-
تعداد محتوا
2,358 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
-
Days Won
18
تمامی ارسال های mostafa_by
-
خيلي عالي بود. اوايل جنگ٬ براي ما عادي بود! آخه هر جنگي كه ميشد٬ چند كيلومتر به خاك دشمن تقديم ميكرديم! شايد اگه بعضي از دوستان به شدت وطن پرست اون موقع بودن٬ ميگفتن : چه اشكالي داره آقا؟! با عراق صلح كنين و خرمشهر و بستان و مهران و قصر شيرين و چند تا شهر ديگه كه دست عراق هست رو بدين بهشون. اروند رو هم بدين به عراق! بذارين اين جنگ رو تموم كنن icon_frown icon_frown !! درود بر كساني كه با گذشتن از جونشون٬ زندگي امروز رو براي ما٬ راحت و آسوده كردن. (راستي. ادامه نداره؟ فقط هفتهي اولش بود؟ :؟:
-
نقش يهوديان در انقلاب كبير روسيه * منظور از مليت در اينجا٬ بيشتر اصليت هست. والا تقريباً همهي اين افراد، روسي هستن. * طفلك لنين! مثل اينكه بين يه مشت يهودي تك افتاده بود icon_frown icon_frown ! * اولين كشوري كه اسرائيل رو به رسميت شناخت، اتحاد جماهير شوروي بود!! حتي قبل از امريكا!!! -------------------------------------------------------- نام انقلابي \ نام اصلي \ مليت لنين \ اوليانوف \ روس تروتسكي \ بورنشتاين \ يهودي مارتوف \ زدرباوم \ يهودي كامنف \ روزنفلد \ يهودي ساگرسكي \ كروشمال \ يهودي اوريتسكي \ راديوميسسكي \ يهودي كامكوف \ كاتكس \ يهودي دان \ گورهويتچ \ يهودي پارووس \ هلفاند \ يهودي مارتينوف \ زيبار \ يهودي زولن زيف \ بلايش لدن \ يهودي آبرامويچ \ راين \ يهودي ماكلا \ كوويسكي \ رزن بلوم \ يهودي بابروو \ ناتاتسون \ يهودي گارين \ گارفلد \ يهودي لوفه \ لوفه \ يهودي براوم \ براوم \ يهودي استكلوف \ ناخامكس \ يهودي زينوديف \ آمفلباوم \ يهودي زوخانوف \ گيمسل \ يهودي باگدانف \ زيبرشتاين \ يهودي گانتسكي \ فورستنبرگ \ يهودي مشكووسكي \ گلدنبرگ \ يهودي ريازانف \ گلدنباخ \ يهودي چرنومورسكي \ چرنومورديك \ يهودي فاتنيسكي \ زيوين \ يهودي زوسدين \ وين \ شتاين \ يهودي لاپينسكي \ لوون شاين \ يهودي اكسلورد \ ارتدكس \ يهودي گلاسونوف \ شولتز \ يهودي
- 67 پاسخ ها
-
ممنون از نظرات آقا ساشاي عزيز. همچنين از پرسپوليس عزيز كه متأسفانه اينقدر مطلبشون طولاني بود كه حتي اگه زبون مادريام هم انگليسي بود، نميشد حالا حالاها اين متن رو تموم كرد (هرچي اسكرول ميخورد، مگه تموم ميشد icon_frown ). ------------------------------------------------- همچنين ممنون از نظرات دوست خوبم guderian. ميشه گفت تقريباً با همهي حرفهاي شما موافقم. مسلماً توازن قدرت، بحثي است كه تنها ابرقدرتها، براي حفظ و بقاي بيشتر حكومت ننگين خودشون بوجود ميارن! اين امر، تنها به يك منظور بوده! اگه ابرقدرتها بخوان قدرتشون رو عليه همديگه به كار بگيرن، همهشون دير يا زود نابود ميشن و جاي خودشون رو به ديگر كشورها ميدن. به همين دليل هم هست كه همواره سعي كردن در كنار هم، هرچقدر هم كه دشمن خوني هم باشن، با صلح و صفا زندگي كنن! درست مثل امريكا و شوروي كه در زمان جنگ سرد، تنها كشورهايي كه از اين نبرد آسيب نديدن، خود امريكا و شوروي بود!! متأسفانه، همونطور كه شما هم فرمودين، قدرت بسيار وسوسه كننده هست! شايد چهگوارا، بيشتر يه ديوانه بود! چرا كه كسي بود كه قدرت رو رها كرد و رفت تو كنگو و بوليوي، براي آزادي ساير ملل جنگيد و آخر سر هم جونش رو در اين راه فدا كرد! وجود همچين آدمي، تو همچين قرني، شايد بشه گفت بيشتر شبيه به يه معجزه بوده! ولي حداقل با اين كارش، تبديل به افسانهاي شد كه نشون داد انسانها، ميتونن انسان باقي بمونن! فقط بايد خودشون بخوان! درمورد حزب نازي، شما صحيح ميفرمايين. اما تشكيل حزب نازي رو بايد در دو برههي زماني ملاحظه بفرمايين. اولياش، قبل از كودتاي نافرجام هيتلر و زنداني شدن و غيرقانوني شدن فعاليتهاي حزب نازي بود و دومي، بعد از تلاش مجدد هيتلر و قول به صدر اعظم و رئيس جمهور آلمان، مبني بر صلحآميز و صادقانه شدن رفتارهاي حزب نازي! اما در كل، تندرويهاي حزب نازي، به مزاق اون موقع ملت آلمان، خيلي خوش ميومد. دليلش هم اين بود كه خيال ميكردن كه اين حزب، دوباره داره حيثيت لكهدار شدهي آلماني، پس از جنگ جهاني رو دوباره زنده ميكنه و آبروي ملت آلمان هست. شايد اگه جنگ دوم جهاني رخ نميداد، آلمانيها خيلي زود متوجه ميشدن كه ناسيوناليسم شديد و سعي در اعادهي حيثيت، به تنهايي براي كشورداري كافي نيست! تمام تلاش هيتلر براي تصاحب صندليهاي رايشتاگ توسط اعضاي حزب نازي هم دقيقاً امري بود كه در سال 1933 (اواخر) و 1934 اتفاق افتاد! يعني كسب تمام قدرت توسط هيتلر و كنترل تمام امور. ملت آلمان، خودشون حزب نازي رو پذيرفتن. خودشون بزرگش كردن و متأسفانه دود فعاليتهاي اين حزب هم نهايتاً تو چشم خودشون رفت! اما اشارههاي بسيار خوبي به روچليدها كردين. همچنين به خاندان چرچيل (گويي كه فقط وينستونشون رو گفتين. ولي قضيه خيلي عميقتر از اين حرفاس). درمورد تشكيل اسرائيل هم دقيقاً درست فرمودين و اصلاً پنتاگرام آنگوساكسون، براي تبديل به آنگلوزاينس، نياز به يه محور تقارن داشت و سرزمين فلسطين هم دقيقاً به همين دليل مدنظر بود. اما بحثي كه بنده داشتم، درمورد حمايت مالي يهوديان از آلمان، مبني بر مدارك هست. دليل اون امر هم كاملاً مشخص هست. در اون زمان، درست مثل جنگ اول جهاني، پيكان حملات آلمان، به طرف روسيه تزاري بود. اگه ليست 32 نفرهي رهبران انقلاب بلشويكي روسيه رو يه بار ملاحظه بفرمايين (در پست بعديام قرارش ميدم)، ميبينين كه به جز لنين، بقيهشون يهودي بودن و اصل حاميان مالي اين انقلاب هم بانكدار بزرگ يهودي امريكا (بزرگترين تا سال 1904) بوده. هدف يهوديهاي حامي دولت آلمان، نابودي سرزمين روسيه (و به قدرت رسيدن دولت حامي يهودي در اونجا كه به لطف بلشويكها محقق ميشد) بود. اگه هم دقت كرده باشين، زمان قرارداد بالفور، درست چند روز پس از به قدرت رسيدن بلشويكها بود و جالب اينكه لنين، پس از به قدرت رسيدن، تمامي تلاشش رو كرد كه با آلمان به صلح برسه و حتي يه قرارداد وحشتناك، چيزي شبيه به قرارداد ورساي، براي صلح پذيرفت!!! در اينكه خاندانهاي يهودي - انگليسي، همواره بازي دهندهي دنيا بوده و هستن، كمترين شكي نيست. اگه هم بنده گفتم حمايت يهوديها از آلمان، چون در اون برهه، اين اتفاق افتاده بود. قصد من هم ريشهيابي مسئله نبود! والا اصل ماجرا در اصل چيز ديگهاي بود!
- 67 پاسخ ها
-
- 1
-
تاپیک جامع تهاجم به جمهوری اسلامی ایران
mostafa_by پاسخ داد به mostafa_by تاپیک در دکترین و استراتژی
قبل از هر چيز بايد تشكر كنم از پرسپوليس عزيز. منتها متأسفانه حداقل بنده، اين چند روزه اينقدر كار سرم خراب شده كه وقت نفس كشيدن هم برام نمونده. مطالب شما رو سيو كردم و به اميد خدا تا چند روز ديگه ميخونم و مفصل درموردش نظرم رو ميدم. ولي جان من يه فكري هم به حال چشمان ما بكنين دوست عزيز icon_frown ! ------------------------------------------------------ ممنون از آقا پرويز و حسين عزيز٬ بابت ارائه نظراتشون. با اجازه بنده نيز نظرم رو عرض ميكنم. آقا پرويز. درمورد حمله به پايگاههاي منطقه، قرار نيست كه ايران الله بختگي شليك كنه تا يكياش به هدف بخوره! مسلماً ايران اينقدر موشك نداره كه بخواد اينطور خرجشون كنه. اما مسئلهاي هست كه ممكنه خطرساز باشه. طرحي كه چندي پيش در شوراي امنيت ملي پيش اومد، اجماع بر اين بود كه كشورهايي كه به امريكا، اجازهي استفاده از خاكشون براي حمله رو ميدن رو مورد هجوم قرار بديم. مشابه همين طرح، در پنتاگون وجود داره و به همين دليل هم امريكا، سعي در فروش تسليحات فراوون به عربستان، امارات، بحرين، قطر، عمان و كويت داره. چون اكثر حملات امريكا درصورت وقوع نبرد، از اين 6 كشور (نه عراقي كه همه منتظرشن، يا افغانستان با كيلومترها بيابون كه هيچ پناهگاهي براي هيچكسي درش وجود نداره) خواهد بود. درصورت وقوع جنگ، حتي اگه ايران نخواد، اسرائيل با ايران وارد جنگ ميشه دوست عزيزم. اما اين كه فرمودين ايران، اسرائيل رو نميزنه، اشتباه محضه! همين الان هم در منطقه، آرايش نظامي 100% صورت گرفته و مرزهاي اسرائيل با لبنان و اسرائيل، بلوك بندي شده و اونها آمادهي حملات به داخل خاكشون هستن! اين قضيه، خيلي با سنگ بزرگ فرق ميكنه! ايران، مسلماً به مناطق هستهاي اسرائيل حمله نخواهد كرد. چرا كه حمله به اين قسمتها، امنيت منطقه رو به سادگي به خطر مياندازه! اسرائيل در استفاده از سلاحهاي غيرمتعارف، خيلي بدتر از امريكاست. اگه امريكا، قصد داشت كه دو تا بچهاش (Fat Man و Little Boy) رو بخاطر انتقام پرل هابر، بندازه رو ژاپن (و اينكار رو كرد)، اسرائيل حتي منتظر بهانه هم نيست و كافيه كه منافعش رو در خطر ببينه و اون وقت، موشكهاي هستهاياش رو هرجا كه صلاح ميدونه ول كنه! واژهي خوبي به كار بردين. آخر الزمان. طبق پيشگوييهاي مستقيم تورات و انجيل، در آخرالزمان، جنگ بزرگي به وقوع ميپيونده كه به روايتي يك سوم و به روايت ديگه دو پنجم جهان به خون كشيده ميشه (در مكاشفات يوحنا، تمامي اين وقايع به صورت يك سوم اومده : يك سوم خورشيد، تاريك ميشود، يك سوم آب درياها قرمز ميشود و ...). پيشبيني كه براي اين قضيه كردهان، وقوع جنگ هستهاي در جهان هست (ساده بگم! يعني فاجعه!). اما بزرگترين جنگ و به عبارتي جنگ سرنوشت، طبق پيشگوييها، در پاي كوه صهيون اتفاق ميافته و آرماگدون به وقوع ميپيونده كه در اون روايتها اومده «تا زانوي اسبان در خون خواهد بود». ايران، درصورت وقوع جنگ، توانايي جنگيدن در 360 درجه رو نداره (امريكا هم نداره. ولي طرح حملهي هوايي 72 ساعته، ابتدا در 360 درجه بود و بعدها به جنوب كشور و البته شرق و غرب، تقليل پيدا كرد!). مسلماً هم هنوز وضع كشورمون اينقدر شير تو شير نشده كه قصد داشته باشيم به كشورهاي منطقه، تعرض كرده و مردم بيگناهشون رو به كشتن بديم كه سازمان ملل هم عليه ما قد علم كنه! ايران، در جنگ عراق هم اينكار رو نكرد! حتي به كويت كه همه كارهي عراق هم بود، حمله نكرد! اما همونطور كه عرض كردم، قضيه هم اينطور نخواهد بود كه ببينيم از عربستان يا كويت دارن موشك ميريزن سرمون و ما هم بشينيم و مثل قلمراد بخنديم (يا گريه كنيم - چه فرقي ميكنه icon_frown ). دوست من. آقا پرويز. قضيهي جنگ خليج، چيز ديگهاي بود (در تاپيكي جداگانه داشتيم بحث و بررسياش ميكرديم كه نميدونم چرا ديگه كسي ادامهاش نداد!!). هر كشوري، حتي درپيتترين كشورها هم هميشه داشتههاشون رو 10 برابر ميكنن و ميكنن تو بوق و كرنا! همين ايالات متحده! گاهاً چنان توان موشكي و نفري از خودش ارائه ميده كه هركي ندونه، خيال ميكنه اين كشور، از بدو تأسيسش تا به امروز، دائماً در حال توليد موشك و هواپيما و نفرات جنگي بوده! اين مسئله، چيز عجيبي نيست كه شما بهش گير دادين. خيلي عاديه و ايران هم، درست مثل سايرين اين حرف رو ميزنه. ذكر اين كه مثلاً ما 50 تا موشك شهاب-3 داريم يا 500 تا، براي ما فرقي نميكنه. ولي اين عامل، خودش يه عامل بازدارنده هست نه تهديد كننده. ولي بله. اگه مثلاً بگيم ما 40 تا كلاهك هستهاي