mostafa_by

War
  • تعداد محتوا

    2,358
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    18

تمامی ارسال های mostafa_by

  1. ما شيفتگان خدمتيم، نه تشنگان قدرت :lol: !! سردار جان. در حساب ذخيره ارزي، بسيار بيشتر از اين مبلغ هست. اگه درست شنيده باشم، آقاي رئيس جمهور، در مصاحبه مطبوعاتي دو، سه ماه پيش، اعلام كردن كه سال آينده، تا سقف 30 ميليارد دلار برداشت از اين حساب، مجوز برداشت دارن كه 3 ميليارد از اين 30 ميليارد، به بودجه‌ي جاري و 27 ميليارد دلار به طرح‌هاي عمراني استاني اختصاص پيدا مي‌كنه. و اما درمورد سوالات شما : الف (با كلاه)!!!) چون : 1- ما خودمون تو كشور، بهترين پيمانكاران رو داريم و حتي خدمات مهندسي ما در كشور، يكي از درآمدزا ترين امور براي كشور عزيزمون هست و بر روي خالص توليد ملي‌مون بسيار تأثيرگذاره. ما تو سد سازي، سوم جهان هستيم. تو بسياري از امور، حتي كشورهاي بزرگ، از پيمانكاران ايراني استفاده مي‌كنن، چرا كه با هزينه‌اي كمتر، محصولي بهتر و مناسب‌تر رو به دست ميارن. استفاده از خارجي‌ها، بخصوص زماني كه چنين متخصصيني در كشور هستن، فقط ظلم به مردم خودمونه و برخلاف شعار استقلال و خودكفايي ملي هست. اين، مثل اين مي‌مونه كه بگيم چرا به جاي خريد برنج و گندم و چاي از كشاورزان داخلي، از كشورهاي همسايه كه شايد ارزون‌تر يا حداقل كم‌دردسرتر باشه خريد نكنيم! چون اين مسئله، تأثير بسيار منفي‌اش رو روي اقتصاد مي‌ذاره!! تضعيف صنعت مهندسي كشور، تضعيف اقتصاد كشوره! ضمن اينكه اين برداشت، تنها به پروژه‌هاي عمراني اختصاص پيدا نمي‌كنه و بعضاً حتي براي وام به صنايع مختلف مورد استفاده قرار مي‌گيره و گاهاً هم به بودجه‌ي جاري (و براي رفع كسري) اختصاص پيدا مي‌كنه. 2- استفاده از پيمانكار خارجي، براي طرح‌هاي ما، بسيار گرونتر به حساب مياد (چندين برابر). ضمن اينكه بحث درصورت كسري بودجه، نمي‌شه اون‌ها رو منتظر گذاشت، ولي مي‌شه با پيمانكار داخلي سر اين مسئله به سادگي توافق داشت. 3- ما سر كارهاي سنگين، بايد از پيمانكار خارجي استفاده كنيم. بطور مثال، براي فازهاي مختلف پارس جنوبي، پيمانكاران مختلفي (اگه اشتباه نكرده باشم از فرانسوي و كره‌اي گرفته تا ايراني) كار مي‌كنن. همون‌طور هم كه مي‌دونين، طبق قانون محاسبات كشور، براي انجام طرح‌ها و پروژه‌هاي دولتي، بايد مناقصه برگزار بشه و كار، به كمترين هزينه تحويل داده بشه. ولي مشكل اينجاس كه به علت تحريم‌ها و مشكلات ناشي از اون، اكثر پيمانكاراي مطرح خارجي، يا علاقه‌اي به كار كردن در ايران ندارن و يا كارشكني مي‌كنن. شايد بهترين نمونه‌اش، همين طرح نيروگاه بوشهر باشه. مي‌بينين اونايي كه خودمون ساختيم، چند ساله حاضر شد، ولي نيروگاه بوشهر رو قراره امام زمان (عج) افتتاح كنه!! ب) منظور شما رو متوجه نشدم. فكر كنم ديگه زمان مبادله‌ي كالا به كالا گذشته كه آدم بخواد با نفت، پرداخت حساب داشته باشه!! ضمن اينكه اگه فرضاً به جاش نفت بدن، ملت چيكارش كنن؟ ارز هم كه به درد كسي نمي‌خوره. مثلاً بيان به مادر يا پدر شما (كه شاغل دولت هستن - مثلاً!) ماهي 300 دلار حقوق بدن؟! بعد بنده‌هاي خدا اين رو چيكارش كنن؟ پيمانكاره چيكارش كنه؟ ما تو ايرانيم عزيز. پول رايج تو كشورمون هم ريال هست. درمورد طلا هم همون‌طور كه مي‌دونين پشتوانه‌ي پول كشور، طلا هست. اگه آدم قرار باشه طلا رو به همين راحتي خرج كنه و موجبات خروج طلا از كشور رو فراهم بياره، ارزش پول ملي كمتر و كمتر و تورم، افزايش سرسام‌آوري داره. ضمناً هيچ كشوري در جهان، از طلا به عنوان وسيله پرداخت استفاده نمي‌كنه كه ما دومي‌اش باشيم! ----------------------------------------------------------- با اجازه‌ي احمد عزيز، جواب ايشون رو بنده مي‌دم. چرا سردار جان. تأثير مستقيم داره. ولي ظاهراً شما منظور از تأثير مستقيم رو درست متوجه نشدين. تأثير مستقيم، يعني افزايش يكي، افزايش ديگري رو به دنبال داره. ولي لزوماً اين افزايش، ميزانش يكي نيست. يه مثال ساده مي‌زنم. وقتي شير گرون مي‌شه، ماست هم گرون مي‌شه، در نتيجه دوغ هم گرون مي‌شه. ولي به نظر شما، ميزان گروني هركدوم، به يه اندازه‌اس؟ اين بستگي به شير يا ماست بكار رفته در محصول داره و عملياتي كه روش انجام گرفته. صنايع پتروشيمي، با افزايش قيمت نفت، قطعاً افزايش پيدا مي‌كنن و بسته به ميزان استفاده از نفت، تأثير قيمتي خودشون رو خواهند داشت. نفت خام تازه ارزون هست و دو، سه دلار توش هم حتي زياد دردسرساز نيست. ولي همين 2، 3 دلار افزايش در ساير محصولات هست كه پدر ايران رو درمياره!! ------------------------------------------------------------ همچنان، اگه سوالي هست در خدمتم :? .
  2. ممنون از مطلبت! ولي به نظر من، طرح بدرد نخوري هست! با اين هزينه، مي‌شد چندين تايگر يا پانزر ساخت! اگه اين تانك (يا نفربر) بخواد راه بيافته كه به منطقه جنگي برسه، يا سربازاي بدبخت توش جان به جان آفرين تسليم مي‌كنن يا بعد از جنگ جهاني سوم، تازه سر از منطقه درمياره :lol: . فكر نكنم طرح، ارزش نظامي داشته. صرفاً براي مسائل روحي رواني جنگ هست! ديدن همچين هيولايي در صحنه نبرد، مسلماً چيزي بيشتر از تضعيف روحيه اس :? .
