mostafa_by

War
  • تعداد محتوا

    2,358
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    18

تمامی ارسال های mostafa_by

  1. جناب رسول عزيز. من در عجبم كه چرا شما اصرار دارين جهان‌بيني خودتون رو در بحث غالب بفرمايين. چرا كه در جاي جاي فرمايشاتتون در تاپيك‌هاي مختلف، از هركس كه مخالف نظر شما فرمايشي داشته، با تعجب ياد فرمودين و سپس تحليل قراي خودتون رو به عنوان تنها تحليل امكان‌پذير بيان فرمودين!! دوستان براي نظرات شما احترام قائلن. ولي شما هم سعي بفرمايين براي عقايد ديگران احترام قائل باشين! باور بفرمايين فقط شما نيستين كه امكان درست گفتن دارين! باور هم بفرمايين شما هم مي‌تونين به مسئله‌ يا تحليل غلطي اشاره بفرمايين. پس بهتره اينقدر در بحث اعتماد به نفس نشون ندين و اينطور براي ساير كاربران، رجز خواني نفرموده و خط و نشان نكشين. ------------------------------------------------------- راستي. شما كه اينطور پرشور و بالاتر از پروپاگانداي شبكه‌هاي دولتي سوري، از سوري‌ها غولي قدرتمند ساختين، آيا تا بحال مستند 80 سال مقاومت كه ساخته‌ي صدا و سيماي خودمون هست رو ملاحظه فرمودين؟!! آخه احتمالاً اونجا هم مشتي ليبرال نشسته بودن كه از قضا با مستندات تاريخي، مطالبي عكس فرمايشات شما رو مطرح فرمودن!! مثلاً براي بنده جالب بود كه شما چطور ورود سوري‌ها رو هم‌زمان با سركوب فالانژها توسط ايشان!!!! دونستين و البته همه مي‌دونيم كه سركوب فالانژها در دوران سيطره‌ي اسرائيل بر خاك لبنان بود (يعني بعد از سال 82)!! حال اينكه حداقل هر كسي كه كمي مطالعه‌ي ساده درخصوص تاريخ خاورميانه داشته باشه، اين رو مي‌دونه كه نيروهاي سوري به عنوان نيروي حافظ صلح و آن هم هنگامي كه نيروهاي چپ‌گراي لبناني در حال تصرف بيروت بودن، وارد خاك لبنان شدن تا آرامش در اين كشور برقرار بشه. اون هم به درخواست اتحاديه‌ي عرب؛ نه به عنوان ناجي‌اي شكست ناپذير! داستان هم ربطي به فالانژها نداشت و اگه هم درگيري‌هايي انجام گرفته باشه، صرفاً در راستاي حفظ بيروت بوده!! هسته‌ي مقاومت هم از زمان حضور شهيد چمران و امام موسي صدر در جنوب لبنان و تشكيل جنبش امل شكل گرفته بود و باز ربطي به سوري‌ها نداشت!! در هنگام جنگ 1982 نيز ارتش سوريه توان بازدارندگي حملات اسرائيل رو نداشت و حافظ اسد از سپاه ايران، فقط براي فشار به اسرائيل براي عدم تهاجم بيشتر به خاك سوريه استفاده كرد كه كماكان اين رو هم مي‌تونين در خاطرات رزمندگان و سرداران لشكر 27 ملاحظه بفرمايين (بطور مثال كتاب «آذرخش مهاجر؛ نوشته‌ي حسين بهزاد). پس از فشار آوردن لشكر 27 به حافظ اسد براي حمله به اسرائيل، پيشنهاد حافظ اسد مبني بر تشكيل گروهك‌هاي چريكي در لبنان، بيشتر براي از سر باز كردن نيروهاي ايراني و كاهش فشار بر سوريه جهت ورود به جنگ بود (يعني كاملاً برخلاف فرمايشات شما). قبل از اينكه نسبت به عرايض بنده جبهه‌گيري فرموده و بنده رو نيز مزين به القابي چون منافق، ليبرال و يا ترسو و نامرد بفرمايين، خواهشاً لينك زير رو مطالعه بفرمايين : http://www.hajsaeed.ir/newsdetail-10-fa.html اين لينك، حاوي نامه‌ي مستند مهندس سعيد قاسمي، فرمانده اطلاعات عمليات لشكر 27 و از فرماندهان باسابقه‌ي هشت سال دفاع مقدس + 2 سال درگيري‌هاي كردستان هست. لابد ايشان كه در دل ماجرا بودن، از شما بيشتر اطلاع دارن ديگه. در بخشي از اين متن مي‌خوانيم : [quote]امید مبارزه با اسرائیل اما خیلی زود رنگ باخت چه اینکه [color=red]نیروهای ایرانی و نیز مقامات سیاسی تهران دریافتند که سوری‌ها قصد جنگ نداشته و با آوردن بهانه های گوناگون وقت کشی می کنند[/color] و [b]بیشتر در پی آن هستند تا از نیروهای ایرانی به عنوان وجه‌المصالحه و برگ برنده در پشت میز مذاکرات بهره برند و در واقع آنها در فکر تنها چیزی که نیستند جنگ با اسرائیل است[/b].[/quote] اين اين واضح‌تر نمي‌شد درخصوص موضع سوري‌ها، اظهار نظر كرد. اما قضيه به اينجا ختم نمي‌شه. يكي از دلايلي كه سپاهيان ايران برگشتن، از نگاه سردار قاسمي به شرح ذيل است : [quote][b]عدم وجود اراده به جنگ در دولت سوریه[/b] و بازی سیاسی با تهران بر سر نیروهای اعزامی و [color=red]عدم همکاری با این نیروها من جمله عدم در اختیار گذاردن سلاح در دسترس آنها[/color].[/quote] حال اينكه اين قهرمان پر يال و كوپالي كه شما در سطور نگارشي‌تون ترسيم فرمودين، مي‌بايست دقيقاً عكس اين مورد رو انجام مي‌داد!! حالا يا برادر قاسمي دروغ مي‌فرماين و شما درست مي‌فرمايين؛ يا ...! اما باز هم قضيه به اينجا ختم نمي‌شه. فرضاً برادر سعيد، دروغگو. ببينيم نظر حضرت امام (ره) در اين مورد چيه : [quote]این همه موجب شد تا حضرت امام در جلسه با حضور رئیس جمهور (آیت‌ا... خامنه‌ای) و رئیس مجلس (هاشمی رفسنجانی) اعلام کند که: " با حضور ما در آن جبهه با شرایط موجود مخالفت دارند و [b]معتقدند که عربها [يعني همان سوري‌ها!] جنگ جدی نخواهند کرد [/b]و درگیری بیشتر ما باعث می‌شود که در جبهه جنگ با عراق دچار وقفه می‌شویم و در آنجا هم به جایی نرسیم ". (منبع ش1، ص159)[/quote] اما باري اينكه بهانه‌اي باقي نمونه، امام (ره)، موافقتي بدين شرح اعلام فرمودن : [quote]و در نهایت ایشان با این امر موافقت کردند که "[b]اگر به طور جدی از طرف سوریه جنگ شد[/b]، شرکت کنیم. " (همان ص 159)[/quote] ملاحظه فرمودين؟!! اين ابرقدرتي كه شما در ذهن خود ساختين، بيشتر زاييده‌ي علايق شماست تا حقايق! سعي كردم از مستنداتي استفاده كنم كه مورد قبول شما باشه و به اين راحتي زيرش نزنين. هرچند كه اگه مستند 80 سال مقاومت رو ملاحظه مي‌فرمودين، اطلاعاتي به غايت كامل‌تر و بهتر درخصوص مواضع سوريه از همان ابتدا تا به امروز رو كسب مي‌فرمودين! ولي علي‌الظاهر شما تمايل به پروپاگاندايي عجيب و غريب براي سوريه دارين كه ان شاءالله برگرفته از عدم آگاهي شما باشه. ------------------------------------------------------------- هدف از نگارش اين سطور، نه ورود به بحث، بلكه صرفاً نشان دادن نقايص فرمايشات شما بود تا بلكه كمي درخصوص آن تأمل فرموده و به همين راحتي هر كسي رو متهم به ترس و دروغ و نفاق و چنين و چنان نفرمايين. اين رو هم از برادر كوچكتر خود بپذيرين كه هركسي نظر و عقيده‌اي داره كه براي خودش محترمه. اگر شما فكر مي‌فرمايين كه عقيده‌ي ايشان غلط است، مي‌بايست با ادب و متانت و البته ارائه‌ي مستندات (نه ارتباط دادن دو تاريخ كاملاً بي‌ربط به يكديگر يا خلاف واقع گويي و ...)، ايشان را متوجه اشتباه خود سازين! اگر پذيرفت كه فبها المراد. اگر هم نه، تكليف از روي دوش شما برداشته شده و شما اجازه ندارين به بهانه‌ي تفاوت عقايد، نظر خود را تحميل و نظرات مخالفين فرمايش شما رو بكوبين! از خداي منان براي شما آرزوي موفقيت و سربلندي دارم.
  2. [quote]متا سفانه جریان لیبی داره تموم میشه و کم کم سره ناتو داره خلوت میشه.امیدوارم سوریه بیشتر از اینا دوام بیاره. هر چقدر اوضاع بیشتر آروم میشه ما یعنی ایران یک قدم به خطر نزدیک تر میشیم. [size=9]خواهشا دوستان از بیان نظرات خودشون در مقابل نظر این حقیر بدون فکر خودداری کنن. [/size]اونهایی که باید این پست رو بگیرن ...گرفتن. یا حق[/quote] مي‌گن زماني كه جرج بوش به عراق حمله كرد پرسيدن چرا به عراق حمله كردي؟ جواب داد : چون امام حسين (ع) طلبيد، اومديم. پرسيدن : حالا كي مي‌خواين برين؟ جواب داد : وقتي امام رضا (ع) بطلبه. اين جوكي بود كه زمان حمله‌ي امريكا به عراق، توسط جوانان خلاق و پرشور ميهن!! ساخته شد. با اونكه جوكه، ولي نكته‌ي حقيقتاً مهمي درش نهفته بود. حالا علي الظاهر دل امريكا، هواي دمشق و مسجد اموي رو كرده (لابد يزيد طلبيدتش!! )! ----------------------------------------------------- جناب mahdavi3d. اي كاش اونطور كه شما مي‌فرمايين باشه. ولي شواهد و قرائن، چيز ديگري رو نشون مي‌ده. البته مي‌دونم كه شما به هيچ وجه قائل به كنترل شده بودن اين وقايع نبوده و اين وقايع رو صرفاً بيداري اسلامي مي‌دونين. ولي همون‌طور كه عرض شد، اينبار دم خروس بيشتر از هر زمان ديگه عيان شده.
  3. به سلامتي داستان حكومت قذافي هم به پايان رسيد! البته به طور كاملاً اتفاقي، همزمان شد با تحولات جديد منطقه!! با وقايعي كه در اين چند ماه ديده شده، ديگه همه‌ي ما بايد به اتفاق، ايمان آورده باشيم! بالاخص بايد تا الان، علم احتمالات رو هم منسوخ كرده باشيم! چون وقتي همه چيز اينقدر اتفاقي كنار هم جور درمياد، طبيعيه كه علم احتمالات (كه احتمال جور شدن اين موارد رو بسيار بسيار بسيار ناچيز مي‌دونه) به درد نمي‌خوره ديگه .
  4. اين عكس كه بيشتر شبيه به برادراي خودمونه! http://gallery.military.ir/albums/userpics/special-forces-helmand.jpg
  5. mostafa_by

    نمادی برای دانلود غیرقانونی

    [quote]مصطفی جان یعنی شما تمام نرم افزارهاتون اورجیناله؟! قبول دارم کار اشتباه اشتباهه! اما خب اگه اینجوری حساب کنیم حتی دیدن فیلم و گوش دادن MP3 هم چون کپی رایت نداره باعث عذاب اخروی برای ما میشه... نظر مراجع رو کسی در این مورد میدونه؟[/quote] برادر كاوه عزيز. حالا ما فعلاً كپي رايت داخلي رو رعايت كنيم و هموطن خودمون رو از نون خوردن نندازيم، اجنبي‌ها پيش‌كش! مشكل اينجاست كه ما حتي به داخلي‌هاي خودمون هم رحم نمي‌كنيم! مثلاً اگه يه ويندوز اورجينال چند صد هزار تومان هست و خريدش در توان خيلي‌ها نيست، ولي يه «قلب يخي» 1500 توماني كه چيزي نبود كه بخاطرش تهيه كننده‌اش ورشكسته شد!! يا نرم‌افزارهاي بازي! يا ساير فيلم‌ها (مثل دزدي فيلم اخراجي‌هاي 1-3)!! يا موسيقي‌هايي كه داخلي‌ها توليد مي‌كنن و بصورت آلبوم مي‌دن بيرون (و ما زحمت مي‌كشيم از اينترنت دانلودش مي‌كنيم يا از رفيق‌مون مي‌گيريم مي‌ريزيم رو هاردمون حالشو مي‌بريم!!).
  6. mostafa_by

    نمادی برای دانلود غیرقانونی

    عليكم السلام. شكر خدا. خوبه. ممنون از لطفت. ------------------------------------------- اين توجيهي هست كه گناهكارا و خلافكارا براي خلافشون اعلام مي‌كنن. يكي فقير مي‌شه، مي‌ره نظافت خونه‌ي اين و اون رو مي‌كنه. يكي فقير مي‌شه، مي‌ره دزدي و قاچاق مواد مخدر مي‌كنه! طبيعتاً خيلي فرق هست بين فقير اولي و دومي! ولي دومي، راه فرا از حقيقت و توجيه كارش رو با همين فرمايش شما باز مي‌كنه! ولي سر خدا رو كه نمي‌تونين شيره بمالين؟! مي‌تونين؟!!! همون‌طور كه عرض شد، مهم وجدانه! اخلاقه! شما هرچقدر هم كه گرسنه باشين، نمي‌رين غذا يا ساندويچ بدزدين! نهايتش اينه كه نمي‌خورين!! تازه خوردن، نياز اساسي هر انسانه. ولي استفاده از نرم افزار ...!!! متأسفم دوست من! هيچ راه توجيهي باقي نمي‌مونه! -------------------------------------------- خواهشاً دوستان نيان دوباره بحث فلسفي راه بندازن و بگن آه! وضعيت اقتصاد فلانه، بهمانه، چنانه! چون در غير اينصورت، با كساني كه از موضوع تاپيك دور شن، برخورد خواهم نمود.
  7. mostafa_by

