mostafa_by

War
  • تعداد محتوا

    2,358
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    18

تمامی ارسال های mostafa_by

  1. برادر جان. همين اسرائيل مونده بود كه با عكس فروم‌هاي فارسي بخواد به ايران حمله كنه! اگه به وبلاگ نظامي سري زده باشين، آمار هواپيماهاي موجود در ايران رو آقا سعيد اينا و دوستانشون به نقل از اسرائيلي‌ها نوشتن!!! حالا اونا اينقدر ايراني بازي دربيارن كه بخوان به اطلاعات يه عكس بسنده كنن؟!! اينطور اظهار نظر از شما بعيد بود!
  2. سعيد جان. اگه به توضيحات IRIAF عزيز دقت مي‌فرمودي، دليل اين مسئله به وضوح بيان شده. خواهشاً مسائلي نظير زبان رو به مسائل سياسي مربوط ندونين!! مگه نه واقعاً همه بايد در درياي توهم توطئه گرفتار باشيم!
  3. mostafa_by

    اخبار مرتبط با تهدیدات امریکا و اسراییل

    اول از همه، بايد از آقا رضا عذرخواهي كنم. چون بنده، به دليل عدم حضور بيش از يكماهه در سايت، با ايشون و صحبت‌هاي ايشون، آشنايي چنداني نداشتم. به همين خاطرم از حرف ايشون، اين اشتباه رو برداشت كردم. خلاصه شرمنده. اما برسيم به بحث جالب شهاب سه. ببينين دوستان. وطن‌دوستي و عرق ملي و افتخار به دستاوردهاي كشوري و چه چه، همه جاي خود. ولي ديگه نبايد قضيه‌ي ما، مثل ملا نصرالدين بشه كه حرف‌هايي كه براي جنگ رواني در برابر دشمن سر تا پا مسلح‌مون در نظر گرفتيم، مايه بي‌خيالي خودمون هم بشه!! حالا درسته كه جناب صفوي فرمودن 600 موشك شهاب سه مي‌زنيم! ولي من چند تا سوال دارم! سوال اول - حقيقتاً باور مي‌كنين كه ما كلاً 600 تا داشته باشيم؟!!! 600 موشك بالستيك؟!!! امريكا يا شوروي كه بزرگترين سيلوهاي نگهدارنده‌ي اين موشك‌ها رو در اختيار داشتن، اين تعداد موشك بالستيك داشتن؟! اون هم در كل 45 سال جنگ سرد + 17 سال پس از اون؟!!!! سوال دوم - با چه سامانه‌اي قادر به شليك نه 600 تا، بلكه 60 تا موشك بالستيك در روز هستيم؟!! مگه خمپاره 60 هست كه فرت و فرت بخوايم شهاب شليك كنيم؟! سوال سوم - آيا حقيقتاً فكر كرده‌اين كه اسرائيل بيكار نشسته و دست به دعا و ارتباط با يهوه ورداشته كه ايران بهش شهاب نزنه؟! بد نيست تحركات ضد موشكي مشترك امريكا و اسرائيل در اين زمينه رو از سال 2000 به اينور مطالعه بفرمايين تا كمي دستمون بياد كه چقدر در خواب خرگوشي به سر مي‌بريم!!! سوال چهارم - با توجه به تحولات منطقه و تغييرات آشكار مواضع كشورهاي مختلف، آيا به نظر شما، جنگ ما با اسرائيل، در شليك موشك شهاب خلاصه مي‌شه؟! از نظر شما، اشكالي نداره اسرائيل با هواپيماهاش (و احتمالاً با كمك همه جانبه‌ي امريكا و اروپا و كشورهاي همسايه)، صبح تا شب كشور رو شخم بزنه و ما هم در مقابلش روزي چند تا موشك شهاب به سمتشون شليك كنيم؟! كي نابود مي‌شه؟ ما يا اسرائيل؟ سوال پنجم - اين كه دوستان درمورد هدف قرار دادن ديمونا صحبت فرمودن، جاي تعجب داره! حقيقتاً فكر كردين اگه ما به تأسيسات هسته‌اي اسرائيل حمله كنيم، اونا هم مي‌گن حقتون بود؛ چون با ما همين كار رو كردين؟! يه اشاره‌ي كوچيك مي‌كنم. مي‌دونين دليل استفاده از بمب هسته‌اي در جنگ جهاني چي بود؟ ژاپن، تقريباً شكست خورده بود و آماده‌ي پذيرش شكست و امضاي آتش بس. ولي امريكا مي‌خواست حتماً قبل از پايان جنگ، بمب هسته‌اي خودش رو به ژاپن تقديم كنه. مي‌دونين چرا؟ حرف هري ترومن اين بود : «اين بمب، در حقيقت انتقام حمله‌ي ناجوانمردانه‌ي پرل هاربر بود»!!!! حالا فكر كردين كه اگه ما به تأسيسات هسته‌اي اسرائيل حمله‌ كنيم، اسرائيل كاري نمي‌كنه؟! كشوري كه هر سلاحي كه دستش رسيده (به جز بمب هسته‌اي) رو در تمامي جنگ‌هاش بكار برده‌ و ذره‌اي از افكار جهاني واهمه‌اي نداره!! درصورت حمله به تأسيسات هسته‌اي اسرائيل، تنها اين مجوز رو صادر كرديم كه با بمب هسته‌اي، ايران زمين رو به نابودي بكشونيم! البته باز هم هستن دوستاني كه مي‌گن ما همه‌ي هواپيماهاي اسرائيل رو مي‌زنيم و همه‌ي نيروهاي زميني و زرهي‌اش رو نابود مي‌كنيم و از همين جا لشكركشي مي‌كنيم و اسرائيل رو نابود مي‌كنيم و چنين و چنان. روي صحبتم با اين عزيزان نيست؛ چرا كه نمي‌دونم از فريب خودشون، چه نفعي مي‌برن! فريبي كه فكر نكنم درمورد كليات جنگ، تأثيري روي كسي داشته باشه! فكر كنم اين دوستان هم درمورد بمب هسته‌اي اسرائيل بگن : «ما مشكلي نداريم! اگه موفق به انهدام اون بمب در اول بسم الله نشديم و بمب داشت به خاكمون مي‌اومد، اولاً 14 معصوم رو داريم كه اون رو برامون خنثي مي‌كنن، ثانياً اگه اونا هم اين كار رو نكردن، يه سامانه‌ي جديد درست كرديم كه با يه دگمه، يه شيلد رو كل كشور تشكيل مي‌شه و بمب هسته‌اي رو روي هوا منفجر مي‌كنه و اجازه نمي‌ده به كشورمون آسيبي برسه. شايد هم از اسپل معروف Visionaries استفاده كرديم. پس به قول Lexor : اميدوارم مسئولين ما، در خواب خرگوشي نباشن و وضعيت ما طوري نشه كه ببينيم پشت اينهمه ادعا، حقيقتاً چيزي نداريم!!
  4. mostafa_by

