RezaKiani

Members
  • تعداد محتوا

    1,928
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    2

تمامی ارسال های RezaKiani

  1. قابل توجه دوستانی که به فرماندهان ژاپنی پیشنهاد می کنند از قایقهای انفجاری استفاده کنند http://wars-and-history.com/post/343 در ضمن هر کسی که بتونه تعداد کشتی های آمریکایی که در ساحل ایوجیما لنگر انداختن توی عکس زیر بشمره پیش من جایزه داره http://wars-and-history.persiangig.com/image/amphibiuos-attack.jpg
  2. RezaKiani

    جنگهای آینده؛ جنگ بر سر آب

    [right]مسئله انرژی و آب به هم شباهت دارند ولی اینجوری وابسته نیستند. یعنی این طور نیست که با حل شدن مشکل انرژی مشکل آب هم حل بشه. خود مشکل انرژی ظاهرا به یک مسئله غیر قابل حل تبدیل شده. یعنی هنوز یه راه حل جایگزین درست و حسابی برای سوختهای فسیلی پیدانشده و راه حلهایی هم که هستند دو تا مشکل اساسی دارند یا خیلی گرون قیمت هستند و یا ناپایدار. مثلا انرژی خورشیدی فقط در طول روز در دسترس هست و ذخیره کردن این انرژی خودش اصلا یه مشکل اساسی هست. انرژی باد هم زمانی در دسترس هست که باد وجود داشته باشه و هنوز برای ذخیره باد نتونستند یه فکر اساسی و ارزون قیمت بکنند.برای مطالعه بیشتر پیشنهاد می کنم اینجا رو بخونید[/right] [right]http://power-engineering.blogsky.com/1391/03/05/post-24/[/right] [right]با این وضعیت انرژی نمیونه مشکل آب و کمبود آب رو حل بکنه. اما مشکل اصلی که درباره آب هست اینه که قانون بین المللی درست و حسابی در جاهایی که منابع آب بین دو یا چند کشور مشترک هستند وجود ندارد. بالاخره همین نبود قوانین بین المللی خودش هشت سال جنگ رو به ملت ما تحمیل کرد.اگر یه ساز و کار بین المللی درست و حسابی درباره آبهای مشترک داشتیم صدام به بهانه رودکارون به ایران نمی تونست حمله کنه. البته صدام بالاخره حمله می کرد ولی خوب این بهانه از دستش گرفته می شد.ما خودمون الان با افغانستان هم درباره تقسیم آب رود هیرمند مشکل داریم و هنوز نتونستیم به یه تقسیم آب درست و حسابی برسیم. به هرحال سیاستمداران کشور قبل از اینکه وضعیت بدتر از اینکه هست بشه باید به فکر باشند.با تشکر از توجه دوستان[/right] [right]رضاکیانی موحد[/right]
  3. RezaKiani

    تاریخچه هنرهای رزمی

    [right]من کماکان خودم رو جزو بچه های میلیتاری به حساب می یارم. فقط یه مقدار کمبود وقت دارم که سبب م شه کمتر بتونم اینجا فعالیت داشته باشم. دوست عزیزمون زحمت می کشه و مطالبی که من منتشر می کنم رو اینجا قرار می دهند. به هرحال من بیشتر از اینکه هر چیز دیگه ای باشم خودم رو رزمی کار می دونم. این مطالب رو هم سالها قبل نوشتم و حلا فرصتی پیداکردم که منتشرشون کنم. مطالب خیلی عمیق نیستند و بیشتر به تاریخچه فنون رزمی می پردازند و البته فنون رزمی شرقی نه بوکس یا شمشیر بازی غربی....با تشکر از دوستان[/right]
  4. باعرض معذرت از پست متوالی برادران عزیز برای مطالعه بیشتر در زمینه وضعیت نیروهای اطلاعاتی ارتش در ابتدای جنگ بهتره به مصاحبه امیر ذاکری مراجعه بکنند. مطالب خیلی روشن گر و به درد خوری هست: http://wars-and-history.mihanblog.com/post/200
  5. هم ناو هواپیمابر به در ما می خوره هم هلیکوپتر بر. با توجه به شرایط فعلی هلیکوپتر بر اولویت داره. در بلند مدت حتما باید یه فروند ناوهواپیمابر داشته باشیم . البته به شرطی که بشه هواپیما براش تآمین کنیم.