    نمادی برای دانلود غیرقانونی

    برادران كاوه و مهدي عزيز. اون قسمت وجدان رو بي‌خيال (كه براي ما ايرانيا شبيه به وجدان شير فرهاد شده و با كفش، سركوب مي‌شه!!). اين رو بدونين كه حداقل اثرات توليد داخل، مشمول حق‌الناس مي‌شن و اين همون حقي هست كه حتي اگه حق‌الله بخشيده شه، اين حق بخشيده نمي‌شه. يعني به خاطر يه 5000 تومان بيشتر، بايد يه عمر دنبالش بگردين تا ازش حلاليت بطلبين كه قطعاً اين دست سركوب وجدان ها و كپي‌هاي غير مجاز آثار داخلي، باعث ورشكستگي توليدكننده مي‌شه و طبعاً ديگه ارزش حلاليت طلبيدن شما، ديگه اون 5 هزار تومان ناقابل نيست! چه از نظر شرعي (كه حرامه)، چه اخلاقي (كه دقيقاً معادل دزديه) و چه انساني (كه باعث آجر كردن نون چندين خانواده‌اس!)، اين عمل كاملاً محكومه. حال اگه حقيقتاً چند هزار تومان، ارزش اينهمه خبط رو داره، دوستان مختارن.
  8. دوست عزيز. نوپو، طبق فرموده يكي از دوستان، هم به معني «نيروي ويژه پاد وحشت» و هم «نيروي ويژه پشتيبان ولايت» هست كه هردو، متعلق به همين بچه‌هاي نوپو نيروي انتظامي است و مجزا از يكديگر نيستن و هر دو نام، متعلق به همين گروه هست. بد نيست سري به لينك زير بزنين : http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&p=174268#174268
  9. [quote]من بشخص مخالف حرکت های اینچنینی از طرف بسیجم بنظرم بیشتر نباید کاری کنه که وجه ی خودش رو بیشتر از این خراب کنه هر چند که بسیج در مواردی کار های بسیار اشتباهی رو انجام داده که هنوز اثراتش مشهوده برای مثال در دهه ی 70 بسیجیان محترم برای تنبیه بد حجابان اقدام به اسید پاشی روی دست و پا و لباس زنان بد حجاب کردند که از همون موقع با این کار اسید پاشی در ایران باب شد و جرات می شه گفت این ناهنجاری رو بسیج بوجود آورد و دیگه اینقدر خورده شیشه دار شده بسیج که قصد از امر به معروف و نهی از منکر از طرف بسیجیان زیر سوال می ره[/quote] دوست گرامي! آدم عاقل هر چيز كه از هر جا مي‌شنوه رو الكي باور نمي‌كنه كه!!! كاش حداقل يكم تحقيق مي‌فرمودين تا اينطور نظر نمي‌دادين!!! اولاً اقدام به برخورد با بدحجابان در دهه‌ي شصت انجام شد؛ نه هفتاد! در ثاني اسيد پاشي روي دست و پا نبود! اگه بود كه امروز نصف ملت ايران عليل بودن!! بعد هم ارتباط اين شايعه به رواج اسيد پاشي در ايران و باب شدنش حقيقتاً بسيار جالب بود!!! اي كاش وقتي يه حرف عجيبي رو مي‌شنيدين، به جاي اينكه اينقدر ساده باورش مي‌كردين، از طرفتون مدرك مي‌خواستين! شايد اون موقع اينطور كه شما سنگ روي يخ شدين، اون مدعي دروغگو به اين وضع دچار مي‌شد!! بسيج هنوز هم كه هنوزه، قداست خودش رو داره. حتي اگه پيدا شن سوء استفاده گران و برخي خائنان به آرمان بسيجيت؛ باز هم به فرموده امام روح الله (ره) : [color=indigo]بسيج شجره طيبه و درخت تناور و پر ثمري است كه شكوفه هاي آن بوي بهار وصل و طراوت يقين و حديث عشق مي دهد، بسيج مدرسه عشق و مكتب شاهدان و شهيدان گمنامي است كه پيروانش بر گلدسته هاي رفيع آن، اذان شهادت و رشادت سر داده اند. بسيج ميقات پا برهنگان معراج انديشه پاك اسلامي است كه تربيت يافتگان آن، نام ونشاني در گمنامي و بي نشاني گرفته اند.[/color] اميدوارم ديگه شاهد اين نباشم كه توي سايت، كسي به بسيج و بسيجي تهمت دروغي ببنده و بخواد مجموعه‌ي بسيجيان رو زير سوال ببره. مشكلي نيست كه رفتار تك و توك بسيجيان قانون شكن و يا فاسد بيان شه. يا اينكه بخواد ضعف رفتار برخي بسيجيان در برخوردهاي اجتماعي رو گوشزد كرده و نسبت بهش انتقاد داشته باشه. ولي اگر كسي بخواد اصالت بسيج رو زير سوال ببره، با بنده طرفه!
  10. قبل از هرچيز بايد يه گله‌ي اساسي خدمت تمامي دوستان (اسم نمي‌برم) داشته باشم! دوستاني كه بيش از هر كس ديگري ازشون انتظار دارم. نمي‌دونم چرا تو سايت باب شده كه به جاي پاسخ به سخن هر شخص، به منشأ ديدگاه وي حمله كنيم! مثلاً اگه رومل بياد بگه پرسپوليس كه همه‌اش داره مي‌بازه، من پرسپوليسي ميام تو شكمش و مي‌گم تو كه عكس سيد حسن رو گذاشتي تو سايت دانشجو نمي‌خواد درمورد پرسپوليس حرف بزني! آخه اينم شد جواب؟ يا اينكه كافيه كسي بگه من خودم چنين چيزي رو ديدم يا نديم و ...! اونوقت دوستان به جاي اينكه پاسخ فرمايشش رو بدن، سن بالا يا پايين، سابقه‌ي طرف و اعتقاداتش رو زير سوال مي‌برن و قص علي هذا! يا اينكه شخصي در موضوعي خاص، عقايد و باورها و علايقي داره. بعد ما از اون مورد استفاده كنيم براي كوبيدنش در موضوعي ديگه! متأسفانه موارد بسياره و صرفاً محدود به اين تاپيك هم نمي‌شه. ولي متأسفانه در اين تاپيك، بسيار بيشتر ديده شده. ادامه‌ي عرايضم رو مي‌ذارم براي انتهاي پست. -------------------------------------------------------------------------- من تعجب مي‌كنم از دوستان عزيز كه متن خبر رو درست مورد مطالعه قرار نداده، درخصوص اون اظهار نظر مي‌كنن. درسته كه از متن خبر، آگاهي چنداني نداريم. ولي از روي همين متن هم خيلي مسائل دستگيرمون مي‌شه : پس بهتره يه بار حداقل سه خط اول متن رو كامل مطالعه كنيم‌ : [quote]به گزارش خبرنگار مشرق، دوشنبه شب (24 مرداد) یکی از جوانان بسیجی ساکن خیابان شهید کلاهدوز و از اعضای ناحیه شهید مفتح در حال مراجعت از مراسم هیات، در حوالی خیابان میرداماد با چند خانم که وضع نامناسب ظاهری داشتند برخورد می کند. شاهین میرزایی که همراه دوست خود بوده، پس از مشاهده این افراد به طرف آنها رفته و یکی از این بانوان را مورد امر به معروف و نهی از منکر قرار می دهد. در همین حین یکی از گشت های کلانتری گاندی در محل حضور پیدا کرده و اقدام به پرس و جو از این جوان بسیجی می کند. [color=red]این جوان بسیجی نیز با بیان اینکه قصد امر به معروف داشته خواستار انتقال خانم بدحجاب به کلانتری می شود[/color].[/quote] فكر كنم هركدوم از دوستان عزيز كه با سوابق اين دست برخوردها آشنايي داشته باشن، به خوبي بدونن منظور از اين سطور، نه تقريباً، بلكه دقيقاً چيه!! البته اين موضوع، دقيقاً برمي‌گرده به تعريف غلط امر به معروف و نهي از منكر در جامعه؛ بخصوص بين اقشار مذهبي عزيز، بالاخص برادران عزيز بسيجي! چرا كه فكر مي‌كنن امر به معروف و نهي از منكر، يعني جلوي طرف رو گرفتن، گير دادن و در نهايت به اولين كلانتري معرفي كردن براي گرفتن ايشان و انتقال ايشان به كلانتري!! اين، كل تفكر امر به معروف و نهي از منكر عزيزان هست و اميدوارم دوستان نفرماين كه نيست؛ چرا كه تجربه چيز ديگري رو نشون مي‌ده. ------------------------------------------------------------------------- اما براي اينكه حداقل براي يك بار هم كه شده، يه كار اصولي انجام بشه، بهتره دوستان بيان تعريف‌شون از امر به معروف و نهي از منكر رو بيان بفرماين. براي راحتي كار دوستان، شرايط امر به معروف و نهي از منكر، از ديدگاه برخي علماي بزرگ شيعه‌ي حال حاضر كه همگي مرجع تقليد هستن، رو قرار مي‌دم. پس بهتره تمامي دوستان، قبل از هر اظهار نظري، اول اين شرايط رو مورد مطالعه قرار بدن : حضرت آيت الله مكارم شيرازي : مسأله 2414ـ امر به معروف و نهى از منكر بر تمام افراد عاقل و بالغ با شرايط زير واجب است: 1ـ كسى كه مى خواهد امر و نهى كند بايد يقين داشته باشد كه طرف مقابل مشغول انجام حرام يا ترك واجبى است. 2ـ احتمال دهد كه امر و نهى او اثردارد، خواه اثر فورى داشته باشد يا غير فورى، كامل يا ناقص، بنابراين اگر بداند هيچ اثر نمى كند واجب نيست. 3ـ در امر و نهى او مفسده و ضررى نباشد، پس اگر بداند يا خوف اين باشد كه امر يا نهى او، ضرر جانى يا عرضى و آبرويى يا مالى قابل توجّه نسبت به او يا بعضى از مؤمنين مى رساند واجب نيست، ولى اگر معروف و منكر از امورى باشد كه شارع مقدّس اسلام اهمّيّت زيادى به آن مى دهد (مانند حفظ اسلام و قرآن و استقلال ممالك اسلامى، يا حفظ احكام ضرورى اسلام)، بايد اعتنا به ضرر نكند و با بذل جان و مال در حفظ آنها بكوشد. حضرت آيت الله نوري همداني :‌ مسأله 2789- چند چيز شرط است در واجب بودن امر به معروف و نهي از منکر : اوّل : آنکه کسي که مي خواهد امر و نهي کند ، بداند که آنچه شخص مکلّف بجا نمي آورد واجب است بجا آورد ، و آنچه بجا مي آورد بايد ترک کند و بر کسي که معروف و منکر را نمي داند واجب نيست . دوّم : آنکه احتمال بدهد امر و نهي او تأثير مي کند ، پس اگر بداند اثر نمي کند واجب نيست . سوّم : آنکه بداند شخص معصيت خود را تکرار کند ، پس اگر بداند يا گمان کند يا احنمال صحيح بدهد که تکرار نمي کند ، واجب نيست . چهارم : آنکه در امر و نهي مفسده اي نباشد ، پس اگر بداند يا گمان کند که اگر امر يا نهي کند ، ضرر جاني يا عشرضي و آبروئي يا مالي قابل توجّه به او مي رسد واجب نيست ، بلکه اگر احتمال صحيح بدهد که از آن ترس ضررهاي مذکور را پيدا کند واجب نيست ، بلکه اگر بترسد که ضرري متوجّه متعلِّقان او مي شود واجب نيست ، بلکه با احتمال وقوع ضرر جاني يا عِرضي و آبروئي يا مالي موجب حَرَج بر بعضي مؤمنين ، واجب نمي شود بلکه در بسياري از موارد حرام است . حضرت آيت الله خامنه‌اي : س 1057: کسى که مى‏خواهد شخصى را امر به معروف و نهى از منکر نمايد، آيا بايد قدرت بر آن را داشته باشد؟ در چه زمانى امر به معروف و نهى از منکر بر او واجب مى‏شود؟ ج: آمر به معروف و نهى کننده از منکر بايد عالم به معروف و منکر باشد، و همچنين بداند که فاعل منکر عمداً و بدون عذر شرعى مرتکب آن مى‏شود، و زمانى اقدام به امر ونهى واجب مى‏شود که احتمال تأثير امر به معروف و نهى از منکر در مورد آن شخص داده شود، و ضررى براى خود او نداشته باشد، و در اين مورد بايد تناسب بين ضرر احتمالى و اهميت معروفى را که به آن امر مى‏نمايد يا منکرى که از آن نهى مى‏کند، ملاحظه نمايد. در غير اين صورت، امر به معروف و نهى از منکر بر او واجب نيست. حضرت امام روح الله خميني (ره) : ٢٧٩١ چند چيز شرط است در واجب بودن امر به معروف و نهى از منكر: اول: آنكه كسى كه مى‏خواهد امر و نهى كند، بداند كه آنچه شخص مكلف به جا نمى‏آورد، واجب است بجا آورد، و آنچه بجا مى‏آورد، بايد ترك كند. و بر كسى كه معروف و منكر را نمى‏داند، واجب نيست. دوم: آنكه احتمال بدهد امر و نهى او تاثير مى‏كند. پس اگر بداند اثر نمى‏كند، واجب نيست. سوم: آنكه بداند شخص معصيت كار بنا دارد كه معصيت‏خود را تكرار كند. پس اگر بداند يا گمان كند يا احتمال صحيح بدهد كه تكرار نمى‏كند، واجب نيست. چهارم: آنكه در امر و نهى مفسده‏اى نباشد. پس اگر بداند يا گمان كند كه اگر امر يا نهى كند، ضرر جانى يا عرضى و آبرويى يا مالى قابل توجه به او مى‏رسد، واجب نيست. بلكه اگر احتمال صحيح بدهد كه از آن، ترس ضررهاى مذكور را پيدا كند، واجب نيست. بلكه اگر بترسد كه ضررى متوجه متعلقان او مى‏شود، واجب نيست. بلكه با احتمال وقوع ضرر جانى يا عرضى و آبرويى يا مالى موجب حرج بر بعضى مؤمنين، واجب نمى‏شود. بلكه در بسيارى از موارد حرام است. ------------------------------------------------------------------------- همون‌طور كه ملاحظه فرمودين، تمامي حضرات روي نكات و نقاط مشتركي تأكيد داشته‌ان كه درصورت عدم وجود اون شرايط، اين امر از مكلف ساقط مي‌شه! پس در همين‌جا، فرض دوستان مبني بر عموميت و واجب شرعي بودن به هر كس، ابطال مي‌شه. چون طبيعتاً اگه اين شرط، همگاني بود، شروط ديگري رو نمي‌بايست براي اون در نظر بگيريم. اما براي اينكه ذهن دوستان بيشتر روشن شه، مسئله رو با ذكر مثالي تشريح مي‌كنم. همون‌طور كه مي‌دونين، روزه هم مثل امر به معروف و نهي از منكر، جزو فروعات دينه و انجامش واجب. وظيفه‌ي هر مسلماني هم هست كه اون رو رعايت كنه. يعني جنبه‌ي همگاني داره. ولي آيا بر هر مسلماني واجبه كه روزه‌دار باشه؟! با مراجعه به شرع مقدس، مي‌بينيم كه خير! شرايطي رو براي داشتن صلاحيت روزه‌داري، خداوند متعال و مراجع و فقهاء در نظر گرفتن؛ مثل : 1- پاك بودن طرف (درخصوص زنان و مردان، احكام مربوطه دارد). 