    اخبار مرتبط با تهدیدات امریکا و اسراییل

    از دوستان خواهش مي‌كنم كمي منطقي و مستدل بحث بفرماين. سيستم ارو، چند سال پيش (پس از توافق امريكا و اسرائيل در سال 1986) ساخته شد. از دوستان باسواد بنده انتظار نمي‌رفت كه از اين موضوع اطلاعي نداشته باشند و بدتر از اون، درصورت عدم اطلاع، اينطور با اطمينان درموردش اظهار نظر بفرماين!! ارو، يك سيستم ضد موشكي بسيار قوي (قوي‌تر از پاتريوت) هست كه اسرائيل ساخته (به دليل ناكارآمدي پاترويوت براي اين كشور) و تنها كشوري كه ازش اطلاعاتي در دست داره، اسرائيله!! حال نمي‌دونم دوستان چطور مي‌تونن بفرماين كه «ايران داردش»؟!!! براي اطلاع بيشتر در اين زمينه، دوستان مي‌تونن از اين لينك استفاده بفرماين. -------------------------------------------- اميدوارم مسئولين نظامي و انتظامي ما، سواي اين هوچي‌گري‌ها و هاي و هوي‌هاي پهلوان مآبانه‌ي مختص ميدان جنگ و فارغ از اين رجزخواني‌هاي نه چندان تأثيرگذار، حقيقتاً آماده‌ي برخورد با اين مسائل باشن! اميدوارم!!!
  5. احترام به دوستان، احترام به خودتون هم هست. از دوستان عزيز؛ بخصوص عزيزاني كه سابقه‌ي زياد و خوبي در سايت دارن، انتظار مي‌ره كه اين مسائل رو بيشتر رعايت بفرماين. از ساير دوستان هم انتظار مي‌ره كه حرمت‌ها رو نگه دارن و به همين راحتي به دوستان خود، بي‌احترامي نفرماين. چون بحث تاپيك داره به بيراهه مي‌ره؛ عجالتاً تاپيك رو قفل مي‌كنم. اميدوارم كه اين دو دوست هم از همديگه عذرخواهي كنن و كدورت‌ها رو برطرف كنن. موفق باشيد.
  6. از تمامي دوستان عزيز درخواست دارم اين بحث رو ادامه ندن. قصد تعريف از تاپيك خودم رو ندارم. ولي حقيقت اين هست كه در اين تاپيك، به جز بنده‌ي حقير، هركسي كه اومده و نظري داده، نظرات بسيار گهرباري رو ارائه كرده (چه سعيد و حسين، چه امپراطور عزيز و سيناي گرامي و حتي چه آقا پرويز محترم و دوست داشتني). پس منطق حكم مي‌كنه كه اين تاپيك، به رويه‌ي گذشته‌اش ادامه بده. دوست عزيزمون، همه جور حرفي رو فرمودن الا حرف منطقي. تهمت زدن و فرافكني، نه سواد مي‌خواد، نه سن و سال و نه سند و مدرك. ايشون همه‌ي ذرات رو شكافتن و به اتمي دست پيدا نكردن. حتي درست متوجه نشدن كه تيغ حمله‌شون رو به كدوم جبهه نشونه گرفتن. پس اين بحث، تا صفحه‌ي هزارم هم نتيجه‌اي رو در بر نخواهد داشت. دوستمون هم مختار هستن كه اين طرز تفكرشون رو تحمل كنن و سايت ميليتاري هم وظيفه‌ي پاسخ دادن به هر ابهام بوجود اومده توسط هر ذهن خلاقي رو نداره. پس خواهشاً اين بحث رو دوستان ادامه ندن تا حداقل نظر دوستاني كه قبلاً در تاپيك شركت داشتن، به همين راحتي لوث نشه. با تشكر از همكاري تمامي دوستان گرامي.
  7. ممنون از سيناي عزيز، بابت يادآوري مطالب گذشته و باب جديدي كه گشودن؛ يعني روابط ايران و امريكا. البته خيلي دوست دارم كه تاپيك جنگ خليج، مجدداً فعال شه و بهش رسيده بشه؛ چرا كه اين جنگ‌ها، آغازگر مرحله‌ي جديدي از روابط بين‌الملل در خاورميانه بود. از امپراطور عزيز هم به خاطر مطالب بسيار خوب و مفيدشون (و البته مجدداً يادآوري اراجيف گذشته‌ي حقير)، تشكر مي‌كنم. اينقدر هم عجله نداشته باش برادر من! مطالب شما، اونقدر مفيد و محترم هست كه بسياري خواننده داره؛ ولي كمتر كسي جرأت ورود به چنين بحث و تبادل نظر در اين زمينه رو به خودش مي‌ده؛ به اين خاطر كه بحث طولاني و البته پيچيده‌اي هست. اما مطمئن باشين دوستان، بحث‌هاي بسيار مفيد شما رو كاملاً دنبال مي‌كنن. ---------------------------------------------------- خوب. با توجه به دو شعبه شدن بحث، بهتره اول به بحث كوتاه‌تر پرداخته و بحث اصلي رو پس از اون بيارم. ---------------------------------------------------- امپراطور عزيز. ان شاء الله درمورد دكتر احمدي نژاد، بطور مفصل با هم بحث خواهيم كرد (در جايي مناسب‌تر). اما درمورد تاريخ باستان كشور، بايد عرض كنم كه بنده، مخالف بزرگداشت تاريخ باستان كشور نيستم. البته بي‌نهايت مخالف توقف روي عدد 2500 هستم و معتقدم كه ساير نياكان ما كه قرن‌ها قبل از هخامنشيان مي‌زيسته‌اند و ريشه در اين كشور داشته‌اند هم جزو انسان محسوب شده و تاريخ اين مرز و بوم، به اون‌ها هم تعلق داره و اين ديد مقطعي، اين مسئله رو زير پا مي‌ذاره. مشكل ما، از جايي شروع مي‌شه كه به اين تاريخ، نه به عنوان چراغي به عنوان روشنگر راه، بلكه به عنوان منبع و مرجع مي‌نگريم! امروزه مد شده كه همه چيز رو بر مبناي 2500 سال پيش بسنجيم و اين، يعني توقف در تاريخ! مثل اينكه ژرمن‌ها، بخوان خودشون رو با عقايد و رفتارهاي فدريك (فردريش) بارباروسا هماهنگ كنن!! يا انگليسي‌ها با هنري دوم و ريچارد شيردل و پرنس جان. و يا فرانسوي‌ها با لويي‌هاي چندگانه!!! خيلي خوب هست كه به تاريخ‌مون اهميت بديم. خيلي خوب هست كه پيشرفت كشور در گذشته رو تحسين كنيم. خيلي خوب هست كه به فرآيند تاريخي كشور احاطه داشته باشيم. ولي اين مسئله، نبايد تحقيرگر بخشي از تاريخ و تقويت بخشي ديگه‌ از تاريخ بشه. جايگاه هخامنشيان در تاريخ ما، نبايد تفاوتي با اشكانيان و ساسانيان و سامانيان و خوارزمشاهيان داشته باشه. ما همون طور كه از اوضاع و احوال كورش و داريوش و جنگ‌هاشون مطلع هستيم، بايد از جنگ‌هاي فرزند سلطان محمد خوارزمشاه، نادر شاه، شاه اسماعيل و عباس صفوي و حتي خواجه محمد قاجار و امثالهم مطلع باشيم. همون طور كه نام سرداران پيش از اسلام رو به ياد مي‌‌آريم و به بزرگي و نيكي ازشون ياد مي‌كنيم، به سرداران پس از تاريخ هم بايد اهميت بديم. همون طور كه از فرهنگ و تمدن پيش از اسلام ايران زمين سخن به ميون مياريم، بايد به پس از اسلام هم بپردازيم و انبوه دانشمندان، انديشمندان و هنرمندان پس از اسلام رو به اين سادگي ناديده نگيريم! تاريخ، يك پكيج كامل هست و بررسي اون هم بايد كامل صورت بگيره. نه اينكه قطعه‌اي از كيك تاريخ را برداشته و مابقي را كه با سلايق ما سازگار نيست رو يا منكر شده و تحقير نموده و يا اينكه بطور تلويحي، اون رو ناديده گرفته و ازش گذر كنيم. درمورد ورود اسلام به ايران هم حرف دل حقير رو زدين! مردم تا اين تفكر مردم رو كه اسلام با زور به ايرانيان تحميل شد رو تغيير بدم؛ ولي نشد كه نشد!! ----------------------------------------------------- اما بحث اصلي، يعني نقش ايران در مسائل جهاني. سيناي عزيز، به خوبي به موارد مهمي كه در گذشته بيان شده بود پرداختن. همون طور كه ايشون در ادامه‌ي فرمايشاتشون فرمودن، تلاش امريكا، براي يافتن متحد استراتژيك منطقه‌اي خويش، نتيجه‌اي در بر نداشت. اين امر، دلايل متعددي رو داشت كه امپراطور عزيز هم بهش اشاره فرمودن. مهمترين اين دلايل، بحث انرژي بود كه مهمترين بحث در جهان امروز هست. تركيه، از نظر اقتصادي، توان بالقوه‌اي براي رشد داشت. حتي رشد اقتصادي اين كشور، بسيار بيشتر از كشور عزيزمون هست. اما در زمينه‌ي انرژي، تركيه حرفي براي گفتن نداره؛ بخصوص اينكه جنگ امروز، جنگ انرژي شده و از گير و دارهاي سياسي بر سر