Jahandar

Members
  • تعداد محتوا

    264
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های Jahandar

  1. توی فیلم پرتاب که من سوتی یا اشتباهی نمیبینم . توی متنی هم که خودت گذاشتی اشتباهی دیده نمیشه : توی فیلم هم بطور واضحی میگه ماهواره بر و حرفی از ماهواره زده نمیشه ! من که نفهمیدم منظور شما چیه ! میشه روشنسازی کنید ! ضمنا اینطور که اعلام کردند تا به حال دو ماهواره از ایران پرتاب شده و ماهوارهء امید اگر قبل از مصباح پرتاب بشه سومین ماهوارس . عنوان تاپیک اشتباهه . گذشته از اینها انقدر نباید سر مسائل پیش پا افتاده حساس بود . حالا اسمش میخواد سفیر باشه میخواد سفیر امید باشه ( قبلا اسمش تنها سفیر بود حالا حتما پیش خودشون گفتند چون میخواد بره شرایط پرتاب امید رو در فضا بررسی کنه بهش بگیم سفیر امید !!! واقعا این به نظرتون مهمه ؟؟؟ ) ! مهم اینه که پرتاب شده و بقول گریپن مهمتر اینه که داره روی این امور ( ساخت و پرتاب ماهواره و موشک ) کار میشه . اینجور مواقع حتی شکست خوردن هم خودش نوعی پیروزیه . چون در جهت رسیدن به هدف نهایی اتفاق میفته .
  2. میشه بفرمایید از کی تا حالا برای یک الهام گرفتن از فیلمی دیگر , فردی رو دار میزنند ؟؟؟ پیشنهاد میکنم در بیان کلمات تا حد ممکن تامل کنید . این فیلم هم از ضعیف به رد بود ! قمه کشیدن در جبهه و جلوی تانک !!!! حضور در جبهه با گیوه !!! ( فرض میکنیم واقعا کسی در جبهه این کار رو کرده آیا باید با نشون دادن این چیزا همه رو زیر سوال ببریم و کسانی که جنگیدند رو افرادی لایعقل نشون بدیم ؟؟؟؟؟؟؟ ) فرمانده گردان وقتی به میدان مین میرسند خودش وای میسه کنار به رزمنده ها میگه بپرید بپرید !!!!!!!!!!!!!!!!! بعدشم با این فیلمنامه ضعیف و کارگردانی ضعیف و حتی آهنگسازی ضعیف ( ادعای کارشناسی ندارم اما این فیلم رو با فیلمهای کوتاه کارگردانهای تازه کار که بعضا تلویزیون پخش میکنه مقایسه کنید !!! و ببینید در حد همون فیلما بود یا نبود ! ) میاد میگه من نه مرغ میخوام نه سیمرغ !!!!!! اسکورسیزی کارگردان هالیوودی ( کارگردان فیلمای Taxi Driver و Goodfellas و Casino و Gangs of New York و The Departed و ... ) سالها فیلمهای پر طرفدار ساخت ( من خودم از فیلماش خوشم نمیاد ! ) اما هیچ وقت اسکار بهش ندادند و هیچ وقت هم تا اونجایی که من میدونم ! و دیگران گفتند ! اعتراضی نکرد اونوقت این جناب ده نمکی با یه فیلم در اون حد !!! میاد توی یه مراسم با اون اهمیت مثل چاله میدان رفتار میکنه ... به شخصه معتقدم یک دقیقه از فیلم آژانس شیشه ای و یا دیگر فیلمهای آقای حاتمی کیا به کل فیلم جناب ده نمکی می ارزه !
  3. چندین سال پیش ( سال 84 ) روزنامهء ایران سلسله مقالاتی رو با عنوان "بررسی صد جنگ بزرگ تاریخ" منتشر کرد که همونطور که از عنوانش پیداست به بررسی صد جنگ سرنوشت ساز تاریخ از دید نویسندهء اون مقالات میپرداخت . متن بالا هم بخشی از همون مقالاته . اگر دوستان علاقمند بودند تاپیکی ایجاد کنم و اون مقالات رو که نویسندش کتابی هم از مجموع همونها چاپ کرده در تاپیک قرار بدم .
  4. Jahandar

    سیستم اغتشاش برای اس-300 !!!

    عقل و منطق حکم میکنه که اگر چنین برگ برنده ای ضد دشمنت داشته باشی اونرو تا هنگامهء رویارویی و درگیری رو نکنی . بنابراین به نظر من اینها دروغ و شایعاتی بیشتر نیست و با همون منطق بالا اگر اسرائیلیها واقعا همچین چیزی داشتند اونرو افشا نمیکردند . این یعنی خودشون دارند مفت و مجانی برای ایران جاسوسی میکنند !!!! اگر واقعا چنین اهرم موثری در دستشون بود دیگه چه دلیلی داشت با شنیدن خبر فروش این سیستم به ایران مثل ذرت روی آتیش بالا پایین بپرند ؟! بنده هم همانطور که یکی از دوستان گفت به این نتیجه رسیدم که این سیستم توانایی زیادی داره که اینها اینگونه به دست و پا افتادند که ایران رو از خریدش منصرف کنند . از طرفی زور میزنند که روسیه رو از فروش منصرف کنند از طرفی هم با این شایعه سازیها و دروغ پراکنیها سعی میکنند ایران رو از خرید منصرف کنند . و البته هدف دیگری هم که پیگیری میکنند ایجاد ناامیدی در مردم ایران هست . این احساس نا امیدی رو در همین تاپیک در پستهای برخی دوستان میشه دید . در کل این دروغسازها سیاست درستی رو در پیش گرفتند ( البته برای منافع خودشون ! ). بدون دردسر و با کمترین هزینه ! سیاست درست همینه . از طرفی به این دروغسازیها و فعالیتهای دیپلماتیک مشغولند و بطور همزمان انواع و اقسام فعالیتهای خرابکارانه و ... رو دنبال میکنند . دلشون رو به یه راهکار خوش نکردند . باید نشست دید نتیجش چی میشه !
  5. Jahandar

    داریوش بزرگ

    لطف میکنید . دستم درد نکنه . اما مثل اینکه دوستمون جناب سایرکس ( cyrax ) دوست ندارند به این بحث نامگذاری خیابان ها و علت پیایان یافتن یا نیافتن جنگ و ... پایان بدن . جناب cyrax باور کنید اگر بحث نامگذاری و ... رو در تاپیک دیگری پیگیری کنید بهتره . یه تاپیک نظرسنجی بزنید و نظر دوستان رو در این مورد بپرسید شاید مسئولی هم گذرش به اینجا افتاد و اگر اکثریت با نظر شما موافق بودند فرجی شد ! اما اگر به فکر دفاع از پیشینهء تاریخی هستید به این بحث در این تاپیک ادامه ندید چون موجب به انحراف کشیدن تاپیک و اسمشو نبر ! میشه !!! دوستانه عرض کردم . خواهشا جبهه گیری نفرمایید . حتی اگر دیگران به این بحث ادامه دادند شما ادامه ندید تا این تاپیک در قید حیات باقی بمونه !
  6. نه به اون نویسندهء کیهان که میگفت نادر ضد شیعه بوده نه به نویسندهء مطلب زیر !!! ببینید چه چیزایی به نادر شاه بسته ! : http://abalfazl.com/keramat/shia/shia5.htm حالا به نظرتون این راست میگه یا نویسندهء کیهان یا هیچ کدوم ؟؟؟ آیا اینگونه از بام به پایین افتادن چیزی جز ضرر و زیان برای مردم و مملکت ایران نخواهد داشت ؟؟ اون یکی نادر رو دشمن شیعه میخونه و این یکی کلب آستان علی !!! مثل اینکه این دومی رو در مورد شاه عباس میگفتند نه نادر شاه ! حالا چی میشه که به نادر شاه هم نسبتش میدن الله اعلم !!!
  7. Jahandar

    داریوش بزرگ

    saman_777 عزیز به نظر من شما با این حرفها سعی در بستن این تاپیک دارید . مثل چند تاپیک دیگر که وسط بحث اومدید و دیگران رو متهم به تندروی کردید و حرف از قفل شدن تاپیک زدید ! و بلافاصله بعد از پست شما تاپیک قفل شده !!! اما خواهشن بزارید این بحث و این تاپیک روند خودش رو طی کنه . اگر در این مورد میخواهید بحث کنید خواهشن تاپیک دیگری ایجاد کنید و بحث رو اونجا ادامه بدید . هم شما هم دوستانی که اول این بحث نامگذاری رو مطرح کردند . در ضمن به دوستانی که بیشتر تاکیدشون روی تاریخ هخامنشی هست باید عرض کنم که من نمیدونم شما چی فکر میکنید اما بزارید یک چیز رو بهتون بگم . اگر دقت کنید در میان غربیها هم وقتی از تاریخ ایران باستان صحبت میشه بیشترین تاکید بر روی دوران هخامنشیه . میدونید چرا ؟؟؟ برای اینکه اونها میگن مردمان بومی ایران !!!! قبل از هخامنشیان تمدن قابل ملاحظه ای نداشتند . و وقتی اقوام مهاجر به ایران اومدند !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! و بر ایران سلطه یافتند !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! و تمدن هخامنشی رو پایه ریزی کردند تازه این مملکت تونست عرض اندامی در بین تمدنهای دیگر بکنه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! کاملا پیداست هدف این نظریهء مهاجر بودن پایه گذاران حکومت هخامنشی و بعدش هم تنها صحبت و تمجید از اونها در هنگام بحث از تاریخ ایران باستان چیه ! مهمترین هدفش توجیه استعمارگریهای خود غربیها و اشغال کشورهای دیگر هست . غربیها همیشه ادعا میکردند که ایرانیان از خودشون خط نداشتند و مهاجرین آریائی !!!! خط و تمدن رو به ایران آوردند ( و بعدش هم به این نتیجهء من درآوردی میرسیدند که تمدن متعلق به غربه حال اون غرب گاهی بین النهرین بوده اما اکثرا غربیها تمدن رو تمام و کمال میزنند پای قبالهء یونانیهای بعضا دیوانه ! ) . به عنوان مثال این مطلب رو ( آوردن تمدن و خط توسط هخامنشیان ) همون خانم هاید ماری کخ در کتابش که دوستمون به بنده توصیه کرد بخونم ( از زبان داریوش ) نوشته . اما با تحقیقات جدید خود محققین ایرانی ( بر خلاف همیشه که دشمنانمون برامون تاریخ مینوشتند و تنها هنر تاریخدانان ایرانی استناد به تحقیقات غربیها بود ... ) تمام اینها اگر نگوئیم پدرسوختگی و دروغی بیش نبوده حداقل اشتباه بوده . همانطور که در تاپیکی که ایجاد کردم و نظریات دکتر درخشانی رو در اون قرار دادم ایشون هم این مطالب رو بیان میکنه و با نظریات خودش اثبات میکنه که اقوام آریائی از جای دیگری به ایران نیامدند و ساکنان خود ایران بودند . چند سال پیش هم که پس از سیلی در جیرفت تمدنی در اونجا نمایان شد که برخی نظریات ایشون رو که فکر میکنم قبل از اون سیل ارائه شده بود تایید میکرد ( در مورد وجود یکی از اقوام ایرانی یا آریائی در حوالی کرمان ) . در همین تمدن جیرفت خطهایی پیدا شده که اگر از خطوط بین النهرین قدیمیتر نباشه همزمان با اونه . در کل مقصود این بود که بگم این جور تک بعدی نگریستن به تاریخ ایران باستان از کجا آمده و سررشتش در کجاست .
