Deepblue

Members
  • تعداد محتوا

    173
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    1

تمامی ارسال های Deepblue

  1. مرور بحثهای اردیبهشت98 با دوستان جالبه. آن زمان بحث و مجادله داغ بود ولی حالا که مسائل رو شده دیگه کسی حوصله نداره مباحث مرور کنه. چند نتیجه: 1-دیدیم که ایران تهاجم محدود کرد. هم مستقیم به متحدان هم مستقیم به خود ارتش امریکا. 2-دیدیم که امریکا و متحدانش واکنشی نشان ندادند یا بهتر بگوییم ریسک گسترش تنش را نکردند 3-دیدیم که قیمت دلار نه تنها صعودی نکرد بلکه کف 12500 شکست و الان حوالی 11800 معامله می شود. 4-نتیجه غیرمنتظره اقدام فعالانه ایران، خروج امارات از یمن و مهیا شدن شرایط صلح در این کشور بود.
  2. خیلی جالبه. این نامگذاری غیرمتعارف(غیرمتعارف نسبت به روال سابق) به چشم خبرنگار بی بی سی هم آمده: https://www.facebook.com/photo.php?fbid=10214833686219110&set=a.10203446560268078&type=3
  3. کلیت ماجرا خدمتتان عرض کردم. حالا ممکنه جزئی یا کلی معتقد باشیم زبان فارسی قابلیت تطبیق نداره. مثلا وزن پایه میشه نوشت "وپ". یا جستجوگر رو با مخفف "ج" در انتها اضافه کرد. چیزی که نیازه یه قالب واحد نامگذاری هست. مثلا "نام" اول بیاد. بعد هواپایه یا دریاپایه، بعد وزن پایه، بعد قابلیتهای اضافه اپتیکی و راداری و... و همه هم مخفف. مثلا اینطوری: بالابان-ساهپ-وپ12-ج کار پیچیده ای نیست. فقط یک اراده لازمه که یه قالب اصولی و متحد برای کلیه یگانها تعریف و ابلاغ کنه.
  4. دوست عزیز شما تنها نیستید. از صد سال پیش میرزا ملکم خان و همفکرانش اعتقاد داشتند ریشه عقب ماندگی ایران در زبان فارسی است که توان مدرن شدن ندارد و ایران باید تغییر خط دهد. در مقابل محمدعلی فروغی بود که با تاسیس "فرهنگستان زبان فارسی" با همراهی دهخدا، فروزانفر، نفیسی و ملک الشعراء بهار دست به تلاش گسترده ای برای تولید لغات جدید زد. لغاتی مثل "حقوق"، "دادگستری" و... از اولین تولیدات فرهنگستان بود. خواندن این مقاله برای شناخت فروغی در مدرن کردن ایران جالبه: http://yon.ir/hXqj5 متاسفانه بعد از انقلاب تولیدات مقبول و درخور فرهنگستان شیب نزولی گرفت و دولتمردان هم به توانایی های ذاتی زبان مشترک فلات قاره ایران کم توجهی کردند. نمونه اش همین خبر که مثلا نام "قائم" که از القاب مبارک امام زمان ع هست روی موشک گذاشته اند!! یا "یاسین" که نام یک سوره می باشد چه ارتباطی با تسلیحات می تواند داشته باشد؟! اگر کمی در مورد پسوندها، پیشوندها و لغت سازی مدرن فارسی مطالعه بفرمایید احتمالا شما هم با جریانی که فروغی 100 سال پیش ساخت همراه می شوید. هر آشنا با صنایع نظامی ایران معترف است که این وضعیت هرج و مرج نامگذاری باید متوقف شود. ولی برای منظم کردن نامگذاری لزوما نیاز نیست از حروف لاتین استفاده کنیم. مثلا برای کدگذاری میشه "سلاح انفجاری هواپایه" مخفف کرد به "ساهپ" و در ادامه نامگذاری خاص(مثلا بالابان) و شماره گذاری را آورد. اگر اراده منظم سازی باشد حتما قابل انجام است. و در انتها توجه شما را جلب می کنم به وضعیت ترکیه و تاجیکستان که با جایگزین کردن خط لاتین و سیریلیک ارتباطشان با فرهنگ کهنشان قطع شد. فرض کنیم در مورد ایران هم خط تبدیل به لاتین شود. ببینید چه حسی دارید وقتی می خوانید: Baran sobhghahi khak ra moattar kard (= باران صبحگاهی خاک را معطر کرد). "خط" حامل احساس و تاریخ است.
  5. https://www.mashreghnews.ir/news/981710/رونمایی-از-بمب-های-هواپایه-نقطه-زن-یاسین-بالابان-و-سری-قائم نکته امیدوارکننده امروز این بود که نام یکی از بمبهای هواپایه رو گذاشتن "بالابان". در پست یکی از نامهایی که اشاره کرده بودم همین "بالابان" بود. ما در فرهنگ بومی خودمان انواع اسامی و ترکیبات زیبا داریم که کاملا هم کاربردی است. حتی در ساخت مخفف های فارسی هم اگر دقت کنیم ترکیب بسیار زیبایی مثل مپنا، ناجا، سنا، سجام و.... میشه ساخت و ترویج کرد. حتی این احتمال هم شیرینه که این اسم جدید از همین تاپیک استفاده شده باشه
  6. مساله غم انگیز و تکان دهنده تصاویر دختران جوانی است که شاد و متوهم به میدان جنگ می شتابند و در ادامه عکس جنازهای سوخته شان، پوچ و بی حاصل در قاب تاریخ باقی می ماند...
  7. پهپادهای حوثی ظاهرا خوب چیزی تور کردن این دفعه. کانال "اخبار سوریه" کلیپی پخش کرده که یه بوئینگ 747 آسیب دیده با چند تریلی حمل میشه. http://s8.picofile.com/file/8364938118/t_video5809865122440545760.mp4.html https://www.4x4community.co.za/forum/attachment.php?attachmentid=499633&d=1535034808
  8. به نظرم بعیده. اروپا کاملا وابسته به انرژی روسیه است. ولی اینکه با چه ابزار و حقه بازی نفت را گران کنند و به چین ضربه بزنند نکته مهمی است. ایران به هیچ عنوان نباید زیر بار جنگ با همسایگان برود. با خود امریکا جنگ کنیم بهتر از این است که وارد درگیری با فرضا عربستان شویم. عراق یعنی متحد استراتژیکمان را هم از این ماجرای درگیری دو ابرقدرت باید محفوظ نگه داریم. مختل کردن تولید عربستان چه با جنگ یمن چه با یک کودتای داخلی امر محتملی است. البته ابرقدرتها برای تغییر قیمت لزوما نیاز به کاهش تولید هم ندارند. کافی است مصرف را بالا ببرند یا سفته بازی و اخبار جعلی هم برای دستکار در بازار محتمل است. فعلا رصد کردن نرخ اونس برای پیشبینی آینده، کارا ترین ابزار است.
  9. پاسخی که بنده بلدم اینه که امریکا 20تریلیون دلار بدهی داره و تولید ناخالص ملی اش هم 20تریلیون دلار است. این مثل شرکتی هست که که مثلا سالی 1میلیارد تومان فروش و 1 میلیارد هم بدهی داره که طبیعتا زنگ هشدار ورشکستگی شرکت مدتهاست بلند شده. علت هم این است که دلار در مقیاس جهانی استفاده و سرمایه گذاری می شود و با پشتوانه اقتصادی و سیاسی دولت امریکا چاپ می شود. بعد از جنگ جهانی دوم تا اواسط دهه 90 مشکلی نبود چون با فروپاشی شوروی و انحصارات اقتصادی فراوانی که امریکا داشت اگر دلار بیشتری هم چاپ میکرد(و در اختیار مردم خودش می گذاشت یا کالا از بقیه میخرید) کسی متوجه بی پشتوانه بودن این چاپ دلار نمیشد. این مشابه اتفاقی است که در کشور ما هم به کرات افتاده. یعنی بانک مرکزی پنهانی ریال چاپ می کند و کسی خبر نمی شود نمی شود نمی شود تا بالاخره در یک بحران که همه فروشنده ریال می شوند، ارزش ریال سقوط می کند تا جایی که به ارزش ذاتی درستش برسد. همین قضیه در مورد دلار هم اتفاق افتاده ولی در مقیاس جهانی. یعنی کارگر و شاغل امریکایی با کار کمتر پول با قدرت بیشتر، دریافت کرده. از دهه 90 به بعد با ظهور چین که با کار بیشتر و مصرف کمتر و پس انداز حداکثری شروع به رشد خیره کننده کرد و کم کم وارد حوزه های سنتی جهان غرب شد. مثل بورس شانگهای(در مقابل بورس لندن)، یا تولید ماشین آلات تولید(در مقابل تجهیزات آلمانی یا امریکایی)، یا در زمینه ماهواره و هواپیما و تراشه و... به مرور بازارهای جهانی را یک به یک تسخیر کرد. و چون عملا چین هر مقدار سودی که می کند مجدد دست به واردات نمی زند(طلا پس انداز می کند) و اجازه گران شدن یوان را هم نمیدهد، اقتصاد چین مثل یک جارو برقی بزرگ دارد سرمایه جهان را داخل خودش می کشد. این مطلب باعث شده شرکتهای امریکایی نتوانند در خاک امریکا رقابت کنند و شغلها را از کشور خارج کنند و مالیاتها کم شود و در ادامه فدرال رزرو مجبور به تولید بدهی بیشتر در هزینه های نظامی و درمانی شود. عین این اتفاق در اواسط قرن 19ام افتاد. یعنی چین آنقدر محصول صادر کرد و نقره خرید که امپراتوری بریتانیا نقره کم آورد. و آن قضیه منجر شد به اتحاد ابرقدرتهای آن زمان ضد چین و شروع دو جنگ تریاک شد که چین را به زور وادار کردند در مقابل محصولی که می فروشد تریاک هند را بخرد. و خرید تریاک همان و نابودی چین به مدت 100 سال همان. امروز هم دقیقا همان داستان دارد تکرار می شود. علت هم ساده است. کارگر چینی ساعت 7 صبح سر کار است. بیش از 8 ساعت مفید کار می کند و نهایتا 9 شب هم خواب است. هزینه خوراک و تجملاتش هم یک چندم کارگر امریکایی است. حالا به قدرت فناوری هم مجهز شده و دولت امریکا را وادار به دستکاری در بازارها کرده. یعنی تعرفه را به زور برده بالا که جنس امریکایی بتواند با جنس چینی رقابت کند(یادمان نرفته می خواستند ایران را هم به زور عضو سازمان تجارت جهانی کنند(تعرفه=0) و شعار میدادند این راه پیشرفت ایران است. درهای آزاد. حالا که خودشان نمی توانند رقابت کنند همه آن شعارها را زیر پا گذاشتند. ساده کسی است که این حرفهای قلدرهای جهانی مبنی بر آزادی و دموکراسی و تجارت آزاد را باور می کند). پریروز اونس طلا از سقف 1360 عبور کرد. به لحاظ تکنیکالی شکست سقف مهم ارزیابی می کنم و این یعنی شروع روند صعودی اونس(با حد ضرر 1350). دلیلش رو هم درگیری آینده امریکا و چین میدانم. تصورم اینه امریکا قیمت نفت را به 120 دلار و فراتر از آن می رساند و حتی جریان صادرات نفت را مختل می کند تا ضربه سنگینی به اقتصاد چین بزند. چون در حال حاضر امریکا نه از لحاظ نظامی نه اقتصادی نه فرهنگی حریف چین نیست و نفت تنها پاشنه آشیل چین است.
