mostafa_by

War
  • تعداد محتوا

    2,358
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    18

تمامی ارسال های mostafa_by

  1. ممنون از سيناي عزيز (نام كاربري مدنظر هست) بابت ايجاد اين تاپيك. حقيقتاً سايت، به همچين تاپيكي به شدت نياز داشت. اما متأسفانه يا خوشبختانه، بحث جنگ‌‌هاي خليج (1 و 2 – شده مثل فيلم‌هاي سينمايي!!)، خيلي گسترده هست و ترسم از اينه كه اگه اين بحث، محدود و مديريت‌شده پيش نره، نشه ازش به نتيجه‌گيري درستي رسيد. به نظر من، بهتره هر بار، يك سوال مطرح بشه و درمورد اون، به تفصيل دوستان نظرشون رو بنويسن. بعد كه نتيجه‌گيري كرديم، مي‌تونيم بريم سراغ قسمت بعدي. ضمن اينكه در خلال اين بحث‌ها، سوالاتي هم بوجود مياد كه اينطوري، با در نوبت قرار گرفتن، خود به خود پاسخ داده مي‌شه و نتيجه‌ي جالب‌تري رو هم شاهد خواهيم بود. ------------------------------------------------------ نطفه جنگ اول آمريكا با عراق از كي بسته شد؟ اين يه بحث طولاني هست كه اگه دوستان مايل باشن، مي‌شه از همين‌جا بحث رو شروع كرد. بصورت خلاصه عرض كنم، بحث جنگ امريكا با عراق، ريشه در بحث امنيت خاورميانه داره. طبق نظريات پروفسور اشتراوس، بزرگترين قدرت منطقه‌اي، اسرائيل بايد مي‌بود. اما براي كنترل بهتر منطقه، مي‌شد از قدرت ديگري با نام ژاندارم، كه تو فرهنگ ما نوچه عبارت مناسب‌تري براي اين واژه هست، استفاده كرد. در خاورميانه، اگه عربستان سعودي اون زمان رو بي‌خيال شيم، دو قدرت بزرگ در منطقه حضور داشتن : عراق با قوي‌ترين نيروي زميني منطقه و ايران با قدرتمندترين نيروي هوايي! رژيم سرسپرده‌ي شاه، گزينه‌ي مناسب‌تري نسبت به كشور بعثي عراق داشت! البته عراق نيز قدرت مناسبي بود. ولي عملا‌ً با برخورد اين دو كشور در سال 1975، ايران انتخاب شد و تصميم بر تضعيف عراق گرفته شد. اما با انقلاب اسلامي ايران، ورق برگشت و ترجيحاً عراق، براي تضعيف ايران و متقابلاً نيروهاي انقلابي ايران، براي كاهش توان نظامي عراق در نظر گرفته شدن. اميدي نبود كه ايران (كه در اون زمان، براي خودش برره‌اي بوده!) بتونه در مقابل عراق، زياد مقاومت كنه. پس از اشغال ايران، امريكا نقشه‌اي مشابه جنگ خليج در سر مي‌پروراند كه به سادگي، با حمله به ايران اشغالي، اون رو از چنگ عراق دربياره و ضمن محكم‌تر كردن جاي پاي خودش، بخصوص در مقابل شوروي و در همسايگي‌اش، حكومتي مناسب‌تر براي منافع امريكايي سر كار بياره. از طرفي هم تركيه كه هم‌پيمان اسرائيل محسوب مي‌شد، مي‌تونست موقتاً وزنه‌ي مناسبي براي خاورميانه تلقي بشه! اما ايران مقاومت كرد و ... (اين تازه تيكه‌ كوچيكه‌اش بود!! برين خدا رو شكر كنين نخواستم طول و تفصيلش بدم icon_cheesygrin ! آيا نسخه عراق براي ايران هم قابل پيچيدن است؟ متأسفانه بله! اما ترجيح مي‌دم اين مطلب رو در قسمتي مناسب‌تر، زماني كه بحث به جاهاي حساسش رسيد بيشتر توضيح بدم! ------------------------------------------------------ نظر دوستان درمورد پيشنهاد من چيه؟
  2. mostafa_by

    تا نبینید باور نمی کنید !!!!