مسائل انرژي هسته‌اي در جهان گرفته تا جنگ‌هاي متعدد براي تسلط به منابع زير زميني كشورها، تماماً لزوم برخورداري دست بالا در انرژي رو به ما گوشزد مي‌كنه. همين دو سال پيش بود كه روسيه، با سلاح استراتژيك خود‌ (گاز)، به مرز فلج كردن اروپا رسيد و امتيازاتي چند از اين كشورها دريافت كرد. پس مي‌توان از كشورهاي صنعتي جهان كه منابع انرژي عادي (نه هسته‌اي) جهان رو در اختيار دارن، به عنوان كشورهاي اثرگذار در مناسبات سياسي آينده‌ي جهان نام برد. اگر برخي از مشكلات سياسي و اقتصادي كشور عزيزمون رو در نظر نگيريم و فرض رو بر اصلاح و ترميم اون در آينده بذاريم، خيلي ساده به اين نتيجه مي‌رسيم كه از بين تمامي كشورهاي عادي صاحب انرژي در جهان، ايران، بيشترين پتانسيل براي تبديل به قدرت برتر منطقه‌اي و جهاني رو داره. دير يا زود، جهان با اين حقيقت آشنا مي‌شه و جالب اينكه پيش‌بيني شده كه در سال 2035 ميلادي (1414 هجري شمسي)، ابرقدرت جهان، نه جمهوري خلق چين، بلكه ايران خواهد شد (با توجه به فاكتورهاي مختلفي كه در حوصله‌ي اين بحث نمي‌گنجه). پس تعجبي نداره كه استراتژيسين‌هاي برتر ايالات متحده، بر روي ارتباط با ايران تأكيد داشته باشند. جهان سياست، همچون دنياي اقتصاد، بيشترين تأكيد رو بر روي پيش‌بيني‌ها داره. در دنياي اقتصاد، با در نظر گرفتن برخي فاكتورها و تجزيه و تحليل اون‌ها و رسيدن به يكسري آمار و ارقام هست كه بر اساس اون، پيش‌بيني‌هايي براي نوسانات مختلف و يا افزايش و كاهش فاكتورهاي متعدد اقتصادي و حتي رشد يا ركود اقتصادي كشورها صورت مي‌پذيره و نهايتاً به يك‌سري توصيه‌هاي سياسي به دولتمردان منتهي مي‌شه. استراتژيسين‌ها در دنياي سياست، همين وظيفه رو به عهده دارن. اون‌ها، تغيير و تحولات در سطوح اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، سياسي و نظامي كشورها رو مورد بررسي قرار مي‌دن و بر همون اساس هم پيش‌بيني‌هاي متعددي رو صورت مي‌دن و كشورهايي كه از اين تئوريسين‌ها و استراتژيسين‌ها، به خوبي استفاده مي‌كنن، بيشترين برد رو نصيب خويش مي‌كنن؛ چرا كه از اطلاعات بهتري برخوردارن و همين مسئله، اجازه‌ي پيش‌دستي رو به ايشان مي‌ده. امريكا، با علم اينكه ايران، مستعدترين كشور براي تبديل شدن به قدرت منطقه‌اي و جهاني هست، از طرفي بسيار علاقه دارن كه روابط خويش رو با اين كشور بهبود ببخشن؛ چرا كه ايران، در حال حاضر نوجواني است كه نياز به حمايت و پشتيباني داره و كشورهاي غربي و شرقي، آماده‌ي زير چتر حمايت گرفتن اين نوجوان و يا به عبارت بهتر، وابسته كردن وي به خويش هست كه البته اين مسئله، با دور انديشي و دقت مسئولان كشوري، تا به امروز محقق نشده و ايران اسلامي، مستقلاً‌ به راه خودش ادامه مي‌ده. امريكا مطمئن هست كه دوران شاه و نوكري و سرسپردگي مقامات كشوري و لشكري به خودش رو ديگه شاهد نخواهد بود. ولي به هيچ وجه علاقه‌اي نداره كه ابرقدرت بالقوه‌اي مثل ايران رو به همين راحتي از دست بده و اجازه بده كه اين كشور، به شرق متمايل بشه. اما از طرف ديگه، دوست نداره اعتبار خودش رو از دست بده؛ چرا كه در اذهان عمومي جهان، ايالات متحده و ايران، دشمن هم شناسائي شدن و پا پيش گذاشتن امريكا و نپذيرفتن ايران، تنها از اعتبار اين ابرقدرت جهاني كم مي‌كنه. پس منطقاً نمي‌شه انتظار داشت كه همه چيز به همين سادگي تغيير كنه و شايد اين پروسه‌ي زماني، سال‌ها به طول بيانجامه. اما تمامي اين مسائل، صرفاً از ديدگاه منفعت كشورها بود. به عبارت بهتر، تمامي اين مسائل، صرفاً تئوري خام بود. اما در دنياي سياست، صرفاً منفعت، حرف اول رو نمي‌زنه. با توجه به نفوذ گسترده‌ي يهودي‌ها در اقتصاد كشورها و پس از اون در سياست، پر بيراه نيست كه ادعا كنيم ابرقدرت جهان، جريان يهوديت هست. پس اگه اين رو بپذيريم، بايد قبول داشته باشيم كه منافع كشورهاي تأثير گذار در مسائل جهاني، نبايد تضاد چنداني با اين جريان داشته باشه. كشور اسرائيل، به دليل مشكلاتي كه از بدو تشكيلش باهاش دست به گريبان بود، هيچ وقت از آرامش كامل برخوردار نبود. همين مسئله هم باعث شد كه بسياري از انتظارات جهان يهود در اين كشور، به نتيجه‌ي مثبتي نرسه. اما بحث تشكيل كشور اسرائيل، يك بحث منفعتي نيست؛ بلكه كاملاً ريشه در عقايد افراطي و تندروانه‌ي يهودي‌ها داره. پس نمي‌شه انتظار داشت كه حتي اگه اسرائيل، يك كشور كاملاً شكست خورده و ورشكسته بشه، به همين سادگي انحلال پيدا كنه. بخصوص اينكه حكومت ميليتاريستي اين كشور، اجازه‌ي ايجاد تغيير و تحولات در اوضاع سياسي اين كشور رو نمي‌ده. شايد اگه پيشنهاد رئيس جمهور كشور عزيزمون در اين كشور به اجرا گذاشته بشه، هيچ‌كس لحظه‌اي در سقوط نظام سياسي اين كشور شكي نداشته باشه و علت اصلي اينهمه جوسازي عليه ايران و پيشنهاداتش و ارتباط محو شدن از جهان رو با بمباران اتمي، به سادگي مشخص هست. پس منطقاً نمي‌شه انتظار تغيير اين رژيم بصورت مسالمت‌آميز رو داشت. حتي درصورت شكست كامل اين كشور و نياز به تغيير رژيم، شاهد امري مشابه با مسئله‌ي آرماگدون كه در آئين يهود به اون اشاره شده و بحث 4 سوار (Four HorseMan) خواهيم بود. به همين دليل هم هست كه اتحاد ايران و امريكا، يك مسئله‌ي قابل تصور در شرايط فعلي، نمي‌تونه باشه. اما تمامي اين مسائل، بدون در نظر گرفتن وضعيت اسلامي بودن ايران هست و اون، خودش يه بحث كاملاً‌ مجزا و پيچيده هست و بحث پيشين بنده نيز حول همين مسئله بود كه ان شاء الله درموردش بعدها توضيح خواهم داد.
  8. مشكل همين جاست. مسئله‌ي شيعه و سني، براي ما مسلمون‌ها (اون هم تا حدي) تعريف شده هست. براي دنياي غرب، تمايزي بين شيعه و سني قائل نيستن (حداقل در ملاحظات فرهنگي و اجتماعي). در غرب، مجموع اين انشعابات مورد بررسي قرار مي‌گيره؛ يعني مسلمانان. حالا بحث همين جاست كه امريكا، بخصوص رئيس جمهورش، بارها از فرهنگ بالاي مردم ايران صحبت كرده. بارها از تاريخ و تمدن اين كشور سخن به ميان آورده و بارها هم اعلام كرده كه تندروي‌هاي مذهبي، باعث شده كه مردم جهان، اين تمدن رو به درستي درك نكنن. اما درمورد ايران شيعي، امريكا و غرب سنگ‌اندازي‌هاي بسياري رو انجام داده و بيشترين تلاش، براي تخريب چهره‌ي شيعيان و شبيه سازي اون‌ها با گروهك‌هاي تروريستي سني صورت گرفته است. از طرفي، گروهك شيعه‌ي جيش المهدي، تحت نظر مقتدي صدر (كه عده‌اي جاهلانه اون رو تحت امر ايران مي‌دونن؛ حال اينكه بارها و بارها بر ضد ايران، تحركات داشته و حتي رهبر اون، مقتدي صدر، ايران رو از دخالت در عراق منع كرده!!!)