  10. چرا متوجه شدم. ولی استدلال غلطی است. شاید تاریخ مقاله به قبل از این یکی دو سال اخیر و جنگ تجاری برمیگردد. جنگ تجاری به علت وضع تعرفه های سنگین روی همین صادرکنندگان به علت کسری تجاری رخ داده. یعنی امریکا اگر به اینها وابسته بود که رویشان تعرفه نمی بست! برعکس فکر میکنم امریکا از شکست سقف تاریخی 100 ساله 120 دلار برنت حمایت می کند ولی به وقتش اتفاق می افتد(دور دوم ترامپ) و ضربه ای جانانه به اقتصاد چین میزند. و چنین اتفاقی فرصتی طلایی برای اقتصاد ایران خواهد بود که هم از گرانی نفت بهره ببرد و هم از شکاف بین دو ابرقدرت امتیازات خوب کسب کند.
  11. دوست عزیز استقلال نفتی امریکا افسانه نیست. در مورد سرمایه گذاری های انجام شده در میدان نفتی غول پیکر پرمیان تگزاس و میادین شیل کانادا مطالعه بفرمایید. تولید نفت امریکا پارسال به 13 میلیون بشکه رسید و هنوز رو به افزایش است. نفت گران پاشنه آشیل اقتصاد چین و آسیای شرقی است. امریکا با بالا بردن قیمت نفت هم خودش بسیار منتفع می شود و هم اقتصادهای رقیب خصوصا چین را با افزایش قیمت تمام شده مواجه می کند. خصوصا اگر انتقال نفت از خاورمیانه به خاور دور دچار وقفه شود(به هر دلیلی) مشکلات بزرگی ایجاد می شود. خصوصا هند بسیار ابراز نگرانی می کند از بحران انرژی خاورمیانه.
  12. برادر من ترکمتر کارش همینه که نیروی گشتاور رو محاسبه میکنه و اجازه کم یا زیاد سفت شدن از یک عدد مشخص رو نمیده. سفت کردن بیش از حد هم خوب نیست. چون هم باعث تجاوز از حد توان پیچ و احتمال بریدن در تکانه ها میشه، و هم باعث ناهمگونی در میزان فشار همه پیچها میشه. به عبارتی وقتی یک قطعه به قطعه ای دیگه پیچ میشه باید همه سطوح به یک اندازه متوازن بهم فشار بیارن. اصولا ترکمتر اختراع شد که این توازن حفظ بشه. مکانیکهای حرفه ای در بستن چرخ ماشین هم حتما از ترکمتر استفاده میکنن، هم ضربدری میبندن و یک دفعه یکی رو سفت نمیکنن، بلکه همه رو کم کم میبندن تا هر چهار تا پیچ متوازن بسته بشن. حالا اون که چرخ ماشینه با سرعت 200کیلومتر در ساعت. وقتی با موشکی با سرعت بیش از 6 ماخ سر و کار داریم، توجه به این ریز نکات اثر جدی در نتیجه کار داره.
  13. Deepblue

    جغرافیای قدرت نرم ایران

    مقاله ای سراسر احساسی و ایدئولوژیک زده که تقریبا هیچ اشاره ای به قدرت نرم تاریخی/فرهنگی ایران در منطقه نداشت. بحث به این مهمی با مقاله ای تا این حد نازل، غیرعلمی و غیرمستند(که نویسنده سمپات نیروی بدنام و مخربی مثل عثمانی هم هست)، به نظرم تباه شد. حیف آن منفی که دادم. به نظرم بهتره این تاپیک در تاپیک دیگری که به صورت علمی به مقوله قدرت نرم تاریخی ایران و منافع ملی می پردازد، ادغام شود و حتی حذف شود که چه بهتر. بنده در حد سواد تاریخی ام میدانم، ایران در کشورهای همسایه اشتراکات فراوانی در موسیقی، شعر، روابط خانوادگی و خونی، اقتصاد و... دارد. با استفاده درست از اینها می تواند حجم نفرت پراکنی و تهدیدهای امنیتی را تا حد خوبی پایین آورد. برای نمونه به کامنتهای زیر این کلیپ موسیقی محسن یگانه(تا الان 62 میلیون بازدید) نگاه کنید: https://www.youtube.com/watch?v=cDNDVtoJhik به علت وجود زیرنویس انگلیسی از تمام دنیا آمده اند و به زبان فارسی و ایران ابراز محبت کرده اند. ببینید چقدر از پاکستان، هند، عراق، عربستان، آذربایجان، ازبکستان وووو هستند. باورنکردنی است.
  14. بله واقعا کار مشکلی هست. دستت درد نکنه. به نظرم خوشخوان تر شده. من هنوز هم برام سخته هضم تعداد. پیش قراول 50هزار تا؟!؟ پس ارتش اصلی چقدر بوده؟ هزینه تدارکات و پشتیبانی اینا رو کی میداده؟ اینا که همش می جنگیدن پس کی کار می کرده؟ به نظرم این علاقه به حفظ امپراطور ریشه در عقاید مذهبی هم دارد. وگرنه ما در ایران به ندرت چنین مواردی داشته ایم و در اسرع وقت پادشاه را می کشته اند و خودشان مدعی می شدند. یه تاریخچه مذاهب در چین هم می نوشتی عالی بود.
  15. امکانش هست ما رو از نظرات گرانسنگ خودتان محروم بفرمایید؟
  16. این پیج اینستا یه کلیپ از مونتاژ و شلیک قیام گذاشته. کلاهک رو با آچار معمولی، دستی میبندن! یعنی یه لحظه عرق ناامیدی نشست به تنم! یعنی اینا یه بکس بادی و ترکمتر استاندارد ندارن برای چنین کار حساسی؟ اونم تو کلیپ تبلیغاتی.... خدا رحم کنه بقیه کارهاشون هم این مدلی نباشه... https://www.instagram.com/p/BySEs2thsis/
  17. با سلام خدمت دوستان و اساتید حقیقتا زمانی که این کامنت رو گذاشتم از حرکت زودهنگام دلار به سمت سقف مهم 15500 به شدت نگران بودم. میدونستم ایران باید پاسخی تهاجمی و محدود بده. ولی اینکه چطور بده و در چه سطحی در سواد و تخصصم نبود. امید هم نداشتم حملات غیرمستقیم، باعث عقب نشینی ترامپ بشود. خوشبختانه به فاصله کوتاهی تقریبا 4-5 روز بعد، ایران حملات زمینی تهاجمی در ادلب سوریه و قعطبه یمن آغاز کرد و یک موشک هم حماس از گنبد آهنین اسرائیل عبور داد، و به فاصله کوتاهی هم حادثه فجیره و حمله پهپادی حوثی ها به خط لوله نفتی عربستان رخ داد. بعد از آن روزی که سفارت آمریکا در بغداد خمپاره باران شد و فردایش دلار نتوانست از 15500 رد شود، خیالم راحت شد که پاسخ ایران فعلا باعث انفعال ترامپ شده و احتمال نزولی شدن دلار جدی است. همانطور که گفتم من آدم نظامی نیستم و به علت تحلیلهای اقتصادی بعضا مسائل نظامی پیگیری میکنم. تخصص نظامی هم ندارم، و در این گفتگوها، هم اشتباه کرده ام هم هیجانی شده ام. در تاپیک تخصصی "تهاجم به ایران" کماکان از نظرات ارزشمند و فنی دوستان استفاده می کنم: http://www.military.ir/forums/topic/29923-تاپیک-جامع-تهاجم-به-جمهوری-اسلامی-ایران/?page=117 در مورد آینده دلار، به نظرم زمزمه های توافق و مذاکرات جدید، جدی است که می تواند باعث شکستن کف 12500 و قرار گرفتن دلار در باکس 10000 الی 12500 برای مدتی مدید شود(کمتر از 10هزار اخبار مثبت اقتصادی بسیار قوی میخواهد که بعید میدانم در چنته مسئولین باشد با این مدل مدیریت). ولی در مقابل اگر دلار باز برگشت رو به بالا و 15500 شکست باید منتظر 19500 تا آخر سال در گام اول بود، و اگر آن هم بشکند یعنی اراده نظام امریکا برای تشدید تحریم و بحران، جدی است. که خوشبختانه فعلا این گزینه احتمال کمتری دارد. امداد الهی، ایران عزیز را از شر ابلیسهای زمان محفوظ بدارد.