هم در اختيار داريم، در اون صورت حرف شما كاملاً درسته. در اون صورت، اين مسئله تهديده! هيچ عقل سليمي هم اين قضيه رو نميپسنده و اين كار رو انجام نميده! موشك شهاب-3، شايد با تبليغات امريكا، تبديل به يه كابوس براي كشورهاي منطقه (و حتي اروپايي) شده، ولي خودش يه عامل بازدارنده بوده! همين فكر كه اين موشك، ميتونه به راحتي اسرائيل رو هدف قرار بده، بارها باعث تغيير معادلات شده! اين رو هم بنده نميگم. اين حرف، عيناً به نقل از سخنان عميد پرز، وزير جنگ اسرائيل زده شد. خود اسرائيليها، بارها موشك شهاب-3 رو بزرگترين كابوسشون عنوان كردن و اعلام كردن كه در برابر حملات موشكي ايران، كاملاً بيدفاع هستن و كاري جز دعا ازشون ساخته نيست :) ! پس نبايد همه چيز رو دسته كم بگيرين و فكر كنين كه ما، حقيقتاً چيزي نداريم و مثل كسي از سايهي خودش ميترسه، دائم در حال ايراد تهديدات و مبالغات گزاف هستيم! مطمئناً نه بنده، نه شما، نه هيچيك از ايرانيهاي عزيز، آرزوي نابودي كشورشون رو ندارن. سعي كنين كه وقايع آخرالزماني رو اينطور به استهزاء نگيرين. چون مسلماً چه شما بهش اعتقاد داشته باشين و چه نداشته باشين، پيش خواهد اومد و به امر و ارادهي من و شما و هيچكس هم نخواهد بود. كسي بحث اين رو نكرده كه حتماً ايران بايد با خاك يكسان شه تا امام زمان (عج) ظهور كنه. هيچكس هم آرزوي اين رو نداره كه جهان رو درگير يك جنگ هستهاي ببينه! اما دوست من. اگه اسرائيل، تصميم به اين كار بگيره، از دست من و شما هم كاري ساخته نيست! اون زمان هست كه حتي اگه ايران، كوچكترين خطري براشون نداشته باشه، در استفاده از سلاحهاي مرگبارشون، ذرهاي به خودشون ترديد راه نميدن و دلسوزيهاي شما هم كارگر نخواهد بود. -
تاپیک جامع نیروی هوایی شاهنشاهی ایران (iiaf) تاپیک جامع نیروی هوایی شاهنشاهی ایران (IIAF)
mostafa_by پاسخ داد به Davood تاپیک در تاریخ نیروی هوایی
قبول. ولي سرنوشت جنگ ما، فقط تو يكي دو سال اول تو آسمونها رقم ميخورد. بعد از اون، همهي بار جنگ روي دوش زمينيها بود! اون هم نه نيروي زميني ارتش كه نصفيشون با شاه فرار كرده بودن بزرگوارايي مثل صياد شيرازي مونده بودن كه ساختار ارتش رو نگه دارن و هر روز از يه گوشهاش، يه خائن گير مياوردن! اين هم قبول. ولي اين وطندوستي، تا قبل از انقلاب كجا رفته بود؟ زماني كه طي هر جنگ، يه قسمت از خاك ايران به چنگ دشمن ميافتاد؟ زماني كه با ارتش نيرومند رضا شاه، حتي دو ساعت هم نتونست در برابر نيروهاي انگليسي يا شوروي مقاومت كنه! اون زمان، اين وطندوستيها كجا بود؟ مسلماً انگيزهي همه، دفاع از انقلاب نبود. خيليا هم به خاطر وطنشون رفتن. ولي اول كيا رفتن كه اين جماعت رو شير كردن؟ اين جماعت از اولش اومدن جبهه؟ از اولش اومدن تو خرمشهر؟ اومدن تو كردستان و جلوي كوملهها وايستادن؟ جلوي منافقين ايستادن؟ برين وصيتنامهي اين بيشترايي كه فرمودين رو يه بار مطالعه بفرمايين. ببينين چند درصدشون، تو وصيتنامهشون، ذكر كردن كه پشتيبان انقلاب و امام باشين! نكنه اين عزيزان هم به خاطر حفظ حكومت شاهنشاهي جنگيدن؟! نكنه اين شيرمرديها رو شاه بهشون ياد داده بود؟ شاه ياد داده بود كه عباس دوران، بكوبه به ساختمون اجلاس بغداد؟ يا به بروجردي ياد داد كه چطور بزرگترين نيروي چريكي كردي رو تو كردستان به پا كنه؟ يا به متوسليان ياد داد كه از 50 نفر، چطور پايهگذاري يه تيپ رو آغاز كنه؟ موارد بسياره. اگه دوست دارين كه خودتون رو گول بزنين و مثلاً دلاوريهاي همت رو بذارين به پاي اون دو سال خدمت سربازي (كه نصفش رو تو زندون سپهبد ناجي سپري كرد)، بحثي نيست! مختارين هرطور كه دوست دارين در اين زمينه فكر كنين. ولي اگه حقيقتاً دنبال حقيقتين، يكم منصفتر هم باشين! -
تاپیک جامع نیروی هوایی شاهنشاهی ایران (iiaf) تاپیک جامع نیروی هوایی شاهنشاهی ایران (IIAF)
mostafa_by پاسخ داد به Davood تاپیک در تاریخ نیروی هوایی
مهم خريدهاي خوب و ريختن ميلياردها دلار به جيب امريكاييها نبود! مهم استفادهي از اين ابزار بود! رضا پهلوي٬ زماني به ارتش تا بن دندون مسلحش مينازيد! هميشه افتخار ميكرد كه قويترين ارتش منطقه رو داره! حتي با خيال راحت نشسته بود كه ارتشش٬ تو جنگ جهاني حافظ منافع كشورش هست و كسي جرات نميكنه باهاش دربيافته! ولي به محض اينكه متفقين٬ اولين گام رو از شمال و جنوب٬ روي خاك كشورمون گذاشتن٬ اين ارتش قوي ناپديد شده و افسران و سربازانش٬ به دنبال سوراخ موش ميگشتن كه قايم بشن!! icon_frown icon_frown اگه قدرت به تفنگ و هواپيما باشه٬ پس خيلي خنده داره كه امريكا حتي از پس ويتنام هم برنيومد! شوروي در افغانستان زمين گير شد و ماشين جنگي جهان در برابر ايران كم آورد! شاه٬ با پول نفت كشور٬ اف-14 خريد و سفارش اف-16 داد. ولي اگه انقلاب نميشد٬ آيا سربازهاي شاه٬ جيگر اين رو داشتن كه در برابر دوتا ابرقدرت بايستن؟ پدرش كه اون شاهكار رو به بار آورد! تازه رضا٬ هم قلدر بود و هم فرمانده جنگي! نه مثل پسرش ...!! بيخيال! -
ممنون آقا ساشاي عزيز بابت توضيحات و فرمايشتتون. اما بايد عرض كنم كه موضع بنده٬ از ابتدا هم همين بوده و هيچ تغييري نداشته! براي من مثل روز روشن هست كه ابرقدرتها فكر هيچ مردمي نيستن! نه مردم خودشون٬ نه مردم ديگر كشورها٬ نه ساير دولتها! اين كه اظهر من الشمس هست! ولي منظور شما رو درست نگرفتم. چرا هركس كه حرفهاي منو بخونه٬ من رو به حمايت از متفقين خواهد شناخت؟ چون از هيتلر بد ميگم؟ چون ميگم كه هيتلر جنايتكار بوده؟ چون مثل شما اعتقاد ندارم كه آلمانيها تو جنگ دوم جهاني مظلوم واقع شدن؟؟!!! اين وسط، بنده هستم كه طرفداري يكي از طرفين رو ميكنم؟! حقيقتاً خودتون رو اين وسط، بيطرف ميبينين و بنده رو، تنها به دليل عدم همراهيام با شما، جزو جناح متفقين محسوب ميكنين و ازم ميخواين كه يه مقدار بيطرفانه بنويسم؟!!! دوست من! شايد شما براي هيتلر احترام قائل باشي! ولي حداقل نذارين باطن حقيقتيابتون، به اين سادگي فداي علايقتون بشه! اما درمورد اتريش، من درست متوجه نشدم! اين چه جور رفراندومي بود كه با تهديد هيتلر آغاز شد و به توالت شستن شوشنيك منجر ميشه؟! دوست عزيز! اين حرف رو يكي به خود شما بزنه، چه موضعي درموردش اتخاذ ميكنين؟! شما حرف هيچ كتاب تاريخي رو قبول ندارين جز معدود منابعي كه به قول خودتون، متفقين ننوشتن؟! آيا هرچيز كه نئونازيها بنويسن رو به عنوان تاريخ قبول دارين؟ اگه اينطوره، خوب مشخصه كه هيچ قومي نميآد جنايات و فجايعي رو كه به بار آورده بنويسه و اون رو در قالب كلمات پروانهاي و دوستانه مينويسه! در زمان رضا پهلوي، مسلماً رضا طرفدار نازيها بود! دليل اصلي كه اون خلع شد هم دقيقاً همين بود و نهايتاً هم با ذلت مرد! اما به نظر شما، منطقي هست كه ما طرف يه جنايتكار ديگه رو بگيريم، فقط به اين خاطر كه يكي از طرفين، قبلاً به ما خيلي ظلم كرده؟ دوست من! اين منطق نيست! اگه هم باشه، منطق بيمنطقي هست!!! نميدونم شما چرا اينقدر علاقه دارين كه جنايات نازيها رو ناچيز نشون داده و حتيالامكان حتي انكارش هم كنين، ولي كارهاي متفقين رو صد برابر بزرگتر نشون بدين؟ نازيها اگه كشته باشن ميگين همش يه ميليون كشتن! ولي اگه متفقين 4 نفر رو هم بكشن، ميفرمايين «4 تا آدم رو كشتن!!». دوست من! بيطرفي، دقيقاً به اين معني نيست كه شما علايقتون رو دودستي بچسبين و ازش دفاع كنين! بيطرفي يعني اينكه شما، علاقهتون رو كنار بذارين و منطقاً به يه نتيجه برسين؛ حتي اگه به ضرر شما و علايقتون باشه!! دوست گرامي. شما در حالي دارين حرف از جنايات متفقين ميزنين كه بزرگترين اشتباه هيتلر رو عدم بمبارون مناطق مسكوني انگلستان در ابتداي جنگ ميدونين! به نظر شما، اين حرف شما، فقط اين فكر، خودش كمتر از هر جنايتي هست؟ شايد براي شما، جون اين انسانها بيارزش باشه! همونطور كه براي هيتلر بيارزش بود! همونطور كه براي استالين بيارزش بود! همونطور كه ذرهاي براي چرچيل و روزولت و ترومن ارزش نداشت! اگه حقيقتاً اين طرز فكر شماست، فكر كنم كه كيلومترها با هم اختلاف داشته باشيم. براي من، گروههاي صلح و حقوق بشر، از برگ درخت هم بيارزشترن! بنده ميتونم دهها صفحه فقط درمورد دلايل ايجاد چنين گروههايي (دلايل حقيقياش، نه شعاري) براتون مقاله بنويسم! خواهشاً فطرت پاك انساني رو با اين واژهها آلوده نفرمايين! آدم حتماً نبايد كه عضو گروههاي حقوق بشر باشه كه از كشتار و شكنجهي انسانها اعلام انزجار كنه! حق با شماست. حرفهاي من درمورد صلح، عدم تجاوز، عدم كشتار، حفظ انسانيت و بسياري ديگه، خيلي ايدهآل گرايانهاس! آخه يادم نبود ما تو وسط جنگل داريم زندگي ميكنيم!! ما تو دنيايي هستيم كه ملت، صدها دلار خرج ميكنن كه دور يه مستطيل كوچيك جمع بشن و شاهد اين باشن كه دو تا گاو بزرگ، چطور به جون هم ميافتن و همديگه رو با مشت و لگد، له و لورده ميكنن! ما مشتاقانه ميشينيم و فيلمهاي جنايات طبيعي كه هر 3 ماه يكبار توسط FBI به جهان عرضه ميشه رو تماشا ميكنيم و ميبينيم كه وقتي يه نفر رو واقعاً اعدام ميكنن، طرف چه رفلكسي داره! ما ميشينيم اينجا و مثلاً ميگيم اگه استالين 14 ميليون نفر ديگه رو ميكشت، اوضاع اينطور ميشد! ميشينيم ميگيم اگه هيتلر، زودتر به بمب اتم دست پيدا كرده بود و مثلاً آلمان و امريكا رو نابود ميكرد، جهان الان اينطور بود! حقيقتاً وقتي كه تمام دلمشغوليهاي ما، اين حرفها باشه، حرف شما هم درست ميشه! يعني اينها يه ايدهآل و خيال خام هست! آخه ناسلامتي ما بايد حتماً از خوي حيوانيمون استفاده كنيم، والا كلاهمون پس معركهاس! ما بايد به جون همديگه بيافتيم. همديگه رو تكه پاره كنيم تا حقيقت جهان رو به نمايش گذاشته باشيم! بله. من يه ايدهآليستام. همونطور كه چهگوارا بود! اون جنگيد، چون به ذات بشر اطمينان داشت! مي دونست كه انسانها، هرچقدر هم تو ظواهر اين دنيا غرق شده باشن، باز هم فطرتشون پا بر جا هست و ميتونن حق رو از باطل تشخيص بدن! پس ارزش جنگيدن و كشته شدن به خاطرشون رو دارن! اين شايد نهايت ايدهآليستي باشه كه انتظار داشته باشيم، حداقل خودمون انسان بودن رو هم تجربه كنيم! اينكه از تنها تفاوتمون با حيوانات، براي مقاصدي جز ساختن بمب و بمبافكن استفاده كنيم!! اگه از نظر شما، اينها ايدهآلات صرف هست و حقيقت جهان رو، به اين صورت زشت قبول دارين و باهاش حال ميكنين، پس بايد گفت كه بحث بنده و شما، تا يك قرن ديگه هم به نتيجه نميرسم! چون بنده، درست از چيزي رنج ميبرم كه شما لذت ميبرين! پس تصديق بفرمايين كه حداقل بحث بر سر اينكه هيتلر چقدر جنايتكار بود، فايدهاي براي من يكي نداره! چون حتي اگه اثبات هم كنم كه هيتلر، مثلاً 30 ميليون نفر رو كشته (يه عدد الكيه! براي مثال عرض كردم)، شما ميفرمايين : خوب جنگه ديگه! اروپاييها شروع كردن، هيتلر هم نه نگفته! اشكالي نداره كه! جهان يكم خلوتتر شده!! زياده عرضي نيست. ------------------------------------------------ يه خواهش دارم از تمام دوستاني كه مطالب و عرايض بنده رو مطالعه فرمودن! خواهشاً هركس كه اونها رو خونده، ترجيحاً با دليل بفرمايه كه كجاي حرف من، طرفداري از متفقين بوده؟!
