-
تعداد محتوا
2,358 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
-
Days Won
18
تمامی ارسال های mostafa_by
-
با سلام خدمت دوستان عزيز؛ بالاخص برناي عزيز كه ما رو شرمنده كردن! ممنون كه اين تاپيك زيرخاكي رو دوباره رو آوردين! ياد خلف وعدهاي افتادم كه به دليل مشغلهي زياد پديد اومد!! چشم! با وجود اينكه حقير، علم چنداني در اين زمينه ندارم و تنها تخصصم، گفتن اراجيف هست، ولي به زودي در اين زمينه، عرايضي ارائه خواهم كرد. ان شاء الله از وجود و سواد رضا كياني عزيز كه مثل هميشه شكسته نفسي ميكنن، ولي حقيقتاً نقش استاد حقير رو دارن هم استفاده خواهيم كرد.
-
دوستان خواهشاً در ابتدا معني و مفهوم متحد رو متوجه باشيد؛ بعد درمورد خوبي يا بدي اون اظهار نظر بفرمايين! اينكه كشوري با ما منافعش يكي باشه و بياد كمك ما، اسمش متحد نيست! اينكه گروهي كه خودمون همه كارهاش هستيم (از تأسيس اون، تا پرورش فرماندهانش و حمايت معنوي ازش)، بياد ازمون دفاع كنه، اسمش متحد نيست! اينكه وقتي به گروهك يا كشوري كمك ميكنيم، اون هم متقابلاً بياد و از منافع ما دفاع كنه، باز هم اسمش متحد نيست!! پس خواهشاً قبل از هر چيز، ببينين كه ما از متحد چه انتظاري داريم، متحد چه ويژگيهايي داره و نتيجتاً بود يا نبودش چه تأثيري در روابط و آيندهي ما داره. موفق باشيد.
-
سلام خدمت دوست عزيز MKE. ببين برادر. اصولاً داشتن متحد، ارتباطي به بازدارندگي نداره! شما ببين! حتي كشورهايي مثل لهستان و چكسلواكي كه متحداني مثل انگلستان و فرانسه (ابرقدرتان روز در دههي 30 و 40) رو داشتن، از حملهي ارتش نازي در امان نبودن! بازدارندگي، زماني معني داره كه عملي، عكسالعمل گستردهتري رو به دنبال داشته باشه. در غير اينصورت، ميمونه محكوم كردن كه هر كسي اين كار رو بلده! امروز روز، تو كجاي جهان ميبينيم كه كشوري، به خاطر كشور ديگه وارد جنگي بشه؟! حتي اگه ايران مياد به اسرائيل هشدار ميده كه درصورت حمله اسرائيل به سوريه، وارد جنگ ميشه، اين به معني متحد بودن سوريه و ايران نيست؛ بيشتر برميگرده به منافع متقابل و جلوگيري از تهديدات آتي! شما همين اعراب منطقه رو ببين! اگه مثلاً ايران به امارات حمله نظامي كنه، حتي كشورهاي منطقه هم نميان كمكش؛ چه برسه به ايالات متحده!! چون مشخصاً هر حركتي، دليلي داره! حتي اگه امريكا حمله كنه، مسلماً در اين امر، تنها منافعش براش اهميت داره و لاغير! ما نيازي به كشوري كه در تهديدات بخواد براساس منافعش، طرف ما رو بگيره نداريم! نيازي به باجدهي به كسي يا كشوري رو نداريم. هرچند كه شايد در عرصهي سياسي، گاهي نياز به خريد و جذب متحدين موقت سياسي، در عرصهي بينالمللي باشه؛ ولي كليات امر، اين ضرورت احساس نميشه كه متحدي براي كشور نياز باشه. اگه امروز ايران، با ونزوئلا و بالكل كشورهاي امريكاي لاتين، و يا كشورهاي منطقه مراودات بيشتري داره، تماماً حركات معنيدار هست و اونايي كه بايد معنيشون رو بفهمن، خوبم ميفهمن! هرچند كه ملت عزيز ايران، گاهاً جاهلانه ميان و ميگن «نگاه كن! مردم متحد دارن ما هم متحد داريم!! عربا امريكا رو دارن، اونوقت ما ونزوئلا و سوريه و حزبالله و ...»!! امري كه متأسفانه دم انتخاباتي، كانديداهاي محترم رو هم فرا گرفته و سطح تفكرشون رو از اندازهي سطح دانشجوي نوجوان تازه وارد علوم سياسي هم پايينتر آورده!!!
-
اين از اثرات سادهنگري نسل جوان و عزيز ماست كه متأسفانه فكر ميكنن در جهان امروز، تنها با متحد داشتن ميشه زنده موند و لاغير! دوست گرامي! ايران عزيز، 30 سال هست كه متحدي نداره و كسي هم جرأت نكرده كه با فرزندان اين خاك و بوم، در بيافته! حتي اگه احمقي مثل صدام پيدا شه و بخواد به كشور عزيزمون حمله كنه، نتيجهاش رسوايي خودش و ارتشش خواهد بود! نهايتاً سر صدام بود كه بر بالاي دار رفت!!! ----------------------------- بهتره به جاي اينكه نگران اين باشيم كه كي رو داشته باشيم كه بهش وابسته باشيم، به اين فكر باشيم كه چگونه از اين استقلال و بينيازيمون استفادهي بهينه ببريم!
-
تاپیک جامع صَدّام حُسین عبد المجید تِکریتی تاپیک جامع صَدّام حُسین عبد المجید تِکریتی
mostafa_by پاسخ داد به amirhosin تاپیک در جنگ آوران
دوستان! متن يكم بيشتر از تابلو مشخص بود كه طنز و ساختگيه! نمونه : [quote]شوهر خائنت سفارش داده بود را به زیرزمین زندان میبرند؛ بُردنی! اما بدان که هیچگاه قلب مهربان پدرت از او جدا نبود. اگر بود که میمردم؛ مردنی. کاش به جای آن کار بیفایده میدادم قطعهقطعهشان کنند و چند قطعه مفید هرکدامشان را هم میدادم به خودتان؛ دادنی. حتی چند روز پیش که از فرط استیصال خواستم خودم را شکنجه کنم و اندکی تفریح کنم هم مانع شدند و مرا به تخت بستند؛ بستنی. [/quote] [quote]رناجان! بدان که پدر مظلومت را در زندان رژیم دستنشانده عراق شکنجه دادهاند. ای کاش مرا کتک میزدند، برق به پاهایم وصل میکردند، از سقف آویزانم میکردند... ولی اینقدر روح و روان مرا شکنجه نمیکردند. الان چند ماه است که نه کردی را کشتهام نه شیعهای را در چرخ گوشت انداختهام نه فارسی را جلوی سگهای گرسنه قصر انداختهام؛ و این گرسنگی روانی و فشار روانی دارد مرا از پا در میآورد.[/quote] [quote]این را حس ششم و همچنین حس بیناییام به من میگوید که با آن دیدم یکی از طنابهای دار مرغوبی که داداش عدیات برای به دار کشیدن شوهر خائنت سفارش داده بود را به زیرزمین زندان میبرند[/quote] [quote]پاپیونی که راه را بر تنفس من هر لحظه تنگتر میکند هر آن بر گلویم فشار بیشتری میآورد. آه من که نمیترسم ولی نمیدانم چرا این پاپیون با هر صدای پایی بالاتر میآید و نفس... اوه... دارم خفه میشوم... آه؛ ... »[/quote] البته وحشيگريهاي صدام اونقدر زياد بود كه شايد بشه باور كرد كه همچين اراجيفي، در ذهن بيمار و پليد اين ملعون، حتي تا آخرين لحظاتي كه آويزان ميشد وجود داشته باشه! ولي اينكه بخواد اونا رو اينطور شاعرانه و هنرمندانه جملهبندي كنه، چيزي بيشتر از يه امر محاله! در پاسخ به دوستي كه فرمودن : «گر چه هنوز شک دارم صدام مرده است.»، بايد عرض شود كه به قول دوستي : «حتي اگه خود صدام هم نمرده باشد، شخصيت صدام مرد!». -
مقایسه جنایات نازیهای المانی و صهیونیستهای اسرائیلی با تصویر
mostafa_by پاسخ داد به ColonelShak تاپیک در گالري عكس و فيلم
به ذهنم اومد بنويسم نازي و صهيونيست فرقي ندارن! جفتشون وحشي و جنايتكار بودن و صد البته نژادپرستان بيمغز! ولي بهتر ديدم بگم انسان، انسانه! با همون توحش مثالزدنياش كه حتي به همنوع و همزبون و همسايهي خودشم رحمي نميكنه!! بندهي خدا فرشتهها حق داشتن كه بخاطر خلقت انسان، به خداوند اعتراض كنن! گويي كه خالق زمين و آسمانها، ميدونست كه انسانهاي خوبي هم پديد ميان كه تمام سعيشون اين هست كه جهنمي به اسم دنيا رو كمي به بهشت نزديكتر كنن! گويي كه همواره اين انسانها، قرباني همين حيوانهاي دو پا شدهاند!!! چي ميشد بشر براي يكبار هم كه شده، به جاي بكار بردن توهمات نژادپرستانه، قدرت طلبانه، زيادهخواهي و ... در الفاظ، تفكرات و نشخوارهاي ذهنياش به اسم ايدئولوژي، كمي عقلش رو بكار بندازه و يادش بياد كه هركي كه باشه، نهايت صد سال ديگه؛ نه، صد و پنجاه سال ديگه، زير خروارها خاك خوابيده (سواي اعتقاد داشتن به جهاني ديگه يا نه!! در هر دو صورت، بعد از اون مدت، دنياش پايان مييابه!!). كجاست هيتلر؟ بگين؟ مصطفي كمال؟ بنگوريون؟ استالين؟ ترومن؟ چرچيل؟ ناپلئون؟ يا حتي چنگيز؟ تيمور لنگ؟ نادر؟ آغا محمد خان؟ تكتك پادشاهان فاتح و غاصب جهان؟ -
سلام از ماست و استادي از شما. همونطور كه عرض شد، اين كه دولت اسلامگراي تركيه، قصد تغييرات داشته باشه، يك بحث هست و اينكه درصورت حفظ شرايط، نقش آيندهاش چه خواهد بود بحث ديگر. همونطور كه مستحضريد، براي هر فرضيهاي، نياز به يكسري پيشفرضهاي محدود كننده هست كه بهتره اول اونها رو بشناسيم. فرضيه : تركيه در حال حاضر تصميم بر تغيير شرايط و حركت به سمت امپراطوري اسلامي شدن داره. نيازها : 1- داشتن پشتوانهي مذهبي (كه داره). 2- داشتن مقبوليت از طرف كشورهاي مذهبي (كه نداره). 3- داشتن نظام سياسي منعطف براي حركت به سمت اسلام (كه نداره). 4- داشتن متحد قدرتمند اسلامي (كه ميشه گفت ميتونه مجموعهاي از كشورهاي همسايه رو در كنارش ببينه؛ كشورهايي نظير سوريه و ايران كه در حال حاضر، معادلات منطقه براساس اين دو كشور پايهريزي ميشه). 5- نياز منطقه به تشكيل قدرت عظيم اسلامي (كه نياز هست). 6- داشتن منافع بيشتر؛ به نسبت حركت به سمت غرب (نامعلوم - مايل به منفي). 7- تمايل احزاب سياسي به انجام اين امر (پاسخ كاملاً مشخص هست). نيازهاي اوليه براي اين اقدام، خلاصهوار عرض شد. اين، در شرايطي هست كه ما، تغييرات حقيقي در منطقه (و نه مانورهاي تاكتيكي براي اخذ امتيازهاي بيشتر) رو شاهد باشيم كه متأسفانه عكس اين قضيه، بيشتر مصداق داره. چرا؟ عرض ميكنم. شايد شما هم فيلمي كه چند شب پيش (شب سال نو يا روز اول) از شبكه تهران پخش شد رو ديده باشين. فيلمي كه در شروع، با حملهي نظاميان امريكايي به پايگاه مرزي در تركيه و اسارت چند تن از سربازان ترك به دست امريكاييها آغاز و در نهايت با شكست امريكاييها و كشته شدن فرمانده نظامي امريكا در عراق به دست كماندوهاي ترك پايان ميپذيره. سواي ضعف فيلم، ديالوگهايي در فيلم بود كه شايد بد نباشه خلاصهوار مرورش كنيم : فرمانده امريكايي : من ميدونم شما تركها چرا دارين اين كار رو ميكنين. از اول هم شما دنبال منافع بيشتر بودين. اول قرار بود كه تو جنگ (جنگ دوم خليج (Gulf War) يا جنگ نفت (Oil War)؛ جنگ امريكا و عراق كه به سرنگوني رژيم صدام منجر شد) كنار ما باشين. ولي يك هفته مونده به شروع جنگ، دبه كردين (ماشاء الله به دوبلورهاي ايراني ) و پول بيشتري رو طلب كردين. شما هميشه براي گرفتن امتيازات بيشتر، با ما چونه ميزدين. ولي الان از اين ناراحتين كه ديگه بهتون (امريكا به تركيه) نياز نداريم. الان عراق در اختيار ماست و شما از اين ناراحتين كه ديگه نميتونين از ما امتياز بگيرين ...! اين فيلم، ساخت تركيه و يك فيلم كاملاً تبليغاتي بود. فيلمي كه مثلاً ميخواست جنايات امريكا در عراق و هدف اصلي اشغالگران عراق رو به نمايش بذاره. ولي ديالوگهاي دروني فيلم، كاملاً موضع كارگردان رو مشخص ميكنه! حالا سوال انحرافي. نخست وزير تركيه (مرد اول سياسي) در زمان حمله امريكا به عراق چه كسي بود؟ [size=5]عبدالله گل؛ رئيسجمهور فعلي تركيه!!![/size] اين، حقيقت هست كه اسلامگرايي كه ما مد نظرمون هست، با اسلامگرايي كه تركيه در ذهن داره زمين تا آسمون فرق ميكنه. خبري كه متأسفانه در كشور عزيزمون اعلام نشد و دقيقاً برميگشت به بعد از اجلاس داووس (و فكر كنم دوستان در اين تاپيك يا بالكل در سايت، بهش اشاره كردن)، يعني تماس تلفني شيمون پرز با رجب طيب اردوغان و اعلام اينكه بحث پيش آمده در اجلاس داووس، خدشهاي در روابط رژيم صهيونيستي و تركيه بوجود نمياره، شايد كمكي باشه براي درك بهتر عرض بنده. تركيه، از زمان روي كار آمدن اسلامگراها، بيشتر در تكاپوي صلح اعراب و اسرائيل بوده و رجب طيب اردوغان و عبدالله گل، رسماً ميانجي صلح سوريه و اسرائيل شدن. اقدامات تركيه هم دقيقاً در راستاي كنترل شرايط خاورميانه و به عبارت بهتر، تعويض نقش تركيه با ايالات متحده در راستاي تحقق طرح صلح خاورميانه (يا به قول تلويزيون طرح «به اصطلاح صلح» خاورميانه ) بود؛ نه حمايت از ملت مظلوم فلسطين. با توجه به عرايضي كه مطرح شد، بايد ديد كه در شرايط فعلي، آيا تغيير در رفتار و سياستهاي دولتمردان تركيه، قابل پذيرش هست و يا از اون، صرفاً ميتوان به نوعي بازي سياسي براي امتيازگيري بيشتر در عرصهي جهاني، بخصوص در معادلات منطقهاي و افزايش قدرت سياسي تركها در منطقه، به عنوان كشوري مستقل (و نه اسلامي) در كنار مشاركت اروپايي آن ياد كرد. پاسخ به اين مسئله، ميتونه گرهگشاي اين بحث باشه.
