wargeneral

Members
  • تعداد محتوا

    39
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های wargeneral

  1. Mig-25 FaxBat به راستی که تاثیر گذار ترین و مشهورترین هواپیمای سال های دهه شصت، همان جنگنده شناسایی میگ 25 فاکس بت بوده است که در طول تاریخ پروازی خود، چند رکوردی را نیز برجای گذاشت. این هواپیما، ظاهراً هواپیمایی بود که بیشترین دلهره را برای غرب به وجود آورده و باعث شده بود که آنان هم به فکر چاره و تولید هواپیماهای قدرتمندتر و مقتدرتر بیفتند، به طوری که خلبانی آمریکایی اظهار کرده بود که در آن زمان، یعنی سال 1973، این هواپیما، بهترین رهگیر در حال تولید سراسر جهان بود. این جنگنده، با بهره گیری از دو موتور توربوجت تومانسکی R-15D-300، توانست که رکورد جهانی سرعت را با یک هواپیمای جنگنده تولید انبوه شکسته و به سرعت 3 برابر صوت دست یابد. رکورد شکنی دیگر این جنگنده، توانایی رسیدن به ارتفاع 118 هزار پایی یا 36 کیلومتری از سطح دریا و انجام عملیات در این ارتفاع است که این توانایی ها، قدرت این جنگنده را برای رهگیری سریع هواپیماهای دشمن و انجام ماموریت های شناسایی و تصویر برداری از ارتفاع بالا، دو چندان می نماید. کشش موتورهای این هواپیما، عدد اعجاب آور 11.200 کیلوگرم می باشد که نیرویی فوق العاده برای پیشرانش یک هواپیمای جنگنده است. اما این جنگنده را با تعاریف بالا بسیار جالب توجه تصور نکنید. این هواپیما، رهگیری بسیار سست و غیر مانور پذیر است و می توان گفت که هیچ قابلیتی در یک جنگ نزدیک ندارد و حتی هواپیماهای بسیار ناتوان نیز به راحتی می توانند این هواپیما را از صحنه نبرد به در کنند. تحمل شتاب جی این هواپیما حداکثر 3 جی یا مقداری کمتر در مقایسه با، به طور مثال، هواپیمای اف-14 تامکت با تحمل 9 جی می باشد که نشان از ضعف ساختاری این جنگنده دارد. در صورت انجام یک دور بسیار سریع در آسمان، حتی این احتمال می رود که موشک های متصل به بال هواپیما به راحتی جدا شده و در آسمان رها گردند. در حقیقت، ماموریت خلبانان این هواپیما تنها این بود که پس از برخاست، خلبان اتوماتیک را روشن کرده و منتظر دستور بمانند، سپس موشکی را به سمت هدفی مشخص از فاصله دور شلیک کرده و به پایگاه برگردند. این جنگنده، با اینکه سریع ترین جنگنده عملیاتی جهان می باشد، اما سرعت هایی چون سه برابر صوت و ارتفاع 36 کیلومتری را تنها برای مدت کوتاهی مانند دو دقیقه می تواند تحمل نماید، چون در غیر این صورت خلبان باید بدون هواپیمایش به فرودگاه بازگردد! این هواپیما، با وزن حدود 30 تن، هواپیمایی بسیار سنگین وزن می باشد و می توان گفت از آن حتی نشانه کوچکی نیز از چالاکی دیده نمی شود. موتورهای توربوجت این هواپیما، سوخت را به سرعت می بلعند و از این جهت، برد این هواپیما کاهش می یابد. از نظر فضا و حجم، موتورهای این هواپیما آن قدر حجیم و بزرگ است که بیشتر به موتور یک راکت شبیه است تا یک جنگنده رهگیر، که این موضوع، از ورودی ها و خروجی های فوق العاده بزرگ این جنگنده آشکار است. اما جالب اینکه اولین هواپیمایی که در جنگ خلیج فارس مورد اصابت قرار گرفت، یک فروند هواپیمای اف ای-18 هورنت بود که موشکی شلیک شده از هواپیمای میگ-25 عراقی آن را ساقط نمود. این جنگنده، بارها در سال های قبل از انقلاب جمهوری اسلامی، به حریم هوایی ایران تجاوز کرده و دیوار صوتی را به وفور در آسمان ایران شکسته است. اما چون نه تنها در ایران بلکه در هیچ کشور جهان جنگنده ای قادر به رهگیری این هواپیما نبود، در نتیجه کاری از دست مقامات بر نمی آمد، اما پس از مدتی که ایران هواپیماهای اف-14 تامکت را همراه با موشک دوربرد فینیکس تحویل گرفت، دیگر میگ های-25 حتی یک بار هم جرأت نکردند که وارد آسمان ایران شوند، چون هواپیماهای اف-14 ایران با شلیک یک موشک فینیکس آنان را از فاصله 200 کیلومتری منهدم می ساختند. جالب اینکه عملیات جوشکاری در این هواپیما با دست انجام می گرفت و در سیستم های لکترونیکی آن، هنوز از لامپ های خلاء استفاده می شد. اما با این اوصاف، هواپیمای میگ 25 با نمونه بزرگتری به نام میگ-31 فاکس هاوند جایگزین شد که در حقیقت نمونه ارتقا یافته از آن بوده و حقیقتاً توانایی های بیشتری نسبت به آن را دارا بود. میگ 25 که برای رهگیری هواپیمای SR-71 خفاش سیاه آمریکایی طراحی و تولید شده بود، هیچ گاه نتوانست به این آرزوی خود جامه عمل بپوشاند. ناگفته نماند که هم اکنون بزرگترین پرواز دهنده میگ 25 ناتوان، کشور هندوستان می باشد. در سال اخير نيز خبر نيروي هوايي هند تصميم به خارج كردن اين هواپيماي افسانه اي از ناوگان هوايي خود كرده و جايگزيني ان با پسرش يعني ميگ-31 كرده است كه بدين ترتيب اين هواپيما براي هميشه به تاريخ خواهد پيوست. تاريخي از برخورد با ميگ-25 وابستة هوايي ناتو به سال 1967 و به هنگام مراسم روز نيروي هوايي در پايگاه Domodedovo در نزديكي مسكو، مبهوت يك جتگنده ي دو موتوره كه ميان دو جت ميگ21 پارك شده بود گشت. هيچ كدام از افسران باتجربه‏اي كه در آنجا حضور داشتند چنين جنگنده ي بزرگي را تا آن موقع نديده