  3. و اما در تأييد صحبت‌هاي احمد عزيز و خطاب به newday گرامي بايد عرض كنم كه : كمر اقتصاد رو همين سوبسيدها داره مي‌شكنه! در حالي كه مردم كشور عزيزمون، خودشون رو صاحب تمامي منافع ملي مي‌دونن و فكر مي‌كنن كه همه چيز فله‌اي ساخته مي‌شه، بايد عرض كنم كه همين بنزيني كه ما وارد مي‌كنيم، سالانه سنگين‌ترين هزينه‌ها رو روي اقتصاد كشور داره. بالكل سوبسيدها، 8.000 ميليارد تومان هست و نكته‌ي جالب اينكه از اين مبلغ، بيش از 70 درصدش به سه دهك بالاي جامعه مي‌رسه!! اون وقت دوستان ميان و مي‌فرماين كه سوبسيدي وجود نداره و تنها منتش باقيه!!!!! خود سوبسيد بنزين، بر 75 درصد جمعيت كشور كه ازش استفاده نمي‌كنن تحميل مي‌شه. حالا ملت هميشه كارشناس ما، ورمي‌دارن مي‌گن كه «ما اينهمه نفت داريم. همه اين چيزا مفت برامون درمياد و چنين و چنان»!!! جالب اينكه دولت براي اينكه دل اين مردم كارشناس رو به دست بياره، مياد بنزيني كه بين 610 تا 550 تومان براش تموم مي‌شه رو ليتري 400 تومان، به عنوان بنزين آزاد!!!!!!!!!! به ملت ارائه مي‌كنه (يعني سوبسيد روي بنزين آزاد!!!) و اونوقت ملت عزيزمون دو قورت و نيمشون هم باقيه!!!! جالب اينكه تنها كشوري كه براي بنزين، سوبسيد قائله ايرانه!!! يعني حتي همون عراق و افغانستانش هم اينجوري نيستن!!! وقتي نفت گرون مي‌شه، فقط دردسره كه براي ايران به دنبال داره. اولاً كه نفت ايران، بسيار كمتر از قيمت جهاني به فروش مي‌ره. بعدم در شرايط عادلانه، تمامي فرآورده‌هاي نفتي، به قيمت روز (عرض كردم تازه در شرايط عادلانه) به ايران فروخته مي‌شه و اين، روز به روز هزينه‌اش سنگين‌تر مي‌شه. همين امر باعث مي‌شه كه كشوري مثل ايران، هميشه عزاي اين رو داشته باشه كه چرا قيمت نفت افزايش پيدا مي‌كنه!! ولي كشوري مثل عربستان، چون مصرف كننده هست و همه‌ي قيمت‌ها مشخص، از خداش هم هست! چرا كه فقط جيب‌هاي شاهزادگان هست كه پر پول‌تر مي‌شه! اميدوارم كه دوستان با مطالعه اين تاپيك، از اين به بعد بهتر و منصفانه‌تر نظر بدن. موفق باشيد.
  4. با تشكر از احمد عزيز. newday عزيز. مهندس بازرگان، از بهمن ماه 57، دولت موقت رو تشكيل دادن و اين دولت، در سيزدهم آبانماه 58، استعفاء كرد؛ يعني تقريباً يك سال (كمتر) قبل از جنگ تحميلي. همون‌طور كه عرض شد، نفت در سال‌هاي پاياني جنگ به 6 دلار رسيد كه تأثير منفي‌اش رو هم روي اقتصاد ايران و تمام جهان گذاشت. شما عرايض بنده رو ملاحظه بفرمايين. رقمي هم كه شما فرمودين، نه درآمد نفتي، بلكه درآمد كل كشوري هست كه اون، به اين سادگي‌هايي كه شما فرمودين هم نيست و اگه دوست داشته باشين، مي‌تونيم در جايي مناسب‌تر، درموردش بيشتر صحبت كنيم. اگه شما به آمار و ارقام علاقه دارين، پس همون‌طور كه در عرايض قبلي هم مطرح شد، خواهشاً تشريف ببرين به وب‌سايت بانك مركزي و «نماگرهاي اقتصادي» رو دانلود بفرمايين. بر اون اساس، مي‌تونيم با زبون واحدي با همديگه بحث كنيم. اون‌جا درمورد ميزان توليد نفت ايران، قيمت‌هاي فروش، ارزش افزوده‌ي تمامي بخش‌ها و موارد ديگه، آمار و ارقام بطور مفصل هست و با مطالعه‌ي اون، نظرات شما هم دقيق‌تر خواهد شد.
  5. سردار عزيز. ظاهراً توجه نفرمودين. عرض شد كه درآمد نفتي سال جاري كشور، تقريباً 75 ميليارد دلار شد. قيمت نفت هم از تقريباً‌ 60 تا 90 دلار در نوسان بود دوست گرامي. اما درمورد تأثير اين پول بر اقتصاد. ببين. همون‌طور كه مطلع هستين ان شاء الله، بودجه از دو قسمت «جاري» و «عمراني» تشكيل مي‌شه. باز هم همون‌طور كه بايد در جريان باشين، بودجه‌ي جاري، بودجه‌ و مبالغي هست كه براي هزينه‌ها و حقوق‌هاي وزارتخانه‌ها و شركت‌هاي دولتي و امثالهم و بودجه‌هاي شبيه به اين كنار گذاشته مي‌شه و بودجه‌ي عمراني هم براي عمران و آباداني و پروژه‌هاي عمراني. چون بودجه، پيش‌بيني درآمدها هست، وقتي كه اين درآمدها وصول نمي‌شه، به ناچار بايد بودجه به نحوي رفع و رجوع بشه. به همين خاطرم از بودجه‌هاي عمراني كاسته شده و به بودجه‌هاي جاري (كه نمي‌شه پرداختشون نكرد) اختصاص پيدا مي‌شه! به همين خاطرم هست كه پروژه‌ي عمراني كه مثلاً بايد 5 ساله به اتمام برسه، ممكنه 10، 15 سال طول بكشه. يه مثال مي‌زنم. فرض بفرمايين كه يه سد، مثلاً 5 ميليارد تومان خرجشه (اين رقم رو همين‌طوري گفتم! دوستان ايراد نگيرن!). قراره در 5 سال، سالي 1 ميليارد تومان بهش اختصاص داده بشه. سال اول، به علت مشكلات ناشي از عدم تحقق درآمدهاي بودجه، نيمي از اين بودجه به بودجه‌ي جاري اضافه مي‌شه و پروژه به جاي 20%، 10% پيشرفت مي‌كنه. مثلاً قرار مي‌شه كه سال بعد از خجالتشون دربيان. سال دوم، نه تنها كسري بودجه باعث كاهش سهم 1 ميلياردي مي‌شه (مثلاً 750 ميليون تومان بهش اختصاص داده مي‌شه)، بلكه تورم باعث افزايش مصالح و خرج‌هاي ديگه شده و با 750 تومان، پروژه نه 15%، كه 10% پيشرفت مي‌كنه. سال سوم ...!! متوجه اين قضيه شدين؟ خوب. حالا بريم سراغ پول نفت. همون‌طور كه عرض شد، بخش پيش‌بيني شده‌ي درامد نفتي، در بودجه مياد. بيشتر از اون هم تشريف مي‌بره تو حساب صندوق ذخيره ارزي. از اين حساب هم برداشت نمي‌شه؛ مگه با مجوز مجلس و براي شرايط خاص. مشكل از جايي شروع مي‌شه كه مي‌خوايم دست به اين پول هنگفت بزنيم و بخشي‌اش رو خرج كنيم. اگه مثل زمان شاه بود، مي‌شد از اين پول به نحو احسن استفاده كرد و كل بيت‌المال رو وام داد به شركت‌هاي امريكايي تا تامكت بسازن و چند برابر قيمت قالبمون كنن! يا اينكه مي‌رفتيم تو مرسدس بنز سرمايه‌گذاري مي‌كرديم و يا كارهايي از اين دست. ولي ما اين پول رو براي مثلاً آباداني كشور مي‌خوايم مصرف كنيم ديگه. درسته؟ مثل دوبي هم نيستيم كه تماماً پيمانكارهاي خارجي طرف حسابمون باشن كه پرداخت‌هامون به دلار باشه. درسته؟ پس الان هركسي مي‌دونه كه براي خرج و مخارج، بايد ريال دستمون باشه و دلار به دردمون نمي‌خوره. حالا، براي تبديل دلار به ريال، دو راه وجود داره : 1- فروش به بانك مركزي 2- فروش به مردم اول به قسمت دوم مي‌پردازيم (چي شد!!!). براي فروش دلار به مردم، نياز به بازار اين دلارها داريم. يعني مثلاً اگه 5 ميليارد دلار برداشت از صندوق ذخيره ارزي داريم، بايد حساب كنيم كه 5 ميليارد ضربدر نرخ دلار كه مثلاً 9000 ريال در نظرش مي‌گيريم، بايد ملت پول داشته باشن. به عبارتي بايد ملت، رقم «45.000.000.000.000» ريال ( يا به عبارتي، 45 هزار ميليارد ريال يا همون 4500 ميليارد تومان) پول داشته باشن. اگه فرض محال بگيريم كه همچين حجم سنگيني از دلار تو بازار به فروش مي‌ره، مي‌رسيم به قسمت دوم، يعني تقاضاي اين حجم سنگين دلار. از اونجا كه هركشوري، منجمله ايران، قوانين صادرات و واردات خاص خودش رو داره و حجم واردات، به ميزان محدودي هست، پس عملاً‌ همچين حجمي از دلار، به درد ملت نمي‌خوره. اگه هم واردات رو آزاد كنن، تمامي توليد‌كننده‌هاي داخل، خيلي راحت ورشكسته مي‌شن و آثار جبران ناپذيرش به روي اقتصاد هست كه مشكل‌ساز مي‌شه. پس مجبوريم از اين راه صرفنظر كنيم و بريم سراغ راه اول، كه البته راه بسيار بدي هست! فروش اين حجم ارز به بانك مركزي، به معني دريافت اين مبلغ از دولت توسط بانك و انتشار اسكناس با پشتوانه ارز، توسط بانك مركزي هست. مشكل هم درست از همين‌جا آغاز مي‌شه. نمي‌دونم چقدر با حسابداري آشنا هستين. ولي فكر كنم تا حالا اسم تزارنامه به گوشتون خورده باشه. ساده عرض كنم كه تراز سمت راست بانك مركزي، يا به عبارت بهتر دارايي‌هاي بانك مركزي تشكيل شده از : NFA (خالص دارايي‌هاي خارجي)، NGD (خالص بدهي‌هاي دولت به بانك مركزي) و BD (بدهي‌هاي ساير بانك‌ها به بانك مركزي). به مجموع اين سه عنوان، مي‌گن پايه پولي ( Monetary Base) كه با B نشونش مي‌دن (ازش به عنوان پول پر قدرت هم نام مي‌برن). از اينجا به بعدش، چون بحث تخصصي مي‌شه، پس به ذكر يه فرمول مي‌پردازم و ازتون مي‌خوام كه اون رو بپذيرين (و يا برين درموردش تحقيق كنين كه از كجا اومده). چرا كه توضيح اون، خودش يه كتاب مي‌شه!!! فرمول اين هست : M = m.B كه در اون m ضريب فزاينده‌ي پولي هست و M، حجم پول. همون‌طور كه ملاحظه مي‌فرمايين، وقتي كه B افزايش پيدا مي‌كنه، در نتيجه (و بسته به ضريب m)، حجم پول در جامعه افزايش پيدا مي‌كنه و همون‌طور كه بايد مطلع باشين، افزايش حجم پول، افزايش تصاعدي تورم رو به دنبال داره. پس برداشت از صندوق ذخيره ارزي (و به عبارت بهتر، تزريق بيش از ميزان پيش‌بيني شده ارز به اقتصاد)، شايد موجب آباداني بشه (مثل پروژه‌هاي باد واحد دهگان و صدگان رئيس جمهور در استان‌ها)، ولي از طرفي افزايش شديد تورم رو به دنبال خواهد داشت (و علت مخالفت اقتصاددان‌هاي مجلس با اين برداشت بي‌رويه هم به همين دليل هست). خواهشاً هم فقط اين سوال براتون بوجود نياد كه چرا خوب بيشتر در نظر نمي‌گيرن! مثلاً 70 دلار! چون اين سوال، يعني هيچ‌كدوم از عرايض بنده رو متوجه نشدين. چرا كه هر رقمي كه در بودجه پيش‌بيني مي‌شه، حاصل چندين ساعت كارشناسي و بررسي‌هاي مختلف و فرمول‌هاي مختلف و تأثير اون‌ها بر عوامل بيشمار اقتصادي و امثالهم هست. تغيير در يك بخش بسيار كوچك اقتصادي، يك مجموعه‌ رو تغيير مي‌ده. براي آگاهي بيشتر عزيزان از آمار و ارقام دقيق اين بودجه، دوستان رو به سايت بانك مركزي راهنمايي مي‌كنم. در اون‌جا، شما برين جديدترين «نماگرهاي اقتصادي» رو دانلود بفرمايين. در اون‌جا، ريز تمامي ارقامي كه خدمت دوستان ارائه شد، به همراه ارقام مقايسه‌اي چندين سال اخير كشور رو كامل آورده. مي‌تونين تمامي نتايج اقتصادي كشور رو در سال‌هاي مختلف مشاهده بفرمايين. ------------------------------------------------------------- البته من، تنها بخشي از اين درياي عظيم و پيچ در پيچ رو براي شما ارائه كردم و حقيقتاً بحث خيلي سنگين‌تر و فني‌تر از اين حرفاس. فقط تنها خواهشم از دوستاني كه اين مطلب رو ملاحظه مي‌فرماين اين هست كه : همون‌طور كه ملاحظه مي‌فرمايين، بحث اقتصادي، بسيار پيچيده‌تر از اوني هست كه آدم بخواد با نظرات كارشناسانه و فوق كارشناسانه و در سطح بقالي و نانوايي و قصابي و تاكسي و اتوبوس، بهش بپردازه. پس يادتون نره كه يه اظهار نظر اشتباه و يه تفكر اشتباه، تنها توهين و تحقير كارشناسان زحمتكش اقتصادي و مجموعه‌ي اجرايي كشور هست!! ضمناً طرح‌هاي عمراني، مسائلي نيستن كه اثرش رو بتونين ملاحظه بفرمايين. بطور مثال، ساخت اينهمه سد در كشور (كه زماني، همين كارشناسان 70 ميليوني جامعه، مي‌فرمودن واسه چي اينهمه دارن مي‌سازن)، باعث جلوگيري از مشكلات كم‌آبي بسياري از شهرها و روستاها شد و به بسياري از جاها آب‌رساني شد و بسياري از زمين‌ها آباد شد و در نتيجه توليدات كشاورزي افزايش پيدا كرد. پس فكر نكنم كسي كه تو يه جايي نشسته كه تنها اين اخبار به گوشش مي‌خوره، متوجه تغييرات ايجاد شده با اين پروژه و يا پروژه‌هاي مشابه بشه. و يا مثلاً احداث يك راه، خط راه آهن، يك مدرسه، يك مجموعه ورزشي و ... . پس اولاً انتظار نداشته باشين كه حتماً متوجه تغييرات عمراني بشين و هم اينكه تمامي ايران، بايد آباد بشه و صرف آباداني پايتخت يا شهرهاي بزرگ، كمكي به كشور نمي‌كنه. پس اگه يه دولت زحمتكش اومده و به خيال خودش داره به كشور خدمت مي‌كنه و داره برخلاف حكومت‌هاي گذشته، به ساير شهرهاي كشور هم مي‌رسه، اينقدر با بي‌انصافي درموردش صحبت نفرمايين و نذارين تفكر خدمت به كشور، جاي خودش رو به تفكرات سابق كشور‌ (كه بخشي در رفاه و بقيه در محروميت بودن) بده. پس خواهشم از دوستان اينه كه درمورد مسائل اقتصادي، صرفاً اگه اطلاعات چنداني ندارن، سعي نكنن اصل و ريشه رو زير سوال ببرن. البته انتقاد بفرمايين. حق شماست. حق تمامي دوستان عزيز هست. ولي انتقاد اولاً بايد كارشناسانه باشه و ثانياً منصفانه و ثالثاً با پيشنهاد همراه باشه. موفق باشيد. باز هم اگه سوالي بود، در خدمتم.
  6. كركس جان pmاي از شما به دستم نرسيده. ضمناً اين رقم، حقيقتاً اعجازآور هست!! چون اگه ايران اينقدر درآمد نفتي داشت، ديگه بودجه‌ي نظامي‌اش 6 ميليارد دلار نبود!!!!!!!! عجالتاً لينك زير رو ملاحظه بفرمايين. اميدوارم كه اشتباه اون رو خونده باشين. چرا كه رقمي كه فرمودين ...! http://www.tabnak.ir/pages/?cid=7713