  8. سلام حاجی ممنون از توضیحات شما اما من در یک موردش مخالفم ! آقایان بابایی و حسین بهزاد چیزی از خودشون در این کتاب ننوشتند . هر چه در اون کتابها اومده همه با سند و مدرک و استناد به مصاحبه با افراد مختلف از رده های بالا بگیرید تا رده های پایین هست . اصلا چیزی که باعث شد من از این کتاب خوشم بیاد استناد به منابع دست اوله و خودشون دخل و تصرفی در موضوعات انجام ندادند . من اون دو عزیز ( گل علی بابایی و حسین بهزاد ) رو شخصا میشناسم و میدونم چه زحمتی برای این کتاب کشیدند . ساعتها زمان صرف کردند تا نوارهای ضبط شده از بیسیمها و مصاحبه ها رو روی کاغذ پیاده کنند . همین خودش کار کمر شکنیه . بخصوص نوارهای بیسیمها که خیلیشون شرایط بدی داشتند و به سختی میشده فهمید توشون چی گفته میشه . اما تمام این زحمات برای استناد به منابع دست اول بوده و همین هم ارزش کار رو بالا برده . حتی برای بدست آوردن این نوارها از آرشیو سپاه هم زحمت بسیاری متحمل شده بودند . سربلند باشید و یا حق ...
  9. http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1350255 باز هم متنی سراسر بغض و کینه . و باز هم این کینه از کجا نشات میگیره من نمیدونم !!! ابتدا به ادعای اصلی این متن که همانا ادعای ضد شیعه بودن نادر هست میپردازیم . در مورد اون کشتار ادعایی در مورد کشتار عزاداران حرفی نمیزنم . چون نه این جناب نوشته منبعش کجاست نه من خودم چیزی در این مورد دیدم . اگر از دوستان مطلبی در این مورد دیده به من هم بگه . اما در مورد کلیت ضد شیعه بودن ! اینطور که این جناب گفته تنفر نادر از شیعه از صدام حسین ملعون هم بیشتر بوده . بنابراین نادر هم باید حداقل عملکردش شبیه صدام باشه . مثلا همانند صدام در زیارت بقاع متبرکهء شیعیان ایجاد مشکل کنه و گاها سعی در خراب کردن اونها داشته باشه . اما میبینیم که 180 درجه عکس این عمل میکنه ! و حتی دست به مرمت حرم امام هشتم شیعیان میزنه !!! متن زیر رو عینا از سایت پايگاه اطلاع رساني آستان قدس رضوي نقل میکنم : http://www.aqrazavi.org/index.php?module=pagesetter&func=viewpub&tid=21&pid=368&k=1 حالا به نظر شما دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس رو ؟؟؟؟ در جایی دیگر در همین متونی که در پستهای قبلی قرار دادم و درشتش کردم میخوانیم : http://iranianshistoryonthisday.com/farsi.asp?GD=26&GM=11#7418 به نظر شما چه دلیلی داره که نادر بر سر نجف با عثمانی مصالحه نکنه ؟؟؟؟ چه دلیلی داره که نادر به شاه عثمانی نامه بنویسه و بگه بزرگان ايران نمي خواهند كه عثماني چشمداشت به نجف داشته باشد ؟؟؟؟؟ مگه غیر از اینه که اگر نجف جزوی از ایران نادری باشه تنها باعث افزایش شیعه گری میشه و باعث میشه پیروان شیعه بدون دغدغهء اذیتهای حکومت سنی مذهب عثمانی به نجف رفت و آمد کنند و به زیارت قبور ائمه شان برن ؟؟؟ واقعا کسی که از شیعه متنفر باشه همچین کاری میکنه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ معلوم نیست این نویسندهء محترم متن اول این پست ادعاهاش رو بر کدامین پایه استوار کرده ؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! این هم نشانهء دیگری برای تنفر نادر از مذهب شیعه !!! : http://www.ebtekarnews.com/ebtekar/Article.aspx?AID=898#6517 http://www.bashgah.net/pages-21195.html دیدید نادر چقدر متنفر بوده !!!! ... و اما جای دیگری نویسندهء با کمالات کیهان میگوید : و جای دیگری هم میگه : اما از آنجا که دروغگو کم حافظه هم میشود ! در پایان متنش خودش مطلب زیر رو بیان میکنه : باز هم من نمیدونم پر خروس را باور کنم یا قسم حضرت عباس رو . ضمن اینکه صداقت و راستگویی این نویسنده رو در همان قسمت ضد شیعه بودن نادر دیدیم ... داستان چوپان دروغگو رو که شنیدید ! خودش داره میگه که نادر سه سال مردم رو از پرداخت مالیات معاف کرد . ضمن اینکه در جای دیگری میبینید که قسمتی از اون طلاها رو وقف طلاکاری حرم امام رضا میکنه ... خدمت آقا رضا هم عرض کنم که در پستهای قبلی اشاراتی به کارهای نظامی نادرشاه هم شده . خودم هم سعی میکنم مطالب بیشتری در این مورد پیدا کنم و قرار بدم .
  10. خود شما اگر مطلبی در این مورد دارید میتونید بزارید . چی از این بهتر ؟!
  11. ممنون تکاور جان ! برای دانلود اون فیلم از ایران سیما میتونید از نرم افزار زیر استفاده کنید : http://homepage2.nifty.com/scallop/getasfstream/getasfstream2206d2.exe البته سایتش فیل-تره و باید دورش بزنید وگرنه یه فایل کوچک رو دانلود میکنه که به درد نمیخوره . حجم فیلم هم حدود 300 مگابایت میشه و اگر اینترنت پرسرعت نباشه فکر نکنم بشه کامل دانلودش کرد . چون لینکش قابلیت ادامه دادن دریافت فایل رو نداره ( رسیوم ساپورت نیست ! ) .