بودند، جنگنده‏اي با ابعاد عظيمي چون دو سر بال 45 فوت (14 متر)، طول 78 فوت (24 متر) و ارتفاع 20 فوت (6 متر) نمي‏توانست از ديدگان پنهان بماند. غروب همان روز، افسران عاليرتبة ناتو، اطلاعات محرمانه را گزارش نمودند. آنها هنوز نمي‏دانستند كه شوروي چه نوع هواپيمايي توليد كرده است. آنها اين هواپيما را ميگ23 با نام مستعار Foxbat ناميدند. ولي به سختي مي‏شد باور كرد كه اين ميگ23 جديد، از خانواده ي معروف ميگ21 باشد. فرماندهان ناتو به زودي متوجه شدند اين پرنده، ميگ23 نيست. در سپتامبر 1976(شهريور 1353) آنها به طور اتفاقي به اين جنگنده دست پيدا كردند و به نكات آن از نزديك پي بردند. ويكتور بلنكو (Victor Belenco) خلبان ناراضي روسي، (با جنگنده‏اش) به درون دفاع هوايي ژاپن نفوذ كرد، در حالي كه تنها براي 60 ثانيه پرواز، سوخت داشت. وي ادعا كرد شكاري‏هاي روسي در تعقيبش هستند. مهندسين ناتو جهت جداسازي قطعاتش (اطلاع از جزئيات فني) به سمت آن هجوم آوردند اما بسيار متعجب گشتند. قطعات اين جنگنده با دست جوشكاري شده بودند. به جاي استيل از نيكل استفاده شده بود. بهترين متخصصين ناتو نتوانستند بدانند در جستجوي چه هستند. چرا آنها نتوانستند به جزئيات درون آن دست يابند؟ زيرا در آن هنگام مسوؤلين خشمگين مسكو، خواستار بازگرداندن هواپيمايشان بودند. قطعات جداشده در بسته‏بندي به وسيله ي هواپيماي باري بازگردانده شد. (بسيار بر اين عقيده بودند كه مهندسين شوروي، به عمد بلنكو را به پناهندگي در غرب وادار ساختند تا بدين وسيله، با تكنولوژي برتر خود، غرب را بترسانند. بلنكو به آمريكايي‏هاي ميزبانش گفت كه فرماندهان اتحاد شوروي به خلبانان ميگهاي 25، اجازه ي پرواز با سرعت كمتر از 5/2 ماخ را نمي‏دهند! خلبانان ناتو هرگز اين جنگنده را مشاهده نكرده بودند، زيرا در اغلب اوقات در ارتفاعي بيشتر از 24 كيلومتري سطح زمين پرواز مي‏كردند. در سالهاي بعد، تعداد قابل توجهي از فاكس‏بت ها به نيروي هوايي هند پيوستند. سوابق جنگ: در مي 1997 صداي كر كننده‏اي مانند صداي راكت يك موشك در اسلام آباد شنيده شد. يك خلبان هندي بر فراز شهر در ارتفاع 65000 فوتي (حدود 20 كيلومتري) ديوار صوتي را شكسته بود. نيروي هوايي پاكستان (PAF) اوّلين بار به وسيله ي جنگنده‏هاي F-16A خود اقدام به رهگيري نمود، اما اين خيالي بيش نبود. زيرا هيچ هواپيمايي قادر به نزديك شدن به فاكس‏بت نبود. PAF بر اين اعتقاد بود كه ميگ25 هندي به عمد ديوار صوتي را شكسته است تا ناتواني شكاري‏هاي پاكستاني را در رهگيري ميگهاي25 و اين مطلب را كه هيچ هواپيمايي قادر به نزديك شدن به فاكس‏بت هاي هندي نيست به اثبات برساند. ميگ25 همچنين موجب شرمساري نيروهاي ايالات متحده و بريتانيا در جريان جنگ 1991 خليج فارس شد. در طي نبردي هوايي (در اولين روز جنگ: 17 ژانويه 1991)، تعداد زيادي از هواپيماهاي A-6 و A-7 و F-18 (نيروي دريايي) وارد حريم هوايي عراق شدند در حالي كه به وسيله ي شكاري‏هاي F-14 (نيروي دريايي) و F-15 (نيروي هوايي) اسكورت مي‏شدند، در همين حين يك جنگنده ي ميگ25 عراقي (از نوعPD ) از پايگاه الرشيد بغداد به هوا خاست و يك جنگنده ي F-18 Hornet را به وسيله ي موشك هوا به هواي AA-6 سرنگون ساخت. در روز بعد به دستور صدام، تعداد زيادي از جنگنده‏هاي عراقي منجمله تعدادي Mig-29 ، براي در امان ماندن از بمباران و حمله ي بي وقفه ي نيروي هوايي آمريكا به سمت پايگاههاي ايران پرواز كردند در حالي كه وظيفه ي اسكورت اين جنگنده‏ها را ميگهاي 25 عراقي بر عهده داشتند. در اين هنگام شكاري‏هاي F-15 آمريكايي آنها را رهگيري كردند. ميگهاي 25 عراقي (در نزديكي مرز ايران) با عمليات تاكتيكي ويژه با آنها درگير شدند.6 موشك آمرام به سمت ميگهاي25 اسكورت كننده شليك شد كه هيچكدام به ميگهاي 25 كه حدود 5/2 ماخ سرعت داشتند برخورد نكرد. مشخصات: كاربري: شكاري رهگيري شركت سازنده: ميكويان گروويچ تاريخ اولين پرواز: 6 مارس 1964(مدل Ye-155R-1) و 9 سپتامبر 1964(مدل Ye-155P-1) ورود به خدمت: 1964 تعداد خدمه: 1 نفر نيروي محركه: 2 عدد توربوجت تومانسكي مدل R-12BD-300 با پس سوز و براستي معادل 49400پوند ابعاد: 23.82 متر طول، 14.01 متر عرض، 6.1 متر ارتفاع وزن خالي: 20 تن حداكثر وزن: 36.72 تن حداكثر سرعت: در پرواز كروز 2.83 ماخ ، در ارتفاع بالا براي مدت كم بيش از 3.2 ماخ(بدون سلاح) سرعت اوج گيري: 12480 متر در دقيقه حداكثر ارتفاع پروازي: 68000 پا ولي تا ارتفاع 118000 پا نيز رسيده است. حجم مخازن سوخت: مخازن داخلي 14920 كيلو گرم و مخازن خارجي نامعلوم برد: شعاع عملياتي 1300 كيلومتر ولي در پرواز هاي فقط رفت (مبدا به مقصد) 2800 كيلومتر فشار قابل تحمل: 4.5 جي تسليحات: 1800 كيلو گرم شامل R-23,R-73,R-60T,Kh-58 (موشك خا-58 در مدل Mig-25 BM ) مدل ها: Ye-155R-1: مدل اوليه Ye-155P-1: اولين نمونه شكاري رهگير MiG-25P Foxbat-A: اولين نمونه مسلح با 4 موشك هوا به هوا MiG-25R Foxbat-B: اولين مدل شناسايي كه به دوربين هاي عكاسي قوي، حسگرهاي مادون قرمز و سيستم اخلاگر رادار ECM مجهز شده بود. MiG-25RBV