  7. پس خوشحال مي‌شم اسناد و مدارك شما درمورد ايران كه دومين كشور نفت خيز دنيا هست و درآمدهاي نفتي‌اش بين 100 تا 250 ميليارد دلار هست رو ارائه بفرمايين. فقط يه لحظه به رقمي كه فرمودين يه نگاه بندازين!! يه نوسان ساده‌ي 150 ميليارد دلاري!!!!!!!!!! به نظر خودتون منطقي هست؟! ولي مسلماً شما هم اسناد و مداركي دارين كه اينطور اظهار نظر مي‌فرمايين. پس خوشحال مي‌شم اون‌ها رو ببينم. البته اميدوارم آمار شما، از وبلاگ و فروم‌ها و گفته‌هاي پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها نباشه.
  8. ببين سردار عزيز. اين بحث، خيلي طولاني و مفصل هست. پس اگه اجازه بدين ساده‌ترين اتفاقش رو عرض مي‌كنم. درآمدهاي نفتي، ارتباطي به رقم فروش (كه البته براي ايران، معمولاً 10 تا 15 دلار كمتر از قيمت جهاني هست) نداره. براي مثال، اگه شما رقم قيمت نفت در دهه‌ي 60 رو در نظر بگيرين، شايد به نسبت الان چندين درصد برابر افزايش داشته، ولي با در نظر گرفتن تورم جهاني و چندين فاكتور مرتبط به اون، خواهيد ديد كه اين رقم، بين 10 تا 12 درصد افزايش داره! پس اين مسئله كه دوستان مي‌فرماين در دهه‌ي 80 ميلادي 6 دلار بود، ارتباطي به رقم فعلي نداره!! حال اينكه كاملاً اشتباه هست و تنها وقتي كه نفت ما 6 دلار شد، در شوك منفي نفتي سال‌‌هاي 64 – 66 بود كه به علت مشكلات ناشي از درگيري‌هاي خليج فارس و حمله‌هاي متعدد جنگنده‌هاي عراقي به نفت‌كش‌ها و ناامني‌هاي خليج فارس بود كه مسبب موارد ديگر شد كه در اينجا زمان اشاره بهش نيست. همون نفت 6 دلار باعث شد كه خزانه‌ي كشوري در عرض يك سال، به صفر!!! برسه و يكي از دلايل پذيرش قطعنامه توسط امام خميني (ره)‌ نيز همين مسئله بود! خوب. از تاريخ فاصله بگيريم. ببينين. فروش نفت، به خودي خود اهميت زيادي داره. نفت، مثل ساير كالاهاي توليدي يك كشور، وارد فرمول‌هاي اقتصادي مي‌شه و جزو توليدات داخلي و ملي و درآمدهاي حاصله از اون مي‌شه‌ (كه قبلاً در جايي، فرمولش رو عرض كرده بودم). اما اين، به اين معني نيست كه ما هرچقدر كه بخوايم، نفت توليد كنيم تا درآمد كشوري افزايش داشته باشه. در اوپك، سهم هريك از اعضاء از توليد بازار نفت، معين هست و هرگونه تغييري در اين امر، بايد به تصويب اعضاء برسه. اما از بخش توليد نفت و مشكلات اون اگه بگذريم (و فرض محال رو داشته باشيم كه هرچقدر كه بخوايم مي‌تونيم توليد كنيم!!! حقيقتاً فرض محاله!)، به قسمت فروش نفت مي‌رسيم. مي‌دونين كه قيمت نفت، در بورس‌هاي جهاني مشخص مي‌شه و براساس نياز بازار و مؤلفه‌هاي مؤثر بر اون از يك طرف و عرضه‌ي نفت و مؤلفه‌هاي تأثيرگذار بر اون از طرف ديگه، هست. اما نفت ايران، همونطور كه عرض شد، بين 10 تا 15 دلار كمتر از قيمت جهاني (كه البته براي نفت مناطق مختلف، متفاوت هست) هست؛ بطوريكه در سالي كه گذشت، كمترين قيمت فروش براي نفت ايران، 59 دلار و بيشترين اون، نزديك 90 دلار بود. طبق آمار رسمي بانك مركزي، درآمد نفتي كشور تا بهمن ماه سال جاري، به 70 ميليارد دلار رسيد كه يه ركورد محسوب مي‌شه (حال اينكه 120 ميليارد و بيشتر رو دوستان از كجاشون درآوردن، خدا مي‌دونه!!!). اما آيا ما اجازه داريم كه اين رقم رو وارد اقتصاد كنيم؟ پاسخ منفي هست! چرا كه تأثير حتي 10% از اين رقم در اقتصاد، بسيار سنگين خواهد بود. همون‌طور كه دوستان عزيز بايد مطلع باشن، قيمت نفت و به عبارت صحيح‌تر، درآمد نفتي، در بودجه‌ي يك كشور پيش‌بيني مي‌شه. مثلاً براي سال 86، پيش‌بيني درآمد نفتي براي كشور، از قرار بشكه‌اي 33.6 دلار بود (كه البته بحث به افزايش اون تا 40 دلار بود كه ديگه متوجه نشدم اين امر صورت گرفت يا كه خير). اين به اين معني هست كه وقتي نفت رو مي‌فروشيم، تا رقم 33.6 دلار به درآمدهاي كشوري تعلق داره و وارد خزانه مركزي دولت مي‌شه. اما اگه از اين رقم، حتي 1 دلار هم بيشتر بشه، اين رقم اضافي، بايد بره به حساب صندوق ذخيره‌ي ارزي كه فكر كنم اسمش رو ديگه تمامي دوستان شنيدن! اين به اين معني هست كه چه اون نفت 59 دلاري و چه اون 90 دلاري، هيچ‌كدومش تأثيري روي درآمدهاي كشوري نداره و مازاد اون، هر مقدار كه مي‌شه، وارد صندوق ذخيره‌ي ارزي مي‌شه. اما برداشت از صندوق ذخيره‌ي ارزي، با درخواست دولت و دفاع از اون و تصويب مجلس شوراي اسلامي ممكن هست كه فكر كنم هر فردي كه كمي از مسائل اقتصادي و سياسي اطلاعات هرچند مختصري داره، مي‌دونه كه دولت براي جلب موافقت مجلس، به چيزي خيلي بيشتر از يه لبخند نياز داره!!!!!!!!! اين پاسخ سوال شما بود. اما اگه سوال شما، درمورد تورم و مشكلات ناشي از اون و ارتباط اون با افزايش قيمت نفت هست، وارد مسئله‌ي جديدتري مي‌شيم كه توضيحات ديگه‌اي رو به دنبال داره. بنده آمادگي ارائه‌ي اون رو، به ميزان سواد و اطلاعات بسيار ناقص و اندكم دارم. پس اگه سوال ديگه‌اي بود بفرمايين و اگه هم قانع شدين و يا كافي مي‌بينين، باز هم بفرمايين!! :lol:
  9. سردار عزيز. بنده هم سوادي ندارم و چنين ادعايي هم نكردم. اما بهتره سوال خودتون رو واضح‌تر بيان بفرمايين و اينكه منظور رو كامل‌تر بفرمايين تا بدونم دقيقاً بايد پاسخم رو در چه چارچوبي به شما ارائه كنم. دوست خوبم، آقا سينا مطالبي درمورد ضررهاي افزايش قيمت نفت فرمودن. بزرگترين مشكل صنعت نفت ما، نبود فايننس براي خريد تجهيزات هست كه بيشتر به خاطر تحريم‌ها و كارشكني‌هاي بانك‌هاي خارجي هست و اينكه اكثر كشورها با ايران كار نمي‌كنن (يعني از فروش تجهيزات به ايران، چه مستقيم و چه غيرمستقيم جلوگيري مي‌كنن). اما درمورد اقتصادي، بحث خيلي طولاني هست و اگه دقيقاً بفرمايين كه چه چيزي مدنظرتون هست، مي‌تونم عرايضم رو بهتر ارائه كنم.
  10. mostafa_by

