساليان متمادي، بارها و بارها وزراي ايران و تونس به دو كشور سفر كرده و توافقنامههاي مختلف سياسي، اقتصادي و فرهنگي به امضاء رسوندن. در تمامي اين مدت، دو كشور در خاك هم سفارتخانه داشتن و اينكه شما ميفرمايين در زماني «قطع رابطه» بود و در زمان ديگه روابط تقريباً قطع بود براي بنده اصلاً قابل فهم نيست. چون اخبار چيز ديگري رو عنوان ميدارن.» ولي شما از عرايض بنده، تأييد فرمايشات خود رو برداشت فرمودين و اينكه بنده هم معتقدم ما در زمان تونس، صرفاً سفرايي بايكوت شده داشتيم!! پس اگه ممكنه بفرمايين عرض بنده درخصوص «بارها و بارها سفر وزراي ايران و تونس به دو كشور و امضاء توافقنامههاي مختلف سياسي، اقتصادي و فرهنگي (و البته نظامي كه از قلم افتاده بود)»، به چه معناست؟! اگر اين موارد رو شما، «شبه قطع رابطه» ميدونين، خواهشاً به من تعريف خودتون رو از «قطع رابطه» بفرمايين. شايد واژگان ما با هم يكي نيستن. درخصوص مصر هم در بالا توضيحاتم رو عرض كردم. درخصوص اون لينك هم بنده فرمايش شما رو مورد تأييد قرار ميدم. كما اينكه عرض كردم كه رسانههاي ايراني مثل هميشه غلو آميز با اين قضيه برخورد كردن. ولي موضوع اجلاس از قضا موضوع بسيار مهمي بود كه البته در چند روز اخير هم نتايجش رو تا حدي ديدهايم و بيشتر هم خواهيم ديد. درخصوص مصر، باز هم برام بسيار بسيار جاي تعجب داره! چرا كه عبور ايران از كانال سوئز برميگشت به پس از انقلاب مصر! يعني زماني كه حتي در سوريه يك تجمع ساده هم شكل نگرفته بود!! شما ازش چطور برداشت به حال دادن به ايران فرمودين؟! ضمن اينكه شما به قول خودتون، آبراه آزاد رو كشك و پشم فرض كردين! ولي بد نيست بدونين همين كشك و پشم، مطابق قوانين بينالمللي ساري و جاري هست و صرفاً شايد درخصوص ايران و اونهم به استناد قطعنامههاي شوراي امنيت بشه اجرايياش كرد! والا به چين حتي نميشه چپ چپ هم نگاه كرد! ولي حريم هوايي موضوعش كاملاً فرق ميكنه و بعيده كه شما اين تفاوت بديهي رو ناديده گرفته و صرفاً به عنوان تأييدي به فرمايشات خود اون رو مدنظر قرار بدين. ولي خوب. اگه حقيقتاً مايل به اينگونه برداشت كردن از موضوع هستين، بنده به نظر و برداشت شما احترام ميذارم، هرچند كه با هم اختلاف نظر داشته باشيم. 3- دوست عزيز! اينكه تك و توك تسليحاتي دست معترضين باشه كه اهميتي نداره! عرض بنده اين بود كه در همون افغانستان درب و داغون، روي كول هر مبارز يه استينگر بود! هواگردهاي شوروي در هيچ جايي امنيت نداشتن. تسليحات ضد زره به وفور در اين كشور بود و تانكهاي شوروي هر لحظه آمادهي مورد اصابت قرار گرفتن بودن. خمپاره اندازها امان از سربازان شوروي گرفته بود. اساساً معني نداره كه بگيم يه گروهي رو ديگران دارين تسليح ميكنن، ولي در دستشون جز سلاح سبك چيزي ديده نميشه!! دو هواپيمايي كه شما اشاره فرمودين، هر دو بنا به ادعاي ارتش سوريه بعلت مشكل فني سقوط كردن. در فيلمي هم كه معترضين پخش كردن، براثر شليك مسلسلهاي نيمه سنگين كه در ميدان نبرد بكار ميرن (يعني حتي دوشكاي درب و داغون هم نه!!) بوده!!! ولي حتي يك خبر هم نداشتيم كه با دوش پرتاب، هواگردي مورد اصابت قرار بگيره! ببينين وضع چقدر درب و داغونه كه چندي پيش تركيه وعده داده بود كه «24 قضبه) سلاح دوش پرتاب!! در اختيار اونا قرار ميده!! حالا شما چطور ميفرمايين ايشان كاملاً مجهز به تمامي تسليحات هستن براي بنده جاي تعجب داره! ولي حتي اگه اين بود، باز بايد آثارش رو به عينه ميديديم! تنها اگه يكبار زحمت بررسي فيلمهاي مخالفين رو از منبعي جز فارس نيوز (كه صرفاً صحنههاي سر بريدن و اعدام كردن مخالفين رو به تصوير ميكشه) مورد بررسي قرار ميدادين، متوجه ميشدين كه اكثر قريب به اتفاق تانكها و نفربرهاي سوري كه منهدم شدهان (و مورد استناد شما، به عنوان يكي از ادلهي شما براي تجهيز كامل مخالفين قرار گرفتهان)، نه توسط تسليحات ضد زره پيشرفته و يا حتي قديمي، كه توسط بمبهاي كنار جادهاي انجام پذيرفته!! بسياري از تسليحاتي كه دوستان در اون تصاوير به نمايش گذاشتن و بيشتر از سلاحهاي سبك بوده، تماماً تسليحات غنيمت گرفته شده از ارتش سوريه هستن كه حتي خود دوستان هم به روسي بودن اونها اذعان داشتهان. فرمياش شما درخصوص عربستان كاملاً صحيحه. ولي باز اين رو فراموش فرمودين كه اين، عربستان نيست كه مخالفين رو تجهيز ميكنه! اين تركيه هست كه وظيفهي تجهيز اونا رو بعهده داره. عربستان ميتونست از طريق اردن به مسلح سازي ايشان روي بياره. ولي اردن ترجيح داده كه مرزهاش رو صرفاً به روي آوارگان سوري باز نگه داره و از ورود به فاز پشتيباني نظامي تا حد توان بكاهه؛ حالا به هر دليل. از قضا دليل انتخاب تركيه براي مجزاي مسلح سازي و آموزش مخالفين مسلح هم دقيقاً تفاوت نگاه جبههي دوم و سوم هست. كما اينكه اگه دست عربستان سعودي بود حقيقتاً مفهوم تسليح و پشتيباني رو متوجه ميشدين و اون وقت شاهد جنگي تمام عيار و خونين در سوريه بوديم كه قرباني اولش هم از قضا مردم سوريه بودن. در آخر اين رو هم از خاطر نبرين كه بسياري از كسائي كه با ارتش سوريه در حال نبرد هستن، يا جدا شدگان از ارتش سوريه هستن و تجربهي بالاي رزمي دارن (حالا چه در قالب جنگجو و چه فرمانده)، يا چريكهاي ليبيايي هستن كه تجربهي جنگي گرانبهايي در نبرد با ارتش قذافي داشته و حسابي آبديده شدهان، يا مبارزين القاعده هستن كه حقيقتاً چريكهاي قدري محسوب ميشن. والا اگه با اين تسليحاتي كه دست سوريها ديده ميشه و بدون تجربه و نبردهاي ابتكاري قرار بود جنگي دربگيره، كار شايد به يك ماه هم نميكشيد. ولي مشخصاً تجربه و تاكتيكهاي نبرد و خلاقيتهاي ميدان جنگ، تا يه حد جواب ميده و بيشتر از اون، فقط نياز به تسليحات و مهمات هست! اما اينكه فرمودين : [quote]بله انگیزه مشخصات فنی جنگ افزار رو ارتقاء نمیده ولی موجب بهره برداری حداکثری یا حداقلی از قابلیت های اون میشه، اصولا اهمیت انگیزه نیروی درگیر در تعیین سرنوشت جنگ اونقدر بدیهیه که بحث شما روی این مساله من رو دچار بهت و حیرت کرده !!!!!!!! جالبه که خود شما چند خط پایین تر با ادعای تجهیز و قدرتمند شدن سلفی ها در اثر عملیات تاخیری روسیه و چین حرف چند خط بالاتر خودتون درباره ضعیف نگه داشتن معارضه از سوی غرب و بودار بودن این مساله رو نقض کردین، بالاخره موضع اصلی شما کدومه تا بر اساس اون به بحث ادامه بدیم ؟!!! معارضه ضعیف و دست خالیه یا قوی و مسلح ؟[/quote] باز من متوجه نشدم! يعني خلبان شوروي در افغانستان، چون انگيزه نداره مثلاً بد پرواز ميكنه كه هواپيماش مورد هدف قرار بگيره و كشته بشه؟ يا تانك شوروي چنين ويژگياي داره؟ يا مثلاً اگه انگيزه داشتن، مثل اين فيلماي هاليوودي موشكه كه دنبال هواپيما ميكرد، هواپيمائه هزار و يك جنگولك بازي ميكرد كه موشك بهش نخوره؛ ولي چون انگيزه نداشته صاف وايستاده كه بخوره بهش و نصفش كنه؟!! جالبه كه اين مسئله، شما رو هم «دچار بهت و حيرت كرده»! يعني گويي موضوع به قدري بديهي هست كه اگه بنده جز اين رو بگم شگفت انگيزه!! حال اينكه مبناي اين فرمايش شما اصلاً برام قابل درك نيست!! چون اينجا داريم درخصوص مسلح سازي مخالفين و در نتيجه ناامن شدن فضا براي تانك و هواپيما و هليكوپتر بحث ميكنيم! نه اينكه مخالفين اين محله و اون محله رو گرفتهان يا اينكه شوروي در نبرد اين استان رو گرفت و اون استان رو داد!!! مطمئنين كه فراموش نفرمودين ما درخصوص چه موضوعي داريم صحبت ميكنيم كه پس از اون ابراز «دچار بهت و حيرت شدن» بفرمايين؟! اما درخصوص ماندن شما در دوگانگي عرايضم، باز هم اين موضوع برميگرده به اينكه شما از عرايض بنده، اون طور كه مايل بودين برداشت فرمودين؛ نه اونطور كه عرض شد. عرض بنده به قدري بديهي بود كه اصلاً متوجه نشدم شما چطور ازش چنين برداشتي داشتين : [quote]ولي نكته اينجاست كه اون موقع از اين سلفيها و اين سطح از تسليح مخالفين مسلح هم خبري نبود. اون موقع مخالفين مسلح در اقليت محض بودن و غرب هم تصميم داشت كه تا قبل از قدرت گرفتن ايشان و افزايش قدرت جبههي سوم، قضيه رو با ورود به فاز نظامي ختم به خير كرده و جبههي سياسي رو پيروز كنه در سوريه. لكن مخالفت روسيه و چين مانع از اجماع در اين خصوص شد.[/quote] زماني كه روسيه و چين به وتوي قطعنامههاي شوراي امنيت ميپرداختن و به قول شما راه رو براي مداخلهي نظامي غرب ميبستن، مخالفين مسلح در اقليت و مخالفين غيرمسلح در اكثريت بودن. تسليحات در دست مخالفين مسلح هم بيشتر تسليحاتي بود كه از نبرد با پليس و يا مأمورين اين پاسگاه و اون پاسگاه بدست اومده بود و هنوز تركيه اونطور كه بايد و شايد به ايجاد پايگاه براي مخالفين و تعليم اونا و تسليح اونا نميپرداخت. به عبارتي اون زمان عملياتهاي مسلحانه در حداقل بود و بيشتر كشتارهاي دولت سوريه بود از مخالفينش تا ورود دو گروه به فاز جگ داخلي. حالا اين مسئله، كجاش موضع دوگانهاس و براي شما تعجب آور، خدا ميدونه!! بالطبع تسليح با كلت و كلاش هم ميشه تسليح مخالفين. تسليح با آرپي جي و خمپاره 60 هم ميشه تسليح. تسليح با ميلان و كورنت و آرپي جي 29 و جاولين و ماليوتكا هم ميشه تسليح. حالا شايد از نگاه شما تسليح به مفهوم تا بن دندان مسلح كردن باشه. ولي اين، برداشت شما هست و نه اون چيزي كه بنده عرض كردهام. پس اي كاش به جاي اينكه بخواين تناقضات عرايض بنده رو به رخم كشيده و اينطور پاسخ عرايضم رو بدين، به مفهوم عرايضي كه خدمت شما تقديم شد توجه ميفرمودين. شايد گشايش بهتري در بحث انجام ميگرفت. [quote]درباره مداخله نظامی روسیه و چین هم باید گفت که همون وتوی سیاسی برای جلوگیری از مداخله امریکا کافی بوده و اصلا نیازی به قشون کشی به سبک جنگ سرد نیست؛ هرچند روس ها با اعزام فاوکس هاوندها و به حرکت در آوردن ناوگان دریای سیاه نشون دادن که از یه زورآزمایی جزئی همچین بدشون نمیاد.[/quote] دوست گرامي! جنگ كه بچه بازي نيست كه بگيم روسيه بياد ناوگان و هواپيماهاش رو با امريكا دربندازه و بدش نياد و چه و چه! تصميم گرفتن براي جنگ، هزار و يك عامل ميخواد كه چيزي بالاتر از ميل و خواست يه نفر و دو نفره و اينكه به قول شما بدش نياد. اساساً كدوم دو كشور رو ديدين كه بدون مقدمه با هم به جنگ بپردازن كه روسيه و چين دومياش باشن؟! خواهشاً كمي براي اين فرمايشتون مستندات مناسبتري رو عنوان بفرمايين. اينكه روسيه ناو و زيردرياي و يا هواپيما بفرسته، آيا به مفهوم آماده شدن براي جنگه؟! بعد اينكه مگر امريكا براي حمله به عراق، با وجود مخالفت گستردهي چين و روسيه و جلوگيري از تصويب قطعنامهي شوراي امنيت عليه عراق، به اين كشور حمله نكرد؟ آيا چيزي جلودارش بود؟ بله! امريكا ترجيح ميداد اين حمله، ذيل موافقت سازمان ملل انجام بگيره و طوري جلوه كنه كه گويي خواست جهانيان اين هست كه موفق نبود در اين زمينه. ولي آيا در تصميم ايشان، خللي وارد شد؟ شما شك نداشته باشين كه اگه امريكا قصد داشته باشه كه چنين حملهاي رو انجام بده و در اين تصميم مصمم باشه، صدها وتوي قطعنامه هم كاري رو از پيش نميبره. پيش خواهشاً هر مسئله رو از دريچه و ديدگاه و دلايل خودش مورد بررسي قرار بدين بزرگوار. قطعاً مواضع چين و روسيه دلايلي داره. مواضع امريكا هم همچنين. ولي همه چيز رو يا صفر و يك ديدن و اينكه چون امريكا حمله نكرده، پس كپ كرده و چون چين و روسيه فلان كار رو كردن، پس از نظر نظامي هم در مقابل غرب ميايستن، اندكي دور از واقعيت هست. 4- درخصوص اينكه شما تخريب كامل شهرهاي درگير از زمين و هوا و گلوله باران گستردهاش رو توجيه به حضور مخالفين در شهرها ميفرمايين (پس بفرمايين مفهوم جنگ شهري چيه!!)، ديدگاه شماست و صد البته محترم. چون قرار به ورود به اين بحث نبود، صرفاً اشارهاي ساده به خاطرهاي از مهندس حاج سعيد قاسمي، سردار پر افتخار دفاع مقدس ميكنم. حاج سعيد ميگفت : وقتي تو كردستان با ضد انقلاب درگير بوديم، كوملهها از خونهها و زن و بچههاي مردم به عنوان سنگر استفاده ميكردن و با رفتن به داخل اونا، به ما شليك ميكردن. ما به حاج احمد (سردار احمد متوسليان) اعتراض ميكرديم كه بذار ما هم آتششون رو جواب بديم. حاج احمد ميگفت اونجا زن و بچههاي مردمم هستن. خونه و زندگيشون هست. ما مسئولين مال و جان اوناييم و نميتونيم مثل اين ضد انقلابا باشيم. حاج سعيد مي گفت از دردسرها و زحمات پاكسازي غرب از شر ضد انقلاب و اينكه براي پاكسازي هر منطقه، چقدر شهيد ميداديم كه مبادا خسارتي به جان و مال مردم زده باشيم ...!! البته كاري ندارم كه برخي ديگه چه تفكراتي داشتن و چه كارهايي رو هم انجام دادن. صرفاً هدف، ذكر خاطره بود. ولي با اين فرمايشات شما، تمامي جنايات معمر قذافي رو هم ميبايست پاك كرد. ولي شايد بهتر باشه در اينجور موارد، به جاي اينجور موضع گيري، ابتدائاً جنگ شهري رو براي خود يكبار تعريف بفرمايين. شايد مواضعتون قدري تعديل بشه. اخبار اسرائيل رو هم همونطور كه عرض شد بنده اطلاعي ندارم و خوشحال ميشم شما اون رو عنوان بفرمايين. چون طوري تعريف فرمودين كه گويي اين حضور، دائمي و يا حداقل زياد بوده و اخبارش به سادگي يافت ميشه. پس ممنون ميشم كه بنده رو هم از ناآگاهي رها ساخته و در اين خصوص بيشتر مطلع بفرمايين. در آخر از وقتي كه براي خواندن اين عرايض بيارزش گذاشتين از شما تشكر ميكنم. اگر در ميانهي بحث، در اثر دلخوري از بخشي از فرمايش شما قدري تندي و جسارت كردهام از شما بزرگوار عذرخواهي ميكنم. -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
mostafa_by پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
عرض سلام و خسته نباشيد مجدد خدمت دوست و برادر بزرگوارم؛ جناب بيگدلي عزيز. استفاده كردم از فرمايشات شما. با اجازه بنده هم عرايضي رو تقديم حضور خواهم كرد. فقط يه نكته و اون اينكه چون در اين پست شما، اندكي موارد اختلاف نظر بيشتر از پستهاي قبلي بود، بنده هم با اجازهي شما بيشتر روي اون نكات مانور خواهم داد. ولي اين به مفهوم اين نيست كه بنده كاملاً مخالف شما هستم و شما هم چنين برداشتي رو ان شاءالله نخواهيد داشت. فقط اگه جايي كنترل قلم از دستانم خارج شده و خداي نكرده عرايضم موجبات رنجش خاطر شما رو فراهم آورده، پيشاپيش ازتون عذرخواهي ميكنم. بپردازيم به بحث. ------------------------------------------------------------- 1- از شما انتظار بيشتري ميره كه تفاوت اساسياي قائل بشين بين اميال شخصي و مذهب و باورهاي رئيس يا سران يك حكومت و نوع حكومت. برادر بزرگوار. الان مگه حكومت عراق اكثر قريب به اتفاقشون شيعه نيستن؟ ولي مدل حكومتي عراق چيزي جز سكولاريسم هست؟!! والله سكولار به معني بيدين نيست. سكولاريسم در يك حكومت، مفهوم مشخصي داره و قطعاً شما بزرگوار كه به علوم انساني بسيار بيشتر از بنده مسلطين، بهتر از من ميدونين مفهوم سكولار بودن حكومت چيه. نه سوريه، كه تمامي حكومتهاي ديكتاتور عربي (از عربستان سعودي و بحرين گرفته تا همين سوريه و عراق و مصر و تونس و چه و چه)، تماماً حكومتهايي سكولار داشتن. حال اينكه تمام رهبران و بزرگان حكومتشون از دم مسلمون بودن و البته سني مذهب. وقتي ما درمورد حكومتي مذهبي صحبت ميكنيم؛ يعني فيالمثل كشور خودمون كه دين، مبناي تصميمگيري و قانونگزاري و اجرا و تعيين سياست و تعيين فرهنگ و چه و چه هست. حالا اينكه عدهاي علوي در سوريه حكومت ميكنن، چه ارتباطي به نوع حكومتشون داره بزرگوار؟ از شما بعيد بود كه آگاهانه اين مورد رو عنوان بفرمايين. البته فرض ميكنم كه اين رو من باب تست بنده عنوان فرمودين. چرا كه نميشه پذيرفت دوست با معلوماتي چون شما، اين تفاوت بديهي رو قائل نباشه ميان مذهب حاكمان و نوع حكومت. اما درخصوص عربستان، من باز از اين فرمايش شما تعجب كردم. اگه ممكن هست بفرمايين منهاي بحرين، عربستان روبروي كدامين يك از انقلابهاي منطقه ايستاد و حكومت مقابلش رو تجهيز و تسليح كرد و حمايت تمام قدي ازشون داشت و مستشاران نظامي و نيروي نظامي براشون فرستاد و در عرصهي بينالمللي هم امنيت خودش رو به اون پيوند زد؟ در تمامي انقلابهاي عربي حتي العربيه كه مستقيماً سياستهاش رو با حكومت هماهنگ ميكنه هم تماماً از انقلابهاي منطقه حمايت كرد؛ حتي در مصري كه متحد ديرينهي عربستان به شمار ميرفت. در يمن كه اصلاً رفتن بن صالح رو مردم بحرين مديون عربستان بودن با فشارهاي كم و بيش ايشان در قالب اتحاديهي عرب. البته رسانههايي چون فارس نيوز همهاش سعي ميكردن قضيه رو طوري عنوان كنن كه عربستان در اين كشور نيرو پياده كرده و پروژهي بحرين رو داره اجرا ميكنه كه البته ديديم نيروهاي عربستاني با چي و سر چي جنگيدن و بعد هم بازگشتن و هيچ بحرين ديگري اتفاق نيافتاد در يمن. در نهايت هم همين فشارهاي اتحاديهي عرب بود كه باعث شد صالح از حكومت كنار بره. در تونس هم قضيه دقيقاً به همين شكل دنبال شد و العربيه جزو اولين رسانههايي بود كه پوشش رسانهاي گستردهاي درخصوص تحولات تونس داشت. پيشنهاد عربستان به بن علي براي ترك قدرت و تأمين امنيت وي در كشورش بود كه به بحران تونس خاتمه داد و انقلاب تونس با خونريزي كمتري نسبت به ساير كشورهاي عربي، ختم به خير شد. در ليبي هم كه كمابيش همه نقش عربستان رو ديديم. هرچند كه با بازي بسيار پررنگ قطر در ليبي، عربستان كاملاً در حاشيه قرار گرفت. حالا براي من بسيار جاي تعجب داره كه شما چطور عربستان رو در گروه مقابل مردم در انقلابهاي عربي طبقهبندي فرمودين! كه بر اون اساس بخواين نتيجه بگيرين چون مردم منطقه از عربستان متنفر نشدن، پس از ايران هم متنفر نميشن و عرض بنده نقض شده و همه چيز هم به خوبي و خوشي پايان پذيرفته! شما مطمئن باشين اگه انقلاب بحرين هم متأثر از اكثريت سني بود و عربستان جلوي اين انقلاب رو ميگرفت، مردم منطقه هم حس نفرت نسبت به عربستان پيدا ميكردن. مشكلي كه در ديدگاه شما وجود داره اينه كه سياست عربستان رو بالكل ناديده گرفته و فكر ميكنين اين رژيم يا دفاع تمام قد داره (مثل بحرين) و يا كوبيدن تمام قد (بسان سوريه). حال اينكه تمامي انقلابهايي كه بوجود اومد، در كشور دوستان عربستان سعودي بود و طبيعي بود كه اين رژيم، درست به سان غرب، سياستمدارانه با اين انقلابها برخورد ميكنه و سعي ميكنه قضيه رو به متحد اسبقش حالي كنه كه رفتنيه و به نفع خودشه كه كنار بره. كما اينكه امريكا نيز چه در تونس، چه در مصر و چه در يمن چنين سياستي رو دنبال كرد و تنها افراطيون در ايران بودن كه علاقه داشتن حمايت امريكا تا دقيقهي 90 رو القاء كنن. حال اينكه موضعگيري مسئولين غربي و امريكايي درخصوص تحولات بوضوح مشخص بود و شكر خدا در تاپيكهايي كه در اون زمان در سايت بوجود اومد، مستنداً توسط منابع مختلف خبري آورده شده. البته اين مشكل، از جاي ديگري نشأت ميگيره كه در ادامه خدمت شما عرض ميكنم. 2- اين قسمت از عرايضم رو شايد چندان خوشتون نياد. ولي استدعا دارم با دقت مطالعه بفرمايين. شايد آسيب شناسي بحث ما باشه. سواي مورادي كه منجر به اختلاف نظر ميشه و در بالا عرض شد، مشكل بزرگي رو در اين پست شما احساس كردم كه شايد بزرگترين عامل سوء برداشت و پاسخ به مواردي كه اصلاً بنده عرض نكردهام، اين باشه كه : شما در برخي مباحث، تفكر صفر و يكي رو دنبال ميفرمايين كه اين، باعث ميشه كه از عرض من اينطور برداشت بفرمايين كه چون ميگم يك نيست، پس منظورم صفره و بر همين اساس، به منطق صفر بنده پاسخ ميدين. حال اينكه بنده عرض كردهام فرضاً هفتاد و پنج صدم يا بيست و پنج صدم يا چهل صدم هست و شما به دليل همون نگاهتون از اين قسمت عرض بنده گذشتهاين. مثالي بهتر ميزنم كه بهتر متوجه عرض بنده بشين. يك مثالش، همين مواضع عربستان بود كه شما اون رو به سادگي به دو دسته تقسيم فرمودين و اصلاً نقش عربستان رو در تحولات منطقه نديدين. مثال بهترش، همين عرض شماست كه فرمودين «دو کشور متخاصم هیچ گاه برای هم تعارف تیکه پاره نمی کنن!» و از اون نتيجه گرفتين «پس فرض علاقه به امام (ره) در کنار خصومت با جمهوری اسلامی مثل فرض ماست سیاه رنگه!». حال اينكه شما حتي يك بند از عرايض بنده رو پيدا نميفرمايين كه بنده گفته باشم مصر در تخاصم با ايران به سر ميبره! عرض بنده كاملاً مشخص بود و اون اينكه از ديدگاه بنده، مصر اون عاشق مجذوبي كه شما ازش به تصوير كشيدين نيست و مشكلش هم با ايران «فقط سوريه» نيست. هرچند كه شما مسئلهي سوريه رو هم به قدري كوچك و حقير جلوه دادين كه بيش از پيش برام تعجب آور شده كه آيا حقيقتاً قصد تست بنده رو دارين و يا اينكه باور و مواضعتون اين هست. خيلي ساده ميشه نه به امام (ره)، كه حتي خود حضرت آقا هم احترام گذاشت، ولي مخالف سياستها و نظرات ايشان بود. فيالمثل در همان سالي كه مصر در وضعيت انقلاب نرم به سر ميبرد، مقام معظم رهبري خطبهي مهمي رو فرمودن و انقلاب مصر رو منبعث از انقلاب اسلامي ايران ناميدن و ...! در همان روز كمال الهلباوي به عنوان نمايندهي اخوان المسلمين، ضمن تشكر از مقام معظم رهبري و خطاب كردن ايشان با محترمانهترين كلمات و جملات و دوستانهترين اونها، فرمايش ايشان رو رد كرده و عنوان كردن كه اين انقلاب، انقلاب اسلامي نيست و قضيهي مصر چيز ديگري هست و چه و چه. البته برخي رسانههاي صديق داخلي هم لطف فرموده و دقيقاً همين قسمتهاي مهم حرف وي رو حذف كردن و قضيه رو طوري جلوه دادن كه گويي ايشان فرمايش مقام معظم رهبري رو تأييد كردهان. اساساً شخصيت مقام معظم رهبري به گونهاي هست كه حتي رسانههاي غربي هم همواره با احترام كامل درخصوص ايشان صحبت ميكنن؛ چه برسه به مسئولين. قطعاً برخورد و نوع گفتار ولاديمير پوتين رو درخصوص حضرت آقا بهتر از بنده به خاطر دارين. حالا اين آيا به اين مفهوم هست كه روسيه، موافق و پيرو و هماهنگ با ماست؟ پاسخ كاملاً منفيه. چون مواضع نسبتاً خصمانهي روسيه در چند سال اخير، ناقض اين فرض هست. ساير رسانهها و مقامات و سياسيون جهان هم به همين ترتيب. اصلاً چرا اين رو بگيم؟ همين حضرت امام (ره) هم توسط تمامي سياستمداران و رسانههاي غربي محترمانه نام برده ميشدن. حتي توسط شخص كارتر؛ در اوج درگيريها با ايران. حالا آيا اين به مفهوم دوستي ما و امريكاست؟ يا ناقض تخاصم؟! اساساً نه تخاصم و نه دوستي، ارتباطي به مفاهيم كلامي و تعارفات ديپلماتيك ندارن. بلكه گامها و سياستها و مواضعي كه برداشته و اتخاذ ميشه و مهمتر از اون رفتار و ارتباطات متقابل هست كه ترندي رو از دوستي مطلق و استراتژيك تا دشمني استراتژيك ترسيم ميكنه و هر سياست هم در بخشي از اين ترند قرار ميگيره (و الزاماً يا تخاصم و يا دوستي مطلق نيست). درخصوص كوبا هم از فرمايش شما تعجب كردم كه چطور كوبا رو متحد ما دونستين! اينكه ما روابط دوستانهاي با كوبا داريم بر كسي پوشيده نيست. ولي آيا اين روابط دوستانه، به مفهوم اتحاد هست؟ اگه اين رو بپذيريم، پس روابط بسيار دوستانهتر رژيم كاسترو با صدام حسين (در حدي كه براي درمان صدام حسين پزشك شخصياش رو فيدل كاسترو براي وي فرستاد و ارتباطات گستردهي اقتصادي و حتي نظامي با اين كشور داشت در اوج جنگ تحميلي) رو چطور توجيه ميفرمايين؟ چون اينطور كه شما فرمودين متحد ماست و بالطبع متحد نميتونه در آن واحد هم با ما و هم با دشمن ما باشه. اگه منابع مختلف رو هم بررسي بفرمايين، عمدهي افزايش سطح روابط اقتصادي و سياسي ايران هم از زمان پرزيدنت احمدي نژاد صورت گرفته و تا قبل از اون، بيشتر سطح روابط ما در قالب سطوح فرهنگي و اقتصادي (يعني واردات نيشكر از كوبا) بود! حتي ما درمورد ونزوئلا كه بسيار بسيار بسيار بيشتر از كوبا باهاش در ارتباط هستيم هم نميتونيم لفظ «متحد» رو بكار ببريم. اساساً در سياست، هر واژه، مفهوم و تعريف مشخص خاص خودش رو داره و از شما درخواست ميكنم دقت بيشتري روي اين قضيه بفرمايين و همچنين دقت بيشتري روي عرض بنده. عرض بنده بطور مشخص اين بود : [quote]ما از فيدل كاسترو هم بسيار تعريف و تمجيد كردهايم تو كشورمون. بارها پيغام و پسغامهايي توسط ما به ايشان ارسال شده. آيا اين، باعث شده كه كوبا به متحدي فرا منطقهاي براي ما تبديل بشه؟ طبيعتاً به خاطر دارين كه چند سال پيش، حتي فيدل كاسترو سفري به تهران هم داشت و در دانشگاه تهران هم به سخنراني پرداخت. ولي آيا اين رفتن و آمدنها و به مزار امام (ره) رفتنها و تعاريف و تمجيدات وي از ايشان، تأثيري در روابط ما و كوبا داشت؟[/quote] فرمايش بعدياي كه داشتين اين بود : [quote]خیلی جالبه که شما در عین حال اذعان به عدم لزوم حضور شخص رییس سابق برای تحویل ریاست نم برخلاف کل تحلیلگران سیاسی دنیا اعم از دوست و دشمن که این سفر رو نشانه ای مهم و نقطه عطفی بزرگ در تاریخ خاورمیانه دونستن اون رو کاملا عادی و صرفا در قالب تحویل ریاست می دونین ؟! پس با این حساب باید خود مرسی رو هم در باب سیاست جاهل محض دونست ! درباره رفت و برگشت سریع مرسی هم بعیده شما از برنامه فشرده وی خبر نداشته باشید که مستقیما از چین به ایران اومد و برای حضور در جلسه رای اعتماد نخست وزیر و کابینه با عجله به مصر برگشت که ازقضا همین اصرار به توقف در تهران وسط این همه مشغله اهمیت سفر اون رو دو چندان میکنه.[/quote] من اساساً نفهميدم كه چه ارتباطي بين عدم لزوم حضور و جاهل سياسي وجود داره. اينكه مرسي ملزم به حضور در تهران نبود كاملاً مشخصه. اينكه ترجيح داد به تهران بياد و حرفاش در حمايت از سوريه و طرح مسئلهي فلسطين رو هم عنوان كنه باز چيزي بديهي بود. اينكه حتي وقتي براي ديداري ولو اندك با مقامات ايراني نذاشت و مقامات ايراني خاضعانه در كنار صندلي ايشان جمع شده و با ايشان تبادل نظر ميكردن هم باز چيز قابل ردي نيست و مشخصه. حالا به نظر شما، يا مرسي ميبايست عاشق تهران باشه كه به كشورمون سفر كنه و يا از ايران متنفر باشه و اگر متنفر باشه و به ايران سفر كنه، نشانهي جهالتشه؟! آيا وزير امور خارجهي بحرين كه اينقدر پشت سر كشورمون چرت و پرت گفته و تخاصماش با ما از روز عيانتره، به تهران نيومد؟ آيا مفهوم اومدنش، افتاح باب جديد روابط با ايران بود؟ آيا با قطري كه اينقدر جديداً مشكل پيدا كردهايم تغيير روابطي پيدا كردهايم؟!! مشكل فرمايش شما اينجاست كه اساساً «اجلاس نم» رو با «سياستهاي تهران» مخلوط فرمودهاين. حال اينكه همونقدر حضور سران مصري و ساير كشورها در تهران ميتونه به مفهوم بهبود روابط با كشورمون باشه كه حضور مقامات ارشد سياسي ما در اجلاس قبلي نم در مصر و يا اجلاس سالانهي سازمان ملل در امريكا و روابطمون با مصر مبارك و امريكاي بوش و اوباما. پس اساساً اينكه كسي با مواضع مشخص در جايي حضور پيدا ميكنه، نه به مفهوم تجاهل سياسي هست و نه به معني علاقه به اون كشور. قضيه رو حتي اگه از باب ديپلماسي عمومي مد نظر شما هم ببينيم، كاملاً قابل فهم و توجيهه و اميدوارم شما هم دقتي مجدد روي اين بخش از فرمايشاتتون داشته باشين. ضمن اينكه برنامهي فشرده بهانهاي بيش نبود. چرا كه زمانبندي اجلاس نم از ماهها قبل مشخص بود و طبيعتاً برنامه ريزي دكتر مرسي درخصوص سفر به چين و يا معرفي وزيرش به مجلس اين كشور پس از مشخص بودن برنامههاي اجلاس نم انجام پذيرفته. طبيعتاً مرسي هم نگران اين نبود كه دعوت ميشه يا كه خير. چرا كه اساساً تمامي سران كشورها (چه دوست و چه دشمن)، دعوت هستن و ايران حتي اگه ميخواست هم نميتونست جلوشون رو بگيره. چه برسه به اينكه مواضع ايران درخصوص مرسي از روز روشنتر بود. پس اميدوارم حداقل براي خود، توجيه مناسبتري براي اين قضيه در نظر بگيرين. چون اين فرمايش شما رو بعيد ميدونم حتي خود شما هم قبول داشته باشين. درخصوص موضع مصر در سوريه بيشتر توضيح خواهم داد در ادامه. ولي مشخصاً اجلاس مصر، فرصتي سياسي براي حل و فصل مسالمتآميز و اجبار به كنارهگيري اسد از قدرت بصورت سياسي هست براي جلوگيري از وقوع حوادث تلخ نظامي در اين كشور. دستور اجلاس و مواضع تبيين شده و مصاحبهها، همه و همه بسادگي اين رو نشون ميدن. حالا نميدونم شما انتظار دارين نتيجهي اين اجلاس چي باشه؟ حمايت قاطع از رژيم بشار اسد؟ درخصوص آيندهي مناسبات مصر و اسرائيل؛ با عرض معذرت شما صرفاً موارد منفي رو نگاه فرمودين و انبوه موارد مثبتش رو بيتوجه از كنارش عبور فرمودين. بعد با همين نكات منفي، نتيجه گرفتين كه در آينده اين دو كشور دشمن ميشن. حالا من اجازه دارم كه موارد مثبتش رو مدنظر قرار داده و بر اون اساس بگم كه در بدترين حالت، بين اين دو كشور سردي روابط سياسي حاكم ميشه؛ چيزي شبيه به روابط فعلي تركيه و اسرائيل؟ درخصوص تركيه هم از فرمايش شما تعجب كردم. چون بنده چنين چيزي رو عرض نكردم كه تركيه تا بحال چيزي بدست نياورده. از شما اجازه خواستم اندكي صبر داشته باشين تا نتايج بيش از پيش حضورتون مشخص بشه. البته شايد هم بنده اشتباه كرده باشم. ولي عرض بنده اين بود؛ نه نتيجهاي كه شما بزرگوار از عرايض بنده گرفتين. درخصوص تونس، خود شما پاسخ فرمايشتون رو به نوعي دادين. ولي نتيجهي عجيبي ازش گرفتين. ما در ابتداي انقلاب، با خيلي از كشورها كار داشتيم و خيليهاشون رو انگولك كرديم. نه الزاماً اوايل انقلاب. حتي تا اوايل دههي هفتاد. در خيليهاشون چندان موفق نبوديم و اثرگذاري خاصي نداشتيم. در برخي هم تا حدودي موثر بوديم. علت اتخاذ هر تصميممون هم در هر كشور يه چيز بود. همونطور كه شما بدرستي درخصوص تونس بهش اشاره فرمودين. البته اين رو هم بايد بگيم كه در دوران جنگ تحميلي، تقريباً به جز سوريه (كه اون هم دلايل مشخصي داره كه ايران دوستي آخرين دليل اون هست!!)