    سالار جان. احتمالاً شما جنگ 2003 رو با 1991 اشتباه گرفتين. در سال 1991، عراق اسكاد-بي داشت و چند تايي هم هوا كرد! ---------------------------------------- آقا سعيد. حرف شما كاملاً صحيح هست. ولي اين از حماقت صدام نبود! جنگ خليج، يك نمايش بسيار ساده بود! همه‌چيز درست مثل فيلم‌ها تعريف شده بود وعراق نمي‌بايست اين جنگ رو مي‌برد و نبرد! ديدين كه وقتي همزمان با جنگ، انتفاضه عراق هم شكل گرفت، امريكا به راحتي اجازه‌ي سركوب و يا به عبارت بهتر، كشتار عراقي‌ها رو به صدام داد و حكومتش رو تا سال 2003، براي بهره‌برداري بهتر از موقعيت، پا بر جا گذاشت! اين نهايت ساده‌انگاري هست كه باور كنيم صدامي كه قبل از جنگ عراق - كويت، با امريكايي‌ها هماهنگ مي‌كنه كه حمله كنه يا نه، قصد داشته كه در برابر تهاجم نيروهاي متحد بايسته، ولي حماقت جنگي كرده! عراق حتي به سادگي نفراتش رو فرستاد تو قلب دشمن! جنگ كلاسيكي انجام داد كه حتي در جبهه‌هاي ايران هم، به دليل شكست‌پذيري و عدم موفقيت زيادش، انجام نداده بود! فقط كافيه فيلم‌هاي كشته‌ شدگان جنگ خليج (فارس) 1 رو يه بار ملاحظه بفرمايين تا اوج كمدي بودن اين جنگ (كه تنها بايد توش يه سري عراقي كشته مي‌شدن و البته يه سري امريكايي هم شيميايي) رو ملاحظه بفرمايين! صدام از اول هم قصد مقابله با امريكا رو نداشت. در سال 2003 هم چنين قصدي رو نداشت و ديديم كه تانك‌هاي امريكايي تا بغداد، مسابقه‌ي فرمول-1 تانكي رو برگزار كردن! در سال 91 هم اوضاع از اين بهتر نبود؛ فقط براي ظاهر سازي، شليك چند اسكاد و يه سري بمباران و شكست‌هاي وقيحانه در برابر نظامياني كه حتي از منطقه آشنايي هم نداشتن، كل برنامه‌ي تشكيل شده براي كمدي‌ترين جنگ قرن بود! امريكا نياز به دليل محكمي داشت كه جاي پاي خودش رو توي خليج فارس محكم كنه و اينكار رو هم كرد! تا زماني كه نياز به اعتبار گذاشتن و دوشيدن عراق بود، صدام سر جاش بود و بعد كه ديگه نيازي نبود، بلند شد رفت تو لونه موشش!
  3. دوست عزيز. ممنون از تاپيكي كه زدي. مدت‌ها بود در اين فكر بودم كه همچين تاپيكي رو ايجاد كنم. خوشحالم كه اون رو شما ايجاد كردين. در اين زمينه٬ آماري كه بنده داشتم٬ 52 كشور بود. در اين زمينه٬ سعي مي‌كنم به زودي اطلاعات مناسبي رو آماده كنم. بد نيست بدونين كه در ايران٬ از 18 مليت!!! اسير جنگي وجود داشت!! قابل توجه كساني كه خيال مي‌كنن ما فقط با عراق جنگيديم!!!
  4. با تشكر از دوستاني كه در بحث شركت كرده و دوستاني كه به مطالعه‌ي نظرات مي‌پردازن٬ُ در دو قسمت قبلي، درمورد تاريخچه‌ي تشكيل سپاه در كشور و بررسي وقايع تا قبل از رحلت امام خميني، اشاراتي داشتم. همونطور كه عرض شد، بحث بر سر وصيتنامه‌ي حضرت امام و تأكيد بر عدم ورود نظاميان به سياست بود. حالا ادامه‌ي ماجرا. ------------------------------------------------ پس از اجراي چندين پروژه‌ي عمراني در كشور در دوران سازندگي، برخي از سپاهيان، ارتباط نزديكي با دولتمردان پيدا كرده و اولين هسته‌ي طرفداران آيت‌الله هاشمي در سپاه تشكيل گرديد. همين هسته بود كه بيشترين تبليغات را درمورد رياست جمهوري ايشان، در انتخابات سال 84 سازماندهي كردند. اين عده، بيشتر نظامي‌هايي هستند كه موافق با سياست‌هاي اقتصادي رئيس جمهور و البته زيركي‌هاي سياسي وي در عرصه‌ي بين‌المللي هستند. عمده‌ي علاقه‌ي ايشان به هاشمي رفسنجاني، نزديكي وي به رهبري و تأييد ضمني رهبري نسبت به دوست گذشته‌ي خود است. اما مسئله‌اي كه باعث كاهش اين حمايت گرديد، فيلم‌هاي تبليغاتي هاشمي رفسنجاني بود كه به عقيده‌ي اين افراد، فاتحه‌ي حجاب در كشور خوانده شد! به همين دليل هم بود كه عمده‌ي حمايت از وي، برداشته شد! در غير اينصورت، شكي نبود كه هاشمي رفسنجاني، به عنوان رئيس جمهور فعلي كشور، در حال حاضر مشغول به كار بود. البته بحث بر سر تقلب در آراء نيست! تنها بحث، بحث تبليغات و تأثيرپذيري و موج‌گرايي سپاه پاسداران هست كه اين موج، به هر سمتي كه هدايت بشه، حداقل شخص مقابل صدها هزار رأي پاسداران و خوانواده‌هايشان را دارند! گروهي از سپاهي‌ها، ترجيح دادند كه از گذشته‌ي خود بازگشته و با خروج كامل از سپاه، به فعاليت‌هاي سياسي خويش بپردازند. دكتر علي لاريجاني، دكتر محمود احمدي‌نژاد، دكتر محسن رضايي و چندين نفر ديگر، كساني بودند كه در طول چند سال، از سپاه جدا شده و به عرصه‌ي سياست پيوستند و حداقل از حرف امام درمورد عدم دخالت نظامي‌ها در سياست، كما بيش پيروي كردند. البته دكتر سعيد حجاريان، اكبر گنجي و چندين نفر ديگر را نيز بايد به حساب جبهه‌ي مقابل اين افراد به شمار آورد كه با خروج از سپاه، بيشتر به سمت سياست‌هاي راديكاليزم و به عبارت بهتر، نفي و جبران گذشته خود روي آوردند و بخصوص سعيد حجاريان، بعدها مغز متفكر جريان مخالف گرديدند. اين افراد، بعدها داراي مقام‌هاي زيادي شدند، ولي همچنان در خارج از كشور، از اين افراد به عنوان پاسدار ياد مي‌شود! اما يك گروه ديگر از سپاهي‌ها كه همچنان طرفدار تندروي‌هاي ابتداي انقلاب هستند، در هسته‌ي مركزي سپاه قرار دارند كه بيشترين تأثير در جريانات و تصميم‌گيري‌هاي سياسي فعلي كشور دارند. اين گروه، اكثريت طرفدار برخوردهايي الله كرم گونه!! و همراه با خشونت بوده و عده‌اي نيز برخوردهاي هاشمي‌گونه را ترجيح مي‌دهند. اما نكته‌ي مشتركي كه دارند، اينست كه همگي، موافق كنترل و هدايت جريان‌هاي داخلي كشور به نفع سياست‌هاي تعيين شده‌ي ايشان در سپاه پاسداران هستند. به عبارت بهتر، اين افراد، محافظت از انقلاب اسلامي (كه وظيفه‌ي اصلي سپاه پاسداران مي‌باشد) را در كنترل اين جريانات و حتي‌المقدور، حذف و يا محدوديت زياد آن مي‌دانند. به همين دليل هم در جرياناتي كه شاهد تغييرات در وقايع بوديم، همواره پررنگ‌ترين نقش را از ايشان، چه در پشت پرده و در سياست‌گذاري و چه در رو و آشكارا شاهد بوديم! از طرف ديگر هم جريان موسوم به دوم خرداد، از همان ابتدا، سعي داشت كه با برخي شعارهاي عوامفريبانه، تغيير در مواضع كشوري را بوجود آورده كه اين كار، به شدت مورد مخالفت رئيس جمهوري كشور، آيت‌الله خاتمي قرار گرفت. به همين دليل هم در اين جريان شاهد بوديم و همين مسئله باعث فاصله گرفتن سعيد حجاريان از محمد خاتمي گرديد. خاتمي يك ميانه‌رو بود كه معتقد به اصلاحات در چارچوب نظام كشور بود. حال آنكه موضع تند ديگران، با وي همخواني نداشت و همين مسئله موجب ايجاد تنش‌هاي بسياري در كشور گرديد. در جريان وقايع و درگيري‌ها، كمترين عكس‌العمل‌ها از رياست جمهوري و بيشترين از جبهه‌هاي اصلاح‌طلب ديده مي‌شد! بزرگترين غائله‌ي ساخته و پرداخته‌ي اين جبهه (كه البته ريشه‌هايي كاملاً امريكايي داشت و از روز دوم به بعد، جريان دانشجويي و جريان تخريبي، دو جريان كاملاً متفاوت شده و از يكديگر فاصله گرفتند)، در تيرماه سال 78 بوقوع پيوست! حوادثي كه كاملاً از كنترل نيروي انتظامي خارج شده بود! اين بار، زماني بود كه سپاه پاسداران، بعد از سال‌ها، تازه ياد مسئوليت اصلي خويش افتاده و غائله‌اي به بزرگي يك كودتاي مردمي را در عرض تنها يك روز و با كمترين درگيري و خونريزي، به پايان رساند. اين قدرتنمايي سپاه پاسداران، بزرگترين تأثير را، چه در خارج و چه در داخل از كشور داشت. از طرفي امريكا، مطمئن شد كه ايران، با حركاتي عوامفريبانه و با راه‌اندازي موج توسط عده‌اي و همراهي مردم، راه به جايي نمي‌برد و سپاه همچنان آمادگي حفظ انقلاب را دارد. از طرف ديگر، جريانات سياسي در كشور، تا حد بسيار زيادي تعديل گشت و در سال‌هاي بعد (با چشم‌پوشي از برخي وقايع نسبتاً كوچك و بعضا متوسط، مثل 18 تير 82)، آرامش نسبي در فضاي اجتماعي كشور مشاهده گرديد. اما بزرگترين نتيجه‌اي كه اين امر داشت، قدرت يافتن بيشتر سپاه پاسداران بود! اين قدرت‌يابي، امروزه همچنان ادامه دارد. اما اين مسئله، كم‌كم باعث نگراني سياسيون داخلي و خارجي شده است. بياييد تأثيرات قدرت گرفتن بيش از اندازه‌ي سپاه را در داخل و خارج از كشور بررسي كنيم : تأثير قدرت گرفتن سپاه، در داخل و خارج از كشور بزرگترين ترسي كه امريكا دارد، قدرت گرفتن سپاه پاسداران انقلاب اسلامي است. اين نهاد، براساس اساسنامه‌ي سپاه و تعريفي كه در قانون اساسي آمده است، بزرگترين دشمن بالقوه (و بعضاً بالفعل) امريكا و متحدش، اسرائيل، محسوب مي‌شود. قدرت گرفتن سپاه در كشور، به منزله‌ي تغيير جهت تصميمات كشوري، در قبال اين دو كشور است. هرچقدر كه اين نفوذ، بيشتر باشد، منافع امريكا و اسرائيل در خاورميانه، بيشتر به خطر مي‌افتد. همينطور كه شاهد هستيم، محمود احمدي نژاد با چندين وزير سابقاً سپاهي و با تعصبات انقلابي و با تكرار شعارهاي انقلابي، امروزه تبديل به يكي از دلهره‌آميزترين كابوس‌هاي امريكا شده است؛ طوري كه روزانه موج