RezaKiani
Members-
تعداد محتوا
1,988 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
-
Days Won
2
تمامی ارسال های RezaKiani
-
فالانکس ایرانی سامانه فالانکس بومی (کمند) ، ایده پردازی ، طراحی و تولید (گذشته ، حال و آینده )
RezaKiani پاسخ داد به Aspahbod تاپیک در پدافندهای دریاپایه
هزارتا قبضه... هم میشه روی شناور نصب کرد هم میشه در بعضی موارد برای دفاع بعضی جاهای حساس ازش استفاده کرد... هم میشه صادرش کرد.... هم میشه دادش به متحدین منطقه ای مون... خلاصه کاربرد زیاد داره... رو دستمون نمیمونه برادر درباره ی آلیاژ صد البته الان ما خیلی از آلیاژ ها رو می سازیم ولی ساخت آلیاژ یه حرفه ساخت تمامی قطعات چنین سلاحی یه حرف دیگه س... من فقط آلیاژ رو به عنوان یکی از اشکالات ساخت بومی گفتم... مشکلات دیگه هم زیاده... البته هیچ کدوم غیر قابل حل نیست.. . مدیریت مناسب که باشه همه چیز رو می شه در داخل تولید کرد... انشالله- 118 پاسخ ها
-
- 6
-
- سامانه دفاع نزدیک
- فالانکس
-
(و 3 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
فالانکس ایرانی سامانه فالانکس بومی (کمند) ، ایده پردازی ، طراحی و تولید (گذشته ، حال و آینده )
RezaKiani پاسخ داد به Aspahbod تاپیک در پدافندهای دریاپایه
ساختن چنین تسلیحاتی به صورت بومی تنها در صورتی هست که ایران تمامی خط تولید رو از الف تا ها از روسیه بخره با وضعیت فعلی دانش/ تکنولوژی رشته ی متالورژی در ایران بعید هست که این طور سلاح ها با متالهایی که ما میتونیم تولید کنید خیلی جور دربیاد... از داغ شدن لوله ها که بگذریم (حتی اگر فرض کنیم که سیستمهای خنک کننده درست عمل کنند بازهم هم هر فلزی رو نمیشه توی لوله ها به کار گرفت) قطعات متحرک زیادی در این سلاح وجود داره که ساختش در ایران محاله... من فقط یه موردش رو عرض کنم و التماس دعا این لوله ها و متعلقات وابسته به اون در نهایت باید روی یه یاتاقان (بالبرینگ) نصب بشند خود این یاتاقان علاوه بر اینکه از طریق انتقال حرارت از طریق لوله ها بسیار داغ میشه و جنس ش باید طوری باشه که بتونه اون حرارت رو تحمل بکنه و تغییر شکل نده باید نیروها، تنشها، خمشها و انواع فشارهای مختلفی رو که بهش وارد می شه رو هم تحمل بکنه و آسیب نبینه... با توجه به اینکه ما در ایران بلبرینگ تولید نمی کنیم و با توجه به وضعیت تحریمها (که دسترسی به این جور بلبرینگهای خاص رو غیرممکن کرده) تنها راه به دست آوردن ش این هست که دست به دامن خود روسها بشیم... در مورد بقیه قطعات متحرک این گتلینگ هم همین موارد صادقه البته من با مونتاژ یا خرید خط تولید چنین سلاحی نه تنها مخالف نیستم بلکه حتی اون رو واجب می دونم که چنین تکنولوژی هایی حتما توسط صنایع نظامی خرید بشه... ولی با این شرایط بحث تولید بومی بیشتر به درد تبلیغات می خوره و خوش کردن دل ملت- 118 پاسخ ها
-
- 11
-
- سامانه دفاع نزدیک
- فالانکس
-
(و 3 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
اتحاد جماهیر شوروی [سابق] علاقه ی زیادی به دادن پزهای بشردوستانه داشت. از میان این پزها یکی هم برنامه ی بین المللی روسها برای استفاده "صلح آمیز" از امکانات فضایی شان در راستای خدمت به کشورهای دوست و برادر بود. این برنامه ،با نام دهان پرکن "اینترکاسموس" قرار بود تا به اقمار ابرقدرت شرق در زمینه ی پروازهای سرنشین دار و بدون سرنشین کمک کند. البته چندان دور از ذهن نیست که روسها بیشتر اهداف سیاسی را از اجرای این برنامه مد نظر داشتند تا اهداف علمی یا انسان دوستانه. برنامه ی اینترکاسموس کشورهایی چون کشورهای عضو پیمان ورشو و رژیمهای کمونیستی افغانستان، کوبا، مغولستان و ویتنام را هدف قرار داده بود. علاوه بر کشورهایی که رسما نظام کمونیستی نداشتند بعضی از دوستان شوروی مانند هند، سوریه و حتی فرانسه نیز به برنامه ی اینترکاسموس پیوستند. اولین پرواز بدون سرنشین اینترکاسموس در سال 1967 و اولین پرواز سرنشین دار اینترکاسموس در سال 1978 روی دادند. تا سال 1988 روسها 14 نفر فضانورد از کشورهای مختلف را به فضا فرستادند. اولین فضانورد غیرآمریکایی و غیر روسی در تاریخ فضانوردی، ولادیمیر ریمک از چکسلواکی [سابق] بود. اولین سیاه پوست و هچنین اولین آسیایی نیز توسط همین برنامه به فضا رفتند. از میان کشورهای درگیر این برنامه تنها بلغارستان بود که توانست 2 نفر را راهی مدار زمین کند. فضانورد فرانسه نیز 2 بار به فضا فرستاده شد. در زیر فهرستی از فضانوردان برنامه ی اینتر کاسموس و تاریخ اعزام آنها را مشاهده می کنید: ردیف نام کشور تاریخ 1 ولادیمیر ریمک چکسلواکی[سابق] 2 مارس 1978 2 میروسلاو هرمازوسکی لهستان 27 ژوئن 1978 3 زیگموند جان آلمان شرقی[سابق] 26 آگوست 1978 4 گئورگی ایوانف بلغارستان 10 آوریل 1979 5 برتالان فارکاس مجارستان 26 می 1980 6 توآن فام ویتنام 23 جولای 1980 7 آرنالدو تامیاو مندز کوبا 18 سپتامبر 1980 8 جودرمیدین گوراچا مغولستان 23 مارس 1981 9 دیمیترو پروناریو رومانی 14 می 1981 10 ژان-لو چرتین فرانسه 14 می 1981 11 راکش شارما هندوستان 2 آوریل 1984 12 محمداحمد فارس سوریه 22 جولای 1987 13 آلکساندر آلکساندروف بلغارستان 6 جولای 1988 14 عبدالاحد مهمند افغانستان 29 آگوست 1988 15 ژان-لو چرتین فرانسه 26 نوامبر 1988 منبع http://wars-and-history.mihanblog.com/post/category/65
-
آدم یاد اون تفنگی می افته که استاد رائفی پور خودش داده بود براش طراحی کرده بودن
-
نیکولای فیدروویچ واتوتین نیکولای فیدروویچ واتوتین
RezaKiani افزود یک موضوع در عملیات های نظامی خارجی
قبل از جنگ نیکولای فیدروویچ واتوتین در دهکده ای در نزدیکی بلگورود اوبلاست امروزی و در خانواده ای کشاورز به دنیا آمد. او در سال 1920 به ارتش سرخ ملحق و وارد جنگ با پارتیزانهای اوکراینی شد. یک سال بعد او به حزب کمونیست پیوست. در سال 1926 واتوتین به آکادمی نظامی فرونژه رفت و تا یک دهه به مطالعه ی نظامی گری پرداخت. با آغاز تصفیه ی بزرگ استالینی در سال 1937 و کنار گذاشته شدن بسیاری از فرماندهان ارتش سرخ، راه برای پیشرفت واتوتین بازشد و او به فرماندهی ستاد منطقه ی نظامی کیف منصوب شد. واتوتین فعالیتهای نظامی خود را با فعالیتهای سیاسی اش به خوبی در هم آمیخته بود. در روز 23 آگوست سال 1939 با امضای معاهده ی مخفی مولوتوف- ریبن تروپ بین روسیه ی کمونیستی و آلمان نازی این دو قدرت تصمیم گرفتند تا اروپای شرقی و مرکزی را بین خود تقسیم کنند. پس از حمله ی آلمان به لهستان استالین تصمیم گرفت که از شرق وارد لهستان شود و در نتیجه واتوتین در میان برنامه ریزان اشغال لهستان قرارگرفت. او در طی عملیات اشغال لهستان به عنوان رئیس ستاد گروه ارتش جنوب خدمت می کرد. تقسیم لهستان بین آلمان هیتلری و روسیه ی شوروی واتوتین در مرحله ی بعدی تقسیم اروپا در سال 1940 و تحت فرمان گئورگی ژوکوف ،فرمانده ی معروف ارتش سرخ، بسارابیا را از رومانی گرفت. به عنوان پاداش برای این عملیات بدون خون ریزی واتوتین به درجه ی سپهبدی ارتقاء یافت و به ستاد کل ارتش سرخ راه یافت. به هرحال مشکل اصلی واتوتین این بود که تجربیات رزمی اندکی داشت و دانش وی درباره ی عملیات رزمی و استراتژی بیشتر نظری بود تا عملی. تقسیم رومانی بین آلمان و شوروی بر اساس عهدنامه مولوتوف-ریبن تروپ عملیات بارباروسا اما ماه عسل بین احزاب نازی و کمونیست چندان هم دیرپا نبود و دست آخر هیتلر به خاطر عدم اطمینان به استالین تصمیم گرفت که در حمله به دشمن پیش دستی کند. این چنین بود که عملیات بارباروسا در روز 22 ژوئن 1941 کلید خورد. در روز 30ام ژوئن 1941 واتوتین به ریاست ستاد جبهه ی شمال غربی تحت فرمان کوزنتسوف منصوب شد. او در این سمت توانست توانایی هایش را بهتر از قبل نمایش دهد. واتوتین شخصیت خاصی داشت و عمدتا در پی این نبود که موفقیتهایش به رخ بالادستی ها بکشد بلکه بیشتر تمایل داشت تا زیردستان با کفایتش را تشخیص داده و آنها را در سلسله مراتب نظامی بالابکشد. خصوصیت اخلاقی دیگر او بی پروائی اش بود. زمانی که در ابتدای جنگ بیشتر افسران عالیرتبه ی ارتش سرخ واحدهایشان از هم گسیخته بود و میل به دفاع داشتند او به دنبال فرصتی برای عملیات تهاجمی می گشت. جبهه ی شمال غربی وظیفه ی حفاظت از لنینگراد را برعهده داشت و از 3 ارتش تشکیل شده بود. این جبهه توسط گروه ارتش[ii] شمال ورماخت و لشکرهای پانزر پیشتاز فون مانشتاین تهدید می شد. واتوتین فرماندهی مدافعین روسی در جنوب نوگورود را برعهده گرفت و آنها را برای تهاجم آماده کرد. او سعی کرد تا یکی از واحدهای بزرگ آلمانی را محاصره کند. ضدحمله ی واتوتین مانشتاین را غافلگیرکرد و او را وادار کرد تا مواضع دفاعی بگیرد. گروه ارتش شمال ناچار شد تا تجدید سازمان کند تا بتواند جلوی تهاجم واتوتین را بگیرد. در اثر ضدحمله ی واتوتین ورماخت فرصت حمله در تابستان را از دست داد در حالیکه روسها فرصت پیدا کردند تا خطوط دفاعی اطراف لنینگراد را بیشتر تقویت کنند. همین ناکامی ورماخت در تصرف لنینگراد یکی از مشکلات کلیدی استراتژی آلمانها در مرحله ی اول جنگ شد و آنها را از برنامه های زمان بندی شده شان عقب انداخت. از سوی دیگر، نتایج عملی آنی ضدحمله ی واتوتین کمتر راضی کننده بود. او ظرفیت نیروهایش را بیشتر از حد برآورد و در نتیجه اهداف جاه طلبانه ای برای آنها تعیین کرد، درحالیکه هماهنگی بین نیروهای روسی و هدایت آنها در طی عملیات بسیار ضعیف بود. به علاوه او زمین سخت منطقه را ،که دفاع آلمانها را تسهیل کرده بود، در برنامه ریزی خود برای حمله به حساب نیاورده بود. بی کفایتی افسران زیردستش ،که بازماندگان بی خاصیت تصفیه ی بزرگ بودند، مشکلات واتوتین را بیش از بیش ساخته بود. تنها استثناء در میان آنها حمله ی درخشان یک سرهنگ گمنام به نام ایوان چرنیاخوفسکی ،فرمانده ی لشکر 28ام زرهی، بود. بعدتر علائق مشترک این دو فرمانده را به دوستانی نزدیک تبدیل کرد. عملیات بارباروسا-ضدحمله ی نیمه تمام واتوتین با فلش آبی نشان داده شده است. نبرد مسکو در طی تهاجم زمستانی روسها در سال 1942 و نبرد مسکو نیروهای واتوتین برای اولین بار از آغاز جنگ نزدیک بود که 2 سپاه آلمانی را محاصره کنند و به دام اندازند. ارتشهای آلمانی و روسی استعدادی یکسان داشتند. در طی نبرد، واتوتین از تاکتیکهای ابتکاری بهره می گرفت در حالیکه پاسخ آلمانها مبتنی بر تاکتیکهای متعارف بود. ارتش سرخ ،عمدتا به خاطر ضعف نیروی هوایی، قادر به شکستن دفاع آلمانها نبود. در آوریل 1942 واتوتین توانست در نهایت رخنه ای در خطوط آلمانها ایجاد کند. ورماخت از فرار نیروهایش از حلقه ی محاصره نتیجه ای اشتباه برداشت کرد: نیروهای تحت محاصره می توانند با توسل به پشتیبانی هوایی دربرابر محاصره ی روسها مقاومت کنند تا نیروهای کمکی از راه برسند. این نتیجه گیری غلط بعدتر منجر به فاجعه ی استالینگراد گردید. ورونژه و استالینگراد تصویر رسمی از واتوتین از ابتدای ماه می تا جولای 1942 واتوتین به صورت موقت به ریاست ستادکل ارتش سرخ رسید. در طی عملیات بلو ورماخت به سمت ورونژه هجوم آورد. آنها قصد داشتند با نفوذ در ورونژه از پشت جبهه ی جنوبی و جبهه ی جنوب غربی ،به فرماندهی واتوتین، در بیایند. در روز اول جولای استالین واتوتین را به عنوان فرمانده ی عالی مسئول جبهه ی بریانسک ،جبهه ی ورونژه ی بعدی، منصوب کرد. عملیات بلو تهاجم آلمان به سمت قفقاز در طی تهاجم ورماخت به سمت استالینگراد واتوتین دوباره با چرنیاخوفسکی ،اینبار به عنوان فرمانده ی سپاه 18 ام زرهی، برخورد کرد. زمانی که نیروهای چرنیاخوفسکی با قطار وارد کارزار شدند آلمانها در شرف شکستن خطوط دفاعی روسها بودند. او یکی از تیپهایش را از قطار پیاده کرد و بدون اینکه منتظر بقیه ی نیروهایش بماند با همان تیپ به قلب آلمانها زد و آنها را عقب راند. با این پیروزی واتوتین از استالین در خواست کرد تا چرنیاخوفسکی را به فرماندهی ارتش 60 ام بگمارد. استالین به خاطر سن کم چرنیاخوفسکی با درخواست واتوتین مخالفت کرد اما در نهایت واتوتین او را قانع کرد که این پست را به چرنیاخوفسکی بدهد. اگرچه در نهایت ورماخت ورونژه را از دست روسها خارج کرد اما نتوانست جبهه ی تحت فرمان واتوتین را بشکافد. پس از آن، آلمانها نقشه ی اولیه ی خود را رها کردند و به سمت استالینگراد چرخیدند. در روز 22 اکتبر واتوتین جبهه ی ورونژه را واگذار کرد و به فرماندهی جبهه ی تازه تأسیس جنوب غرب برگزیده شد و در نبرد استالینگراد نقشی حساس برعهده گرفت. پس از کامل شدن حلقه ی محاصره بر گرد ارتش ششم و به دام افتادن آنها در استالینگراد هیتلر تصمیم گرفت با یک حمله ی برق آسا حلقه ی محاصره را شکافته و ارتش فون پاولوس را نجات دهد. گروه ارتش دون[iii] تحت فرمان فون مانشتاین برای اجرای این حمله انتخاب شد ولی نیروهای تحت امر واتوتین در نهایت عملیات نجات ارتش ششم توسط مانشتاین را ناکام گذاشتند. در دسامبر 1942 نیروهای تحت فرمان او در جهت کامل کردن محاصره ی ارتش ششم فون پاولوس در استالینگراد دو سوم نیروهای ارتش هشتم ایتالیا را در شمال استالنیگراد از بین بردند. مانشتاین هیچ گاه نتوانست با فون پاولوس دست به دست بدهد. اندکی بعد استالینگراد سقوط کرد و باقیمانده ی ارتش ششم به اسارت روسها درآمدند. خارکوف و کورسک در ژانویه 1943 جبهه ی جنوب غرب تحت فرمان واتوتین آلمانها را از شرق اوکراین عقب زد. با تکیه بر این موفقیت ژنرال فیلیپ گولیکوف ،فرمانده ی جبهه ی ورونژ، توانست شهر خارکوف را آزادکند. گولیکوف نیروهایش را بیش از حد باز کرد و با استفاده از تمامی نیروهای در دسترس به تغییرات استراتژیک توجهی نشان نداد. حملات روسها سبب شد تا استعداد نیروهایشان کاهش بیابد و حتی نفرات بعضی از لشکرهای پیاده ی روس به 1500 نفر کاهش بیابد. از سوی دیگر عدم هماهنگی بین واحدهای روسی باعث شد که بین آنها شکافهایی ایجاد شود. این شکافها به خوبی توسط فون مانشتاین رصد شد و در نتیجه او در فوریه 1943 با استفاده از نیروهایی که از قفقاز رها شده بودند یک حمله ی غافلگیرکننده را در جنوب خارکوف سازماندهی کرد. او با 70 هزار نفر نیروی تحت فرمانش به قلب نیروهای روسی ،شامل جبهه های ورونژ، بریانسک، جنوب غرب و مرکز با استعدادی 5 برابر نیروهایش، زد. مانشتاین طلایه داران گولیکوف را در خارکوف محاصره کرد و شهر را از دست روسها خارج کرد. شاهکار درخشان فون مانشتیان سبب شد ارتش سرخ 90 هزار نفر کشته و زخمی برجای بگذارد. چند روز پس از سقوط خارکوف مانشتاین توانست شهر بلگورود را نیز از دست روسها خارج کند. استالین گولیکوف را از فرماندهی عزل کرد اما افتضاح واتوتین را نادیده گرفت و او را به درجه ی ارتشبدی ارتقاء داد. شاهکار مانشتاین، نبرد سوم خارکوف در روز 28 مارس 1943 واتوتین فرماندهی جبهه ی ورونژ را برعهده گرفت و برای نبرد کورسک آماده شد. حمله ی آلمانها به صورت گاز انبری با دو بازو طراحی شده بود که از جنوب و شمال کورسک می گذشتند و قرار بود تا با شکافتن جبهه ی ورونژ و جبهه ی مرکزی (تحت فرمان روکوسوفسکی) نیروهای روسی را در اطراف شهر کورسک به دام اندازد. چند روزی نگذشته بود که این نبرد به صورت بزرگترین نبرد تانکها در طول تاریخ درآمد. واتوتین در این نبرد فرماندهی 6 ارتش و چند واحد مستقل را بر عهده داشت و در برابر 3 سپاه از ارتش چهارم هوت و 1 سپاه از ارتش کمپفت صف آرایی کرده بود. چنگال جنوبی ورماخت با مقاومت سرسختانه ی واتوتین روبروشد. در این نبرد او توانست حملات آلمان را پس زده و بلافاصله به تهاجم بپردازد. در روز سوم جولای و پس از فرونشستن حملات آلمانها بلافاصله واتوتین از لاک دفاعی خارج شد و با سرعت نفوذ عمیقی را در شکاف بین ارتش چهارم پانزر و گروه ارتش کمپف ایجادکرد. در نتیجه ی این عملیات کنترل شهرهای بلگورود و خارکوف دوباره به دست روسها افتاد. ضدحمله ی واتوتین پس از بزرگترین نبرد زرهی تاریخ در پروخورووکا(پیکانهای قرمز رنگ) کیف و محاصره ی کورسان تاکنون واتوتین در اشتیاق بازپسگیری کیف بود. او نیروهایش را جمع کرد و با یک حمله ی غافلگیرکننده به مانشتاین توانست در روز 6 نوامبر 1943 کیف را آزاد کند. او به صورتی عمیق در مواضع آلمانها نفوذ کرد. هنگامی که واتوتین نیروهایش را بیش از حد بازکرد مانشتاین با ضدحمله ی سپاه پانزر 68 ام واکنش نشان داد. در نبرد رادومیشل (6-15 نوامبر) و ملنی پاکت (16-23 دسامبر) مانشتاین با موفقیت زمینهای از دست داده را بازپس گرفت و تلفات زیادی را بر ارتش سرخ وارد کرد. در ماه ژانویه 1944 نیروهای تحت فرمان واتوتین به همراه جبهه ی دوم اکراین ،تحت فرمان کونف، یک عملیات محاصره ای را در کورسان انجام دادند. اگرچه واتوتین دیرتر وارد نبرد شد و ارتش 6 ام زرهی او تازه تأسیس بود اما توانست به غافلگیری دست پیداکند و تانکهایش توانستند در عمق خطوط دفاعی آلمان رخنه کنند. در روز سوم فوریه تانکهای واتوتین با طلایه داران کونف دست به دست هم دادند و 56000 سرباز آلمانی را در محاصره گرفتند. 2 هفته بعد مقاومت آلمانها در هم شکسته شد و بسیاری از سربازان آلمانی اسیرشده یا فرار کردند. مرگ در روز 28 فوریه 1944 واتوتین واحدهایش را برای حمله به اسلاووتا آماده می کرد که توسط پارتیزانهای اوکراینی مورد حمله قرارگرفت. 6 هفته بعد واتوتین در بیمارستانی در کیف از پای درآمد. شاید اگر واتوتین تا آخر جنگ زنده مانده بود فرصت این را پیدا می کرد که در رژه ی پیروزی ارتش سرخ در کنار مارشال ژوکوف اسب براند. میراث واتوتین بر دیدگاه های ارتش سرخ در زمینه های طراحی، عملیات و تاکتیک تأثیری شگرف گذاشت. مورخان غربی سالها پس از پایان جنگ سرد او را به عنوان یکی از خلاق ترین فرماندهان جنگ جهانی دوم به رسمیت شناختند. - جبهه معادل روسی یک گروه ارتش در ورماخت است و به طور متوسط شامل 3 تا 4 ارتش می باشد و بین 400 هزار تا یک میلیون نفر استعداد دارد. [ii] - در زمان آغاز عملیات بارباروسا ورماخت دارای 3 گروه ارتش شمالی، مرکزی و جنوبی بود. گروه ارتش شمالی به سمت جمهوری های بالتیک و نهایتا لنینگراد حرکت می کرد. گروه ارتش مرکزی در پی اشغال مسکو بود و گروه ارتش جنوبی به سمت قفقاز و چاه های نفت باکو هدف گیری شده بود. [iii] - به استعداد حدود 50 هزار نفر و 250 دستگاه تانک -
دریاسالار یی سان-سین آیا بزرگترین فرمانده ی نظامی تاریخ یک دریاسالار ناشناس کره ای بود؟
RezaKiani افزود یک موضوع در تاریخ دریایی جهان