، تمامي كشورهاي عربي منطقه و آفريقايي از عراق و صدام حسين حمايت كردن. پس با احتساب اين فرمايش شما، ما ميبايست با تماميشون قطع رابطه و تخاصم داشته باشيم. اينطور نيست؟ متأسفانه موضعي كه شما درخصوص تونس فرمودين هم دقيقاً مثال ديگري هست از اون نگاه صفر و يكي به سياست. ما زماني با تونس در اين كشمكش سياسي بوديم. پس از اون روابط اندك اندك بهبود پيدا كرد. در طول ساليان متمادي، بارها و بارها وزراي ايران و تونس به دو كشور سفر كرده و توافقنامههاي مختلف سياسي، اقتصادي و فرهنگي به امضاء رسوندن. در تمامي اين مدت، دو كشور در خاك هم سفارتخانه داشتن و اينكه شما ميفرمايين در زماني «قطع رابطه» بود و در زمان ديگه روابط تقريباً قطع بود براي بنده اصلاً قابل فهم نيست. چون اخبار چيز ديگري رو عنوان ميدارن. روابط ايران با تونس تا قبل از وقوع بهار عربي در اين كشور، در سطحي متوسط و براساس نيازهاي سياسي و اقتصادي طرفين انجام ميپذيرفت. نه الزاماً روابطي سرد و به قول شما «خصمانه» داشتن و نه روابطي گرم و صميمانه. مگه اينكه شما براي فرمايشتون مستندات مناسبتري رو ارائه بفرمايين. والا سرچي كوتاه در دنياي اينترنت درخصوص روابط ايران و تونس، اطلاعات بسيار خوبي رو در اختيار ما قرار ميده كه ميتونه مبناي مناسبي براي قضاوتمون درخصوص اون دوران باشه. البته باز هم از شما خواهش ميكنم كه در بكار بردن واژگان در مفاهيم و تعاريف سياسي اندكي دقت بيشتري بفرماين. چرا كه مفاهيمي چون «تخاصم» و «قطع رابطه»، معناي مشخص و البته مصاديق مشخصي داره در دنياي سياست كه لزوم توجه ما در انتخاب واژگان و مصاديق رو دو چندان ميكنه. و اما بازميگرديم به «به قول شما» مصر الكبري : دوست بزرگوار. نامه نگاري مقام معظم رهبري و باراك اوباما هم ابتداي به ساكن محرمانه بوده. ولي بعداً به رسانهها درز پيدا كرده. البته من درخصوص «محرمانه» بودن نامهي مرسي به رهبر معظم انقلاب چيز چنداني نشنيدم و بيشتر از زبون رسانههاي ايراني بوده تا رسانهها. ولي چيزي كه مشخصه اينه كه اين موضوع رو حتي رسانههاي ايراني هم (البته هريك بسته به صداقت خود) پوشش دادن و چيزي نيست كه شما اينقدر ساده اون رو رد بفرمايي. قطعاً شما هم قائل به انتخاب گزينشي اخبار در جهت تأييد فرمايشاتتون نيستين و شناخت بنده از شما، اثباتگر اين مسئله هست. اما دو مورد درخصوص مصر فرمودين كه يكي از ديگري تعجببرانگيزتره! [quote]درباره نظرات شخصی مرسی هم برای من خیلی جالبه که شما کل انقلاب مصر و جنبش عظیم اخوان رو در شخصی که پس از رد صلاحیت خیرت الشاطر رهبر اصلی اخوان توسط شورای نظامی از روی اجبار و صرفا به عنوان محلل دوره گذار وارد عرصه شد خلاصه می کنید؛ این کار درست مثل اینه که یک نفر سیاست های انقلاب اسلامی ایران رو در افکار مهندس بازرگان خلاصه کنه چرا که اولین رییس دولت بعد از انقلاب بوده !!![/quote] دوست بزرگوار! اساساً مفهوم «حزب» به چه معناست؟ چون متأسفانه در ايران احزاب جا نيافتادن و بطرز بامزه مسئولين ميگن «من وامدار هيچ حزب و گروهي نيستم» كه گويي مثلاً عضويت در حزب گناهي نابخشودني هست و پيروي از دستورات حزبي هم امري حرام، دليل بر اين نميشه كه ما اساساً نافي كاركرد احزاب و رشد تفكرات و منويات احزاب در قالب سياستهاي رئيس جمهور و يا ساير مقامات برآمده از حزب باشيم و مسئلهي تصميمات حزبي زو تقليل بديم به نظر و شخصيت يك فرد خاص خلاصه كنيم!! انصافاً اين فرمايش شما قدري براي بنده سنگين و ثقيل هست و از شما حداقل قابل پذيرش نيست. ضمن اينكه مثل روز روشنه كه چرا مصر و خصوصاً «اخوان المسلمين» مصر از مخالفين سوري حمايت ميكنه! شما طوري عنوان فرمودين كه گويا هيچ كس در مصر خواهان حمايت از مخالفين سوري نيست؛ الا شخص مرسي!!! حال اينكه مرسي فقط چند ماهه كه اومده!! پس مواضع قاطعانهي مجلس مصر كه اكثر قريب به اتفاقشون اسلامگرا بودن چي؟ جالب اينجاست كه شما هرجا كه به نفعتون باشه، مرسي و مجلس مصر و اخوان المسلمين رو بالا ميبرين و هرجا به ضررتون (در خصوص سوريه و يا ايران) باشه، اون رو نظر شخصي و بيارزش و نظر شخصيت دسته چندمن حزب ميدونين؛ گويي مثلاً اگه خيرت شاطر رئيس جمهور ميشد، مواضع اخوان المسلمين در قبال سوريه يا ايران تغييري ميكرد. اما موضع دومتون كه عجيبتر از موضع اول بود : [quote]درباره جایگاه سوریه در نگاه مصر و مرسی هم مطمئن باشید که مصر حتی انگیزه و ابزار خصومت جدی با خود دمشق رو نداره که این از سیاست های اعمالی و نه اعلامی اش کاملا عیانه تا چه رسد به حامیان اون، لفاظی های جزئی مرسی هم صرفا برای اسکات رقبای سلفی داخلیه که نگن چرا در برابر رژیم رافضی سوریه سکوت کردی ؟[/quote] بسيار عجيبه كه حمايت اخوانيها از همتايانشون در سوريه كه حتي باعث موضعگيري واضح حماس (اخوانيها در فلسطين) عليه حكومت سوريه هم شد رو شما از سر ناچاري!! و براي سكوت رقباي سلفيشون؛ اونهم بخاطر «رافضي بودن حكومت سوريه» عنوان ميفرمايين!! فكر نميكنين ديگه اينجاي قضيه يكم به تفسير شخصي از وقايع روي آوردين؟ به نظرم بهتره ابتداي امر مبناي ما، مستندات باشه و نه تفاسير شخصي. اما نكتهي اصلي تعجب برانگيز فرمايشات شما اين قسمت از فرمايشاتتون بود : «درباره جایگاه سوریه در نگاه مصر و مرسی هم مطمئن باشید که مصر حتی انگیزه و ابزار خصومت جدی با خود دمشق رو نداره که این از سیاست های اعمالی و نه اعلامی اش کاملا عیانه تا چه رسد به حامیان اون» جالب اينجاست كه شما طوري با قاطعيت به بنده چنين اطميناني رو دادين كه اگه در اين خصوص مطالعهاي نداشتم، قطعاً از سر قاطعيت كلام شما هم كه شده فرمايشتون رو ميپذيرفتم!! دوست من!! هنوز چند روز نگذشته از خبري كه رسانههاي ايراني با بزرگنمايي تمام اون رو عرضه كرده ان : [url=http://fa.alalam.ir/news/375694] مرسی هم دارای گروه مسلح در سوریه شد![/url] لينكي كه انتخاب كردم مال شبكهي العالم هست كه فكر كنم شما ديگه حداقل قبولش داشته باشي. مواضع مصر درخصوص سوريه هم بارها و بارها بطور كاملاً مشخص و بدور از هرگونه ابهامي عنوان شد و مرسي اونقدري در مواضعاش درخصوص سوريه جدي و مصر بود كه حتي از تريبون اجلاس نم هم استفاده كرد براي كوبيدن نظام سوريه و رساندن پيام مخالفين به گوش جهانيان. حالا چطور شما از اين مسئله، تفسير به رأي ميفرمايين كه «مصر انگيزه و ابراز خصومت جدي با دمشق نداره» كه هيچ، اين مسئله به قول شما «كاملاً عيانه»!! حالا نميدونم قسم حضرت عباس رو ميبايست باور كنيم يا دم خروس رو. از شما بزرگوار عاجزانه استدعا دارم كه مبناي فرمايشاتتون اخبار و مستندات باشه و نه باورها و علايق. چون اگه بخوايم وارد اين واردي بشيم كه هركدوم ما براساس علايق خود اخبار رو عنوان كنه، بعيد ميدونم بحثمون به جاي مناسبي برسه. قطعاً اگه اخبار مناسب رو عنوان بفرمايين، تحليلتون در كنار اون ارزشمند و خواندني است. ولي اين طور فرمايشتون، حس چندان خوبي رو به آدم منتقل نميكنه. اميدوارم انتقاد دوستانه و برادرانهام رو حمل بر بيادبيام ندانسته و اون رو از سر خيرخواهي بدونين. حقيقت مسئله اينه كه مسئلهي سوريه، بسيار بسيار فراتر از كج انديشي عدهاي سلفي به حكومت به قول شما رافضي سوريهاس و اگه بخوايم خودمون رو در اين دام تحليل معطل كنيم، به نتيجهي مناسبي بعيده كه برسيم. 3- درخصوص تجهيز سنگين هم باز نگاهي صفر و يكي داشتين. دوست گرامي. به نظر شما مسلسلهاي سنگين چيز عجيبي هست؟ تجهيزات زدن هواپيما و هلي كوپتر؟ نارنجك اندازها؟ اينكه سوريه هر از چندي مياد يه سري محمولههاي مكشوفه نشون ميده كه توش همه چيز هست دليل نميشه عزيز دل. اين تسليحات بالاخره بايد فرض كنيم از هر ده تاش، حداقل سه تاش رد شدن ديگه! در اون شرايط هم بالطبع هركدوم اثر جنگي خودشون رو بجا ميذارن ديگه!! نميشه كه از روي هوا حرف زد! شكر خدا همين دوستان تو اين تاپيك تصاوير تسليحات دست ساز (خمپاره انداز تيركموني) رو خدمت شما گذاشتهان و شما ميتونين ببينين كه از نظر دسترسي به تجهيزات نيمه سنگين و سنگين و پوشش آتشي در چه مضيقهاي هستن! ولي باز مصرانه اصرار دارين كه ايشان تا بن دندان مسلحان به تمامي تسليحات ممكن. اگه اين باور و عقيدهي شماست من بهش احترام ميذارم. ولي به هيچ وجه از نظر خودم اون رو درست نميدونم. اما مسئلهي عجيبتري كه مطرح فرمودينف بيانگيزگي ارتش شوروي در مقابل انگيزهي بالاي ارتش سوريه بود! من متوجه نشدم! آيا انگيزه، باعث تقويت زره و يا ضد ضربه شدن ميشه؟ آيا سرباز به قول شما بيانگيزهي شوروي دوست داره تو تانك جزغاله بشه؟ يا تو طياره و هلي كوپترش تكه تكه بشه؟ ايا دوش پرتابهاي افغاني، حساسيت به «انگيزه» داشتن كه در افغانستان و عليه بيانگيزههاي شوروي خوب عمل ميكنن، ولي عليه هواپيماهاي سوري خير؟!! فكر نميكنين اين قسمت از توجيهاتتون ديگه بيش از اندازه غيرواقعي و صرفاً «جوابي براي جواب دادن» بوده باشه؟ از شما انتظار دارم اگه حرفي رو درست ميدونين، اون رو بپذيرين و اگه هم نادرست ميدونين، ولي دليلي هم براي ردش ندارين، صادقانه اين رو بفرمايين و به هر دليلي كه حتي براي خود شما بزرگوار هم قانع كننده نيست متوسل نشين. چون اين شبهه بوجود مياد كه بحث از حالت منطقي خودش خارج و به جدلي تبديل شده كه دو طرف براي اينكه نشون بدن درست ميگن، به هر حربهاي متوسل شدهان. البته اعتقاد دارم هنوز بحث ما تا رسيدن به اون نقطه خيلي جا داره. ولي براي جلوگيري از بروز اين شبهه از شما بزرگوار اين درخواست برادرانه رو دارم و اميدوارم كه شما هم نسبت بهش دقت و توجه بيشتري بفرمايين. [quote]درباره عدم تاثیر مخالفت چین و روسیه در دست نگه داشتن غرب هم فقط به همین سوال جواب بدین که به نظر شما اگر چین و روسیه مثل مورد لیبی با قطعنامه پیشنهادی موافقت می کردن باز هم غرب تا به حال دست نگه می داشت که بشار شر سلفی ها رو کم کنه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟[/quote] خير. قطعاً دست نگه نميداشت. ولي نكته اينجاست كه اون موقع از اين سلفيها و اين سطح از تسليح مخالفين مسلح هم خبري نبود. اون موقع مخالفين مسلح در اقليت محض بودن و غرب هم تصميم داشت كه تا قبل از قدرت گرفتن ايشان و افزايش قدرت جبههي سوم، قضيه رو با ورود به فاز نظامي ختم به خير كرده و جبههي سياسي رو پيروز كنه در سوريه. لكن مخالفت روسيه و چين مانع از اجماع در اين خصوص شد. ولي مسئله اينجاست كه مخالفت روسيه و چين، به مفهوم مداخلهي نظامي ايشان به نفع سوريه هم نبود. بلكه غرب ترجيح ميداد هزينههاي مداخلهي نظامي در سوريه رو تا حد امكان و توان كاهش و همراهي جهاني رو تا حد امكان افزايش بده. باور غرب اين بود كه روسيه و چين در قبال امتيازاتي چند كنار خواهند كشيد. ولي اينگونه نشد و ظاهراً امتيازات قانع كننده نبودن. البته در اين ميان، روسيه چندين بار به سوريه پيغام و پسغام فرستاد و اين موضوع رو گوشزد كرد كه بهتره زودتر اصلاحات ملموسي رو كه مخالفين رو قانع ميكنه انجام بده؛ چون امكان حمايت هميشگي از سوريه وجود نداره. ولي خوب سوريه ...!! ولي از شما بزرگوار انتظار دارم كه بين اثرگذاري سياسي و وتوي دو عضو دائم شوراي امنيت، با مقولهي ورود به فاز نظامي ايشان در برابر ايالات متحده و ناتو به خاطر كشوري چون سوريه، تفكيك و تفاوتي مشخص قائل باشين. ولي اساساً عرض بنده اين بود كه مخالفت روسيه و چين تأثيري در عدم تجهيز مخالفين مسلح به تسليحات سنگين نداره. نه اينكه مخالفت چين و روسيه بالكل اثري نداشته باشه و مجدداً شما از فرمايشات بنده، با همون نگاه صفر و يكي برداشتي نادرست فرمودين. به عبارت بهتر، شما از «اثر گذار نبودن مخالفت چين و روسيه در تسليح مخالفين»، برداشت به اين فرمودين كه بنده چون معتقد به اثرگذاري چين و روسيه نيستم. حال اينكه عرض بنده، مشخصاً در اون قسمت خاص بود و تعميمي به ساير وقايع پيدا نميكرد. به همين دليل استدعا دارم اندكي روي اين تقسيم بندي مواضع، تعديلي در نگاهتون بوجود بيارين. البته اگه اون رو مثل بنده چندان درست نميدونين. 4- هرچند كه آمار كشتهها و مشخصتر از اون تخريب وحشتناك شهرها (كه مناظري شبيه به جنگ جهاني دوم در اين كشور رو پديد آورده)، با فرمايش شما چندان همخواني نداره، ولي اگه اجازه بدين از اين بحث عبور كنيم. چون ورود بهش ممكنه كل بحث ما رو تحت الشعاع قرار بده. بالاخص اينكه اين فرمايش شما، براساس منابعي هست كه شايد بنده چندان قبولش نداشته باشم و متقابلاً بنده استناد به منابعي كنم كه شما اون رو مردود بدونين. پس فكر كنم عجالتاً اين بحث رو به حساب «اختلاف نظر» بذاريم فكر كنم بهتر باشه و وقت با ارزش شما و بيارزش، ولي محدود حقير رو بذاريم روي اشتراكاتي كه بخشي از اون موجب اختلاف نظرمون شده كه اينطوري بيشتر از محضر شما استفاده ببرم. البته اگه شما هم موافق اين مسئله باشين. اما درخصوص اسرائيل، فكر كنم ابتداي امر بهتره اثبات كنيم كه اين رژيم دائماً در مناطقي كه شما فرمودين حضور و مانور گستردهي نظامي داره و بعد به دنبال چرايي اين مسئله باشيم. ================================================ در آخر از اينكه وقت گرانبهاتون رو به بندهي حقير اختصاص داده و از دانش و معلوماتتون بنده رو مستفيض فرمودين از شما صميمانه تشكر ميكنم. ان شاءالله اگه تلخي و ركياي در كلامم بود رو هم به بزرگي خودتون ميبخشيد. اگر هم ناخواسته در لابلاي عرايضم توهيني كردم يا حرفي زدم كه شما از بنده رنجيدين، پيشاپيش از شما عذرخواهي ميكنم و اين اطمينان رو بهتون ميدم كه كوچكترين منظوري نداشتم و از درجهي احترامم نسبت به شما اندكي كاسته نشده. از شما از بابت مطول نگاري بيارزشم هم عذرخواهي ميكنم. -
جسارته بزرگوار. البته فكر كنم منظور شما از واژهي «هواپيماهاي عراقي»، «هواپيماهاي اسرائيلي» بوده باشه. ولي موقع خوندن اون كتاب، به ذهنتون خطور نكرد كه اساساً «بصره» چه ارتباطي به اين داستان داره؟ شما در طول اين نقشه، كوچكترين اثري از بصره ميبنيين كه اين بنده خدا هواپيماهايي رو كه در ارتفاع پست و خارج از محدودهي رادارها پرواز ميكردن رو نه تنها ديده، كه شناسايي هم كرده؟ كه بعد بخواد گزارش هم بده و اونا هم بگن كاري به اين قضيه نداشته باش و قطع كن؟! ضمن اينكه صدام مغز درازگوش ميل كرده بود كه نيروگاه آمادهاش رو با هماهنگي خودش نابود كنه؟ شما خودت باشي چنين كاري رو انجام ميدي؟! بعد هم اين چه مظلومنمايياي ميشه براي صدام كه بخواد پولي هم از بابتش بگيره؟! اعراب پول بدن كه صدام نيروگاه هستهاي بسازه؟! ------------------------------------------------------- شايد اون افسر اين بنده خدا جناب تيجاني رو سر كار گذاشته باشه. والا فكر كنم تنها شنيدن اين ادعا، براي سنجش صحت يا عدم صحت اون كفايت كنه.