-
متأسفانه بنده، مدت نسبتاً زيادي تو سايت نبودم و به همين خاطرم از اين بحث عقب افتادم. پاسخ دوستاني كه در قبل مطلبي ارسال فرمودن رو نميدم؛ چرا كه به نظر كار معقولي نمياد. از پست دوست تازه وارد و مطلعمون، dizgah شروع ميكنم تا اگر بحث ادامه پيدا كرد، بشه از تاپيك، نتيجهگيري كرد. ------------------------------ قبل از هر چيز، بايد خدمت دوستمون عرض كنم كه : اين درست كه تركيه، به نسبت ساير كشورهاي همسايه، موقعيت مناسبتري براي گسترش مناسبات اقتصادي، سياسي، فرهنگي و حتي نظامي داره. ولي اين رو در ابتدا بايد در نظر بگيرين كه لزوماً پيوند سياسي با يك كشور و تعميق روابط و نهايتاً دوستي و اتحاد با اون، به معني قطع ارتباط مستحكم و يا عدم تلاش براي برقراري چنين ارتباطي با ساير كشورها نيست. بارها اين بحث پيش اومده كه چرا مثلاً ما با ونزوئلا، يا حتي بوليوي و نيكاراگوئه، ارتباط داريم و سعي در گسترش ارتباطمون با اين كشورها داريم؛ حال اينكه اقيانوسها بين ما و اين كشورها فاصله هست و هيچ پيوند و اشتراك فرهنگي هم باهاشون نداريم. اين بحث، يه بحث طولاني هست كه ان شاء الله بماند براي تاپيكي مناسبتر. رابطه با روسيه و چين هم كاملاً مشخص هست به چه دليل هست و از نظر بنده، كار ناصوابي نيست؛ چرا كه براي ورود تكنولوژي و همچنين حداقل (عرض كردم حداقل؛ نه نياز و اتكا) حمايت سياسي در جامعهي جهاني (بخوانيد وقتكشي سياسي)، به چنين كشورهايي نياز داريم. چون اگر قرار بر حضور در جامعهي جهاني و نه انزوا باشه، بالاخره در برابر دشمناني كه فقط نام هركدوم، براي به لرزه انداختن پشت ملتها كافي هست و تماماً در برابر ما قد علم كردن، حضور اسمي اين كشورها ميتونه تا حدودي ما رو از انزواي سياسي خارج كنه! درمورد كشورهاي عربي هم بحث ان شاء الله بماند براي تاپيكي مناسبتر؛ چرا كه حقيقتاً بحث پيچيدهاي هست. اما تركيه. همونطور كه دوست خوبمون هم فرمودن، اشتراكات ما با تركيه كم نيست. ولي بايد ديد كه اين اشتراكات، حقيقتاً موجب نزديكي ما به هم ميشه يا كه خير. اين درست كه اشتراكات فرهنگي ما، زياد هست. اما اولين عاملي كه باعث گسترش مناسبات بين دو كشور ميشه، اشتراكات سياسي اونها هست؛ نه اشتراكات فرهنگي. در حال حاضر، سياست خارجه دو كشور ايران و تركيه، تقريباً از كمترين اشتراك ممكن برخوردار هست. براي مثال، ميتونين به ساختار قانوني دو كشور، متحدين سياسيشون، متحد نظامي، دوستان و دشمنان و حتي مسير حركت پيشبيني شده (افق استراتژيك) اين دو كشور دقت بفرمايين تا عرض بنده رو بهتر متوجه بشين. بسياري از دوستان، احزاب اسلامگراي تركيه رو مساوي با اسلامگرايي ميدونن. حال اينكه اولين اصل براي فعاليت سياسي در هر كشور، حركت در لواي قانون اساسي اون كشور هست (امري كه متأسفانه بسياري از احزاب سياسي داخلي ما هم از دركش عاجز موندن و ...). براي كشوري كه طبق قانون اساسياش، لائيك بوده و لائيسيسم در تمامي جريانهاي اداري و اجتماعياش حكمفرما هست، حضور احزاب اسلامگرا تفاوتي رو در مسئله بوجود نمياره. چرا كه كليات حركت يك كشور، براساس برنامهريزي استراتژيك اون هست كه امري سواي دولتها و احزاب هست (بطور مثال، امريكا، انگليس و يا حتي خود ايران عزيزمون). حكومتها و احزاب، صرفاً پوستهي خارجي هستن و تفاوتها، تفاوت در نحوهي عملكرد و رفتار هست؛ نه اصل و ريشه. پس نميشه انتظار داشت كه تركيه، معكوس عمل كنه! مثلي قديمي هست كه يه بنده خدايي، گرفتار سيل ميشه و در آب شناور. از قضا خرسي هم تو آب افتاده بود و جريان آب اين دو مخلوق خداوند رو ميبرد. خرس بدبخت، به مرد چنگ مياندازه و خودش رو دور كمر مرد حلقه ميكنه. مردمي كه مرد رو ديدن، خيال كردن كه مرد، پوستين خرس به تن داره و به خاطر خيسي و سنگيني پوستين هست كه مرد داره به زير آب ميره. خلاصه داد ميزنن و ازش ميخوان كه پوستين رو ول كنه. مرد در پاسخ ميگه : [color=red]«من پوستين رو ول كردم. پوستين من رو ول نميكنه»[/color]. حالا اين هم شده قضيهي كشور ما. بارها و بارها، افراد مختلف مسائلي رو مطرح ميكنن كه شايد از لحاظ تئوري درست باشه. ولي نياز به دو طرف مسئله هست. بطور مثال ميگن چرا ما با فلان كشور رابطهي خوبي نداريم. حال اينكه رابطهي خوب و مناسب، نيازمند حركت و علاقهي دوجانبه هست و نميشه 50% ما درست باشه و 50% اون طرف بمونه! درمورد تركيه هم قضيه به همين ترتيب هست. ابتدا تركيه بايد برادري خودش رو اثبات كنه، بعد برسيم به باقي مسائل. جمهوري اسلامي ايران، بارها و بارها ثابت كرده كه در گسترش مناسبات با كشورها، از حسن نيتي مثال زدني برخورداره (براي نمونه : ارتباط با كشورهاي حاشيه خليج فارس؛ بخصوص عربستان سعودي و كويت، روسيه، مصر، انگلستان، آلمان، فرانسه، عراق و حتي ايالات متحده امريكا!). پس از نظر حقير، تقصير از ايران نيست كه با يك كشور، رابطهي خوبي نداريم و با يك كشور ديگه؛ چرا. اين اصل هم از زمان حضرت امام خميني (ره)، پابرجا بوده و از همون زمان هم تنها خطوط قرمز (رژيم آپارتايد آفريقاي جنوبي و رژيم اشغالگر قدس) معين شده بود كه يكي به حمدلله نيست و ديگري هم ان شاء الله در آيندهاي نزديك تكليفش مشخص خواهد شد. اين ديگه برميگرده به علاقه و نياز متقابل كشورها و درك موقعيت حقيقي جمهوري اسلامي ايران در منطقه و حسن نيت متقابل كشورها. فعلاً ترمز رو ميكشم و دوست دارم كه دوست خوبم هم به اين مسائل، توجه داشته باشن و عرايض بيارزش حقير رو به دقت مطالعه بفرماين تا در ادامه، در چارچوب محدودهاي كه عرض شد، ادامهي بحث رو دنبال كنيم. اگر هم چارچوب، مورد قبول نبود، به اصلاح اون ميپردازيم.