  18. سلام خدمت بزرگواران کمی صبر کردم و مطالب دوستان مجدد مطالعه کردم که پاسخی بدور از هیجان بنویسم. در متن قبلی اشاره کردم که بنا ندارم خط به خط پاسخ بدهم چون معمولا اثر بحث، طویل المدت و به مرور و با تضارب آرا رخ میدهد(پاسخ نه راحت الحلقوم بلکه رسوب کردنی است) و باید از مجادله حذر کرد.. بعضی خوشبینی های آرمانی دوستان برایم عجیب بود و بعضی جدا کردن "لا اله" از "الا الله" ها، محل گلایه. ولی عبور می کنم تا متن دچار کل کل و تکرار و مایه خستگی خواننده نشود. نکاتی که خدمت دوستان ذکر کردم مجدد مرور کردم و روند استدلالی اش را متین یافتم. به نظرم دوستان سیر منطقی اش را "درنیافته اند". دوستان، 1-بدیهی است که ایران تا آخرین لحظه مذاکره می کند(و بدیهی است همه ما ضد جنگیم). 2-بدیهی است که ایران اگر مورد تهاجم واقع شود دفاع می کند(ضربه دوم). 3-بدیهی است که در صورت جنگ، ایران هزینه گزاف خواهد داد، و نتایج برای دو طرف پیشبینی ناپذیر است. اکثر متن دوستان، به طرفداری از مذاکره، پرهیز از جنگ، و خسارت ساز بودن جنگ می گذرد. اینها همه بدیهی است و کمتر کسی است که در کل ایران مخالفش باشد. لااقل با من یکی نیازی به بحث در مورد اینها نیست. اگر مرور کنید میبینید حجم قابل توجهی از صحبتها اضافی و تکراری است. به نظرم اصل نکته اختلافی با دوستان این است ایشان به دنبال "انتخاب" هستند و بنده قصدم از اول این بود که بگویم چارت دلار به من می گوید، بسیار محتمل است که به زودی ایران با گزینه "اجبار" روبرو شود(ضربه اول اجباری متعاقب رسیدن دلار به 36000 و جهت پیشگیری از شورش عمومی). پس طبیعی است با توجه به همه صحبتهایی که کردم، توجه بنده برای تبادل نظر برای اقسام مذاکره، صبر، مداقه در رقابتهای انتخاباتی آمریکا، امید به اصلاحات و مشابهات اینها، نیست. علاقه بنده به بررسی "ضربه اول به آمریکا با هدف شکست سقف تاریخی صد ساله 120 دلاری نفت و هزینه سازی برای ترامپ" است که دو بار هم ذکر کردم در مورد گزینه های ایران در این زمینه، تخصص ندارم و به همین علت وارد جواب دادن به آن 7 سوال مطروحه جناب @MR9 نشدم(البته دیدگاه هایی دارم ولی ترجیح دادم ذکر نکنم تا سیر منطقی صحبتم در مورد رسیدن به "اجبار"، به حاشیه نرود). از مرور صحبتها اینطور دستگیرم شد که دوستان اساسا به "بررسی" اقدام نظامی ضربه اولی یا تحریک حریف برای استفاده از ضربه دوم، اعتقاد ندارند. ولی اگر با عبور دلار از ارقام نجومی در موقعیت "اجبار" به جنگ و "اجبار" به ضربه اول، قرار بگیریم، عقلا باید ذهن را برایش آماده کرد و در حد سواد قابلیتها را بررسی کرد. شرایط به گونه ای نشود که آنقدر "مذاکره مذاکره مذاکره" کرد تا به شرایط چمبرلنی برسیم. مگر اینکه دوستان به این قائل باشند که حتی روی کاغذ هم نباید در مورد قابلیتهای "ضربه اول" ایران بحث کرد. که این خود ختم بحث است(و ظاهرا هم چنین است). خوشبختانه در هفته ای که گذشت شاهد دو اتفاق مهم بودیم. اول اینکه ایران در سالگرد خروج ترامپ از برجام، تصمیم گرفت از موضع انفعال خارج شود و "پاسخ" دهد. دوم اینکه به صورت همزمان شلیک موشکی حماس(که از گنبد آهنین عبور کرد)، عملیات آفندی موفق انصارلله یمن به قعطبه، و عملیات تهاجمی ارتش سوریه به ادلب با هماهنگی ترکیه، انجام شد که به نوعی پاسخ عملی ایران به آمریکا هم می تواند می باشد. در مقابل ترامپ هم اعلام کرد قصدی برای جنگ ندارد و مهار بولتون دست اوست. که این خود به نوعی شاهدی خرد بر این مدعاست که اگر ایران از موضع انفعال خارج شود و گزینه جنگ را به طرف مقابل نشان دهد، شانس بهتری برای بقا در مقابل تحریم ها دارد. از اخبار اقتصادی خوب هم اینکه دلار نتوانست فعلا از سقف مهم 15500 عبور کند و آمار گمرک نشان می دهد صادرات کامودیتی هنوز با قوت ادامه دارد. البته تکنیکالی، دلار احتمال قریب به یقین تا آخر سال 19500 را لمس می کند ولی نشکستن آن سقف تاریخی مهم، بستگی تمام به این دارد که بانک مرکزی در تامین دلار موفق، و ترامپ در گسترش تحریمها ناموفق باشد. تنها جمله ای که حتما باید پاسخ بدم، این صحبتهای آقا مصطفی است که فقط قسمتی از آن را نقل قول کردم. برادر متن شما به صورت خلاصه می گوید "من" محق به دادن "نظر" هستم و "نظر" بودن یا نبودن نظر دیگران را من تعیین می کنم. این عینا خود دیکتاتوری ناب فرهنگی است با توجیهی زیبا. محمدرضا به مخالفانش حتی در حد اعلام دیدگاه هم حق نمیداد و همین خود یکی از دلائل متراکم شدن کینه عمومی شد تا وقتی که ترکید. از لغت "دیدگاه" استفاده کردم که در مقابل "نظر" تئوریزه شما بنشیند. طبیعت آزادی بیان در اعلام "دیدگاه" است. هر چقدر هم چرت و پرت و بی ربط باشد حتی اگر قوانین بدیهی فیزیک را زیر سوال ببرد. همان قوانین فیزیک در ابتدای امر خود "چرت و پرت"ی بودند که خواص برنمی تافتند. "دیدگاه" مثل صحبتی است که بیمار در مورد بیماری خودش در مقابل دکتر می کند. طبیعی است که بیمار حق دارد در مورد بیماری خودش "دیدگاه" داشته باشد، و این ایراد ندارد تا وقتی که ملاک عمل در عرصه "اجرا" توسط "متخصص" قرار نگیرد. این که هر کس "دیدگاه" ش را بگوید مشکلی ندارد تا وقتی نافی نظم و امنیت دیگران نشود، که تشخیص این خود در حیطه وظیفه "قانون" و "ناظر" است. و تصور نمی کنم در پیشگاه قانون میلیتاری و ادمینهایش، بنده مخل مذکورین بوده باشم. کما اینکه در پایان متن اولم هم اشاره کردم که اگر ناقض قوانین است، سریعا پاک بفرمایند. دوست عزیز از عوارض مطالعه زیاد، نوعی دیکتاتوری خفیه است که ما بعد از انقلابها نمونه هایش فراوان در همان طیف آزادیخوان و روشنفکر کتابخوان دیده ایم. خود وجود میلیتاری، و خود وجود این بحثها، و خود حضور شما در این تاپیک، تمام قد ناقض استدلال مخرب شماست. دوست گرامی. این جمله شما حاوی دو مطلب است. یکی اینکه بنده را با شخص دیگری که سابقا اکانتهای متعدد داشته، اشتباه گرفته اند. و دوم اینکه دست به ریموو خوبی دارید که این دو مورد باعث می شود کمی محتاط باشم.
  19. آقا اسم این تاپیک رو هم بی زحمت کوتاه کنید. مثلا "اقدامات محتمل متقابل ایران در برابر تحریمهای غیرقانونی آمریکا"
  20. با سلام و عرض ارادت خدمت همه اساتید پاسخهایی که می نویسم صرفا جهت مبادله آرا با دوستان خوشفکر می باشد. برادر جایگاه تخصص در مقام اجراست. در مقام اظهار نظر، این استدلال شما، نافی آزادی بیان است. شاه خدا بیامرز هم با همین استدلال شما، خودش و مملکت به باد داد. این صحبتها از شمایی که تاریخ خوانده اید بعید بود. تاریخ دائما تکرار می شود و قدرتمندان همیشه تا آخرین درجه توان برای منافع حداکثری خود فشار می آورند. شما را دعوت میکنم به مطالعه "معمای دزدان دریایی" یک نمونه دیگر از تئوری بازی ها که رفتار سرمایه سالاری رو به زیبایی توضیح میده. https://fa.wikipedia.org/wiki/بازی_دزدان_دریایی به عنوان نمونه زنده، باج خواهی ترامپ از چین و خروج از معاهدات بین المللی و توهینهای آشکار ترامپ به سعودی را شاهد هستیم. کدام تعامل؟ داریم میبینیم اروپا در مساله برجام چقدر ذلیل و ناتوان است. و اینکه اروپاست وای به حال بقیه. این تعاملاتی که شما ازش صحبت میکنید جز نوعی برده داری مدرن نیست. کشورهایی که واقعا مستقل باشند شاید به زور به 10 عدد برسند. البته من طرفدار مذاکره و تعامل با غرب هستم، ولی از جایگاه متعادل و با ذهن شکاک. اخیرا کتاب "موج سوم" تافلر میخوندم. میگه صنعتی سازی پایه هایش روی کامودیتی ارزان و نظام تضمین آن بنا شده. و این را که کنار دلائل فرهنگی و سیاسی و تاریخی بگذاریم، دقیقا به این مطلب میرسیم که "غرب دشمن درجه1 ایران بزرگ است". متاسفانه در زمان شاهان قاجار، رضاخان و محمدرضا، درها به روی اینها بدون احتیاط باز شد و کار به آنجا کشید که رئیس گمرگ ایران را هم اینها تعیین میکردند(منفعت خواهی حداکثری رئیس بزرگ دزدان) https://fa.wikipedia.org/wiki/ژوزف_نوز ببینید مردم در افغانستان و پاکستان و تاجیکستان و قفقاز و... چقدر دچار فقر و تروریسم و تعصب و... هستند از صدقه سر تجزیه ایران و نفوذ بیگانه. 