-
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
mostafa_by پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
عرض سلام و خسته نباشيد خدمت دوست بزرگوار؛ برادر بيگدلي عزيز. تأخير حقير در پاسخ به فرمايشاتتون رو به بزرگي خود ببخشيد. هرچند كه گويا مطول نگاري حقير، كمي دوستان بزرگوار رو آزار ميده. لكن احترام به فرمايشات شما اين اجازه رو به حقير ميده كه جسارت ناراحتي دوستان رو به خود داده و اندكي به مطول نگاري در پاسخ به شما مشغول باشم. ان شاءالله كه دوستان هم اين جسارت رو ميبخشن. -------------------------------------------------------------------------- با مطالعهي اين پست شما، اولين چيزي كه به ذهنم رسيد، تفاوتهاي نگاه بنده و شما بود كه روش يه مقداري فكر كردم. من اين تفاوتها رو در سه بخش طبقه بندي ميكنم : 1) تفاوت منابع : بنده از منابعي استفاده ميكنم كه شايد چندان مورد قبول شما نباشه و شما نيز همچنين. اين منابع، گاهاً اطلاعات متناقضي رو به ما ارائه ميدن كه بر اين اساس، روايت بنده با روايت شما متفاوت ميشه. 2) تفاوت دسترسي به اطلاعات : از اونجايي كه بنده، يه فرد عامي در جامعه هستم و اطلاعاتم بسيار محدوده و ميشه گفت صرفاً نتايج رو ميبينم، مواردي رو عرض ميكنم كه اتفاق افتاده و تلحيلام هم براساس همين رويه هست. لكن شايد شما بزرگوار خود يا از طريق دوستان و آشنايان و اطرافيان و يا از هر طريق ديگري، به اطلاعات ديگري دسترسي دارين كه در حالت عادي، در اخبار و دنياي مجازي و بالكل مجارياي كه در دسترس عموم نباشه. به اين ترتيب، بالطبع شما از مواردي خبر خواهيد داشت كه روح بنده هم از اون بياطلاعه و اين، باعث تفاوت نگاه من و شما ميشه. 3) تفاوت تحليل : تاريخ يك واقعهي بوقوع پيوسته هست. يعني اتفاقي كه افتاده. طبيعتاً اگه نبود تفاوت تحليل، تمام تاريخ بيشتر از يك كتاب نياز نداشت. لكن اين، تفاوت تحليل هست كه از واقعهاي مثل جنگ صليبي، يا جنگ دوم جهاني و يا حتي همين جنگ 33 روزه، كتب متعدد و مختلفي رو، با نگاههاي مختلف پديد مياره. حال اين موضوع درخصوص واقعهاي هست كه اتفاق افتاده و نتيجهاش هم مشخص شده. چه برسه به موضوعي كه هنوز اتفاق نيافتاده و يا در مرحلهي وقوع هست و هنوز به تكامل نرسيده. طبيعتاً تفاوت تحليلهاست كه تفاوت نگاهها رو به همراه خواهد داشت. -------------------------------------------------- هريك از عوامل فوق ميتونن غلط و يا درست باشن. شايد بشه گفت گذر زمان بهتر ميتونن اين درستي و غلطي رو به اثبات برسونن. بالاخص در زماني كه تفاوتشون بسيار باشه. پس اگه بنده اين جسارت رو بخرج ميدم كه در مواردي، نظرم خلاف نظر شماست، اميدوارم شما هم اين اختلاف نظرات رو منبعث از سه بند فوق بدونين. چون قطعاً مشتركات نظرمون بسيار بيشتر از اين اختلاف نظرات هست. -------------------------------------------------- با اين مقدمه، ميپردازم به فرمايشات شما بزرگوار. 1- درخصوص ديپلماسي عمومي و كاربرد حقيقي اون در دنياي امروز، حرف و حديث بسياره. پس با اجازهي شما وارد اين موضوع نميشم و بررسي اون رو به تاپيكي مناسبتر موكول ميكنم. اما اينكه شما سوريهي سكولار رو متحد مذهبي جمهوري اسلامي ايران شيعه به حساب آوردين، كمي براي من جاي سوال و تعجب داره! حال چطور شما ايشان رو جزو «هم مذهب»هاي ما طبقه بندي فرمودهاين، موضوعي است كه هضمش براي بنده كمي ثقيله و اميدوارم توضيحات شما بنده رو از اين سردرگمي رها كنه. اما مسئلهي اصلي كه شما بارها در فرمايشاتتون، اون رو اختلافي فرعي فرض فرمودين، از قضا مهمترين عامل نزد افكار عمومي و دولتهاي تازه تأسيس كشورهاي دچار بهار عربي هست. مسئلهاي كه از نگاه ايشان، كشورها رو به دو گروه موافق و مخالف بهار عربي تقسيم بندي كردهان و بعيده كه شما از اون آگاهي نداشته باشين و مسئله رو به قدري فرعي در نظر بگيرين كه فكر كنين براي مردم كشورهاي مصر، ليبي، تونس و يمن اينكه ايران بطور تمام قد در برابر جريان بهار عربي در سوريه ايستاده (البته به زعم ايشان)، چندان موضوع مهم و قابل اهميتي نباشه و ايران وجههي خودش در حمايت از بهار عربي رو از دست نداده باشه. اميدوارم اندكي بيشتر روي اين گزاره توجه و تأمل بفرمايين. 2- تعاريف و تعارفات ديپلماتيك، هيچگاه مبناي اثرگذاري و تصميمگيريهاي سياسي نبوده و نيستن. اگر ما از شخصيت والاي عمر مختار تعريف ميكرديم، آيا به مفهوم خوبي و حسن روابطمون با معمر قذافي بود؟ يا اينكه آيا اساساً تعريف و تمجيد ما از هر كسي، به مفهوم حسن روابط با ايشان هست؟ ما از فيدل كاسترو هم بسيار تعريف و تمجيد كردهايم تو كشورمون. بارها پيغام و پسغامهايي توسط ما به ايشان ارسال شده. آيا اين، باعث شده كه كوبا به متحدي فرا منطقهاي براي ما تبديل بشه؟ طبيعتاً به خاطر دارين كه چند سال پيش، حتي فيدل كاسترو سفري به تهران هم داشت و در دانشگاه تهران هم به سخنراني پرداخت. ولي آيا اين رفتن و آمدنها و به مزار امام (ره) رفتنها و تعاريف و تمجيدات وي از ايشان، تأثيري در روابط ما و كوبا داشت؟ طبيعتاً منفعت هر كشور در روابطش با ساير كشورها، مشخص كنندهي سطح روابط و ارتباطاتشون با هم هست؛ نه تعريف و تمجيدها و تعارفات سياسي. ضمن اينكه شخصيت امام (ره)، شخصيتي فرا كشوري بودن و محبوب بسياري از كشورهاي منطقه. بعبارت ديگه امام (ره) آغازگر جريان و نهضتي بودن كه حداقل روي ذهنيت بسياري از رهبران و شخصيتهاي بزرگ جهاني، اثرگزار بود و اين مسئله، باعث افزايش احترام امام (ره) نزد ايشان بود. ولي آيا اين، به معني محبوبيت نظام جمهوري اسلامي ايران هست؟! فكر كنم اگه كمي مباحث رو در جايگاه خود مورد سنجش قرار بديم بهتر باشه. چرا كه اساساً اين دو مقوله، دو مقولهي مجزاي از هم هستن و يكي دونستنشون، شايد دردي از بحث ما دوا نكنه. سفر دكتر مرسي به تهران هم بطور مشخص معلوم بود كه چه دليلي داره. شما درست ميفرمايين و بنده هم عرض نكردم كه وي ملزم به حضور در تهران براي تحويل رياست نم بود. عرض بنده اين بود كه سفر مرسي به تهران، صرفاً در قالب تحويل رياست جنبش نم بود. كما اينكه ديديم ايشان صبح اومد و بعد از سخنراني و تحويل رياست هم بسيار سريع تهران رو ترك كرد. يعني حضور وي به چند ساعت هم نرسيد و حتي ديداري با مقام معظم رهبري هم نداشت و با دكتر احمدي نژاد هم صرفاً در سالنهاي مخصوص ديدارهاي دو جانبهي اجلاس، ديداري كوتاه و مختصر داشت. هرچند كه رسانههاي داخلي بسيار سعي كردن اين مسئله رو بزرگ كنن، ولي حقيقت اين بود كه اين ديدار، نه مبين بهبود روابط ايران بود و نه حتي گامي بزرگ از سوي مصر براي برقراري ارتباط با ايران. كما اينكه پيغام و پسغامهاي قبلي و بعدي دولت مصر هم گوياي اين امر بود. لكن يا منابع شما به اين موضوعات اشارهاي نكردهان و يا شما ناخواسته اين موضوع رو در اين تحليلتون از خاطر بردهاين. به همين دليل از شما درخواست بررسي مجدد اين موضوع رو دارم. طبيعيه كه دكتر مرسي هم تعارفات معمول خودش رو داشته باشه و البته انصافاً مهماننوازي ايراني در اجلاس نم، بسيار آبرومندانه و اجلاس بسيار شكوهمند برگزار شد و اين مسئله، غيرقابل انكاره. ولي آيا اين تعارفات ديپلماتيك رو ميبايست تعبير به حسن روابط كنيم؟ اگه اينطور باشه، پس بايد بان كي مون رو هم جزو مشعوفين و هواداران ايران بناميم؛ چرا كه وي نيز تعاريف بسياري از حسن برگزاري اين اجلاس نمود. يا سران كشورهاي عربي منطقه مثل امير قطر. درخصوص نتايج كميتهي چهارگانهي دكتر مرسي هم از شما اجازه ميخوام كمي صبر داشته باشين تا نتايجش رو هم بنده و هم شما شاهد باشيم. شايد برداشت و نظر شما درست باشه. [quote]در این شک نکنید که تداوم حکومت اسلام گرایان در مصر نهایتا به خصومت با غرب و درگیری مسلحانه با اسراییل منجر میشه البته دیر و زود داره ولی ذره ای تردید نداشته باشید که سوخت و سوز نداره و برای ما که سرمون واسه دعوای با اسراییل درد می کنه چی از این بهتر.