1 آوریل 2019 بیلی مونکور مترجم رضا کیانی موحد دریاسالار یی سان-سین یک قهرمان ملی شناخته شده در کره است، اما اغلب در غرب مورد غفلت قرار گرفته است. با این حال ، بسیاری از مورخان او را در همان سطح هوراشیو نلسون و بهترین دریاسالاران تاریخ جهان قرار می دهند. معروف است که وی هرگز یک نبرد و حتی یک کشتی را از دست نداد. از سهم انقلابی وی در جنگهای دریایی و مهارتهای قابل توجه او نباید غافل شد. یی به عنوان یک دریانورد، در موارد متعددی موفق به غلبه بر نیروهای برتر از نیروهای خود شد، از جمله در یک نبرد بر نیرویی غلبه کرد که در آن دشمنش حداقل برتری 20 بر یک نسبت به نیروهای خودی داشت. (توجه: طبق کنوانسیون های نامگذاری شرق آسیا نام خانوادگی قبل از نام شخص آمده است. یی نام خانوادگی است.) ظهور یک افسانه علی رغم وضعیت افسانه ای یی در کره، شروع فعالیت نظامی وی امیدوار کننده نبود. در حقیقت، او تا 34 سالگی نظامی نشد و عنوان پیرترین افسر را در ارتش بدست آورد. بخشی از آن به این دلیل بود که یی در اولین تلاش خود برای ورود به ارتش از اسب افتاد و پایش شکست و در نتیجه در امتحان ورودی ارتش کره شکست خورد. با این حال ، او امتحان دوم خود را با موفقیت پشت سر گذاشت. یی نخستین بار در ارتش علیه گروهی از افراد متجاوز بنام ژورچن وارد عمل شد. یی آنها را به جنگیدن تطمیع کرد و در هم کوبید. یی رهبر آنها را به اسارت گرفت و اعدام كرد، سپس به مبارزه علیه کسانی كه باقی مانده بودند ادامه داد. با این حال، او در ارتش سلسله جوزن چندین رقیب داشت و یی یکی از افسرانی بود که توسط مافوق های حسود خود نادیده گرفته شدند. یی پس از اینکه به دروغ متهم به ترک خدمت در زمان نبرد شد، رتبه خود را از دست داد. با این حال ، او هنوز همپیمانان خود را داشت و به زودی به عنوان فرمانده آکادمی آموزش نظامی منصوب شد. در آن زمان مشخص شده بود که ژاپن برای اشغال کره نقشه هایی در سر دارد و یی از پست جدید خود برای ساخت نیروی دریایی منطقه ای استفاده کرده است. در این زمان بود که یی با خلق یک نوع انقلابی جدید از کشتیهای نظامی، خلاقیت خود را نشان داد. کشتی لاک پشتی یکی از برجسته ترین دستاوردهای دریاسالار یی، که به نوبه خود بسیاری از موفقیتهای بعدی او را ممکن کرد، اختراع کشتی لاک پشتی بود. کشتی لاک پشتی نام خود را از سپر فلزی روی عرشه ی خود می گیرد که برخلاف عرشه های باز کشتی های دیگر در آن زمان بود. این پوشش محافظت بسیار خوبی در برابر سلاح های آتشین و پرتابه ها بود. بیشتر مورخان معتقدند که کشتی لاک پشتی نخستین کشتی زرهی بوده و برخی آن را اولین کشتی زرهپوش می دانند. سلاح اصلی آن شامل توپ، سر اژدهای نصب شده بر روی سینه ی کشتی که می توانستند آن را برای نصب سلاح های مختلف استفاده کنند و همچنین نیزه هایی در بالای سپر فلزی کشتی بودند. توپ ها از آنجا که ژاپنی ها به طور کلی از توپ های زیادی در کشتی های خود استفاده نمی کردند، بسیار تأثیرگذار بودند. سر اژدها در ابتدا فقط برای ایجاد رعب و وحشت در دشمن در نظر گرفته شده بود، اما یی خیلی زود فهمید که می تواند سلاح های مختلفی را در آن نصب کند. می توان از آن برای نصب توپ های ساده استفاده کرد، یا سلاح های دودزا و حتی سلاح های آتش افکن. سرانجام ، نیزه های فلزی که نصب شده بر روی عرشه، سوار شدن سربازان دشمن به کشتی را تقریبا غیرممکن کرده بود. این یک غافلگیری در حمله و دفاع بود. حمله ی ژاپن ژاپن درست پس از گذشت یک سال از رسیدن یی به مقام جدیدش، حمله به کره را آغاز کرد. یی پیش از این هرگز فرماندهی یک کشتی را برعهده نگرفته بود، اما در چهار ماه اول جنگ 11 نبرد نیروی دریایی را با پیروزی پشت سر گذاشت. اولین نبرد دریایی وی نبرد اوکپو بود که او و یک فرمانده دیگر ، وون جیون ، 26 کشتی ژاپنی را نابود کردند و در حالی که فقط سه نفر کره ای زخمی شدند. یی بزودی کشتی های ژاپنی دیگر را نیز در منطقه تعقیب و را نابود کرد. ژاپنی ها هنگام ورود وی به منطقه، غالباً از ترس کشتی های خود را ترک می کردند و آنها را نابود می کردند. تویوتومی هیده یوشی، رهبر نظامی ژاپن، با افزایش استعداد نیروی دریایی خود به 1700 فروند کشتی به کره ای ها پاسخ داد. با این حال، یی مزایای بسیاری داشت. اول اینکه، او اطمینان داد كه مردانش به خوبی آموزش دیده اند. دوم، او مناطق ساحلی را که نبردها به خوبی در جریان بود می شناخت و توانست از جزر و مد و تنگه ها به نفع خودش سود ببرد. سوم، تواناییهای رهبری طبیعی وی باعث الهام بخش مردان او شد. سرانجام، یی کشتی های لاک پشت خود را داشت. متأسفانه، جنگ برای کره در زمین به خوبی پیش نمی رفت. ژاپنی ها قادر بودند از مکانهایی دور از موقعیت دریاسالار یی پیدا شوند و بخش اعظمی از کره، از جمله سئول ، را به تصرف خود درآوردند. با این حال، کره ای ها با سلسله ی مینگ در چین متحد شدند که به عوض شدن مسیر جنگ در خشکی کمک کرد. چهار حمله را متوقف کنید ژاپنی ها سه عملیات دریایی دیگر را در سال 1592 به راه انداختند. یی قلاده ی کشتی های لاک پشت خود را در طول عملیات دوم بازکرد. کشتی لاک پشتی ابتدا در نبرد ساچئون دیده شد که در آن نبرد نیروهای یی کل ناوگان ژاپنی را نابود کردند در حالی که تنها 5 نفر از کره ای ها زخمی شدند. با این حال ، یکی از این زخمی ها خود یی بود که از شانه زخمی شد هرچند که نجات یافت. دریاسالار یی در اواخر سال 1592 حداقل در 15 نبرد پیروز شده بود و هر 4 عملیات دریایی ژاپنی ها را عقیم گذاشته بود. ژاپن از کره عقب نشینی کرد. با این حال ، آنها به مدت طولانی منتظر نماندند. در این میان ، دریاسالار یی با مشکلات سیاسی برخورد کرد. ژاپنی ها تصمیم گرفتند از رقابت های دربار كره استفاده كنند و یكی از مردانشان، یك مأمور دوجانبه به نام یوشیرا را برای خرابكردن شهرت یی به کره فرستادند. یوشیرا اطلاعات غلطی به رهبران كره داد و آنها را متقاعد كرد كه یی را به منطقه ای بفرستند كه یی می دانست برای کشتی هایش خیانت آمیز است. یی به هر چیزی که جاسوسان ادعا می کردند مشکوک بودند، اما اگرچه غریزه ی او درست بود ، اما او به دستور مخالفان سیاسی خود به دلیل نافرمانی از دستورات دستگیر، تنزل رتبه و تقریباً تا مرگ شکنجه شد. متحدان وی سرانجام وی را آزاد کردند. در این میان ، ژاپن با آگاهی از اینکه یی از چرخه ی فرماندهی حذف شده تهاجم جدیدی را آغاز کرد. قهرمان کره ون جیون اندکی پس از به دست گرفتن فرماندهی نیروی دریایی در نبرد فاجعه آمیز چیلچئولیانگکشته شد. یی بار دیگر دریادار و مسئول باقیمانده ی ناوگان کره شامل 13 فروند کشتی شد. دریاسالار یی، به ظاهر به دلیل ناکامی وون یون معذب بود و خود را برای آخرین نبرد آماده کردد. با این حال، او تصمیم گرفت تا آنجا که ممکن است ژاپنی های زیادی را با خود غرق کند. وی در تنگه میونگ ریانگ موضع گرفت، زیرا آنجا تنگ بود، جریان آبی قدرتمند و مطلوبی داشت، در سایه ی کوههای اطراف احاطه شده بود، و گردابهایی خائنانه داشت. نبرد از اوایل صبح شروع شد که جریان آب به سمت شمال بود. حدود 330 فروند کشتی جنگی ژاپنی به 13 فروند کشتی یی حمله کردند. در واقعیت، نبرد به عنوان 330 در مقابل یک آغاز شد ، زیرا تنها دریاسالار یی به اندازه کافی جسور بود تا کشتی خود را به سمت ژاپنی ها پیش براند. او می دانست که از دو مزیت برخوردار است: توپ های بی شماری (که ژاپنی ها در آن زمان به ندرت از آنها استفاده می کردند) و کماندارانش. در مقابل ، کشتی های ژاپنی برای تصادف با سینه ی کشتی طراحی شده بودند. همانطور که کشتی سرفرماندهی کره ژاپنی ها را از راه دور بمباران می کرد، کشتی های دیگر ناوگان کره دل و جرأت پیدا کردند و به آرامی به او پیوستند. با قرار گرفتن ژاپنی ها در میانه ی تنگه، جریان آب به سمت جنوب تغییر کرد. در نتیجه، کشتی های متراکم ژاپنی شروع کردن به تصادم با یکدیگر کردند. کشتی های ژاپنی هدف آسانی برای توپ های کره ای ها بودند. ملوانان ژاپنی شروع به پریدن کشتی کردند اما در جریان قوی آب غرق شدند. در پایان روز ، ژاپنی ها نیمی از مردان و 30 فروند از کشتی هایشان را از دست داده بودند. برخی مورخان معاصر بر این باورند که تلفات کشتی های ژاپنی حتی بیشتر از این بوده است. دریاسالار یی حدود ده نفر تلفات داشت و حتی یک فروند کشتی هم از دست نداد. نبرد نهایی در دسامبر 1598، ژاپنی ها ناوگان دیگری را به کره فرستادند، این بار به سمت نوریانگ. نبرد نوریانگ نبرد نهایی دریاسالار یی است. در این زمان نیروی دریایی امپراطوری مینگ برای کمک به کره ای ها سررسید. مینگ 6 فروند کشتی جنگی و 57 فروند ناوچه به صحنه آورد. کره ای ها 82 فروند از کشتی های جنگی معمول خود را به همراه سه کشتی لاک پشتی به همراه داشتند. وقتی که کره ای ها بار دیگر از تنگه ها به نفع خود استفاده کردند ژاپنی ها بار دیگر عقب نشینی کردند. دریاسالار یی دستور داد تا برای از بین بردن ناوگان دشمن آنها را تعیقب کنند. با این حال، این تعاقب به قیمت زیادی حاصل شد و دریاسالار یی در طی نبرد به طرز مهلکی از شانه زخمی شد. آخرین دستورات دریاسالار این بود كه برادرزاده اش، یی وان، زره او را بپوشد و طبل جنگی را به صدا درآورد. با جعل هویت دریاسالار یی توسط یی وان او می دانست که می تواند روحیه افرادش را بالا نگه دارد. این تعاقب بسیار موفقیت آمیز بود و ناوگان مشترک کره و چین در حدود 200 فروند کشتی ژاپنی را منهدم کرد. کره ای ها بار دیگر هیچ کشتی ای را از دست ندادند. میراث پس از مرگ یی، کره ای ها در همه جا آشفته حال شدند. زیارتگاههای زیادی به احترام وی در سراسر کشور ساخته شد و وی در کنار پدرش با احترام دفن شد. خوشبختانه برای کره ای ها این نبرد پایان جنگ بود و کره نجات یافت. امروزه موارد مشترک زیادی در کره ی شمالی و جنوبی وجود ندارد اما تکریم یاد دریاسالار یی سان-سین یکی از آنهاست. عنوان دریاسالار یی در حال حاضر سومین رتبه ی برتر در ارتش کره ی جنوبی است و کره ی شمالی هم یک مدال افتخار به نام او دارد. خیابان های بی شماری به نام او وجود دارد، بناهای تاریخی زیادی وقف او شده، یک کلاس ناوشکن به نام او نامگذاری شده و یک سکه کره جنوبی با تصویر او ضرب شده است. او اخیراً در فیلم کره ای The Admiral: Roaringدر سال 2014 به تصویر کشیده شد. با این حال، این فیلم هرگز به انگلیسی ترجمه نشد (طعنه آمیز آنکه یک نسخه ی ژاپنی از آن وجود دارد)، و افسانه او هنوز هم تا حد زیادی در غرب نادیده گرفته می شود. امیدوارم با گسترش افسانه او این امر تغییر کند. مترجم رضا کیانی موحد منبع http://wars-and-history.mihanblog.com/post/2080 -
تاپیک جامع موشک ضدتشعشع agm-45 شرایک تاپیک جامع موشک ضدتشعشع AGM-45 شرایک (shrike)
RezaKiani افزود یک موضوع در موشکهای هوا به سطح