-
عکسی جدید از جنگنده ساخته ایران ( نه آذرخش ته صاعقه نه شفق )
mostafa_by پاسخ داد به karkas تاپیک در گالري نيروي هوايي
[quote]كاشكي تصاوير اون موشك لعنتي رو هم همين آقا اديت ميكرد كه به اين راحتي لو نره [/quote] البته مسلماً منظور جناب نيودي، همون موشكي بود كه سال گذشته، قرار بود همزمان شليك شه (با چند موشك ديگه)؛ ولي به علت مشكل در كنترلر، با چند ثانيه تأخير (طبق تصاوير پخش شده در يكي دو روز بعد از اون در شبكههاي خبري ايران و نه جهان كه همواره دنبال حقيقت!!!! هستن) پرتاب شد! ولي برادران به جاي اينكه بيان حقيقت رو نشون بدن، سعي كردن شبكهها رو دور بزنن؛ حال اينكه اين باباها خودشون استاد اينجور كاران و صبح تا شب، سر و كارشون با اديت تصاوير و فيلمها و صحنههاي حقيقي و خوروندن تفكرات خويش به ملت باهوش جهان هست. -
تاپیک جامع تهاجم به جمهوری اسلامی ایران
mostafa_by پاسخ داد به mostafa_by تاپیک در دکترین و استراتژی
واريور جان. درمورد شبهات، بايد عرض شود كه دولت و حكومت، تا جايي كه در توانش هست، به پاسخ شبهات رو مياره. ولي سايتهاي اينترنتي هم جوي مسموم شدن و پر شدن از افكار ناصواب و گمراه كننده. يه نمونهي سادهاش رو جناب امپراطور، درمورد حماس گذاشتن (در بخش اخبار تحليلي). ملاحظه فرمودين كه يه خبر رو، تنها سايتهايي كه منتشر كردن، سايتهاي ايراني بودن!!! وقتي كه اين سايت هم مياد به همين طريق عمل ميكنه؛ يعني شبهات بيپايه و اساس رو به عنوان نظريات شخصي وارد بحثها ميكنه و بحث رو منحرف ميكنه (بدون در نظر گرفتن موافق يا مخالف نظام بودن اينجور شبهات)، نتيجهي امر اين ميشه كه سايت ما هم دست كمي از اينجور سايتهاي مسموم نخواهد داشت. شبهات، معمولاً يكبار مطرح ميشن، يكبار پاسخ داده ميشن و پروندهاش هم ديگه بسته ميشه! مگه اينكه چيز جديدي بهش افزوده شده باشه. ولي شما يه سرچ ساده تو سايت انجام بده و ببين فقط شخص حقير، چند بار درمورد علت نپذيرفتن آتش بس در سال 61، عرايضم رو ارائه كردم! حتي براش چندين بار نيمچه مقاله نوشتم!! ولي دوباره دوستي مياد و ميگه «ما بايد در سال 61، آتش بس رو ميپذيرفتيم! حريص شديم ... ميخواستيم كربلا و قدس رو بگيريم ...»!!! اگه كسي نياز به دونستن پاسخ شبهاتش داره، ميتونه خيلي دوستانه اين مسئله رو عنوان كنه. ولي وقتي كسي مياد و اينگونه شبهات رو در لابلاي جملاتش قرار ميده و با قدرت تمام هم ازش دفاع ميكنه و مابقي رو نادون و نافهم ميشماره يا اينكه متهم به خيانت و وطنفروشي ميكنه (هر دو روي قضيه رو عرض ميكنم)، اين، چيزي فراتر از يه شبههي ساده هست و بحث اصلاً بحث پديد اومدن شبهه و پاسخ گرفتن نيست! خود شما، اگه شبههاي برات بوجود بياد، آيا اون رو در اظهار نظراتت ميگنجوني؟ يا در به در دنبال منبعي ميگردي كه اين شبهه رو يا برات برطرف كنه، يا به يقين برسونتت كه اين مسئله، واقعيت داره؟ اصولاً دولتها و حكومتها، مواضع خودشون درقبال مسائل رو از طريق صدا و سيما اعلام ميكنن. پاسخ به شبهات هم بخشي از فعاليتهاي صدا و سيماست كه باتوجه به شيوع اين شبهات در سالهاي اخير، تلويزيون هم در اين زمينه فعالتر شده و بسياري از آرشيوهاي خاك خوردهي صدا و سيما، امروزه به نمايش گذاشته ميشه تا حق از باطل مشخص بشه (گويي كه گاهاً (در مواردي اندك)، اين مسائل رو تفسير به رأي ميكنن). مابقي هم در سايتهاي رسمي، هست (مستنداً). ولي تهمت زدن به اين دولت و اون دولت و خراب كردن همه، هيچ راهكار درستي نيست؛ چه براي دولتها، چه ساير كاربران مجازي اينترنت. من، نه سخنگوي دولت هستم؛ نه توجيهگر رفتار ايشان. قصدي هم ندارم كه مسئوليت كس ديگهاي رو به عهده بگيرم. صرفاً به عنوان يك ايراني، وظيفه ميدونم كه درمورد حقايق، و به منظور روشن شدن حقايق و آشكار ساختنش از پس ابرهاي سياه تهمت و شبهه، بكوشم و معلومات بسيار اندكم در اين زمينه رو مورد استفاده قرار بدم تا در حد خودم، دين بزرگي كه نسبت به جامعه و كشورم دارم رو؛ حتي به ميزان اندكي؛ ادا كنم. -
تاپیک جامع تهاجم به جمهوری اسلامی ایران
mostafa_by پاسخ داد به mostafa_by تاپیک در دکترین و استراتژی
واريور عزيز. مسلماً مباحثي همچون مواردي كه دوستمون رامتينا مطرح فرمودن، چندان جزو ابهامات زندگي دوستان عزيز محسوب نميشه! اين، عادت بد ما ايرانيها هست كه وقتي نميتونيم خودمون رو (و علايقمون رو) بالا بكشيم، بقيه رو ميخوايم بياريم پايين. اگه قراره از كسي دفاع كنيم و بزرگش كنيم، بايد محاسنش رو بگيم؛ نه معايب ديگرون با هزار و يك غلط (نمونهاش اينه : تصميمات درمورد پذيرش الحاقيهي NPT، اون نشست به قول بنده خدا ننگين، اون معاهدات ننگين و تمامي اين مسائل، تصويب شده در شوراي عالي امنيت ملي هست و مصوبات اين شورا، فقط با تأييد رهبري اجرايي هست. اين، يعني اينكه رهبري مستقيماً روي اين مسائل نظارت داره و مسئوليت نهايي با رهبر هست (تأييد نهايي). البته شايد شما يا برخي دوستان اين مسئله رو قبول نداشته باشن. پس بد نيست سري به مادهي 176 قانون اساسي بزنيم تا موضوع مشخصتر شود : [quote]به منظور تأمین منافع ملی و پاسداری از انقلاب اسلامی و تمامیت ارضی و حاکمیت ملی «شورای عالی امنیت ملی» به ریاست رییس جمهور، با وظایف زیر تشکیل میگرد : 1. تعیین سیاستهای دفاعی - امنیتی کشور در محدوده سیاستهای کلی تعیین شده از طرف مقام رهبری. 2. هماهنگ نمودن فعالیتهای سیاسی، اطلاعاتی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در ارتباط با تدابیر کلی دفاعی - امنیتی. 3. بهرهگیری از امکانات مادی و معنوی کشور برای مقابله با تهدیدهای داخلی و خارجی. اعضای شورا عبارتند از: 1. روسای قوای سه گانه 2. رییس ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح 3. مسوول امور برنامه و بودجه [color=red]4. دو نماینده به انتخاب مقام رهبری[/color] 5. وزرای امور خارجه، کشور، اطلاعات 6. حسب مورد وزیر مربوط و عالیترین مقام ارتش و سپاه شورای عالی امنیت ملی به تناسب وظایف خود شوراهای فرعی از قبیل شورای دفاع و شورای امنیت کشور تشکیل میدهد. ریاست هر یک از شوراهای فرعی با رییس جمهور یا یکی از اعضای شورای عالی است که از طرف رییس جمهور تعیین میشود. حدود اختیارات و وظایف شوراهای فرعی را قانونی معین میکند و تشکیلات آنها به تصویب شورای عالی میرسد. [color=red]مصوبات شورای عالی امنیت ملی پس از تأیید مقام رهبری قابل اجراست.[/color][/quote] حالا ملاحظه ميفرمايين؟ ميبينين گاهي دشمن دانا بهتر از دوست نادان ميشه؟ ميشه همون نقل قول دكتر شريعتي!! اميدوارم با دفاع بدمون، وظيفهي دشمنامون رو به درستي انجام نديم. --------------------------------------- درمورد شبهات هم بنده قبلاً طرحي به برادر سعيد عرض كردم كه ايشون هم پذيرفتن. ولي نميدونم چرا (شايد بخاطر فراموشي) انجام نگرفت. قرار بود كه شبهات دوستان درمورد انقلاب، جنگ و سياست كلان كشور و مسائل مربوطه، در قالب پرسش و پاسخ، در بخش معيني در سايت قرار بگيره و هر دوستي كه شبههاي براش بوجود اومده هم به اونجا راهنمايي شه. اگه پاسخش رو گرفت كه فبها المراد. اگر هم قانع كننده نبود، با نويسنده (يا نويسندگان) از طريق pm ارتباط برقرار ميكنه تا پاسخ مطلوب رو دريافت كنه. اينطوري، هم شبهات (براي دوستاني كه تشنهي حقيقت هستن و قصد تكرار حرفاي شبكههاي رنگين مثلاً اپوزوسيون يا صداي امريكا و ساير شبكههاي معلومالحال رو ندارن و دنبال دلايل منطقي، براي رفع شبهات خويش هستن) برطرف ميشه، هم مشكلي براي سايت بوجود نميآد. ضمن اينكه اگه سوال مورد نظر، جزو سوالات پاسخ داده شده نبود، با مطرح نمودن سوال، در سريعترين زمان ممكن، پاسخ مناسبش دريافت بشه! به همين دليلم قرار بود فراخواني مبني بر ارسال سوالات شبههناك توسط دوستان انجام بگيره كه هنوز قسمت نشده. البته نظر دوستان در اين زمينه هم ميتونه كارساز باشه. پس اگه دوست داشتين، نظرتون رو بفرمايين. -
تاپیک جامع تهاجم به جمهوری اسلامی ایران
mostafa_by پاسخ داد به mostafa_by تاپیک در دکترین و استراتژی
اين پست رو ديروز بايد ميدادم كه بنا به دلايلي (كه يكياش مشكل اينترنت بود) نتونستم بدم. از دوستان عزيز درخواست دارم كه قوانين و مقررات سايت رو رعايت بفرماين (تمامي دوستان عزيز). اينجا، يك سايت سياسي نيست و ما هم كار خاصي به سياست نداريم. نه به دولت نهم كار داريم، نه به دولتهاي پيشين و پسين. پس خواهشاً بحثهاي سياسي رو همينجا دفن بفرمايين!! اگه هم كسي انتقادي داره، خواهشاً مثل اين سازمان تربيت بدني، توهم توطئه نباشين كه هر مخالفي رو يا به مخالفت با نظام و انقلاب متهم ميكنه؛ يا به توطئه عليه سازمان!! اينجا، بچهها دلسوز نظام و كشورشون هستن! بهتره به قول اخراجيها «تيغتون رو روي دشمناتون بكشين»!! از دوستان گرامي خواهش ميكنم كه در تاپيكهاي مربوط به مبحث «دكترين، استراتژي و تاكتيك»، دقت بيشتري بفرماين؛ چرا كه تاپيكهاي اين مبحث، تحليلي هستن! نه واسهي جنگ و دعوا و اتهامپراكني هستن؛ نه پستهاي ساده و يكي دو خطي نظري! اگه دوستان، تحليلي در اين زمينهها، و يا نقد درست (نه احساسي) دارن، بفرماين. در غير اينصورت، اينگونه بحثها رو به تاپيكهاي مربوطتري (مثل تاپيكهاي خبري) منتقل بفرماين و اجازه بدن كه تاپيكهاي اين مبحث، بصورت تحليلي باقي بمونه. با تشكر از همكاري دوستان گرامي. -
اين طرح، بيشتر از اينكه يه طرح نظامي درست و درموني باشه، بيشتر به يه آرزوي سياسي شبيه هست. آرزويي كه در قرون يازده و دوازده و سيزده ميلادي، شكل عملي به خود گرفت و بلاد اسلامي از لوث وجود صليبيون پاك شد. در اون زمان، عمادالدينها و نورالدينها و صلاحالدينها بودن كه اين كار رو انجام دادن. در اون زمان هم چند دستگي فراواني بين مسلمانان وجود داشت و هر كدوم، اول سعي ميكردن كه مسلمونها رو با هم متحد كنن. در اون زمان هم برخي از مسلمونها، فقط براي اينكه تاج و تخت ايالتشون رو حفظ كنن، دست به دامان صليبيون ميشدن. ولي قدرت اسلام و نيروهاي اسلامي، بسيار بيشتر از اين بود و وحدت مسلمونها هم بيشتر از شرايط فعلي. متأسفانه در حال حاضر، مسلمونها سر اينكه كدوم يك به اربابان يهودي و مسيحيشون خوش خدمتي كنن؛ به خاطر چند دلار بشتر، رقابت بيسابقهاي براه انداختن!! وقتي ما عربستان، مصر، تركيه، كويت، بحرين، عمان، امارات، قطر، يمن، اردن و ساير كشورهاي عربي - اسلامي منطقه رو ميبينيم كه ادعاي هركدوم، گوش فلك رو كر ميكنه؛ ولي در عمل چكمهليساني بيش نيستن رو در كنار اسم خودمون مياريم، يعني يا از وقايع روز دنيا بيخبريم، يا دوست داريم خودمون رو به بيخبري بزنيم؛ يا اينكه خبرا و طرح و نقشههايي هست كه ... بماند. اما اگه بخوايم واقع بينانه نگاه كنيم، كاربرديترين و اجراييترين طرح؛ البته با تغييرات لازمه (بخصوص با انطباق بر قانون اساسيمون)، ميتونه طرحي باشه كه جناب newday بيان كردن. اين، يه پيمان نظامي درست و حسابي ميشه. پيماني كه اگه قويتر از ناتو نباشه، چندان ضعيفتر هم نيست، ميتونه در معادلات قدرت تأثيرگذار باشه، ميتونه عامل بازدارندهي خوبي، بخصوص براي جلوگيري از جنگ و ناامني بيشتر در منطقهي آشوبزدهي خاورميانه باشه و نهايتاً ميتونه جهان رو از تك محوري و تك قطبيبودن نظامي رهايي ببخشه! گويي كه اين امر هم در نوع خودش، فعلاً چيزي بيشتر از يه طرح نيست (همونطور كه جناب آرماني هم فرمودن).
-
با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت استاد بزرگوارم امپراطور (نه با ت! امپراطوري، نيازي به تسليحات و سپاه قدرتمند و ايالات وسيع نداره! امپراطوري حقيقي، تو دلها تشكيل ميشه). خبر رفتن شما از سايت، تكميل كنندهي وقايع بد اين چند روز اخيرم بود!! حقيقتاً ناراحت شدم كه سايت داره يكي از بهترين و باسوادترين اعضاءاش رو از دست ميده. هميشه از نظرات و معلومات خوب شما دوست و برادر گرامي استفاده كردم. ميدونستم كه با مشغلهي فراواني كه دارين، بالاخره روزي از سايت خواهيد رفت. ولي حقيقتاً آمادگياش رو نداشتم!! با اين حال، اميدوارم كه در كار و زندگيتون، همواره موفق و مويد باشين و حقير و ساير دوستان عزيز، تونسته باشيم گوشهاي از ذهن شما رو، در قالب خاطرات تلخ و شيرين؛ ولي به ياد موندني، پر كرده باشيم. اگر زندگي و كار، به شما اجازه داد و مجدداً (در آيندهاي نزديك يا دور) به سايت برگشتيد، باز هم شاگردوار از محضر شما استفاده خواهيم كرد. ولي تا اون روز، براتو آرزوي موفقيت در تمامي امور و رسيدن به آرزوهاي كوچك و بزرگي كه داريد ميكنم. مطمئنم كه جامعه و همچينن كشور عزيزم، بيشتر از هر قدرت، همسايه و منبعي، نيازمند جوانان متخصص و وطنپرستي مثل شما داره. جواناني كه اين دين به ميهن رو شناخته و براي پيشرفت اون، هر كاري رو انجام ميدن. مطمئناً آيندهي ايران زمين، به لطف بزرگواراني چون شما، بسيار درخشان خواهد بود. زياده عرضي نيست.