2- داشتن سلامت جسماني؛ به نحوي كه روزه‌داري ضرري به سلامت جسماني وي وارد نسازد. 3- مسافر نبودن وي‌ (براساس احكام مربوطه مثل بعد مسافرت، نحوه‌ي مسافرت و ميزان اقامت). 4- درخصوص بانوان، عدم شيردهي به نوزاد (كه باز احكام خاص خودش رو داره) 5- ... ملاحظه مي‌فرمايين؟ براي يك روزه‌ي ناقابل، كلي شرط و شروط هست كه اگه يكي‌شون (فقط يكي‌شون!!) رعايت نشه، وظيفه‌ي روزه‌داري از روزه‌دار ساقط مي‌شه. يعني همون واجب عيني كه بر عموم مسلمانان مترتب هست، فقط با نقض يك شرط خيلي ساده از ايشان ساقط مي‌شه. حالا ما خودمون رو از وسط با شمشير سامورايي نصف كنيم كه الا بلا بايد همه روزه بگيرن و كسي حق نداره به اين حرف هم اعتراض كنه، به نظر شما حرف درستيه؟!! يا برمي‌گرده به پايه‌ي ضعيف دانش و معارف ديني ما؛ بالاخص در امور فقهي؟! ----------------------------------------------------------------------------------- درخصوص امر به معروف و نهي از منكر نيز همين مسئله وجود داره. با فرض اينكه اين امر، واجب عيني است! (از اين كه فرض بالاتر، امكان نداره؟!!)؛ حالا به نظر شما، با اينكه عموم اين امكان رو دارن و شرع بهشون اجبار كرده، دليل مي‌شه كه شرايطش رو هم داشته باشن؟!! پاسخ قطعاً خير هست. چون قطعاً تطبيق شرايط طرف مقابل و خود ما و همچنين اثربخشي اين امر، چيزي نيست كه در توان همه باشه. مثالي مي‌زنم. فرض بفرمايين دولت اعلام مي‌كنه تحصيل در رشته‌ي پزشكي براي عموم آزاده. اين به اين معني هست كه هركسي، چه فرزند وكيل و وزير باشه و چه مردم عادي، امكان تحصيل در اين رشته رو داره و تبعيضي قائل نيستن. حالا به نظرت، من مصطفي همين‌جوري بخوام برم دانشكده پزشكي، در اين رشته تحصيل كنم راهم مي‌دن؛ صرفاً با همين حكم؟!!! مي‌گن عمو جان. اولاً برو چند سال ديگه بيا كه عقلت يكم رشد كرده باشه. بعد هم درسته كه براي همه آزاده. ولي شرط تحصيل درش، قبولي تو آزمون ورودي هست كه از طريق كنكور سراسري برگزار مي‌شه. پس از قبولي در دانشگاه و كسب شرايط لازم، اون موقع هست كه مي‌توني وارد اين رشته شي و درش تحصيل كني! ولي اگه شرايطش رو نداشته باشي، حسابي شرمنده‌تيم، دنبال پرونده‌تيم!! ----------------------------------------------------------------------------------- اما چرا جلوي واژه‌ي «واجب عيني»، يه علامت تعجب گذاشتم؟‌ عرض مي‌كنم. حتماً دوستان مي‌دونن واژه‌ي «واجب عيني» و واژه‌ي «واجب كفايي» به چه معناست و كجاها كاربرد داره ديگه!! دوستان طوري صحبت فرمودن، گويي اصلي بلابديل هست كه امر به معروف و نهي از منكر، واجب عيني است و همگان بايد درش ورود پيدا بفرماين!! اما بد نيست بدونين كه بين علماء در اين خصوص، بشدت اختلاف هست و اتفاقاً علماي بزرگي بودن كه امر به معروف رو واجب كفايي دونستن! يعني اينكه اگه مثلاً نهاد يا اشخاص يا افرادي از جامعه به اين امر اشتغال داشتن و مردم رو امر به معروف و نهي از منكر مي‌كردن و ميزانشون به كفايت بود، اين امر از ديگران ساقط مي‌شه. بهتره اين حكم رو ملاحظه بفرمايين : ٢٧٨٧ امر به معروف و نهى از منكر واجب كفايى مى‏باشد، و در صورتى كه بعضى‏از مكلفين قيام به آن مى‏كنند، از ديگران ساقط است. و اگر اقامه معروف و جلوگيرى از منكر موقوف بر اجتماع جمعى از مكلفين باشد، واجب است اجتماع كنند. فكر مي‌فرمايين اين حكم از كيه (كيه؟!!!! كيييييييهه؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!! ببخشيد! اشتباه شد!)؟! كدوم بزرگواري اين رو فرمودن؟ آيت الله خود خوانده و معزول؛ يوسف صانعي؟ آيت الله العظمي منتظري؟ آيت الله موسوي اردبيلي؟ خير! حضرت امام خميني (ره)!!! منبع مي‌خواين؟ http://www.leader.ir/tree/index.php?catid=2 منبع از اين معتبرتر؟ سايت مقام معظم رهبري رضوان الله تعالي. چي شد؟ اين فتوا براتون عجيب بود؟ بد نيست اين لينك رو هم ملاحظه بفرمايين : http://www.jahannews.com/vdcjhtevmuqemaz.fsfu.html و البته براي اينكه عدالت رعايت شه و شبهات برطرف و مشكلي پيش نياد، اين لينك رو ملاحظه بفرمايين. تمامي جوانب امر درش به خوبي ذكر شده و نظريات گوناگون هم درش اومده : http://www.ehya.ir/article_show.asp?gid=/0/9/42/130/137/&id=514 پس ملاحظه مي‌فرمايين؟ بهتره دوستان خيلي هم تخته گاز تشريف نبرن جلو و يه مقدار در اين خصوص تحقيق بفرماين. --------------------------------------------------------------------------------------- حالا كه رسيديم به اينجا، برمي‌گردم به ابتداي متن. اگه دوستان از پاسخ‌هاي تندشون، قصد اين رو داشتن كه صرفاً طرف مقابلشون رو تخريب بفرماين كه هيچي! ولي اگه هدفشون، به زعم خود، اصلاح عقيده‌ي غلط و يا باطل ايشان و امر به معروف ايشان و نهي از منكر ايشان بود، آيا حقيقتاً شرايطش رو داشتن؟ آيا خود دوستان، شرايط امر به معروف و نهي از منكر رو در همين سايت ساده، رعايت فرمودن؟!! آيا كلام لين داشتن؟ آيا امكان اثرپذيري‌ رو در كلام رعايت فرمودن؟ آيا مفسده نبودنش رو مدنظر داشتن؟!! يا با كلام خويش، به تحقير و تخطئه‌ي طرف مقابل پرداختن؟!! حالا اديب پوست كلفته و اگه حرفي بهش زده بشه، اونقدر پررو هست كه بخواد جواب بده. ولي آيا اگه به من نوعي اين حرف‌ها زده بشه، مي‌تونم به همين راحتي از شما بگذرم؟!! (البته من خودم از اديب بچه پررو تر و پوست كلفت‌ترم!!) اگه دوستي از اين موضوع رنجيده باشه، آيا به نظر دوستان، كار خير و صوابي انجام دادن (منظور همون صوابه! غلط املايي نيست! با ثواب فرق فيل كالينز مجيد جان!)؟ يا بالعكس، با يه عمل غلط، در اين شب‌هاي عزيز براي همين كار خيري كه مد نظر انجام دادن، گناه به حساب خودشون واريز فرمودن؟!! اين موضوع، بحث سياسي نيست كه بگيم طرف ليبرال و سوسيال و ماركسيست و كمونيست و اپورچونيست و آنارشيست و راديكاليست و ناسيوناليست و فمنيست و رئاليست و اكسپرسيونيست و سورئاليست و بوروكراتيست و نارسيسيست و گربه‌ايست و پينوكيوايست و ميكي موسيست و ... هست و هدف ما هم جلوگيري از نشر عقايدشه! اينجا، دقيقاً بحث شرع مقدس مطرحه و راه حل پاسخگويي به شبهات، اشتباهات و ... اش هم كاملاً در شرع مقدس و در سيره‌ي ائمه‌ي اطهار و پيامبر اكرم (ص) و بزرگان دين و فقهاي فقيد و حي و حاضر فعلي ما اومده. پس اگه خودمون رو مسلمان مي‌دونيم، بهتره اول نسبت به خودمون شناخت داشته باشيم و بعد برسيم به اصلاح تفكرات دوستان‌مون تا خداي ناكرده حرامي رو در فعل حلال و واجب مرتكب نشيم. ------------------------------------------------------------------------------------- تمامي اين‌هايي كه عرض شد و شرايط مختلفش بيان شد و ال شد و بل شد، همگي برمي‌گرده به امر به معروف لساني! يعني شما حتي در اين اندازه حق نداري كه راه يك نفر رو ببندي و به زور امر به معروف و نهي از منكرش كني (حتي بدون دخالت دست)! يعني شما حق نداري متوقفش كني و بگي «حجابتو درست كن!» يا «يقه‌اتو ببند!» يا الفاظي از اين دست. شما به فرض رعايت تمامي مواردي كه توسط حضرات آيات عظام نقل شد و با فرض حصول كامل شرايط، صرفاً مي‌توني با كلام لين و دوستانه و ناصحانه، معروف و منكر رو توضيح بدين و حتي در پذيرش اون نيز حقي ندارين كه اگه يه كلانتري‌اي چيزي ديدين، سريع صداش كنين كه اين باباها رو برداره بندازه تو گوني ببره اونجايي كه عرب ني انداخت تا درس عبرتي شه براي تمامي جوامع نسوان و غيرنسوان كه از اين پس با زبان خوش، امر به معروف و نهي از منكر ما رو گوش بدن!!! ========================================= اميدوارم ديگه از هيچ يك از دوستان، اين طرز برخوردها رو شاهد نباشم! روي تذكرم هم كلي بود. اگر هم دوستاني كه به بنده نزديك‌ترن و خودشون رو مصداق اين تذكر بنده ديدن از بنده دلخور شدن، ازشون عذرخواهي مي‌كنم. ولي بايد بدونن كه اگه مصداق اين تذكر بودن، بهتره قبل از ناراحت شدن از دست حقير، به اين فكر كنن كه چرا مصداق چنين تذكري شدن. چون قاعدتاً انتظار بنده از ايشان، چيز ديگري است و اتفاقاً وظيفه‌ي حقير اينه كه درصورت ديدن اشتباهات ايشان، بهشون اشتباهشون رو متذكر بشم تا تكرارش نكنن. يكبار ديگه از تمامي دوستان عزيز (چه موافق و چه مخالف) درخواست مي‌كنم كه به هيچ‌وجه به همديگه اهانت نفرمايين! چه اديب عزيز، چه برادر اپرا، رضا، محمد، كاوه، حسين، هكس‌من، جناب شهرزاد و يا هر كس ديگري كه در تاپيك داره بحث مي‌كنه (كلي اسم بردم كه باز روي سخنم به هيچ كس نباشه). هركس در نهايت آرامش، حرف خودش رو بزنه و سعي در غالب كردنش نداشته باشه؛ بالاخص با توهين و تحقير سايرين. ========================================== در پايان از تمامي دوستان عزيز بابت اطاله‌ي كلام عذرخواهي مي‌كنم. ---------------------------------------------------- پ.ن : نقل قول‌هايي كه از مراجع عظام نقل شد، صرفاً در باب شرايط امر به معروف و نهي از منكر بود و درخصوص حالات مختلفش نبود. اميدوارم دوستان بنده رو به انتخاب گزينشي احكام متهم نفرماين. چون سعي شد از مراجع مختلف قرار داده شه تا عموميت پيدا كنه.
  11. بنا به دلايلي وارد اين بحث نمي‌شم. فقط در حد يك خط عرض مي‌كنم كه : «گاهي برخي رسانه‌هاي داخلي ما، از تلويزيون رسمي سوريه نيز پروپاگانداي بيشتري براي اين كشور انجام مي‌دن! آدم مي‌مونه كه چي بگه!!»
  12. ممنون برادر علي. اجراي جالبي بود. ولي تصديق بفرمايين كه هيچ اجرايي (حتي چيني‌اش)، به پاي اجراي روسي‌اش نمي‌رسه. بطور مثال، لينك زير رو ملاحظه بفرمايين : http://old-venom.persiangig.com/video/International.mp4 از دوستاني كه ديدن درخواست مي‌كنم نظرشون رو درخصوص ثانيه‌هاي 38 الي 45 كليپ بفرماين . راستي. اگه عمري قد داد، يه چند تا كليپ هم از تروتسكي بعداً خواهم گذاشت .
  13. mostafa_by