[/quote] اين تأكيد و با يقين سخن گفتن شما، براي بنده جاي تعجب داره. چرا كه بنده با اطلاعات فعلي به هيچ وجه نميتونم چنين پيشبيني بزرگي داشته باشم. مگر اينكه اين امر، مشمول همان تفاوت دوم باشه كه در اين صورت خوشحال ميشم اگه امكانش هست، مباني اين امر رو بفرمايين تا بنده هم نظراتم رو تعديل كنم. درخصوص تركيه هم باز از شما بزرگوار اجازه ميخوام كمي صبر پيشه بفرمايين تا نتايج عملكرد تركيه در سوريه مشخص بشه. باز شايد شما درست ميفرمايين و تركيه جز دلارهاي سوخته و ساير مصائب چيزي به دست نياورده باشه. درخصوص تونس هم حقيقتاً از موضعي كه شما اتخاذ فرمودين كمي گيج شدم. امكانش هست بيشتر توضيح بفرمايين كه ما با تونس در چه زماني دقيقاً دچار تخاصم و مشكلات سياسي شديم؟ چون حقيقتاً من از اين موضوع اطلاعي ندارم. اينكه ما با كشوري ارتباط چنداني نداشته باشيم و يا در حداقل روابط باشيم، آيا ارتباطي به تخاصم داره؟ ما با بسياري از كشورهاي جهان روابط ديپلماتيكي نداريم و يا گر داريم، در حداقل سطح ممكن هست. آيا اين، به مفهوم تخاصم و يا مشكل ما با رهبران ايشان هست؟ يا صرفاً منافع ما اين مسئله رو ايجاب ميكنه؟ اگه اينطور هست، ممكن هست بفرمايين ما با كدامين يك از كشورهاي آفريقايي روابط حسنه و مهمي داريم؛ البته منهاي اين چند كشوري كه جديداً اندكي باهاشون ارتباط پيدا كردهايم در زمان دكتر احمدي نژاد كه البته وضع اين كشورها هم كه بطور مشخص ...! يادمون نره كه فقط قارهي آفريقا، 54 كشور داره و صرفاً متشكل از سودان و سنگال و سومالي و مصر و تونس و ليبي و آفريقاي جنوبي نيست. و اما درخصوص مصر : [quote]مرسی در دیدار با دکتر صالحی سوریه رو تنها مورد اختلاف ایران و مصر دونست نه اصلی ترین مورد چند اختلاف، همین چند روز پیش هم توی مصاحبه تلویزیونی در برابر سوالات جهت دار خبرنگار ضد ایرانی حسابی ازمون تعریف و تمجید و برقراری روابط نزدیک با ایران رو تصمیم برگشت ناپذیر مصر عنوان کرد، حالا شما بفرمایید ایشون ایران رو تهدید به چی کرده ؟!!!!![/quote] اين موضوع رو بنده مشمول بند اول تفاوتهامون ميدونم. چرا كه شايد منابع شما، اين مسئله رو به اين گونه كه شما فرمودين عنوان كرده باشن. ولي منابعي كه بنده در اختيار داشتهام و بررسي كردهام، موضوع رو نه به ملودرامي شما، كه به گونهاي ديگه عنوان كردهان و مسئلهي اختلاف ايران و مصر رو بسيار فراتر از اين عنوان كردهان. قطعاً در جريان نامهي دكتر مرسي به رهبر معظم انقلاب هستين كه در اون، برخلاف تحليلهاي تعجب برانگيز كيهان و فارس و امثالهم، يكي از اصليترين تفاوتهاي نگاه مصر و ايران رو در مسئلهي فلسطين عنوان كردهان و البته در اون، دكتر مرسي به نظر ايران هم احترام گذاشته، لكن مشخصاً راه خودش رو جدا كرده. اين رو هم بايد در نظر بگيرين كه اين موضوع، به توجه ما به حماس برنميگرده؛ چرا كه حماس شاخهي اخوان المسلمين در فلسطين هست و طبيعتاً مورد حمايت اخوانيها در مصر. پس در حمايت از حماس تفاوتي بين ما نيست. تفاوت اصلي در مواضع بارها اعلام شدهي دكتر مرسي هست كه رسانههاي فوق، هيچگاه دوست نداشتهان كه اون رو به نمايش عموم بذارن و يا ترجيح دادهان كه مردم اينطور فكر كنن كه مصر هم مثل ايران در پي حذف اسرائيل و حاكميت مطلق فلسطين در سرزمين اورشليم هست. اختلافات نظر بسياري بين مصر و ايران وجود داره كه اگه اجازه بدين در تاپيكي ديگه بهش بپردازيم؛ چون ميترسم ورود بهش به مسير و موضوع اصلي تاپيك آسيب برسونه. اما موضوع اصلي تهديد دكتر مرسي كه از قضا شما بسيار ساده از كنارش عبور فرمودين، همين مسئلهي سوريه بود. شايد منابع شما اين موضوع رو اينطور منعكس نكرده باشن. لكن مرسي در ديدار با دكتر صالحي، به وضوح هشدار داد كه [quote] ادامه حمایت های ایران از حکومت بشار اسد در سوریه به آینده روابط دو کشور ایران و مصر صدمه خواهد زد.[/quote] حال نميدونم شما الان نظرتون درخصوص اين موضع چي باشه و به نظر شما مسئلهي سوريه در نگاه مصر اينقدر فرعي است كه شما فرمودين، و يا الان نظر و تحليل ديگري در اين خصوص دارين؟ 3- درخصوص موضع غرب در سوريه، من قبلاً به طور مبسوط عرايضم رو درخصوص چرايي اين نظر عرض كردهام. بطور مشخص هم مسئله اين هست كه غرب درصورت تمايل به سرنگوني نظام سوريه از طريق درگيريهاي مسلحانه، قطع به يقين ايشان رو با تجهيزاتي بروزتر، سنگينتر و كاربرديتر مجهز مينمود و تجهيزاتي در اختيار ايشان قرار ميداد كه در نبردهاي زرهي و هوايي، اينقدر دست حكومت سوريه رو باز نذارن. مثالي هم كه بنده عرض كردم، درخصوص شوروي بود كه افغانستان رو با امكانات ضد هوايي و ضد زره دههي هشتاد (كه بسيار ضعيفتر از تجهيزات امروزي بودن)، به گونهاي مجهز كرد كه ابرقدرت اون زمان رو به زانو درآورد و شوروي بسياري از هواگردها و تجهيزات زرهياش رو در افغانستان از دست داد! يادتون نره كه اون زمان شوروي به جز ابرقدرتي، بزرگترين و مجهزترين ارتش جهان رو هم در اختيار داشت. چه برسه به ارتش سوريه كه از نظر تجهيزات و امكانات، يك صدم ارتش اون زمان شوروي هم به حساب نمياد. براي من بسيار جاي تعجب داره كه اين مسئلهي تجهيز مخالفين مسلح با سلاحهاي سبك، هيچوقت براي شما سوال برانگيز نبوده. شايد منابع شما قضيه رو اينطور عنوان كرده باشن كه تجهيزات سنگين و يا كاربردي ايشان توسط ارتش سوريه ضبط شده و اجازهي استفاده بهش ندادن. ولي با دانش و فهمي كه از شما سراغ دارم، بعيد ميدونم كه اين موضوع رو باور بفرمايين! پس از شما استدعا دارم اندكي روي اين گزاره تأمل بفرمايين كه علت عدم تجهيز مخالفين توسط تركيه و غرب چي هست؟ اينكه هلي كوپترهاي سوري اونقدر راحت پايين بيان كه با دوربينهاي غيرحرفهاي هم حتي نوشتههاي روي هلي كوپتر ديده بشه، آيا مهفومي جز اين رو داره كه خيال ارتش از آسمان راحته؟! بالطبع عدم تجهيز مخالفين هم ارتباطي به حمايت چين و روسيه از سوريه نداره! چون اگه اين توجيه بود، پس تجهيز سبك هم مفهومي نداشت! ضمن اينكه اگه همين امروز غرب به سوريه حمله كنه، نه روسيه و نه چين هيچگاه به حمايت از سوريه وارد جنگي بيثمر نخواهند شد. حمايتهاي روسيه و چين، مفاهيم ديگري داره كه از قضا ردش رو بايد در دنياي سياست و اقتصاد بيابيم؛ نه در دنياي ميليتاري. علي اي حال اگه اين، نظر آخر و قطعي شماست، من بهش احترام ميذارم؛ هرچند كه با هم اختلاف نظر داشته باشيم. 4- در اينكه قذافي گستردهتر از نيروي هوايي استفاده ميكرد شكي نيست. ولي اين مسئله، دليل اصلياش زدن شهرهايي بود كه بطور كامل از اختيارش خارج شده و نيروهاش درش حضور نداشتن؛ مثل بنغازي و بعدها مصراته. والا در درگيريهايي كه نزديكتر بود، بيشتر از اونكه از هواپيما استفاده كنه، از هليكوپترهاي توپدار و توپخانه و گلوله باران سنگين استفاده ميكرد كه اين، عيناً در سوريه هم از ابتداي امر تا به امروز وجود داشته و اميدوارم شما اون رو رد نفرمايين؛ چرا كه اخبارش در همين سايت هم حتي موجوده؛ چه برسه به منابعي كه بنده در اختيار دارم. درخصوص تجمع نيرو و مانورهاي ارتش اسرائيل هم از شما عاجزانه استدعا ميكنم ساير منابع رو هم بررسي بفرمايين. چون اين موضوع رو بطور كامل مشمول بند اول تفاوت نظر بنده و شما ميدونم و گزارههاي رد كردنش بسيار زياده. اساساً موضع اسرائيل درخصوص سوريه اونقدر مشخص بوده كه حتي ايران و سوريه هم كه اون اوايل خيلي سعي ميكردن يه طوري باهاش بازي تبليغاتي براه انداخته و پاي اسرائيل رو به وسط بكشن هم بيخيالش شدن. چون مشخصتر از مشخصه. حال از شما تعجب ميكنم كه چطور قاطعانه در اين خصوص، چنين نظري فرمودين. پس قطعاً اين موضوع رو به خاطر منابع خبري شما ميدونم و از شما درخواست ميكنم ساير منابع رو هم مورد توجه قرار بدين؛ شايد تغييري در نظرتون بوجود اومد. البته شايد هم اين، مشمول بند دوم تفاوتهامون ميشه كه در اين صورت، بنده امكان اظهار نظر در اين خصوص رو ندارم؛ چون منبع خبري ديگري ندارم. 5- خوشحالم كه اين بحث، شروع نشده به پايان رسيد. چرا كه قطعاً بنده تخصص و دانشي در بحثهاي مذهبي نداشته و ندارم. ------------------------------------------------------------------------ باز هم از تأخير در عرض پاسخهاي بيارزشم از شما بزرگوار عذرخواهي ميكنم. منتظر شنيدن نقطه نظرات و رهنمودهاي شما بزرگوار هستم.