mostafa_by

War
  • تعداد محتوا

    2,358
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    18

تمامی ارسال های mostafa_by

  1. [quote]با سلام و عرض خسته نباشید خدمت برادر بزرگوارم آقا مصطفی! برادر شما این چند روزه اخبار بی بی سی رو دنبال کردید؟من چیزایی رو که اخیرا دیدم افزایش فشار روانی بر ایران و سوریه و کاهش فشار بر دیگر کشورهاست[/quote] عليكم السلام. ببينيد. به نظر شما، آيا شبكه​هاي ايران ميان مثلاً به نفع انگليس و به ضرر ايران كار كنن؟ اين بسيار طبيعيه كه هر رسانه​اي، سياستي داره و براساس اون سياست، اهدافي رو مدنظر قرار داده و دنبالش مي​كنه. اساساً رسانه​ي بي​طرف وجود خارجي نداره. ولي مهم، اتخاذ سياست​هاي اون رسانه هست كه چقدر هوشمندانه باشه يا بلانسبت احمقانه! مثلاً رسانه​هايي مثل بي​بي​سي، الجزيره و امثالهم، ميان اخبار دو طرف رو پوشش مي​دن؛ ولي با تحليل​ها و نوع چيدمان اخبارشون سعي در جهت​دهي نامرئي و نامحسوس به اذهان مخاطبانش​شون دارن. از طرفي هم برخي رسانه​ها هستن كه با سانسور بچه​گانه​ي اخبار و دادن اخبار مثبت يك طرف و اخبار كاملاً منفي طرف ديگه و از اون جالب​تر، تحليل​هاي بشدت يكسويه و تابلو و شعاري، سعي در تخطئه و تخمير ذهن مخاطب​شون دارن و به عبارتي سعي مي​كنن با سياست تحميق آشكار، مخاطب​شون رو سرگرم كنن!! اين، بستگي به نوع رسانه داره و البته اقبال عمومي نسبت به هر رسانه هم بيانگر ميزان موفقيت​آميز بودن سياست​هاي اون رسانه هست. پس شما نبايد اينقدر نسبت به اين رسانه حساس باشين. اون هم داره كار خودش رو مي​كنه و حداقل سعي مي​كنه در مرحله​ي ارائه​ي اخبار، اطلاعات درستي رو به مخاطب بده. مثلاً تمامي شايعات رو خودش مي​گه به نقل از برخي منابع كه اين به شما هشدار مي​ده كه بيشتر درموردش تحقيق كنين (يا مثل برخي هموطنان ما، يه لحظه تحقيق كه سهله، فكر نكرده باورش كنن!!). پس شما هم نسبت بهش فقط يه ديد يه خبرگزاري نگاه بفرمايين كه داره اطلاعات شما رو تكميل مي​كنه!!! حداقل فكر كنم بي​بي​سي فارسي بهتر از العالمي هست كه اينطور خبر و تحليل ارائه مي​ده :​ [quote]ه گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه العالم، پایگاه خبری-تحلیلی میدل ایست آنلاین در تحلیلی در مورد رویدادهای اخیر سوریه نوشت: برخي‌ها دو علت را براي اين نوع تعامل سوريه، بيان کرده‌اند؛ اول اينکه، سوريه منتظر انتخابات ترکيه در دوازدهم ماه جاري است و بنابراين نمي‌خواهد که يک برگ برنده سوري در اختيار اردوغان قرار دهد تا وي از طريق آن به راي دهندگان اسلام‌گراي خود القا کند که سوريه با جريان اسلامي مبارزه مي‌کند و اين همان مساله‌اي است که اردوغان در اظهارات خود با تشبيه رويدادهاي فعلي در سوريه به حوادث دهه هشتاد در شهر حماه، سعي کرد از آن بهره‌برداري کند؛ اين درحاليست که آنچه در حمات سوريه روي داد، نتيجه اقدامات گروه‌هاي تروريستي اعم از انفجار و کشتار مردم بود. اردوغان به ذکر اين مساله اکتفا نکرد و فراتر از اين رفت و اوضاع فعلي سوريه را به وضعيت عراق در زمان حمله رژيم صدام حسين به حلبچه با استفاده از سلاح‌هاي شيميايي تشبيه کرد و در اظهارات خود عمليات کمين باندهاي مسلح براي نيروهاي ارتش و پليس سوريه و گروه‌هاي امنيتي را بي اهميت دانست و به طور عمدي سعي کرد که اين مساله را که روزانه چند نفر از نظاميان سوريه در معرض حملات عناصر مسلح قرار مي گيرند، بي‌اهميت جلوه دهد. اردوغان درعين حال فراموش کرد که اين دولت ترکيه است که مواضع کردها را درشمال عراق را با جنگنده‌ها بمباران مي‌کند، درحاليکه سوريه براي حل مشکل کردها و ملحق کردن آن ها به کشور تلاش مي‌کند. اما علت دوم اين نوع تعامل سوريه در برخورد با اظهارات مسئولان ترک درباره ناآرامي‌هاي سوريه، اين است که سوريه منتظر پايان بحران دراين کشور است، زيرا در آن صورت است که مي‌تواند درباره روابط «استراتژيک» خود در زمينه سياسي با دوستان صميمي و دوستاني که با کوچکترين رويدادي دوست خود را رها مي‌کنند، تصميم گيري کند. اما روابط شخصي ميان اسد و اردوغان، در حد روابط خانوادگي توصيف مي‌شد و از اين رو روابط سوريه و ترکيه در بهترين حالت خود ارزيابي مي‌گردید، در زمينه روابط اقتصادي دو کشور، شوراي عالي روابط دوجانبه تشکيل مي‌دادند و بشار اسد رئيس جمهوري سوريه با ميانجگري در روابط ترکيه و ارمنستان سعي کرد ترکيه را که بار سنگين کشتار فجيع ارامنه که به صورت تاریخی بر روي دوش آن است، در ميان جهانيان روسفيد کند. مساله به همين جا ختم نشد بلکه بشار اسد به برقراري روابط ميان ترکيه با کشورهاي عربي کمک کرد. صرف نظر از اينکه ترکيه از نظر عرب‌ها، وارث اشغالگران عثماني است، امروزه اراضي سوريه ( منطقه اسکندرون) را نيز اشغال کرده است يعني اينکه اين کشور درنظرعرب‌ها اشغال کننده اراضي عربي است. اما مساله درگيري بر سر موجوديت با اسرائيل، باعث شده است که سوريه دندان روي جگر بگذارد و مساله منطقه اللواء را فعلاً درحاشيه نگاه دارد که اين مساله اشتهاي اردوغان را براي اينکه سلطان جديد عثماني‌ها باشد و در اولين فرصت عليه سوريه وارد عمل شود، باز کرده است. سوال اينجاست که اگر سوريه هم اقدامي مشابه اقدام ترکيه در آنتاليا انجام مي‌داد و نشست مخالفان ترکيه به ويژه کردهاي پ.ک.ک را در يکي از مناطق طرطوس يا لاذقيه برگزار مي‌کرد و از آنها حمايت مالي و تسليحاتي مي‌کرد، وضعيت چطور بود؟ آيا دراين صورت، اردوغان و حزب او سکوت مي‌کردند؟ ولي سوريه رفتاري حکيمانه را درپيش گرفته است و به ضرب‌المثل «تامل کن ولي سستي نکن» عمل مي‌کند. آنچه درباره ترکيه گفتيم، شايد درمورد قطر به عنوان کشور عربي که روابط نزديک با سوريه دارد، صدق کند؛ چرا که قطر نيز در کنار ايران و سوريه از مقاومت در لبنان و فلسطين حمايت کرد و در موفقيت توافقنامه دوحه در زمينه پايان دادن به بحران تشکیل دولت در لبنان، جاي عربستان را گرفت و همه مي‌دانند که اگر موافقت و تشويق‌هاي سوريه نبود، قطر از جايگاه فعلي برخوردار نبود و در نتيجه کمک‌هاي سوريه بوده است که امير قطر هميشه مورد توجه بوده و بيش از آنچه که در قطر کاخ داشته باشد، در سوريه دارد و با اين احوال متاسفانه بايد گفت که سوريه از دوستان خود خنجر خورده است. [/quote] گويي العالم و ما، از خود سوري​ها سوري​تر شديم كه اينطور غيرتي شده و اينطور براي سوريه شيپور مي​زنيم!! فكر كنم حالا تفاوت رسانه​ها و بخصوص سياست​ها و تفكرات حكام برشون رو بهتر درك بفرمايين.
  2. [quote]بی بی سی که اینقدر حرفه ایه جز سوریه کشور دیگه ای رو نمیشناسه؟؟[/quote] چرا دوست عزيز! مي​شناسه! و محض اطلاع جنابعالي بايد عرض شود كه اين دوستمون براي وقايع و تحولات در كشورهاي ديگه هم از همين اخبار بي​بي​سي فارسي استفاده كرده​ان و اگه شما اينقدر به دنبال ايراد گرفتن از اين شبكه​ها نباشين و كمي صفحات قبلي تاپيك رو ملاحظه بفرمايين، مي​بينين كه پاسختون رو قبل از پرسيدن دريافت خواهيد كرد!!!!
  3. ببخشيد! ولي دوستان اصلاً متن رو مطالعه فرمودن كه اينطور دارن ابراز احساسات مي‌فرماين؟ عزيزان دل! اين تاپيك، يه بررسي تحليلي تاريخي درخصوص چگونگي پيدايش، انحراف و در نهايت اضمحلال اين سازمان چريكي است؛ نه شرح اعمال و رفتارشون! دوستان هم اگه نظري مي‌دن، بهتره در قالب متن و يا حتي به چالش كشيدن متن باشه؛ نه موضوعات بي‌ارتباط با متن! چون اينطور به پربارتر شدن بحث كمك بيشتري مي‌فرماين!
  4. عرض سلام مجدد. ضمن تشكر از برادر zed بابت ارائه​ي اين پرسش​هاي مفيد، قبل از پاسخ دادن استدعا دارم به دقت پاسخ​هاي حقير مورد توجه قرار بگيره. چرا كه برخي از اين پاسخ​ها، قبلاً نيز ارائه شده كه البته شايد توجه چنداني روش نشده. فلذا درخواست اكيد دارم به عرايض بنده دقت بفرمايين تا نكته​اي از قلم نيافته. [quote]1 - به نظر شما چرا آمريكا براي اجراي برنامه اش در منطقه راه سخت را انتخاب كرد ؟ يعني 11 سپتامبري را درست كرد و به بهانه آن به منطقه لشكر كشيد و دو كشور افغانستان و عراق را رسما اشغال كرد حدود يك ميليون آدم را به بهانه دمكراسي كشت و اين وسط اصلا هم فكر حقوق انساني اين بخت برگشته ها نبود . مي توانست همان مسيري را كه الان در منطقه طي مي كند و آن زمان در آسياي ميانه طي مي كرد را حداقل در مورد عراق هم پيش بگيرد . صدام با قذافي و بن علي و مبارك و ديگران چقدر فرق داشت ؟ مگر همه ديكتاتور نبودند ؟ مگر همه ميراث دوران جنگ سرد نبودند ؟ خصوصا كه رژيم صدام بعد از جنگ اول خليج فارس و تحريمهاي سنگين سازمان ملل رمقي نداشت و اتفاقا نفوذ آمريكا در ميان گروههاي معارض عراق هم كم نبود و به راحتي مي توانست همين برنامه را در مورد عراق پياده كند . چرا در زمان جنگ اول خليج فارس اجازه پيروز شدن انتفاضه عراق را نداد ؟ آن زمان كه نه استان عراق دست مردم و مخالفين صدام افتاده بود . افغانستان چرا ؟ جنگ سالار هاي افغانستان كه همينطور هم با هم كنار نمي آمدند و عملا حكومت مركزي و ديكتاتوري نبود كه نياز به سرنگوني داشته باشد . [/quote] موضوع بسيار ساده​اس. اولاً كه انقلاب​هاي رنگي، عملاً از سال 2003 به اين طرف مطرح شد و خيلي​ها حتي انقلاب صربستان رو جزو انقلاب​هاي رنگي به حساب نمي​آوردن (منظورم مردم و البته كارشناسان عزيزمون هست!). بعد هم تجربه​ي انقلاب​هاي رنگي، نياز به پختگي و آزمون و خطاهاي مكرر و برطرف ساختن ضعف​هاي ساختاري آن بود. براي انقلاب​هاي رنگي هم ملزوماتي مورد نياز بود مثل NGOها و شبكه​هاي اجتماعي كه با در نظر گرفتن ساختارهاي حكومتي كشورهاي هدف و همچنين امكان پذير نبودن ايجاد و تداوم حيات NGOها در اين كشورها و يا حداقل زمان​بر بودن اين پروسه، عملاً با اصلي اين امر بر دوش شبكه​هاي اجتماعي افتاد كه بدين منظور شاهد ايجاد شبكه​هاي اجتماعي متعدد بوديم كه يك بار اوركات، بار ديگر ياهو 360، بار ديگر توييتر و نهايتاً محبوب​ترين شبكه​ي اجتماعي جهاني يعني فيس​بوك راه​اندازي شد. از طرف ديگر، نياز به حضور فيزيكي نيروي نظامي امريكا در منطقه بود. اين درست كه امريكا در منطقه پايگاه​هاي متعددي دارد. ولي براي حضور فيزيكي و ايجاد ديوار حائل بين اسرائيل و ايران، قطعاً نياز به حضور مستقيم نظامي امريكا در منطقه بود كه به همين دليل مي​بينيم جناح چپ و راست ايران اشغال مي​شه كه عملاً هم امكان تمركز قوا رو از ايران بگيره و هم راه ارتباطي ايران با حزب​الله لبنان بيشتر تحت كنترل دربياد. چون قطعاً عراق بدون صدام، گرايش به ايران خواهد داشت. انتفاضه​ي شعبانيه اصلاً و ابداً به نفع ايالات متحده نبود! اولاً عراق صدام كه تضعيف شده و عملاً نيشش كشيده شده بود، بسيار ابزار بهتري براي حفظ موقعيت و در موقع نياز اشغال نظامي داشت تا عراق انقلابي (اونهم از نوع واقعي؛ نه مخملين) كه اكثريت انقلاب نيز به دست شيعيان اتفاق افتاده بود و آرمان شيعه در عراق حكمفرما مي​شد؛ نه اين حكومت كه تقسيم مي​كنن كدوم قوميت و يا مذهب، چقدر از كشور رو در اختيار بگيره؛ چيزي شبيه به لبنان!! با وجود روحانيون ايراني و شيعه​ي فراوان در عراق، قطعاً حكومت عراق نيز چيزي شبيه به حكومت ايران مي​شد و اين، آخرين چيزي بود كه ايالات متحده خواستارش بود. بنابراين طبيعي بود كه اجازه بده انتفاضه​ي شعبانيه، به خونين​بارترين حالت ممكن سركوب بشه! تمامي اين عوامل بعلاوه​ي دهها عامل ديگري كه عرض نشد و خود شما بهتر از بنده مي​دونين رو وقتي كنار هم بذارين، متوجه مي​شين كه قضيه به اين سادگي​ها هم نبوده و به قول دوستي، داستان چيز ديگري است. [quote]2 - آقاي اوباما با چه شعاري در انتخابات پيروز شد ؟ تغيير ! خروج از عراق و افغانستان ! اگر اهداف آمريكا در عراق و افغاستان محقق شده بود نيازي به اين دوشعار براي كسب راي بود ؟ يا سنگيني هزينه اي كه انجام شد چنان بر فايده پيشي گرفته بود كه صداي مردم آمريكا را هم درآورده بود . اكنون كه همين دوتا را هم به سرانجام نرسانده دنبال برنامه ديگر مي رود ؟ سري را كه درد نمي كند دست مال مي بندد ؟! [/quote] نكته همين​جاست! تغيير در چه چيزي؟ آقاي كروبي هم شعار تغيير مي​داد. تغيير مد نظر وي چي بود؟ خروج از عراق و افغانستان هم به معناي پايان جنگ​طلبي امريكا در افغانستان نبود! چرا كه اساساً جدول زمان​بندي خروج امريكا از عراق و افغانستان، در زمان دولت به ظاهر جنگ​طلب جرج بوش پسر تنظيم شده بود!! اوباما هم كاملاً اون رو داره به اجرا مي​ذاره. پس بهتره در لاك اول كلمات گير نكنيم و ببينيم منظور چه بوده؟! آيا واقعاً هزينه​هاي امريكا در عراق، به ضرر اين كشور بود؟ يا اين هزينه​ها، صرفاً دستاويزي بود براي تبليغات و توجيهي بود براي رفتار بعدي؟ آيا عراق و افغانستان به سر و سامان نرسيده​ان؟ به ظاهر دموكراسي در اين كشورها برقراره. كمپاني هاي امريكايي قراردادهاي پرسودشون رو بستن. امنيت اين كشورها هم به دست موسسات خصوصي امنيتي امريكايي نظير بلك واتر و امثالهم هست. وظيفه​ي آموزش و مسلح ساختن نيروي نظامي و انتظامي دو كشور هم باز بعهده​ي امريكايي​هاست!!! حالا به من بفرمايين چه كار ناتمامي امريكا داشت؛ بغير از انتظار و به قول معروف «منتظريم كي شب حمله فرا مي​رسد»؟ طبيعتاً اين حضور، با كشته هم همراه خواهد بود. ولي بيشتر از اينكه كشته​ها (كه عمدتاً سربازان اجير شده هستن) براي امريكا ضرر باشه، نفع بوده و توجيهي براي تداوم حضورش! [quote]3 - در اولين سخنراني آقاي بوش بعد از 11 سپتامبر صحبت از جنگ صليبي شد . تا آنجا هم كه من مي دانم جنگ صليبي را مقابل ديكتاتوري و حكومت سنتي زمان جنگ سرد راه نمي اندازند مقابل اسلام راه مي اندازند . تازه اگر اسلام مورد نظر هم اسراپيل را به رسميت بشناسد كه اصلا راه اندازي جنگ مسخره است . همانطور كه نظام سنتي و قرون وسطايي عربستان سعودي پذيرفته شد و هيچ قطعنامه و بيانيه و راهپيمايي هم در اعتراض به وضع حقوق بشر و وضع زنان و غيره در مورد عربستان نداريم و الان كه اين اتفاقات افتاده همه زور زدنها سر اين است كه جريانات به داخل عربستان كشيده نشود و خاندان آل سعود كماكان آب در دلشان تكان نخورد و جريان نفت به غرب مختل نشود و اين مردم يمن و بحرين هستند كه تاوان امنيت ساختار حكومتي عربستان را مي دهند . به اين مي گويند سياست يك بام و دو هوا [/quote] نكته اينجاست كه شما، عربستان سعودي رو خارج از اين بازي مي​دونين! يعني راحت​تر عرض كنم، شما قطعات اين پازل رو به تنهايي نگاه مي​فرمايين. در اين شرايط طبيعي هست كه در تحليل​هاي خود، علت هر واقعه رو معلول حضور ديگري مي​بينين! بطور مثال سركوب يا انقلاب يك كشور رو جهت حفظ كشوري ديگه مي​پندارين! حال اينكه عربستان سعودي هم طمعه​ي اين حوادث خواهد شد و من اين امر رو قريب به شش ماه پيش عرض كرده بودم؛ نه الان. اگر زحمت مي​كشيدين و تاپيك تحولات تونس رو مطالعه مي​فرمودين، مشاهده مي​فرمودين كه در زماني كه فقط تونس داشت به نتيجه مي​رسيد، كشورهاي ديگه رو به ترتيب عرض كردم كه طعمه​ي بعدي خواهند بود. اگر عربستان هنوز خبري ازش نيست، به اين دليل هست كه عربستان تجزيه و يا تضعيف شده، قدرت ايران رو افزايش خواهد داد و تا از يه سري موارد مطمئن نشن، سراغ عربستان نخواهند رفت. وقتي قطعات اين پازل كم​كم تكميل بشه، شما معني حقيقي بسياري از سخنراني​هاي سال​هاي اخير (كه شايد خيلي​هاشون براي شما جوك تلقي مي​شد) رو خواهيد فهميد! بطور مثال همين جنگ صليبي كه شما اشاره داشتين، سخن جرج بوش بود كه اتفاقاً روزنامه​ها و رسانه​هاي ايراني اين رو نشان از بي​سوادي جرج بوش مي​دونستن! چرا كه همه مي​دونن معني جنگ​هاي صليبي، جنگ​هايي بود كه در تاريخ، مسيحيان و زير لواي صليب با مسلمانان براه انداختن و قطعاً مسلمانان نمي​تونن «جنگ صليبي» براه بياندازن! ولي شايد كم​كم داريم معني جنگ​ صليبي رو مي​فهميم! كما اينكه نشان از اين جنگ، در دهه​ي هشتاد و نود بود كه شما رو ارجاع مي​دم به فيلم بسيار معروف اورسون ولز و همچنين جمله​ي معروف رييس سازمان ناتو پس از پايان جنگ سرد. [quote]4 - چه لزومي داشت كه آقاي اوباما به اسراپيل توصيه بازگشت به مرزهاي 1967 را بكند كه مورد خشم لابي هاي صهيونيستي آمريكا و اسراپل قرار گيرد و مجبور به عذر خواهي شود ؟ اگر نظريه گاليور ششم مبني بر تجزيه كشورهاي بزرگتر از اسراپيل با انقلابهاي اخير كليد خورده و روند طبيعي را طي مي كند چه لزومي داشت آقاي اوباما خود را در معرض خشم صهيونيستها قرار دهد و توصيه به كوچكتر شدن اسراپيل بزرگ كند ؟ [/quote] سياست اون چيزي نيست كه در ظاهر نشون داده مي​شه. مگر اين ادعا رو قبلاً ساير روساي جمهور ايالات متحده، از نيكسون و كندي گرفته تا همين جرج بوش پسر هم نداشتن؟!! اما يه تفاوت بسيار ساده و البته بسيار مهم بين اين درخواست اوباما با درخواست ساير روساي جمهور ايالات متحده وجود داره كه در آينده​اي نه چندان دور خواهيد ديد. هرچند كه به قول اون بنده خدا «آتشی» است «که هم اکنون دودش در فضا قابل مشاهده است». [quote]5 - دولت مبارك داشت مرز غزه و تونلهايش را با ديوار فولادي در عمق مي بست و حلقه محاصره حماس را تنگتر مي كرد . دولت جديد مرز رفح را به صورت داپمي باز گشايي كرد تا محاصره چند ساله غزه شكسته شود . كدام به سياست صهيونيستها نزديكتر است؟ فتح و حماس پس از دوران مبارك توافقنامه امضا كردند كدام از موضع قدرت وارد شد و كدام از موضع ضعف ؟ ممكن است بگوييد بازگشايي مرز رفح منوط به اين قضيه بود پس چرا زمان مبارك اتفاق نيافتاد ؟ [/quote] توافق حماس و فتح كه اصلاً چيز جديدي نيست! اين دو گروه​ دهها بار با همديگه تفاهمنامه امضاء كرده و مجدد به جون همديگه افتادن! اينكه اينبار اين توافق در اين روزها اتفاق افتاده و البته صدا و سيما و كارشناسان عزيزش هم اون رو به لطف بيداري اسلامي در منطقه مي​دونن، فكر نكنم تغييري در شرايط اين دو گروه ايجاد كرده باشه!! بعد هم بازگشايي مرز رفح، نتايج بسيار منفي​اي داره كه قبلاً هم بهش اشاره كرده​ام و اتفاقاً برعكس شما، صهيونيست​ها اصلاً هم بدشون نمياد كه فلسطينيان مسلح بشن؛ چرا كه براي حركت نهايي، اين بزرگترين نياز هست. توضيح بيشتر در پست​هاي قبلي در همين تاپيك اومده و بعلت جلوگيري از طولاني​تر شدن اين پست، از ذكر مجددش پرهيز مي​كنم. [quote]6 - 22 كشور پس از 11 سپتامبر هدف آمريكا اعلام شدند كه 21 كشور آن مسلمان بودند . از اين تعداد دو كشور اشغال شد و يك كشور ( ليبي ) تسليم شد و همه خواسته هاي مورد نظر غرب را از بار كردن تجهيزات هسته به كشتي و ارسال آنها به آمريكا گرفته تا حل مسپله لاكربي و غيره را پذيرفت و به قدري بچه خوبي شد كه سرمايه گذاري غرب در آن بي سابقه شد به طوري كه از آن به عنوان دبي دوم ياد مي كردند . چرا اين بچه سر به راه دوباره هدف قرار گرفت ؟ [/quote] يه سوال بي​ربط. شما اگه قبل از ذبح گوسفند، بهش آب و غذا مي​دين، به نظر شما به معني علاقه​تون به گوسفنده هست؟ يا اينكه مي​خواين آزادش كنين؟ يا باهاش رفاقت كنين؟ لزوماً​ پرداختن به كشورها و توجه بيشتر بهشون به معني مثبت بودن قضايا نيست! خيلي مواقع براي گرفتن زمان، هر امري مي​تونه اتفاق بيافته و چه كاري بهتر از همكاري​هاي پرسود اقتصادي؟ ولي وضعيت ليبي، صرفاً يه مشوق براي ساير كشورها (و به عبارت بهتر، يه اهرم فشار بيشتر روي كشورهاي لجباز بود و بهانه​اي دست مردمش كه «ببين! فلاني از در مصالحه دراومد چقدر وضعش بهتر شد!». ولي اگه با ديد سياسي به اين قضايا نگاه بفرمايين، ملاحظه خواهيد فرمود اختلاف عمده​ي ايدئولوژيكي رژيم​هاي دشمن، با اين مسائل و به اين سادگي حل نمي​شه. اگه با گرگ دوست بشين و گرگ كاري​تون نداشته باشه، دليل بر خوب بودن روابط و يا بچه مثبت بودن آقا گرگه نيست! ببينين چي تو سرش مي​گذره و منتظره كجا شما رو نوش جان كنه! [quote]7 - بن لادن چرا الان و در بحبوحه قيامهاي مردمي در منطقه بايد كشته مي شد ؟ چرا دو عكس از جسد او منتشر شد كه هردو تقلبي و فتوشاپي از آب درآمدند ؟ چرا جسدش بايد به دريا انداخته مي شد ؟ چرا بايد توجهات از قيامهاي منطقه كه به نفع آمريكا پيش مي رود به يك موضوع ديگر جلب شود ؟ مگر اينها پيروزيهاي آمريكا نيست ؟ [/quote] نابودي بن​لادن، پيام اتفاقاً واضحي داشت. به قول احمد قوام «كشتي​بان را سياستي دگر آمد». طبيعيه كه جدا جدا ديدن تمامي اين مسائل، هيچ​گاه به حل اين معماها كمكي نخواهد كرد. درست مثل يك جمله كه هر كلمه​اش ممكنه معاني مختلفي داشته باشه! فقط نگاه كردنش بصورت يك جمله هست كه معني اصلي رو خواهد داد. [quote]8 - چرا قبل از سوريه در 25 بهمن و زماني كه انقلاب مصر در 22 بهمن به پيروزي رسيد بايد مدل اين انقلابها در تهران انجام شود كه منجر به شكست سنگين ته مانده هاي جنبش سبز شود و حصر دو چهره شاخص اين جريان را به دنبال داشته باشد و اوضاع طوري شود كه اقليت مجلس هم علي رغم نزديكي فكري با اين جريان مجبور به محكوم كردن اين واقعه شود ؟ اگر سقوط مبارك در راستاي منافع آمريكا بود چرا با عجله ته مانده نيرو ها را براي اغتشاش در تهران به ميدان آوردند ؟ [/quote] قضيه​ي 25 بهمن كه يه شوخي ساده بود! درسته كه ايران با آب و تاب اون رو ربطش داد به وقايع اخير منطقه! ولي كاملاً قابل پيش​بيني بود! از نگاه ايران، قضيه اين بود كه چون امريكا پشت سر هم داشت در منطقه شكست مي​خورد، از جنبش سبز كمك گرفت تا شايد بتونه نظام ايران رو تغيير بده و قص علي هذا ...!!! ولي هركس كه از سياست اندكي سررشته داشته باشه، به اين ادعا مي​خنده! از شما ديگه انتظار بيان اين مورد نبود. برعكس فرمايش شما، مدل اين انقلاب​ها قبل از اينكه رخ بدن در تهران اتفاق افتاده بود. قبلاً در اين زمينه به وفور در اين تاپيك و تاپيك​هاي مشابه توضيح داده​ام و براي جلوگيري از اطاله​ي بيشتر از اين كلام، از ذكرش مي​پرهيزم. اگر مايل بودين، با كمي گشتن اين صفحات (كه براساس تاريخ، خيلي راحت اين جستجو مي​​تونه انجام بگيره، به مطلب مورد نيازتون دست خواهيد يافت). [quote]9 - راهبرد خشونت بار اسد و رژيمش در سوريه نتيجه ورود قيام به فاز نظامي است وسط جنگ هم حلوا خير نمي كنند .نظامي و غير نظامي كشته مي شوند حال چه 1200 نفر چه 1500 چه بيشتر بخشي از مردمي كه در سوريه كشته مي شوند نيروهاي امنيتي هستند . حمايت رژيم صهيونيستي و اردن و عربستان آمريكا هم از اين جريانات واضح است . در واقع مي توان گفت تنها قسمتي از پازل كه كلا مطابق برنامه است همين است . خواسته هاي به حق مردم سوريه هم محترم است و اينكه نظام سوريه ديكتاتوري است انكار ناپذير است . اما اين مسپله موج سواري آمريكا و اسراپيل و دوستانشان را در اين مسپله نفي نمي كند . مسپله واضح است هر كسي بر اساس منافع خود وارد بازي شده و از چيزي حمايت مي كند و چيزي را هم نفي ميكند . سوريه متحد ما و شايد تنها متحد ما در منطقه است ضمن اينكه از دولتش حمايت مي كنيم روش برخوردش با مردمش را نيز ناپسند مي دانيم و دخالت آمريكا را هم محكوم مي كنيم . هر چيز به جاي خود . ما جاي اسد نيستيم كه بهتر از او تصميم بگيريم و جاي مسپولان جمهوري اسلامي هم نيستيم كه بهتر از آنها تصميم بگيريم . [/quote] دوست عزيز! براي بار چندم عرض مي​كنم كه كشت و كشتارهاي سوريه از روز اول شروع شد! اون زمان فاز نظامي نبود عزيز دل! چرا شما دوست دارين خودتون رو با اين واژه فريب بدين؟ هنوز هم كه هنوزه اين بحث فاز نظامي رو بسياري از سوري​ها رد مي​كنن! شبكه​هاي مختلف خبري هم در تحليل​هاشون اين موضوع رو با شك و ترديد نگاه مي​كنن و تنها كسي كه اون رو ادعا مي​كنه، دولت سوريه هست! بعد هم از نظر عقلي، امكان كشته شدن 120 نفر از نيروهاي نظامي سوري در عرض چند روز، امكان​پذير نيست! مگه اينكه ما فرض كنيم به تير غيب گرفتار شدن!!! اينكه شما دارين كشتارهاي سوريه رو به وقايعي كه بعداً (و اونهم به شكلي كاملاً مشكوك) مربوط مي​دونين حقيقتاً براي من عجيب و غيرقابل پذيرشه! مگه اينكه بخواين با اين توجيه، خودتون رو قانع بفرمايين! والا اين توجيه، براي هيچ​كس قابل قبول نيست. [quote]به عقيده حقير آمريكا براي منطقه برنامه داشت اما راهبردش سخت بود و نه نرم . به همين دليل هم عراق و افغانستان اشغال شد و صحبت از پيچيدن به سمت ايران يا سوريه بود . بعد هم كه به مشكل خوردند اسراپيل را جلو انداختند و جنگهاي 33 روزه و 22 روزه اتفاق افتاد . وقايع اخير هم به آمريكا تحميل شد البته او هم سعي كرد و سعي مي كند از اين تهديدات براي خود فرصت درست كند . اما اينكه چقدر موفق شود در آينده مشخص مي شود .[/quote] نظر و عقيده​ي شما محترمه. ولي داستان جنگ​هاي 33 و 22 روزه اصلاً ايني كه شما مي​فرمايين نيست! كما اينكه هيچ​يك، جنگ به معني واقعي نبود و بيشتر به پاكسازي نظامي شباهت داشت تا جنگ تمام عيار. قبلاً در اين خصوص عرايضم رو ارائه كرده​ام و از شرح و بسطش مي​پرهيزم. لكن بهتره كمي به دور از شعارزدگي، به اصل و اساس تحركات و مسيرش و بخصوص كدهايي كه در اين جور مواقع قابل دريافت هست بپردازيم! والا اينطور تحليل كردن كه امريكا بدبخت شده و مونده چه كنه و جهان بر عليه امريكا شوريده و چنين و چنان، دردي از ما دوا نخواهد كرد.
  5. ممنون برادر اپرا. مطلب مختصر و مفيدي بود. به موارد فوق بايد فقدان رهبري حقيقي و ملموس و نمادين بودن رهبران آن و استفاده از تاكتيك​ها و گاهاً شعارها و آرمان​هاي خود حكومت جهت به تناقض و چالش كشيدن مجموعه​ي حكومت و ايجاد شكاف بين حاكمان رو هم اضافه كرد. [quote]در حال حاضر نسخه های (ورژنهای) جدید این انقلابها در کشورهای عربی در جریان است و در ظاهر مشکل "نبود ایدئولوژی" را در این انقلابها حل کرده اند. اما این انقلابها ناپایدارتر از قبلیها بودند، همانطور که در مصر و تونس تظاهرات و درگیریهای زیادی در جریان است و متاسفانه تحت پوشش خبرگزاریها هم قرار نمیگیرند[/quote] دوست عزيز. اساساً فلسفه​ي انقلاب​هاي مخملي همين هست كه صرفاً فشاري از مردم كاسته شده و مردم در توهم انقلاب گرفتار بشن. چون انقلاب​هاي مخملي، آرمان خاصي رو دنبال نمي​كنن و عملاً بدليل عدم تغيير چندان در مباني حكومت، تفاوت​هاي چنداني رو به مردم نشون نمي​دن و به همين دليل مردم همواره ناراضي مونده و عمر دولت​ها هم كوتاه خواهد بود و درصورت ادامه​ي حيات نيز از قدرت چنداني براي اصلاحات برخوردار نخواهند بود.
  6. [b]meysam2007[/b] برادر ميثم عزيز. بنده عرض نكردم كه شما وقايع منطقه رو انقلاب و بيداري اسلامي مي​دونين. حداقل خود شما مي​دونين كه ما، سواي تاپيك​هاي مختلف، چند جلسه فقط در pm با همديگه در اين زمينه صحبت داشتيم. پس من بايد آلزايمر گرفته باشم كه مواردي رو كه شما فرمودين رو بخوام به شما نسبت بدم. اگه در پست​هام هم بحثي در اين زمينه بود، خطاب به ساير دوستان بود. ----------------------------- در بحث​هاي شما، سخن جديدي نبود، همون​طور كه در عرايض بنده هم سخن جديدي نبود. قبلاً در اين خصوص با يكديگر بحث داشته​ايم و اتفاقاً در زمينه​ي «چه بايد كرد» هم اتفاق نظر داشته​ايم. بنده هم مثل شما معتقدم كه ورود ليبرال دموكراسي، زمينه رو براي تأثيرگذاري بر روي كشورهاي تضعيف شده فراهم خواهد كرد. سرمايه​گذاري​ها هم قطعاً براي تأثيرات بلند مدت و ميان​ مدت هست و نه كوتاه مدت. پس در اين زمينه اختلاف نظري نداريم. شايد نهايتاً اختلاف نظر بنده و شما در اين زمينه، درخصوص امكان​پذير بودن يا نبودن طرح​هايي است كه شما در نظر دارين. ----------------------------- اما درخصوص روايت امريكا و دخالت​هاش، اجازه بدين با شما مخالفت داشته باشم. چرا كه رسانه​هاي امريكايي و عربي، از روزهاي ابتدايي وقايع تونس رو پوشش دادن و تمامي تصاوير آرشيوي از اين وقايع هم برگرفته از همين رسانه​هاست. حالا اينكه چرا رسانه​هايي مثل صداي امريكا و بي​بي​سي فارسي در اين مدت خواب بودن، بحثي است كه بايد در جاي خودش بهش پرداخته بشه! اتفاقاً برعكس فرمايش شما، بنده اعتقاد دارم كه وقايع، در زمان مناسبي كليد خورد. چون تمامي اين موارد، پيش زمينه​اي هستن كه بايد هرچه سريعتر به وقوع بپيوندن تا منتظر واقعه​ي بزرگتر و به عبارتي نتيجه​ي اين شوك و بهت باشيم. ------------------------------ اما در زمينه​ي سوريه، اين درسته كه قطعاً برخي از كشته شدگان، جزو اغتشاشگراني بودن كه سعي مي​كردن از آب گل​آلود ماهي بگيرن. ولي آمار بسيار بالاي كشته شدگان، حكايت از بي​رحمي رژيم بشار اسد داره. البته به اين آمار در ادامه و در پاسخ به فرمايشات برادر zed بيشتر خواهم پرداخت. لكن ادعاي شما رو درخصوص هدف قرار دادن شخص بشار اسد و توطئه عليه وي، چندان قبول ندارم. اين توجيه، يه فرضيه​ي اثبات نشده هست و بيشتر به منظور تطهير چهره​ي بشار اسد پخش شده! چرا كه همون​طور كه عرض كردم بشار اسد مي​تونست جلوي اين جريان رو بگيره يا ازش اعلام برائت كنه. ولي دقيقاً رفتارش عكس اين قضيه رو نشون مي​ده و اين، صحت فرضيه​ي شما رو به شدت زير سوال مي​بره. در پست​هاي قبلي به اين موضوع پرداخته​ام. ==================================== [b]mahdavi3d[/b] [quote]ايالات متحده آمريكا، تنها شبحي از آمريكاي 10 سال پيش است (چه برسد به بيست سال پيش). آمريكا قطعا نسبت به قبل ضعيفتر شده است. (بيش از 14 هزار ميليارد دلار بدهي، بيش از 1000 بانك ورشكسته، ضعف حوزه نظري و انديشه و ...) آيا دوستان اين گزاره ها را مي پذيرند؟ اگر مي پذيريد، جايگاه اين حقايق در تحليل هاي شما كجاست؟[/quote] دوست گرامي! اگه شما بخواين مبناي تضعيف اقتصادي رو به عنوان تضعيف سياسي در نظر بگيرين، پس بايد ايران رو فروپاشيده​ي سياسي معرفي بفرمايين! ما هزار بانك خصوصي ورشكسته نداريم! ولي تمامي بانك​هاي دولتي و خصوصي​مون ورشكسته هستن و اگه نبود سياست​هاي حمايتي بانك مركزي، مطمئن باشين خيلي زود با مغز مي​اومدن پايين!! بدهي​هاي ايران و ميزان كسري بودجه​ي سنواتي ايران هم رقم بسيار وحشتناكي هست. ضعف انديشه هم در ايران كه قدمت چندين قرني داره!! هنوز حتي در تبيين نظام حكومتي و اركان​مون مونديم؛ چه برسه ورود در حوزه​ي علوم انساني و تبيين علوم انساني متناسب با دين و كشورمون!! حالا به نظر شما، ايران يه ورشكسته​ي سياسيه؟!!! اين توجيه شما، حقيقتاً توجيه عجيب و غريبي بود!! بعد هم ما ناسلامتي داريم درخصوص ابرقدرت دنيا صحبت مي​كنيم؛ نه كشوري مثل آلمان يا ايتاليا!! ضمن اينكه حتي با فرض اينكه فرمايش شما، صد و بيست درصد درست باشه و امريكا بخاطر اين ضعف​هاي اقتصادي، ضعيف شده باشه، تازه بايد كاسه​ي چه كنم، چه كنم بدست بگيريم! چرا كه وضعيت فعلي امريكا و اروپا از وضعيت دهه​ي سي​شون خيلي بهتره!! اون زمان و در اوج مشكلات اقتصادي، جنگ جهاني دوم آغاز شد و هم باعث رونق صنعت امريكا و ابرقدرتي اين كشور گرديد و هم تكليف برخي مزاحمين مشخص شد!! پس حتي اگه امريكا ورشكسته​ي كامل اقتصادي بشه باز هم ابزارهايي داره كه صدها بار بدتر از وضعيت فعلي است!!! اين فرمايشات شما، بيشتر از وانكه جنبه​ي تحليلي داشته باشه، جنبه​ي تبليغي داشت! ولي حقيقت اينه كه همين تبليغي و شعاري برخورد كردن با دشمنان و كوچك و ضعيف جلوه دادنشون هست كه باعث مي​شه نتونيم تحليل درستي از وقايع روز داشته باشيم. ==================================== [b]pasdari[/b] دوست گرامي! شما عادت دارين به متهم كردن كشورتون بدون سند و مدرك؟ احياناً شما جزو اون دسته افرادي نيستين كه مايل بودين ايران به جاي پرداختن به غزه و لبنان و سوريه و اسرائيل، به فقراي كشور خودش بپردازه و چراغي كه به خانه رواست، به مسجد حرام است و ...؟!! جالبه كه شما بيشتر از سوري​ها و عربستاني​ها، سعي در كوبيدن كشورتون دارين. حداقل مي​تونين در اينجور موارد، غيرت ايراني​تون رو نشون بدين و به جاي تخريب كشورتون، به دفاعش بپردازين! يا اينكه حداقل در زمينه​اي كه اطلاعاتي ندارين سكوت پيشه بفرمايين! ==================================== [b]zed[/b] هرچند كه برادر zed قابل ندونستن كه پاسخ حقير رو بدن و قطعاً مطلب بنده، اونقدر قابل​دار نبود كه نيازي به پاسخ داشته باشه، لكن به موردي كه برادر zed فرمودن و البته از پست قبلي ايشون مي​خواستم پاسخ بدم، پاسخي رو عرض خواهم كرد. [quote]همين 120 نفر كشته نيروهاي امنيتي نشان مي دهد اينها تظاهر كننده صرف و مردم عادي نيستند بلكه اتفاقا آدمهاي دوره ديده و حرفه اي هستند و به همين دليل هم مثل يك تظاهر كننده عادي نمي شود با آنها برخورد كرد . اتفاقا تعداد زيادي از اين 1200 كشته اي كه در بوق و كرنا مي شود نيروهاي امنيتي و نظامي سوريه هستند كه در حمله افراد مسلح كشته مي شوند . آخرش هم ما نفهميديم بالاخره براي منافع خودمان بايد كاري كنيم يا نه . چون اگر كاري كنيم متهم مي شويم كه كه متهم مي شويم كه با آمريكا و اسراپيل هيچ فرقي نداريم اگر كاري هم نكنيم كه متهم مي شويم متحد خود را تنها گذاشته ايم و منافعمان را در نظر نگرفتيم . ضمنا نگران وجهه ايران نباشيد . چون به اندازه كافي به مدد رسانه هاي جريان صهيونيستي خراب هست . خود اسراپيلي ها هم انتظار تمام شدن كار اسد به اين زودي را ندارند و معتقدند ظرف 6 تا 9 ماه آينده كار اسد را تمام مي كنند و البته ظرف اين مدت هم خيلي كار ها مي شود كرد . البته آنها انتظار داشتند كار اسد ظرف دو سه هفته تمام شود و به همين خاطر عبد الحليم خدام سيلي جانانه اي از بندر بن سلطان خورد كه چرا در مورد توانايي رژيم اسد واقعيت را نگفته و باعث به خطر افتادن سرمايه گذاري سعوديها در اين قضيه شده است[/quote] دوست بزرگوار! اولاً كه اين 120 نفر ادعايي در همين چند روز اخير كشته شدن و اون آمار 1200 نفر (اصل آمار 1420 نفر هست كه تازه مربوط به چند روز پيشه)، ارتباطي به اين آمار نداره! مگه اينكه فكر كنيم جناب اسد، خوابنما شدن و چون اين روزها رو پيش​بيني مي​كردن، از همون اول كشتار رو شروع كردن!! بعد هم بد نيست بدونين اين آمار 1420 نفر، آمار دو طرف نبوده! بلكه صرفاً آمار معترضين (يا به قول رسانه​هاي ايراني اغتشاشگران و مزدوان امريكا و اسرائيل) بوده!! پس بهتره يكم درخصوص آمارهايي كه مي​فرمايين، كمي تحقيق بفرمايين تا اينطور در اين خصوص اظهار نظر نكرده باشين! ضمن اينكه كشته شدن 60 تا 60 تا در سوريه، به امري عادي و طبيعي تبديل شده و قطعاً در جنگ​هاي قذافي هم چنين موردي رو شاهد نبوديم!! اما حتي با فرض اينكه اين 120 نفر واقعاً توسط مردم كشته شده باشن (كه بنده بسيار بعيد مي​دونم! مگه اينكه فكر كنيم مخالفين، مجهز به توپ و تانك و كاتيوشا بودن يا كماندوهاي تعليم ديده​ي سوريه، از بين افراد نابينا و ناشنوا و معلول جسماني انتخاب مي​شن!!)، باز هم موضوع عجيبي نيست!! چطور مثلاً مردم در ليبي مي​تونن عليه نيروهاي قذافي كه دارن مردم رو قتل عام مي​كنن وارد جنگ بشن و بهشون آسيب برسونن و كلي كشته و تلفات بهشون تحميل كنن! مردم يمن هم مي​تونن اينكار رو بكنن و در تمامي اين موارد، اين تحركات انقلاب و بيداري اسلامي محسوب مي​شه و نشان دهنده​ي خيزش ملت​هاست!! ولي زماني كه سوري​ها بخوان با قاتلين خودشون بجنگن و اونا رو بكشن، مي​شن تروريست​هاي تعليم ديده​ي اسرائيلي كه حقشون هست هزار تا هزار تا بزنن بكشن​شون؟!! برادر بزرگوار! اين سياست مدنظر شما، يك سياست يك بام و دو هوا هست كه براساس منافعي كه در ذهن دارين، مردم رو تقسيم مي​فرمايين به اغتشاشگران و تعليم​ديدگان اسرائيل و امريكا و يا مبارزين آزادي!
  7. عرض سلام مجدد خدمت تمامي دوستان. [quote]اينم مشكليه كه برخي اوقات توي صحبتهاي اينترنتي پيش مياد .. يعني نميشه لحن گفته رو مشخص كرد .ولي از اونجايي كه از اين شكلك ها استفاده نكردم منظورم به شوخي يا كنايه نيست .... اينطور بگم شايد بهتر باشه : حالا كه اينطور تكليف ما چيست ؟[/quote] خوب. حالا سوال واضح​تر شد. متأسفانه يه خوشبختانه، در حال حاضر كار خاصي از دست ما ساخته نيست! شايد بشه گفت سخنراني​هايي كه مي​شه و سفرهايي كه انجام مي​شه، در جهت كم كردن سرعت اين تحولات هست. ولي منطقه به سان يه كشتي شده كه داره داخل آب فرو مي​ره و هركس جايي رو چسبيده! اول و آخر فعلاً كار چنداني از دست ما ساخته نيست؛ مگر اينكه جلوي سقوط كشورهاي منطقه رو بگيريم (نه فقط سوريه!). چون چيزي كه مشخصه اينه كه قصد و غرض بر سقوط تمامي حكومت​هاست؛ نه يكي دوتا. قديما گنده لات​ها و جاهلا وقتي مي​خواستن به طرف مقابلشون ضرب شستي نشون بدن، يه سيلي مي​خوابوندن زير گوش نوچه​شون تا طرف ببينه كه اين بابا كه با آدماي خودش اين كار رو مي​كنه، به ما كه دشمن​شيم برسه چه مي​كنه! حالا با اين مثال كودكانه، بياين برگرديم به منطقه و ببينيم تحولات از چه كشورهايي آغاز شد و به كيا رسيد! تمامي اين موارد، پيام داره كه البته به طور مفصل​تر در پاسخ به برادر zed بهش خواهم پرداخت. --------------------------------------------------- [b]zed[/b] [quote]آقا مصطفي همچين رگبار تيربار را روي ما گرفت كه حسابي زمين گير شديم . ظاهرا كمي آرام تر !!! اثر نداشت . پس مصطفي جان لطفا كمي بيشتر آرام تر !!! حداقل فرصت خيز رفتن را به آدم بده . پس تا قطار فشنگ جديد را جا نزدي و تيربار را مسلح نكردي ما كمي توي سنگر جابجا شويم . ببخشيد سنگرمان را جابجا كنيم و به مواضع بهتر برويم . Embarassed [/quote] اختيار داري بزرگوار. من اساساً آتيشم تنده. ولي تيرام مشقيه! [quote]اگر سوريه را فاكتور بگيريم اين چند كشوري كه الان به صورتهاي مختلف درگير اين مسپله شده اند . همه طرف آمريكا و غرب بوده اند ( حالا كه لفظ نوكري مربوط به دوران جنگ سرد شد ولي خوب در عمل همان است ) حتي قذافي علي رغم همه ديوانگي اش !!! و از قديم گفته اند از اين ستون به آن ستون فرج است . در بدبينانه ترين حالت هم هزينه جابجايي مهره ها براي آمريكا و هم پيمانانش بسيار زياد است . به هر حال ممكن است اسقاط نظام شعار محوري همه اينها باشد اما اين دليل نمي شود كه براي آينده هيچ مطالبه اي نداشته باشند . [/quote] ببينين. اين كه عرض مي​كنم نوكر وجود نداره، يه دليل بسيار ساده داره و اون اينكه در جهان تك قطبي، شما خواه ناخواه يا بايد به تنها ابرقدرت جهان باج بدين يا اينكه متحمل سخت​ترين و حتي ناجوانمردانه​ترين تلافي​ها باشين. كشوري مي​تونه اين موضوع رو تحمل كنه كه آرمان داشته باشه و در حال حاضر، جز جمهوري اسلامي ايران، كشور آرمانخواه ديگري در جهان وجود نداره. اگه قديم​ها كشورهايي در مقابل امريكا مي​ايستادن، به اين دليل بود كه اولاً آرمان ماركسيستي رهايي پرولتاريا از چنگال امپرياليسم و متحد ساختن جهان و ايجاد اينترناسيوناليسم كمونيست در جهان و از اين دست اباطيل (بعبارت بهتر، همان ايدئولوژي جايگزين ليبرال دموكراسي) داشتن و ثانياً پشتشون به ابرقدرتي مثل شوروي كه در هر حال، مهد كمونيسم بود گرم بود. بطور مثال ما مي​بينيم در دو جنگ دوم و چهارم اعراب و اسرائيل، اين شوروي بود كه تمام قد در برابر اسرائيل ايستاد و وي رو وادار به عقب​ نشيني كرد! والا شايد سرزميني به نام مصر يا سوريه امروز وجود خارجي نداشت كه ما بخوايم درخصوص حكومت آينده​اش به تبادل نظر بپردازيم. اما در حال حاضر چي؟ آيا ما ايدئولوژي جايگزين داريم؟ خير! خواهشاً نفرمايين اسلام، ايدئولوژي جايگزين ليبرال دموكراسي هست. چرا كه ما درمورد ايدئولوژي نظري صحبت نمي​كنيم. بلكه مبنايي رو مي​گيم كه با اون بشه حكومت​داري كرد و در حال حاضر تنها كشوري كه سعي كرده ايدئولوژي اسلامي رو به عنوان مبناي حكومتي در نظر بگيره، جمهوري اسلامي ايران هست كه تنها عامل ارتباط با اسلام و ايدئولوژي اسلامي​اش، بحث ولايت فقيه هست كه بالكل كشورهاي سني منطقه رو مأيوس مي​كنه!! قطعاً در كشورهاي مذكور هم انقلاب اسلامي رخ نداده؛ چرا كه هيچ​كس نمي​دونه چي مي​خواد. يعني هيچ اراده​ي ملي براي ايجاد حكومتي اسلامي (و نه بر پايه​ي ليبرال دموكراسي) در اين كشورها وجود نداره. هيچ يك هم انگيزه​هاي آرمانخواهانه​ي ايران رو ندارن (بطور مثال انگيزه​ي مبارزه با امپرياليسم يا رژيم صهيونيستي يا حمايت از مستضعفين جهان در برابر مستكبرين جهان و ...). پس من مي​تونم اين ادعا رو داشته باشم كه اولاً مردم منطقه نمي​دونن چي مي​خوان، ثانياً حكومت آينده​شون قطعاً شعبه​اي از ليبرال دموكراسي خواهد بود، ثالثاً ارتش​هاي كشورهاي عربي منطقه بشدت تضعيف خواهند شد، رابعاً حكومت​هاي منطقه به جد ناپايدار خواهند بود و هر از گاهي خواهيم ديد كه مجدد آشوبي در كشورهاي عربي منطقه به پا شده و حكومتي ساقط و حكومتي جديد جايگزين شده؛ با توسل به همين شيوه​ي نافرماني مدني! با اين تفاوت كه حكومت جديد، نه پشتوانه​ي مردمي خاصي داره و نه نيروي قدرتمند نظامي و امنيتي كه بخوان از كيان حكومت دفاع كنن!! [quote]تا آنجا كه من فهميده ام با فرض شما اگر آمريكا ذينفع اصلي وقايع اخير فرض شود بهترين حالت جابجايي مهره ها و حفظ بدنه فعلي است چيزي كه با اسقاط نظام مغاير است و همين تضاد اول را ايجاد مي كند . كوچكترين فضاي بازي هم در اين كشورها زمينه رشد انواع و اقسام ايدپولوژي ها و تفكرات را ايجاد مي كند كه لزوما در راستاي خواست آمريكا نيست . فراموش نكنيم اولين انتخابات پارلماني كه در فلسطين با حضور حماس برگزار شد منجر به كسب 75 درصد آرا براي حماس شد و همين منجر به قضاياي بعدي قبل و بعد از جنگ 22 روزه و محاصره طولاني مدت غزه به عنوان پايگاه حماس شد و همينطور در عراق پس از صدام كه كساني راي آوردند كه اگر دشمن آمريكا محسوب نمي شوند خيلي هم كشته مرده آن محسوب نمي شوند تازه عراق كه رسما اشغال شده و مستعمره آمريكاست . در افغانستان هم فعلا شاهد خروج نام برخي فرماندهان طالبان از ليست سياه هستيم كه نتيجه جواب ندادن مدل آمريكا در اين كشور و پذيرفتن مذاكره و تعامل با كساني است كه به بهانه نابودي آنها به اين كشور لشكر كشي شد. پس فعلا كنترل و مديريت و هدايت مطلق آمريكا بر وقايع منطقه جاي بحث دارد . [/quote] اجازه بدين با شما مخالفت كنم. البته اين موضوع رو قبلاً در تاپيك​هاي مختلف؛ چه اين تاپيك، چه تاپيك مصر و چه تاپيك تونس عرض كرده​ام و فكر مي​كنم شما عرايض حقير رو در اون تاپيك​ها مطالعه نفرمودين. خيلي خلاصه مجدد عرض خواهم كرد و خوشحال مي​شم اگه مايل به دونستن بيشتر نظر بنده بودين، سري به تاپيك تحولات تونس در همين بخش اخبار تحليلي بزنين. ببينيد. يك زماني امريكا نياز داشت به هر طريق ممكن، در برابر سقوط كشورها به دامان كمونيسم مقاومت كرده و اجازه​ي گسترش محدوده​ي كمونيسم رو نده. اين امر هم طبق دكترين معروف هري ترومن به نام دكترين دومينو انجام مي​گرفت! دكترين مذكور بر اين اساس بود كه سقوط يك كشور درمعرض كمونيسم، سقوط ساير كشورهاي مشابه را به دنبال خواهد داشت و كشورها به سان مهره​هاي دومينو، يكي يكي در دامان كمونيسم سقوط خواهند كرد. پس وظيفه​ي ايالات متحده اين بود كه به هر طريق ممكن، در برابر نفوذ كمونيسم ايستادگي كنه و اين امر، كار بسيار سختي بود. چرا كه از طرفي، خود ايالات متحده نماد امپرياليسم جهاني و منفور جهان كمونيسم بود و طبيعتاً آرمان كمونيسم كه بيشترين خريدار آن، نسل جوان و پرشور و آرمانخواه بودن، به هيچ​وجه سر سازش با اين كشور رو نداشتن. پس شيوه​ي معمول ايالات متحده مثل نشان دادن زيبايي​هاي غرب و چنين و چنان، خريداري بين كشورهاي در معرض كمونيسم نداشت. حكومت​ها هم در حالت عادي امكان ايستادن در برابر اتحاد جماهير شوروي رو نداشتن. بنابراين براي امريكا فقط يك راه وجود داشت و آن، دست يازيدن به خشن​ترين شيوه​ي ممكن، يعني روي كار آوردن ديكتاتورها و مستبدان عمدتاً ارتشي و امنيتي كردن فضاي جامعه. به همين دليل ما مي​بينيم از امريكاي لاتين گرفته تا افريقا، اروپا و حتي آسيا، ما شاهد رويش حكومت​هاي ميليتاريستي (كه بسياري با كودتا روي كار ميان) هستيم كه تماماً هم هدفشون رو مبارزه با كمونيسم اعلام مي​كنن! نمونه​ي بارزش هم قدرت گرفتن محمدرضا پهلوي پس از كودتاي 28 مرداد (كه از بيم قدرت گرفتن كمونيست​ها در ايران و نه بخاطر ملي شدن صنعت نفت و سرنگوني دولت رو به احتضار دكتر محمد مصدق انجام گرفت!!) بود كه مي​بينيم به شدت با ماركسيست​ها به خشن​ترين نحو ممكن برخورد داشته و موج اعدام​هاي گسترده​ي اعضاي حزب توده را در همان سال 32 و 33 شاهد هستيم! بنابراين با وجود آنكه ليبرال دموكراسي در تضاد كامل با حكومت​هاي ديكتاتوري بود، لكن تنها راه جلوگيري از گسترش ماركسيسم، قدرت گرفتن ديكتاتورها در جهان بود! به نحوي كه شايد بشه گفت نيمه​ي دوم قرن بيستم رو بهتره نيم قرن ديكتاتورها بناميم! جالب اينكه هربار كه كشوري دست به انقلاب سوسياليستي مي​زد، بلافاصله انواع و اقسام توطئه​ها و جنگ​ها و تحريم​ها بود كه به سمتش روانه مي​شد تا يا از كمونيسم دست برداره و يا حكومتش ساقط بشه كه در اكثر موارد نيز ايالات متحده موفق بود و تنها چند كشور (كوبا، چين، ويتنام شمالي و البته جمهوري اسلامي ايران) از زير دستش در رفتن! انقلاب ايران هم اونقدر كه امريكا نگران كمونيستي شدنش بود، متوجه نبود كه چه پتانسيل عظيمي رو داره پرورش مي​ده و شايد اگه نبود كمك​ها و محرك​هاي امريكا، انقلاب ايران به اين زودي​ها به نتيجه نمي​رسيد! علي اي حال شوروي سقوط كرد و تنها رقيب ليبرال دموكراسي، به قول حضرت امام (ره) كه فرمودن «از اين پس كمونيسم را بايد در موزه هاي تاريخ سياسي جهان جستجو كرد»، به موزه​ي تاريخ پيوست و حتي چين كمونيسم هم به لطف دنگ شيائوپينگ، چرخش بسياري از ماركسيسم - لنينيسم و حتي ماركسيسم - مائوئيسم داشت كه مي​شه گفت آخرين زهر نظام ماركسيستي نيز كشيده شد. در اين شرايط، ديگر نيازي به اعمال زور و خشونت نبود و قرن بيست و يكم، قرار بود قرن برتري ليبرال دموكراسي باشه. اما در عمل، چه مشكلاتي بر سر راه بود؟ درسته كه ايدئولوژي جايگزين وجود نداشت. ولي در عمل، حاكميت​هايي وجود داشت با حكومت​هايي مربوط به حداقل دو قرن قبل! حكومت​هاي ديكتاتوري با ويژگي مونارشي كه قرن​ها بود منقضي شده بود. از قضا تمامي اين حكومت​ها هم به قول دوستان، نوكران حلقه به گوش و متحدين وفادار ايالات متحده در جنگ در برابر كمونيسم بودن و نمي​شد بهشون گفت بفرمايين برين كنار. سيستم حكومت ژنرال​ها در اين كشورها باعث ايجاد ارتش و نيروهاي امنيتي بسيار قدرتمند و پليس مخفي و نهادهاي اطلاعاتي بسيار قدرتمند و مخوف و پيشرفته شده بود كه منهاي تهديد بالقوه بودن براي شاگرد تنبل منطقه (يعني اسرائيل) و در تضاد كامل بودن با نظريه​ي گاليور جيمز بلك ول، با ساختار ليبرال دموكراسي جهاني نيز در تضاد بود. حالا با اين قصه​ي حسين كرد شبستري، برادر zed عزيز به من بفرماين كه اگه شما جاي امريكا بودين، ابرقدرت جهاني بودين و تمايل به استيلاي جهاني داشتين و چنين دوستان مزاحمي داشتين كه اتفاقاً (شرمنده كه اين عبارت رو بكار مي​برم)، در حكم تف سر بالا هستن و خوراك جنگ تبليغاتي اندك دشمنانت مثل ايران (كه اين كشورهاي منطقه رو به عنوان مصاديق دموكراسي امريكايي به حساب ميارن) و از طرفي نياز به اجراي طرح خاورميانه جديد داشتين، چه تصميمي مي​گرفتين؟ چون دوست ندارم كه با پاسخ به مابقي فرمايشاتتون، ذهنتون رو از اين مسئله دور كنم، عرضم رو همين​جا خاتمه مي​دم و ادامه​ي پاسخ به فرمايشات شما رو به پست​هاي آينده موكول خواهم نمود. زياده عرضي نيست.
