mostafa_by

War
  • تعداد محتوا

    2,358
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    18

تمامی ارسال های mostafa_by

  1. عجب!!! جو، چه كارا كه نمي‌كنه!!! icon_cool icon_frown
  2. mostafa_by

    هاشمي: جنگ به دستور آمريکا نبود!

    توضيحات خوبي رو دوست خوبمون ernesto_rommel ارائه فرمودن. صرفاً يه اشتباه كوچيك داشتن و اون اينكه ماجراي ايران كنترا، سال‌ها بعد از ورود امريكا به اين جنگ وحشتناك بود. امريكا از سال 61، رسماً!! به كمك عراق اومد! قبل از اون، لطف مي‌كرد و از طريق عربستان، تمامي تحركات نظامي ايران رو به اطلاع عراق مي‌رسوند. چند روز قبل از حمله صدام به ايران، امريكا باز هم از طريق عربستان، بسته‌ي اطلاعاتي حاوي ريزترين جزئيات اقتصادي، سياسي، فرهنگي، نظامي و موقعيت‌هاي جغرافيايي و مناطق بااهميت و شريان‌هاي اقتصادي كشورمون رو تقديم عراق كرد. قبل از اون هم زبيگنيو برژينسكي، طي سفرهاي خاورميانه‌اي‌اش و جلساتي كه با صدام داشت، وي رو مجاب كرد كه حمله به ايران، بهترين گزينه‌ي ممكن هست! آواكس‌هاي امريكايي هم مراقب منطقه بودن و بهترين گزينه براي لو دادن حملات هوايي ايران بودن!!! نهايتاً در سال 61، امريكا با فرستادن دونالد رامسفلد، رسماً روابط ديپلماتيك و به دنبال اون نظامي‌اش رو با عراق برقرار كرد و قس علي هذا ...!!!
  3. mostafa_by

    درد دل‌هاي يك سردار!

    متن زير٬ بخشي از سخنراني سردار مهندس٬ سعيد قاسمي٬ از بزرگان و افتخارآميزان جنگ تحميلي است كه در روز 26 فروردين ماه 1386 و در یادواره‌ی سید شهیدان اهل قلم، با عنوان روایت شیدایی، كه در مدرسه علمیه معصومیه قم برگزار شده بود٬ بيان شده است. البته خود سخنراني٬ نسبتاْ طولاني است. ولي به همت سايت «عدالتخانه»٬ گزيده‌اي از اين سخنراني رو خدمت شما عرضه مي‌كنم. خوندن اين مطالب٬ حقيقتاْ تكان‌دهنده هست. چيزهايي هست كه به هيچ وجه تازگي ندارن. هيچ اطلاعات جديدي به شما داده نمي‌شه. ولي بعيد مي‌دونم كه با خوندن اين متن٬ احساسي بهتون دست نده! ياد گذشته نيافتين! به ياد جنگ! به ياد پس از جنگ و اينكه چقدر از گذشته‌ي نه چندان دورمون٬ دور شديم!! ------------------------------------------- بسم الله الرحمن الرحیم - 110 کیلومتر طول جاده ی آسفالته اهواز – خرمشهر است. در طی چندین مرحله عملیات این منطقه آزاد شد ولی الآن هیچ اثری از مناطق جنگی در این محدوده نیست و به اسم بازسازی، تمام آن آثار را نابود کرده اند. - وقتی گروه های راهیان نور را به این مناطق می آوریم می گویند چرا اینجا ایستاده ایم؟ برویم طلائیه! می گویم پسرم ! اینجا قدم به قدم درگیری بوده و همان جنگی که در طلائیه داشتیم در اینجا هم بوده، تو چه می دانی؟ می گوید پس کجاست؟ آثار آن چه شد؟ می گویم پسرم ؛ دخترم ، به تعبیر حسن باقری عبور از کارون خودش یک عملیات بود و تازه بعد از اینکه از کارون عبور کردیم در یک شب، این بچه های بسیجی ها با بیست کیلو بار، 27 کیلومتر از پشت کارون تا پشت جاده ی آسفالته اهواز – خرمشهر آمده است، پنج روز در اینجا تن به تانک جنگیدیم و 150 تانک زدیم؛ تانک تی 72. - بعد بچه ات اینجا یقه ات را می گیرد که بابا اون تانک هایی که زدی کو؟! بعد مسخره ات می کند که دیدی دروغ گفتی؟! آن وقت باید سرت را بیاندازی پائین و بگویی لاشه ی تانکها را آمریکایی ها و عراقی ها برده اند!! نمی شود که بگویی " این ها رو بردیم کارخانه ی نورد اهواز و به ثمن بخس فروختیم".در همین شرایط که همه از حفظ آثار دفاع مقدس دم می زنند و همه مسئولین هم خودی هستند. - در تقاطع کارون - اروند ، ساختمان گمرک آریانا که تیر و ترکش دیوار آن را سوراخ سوراخ کرده بود و در زمان جنگ از آن برای دیده بانی استفاده می شد را جلوی چشم همه با بولدزر خراب کردند! همه مسئولین هم بودند؛ نماینده ی ولی فقیه، استاندار، شهردار، بخشدار و... - حضرت امام(ره) در خصوص بازسازی می فرمایند : از کلیه مسئولین می خواهم که یک شهر یا چند شهر را به همان حال و هوا نگه دارند تا نسل های آینده وقتی می آید، مستندات واقعی جنگ برایش ملموس باشد. - حتی در سنندج، باشگاه افسران را هم شخم زده اند! در و دیواری که مرمی گلوله ها روی آن بود و پانزده روز در آنجا مقاومت صورت گرفت را خراب کرده اند و یک ساختمان جدید درست کردند و اسمش را هم گذاشته اند " بنیاد حفظ ارزش ها و آثار دفاع مقدس"! در هیچ جای دنیا این کار را نمی کنند. اصلش را خراب کردیم و پلاستیکی و فایبر گلاسش را گذاشتیم آنجا! مثل اینکه تخت جمشید و پاسارگاد را خراب کنی و پلاستیکی اش رو بگذاری آن جا و بگویی این یکی را ببیند! چه جماعتی هستیم ما؟ چرا این گونه عمل می کنیم؟ با بولدزر مظاهر افتخارمان را شخم می زنیم... در فکه، در سوسنگرد، در دهلاویه، در هویزه، شلمچه، اهواز، آبادان و... این اتفاقات افتاده است. - سید مرتضی آوینی با این همه استعداد می توانست یک آر.پی.جی زن خوب باشد، می توانست یک تک تیر انداز خوب یا یک اطلاعات-عملیاتی خوب باشد و حتی می توانست یک فرمانده ی خوب باشد، چرا دست به هیچ کدام از این کارها نزد و دوربین را برداشت؟ چرا دوربین را برداشت و خودش را در معرض تمسخر ما قرار داد؛ هر کسی که در گردان دوربین بر می داشت می گفتیم این ها بچه های تبلیغات هستند! می گفتند این ها جگر جنگیدن ندارند و دوربین بر می دارند و می گویند لبخند بزن عکس بگیریم! اما اکنون، همه پیوسته دنبال یک فریم از آن عکس ها و دنبال ده دقیقه، پنج دقیقه و حتی یک دقیقه از آن فیلم ها هستند. سید مرتضی می دانست چنین روزهایی پیش می آید. در فکه وقتی با ما آمد ، وقتی لباس ها و پیراهن های روی سیم خاردارها و تکه استخوان ها را روی زمین دید، گفت چقدر خوب می شد که پدر و مادر آنها اجازه می دادند و به این قتلگاه دست نمی زدیم. دورش یک حریم می کشیدیم و همه را به دست نمی زدیم به اینجا می آوردیم، دیگر اصلاً احتیاج به ذکر مصیبت نبود. سیدمرتضی می گفت می آیند جماعتی که بعداً ما را زیر سؤال می برند و می گویند: دروغ است که اینها روی مین می رفتند؛ مگر عقل نداشتند؟! مگر اژدر بنگال نداشتند که راه را باز بکنند؟! ...و البته همین طور گفتند. می دانست که چنین روزهایی پیش می آید و آن فریم ها طلایی می شوند. - در تاریخ داریم که 90 روز نبرد در استالینگراد اتفاق افتاده است؛ هر سال چندین فیلم در این باره درست می کنند؟ یک سال تمام مردم آبادان در محاصره بودند و فقط یک باریکه در بهمن شیر برای تدارکات رسانی بود. مادر خشاب پر می کرد و بچه اش را جلو می فرستاد، خواهر پانسمان می کرد و پدر جنازه چال می کرد. همه در این خط، یک سال مقاومت کردند ولی اینها را نگفته اند، نباید هم بگویند. می بایست در بهترین ساعات تلویزیون، سریال هایی بی محتوایی همچون ترش و شیرین و این دست هجویات پخش کنند و فیلم های آوینی باید در بدترین زمان ممکن و انتهای شب پخش شود. عزیزی پرسید: شما فکر نمی کنید در اقلیّت هستید و این در این فرهنگ جایی ندارید؟ مردم همین طور دوست دارند، می خواهند شاد و خوش باشند و شما دمادم کوس جنگ می زنید! گفتم آری این گونه است، اما شانزده سال است که این ذائقه ی انحرافی را برای ما ساخته اند و به ما تزریق کرده اند. ذائقه فرهنگي جامعه تحت تاثير تبليغات سوء و برنامه هاي نامناسب صدا و سيما اين گونه تغيير يافته و هر روز اين انحراف افزايش می يابد - یکی از مشکلات ما این است که حافظه تاریخی نداریم. بعضی از این افرادی که به مملکت خیانت ها کردند، باز هم آمده اند و اشکال تراشی می کنند. در جریان اخیر 15 تفنگدار انگلیسی، چقدر سعی در مانع تراشی در امر را داشتند؟ حال اینکه مردم دیگر این ها را کنار گذاشته اند. انگلیسی ها می گویند در دنیا مرز مائیم! نقشه مائیم! خط تالوگ مائیم! Gps مائیم! ماهواره مائیم! این یعنی چه؟ این یعنی تمام دنیا در اختیار و برای ماست و وقتی که می بینند پنج متر به مرز ایران تجاوز کرده اند و دریابانان جمهوری اسلامی ایران بازداشت شان کرده اند، احساس حقارت می کنند. 25 روز به زیبایی هرچه تمام، ایران مرکز فرماندهی دشمن را در یک حرکت تهاجمی کنترل کرد. اگر در طول این 16 سال گذشته، همین آقایان مانع تراش که اکنون در لاک دفاعی رفته اند، اگر در این خط بودند و حتی در کلام هم همین تفکرات احمدی نژاد را که ورقه ها و شمه هایی از تفکرات حضرت روح الله را زنده کرد است، را پی می گرفتند، ده ها برابر این محبوبیت را در دنیا دارا بودند. برای ایستادگی در این خط لازم است که حرکت ها آفندی باشد. چون در خط پدافندی، مداوم باید عقب نشینی کنید. همان چیزی که مقام معظم رهبری(حفظه الله) فرمود که آقایان یک جا را بایستی به عنوان حد یقف داشته باشند و روی این خط با هم توافق کنند. - خدا رحمتت کند سید مرتضی، می دانستی باید این مستندها را بسازی، تا به امروز نرسیم که دانشجو به من بگوید استاد! راست است که جنگ را شما پاسدارها شروع کردید؟ رفتید عراق را با خمپاره زدید و صدام به یکباره تصمیم گرفت با دوازده لشگر به ایران حمله کند!! استاد، درست است که امام می خواست جنگ را بعد از فتح خرمشهر تمام کند و شما نگذاشتید؟! صد بار هم که جواب بدهی جواب از رسانه ها پخش نمی شود که نمی شود.
  4. mostafa_by

