ahvazWolf

Members
  • تعداد محتوا

    619
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

پست ها ارسال شده توسط ahvazWolf


  1. كاش اينو زماني كه دبيرستاني بودم ميخودنم..... ...كه ناو هواپيما بر رو غرق كردن......

    چون اون زمان با خوندن هر كتاب تو بحرش ميرفتم و آخر داستان كتاب خيلي برام مهم بود..........

    اون موقع 14 ساله بودم............الان 24 سالمه...........
    به هر حال ممنون

  2. آقا دستت درد نكنه

    سال اول دبيرستان كه بودم .....يه مجموعه كتا ب به اسم گردونه ي تاريخ گير اوردم
    كه در مورد وقايع و شخصيت هاي تاريخي بود......خيلي باحال بود

    در مورد جنگ هم تكخال هاي پرنده ...كه در مورد خلبان هاي جنگ جهاني بود ........

    كتاب بعدي هم اسمش..غرق نبرد ناو بيسمارك

    نوشته بود كه بر اساس پيمان هاي قبل از جنگ كشتي هاي جنگي نبايد از 38 هزارتن تناژ بيشتري داشته باشن.......اما بيسمارك به دور از چشم خارجي ها با تناژ 42 هزار تن ساخته شد
    برد توپ هاي اون به 50 كيلومتر ميرسيد....البته ديگه تو اون برد دقتي نداشت

    و فكر كنم تو بندر هامبورگ به اب انداخته شد.......تو درگيري اول با انگليسي ها كه بزرگترين ناو خوشون هود و ناوچه ي همراهش شاهزاده ولز بود تونست با هدف قرار دادن تصادفي انبار مهمات هود اونو غرق كنه
    و ناوچه ي همراه شاهزاده ولز رو دچار صدمه بكنه....اما اشتباه اونا اين بود كه شاهزاده ولز رو تعقيب و غرق نكردن و گذاشتن كه فرار كنه

    بعد ها هم وقتي همه ي قواي دريايي انگليس به دنبال شكار بيسمارك ميرن........يه اژدر پرتابي از هواپيما به قسمت سكان بيسمارك اصابت ميكنه و سكان رو كج ميكنه.......و بيسمارك كه داشت به سمت سواحل فرانسه ( يا اسپانيا ...يادم نيست ) برميگشت رو از مسير منحرف ميكنه
    يعني سكان به سمت شمال انگليس تغيير مسير اجباري ميده
    بعد در اثر بمباران زياد اونو غرق ميكنن

    نكته ي غمناكش اينجا بود كه درست زماني كه كشتي هاي انگليسي مشغول جمع اوري خدمه ي بيسمارك از روي سطح آب بودن........يه زير درياي آلماني كه از گشت زني در حال بازگشت به پايگاه بود و اژدر هاش هم تموم شده بودن.......پريسكوپ خود را از اب بيرون مياره كه ببينه چي شده.......
    و كشتي هاي انگليسي از ترس اينكه اين زير دريايي بهشون حمله كنه صحنه رو ترك ميكنن.....و تعداد زيادي از خدمه بيسمارك غرق ميشن

    تو اين جريان ناوچه ي همراه شاهزاده ولز هم حضور داشت......و از بيسمارك انتقام گرفت........بعد ها شاهزاده ولز رو تو جنگ اقيانوس آرام ژاپني ها غرق ميكنن
    اون موقع من ميخواستم گريه كنم

    بعدها وقتي يه جاي ديگه خوندم كه شاهزاده ولز رو ژاپني ها غرق ميكنن......خيلي خيلي خوشحال شدم

  3. تو وصيت نامه ي امام علي ع به حسن و حسين

    در مورد چگونگي قصاص ابن ملجم ميفرمايند كه اگر خواستيد قصاص كنيد فقط يك ضربه بزنيد

    و حديثي از پيامبر نقل ميكنه كه ميفرمايند : از پي كردن و تكه تكه كردن بپرهيزيد هرچند سگ ديوانه باشد

    دشمن هميشه براي ما منفور بوده و بايد براي نابودي دشمنان تمام تلاش ممكنه رو انجام داد اما اسلام براي اين كار چارچوب خودش رو داره