-
تاپیک جامع تهاجم به جمهوری اسلامی ایران
mostafa_by پاسخ داد به mostafa_by تاپیک در دکترین و استراتژی
[quote]همیشه قوی بودن به معنای برتر بودن نیست بگذریم از اینکه تولید بمب اتم توسط ایران یعنی خداحافظی با شعارها و اساس این انقلاب و دوری از احکام صریح اسلام و... به سوال هم داشتم چون ترسیدم دوباره قفل بشه اینجا مطرح می کنم آیا حمله به ایران به معنای آغاز جنگ جهانی سوم خواهد بود!؟ با عرض پوزش از مطرح کردن این سوال و انحرافات احتمالی[/quote] با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت دوست عزيزم و اظهار تشكر بابت بنده نوازي كه لايقش نبودم. ابتدا به قسمت پاياني فرمايشات شما ميپردازم و بعد از اون، به مهمترين مسئلهاي كه بهش اشاره كردين ميرسم و عرايضي چند رو اونجا بيان ميكنم. اتفاقاً سوال بجايي بود. برخلاف نظر دوستمون hexman، نظر دوستمون pckho0r رو چندان خيالپردازانه نديدم؛ گويي كه نقد جناب hexman به ايشون (درمورد حملهي اتمي)، كاملاً صحيح بود. يه اصل كلي هست و اون اينكه امريكا و امپراطوري اين كشور، با نيروي نظامي نابود نميشه (مگر با ويراني جهاني). ولي امپراطوري امريكا در حال غروب هست و از همين الان هم كشورها اروپايي و شرقي، پاشنه كفششون رو بالا كشيدن و آمادهي رد شدن از اين جسد هستن! فقط منتظر آخرين اشتباه هستن! در طول تاريخ مشاهده بفرمايين؛ امپراطوريهاي عظيم، هيچگاه با جنگ نابود نشدن؛ مگه اينكه از درون تهي شده باشن! اكثر اونها، از داخل تجزيه و نابود شدن و در اين زمينه، قبلاً در تاپيكي، بحث شد (فكر كنم اگه سري به تاپيكهاي نزديك به صدر اين مبحث بزنين، به راحتي پيداش كنين). اما تئوري جناب pckho0r، يه طورايي منطبق بر عقايد و باورهاي آخرالزماني مشترك بين اديان هست و ميشه گفت تنها راه نابودي يك سوم (نه دو سوم) جهان، براه افتادن جنگ جهاني هستهاي خواهد بود و اين اتفاق، اصلاً هم بعيد نيست (قابل توجه دوستاني كه دوست دارن جنگ بازي قارچي ببينن!). اين كه درصورت جنگ امريكا با ايران، آيا جنگ جهاني سوم پديد خواهد اومد يا خير، بايد شرايط رو كاملاً بررسي كرد. يعني اينكه : 1- اين جنگ، چه زماني رخ خواهد داد؟ 2- وجههي ايران در اون زمان به چه ترتيب خواهد بود و آيا ميتونه چين و روسيه رو همراه خودش كنه؟ 3- آيا امريكا ميتونه جز اسرائيل، انگليس و فرانسه، ساير كشورهاي اروپايي رو همراه خودش كنه؟ 4- آيا اين نبرد، وسعت پيدا خواهد كرد و يا محدود به منطقه خواهد شد؟ 5- در اون زمان، ايران چه وضعيتي رو داره؟ البته سوالات بيشتري هست كه بايد پاسخشون مدنظر قرار بگيره تا بشه درمورد آينده، پيشبيني لازم رو كرد. ولي اگه شرايط فعلي باشه؛ پاسخ يك خير قطعي است! ولي مسلماً در اين زمان، نميتونه اين جنگ بوقوع بپيونده؛ چرا كه هنوز شرايط وقوعش، كاملاً مهيا نشده (جنگ غره، در راستاي اين امر بود. ولي با عدم موفقيت اسرائيل، باز هم تأخير در بوقوع پيوستن علل و عوامل پديد اومد). اگه مايل به بررسي اين وضعيت بودين، ميشه در تاپيكي مجزا، اين بحث رو به تفصيل ادامه داد. -------------------------------------------- اما ميرسيم به قسمت اول فرمايشات شما؛ يعني : [quote] بگذریم از اینکه تولید بمب اتم توسط ایران یعنی خداحافظی با شعارها و اساس این انقلاب و دوری از احکام صریح اسلام و...[/quote] بايد عرض شود كه به نكتهي كاملاً صحيحي اشاره فرمودين. نكتهاي كه شايد جا داشت بيش از هر چيز ديگهاي روش تأكيد شه. متأسفانه اكثر دوستان مبارز ما، اونقدر زدن به جاده خاكي كه كعبه اصلي رو گم كردن! ما انقلاب كرديم كه به چي برسيم؟ اهدافمون از انقلاب چي بود؟ شعارهامون چي بود؟ آرمانمون؟ اين درست كه زماني كه آرمانها در قالب سازمان قرار بگيرن (و متأسفانه به خاطر ضعف فرهنگي و فرهنگسازي ما، اين آرمانها تعريف صحيحي ازش نشده باشه)، آرمانها ميميرن و واقعيتها جاي اون رو ميگيرن. ولي يه حقيقتي هست! اين مرگ آرمانها، منهاي مرگ شعارها و جايگزيني واقعيتها، بايد به مرگ تمامي باورهاي ما تبديل شه؟ مثلاً ما براي اينكه كشورمون (و نه انقلابمون) رو حفظ كنيم، درست مثل كفار و يا منافقين رفتار كنيم. آيا اين حفظ كشور، حقيقتاً حفظ آرمانهاست؟ حفظ اسلام هست؟ حتي اگه هفتهاي يكبار نماز جمعه تو كشور برگزار شه و هزاران مسجد باشه؟ مگه تركيه اينطور نيست؟ آيا با دوري از احكام اسلام و آرمانهاي راستين انقلاب، فقط از اصلمون دور نميشيم و مثل بقيه نميشيم؟ آيا بايد مثل فصل آخر «قلعهي حيوانات» باشيم؛ زماني كه جرج اورول، اون جملهي تاريخياش رو آورد : [quote]... ظاهر آنها (انسانها و خوكها) كاملاً شبيه يكديگر شده بود. حيوانات داخل حياط نگاهشان را از چهرهي خوكها به چهرهي انسانها و از چهرهي انسانها به چهرهي خوكها متوجه ساختند. [color=red]ولي اين بار، تشخيص چهرهي انسانها از چهرهي خوكها غير ممكن مينمود.[/color][/quote] اين درست كه سالهاست به ترميدور در انقلابمون رسيديم! [color=red]ولي يه سوال! آيا آمدن دكتر احمدينژاد و دولت نهم، هدفي جز جلوگيري از ترميدور در انقلاب عزيزمون رو داشتن؟!! [/color] از دوستان عزيزم خواهش ميكنم به جاي متهم كردن دوستانشون و ادعاي غيرت ميهني و خائن و وطنفروش دونستن هر كسي كه نظري، مخالف نظر ايشان داره، به اين سوال اساسي پاسخ بدن!!! شايد متوجه باشيم كه در كجاي جهان ايستادهايم!! اون وقت بتونيم حداقل وضعيت خودمون رو بشناسيم تا خداي نكرده فرداي روز، مديون خون صدها هزار جوان پاك ميهن كه درخت انقلاب رو با خون خود تنومند كردن نباشيم! -
تاپیک جامع تهاجم به جمهوری اسلامی ایران
mostafa_by پاسخ داد به mostafa_by تاپیک در دکترین و استراتژی
[quote] به نظر من هم سلاح اتمي تنها نقش بازدارنده ندارد و دليلي هم ندارد كه كشوري اين همه هزينه را تحمل كند كه فقط بگويد از من بترسيد چون من هم بمب اتم دارم. نقش بازدارندگي آن زماني است كه در آن دو طرف درگير هر دو اين سلاح را در اختيار داشته باشند و درصورت استفاده يكي از آنها ديگري هم استفاده كند و گرنه تضميني براي عدم استفاده يك كشور داراي سلاح اتمي در مقابل كشور فاقد اين سلاح نيست. شما فكر مي كنيد اگر مثلا اسراييل بر عليه ما اين سلاح را استفاده كند چه اتفاقي مي افتد ؟ اطمينان داشته باشيد كسي به نفع ايران وارد جنگ نشده و مردم كشور خود را در خطر حمله اتمي قرار نخواهد داد حتي هم پيمانان ما ! فقط ممكن است مردم و قدرت هاي جهان از اين حركت اظهار تاسف بكنند و اسراييل را تحريم كرده و به ياري مردم آسيب ديده از اين حمله بشتابند.[/quote] سينا جان. متأسفانه اسرائيل رو بايد در دايرهي معادلات سياسي ناديده گرفت! چون عملاً تنها كشوري هست كه ابرقدرت نيست، ولي رفتار ابرقدرتها رو داره!! دليلش هم كاملاً مشخصه!! رسماً اسرائيل طوري فعاليت ميكنه، انگار داراي كرسي دائم در شوراي امنيت و داراي حق وتو هست. ميبينين كه به هيچيك از پيمانهاي جهاني هم پايبند نيست!! ولي يه حقيقت ديگه هست و اون اينكه اين رژيم، مثل كوسه رفتار ميكنه!! يعني خون، فقط تحريكش ميكنه براي وحشيگري! پس حتي داشتن تسليحات هستهاي (كه ميتونه براي كشور متخاصم ديگه، زنگ خطر باشه)، فقط نقش تحريك بيشتر براي اين رژيم منحوس رو داره و متأسفانه با مظلومنماييهاي بيشمار صهيونيستها و جيغ و داد و فغانهاي هولوكاستوار، افكار عمومي جهان رو ترغيب ميكنن كه بيان و ايران رو خلع سلاح هستهاي كنن!!! ولي هيچ كشور، هيچ قدرت و هيچ وسيلهاي نميتونه اسرائيل رو از استفاده از اين بمبها منع كنه و فعاليتشون رو انسانيتر!!! ولي براي نابودي اين رژيم، نيازي به اين تسليحات نيست و در آيندهاي نزديك، شاهد از هم گسيختگي اين كشور خواهيد بود! اين امر هم نه يه حرف احساسي و يا شعار حماسي، بلكه يه سري تحليل هست كه شايد اگه خدا خواست و فرصت و عمر بيشتري در اختيار بود، بشه به اين مسائل، مبسوطتر پرداخت. ولي اگه شما، اسرائيل رو از اين دايره حذف كنين، ساير نتايج سادهتر به نظرتون خواهد رسيد و از اونجا ميتونين مناسبات جهاني رو در اين زمينه مشاهده بفرمايين. -
تاپیک جامع تهاجم به جمهوری اسلامی ایران
mostafa_by پاسخ داد به mostafa_by تاپیک در دکترین و استراتژی
خدمت دوست عزيز pckho0r بايد عرض شود كه : درمورد وقايعي كه كنترلش از دست ما خارج هست و به ماوراء مربوط ميشه، مسلماً نميشه صريح و ساده صحبت كرد. نميشه انكارش كرد. نميشه بيشتر از اين هم بسطش داد. ولي يه امري مشخصه و اون اينكه آدم نميتونه به مدد امداد غيبي و درست شدن مسائل توسط خدا و پيغمبر بشينه و هر كاري كه دلش خواست انجام بده و بگه بقيهاش رو «هموني كه خرمشهر رو آزاد كرد» درست ميكنه!! اين، به معني توكل نيست! مثلاً ما بريم ناو امريكايي وينست رو، عشقمون بكشه و غرق كنيم (آرزوي چندين سالهي برخي برادران). بعدش هم بگيم خدا خودش كمكمون ميكنه و مملكت امام زمان (عج) هست و ... حله! بريم! اين، بيمنطقي كامل خواهد بود. ولي بله. فرمايش شما صحيح هست. آدم وقتي كه همه كاري كه از دستش ساخته هست رو انجام داد، بقيهاش رو به خدا توكل ميكنه. حتي اگه از نظر علمي، 100 درصد كار انجام گرفته باشه. چون اين خواست و ارادهي خدا هست كه سرنوشت نهايي هر چيزي رو تعيين ميكنه و هر چيزي كه تو دنيا هست، جز ابزار و وسيلهاي در برابر اراده و خواست الهي نبوده و نيست. اين هم ديگه آيهي صريح قرآن هست كه حتي حكومتهاي ظالم جهان رو هم وسيله ميدونه! ديگر تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجم اما درمورد سلاح هستهاي، يه مثال ساده ميزنم. شايد متوجه عرايض بنده بشين. تا حالا شده سر لج و لجبازي با كسي (دوستي، آشنايي، پدري، برادري ...)، كاري رو انجام بدي براي قدرتنمايي؟ مثلاً تو باشگاه بدنسازي هستي، براي اينكه بگي قدرتش رو داري، از وزنهي 50 كيلويي يا 60 شروع ميكني؛ در حالي كه مثلاً وزنهي نرمالش 30 يا 40 هست!! بعد مثلاً يكي ديگه هم پيدا ميشه كه يه كاري شبيه به اين رو ميكنه! اينا ميشه اعتبار شما دو تا! يعني يه انتظار باشگاه از شما دو تا دارن، يه انتظارم شما دو تا از همديگه! به عبارتي شما افتادين تو يه رقابت قدرت. از طرف ديگه هم آبروتون ميره اگه برگردين سراغ وزنهي 30، 40 كيلو! حالا به نظر شما، اين اقدام، توجيه عقلاني و علمي داره يا نه!! جهان از سال 45، به خاطر حركت امريكا به سمت سلاح برتر، شاهد يه مسابقهي بسيار خطرناك بود. شوروي وقتي تنها سه سال بعد (در عين بهت و ناباوري)، اين سلاح مخرب رو ساخت، ديگه نفس همه رسماً بند اومد! ديگه همه فهميدن كه روزي كه امريكا و شوروي با هم به نبرد بپردازن، روز پايان زمين هست! بعد از اون هم هر سال (بخصوص تا دههي 60 ميلادي)، به ترس و واهمهي ملت جهان افزوده ميشد و هر روز با اين نگراني ميخوابيدن كه فرداست كه قارچ سرخي رو از پنجره مشاهده كنن!! ولي با گذشت زمان، دولتها و ملتها خودشون فهميدن كه اين توليد بيرويه موشكهاي هستهاي، نه به خاطر جنگ، بلكه به خاطر مسائل و ملاحظات سياسي ناشي از جنگ سرد بود. شما اگه تاريخ جنگ سرد رو مطالعه بفرمايين، بسيار ساده اين جملات و مصاديق اين عرايض رو پيدا خواهيد كرد. بطور مثال، پرزيدنت آيزنهاور، براي اينكه با خروشچف مصالحهي بيشتري داشته باشه، مياومد از روند توليد موشكهاي هستهاي كم ميكرد و به تبع اون خروشچف. ولي پرزيدنت كندي توليدش رو افزايش ميداد (براي امتيازگيري از شوروي) و به تبع اون برادران كمونيست!!! هزينههاي سرسامآور سلاحهاي هستهاي امروزه به درد نخور!!، در اون سالها سر به فلك ميذاشت!! ولي فقط و فقط، به دليل رقابت تسليحاتي اين اقدام صورت ميگرفت و لاغير! ساير كشورهاي قدرتمند نظامي هم فقط و فقط براي اينكه اثبات كنن قدرتمند هستن، رو به ساخت سلاح هستهاي آوردن!! بعد از اينكه همه ديدن چقدر اوضاع داره بيريخت ميشه، ديگه كمكم اين مسابقهي تسليحاتي بينالمللي برچيده شد و انواع و اقسام پيمانهاي رنگارنگ براي جلوگيري از توليد بيرويهي اين تسليحات گذاشته شد! ولي در نهان، هنوز اين جنگ قدرت برپاست و كشورهاي اروپايي و امريكا، هنوز در تلاش براي نشون دادن قدرت و تكنولوژي برتر خودشون هستن!!! شايد روزي از اين تسليحات استفاده بشه! با توجه به بيشعوري و كژفهمي بشر، اين امكان اصلاً بعيد نيست. ولي مسلماً اون روز، يه روز گرم و رويايي و عادي نيست كه مثلاً امريكا براي كم كردن روي ايران بخواد اين نبرد رو آغاز كنه يا حداقل استارتش رو بزنه!!! همونطور كه عرض شد، امريكا تا از اين سلاحهاي كاربرديتر و مخربتر داره، دليلي نداره كه از بمب هستهاي استفاده كنه!! متأسفانه اين عادت رو همهي ما (چه ايراني و چه ساير ملل جهان) داريم و اون اينكه وقتي چيزي رو ميبينيم، بدترين حالتش رو بدترين متصور هستيم. مثلاً از بين تسليحات، بمب هستهاي رو خطرناكترين ميبينيم؛ حال اينكه فقط همين F-16 هاي اسرائيل يا امريكا، شايد مخربترين ابزارها در طول اين 20 سال اخير بودن!! يا همين T-72هاي شوروي، بيشتر از قربانيان بمباران هستهاي ژاپن، از كشور عزيزمون تلفات گرفتن!! در زمان جنگ جهاني، خيلي قبلتر از اينكه امريكا از بمب هستهاي استفاده كنه، يه بار يه كشتار دسته جمعي وحشتناكتر رو در ژاپن انجام داد كه يكي از بزرگترين شهرهاش، با خاك كوچه يكي شد!! يا همين اقدام رو در آلمان انجام داد و يكي از شهرهاش رو به مدت سه شبانه روز بمباران كرد و بيش از 150 هزار نفر رو تقديم حضرت اجل نمود!!! تنها فرق اين اقدام با بمب اتم، سرعت بيشتر بود!! در غير اينصورت، از نظر نظامي، كار فوقالعادهاي انجام نشد كه سابقهي خاصي نداشته باشه!!!! حالا شما خودت رو بذار جاي امريكا!! بفرما حاضري از كدوم يكي استفاده كني؟ از بمب هستهاي كه ممكنه هزاران شر رو به دنبال داشته باشه؛ يا بسياري بمبهاي متعارف و نامتعارف كه هركدوم به تنهايي ميتونه تأثيري بسيار عميقتر از بمب هستهاي داشته باشه؟ اما اينكه فرمودين : [quote] اگر واقعآ اینطوریه که شما میگی پس دیگه هیچکس نباید از بمب های اتمی بترسه و در برابر حمله یک قدرت اتمی هیچ نوع ملاحظه ای نداشته باشه و اگر میتونه ریشه مهاجم رو از بیخ بزنه!!![/quote] بايد در پاسخ عرض شود كه خير! همونطور كه عرض شد، يه استثناء وجود داره و اون، خطر هستهاي ساير كشورها هست! در اين زمينه، تقريباً تمامي كشورهاي دارندهي تسليحات هستهاي، متفقالقول هستن كه ديگه كشورهاي ديگه (بخصوص كشورهاي خطرناك مثل ايران و كره شمالي كه اكثراً تابع قوانين بينالمللي نيستن و ميتونن خطرساز باشن!! اسرائيل طفلي كه هميشه تابع بوده!! آقربونش برم!!!)، نبايد به هيچوجه به اين تسليحات دست پيدا كنن! پس هر اقدامي براي كوتاه كردن دست اين كشورها از تسليحات هستهاي، اقدامي قابل توجيه خواهد بود! كما اينكه ميبينين بزرگترين نگراني چين و روسيه هم، همين به دست آوردن تسليحات هستهاي توسط ايران هست (كه البته برخلاف فرمايشات رامتيناي عزيز، كمي بيشتر از يه آشپزي ساده و يه غني سازي از 1 درصد به 99 درصد هست! يه قول قديميها، يه قزه سختتر و پيچيدهتره!!!). اگه هم دقت كرده باشين، همواره بعد از اينكه گفتن داشتن فنآوري صلحآميز هستهاي، حق تمامي كشورها (منجمله ايران) هست، بعدش هم گفتن، ولي اين نگراني وجود داره كه حركت به سمت تسليحات هستهاي باشه. پس بايد التزامهاي لازم در اين زمينه بدست بياد و ...!! اين درست كه در اينجور مواقع، ما فقط صهيونيسم جهاني رو پشت پردهي همهي اين مسائل ريز و درشت ميدونيم! ولي يه حقيقتي هست و اون اينكه فراي تمامي اين مسائل، ترس و نگراني ابرقدرتها و قدرتهاي هستهاي دنيا، از خطرناكتر كردن اين مسابقهي مرگبار و استفادهي ناصحيح و نامشروع از بمب هستهاي هست كه ميتونه كليد آغاز بسياري از اين مسائل آخرالزماني باشه!! پس تعجبي نداره كه براي مسئلهي به اين سادگي، اينهمه پيچيدگي رو وارد مسئله ميكنن و حاضرن خودشون اين كار رو براي كشورها انجام بدن، ولي اونا خودشون اين فنآوري رو نداشته باشن!! (البته باز هم بايد عرض شود كه كارشكنيهاي برخي دولتها و بزرگ جلوه دادن خطر ايران و تحركاتش، اصلاً قابل انكار نيست! گويي كه متأسفانه برخي از دوستان داخلي هم ناخواسته و نفهميده، به اين آتش دامن ميزنن و با افتخار از توان ايران براي توليد بمب هستهاي (مثل بستني سنتي) صحبتها به ميون ميارن و اين رو نشان شجاعت و افتخار كشور ميدونن!!!!) اما وقتي كه كار از كار بگذره و كشور جديدي (مثل كره شمالي)، بمب هستهاي آزمايش كنه و بگه كه منم دارم، ديگه جهان نميتونه منتظر بشينه و ببينه كه ميخواد باهاش چه بلايي سر دنيا بياره!! خيلي سريع ميان و از هر ابزار لازم براي محدود كردن كشور استفاده ميكنن و اگه هم جواب نداد، حملات و تحركات وسيعتر و خشنتر ميشه و حتي ممكنه به استفاده از بمب هستهاي برسه! ولي اين مسئله، با موافقت و مجوز ساير كشورها خواهد بود و احتمالاً قبلش همه چيز با هم چك خواهد شد!!! گويي كه باز هم بايد عنوان شود كه سلاح هستهاي، بيشتر در نقش سنگ بزرگ هست تا سلاحي حقيقتا كاربردي! پس ملاحظه بفرمايين كه داشتن بمب هستهاي (كه آرزوي دوستان مبارز ما هست)، نه تنها يه حسن و دست بالا نيست، بلكه دقيقاً يه خطر تمام عيار براي كشور هست؛ حداقل در اين شرايط بغرنج!! مسلماً هم وقتي جنگ بشه، امريكا و اسرائيل ترجيح ميدن تأسيسات هستهاي ما رو بفرستن هوا كه نتونيم از اين تأسيسات، به نفع جنگ و بمبسازي استفاده كنيم!! امري كه البته حتماً باز دوستان ميفرماين كه ما دو برابر اينها، تأسيسات زيرزميني و هيدن هستهاي داريم و امروز هم خط توليد موشكهاي نسل پنجمش، توسط رئيس جمهور افتتاح شده!!! امان از دوستاني كه با نيت خير، اينقدر ساده آب در آسياب دشمن ميريزن!!! اينبار، عرايضم جنبهي نظامي نداشت كه شما دليلي بر تأييد يا تكذيبش نداشته باشين. پاسخ سوالات شما داده شد. ديگه اين، به خودتون برميگرده كه دوست داشته باشين كدام نظريه رو دنبال كنين. به اميد پيشرفت و سرافرازي ايران عزيز اسلامي. -
تاپیک جامع تهاجم به جمهوری اسلامی ایران
mostafa_by پاسخ داد به mostafa_by تاپیک در دکترین و استراتژی
با تشكر از دوستاني كه نظر دادن؛ و البته نصير ايراني عزيز كه مقاله رو در صفحهي هجده تاپيك قرار دادن. قبل از هرچيز (با وجود اينكه ميدونم يكم زيادي دير شده؛ ولي با حق وتويي كه دارم با پررويي نظر ميدم!!!)، درمورد مقاله بايد عرض كنم كه : 1- اين دوستي كه اين مقاله رو نوشتن، درمورد مسائل نظامي، كمترين معلوماتي نداشتن!! كما اينكه خيلي ساده و انگار درمورد آب يا هويج بستني صحبت ميفرماين؛ آمار و ارقام ارائه ميكنن و از غرق ناو وينست و آيزنهاور با يك!!!! الي چند تا موشك حوت و كرم ابريشم و مار آبي و مار بوآ و سوسك پرنده و گربهي چرنده سخن ميرونن! فكر كنم بندهي خدا، ناو هواپيمابر رو چيزي بزرگتر از لنجهاي جاري و ساري در خليج فارس پنداشتن و حتي از همراهان اين موجود نيمه تايتان، اطلاع چنداني در دست ندارن! 2- درمورد آمار هواپيماهاي ما هم اين عزيز طوري سخن ميرونن انگار كه ما، مخزن هواپيما داريم يا بلا نسبت مثل اسرائيل، مغزمون رو درازگوش گاز زده و بخشياش رو هم ميل كرده كه تمام توان هواييمون رو يكجا به پرواز دربياريم كه پايگاههاي (به قول خودشون) تخليه شدهي امريكا رو بزنيم؛ اون هم با فانتومهاي سي، چهل سالهمون كه ديگه فكر كنم براي هواپيماهاي رهگير و يا چند منظورهي امروزي، تمرين هدفگيري باشه!!! 3- طوري درمورد جنگ با اسرائيل و شليك موشك به اون (41 موشك!!!) صحبت ميفرماين كه هركس ندونه، فكر ميكنه لانچرهاي ايران، تو كارخانجات سايپا توليد ميشن كه اينطوري عين پرايد ريختن بيرون!!! حتماً هم يه 10.000 تايي داريم! هدفگيري هم كه صد در صد دقيق! هيچجا هم نه! عدل خود تلآويو!!! (حزب الله هم دلش نيومد تلآويو رو بزنه)!!! 