    داریوش بزرگ

    دوست من؛ Cyrax. پست شما كه توهين‌آميزتر بود! يكم آروم‌تر اخوي! يكم ديگه با سكته فاصله داري!! همون‌طور كه عرض شد، زيادي احساساتي بحث مي‌فرمايي. شما يه حرف از حضرت امام (ره) بيار كه عقيده‌اش فتح بغداد بود؛ من دست و پا و سر شما رو مي‌بوسم و كوروش رو به عنوان خدا مي‌پرستم. خدا رو شكر كه هم فيلمش هست؛ هم سخنان مكتوب ايشون. ديگه نمي‌دونم بنده‌ي خدا كي اين ادعايي كه شما مي‌فرمايين رو مطرح كرده! حتماً مي‌خواسته بغداد رو فتح كنه و خودش خبر نداشته! :!: شما از هر صحبت، هر جاش رو كه دوست دارين پاسخ مي‌دين. جواب اين حرفم رو نگرفتم : دوست من. ما اينجا جمع شديم كه منطقي بحث كنيم؛ نه از روي بغض و كينه و نه براي پوز همديگه رو زدن و تضييع هم. پس بهتره شما هم كمي آروم‌تر شي تا منطقت رو اين خشم كور نكنه. درمورد ليونايدس هم شكي نيست! آخه كل يونان جمع شدن كه ايران رو اذيت كنن. ما هم از بيخ و بن، هرچي كشور اون حول و حوش بود رو به خاكمون ملحق كرديم. مثل امريكا كه با حمله‌ي پيشدستانه، همه‌ي كشورها رو واسه خودش برمي‌داره. گفتم كه. Power make Right! --------------------------------------- متأسفانه در حال حاضر، شما منطقي بحث نمي‌فرمايين و فقط دارين به هر مستمسكي چنگ مي‌زنين كه ادعاهاي خودتون رو ثابت كنين. كمي ديگه بگذره، پاي اصول و فروع دين رو هم وسط مي‌كشين كه حقانيت خودتون رو ثابت كنين. پس بهتره اين بحث رو با شما خاتمه بدم تا كار به جاهاي باريك‌تر كشيده نشده و به نفي بقيه‌ي موارد و نسبت دادن تمامي مقام‌ها و مناصب عالم به كوروش هخامنشي نشده! اميدوارم شما هم كمي دايره‌ي ديدتون رو وسيع‌تر بفرمايين و تمدن‌هاي 4000 ساله و 5000 ساله‌ي ايران زمين رو هم ببينين و روي يك قسمت 200 ساله از تاريخ گسترده‌ي اين مرز و بوم، اينقدر توقف نفرماييد. موفق و مؤيد باشيد.
  5. آره دوست عزيز. بازيگرش همون بود. فيلمش هم فيلم قشنگي بود (البته نه به زيبايي افسانه شجاعان). اكثر قريب به اتفاقش هم توي چين مي‌گذره. بعداً يه فيلم ديگه ساختن به اسم «بازگشت عقاب‌هاي مبارز» كه ادامه‌اش بود؛ ولي به زيبايي خودش نبود. كونگ‌فوي اون هم خيلي تخيلي بود. ولي اينيكي بدك نيست. درمورد فيلم Mongol هم بايد بگم كه فيلمه. يه فيلم سينمايي (محصول 2007) كه نامزد دريافت اسكار بهترين فيلم خارجي سال در سال 2008 هم شد. شايد با ديدن اون، دودستي بزني تو سر خودت كه چه سينمايي ما داريم و چه سينمايي اونا!!!! به اين لينك سري بزن. جواب خيلي از سوالاتت اونجاس. --------------------------------- راستي يادم رفت. ممنون از مطالب جالبي كه مي‌فرستي.
  6. دوست من. داستان «افسانه عقاب‌هاي مبارز» اصلاً اينطوري كه فرمودين نبود. شايد به اين دليله كه تنها قسمت‌هايي از اين فيلم رو ديدين. تا اونجايي كه تلويزيون پخش كرد، عين تاريخ بود. چنگيز، تنها خاني بود كه اقوام پراكنده‌ي مغول رو كه دائماً در حال جنگ با هم و قتل و غارت بودن و همگي هم در بدبختي زندگي مي‌كردن رو متحد كرد. براي اولين بار، در نبردها، به سربازاش غنيمت داد و براي اولين بار در مغولستان قانون نوشت (ياسا). تا اونجايي كه شما ديدين، تلاش چنگيز براي جمع كردن اقوام مغول بود كه كاملاً هم مستند نشون داده شد و همه چيز درست بود. اما از قسمت دوازدهم به بعد كه تلويزيون عزيز گذاشت تو كاسه‌مون، داستان عوض مي‌شه. يعني بي‌خيال چنگيز جون مي‌شن و مي‌رن سراغ لاووله‌هاي گواجينگ و رونگار و باقي داستان. البته از قسمت 38 اينطورا كه گواجينگ دوباره برمي‌گرده به مغولستان، ادامه‌ي چنگيزخان رو مي‌رن و نشون مي‌دن كه اين آدم مهربون براي مردمش، در برابر بيگانگان چقدر وحشي‌گري مي‌كنه! حتي تسخير ايران و حمله‌اش رو نشون مي‌دن و ترفندهايي كه مي‌زنن و كشتاري كه تو شهر راه مي‌اندازن. پس بهتره زود قضاوت نفرمايي. اگه دوست داشتي، آدرست رو بده، برات فيلمش رو مي‌فرستم. راستي! اگه فيلم‌بين هستي، فيلم Mongol رو گير بيار. فيلم خوش‌ساختي هست. درمورد زندگي چنگيز و چگونگي به قدرت رسيدنش هست. همين چيزايي كه تو اول افسانه عقاب‌هاي مبارز نشون مي‌ده رو اون‌جا هم نشون مي‌ده؛ ولي كامل‌تر و جذاب‌تر. ديدنش ارزش داره. اونم تا سر به قدرت كامل رسيدن چنگيز و تبديل شدن تموچين به چنگيز خان هست.
  7. همون بهتر كه شكست خوردن. مي‌تونين فقط تصور كنين اگه جلوي فاشيسم جهاني گرفته نمي‌شد، چه بلايي سر جهانيان مي‌اومد؟ عصر برده‌داري، دوباره شروع مي‌شد! نژادهاي مزخرفي كه خودشون رو برتر از همه‌ي جهانيان مي‌دونستن، كاملاً مشخص بود چه بلايي سر ديگر ملت‌ها مي‌آوردن!! همون بلايي كه نازي‌ها سر يهودي‌ها، كمونيست‌ها، اسلاوها و ساير ملل آوردن و ژاپني‌ها سر چيني‌ها و ساير چشم بادامي‌ها!!! البته اين به اين معني نيست كه متفقين خوب بودنا! نه! سگ زرد برادر شغاله. ولي حداقل اونا با سياست و استعمار پنهان پيش‌ مي‌رن؛ نه با برده‌داري!!! ------------------------------ ممنون آقا رضا. مطلب بسيار جالبي بود. يه فيلم نه چندان معروف هم درمورد همين پل ساخته شده كه عيناً همين‌طوري كه شما نوشتين بوده (روايت شده). بازم به اونا كه داستان رو عيناً روايت مي‌كنن؛ نه مثل ما كه حتي داستان‌هاي قرآني رو هم به سبك عشقي مطرح مي‌كنيم (حضرت يوسف (ع)).
  8. mostafa_by

    داریوش بزرگ

    فكر كنم توضيحات لازم رو دوستمون FeldMarshall فرمودن. البته بنده پاسخ به سوال رو گذاشته بودم براي عرض رو در رو. ولي دوستمون كه اشاره فرمودن، گفتم بيام اينجا و بگم. بلاد اسلامي، اگه منظور شما حكومت‌هاي اطراف عربستان هست، بايد عرض شه كه اكثريت اين حكومت‌ها، تحت لواي لشكركشي‌هاي خلفاي اول تا سوم (بخصوص عمر خطاب) بود و اسلام، دستوري مبني بر پيشبرد اسلام با شمشير رو به جايي ارائه نكرد. از افسانه‌ها هم كه بگذريم، اين مردم كشورهاي مختلف بودن كه خود، اسلام رو پذيرفتن؛ در غير اينصورت، اگه فشار شمشير برداشته مي‌شد، دين نيز بايد تغيير مي‌كرد. درمورد اروپا و بالكل گسترش اين حكومت‌ها به كشورهاي دورتر هم ديگه خودتون داستان رو بهتر مي‌دونين. اصولاً كار غلط، غلط هست و ربطي به اسلام و مسيحيت و يهوديت و كافريت نداره. نتيجه هم اهميتي نداره؛ چرا كه كار از ريشه غلط بوده. اسلام، به عنوان ديني الهي، چنين چيزي رو دستور نداده و اگه كسي هم به نام اسلام اين كار رو انجام داده، نشون مي‌ده از اسلام چيزي نفهميده. البته دفاع از خويش و حمله‌ي متقابل، فرق مي‌كنه و اگه كشوري، در نتيجه تحريك و حمله كشور ديگه، با استفاده از قدرت نظامي اون‌جا رو بگيره، اين با حملات كشورگشايانه خيلي فرق مي‌كنه. امام علي (ع)، سه جنگ داشتن كه در هيچ‌كدوم، كشورگشايي مدنظر قرار نگرفت. پيامبر اكرم (ص) هم همين‌طور. سيره‌ي ائمه اطهار هم همين بوده. حتي ساير پيامبران هم به منظور كشورگشايي، حمله نمي‌كردن. حتي داوود نبي و سموئيل نبي هم اين كار رو نكردن. داوود (ع)، وقتي براي فتح اورشليم لشكركشي كرد كه يهوديان ديندار، تحت نظر حكومت كافر زمانه، آسيب مي‌ديدن و مورد اذيت و آزار بودن و شرايط به گونه‌اي تنگ اومده بود كه راهي جز با جهاد در راه خدا نمي‌شد كاري كرد. تمامي اين داستان‌ها هم در قرآن اومده. طالوت، پادشاه برگزيده‌ي قرآن هم چنين سيره‌اي داشت و هيچگاه براي گسترش مرزها و استفاده از منابع، شمشير نكشيد. اين، سيره‌ي پيامبران، امامان و عادلان بوده. فكر نكنم نيازي به توضيح بيشتر باشه. ----------------------------------- كوروش، به عنوان كسي كه پيشرفت رو به كشورمون هديه كرد، محترم هست و هر شخصي مي‌تونه بهش تعلق خاطر داشته باشه و دوستش داشته باشه. ولي دوست داشتن كوروش نبايد امري حتمي تلقي بشه و اجبار كنيم كه همه بايد دوستش داشته باشيم و در حد پيامبر و يا خدا بپرستيمش!! كوروش رو بايد دوست داشت، چون فلان و چنان كارها رو كرده. همون‌طور كه پادشاهان و انسان‌هاي خوب ديگر اين سرزمين هم خيلي از كارها رو كردن و مورد تقدير قرار بايد بگيرن! اگه هم بخوايم اين تاريخ رو بررسي كنيم، نبايد متعصبانه بايستيم و هر بررسي رو توهين به ايران و ايراني و كوروش و داريوش كنيم!! بحث، بحث تاريخ و علم تاريخ هست؛ نه تعصبات خشك! شرط متمدن بودن و بافرهنگ بودن هم همين هست؛ يعني حتي كوچكترين سوء تعبيرها رو هم با بحث و نه با تهاجم بررسي و كنكاش كنيم. موفق باشيد.
  9. mostafa_by