    نبرد دریایی لاذقیه

    برادر! مثلاً اسرائیلی ها اعراب رو وحشی و بدوی خطاب می کنن، یعنی دست کم می گیرنشون؟!! اعراب اتفاقاً خیلی هم خوب از تسلیحاتشون استفاده می کردن. باز توصیه می کنم درخصوص جنگ چهارم اعراب و اسرائیل، یه تحقیق ساده بفرما. به جرأت می تونم بگم سرنوشت جنگ های اعراب و اسرائیل رو فقط اعمال پشت پرده و البته زیرکی برخی ژنرال های اسرائیلی (مثل موشه دایان و آریل شارون) رقم زدن! چون از نظر تجهیزات و امکانات نظامی و حتی قدرت نظامی، ائتلاف اعراب قدرتمندتر بود. بعد هم شما انتظار نداری موشکی که برای جنگ الکترونیک طراحی نشده، در مقابل جنگ الکترونیک مقاومت از خودش نشون بده که؟! اونم امری که تا به اون روز سابقه نداشت و برای اولین بار بود که رخ می داد!!
  14. mostafa_by

    نبرد دریایی لاذقیه

    دوستان خواهشاً وارد مقوله ای به نام جوگیری نشن! اگه متن رو دوستان درست مطالعه فرمودن (بالاخص متن جناب رضا کیانی موحد که با زبانی شیوا و ساده، به خوبی قضیه رو توضیح داده بودن)، متوجه می شدن که علت تفوق نیروی دریایی اسرائیل چی بود!! اصلاً و ابداً ربطی به تجهیزات روسی و امریکایی نداشت! کما اینکه همین تجهیزات روسی در جنگ های قبلی، عصای دست اعراب بود و قدرتمندترین نیروشون به حساب می اومد!! علت شکست اعراب در دریا در این نبرد، فقط و فقط برمی گشت به سیستم جنگ الکترونیک اون ها! یعنی نه تنها فن آوری ناوی پایین تری داشتن، بلکه حتی موشک های گابریل قابل قیاس با استایکس ها نبودن! ولی بعلت عدم برخورداری ناوهای عرب از این سیستم (که برای اولین بار در جهان مورد استفاده قرار می گرفت)، نتونستن در برابر ناوهای موشک انداز اسرائیلی تفوقی حاصل کنن!! خلاصه اینکه خواهشاً دوستان تاپیک ها رو درست مطالعه بفرماین. چون این بحث های «فرق بین تجهیزات روسی و امریکایی» به هیچ وجه کمکی به پیشرفت فنی سایت و پربارتر شدن بار تاپیک ها نمی کنه!! کما اینکه مقایسه ی فن آوری های قدیم و جدید هم کمکی نمی کنه! مثل برخی دوستان که گاهی سعی می کردن با مقایسه ی آبرامز و T-72 در جنگ خلیج، اثبات بفرماین که تجهیزات امریکایی بهتر از تجهیزات روسی هست!!! حالا این کجا و آن کجا!! اینجاست که واژه ای به نام قیاس مع الفارق بوجود میاد!!! ------------------------------------------ ضمن تشکر از برادر حسین عزیز، باید به اطلاع ایشون برسونم که علت اصلی شکست در نبرد یوم کیپور، اصلاً و ابداً دست کم گرفتن دشمن نبود. شاید در دریا، این امر تا حدودی صادق بود (کما اینکه ربطی نداشت! چرا که جنگ الکترونیک اسرائیل، باعث عدم اصابت استایکس های اعراب می شد؛ نه اعتماد به نفس کاذب اعراب!!). لکن در عرصه ی نبرد، عامل بسیار تعیین کننده ی دیگری باعث عدم موفقیت اعراب (بالاخص مصر) گردید که توصیه می کنم در این زمینه، تحقیقی انجام بدین. چون کمکتون خواهد کرد.
  15. mostafa_by