تبليغات بيشماري بر عليه اين فرد را شاهد هستيم. بيشترين تمركز، بر روي سخنراني‌هاي آقاي رئيس جمهور صورت مي‌گيرد و بد نيست بدانيد كه در C.I.A، يك واحد مخصوص براي آناليز رفتار، حركات و سخنان ايشان تشكيل شده است! بزرگترين خصيصه‌ي وي، تكرار شعارهاي انقلابي است كه سال‌ها، كابوس امريكا در خاورميانه بود و در سال‌هاي گذشته، كمتر چنين موردي مشاهده شده بود. امريكا، نياز مبرمي براي مهار رئيس جمهور جديد ايران دارد و اين نشان داده است كه ترس امريكا از قدرت گرفتن سپاهي‌ها در ايران، بيهوده نبوده است! اما ماجرا مي‌تواند بسيار بدتر از اين باشد. ايران در زمان آيت‌الله خامنه‌اي، بسيار هوشمندانه‌تر و آرامتر به راه خود ادامه داده است و با رهبري و درايت ايشان، كمترين دردسرها و آشوب‌ها در عرصه‌ي بين‌المللي در قبال ايران، البته به نسبت ابتداي انقلاب و رهبري امام خميني، صورت گرفته است. آيت‌الله خامنه‌اي كه خود، زماني رئيس جمهور ايران بود، كاملاً با الفباي سياست آشنا بوده و تصميمات سياسي ايشان، برخلاف نظرات امام خميني، از انعطاف و مانورپذيري بسياري برخوردار بوده و جاي كار براي دولت را بسيار بازتر نگه داشته است. به همين دليل هم ايشان، به شدت با تندروي‌ در سياست خارجي مخالف بوده و حتي چندين بار بصورت آشكار و پنهان، نسبت به صحبت‌هاي رياست جمهوري و مواضع تند وي، عكس‌العمل نشان داده و دولت را به صبوري و انعطاف‌پذيري بيشتر دعوت كرده است. اما ترس امريكا، از تأثيرپذيري كمتر از صحبت‌هاي ايشان است. متأسفانه سپاهي‌ها، امروزه بيشترين ادعا مبني بر پيروي از ولايت فقيه را داشته و در عين حال، كمترين اهميتي به صحبت‌هاي رهبري مي‌دهند. صحبت‌هاي رهبري در سپاه، بيشتر به زدن پلاكاردها و بيلبوردها محدود شده است و حداقل در امور داخلي، هر اندازه كه رهبر دستوراتي مستقيم به ايشان مي‌دهند، تنها به اندازه‌اي آن را به كار مي‌برند كه با منافع و مقاصدشان همخواني داشته باشد! هر اندازه كه سپاه قدرت پيدا كند، از پيروي از دستورات رهبري كمتر خبري خواهد بود و اين، خطرناك‌ترين حالت ممكن براي كشور و كشورهاي ديگر جهان، بالاخص امريكا و اسرائيل است. در حال حاضر، رهبري هوشمندانه‌ي آيت‌الله خامنه‌اي، ترمز نسبتاً مناسبي براي تندروي‌هاي سپاهي‌ها بوده است. اما درصورت (خداي نكرده) مرگ ايشان، خطرناك‌ترين شرايط در كشور را شاهد خواهيم بود. بنا به پيش‌بيني اكثر صاحب‌نظران سياسي، پس از ايشان، شوراي رهبري تشكيل خواهد گرديد كه با اين كار، عملاً نقش مقام رهبري در كشور، به شدت كمرنگ خواهد شد و بيشتر در حد يك مقام تشريفاتي خواهد بود. در اين زمان، هر نهادي كه بيشتر قدرت داشته باشد، كشور را اداره خواهد كرد و بدون شك، آن نهاد، سپاه پاسداران خواهد بود! از تأثيرات داخل كشور كه بگذريم و به تأثيرات بين‌المللي آن كه بپردازيم، به راحتي درخواهيم يافت كه منابع مالي، نظامي و سياسي-اقتصادي كشور، صرف چه كاري خواهد شد! امريكا بيشترين ترس از قدرت‌گرفتن (و يا بدبينانه‌تر، كودتاي سپاه و قدرت گرفتن نظامي‌ها) اين نهاد نظامي دارد. بزرگترين تهديد حال حاضر منافع امريكا و اسرائيل در خاورميانه، در آينده‌، بصورت بالقوه مي‌تواند تبديل به كشوري شود كه با تمامي منافع و امكانات، در جهت مقابله با امريكا گام برمي‌دارد و مسلماً امريكا، توان لازم براي وقوع جنگ سردي به اين گستردگي با ايران سپاه زده را ندارد. اگر در زمان جنگ سرد، دادها در بيرون و توافقات در درون صورت مي‌گرفت، اينبار دشمن امريكا كسي خواهد بود كه توافقي با امريكا ندارد و نتيجتاً مي‌تواند جهان را حتي به حالت جنگي تمام عيار درآورد! جنگي كه درصورت تهديد ايران در كشور، در هر گوشه از جهان قابليت اجراء خواهد داشت. در اين زمينه، در پست‌هاي بعدي بيشتر توضيح خواهم داد. در پست بعدي، به سراغ جمعبندي اين بحث و نتيجتاً دلايل امريكا براي تلاش محدود كردن هرچه بيشتر سپاه پاسداران و عواقب آن خواهيم پرداخت. ------------------------------------------------ خوب. اين هم قسمت سوم. دوستان اگه نظري تا اينجاي كار دارن، خوشحال مي‌شم كه اون رو بخونم. در پست بعدي، تازه مي‌رسيم به بحثي كه قرار بود داشته باشيم؛ يعني بررسي سياست‌هاي فعلي امريكا، درمورد سپاه پاسداران، پيش‌بيني وقايع، درصورت وقوع اين اتفاق. البته قبل از آن، راه‌هاي محتمل براي كم‌كردن تأثيرات سپاه در كشور، نيز مورد بررسي قرار خواهد گرفت. پس خوشحال مي‌شم كه با جمع‌بندي نظرات دوستان رو تا قبل از اين ماجرا، بحث رو كاملتر كنيم.
  5. اين مأموريت، دلايل متعددي مي‌تونه داشته باشه. ولي مهم اين هست بدونين كه اين حركت، بيشتر از اينكه به سوريه ارتباط داشته باشه، پيغامي هست براي تهران! بارها در تاپيك‌هاي مختلف عرض كردم كه چه با عقل و منطق نگاه كنيم و چه به محاسبات نظامي تكيه كنيم و چه اينكه بخوايم به نظر كارشناسان نظامي، سياسي و اقتصادي كشورهاي مختلف، از امريكا و اسرائيل گرفته تا خود ايران استناد كنيم، نبرد با ايران، نيازمند حذف حزب‌الله و تعيين تكليف سوريه هست! اسرائيل، داره خودش رو براي جنگ بزرگي آماده مي‌كنه و اين مطلب رو بارها در چند تاپيك، با دلايل اثبات كردم و حتي خبرهاش رو هم گذاشتم. در اين ميان، اسرائيل ترجيح مي‌ده كه مطابق نظر برخي از دوستان ما!!!!، سوريه مثل مصر و اردن، با ترسيدن (يا به قول ترك‌ها، گرخيدن icon_frown ) از قدرت پوشالي نظامي اسرائيل، با اسرائيل به توافق و صلح برسن تا خيال اسرائيل از اين بابت راحت شه! مسلماً‌ نبرد با سوريه، خيلي سنگين هست؛ چرا كه ايران رو در برابر خودش خواهد ديد! بنابراين ترجيحاً بهتره اين حريف تركيبي قدر، از ميدون به در شه و چه راهي بهتر از ترساندن با هواپيماهاي ميليون دلاري‌ اسرائيل كه اگه در آن واحد از زمين بلند شن، آسمون رو تيره مي‌كنن (به قول فيلم 300، اون وقت ما تو تاريكي مي‌جنگيم icon_frown ). پس ظاهر امر، بسيار ترسناك هست! شايد اسرائيل بتونه با هواپيماهاي فوق پيشرفته‌اش، از آسمان به سوريه تسلط پيدا كنه! ولي تكليف جنگ‌ها، روي زمين تعيين مي‌شه نه آسمون! اسرائيل با اين كار، نيازي به آزمايش عملي جت‌هاي آزمايش‌ پس داده‌اي چون F-15‌ و F-16‌ نداشت! اين كار، بيشتر يه اخطار به سوريه بود كه قدرت نظامي‌اش رو به رخ طرف مقابل بكشه! اسرائيل در ماه‌هاي اخير، بارها تأكيد كرده كه قصد حمله‌ي نظامي به سوريه رو نداره و بارها سعي كرده كه بگه تكليف سوريه از ايران كاملاً جداست! اسرائيل، خيلي سعي داره كه به سوريه اطمينان بده كه حقيقتاً كاري باهاش نداره! ولي اين يه دروغ ساده‌اس! اين حركت، تهديد به شروع جنگ نبود! اما يه هشدار واقعي بود! سوريه هم مسلماً‌ مي‌تونست در برابر اين حركت، كاري انجام بده (برخلاف نظر بعضي از دوستان منصف!!). ولي شليك موشك‌ به سمت اين هواپيماها و نابودي‌شون، خرج سنگيني داشت و مي‌تونست منجر به شروع جنگ بين اسرائيل و سوريه بشه! ----------------------------------------------------- خدمت دوستاني كه براي دوستي با امريكا له له مي‌زنن و همه‌ي دولت‌هاي جهان رو پست و جنايتكار و امريكا و انگليس و اسرائيل رو مهد تمدن، فرهنگ، دموكراسي و چه و چه مي‌دانند، بايد عرض كنم كه همين مصري كه شما ازش دم مي‌زنين و به علت دوستي‌اش با محمدرضاي فاسد، از رئيس جمهور خائنش به عنوان فقيد ياد مي‌كنين (حقيقتاً در و تخته با هم خوب جور مي‌شه)، هدف نهايي اسرائيل هست! در حالي كه مصر، داره همين‌طور به اسرائيل خوش خدمتي مي‌كنه و ملك حسين و پسرش، همين‌طور هيزم تو تنور جنگ اسرائيل مي‌ريزن، عقلشون نمي‌كشه كه بعد از تسويه حساب با ايران، نوبت اون‌ها مي‌رسه! اگه سوريه، با اسرائيل صلح كنه و به قول ملت كاملاً باسواد و بامعلومات ما، به رتق و فتق امور اجتماعي‌شون، فارغ از جنگ نظامي بپردازن، شرايطشون درست مي‌شه مثل مصر و اردن! خيال مي‌كنين بعد از ايران، اسرائيل صلح جهاني رو پايدار مي‌كنه؟ اگه اينقدر سواد دارين كه بايد گفت «آفرين!». ولي اگه دوست دارين حقايق رو بدونين، بهتره نقشه‌اي كه اسرائيل بارها اون رو در مقاطع مختلف، به تصوير كشيده، ببينين تا بهتر متوجه قضيه شين! در اين نقشه، سوريه، اردن، لبنان، فلسطين، عراق و نيمي از مصر، همگي جزو كشور اسرائيل آورده شده! شما خيال مي‌كنين كه با نوكري، مي‌تونين اين نقشه رو تغيير بدين؟ ----------------------------------------------------- يادش بخير! تو يكي از اين فيلم‌ها، يه ديالوگ جالب شنيدم. پدر خانواده كه نوكر شاه بود، وقتي مياد خونه و مي‌گه كه شاه مرخصش كرده، خيلي ناراحت مي‌زد! زنش مي‌گه اشكال نداره. يه كار جديد پيدا مي‌كني. مرد جواب مي‌ده : با پولي كه داريم، نيازي به كار جديد ندارم! ولي من يه نوكر زاده شدم و نمي‌تونم خلق و خوي خودم رو عوض كنم!!!!!!
  6. mostafa_by