    داریوش بزرگ

    امپراطور عزيز. خيلي عاليه. پس شما وقت خالي‌ات رو بهم بفرما تا قرار و مدار و فيكس كنيم. پاسخ‌ شما باشه براي همون قرار. نتايج رو هم مختارين. مي‌تونين قرار بدين يا كه خير. امر٬ امر شماست. --------------------------------- پاسخ برخي دوستان كه باز هم عقده‌هاي ضدعربي‌شون گل كرده رو هم فكر نكنم ارزش داشته باشه بدم. باشه عزيز! همه عرب٬ شما فارس. خوبه؟ --------------------------------- و اما در پاسخ به Cyrax بايد عرض شود كه : ماشاء الله كوروش٬ يه قدم تا خدا شدن فاصله داره (البته اگه هنوز نشده)! اول كه ذوالقرنين شد. حالا هم كه پيامبر شده. فقط خيلي دوست دارم بدونم اگه پيامبر بوده٬ پس نداهاي دعوت به سوي خداوند ايشون در كدوم يك از جزوات تاريخي منتشر شده!! كدوم پيامبري٬ لشكركشي مي‌كرد و كشورگشايي؟!!! برادر من! ديگه بهتره با فرستادگان الهي شوخي نكنيم!!! جالبيش اينه كه شما ايشون رو با پيامبران اولي‌العظم مقايسه مي‌فرمايين!!! ولي بالفرض كه ايشون پيامبر بوده. اگه تسلسل اديان و جايگزيني اون رو بدونين چي هست كه حتماً مي‌دونين٬ قاعدتاً ايشون بايد دين يهود مي‌داشتن و بشارت مسيح رو مي‌دادن! پس منطقاً دين كشور عزيزمون هم بايد يهود مي‌بود! چرا كه ما چند دين نداريم و اديان٬ مكمل همديگه هستن؛ نه در عرض هم!!!! پس خواهشاً اينقدر احساساتي صحبت نفرمايين و اجازه بدين كوروش در ديدگاه ايرانيان٬ يك شاه عادل باقي بمونه؛ نه يه افسانه‌ى تخيلي!!!! از شمايي كه اطلاعات خوبي دارين٬ گفتن اين حرف بسيار بعيد بود! چرا كه اين حرف٬ دليل واهي يك مشت بي‌سوادي است كه گوش به زنگ شبكه‌هاي خارجي هستن! شايد در اين زمينه٬ مطالعه‌ي خوبي نداشتين. پس با تمام احترامي كه به شما دارم٬ خوندن این تاپیک رو توصیه می کنم. اون رو مطالعه بفرمايين (دو صفحه بيشتر نيست). درمورد فرمايشي كه داشتين٬ پاسخ مبسوط داده شده. اگه هم بعدش سوالي داشتين٬ در همون تاپيك مطرح بفرمايين. در حد توان٬ پاسخگو خواهم بود. ولي بهتره فعلاً مباحث رو قاطي نكنيم. حضرت محمد (ص)٬ اولاً از چندين سال قبل و به دليل فشار بيش از حد كفار به ايشان و حملات مكرر نظامي به مسلمانان و كشتار اون‌ها و پس از رسيدن دستور الهي مبني بر جهاد٬ سپاه تشكيل دادن و پس از سال‌ها جنگيدن٬ حتي به صلحي 10 ساله با كفار رسيدن مبني بر اينكه مكه دست ايشان باشه و مسلمانان در امنيت٬ به زيارت بپردازن. ولي با نقض اين صلحنامه و كشتار مسلمانان٬ حضرت محمد (ص) با سپاهش به سوي مكه حركت كرد و شهر رو باز هم بدون خونريزي گرفت. فكر كنم بهتره در اين زمينه‌ها هم بيشتر مطالعه بفرمايين. در قرآن هم اومده. اما اينكه من از كجا مي‌دونم كه ما به كشورهاي اطراف حمله مي‌كرديم٬ فكر كنم عقل سليم و منابع تاريخي كه خود شما بهش استناد مي‌فرمايين هم پاسخ شما رو بهتون بده. نكنه تمامي كشورها٬ به ما حمله مي‌كردن و ما در ازاي اون٬ مي‌رفتيم مي‌گرفتيمشون؟! اگه اينطوره٬ حتماً‌ ليونايدس به خشايارشا پيغام فرستاد كه مشتي خاك و ظرفي آب رو به نشانه‌ي پذيرش حاكميت كشورش به ايران٬ براش بفرستن!!! بهتره ديگه درمورد وضوحات تاريخ٬ بحث نفرماييم و بريم سراغ نقاط اختلاف. من نمي‌دونم شما در كدوم شهر زندگي مي‌فرمايين. ولي حداقل در تهران٬ تا دلتون بخواد از اين نام‌ها هست! اگه سري به خيابان ميرداماد بزنين و احتمالاً ديوار روبروتون رو يه نگاه كوچيك بندازين٬ خيلي چيزا رو مي‌بينين. شايد شما انتظار داشتين يه ميدون باشه به نام كوروش كبير٬ يكي باشه به نام داريوش كبير٬ يكي باشه به نام خشايارشا كبير٬ يكي ديگه به نام فلان كبير و چنان كبير تا اين رو به چنين نشانه‌اي بگيرين!!! راستي. روز ملي شدن صنعت نفت كيه؟! چرا تعطيله؟!! بهتره باز هم مسائل و مشكلات شخصي خودتون با حكومت رو دستمايه‌ي اين بحث‌ها قرار ندين و سعي كنين در حيطه‌ي سوالات و عرايض٬ اظهار نظر بفرمايين. بنده كه چيزي نگفتم. ان شاء الله٬ هروقت٬ در هر زمينه‌اي از كشور عزيزمون كه كسي بخواد مشكلي پيش بياره٬ هميشه صداتون اينقدر بلند و رسا و غيرتتون پايدار باشه. من هم براي شما٬ آرزوي سلامتي و پيروزي و موفقيت رو دارم.
  10. mostafa_by

    داریوش بزرگ

    ابتدا در پاسخ به دوستمون Cyrax بايد عرض كنم كه دوست من! اين قياس مع‌ الفارغ رو بر چه اساسي صورت دادين؟ يعني حقيقتاً اعتقاد دارين كه تاريخ قبل از اسلام ايران زمين، همه حق و عدالت بوده و تمامي لشكركشي‌ها هم براي گسترش عدل و داد و نابودي ظالمان بوده؟ دوست من! امريكا هم همين رو مي‌گه! گسترش دموكراسي و نابودي حكومت ظالمان! اين هم از اون حرفا بود! پيامبر، آورنده‌ي اسلام هست و يك پيامبر! ولي كوروش يك شاه هست!! مثل اين مي‌مونه كه بگيم من از كريمخان خوشم نمياد! پس ايراني نيستم!! اينكه بگيم هر ايران دوستي الا و بلا بايد كوروش، شاه هخامنشي رو دوست داشته باشه، نمي‌دونم نسخه‌ي از كجا پيچيده شده هست!! هر ايراني مختاره از هر كسي از اين تاريخ خوشش يا بدش بياد! اصولاً اين مسئله، يك امر شخصي و سليقه‌اي است؛ نه يه نسخه جهاني! مثل اينكه بگيم چون همه ما ايراني هستيم، پس بايد از حسين رضا زاده و علي دايي خوشمون بياد!!!! نمي‌دونم شما چرا مثل اكثر دوستان خيال مي‌فرمايين كه هركس حرفي متضاد حرف شما در اين زمينه زد، قصدش تخريب ايران باستان هست!! عزيز من! ايران باستان، خيلي خوبيا داشته! ولي خيلي هم بدي‌ها داشته!! منتها شما خوبي‌هاش رو مي‌بينين و اگه يه نفر، يه بدي ازش عنوان كنه رو معاند و نابودگر تاريخ باستان ايران برمي‌شمارين و در ذهنتون دنبال دلايل و ريشه‌هاي اين تخريب برمياين! حتي درست گوش نمي‌دين ببينين چي مي‌گه!! اگه پست حقير رو كامل خونده بودين، نيازي به اين دوباره گويي بنده نبود!!! =================================== اما در پاسخ به فرمايشات برادر بزرگوارم، امپراطور گرامي بايد عرض كنم كه : اولاً شعار راه قدس از كربلا مي‌گذرد، يك شعار استراتژيك بود در پاسخ به كساني كه مي‌خواستن جبهه‌ي ديگري رو در برابر اسرائيل بگشاين (در سال 61، تيرماه و در سوريه). حرف كامل حضرت امام (ره) هم اين بود : شمايي كه دوست داريد با اسرائيل بجنگيد! آيا توان اين را داريد كه از تهران تا اسرائيل نيرو پر كنيد و اين نيروها را پشتيباني نماييد! ما در حال جنگ با دشمن بعثي هستيم! اگر مي‌خواهيد به وظيفه‌ي خويش عمل كنيد، در جبهه‌ها بجنگيد و بدانيد كه راه قدس از كربلا مي‌گذرد! (البته خلاصه‌اش رو عرض كردم به زبون خودموني). حتي حضرت امام اين رو نگفت كه برين عراق رو بگيرين! ما شروع كننده‌ي جنگ نبوديم؛ بلكه تنها مدافع بوديم! نمي‌دونم شما بزرگوار، چطور اين دو مسئله رو يكي مي‌دونين؟ اينكه ما به تمامي كشورهاي اطراف و حتي مصر و يونان و امثالهم حمله كنيم و ادعا كنيم كه براي گسترش عدل و عدالت و آزادي انسان‌ها گام برمي‌داريم، آيا ادعايي منطقي‌ است؟ به فرض منطقي بودن، كدوم يك از انسان‌هاي بزرگوار، اين امر رو انجام دادن؟ آيا پيامبر اكرم (ص) جنگي چنين انجام داد؟ حضرت علي (ع) چطور؟ حسين بن علي، حسن بن علي چطور؟ آيا غير از اين هست كه تنها يك منجي وجود داره و اون هم زماني هست كه جهان رو بيداد فرا بگيره و مظلومين جهان، خود درخواست نجات داشته باشن و با ظهور منجي، خود به سمتش گرايش پيدا كنن؟! همونطور كه عرض شد، امريكا هم از اين نسخه‌ها مي‌پيچه براي جهانيان! مي‌گه مثلاً ايران به كمك ما نياز داره. عراق به كمك ما نياز داره! كره به كمك ما نياز داره!! بحث مقايسه نيست! ولي آيا امريكا حق داره به كشوري ديگه حمله كنه و ادعاش آزادي مردم اون كشور باشه؟!!! مردمي كه حتي ازش درخواست كمك هم نكردن؟!! درمورد ذوالقرنين بودن يا نبودن كوروش، بهتره در جايي مناسب‌تر بحث كنيم؛ چرا كه بنده، حرف علامه رو قبول ندارم و اگه به شرايط ذوالقرنين بودن در كتاب ايشان دقت بفرمايين، فكر كنم به مشكلاتي اساسي در اين زمينه برسيم. ولي قصدم اين نبود. ببينم. يه سوال! اينكه به عنوان جزئي از تاريخ نگاه كنيم، چه اشكالي داره؟‌ مگه ما، بالفرض قائم مقام فراهاني رو جزئي از تاريخ نمي‌دونيم؟ امير كبير چطور؟ سهروردي چطور؟ مگه ديدن جزئي از تاريخ، منافاتي با افتخار كردن به شخصيتي داره؟ ولي ستايش متمايل به پرستش يك شخصيت تاريخي، امري نه چندان منطقي هست!! ارتباطي نداره كه كوروش مسلمان بوده يا نبوده. ما براي شخصيت‌هاي بزرگ و تأثيرگذار، احترام قائليم. اين، ارتباطي به دينشون نداره! كما اينكه كم نبودن قهرمانان غير ايراني اين مرز و بوم! ولي من موندم كه چه اصراري بر توقف بر روي پادشاهان هخامنشي هست؟!! طبق اسنادي كه شما فرمودين، كوروش انسان عادلي بوده. پادشاه خوب و مردم‌دوستي بوده. پادشاه با قدرتي بوده و مسائلي از اين دست! قبول. پس به عنوان يك انسان، قابل احترام هست و مي‌شه هركس كه به اين پادشاه تعلق خاطر داره، بهش افتخار كنه. ولي آيا اين، دليل بر ايراني بودن يا نبودن و ميهن پرست يا فروش بودن انسان مي‌شه؟! چرا توقف؟!! بزرگوار! باز هم عرض بنده رو متوجه نشدين! چرا همه چيز رو سياه يا سفيد نگاه مي‌فرمايين! چه كسي اين مرز رو مشخص كرده كه يا ايران پيش از اسلام و يا ايران پس از اسلام! چه كسي گفته اگه طرفدار ايران باستان باشين، خون شهدا براتون بي‌ارزشه! كجاي حرف بنده، اين معني رو مي‌داد! بحث بنده، صرفاً اين هست! براي مهين پرستي، نيازي به ذكر بخشي از تاريخ نيست! دفاع از تاريخ و افتخار كشورمون، بايد دفاع همه جانبه باشه! نه اينكه در برابر توهين به پادشاهي ايراني، فريادمون به آسمون‌ها بره و در برابر توهيني صد برابر سنگين‌تر، صدامون درنياد! شايد بهتر باشه يكبار ديگه، تمامي بخش‌هاي عرايضم رو مطالعه بفرمايين تا ببينين كه بنده، چندين بار اين مسئله رو عرض كردم! ملاحظه مي‌فرمايين؟ اين حرف من، تضادي با افتخار به ايران باستان نداره! ولي اين منطقي نيست كه تا حرفي درتضاد با ايران باستان زده شه، آدم متهم به تخريب و توهين به تاريخ ايران باستان بشه و همه بخوان در مقام پاسخگويي بهش بربيان! يك بار بايد ديد چه حرفي مي‌شه زد! تاريخ تمامي كشورها، پر است از داستان‌هاي راست و دروغ و مسلماً اين مسئله درمورد تاريخ ما هم صدق مي‌كنه! ولي ما ظاهراً ديگه نمي‌تونيم اين مسئله رو بپذيريم و تاريخ باستان كشورمون رو تاريخي مي‌دونيم سراسر راستي، درستي و بدون سر سوزن مشكلي! اگه غير اين بود، اينقدر در برابر بررسي و حلاجي و بحث و بربرسي اين تاريخ، موضع‌گيري نمي‌كرديم! ============================== همون‌طور كه در ابتدا هم عرض كردم، بحث ذوالقرنين بودن كوروش يا نبودنش باشه براي يه جاي مناسب‌تر. فقط يك مسئله. خدا پرست بودن، با تك‌خدايي بودن، دو امر بسيار متفاوت هست. بررسي اين قضيه هم اگه دوست داشتين، مي‌تونيم در كنار هم (با گرفتن چند ساعت از وقت شما بزرگوار) دنبال كنيم. يكي از دوستانم كه اتفاقاً سواد تاريخي و مذاهب باستاني بسيار بالايي دارن رو هم ميارم تا ايشان درمورد اين تفاوت و اصول و تفاوت اين مسائل، توضيح بيشتري ارائه كنن. پس اگه موافق بودين، اين قرار رو با هم خواهيم گذاشت.
  11. mostafa_by