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    دوست عزيز. درصورت علاقه به ارسال اخبارهاي مرتبط با قوانين سايت (اخبار نظامي و يا وابسته به اون)، اخبار رو كامل قرار بدين و از قرار دادن بخشي از اين خبرها در سايت، خودداري بفرمايين. ضمن اينكه براي تجميع اخبارهاي مربوط به ايران يا منطقه يا جهان، چند تاپيك وجود داره و بهتره از اون‌ها استفاده بفرمايين.
  11. مهندس بازرگان و زمان جنگ؟!!!! :lol: :? برادر جان! شما كه تاريخ زندگي‌تون از 2500 سال پيش بسته شده، بدك نيست كمي تاريخ بعد از انقلاب رو هم بخوني تا گاف‌هايي اينچنين ندي. ضمناً آمارهاي بسيار موثق و معتبري رو ارائه فرمودين!! بانك مركزي رو لطفاً سريعتر خبر كنين كه تمامي آمارشون رو تصحيح بفرماين! البته به علاوه‌ي نشريات اقتصادي جهان!!!! ضمناً در دنياي حقيقي شما كه تمامي روابط پشت پرده هست و همه دزدن الا شما و خانواده‌ي محترمتون (نه دنياي مجازي ما كه همه چيز مشخصه)، تورم ظاهراً وجود خارجي نداره! آقا يه خبر جالب! سال 2006 امريكا بودجه‌ي نظامي‌اش 480 ميليارد دلار بود و سال پيش شد 520 ميليارد دلار! آي مردم امريكا! بشتابيد كه روابط پشت پرده‌ي امريكا و اين 40 ميليارد اضافه داره بزرگترين خيانت چند قرن اخير امريكا رو شكل مي‌ده :? :| !!!! موفق (و البته كمي منصف و منطقي) باشيد. ضمناً اگه دوست دارين سواي رشته‌اي كه درش تحصيل كردين، در باقي موارد كه هميشه صاحب نظر هستين (تمامي مسائل اجتماعي، اقتصادي، سياسي، نظامي، فرهنگي، تاريخي، ورزشي و ...)، كمي هم نظرات متمايل به صحيح رو ارائه بدين، مي‌تونم با معرفي منبع به شما كمك كنم.
  12. ممنون از سيناي عزيز، بابت از زير خاك درآوردن اين تاپيك ارزشمند!! دلم خيلي براي اينجور بحث‌ها تنگ شده بود!! چقدر اراجيف سر هم مي‌كردم :lol: !!! قبل از هر چيز، بايد سوال بي پاسخ ليچ عزيز رو پاسخگو باشم. ليچ عزيز. همه‌ي ما مي‌دونيم كه خليجي كه در جنوب كشور عزيزمون هست، فقط يك نام داره و اون هم خليج فارس هست. اما بايد عرض كنم كه جنگ خليج، يك نام، بصورت پكيجي هست. اين جنگ، در تمامي فرهنگ‌ها به نام «جنگ خليج» (Gulf War) ثبت شده و صرفاً يك نام هست؛ درست مثل جنگ نفت (Oil War). واژه‌ي جنگ خليج فارس، كاملاً بي‌معناس، چرا كه همچين نامي وجود خارجي نداره (درست مثل واژه‌ي «حق مسلم» كه توي حقوق، كاملاً بي‌معناس و احتمالاً به همين خاطره كه خارجيا حاليشون نمي‌شه كه ما چي مي‌گيم درمورد حقمون تو انرژي هسته‌اي :? ). پس اميدوارم اين سوء تفاهم برطرف شده باشه و از اين به بعد، مشكلي سر واژه‌ي تركيبي «جنگ خليج» وجود نداشته باشه. ----------------------------------------------------- واقعاً حيف شد كه اين تاپيك به آرشيو رفت. تازه داشت بحث و بررسي درش گرم مي‌شد كه اين اتفاق افتاد. ولي يه خواهش از سيناي عزيز دارم. متأسفانه حسين و سعيد دسترسي چنداني به اينترنت ندارن و بعضي از دوستان هم فعلاً تشريف ندارن. به عبارت صحيح‌تر، سايت كمي خلوت شده. به همين خاطرم مي‌خواستم ازتون درخواست كنم كه اگه صلاح مي‌دونين، اجازه بدين ساير دوستان هم برگردن و با هم، بحث رو دنبال كنيم. چون بحث درمورد نقش اسرائيل در وقوع اين جنگ و همچنين بحث درمورد آينده‌ي خاورميانه و وقايع در انتظار اين منطقه‌ي فوق استراتژيك جهاني، بسيار مفصل هست. البته مسلماً شما صاحب تاپيك هستي و تصميم‌گيرنده‌ي اصلي شما هستي. من هم به نظر شما احترام مي‌ذارم و درصورت تصميم شما به فعاليت حال اين تاپيك، در خدمت شما خواهم بود (با اراجيف بيشمارم!)
  13. mostafa_by