  4. سلام به همگي

    طرح جالبيه

    به نظر من اين سلاح متعلق به لر ها نيست.......چون تو جنگ هاي قديم هميشه يه عده فلاخن انداز بودند
    البته فلاخن دستي منظورمه نه منجنيق هاي بزرگ

    منم زماني كه ايلام بوديم....البته شهري كه بوديم اكثريت لر بودن......ميديدم كه بعضي كشاورز ها براي فراري دادن پرندگان از كشتزارهاي خودشون از اين سلاح ( قلماسنگ ) استفاده ميكردند.....البته چندباري كه ديدم پرت ميكردن به نظرم كه دقيق ميزدن تو محدوده اي كه پرنده نشسته بود............

    من با كرد و لر و لك و عرب و بختياري زندگي كردم ........و زبونشون رو بلدم........اما موقع حرف زدن يه ذره گير ميكنم
    به نظر من نبايد از شنيدن اين شوخي ها ناراحت شد

  5. عراق تونست كه برد موشك هاي اسكاد رو تا حدودي افزايش بده.........ولي خب ممكنه همين هم كار كارشناساي خارجي بوده باشه نه عراقي ها

    شوروي هميشه با ايران رابطه داشته هرچند كم و ضعيف
    اما
    زماني كه حزب توده ايران متلاشي شد و سردسته هاي اون دستگير شدند روابط ايران و شوروي بدجوري وخيم شد

  6. راستي ديروز دو فروند جنگنده ي اف 5 از نوع دو نفره تو محوطه ي نمايشگاه پرواز ميكردن و نمايش هوايي ميدادن
    صحنه ي غلت خوردن اونا تو آسمون خيلي ديدني بود

    بعدش يه هليكوپتر قرمز رنگ هم پرواز كرد كه ديگه ما داشتيم برميگشتيم و نمونديم از نزديك ببينيمش

  7. من امروز به اون نمايشگاه رفتم..............چون از سفر برميگشتم نتونستم زياد فيلم برداري كنم . وفيلم تموم شد.................اما عكس گرفتم

    خيلي خيلي شلوغ بود...............اين عكس هايي كه گزاشتيد همه خلوت هستن و جمعيتي توشون نيست ولي امروز ساعت 4 عصر كلي آدم ريخته بود اونجا

    راستي يه حرفي از يكي از كادري ها شنيدم كه دلم رو به درد آورد..........ميگفت بعد از 23 سال سابقه و خدمت و تجربه تو امور الكترونيكي فقط 400 هزار حقوقشه.............به نظر دروغ نميگفت
    چرا بايد اينقدر حقوق بگيره؟.............چطور انتظار ميره با اين وضعيت بتونيم پيشرفت كنيم؟

  8. منم شايد برم.........آخه قراره كه شنبه يا يكشنبه بريم ايلام......از انديمشك بايد بگذريم كه بريم ايلام....توي راه هم به بچه ها ميگم كه بياييد بريم پايگاه هوايي........احتمالا قبول ميكنن

    4 سال پيش هم تو تعطيلات نوروز با دوستام به پايگاه چهارم شكاري رفته بوديم...و هواپيماهاي اف 4 و اف 5 و اف 14 و اف 7 رو از نزديك ديدم
    هليكوپتر هم بود.........و بازديد كننده ها از در عقب يه شينوك وارد ميشدن و از در جلويي كنار كابين خارج ميشدن......منم رفتم تو

    راستي پشت توپ هاي هوايي هم ميرفتيم........فكر كنم 23 ميليمتري و اورليكن بودن.......يه دور بين هايي هم بود كه باهاش ميشد كوه هاي خيلي دور رو ديد زد...دزفول كوه نداره..و خيلي از كوه دوره

    كاش بتونم برم و عكس هم بگيرم

  9. يه بار ميخواستم يه گرافيك رو دانلود كنم كه نصب كنم.....95 مگابايت بود...تو خونه با ديال آپ حدود 10 ساعت طول كشيد..........و البته بعد موقع نصب ديدم كه به دردم نميخوره.....قبلش نوشته بود كه هموني هست كه لازم دارم
    ...........داشتم ديوونه ميشدم بعد اين همه مدت دانلود ميگفت كه نصب نميشه