  8. ماشاءالله به حجم اعتراضات! شانس آوردم من مصطفي​ام و مثلاً كالي (بد برداشت نشه! همون كال آف ديوتي يا انجل آف وار يا همون مسعود خودمون رو مي​گم) نيستم! والا فكر كنم تا حالا كارم ساخته بود !! خوب. بپردازيم به فرمايشات دوستان بزرگوار. [b]meysam2007[/b] برادر ميثم عزيز. من مثل نانوا مي​مونم كه با ابزاري كه دارم بلدم نون بپزم. ابزارم هم مشخصه. يادت هست داستان كوكب خانم رو؟! اونقدر هنرمند بود كه از شير، همه​چيز درست مي​كرد (فقط مونده بود تخم مرغ درست كنه). ولي من در حد توانم مي​تونم به اين كار بپردازم. ابزار تحليل من هم اطلاعات مشخص فعلي است. نه دوست و آشنايي در نهادهاي نظامي و اطلاعاتي دارم كه اسرار مگو رو برام بازگو كنن و نه تحليل​هاي خاصي به دستم مي​رسه. لاجرم به همين اطلاعاتي كه در دنياي مجازي پراكنده شده استناد مي​كنم و بر اون اساس تصميم مي​گيرم. به همين خاطرم هست كه نمي​تونم بپذيرم مردم عاشق بشار اسدن و فقط از حزب بعث بدشون مياد! چرا كه وقتي تمامي شعارها عليه وي هست و تصاوير بشار اسد رو آتش مي​زنن و عكسش رو پاره مي​كنن و شعار عليه​اش مي​نويسن و تازه بشار اسد هم قدرت مطلق رو در سوريه داره و مردم شعار «مردم خواستار سقوط نظام هستند» مي​دن، نمي​تونم فرقي بين مبارك و بن علي و قذافي و بشار اسد ببينم!! چون اگه به ادعا باشه، هركس مي​تونه ادعا كنه كه مثلاً مردم مصر به مبارك عشق مي​ورزن و با شوراي نظامي مشكل دارن، يا مثلاً با قذافي مشكلي ندارن و با شوراي انقلاب مشكل دارن و ...!!! من كه نمي​تونم روي ادعا نظر بدم، وقتي شواهد حاكي از امر ديگري است!! شما بايد براي اثبات فرمايشتون كه مردم به بشار اسد عشق مي​ورزن و با حزب بعث مشكل دارن، كليپ معترضيني رو بياري كه در اون، ضمن خواستار سقوط نظام، از بشار اسد حمايت كرده باشن! قطعاً پيدا كردن اين فيلم با توجه به ادعاي شما كه مي​فرمايين «اتفاقا در اکثر تظاهرات از شخص بشار اسد حمایت شده. (مردم سوریه از ریاست جمهوری مادام العمر اسد ها ناراضی نیستند. برعکس اون چیزی که شما تو رسانه ها دیدین.) » اصلاً نبايد سخت باشه. ولي شواهد و قرائن، چيز ديگري رو نشون مي​ده. پس بايد اين حق حداقلي رو براي بنده قائل باشين كه به دنبال مستندات باشم و هر كس مستندات مناسب​تر و قابل قبول​تري رو بهم ارائه كرد، حرف اون رو بپذيرم؛ چه BBC باشه و چه العالم!! چرا كه از قديم گفتن «نحن ابناء الدليل، اينما مال نميل» من اصراري به پذيرفتن مستنداتم توسط شما و ساير دوستان ندارم. ولي به عنوان كاربر كوچكي در سايت ميليتاري، اين حق رو براي خودم قائل هستم كه نظر خودم رو بدم. ولي اگه قرار باشه كه شما يا ساير دوستان بخواين عرض بنده رو نقد بفرمايين، اين انتظار رو از شما دارم كه در برابر مستنداتم، مستندات ارائه بفرمايين. نه اينكه بصورت كلي بفرمايين كه نه! اينا فلاني رو دوست دارن و چناني رو دوست ندارن!! بعد هم داستان كشتار در سوريه چيزي نيست كه بخوايم بندازيم گردن رسانه​ها! اينكه تعداد كشته​ها بيش از 1200 و 1400 نفر هست و مورد تأييد هم هست، آيا نشان از خوب بودن اوضاع داره؟ اصلاً فرض مي​كنيم رسانه​ها اغراق كردن و آمار رو چهار برابر كردن! تو كل اون چند روز كه مصر شلوغ شده بود و اينهمه رسانه​هاي ما مي​گفتن كشتار مردم مصر، چيزي نزديك به 300 نفر كشته شدن! اونم تو مصر 80 ميليون نفري!! حالا حتي اگه 300 نفر هم در سوريه​ي 20 ميليون نفري كشته شده باشن (و نه 1200 يا 1400 نفر)، به نظر شما نشان از خوب بودن يا نه چندان بد بودن اوضاع داره؟ مثلاً تو بحرين كه 30 نفر مي​ميره، عالم و آدم بايد بهم بريزه، ولي تو سوريه اگه 300 نفر (و نه 1200 نفر) بميرن، 300 نفر مرده (آخه نفر واحد شمارش هرچيزي هست! ممكنه شتر باشه!)؟!! چه اتفاقي بايد بيافته تا از نظر شما، اوضاع سوريه خشن و بحراني به نظر برسه و جنايتكار بودن بشار اسد براي شما اثبات بشه؟ مگه امريكا و اسرائيل ارتش رو به جنگ مردم بي​دفاع مي​فرستن؟ يا مثلاً دستور شليك مستقيم مي​دن؟ يا مثلاً مگه بشار اسد اين قدرت رو نداره كه به اين كشتارها اعتراض كنه و با مسببينش برخورد كنه؟ اصلاً قدرت نداره؟ باشه! مي​تونه به نشانه​ي​ اعتراض به اين جنايت​ها، استعفاء بده (حداقل كلامي!). ولي در عمل چه مي​كنه؟ كاري كه ساير ديكتاتورها مي​كنن! يعني مياد مي​گه همه​چيز خوبه و مشتي جنايتكار و اغتشاشگر و خائن و مزدور دارن اينكارا رو مي​كنن! مردم طرفدار حكومتن! طرفداراي من بريزين تو خيابون و عشقتون به من رو نشون بدين! بعد هم چند تا اقرار پخش مي​كنه كه مي​گن بله! ما فلان كرديم و چنان!! حالا به من توضيح بدين اين كار رو كدوم يك از ديكتاتورها نكردن؟ بن علي؟ مبارك؟ ملك حسين دوم؟ قذافي؟ علي عبدالله صالح؟ خليفه؟ كدوم يك؟ بعد با فرض صحت كامل فرمايشات شما مبني بر اينكه اصلاً مردم سوريه طرفدار نظام​شون هستن و از بشار اسد هم حمايت كامل دارن، سوال بعدي پيش مياد كه به نظر شما، آيا مردم سوريه جزو انسان​ها محسوب نمي​شن؟ حس و ميل ندارن؟ دوست دارن برده باشن؟ دوست دارن از حقوق اجتماعي و سياسي​شون محروم باشن؟ اساساً چه فرقي هست بين مردم مصر و تونس و اردن و بحرين و يمن و ليبي و غيره و ذلك هست كه دوست دارن آزاد باشن و حق انتخاب مسئولين​شون رو داشته باشن و خواستار حكومت اسلامي باشن (از نظر شما) و مردم سوريه؟ يعني مردم سوريه دوست ندارن آزاد باشن؟ دوست ندارن كه حاكمشون مادام​العمر نباشه؟ حاكمشون رو خودشون انتخاب كنن؟ مجلس​شون فرمايشي نباشه و نمايندگان واقعي مردم روي كار باشن؟ امكان تشكيل احزاب مختلف رو داشته باشن؟ امكان ايجاد روزنامه​هاي مختلف رو داشته باشن؟ پاسخ هر اعتراضشون، زندان و شكنجه و اعدام نباشه؟ هرگونه اعتراضي با سركوب وحشيانه​ي ارتش همراه نباشه؟! آيا مردم سوريه واقعاً دوست ندارن چيزي رو كه همه​ي مردم جهان دوست دارن؟؟!!! اگه پاسخ​تون به اين سوال، مثبته و فكر مي​كنين مردم سوريه از همين شرايط، رضايت دارن و اصلاً تمايل به تغيير نظام و حاكميت​شون ندارن، پس ديگه بحثي نمي​مونه و مي​شه گفت در اين زمينه، اختلاف نظر داريم و نظر شما از نظر من محترمه. ولي قطعاً به نظر من و شما، شرايط روز جهان تغيير نمي​كنه. اما اگه واقعاً به اين موضوع اعتقاد دارين كه مردم سوريه هم مثل ساير مردم دنيا، خواستار آزادي​هاي بيشتر و برداشته شدن محدوديت​ها و فشارها و ظلم و ستم​ها هستن، بايد از خودتون بپرسين كه چه تفاوتي بين خيزش مردم سوريه و مردم مصر و ... هست؛ حتي با فرض اينكه اصلاً مردم سوريه رو امريكا و اسرائيل حتي كوك كرده باشن!! چه تفاوتي بين خواست اين مردم با خواست ساير مردم كشورهاي منطقه هست؟!! بهتره به جاي موضع​گيري روي منطق بنده (كه از نظر شما غلط هست)، به دنبال پاسخ اين سوالات باشين. فرضاً من بي​منطق​ترين انسان روي زمين هستم و جز حرف خودم، حرف هيچ كس ديگري رو هم قبول ندارم. اين رو گفتم كه از من قطع اميد كنين. ولي پاسخ عرايض بنده رو بدين تا ساير دوستان به انحرافي كه بنده بهش دچارم دچار نشن و به راه راست هدايت شن. ------------------------------------------------------------------------------------------ [b]worrior[/b] [quote][quote]8- مردم جز سقوط نظام و تغيير حاكميت خواسته‌ي كمتري ندارن و هيچ‌يك با اصلاحات ساده شروع نمي‌كنن! يعني فعاليت سياسي‌شون رو از صد آغاز مي‌كنن! به عبارتي همون سنگ بزرگ يا همون تز معروف جين شارپ (خواسته‌اي را برگزينيد كه حكومت از انجام آن عاجز باشد! يعني خواسته‌اي برآورد ناشدني با شرايط حال). [/quote] مردم اين كشورها از صفر شروع كردن و تا 50 رفتن منتها ! تغييرات بزرگ براحتي و با مهندسي اجتماعي اتفاق نميفتن ! اونهم زماني كه شروع تغييرات از مجموعه اي باشه كه قدرت موثر در اختيارش هست و بنيان كهني داشته باشه مثل دولت هاي عربي منطقه . به همين خاطر فقط ميشه از صد شروع كرد يعني انقلاب .اصولا اصلاحات هم اگر رخ بده (بصورت يك انقلاب خواهد بود و طبيعتا مخملي ناميده ميشه)[/quote] برادر جان. اينكه عرض مي​كنم مردم از صد شروع كردن، به اين دليل نيست كه دارن انقلاب مي​كنن! به اين دليله كه اولين شعارشون، «الشعب يريد اسقاط النظام» هست! انقلاب خودمون رو در نظر بگيرين. از كي شروع شد و با چه شعارهايي؟ چه خواسته​هايي بود؟ بعد كه به بن بست رسيد، به مرگ بر شاه و مرگ بر پهلوي منجر شد! ولي اينجا، از همون اول راه مذاكره مردم با حكومت رو مي​بندن و جز سقوط رژيم حاكم، خواسته​ي ديگري ندارن! به قول معروف از همون اول، سنگ بزرگ رو برمي​دارن! به ياد آن مهندس عزيز كه مي​گفت «ابطال انتخابات، كف خواسته​هاي ماست» و چه جالب پاسخ داد دكتر حداد عادل كه «آقاي موسوي! اگر ابطال انتخابات، كف خواسته​ي شماست، سقف خواسته​ي شما چيست؟!!». اين كه شما كف خواسته​تون رو سقف خواسته​ها انتخاب كنين، يعني سنگي بزرگي كه حاكميت نتونه بلندش كنه! يعني به دنبال پاسخ​دهي حاكمان نيستين! به دنبال اصلاحات نيستين! به دنبال آزادي​هاي بيشتر نيستين! بلكه فقط به دنبال رسيدن به سقف (اونهم با گفتن اينكه اين خواسته، كف خواسته​هاي ماست) هستين! البته كنارش مي​شه چهار تا نقل و آجيل هميشگي مثل آزادي مطبوعات، آزادي زندانيان سياسي، آزادي اجتماع و تظاهرات و آزادي دسترسي به تلويزيون و رسانه​هاي جمعي براي بازگويي نظرات و عقايد مخالفين رو هم خواستار شد! ولي هركس مي​دونه هدف از تمامي اين نقل و آجيل​ها، بستن بيشتر دست و پاي حكومت براي به صحنه​ي اجتماع كشاندن بيشتر مردم هست و نه اصلاحات واقعي اجتماعي و سياسي!! به همين دليل هست كه عرض مي​كنم مردم از صد شروع مي​كنن و اساساً اين، تفاوت بسيار ساده​اي هست بين انقلاب​هاي نرم و مخملين و انقلاب​هاي حقيقي. [quote][quote]اگه ما صد و پنجاه درصد باور داشته باشيم اين وقايع در تمامي كشورهاي منطقه الا سوريه، بيداري اسلاميه، ولي حكومتي كه روي كار بياد حكومتي ليبرال دموكرات باشه، فكر نكنم به حال ما تفاوتي كنه! فقط باعث شده مدتي براي خود، ايجاد سرگرمي كرده باشيم. [/quote] خوب حالا چه كار كنيم ؟[/quote] اين قسمت رو حقيقتاً نگرفتم! يعني چي «خوب حالا چه كار كنيم؟» مي​شه به زبون آقاي كاووسي خوند! يعني به ما چه؟ يا چه ربطي داشت. مي​شه هم عادي خوند و برداشت​هاي متفاوتي داشت. باقي مواردي كه برادر واريور فرمودن مورد تأييد بنده هست. ------------------------------------------------------------------- [b]F_35B[/b] [quote]خدمت برادر بزرگ و عزیزم اقا مصطفی : فراموش نمیکنم که در یکی از پستهاتون گفتین که تنها کشوری در منطقه که روی مواضع خودش محکم ایستاده ایرانه و باقی کشورها برای منافعشون(گمان کنم در تاپیک سوریه ی جدید دوست یا دشمن بود ) چه شده که فکر میکنین ایران در جانبداری از انقلابهای منطقه به فکر منافع خودشو اونم نه از موضع یه مقام دسته سوم مملکتی که از نظر هبر کشور ایت ال.. امام خامنه ای . اگه این حکومت به فکر منافع بود چرا باید با حکومت اپارتاید که صدها کیلومتر با ما فاطله داره و اثاثا تهدیدی برای ما محسوب نمیشه قطع رابطه کنه[size=18]؟[/size](فرض بر اینکه ما نگران منافع ملی مون هستیم و اسرایئل به عنوان یه رژیم قدرتمند در منطقه در دراز مدت برای ما یه تهدیده) [/quote] عليكم السلام. بله. بنده اين مسئله رو عرض كرده​ام و هنوز هم بهش معتقدم! نه حداقل تا زماني كه نقيضش رو ببينم. قطعاً اگه ايران به دنبال منافعش بود، خيلي وقتي پيش اسرائيل رو به رسميت مي​شناخت تا هم در منگنه​ي غرب از يك سو و اعراب منطقه از سوي ديگه قرار نگيره. تحريم​هاش برداشته بشه. روابط اقتصادي و سياسي​اش راحت​تر بشه و اينقدر هم اين كشور و اون كشور به فكر براندازي​اش نباشن و ايران هم بتونه با خيال راحت، به جاي افزايش روز افزون بودجه​ي نظامي​اش، به فعاليت​ها و پيشرفت​هاي علمي و اقتصادي​اش بپردازه. لكن مسئله​ي اعتقاد و باور ايران به درستي موضع​اش (حتي اگه تمام جهان عرب و حتي خود فلسطيني​ها به دنبال سازش باشن) هست كه باعث شده هنوز كه هنوزه و بعد از گذشت 33 سال از انقلاب، اين رژيم رو به رسميت نشناسيم و حاضر باشيم از بابت اين مسئله، هر بهايي رو بپردازيم. منتها اين بحث مطرحه كه دوستان سعي مي​كنن وقايع سوريه رو جداي از وقايع فعلي ببينن! عرض بنده هم صرفاً درخصوص تشابه وقايع سوريه با ساير كشورهاست و طرح نقشه​اي كلي كه علي​الظاهر مورد قبول دوستان نيست. دوستان اصرار دارن كه اين وقايع رو بيداري اسلامي و خيزش ملت​هاي منطقه عليه استكبار جهاني بدونن و بنده اين نظر رو ندارم. اين وسط هم ايران بين خواست ملت سوريه مبني بر سقوط نظام ديكتاتوري حاكم از يك سو، و از دست رفتن متحد منطقه​اي​شون؛ يعني سوريه كه مي​شه گفت تنها پل موجود ميان ايران و حزب​الله لبنان هست گير كرده! پس اين موضوع طبيعي هست كه براي خواست و آرماني بزرگتر، پا روي آرمان كوچكتر بذاره! هرچند كه شايد بشه گفت مگه خون مردم فلسطين از مردم سوريه رنگين​تره؟ شايد پاسخ منفي باشه. ولي حقيقت امر اينه كه آرمان فلسطين، آرماني است كه بستگي بسياري به خيلي از سياست​ها و آرمان​هاي ديگه داره و مي​شه گفت يه طورايي استثناست. پس ايران مجبوره اين ريسك رو كنه كه حداقل پل ارتباطي​اش رو حفظ كنه! شك نفرمايين كه بسته شدن پل سوريه، يعني محاصره​ي كامل و نابودي حزب​الله لبنان و سقوط آخرين خط دفاعي ما در برابر اسرائيل؛ قبل از حمله​ي اين كشور به ايران! پس شايد اگه شما هم بودين، چنين تصميمي رو مي​گرفتين! ولي اينكه بخوايم با اين توجيه، ماجراي سوريه رو متفاوت از ساير كشورها بدونيم، يه طورايي ...! [color=red][b]ضمناً بنده در هيچ جاي عرايضم، بحث رهبر معظم انقلاب رو مطرح نكرده و اساساً خودم رو در حدي نمي​دونم كه بخوام كلام ايشان رو نقد و يا نقض كنم. صرفاً به بيان عقايدم پرداختم.[/b] [/color] [quote]اگه جواب شما اینه که رژیم موروثی و دیکتاتوری و... ؟ برادر من واژه ی دیکتاتور یه واژهی غربیه بر اساس تعریف این واژه حتی رهبر انقلاب هم دیکتاتوره رهبر که هیچ پیامبر هم دیکتاتوره که ما میگیم ولی و ولایت که کلا مفهومش متفاوته . به الباقی شبهات هم در مورد رسانه و... که میثم عزیز جواب کافی دادن واحتیاجی به زیاده گویی بنده نیست ودر اخر به نظرم نوشته ی میثم عزیز به حقیقت بیشتر طعنه میزنه.با تشکر[/quote] فرمايش شما كاملاً صحيحه! ديكتاتوري يك سبك حكومتي هست كه اتفاقاً به اون بدنامي​اي كه ما مي​گيم هم نيست! حكومت علي (ع) هم ديكتاتوري بوده. حكومت پيامبر اكرم (ص) هم ديكتاتوري بوده! كما اينكه حكومت معاويه و يزيد هم ديكتاتوري بوده. اساساً ما ديكتاتوري سياه و ديكتاتوري سپيد رو داريم كه اين سياهي و سپيدي، باتوجه به رفتار متقابل حاكمان در قبال مردم تعريف مي​شه. اساساً حكومت ديكتاتوري، معني حكومتي مي​ده كه قدرت در دست يك نفر يا يك گروه و حزب خاص باشن. اين واژه هم از روم باستان به يادگار مونده كه قصد ورود به تاريخ باستان رو ندارم. لكن رفتار ديكتاتور بوده كه سياهي و سپيدي رو تعريف كرده. مثلاً حكومتي مثل حكومت پيامبر اكرم (ص)، ديكتاتوري سپيد بوده و حاكمان، حقوقي فراتر از مردم عادي نداشته​ان. يا در حكومت علي (ع) كه باز ديكتاتوري سپيد بوده و حضرت بيشترين سهم و حق رو به مردم مي​دادن (خطبه​ي معروف حقوق متقابل مردم و حاكميت). اما امروزه، اين واژه، صرفاً براي حكومت​هاي توتاليتر و خشن و ظالم و خودكامه به كار مي​ره. اما وقتي ما درمورد سوريه صحبت مي​كنيم، قطعاً درمورد ديكتاتوري سپيد صحبت نمي​كنيم! قطعاً حكومت ديكتاتوري و مونارشي سوريه، حكومتي نيست كه حقوق مردم رو محترم شمرده باشه! مردم رو از خودش راضي نگه داشته باشه. با مخالفش برخورد منصفانه داشته باشه. آزادي بيان در كشورش حكمفرما باشه. رسانه​ها و احزاب مختلف درش حضور داشته باشن! اصلاً ظاهر حكومتش ديكتاتوري نيست! چون بطور كاملاً منافقانه​اي، اسم حكومتش نه ديكتاتوري، بلكه «الجمهوريّة العربيّة السّوريّة» هست! يعني اين ديكتاتوري و توتاليتري مطلق، در نظام جمهوري اتفاق افتاده و حتي صورت و ظاهر جمهوري نيز رعايت نشده!! پس بله! ما داريم درمورد دخول مونارشي و ديكتاتوري در رژيم جمهوري صحبت مي​كنيم! پس اين، حق ملت هست كه بخوان در مقابل چنين حكومتي كه حتي به جمهوريت نظام نيز پايبند نيست، بايستن و خواستار سقوط نظام حاكم و برقراري آزادي هاي مدني در كشورشون بشن. منتها اينكه چه كسي اينا رو كوك مي​كنه، موضوع بحثه كه دوستان اصرار دارن جز سوريه، باقي موارد رو برگرفته از بيداري اسلامي و انقلاب اسلامي ايران بدونن و فقط سوريه رو به امريكا و اسرائيل ربط بدن و بنده، نظر ديگري دارم. ------------------------------------------------------------------------ [b]eshghe-mihan[/b] [quote]آقا مصطفی با اجازه یه سوال ازتون دارم میخواستم نظرتون رو در مورد کشورهایی مثل مصر و تونس و لیبی که از قبل با ما دشمن بودن بدونم که با فرض روی کار اومدن دولت هایی مجددا غربگرا و طرفدار دموکراسی غربی آیا خطری بیشتر از دولت های مبارک و بن علی برای ما میشن یا نه؟[/quote] خير. خطر بيشتري در ظاهر نيست. البته ما با تونس مشكل چنداني نداشتيم. ولي قطعاً تضعيف حكومت​هاي منطقه مثل مصر، اردن، بحرين، عربستان سعودي و ...، باعث افزايش قدرت ايران در منطقه و كاهش قدرت اين كشورها خواهد بود. ولي اين رو بدون برادر من كه هميشه اين كاهش قدرت و خطر، معني خوبي نداره. شمع قبل از خاموش شدنش، به بيشترين و پرنورترين شعله مي​رسه و پس از اون، خاموشي به سراغش مياد. پس هميشه نبايد به نور زياد اميدوار بود. ------------------------------------------------------------------------ [b]zed[/b] هرچند كه ايشون مستقيماً بنده رو مورد خطاب قرار ندادن، لكن چون فرمايششون به بنده نيز برمي​گرده (و شايد اصلاً مخاطب ايشان فقط بنده باشم)، به فرمايشات ايشون پاسخ مي​دم. [quote]دوستان كمي آرام تر !!! روزگاري در برخي از اين كشورها نماز جماعت خواندن تنها با كارت مغناطيسي هويت در مسجد معين شده ممكن بود يعني طرف اول بايد كارت مي زد و اگر هويتش تاييد مي شد كه مجاز به نماز خواند در اين مسجد است بعد از در مسجد وارد مي شد حجاب هم كه ديگر جاي خود دارد .[/quote] دوست بزرگوار. تنها كشوري كه اين وضعيت شامل حالش مي​شد، تونس بود كه اون هم به دليل همون قانون مسخره​ي امنيت اجتماعي بود كه البته به طرق مختلف و با قوانين خاص اون كشور، در مصر و سوريه هم اجرا مي​شد كه البته همن اوايل و با فشار مردم روي بن علي، وي براي اينكه مثلاً حسن نيتش رو نشون بده اين قانون رو لغو كرد (همون​طور كه بشار اسد و مبارك هم قول لغوش رو دادن!). [quote]وقتي نماد اعتراضي مردمي نماز جماعت و جمعه در خيابان و الله اكبر گفتن و حضور با حجاب در دانشگاه و مراكز دولتي و غير دولتي باشد اسمش را چه بايد گذاشت ؟ ليبرال دموكراسي از نوع ناب آمريكايي ؟؟؟ [/quote] پس بايد نتيجه گرفت كه جنبش سبز هم يك جنبش اسلامي و آزادي​خواهانه و بيداري اسلامي بود؟ اونا هم نماز جمعه مي​ رفتن و الله اكبر مي​گفتن (هر شب!). تازه يا حسين هم مي​گفتن. كلي هم روحاني و بچه مومن و زن چادري بين​شون بود. تازه خيلي​هاشون قرآن و سجاده هم با خودشون مي​آوردن!! اصلاً جنبش سبز رو ولش كن! يعني اگه من براي شما عكس از نماز دسته جمعي خواندن متعرضين سوري و خبر از قرار و مدارهاي ايشان در نماز جمعه و آغاز تجمعات پس از نماز جماعت رو خدمتتون ارائه كنم، شما از اين نتيجه مي​گيرين كه قيام مردم سوريه هم بيداري اسلاميه؟! [quote name="zed]اين مدل قضايا هرگز به انتخاب آمريكا و غرب اتفاق نيافتاده و الان هم همه سعي و تلاش در مديريت آن است . ديكتاتورهايي كه يكي بعد از ديگري سقوط مي كنند نوكران سابق آمريكا هستند . [/quote] بارها عرض كرده​ام و بار ديگر هم عرض مي​كنم كه اين ادبيات «نوكران امريكا»، مال زمان جنگ سرده كه امريكا نياز به نوكر داشت؛ چرا كه اگه اين كشور نوكر امريكا نمي​شد، نوكر شوروي مي​شد! اساساً در جهان تك قطبي ديگه نوكر معني نداره! چون تفكر و ايدئولوژي و نظام جايگزين معني نداره!!! اينكه به انتخاب امريكا و غرب اين وقايع اتفاق نيافتاده باشه، يه ادعاي بزرگه و نياز به اثبات داره. آيا شما قادر به اثباتش هستين؟ يا اينكه صرفاً بعد از اينكه نتيجه​ي اين قيام​ها رو ببينين، خواهيد گفت كه بله! اين قيام​ها درست بود. ولي امريكا منحرفش كرد؟ يعني بدون اينكه به ريشه​ي وقايع نگاه بفرمايين، صرفاً سعي در توجيه انحراف​شون خواهيد داشت؟ [quote]مصر آينده ديگر مصر زمان مبارك و سادات نيست هر چند اشخاص نزديك به آمريكا سر كار بيايند . اتفاقا در اين كشورها همه مي دانند چه مي خواهند . مي خواهند نظام فعلي نباشد . حال اينكه آمريكا بخواهد ساختار و اشخاص مورد نظرش بخواهد به خورد مردم اين كشورها بدهد تا اينجا كه موفق نبوده است .[/quote] اينكه خواسته نيست برادر من! هركسي مشخص هست كه چه چيزي نمي​خواهد! اين دانستن خواسته​اس؟ بطور مثال بنده مي​رم رستوران و مي​دونم كه ماهي نمي​خوام! آيا به اين معني هست كه مي​دونم خواسته​ام چيه؟!! دانستن ناخواسته​ها، كاري است به غايت ساده! مهم، دانستن خواسته​هاست كه بسياري كه حتي مي​دونن چي مي​خوان هم به غلط اين فكر رو مي​كنن و از دانستن حقيقت خواسته​شون عاجزن! چه برسه به جمعيتي شتر گاو پلنگي كه هيچ يك ويژني از آينده​ي كشورشون رو براي خود ترسيم نكردن و حتي نمي​دونن به شارژ و تحريك چه كساني به خيابون​ها ريختن!! خواست عموم جامعه​شون هم اينه «الشعب يريد اسقاط النظام» خوب. بعدش؟! لابد بعدش هم اينه «استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي»؟!! [quote]فعلا در همين حد هم اتفاقات بزرگي به نفع ما در منطقه افتاده است . مردم اين كشورها راه درازي در پيش دارند ما هم نبايد توقع داشته باشيم كه اگر بيداري اسلامي است پس حتما همين حالا يا در آينده نزديك 100 درصد به نفع ما خواهد بود و اگر چنين نيست پس حتما نقشه آمريكا و پازل مورد نظر آنهاست . همه متفق القولند كه مدل اجرا شده در بحرين 100 درصد با شعارهاي آمريكا در تضاد است حتي اگر تعداد كشته ها در يك كشور 800 هزار نفري يك دهم تعداد كشته ها در يك كشور چند ميليون نفري نباشد .[/quote] دوست عزيز! اينكه منطق ملانصرالديني است كه بگيم وسط زمين اينجاست و هركس شك داره خودش متر كنه! اينكه ما همش داريم بر موج ادعاهامون سوار مي​شيم و بعد مي​گيم اگه غير از اين هم شد، دليل بر اين نيست كه ادعاي ما غلط باشه و قضيه برعكس باشه كه نشد استدلال! ما يه بار اومديم اول فرظيه​​ي خودمون رو اثبات كنيم و بعد تازه بپردازيم كه آيا نظريه​ي مقابل درسته يا غلط؟ يا اينكه هميشه اومديم اصل رو بر درست بودن ادعاي خود گرفتيم و براون اساس فرضيه ي مقابل رو با چهار تا دليل ساده و سطحي ردش كرديم و از اين، به اين نتيجه رسيديم كه چقدر ما هنرمنديم؟! محض اطلاع شما عرض كنم كه جمله​ي معروفي رو يكي از خونخواران تاريخ داره (نمي​دونم استالين بود يا هيتلر يا ناپلئون! فكر كنم استالين بوده) كه مي​گفت : «مرگ يك انسان، تراژدي است ولي مرگ يك ميليون انسان آمار است.». بماند كه اون 1200 نفري كه در سوريه مي​ميرن، به همون اندازه حق زندگي دارن كه اون 30 نفر در بحرين! ولي اصلاً بيايم با نگاه شما، آماري قضيه رو نگاه كنيم! براساس محاسبات بنده، درصد كشته شدگان بحريني نسبت به كل جمعيت، نزديك به سه هزارم درصد (يعني 0.0025%) هست. حال اينكه درصد كشته شدگان سوري نسبت به كل جمعيت، نزديك به هفت هزارم درصد (يعني 0.0065%) هست. اين نسبت در مصر، نزديك به چهار ده هزارم درصد (يعني 0.000375%) هست. پس حتي از نگاه علم آمار هم شما نمي​تونين ساير وقايع رو ناديده بگيرين!!! چه برسه به احساس و انسانيت!! [quote]اشغال نظامي يك كشور و تلاش براي به هم زدن تركيب جمعيتي آن كه شاخ و دم ندارد .[/quote] اينجا شعبه​اي از صدا و سيما نيست كه ما بخوايم ورود 1000 نفر نيروي پليس كمكي عربستان (اونهم در قالب ارسال نيروي كمكي به بحرين توسط شوراي همكاري خليج فارس كه عربستان تنها يك عضوش هست) رو اشغال نظامي!!!!! بحرين بدونيم!!!! ما داريم منطقي بحث مي​كنيم و بدور از شعارگرايي!! البته تغيير تركيب جمعيتي كه مي​فرمايين درسته. ولي آيا مثلاً سوريه چنين كاري رو نمي​كنه؟ بحث من اين نيست كه بگيم بخوام به سوريه متوسل شم تا ايران رو بكوبم (به سبك يكي از دوستان). بحث اين هست كه اساساً اتفاقي كه در منطقه داره مي​افته تماماً قطعات يك پازل هست و حكومت​هاي دست​پاچه​ي ديكتاتور عربي منطقه، به هر چيزي دارن چنگ مي​زنن كه خودشون رو نجات بدن. [quote]مدل دموكراسي غربي هم قبلا در عراق و لبنان و فلسطين و خيلي جاهاي ديگر در منطقه امتحان شده و فعلا براي آمريكا نتيجه عكس داده حال در آينده چه شود خدا مي داند .[/quote] اين هم باز از همون ادعاهاي معروف هست كه معمولاً از زبان كارشناسان صدا و سيما مي​شنويم! اينكه دموكراسي شكست خورده​اس و هرجا كه اين دموكراسي اومده، اوضاع به ضرر امريكا شده و چنين و چنان! خوب. اشكالي نداره. مي​شينيم و دموكراسي ضد غربي كشورهاي آزاد شده​ي منطقه رو هم خواهيم ديد. ولي باز هم عرض مي​كنم كه با حلوا حلوا كردن، دهان شيرين نمي​شه. حداقل بهتره براي فكر و منطق خودمون احترام قائل باشيم. [quote]در سوريه هم همانطور كه قبلا عرض شد اوضاع نه به آن بدي است كه در رسانه هاي همسوي غرب گفته مي شود و نه به آن خوبي است كه در صدا و سيماي جمهوري اسلامي تبليغ مي شود ( نمي شود ؟!!!)[/quote] بله. حق با شماست. فقط تانك اومده به ميدان! هنوز خبري از هواپيماها و توپخانه و كاتيوشا و ميني كاتيوشا نيست! الان صرفاً بحث شليك مستقيمه! بحث زدن مخالفين با موشك هنوز نشده! من موندم چه اتفاقي در سوريه بايد بيافته تا شما باور بفرمايين كه اوضاع يكم از اوني كه فكر مي​فرمايين بدتره؟ =============================================== خوب. دستم افتاد از بس تايپ كردم! اين، نظر و عقيده​ي بنده بود و چون دوستان اون رو نقد كردن، من به نقد دوستان پاسخ دادم. لكن دوستان مختارن هر عقيده و منطقي كه مايل هستن بپذيرن.
  9. [quote]دوست عزیز ، جناب میثم از بیان این سخنان منظور دیگری داشتند. هدف ایشان این بود که کسانی که ناآرامی های سوریه را همردیف با قیام مردم بحرین می دانند ، کمی بیشتر فکر کنند. [/quote] برادر سرگرد علي گوردون (چه اسمي شده!!) عزيز. از اونجايي كه اساساً بنده اين خيزش‌ها و قيام‌هاي به ظاهر مردمي رو سر و ته يه كرباس دونسته و به قول شما اين موارد رو هم‌رديف با هم مي‌دونم، پس اين حق رو هم براي خودم قائلم كه به اين تيكه و كنايه‌ها پاسخ بدم. هرچند كه متأسفانه يا خوشبختانه ادبيات تيكه و كنايه در سايت باب شده (نمي‌دونم! شايد باز هم خودم بنيانگزارش بودم! بالاخره خودكرده را تدبير نيست.). برادر ميثمي كه مي‌فرماين اگه اين موارد شبيه به همه، لابد فرقي هم بين حزب‌الله و طالبان نيست و از اين مثال نقض قراره به نقيض تشابه اين قيام‌ها بپردازن، حتماً يه موضوع خيلي ساده رو دور از ذهن نگاه داشتن و آن اينكه ما مسئله رو از آخر حل نمي‌كنيم! ما داريم صورت مسئله رو مي‌بينيم بدين ترتيب كه : 1- يه سري حكومت‌هاي كاملاً مشابه هستن مثل مصر، تونس، اردن، ليبي، بحرين، عربستان، قطر، امارات و زبونم لال سوريه! ويژگي مشترك‌شون هم عبارتند از : الف) ديكتاتور بودن حاكمان ب) موروثي بودن قدرت پ) عدم وجود كوچكترين نشاني از دموكراسي ت) بي‌اهميت بودن نظر مردم در حكومت ث) كمترين ميزان مشاركت مدني در تصميمات سياسي ج) حالت فوق‌العاده‌ي چندين ده ساله در كشور چ) سركوب آزادي‌هاي مدني و بخصوص سياسي ح) نظامي و امنيتي و پليسي بودن جو جامعه خ) شكنجه‌گر بودن و ظالم بودن و برخورد غيرانساني داشتن با مخالفان د) ... 2- يه سري مردم در حكومت‌هاي فوق‌الذكر وجود داره كه سال‌هاي سال نمي‌دونستن جزو انسان هم محسوب مي‌شن و حداقل حقوقي دارن. 3- يه سري رسانه داريم كه بطور هماهنگ شروع به القائات به اين مردم مي‌كنن. از عربي و انگليسي گرفته تا شبكه‌هاي اجتماعي. 4- يه سري حامي كله گنده مثل امريكا و اتحاديه‌ي اروپا و ... هست. 5- يه سري فرمول‌هاي كاملاً مشابه براي آغاز و تداوم تظاهرات هست. 6- تمامي حكومت‌ها، مخالفين فعلي‌شون رو مشتي آشوبگر و اخلالگر مي‌دونن و مصاحبه‌هاشون رو پخش مي‌كنن! 7- هركدوم هم بسته به اينكه دشمنشون رو كي بدونن، اونا رو منتسب به اون گروه مي‌كنن! حالا مي‌خواد القاعده باشه، يا امريكا و اسرائيل و يا حتي ايران!!! 8- مردم جز سقوط نظام و تغيير حاكميت خواسته‌ي كمتري ندارن و هيچ‌يك با اصلاحات ساده شروع نمي‌كنن! يعني فعاليت سياسي‌شون رو از صد آغاز مي‌كنن! به عبارتي همون سنگ بزرگ يا همون تز معروف جين شارپ (خواسته‌اي را برگزينيد كه حكومت از انجام آن عاجز باشد! يعني خواسته‌اي برآورد ناشدني با شرايط حال). 9- ... -------------------------------------------------------------------------- به اين موارد، كشتار بي‌رحمانه‌ي حكومت‌ها رو هم اضافه كنيد! جالب اينكه هر حكومتي كه ادعاي مردمي بودنش بيشتر بوده، ميزان كشتارش هم بيشتر بوده! بدين ترتيب كه بيشترين كشتار از آن ليبي و سپس سوريه بوده و كمترين‌شون همين بحرين هست كه دوستان اينقدر به فكرش هستن. يادم هست دو، سه هفته پيش كه خيلي بحث كشت و كشتار رو مطرح مي‌كردن، يكي از دوستان بحريني سايت آمار 23 شهيد رو ارائه دادن. البته در ويكي پديا هم آمار بروز شهداء بحرين هست كه تا 30 نفر رو ليست كرده‌ان! البته اين رو هم در نظر بگيرين كه الجزيره و العربيه (بخصوص الجزيره) وقتي ميان قيام‌هاي تونس و مصر و ليبي رو پوشش خبري مي‌دن، مي‌شن رسانه‌هاي خوب و طرفدار جبهه‌ي مقاومت، ولي وقتي ميان اخبار سوريه رو پوشش مي‌دن، مي‌شن رسانه‌هاي مغرض و مخملي و كودتاگر و امريكايي و اسرائيلي. حالا در اين شرايط، فقط براي ما يه فرق بين سوريه و ساير اين كشورها هست و اون اينكه سوريه، كشور دوست و برادر و متحد ماست! بنابراين برادر كه نمي‌تونه بد باشه. پس لاجرم چه گزينه‌اي مي‌مونه؟ گزينه‌‌اي كه تقريباً يك ماه قبل از آغاز وقايع سوريه پيش‌بيني كرده بودم! اون زمان عرض كرده بودم كه روزي رو مي‌بينم كه اين وقايع به سوريه مي‌رسه و اون موقع همه داد مي‌زنن كه امريكا و اسرائيل چون همش شكست خوردن و چون تا خرخره تو گل فرو رفتن، براي نجاتشون دارن سعي مي‌كنن سوريه رو به آشوب بكشن تا شكست‌شون رو جبران كنن و ...!!! ---------------------------------------------------------------- مشكل اينجاست كه ما با خودمون اصلاً و ابداً روراست نيستيم! داريم سوريه رو تافته‌ي جدابافته‌اي بين اعراب مي‌بينيم و براي بشار اسد هم حساب خاصي باز كرده‌ايم! طوري از سوريه دفاع مي‌كنيم؛ گويي داريم از پاك‌ترين كشور دنيا دفاع مي‌كنيم! حتي ميايم مي‌گيم «گروه‌هاي مسلح تروريست در سوريه در درگيري با نيروهاي امنيتي دست كم 82 نفر از نيروي امنيتي و پليس سوريه را قتل‌عام كردند» انگار ما تلويزيون رسمي سوريه هستيم و وظيفه‌ي پروپاگاندا عليه مخالفان رو ما بعهده داريم! هرچند كه تقريباً شك ندارم كه چنين بكش بكشي، كار خود سوري‌هاست براي كسب بهانه‌ي لازم جهت اعمال خشونت بيشتر و كشتار بي‌رحمانه‌تر مردم. ===================================== البته براي دوستان شبهه بوجود نياد! من ريشه‌ي وقايع سوريه رو اتفاقاً در طرح و نقشه‌هاي امريكا مي‌دونم! ولي مثل دوستان نيستم كه هركدوم كه به نفعم باشه رو قيام مردمي و انقلاب اسلامي و بيداري اسلامي بدونم و هركدوم كه به ضررم باشه رو مربوط به دست‌هاي پنهان امريكا و صهيونيسم جهاني! گويي امريكا از قبل با ايران منطقه رو تقسيم كرده و مثلاً گفته مصر و تونس و ليبي و اردن و يمن و عربستان و بحرين مال تو، سوريه و لبنان و فلسطين مال من! تو برو تو اون كشورها، انقلاب اسلامي براه بنداز، منم تو اين كشورها كودتاي مخملي براه مي‌اندازم!!!! شايد بهتر باشه كمي در تعاريف‌مون بازنگري كنيم! چرا كه با حلوا حلوا كردن، دهان شيرين نمي‌شه! اگه ما صد و پنجاه درصد باور داشته باشيم اين وقايع در تمامي كشورهاي منطقه الا سوريه، بيداري اسلاميه، ولي حكومتي كه روي كار بياد حكومتي ليبرال دموكرات باشه، فكر نكنم به حال ما تفاوتي كنه! فقط باعث شده مدتي براي خود، ايجاد سرگرمي كرده باشيم. ============================== علي اي حال، ان شاءالله كه سوريه كماكان كشور دوست و برادر ما باشه و اعمالش هم درست باشه و اگه هم بر سر كار موند و به هر ترتيب دولت‌هاي غربي و امريكا و اسرائيل و مردم و ... كنارش نزدن، كماكان به قول دوستان در جبهه‌ي مقاومت باقي بمونه و تغيير سياستي از جانب اين كشور مشاهده نكنيم!! ضمناً ان شاءالله تمامي كشورهاي منطقه كه درگير وقايع اخير هم شدن، به حكومتي مستقل از ايالات متحده و دشمن اين كشور و دوست ايران و دشمن اسرائيل و مردمي و اسلامي برسن و بالعكس نباشه.
  10. [quote] عزیز دل آمریکا تا روز 14،15 قیام 18 روزه مردم مصر از رفتن مبارک حرفی نزد شب هفدهم بود که اوباما اومد گفت مبارک باید بره! که دیگه زحمت کشید ضمنا نفوذ استراتژیک آمریکا رو با ما مقایسه نکن آمریکا انقدر متحد درجه یک داره که میتونه ریسک کنه ما چی؟ ما که نمیتونیم سر همه چیزمون ریسک کنیم ضمنا بذارین دولت آینده مصر تشکیل بشه بعد حرف از مواضع خارجیش بزنید اگه اسد میرفت هیچ تضمینی راجع آینده سیاسی سوریه نبود که یا طرف ما میان یا تبدیل به اردن دوم میشن(از نظر سیاست خارجی)[/quote] دوست بزرگوار. فرمايش شما درخصوص اصلاحات تأييد مي​شه. اما درخصوص امريكا، شما اشتباه مي​فرمايين. امريكا از همون روزهاي ابتدايي (يعني روزهايي كه تلويزيون ما حتي خبر نداشت در مصر چه اتفاقي داره مي​افته و فقط شبكه​هاي عربي و انگليسي داشتن وقايع رو پوشش مي​دادن)، حرف از تغيير حاكميت مصر زد. اوباما چندين بار اعلام كرد كه مبارك بايد به خواست مردم احترام بذاره و از قدرت كنار بره. مي​تونين ريز اين پيام​ها توسط مقام​هاي مختلف امريكايي رو در تاپيك «تحولات مصر» مطالعه بفرمايين. عملكرد امريكا درخصوص وقايع اخير منطقه (به جز بحرين) كاملاً يكسان بوده. حال به تناسب وضعيت هر كشور، شكل و ظاهر پيام​هاش متفاوت بوده. ولي نيت در تمامي اون​ها يكي بوده. حتي مثلاً شما ديالوگ​هاي مقامات امريكايي درخصوص بشار اسد رو اگه مطالعه بفرمايين، خواهيد ديد كه دقيقاً همون حرف​هايي زده شده كه قبلاً درخصوص سرهنگ قذافي زده شده! ------------------------------------------------------- مشخصاً سياست​هاي امريكا با سياست​هاي ايران قابل مقايسه نيست. كما اينكه هنوز كه هنوزه ما نمي​دونيم تينك​ تنك چي هست! يا مثلاً چطور لابي مي​كنن! يا اينكه اساساً چطور بايد موضع​گيري كرد كه اگه فرداي روز كشورهاي حاشيه​ي خليج فارس از شر اين قيام​ها خلاص شدن، شمشير رو از رو براي ما نبندن!! ما طوري سياست​پردازي مي​كنيم؛ گويي آخرين راه چاره​مون هست. حال اينكه زبان سياست، زبان چندان ساده​اي نيست و نياز به آموزش و مهارت داره. درسته كه ايران نمي​تونه ريسك كنه و مجبوره كه اسد رو به هر ترتيبي در جبهه​ي مقاومت نگه داره. ولي شما فكر مي​فرمايين درصورت حفظ اسد در جايگاهش، آيا امكان قدرتنمايي سابق رو خواهد داشت؟ يا اينكه بالعكس، وامدار قدرت​هاي جهاني خواهد شد تا به هر ترتيبي بتونه آينده​ي كشورش رو تا حدودي تضمين كنه؟! سوريه زماني كه قدرت بسيار بيشتري داشت و باور نداشت كه اين تعداد مخالف در كشورش داره هم تلاش براي برقراري رابطه با جهان غرب و حتي صلح با اسرائيل داشت. حال كه نه از حمايت ملتش برخورداره و نه اوضاع سياسي كشورش، مناسب هست و بيش از پيش منزوي شده، به نظر شما موقع انجام كارهاي ماجراجويانه​اش هست؟ علي اي حال بايد منتظر باشيم و ببينيم آينده چه نتايجي رو به ارمغان خواهد آورد. ولي مي​تونم بگم كه سوريه، تنها قطعه​اي در پازل منطقه هست و هنوز تصوير اصلي براي بسياري قابل تشخيص نيست؛ البته اگه تمايل به مشاهده​ي تصوير اصلي داشته باشن.
  11. [quote]حمایت کورکورانه از حکومت جنایت کار سوریه به خاطر منفعت خودمون؟ واقعا که! کدوم از امامانمون با این روش موافق بودند؟ قطعا ما منحرف شدیم و به زودی قصاص میشیم. رهبر معظم انقلاب فرمودند درگیری های که در سوریه اتفاق افتاده به تحریک امریکاست به نظر شما جز این چیز دیگه ایی هم میتوانست بگه؟ چه جوری باید حمایت های ایران را از سوریه توجیه میکرد؟ معلومه یه عده اشوبگر هستند و به تحریک امریکا و اسراییل به خیابان ها امدند. ایا شما فکر میکنید امریکا و اسراییل این قدر قدرت دارند که تا اراده کنند مردم کشور های دیگه را به خیابان ها بکشند؟ خیر اینقدر ساده نباشید اینکه حکومت بشار اسد یک حکومت دیکتاتوری است جای هیچ شکی نیست و ایران هم به دلیل منفعت خودش دست به سرکوب مردم سوریه زده و نفرین یک ملت را به جون خریدیم و من واقعا متاسفم و نمیدونم چی بگم چون انحراف خودمونو از راه راست میبینم و به زودی با این کار هامون خودمونو نابود میکنیم چون دیگه با امریکای جنایت کار و اسراییل .... هیچ فرقی نداریم. از شما خوانندگان سایت میخواهم خود قضاوت کنید نه از روی منفعتتون! متوجه میشید که دیگه این جمهوری اسلامی اون جمهوری اسلامی 10 سال پیش نیست.[/quote] دوست گرامي! لطفاً شما از فرصت بوجود آمده سوء استفاده نفرمايين و از آب گل​آلود، كاسبي پرسود براه نياندازيد! اينكه شرايط در سوريه چه چيز هست، يك مسئله هست و اينكه شما مي​خواين به اين بهانه، ايران و نظام ايران رو بكوبين امر ديگري است. پس با فرض اينكه كلامتون درخصوص سوريه حق هم باشه، نمي​بايست مصداق كلام مولا اميرالمؤمنين باشين : «كلام الحق و يراد بها الباطل». لطفاً تمامي دوستان، بحث سياسي داخلي رو تموم بفرماين! ناسلامتي اين تاپيك درخصوص تحولات منطقه هست؛ نه ايران!! ---------------------------------------------------------------------------- امري كه مشخصه اينه كه همه​ي حكومت​ها و نظام​هاي دنيا، براساس مصلحت گام برمي​دارن و در ايران، مسئله غير از اين نيست. ولي تعجبم از دوستان خوبم اينه كه چطور اسير تبليغات رسانه​هاي سوري و ايراني مي​شن. خوب مشخصه كه هر نظامي مياد مخالفين خودش رو مزدوان امريكا و اسرائيل و آموزش ديدگان متخصص كشورهاي دشمن مي​خونه! مگه اين حرف رو قذافي نزد؟ مگه بن علي و مبارك هم نگفتن كه اينا رو دشمنان اجير كردن؟ مگه اين حرف رو رسانه​هاي بحريني و عربستاني درخصوص معترضين​شون نمي​زنن؟ مگه نمي​گن اينا خرابكارهايي هستن كه از ايران دستور مي​گيرن و ايران آموزششون داده؟ اتفاقاً هركدوم هم كه ادعا كردن، كلي مستندات نشون دادن در اين زمينه!! همه هم كلي اعترافات ريز و درشت از معترضين​ پخش كردن كه در اون به اين ادعاها اعتراف شده بود!! همه​شون هم مي​گن پليس مظلومه و مردم معترض قاتل و تخريبگر. اين حرف​ها كه نبايد براي دوستان، معيار و مبناي ارزش نهادن يا تقبيح يك جريان مخالف باشه!! به فرض كه اصلاً كلاً امريكا و اسرائيل همه​ي اين موارد رو برنامه​ريزي كردن! يكي از دوستان موافق سوريه به من بفرمايد كه حرف مردم سوريه مگه غير از مردم مصر و تونس و اردن و بحرين و ليبي و امثالهم هست؟ مگه غير اينه كه يه حكومت ديكتاتوري موروثي، چندين دهه​اس كه داره بر اين كشور حكمراني مي​كنه؛ درست به مانند ساير كشورها؟ اينكه در اين كشور، آزادي ​هاي سياسي و اجتماعي در حداقل ممكن بوده و هر اعتراض ساده​اي با زندان و شكنجه و اعدام پاسخ داده مي​شه؟ چه چيز اين كشور با مصر فرق داره كه دوستان، حركت مردم مصر رو انقلاب اسلامي!!!! مي​دونن و حركت مردم سوريه رو توطئه​ي بيگانگان؟!!!! مثلاً مردم سوريه از آزادي سياسي بدشون مياد؟ يا از حق رأي دادن؟ يا عاشق حكومت​هاي بسته و موروثي و حزب دوست داشتني بعث هستن؟ يا مسلمان نيستن و حكومت سكولار بشار اسد خيلي بهشون چسبيده؟ يا از داشتن نماينده​ي مجلس منتخب متنفرن؟ دوستان گزاره​هاي بسيار جالبي رو مدنظر دارن. ولي نمي​دونم چرا اين گزاره در يكي كه انطباق پيدا مي​كنه، انقلاب اسلامي مي​شه (برخلاف شواهد و قرائن!!) و در ديگري، انقلابي مخملين؟!! شايد بشه گفت علاقه​ي دوستان و آرزوهاشون در اينكه هر كشور، چه آينده​اي پيدا كنه در ارزش​گذاري اين تحركات نقش داره! مثلاً مصر دوست اسرائيل و دشمن ايران بوده! پس بايد نظامش برچيده بشه و اسمش هم مي​شه انقلاب اسلامي. سوريه، دشمن اسرائيل و دوست ايران بوده! پس نبايد نظامش برچيده بشه و اسمش هم مي​شه انقلاب مخملي. اين طبيعي هست كه هر كشور، بر مبناي منافعش از قيامي حمايت سياسي، اقتصادي و حتي نظامي كنه يا اينكه مخالفينش رو تجهيز كنه! همه اين كار رو انجام مي​دن؛ چه اسرائيل و امريكا؛ چه ايران و عربستان و ساير كشورها. ولي اينكه بخوايم ديگه خودمون رو با چنين توجيهاتي فريب بديم، مي​شه همون داستان ملا نصرالدين و كوچه بقل و آش!
  12. جمعه ی این هفته ی سوریه سرشار از خونریزی بود که شاید بتوان آن را "خونین ترین روز اعتراضات سوریه" نامید. به گزارش "انتخاب"؛ در جریان اعتراضات پس از نماز جمعه در روز ۱۳ خردادماه در چند شهر سوریه حداقل ۶۳ نفر به دست نیروهای امنیتی حکومت کشته شده‌اند. در این روز نیروهای امنیتی و تک‌تیراندازهای در خیابان‌ها و از روی پشت بام‌ها به روی ده‌ها هزار معترض در شهر حماه آتش گشودند. اعتراضان در شهرهای دیگر سوریه روز جمعه یک نفر نیز در شهر دمشق و دو نفر در استان شمال غربی ادلب کشته شده‌اند. علاوه بر این، هفت نیز در شهر الرستن در مرکز سوریه جان خود را از دست داده‌اند که از روز یک شنبه گذشته در محاصره نیروهای نظامی این کشور است. در شهر جنوبی درعا که سوریان خود آن را «مهد انقلاب» این کشور می‌نامند و نقطه آغاز اعتراضات بود، مردم روز جمعه قانون منع عبور و مرور را زیر پا گذاشتند و با ریختن به خیابان‌ها شعار «گفت‌وگو با قاتلان، نه» سر دادند. http://www.jahannews.com/vdcevo8zvjh8pni.b9bj.html
  13. [quote]ببخشید قیام سوریها مردمی قبول ولی چون این قیام به نفع صهیونیستهاست فعلا سرکوب شه بهتره [/quote] اين چه منطقي هست كه شما ارائه مي​فرمايين دوست عزيز؟! اگه وقايع اخير تونس، مصر، ليبي، يمن، اردن و بحرين، به نفع امريكا و اسرائيل باشه، باز هم شما چنين موردي رو مي​فرمايين؟ يعني به نظر شما، تمامي اين قيام​ها بايد سركوب بشه؟ يا صرفاً چون شما درخصوص كيس سوريه به اين نتيجه رسيدين براتون مهم نيست؟!!!
  14. [quote]100 من مزدم و بخاطر خیلی نامردها نمیشه رک حرف بزنم! من مردم و نامرد اون کسیه که از ترس خفه شده. من مردم و اون کسی نامرده که چشمشو بسته. ... انگل کسایی هستن که برای پاس کردن واحد هایی دانشگاهیشون گروه گروه دارن به بسیج دانشگاه ملحق میشن! اون بیعرضه هایی که هدفشون جز بسیجی شده این نیست امروز انگل دانشگاه و جامعه شدن نه یکی مثل من که باید خودشو کور کنه تا یه واحد رو پاس کنه. ... جو کشور هم جو انگل پروری هست که فسادش کل جامعه رو گرفته و تنها راه نجاتت همرنگ شده با اونهاست.[/quote] من تعجب مي‌كنم چرا اين برادر مسعود ما، حتي نمي‌تونه به يه حرف ساده كه خودش زده عمل كنه، اون‌وقت زمين و زمان رو به انتقاد مي‌گيره و از كم‌كاري و ضعف همه، دم مي‌زنه!! آخه برادر من! يكي بايد اينا رو بگه كه خودش حداقل‌ها رو رعايت كنه!!! مسعود جان! مرد اوني نيست كه چشماش رو ببنده و دهانش رو باز كنه و هرچيز به ذهنش خطور مي‌كنه رو بيان كرده! اتفاقاً اين آدم نامرده! چون حقيقت رو نمي‌بينه! چون خبري رو كه مي‌شنوه، صحتش رو بررسي نمي‌كنه! چون هر دروغي رو راست مي‌پنداره!! بعد شروع مي‌كنه به نشرش! يعني حتي يكبار در مخيله‌اش نمي‌گنجونه كه خداي نكرده ممكنه يه درصد اشتباه كنه!! بعد مياد با همين منطق شروع به فحاشي و توهين به اين و اون مي‌شه و هركس كه فكري مخالف با خودش رو داشته باشه به توپ اهانت و فحاشي مي‌بنده! اما درمورد بسيج، حقيقتاً ادعاي بسيار بسيار خنده‌داري فرمودي!! كاش مي‌گفتي عضو بسيج مي‌شن كه سربازي‌شون كم شه! يا مثلاً از سهميه‌ي بسيج براي عضويت تو نهادهاي نظامي استفاده كنن! يا اينكه از دوره‌ي آموزشي پيشرفته‌ي بسيج استفاده كنن كه آموزشي سربازي‌شون رو پاس كنن! چون هركس كه يه آشنايي ساده با محيط دانشگاه داشته باشه مي‌دونه كه عضويت بسيج، ارتباطي به نمره گرفتن نداره! اتفاقاً اساتيد دانشگاه هم چون اكثراً يا سكولار هستن و يا دل خوشي از بسيجي‌ها ندارن (به همون دلايلي كه شما نداري و البته جالبه كه چقدر هم حرفاتون شبيه به همه)، كافيه يه دختر چادري يا يه پسر ريش‌دار رو ببينن تا عقده‌گشايي كرده و هر بلايي كه بخوان سرشون بيارن! بارها و بارها در محيط دانشگاه ديدم كه افرادي با شكل بچه‌هاي مذهبي (و نه بسيجي!! مجيد جان!! دلبندم!) قرباني عقده‌هاي اساتيد شدن و يا دروس رو افتادن و يا نمره‌هاي پاييني رو گرفتن و يا سر كلاس به تمسخر گرفته شدن!!! اين اولين باري بود كه مي‌ديدم يه نفر ادعا مي‌كنه ملت بسيجي مي‌شن كه نمره بگيرن! گويي اساتيد مثلاً زير برگه‌ي امتحان مي‌نويسه هركس بسيجيه، يه نامه از عضويتش در بسيج بگيره و ضميمه‌ي برگه كنه تا به ازاي هر ماه عضويت در بسيج، نيم نمره بهش اضافه كنم!!! =================================== بله مسعود جان! شايد خيلي چيزاي ديگه از مزاياي بسيج شنيده باشي! ولي بيان اونا، نه تنها ارزشت رو بيشتر نمي‌كنه و از اين، بالاتر نمي‌بردت، بلكه به جهالتت اضافه مي‌كنه و باعث مي‌شه هركس كه ذره‌اي آشنايي با اين چيزا داشته باشه و به پروپاگانداي رسانه‌هاي دشمن و ضد نظام و انقلاب توجهي نداشته باشه، بهت بخنده و بيشتر از ايني كه هستي پايين‌تر بري!! علي اي حال زدن اين حرفا، نيازي به دانشجوي پزشكي و مهندسي بودن نداره! نيازي به سواد بالا نداره! حتي نيازي به تجربه و سن و سال نداره! يه بچه‌ي ده ساله هم مي‌تونه اينا رو بزنه! كافيه طرف يكم پاي شبكه‌هاي ماهواره‌اي سياسي بشينه و يه ذره حافظه‌ي در سطح بالاتر از تمساح مرده داشته باشه (كه البته با اومدن رسيورهاي با قابليت ضبط برنامه‌ها، اين هم چندان نيازي نيست)، تا اينكه مثل شما اظهار نظر كنه و به قول معروف مردونگي‌اش رو اثبات كنه!! ولي اول و آخرش اون دنيا، همه‌ي ما بايد براي تك تك حرفامون جواب پس بديم! پس اي كاش كه كمي تو باز كردن دهان، محتاط‌تر عمل مي‌كرديم!!! البته طبق نظريات عزيزان دوم خردادي كه فتوا داده بودن «حتي مي‌توان عليه [نعوذ بالله] خدا راه‌پيمايي به راه انداخت و او را فتنه‌گر خواند»، اون دنيا هم زبان دوستاني چون شما باز خواهد بود و خداوند رو به انواع و اقسام بي‌عدالتي‌ها و جانبداري‌ها متهم خواهيد فرمود و آخر سر هم خواهيد گفت خداوند براي سهميه‌ي بسيج، اينطور رفتار مي‌كنه ...!! --------------------------------------------------- پ.ن : يادش بخير! زماني كه من دوره‌ي راهنمايي بودم، همكلاسي‌هام براي اينكه بخوان بگن ما مرد شديم، سيگار مي‌كشيدن! امروز روز، ظاهراً معني مردونگي عوض شده! وقتي پسرا هم مثل دخترا ميك‌آپ مي‌كنن و از دخترها بيشتر به خودشون مي‌رسن، بايد هم معيار و مبناي مردي و نامردي، اظهار نظرات سخيف سياسي بشه .
  15. mostafa_by

    اخبار مرتبط با سياست خارجي كشور

    [quote][quote][quote]سلام نمیدونم یک مدتیه چرا تاپیک های این سایت زرتی میره تو جاده خاکی! آقا به درک سیاه که صدر اصغر آلمان رد شد یا نشد. گوره پدرشم کردن. اگر عمدی کردن خوب کاری کردن. من بودم میزاشتم بیاد تو حریم هوایی ایران 500 کیلومتر هم رد کنه بعد میگفتم برگرد احتمال حمله تروریستی شما رو تهدید میکنه. القائده به نقاطی از مرز ایران نفوظ کرده و قصد داره با استینگر شما را بزنه! در هر صورت خوب سنگ روی یخ شد این ضعیفه خرفت قربون جنم ه گرهارد شرودر. این یکی که مثل سیب زمینی هست حقشه همین بچه بازی ها سرش بیارن[/quote] دوست عزیز، [b]این زرتی تو جاده خاکی رفتن[/b] نظر شماست. بگذریم از[color=red] اینکه جنابعالی از الفاظ مناسبی استفاده نکردید[/color]. و این الفاظ مناسب خوانندگان این سایت نیست. این تایپیک تا همینجا توسط اساتید در مسیر اصلی خودش داره پیگیری میشه. این بحث ها هم هیچ کدوم مشکلی نداشتند و برای خوانندگان اش (مثل خودم) فواید و عایداتی داشته. اگر جنابعالی این بحث ها رو زرتی تو جاده خاکی رفتن تلقی میکنید، [color=red]بهتره که اصلا تو تایپیک شرکت نمیکردید[/color]، تا هم شان و سابقه خودتون رو حفظ کرده باشید و هم به دوستان توهین نکرده باشید. این تایپیک توسط مدیریت اخبار منتقل شده و یک طرف بحث هم مدیر سایت آقا مصطفی بودند، بعد شما میگید زرتی تو جاده خاکی رفته؟![/quote] سلام اینکه شما فکر میکنید لفظ "زرتی تو جاده خاکی" لفظ نامناسبی است نظر شماست. احتمالا شما ادبیات من رو با شاهنامه فردوسی یا گلستان سعدی مقایسه کردید که چنین نتیجه ای براتون حاصل شده. بگذریم ولی ما از پشت نیمکت های دبستان بلند شدیم و اینجا یک پابلیک فروم است. چون بحث پیرامون تحریم مقام های یانکی بود قبول کنید که بحث هواپیمای مرکل انحرافی است همانگونه که در تاپیک های مواردی اینچنی است. من هم برای همین گفتم جاده خاکی زیاد شده. در مورد شرکت کردن بنده در مباحث هم فکر کنم شما سرتون بکار خودتون باشه بهتر و زیبنده تر است. موفق باشید[/quote] اين بار دومي هست تو اين هفته كه مي‌بينم كاربران محترم در قبال تذكر ساير كاربران عزيز، نه تنها به تذكر قانوني دوستان تمكين نمي‌فرماين، بلكه در مقابلش جبهه مي‌گيرن و بدتر اينكه به كاربران توهين مي‌كنن!! همه‌ي دوستان بدونن كه دادن تذكر قانوني در موارد تخطي از قانون، وظيفه‌ي تمامي كاربران هست و هيچ‌كس حق نداره به هيچ كاربري در مقابل ارائه‌ي تذكرات قانوني، توهين كرده و به قانون تمكين نكنه! تذكر بجاي كاربران، هم‌راستا با تذكر مديران محترم سايت بوده و تخطي از قوانين و عدم تمكين كاربران در مقابل چنين مواردي، به هيچ‌وجه پذيرفتني نيست!! اميدوارم اين، بار آخري باشه كه چنين رفتاري رو مي‌بينم! درصورت تكرار، برخورد مناسبي انجام خواهد گرفت تا ديگه هيچ كاربري به خودش چنين اجازه‌اي رو نده كه بخواد به هركس كه بهش تذكر داد، توهين و حمله كنه.
  16. mostafa_by

    اخبار مرتبط با سياست خارجي كشور

    خيلي خلاصه عرض مي​كنم كه علي​الظاهر برادر حامد، خبر مربوطه رو نخوندن! داستان اين نبوده كه حريم هوايي رو بستن! موضوع اين بوده كه تا مرز تركيه، براي عبور مشكلي نبوده و اجازه صادر شده بوده. حتي يكي از هواپيماها هم از آسمان ايران رد شده بود كه ناگهان عزيزان دل تصميم مي​گيرن كه نذارن!! اين فكر كنم خيلي فرق باشه با اينكه مثلاً عربستان شوراي انتقالي رو به رسميت نشناسه و نخواد اجازه بده از آسمان رد شن. يا نظاميان اسرائيلي كه مسئول كشتار كشتي ترك بودن رو تركيه نذاره رد شن!! فكر كنم كمي عرف ديپلماتيك در اينجور موارد فرق مي​كنه. ولي خوب. اگه من بخوام اين بحث رو ادامه بدم، بيشتر شبيه به جدل مي​شه تا بحث. كما اينكه همين الانش هم به قدر كفايت برچسب​هاي مختلف بهم خورده و ترجيح مي​دم زياد وارد اين موضوع نشم. علي اي حال، همون​طور كه قبلاً هم عرض كردم، مهم اين عمل نيست. مهم نتيجه​اي هست كه از اين دست اعمال بدست مياد و ان شاءالله كه اون نتيجه، مثبت باشه؛ نه منفي.
  17. [quote][quote]گفته می شود یكی از عوامل اصلی به خشونت كشیدن اعتراضات در سوریه و [color=red]كشتار مردم توسط نیروهای ناشناس[/color]، همین جناحهای قدرت در ارتش و حزب بعث می باشند؛ در حالی كه بشار اسد قصد داشت با استفاده از فرصت اعتراضات، اصلاحات در سوریه را به جلو برده و با انحلال دولت و كاهش قدرت دستگاههای امنیتی و ارتش، زمینه را برای آزادی بیشتر فراهم كند. [/quote] تانک های ارتش و نیروهای ضد شورش که کوچیک و بزرگ و زن ومرد رو به خاک و خون کشیدن حالا شدن نیروهای ناشناس؟ ببینم مطئنی نگفتن نیروهای اسرائیلی؟ خجالت هم خوب چیزیه! [quote]چرا بشار اسد بلافاصله بعد از دیدار نصرالله، فرمان عفو عمومی داد؟ [/quote] نصرالله بهش گفت بدبخت تا به اعدامت نکردن یه فکری بکن! این عقب نشینی هم نتیجه ترس اسد هست! انشالله بزودی به سرنوشت مبارک و بن علی و قذافی دچار میشه![/quote] به قول مصطفي كواكبيان : هر چند به قیافه‌ام نمی‌آید که موافق باشم، اما این‌بار موافقم. خداييش خيلي توجيه شيلنگي‌اي رو ارائه كردن!
  18. mostafa_by

    اخبار مرتبط با سياست خارجي كشور

    ببينيد برادر ميثم عزيز. صدور ويزا توسط اروپايي​ها، قطعاً شيطنت هست. ولي يك سري امور در عرف بين​المللي، وجهه​ي مناسبي نداره. بطور مثال، جرج بوش و پوتين هرگاه با همديگه ديدار داشتن، به نحوي مشكل داشتن​شون با هم رو به نمايش مي​ذاشتن! مثلاً جرج بوش كروات نمي​زد و دگمه​ (دكمه)​ي آخرش رو نمي​بست (مثل علي دايي ) و پوتين هم كت نمي​پوشيد و آستين​هاي لباسش رو بالا مي​زد (انگار مي​خواد وضو بگيره يا به سبك راننده تاكسي​هاي ايراني). اين اقدام، يه مقابله به مثل بسيار مرسومه در دنياي سياست. ولي به نظر شما منطقي بود كه مثلاً پوتين بياد در ازاش، شلوار كردي بپوشه و گيوه پاش كنه و بياد ديدن بوش؟ مي​تونست توجيه كنه كه طبق قوانين كشورم، من حق پوشيدن اين لباس رو دارم. تازه اندام​​هاي بدنم هم پوشيده​اس! اينم يه نوع شلواره كه در برخي نقاط جهان هم اتفاقاً كاربرد داره. پس مشكلي نيست!! شايد مردم روسيه هم كلي ذوق​مرگ مي​شدن كه رئيس جمهورشون حال رئيس جمهور ايالات متحده رو گرفته! ولي به نظر شما در دنيا هم موضوع اينطور به نظر مي​رسيد؟ ----------------------------------------------------------- بحث ما سر اين نيست كه ايران از حقوق خودش استفاده نكنه كه بخواد پاسخ غربي ها رو بده. ولي اين پاسخ، همواره بايد با عقل و منطق همراه بوده و حساب​شده باشه! نه اينكه يه كار صرفاً احساسي كه در هيچ​جاي جهان سابقه نداشته رو به اجرا بذاره و عملاً جاي مظلوم و ظالم رو عوض كنه! عالم سياست، آداب و رسوم خاص خودش رو داره و اساساً به همين دليل هست كه كساني به رأس سياست در جهان راه پيدا مي​كنن كه سال​ها در كلاس درس سياست تحصيل كرده باشن. البته متأسفانه بدليل عدم برخورداري از ساختار حزبي در ايران، اين موضوع در سياستمداران ما كمتر ديده مي​شه و اكثراً كساني به اين جايگاه​ها مي​رسن كه شايد كمتر حتي از سياست سررشته داشته باشن؛ چه برسه به اينكه بخوان آشنا به دنياي سياست باشن. البته در همه​جاي دنيا اظهار نظرات غيرمعقول و غيرمنطقي توسط برخي نمايندگان مجلس​شون شنيده مي​شه (بخصوص درمورد ايران). ولي اين، اصل و اساس ساختار سياسي​شون نيست و عموميت نداره. ولي در ايران، اين موضوع بسيار بيشتر به چشم مي​خوره كه نمونه​هاي فراواني هم داره. بگذريم. فرمودين آلمان بيشتر از اين نمي​تونه ما رو در منگنه بذاره. پاسخم خير هست. چرا كه درسته كه بدليل تحريم​هاي گسترده، مناسبات اقتصادي ما و آلمان به حد بسيار پايين​تري از قبل رسيده (المان اگه اشتباه نكرده باشم اولين يا دومين شريك اقتصادي ايران در جهان بود)، ولي هنوز هم كه هنوزه ما بسياري از ماشين​آلات و تجهيزات​مون رو به هر طريقي از آلمان وارد مي​كنيم. ولي موضوع، صرفاً درخصوص تجهيزات نيست. چرا كه دنيا در دست شركت​هاي چند مليتي هست و قطعاً قوانين محدود كننده​ي كشورهاي مختلف، بر مناسبات اون​ها هم تأثير مي​ذاره. پس اصلاً نمي​شه با قاطعيت چنين موردي رو عنوان نمود. ضمن اينكه فرمايش شما، خود مؤيد اين مسئله هست كه روابط​مون با دنيا تا حدودي تيره و تار شده و موضوع در سطح تجهيزات حتي سطح پايين​تر اقتصادي هم كشيده شده. نظر شخصي بنده اينه كه تنش​زدايي عامل بسيار مهم و اثرگذاري هست كه حداقل تأثير اون در صنعت هست و حداقل كاري كه از دست سياستمداران ما برمياد اينه كه شرايط رو بدتر نكنن و حداقل سعي در بهبود روابط و كاهش آثار مخرب تحريم​ها براي كشورمون داشته باشن! والا لج و لجبازي رو هر كشوري مي​تونه انجام بده! از كشور ما لجبازتر، كره​ي شمالي هست و فكر نكنم هيچ كشوري به لجبازي اونا برسه. ولي به نظر شما، آيا براي كره​ي شمالي، آينده​اي رو مي​شه متصور بود؟ هرچقدر هم كشورشون رو در اين حالت نگه دارن، نمي​تونن انكار كنن كه كشورشون به مرز فروپاشي رسيده (هرچند كه قبلاً در اين خصوص به اندازه​ي كافي بحث داشته​ايم). نكته اينجاست كه با سياست​هاي يكجانبه و تا حدودي پوپوليستي، ما نمي​تونيم روابط بهتري با جهان بسازيم؛ هرچند كه خوشحال باشيم كه مثلاً اين اقدام ما، دل برخي ملت منطقه يا جهان رو خنك كرده باشه و كلي ذوق كرده باشن! ولي در دنياي سياست، دولت​ها و احزاب تأثيرگذارن؛ نه ملت​ها. پس بهتره ذيل اين اقدامات به قول دوستان ديپلماسي عمومي، كمي هم به فكر كاهش تنش باشيم تا حداقل بتونيم در صف اجماع جهاني عليه ايران شكاف ايجاد كنيم! نه اينكه بدتر به قدرتمندتر شدن فرضيه​ي پوچ ايران​هراسي كمك كرده و بدتر شكاف​هاي اجماع رو با بتون​ بپوشوينم و خودمون بهانه به دست دشمنان​مون بديم تا بيش از اين ما رو تحت فشار بذارن. ------------------------------------------------------ كماكان دعا مي​كنم چنين مواردي كه دوستان اتفاقاً تمام قد پشتش ايستاده و ازش حمايت صد در صد مي​فرماين، چه درست و چه غلط، منجر به تقويت جايگاه ايران در منطقه و جهان بشه و اثرات سوئي رو به دنبال نداشته باشه. زياده عرضي نيست.
  19. mostafa_by

    اخبار مرتبط با سياست خارجي كشور

    مي​خواستم ديگه پستي ندم. ولي حيفم اومد يه مطلبي رو عرض نكنم. برادر ميثم عزيز و ساير دوستان. باز هم توصيه مي​كنم قوانين رو مطالعه بفرمايين. من يه سوال دارم. حبس يه شهروند قانوني هست يا نه؟ طبق قانون، هر شهروند آزاده كه هرجا مي​خواد باشه. ولي يه قانون ديگه هست و اون اينكه اگه برحسب اون قانون، حكم بر حبس اون شهروند صادر شد، شهروند مي​بايست حبس بشه. نمي​شه شما به قانون اول استناد بفرمايين و بگين كه چون تو اون قانون اومده اون شهروند آزاده و نبايد حبس شه، پس اين كار غير قانونيه! مثال واضح​تري مي​زنم. در حالت عادي، آيا قانوني داريم كه مثلاً يه جنس به يه شركت فروخته نشه؟ خير! ولي اگه ذيل اون قانوني تصويب بشه كه فلان جنس به فلان شركت نبايد فروخته شه، آيا امتناع از فروش جنس، قانونيه يا غيرقانوني؟ شما احتمالاً يا از روي چهار تحريم بين​المللي و تحريم​هاي ديگه​ي منطقه​اي (اروپايي و امريكايي) جهش فرمودين يا به درستي اونا رو مطالعه نفرمودين كه صرفاً به قوانين ايكائو استناد مي​فرمايين. قوانين ايكائو كه در حكم قانون اساسي جهاني نيستن! تمامي اين قوانين، تبعيت مي​كنن از قوانين جهاني و قوانين و يا تحريم​هايي كه در شوراي امنيت سازمان ملل يا مجمع عمومي اين سازمان به تصويب مي​رسن، قطعاً از چنين قوانيني بالاتر هستن (و اميدوارم نفرمايين كه نيستن!). من كاري به ظالمانه بودن تصويب تحريم​ها عليه ايران ندارم. كما اينكه موضوع بحث ما هم اين نيست (هرچند كه برخي دوستان عادت دارن اول از طرف بخوان به كل اعتقاداتش اعتراف كنه و بعد وارد بحث شه). ما داريم از منظر حقوقي اين موضوع رو مورد بحث قرار مي​ديم. اگر نگاه خيلي خيلي ساده​اي بر روي متن تحريم​هاي مذكور بياندازين مي​بينين كه تمامي مواردي كه شما و ساير دوستان (چه به طنز و چه به جد) فرمودين، درش گنجونده شده! حالا اگه ما زورمون نمي​رسه كه جلوي صدور تحريم​ها عليه​مون رو بگيريم، به نظر شما اين راهش هست كه مثلاً بخوايم با همچين كارهاي به فرض شما 100% قانوني و طبيعي (هرچند كه هيچ كشوري تو دنيا انجامش نداده باشه) مثلاً تلافي كرده باشيم و دو ساعت يه سياستمدار رو الاف (علاف! هركدوم كه صحيح​تره) كرده باشيم كه مثلاً بگيم من آنم كه رستم بود پهلوان؟ به نظر شما مثلاً كاري داره كه كشورهاي درپيت منطقه كه گوش به فرمان امريكا و اروپا هستن، همين كار رو با مقامات ما انجام بدن؟ يا مثلاً همين آلمان بياد سطح روابطش رو با ايران كاهش بده و مثلاً مناسبات اقتصادي​اش رو محدود كنه و همين چهار تا كارخانه و شركت​هاي پيمانكاري ما كه تجهيزات​شون رو با هزار منت از اين كشور وارد مي​كنن، دستشون بمونه تو حنا؟ چرا؟ چون به قول دوستان اومديم بگيم ما هم پدافند داريم و مي​تونيم گردنه​گيري هوايي كنيم؟! اگه امور سياسي در جهان اينقدر سطحش تنزل پيدا كرده كه ما چنين مواردي رو مستمسك خود قرار مي​ديم كه بخوايم بگيم اينقدر ما رو تحريم نكنيم، فكر كنم وضع مناسبي نداشته باشيم! البته طبيعيه كه اين دست رفتارها بين جامعه خريدار داره كه دوستان رو اينقدر به وجد آورده! ولي اثرات مخرب چنين سياست​هايي هم با چشمان غيرمسلح به خوبي نمايان هست. ------------------------------------------------------------- براي اينكه جو تاپيك تا حدودي تلطيف بشه، داستاني نسبتاً بي​ارتباط با موضوع رو نقل مي​كنم. در زمان​هاي قديم، مسجدي در بازار تهران بود به اسم مسجد شاه (اسم امروزينش هست مسجد امام خميني (ره)). در اونجا دستشويي عمومي وجود داشت كه ملت براي قضاي حاجت ازش استفاده مي​كردن. چون اون زمان لوله​كشي آب نشده بود، به ناچار از آفتابه در آن مكان استفاده مي​كردن. بدين ترتيب كه كسي رو مسئول آفتابه​ها كرده بودن كه وظيفه داشت اونا رو پر كنه و به رديف كنار ديوار بچينه و هركس خواست دستشويي بره، يكي از اين آفتابه​ها رو بده دستش. يه روز يه بنده خدايي كه ظاهراً عجله هم داشت، مياد يكي از آفتابه​ها رو برمي​داره كه بره دستشويي. اون بنده خدا مسئول آفتابه صداش مي​زنه كه «هاي آقا! بيا! اونو بذار زمين! اينو بردار!». طرف هم اطاعت امر مي​كنه و آفتابه​ها رو تعويض مي​كنه و مي​ره و برمي​گرده. به ذهنش مي​رسه علت رو جويا شه. پس مي​گه «حالا كه حرف تو شد. حداقل بگو حكمتش چي بود؟». اون بنده خدا جواب حكيمانه​اي مي​ده. مي​گه «تو آفتابه​ها فرقي نبود. ولي اگه قرار باشه هركس هر آفتابه​اي رو كه خواست برداره و بره تو، پس من اينجا چه كاره​ام؟»! ------------------------------- در هر صورت، كاري به اين موضوع ندارم كه دوستان اين موارد رو مي​پذيرن يا نه. اساساً پذيرش يا ردش هم توسط ما، تأثيري در سياست​هاي كشور نداره. علي اي​حال اميدوارم اين سياست​ها، بدون در نظر گرفتن اينكه درسته يا نادرست، در راستاي كمك به وضعيت ايران و بهبود وجهه​ي عمومي كشور عزيزمون باشه و تأثير گذار باشه. نه اينكه اوضاع رو از ايني كه هست بدتر كنه و اجماع جهاني عليه ايران رو روز به روز بيشتر تقويت كنه. ان شاءالله كه هرچي باشه، آخرش خير باشه. زياده عرضي نيست.
  20. mostafa_by

    اخبار مرتبط با سياست خارجي كشور

    آقا ببخشيد! ايراد از گيرنده​هاي بنده​اس كه درست نمي​گيره! كليه​ي اين كارهايي كه ما كرديم براساس قوانين بين​المللي بود و اونا بودن كه اين قوانين رو زير پا گذاشتن! اشكالي نداره كه آسمون​مون رو ببنديم! آخه مثل خيابون حافظ مي​مونه كه هر وقت دوست داريم، مي​تونيم دريچه​اش رو ببنديم و به ملت بگيم از خيابوناي اطراف رد شن. اساساً هم هركاري كه مي​كنيم حق​مون هست و اصلاً همه​ي دنيا بدن جز ما. وقتي هم كه مي​گيم اين تحريم​ها اثري نداره، خوب راست مي​گيم ديگه! بعد اگه براساس همون تحريم​ها به ما چيزي ندن مي​گيم خيلي نامردين! قوانين رو زير پا گذاشتين!! بلكل، سياست خارجي ما كاملاً براساس منطق و عقل بشري استواره و تنها كشوري هستيم كه اصلاً و ابداً تصميمات كودكانه​اي نمي​گيريم. البته مي​دونين كه! در كنار اين سياست​هاي عقلاني ما، اشتباه خلبان كه دست راست و چپش رو بلد نيست و نتونسته كد رو دو ساعت درست وارد كنه و احتمالاً نمادي است از خلبانان ناتو و نشون مي​ده كه ضريب هوشي تمامي سربازان دشمن چيزي زير صفره، هم بي​تأثير نبوده. خانم مركل هم هواپيماي شخصي​اش رو برداشته و اتفاقي كل هيأت دولت و مشاورينش رو برداشته بوده بره صفا سيتي، اومده از آسمون ما رد شه كه ما گفتيم برو دايي​تو بيچاره كن. ------------------------------------------------- پس حسابي بايد خدا رو شكر كنيم كه تنها عاقلان و قانون​مندان روي زمين ما هستيم و به عبارتي قوم برگزيده​ايم. به قول معروق، همه​ي دنيا يه پخي شدن، ولي ما هنوز همون آقايي هستيم كه بوديم. پس از اين به بعد هم هرچي كه ما مي​گيم و انجام مي​ديم، جزو قوانين طبيعي جهان بايد به حساب بياد (حتي اگه از قبل سابقه نداشته باشه) و اساساً همه​ي دنيا غلط مي​كنن اگه با چشماني گرد، اين موضوع رو نگاه كرده و براي خودشون محكوم كنن! اصلاً به ما چه كه محكوم كنن! گفتيم كه! عقلشون نرسيده! بزرگ مي​شن مي​فهمن كه كار درست چي بوده. ========================== راستي. يه دعاي خوب مي​كنم و اون اينكه خداوند توجيه رو از ما نگيره. بالاخره جزو لاينفك زندگي همه​ي ماست ديگه! ========================== دوستان خوش باشيد.
  21. mostafa_by

    اخبار مرتبط با سياست خارجي كشور

    الحمد لله كه نمرديم و معني اقدام متقابل رو فهميديم! مي​گم چطوره اقدامات متقابل ديگري هم انجام بديم؟ مثلاً بريم دم سفارت انگليس، براي سفير انگليس شكلك دربياريم؟ يا مثلاً سفير ايتاليا رو احضار كنيم و بعد وزير امور خارجه​مون نياد ديدنش خيط شه؟ يا مثلاً با حافظ منافع امريكا در ايران رو به ضيافت شام دعوت كنيم و بعد كه حاضر شد، بگيم شام تموم شده و قاه قاه بهش بخنديم؟ كلي كاراي ديگه هم مي​شه كرد! البته حراج آبروي ايران هم مهم نيست. چون اسمش اقدام متقابله! حتي اگه تو دنيا اتفاق نيافتاده باشه و از ايني كه هستيم هم بدتر نگاهمون كنن! چون قبلاً دلمون خوش بود كه ملتي بافرهنگ بوديم! الان تبديل شديم به كودكي لجباز كه چون فلان جا تحريممون مي​كنن، آسمون​مون رو گرو برمي​داريم! اونهم كوريدور بين​المللي پرواز كه عملاً حريم بين​المللي محسوب مي​شه!! حتماً هم اين نشانه​ي اقتدار ايران هست كه اجازه نداده يه هواپيما دو ساعت از هواش نگذره و بعد گذاشت بره. چون ما اينقدر مقتدر بوديم كه گفتيم اگه هواپيماتون رد شه، با جديدترين فناوري​هاي پدافند هوايي حسابتون رو مي​رسيم و هواپيماي آلماني كه نمادي از نيروي هوايي آلمان و بالكه ناتو و نمادي از استكبار جهاني بود با اين هشدار غيورمردان ما گرخيد و پا پس كشيد و خودش رو تو تركيه مشغول كرد و وقتي ما كريمانه اجازه داديم كه برن، اونا خجل و سرافكنده رفتن. البته قول دادن از اين به بعد بدون كارت سوخت، بنزين هواپيماهامون رو رديف كنن و كل تحريم​هامون رو هم بردارن. فقط من موندم اگه اين اقدام رو آلمان انجام مي​داد، عزيزان و صدا و سيما و مسئولين ما چه​ها كه نمي​كردن!! اي واي! حقوق بين​الملل رو كشتن! اي واي! حريم هوايي جهاني رو بستن! اي واي! تو روز روشن گرده​گيري براه انداختن! اي واي! عزت ملي​مون رو زير پا گذاشتن!! اي واي ...!!! ------------------------------------------------- پس حسابي بايد به اين اقدام متقابل!! غيورمردان خردمندمون بباليم. و به اين موضوع بباليم كه اسممون رفت تو كتاب گينس و در اين امر بي​سابقه در جهان، ركورددار شديم!! دير نيست كه با اين تصميمات، لقب كشور شگفت​انگيز رو از حكومت قذافي گرفته و به نام خود ثبت كنيم!! پس بباليم كه حداقل تو يه چيز اول شديم.
  22. mostafa_by

    اخبار مرتبط با سياست خارجي كشور

    [quote]وقتی تو فرودگاه های همین کشورها به هواپیماهای ما بنزین نمی دن یا براحتی نمی دن هیچ مشکلی نیست اما واسه رد شدن یه سیاستمدار درجه دو و ورشکسته تو کشور خودش غوغا و وامصیبتا به پا میشه[/quote] برادر پاتریوت! دنیای سیاست که حتی طرز دست گرفتن قاشق و چنگال و باز و بسته بودن دگمه‌هاش هم حساب و کتاب داره و هرکدوم حاوی مفهوم و پیام هست، دنیای مهدکودک ما نیست که بگیم تو عروسکت رو بهم نمی‌دی، منم ماشینم رو بهت نمی‌دم! این سیاستمدار درجه‌ دو و ورشکسته‌ای که شما فرمودی، اتفاقاً‌ صدر اعظم آلمان، یعنی بالاترین مقام این کشور بود. بعد هم فکر نکنم چنین لجبازی‌های کودکانه‌ای، جز مصرف داخلی نتیجه‌ی دیگری داشته باشه! ما دور هم نشستیم و داریم از شهر ظفرمندی‌هامون واسه همدیگه می‌بندیم و خودمون هم خودمون رو تشویق می‌کنیم! ... بگذریم. بهتره چیزی نگم. چون فکر کنم در حال حاضر عنصر نامطلوب شدم.
  23. mostafa_by

    اخبار مرتبط با سياست خارجي كشور

    به گزارش جهان به نقل از اشپیگل، ایران با عبور هواپیمای صدراعظم آلمان که قصد داشت با عبور از حریم هوایی کشورمان به سمت هندوستان حرکت کند، مخالفت کرده است. هواپیمای مرکل مجبور شده است به مدت دو ساعت بر فراز ترکیه پرواز کند تا به آن اجازه عبور داده شود، که ظاهرا چنین اجازه‌ای صادر نشده است. اشپیگل هشدار داده که این اقدام ایران می‌تواند تبعات دیپلماتیک داشته باشد. مقامات آلمانی مدعی هستند که ایران پیش‌تر با وساطت ترک‌ها با عبور این هواپیما از حریم هوایی خود موافقت کرده بود. سخنگوی دولت آلمان نیز ضمن اعتراض به این موضوع گفته است که تاکنون چنین چیزی را ندیده است. وی اعلام کرده که کشورش در این خصوص به صورت دیپلماتیک اعتراض خواهد کرد. پیش از هواپیمای مرکل، یک هواپیمای آلمانی که حامل اعضای کابینه دولت آلمان بود بدون مشکل از ایران عبور کرده بود. به نظر می‌رسد مشکلاتی در راستای هماهنگی در خصوص عبور این هواپیما پیش آمده باشد. جزئیات بیشتری از این ماجرا ارائه نشده و مقامات کشورمان هنوز رسما در خصوص آن موضع‌گیری نکرده‌اند. خبر تکمیلی: بنابر آخرین گزارش‌ها، مرکل از آسمان ایران عبور کرده و به دهلی نو رسیده است. منبع : http://jahannews.com/vdcceoqs12bqex8.ala2.html -------------------------------------------- اینم از شاهکارهای ما. نظرات رو هم بخونین بد نیست! نظرات واقعاً جالب و حکیمانه‌ایه. گویی خرد از این سرزمین، رخت بربسته ================== ان شاءالله که خیره.
  24. mostafa_by

    اخبار مرتبط با سياست خارجي كشور

    [quote]ITNOG سلام [u][size=18][color=red]آقا مصطفی[/color] یه سوال از شما دارم صریح می پرسم[/size][/u]. من شما را تقریبا تو پنج سال گذشته خوب میشناسم . اما این مصطفی 2 3 سال اخیر با 2 سال اول تفاوت داره. بعضی جاها هم خیلی تفاوت داره. ( البته افراد دیگه هم هستند جای خودش ازشون میپرسم ) فقط به عنوان مثال عرض میکنم 2[u] سال اول [color=red]عکس معرف شما چگوآرا بود[/color] . که همه ی دوستان اون و روحیاتشو کامل میشناسن و دقیقا نظرات و روحیات شما هم با این عکس تکمیل میشد. [/u] اما چه شد . [u]که شما چگورا را با [color=blue]عکس کودکی خردسال با چشمانی آبی که مخاطبانش را به سکوتی مرموز دعوت میکند[/color] تغییر دادید . این تغییر دقیقا تغییر روحیات و نظرات شما بود .[/u] البته لازم است که در هر دو مرحله نظرات شما منطقی و قابل تامل است. اما این همه ... [size=7]یه چیزم بگم مصطفی جان یادته اون روز اول که تازه امدی وارد سایت شده بودی . تاپیکی در مورد پرونده هستهای ایران بالا بود . و بعد اونجا اول استراتژِی هارو تعریف کردی .... مرغو قورباغه چماق و هویج .... از اونجا شدی مصطفی میلیتاری.[/size][/quote] دوست بزرگوار. من دقیقاً‌ در روز سوم اسفند سال ۸۵ وارد سایت شدم و از ابتدا هم آواتار چه گوارا رو داشتم و عکس این کودک رو شاید هشت، نه ماه هست که گذاشتم. یعنی در این چهار سال و نیم، چیزی نزدیک به سه سال و نیم (و نه ۲ سال اول) رو با این آواتار سپری کرده‌ام. پس مطمئن باشین اگه تغییری در نظرات و عرایضم می‌بینین، به آواتار ارتباطی نداره. البته بارها وسوسه شدم که آواتارم رو برگردونم به حالت قبل که بنا به مصالحی، این کار رو انجام ندادم. ولی دلیلش این نیست که عقیده‌ام عوض شده باشه. اتفاقاً هنوز هم در جاهای دیگه که آواتار می‌ذارم، باز آواتارم چه گواراست. اما اگه شما تاپیک بنده درخصوص جنگ امریکا و ایران ور مطالعه فرموده باشین (که علی‌الظاهر اینطور هست؛ چرا که به نکاتی از اون تاپیک اشاره فرمودین) می‌بینین که لحن بنده هیچ‌گاه مؤید صرف یا مخالف صرف نبوده. در مواردی دفاع بوده و در مواردی هم انتقاد و سعی کردم تا جایی که می‌تونم، هم دفاع و هم انتقادم مستند و مستدل باشه. البته اینکه چقدر در این زمینه موفق بوده‌ام، قضاوتش با خوانندگان محترم تاپیک هست. ولی نیت، این بوده. پس خوشحال می‌شم اگه مصادیق تغییر روحیات بنده رو بفرمایین تا ببینم که از کجا به کجا رسیده‌ام. چون قطعاً شما مواردی رو مشاهده فرمودین که ذکر اون ممکنه یا بنده رو از اشتباه خود دربیاره و یا اینکه به این نتیجه برسیم برداشت شما، سوءتفاهمی بوده که با توضیحات لازمه قابل حله.
  25. mostafa_by

    اخبار مرتبط با سياست خارجي كشور

    نگرفتي رضا جان. بالكل نگرفتي! خوب. اين برداشت شماست از مبناي حقوقي. با اين برداشت هم قطعاً هر حرف كه من بزنم و هر دليلي كه بيارم، پاسخي بهتر از اين نصيبم نخواهد شد. پس به عقيده‌ي شما احترام مي‌ذارم. ------------------------- اما يكبار ديگه موضوع لاف زدن رو براي خودت حلاجي كن! يه بار براي خودت دو دو تا چهار تا كن ببين آيا نمي‌تونستن و نگرفتن و يا امكانش بود و حوصله‌ي دردسرش رو نداشتن؟ بالعكس، ببين آيا ما مي‌تونيم و نمي‌گيريم، يا ...! اي كاش كمي عميق‌تر به همين تحريم‌ها و حرف‌هاي به ظاهر ساده مي‌انداختي. ولي خوب ...! بگذريم. ولي اين رو در نظر داشته باش كه قدرتمندان، قانون مي‌سازن. پس براي وضع قانون، بايد قدرتمند بود. والا اطاعت كرد! يه كارمند نمي‌تونه قانون يه اداره رو تغيير بده. اگه تبعيت كنه، درش بقا داره. اگه هم بخواد با قانون دربيافته (حتي اگه قانون ظالمانه باشه)، همون قانون چماقي خواهد شد و بر سرش فرود خواهد اومد و از نظر ساير كارمندان هم محكومه! چون قانون رو اجرا نكرده. پس براي تغيير قانون، بايد اول مدير بشه تا بعد قانون مد نظر خودش رو اجرا كنه. موفق باشي برادر جان.