    داریوش بزرگ

    امپراطور گرامي. بحث مقايسه نيست. دوستان ما به اين دليل از اسكندر بدشون مياد٬ چون طومار هخامنشيان رو پيچيدن! ولي بحث ما اينه. اسكندر هم يه نابغه‌ي نظامي بوده كه تو تاريخ٬ اسمش رو موندگار كرده! اين احمقانه نيست كه چون به ما حمله كرده ازش بدمون بياد؟! من نه دفاع از اسكندر كردم٬ نه با كسي مقايسه‌اش كردم٬ نه بهش احساسي دارم. اصولاً در مطالعه‌ي تاريخ٬ به دنبال اين نيستم كه جانب كسي رو بگيرم يا نسبت به كسي احساسات بروز بدم. صرفاً‌ تاريخ رو هم ظرفي مي‌دونم كه همه چيز درونش رو بايد ديد٬ نه مقطعي خاص ازش! علاقه‌اي هم به توقف در گوشه‌اي ازش رو ندارم و حسرت گذشته‌اي رو هم نمي‌خورم. كاري ندارم كوروش و داريوش و اسكندر و امثالهم كي بودن. مي‌دونم كه اينا٬ جزيي از تاريخ بودن؛ چه خوب و چه بد. پس دليلي براي مقايسه‌اش نمي‌بينم. صرفاً بايد نسبت بهشون شناخت داشته باشم كه تا ميزاني كه نياز هست دارم. ------------------------------------------ اما يه بحث ديگه. ما امريكا رو براي چي محكوم مي‌كنيم؟ امريكا قدرت داره٬ پس هر كشوري رو كه مي‌خواد تسخير مي‌كنه و اصول خودش رو پيش مي‌گيره. كاري كه انگلستان مي‌كرد. يا روسيه٬ اسپانيا٬ پرتغال٬ ايتاليا و فرانسه. به نظر شما٬ كشورگشايي و تسخير كشورهاي ديگه با استفاده از نيروي نظامي؛ هرچند با رعايت اصول انساني همراه باشه؛ جايي براي افتخار داره؟ اين كه افتخار كنيم شاهاني داشته‌ايم كه مرزهاي جغرافيايي ايران رو از شمال و جنوب و شرق و غرب گسترش مي‌دادن؟ آيا به نظر شما٬ اين افتخار داره؟ اگه ما مي‌پذيريم كه چون ما قدرت داشتيم٬ مي‌تونستيم به هر جايي حمله كنيم و بگيريمش و اين٬ امري مشروع و موجه بوده٬ پس بايد به ايالات متحده امروز هم حق بديم كه چون قدرت داره٬ مي‌تونه اين كار رو انجام بده. به تمامي قدرتمندان! ولي اين٬ آيا عقلاني و انسانيه؟ شايد بفرمايين كه اين٬ مقتضيات زمان اون‌ها بوده. من هم مي‌گم باشه. ولي اولاً‌ ساير تمدن‌هايي كه به اين امر دست نمي‌زدن چي؟ يعني اونا چون از اين قواعد بربريت استفاده نمي‌كردن مشكل داشتن؟‌ ثانياً‌ به فرض كه مقتضيات زمانش بوده. آيا در دنياي امروز٬ اين مسئله افتخار داره؟ آيا اونقدر ارزش داره كه كه ما بخاطرش به همديگه بپريم و به ميهن فروشي متهم كنيم؟ امروزه معيار و ميزان ميهن پرستي٬ ميزان هخامنشي دوستي شده! مي‌تونيم بگيم خدا وجود نداره! مي‌تونيم بگيم در فلان موضوع دين٬ در نماز٬ روزه٬ خمس٬ زكات٬ حج و جهاد٬ شك دارم يا بهشون اعتقاد ندارم! مي‌تونيم بگيم قرآن در فلان موضوع اشتباه كرده! مي‌تونيم مثل دكتر سروش بگيم كه «قرآن نوشته‌ي پيامبر خداست و چون كار دست بشر هست٬ پس مي‌تونه اشكال هم داشته باشه و ايرادي نداره!!!». همه‌ي اين چيزا رو با كمال وقاحت مي‌گيم. ولي فقط كافيه بگيم به فلان قسمت تاريخ شك دارم يا فكر كنم داريوش فلان كار رو كرد يا خشايارشا فلان مسئله رو سبب شد! اون وقت هست كه موج حملات دوستان باستان پرست هست كه به سمت ما سرازير شده و تا با خاك يكسان‌مون نكردن٬ ول كن معامله نيستن!! برادر بزرگوارم. استاد بنده. امپراطور گرامي. افتخار به ميهن٬ ميهن‌دوستي٬ ميهن پرستي و ايراني بودن٬ به كوروش كوروش و داريوش داريوش كردن نيست! نهايتاً‌ كوروش كي بوده؟ يه شاه ايراني كه به آباداني و پيشرفت كشور كمك كرده. دستش درد نكنه! ولي آيا حقيقتاً اين٬ نماد ايران پرستيه؟ امروزه بسياري از دوستان باستان پرست ما٬ در مقابل اكثر دستاوردهاي انقلاب مي‌ايستن و به همين راحتي خون شهداء رو پايمال مي‌كنن. به همين راحتي ميان بهشون توهين مي‌كنن. در دانشگاه شريف ميان عكس شهدا رو پاره مي‌كنن! آيا اين جواناني كه ذره ذره‌ي وجودشون رو فداي ميهن كردن٬ ايراني نبودن؟ افتخار به اين‌ها٬ نماد ايراني بودن و ميهن پرستي نيست؟ توهين به اين بزرگواران٬ توهين به ايران و ايراني نيست؟! چرا ما در مقابل اين توهين‌ها٬ ساكت مي‌نشينيم٬ ولي كافيه يه نفر فقط اسم كوروش و اسكندر رو كنار هم بياره تا آمپرمون به هزار مي‌رسه و تا خونش رو نريزيم آروم نمي‌شينيم! چرا در مقابل يه حرف ساده٬ اينهمه موضع مي‌گيريم٬ ولي در برابر توهين به خون شهداء و تاريخ 1400 ساله‌ي پس از اسلام كشور عزيزمون يا سكوت كرده و يا همراهي مي‌كنيم؟!! چرا بهترين و محبوب‌ترين شاه براي نزد افكار ما ايرانيان٬ نادر بوده؟ تا بحال به اين قضيه فكر كرديم؟ ============================ شايد بهتره مفاهيم رو از ابتدا تعريف كنيم. يا هركسي كه به هر قسمت از تاريخ‌مون توهين كرده رو وطن‌فروش بناميم. يا خيلي منطقي بيايم سير تاريخ رو بررسي كنيم و اجازه بديم كه هر مسئله‌ي چالش برانگيزي به بحث و بررسي گذاشته بشه و از افراط‌گري در اين زمينه‌ها بپرهيزيم. اين نظر منه.
  12. mostafa_by