4- ايشون جوري درمورد اسرائيل نوشتن؛ انگار اسرائيل مظلومترين و دست و پا بستهترين (و در كنار اون، دست و پا چلفتيترين) كشور روي زمين هست و مثل گوسفند به زمين زده شدهي مادر مردهاي، مظلومانه نگاه ميكنه كه كي قراره سرش رو ببرن!!! هيچ مقاومت و حمله و دفاعي هم قرار نيست انجام بده!! نهايتاً مثل شير فرهاد، قراره يه نگاه به روبرو و يه نگاه به دوربين؛ اون هم با دهان باز؛ انجام بده!!! 5- طوري درمورد پيشروي حزب الله و حماس صحبت ميفرماين كه هركس ندونه، فكر ميكنه اين دو، نام پيشرفتهترين ارتشهاي روي زمين هست كه به همين راحتي، ايكي ثانيهاي (تو سكند، دو ثانيه، اثنين ...) آمادهي حمله و تحرك در عمق خاك يك كشور (و البته نهايتاً فتحاش) شدن!! بندهي خدا، يكم جنگ رو با بازي جنرالز اشتباه گرفتن!! در غير اينصورت، يكم فكر ميكردن كه عمليات لجستيكي و محافظت در برابر پاتكهاي دشمن رو چطور ميشه پيشبيني كرد!! 6- ايشون يه جور درمورد شليك موشك توسط امريكا (180 موشك در لحظه) صحبت فرمودن كه يه دقيقه فكر كردم امريكا هم تمام لانچرهاي موشك كروز روي زمين رو جمع كرده!!! 7- بنده خدا يه جور درمورد تخريب صحبت كردن؛ انگار منابع اقتصادي، پارك بهجتآباد (ابن سينا) يا نهايت پارك لاله هستن كه با يه بمباران، 80 تا 100% تخريب بشن!! ضمن اينكه فرضاً تخريب شدن! انگار ساختمان فروشگاه قدس سابق (زمزم فعلي) سر زرتشت - ولي عصر هدف قرار گرفته كه مسئولين دارن سوت ميزنن و ادامه ميدن!!! 8- من نفهميدم چي شد ما برديم؟ به خاطر گل زده تو خونهي حريف؟! ... با عرض پوزش از نصير ايراني عزيز؛ دوست خوبم؛ بايد عرض كنم كه : مقالهي مذكور، به دليل تحليل بسيار ضعيف و ميشه گفت داستانپردازانهاش، ارزش بحث و تحليل نداشت! شايد بشه گفت يه مقالهي تبليغاتي بود؛ صرفاً براي بالا بردن روحيه. ميشه همچين مقالاتي رو، در زمانهايي كه بحث حمله مطرح هست و بچهها نياز به روحيه دارن، در سايت قرار داد. ولي وقتي همه چيز خوب داره پيش ميره و ما هم ميخوايم بحث تحليلي و منطقي درمورد آينده و حملهي احتمالي داشته باشيم، اين مقالات نميتونن چندان در قامت اين بحثها جاي بگيرن. ------------------------------------------------------ اما درمورد فرمايشات دوست تازه واردمون dehkharghani، ضمن تأييد فرمايشات برادر سعيد، بايد عرض كنم كه؛ ببين دوست من! ما، ابرقدرت جهان هم كه باشيم، قادر به حذف امريكا كه هيچ، حتي حمله به خاك اين كشور هم نيستيم! بياين افسانهبافيها رو بذاريم كنار و حقايق رو بچسبيم! حمله به خاك امريكا، در قاموس هيچ كشوري نميگنجه؛ حتي روسيه و چين، با اينهمه ادعا! اولين و آخرين حملهاي هم كه در قرن اخير به خاك امريكا شد، حملهي ژاپن به بندر پرل هاربر بود كه طبق اسناد منتشر شده، خود امريكا از اين حمله خبر داشت و اتفاقاً خودشون بودن كه به واسطه، اين فكر رو تو سر ژاپن احمق انداختن كه چنين كاري رو انجام بده تا امريكا هم به آرزوي ديرينهاش برسه و تو جنگ جهاني، بازيش بدن (قبل از اون، هيچ بهانهاي نداشت!! حتي تلاش ميكرد با تحريك آلمان توسط كشتيهاي تجارياش، بهانهاي براي ورود به جنگ پيدا كنه كه آلمان، بيخيالش ميشد)!! اگه امريكا، در ژاپن از بمب اتم (Fat Man و Little Boy) استفاده كرد، به هيچوجه مقاومت ژاپن نبود؛ چرا كه ژاپن خيلي قبلش با خاك زمين اسفالت شده بود و لقب دايناسورها رو بدست آورده بود! (محض تنوع در مسئله؛ لقب دايناسورها : اوا خاك عالم!!). دليل اول و آخر اين مسئله، مسائل بعد از جنگ جهاني بود! امريكا، شوروي و انگلستان، خيلي قبلتر از اين مسائل، درمورد آيندهي جهان بعد از جنگ جهاني نقشه كشيده بودن؛ در سال 1943 در تهران!!! يعني زماني كه حتي آلمان نازي هم سقوط نكرده بود!! بعدش هم در يالتا درمورد مابقي مسائل نشسته بودن و از سير تا پيازش رو درآورده بودن!! يعني زمان پرزيدنت روزولت!! هنوز حتي پرزيدنت ترومن هم نيومده بود كه بخوان واسه پيروزي در جنگ و استيصال از دست ژاپن، از بمب هستهاي استفاده كنن!! اگه امريكا اين كار رو كرد، پيامش صرفاً به شوروي بود! كما اينكه در يكي از همين اجلاسهاي برگزاري قبل از پايان جنگ؛ براي تقسيم دنيا بين خودشون (كنفرانس پوتسدام)، ترومن در گوش استالين گفت كه يه سلاح خطرناك پيدا كردن! ولي چون ظاهراً دوزاري جناب فولادين، كمي كج تشريف داشت (و اون موقع، هنوز فنآوري تلفن كارتي مد نشده بود و جز دوزاري، وسيلهي تماس ديگهاي يافت نميشد)، ايشون زحمت ميكشن و يه پريويو جهاني خدمتشون ارائه ميكنن كه منظور و مفهوم ايشون رو درك كنن!! براي اثبات عرايضم، نقل قولي رو از جناب «وياچسلاو مولوتوف»، وريز خارجهي شوروي رو خدمتتون تقديم ميكنم : [quote][color=red]«ترومن تصميم گرفت ما را در پوتسدام غافلگير كند ... . در حالي كه مرموز به نظر ميرسيد، استالين و مرا به گوشهاي كشيد و به ما اطلاع داد كه آنها يك سلاح سري به كلي جديد، يك سلاح فوقالعاده دارند ... . مشكل بتوان گفت كه چه فكر ميكرد. اما به نظرم رسيد كه ميخواهد ما را به وحشت بيندازد. اما استالين با آرامش كامل واكنش نشان داد و ترومن گمان برد كه او متوجه نشده است. از اصطلاح بمب اتمي سخني به ميان نيامده بود، اما ما بيدرنگ حدس زديم كه منظور او چيست ... .»[/color][/quote] اگه منبعش رو هم خواستين ميتونين به كتاب «جنگ سرد : يك تاريخ مصور»، نوشته جرمي ايزاكز و تيلور داونينگ مراجعه بفرمايين و اين نقل قول رو (اگه اشتباه نكرده باشم) در صفحهي نوزدهم گير بيارين (البته منبع انگليسي رو عرض كردم). پس اگه دقت بفرمايين، ميبينين كه هيچوقت كشورها، واسه موي دماغ شدن و يا حتي به خطر افتادن موقعيتشون، به اين راحتي دست به همچين سلاح استراتژيكي نميزنن! البته نه اينكه امريكا بچه مثبت روزگار باشه! اصلاً مثلاً اگه ميشه به من بفرمايين كشوري كه MOAB (مادر تمام بمبها يا همون Mother of all Bombs كه شايد دوستان گيمباز، در بازي جنرالز باهاش آشنايي دورادوري داشته باشن) رو داره و همون كاربرد بمب هستهاي نسلهاي اوليه رو (تقريباً) براش داره، مغز گراز آفريقايي ميل كرده كه بياد و خودش رو با بقيهي ابرقدرتها در بندازه و مجوز استفاده از بمب هستهاي رو دو دستي تقديم رقباي يكي از يكي گلتر و انساندوستترش كنه؟!!! --------------------------------------------- در پايان، خدمت دوستان عزيزي كه داشتن بمب هستهاي توسط كشور عزيزمون رو تنها راه نجات ميدونن، بايد عرض شود كه : قبلاً هم در اين زمينه، چه در اين تاپيك و چه در جاهاي ديگه بحث شده!! ولي باز هم بايد عرض شود كه : ايران، در حال حاضر در زير چتر هستهاي قرار داره و تقريباً تمام كشورهايي كه بمب هستهاي دارن (ايالات متحده، انگلستان، فرانسه، چين، روسيه، پاكستان، هند و البته برادران صهيونيستمون اسرائيل)، متأسفانه يا باز هم متأسفانه، برد موشكي و كلاغهاي موشكانداز هستهايشون به كشور عزيزمون ميرسه!! پس عملاً استفادهي ما از بمب هستهاي (حتي به مقدار مورد نياز)، مساوي هست با پيوستن به اجداد دايناسورمون. ديديم كه دنياي امروز، اصلاً با مسئلهي بمب هستهاي كنار نمياد!! نمونهي بارزش، كره شمالي بود كه رهبر و دولتش، بلا نسبت روي هرچي درازگوش و مرغ يكپا رو تو جهان سفيد كردن! به دو سال نكشيد كه تأسيسات هستهايشون رو با خاك يكسان كردن و فهميدن كه ديگه اين تو بميري از اون تو بميريها نيست!! تازه اونم در شرايطي كه مثل ما محاصرهي كامل (360 درجهاي) نيستن و بزرگترين گروگان محبوب امريكا (كره جنوبي) هم دم گوششون هست و براي زدنش، حتي نيازي به موشكهاي قاره پيما و بالستيك ميان برد ندارن!!! نتيجه چي شد؟! فهميدن كه اين يكي ديگه خيلي خطرناكه كيم (حسن اونا ميشه!). به همين خاطرم شرش رو از سرشون كم كردن تا هم خودشون يه نفس راحت بكشن؛ هم بقيهي دوستان!! ضمن اينكه فقط اعلام اين خبر كافيه تا بالا سرمون، اولين سوغاتيهاي برادران جهودمون رو، مزين به علامت دلنشين و خاطرهانگيز زرد و مشكي ببينيم!! پس بياين يكم تخيلات رو فراموش كنيم و بچهگانه فكر نكنيم!! مادامي كه شرايط اينطور باشه و تا زماني كه بمبهاي به مراتب كارآمدتر از هستهاي، به وفور در جنگها استفاده ميشه و كك و ساس و شپش كسي (منظور جامعه جهاني هست) هم نميگزه، پس بحث استفاده از بمب هستهاي، خود به خود منتفي هست. ============================= متأسفانه دوستمون dehkharghani عزيز، به دليل تخلفي كه مرتكب شدن، از اين تاپيك اخراج شدن! در نتيجه قادر به پاسخ دادن در تاپيك نيستن. اما بنده از سيناي عزيز تقاضا ميكنم كه اين بار به ايشون اين اجازه داده بشه كه دوباره به تاپيك برگردن (چون اين تخلفات، براي دوستان تازهوارد (از نظر فعاليت)، يه اتفاق عادي محسوب ميشه). ان شاء الله كه از اين به بعد، اين دوست خوبمون هم دقت بيشتري در رعايت قوانين سايت از خودشون به خرج بدن. -
تاپیک جامع سردارشهید احمد کاظمی تاپیک جامع سردارشهید احمد کاظمی (گفتگو ، خاطره ، عکس ، فیلم و .. )
mostafa_by پاسخ داد به SAEID تاپیک در جنگ آوران
خدا اين روح شهيد بزرگوار رو قرين رحمت قرار بده. عجب و صد عجب كه به همين راحتي، زمان عروج بزرگانمون رو فراموش ميكنيم (خودم و امثال خودم رو ميگم). ممنون نستور جان كه اين مسئله رو براي غافليني مثل حقير، يادآور شدين. اميدوارم حالا كه تاپيك بالا اومده، دوستان هم كمي همت به خرج بدن و حداقل پست اول رو يكبار كامل مطالعه بفرماين! قول ميدم از خيلي از تاپيكها، براشون مفيدتر خواهد بود. -
آمريكا در سال 2010 به واسطه یک جنگ داخلی فرو ميپاشد.