100 سال پیش رو نمیگم ها. طی همین 10 سال اخیر. اگر آقای خمینی یک حرف حساب زده باشه همینه: "آمریکا شیطان بزرگ است". اینها ذاتشان منفعت طلب و نامرد و پیمان شکن هست و خوشا که ترامپی برای تایید مطلب، حی و حاضر است. برادر من، خوبه ما به صورت زنده جنگ یمن داریم میبینیم. یه مشت چریک پابرهنه تحت محاصره، بدون توان اقتصادی و فنی. همین آمریکای امروز رو عرض کردم که 5 تریلیون دلار در عراق هزینه کرد و با همه آن تکنولوژی کذایی، با فشار ایران از عراق فرار کرد. فرار نکرد؟ تکنولوژی به جای خود، مرد میدان رزم هم به جای خود. اشتباه نکن. این مساله ظاهرش روزنامه ای و پوپولیستی است ولی در حقیقت ماجرا شما نگاه کن به نمودار طلا. طلا یه ابر نمودار قائم به ذات است که از 2-3 هزار سال پیش همواره روندش صعودی بوده و همه چیز ارزشش با طلا سنجیده میشه. بعد از 11 سپتامبر طلا از حوالی 250 دلار شروع کرد و به علت گسترش ناامنی و کسری بودجه فدرال رزرو(کاهش قدرت دلار و چاپ پول بی پشتوانه) الان به 1282 رسیده. یعنی در کمتر از 20 سال ارزش دلار یک ششم شده. ولی شما نمیتونی ببینی چون طی این مدت کل ارزهای جهان تضعیف شده اند و نسبتهایشان ثابت مانده. اینقدر از اقتصاد آمریکا تو ذهنت غول درست نکن. همین اقتصاد به ظاهر شکست ناپذیر(که انصافا هم روی بروکراسی و تخصص گرایی قوی بنا شده) در بحران مسکن 2008 بسیاری از مردمش رو نابود کرد. فیلم The Big Short -2015 روایت جالبی هست از 3 سرمایه گذار که با پیشبینی فساد و هیجان معاملات مسکن روی معاملات کوتاه(فروش) ثروتی هنگفت بهم زدند. توصیه میکنم ببینی. نکته این نیست که اقتصاد آمریکا قوی نیست. نه هست. بلکه مساله اینه بیش از چیزی که واقعا هست بزرگ نمایی شده. چرا ترامپ اینطور کمر به قتل قراردادهای بین المللی و بالا بردن تعرفه بسته؟ خب اقتصاد آمریکا قویه دیگه چرا این کارها رو میکنه؟!... مگه اینها نبودن دنیا رو پرچم کردن که آقا بیاید عضو سازمان تجارت جهانی بشید و تعرفه هاتون رو بردارید ما همه با هم داداشیم؟ یادته؟ همین دهه 80 شمسی. چقدر میگفتن ایران اگر عضو بشه اقتصادش کلی رشد میکنه؟ پس چی شد که خود حضرت ترامپ زد زیر میز؟ ساده است. چون منافعشون اون موقع اونجوری جواب میداد، حالا اینجوری جواب میده! چون پشت سر داستان رو میدونن که دلار توان تحمل این همه بدهی نداره و اگر ایندکس سقوط کنه، 60% ذخائر ارزی جهان که به دلار هست، همه فروشنده میشن، بعد دیگه کسی نیست این همه دلار رو بخره و به قول بورسیا، دلار صف فروش میبنده! این رو هم اضافه کنم شخصا به این اصلاحات ترامپ خوشبین نیستم. این هم اولش مثل احمدی نژاد و هیتلر و همه پوپولیستهای دیگه اولش تخته گاز میره و بعد چند سال تبعات رفتارهاش میخوره تو صورتش. از دلائلی که میشه اقامه کرد هم اینه که جامعه آمریکا به دستمزد بالا و کار کم(در مقابل چین و هند) عادت کرده، +آسیای شرقی انحصارهای فناوری سنتی آمریکا و اروپا از دستشون درآورده(همین دیروز خبر آمد هواوی جایگاه دوم فروش موبایل رو از چنگ اپل درآورد) و به زودی انحصار هواپیمای پهن پیکر و اینترنت و دارو رو هم تهدید میکنه. در بلندمدت باز هم آسیای شرقی برنده است. یعنی همان داستانی که در جنگ تریاک 1850م. افتاد و چین همه نقره جهان رو می مکید در اقتصاد خودش و چون حریفش نبودن، دو تا جنگ درست کردن تا تهدید رو رفع کردند. من اطمینان دارم مقامات نظام به هیچ عنوان دنبال جنگ افروزی نیستند. ولی نگرانیم اینه مثل شما تا آنجا احتیاط در پیش بگیرند و محافظه کاری کنند که گزینه "جنگ" از روی میز بردارند. دیروز دلار به 15100 خورد و باز ریخت. ولی ممکنه دفعه بعدی در کار نباشه. من عمیقا نگرانم که قیمت دلار، "بدون شلیک یک گلوله" کشور به 40 سال عقب پرت کند(همان نگرانی شما). در متن اصلی اشاره کردم که بنده تخصصی در مورد روش "پاسخ" ایران ندارم. اینکه ضربه اول باشد یا غیرمستقیم برای تحریک حریف و اقدام به ضربه دوم. اینکه نیروهای ایران عمل کنند یا حماس و ارتش اسد عمل کنند. فقط این را میدانم که دلار منتظر رایزنی و گل یا پوچ کردن نمی ماند و به زودی موج گرانی عجیبی می آید و زودتر باید "اقدام" کرد. خوشبختانه امروز خبر آمد که آقای روحانی چهارشنبه قرار است اقدام متقابل ایران را اعلام کند(بعد از 1 سال آزرگار که مردم له شدن). انگار داد و قالهای ما جواب داد و حضرات به فکر افتادند. خدا رو شکر. احتمالا در قدم اول ایران برخی فعالیتهای هسته ایش در چارچوب برجام مجدد فعال کند. و در قدمهای بعدی باز هم تشدید اقدامات تا نهایتا روزی که همه اقدامات نرم جواب ندهد، و به گزینه "جنگ" برسیم. عمدا هم واژه "جنگ" رو تکرار میکنم برای اینکه ترس دوستان بریزد. وقتی ترامپ شمشیر از رو بسته برای قتل ملت ایران، محافظه کاری چمبرلنی خطاست. مطالب دوست عزیزمان @MR9را هم مطالعه کردم. طبق معمول چکیده صحبتشان این است که "جنگ نع". به هر قیمتی. به نظرم حتی به قیمت خلع سلاح موشکی. کنایه نمیزنم. این فحوای مطلب شما و ایشان است. چون خودتان هم خوب میدانید جامعه ایران مستعد اصلاحات نیست. مذاکره و صبر هم با ترامپ جواب نمیدهد. دلار هم این قیمتها نمی ماند. واقعیت این است که جامعه ما در مقابل کنش های متوالی ترامپ دچار یاس و ناامیدی و انفعال شده. امثال بنده ای باید باشند و بنویسند که "شروع جنگ همواره یک گزینه برای ایران است". حتی اگر آخرین آخرین گزینه باشد. حتی برای اینکه دستگاههای پایش غربی این را بخوانند، که مردم ایران ترسی از جنگ ندارند. حتی اگر همه زیرساخت ایران نابود شود، همه تبعاتش را میپذیریم ولی آنقدر در دیگ آبجوش دم نمیکشیم تا بشیم سوپ خوشمزه راحت الحلقوم حضرت ترامپ. اگر ادامه دهد چنان تاوانی دهد که در تاریخ عبرت کودکان دهد. به نظرم کار مفید اینه روشهایی که میشه در دفاع یا حمله به آمریکایی ها چه ضربه اول چه ضربه دوم، چه مستقیم چه غیرمستقیم را لیست کنیم و در مورد بهترینهایش در حد سواد بحث کنیم. به نظرم گرفتن تلفات فوق سنگین از پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه توسط طالبان و داعش از بهترین گزینه هاست.
  21. برادر شما دنبال تضمین هستی؟!! حالا اگر جنگ با آمریکا، همه نیروهای مخالف در منطقه رو بیدار کرد، و باعث درگیری گسترده با نظامی های آمریکایی در افغانستان و عراق و سوریه شد، و در ادامه باعث بحران حاکمیت در بحرین و عربستان و آذربایجان و پاکستان شد، و سقوط اقتصادی دبی و ایندکس دلار شد، و پشتیبانی مخفی چین و روسیه از ایران شد ووو.... آن وقت چه؟ در متن اشاره کردم چنین جنگی شرایط پیشبینی ناپذیر دارد، و به هیچ عنوان گزینه دلخواه ما ایرانی ها نیست. بلکه واکنش اجباری به ادامه تحریمهاست که برای طرف مقابل هزینه سازی کند.
  22. در نهایت شما هم راهکار جایگزینی ارائه ندادید. و حتما واقف هستید اصلاحات مطروحه در متن، خواب و خیالی بیش نیست. شاید بهترین حالت این است که آمریکا تهاجم را آغاز کند که واکنش ایران در افکار عمومی توجیه شود. یعنی با سیاست ورزی حریف را وادار به تهاجم کنیم. *این نکته رو هم میخواستم به متن اصلی اضافه کنم ولی اجازه ویرایش نمی دهد: میلیتاری قطعا توسط سرویسهای امنیتی خارجی و داخلی پایش می شود. متن حاوی پیام پنهانی برای همه اینهاست. اگر به ایران بیش از حد فشار بیاورید، شرایط پیشبینی ناپذیری در منطقه ایجاد می کنید که دودش به چشم همه خواهد رفت، و دیر یا زود حمایت ملی ایرانی ها برای این مساله، مجتمع و متحد خواهد شد.