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    ممنون از نظرات شما. باز هم روي پيشنهاد خودم هستم. بهتره درمورد اين فيلم، در تاپيكي‌ مناسب‌تر و به طور گسترده‌تري صحبت كنيم. اينطوري مسير تاپيك هم منحرف نمي‌شه. اما درمورد ايراداتي كه گرفتين، پاسخ‌هايي دارم كه ترجيح مي‌دم براي اينكه بحث در اين تاپيك زياد كش پيدا نكنه، زياد ننويسم. فقط چند مورد كوچيك : 1- هيتلر، آخرين سمتي كه داشت، صدر اعظمي بود كه بالاجبار از سوي «پاو لفون هيندنبورگ» بهش داده شد! پس از مرگ هيندنبورگ در سال 1933، هيتلر قدرت رو در دست گرفت و رياست جمهوري و صدر اعظمي رو در هم ادغام كرد. قبل از اون هم با وضع قوانيني كه توسط نمايندگان نازي تدوين شده بود، عملاً‌ رايشتاگ منحل شد و پس از اون، هيتلر مثل يه پادشاه تو آلمان حكومت كرد. ولي اگه بخوايم مقام رسمي‌اش رو در نظر بگيريم، دقيقاً به صدراعظمي مي‌رسيم! از اين لحاظ، ايرادي كه شما فرمودين، به فيلم وارد نيست. ضمن اينكه اصطلاح پارتيزان، يك واژه‌ي عمومي هست. اگه منظورتون پارتيزان‌هاي سرخ هست، منظور فيلم هم اين نبوده! مثل اين مي‌مونه كه شما بفرمايين چون پارت‌ها مبدع پارتيزاني بودن، پس كشور ديگه‌اي حق استفاده از اين واژه رو نداره. 2- توقع داشتين كه چي رو نشون بده دوست عزيز؟ اينكه قحطي نبوده؟ بد نيست بدونين كه بزرگترين نسل‌كشي تاريخ معاصر ايران، پس از ورود متفقين به تهران بوده! اينقدر تو ايران چيزي نبوده كه ملت، حيواناتشون رو كه خوردن هيچي، به جون همديگه آوردن! تو ايران، مادرها پوتين‌ها رو خوب مي‌جوشوندن كه نرم شه و قابل خوردن باشه (پدربزرگ من، اين چيزها رو خيلي خوب به ياد داشت!!). مردم گوشت مردار مي‌خوردن! تازه تو فيلم وضع خيلي بهتري نشون مي‌ده! مردم كارشون به جايي رسيده بود كه هر چيزي كه فقط قابل خوردن باشه (مثل برگ درخت) رو هم مي‌خوردن! بيماري‌هاي مختلفي ملت ايران رو گله گله نابود كرد و به كلي جمعيت ايران تعديل شد! اين‌ها همه به دليل قحطي بود! تو اين فيلم، كجا گفته كه اين، فرهنگ ايراني بوده؟ همين قحطي تو آلمان هم بوده به همين ترتيب! تو روسيه هم به همين ترتيب بوده! تو هر كشوري كه قحطي بوده، وضعيت به همين منوال بوده! شايد اگه عينك بدبيني درمورد اين فيلم رو از چشم بردارين، بتونين يكم در اين مورد، منصفانه‌تر قضاوت بفرمايين! كار كارگردان در اين زمينه، ايرادي نداشت! اگه اينطوره، شما بايد به تمامي فيلم‌هايي كه درمورد تاريخ جنگ جهاني و تأثيرش تو ايران ساخته شده، گير بدين كه چرا همچين صحنه‌هايي رو پخش مي‌كنه! اما اون استاد فرانسوي، يك انسان واقعي بود، همونطور كه حبيب بود! انسانيت، نه به مليت و نه به دين و آيين ارتباط داره! شايد الان اين مفاهيم تو جامعه خنده‌دار باشه كه يكي به خاطر يكي ديگه، خودش رو فدا كنه؛ اون هم يه غريبه! ولي اين كاري بود كه دقيقاً‌ چه‌گوارا انجام داد و به همين خاطر هم «El Che» شد!! 3- باز هم بدبين بودين! حرف استاد، اين بود كه نازي‌ها به زودي با شوروي وارد جنگ خواهند شد! ديدين كه حقيقتاً هم اين اتفاق رخ داد. هيتلر و استالين در سال 1939 يك پيمان عدم تجاوز امضاء كردن و لهستان رو هم مخفيانه بين خودشون تقسيم كردن‌ (قبل از آغاز جنگ جهاني). ولي در سال 1941، هيتلر تصميم گرفت كه به شوروي حمله كنه! اون ماجرايي كه شما مي‌فرمايين، دقيقاً مال قبل از 41 هست كه هنوز شوروي وارد جنگ نشده بود. وقتي استاد، خطر ورود شوروي به جنگ جهاني و نتيجتاً تأثير منفي‌اش رو ايران رو به حبيب گفت، حبيب با تعجب گفت : «مگه شوروي با آلمان، پيمان عدم تجاوز رو امضاء نكرده؟». استاد هم در جواب مي‌گه كه «نازي‌ها به هيچ پيماني پايبند نيستن». كما اينكه دقيقاً همين اتفاق هم رخ داد. حالا شما چطور از اين ماجرا، به دفاع از كمونيسم رسيدين؟ در فيلم، بارها حبيب در پاسخ به آدم‌هاي مختلف، تأثير حضور اشغالگران (و بخصوص شوروي‌ها) رو همونقدر مخرب مي‌دونه كه نازيسم و فاشيسم!! در فيلم، در اين زمينه، بارها بي‌طرفي كارگردان نشون داده شده! شما چرا اينقدر بدبينانه خيال مي‌كنين كه درصورت بازگويي حقايق، دفاع از يك جماعت مدنظر بوده؟! 4- متوجه نشدم منظور شما از طرح نام مارشال دو گل چي بوده؟ شايد منظورتون اين بوده كه فرانسه، به اسرائيل كمك كرد! اين مسلمه! اولين كشوري كه تماميت ارضي اسرائيل رو به رسميت شناخت، شوروي بود؛ دوم امريكا! تمامي قدرت‌هاي بزرگ از اسرائيل حمايت كردن و بد نيست بدونين كه اسرائيل، محصول اروپا (و نه امريكا و شوروي) هست و بزرگترين دغدغه‌ي اروپا هم حفظ اسرائيل در خاورميانه هست. متأسفانه اين‌جا، جاي مناسبي براي ادامه‌ي اين تكه از حرفم نيست. شايد بعداً در مقاله‌اي، اين قضيه رو بيشتر توضيح دادم. 5- خواهشاً بحث يهود و صهيونيسم رو يكي نكنين. متأسفانه بيشترين كمكي كه در حال حاضر به يهودي‌هاي اسرائيل پرداخت مي‌شه؛ از خود كشور عزيزمون، ايرانه! ولي دوست عزيز. اين برمي‌گرده به قوميت و آموزه‌هاي قومي اين ملت. ما مسلمون‌ها، صبح تا شب به جون همديگه مي‌افتيم و سر و گوش همديگه رو مي‌بريم. وقتي ميايم مثلاً‌ به ملت فلسطين كمك مي‌كنيم، همه صداشون درمياد كه «اي آقا! ما نون نداريم بخوريم، اونوقت اينا ميان به فلسطيني‌ها كمك مي‌كنن». وقتي كه حزب‌الله، خط مقدم جنگ ما با اسرائيل رو حفظ كرده و بزرگترين مانع فعلي براي نبرد با ايران شده، همه جيغشون درمياد كه «اينا ورمي‌دارن ميليون ميليون دلار، پول و تسليحات و چنين و چنان مي‌فرستن واسه اين حزب‌اللهي‌ها! اصلاً‌ معلومه تو كشور ما چه خبره ...». اما يهودي‌ها، اوقدر نسبت به همديگه غيرت و تعصب دارن كه وقتي يه يهودي تو يه كشور بلايي سرش مياد، از هر تونلي استفاده مي‌كنن كه اون رو روبراه كنن! البته به شرطي كه با سياست‌هاشون هماهنگ باشه! مثلاً‌ ما الان يهوديان شبه ارتدوكس رو داريم كه به شدت مخالف تصميمات صهيونيست‌ها رو دارن (و اكثر اين مخالفت‌هاي داخل امريكا، از همين‌هاست) و متقابلاً اسرائيل هم تا مي‌تونه مي‌ذاره تو كاسه‌شون! اين دليل نمي‌شه كه شما بخواين مبحثي به اين عظيمي رو در يك واژه خلاصه كنيم! عمر صهيونيستم كمتر از 500 سال هست، ولي يهوديت، ريشه‌اي بسيار طولاني داره! در حال حاضر هم يهوديان براي داشتن يك كشور مستقل (پس از هزاران سال)، بايدم از چنين حكومتي دفاع كنن!! - اما درمورد آواتار، منظور شما رو درست متوجه نشدم! شايد از حرف‌هاي بنده، اينطور برداشت كردين كه بنده شما رو متهم به نازي‌پرستي كردم! اگه مستقيماً يا غير مستقيم، همچين حرفي رو زدم، ازتون عذرخواهي مي‌كنم. مسلماً آواتار (يا به قول باكلاس‌ها، اوتار icon_frown ) دليلي بر طرفداري از يك جريان نيست. مسلماً شما از اين مارشال عزيز (كه متأسفانه اسمش رو بلد بودم، ولي يك ربعه هرچي دارم فكر مي‌كنم، يادم نمياد كي هست! البته شايد اشتباه مي‌كنم و از يه فيلم باشه! آخه خيلي شبيه «اد هريس» هست icon_frown )، مواردي رو ديدين كه خوشتون اومده و اون رو به عنوان آواتارتون انتخاب كردين. من هم مسلماً به دليل علاقه‌ي شديدي كه به ارنستو دارم (پسرخاله شدم :) )، عكسش رو به عنوان آواتار انتخاب كردم. گويي كه از خدام بوده كه در دورانش بودم و كنارش! ولي تئودور هرتزل (يا به قولي هرتضل) يا ديويد بن‌گورين (يا بن گوريون)، كاملاً شناخته شده هستن! فكر نكنم كسي اون‌ها رو به عنوان انسان‌هايي بزرگ، به ياد داشته باشه! فكر نكنم تاريخ، جاي افتخاري براي اين اشخاص باقي گذاشته باشه! ولي نفهميدم كه چرا نام اون‌ها رو مطرح كردين؟ شايد منظورتون اين هست كه تو اين فيلم، داره درمورد صهيونيست‌ها خوب مي‌گه و از تشكيل اسرائيل دفاع مي‌كنه! در اينصورت، بايد عرض كنم كه حقيقتاً بدبين هستين :D . چرا كه تو اين فيلم، بارها و بارها موذي‌گري و پستي صهيونيست‌ها رو، چه در قالب تئودور آستروك و پسرش مناخيم، و چه در قالب اعضا و رفتار آژانس يهود مشاهده بفرمايين! يه بار ديگه، مرگ پروفسور و دليلش رو به ياد بيارين! ضمناً منتظر ادامه‌ي اين فيلم باشين! وقتي كه شاهكار اصلي دكتر شهبازي رو ببينين : مداركي درمورد دروغ‌هاي بيشمار يهوديان صهيونيست براي تشكيل دولت اسرائيل! امري كه 50 سال قبل، هرتزل اون رو عنوان كرده بود!!! اگه درمورد اين عرايض باز هم نظري داشتين، خوشحال مي‌شم كه اون‌ها رو بخونم، ولي ترجيحاً يا در pm (اگه مايل به خصوصي كردن و راحت‌تر كردن بحث دارين) و يا در تاپيكي مناسب‌تر. خيلي خوبه كه تو اين سايت، درمورد اين مسائل هم حرف بزنيم! فكر كنم يه بار ديگه، لزوم ايجاد يه مبحث جداگانه براي بررسي يهوديت، احساس شده! نكته‌ى كنكوري (از نوع كارشناسي ارشدي‌اش :) ) : دقت كردين قرار بود فقط چند مورد كوچيك عرايضم رو بنويسم؟ اگه مي‌خواستم كامل بنويسم چقدر مي‌شد!!
  7. mostafa_by