- 67 پاسخ ها
-
- 1
-
دوست عزيزم، reichmarshal . دليل اصلي جنگ با ايران، همين بود. بايد جلوي انقلاب ايران گرفته ميشد. اما انقلاب ايران، به چه دليل بايد سركوب ميشد؟ غرب، يكبار تجربهي نفوذ كمونيسم و اشاعهي اون توسط بلشويكها رو داشت و مطمئن بود كه درصورت نفوذ نظريات انقلابي ناب به كشورها، اوضاعي صد برابر بدتر از اغتشاشات كمونيستي، در انتظار دولتها بود! اما انقلاب ايران، شباهتي به رفتار هيتلر نداشت! ايران، كشوري رو اشغال نكرد! ايران به سرزميني چشم ندوخت! ايران، هر كاري كه كرد، در داخل انجام داد. ولي هيتلر، شروع به اشغال كشورهاي ديگه كرد. براي جنگ با ايران، هيچ بهانهي صحيحي وجود نداشت. تنها براي حفظ حكومتشون مجبور بودن در برابر ايران بايستن. اما هيتلر، نظم جهاني رو بهم ميزد. هيتلر توازن قدرت رو بهم ميزد. هيتلر با اشغال پشت سر هم كشورها، فقط داشت موقعيت ابرقدرتها رو بهم ميزد. هيتلر داشت با قدرتمندتر شدن، نابودي اونها رو پيش ميكشوند و اين شرايط، خيلي با يه انقلاب سادهي درون كشوري فرق ميكرد! اين دو، اصلاً قابل مقايسه نيستن كه بخواين اونا رو در كنار هم بيارين، حتي به عنوان مثال. دوست عزيزم. من حرف شما رو درمورد مشكل داشتن منابعم ميپذيرم. ولي شما بفرمايين كه كدوم يكي از اون مطالبي كه بنده عرض كردم، حقيقتاً اتفاق نيافتاد و از خودم و يا منبعي جعلي اونها رو نوشتم. اگه بتونين اين مسئله رو بفرمايين، بنده ممنون ميشم. اما درمورد بيطرفي و سپس توجيه اعمال اجدادمون صحبت فرمودين. ميخوام بپرسم به عنوان يه انسان آزاده، آيا موافق اشغال هستين؟ من متأسفانه سر اين قضيه، خيلي مشكل دارم! من به همون اندازه كه به دليل اشغال كشورهاي ديگه، از اشغالگراني چون امريكا و شوروي و انگليس متنفر هستم، از پادشاهان گذشته هم به دليل اشغال، متنفر بوده و هستم! اين هم برام فرقي نميكنه كه اون پادشاه، آغا محمد خان و نادرشاه باشن يا كورش و داريوش و خشاريارشا و امثالهم! اشغال، يك معني بيشتر نداره و از نظر من، دليل نميشه كه ما، اشغالهاي خودمون رو با ناسيوناليسم و غيرت ميهني، توجيه كنيم و كارهاي ديگرون رو تقبيح!! اگه حقيقتاً لذت ميبرين كه امروزه امريكا به زور مياد عراق رو ميگيره، افغانستان رو ميگيره، ويتنام و كره رو نابود ميكنه، پاناما رو ميگيره! اگه خيلي خوشحال ميشين كه امريكا، چطور با صحنهسازي، كوبا رو از اشغال اسپانيا درمياره و خودش اشغالش ميكنه! اگه حقيقتاً از لشكركشيها و اشغالهاي قرون متمادي انگليسيها خوشحال ميشين! اگه از اشغال كشورها توسط چنگيز و تيمور حمايت ميكنين، بايد از اشغال كشورها توسط ايرانيها هم شاد بشين! بايد خوشحال بشين كه ما زمان كمبوجيه، مصر رو گرفتيم. زمان كورش، پس از شكست دادن پادشاه مغرور ليدي، اونجا رو از آن خودمون كرديم! بابل رو گرفتيم. در زمان خشايارشا، آتن رو آتش زديم! بله. اگه مبنا، قدرت نظامي و توان ابرقدرتها باشه، اين مسائل هم حقيقتاً غرورآفرين هست! ولي من نه به عنوان يه ايراني، كه به عنوان يه انسان كه معتقدم خدا، انسانها رو يكسان آفريد و بر هيچ كدوم برتري قرار نداد، همونطور كه پيامبران الهي هم گفتن و همونطور كه در قرآن، انجيل و تورات (تحريف نشده) اومده، به اين اعتقاد دارم كه قدرت نظامي، توجيهي براي اشغال، كشتار و قتل و غارت نيست! شايد شما الان بفرمايين كه «نه. ما هرجا رو كه گرفتيم، فقط ملتشون رو آزاد كرديم. كسي رو نكشتيم. كسي رو به اسارت نگرفتيم و چنين و چنان». ولي اين مسائل رو همهي كشورها، تو تاريخشون آوردن و چه يونانيها، چه روميها، چه فرانكها و ژرمنها و چه امريكاييهاي فعلي، هرجايي رو كه حمله ميكنن و ميگيرن، ادعا ميكنن كه اونجا رو از شر يه پادشاه ظالم نجات دادن و آزادي رو آوردن و كار بدي نكردن و همهاش خوبي و نيكي بوده! اگه بچهي من، تاريخ امريكاييها رو بخونه، خيال ميكنه كه اونها، سپاه فرشتگان الهي بودن!! بله دوست عزيزم. نقطهي متفاوت نظريات بنده و شما، دقيقاً همينجاست. بنده نه به اسم غرور ميهني، نه به اسم تعصب به آب و خاك و نه به هيچ اسم ديگهاي، از اشغال حمايت نميكنم! اگه امروز، ايران بريزه و عراق رو بگيره، اولين مخالفت رو از زبون بنده خواهين شنيد! من، بيطرف نيستم و همواره از ايرانيها حمايت كردم. ولي نه در مواردي كه براي حمايت، بايد چشمم رو روي حقيقت ببندم و عليه آرماني كه دارم، سخن برونم، به خاطر اين كه اين كار رو يه ايراني انجام داده نه يه امريكايي! ------------------------------------------------ اما خدمت guderian عزيز (كه قبلاً توفيق بحث باهاشون رو در تاپيكي ديگه، به شكلي نه چندان مسالمتآميز icon_frown داشتم) بايد عرض كنم كه : طبيعت انسان، قدرتطلب هست. صحيح. طبيعت حيوان هم دقيقاً همين هست. چيزي كه مرز بين انسان و حيوان هست، قدرت تعقلش هست! در جنگل، قانون بقاء اين رو حكم ميكنه كه قويتر ها ميمونن و ضعيفترها ميميرن. اما آيا براي انسانها هم همين بوده؟ پيامبران الهي، همهشون گفتن كه انسانها با هم مساويند. همه تأكيد داشتن كه انسانها، چه فقير و چه غني، چه توانا و چه ناتوان، چه صحيح و سالم و چه عليل و ذليل، چه سفيد و چه سياه، همگي بندگان خدا هستن و به يه اندازه پيش خدا ارج و قرب دارن. اين تقواشون هست كه اونا رو متمايز ميكنه! پس اين، نظر و جهتگيري خداوند در اين مسئله بوده. اما دولتها چي؟ از همون ابتداي تاريخ، دولتها، از خوي حيوانيشون بهرهمند بودن. از اين خو استفاده كردن. از همون ابتدا، بحثهاي تبعيض نژادي مطرح بوده. هر تمدني، خودش رو برتر و بقيه رو پستتر دونست. همين مسائل، هميشه باعث جنگ و خونريزي بوده! هنوز هم كه هنوزه، با گذشت قرنها و هزارهها، اين تفكرات جاي خودش رو به تفكر ديگهاي نداده! ميبينيم كه هيتلر، درست به مانند يك حيوان، بحث برتري نژاد آريايي رو ميكنه و حتي به معلولين كشورش هم رحم نميكنه؛ فقط به اين دليل كه اونا نژادشون ناقصه و معيوبن و چنين و چنان!! آيا اين، عين حيوانيت نيست؟!! آيا اينكه ما، خون همديگه رو بريزيم به اين دليل كه فكر ميكنيم نژاد برتريم، منطقيه؟ آيا امريكا و شوروي و انگليس و آلمان، به اين دليل كه احساس كردن چون قويترن، حق كشتار ملت ها رو دارن، انساني رفتار كردن؟ يا منطقي؟ عقلاني؟ آيا اين دليل ميشه كه ما اينهمه جنايات رو به اسم اينكه تو ذات بشر بوده، عادي جلوه بديم؟ نه دوست من. بحث به اين سادگيها هم نيست! شايد امروزه آمريكا B-2هايي داره كه ميتونه دهها تن بمب رو در كسري از دقيقه، روي سر ملت بيگناه خالي كنه و همه رو نابود كنه! اما اين قدرت، برتري نيست! اين قدرت، نهايت حيوانيت يه كشور رو نشون ميده! نه خوي اون! چون خدا، در كنار خوي و غرايز حيواني، تعقل رو قرار داد! اگه مسائل ج_ن*س.ي رو براي انسان در نظر گرفت، در كنار اون، كنترلش رو هم به انسان آموخت و راه تخليهي اون رو هم بهش ياد داد! حالا اگه يه سري انسان، درست به مانند حيوانات ازش بهره ميبرن، آيا اين توجيهپذيره كه بگيم اون از غرايز خداداديشون دارن استفاده ميكنن؟؟!! درمورد سوء استفادهي قدرتها از دستورات الهي، بنده هم با شما موافقم. اينجا هم جاي بحثش نيست. اما درمورد دليل تشكيل حزب نازي و كارهايي كه كرده، بهتره اينقدر زود قضاوت نفرمايين. اونقدر اتفاقات پشت پرده در اين قضيه دست داشته و دارن كه شايد حتي در مخيلهي من و شما هم نگنجه. اگه عمري باقي بود، ان شاء الله به زودي يه سري از اين مسائل رو خواهم نوشت. اما دوست عزيزم. كي گفته كه يهوديها در جنگ جهاني اول، حاميان مالي متفقين بودن؟ ميشه بفرمايين اگه اينطور بوده، پس معني قرارداد بالفور چي بوده؟ ظاهراً شما تاريخ رو اشتباه مطالعه فرمودين! در سال 1917، درست چند روز پس از انقلاب بلشويكي روسيه، اين قرارداد، در پشت يك مارك امضاء ميشه و طي اون، يهوديها، حمايت ماليشون از آلمان رو برميدارن و امريكا رو به عنوان متحد متفقين، وارد جنگ جهاني ميكنن! همين مسأله باعث ميشه كه طي كمتر از يك سال، آلمان پيروز و پيشتاز جنگ، نابود بشه و علت كينهي آلمانيها از يهوديها هم به ظاهر، دقيقاً همين مسأله بود؛ يعني خيانت يهوديها! يهوديهايي كه سه سال، حمايت مالي آلمانيها رو به عهده داشتن!! خنده داره كه تا وقتي كه به نفعشون بوده، حمايت كردن، بعد از اينكه اين حمايت رو برداشتن، اونا رو پست و دشمن خودشون تلقي كردن! (گويي كه سر اين قضيه هم مطلب پشت پرده خيلي زياده!!). شايد بشه اشغال برخي از شهرهاي كشور آلمان (نه اتريش، چك و لهستان)، توسط نازيها رو منطقي دونست. بالاخره اين كشور، بايد انرژي درونش تا حتي تخليه ميشد. اما پس از اون، اين اقدامها، هيچكدوم منطقي نبودن و هيچ منطقي هم قابليت اثباتشون رو نداره! همونطور كه در بالا هم عرض كردم، انگليس و فرانسه هم شياطين زمان بودن؛ نه فرشتگان! اونها هم براي منافع خودشون اقدام كردن، همونطور كه آلمان و امريكا و ژاپن كردن! اين وسط، ما داريم سر مسئلهاي با هم بحث ميكنيم كه به هيچوجه، نفع يا ضرري براي ما نداشته! چرا!! ضرر اين جنگ، بلايي بود كه سر مردممون اومد! اما هيچكدوم از دو طرف جنگ، قابل دفاع كردن نيستن! نه تنها قابل نيستن، بلكه حتي ارزش دفاع كردن رو هم ندارن! همونطور كه چند بار عرض كردم، متفقين، جناياتشون، كمتر از نازيها نبود!! دو طرف اين مناقشه، جنايتكار بودن و هر دو جناح، قاتلين مردم خويش، كشورهاي اطراف و حتي بيطرف بودن!!