    انتخاب مديران سايت

    [quote]سلام. به همه ی عزیزان تبریک عرض می کنم.مخصوصا مدیران جدید بخش جنگ. امیدوارم که همه موفق باشند. چند روز پیش که طبق روال وارد سایت شدم متوجه شدم ما بازنشسته ایم (اعتبار بازنشستگی ماهانه هم معلوم نشده Mr. Green )به علت کمبود زمان و ... که باعث شد پست ارسال نکنم و تنها خواننده باشم و تاپیکهای بخش جنگ را رسیدگی کنم. البته روش من طوری بوده هیچگاه در تاپیکها اعلام نمی کنم که انتقال داده ام. و با صحبتی که داشتم این باعث تصور درست مدیریت مبنی بر نبودن من بوده است . خلاصه اینجا اعلام کردم که دوستان عزیز نیز در جریان باشند. ان شاالله با مدیران جدید سایت بهتر از گذشته شود.[/quote] ضمن عرض سلام و خسته نباشيد خدمت جناب هانس عزيز؛ قطعاً سايت ميليتاري، زحمات شما رو از ياد نخواهد برد. سبك مديريت شما نيز مشخص و ارزش آن نيز بر هيچ كس پوشيده نبوده است. لكن بعلت نياز به تحرك بيشتر اين بخش، بخصوص شركت بيشتر مدير اين بخش در مباحث و هدايت و جهت‌دهي مناسب آن، تغييرات مورد نظر انجام گرفت. همون‌طور كه قبلاً هم برادر سعيد اعلام فرمودن، درصورتي كه مديران بازنشسته، تمايل و اعلام آمادگي خودشون جهت حضور پررنگ‌تر در سايت رو اعلام بفرماين، قطعاً از حضور ايشان نيز در بخش‌هاي مربوطه كمك خواهيم گرفت و مديران جوان نيز از تجربه‌ و دانش ايشان بهره‌مند خواهند شد. اگر شما كماكان وقت و توان كافي جهت شركت در مباحث رو دارين، اين موضوع رو به برادر سعيد اعلام بفرمايين. [quote]آقا سعید رمز خاصی رو برای ما خواهید داد؟؟یا با همین رمز کار رو شروع کنیم؟[/quote] عجله نفرمايين دوست عزيز. ان شاءالله پس از اعطاي دسترسي‌هاي لازم در مباحث اعلام شده، خودتون تغييرات رو خواهيد ديد. تغييرات نيز بر روي همين ID انجام مي‌پذيره. اون موقع اگه سوالي داشتين، بنده در خدمتم.
  16. قبل از هرچيز از دوستان بزرگوار مي‌خوام نسبت به همديگه، ادب و احترام رو رعايت بفرماين. هركس كه تو اين تاپيك نظر مي‌ده، خودي و دوستدار كشورش هست. اگه هم حرفي مي‌زنه، از سر دلسوزيه! در تحليل هم قرار نيست كه به به و چه چه كنيم. بايد خوبي‌ها و بدي‌ها رو گفت. احتمالات مختلف رو مورد بحث و بررسي قرار داد. والا اگه قرار به زدن حرف‌هاي تبليغي باشه، اينهمه مقاله‌ي تبليغي در خصوص اين عمليات نوشته شده كه البته فايده‌ي تحليلي چنداني هم نداره. پس دوستان مي‌تونن از خوندن اون مطالب لذت ببرن. اگه دوستان زحمت مي‌كشن و ميان اينجا وقت مي‌ذارن و خطوط بيشماري رو تايپ مي‌كنن، به دليل ارزشي هست كه براي تحليل قائلن و همچنين باز كردن دريچه‌اي نو در افكار دوستان. نكته‌ي دوم اينه كه مادامي كه دوستان، تعصب رو كنار نذارن و به قضايا جانبدارانه نگاه كنن، بخش عمده‌اي از منطق‌شون رو (حداقل در اون زمينه‌ي خاص) بلوكه فرمودن و خواه ناخواه مغزشون اجازه‌ي تحليل در اين زمينه رو پس مي‌زنه. فقط و فقط به اين دليل كه نسبت به موضوع تعصب دارن. ولي براي تحليل، بايد و حتماً بايد ذهن رو كاملاً پاك كرد (بدون سابقه و جهت گيري و صدور حكم) و پس از اون، با استفاده از دانش و معلومات و اطلاعاتي كه در اختيار هست، زواياي امر رو سنجيد، از قضاوت زودهنگام بشدت پرهيز نمود و صرفاً با قرار دادن تكه‌هاي پازل، در نهايت امر به اين نتيجه رسيد كه پازل، حاوي چه شكلي هست. در غير اينصورت، خواه ناخواه تحقيق و تحليل ما، به بيراهه كشيده مي‌شه؛ چون ملزومات تحليل رو رعايت نكرديم. ------------------------------------------------------- ساعت 2:35 شب، اجازه‌ي بيش از اين نوشتن رو بهم نمي‌ده. فقط چند نكته‌ي كوچك رو خدمت دوستان عرض مي‌كنم : 1- عراق در هنگام عمليات مرصاد يا عمليات سرنوشت، قطعنامه و آتش بس رو نپذيرفته بود كه بخواد نقضش كنه و بشكنه! 2- در اثرگذار بودن مجاهدين خلق، ذكر همين نكته بس كه با برداشته شدن حمايت‌ها از ايشان، هنوز كه هنوزه عراق درست نتونسته دمشون رو بچينه! چه برسه به اون قدرتي كه در سال 67 داشتن. 3- منافقين بيشتر در كشتار اكراد عراقي نقش داشتن (فكر كنم 30 هزار نفر). اكثر كشته‌هاي انتفاضه شعبانيه، از شيعيان عراقي بودن. ولي اگه صدام موفق به سركوب اين انتفاضه شد، فقط و فقط به لطف ايالات متحده بود كه به عراق بسيار تضعيف شده و ارتش تار و مار شده‌اش، يه حال بشدت اساسي داد و براي سه روز، منطقه‌ي پرواز ممنوع رو لغو كرد و هواپيماها و هلي‌كوپترهاي بجاي مانده از جنگ خليج، با آسودگي خاطر و از آسمان، شروع به قرباني كردن مردم نمودن (شبيه به كاري كه در ليبي انجام گرفت، قبل از حمله‌ي ناتو به ليبي! البته مي‌دونين كه! از نظر صدا و سيماي تحليل‌گر ما، ناتو فقط به دنبال زدن اهداف غيرنظامي بوده!! البته تو باتلاق ليبي هم گير كرده و اساساً‌ كاري نتونسته انجام بده !!). پس از درهم شكستن مقاومت اوليه‌، كشتار از زمين آغاز گرديد كه وحشيانه‌ترين كشتار در نوع خود بود! در مجموع، نزديك به نيم ميليون نفر در اين انتفاضه كشته شدن! از طريق لينك زير، مي‌تونين بخشي از اين جنايت كه همانا اهانت به حرمين شريفين در كربلا بود رو ملاحظه بفرمايين‌ : http://alkafeel.net/persian/entefada/view.php 4- اديب جان! اسم اون عمليات كه در فيلم «سجاده آتش» مشاهده فرمودي، كربلاي 5 بود! همين كربلاي 5 خودمون . 5- درخصوص تمركز نيروها، باهات موافقم. اطلاعات كاملي نداريم. ولي با شناختي كه از سيستم جنگي سپاه دارم، فكر مي‌كنم كه مطابق معمول، هرچي داشتن روانه‌ي جنوب كردن. چون امام (ره) اينده‌ي سپاه رو با خرمشهر گره زده بودن. پس طبيعي بود برادران هرچقدر نيرو دارن تو جبهه‌ي جنوب پمپاژ كنن تا نذارن دوباره بخشي از خاك اين مرز و بوم، به دست بعثي‌ها بيافته. ديگه حساب كن. وقتي لشكر 32 انصار الحسين (ع) رو هم فراخوان مي‌كنن براي جبهه‌ي جنوب، ديگه اونجا چه خبر بوده!!! اين نكته رو هم سردار رضايي فرمودن و هم شهيد بزرگوار صياد شيرازي در خاطرات خود به وضوح ذكر فرمودن؛ هم عزيمت لشكر 32 به جبهه‌ي جنوب و هم اعزام لشكرهاي سپاه از جنوب به غرب براي مقابله با منافقين و قيچي كردن اون‌ها. 6- نمي‌دونم كدوم يك از دوستان فرمودن و در امر تله گذاشتن براي منافقين و تا چهارزبر كشاندن‌شون تشكيك به عمل آوردن. بد نيست يه بار ديگه نقل قولي كه برادر اديب گذاشتن رو مطالعه بفرمايين (خواهشاً كمي با دقت اين متون رو مطالعه بفرمايين. چون مثلاً داريم به اونا استناد مي‌كنيم) : [quote]در پايان روز اول بود كه مردان شوراي عالي دفاع ايران كه از خبر سقوط شهرهاي غرب كشور سردرگم شده بودند، تيمسار صياد شيرازي را مأمور رسيدگي به وضعيت منطقه غرب كردند. صياد، همان شب با يك هواپيماي فالكون، خود را به باختران [ كرمانشاه ] رساند و هنگامي كه از اوضاع منطقه آگاهي يافت، دريافت كه برخلاف گمان اوليه، با ارتش عراق طرف نيستند، بلكه در برابر نيروهاي مجاهدين خلق، قرار گرفته‌اند. [color=red]وي سپس طرحي ريخت كه بر پايه آن، [b]بايد به متجاوزان اجازه داده مي‌شد تا تنگه ي چهارزبر در سي و چهار كيلومتري باختران [ كرمانشاه ] پيشروي كنند[/b]. آن گاه در آنجا، خلبانان هوانيروز از عقب و جلو، راه را بر كاروان مي‌بستند و نيروهاي مردمي و بسيجي بسياري كه پس از آگاهي از حمله، از سراسر كشور به باختران [ كرمانشاه ] آمده بودند، از راه زمين، به سركوب دشمن مي‌پرداختند.[/color][/quote] همچنين در جايي ديگه، آيت الله هاشمي رفسنجاني جمله‌اي رو فرمودن كه خوندنش بد نيست و البته مؤيد طرح به دام انداختن منافقين در خاك ايران هست :‌ [quote][b]جنگ و صحنه به گونه ای درست شده بود که اینها توی کیسه آمدند و ما در کیسه را بستیم[/b]. تدارک منافقین خیلی وسیع بوده و ضربه وارده بر آنها خیلی عمیق است. ۱۲۰ تانک زرهی دجله، ۶۰ نفربر و ۶۰۰ خودرو دیگر، حدود ۵۰۰۰ رزمنده و همین تعداد پشتیبانی و تدارکچی و طرح رسیدن به تهران، خیلی احمقانه و ساده لوحانه و هفتاد درصد انهدام[/quote] در اينكه فرماندهان ما از حمله‌ي منافقين غافلگير شده بودن (در عين قابل حدس زدنش)، شكي نيست. ولي تصميمات جنگ هم آنچنان نياز به زمان نداره (دوستاني كه تاريخ جنگ‌هاي جهاني رو از حفظ هستن ديگه نبايد اين حرف رو بزنن). با شناختي كه از منطقه داشته بودن، چهار زبر رو بهترين نقطه براي درگيري تشخيص دادن. اين موضوع رو هر ساله مي‌تونين از دهن سرداران و اميراني كه در عمليات حضور داشتن بشنوين كه چطور اين تنگه براي دفاع [b]انتخاب[/b] شد! پس موضوع چندان عجيبي نيست. ضمناً قرار نبود حالا كه منافقين حمله كردن، چهار تا مگس كش بزنيم و چهار تا كشته ازشون بگيريم!! قرار از خيلي قبل‌ترش (يعني زماني كه تقريباً مطمئن بودن منافقين به زودي حمله خواهند كرد؛ ولي معلوم نيست از كدوم طرف)، بر اين بود كه منافقين به طور كامل به داخل خاك ايران كشيده بشن و راه‌هاي فرار به روشون بسته شه و يكبار براي هميشه از شرشون خلاص شن كه تاكتيك جنگي به غايت خردمندانه‌اي هست. چون به فرض ممكنه جون چند صد نفر در اين راه قرباني بشه. ولي جون چند صد هزار نفر پس از اون در امان مي‌مونه. پس اپراي عزيز. خواهشاً به اين نكته توجه داشته باش كه دفاع مرزي و ايجاد كمين در راه منافقين و مقاومت درون شهري، نه تنها كمكي به اصل موضوع نمي‌كرده، بلكه باعث اطمينان منافقين از عدم امكان اجراي طرح كلي عمليات و رسيدن به خواسته‌هاشون و در نتيجه، صدور دستور عقب نشيني بود. خواهشاً در اين مورد هم اون ديدگاه جنگي‌ات (كه با وجود تراريختگي‌ات، هنوز درت حفظ شده!!) رو بيشتر مورد استفاده قرار بده و طرح حمله رو مورد بررسي قرار بده. يكبار ديگه هم عرض مي‌كنم. دفاع در مرز يا گردنه‌ها و غيره و غيره؛ تا زماني كه منافقين با عقبه‌ي خويش در عراق در ارتباط بودن، كاملاً بي‌فايده بود. راستي اديب جان. نگاهي به [url=http://www.tabnak.ir/fa/news/157306/%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D9%87%E2%80%8C-%D8%B4%D9%87%D9%8A%D8%AF-%D8%B5%D9%8A%D8%A7%D8%AF-%D8%B4%D9%8A%D8%B1%D8%A7%D8%B2%D9%8A-%D8%A7%D8%B2-%D8%B9%D9%85%D9%84%D9%8A%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D8%B5%D8%A7%D8%AF]اين لينك[/url] بيانداز. برات جالبه (البته فكر كنم خونديش). در بخشي از اون، مجدداً به ترافيك مردمي اشاره شده : [quote]چنان جو پريشاني و اضطراب در مردم ايجاد شده بود که سراسيمه از خانه بيرون آمده بودند. از طرفي جاده کرمانشاه به بيستون از خودروهايي که در انتظار جابه‌جايي بودند، مملو بود و ترافيک سنگيني ايجاد شده بود.[/quote] البته در خود خاطرات شهيد بزرگوار صياد شيرازي، كه اديب عزيز نقل قول فرمودن، اين نكته هم اومده :‌ [quote]25 كيلومتر كه گذشتيم، رسيديم به گردنه چار زبر كه الان، نامش را گذاشته‏اند «گردنه مرصاد». [b]من يك دفعه ديدم وضعيت غير عادي است، با خاكريز جاده را بستند. يك عده پشتش سنگر گرفتند و با تفنگ سبك مي‌جنگند[/b]. اصلا من اسم اينها را ملايكه مي‌گذارم. اينها از كجا آمده بودند؟ كي به آنها مأموريت داده بود؟! معلوم نبود. بالگرد داشت مي‏رفت. يك دفعه نگاه كردم، مقابل اون ‏ور خاك‏ريز، پشت ‏سر هم تانك، خودرو و نفربر همين جور چسبيده بودند و همه معلوم بود مربوط به منافقين است و فشار مي‏آورند تا از اين خاكريز رد بشوند. [b]گرداني بوده از سپاه از همين تيپ انصار الحسين مال همدان[/b]. [color=red]اينها عازم منطقه جنوب بودند توي مسير مي آيند با اينها روبه‌رو مي‌شوند. همانجا خاكريز مي‌زنند[/color]. شايد 50 درصد اين گردانها شهيد مي‌شوند، ولي كسي از خاكريز گذر نمي‌كند. [/quote] كه اين موضوع، مصدق فرمايشات برادر رضا نيز هست. من فكر كنم اگه دوستان، كمي تعصب رو كنار بذارن و به درستي نگاه كنن، ملاحظه مي‌فرماين كه اكثراً دوستان دارن يه حرف رو مي‌زنن؛ منتها هركس به زبان خودش. استنادات همه‌ هم يكسانه. فقط تعصب عجيبي ديده مي‌شه در رد و پذيرش برخي حرف‌ها كه اتفاقاً اصلاً و ابداً، ناقض همديگه نيستن. بطور مثال، خيلي راحت مي‌شه هم ترافيك مردمي رو پذيرفت و هم، دفاع لشكر 32 انصار الحسين (ع) در رأس تنگه‌ي چهارزبر رو. كما اينكه شهيد بزرگوار صياد شيرازي، به هردوي اين موارد به وضوح اشاره فرمودن. 7- اديب عزيز. فرمايشت صحيحه كه خيال فرماندهان از جبهه‌ي جنوب داشت آسوده مي‌شد. ولي اينطور نبود كه قضيه همين‌طور گذاشته بشه. علي‌الظاهر تصميم اين بود كه حالا كه عراق از حسن نيت تهران سوء استفاده كرده، بايد پاسخي به اين تجاوز آشكار داده شه. نقشه‌ي حمله به فاو مجدداً‌ طراحي شده بود و همه‌ي مراحل سنجيده شده و نيروها آماده شده بودن و مي‌شه گفت همه كاراي قبل از حمله انجام گرفته بود كه با مخالفت امام (ره) مواجه شدن! البته (فكر كنم در يكي از مصاحبه‌هاي سردار غلامعلي رشيد خونده بودم) كه تازه نيروهاي ما داشتن براي حمله به خاك عراق خودشون رو آماده مي‌كردن و آماده‌ي ورود به خاك عراق بودن كه خبر رسيد منافقين از غرب به ما حمله كردن. پس ملاحظه مي‌فرمايي؟ اونچنان فراغ بالي حاصل نشده بود. ضمن اينكه مرد مؤمن! اون بنده‌هاي خدا چند روز عمليات سنگين داشتن. شما نمي‌خواي يه نصف روز بهشون استراحت بدي؟!! عجب فرمانده‌ي سنگدل و بي‌احساسي هستيا!! هرچند كه به مرحله‌ي استراحت هم نرسيده بودن و همون‌طور كه عرض شد، عراق در حال عقب نشيني بود و طبيعتاً نيروها اگه هم در جنگ مستقيم نبودن، حداقل در آماده‌باش 100% بسر مي‌بردن. باز يادآوري مي‌كنم كه منافقين، روز سوم مرداد حمله كردن و عراق هم 31 تير! يعني فاصله‌ي حمله‌ي عراق تا حمله‌ي منافقين، 4 روز بود نيروهاي سپاه، عملاً بعد از يكم تازه به منطقه رسيدن و درگيري‌ها تا حتي زمان عمليات مرصاد (يعني 5 مرداد) ادامه داشت. 8- عراق قبل از حمله‌ي منافقين، اقدام به زدن پايگاه نوژه كرده بود. يعني عملاً (اگه نگيم فرودگاه غيرقابل استفاده بود) قدرت اقدام عاجل از سوي اين پايگاه گرفته شده بود (قابل توجه دوستاني كه به پشتيباني هوايي اين پايگاه چشم اميد بسته‌ بودن در اين عمليات). 9- شكر خدا قرار بود چيزي ننويسم!! همين‌جا «است» و «نقطه» رو مي‌ذارم و حرفم رو تموم مي‌كنم. چون ساعت 3:15 هست!!! جالبيش اينه كه هربار كه به يه نكته شك مي‌كنم، يه سرچ تو اينترنت مي‌كنم و مي‌شينم پاي مقالات و همين باعث مي‌شه كلي زمان از دست بدم! امان از اين بي‌سوادي!!! مشتاق خوندن نظرات دوستان بزرگوار هستم. مواردي هم كه پاسخ داده نشده، ان شاءالله در سري بعدي پاسخ خواهم داد.