    بنت جليل ، جهنم صهيونيست ها

    خدمت دوست عزيزم بايد عرض كنم كه انهدام ساعرها كاملاْ از طرف ارتش اسرائيل هم تأييد شده. قبلاً چند عكس از هدف قرار گرفتن و غرق شدن كامل (درست نصف شده بودن!!!) داشتم، ولي متأسفانه الان اون‌ها رو ندارم icon_frown !!
  8. mostafa_by

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    دوست عزيز. خواهشاً اگه از موردی خوشتون نیومده، حداقل اینطور نکوبینش!! مدار صفر درجه، مشاوری چون دکتر عبدالله شهبازی داره! فکر کنم ایشون، اندازه ی سن بزرگترین عضو سایت فقط مطالعه و تحقیقات کرده و کتاب منتشر کرده! حداقل سعی کنین که احترام ایشون رو نگه دارین! شاید شما با مواردی از این فیلم مخالف باشین! ولی باید بیاین مخالفت تون رو منطقی بفرمایین نه اینکه تو هر تاپیکی که برسین، بفرمایین سریال ننگین مدار صفر درجه! اگه منظورتون این هست که نازی ها هیچ جنایتی انجام ندادن، پس در این زمینه حرفی با همدیگه نداریم. چون ماشاء الله امروز تو ایران اینقدر نازی پرستی مد شده که همه خیال می کنن نازی ها اصلاً کاری نکردن و تو کل جنگ، فقط داشتن مصدومین حملات متفقین رو پانسمان می کردن! هر از چندی هم به کودکان یتیم، گل اهداء می کردن icon_frown ! نمی دونم شما چطور این برداشت رو کردین که این دو زوج، نماد دوستی دو ملت هستن. این فیلم، قصدش نشون دادن انسانیت ایرانی ها بوده! بحث این رو داره که یه انسان، به یه انسان دیگه کمک کرده! یه بار دیگه، متن صحبت های حبیب پارسا تو زندان نازی ها و بعد ایران رو مرور بفرمایین! بارها مسئله رو اون ها به صورت سیاسی و قومی و حبیب به صورت انسانی دیده! امیدوارم شما از اون نوع آدم هایی نباشین که ادعا می کنین همه ی یهودی ها موش کثیف و پستن و از اینجور موارد! چون در اون صورت، هیچ فرقی با نژآدپرست های دیگه ی جهان ندارین! ----------------------------------------------- فرانسه، همواره مدعی مهد فرهنگ بوده و در عمل، خلافش رو اثبات کرده! مردم سالارترین کشور جهان بودن و همچین کارهایی رو مرتکب شدن!!!! یادمون نره که حتی جنگ های صلیبی رو فرانسوی ها شروع کردن!!!
  9. حزب الله که کاری با اسرائیل نداره. در حال حاضر اسرائیل تو مزارع شبعا تو لبنان هست که مراقبت ازش از خود تل آویو هم بیشتره. اون عملیات حزب الله تو مزارع شبعا هم یه شاهکار نظامی بوده که هنوز که هنوزه داغی اش روشون مونده! حزب الله نیازی به حمله به اسرائیل نداره. عقلانی هم نیست که با این امکانات، به یکی از مجهزترین ارتش های جهان حمله کنه. کار حزب الله، همیشه دفاع از لبنان و حمایت از فلسطین بوده و لاغیر. جنگ 33 روزه هم با حمله ی اسرائیل شروع شد، همون طور که قبلاً کرده. ولی درصورت وقوع جنگ بین ایران و امریکا و اسرائیل، معادلات تغییر می کنه. همونطور که عرض کردم، نیروهای حافظ صلح، حق جنگیدن ندارن، فقط می تونن تا حد توان، اوضاع رو آروم کنن. ولی درصورت وقوع جنگ، منطقه رو تخلیه می کنن!
  10. بچه‌ها خواهشاً بیاین به اثبات نظراتمون بپردازیم نه توهین به دیگران. نظراتم رو در پست قبلی ارسال کردم. به عقیده ی من، هرکس نظری داره و در ارائه اش آزاده. ولی بهتره که تو نظراتمون، حداقل به همدیگه اهانت نکنیم. ناسلامتی همه مون ایرانی هستیم و اکثراً هم داخل ایران داریم فعالیت می کنیم. اگه قرار باشه خودمون با خودمون همچین معامله ای انجام بدیم، پس دیگه باید فاتحه مون رو خوند! --------------------------------------- یادمون نره که ناسیونالیسم شدید ژاپنی باعث شد که این کشور که در نتیجه ی جنگ جهانی دوم نابود شده بود و برای هواپیماسازی اش، حتی مجسمه های فلزی اش رو هم ذوب کرده بودن و عملاً مبنع اقتصادی درستی نداشت، فقط با کار و فعالیت و غیرت میهنی شون (و البته به کمک طرح مارشال)، به یکی از برجسته ترین کشورهای اقتصادی و صنعتی جهان تبدیل شدن. تا همین چند سال پیش، هیچ مدیر امریکایی در کارخانجات و صنایع ژاپنی حضور نداشت. طوری که وقتی یکی از شرکت های خودروسازی ژاپنی یه مدیر امریکایی رو آورد، از این کار به عنوان انقلابی در صنعت ژاپن یاد کردن! پس بهتره اینقدر غیرمنصفانه درمورد کشورها و ملت های دیگه صحبت نکنیم. باور کنین ما ایرانیا، دلیلی نداره که مبنع و منشأ همه چیز باشیم! ما سرچشمه ی چیزی نیستیم؛ نه غیرت، نه تمدن، نه بشریت و نه چیز دیگه ای. ما هم یه ملت هستیم درست مثل سایر ملل و دلیلی نداره که تو همه ی خصیصه های برتر انسانی، شماره ی یک باشیم. ما هم مثل سایر ملل، تمدن، فرهنگ، غیرت و سایر مسائل مربوط به خودمون رو داریم و بس!
  11. mostafa_by