    اينجا تو اهواز بعضي كافي نت ها از ديال آپ خونگي هم سرعت كمتري دارند

  10. البته ژاكستان با ايران همكاري هسته اي داشته

    دو سه سال پيش در مورد دلايل پيدا شدن آلودگي تو قطعات هسته اي..........ايران به آژانس اتمي گفته بود اين الودگي مربوط به قطعاتي كه از پاكستان گرفتيم بوده........و ما در اين الودگي نقشي نداشتيم

  11. عكس هاي جالبي هستند.....متشكر

    اون طور كه شنيدم الان اسم پايگاهي كه تو شهر كوت هستش شده علي بن ابي طالب

    اكثر ساكنين كوت رو كردهاي شيعه ايراني الاصل تشكيل ميدن

    ما تو كوت فاميل داريم........البته بغداد هم داريم............اگه گفتين كجاش؟........شهرك صدر......كه يه اسم ديگه اش مدينه الثوره هستش...من خودم اونجا رفتم

    حسن البكر ملعون زمان شاه سال 1970 ميلادي..........كرد هاي شيعه موسوم به كرد فيلي رو به ايران اخراج كرد
    به جرم ايراني بودن..........و همه ي خونه و زمين و مغازه و اثاثيه اونها تو همونجا جا موند

    كشور هاي زيادي به ايران پيشنهاد د ادن كه حاضرند اين كردهاي ايراني الاصل رو به عنوان پناهنده بپذيرن

    اما ايران به اين كرد ها چي گفت؟............گفت هركشوري ميخواييد ميتونيد بريد......اما همينجا بمونيد.........چون وطنتون اينجاست..........

    كشور ها ي اروپايي و استراليا حاضر بودن به اينا پناهندگي بدن..........حتي اسراييل هم اعلام آمادگي كرده بود..............جالبه اگه ميرفتيم اسراييل يهو موشك هاي حزب الله يا حماس ميزد خونه مون رو داغون ميكرد.... :mrgreen:

    البته همه كرد نبودن.....اونايي كه از نجف اخراج شدن خيلي هاشون اصفهاني بودن ( الان هم تو نجف اصفهاني زياده)........مشهدي هم توشون بود و جاهاي ديگه
    اما ما كرد بوديم
    همه موقع برگشتن به ايران به شهر هايي رفتند كه اصالت اونجا رو داشتن
    ما اما به خرمشهر و اهواز رفتيم........بدشانس بوديم...چون چندسال بعد اين بار به خاطر جنگ دوباره آواره شديم..... و عراقي ها دوباره خونه زندگيمون رو ازمون گرفتن.... . و رفتيم ايلام پيش فاميل هايي كه از قديم اونجا بودن و اصلا عراق نرفته بودن

    راستي اين نويسنده ي كتاب دا هم از فاميلمون هستن.....اما با برادر و پدرش خرمشهر موندن و جنگيدن
    ....البته ما همينجوري ننشستيم و خيلي از فاميل به جبهه رفتند..........عموم و دوتا از دايي هام جانباز شدن.... و پدرم هم تو جبهه مهران دوبار مجروح شد

    بعد از جنگ برگشتيم دوباره خوزستان.......ولي خب شهر پدري مون خرمشهر كه ديگه هيچي ازش نمونده بود
    حتي الان هم نه آباداني هست و نه خرمشهري.........رفتيم شهر مادري مون اهواز


    راستي
    الان تو كوت قدرت دست حزب بدره.........حزب بدر يا سپاه بدر...يا جيش البدر .. يا بيرق البدر .....رو اسيراي توبه كرده ي عراقي تشكيل ميدن.............كه به توابين شهرت داشتند
    بعد از جنگ هم زير نظر سپاه و بسيج به كارشون ادامه دادن و هدفشون براندازي حزب بعث بود
    ...............................................................................
    يكيشون رو ميشناسم..كه زمان جنگ از ارتش عراق فرار ميكنه....مجازات فراري ها اعدام بوده...بعد مامور رسيدگي به فراري هاي شهر كوت با سربازهاش به در خونه اش مياد....اونم از پشت بوم فرار ميكنه و ........شب با يه ماهي بزرگ ميره خونه اون ماموره...........و بعدش اونم ميگه باشه كارتو درست ميكنم.............و برش ميگردونه جبهه
    اونم با خريد يه ماهي از اعدام شدن نجات پيدا ميكنه...... وبعدها جزو سپاه بدر ميشه
    ...........................................................................