  6. ارتش برای خودش روشهای شناسایی خودش رو داشت و این چنین نبود که هیچ گروهی برای شناسایی وجود نداشت اما به دلیل به هم ریختن زنجیره فرماندهی در ابتدای جنگ و نبودن نظم درست و حسابی در این سازمان خیلی از چیزها به هم ریخته بود. مثلا جالبه که بدونید ارتش ایران و ساواک در زمان شاه در تمامی سطوح عراق جاسوس داشت ولی با شروع انقلاب ارتباط این عناصر اطلاعاتی با ایران قطع می شه و نمی تونند گزارشهای به موقعی تحویل بدهند . به هرحال اطلاعات همیشه به ارتش می رسیده اما به دلایلی که برای من هم معلوم نیست میزان استعداد نیروهای مدافعین در این عملیات کمتر از اون چیزی که در واقع بود برآورد شده بود و یا اینکه ارتش ایران انقدر مغرور بود که فکر می کرد با چند تا گردان زرهی می تونه بهترین لشکرهای رزمی عراق رو شکست بده(که بعید می دونم هیچ عقل سالمی چنین فکری بکنه). در نهایت اون چیزی که نباید اتفاق بیافته افتاد. پی نوشت: از مدیران عزیز سایت درخواست می کنم این دو تا پست پشت سر هم رو هر کدوم در یک تاپیگ جداگانه قرار بدهند. درسته که موضوع شون به هم مربوط هست اما هر کدوم یه عملیات جداگانه هستند. با تشکر رضاکیانی
  7. RezaKiani

    قدرت های زرهی جنگ جهانی دوم

    خسته نباشی برادر! از کامنتها معلومه که بچه های میلیتاری چقدر به این جور مباحث علاقه دارند. خدا قوت
  8. دوست عزیزمرسی از لطف شما! البته این جریان موتورهای فوق هادی هنوز در مرحله تحقیقاتی هست ولی خوب به شدت دارند روش کار می کنند. الان خطوط انتقال برق فشار قوی با استفاده از کابهلهای فوق هادی به صورت عملی ( ونه آزمایشگاهی) ساخته شده و در کره جنوبی و امریکا نصب شده اند. تو همون وبلاگ می تونید درباره شون بخونید. به هرحال تا این موتورها وارد مرحله عملی بشوند خیلی کار دارند.
  9. با تشکر از احسان عزیز چند تا نکته رو ذکر می کنم: 1- توی مقاله ای که ترجمه کردید چند تا جمله بود که تکرار شده بود. بهتره این جملات تکراری حذف بشه. مثلا اینکه این شناورها توسط کدوم کارخانه و از روی چه شناوری ساخته شدند چند بار در طول مقاله تکرار شده بود. درباره مقایسه موتورهای دیزل و توربینهای گازی (یاهمون جت) مقایسه ای داشتید که قابل تعمق بود. من هم نظرات خودم رو در پرانتز ذکر می کنم: از نظر وزن و ابعاد : موتور دیزل بیشترین توربین بخار بیشتر و توربین گاز کمترین ابعاد و وزن را دارا هستند از نظر حجم سوخت : موتور دیزل کمترین توربین بخار بیشتر و توربین گاز بیشترین میزان حجم سوخت را دارا هستند از نظر راندمان حرارتی : موتور دیزل بیشتر توربین بخار کمتر و توربین گاز کمترین (اتفاقا برعکس بیشترین راندمان را توربینهای گازی و بعدش توربینهای بخار دارند. در توربینهای بخار از یه توربین استفاده نمی شه بلکه هر توربین از 3 توربین فشار بالا ، فشار متوسط و فشار ضعیف تشکیل می شه که خروجی هر توربین(یعنی بخار آب) به ورودی مرحله بعدی اعمال می شه و تقریبا تمام انرژی جنبش اون گرفته می شه) راندمان حرارتی را دارا هستند از نظر قدرت موتور : موتور دیزل بیشتر توربین بخار