Foxbat-B: مدل نا شناخته MiG-25RBT Foxbat-B: مدل ناشناخته MiG-25U Foxbat-C: مدل دو سرنشينه با صندلي معلم پرواز كه سطح آن بالاتر از سطح صندلي كارآموز است. MiG-25PU Foxbat-C: مدل دو سرنشينه اموزشي MiG-25RU Foxbat-C: مدل دو سرنشينه اموزشي MiG-25RB Foxbat-D: مدل شناسايي و جاسوسي با قابليت حمل بمب (ورود به خدمت در سال 1972( MiG-25RBK Foxbat-D: مدل شناسايي جديد با دوربين هاي عكاسي متفاوت و ادوات الكترونيكي جديد MiG-25RBS Foxbat-D: مدل ناشناخته MiG-25RBSh Foxbat-D: مدل شناسايي و بمب افكن با قابليت حمل موشك هاي هوا به زمين MiG-25RF Foxbat-D: مدل ناشناخته MiG-25PD Foxbat-E: مدل جديد از نمونه شكاري رهگير اوليه با موتورها و رادار بهبود يافته MiG-25PDS Foxbat-E: مدل ناشناخته MiG-25BM Foxbat-F: مدلي از Mig-25RB با دماغهاي كشيده تر، سيستم ECM و مجهز به موشك هوا به سطح Kh-58( موشك ضد رادار از ارتفاع حد اكثر 20 كيلومتري شليك شده و با به دنبال كردن امواج رادار ، سايت و ادوات رادار زميني را نابود مي سازد) سوابق شركت در جنگ: سوريه: حمله اسراييل به جنوب لبنان(1982) عراق: جنگ بين ايران و عراق (از 1980 تا 1988) عراق: جنگ خليج فارس(1991) كشور : روسيه، اوكراين، هند، عراق(قبل از 1991)،الجزاير، اذربايجان،بلاروس(روسيه سفيد)، بلغارستان، سوريه از اين هواپيما استفاده كرده اند منبع : www.flyboy.blogsky.com
  2. Mig-23 Flogger مشخصات: نوع كاربري: جنگنده تاكتيكي شركت سازنده: ميكويان گروويچ خدمه: 1نفر نيروي محركه: 1عدد سويوز مدل R-35-300 توربوجت يا تراست 18849 پوند خشك و 28660 پوند با پس سوز ابعاد: 16.6 طول، 13.96 متر عرض(حداكثر)و در حالت بسته 7.77 متر، ارتفاع 4.82 متر وزن خالي:10.2 تن حداكثر وزن:17.8 تن حداكثر سرعت: 2.31 ماخ حداكثر ارتفاع پروازي:60600 پا تسليحات: توپ 23 ميليمتري و موشك هاي AA-7,AA-8,AA-10,AA-11 منبع : www.flyboy.blogsky.com
  3. عزیزم شما مدرنید ماها که نه! بعدم اینا واسه اطلاعات عمومیه! چون ماله عصر فتح الن! icon_cheesygrin
  4. Mig-17 Fersco مشخصات: نوع كاربرد: جنگنده بمب افكن تعداد خدمه: 1 نفر شركت سازنده: ميكويان گروويچ نيروي محركه: 1عدد كليموف VK-1 توربوجت با تراست 5952 پوند ابعاد:11.1 متر طول، 9.64 متر عرض، 3.75 متر ارتفاع وزن خالي: 3900 كيلو گرم حداكثر وزن: 6070كيلو گرم حداكثر سرعت: 1145 كيلوكتر بر ساعت حداكثر ارتفاع پروازي:54500 پا حداكثر برد: 1400 كيلومتر تسليحات: 3 عدد توپ23 ميليمتري ، راكت هاي هوا به هوا يا 1102 پوند بمب منبع : www.flyboy.blogsky.com
  5. Mig-15 Fagot مشخصات: نوع كاربرد: جنگنده تعداد خدمه: 1 نفر شركت سازنده: ميكويان - گروويچ نيروي محركه: 1عدد كليموف مدل VK-1 با 6000 پوند تراست ابعاد: 10.13 متر طول، 10.08 متر عرض، 3.40 متر ارتفاع حداكثر وزن: 5110 كيلوگرم حداكثر سرعت: 1 ماخ حداكثر ارتفاع پروازي: 51000 پا تسليحات: 2 عدد توپ 23 ميلي متري و 1 عدد 37 ميليمتري، راكت يا 2000 پوند بمب منبع: http://www.flyboy.blogsky.com/
  6. DF-15(با نام صادراتي:M-9 ;كد ناتو:CSS-6) موشكی است يك مرحله اي با سوخت جامد كه در دسته موشك هاي بالستيك با برد كوتاه(SRBM) قرار دارد.اين موشك توسط CASC مركز تحقيقات موتور راكت چين(كه امروزه ARMT يا صنايع فضايي چين ناميده مي شود) طراحي و ساخته شده است.نام اين موشك زماني مطرح گشت كه PLA چندين موشك را به تنگه بحران زده تايوان شليك كرد.اين موشك جزو موشك هاي استراتژيك غير هسته اي چين در قسمت توپخانه محسوب مي شود. طراحي اين موشك در سال 1985 شروع گشت و اولين پرواز ازمايشي خود را در سال 1987 انجام داد.اين موشك براي اولين بار در نمايشگاه صنايع دفاعي كه در سال 1988 در شهر بياجنگ چين برگذار شد نمايش داده شد. M-9 مي تواند كلاهكي اتمي50 تا 320 كيلوتني و يا كلاهك متعارف 320 كيلوگرمي را تا مسافت 600 كيلومتري(373 مايلي) حمل نمايد.مدل هاي قديمي تر اين موشك دقت خطايي بين 300 تا 600 متر را دارا بودند كه در مدل هاي جديدتر اين دقت به 150 تا 500 متر رسيده است(مدل هاي بروز شده اين موشك داراي دقت خطاي 30تا 40 متري مي باشند). علت دقت بالاي اين موشك استفاده از سيستم خلبان خودكار پيشرفته در كنار سيستم موقعيت ياب جهاني GPS مي باشد. اين موشك از موتوري تك مرحله اي با سوخت جامد سود مي برد كه سرعتي برابر با 6 ماخ را در فاز نهايي به اين موشك مي بخشد M-9 به وسيله لانچرهاي متحرك خود قابليت جابجايي سريع را دارست كه به اين موشك امكان تغيير مكان سريع براي جلوگيري از شناسايي شدن توسط دشمن و استفاده در شرايط بحراني را مي بخشد. M-9 بردي دو برابر موشك اسكاد را دارست اما از كلاهك سبكتري سود مي برد و خسارات كمتري را به هدف وارد ميكند.سيستم هدايت خودكار و GPS مدرن اين موشك امكان هدف گيري دقيق را براي نيروهاي نظامي استفاده كننده فراهم مي اورد. M-9 در هدف گيري بسيار تواناست و با سيستم خليان خودكار خود كه توسط كامپيوتر ديجتالي كنترل ميشود استفاده از نيروي انساني قبل از پرتاب را به حداقل رسانده است. نسخه سوريه اي اين موشك شباهت زيادي به مدل ايراني دارد,اعتقاد بر اين است كه موشك هاي ايران و سوريه با كلاهك 320 كيلوگرمي توانايي رسيدن به برد 800 كيلومتر(497 مايل) را نيز دارا هستند. جمهوري خلق چين تحت فشار امريكا قرار داد فروش اين موشك ها را كنسل كرد اما تكنولوژي اين موشك ها به كشورهاي ايران,پاكستان و مصر فروحته شده است. منبع : www.moshaki-nezam.blogfa.com/cat/-41.aspx