    تمپلار ها چه کسانی بودند؟

    اين چه حرفيه دوست عزيز. ما اينجا هستيم كه به اطلاعاتمون اضافه كنيم. مسلماً همه چيز رو همه كس دانند. درمورد اين پرچم (پرچم گرجستان)، متأسفانه اطلاعات دقيقي ندارم. اولين بار هم همين امسال، تو نمايشگاه كتاب؛ غرفه‌ي نشريات گرجستان ديدم. اتفاقاً كرمم هم گرفت كه برم با صاحب غرفه كه فارسي هم بلد بود، چند كلمه‌اي درمورد پرچمشون بحث كنم كه بي‌خيال شدم!! بد نيست بدونين چندين كشور اروپايي، در پرچمشون صليب به كار رفته! فقط هم به سوئيس يا گرجستان برنمي‌گرده. ولي همون طور كه عرض شد، اين قضيه رو بايد از ابتدا؛ يعني همون زمان جنگ صليبي و وقايع ماوقع اون تا ادامه‌ي ماجراها در قرون وسطي روش بحث كرد كه ان شاء الله سر فرصت، در خدمت شما خواهم بود.
  14. mostafa_by

    تمپلار ها چه کسانی بودند؟

    مارمولك عزيز. بنده كتاب «كد داوينچي» رو مطالعه كردم. البته ايراداتي چند به كتاب وارد هست. ولي كليات كتاب، براساس اطلاعات نسبتاً حقيقي هست. اما بحث در اين مورد، بسيار طولاني هست و براي معرفي اين مسائل، بايد نصف تاريخي مسيحيت رو بيرون كشيد و ساعت‌ها فقط درمورد ويژگي‌هاي قرون وسطي و علل پيدايش ماسونيزم و جريان‌هاي موازي توضيحات ارائه كرد. تمامي اين موارد (منجمله همين شواليه‌هاي معبد كه بعدها حتي بانكداري نوين (و امروزي) اروپا رو بنا گذاشتن، و يا همين انجمن دير صهيون)، مثل يه زنجيره به هم مربوط هست و براي توضيح اون، بايد از ريشه شروع كرد كه البته دردسرش بيشتر از نفعشه :lol: . اما اگه دوست دارين شكل صليب با بازوهاي برابر و البته دقيقاً شكل لباس تمپلارها رو ببينين، يه نگاه به پرچم گرجستان بندازين. البته اين، پرچم سابق اين كشور هست.
  15. ليچ عزيز. حرف شما متين. اين كاملاً مشخص هست كه سيستم ضد هوايي و پدافند قوي، مشكل اسرائيل هست! مشكل اسرائيل كه چه عرض كنم؛ مشكل همه‌ي كشورهاي جهان، حتي ايالات متحده هست. ولي به اين نمي‌گن برتري هوايي! مسلماً اگه هواپيماهاي ما هم تشريف ببرن به اسرائيل، با چنين مشكلي مواجه مي‌شن؛ چرا كه پدافند هوايي، عامل كاملاً تأثيرگذاري تو جنگ هست. نمونه‌ي بارز اين امر رو مي‌تونين در جنگ رمضان ببينين! زماني كه اسرائيل در عرض 3 روز، بيش از 100 هواپيماي خود رو از دست داد و چيزي نمونده بود كه شكست رو پذيرا باشه كه ...!!! ولي اين رو نمي‌شه به حساب اين گذاشت كه ورداريم مثل جاهل‌ها، با ادبيات لمپني، ورداريم و به جاي بررسي و تحليل تحركات دشمنان قسم خورده‌مون، ورداريم بگيم : «هه هه هه!! شما برين شلوارتون رو بكشين بالا! شما كه سوسكين! شما كه مورچه‌اين!!!». اين حرف‌هاي كوچه بازاري، شايسته‌ي جوانان شايسته، تحصيل‌كرده و فهميده‌ي ايران زمين نيست.
  16. دوستان عزيز. اولاً منظور مارمولك عزيز رو متوجه نشدين!! حرف مارمولك عزيز، اين بود كه به جاي اينكه الكي وردارين پست بدين و بگين بهتره فلان كار رو انجام بده و چنان كار رو؛ وردارين تحليل ارائه بدين! وردارين بحث رو باز كنين! نه اينكه پستي بدين كه اگه دو نفر هم مي‌خواستن تو تاپيك حرف حساب بزنن، با خوندن نظرات سطحي، دلسرد بشن و بي‌خيال بحث شن!! توهين و تمسخر، كمكي به افزايش اطلاعات شما و افزايش بار علمي سايت و محتواي تاپيك‌ها نمي‌كنه!!! ثانياً ظاهراً تو اين سايت مد شده كه همه كس و همه چيز رو دست كم بگيريم و خودمون رو ابرقدرت جهان فرض كنيم!! فقط توان هوايي اسرائيل رو در نظر بگيريم، چندين برابر كارآمدتر و قدرتمندتر از كشور عزيزمون هست. ساير موارد رو هم بهتره باز نكنيم. پس خواهشاً دوستان در مسائل نظامي، اينقدر سطحي و احساسي نظر ندن. ممنون.
  17. دوستان مخالف!! لطفاً در بحث كردن، شعور و فهم و تربيت خانوادگي خودشون رو به رخ ديگرون نكشن!! واقعاً من موندم چي بگم به اين مدعيان آزادي بيان كه حتي ...!!! بي‌خيال ------------------------------------ كاربر خاطي، از سايت اخراج گرديد.
  18. mostafa_by

    جهنم سرد مسکو

    نه سعيد جان. انسان خوب لقبي است كه در موارد جوگيري، به اشخاص اعطاء مي‌شه :? . كلاً هيتلر، استالين، چرچيل، روزولت، ترومن، ايدي امين، پول پوت، ايوان مخوف، چنگيز، تيمور و ساير عزيزان خونريز جهان، همگي انسان‌هاي خوبي بودن!!! هاپ هاپ هاپ هيتلر!! ببخشيد!! هايل :lol: !!
  19. mostafa_by