    اهرم های ایران در جنگ احتمالی

    اول از همه، ممنونم از تمامي دوستاني كه دعوت حقير رو پذيرفتن و با ورودشون به بحث، به بالا رفتن سطح تاپيك كمك كردن. همچنين دوستاني كه بنا به دلايلي، از حضور در بحث عذرخواهي كردن. قصدم، ادامه‌ي مطلب نيست؛ چرا كه احساس مي‌كنم بحث داره درست پيش مي‌ره. صرفاً خواستم نكاتي چند رو يادآور بشم. اول از همه، از دوستان تقاضا دارم براي جلوگيري از انحراف و چندشعبه شدن بحث، موضوع به موضوع پيش بريم. يعني اول از همه، اهرم انرژي رو ختم به خير كنيم؛ بعد با توافق بريم سراغ اهرم فشار بعدي. نكته‌ي بعد، پاسخ به برخي ابهامات دوست خوبمون پرنس بود. درمورد حزب الله و اسرائيل، قبلاً هم در تاپيك‌هاي مختلف عرض كرده بودم كه شرط ورود اسرائيل به جنگ با ايران، حل دو موضوع هست : سوريه و حزب الله. عرض كردم كه منطق حكم مي‌كنه كه با سوريه به صلح برسه. حتي عرض شد كه در اين راه، گام‌هاي موثري هم برداشته و پيش‌بيني هم كردم كه به زودي، ما اين صلح رو مشاهده خواهيم كرد و در همين زمينه هم هشدارهاي لازم رو دادم. اما درمورد حزب‌الله، عرض شد كه تنها، راه حل نظامي پاسخگوست. بنابراين، درصورت انهدام نسبي توان نظامي اين گروه و تسلط جناح حاكم بر ارتش و تصويب قوانيني براي محدود سازي و نابودي دروني حزب الله و مواردي چند كه در اينجا جاي بيانش نيست، تكليف حزب الله يكسره مي‌شه (البته اين يه تئوريه). قبلاً عرض شد كه وقتي تكليف اين دو موضوع روشن بشه، ديگه اسرائيل مشكلي براي دست زدن به تحركات نظامي عليه ايران نداره؛ چرا كه عملاً خط مقدمي در برابر خودش نمي‌بينه و مي‌تونه از برتري هوايي‌اش، نهايت استفاده رو ببره. ضمن اينكه تنها اسلحه‌ي موثر ايران در برابر اسرائيل، موشك‌هاي بالستيك ميان بردش هست كه مسلماً به درد تهاجم مستقيم نمي‌خورن و نهايت امر، تخريب بخشي از صنايع اسرائيل هست كه به هيچ وجه قابل قياس با شخم زدن متقابل اسرائيل با موشك‌ها و جنگنده‌ - بمب‌افكن‌هاش نيست!! تازه اين، بدون در نظر گرفتن سپر ضد موشكي چند لايه‌ي اسرائيل بود! پس بايد گوش به زنگ بود و هر اقدامي كه به نحوي اين دو موضوع رو به سمت حل شدن پيش مي‌بره رو به دقت رصد كرد و در قبالش تصميم‌گيري‌هاي مناسبي اتخاذ نمود. درمورد يك هفته بايد بگم كه ما داريم درمورد ايالات متحده حرف مي‌زنيم؛ نه عراق! ما داريم درمورد كشوري حرف مي‌زنيم كه به اندازه‌ي تمامي موشك‌هاي ذخيره شده‌ي ما، موشك در ناوهاي هواپيمابرش ذخيره كرده! ما داريم درمورد ايالات متحده‌اي حرف مي‌زنيم كه تعداد هواپيماهاي عملياتي ما، صرفاً به اندازه‌ي يك يا نهايت دو ناوش هست! درمورد USAF! داريم درمورد مارين‌هايي صحبت مي‌كنيم كه با وجود اينكه كيفيتي پايين‌تر از نيروي زميني ارتش امريكا رو دارن، ولي همواره خط‌شكن بوده و در تمامي نبردهاي ايالات متحده در قرن اخير، اين مارين‌ها بودن كه پيشرفت و تسخير و پاكسازي رو انجام داده و راه رو براي ورود قدرتمند اين ارتش فراهم كردن. ما داريم درمورد تفاوت كيفيت تسليحات صحبت مي‌كنيم! تسليحاتي كه ما رو از ساختن ديوار گوشتي و تهاجماتي كه در جنگ 8 ساله؛ به شيوه‌ي جنگ‌ جهاني اول، محروم مي‌كنه و ديگه تاكتيك‌هاي جالب 20 كيلومتر پياده‌روي بدون سر و صدا در رمل‌ها و اصل غافلگيري دشمن رو خنثي مي‌سازه!! ما داريم درمورد سلاح‌هاي غيرانساني، ولي بسيار موثري صحبت مي‌كنيم كه قادره هر خطوط دفاعي رو بشكنه! مسلماً ما جنگنده‌تر از تمامي حريفان ايالات متحده در اين قرن اخير هستيم. ولي اين رو هم بايد در نظر داشت كه وقتي اوضاع به ضرر ما هست، ادامه‌ي كارزار عملاً به معني تخريب بيشتر، تهديد كشور و نابودي بيشتر هست!! پس مي‌شه گفت زمان، عقلانيه؛ مگه اينكه اتفاق ديگه‌اي رخ بده!! اما درمورد جنگ نامتقارن، بهتره اينطور راحت صحبت نكنيم. ما ادعامون اين هست كه جنگ نامتقارن انجام مي‌ديم. ولي كدوم جنگ نامتقارن؟ آيا فضاي جغرافيايي ايران؛ بخصوص محورهاي عملياتي احتمالي، امكان ساده‌ترين اصل اين نوع جنگ‌ها، يعني استتار و غافلگيري رو به ما مي‌ده؟ حزب‌الله اگه در اين امر موفق هست، به خاطر جنگل هاي انبوهي هست كه از رزمندگان حزب‌الله، شاخه‌ها و برگ‌هايي طبيعي مي‌سازه! ولي آيا در كوير، ما چنين امكاناتي داريم؟ آيا چيزي بيشتر از البسه و پوشش‌هاي همرنگ كوير در چنته داريم؟ پوشش‌هايي كه عملاً با دوربين‌هاي حرارتي امريكايي‌ها بي‌اثر مي‌شه! بعد هم ما داريم درمورد جنگ صحبت مي‌كنيم؛ نه بزن و دررو! من فرض رو بر اشغال نذاشتم! درمورد جنگ طبيعي صحبت كردم. ولي اگه بگيم ايران اشغال مي‌شه و رزمندگان ما بصورت چريكي با امريكايي‌ها درگير مي‌شن، اون وقت اوضاع بدتر هم مي‌شه؛ چرا كه تقريباً نزديك شدن به نيروهاي امريكايي و گرفتن تلفات به سبك جنگ‌هاي چريكي، بسيار سخت هست. اكثر تلفاتي كه امريكا در عراق مي‌ده، به خاطر بمب‌گذاري‌هاي جاده‌اي و گاهاً انتحاري هست؛ والا در ابتدا، سعي كردن كه بصورت چريكي با امريكايي‌ها بجنگن كه نتيجه‌اي غم‌انگيز رو به دنبال داشت!! ضمن اينكه درصورت تسخير ايران، ساده‌ترين كار، در انداختن حكومت مركزي با چريك‌هاست. چرا كه چريك‌ها نمي‌تونن از چند جهت بجنگن و اين مسئله، به فرسودگي و يأس اون‌ها مبدل مي‌شه. فكر كنم بررسي قيام جنگل در اين زمينه، بسيار موثر باشه. ميرزا، اكثر پيروزي‌هاش رو وقتي بدست آورد كه با قواي بيگانه و يا دشمنان پيش رو مي‌جنگيد. ولي وقتي كه حكومت از همه طرف، وي رو تحت فشار قرار داد و هر حركتش رو با درگيري و نبرد دنبال كرد، ياران ميرزا كمتر و كمتر شده و نهايتاً غائله‌ي جنگل با اعدام رهبران اين قيام به پايان تراژيكي رسيد!! -------------------------------------- اين بحث باشه براي تاپيكي مناسب‌تر. اگه دوست داشتي، مي‌تونيم اين بحث رو در تاپيك «جنگ امريكا عليه ايران» ادامه بديم. چون قبلاً درمورد مواردي مشابه درش بحث شده و جاي مناسبي براي اينجور بحث‌هاست. فعلاً بپردازيم به بحث اهرم‌هاي فشار ايران. -------------------------------------- خوب دوستان. درمورد اهرم انرژي، تنگه هرمز و شرايط پيش رو نظر ديگه‌اي نيست؟ كسي نمي‌خواد پاسخ دوستان رو بده؟
  13. mostafa_by

    اهرم های ایران در جنگ احتمالی

    با عرض شرمندگي خدمت تمامي دوستان. چون اين چند روز، يكم سرم شلوغ بوده، به همين خاطرم نشد كه در اين مورد قلم‌فرسايي كرده و اراجيفم رو در قالب مثنوي هفتاد مني بي‌ارزش، خدمت دوستان تقديم كنم. اما با ديدن پست جناب امپراطور بزرگوار (لطف كرده و درخواست حقير رو براي شركت در بحث قبول كردن و حقيقتاً خوشحالم كردن) كه مثل هميشه، با همون ادب و وقار هميشگي، دانش بالاي خودشون رو در اختيار ما قرار دادن، ديگه دليلي براي تنبلي نديدم. گويي كه ساعت 45 : 2 شبه و در حالت عادي‌اش، اراجيفم سر و ته نداره؛ ديگه چه برسه به اين وقت شب (يا به عبارت بهتر؛ نصفه شب)، ولي سعي مي‌كنم كه تا حد توان، افتضاح‌تر ننويسم. ------------------------------------------ توضيحات خوبي رو دوست عزيزمون امپراطور فرمودن. درمورد مشكلات بوجود اومده درصورت بسته شدن تنگه‌ي هرمز، حرفي نيست. ولي مسئله‌اي كه هست اينه كه چطور مي‌شه اين تنگه رو به حالت ناآرام درآورد؟ در نگاه اول، فكر ما اين هست كه با زدن موشك‌ به كشتي‌ها و ناوهاي حاضر در خليج فارس، مي‌شه اين تنگه رو ناامن كرد. ولي مشكلي كه اين وسط وجود داره اينه كه اين، يك راه حل اساسي نيست؛ چرا كه عمر اين راه حل، با شناسايي منطقه‌ي شليك موشك، به همين سادگي به پايان مي‌رسه و مسلماً اين نوع موشك‌ها، موشك‌هاي دوش پرتاب نيستن كه قابليت حمل و پنهان سازي به اين سادگي رو داشته باشن؛ بخصوص در جزاير و مناطق جنوبي ايران زمين. اما مهمتر از اون، مسئله‌ي اختلافات مرزي هست. ما در هنگام جنگ، حق تجاوز به خاك، آسمان و يا آب‌‌هاي كشورهاي همسايه رو طبق قوانين بين‌المللي نداريم. نمي‌شه اين رو هم گفت كه وقتي تماميت ارضي كشورمون در خطر باشه، هر اقدامي بايد صورت داد؛ چرا كه «هر اقدامي» گاهاً فقط اوضاع رو وخيم‌تر مي‌كنه. درست مثل اينكه در وسط ميدون جنگ، جوگير شده و براي كوبيدن دشمن، شمشير به دست گرفته و دور خود بچرخيم و چشم بسته حمله كنيم. در اين حالت، احتمال وقوع تلفات خودي و استفاده‌ي بيشتر دشمن، خيلي بيشتر و بالاتره! تنگه هرمز، مرز آبي مشخصي داره كه بين كشورهاي همسايه تقسيم شده. بحث‌هايي بر سر كمترين عرض اين تنگه بيان شده كه نيازي به تكرار مجددش نيست؛ گويي كه كمي تا قسمتي ساده فرض شده. ولي همين مرز كوتاه، بين كشورهاي همسايه ما هم تقسيم شده و مسلماً حمله به يك قايق ساده در آب‌هاي امارات يا عمان، مي‌تونه دردسرهاي بسيار سنگيني رو براي ما به همراه داشته باشه. البته مسلماً هيچ يك از اين دو كشور؛ بخصوص امارات با خريد‌هاي بسيار سنگين نظامي‌اش، در حدي نيستن كه با ايران اسلامي عزيز دربيافتن. اما يادمون نره كه حمله به يه كشور به ظاهر بي‌طرف، مي‌تونه بهترين مستمسك براي محكوميت ايران و در نتيجه تشكيل نيروهاي ائتلاف بشه. جنگ هر كشوري با ايران، به نفع هيچ كشوري نيست؛ چرا كه هر ناامني در خاورميانه، به شدت روي بهاي انرژي در جهان تأثير مي‌ذاره و دليل اون هم كاملاً مشخص هست و حتي نيازي به موشك‌پراني ما نيست! اما در صورت وقوع جنگ، شايد در ابتدا كشورها سعي در اتمام جنگ داشته باشن، ولي وقتي ببينن كه منافع استراتژيك اين كشورها در خطره، مسلماً راه چاره‌ي ديگه‌اي رو در نظر مي‌گيرن. تصويب تحريم‌ها، به هيچ‌وجه راه حل مناسبي نيست؛ چرا كه در اين شرايط، راه حل بايد كوتاه، ساده و البته كوبنده باشه. چون منطقه نياز به تنفس داره و مسلماً كارخانجات سنگين و سودآور اروپايي، نمي‌تونن چند زماني بيكار و يا با مشكل و جيره‌‌بندي انرژي سر كنن تا راه حل‌ها جواب بده. در اين شرايط، تنها يك امر مي‌تونه از تشكيل ائتلاف جلوگيري كنه و اون، بيگناهي و بي‌تقصيري كشور ماست. در مسئله‌ي افغانستان، شاهد بوديم كه جهان به يه ائتلاف بزرگ رسيد و حتي روسيه كه در ابتدا مخالف بود، با آزادسازي آسمان اين كشور براي حمله به افغانستان موافقت كرد. دليل امر هم كاملاً مشخص بود : مبارزه با تروريسم. چون علي‌الظاهر مظهر تروريسم (طالبان و القاعده)، جايگاه مشخصي داشت و تقريباً صابون اين گروهك‌ها، به تن اكثر كشورها خورده بود. پس تعجبي نداشت كه اين ائتلاف صورت بگيره. اما در مسئله‌ي عراق، اوضاع خيلي فرق مي‌كرد. عراق در سال 1991، بهترين بهانه رو براي تشكيل نيروهاي ائتلاف به جهانيان داد و به ازاي كاري تنبيه شد كه چراغ سبز اون‌ رو قبلاً از ايالات متحده گرفته بود! به عبارتي با طناب پوسيده‌ي امريكا به چاه بي‌بازگشتي رفت كه نتيجه‌اي جز نابودي به همراه نداشت. بزرگترهاي سايت (بخصوص امپراطور عزيز) به ياد دارن كه در دهه‌ي 70 شمسي، چطور ارتش تا بن دندان مسلح صدام، توسط نيروهاي ائتلاف طوري تار و مار شد كه چيزي ازش باقي نموند. عراق اونقدر تضعيف شد كه موج انقلاب‌هاي شيعي و اكراد، اين كشور رو فرا گرفت و اگه سياست‌هاي كثيف امريكا و آزادسازي آسمان اين كشور به مدت 72 ساعت و درنتيجه تار و مار انقلابيون نهايتاً مسلح به كلاش از زمين و آسمان نبود، اين كشور در همون سال 91 ميلادي به عراقي آزاد و اسلامي تبديل مي‌شد؛ چيزي كه مثلاً امريكا در سال 2003 به عراق تحميل كرد! اما همه شاهد بوديم كه در جنگ دوم خليج(1) كه به جنگ نفت (Oil War) هم معروف شد، نه تنها روسيه و چين؛ كه حتي دو ابرقدرت اروپايي (فرانسه، آلمان) هم با اين جنگ مخالفت كردن. شوراي امنيت هم رأي به حمله به اين كشور نداد و اكثر قريب به اتفاق كشورها از اتحاد با ايالات متحده و بريتانيا سر باز زدن (طوري كه پيوستن آلباني، دومنيكن، هلند و چندين كشور متوسط و يا ضعيف از نظر نظامي براي امريكا، پيروزي سياسي محسوب مي‌شد!!). در اينكه جنگ دوم خليج چگونه بود و آيا مي‌توان نام جنگ رو بر روش گذاشت يا خير، بحث نمي‌كنيم. ان شاء الله باشه براي جايي مناسب‌تر. صرفاً هدفم، نشان دادن تفاوت‌ها در تشكيل يا عدم تشكيل نيروهاي ائتلاف بود. عراق، كشور مظلومي نبود. ولي به اين علت كه در جنگ دوم، دست از پا خطا نكرده بود، دليلي براي تشكيل نيروهاي ائتلاف ديده نمي‌شد. گويي كه اگر اين اقدام صورت مي‌گرفت، تلفات چنداني وارد نمي‌شد. ولي برخلاف ايالات متحده كه اهميتي به انظار و افكار جهاني نمي‌ده، كشورهاي اروپايي در اين زمينه، بسيار دست به عصا و محتاط عمل مي‌كنن و خيلي براشون مهم هست كه كشورشون از نظر ساير كشورهاي اروپايي، متخاصم و زورگو به نظر نياد و به عنوان مهد سياست و راه‌حل‌هاي مسالمت‌آميز به نظر برسه. ------------------------------------------ با در نظر گرفتن اراجيفي كه عرض شد، مي‌شه خيلي راحت به اين نتيجه رسيد كه در چه صورتي اين ائتلاف صورت مي‌گيره و در چه صورت خير. فراموش كنيم اين تفكر رو كه همه مي‌خوان ما نابود شيم؛ چرا كه عملاً نابودي ايران، به نفع هيچ كشوري نيست. درست مثل كشتي حاوي مواد سمي كه اگه تو اقيانوس غرق شه، براي تمامي ساحل‌نشينان و استفاده كنندگان از اون مناطق خطرناك خواهد بود. پس حتي درصورت حمله به ايران، هدف نمي‌تونه نابودي ايران و تسخير كشورمون باشه؛ چرا كه عملاً اين كار شدني نيست. نه اينكه شدني نباشه. چرا هست. ولي اين امر، مستلزم پديد اومدن تلفات سنگين و طولاني شدن وحشتناك جنگ خواهد شد و هزينه‌هاي سرسام‌آور اين نبرد، بسيار سنگين‌تر از چيزي هست كه از توان حتي چندين كشور ساخته باشه. پس مي‌شه گفت حداقل تا قبل از استفاده از بمب اتم در ايران، بايد تسخير و سقوط تهران رو فراموش كنيم و به اهداف اصلي نبرد بپردازيم. براي شرح اين موضوع، سناريويي احتمالي رو خدمت دوستان ارائه مي‌كنم و مثالم رو براساس اين سناريو پيش مي‌برم. مسلماً‌ اصلي‌ترين هدفي كه دنبال خواهد شد؛ نيروگاه‌ها و مراكز اتمي بوشهر، نطنز و اراك و تهران و اصفهان خواهد بود. پس حمله‌اي برق‌آسا، اين مراكز رو از بين خواهد برد و نهايتاً يك هفته تبادل آتش سنگين در منطقه رو شاهد خواهيم بود كه با پادرمياني سازمان ملل و نهايتاً قول بررسي اين موضوع در سازمان ملل و شوراي امنيت، آتش بس بين دو طرف برقرار خواهد شد؛ چرا كه از طرفي تهران توان جنگيدن با ابرقدرت نظامي جهان كه تنها نسبت بودجه‌ي نظامي‌اش به كشورمون، 1 به 100 هست رو داره، نه توان ضربه زدن اساسي به اين كشور (يعني هدف قرار دادن زيرساخت‌هاي اقتصادي و مراكز مهم امريكا). نهايت امر، موشك باران پايگاه‌هاي مورد استفاده قرار گرفته براي حمله هست كه مسلماً از قبل، تدابيري براي اين موضوع انديشيده شده. ضمن اينكه ادامه‌ي جنگ، ممكنه منجر به وقوع فجايع انساني براي كشورمون بشه و امريكا ثابت كرده كه در اين زمينه، يد طولايي داره و از هيچ چيز نمي‌ترسه (نمونه‌ي ملموس اون، انهدام هواپيماي ايرباس ايران بود كه به كشته شدن نزديك به 300 نفر از هموطنان بيگناه‌مون شد و برخلاف انتظار، نه تنها مشكلي پيش نيومد، بلكه فرمانده اين ناو نيز مدال شجاعت دريافت نمود!!). پس تهران، مخالفت چنداني با آتش‌بس نخواهد داشت و صرفاً پافشاري اون، براي تنبيه متجاوز خواهد بود و مسلماً دستگاه ديپلماسي ما، بسيار مؤثرتر از سال 61 عمل خواهد كرد. امريكا هم از خداش هست كه اين جنگ به اتمام برسه و اوضاع روي غلتك كاغذبازي‌ها و چانه‌زني‌هاي سياسي بيافته. البته اين، يك سناريوي كلي در اين زمينه هست و بسط اون ان شاء الله باشه براي فضايي مناسب‌تر. ------------------------------------------ پس با در نظر گرفتن تمامي شرايط، منطقاً در نبرد احتمالي آينده، كشورهاي اروپايي اسماً در كنار ايالات متحده نيستن و به عنوان ناظر بي‌طرف، صرفاً تلاش خودشون رو مثلاً به كار مي‌گيرن كه نبرد خاتمه پيدا كنه. معمولاً هم نقش اين ميانجي مهربان رو فرانسه ايفاء مي‌كنه (در بحران قفقاز نيز اين امر صادق بود و همه ديديم كه اين نبرد، تقريباً بي هيچ نتيجه مشخصي، خيلي سريع خاتمه پيدا كرد). اما اگه ما بخوايم عملي انجام بديم كه جهان به اين نتيجه برسه كه بايد ترمز ايران كشيده بشه، خيلي ساده مي‌تونه نيروي ائتلاف شكل بگيره و بلايي سر ايران بياره كه سر عراق اومد. يعني ارتش ايران به ببري كاغذي تبديل شه كه حتي توانايي مقابله با ناامني‌هاي كشوري رو هم نداشته باشه و در نتيجه كشور اونقدر ضعيف بشه كه يا خود به خود تجزيه بشه و يا با درگير شدن در مشكلات بي‌شمارش، عملاً از صحنه‌ي سياست كنار بره. فكر نكنم هيچ‌يك از ما چنين خواسته‌اي داشته باشه. ------------------------------------------ اين، بخش آغازين مطلبم بود :!: !! (مي‌خواستين رو ندين بهم!!) چون امپراطور عزيز، اين روي قضيه‌ي تنگه هرمز رو فرمودن، من هم صرفاً خواستم نتايج تحركات منفي در اين زمينه رو يادآور شم تا اگه به عنوان يه كار و بحث تحقيقي روي اين موضوع كار مي‌كنيم، تمامي جوانب امر سنجيده و بررسي شه. درمورد موارد مطرح شده توسط حسين و پرنس عزيز، ان شاء الله در ادامه مطالبي رو عرض خواهم كرد. صرفاً علاقه دارم امپراطور گرامي، مطلب مفيد خودشون رو تكميل كنن تا موضوع اهرم انرژي، به جمع‌بندي درست و حسابي برسه و بعد بپردازيم سراغ اهرم بعدي، يعني اشتراكات سياسي. خوشحال مي‌شم دوستان نظرشون رو در اين زمينه بفرماين. _________________________ (1) - اسم اين جنگ‌ها، Gulf War يعني جنگ خليج هست و چون يه اسم جهاني و نظامي هست، واژه‌ي خليج فارس عنوان نشد. اصولاً جنگ‌هايي كه در كنار خليج‌ها اتفاق مي‌افتن، به نام «جنگ خليج» معروف مي‌شن (نامي كه براي نبرد خليج خوك‌ها در نظر گرفته شده بود كه با شكست مفتضحانه‌ي دشمنان فيدل كاسترو، حتي عنوان هم نشد!!)،
  14. سلام و درود خدا بر شما و تمامي مجاهدين راه حق. خوشحالم كه اينهمه زحمت كشيدين تا ذره‌اي معلومات در وجود مردمي قرار بدين كه حتي نام اين شهيد بزرگوار رو هم درست به خاطر ندارن. گويي كه فكر كنم دو ماهي از قولي كه داده بودين گذشته، ولي باز هم جاي شكرش باقيه كه پشيمون نشدين و به قولتون عمل كردين. گويي كه مسلماً اين دست مطالب، بايد خواننده‌هاي كمي رو داشته باشه. دوستاني كه براي مطلبي درمورد Su-35، شايد ساعت‌ها وقت براي مطالعه‌اش بذارن، ولي يك ربع هم حاضر نباشن اين مطلب گرانبها و ناياب رو مطالعه بفرماين. -------------------------------------------- در بحثي كه در تاپيك قبل داشتيم، اعتراض من به اين بود كه چرا از فرماندهان و نوابغ نظامي ما كه اكثراً هم شهيد شده‌ان، قديس مي‌سازيم و فقط درمورد معنويات ايشان صحبت مي‌كنيم. خوشحالم كه شما بزرگوار، با عنايت به اين موضوع، سراغ اصل قضيه رفتين و جايگاه اين شهيد بزرگوار رو نه در آسمون هفتم، بلكه در عرش زمين به خوبي نشون دادين. گويي كه متأسفانه باز هم بسيار كلي بود. اين ديگه برمي‌گرده به تمامي بزرگواراني كه در اين چند ساله، نسبت به اين مسائل غفلت ورزيده و تمامي هم و غم خويش را به شناخت معنويت اين شهداء سپري كرده و از اين اقدام خويش نيز آنقدر مغرور شده‌ان كه يادشون رفته براي نسل بعدي كه با اين بزرگواران آشنايي نداشته، اين مسائل معني چنداني نداره؛ چرا كه اين نسل، مي‌خواد بدونه چرا اين فرمانده، نابغه‌ي نظامي بوده و صد در صد تعداد ركعات نماز و خلوص نيت ايشان، جزو نبوغ نظامي ايشون محسوب نمي‌شن. واقعاً جاي تأسف داره. اين مشكلي هست كه حتي سردار غلامعلي رشيد هم بهش اشاره فرمودن : باز هم ممنونم از شما بزرگوار. -------------------------------------------------- راستي پيشنهاد مي‌كنم برادر سعيد عزيز، مطالب اين تاپيك رو در صفحه‌ي اول سايت قرار بده تا كساني كه وارد اين سايت مي‌شوند، درصورت نياز به آگاهي و نماندن در جهالت نشناختن ايشان، با اين بزرگوار بيشتر و بيشتر آشنا بشن به عنوان يك فرمانده نابغه‌ي نظامي؛ نه به عنوان يك عارف الهي!
  15. مهم نيست چندان. عزيزان كمونيست كره شمالي، به اين دليل كه نتونستن خودشون رو با روزگار تطبيق بدن، به تضاد عجيبي دچار شدن. ايران، در زمان جنگ تحميلي، مشكلات فراووني رو تجربه كرد. اكثر كشورها هم يكجانبه روابط خودشون رو با تهران قطع مي‌كردن (يكي از مواردش، احضار سفراي اروپايي از تهران به خاطر اعتراض به حكم ارتداد و قتل سلمان رشدي كه با بي‌تفاوتي حضرت امام (ره) همراه شد و كمي بعد برگشتن). ولي ايران هيچ وقت سعي نكرد كه خودش رو محدود كنه و با قطع روابط با ديگر كشورها، بيشتر تو لاك دفاعي فرو بره. ولي متأسفانه كره شمالي، اين كار رو انجام داد و كاري كرد كه تقريباً هيچ كشوري؛ حتي پدرخوانده‌اش اتحاد جماهير سوسياليستي شوروي و همسايه‌ي حامي‌اش جمهوري خلق چين هم با اين كشور ارتباط چنداني نداشته باشه. در اقتصاد، يك تعريف كاملاً ساده براي واردات وجود داره. صادرات و واردات، به معناي تبادل كالاهاي تجاري در اقتصاد مدنظر قرار مي‌گيره و واردات رو معادل افزايش رفاه در جامعه مي‌دونن. مسلماً كشوري كه خودش رو از تكنولوژي‌ها دور كرده، تمام توانش رو بر روي ساخت موشك‌ها و تسليحات جديد به كار بسته و روي دنده‌ي لجبازي با دنيا افتاده، بلايي بهتر از كره‌ي شمالي سرش نخواهد اومد. اين كشور در حال حاضر اونقدر تسليحات داره كه حتي همسايه‌ي امريكايي‌اش (كره جنوبي)، با وجود ارتشي مدرن‌تر و مجهزتر و كارآزموده‌تر (به لطف مستشاران امريكايي)، چنان ترسي از اين كشور داره كه در هر درگيري مرزي كه بوجود مياد، سريعاً از كاخ سفيد درخواست كمك مي‌كنه. شايد دوستان، اين رو نشان‌دهنده‌ي قدرت اين كشور بدونن. ولي اگه كمي به دنياي واقعي روي بياريم و تمامي مسائل؛ نه صرفاً بازي‌هاي نظامي رو ببينيم، خواهيم ديد كه بزرگترين مشكلات و ضعف‌ها رو اين دولت و حكومت داره و براي آسيب رسوندن بهش، تنها كاري كه نبايد كرد، تهاجم نظامي بهش هست!! ما نبايد در دامي كه كره افتاد بيافتيم. كره ارتباط خودش رو با جهان قطع كرد؛ چرا كه فكر مي‌كرد همه چيز رو مي‌شه با خودكفايي ساخت. بله. مي‌شه ساخت. اما به چه قيمت؟ نبايد مفاهيمي چون خودكفايي و عدم وابستگي رو با انزوا و گوشه نشيني تركيب كنيم و دلمون رو خوش كنيم كه هواپيمايي مي‌سازيم كه مال 50 سال پيش هست؛ ولي همه‌اش رو خودمون ساختيم و چندين برابر بهاي تمام شده‌اش، خرجش كرديم! ساخت چنين تجهيزاتي، مسلماً مايه‌ي افتخار ماست كه بالاخره از جايي شروع كرديم. ولي اگه بخوايم تمامي علوم و تجهيزات و تأسيسات و امثالهم رو خودمون از اول بسازيم، به قرن‌ها تجربه نياز داريم. درست مثل اينكه براي نوشتن برنامه‌اي، بخوايم از اول كامپيوتر رو طراحي كنيم و به وضعيتي كه تازه امروز داره برسونيم و بعد بخوايم برنامه رو بنويسيم! به جاي سرمايه‌گذاري روي مسائلي چون تجهيزات و امور نظامي (كه اكثراً ضرري‌است بسيار سنگين و ويرانگر)، مي‌شه به توليد علم و افزايش سطح تكنولوژي كشوري، روي آورد. مسلماً كشوري كه از داخل وضعش خوب باشه، ضربه‌ناپذيرتره تا كشوري كه تنها اتكاءاش، تجهيزات و بودجه‌ي سنگين نظامي‌اش هست!
  16. جناب ahmadi گرامي. شايد اشتباه (و يا كور رنگي؛ الله اعلم :lol: ) از من بوده. در هر صورت، با نگاه مجدد به نقشه، حرفم درمورد رنگ رو پس مي‌گيرم. ولي طبق آماري كه خود شما؛ به نقل از سايت ويكي پديا فرمودين‌، كره شمالي بايد يه چيزي بيشتر از قرمز باشه (22%). ولي رنگي ساده و بسيار خوشرنگ رو به خودش اختصاص داده. ضمن اينكه عرض شد اكثر آمارهاي نوشته شده در اونجا، مربوط به سال‌هاي 2006، 2005 و يا نهايت 2007 هست و منظور اين بود. اما درمورد بودجه‌ي 10 ميليارد دلاري ايران، بايد عرض كنم كه اين رقم، بسيار بالاست. بودجه‌ي پارسال ميليتاري ايران، چيزي حدود 6.5 ميليارد دلار بود و قطعاً ما اونقدر جهش درآمدي نداريم كه به يكباره، اين رقم 4 ميليارد افزايش پيدا كنه (دقت بفرمايين كه واحد اين پول، ميليارد دلار هست؛ نه دلار! يك ميليون دلار، چيزي نزديك به يك ميليارد تومان براي ما مي‌شه و قطعاً براي افزايش حتي يك ميلياردي، بايد جهش درآمدي بسيار سنگيني رو داشته باشيم. فكر كنم شما بيشتر از حقير در اين زمينه، اطلاعات و آگاهي داشته باشين). در قانون بودجه‌ي امسال هم اين رقم، در همين حدود (6.5 ميليارد دلار) پيش‌بيني شده. اما درمورد GDP ايران، همون‌طور كه عرض كردم، منبع بنده، اصلي‌ترين منبعي هست كه مي‌تونه باشه؛ يعني آمار منتشره از بانك مركزي. اگه نگاهي به نماگرهاي اقتصادي اين بانك بندازين، تمامي اين آمار و ارقام رو به طور كامل و بدون هيچ‌گونه شك و شبهه‌اي ملاحظه مي‌فرمايين. اين رو هم محض ارائه‌ي منبع عرض كردم كه فكر نفرمايين كه بنده هم ارتباطي با عالم اجنه دارم و اين آمار و ارقام به بنده نازل شده. در پست‌هاي صفحات قبل هم تا دلتون بخواد آمار و ارقام و توضيح و تفسير ارائه شده و از نظر بنده، ديگه موضوعي براي تفسير بيشتر باقي نمي‌مونه.
  17. mostafa_by

    داریوش بزرگ

    خدا اسكندر و بالكل (يا به قول امير خان كل يوم) يوناني‌ها و ساير ملل رو لعن و نفرين كنه؛ چرا كه حاليشون نبودش كه كشورگشايي و حمله به هر كشوري كه عشقمش بكشه و نابودي هر سرزميني كه دوست داشته بشه، صرفاً كار ايرانيان است و بس! اسكندر حاليش نبود كه فقط كوروش و داريوش و خشايارشا هستن كه اجازه دارن سرزمين‌ها رو هرطور كه دوست دارن فتح كنن و هركاري كه دلشون مي‌خواد انجام بدن. طفلي اسي (همون اسكندر - با اسي خروس «كمربندها را ببنديم» اشتباه گرفته نشه) عقلش نمي‌رسيد كه به ايران كه نبايد حمله كنه! آخه اونجا سرزمين مردمي هست كه همه چيز رو در جهان (حتي آب و غذا خوردن و راه رفتن) رو اختراع كردن!! مسلماً‌ به اين سرزمين كه نبايد حمله كرد. صرفاً بايد بهش نيرو داد تا بقيه‌ي سرزمين‌ها رو بگيره و پس از اون تشريف ببره فضا براي تسخير مريخ و زحل! در كل، خدا تمام غير ايرانيان رو لعنت كنه!
  18. واييييييييييييييييي!!!!!!!!!! پسر گلم. شما چند سالته؟ عزيز من. وقتي مي‌گم بي‌خيال، يعني بي‌خيال. گير نده. باشه. هرچي شما بگي. اصلاً همين علي آقايي كه سر كوچه‌ي ما سيگار و آدامس مي‌فروشه، 80% سودش مي‌ره براي ساخت تانك و هواپيما؛ اونهم براي توليد انبوه!! خوبه؟ راضي شدين؟ خوش باشي عزيز. اگه دفعه‌ي بعد پستي دادين و جوابي نگرفتين، ناراحت نشين كه من حسابتون نكردم و از اين حرفا!
  19. بي‌خيال دوست گرامي. شما فرض كن بنده جوابي ندارم. صرفاً شما رو لينك مي‌كنم به سايت بانك مركزي. اگه ذهن تحليل‌گر داشته باشين و از آمار و ارقام سر در بيارين (و هر درآمدي كه به ذهنتون مي‌رسه رو به ميليتاري ارتباط ندين)، در اونجا تمامي پاسخ‌هاي شما موجود هست و بنده هم احساس نمي‌كنم كه دارم با خلاء يا با اعضاي بدنم (اعم از دست و پا و ...) صحبت مي‌كنم.
  20. دوستان عزيز و گرامي. خواهشاً به جاي بازي كردن با روح و روان بنده حقير و به لرزه درآوردن تن اقتصاددان‌هاي كشور، به آمار و اسناد صحيحه استناد بفرماين. اين آمار بطور كامل، توسط بانك مركزي منتشر مي‌شه. اين آدرس سايتشه : www.cbi.ir با دريافت نماگرهاي اقتصادي، تمامي اعداد و ارقام در اين زمينه نشون داده خواهد شد. موفق باشيد.
  21. :lol: :mrgreen: :crying: :sad: الله اكبر!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! عزيز برادر. شما اين آمار رو از كجا گير ميارين؟!!!!! يا من تو اين دنيا زندگي نمي‌كنم، يا ايران يه كشوري حول و حوش فرانسه هست، يا چشمام درست نمي‌بينن، يا مغزم قابليت تجزيه و تحليل اين ارقام رو نداره، يا تمامي اقتصاددانان ايران مشتي احمق هستن، يا باقي موارد!!! دوست من! مطمئنين كه درست ارقام رو مشاهده مي‌فرمايين؟
  22. ممنون از نظرات دوستمون ahmadi عزيز. البته فكر كنم يه اشتباه كوچيك كرده باشين. چون اولاً بودجه‌ي نظامي ايران 10 ميليارد دلار نيست و اگه هم باشه، 3.5% توليد ناخالص ملي ما نيست (اگه باشه به اين معني هست كه توليد ناخالص ملي ما، رقمي بالغ بر 285 ميليارد دلار هست كه اين، از بودجه‌ي 300 ميليارد دلاري هم فضايي‌تره!!!). طبق همون عكسي كه شما قرار دادين، اين درصد، بالاي 10% بوده. پس فكر كنم اشتباهاً ارقام رو جابجا نوشتين؛ يعني بودجه‌ي نظامي رو 3.5 ميليارد و درصد توليد ناخالص ملي رو 10. گويي كه بودجه‌ي نظامي ايران، چيزي حدود 6.5 تا 7 ميليارد دلار هست كه هزينه‌اي بسيار سنگين هست. البته نه براي دوستاني كه اينقدر در دنياي زيباي خود غوطه‌ور هستن كه اين ارقام رو چيزي نمي‌بينن و دوست دارن بودجه‌ي نظامي ايران رو چيزي در حدود چين يا روسيه (با اون اقتصادهاي قدرتمند) ببينن! حرف خوبي رو اشاره فرمودين. قابل توجه دوستاني كه تماماً در بازي‌هاي جنگي و كتاب‌ها و مجلات نظامي غرق شده‌ان و فكر مي‌كنن مملكت كاري نداره جز خريد توپ و تانك و هواپيما و تسليحات!! ------------------------------------------------- راستي. آمار ارائه شده، مقداري قديمي هست و در دو، سه سال اخير، بودجه‌ي نظامي كشورها، به شدت رو به افزايش گذاشته. ولي با اين وجود، بودجه‌ي نظامي، بايد درصد معقول و كمي از توليد ناخالص ملي كشور باشه؛ در غير اينصورت تنها فقر و انباشت تسليحات بي‌استفاده رو به دنبال خواهد داشت.
  23. دوست عزيز Wolfenstein و iraniansoldier گرامي. اگه پست‌هاي قبلي بنده رو درست و كامل مطالعه مي‌فرمودين، جواب رو مي‌گرفتين. حتماً دوستان هم منابع خودشون رو دارن. ولي كساني كه من مي‌شناسم (كه يا مديران ارشد سازمان‌هاي نفتي و اقتصادي و يا اساتيد بودجه هستن، حتي نصف اين رقم رو هم رد كردن! فكر نمي‌كنم موضوعي به اين روشني، نياز به توضيحي بيشتر از چيزي كه تو اين 2 صفحه عرض كردم داشته باشه. ولي بد نيست دوستان تفاوت گردش مالي و بودجه رو در نظر بگيرن و بدونن. يكمم به اخبارهاي تبليغاتي (توليد انبوه هواپيما، تانك، توپ، نفربر و ساخت شهاب سه مثل پيكان!!!) اينقدرام توجه نكنن و براي مباحثات عقلي و منطقي، از دليل و منطق و سند و مدرك استفاده بفرماين؛ نه شور و نشاط جواني! ---------------------------------------------- خوب ديگه. گفتني‌ها رو گفتم. ديگه پذيرفتن يا ردش برمي‌گرده به خود دوستان. فكر كنم ديگه نيازي نباشه من در اين زمينه حرفي بزنم و درمورد بديهيات، بيشتر از اين توضيح بدم. چون اگه اين بحث بخواد ادامه داشته باشه، بايد از الف دبستان شروع كنم برم جلو كه متأسفانه وقتش نيست. موفق و مؤيد باشيد.
  24. دوست من. جواب شما اونقدر واضح هست كه اگه كسي فقط يه معلومات خيلي خيلي خيلي سطحي از صنايع كشور و همچنين نحوه قيمت‌گذاري‌ها بدونه، پاسخش رو مي‌تونه خودش بفهمه و حتي نيازي نيست كسي بهش بگه. قضيه شما شده مثل اون بنده خدا كه بهش گفتن جواب مسابقه «برج ايفل» هست ولي تابلو نكني. اونم اينطوري مي‌پرسه. جانداره؟ نه. تو جيب جا مي‌شه؟ نه. «خوب حتماً برج ايفله ديگه»! موفق باشيد.
  25. ببين دوست عزيز. اصلاً شما بفرمايين كدوم روزنامه اين رقم رو مطرح فرموده كه حالا بخوان بحث بود و نبودش رو بكنن؟ عزيز من. وقتي رئيس جمهور، كسي كه اين قانون رو امضاء كرده، چنين رقمي نگفته، پس شما چطور دارين مي‌گين كسي به اين رقم اعتراضي نكرده؟ مثل اينه كه بگين چرا هيچ‌كس اعتراض نمي‌كنه كه ايران 3 تا از عربستان خورده! هنوز كه بازي نكردن!! درمورد صندوق ذخيره ارزي هم عرض كردم؛ اگه دقت مي‌فرمودين. در همين بالا اشاره شد كه موجودي صندوق ذخيره ارزي، نزديك به 35 ميليارد دلار هست. حالا اين رو بذارين در كنار برداشت‌هاي دولت تا به رقم‌ واقعي‌اش برسين. بنده عرض كردم كه مازاد بودجه وارد اين صندوق مي‌شه. وقتي كه كل فروش نفت‌مون تقريباً 80 ميليارد بوده، شما چطور محاسبه فرمودين كه فقط 80 ميلياردش بايد بره تو صندوق ذخيره ارزي؟ بعد هم اينكه اولاً نفت ما، به قيمتي بسيار پايين‌تر از قيمت جهاني به فروش مي‌ره به دلايل متعددي كه اينجا، جاي بحثش نيست. ثانياً ما در صنايع نفتي، چيزي به نام پيش‌فروش نفت داريم. ثالثاً عرض كردم كه ورود پول به اقتصاد، بستگي به كشش اقتصادي داره. يه مثال مي‌زنم. فرض بفرمايين كه دارين مثلاً شيرموز درست مي‌كنين. آيا مياين هرچي موز و شير دارين داخل مخلوط كن بريزين؟ يا اينكه براساس ظرفيت و حجمش، اين كار رو انجام مي‌دين؟ اگه راه اول رو انتخاب كنين، نتيجه‌اش حروم شدن ميزان زيادي از موادتون (شير و موز)، كثيف شدن محيط، خوب هم نخوردن موز و ... هست. حالا اين مثال رو تعميم بدين به اقتصادي كه دهها پارامتر درش دخيل هستن. يه لحظه فكر كنين عاملي بيش از ميزان مورد نياز اقتصاد يك كشور بهش تزريق مي‌شه. در اون صورت، چه نتيجه‌اي رو به بار مياره؟ حالا مي‌خواد اين پول، وارد هر بخشي بشه. اگه زمينه‌اش نباشه، مي‌دونين چه بلايي سر جامعه مياره؟ رقم فروش نفت در بودجه، 51 دلار براي هر بشكه هست. سال گذشته، 33.6 دلار بود كه با توجه به افزايش جهاني قيمت نفت، اين ريسك صورت گرفت و اين افزايش لحاظ شد كه البته با احتساب تورم جهاني، متوجه مي‌شين كه اتفاق خاصي هم نيافتاده. حالا اين رو با احتساب تمامي مسائلي كه در اين سه پست اخير بيان كردم، يكجا در نظر بگيرين تا ببينين كه به پاسخ منطقي مي‌رسين يا كه خير. باز هم اگه سوالي بود در خدمتم. موفق باشيد.