  17. با تشکر از فرمایشات ادیب عزیز؛ باید عرض شود که : [quote]بله اما عملیات فروغ جاویدان پشت سرش بود و همونطورم که اقای محسن رضایی و غلام علی راشد گفتند تا اومدیم به خودمون دیدیم تو غرب هم درگیری هست که شانس اوردیم فلان تیپ و گردان به دلیل قرار عملیات توی غرب و عمق خاک عراق تو منطقه بودند (چند روز پیش هم یادت باشه مقاله ش رو به عینه گذاشتم تو اون بحثی که با رضاکیانی داشتی) [/quote] بله. مقاله ات رو بخاطر دارم. این مورد و همچنین مورد دوم رو به این علت عرض کردم که فرمودی : [quote]به همین خاطر به همون سرعت که عراق از جنوب حمله کرده عقب میکشه [color=red]در حالیکه خودشم میدونه نیروهای ایرانی در غرب مستقر هستند[/color] [/quote] در حالی که طبق همون لینکی که خودت گذاشتی و البته فرمایشات قبلی ات، عملیات سرنوشت در جنوب کشور انجام گرفته بود و تمرکز کامل نیروهای نظامی ما (بالاخص سپاه)، بر روی این منطقه بود. البته فرمایش شما، جنبه ی دیگری هم داره که در قسمت دوم که فرمودی، بیشتر توضیح می دم. [quote]بنا به گفته ی صریح اقای راشد اینگونه نبوده ویا محسن رضایی: http://www.rezaee.ir/vdce7p8z.jh87vi9bbj.html اینا رو میزارم تا بدونی من اول میخونم تجزیه تجلیل میکنم بعد میام نظرمو میگم ! نکته پایانی نوشته اقای رضایی رو بخونید ، درنتیجه من به هیچ عنوان این جمله رو قبول ندارم و مطمئنا نیروهای ایرانی در منطقه غرب تجمع نیرو داشتند به دلیل تغییر فلش حمله استراتژی سپاه ارتش بسیج به سمت کردستان عراق [/quote] اتفاقاً این فرمایشات، عرض بنده رو تأیید می کنه. این درسته که ما در سال پایانی و بالاخص در پی عملیات والفجر 10، جبهه ی جنگ رو به سمت غرب بردیم. ولی قبلاً خودت هم اشاره فرموده بودی، جناب کیانی هم فرموده بودن و بنده هم عرض کرده بودم که عراق، جبهه ی غرب رو رها کرده و تمام توان خودش رو بر روی جبهه ی جنوب گذاشت. سر همین می بینیم نه تنها با حجم عظیم و مافوق تصوری از نیرو (چند برابر توان عراق در ابتدای جنگ) به فاو حمله می کنه و اونجا رو می گیره، بلکه مرحله به مرحله به سمت جنوب پیش میاد و بنا به گفته ی سردار رضایی، یکی از عوامل پذیرش قطعنامه، همین شکست های سال 67 بوده (لینکش رو در ادامه قرار خواهم داد). هنگامی که عراق به سمت خرمشهر میاد؛ امام دستور تاریخی شون رو می دن که باز در همون لینکی که گذاشتین، به صراحت عنوان شده : [quote]دشمن چند روز پس از آن‌که ایران قطعنامه 598 را پذیرفت، به جای پاسخ مثبت به مجامع بین المللی، به خرمشهر حمله کرد و آن را بار دیگر مشابه اول جنگ محاصره کرد. به سختی توانستیم دشمن را عقب بزنیم و جاده خرمشهر، اهواز را بازگشایی کنیم. اسم این عملیات را عملیات سرنوشت گذاشتیم، علت نامگذاری هم این بود که [color=red]امام فرمودند یا سپاه یا خرمشهر[/quote].[/color] حالا لینک سخنرانی سردار رضایی رو برات می ذارم و پس از این هم به همین موارد استناد خواهم کرد : http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100955806366 همون طور که ملاحظه می فرمایی، درخصوص ارسال نیرو به جنوب و ازدحام اونا، به طور اکمل توضیح داده و جای شک و شبهه ای باقی نمی مونه که تجمع نیروها به سمت جنوب شد. حتی در بخشی از اون می خوانیم : [quote]یعني درست در همان لحظاتي كه ارتش عراق داشت در جنوب شكست مي خورد و از مرز خرمشهر بر مي گشت، عراقي ها عمليات غرب كشور را آغاز كردند، بنابراين نيروهايي كه ماداشتيم ، در راه جنوب بودند تا از اسلام آباد بروند پل دختر و ازآن جا به سمت جنوب اعزام شوند ... اما [b]مهمترين يگاني كه توانست تاخير لازم را به وجود آورد تا نيروهاي ديگر و لشكرهاي ديگر برسند و كارمنافقين را تمام كنند، لشكر 32 انصار الحسين (ع)[/b]بود. [size=18][color=red]البته آنها در حال اعزام به جنوب بودند كه يكباره دستور داده مي شود صحنه جنگ عوض شده است. خرمشهر را بگذاريد براي آنهايي كه آن جاهستند شما بايد از باختران دفاع كنيد كه مي آيند و خط پدافندي تشكيل مي دهند[/color][/size]. عمليات مرصاد اثري به مراتب فراوان در پايان جنگ داشت و در پيروزي ايران موثر بود، سرانجام نيروهاي منافقين محاصره شدند ...[/quote] ملاحظه می فرمایی؟ حتی همین لشکر 32 انصار الحسین (ع) که شما بهش استناد فرمودی هم قرار بود به جبهه ی جنوب اعزام بشن و در راه اعزام بودن که منافقین حمله شون رو آغاز کردن! یعنی شاید اگر مثلاً جنگ در جنوب، کمی بیشتر ادامه داشت این لشکر نیز نبود که بخواد در مسیر منافقین قرار بگیره و جلوشون رو بگیره تا سایر نیروها خودشون رو برسونن. اون سخنرانی رو زحمت بکش بطور کامل مطالعه بفرما. چون حرف های شنیدنی زیادی برات داره. ولی برپایه ی شواهد و قرائن (چه فرمایشات سردار رضایی رضایی و چه سردار غلامعلی رشید)، با وجود اینکه فلش جنگ به سمت غرب رفته بود، پس از حمله ی عراق به جنوب، تمامی نیروها به سمت جنوب سرازیر شدن؛ حتی نیروهایی که پس از پذیرش قطعنامه، میدان رو ترک کرده بودن، به نحوی که باز بنا گفته ی سردار رضایی : [quote]در تمام شهرهاي ايران انقلاب شد از همدان تا كرمانشاه گرفته و غيره.آنقدر نيرو به سوي جبهه مي آمد كه ديگر ماشين نداشتيم نيروها را اعزام كنيم. بعضي مردم سوار ماشين هاي خودشان مي شدند و مي آمدند اصلا يك قيامتي شد. اين نيروي عظيم آمد و وارد جبهه شد. در آن موقع دشمن خرمشهر را هم محاصره كرده بود اما آن عمليات سرنوشت را كه ايران شروع كرد كمتر از 48 ساعت ارتش عراق را عقب زد و نيروهاي آن را محاصره كرد. تعداد زيادي را اسير گرفت و دوباره مرز بين الملل را در جنوب تامين كرديم،[/quote] پس فرمایشات قبلی حضرات، منافاتی با عرض بنده نداره. منافاتی با فرمایش شما مبنی بر تغییر جبهه از غرب به جنوب هم نداره. لکن تغییر حجم نیروها از غرب به جنوب، بعلت تهاجم گسترده ی عراقی ها از جنوب نیز امری است واضح و مبرهن که با مطالعه ی همون سخرانی. [quote]بنده گفتم حجم انبوه نیروها ظرف دو سه روز به سمت عقب رفتند نگفتم به سمت جنوب رفتند هرچند گردان هایی ازشون رفت ولی این عقب نشینی با لباس محلی! فکر نکنم از اون عقب نشینی به سمت جنوب باشه ! [/quote] بنده هم عرض نکردم شما گفتی. عرض کردم «این مورد به وضوح در مواردی که خود شما نقل قول فرمودین هم بود.». چون استناد به سردار رضایی فرمودی، اینبار لینک از سخنان سردار رضایی گذاشتم تا قضیه ی انتقال نیرو از غرب به جنوب (که در زمان حمله ی عراق؛ یعنی 31 تیرماه و نه سوم مرداد؛ یعنی زمان حمله ی منافقین) انجام گرفته بود رو خدمتت عرض کرده باشم. یکی از مثال هایی که عرض کردم در نقل قول های شما بود، این بود : [quote]چهار روز پس از پذيرش قطعنامه ي پانصد و نود و هشت از سوي ايران، روز جمعه سي و يكم تيرماه 1367 هـ . ش / بيست و يكم جولاي 1988 م ، عراقي‌ها، تهاجم گسترده‌اي عليه مواضع ايرانيان در جنوب كشور آغاز و تا سي كيلومتري خرمشهر پيش روي كردند. هدف آنان از اين اقدام، اين بود كه ضمن اشغال مناطقي از ايران، افراد بيشتري را به اسارت بگيرند تا به هنگام مذاكرات پس از جنگ، از آنها به عنوان برگ برنده استفاده كنند. اين هجوم در حالي صورت مي‌گرفت كه با پذيرش قطعنامه، اكثريت نيروهاي نظامي حاضر در منطقه تخليه شده و خرمشهر، مدافعان چنداني نداشت و در آستانه ي سقوط قرار گرفته بود. در اين هنگام، آيت الله خميني با فرستادن پيامي براي فرماندهان سپاه، از آنها خواستند به هر طريق ممكن، مانع از حضور دشمن در منطقه شوند. در پي اين پيام، خيل گسترده نيروهاي بسيجي كه متأثر و غمگين از پذيرش قطعنامه بودند روانه ي جبهه‌هاي جنوب شدند و عراق را مجبور به عقب‌نشيني تا خطوط مرزي كردند.حمله ي وحشيانه ي عراق، به اعتراف نظرات كارشناسان عراقي در مجموع به ضرر آنان تمام شد. به عنوان نمونه، يك مقام ارشد ارتش عراق، اين اقدام را اشتباهي استراتژيك خواند كه منجر به خروش ملي مردم ايران شده و ابتكار عمل را از دست عراق خارج كرد. [/quote] سایر موارد هم در متونی که نقل قول فرمودی، کاملاً مشخص و واضح اومده. حالا شاید مثلاً یه عده از نیروهای باقیمونده در شهر، وقتی دیدن کاری از دستشون ساخته نیست یا مثلاً بهشون دستور داده شده تا چهار زبر عقب نشینی کنن، از شهر خارج شده باشن. ولی اصل انتقال عظیم نیرو از غرب به جنوب، مسئله ای نیست که بخوایم با فرار کردن و این ها مقایسه اش کنیم. [quote]اوج درگیری ها همونطور که خودتون فرمودین در چند روز قبل حمله عراق بود و تموم شد و اینم بازم به صراحت در نوشتار فرمانده کل سپاه پاسدارن در وب سایت شخصی شون هست و نمیشه ردش کرد ! [/quote] بالعکس ادیب جان! هنوز درگیری ها ادامه داشت که منافقین حمله کردن! اوج و فرودی هم نداره. چون ارتش تا بن دندان مسلح عراق، هنوز در خاک ما بود و در حال عقب نشینی بود! طبیعتاً هیچ کس نمیاد لشکر در حال عقب نشینی رو رها کنه و جبهه رو خالی کنه! اشتباه می کنم؟! اما اینکه فرمودی «اینم بازم به صراحت در نوشتار فرمانده کل سپاه پاسدارن در وب سایت شخصی شون هست و نمیشه ردش کرد!» رو کاملاً باهات موافقم. بیا با هم بخونیم سردار رضایی چی فرمودن : [quote][b]هنوز آخرين تانك هاي عراق به مرز برنگشته بود كه ديديم از جبهه غرب خبر مي رسد منافقين در «كرند» غرب هستند[/b] و قبلش هم به ما گفته بودند كه ارتش عراق ، قصر شيرين را محاصره كرده و آمده سر پل ذهاب را گرفته و يك خط را تشكيل داده است . [b]يعني درست در همان لحظاتي كه ارتش عراق داشت در جنوب شكست مي خورد و از مرز خرمشهر بر مي گشت، عراقي ها عمليات غرب كشور را آغاز كردند،[/b][/quote] نقل قول از این واضح تر نمی شه. طبیعتاً فاصله ی چندانی هم بین عملیات سرنوشت و فروغ جاویدان نبود. 31ام ارتش عراق حمله کرد و سوم منافقین و در تمامی این مدت (بالاخص اول و دوم مرداد)، درگیری های سنگینی ادامه داشت و اینطور نبود که بگیم «اوج دیرگیری ها ... در چند روز قبل حمله عراق بود و تموم شد.». چون حتی اگه فرض بگیریم روز دوم مرداد، آخرین روز اوج درگیری ها بود و سپس، شرایط تا حدودی آروم شده بود، باز هم اونقدر زمان نبوده که بخوایم بگیم نیروها باید برمی گشتن به غرب! کما اینکه درگیری ها، حتی تا روز چهارم و پنجم هم در این منطقه، کما بیش ادامه داشته؛ یعنی تا زمان عملیات مرصاد. ضمن اینکه اونقدر حجم نیرو در جنوب نیاز بوده که حتی لشکر انصار الحسین (ع) نیز عازم منطقه ی جنوب بود (در روز دوم). پس اینطور نبوده که چیزی تموم شده باشه. این قسمت، بخش دیگری از نقل قول هایی بود که خود شما قرار دادی : [quote]اما شكست سنگين‌تر، زماني بر دشمنان ايران وارد شد كه هنوز ارتش عراق در جنوب به طور كامل تا خط مرزي عقب زده نشده بود.مقارن ساعت چهارده و سي دقيقه ، سوم مرداد ماه 1367 هـ . ش / بيست و چهارم جولاي 1988 م ، تعدادي از اعضاي سازمان مجاهدين خلق كه به عراق متواري شده بودند با استفاده از حمايت‌هاي گسترده صدام، در حال انجام اقداماتي بر ضد ايران بودند، با استفاده از توجه ايران به مناطق جنوبي و غفلت از غرب كشور، با پشتيباني ارتش عراق، هجوم خود را با استفاده از آخرين سلاح‌هاي سبك و سنگين كه از طريق آمريكا و صدام در اختيارشان قرار گرفته بود، به سمت باختران [ كرمانشاه ] آغاز كردند و در مدت زمان بسيار كوتاهي، با عبور از تنگه پاتاق، وارد خاك ايران شدند. آنان با تصرف شهرهاي سرپل‌ذهاب و كرند غرب، در شب اول در شهر اسلام‌آباد توقف كرده و به قتل عام مردم اين شهر، حتي مجروحان حاضر در بيمارستان، اقدام كردند. [/quote] یعنی هنوز درگیری ها در جنوب ادامه داشت که منافقین حمله کردن (و البته خود شما هم بهش اذعان داشتی). طبیعتاً باید نیرویی در جنوب می بود که درگیری داشته باشه یا دشمن رو عقب برونه! نمی خوای بفرمایی که دشمن به خاطر حروم کردن چند هزار منافق، از شهری مثل خرمشهر چشم پوشی کرده و در حالی که مدافعی نداشته و خیلی راحت می تونسته بگیره، ولی بی خیالش شده و برگشته. [quote]دقیقا تایید میشه و شکی روش نیست و بحث رو این تاکتیک جنگی هست که بنده معتقدم این تاکتیک نه ناگهانی بلکه با فکر قبلی بود که اینم از این جمله اقای رضایی مشخصه: [quote]از آنجا که در نامه دوم تیر ماه گفته بودم منافقین هم طرحی دارند که نمی‌دانیم از چه نقطه‌ای می‌خواهند وارد شوند، مسأله را جدی گرفتم ولی فكر می كردم كه فرصت داریم تا آنها را از آن منطقه بیرون كنیم [/quote] هرچند همونطور که خوده ایشون گفتن جنگ برخی نقاطی داره که فقط فرماندهان سیاسی نظامی ایران ازش خبر دارند و به نظر من این جمله با کمی ویرایش امنیتی به خاطر اون مصالح بیان شده یعنی ایران خبر داشت قراره منافقین بیان و از نظر نظامی، اگر بنده حقیر رو قابل بدونید به جرات میگم: منافقین تمامی و اغلب عملیات های گسترده شون در غرب کشور بوده و مقر اصلی شونم طوری بود که هر پیشگوی نظامی هم میتونست بفهمه احتمال زیاد پیکان حمله کجاست این جمله رو با فرض اینکه ایران نمیدونست از کجا میان میگم ! [/quote] ادیب جان. سپاه از کودتای نوژه خبر داشت. سردار صفوی به صراحت به این موضوع اشاره فرموده. لکن زمان اون رو نمی دونستن. حالا به نظرت، این توجیهی می شه برای اینکه بگیم سپاه طرح کودتای نوژه رو ریخته بود؟ یا مثلاً با فرماندهان کودتا و بختیار و امثالهم هماهنگ کرده بود و توطئه بود که کودتاچیان رو به دام بندازه؟ طبیعیه که همون طور که سازمان در سپاه و بین رزمندگان، جاسوس هایی داشت، سپاه و اطلاعات ایران هم داشته و اخبار اونا رو به دست سپاه می رسونده. طبیعی بوده که سپاه هم خبردار باشه که اینا دارن نقشه ی حمله رو می کشن. قبلش هم مسبوق به سابقه بوده (در عملیات های آفتاب و چلچراغ) و طبیعی بوده رویکرد سازمان، کاملاً نظامی شده. با در نظر گرفتن اینکه جنگ داره به اتمام می رسه و ایران قطعنامه رو پذیرفته و عراق نیز دیر یا زود مجبور خواهد شد قطعنامه رو بپذیره و پس از پذیرش، نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در مرز مستقر می شن و دیگه امکان عملیات توسط منافقین نیست، اصلاً و ابداً دور از ذهن نبود که منافقین آخرین تیر ترکششون رو بیاندازن. حالا من از شما می پرسم. شما به عنوان یه شهروند عادی، اگه این مواردی که عرض شد رو بهت می گفتم، آیا قطعاً به این نتیجه نمی رسیدی که دیر یا زود منافقین حمله خواهند کرد؟ حالا به این مسئله اضافه کن اطلاعات نشتی از این سازمان و بسیاری موارد دیگه که به اطلاع من و شما نمی رسه. شاید حتی بشه با همین امر، طرح نقشه ی 24 ساعته ی منافقین رو هم توجیه کرد؛ چرا که درصورت لو رفتن؛ با توجه به درگیر بودن ایران در جنوب، عملاً دستشون تو حنا بود و امکان مانور گسترده ای نداشتن. تا می خواستن به خودشون بجنبن هم منافقین به شهرهای حیاتی رسیده و پخش شده بودن و دیگه نمی شد به این سادگی جمعشون کرد. اما اینکه می فرمایی «منافقین تمامی و اغلب عملیات های گسترده شون در غرب کشور بوده و مقر اصلی شونم طوری بود که هر پیشگوی نظامی هم میتونست بفهمه احتمال زیاد پیکان حمله کجاست» نشون می ده که با وجود قابل پیش بینی بودن، نمی شد با قطعیت گفت از کجا حمله خواهند کرد. کما اینکه شاید اصلاً عملیات آفتاب که در فکه انجام گرفت هم به همین دلیل بود که اجازه ی تمرکز مستقیم روی یک محور رو از ایران بگیرن و مثلاً بگن مجاهدین خلق از هر نقطه می تونه حمله اش رو آغاز کنه. پس این جمله که «می‌دانیم از چه نقطه‌ای می‌خواهند وارد شوند» موضوع چندان حادی نیست. بالاخص اینکه مثلاً می شد از مرزهای کردستان تهاجم انجام بگیره. طبیعتاً با در نظر گرفتن ماهیت اون استان و گروه های تجزیه طلبش، اصلاً و ابداً احتمال بعیدی هم نبود. منطقه ی غرب هم (با فرض اطمینان کامل از عدم حمله از سمت جنوب)، منطقه ی کوچکی نیست و قطعاً خود شما بهتر از بنده با نقاط استراتژیکش آشنا هستی و می دونی از چه راه هایی بهترین طرح های حمله ی غافلگیرانه قابل اجراست. [quote]احسنتم بر شما و شک ندارم درست میگی و تاییدش میکنم صدام از قدرت روز افزون رجوی و نیروهاش میترسید یه چیزی شبیه همون ترسی که امریکا از عراق گرفت خودشون بزرگش کردند خودشون ترسیدن و هرچند بهانه خوبیم بود براشون مجاهدین خلق هم همینطور، صدام بزرگشون کرد خودشم ازشون ترسید و بهانه خوبیم بود تا سرکوب بشن و ضعیف و وابسته تا در کشتار شیعیان و اکراد کمک کنند بهش [/quote] حرفت کاملاً مورد تأیید بنده است. [quote]نه نه نه نه نشد وایسا ، ببین من تا وقتیکه صرف ایران و عراق رو مدنظر قرار داده بودم تو کاوش هام تو اسناد حتی شورای امنیت هم چیزی پیدا نکردم چرا که ذهنتیم به سمت ایران و عراق بود تا اینکه کتاب قطعنامه های شورای امنیت رو اینبار با دیدگاهی واضح نسبت به دستوراالعمل امریکا و دیگران راجبه جنگ ایران عراق خوندم و بعد اون شانس اوردم مصاحبه جاودانه جناب اقای علی اکبر ولایتی از شبکه 4 سیما رو دیدم که فرمودن : بنده چنان در مذاکرات با عراقیها برخورد میکردم که حتی رئیس سازمان ملل که دوستم بود گفت فلانی نباید اینطور باهاشون بکنی ناسلامتی مذاکره س، گفتم من حتی بخوام یه خودنویس به اینا بدم میدم شما بدی بهشون !!! همه جلسات ما اینطور بود و باحضور نفرات بین الملل وگرنه ما ما به جز یک جلسه بسیار مهم در پایان جنگ اصلا با اونا مذاکره خصوصی دو تایی نکردیم ! همون مذاکره اخرم البته باعث پایان جنگ هم شد .... برخی نکات دیگه هم بود که منو به سمت این عقیده که عراق در پایان جنگ کاملا چشم به کویت و نیز اهداف دیگری میدوزه (نامه های صدام حسین به هاشمی رفسنجانی که بدون جواب ماند) و اینکه دیگه تمایلی به ادامه جنگ با ما نداشت ولی شرط پایان جنگ چه بود ؟؟؟؟ این سوالی هست که فقط اما و اگر میشه جوابش داد ، شاید معامله ایران با عراق سر منافقین و چند مورده دیگه که شاید همین مساله بعدها باعث شد در حمله عراق به امریکا ایران پناهندگی جنگنده های عراقیم قبول کنه ، شاااااااید ، فقط میگم شاید ، اینا همه ش سوالاتی بی جواب با اما اگر هست فقط[/quote] بله. در طول عرایضم هم اشاره کردم که شما هم براساس قطعات پازلی که از اینور و اونور پیدا فرمودی، به این فرضیه دست پیدا کردی. حتی در عرایضم، به حرف های دکتر ولایتی نیز اشاره کردم. لکن همون طور که خودت فرمودی، می شه صرفاً حدس زد. ولی قابل اثبات نیست. می شه از این دریچه نگاه کرد که معاملاتی شده بود. ولی قطعاً هم می شه از این دریچه نگریست که معامله ای نبوده و صرفاً یه اشتراک منافع بوده. احتمال تبانی یکسویه اتفاقاً خیلی بیشتره. یعنی اینکه صدام با فرستادن این نیروها به دل ایران، هم قصد ضربه زدن به ایران رو داشت و وارد بازی دو سر برد می شد. یعنی اگر موفق می شدن، خودش وارد عمل می شد و نیازی به پذیرفتن قطعنامه نمی دید. اگر هم شکست می خوردن، از شر منافقین خلاص می شد و به شدت اونا رو تضعیف و وابسته می کرد. پس دو سر ماجرا برای صدام برد داشت (ضمن اینکه ایجاد دو جبهه، می تونست تمرکز دفاعی ایران رو بهم بریزه و شاید مرز جنوب سست تر بشه). پس صرف همین منافع رو اگه در نظر بگیریم، به انگیزه ی لازم و کافی دست پیدا کرده ایم. [quote]ولی چیزی که هست به نظر من عراق همونطور که بارها پیشنهاد صلح میداد تا خودشو اماده کنه یا منتظر بود ایران نظرشو راجبه صلح بگه تا اگر شد بهش حمله کنه دوباره و شاید اینبار بیشتر گرفت از مناطق ایران اینجا هم ، یه جورایی به ایران چراغ سبز نشون میده میخواد با یه تیر دو هدف بزنه اگر مجاهدین زدند و تونستند پیشروی بکنند که هیچ ! میزنه زیر قرارهاش و خودش میاد و ایرانو میگیره کامل اگر مجاهدین نتونستند برن که همون قولش به ایران عملی میشه[/quote] خوب. این فرضیه هم منطقیه. هرچند که قابل اثبات نیست و با پیش فرض تعامل (اسمش رو نمی ذارم تبانی)، طرح ریزی شده. ولی طرحی است که (همون طور که عرض شد)، یکطرفه هم قابل انجام هست و لزوماً نیازی به تعامل یا تبانی نداره. [quote]و حالا اینجا جاییه که من یه مطلبی خوندم که کیف کردم ، اقای رضایی در جایی فرمودن به عراقیا نمیشه اعتماد کرد همونطورم که در پایان جنگ نشون دادند اگه ما قائله منافقین رو ختم نمیکردیم به عهد و پیمانشون پابند نمی موندند و دوباره جنگ شروع میشد [/quote] این جمله می تونه به آتش بس یا هر مورد دیگری برگرده. اگه برات زحمتی نیست، متن کاملش رو گیر بیار تا ببینیم قضیه از چه قرار بوده. [quote]میخوام بگم : هر دو طرف به اتش بس ضمنی اذعان کردند ولی هر طرف میدونسته وقت داره به اون یکی ضربه بزنه و این وسط ایران میدونسته از منافقینم استفاده میشه و پس مطمئنا ایران با توجه به سابقه منافقین میخواسته یه طوری هم حال اینا رو بگیره هم اتش بس رو قطعی کنه توضیح دادنش سخته ولی به نظر من این اتفاق افتاده واقعا [/quote] خوب. این که کاملاً درسته. قطعاً ایران هم خیلی راحت می تونست پیش بینی کنه که منافقینی خواهند آمد و احتمالاً با پشتوانه ی صدام حسین هم خواهند آمد. طبیعی بود که آرزوی ایران این بود که چنین اشتباهی رو انجام بدن تا یکبار و برای هیشه تکلیف منافقین رو یکسره کنه. همچنین قبل از آتش بس کامل (چون هنوز درگیری در جنوب ادامه داشت)، حال عراق رو بگیره. طبیعتاً عراق نیز چنین تفکری رو داشت. [quote]بله صحیح هست و منم ردش نمیکنم همونطور که شما نمیتونی رد کنی حرف منو پس فکر کنم به این توافق برسیم که هرکسی نظرات خودشو داره و البته با توجه به شهود ممکن و موجود و اطلاعات فعلی مون حدس و نظریه من کمی تا قسمتی صحیح تر به نظر میرسه [/quote] قطعاً همین طوره که شما می فرمایی. ما براساس دو فرضیه داریم حرف می زنیم که جفتش هم منطقی به نظر می رسه. شاید گذشت زمان یا بیان خاطرات ناگفته بتونه کلید حل این معما باشه. ولی چیزی که هست، رشادت سرداران و رزمندگان اسلام برای جلوگیری از توحش بیشتر منافقین بود که قابل ستایشه و قطعاً خود شما نیز، سوای اینکه کدامین سناریو اجرا شد، به این موضوع اذعان داری. از هم صحبتی باهات لذت بردم. ----------------------------------------------------- اپرای عزیز. این فرمایشات از شما بعید بود. حس می کنم از روی عصبانیت این موضوع رو فرمودی. قطعاً مصاحبه ی فارس با سردار رشید و مطالعه فرمودی. همون لینکی که ادیب عزیز در تاپیک جناب کیانی گذاشته بودن : http://www.ravyan.com/fa/index.php?option=com_content&task=view&id=350&Itemid=74 در بخشی از اون اومده : [quote]در دورة مشترك، تمام بچه های سپاه و ارتش تحت یك لوا و پرچم بوده اند ولی در دورة سوم كه چهار سال پایان جنگ می باشد ما از هم جدا می شویم یعنی در سال های 64 تا 67 و اصرار سپاه است كه می گویند ما نمی توانیم با بچه های ارتش همراه هم بجنگیم. عملیات ها بسیار سخت و پیچیده شده اند و ما می خواهیم از یكدیگر جدا باشیم و شورای عالی دفاع به فرماندهی رئیس جمهور وقت ـ مقام معظم رهبری ـ و آقای هاشمی كه مسئول عالی جنگ است این مطلب را تصویب می كنند. سپاه در این چهار سال طرح ریزی و فرماندهی در صحنة زمین را خود بر عهد می گیرد و با كمك توپخانه و هوانیروز ارتش در اكثر عملیات های خود نظیر فاو، كربلای 5، والفجر 10 (تصرف حلبچه)موفق می گردد. ... [b]از سال 63 به بعد نیروی ارتش پدافند می كرد و سپاه باید آفند می كرد.[/b][/quote] طبیعتاً آفند سپاه، همراه با پشتیبانی ارتش بود. لکن مشخصاً این، بعهده ی سپاه قرار گرفته بود. پس این از شمایی که اینقدر معلومات داری اصلاً قابل پذیرش نیست که اینطور می فرمایی و به دنبال سهم خواهی این و آن هستی. ضمن اینکه احتمالاً فراموش فرموده ای که امیر شهید صیاد شیرازی، از سال 65 به بعد، دیگر فرمانده نیروی زمینی نبوده و تنها نماینده ی حضرت امام (ره) در شورای عالی دفاع بودن. این هم عرض بنده نیست؛ بلکه باز فرمایش سردار رشید هست : [quote]همچنان‌که می‌دانید صیاد شیرازی از نیمه سال 65 به بعد فرمانده نیروی زمینی ارتش نبود و تنها نماینده حضرت امام(ره) در شورای‌عالی دفاع بودند که در سال 67 که ستاد کل قوا تشکیل شد، تنظیمات سابق نیز از بین رفت و جلسات شورای‌عالی دفاع هم در ستاد کل تشکیل می¬شد و شهید صیاد هم مسئولیتی در آن نداشت، اما وقتی که خبر حمله منافقین به کرند غرب و اسلام آباد را شنید، شاهد بودیم که بی‌هیچ توقعی و بدون اینکه منتظر دستوری بماند، به سمت کرمانشاه حرکت کرد و طرح‌ریزی آتش توسط هلی¬کوپتر تک (کبری) و هجومی (214) و شنوی را به عهده گرفت و هوانیروز را به حالت آماده باش درآورد. بعد از نماز صبح بود که به پادگان هوانیروز کرمانشاه رفت و هلی¬کوپترها را در روشنایی سپیده به پرواز درآورد و خودش سوار هلی¬کوپتر شد و بالای تپه چارزبر به پرواز درآمد و اجرای آتش علیه منافقین را هدایت ¬کرد. با توجه به تسلط و آشنایی که به منطقه داشت تلاش می‌کرد تا نیرویی از سپاه و ارتش را با هلی¬برد در ارتفاعات کرند موسوم به (بی¬وی¬نیچ) پیاده کند تا هنگام حمله منافقین، آنها را در محاصره بیندازد و همین کار را هم کرد و بسیار هم موفقیت‌آمیز عمل کرد و ضربه سنگینی به این گروهک وارد ساخت.[/quote] http://www.irdc.ir/fa/content/12268/default.aspx این لینک رو هم ببین : [url=http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D8%B5%DB%8C%D8%A7%D8%AF_%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C]شهید صیاد شیرازی[/url] پس خواهشاً شما دیگه در آتش تنور اختلاف ارتش و سپاه ندم برادر بزرگوار. کم نیستن کسائی تو این سایت که کارشون اینه که بخوان جانبداری سپاه یا ارتش رو کنن. ولی فرمایشات سردار رشید، به خودی خود گویای همه چیز هست : [quote]این مطلب مثل این است كه دو تیم داخلی، یك تیم ملی تشكیل بدهند و بروند با یك تیم خارجی مسابقه دهند. حال آیا می توان گفت این بردی كه نسبت به تیم خارجی داشته ایم مربوط به بچه های استقلال است یا پیروزی؟ خیر.[/quote] پس خواهشاً درخصوص این موارد، دقت بیشتری داشته باش برادر بزرگوار. راستی. سری هم به [url=http://mostafa-by.persiangig.com/document/War.pdf]این لینک[/url] بزن. چند سال پیش درستش کرده بودم و البته می خواستم کاملترش کنم که متأسفانه وقت نشد!! ولی کمکت می کنه که وضعیت جبهه های جنگ، نهادهای عمل کننده و وضعیت فرماندهی شون رو بطور خلاصه از نظر بگذرونی. هرچند که می دونم همه ی این موارد رو بسیار بهتر از من بلدی و خودت می تونی تدریس شون کنی. ضمناً درخصوص تهاجم منافقین و اینکه آیا چطور اینقدر دیر خبردار شدن، فکر کنم جوابش خیلی مشخص باشه. چون هم نیروی مناسبی برای دفاع نبود و هم دستور داده شد که تا تنگه ی چهار زبر عقب رفته و اونجا خط دفاع رو تشکیل بدن و به کمک هوانیروز سرشون رو گرم کنن تا بقیه ی نیروها برسن. ضمناً شما چرا اینقدر راه دور می ری؟ روز اولی تا اسلام آباد غرب اومدن! سرپل ذهاب که نزدیک تره! بعد هم ناسلامتی عملیات برق آسا بودا! مثل اینه که بگی آلمانی ها چطور روز اولی اونقدر خاک شوروی رو گرفتن و شوروی کار خاصی نکرد؟! خوب ذات حمله ی برق آسا همینه! مثل حمله ی سال 67 عراق به خرمشهر! بعضی مواقع از اون گیرا می دیا ! باز خواستی نشون بدی از اون «ترا ریخته ها»ش هستیا !!!