    به نظر شما این خشاب واقعیه؟

    به نظر من، واقعي نيست. حداقلش از قدرت تخيل بنده خارجه كه چطور مي‌شه اين رو خشاب‌گذاري كرد. اگه به عكس دقت كنيم، مي‌بينيم كه انتهاي خشاب به لوله چسبيده (يا فاصله‌ي بسيار كمي داره). من هرطور كه حساب مي‌كنم، مي‌بينم كه امكان قرار دادن خشاب در اسلحه و قفل خشاب، وجود نداره. ضمن اينكه اگه هم وجود داشته باشه، صرفاً تزئيني هست؛ چرا كه براي فشنگ‌هاي بيشتر، از خشاب توپي استفاده مي‌شه كه هم كم‌حجم‌تر هست و هم مفيدتر و بالانس اسلحه رو هم به خوبي برقرار مي‌كنه.
  20. mostafa_by

    جهنم سرد مسکو

    خوشحالم كه مي‌بينم اين تاپيك، هنوز زنده‌اس؛ گويي كه يه 4، 5 ماهي رفته بود به اغماء! منتظر ادامه‌ي مقاله‌ي خوب شما هستم.
  21. بنده هم سال نو خورشيدي رو خدمت تمامي دوستان عزيز، تبريك عرض مي‌كنم. ان شاء الله كه در سال جديد، شاهد رواج انسانيت و افزايش تفكر آدميت در جهان هستي باشيم.
  22. mostafa_by

    تمپلار ها چه کسانی بودند؟

    فلانكر عزيز. هاسپيتالرها، فرقه‌ي شهسواران ميهمان‌نواز بودن كه نام ديگه‌شون «خسته‌خانه داران» بود. تمپلارها، فرقه‌ي شهسواران معبد بودن كه نام ديگه‌شون «صومعه داران» بود. لباس هاسپيتالرها، مشكي‌ (طوسي مايل به مشكي) با صليب سفيد در ميان بود. لباس تمپلارها، سفيد با صليب سرخ با بازوهاي برابر در ميان بود. اگه مطلب رو كامل مطالعه فرموده باشين، جدا جدا به اين دو فرقه پرداخته شده و درمورد تشكيل هركدومشون، مطالبي عنوان شده. هدف‌هاي هركدوم هم مشخص بود و كاركرد هر كدوم هم فرق مي‌كرد. -------------------------------------- مارمولك عزيز. مقاله‌ي نوام چامسكي، اتفاقاً خواهان داره. منتها من هنوز وقت نكردم كامل مطالعه‌اش كنم. اين چند روزه، بي‌نهايت سرم شلوغ بوده. به همين خاطرم چندان فرصت مطالعه نداشتم. به اميد حق، ظرف يكي دو روز آينده، بحث رو ادامه خواهم داد. راستي. اگه كتاب «صلاح‌الدين ايوبي» نوشته‌ي «شاندور» رو گير آوردين، حتماً مطالعه‌اش كنين. در اين كتاب هم مطالب خوبي درمورد اين دو فرقه نوشته شده.
  23. mostafa_by

    تمپلار ها چه کسانی بودند؟

    مارمولك عزيز. بحث سنگين و طولاني‌اي هست كه در حوصله‌ي سايت و تاپيك نيست. درمورد تمپلارها، مي‌تونم يه شروع بهت معرفي كنم. ولي براي پي‌گيري مطلب، چيزي نيست كه تو يكي دو كتاب بتوني جمع كني و به نتيجه برسي. براي شناخت تمپلارها، بايد اول با فرقه‌هاي شهسواران آشنا بشين. اينجا رو عيناً از كتاب «جنگ‌هاي صليبي» نوشته‌ي «تيموتي لوي بيئل» نقل مي‌كنم. فرقه‌هاي شهسواران كه آرمان‌هاي سلحشوري را با قوانين نظام‌هاي رهباني در هم مي‌آميختند، در نتيجه‌ي جنگ‌هاي صليبي پا به عرصه‌ي وجود گذاشتند. اما به سرعت رشد كردند و در سرزمين مقدس قدرت چشمگيري يافتند. اولين فرقه‌ِ شهسواري كه در سرزمين مقدس پا گرفت، فرقه‌ي بيمارستان يوحناي مقدس در اورشليم بود. هدف اصلي اين گروه، تأمين مالي، حمايت و اداره‌ي بيمارستاني بود كه تاجران ايتاليايي براي تيمارداري از زوار تأسيس كرده بودند. پس از نخستين جنگ صليبي، اين فرقه كه فرقه‌ي شهسواران مهمان‌نواز ناميده مي‌شود به تيمار هزاران شواليه و ديگر صليبيون آواره يا فقير پرداخت. اما فقط شهسواران نجيب زاده مي‌توانستند به عضويت اين فرقه درآيند و مسئول اداره و تأمين بودجه‌ي بيمارستان شوند. هزاران شواليه كه در سرزمين مقدس مانده بودند، اما هيچ تيولي دريافت نكرده بودند، به فرقه‌ي شهسواران مهمان‌نواز پيوستند. در واقع، تعداد شواليه‌هاي بي‌خانمان چنان زياد بود كه سازمان ثاني‌اي نيز تشكيل گرديد : شهسواران پرستشگاه سليمان. اين فرقه در سال 1118 در اورشليم پا گرفت و مؤسس آن هيو دو پاينس بود. هدف اصلي آن‌ها راهنمايي و محافظت از زواري بود كه به معابد يا حرم‌هاي سرزمين مقدس مي‌آمدند. مقررات اين فرقه را برنار كلرورويي، يكي از مؤسسان فرقه رهباني سيسترسيان، نوشت كه موعظه‌اش بعدها موجب شروع دومين جنگ صليبي شد. اعضاي فرقه شهسواران معبد، درست مانند فرقه شهسواران مهمان‌نواز مي‌بايست نجيب‌زاده مي‌بودند، و نسبت به حفظ فقر، پاكدامني و اطاعت سوگند ياد مي‌كردند. تشكيل اين دو فرقه‌ي شهسواري، درهم آميزي خاص سنت‌هاي فئوداليسم و رهبانيت را در پي داشت. گرچه نظام‌ فئودالي نتوانست بر كل اقتصاد منطقه خاورميانه سايه‌انداز شود، رسوم و سنت‌هايش توسط فرقه‌هاي شهسواران حفظ مي‌شد و به تدريج نفوذ و قدرت نظامي بيش‌تر و بيشتري مي‌يافت. اعضاي اين فرقه‌ها از نجبا زمين‌هاي بسياري را به ارث بردند، و گرچه رسماً از كليسا مستقل بودند، مورد تأييد كليسا و از حمايت‌هاي چشمگير مالي آن از محل انفاق‌هاي نجباي اروپايي‌اي كه به جنگ‌هاي صليبي نپيوسته بودند، اما قصد كمك داشتند، برخوردار بود. مي‌توني براي شروع، بري سراغ كتاب سه جلدي «تاريخ جنگ‌هاي صليبي»، نوشته‌ي «استيون رانسيمان». ------------------------------------------- راستي. اصلاً چي شد كه به فكر اين بنده‌هاي خدا افتادي؟
  24. mostafa_by