- 67 پاسخ ها
-
- 1
-
ممنون از توضيحات و نظرات دوستان عزيزم، ساشا، مارشال رايش گرامي و guderian عزيز. با اجازه، توضيحاتي رو بنده هم عرض ميكنم. ------------------------------------ خدمت آقا ساشا بايد عرض شود كه : آقا ساشا! شايد شما فكر ميكنين كه هدف بنده از نگارش اين سطور، دفاع از متفقين هست و حمايت از اقدام اونها! اما فكر كنم كه منظور بنده رو اشتباه برداشت فرمودين. بنده، همونقدر كه نسبت به نازيها و جناياتشون حساسم، نسبت به جنايات سايرين هم حساسم! همون اندازه از نسلكشيهاي نازيها و متفقين نفرت دارم، كه بعداً درمورد نسلكشيهاي بوجود اومده تو كره و ويتنام ناراحت شدم! همونطور كه در مطالبم هم آوردم، قصد غربيها هم به هيچوجه، حمايت از مردم مظلوم جهان و حقوق بشر و از اين جور شعارهاي توخالي و مزخرف نبوده!! ديدين كه سر تقسيم سودتنلاند، حتي يه نماينده از چك هم دعوت نشد و انگليس و فرانسه، خيلي راحت اون رو به آلمان بخشيدن!!! حتي بعد از اشغال چكسلواكي توسط هيتلر (كه برخلاف معاهدهي مونيخ بود)، انگليس و فرانسه به وعدهشون عمل نكردن و نيومدن كمك اونها! اما يه بحثي هست به نام توازن قدرت جهاني! در اين بحث، خيلي ساده اين مطرح ميشه كه درصورت بهم خوردن نظم و توازن قدرت جهاني، آنارشيسم جهاني، حاكميت پيدا ميكنه! بحثش طولانيه. ولي مورد عملياش رو خدمتتون عرض ميكنم. انگليس و فرانسه، اگه در برابر آلمان ايستادن، نه به خاطر مردم جهان (كه ذرهاي براي دولتهاي ابرقدرت اهميت ندارن)، كه دقيقاً به خاطر حفظ نظم و توازن جهاني بود. مورد خوبي رو شما مثال زدين. درمورد اشغال ويتنام و پاناما و افغانستان (نه عراق) توسط امريكا و اشغال مجارستان، چكسلواكي و افغانستان (برمبناي دكترين برژنف) توسط شوروي فرمودين. البته اين قضيه، كاملاً به دوقطبي بودن جهان و جنگ سرد مربوط ميشد و بين امريكا و شوروي، تنها يك جنگ درميگرفت و اون، جنگ هستهاي بود كه مقارن ميشد با پايان دوران زمين! وقتي جهاني دو قطبي باشه، خيلي ساده ميتونن سر تقسيم كشورها با هم به توافق برسن! ميبينين كه در همين موقع هم براي حفظ توازان٬ هر كشوري رو كه امريكا ميگيره٬ يكي هم شوروي ميگيره. امريكا به هم كشور كه كمك ميكنه٬ شوروي هم به كشور مقابلش كمك ميكنه. تو هر جنگي٬ يه طرف قضيه٬ امريكاست و يه طرف شوروي. يعني براي حفظ توازن و قدرت جهاني٬ اين گامها٬ كاملاْ منطقي و قابل پيشبيني بود. اما ديدين كه وقتي يه تهديد مثل ايران ظهور پيدا كرد، همين دوقطب بزرگ، سر كوچكترين مسائل بهش گير دادن و نهايتاً وارد جنگش كردن!! تازه اين دو قطب، منافع 100% متضادي هم داشتن. اما در زمان جنگهاي جهاني چطور؟ در اون زمان، قطبها و ابرقدرتهاي جهان، كيا بودن؟ انگليس كه قرنها بود قطب بود. فرانسه هم به همين ترتيب. اسپانيا خيلي وقت بود كه از قدرت افتاده بود. آلمان، تازه داشت قدرت ميگرفت. روسيه تزاري دوران افولش رو سپري ميكرد. اتريش كه متحد آلمان بود، نسبتاً داشت قدرتمند ميشد. سر يه سري بهانهي واهي، كشورها بيهودهترين جنگ تاريخ (عين عبارت تاريخنويسان)رو آغاز كردن. آلمان، اگه سر قرارداد بالفور نبود، شايد برندهي جنگ جهاني هم لقب ميگرفت! آلمان، ميتونست حكومت تزاري روسيه رو خيلي راحت نابود كنه. كشتههاي روسي به هيچ وجه قابل مقايسه با آلماني نبود! اما نهايتاً آلمان شكست ميخوره و يكي از ابرقدرتهاي نظامي منطقه، نابود ميشه. براي كشورهاي درگير جنگ، مهمترين مسأله اين بود كه آلمان، ديگه نبايد قدرتمند باشه. به همين خاطرم معاهده ورساي رو طوري تنظيم كردن كه حالا حالاها آلمانيها حتي نفس هم نتونن بكشن! خيلي بيرحمانه بود. ولي براي اونها، اين مسئله ارزشي نداشت. فقط مهم بود كه آلمان، دوباره با قوي شدن، خيال گرفتن جهان به سرش نزنه (كه زد! نميتونين بگين فقط به خاطر معاهدهي ورساي بود!! هرچند كه اون، بيتأثير نبود). آلمان، نه به خاطر هيتلر (كه تازه از سال 1933 به بعد، قدرت رو تو آلمان در دست گرفت)، بلكه به خاطر كمكهاي مالي انگليس، فرانسه و ايالات متحده بود كه تونست بر تورم وحشتناكش فائق بياد و اوضاع اقتصادياش رو رونق بده. حتي شاهد اين بوديم كه پس از سقوط بورس نيويورك، دوباره وضع آلمان بد شد. اما مجدداً با خوب شدن اوضاع و از سر گيري كمكها، آلمان هم وضعش بهتر شد. انگليس و فرانسه، خودشون كمك كردن كه صنعت آلمان دوباره رونق بگيره. خودشون به دولت هيندنبورگ كمك كردن. اما مسلم بود وقتي كه ديدن رايش سوم، داره دوباره قدرتمند ميشه و كشورهاي اطرافش رو يكي پس از ديگري ميگيره، به اين فكر افتادن كه ترمز آلمان رو بكشن! اين كار، از ديد جهاني، يك امر بسيار منطقي بود و منطقاً بايد خيلي زودتر اين كار صورت ميگرفت! ما درمورد يه كشور فكستني صحبت نميكنيم. درمورد كشوري صحبت ميكنيم كه 20 سال قبل، بيهودهترين و خونبارترين جنگ تاريخ رو براه انداخته بود! مسلم بود كه هيتلر، به چند كشور كه از خاكش جدا شده بودن بسنده نميكرد! در كتاب «نبرد من» به قلم آدولف هيتلر، عنوان شده بود كه آلمان براي رشد خود، نيازي به سرزمينهاي وسيع و حاصلخير مثل روسيه داره. هدف بعدي آلمان هم روسيه بود! اين رو كه ديگه تاريخنويسهاي غربي وارد اين كتاب نكردن كه! كردن؟ اينكه فرمودين به زور نگرفتن، يكم جاي تعجب داره! ببينم! اگه الان عربستان سعودي بياد بگه خوزستان رو به ما بده، مگه نه با ارتشمون لهت ميكنيم و شما مطمئن باشي كه توان مقابله نظامي با اونها رو نداري، آيا به اين معني هست كه عربستان، خوزستان رو به زور از شما نگرفته؟ يا مثلاً آمريكا بياد و بگه من ايران رو با خاك يكسان ميكنم، اگه اون رو به ما تحويل ندين! اگه اينطوري و با مذاكره و تهديد، آمريكا ايران رو اشغال كنه، آيا معنياش اشغال بدون زور هست؟ معني زور چيه؟ يعني حتماً بايد توپ و تانك و مسلسل، علناً شليك كنن تا واژهي زور هم معني پيدا كنه؟ آلمان اتريش رو چطور گرفت؟ چكسلواكي رو چطور؟ آيا اون كشورها، اگه قدرت نظامي آلمان تهديدشون نميكرد، خاكشون رو تحويل رايش ميدادن؟ من دلم براي هيچكدوم نميسوزه! نه براي متفقين، نه براي هيتلر و مردم آلمان كه استحقاقش رو داشتن و نه براي آمريكا و ژاپن (گويي كه ملتها، معمولاً در اينجور مواقع، مظلوم واقع ميشن و قرباني حماقتها و زيادهخواهيهاي دولتهاشون ميشن). من دلم، تنها براي مردم كشور خودمون ميسوزه كه در خلال جنگهاي جهاني، بخصوص جنگ دوم جهاني، نابود شدن و حقيقتاً هولوكاست حقيقي، در داخل ايران اتفاق افتاد و كسي حتي علاقه نداره يه نگاه ساده به اون تاريخ بندازه! شايد در اين تاپيك، يكم كه سرم خلوتتر شد، اين مورد رو بيشتر و كاملتر توضيح دادم. آقا ساشا. من كاري به منطق بينالملل كه همواره متغير هم هست، ندارم. اگه آلمان، اشغالهاش رو شروع نميكرد و ادامه نميداد، جنگ جهاني دوم شروع نميشد. اگه زيادهخواهيهاي نازيها نبود، اگه هيتلر، پس از اشغال راينلند، يا حتي اتريش و يا حتي سودتنلاند و نهايتاً چكسلواكي، روي قول خودش ميموند و به داشتههاش قناعت ميكرد، هيچوقت جنگ جهاني شروع نميشد!! متفقين، نه به خاطر مردم جهان، كه به خاطر خودشون هم كه شده، هيچوقت دوست نداشتن جنگ جهاني ديگهاي اتفاق بيافته؛ ولي آلمان كاري كرد كه وقوع جنگ جهاني، اجتنابناپذير باشه! در اين شرايط، مهم نيست كه كي به كي، اعلان جنگ كرده! متفقين، وقتي به آلمان اعلان جنگ كردن كه سه سال از شروع جنگ توسط آلمانيها گذشته بود! با اين تفاوت كه با استفاده از ارعاب، آلمان زمين ميگرفت، ولي بعد از اعلان جنگ، با زور و توپ و تانك به اين كار دست زد! بين اين دو مسئله هم، چه از لحاظ حقوقي، چه تاريخي و چه سياسي، هيچ تفاوتي وجود نداره.
- 67 پاسخ ها
-
- 1
-
ممنون از تاپيك خوب و مفيدي كه زدين. قبلش يه سوال دارم. شما فرمودين اين رو از يكي از وبسايتهاي فارسي٬ برداشت كردين. ميشه دقيقتر بفرمايين در اونجا چي نوشته بود؟ طرح خاورميانهي جديد، بر مبناي دكترين گاليور كه توسط جيمز بلكول، شاگرد پروفسور اشتراوس تبيين شده هست (الان ميگين : اي باباااااااااااا!!!!!! اينم كه يه اشتراوس ياد گرفته همش چپ ميره راست ميره ميگه اشتراوس icon_frown ). نميشه اينجا زياد درموردش صحبت كرد. فقط خيلي ساده عرض كنم كه درست به مانند داستان گاليور، يك گاليور (انسان بزرگ) بايد وجود داشته باشه كه در ليلي پوت ظاهر ميشه و لي لي پوتيها (انسانهاي كوچك)، پس از ناتواني از شكست گاليور، اون رو به عنوان رهبرشون انتخاب ميكنن و به عبارتي، حاكم اصلي لي لي پوت، گاليور ميشه. در اين دكترين، گاليور، كشور اسرائيل هست و ليليپوت هم ساير كشورهاي خاورميانه. براي لي لي پوتي كردن كشورهاي خاورميانه و اطراف، بايد تا حد امكان اين كشورها، يا ضعيف بشن (مثل ايران، عراق، سوريه، لبنان و در گام بعدي، تركيه) و يا فعلاً متحد گاليور بشن (مثل مصر و اردن). بعد از روي كار اومدن نومحافظهكاران، پروژهي اصلي اين گروه، يعني طرح خاورميانه جديد، توسط شاگرد ديگهي پروفسور اشتراوس، يعني كاندوليزا رايس، به شور گذاشته شد! براي استارت اين طرح، فقط يه اتفاق مهم بايد ميافتاد كه تو يازدهم سپتامبر افتاد و استارت طرح (كه برمبناي دكترين جنگ جهاني چهارم هست - اههه!! چقدر دكترين دكترين ميكنم icon_frown :) ) زده شد! طبق اين طرح، 33 كشور آسيايي و افريقايي، بايد ضعيف بشن و حتيالامكان بهشون حمله بشه. در همين طرح، طرح تجزيهي كشور عزيزمون به 7 تكه تببين شده كه پيشبيني شده اين كار، پس از حمله به ايران انجام بپذيره. در اين طرح، طرح تقسيم عراق به 3 الي 5 كشور كوچكتر (فقط منظور كشور جدا نيست! ميشه ايالات فدرالي، ولي خودمختار رو مثال بهتري براي اين قضيه در نظر گرفت) پيشبيني شده بود كه بحمدلله ميبينيم كمكم داره اين اتفاق ميافته! شايد تونسته باشم دليل حساسيتم براي اين عكس رو بهتر و واضحتر بيان كرده باشم! اين عكس، خيلي ناقصه!!
-
دوست عزيز! شما چرا هر حقيقت تاريخي كه به ضررتون باشه رو جزو تاريخ دستنويس و تحريفي متفقين ميدونين؟!! من كه هنوز حتي وارد وقايع جنگ جهاني نشده بودم! بهم بفرمايين كه كدوم يكي از مطالبي كه نوشتم٬ حقيقتاً اتفاق نيافتاد؟! نكنه چمبرلن رفت اتريش و چكسلواكي و لهستان رو گرفت!! يا ژوزف استالين؟ يا شايدم اسكندر مقدوني؟؟!!!! بنده منابعم، هيچوقت محدود به يك كتاب و يك نفر نبوده و نيست! به مطلبي هم كه مينويسم، كاملاً اعتقاد دارم و تاريخ هم چيزي نيست كه با گذشت زمان، همه چيزش رو بشه از ياد برد! ما در مورد جنگي صحبت ميكنيم كه فقط 62 سال از پايانش ميگذره! خيليا اون رو به ياد داشته و دارن! هنوز نمردن كه شما دارين درمورد تحريف تاريخ صحبت ميكنين! اگه منظورتون پاك كردن رد پاي جنايات متفقين هست، بايد عرض كنم كه بله. مسلماً تاريخ رو برندگان جنگ مينويسن و دوست ندارن از جنايات خودشون، مطلبي عنوان شه! ولي اين كه بخوايم به اين دليل، جنايات بيشمار ارتش نازي و نسلكشيهاي فراوون اون رو به همين راحتي، به خاطر علاقه به نازيها بيخيال شيم، نهايت بيانصافي و نشاندهندهي تعصبات كوركورانه و ناصحيح است!! اينجا فضاي اظهار نظر، براي هركسي وجود داره. ولي هركس در اين سايت، بر مبناي منطقاش پيشرفت و يا پسرفت ميكنه! تصميم به موندن يا رفتن هركسي هم به خودش برميگرده؛ نه ديگرون. اما شما، اگه ميخواين كه اينقدر بخاطر بازگو شدن جنايات نازيها، بهتون آسيب روحي وارد نشه، بهتره كمي قوهي منطقتون رو تقويت بفرمايين! اين هم پيشداوري نيست. در چندين بحث، شما ادعاهايي رو مطرح فرمودين (از يهوديت و كمونيسم گرفته تا جنايات نازيها و مسائلي از اين دست) كه وقتي بنده تنها چند ايراد كوچك از هزاران ايراد مستتر در صحبتهاتون رو عرضه كردم، به جاي پاسخگويي، بيشتر فرافكني فرمودين! بهتره به جاي توپيدن به ديگرون و متهم كردنشون به داشتن اطلاعات ناصحيح و خوندن تاريخ دستنويس انگليسيها، به اثبات فرامايشاتتون بپردازين. موفق باشيد.