  7. اگه اين جوريه بگم به برو بچ چند تاييو واسمون بخرن از اونجا icon_cheesygrin
  8. در شرايطي كه هنوز جنگنده هاي نسل پنجم به طور كامل وارد خدمت نشده اند نيروي هوايي آمريكا پروژه پژوهشي را شروع كرده براي بررسي طزاحي بمب افكن نسل هفتم B.3 اين بمب افكن قرار است براي سالهاي 2035 وارد ميدان شود شايد هم تا 2050 طول بكشد اين نويد آينده اي حولناك است چون پيشبيني بمب افكني براي دونسل آينده نويد دهنده ي رشد سريع تكنولوژيست اين بمب افكن قرار است بتواند هم با سرنشين و هم بدون سرنشين پرواز كند كامپيوتر ماموريت آن بايد بسيار باهوش باشد تا بتواند در برابر خطرات احتمالي از خود واكنش نشان دهد اين هواپيما به معناي واقعي ضد رادار است در ضمن سرعت پيمايشي آن هم بيش از 2.7 ماخ و تا 10 ماخ است(B.2 كه اكنون فعال است سرعتش زير سرعت صوت است) قرار است B.3 بتواند به هرنقطه اي از جهان در كمتر از سه ساعت و بدون سوختگيري هوايي برسد و اما نياز هاي استراتژيك ببينيد آمريكا بيشترين بار مسوليت بمب افكنهايش بعهده ي بمب افكن هاي فوق سنگين B.52 است كه با وجودي كه ضد رادار نيست اما بيشترين ميزان محموله را ميتواند حمل كند براي ماموريت هايي كه نياز به سرعت عمل و پنهانكاري دارند از B.1 استفاده مي كند و در ماموريت هاي ويژه از B.2 بايد توجه كنيد نگهداري بمب افكنها بسيار هنگفت وهزينه بر است به طور مثال امسال در بودجه نيروي هوايي آمريكا قرار است بمب افكن هاي سبك F.117 را بازنشسته و از رده خارج كنند چون با وجود ارزش ضد راداريشان نگهداري آنها نميصرفد و يا آمريكا كلا 20 فروند بمب افكن B.2 سفارش داد(هركدام 2 ميليارد دلار) ولي هزينه كمر شكن پرواز آن(هر پرواز در حدود 1 ميليون دلار) باعث شد اكنون بيش از 12 فروند فعال نباشد كه آن هم تا حداكثر 2020 فعال خواهد بود بمب افكنهاي B.52 با وجودي كه بيش از 50 سال عمر دارند هنوز بصرفه ترين گزينه براي نيروي هوايي بشمار مي آيند و گفته مي شود تا 2050 هم در خدمت خواهند بود امكان زيادي دارد B.1 ها هم تا 2050 در خدمت باقي بمانند اما بمب افكنهاي B.2 باوجودي كه پيشرفته تر هستند بزودي از رده خارج خواهند شد بنا بر اين نيروي هواي تا سال 2030 الا 2050 نياز به جايگزيني بمب افكنهايش با يك بمب افكن فوق مدرن كه در عين كارامدي كم هزينه بوده و بتواند هم با خلبان و هم بدون خلبان پرواز كند و بدون محدوديت به هرجا برود ديگر بحثي كه در مورد اين بمب افكن مطرح است امكان هوا فضا پيما بودن آن است يعني بتواند همچون شاتل ها از جو خارج شود كه در اين صورت اولين فضاپيماي مسلح خواهد بود يعني بتواند حتي ماهواره ها را نيز هدف قرار دهد و يا حتي كار شاتل هايي همچون X.33 را به انجام رساند بايد توجه داشت بهر صورت اين بمب افكن چندان ارزان نخواهد بود چون فقط 35 ميليون دلار هزينه تحقيقات اوليه آن است در مورد تسليحات گفته هاي در مورد افكان نصب ليزر هوابرد در آن براي نابودي اهداف(در مورد ليزر هوابرد بعدا شرح خواهم داد) ويا استفاده از امواج مايكرو ويو(HPM) در آن شنيده مي شود كه در صورت واقعيت بايد فيلم هاي علمي تخيلي با سلاح هاي ليزري را جدي بگيريم بهرصورت B.3 پرنده اي خواهد بود كه اوج نبوق و خلاقيت را در خود داشته باشد و نمادي كامل از سلاح هاي جنگي حولناك در آينده اي كمتر 50 سال است! منبع: سايت فناوري موشكي
  9. توضیحات فني نوع اسلحه : تک تیر انداز کالیبر : 99 × 12.7 میلی متر کشور سازنده : انگلیس شرکت سازنده : اکیورسی اینترنشنال وزن ( با خشاب خالی و بدون دوربین ) : 14.1 کیلوگرم طول اسلحه : 1369 میلی متر طول لوله : 692 میلی متر ظرفیت خشاب : 5 فشنگ این اسلحه در ژانویه سال 2005 میلادی توسط شرکت اکیورسی اینترنشنال انگلیس در یک مراسم نمایش تیراندازی معرفی گردید . کالیبر مذکور فقط برای اسلحه های تک تیر انداز در کاربری اسلحه های انفرادی مورد استفاده قرار می گیرد و تیربارهایی که از این نوع فشنگ استفاده می کنند جزء تیربارهای سنگین و غیر قابل حمل توسط نفر محسوب می شوند . به همین جهت از قویترین اسلحه هایی است که توسط سربازان مورد استفاده قرار می گیرد . این کالیبر یک نوع کالیبر استاندارد در این نوع سلاح محسوب می شود و کمتر کالیبری بزرگتر از آن ارائه می گردد زیرا لگد اسلحه برای شلیک کننده بسیار زیاد خواهد شد . از این سلاحها برای مقابله با نفرات و خودروهای سبک دشمن استفاده می شود . این اسلحه دارای حالت شلیک تک تیر است و به همین جهت یک دفعه مسلح کردن اسلحه برای شلیک پنج گلوله موجود در خشاب کفایت می کند. آ اس 50 از دقت بالایی در تیراندازی برخوردار است . دقت این اسلحه 1.5 دقیقه زاویه (MOA: Minute Of