End

VIP
  • تعداد محتوا

    837
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    23

تمامی ارسال های End

  1. آبرامز در رابطه با نازک بودن ورق فولادی بکار رفته در بروزرسانی فوق، باید این نکته گفته شود که عملا وقتی با یک زره واکنش دهنده یا کامپوزیت طرف هستیم، بخش فولادی این زره به حاشیه می‌رود و در زره کامپوزیت مواردی دیگری همچون تعداد لایه ها و تنوع مواد بکار رفته و یا نوع سرامیک مورد استفاده و البته فواصل بین آن ها و ... مد نظر هستش . و البته افزایش فولاد در این مورد چندان هم اثر بخش نیست و همین که در برابر کالیبر های تسلیحات سبک تر مقاومت کند کفایت میکند . اساسا در هر برخورد به زره کامپوزیت بخش کوچکی از زره آسیب می بینه ونیاز به تعمیر و بازیابی داره و اگر با نگاه سنتی به افزایش قطر فولاد برای افزایش مقاومت نگاه کنید( مانند آنچه در جنگ جهانی دوم و تا دهه ها بعدش می‌دیدیم) کار دشوار خواهد شد. همه این ها گفته شد تا یاد آوری بشه، آنچه مهم هست آن چیزی هست که در زیر این پوشش فولادی قرار دارد . البته برخی ایرادات همچون پوشش محافظ لوله و ... وارد هستش.
  2. تعبیر و تفسیر هر اتفاق بیشتر از خود آن باعث ناراحتی انسان است. میشل دُ مُنتِنی / فیلسوف فرانسوی پ ن: به تعبیر دیگر در عالم سیاست؛ افکار و نگرانی های عمومی در رابطه با پیامد ها و احتمال وقوع یک بحران، چالشی بزرگتر میتواند ایجاد کند تا وقوع خود آن بحران !!
  3. اصل میانگین ها ترس از انفجار کشتی های حامل سوخت نیروی دریایی ایالات متحده در جنگ جهانی دوم برای روحیه دادن به ملوانان از آماری استفاده کرد که بر اساس اصل میانگین‌ها به دست آمده بود. ملوان بازنشسته ای گفت که وقتی او به همراه هم قطارانش به نفتکش‌هایی با اکتان بالا منتقل شدند همه از ترس خشکشان زده بود. آنها معتقد بودند که اگر هر کشتی نفتکش پر از بنزین با اکتان بالا مورد اصابت اژدر قرار گیرد فوری منفجر می‌شود و همه را رهسپار آن دنیا می‌کند. اما اطلاعات آماری نیروی دریایی ایالات متحده چیزی غیر از این‌ها بود؛ به همین دلیل نیروی دریایی اعداد و ارقامی را منتشر کرد که نشان دهد از هر ۱۰۰ کشتی نفتکش که مورد اصابت اژدر واقع شده‌اند، ۶۰ کشتی باز هم شناور مانده است و از آن ۴۰ کشتی غرق شده فقط ۵ کشتی در کمتر از ۱۰ دقیقه زیر آب رفته است. به این معنی که هم وقت برای تخلیه کردن کشتی وجود داشت و همچنین تعداد مصدومان بسیار کم بوده است فکر می‌کنید این آمار در روحیه دادن به ملوانان کمک کرده است؟ آن ملوان می‌گفت این اطلاعات آماری و اصل میانگین‌ها ناآرامی و عصبانیت ما را به کلی از بین برد و حال تمام ملوانان بهتر شد. می‌دانستیم که برای زنده بودن امیدی وجود دارد. یعنی طبق اصل میانگین‌ها امکان زیادی وجود داشت ما جان سالم به در ببریم. روایتی دیگر از زبان فردریک ملستد، کهنه سرباز حاضر در ساحل اوماها: تصویر رنگی شد اوایل ماه ژوئن سال ۱۹۴۴ در گودال باریکی که برای سنگر بود در ساحل اوماها دراز کشیده بودم. من همراه با نودنهمین گروه مخابرات در شهر نورماندی بودم. وقتی در آن گودال تنگ اطراف را نگاه کردم به خود گفتم اینجا درست مثل قبر است و وقتی آنجا دراز کشیدم و سعی کردم بخوابم، درست احساسم همانطور بود که گویی در قبری خوابیدم! نمی‌توانستم احساساتم را کنترل کنم و طور دیگری بیندیشم. به خودم می‌گفتم شاید گور من همین جاست. وقتی هواپیماهای بمب افکن آلمانی ساعت ۱۱ شب بالای سر ما شروع به بمب انداختن کردند من از ترس فلج شده بودم. شب چهارم و پنجم گویی روانی شده بودم می‌دانستم اگر راه حلی برای این نگرانی هم پیدا نکنم به کل دیوانه خواهم شد. بنابراین به خودم یادآوری کردم که پنج شب گذشته اما من هنوز زنده هستم و همچنین تمام سربازهای گروه مخابراتی ما نیز زنده‌اند. فقط دو نفر زخمی داشتیم اون هم به واسطه بمب‌های آلمانی صدمه ندیده بودند بلکه به دلیل مهمات ضد هوایی خودی مجروح شده بودند. تصمیم گرفتم تا با کاری مفید و به درد بخور نگرانی‌هایم را متوقف سازم از این رو سقفی محکم و چوبی برای سنگر باریک خود ساختم. منطقه وسیعی را که گروه ما آنجا مستقر بود در نظر گرفتم و به خودم گفتم تنها راهی که ممکن است من در آن سنگر عمیق و باریک کشته شوم این است که بمبی به طور مستقیم به سنگر من اصابت کند احتمال آن هم کمتر از یک در ۱۰ هزار است. بعد از گذشت چند شب با این دید به موضوع نگاه کردم، به طور کامل آرام شدم و حتی هنگام بمباران هوایی نیز می‌توانستم بخوابم. پ ن: همواره در جنگ با توجه به اصل میانگین‌ها، امکان زیادی وجود دارد که جان سالم به در ببریم. بیایید سوابق را بررسی کنیم و از خود بپرسیم امکان رویداد حادثه‌ای که ما را نگران کرده چقدر است؟ منبع: برگرفته از کتاب مقابله با نگرانی و اضطراب/ دیل کارنگی /ص۹۹ و۱۰۰ از انتشارات نشر هورمزد
  4. انسداد مرز شرقی برای بزرگنمایی بر روی تصاویر کلیک (لمس) کنید. طی بازدید سردار محمد پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه، تصاویری از دیوارکشی و انسداد مرز های استان سیستان و بلوچستان منتشر شد. در دولت قبل ۳ میلیارد یورو برای انسداد مرز های شرقی در نظر گرفته شد که بطور هم زمان توسط ارتش و سپاه و دیگر ارگان ها پیگیری میشود. هسته اصلی این انسداد شامل دیوارهای بتن آرمه پیش ساخته است که در محل بر روی پلیت های فونداسیون نصب میشود و قابلیت نصب و تعویض فوری خواهند داشت و قابل پیشبینی هست که این دیوار توسط موانع دیگر تقویت شود و در ادامه به جزئیات بیشتر پرداخته میشود. نکته ای که لازم است گفته شود این است که این انسداد شامل همه مرزهای شرقی کشور نخواهد بود. تنها در نقاطی که آسیب پذیری وجود دارد، این انسداد فیزیکی صورت می گیرد. احمدعلی گودرزی فرمانده مرزبانی فراجا: تجهیزات نوینی در مرز شامل حسگرها، انواع پهپادها، عمود پروازها، دوربین‌های پیشرفته دید در شب و روز و سلاح‌های دقیق‌زن در اختیار رزمندگان در مرزها قرار گرفته است. امیر آشتیانی وزیر دفاع سابق: در این طرح فقط مساله کشیدن دیوار نیست، بلکه در مناطق مرزی برنامه‌های زیادی داریم که شامل ایجاد موانع، استفاده از تجهیزات نوین و دوربین‌های پیشرفته، بالگردها، پهپادها، ریزپرنده‌ها و امکانات مخابراتی و تسلیحاتی است.