، فرقي با ساير گروهك‌هاي سلفي ندارن! فكر كنم همه‌ي ما، ماجراي نيمه‌ي شعبان سال گذشته رو به خاطر داشته باشيم. زماني كه جيش المهدي، به بهانه‌ي واهي عدم تحويل تسليحات خود به مأمورين؛ براي تشييع جنازه‌ي يكي از ياران خويش، حرم مطهر امام حسين (ع) رو به گلوله بسته و خسارات بسياري به بار آوردن و دهها نفر را كشتن!!! اوضاع جيش المهدي، اونقدر خراب شده كه حتي دولت مركزي عراق هم باهاش در حال نبرده و همين روز گذشته بود كه نوري المالكي، نخست وزير عراق، 4 شرط براي آتش بس با جيش المهدي مطرح كرد. از طرف ديگه، يكي از معروف‌ترين گروهك‌هاي شيعه، يعني حزب الله لبنان، جبهه‌ي پايداري رو در برابر اسرائيل ايجاد كرده و بيشترين جنگ رواني در غرب هم در حال حاضر بر روي ماهيت اين گروهك شكل گرفته. جالب اينكه اعراب سني هم توسط شبكه‌هاي تلويزيوني خويش؛ چه در جنگ 33 روزه و چه تا به امروز، از تخريب وجهه‌ي حزب الله لبنان، ذره‌اي كوتاهي نكردن. همين چند روز پيش بود كه مك كين، نامزد احتمالي جمهوري‌خواهان در انتخابات رياست جمهوري، اعلام كرد كه ايران، از گروهك‌هاي تروريستي شيعي حمايت مي‌كنه. حتي وقتي اشتباهاً در سخنانش بيان مي‌كنه : «ايران از القاعده حمايت مي‌كنه»، بلافاصله مشاور وي بهش تذكر مي‌ده كه القاعده سني هست و مك كين هم بلافاصله حرفش رو تغيير مي‌ده. اين در حالي هست كه چند سال پيش، ايران متهم اصلي حمايت از القاعده به شمار مي‌رفت! به عبارت ساده‌تر، سعي مي‌كنن كه حساب سني‌ها رو از ايران جدا كنن و جريان اسلام‌گرايي و مبارزات اسلامي رو به سني‌ها منتسب كنن. مواردي از اين دست، بسيار زياده. پس مي‌بينيم كه هنوز با وجهه‌ي اسلامي ايران؛ يعني همون مهد شيعه، كاملاً مشكل دارن و به هيچ وجه علاقه‌اي به برتري ايران شيعي ندارن. اما وقتي از ايران با پشتوانه‌ي فرهنگ باستاني‌اش و امپراطوري‌هاي گذشته‌اش سخن به ميان مياد، همه چيز فرق مي‌كنه. در انواع و اقسام كشورها، سعي مي‌كنن كه اين جنبه از تمدن ايران رو بزرگنمايي كنن و مهم جلوه بدن. رئيس جمهور امريكا، بيشترين مانور رو روي اين مسئله مي‌ده. خانم رايس، وزير امور خارجه امريكا، در پيام خودش، ايرانيان را متمدن‌تر از مسلمانان!! مي‌داند! ديك چني، معاون اول رئيس جمهور ايالات متحده، تلويحاً اعلام مي‌كنه كه درصورت دست برداشتن ايران از تفكرات اسلامي‌اش، اين كشور به بهترين متحد منطقه‌ي ايالات متحده تبديل مي‌شه. كشورهاي عربي منطقه هم بيشترين فشار رو روي ايران ميارن كه دست از اسلام برداره و به تمدن خودش بچسبه!! يه طورايي همه دوست دارن كه ايران فراموش كنه كه اسلامي هست و صرفاً يه كشور لائيك يا حداقل چند ديني در نظر گرفته شه! شايد اگه كشور ديگه‌اي به جز ايران، اين شرايط رو پذيرا بود، خيلي زودتر از اين حرفا، عطاي حمايت از اسلام و اسلام‌گرايان رو به لقايش مي‌بخشيد و به فكر منافع كشورش بود؛ نه آينده و آتيه. از طرف ديگه، در داخل هم بارها و بارها فريادهاي اصطلاحاً باستان‌پرستانه شنيده مي‌شه و اكثر اين اشخاص هم اسلام رو بدترين عامل ممكن براي كشور دونسته و تنها دليل سقوط كشور از يك ابرقدرت به يك كشور عادي رو ورود اسلام به كشور عزيزمون مي‌دونن. با اين شرايط، فكر كنم خيلي راحت‌تر بتونين دليل اصلي اين تناقضات در مسائل سياسي رو متوجه بشين. بهتر مي‌شه فهميد كه چرا ايالات متحده، به جاي ضديت با ايران، به تعريف و تمجيد وي مي‌پردازه!! لاك ايران، شكستني نبود. پس بايد به فكر راه عادي بود. ----------------------------------------------- اما درمورد مسائل مربوط به اسرائيل و يا قطعنامه‌ها، بايد از منظر ديگري به مسئله نگريست. پس بهتره عجالتاً اين قسمت از بحث به پايان برسه تا ان شاء الله برسيم به بحث بعدي.
  9. قبل از هر چيز، بايد از امپراطور عزيز، بابت مطلب بسيار خوبش تشكر كنم. همچنين از سيناي عزيز كه همواره پايه‌ي تحليل‌هاي منطقي و مستدل بوده. باعث افتخارم هست كه شاگرد دو دوست بزرگوار چون شما هستم. -------------------------------------------- شرمنده كه دير وارد بحث مي‌شم. بحثي هست و اون اينكه براي شكار لاك‌پشت، دو راه وجود داره : 1- راه معمول؛ يعني ايجاد محيطي امن، براي اطمينان لاكپشت و بيرون آوردن سر از لاك و ...! 2- راه عقاب‌ها؛ يعني بلند كردن لاك‌پشت با پنجه‌ها و بردن به ارتفاعات و رها ساختن آن. اين كار، موجب شكستن لاك لاك‌پشت شده و نتيجتاً حيوان بي‌دفاع مي‌شود. -------------------------------------------- بحث امپراطور عزيز، بسيار مهم هست و نياز به بررسي بسياري داره. ولي يك مسئله، متأسفانه بسيار ساده‌انگارانه ديده نمي‌شه. بحث‌هاي ايران باستان، بحث‌هايي بود كه از قرن جديد شمسي، وارد ادبيات كشور شد. قبل از اون، اهميت چنداني به اين تاريخ داده نمي‌شد و اون رو صرفاً به عنوان برهه‌اي از حاكميت كشور پذيرفته بوديم. اما نياز حكومت پهلوي به پشتوانه‌اي تاريخي، منجر به ايجاد واژه‌ي «تاريخ 2500 ساله» شد و به عبارت ساده‌تر، مبداء پيدايش فرهنگ ايران زمين، از حكومت هخامنشيان تعريف شد! اينكه قبل از هخامنشيان، فرهنگ و تمدن چندين هزار ساله داشتيم، بحث ديگري است و جاي اين بحث، در اينجا نيست. اما نكته‌اي كه حائز اهميت است اين مسئله هست كه اين لزوم رو انگليسي‌ها بوجود آوردن. انگليسي‌ها بودن كه به رضا پهلوي توصيه كردن كه دنبال پيشينه‌ي تاريخي باشه. حمايت انگليسي‌ها بود كه باعث نگارش دهها كتاب تاريخ باستان گرديد و يك مسئله در اين ميان كاملاً مشخص بود و اون، تقابل تمدن باستاني با تمدن اسلامي بود. اين مسئله كه بيان مي‌شه اسلام تمدن نداره، يه بحث جداگانه‌اس و جايگاه خاص خودش رو مي‌طلبه. ولي در هر صورت، نمي‌شه اين موضوع رو ناديده گرفت كه در اون زمان، بخصوص از طرف كساني مثل احمد كسروي، تلاش بسياري صورت گرفت كه تاريخ پيش از اسلام ايران زمين رو بسيار مفتخر و مايه‌ي مباهات و تاريخ پس از اسلام كشورمون رو ضعيف، بي‌ارزش و فاقد پشتوانه‌ي فرهنگي معرفي كنن. اين بحث، به دليل نوسانات انترناسيونالي جهاني، به كوري گراييد تا اينكه در دهه‌ي پنجاه ميلادي، محمدرضا پهلوي، با جشن‌هاي 2500 ساله، بار ديگه به زبان‌ها انداخت. اما وقوع انقلاب اسلامي و حوادث بعدي و قدرت يافتن اسلام گرايان در كشور و ايجاد فضاي معنوي در نتيجه‌ي وقوع جنگ تحميلي و مسائلي از اين دست، بار ديگه اين بحث رو عقيم گذاشت. اما امروزه، دوباره شاهد اين مسئله هستيم و متأسفانه رشد بسيار سريعي به خود گرفته. امروز، جوان كشور، در حالي كه غربزدگي از سر و روش مي‌باره و حتي يك كلام منطقي از زبانش خارج نمي‌شه، خود رو يك وطن‌پرست مي‌دونه؛ چون كه به تاريخ 2500 ساله‌اش مي‌نازه و اسم پادشاهان هخامنشي، ورد زبونش شده و از اعراب كينه به دل داره!! بحث طولاني هست و ان شاء الله باشه براي جاي بهتر و مناسب‌تر. -------------------------------------------- حالا، بعد از اينهمه صغري و كبري چيدن، مي‌رم سراغ پاسخ امپراطور عزيز. «چرا به رسانه هاي آمريكايي اجازه داده ميشود كه با مواردي كه در بالا اشاره كردم . تفاوت فرهنگ و ديدگاه ايران و افكار مخالف ايران را بدين واضحي نشان دهند؟» مي‌خوام يه سوالي رو مطرح كنم : امريكا، اجازه مي‌ده كه فرهنگ ايران اسلامي نشان داده بشه يا ايران؟ به عبارت بهتر، تمدن اسلامي رو به نمايش مي‌ذاره يا تمدن ايراني؟ پاسخ به اين سوال، پاسخ بسياري از موارد هست. داستان لاك‌پشت رو هم در نظر بگيرين كه براساس اون، دكتريني رو عرض خواهم كرد.
  10. mostafa_by