    جنگاوران جاويد ايران زمين

    ممنون از مطالب خوبي كه ارسال مي‌فرمايين. مطلب شما درمورد صلاح‌الدين، خوب بود. البته نقايصي چند هم داشت كه در مجموع، چندان به حساب نمي‌اومد. فقط محض تصحيح عرض مي‌كنم : 1- پدر نورالدين، عماد الدين زنگي بود. 2- دليل حمله‌ي صليبيون به شهر دمشق، نه اتحاد شامات و مصر (كه در اون زمان، چندان پرقدرت نبود)، كه دقيقاً به دليل افزايش قدرت نورالدين و تهاجمات بسيار سنگين ارتش وي به سپاه صليبيون در نقاط مختلف اشغالي بود. حمله‌ي صليبيون در اين زمان، در قالب جنگ دوم صليبي بود كه امپراطور كنراد سوم (پادشاه آلمان)، لويي هفتم (پادشاه فرانسه) و بودوئن سوم (پادشاه اورشليم). اين جنگ، به همت پاپ ائوگينوس سوم و به درخواست بودوئن بود! 3- صلاح‌الدين، سپاه صليبيون رو در اين حمله شكست نداد؛ بلكه اين، سپاه نورالدين بود كه محاصره‌ي دمشق رو شكسته و با تار و مار كردن ارتش عظيم ائتلافي صليبيون، اون‌ها رو وادار به عقب‌نشيني كرد. جالب اينكه بخشي از سپاه عظيم صليبيون، تنها وقتي شنيدن كه سپاه نورالدين داره مي‌رسه، فرار كردن!!!! 4- بيرون راندن صليبيون از مناطق اشغالي، پيش از حضور ريچارد شيردل بود. پس از نبرد حطين و نابودي سپاه عظيم صليبي و نابودي فرانك‌ها،شهرهاي يافا، حيفا، عسقلان و چندين شهر لاتيني ديگه سقوط كرد و نهايتاً در دوم اكتبر، شهر اورشليم مجدداً (و پس از 90 سال) مجدداً به دست مسلمون‌ها افتاد (در سال 1187). در سال بعد (يعني 1188)، ادامه‌ي نبرد (پس از فصل زمستون) از سر گرفته شد و تمامي شهرهاي اشغالي از چنگ صليبيون دراومد و به بيرون رونده شدن!! تنها اشتباه سلطان صلاح‌الدين، عدم تسخير بندر صور (به دليل مكر و حيله‌ي كنراد دومونفرا) بود كه از همين بندر، مجدداً سپاه صليبي وارد خاك مسلمون‌ها شده و با جمع‌آوري و پياده كردن نيرو، به منظور بازگردوندن اورشليم به مسيحيت، جنگ صليبي سوم به راه افتاد!! اين نبرد، به همت پادشاهان فرانسه، المان و انگلستان (و با حمايت پاپ كلمنس سوم) روي داد. هنري دوم‌ (انگلستان)، فردريك بارباروسا (آلمان) و فيليپ آگوست (فرانسه)، با هم توافق كردن كه خير سرشون برن و اورشليم رو آزاد كنن. ولي تأخير و تأخرهايي كه ايجاد شد، منجر به اين شد كه اول فرديك بارباروسا حركت كنه، بعد فيليپ آگوست و نهايتاً ريچارد شيردل (پسر هنري دوم كه يك سال از نقشه كشيدن براي خاك مسلمون‌ها، مي‌ميره). ريچارد، در ماه ژوئيه سال 1189، تازه پاش رو توي سرزمين‌هاي مسلمون‌ها مي‌ذاره و سال 1991 (7 ژوئن)، تازه موفق به تسخير عكا مي‌شن كه البته صلاح‌الدين بعداً در يافا، مفصلاً از خجالت ايشون درميان. جالب اينكه لقب شيردل رو خود سلطان صلاح‌الدين روي ريچارد مي‌ذاره!! سلطان صلاح‌الدين، بزرگترين خدمت رو به اسلام و كشورهاي مسلمون كرد. كاري كرد كه صليبيون، هنوز كه هنوزه در حسرت بدست آوردن برتري و پيروزي در برابر مسلمون‌ها باشن و نهايت كاري كه كردن، عقده‌گشايي در فيلم‌هاي هاليوودي بود. ولي با اين وجود، يك كارگردان منصف مثل ريدلي اسكات پيدا شد كه تا حدي، حقيقت ماجرا رو بدون جبهه‌گيري به نمايش بذاره. فيلم Kingdom of Heaven، تا حد زيادي براساس تاريخ و حقايق تاريخي هست و اكثر ديالوگ‌ها در فيلم هم كاملاً براساس واقعيت (و نقل قول كامل) هست.
  25. ممنون از دوست عزيز Emperor. دوستان خواهشاً نفرماين كه «فرانسه مال اين حرفا نيست» و «غلط مي‌كنه» و چنين و چنان. حتي اگه اين نبرد، به هيچ وجه صورت هم نگيره، باز هم وظيفه‌ي ما تو اين سايت، بررسي موارد مختلف و حتي غيرممكن هست!! چون تجربه نشون داده كه هيچ غيرممكني، غيرممكن نيست!!! فرانسه، چرخش بسيار زيادي داشته و با سياست‌هاي تندروانه‌ي ساركوزي و همراهي مطلق امريكا، مي‌شه اين كشور رو جايگزين انگلستان در زمان نخست‌وزيري توني بلر دونست!!! فرانسه، ارتش بسيار قدرتمند و مجهزي داره. ضمن اينكه كمترين منافع رو در منطقه داره و درصورت حمله به كشور عزيزمون، كمترين صدمه رو هم مي‌بينه. در چند ماه اخير، حضور فعالي در منطقه داشته و حتي به انجام مانور نظامي اقدام كرده. بيشترين مراودات ما با كشور آلمان هست كه متأسفانه نيم درصد كل معاملات اين كشور رو تشكيل مي‌ده!! درمورد فرانسه، رقم از اين هم پايين‌تر هست. پس قطع مراودات ما با فرانسه، مشكلي رو حل نمي‌كنه و به هيچ‌وجه عاملي بازدارنده نيست. بهتره اين مسئله، درست و بدون جبهه‌گيري، بررسي بشه. چرا كه وقتي به مهره‌چيني‌ها، تحركات و استراتژي‌هاي جديد اين كشور دقت مي‌شه، مي‌بينيم كه اين غير ممكن، چندان هم غير ممكن به نظر نمي‌رسه!!! شايد فرانسه علاقه‌اي به حمله‌ي يكجانبه به ايران نداشته باشه. ولي بدش نمياد با همراهي با ايالات متحده، ابهت از دست رفته‌ي فرانسه، مجدداً در جهان احياء بشه! قياس صحيحي نيست. ولي يادتون نره كه جنگ‌هاي صليبي رو همين فرانسوي‌هاي گوگوري و شاعر مسلك و هنرمند و به ظاهر سوسول (كه ارتش به مراتب ضعيف‌تري نسبت به آلمان يا حتي انگلستان داشت) به راه انداختن و تا آخرين جنگ (هفتم به رهبري لوئي نهم يا سن لوئي)، هميشه پايه‌ي اين جنگ به ظاهر مذهبي بودن!!!! تنها جنگي كه آلمان و انگلستان در كنار اين كشور بودن، جنگ صليبي سوم بود به رهبري فيليپ آگوست فرانسوي، فردريك بارباروساي آلماني و ريچارد شيردل انگليسي (البته در جنگ صليبي دوم، امپراطور كنراد سوم هم به كمك صليبيون اومد كه البته قابل مقايسه به لشكركشي صدهزار نفري بارباروسا نبود!).