تاریخچه "وایلدویزل" یا "راسوی وحشی" گونه ای از هواپیماهای ضربتی بود که در زمان جنگ ویتنام توسعه یافت. با توسعه موشکهای "سام" توسط شوروی سابق و استفاده گسترده ویتنام شمالی از این موشکها، لازم بود که قبل از تهاجم به اهداف زمینی یک یا چند هواپیما وارد حریم هوایی هدف شده و موشکهای سام اطراف هدف را از دور خارج کنند. این گونه بود که دیگر هواپیماهای ضربتی می توانستند با خیال راحت به اداف خود نزدیک شده و آنها را درهم بکوبند. این وظیفه ابتدا برعهده جنگنده های "اف105" گذاشته شد و درحقیقت این جنگنده اولین وایلدویزل به شمارمی آید. پس از اینکه جنگنده-بمب افکن "فانتوم" توانایی های رزمی خود را درجنگ ویتنام به اثبات رساند این وظیفه برعهده فانتوم ها گذاشته شد. وایلدویزل ها برای انجام ماموریت خود به گونه ای از موشکها متکی بودند که بتوانند امواج رادارهای زمینی دشمن را دریافت کرده و موشک را به سمت آنتن رادار دشمن هدایت کنند. امروزه این موشکها را "موشک ضدتشعشع" می نامیم و موشک "شرایک" اولین نوع از این موشکها است. موشک ضدتشعشع شرایک اولین بار در سال 1963 و با استفاده از بدنه موشکهای اسپارو ساخته شد. این موشک برای اولین بار در جنگ ویتنام و به وسیله نیروی دریایی ایالات متحده بکارگرفته شد. در سال 1965 شرایک بر روی هواپیماهای "اسکای هاوک" نیروی دریایی نصب شد و پس از آن نیروی هوایی تصمیم گرفت تا آن را بر روی اف105 وایلدویزل و فانتوم نصب کند. گرچه برد موشک به صورت اسمی از برد موشکهای "سام 2" ویتنامی ها کمتر بود اما استفاده از شرایک مزیتهای بسیار بیشتری بر استفاده از راکت و بمبهای پرتاب شده از هواپیماهای "سوپرسابر" داشت. شرایک عموما در فاصله 25 کیلومتر دشمن و در زاویه 30 درجه بالای افق پرتاب می شود و در حدود 50 ثانیه طول می کشد تا به هدف اصابت کند. موشک ضدتشعشع "استاندارد" نسبت به شرایک مزیتهای زیادی داشت. این موشک سرعت بیشتر و برد بیشتری داشت و می توان آن را کاملا بر فراز هدف رها کرد. با این وجود، موشک استاندارد نتوانست شرایک را از میدان بدرکند چرا که قیمت هر فروند موشک استاندارد 200000 دلار و قیمت هر فروند شرایک تنها 7000 دلار بود. اف 105 ها ترکیبی از هر دو موشک را حمل می کردند. درصد موفقیت شرایک در جنگ ویتنام در حدود 25 درصد بود. در جنگ 1973 اعراب-اسرائیل این موشک یکی از موشکهایی بود که توسط آمریکا برای اسرائیل فرستاده شد. نیروی هوایی اسرائیل بهدلیل استفاده گسترده مصر از موشکهای سام در مرحله اول جنگ و در اطراف کانال سوئز تلفات سختی را متحمل شد و موشکی مانند شرایک یکی از نیازهای اساسی این نیرو در جنگ بود. اینگونه بود که نیروی هوایی اسرائیل پس از آمریکا به بزرگترین کاربرد شرایک تبدیل شد. اگرچه به صورت رسمی این موشک به خدمت نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا درنیامد اما در طی جنگ فالکلند تعدادی از آنها به بریتانیا تحویل داده شد. این موشکها بر روی بمب افکنهای استراتژیک "ولکان" بسته شدند تا در طی عملیات بمباران فرودگاه جزیره استنلی از آنها استفاده شود. هدف اصلی یک ایستگاه رادار 3 بعدی "آ ان/ تی پی اس 43" ساخت شرکت وستینگهاوس بود که توسط نیروی هوایی آرژانتین برای مراقبت از فضای منطقه بکارمی رفت. آرژانتینی ها از تحویل شرایک به بریتانیا آگاه شده بودند و هنگام حمله ولکانها به سادگی رادار را خاموش کردند. این رادار تا انتهای درگیریها سالم باقی ماند. به هرحال شرایک ها توانستند 2 رادار کنترل آتش دیگر را هدف قراردهند. این تجربه باعث شد تا نسل بعدی موشکهای ضدتشعشع به گونه ای ساخته شوند که بتوانند محل رادار را به یاد داشته باشند. آمریکا موشکهای شرایک موجود در زرادخانه خود را در سال 1992 از رده خارج کرده است. اسرائیل نمونه زمین به هوای این موشک را بر روی بدنه تانکهای شرمن نصر کرده است و آن را با نام "کیلشون" می شناسد. نیروی هوایی اسرائیل نیز مانند آمریکا موشکهای شرایک خود رااز رده خارج کرده است. امروزه موشکهای پیشرفته تر و باهوشتری مانند موشک "هارم" جای موشک شرایک را پر کرده اند. آ جی ام 45 شرایک مشخصات طول 3.05 متر قطر 0.2 میلیمتر وزن 177 کیلوگرم کلاهک متعارف عرض 0.91 متر هدایت راداری، غیرفعال هواپیماهای بکارگیرنده اسکای هاوک، اینترودر، اف 105 منبع مجله جنگ افزار رضاکیان موحد هواپیمای "آ4اسکای هاوک" در حال شلیک موشک شرایک. -
شما به تازگی به فرماندهی یک زیردریایی هسته ای رسیده اید و درحال گشت زنی در آبهای نزدیک به ساحل دشمن هستید. ناگهان دستگاه های ارتباطی اعلام آمادگی وضعیت قرمز می کنند و پس از آن ارتباط شما با مرکز فرماندهی ناوگان زیردریایی قطع می شود. چه باید بکنید؟ آیا کشور شما در اثر یک حمله هسته ای تبدیل به صحرای برهوت شده است؟ آیا مطابق با دستورالعملهای نظامی باید به کشور حریف حمله کنید؟ اما ممکن است که این قطعی ارتباط تنها یک اشکال فنی در تجهیزات مرکز فرماندهی باشد؟ وظیفه شما در این میان چیست؟ در سال 1949 شوروی سابق اولین آزمایش هسته ای خود را انجام داد و رقابت بین دو ابرقدرت وارد مرحله ای تازه شد. دستیابی شوروی به سلاح های هسته ای و پیشرفت سریع تکنولوژی موشکی این سوال را برای فرماندهان نظامی آمریکا مطرح کرد که در صورتی که شوروی بخواهد اولین ضربه را به آمریکا واردکند و مراکز مهم و استراتژیک آمریکا را هدف کلاهکهای هسته ای خود قراردهد فرماندهی نیروهای استراتژیک آمریکا برعهده چه کسی خواهدبود؟ در صورتی که روسها می توانستند زنجیره فرماندهی آمریکا را از نابودکنند تمام بمب افکنهای دوربرد، زیردریایی های مسلح به موشکهای بالستیک و موشکهای قاره پیمای آمریکا بی مصرف می شدند. پرسنل این واحدها هیچگاه نمی فهمیدند که کی، چگونه و بر علیه کدامین هدف باید سلاح های هسته ای خود را بکارگیرند. در ابتدای دهه شصت برنامه ریزان نظامی آمریکا برای حل این مشکل به فکر ایجاد یک پایگاه فرماندهی پرنده افتادند. این پایگاه در حقیقت یک هواپیمای بزرگ بود و در صورتی که شوروی ضربه اول را به مراکز فرماندهی ارتش آمریکا وارد می کرد فرماندهان مستقر در این هواپیما می توانستند نیروهای نجات یافته از حمله هسته ای حریف را رهبری کنند. این هواپیما به تجهیزاتی مجهز می شد که که فرماندهان مستقر در آن می توانستند بوسیله آنها به تمام نیروهای استراتژیک مانند بمب افکنها و زیردریایی های حامل بمب هسته ای دستیابی داشته باشند. در سالهای دهه هشتاد نیز شوروی سابق به فکر ساختن پست فرماندهی هوابرد افتاد. در حال حاضر به غیر از آمریکا و روسیه نیروی هوایی چین نیز دو فروند جت مسافربری 737 را به ابزارهای الکترونیکی و ارتباطی مجهز کرده و به عنوان پست فرماندهی هوابرد از آنها استفاده می کند. ئی-4بی "کشیک شب" در سال 1961 مرکز فرماندهی استراتژیک نیروی هوایی آمریکا از یک فروند هواپیما "ئی سی-135" به عنوان پست فرماندهی هوابرد استفاده کرد. ئی سی-135 گونه ای از هواپیمای جت 4 موتوره 707 است که برای انجام ماموریتهای شناسایی و جنگ الکترونیک به یک سری ابزار الکترونیکی پیشرفته و ویژه مجهز گشته است. اولین هواپیما از این دست در سوم فوریه 1961 در پایگاه هوایی "اوفوت" در ایالت نبراسکا مستقر شد. به مدت 29 سال و در تمام 24 ساعت روز، همواره یکی از این هواپیماها در پرواز بود تا در صورت رخ دادن جنگ اتمی بتواند نیروهای هسته ای آمریکا را برای واردآوردن ضربه دوم هدایت کند. این پروازها در نیروی هوایی آمریکا به ماموریت "لوکینگ گلاس" معروف هستند. در جولای 1990 پروازهای لوکینگ گلاس لغو شدند اما ئی سی-135ها همیشه بر روی زمین آماده پرواز و انجام ماموریت هستند. سرانجام در ابتدای دهه 70 نیروی هوایی هواپیمای ئی-4 را به عنوان پست فرماندهی هوابرد خود انتخاب کرد. این هواپیما در اصل یک جامبوجت تغییر یافته است و وظیفه دارد تا در زمان وقوع جنگ هسته ای رئیس جمهور و مسئولان نظامی و سیاسی درجه یک آمریکا را سوارکند. در سال 1973 نیروی هوایی ساخت دو فروند 747 را برای نصب تجهیزات ارتباطی به شرکت بوئینگ سفارش داد. اندکی بعد 2 فروند 747 دیگر نیز به این سفارش اضافه شد. تجهیزات نصب شده بر روی 3 فروند ئی-4 اولیه شبیه تجهیزات هواپیمای ئی سی-135 بودند با این تفاوت که 747 فضای بیشتر و مداومت پروازی نسبت به ئی سی-135 داشت. ئی-4 می تواند نقش فرماندهی استراتژیک نیروی هوایی را نیز برعهده بگیرد. در سال 1974 ساخت آخرین هواپیمای ئی-4 شروع شد که دارای تجهیزات پیشرفته تری نسبت به 3 نمونه اولیه بود. این هواپیما ئی-4بی نام گرفت و در سال 1985، 3 هواپیمای دیگر به مدل ئی-4بی ارتقا پیداکردند. ئی-4بی دارای یک برآمدگی بزرگ بر پشت خود بود که تعداد زیادی آنتن برای ارتباطات ماهواره ای و دیگر تجهیزات ارتباطی را در خود جای داده بود. این هواپیما همچنین در برابر پالسهای الکترومغناطیسی حاصله از انفجارهای هسته ای به صورت چشمگیری مقاوم شده بود. ئی4بی این ناوگان 4 فروندی در زمان ساخته شدن برای مالیات دهندگان آمریکایی در حدود 1 میلیارد دلار هزینه دربرداشت. در سال 2005 شرکت بوئینگ 2 میلیارد دیگر دریافت کرد تا برنامه بهسازی ناوگان ئی-4 ها را انجام دهد. انتظار می رود که این برنامه 5 سال به طول انجامد. ئی-4 با توجه به امکان سوختگیری هوایی می تواند به صورت نامحدودی درهوا باقی بماند. در یک آزمایش این هواپیما توانست به مدت 33 ساعت در هوا و در وضعیت عملیاتی باقی بماند. در این آزمایش از تمامی سوخت 2 فروند تانکر کاسی-135 برای سوخت دادن به ئی-4 استفاده شد. تعداد خدمه ئی-4بی برابر با 48 تا 120 نفر است و ئی-4بی از این نظر در نیروی هوایی آمریکا صاحب رکورد محسوب می شود. ئی-4 دارای 3 عرشه بالایی، میانی و پایینی است. خدمه ئی-4 غالبا هواپیمایشان را با نام "کشیک شب" نمی نامند و به سادگی آن را ئی-4 و گاهی هم به طعنه "هواپیمای روز قیامت" صدا می زنند. البته هنگامی که ئی-4 واقعا رئیس جمهور و افراد ستادش را سوار می کند به نام "نیروی هوایی یک" نامیده می شود. ناوگان ئی-4 های آمریکا در ابتدا در پایگاه هوایی "آندروز" در ایالت مریلند مستقر بودند و رئیس جمهور و وزیر دفاع به سادگی به آن دسترسی داشتند. بعدها، به دلیل ایمنی بیشتر در هنگام بمباران، هواپیماها به پایگاه هوایی اوفوت نبراسکا منتقل شدند ولی تا سال 1994 همواره یکی از هواپیماها در پایگاه قبلی خود مستقر بود. تا کنون تنها 2 تن از رؤسای جمهور آمریکا -جیمی کارتر و رونالد ریگان- با این هواپیماها پرواز کرده اند. وزیر دفاع آمریکا نیز گاهی برای پروازهای خارج از کشور از ئی-4 استفاده می کند. تجهیزات ارتباطی عالی موجود در هواپیما به وزیر دفاع و همراهانش اجازه می دهند که بدون هیچ مشکلی در این پروازها به وظایفشان بپردازند. در این مواقع نزدیک به 40 خدمه برای پرواز، نگهداری و مراقبت از هواپیما به همراه آن پرواز می کنند. همواره یک فروند ئی-4 به همراه خدمه کامل و در حالت آماده باش بر روی زمین است. این خدمه در هنگامی که آماده هستند نباید در آسایشگاه، ورزشگاه یا دیگر ساختمان های پایگاه باشند و وظیفه دارند که ساعات کار خود را در هواپیما به سر برند. آمادگی آنها گاهی با اعلام کلمه رمز "کلاکسون" که به معنی آغاز ماموریت است آزمایش می شود. با پایان یافتن جنگ سرد و کم شدن خطر جنگ هسته ای نیاز به چنین هواپیمایی کمتر شد و در نتیجه یک ماموریت به ماموریتهای اصلی ئی-4 افزوده شد. ئی-4 ها در اختیار "آژانس مدیریت اضطراری فدرال" قرارگرفتند و مدیریت مناطقی که با مصائب طبیعی مانند سیل و زلزله روبرو می شدند بر عهده پرسنل مستقر در آنها گذاشته شد. در سال 1995 یکی از ئی-4 ها پس از گردباد موسوم به "اوپال" به همین منظور بکارگرفته شد. در سال 2006 تصمیم گرفته شد که ناوگان ئی-4 بازنشسته شود اما سال بعد در این تصمیم تجدید نظر شد و قرارشد که ئی-4ها حداقل تا سال 2015 در خدمت باقی بمانند. در ابتدا قرار بود که هواپیمایی با نام "ئی-10" ساخته شود که بتواند ماموریت هواپیماهای ئی-3، ئی-4، ئی-8 و ئی سی-135 را به تنهایی انجام دهد اما پروژه این هواپیمای جدید لغو شد و در حال حاضر هیچ هواپیمایی در ناوگان هواپیماهای آمریکا وجود ندارد که بتواند وظیفه ئی-4 را برعهده بگیرد. ایلوشین 80"بزرگ گنبد" ایلوشین-80 هواپیمای پست فرماندهی هوابرد است که نیروی هوایی روسیه آن را برای مقامات رسمی روسیه و در صورت رخ دادن جنگ هسته ای سفارش داده است. روسها نیز مانند آمریکایی ها بزگترین هواپیمای در دسترس خود را برای ساخت پست فرماندهی هوابرد بکارگرفتند. ایلوشین-80 بدنه هواپیمای تجاری "ایلوشین-86" را به عاریت گرفته و به همین دلیل گاهی آن را "ایلوشین-86 وی کاپی" می نامند. وظیفه اصلی این هواپیما کاملا مانند مشابه آمریکایی خود یعنی ئی-4بی می باشد. ایلوشین-80 در برابر اثرات پالسهای الکترومغناطیس ناشی از انفجارات هسته ای مقاوم شده است. یکی از خصوصیات شاخص ایلوشین-80 این است که هواپیما (به غیر از پنجره های کابین خلبان) دارای هیچ پنجره ای نمی باشد. هواپیما به صافی های هوایی مجهز شده که می تواند ذرات رادیواکتیو هوای مصرفی خدمه را تصفیه کند. به مانند ئی-4 یک گنبد بزرگ بر روی پشت هواپیما و عقب تر از کابین خلبان نصب شده است که تجهیزات مخابراتی و گیرنده های ماهواره ای در زیر آن نصب شده اند. در قسمت انتهایی و پایین بدنه نیز یک آنتن یدک کش برای ارتباط با فرکانسهای خیلی پایین قراردارد. احتمالا از این آنتن برای ارتباط با زیردریایی های هسته ای بهره گیری می شود. در اطراف بدنه هواپیما نیز چند آنتن دیگر به چشم می خورد. در زیر بال و بین موتور و بدنه هواپیما دو مخزن بزرگ نصب شده است که دقیقا معلوم نیست برای نصب تجهیزات الکترونیکی بکارگرفته شده اند یا به سادگی مخازن سوخت اضافی هستند. به هر حال احتمال دارد که روسها برای افزایش مداومت پروازی ایلوشین-80، آن را به تجهیزات سوختگیری هوایی مجهز کرده باشند. ظاهرا این هواپیما اولین پرواز خود را در تابستان 1985 انجام داده است ولی اولین بار ناظران غربی وجود آن را در سال 1992گزارش کرده اند. 3 یا 4 فروند از این هواپیماها ساخته شده و اکنون در پایگاه هوایی "چکالوسکی" قراردارند. در حال حاضر احتمالا تنها یکی از ایلوشین-80 های نیروی هوایی روسیه عملیاتی است. ایلوشین 80 هواپیمای 737 که توسط چینی ها به پست فرماندهی پرنده تبدیل شده است. نویسنده: رضاکیانی موحد منبع: ماهنامه جنگ افزار مشخصات ئی-4بی ایلوشین-80 کارخانه سازنده بوئینگ ایلوشین اولین پرواز 1974 1985 سال وارد شدن به خدمت 1980 1987 سال بازنشسته شدن 2012 ؟ وضعیت خدمت درخدمت درخدمت تعداد ساخته شده 4 3 یا 4 قیمت هر فروند 223 میلیون دلار(به قیمت سال 1998) نامعلوم خدمه حداکثر 112 نفر ؟نفر طول 70.5متر 59.9متر عرض 59.7متر 48متر ارتفاع 19.3متر 15.8متر مساحت بال 510مترمربع 320مترمربع وزن خالی 190تن 117تن حداکثر وزن 374تن 215تن پیشرانه 4 دستگاه موتور توربوفن سی اف-6 ساخت جنرال الکتریک 4 دستگاه موتور توربوفن ان کا-86 ساخت کوزنتسوف حداکثرسرعت 969کیلومتر/ساعت 1000کیلومتر/ساعت سرعت عادی پیمایش 895کیلومتر/ساعت 928کیلومتر/ساعت برد 11000کیلومتر حداقل4600 سقف پرواز عملیاتی 14000متر 11000متر
-
جناب فرهاد سلام. تیسمار ستاری ،فرمانده سابق نیروی هوایی جمهوری اسلامی، افسر رادار بود و طبق قانون اون موقع (از قانون الان ش خبر ندارم) حق نداشتند که به رده ی بالاتر بروند و خلبان بشوند ولی آخرهای عمر شریفشون تشریف برده بودند کابین عقب اف-4 و اگر اجل فرصت می داد احتمالا خلبان تام کت هم می شدند. شما دوست عزیز که از شایسته سالاری در زمان سلطنت پهلوی ها ایراد می گیری بد نیست که درباره ی شایسته سالاری در نظام مقدس جمهروی اسلا می هم گاه گاهی نقد بنویسی.... بحث خاطره شد یه خاطره هم تیمسار فردوست در خاطراتش از خلبانی شاه گفته بود که با تکیه بر حافظه سعی می کنم اینجا نقل کنم شاید برای بعضی از دوستان تازگی داشته باشه بعد از جنگ جهانی دوم یکی از شرکتهای هوایی خارجی یه فروند داکوتا میاره ایران.. شاه علاقمند میشه باهاش پرواز کنه و خلاصه کنار دست خلبان می شینه... بعدش موقع پرواز جوگیر میشه و شروع می کنه به انجام دادن مانورهایی که معمولا برای جنگنده های بکار می رفته. این جور که فرودست نقل کرده خلبانه بعد از پیاده شدن حسابی زرد کرده بوده و کلی بدو بیراه گفته بوده
- 59 پاسخ ها
-
- 10
-
نیروی هوائی عراق نیروی هوائی عراق از گذشته های دور تا به امروز
RezaKiani پاسخ داد به mehran55 تاپیک در متفرقه در مورد نیروی هوایی
درباره پی سی 7 حق با شماست. پوکارا رو عراق علاقمند بود بخره که ارژانتین نفروخت بهش درباره چرخان بودن انتن رادار عدنان هنوزم فکر می کنم که انتن ش ثابت باشه . حداقل عکس که چرخان بودنش رو نشون نمی ده -
شما عجله نکن برادر آسیاب به نوبت
-
نیروی هوائی عراق نیروی هوائی عراق از گذشته های دور تا به امروز
RezaKiani پاسخ داد به mehran55 تاپیک در متفرقه در مورد نیروی هوایی
سلام برادر بعید می دونم که آنتن نصب شده بر روی تایگر چرخان بوده باشه. فکر کنم توی کتاب سوداگران مرگ درباره ش خونده م به هرحال از عزیزانی که این تاپیک را پربار و غنی کردم تشکر می کنم و چند نکته را اضافه می کنم الف- دوست رزمنده ای که در سالهای 65 و 64 به جبهه رفته بود می گفت این هواپیماهای ملخی رو عراق برای بمباران مواضع ایران می فرسته(احتمالا پشتیبانی نزدیک) و ما هرکاری که می کردیم نمی تونستیم اونها رو بزنیم(احتمالا پوکارا بوده) ب- دوستانی که به نیروی هوایی عراق علاقه دارند می تونند یک فروند هیند عراقی رو توی کاخ موزه ی سعد آباد از نزدیک ببیند. اینکه چطوری این هیند مهمان این کاخ شده رو البته من نمی دونم ج دیدن این ویدئو کلیپ هم کم بدک نیست http://www.aparat.com/v/OrZkD -
اندکی صبر سحر نزدیک است
-
فرمایشات شما متین و کاملا در راستای فرامین قران کریم هستش ولی خوب این حرفها رو شما بهتره به مسئولین بزنید برای نمونه خدمت شما یه مثال تاریخی می زنم و چون از موضوع خارج می شویم بحث رو دیگه ادامه ش نمی دم: در ابتدای جنگ ایران و عراق ایران دو تا حمله ی زرهی انجام داد که هر دو با شکست مواجه شد. نتیجه ش چی بود؟ این بود که مسئولان نظامی آن زمان در تاکتیکها و روشهای زرهی ما تجدید نظر کردند؟ نخیر عزیز! این عزیزان کلا قلم قرمز بر روز زرهی کشیدند تا خود امروز. یعنی ما بعد از اون هیچ حرکت زرهی تا کنون ندیده ایم ونخواهیم دید
- 68 پاسخ ها
-
- 4
-
- اژدهای سرخ
- ارتش
- (و 16 بیشتر)
-
سلام برادر ما همچنان منتظر ادامه ی داستان راند هستیم ولی فعلا از یاد نبریم که ما از روشهای نامتقارن و این جور چیزها استفاده می کنیم. پس در همچین وضعیتی دربرابر اف-35 و 22 از موشک سجیل استفاده می کنیم :winking: تجربه ی عراق و اینها هم کلا ربطی به ما و روشهای ما نداره. تنها چیزی که برای ما مهمه تجربیات خودمون هست و نه تجربیات دیگران
- 68 پاسخ ها
-
- 2
-
- اژدهای سرخ
- ارتش
- (و 16 بیشتر)
-
جل الخالق! سام دوی بالستیک در کل دقتشون برای حمل کلاهک هسته ای خوبه. حالا 30-40 متر این ور اون ور خیلی نباید فرقی داشته باشه از طرفی کا-15 میتونی کلی معادلات رو برای چین و پاکستان به هم بریزه
-
HS.30 ، اولین خودروی رزمی پیاده نظام دنیا
RezaKiani پاسخ داد به Crash تاپیک در نفربرها و خودروی های رزمی پیاده نظام
تشکر او توجه شما و پاسخ شما. همون طور که خودتان جواب دادید شاید این روش پیاده شدن از خودروهای رزمی در زمان جنگ جهانی خوب بوده ولی دلیل نمی شه که همون روش رو بعدا هم بکاربرد مخصوصا که خودتون هم اشاره کردید که در ماردر این روش رو کنار گذاشتن و مثل روسها رفتن به سمت در از عقب. بزرگترین اشکال بالا بودن درب خروج سربازها این است که در هنگام پیاده شدن در معرض تیر مستقیم دشمن قرار می گیرند و شاید در اون بالا اصلا فرصت پیدا نکنند که پیاده بشوند و سنگر بگیرند ولی وقتی در از عقب باز بشه خود بدنه ی خودرو نقش یه سنگر موقت رو برای سربازان پیدا می کنه منتظر دیگر مطالب روشن گر شما هستیم دوست عزیز -
نسل جدید زره کوب های آلمانی نسل جدید زره کوب های آلمانی
RezaKiani پاسخ داد به Crash تاپیک در خودرو های پشتیبانی آتش ، شناسایی و ضد تانک
استفاده از این نوع ادوات زرهی در ارتش المان در جنگ جهانی دوم نتیجه ی خیلی خوبی برجای گذاشت و ورماخت با تکیه بر هتزرهایش در جبهه ی شرق بارها موی دماغ زرهی روسها شد -
نبرد غولها و نیمچه غولها ، راند نخست آسال اوتار نبرد غولها و نیمچه غولها ، راند نخست " آسال اوتار"
RezaKiani پاسخ داد به MR9 تاپیک در عملیات های نظامی خارجی
بسیار ارائه ی خوب و عالی بود.انشالله این مباحث رو به اتمام برسونید -
HS.30 ، اولین خودروی رزمی پیاده نظام دنیا
RezaKiani پاسخ داد به Crash تاپیک در نفربرها و خودروی های رزمی پیاده نظام
این قضیه ی پیاده شدن سربازان از دریچه سقفی خیلی ناجور بوده. با کدوم منطق جور درمیاد؟ ظرفیت ش هم خیلی کم بوده این همه مخارج فقط برای 5 نفر سرباز؟ -
گانتر پرین؛ هیولایی در اعماق آب گانتر پرین؛ هیولایی در اعماق آب
RezaKiani افزود یک موضوع در جنگ آوران
خدمه زیردریایی آلمانی به ناخدای خود ایمان داشتند اما ترس در چهره همگی آنها دیده می شد. سالها قبل و در زمان جنگ جهانی اول دو زیردریایی آلمانی همین راه را رفته بودند اما هیچکدام به پایگاهشان بازنگشته بودند. اینبار اما، گانتر تصمیم گرفته بود که ناممکنها را ممکن کند و ضرب شستی به بزرگترین نیروی دریایی جهان نشان دهد. زیردریایی آلمانی به آرامی از میان جزایری کوچک راهش را به سوی پایگاه دریایی اسکاپافلو در شمال اسکاتلند ادامه داد. پس از عبور از موانع ورودی بندر گانتر راهش را گم کرد و مجبورشد که به سطح آب بیاید. ساعت 1 بامداد روز 14 اکتبر 1939 شبی تاریک بود اما گانتر توانست در زیر نور شفق قطبی پیکره بزرگی را در فاصله 4 کیلومتری تشخیص دهد. زیردریایی با فرمان ناخدای شجاعش به زیرآب رفت و پس از قرارگرفتند در محل مناسب اژدرهایش را شلیک کرد. با اولین صدای انفجار خدمه کشتی غول پیکر رویال اوآک از خواب پریدند. تمام خدمه فکر می کردند که این صدا ناشی از یک انفجارداخلی است. همین امر سبب شد تا کسی به فکر دفاع از کشتی نباشد و گانتر با خیال راحت به شکارش ادامه دهد. او 7 اژدر به سوی کشتی دشمن شلیک کرد که تنها دو تا از آنها در بدنه کشتی دشمن نشستند. 15 دقیقه بعد رویال اواک در اعماق آب بود و 833 نفر از خدمه خود را نیز با خود برده بود. انگلیسی ها تا فردا صبح ،که غواصانشان تکه پاره های اژدرهای آلمانی را در بدنه ناوشان یافتند، فکر نمی کردند که مورد حمله یک زیردریایی قرارگرفته اند. پس از اینکه آنها فهمیدند یک زیردریایی آلمانی به راحتی وارد یکی از بنادر حفاظت شده انگلیس شده هراس بر آنها چیره گشت. این حمله جسورانه به قدری عالی اجرا شد که چرچیل درباره اش نوشت:"شاهکاری برجسته با مهارتی حرفه ای." دستگاه تبلیغاتی هیتلر با طول و تفصیل به شرح این عملیات متهورانه پرداخت و پس از اینکه یو-47 به پایگاهش بازگشت به گرمی از خدمه اش استقبال شد. حتی هیتلر هواپیمای شخصی خود را فرستاد تا آنها را به برلین ببرد. اکنون گانتر و زیردستانش به سوژه تبلیغاتی مناسبی برای مجلات و روزنامه های آلمان تبدیل شده بودند. ویلیام شیرر ،خبرنگار آمریکایی که قبل از جنگ گانتر را در برلین ملاقات کرده بود، او را این چنین وصف کرد:"روشن، جسور، کاملا توانا و یک نازی متعصب." در نتیجه این پیروزی شگفت انگیز، گانتر پرین اولین فرمانده زیردریایی رایش سوم شد که به مدال صلیب شوالیه دست یافت. او توانست بیش از 30 کشتی متفقین را غرق کرده و به 8 کشتی دیگر صدمه واردسازد. در روز 20 فوریه 1941 زیردریایی یو-47 پایگاه خود را در فرانسه ترک کرد. 4 روز بعد گانتر به یک کاروان دریایی متفقین حمله کرد و توانست 4 کشتی دشمن را شکار کند. 13 روز بعد آخرین پیام بیسیم یو-47 شنیده شد. یو-47 در غرب ایرلند به همراهی تمامی خدمه و ناخدای بی همتایش غرق شد. علت غرق شدن این زیردریایی تا به امروز در هاله ای از ابهام باقی مانده است. منبع :مجله اطلاعات هفتگی مترجم.... -
سلام الف- خیر الکلام ما قل و دل ب- به نظر این حقیر ما هنوز هم در ایران چیزی به نام ملیت ایرانی نداریم که بخواهیم دولت-ملت داشته باشیم ج- پست دوم چه ربطی به پست اول داشت؟
-
[font="Times New Roman","serif"][size=4]برای بیشتر مردم ،به ویژه در غرب، فرود انسان بر روی ماه توسط سفاین فضایی آپولو نشان دهنده ی اکتشاف ماه است. به هرحال، باید به خاطر داشت که شوروی (سابق) یک برنامه ی اکتشافی روبوتیک پیشرفته در سطح ماه داشت و حتی برای فرود انسان بر روی ماه نیز برنامه ریزی کرده بود. [/size][/font] [b][font="Times New Roman","serif"][size=4]قسمت اول : فاش شدن اسرار[/size][/font][/b] [font="Times New Roman","serif"][size=4]در 19 آگوست 1989 روزنامه ی ایزوستیا بسیاری از سرنخهای پروازهای فضایی روسها را فاش کرد که با وجود تأکید زیاد مخالفان، روسها در دهه ی 60 سعی داشته اند تا انسان را زودتر از آمریکایی ها بر سطح ماه فرودآورند. مقاله ی ایزوستیا "چگونه به ماه پرواز نکردیم" نام داشت و شور زیادی در میان بسیاری از دانشمندان فضایی غرب ایجاد کرد. این مقاله تقطه ی عطف مهمی در گلاسنوست گورباچف بود. برای اولین بار، هزاران مهندسی که در برنامه ی ماه نوردی روسها حضور داشتند توانستند موفقیتها و شکستهایشان را در معرض دید دیگران بگذارند.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]دو ماه بعد، در 27 نوامبر 1989، متخصصینی از دانشگاه ام.آی.تی اولین مدارک را درباره ی برنامه ی ماه نوردی روسها یافتند. در یک انبار انیستیتوی هوانوردی مسکو ، یک کالج پیشرو در روسیه، آنها ماه نشین حشره سان خود را نمایش دادند. جهانیان ماه نورد آپولوی آمریکایی ها را 20 سال قبل دیده بودند و حالا دست کم می توانستند به رقیب روسی آن هم نیم نگاهی بیاندازند.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]شل شدن چفت و بستهای امنیتی روسها اطلاعات بیشتری را درباره ی برنامه های ماه نوردی روسها آشکار کرد. ایزوستیا به کمبودهای مالی، چشم و همچشمی هایی که نیروی انسانی روسها را در دفاتر طراحی گوناگون پخش و پلا کردند، تغییر سیاستهای کلان و اشکالات فنی ترسناک اشاره کرد. ماه نورد غبار گرفته ی روسها در مسکو هیچ نشانه ای از اینکه روسها 4 سال بعد از آمریکایی ها به ماه رفته باشند برخود نداشت. فضانوردان آپولو به زمین بازگشتند. اما هنوز بسیاری از تکنولوژی های مدرن روسی که سبب شکست برنامه ی ماه نوردی روسها شده است فاش نشده اند. سهل گیری روسها در مسائل امنیتی اطلاعات جدید بیشتری را درباره ی برنامه ی ماه نوردی آنها پس از بازگشت آخرین سفینه ی آپولو به زمین افشا کرده است. آنچه فاش نشده است این نکته است که بسیاری از تکنولوژیهای مدرن فضایی روسها در همان برنامه ی شکست خورده ریشه داشته اند.[/size][/font] [b][font="Times New Roman","serif"][size=4]قسمت دوم: رویای کورولیف[/size][/font][/b] [font="Times New Roman","serif"][size=4]اطلاعات محرمانه ی 1989 به صورت غیرعمدی در 30 امین سالگرد کلیدخوردن برنامه ی ماه نوردی روسها فاش شدند. در روز دوم ژانویه 1959 سفینه ی لونا-1 ،که "رویا" هم نامیده می شود، از کنار ماه گذشت تا به عنوان اولین ساخته ی بشر به گرد خورشید بچرخد. در 13 سپتابر 1959 لونا-2 در سطح ماه سقوط کرد تا اولین ساخته ی بشر بر روی ماه باشد. در روز ششم اکتبر 1959 لونا-3 اولین عکس را از سمت تاریک ماه گرفت.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]کسی که پشت این برنامه ها بود سرگئی کورولیف ، سر طراح برجسته ی روسها و مدیر دفتر طراحی ویژه ی شماره 1 بود. کورولیف مغز متفکر پروژه ی اسپوتنیک-1 ، اولین ماهواره ی ساخت بشر، بود که در روز چهارم اکتبر 1957 به مدار زمین فرستاده شد. با بزرگنمایی موفقیت اسپوتنیک او در روز 28 ژانویه 1958 برای خروشچف نامه ای نوشت و او را به پرواز به ماه قبل از آمریکایی ها ترغیب کرد. خروشچف بلافاصله با او موافقت کرد.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]اسپوتنیک توسط یک موشک آر-7 اصلاح شده به مدار زمین رفت. برای رسیدن به ماه یک ماهواره به قدرت بیشتری از قدرت موشک آر-7 نیاز داشت. یک راه حل این بود که با اضافه کردن مخازن سوخت و موتورهای نصب شده بر روی آنها قدرت موشک را اضافه کرد. هر کدام از این مخازن و موتورها یک "مرحله" نامیده می شوند. کرولویف به والنتین گلوشکو ،مدیر دفتر طراحی راکتهای آزمایشگاه دینامیک گاز، نزدیک شد تا یک مرحله به موشک آر-7 اضافه کنند. گلوشکو خوستار یک مرحله ی ابتکاری بود که از سوخت جدیدی استفاده می کرد که در هنگام مخلوط شدن محترق می شد. کورولیف در این فکر بود که تکنولوژی جدید سبب تأخیر در پروژه می شود و به دنبال استفاده از مرحله ای بود که از سوختهای شناخته شده ی موجود استفاده کند. گلوشکو بودجه ی کورولیف را رد کرد و کورولیف او را سرزنش کرد و در عوض سراغ دفتر طراحی رفت که تجربه ی کمتری در ساخت موشک داشت. کورولیف توانست در عرض 9 ماه به مرحله ی بعدی موشک خود دست پیداکند در حالی که طرح گلوشکو تا یک سال بعد آماده نشده بود.