    انتخاب مديران سايت

    ضمن عرض تبريك خدمت فلانكر، كركس، ارتش سرخ و ليچ عزيز، لازم به ذكره كه دوستاني كه به تازگي با ارتقاء درجه، به مديريت رسيدن، زير نظر مديريت بخش فعاليت مي‌كنن. البته اين، به معني رئيس و مرئوسي نيست و تصميمات، بايد براساس تفاهم مديران انجام بشه. ولي در مواردي كه مشكلي ايجاد مي‌شه، حرف نهايي رو مدير ارشد خواهد زد (البته با رعايت دموكراسي :mrgreen: ). اگه نياز به توضيح بيشتري بود، بنده در خدمتم. ليچ عزيز هم ان شاء الله همه‌ي موارد قانوني رو رعايت مي‌كنه و اگه هم مشكلي هست، تحت نظارت احمد عزيز، اون رو برطرف مي‌كنه. يه سري تصميمات هم درمورد بخش خبر گرفته شده كه به اميد خدا سعيد اعلام خواهد كرد (البته به مديران بخش). اميدوارم بخش زمين و درياي سايت ميليتاري، تحت مديريت اين عزيزان، به پيشرفت خوبي دست پيدا كنه. بخش اخبار سايت هم به روند رو به رشدش ادامه بده. براي تمامي اين عزيزان، آرزوي موفقيت مي‌كنم.
  11. mostafa_by

    هولوكاست ايراني!!!

    به همون دليل كه 80% هاليوود، در اختيار سرمايه‌داران يهودي هست :| icon_biggrin :mrgreen: . اما يهودي بودن، دليل بر صهيونيست بودن نيست! بطور مثال، اسپليبرگ، يك صهيونيست هست، ولي همين آقاي سر هاپكينز، يك ضد اسرائيلي تير هست! ولي همين صهيونيست‌ها هم گاهاً به شدت ضد اسرائيلي مي‌شن. مي‌تونين به فيلم مونيخ، ساخته‌ي همين آقاي اسپيلبرگ مراجعه بفرمايين. ----------------------------------------- در كل، قوميت و مليت و مذهب، اهميتي نداره. بايد گوش كرد و ديد كه چي مي‌گن!
  12. شرط عقب‌نشيني از اين مسخره‌تر؟! رسماً جولان داره به سوريه برمي‌گرده!! رسماً سوريه داره مصر ثاني مي‌شه!! رسماً داره صداي آژير قرمز مياد!!! خيلي عجيبه كه هيچ‌كس حواسش به اين مسئله نيست!!! اسرائيل، رسماً داره با سوريه به صلح مي‌رسه! رجب طيب اردوغان، به عنوان واسطه‌ي مذاكره‌ي سوريه و اسرائيل، بارها از پيشرفت اين مسئله ابراز خوشنودي كرده!!! چرا همه نشستيم؟ فكر مي‌كنين بعد از صلح با سوريه، چه اتفاقي مي‌افته؟ اصلاً فكرش به ذهنمون رسيده كه آخرين خط مقدم داره به همين راحتي سقوط مي‌كنه؟ پس از سقوط سوريه، به سادگي شكست حزب الله (حتي شده به قيمت نابودي نيمي از لبنان) رو شاهد خواهيم بود! بعد از اون، ما مي‌مونيم و اسرائيل! اون وقت ديگه، اگه خيلي شانس داشته باشيم، دو راه داريم : 1- دفاع از كشور عزيزمون و نهايتاً موشك‌بارون اسرائيل و تقابل با جنگنده‌هاي متجاورز اين كشور و البته ايالات متحده. 2- صلح با اسرائيل، مانند تمام كشورهاي مسلمون منطقه. (لازم به ذكره كه به محض اينكه اسرائيل با سوريه صلح كنه، ساير اعراب هم مي‌پرن بقل اسرائيل. عربستان، سال‌هاست كه انتظار چنين لحظه‌اي رو مي‌كشه!!!) خدايا! مسئولين ما، سياست‌مداران ما و مسلمانان رو از اين خواب خرگوشي بيدار بفرما!
  13. mostafa_by

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    متأسفانه سعيد جان ما در اين زمينه، دست پايين رو داريم. در سال 1361، پس از تعيين تكليف خرمشهر و تنبيه متجاوز، قدرتمندترين واحد نظامي‌مون (لشكر 27) رو با بزرگترين فرماندهان نظامي‌مون (زنده ياد احمد متوسليان، شهيدان بزرگوار همت، دستواره، كريمي و ساير عزيزان) رو فرستاديم سوريه تا ترمز تحركات اسرائيل كشيده بشه. ولي همون زمان هم سوري‌ها علاقه‌اي به وقوع نبرد نداشتن و بيشتر روي ايران و قدرت نظامي‌اش مانور سياسي انجام مي‌دادن. ما، نهايت كاري كه مي‌تونيم انجام بديم، دادن تضمين به سوريه براي حمايت كامل نظامي از اين كشور، در قبال حمله‌ي اسرائيل هست. اما پيشنهاد اسرائيل، بسيار چرب‌تر و فريبنده‌تر هست؛ چرا كه همون‌طور كه عرض شد، تجربه‌ي بسيار موفق مصر، اين رو به اثبات رسونده كه اسرائيل (جون عمه‌اش) متحد بدي نيست!!!!!! متأسفانه اگه اين كشورهاي در معرض تهديد (سوريه، اردن، عراق و مصر)، كمي آينده‌نگري داشتن، با اتحاد با ايران، ترتيب نابودي اين غده‌ي سرطاني رو مي‌دادن و سرزمين‌هاي اشغالي رو با دست خودشون پس مي‌گرفتن؛ نه با منت و خواري كشيدن از صهيونيست‌ها! ولي خوب. چه مي‌شه كرد! امروز روز، ديگه مسأله‌ي عزت نفس، كاملاً بي‌معنا شده!! هموني كه به خاطرش انقلاب كرديم و امروز مي‌گن «چه اشكالي داشت كه نوكر امريكايي‌ها مي‌بوديم؟ در عوض مي‌رفتيم لاس وگاس، عشق و حال»!!!!
  14. mostafa_by

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    بنده، پارسال هم عرض كرده بودم. اسرائيل، براي رويارويي با خطر بزرگي به نام ايران، با دو مشكل عمده روبروست : سوريه و حزب الله. تا زماني كه اين مشكلات وجود داره، برخورد ايران و اسرائيل، بسيار دور از ذهن و به عبارت بهتر، خودكشي به نظر مي‌رسه. مشكل دوم، كاملاً مشخص هست كه جز راه حل نظامي، راه ديگه‌اي براي مقابله باهاش وجود نداره. ولي با محاصره‌ي اين گروهك و كنترل تسليحاتي اون، مي‌تونه بسيار تضعيفش كنه. اما اين امر، كاملاً به مشكل اول برمي‌گرده؛ يعني كشور سوريه. يك حقيقت هست كه سوريه، تمايل چنداني به رويارويي با اسرائيل و نتيجتاً خرد شدن و تخريبش توسط ارتش قدرتمند اسرائيل نداره. ولي از طرفي هم دوست نداره كه جلوي اسرائيل كم بياره و هميشه سعي كرده كه خاري تو چشم سگ بسته‌ شده‌اي به نام اسرائيل باشه. اسرائيل، توان تسخير سوريه رو داره (البته به شرط اينكه ايران به نفع سوريه وارد جنگ نشه كه البته شرط تقريباً محالي هست). اما سران تل آويو، از ابتدا تصميم داشتن كه مشكل‌شون با سوريه رو همچون ساير اعراب، با سياست حل كنن. يعني در قبال برخي امتيازات (يعني پس دادن برخي زمين‌هاي تصاحب شده‌ي اين كشورها به خودشون و يا اجاره‌ي بلندمدت اون‌ها)، به صلحي پايدار (جون عمه‌شون!!!) با اين كشورها دست پيدا كنن؛ شرايطي كه اولين بار درمورد مصر امتحان گرديد و نتيجه، كاملاً‌ موفقيت آميز بود و بزرگترين دشمن اسرائيل، تبديل به بهترين دوست و متحد عربي اين كشور گرديد. شك نكنين كه درصورت وقوع چند پيش شرط‌ كه در اينجا، مجال بيانش نيست، اسرائيل با سوريه به توافق دست پيدا مي‌كنه. در اون صورت، بايد حقيقتاً براي جنگي ويرانگر آماده باشيم!
  15. mostafa_by

