mostafa_by

War
  • تعداد محتوا

    2,358
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    18

تمامی ارسال های mostafa_by

  1. mostafa_by

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    متأسفانه اشتباه مي‌كني سعيد جان. اولين درگيري در يوگوسلاوي، برمي‌گشت به زمان استقلال كرواسي و درگير شدن صرب‌ها با كروات‌ها! جالبه كه صرب‌ها، خودشون رو صاحب مي‌دونستن!!! اون زندگي مي‌كردن هم اسمش زندگي مي‌كردن بود. يادتون نره. تا زماني كه ابرقدرتي به نام شوروي در منطقه بود، قوم و قبيله معني نداشت؛ چرا كه استقلال بي‌معني بود (رجوع شود به دكترين برژنف). اين بحث‌هاي قومي و قبيله‌اي، هميشه وقتي بوجود مياد كه بحث مالكيت هم باشه؛ درست مثل كردستان يا خوزستان خودمون در ابتداي انقلاب (كه غائله‌ي كردستان، به دليل خيانت‌هاي دولت موقت (و بخصوص شخص شخيص داريوش فروهر!)، خيلي طول و تفصيل پيدا كرد).
  2. هند، سواي مشكلات اجتماعي كه داره، از پيشرفت وحشتناكي برخورداره. يه مثال اقتصادي ساده مي‌زنم. صادرات هند (منظورم صادرات غيرنفتي هست؛ نمي‌دونم اصلاً‌ هند نفت داره يا نه. اينو گفتم كه با ايران مقايسه‌اش كنم) در سال 2005، 167 ميليارد دلار بود. ارزش اين رقم، وقتي مشخص مي‌شه كه ايران، با وجود اينهمه صادرات غيرنفتي گوناگون (مثل پسته، فرش، مركبات، فولاد، آلومينيوم، مس، آهن و ...)، 15 ميليارد دلار صادرات داشت! ديگه خودتون بگيرين قضيه از چه قراره!! اما درمورد ابرقدرت شدن، هند پتانسيل بسيار خوبي داره. در حال حاضر، هم از قدرت نظامي بسيار مناسبي برخورداره و هم از ثبات اقتصادي. ضمن اينكه همسايگي با چين و در نتيجه رقابت و تلاش فرواوون براي پيشي گرفتن از رقيب قدرتمندش، اون رو به سمت پيشرفت روزافزون هدايت كرده. پس بهتره قضايا رو درست نگاه كنيم؛ نه اينكه بگيم كي نوكر امريكاست و كي نيست! حتي اگه نوكر هم باشه، مهم اينه كه داره خيلي خوب پيشرفت مي‌كنه. ولي خداييش خيلي ضايع‌است ها! فكرش رو بكن! هند ابرقدرت مي‌شه! بعد براي پيشبرد اهداف سياسي‌اش، از باليوود كمك مي‌گيره! اون وقت اين فيلماي در پيت هندي، مي‌شن فيلم‌هاي برتر جهان و icon_cheesygrin !!!! راستي. دوستان خواهشاً اينقدر مثل امپرياليست‌ها صحبت نفرماين! اينكه بين كشورها جنگ بندازيم و نابودشون كنيم!! حتي اگه قدرت اينكار رو هم داشته باشيم كه نداريم؛ باز هم دين ما همچين اجازه‌اي رو بهمون نمي‌ده!! نمي‌دونم چرا همه‌، ادعاي مسلموني داريم، ولي تو عمل از كافرا هم بدتر مي‌شيم!! مسلماً حضرت حجت (عج) وقتي ظهور كنه، اولين جنگش، جنگ با مسلمون‌هايي خواهد بود كه به اسم اسلام، بر ضد اسلام عمل مي‌كنن. البته منظورم خداي نكرده با هيچ‌يك از دوستان سايت نيست و اميدوارم كه همگي، لياقت حضور در لشكر آن حضرت رو داشته باشيم. پس خواهشاً ديگه كسي (حتي آقا سعيد عزيز كه صاحب سايت هست) درمورد تفرقه و كشتار بحثي راه نندازه!
  3. mostafa_by

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    تجزيه‌ي يوگوسلاوي برمي‌گرده به زمان فروپاشي بلوك شرق و تجزيه و استقلال صربستان، كرواسي، بوسني و هرزگوين، آلباني و باقي مسائل. مشكلات قومي و قبيله‌اي در يوگوسلاوي، كاملاً عادي بود و فقط هم دامنگير مسلمانان بوسني يا آلباني نشد؛ بلكه تمامي يوگوسلاوي رو در بر گرفت! ضمن اينكه اين مشكل، به اكثر اقمار شوروي نيز سرايت كرد كه از اين موارد مي‌شه به بحران در گرجستان و درگيري ارمنستان و آذربايجان اشاره كرد (كه البته سه سال قبل از فروپاشي، كليدش زده شد). در هر صورت، استقلال كوزوو، به هيچ‌وجه به جنگي بين ابرقدرت‌ها منجر نمي‌شه (دوستان خواهشاً اينقدر ساده همه رو خيالي به جون همديگه نندازن!! يكم واقع‌نگر باشن). ولي ممكنه دوباره بحران و نسل‌كشي جديدي در منطقه براه بيافته كه مسلماً دودش تو چشم مسلمانان بي‌گناه كوزوو خواهد رفت! خدا آخر و عاقبت همه رو ختم به خير كنه!
  4. سعيد جان. مثل اينكه متوجه نيستي برادر من. اگه اقتصاد فلج بشه، يعني هيچي نداريم! يعني به قول كاووسي «كشتي به گل نشسته»! يعني پول پرداخت خريد گندم به كشاورزامون رو نداريم. يعني پول ساخت يه دونه فشنگ ناقابل رو هم نداريم. يعني هيچي نداريم!!! با اين شرايط، مي‌شه يه راه حل خيلي ساده پيشنهاد بدي كه با چي مي‌خوايم بجنگيم؟ با بيل و كلنگ؟ ضمناً تنگه‌ي هرمز، اونقدرام ديگه تنگ نيست كه!! ضمن اينكه تنگه رو ببنديم، بعد كشور رو بفرستيم خونه‌ي شوهر، به نظر شما راه حل منطقي هست؟ به جاي يه دشمن، صد تا دشمن روبرومون قرار بديم، عقلانيه؟! برادر من! اين ديگه فيلم و بازي نيست؛ حقيقت محضه! ------------------------------- ليچ عزيز ممنون از توضيحات تكميلي‌ات. درمورد وار كرفت كه بنده طفل ني‌سواري بيش نيستم و به هيچ‌وجه قابل مقايسه با قدرت لايزال شما نيستم! من در برابر شما، غول (Ghoul) بي‌دست و پايي بيش نيستم!! بنده به هيچ‌وجه منكر دستاوردهاي غرور آفرين متخصصين و زحمتكشان ايراني نيستم. مسلماً‌ موارد زيادي هم هست كه براي روز مبادا نگه داشته شده. ولي يادمون نره كه متقابلاً امريكا هم به همين ترتيب عمل كرده و تسليحاتش، فقط اينايي نيست كه رو كرده! ضمن اينكه چيزايي كه ايران ساخته رو اكثراً امريكا هم داره. تازه درصورت جنگ، امريكا خيلي راحت مي‌تونه ماهواره‌هاي ايران در فضا رو هم از كار بندازه، ولي ايران چنين تواني نداره (در جهان، فعلاً فقط روسيه و چين به اين مهم دست پيدا كردن؛ چقدر هم مهمه :lol: !!). در هر حال، اميدوارم جنگي صورت نگيره. چرا كه دوباره، كشور برمي‌گرده به n سال قبلش!! اگه جنگ تحميلي نبود، شايد الان ايران، جزو كشورهاي صنعتي و كشورهاي توسعه‌ يافته‌ي جهان بود؛ نه يك كشور جهان سومي و در حال توسعه و البته مصرفي!!!
  5. mostafa_by

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    اون كه يه امر طبيعي هست. اقتصاد جهان بر همين پايه و اساس بنا شده. ولي عزيز جان. اين از نتايج اقتصاد سرمايه‌داري هست :lol: !! باز هم ما كاپيتاليست‌ها ...! :lol:
  6. امير تامكت عزيز. موصاد، قدرتمندترين تيم اطلاعاتي جهان رو در اختيار داره. حتي جالبه بدونين كه چند وقت پيش، رئيس CIA در ديدار با اولمرت، از دزديدن اطلاعات فوق محرمانه‌ي اين سازمان توسط جاسوسان موصاد، گله‌گذاري كرده بود!! ضمن اينكه موصاد، ارتباط كاملاً خوبي با CIA و MI6 داره. حالا به نظر شما، در برابر اين امر، اطلاعات ايران و سوريه، چقدر قدرتمند هست؟ البته اگه بخوايم احساسي برخورد كنيم، مسلماً مي‌گيم ما بهترين سازمان جاسوسي جهان رو داريم و چنين و چنان. ولي بايد واقع‌بين بود تا به نتيجه‌ي معقول و درستي رسيد. ضمناً، براي آگاهي از نتيجه‌ي ترور و ترور بازي، ازتون مي‌خوام كه يه مطالعه‌ي كوچيك روي همين عملياتي كه ازش نام بردم (خشم خدا) انجام بدين و ببينين كه چه نتيجه‌ي فاجعه‌باري داشت! بخصوص اسرائيلي كه كينه‌توز تر از اوني هست كه فكرش رو بكنين! يازده رهبر فلسطيني در سال 72 براي ترور برگزيده شدن! چرا؟ چون تعداد وزرشكاراني كه در المپيك مونيخ به قتل رسيدن، 11 نفر بود!!!!! اميدوارم منظورم رو واضح رسونده باشم.
  7. ليچ كينگ گرامي. بنده مطلب شما رو (و البته تمامي مطالب اين 4 صفحه رو) بطور كامل مطالعه كردم. عرض بنده رو متوجه نشدين. اتفاقاً اوني كه مي‌خواد حمله كنه، امريكا نيست؛ بلكه اسرائيل هست. دلايل :‌ 1- حمله‌ي امريكا به ايران، سودي براي امريكا نداره. امريكا، از گذشته تا به امروز، دشمنان بسياري داشته : «اتحاد جماهير شوروي، چين مائو، كره شمالي، كوباي كاسترو، مصر عبدالناصر، سوريه‌ي حافظ اسد و ...». ولي به هيچ يك از اين كشورها حمله نكرد كه هيچ، اتفاقاً در پرورش اين دشمنان هم كمك‌ كرد؛ دليل بسيار ساده‌اي هم داره. نظام امريكا، بر همون اساسي هست كه متأسفانه نظام ايران بنا شده؛ يعني باور به وجود دشمن. هرگاه امريكا، مشكلي رو در برابر خودش مشاهده كرده، بسيار ساده يكي از دشمنانش رو علم كرده. براي ايالات متحده، وجود دشمن، به معني ادامه‌ي حيات و نبود دشمن، به معناي پايان كار حكومت ميليتاريستي (اسم سايت ما رو گذاشتن رو حكومتشون :lol: :lol: ) ايالات متحده است. پس صرف نابودي و حذف دشمنان، مشكلي رو حل نمي‌كنه. 2- ايالات متحده، دهها هزار كيلومتر از ايران دورتر هست. منافع امريكا هم منوط به خاورميانه نمي‌شه. ضمن اينكه مشكلات خاورميانه، مشكلات تمامي جهان هست و درصورت نياز، اين تمام كشورها هستن كه به فكر اصلاح مسائل مي‌افتن؛ نه صرفاً امريكا. 3- ايالات متحده، به ايران حال حاضر، بيشتر نياز داره تا به يه ايران نابود شده. تمامي ترس ايالات متحده، از گسترش نظريات خميني كبير و بيداري مستضعفين جهان بود كه خدا رو شكر تو همين ايران خودمون هم ديگه كسي بهش اهميتي نمي‌ده و تمامي كارهاي ما شده شعار و شعار و شعار و البته توهماتي كه امام راحل (ره) بارها نسبت بهش هشدار داده بود و رهبر معظم انقلاب نيز بارها و بارها اون رو گوشزد كرده؛ ولي كو گوش شنوا. ايران فعلي، خطري براي منافع امريكا نداره!! 4- بزرگترين مشكل امريكا با ايران، ترس از اقدام برعليه اسرائيل هست. مسلماً اگه ايران، يك دشمن تو جهان داشته باشه، اون، فقط و فقط اسرائيل هست كه مشكل كاملاً استراتژيكي با ايران داره! پس هيچ‌وقت نمي‌شه آب ايران و اسرائيل تو يه جوي بره؛ مگه اينكه نوكر سرسپرده‌اي چون محمدرضاي ملعون، در رأس حكومت قرار بگيره (تا آرزوي برخي از دوستان هم برآورده شه icon_cheesygrin !!) اگر امريكا، بخواد برعليه ايران، كاري انجام بده، فقط در جهت حفظ منافع اسرائيل در منطقه خواهد بود كه درصورت تصميم بر اين امر، ديگه اجازه‌ و افسار كار، دست سران كاخ سفيد نيست؛ چرا كه امريكا، وابسته به صهيونيست‌هاي مكار هست و درصورت تصميم‌گيري لابي‌هاي صهيونيستي، امريكا و ارتش امريكا، تنها مجري اوامر خواهند بود!! 5- بزرگترين مسئله‌اي كه مانع اسرائيل مي‌شود؛ وجود خطر بالوقه‌اي به نام سوريه و خطر بالفعلي به نام حزب‌الله لبنان هست كه قبلاً در تحليلي كه در همين سايت هم نوشتم، عرض كردم كه براي حمله به ايران، نخست بايد خيال اسرائيل از سوريه و لبنان راحت بشه؛ در غير اينصورت وارد جبهه‌اي خواهد شد كه به شكستش منجر مي‌شه. به همين دليل هم هست كه مي‌بينين اسرائيل، بسيار تلاش كرده كه با سوريه، از در صلح و دوستي وارد شده و حتي بحث اجاره‌ي بلندي‌هاي جولان به سوريه رو پيش كشيده؛ مسئله‌اي كه موجب اعتراض تندروهاي يهود شده!! تلاش اسرائيل براي نابودي حزب‌الله، نه به خاطر امنيت مرزي اسرائيل، كه دقيقاً به خاطر هموار شدن مسير به سمت تهاجم همه‌ جانبه‌، براي نيل به هدف از نيل تا فرات هست. منتها قبل از اون، بايد از طرف ايران مطمئن بشه؛ چرا كه در اينصورت، همسايه‌ي ايران مي‌شه و مسلماً هيچ احمقي دوست نداره كه همسايه‌ي دشمن خوني‌اش بشه!!! دلايل، بسيار هست و بحث، كاملاً طولاني. صرفاً خواستم عرض كنم كه چندان هم نسبت به اين قضيه، پرت نيستم و با احترام به نظرات شما، بنده هم فقط عرايضم رو مطرح كردم. اگه بي‌ادبي از بنده سر زد، به بزرگي خودتون ببخشيد) توضيح ضروري : صرفاً ليچ، به كساني نمي‌گن كه از نيروي ديگران استفاده مي‌‌كنن. ليچ‌ها، جادوگراني بودن كه اونقدر غرق در مطالعه و بررسي جادوهاشون شدن كه به مقامي رسيدن كه بعد از مرگ، بلند مي‌شن و باز هم به مطالعه‌ي جادوشون مي‌پردازن. عمرشون، معمولاً بالاي هزار سال هست، به همين خاطرم هميشه يه چيزي بين اسكلت و روح هستن، از قدرت جادويي وحشتناكي برخوردارن و البته به اين سادگي‌ها نمي‌ميرن؛ چرا كه وجودشون در جاهاي مختلف پراكنده شده و براي نابودي كامل يك ليچ، بايد تمامي اون‌ها رو جمع كرد كه غير ممكنه! پس بايد بگم :‌ درود بر ليچ كينگ كبير راستي. ليچ كينگ، قبل از اينكه اين بلا سرش بياد، اورك بوده. مي‌دونستي؟!! ---------------------------------------------------------- سعيد جان. مي‌دونم. ايران، بايد تنگه‌ي هرمز رو ببنده و اتفاقاً‌ تمامي كارها و تمهيدات، به اين منظور صورت گرفته. ولي مسئله‌اي هست و اون اينكه اتفاقاً امريكا هم تمامي برنامه‌هاي حمله‌ي خودش رو بر روي اين مسئله متمركز كرده كه درصورت بسته شدن تنگه‌ي هرمز، چه كار بايد كرد! به همين خاطرم هست كه مي‌گم به اين سادگي‌ها نيست. ضمن اينكه فشار بر روي اقتصاد، وحشتناك‌ترين تأثير رو روي خود ايران مي‌ذاره؛ كما اينكه وقتي در سال 64، با كاهش شديد قيمت نفت (كه به 6 دلار رسيد) مواجه شديم، تا سال 66، وحشتناك‌ترين سال‌هاي جنگ رو سپري كرديم و در سال 67، تقريباً خزانه‌ي دولت خالي شده بود (يعني يه چيزي، بيشتر از فاجعه!!!). يكي از اصلي‌ترين دلايل پذيرش آتش بس هم دقيقاً همين امر بود! با بسته شدن تنگه‌ي هرمز (البته به فرض اينكه بتونيم اون رو بسته نگه داريم كه امري نه محال، ولي بسيار سخت هست)، شاهد شوك سوم نفتي خواهيم بود؛ ولي پيامدهاي اين امر، بيشتر از جهانيان، روي ايران تجلي پيدا خواهد كرد؛ چرا كه تقريباً بيش از 80% اقتصاد ايران، وابسته به فروش نفت و درآمدهاي نفتي هست و درصورت بستن تنگه‌ي هرمز، مسلماً اقتصاد ايران هست كه فلج خواهد شد. ضمن اينكه اين مسئله، باعث خدشه‌دار شدن منافع غرب و در نتيجه افزايش احتمال كمك مستقيم آن‌ها به ايالات متحده، براي باز كردن اين تنگه و البته با توجه به نيازهاي فراوان چين به نفت، كمك حتي جمهوري خلق چين براي پايان اين مشكل هست. پس مي‌بينين كه قضيه، به اين سادگي‌ها نيست! اگه حقيقتاً فقط به بستن تنگه هرمز دل خوش كرديم، پس آينده‌ي خطرناكي رو در پيش رو داريم!
  8. mostafa_by

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    زنگ خطري نيست. طبق اصلاحيه‌ي قانون تجارت، سرمايه‌گذاري خارجي مي‌تونه به ميزان 49% سهام شركت‌ها در ايران صورت بگيره و مشكلي نيست. ضمناً تو ايران، سرمايه به ميزان كافي، براي تمليك شركت‌ها و كارخانجات دولتي نيست. به همين خاطر هم هست كه شاهد خطر اصلي، يعني خريد اين سهام (كه به منظور خصوصي سازي صورت مي‌گيره) توسط ساير شركت‌ها و كارخانجات دولتي؛ يعني با سرمايه‌ي دولت هستيم. براي سرمايه‌گذاري و نتيجتاً پيشرفت اقتصاد، بايد راه ورود سرمايه‌هاي خارجي باز بشه و البته مهمتر از اون، امنيت اين سرمايه‌ها، تأمين بشه.
  9. 1- روز گذشته، تاپيكي با همين مضمون و شايد هم فراتر از اين مسئله، در سايت ايجاد شده بود و اميد بر آن بود كه اين بحث‌ها، در اون متمركز بشه كه متأسفانه اين امر صورت نگرفت. شايد بهتر بود كه با بحث و بررسي مطالب در اون تاپيك، به يه نتيجه‌گيري بهتر مي‌رسيديم تا اينكه بخواهيم براي هر مسئله‌، تاپيك جديدي باز كنيم. ولي خوب. نمي‌شه كسي رو مجبور كرد كه در تاپيكي خاص نظر بده! 2- تا اونجايي كه بنده به خاطر دارم، ترور رهبران فلسطيني توسط موصاد، بعد از عمليات مونيخ و طي عمليات «خشم خدا» (Wrath of God) صورت گرفت. متأسفانه منبعي كه از اون، نقل قول فرمودين، چندان محكم نيست. 3- وحشتناك‌ترين و ابلهانه‌ترين كاري كه حزب‌الله ممكن هست بهش دست بزنه، ورود به بازي ترورهاست!! اين، دقيقاً چيزي هست كه اسرائيل به دنبالش هست! هرچي باشه، مسلماً قدرت اطلاعاتي موصاد، قابل مقايسه با حزب‌الله نيست و اين مسئله، تنها مشكلات رو وخيم‌تر مي‌كنه. 4- اميدوارم تصميم سران حزب‌الله، آگاهانه و به دور از تعجيل باشه.
  10. قضيه به اين سادگي‌ها هم نيست دوستان!! خواهشاً اينقدر احساسي بحث نكنيد! نه اسرائيل اينقدر ضعيف هست كه بخواد به اين سادگي از ايران بترسه، نه مغزش معيوبه كه تكي حمله كنه، نه بستن تنگه هرمز به اين سادگي‌هاست، نه اروپا مثل هويج بيكار مي‌شينه تا تنگه بسته شه و نه چين و روسيه همچين اجازه‌اي رو مي‌دن!! عزت نفس و اعتماد به نفس، خيلي خوبه. ولي اين نبايد ما رو اينقدر مغرور كنه كه خيال كنيم مي‌تونيم در مقابل تمام جهان بايستيم!! ضمن اينكه ايران، حتي امكان بدست آوردن بمب هسته‌اي رو نداره. ضمن اينكه بارها گفتم كه ايران، در محاصره‌ي كامل هسته‌اي قرار داره!! عين هفت كشور هسته‌اي جهان «امريكا، اسرائيل، چين، روسيه، هند، پاكستان و اوكراين + كره شمالي كه فعلاً هويج محسوب مي‌شه»، توانايي هدف قرار دادن ايران رو دارن و مسلماً اگه ما، فقط يكبار يك موشك هسته‌اي، به ضرر كشورهاي ديگه استفاده كنيم، قانوناً اين اجازه رو به كشورهاي هسته‌اي داديم كه از خودشون و همسايگان، دفاع مشروع!! كنن! پس خيلي ساده، ايران پودر مي‌شه؛ چه بخوايم و چه نخوايم! پس خواهشاً دوستان، بحث رو براساس منطق پيش ببرن نه تخيل! چرا كه اين تخيلات، فقط دل خودمون رو خوش مي‌كنه! ولي قرار نيست كه سايت ميليتاري، محلي براي خيال‌پردازي‌هاي ما باشه؛ چرا كه اين سايت، براي پيشرفت و ستون شدن، نياز به مطالب مفيد و تحليل‌هاي صحيح و منطقي داره.
  11. فكر كنم اكثر كساني كه اخبار روز رو پي‌گيري مي‌كنن، سخنراني امروز «سيد حسن نصرالله»، دبير كل حزب الله لبنان رو شنيده باشن. با توجه به وقايع اخير، شايد بهتر باشه كه بحثي صحيح و مستدل، در سايت ميليتاري شكل بگيره و درمورد آينده‌ي خاورميانه و مسائلي كه احتمالاً رخ خواهد داد و اوضاع بسيار ملتهب لبنان، بيشتر بحث كرد. البته لازم به ذكره كه اين مسئله، نيازمند مشاركت دوستان در بحث و دوري از بحث‌هاي احساسي و جملات كوتاه هست؛ البته درصورت تمايل به شركت در بحث. بهتره از ابتدا شروع كنيم. به عقيده‌ي شما، ترور شهيد بزرگوار، عماد مغنيه، توسط چه كساني صورت گرفت و چرا در اين تاريخ؟
  12. اگه دقت كرده باشيد، اين ترور، زماني روي داد كه لبنان، خود رو براي برگزاري سالگرد ترور «رفيق حريري» آماده مي‌كرد. مخالفين حزب‌الله، بسيار روي شخصيت مرده‌ي حريري مانور داده و وي را سمبل مخالفت با حزب‌الله اعلام كرده‌اند؛ حال اينكه قضيه، كاملاً برعكس هست و حريري، جلسات بسياري با مسئولين حزب‌الله، به منظور رسيدن به توافق تقسيم قدرت و مسئوليت در لبنان، ميان دولت‌مردان و حزب‌الله برقرار كرده بود و اتفاقاً به نتيجه هم رسيده بودند و قرار بود كه همان روز، نتيجه را اعلام نمايد كه ترور شد. ترور شهيد مغنيه، در روزي اتفاق افتاد كه شايد تصادفي پنداشتن آن، كاملاً ساده‌انگارانه به نظر برسد. مراسم تشييع پيكر شهيد مغنيه، مصادف شد با سالروز ترور رفيق حريري. به عبارتي، اين مراسم، در برابر مراسم حريري قرار گرفت و اين حركت، به نوعي راه حزب‌الله از حريري را جدا نشان داد؛ بخصوص آنكه گروه‌هاي موافق لبنان، در مراسم خاكسپاري شهيد مغنيه و گروه‌هاي حاكم و موافق دولت، در مراسم بزرگداشت حريري حضور پيدا كرده و اين مسئله، خود به شكاف عميق بوجود آمده در لبنان، دامن زد. با نگاهي ساده به اين مسئله، مي‌توان به خوبي دريافت كه اين ترور، كاملاً از پيش برنامه‌ريزي شده و زمان‌بندي شده بوده و پيكان اين تهاجم، نه شعيد مغنيه، كه ثبات سياسي لبنان بوده است؛ ثباتي كه روز به روز كمرنگ‌تر شده و لبنان، هم‌اكنون بر روي كوه آتشفشان زياده‌خواهي‌هاي سياسي قرار گرفته است و چيزي به شروع جنگ‌هاي داخلي در اين كشور، باقي نمانده است. اما همين چند روز پيش بود كه وليد جنبلاط، يكي از اصلي‌ترين دشمنان حزب‌الله، در سخناني تحريك‌آميز، از آمادگي خود و حزب خود، براي شروع جنگ‌هاي داخلي سخن گفته بود. كساني كه جنبلاط را مي‌شناسند، به خوبي از روابط گاهاً حتي آشكار وي با سران پاريس و تل‌آويو، كاملاً آگاهند. پس مسلماً شنيده شدن اين سخنان از زبان وي، امري عجيب نيست. ولي وقتي كه اين مسئله، درست دو روز قبل از ترور يكي از اركان حزب‌الله صورت مي‌گيرد، اين نگراني بوجود مي‌آيد كه صداي طبل جنگ‌هاي داخلي، واضح‌تر شده و اين مسئله، مسلماً به ضرر حزب‌الله لبنان است. اسرائيل، هرچند كه در جنگ 33 روزه، بطور كامل با حزب‌الله نجنگيد (اين بحث، در جايي ديگر بسط داده مي‌شود)، ولي با شكستي كه در برابر حزب‌الله خورد (و البته چندان هم شكست نبود؛ چرا كه به 3 هدف از 5 هدف از پيش تعيين شده‌ي خويش دست پيدا كرد و تنها در نابودي حزب‌الله لبنان و آزادي اسراي در بند خويش ناموفق بود!!!) تصميم به جبران مافات گرفته است؛ چرا كه حيثيت ارتش شكست‌ناپذير اسرائيل، لكه‌دار شده است. البته بزرگترين دليل اين امر، پيش‌دستي حزب‌الله لبنان در تحريك اسرائيل، براي آغاز زودهنگام جنگ بود؛ چرا كه اين جنگ، قرار بود نهايتاً 4 الي 5 ماه ديرتر، بوقوع بپيوندد! اسرائيل، مشكلي براي حمله به لبنان ندارد. درصورت تهاجم سنگين اسرائيل، ممكن است كه تلفات ارتش اسرائيل، بسيار سنگين‌تر شود (امري كه اسرائيل، به شدت از آن اجتناب مي‌‌كند)، ولي مي‌تواند لبنان را تسخير كند و به برنامه‌هاي بعدي خود بيانديشد. ولي مسئله‌ي اصلي، دست و پنجه نرم كردن با زاده‌ي ايران، با كمترين آسيب است و اين امر، مي‌تواند به راحتي صورت پذيرد!! حزب‌الله، همان‌طور كه موافقان بسياري دارد، از مخالفان بسيار و البته سرسختي نيز برخوردار است و اين مسئله، كاملاً خطرناك است؛ چرا كه در روبرو، دشمن شماره‌ي يك قرار داشته و در پشت سر، مخالفين گاهاً مسلحي كه به هيچ‌وجه تكيه‌گاه مناسبي نبوده‌اند! به عبارتي، حزب‌الله در حال حاضر، در محاصره‌ي كامل به سر مي‌برد و اين مسئله، مي‌تواند به تدريج، حزب‌الله را ضعيف‌تر نمايد. اگر جنگ‌هاي داخلي سر بگيرد، اگر پاي حزب‌الله به نوعي به اين جنگ‌ها باز شود، اگر دولت جديد لبنان، با حزب‌الله به مشكل بربخورد، اگر ارتش، از دولت حمايت كند، اگر اوضاع براي كمك‌رساني به حزب‌الله، به دليل سنگ‌اندازي دولت آينده‌ي لبنان نابسامان گردد، اين حزب‌الله لبنان خواهد بود كه بزرگترين آسيب را خواهد ديد و اسرائيل، دقيقاً به دنبال همين امر است. اما سخنان دبير كل حزب‌الله، اينبار متفاوت‌تر بود و بوي جنگ ديگري از آن شنيده مي‌شود. هنوز براي گمانه‌زني درمورد وقوع جنگ، شايد زود باشد. ولي همان‌طور كه قبلاً اشاره شد، اين جنگ، قريب‌الوقوع و اجتناب‌ ناپذير است. اما اينكه آيا اين زمان، زمان مناسبي براي اين جنگ است يا كه خير، بايد بررسي شود. امروز، شبكه 1 سيما، در اخبار ساعت 9 و در بررسي صحبت‌هاي امروز سيد حسن نصرالله، موضوع جالبي را به ميان آورد. كارشناس سياسي برنامه، با اشاره به اينكه اسرائيل، هيچگاه نپذيرفت كه آتش‌بس برقرار شده است و اعلام كرد كه تنها حملات مستقيم نظامي، فعلاً‌ متوقف شده است، پس عملاً در جنگ به سر مي‌برد و اگر حزب‌الله لبنان، در مقابل اين ترور، از خود واكنش نشان دهد، آغازگر جنگ جديدي نبوده؛ بلكه به دفاع مشروع دست زده است ...! اگر خوب دقت كنيد، مي‌بينيد كه تلويحاً، فضاسازي براي جنگ جديد در حال صورت گرفتن است. به نظر شما، آيا زمان، زمان مناسبي است؟ به عقيده‌ي شما، پاسخ حزب‌الله به اين ترور، چه خواهد بود و بهتر آن است كه چه باشد؟ خطرات اين پاسخ، چيست؟
  13. بحث، بحث پيوستن يا نپيوستن به امريكا و اسرائيل نيست. بحث، بحث منافع ملي است. روسيه هم مثل ساير كشورها، به منافع خود، فكر مي‌كند. شوروي، اولين كشوري بود كه اسرائيل رو به رسميت شناخت. ولي در جنگ‌هاي اعراب و اسرائيل، سمت اعراب بود!! اسرائيل، در حال حاضر با روسيه روابط نسبتاً خوبي داره و مشكلي از اين بابت نداره. اما روسيه، دوست نداره كه به يه بازيگر نقش دوم در صحنه‌ي رقابت‌ سياسي بين‌المللي تبديل بشه؛ بخصوص اينكه ولاديمير پوتين، دوباره ياد و خاطره‌ي اقتدار مثال زدني اتحاد جماهير شوروي را زنده كرده و سعي در ايجاد فضا، براي مانورهاي سياسي خود دارد. بنابراين، منطقي نيست كه اين شرايط، تغيير كنه و مثل فرانسه، از اقتدار حقيقي فاصله گرفته و صرفاً دنباله‌روي سياست‌هاي اكثراً غلط كاخ سفيد باشه!! اگه كسي مثل كاسپاروف (كه از شيفتگان فرهنگ غرب و سياست‌هاي امريكاست) به قدرت مي‌رسيد، مسلماً دنباله‌روي امريكا مي‌شد (درست مثل ساركوزي!)، ولي پيش‌بيني‌ها، از برتري قاطع طرفداران ولاديمير پوتين در انتخابات آينده‌ي اين كشور خبر مي‌ده و احتمالاً روسيه، باز هم مسير خودش رو، به سمت ابرقدرت شدن ادامه خواهد داد.
  14. متن كامل سخنراني سيد حسن نصرالله مایلم تا از تمامی برادران و خواهران که زیر باران هستند عذرخواهی کنم. از خدا می‌خواهم تا صبر و پایداری آنها را بپذیرد. خداوند عز و جل می‌فرماید: «من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا». شهید عماد مغنیه با خدا عهد صداقت بست و در انتظار شهادت بود و در روزهای شهادت امام حسین (ع) سیدالشهداء به شهادت رسید. او خون خود را بر دستان و کفنش را بر دوش حمل می‌کرد. حاج عماد از زمانی که جوان بود، پیروزی می‌ساخت و طلب شهادت می‌کرد و در نهایت به هدف خود رسید. من دریافت این نشان افتخار الهی را به او تبریک می‌گویم. او از خانه‌ای تماماً جهاد بود و هنوز این خانه وجود دارد ولی اکنون تبدیل به خانه شهادت شده است. من به دو عزیز، پدر و مادر او تبریک و تسلیت می‌گویم. این شهادت الهی و صبرتان بر شما مبارک باد. جهانیان بدانند که اهالی این منزل جهادگر، تمامی فرزندان خود را به عنوان شهید تقدیم کرد. تمام فرزندان ابوعماد به شهادت رسیدند. این خانواده در جهاد و شهادت و رهبری ثابت قدم بود. من به همسر مجاهد و فداکار و صابر ایشان، دختران، پسران، فرزندان، دوستان، نزدیکان و دوستان مجاهد او در لبنان و فلسطین و در هر سرزمینی که جهاد در آن برقرار است، تبریک می‌گویم چرا که برادر عزیزمان نشان شهادت بر سینه آویخته است. حاج عماد مغنیه از رهبرانی بود که جهاد و شب‌زنده‌داری و خستگی و زندگی آنها با خدا معامله شد. این عده سربازان مجهول خدا در زمین و شناخته ‌شده در آسمان‌ها هستند که از خود دفاع نمی‌کنند؛ بلکه از حق و حقیقت و خدا دفاع کرده و در انتظار پاداشی زمینی نیستند. آنها از تهمت و افترا در امانند چرا که چیزی برای خود بیرون از عرصه جهاد و فداکاری نمی‌خواهند. پس از شهادت چنین انسان‌هایی باید چهره نورانی آنها و حقایق وجودی و ایثارهای آنها را بازگو کنیم. امروز حق عماد مغنیه به عنوان شهید این امت این است که به خاطر خود شناخته شود و تا ملت در قبال اینگونه افراد، منصفانه برخورد کرده و درس و روح و جهاد او را سرلوحه خود قرار دهند. هر چه در مورد حاج رضوان در دنیای فانی که هیچ ارزشی برای رهروان راه خدا ندارد، گفته می‌شود بیهوده و پوچ است. ما از بیست و پنج سال قبل تاکنون به مدرسه شهادت وابسته هستیم. ما با شهادت عماد در راه طبیعی خود قرار داریم، همانطور که پس از شهادت سید عباس موسوی و شیخ‌الشهدا راغب حرب در راه خود قرار داشتیم . ما در نبردی حقیقی و خونین هستیم که در این نبرد از وطن، ملت، مقدسات و کرامت خود در مواجهه با تمامی تجاوزات و طمع‌کاری‌های امریکا و اسراییل دفاع می‌کنیم. امروز فرصت انصاف و قضاوت در مورد حاج عماد نیست. من در برابر جسد پاک او و در برابر شما و جهانیان که در انتظار موضعگیری حزب‌الله در این لحظه هستند، تاکید می‌کنم که: اولاً: آنها در شهادت عماد مغنیه موفقیت بزرگی را می‌بینند و ما بشارتی عظیم به پیروزی می‌بینیم. این همان شرایطی بود که ما در زمان شهادت شیخ راغب حرب داشتیم. پس از شهادت او، اسراییل از پایتخت لبنان و بقاع و جنوب خارج شد. به خاطر خون پاک او و مقاومت پایدار او و نه مصوبات بین‌المللی و دخالت جهانیان که همواره طرفدار صهیونیست‌ها بودند، ما شاهد پیروزی را در آغوش گرفتیم. سید عباس موسوی را نیز ترور کرده و گمان کردند مقاومت فرو می‌پاشد؛ ولی ما برخاسته و پس از چند سال، اسراییل را شکست‌خورده و خوار از لبنان خارج کردیم. به خاطر عباس موسوی و خون او و مقاومت پایمردان، ما موفق شدیم. امروز عماد مغنیه را ترور کردند و گمان می‌کنند که با قتل او، مقاومت از بین می‌رود. آنها او را در روندی همانند جنگ تابستان گذشته به قتل رساندند. این جنگ هنوز ادامه دارد چرا که آتش‌بس اعلام نشده است. این جنگ از نظر مادی و امنیتی و نظامی هنوز ادامه دارد و از طرف تمامی کشورهایی که از اسراییل در جنگ تابستان حمایت کردند، پیگیری می‌شود. آنها مثل زمان ترور شیخ راغب حرب و سید عباس موسوی در اشتباه هستند. از جنگ تابستان گذشته که ارتباطی قوی با عماد مغنیه داشت تا کنون و زمان ریخته شدن خون عماد مغنیه، جهانیان به مسئولیت من بدانند که ما برای مرحله سقوط کیانی به نام اسراییل آماده می‌شویم. اگر خون شیخ راغب حرب آنها را از سرزمین‌های لبنان خارج ساخت و اگر خون سید عباس موسوی آنها را از مرز خارج ساخت، ولی خون عماد مغنیه آنها از عرصه وجود انشاءالله پاک خواهد کرد. این سخن انفعالی یا عاطفی نیست؛ بلکه در لحظه‌ای روشن و با تامل زیاد گفته می‌شود. شما همه می‌دانید که بن‌گورین موسس دولت اسراییل بود. در نتیجه، او متخصص‌ترین و آگاه‌ترین فرد به نقاط قوت و ضعف این رژیم و معادلات پایداری و سقوط این رژیم بود. بشنوید که بن‌گورین چه گفته است: «اسراییل پس از اولین شکست خود در جنگی نظامی، سقوط می‌کند». اسراییل جنگ خود را در تابستان 2006 انجام داد. صهیونیست‌ها این جنگ را جنگ ششم نامدیدند ولی بزرگان استراتژیک اسراییلی این جنگ را جنگ اول نامیدند. اسراییلی‌ها اعم از راست‌گرا، چپ‌گرا، تندروها و میانه‌روها متفق‌القول بودند که در جنگ شکست خورده‌اند. گزارش وینوگراد که تلاش کرد تا آنچه از اسراییل باقی مانده را حفظ کند، نتوانست حقیقتی که صدها بار گفته شده را پنهان کند. این حقیقت چیزی جز ناتوانی و شکست و توهم در فرماندهی سیاسی و امنیتی و ارتش اسراییل نبود. این موضوع را وینوگراد و نه مغنیه گفت. وینوگراد از بخشی از حقیقت سخن گفت و به اسراییل در مورد سرنوشت خود هشدار داد. چرا آنها علیرغم در اختیار داشتن قدرتمندترین ارتش خاورمیانه و پیشرفته‌ترین تکنولوژی جهان، شکست خوردند؟ به سادگی ... به این خاطر که در لبنان ظرف 33 روز با مقاومتی صادق و شجاع و جدی مواجه شدند. آنها در لبنان با عماد مغنیه و برادران و شاگردان او مواجه شدند. این عده در کمین صهیونیست‌ها بودند. با شجاعت و ذکاوت جنگیدند. اسراییل بر اساس قوانین و سنت‌های تاریخی و وعده موسس خود شکست خورده و به زودی انشا‌ءالله نابود می‌شود. با خون مبارک شهید مغنیه راه و ثمره خون شیخ راغب حرب و سید عباس موسوی موسوی و فتحی شقاقی و احمد یاسین و تمامی شهدای مقاومت از رهبران و مجاهدان تکمیل می‌شود. با شفافیت و صداقت این خون، کیان سرطانی و تجاوزکاری که در قلب جهان اسلام کاشته شده، از بین مى‌رود. ثانیاً: تمامی دوستان و کسانی که احساس نگرانی می‌کنند باید بدانند که دشمن مرتکب حماقت بسیار بزرگی شد. من حاج عماد را در برابر دارم و دوستانی که تمامی حقایق را می‌دانم. من به دوست و دشمن می‌گویم که نه توهم و نه خلل و نه ضعف در مقاومت وجود ندارد. برادران عماد مغنیه راه او را ادامه می‌دهند. خون او مثل سابق خون دیگران باعث دوستی و نزدیکی افراد حزب‌الله شده است. آنها این موضوع را ندانسته و متوجه نمی‌شوند؛ چرا که به فرهنگی دیگر تعلق دارند. خون حاج رضوان قوت و وحدت و صلابت و قدرت ما را افزایش می‌دهد و ما مسیر خود را در افقی بازتر ادامه می‌دهیم. من مایلم به دشمن پیش از دوست بگویم که حاج عماد با برادران خود موفق به انجام تمامی وظایف خود شد. اگر شهیدی امروز بر خاک بیافتد، کار زیادی پشت سر خود بر جای نمی‌گذارد. پس از خاتمه جنگ ما برای روزی دیگر آماده شدیم؛ روزی که می‌دانستیم اسراییل تجاوزکار جنگی دیگر را در منطقه و لبنان شروع می‌کند و این همان نکته‌ای است که در گزارش وینوگراد نیز مورد تاکید قرار گرفت. پس از جنگ، آوارگان بازگشته و بیشتر عناصر ما مشغول بازسازی شدند؛ ولی مبارزان و مجاهدان از همان روزی که جنگ خاتمه یافت، آماده جنگی در آینده شدند. حاج عماد و دوستان او موفق شدند. امروز حزب‌الله و مقاومت اسلامی در بالاترین سطح آمادگی برای مقابله با هرتجاوز احتمالی به لبنان قرار دارد. در گذشته از موشک‌ها سخن گفتم ولی امروز از جوانان سخن می‌گویم چرا که رهبر این جوانان اکنون در برابر ما قرار دارد. وینوگراد می‌گوید: «چند هزار تن از مبارزان برای چند هفته توانستند در برابر ارتش اسراییل به عنوان قویترین نیروی نظامی در خاورمیانه مقاومت کنند و این ارتش را شکست دهند». صهیونیست‌ها امروز بدانند که در هر جنگی که در آینده رخ دهد، یک عماد مغنیه یا هزاران مجاهد در برابر شما نخواهند ایستاد. عماد مغنیه، ده‌ها هزار جوان آماده شهادت را بر جای گذاشته است. ثالثاً: به دشمن و دوست می‌گویم. صهیونیست‌ها عماد مغنیه را در دمشق کشتند. تمامی اطلاعات ما این موضوع را تاکید می‌کند. اسراییل بیش از آنکه به شکل صریح مسئولیت خود را در این ترور بپذیرد، به گوشه و کنایه سخن گفته است. من به آنها می‌گویم که شما حاج عماد را در خارج از عرصه نبرد کشتید. ما و شما نبرد خود را در سرزمین خود، لبنان پیگیری می‌کنیم. شما ما را در این سرزمین می‌کشید و ما با شما در این سرزمین مبارزه می‌کنیم. اکنون شما حد و حدود خود را زیر پا گذاشته‌اید. من یک جمله از جنگ تابستان گذشته می‌گویم، هنگامی که برای اولین بار شما را مخاطب قرار دادم. در آن زمان گفتم: «ای صهیونیست‌‌ها اگر می‌خواهید این جنگ، جنگی باز و گسترده باشد، ما هستیم». من در آن زمان وعده پیروزی به مومنین چرا که به آنها و مجاهدت و ملت خود ایمان دارم. امروز تنها یک جمله می‌گویم: «در برابر این ترور با توجه به زمان و مکان و روش آن، اگر شما صهیونیست‌ها خواستار چنین جنگی هستید، تمامی جهانیان بدانند که ما برای این جنگ آماده هستیم». ما مثل تمامی بشر حق مقدس دفاع از خود را داریم و هر چه را که این به این حق منتهی شود در دفاع از خود و ملت و رهبران خود مورد استفاده قرار می‌دهیم. رابعاً: 14 فوریه (امروز) سالگرد ترور شهید رفیق حریری است. ما می‌خواهیم که خون شهدا در هر دو تجمع امروز با هم متحد شود؛ ولی برخی تلاش دارند که همواره مناسبت‌ها را تبدیل به فحش و ناسزا کنند. پنهان نیست که برخی از این رهبران ناسزا گفته و سپس دست خود را به سمت ما دراز می‌کنند؛ ولی من به مناسبت ترور رفیق حریری و تشییع جنازه مبارک و بزرگ عماد مغنیه به با یک سخن به «جشن ناسزاها» پاسخ می‌دهم: لبنان که گرانبهاترین علما و رهبران و برادران و فرزندان و کودکانش بر خاک افتادند؛ این لبنان، اسراییلی نخواهد شد. لبنان، پایگاه صهیونیست‌ها نخواهد شد. لبنان، آمریکایی نخواهد شد. لبنان، تجزیه نمی‌شود. هر کسی خواستار طلاق و جدایی است، می‌تواند این خاک را ترک کرده و به نزد اربابان خود در واشنتگن و تل‌آویو برود. لبنان کشور وحدت ملی و صلح داخلی و زندگی مسالمت‌آمیز باقی خواهد ماند. و علیرغم خواست کوتوله‌هایی که عرض اندام می‌کنند، لبنان کشور مقاومت و کرامت ملی باقی می‌ماند. من به طور خلاصه می‌گویم که علیرغم خواست کسانی که ارتش‌ها را دعوت به جنگ علیه لبنان و سوریه می‌کنند (که خود کوچک‌تر از آن هستند که بجنگند) و علیرغم کسانی که خواستار فتنه‌انگیزی در شب و روز هستند، لبنان باقی خواهد ماند. لبنان کشوری برای وحدت و کرامت و شهامت و استقلال و عزت باقی خواهد ماند و به همین دلیل استحقاق شهدایی چون عباس موسوی و راغب حرب و عماد مغنیه و رفیق حریری را دارد. صدای خود را به تمامی قاتلان می‌رسانیم که راه مقاومت را تا پیروزی نهایی ادامه می‌دهیم. منبع : سايت تابناك - Press TV
  15. mostafa_by

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    امروز به طور اتفاقي، وارد يه وبلاگ (اصفهاني60) شدم و يه مطلب، توجهم رو جلب كرد. قضيه، برمي‌گشت به همون هم=ج*ن-س‌بازاني كه شما خبرش رو دادين. علي‌الظاهر، اين‌ها يه گروه ضد جنگ اسرائيلي هستن. بهتره اصل مطلب رو براتون (عيناً) بذارم‌: رختشویان سیاه پوش گروهی اسراییلی است که پس از انتفاضه دوم در تل آویو وبا نام مخفف LGBTQ گروهی متشکل از لـز*ب+ی-ن ها(هم=جن-س بازان زن )گ-=ی ها(هم=ج-ن*س بازان مرد)دوجنسیتی ها وتغییرجنسیت ها تشکیل شد و باسازماندهی خود تظاهراتی گسترده در مخالفت با جنگ و اشغال فلسطین انجام دادند..این گروه که از فمینیستهای رادیکال در اسراییل می باشد همچنان اعتراض های خود را به جنگ در فلسطین ادامه می دهند..این گروه با شعار اشغال فلسطین افتخار نیست٬ تظاهراتهایی گسترده را در تل آویو صورت داده اندو توانسته اند در اسراییل طرفدارانی بسیار را به خود جذب کنند. بنده‌هاي خدا٬ قصدشون خيره :oops: :oops: . ديگه ببين كار اسرائيل به كجا كشيده كه اين باباها هم صداشون دراومده :oops: :oops: .
  16. mostafa_by

    سلاح گوشه زن ساخت ايران

    كركس بزرگوار؛ بنده كه عرض كردم. اين‌ها، تصميمات طرف امريكايي‌ هست. درمورد ايران كه مطلبي ننوشتم. ضمناً بنده، در پاسخ به خودتون، مطالب رو نوشتم. يه بار پست خودتون (كه نقل قول كردم) رو مطالعه بفرمايين. اون‌جا خودتون نوشتين :‌ «... برای مثال ((( دارم می گم برای مثال ))))) اگر آمریکا حمله کرد ...». پس صحبت‌هاي من هم در ادامه‌ي مثال شما بود دوست عزيز. مسلماً ارتش ايران هم بسيار قوي هست. ولي مشكل اينجاس كه جنگ با امريكا، بسيار متفاوت از جنگ با عراق هست. اين تفكر، همون اشتباهي بود كه عراق داشت. عراق، براي جنگيدن با امريكا، شروع به احداث خاكريز و موانع گوناگون، براي نبرد با امريكا كرد؛ چرا كه تصور مي‌كرد اين جنگ هم مثل جنگ با ايران هست. ولي امريكا، از شيوه‌هاي كاملاً نوين و با كمترين تلفات، ارتش قدرتمند عراق رو بسيار ساده تار و مار كرد (البته ظاهر قضيه اين بود. ماجرا در اصل چيز ديگه‌اي بود و اين ارتش، بايد نابود مي‌شد كه شد!!). ولي وقتي كه دو قدرت نظامي با هم برخورد كنن، احمقانه‌ترين كار ممكن براشون، نبرد مستقيم هست. در تمامي نبردهاي بزرگ، يك طرف از قدرت مستقيم و طرف ديگه از جنگ‌هاي نامنظم استفاده كرده (خواه ناخواه). شايد استالينگراد، مثال چندان مناسبي نباشه، ولي در اكثر نبردهاي جنگ جهاني دوم، اين قضيه اثبات شده. مثلاً آلمان، در جايي، كاملاً كلاسيك مي‌جنگيد، ولي در جبهه‌ي بعدي، سبك رزمش رو تغيير مي‌داد و مثلاً به جنگ‌هاي شهري روي مي‌آورد. در نهايت، بايد عرض كنم كه هيچ‌چيز، نشد نداره بزرگوار. ما هم اين‌جا صرفاً داريم جوانب مختلف امر رو بررسي مي‌كنيم؛ همين و همين!
  17. mostafa_by

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    AMIRTOMCAT عزيز. شهيد ارتشبد قره باغي (كه توسط گروهك فرقان ترور شد)٬ بعد از انقلاب٬ فرمانده ستاد مشترك بودن. ضمناً ما ارتشي‌هاي بسياري داشتيم كه بعد از انقلاب، به كشور وفادار موندن و زير لواي جمهوري اسلامي، سال‌ها به كشور خدمت كردن. خيلي هاشون هم با رفتن به ارگان‌هاي ديگه، اون‌جا رو سر و سامون دادن. يكي از اون‌ها، شهيد بزرگوار، يوسف كلاهدوز بود كه نقش بسيار مهمي در تشكيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي داشت و با وجود اصرار فراوون فرماندهان ارشد سپاه، پست رياست سپاه رو نپذيرفت و نهايتاً به قائم‌مقامي اكتفا كرد! ولي خوب. ارتشي‌هايي هم بودن كه خيانت كردن. راه دوري نريم. در تمامي كودتاهاي اتفاق افتاده، بسياري از ژنرال‌هاي شاه شركت داشتن كه همگي ناكام موندن. حتي در ماجراي طبس، بد نيست بدونين كه يكي دو ژنرال ايراني فراري، حضور داشتن (فيلم طوفان شن، ساخته‌ي آقاي شمقدري، به اين مطلب، اشاره‌اي مختصر داشت!). ضمن اينكه به دليل ارتباط بسيار نزديك اين افراد با عراق و گزارش‌هاي فراوون درمورد حملات ايراني‌ها به عراق، بسياري از هواپيماهاي ما نابود شدن. نيازي به مدرك نيست. برين خاطرات خلبانان جنگ رو بخونين. مي‌بينين از يه جايي به بعد، همه‌اش اومده : «وقتي به منطقه رسيديم، عراقي‌ها آمادگي كامل داشتن؛ انگار كه از قبل، از حمله‌ي ما به اين منطقه اطلاع كامل داشتن!!». دوستان مي‌دونن كه اكثر حملات هوايي، در ساعات اوليه‌ي صبح صورت مي‌گيره! اونقدر عمليات‌هاي هوايي ايران لو مي‌رفت كه بنده‌هاي خدا مجبور بودن براي يه عمليات، چندين بار نقشه رو تغيير بدن، محل تشكيل جلسات، نحوه‌ي اون، محل‌هاي استقرار هواپيماها، تغيير و جابجايي اون‌ها و ...، كارهايي كاملاً عادي و متداول شده بود؛ براي چي؟ براي اينكه تا حد امكان، از لو رفتن اطلاعات جلوگيري كنن. فيلم «حمله به H3»، بخش كوچكي از اين تلاش رو نشون داد!! شايد بشه گفت پنهان‌كاري‌هايي كه ايران، براي حملات خودش انجام مي‌داد، بيشتر از پنهان‌كاري‌هاي انقلابيون در زمان خفقان رژيم پهلوي بود!!!! اما در جايي فرمودين : بايد عرض كنم كه ماجراي مك فارلين، برمي‌گرده به سال 1366؛ يعني اواخر جنگ. پس اون رو فراموش كنين. امريكا، رسماً روابطش با عراق رو از سال 1361 از سر گرفت و كمك‌هاي اطلاعاتي، نظامي و مالي خودش رو از عراق دريغ نداشت. حتي چندين فرمانده‌ي ارشد خودش رو براي كمك‌هاي استراتژيكي به عراق ارسال كرد. اما حقيقت امر، اين بود كه از خيلي وقت پيش، امريكا با عراق رابطه داشت. بد نيست بدونين كه فقط چند ماه قبل از جنگ، اين زبيگنيو برژينسكي (مشاور ارشد امنيت ملي پرزيدنت كارتر) بود كه دائماً به عراق سفر و با صدام، جلسات محرمانه برگزار مي‌كرد. بد نيست بدونين كه طرح جنگ ايران و عراق، براي خود ايشون بود و صدام، با چراغ سبز امريكا به ايران عزيز حمله كرد. پس اينطوري نفرمايين كه اون‌موقع‌ها امريكا، كاري به كار عراق نداشت!!! و اما نهايتاً اگه امريكا، تلاش كرد كه به ايران كمك كنه، فقط به خاطر منافعش بود؛ فروش تسليحات مورد نياز ايران، به چندين برابر قيمت. يادتون نره كه اون سال‌ها، هنوز جنگ سرد در جريان بود و شوروي، بسيار از اين جنگ، سود كرده بود و امريكا، بايد يه طوري موازنه‌ي فروش تسليحاتي رو برقرار مي‌كرد كه با رسوايي بزرگي كه پيش اومد، ناكام موند.
  18. كركس عزيز؛ اولاً بهتره درمورد يه واقعه‌ي تاريخي، اينطور بي‌پرده و عوامانه نظر نديم. شايد هولوكاست، به معني كشتار «6 ميليون يهودي»، يك بزرگنمايي كامل باشه، ولي قطعاً كشتار يهوديان صورت گرفته و البته به دلايلي مشخص كه اين‌جا، جاي بحث اون نيست. ثانياً مسلماً هيتلر به آلماني‌ها، خدمت زيادي كرد. البته منظورم، آلماني‌هاي طرفدار بود؛ چرا كه بلايي كه سر كمونيست‌ها و البته بعد از اون، سر وفادارترين نيروهاي خودش (AS) آورد، كمتر از يهودي‌ها نبود. ولي خوب، انصافاً كارش براي ملت آلمان، كم از شاهكار نبود. اما موضوع، از جايي غم‌انگيز مي‌شه كه اين نژاد، خيال كرد كه مي‌تونه سروري جهان رو بكنه و براي جهان‌ طرح‌ريزي كرد!! شايد اگه هيتلر، فقط به آلمان كار داشت، آلمان، يه كشور بسيار پيشرفته، ابرقدرت اول جهان و البته يك كشور كاملاً نژادپرست و غيرقابل تحمل براي غيرآلماني‌ها مي‌شد! ولي خوب. هيتلر آلمان رو براي برنامه‌هاش كوچيك مي‌ديد و يه سري توقع كوچيك داشت : يه سري كشور كوچيك و بزرگ رو بايد مي‌گرفت(از اتريش بگير تا چكسلواكي، لهستان، شوروي و احتمالاً آخر سر قطب جنوب :oops: ). اما قضيه‌ي ماركي كه گفتين، يه بحث اقتصادي هست و دليل اون امر هم خروج طلاهاي آلمان و بي‌پشتوانه شدن پول اين كشور و نتيجتاً سقوط ارزش پولي اون بود. مي‌شه در اين مورد، بعداً بيشتر صحبت كرد. ضمن اينكه اقتصاد آلمان رو نه هيتلر، كه صدر اعظم آلمان، پاول فون هيندنبرگ (مرگ در سال 1933) نجات داد و البته به كمك وام‌هاي كلان امريكا و كشورهاي اروپايي. اين هم بحثش براي اينجا نيست. ------------------------------------------- با حرف msh عزيز موافقم. البته نژادپرستي، هنوز در دولت‌ها وجود داره. وقتي كه رئيس جمهور يك كشور ابرقدرت، مياد و به خيال اينكه بلندگوها خاموشه، با نخست وزير كشور همپيمانش، درمورد نابودي و انزجار از قوميت و مليتي صحبت مي‌كنه، به اين معني هست كه وجود داره. نه فقط در امريكا، بلكه الان در اكثر كشورها، متأسفانه موج نژادپرستي در حال افزايش هست. به قول جامعه‌شناسان، موج سينوسي به مرحله‌ي مجدد گذر از انترناسيوناليسم به ناسيوناليسم (و اگه توقف داشته باشيم ريسيسم) هست. البته خوشبختانه، دوره‌ي اين توقف، كوتاه (حداكثر 20 ساله‌) هست؛ ولي بايد بدونين كه بزرگترين فجايع جهان، در همين دوره‌‌هاي زماني اندك اتفاق افتاده!!!
  19. mostafa_by

    سلاح گوشه زن ساخت ايران

    كركس جان. فكر كنم اشتباه مي‌كنين. درصورت بروز جنگ احتمالي بين ايران و امريكا، از اون‌جا كه ايران، كمي تا قسمتي با عراق و افغانستان فرق مي‌كنه، به همين سادگي‌ها تسخير نمي‌شه. جنگ اينطوري آغاز مي‌شه : تا يك ماه اول، سيل بمباران و موشك‌باران. بعد از اون، تهاجم مارين‌ها با همراهي ناوگان دريايي امريكا (چه موشك‌باران منطقه‌اي، چه پوشش‌هاي هوايي و البته به كمك هلي‌كوپترها) براي تسخير مكاني براي استقرار نيروها. پس از اون، اضافه شدن نيروي زميني امريكا به معركه و ورود يگان‌هاي زرهي امريكا. پس از اون، به احتمال زياد، باز شدن جبهه‌ي ثانويه، براي تحليل و پراكندگي مقاومت‌هاي مستقيم نظامي ايران. پس از اون، تلاش براي ايجاد آشوب در استان‌هاي مستعد كشور‌ (آذربايجان، خوزستان، سيستان و بلوچستان، كردستان)، به منظور بهم زدن تمركز دفاعي كشور. پس از اون، تسخير شهرهاي استراتژيك و سعي در ايجاد جبهه‌هاي شهري، به منظور جلوگيري از موشك‌باران وسيع منطقه‌اي (به دليل حضور كارخانجات صنعتي فراوون و البته حضور مردم بيگناه در شهرها). مرحله‌ي بعدي هم تلاش براي توقف مسالمت‌آميز جنگ، كه البته به معني پذيرش شكست و پذيرش طرح‌هاي امريكاست. -------------------------------------- من نمي‌گم كه اين طرح‌ها، عملي مي‌شه. ولي تمامي اين موارد، چه به اختصار و چه به تفصيل، مدنظر جنگ‌مداران امريكايي هست و براي تسخير ايران، برنامه‌اي مثل اين رو پياده مي‌كنن. همون‌طور كه ملاحظه فرمودين، در هر قسمت از اين برنامه، خواه ناخواه جنگ‌هاي شهري فراووني صورت مي‌گيره و جالبه بدونين كه در حال حاضر، تمركز عمده‌ي نيروهاي نظامي و آموزش‌هاي اون‌ها، روي جنگ‌هاي نامنظم و جنگ‌هاي شهري است؛ نه صرفاً كلاسيك! در اين مورد، مي‌شه بهتر و بيشتر بحث كرد، به شرطي كه بحث، منحرف نشه و به خيالبافي و يا تضعيف روحيه و دست كم گرفتن توان رزمندگان ايران و تجهيزات‌مون، منجر نشه.
  20. هيتلر٬ يه بيمار رواني بود كه معناي حقيقي آخر و عاقبت نژادپرستي رو به جهان نشون داد!!! نژادپرستي٬ مهمترين و وحشتناك‌ترين آفت جان بشريت بود كه از عهد بربريت تا به امروز، گريبانگير ملت‌هاست و متأسفانه بشر، با ارسال 124 هزار پيامبر، باز هم آدم نشد!! نژادپرستان زاده‌ي تفكرات هيتلر، حتي اگه تمامي جهان رو به تصرف خودشون درمياوردن، باز هم پيروز نمي‌شدن، چون مبارزه با تبعيض نژادي، در خون انسان‌هاست و تنها اين حس، نياز به بيداري داره. مي‌بينين كه هروقت چنين اتفاقي مي‌افته، مردان و زنان آزاده، ابراز انزجار مي‌كنن! حالا مي‌خواد تفكرات صهيونيستي باشه، يا تفكرات تندورانه‌ي ديني (مثل كليساي قرون وسطي يا اسلام طالباني يا يهوديت) و يا تفكرات تبعيض نژادي، قوميتي و زباني!! قابل توجه آريايي پرستان!! هيتلر، يه بار ديگه به جهانيان ثابت كرد كه كل جهان، قابل تصرف نيست!! تجربه‌اي كه احمق‌هاي پيشين، به كرات تجربه كرده و شكست خورده بودن! آخرين اون‌ها، ناپلئون بود.
  21. دوستان. لطفاً موارد مختلف رو به هم مربوط نفرمايين. بحث نبرد بين ايران و امريكا، هيچ ربطي به دولت نهم و هيچ ربطي هم به ترس و يا شجاعت نداره. دوست بزرگوار من. در اينكه اقتصاد كشور نياز به آرامش داره، شكي نيست. ولي بد نيست بدونين كه اين آرامش، نه با حرف‌هاي آقاي رئيس جمهور در باب اينكه «امريكا جرأتش رو نداره كه ايران رو بزنه»، كه با عمل و حقيقت روز هست. وقتي مثلاً تهديد مي‌شيم يا مثلاً تحريم اقتصادي مي‌شيم، اين آقاي رئيس جمهور هست كه مياد مي‌گه اينا چند تا كاغذ پاره هستن. ولي بنده و امثال بنده كه رشته‌مون دروس اقتصادي هست، خيلي راحت متوجه تغييرات بازار و قيمت‌ها و بورس مي‌شيم! مسئله‌اي كه البته آقاي رئيس جمهور، به مافياي خيالي مربوط مي‌كنن؛ حال اينكه اكثراً حاصل تصميمات غلط اقتصادي ايشون هست. وارد اين بحث نمي‌شم. ولي دوست من. اينكه اگه كسي يا كساني وردارن اين جنگ رو قريب‌الوقوع بدونن يا تهديدات رو جدي تلقي كنن رو برداريم خيانتكار و خائن به كشور و مردم معرفي كنيم، همه جز طرفداران دكتر احمدي‌نژاد بايد خائن باشن؛ حتي رهبري!!! در زير، چند نفر از مهمترين‌هاي كشور كه در اين زمينه اظهار نظر فرمودن رو آوردم : - مقام معظم رهبري، دو سه بار در مجامع خصوصي، بيان كردن كه اتفاقاً اينبار نوع تهديدات فرق كرده و بسيار جدي‌تر هست (خواهشاً درخواست منبع نفرمايين كه خودتون مي‌دونين منبعي در كار نيست. مي‌تونين بپذيرين يا اون رو كذب بدونين و بي‌خيالي طي كنين!). - هاشمي رفسنجاني كه غرب ايشون رو يكي از بزرگترين وزنه‌هاي نظام مي‌دونن، بارها چه در سخراني‌ها و چه در محافل خصوصي، نسبت به بي‌خيالي مسئولين در قبال اين حملات، اعتراض كردن و تهديدات رو جدي تلقي كردن. - محسن رضايي، فرمانده‌ سابق سپاه پاسداران كه از نظر خط مشي، خط مشي كاملاً مجزايي رو دنبال مي‌كنه هم اين تهديدات رو جدي ارزيابي كرده و حتي طرح احتمالي حمله به امريكا رو هم ارائه كرده؛ مسئله‌اي كه با واكنش تند و زننده‌ي سايت رجا نيوز نسبت به ايشون همراه بوده و ايشون رو (كه سال‌ها به انقلاب و كشور خدمت كردن و تشكيلات سپاه، حقيقتاً به ايشون مديون هست)، خائن و وطن‌فروش و مزدور امريكا عنوان كردن!! - دكتر علي لاريجاني هم چندين بار بر روي تهديدات و تحركات اخير امريكا و اسرائيل و متفاوت بودن نوع اين تحركات و تمرينات كاملاً‌ مشخص نظامي اين كشورها تأكيد داشته و بارها نسبت به اين بي‌خيالي كابينه‌ي دولت نهم هشدار داده. يكي از بزرگترين اختلاف نظرات ايشون با دكتر احمدي‌نژاد (كه نهايتاً منجر به استعفاي ايشون از دبيري شوراي عالي امنيت ملي گرديد) هم همين مسئله بود. - در مجمعي كه سران كشوري و لشكري وجود داشتند، سردار سرتيپ رحيم صفوي، توضيحاتي درمورد تحركات نظامي جديد امريكا و بلوك‌بندي‌هاي مرز عراق با ايران، ارائه كرده و نوع اين تهديدات رو جدي و متفاوت عنوان كردن كه با پوزخند رئيس جمهور و اين جمله از ايشون كه : «چي شده؟ شمام ترسيدين؟!!» مواجه شدن و البته واكنش ايشون نسبت به اين قضيه، بسيار جالب بود!!! - سردار مهندس قاسمي، يكي از افتخارات جنگ، بارها به جدي بودن اين تهديدات و آمادگي امريكا براي حمله به ايران، اشاره كردن. ايشون حتي در يكي از سخنراني‌هاشون (فكر كنم در دانشگاه فردوسي مشهد)، عنوان كردن كه «بحث امروز، اين نيست كه آيا جنگ بين ايران و امريكا به وقوع مي‌پيونده يا خير! بحث امروز، فقط زمان جنگ است». - يكي از شبكه‌هاي اروپايي، در گفتگويي با يكي از ژنرال‌هاي استراتژيست ارتش‌شون، وقتي داشت صحبت مي‌كرد، بحث به ايران كشيده شد. وقتي مجري از ايشون، سوال كرد كه آيا امكان داره كه امريكا با ايران وارد جنگ بشه، با اين پاسخ مواجه شد : «شما مثل اينكه خوابين (به شوخي)! اين بحث، مال چندين سال پيشه. بحثي كه امروز مطرحه، اينه كه كي اين اتفاق مي‌افته!!» فكر نكنم كه تمامي اين افرادي كه در اين زمينه صحبت كردن، از ترسوها و بي‌لياقت‌ها و مزدوران اجنبي باشن و به قصد تخريب دولت نهم و براي اينكه منافع‌شون در خطر بوده، اين صحبت‌ها رو كرده باشن. --------------------------------------- داود جان. دوست عزيز. درسته. اعتماد به داشته‌ها، مي‌تونه بهترين سلاح براي ما باشه. اينكه ما مي‌تونيم از پس هر كاري بر بيايم، خيلي عاليه. ولي اين قضيه، نبايد ما رو اينقدر غافل و خوش‌خيال كنه كه دلمون رو به يه سري شعارهاي آرمانگرايانه خوش كنيم! وقوع يا عدم وقوع جنگ، نه به شعار هست و نه به حرف‌هاي سرشار از اعتماد به نفس. همه چيز، تماماً محاسبه هست و بررسي حالات مختلف و بازي سياست‌ها! همين. (راستي. توصيه مي‌كنم يه بار ديگه اين مقاله رو از اول بخونين‌ (بدون اين جهت‌گيري‌ها و جبهه‌گيري‌هاي خاص و پيش‌فرض خائن بودن و ...!). ارتباط بين سطور، كاملاً مشخص هست و ايشون، در برابر هر احتمال، نتايج متفاوت و احتمالي اون رو ذكر كردن (بطور كاملاً واضح!).
  22. تحليل جالب و منطقي بود. برعكس نظر آقا سعيد، بايد عرض كنم كه اين مسائل، كاملاً‌ فراتر از جنگ رواني پيش رفته و اصولاً مؤلفه‌ي جنگ رواني، در اينجا ديگه كاربرد واحدي نداره! دوست ندارم زياد وارد بحث بشم. بخصوص اينكه ساعت كامپيوترم، 45 : 4 صبح رو داره نشون مي‌ده! ولي اميدوارم كه تندروي‌ها در كشورمون، به نتيجه‌ي فاجعه‌باري ختم نشه! تاريخ پر بوده از تصميمات اشتباه و حماقت‌هاي ناشي از دست كم گرفتن قدرت رقيبان و البته خوش‌خيالي و آسوده‌نگري و ...!!
  23. كسي تو سواد دكتر عباسي، شكي نداره. ولي مسئله‌اي هست و اون هم مسئله‌ي امنيت ملي است؛ مسئله‌ي امنيت ملي!! (ياد فيلم آژانس شيشه‌اي و بازي فوق‌العاده‌ي رضا كيانيان تو اين فيلم بخير! راستي كسي مي‌دونه چرا حاتمي‌كيا داره (با فيلم حلقه‌ي سبز) آبروي فيلمسازي‌اش رو دستي دستي به باد فنا مي‌ده؟!!!!!!!) به دوستان پيشنهاد مي‌كنم (به عنوان يك انسان كه خيلي به وطنش علاقه داره؛ بيشتر از همه به ثبات ميهنش) صحبت‌هاي استاد رو گوش بدن و از مباحث مختلف ايشون، منجمله بحث‌هاي فلسفه غرب و مسائلي از اين دست، استفاده‌ي لازم رو ببرن. ولي درمورد سياست داخلي كشور و وضعيت فعلي، بهتره بيشتر در مقام شنونده باشن تا فراگيرنده. صحبت‌هاي استاد در اين زمينه، چندان جالب و صحيح نيست و البته خالي از جهت‌گيري. يادتون نره كه بزرگترين مشكل ايران در سال 2004 (شايدم 2003؛ سالش رو متأسفانه به ياد ندارم)، زماني بوجود اومد كه سخنراني معروف مشهد بيان شد و بحث از ضربه زدن و ريشه كردن آنگلو ساكسون در خاك انگلستان به ميان اومد و اعتراض‌هاي شديد انگلستان و ورود ناو هواپيمابر پنجم امريكا و ... و شكايت وزارت اطلاعات از ايشون بابت تخريب وجهه‌ي امنيتي كشور و تهديد كاملاً مستقيم يك كشور و ايجاد بابي براي تهديد امنيت ملي ايران و ...!! بماند. ان شاء‌ الله كه همه‌ي ما، در برابر جبهه‌ي استكبار متحد باشيم، ولي معقولانه و بدون آتو دادن دست دشمنان‌مون گام برداريم.
  24. متأسفانه ايران، در جريان‌سازي و هدايت جريان‌ها، از دكترين شناخته شده و بسيار ضعيفي استفاده مي‌كنه. همين مسئله هم باعث شده كه همواره، بچه رو ما شير بديم و امريكا بزرگش كنه! از اوايل انقلاب و حمايت معنوي (و گاهاً مادي) از ارتش جمهوريخواه ايرلند (IRA) كه بگذريم، مي‌رسيم به بوسني و هرزگوين كه حتي تعدادي نيرو و فرمانده هم به اون‌جا ارسال كرديم. بعد چچن، افغانستان، عراق، لبنان، فلسطين و ...! ولي تقريباً در تمامي موارد، اين جريانات به دست امريكايي‌ها افتاد و اين، تنها به دليل بازيخواني استراتژيسين‌هاي امريكايي و ضعف عمده‌ي ما در اين مورد بود. بحث، سر ضعف ايران نيست. بحث اين هست كه ايران، نبايد در مواردي كه شكستش مشخص هست، بي‌جهت ورود داشته باشه. يه مثال ساده مي‌زنم. امريكا تجربه‌ي بوجود آوردن چهار انقلاب مخملي بسيار تميز رو در عرض چند سال داشت و انصافاً برنامه‌هاي بسيار جالبي هم بودن و جالب اينكه هركدوم به يه نحو برنامه‌ريزي شده بودن (مثلاً اوكراين با گرجستان يا قرقيزستان فرق مي‌كرد). ولي ما چي؟ مثلاً اومديم دربرابر نفوذ حزب‌هاي مخالف حزب‌الله به دولت لبنان، سعي در پي‌ريزي يك انقلاب نارنجي در لبنان كنيم! نتيجه چي شد؟ با حمايت‌هاي مالي و سياسي امريكا، فرانسه، اسرائيل، آلمان و انگلستان، دولت سينيوره، با وجود اينكه موج گسترده‌اي از جريانات مردمي رو در مقابل داشت، بدون هيچ مشكلي به كارش ادامه داد! اين يه حقيقت هست كه نبرد دكترين‌ها و تزهاي اجتماعي، برخلاف نبردهاي حقيقي كه به خيلي از موارد بستگي دارن و قابل پيش‌بيني نيستن، خيلي راحت پيش‌بيني پذير هستن و براي هر تز، يه آنتي تز و نهايتاً يه سن‌تزي وجود داره كه اگه ما اون رو داشته باشيم، طرح به همين راحتي خنثي مي‌شه و اگه نداشته باشيم، خيلي راحت درش شكست مي‌خوريم! درمورد آذربايجان هم خيالتون راحت. اگه مبنا، طراحي انقلاب مخملي در اين كشور باشه، امريكا با بازيخواني استراتژيسين‌هاي بسيار خبره و نابغه‌اي كه در اختيار داره، خيلي سريع اين طرح رو شناسايي كرده و با يه حركت خيلي ساده (مثل بدل تو كشتي يا جودو)، جريان رو به نفع خودش تغيير مي‌ده و نتيجه ايني مي‌شه كه چندين ساله داريم مشاهده مي‌كنيم (و اين مسئله، هيچ ارتباطي به پول و حمايت سياسي نداره! فقط برنامه و برنامه!!). پس دوستان بهتره طرح كسب قدرت بوسيله‌ي انقلاب‌هاي مخملي رو از سر به در كنن. شايد بهتر باشه هركدوم از دكترين فراملي خودشون استفاده كنن : امريكا از نفوذ و ايران از تخريب و مبارزه.
  25. mostafa_by

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    اين خبر تكراري هست‌ (منظورم اصل خبر هست). تقريباً بهار بود كه اين خبر، در جهان پخش شد. با يه حساب سرانگشتي، اوايل خرداد ماه بايد اين اتفاقات مي‌افتاد. ولي ظاهراً مثل قرعه‌كشي‌ بانك‌ها، اين اولتيماتوم، به دو ماه كه مي‌رسه، هي تمديد مي‌شه :| icon_cheesygrin .