  23. پیرو صحبت با اساتید میلیتاری متنی در مورد شرایط اقتصادی فعلی و آینده تحریم ایران و راهکارهای موجود نوشتم. در سه سطح وضعیت فعلی را بررسی میکنم: 1-شناسایی مشکل 2-بررسی راه حل ها 3-اقدامات اجرایی -=-=- 1-شناسایی مشکل اصلی ترین مشکلی که در حال حاضر ایران را تهدید می کند کاهش ارزش پول ملی است. اقتصاد ایران به دلائل متعدد تاریخی و اجتماعی، اقتصادی تولیدمحور و متخصص محور نیست و به شدت به درآمد نفت و صادرات کامودیتی(فولاد و مس و...) وابسته است(قصد ندارم در مورد دلائل تولیدمحور نبودن صحبت کنم. هر کس در ایران کار تولیدی کرده باشد به تجربه دریافته که چه مشکلات و گرفتاری های تودرتویی دارد). به همین علت نرخ دلار تاثیر حیاتی روی سطح رفاه عمومی جامعه دارد. درست است که نرخ بالای دلار باعث رونق موقت کارخانه ها و کشاورزان شده، ولی چون قشر متوسط بزرگ جامعه، کارمند دولت و حقوق بگیر و عرضه کنندگان خدمات و واردکنندگان هستند، در نهایت گران شدن دلار باعث کاهش قدرت خرید و نارضایتی عمومی جامعه می شود. با اینکه کاهش ارزش پول ملی بهترین فرصت برای تقویت توان تولید داخلی است ولی بروکراسی اداری ایران و علقه های طبیعی ایرانی ها به تجارت و واسطه گری باعث می شود فعلا در کوتاه مدت نتوان از این کاهش ارزش برای دفع خطرات وابستگی اقتصادی به خارج استفاده کرد. وقتی اصلاحات در 40 سال گذشته که فرصت بوده و انجام نشده، بیهوده است که الان منتظر اقدامات معجزه آسا بود. مساله ای که برای بنده باعث نگرانی شده این است که نرخ گذاری کالاها در بورس کالا به 9500 الی 11000 تومان رسیده. افزایش پایه حقوق سال 98 که بالغ بر 35% است به این علت که روی بنای افزایش بهره وری و توسعه سرمایه گذاری نیست، خود عامل مضاعف بر کاهش ارزش پول ملی خواهد بود. در مورد سود بانکی هم هنوز میبینیم کاهش نرخ بهره جدی و امیدوارکننده نیست. نرخ بهره کوتاه مدت به صورت عملی باید زیر 15% برسد تا کمی امیدوار بود که بانک مرکزی پول چاپ نمی کند. در نمودار قیمت هم میبینیم که قیمت چندین بار به سطح حمایتی 12500 واکنش نشان داده و عملا با توجه به اخبار تنش خارجی و سیاستهای بانک مرکزی، شکست این سطح حمایتی رو به پایین تقریبا محال و رویایی است. و برعکس شکست مقاومت 15500 رو به بالا و رویت سقف تاریخی 19500 کاملا در دسترس و شدنی است. اهداف بعدی به ترتیب 24500، 30000 و 36000 هستند. و در سالهای گذشته ثابت شده، دلار هر عدد غیرقابل باوری را می تواند لمس کند. در طرف مقابل سیاست خارجی هم شاهد برخورد معقول از طرف ترامپ(و در واقع نظام آمریکا) نیستیم. و مذاکره با چنین شرایطی در حالیکه توافق قبلی به سادگی پاره شده، نتیجه ای جز هزینه های مضاعف و بی پایان ندارد. کما اینکه معلوم نیست هدف گذاری ترامپ صرفا تغییر نظام است یا اساسا تضعیف ایران؟ سیاستهای موفق و عوام پسندانه ترامپ نشان می دهد به زودی تحریم نفت به تحریم پتروشیمی و تحریم کامودیتی و حتی سایر کالاهای ایرانی هم بسط پیدا می کند و همه موارد بالا فقط یک چیز می گوید: کاهش ارزش پول ملی بیشتر و بیشتر. سوالی که اینجا مطرح می شود این است مردم ایران تا کجا فشار این گرانی را تحمل می کنند؟ اگر شما از افرادی هستید که اعتقاد دارند دلار 30000 تومانی را هم مردم تحمل می کنند و از بابت ناآرامی اجتماعی نگرانی ندارید، مخاطب این متن شما نیستید. ولی اگر در ایران زندگی میکنید و هزینه کمرشکن را لمس می کنید، طبیعتا به وضعیت بحرانی پیش رو مظنونید. -=-=- 2-بررسی راه حل ها در موقعیت پسابرجامی، صحبت از کارهایی که میشد قبلا انجام بشود بیهوده است. گذشته ها گذشته. در حال حاضر در مقابل هر ایرانی 5 راه حل وجود دارد: الف-طرفداری از آمریکا برای سرنگونی نظام. ب-مذاکره و در واقع تن دادن به خواسته ها مبنی بر خلع سلاح موشکی و سایر موارد. ج-صبر و سکوت، و ادامه وضعیت فعلی و امید بستن به اصلاح ساختار بروکراسی و اقتصاد داخلی و همچنین انتخاب یک دموکرات در انتخابات بعدی آمریکا. د-پاسخ نظامی به متحدان آمریکا. ه-پاسخ مستقیم نظامی به خود آمریکا به گونه ای که منجر به گران شدن نفت به بالای 120 دلار تاریخی شود. الف-طبیعتا در میلیتاری با طرفداران گزینه الف بحث خاصی نمی شود کرد. صرفا دوستان را حواله میدهم به این سوال: "اگر باز کردن درهای اقتصاد و فرهنگ به روی سرمایه سالاری جواب میداد، پس چرا غرب به دشمنان محمدرضای غربدوست تریبون داد و به شاه آواره حتی اجازه درمان در آمریکا را نداد؟" پاسخ من کوتاه است: "سرمایه سالاری بین مصدق و رضاخان و جمهوری اسلامی تفاوتی قائل نیست و صرفا ایرانی تضعیف شده می خواهد." پس با براندازی هم مشکلی در بلندمدت حل نخواهد شد و بعد از مدتی باز هم آش همین آش است و کاسه، همین کاسه. ب-به نظرم هیچ آدم عاقلی مذاکره در چنین شرایطی از موضع ضعف که کف خواسته طرف مقابل هم مشخص نیست، را قبول نمی کند. ج-افراد زیادی اعتقاد دارند، سختی های تحریم باعث شکوفایی تولید می شود و اقتصاد ایران می تواند با تکیه به توان داخلی از بحران عبور کند. شخصا فکر میکنم اگر اصلاحات بسیار جدی در بروکراسی اداری بشود، شاید بشود. ولی تجربه نشان داده منافع اکثریت در همین سیستم فعلی است. یعنی کار حداقلی در ادارات دولتی، رشوه خواری گسترده، رانت و زد و بند و واسطه گری و... که ریشه های عمیق در تاریخ و جامعه ایران دارد و این نوع اصلاحات عموما با طیب خاطر عموم مردم قابل انجام نیست. کما اینکه اصلاحات نیاز به انواعی از "تحمل مخالف" و سکولاریسم و "شل گرفتن هایی" دارد که فعلا از اینها هم نشانه های امیدبخشی از نظام رصد نمی شود(برای مثال ماجرای پارسال موی بلند پویول و اختلاف فردوسی پور و فروغی). کسانیکه که به گزینه صبر امید بسته اند، نیک میدانند ترامپ دوره بعد هم رای می آورد و ما با 6 سال تحریمهای سخت تر مواجهیم. آیا بانک مرکزی دخیره مالی کافی برای عبور از این 6 سال را دارد؟ بنده اطلاعی ندارم. ولی رفتار دلار آزاد و گارد صعودی اش می گوید چنین پشتوانه ای وجود ندارد. چیزی که در نمودار دلار میبینم این است که طی 4 الی نهایتا 6 ماه از مقاومت 15500 عبور میکند و تا آخر سال احتمال قوی به سقف 19000 هم حمله میکند. اگر مطمئن بودم بانک مرکزی میتواند بین 12500 الی 15500 دلار را نگهدارد، هرگز این متن را اینجا نمی نوشتم و مصدع اوقات دوستان نمیشدم. ولی تقریبا مطمئنم داستان گرانی ها با شدت بیشتری ادامه دارد و گزینه صبر جواب نمی دهد، و از الان باید به فکر گزینه های آینده بود. بدون تعارف و بدون ترس. د-در مورد تهاجم به متحدان آمریکا در منطقه به نظر میرسد به اندازه کافی این کار انجام شده. اصولا آمریکا متحد جدی هم در منطقه ضد ایران ندارد. ترکیه و قطر تغییر موضع داده اند. عمان و کویت و اردن و مصر و پاکستان هم سعی دارند بیطرف بمانند. و صرفا عربستان-امارات-بحرین مانده اند که دو تای آخری ارتش قابل اعتنایی ندارند. نتیجتا اگر تهاجم نسنجیده ای انجام شود که منافع همه کشورها به خطر افتد دودش به چشم خود ایران خواهد رفت. یکی اش بستن تنگه هرمز به روی "همه" کشتی ها که منافع همه را به خطر می اندازد. و ایران در این سالها نشان داده دنبال دشمن تراشی به خصوص بین همسایگانش نیست. پاسخها به عربستان هم تا الان نتیجه مفیدی نداشته است. ه-گزینه آخر پاسخ مستقیم و هزینه سازی برای خود آمریکاست. از صحبتهایی که با افراد مختلف میکنم به نظر میرسد آرام آرام دارد کارد به استخوان میرسد و شرایطی مهیا می شود که جامعه از اقدامات نظام ضد آمریکا حمایت کند(به نظرم دلیل آتش نزدن برجام توسط رهبری هم همین است). دوستان به سرنوشت ژاپن پس از پرل هاربر اشاره می کنند. پیشبینی رفتار آمریکا به این سادگی نیست. به نظرم تاریخ جنگهای آمریکا را باید به قبل و بعد از ویتنام تقسیم کرد. بعد از جنگ ویتنام(با 200هزار کشته و 10هزار تلفات هواگرد)، آمریکا هرگز با کشوری که با بنیانهای قوی اجتماعی و اقتصادی که ممکن است مورد پشتیبانی سایر قدرتها قرار بگیرد، درگیر نشد. به جز این آمریکای دهه 60 در اوج آمریکای رویایی(بین 1950 الی 1970) بود که بی رقیب در اوج ثروت و قدرت نظامی میتاخت، نه آمریکای فعلی که 20تریلیون بدهی دارد و هر روز سر 0.1% تغییر نرخ بهره فدرال رزرو دعواست که نکند ایندکس دلار سقوط کند و کلا دلار منهدم شود!(چاپ دلار وسیع و بدون پشتوانه طی سالها که رفاه بالایی برای جامعه آمریکایی ایجاد کرده). نه آمریکایی که امروز در اکثر زمینه ها رقبای قدر تکنولوژیک دارد که انحصار صنعتی اش را از بین برده اند. وضع اروپا حتی خرابتر است. جمعیت پیر، بدون منابع زیرزمینی، بدون موقعیت ژئوپلیتیک و صنایعی که توان هماوردی با رقبای آسیایی را ندارد. به قول خودشان 5 تریلیون دلار در عراق هزینه کرده اند ولی نتیجه اش شد برای ایران که حجم معاملاتش با عراق به 12میلیارد دلار رسیده. یک جنگ مثلا 10تریلیونی با ایران(با 4برابر مساحت عراق و 10برابر مساحت ویتنام جنوبی) بکنند با نتایج غیرقابل پیشبینی که چه بدست آورند؟ استاد عزیزی اشاره کرده اند که شاخ به شاخ شدن ایران و آمریکا نوعی هزینه برای هر دو طرف است. در تئوری بازی ها به این رفتار اصطلاحا می گویند "بازی جوجه" یا "Chicken Game". https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%87_%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C%E2%80%8C%D9%87%D8%A7#%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C_%D8%AC%D9%88%D8%AC%D9%87_(Chicken_Game) این تئوری نشان می دهد که مذاکره بهترین راه حل برای اپتیمم کردن منافع دوطرف است. ولی متاسفانه مساله اینجاست که وضعیت ایران پسابرجام وضعیت مذاکره نیست. نه سطح خواست حریف مشخص است، و نه اصلا قابل اعتماد است. هر نوع مذاکره، نتیجه ای جز باخت سنگینتر و بدتر شدن اوضاع ندارد. -=-=- 3-اقدامات اجرایی برای اینکه متن به سرنوشت تحلیلهای کلی و بی سر انجام دچار نشود، اهم اقداماتی که باید مد نظر باشد را فهرست وار مینویسم. الف-اصلاحات وسیع در بروکراسی داخلی. -تعداد کارمندان دولت باید حداقل به نصف کاهش یابند(طبق استانداردهای جهانی). بهره وری بالا برود، کار ارباب رجوع سریع راه بیافتد و هزینه جاری کشور صرف هزینه زیرساخت و توسعه شود. -بانک مرکزی به صورت واقعی دست از چاپ پول بردارد و نرخ بهره بانکی هر چه سریعتر به صورت واقعی به زیر 10% برسد. هیچ مرض اقتصادی مثل تورم، خطرناک نیست. -نرخ دلار برای نهایتا 10 قلم کالای اساسی یارانه ای و کوپنی باشد(با نظارت فوق سنگین روی شرکت بازرگانی دولتی ایران) و بقیه محصولات نرخشان آزاد شود. وضعیت فعلی نرخ گذاری بورس کالا جز رانت و فساد هیچ فایده ای برای مردم ندارد و صادرکننده، تولیدکننده و سرمایه گذار با این وضع هرگز پول خود را مجدد وارد چرخه اقتصادی نمی کنند. -فرایند "تولید" کوتاه شود و بروکراسی دولتی تحت فشار ویژه قرار گیرد که خواست سرمایه گذار و تولیدکننده را در اسرع وقت انجام دهد. بازرسی کلی کشور داخل دفتر کارش ننشیند بلکه برود کار میدانی کند و از تولیدکننده مشکلات را جویا شود و سریعا حل کند. -با رشوه خواری مثل کشورهای توسعه یافته برخورد شود. یعنی رشوه دهنده مجازت نشود ولی رشوه گیرنده به اشد مجازات برسد. نمی شود در هر پرونده فسادی، فعال بخش خصوصی را اعدام کرد و مدیر دولتی را زندان تعزیری داد! -سهم شرکتهای شستا به زیر 50% کاهش یابد و سیت هیات مدیره اکثریت نداشته باشند. ثلث فساد و ناکارمدی زیر سر شرکتهای شستا و صندوق بازنشستگی و در قدم دوم زیرمجموعه های بانک ملی است. تا حد ممکن خصوصی سازی پیش برود و کارشناسهای دادگستری زیر ذره بین بروند برای برخورد با فساد. نه اینکه رشوه خواری به دادگاه عالی تجدید نظر هم.... *به نظرم اینها اهم اقدامات برای اصلاحات است. که تقریبا چیزی است محال. ب-شل رفتاری فرهنگی ما چه بخواهیم چه نخواهیم، ایران مال همه ایرانی هاست. ایران هم زرتشتی و هم کلیمی و هم صوفی و هم باده نوش و هم بدحجاب و بی حجاب و شل حجاب دارد. با رویه فعلی که مردم را متظاهر کرده ایم و متخصصها را به هر بهانه جزئی از کشور فراری میدهیم، نمی شود در این کشور ثروت تولید کرد و توقع استقلال اقتصادی داشت. نظام باید رفتارهایی بروز دهد که نشان واضحی از تساهل فرهنگی باشد. تساهل و مدارا، ذات فرهنگ ایرانی و توصیه اکید امامان حق(علیهما السلام) است. نه ما از آنها بهتریم، نه آنها کمتر از ما دلسوز مردم بوده اند. خلاصه باید همه نیروها و پتانسلهای پیدا و پنهان، و همه ایرانی ها که همه برای ایران جان میدهند را مجتمع و متحد کرد. نفوذ فرهنگی ایران در منطقه بی نظیر است. به دوستان توصیه میکنم کامنتهای زیر این کلیپ را بخوانید که تازگی با رکوردشکنی به 60میلیون بازدید کننده رسیده. از عراق و آسیای میانه تا چین و صربستان و هندوراس و گواتمالا و اتیوپی به ایران ابراز علاقه کرده اند. "ایران" به معنی اصلی ایران فرهنگی و تاریخی چشم امید اقلیتها و خیلی های دیگر در منطقه و جهان است که زیر ضربات سرمایه سالاری جهانی خرد شده اند. باید از این نفوذ استفاده کرد برای مقابله با زورگویی نظام سرمایه سالار تمامیت خواه که ترامپ نماد تام و تمام آن است. https://www.youtube.com/watch?v=cDNDVtoJhik *البته شخصا به این تغییر رفتار نظام هم امیدی ندارم. ج-آمادگی تمام عیار برای پاسخ نظامی قاطع به آمریکا. اینکه این پاسخ در چه سطحی باشد در تخصص بنده نیست. ولی خود این "پاسخ" هر لحظه به نقطه "غیرقابل اجتناب" ی نزدیک می شود که دیگر انتخاب نیست بلکه اجبار است. خوشبختانه دست ایران در پاسخ باز است. از انفجارهایی مشابه لبنان دهه 80 میلادی در پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه. تا اجازه ورود/خروج ندادن به کشتی های ائتلاف آمریکایی در هرمز. تا حملات موشکی به ناوگان دریایی و... که همین پیشبینی ناپذیر بودن واکنش ایران در منطقه ای که هزاران سال است نفوذ دارد، کار را برای حریف سخت می کند. و یادمان باشد خصوصا ترامپ که سرمایه دار است به دنبال شرایط غیرقابل پیشبینی نیست. پس ایران باید "پیشبینی ناپذیر" بماند. اگر قرار است تحریمها بعد از نفت به پتروشیمی و کامودیتی هم بکشد و بحران گرانی را به برادرکشی در ایران بکشانند، عاقلانه تر این است نظام روی اقدام نظامی ریسک کند تا اینکه منفعل باشد تا به نقطه بحران داخلی برسیم. نقطه ای که تبعات ویرانگرش معادل همان جنگ است ولی بدون هزینه برای حریف. ظاهرا متاسفانه هر روز از یک راه حل دوست داشتنی، دور و به یک انتخاب اجباری نزدیک می شویم. -=-=- بعضی دوستان فیلسوف بنده اعتقاد دارند سیاست چون نافذ بر زندگی شخصی افراد است، هر کسی می تواند در حد خودش نظر بدهد و نیازی به تخصص نیست. مطالبی که نوشتم دغدغه یک آدم معمولی که به حد خودش حق دارد توصیه ای بدهد و توصیه ای بشنود. ولی اینکه به صرف متخصص امر نبودن، افراد را درحیطه بسیطی مثل سیاست و معیشت، منع کنیم از نظر، عاقلانه نیست. من شخصا آدم اقتصادیه ترسویی هستم. علاقه ای هم به جنگ درست کردن و رفتارهای هیجانی ندارم. ولی کشور دارد به سمت نقطه ای می رود که اگر بانک مرکزی نتواند نرخ دلار را مهار کند، احتمال برادرکشی و ایرانستان خان خانی دور نیست که هر ملیجکی اسلحه بدست بگیرد و آخوند تنبیه کند! اگر قرار است اینگونه ایران کلا ویران شود، ترجیح میدهم مستقیما با خود ترامپ، 33 روز یا 2 ماه یا 1 سال درگیر شویم و مقداری ویرانه شویم. اینطوری حداقل شانسی برای مذاکره و اصلاحات باقی می ماند. نظر شخصی ام این است که این فشار عجیب برای تضعیف جدی ایران(و نه نظام) و جهت جلوگیری از رسیدن به "نقطه رهایی" ایران انجام می شود. و به هر قیمتی باید این فشار را پس زد. -=-=- و در انتها. به نظرم بسیاری از دوستان در نقد راه حل، دچار کینه های شخصی نسبت به ج.ا شده اند و حقیقت را نمی بینند.... هر کسی به نوعی یک کینه شخصی از نظام دارد. هر کس به طریقی. ولی هر نقدی در چارچوب خودش باید باشد. اگر بروکراسی داخلی فاسد و رشوه خوار است نمیتوان به این بهانه از حمله آمریکا مستقیم یا غیرمستقیم حمایت کرد. هر دعوایی داخل خانه است به همسایه ربطی ندارد. اگر راه حلی برای شرایط موجود دارید واضح و بدون ایهام بنویسید، و شانه خالی نکنید. 12اردیبهشت98 *ادمینهای محترم اگر در متن، نکته ای مخالف قوانین کشور و مغایر منافع ملی میبینند، حتما مطلب را پاک کنند. با تشکر.
  24. پیرو صحبت با اساتید میلیتاری متنی در مورد شرایط اقتصادی فعلی و آینده تحریم ایران و راهکارهای موجود نوشتم. در سه سطح وضعیت فعلی را بررسی میکنم: 1-شناسایی مشکل 2-بررسی راه حل ها 3-اقدامات اجرایی -=-=- 1-شناسایی مشکل اصلی ترین مشکلی که در حال حاضر ایران را تهدید می کند کاهش ارزش پول ملی است. اقتصاد ایران به دلائل متعدد تاریخی و اجتماعی، اقتصادی تولیدمحور و متخصص محور نیست و به شدت به درآمد نفت و صادرات کامودیتی(فولاد و مس و...) وابسته است(قصد ندارم در مورد دلائل تولیدمحور نبودن صحبت کنم. هر کس در ایران کار تولیدی کرده باشد به تجربه دریافته که چه مشکلات و گرفتاری های تودرتویی دارد). به همین علت نرخ دلار تاثیر حیاتی روی سطح رفاه عمومی جامعه دارد. درست است که نرخ بالای دلار باعث رونق موقت کارخانه ها و کشاورزان شده، ولی چون قشر متوسط بزرگ جامعه، کارمند دولت و حقوق بگیر و عرضه کنندگان خدمات و واردکنندگان هستند، در نهایت گران شدن دلار باعث کاهش قدرت خرید و نارضایتی عمومی جامعه می شود. با اینکه کاهش ارزش پول ملی بهترین فرصت برای تقویت توان تولید داخلی است ولی بروکراسی اداری ایران و علقه های طبیعی ایرانی ها به تجارت و واسطه گری باعث می شود فعلا در کوتاه مدت نتوان از این کاهش ارزش برای دفع خطرات وابستگی اقتصادی به خارج استفاده کرد. وقتی اصلاحات در 40 سال گذشته که فرصت بوده و انجام نشده، بیهوده است که الان منتظر اقدامات معجزه آسا بود. مساله ای که برای بنده باعث نگرانی شده این است که نرخ گذاری کالاها در بورس کالا به 9500 الی 11000 تومان رسیده. افزایش پایه حقوق سال 98 که بالغ بر 35% است به این علت که روی بنای افزایش بهره وری و توسعه سرمایه گذاری نیست، خود عامل مضاعف بر کاهش ارزش پول ملی خواهد بود. در مورد سود بانکی هم هنوز میبینیم کاهش نرخ بهره جدی و امیدوارکننده نیست. نرخ بهره کوتاه مدت به صورت عملی باید زیر 15% برسد تا کمی امیدوار بود که بانک مرکزی پول چاپ نمی کند. در نمودار قیمت هم میبینیم که قیمت چندین بار به سطح حمایتی 12500 واکنش نشان داده و عملا با توجه به اخبار تنش خارجی و سیاستهای بانک مرکزی، شکست این سطح حمایتی رو به پایین تقریبا محال و رویایی است. و برعکس شکست مقاومت 15500 رو به بالا و رویت سقف تاریخی 19500 کاملا در دسترس و شدنی است. اهداف بعدی به ترتیب 24500، 30000 و 36000 هستند. و در سالهای گذشته ثابت شده، دلار هر عدد غیرقابل باوری را می تواند لمس کند. در طرف مقابل سیاست خارجی هم شاهد برخورد معقول از طرف ترامپ(و در واقع نظام آمریکا) نیستیم. و مذاکره با چنین شرایطی در حالیکه توافق قبلی به سادگی پاره شده، نتیجه ای جز هزینه های مضاعف و بی پایان ندارد. کما اینکه معلوم نیست هدف گذاری ترامپ صرفا تغییر نظام است یا اساسا تضعیف ایران؟ سیاستهای موفق و عوام پسندانه ترامپ نشان می دهد به زودی تحریم نفت به تحریم پتروشیمی و تحریم کامودیتی و حتی سایر کالاهای ایرانی هم بسط پیدا می کند و همه موارد بالا فقط یک چیز می گوید: کاهش ارزش پول ملی بیشتر و بیشتر. سوالی که اینجا مطرح می شود این است مردم ایران تا کجا فشار این گرانی را تحمل می کنند؟ اگر شما از افرادی هستید که اعتقاد دارند دلار 30000 تومانی را هم مردم تحمل می کنند و از بابت ناآرامی اجتماعی نگرانی ندارید، مخاطب این متن شما نیستید. ولی اگر در ایران زندگی میکنید و هزینه کمرشکن را لمس می کنید، طبیعتا به وضعیت بحرانی پیش رو مظنونید. -=-=- 2-بررسی راه حل ها در موقعیت پسابرجامی، صحبت از کارهایی که میشد قبلا انجام بشود بیهوده است. گذشته ها گذشته. در حال حاضر در مقابل هر ایرانی 5 راه حل وجود دارد: الف-طرفداری از آمریکا برای سرنگونی نظام. ب-مذاکره و در واقع تن دادن به خواسته ها مبنی بر خلع سلاح موشکی و سایر موارد. ج-صبر و سکوت، و ادامه وضعیت فعلی و امید بستن به اصلاح ساختار بروکراسی و اقتصاد داخلی و همچنین انتخاب یک دموکرات در انتخابات بعدی آمریکا. د-پاسخ نظامی به متحدان آمریکا. ه-پاسخ مستقیم نظامی به خود آمریکا به گونه ای که منجر به گران شدن نفت به بالای 120 دلار تاریخی شود. الف-طبیعتا در میلیتاری با طرفداران گزینه الف بحث خاصی نمی شود کرد. صرفا دوستان را حواله میدهم به این سوال: "اگر باز کردن درهای اقتصاد و فرهنگ به روی سرمایه سالاری جواب میداد، پس چرا غرب به دشمنان محمدرضای غربدوست تریبون داد و به شاه آواره حتی اجازه درمان در آمریکا را نداد؟" پاسخ من کوتاه است: "سرمایه سالاری بین مصدق و رضاخان و جمهوری اسلامی تفاوتی قائل نیست و صرفا ایرانی تضعیف شده می خواهد." پس با براندازی هم مشکلی در بلندمدت حل نخواهد شد و بعد از مدتی باز هم آش همین آش است و کاسه، همین کاسه. ب-به نظرم هیچ آدم عاقلی مذاکره در چنین شرایطی از موضع ضعف که کف خواسته طرف مقابل هم مشخص نیست، را قبول نمی کند. ج-افراد زیادی اعتقاد دارند، سختی های تحریم باعث شکوفایی تولید می شود و اقتصاد ایران می تواند با تکیه به توان داخلی از بحران عبور کند. شخصا فکر میکنم اگر اصلاحات بسیار جدی در بروکراسی اداری بشود، شاید بشود. ولی تجربه نشان داده منافع اکثریت در همین سیستم فعلی است. یعنی کار حداقلی در ادارات دولتی، رشوه خواری گسترده، رانت و زد و بند و واسطه گری و... که ریشه های عمیق در تاریخ و جامعه ایران دارد و این نوع اصلاحات عموما با طیب خاطر عموم مردم قابل انجام نیست. کما اینکه اصلاحات نیاز به انواعی از "تحمل مخالف" و سکولاریسم و "شل گرفتن هایی" دارد که فعلا از اینها هم نشانه های امیدبخشی از نظام رصد نمی شود(برای مثال ماجرای پارسال موی بلند پویول و اختلاف فردوسی پور و فروغی). کسانیکه که به گزینه صبر امید بسته اند، نیک میدانند ترامپ دوره بعد هم رای می آورد و ما با 6 سال تحریمهای سخت تر مواجهیم. آیا بانک مرکزی دخیره مالی کافی برای عبور از این 6 سال را دارد؟ بنده اطلاعی ندارم. ولی رفتار دلار آزاد و گارد صعودی اش می گوید چنین پشتوانه ای وجود ندارد. چیزی که در نمودار دلار میبینم این است که طی 4 الی نهایتا 6 ماه از مقاومت 15500 عبور میکند و تا آخر سال احتمال قوی به سقف 19000 هم حمله میکند. اگر مطمئن بودم بانک مرکزی میتواند بین 12500 الی 15500 دلار را نگهدارد، هرگز این متن را اینجا نمی نوشتم و مصدع اوقات دوستان نمیشدم. ولی تقریبا مطمئنم داستان گرانی ها با شدت بیشتری ادامه دارد و گزینه صبر جواب نمی دهد، و از الان باید به فکر گزینه های آینده بود. بدون تعارف و بدون ترس. د-در مورد تهاجم به متحدان آمریکا در منطقه به نظر میرسد به اندازه کافی این کار انجام شده. اصولا آمریکا متحد جدی هم در منطقه ضد ایران ندارد. ترکیه و قطر تغییر موضع داده اند. عمان و کویت و اردن و مصر و پاکستان هم سعی دارند بیطرف بمانند. و صرفا عربستان-امارات-بحرین مانده اند که دو تای آخری ارتش قابل اعتنایی ندارند. نتیجتا اگر تهاجم نسنجیده ای انجام شود که منافع همه کشورها به خطر افتد دودش به چشم خود ایران خواهد رفت. یکی اش بستن تنگه هرمز به روی "همه" کشتی ها که منافع همه را به خطر می اندازد. و ایران در این سالها نشان داده دنبال دشمن تراشی به خصوص بین همسایگانش نیست. پاسخها به عربستان هم تا الان نتیجه مفیدی نداشته است. ه-گزینه آخر پاسخ مستقیم و هزینه سازی برای خود آمریکاست. از صحبتهایی که با افراد مختلف میکنم به نظر میرسد آرام آرام دارد کارد به استخوان میرسد و شرایطی مهیا می شود که جامعه از اقدامات نظام ضد آمریکا حمایت کند(به نظرم دلیل آتش نزدن برجام توسط رهبری هم همین است). دوستان به سرنوشت ژاپن پس از پرل هاربر اشاره می کنند. پیشبینی رفتار آمریکا به این سادگی نیست. به نظرم تاریخ جنگهای آمریکا را باید به قبل و بعد از ویتنام تقسیم کرد. بعد از جنگ ویتنام(با 200هزار کشته و 10هزار تلفات هواگرد)، آمریکا هرگز با کشوری که با بنیانهای قوی اجتماعی و اقتصادی که ممکن است مورد پشتیبانی سایر قدرتها قرار بگیرد، درگیر نشد. به جز این آمریکای دهه 60 در اوج آمریکای رویایی(بین 1950 الی 1970) بود که بی رقیب در اوج ثروت و قدرت نظامی میتاخت، نه آمریکای فعلی که 20تریلیون بدهی دارد و هر روز سر 0.1% تغییر نرخ بهره فدرال رزرو دعواست که نکند ایندکس دلار سقوط کند و کلا دلار منهدم شود!