reza_6662

Members
  • تعداد محتوا

    2
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

اعتبار در انجمن

1

درباره reza_6662

  1. 1) اين مقايسه چندان مرتبط نيست، F-4E يك شكاري بمب افكن دهه 1960 است و F-14A يك شكاري رهگير دوربرد ويژه شكار موشكهاي كروز ضدكشتي و رهگيري هواپيماهاي مهاجم بلندپرواز شوروي است ساخت اوائل دهه 1970. 2) هيچ كشور جهان سومي توانايي مالي و عملياتي نگهداري و به خدمت گيري اين همه هواپيما را ندارد. 3) رادار F-4E در برابر ميراژ اف1 و ميگ25 قديمي و ناتوان است. موتورهاي توربوجت اف4 براي پرواز در ارتفاع بيش از 50 هزار فوت به هيچ وجه مناسب نيستند. در ارتفاعات بالا، موتور فانتوم سوخت زيادي مصرف مي كند تا بتواند حفظ ارتفاع و سرعت نمايد. 4) موشكهاي اسپاروي نوع AIM-7E-2 نيز همانند رادار APQ-120 ناتوان هستند و در همين جنگ 8 ساله با عراق، اسپاروهاي بسيار به هدر رفتند. رادار اف4 در بسياري از مواقع، نتوانسته تهديد ناشي از وجود ميراژ عراقي را به دليل برد شناسايي ضعيف متوجه شود. اين رادار توانايي پائين نگري ندارد. 5) اف4 توانايي درگيري با ميگ25 و موشكهاي زمين به زمين نظير فراگ7 و اسكاد بي يا ضدكشتي نظير اگزوسه را ندارد. 6) زمان آماده سازي اف14 به دليل پيچيدگي رادار و كامپيوترهاي مربوطه طولاني است و 18 فروند تامكت، كفاف پوشش هوايي كشوري به وسعت ايران را نمي دهند. 7) اما در صورت استفاده از يك رادار پرنده نظير E-2C يا E-3 Sentry، زمان در آسمان ماندن تامكت به حداقل ممكن كاهش مي يابد و در نتيجه از هزينه ها نيز كاسته مي شود. 8) افتادن در دامن وابستگي به صنايع هواپيماهاي نظامي ساخت شوروي نيز نامطلوب تر و ناپسندتر از خريد هواپيماهاي غربي است. روسها براي هيچ يك از هم پيمانان خود نظير سوريه،‌كوبا، ليبي و . . . متحد قابل اعتمادي نبوده اند. 9) بهترين گزينه: تنش زدايي با كشورهاي جهان ==> كاهش نياز به گسترش ادوات نظامي ==> بهبود شاخص هاي اقتصادي جامعه ==> خريد معقول تسليحات مورد نيازي كه امكان توليد آنها در داخل وجود ندارد، آن هم از غرب و به خصوص ايالات متحده.
  2. اف14 جنگنده ای بود با آخرین سطح تکنولوژی آمریکا جهت انهدام موشکهای کروز ضدکشتی، رهگیری بمب افکن های استراتژیک شوروی و اسکورت جنگنده بمب افکن های ناونشین نظیر A-6 و F-18. از ابتدا هم قرار به صادرات آخرین سطح تکنولوژی آمریکا نبود اما با عقب کشیدن آمریکا در حمایت از کارخانهء گرومن به دلیل بدگمانی نسبت به هزینه ها و مقرون به صرفه بودن پروژهء تامکت، این شرکت جهت ساخت و تکمیل نمونه های اولیه تامکت با مشکل جدی مواجه شد. اردشیر زاهدی (سفیر ایران در آمریکا) و ارتشبد طوفانیان (وزیر دفاع)، از فرصت استفاده کرده و شاه را در جریان وضعیت پیش آمده می گذارند و بدین ترتیب 135 میلیون دلار وام توسط بانک ملی ایران به گرومن پرداخت می‏شود. اما به نظر من آنچه که اکنون در این سایت در باب وضعیت خرید تامکت توسط ایران ابراز می‏شود دور از واقعیت است. عامل اول در خرید تامکت به وسیلهء ایران، در سفر سال 1972 ریچارد نیکسون به تهران به وقوع پیوست. شکاری های میگ25 شوروی به هواپیمای حامل نیکسون در آسمان ایران نزدیک می شوند و چراغ های بیکن خود را خاموش و روشن مي‏کنند. در آن زمان، کاری از دست جنگده های شکاری F-4E نیروی هوایی شاهنشاهی ایران بر نمی‏آمد؛ زیرا که نه برد موشکهای اسپارو AIM-7E-2 به میگ25 ای که با سرعت بیش از 2 ماخ پرواز می‏کرد می رسید، و نه از نظر سرعت و کسب ارتفاع، فانتوم ها قادر به نزدیک شدن به میگهای25 روسی بودند. عامل دوم در اصرار ایران برای خرید تامکت، هشداری بود که توسط ازر وایزمن، وزیر دفاع وقت اسرائیل، در سفر ارتشبد طوفانیان به تل آویو، به وی داده شد. آری بن مناشه از یهودیان ایرانی ساکن اسرائیل و عضو (اکنون) بازنشستهء سازمان موساد است که در زمان جنگ 8 ساله ایران و عراق، یک واسطه و قاچاقچی فروش سلاح (نظیر قطعات فانتوم و موشکهای هاوک) به ایران بود. بن مناشه در کتاب خود به نام Profits of War برخی از گفتگوهای انجام شده بین وایزمن و طوفانیان را افشا مي‏کند. وایزمن از خطر جدی مسلح شدن رژیم بعث عراق به