    واي ببخشيد كه ممكنه اينايي كه نوشتم اصلا ربطي به موضوع نداشته باشه love_struck
    شرمنده

  12. منم همونجا مكانيك ميخونم

    درسته هيچ حرفي براي گفتن نداره.........اما اين به دانشجوها مربوطه كه برن سراغ اين چيزا يا نه
    خيلي ها فقط و فقط و فقط درس ميخونن..........و حتي يه روزنامه هم نميخونن

  13. فكر كنم قبلا هم يه بار اينو گفته بودم

    حدود يك سال و نيم قبل بود كه تو دانشگاهمون يه نمايشگاه باز شده بود و هر گروهي يه چيزي ساخته بود
    گل سرسبد اونا هم يه ماكت اف 22 بود كه پرواز هم ميكرد...........همه مسوولين هم با به به و چه چه بهش تبريك ميگفتن
    دو دانشجويي كه اونو ساخته بودن هم كلي افه ميومدن كه ...آره ....اگه ازمون حمايت بشه بهتر هم ميتونيم بسازيم
    ............................اون دو دانشجوي سال اخر مكانيك بودن
    من هم اون هواپيماي مدل رو ديدم و به نظرم اشنا ميمومد.............يهو يادم اومد اونو كجا ديدم
    تو يه قسمت از بازار اصلي شهر كه از بقيه بازار دور افتاده.......و تو يه پاساژ دور افتاده تر...يه مغازه هست كه از اين مدل ها ميفروشه..................اف 22 رو هم داره.همين اندازه هم بود........فقط رنگش فرق ميكنه
    دقيقا همون چيزي بود كه تو مغاره ميفروختن........چون من اوناجا خيلي ميرفتم و هميشه نگاه شون ميكردم

    دوستم كه همراهم بود.............بهم گفت ياد بگير ببين چي ساختن؟...اونوقت تو برو موشكي بساز كه حتي بلند هم نميشه
    بهش گفتم بيا عصري بريم بازار نادري............اهواز............تا خوشكل تر ازينو بهت نشون بدم
    ميگفتن يك ميليون خرج كرديم.......اما تو اون مغازه با حدود سيصد چهارصد هزار ميشد خريدش

    اكثر مردم اون مغازه و پاساژ رو نميشناسن...چون جاي پرتي ه....منم شانسي اونجا رو پيدا كردم
    بر فرض اينكه اونا خودشون اون مدل رو ساخته شده باشن بازم نواوري محسوب نميشه
    ...... وقتي يه جسمي ميتونه پرواز كنه مدل اون جسم هم ميتونه.....درست مثل دو مثلث متشابه كه هر دو زواياي يك ساني دارند و فقط اندازه ي اضلاع اومنا متفاوته

    پس اين نو آوري محسوب نميشه..........چون اف 22 وقتي بتونه با اون شكل و شمايل و زواياي بدنه اش پرواز كنه...مدلش هم قطعا ميتونه
    بايد براي ساخت مدل هواپيما دنبال يه شكل هندسي جديد رفت....اونوقت ميشه از اون مدل به عنوان يه نو اوري يا بشه

    اينا يي كه نوشتم ممكنه به اين موضوع ربطي نداشته باشه......ولي خب ..........ياد اون خاطره افتادم

  14. مقايسه حزب بعث سوريه با عراق..............و همچنين مقايسه اونا با گروه هاي داخل ايران اشتباهههههه

    الان حكومت هاي پاكستان و افغانستان هم جمهوري اسلامي هستن.........اما نميشه اونا رو با ايران همسنگ دونست
    يا مثلا چين كمونيست با شوروي حيلي تفاوت داشتند........

