mostafa_by

War
  • تعداد محتوا

    2,358
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    18

تمامی ارسال های mostafa_by

  1. !!پيام جان. من به عنوان يه دورگه (مادري ترك - پدري خراساني) ازت مي‌خوام كه به جاي اين حرفا، بشيني فكر كني چرا استقلال هي تپ و تپ مي‌بازه (ها!!! چي شد؟ ببخشيد! مثل اينكه كانال رو اشتباهي اومدم icon_cheesygrin ). پيام جان. باور كن فارس‌ها، هيچ خصومتي با ترك‌ها ندارن. اون «يه روز يه تركه ...» هم كه مي‌شنوي، حقيقتاً منظورشون اين نيست. درمورد لرها، اصفهاني‌ها، مشهدي‌ها، شيرازي‌ها، عرب‌ها و ... هم جك مي‌سازن. اگه هركس بخواد اينا رو به خودش بگيره كه كل ايران بايد عليه همديگه شمشير بكشن :| . اصلاً فرض كن منظورشون واقعاً اينه كه تركا، بلا نسبت همه‌شون خرن! با اين حرفا، شما خر مي‌شين؟ تو دنيا و تو هر كشوري، اقوام مختلف (چه براي شوخي و چه خصومت‌هاي قديمي) براي هم جك مي‌سازن! ولي هيچ‌كس كاري به اونيكي نداره. اصلاً حالا كه اينجور شد، جك بسازين و بگين «يه روز يه تركه داشته مي‌رفته... پاش سر مي‌خوره مي‌افته زمين. وقتي بلندش مي‌كنن، مي‌بينن كه طرف فارس بوده :| !!! خوبه؟! خيالتون راحت شد؟ :lol: خوب ديگه. به نيابت از همديگه، روي ماه مانيتورتون رو ببوسين و اين بحث رو تموم كنين. برمي‌گرديم به بحث. ------------------------------------------- آخرين بحث‌ها اينا بودن : نظر ساير دوستان؟
  2. دوست عزيز. سايت جاي بحث‌هاي سياسي نيست. حرف‌هاي شما اونقدر ناصحيح بود كه هركسي مي‌تونه ردش كنه. ولي اگه قرار به پاسخگويي باشه، سايت پر مي‌شه از اين صحبت‌ها!!! دوست من. عقيده‌ي شما محترم و با ارزش. شايد براي شما و خانواده‌ي محترمتون، اين حرف‌ها از كلام الله هم پاك‌تر و صحيح‌تر باشه. ولي خواهشاً اين بحث‌ها رو نزد خودتون نگه دارين و سعي كنين كه در سايت ميليتاري‌ (كه از اسمش هم پيداست؛ يك سايت نظامي هست)، مطابق قوانين رفتار كنين و سعي در ارسال مطالب نظامي خود داشته باشيد. خواهشا‌ً ديگه اين بحث رو هيچ‌يك از عزيزان (نه كركس عزيز و نه ساير عزيزان) ادامه ندن. موفق باشيد.
  3. دوستان! اين بحث‌ها فايده‌اي نداره. از قديم گفتن : «كسي رو كه خوابه، مي‌شه بيدارش كرد؛ ولي كسي كه خودش رو به خواب زده، هيچ‌وقت نمي‌شه بيدارش كرد»!!! شما براي آقا رضاي بسيار باسواد ما دليل و منطق ميارين! حال اينكه مثل اينكه يادتون رفته كه اولين شرط براي آوردن دليل و منطق براي حرفي، منطقي بودن اون حرف هست. انصافاً سر تا پاي حرفاي ايشون رو با ميكروسكوپ تجزيه تحليل كنين و خواهش مي‌كنم به من بفرمايين كه كدوم واژه از حرفاي ايشون، منطقي بود يا حداقل سعي شده بود كه در سطح كودكي بيش از 3 ساله بيان بشه؟ مرحوم جلال آل احمد، واقعاً به ايران خدمت كرد! واژه‌اي كه ايشون آورد و كتابي كه ايشون نوشت، امروزه عصاي دست ما شده!! قديم براي حمايت از انگلستان، بين نمايندگان كيف انگليسي تقسيم مي‌شد!! قديم، انگليس زور مي‌زد كه 4 تا نماينده تو ايران (اون هم با كلي خرج و مخارج) داشته باشه كه حداقل گه گداري ازش دفاع كنن! ولي امروزه، فرهنگ غربزدگي چه كارها كه نمي‌كنه؟!!! نوكر بي‌جيره و مواجب رو در عرض چند لحظه، خلق مي‌كنه!!! متأسفم براي كسائي كه سنشون شايد از مجموع سن ما بيشتر باشه؛ ولي عقلشون به اندازه‌ي كوچكترين فرد جمع هم نيست! براي ايشون متأسفم نيستم؛ چرا كه مسلماً با اين تفكرات بسيار منطقي‌شون، خيلي حال مي‌كنن (و لابد روزشماري مي‌كنن كه كي هخا و وليعهد بيان ايران رو نجات بدن و ايشون رو به جاي تيمسار اويسي يا فردوست يا ربيعي و يا شايدم قره‌باغي، به سمت‌هاي بالاي ارتش منسوب كنن!! البته گفتم ربيعي، الانه كه بزنن زير ناله و گريه و از خوبي‌هاي اين سپهبد و اعدام ناجوانمردانه‌ي وي به دست مزدوران رژيم و پايمال شدن خونش سخن‌ها برانن و مراسم عزاداري به پا كنن icon_cheesygrin !!!! ------------------------------ دوستان. هركسي لياقت بحث كردن و منطق و دليل آوردن رو نداره. خواهشاً اينقدر خودتون رو اذيت نكنين. هروقت ايشون براي اين حرفاشون دليل و منطق آوردن، مي‌تونيم تازه ايشون رو هم جزو انسان‌هاي عاقل و بالغ حساب كنيم و ببينيم كه چي دارن مي‌گن. ولي تا اون روز ... بخواب عزيز كه ما بيدارم!!! ------------------------------ راستي. ديگه جاي ديگه‌اي نگين فيدل كمونيست بودا :| :| !!! محض خنده هم كه شده، بهتون مي‌گم كه فيدل به مرام كمونيستي اعتقادي نداشت. اگه هم حكومتش كمونيستي شد، به دو دليل بود : 1- نياز به شوروي، به دليل تحريم‌هاي گسترده‌ي امريكا (مهد تمدن، آزادي، انسانيت، دموكراسي و ... :lol: ) برعليه اون 2- تأثير انديشه‌هاي چه‌گوارا و البته برادر كوچكترش، رائول كاسترو. اينم گفتم كه يه ذره به ميزان سوادتون اضافه بشه تا حداقل حرفي نزنين كه فردا بچه‌تون هم بهتون بخنده و آبروي نداشته‌تون بيشتر از اين بريزه!! ------------------------------ راستي. تز خيلي جالبي دادين واسه جنگ ايران و عراق. يادم باشه ازش فيلمنامه تهيه كنم. شايد تقي به توقي خورد و فردا كه حكومت رو عوض كردن، هوس كردم كه به يه فيلمساز وطن‌پرست مثل خود شما بفروشمش تا هم پولي به جيب زده باشم و هم ايران، يه فيلم جنگي اكشن و جالب ببينه! ------------------------------ خوش باشيد. خوب مي‌شيد.