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]در حالیکه آمریکایی ها به خاطر کورولیف مسابقه را تا به اینجا باخته بودند مسابقه ی فرستادن ماهواره به ماه آغاز شد و در نهایت این مسابقه به فرستادن انسان به مدار زمین کشیده شد. در روز 12 آوریل 1961 یوری گاگارین سوار بر وستوک-1 آمریکایی ها را کیش مات کرد. در روز 25 می 1961،در یک سخنرانی معروف در کنگره، کندی اعلام کرد که: اکنون زمان این فرارسیده است که گام های بلندتری برداشته شود... زمان این رسیده است که این کشور نقش پیشروی خود را در اکتشافات فضایی بازی کند که در بسیاری از موارد کلید برتری آتی ما در سطح زمین خواهد بود... من باور دارد که این کشور می تواند خود را به این اهداف برساند قبل از اینکه این دهه به پایان خود برسد انسانی را بر روی کره ی ماه فرود آورد و به سلامت به زمین بازگرداند.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]مقامات شوروی نکات مهم سخنرانی کندی را جدی نگرفتند. به هرحال، کورولیف فرصتی یافت تا درگیر رقابت بر سر ماه با آمریکایی ها بشود. در دهم مارس 1962 او یک پرواز فضایی سرنشین دار به گرد ماه را بدون اینکه فضاپیما در مدار ماه قرار بگیرد یا بر روی آن فرود بیاید برنامه ریزی کرد. قرار بود که 3 موشک آر-7 متوالی فضاپیما را به مدار زمین ببرند. هر 3 مرحله ی موشک به هم وصل می شدند و به سفیه ی سایوز متصل می شدند. فضاپیمای سایوز یک فضاپیمای 3 نفره بود که شامل یک ماجول استوانه ای خدماتی با یک موتور موشکی، یک کپسول فرود مجهز سپر حرارتی و یک ماجول کروی به عنوان فضای زندگی اضافی بود. در می 1963 کورولیف یک نقشه ی دیگر طراحی کرد. این نقشه شامل یک فضاپیمای سایوز و یک موشک یک مرحله ای بود که در فضا توسط تانکرهای روباتیک سوختگیری می شد. پروازهای دوگانه ی وستوک (وستوک 3 و 4 در آگوست 1962 و وستوک 5 و6 در ژوئن 1963) شامل عناصری بود که برای نقشه ی کورولیف حیاتی بودند. این پروازها شامل فضاپیماهایی بودند که پشت سر هم پرتاب شدند و با موفقیت به هم نزدیک شدند. مأموریتهای وستوک رسانه های غربی را درباره ی گزارش قریب الوقوع بودن سفر روسها به ماه آشفته کرد.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]فرود آمدن انسان بر روی ماه، چالش بزرگتری بود که به موشکی قدرتمندتر از آر-7 نیاز داشت. دفتر طراحی کورولیف طراحی اولیه ی چنین راکتی را در سال 1956 شروع کرده بود. در مارس 1960 کورولیف طرح اولیه ی یک موشک چند مرحله ای به نام ان-1 را ارائه کرد. در 23 ژوئن 1960 دولت شوروی اجازه ی توسعه ی موشک ان-1 را که قرار بود 50 تن را به مدار زمین ببرد صادرکرد. کورولیف فکر می کرد که از دو موشک ان-1 به علاوه ی یک موشک آر-7 برای بردن فضانوردان به ماه استفاده کند.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]گلوشکو از ساختن موتورهای موشک ان-1 سرباز زد. کورولیف می خواست که در موتور ان-1 کروزن را با اکسیژن مایع بسوزاند اما گلوشکو با سماجت به سوختهایی که در هنگام ترکیب محترق می شوند چسبیده بود. در اول اکتبر 1960 کورولیف از طراح موتورهایی هوایی ،نیکولای کوزنتسوف، برای ساخت موتورهای ان-1 کمک گرفت. دشمنی بین کورولیف و گلوشکو سرطراحان روس را به دودستگی کشاند و سبب تأخیر در برنامه ی فضایی آنها شد.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]اختلاف بین گلوشکو و کورولیف نه تنها سبب شکاف بین روسها شد بلکه سرعت برنامه ی ماه نوردی آنها را نیز کم کرد. ولادیمیر چلومی ،سرطراح دفتر طراحی ویژه ی 52 جاه طلبی های خود را داشت. او پسر خروشچف را در لیست کارکنانش داشت که به او فرصت نزدیک شدن به رهبر شوروی را می داد که کورولیف نیز از آن محروم بود. برنامه ی ماه نوردی چلومی به دنبال یک موشک بزرگ ،که بعدها موشک پروتن نامیده شد، بود تا یک سفینه ی سرنشین دار به نام کپسول ال.کا را به مدار ماه ببرد. این نقشه نیازی به ملاقات یا الحاق در مدار زمین ،که نقطه ضعف اصلی برنامه ی کورولیف بود، نداشت. در میانه ی 1964 دولت شوروی با موشک چلومی و سایوز کورولیف موافقت کرد.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]در مارس 1964 دفتر کورولیف جزئیات طرح موشک ان-1 را که می توانست 75 تن را به مدار زمین ببرد کامل کرد اما خروشچف علاقه ی کمی به این برنامه نشان داد و پول کمی برای آن تهیه کرد. در سوم آگوست 1964 در تلاش برای آماده کردن یک برنامه ی ماه نوردی با استفاده از یک موشک بدون ملاقات یا الحاق در مدار، کورولیف توانایی حمل بار موشک ان-1 را تا 92 تن افزایش داد. طراحان او برای هر کیلوگرم وزنی که به وزن بار ان-1 افزودند 50 تا 60 روبل پاداش گرفتند.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]ترکیب کمبود بودجه و شکاف بین گلوشکو و کورولیف در شکست طرح نهایی موشک ان-1 نقشی محوری بازی کرد. اولین مرحله ی موشک شامل 30 موتور ، 30 احتمال برای شکست، بود. کورولیف از موتورهای کوچک استفاده کرده بود چون ساخت و آزمایش آنها ساده تر و ارزان تر از چند موتور بزرگ بود. در یک تصمیم شوم کورولیف تصمیم گرفت که مرحله ی اول نباید به عنوان یک واحد آزمایش شود زیرا هزینه ی این آزمایش خیلی زیاد بود. او بر یک سیستم خودکار داخلی به نام "کورد: برای کشف خطا و خاموش کردن موتورها قبل از منفجر شدن شان تکیه کرد. هزینه ی این میانبرد هنگامی که آزمایش پروازی ان-1 در سال 1969 شروع شد خود را نشان داد.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]در اکتبر 1964 خروشچف از قدرت کنار گذاشته شد. برای کورولیف این نشانه ای بود مبنی بر اینکه آرزویش درباره ی فرستادن انسان به ماه به خود او واگذار خواهد شد. در ماه دسامبر ، 3 سال پس از تصویب طرح آمریکایی ها، یک کمیسیون دولتی ،که توسط متحد کورولیف مستیسلاو کلدیش رئیس آکادمی علوم شوروی هدایت می شد، طرح کورولیف برای فرود انسان بر ماه را تصویب کرد.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]نقشه ی کورولیف فرستادن دو فضانورد با یک سفینه ی لوک ،که از سفینه ی سایوز مشتق شده بود، به مدار زمین توسط یک موشک 3 مرحله ای ان-1 بود. یک مرحله ی چهارم لوک را به پیش می راند، یک مرحله ی پنجم به نام بلاک-دی و یک سفینه ی فرود به نام ال.کا ( با کپسول ساخت چلومی به همین نام اشتباه نشود) به سمت ماه می رفت. موتور بلاک-دی باید سرعت لوک و ال.کا را در مدار ماه می گرفت. سپس یک فضانورد باید در فضا از لوک به ال.کا می رفت بلاک- دی و ال.کا را از لوک جدا می کرد و با استفاده از موتور بلاک-دی به سوی ماه می رفت. پس از اینکه بلاک-دی سوختش را به آخر می رساند ال.کا باید جدا می شد و با استفاده از موتور خود بر سطح ماه می نشست. فضانورد باید سنگهای ماه را برمی داشت و پرچم شوروی را بر سطح ماه نصب می کرد. همچنین برای کم کردن وزن، موتور ماه نشین به گونه ای طراحی شده بود که ال.کا را به مدار ماه برگرداند تا با لوک الحاق کند. فضانورد باید دوباره به لوک بازمی گشت و ال.کا را رها می کرد و سپس لوک موشکهایش را برای بازگشت به زمین روشن می کرد.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]در سپتامبر 1965 چلومی و کورولیف توافق کردند تا کپسول مشکل دار ال.کا ساخت چلومی را با فضاپیمای ال-1 ساخت کورولیف عوض کنند. ال-1 یک سایوز بدون ماجول مداری در جلوی آن بود. توجیه کورولیف این بود که توسعه ی یک سفینه ی جداگانه غیر از مشکل اصلی (فرود بر سطح ماه) غیرمعقول است. ال-1 باید مدار زمین را توسط آخرین مرحله ی موشک ان-1 ترک می کرد. در 15 دسامبر 1965 طرح ماه نورد جدید به نام یو.آر.500کا-ال-1 تصویب شد.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]در سال 1966 بالاخره برنامه ی ماه نوردی روسها بر روی غلطک افتاد. اما در روز 14 ژانویه 1966 یک عمل جراحی کوچک بر روی کورولیف یک تومور بزرگ در شکم کورولیف را آشکار کرد. پیشگام بزرگ فضانوردی مرد و معاونش واسیلی میشین جانشین او شد.[/size][/font] [b][font="Times New Roman","serif"][size=4]قسمت سوم: بدون کورولیف[/size][/font][/b] [font="Times New Roman","serif"][size=4]درحالیکه روسها هنوز از ضربه ای که در اثرفقدان کورولیف گیج بودند به اولین موفقیت در برنامه ی ماه نوردی خود رسیدند: در روز سوم فوریه 1966سفیه ی لونا-9 به عنوان اولین ساخته ی بشر بر روی ماه فرود آمد و عکسهایی از سطح ماه به زمین ارسال کرد. این سفینه ی 100 کیلوگرمی ثابت کرد که ،همانطور که انتظار می رفت، فضانوردان در غبار سطح ماه فرونخواهند رفت. با وجود این موفقیت، برنامه ی روسها هنوز از آمریکایی ها عقب تر بود. در سال 1966 آمریکایی ها چند مأموریت بدون سرنشین ،به نام برنامه ی جیمینی، را کامل کردند که برای آزمایش تکنولوژی و تکنیکهای برنامه ی ماه نوردی آمریکا طراحی شده بود. روسها پاسخ ضعیفی به ده پرواز جیمینی دادند؛ دو پرواز وسخود.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]به هرحال، در روز 27 ژانویه 1967 برنامه ی ماه نوردی آمریکایی ها با تراژدی روبرو شد. آپولو-1 بر روی سکوی پرواز آتش گرفت و 3 سرنشین درون آن کشته شدند. قرار بود که در میانه ی فوریه همان سال آنها ماجول فرماندهی آپولو را در مدار زمین آزمایش کنند. ناسا پروازهای سرنشین دار خود را تا کامل شدن تحقیقات درباره ی این فاجعه متوقف کرد. رهبران روسیه در فاجعه ی آپولو-1 فرصتی دیدند تا عقب ماندگی خود را جبران کنند. آنها دستور دادند تا موشک ان-1 در اواخر سال 1967 آزمایش شود و برنامه ی فرستادن انسان به ماه در اواخر سال 1968 اجرا شود. [/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]به هرحال، تیر روسها دو ماه بعد به سنگ خورد. در روز 23 آوریل 1967 ولادیمیر کوماروف در درون سفینه ی سایوز-1 نشست. تقریبا بلافاصله سفینه ی او دچار چندین مشکل شد و در نتیجه برنامه ی ملاقات و الحاق با سایوز-2 در مدار لغوشد. در طی بازگشت اجباری به زمین چتر سفیه باز نشد؛ سایوز-1 سقوط کرد و کوماروف در درون آن کشته شد.