Angle) است یعنی تقریبا خطای یک و نیم اینچ در صد یارد دارد . هر دایره به 360 درجه تقسیم می شود و هر درجه به 60 دقیقه و به این ترتیب هر دایره به 21600 دقیقه تقسیم می شود . محیط دایره از ضرب عدد دو در شعاع در عدد پی بدست می آید . از این رو اندازه طولی منحنی مقابل با هر دقیقه مساوی می شود با شعاع ضربدر عدد پی ( 3.1416 ) ضربدر عدد 2 تقسیم بر 21600 ، که مساوی می شود با 0.000291 ضربدر شعاع . حال اگر شعاع را 100 متر بگیریم یعنی هدف برای تک تیرانداز در فاصله 100 متری او باشد با ضرب کردن آن در عدد 0.000291 عدد 0.0291 متر بدست خواهد آمد یعنی کمان روبروی یک دقیقه در 100 متری برابر با 0.0291 متر است که برابر با 2.91 سانتی متر می شود . معمولا فاصله را بر حسب یارد محاسبه کرده و این کمان را یک اینچ ( دقیقا 1.0476 اینچ ) در صد یاردی ( تقریبا 91 متر ) فرض می کنند . در این محاسبه در فواصل نزدیک منحنی را می توان یک خط صاف فرض کرد ولی در فواصل بالا این تفاوت در اندازه بیشتر می شود . فشنگ مناسب دقت اسلحه را بالا می برد . در اسلحه های تک تیرانداز ضد نفر ، ام 24 که اسلحه سازمانی اسنایپر ارتش آمریکا است با کالیبر 51 × 7.62 ناتو در شلیک با فشنگ ام 118 دقیقه زاویه یک دارد و در دراگونوف روسی تقریبا برابر دو است . اسلحه های تک تیراندازی وجود دارند که دقیقه زاویه آنها 0.3 است که از دقیقترین ها در نوع خود محسوب می شوند . منبع: www.powerbuilding.ir/.../showthread.php?p=19981
  10. wargeneral

    موشك هاي بالستيك

    هنگامي كه ايالات متحده آمريكا و اتحاد جماهير شوروي پيمان منع گسترش موشك هاي بالستيك را امضا كردند فقط ۹ كشور موشك بالستيك داشتند در صورتي كه امروز بيش از ۳۰ كشور موشك بالستيك دارند و ۱۴ كشور در توليد يا صادرات موشك بالستيك و تكنولوژي مربوط به آن دست دارند. يكي از بازوان پر قدرت و تواناي هر كشوري يا بهتر است بگوييم پر قدرت ترين بازوي تواناي هر كشور نيروي نظامي آن است. نيروهاي نظامي به چندين بخش زميني، هوايي و دريايي تقسيم مي شوند كه در تمام آنها هدف اصلي يكي است ولي شيوه كارها با يكديگر تفاوت دارد. در تمامي بخش ها وجود چندين هزار خدمه لازم است تا نقشه ها به صورت صحيح و كامل اجرا شود. وجود خدمه زياد در يك يگان نظامي هنگام جنگ باعث تلفات جاني زيادي خواهد شد همان طور كه مي توان در جنگ جهاني اول و دوم اين فاجعه را به وضوح ديد. به همين خاطر چندين دهه است كه كشورها به دنبال ساخت تجهيزاتي هستند كه بدون استفاده از انسان و تنها با يك نظارت الكتريكي به مناطق مختلف كشورها حمله برد تا ديگر از تلفات جاني خبري نباشد. هواپيماهاي بدون سرنشين (UAV) از اين قبيل هستند ولي از مهم ترين مقوله اين امر مي توان موشك ها را نام برد. رعب انگيزترين و مخوف ترين وسيله نظامي است به گونه اي كه اگر كشوري قدرت موشكي بالايي داشته باشد مي تواند با آسايش و آرامش امنيت خود را حفظ كند. در دنياي امروز به رغم امضاي پيمان نامه هاي متعدد كشورها و قراردادهاي بين المللي كه براي كنترل تكنولوژي موشكي در سازمان ملل به امضا مي رسد، در نهايت كشوري حرف اول را مي زند كه به لحاظ موشكي مجهزتر باشد. تا قبل از جنگ جهاني دوم بنا به مقتضيات جنگ فقط چندين كشور در حال جنگ بودند كه ابرقدرت موشكي محسوب مي شدند مانند روسيه و آلمان. در واقع جنگ براي اينها مانند كاتاليزوري در عرصه پيشرفت در صنايع موشكي بود. پس از فروكش كردن التهابات جنگ جهاني دوم، بسياري از كشورها دست به كار شدند و شروع به ساخت و يا حداقل خريد موشك كردند زيرا مي دانستند اگر سيستم موشكي قوي داشته باشند پشتوانه خوبي براي حفظ امنيت دارند. هر روزه انواع موشك ساخته و آزمايش مي شد كه در اين ميان يك تكنولوژي توجه همگان را به خود جلب كرد و آن موشك هاي بالستيك بود. يك موشك بالستيك يك ماشين تحويل موشك ـ مولد، شامل سيستم رهيابي و محفظه حمل مهمات است كه اساساً عليه اهداف زميني و سطحي مورد استفاده قرار مي گيرد. انواع گوناگون موشك هاي بالستيك برحسب برد طبقه بندي شده اند. ۱ـ موشك بالستيك جنگي كوتاه برد (BSRBM) با برد ۱۵۰ كيلومتر ۲ـ موشك بالستيك كوتاه برد (SRBM) با برد ۷۹۹ـ۱۵۰ كيلومتر ۳ـ موشك بالستيك ميان برد (MRBM) با برد ۲۳۹۹ـ۸۰۰ كيلومتر ۴ـ موشك بالستيك دوربرد (IRBM) با برد ۵۴۹۹ـ۲۴۰۰ كيلومتر ۵ـ موشك بالستيك قاره پيما (ICBM) با برد ۵۵۰۰ كيلومتر به بالا نوع خاص ديگري از موشك بالستيك هم وجود دارد كه از زيردريايي شليك مي شود و با نام اختصاري SLBM شناخته مي شود. در ساخت موشك هاي بالستيك مبحث پيشرانش كه مشخص كننده برد موشك است مهم ترين مسئله است كه اين ميزان برد، معيار سنجش قدرت تخريبي موشك است. موشك هاي بالستيك براي شناسايي دقيق هدف يك محفظه هدايت براي حمل دقيق كلاهك به هدف مورد نظر را دارا هستند و فرق ميان اين محفظه هدايت كنترل موشك و دقت آنها را متفاوت مي كند. شليك يك موشك بالستيك در چندين مرحله انجام مي شود. پس از اين كه موشك به فضاي بالاي جو رفت و در اصل فاز شليك را به پايان رساند قسمتي از آن جدا شده و ديگر تبديل به يك RV «دستگاه ورود مجدد» مي شود كه خود را در فضا رها مي كند و شامل كلاهك و قسمت هاي رهيابي است. پس از جداشدن RV ديگر وظيفه اش را به تنهايي انجام مي دهد تا خود را به هدف موردنظرش برساند. «ماشين هاي ورود مجدد چندمنظوره MIRV كه توسط موشك هاي بزرگتر حمل مي شوند نيز مي توانند به طور مستقل به سوي هدف سير كنند.» برد بسيار بالا و توانايي حمل مقدار زياد مهمات و حمل كلاهك هاي هسته اي موشك هاي بالستيك را از ديگر موشك ها جدا مي كند. با وجود اين كه موشك هاي بالستيك جزو سلاح هاي كشتارجمعي (WMD) محسوب نمي شود ولي مي تواند مقدار زيادي از انواع سلاح هاي كشتارجمعي را حمل كند و به عنوان يك منبع نگراني براي كشورها به حساب آيد. فناوري موشك هاي بالستيك هم بعد از جنگ جهاني دوم رشد و نمو پيدا كرد و از دهه ۱۹۵۰ ابرقدرت هاي موشكي به وجود آمدند كه تهديدي براي كشورهاي ديگر محسوب مي شدند. در اين زمينه اتحاديه جماهير شوروي يك سر و گردن از رقباي خود بالاتر بود. با گذشت زمان پر قدرت تر شد و همواره حرف اول را مي زد؛ اين امر كشورهاي ديگر مخصوصاً رقيب سرسختش يعني ايالات متحده آمريكا را آزار مي داد. روسيه در عين حال با توجه به مصالح اقتصادي ـ سياسي كشورش گوشه اي از اين قدرت را با برخي از كشورها، خصوصاً چندين كشور آسيايي تقسيم كرد. اين قضيه آمريكا را به تاملي سخت در عرصه نظامي كشاند زيرا به جز قدرتمندشدن كشورها اين نگراني وجود دارد كه كشورهاي تحت سلطه، خود به تنهايي به گسترش تكنولوژي موشك بالستيك دست يافته و به ساخت موشك بپردازند. تقريباً تمامي كشورهاي آسيايي خريدارهاي بسيار خوبي براي روسيه هستند و در فهرست موشك هاي اين كشورها حداقل نام يك يا دوتا از موشك هاي روسي ديده مي شود و حتي به غير از كشورهاي آسيايي، اروپايي ها نيز به همين گونه اند. به غير از روسيه و چين در آسيا، ايران و كره شمالي نيز در زمينه موشكي قوي هستند. كره شمالي با داشتن موشك هاي بالستيك از قبيل تائپودونگ ۱و۲ (Taepodong1,2) و يا نودونگ ۱ و ۲ (Nodong1,2) به گستره اي به شعاع ۴۰۰۰ تا ۶۰۰۰ كيلومتري اطراف كشورش مسلط است و ايران نيز با داشتن موشك هاي زلزال و شهاب سه (شهاب چهار در حال آزمايش است) قدرت بزرگي در منطقه محسوب مي شود. نگراني هاي آمريكا از گسترش و فروش موشك هاي بالستيك دولت رونالد ريگان را متاثر كرد. به نحوي كه تمركز نيروي نظامي آمريكا را به اين موضوع برانگيخت و زماني شوروي نخستين موشك بالستيك قاره پيماي (ICBM) خود را پرتاب كرد كه توانايي حمل سلاح هاي هسته اي و غيرهسته اي در حجم بالا را داشت. نيروي نظامي آمريكا موفق به طرح سيستم دفاع موشك هاي بالستيك (Defensive Ballestic Missile) شد ريگان طراحان و مهندسان هوافضاي خود را بر سيستم ابتكاري دفاع راهبردي ـ فضايي متمركز كرد كه اين تمركز موجب ارتقاي چشمگير سطح تكنولوژي دفاع موشكي بالستيك (BMD) آمريكا شد. گونه هاي جديد اين سيستم را در دوران رياست جمهوري جورج بوش هم به گونه اي تكميل يافته تر مي بينيم. بسياري از متخصصان آمريكايي متذكر شدند كه سيستم دفاع موشكي بالستيك بسيار پرهزينه تر از سيستم حمله موشكي است و بايد بيشتر به حمله موشكي متكي بود. موشك هاي بالستيك در جنگ ها خسارات زيادي به كشورها وارد كرده اند. به عنوان مثال در جنگ جهاني دوم آلمان چيزي بيش از سه هزار موشك بالستيك به نام V-2 «ملقب به اسلحه انتقام» به انگلستان و آنتروپ طي سال هاي ۴۵ـ۱۹۴۴ شليك كرد. در جنگ ايران و عراق بارها از موشك هاي اسكاد روسي استفاده شد در جنگ خليج فارس عراق از موشك هاي بالستيك استفاده كرد و بسياري از نقاط عربستان سعودي را در سال ۱۹۹۱ نشانه گرفت كه يك موشك به يك پايگاه نظامي آمريكايي اصابت كرد و ۲۸ سرباز آمريكايي در آن مردند. موشك هاي بالستيك همواره باعث ايجاد تنش بين كشورها بود. براي نمونه بحران موشك هاي بالستيك كوبا در سال ۱۹۶۲ كه با تحويل موشك هاي دوربرد اتحاديه جماهير شوروي به كوبا انجام شد جنگ سرد را گرم تر كرد يا بحران تايوان در سال ۱۹۹۶ پس از انتخابات دموكراتيك چين چندين موشك بالستيك به خطوط كشتيراني نزديك تايوان شليك كرد و در اواخر دوران تائپودونگ در سال ۱۹۹۸ كه كره شمالي يك موشك بالستيك را به طور غيرمنتظره روي محدوده هوايي ژاپن آزمايش كرد باعث اعتراض كشورهاي غربي شد. هنگامي كه ايالات متحده آمريكا و اتحاد جماهير شوروي پيمان منع گسترش موشك هاي بالستيك را امضا كردند فقط ۹ كشور موشك بالستيك داشتند در صورتي كه امروز بيش از ۳۰ كشور موشك بالستيك دارند و ۱۴ كشور در توليد يا صادرات موشك بالستيك و تكنولوژي مربوط به آن دست دارند. پس همواره تهديد شليك يك موشك بالستيك از طرف اين كشورها وجود دارد و مهم تر از آن فروش يك موشك به يك گروه تروريستي ! براي جلوگيري از اين امر موافقتنامه بين المللي كنترل تكنولوژي موشكي (MICR) كه موافقتنامه اي داوطلبانه است در سال ۱۹۸۷ بين ملل و دول مختلف براي كنترل جابه جايي موشك ها و تكنولوژي هاي مربوطه كه قابليت حمل سلاح هاي كشتارجمعي (WMD) را ايجاد مي كند بسته شده است ولي آيا مي توان مطمئن بود كه تمامي كشورها به همه توافقنامه هايي كه امضا كرده اند، پايبند بمانند. همانند آمريكا كه يك شبه بدون گرفتن هيچ اجازه و مدركي و با زير پا گذاشتن تمامي موافقتنامه ها و تعهدنامه هاي بين المللي به عراق حمله كرد و هيچ كدام از آنها را در نظر نگرفت؟ عکسی از شلیک موشک اتمی 3 مگاتنی LGM-118 ملقب به موشک حافظ صلح! خداييش حافظ صلحم هست با اين هيكلش!!! :lol: http://www.designation-systems.net/dusrm/lgm-118a.jpg منبع : مجله صف