  5. به نام خداوند بخشنده و مهربان برای بزرگنمایی تصاویر بر روی آن ها کلیک (لمس) کنید با ورود اولین زره پوش ها به میدان جنگ جهانی اول، اینطور بنظر می رسید که هیچ چیز جلودار آن ها نیست. سربازان بخت برگشته آلمانی ناگهان با غول های آهنینی رو به رو شدند که هیچ سلاحی بر آن ها کارگر نبود. طولی نکشید که طرف های دیگر جنگ هم زره پوش های خود را توسعه دادند تا شاهد نخستین نبردهای تانک با تانک باشیم و اینجا زمانی بود که تانک بعنوان موثرترین ابزار در مقابل تانک حریف معرفی شد. تانک ها همچنان در ابتدای راه بودند و توانایی صنعتی کافی برای تولید گسترده آن ها وجود نداشت و ذهنیت فرماندهان هم همچنان آن ها را نمی پذیرفت اما خطوط میدان نبرد در جنگ جهانی اول آنقدر وسیع بود که کسی نمی دانست کی و کجا سر و کله ی تانک های خوفناک دشمن پیدا میشود. در نتیجه ارتش های دو طرف به فکر تسلیحاتی افتادند که بتوان به وسیله ها آن ها به تانک ها آسیب وارد کنند. تفنگ های ضد تانک و نارنجک های ضد تانک و خمپاره ضد تانک و توپ ضد تانک و چندین ایده دیگر مطرح میشوند که دو مورد اول بسیار فراگیر میشوند و این موارد تا جنگ جهانی دوم هم ادامه می‌یابد. اما بحث نوشتار پیش رو به نارنجک های ضد تانک خلاصه می شود. نارنجک های ضد تانک (atg) یک سلاح پرتاب دستی هستند که برای آسیب زدن و یا انهدام اهداف زرهی استفاده می شوند. اگرچه برد کوتاه و نیاز به نزدیک شدن به زره پوش ها، تاثیر آن ها را محدود می کند. سربازان نارنجک انداز ناچار بودند به زره پوش های دشمن نزدیک شوند که البته در بعضی مواقع شدیدا توسط خودروهای زرهی دیگر و نفرات پیاده پشتیبانی میشدند. در نتیجه از همین ابتدای کار باید بدانیم که نارنجک های ضد تانک برای کاربرد خاص و ویژه توسعه یافتند و البته قیمت ارزان و تولید آسان و کاربری نسبتا ساده آن ها را محبوب و شاید بهتر است بگوییم که آن ها را قابل تحمل میکرد. همانطور که گفته شد، نارنجک های ضد تانک برای اولین بار در طول جنگ جهانی اول علیه وسایل نقلیه زرهی مورد استفاده قرار گرفتند، اما تا زمان جنگ جهانی دوم که نارنجک های ضد تانک با سرجنگی خرج گود(HEAT) تولید شوند، اثر گذاری آن ها در هاله ای از ابهام قرار داشت. اولین نارنجک های ضد تانک دست ساز بودند. در طول جنگ جهانی اول، آلمانی‌ها اولین کسانی بودند که با نارنجک های ضد نفر معمولی خود که به نارنجک گوشت کوبی معروف هستند نارنجک ضد تانک ساختند. آن ها با بستن دو یا سه سر انفجاری نارنجک های ضد نفر به یکدیگر یک نارنجک بزرگ‌تر می ساختند و از آن علیه تانک ها و زره پوش ها استفاده کردند. در نبرد پس از کشیدن ضامن، نارنجک را به بالای تانک دشمن که به آرامی پیشروی می کرد پرتاب میکردند، جایی که زره در آن قسمت از تانک ضعیف تر بود و احتمال نابودی آن با انفجار همزمان چند نارنجک می رفت. در این نارنجک ها، اثر ترکش زایی که کاربرد تخصصی آن ها بود اهمیتی نداشت، بلکه قدرت انفجار باعث تخریب سقف و کنده شدن قطعات فولادی و در نهایت مرگ خدمه میشد. در طول جنگ جهانی دوم با همین روش کشورهای مختلف با قرار دادن تعدادی نارنجک در کنار هم، نارنجک های ضد تانک دست ساز ساختند و اینطور اولین نارنجک های ضد تانک همه گیر شدند. با توجه به وزن زیاد نارنجک های ضدتانک ابتدایی، معمولاً از فاصله بسیار نزدیک پرتاب می شدند یا مستقیماً در نقاط آسیب پذیر بر روی خودروی زرهی دشمن قرار می گرفتند. در نارنجک های دست ساز خبری از چاشنی ضربه ای نبود و نارنجک ها باید زمان مورد نیاز چاشنی خود را طی میکردند تا منفجر شوند که این مورد کار پرتاب کننده را دوچندان سخت و ترسناک میکرد. بریتانیایی ها در سال 1940 روش دیگری را ابداع کردند، در این روش آن ها دینامیت یا مواد منفجره قوی دیگر را در یک جوراب ضخیم قرار می دادند و قسمت بیرونی جوراب را به گریس آغشته میکردند و سپس این جوراب ها در یک قوطی حلبی قرار میدادند. در زمان نبرد، سربازان بخت برگشته جوراب را بیرون می آوردند و فیوز یا فیتیله را روشن کرده و سپس آن ها را به طرف برجک تانک یا شنی و چرخ هایش پرتاب می کردند به این امید که تا زمان انفجار به تانک بچسبد (در فیلم نجات سربازان رایان هم حتما بخاطر دارید که سروان میلر از این روش برای متوقف کردن تانک های آلمانی بهره برد). در صورت موفقیت آمیز بودن، باعث آسیب به بخش داخلی زره، و کشته یا زخمی شدن خدمه تانک می شد. مشخص نیست که آیا این نوع نارنجک های ضد تانک دست ساز با موفقیت در جنگ به کار گرفته شده است یا خیر! اما دست کم در هالیوود یک شکار موفق به نام خود ثبت کرده است... در تاکتیکی دیگر هنگامی که تانک ها از سنگرها و خاکریز ها عبور می کردند، نارنجک های دست ساز را می شد توسط پیاده نظام به عنوان نوعی مین ضد تانک در مسیر تانک ها قرار داد به این امید که به موقع منفجر شوند. در حالی که این روش ها در نا امیدی و بیچارگی از هیچی بهتر بنظر می رسید، اما معمولا برای سربازان پیاده نظام خطرناک تر از خدمه تانک ها بودند. در روش دیگر سربازان چینی در جنگ دوم چین و ژاپن از بمب گذاران انتحاری علیه تانک های ژاپنی استفاده کردند. سربازان چینی مواد منفجره مانند بسته های چندتایی نارنجک یا دینامیت را به بدن خود می بستند و خود را زیر تانک های ژاپنی می انداختند تا آنها را منفجر کنند! با این روش در نبرد شانگهای، یک بمب‌گذار انتحاری چینی با منفجر کردن خود در زیر تانک، یک ستون ژاپنی را متوقف کرد. و در نبرد تایرژونگ (Taierzhuang) نیز سربازان انتحاری چینی موفق میشوند تانک های ژاپنی و همچنین خودشان را منفجر کنند. در یک استفاده دیگر در تایرژونگ، سربازان انتحاری چینی، چهار تانک ژاپنی را با بسته‌های نارنجکی خود از بین بردند. سعی شد که رنگی شود نارنجک های ضد تانک صنعتی عموما از خرج گود‌ (HEAT) برای نفوذ به زره استفاده می کنند، اگرچه از سر جنگی شدید الانفجار با سر له شونده (HESH) نیز در بعضی از آن ها استفاده می شود. در اصطلاح نظامی، کلاهک هایی که از انفجار شکل دار استفاده می کنندHEAT نامیده می شوند که خرج گود شاخص ترین آن هاست. همانطور که در بالا گفته شد اکثر نارنجک های ضد تانک صنعتی از نوع خرج گود هستند. بدین جهت زاویه برخورد خرج گود و مواد مذاب خروجی حاصل از آن باید با سطح زره منطبق باشد. در نتیجه در طراحی برخی از نارنجک های ضد تانک از چتر نجات کوچک یا نوارهای پارچه‌ای و یا باله‌های تثبیت‌ کننده در نسخه های پرتاب شونده از پهپاد استفاده می گردد. به باله ها توجه شود بریتانیا اولین نارنجک ضد تانک خود را در اواخر سال 1940 با نام تایپ۶۸(AT68) وارد میدان کرد که یکی از اولین تسلیحات ضد تانک از نوع خرج گود بود. نارنجک به وسیله یک تفنگ و با استفاده از نارنجک انداز میلز نصب شده بر روی آن شلیک می شد( نارنجک تفنگی). نارنجک ضدتانک تایپ 68 دارای نفوذ 50 میلی متری در زره بود که برای سال 1940 حیرت انگیز بنظر می رسید . نارنجک انداز میلز و AT68 (سعی شد که رنگی شود ) نارنجک تفنگی AT68 همچنین در ادامه و در حین جنگ نارنجک ضد تانک تایپ۷۴ (74 ST) نیز توسط آن ها ساخته شد که شامل یک خرج گود درون یک بسته پرتابه دستی با شباهت هایی به نسخه های نارنجک گوشت کوب آلمانی بود. ایده پشت این نارنجک، ساخت یک سلاح ضد تانک ساده و با کاربری آسان، آمادگی فوری برای تولید و ارزانی بود. نارنجک ST به اصرار چرچیل در تولید انبوه قرار گرفت، اما با دیدن نحوه عملکرد آن، ساخت بیشتر و خدمت فراگیر آن متوقف شد. نارنجک تایپ 74 بعداً به عنوان یک راهکار اضطراری برای مقابله با تانک‌های سبک ایتالیایی در شمال آفریقا برای سربازان بریتانیایی فرستاده شد، جایی که بر خلاف انتظار ها و نتایج قبلی بسیار عملکرد مؤثری داشت. در اروپا، پارتیزان های فرانسوی به طور موثر از نارنجک ضد تانک تایپ 74 در اقدامات خرابکارانه علیه تأسیسات آلمانی استفاده کردند. نارنجک هاوکینز (تایپ 75) یکی دیگر از نارنجک‌های ضد تانک بود که توسط متفقین غربی به کثرت مورد استفاده قرار گرفت. نارنجک 74 ST نارنجک هاوکینز (تایپ 75) مدت کوتاهی پس از تهاجم آلمان نازی به روسیه در سال 1941، نارنجک ضد تانک پانزر‌ ورف ماین (Panzerwurfmine (L)) توسط آن ها وارد خدمت می شود، که یک نارنجک ضد تانک با سرجنگی خرج گود و بسیار کشنده بود و می توانست سنگین ترین تانک های آن سال ها را نابود کند. این نارنجک به بالای تانک پرتاب می شد و پس از رها شدن توسط فرد پرتاب کننده، سه باله از انتها بیرون آمده و آن را در طول پرواز کوتاه خود تثبیت می کردند. نارنجک ضد تانک ‌پانزر ووف ماین (L) بسیار کشنده بود و ساخت آن ارزان بود، اما برای پرتاب دقیق به مهارت قابل توجهی نیاز داشت و تنها توسط تیم‌های مخصوص و آموزش دیده ضد تانک مورد استفاده می‌گرفت. گونه دیگری از نارنجک های ضد تانک آلمانی "Geballte Ladung" بود که به معنی بار انبوه است. این نوع نارنجک منفرد نیست، بلکه تعدادی نارنجک معمولی است که به یکدیگر متصل شده اند. یکی دیگر از تلاش‌های آلمانی برای ساخت تسلیحات ضد تانک قابل حمل توسط نفر، سلاح "Hafthohlladung" (به معنی: خرج گود چسبنده) بود. این نارنجک چسبان در واقع یک خرج گود با قیف تو خالی بزرگ بود که به وسیله سه آهنربا به یک تانک می توانست بچسبد، اما برای پرتاب بسیار سنگین بود و در نتیجه باید توسط فرد بکار گیرنده، مستقیماً به ناحیه ضعیف یک تانک چسبانده می شد. نارنجک ضد تانک پانزر‌ ورف ماین (Panzerwurfmine) نارنجک ضد تانک آلمانی Geballte Ladung نارنجک چسبان Hafthohlladung طولی نکشید که روس ها توانستند پانزر ورف ماین را به غنیمت بگیرند و با کمک آن، نارنجک ضد تانک خود مجهز به خرج گود را بسازند. البته روس ها در سال 1940، یک نارنجک ضد تانک ساده را توسعه دادند که از اثر انفجاری ساده برای آسیب زدن به زره پوش ها استفاده میکرد و نام آن RPG-40 بود. پس از پرتاب این نارنجک با کمک نواری مسیر پروازش تثبیت می شد. از طرفی روس ها، RPG-43 ( عدد اشاره به سال تولید 1943 است) را ساختند که یک نسخه اصلاح شده از RPG-40 بود و به آن یک لایه مخروطی اضافه شد و تعداد زیادی نوار پارچه ای برای تثبیت مسیر پرواز پس از پرتاب در انتهای آن قرار گرفت. در سال آخر جنگ، روس ها RPG-6 را معرفی کردند، که یک طراحی جدید بر پایه RPG-43 و با آیرودینامیک بهبود یافته و همچنین با یک دم چتری در درون بود که پس از پرتاب از دسته به بیرون رها میشد. نفوذ این نارنجک بیش از 100 میلی متر در زره فولادی گزارش شده است، که برای ایجاد آسیب و انهدام هر تانکی در صورت برخورد با قسمت فوقانی آن ها کافی بود. استفاده از RPG-43 و RPG-6 روسی در نبرد بسیار ساده تر از پانزر ورف ماین آلمانی بود و به آموزش گسترده نیاز نداشت. توجه شود همین موارد بعد ها در سری راکت انداز های پانزر فاست و RPG-2 هم بکار آمدند و به همین دلیل بود که نسل اول این راکت انداز ها با نام نارنجک انداز معرفی شدند که حتی هنوز هم بر سر زبان هاست! در حقیقت راکت انداز های ضد تانک ابزاری بودند که نارنجک های ضد تانک را با کمک یک شتاب دهنده راکتی با دقت و در برد بیشتر به سمت تانک دشمن رها می‌کنند. پس از پایان جنگ جهانی دوم، بسیاری از کشورهای اروپای شرقی نسخه های RPG-6 خود را مهندسی معکوس کردند. برای مثال مجارستان نارنجک AZ-58-K-100 را توسعه داد. از این نارنجک به تعداد زیاد ساخته شد و در نبرد اعراب و اسراییل در طول سالهای 1967 و 1973 توسط مصر نیز بکار رفت. نارنجک ضد تانک RPG-40 نارنجک ضد تانک RPG-43 نارنجک ضد تانک RPG-6 نارنجک ضد تانک AZ-58-K-100 اولین نارنجک ضد تانک ژاپن، دارای یک کلاهک مخروطی خرج گود ساده به قطر 100 میلی متر بود که دارای یک سیستم فیوز ساده از نوع "فعال در همه مسیر" بود که اگر به طور تصادفی با کشیدن ضامن از دست سرباز به زمین می افتاد منفجر می شد و به همین سادگی جان فرد را می گرفت. این ضعف آن را بسیار برای نیروی بکار گیرنده خطرناک میکرد، زیرا هیچ ایمنی پس از رهاسازی وجود نداشت و حتی ممکن بود در یک برخورد کوچک و اتفاقی به خود فرد نیز منفجر شود و البته طبق گزارشات میدانی، میزان نفوذ آن فقط حدود ۵۰ میلی متر بود. دومین نارنجک ضد تانک ساخت ژاپن لانج ماین(lunge mine) نام داشت که در واقع یک سلاح انتحاری بود. این سلاح یک کلاهک خرج گود بزرگ بود که بر روی یک چوب نیزه مانند نصب میشد و فرد انتحاری آن را به تانک یا هر هدفی می کوبید، و این برخورد باعث مکانیسمی میشد که در نهایت سرجنگی بزرگ خرج گود آن را منفجر میکرد و هم سرباز و هم هدف را از بین می برد. این نارنجک نصب شده بر روی نیزه هر چند جان سرباز بکار گیرنده را می‌گرفت اما 150 میلی متر در زره فولادی نفوذ میکرد و به همین علت آن را در رده اول بیشترین نفوذ نارنجک های ضد تانک جنگ جهانی دوم قرار میدهد. و البته کمبود سلاح ضد تانک در ژاپن قطعا جدی تر و مهمتر از نیروی بکار گیرنده انتحاری بود! گفته میشود ارتش آمریکا اولین بار در سال 1944 در فیلیپین با نارنجک های ضد تانک روبرو میشود و نارنجک های ضدتانک انتحاری مذکور فوق هم اولین بار در طی نبرد سایپان و پس از آن در نبرد اوکیناوا مشاهده شد. قبل از پایان جنگ جهانی دوم، ده‌ها هزار فروند از این نارنجک های ضد تانک ساده و پر خطر برای واحدهای معمولی ارتش ژاپن در مستعمارات امپراطوری و واحدهای رزمی در جزایر اصلی ژاپن تولید و ارسال شد، چون کاربری چندان سختی نداشتند و عموم سربازان با داشتن یک دل شیر و وفاداری مطلق به امپراطور و ژاپن می‌توانستند از آن ها استفاده کنند. نارنجک های پرتابی ژاپنی نارنجک انتحاری lunge mine پرکاربردترین نارنجک‌های ضد تانک امروزی، شامل طرح‌ های روسی پس از جنگ جهانی دوم هستند که معروف ترین آن ها نارنجک ضد تانک RKG-3 است. در طول جنگ ایران و عراق، سرباز ۱۳ ساله ایرانی محمد حسین فهمیده پس از اینکه خود را در زیر یک تانک عراقی با نارنجک منفجر کرد، به عنوان قهرمان جنگ مورد تجلیل قرار گرفت. به دلیل پیشرفت در زره تانک های مدرن و اختراع نارنجک انداز های راکتی، نارنجک های ضد تانک منسوخ شدند. با این حال در درگیری های پسا اشغال عراق، نارنجک های ضد تانک RKG-3 توسط شورشیان عراقی، عمدتا علیه خودرو های هاموی و نفربر های استرایکر و خضموک (MRAP) های آمریکایی استفاده شدند. این خودروهای محافظت شده زره ضعیف تری نسبت به تانک ها برخوردار بودند و در نتیجه نارنجک های ضد تانک از جمله RKG-3، با نفوذ ۲۲۰ میلیمتری توان آسیب زدن به آن ها را داشتند. پنهان کردن یک نارنجک انداز راکتی همچون RPG-7 در بین جمعیت کار سختی بود. اما هر فرد براحتی می توانست چند نارنجک RKG-7 را حمل کند و باید توجه کرد که تفاوت نفوذ این نارنجک تنها ۴۰ میلیمتر از نسخه ابتدایی RPG-7 کمتر است. شورشیان عراقی عموما در بین جمعیت مخفی میشدند و در دسته های چند نفری به کاروان های آمریکایی حمله و به آن ها خسارات جدی وارد می کردند. این تهدیدات در نهایت باعث شد که ایالات متحده اصلاحاتی در امرپ ها و نفربر های استرایکر انجام دهد که شامل نصب زره فاصله دار و قفسی و ... می شد که این اصلاحات باعث می شدند تا نارنجک های ضد تانک قبل از تماس با بدنه اصلی منفجر شوند. نارنجک ضد تانک RKG-3 نارنجک ضد تانک RKG-3 همچنین توسط واحد آئروروزویدکا (Aerorozvidka) ارتش اوکراین در تهاجم روسیه به اوکراین در سال 2022 مورد استفاده قرار گرفت. اوکراینی ها با تغییر در زمان‌بندی فیوز و همچنین افزودن باله‌های چاپ‌ شده با پرینتر سه‌بعدی، نارنجکRKG-3 را به RKG 1600 تغییر دادند تا سقوط خود را هنگام پرتاب از یک کواد کوپتر تجاری تثبیت کند. این تغییر، سرآغاز استفاده بسیار گسترده از این دست پهپاد ها با نام کواد کوپتر نارنجک انداز در جنگ اوکراین بود. با ورود کوادکوپتر های نارنجک انداز، مجدد نارنجک های ضد تانک در قالب بمب های سقوط آزاد خرج گود جان تازه ای گرفتند و بنظر می‌رسد با ورود نسل های جدید تر و حتی هدایت شونده آینده ای روشن تری برای این بمب ها قابل انتظار باشد. اما هر چه پیش آید، یادمان نرود که این تسلیحات ریشه در نارنجک های ضد تانک دارند. نارنجک های ضد تانک نیای سال خورده موشک های ضد تانک و راکت های ضد تانک و برخی بمب های پرتابی توسط پهپاد ها هستند. آنچه مشخص است هم چنان این پیر مرد با طراحی ساده خود و همینطور فرزندانش تا بازنشستگی فاصله بسیار دارند. استفاده از RKG-3 در پهپاد های FPV انتحاری و مولتی روتور نارنجک انداز ذکر نام نویسنده و انجمن در هر برداشت از این مطلب الزامی است. گرد آورنده: Navard بن مایه
  6. نمایشگاه Army 2024 روسیه رادار هشدار زودهنگام برد بلند LRHR-500 در باند HF با تحرک پذیری بالا فرکانس عملیاتی: ۲۵ تا ۳۵ مگاهرتز حداکثر زاویه هدف قابل تشخیص: ۳۵ درجه نسبت به افق قابلیت اتصال به شبکه رادار ملی شناسایی اهداف هوایی از جمله هواپیمای مسافربری ، بلند پرواز، رادار گریز مقاومت در برابر اختلالات تک نقطه ای، چند نقطه ای ، بارش متغیر مقاومت در برابر انواع فریب های الکترونیکی مقاومت در برابر نظارت و شنود الکترونیکی دشمن پ ن: تصاویر فوق از شبکه های اجتماعی برداشت شده است.
  7. نمایشگاه Army 2024 روسیه رونمایی از دو مدل رادار سار ۵۸۱۳ و ۵۸۱۱ مشخصات۵۸۱۱: برد :۴۰ کیلومتر وضوح سار: ۱/۲ متر وزن حداکثر: ۴۰ کیلوگرم مصرف برق :۵۰۰ وات مشخصات ۵۸۱۳: برد:۱۵۰ کیلومتر وضوح: ۱،۲،۳ متر( احتمالا تفاوت با حالت های مختلف کاربری مربوط است) عرض دید :۱ تا۱۰ کیلومتر وزن:۷۰ کیلوگرم مصرف برق : ۷۰۰ وات! پ ن: در تصویر هم نسخه گرافیکی از تجهیز نسخه اصلاح شده شاهد ۱۲۹ به این رادار نمایش داده شده است. کوادکوپتر انتحاری B1 و شناسایی H5 ساخت ایران توجه شود که در معنای کواد انتحاری و FPV تفاوت وجود دارد و هر کوادکوپتری FPV نیست . FPV به چشمی دید اول شخص مجهز است و در نتیجه قابل انتظار است که هزینه بیشتری داشته باشد اما با این حال کاربری راحت تر و مانور بیشتر و بسیاری از مزایای این چنینی را از آن می توان انتظار داشت. مشخصات پهپاد B1: حداکثر وزن برخواستن: ۷ کیلوگرم سرجنگی: ۲ کیلوگرم و از نوع ترکش شونده مداومت پروازی: ۲۵ دقیقه با سرجنگی و ۳۵ دقیقه بدون سرجنگی برد:۱۲ کیلومتر انتحاری و ۱۵ کیلومتر شناسایی وضوح اپتیک: ۳Xو ۱۰برابر در جستجوگر ( full HD) سرعت:۵۰ کیلومتر بر ساعت توانایی توقف شیرجه انتحاری در لحظه آخر نکته: این پهپاد دومین کواد انتحاری رویت شده ایران است. احتمالا دو پهپاد b1 و h۵ توانایی انجام رله و حملات انبوه را داشته باشند. پ ن: تصاویر فوق از شبکه های اجتماعی برداشت شده است.
  8. https://aparat.com/v/vlgpb53 استفاده روس ها از پرده دود در محور لوهانسک در ماه های گذشته به منظور کور کردن دید پهپاد های اوکراینی. روس ها پس از این در چند نوبت دیگر هم از پرده دود برای کور کردن دید FPV های اوکراینی استفاده کرده اند. که بنظر تاکتیکی اثر بخش است. در مورد تصاویر فوق باید این نکته اضافه شود که نیروی پدافند هوایی ایران از دهه قبل سامانه های دودزای جبار را به کار گرفته است. این سامانه یک لایه دفاعی برای شرایط جنگ گسترده در ایران خواهد بود. یک نسخه از این سامانه دودزا میتواند یک ساعت نیم دود تولید کند. ابر غلیظ ایجاد شده باعث اخلال در نشانه گیر های لیزری و همینطور کور شدن دید بصری دشمن می‌شود.
  9. سلام. در واحد های مختلف ارتش روسیه راهکار هایی برای مقابله با کواد ظاهراً آموزش داده میشه . خیلی از این موارد رو جالب هست که در همین میلیتاری ایده پردازی شدت و میشه ریشه یابی کرد. برای مثال ایجاد جوخه های مجهز به شات‌گان و اخلال گر. واحد های توپخانه هم ظاهراً به این تسلیحات مجهز شدن . ولی بنظرم این فرد خلاقیت به خرج داده . خرگوش در مقابل عقاب یک تاکتیک خاص داره . وقتی خرگوش میبینه عقاب داره به سمتش شیرجه می‌ره لحظه آخر می‌پره و جان سالم به در می‌بره. مشخصا این تاکتیک می‌تونه جان سرباز هارو هم نجات بده. ولی خب این دو مورد واقعا دل شیر میخواد. هر چند ادرنالین قبل مرگ می‌تونه کمی آدم رو شجاع تر کنه !!! جوخه دفاع در برابر کواد کوپتر واحد توپخانه راکتی توس۱
  10. این سرباز روس می‌توانست در ناسا استخدام بشه از بس زرنگ بود. یک روش استفاده کرد برای فرار که تا حالا ندیده بودم. شروع کرد به دور خودش چرخیدن و اپراتور fpv نمیتونست راحت به دورش پچرخه و بهش برسه و در لحظه آخرم تا به خودش بیاد این کلاهخود رو پرتاب کرد! خلاصه اگر گیر کواد افتادین شروع کنید به دور خودتون چرخیدن...
  11. فیلمی از انهدام یک تانک روسی توسط FPV اوکراینی یک تانک روسی مجهز به بسته ارتقایی لانه طیور، توسط یک FPV اوکراینی به راحت ترین شکل ممکن نابود میشود. یکی از مزایای کوادهای انتحاری نسبت به تسلیحات با کاربرد مشابه همچون موشک های ضدتانک (atgm) و راکت های ضد تانک، توانایی مانور دهی زیاد در فاز پایانی هست. کواد میتواند با انعطاف پذیری تمام خود را به تانک برساند و آنقدر در اطراف آن بچرخد تا نقطه ضعیف مطلوب خودش را پیدا کند. چه بسا چنین کاربردی در جنگ ضد زره علیه سامانه های دفاع فعال از جمله تروفی هم موثر واقع شود و یک کواد با حرکت در نقاط کور شهری شانس نزدیک شدن به یک تانک را بدون کشف شدن و شلیک پرتابه های دفاعی تانک داشته باشد و در نتیجه دیگر نیروی پیاده، نیازی به رساندن خودش به فاصله چند ده متری تانک ندارد. https://aparat.com/v/mzb0286
  12. خب کمی مسئله پیچیده هستش. جسد به دست اسپانیایی ها افتاده و این در حالی که فرانسیسکو فرانکو قدرت در اسپانیا رو در اختیار داره، هر چند که در جنگ جهانی دوم اسپانیا بی طرف بود اما از جنگ داخلی اسپانیا مورد حمایت جریان فاشیست ایتالیا و آلمان قرار داشت. در حقیقت اسپانیایی ها این جسد رو میخواستند به انگلیس تحویل بدن و ظاهراً این کارو کردن ولی قبلش از دفترچه مذکور یک کپی گرفتند و در اختیار آلمانی ها قرار دادن. اما این داستان نگرانی از اینکه کجا میخواد حمله صورت بگیره واقعا وجود داشت و البته فقط مختص به آلمان نیست و تمام امپراطوری های با متصرفات زیاد با این مشکل و نگرانی همیشه رو به رو هستند بخصوص اینکه تهدیدات بالقوه وجود داشته باشه‌. برای مثال در جریان ضد حمله اوکراین اگر خاطرتون باشه یکی از بحث های رایج پیش بینی محور عملیات اوکراینی ها بود.
  13. محسن رضایی در نگاه اول یک فرمانده نظامی هست که دیگر صدر فرماندهی نظامی جایگاهی نداره ولی از طرفی همچنان عضو تشخیص مصلحت نظام هستند که از ارکان های پر اهمیت نظام محسوب میشه و ممکنه اطلاعات مرتبط با عملیات های نظامی با تقاضا رهبر در این مجمع مورد شور و بحث قرار بگیره. پس از کنار صحبتهای یک عضو این مجمع نباید ساده گذشت.
  14. فریب بزرگ؛ مردی که هرگز وجود نداشت! گلیندور مایکل یک بی خانمان بخت برگشته در بریتانیا بود. قهرمان داستان ما بعد وضع افتضاحی که در آن گیر افتاده بود با مرگ موش خودکشی میکند. وقتی که او لحظات پر از نا امیدی و سرگشتگی را پشت سر می‌گذاشت قطعا به ذهنش خطور نمی‌کرد که کاملا ناخواسته به یکی از چهره های تاثیر گذار و ماندگار تاریخ تبدیل شود! آلمانی ها با علم به اهمیت سیسیل در این منطقه حضور فعالی داشتند. آن ها کاملا انتظار حمله متفقین به سیسیل را داشتند و بنوعی این منطقه را یکی از دروازه های نبرد آتی در اروپا می‌دانستند. متفقین و در راس آن ها بریتانیایی می‌دانستند که نبرد پیش رو پر تلفات خواهد بود و در نتیجه، چاره ای جز اجرای عملیات فریب نمی دیدند. آن ها در طی عملیات فریب مینسمیت (Mincemeat)، بر تن گلیندور مایکل، یونیفورم افسران نیروی دریایی انگلیس را پوشاندن و نام مستعار سرگرد ویلیام مارتین برای آن بر گزیدند. آنها یک کیف حاوی اسناد جعلی را با او همراه کردند که دفترچه ای در آن وجود داشت که طرح عملیات آینده متفقین در یونان و ساردینیا از آن برداشت میشد. جسد توسط یک زیر دریایی در آب های اطراف اسپانیا رها گردید و در نهایت به دست یک ماهیگیر اسپانیایی افتاد. آن ماهیگیر هم آن را تحویل دولت اسپانیا که حامی نازی ها بود قرار داد و دولت اسپانیا کپی از آن مدارک را در اختیار آلمان قرار میدهد. شاخک آلمانی ها تیز میشود و شروع به تخلیه قوا از سیسیل و انتقال آن ها به یونان و ساردینیا میکنند و به نوعی این حربه متفقین موثر واقع میشود و در آخر متفقین در زمان و با تلفات بسیار کمتر سیسیل را تسخیر میکنند. و در آخر این سوال مطرح است که آیا واقعا آلمانی های چنین فریب ساده ای را باور کردند؟
  15. البته قدیم هم اشاره شده که این رادار های ثابت از اهداف نخست هر دشمنی خواهند بود. و به هر طریقی به آن ها آسیب خواهند زد و حساب کردن روی آن ها در شرایط جنگی کمی دور از ذهن است. اما ایران رادار فرا افق متحرک کیهان رو هم توسعه داده که برد چند هزار کیلومتری داره که قطعا گزینه مناسب تری برای یک جنگ بزرگ هستند. قابل پیشبینی هست که رادار های این چنینی متحرک شده در کنار رادار های vhf موجود نقش پر رنگی در بحث پیش اخطار و ... برای ایران در یک جنگ بزرگ بازی می کنند. در مورد تاکتیک، از آنجا که بخش بزرگی از موشک های پدافندی ایران از هدایت ترکیبی استفاده میکنند یا حتی از جستجوگر های اپتیکی در موشک های برد بلند تری چون طائر نیز استفاده شده، میتوان حدس زد که کشف اولیه و مستمر توسط این رادار ها صورت میگیرد و سپس موشک ها بصورت تقریبا خودکار به سمت این نقطه نچندان دقیق شلیک می‌شوند و اصلاح و دقیق کردن نهایی بر عهده خود موشک خواهد بود. این روش در دنیا مرسوم نیست. هر چند بنظر میرسه در گذشته این ترکیب در سامانه(رادار؟) ناشناخته علم الهدی و موشک سدید۶۳۰ مورد استفاده قرار گرفته باشد.
  16. در همان روز ها داخل استاتوس به این موضوع اشاره کردم که ممکنه یک سایت پدافندی در پایگاه نواتیم هدف حمله قرار گرفته باشه. هر چند قابل پیش بینی که محل یک سایت پدافندی احتمالی در یک پایگاه هوایی اسرائیل به اهداف مدنظر سپاه نزدیک باشه و در نتیجه ممکنه این تصاویر فقط حاصل یک خطای دید باشد ! اما وقتی در مقام پاسخ اسرائیل به قضیه نگاه میکنیم که به یک سایت پدافندی ایران در اصفهان حمله کرد؛ این شائبه به وجود میاد که ممکنه هدف ایران هم یک سایت پدافندی در پایگاه نواتیم بوده باشه! تا در صورت نیاز راه برای موج های بعدی حملات موشکی باز بشه ! خرابکاری اسرائیل در اصفهان آن هم به رادار سامانه S-۳۰۰ خیلی معنا دار و پر تفسیر می تونه باشه ...
  17. لازم به ذکر که فیلم فوق (فیلم چهارم)، احتمالا مرتبط با نواتیم بود که در اینجا سهوا نوشتم رامون ...
  18. تشکر . نظر لطف شماست . همانطور که در مقاله هم گفته شد پروژه x-20 که در آمریکا دنبال شد ادامه همین طرح بود. طرح آلمانی واقعا ابتدای کار بود.
  19. چگونه موشک‌های «منسوخ» ایران در پدافند هوایی چند لایه اسرائیل نفوذ کردند! نفوذ موفقیت‌آمیز موشک های ایرانی به دفاع هوایی اسرائیل، علی‌رغم اتحاد چندملیتی که برای این دفاع با هم همکاری میکردند، در نهایت باعث شکست آن شده و به عنوان یک پیام سیاسی تاریخی ایران به تل‌آویو عمل کرد. آن هم در شرایطی که ایران از روز های قبل عملیات از انجام حتمی آن هشدار داده بود. پاسخ موشکی تلافی جویانه ایران در 13 آوریل به اسرائیل، موسوم به عملیات وعده صادق، توانست بر سیستم های یکپارچه دفاع هوایی اسرائیل و قدرت های مطرح دیگر غلبه کند. این حمله با در نظر گرفتن اقدامات تلافی جویانه احتمالی اسرائیل علیه نیرو ها و مراکز ایرانی و به طور مشخص برای جلوگیری از تلفات و خسارات جدی صورت گرفت. این یک عملیات جسورانه بود زیرا اسرائیل که یک قدرت هسته ای اعلام نشده است را هدف قرار داد. در حقیقت ایران نه تنها به یک کشور هسته ای اعلام نشده حمله کرد، بلکه در طرف مقابل علاوه بر اسرائیل سه کشور هسته ای دیگر یعنی آمریکا و انگلیس و فرانسه نیز حضور داشتند. اطلاعات منتشر شده توسط منابع آزاد و همچنین مستندات تصویری و ویدیوئی نشان می دهد که چندین کلاهک به پایگاه هوایی رامون در صحرای نقب اصابت کرده است؛ گرچه ارتش اسرائیل حملات به نواتیم را تایید کرد و تصاویری را منتشر نمود که خسارات زیادی را نشان نمی‌داد اما مستندات و تایید های بعدی حاکی از شکست سیستم دفاع هوایی تحسین شده اسرائیل در برابر آن پنج موشکی است که یکی پس از دیگری به اهداف خود در این پایگاه اصابت کردند. از برخورد ها به این پایگاه، بعلت نزدیکی به مناطق فلسطینی نشین فیلم های متعددی منتشر شده است. نگاهی به موشک های مورد استفاده سردار سرتیپ علی حاجی زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بعد از عملیات اعلام کرد: «ما با استفاده از سلاح های منسوخ و حداقل ابزار به اسرائیل حمله کردیم. در این مرحله از موشک های خرمشهر، سجیل، حاج قاسم، خیبر شکن۲ و هایپرسونیک استفاده نکردیم.» اما ایران چه موشک هایی از تولیدات داخلی خود را استفاده کرد و چرا؟ موشک قدر: این موشک با اینکه 20 سال از ورود به خدمتش می‌گذرد با کلاهک های مجهز به فریبنده یا بارشی برای از بین بردن قابلیت های رهگیری سامانه پیکان-2 اسرائیل، کارآمدی خود را نشان داد. گفته میشود که در حین حرکت در فضا، موشک قدر حدود 10 کلاهک فریبنده را آزاد می کند تا سامانه پیکان۲ را فریب دهد تا هر کدام ۱۰ موشک رهگیر را به سمت پرتابه های کاذب ایرانی پرتاب کنند و به این طریق ذخایر مهمات دشمن تخلیه می شود. تصاویر موشک های رهگیر اسرائیلی که به طیف وسیعی از "نورهای موجود در آسمان" پاسخ می‌دهند، در واقع فقط می‌توانند شلیک اشتباه به سمت طعمه‌ها باشند. از جهت دیگری هم در مورد موشک قدر شلیک شده توسط ایران نیز می توان نظر داد. آن ها می توانند بعنوان اهداف اضافی ارزان قیمت برای دفاع ضد بالستیک دشمن مزاحمت ایجاد کنند و همینطور با دارا بود کلاهک های خوشه ای و چند گانه می‌توانند، منطقه ای بزرگ مانند پایگاه های هوایی را هدف گیرند. دست کم یک مورد از این کلاهک علیه پایگاه نواتیم استفاده قرار گرفت که در اکثر فیلم های منتشر شده توسط کاربران فضای مجازی قابل رویت است. سرجنگی بارشی یا هدف کاذب!؟ همانطور که گفته شد دست کم یک مورد مستند از یک سرجنگی متفاوت استفاده شد که میتواند از نوع بارشی یا فریب باشد. در فیلم زیر میتوانید ببینید که بالاترین شی در حال حرکت شامل پرتابه هایی است که به تعداد نزدیک به ۱۷ عدد به سمت هدف می روند. این فیلم ها از منطقه الخلیل و حومه آن گرفته شده جایی که در فاصله ۳۵ کیلومتری جنوب آن پایگاه نواتیم قرار دارد. این بمب لت ها پس از چندی بعلت کاهش سرعت از دید پنهان میشود اما در بخش دوم فیلم میتوانید صدای برخورد کلاهک مشابه خوشه ای را بشنوید. البته ممکن است فقط اهداف کاذب باشند و بر اثر نیروی جنبشی زیاد چنین صدایی ایجاد میکنند... https://aparat.com/v/EZdoq . موشک دزفول: یک موشکی تاکتیکی و مقرون به صرفه با محموله 600 تا 700 کیلوگرمی که ظاهراً به طور خاص برای حمله به پایگاه اطلاعاتی اسرائیل در شمال جولان اشغالی استفاده میشود. دزفول یک موشک هدایت دقیق تک مرحله‌ای و کم‌هزینه است که تنها حدود ۶ تن وزن دارد، اما با این حال می‌تواند به اسرائیل برسد. این یک پیشرفت بزرگ برای ایران در زمان ورود به خدمت دزفول در پنج سال قبل بود. موشک عماد: تقریباً یک دهه از آزمایش آن برای مقابله با سامانه‌های پدافند هوایی جدیدتر مانند پیکان۳ اسرائیل و SM-3 آمریکایی میگذرد. این موشک برای فرار از موشک های رهگیر، قبل از ورود مجدد به جو میتواند طعمه های کاذب را در فضا آزاد کند. خیبر شکن۱: این موشک را میتوان پاسخ سپاه به توسعه تدریجی رهگیر های پیکان اسرائیل دانست. موشک رهگیر پیکان ۳ میتواند در خارج از جو درگیر شود اما باید توجه کرد که در خارج از جو با یک سرجنگی کوچک طرف است. همچنین خیبر شکن۱ در مرحله پایانی پرواز خود، مانورهایی را انجام می دهد که برای فرار از رهگیری سیستم های دفاعی متعدد از جمله پیکان، پاتریوت و فلاخن داوود موثر است. این مانور ها، شبیه به واکنش بوکسوری است که در برابر مشت حریف جا خالی می دهد. این موشک با توجه به پیچیدگی خط سیر پروازی نیاز به وادار کردن سیستم‌های دفاعی به همان اندازه پیچیده را ملزم می‌کند و در نهایت با عدم پاسخ قطعی سبب میشود که پدافند ضد بالستیک بجای یک موشک با شلیک چندین موشک اضافی، فرآیند رهگیری را انجام دهد و کارایی کلی آنها را کاهش میابد. و این موضوع از نظر اقتصادی اصلا مقرون به صرفه نیست. حملات موفقیت‌آمیز منتسب به این موشک در اسرائیل نشان می‌دهد که علیرغم اینکه یک نسل از جدیدترین موشک های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همچنان عقب‌تر بوده، اما اثر بخشی خود را حفظ کرده است. در نسخه دوم خیبر شکن که البته در این عملیات استفاده نشد، سرجنگی با نسخه مورد استفاده در موشک فتاح۱ تعویض گشته، با این تفاوت که پیشران سوخت جامد مورد استفاده در سرجنگی فتاح از آن حذف گردید. با این حال نوک تیز این موشک مانع ایجاد پلاسما و البته افزایش سرعت و در نهایت کاهش سطح مقطع می شود. همه اینها از خیبر شکن۲ یک موشک کم هزینه و پر خطر می‌سازد. . https://aparat.com/v/VlgEw ادعا میشود که در فیلم فوق یک سرجنگی که احتمالا متعلق به خیبر شکن است، در فاز نهایی یک مانور سنگین یا بهتر است بگوییم اصلاح مسیر انجام میدهد. هر چند مشخص نیست که این مورد واقعا مانور سرجنگی است یا یک باگ در فیلم بعلت تغییر در زاویه فیلم برداری! ضعیف تر از تار عنکبوت علیرغم اینکه سامانه یکپارچه دفاع هوایی اسرائیل که با داده های یک ایستگاه نظارتی ایالات متحده در صحرای نقب و همچنین با اطلاع داشتن از 36 ساعت قبل از زمان حمله تقویت شده بود، چندین موشک ایرانی توانستند با موفقیت به اهداف خود اصابت کنند. پایگاه های ایالات متحده در منطقه، با ارسال داده های گردآوری شده از پرتاب موشک ها و پهپاد های ایرانی به اسرائیل برای تقویت پاسخ دفاعی به آنها کمک می کردند. اما علیرغم حمایت یک ائتلاف چندملیتی، که شامل دفاع اردن از حریم هوایی خود و همچنین حضور اطلاعاتی و راداری عربستان سعودی و امارات هم می شد، در نهایت سپر دفاعی اسرائیل در این عملیات نتوانست دفاع کاملی از خود نشان دهد.( گفته می شود که مجموعا ده کشور در این دفاع به اسرائیل کمک کردند) اسرائیل قبل از حمله ایران پارازیت جی پی اس شدیدی ایجاد کرد، اما این تلاش بی فایده بود. چنین اقدامات «جنگ الکترونیکی» نمی تواند با موشک های بالستیک ایران مقابله کند. اگرچه مدل‌های پهپاد قدیمی‌تر مستعد این امر هستند، اما مدل های جدیدتر همچون پهپاد شاهد-136 در برابر پارازیت GPS «مقاوم» شده‌اند. تجربیات استفاده از شاهد۱۳۶ در اوکراین نشان میدهد که این پهپاد در برابر اخلال مقاوم است. هر چند انتظار می رود بین ایران و روسیه تبادل تجربیات به جهت ارتقا این پهپاد نیز صورت گرفته باشد. باید توجه کرد که بر خلاف پهپاد شاهد۱۳۶ موشک‌های سپاه از «سیستم‌های هدایت اینرسی» نیز استفاده می‌کنند که بر سیستم‌های هدایت داخلی مانند ژیروسکوپ و رایانه تکیه دارند.یک سیستم هدایت اینرسی اطلاعات مورد نیاز را در زمان پرتاب و بلافاصله پس از آن دریافت می کند. در این مرحله، دریافت داده‌ها از پایگاه پرتاب سپاه متوقف می‌شود و صرفاً موشک به سامانه‌های داخلی خود متکی است. این که موشک ها 1000 تا 1200 کیلومتر را طی کردند و اهداف را که تنها با سیستم هایی که احتمالا تنها توسط هدایت درونی کنترل می شدند با دقت قابل قبول مورد اصابت قرار دادند، یک دستاورد عالی برای ایران است. . https://aparat.com/v/YHrFK فیلم ادعایی از برخورد های پی در پی به پایگاه رامون اعتبار دفاعی اسرائیل در خطر است اسرائیل و متحدانش مدعی هستند که صدها موشک و پهپاد توسط ایران پرتاب شده است. با این حال، برآوردهای حداکثری برای طرف ایرانی حاکی از آن است که ممکن است تنها ۵۰ تا ۶۰ موشک شلیک شده باشد که ۹ تا ۱۵ موشک به اهداف تعیین شده اصابت کرده است. ادعای تبلیغاتی ارتش اسرائیل مبنی بر نرخ رهگیری ۹۹ درصدی در صورتی که برآورد فوق دقیق باشد به حدود ۵۰ یا ۶۰ درصد کاهش می یابد. ادعای اسرائیل در مورد تعداد موشک‌ها در صورتی که پرتابه های فریب‌ موشک‌ها را شمرده باشند ممکن است غیر واقعی در آید. تصویر جدایش یک سرجنگی در خارج جو از بوستر خود( یا هدف قرار گرفتن توسط یک موشک پیکان۳) اگر چنین باشد، تصویر برای عملکرد دفاع موشکی اسرائیل بسیار تلخ به نظر می رسد. از این رو، آمار سازی بخشی برای حفظ چهره اسرائیل و بخشی دیگر به منظور مهار تشدید تنش هاست که راستای منافع ایالات متحده بوده که به دنبال جلوگیری از تشدید تنش توسط اسرائیل است. اینکه آیا هدف واشنگتن از مهار بحران به آن اجازه می‌دهد تا آمار واقعی را منتشر کند، مشخص نیست، به‌ویژه اگر نفوذ موشک های ایران کم باشد. اگر ثابت می شد که یک اسلحه نسبتاً کوچک ایرانی توانسته است یک سامانه دفاع موشکی پیچیده را شکست دهد، اسرائیل هاله شکست ناپذیری خود را از دست می دهد. . https://www.aparat.com/v/ishGS فیلم ادعایی از برخورد های پی در پی به پایگاه رامون (در کثرت آمار ادعایی لازم به ذکر است که در دور پنجم جنگ شهرها از زمستان ۶۶ تا اردیبهشت ۶۷ بین ایران و عراق، رژیم بعث در طول قریب به ۵۰ روز ۱۸۹ موشک بالستیک شلیک کرد. ایرانی‌ها در پاسخ به این موشک باران با شلیک ۷۵ تا ۷۷ موشک هواسونگ-۵ (مدل تولید کره شمالی اسکاد ) به این حمله پاسخ دادند.) ارسال یک پیام واضح انواع و تعداد موشک‌هایی که ایران برای استفاده در این حمله انتخاب کرد، فقط گویای تاکتیک‌های نظامی نیستند، بلکه پیام‌های سیاسی برای نشان دادن قابلیت‌ها و افشای آسیب‌پذیری‌های سامانه‌های دفاع هوایی اسرائیل را نیز به همراه داشتند.با این حال، آنچه مشهود است این است که به محض نفوذ چندین کلاهک ایرانی به سامانه‌های دفاع هوایی اسرائیل و حمله به اهداف حیاتی، یک تحول بزرگ سیاسی-نظامی و یک تغییر معادله صورت گرفت. به این معنا که ایران با شکستن دفاع هوایی اسرائیل و انجام این کار با موشک های بالستیک قدیمی تر، پیام قدرتمندی به طرف مقابل فرستاد. پیامی که تا روز نوشتن این مقاله همچنان با پاسخ قطعی و مساوی همراه نبود و این به معنای خدشه دار شدن بازدارندگی اسرائیل است که سال ها از آن علیه خود ایران استفاده می کرد. ایران پس از سال ها صبر در مقابل حملات پی در پی اسرائیل که شامل مناطق خاکستری میشد با یک پاسخ غافل گیرنده در سرزمین هدف بازی را وارد مرحله ای کرد که برای اسرائیل و آمریکا چندان خوشایند نیست. این در حالی است که بازوی پراکسی های منطقه ای ایران نیز چهره ی جدیدی از خاورمیانه به اسرائیل نشان می دهند. همان چیزی که کارشناسان اسرائیلی از سال قبل از عنوان «اتحاد میادین» برای آن یاد میکردند. اسرائیل بعد دهه ها در چندین جبهه در جنگ است و اینبار در موضع دفاعی قرار دارد و جنگ فرسایشی و چند ماهه ای را دنبال میکند که در آن پیشرفتی دیده نمی شود. این همان زمان و مکان مناسبی بود که ایرانی ها منتظرش بودند! در پاسخ به تهدیدات اسرائیل مبنی بر هدف قرار دادن تأسیسات غنی‌سازی اورانیوم ایران، انعطاف پذیری زیرساخت‌های هسته‌ای ایران و احتمال پاسخ بعدی شدید تر، چالشی بزرگ برای توانایی‌های متعارف اسرائیل است. علیرغم اشکالاتی که وجود دارد، ممکن است دستاوردهای سیاسی بالقوه چنین حمله ای توسط بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیلی و دولت راستگرای وی، مطلوب تلقی شود.در طرف مقابل، واکنش ایران به هرگونه حمله اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای مانند نطنز یا فردو احتمالاً شدید خواهد بود و از تمام توانایی‌های نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استفاده می‌کند. همچنین با واکنش انتقامی تل آویو به طور بالقوه منجر به تجدید نظر در دکترین هسته ای جمهوری اسلامی خواهد شد. همانطور که در 18 آوریل توسط فرمانده سپاه حفاظت و امنیت مراکز هسته ای ایران، سرتیپ احمد حق طلب پیشنهاد شد. https://aparat.com/v/z3PNW شادی جوانان فلسطینی کرانه غربی از پاسخ موشکی ایران گردآورنده: Navard این مطلب ترجمه و افزوده شده ای بر تحلیل منبع زیر است. هر گونه برداشت از آن با ذکر نام نویسنده و انجمن میلیتاری بلامانع است... منبع
  20. ساخت و بازسازی تاسیسات نظامی زیر زمینی در یمن تصاویر ماهواره ای نشان می دهد که حوثی ها در حال حفاری سایت های زیر زمینی متعدد هستند و این تأسیسات نظامی بسیار بزرگتر از چیزی هستند که تاکنون در یمن وجود داشت که می تواند حفاظت از آنها را در نبرد های احتمالی آینده تقویت کند. شتاب یمنی ها در حفاری تونل ها حوثی ها بخش اعظم و پر اهمیت یمن را در کنترل خود دارند و بر کشتیرانی در دریای سرخ هم مسلط هستند. در نتیجه با توجه به اهمیت منطقه حضور آن ها و تجربه های جنگی گذشته و همینطور احتمال برخورد های نظامی در آینده، آن ها را به گسترش تاسیسات نظامی زیرزمینی سوق داده است. تصاویر ماهواره ای که مستندات ما از این ساخت و ساز هاست، مربوط به پیش از عملیات نظامی «پوزایدن کماندار» به رهبری آمریکا علیه یمن است که پاسخی به حملات حوثی ها به کشتی‌های باری و نظامی توسط انصار الله بود. در حالی که حوثی‌ها در اولین روزهای شکل گیری سازمان نظامی خود از غارها و تونل‌های ساده به عنوان یک گروه چریک استفاده می‌کردند، اما هم اکنون تأسیسات بسیار بزرگ‌تری را در برنامه ساخت و ترمیم خود در نظر دارند. آنها تونل‌های ارتش یمن قبل از جنگ با ائتلاف عربی را مرمت کرده و در کنار آن ها تأسیسات زیرزمینی کاملاً جدیدی را ساخته‌اند. حوثی‌ها قبل از رویارویی نظامی با آمریکا و متحدینش، برای درگیری‌های آینده خود را آماده می‌کردند. اولین موارد استفاده حوثی ها از مراکز زیرزمینی به سال ها قبل یعنی در سال 2004 و در طی نبرد صعده که بین دولت یمن و گروهی که آن زمان یک گروه شورشی در شمال یمن بود پدیدار گشت. در سپتامبر همان سال، ارتش یمن اولین رهبر این گروه، حسین بدرالدین الحوثی را کشت. به گفته منابع حوثی، نیروهای ارتش یمن غاری را که وی در آن پنهان شده بود، کشف کردند و آنجا را به آتش کشیدند. رهبری گروه به برادرش حسین عبدالملک الحوثی رسید که همچنان بر این گروه و یمن رهبری می کند. وی انقلاب علیه دولت علی عبدالله الصالح، رئیس جمهور وقت و هفت سال دفاع در برابر ائتلاف تحت رهبری عربستان سعودی را رهبری کرد. این جنگ در سال 2015 به منظور توقف پیشرفت انقلاب به رهبری حوثی ها آغاز شد که طی آن حوثی‌ها از غارهای طبیعی و تونل‌های کوچک‌ در سراسر مناطق ناهموار و کوهستانی یمن استفاده گسترده کردند. با این حال حوثی ها اولین کسانی نبودند که استفاده از امکانات زیرزمینی را به یمن آوردند. دولت صالح (1978-2012) تأسیسات زیرزمینی بزرگی را ساخت که برخی از آنها مربوط به امور نظامی بودند و برخی دیگر برای حفظ اعضای بلندپایه دولت و دارایی‌ها در نظر گرفته شده بودند. پس از سقوط رژیم صالح، چندین مکان این چنینی کشف شدند. در سال‌های 2014 و 2015 پس از تسلط حوثی‌ها بر صنعا، پایتخت و بخش‌های وسیعی از شمال یمن، ائتلاف به رهبری عربستان سعودی در مارس 2015 عملیات هوایی علیه حوثی‌ها و گروه‌های همپیمانش را آغاز کرد. در اوایل نبرد، ارتش یمن و تأسیساتی که اکنون دیگر تحت کنترل حوثی‌ها بودند، به اهداف اصلی نیروهای ائتلاف عربی تبدیل شدند. ورودی بسیاری از تأسیسات زیر زمینی نیز با دقت نسبتاً خوبی مورد حمله قرار گرفتند. اولین ساخت و ساز های بزرگ حوثی ها در اواخر دهه 2010 میلادی آغاز شد، زیرا سرعت حملات هوایی ائتلاف به طور قابل توجهی کاهش یافته بود. نیروهای حوثی شروع به نوسازی تاسیسات زیرزمینی دوره صالح نمودند. تصاویر ماهواره‌ای نشان می‌دهد که آوارها از ورودی‌های تونل‌ها پاکسازی می‌شوند و مسیرهای خودرویی جدیدی منتهی به تونل‌ها ساخته می گردد و همچنین خودروهای عمرانی در پایگاه نظامی الحفا، کاخ ریاست‌جمهوری سابق و مجتمع تلویزیونی یمن در صنعا و انبار ارتش در نزدیکی دبر دیده می شوند. خارج کردن انبوه نخاله های حفاری نشان می داد که کار در الحفا ممکن است شامل گسترش قابل توجهی نسبت به تأسیسات اولیه باشد. در حداقل دو مورد، کار مجدد در این سایت ها منجر به دور دیگری از حملات ائتلاف به رهبری عربستان سعودی به الحفا و محوطه تلویزیونی یمن در سال های 2020 و 2021 شد. تاسیسات زیر زمینی جدید حوثی‌ها در آوریل 2022، تلاش‌های گسترده‌تری را برای ساخت تاسیسات زیر زمینی آغاز کردند که فراتر از نوسازی و توسعه موارد موجود در دوره صالح بود. تصاویر ماهواره ای، حداقل دو تاسیسات زیرزمینی جدید ساخته شده توسط این گروه را نشان می دهد. در اواخر سال 2022، حوثی ها کار بر روی تاسیسات جدیدی را در دره ای نزدیک پایگاه محلی خود در صعده بود را آغاز کردند. در فوریه 2024، تصاویر ماهواره‌ای سه ورودی تونل را نشان می‌دهند که به اندازه کافی بزرگ هستند تا وسایل نقلیه سنگین از آن ها عبور کنند و همچنین انبوهی از نخاله های حفاری از آن ها خارج شدند. دو سایت دیگر هم در نزدیکی صعده دارای ویژگی‌هایی هستند که با ساخت و ساز تأسیسات نظامی-زیرزمینی سازگار است، اما نمی‌توان آنها را به طور قطعی شناسایی کرد. همچنین فعالیت هایی در پایگاه موشکی اسکاد سابق ارتش یمن در جبل عطان در صنعا انجام شد. حوثی‌ها در نیمه اول سال 2023 شروع به ساخت یک تونل بزرگ کردند که نشان می‌دهد کار روی یک تاسیسات بزرگ زیرزمینی در حال انجام است. پی ریزی برای نبرد آینده این واقعیت که حوثی‌ها پس از توافق آتش‌بس با ائتلاف تحت رهبری عربستان سعودی، شروع به ساخت تأسیسات جدید بزرگ کردند، نشان می‌دهد که این گروه بر روی استقرار خود و تقویت توانایی‌های نظامی خود متمرکز شده است. انعطاف پذیری این سایت‌ها در برابر حملات هوایی عربستان و ائتلاف ممکن است حتی علاقه حوثی‌ها به آنها را افزایش داده باشد. این گروه ترجیح داد به جای پایبندی انحصاری به شیوه مخفی ساخت تونل که مورد علاقه گروه هایی مانند حماس و حزب الله است، تأسیسات بزرگ قابل مشاهده توسط ماهواره را نیز توسعه دهد. تاسیسات زیر زمینی با ورودی‌هایی که به اندازه کافی بزرگ هستند تا وسایل نقلیه سنگین را در خود جای دهند، این سوال را ایجاد می‌کنند که آیا این تأسیسات زیرزمینی بازسازی‌ و با تازه ساخته شده می‌توانند در نهایت برای پنهان کردن بخش‌هایی از زرادخانه موشکی و پهپادی حوثی‌ها مورد استفاده قرار گیرند؟ حال مقاومت این تاسیسات زیرزمینی اکنون در حال آزمایش است. وزارت دفاع آمریکا گفته است که اهداف زیرزمینی را به عنوان بخشی از عملیات پوزایدن کماندار هدف قرار داده است. منبع
  21. آنچه واقعاً هدف قرار گرفت، باور اسرائیلی ها بود از اینکه آنها از انتقام در امان هستند. ماموریت انجام شد
  22. کواد انتحاری یا سرباز پیاده؟ به گزارش ساترن ویکلی، یک روزنامه مستقر در شهر گوانگژو، کلیه تجهیزات انفرادی سربازان چینی کمتر از ۱۵۲۳ دلار یا تقریباً به ارزش دو موبایل آیفون 6 ورژن ابتدایی در چین هزینه بر میدارد. به نقل از آسوشیتدپرس، در طرف مقابل، سربازان آمریکایی معمولاً تجهیزاتی به ارزش ۱۷۵۰۰ دلار حمل می کنند.تقریباً نیمی از ارزش تجهیزات مربوط به مهم‌ترین ابزار این سربازان که شامل تفنگ تهاجمی و کلاه ایمنی و جلیقه ضد گلوله می شود. این در حالی است که یک کواد سبک انتحاری(FPV) با برد ۱۰ کیلومتر و ۱/۵ کیلوگرم ماده منفجره تنها ۴۰۰ دلار قیمت دارد. این قیمت میتواند با توجه به تولید کننده متفاوت باشد. برای قیاس باید بدانید که قیمت هر خمپاره ۸۱ میلیمتری ساخت آمریکا میتواند از بازه ۴۰۰ تا۸۵۰ دلار قیمت داشته باشد. شما با قیمت تجهیزات یک سرباز چینی که ۱۵۲۳ دلار است میتوانید ۳ کواد تهیه کنید. و با هزینه تجهیزات یک سرباز آمریکایی میتوانید ۴۴ کواد انتحاری تهیه کنید! هر چند مطلب فوق فقط در جایگاه قیاس هزینه هاست و جایگاه این دو با یکدیگر بطور کامل پر کردنی نیست. منبع ۱ منبع۲
  23. دنیا سیاه و سفید نیست! به یک داستان زیبا از جنگ جهانی دوم می پردازیم و برای این منظور باید به تاریخ دوشنبه ۲۰ دسامبر ۱۹۴۳ باز گردیم. یک بمب افکن آمریکایی B-17G برای بمباران یک کارخانه هواپیماسازی در حال حرکت به سمت شهر برمن در آلمان بود. آنها بخشی از تقریبا ۵۰۰ بمب افکنی آمریکایی بودند که در این مأموریت شرکت می کردند. این اولین ماموریت کاپیتان چارلز براون بود و آنها بسیار جوان بودند و هیچ تجربه ای در مورد معنای بمباران آلمان یا پرواز بر فراز کشور دشمن نداشتند. بمب افکن آن ها توسط آتش توپ های ضد هوایی آلمان آسیب می بیند و در ادامه مسیر دو جنگنده آلمانی به آن ها حمله ور می شوند که حتی نزدیک بود آن ها را ساقط کنند. نتیجه این خوش شانسی بمب افکنی به شدت آسیب دیده بود که همچنان دفاع هوایی آلمان در کمینش بود و مسافت بسیاری تا اولین فرودگاه داشت و آنها مجبور شدند در ارتفاع کم تا خانه پرواز کنند. دو عدد از موتور های بمب افکن آسیب دیده بودند و یکی از آن ها از کار افتاده بود. سکان دم سمت راست را از دست رفته بود، کابین به شدت آسیب دیده و بیشتر تیربارها کار نمی کردند. در این هواپیما یک کشته و چند مجروح با حال وخیم نیز وجود داشت. در همین حال فرانتس استیگلر خلبان شکاری BF109G6 آلمانی، آن ها را در آسمان می بیند. فرانتس استیگلر یک خلبان تکخال با 70 شکار تایید شده بود. فرانتس استیگلر در همان روز دو فروند B17 را سرنگون کرده بود، بنابراین یک B17 که به شدت آسیب دیده بود برایش کار ساده ای به نظر می رسید. قهرمان داستان ما در اینجا افسانه حماسی را خلق میکند. او به هر دلیلی از کشتن ۱۰ جوان آمریکایی میگذرد. آن ها فقط ۲۰ تا ۲۵ سال بیشتر نداشتند. استیگلر تصمیم گرفت به آنها کمک کند. فرانتس استیگلر موفق شد به آمریکایی ها نشان دهد که در جهت اشتباه پرواز می کنند و آنها را به سمت انگلستان همراهی کرد. آمریکایی ها و فرانتس استیگلر از جنگ جان سالم به در بردند که البته ماجرا در اینجا خاتمه نمیابد. استیگلر پس از پایان جنگ به کانادا نقل مکان کرد و زندگی جدیدی برای خود ساخته و ازدواج میکند و زندگی آرام برای خود می سازد. این موضوع در مورد خلبانان آمریکایی هم صادق است. آن ها بعد سال ها با یکدیگر رو به رو میشوند و ملاقات آنها، یک دوستی مادام العمر را رقم میزند. فیلمی بازسازی شده از این داستان: https://www.aparat.com/v/GbL4t هر برداشتی از این مطلب ذکر نام گردآورنده و سایت میلیتاری بلامانع است. منبع
  24. نبرد هالب - آخرین عملیات آلمان پس از نبرد اودر-نیسه از ۱۶ تا ۱۹ آپریل سال ۱۹۴۵ بعنوان آخرین نبرد آلمانی ها در اطراف برلین، قوای شوروی موفق می‌شوند خطوط دفاعی در ارتفاعات سیلو را با ۳۰هزار نفر تلفات بشکنند. پس از موفقیت در ارتفاعات سیلو، قوای شوروی از شرق به سمت مرکز برلین در حال پیشروی بودند و هم نیروهای متفقین غربی از محور جنوب غربی در حاشیه رود الب به سوی برلین در حال حرکت بودند. این پیشروی ها به شوروی اجازه داد که در دو جبهه، ارتش نهم آلمان را در منطقه‌ای وسیع در غرب فرانکفورت محاصره کنند. هالب نبردی بود که از ۲۴ آوریل تا ۱ مه ۱۹۴۵ در حین سقوط برلین به وقوع پیوست. بقایای ارتش نهم آلمان به فرماندهی ژنرال تئودور بوسه که در یک پاکت بزرگ در منطقه جنگلی اسپری در جنوب شرقی برلین محاصره شده بودند، سعی کردند از طریق روستای هالب و جنگل های کاج جنوب برلین به سمت غرب نفوذ کنند تا به ارتش دوازدهم آلمان به فرماندهی ژنرال والتر ونک ملحق شوند. برای انجام این کار، ارتش نهم مجبور شد با سه خط از سربازان جبهه اول اوکراین (جز شوروی بودند) به فرماندهی مارشال ایوان کونف بجنگند، در حالی که در همان زمان واحدهایی از جبهه اول بلاروس تحت فرماندهی مارشال گئورگی ژوکوف از شمال شرق به این عقب نشینی آلمانی ها حمله کرد. پس از نبردهای سنگین، حدود ۳۰ هزار سرباز آلمانی کمی بیش از یک سوم تعداد سربازان اولیه به منطقه ای امن در خطوط مقدم ارتش دوازدهم آلمان رسیدند. بقیه یا کشته یا توسط نیروهای شوروی اسیر شدند. منبع
  25. داوینچی اسپانیایی تعداد کمی از زندگی مرموز دانشمند و مهندس «جرونیمو د آیانز ای بومونت» مردی که اختراعاتش قرن ها جلوتر از زمان خود بود، اطلاع دارند. قبول دارم اسم های اسپانیایی واقعا سخت هستند! در اوایل قرن هفدهم، آیانز بیش از پنجاه اختراع را به ثبت رساند. اما مهمترین مورد مدنظر ما، اختراع اولین زیردریایی کاربردی است آن هم مدت‌ها قبل از اینکه فناوری اجازه ساخت مؤثر آن را بدهد. این زیر دریایی دارای یک پنجره شیشه ای بود تا با آن بیرون را نگاه کنند و یک لوله دسترسی هوای تازه هم داشت و توسط پاروهای مکانیکی آنرا میشد به حرکت در آورد و بازوهای مفصلی هم برای آن ساخته شد تا خدمه به اشیا بیرون دسترسی داشته باشند. در سال ۱۶۰۳ این شبه زیر دریایی در رودخانه پیسورگا در مقابل چشمان پادشاه اسپانیا فیلیپ سوم آزمایش شد و مورد تقدیر وی قرار گرفت. منبع