کمتر(بازهم برعکس. موتورهای بخار بیشترین قدرت رو دارند واصولا جایی که نیاز به توان بالا باشه (مثل ناوهای هواپیمابر) اصلا از دیزل و توربین گازی حرفی نمی زنند و تنها گزینه توربینهای بخار هستند) و توربین گاز بیشترین قدرت موتور را دارا هستند از نظر صدا و ارتعاش : موتور دیزل بیشتر توربین بخار کمترین و توربین گاز کمتر صدا و ارتعاش را تولید می کنند از نظر هزینه ساخت یا خرید اولیه : موتور دیزل کمترین توربین بخار بیشترین و توربین گاز متوسط قیمت را دارا هستند از نظر هزینه تعمیر و نگهداری : موتور دیزل بیشترین توربین بخار متوسط و توربین گازی متوسط قیمت را دارا هستند از نظر مصرف روغن : موتور دیزل بیشترین توربین بخار کمترین و توربین گاز بیشترین میزان مصرف روغن را دارا می باشند از نظر تعداد پرسنل مورد نیاز : موتور دیزل کمتر توربین بخار بیشتر توربین گاز بیشترین (بازهم برعکس موتورهای دیزل برای راه اندازی پرسنل کمی لازم دارند ولی برای تعمیرات پرسنل زیادی رو احتیاج دارند) پرسنل را نیاز دارند دو تا مطلب که از قلم افتاده بود امضای حرارتی هست که در شناورهای رزمی خیلی مهمه. امضای حرارتی موتور دیزل کمتر از توربینهای بخار و توربینهای گازی هستش. موضوع دیگه هم هزینه و زمان تعمیرات هست که در توربینهای گازی و بخاری به مراتب کمتر از دیزل هست. در موتور دیزل اگر اشکالی بوجود بیاد مجبورید که تقریبا تمام موتور رو باز کنید و پیاده کنید اما توربینها اصولا کمتر دچار اشکال داخلی می شن و بیشتر اشکالات در سیستمهای جانبی اونها (سیستمهای خنک کننده، استارت و...) بوجود می یاد و خود انجین اگر کسی انگولکش نکنه راحت می تونه 30 تا 50 هزار ساعت کار بکنه. یکی از دوستان درباره پیشرانه الکتریکی پرسیده بود. قبل از جنگ جهانی دوم آمریکا اون رو عملا امتحان کرده بود ولی در زمان جنگ فقط برای زیردریایی ها استفاده شد. الان دوباره دارن روی پیشرانه الکتریکی با استفاده از موتورهای فوق هادی کار می کنند می تونید اینجا را بخونید http://power-engineering.blogsky.com/1390/10/03/post-13/ یا اینجا رو http://power-engineering.blogsky.com/1390/05/06/post-4/ (که البته قبلا هم در همین میلیتاری گذاشته بودمش) درکل مطالب اقا احسان خوب بود و جای تشکر داره و خسته نباشید:
  10. در این تاپیک سعی کردیم یه بررسی بی طرفانه از جنگهای اول صلیبی بکنیم. قبل از وارد شدن به مبحث یه نیگاه کوچیک به اوضاع واحوال جهان در اون زمان بندازیم کم بدک نیس: وضعیت سیاسی جهان اسلام در زمان آغازجنگهای صلیبی: 1- اندلس: پس از سقوط بنی امیه توسط عباسیان سران بنی امیه به اندلس یا اسپانیای امروزی که در آن زمان در زیر سلطه حکام اموی بود فرارکردند و در آنجا خلافت اندلس را تشکیل دادند.(138ه.ق-750م) این تمدن پس از شکوفایی و رشد به دست امرای مراکش افتاد ودر زمان حمله صلیبیون اندلس تحت حکومت موحدین و مرابطین بود. 2- مصر: خلافت مصر در سال 279ه.