    میگ 35یا یوروفایتر تایفون

    مشكلي نيست DASHALI عزيز. ايشون، به قوانين آگاه نبودن كه در روز گذشته، به ايشون تذكر داده شد و ايشون هم از اون به بعد رعايت فرمودن. ممنونم از تمامي دوستان، بابت احترام‌گذاري به قوانين سايت. اينبار نيازي به اين كار نيست. ولي در كل، اگه پستي ارسال فرمودين و بعد يادتون افتاد كه مطلب جديدي بايد بهش اضافه كنين يا پاسخ كسي رو بدين، كافيه از گزينه‌ي Edit استفاده بفرمايين تا پست خودتون رو ويرايش كنين.
  16. قسمت سوم نئو تروريسم، آفت هزاره‌ي جديد جهان بود. آفتي كه بذر آن، از اوايل دهه‌ي 90 در جهان كاشته شده بود. (درمورد ريشه‌ي تروريسم (ان شاء الله اگر عمري باقي باشه)، در بخش‌هاي مرتبط بيشتر توضيح ارائه خواهد شد.) تفاوت عمده‌ي نئو تروريسم يا تروريسم نوين، با انواع قديمي‌تر خود، در نوع نگرش آن‌ها به اهداف و همچنين ميزان جلوگيري از آن است. اكثراً تروريسم، نه علت، بلكه معلول وقايع بوجود آمده بوده است. از قديمي‌ترين ايام تا به امروز، اين پديده در جهان وجود داشته و در هر كدام، ريشه‌ي خاصي داشته‌اند! يكي، براي تصاحب قدرت، ديگري براي خلاصي از ظلم و ستم، يا گرفتن امتيازات خاص و مواردي ديگر. از تروريسم ساماندهي شده وجود داشت تا تروريسم خودجوش. تنها هم تروريسم، به كشتن و تخريب و يا گروگانگيري محدود نبود. اما نئو تروريسم يا تروريسم نوين، تعريف جديدي از ترور را در جهان پديدار نمود. اولين تفاوت عمده‌ي تروريسم نوين با انواع گذشته‌ي تروريسم، نوع رفتار تروريست‌ها بود. در گذشته، اگر فرضاً بمب‌گذاري صورت مي‌گرفت، هدف، غالباً انفجار بمب و كشتن مردم بيگناه نبود. مثلاً بمب‌گذار اعلام مي‌كرد كه در ازاء دريافت مبلغ X، يا آزادي اعضاي گروه Y، يا تغيير در سياست‌هاي Z دولت و يا مواردي از اين دست، محل اختفاي بمب را خواهد گفت. يا مثلاً درمورد گروگانگيري‌ها، اعلام مي‌شد در ازاي مبلغ معين شده، يا كاري صورت گرفته، يا سياستي در پيش رو، گروگان‌ها آزاد خواهند شد. اما نئو تروريسم، اين معادله را بر هم زد. هدف از تروريسم نوين، نه دستيابي به هدفي خاص، بلكه صرفاً ترويج ترس و وحشت در جامعه بود. ديگر سپتامبر سياهي نبود كه براي رهايي فلسطينيان در بند اسرائيل، ورزشكاران اسرائيلي را گروگان بگيرد. ديگر باسكي‌ها، براي فشار به دولت مركزي، اقدام به اعمال خشونت آميز نمي‌كردند. ديگر IRAاي نبود كه براي رهايي ايرلند از يوغ انگلستان، با پليس اين كشور درگير شود. جايگزين اين تفكرات قديمي، تفكر رعب و وحشت گرديد! وحشت زاييده‌ي اين تروريسم، آنقدر موثر بود كه واژه‌ي تروريسم، به واژه‌ي مصطلح در ادبيات سياسي جهان بدل گشت. ديگر معني تروريسم، اين شد كه يك گروه، يك ارتش و يا يك كشور، ديوانه‌وار، مردم را به كشتن داده تا تنها گسترش ترس و وحشت در ميان مردم جهان را به نظاره بنشيند. به عبارت بهتر، واژه‌ي ترور، به معني حقيقي خويش بدل گشت! اما دليل اين امر چه بود؟ در قسمت قبل، عرض شد كه عربستان، از مدت‌ها پيش، مدارسي در پاكستان و افغانستان را تأسيس نموده بود. آموزش‌ها در اين مدارس، بسيار خاص بود. حتي تصاويري كه از اين مدارس پخش مي‌شد، دلهره را در وجود انسان بيدار مي‌نمود. محوريت آموزش در اين مدارس نيز بر روي تندروي‌هاي مذهبي و عقايد يكجانبه و تكفيري بود. طولي نكشيد كه اولين آثار اين آموزش‌ها، مشخص گرديد. گروه‌هاي آموزش ديده‌ي اين مدارس، تحت رهبري برخي از مجاهدين قديمي كه مسئوليت مبارزه با اتحاد جماهير شوروي در افغانستان را به عهده داشتند، گروهي را تشكيل دادند كه به طالبان شهرت يافت. (مسلماً همه‌ي ما، كم و بيش با اين گروه آشنا هستيم و نيازي به توضيح اعمال و رفتار اين گروه نيست). زمان زيادي از اعلام وجود و تحركات اين گروهك نگذشته بود كه شخصي به نام «اسامه بن لادن» در جهان، نام خود رو جاودانه كرد. اين ميلياردر عربستاني، گروهي مخوف به نام القاعده را ايجاد نمود كه بعدها مشخص شد طالبان، تنها شاخه‌ي افغانستان اين گروه تروريستي محسوب مي‌شود و اين گروه، در اكثر قريب به اتفاق كشورهاي عربي منطقه، شاخه‌ي نظامي دارد. از عربستان سعودي و كويت و بحرين گرفته تا يمن و افغانستان و پاكستان و حتي كشورهايي مثل اندونزي و مالزي!!! در اين گروهك (كه در هر كشوري، نام خاصي دارد)، تنها مسلمانان آن كشور حضور نداشتند. بطور مثال، در حمله‌ي امريكا به افغانستان، در بين كساني كه دستگير شدند، حتي اتباع كشورهاي اروپايي مثل بوسني، كرواسي، آلباني و حتي انگليسي نيز يافت مي‌شد! كساني كه گاهاً محصلين همين مدارس فوق‌الذكر بودند!!) جهان، زماني با اين گروهك‌ها آشنا شد كه ديگر بسيار دير شده بود. گروهي كه به ظاهر مسلمان، ولي با عقايد بسيار تندروانه، ترور با واژه‌ي جهاد بر ضد كفار معني نموده و دشمن خود را تمامي غير مسلمانان و البته مسلمانان كافر (به زعم خويش) معرفي نمودند. اما هدف از ايجاد اين گروه، سواي برنامه‌هاي آل سعود، ايجاد شكاف در ميان مسلمانان و همچنين زير سوال بردن عقيده‌ي جهاد بود. هم‌زمان با تلاش وهابيون، براي حذف آيات جهادي از قرآن كريم، اين گروهك‌ها، دم از جهاد مي‌زدند و طولي نكشيد كه جهانيان، جهاد و تروريسم را يكي دانسته و تمامي آن را بر گردن تعاليم مقدس اسلام گذاشته و حتي كار به جايي رسيد كه امروز روز مشاهده مي‌كنيم كه كاريكاتور پيامبر بزرگوار اسلام را با كمربند انفجاري مي‌كشند! پس بايد گفت كه حقيقتاً آل سعود، در اين زمينه، بسيار موفق بودند. اما مسئله‌ي دردناك، زماني مشخص گرديد كه مبارزه‌ي برحق ملت‌هاي مسلمان بر سر حقوق خويش نيز زير لواي جهاد طالباني قرار گرفت. زماني كه مسلمانان شيعه‌ي لبناني و يا سني فلسطيني، بر سر حقوق خويش با دشمن غاصب صهيونيست مبارزه مي‌كردند، جهان اين مبارزات را نيز در راستاي جهاد شناخته شده‌ي مسلمانان و به عبارت بهتر، در راستاي تروريسم شناخته و همين مسئله باعث شد كه نه تنها جهانيان در برابر ظلم و جنايات متعدد صهيونيست‌ها عكس‌العملي نشان ندهند؛ بلكه حتي حق طبيعي لبناني‌ها و فلسطيني‌ها براي دفاع از خويش را هم به رسميت نشناخته و نام اين مبارزين را جزو تروريست‌ها و جنايتكاران قرار دهند. اين، همان مسئله‌اي است كه سال‌ها، متأسفانه، ما با سادگي و سهل‌انگاري، صرفاً آن را به لابي صهيونيست نسبت داده و از بررسي ريشه‌هاي آن، جاهلانه سر باز زده‌ايم!! ---------------------------------------- در اين زمينه، ان شاء الله در جايي مناسب‌تر، بحث خواهم كرد. ولي براي جمع‌بندي بحث و رسيدن به موضوع اصلي (بعد از اينهمه صغري و كبري چيدن!!)