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]در روز نهم نوامبر 1967 ناسا آپولو-4 ، اولین پرواز بدون سرنشین با موشک ساترن-5، را به فضا فرستاد. موشک غول پیکر بدون اشکال کار کرد و یک ماجول فرماندهی آپولو را در مدار قرار داد. سفینه در مدار بازگشت از ماه قرارگرفت تا سپر حرارتی و چترهایش آزمایش شود و به سلامتی در دریا فرود آمد. این آزمایش صحت برنامه ی ماه نوردی آمریکایی ها را ،که با وجود فاجعه ی آپولو-1 بیشتر بر اهدافشان تمرکز کرده بودند و منابع بیشتری برای برنامه ی خود تهیه کرده بودند، تأیید کرد. در روزهای بعدی دولت شووری برنامه ی آزمایش موشک ان-1 را تا اواخر سال 1968 عقب انداخت.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]تأخیر در برنامه ی موشک ان-1 بدان معنی بود که چشم امید روسها به سفینه ی ماه نشین دوخته شده است. به هرحال، سفینه ی ال-1 نیز مشکلات خاص خود را داشت. در مارس 1968 اولین سفینه ی بدون سرنشین ال-1 ،به نام زوند-4، در حال بازگشت به جو زمین از بین رفت. در ماه سپتامبر 1968 زوند-5 بدون سرنشین به دور ماه گشت و عکسهایی از آن به زمین فرستاد اما در اقیانوس هند سقوط کرد.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]برنامه ی ماه نوردی آمریکایی ها در اکتبر 1968 دوباره از سرگرفته شد و واتلر شیرا، دان ایسل و والت کانینگهام ماجول فرماندهی آپولو-7 را به مدت 7 روز در مدار زمین آزمایش کردند. کمی بعد ناسا اعلان کرد که آپولو-8 به مدار ماه فرستاده خواهند شد و شوکی به روسها واردکرد.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]زوند-6 پس از پرواز به گرد ماه (17 نوامبر 1967) سقوط کرد. با وجود این شکست، فضانوردان روس با شجاعت به مقامات این کشور اعلام کردند که حاضرند به صورت داوطلبانه با سفینه ی زوند-7 پرواز کنند تا از آپولو-8 جلوبزنند. کرملین از ترس اینکه شکست زوند-7 اسباب خجالت شوروی در جهان شود درخواست آنها را رد کردند. در شب کریسمس 1968 فرانک بورمان، جیمز لول و ولیام آندرس با سفینه ی آپولو-8 ده بار به دور ماه چرخیدند. آنها اولین انسانهایی بودند که از موشک ساترن-5 سواری گرفتند و به دور ماه چرخیدند.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]روسها پروژه ی ال-1 بایگانی کردند و تمام منابعشان را در پروژه ی ان-1ال-3 بکار گرفتند به امید اینکه در آخرین لحظه آمریکایی ها به اشکال برخورد کنند و آنها بتوانند در رقابت بر سر ماه پیروز شوند. در روز 16 ژانویه 1969 سفینه های سایوز-4 و 5 در مدار زمین الحاق کردند. آلکسی یلیسیف و یوگنی خرونوف لباسهای فضایی شان را پوشیدند و بین دو سفینه جابجا شدند تا ثابت کنند که جابجا شدن بین دو سفینه در فضا مطابق با پروژه ی ان-1-ال-3 امکان پذیر است.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]اندکی پس از بازگشت آنها به زمین اولین موشک ان-1 به سکوی پرواز منتقل شد و شمارش معکوس 28 روزه برای یک پرواز آزمایشی بدون سرنشین شروع شد. در روز 21 فوریه 1969 مرحله ای اول ان-1 روشن شد و به آهستگی موشک 2700 تنی را از سکوی پرتاب بلندکرد. لرزشهای ناشی از کارکرد موتورها لوله های سوخت را در هم شکست و آتش سوزی آغازشد. 69 ثانیه بعد سیستم کورد موتورها را خاموش کرد. موشک در 50 کیلومتری نقطه ی پرواز به زمین خورد. در روز سوم جولای 1969 ، 3 هفته قبل از پرواز برنامه ریزی شده ی آپولو-11، روسها دومین موشک ان-1 را پرتاب کردند. یک پمپ اکسیژن مایع منفجر شد و آتش سوزی آغازشد، کورد موتورهای موشک را خاموش کرد و ان-1 بر روی سکوی پرتابش سقوط کرد و منفجر شد.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]روسها می دانستند که اولین پرواز آمریکایی ها برای فرود بر روی ماه ،آپولو-11، برای میانه ی 1969 برنامه ریزی شده است. با اینکه آرزوی روسها برای پرواز سرنشین دار بر باد رفته بود هنوز امید داشتند که افتخار آپولو را بدزدند. در روز 13 جولای روسها سفینه ی روباتیک لونا-15 را برای جمع آوری خاک ماه و بازگرداندن آن به زمین به فضا فرستادند. 3 روز بعد آپولو-11 به فضا پرتاب شد. در روز 20 جولای 1969 نیل آرمسترانگ و ادوین الدرین با ماجول ماه نشین عقاب بر روی سطح ماه فرود آمدند. در روز 21 جولای لونا-15 به سطح ماه سقوط کرد و نابود شد و دست آخر این آپولو-11 بود که توانست خاک ماه را به زمین بازگرداند.[/size][/font] [b][font="Times New Roman","serif"][size=4]قسمت چهارم: گذشته ی مدفون[/size][/font][/b] [font="Times New Roman","serif"][size=4]در نوامبر 1969 روسها گروه های طراح برنامه ی مخفی خود برای سفر به ماه را منحل کردند. رهبران شوروی در انظار اظهار کردند که هیچ برنامه ای برای فرود آوردن انسان بر روی ماه نداشته اند. به علاوه، آنها ادعا کردند که سفینه های روباتیک آنها می تواند اطلاعات علمی بیشتری نسبت به آپولو جمع آوری کند بدون اینکه زندگی کسی را به خطر بیاندازد. همانطور که بعدتر ثابت شد در روز 12 سپتامبر 1970 لونا-16 به عنوان اولین پرواز روباتیک موفق به ماه رفت و از 15 نوامبر 1970 تا 4 اکتبر 1971 روبات چرخدار لونخود-1 به اکتشاف سطح ماه پرداخت.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]به هرحال، بعضی از مهندسین روسی هنوز امیدواربودند تا فضانوردانشان را در حال قدم زدن بر روی ماه ببینند. جانشین کورولیف ،میشین، تصمیم گرفت که با ایجاد یک پایگاه دائم در مدار ماه تا سال 1980 از آپولو پیشی بگیرد. برنامه ی ان-1ال-3 به دو پرتاب موشک ان-1 ،یک موشک برای ارسال ماه نشین به مدار ماه و دیگری برای پرتاب مرحله ی فرود، برای هر سفر نیاز داشت. ماه نشین و مرحله ی فرود باید در مدار ماه الحاق می کردند سپس مرحله باید موشکهایش را روشن می کرد تا ماه نشین را تا سطح ماه پایین بیاورد. مرحله باید سوختش را به آخر می رساند و جدا می شد و سپس موتور ماه نشین باید فرود را به آخر می رساند. در سال 1972 شورای سرطراحان با برنامه ی میشین موافقت کرد مشروط به اینکه موشک ان-1به موفقیت برسد.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]در روز 27 ژوئن 1971 سومین موشک ان-1 یک پرواز بدون سرنشین را شروع کرد. عکس العمل گردابی 30 موتور مرحله ی اول موشک سبب شد تا موشک به دور خود بچرخد. محموله ی موشک از موشک جداشد و در نزدیکی سکوی پرتاب سقوط کرد. موشک به پروازش ادامه داد و 20 کیلومتر آن سوتر بر زمین افتاد. یک دهانه به قطر 30 متر در اثر انفجار موشک در زمین ایجادشد.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]چهارمین آزمایش موشک ان-1 در 23 نوامبر 1972 با انفجار مرحله ی اول تنها چند ثانیه قبل از روشن شدن مرحله ی دوم به آخر رسید. شکستهای مکرر در یک موشک جدید غیرمعمول نبود اما پشتیبانی دولت از موشک ان-1 در حال تحلیل رفتن بود و کم کم مخالفت با ان-1 در شورای سرطراحان توسط رقیب قدیمی کورولیف ،گلوشکو، پامی گرفت.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]در روز 7 دسامبر 1972 آپولو-17 آخرین مأموریت ماه نوردی قرن بیستم را آغازکرد. اوجن کرنان و هاریسون اشمیت در روز 11 دسامبر بر سطح ماه فرود آمدند. در طی دو روز آنها محوطه ای بزرگتر از آنچه را که لونخود-1 در طی 11 ماه پیموده بود زیرپا گذاشتند. در روز 19 دسامبر آنها در اقیانوس آرام فرود آمدند و 100 برابر بیش از آنچه که روسها در 3 پرواز موفق خود از ماه به زمین آورده بودند با خود همراه داشتند.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]در می 1974 گلوشکو میشین را از سر طراحی سفینه های سرنشین دار برکنار کرد. اگرچه آزمایش دیگری برای ماه آگوست برنامه ریزی شده بود اما گلوشکو فورا آزمایش موشک ان-1 را معلق کرد. در مارس 1976 گلوشکو پروژه ی ان-1 را لغو کرد و دستور داد تا تمام سخت افزارهای ساخته شده برای پروژه ی ان-1ال-3 معدوم شوند. 6 موشک ان-1 باقی مانده تفکیک شدند. بازدیدکنندگان پایگاه فضایی بایکونور در قزاقستان می توانند پوسته های موشک، محوطه های پارکینگ و دیگر ساختمانهایی را که برای ان-1 ساخته شد ببینند.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]میشین به عنوان استاد در انیستیوی هوانوردی مسکو مشغول به کار شد. وی از نفوذش برای نگهداشتن یک ماه نشین ال.کا ،همان که اساتید دانشگاه ام.آی.تی در سال 1989 دیدند، استفاده کرد. پس از آشکار شدن برنامه های ماه نوردی روسها در سال 1989 او به منتقد رک و بی پرده ی گلوشکو و سیاستهای فضایی شوروی تبدیل شد.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]سخت افزارهای برنامه ی ماه نوردی شووری به منظور بازتابش تغییرات دوران رقابتهای دو ابرقدرت بر سر ماه فعال نگه داشته شده اند. موشک پروتن با مرحله ی بلاک-دی ،که برای پروژه ی ان-1ال-3 طراحی شدند، اکنون ماهواره های تجاری را به فضا می برند. سایوز ،که در اصل به عنوان یک سفینه ی ماه نورد طراحی شد، از سال 1971 تا به امروز ده ها تن از مردم کشورهای مختلف و روسیه را به فضا برده است. سفاین فضایی سایوز به عنوان فضاپیما و سفینه ی نجات برای آمریکایی ها، کانادایی ها، روسها، اروپایی ها و ژاپنی هایی که در ایستگاه فضایی بین المللی کار می کنند به کار می روند.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]منبع: [/size][/font] http://wars-and-history.mihanblog.com/post/721 [b][font="Times New Roman","serif"][size=4]دیوید اس.اف. پروتری[/size][/font][/b] [b][font="Times New Roman","serif"][size=4]مترجم رضاکیانی موحد[/size][/font][/b]
- 17 پاسخ ها
-
- 38
-
ای بابا پس این سواره نظام عثمانی توی جنگ چیکار می کرده؟
-
عملیات رمضان المبارک، فاو چگونه سقوط کرد؟ عملیات رمضان المبارک، فاو چگونه سقوط کرد؟
RezaKiani پاسخ داد به ssalii تاپیک در عملیات های نظامی ایران
اینجا رو ببینید http://wars-and-history.mihanblog.com/post/194