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    من نمي‌دونم شما چرا قصد پيچوندن مسئله رو دارين! بابا يه لحظه فكر كنين! طرف مقابل زنه، نه مرد! يه مرد مي‌تونه هزار تا كار كنه؛ ولي يه زن چي؟ گدايي بهتره؟ تو عراق، الان كه همه هشتشون گروي نه‌شون هست، كار كردن تو خونه‌ي ديگرون معني داره؟ بره زباله و قوطي خالي جمع كنه بياد بده كي بازيافت كنه؟ ما؟؟!!! آقا! ظاهراً مثالم درمورد مار و جبهه‌ي غرب، زياد مفهوم نبود! يه مثال ساده‌تر! زمان جنگ جهاني كه تو ايران قحطي بود، ملت ايران گوشت مردار مي‌خوردن! هر چيزي رو كه فكرش رو هم نمي‌تونستين بكنين مي‌خوردن! چرا اينقدر دارين راحت فكر مي‌كنين و شرايط رو با ايران مي‌سنجين؟؟!!! عزيز من! ما داريم درمورد كشوري صحبت مي‌كنيم كه مردمش هنوز حتي برق درست و حسابي هم ندارن!! شما خيلي راحت به اين نتيجه رسيدي كه طرف، ديده بچه‌اش گشنشه، بعد پريده سه سوت كارش رو كرده و سر راه دو تا مرغ و سه كيلو برنج خريده و آورده بچه‌اش چلو مرغ بزنه تو رگ!!! بهتره يه بار ديگه، متن صحبت‌هاي ايشون رو بخونين تا اضطرار رو تو حرف‌هاي حتي الانش هم ببينين! اضطرار، شايد براي شما بي‌معني باشه، ولي حقيقته!! حقيقتي كه با هزار بار نكوهش كردن شما، از بين نمي‌ره!! اين قضيه، قضيه‌ي سختي نيست! ولي خوب، براي همه هم قابل درك نيست! شايد حتماً بايد تو اون شرايط قرار داشته باشين تا بتونين بفهمين كه اون شخص، چي كشيده كه به اينجا رسيده! پشت كامپيوتر، تو خونه‌ي گرم و نرم نشستن، به اظهارنظري اينچنين منجر مي‌شه! --------------------------------------------------- آقايان! لطفاً درمورد تاريخ و كشتن زن و بچه از ترس اسارت صحبت نفرمايين! اينقدر هم نگين ايرانيان (پارسيان!!!) غيرت دارن و بقيه ندارن! يه سر برگردين شرايط بعد از جنگ رو بسنجين و ببينين كه چند نفر از بيوه‌هاي جنگ، به فساد رو آوردن! برين ببينين كه كميته‌ي امداد، چند نفر از اينا رو سر و سامون داد و اينا هم وقتي به يه آب باريكه براي ادامه‌ي زندگي رسيدن، ديگه تن به خودفروشي ندادن! --------------------------------------------------- آقا سعيد! اون زن، يه نفر نبوده! شايد شما نتوني درموردش دلسوزي داشته باشي، ولي نمي‌توني اينقدر ساده درموردش حكم صادر كني! اگه شما حاكم يه كشور مي‌شدي چه مي‌كردي :) icon_frown !! راستي. نمي‌دونم چرا با خوندت پستتون، ياد رئيس اينا (تو پاورچين) افتادم icon_frown !!
  12. mostafa_by

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    آقا سعيد! اينجا ما بحث اسلام و حكم شرعي اين قضيه رو نمي‌كنيم كه شما مي‌فرمايين اين كار حرامه! ما داريم درمورد مسئله‌ي مرگ و زندگي چند نفر صحبت مي‌كنيم! يه مثال ساده مي‌زنم! در همين جبهه‌هاي ما، يكي از رزمنده‌ها تير مي‌خوره و درون يك چاه خشك شده مي‌افته! به مدت يكي دو هفته اين قضيه مي‌گذره تا يه روز به طور اتفاقي پيداش مي‌كنن! متأسفانه (خيلي ببخشيد) در اين دو هفته، وي براي زنده موندن، از ادرار و مدفوعش تغذيه مي‌كرده! حالا شما هزاري بياين بگين كه اين كار حرامه و اين چيزها نجس! اما اين دليل مي‌شه كه در موقع نياز، آدم به اسم حرام بودن اين قضيه، بگه من هاراگيري مي‌كنم ولي اين كار رو نمي‌كنم؟؟؟!!! ما داريم درمورد اضطرار حرف مي‌زنيم نه شرايط عادي!! در همين جبهه‌هاي غرب ما، بارها مي‌شد كه براي غذا، چيزي گير نمي‌آوردن و مجبور به خوردن گوشت مار مي‌شدن كه اكيداً حرام هست! در همين كانالي كه مثلاً‌ 45 روز بدون آب بودن، شما خيال مي‌كنين از آسمون مائده‌ي آسموني نازل مي‌كردن؟ تازه اين‌ها واسه مردان بزرگ هست كه طاقتشون بيشتر هست!! ما داريم درمورد يك زن صحبت مي‌كنيم كه گذشت زمان، غذايي رو براش به همراه نمياره! شما خيال مي‌كنين اين خانم، تا نهارش دير شده رفته سراغ اين كار! ولي مطمئن باشين اون، اونقدر با خودش كلنجار رفته، اينقدر نگاه سنگين بچه‌هاش رو تحمل كرده، اينقدر اشك ريخته كه نهايتاً مجبور به همچين كاري شده!! شما كه سنگدلانه مي‌گين بايد بچه‌اش رو بذاره از گرسنگي بميره، محض امتحان هم كه شده، دو سه روز به بچه‌تون چيزي ندين! دو سه روز براي امتحان خودتون هم كه شده، تو خونه غذايي نذارين! بعد دوست دارم ببينم چطور مي‌تونين ببينين كه بچه‌تون ذره‌ذره داره جلوتون نابود مي‌شه!! اين سطور، به قصد توجيه و شرعي كردن قضيه نوشته نشده كه شما اينقدر دارين واژه‌ي «اينا باعث توجيه گناه نمي‌شه» رو ميارين! سعي كنين بين اين دو واژه‌ي «لذت» و «اضطرار» يه فرقي قائل بشين! سعي كنين خودتون رو منصفانه جاي اين انسان‌ها بذارين؛ نه اينكه وردارين بگين : «اگه من بودم، اول واي ميستادم تا بچه‌هام از گرسنگي بميرن، بعد هم صبر مي‌كردم تا خودم از گرسنگي تلف بشم و بعد با آبرو و شرف و حيثيت، برم اون دنيا!».
  13. mostafa_by

    بنت جليل ، جهنم صهيونيست ها

    داشتم كتابچه‌اي درمورد جنگ 33 روزه لبنان مطالعه مي‌كردم. در قسمتي از اون٬ متن سخنراني «سيد حسن نصرالله» رو خوندم كه در اواسط جنگ 33 روزه بيان شده بود؛ زماني كه اولين ناوچه‌ي اسرائيلي نابود شد! بد نديدم كه بخشي از متن سخنراني (كه خطاب به اسرائيلي‌هاست) رو براتون بذارم. -------------------------------------------------------------- ... اما روي سخن من با صهيونيست‌ها و ملت رژيم صهيونيستي در اين لحظه اين است كه مي‌گويم اي ملت صهيونيست به زودي براي شما روشن خواهد شد كه دولت جديد و رهبري جديد شما چقدر احمق و كودن است و تدبير امور نمي‌داند و در اين زمينه تجربه‌اي ندارد. شما اي صهيونيست‌ها در نظرسنجي‌ها مي‌گوييد مرا بيش از مسوولان خود باور داريد و تصديق مي‌كنيد. اين بار از شما به خوبي مي‌خواهم به من گوش كنيد و باورم داريد. امروز ما با همه تجاوزاتي كه شب‌هنگام بر نواحي جنوبي [بيروت] شد و با وجود حجم بالاي تجاوزاتي كه به همه روستاها، محله‌ها، خيابان‌ها و خانه‌هاي لبنان در نواحي جنوبي و شهر بيروت و هر خانه‌اي در جنوب لبنان يا دشت بقاع، شمال، جبل لبنان يا هر گوشه‌اي از اين سرزمين شد، صبر پيشه كرديم. اين معادله پايان يافت. امروز نخواهم گفت اگر بيروت را بزنيد حيفا را مي‌زنيم. نخواهم گفت اگر به نواحي بيروت حمله كنيد به حيفا حمله مي‌كنيم. شما خواستيد اين معادله به هم بريزد. شما جنگي تمام‌عيار خواستيد ما هم وارد جنگي تمام‌عيار مي‌شويم و آماده آن هستيم؛ جنگي در هر زمينه، به سوي حيفا. سخن مرا باور كنيد كه اين جنگ فراتر از حيفا و پس از آن خواهد بود. ما تنها بهاي اين جنگ را نمي‌پردازيم، تنها خانه‌هاي ما ويران نمي‌شود، تنها كودكان ما كشته نمي‌شوند و تنها ملت ما آوارگي را تجربه نمي‌كنند. زمان تنهايي ما ديگر پايان يافته است. آن، سال‌هاي پيش از 1982 و پيش از 2000 بود كه اينك پايان يافته است. من به شما وعده مي‌دهم آن زمان سپري شده و شما بايد مسووليت اقدامات حكومت خود و آنچه به بار آورده تحمل كنيد. از حالا به بعد شما جنگي تمام‌عيار خواستيد پس اين هم جنگ تمام عيار. شما اين را خواستيد. حكومت شما خواست قواعد بازي تغيير كند پس بنابراين، قواعد بازي تغيير مي‌كند. شما نمي‌دانيد امروز با چه كسي مي‌جنگيد. شما با فرزندان محمد (ص)، علي، حسن و حسين (ع) و با اهل بيت رسول خدا و اصحاب او وارد جنگ شده‌ايد. شما با قومي مي‌جنگيد كه ايماني فراتر و برتر از همه انسان‌هاي اين كره خاكي دارد. شما خواستار جنگي تمام‌عيار با قومي شديد كه به تاريخ، فرهنگ و فرهنگ خود افتخار مي‌كند و قدرت مادي، امكانات، مهارت، خرد، آرامش، رويا، عزم، ثبات و شجاعت دارد و به اميد و ياري خدا روزهاي آينده را ميان ما و شما خواهيم ديد. اما اي حاكمان عرب، نمي‌خواهم از شما درباره تاريختان سوال كنم. فقط سخني كوتاه دارم. ما ماجراجو هستيم. آري ما در حزب‌الله ماجراجو هستيم. اما اين ماجراجويي ما از سال 1982 بوده است و با آن براي كشورمان جز پيروزي، آزادي، آزادسازي، شرافت، كرامت و سري بلند چيزي نداشتيم. اين تاريخ ما است. اين ماجراجويي ما است. در سال 1982 شما و همه جهان به ما گفتيد ما ديوانه‌ايم اما ثابت كرديم ما عاقليم و نشان داديم چه كساني ديوانه‌اند. البته اين مساله ديگري است و نمي‌خواهم با كسي نزاع كنم. به شما مي‌گويم بر عقل و خرد خود تكيه كنيد ما نيز بر ماجراجويي خود حساب خواهيم كرد و خداوند يار و ياريگر ما است. ما يك روز هم به شما تكيه نكرديم و تكيه‌گاهمان هميشه پروردگار، ملت و دل و بازو و فرزندان خويش بوده است. ما امروز نيز همين تكيه‌گاه‌ها را داريم و به ياري خدا پيروزي محقق است. همه آن وعده‌هاي غافلگيركننده من به شما از اينك مشهود خواهد بود. اينك در سطح آب در برابر بيروت كشتي جنگي اسرائيل را كه به تاسيسات زيرساختي ما، خانه‌هاي مردم و غيرنظاميان تجاوز مي‌كرد، ببينيد و دريابيد كه چگونه به همراه ده‌ها سرباز صهيونيست مي‌سوزد و غرق خواهد شد. اين آْغاز كار است و تا پايان سخن و وعده بسيار است.
  14. دوست عزيزم. نيروهاي حافظ صلح سازمان ملل كه قدرت درگيري ندارن! اين نيروها، مثل يه ديوار حايل هستن بين دو طرف درگير! يه مثال ساده ميارم. نيروهاي حافظ صلح مستقر در كوزوو رو به ياد بيارين. نيروهاي مستقر در بوسني، در سرايبو! در جاي جاي يوگوسلاوي سابق، اين نيروها مستقر بودن! ولي فقط تماشاچي بودن و نگاه مي‌كردن كه صرب‌ها و اسلاوها، چگونه مسلمانان بوسني و آلباني رو قتل عام مي‌كنن! در لبنان، نيروهاي حافظ صلح مستقر بودن! ولي فقط تونستن تماشا كنن كه اسرائيل، چندين بار چطور اينهمه بي‌گناه رو جلوي چشماشون نابود كرد! در خود كشور عزيزمون، پس از پذيرش آتش بس از سوي دو طرف، نيروهاي حافظ صلح تشريف آوردن! ولي تنها كاري كه كردن، عرق‌خوري و پاسور بازي در شلمچه و ساير مناطق جنگي‌مون بود و باز هم تكليف زد و خوردهاي منطقه‌اي، توسط دو طرف درگير مشخص مي‌شد! در لبنان، وضعيت بهتر از اين نيست. همين چند ماه پيش بود كه چندين هواپيماي اسرائيل وارد حريم لبنان شدن و نيروهاي حافظ صلح، تنها كاري كه كردن، صدور يه بيانيه بود با مضمون اينكه «اسرائيل! خيلي بدي! چرا اومدي اينطرف icon_frown »! فكر مي‌كنين درصورت وقوع درگيري مجدد، اين نيروها با هويج فرنگي تفاوتي دارن؟ نيروهاي حافظ صلح، در حال حاضر فقط تو لبنان تشريف دارن كه دو طرف دوباره به جون هم نيافتن! ولي به محض وقوع اولين درگيري و شليك اولين گلوله‌ها، فرمانده‌ي اين نيروها تشكيل جلسه‌ي اضطراري داده و به مقر خودشون بازگشته و در اولين فرصت، اين كشور رو ترك مي‌كنن! درست طبق دستورالعمل‌شون! اين نيروها نيومدن كه كشوري رو براي جنگيدن كمك كنن! اون موردي كه شما مدنظرتون هست، درصورتي هست كه حزب‌الله طبق قطعنامه سازمان ملل، مجبور به خلع سلاح شه و به عنوان يه گروه غيرقانوني شناخته شه. در اونصورت و تنها درصورت حمله به خاك اسرائيل يا مقر نيروهاي حافظ صلح، اونا حق تبادل آتش رو دارن! همين!!! از شواهد و قرائن پيداست كه به زودي، اين درگيري‌ها از سر گرفته مي‌شه! پس اثبات اين قضيه، زياد براتون طول نخواهد كشيد. به زودي شاهد وقوع اين مطالبي كه عرض شد، خواهيد بود.
  15. mostafa_by