- 67 پاسخ ها
-
- 1
-
ممنون از توضيحات شما دوست عزيز. ولي آقا ساشا! شايد بشه با اين حرفها، خودمون رو راضي كنيم كه مثلاً آلمان نميخواست با كل جهان بجنگه! ولي دوست من! اين كار، هيچ معني جز جنگ جهاني نداره! شما انتظار داشتين يه كشور، شروع كنه و تمام همسايههاش رو به كمك نيروي نظامي و ارتش نيرومندش اشغال كنه، بعد هم انگليس و فرانسه بيان مثل كوفي عنان، جلوي تلويزيون بايستن و حملهي آلمان رو محكوم كنن و از هيتلر خواهش كنن از اونجا خارج بشه؟ شما يه طوري اينقدر راحت درمورد اشغال كشورها صحبت ميكنين انگار كه تيم فوتبال آلمان رفته اون كشور و يه ديدار دوستانه باهاشون برگزار كرده! دوست من، اشغال يك كشور، امري ساده نيست كه بگيم حالا هيتلر 4 تا كشور رو تسخير كرد! مهمترين دليل براي سختگيري در معاهدهي ورساي، ترس از نيرومند شدن آلمان و حملهي مجددش به كشورهاي ديگه براي تسخيرشون بود! دقيقاً همون كاري كه نبايد صورت ميگرفت و گرفت! شما فكر ميكنين در جنگ جهاني اول، آلمان كاري غير از اين كار كرد؟ فقط اومد چند تا كشور رو گرفت!!! (به ياد دوران بربريت كه هر كشوري كه حال ميكرد، از شمال و جنوب و شرق و غرب، جهان رو به تسخير خودش درميآورد تا به كشورش متصل كنه!). بذارين يه نگاه كوچيك به تاريخ بندازيم : اقدام اول هيتلر در اوايل سال 1936، برخلاف توصيهي ژنرالهايش تصميم به اشغال راينلند (كه در دست نيروهاي فرانسوي بود) گرفت. ژنرالهاش به اون گفتن كه صبر كنه و گفتن ارتش براي جنگ آماده نيست و ذخيره تسليحاتياش نميتونه در برابر ارتشهاي دائمي متفقين به پيروزي برسه. اما هيتلر بيخيال نشد و در 7 مارس ريان لند رو گرفت! بعد از اشغال، هيتلر گفت : «اهداف آلمان جنگطلبانه نيست. ما اكنون، بيش از هميشه، عهد ميكنيم كه براي تفاهم بين مردمان اروپا تلاش خواهيم كرد... ما در اروپا قصد مطالبه ِ هيچ سرزميني!!! را نداريم! ... آلمان هرگز صلح را به خطر نخواهد انداخت.» فرانسه و انگليس، زياد مايل نبودن كه با هيتلر سر راينلند وارد جنگ شن. به همين خاطرم فرض كردن كه هيتلر راست ميگه. پس اولين خطر از بيخ گوش جهان، تو سال 1936 گذشت! اقدام دوم هيتلر قبلاً در سال 1935 رسماً تو يكي از سخنرانيهاش گفته بود : «آلمان نه قصد آن را دارد و نه مشتاق است كه در امور داخلي اتريش مداخله كند، اتريش را بخود محلق سازد يا تصميم به يكپارچهسازي (Anschluss) بگيرد.». در سال بعد (يعني 36) پيماني با اتريش امضاء كرده و همان وعده را داد. اما در سال 1937، هيتلر كه به وفاي به عهد و پيمان، شهرتي عالمگير داشت، تصميم ميگيره كه اتريش رو به تسخير دربيارن. باز هم ژنرالهاي هيتلر مخالف بودن و ميگفتن كه اگه اين كار صورت بگيره، فرانسه و انگليس واكنش نشون ميدن! اما هيتلر گوشش بدهكار نبود. هيتلر، صدراعظم اتريش «كورت فون شوشنيك» رو به ويلاي شخصياش دعوت ميكنه و بهش اولتيماتوم ميده كه ممنوعيت فعاليت نازيها در اتريش رو برداره و بازداشت نمايندگانشون رو متوقف كنه، وگرنه اترش آلمان ميريزه تو خاك اتريش. شوشنيك، چون حريف هيتلر نميشد و ميترسيد كه آلمان، حقيقتاً وارد جنگ با اتريش شه، شرايط هيتلر رو ميپذيره. اما در دوازدهم مارس، ارتش آلمان از مرز ميگذره و تشريف ميارن تو اتريش. البته ملت اتريش، چون اكثراً آلماني بودن و دوست داشتن كه با آلمان وحدت داشته باشن، از اين كار، استقبال كردن (ماشاء الله غيرت!). جالب اينجاس كه شوشنيك، به شغل شريف نظافت خوابگاه، سطلهاي آشغال، توالتها و دستشوييهاي گاردهاي اساس منسوب شد! هيتلر، بلافاصله پس از اشغال اتريش، قول شرف داد كه به هيچ كشوري ديگه حمله نميكنه و همين كافيشه!! فرانسه در اون سال، درگير مناقشات سياسي داخلياش بود و انگليس هم دوست نداشت كه بدون فرانسه، موضوع رو دنبال كنه، به همين خاطرم سعي كردن باز به قول هيتلر اعتماد كنن و فرض كنن كه شرفش، اينقدرام بيارزش نيست. اقدام سوم هيتلر كه گرفتن بدون دردسر راينلند و بعد اتريش، خيلي بهش چسبيده بود، اقدام بعدي رو گرفتن چكسلواكي در نظر گرفت. آلمان، بعد از گرفتن اتريش، همسايهي چكسلواكي شده بود و با محاصرهاش از سه طرف، ميتونست سه سوت اين كشور رو بگيره! اما هيتلر براي اشغال چكسلواكي، يه مقدار با ترس و لرز و احتياط بيشتري حركت كرد. چرا كه چكسلواكي، با فرانسه و روسيه (شوروي) معاهدههايي امضاء كرده بود كه اگه كشوري بهشون حمله كنه، اين دو كشور هم بيان كمك چكسلواكي. پس خيال چكها راحت بود كه با وجود متحدين قدرتمندش، آلمانها نميتونن مثل اتريش، اون رو بگيرن. اما ظاهراً هيچچيز تو اين جهان، مطمئن نيست! هيتلر، اول درخواست كرد كه سودتنلاند كه بخش آلماني زبان چكسلواكي بود، محترمانه تقديم رايش بشه تا به آلمان بپيونده. چكها مخالفت كردن. ژنرالهاي هيتلر هم به شدت هيتلر رو از حمله به چكسلواكي باز داشتن. اونا مطمئن بودن كه اينبار، درصورت حمله به چكسلواكي، انگليس و فرانسه (و احياناً شوروي) با آلمان وارد جنگ ميشن! اما هيتلر، محترمانه داد و هوار به راه انداخت و اونها رو بزدل و ناكارآمد خطاب كرد! اوضاع اونقدر بيريخت بود كه حتي چند نفر از ژنرالهاي رايش، با يكي از اعضاي كابينهي انگليس ديدار كردن و گفتن كه اگه اونا پشت چكسلواكي بايستن (يعني به قراردادشون عمل كنن)، هيتلر بيخيال ميشه. اما جواب بريتانيا خيلي جالب بود!! اونا به راحتي بيخيال اين مسئله شدن و اين هشدار رو به عنوان تبليغات گروهي كه سر كار نيست عليه گروهي كه قدرت رو در دست داره، قلمداد كردن و بيخيال قضه شدن. نويل چمبرلن، نخست وزير بريتانيا، براي ملاقات هيتلر به آلمان رفت و پيشوا بهش اطمينان داد كه تنها سودتنلاند رو ميخواد، نه بيشتر (آخي!! طفلي خيلي كماشتها و قانع بود!). چمبرلن قاطي كرده بود و عصباني بود، ولي راه ديگهاي به ذهنش نميرسيد. از طرفي دوست نداشت كه آلمان، چكسلواكي رو بگيره و از طرف ديگه، دوست نداشت با آلمان وارد جنگ شه. انگليس و فرانسه، هيچكدوم آمادگي شروع جنگ با آلمان رو نداشتن! حتي چمبرلن، در سخنراني راديويي براي مردم كشورش اعلام كرد : «چقدر دهشتناكف باورنكردني و شگفت انگيز است كه لازم باشد ما به خاطر دعوايي در يك كشور دوردست بين مردمي كه ما چيزي از آنها نميدانيم ... در اين جا مشغول حفر سنگر شويم». اما آلمان بيخيال قضيه نميشد. به همين دليل، براي جلوگيري از وقوع يه جنگ ديگهي جهاني به فاصلهي 20 سال از جنگ قبلي، در سال 1938، تصميم به تشكيل يه كنفرانس صلح (تو مونيخ) گرفتن. در اين كنفرانس، نويل چمبرلن نخستوزير بريتانيا، ادوارد دالاديه نخست وزير فرانسه، بنيتو موسوليني ديكتاتور ايتاليا و آدولف هيتلر، صدراعظم (و براي آلمانيها، پيشواي) آلمان حضور داشتن. نكتهي بامزهي قضيه اين بود كه حتي يه نماينده از چكسلواكي هم حضور نداشت. اونها، براي جلوگيري از وقوع يه فاجعه، تصميم گرفتن كه سودتنلاند رو به هيتلر بدن و درعوض، هيتلر قول بده كه بچهي خوبي باشه و ديگه تقاضاي هيچ سرزميني رو نداشته باشه! هيتلر هم از خدا خواسته قبول كرد! ظاهراً صلح، به اروپا برگشته بود. اميل هاچا، رئيس جمهور چكسلواكي كه به شدت عصباني شده بود، به بريتانيا و فرانسه هشدار داد كه «تنها مدتي زمان ميخواد تا هيتلر، بقيهِ چكسلواكي را هم اشغال كند.». بريتانيا و فرانسه، هرهر و كركر خنديدن!! در ماه مارس 1939، هيتلر به هاچا گفت بيخيال معاهدهي مونيخ شده و هوس كرده بياد اينور چكسلواكي، آب و هوايي عوض كنه! با خانم بچهها (ارتشش) هم تشريف مياره. هاچا چيكار ميتونست بكنه؟ وقتي ميديد كه انگليس و فرانسه، به اون سادگي سودتنلاند رو به هيتلر دادن، ميدونست كه ديگه نبايد رو كمك اونا حساب باز كنه. به همين خاطرم قرارداد امضاء كرد. بعد از اين قضيه، تازه متفقين فهميدن كه چه زايمان اساسياي كردن!! بعد از اين هم فقط كافيه نقشه رو بديم دست يه بچهي 4 ساله و بگيم بعدي كدومه بابايي! معلومه ديگه! لهستان!! اقدام نهايي هيتلر قصد داشت كه به لهستان هم حمله كنه. اما اتحاد جماهير شوروي، به رهبري ژوزف استالين، خيلي ترسناك به نظر ميرسيد. اگه آلمان به لهستان حمله ميكرد، مسلماً انگليس و فرانسه به كمك لهستان ميرفتن! اونا ديگه مطمئن بودن كه آلمان، سيري ناپذير هست! ولي اينكه آلمان بخواد هم با انگليس و فرانسه و هم با اتحاد جماهير شوروي بجنگه، يه طورايي عين خريت بود! به همين خاطرم ترجح داد فعلاً از شوروي خيالش راحت شه. چه كاري بهتر از بستن يه معاهده، براي صلح با شوروي (به نام پيمان عدم تجاوز) و تقسيم مخفيانهي لهستان بين خودشون. استالين هم كه اصلاً آمادهي جنگ نبود و از طرفي، عاشق سرزمين بيشتر بود، از خدا خواسته قبول كرد! اين پيمان، در 23 اوت 1939 به امضاء رسيد. درست هشت روز بعد، سر صبحي (45 : 4 صبح!!) آلمان ميريزه تو لهستان. اينقدر اين حمله سريع بوده كه حتي لهستانيها هم كف كرده بودن كه چه خبره و كي اومده سمتشون!! با وجود مقاومت دليرانهي لهستانيها، اين كشور فقط دو هفته تونست در برابر آلمان نازي مقاومت كنه! اينبار، فرانسه و انگليس به پيمانشون احترام گذاشتن و به آلمان اعلام جنگ دادن. اما درواقع، كمك چنداني از دست اونها ساخته نبود! هيچكدوم، آمادگي جنگ رو نداشتن!!! بعد از اون، دانماراك و نروژ، بلژيك، لوكزامبورگ و هلند رفتن زير چكمههاي نازي تا آلمان بتونه بيخيال خط ماژينو بشه و بره فرانسه رو هم بگيره و باقي قضايا ...!!! خوب آقا ساشا! به نظر شما، يكم خواستههاي آلمان زياد نبود؟ نميدونم شما چطور دارين اين جنگ رو نگاه ميكنين كه عقيده دارين آلمان جنگ جهاني رو شروع كردن و اين، انگليس و فرانسه بودن كه جنگ جهاني رو شروع كردن!! البته اگه مبناي قضاوت شما، واژهي «اعلان جنگ» باشه، حرف شما كاملاً درسته! آلمان، به هيچ كشوري، اعلان جنگ نكرد. تنها، به خاطر حمايت از متحدش، يعني امپراطوري ژاپن، پس از حمله به پرل هاربر، به ايالات متحده اعلان جنگ داد و متعاقباً امريكا هم هواپيماهاش رو فرستاد كه يه حالي به آلمان بده!! بهتره يكم منصف باشين! براي شروع جنگ، هيچوقت نيازي به اعلان جنگ نبوده! عراق، قبل از اعلان جنگ به ايران، درست از دوم شهريور، گلوله باران شهرهاي مرزي رو آغاز كرده بود. هواپيماهاش، پايگاههاي مرزي ايران رو بمبارون ميكردن و تانكهاش با نيروهاي ايراني درگير شده بودن! بني صدر بنده خدا، منتظر شنيدن «اعلان جنگ» از دهان مبارك صدام بود كه خدا رو شكر 31 شهريور اين كار صورت گرفت! نميدونم اگه اين رو صدام نميگفت، ما لابد تا فتح تهران هم بايد منتظر ميمونديم!!
- 67 پاسخ ها
-
- 1
-
هيتلر بنده خدا٬ قصد شروع جنگ نداشت! بنده خدا فقط ميديد آلمان يه ذره (يا به قولي٬ يه قزه icon_frown ) كوچيكه٬ به همين خاطرم گفت اول برم بخشهايي كه از كشورم كنده بودن رو بگيرم. بعد كه گرفت و گفت به جون مادرم ديگه كاري نميكنم٬ گفت برم اتريش رو بگيرم. بعد گفت برم چپ چكسلواكي رو بگيرم. بعد واسه خنده برم راست چكسلواكي رو بگيرم. بعد محض كركر خنده برم لهستان رو (با استالين) بگيرم و قسمت كنم. بعد هم لابد محض خنده٬ فرانسه رو گرفت. محض خنده انگليس رو با بمب فرش كرد و شوخي شوخي به شوروي حمله كرد :) icon_frown !!! خدايياش آلمان٬ كجا جنگ جهاني رو شروع كرد! بنده خدا تصميم داشت يه سري كشور درپيت رو به خاك خودش متصل كنه! اين كه جنگ نيست!!! انگليس و فرانسه كه بعد از حمله به لهستان٬ در برابر آلمان ايستادن و گفتن «حاجي! سال 38 پيمان عدم تجاوز با عمهي ما كه امضاء نكردي! منظورت چي بود؟»٬ لابد تقصير اونا بوده كه جنگ جهاني شروع شده. مگه نه اگه دخالت نميكردن٬ هيتلر قول ميداد بعد از گرفتن چند تا كشور٬ ديگه بيخيال شه! همونطور كه هربار پيش از جنگ٬ هركدوم از اين كشورها رو گفت٬ همين قول رو داد :) !! خدايياش هيتلر يكي از راستگوترين موجودات تاريخ بود!