  12. بي كفايتي شاه سلطان حسين، شورش قندهار و سقوط اصفهان «ميرويس» بزرگ قندهاري ها كه براي تظلم از جور و ستم عبد الله خان حكمران اعزامي دولت صفويان رنج سفر به اصفهان را بر خود هموار كرده بود ولي موفق به ديدار شاه سلطان حسين نشده بود 19 نوامبر سال 1699 (1078 خورشيدي) با دست خالي به قندهار باز گشت و سران طوايف ناحيه را به باغ خود دعوت كرد و وجود ضعف در اركان دولتي و رواج فساد اداري و چاپلوسي در دربار صفوي را برايشان بيان داشت و گفت كه شاه در محاصره عده اي كوته نظر آزمند است و كسي نمي تواند، حتي براي تظلم به او دسترسي يابد و احكام انتصابات خريد و فروش مي شود و دلسوز وجود ندارد. ميرويس(پدر ميرمحمود فاتح اصفهان) اضافه كرد كه در اين شرايط راه ديگري جز اين كه خودمان بپاخيزيم وجود ندارد ، و بذر شورش در همان روز كاشته شد و طرف دو سال از زمين سر بر آورد. شاه سلطان حسين به توصيه درباريان مغرض و نا آگاه خود گرگين خان گرجي را بدون توجه به اين كه وي با آداب و رسوم پشتون ها نا آشنا ست و كار را خرابتر خواهد كرد و بر وخامت اوضاع خواهد افزود به حكومت قندهار بر گزيد تا اوضاع منطقه را آرام كند. به اسلام گرويدن گرگين خان دليل عمده گماردن او به حكمراني قندهار و موفق بودن او در سركوب كردن بلوچها كه خطه كرمان را ناآرام كرده بودند توجيه اين انتصاب بود. پشتونهاي قندهار تا آن زمان سابقه نافرماني و ضديت با دولت متبوع، ايران، را نداشتند. باید دانست كه لهجه پوشتونها (در پاكستان آنان را پاتان مي نامند) و بلوچها پارسي باستان است . ( جهاندار : بخشی از این جمله رو حذف کردم چون رنگ و بوی نژاد پرستی از اون به مشام میرسید ! ) گرگين خان كه پس از اسلام آوردن از شاه سلطان حسين كه جماعتي گرجي زاده بر دربار او سلطه يافته بودند و جز منافع شخصي به چيز ديگري توجه نداشتند لقب «شهنوازخان» گرفته بود پس از استقرار در قندهار آتش شورش را با خشونت تمام خاموش و ميرويس را به عنوان عامل فتنه به اصفهان تبعيد كرد. ميرويس در طول اقامت در اصفهان بيش از پيش بر ضعف نفس شاه سلطان حسين واقف شد. وي با اين استدلال كه نمي شود حتي يك مسلمان تبعيدي را از اجراي واجبات ديني كه زيارت خانه خدا از جمله انها است مانع شد اجازه حج گرفت و در مكه از بعضي روحانيون سني فتواي جنگ با حاكم شيعه را به دست آورد. مير ويس در بازگشت به اصفهان توجه شاه سلطان حسين را چنان به خود جلب كرد كه تبعيد او لغو و اجازه بازگشت به قندهار به دست اورد. در قندهار، مير ويس فتاوي روحانيون سني را كه به دست آورده بود به سران طوايف كه تا آن زمان حاضر به اين درجه از تمرد نبودند نشان داد و قتل گرگين خان را مباح دانست. ميرويس سپس با بكار بردن نيرنگ گرگين خان را به باغ خود دعوت كرد و در آنجا اورا بكشت. شورش ميرويس موفق شد زيرا كه شاه سلطان حسين بي كفايت قبلا طايفه ابدالي را از خود رنجانده بود تا از آنان كمك گيرد و ملك محمود سيستاني حاكم «فراه» را هم كشته بود و مردم آن ايالت ناراضي بودند. پس از مرگ مير ويس درسال 1711 ميلادي، برادرش مير عبدالله (پدر اشرف افغان كه سكه هاي اشرفي يادگار زمان اوست) جايش را گرفت كه مير محمود پسر مير ويس عموي خود را كشت و به كرمان حمله برد. لطفعليخان حاكم فارس به كمك كرمان شتافت و مير محمود را به قندهار فراري داد. شاه بي خرد اندكي بعد لطفعليخان را معزول ساخت. اين خبر كه به گوش مير محمود رسيد در سال 1725 ميلادي با 25 هزار تن به كرمان حمله آورد و اين شهررا متصرف شد و از آنجا از طريق يزد عازم اصفهان گرديد. وي موفق به تصرف يزد نشد، ولي اصفهان را در 12 اكتبر سال 1722 ميلادي تصرف كرد و عملا به عمر دودمان صفويان پايان داد. مير محمود، خود در سال 1724 به دست پسر عمويش اشرف كشته شد. اشرف با قتل محمود انتقام خون پدرش را از او گرفت. بساط اشرف نيز ضمن سه جنگ به دست نادر برچيده شد. نادر شاه در سال 1737 قندهار را كه عادت به ياغيگري كرده بود تصرف كرد و در مجاورت آن شهري به نام نادر آباد ساخت و آن دسته از بزرگان شهر را كه در شورش مير ويس و مير محمود مشاركت كرده بودند به مازندران تبعيد كرد. پس از قتل نادر شاه، احمدخان افغان يكي از ژنرالهاي او در قندهار اعلام استقلال كرد و خود را احمد شاه خواند و.... http://iranianshistoryonthisday.com/farsi.asp?GD=19&GM=11#220 [align=center]-----------------------------------------[/align] مطالب دیگری هم در مورد ادعاها در مورد نادرشاه همچون ضد شیعه بودنش و غیره دیدم که در فرصت بعدی در موردشون مطلب میگذارم و تناقضها در این مورد رو بیان میکنم . موفق باشید . یا حق ...
  13. درس ديگري كه از تاريخ وطن بايد گرفت: جعل وصيت شاه متوفي که نتيجه اش انحطاط ايران بود سيصد و 12 سال از زماني مي گذرد كه وزير اعظم ايران با تحريف مطلب (جعل آن) به وصيت شاه متوفي اعتنا نكرد، مصالح وطن و هموطنان را قرباني خود خواهي هايش ساخت، و سلطان حسين را كه نه مدير بود و نه مدبر به شاهي برگزيد. صدر اعظم با اين خيانت به امانت ( تحريف و جعل توصيه متوفي) باعث جنگ داخلي ايرانيان و انحطاط ايران شد. اين تجربه تلخ بايد درسي براي نسلهاي ايراني باشد. شاه سليمان صفوي كه داراي هفت پسر بود پس از 28 سال سلطنت درگذشته بود و پيش از آن، وصيت كرده بود: با اين كه سلطان حسين فرزند ارشد اوست، به دليل حجب و كمرويي وعلاقه مندي اش به عزلت و تن آسايي، و عدم شايستگي براي اداره امور كشور و نداشتن تجربه در سياست و تنظيم امورات ارتش، به مصلحت مملكت و ملت است كه سلطان مرتضي پسر كوچكتر را شاه كنند ....، ولي وزير اعظم و بيشتر درباريان كه مادرانشان گرجستاني بودند!! به منظور رسيدن به مقاصد مادي خود و از دست ندادن قدرت، وصيت شاه متوفي را تحريف كردند و 14 اوت سال 1694 اعلام داشتند كه شاه سليمان وصيت كرده كه بزرگان كشور از ميان سلطان حسين صلحجو و آرام و سلطان مرتضي سختگير و رزمي يكي از انتخاب كنند و از آنجا كه سلطان حسين بزرگتر و مردي حليم است وي را انتخاب كرده ايم!.... «تاريخ» نشان مي دهد كه اين انتخاب مغرضانه، كشور را در آستانه نابودي قرار داده بود كه نادر آن را نجات داد. ضعف شاه سلطان حسين و انتصابات نادرست او از جمله سپردن فرمانداري قندهار به يك گرجستاني كه آشنا به آداب و رسوم و خلق و خوي ساكنان محل نبود باعث وقوع جنگ داخلي خونيني شد كه به زوال صفويه انجاميد. انتصاب گرگين خان گرجي به فرمانداري قندهار (به توصيه مقامات گرجستاني دربار) تنها به خاطر به اسلام گرويدن او و نوعي پاداش بود. مير محمود قندهاري (غليجاني يا غليزايي) كه با مختصر نيرويي در اكتبر سال 1713 ميلادي اصفهان را تصرف كرد، قبلا دو بار كرمان را متصرف شده بود، يك بار در سال 1709 و بار ديگر در سال 1711 (دو سال بعد از آن) كه بار اول، شهر كرمان به دست قندهاريهاي مير محمود غارت شده بود. http://iranianshistoryonthisday.com/farsi.asp?GD=14&GM=8#7356 [align=center]---------------------------------------------[/align] هر چند قضاوتهای بیگانگان ابزار خوبی برای نتیجه گیری و تصمیمگیری نیست اما آشنا شدن با نظرات اونها جالبه ! مثالهايي كه موسوليني از تاريخ ايران زد 25 اكتبر سال 1932 موسوليني در سخنراني خود معروف به « مهلت 30ساله » گفت كه براي تحقق برنامه اصلاحات آجتماعي ــ اقتصادي خود و تجديد عظمت ايتاليا كه 15 قرن يك ابر قدرت بزرگ بود به 30 سال زمان نياز دارد و اين مدت را بايد بر سركار باقي بماند؛ زيرا بيم دارد كه اگر كنار برود همه رشته ها پنبه شود. وي سپس به عقيده خود مبني بر نقش نوابغ و نخبگان در پيشبرد يك ملت پرداخت و براي اثبات مجدد ان اين بار به ذكر مثالهاي متعدد از تاريخ ايران كه هگل آن را كاملترين تاريخ دانسته است !!!! پرداخت وگفت: ايران هر زمان كه يك رهبر توانا و دلسوز داشته، عظمت و اقتدار هم داشته و مطالعه كارهاي كوروش، داريوش، اردشير پاپكان (ساساني)، خسرو انوشيروان، شاه عباس و... اين واقعيت، و نقش نخبگان و نوابغ را در اعتلاي كشور ثابت مي كند. نادر شاه ايراني نمونه يك نابغه نظامي بود و اگر ترور نشده بود، وطن او اينك چيز ديگري بود و... من هم اگر در ميان راه كنار بروم ويا به ترتيبي، پيش از سي سالي كه گفته ام از صحنه خارج شوم به جايي كه بايد برسيم نخواهيم رسيد. نادر شاه درست زماني كه بايد از ان همه جنگ و نزاع كه هزينه اش بر مردم عادي تحميل شد در جهت رفاه آنان نتيجه بگيرد كشته شد و همه چيز يك شبه بر باد رفت و.... اسناد متعدد در دست است كه نشان مي دهد موسوليني به ايران علاقه داشت و كمك بسيار كرد تا ايران داراي يك نيروي دريايي موثر شود كه بتواند انگليسي ها را از خليج فارس به دور اندازد. كشتي هايي را كه انگليسي ها در شهريور 1320 غرق و يا مصادره كردند موسوليني به ايران داده بود و افسران نيروي زميني ايران محرمانه و به دور از چشم انگليسي ها به ايتاليا جهت تحصيل فنون دريايي اعزام شده بودند و بعدا نيروي دريايي ايران را به وجود آوردند كه انگليسي ها را از بسياري از پايگاههايشان در خليج فارس از جمله« باسعيدو » بيرون راند. http://iranianshistoryonthisday.com/farsi.asp?GD=25&GM=10#1075
  14. مصوبه خريد نسخه اصل «صورتجلسه انتخاب نادر به شاهي ايران در اجتماع دشت مغان» براي موزه ملي، به هر بها در روز دوم آذر سال 1331 شوراي وزيران به رياست دكتر مصدق تصويب كرد كه دولت مكلف است به هر بها، نسخه اصل صورتجلسه انتخاب نادر شاه افشار به پادشاهي ايران در سال 1735 (1148 هجري قمري) از سوي نمايندگان ولايات و بزرگان كشور در اجتماع دشت مغان را خريداري كند و به موزه ايران باستان (ملي) بسپارد. پاي اين سند مهر و امضاي نمايندگان 35 گانه ولايات و برجستگان كشور وجود دارد و ميرزاي قزويني عبارت «الخير في ما وقع» را كه نشانه ارقام 1148 (تاريخ انجام راي گيري در مغان) بود به دست داده بود كه قرار شده بود بر يك طرف سكه رسمي قرار گيرد و در طرف ديگر سكه عبارت «نادر ايران زمين». در پي مصوبه دولت، اصل صورتجلسه انتخاب نادر شاه كه در اختيار «محمد دانش بزرگ نيا» بود ابتياع شد. وي آن را كه در ساختماني در خراسان به دست آمده بود خريداري كرده بود و دلالان عتيقه و موزه هاي لندن و نيويورك درصدد خريد آن بودند كه دولت متوجه شد و مصوبه فوري شوراي وزيران هم به همين سبب بود. از اين صورتجلسه كه ترجمه متن آن در تاريخ دمكراسي جهان آمده است دو نسخه تهيه شده بود. اين ترجمه از متن ارمني بوده است كه نماينده ارمنستان در اجتماع دشت مغان آن را براي خود و اطلاع ارمنيان (در آن زمان اتباع دولت ايران) تهيه كرده بود. http://iranianshistoryonthisday.com/farsi.asp?GD=23&GM=11#5814 [align=center]------------------------------------------------[/align] زادروز نادر شاه سردار بزرگ مشرق زمين 30 مهر ( 22 اکتبر ) زادروز نادر شاه افشار سردار بزرگ ايران است که در سال 1688 ميلادی در دستگرد خراسان به دنيا آمد و 59 سال عمر کرد و مرزهای ايران را در شمال و شمال غربي، جنوب و شرق به حد زمان ساسانيان رسانيد و در شمال غربی و غرب عثمانی را از قفقاز و همه سرزمين های ارمنی نشين بيرون راند و شهرهاي کربلا و نجف را متصرف شد. وی همچنين به تصرف دهلی موفق شد و با فراری دادن روسها مرزهای ايران در داغستان را تثبيت کرد. مورخان نظامی نادر را آخرين سردار بزرگ مشرق زمين خوانده اند.( جهاندار : البته این عقیدهء مورخان نظامی مورد ادعاست وگرنه از نظر من سرداران ایران در زمان جنگ ایران و عراق از نظر استعداد نظامی دست کمی از نادر نداشتند . ) وی در نوجوانی با مادرش به اسارت ازبکها که به خراسان دستبرد زده بودند درآمد ولی پس از رسيدن به سن بلوغ و نيز درگذشت مادرش، از اين اسارت فرار کرد و به ايل افشار پناهنده شد و به همين سبب وی را نادر شاه افشار نوشته اند، حال آن که در اصل، از تبار افشارها نبود. نادر دهم ژوئن 1747 در جريان کودتای افسران ناراضی خود در اردوگاه نظامي فتح آباد واقع در 12 كيلومتري قوچان (خبوشان) خراسان کشته شد. http://iranianshistoryonthisday.com/farsi.asp?GD=22&GM=10#6785 [align=center]------------------------------------------------[/align] طرح نادر شاه: يک ارتش چهارصد هزار نفري ثابت براي ايران نادرشاه افشار پس از اخراج اروپاييان از بحرين و تصرف مسقط و عمان، در نوامبر سال 1743 بزرگان كشور و افسران ارشد ارتش را براي بررسي طرح بازسازي ارتش ايران به اردوگاه خود دعوت كرد. پس از تشكيل اين نشست كه اواخر نوامبر انجام شد نادر نظر خود را مطرح ساخت. طبق اين طرح، ارتش ايران در هيچ واحد زماني نبايد كمتر از چهارصد هزار نيروي آماده داشته باشد. اين طرح شامل ايجاد يك نيروي دريايي بزرگ بود كه بتواند يك تنه از عهده ناوگان اروپاييان برآيد. نادر گفته بود كه چون وسعت اروپا كم است، سران اروپا دست از سر كشورهاي ديگر برنخواهند داشت و ايران مكلف است كه از منطقه در برابر اروپاييان دفاع كند. در همين نشست، از نادر خواسته شد كه بر سر اداره «شهر نجف» با عثماني مصالحه نكند و او في المجلس از منشي اش خواست كه به امپراتور عثماني در اين زمينه نامه بنويسد و تاكيد كند كه بزرگان ايران نمي خواهند كه عثماني چشمداشت به نجف داشته باشد. بعدا در اين باره ميان دو كشور مذاكره شد و عثماني در سال 1746 از دعاوي خود در نجف صرف نظر كرد و اين شهر كاملا در كنترل ايران قرار گرفت. نادر كه دراكتبر 1688 (طبق برخي نوشته ها 22 اكتبر!) در دستگرد خراسان به دنيا آمده بود در جريان كودتاي دهم ژوئن 1747 قوچان كشته شد. با قتل نادر، بسياري از برنامه هاي او متوقف ماند. مورخان غرب، نادرشاه را ناپلئون خاورزمين لقب داده اند. نادر با اين كه يك نظامي بود، از مشورت با افراد دانا و مجرب در انجام كارها و برنامه هايش خودداري نمي كرد. http://iranianshistoryonthisday.com/farsi.asp?GD=26&GM=11#7418
  15. متن زیر رو در سایتی دیدم . از محتوای متن میشه فهمید نویسندهء اون بغض و کینهء فراوانی نسبت به نادر شاه داره و غرضورزی از سراپای متنش میباره . حالا دلیلش چیه نمیدونم !!! http://www.shariaty.com/tarikh/afshariye.htm بغض و کینه رو ببینید تا کجا !!!! 1- آیا مردم رضایت میدن دست از دین و آئینشون بکشند ؟؟؟ اونهم نه اینکه دست از اسلام بکشند بلکه دست از شیعه بردارند و سنی بشن !!! اون هم نه با شمشیر روی گردنشون بلکه تنها با شرط گذاشتن نادر !!!! به همین راحتی !!! مردم هم پذیرفتند و نادر بر تخت سلطنت نشست !!!!!!!!!!! 2-لشکرکشی به هند رو تنها برای تامین مخارج لشکر میدونه و هیچ اشاره ای به کارشکنیهای حکومت هند و بازیهاش بر سر قندهار و پناه دادن شورشیهای افغان نمیکنه !!!! 3-تا جایی که من خوندم کشته های هندیها به کشته های جنگ بر میگرده نه قتل عام مردم دهلی !!!! اونهم تا سی هزار نفر نوشته اند و البته نوشته اند که شمار ارتش هند تا 360 هزار نفر بوده . 30 هزار نفر از این 360 هزار نفر در جنگ کشته شدند ( البته در منبع مربوطه ننوشته بود این 30 هزار نفر شامل تلفات ایران و هند با همه یا تنها هندیها اما ما فرض میکنیم تنها تلفات هندیها باشه ). ضمنا اگر نادر میخواست قتل و غارت کنه چرا پس از تصرف هند گذاشت همون حاکم قبلی به حکومتش ادامه بده ؟؟؟ اگر میخواست خونریزی کنه که اول این حاکم رو از دم تیغ میگذروند .از این گذشته مردم هند همچین تنفری که نویسنده میگه از نادر دارند حتی نسبت به انگلیس که بدترین جنایتها رو در حقشون کرد و سیصد سال استعمارشون کرد ندارند ! 4-اون ساختن منار از کله هم نسبتیه که به آقا محمد خان قاجار و مغولها دادند و این بنده خدا از شدت کینش به نادر نسبت داده ! 5-گفته هیچ سازندگی نکرد و پا رو از اون هم فراتر گذاشته و میگه حتي يك بنا را نميتوانيد در ايران بيابيد كه نادر شاه ساخته باشد در صورتیکه مثلا کلات نادری و کاخ خورشید به دستور نادر ساخته شدند . حتی بخشهایی از حرم امام رضا رو هم به دستور نادر ترمیم کردند . در ضمن اون بنده خدا درست در زمانی که از جنگها فارق شده بود و میخواست به سازندگی بیشتر دست بزنه کشته شد . عجیب که اسم سایتش رو هم گذاشته پايگاهي علمي ، فرهنگي و ادبي !!!! فرهنگ از سراپاش میباره !!! از دوستان میخوام اگر تناقضی در این مطالبی که عرض کردم دیدند یادآوری کنند . باز هم متنهایی هستند که پر از غرض ورزی نسبت به این سردار ایران زمینند . در پستهای بعدی اونها رو قرار میدم . فعلا متن زیر در مورد وضعیت ایران در زمان نادر و قصد نادر برای ساخت کشتی رو بخونید : «هنگامى كه افغان ها در ايران مشغول تهاجم بودند، اعراب نيز از موقعيت استفاده كرده و به جزاير بحرين حمله كردند، نادرشاه پس از تاجگذارى و هنگامى كه محمدتقى خان شيرازى به استاندارى فارس مأمور مى شد، به وى دستور داد كه با نيروى خود به بحرين رفته و همگى جزاير آن را كه در دست شيخ جبار هوله بود بازپس بگيرد، در ماه رجب 1149 هنگامى كه نادرشاه به سوى قندهار رهسپار بود، بيگلربيگى فارس به بحرين حمله نموده و جبار هوله جزاير بحرين را بدون نبرد به نيروهاى ايرانى تسليم كرد، پس از آن بيگلربيگى فارس متوجه تسخير مسقط شده و به طرف آنجا حركت نمود كه نيروهاى امام مسقط تسليم او شده و مسقط دوباره باجگذار ايران شد.» «نادرشاه روز هشتم صفر سال 1152 بعد از 85 روز اقامت در دهلى به سوى ايران حركت كرد.» «در هنگام بازگشت نادرشاه از هندوستان به ايران در سال ،1152 اعراب مسقط و عمان براى جبران شكست سال 1149 به كشتى هاى ايران كه در آب هاى بندرعباس لنگر انداخته بودند، حمله ور شده آنها را غرق كردند و از پرداخت خراج خوددارى نمودند، اين امر موجب آن شد كه نادرشاه به «نظام الملك» فرمانرواى دكن فرمان داد كه 20 فروند كشتى ساخته به ايران گسيل دارند، كشتى ها در بهار سال 1154 آماده شده و از بندر «سوارت» به بندرعباس رسيدند. بيگلربيگى فارس به همراه كلبعلى خان كوسه احمدلو فرزند باباعلى بيگ كوسه احمدلو با 5000 پياده و 1500 سوار از سپاهيان پادگان فارس به عمان و مسقط حمله نمودند و پس از يك جنگ سخت دريايى كشتى هاى تازيان را به گلوله بستند و به گلوله توپ سوراخ و غرق نموده و سپس از خشكى پياده شده، به مسقط وارد شدند كلبعلى خان در راه خود «دژلوا» را گرفته سلطان بن مرشد امام مسقط چون كار را سخت ديد به دژ سحار پناهنده گرديد، نيروهاى ايرانى به دژ سحار حمله كردند و پس از يك جنگ تن به تن امام مسقط از روى ناچارى براى نبرد با ايرانيان از دژ بيرون تاخت و درگير و دار جنگ با تير تفنگ سربازان ايرانى كشته شد، چون امام مسقط كشته شد تازيان از هر سو پا به فرار نهاده و احمدبن سعيد، كلانتر دژ سحار، دژ را به سردار ايرانى تسليم نمود و آنگاه به فرمان نادرشاه، سيف بن سلطان فرزند سلطان بن مرشد را به فرماندارى مسقط و عمان برگماشته و سرداران ايرانى به فارس برگشتند.» به طور كلى در زمان نادرشاه افشار جزاير خليج فارس از جمله بحرين، هرمز و قشم تحت تسلط ايران باقى ماند، نادرشاه همچنين در فكر ايجاد نيروى دريايى براى ايران بود كه به علت مرگ او اين آرزوى وى عملى نشد. «وادالا» كنسول فرانسه در بوشهر در مورد خريد كشتى به وسيله نادرشاه در كتاب خود چنين مى نويسد: «نادرشاه مى خواست نام وى روى درياى خزر باشد و از جان التون انگليسى انجام اين كار را خواست ولى او موفق به انجام آن نشد زيرا وى در سال 1751 در يك بلوا و شورش جان خود را از دست داد، نادرشاه پس از آن به فكر خليج فارس افتاد، هم او است كه بوشهر را به سبب نزديك بودن به شيراز به عنوان يك پايگاه دريايى انتخاب نمود و 30 ناو جنگى كه در اروپا و هندوستان ساخته شده بودند در اختيار داشت، كه ملوانان آنها هندى و پرتغالى بودند. نادرشاه همچنين مى خواست يك كارخانه كشتى سازى داير كند، چوب و كارگر از مازندران آورد، اما آنها نتوانستند و بدين ترتيب روياى دريانوردى نادرشاه خيلى زود ناپديد گشت.» پس از كشته شدن نادرشاه و به وجود آمدن آشفتگى در ايران و قدرت گرفتن حكام محلى، هلندى ها مجدداً در سال 1167 هجرى (1752 ميلادى) خارك را براى مقاصد تجارى خود مناسب ديده و پس از مذاكره با حاكم محلى بندر ريگ (اميرنصير) با دو كشتى و 50 نفر سرباز جزيره خارك را تصرف نموده و قلعه اى در آنجا ساختند كه اين آخرين فعاليت هلندى ها در ايران بود.» http://www.persianbook.net/index.php?Module=SMMPBPages&SMMOp=Articles&SMM_CMD=&ArticleId=1865
  16. نظر لطفته . اگر اشتباهی در محتوای متون بود خوشحال میشم تو و دیگر دوستان یادآوری کنید . در ضمن ممنون از لینک وتوضیحات . ------------ جناب hosseingmn عزیز بنده در تاپیکهای دیگر هم عرض کردم که با فردی که احترام طرف مقابلش رو رعایت نمیکنه در تاپیکها بحث نخواهم کرد . موفق باشید ... اولا من ادعا نکردم تاریخدانم . من یک تاریخ دوستم و البته علاقمند به مطالعهء متون تاریخی و سیاسی و اقتصادی و نظامی و ... فکر میکنم لقب تاریخدان لایق شخصی باشه که در درجهء اول مدرکی در رابطه با حوزهء تاریخ داشته باشه و از اون گذشته مطالعاتشم از یک علاقمند به تاریخ بسیار بیشتر و تخصصی تر باشه . دوما اگر به اون لینکهایی که در انتهای هر متن قرار دادم متوجه میشید که عینا مطالب رو از سایت منبع کپی کردم و کاری به املا و جمله بندیها نداشتم . تنها جاهایی رو که به نظرم مهمتر میرسیده درشت تر و رنگ و وارنگ کردم !
  17. جامعه ملل را ساختند تا نقشه هاي جغرافيايي را كه ترسيم كرده بودند تثبيت كنند - چرا ايران از موسسان جامعه ملل بود؟ در پي تصويب «پيمان ورساي كه 26 اصل اول آن مربوط به ايجاد جامعه ملل بود» در پارلمان بلژيك در هشتم اوت 1919، مورخان معروف كه نظر آنان در روزنامه هاي اروپا منعكس شده بود گفته بودند كه هدف فاتحان جنگ جهاني اول از ايجاد جامعه ملل تثبيت و قانوني كردن نقشه هاي جغرافيافي است كه خود بر حسب سياستهايشان از مدتها پيش (عصر استعمار، يا اصطلاحا اكتشافات جفرافيايي!) ترسيم كرده اند و نتيجه جنگ جهاني 1914 ـ 1918 اين فرصت را برايشان فراهم ساخت تا با تاسيس سازماني به نام جامعه ملل آن نقشه هاي استعماري (مرزها) هم رسميت جهاني يابند. همان وقت مورخان در اثبات نظريه خود گفته بودند: در حالي كه دومينيون هاي انگليسي از قبيل كانادا، استراليا و نيوزيلاند كه هنوز استقلال كامل نيافته اند از موسسان و اعضاي تشكيل دهنده جامعه ملل اعلام شده اند؛ از روسيه، اتيوپي (يكي ازممالك باستاني جهان)، مكزيك (كه با دولت واشنگتن درگيري دارد) و ... براي عضويت در اين جامعه نامي برده نشده است!. كانادا به اين دليل از اعضاي موسس جامعه ملل نام برده شده است كه طبق نقشه هاي ترسيمي در لندن، آن را تا قطب شمال (اراضي غيرمسكون) امتداد داده اند و مي خواهند به مرزهاي «من درآوردي» آن وجاهت و رسميت بين المللي بدهند و همين طور، استراليا واقع در آبهاي شرق جنوبي را ماهيت اروپايي ببخشند. پرشيا (ايران) را هم به اين سبب از اعضاي موسس جامعه ملل قراداده اند كه به مرزهاي آن كه خودشان آنها را محدود كرده اند رسميت بدهند پيش از آن كه ناپلئون پارسي ديگري (نادر شاه تازه اي) پيدا شود و آنها را پس بگيرد. افغانستان و بلوچستان را، انگلستان از پرشيا جدا كرده و با صلاحديد (ساخت و پاخت) انگلستان بود، كه آسياي ميان و قفقاز از ايران جدا و به روسيه داده شده و مرزهاي پرشيا با عراق تازه تاسيس را نيز انگليسي ها ترسيم و تحميل كرده اند. اين مورخان از جمله «ماكس وبر» همچنين گفته بودند كه اصول بعدي پيمان ورساي (اصول مربوط به آلمان) جنگ بزرگتري را به دنبال خواهد داشت زيرا كه طبق اين اصول؛ بخشي از سرزمين هاي آلماني را از اين كشور جدا كرده اند، مسئوليت آغاز جنگ را به گردن آلمان انداخته اند، غرامت سنگين از مردم آلمان مطالبه كرده اند، اين كشور را از داشتن نيروي هوايي، بيش از شش كشتي نظامي و صد هزار سرباز محروم ساخته و نزديك شدن فرد مسلح آلماني را از 80 كيلومتري به مرز فرانسه ممنوع كرده اند!. پيمان ورساي 28 ژوئن 1919 و هفت ماه و 17 روز پس از اعلام آتش بس در جبهه ها به امضا رسيد. اساسنامه جامعه ملل (كه درچارچوب اصول پيمان ورساي تنظيم شده بود) نيز از دهم ژانويه 1920 قوت اجرايي يافت كه پس از تشكيل جلسات مقدماتي در پاريس و لندن، مقر آن از نوامبر 1920 به ژنو انتقال يافت و تا اواخر سال 1938 فعال بود كه اموال و پرونده هايش پس از تاسيس سازمان ملل، در سال 1946 به اين سازمان كه آن هم توسط فاتحان آلمان تاسيس شده بود انتقال يافت. هدف ظاهري از تاسيس هر دو سازمان حل اختلاف ملل از طرق مسالمت آميز و داوري و جلوگيري از هر گونه جنگ در سطح كره زمين، و نيز نظارت بر رعايت حقوق بشر و تامين وسايل پيشرفت بوده كه كارنامه هر دو سازمان در اين زمينه ها نمره قبولي نشان نمي دهد و در نتيجه جز عاملي در دست قدرت ها نبوده اند. اظهارات اخير روسيه درباره قطب شمال كه مغاير دعاوي مهاجر نشين كلا 400 ساله كاناداست بارديگر واقعيت اظهار نظر مورخان اروپايي (درباره مرزها) را كه در اوت 1919 انتشار يافت و به آن توجه نشد پس از88 سال ثابت مي كند. http://iranianshistoryonthisday.com/farsi.asp?GD=12&GM=8#7689