، مجبور به پرش از اين بحث هستم. هدف از ارائه‌ي اين عرايض صرفاً آماده سازي فضاي بحث، براي بررسي نقش سعودي‌ها در تحولات خاورميانه و ريشه‌يابي رفتار آنان بود. فقط بطور خلاصه، اهداف عربستان از ايجاد اين فرقه‌ها و حوادث مابعد اون رو فهرست مي‌كنم : 1) معرفي تفكر وهابيت براي مبارزه با امپرياليسم. 2) تحت كنترل قرار دادن مبارزات ضد امريكايي و ضد صهيونيستي. 3) زير سوال بردن مسئله‌ي جهاد. 4) تحكيم موقعيت خويش در ميان مسلمانان؛ به عنوان مرجع مبارزه با استعمار. 5) مقابله با تفكر اسلام ناب كه مروج آن شيعيان ايران بودند (و يا به عبارت ساده‌تر، مقابله با خمينيسم كه سيناي عزيز هم اشاره فرمودن). 6) مقابله با نفوذ ايران در منطقه. 7) محدود و محدودتر كردن تفكر شيعي و تحريك سني‌ها براي آغاز جنگ‌هاي شيعه و سني كه موجب تغيير جبهه از صهيونيست به اسلام مي‌شود. 8) كمك به امريكا براي توسعه‌ي اهداف توسعه طلبانه در خاورميانه (به عنوان متحد آشكار ميان اعراب) و ... (ان شاء الله در جايي مناسب‌تر، به بررسي دقيق‌تر مواردي كه عرض شد و همچنين دلايل اين امر، پرداخته خواهد شد – همه‌اش شد ان شاء الله كه :mrgreen: ) پس از جا افتادن كامل القاعده در جهان، در هزاره‌ي سوم شاهد وقوع جنگ‌هاي بسياري بوديم كه تماماً ريشه در اين تفكرات داشت. به هر كشوري كه حمله شد، بهانه، مقابله با القاعده بود. هر كسي كه دستگير شد، متهم به همكاري با القاعده بود. هر كشوري كه تهديد شد، متهم به همكاري با القاعده بود. حتي هر حادثه‌اي كه صورت گرفت، القاعده اولين متهم اصلي بود؛ حتي بدون آنكه خود، مسئوليت آن را به عهده بگيرد. ساده‌ترين مثال براي اين امر، حوادث يازده سپتامبر بود كه بيشتر به يك فيلم هاليوودي شباهت داشت! فيلمي كه شايد هيچ‌كس حتي فكر آن را هم نمي‌كرد كه آغازگر بزرگترين تحولات منطقه‌اي باشد! فيلمي كه در همان ابتداي كار و در همان ساعات اوليه، بد من فيلم (BAD MAN) مشخص گرديد : القاعده!!! بقيه‌ي ماجرا را هم مي‌توانيد به سادگي به ياد آوريد!! به همين سادگي، جهان، تحت نام القاعده، به تسخير ايالات متحده درآمد! -------------------------------------- شرمنده كه مقاله‌ام، مثل پتوي چهل تكه، اينقدر تو ذوق مي‌زنه!! چون جمع‌آوري و خلاصه كردن چيزي كه تو ذهنم بود، خيلي سخت بود و به همين خاطرم خط سير نوشتاري‌ام، كلاً بهم ريخت (اين كه گفتم يعني چي؟! خودمم نفهميدم :| icon_biggrin ). ديگه دوستان به بزرگي خودشون اين حقير رو ببخشن. -------------------------------------- خوب. حالا اينهمه حرف زدم و سرتون رو درد آوردم كه تازه برسم به سوالي كه امپراطور عزيز پرسيدن : هدف عربستان، از اين اقدام (ترور شهيد مغنيه) چيست؟ شايد با عرايض بنده، متوجه شده باشين كه چرا اول عرايضم، گفتم كه سوال اول و چهارم به هم مربوط هست. همچنين فكر كنم با توضيحات پر ايراد و غلط حقير، دوستان متوجه منظور حقير شده باشن و بتونن به اين سوال، پاسخ راحت‌تري بدن. پس خواهشاً دوستان هم در اين بحث شركت بفرماين تا من، مثل بي‌سوادها، تنها جهالت و حماقتم رو فرياد نزنم.
  17. خوب. علي الظاهر دوستان، اين تاپيك رو بالكل فراموش كردن. حسب امر و وظيفه‌اي كه بر عهده‌ام بود، قسمت سوم و پاياني اراجيفم رو آماده كردم كه فقط به اين دليل كه در صفحه‌ي سوم قرار بگيره، در پست بعدي ارسالش مي‌كنم. اميدوارم دوستان، حداقل اين بحث مهم رو به اين سادگي رها نكنن.
  18. خيال شما راحت دوست عزيز. منتها بحث‌هاي تخصصي، با سرعت صورت نمي‌گيره و درصورت وقوع اين امر هم بحث‌ها كاملاً سطحي مي‌شن. خود شما (با توجه به اطلاعاتي در تاپيك مقايسه‌ي ميگ 35 با تايفون نوشتين و از جملاتتون مشخصه كه در زمينه‌ي مسائل نظامي، از سواد خوبي بهره مي‌برين)، از اطلاعات بسيار خوبي برخوردار هستين. پس بهتره براي پا گرفتن بحث، خودتون مديريت بحث رو به عهده داشته و با ارائه‌ي اطلاعات اوليه و ارائه نظر شخصي، نظر ساير دوستان رو هم جويا بشين تا هم بحث‌، مفيدتر باشه و هم مستندتر.
  19. در اين مورد، قبلاً تاپيكي باز شده بود و مقايسه‌اي ترتيب داده شده بود (البته بين ميسترال، استينگر، ايگلا و استرلا) كه البته ايگلا با اقبال عمومي بيشتري مواجه شد. مي‌تونين در اين تاپيك نتايج رو ملاحظه بفرمايين. ضمناً اگه توضيح بفرمايين كه ميثاق، چه مشخصاتي داره، شايد بشه درموردش اظهار نظر بيشتري كرد. اگه اطلاعاتي در اين زمينه دارين، ممنون مي‌شم در اختيار دوستان قرار بدين.
  20. جناب شفق23. ما شاء الله شما اينقدر عجله دارين كه اجازه نمي‌دين دوستان نفس بكشن :mrgreen: . بهتره تاپيك‌هاي مقايسه‌اي رو دونه به دونه ايجاد كنين و اجازه بدين تكليف هركدوم، تا حدودي مشخص بشه تا بريم سراغ بعدي. درمورد اين مقايسه، نمي‌شه نظر صحيحي داد؛ مگه اينكه موشك نور كامل معرفي بشه. از اونجايي كه ايران، وقتي حتي يه كلاش مي‌سازه، آدم هزار و يك دردسر براي بدست آوردن اطلاعات درموردش داره؛ ديگه چه برسه به موشك‌هاي ضد كشتي، پس نمي‌شه اظهار نظري قطعي ارائه كرد. ضمناً ارسال پست‌هاي پشت سر هم خلاف قوانين سايت هست. اگه مطلب جديدي به ذهنتون رسيد، مي‌تونين از گزينه‌ي Edit (واقع در سمت چپ بالاي پستتون) استفاده بفرمايين و صحبت‌هاتون رو ويرايش بفرمايين. البته منظور بنده، پست‌هاي متوالي شما در تاپيك‌هاي ديگه‌تون بود.
  21. mostafa_by