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    بچه‌ها خواهشاْ در اين زمينه، اينطور صحبت نفرمايين. درد فقر و نداري رو كسائي مي‌تونن درك كنن كه واقعاً نداشته باشن! شما كه مي‌فرمايين آدم بچه‌هاش بميره بهتره تا اينكه همچين كاري كنه، بايد خودت ببيني كه بچه‌ات، صبح تا شب چشمش به در مونده تا بابا يا مامانش، يه لقمه نون براش بيارن! بايد نگاه سنگين بچه‌ات روي خودت رو احساس كرده باشي! بايد هر روز و هر شب، شرم و خجالت اينكه قدرت سير كردن شكم فرزندت رو نداري تحمل كني! بايد بلد باشي هر روز با چه بهانه‌اي بچه‌ات رو خواب كني! اين‌ها واسه يه مرد، بي‌نهايت سخته! ديگه چه برسه واسه يه زن با چند تا بچه‌ي قد و نيم قد كه خيلياشون حتي نمي‌تونن معني نداشتن رو هم درك كنن! شايد اگه اون زن، خودش چيزي نداشت، مي‌تونست كاري كنه! ولي وقتي شما تو يه كشوري داري زندگي مي‌كني كه حتي براي مرداش كار نيست، چه برسه به زن‌ها، اون وقت بايد قبل از وارد كردن هرگونه تهمت بهشون، اين سوال رو از خودت بپرسي كه : «اين زن، چطوري مي‌تونه از پس مخارجش بربياد؟»!! نشستن تو خونه، تحمل يه شرايط معمولي و عدم تجربه‌ي اين حقيقت تلخ، نتيجه‌اي جز صدور فتوايي سنگدلانه درمورد اين افراد نداره! درسته كه براي يه زن، مهمترين چيز، پاكدامني‌اش هست! ولي ببينين كه يه آدم تا به كجا مي‌تونه پيش رفته باشه كه دست به همچين كاري بزنه! هنوز هم بدنم از خوندن اين سطور، سرده! خدا آخر و عاقبتشون رو به خير بگذرونه! از اولش نبايد اجازه مي‌دادن كه خاك عراق٬ به اين سادگي‌ها اشغال شه! اين مسائل، تنها فصل اول مصيبت‌هاي يك كشور اشغال شده هست (قابل توجه دوستاني كه خيال مي‌كنن درصورت اشغال ايران، نقل و نبات خيرات مي‌شه!!)!! اگه مردان و زنان غيور اين سرزمين، در برابر تهاجم همه‌ جانبه‌ي عراق نمي‌ايستادن، امروز وضع زنان كشور ما هم بهتر از اين نبود! يادمون نره كه تنها در كمتر از يك سال پس از اشغال كويت، نزديك به 100.000 فرزند نامشروع توسط سربازان عراقي در كويت بوجود اومد! درود بر كساني كه با غيرت، از جون خودشون گذشتن كه خواهران و مادران ما در كشور، آرامش و امنيت‌شون حفظ بشه!
  16. ولي به نظر من٬ اينا (حداقل بعضي از مواردي كه دوستان فرمودن) خيانت محسوب نمي‌شن. البته درمورد طراح B-2 صحبت نمي‌كنم! به عقيده‌ي من، كساني كه Bomberها رو مي‌سازن، انسان نيستن! چرا كه كسي كه وسيله‌اي براي كشتن ديگران اختراع و يا طراحي مي‌كنه، هدفش كاملاً مشخصه! انيشتين وقتي شكافت اتم رو تبيين كرد، براي مقاصد علمي بود. به همين خاطرم كسي خرده نگرفت كه چرا از اين اختراع سوء استفاده كردن و Fat Man و Little Boy رو ساختن و ژاپن رو ويران كردن! هرچند كه خود انيشتين هم از اين اختراع، اظهار پشيموني كرد! ولي كساني كه مثلاً ميان جديدترين سلاح‌هاي كشتار جمعي رو مي‌سازن و يا مثلاً ميان هواپيمايي مي‌سازن كه مي‌تونه 20، 30 تن بمب رو در چند ثانيه روي سر مردمي كه مسلماً اكثرشون بايد شهروند و غيرنظامي باشن خالي كنه، مسلماً‌ همچين فردي انسان نيست! برام جاي تأسف داره كه ايشون، وقتي فهميدن كه امريكا قصد حمله به ايران رو داره، ناراحت شدن و زندگي‌شون به كابوس تبديل شده! ولي وقتي كه اين جنگنده، خاك عراق و افغانستان رو داشت شخم مي‌زد، كوچكترين ناراحتي براشون بوجود نيومده! انسانيت فقط اين نيست كه براي ملت و كشور خودت دل بسوزوني! كاش ما آدما، براي يه بارم كه شده، باورمون مي‌شد كه همگي انسانيم و حق زندگي كردن داريم!! متأسفانه يه سري سياست‌هاي غلط، باعث نخبه‌گريزي از كشور شد! البته زمان انقلاب، بيشتر نخبه‌گريزي‌ها، به علت تبليغات سوء بود! همه فكر مي‌كردن كه سرنوشتي مثل انقلاب روسيه، در انتظارشون هست و قراره ايران هم همه رو بكشه! خيلي از اين نخبه‌ها، چند سال بعد برگشتن. عده‌اي هم ترجيح دادن تو امريكا هات داگ بفروشن تا بيان اينجا دكتري كنن! ولي هركس مختاره كه سرنوشتش رو خودش تعيين كنه. البته كسائي كه حاضرن با شرايط فعلي، بيان و به كشورشون خدمت كنن، حقيقتاً انسان‌هاي بزرگواري هستن. استاد خود من، پروفسور حسين‌دوست (كه Post-Ph.D رياضيات داره! دوستاني كه درمورد رياضيات محض، اطلاعات دارن مي‌دونن كه حتي فوق ليسانس گرفتنش هم چه چيز وحشتناكي هست، چه برسه به دكترا و فوق دكترا!!)، فقط 33 ساله كه داره تو ايران تدريس مي‌كنه (سابقه‌ي تدريس در امريكا رو هم داره). اين آدم، خيلي راحت مي‌تونست الان جزو اساتيد درجه يك امريكا باشه! اما اين انسان شريف (و البته بداخلاق :| )، حاضر شده كه همه‌ي كم و كاستي‌هاي كشورش رو تحمل كنه و عملش رو در اختيار كشورش قرار بده! متأسفانه الان دانشگاه‌هاي ما، با خرج‌هاي فراوون، ميان دانشجو تربيت مي‌كنن! اون‌وقت اكثر دانشجوهاي ما، بعد از دريافت اولين پيشنهاد از سوي كشورهاي بزرگ‌تر مثل امريكا، سريع بار و بنديل رو مي‌بندن و مي‌رن اونجآ! اين اصلاً درست نيست! حداقلش اينه كه اينهمه بودجه‌اي كه كشور خرجشون كرد كه از فلان شهرستان ايران بيان تو يه دانشگاه دولتي درس بخونن و با خرج‌هاي ميليوني، تبديل به يه نخبه و يه دانشمند شن، به همين سادگي حروم مي‌شه و مي‌ره؛ اون هم به اين دليل كه مي‌گن اينجا امكانات نيست! انگار كه امكانات رو قراره علي‌ آقا (سيگار فروش سر كوچه‌مون) بوجود بياره! با وجود اين، بهتره در بكار بردن واژه‌ي خائن، يه مقدار وسواس بيشتري به خرج بديم! اين واژه، واژه‌ي چندان مناسبي نيست! حتي اگه قانون به درستي اجرا مي‌شد، بار حقوقي داشت!
  17. چند مورد هست كه بايد عرض كنم : 1- براي شروع جنگ با ايران٬ بايد اول از همه تكليف حزب‌الله معلوم شه. مطمئن باشين كه امريكا هيچ‌وقت نمياد قبل از نابودي حزب‌الله، به ايران حمله كنه، چرا كه موجوديت اسرائيل به خطر مي‌افته. همونطور كه در تاپيك «جنگ امريكا عليه ايران» عرض كردم، براي شروع درگيري با ايران، اول بايد تكليف حزب‌الله و در مقام بعدي، سوريه معلوم شه. اسرائيل، از امريكا هم مهم‌تره! 2- اگه جنگي صورت بگيره، مسلماً حداقل از پايگاه‌هاي عربي منطقه استفاده‌ي كامل خواهد شد. حتي بدتر نگاه كنيم، دقيقاً همين F-15ها و F-16هايي كه به اعراب فروخته شده، روي آسمون ايران به پرواز درميان! بزرگترين ترس عرب‌ها در حال حاضر اينه كه ايران، مثل زمان شاه يا مثل صدام حسين، هوس كنه كه كشورهاي عربي رو به خاك خودش الحاق كنه! مسلماً در صورت بروز جنگ، اولين كاري كه عرب‌ها مي‌كنن، حمايت همه‌جانبه از امريكا خواهد بود؛ تنها براي حمايت از تماميت ارضي كشورشون و حفظ خاندان‌هاي حكومتي عرب‌نشين‌هاي منطقه! 3- درصورت بروز جنگ، همونطور كه در طرح مشترك پنتاگون و CIA اومده، كل توان سپاه پاسداران بايد نابود بشه! شايد نتونن همه‌ي سپاهي‌ها رو بكشن؛ ولي مسلماً درصورت نابودي پايگاه‌هاي سپاه، اين نهاد ديگه نمي‌تونه حمايت‌هاي لجستيكي و تسليحاتي به حتي درون ايران داشته باشه؛ چه برسه به كشورهاي اطراف منطقه! البته مسلماً اونقدر تسليحات انبار كردن كه حالا حالاها با اشغالگران همسايه‌مون كار داشته باشن! ولي كليات طرح، هميني هست كه عرض شد. 4- تصميم انگليس براي خروج از بصره و امريكا براي كم‌ كردن نظامي‌هاش در عراق، برخلاف جشن و سروري كه تلويزيون به پا كرده، اصلاً خبر خوشي نيست بچه‌ها! ببينين كي گفتم! مواظب تحركات و تغييرات جديد باشيد كه اصلاً بوي خوشي ازش به گوش نمي‌رسه! بلوك‌بندي مرز، آمادگي به رزم پايگاه‌هاي مرزي عراق و افغانستان، پروازهاي طولاني و مانورهاي مسافت بلند اسرائيل، آمادگي يگان‌هاي ويژه‌ي اسرائيل، بحث بر سر حفظ امنيت عراق توسط نيروهاي سازمان ملل و چند مورد ديگه، همه حاكي از آمادگي براي وقوع حادثه‌ي شومي داره! حواسمون باشه اينبار سرمون كلاه نره! كلاهي گشادتر از جنگ تحميلي!!! * يه لطيفه‌ي نسبتاً بي‌مزه و بي‌ربط! از جرج بوش مي‌پرسن :‌ «چي شد اومدي عراق رو گرفتي؟» جواب مي‌ده : «امام حسين طلبيد. اومديم.» مي‌پرسن : «حالا كي مي‌خواي بري؟» جواب مي‌ده : «هر وقت امام رضا بطلبه»
  18. انتخاب من هم ايگلا است. به نظر من٬ سبك‌تر هست و كمتر دست و پا گيره. شايد ميسترال به درد ارتش‌هاي و جنگ‌هاي منظم بيشتر بخوره٬ ولي ايگلا براي جنگ‌هاي چريكي خيلي بهتر و مناسب‌تره. ضمن اينكه چندين بار (بخصوص تو سال‌هاي اخير و در كشورهاي همسايه‌مون :| ) امتحانش رو پس داده و موفقيت‌آميز هم بوده (البته به شرطي كه برادران٬ مثل آر.پي.جي ازش استفاده نكنن :| )
  19. دشمنت شرمنده باشه دوست عزيز (من كلي روي معني اسم كاربري شما فكر كردم، هر دفعه هم به يه معني رسيدم؛ يكي از يكي ترسناك‌تر :| ! مي‌شه معني كه خودتون مد نظرتون بوده رو بنويسين؟ icon_cheesygrin ) از اينجور موارد٬ زياد پيش مياد. ممنون از راهنمايي‌ات. اگه بتوني به ميلم (همين ID تو ياهو) بفرستي كه يه دنيا ممنونت مي‌شم. اگه اجازه بدي، اون قضيه رو هم وقتي كه مطمئن شدم، خدمتتون عرض مي‌كنم. البته اين رو پارسال، تو سايت دانشكده بهش رسيدم (حال مي‌كنين! چه استفاده‌ي مفيدي از اينترنت دانشكده انجام مي‌دم :| ). ولي مي‌خوام مطمئن شم كه چيزي كه ديدم، درست بوده icon_cheesygrin .
  20. ممنون آقا سعيد. خيلي جالب بود. البته شايد من اشتباه فهميدم. ولي به نظرم بعد از S-300، ضد موشك‌هاي Arrow‌ برتري بيشتري دارن! اينطور نيست؟
  21. با تشكر از IRGCAF بابت مطلب مهمي (كه به زودي به طور جامع‌تر بهش خواهيم پرداخت) كه در تاپيك قرار دادن، و همچنين تشكر ويژه از سيناي عزيز (عادت كردم كه با نام كاربري، شما رو مخاطب قرار بدم :| )، بايد عرض كنم كه كاملاً درست مي‌فرمايين. درمورد مسائل سياسي، سپاه اكيداً از ورود به سياست منع شده بود و امام خميني با بينشي كه داشت، دردسرهاي ناشي از دخالت سپاه در امور سياسي رو پيش‌بيني‌ كرده بود و به همين دليل هم در وصيت‌نامه‌ي خود، بهش اشاره كرد. در اين قسمت و قسمت بعدي مقاله‌ام، به اين قضيه خواهم پرداخت. ---------------------------------- در قسمت قبل، پيش‌زمينه‌اي درمورد اصلي‌ترين مشكلي كه امريكا با سپاه داره، مطالبي عرض كردم. حالا به دلايل داخلي تشكيل سپاه و مسائل پس از اون مي‌پردازم. مسائلي كه بعدها، يكي ديگه از دردسرهاي بزرگ امريكا هم شد. (راستي نمي‌دونم چرا. ولي حس خودموني نوشتن ندارم. يه مقدار عصا قورت داده و رسمي مي‌خوام بنويسم!!) ---------------------------------- از قديم‌الايام، هر زمان كه پادشاهي سقوط مي‌كرد و پادشاهي ديگري به وجود مي‌آمد، نيروهاي وفادار به آن پادشاهي، به صورت ارگاني نظامي و سواي ارتش اصلي ايجاد مي‌شدند. اما اين ارگان، معمولاً به يك گروه نهايتاً چند هزار نفره محدود بود و محدوده‌ي فعاليت آن‌ها هم تنها درموارد بسيار مهم، مثل جنگ‌هاي سرنوشت‌ساز، كودتاها، انقلاب‌ها و شورش‌هاي بزرگ و مواردي از اين دست، تعريف شده بود و در ساير موارد، كاري انجام نمي‌دادند و به نوعي، حافظ سلطنت بودند! شايد بتوان گفت اولين نهاد نظامي رسمي حافظ سلطنت كه به نوعي، ارتش شد، تاريخچه‌اي كمتر از يك قرن دارد. ارتشي كه در ابتدا، بازوي انقلاب، لقب گرفت و سپس انبر انقلاب و نهايتاً پيشرو! اين ارتش، ارتش سرخ لقب گرفت! پس از انقلاب فوريه‌ (نه اكتبر!) سال 1917 در روسيه، بلشويك‌ها كه تندورهاي اين انقلاب بودند، راه خود را از اكثر گروه‌هاي ميانه‌رو چون حزب سوسياليست و حتي منشويك‌ها جدا كرده و به دنبال برنامه‌هاي خود رفتند. با وجود تعدد نفرات و اعضاي حزب، در مجلس از برتري برخوردار نبودند. اما بلشويك‌ها، به هر طريق ممكن، قدرتمندتر شده و واحدي شبه نظامي به نام «ارتش سرخ» (Red Guard) را تشكيل دادند. از همان ابتدا، ارتش سرخ، ارزش خود را به نمايش گذاشت. در اكتبر همان سال، انقلاب بلشويكي با موفقيت به پايان رسيد و ارتش سرخ، موفق به تسخير كاخ زمستاني گرديد و عملاً دولت موقت كرنسكي سرنگون گشت. ارتش سرخ، لقب «حافظ انقلاب پرولتاريا» لقب گرفت. ارتش سرخ كه به عبارت ساده‌تر، تنها ميليشياي كارگري بود، به رهبري «لئون تروتسكي» بسيار نيرومند گرديد و آنقدر توانمند ظاهر شد كه در جنگ‌هاي داخلي بين سرخ‌ها و سفيد‌ها، عملاً عامل نجات بلشويك‌ها گرديد و شوروي لنين را پايدار كرد. پس از آن هم تا پايان عمر اتحاد جماهير شوروي، ارتش سرخ در نقش ارتش اصلي شوروي كه وظيفه‌ي