  11. وقتی در سال 1994 برای اولین بار تصاویر تانک ذوالفقار از تلوزیون ایران پخش شد ، گمانه زنی محافل اطلاعاتی غربی و کارشناسان نظامی در مورد توانایی ها و ویژگی های این تانک آغاز و تا امروز که شاهد تولید نسل سوم تانک ذوالفقار هستیم ادامه دارد. اصولآ تمامی اطلاعاتی که می توان از رسانه های گوناگون به دست آورد ، مبتنی بر حدث و گمان و برداشت های اطلاعاتی است که از تصاویر و یا فیلم های گرفته شده بدست آمده است. طراحی و ساخت این تانک ، خود نمایانگر احساس نیاز واحدهای نظامی ایران به سخت افزارهای جنگی قابل اطمینان و بومی است ؛ اندیشه ای که بر پایه تجارب زمان جنگ شکل گرفته است. بی شک ایران در ساخت این تانک ، از تجارب سایر کشورها نیز استفاده کرده است. با این حال هیچ کس و هیچ کارشناس نظامی ، ارزش های این تانک را منکر نمی شود و جالب است بدانید برخی از سایت های اينترنتی ، تانک ذوالفقار را در رده تانک های مدرن جهان قرار داده اند و این خود نمایانگر ارزش های فنی و نظامی این تانک ایرانی است. ذوالفقار گذشته از شباهت ها و همسانی هایی که با برخی تانک های امریکایی و روسی دارد ، طرحی کاملآ بومی است که بر پایه فناوری موجود در ایران به نتیجه رسیده و این خود مهمترین نقطه قوت ذوالفقار به حساب می آید. بومی بودن یک فناوری ، دارای ارزش های فراوانی از جمله داشتن چشم اندازهای پیشرفت و افزایش توان مهندسی در واحدهای فنی است. مسئله ای که می توان آن را به عینه در روند تکامل تدریجی تانک ذوالفقار دید. از اولین نمونه های آن تا جدیدترین مدل های ارائه شده ، جای پای نوآوری و ابتکار به خوبی دیده می شود. اگر در اولین نمونه ارائه شده می شد نشانه های تانک M60 امریکایی را دید ، اما در نمونه ذوالفقار 3 این همخوانی ها کمتر به چشم می آید. اگر در دو مدل قبلی (ذوالفقار 1 و 2) ، برجک تانک رگه هایی از تانك T72 روسی را در خود داشت ، اما در ذوالفقار 3 مهندسین ایرانی این یکسانی و همخوانی را به کمترین میزان ممکن کاهش داده اند. در اولین نمونه های ذوالفقار ، می شد احتیاط مهندسین و محافظه کاری کارشناسان ایرانی را به خوبی مشاهده کرد. زیرا طراحی آن گرچه زیبا ولی ساده صورت گرفته بود. در مدل های بعدی ، رفته رفته این طراحی شکل بهتری به خود می گیرد و به ویژگی تانک های معاصر جهان نزدیک تر می شود. منابع اطلاعاتی غربی بر این باورند که کارشناسان روسی و برخی کشورهای شرق اروپا از جمله لهستان ، ایران را در تکمیل این تانک یاری داده و فناوری مورد نیاز چنین کاری را فراهم ساخته اند. با توجه به آنکه کشورمان ، تانک T72S را تحت امتیاز روسیه در ایران تولید کرده است (T72S مدل بهینه شده و یا ارتقاء یافته تانک T72 محسوب می شود) کارشناسان امور نظامی اعتقاد دارند که ذوالفقار ، وامدار تسلیحات این تانک از جمله سامانه کنترل آتش و توپ 125mm آن است. گرچه ایران این موضوع را رد و اعلام نموده در آخرین نمونه ذوالفقار ، این تانک از جنبه های فنی کاملآ بهینه شده و دارای سامانه کنترل آتش پیشرفته رایانه ای و مسافت سنج لیزری مدرن است و فناوری ساخت آن کاملآ بومی شده است. با وجود تحریم های امریکا ، احتمالآ ایران برخی از فناوری های نظامی مورد نیاز خود را از کشورهای شرق اروپا و همچنین کشورهای امریکای جنوبی (ازجمله برزیل) بدست آورده است. اولین گمانه زنی ها در مورد ذوالفقار ، مبتی بر این بود که این تانک حاصل مهندسی معکوس تانک های M60/2 و M48 و T72 می باشد. ارزیابی های بدست آمده از تصاویر ، نمایانگر این است که بدنه ذوالفقار شباهت هایی به تانک M60 که سالها در نیروی زمینی ارتش ایران مورد استفاده قرار می گرفته و پیش از انقلاب خریداری شده است دارد. همچنین با توجه به شکل و ساختار برجک تانک ، گمان می رفت که ذوالفقار از تجهیزات تانک های روسی استفاده می کند. در مجموع این تانک را محصول آمیختگی تانک های امریکایی و روسی می دانند. ایران از کاربران تانک های روسی 55 & T54 وT72 است. در کلاس تانک های امریکایی ، ایران انواع مختلفی از مدل های M را در اختیار داشته و دارد. به ویژه نیروی زمینی ایران از کاربران قدیمی تانکM60 محسوب می شود. تمامی تانک های مدل T روسی از موتور دیزلی استفاده می کنند که اگزوز آن ، بالای بدنه و سمت چپ تانک قرار دارد. احتمالآ ذوالفقار نیز از یک موتور دیزلV شکل با توانایی تقریبی 1000 اسب بخار استفاده می كند. این میزان قدرت با توجه به وزن تانک که منابع ایرانی آن را چیزی در حدود 40 تن تخمین می زنند ، سرعتی معدل 70km (کیلومتر بر ساعت) را به ذوالفقار می دهد. دریچه ورودی تانک بالای برجک و سمت راست بدنه قرار