    بزرگترين قدرت نظامي قرن 20؟

    من تعجب مي‌كنم كه چطور دوستان ادعا مي‌كنن آلمان در چندين جبهه مي‌جنگيد؟ به جز جبهه‌ي آفريقا كه خود هيتلر ابله اون رو ايجاد كرد، جبهه‌ي ديگه‌اي وجود نداشت!!! آلمان، وقتي اكثر اروپا رو گرفت و جايي براي پياده كردن نيرو تو اروپا باقي نذاشت، رفت سر وقت شوروي و زد زير همه‌ي قرار و مداراش!! تمامي زحمت كشيدن ساير متفقين هم كمك تسليحاتي به شوروي بود؛ اون هم تازه از اواسط جنگ!!! وقتي كه ورماخت، بطور كامل تار و مار شد، تازه امريكا و انگليس و سايرين به خودشون جرأت دادن كه پا به خاك اروپا بذارن و به قول خودشون جبهه‌ي دوم رو (براي كمك به شوروي) ايجاد كنن كه البته حسابي تو خاك اروپا زاييدن و اگه با پمپاژ تانك و هواپيما و نفرات به اون جبهه نبود، حتي در نورماندي هم شكست رو پذيرا مي‌شدن!!!!! آلمان، تمامي هم و غم خودش رو گذاشته بود براي فتح مسكو و شوروي هم با تمام قدرتش در برابر ارتش نازي ايستادگي كرد. اگه در ابتدا شكست‌ها بيشتر براي شوروي بود، به اين دليل بود كه اين كشور، به هيچ وجه آمادگي وقوع اين نبرد رو نداشت! آخه خير سرش، هيتلر با استالين به توافق رسيده بود كه كاري به كار همديگه نداشته باشن. به همين خاطرم شوروي اكثر توان نظامي‌اش رو معطوف به شمال اروپا كرده بود. استالين، تا آخر عمرش اين جمله رو تكرار مي‌كرد : «حيف! اگر هيتلر به پيمانش وفادار مي‌ماند، مي‌توانستيم با هم، كل جهان را تصرف كنيم»!!! (نقل قول از دختر استالين). ------------------------------------------------- ارتش نازي، در كوتاه مدت مي‌تونست موفق باشه. علتش هم حس ناسيوناليستي شديد آلماني‌ها بود. ولي مهم گذر زمان بود و تأثير سياست‌هاي اقتصادي بسيار مخرب هيتلر بر روي اين كشور و مشخص شدن عيار ارتش اين كشور بود!! درست مثل اينكه شما هرچي داشته باشي رو به ارتش كشورت تزريق كني! در كوتاه مدت، ارتشي بي‌نظير خواهي داشت؛ ولي در بلند مدت ...!!!! شوروي، پس از جنگ جهاني دوم، با وجود تلفات بيشمارش، همچنان قدرت اول جهان باقي موند. اين قدرت، تا پايان فروپاشي اين كشور، همچنان برقرار بود و امريكا، هر كاري مي‌كرد كه از تهاجم شوروي به جهان، براي تسخير كشورهاي در اختيار امريكا جلوگيري كنه!! درصورت تصميم گيري ارتش سرخ براي شروع جنگي جديد عليه جهان، حتي ناتو هم قادر به ايستادگي در برابر اين ارتش نيست (هنري كسينجر).
  22. منم با حرف آقا سعيد موافقم. يكي از دوستام، پارسال مي‌خواست بره سربازي. بهم گفت : «مصطفي من شانس ندارم! اگه برم، ايران با برزيل وارد جنگ مي‌شه :| »! جنگ ايران با كانادا، آخرين جنگ‌هايي هست كه فكر كنم تو جهان بوقوع بپيونده!! دقيقاً همونقدر منافع مشترك و متضاد با كانادا داريم كه با برزيل و آرژانتين و مكزيك داريم :mrgreen: . اما اگه صرفاً بخوايم استعداد نظامي دو طرف رو مقايسه كنيم، مي‌شه ازش يه بحث درست و حسابي درآورد. ولي فكر كنم ارجحيت، فعلاً با كشورهاي همسايه باشه كه به تحريك امريكا، مي‌تونن امنيت كشور عزيزمون رو تهديد كنن.
  23. mostafa_by

    بزرگترين قدرت نظامي قرن 20؟

    مسلماً ارتش سرخ، نيرومندترين و منظم‌ترين ارتش جهان، بزرگترين قدرت نظامي قرن بيستم بود. در قدرت ارتش سرخ، ذكر همين نكته بس كه تنها ارتشي بود كه در برابر آلمان نازي ايستاد و نه تنها اون رو تار و مار كرد، بلكه معكوس حمله كرد و آلمان رو تسخير كرد و جنگ جهاني دوم رو پايان داد!! كاري كه ساير متفقين (فرانسه، انگلستان و امريكا) حتي از پس يه ساحلش هم درست و حسابي نمي‌تونستن بر بيان (اشاره به نبرد نورماندي و D-Day). امريكا، پس از جنگ جهاني دوم، به لطف جذب بيشمار دانشمندان ژاپني، آلماني، ايتاليايي و البته ساير كشورها، از نظر علمي پيشرفت چشمگيري داشت. ولي اتحاد جماهير شوروي، هر چه داشت، از خودش بود؛ تازه با اون شرايط اختناق شديد در شوروي كه كمتر دانشمندي دل به كار مي‌داد!!!! امريكا، به لطف متحدين اقتصادي بيشمارش و اقتصاد ليبرالي‌اش و سيستم اقتصادي كپيتالي‌اش، خيلي راحت تونست توسعه‌ي نظامي‌اش رو بيشتر و بيشتر كنه. ولي در مقابل، شوروي با اقتصاد سوسيالي و نظام ماركسيست - لنينيستي‌اش كه جلوي خيلي از مسائل رو مي‌گرفت و اقتصادي بسيار پايين‌تر داشت، پيشرفت نظامي‌اش بسيار گسترده‌تر و بيشتر و بيشتر بود! حتي امروزه مي‌بينيم كه در برخي موارد، فدراسيون روسيه (كه نمونه‌ي كاملاً تضعيف شده‌ي اتحاد جماهير شوروي هست)، برتر از امريكايي‌ها عمل مي‌كنه! روسيه‌اي كه اقتصادي بسيار نابسامان داره! تازه پيشرفت نظامي روسيه، پس از فروپاشي و استقلال از شوروي، تا چندين سال متوقف شده بود!
  24. mostafa_by

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    خدا ايشون رو رحمت كنه! ولي از قديم گفتن : «عقل كه نباشه، جان در عذابه»!!! اينهمه مراجع مختلف، مسئولين محترم و حتي رهبر عزيز، درمورد سفر قاچاقي به كربلا و بالكل به عراق هشدار دادن. اون وقت ملت عزيزمون، به عشق امامان بزرگوار، فراموش مي‌كنن كه هر كشوري قانوني داره، مرزي داره، شرايطي داره!!! تازه عراقي كه اونقدر خر تو خر هست كه هر كسي رو كه مي‌خوان، تو روز روشن مي‌گيرن مي‌كشن!!! ديگه از وضعيت زندان‌هاش صحبت نشه بهتره!!! براي تأمين امنيت‌مون، اول بايد عاقلانه تصميم گرفت و رفتار كرد، بعد شرايط بعدي رو سنجيد. ان شاء الله مرزهاي ما، اونقدر محكم بسته بشه كه ديگه كسي نتونه سفر قاچاقي به اين كشور داشته باشه؛ به هر عنوان!
  25. اين صد هزار بار!!! دوستان! سايت ميليتاري، جاي صحبت‌هاي نژادپرستانه نيست!!!! عرب‌هاي موش خور!!! واقعاً خجالت بكشيد!! مثل بچه‌ها نظر مي‌دين!! به جاي پايين كشيدن ديگرون، سعي كنين خودتون رو بالا بكشين!! چون بالا رفتن، نه با حرف، كه با عمل محقق مي‌شه!! حالا بازم بياين بگين موش خور موش خور، ببينم تغييري ايجاد مي‌شه!!! ------------------------------------- درصورت تكراري تخطي از قوانين (توسط هر كدوم از دوستان محترم)، برخورد قانوني صورت خواهد گرفت.