شکاری بمب افکن های میراژ اف1، موشکهای زمین به زمین اسکاد و بمب افکن های سنگین Tu-22 برای امنیت ایران می گوید. نیروی هوایی ایران در سال 1972 برای مقابله با قدرت رو به افزایش دشمنی قدیمی اش عراق، تنها دو انتخاب داشت: F-15A Eagle و F-14A Tomcat. هر دو جنگنده به دلیل تازگی، بسیار گران قیمت بودند. موشکهای سری C فونیکس در آخرین سال تولید، حدود 554 هزار دلار به نیروی دریایی ایالات متحده فروخته شدند و این در حالی بود که اولین سری از موشکهای فونیکس یعنی AIM-54A ، قیمتی در حدود یک میلیون دلار داشتند. F-14A نیز علیرغم نداشتن قابلیتهای هوا به زمین، قیمتی در حدود 38 تا 45 میلیون دلار داشت. با افزایش تولید، از هزینه ها کاسته شد به نحوی که مدل F-14D در سال 1990 نهایت به همان قیمت سال 1972 مدل A به نیروی دریایی فروخته می‏شد. می بینیم که پیچ و خم های فراوانی پیموده شد تا تامکت بتواند در اختیار ایران قرار گیرد. شاید و چه بسا به طور قطع، یکی از دلائل زنده ماندن پروژهء تامکت و همچنین امکان پذیری فروش آن به ایران، وام پرداختی توسط بانک ملی ایران بود. به گمان من، در سال 1350، صنعت و دانش فنی ایران در حد طراحی یک شکاری نسل چهار با بالهای متغیر، کامپیوتر کنترلر همزمان و چندگانهء اهداف هوایی، رادار پرقدرت پالس داپلر با توانایی پائین نگر و همچنین ساخت و تولید موشکهای فوق دوربرد فونیکس نبود! اگر چنین توانایی با هزینه کردن دلاری و ریالی حاصل می‏شود، اکنون که سالهاست به دلیل تحریم غرب، از دست‏یابی به موشکهای اسپارو و فونیکس محروم مانده ایم، باید سالها پیش توانسته بودیم چنین موشکهایی را (و نه خود تامکت!) در داخل تولید کرده باشیم! نیروی هوایی ایران با توجه به تحریم های غرب، که این نیرو را از دست‏یابی به تولیداتی چون F-15E و F-16 Block 60 محروم داشته است، سعی دارد با بهینه سازی تجهیزات موجود، عمر خدمتی آنها را افزایش دهد. این نهایت توانمندی صنایع ایران در دههء 80 شمسی و نه دههء 50 شمسی است: ساخت پروفیل قطورتر برای دماغه جهت نصب رادار بزرگتر و پرقدرت تر، بهبود وضعیت جای گیری چرخها، برخی تغییرات در چینش آلات دقیق کابین، و . . . بر روی اف5 اعمال می شوند تا به بر عمر خدمتی این جنگنده‏ها بیفرایند. با نصب یک رادار قوی تر نظیر N011 یا N019 ساخت فازترون، و تعبیهء جایگاههای جدید حمل سلاح جهت امکان پذیری نصب موشکهای هوا به هوای دوربرد، می تواند حداقل 5 تا 10 سال به عمر خدمتی اف5 ها اضافه کند. از اف5 و بهینه سازی آن گفتم تا در نظر آید که هیچگاه زیرساخت لازم جهت تولید یک جنگنده در داخل وجود نداشته است و این امر در دههء 50 شمسی نیز از محالات بوده و با صرف هر مقدار هزینهء ریالی و دلاری، قادر نبودیم شکاری پرقدرتی همچون تامکت را در ظرف دو سال، به خدمت گیریم؛ و از توضیحات من نیز انتظار می رود بدانیم که به خدمت گیری اف14 توسط ایران، با هوشمندی و وقت شناسی صورت گرفته است؛ اگر هم به فرض پولی بابت دلالی (من قبول ندارم) به جیب طوفانیان یا اردشیر زاهدی رفته باشد، باز بهتر است از اینکه این پول به جیب یک غیر ایرانی غیرهمزبان و غیرهم فرهنگ (عرب) برود. اگر در سال 2006 که اف22 رسمن عملیاتی شد، کشوری می توانست آن را برای نیروی هوایی اش خریداری کند، همانند خرید اف14 در سال 1972 توسط ایران است. امیدوارم جوانان آن کشور نگویند که باید به جای خرید اف22، خودمان رپتور طراحی می کردیم! نظرتان در مورد 30 سال بعد چیست؟ جوانان 30 سال بعد در مورد وضعیت فعلی چه خواهند گفت؟ آیا نمی گویند به جای خرید یا ساخت انواع اقسام موشک، چرا به سمت تنش زدایی نرفتند؟ چرا به جای توجه کافی به مشکلات گوناگون داخلی اقدام به صرف میلیونها دلار جهت آبادسازی جنوب لبنان کردند؟ با خرید اف14، بانی آن را به راحتی و بدون هیچ مطالعه ای ملعون نامیدید؛ خدمات تربیت یک ارتش قدرتمند و مجهز به سلاح های روز را با چند کلمه تایپی به مسخره گرفتید؛ 30 سال بعد نیز آیا به دست اندکاران فعلی معلون خواهند گفت؟ امیدوارم بدتر از آن را نگویند. در ضمن هرکار کردم شناسهء قبلی من فعال نشد. (ظاهرن سیستم تغییر رمز و لاگین شدن پس از حذف کوکی ها خیلی پیچیده طراحی شده)