گرفته است. برجک تانک دارای زاویه های هندسی مناسبی است که به خاطر نوع طراحی آن ، برخی از صاحب نظران نظامی را بر آن داشته تا ادعا کنند که تانک ذوالفقار ، تقلیدی ساده از تانک M1 امريكايي است! همانند سایر تانک ها و بنا بر عرف موجود ، راننده تانک ذوالفقار نیز در سمت چپ بدنه قرار می گیرد. راننده تانک می تواند با باز کردن دریچه دید بالای سر خود ، به سمت راست به هدایت چشمی تانک بپردازد و یا اینکه از پریسکوپ استفاده نمايد. تانک ذوالفقار مجهز به سامانه دید در شب و سامانه تهویه هوا برای خارج کردن گاز ناشی از شلیک توپ است. با توجه به اینکه منابع اطلاعاتی گزارش داده اند که صنایع نظامی ایران ، کار مقاوم سازی تانک های نیروی زمینی ارتش را در برابر حمله های میکروبی و شیمیائی آغاز کرده كه احتمالآ این تغییرات و بهسازی ها ، شامل حال مدل های جدید ذوالفقار نیز شده است. توپ 125mm ذوالفقار همانند تانک T72 ، به صورت خودکار مسلح می شود. همچنين تانک ذولفقار ، مجهز به مسافت یاب لیزی است و برجک آن نیز دارای سامانه برقی می باشد. در تصاویر منتشر شده از ذوالفقار 1 ، می توان سامانه هشدار دهنده و پدافند لیزری ساخت مؤسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاع ایران را نیز دید. این سامانه می تواند کاربران خود را با تابش پرتوهای لیزر هدایت کننده ، از جنگ افزارهای هدایت شونده ضدتانک آگاه کند. این سامانه می تواند سمت تابش پرتوهای لیزری را با دقت زاویه ای تا 15 درجه تعیین کرده و همچنین توانایی تشخیص پرتوهای مستقیم و یا غیرمستقیم مسافت یاب های لیزری را از نشانه گذارهای لیزری دارد. این سامانه قدرت واکنش پرسنل تانک را در برابر تهدیدها افزایش داده و حتی امکان فعال شدن خودکار و به موقع واحدهای پدافندی را در سمت زاویه تهدید فراهم می سازد. پدافند مورد استفاده این سامانه به صورت انتخابی ، می تواند ترکیبی از پرتاب کننده های نارنجک دودزا باشد. این کار باعث شکستن قفل لیزری پرتابگرهای دشمن می شود. گروه طراحی عنوان کرده اند که پوشش این سامانه هشدار دهنده 360 درجه در افق و 60 درجه در بلندا است و می تواند بر روی تجهیزات دیگری نیز نصب شود. عمده تغییراتی که بر روی مدل های ذوالفقار اعمال شده ، بیشتر در قسمت برجک تانک بوده است. آنچه که از تصاویر ذوالفقار 3 به دست می آید آن است که بدنه ذوالفقار 3 ، با اسکلت بندی پیشینیان خود تفاوت دارد. بدنه تانک ذوالفقار 1 ، شباهت زیادی به تانک M60 امریکایی داشت و زنجیر چرخ های آن نیز احتمالا مشابه همان تانک بود. اما در ذوالفقار 3 ، بدنه تانک دچار تغییرات زیادی شده است. (به ویژه در بخش روبرویی تانک) این تغییرات شامل افزایش قطر زره بدنه عقبی و همچنین تغییراتی در زره برجک تانک می شود. زره بخش جلویی تانک نیز برخلاف شباهت های قبلیش به زره M60 ، این بار بخش بالایی آن با زاویه دید راننده تانک برابر شده و صاف به نظر می آید. احتمالآ این تغییرات به چند دلیل صورت گرفته است. اولین احتمال آن تزریق فناوری های جدید به چرخه صنایع تانک سازی ایران است و دومین عامل آن می تواند افزایش تهدیدها از جانب تسلیحات جدید ضدتانک باشد. به این معنی که ذوالفقار ، برای مقاومت بهتر در برابر این نوع تسلیحات (که روز به روز هوشمندتر می شوند) به زره بهتر و زخیم تری (با آلیاژهای بهتر) نیاز دارد. مدل های مختلف تانک ذوالفقار ، نمایانگر نوع سمت گیری های نظامی ایران در همکاری های نظامی با دیگر کشورهاست. تانک های ذوالفقار 1 و 2 ، با استفاده از فناوری روسیه و بلوک شرق ساخته شدند. اما ذوالفقار 3 ، حاصل همکاری نظامی ایران با کشورهای خارج این حوزه است. برخی از منابع اطلاعاتی ، از همکاری نظامی ایران و برزیل خبر داده بودند و این احتمال که ایران فناوری های تازه ای را از برزیل دریافت کرده باشد زیاد است. باید دانست که برزیل خود دارای فناوری ساخت تانک است و تاکنون صنایع نظامی آن کشور ، چند تانک را برای ارتش برزیل طراحی کرده و به مرحله ساخت رسانده است. به همین خاطر ذوالفقار 3 ، شباهت هایی با تانک برزیلی اوسریو دارد. ایران بجز تانک ذوالفقار ، تانک سفیر 74 را نیز تولید می کند. (سفیر 74 ، همان تانک T72S روسی است) صنایع دفاعی ایران همچنین زره پوش های تندر 1 و 2 و همچنين نفربری به نام براق را نیز به تولید رسانده است. این صنایع همچنین بر روی موشک های ضدزره نیز کار می کند و تاکنون انواع مختلفی از موشک های هدایت شونده و غیرهدایت شونده را برای ارتش ایران تولید کرده است. (موشک ضدتانک طوفان و رعد 1 و 2) به نظر می رسد صنایع دفاعی ایران پس از هجوم امریکا به عراق و افغانستان ، روند کار خود را شتاب بخشیده و به احتمال زیاد خط تولید تانک ذوالفقار نیز تقویت شده است. تانک ذوالفقار ، تانکی مدرن و قابل اعتماد است و ارتش ایران می تواند به ساخت یک تانک ایرانی با استفاده از فناوری داخلی افتخار کند. اگر شمار کشورهایی را که توانایی تولید تانک را دارند در نظر بگیریم ، آنوقت اهمیت ساخت تانک ذوالفقار را بهتر درک می کنیم. اقا من تازه كارم اگه بد بود به خوبيه خودتون ببخشد! :lol: