RezaKiani

Members
  • تعداد محتوا

    1,928
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    2

تمامی ارسال های RezaKiani

  1. RezaKiani

    جنگ فرانسه و پروس

    [right]کشیدن پای بریتانیا به درگیریهای درون اروپا بر خلاف تصور شما خیلی هم راحت نبوده.اگر بود که خوب فرانسه این کار رو می کرد. بر خلاف سیستمهای سیاسی دیکتاتور اروپایی اون موقع بریتانیا دارای نظام پارلمانی بود و برای راضی کردن سیاستمداران این کشور باید اول مردم این کشور را راضی می کردن که وارد جنگ بشن. مردم این کشور هم که بیشتر در صنعت و تجارت سرمایه گذاری کرده بودند دوست نداشتن به هیچ وجه وارد مسائل داخلی اروپا بشن مگر اینکه منافعشون مورد تهدید قرار بگیره. مثل زمان ناپلئون. وگرنه کشیدن پای روسیه به جنگ راحت تر بوده تا بریتانیا[/right]
  2. [right]تا اونجا که من یادمه در میلیتاری نبرد لیتل بیگ هورن رو کار کردم اینجا[/right] [right]http://www.military.ir/forums/topic/6514-%D8%B4%DA%A9%D8%B3%D8%AA-%DA%A9%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1/[/right] [right]توی وبلاگ خودم هم هست: اینجا[/right] [right]http://wars-and-history.mihanblog.com/post/32[/right]
  3. 三方ヶ原の戦い دژی را خالی کن تا دشمن فکر کند که در آن پر از تله است. (کتاب 36 استراتژی) تاریخ: ششم ژانویه 1573میلادی(دوره سنگوکو) محل: میکاتا گا هارا، شمال هاماماتسو نتیجه: عقب نشینی موفق توکوگاوا ایائسو، پیروزی تاکداشینگن متخاصمین تاکدا شینگن در برابر توکوگاوا ایائسو فرماندهان تاکدا شینگن،تاکدا کاتسویوری در برابر توکوگاوا ایائسو،ماتسودایرا ایتادا،ساکایی تاداسوگو استعداد رزمی 28000-30000نفر دربرابر 8000-11000 نفر سرباز به علاوه 3000 نیروی کمکی از اُدا نوبوناگا تلفات ناچیز در برابر بسیار سنگین پس زمینه: هنگامی که تاکدا شینگن به سن 50 سالگی رسید تنها دایمیو در خاک ژاپن بود که توان لازم برای جلوگیری از فتح تمام خاک ژاپن توسط ادا نوبوناگا را داشت. در آن زمان ژاپن توسط چندین ارباب فئودال -که دایمیو نام داشتند- اداره می شد و پادشاه ژاپن در حقیقت هیچگونه قدرت سیاسی و نظامی برای اداره کشور در اختیار نداشت. شینگن تصمیم گرفت که به جنگ نوبوناگا و متحدش ایائسو توکوگاوا برود و مانع نفوذ آنان در ژاپن شود. شینگن از سن 21 سالگی بر ایالت کیا فرمانروایی کرده و پس از چندی ایالت شینانو را نیز به حوزه نفوذش اضافه کرده بود. شینگن تجربه و مهارت جنگی بسیاری داشت و ژنرالهای خوبی را به خدمت خود گرفته بود. سیستم قانون گذاری، مالیات گیری و مدیریتی شینگن تاثیری عمیق بر دیگر دایمیوهای ژاپن داشت. مهمترین هدف زندگی تاکدا شینگن یکپارچه کردن خاک ژاپن بود. این هدف، سالها بعد -سال 1605 میلادی- توسط هماورد و رقیب او ایائسو توکوگاوا برآورده شد. نبرد: همانطور که شینگن از شینانو به سمت جنوب حرکت می کرد به دنبال نیروهای توکوگاوا ایائسو می گشت. شینگن در ابتدا فوتاماتا را تصرف کرد. چند ماه بعد او دوباره به فوتاماتا بازگشت تا آنجا را به عنوان یک پایگاه برای حمله به هاماماتسو بکارگیرد. نیروهای شینگن در جلگه مرتفعی به نام میکاتا در شمال دژ هاماماتسو -که متعلق به ایائسو بود- با نیروهای ایائسو روبرو شدند. بر طبق گزارشهای تاریخی، نفرات شینگن سه برابر نفرات ایائسو بودند. شینگن سربازانش را در آرایش ماهی قرارداد تا دشمن را به حمله ترغیب کند. سربازان ایائسو در یک ردیف ایستاده بودند. در این آرایش، آنها می توانستند بهترین استفاده را از تفنگهای سرپر خود بکنند. نقشه نبرد: در حدود ساعت 4 بعد از ظهر، بارش برف آغاز شد و تفنگچی های ایائسو به سمت دشمن آتش گشودند. تعدادی از رعایای کشاورز نیز با پرتاب سنگ به آنها یاری می رساندند. سلاح آتشین برای ژاپنی های آن زمان تازگی داشت و احتمالا تعادل طرفین را برهم می زد. ایائسو انتظار داشت تا با برتری سلاح آتشینی که در اختیار دارد بتواند تاکتیکهای شینگن را خنثی کند. سپس شینگن سواره نظام خود را به سمت دشمن گسیل داشت. سواره نظام شینگن به سمت تفنگچی ها هجوم بردند و بر سر آنها تاختند. تعدادی از سربازان ایائسو ایستادگی کردند اما تعدادی عقب نشینی کرده و یا کشته شدند. پس از آن، شینگن سوارانش را عقب کشید تا استراحت کنند و سواران تازه نفس را برای یک حمله دیگر اعزام کرد. این سواران تحت فرمان کاتسویوری -پسر شینگن- و اُباتا ماساموری بودند. آنها به زودی به بدنه اصلی نیروهای شینگن پیوستند. این حمله باعث عقب نشینی کامل دشمنانشان شد. ایائسو یکی از فرماندهانش -اُکوبو تادایو- را فرستاد تا با مردانش در سایگاداکا صف آرایی کند. در این نقطه، فلات مرتفع اندک اندک کم ارتفاع می شد. او به دنبال فرصتی بود تا دوباره با شینگن درگیر شود تا ژنرالهای به دام افتاده اش را نجات دهد اما توسط ناتسومه یوشینوبو ترغیب به عقب نشینی شد. از نظر یوشینوبو زندگی ایائسو مهمتر از زندگی ژنرالهایش بود. یوشینوبو، خود به صفوف شینگن زد و کشته شد. پس از آن، ایائسو به دژ هاماماتسو بازگشت. گزارش شده است که تنها 5 سرباز به همراه او مانده بودند. نبرد به سرنوشتی مصیبت آمیز دچارشده بود. با این حال، او دستور داد که دروازه های دژ را باز بگذارند و دستور داد تا با روشن کردن آتش، سپاهیان در حال عقب نشینی را به سمت دژ هدایت کنند. ساکایی تاداسوگو بر یک طبل بزرگ جنگی می کوبید تا افراد بازمانده را دلگرم کند. این تاکتیک "استراتژی دژ خالی空城計" نام دارد. هنگامی که طلایه داران شینگن به فرماندهی بابا نوبوهارو و یاماگاتا ماساکاگه صدای طبل را شنیدند و دروازه های باز دژ و شعله های آتش را دیدند بدگمان شدند که شاید ایائسو برایشان تله گذاشته باشد. آنها توقف کردند و برای شب اردوگاهی برپاکردند در صورتی که اگر به پیشروی خود ادامه می دادند احتمالا دژ را فتح کرده بودند. شب هنگام یک گروهان از جنگجویان ایائسو به اردوگاه شینگن حمله کردند و آنها را به یک دره -جایی که امکان کمک گرفتن نداشتند- عقب راندند. شینگن فردای آن روز عقب نشینی کرد. زمستان سخت فرامی رسید و شینگن ترجیح می داد که ادامه عملیات نظامی را به بهار موکول کند ولی اجل به وی مهلت نداد و شینگن در 13 می همان سال -در سن 52 سالگی- درگذشت. می گویند که -بزرگترین رقیب او- کنشین پس از مرگ او گریه کرد چرا که یکی از قوی ترین همآوردهای خود را از دست داده بود. کنشین عمیقا به شینگن احترام می گذاشت. خود ایائسو پس از اینکه در زمان تویوتومی هیده یوشی فرماندار ایالت کیا شد از سبک نظامی شینگن و نوآوری های مدیریتی او بهره گیری کرد و شجاعت او را می ستود. بر روی پرچم شینگن عبارت زیر نقش بسته بود که استراتژی نظامی و سیاسی وی را نمایش می داد: 風林火山 سریع چون باد، خاموش چون جنگل، خشمگین چون آتش و استوار چون کوه. نبرد میکاتاگاهارا یکی از معروفترین نبردهایی است که تاکدا شینگن انجام داد و یکی از بهترین نمونه ها برای معرفی تاکتیکهای سواره نظام وی می باشد. پس از نبرد: در حدود 3ماه پس از نبرد میکاتا گا هارا شینگن مرد و امارت ایالت کیا به پسر 26 ساله اش کاتسویوری رسید. کاتسویوری می خواست که سخصی بزرگ در حد پدر خود باشد، راه او را ادامه دهد و کارهای ناتمام او را کامل کند. 2 سال پس از نبرد میکاتا گا هارا، کاتسویوری ایالت کیا را به قصد حمله به اوکازاکای -پایتخت ایائسو- ترک کرد. او در صفوف ایائسو خائنی یافت که به او قول داد دروازه های شهر را بر روی او بگشاید اما هنگامی که به حومه شهر رسید خبردار شد که افراد ایائسو فرد خائن را شناسایی و اعدام کرده اند. بدون این کمک، سپاه کاتسویوری توان فتح شهر را نداشت و کاتسویوری از این امر ناراحت بود چرا که فکر می کرد نام خاندان تاکدا را لکه دار کرده و حاضر نبود که بدون رسیدن به یک فتح آشکار آنجا را ترک کند. پس، به دو دژ کوچکتر حمله کرد و راه خود را به سوی دژ یوشیدا -که ایائسو در آن پناه گرفته بود- گشود. ایائسو مقاومت کرد و کاتسویوری تصمیم گرفت که دژ ناگاشینو را فتح کند. نیروهای ادا نبوناگا و ایائسو به یاری دژ محاصره شده آمدند. در شورای جنگی که کاتسویوری تشکیل داد ژنرالهای قدیمی پدرش رای به بازگشت دادند ولی ژنرالهای جوانتر مشتاق ماندن و جنگیدن بودند. در نهایت تصمیم گرفتند که بمانند به به مصاف سپاه ایائسو-نوبوناگا بروند. سپاه 12000نفری کاتسویوری توسط سپاه 38000نفری مشترک ایائسو و نوبوناگا در هم کوبیده شد. کاتسویوری تعداد 10000نفر سرباز و تعداد زیادی از ژنرالهایش را از دست داد و پس از آن ایالت کیا در سراشیبی سقوط قرارگرفت. مردان وی از دور او پراکنده شدند و هنگامی که در سال1582 ارتش مشترک ایائسو-نوبوناگا به ایالت کیا حمله کرد کاتسویوری و خانواده اش پس از شکست در جنگ هاراگیری کردند. "وقتی که دشمن در تعداد دست بالا را دارد و وضعیت تو بگونه ای است که انتظار داری هر لحظه مورد حمله قرار بگیری، تمام بهانه های آمادگی رزمی کنار بگذار و اتفاقی عمل کن. مگر اینکه دشمن توصیف دقیقی از وضعیت این رفتار غیرمعمول تو داشته باشد که بدگمانی اش را بیدار کند. اگر شانس بیاوری، ممکن است که از حمله منصرف شود." کتاب 36 استراتژی کهن چینی
  4. [right]این تاپیک تا اونجا که یادمه قبلا عکس داشت. ولی خوب چه می شه کرد؟ اون نوشته چینی یه هم ترجمه ش همون زیر نوشته شده دیگه[/right] [right][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10087/mikatagahara.jpg[/IMG][/right]
  5. [right]بسیار عالی.سوالی که برای من پیش اومده این است که به چه دلیل مردم کوفه بر علیه مختار شورش کردند تا جایی که مختار مجبور شد اونها رو با زور سرکوب کنه.؟ ظاهرا سوال بی ربطی هست ولی با توجه به بقیه موارد تاریخی که از پی آمد شاید چندان هم سوال نابجایی نباشه[/right]
  6. این قضیه فانتوم فانتوم گفتن هم در زمان جنگ ایران وجود داشت. ایرانی ها هر جنگنده ای رو که توی آسمون می دیدن می گفتن میگ میگ درصورتی که اغلب اوقات سوخو یا گاهی هم میراژ ودر معدود مواردی هم توپولوف می دیدن ولی خوب چه می شه کرددیگه؟ اگه یه برندی خوب طراحی بشه همین نتیجه رو می ده
  7. در تمام منابع فارسی و انگلیسی از این دوره درگیری ها با نام جنگ فرسایشی نام برده شده ولی فکر کنم بهتر باشه اسم ش رو بذاریم جنگ با دامنه محدود
  8. اسکای شیلد یک سیستم دفاعی پیشرفته در برابر اهداف ارتفاع پست می باشد که توسط شرکت اورلیکن سوئیس طراحی و ساخته شده است. اورلیکن از سال 1999 به تملک راین متال آلمان درآمده و با عرضه اسکای شیلد یاد توپهای معروف 35 میلیمتری ضدهوایی خود را دوباره زنده کرده است. اسکای شیلد مدافعین را قادر می سازد تا یک منطقه حساس را در برابر انواع هواگردهای مافوق صوت، زیرصوت، هلیکوپترهای هجومی، پهپاد و گلوله های توپ باهوش حفاظت کند. اسکای شیلد می تواند اهداف کوچکی مانند راکتها و یا گلوله های توپ و خمپاره را ،حتی اگر از فاصله نزدیک شلیک شوند، رهگیری کرده و هدف قراردهد. این توانایی بدین معنی است که می توان اسکای شیلد را به عنوان یک مدافع عالی برای پایگاه های خط مقدم در برابر حملات نامتقارن یا تأسیسات زیربنایی (نیروگاه، سد،...) یک کشور بکارگرفت. هدف اصلی از طراحی اسکای شیلد حفاظت از سربازان و پایگاه های خطوط مقدم در مناطق آشوب زده مانند افغانستان و عراق می باشد. اسکای شیلد برای حداکثر حفاظت از خدمه طراحی شده است. این سیستم سبک وزن و ماجولار از دو قبضه توپ کنترل از راه دور 35 میلیمتری، یک واحد هدایت آتش و یک پست فرماندهی به ظرفیت 2 نفر تشکیل شده است. پست فرماندهی را می توان در 500 متری توپها و رادار مستقر کرد تا در صورت استفاده دشمن از موشکهای ضدتشعشع آسیبی به خدمه توپ وارد نشود. توپهای اسکای شیلد از نوع چرخان هستند و نواخت هر یک از آنها به 1000 گلوله در دقیقه می رسد. واحد هدایت آتش از واحد رادار و پست فرماندهی تشکیل شده است. توپهای اسکای شیلد به صورت عملیاتی توسط 228 گلوله بارگذاری شده و آماده شلیک می باشند. این مهمات برای 20 درگیری کفایت می کنند و می توانند از پس یکی حمله گسترده هوایی برآیند. گلوله گذاری مجدد سلاح ها با حداقل نفرات و به سادگی و با سرعت انجام می پذیرد. این توپها می توانند هر گونه مهمات 35 میلیمتری متعارف را شلیک کنند. اسکای شیلد دارای زمان واکنش بسیار کوتاهی است و از زمان کشف هدف تا درگیری با آن کمتر از 4.5 ثانیه طول می کشد. سرعت بالای دهانه و دقت زیاد به اسکای شیلد این توانایی را می دهد که همزمان با چند هدف درگیر شود. تجهیزات اسکای شیلد در برابر اقدامات جنگ الکترونیک به خوبی حفاظت شده اند. واحد هدایت آتش از 2 دستگاه رادار استفاده می کند. رادار اول وظیفه دارد هواگردهای منطقه نبرد را بیابد و آشکار کند و رادار دوم هدفگیری توپها را برعهده دارد. این رادارها از یک نمایشگر تلویزیون بهره گیری می کند که در صورت نیاز می تواند تصویری مادون قرمز، لیزری یا معمولی از هدف را برای خدمه نمایش دهد. اجزای اسکای شیلد در اندازه ای طراحی شده اند که بارگیری، حمل و نصب آنها به سادگی انجام شود و حمل آنها توسط هواپیما، کشتی و قطار امکان پذیر است. تمامی ماجولهای اسکای شیلد را می توان در یک هواپیمای سی-130 بارگیری کرد. اسکای شیلد می تواند در فضای جبهه نبرد با یک سیستم تبادل اطلاعات و هدایت "سی-4آی" یا دیگر اسکای شیلدهای حاضر در منطقه یکپارچه شود و به صورت یک شبکه ضدهوایی واحد عمل کند. اسکای شیلد از برکت سیستم جستجو و هدفگیری سریع خود یک "تصویر هوایی محلی" تهیه می کند که اطلاعات آن می تواند دیگر توپهای مستقر در منطقه عملیاتی را تغذیه کند. این امر سبب می شود تا با اولویت بندی اهداف به صورت خودکار، با مؤثرترین شیوه از توپها استفاده شود. تبادل اطلاعات داخل این شبکه تقریبا در "زمان واقعی" صورت می پذیرد. اسکای شیلد را می توان با یک موشک ضدهوایی برد کوتاه همراه کرد تا این موشک توانایی های سیتسم را برای مقابله با اهدافی که در خارج از برد مؤثر توپهایش هستند افزایش دهد. در حال حاضر، اورلیکن تنها شرکت جهان است که توانسته پدافندی با قابلیت ضدموشک-ضدخمپاره با کالیبر35 میلیمترتولید کند. قرارداد این شرکت با دولت آلمان به 110 میلیون یورو می رسد که 33 میلیون یورو بابت هزینه های آموزش و تهیه مهمات را نیز به همراه دارد. نیروهای نظامی آلمان تصمیم دارند ،تا پس از اتمام آزمایشهای لازم، اسکای شیلد را در افغانستان و برای حفاظت از پایگاه های نظامی خود در برابر حملات راکتی و خمپاره ای طالبان بکارگیرند. نویسنده:رضاکیانی موحد منبع ماهنامه جنگ افزار شماره 58
  9. [right]منظور نحوه ارائه بود. به قول امروزی ها پرزنتشن ش خیلی باحال بود.[/right]
  10. RezaKiani

    نبردکونیگراتز

    [right]ظاهرا فرمانده اتریشیها چیزی درباره مانور به گوشش نخورده بوده[/right] [right]الف- در ساعات اولیه نبرد اتریش به صورت واضح دست بالا رو داشته فقط لازم بوده این برتری رو از قوه به فعل دربیاره[/right] [right]ب- اولین کاری که باید انجام می داده بین سپاه اول و سپاه الب یه شکاف درست می کرده که این دو تا نتونند به داد هم برسن. ناپلئون تو این مانورها استاد بود[/right] [right]ج- بعدشم باید سعی می کرده از ورود نیروی کمکی پروس (سپاه دوم) به منطقه نبرد جلوگیری می کرده[/right] [right]کلا خیلی استاتیک با مسئله برخورد کرده و نتیجه ش رو هم که می بینیم[/right]
  11. RezaKiani

    تهاجم به مرسی الکبیر

    [right]چه جوری باید به کمک فرانسوی های می رفتن برادر؟[/right]
  12. RezaKiani

    کشتار نانجینگ

    تا اونجا که من با فرهنگ ژاپنی ها در اون دوره اشنا هستم یه علت این وحشی گری ها این هست که اونها اصلا این قضایا رو به چشم وحشی گری نمی دیدند چون فکر می کردند که خودشون فقط ادم هستند و غیر از خودشون کسی حق نفس کشیدن نداره
  13. RezaKiani

    پرسپولیس کجاست؟

    [right]دوست عزیز تاپیک تکراری هست. خوب است که قبل از ایجاد تاپیک با مدیران محترم سایت هماهنگی داشته باشید[/right]
  14. [right]شما چه بامزه داستان تعریف می کنی برادر؟ قصه صبح جمعه رو شما می گفتی؟[/right] [right]I'm just kidding[/right]
  15. RezaKiani

    قایق های انتحاری

    [right]اتفاقا من بهش می گم دیوانگی محض. وقتی یه کار شجاعانه ارزش داره که تاثیر گذار باشه. مثلا شما یه مدت جلوی دشمن رو سد کنی تا نیروی کمکی برسه(مثل فیلم سرباز رایان مثلا) وگرنه چیزی غیر از حماقت نیست.[/right] [right]درباره ژاپنی ها تا نحوه تربیت و فرهنگشون رو ندونید نمی تونید به سادگی اظهار نظر کنید.پیشنهاد میکنم این کتاب رو دانلود کنید و بخونید[/right] [right][url="http://wars-and-history.mihanblog.com/post/tag/%D8%B1%D8%A7%D9%87%20%D9%88%20%D8%B1%D8%B3%D9%85%20%D8%B3%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C."]http://wars-and-hist...و رسم سامورایی.[/url][/right] [right]البته اگر توی سایت بگردید متنش همین جا هم پیدا می شه[/right]
  16. [right]بله هم در بسیج و هم در ارتش و هم در سپاه و هم در ژاندرمری و هم درجهاد کسانی بودن که به شوق خدمت ماه ها رو در خط سپری می کردن و بسا که این ماه ها به سالها می انجامید ولی من کلی گفتم. بعدش هم تصحیح می کنم. 500 هزار نفر هست نه 500 نفر. خیلی سخته که یه ارتش نیم میلیون را سالها ببری کیلومترها دوراز مرزهای خودت و تدارک کنی. به هر حال هنوزم می گم. اون بابای که می گی از این قدرتنمایی ها که آی هلیکوپتر جلو نیا وگرنه فلان نمی ترسه. دیدی که زدیم هلیکوپترشم با استینگر انداختیم ته دریا. فرقی کرد براش؟ یکی ش رو که بزنی جاش صد تا میاره.می دونی توی جنگ جهانی دوم در عرض 4 سال چند تا ناوهواپیمابر ساخته؟ یه عدد بگو. جان من حدس بزن. باورت نمی شه 100 تا. فقط 100 تا ناوهواپیمابر توی 4 سال. از ناوشکن و رزمناو و زیردریایی ش فاکتور بگیر. حالا فکر می کنی این اقتصاد و این سیستم بیاد از یه ناخدای ایرانی بترسه؟[/right]
  17. RezaKiani

    نبرد زاما

    [right]خانم هلیا استراتژی خوبی داشتید ولی حیف که جواب نمی ده. کلا روم از اون قدرتهایی بوده که همه رو زیردست خودش می خواسته و به ندرت می شده که با کسی از موضع برابر حرف بزنه. مخصوصا توی این سری جنگها که دیگه کارد هم به استخونشون رسیده بوده و تصمیم گرفته بودن این دندون لق رو بکنن و بندازند دور. مطمئنا سیاستمداران کشوری به وسعت و بزرگی روم عقلشون می رسیده که اگر به رقیب مهلت تازه نفس کردن بدن چقدر به ضرر خودشون هست. همین صلحی رو که دست آخر به کارتاژها تحمیل می کنند انقدر شرایطش سخت هست که با مردن فرقی نداره. به همین دلیل اینجور پیمانها رو توی تاریخ بهش می گن صلح کارتاژی(نمونه ش عهدنامه ورسای پس از جنگ جهانی اول و تسلیم آلمان) می مونده یه راه و اون هم جنگ[/right] [right]و برای جنگ در اون شرایط دفع وقت و سرکارگذاشتن دشمن بهترین راه حل هست با توجه به شرایط ژئوپولوتیک منطقه[/right] [right]پی نوشت:[/right] [right]میبینم که از بچه های سایت حلالیت خواستید. خیره انشالله . سفر مکه درپیشه؟[/right]
  18. [right]بتونیم؟؟؟؟؟ ببخشید برادر ما چیکاره هستیم توی این دعوا اون وقت؟ حتما مرز ایران وافغانستان رو هم باید حماس کنترل کنه. ارتش سوریه مرده مگه؟[/right]
  19. [right]اره خوب ولی بعضی کارها شجاعت نیست حماقته[/right] [right]محض اطلاعاتون وینسن چند ساعت(به روایتی) و یا یک روز(به روایتی دیگر) قبل از فاجعه ارباس با قایقهای سپاه درگیر شده بوده(منظورم درگیری راس راسکی هست) به هر حال وقتی کار به قلدری می کشه باید ببینیم واسه کی داریم قلدری می کنیم یه ضرب المثل قدیمی می گه[/right] [right]اول حریفت رو بشناس بعد براش هفتیر بکش[/right] [right]سناپس عزیز[/right] [right]اون بابایی که می گی از این قدرتنمایی ها نمی ترسه. 500 نفر سرباز فرستادن ویتنام 10000 روز اونجا جنگیدن. شما نمی تونستی 6 ماه بسیجی هات رو توی خط نگه داری چون زمستون میومدن و بهار می خواستن برگردن خونه. توصیه می کنم کتاب جابجایی در قدرت رو بخونی و از اون مهمتر هنرجنگیدن[/right]
  20. RezaKiani

    نبرد زاما

    [right]مولتکه عزیز همون طور که گفتم کارتازها تکیه زیادی به ارتش مزدورها داشتند و این از معایب ارتش مزدور است چون یهو وسط جنگ ول می کنن و می رن. برای اطلاعات بیشتر توصیه می کنم کتاب شاهزاده ماکیاولی روبخونید. البته این کتاب رو هر کس از دست بده تقریبا نصف عمرشم از دست داده[/right]
  21. RezaKiani

    قایق های انتحاری

    اعتقادات دینی
  22. [right] این فیلم مال دوران جنگ نفتکشها هست که ناوگان کشورهای غربی (و شوروی) برای حمایت از جریان صدور نفت وارد خلیج فارس شده بودند[/right] [right]سناپس عزیز[/right] [right]الف- در سال 1968 کره شمالی یه کشتی نظامی آمریکا رو توقیف کرد[/right] [right]ب- در سال 1975 خمرهای سرخ یه کشتی باری با پرچم آمریکا رو توقیف کردن[/right] [right]ج -کلا کشورهای زیادی نبودن که بخوان توی دریا با آمریکا سرشاخ بشن. به همین دلیل شما خیلی جو گیر نشو. مسئله به بیضه و این جور چیزها خیلی ربط پیدا نمی کنه. شما هم بودی می تونستی هلیکوپتر امریکایی رو تهدید کنی[/right] [right]راستی می دونستی ناو وینسنس وقتی ارباس ایران رو انداخت داخل آبهای ساحلی ایران بوده؟ گفتم شاید بد نباشه بدونی[/right]
  23. [right]اهان پس دعوا سر این هست که ببینیم توی مجارستان کی آدم خوبه بوده و کی آدم بده؟[/right]
  24. RezaKiani

    قایق های انتحاری

    [right]خد اوکیلی اون هواپیما هه که داره می زنه به کشتی رو نگاه کنید. ای ولله عکاس[/right]
  25. RezaKiani

    نبرد زاما

    [right]خانم هلیا از شما بعیده که این نظر رو بدید. حدس می زنم که کل داستان جنگهای دوم فنیقی رو نخوندید و فقط به همین نبرد اکتفا کردید. از نظر تاکتیکی رومی ها بارها و بارها در قلب خاک خودشون از هانیبال شکست خوردن و چیزی نبود که رومی ها کلا جنگ رو واگذار کنند ولی به هرحال رهبر اون زمان روم با توجه به نقطه ضعف اصلی کارتاژها (توانایی ضعیف در عملیات محاصره ای) استفاده کرد و با ارائه استراتژی که امروزه به اسم جنگ فرسایشی نام داره توانست شر کارتاژها رو کم کنه. بعد از اون بود که تازه روم از لاک دفاعی دراومد و حمله به قلب کارتاژ رو به عنوان تنها راه کار و بهترین راه کار ادامه داد. برای مطالعه بهتر بد نیست که سرنوشت نبرد کانائه رو هم بخونید[/right] [right]http://wars-and-history.com/post/313[/right] [right]اما دوست عزیز وارجو شخص هانیبال از جمله اشخاصی بود که در عمل ثابت کرد برتری عددی در جنگ همه چیز نیست و چه بسا که با فرماندهی خوب و نقشه دقیق یه سپاه کوچک بتونه بر سپاهی چند برابر بزرگتر از خودش غلبه کنه[/right] [right]اولین کاری که باید هانیبال می کرد این بود که در جایی موضع می گرفت که روم نتونه از سواره نظامش استفاده کنه. یعنی زمینی رو انتخاب می کرد که برتری عددی پیاده نظام کارتاژ کاملا به سپاه روم فشار بیاره[/right] [right]دومین کاری که باید می کرد این بود که فیلهاش رو به جای پخش کردن در صفوف پیاده نظام باید جمع می کرد یه گوشه و به عنوان ذخیره استفاده می کرد . اون وقت در گیر و دار معرکه هرجا که لازم می دید می تونست اونها رو به سرعت وارد معرکه کنه ولی البته باید این کار به صورت ادهوک (بزن در رو) انجام بشه نه اینکه فیلها رو توی صفوف دشمن به تله بندازه. من اگر شخصا جای هانیبال بودم دو دسته 40 تایی ا زفیلها درست می کردم و در جناحین قرا ر می دادم[/right] [right]در مورد پشت سر پیاده ها صف آرایی کردن فیلها شک دارم که موثر باشه. ممکنه فرار پیاده نظام سبب رم کردن فیلها بشه. فیل بر خلاف اسب به سرعت رم می کنه و عصبی میشه. کنترل کردن ش توی میدان جنگ خیلی سخت تر از اسب هست. عوض مامنتوم زیادی که داره در یک شارژ سواره نظام می تونه دخل هر چی پیاده نظام رو بیاره[/right] [right]نکته دیگه اینکه فیلهای کارتاژی نسلی از فیل بودن که امروز از بین رفتن و از فیلهای آسیایی و آفریقایی کوچکتر و ریزه میزه تر بودن[/right] [right]یه مسئله کلی که اساسا کارتاژ ها باهاش درگیر بودن این بود که ارتش کارتاژها بیشتر از سربازان مزدور تشکیل می شد و این جور ارتشها از نظر دیسیپلن مشکل زا هستند.سربازان مزدور فقط از فرمانده خودشون دستور می گیرن و چه بسا که این فرمانده ها نقشه های جنگی رو درست نفهمند یا حتی بخوان که به دشمن ملحق بشن. اگه کارتاژ می تونست بر روی سربازان خودش بیشتر حساب کنه شاید نتیجه بهتری می گرفت.امپراطوری روم در اون زمان تقریبا تمام سربازانش ایتالیایی بودن و چون لژیون ها در سواره نظام ضعیف بودن از سواره نظام متحدینش استفاده می کرد که بهشون می گفتن آگزیلاری یعنی کمکی[/right] [right]اما در بعد استراتژیکی به نظر من هانیبال اصلا نباید با رومی ها صف آرایی می کرده بلکه باید کلک اونها رو به خودشون می زده. باید به داخل شهر عقبنشینی می کرد و اونجا پناه می گرفت تا آذوغه سپاه روم تمام بشه. همون استراتژی جنگ فرسایشی در این مورد بیشتر جواب می داد. خطوط لجستیک رومی ها خیلی طولانی شده بود و آسیب پذیر چون از دریا عبور می کرد و کارتاژها در اغلب اوقات در دریا دست بالا رو داشتن یا حتی اگر هم دست بالارو نداشتن ملتی دریانورد بودن و می تونستن به کاروانهای تدارکاتی روم آسیب جدی وارد کنن(دقیقا کاری که انگلیس در جنگ جهانی دوم در افریقای شمالی انجام داد) در ضمن بکارگیری استراتژی زمین سوخته هم می تونست به کارتاژها کمک بکنه. کارتاژها خیلی راحت می تونستن در زمان عقب نشینی تمام چاه های آبی رو که سر راه رومی ها بود خراب کنند. همین یه کار می تونست بزرگترین ضربه رو به رومی ها بزنه[/right]