ق (909م) توسط اسماعیلی ها در مراکش تشکیل شد و بعدها مرکز آن به قاهره منتقل شد. آخرین خلیفه واقعی مصر حاکم بامرالله بود که توسط افراد ناشناسی کشته شد و پسر 7 ساله اش به جای او نشست. پس از او نیز المنتصر بالله خلیفه شد که در زمان او حکومت رو به ضعف رفت و ترکها و ممالیک(برده های سفیدپوستی که برای خدمات دولتی خریداری می شدند) به جان هم افتادند. بدرجمالی از امرای شام به درخواست خلیفه برای پایان شورش به قاهره لشکر کشید و پس از سرکوب شورشیان وزیر اعظم شد. در آن زمان وزیر اعظم همه کاره مصر بود و بدرجمالی این مقام را در خاندان خود موروثی کرد و پس ازمرگ او پسرش الملک الافضل وزیراعظم و پادشاه حقیقی مصر شد. در زمان حمله اول صلیبیون الملک الافضل هنوز وزیراعظم مصر بود و بر مصر، سودان، فلسطین، قسمتهایی از شام و عراق و شبه جزیره عربستان حکومت می کرد. 3- بغداد: در زمان آغاز جنگهای صلیبی خلیفه بغداد تنها یک مقام تشریفاتی بود و در هر گوشه از کشور یکی ازحکومتهای محلی ماند طاهریان، غزنویان و... حکومت می کردند. این حکومتها مستقل بودند و تنها به نام خلیفه بغداد خطبه می خواندند ولی از نظر سیاسی پیرو نظرات بغداد نبودند. بعضی از آنها که قدرت بیشتری پیدا می کرد (مثل آل بویه) به بغداد لشکرکشی می کرد و عملا خلیفه را دست نشانده خود می ساخت و در صورت مخالفت خلیفه با سیاسیتهایش او را برکنارکرده و کس دیگری را بر مسند خلافت می نشاندند. در زمان آغاز جنگها صلیبی بغداد در تصرف سلجوقیان و خلیفه بغداد دست نشانده آنها بود. سلجوقیان که بودند؟ در اوایل قرن پنجم هجری طایفه ای از ترکهای زردپوست (ترکمان) کوچنشین دشت قپچاق که به ماورالنهر کوچ کرده و در آنجا پس از قبول اسلام کرده بودند به سوی داخل ایران سرازیرشدند. سلجوقیان در قرن یازدهم میلادی در خراسان جای گرفتند.این طایفه که بعدها سلاجقه یا سلجوقیان نام گرفتند پس از مرگ سلطان محمود غزنوی طغیان کرده و به تدریج تمام ایران را تسخیر کردند. طغرل بیگ رئیس این طایفه در نیشابور تاج گذاری کرده و در سال 437 ه.ق به سوی بغداد حرکت کرد. در آن زمان حکومت بغداد با رحیم دیلمی بود و خلیفه عباسی به نام الحاکم بامرالله تحت مراقبت و دست نشانده او بود. طغرل به بهانه نجات خلیفه به بغداد لشکرکشی کرد و پس از فتح بغداد به موصل و نصیبین و دیاربکر رفت و قصد داشت از راه ترکیه امروزی به اروپا برود ولی در سال 455 ه.ق(1062م) مرد و برادر زاده اش آلب ارسلان به جایش نشست. آلب ارسلان در ادامه راه طغرل در امتداد دجله حرکت کرد و خود را به ارمنستان رساند. پادشاه امپراطوری رم شرقی(بیزانس) با 300000نفر (آمارهای ویکی پدیا استعداد سپاه روم را در حدود 70 هزار نفر و سپاه آلپ ارسلان را در حدود 30هزار نفر ذکر کرده است) در ملاذگر با آلب ارسلان روبروشد ولی سپاه 40000 نفری آلب ارسلان او را شکست داد و اسیر کرد.(463ه.