- 67 پاسخ ها
-
- 2
-
سامانه دفاع هوایی سام-21 تریموف/گراولر( SA-21/S-400/S-300PMU-3/Triumph/Growler)
mostafa_by پاسخ داد به EBRAHIM تاپیک در پدافند هوایی
مطلب جالب و مفيدي بود. ممنون از گزينش و ترجمهي خوبتون. ولي يه چيزي. سرعت اكثر موشكهاي اون٬ نهايتاْ تا اسكاد-بي رو ساپورت ميكرد. حالا شهاب-3 خودمون هيچي. ولي اكثر موشكهاي اين سامانه٬ سرعت مقابله با موشكهاي بالستيك ميانبرد با سرعت مثلاْ بيش از 2 كيلومتر در ثانيه رو ندارن كه! البته شايد بنده اشتباه كردم! -
گزارش کيلوئی دولت از پيشرفت در همه جبهه ها
mostafa_by پاسخ داد به super_comando تاپیک در اخبار صفحه اول
متأسفانه دولت فعلي، با وجود تمام خدمتهايي كه انجام ميده، يه عادت بسيار بد داره و اون هم سعي در پوشش ضعفهاي خود، با برخي حركات ايضايي مثل ارائهي آمار نادرست و يا برتر جلوه دادن دولت فعلي و تخريب دولتهاي پيشين (16 سال گذشته) داره! از طرفي هم جناح مخالف دولت فعلي، شب و روز يه ذرهبين دستشون گرفتن و كوچكترين حركت دولت فعلي رو مورد نقد قرار ميدن و مثلاً اگه فلان شخص، يه سرفه كنه، ازش هزاران مقاله درميارن و طرف رو ميكوبن!! اين شرايط، هيچكدوم به نفع و صلاح مملكت نيست!! اگه حضرات، منصف هستن٬ بايد خوبيهاي دولت رو هم ببينن و ضمناً اگه به مشكلات دولت گير ميدن، بايد اين رو در نظر داشته باشن كه ايران قبل از اين دولت، گلستان نبوده! مثلاً اگه به آمار بالاي بيكاري اشاره ميكنن، بايد اين رو در نظر بگيرن كه زماني كه خودشون و حزبشون در قدرت بوده، اين آمار چگونه بوده؟!! تورم چطور بوده! وضع گراني به چه ترتيب بوده! مشكلات اجتماعي همينطور و خيلي مسائل ديگه!! از همه جالبتر٬ اينه كه اين عزيزان٬ ضعفهاي دولت فعلي رو بزرگنمايي كرده و ازش به اين نتيجه ميرسن كه دولت در زمان خودشون٬ خيلي خوب بوده و همهاش مزيت بوده و هيچ ايراد و اشكالي نداشته! به عبارتي٬ از يه بد٬ نتيجه ميگيرن كه قبلش٬ خوب بوده! اميدوارم كه اين جنگ و دعواهاي حزبي، يه روزي به پايان برسه يا حداقل دو طرف، منصف باشن و براي پيشرفت ايران اسلامي عزيز، گام بردارن؛ نه برتري حزب خود و تخريب حزب مقابل!! اكبر هاشمي رفسنجاني، سيد محمد خاتمي و دكتر محمود احمدينژاد، هر سه رئيسجمهورهاي زحمتكشي هستن و براي بهبود وضعيت كشور، تلاش كرده و ميكنن. تخريب اين اشخاص، طبق گفتهي رهبر انقلاب، تخريب و تضعيف نظام و انقلاب هست. -
اصل گفتگوي صورت گرفته٬ به شرح زير است : ------------------------------------------- در حالي كه با گذشت ده روز از درگيريهاي خونين كربلا كه در آن دهها تن از شيعيان عراق كشته شدند، اطلاعات و فيلمهاي اين حادثه بررسي شده است، حجتالاسلام رسول جعفريان، كارشناس مسائل عراق در گفتوگويي با «بازتاب»، به تشريح عوامل اين فتنه و تحركات جريان مقتدا صدر در اين كشور پرداخت. متن گفتوگو به اين شرح است: ريشههاي اصلي ماجراي نيمه شعبان امسال در كربلا چه بوده است؟ ـ مشكل مهمي از زمان صدام در عراق پديد آمد كه رژيم عراق حامي آن بود؛ دولت عراق كوشيد براي هدايت شيعيان به مجراي دلخواه خود، مرجعيتي دست و پا كند؛ بنابراين، از ميان كانديداها، آيتالله سيدمحمد صدر برگزيده شد كه ايشان به خاطر سادگي پذيرفت و سپس باز بر همين اساس، جلوي صدام ايستاد و به شهادت رسيد. در آن چند سال، خطي در حوزه نجف درست شد كه مقابل مرجعيت سنتي شيعه بود و پس از سقوط صدام، مقتدي صدر رهبري اين خط را به عهده گرفت. بنياد اين خط، رقابت با مرجعيت شيعه بوده و هست. البته بايد گفت كه يك رگههايي از انحراف از نوع ادعاهاي بابيت و شبيه به آنها در اين گروه وجود دارد. هماكنون گروهي از اين صدريها، مقتدي را سيد حسني و حتي برخي از سادهلوحان، خود او را مهدي ميدانند. به هر حال بنياد اين حركت رقابت با مرجعيت است. مواضع اينها با دولت عراق چيست؟ ـ ببينيد من در همان سال نخست پس از سقوط صدام هم نوشتم كه گروه مقتدي، رفتارهايي تند شبيه برخي گروههاي كه نميخواهم نام ببرم دارند؛ يعني از لحاظ روش بيشتر شبيه آنها هستند. در عراق به دليل سي سال دوري مردم از فرهنگ و معارف شيعه و فاصله آنان با مرجعيت، مشكلاتي از لحاظ كم فرهنگي وجود دارد كه بيشتر در جوانهاست كه البته گروه مقتدي اينها را به خود جذب كرد. آيتالله سيستاني نيز با درايت خاص خود براي يكپارچه كردن عراق، به ويژه شيعيان، اينها را با يكديگر نزديك كرد و نتيجه آن شد كه در مجلس با هم شدند، اما واقعيت آن است كه گروه صدر، تا حدودي قدرتطلب است و ميخواهد به هر قيمت همه چيز عراق را در انحصار خود داشته باشد و به دليل آن كه ريشهگيري آن در رقابت با مرجعيت بوده، هماكنون هم بدون هماهنگي با مراجع فعاليت ميكند. اينها روز نيمه شعبان را كه در كربلا جمعيت ميليوني جمع ميشود، خراب كردند و اگر شما فيلم آن را ببينيد، يك مشت جوان دست به آتش زدن اينجا و آنجا ميزنند. مردم هم تنها نگاه ميكنند. از همين فيلم، ميتوان دريافت كه روشهاي آنان كاملا تخريبي است. در عراق چه كسي از اينها حمايت ميكند؟ ـ هماكنون در عراق سخت است كسي بفهمد چه كسي از اينها يا گروههاي ديگر حمايت ميكند! بيشتر كشورهاي عربي به دنبال ساقط كردن دولت مالكي هستند؛ بنابراين، همه آنان متهمند كه به هر جرياني كه باعث آشفتگي اوضاع بشود، كمك كنند. دولتهاي ديگري هم سرمايهگذاري ميكنند. البته اين جريان چون يك جريان جوان شيعه است، شايد برخي از شيعيان هم به آنان كمك كنند! اين يك اشتباه فاحش است. شايد كساني در اين انديشه باشند كه اينها حامي جريان تشيع در عراق هستند، اما به نظرم ضربهاي كه اينها به دولت مالكي ميزنند، كمتر از ضربه گروههايي چون القاعده به اين دولت نيست. شما گمان ميكنيد كساني در ايران هم هستند كه از مقتدي حمايت كنند؟ ـ من سياست رسمي جمهوري اسلامي را اين نمي دانم. رهبر معظم انقلاب خط اصلي حركت عراق را خط آيتالله سيستاني ميدانند. ايشان همواره روي اين مسأله تأكيد كردهاند و به تازگي و به صراحت، وي را رهبري دورانديش و هوشمند خواندند. شما ببينيد برخي گروههاي منتسب به مقتدي، در حال ترور نمايندگان مراجع در عراق هستند و تا به حال، شماري از نمايندگان آيتالله سيستاني و حكيم را ترور كردهاند و اين كار در دستور كار آنهاست. آنها دو استاندار مهم عراق را نيز كه از گروه بدر بودند، ترور كردند و بايد گفت كه اين كار، تنها با خطدهي سلفيها يا صهيونيستها ممكن است. مسلما ايران دنبال اين مطلب نيست. من البته احتمال ميدهم عناصري ناآگاه نسبت به خط مرجعيت باشند كه ناخواسته گمان ميكنند بايد از اين گروه حمايت كرد، اما اينها ربطي به دولت و ملت ايران ندارد و سياست رهبري و سياست عالي جمهوري اسلامي اين نيست. به هر حال، هر گونه دفاع از اين گروه منحرف، به ضرر دولت مالكي است. وضع گروه مقتدي صدر پس از ماجراي نيمه شعبان كربلا چگونه است؟ ـ به نظر من، خيلي موقعيت آنها ميان تودههاي شيعه تضعيف شده است. اين كار بسيار زشتي بود. آنها ميخواستند قدرتنمايي كنند و به دولت عراق و آمريكاييها نشان دهند كه قدرتي دارند؛ خوب البته دارند. شايد هم كساني ميپندارند كه اگر از اينها حمايت نشود، اينها طرف برخي از كشورهاي عربي ميروند؛ خوب بروند. چرا يك گروه جاني كه اين چنين در كربلا بيحرمتي ميكند و رسما طرح ترور رهبران بدر، مجلس اعلي و حزبالدعوه را دارد، حمايت شود؟ اينها بايد به تدريج در جامعه شيعه عراق ايزوله شوند. خط اصلي خط مرجعيت است و مهمترين تهديد براي آن، گروههاي تكفيري و همين گروه نادان خودسر است. اينها به تازگي، انحرافات ديگري هم پيدا كردهاند؛ نخست اين كه شماري از آنها هر روز انشعاب كرده، گروههاي جديد با ادعاهاي جديد دارند. مثلا به تازگي، برخي از آنها گفتهاند: ما از سيدمحمد تا سيدمحمد را قبول داريم؛ يعني از سيدمحمد صدر تا حضرت مهدي؛ بنابراين، مرجع نميخواهيم. مرجعيت، تنها همان سيدمحمد صدر بوده و تا امام زمان او مرجع خواهد ماند. شما ديديد كه عراق ميتواند گروه جندالسماء و سيدحسني درست كند، در حالي كه ما تنها يك راه داريم و آن حفظ مرجعيت و خط مرجعيت است. الان موقعيت ايران در عراق و ميان شيعيان چگونه است؟ ـ اين درست است كه آنها ايران را پناهگاه خود ميدانند، اما بخشي از عراقيها متأسفانه تحت تأثير آمريكاييها، ايران را به حمايت از گروه مقتدي صدر متهم ميكنند. ايران و دستگاه ديپلماسي ايران، بايد با صراحت بيشتري اعلام كند كه حامي اين گروهك نيست. در عراق تبليغات ميشود كه استانداران شيعه كه به تازگي ترور شدهاند، با مينهاي ايراني بوده است. هرچند اين اخبار دروغ است، در ذهن مردم عراق اين طور القا ميكنند. سياست ايران حمايت از آرامش در عراق در همه نقاط آن است. ايران تندرويهاي گروه مقتدي صدر را كه گاه، عمليات تلافيجويانه عليه ديگران انجام ميدهد، نميپذيرد. رهبر انقلاب كشتن اين افراد را حرام اعلام كردهاند و آيتالله سيستاني نيز همين را اعلام نموده و فرمودهاند، اگر نيمي از شيعيان هم كشته شوند، كسي حق كشتن افراد بيگناه را ندارد، اما گروه مقتدي، متهم به اشتباهات و انحرافاتي است كه آنها را از خط مرجعيت جدا ميكند.
-
تاپیک جامع تهاجم به جمهوری اسلامی ایران
mostafa_by پاسخ داد به mostafa_by تاپیک در دکترین و استراتژی
آقا پرويز عزيز. اشتباهي كه شما داري اينه كه سپاه رو يه نهاد نظامي ميدونين. حال اينكه سپاه، يك نهاد انقلابي هست كه وظايف اون، به جنگيدن و دفاع كردن محدود نميشه! طبق قانون انتخابات، هركسي، قادر به نامزد شدن در انتخابات هست، به شرط اينكه در اون مقطع، جزو نيروهاي نظامي و انتظامي نباشه. ولي طبق نظريهي شوراي نگهبان، هيچ ايرادي نداره كه طرف، تا چند روز قبل جزو اين نيروها محسوب بشه. براي ارتش هم هيچ مانعي وجود نداره كه طرف بخواد استعفاء بده و بياد نامزد رياست جمهوري يا مجلس شه. ولي به دليل مسائلي كه عرض شد و ورود سپاهيان به سياست، اين خواسته از طرف سياسيون سپاهي بيشتر هست تا ارتشي. ضمن اينكه ما در سپاه هم همچين قضيهاي رو شاهد نبوديم! اگه منظورتون محسن رضايي هست، بايد عرض كنم كه آقاي رضايي در سال 75 (يا اوايل 76. درست يادم نيست) از سپاه اومدن بيرون. تنها كسايي كه در نزديكي انتخابات از شغل نظامي و انتظامي بيرون اومدن، دكتر قاليباف و سردار طلايي بودن كه به ترتيب براي رياست جمهوري و شوراي شهر تهران، كانديد شدن. البته ميدونم كه هر دو نفر، سابقهي سپاهي بودن رو دارن، ولي اونها، سالها در نيروي انتظامي بودن و از اونجا هم معروف شدن و اومدن بيرون. فكر نكنم يك نظامي بودن در گذشته، دليل محكمي باشه براي اينكه كسي رئيس جمهور نشه! حتي در ايالات متحده، ژنرال آيزنهاور و در فرانسه، ژنرال دوگل به قدرت رسيدن؛ اون هم به فاصلهي كمي بعد از جنگ جهاني! اما ارتشيها عموماً علاقهاي به ورود به سياست نداشته و ترجيح ميدن كه درجهاي كه سالها با سختي بهش رسيدن رو بچسبن! اما اگه يه ارتشي بخواد كانديد بشه، هيچ ايرادي بهش گرفته نميشه و بهانهاي براي كانديد شدنش وجود نداره. بياين يه بار با هم، يكي از مفاد قانون اساسي رو بررسي كنيم : هر واجد شرايطي، ميتونه در انتخابات نامنويسي كنه. اما خواهشاً نفرمايين كه تو سپاه، مثلاً فرمانده سپاه ميگه «فلاني رو انتخاب كنين» و بقيهي سپاه و خوانوادهشون هم اون رو انتخاب كنن. حداقل خود من، نزديك به 6 الي 7 سال رو در نهادهاي مختلف سپاه پاسداران كار كردم و تا دلتون بخواد از اين انتخاباتها اومده و رفته! شما شايد يه چيزي رو از كسي شنيده باشين كه همچين حرفي رو ميزنين. ولي بنده دقيقاً در اون فضا حاضر بودم و ميديدم كه تو هر دفتر و هر گوشهاي، چه بحثهاي طولانيمدتي شروع ميشه! هرجا و هر اتاق برين، ميبينين كه دارن درمورد اين كه كي بهتره و كي اينطوريه و كي اونطوري، صحبت ميكنن! بحث جريان هم همونطور كه عرض كردم، اگه دوست دارين بهتر متوجه بشين، بهتره در قالب حزب در نظر بگيرين كه نهايتاً به يك نتيجه ميرسن و از يك نفر حمايت ميكنن! بنده عرض كردم كه در سپاه هم از لحاظ سياسي، چندپارگي و چند دستگي هست و هيچ اين نيست كه كل يا اكثريت مجموعهي سپاه، از يك نفر حمايت كنه و يه نفر رو انتخاب كنه! در انتخاباتي هم كه در پيش رو بود، نزديك به نيمي طرفدار هاشمي رفسنجاني (چه راستگرايان و چه چپگرايان)، سپس دكتر قاليباف و نهايتاً دكتر احمدي نژاد بودن و اين رو بنده به عينه ديدم (البته اگه نسبت به قوهي بينايي و شنوايي بنده، شك نداشته باشين). مطمئن هم باشين كسي نيستم كه راست رو ببينم و دروغ رو بازگو كنم! اما درمورد مسائل عمراني، كاملاً اشتباه فرمودين! وظيفهي سپاه اين نيست كه پشت بولدوزر بشينه و خاك برداري كنه و بعد هم آسفالت بريزن و غلتك بيارن و جاده درست كنن! عرض كردم كه طبق اساسنامهي سپاه، وظيفهي سپاه در زمان صلح، شركت در پروژههاي عمراني و آباداني كشور هست. پس از جنگ، سپاه پروژههايي رو در دست گرفت و به اجراء رسوند كه از پس هيچيك از پيمانكاران داخلي برنمياومد! اين كار سپاه هم صد در صد قانوني بوده و سپاه طبق قانون، مجوز داره كه مثل ساير شركتهاي پيمانكاري، در مناقصههاي اقتصادي شركت كرده و يا پروژههاي اقتصادي رو درست مثل ساير مقاطعهكاران و پيمانكاران، در دست اجرا بگيره! براي اين امر هم در سپاه، واحدهاي كاملاً تخصصي و حرفهاي وجود داره. پس ملاحظه فرمودين كه اينجا رو حداقل اشتباه كردين (البته اگه عرايض بنده رو پذيرفته باشين!). ------------------------------------------------ همونطور كه آقا سعيد فرمودن، يه مقدار داره بحثمون سياسي ميشه. اگه دوست داشتين در اين زمينه، بيشتر صحبت كنيم و بيشتر تبادل نظر داشته باشيم، ميتونيم در قالب pm با هم صحبت كرده تا خداي نكرده موجبات في *ل-تر شدن سايت رو فراهم نياريم. در باقي موارد، اگه شما يا ساير دوستان، نظري دارن، خوشحال ميشم كه بفرمايين. -
کشورهای حامی عراق در جنگ تحمیلی علیه ایران (جنگ جهانی سوم)
mostafa_by پاسخ داد به MRG تاپیک در جنگ تحمیلی
حتماً دوست عزيز. براي نمونه، ميتونم به كتاب «چگونه غرب، عراق را مسلح ساخت» اشاره كنم. اما اين اطلاعاتي كه بنده نوشتم، بخش كوچكي بود از سخنراني مهندس سعيد قاسمي، سردار با افتخار دفاع مقدس. البته در اون صحبت، تنها به ذكر نام چهارده كشور اشاره شده بود و سه كشور ديگه رو هم بنده براساس مطالب و تحقيقاتم از كتابهاي مختلف، مثل كتابي كه عرض شد، گذاشتم. اين مطلب رو ميتونين در سايت «شريف نيوز» با نام مقالهي «جنگ را درشت نوشتهاند، نه درست!» ملاحظه بفرمايين. اما درمورد شوروي، بايد عرض كنم كه در دوران جنگ سرد، اين عادتي بود كه يك ابرقدرت، طرف يك كشور رو بگيره و ابرقدرت ديگه، طرف كشور ديگه! بعد هم موج تسليحات رو به طرفين درگير ارسال ميكردن (البته با دريافت پول!!) و اينطوري غيرمستقيم به قدرتنمايي ميپرداختن! اما جنگ ايران و عراق، تنها جنگي بود كه در دوران جنگ سرد، شوروي و امريكا، هر دو در يك جبهه قرار داشتن و عليه يك كشور متحد شده بودن! هركدوم هم دلايل خودشون براي حمايت از صدام رو داشتن و بحمدلله، هردوشون هم نهايتاً ضايع شدن icon_frown !!! ---------------------------------------------------- دقيقاً درست ميفرمايين. عين اين واژه، بارها چه از زبان كارشناسان داخلي و چه از زبان متخصصين نظامي و كارشناسان خارجي بيان شده كه «در طول تاريخ، چنين اتحادي براي نبرد با يك كشور، بيسابقه بوده است». حتي در زمان جنگ جهاني دوم، چند كشور در طرف آلمان و چند كشور در جبههي متفقين بودن! قدرتهاي بزرگ دنيا هم تقسيم شده بودن. ولي اين جنگ، اولين جنگي بود كه تمام قدرتهاي دنيا، سر يه مسئله به توافق رسيدن و با هم متحد شدن و هركدوم به نحوي، سعي در كمك به عراق، براي نابودي ايران و انقلاب اسلامي گرفتن. -
تاپیک جامع عملیات طوفان صحرا تاپیک جامع عملیات طوفان صحرا
mostafa_by پاسخ داد به sina12152000 تاپیک در عملیات های نظامی خارجی
آقا سينا. در زمان جنگ اول خليج٬ شوروي در آستانهي فروپاشي قرار داشت. شوروي در اون زمان٬ كاري از دستش ساخته نبود. پس از اون هم روسيه كه بسيار ضعيفتر شده بود٬ بيشتر سعي در سياستهاي پنهان و غيرمستقيم در جهان سياست داشت و بيشتر سعي در ترميم مشكلات و ضعفهاي داخلي خودش داشته باشه تا قدرتنمايي در برابر امريكا! جنگهاي موسوم به خليج٬ يك طرح امريكايي بود و براي مقابله با اون٬ كار خاصي از دست شوروي و سپس روسيه ساخته نبود! طرح امريكا٬ از اول اين بود كه عراق تضعيف شه كه اين٬ به سود شوروي نبود٬ ولي درصورت وقوع وقايع پيشبيني شده٬ تنها كاري كه شوروي ميتونست انجام بده٬ حمايت تسليحاتي از عراقي بود كه در اون زمان٬ در دامان امريكا قرار داشت. صدام حسين٬ بيشترين مبادلات اطلاعاتي رو با امريكا داشت و براي بيشتر تصميماتش٬ با مقامات ارشد امريكايي يا فرانسوي (مثل كنت دومارانش) صلاح و مشورت ميكرد. حتي صدام٬ براي حمله به كويت هم با امريكاييها مشورت كرد و پس از كسب اجازه از اونها حمله كرد. صدام٬ علناْ از دامان شوروي خارج شده بود و حمايت بيشتر از عراق براي شوروي٬ نه امكانپذير بود و نه مقرون به صرفه! ولي تاريخ نشون داد كه تكيه بر باد٬ چه عاقبتي خواهد داشت! امريكا٬ شايد همواره براي متحدينش٬ تكيهگاه بسيار مطمئنتري، نسبت به شوروي (و روسيه فعلي) بوده، ولي همواره نشون داده كه اين اطمينان، تنها تا زماني پابرجاست كه منافع امريكا حكم كنه. درصورت اتمام تاريخ مصرف خوشخدمتيها، بزرگترين و فداكارترين خدمتكاران و نوكران و مطيعان امريكايي هم به سادگي قرباني خواهند شد! صدام، دقيقاً همين بلا سرش اومد! اما در جنگ دوم خليج، فضاي جهان طوري بود كه از وقوع اين جنگ جلوگيري نميشد كرد. امريكا و انگليس، اسب خودشون رو براي تاختن به عراق نعل كرده بودن. روسيه و چين، پرچمدار مخالفت سياسي جهاني با اين حمله بودن. حتي اجازه ندادن كه سازمان ملل با امريكا همراه بشه و يا حتي اين حمله رو تأييد كنه! اما ديديم كه وقتي امريكا، از متقاعد كردن روسيه و چين نااميد شد، به يه حملهي خودسرانه به عراق دست زد! حملهاي كه سازمان ملل هم محكومش كرد (اگه كشور ديگهاي اين كار رو انجام ميداد، قاعدتاً بايد نيروهاي متحد، براي دفاع از كشور مورد تهاجم شكل بگيره؛ درست مثل جنگ خليج 1). ولي نهاتي امر، مارجرايي شد كه شاهدش بوديم.- 42 پاسخ ها
-
- طوفان صحرا
- کویت
-
(و 4 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
تحولات سوریه (2) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه - بخش دوم ( از July 2015 )
mostafa_by پاسخ داد به GOLDEN-CROWN تاپیک در اخبار تحلیلی
جداييطلبان كرد٬ مثل قاسملوي خائن، آرزوي تجزيهي كردستان از ميهن عزيزمون رو به گور خواهند برد! گذشت زماني كه كيلومتر كيلومتر خاك ايران، به تحريك انگليس و روسيه، از كشور عزيزمون جدا ميشد! چه پژاك، چه نيروهاي ريگي و چه القاعده، توان مقابله با دلاوران محافظ اين آب و خاك رو ندارن. -
تاپیک جامع تهاجم به جمهوری اسلامی ایران
mostafa_by پاسخ داد به mostafa_by تاپیک در دکترین و استراتژی
اما آقا پرويز. يكي دو مورد رو از حرفهاي بنده، درست برداشت نفرمودين. بنده عرض نكردم كه به دستور رئيس جمهور در انتخابات تغيير جريان بوجود بيارن! بحث بنده، طرفداري از رئيس جمهور بود؛ كسي كه با عقايدشان بيشتر سازگاري داشته باشه و از نظر آنها، براي انقلاب مفيدتر! سپاه، قانوناً وظيفهي سازندگي در كشور، در زمان صلح رو داره و گرفتن پروژههاي عمراني و احداث سدها، نيروگاهها، جادهها و ...، جزو وظايف كاملاً قانوني سپاه پاسداران هست. بحث ما، صرفاً بحث نقش تأثيرگذاري سپاه در انتخابات هست. ولي اين كار، يك كار كاملاً قانوني هست. طبق قانون اساسي، هر ايراني (كه به سن مجاز انتخابات رسيده باشه)، از يك رأي براي تعيين سرنوشت حكومت و كشورش برخوردار هست و ميتونه هرطور كه دوست داره رفتار كرده و هركس رو كه به نظرش بهتر هست، انتخاب كنه. حال اگه اين انتخابات، تأثير حرفهاي پدر يا شوهر يا پسرش باشه، اين امر، غيرقانوني نميشه. مسلماً اكثر فرزندان و اعضاي خانواده، از نظر سياسي، پيرو كساني هستن كه تو خانواده، از بينش و اطلاعات سياسي بهتري برخوردار هستن. اگه مثلاً پدر خانواده، براي انتخاب رئيس جمهور به خانواده، آقاي x رو پيشنهاد ميكنه، اگه خانواده اون رو انتخاب كنه، كاري غير قانوني انجام نداده! صرفاً به يك توصيه عمل كرده! ضمن اينكه نيم ميليون رأي، با وجود تأثير زيادي كه داره، ولي اولاً همونطور كه گفتم چندين شعبه هست و ثانياً در برابر آراء كلي مردم، چندان هم زياد نيست. ولي همونطور كه گفتم، گاهاً به شدت تأثيرگذار ميشه. اما همونطور كه فرمودين، هيچ تضميني وجود نداره كه اين تصميمات و خرد جمعي سپاهيان، به نفع كشور باشه؛ بخصوص در آينده!! اما در نگاهي مناسبتر، ميشه گفت سپاه در حال حاضر، يك حزب سياسي پرجمعيت هست؛ درست مثل ساير احزاب!!! هر حزبي كه احساس كنه ميتونه تأثيرگذار باشه، سعي ميكنه كه اهداف خودش رو پياده كنه و مسير كشور رو به سمت تغييرات مورد نظرش تغيير بده! حالا خواه اين حزب، كارگزاران و يا راستگرايان سنتي نيمهي اول هفتاد باشه، خواه چپگرايان ميانهرو و افراطي نيمهي دوم هفتاد، خواه اصولگرايان نيمهي اول هشتاد و خواه سپاه!! -
تاپیک جامع عملیات طوفان صحرا تاپیک جامع عملیات طوفان صحرا
mostafa_by پاسخ داد به sina12152000 تاپیک در عملیات های نظامی خارجی
دوستان بخوبي، كشورهاي مستعد قدرت منطقه رو تحليل كردن و نيازي به زيادهگويي در اين زمينه نميبينم. اما عراق! عراق، از ابتدا هم گزينهي مطمئني نبود! حكومت بعثي عراق، به رهبري احمد حسن البكر و سپس صدام حسين، آرزوي ايجاد يك حكومت عربي مقتدر در منطقه رو داشت. آرزوهاي بلندبالاي سران بعثي به همراه برداشت آزادي از جريان پان عربيسم بوجود آمده توسط جمال عبدالناصر، اين احساس رو به آنها القاء كرده بود كه توان تبديل به قويترين كشور عربي منطقه را خواهند داشت. به عبارت بهتر، عراق، جايگزين مصري ميشد كه به رهبري انور سادات، با چسبيدن به اسرائيل، به شدت از نظر تأثيرگذاري و قدرت نظامي، تضعيف شده بود! اين قدرتيابي، بزرگترين خطر براي اسرائيل محسوب ميشد. البته در آن زمان، حسن البكر و صدام، هيچكدوم قصد حمله به اسرائيل رو نداشتن. ولي هيچ تضميني براي انجام اين كار در آينده وجود نداشت. به همين دليل هم عراق، نسبت به ايران، گزينهي متزلزلتري محسوب ميشد. پيروزي انقلاب اسلامي، اتفاق بسيار بدي براي جهانيان بود! نه به دليل تغيير حكومت يك كشور استراتژيك، كه به خاطر صدور انقلاب! انقلاب ايران، يك پيام داشت : «ميتوان بدون تكيه بر شرق و غرب، در برابر استعمارگران ايستاد!». جريانهاي انقلابي، به زودي از انقلاب ايران كپي برداري ميكردند و تمام منافع شرق و غرب در خطر ميافتاد! پس انقلاب ايران، بايد در نطفه خفه ميشد. زبيگنيو برژينسكي، عراق را ترمز مناسبي براي ايران اسلامي دانست. دليل آن هم كاملاً مشخص بود : 1- تنها گزينههاي ممكن، براي كشيدن ترمز جمهوري اسلامي، عراق و تركيه بودند. تركيه، شرايط مساعدي براي حمله نداشت. داشتن مرزهاي كوهستاني با ايران كه مانع از پيشروي يگانهاي زرهي انبوه بود و عبور هواپيماهاي ترك از ميان كوههاي بلند غرب كه ميتوانست خود، پدافندي خطرناك براي آنها تلقي شده، مشكل عمدهي هجوم تركيه به ايران بود. ضمناً اين كوهها، بزرگترين و بهترين ميدان نبرد، براي نيروهاي ايراني، بخصوص پاسداراني بود كه 20 ماه، در اين جبهه، با كردهاي تجزيهطلب جنگيده و آمادگي بسيار مطلوبي داشتند. ضمناً سرماي استانهاي غربي كشور، درصورت طولانيتر شدن جنگ، ميتوانست يادآور زمينگير شدن آلمان در شوروي باشه. ضمناً تركيه، پس از سقوط امپراطوري عثماني، با ايران كار خاصي نداشت و دليل منطقي براي اين حمله وجود نداشت (هرچند كه دلايل رو ميشه خيلي راحت ساخت!). پس تركيه، منطقاً حذف بود! 2- صدام حسين، يك عرب كاريزماتيك بود. پس در صورت حمله به ايران، ميتوانست به خوبي كشورهاي منطقه رو با خودش همراه كنه و پشتيباني خوبي براي خودش دست و پا كنه. در نتيجه نبايد نگران تأمين منافع عراق درصورت طولانيتر شدن جنگ ميبود. 3- كشور عراق، سالها درگيريهاي كوتاه و بلندمدتي با ايران داشت. مشكلات عديدهي بين ايران و عراق، همواره مشكلات زيادي رو بوجود مياورد! پس بهترين بهانهها، براي از سر گيري اين مشكلات وجود داشت. ضمن اينكه انقلاب اسلامي، اسلام امريكايي رو كنار زده و اسلام حقيقي رو به جهانيان نشان داده بود. بنابراين وجود اين تفكرات اسلامي، بزرگترين خطر براي كشورهاي عربي منطقه تلقي ميشد. اگه جلوي ايران گرفته نميشد، ساير مردم كشورهاي عربي منطقه، با الگوبرداري از انقلاب ايران، خواستار تشكيل حكومتي اسلامي (اسلام حقيقي) در كشورشون ميشدن و مسلماً اين آتش، دامنگير كشوري چون عراق نيز ميشد. پس انگيزهي كافي براي عراق وجود داشت. 4- عراق، براي جلوگيري از ايجاد يك ابرقدرت عربي، بايد تضعيف ميشد. جنگ با ايران اسلامي، ميتونست به خوبي عراق رو تضعيف كنه. مسلماً ايران، بنا به پيشبينيها، درحالي كه ارتش درستي نداشت و پاسداراني كاملاً بيتجربه، از كشور دفاع ميكردن، نميتونست در برابر ارتش چهارم جهان (از لحاظ تجهيزات)، زياد دووم بياره. ولي ميتونست ضربههاي جبرانناپذيري به اين ارتش بزنه. درصورت حملهي امريكا به عراق و بازپسگيري ايران، اين ضربات بيشتر شده و نهايتاً ميشد عراق رو كنترل كرد. 5- عراق، مثل ايران، يك كشور با اكثريت شيعه بود. بزرگترين مشكل امريكا با مسلمانان، دقيقاً وجود شيعيان هستند كه از همان ابتداي تاريخ اسلام، روحيهي مبارزهطلبي و قيام را داشتند و غيرت ديني و اسلاميشان، از سنيها بسيار بيشتر بود. به همين دليل هم خطري بالقوه براي منطقه تلقي ميشدن. ضمن اينكه روحيهي انقلابي ميتونست تأثير اين روحيه رو بيشتر كنه و خطرات فراواني براي منافع امريكا به ارمغان بياره. در نتيجهي اين جنگ، شيعيان زيادي كشته و يا آواره ميشدن و با پيروزي عراق، جاي پاي يك حكومت سني در منطقه، محكمتر ميشد و شيعيان، مجبور به گوشهنشيني ميشدن. چندين دليل ديگه هم وجود داشت كه براي بيانشون، بايد درمورد دكترين جنگ جهاني چهارم و مسائل بعدياش، اول توضيحاتي عرض كنم كه فكر نكنم در حال حاضر، فرصت مناسبي براي بازگويياش باشه. اما بعد از تعيين تكليف با ايران، مسلماً عراق هم بايد محدود ميشد (كه شد). پس ملاحظه ميفرمايين كه امريكا، از خيلي وقت قبل، قصد تضعيف كشور عراق رو داشت و اين قضيه، تنها به يك جنگ كمدي (حمله به كويت) مربوط نبود!- 42 پاسخ ها
-
- طوفان صحرا
- کویت
-
(و 4 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
کشورهای حامی عراق در جنگ تحمیلی علیه ایران (جنگ جهانی سوم)
mostafa_by پاسخ داد به MRG تاپیک در جنگ تحمیلی
خوب. براي شروع٬ نام كشورهايي كه نيرو٬ براي جنگيدن با ايرانيها ارسال كردن رو مينويسم : 1- اردن 2- قطر 3- بحرین 4- كویت 5- لبنان 6- سوریه 7- عربستان سعودي 8- مصر 9- تركیه 10- افغانستان 11- پاكستان 12- بوسنی و هرزگوین 13- یوگسلاوی 14- مغرب 15- عمان 16- يمن 17- سومالي!!! و اصل كاريها : 18- عراق لازم به ذكره كه بعضي از اين كشورها٬ مستقيماْ نيرو ارسال نكردن و نيروهاشون به صورت داوطلب٬ وارد جبهههاي جنگ شدن!! اما كشورهاي عربي منطقه (منهاي سوريه)٬ رسماْ اين نيروها رو ارسال كردن! ضمناْ وظيفهي رسوندن نيروهاي داوطلب به منطقه نيز به عهدهي اين كشورها بود!! -
تاپیک جامع تهاجم به جمهوری اسلامی ایران
mostafa_by پاسخ داد به mostafa_by تاپیک در دکترین و استراتژی
ممنون از نظرات شما آقا پرویز. لازم دونستم در دو مورد، قضیه رو بیشتر توضیح بدم. کودتای مردمی با قیام مردمی، کاملاً تفاوت داره. ما کودتای 28 مرداد رو داریم که نه توسط ارتش، که توسط مردم اداره شد. ارتش، تنها زمانی دست به کار شد که آب ها از آسیاب افتاده بود. زمانی که اوباش تهران، اوضاع رو در دست داشتن، سران ارتش هرکدوم یا دستگیر و زندانی و یا پنهان شده بودن! تفاوت کودتای مردمی با قیام مردمی، در انگیزش و انگیزه ی آن هاست. در کودتای مردمی، عموماً یک موج بسیار موقت ایجاد می شود که اکثر افراد، حتی درست نمی دانند که هدف بعدی چیست. می توان گفت موج آنارشیسم، به عنوان مثالی برای کودتای مردمی مطرح می شه. اما در قیام مردمی، هدف واحد، مسیر واحد و نتیجه ی واحد، از ابتدا مشخص هست. مثلاً در قیام سال 57 که به پیروزی انقلاب اسلامی منجر شد، هدف واحد، سرنگونی حکومت شاه خائن بود. مسیر واحد، مسیر فرهنگی انتخاب شده بود و ترجیح داده می شد که پس از سال ها مبارزه ی مسلحانه، اینبار بصورت فرهنگی و عمومی، شاه رو وادار به استعفاء کنن! نتیجه ی واحد هم پیروزی قیام مردمی و سر کار اومدن حکومت دست مردم بود. با یه مقایسه ی ساده تو ذهنتون، می تونین به فرق این دو تا مسئله، می تونین به عرض بنده بهتر برسین تا شاعبه ای از بوجود اومدن واژه ی جدیدی از طرف بنده وجود نداشته باشه. در ماجرای 18 تیر، حداقل شخص بنده، کاملاً از نزدیک قضایا رو پی گیری می کردم. دوست عزیزم. ماجرای 18 تیر، هیچ ربطی به وقایع بعدی نداشت. ماجرا از این جا شروع شد که روزنامه ی سلام توقیف شد و عده ای دانشجویان مستقر در کوی دئانشگاه تهران، به این بهانه دست به اعتراض زدند که بعد از یه زد و خورد نسبتاً ساده، همه چیز تموم شد. اما ماجرا از وقتی شروع شد که از نصفه شب، گروه های دیگه ای وارد دسته ی دانشجویی شده و درگیری مجدد رو آغاز می کنن و با نیروی انتظامی درگیر می شن که نهایتاً فرداش اون اتفاق ها می افته. تا دقیقاً روز دوشنبه، اعتراضات دانشجویی، به شکل عادی برگزار شد و در تمامی جلسات، بنده حضور داشتم و این مورد رو به عینه دیدم. هیچ دانشجویی در خیابان به راه نیافتاد! تمامی بچه ها، درخواست می کردن که مردم، برای ذکر اعتراض، بیان تو صحن دانشگاه (تهران). حتی یه دختر خانمی که متاسفانه الان اسمش رو به یاد ندارم، بیرون دانشگاه ایستاده بود و ضمن مناظره با دیگرون، اون ها رو برای ادامه ی بحث به دانشگاه دعوت می کرد. تمام این وقایع، هر روز در دانشگاه تهران (و چند دانشگاه دیگر که دوستانم حضور داشتن) پابرجا بود. اما این، عده ای دیگر از مردم بودن که با شکستن شیشه های بانک ها، کتک زدن دیگران، سرقت از مغازه ها، آتش زدن اتوبوس شرکت واحد، موتورسیکلت ها و ماشین ها، شکستن شیشه های ماشین ها و خانه ها و کارهایی وحشتناک تر، سعی در ایجاد آشوب داشتند! حتی کار به جایی رسید که در میدان ولی عصر، در برابر چشم نیروی انتظامی، پاترول این نبرو به اتش کشیده شد! اما دوست عزیز. اگه بنده می گم به تحریک امریکا بوده، چون خودم عیناً در برخی جلسات و میتینگ هاشون حضور داشتم! یکی از این میتینگ ها، دقیقاً در چهارم خرداد سال 78 برگزار شد و منوچهر محمدی که خود، یکی از اعضای منافقین در پاریس بود، بالای کانکسی قرار داشت و داشت برای مردم حرف می زد! مواردی از این دست زیاده و از حوصله ی بحث خارج! این اراذل بازی ها، کجاش اعتراض مردمی بود؟ کجاش خواست مردمی بود؟ دانشجویان، اعتراضشون کاملاً جدای از این جریان بود! مردم ایران، کدومشون خواسته، اقدام به سرقت بازار کردن؟ کدومشون تو نظام الدوله بانک صادرات رو غارت کردن و ...؟!! به این نمی گن شعور مردمی. به این می گن ایجاد موج دوست گرامی. ---------------------------------------------------- اما برخلاف نظر شما درمورد ترس نداشتن امریکا از سپاه، این موضوع عیناً و بارها از زبون خود امریکایی ها بیان شده! درمورد خطرات سپاه برای امریکا، قرار شد در پست بعدی صحبت بیشتری کنم. اما یه سری اشاره ی کوچیک می کنم : نابودی منافع امریکا در خلیج فارس، کشورهای عربی منطقه و همسایگان، حمله های در نظر گرفته شده ی سپاه در خاک امریکا، ناامن کردن اروپا، تهاجم همزمان گروه های فلسطینی و مبارزین لبنانی به مواضع اسرائیل از درون و بیرون و بسیاری دیگه که فعلاً بهتره حرفی ازش به میون نیاد که بحث منحرف نشه. دوست گرامی. بد نیست مستندی رو که دکتر محمدرضا اسلامی اون رو تهیه کرده رو ملاحظه بفرمایین تا بیشتر این قضیه دستتون بیاد. ایشون، مستندی درمورد جنگ های اخیر امریکا در عراق و افغانستان تهیه کردن و با چندین فرمانده ی امریکایی هم توش مصاحبه کردن. یکی از قسمت های این مستند، در کانادا گرفته شد. یک سری از سربازان امریکایی مجروح جنگ عراق در یکی از بیمارستان های این کشور بودن. وقتی داشتن تو فیلم صحبت می کردن، همه شون از ترس از حمله ی پاسدارها صحبت می کردن. یکی شون می گفت : «من همه ی ترسم این بود که شب ها، وقتی می خوابم، این لباس سبزهای شما ایرانی ها (پاسدارها)، بریزن سرمون و همه مون رو نابود کنن!». دوست عزیز. شما موردی رو دارین نفی می کنین که تقریباً شکی درموردش تو جامعه جهانی وجود نداره! سپاهی که شما می بینین، مجموعه ای از افراد نالایق هست. ولی سپاهی که بنده مدنظرم هست و دیدم و سپاهی که غرب و امریکا ازش در هراس هستن، نیروهای جوونی هست که آموزش های فراوونی رو دیدن برای مقابله با تهدیدهای مختلف! البته نمی تونم بر روی حرفم اصراری داشته باشم. نظر شما محترمه. فقط قصد، توضیح بیشتر عرایضم بود که یه وقت فکر نکنین اینا رو از سر خوشی و سنگینی شام دیشب عرض کردم! اما پیشنهاد می کنم همه ی مواردی که در منطقه شاهد هستیم رو الکی به سپاه نسبت ندین! در تاپیکی هم قبلاً عرض کرده بودم که مشکلات شیعه و سنی، گروه های مبارز فلسطینی و گروه های لبنانی، چی بوده. این ها هیچ ربطی به سپاه پاسداران نداره! خواهشاً دیگه سپاه رو امریکای ثانی فرض نفرمایید. درمورد اقدامات آقای خاتمی هم بهتره در اینجا بحث نکنیم. چرا که تاپیک مناسبی نیست. اگه قرار به شمردن ضعف های ایشون باشه، می شه صفحات زیادی رو پر کرد. ولی در حال حاضر، ما داریم درمورد سپاه پاسداران و خطری که درصورت قرار گرفتن نام این نهاد در لیست تروریست ها بوجود خواهد اومد، صحبت می کنیم. یادمون نره! سپاه پاسداران، با همه ی بدی ها و خوبی هاش، یک نهاد ایرانی و انقلابی هست. این یک مسئله ی داخلی هست. در حال حاضر، نباید با تضعیف سپاه، دقیقاً همون راهی رو دنبال کرد که امریکا آرزوش هست! -
قدرتمندترین نیروی دریایی جهان!!!
mostafa_by پاسخ داد به hosseingmn تاپیک در نیروی دریایی کشورهای مختلف
بد نيست بدونين كه امروزه٬ اين مثال٬ جزو مثالهاي تدريسي درس مباني سازمان و مديريت در دانشگاهها شده! انصافاْ جالب بود. بخصوص تيكهي آخرش كه اصلاْ نميشد جلوي خندهمو بگيرم!!