  18. ادیب جان. کماکان قصد ورود به بحث رو ندارم. ولی نکاتی رو عرض می کنم که شاید یکم تقدم و تأخرش رو قاطی کرده باشی : 1- حمله ی عراق به جنوب، چند روز قبل از عملیات مرصاد بود. 2- علت خالی شدن جبهه ی غرب، منهای پذیرش قطعنامه، حمله ی مجدد عراق به جنوب و دستور امام (ره) مبنی بر پر کردن جبهه ها و گره خوردن سرنوشت سپاه به این قضیه بود. این مورد به وضوح در مواردی که خود شما نقل قول فرمودین هم بود. 3- عقب نشینی عراقی ها، باز هم قبل از آغاز عملیات فروغ جاویدان بود. 4- هنوز عراق به طور کامل عقب نشینی نکرده بود که منافقین از غرب عملیات برق آسای خودشون رو شروع کردن. 5- استمهال به منافقین برای رسیدن به منطقه ی چهارزبر، یه تاکتیک جنگی برای به داخل خاک ایران کشاندن و بستن عقبه ی منافقین (یعنی خروج کامل ایشان از عراق) بود که حتی شهید بزرگوار صیاد شیرازی نیز از اون آگاهی داشت (و باز هم در متون نقل قول شده توسط شما این موضوع به وضوح بهش اشاره شده). 6- همون نبرد سنگین جنوب توسط عراقی ها بود که باعث شد حواس ایران به غرب نباشه و اینطور ساده منافقین پیش روی کنن. پس نمی تونین بفرمایین صدام دوست نداشت منافقین به موفقیتی دست پیدا کنن. قطعاً اگه پیروزی هایی رو بدست می آوردن، اصلاً و ابداً بدش نمی اومد که ارتش بعث رو به اون مناطق گسیل و اونجا رو تحت اشغالش دربیاره (حداقل برای داشتن دست بالا در مذاکرات صلح). موضوع تمایل صدام به استفاده از این امر نیز باز بوضوح در لینک ها و نقل قول هایی که قرار دادین مشخصه. 7- قطعاً منافقین برای صدام، سربار بودن. بخصوص اینکه به لطف وطن فروشی ایشان و فروش اطلاعات (بخوانید جاسوسی مستقیم) به رژیم بعث، صدام هر ساله مبالغ بسیار سنگینی رو به این گروهک پرداخت می کرد. پس طبیعیه که با پایان جنگ، تمایل صدام به حذف یا کاهش قدرت این گروهک باشه که البته باز این موضوع در نقل قول ها و همچنین گفتار خود شما بود. 8- حمله ی منافقین به ایران، به عملیات فروغ جاویدان محدود نبود که ما بخوایم مبنای قضاوتمون رو روی همین عملیات بذاریم و بگیم این تله ای بوده که ایران و عراق با هم هماهنگ کرده و برای منافقین گذاشته بودن. قبلاً دو عملیات توسط منافقین انجام گرفته بود : 1) آفتاب که در منطقه ی فکه انجام گرفته بود. 2) چلچراغ که در مهران به وقوع پیوسته بود. اتفاقاً این عملیات ها (بالاخص چلچراغ)، پشت گرمی طراحی عملیات فروغ جاویدان بود که در خاطرات اسرای منافقین، این موضوع به وضوح به چشم می خوره و قطعاً شما نیز از آن مطلعی. 9- ما در ریاضیات داریم A = C و B = C آنگاه A = B. ولی این قاعده، حتی در تمامی موارد در ریاضیات معنی پذیر نیست و به همین دلیل برای هر قسمت از ریاضیات، این موضوع باید به اثبات برسه. حالا شما نمی تونین با استفاده از این قاعده، به نتیجه ی مد نظر برسین. چون با فرض اینکه صدام می خواست از شر منافقین خلاص شه و ایران هم چنین خواست و نظری داشت، نمی تونین به این نتیجه برسین که پس، ایران و عراق با همدیگه هماهنگ کرده بودن. البته می دونم که استدلال شما بر پایه ی تیکه تیکه هایی است که از اینور و اونور فرمودین. ولی این موضوع، کفایت اثبات استدلال شما نیست. بطور مثال، قطع حمایت هوایی از مجاهدین، می تونه معنی اش تمایل صدام به قربانی کردن منافقین باشه. ولی دلیل نمی شه که به خاطر ایران این کار رو انجام داده باشه. یا مثلاً اینکه دکتر ولایتی با عراقی ها مذاکره کرده، دلیل بر این نیست که لزوماً در این مورد خاص با همدیگه مذاکره کرده باشن! مثل این می مونه که بگیم چون آیت الله رفسنجانی پس از جنگ، چندین مورد با صدام حسین مکاتبه کرد، پس حتماً قبل از جنگ هم با همدیگه در ارتباط بودن. ملاحظه می فرمایین؟ همیشه A = B نمی شه؛ حتی اگه هر دو با C برابر باشن. بیشتر از این، ادامه نمی دم. چون سایر دوستان هستن و بهتر می تونن در این خصوص صحبت بفرماین. فقط از تمامی دوستان استدعا دارم که اولاً در قالب بحث صحبت فرموده و از ایراد بحث های انحرافی پرهیز نماین، ثانیاً احترام همدیگه رو حفظ فرموده و از تحقیر و توهین بپرهیزن. زیاده عرضی نیست.
  19. [quote]این هواپیما توانایی های خاصی برای نشستن در انواع زمینها داره ولی این موضوع به نظر من هم منتفی هست و تلاش اصلی این ماجرا از طریق هلی کوپترها بود .[/quote] مي‌گن مسابقه‌ي بيست سوالي بود. بنده خدا مجري‌اش يكم مثل من شوت مي‌زد. طرف سوال كرد : تو جيب جا مي‌شه؟ مجري با كمي تأمل پاسخ داد : والا تو جيب جا شدنش كه جا مي‌شه. ولي جيبت ماستي مي‌شه!!! حالا اپرا جان اين قضيه هم مثل همين داستان مي‌مونه. درسته كه C-130 هواپيماي توانايي هست و قابليت نشستن در انواع زمين‌ها رو داره. ولي چمن فكر نكنم قابليت نشستن انواع هواپيماها رو داشته باشه! طبيعيه! البته شما كه نهايت ورزش مفرحي كه داشتي، گلف با مانع بوده (يعني دوست داشتي گلف بازي كني، ولي پدر محترمت نمي‌ذاشته و مانع مي‌شده!!!) و تا حالا روي زمين چمن بازي نكردي، شايد ندوني. ولي زمين چمن اونقدر نرم هست وقتي با استوك روش بازي مي‌شه، چمن و خاكش از زمين كنده مي‌شن و يا فرو مي‌رن! اونم براي انساني با وزن زير 80، 90 كيلو! حالا شما حساب كن سه فروند C-130 با 90 نفر نيروي دلتا (بر و بكس دلتا فورس) كه فقط وزن اين 90 نفر در حالت ايده‌آل، بيش از 8 تن هست و وزن هواپيما هم دست كمي از اونا نداره، بخوان روي زمين چمن فرود بيان و تازه از طول و عرض اين هواپيماها هم صرفنظر كنيم، آيا به نظرت همين‌طوري راحت و سرخوش هواپيما روي زمين مي‌نشست و چمن هم مرام مي‌ذاشت و دم برنمي‌آورد؟! همين آمار ساده، خود به تنهايي (و بدون در نظر گرفتن ساير موارد)، فرود اومدن C-130 ها رو روي امجديه (استاديوم شهيد شيرودي) نفي مي‌كنه.
  20. مطمئن باشين كه قرار نبوده هركولس روي ورزشگاه امجديه فرود بياد. اولين دليلش، زمين چمن ورزشگاه هست كه هرچقدر هواپيما عمودپرواز هم بشينه، بالاخره بايد روي چمن فرود بياد! روي چمن فرود اومدن هواپيماي چند تني هم نتيجه‌ي كاملاً مشخصي داره. دومين دليلش، طرح تمريني نيروهاي ويژه‌ي امريكايي بود كه بارها و بارها انجام داده بودن (بسيار قبل‌تر از مشخص شدن وسيله‌ي حمل ايشان تا ايران. بدين صورت كه هلي‌كوپترها، ايشان رو در امجديه پياده مي‌كنن. بلافاصله با كاميون به محل لانه مي‌رن، گروگان‌ها رو آزاد مي‌كنن و از همون مسير برمي‌گردن. علي الظاهر قرار بوده ابتدا در محلي نزديك به قم كه كوه‌هاي متوسطي داره و مناسب براي پنهان شدن هست، هلي‌كوپترها به زمين بنشينن و مسافران (گروگان‌ها) رو سوار بر هواپيما كنن كه ظاهراً نظرشون عوض مي‌شه. علت اينكه هركولس رو به اين شكل و شمايل درآوردن هم فكر كنم همين بوده باشه. چون درصورت نياز به حضور در قم، قطعاً فرودگاه مناسبي براش نبوده و مي‌بايست مثلاً در جاده يا جايي شبيه به اون فرود مي‌اومده كه امن‌ترين راهش، همين بوده. لكن با انتخاب فرودگاهي متروك در طبس، اين عمل منتفي شد و مشكل فرود هركولس نيز برطرف شد. ولي در اينكه طرح انتقال به تهران از طريق هلي‌كوپتر و سپس كاميون بوده، جاي شك و شبهه‌اي نيست. ضمن اينكه مشخصاً هيچ انسان باهوشي هم نقشه نمي‌كشه كه هواپيمايي به اين عظمت بخواد در آسمون پايتخت حاضر بشه، ارتفاع كم كنه و در يك ورزشگاه فرود بياد، بعد منتظر بشينه تا نيروها برن و برگردن و قص علي هذا! چون تنها سر و صداي اين عمل، باعث مي‌شد فيدل كاسترو هم از خواب بپره؛ چه برسه به پنهان و بي‌سر و صدا انجام دادن عمليات!!!
  21. وارد بحث جالب دوستان نمی شم؛ چون به اندازه کافی نویسنده هست. فقط در پاسخ به فرمایش دوست گرامی؛ جناب Stuka، مطلبی رو باید عرض کنم که شاید به درد دوستان هم بخوره : [quote]حتي اگر تا کرمانشاه و همدان هم ميرسيدند باز هم موفق نميشدند, آخه در کدام جنگي يک عده کم سوار نفربر شدند و يک کشور رو فتح کردند ? خوب اگه اين جوري بود که خود عراق نفربر و تانک کم نداشت !همون اول جنگ مينداخت توي جاده و گازش رو ميگرفت تا تهران ! رجوي احمق بود نه انقدر !!! بيشتر فکر کنم ميخواستن از دستشون خلاص شن ......[/quote] برادر Stuka. این امر، مسبوق به سابقه بوده و اساساً سبک جدیدی در جنگ های چریکی رو بوجود آورد. اولین بار (البته به شکلی متفاوت)، توسط مائو، رهبر (صدر) انقلاب کمونیستی چین انجام گرفت که البته داستان خودش رو داره. ولی این حرکت (حرکت مجاهدینی ها)، الهام گرفته از انقلاب کوبا به رهبری فیدل کاسترو بود. حتی دقیقاً تقسیم بندی نیروها و چه و چه، همه منطبق با اون حرکت بود. مثلاً اگه خاطرم درست یاری کنه، مجاهدینی ها سه (یا چهار دسته شدن و قرار شد هر یک از مسیری به ظاهر متفاوت حرکت کرده و مثلاً در فلان نقطه (فکر کنم پایتخت) همدیگه رو ببینن! در کوبا هم اینطور بود که مثلاً ارنستو چه گوارا از یک مسیر، کامیلو سینفوئگوس از مسیری دیگه، رائول از جایی دیگر و فیدل از مسیری، حرکت کنن. شهرهای مختلف رو به تصرف دربیارن و نهایتاً در نزدیکی هاوانا برخی به همدیگه ملحق شن (چه و کامیلو از یک سو و فیدل و رائول از سویی دیگر) و عملاً پایتخت رو از چند مسیر مورد هجوم قرار بدن. همونطور که می دونین در تاریخ، این حمله موفقیت آمیز بوده و پس از اون، سرمنشاء بسیاری از جنگ های چریکی قرار گرفته. ولی به هر علتی، حرکت موفقیت آمیز دیگری ازش به ثبت نرسید. جالبه بدونین واقعه ی سیاهکل که توسط چریک های فدایی خلق انجام گرفت، دقیقاً بر همین اساس بود. پس موضوع، خیلی هم عجیب نبود. بالاخص اینکه اگه فاکتور کمک و اقبال مردمی رو هم در نظر بگیرین، می بینین که خیلی هم نقشه احمقانه طراحی نشده بود؛ بالاخص با در نظر گرفتن ضعف شدید نیروهای نظامی ایران ناشی از هشت سال جنگ سنگین و عدم کفایت مهمات لازم برای نبردهای برق آسا؛ به سان عملیات فروغ جاویدان.
  22. امان از دست دوستان! بابا یکم ملایم تر نمی تونین بحث بفرمایین؟! ------------------------------ چون تاپیک بشدت از اهداف اولیه اش دور شده و بالکل منحرف شده؛ و همچنین برای جلوگیری از دعواها و کدورت های بیشتر، تاپیک قفل می شه.
  23. قبل از پرداختن به سرودهاي برادر حامد، جا داره از جناب سرهنگ داش علي با يك درجه تخفيف سرگرد گوردون تشكر كنم بابت موسيقي‌هاي داخلي‌شون. البته بنده هم قصد ورود به موسيقي‌هاي وطني رو داشتم؛ نه البته از اين ديدگاه. ولي خوب. حالا كه اين موسيقي‌ها هم اومدن وسط، يه چند تايي رو به زودي تقديم دوستان مي‌كنم. ------------------------------------------------- اما تشكر ويژه‌اي دارم از برادر حامد بابت گذاشتن آهنگ سرود مرداب‌ها. البته انصافاً بايد بگم اين فغانسوي‌ها (من موندم! اينا كه نمي‌تونن حرف «ر» رو تلفظ كنن، بيماري رواني و مازوخيستي دارن كه اينقدر تو واژه‌هاشون «ر» بكار مي‌برن؟! فرانسه! پاريس!!) خودشون رو تيكه و پاره كنن، اصلاً و ابداً زبانشون حماسي نيست!! درسته كه زبونشون رو نمي‌فهميم (همه‌اش بودغا مودغا مي‌كنن!! )! ولي زبون روسي هم نمي‌فهميم. اما تأثيرگذاري‌ فرانسوي‌ها (و حتي آلماني‌ها) كجا و روسي‌ها كجا!! مثلاً همين موسيقي پارتيزان (Partison's Song) رو كه برادر Stuka در صفحه‌ي اول قرار دادن رو گوش بدين و بعد مقايسه‌اش كنين با اين موسيقي‌هاي پارتيزان‌هاي فرانسوي يا همين آهنگ آخري!! Partizan يا اين نسخه‌ي بنده : Partison's Song البته محض بازار خراب كني برادر Stuka و تبليغ و بازاريابي براي خودم، بايد عرض كنم كه نسخه‌ي من قشنگ‌تره !! انصافاً اين فرانسوي‌ها بيشتر به درد ترانه‌هاي عاشقانه خوندن مي‌خورن تا ترانه‌هاي حماسي! ---------------------------------------- خوب. از بحث دور نشيم. از اين نسخه‌هايي كه قرار دادين، من خيلي با نسخه‌ي مرحوم لوك كلي رابطه برقرار كردم. انصافاً اين موسيقي زيبا (ولي نه چندان حماسي) رو بسيار تأثيرگذار و حزن‌انگيز خونده. بسيار ساده و كلمه به كلمه خونده. ولي اثرگذاري‌اش رو از بقيه بيشتر مي‌دونم. البته نمي‌دونم دوستان هم چنين نظري داشتن يا نه. ------------------------------------------ منتظر مباحث موعود هستم .
  24. متأسفانه جوگيري و سياه نمايي در اين سايت باب شده!! بدبختي اينه كه دوستان جو زده، ندانسته و در لباس دوست ميان ضربه مي‌زنن كه يادآور همون دوستي خاله خرسه‌اس!! كاربران محترم hosseinvahdat و jrzm از تاپيك اخراج و اخطار دريافت نمودن! درصورت تكرار، مي‌تونم اين قول رو بهشون بدم كه اينطور دوستانه باهاشون برخورد نخواهم كرد!
  25. دستت درد نكنه برادر حامد. موسيقي زيبايي بود! هرچند كه آدم حس «برزو خان» بهش دست مي‌داد!! البته بميرم براي فرانسوي‌ها كه واقعاً چقدر پارتيزان بودن در طول جنگ دوم جهاني! بماند كه بعداً چه غول‌هايي از خودشون ساختن! ولي شايد تاريخ خيلي هم فراموشكار نباشه. علي اي حال، ممنونم ازت. اصل موسيقي روسي‌اش رو گير نياوردي؟ ----------------------------------- براي دانلود از يوتيوب و بالكل فايل‌هاي FLV، مي‌تونم به شما يه دكتر خوب معرفي كنم كه راهنمايي‌هاي لازم رو خدمتتون ارائه بده. اون دكتر كسي نيست جز جناب Antiwar. ----------------------------------------------- چرا در به در دنبالش بگردي دوست من؟ سري به اين لينك بزن. برات آپلودش كردم. http://www.mediafire.com/?yfwb8q9lb88046n البته بايد مي‌گفتي كدوم نينوا مد نظرته؟ نينوا 1 يا 2؟ ضمناً يك آهنگ نيستن. هركدوم يه آلبوم هستن كه 5 قسمته. محض احتياط، همه‌شون رو آپلود كردم. اميدوارم به كارت بيان.