  4. اين مقايسه، تا حدي منصفانه نيست. چرا كه براي تحقق اين مقايسه، بايد ماشين زمان داشته باشيم. اين قضيه، درست مثل اين مي‌مونه كه بگيم شوروي با امكانات مثلاً دهه‌ي 60، آيا جلوي آلمان نازي نمي‌تونست راحت‌تر پيروز بشه؟! تسليحاتي كه در حال حاضر ما در اختيار داريم، خيلي پيشرفته‌تر از اون زمان هست. ميگ 29، در اواخر جنگ ايران و عراق وارد معركه شد. اون زمان از S-300 و امثالهم خبري نبود. در اون زمان، همون‌طور كه ما در حال حاضر، شهاب داريم، عراق اسكاد- بي داشت؛ با اين تفاوت كه در اون زمان، ما قاعدتاً نمي‌تونستيم اين موشك رو داشته باشيم؛ چرا كه شوروي پشتيبان عراق بود و منطقاً نبايد به ما اين موشك‌ها رو مي‌داد. هنوز هم از نودونگ كره شمالي خبري نبود. پس چنين مقايسه‌اي، فكر كنم به دور از انصاف باشه. اما اگه فرض رو بر اين بذاريم كه سياست در اين جنگ دخالتي نداشت (همون‌طور كه فرمودين٬ تقريباً محاله؛ ولي ما، فقط از ديد نظامي و استراتژي‌هاي نظامي، به اين قضيه نگاه مي‌كنيم) و ايران، از اقتدار فعلي برخوردار بود، منطقاً اين جنگ نبايد اصلاً صورت مي‌گرفت. ما بحثي داريم در آمار و احتمال به نام احتمالات. بزرگترين كاربرد احتمالات، در پي‌گيري يا كنارگذاري پروژه‌هاي مختلف هست. مثلاً وقتي داريم هواپيمايي رو طراحي مي‌كنيم، اگه احتمال پيروزي در پروژه مثلاً 40 به 60 باشه، خيلي سريع پروژه كنار گذاشته مي‌شه. در عمليات‌ها هم همين‌طور هست و طرح‌هايي براي عمليات انتخاب مي‌شه كه براساس محاسبات، احتمال پرقدرتي رو به دنبال داشته باشن (البته بماند كه فرماندهان دلاور ما، گاهاً طرح‌هايي رو برنامه‌ريزي مي‌كردن كه احتمال بسيار كمي براي موفقيت در بر داشت؛ ولي 100% موفقيت‌آميز بود! نمونه‌اش زياده! در حال حاضر، حتي احتمال پيروزي در يكي از چند جبهه‌ي ممكن براي نبرد ايران و امريكا هم بسيار پايينه و اين، يكي از دلايلي هست كه فرماندهان امريكايي، مخالف نبرد ايران و امريكا هستن و تمام تلاش نئو محافظه‌كاران، اين هست كه اين احتمال رو بالا ببرن (كه البته خوابش رو ديدن!). صدام، شايد يك ديكتاتور ديوانه بود؛ ولي مسلماً اينقدر احمق نبود كه بخواد خودش رو با قدرتي دربندازه كه در عرض يك هفته مي‌تونه به خاك سياه بنشوندش! همون‌طور كه عرض كردم، ما با دست خالي و با تسليحاتي كه اكثراً غنيمتي بودن، تونستيم بسياري از توان زميني ارتش عراق رو با خاك يكسان كنيم و اگه ساپورت غرب نبود، حتي مي‌تونستيم پيروز ميدان هم باشيم. ديگه چه برسه به زماني كه حداقل مشكلات تسليحاتي و لجستيكي نداشتيم! حالا اگه بخوايم اين جنگ رو متصور بشيم با داشته‌هاي فعلي ايران (يا حداقل معادل داشته‌هاي فعلي ايران در اون زمان)، بايد بگم كه نتيجه اين مي‌شد : عراق حمله مي‌كرد و به شدت ضربه مي‌خورد. در همون چند روز اول، به شدت تلفات مي‌داد و بعد با پيشنهاد صلح به ايران و همچنين صدور قطعنامه‌اي توسط سازمان ملل، شرايط كشور پيروز نبرد (ايران) بالاجبار توسط عراق پذيرفته مي‌شد؛ به ايران غرامت پرداخت مي‌شد، قرارداد الجزاير (يا قراردادي جديد) برقرار مي‌شد، احتمالاً عراق جريمه‌ي بين‌المللي مي‌شد و امريكا هم مي‌رفت سراغ كشوري ديگه كه توان برخورد با ايران رو بهتر از عراق داشته باشه و البته هيچ بعيد نبود كه با سناريوسازي جديدي ...!!!! شايد جنگ ايران و عراق، يك جنگ بسيار مخرب و غم‌انگيز براي ما بود و عده‌ي زيادي از عزيزان‌مون رو در اين راه از دست داديم، ولي بيشتر مي‌شه گفت يه نعمت بود. انقلاب نوپاي ما، با اين جنگ، بسيار قدرتمند شد و نهال انقلاب به درختي تنومند تبديل شد؛ درست مثل اتفاقي كه سر خليج خوك‌ها براي كوبا رخ داد و انقلاب كوبا، درست بعد از 2 سال پيروزي، تبديل به يك انقلاب مستحكم شد كه امريكا ديگه حتي فكر حمله‌ي نظامي بهش رو از سر بيرون كرد (تا ماجراي بحران موشكي امريكا و شوروي كه اون هم ربط چنداني به خود كوبا نداشت). اين انقلاب، قدرت حقيقي مسلمانان معتقد و عملگرا رو نشون داد و خيال ابرقدرت‌ها رو از بابت قدرت بي‌انتهاي ايمان و توكل به خدا، راحت كرد. شايد اگه اين جنگ به وقوع نمي‌پيوست، ما با كشوري بسيار قدرتمندتر‌ (مثل ايالات متحده) درگير مي‌شديم و نتيجه‌ي مخرب‌تر و غم‌انگيزتري رو شاهد مي‌بوديم. ولي خدا رو شكر كه مكرشان به خودشان برگشت (والله خير الماكرين). البته اين جنگ، دلايل خاص خودش رو داشت كه شايد بعداً بهش بهتر پرداخته شه. يه خوبي بزرگي كه اين جنگ داشت، نابودي نسبي توان نظامي ايران‌ بود و حداقل اين جنگ اين بود كه بسياري از تسليحات خريداري شده توسط شاه ملعون، در بحبوحه‌ي جنگ از ميان رفت و از اين جهت، ايران عزيز تا حدودي تضعيف شد (بارزترين موردش، توان هوايي جمهوري اسلامي ايران بود).