  18. در هر صورت اون مطلبی که در مورد نظر مردم چین گفتم چیزی بود که اون بنده خدا ازشون در فرومهای چینی پرسیده بود . ممنون . قصد دیدنش رو ندارم . همینقدر که در موردش گفتی برام کافی بود . از فیلمش چندان خوشم نمیومد . در واقع بخاطر اون فیلم چینی که قبل از افسانهء عقابها گذاشته بودند ( افسانهء شجاعان ! که اسم قهرمانش لینخو بود !! ) مشتاق بودم این فیلم رو هم ببینم . چون فکر کنم قهرمان این فیلم هم همون بازیگر بود ! سریاله یا مستند ؟ فکر کنم یه همچین مستندی رو بی بی سی انگلیس ساخته بود . همونه ؟
  19. 22 ژوئن سال 1756 به دستور سراج الدين «نواب بنگال» 146 شبه نظامي انگليسي را در يك اطاق كوچك حبس كردند (که برخي از آنان را از سوراخي كه در سقف ايجاد كرده بودند به داخل اطاق و بر سر ديگران افكنده بودند) و اين عمل باعث خفه شدن 123 تن از انگليسي ها شد. مورخان انگليسي در تاليفات خود از اين اطاق به عنوان «سوراخ سياه جهنم» نام برده اند. در پي قتل نادر شاه افشار در کودتاي دهم ژوئن 1747 در نزديکي قوچان، انگليسيها جرات يافته و براي استعمار هند متوسل به نيروي مسلح شده بودند. آنان قبلا به بهانه تجارت و تحت نام كاركنان كمپاني هند شرقي، در برخي از نقاط بندري هند استقرار يافته بودند. بايد دانست پس از آن که انگليسي ها بر شبه قاره هند مسلط شدند، هرگاه که با قيام مسلحانه هنديان به ويژه در قرن نوزدهم رو به رو مي شدند آنان را پس از سرکوب و دستگيري به دهانه لوله توپ مي بستند و اعدام مي کردند تا باعث ترس ديگران شود و اصطلاح به «دهانه توپ بستن» از همان زمان رايج شده است که ظالمانه ترين نوع اعدام شناخته شده است و تصويري از يک نمونه آن در زير آمده است. عکس، نشان مي دهد که چگونه انگليسي ها مخالفان هندي خود را به دهانه توپ مي بستند و سپس توپ را شليک مي کردند تا فرد مخالف هنگام خروج گلوله قطعه - قطعه شود ... http://iranianshistoryonthisday.com/photos/0512cannonex.jpg http://iranianshistoryonthisday.com/farsi.asp?GD=22&GM=6#6327
  20. گزارش جالب و مهم ديدار فرستاده تزار روسيه با نادر شاه 15 فوريه سال 1742 تزار روسيه و مشاورانش گزارش « كالوشكين » نماينده اعزامي به ايران را از ملاقاتش با نادر شاه به دقت بررسي كردند. نادر 15 ماه مه سال 1741 هنگام عبور از راه جنگلي سواد كوه ( مازندران ) با شليك گلوله از داخل جنگل به سويش مورد سوء قصد قرار گرفته بود و اين رويداد عميقا بر روحيه اش اثر گذارده بود. نادر پس از اين تير اندازي كه صدمه اي هم به او وارد نساخت ماهها در تهران كه شهركي خوش آب و هوا بود اقامت كرد و در همين جا «كالوشكين» موفق به ديدار او شد. كالوشكين در گزارش خود كه در آرشيو سن پترز بورگ محفوظ است نوشته بود: ملاقات با نادر بسيار دشوار بود . وي چنان از باده پيروزي سرمست است كه صريحا مي گويد كه اگر اراده كند؛ با يك حركت كره زمين را مسخر خواهد كرد.نادر مردي نظامي است و نمي توان روي تعهدات سياسي او حساب كرد. او با عثماني خوب نيست و با ما هم قلبا خوب نخواهد شد. خيلي دشوار است كه بشود با او وارد يك معامله سياسي شد ، زيرا او براي هر مسئله اي راه حل نظامي را ترجيح مي دهد. او عاشق شمشير درخشان ، توپ دور زن ، اسب اصيل و سرباز مطيع است . با وجود اين، هروقت كه خسته مي شود از منشي اش كه در جلسات رسمي هميشه حضور دارد مي خواهد كه برايش از ديوان حافظ غزلي بخواند. http://iranianshistoryonthisday.com/farsi.asp?GD=15&GM=2#1595
  21. ترس دولت روسيه از نادر شاه: بدون جنگ از همه دعاوي خود گذشت و از همان راهي كه آمده بود باز گشت 21 ژانويه سال 1732دولت روسيه طبق يادداشتي كه در رشت به نماينده دولت ايران تسليم شد مفاد قرارداد سال 1724 خود با دولت عثماني را كه به امضاي پتر يكم و سلطان عثماني رسيده بود كان لم يكن و بلااثر اعلام داشت. طبق اين قرارداد كه با ظهور نادر و از ترس او لغو شد، دولتين روسيه و عثماني با سوء استفاده از ضعف ايران به سبب جنگ داخلي (تصرف اصفهان به دست قندهاري ها) توافق كرده بودند كه سراسر غرب ايران ــ از گرجستان تا خوزستان ــ به عثماني و نواحي ساحلي شمال ايران ــ از حاجي طرخان تا استراباد ــ به روسيه تعلق داشته باشد. پتر يكم تزار روسيه چند روز پس از امضاي اين قرار داد درگذشته بود. در سال 1724 دولت عثماني هنگامي كه شنيد كه پتر يكم امپراتور روسيه با 45 هزار سرباز و صدها توپ در حاجي طرخان مستقر شده و قصد راندن به جنوب و رساندن خود به آبهاي اصطلاحا گرم اقيانوس هند را دارد كه هدف نهايي اوست پيشنهاد انعقاد آن قرارداد را داده بود كه ميان دو كشور برسر ايران كه اوضاع مبهمي داشت درگيري روي ندهد و به علاوه، روسها طمع به غرب ايران نكنند. پتر يکم با اين پيشنهاد موافقت كرده بود. جانشينان پتر پس از اطلاع از ظهور نادر و قلع و قمع قندهاري ها و عقب راندن عثماني و بركنار كردن طهماسب دوم شاه صفوي، حساب كار خود را كردند و ضمن لغو يكجانبه قراردادي كه باعثماني امضاء كرده بودند از همه دعاوي خود دست برداشتند و دستور بازگشت نيروها را صادر كردند. باوجود لغو اين قرار داد و باز گرداندن نيروها، روسيه در بيرون بردن باقيمانده واحدهاي نظامي خود از بادكوبه (باكو) تعلل مي ورزيد كه نادر دو سال بعد عازم داغستان شد و روسها با شنيدن اين خبر به واحدهاي باقيمانده در دژ بادكوبه دستور تخليه و بازگشت فوري دادند و شتاب در اين كار به قدري زياد بود كه سربازان روس تعدادي از توپهاي خود را برجاي گذارده بودند. اسناد آرشيو «سن پترز بورگ» نشان مي دهد كه به تزار وقت روسيه (جانشين پتر يکم) گزارش كرده بودند كه اگر نادر از منطقه دربند قفقاز عبور كند به تصرف روسيه قانع نخواهد شد و تا اروپاي مركزي پيش خواهد راند. http://iranianshistoryonthisday.com/farsi.asp?GD=21&GM=1#950
  22. Jahandar

    داریوش بزرگ

    شما خودتون برای ایران و ایرانی چکار کردید که به این راحتی و در یک جمله مردی رو که برای کشورش جنگیده ( و البته از دید شما تنها برای قدرت طلبی ... ) زیر سوال میبرید ؟ متاسفانه اینجور قضاوتها همیشه مشکل کشورهای جهان سومی بوده . شما میدونید زمانی که نادر شروع کرد به جنگیدن و فتح و فتوح ! در مملکت ایران چه خبر بوده ؟ در زمانی که نادر ظهور کرد هر کسی در هر گوشه از ایران برای خودش سازی میزد . افغانها هم که در اثر ظلم و ستم و بی کفایتی پادشاهان متاخر صفوی به ستوه اومده بودند و سر به شورش و قتل و غارت برداشته بودند . نادر در یه همچین زمانی دست به اون کارها زد . برای اینکه انقدر بحث توی بحث نیاد تاپیک دیگری در مورد نادر ایجاد کردم که اگر بحثی در موردش داشتید اونجا بنده و دیگر دوستان در خدمتیم . در اونموقع که نادر به هند لشکرکشی کرد بازماندگان سلسلهء مغول بر هند حکومت میکردند ( گورکانیان ) . همین سلسله مشکلات بسیاری رو برای ایران ایجاد میکرد و در منابعی خوندم که مدام به افغانستان دست اندازی میکردند و اگر ذهنم یاری کنه در شوراندن افغانها هم نقش داشتند . در تاپیک نادرشاه هم در متن قرار داده شده آمده که پس از تصرف قندهار عده ای از افغانیهایی که در دیگر نقاط ایران دست به قتل و غارت زده بودند به هند فرار میکنند و تحت حمایت حاکم گورکانی هند قرار میگیرند . نادر هم از اون میخواد که افغانیها رو تحویل بده . اما حاکم هند سر باز میزنه و همین امر هم نشوندهندهء سیاستهای حکومت هند در افغانستان بوده ( البته من نمیدونم این اسم افغانستان از کی وارد فرهنگ لغت شد !!! ). به همین دلیل هم نادر به هند حمله میبره . ضمنا نادر اگر آنقدر آدم لایعقل و ظالمی بود که شما میگید باید آثار تاریخی هند مثل کاخهای پادشاهان رو نابود میکرد و در هند دست به قتل و غارت میزد در صورتی که یک همچین چیزی اتفاق نیفتاد ( اگر کسی غیر از این اعتقاد داره در تاپیک مربوطه بگه ) ... اما اینکه در آخر عمر احوالاتش عوض میشه و به نوعی دچار جنون میشه و پسرش رو کور میکنه و ... بحث دیگه ایه ! در ضمن همین که گورکانیان بر هند حکومت میکردند خودش برای تسلط انگلیس بر اون کشور کافیه . چون در هر صورت وقتی مردم ببینند یه بیگانه بر کشورشون حکومت میکنه مطمئنا چندان ازش طرفداری نمیکنند . البته ممکنه حملهء نادر در تضعیف اونها نقش داشته باشه اما آیا تصرف دیگر نقاط جهان در دوران استعمار بدست استعمارگران اروپائی هم تقصیر نادر بوده ؟؟؟ مستعمره شدن آفریقا هم تقصیر نادر بوده ؟ آمریکای جنوبی چطور ؟؟؟ تصرف و استعمار کشورهای آسیای شرقی چطور ؟؟؟تصرف آمریکای شمالی و نابود کردن بخشی از مالکان اصلی آمریکا و کوچ اجباری بخشی دیگر به آمریکای جنوبی هم تقصیر نادر بوده ؟؟؟ نه عزیز من اون دوران دورانی بود که اروپا در بیداری تاریخی پس از رنسانس به سر میبرد و برعکسش اغلب تمدنهای قدیمی دنیا در خواب تاریخی به سر میبردند . نتیجشم این شد که غربیها تقریبا تمام دنیا رو زیر سلطهء خودشون در آوردند . حتی همین چین که حالا کسی جرات چپ نگاه کردن بهش نداره زمانی به تصرف فرانسه و انگلیس در میاد و مهمترین شهرش که شهر تاریخی پادشاهان چند سلسلش بود ( شهر ممنوعه ) توسط اون اجنبیهای حرامی به آتیش کشیده میشه و کار تا جایی پیش میره که چینیها در معاهده ای ننگین بخشی از خاکشون رو ( هنگ کنگ رو عرض میکنم ) برای مدت صد سال ( تا همین چند سال پیش اگه خاطرتون باشه ) به انگلیس اجاره میدن ( و در حقیقت استعمار اونرو رسما قبول میکنند !!! ) ... به همین خاطر چینیها از این دوکشور کینهء عمیقی به دل دارند و در برخی فیلمهاشون میشه این مطلب رو دید . اما اگه به تفکر شما باشه مردم چین باید بگن خدا بیامرزه پدر مادر انگلیسیها و فرانسویها رو که کاخهای شهر ممنوعه که با خون ملت چین توسط پادشاههای ظالم به پا شده بودند رو نابود کردند !!!! درست میگم ؟؟؟ غیر از این فکر میکنید ؟ و یا اگر به شما باشه چینیها باید امروز از دیوار چین هم متنفر باشند !!! چون در زمان ساختش مرم به بردگی کشیده شدند و کسانی رو که میمردند درون دیوار دفن میکردند !!! اما میبینید که دیوار چین امروزه تبدیل به نماد سربلندی و غرور و عظمت مردم چین شده ... این مهم در خیلی کشورهای دیگر هم دیده میشه . سعی کنیم مسائل رو از یک بعد نگاه نکنیم ...
  23. متاسفانه برخی بی محابا به گذشته و هویت تاریخی و کسانی که بخش زیادی از مردم ایران دوستشون دارند میتازند . یکی از اونها که جدیدا مورد هجمه قرار گرفته همین جناب نادر شاه افشار هست ! به نظر من برخی مردم ما برخی چیزها رو از جهت درست نگاه نمیکنند . وقتی صحبت از نادر میشه میگن پسرشو کشت ، به هند تجاوز کرد و غنائم آورد ، به دیگر مناطق لشکرکشی کرد و خیلیها رو کشت . اما اغلب نمیگن که در اون زمانی که نادر دست به لشکر کشی میزد ایران در شرایط کاملا نابسامانی به سر میبرد . هر کسی در گوشه ای از خاک ایران برای خودش بیرق حکومت خودمختار بالا برده بود و مملکت ایران چندین تکه شده بود . همین جناب نادرشاه که از دید بعضی خونریزی بیش نیست ! با اون لشکر کشیهاش مملکت رو متحد کرد و حداقل در دوران حکومت خودش جلوی تجزیه رو گرفت . و طبق متنی که در بالا گذاشتم خیلی از بخشهای ایران رو که در گذشته از ایران جدا شده بودند به ایران بازگرداند . چرا از این دید به اعمال نادرشاه نگاه نمیکنند ؟؟؟؟ چند سال پیش صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ! شروع به پخش سریالی نمود با نام "افسانهء عقابهای مبارز" ساخت کشور چین . پس از اینکه چند قسمت از اون سریال پخش شد به ناگاه و بدون سر و صدا ! پخش اونرو قطع کردند و بجاش شروع به پخش سریال دیگری نمودند !!! موضوع از چه قرار بود ؟ پس از پخش چندین قسمت معلوم شد که شخصیت اصلی داستان مغولها بودند ( از جمله تموچین یا همون چنگیز خان مغول ) که در فیلم انسانهای خوبی نشون داده میشدند . اونطور که معلوم بود پس از پخش چندین قسمت از اون سریال عده ای اعتراض کرده بودند که چرا این سریال رو که مغولهای وحشی رو انسانهای دوست داشتنی نشون میده پخش میکنید ! و به همین خاطر هم پخشش قطع شد ! اما سوالی پیش میومد که چرا چینیها یک همچین فیلمی ساختند ؟؟؟ جنایاتی که مغولها در چین کردند اگر بیش از جنایات اونها در ایران نبوده کمتر هم نبوده . پس چرا اینها میان سریالی رزمی میسازند و مغولها رو بقولی گوگوری مگوری نشون میدن ؟!!! یکی از دوستان که علاقمند به فرهنگ چین بود و کمی هم از چینی سر در می آورد در فرومهای چینی این موضوع رو مطرح کرد و کاشف به عمل اومد که مردم چین برخلاف اونچه که ما فکر میکنیم از مغولها بدشون نمیاد !!!!!!!! نه تنها بدشون نمیاد که خوششون هم میاد ! چرا ؟! حرفشون اینه که زمانیکه مغولها چین رو تصرف کردند در چین مانند خیلی دیگر از حکومتهای آنروز آسیا اغتشاش و شورش برپا بوده و در هر منطقه و در هر شهری عده ای ادعای استقلال طلبی و خودمختاری کرده بودند و چین داشت میرفت که چندین تکه بشه و از هم بپاشه اما مغولها علیرغم جنایات فراوانی که کردند از تجزیهء چین جلوگیری کردند و اون رو دوباره بصورت یک چین واحد و یکپارچه در آوردند و تمام کسانی رو که ادعای خودمختاری میکردند سرکوب کردند . نتیجش این شد که چین امروز با بیش از 9 میلیون کیلومتر مربع همچنان یکی از بزرگترین کشورهای دنیاست . عین همین امر در مورد ایران اتفاق افتاد . پس از حملهء اعراب به ایران و از هم پاشیدن حکومت مرکزی کشور ایران دچار اضمحلال و از هم پاشیدگی شد و حکومتهای ملوک الطوایفی در جای جای این مرز و بوم سربرآوردند . اما مغول ها به ایران حمله کردند و تمام این حکومتها رو سرکوب کردند و تمام مناطق ایران رو دوباره یکپارچه کردند و حکومت اونو به یکی از خودشون سپردند . و اگر ایرانیها قدر این موقعیت رو میدونستند امروزه حسرت تکه تکه شدن خاکشون رو نمیخوردند . اما نه تنها از موقعیت پیش اومده استفاده نکردند بلکه اندکی پس از مرگ نادر به ناگاه هر چه او ساخته بود فرو ریخت !!! حتی در تاریخ معاصر تنها در چند سال بیش از 3 میلیون کیلومتر مربع از خاک ایران جدا شد ( دو برابر مساحت فعلی ایران تنها در قراردادهای آخال و گلستان و ترکمانچای جدا شد ... ). و امروز شاهد هستیم که مناطق جدا شده از ایران از ناامن ترین و پر هرج و مرجترین نقاط دنیا هستند که هر چندوقت یکبار یا دچار جنگ داخلی میشن و یا اجنبیها اونها رو اشغال میکنند ... و در اکثر این سالها مردمان ایرانی آن سرزمینها در بدبختی به سر میبردند ... از جمله افغانستان و گرجستان . من این نتیجه رو میگیرم که امثال نادرشاه در حد و توان خودشون کاری که باید میکردند برای این مملکت کردند . که البته حد و توانشون دهها و صدها برابر من و امثال من که تنها ادعا داریم بوده . وگرنه قادر به انجام همچون کارهایی نبودند . مشکل از افرادی بوده که پس از اونها روی کار اومدند و عرضه و توان و صلاحیت نگهداری اون دستاوردها رو نداشتند . نمونهء این داستان رو امروزه هم شاهد هستیم ... در ادامه هم سعی میکنم مطالب دیگری که در اونها صحبتی از نادر شاه شده رو قرار بدم تا شاید دیگر دوستان و خودم تنها با اندکی از تاریخ این مملکت آشنا بشیم .
  24. Jahandar

    داریوش بزرگ

    من هیچ وقت خوشم نمیاد برای افراد و اشخاص ( هر کسی ! ) لقبهای پرطمطراق به کار ببرم ! میخواد کوروش باشه میخواد یه شخصیت مهم سیاسی امروزی باشه . در مورد علتش هم نمیخوام بحث کنم چون تاپیک رو بیش از این به انحراف میبره . اما این رو بدونید که نظر هر انسانی تا جایی که به دیگران ضربه نزنه برای خودش محترمه و مطمئن هم باشید اگر کوروش و داریوش و ... اون شخصیتی که شما در موردشون میگید باشند ( البته نه اینکه من بگم این چیزها دروغه ! در تمام ملتها افرادی که به میهنشون خدمتی کرده باشند قابل احترامند چه برسد به افرادی مثل کوروش و داریوش {که در آن روزگار که بسیاری از نقاط دنیا در توحش به سر میبردند و یونانیهای نژادپرست به ظاهر متمدن خودشون رو سرور و سالار میدونستند و دیگر ملتها رو بربر میخواندند } آنچنان افکاری در ذهنشون بوده که نیازی هم به بزرگنمایی ندارند و اسناد درجه یک باقیمانده از آن روزگار که همان سنگ نوشته ها و لوحه های گلی باشند خود بهترین شاهد بر بزرگمنشی اونهاست ) نیازی به القابی همچون معظم و بزرگ و کبیر و ... ندارند . و با نگفتن این القاب از جانب من هیچ لطمه ای به شخصیت اونها وارد نمیشه و نیازی هم به عذرخواهی از به اصطلاح عاشقان نمیبینم . اون عذرخواهی از نویسندهء اون متن تنها به دلیل دستکاری در متنش بود و نه چیز دیگری . در ضمن دوست عزیز امیدوارم این مطلب رو قبول داشته باشید که تفتیش عقاید کسی بخاطر علاقه نداشتن به القاب ... کار پسندیده ای نیست و خودش میتونه عواقب خطرناکی رو برای یک ملت در پی داشته باشه و با این تفکرات و طرز برخوردها هر کسی حرفی زد به انواع و اقسام تهمتها متهمش میکنند و ... آخر عاقبت چنین جامعه ای روشنه ... دادن یا ندادن یه لقب به افراد چیزی از احترام اونها کم نمیکنه . مثلا الان در خیلی جاها بجای انگلیس میگن great britain ( بریتانیای کبیر !!! ) به نظرتون این لقب کبیر چیزی به انگلیس اضافه میکنه ؟؟؟ ندادن این لقبها چیزی از افراد کم نمیکنه دادنشون هم چیزی اضافه نمیکنه . ببین عزیز دلم . اون پست من کاملا واضحه و چیز غیر قابل فهمی توش نمیبینم . به نظرم میاد شما قصد فرافکنی دارید ! من کجای پستم گفتم استوانهء کوروش وجود نداره ؟؟؟؟؟؟؟؟ بنده گفتم چیزی به نام وصیت نامهء کوروش که دوستمون قرار داده بود و به آتوسا و غضنفر !!!! وصیت کرده بود وجود خارجی نداره و دروغی بیش نیست و این رو از ادبیات این وصیتنامهء ادعایی براحتی میشه فهمید . وگرنه هر کسی که اندک مطالعه ای در زمینه ء تاریخ باستان داشته باشه شکی در وجود استوانهء کوروش نمیکنه . اون محل نمونهء استوانه در سازمان ملل رو هم که لطف کردید از همان متنی که بنده قرار دادم برای من گذاشتید ! من هیچوقت احترام به افراد رو تا حد تملق بالا نمیبرم و ای کاش دیگران هم اینگونه بودند . در ضمن انقدر کوروش کوروش کردن درست نیست عزیز من . این مملکت همانطور که دوستان گفتند چندین هزار سال سابقهء تمدنی داره اونوقت شما و امثال شما تنها امپراطوری هخامنشی رو چسبیدید و دور اون میگردید ! انگار نه انگار مردمان و حکومتهای دیگری هم در تاریخ این مملکت وجود داشته . کلا این امپراطوری چند ساله بوده ؟؟ امپراطوری ساسانی طولانیتر بود یا امپراطوری هخامنشی ؟؟؟ امپراطوری اشکانی طولانیتر بود یا امپراطوری هخامنشی ؟؟؟مگر همین امپراطوری هخامنشی طبق ادعاهای شما بدست اسکندر گجستک از بین نرفت و متعاقبش ایران بدست بیگانه نیفتاد ؟؟ خوب عزیز من این نشون میده این امپراطوری در اواخر عمرش به فساد و تباهی کشیده شده بوده که با اون عظمت نتونسته جلوی وحشیهای غربی رو بگیره . غیر از اینه ؟ همانند اواخر عمر امپراطوری ساسانی . لطفا مسائل رو یکطرفه نگاه نکنید و هیچ چیزی ( هیچ چیز ... ) رو تقدیس نکنید و تابو نسازید . اگر خودمون تاریخ خودمون رو به نقد نکشیم و در موردش بحث نکنیم و شبهات رو رفع نکنیم زمانی که دیگران این کار رو بکنند حرفی برای گفتن نخواهیم داشت . بنده اندک مطالعه ای در مورد تاریخ داشتم و ادعایی نیست اما اون نویسنده سواد تاریخیش دهها برابر من و شماست . قبل از قضاوت سری به سایتش بزنید و دیگر مطالبش رو مطالعه کنید . متاسفانه این مملکت بارها از قضاوتهای سریع ضربه ها خورده و به نظرم حالا حالاها هم خواهد خورد ... عزیز دل ، سایت بالا برای وصیت نامهء ادعاییش هیچگونه منبع و ماخذی نداره .
  25. جناب najaf47 عزیز سلام و عرض ارادت . ممنون از پاسخ شما . اون سایتی که گذاشتم پایگاه اطلاع رسانی جنگ ایران و عراق نام داشت که یکی دو سال پیش تعطیل شد اما همانطور که عرض کردم همچنان در کش گوگل باقی مونده و میتونید از لینک زیر مطلبش رو مشاده کنید : همینجا کلیک کنید . البته سایتهای دیگر هم همان مطلب را راجع به ترکیب سپاه یازدهم قدر نوشته اند . از جمله آدرسهای زیر : سایت جامع دفاع مقدس : http://www.sajed.ir/pe/content/view/3298/193/ و www.baztab.com/news/28161.php و http://www.nahadjame.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=109&Itemid=62 در سایت زیر هم چند خطی از زبان شهید مجید رمضان در مورد سپاه 11 قدر و محل تشکیلش و ... نوشته شده : http://www.sobh.org/shohada/organ/khatereh.asp?id=2589&f2=1 در کجای متن من نوشته شده بدلیل کناره گیری شهید همت سپاه یازدهم قدر منحل شده ؟ اون مطلبی هم که در مورد کناره گیری شهید همت از سپاه یازدهم قدرعرض کردم به نقل از فرزند ایشون بود . به لینک زیر مراجعه کنید : http://www.cloob.com/club/post/show/clubname/hemmat/topicid/242114/wrapper/true ربط اینها رو هم به اون متنم نفهمیدم چون در این مورد اصلا متنی نگذاشتم و اصلا هم دلم نمیخواد در این مورد نظری بدم . از اون دو کتابی هم که عرض کردم کتاب همپای صاعقه کتابیست 830 صفحه ای چاپ سال 1379 دربارهء کارنامهء تاریخی و نظامی لشکر 27 مکانیزهء محمد رسول الله از دی 1360 تا تیرماه 1361 که اولین کتاب از مجموعه کتب حماسهء 27 هست ( که تا کنون دو کتاب از این مجموعه چاپ شده ) . به نقل از پیش گفتار این کتاب : جلد یکم مجموعهء "حماسهء 27" که اینک در قاب نگاهتان قرار دارد ، مشتمل است بر : 1-نگاهی گذرا به حوادث و اتفاقات کشور در یکسالهء اول جنگ 2-تغییر استراتژی دفاعی قوای انقلاب و اتخاذ تاکتیکها و تجدید سازمان رزم مدافعان میهن اسلامی در پایان جنگ 3-چگونگی تشکیل تیپ 27 محمد رسول الله در بهمن 1360 4-بازنگری تفصیلی عملکرد تیپ 27 از بدو تاسیس ، شرکت در عملیات بزرگ فتح المبین و پیکار پیروزمند الی بیت المقدس تا اعزام قوای محمد رسوالله به سوریه و بازگشت آن به تهران در تابستان 1361 . تحقیق و نگارش : آقای حسین بهزاد و آقای گل علی بابایی گردآورنده : حسین بهزاد کتاب ضربت متقابل هم کتاب دوم از مجموعه کتب حماسهء 27 هست که کارنامهء عملیاتی لشکر 27 مکانیزهء محمد رسول الله در تابستان 1361 رو بررسی میکنه . این کتاب 787 صفحه ای ( البته بدون عکسها و نقشه های پایان کتاب ) با نویسندگی آقای گل علی بابایی و پژوهش آقای حسین بهزاد در سال 1386 چاپ اولش به بازار کتاب اومده . به نقل از کتاب : همکاران این مجموعه : مدیریت طرح و نظارت پروژه : حسین همدانی ، شهید سعید مهتدی ، جواد خضرائی راد بازبینی ، کنترل و تائید محتوا : محمد حسن محققی ، نصرت الله قریب ، مجتبی عسکری ----- تنها عملیاتی که در این کتاب بررسی میشه عملیات رمضان هست . با مطالعهء پیش گفتار این کتاب به حجم عظیم کاری که دست اندرکارانش انجام دادند ( علی الخصوص حسین بهزاد و گل علی بابایی ) میشه پی برد . پی نوشت : کتاب همپای صاعقه در ششمین دورهء جشنوارهء انتخاب کتاب دفاع مقدس در رشتهء پژوهش اثر برتر شناخته شد . در اینترنت هم مطالبی راجع به این مجموعه کتب پیدا میشه . از جمله مصاحبه با گل علی بابایی . بنده کتاب اول رو بخش اندکیش رو مطالعه کردم اما کتاب دوم رو تماما خوندم . این مطالبی هم که عرض کردم برای ایجاد شوق و شور مطالعهء این کتابها بود . به دوستان پیشنهاد میکنم این کتب رو بخونند . با خوندن این کتابها میشه به خیلی از موضوعات از جمله علت محبوبیت شهید همت پی برد .