    سوريه كشوري بود كه برخلاف تمام كشور هاي عربي در جنگ ايران و عراق طرف ايران رو گرفت.......و غير از فروش اسلحه به ايران..........................در زماني كه تمام دول عربي به عراق وام و كمك بلاعوض اقتصادي ميدادند...........سوريه خط لوله انتقال نفت عراق به مديترانه رو مسدود كرد...
    البته اوايل ليبي هم بود..جالبه كه اولين كشوري كه انقلاب ايران رو به رسميت شناخت ليبي بود كه همون 12 بهمن روز ورود امام خميني ( ره ) حكومت انقلابي امام رو به رسميت شناخت..اما بعدها طرف صدام رو گرفت

    و آخرين كشور عربي كه هنوز در حال جنگ با اسراييله همين سوريه است

    در مورد سياست خارجي .................معلومه كه يه كشور بدون ارتباط با دنيا و بالاخص همسايگانش نميتونه پيش بره
    خود مقامات ايران هم به عربستان سفر ميكنن......احمدي نژاد هم براي اوباما پيام تبريك فرستاد

    راستي بشار اسد جز گروه هاي علوي مذهب هستش..كه شاخه اي از تشيع هستن

    ما همين الان هم با آمريكا يا هر كشور ديگه اي در مورد منافع مشترك ممكنه كه گفتگو داشته باشيم . ...و عجيب هم نيست

    نبايد نقش مهم سوريه رو در جنگ تحميلي ناديده بگيريم

  15. اره جالبه

    اون نوجوون داره پره هاي كمپرسور ورودي هوا رو با خودش ميبره........شايدم بعد ها اونو به دوچرخه اش متصل كرده و يه چيز جديدي ابداع كرده....... مثلا دوچرخه ي هوايي :lol:

    شايدم قطعات هواپيماي دشمن رو ميبره به ضايعاتي ها بفروشه

  16. واقعا بابت اينكه لينك اين فيلم رو گذاشتين ممنونم
    خاطره ي چند سال پيش زنده شد
    كاش بازم همچين فيلم هايي ساخته بشه

    من از همه ي فيلم هاي ايراني دفاع مقدس خوشم مياد........هرچند بعضي ضيعف هستن....................مثلا تو فيلم عقاب ها درگيري هاي تن به تن يه جورايي نا ملموس بودن
    ولي بازم بد نيست........
    چون روايتگر كساني هستن كه ممكنه مشابه اونها رو تو خونواده يا اطرافيان ببينيم
    من يكي عاشق تمام كسايي هستم كه چه تو بسيج چه ارتش و سپاه زمان جنگ جنگيدن



    راستي تو فيلم هاي خارجي يه فيلم بود كه بچگي ديدمش.....چند سال پيش هم تكرارش پخش شد

    به اسم : بزن بريم بچه ها

    يه پسر فرانسوي كه وارد مدرسه نظامي ميشه........و پدرش هم نظامي بزرگيه........تو مدرسه هم با فرماندهاني كه حكم معلم رو دارن سازگار نيست.........و هي اذيت ميكنه و تنبيه ميشه
    وقتي المان حمله ميكنه..اونا رو به خط ماژينو ميفرستن.......... و اين پسر با درجه سرجوخه اي اونجا ميجنگه.................تو يه درگيري با الماني ها يه سرباز زخمي رو اسير ميكنن
    و اين پسر داوظلب رسوندن اون اسير با ماشين به بيمارستان ميشه............
    نرسيده به بيمارستان سرباز ها جلوشونو ميگيرن و ميگن كه اطراف بيمارستان زير آتش سنگين دشمنه ....و نبايد بري.............اما اين پسر منصرف نميشه......و ادامه ميده.........بعد يه گلوله توپ به كنار ماشين برخورد ميكنه و ..........پسر كشته ميشه
    تو صحنه ي دفن كردنش....... معلمان نظامي و پدرش با لباس نظامي حضور داره........
    اونجا موقع تدفين همون معلمي كه تو مدرسه نظام كلي با اين پسر درگير بود و نميتونست رامش كنه...............متني رو در مورد اين پسر براي تشعيع كنندگان ميخوند ...:
    كه او اولين درجه دار كشته شده در خط ماژينو بود............او در زمان تحصيل در مدرسه نظام سربازي خوب و حرف گوش كن و مطيع فرماندهان بود
    و كلي به دروغ در موردش حرف زد.......... بچه كه بودم اون اواخر ديگه گريم ميگرفت