  5. mostafa_by

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    متأسفانه تفكر بسيجي، همراه شده با جاسوس‌بيني ديگران!! خدا كنه هرچه سريع‌تر، اين تفكر اصلاح بشه! اينكه همه جاسوسن الا خودمون!! آقاي موسويان، توسط يك قوه‌ي كاملاً مجزا از دولت و مجلس، تبرئه شد. حالا به جاي تبريك به ايشون، تهديد و ... در جريانه! واقعاً متأسفم!
  6. بي‌صبرانه منتظر ادامه فعاليت اين تاپيك هستم. البته به نظرم، بهتره همه چيز در حال حاضر سرش بحث شه. چون هيچ‌‌‌يك از ما، از پروژه‌هاي پنهان دو طرف و همچنين طراحي‌هاي جنگنده‌هاي آينده‌ي ايالات متحده بي‌خبريم. پس فعلاً بهتره به حال بپردازيم. بعداً براي سفر زمان، وقت به اندازه‌ي كافي خواهيم داشت :| !
  7. آريو رضاي بزرگوارِ؛ زبيگنيو برژينسكي، زماني كه صدام رو شير كرد كه به ايران حمله كنه، يه دكترين رو دنبال مي‌كرد. اون دكترين، اساسش، پيشگيري از نفوذ انقلاب اسلامي ايران و بيداري اسلام حقيقي در منطقه بود. درصورت شيوع تفكر انقلابي در بين كشورهاي اسلامي منطقه، حكومت‌هاي سست بنياد منطقه، يكي پس از ديگري فرو مي‌ريختن و تمامي منافع امريكا در عرض مدت كوتاهي نيست و نابود مي‌شد و بدتر از اون، انرژي و شاهرگ حياتي اقتصاد جهان، به دست اسلامگراهاي واقعي (نه پادشاهان مفت‌خور عربي) مي‌افتاد و مي‌تونست پايه‌گذار يك حكومت اسلامي بسيار خطرناك براي امريكايي‌ها باشه!! بنابراين، اين جنگ، نبايد به نفع ايران اسلامي به اتمام مي‌رسيد. براي جلوگيري از شكست عراق در منطقه، هر كاري صورت مي‌گرفت؛ حتي مداخله‌ي مستقيم امريكايي كه اون زمان، روابط ديپلماتيك درست و حسابي با عراق (البته به صورت آشكار) نداشت. از طرفي، شوروي هم حامي عراق بود و براي جلوگيري از شكست اون، احتمال دخالت در اين جنگ وجود داشت. ضمن اينكه كشورهاي عربي منطقه، تمامي از ترس شير بزرگي به نام ايران، همه پشت عراق بودن و از هر كمكي براي تجهيز عراق، دريغ نمي‌كردن. در اون زمان، عراق اگه روي زمين نابود هم مي‌شد، طولي نمي‌كشيد كه مجدداً تجهيز مي‌شد. ضمن اينكه به قول يكي از سرداران سپاه، همه‌ي مشكل ما از زماني شروع شد كه وارد عراق شديم. ايشون مي‌گفتن كه تا قبل از اون، عراقيا راحت شكست مي‌خوردن و راحت زمين مي‌دادن. ولي وقتي به خاك خودشون رسيدن، با چنگ و دندون ازش دفاع مي‌كردن و سر وجب به وجب خاك، كلي تلفات مي‌داديم و تازه وقتي هم كه مي‌گرفتيم، پاتك‌هاي بسيار سنگين عراق شروع مي‌شد و ...!!! به جنگ امريكا و عراق نگاه نكنين. اصلاً معيار مناسبي براي مقايسه و بررسي نيست. هر دو جنگ خليج، كاملاً نمايشي بودن. باز جنگ اول يه چيز. جنگ دوم كه حتي عراق ارتش درست و حسابي هم روانه نكرد! بزرگترين درگيري در بصره هم توسط نيروهاي بومي صورت گرفت و ديدين كه چقدر طول كشيد كه بصره رو گرفتن؛ حال اينكه بغداد رو سه سوت تصاحب كردن. تانك‌هاي امريكايي، سر رسيدن به بغداد با هم كورس گذاشته بودن! تنها مقاومت حقيقي، در كلام طه ياسين رمضان بود كه هر روز مي‌گفت ما چنين مي‌كنيم و چنان!!! والا از همون اول، همه‌شون فراري شده بودن و هر روز، بدل صدام ميومد تو خيابونا كه بگه من هنوز در نرفتم!! از بحث منحرف نشيم. بعد از پيروزي ايراني‌ها در نبرد بيت‌المقدس، ترس بزرگي منطقه رو برداشت. صدام، براي دفاع از بغداد، دستور حفر خندق دور شهر رو داد و گارد رياست جمهوري، كنترل امنيت شهر رو در دست گرفت! تمام ترس غرب اين بود كه ايران، همون موقع به بغداد حمله كنه و عمليات بيت‌المقدس، با فتح بغداد به پايان برسه. ولي ايراني‌ها اون موقع تو خرمشهر موندن! بزرگترين ضربه به پيكر ارتش عراق در اون عمليات وارد شد و سازماندهي ارتشش كاملاً به هم ريخت. ولي ...! اون زمان بود كه دكترين معروف هنري كسينجر، سياست بعدي رو پي‌ريزي كرد : «اين جنگ، نبايد برنده داشته باشد». بعد از اون، ايراني‌ها بارها ارتش عراق رو به مرز نابودي كشوند. ولي خيلي سريع، اين ارتش مجهز شد! جوري كه در آخرين سال نبرد، استعداد ارتش عراق چندين برابر ابتداي جنگ بود! پس خيلي ساده نتيجه مي‌گيريم كه اگه اين تجهيزات رو اون موقع هم داشتيم، كار چنداني نمي‌كرديم. فقط تلفات‌مون خيلي كمتر مي‌شد و تلفات عراقي‌ها، خيلي بيشتر. ولي اين جنگ، نبايد به نفع ايران تموم مي‌شد و بعداً نبايد برنده‌اي مي‌داشت!!
  8. فكر كنم جاي اصلي‌ترين جنگنده‌ي اين دوران؛ يعني Su-27 فلانكر در اين نظرسنجي خالي باشه.
  9. ممنون از دوست عزيزم رايش مارشال و همچنين جناب aryoreza بابت توضيحات و مطالب مفيدشون. فكر كنم هموني بود كه ديدم (البته با توجه به اينكه از اون واقعه٬ يه 8 سالي مي‌گذره و منم حافظه‌ي درست و درموني ندارم؛ نمي‌شه زياد هم روش حساب كرد :| :cry: ). بازم ممنون.
  10. mostafa_by

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    اين مسئله، مسئله‌ي مشخصي نيست كه بشه درموردش نسخه‌ي واحد و مشخصي تجويز كرد! از طرفي، مي‌شه اين سياست رو بر اساس دكترين «پليس خوب، پليس بد» تحليل كرد و ازش نتيجه گيري كرد. از طرف ديگه، سال‌هاست كه غرب با ايران، در حال Challenge (هرچي فكر مي‌كنم، نمي‌تونم واژه‌ي مناسبي براي اين عبارت در زبون خودمون گير بيارم. اگه مي‌تونين، كمكم كنين) با يكديگر براساس تقابل دكترين‌ها هستن. در اين راستا، دكترين ساده و معروف «هويج و چماق»، هيچ‌گاه از طرف غرب كنار گذاشته نشد. اين دكترين، باعث خلع سلاح كامل عراق، پيش از حمله‌ي امريكا به اين كشور گرديد و در عين سادگي، از اثربخشي فراواني برخورداره (در چندين مورد درمورد ايران هم خيلي خوب جواب داده شده). اگه بخوايم از ديد اين دكترين، قضيه رو بررسي كنيم، باز به نتيجه‌ي متفاوتي مي‌رسيم. از طرف ديگه، هم دكترين‌هاي متفاوت و هم ديپلماسي‌هاي متفاوتي وجود دارن كه هركدوم، ما رو به يك سمت راهنمايي مي‌كنن. نظر خود شما چيه؟
  11. ممنون از دوست گرامي aryoreza؛ مطلب بسيار مفيد و جالبي بود. اگه ممكنه توضيح بدين كه موارد عملياتي حقيقي اين سلاح، كي بوده؟ يه موردش رو خودم كمكتون مي‌كنم. يادم هست روز 21 تير 1378 (دوشنبه؛ يعني سه روز پس از واقعه 18 تير) بود. ملت ريخته بودن ميدان ولي‌عصر. جالب اينكه ما اون موقع، جلوي دانشگاه تهران بوديم و جماعت دانشجو هم اونجا تشريف داشتن!!!! ملتي كه تو ميدان ولي‌عصر بودن يه پاترول نيروي انتظامي رو آتش زدند و البته نيروي انتظامي هم با شليك گاز اشك‌آور، سعي در متفرق كردن مردم داشت كه تا حد زيادي ناموفق بود! خواهرام تعريف مي‌كردن كه اون روز، ملت حتي تو حياط خونه‌ي ما هم اومده بودن و با روشن كردن آتش، سعي در زدودن اثرات گاز اشك آور از وجودشون رو داشتن (بهترين راه براي از بين بردن سوزش ناشي از گاز اشك‌آور، گرم كردن صورت؛ بخصوص شعله‌هاي آتش است). اون روز، وقتي از دانشگاه برگشتيم (من و مادرم و دايي‌ام بوديم؛ با موتور!)، ديديم كه شرايط عجيب غريبه. وقتي از خيابان زرتشت به سمت خيابان ولي‌عصر پيچيديم كه بريم ميدون، ديديم كه درست از سر زرتشت، پليس‌هاي ضد شورش واقعي (نه اون سربازهاي بدبختي كه معمولاً براي درگيري‌ها مي‌برن!) ايستاده بودن و البته كاملاً مسلح!!! براي اولين بار بود كه دست نيروهاي پليس، تنفگ شات گان رو مي‌ديدم! برام هم عجيب بود كه پليس ايران از اين سلاح استفاده مي‌كنه! آخه به نظرم كاربرد چنداني براشون نداره. ولي مدلي كه در دست داشتن (با توجه به نگاه بسيار كوتاهي كه بهش انداختم)، خيلي شبيه به عكس اولي هست كه شما گذاشتين. با اين تفاوت كه مطمئنم رنگ اون نارنجي بود نه مشكي (به عبارت بهتر، دسته‌ي چوبي (يا حداقل به رنگ چوبي) بود. ممنون مي‌شم اگه از اين قضيه (و يا بالكل قضايايي از اين دست) مطلع هستين، ما رو از اطلاعات بسيار خوبتون بهره‌مند كنين.
  12. داوود جان. به مسئله‌ي بسيار خوبي اشاره كردي. اتفاقاً منم مي‌خواستم در اين زمينه بنويسم كه شما فرمودي. متأسفانه ساعت 30 : 2 نصفه شب، زمان جالبي براي نوشتن نيست؛ مگه نه خدا بهتون بايد رحم مي‌كرد :| ! ريشه‌ي تمامي اين تهديدات، فقط برمي‌گرده به انقلاب اسلامي ايران و تهديد منافع امريكا؛ از طريق شيوع و نفوذ انديشه‌ي انقلاب اسلامي در كشورهاي ديگه! مسئله‌اي كه برژينسكي اون رو تهديد بزرگ خوند؛ جنگ ايران و عراق به خاطرش شروع شد و كنت دومارانش براي مقابله با اون، طرح جنگ جهاني چهارم رو مطرح كرد!
  13. mostafa_by

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    نمرديم و معني ايراني بودن رو هم فهميديم!! جالبه! كسائي از ايراني بودن و غيرت ايراني و اين حرفا دم مي‌زنن كه ...!! بماند!!! بي‌خيال! --------------------------------------- پيشنهاد مي‌كنم دوستان اين مطلب رو مطالعه بفرماين تا با پيشينه و وضعيت اين خانم محترم (شايدم محترمه :| ) بيشتر آشنا بشن. لازم به ذكره كه اين مطلب رو در سال (فكر كنم) 82 تايپ كرده بودم. متأسفانه در حال حاضر فقط pdfاش رو دم دست داشتم (اونم ته هاردم! توي سمساري‌اش :cry: ). اگه دوستان مطالعه‌اش كردن، بد نيست نظرشون رو هم بفرماين.
  14. اسرائيل در نبرد يوم كپور (همون رمضان خودمون) حتي فكرش رو هم نمي‌كرد كه موشك‌هاي سام روسي مي‌تونن چه بلايي سرشون بيارن! به همين خاطرم با هجوم گسترده به ارتش مصر، سعي در نابودي سريع اون‌ها داشتن كه نتيجه‌ي معكوس رو به همراه داشت :cry: !! ولي ديدين كه وقتي اين قضيه رو ديدن، ديگه تا آخراي جنگ (حداقل تا وقتي كه از تضعيف قدرت ارتش مصر و همچنين سوريه مطمئن نشدن)، هواپيماهاشون رو از لونه موش در نياوردن! امريكا هم هيچ‌وقت چنين خريتي نمي‌كنه كه اينهمه بخواد تلفات بده! مگه اينكه روحيه‌ي كاميكازه‌گري در امريكايي‌ها تقويت شده باشه :lol: :| !!
  15. ممنون از ترجمه و جمع‌آوري اين مطالب. من برام يه سوال پيش اومده! مگه رپتور، از جنگنده‌هاي نسل پنجم به شمار نمياد؟ پس چطوريه كه J-14 رو جزو جنگنده‌هاي نسل چهارم حساب كردن؟؟!!! مطلب خوبي بود. عكس‌ها هم جالب بودن. ولي من هنوز نفهميدم خاصيت اون دو تا بال كوچيك تو اين هواپيماها (كه البته در J-10‌ قبلاً ديده بوديم) چيه؟! يه جورايي شبيه به جوجه اردك مي‌شه :| !! جداي از شوخي، اگه دوستان اطلاعاتي درمورد اين دو تا بال كوچك (كه در انتهاي كابين خلبان قرار داره) دارن، خواهشاً بنويسن. خوشحال مي‌شم كه با خوندنشون، اطلاعات نداشته‌ام رو افزايش بدم. راستي. درمورد پنهانكاري اين جنگنده، زياد توضيح ندادين. اطلاعات تكميلي در اين زمينه هست؟
  16. دوست عزيز. مي‌دونين اين آمار يعني چي؟ سرنگوني 300 جنگنده؟ فكر نكنين چون امريكا جنگنده زياد داره، پس به هيچ‌جاش نيست! كل جنگنده‌هاي مستقر در خليج فارس و پايگاه‌هاي اطراف 300 تا مي‌شن؟ (خدا رو چه ديدين؟ شايد شدن :| :cry: ) نابودي يك هواپيما توسط تروريست‌هاي طالبان (با استينگر كه فيلمش رو هم تلويزيون پخش كرد!!!!)، تا يك هفته موضوع خبري رسانه‌ها بود! برخلاف كشورهاي كوچيك، كشورهاي بزرگ به شدت روي آمار تلفات نيروهاشون حساسن! اسرائيل، وقتي ناوهاش مورد هدف قرار گرفتن، بطور كامل محاصره‌ي دريايي بيروت رو بي‌خيال شدن!! درحالي كه دو تا ناوشون (يا بهتره بگيم ناوچه) هدف قرار گرفت!! حتي اگه در يك حمله‌ي امريكايي‌ها، 10 تا هواپيما حضور داشته باشن و 3 تاشون برنگردن، خودش شكست اون عملياته! حمله به پايگاه H3 كه امريكايي‌ها اومدن انجام دادن، منجر به سقوط دو (شايدم سه، درست يادم نيست) جنگنده‌ شد و با وجود موفقيت آميز بودن طرح، كلي اشكال و ايراد بهشون وارد شد! طرحي كه تازه از روي طرح حمله‌ي نيروي هوايي ايران به اين پايگاه، كپي شده بود!!
  17. دوستان! خواهشاً كمي آروم‌تر! الانه كه صداي همسايه‌ها دربياد :| !!! فكر كنم بهتره دو طرف، اين بحث رو خاتمه بدن. چون علي‌الظاهر اين بحث، چيزي جز جنگ و دعوا رو به همراه نخواهد داشت. اين سايت، مكان مناسبي هست براي اظهار نظر و تبادل نظر دوستانه. ولي بايد دقت كنيم كه اين، به معني حمله به تفكرات سايرين و زير پا گذاشتن قوانين نيست. اگه به مباني ليبراليسم هم اعتقاد داشته باشين و بخصوص به آزادي بيان (مسئله‌اي كه خيليا بهش علاقه دارن و حتي نمي‌دونن ريشه‌ي اين شعار از كجا اومده)، بايد عرض كنم كه در همين ليبراليسم هم محدوده‌ي آزادي بيان، سلب آزادي و ورود به حريم ديگران (چه اخلاقي، چه مالكانه) هست. پس اگه بخوايم از نگاه ليبرالي هم نگاه كنيم، بايد بگم كه اين آزادي در حال حاضر، به علت اينكه قانون رو نقض كرده، پس به پايان رسيده. به قول بابا بزرگا «بياين روي همديگه رو ماچ كنين و يه صلوات بفرستين :cry: ».
  18. سايت ميليتاري جاي اين كارها نيست! اگه به شما باشه؛ فردا درمورد خوبي‌هاي سپهبد نصيري و ناجي و امثالهم صحبت مي‌فرماييد! تاريخ شايد فراموشكار باشد؛ ولي جنايات از صفحات تاريخ محو نمي‌شوند! اميدوارم روزي به آرزوي قلبي‌تان برسيد! ولي تا آن روز، بايد حرص و غصه‌ي از دست دادن اين بزرگواران رو به جان بخريد! تاپيك قفل مي‌شود. دوستان لطفاً قوانين را رعايت كنند.
  19. خيلي خوبه. متأسفانه در سايت، به كمترين ارتشي كه پرداخت شده، ارتش سرخ چين بوده! در حالي كه يكي از برترين قواي نظامي حال حاضر جهان، ارتش جمهوري خلق چين بوده؛ بخصوص اينكه پيشرفت‌هاي روزافزون اين ارتش در زمينه‌هاي مختلف، ترس ايالات متحده رو به همراه داشته؛ طوري كه به افزايش بودجه‌ي 17 درصدي نظامي چين اعتراض كرد (كه رقم اون رو تقريباً 10 ميليارد دلار افزايش مي‌داد)، اعتراض كرد؛ حال اينكه بودجه‌ي امريكا در مقايسه با سال گذشته، 40 ميليارد دلار افزايش داشت!!!! بررسي توان هوايي چين، بايد بحث جالبي از آب دربياد. البته اگه اين بحث، در زمينه‌هاي ديگه هم ادامه داشته باشه (بخصوص روي نيروي زميني و بالاخص نحوه‌ي آموزش نيروها)، جالب‌تر هم مي‌شه.
  20. جل الخالق!! در مورد همه چيز، چيني‌اش رو شنيده بوديم الا رپتور :lol: !! يكي از مهمترين خصوصيات رپتور، پنهان‌كاري شديدش هست! ولي از اونجايي كه اجناس چيني، هميشه يه جاي كارشون مي‌لنگه و فقط اسم جنس اصل رو يدك مي‌كشن، احتمالاً اين يكي هم نبايد مستثناء باشه :| !! جداي از شوخي، خيلي عجيب بود! واقعاً قدرت مهندسي معكوس چين رو هيچ كشوري نداره! حقيقتاً كاراي عجيب غريبي انجام مي‌دن! همونطور كه قبلاً هم عرض كردم، براي ابرقدرت شدن، نيازي به توليد بومي نيست!! يادمون نره كه شوروي، از طريق كش رفتن اطلاعات (مودبانه‌اش مي‌شه سرقت اطلاعات) اتمي امريكا، موفق به ساخت بمب هسته‌اي شد! ولي بعد از اون، شد قطب هسته‌اي و ديگه كسي هم كاري نداشت كه از كجا آورده!! (البته در طول جنگ سرد، بارها امريكا و شوروي، از خجالت هم دراومدن و مسابقه‌ي سرقت اطلاعات نظامي و استراتژيك همديگه رو گذاشتن!! ما شاء الله يكي از يكي هم دزدتر :cry: :cry: !!!) بي‌صبرانه منتظر خوندن مقاله‌تون هستم دوست خوبم. (نمي‌دونم چرا! ولي دلم بدجور هوس مطالعه‌ي كتب جنگ سرد رو كرده! يه چيزي بهم مي‌گه كه پوتين، اگه تو قدرت بمونه، شوروي رو احياء مي‌كنه! اون وقت مجدداً بايد منتظر رژه‌ي ترسناك و پرهيبت ارتش سرخ باشيم (ولي چه ارتش سرخي بشه اين يكي!! بخصوص اگه چين و روسيه، اينبار متحد بشن و ارتش سرخ واحدي رو تشكيل بدن!)!! گذشت زمان، همه چيز رو مشخص مي‌كنه!)
  21. از اونجايي كه من، وظيفه‌ي شرعي و ملي خودم مي‌دونم كه تو همه‌ي مسائل اظهار نظر كنم :| !!!، بايد يه توضيح كوچيك در اين زمينه بدم. اين سيستم مالياتي كه فرمودين، اسمش هست «ماليات بر مصرف». در مقابل اين روش، ماليات بر درآمد رو داريم. گاهاً هم از سيستم تركيبي استفاده مي‌شه. ماليات بر مصرف، يكي از شيوه‌هاي مرسوم در اقتصادهاي موسوم به ليبرالي هست. البته با تلاش امريكا و كشورهاي صنعتي، اين شيوه به تدريج رايج مي‌شه. توجيه‌اش هم اين هست كه هرچقدر كه بيشتر مصرف كنين، بيشتر درآمد دارين، بنابراين بيشتر هم بايد ماليات پرداخت كنين! اين شيوه در ايران، به دلايل بسياري فعلاً‌ قابل اجراء نيست. ولي سعي شده در صنايع مادر و كالاهاي وارداتي اساسي‌ (كه مسلماً عمومي نيستن و در بخش صنعت به كار گرفته مي‌شن)، از اين شيوه استفاده كنن. اين شيوه، در حال حاضر، نه فقط در كانادا، كه در امريكا، انگلستان، آلمان و ... از اين شيوه استفاده مي‌كنن. خوب ديگه. فكر كنم وراجي كافي باشه.
  22. mostafa_by

    جهنم سرد مسکو

    مطالب بسيار خوبي است دوست عزيز. ولي به نظر من، تا حدي يكطرفه‌ نوشته شده! مسلماً جوزف استالين، يك احمق نبود!!! تجربه‌ي فعاليت‌هاي كشورگشايانه‌ي هيتلر قبل از جنگ جهاني (تجربه‌ي راين‌لند، اتريش، سودتنلاند و نهايتاً چكسلواكي؛ در فاصله‌ي كمتر از 3 سال)، همگي نمايانگر اين بود كه اعتماد به هيتلر، مساوي است با حماقت محض!!! هيتلر، به هيچ‌يك از قول‌ و قرارهاي گاهاً حتي شرافتمندانه‌اش، پايبند نبود و تمام فكر و ذكرش، اجراي اهداف خويش‌ (كه در كتاب «نبرد من» در زندان نوشته بود)، اون هم به طور كاملاً بي‌رحمانه و قاطعانه بود و لاغير!! كتاب نبرد من، اونقدر رك و رو راست نوشته شده بود كه هر سياستمداري كه مطالعه‌اش كرد، اون رو يه سري اراجيف خوند و گفت كه احتمال وقوع اين حوادث، صفر هست! ولي ديديم كه نشد! مسلماً استالين، اگه آماده‌ي نبرد با آلمان نمي‌شد، درست مثل ساير كشورهاي ديگه (منجمله چكسلواكي كه به قرارداد با آلمان و حمايت انگلستان و فرانسه دل خوش كرده بود)، با فضاحت هر چه تمام‌تر، شكست مي‌خورد! كسي در جاه‌طلبي‌ها و نقشه‌هاي عجيب و غريب استالين براي فتح اروپا، شك نداره! مسلماً استالين اگه قدرتش رو داشت، هيتلر ثاني مي‌شد (گويي كه چيزي نمونده بود كه جنگ جهاني سوم رو راه بياندازه!). ولي در اينكه استالين در سال 1941 مي‌خواست به رايش سوم اعلان جنگ كنه، مي‌شه گفت يه مقدار ساده‌انگاريه!! اين درست كه استالين، كلي ادوات نظامي و تسليحات آماده كرده بود. مسلماً هم قصدش، فقط دفاع نبود و صد در صد، در آينده‌اي نزديك، جنگ بين شوروي و آلمان شكل مي‌گرفت. اما فقط كافيه كه براي يافتن دليلش، دو تا رهبر رو در نظر داشته باشيم! هر دو، به دنبال منافع خودشون، كشورگشايي، استفاده از منابع اروپا و البته هر دو به يك اندازه، متعهد به انجام تعهدات و احترام به رعايت قوانين و مقررات في ما بين!!!!!!!!!!!!!! استالين، به هيچ وجه آمادگي جنگ در برابر آلمان رو نداشت. وقتي ورماخت، تاخت و تازش رو به خاك شوروي شروع كرد، شوروي حقيقتاً غافلگير شد! اگه نقشه‌ي احمقانه‌ي هيتلر و تغيير ناگهاني مسير نيروها از مسكو به لنينگراد نبود، پايتخت شوروي نهايتاً ظرف چند هفته سقوط مي‌كرد و فاتحه‌ي اتحاد جماهير شوروي خونده مي‌شد (گويي كه تغيير پايتخت به استالينگراد و ايجاد جبهه‌ي مقاومت در اون شهر، درصورت تصرف مسكو، پيش‌بيني شده بود كه البته در اينجا، جاي بحثش نيست). شوروي، چيزي نمونده بود كه لنينگراد رو از دست بده. در استالينگراد هم كار به جايي رسيده بود كه سر خونه به خونه، جنگ مي‌شد و ارتش سرخ، بارها و بارها شكست خورد و عقب‌نشيني كرد؛ ولي با مقاومت بي‌نظير روس‌ها (كه كشته‌هاي بيشماري رو دادن)، اين شهر حفظ شد (به قول نيكيتا خروشچف (دبير كل حزب كمونيست پس از استالين) : «استالين، نبرد استالينگراد را نبرد بين شخص خود و هيلتر مي‌ديد! دو رهبر به يك اندازه، در استالينگراد كله‌شقي كردند!!». در كتاب «نبرد من»، هيتلر صراحتاً اعلام كرده بود كه براي پيشرفت آلمان، بايد منابع و زمين‌هاي كافي در اختيار داشت و براي بدست آوردن اين منابع، بايد روسيه رو به خاك آلمان متصل كنه! حتي اگه شما دقت كرده باشين، مي‌بينين كه مسير حركت قواي هيتلر (پيش از جنگ جهاني)، به سمت همسايگي با شوروي هست. عده‌اي ساده‌لوحانه اشغال اتريش رو در راستاي محاصره‌ي چكسلواكي مي‌دونستن! حال اينكه در تسخير چكسلواكي، حتي يك تير هم شليك نشد (گويي كه عدم مداخله‌ي انگلستان و فرانسه (و يا به عبارت بهتر؛ خيانت اين دو كشور به متحدشون)، عامل مهمي براي اين قضيه شد!)!! پس از اشغال لهستان (درصورت عدم دخالت فرانسه و انگلستان كه خودشون هم آماده‌ي نبرد نبودن :cry: !!!)، آلمان، شوروي رو به سرعت اشغال مي‌كرد. چيزي هم نمونده بود! تجربه نشون داده بود كه پيمان صلح هيلتر با كشوري، بيشتر از دو، سه ماه اعتبار نداره و حقيقتاً هم اگه انگلستان و فرانسه وارد نبرد نمي‌شدن و هيتلر مجبور نمي‌شد كه دو سال به پيمان صلحش وفادار بمونه‌ (توفيق اجباري!!)، شايد نقشه‌ي جهان امروز خيلي تغيير مي‌كرد. مسلماً‌ در سال 1939، اتحاد جماهير شوروي چيز خاصي نداشت و به هيچ وجه توان ايستادگي در برابر ورماخت رو نداشت!! --------------------------------------------------- خوب ديگه. پرچونگي كافيه! مثل هميشه رفتم بالاي منبر و يادم رفت بيام پايين :| . منتظر خوندن ادامه‌ي مطالب مفيدتون هستم.
  23. بي‌خيال دوست من. وقت‌مون (مجيد جان! دلبندم! وقت جفت‌مون!!!)٬ بيشتر از اين ارزش داره. ان شاء الله٬ در فرصت‌هاي ديگه٬ دوستان (البته اگه وقت داشته باشن)، اين مسئله رو براتون بازتر مي‌كنن. ولي حقيقتاً من يكي، وقت چنداني براي توضيح واضحات ندارم. موفق باشيد.
  24. دوست من. نمي‌دونم شما چه علاقه‌اي دارين كه چيزي رو اثبات كنين كه امريكا خودش ازش مي‌ناله! نمي‌دونم منظور شما از محدود كردن كاراي چريكا چي بوده! شايد منظورتون طالباني بوده كه خود امريكا علمش كرده، خودش كنترلش مي‌كنه و ...! به نظر شما، آيا امريكا از تك‌تك جاها و مخفيگاه‌هاي طالبان، اطلاع نداره؟ اون هم با اونهمه ماهواره و پروازهاي جاسوسي! خيلي ساده‌اين اگه خيال مي‌كنين كه امريكا داره مثلاً با طالبان مي‌جنگه! طالباني كه يه بار ديگه داره آماده مي‌شه كه افغانستان رو بگيره و اين امر، دقيقاً زماني اتفاق مي‌افته كه امريكا پاشو از افغانستان بذاره بيرون (به بهانه‌ي افزايش هزينه‌هاي اشغال!!). اين هم يه پيش‌بيني خيلي ساده و بر مبناي شواهد فعلي هست كه ان شاء الله در آينده مي‌بينين! در عراق هم چيزي كه ما ديديم، خلاف اين امر بوده! اونقدر چريك‌هاي عراقي، از امريكايي‌ها كشته گرفتن كه بوش در گزارش به كنگره، مياد و از دخالت‌هاي ايران براي تجهيز شورشيان عراق مي‌ناله و مي‌گه تا وقتي كه اين شورشي‌ها باشن، امريكا كاري از دستش ساخته نيست! شايد از نظر شما، بوش اين رو به عنوان شوخي گفته و يا اينكه شكسته نفسي كرده :| !!! اما درمورد ايران، كي گفته كه ايران نتونسته از پسشون بربياد! كدوم گروهكي تو كشور ايران قدرت دارن؟ بذارين بشمريم : منافقين، پژاك، گروه ريگي و در گذشته كومله‌ها، دموكرات‌ها و خلق عرب و منافقين. منافقين، امروزه دستشون از ايران كوتاهه. گارد آهنين، اجازه‌ي نفوذشون در فعاليت‌هاي عملياتي رو نمي‌ده و خيلي از منافقين، قبل از انجام حركتي، سريع دستگير مي‌شن! پژاك (شاخه‌ي نظامي پ.ك.ك در ايران) كه هروقت با نيروهاي مسلح ايران درگير شده، تار و مار شده و هميشه كارشون، دادن تلفات و فرار به پشت مرزها و پناه بردن به كردستان عراق بوده! ريگي و دار و دسته‌اش هم كارشون اينه كه بيان نصفه شب، چند تا ماشين رو نگه دارن و مردم بيگناه رو بكشن و بعد فرار كنن برن پاكستان!! خوب تا اينجاي كار، كدومشون رو در روي ارتش ايران (چه ارتش، چه سپاه و چه نيروي انتظامي) قرار گرفتن كه ايران درشون ضعف داشته باشه؟ نكنه منظورتون از ضعف اينه كه بايد علم غيب داشته باشن و بدونن كه كي، چيكار مي‌خواد بكنه تو كجاي اين كشور؟!! اما تجربه‌ي ايران در برخورد با منافقين، كومله‌ها، دموكرات‌ها، خلق عرب و ساير گروهك‌ها و فرقه‌ها، يه امر اثبات شده و بي‌نظيره (در اوج جنگ و درگيري و خر تو خر بودن كشور، دست تمامي‌شون كوتاه شد!). اين رو هم بهتره به تاريخ 28 ساله‌ي كشور مراجعه كنين و خودتون ببينين چطوري بوده!! يكم واقع‌بين باشين! حداقل سعي كنين قبل از دفاع از قدرت نظامي امريكا، برين دو تا مقاله درمورد اين ارتش به ظاهر قدرتمند بخونين و نقاط ضعف‌شون از ديدگاه خودشون رو ملاحظه بفرمايين تا حداقل اينقدر نظراتتون، پر ايراد و احساسي نباشه! موفق باشيد. ----------------------------------------------- براي دوستاني كه فكر مي‌كنن امريكا به خاطر دكتر احمدي‌نژاد ممكنه با ايران بجنگه، آرزوي موفقيت و سلامتي مي‌كنم. پيشنهاد مي‌كنم يه ذره از مطالب سايت، استفاده كنن و فقط براي تفريح و اظهار نظر، تشريف نيارن به سايت. خوش باشيد. ----------------------------------------------- بررسي پروژه جنگ امريكا و ايران، مال خيلي وقت پيشه. پيشنهاد مي‌كنم دوستان، طرح «جنگ جهاني چهارم» رو مطالعه بفرماين (البته اگه گير آوردن). كتاب آقاي «كنت دومارانش» رو هم بخونن بد نيست. ضمناً تصميم به حمله به ايران، عراق، سوريه، كره شمالي و بالكل 33 كشور خاورميانه، در سال 2001 (سال گفتگوي تمدن‌ها) گرفته شده و زمان و نحوه‌اش هم مسئله‌ي ديگه‌اي بوده. كليات اين حملات (و يا تغيير رژيم‌ها از درون و يا تغيير ماهيت سياست خارجي‌شون)، در راستاي دكترين گاليور (مال جيمز بلك‌ول) هست. ----------------------------------------------- اصولاً‌ در بودجه‌نويسي، بزرگترين مشكل ممكن، بودجه‌ي جاري هست كه بخش عمده‌ي بودجه رو به خودش اختصاص مي‌ده. از بودجه‌ي جاري هم سرطان بزرگي برمياد به نام حقوق و دستمزد! اين قضيه هم هيچ ارتباطي به نظامي و نظامي‌گري نداره و به كل بودجه‌ها تسري پيدا مي‌كنه. مثالي ساده عرض مي‌كنم. بيشتر بودجه‌ي كشور ما، در حال حاضر به بودجه‌ي جاري (اون هم از نوع حقوق و دستمزد) اختصاص پيدا مي‌كنه و يكي از مهمترين دلايل كمبود بودجه كشور، افزايش عمر پروژه‌هاي عمراني و كندي پيشرفت كشور و ساخت و ساز و بالكل آباداني، همين مسئله هست. زياد واردش نمي‌شم. اگه لازم شد، بعداً در جايي بهتر، توضيحات بيشتري ارائه مي‌كنم. در حال حاضر، ارتش ايالات متحده از اين امر مستثني نيست. اما چرا بايد حقوق امريكايي‌ها زياد باشه؟‌ عرض مي‌كنم. امريكا، از اقتصاد بسيار پرقدرتي بهره‌منده. مي‌تونه كشورش رو مثل اعراب، به يه كشور بسيار ثروتمند تبديل كنه كه در اون، رفاه كامل باشه و همه غرق در نعمت. ولي چرا اينكار رو نمي‌كنه؟ دلايلي چند داره كه دو تا از مهمترين‌شون رو مي‌نويسم : اوليش، اقتصاد ليبرالي امريكا و كاپيتاليسم هست! براي رشد اقتصاد با الگوهاي اقتصادي ليبراليسم، بايد رقابت، پيشرفت و نابرابري وجود داشته باشه. ادامه‌اش نمي‌دم چون بي‌نهايت طولانيه و از حوصله‌ي دوستان خارج. دليل دوم، نياز به حضور فقرا در كشور هست. در حال حاضر، بسياري از نيازهاي ايالات متحده، از طريق فقراي اين كشور تأمين مي‌شه. مسلماً‌ نيروهاي بسيار كمي هستن كه براي عشق به ميهن و عرق ملي و ...، وارد ارتش ايالات متحده مي‌شن. اكثريت اين نيروها رو كساني تشكيل مي‌دن كه كار و زندگي درست و حسابي نداشتن و حضور در ارتش ايالات متحده رو فرصت خوبي براي كسب يك شغل نون و آب دار و با اهميت دونستن. آماري كه بطور نمونه از سربازهاي ميشيگاني گرفته شده، اين مدعا رو تأييد كرده! اما چون ورود به اين ارتش، به دلايل مادي بوده، مسلماً براي حفظ اين نيروها و عدم خروج از ارتش پس از پايان مدت قانوني (يادم نيست؛ 2 يا 3 سال بود)، انگيزه‌ بايد خيلي قوي‌تر باشه! چه انگيزه‌اي بهتر از انگيزه‌ي مادي! كافيه به سرباز يادآوري شه كه يكي از پردرآمدترين شغل‌هاي ايالات متحده، همين خدمت در ارتش هست!!! اين مسئله رو هم زياد ادامه نمي‌دم، چون به اينجا ختم نمي‌شه و كلي ادامه و طول و تفصيل داره. فقط قصد، بازگو كردن دليل حقوق بسيار بالاتر نظامي‌هاي امريكايي بود. عرض مي‌كردم. بيشتر بودجه‌ي امريكا، صرف حقوق و مزايا و پاداش‌هاي سربازان امريكايي در نقاط مختلف دنيا (بسته به پرخطر يا كم‌خطر بودن محل خدمت‌شون) مي‌شه. بعد از اون، بيشترين هزينه، هزينه‌ي تكنيسين‌ها و پرسنل‌ ديگر ارتش امريكا هست كه چه در امور تحقيقي، چه اطلاعاتي و چه فني، ياريگر مردان نظامي امريكا هستن. ضمن اينكه هزينه‌ي نگهداري تسليحات بيشمار امريكايي و ادوات نظامي‌شون و به روز و عملياتي نگه داشتن اون‌ها (كه فقط يه موشك فونيكس تامكت، تقريباً به اندازه‌ي خود تامكت، هزينه‌ي نگهداري‌اش بود!!) هم رقم بسيار قابل توجهي هست! به تمامي اين‌ها، هزينه‌ي نگهداري، خورد و خوراك و رفاه سربازان امريكايي در سراسر جهان (چه روي ناوها، چه جزاير خالي از سكنه و چه در پايگاه‌هاي نظامي ديگه‌شون)، هزينه‌هاي استهلاك بسيار سنگين ادوات نظامي‌شون، هزينه‌هاي نقل و انتقال‌هاي بيشماري كه در طول سال انجام مي‌دن، مانورهاي سنگين نظامي و مسائلي ديگه از اين دست رو هم اضافه كنين تا بتونين از ريز اين هزينه‌ها، بهتر سر در بيارين. سعي كردم كه تا حدي، اين بودجه رو براتون بازتر كنم. گويي كه خودم خيلي كلي گفتم و حتي وارد هيچ‌كدوم هم نشدم. ولي فكر كنم توضيحاتم اونقدر روشن بوده باشه كه متوجه شده باشين اين بودجه، امر عجيبي نيست و به هيچ وجه نشون‌دهنده‌ي برتري و قدرت نظامي يك كشور نيست. ولي اين هم به معني دست كم گرفتن قدرت نظامي ايالات متحده نيست!
  25. پيامبر (ص)، پس از فتح مكه٬ كوچكترين انتقامي از دشمنانش نگرفت. قاتل عموي خويش را بخشيد. به تمامي كساني كه زماني به وي٬ اهانت مي‌كردند٬ لطف و محبت كرد. ما مسلمانيم و تابع سيرت پيامبر (ص). محبت و عطوفت ما و رفتار اسلامي‌مون، به الان هم برنمي‌گرده. شما كافيه شرايط اسراي ما و عراقي‌ها رو بررسي كنين. اون‌ها چه وحشي‌گري در حق اسراي ما انجام مي‌دادن و ما چه حالي به اسيراشون مي‌داديم! همين محبت ما بود كه خيلي‌ از اين اسرا رو شيفته‌ي ايران كرد؛ طوري كه التماس مي‌كردن كه يا آزادشون نكنن و يا اجازه بدن كه در ايران زندگي كنن! با گذري ساده از كنار سفارت عراق (واقع در ميدان ولي‌عصر (عج)، جنب وزارت بازرگاني) و صحبت با چند نفر از عراقي‌هاي متقاضي ورود به سفارت، خيلي راحت مي‌تونين خاطرات خوش ايراني‌ها رو بشنوين! وقتي داشتم اين سطور رو مي‌نوشتم، ياد جمله‌ي سلطان صلاح‌الدين ايوبي، سردار پرافتخار و مقتدر جهان اسلام افتادم. اين جمله، در فيلم «Kingdom of Heaven» (ساخته ريدلي اسكات) نقل قول شده. صلاح الدين، در جواب بيلين (مدافع اورشليم)، وقتي كه وي، از بخشش جان مدافعين اورشليم‌ (با وجود پيروزي بر آن‌ها) بسيار تعجب كرده و جنايت صليبيون در هنگام تصرف اورشليم و كشتار 70 هزار مسلمون و يهودي رو به ياد صلاح‌الدين مي‌اندازه، پاسخ بسيار جالبي مي‌ده : «من مثل اون‌ها نيستم! من، صلاح‌الدين هستم! صلاح‌الدين!» (I am not those men! I am Saladdin! Saladdin!)