توأمان حفظ و حراست از كشور و انقلاب سوسياليستي روسيه را داشت، به قدرت‌نمايي پرداخت كه اوج قدرت آن، ايستادگي در برابر ارتش تا بن دندان مسلح و برتر رايش سوم بود! تجربه‌ي موفق ارتش سرخ شوروي، بعدها منجر به تشكيل ارتش سرخ چين گرديد. پس از پيروزي انقلاب كمونيستي در چين، ارتشي مشابه تشكيل گرديد و در وحله‌ي اول به سركوب مخالفين و در مرحله‌ي بعد، به تثبيت قدرت جمهوري خلق چين منجر شد. در برخي كشورها نيز ارتشي، مشابه ايجاد گرديد. شايد ارتش انقلابي كوبا، مثال خوبي براي اين قضيه بود. اما به تدريج كه جريانات انقلاب‌هاي كمونيستي كمرنگ‌تر گرديد، عملاً‌ ماهيت اينگونه ارتش‌ها نيز بي‌معني شد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران در فوريه 1979 (بهمن 1357)، بحث ضرورت تشكيل ارگاني براي حفظ انقلاب اسلامي و دستاوردهاي مطرح گرديد و در همان سال، علناً پايه‌هاي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ريخته شد. اساسنامه‌ي اين نهاد نيز در سال 58، به تصويب رسيد و رسماً سپاه پاسداران، ماهيت وجودي پيدا نمود. اما تفاوت عمده‌اي كه اين سپاه، با ارتش‌هايي چون ارتش سرخ چين و يا شوروي داشت، مستقل بودن از ارتش رسمي كشور بود؛ به نحوي كه حتي در قانون اساسي، وظيفه‌ي حفظ كشور به عهده‌ي ارتش جمهوري اسلامي ايران و وظيفه‌ي حفاظت از انقلاب اسلامي به عهده‌ي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي قرار داده شد. همگان فكر مي‌كردند كه اين ارگان، بيشتر حافظ حكومت بوده و محدوده‌ي فعاليتي همچون گارد رياست جمهوري كشور بعثي عراق دارد؛ اما ماجرا چيز ديگري بود. از همان ابتداي امر، سپاه پاسداران، بدون اينكه منتظر ارتش هزار پاره‌ و پر از سلطنت‌طلبان بماند، شروع به حفظ نظم در كشور نمود. بلافاصله پس از انقلاب، تجزيه‌طلبي در كشور، به تحريك امريكا و با كمك كشورهاي منطقه صورت پذيرفت. سپاه به خوبي توانست نظم را به ايران آشوب‌زده برگردانده و تمامي غائله‌ها را خواباند. حتي كردستاني كه بعدها به بزرگترين خنجر در كمر انقلاب اسلامي تبديل گرديد نيز ياراي مقاومت در برابر نيروهاي اكثراً بي‌تجربه، ولي با انگيزه‌ي سپاه نداشتند. اما با دخالت (و يا به عبارت صحيح‌تر، خيانت‌هاي) دولت موقت و شخص داريوش فروهر، كردستان دوباره مسلح شد و چندين بار، سپاه پاسداران از دخالت در كردستان، منع گرديد و همين قضيه، منجر به بروز بزرگترين مشكلات و شكاف‌ها، ميان دولت موقت و البته بعدها، دولت ابوالحسن بني صدر گرديد. پس از وقوع جنگ تحميلي، سپاه پاسداران، درست همانند يك ارتش مستقل، به مقابله با ارتش قدرتمند عراق پرداخت و درحالي كه حتي سازماندهي يك ارتش را نيز نداشت، به خوبي توانست درمقابل ارتش عراق، مقاومت كرده و خلاء ارتش ايران (كه حقيقتاً در اوايل جنگ، بسيار ضعيف و گاهاً (به دليل وجود فرماندهان نالايق و خيانت‌كار) خائنانه رفتار مي‌كرد) را پر نمايد. پس از تغييراتي كه در سطح فرماندهي ارشد سپاه پاسداران صورت گرفت، با حضور يوسف كلاهدوز كه از ارتشي‌هاي معتقد به انقلاب بود و چندين ارتشي ديگر در سپاه پاسداران، اين نهاد، شكلي رسمي‌تر و متعارف‌تر به خود گرفته و با انتصاب محسن رضايي به عنوان فرمانده سپاه، كم‌كم تقسيمات لشكري در اين نهاد نظامي، بوجود آمده و سپاه، صاحب گروهان، گردان، تيپ و لشكر گرديد. البته در همان زمان، سپاه پاسداران به منظور اجراي سياست‌هاي پيش‌بيني شده در اساسنامه‌ي سپاه، تشكيلاتي چون بازوي حفظ نظم داخلي و اجراي سياست‌هاي فرا مرزي سپاه (همچون لشكر ثارالله، لشكر قدس و ...) ايجاد گرديد كه تا به امروز، نقش‌هاي خود را به خوبي ايفاء نمو‌ده‌اند. همه چيز تا پيش از پايان جنگ، بسيار خوب پيش مي‌رفت و سپاه، روز به روز قدرتمندتر و منظم‌تر گرديد. پس از پايان جنگ، سپاه پاسداران، باز هم براساس دستورالعمل رفتاري سپاه، وظيفه‌ي سازندگي در كشور را به عهده گرفت و انصافاً در اين زمينه هم بسيار تلاش كرد و بزرگترين پروژه‌ها را كه در داخل، كسي قادر به انجام آن نبود، توسط اين نهاد برداشته شده و به سرانجام رسيد. در زمينه‌ي اقتصادي، سپاه فعاليت‌هاي مفيدي را صورت داد و به بازسازي و آباداني كشور پرداخت. اما بزرگترين خطري كه سپاه پس از جنگ را تهديد مي‌كرد، مداخله در امور سياسي بود. حضرت امام، در وصيتنامه‌ي خويش، بطور كاملاً مشخص و بدون هيچ‌‌گونه ابهامي، نهادهاي نظامي (سپاه و ارتش) را از ورود به گروه‌ها و احزاب سياسي منع نمود و مخالفت خود را با هرگونه دخالت در امور سياسي اين دو نهاد (بخصوص سپاه؛ چرا كه وظيفه‌ي ارتش، صرفاً در امور نظامي خلاصه مي‌شد) اعلام نمود. رهبر جديد ايران نيز با چندين سخنراني، رسماً مواضع امام خميني (ره) را تكرار نموده و بر جديت سپاه پاسداران به پيشرفت در امور نظامي و سازندگي كشور تأكيد كرد و عنوان كرد كه سپاه، نبايد با وارد شدن به دسته‌ها و جريانات سياسي، از مسير اصلي خويش منحرف گردد! اما متأسفانه به اين صحبت‌ها، چندان كه بايد و شايد توجهي نشد! پس از انقلاب و جنگ، تعدادي از فرماندهان سپاه كه تعلق خاطري به گروه‌هاي بعضاً تندروي سياسي داشتند، سعي در تأثيرگذاري در امور كشور داشتند كه البته چندان موفق نبودند. در شرايط پس از جنگ، ايران به آرامش نياز داشت و مسلماً اين دسته، طرفداران زيادي نداشتند. اما برخلاف اعتقاد بسياري از سياسيون، سپاه پاسداران هيچ‌گاه يكجانبه عمل نكرد و اين نبود كه تنها طرفدار طيف سياسي خاصي باشد. قدرت سياسي در اين نهاد، به چهار طيف تندروي راست، ميانه‌روي راست، ميانه‌روي چپ و تند‌روي چپ تقسيم گرديد (كه بزرگترين مثال براي گروه چهارم، سعيد حجاريان، يكي از مغزهاي متفكر سپاه پاسداران و بعدها، اكبر گنجي است). هر كدام از اين طيف‌ها، تا به امروز تلاش‌هاي خود براي تأثيرگذاري سياسي در كشور را داشته و گاهاً حتي شاهد خروج از سپاه و ورود مستقيم به اين گروه‌ها را شامل بوده‌ايم. با گذشت 28 سال از پيروزي انقلاب، شاهد ورود و دخالت بيشتر و بيشتر پاسداران سابق و سياسيون فعلي در امور سياسي كشور و گاهاً حتي دخالت غيرمستقيم سپاه پاسداران در امور سياسي كشور بوده‌ايم. اما اين مسئله، مسئله‌ي جالبي نيست و مي‌تواند بزرگترين مشكلات را براي داخل كشور و البته كشورهاي ديگر داشته باشد. مشكلاتي كه حتي ممكن است منجر به چند پارگي و بدبينانه‌تر، انحلال سپاه گردد. در قسمت بعدي، به اين مشكلات، خواهم پرداخت. ---------------------------------- دوستان، خواهشاً تا اينجاي قضيه، اگه بحث و يا نظري هست، خواهشاً بنويسن. به اميد خدا، داريم مي‌رسيم به جاهاي حساس قضيه و مشكلاتي كه ورود سپاه به امور سياسي، ايجاد كرده و يا خواهد كرد و علت اصلي شارژ بعضي گروه‌ها توسط جريانات امريكايي براي تقابل با سپاه و نتايج امر رو با هم بررسي مي‌كنيم و بعد از اون هم به پيامدهاي ورود نام سپاه پاسداران به فهرست گروه‌هاي تروريستي خواهيم پرداخت. پس براي تكميل شدن بحث، حتماً نظرات خودتون رو تا اين قسمت قرار بدين (اجازه بدين مرحله به مرحله پيش بريم كه به جمع‌بندي كامل‌تري برسيم. از تشكيل سپاه در درون كشور، تا مرحله‌ي ورود به مسائل سياسي).
  22. حسين جان. مسلماً انجام چنين حمله‌اي، به احتمال زياد پرهزينه خواهد بود و با ريسك بالا همراهه. ولي ما داريم راه ضربه زدن به اين پايگاه رو بررسي مي‌كنيم (فعلاً قصد حمله بهشون رو نداريم :| ). درصورت وقوع جنگ، صد در صد اولين هدف ايرانف ناوهاي امريكايي حاضر در خليج فارس هست. ولي بايد اين رو در نظر داشت كه درصورت ضربه زدن به اين ناوها و ناتواني امريكا در جلوگيري از هدف قرار دادنشون، مسلماً اين ناوها مي‌تونن از تيررس ما خارج شده و از دور به شغل شريف شخم زدن ايران بپردازن! متأسفانه مشكل B-2ها و بدتر از اون گاوآهن‌هايي مثل B-52، به اين سادگي‌ها قابل حل نيست! شما بهتر از بنده در جريان هستين كه B-2ها پنهانكاري بالايي دارن و شناسايي‌شون به اين راحتي‌ها نيست. ضمن اينكه امريكا، حتي وقتي خواست به افغانستان هم حمله كنه، اولين كاري كه كرد، حمله به مراكز راداري و موشكي طالبان (خيال نكنين نداشت!!!) بود و بعد از اينكه خيالش از بابت پدافندهاي هوايي راحت شد، رفت سراغ بمباران با غولاش! در عراق هم دقيقاً همين كار رو كرد و عيناً همين كار رو در نبرد با ايران هم انجام خواهند داد. يعني اولين اهدافي كه در ايران، به جز گلوگاه‌هاي اقتصادي و استراتژيك، مورد حمله قرار مي‌گيره، سايت‌هاي موشكي، راداري و پدافندي ايران هست. پس فكر نكنم وجود پدافند قوي هم بتونه چندان كمك شاياني بهمون داشته باشه! اما در پاسخ MRG عزيز بايد عرض كنم كه نقشه‌اي كه پنتاگون و CIA، مشتركا‌ً اون رو بررسي كرده و چندين بار هم تغييرش دادن، دقيقاً به همين شكل انجام خواهد گرفت. البته نه اينكه همه‌اش با هم بلند شن و ايران رو بكوبن. ولي در 72 ساعت اول جنگ، ايران از 360 درجه مورد هجوم قرار مي‌گيره! بحث بمباران همزمان 50 هواپيما يا بلند شدن سه B-2 در آن واحد و كوبيدن ايران، تنها يكي از قسمت‌هاي اون هست. شايد بگين كه در اين صورت، تلفات زياد مي‌شه. ولي بايد عرض كنم كه در صورت تعدد وجود هواپيماهاي دشمن، هواپيماهاي ما، حتي اجازه‌ي بلند شدن از باند رو هم پيدا نمي‌كنن! ديگه خودتون بهتر از من مي‌دونين در كه در صورت بلند شدن از باند و رو در رو شدن با مثلاً 10 F-16 كه مسلماً با چند F-15 همراه هستن، چه بلايي به سر هواپيماهاي ما خواهد اومد! قطعاً هم قصد نداريم كه همين چند هواپيماي باقي‌مونده‌مون رو هم به همين سادگي‌ها نابود كنيم! درصورت بمباران شبكه‌هاي راداري‌مون هم تقريباً كار چنداني براي رهگيري و انهدام اين جنگنده‌ها، ازمون ساخته نيست! يه طورايي فكر كردن بهش ترسناكه! نمي‌دونم! اميدوارم كه اين حمله، حداقل به اين زودي‌ها رخ نده! نتيجه‌ي اين جنگ در آسمان، به نفع امريكا و در زمين، قطعاً به نفع ايران خواهد بود (امام، وقتي كه عراق، ايران رو به شدت بمباران مي‌كرد، حرف جالبي زدن. گفتن بالاخره كه بايد بيان روي زمين. اون‌جا مي‌فهمن با كي طرفن!). ولي نتيجه‌ي اين جنگ هر چي كه باشه، اوليش، ويراني ايرانه! شايد اين جنگ، حتي به قيمت شكست و يا تعجيل در فروپاشي امريكا تموم بشه؛ ولي مسلماً نتيجه‌اش براي ايران، حالا حالاها جبران‌ناپذير خواهد بود!
  23. نه بابا. چرا دست كم بگيرم. من نسبت به پاتريوت ارادت خاصي دارم icon_cheesygrin ! مخصوصاً به اسمي كه براش انتخاب كردن و حقيقتاً واژه‌ي بامزه‌اي هست! بخصوص اگه تاريخچه‌ي اين واژه و دليل آوردنش در فرهنگ كشوري مثل امريكا رو بدونين :| ! من اون مثال رو درمورد اسكاد آوردم، چرا كه تنها موردي بود كه درمورد پاتريوت و ارو بصورت مشترك به ياد داشتم. پاتريوت در جنگ خليج، نتونست چندان كه بايد و شايد قدرتمند ظاهر شه. ولي ارو حداقل در برابر اسكادها مشكلي نداشت (يا اينكه بهتره بگم تقريباً مشكلي نداشت). ولي در بقيه‌ي موارد كه نظري ندادم كه برادران پاتريوت‌ساز، غمگن (همون غمگين خودمون) بشن و به فكر هاراگيري بيافتن :| ! بي‌صبرانه منتظر جدول مقايسه‌اي آقا سعيد هستم icon_cheesygrin .
  24. مي‌شه يه جدول مقايسه‌اي ترتيب داد و مثلاْ براي چند هدف متفاوت٬ نتايج رو بررسي كرد و ديد كه كدوم٬ براي رهگيري و نابودي چه نوع هدف با چه خصوصياتي٬ مناسب‌تر هستند. سالار جان. درمورد S-300 هم بنده با شما موافقم. ولي درمورد ارو، چون اطلاعات زيادي ندارم، ترجيح مي‌دم كه اطلاعاتم درموردش تكميل‌تر باشه تا بشه منطقي‌تر درموردش نظر داد. اين درست كه ارو تا بحال، چندان مورد آزمايش حقيقي قرار نگرفته. اما بايد اين رو در نظر داشت كه با جون‌دوستي يهودي‌ها، مسلماً بيشترين سعي‌شون در اين بوده كه اين سيستم، امنيت اسرائيل رو تأمين كنه! والا مي‌شد خيلي راحت از سيستم‌هاي رايج موجود در جهان استفاده كنه! ضمن اينكه طبق بررسي‌هاشون، با چند بار آزمايش شليك اسكاد، ارو هر بار تونسته اون رو رهگيري و منهدم كنه كه اين، به نسبت پاتريوت يه برتري بوده! ولي بايد ديد در بقيه‌ي موارد، چطور به نظر مياد!
  25. درسته الان به بحث٬ زياد مربوط نيست. ولي به نظر شما٬ ارو توانايي رهگيري و نابودي بيشتري داره يا S-300. مي‌تونين مقايسه‌اي بين پاتريوت، ارو و S-300 انجام بدين؟ (البته اگه قابل مقايسه باشن :| )