mostafa_by پاسخ داد به EMPEROR تاپیک در دکترین و استراتژی
ممنون از دوستان عزيزم كه حقير رو قابل و لايق بحث دونسته و عرايض بنده رو تكميل فرمودن و بر دانش جهالت من، پوشش گذاشتن. با تشكر از امپراطور عزيز كه مثل هميشه خجالتزدهام كرد و امري كه لايقش نبودم رو بهم نسبت داد، ميپردازم به بحث. اگه پاسخها طولاني نشد (كه احتمالاً ميشه)، بحث رو يكم گسترش ميدم. در غير اينصورت ميذارم براي پستي ديگه. ابتدا ميپردازم به فرمايشات skywave عزيز. تعريف شما درمورد فروپاشي، با تعريف بنده انطباق كامل داره. ولي دوست گرامي. شما يه مسئلهي ساده رو فراموش كردين. يه بار خدمت امپراطور عزيز عرض كردم (البته حضوراً). هيچ امپراطوري، در شرايط ايدهآل به مرحلهي فروپاشي نميرسه! مسلماً اگه حتي همين شرايط فعلي رو هم در نظر بگيريم (يعني كاري كه در علم اقتصاد ميكنيم و شرايط رو ثابت در نظر ميگيريم)، به هيچوجه هيچگونه فروپاشي رو شاهد نخواهيم بود. چون فعلاً نون در شرايط فعلي امريكاست. ولي تحليل، علم آيندهنگري هست؛ نه حال نگري. چون حالنگري، ميشه چيزي شبيه به اخبار و نهايتاً تحليلهاي جهتدار و هدفداري كه صبح تا شب از تلويزيون خودمون گرفته تا غربيها، تو گوش ملت جهان زمزمه ميكنن!! فرق بين يه مربي فوتبال، با يه تماشاچي چيه؟ حالا مربي نه! آناليزور. هردوشون بازي رو نگاه ميكنن. ولي هركدوم، نگاه خاص خودشون به بازي رو دارن. آناليزور، با بررسي شرايط و موقعيتهاي مختلف و كنار هم قرار دادن اطلاعاتش، ميتونه راحتتر به نتيجه برسه كه نقاط ضعف و قوت تيم كجاست، كي به گل ميرسه و چطور و چطور گل ميخوره و اگه شرايط اينطوري پيش بره برنده از زمين مياد بيرون يا بازنده. ولي تماشاچي، نهايت كاري كه انجام ميده، دنبال كردن بازي و منتظر موندن براي دريافت نتيجهي نهايي هست! وقتي ما داريم درمورد شرايط امريكا صحبت ميكنيم؛ يعني داريم درمورد پسرفت شرايط صحبت ميكنيم. يعني داريم درمورد زماني حرف ميزنيم كه بودجهي نظامي سرسامآور امريكا، كه مثلاً حافظ امنيت بايد باشه، صرفاً باري بيهوده هست روي دوششون! همين الان، بودجهي نظامي ايالات متحده در 20 سال اخير (يعني پس از جنگ سرد كه بزرگترين دشمن امريكا نابود شد تا به امروز) رو سرچ بفرمايين و تغييرات رو مشاهده كنين! نتيجه، كاملاً غيرمنطقي و نامعقولانهاس!!! حالا از ديد يه حسابدار جزء يا دانشجوي ترم يك اقتصاد هم به اين قضيه نگاه بفرمايين، ميبينين كه منافعي كه بايد به هزينهها بچربه و بيشتر باشه، تقريباً اصلاً وجود نداره! نهايت امريكا چند سال ميتونه اين پتانسيل خطرناك رو به جنگ با دشمنان فرضي و قرضي كه حتي نيروي زميني و هوايي هم ندارن مشغول كنه؟! كدوم ارتش جهان، ياراي ايستادگي در برابر اين ابرقدرت رو داره؟ هيچكس! كي جرأت حمله به امريكا (بخصوص به خاك امريكا) رو داره؟ هيچكس! كي ميخواد امنيت ملي امريكا رو به خطر بندازه؟ هيچكس!! پس فايدهي اين ارتش چيه؟ اين سوال، يكم اذيت كننده هست! بخصوص اينكه وقتي ميفهميم منافع عظيم كارتلهاي تسليحاتي ايالات متحده كه قبلاً از به جنگ انداختن كشورها و فروش تسليحات بهشون بوجود مياومد، با وجود يه ارتش ابرقدرت، ولي مزاحم روز به روز كمتر و كمتر ميشه و عملاً تنها مصرفكنندهاش، همين ارتش هست كه روز به روز داره حجيمتر ميشه و البته بيمصرفتر و خطرناكتر؟! تازه بديش اينه كه از مالياتي تغذيه ميكنه كه از محل سود اين فروشها تأمين ميشه! يعني يه دور باطل و البته احمقانه!!! پس به نفع اونا هست كه اين امنيت رو داشته باشن، يا با جهاني جزءتر، با جنگهاي بيشتر و منافع بيشتر روبرو باشن و البته ارتشي كوچكتر؛ صرفاً براي حفظ امنيت داخلي؟ اين، تازه بخش كوچكي از منابع عظيم اقتصادي بود كه عرض كردم خدمتتون. اون مواردي كه بصورت 1، 2 و 3 عرض كردم، هركدوم بسيار طول و تفصيل ميشه براشون ارائه كرد دوست گرامي. اون وقت، شايد فقط اگه بيايم يك دهم اين اطلاعات رو كنار هم بذاريم، ميتونيم بفهميم كي اين وسط، نفع بيشتري ميبره! درمورد پشتيباني دولت، قضيه خيلي سادهتر هست! مالياتي كه پرداخت ميشه، تفاوتي نميكنه كه به كي داده بشه! دولت امريكا، همونطور جاده اسفالت ميكنه كه مكزيك، گواتمالا، آفريقاي جنوبي، آلباني، لبنان، تركمنستان، مغولستان، اين كشورهاي گوگوري مگوري حوزه خليج فارس و ساير كشورهاي كوچك، متوسط و بزرگ انجام ميدن! همه هم منابعشون مشخصه و وظايف مشخصتري هم دارن. پس تفاوتي نميكنه كه اين كشور، اسمش چي باشه! مهم اينه كه اقتصاد بخش عمومي، در تمامي كشورها پايداره و شرح وظايف مشخص خودش رو هم داره. پس عملاً ميبينين كه وجود كشور، چندان تفاوتي نميكنه. اگه شرايط همين باشه، مسلماً كاليفرنيا يا لاسوگاس بدش نمياد زير پرچم امريكا باشه. چون اعتبار جهاني داره. ولي اگه اين كشور، به ورطهي سقوط كشيده بشه، اولين راهكاري كه انتخاب خواهد كرد، فشار به ايالات براي جبران كسري بودجهي وحشتناكش هست. اين، همون فشاري هست كه بهتون عرض كردم. در اون شرايط، شايد هركس تصميم ديگهاي براي آينده و چشماندازش داشته باشه! اما درمورد صورتهاي مالي، بايد عرض كنم كه اتفاقاً بدهي در قسمت بدهيها، يه وزنهي منفي هست دوست من. متأسفانه يا خوشبختانه، حداقل به خاطر رشتهاي كه درش تحصيل كردم و شغلي كه دارم، بازي با اين بخش رو به خوبي بلدم. براي اين امر، شما رو رجوع ميدم به نسبتهاي مالي. اگه دقت كرده باشين، يكي از مهمترين نسبتهاي مالي، خالص داراييهاي جاري به بدهيهاي جاري هست. فكركنم شما بيشتر با اين مطلب آشنا باشين و دليل وجودش رو هم بدونين چيه! بدبختي يه شركت، زماني هست كه اين نسبت، كم و كمتر ميشه!! تا يه جايي، بدهي به معناي استفاده از منابعي، بجز منابع اصلي شركت و درنتيجه رشد اون هست. ولي از اونجا به بعد چي؟ امريكا، سالهاست كه اين مرز رو رد كرده. اصولاً در اين ميان، نيازي به توطئه، نقشهچيني و بسياري كار ديگه نيست! شوروي، خيلي ساده فرو پاشيد! نه نقشهاي در كار بود و نه برنامهاي براي آينده (كه اگه اينطور بود، اقمارش و كشورهاي بلوك شرق، اينقدر به بدبختي و بيچارگي نميافتادن)! خيلي ساده، يه روز به اين نتيجه رسيدن كه بهتره ديگه زير پرچم شوروي نباشن!! همين!!! اما در آخر، به حرفهاي فوكوياما (كه اتفاقاً نظريهي پايان نظم رو ايشون مطرح كردن) اشاره فرمودين. بد نيست بدونين كه مشكل اصلي رو هم خود ايشون فهميدن چي بوده! اتفاقاً پيشبيني ايشون، كاملاً درست از آب دراومد! ايشون، اين پيشبيني رو خيلي قبلتر از اوني مطرح كردن كه كمونيسم به انتهاي مسيرش برسه!! اون موقع، همه تعجب كردن كه استاد، مغزش معيوب شده! ايشون، اون زمان به نبرد نهايي و حذف يكي از دو ايدوئولوژي برتر جهان و نهايتاً پيروزي ليبرال دموكراسي (به عنوان ايدئولوژي برتر) اشاره داشتن كه اتفاق افتاد! ولي بعد ايراد كار رو فهميدن! مبارز بيرقيب، سادهتر از هرچيزي از ميدون خارج ميشه! نميخوام حرفاي دكتر احمدينژاد رو تكرار كنم. نميدونم ايشون، پشت اين حرفاشون، چه استدلالي دارن (كه البته با شناختي كه از تيمهاي مشاورهاي ايشون و اتاق فكرهاي مختلف ايشون دارم، بعيد ميدونم كه حرف صرفاً احساسي زده باشن). اما يه حقيقتي هست و اون اينكه ليبرال دموكراسي، به شكست خيلي نزديكه! دلايل متعددي داره. ولي يه مسئلهي خيلي ساده، كليات قضيه رو مشخص ميكنه. پايهي ليبرال دموكراسي، منهاي شعارهاي پرطمطراق و دهان پركنش (جامعه مدني، دموكراسي، حقوق بشر و آزادي!! قربونش برم چقدرم بهش وفاداره!!!)، يه مكتب اقتصادي چند قرنه هست به اسم كاپيتاليسم (يا به قول بچههاي اقتصادي كپيتاليسم). نميخوام توضيح بيشتري بدم. ولي در همين حد اشاره ميكنم كه كاري كه دولت امريكا، براي نجات خودش و صنايع درونياش ميكنه (يا به عبارت بهتر، باجي كه داره ميده)، تناقض كامل داره با كاپيتاليسم!! به همين راحتي داره مكتب ريشهاياش رو قربوني ميكنه؛ فقط به خاطر چند روز زندگي بيشتر!! غافل از اينكه اين تيشهاي كه داره به اين ستون ميكوبه، اگه چندي ديگه بكوبه، سقف رو روي سرش خراب ميكنه!! به اين ميگن مرگ ايدئولوژي!! امري كه شوروي گريبانگيرش شد و چارهاي جز نابودي براش باقي نذاشت!! ------------------------------ از آرماني عزيز هم تشكر ميكنم بابت توضيحاتشون. تا حالاش 4 صفحه Word نوشتم!! ماشاء الله فك كه نيست!! راديو پيام هست!!! ديدم اگه بخوام جواب بيشتري بدم، احتمالاً بايد هزار و يك شب بخونين!! به همين خاطرم برخي پاسخهاي جزئي به فرمايشات شما رو در قالب پست بعدي عرض خواهم كرد. ولي در همين حد بدونين كه تنها راه پديد اومدن امپراطوري جديد، سقوط امپراطوري واحد قديم هست!! ان شاء الله نوبت به روسيه هم ميرسه امپراطور عزيز! اينجا، باشگاه ضد امپرياليستي (چه شرقي، چه غربي) راه مياندازيم اصلاً . درمورد نقش شرق، ان شاء الله به تفصيل بايد صحبت كنيم. در باب اهميت اين موضوع، ذكر همين نكته بس كه ظهور امپراطوري از شرق، از پيشبينيهاي وقايع آيندهي تحليلگران امريكاست! اما اين، كيه و چطورياس، مطلبي هست كه به راحتي نميشه گفت و بايد بحث كرد و ديد كه كدوم احتمالات، قويتر خواهند بود. منتظر نظرات دوستان عزيزم هستم (امپراطور عزيز! بفرما رو سن!!! ساير عزيزان هم همينطور). -
آمريكا در سال 2010 به واسطه یک جنگ داخلی فرو ميپاشد.
mostafa_by پاسخ داد به EMPEROR تاپیک در دکترین و استراتژی
ممنون از امپراطور عزيز بابت ارسال اين مطلب و ايجاد تاپيكي به اين مهمي. البته قبلش بايد يه خواهش از دوستان داشت و اون اينكه اين مطلب رو به خوبي بفهمن كه تاپيكهاي تحليلي، جايگاه نظرات ساده و يكخطي نيست. نه اينكه دوستان نظر ندن. اين كار رو ميشه در تاپيك مشابهي كه يكي از دوستان در اون، نقل قول استاد رو عرضه كردن بفرماين. ولي در تاپيكهاي تحليلي، چون هدف چيز ديگهاي هست، اين نظرات صرفاً به روند تاپيك لطمه وارد ميكنه. پس خواهشاً اين مطلب رو دوستان مد نظر داشته باشن. اما بپردازيم ابتدا به حرف استاد. بايد عرض كنم كه نظريه (و يا به قول ايشون؛ پيشبيني) ايشون چندان مسئله و طرح جديدي نيست. ولي ميشه گفت در بخشبندي اون، كمي تا قسمتي اغراق صورت گرفت. نظريهي فروپاشي امريكا، بارها توسط استراتژيسينهاي برجستهي امريكايي مطرح شده. تو فيلم «سگ را بجنبان»، حرف قشنگي مطرح شد : «ميدوني چرا سگ دمش رو تكون ميده؟ چون سگ از دمش زرنگتره. در غير اينصورت، دم، سگ رو تكون ميده»!! يكم بهتره به اين مسئله فكر كنين. اين حرف به ظاهر ساده، حقيقت امروز دنياي ماست. رسانه، دم سگي به اسم مردم هست. ولي چون ازشون زرنگتره، به راحتي اونها رو تكون ميده. شركتها و واحدهاي اقتصادي، دم سگي به اسم كشورها هستن. ولي چون زرنگتر (و يا به عبارت بهتر قدرتمندتر) هستن ...! هر كشور، عضو (يا همون دم) سازمانهاي بينالمللي هستن؛ ولي فقط چند تاشون، اون رو ...! اين مطلب رو به اين خاطر عرض كردم كه جايگاه قدرت (چه سياسي، چه نظامي و چه اقتصادي) رو در مناسبات نهايي بتونين بهتر متوجه بشين. نظريهي فروپاشي، براساس همين تقابل قدرت هست. 1) زماني كه ايالتهاي ثروتمند امريكايي، به چنان قدرت و ثروتي ميرسن كه براشون ديگه منفعت تحمل جسد مقروض كشورشون، سود آنچناني كه نداره هيچ؛ ضرر هم داره. (دوستاني كه ميفرماين دولت به ايالات نياز نداره؛ اگه ممكنه بفرماين كه معني توليد ناخالص داخلي يا همون GDP خودمون چي هست تا درمورد مابقي قضايا بحث كنيم). 2) زماني كه ديگه مليت در واحدهاي عظيم اقتصادي امريكا معني نداره و كليهي اقتصاد به دست شركتهاي چندمليتي امريكايي سابق افتاده! براي اين كشورها، ديگه امريكا به يه مركز فعاليت تبديل شده كه ميتونه براثر شرايط بد اقتصادي، تنها بهشون آسيب برسونه و از منفعتشون بكاهه (به دليل اتخاذ سياستهاي تعديل اقتصادي براي نجات از بحران توسط امريكا). پس ميشه گفت براي اينها هم منفعتي نداره. 3) سازمانهاي تو در توي اطلاعاتي، فقط و فقط براي اين بوجود اومدن كه امريكاي توهم توطئه، خداي نكرده بلايي سرش نياد. ولي سالهاست كه اين نيروها (به دليل تقابل و اشتراك وظايف و تضاد منافع)، با هم مشكل دارن. زماني كه به اين نتيجه برسن كه بزرگترين مشكل، از درون امريكا نشأت ميگيره؛ نه از سوي دشمناش؛ اينا چه نقشي پيدا ميكنن؟ به سادگي، ميرن سراغ كارهاي انساندوستانهاي مثل قاچاق (كاري كه CIA سالهاست داره انجام ميده). همين مسأله، باعث ميشه كه امريكا يادش بره بايد غضنفر رو ميچسبيد؛ نه مارادونا رو!! زماني كه بخواد تغييري در اين راستا صورت بگيره و منافع اقتصادي و سياسي امريكا تغييري درش بوجود بياد؛ خواه ناخواه ميبايست تغييراتي در سيستم صورت بگيره. پس هر تغييري در اين سيستم، روي اين سازمانهاي اطلاعاتي تأثيرگذار ميشه و جنگ منافع شكل ميگيره!! در نهايت هم متوجه ميشن كه نبرد قدرت، فقط منافع رو كم ميكنه. پس خيلي راحت ميشينن و با بخشبندي مراكز و منافع و مناطق، مشكل رو دوستانه!!! حل ميكنن!!! شايد بگين اين، خيالپردازي و كارتوني و تفكرات كودكانهاس! ولي بد نيست بدونين همين برادران مافيايي عزيزمون، به اين راهكار در دههي 30 و 40 رسيدن و پس از اون بود كه از يه مشت گانگستر، تبديل به بزرگترين قدرت اقتصادي و البته زيرزميني امريكا شدن!!! موارد از اين قبيل بسيار هست. البته مسئلهي مهمتري هم مطرح هست. در حال حاضر ايالات متحده بدهكارترين كشورهاست!!! با فروپاشي ايالات متحده، ميشه گفت بزرگترين كلاه بر سر جهانيان خواهد رفت و البته خود ايالات متحده بيشترين نفع رو خواهد داشت! اين مسئله رو هم بايد در كنار باقي موارد بذارين!! در كل، وقتي كنترل سيستم از دست آدم خارج بشه، ميشه همون برتري دم به سگ! نتيجه هم كاملاً مشخص خواهد شد! تا زماني كه نياز به سگ هست، تكونش ميديم؛ بعد هم ميذاريمش كنار و ميچسبيم به يه چيز ديگه!!! ببخشيد كه اينقدر خلاصه، نامرتب و البته گنگ و جهشي مطلبم رو عرض كردم. صرفاً خواستم چند نمايه ساده رو اينجا عرض كنم. اما يه مطلبي كه ميتونم تقريباً (به احتمال 80 درصد) ازش مطمئن باشم اينه كه اين فروپاشي، در سال 2010 اتفاق نخواهد افتاد؛ مگر (اين مگره خيلي مهمه) درصورت بروز وقايع خاصي و ورود متغيرهاي جديد به اين مسئله! من منتظر نظر دوستان عزيزم، بخصوص استاد عزيز امپراطور هستم. اگه بحث خوبي درگرفت، ان شاء الله در اين زمينه بيشتر عرايضم رو ادامه خواهم داد و نظريهها، تئوريها و حالات مختلف اين مسئله رو به كمك دوستان بازتر و مبسوطتر ارائه خواهم كرد. -
غرق ناوگان آلمان در اسکاتلند، خیانت یا خدمت
mostafa_by پاسخ داد به RezaKiani تاپیک در تاریخ دریایی جهان
بزرگترين اشتباه؟!! نميدونم چي بگم! گاهي اوقات، يكم عقل و شعورم به اين اشتباهات بزرگ نميرسه!!! تنفر آلمان و بخصوص هيتلر از يهوديان + كمك و حمايت مالي يك سرمايهدار يهودي براي ساخت كارخانه هواپيماسازي در خفا! تنفر هيتلر از يهوديان + ملاقات با سران يهود (بنيانگزاران اسرائيل در 7 سال بعد) در سال 41 در ويلاي شخصي هيتلر و عكسهاي دوستانه انداختن و قهوه نوشيدن! تنفر آلمان از انگليسيها و امان دادن به 300.000 نفر از نيروهاي ايشان؛ بيهيچ دليل! تنفر آلمان از انگلستان و دست كشيدن از بمباران اين كشور؛ اون هم در حالي كه اگه فقط دو هفته به اين كار ادامه ميداد، كار انگليس تقريباً تمام بود!! اونم در شرايطي كه توقف حمله، درست بعد از شنيدن اين خبر توسط هيتلر، به دستور مستقيم ايشون صورت گرفت!!! قصد تصرف كامل اروپا كه ديگه چيزي نمونده بود صورت بگيره + به يكباره سر خر رو كج كردن و رفتن به سمت قتلگاه شوروي!!! قصد مقابله با انگليسيها + گسيل بهترين فرماندهان و نيروهاش به آفريقايي كه هيچ ارزشي نداشت و نهايتاً قتلگاهشون شد!!! قصد فتح شوروي + كج كردن مسير حركت از دم مسكو به لنينگراد (استالينگراد بعداً رفت رفيق!)!! ادعاي تاكتيكهاي متمركز بر نظريهي «Minimum Pain, Maximum Gain» + تمركز بينهايت احمقانه روي استالينگراد و از دست دادن لشكر ششم آلمان!!!! تحريك جهان، بخصوص انگليس و فرانسه براي ورود به جنگ با آلمان؛ درحالي كه اصلاً آمادگياش رو نداشت!!! فراري دادن يهوديان از اروپا + تمركز اين قوم نفرين شده؛ براي اولين بار در طول تاريخ پس از حكومت سليمان در سرزميني ديگر!!!! تصميمات مثلاً ابلهانه (مثل توقف 48 ساعته در دونكرك، حمله به يوگوسلاوي و ...) + تحميل شكست به ورماخت؛ در حالي كه بارها با پيروزي فاصلهي چنداني نداشت!!! و مواردي از اين دست! به قول معروف، ان شاء الله كه گربهاس!! ان شاء الله كه فقط حماقت و تكبر بوده و لاغير. به قول ارنستو رومل عزيز؛ بگذريم!! -
تاپیک جامع تهاجم به جمهوری اسلامی ایران
mostafa_by پاسخ داد به mostafa_by تاپیک در دکترین و استراتژی
درمورد نظرات دوستان حرف ديگهاي به ذهنم نميرسه. ان شاء الله همهچيز، همينطور هست كه عزيزان ميبينن. به اين دليل كه اين تاپيك، يه تاپيك تحليلي هست (هرچند از نظر دوستان، مضر براي اذهان پاك عزيزان سايت)، ساير پستهاي غيرتحليلي به زودي ازش پاك ميشه. اميدوارم دوستان وهم برشون نداره كه صداي مخالف رو دارم خفه ميكنم. چون فكر كنم از اين دست پستها، به وفور در ساير تاپيكهاي خبري ديده ميشه. پس نيازي به حضور اون در اينجور تاپيكها نيست. اگه دوستان ميخوان از نظراتشون بكآپ تهيه بفرماين، هرچه سريعتر اقدام كنن. ----------------------------------------- خوب برگرديم به بحث. من منتظرم برادر سعيد. از دوستان بزرگوارم تقاضا دارم كه مجدداً در بحث شركت بفرماين و تحليل خودشون از متن كپي شده در [url=http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=55&postdays=0&postorder=asc&start=210]صفحهي 15[/url]رو بفرماين. -
تاپیک جامع تهاجم به جمهوری اسلامی ایران
mostafa_by پاسخ داد به mostafa_by تاپیک در دکترین و استراتژی
سردار جان. بنده هم ادعايي نكردم. منتها چندان دوست ندارم وقتي حرف از منطق ميزنم، سخن احساسي تحويل بگيرم. جالب اينكه در اين بحث، ظاهراً تنها كسي كه احساسي و خائنانه حرف زده، بندهي حقير هستم! به همين دليلم ترجيح دادم ديگه در اين زمينه بحثي نداشته باشم و دوستان رو با تحليلهاي منطقيشون تنها بذارم تا ان شاء الله پيشرفت و ابرقدرتي ايران زمين رو بيشتر و بهتر شاهد باشم. -
آقا رضا كياني عزيز. بنده كه ادعايي ندارم. از اول هم به بيسوادي خودم اعتراف كردم. اون واژه، كلي بود. اگه رجوع به صحبتهاي خودتون بفرمايين، ربطش رو با عرض بنده متوجه خواهين شد. به دنبال واژهي دقيق نگردين. بلكه صرفاً فرمايشاتتون رو به عنوان يه خوانندهي بيطرف بررسي بفرمايين. نيازي به اعلام نتيجه نيست. ان شاء الله من دروغپرداز و افترا افكن، با تمامي اسلاف خويش منجمله پينوكيو، در جهنم سوزان همدم بشيم كه تاواني باشه به تمامي اين اعمال خبيثانه. اتفاقاً بندهي حقير هم داشتم در اين زمينه عرايضم رو پيش ميبردم و بحثم، ارتباطي به ادامهي جنگ بعد از فتح خرمشهر نداشت. بحث، سر فرمايش حضرت امام (ره) بود كه شما فرمودين حاج احمد آقا گفته امام اين عقيده رو داشت و بنده هم سعي كردم منطقاً اين مسئله رو رد كنم. دلايلم رو هم عرض كردم و نيازي به بازگويياش نميبينم و فكر كنم اگه پستهاي حقير در اين تاپيك رو كامل و با دقت مطالعه ميفرمودين، اين رو نميفرمودين. بنده، كاري به حرف حاج احمد آقاي مرحوم نداشته و ندارم. اهميتي هم نداره كه صحبتهاي ايشون رو دنبال كنم يا نكنم. چون منابع حقير، صرفاً اظهار نظرات اشخاص نيست؛ اظهار نظرهايي كه گاهاً با يه تعبير و يا نقل قول اشتباه ميتونه بسياري حق رو به ناحق تبديل كنه و بالعكس. ان شاء الله كه خدا اين گمراه رو هدايت كنه. ---------------------------------- ارنستو رومل عزيز. حرفهاي شما كاملاً صحيح هست و از نظر حقير، تفاوتي در صحبتهاي بنده و شما وجود نداره. بنده هم موافق اين هستم كه حقايق گفته شه؛ نه اوني كه صرفاً به نفع ماست! چون با فريب خويش به جايي نميرسيم. گويي كه گاهاً بايد مثل «هر سخن جايي و هر نكته مكاني دارد» رو هم در نظر بگيريم و يادمون نره كه يه انتقاد سازنده، در جمعي دوست ميتونه مفيد و در جمعي دشمن، تنها هيزمي خشك براي شعلهورتر ساختن آتش فتنه ميتونه باشه. در كل، بنده از نظرات و فرمايشات شما همواره استقبال كرده و ميدونم كه انتقاد شما، از روي دلسوزي و علاقه به دستيابي به حقيقت و بازگويي اصل مسائل، براي جبران مشكلات و نقاط ضعفي هست كه گاهاً بخاطر خوش خيالي و بيخيالي، و يا عدم علاقه به پذيرش حقايق از طرف ما بوجود اومده. بنده ديگه در اين زمينه عرضي ندارم.