(چاپ دلار وسیع و بدون پشتوانه طی سالها که رفاه بالایی برای جامعه آمریکایی ایجاد کرده). نه آمریکایی که امروز در اکثر زمینه ها رقبای قدر تکنولوژیک دارد که انحصار صنعتی اش را از بین برده اند. وضع اروپا حتی خرابتر است. جمعیت پیر، بدون منابع زیرزمینی، بدون موقعیت ژئوپلیتیک و صنایعی که توان هماوردی با رقبای آسیایی را ندارد. به قول خودشان 5 تریلیون دلار در عراق هزینه کرده اند ولی نتیجه اش شد برای ایران که حجم معاملاتش با عراق به 12میلیارد دلار رسیده. یک جنگ مثلا 10تریلیونی با ایران(با 4برابر مساحت عراق و 10برابر مساحت ویتنام جنوبی) بکنند با نتایج غیرقابل پیشبینی که چه بدست آورند؟ استاد عزیزی اشاره کرده اند که شاخ به شاخ شدن ایران و آمریکا نوعی هزینه برای هر دو طرف است. در تئوری بازی ها به این رفتار اصطلاحا می گویند "بازی جوجه" یا "Chicken Game". https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%87_%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C%E2%80%8C%D9%87%D8%A7#%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C_%D8%AC%D9%88%D8%AC%D9%87_(Chicken_Game) این تئوری نشان می دهد که مذاکره بهترین راه حل برای اپتیمم کردن منافع دوطرف است. ولی متاسفانه مساله اینجاست که وضعیت ایران پسابرجام وضعیت مذاکره نیست. نه سطح خواست حریف مشخص است، و نه اصلا قابل اعتماد است. هر نوع مذاکره، نتیجه ای جز باخت سنگینتر و بدتر شدن اوضاع ندارد. -=-=- 3-اقدامات اجرایی برای اینکه متن به سرنوشت تحلیلهای کلی و بی سر انجام دچار نشود، اهم اقداماتی که باید مد نظر باشد را فهرست وار مینویسم. الف-اصلاحات وسیع در بروکراسی داخلی. -تعداد کارمندان دولت باید حداقل به نصف کاهش یابند(طبق استانداردهای جهانی). بهره وری بالا برود، کار ارباب رجوع سریع راه بیافتد و هزینه جاری کشور صرف هزینه زیرساخت و توسعه شود. -بانک مرکزی به صورت واقعی دست از چاپ پول بردارد و نرخ بهره بانکی هر چه سریعتر به صورت واقعی به زیر 10% برسد. هیچ مرض اقتصادی مثل تورم، خطرناک نیست. -نرخ دلار برای نهایتا 10 قلم کالای اساسی یارانه ای و کوپنی باشد(با نظارت فوق سنگین روی شرکت بازرگانی دولتی ایران) و بقیه محصولات نرخشان آزاد شود. وضعیت فعلی نرخ گذاری بورس کالا جز رانت و فساد هیچ فایده ای برای مردم ندارد و صادرکننده، تولیدکننده و سرمایه گذار با این وضع هرگز پول خود را مجدد وارد چرخه اقتصادی نمی کنند. -فرایند "تولید" کوتاه شود و بروکراسی دولتی تحت فشار ویژه قرار گیرد که خواست سرمایه گذار و تولیدکننده را در اسرع وقت انجام دهد. بازرسی کلی کشور داخل دفتر کارش ننشیند بلکه برود کار میدانی کند و از تولیدکننده مشکلات را جویا شود و سریعا حل کند. -با رشوه خواری مثل کشورهای توسعه یافته برخورد شود. یعنی رشوه دهنده مجازت نشود ولی رشوه گیرنده به اشد مجازات برسد. نمی شود در هر پرونده فسادی، فعال بخش خصوصی را اعدام کرد و مدیر دولتی را زندان تعزیری داد! -سهم شرکتهای شستا به زیر 50% کاهش یابد و سیت هیات مدیره اکثریت نداشته باشند. ثلث فساد و ناکارمدی زیر سر شرکتهای شستا و صندوق بازنشستگی و در قدم دوم زیرمجموعه های بانک ملی است. تا حد ممکن خصوصی سازی پیش برود و کارشناسهای دادگستری زیر ذره بین بروند برای برخورد با فساد. نه اینکه رشوه خواری به دادگاه عالی تجدید نظر هم.... *به نظرم اینها اهم اقدامات برای اصلاحات است. که تقریبا چیزی است محال. ب-شل رفتاری فرهنگی ما چه بخواهیم چه نخواهیم، ایران مال همه ایرانی هاست. ایران هم زرتشتی و هم کلیمی و هم صوفی و هم باده نوش و هم بدحجاب و بی حجاب و شل حجاب دارد. با رویه فعلی که مردم را متظاهر کرده ایم و متخصصها را به هر بهانه جزئی از کشور فراری میدهیم، نمی شود در این کشور ثروت تولید کرد و توقع استقلال اقتصادی داشت. نظام باید رفتارهایی بروز دهد که نشان واضحی از تساهل فرهنگی باشد. تساهل و مدارا، ذات فرهنگ ایرانی و توصیه اکید امامان حق(علیهما السلام) است. نه ما از آنها بهتریم، نه آنها کمتر از ما دلسوز مردم بوده اند. خلاصه باید همه نیروها و پتانسلهای پیدا و پنهان، و همه ایرانی ها که همه برای ایران جان میدهند را مجتمع و متحد کرد. نفوذ فرهنگی ایران در منطقه بی نظیر است. به دوستان توصیه میکنم کامنتهای زیر این کلیپ را بخوانید که تازگی با رکوردشکنی به 60میلیون بازدید کننده رسیده. از عراق و آسیای میانه تا چین و صربستان و هندوراس و گواتمالا و اتیوپی به ایران ابراز علاقه کرده اند. "ایران" به معنی اصلی ایران فرهنگی و تاریخی چشم امید اقلیتها و خیلی های دیگر در منطقه و جهان است که زیر ضربات سرمایه سالاری جهانی خرد شده اند. باید از این نفوذ استفاده کرد برای مقابله با زورگویی نظام سرمایه سالار تمامیت خواه که ترامپ نماد تام و تمام آن است. https://www.youtube.com/watch?v=cDNDVtoJhik *البته شخصا به این تغییر رفتار نظام هم امیدی ندارم. ج-آمادگی تمام عیار برای پاسخ نظامی قاطع به آمریکا. اینکه این پاسخ در چه سطحی باشد در تخصص بنده نیست. ولی خود این "پاسخ" هر لحظه به نقطه "غیرقابل اجتناب" ی نزدیک می شود که دیگر انتخاب نیست بلکه اجبار است. خوشبختانه دست ایران در پاسخ باز است. از انفجارهایی مشابه لبنان دهه 80 میلادی در پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه. تا اجازه ورود/خروج ندادن به کشتی های ائتلاف آمریکایی در هرمز. تا حملات موشکی به ناوگان دریایی و... که همین پیشبینی ناپذیر بودن واکنش ایران در منطقه ای که هزاران سال است نفوذ دارد، کار را برای حریف سخت می کند. و یادمان باشد خصوصا ترامپ که سرمایه دار است به دنبال شرایط غیرقابل پیشبینی نیست. پس ایران باید "پیشبینی ناپذیر" بماند. اگر قرار است تحریمها بعد از نفت به پتروشیمی و کامودیتی هم بکشد و بحران گرانی را به برادرکشی در ایران بکشانند، عاقلانه تر این است نظام روی اقدام نظامی ریسک کند تا اینکه منفعل باشد تا به نقطه بحران داخلی برسیم. نقطه ای که تبعات ویرانگرش معادل همان جنگ است ولی بدون هزینه برای حریف. ظاهرا متاسفانه هر روز از یک راه حل دوست داشتنی، دور و به یک انتخاب اجباری نزدیک می شویم. -=-=- بعضی دوستان فیلسوف بنده اعتقاد دارند سیاست چون نافذ بر زندگی شخصی افراد است، هر کسی می تواند در حد خودش نظر بدهد و نیازی به تخصص نیست. مطالبی که نوشتم دغدغه یک آدم معمولی که به حد خودش حق دارد توصیه ای بدهد و توصیه ای بشنود. ولی اینکه به صرف متخصص امر نبودن، افراد را درحیطه بسیطی مثل سیاست و معیشت، منع کنیم از نظر، عاقلانه نیست. من شخصا آدم اقتصادیه ترسویی هستم. علاقه ای هم به جنگ درست کردن و رفتارهای هیجانی ندارم. ولی کشور دارد به سمت نقطه ای می رود که اگر بانک مرکزی نتواند نرخ دلار را مهار کند، احتمال برادرکشی و ایرانستان خان خانی دور نیست که هر ملیجکی اسلحه بدست بگیرد و آخوند تنبیه کند! اگر قرار است اینگونه ایران کلا ویران شود، ترجیح میدهم مستقیما با خود ترامپ، 33 روز یا 2 ماه یا 1 سال درگیر شویم و مقداری ویرانه شویم. اینطوری حداقل شانسی برای مذاکره و اصلاحات باقی می ماند. نظر شخصی ام این است که این فشار عجیب برای تضعیف جدی ایران(و نه نظام) و جهت جلوگیری از رسیدن به "نقطه رهایی" ایران انجام می شود. و به هر قیمتی باید این فشار را پس زد. -=-=- و در انتها. به نظرم بسیاری از دوستان در نقد راه حل، دچار کینه های شخصی نسبت به ج.ا شده اند و حقیقت را نمی بینند.... هر کسی به نوعی یک کینه شخصی از نظام دارد. هر کس به طریقی. ولی هر نقدی در چارچوب خودش باید باشد. اگر بروکراسی داخلی فاسد و رشوه خوار است نمیتوان به این بهانه از حمله آمریکا مستقیم یا غیرمستقیم حمایت کرد. هر دعوایی داخل خانه است به همسایه ربطی ندارد. اگر راه حلی برای شرایط موجود دارید واضح و بدون ایهام بنویسید، و شانه خالی نکنید. 12اردیبهشت98 *ادمینهای محترم اگر در متن، نکته ای مخالف قوانین کشور و مغایر منافع ملی میبینند، حتما مطلب را پاک کنند. با تشکر.
  25. این قسمت مبهمه. هان رونگ چطوری تونست در آستانه شکست، دو فرمانده مهاجم رو وادار به صلح کنه؟