ق-1071م) همین واقعه بعدها یکی از علل شروع جنگهای صلیبی شد. پس از این پیروزی آلب ارسلان به ماوراالنهر بازگشت و در آنجاکشته شد. پس از آلب ارسلان، پسرش ملکشاه اول به سلطنت رسید و راه پدر و پدربزرگش را ادامه داد. سلجوقیان قبل از تسخیر یک مملکت ابتدا نواحی آن را بین امرای خود تقسیم می کردند و هر امیر را مسئول اشغال قسمت خود و دریافت مالیات از آن ناحیه می کردند. ملکشاه ابتدا اراضی شام و فلسطین و دیاربکر را بین امرای خود تقسیم کرد. امرای مزبور به ناچار در تواحی شام و فلسطین با نمایندگان خلفای مصر و در دیاربکر و آسیای صغیر با نمایندگان بیزانس درگیرشدند و سرانجام هریک توانستند ناحیه ای را اشغال کنند اما قبل از اشغال تمام نواحی ملکشاه فوت کرد (485ه.ق-1092م) و پسرانش به جنگ یکدیگر رفتند تا زمانی که سلطان محمد سلجوقی بر برادرانش پیروزشد. تا آن زمان هر یک از امرا از ضعف دولت مرکزی سلجوقی سوءاستفاده کرده و اعلام استقلال کردند و وضعیت به صورت ملوک الطوایفی درآمد. بعضی از حکام سلجوقی خود را مطیع بغداد و بعضی دیگر خود را مطیع مصر می دانستند. در اراضی بین سلسله کوه های تورس و برآمدگی های یالچین حکومت ارمنستان برقراربود که مرکز آن شهر تیس بود و بعدها طرسوس را متصرف شده و دولت بزرگی را تشکیل دادند که درجنگهای صلیبی به صلیبیون کمک می کرد. قسمتی از سلجوقیان که مرکزشان در قونیه بود تا زمان هجوم مغول (1243م) پابرجای ماندند. اروپا در زمان آغاز جنگهای صلیبی: در سال 476م ژرمنها دولت روم غربی را شکست دادند و خاک اروپا بین اقوام ویزگت، فرانک، ژرمن، بورگوند، واندال، انگل، ساکسون و ... تقسیم شد. آغاز قرون وسطی با اضمحلال روم غربی همراه شد. اروپا در آن زمان از طرف شرق به امپراطوری روم شرقی(بیزانس) و از غرب به دولت مسلمانان اسپانیا محدود می شد ولی تمدن هیچگاه از سوی این دو کشور به سوی داخل اروپا حرکت نکرد. علت این بود که دولت بیزانس با سیاستمداری دوست داشت و سعی کرد تا جلوی پیشرفت دولتهای اروپایی را بگیرد و تا زمان سقوط دولت بیزانس و پایان قرون وسطی دولتهای اروپایی هیچگاه از نظر تمدن پیشرفت نکردند. مختصات دولتهای فئودال آن روز اروپا و وضعیت اجتماعی مردم اروپا از این قراربود: 1. وقتی رئیس یک قبیله ناحیه ای را فتح می کرد او مالک قانونی و پادشاه آنجا شناخته می شد. پادشاه زمینهایش را به دو قسمت غیرمساوی تقسیم می کرد. بخش بزرگ تر را به صورت مدام العمر به اجاره روسای عالی رتبه (دوک ها) قومش می داد و در مقابل، از آنها برای خود سوگند فداکاری می گرفت. بخش کوچکتر را نیز به دو بخش تقسیم می کرد. زمینهای مرغوب را برای خود نگاه می داشت و با استفاده از اسرا و بردگان در آنها کشت و زرع می کرد. قسمتهای غیرمرغوب را به صورت مادام العمر به کشاورزان اجاره می داد. 2. دوکها نیز زمینهایشان را مانند پادشاه تقسیم می کردند و به روسای زیردست خود اجاره می دادند و زمینهای کوچکتر را بین خودشان و کشاورزان تقسیم می کردند. به این صورت سلسله مراتبی از نخبگان و بزرگان شکل می گرفت که هر کس نسبت به فرد بالادست خود سوگند وفاداری خورده بود و زمینی دریافت کرده بود. 3. این سلسله مراتب از بالا به پایین شامل دوک ها، کنت ها، ویسکونت ها، مارکی ها، بارون ها، کاپیتان ها و سینورها می شد. این افراد اصطلاحا اشراف زاده خوانده می شدند و تا زمانی که زیردست (واسال) به ولی نعمت (سوورین) خود خیانت نمی کرد از حمایت ولی نعمت خود برخوردار بود و پس از مرگش زمینهایش به اولاد او واگذار می شد. 4. این سلسله مراتب رسمی پس از مدتی از بین رفت و واسال ها پس از چند نسل خود را مالک زمینهایشان می دانستند و دلیلی برای وفاداری به اعقاب اربابهای خود نمی دیدند. در قرن 7 و8 میلادی سلسله شارل قدرت اربابهای زمین دار را در هم کوبید و در نتیجه همه مالکین در عرض هم قرارگرفتند و قدرت هر کدام محدود به اراضی خاص خود شد. نگاهی کوتاه به پیش زمینه ها و علل شروع جنگهای صلیبی: جنگهای صلیبی یک سری درگیری بین مسیحیان اروپایی و مسلمانان است که در طی آنها اروپایین سعی کردند تا سرزمین مقدس(اورشلیم) را از چنگ مسلمانان خارج کنند. اولین جنگ صلیبی در سال 1096 و آخرین انها در اواخر قرن سیزدهم واقع شد. بعدها هر جنگ مذهبی بین اروپاییان و دیگران را جنگ صلیبی نامیدند. جنگهای صلیبی حاصل تلاش سخت دولتهای فئودال در خاورنزدیک است. بنابر این جنگها صلیبی یک از قسمتهای مهم داستان گسترش اروپاییان و مهاجرنشیان آن ها است. این اولین بار بود که اروپایی ها سعی کردند تا در سرزمینهای دور از خاک اروپا ابتکار نظامی را در دست بگیرند و اولین بار بود که با استفاده از تعداد زیادشان سعی کردند تا فرهنگ و دین شان را به خارج از مرزهایشان ببرند. آنها اراده دینی خود را با تهور نظامی و دنیا طلبی در هم آمیختند. عیسویان زندگی در فرهنگهای مختلف را یادگرفتند. آنها در این فرهنگ جذب شدند و همچنین قسمتی از خصوصیات فرهنگی خود را به این فرهنگ جدید اضافه کردند. آنها به شدت بر روی تصویر و فضای مردم زمانشان تاثیرگذاشتند و قسمتی از مهمترین فصلهای تاریخ قرون وسطی به دست آنها نگاشته شد. خواستگاه صلیبیون پس از مرگ شارلمانی –پادشان فرانسه- (814م) و فروپاشی امپراطوری وی سرزمینهای مسیحی اروپا از همه جهت در زیر حمله و در حال دفاع بودند. اقوام کوچ نشین آسیایی تا قرن دهم میلادی به شرق و مرکز اروپا دست اندازی می کردند. در حدود قرن هشتم تعدادی از قبایل وایکینگ از شمال اروپا به سمت مرکز و جنوب اروپا حرکت کردند و بعضی از آنها تا دریای مدیترانه و خزر نیز رسیدند. اما بزرگترین تهدید برای اروپا اسلام بود که پس از مرگ پیامبر خود رو به گسترش نهاده بود و شمال افریقا، اسپانیا، ایران، فلسطین و شام را تسخیر کرده بود و امپراطوری رم شرقی را تهدید به سقوط می کرد. امپراطوری روم شرقی یا بیزانس باقی مانده امپراطوری بزرگ روم بود که توسط مردمی با نژاد رومی-یونانی اداره می شد و به سختی شرق مدیترانه را از تهاجم دیگر اقوام حفظ می نمود. اسلام بر خلاف وایکینگها و دیگر اقوام وحشی شرقی دین و فرهنگی قدر بود که می توانست رقیبی بزرگ برای تمدن مسیحی باشد. در قرن یازدهم سنگینی کفه قدرت به سمت غرب بیشتر شد. با ضعف دولتهای اروپایی کلیسای واتیکان قدرت گرفت و با تمرکز قدرت سیاسی توانست تا حدودی اروپا را متحد کند. این اتحاد دینی برای اولین بار به پاپها این توان را می داد که بتوانند قدرت خود را بر دیگران اعمال کنند. به علاوه، جمعیت اروپا رو به ازدیاد رفت. زندگی شهری دوباره احیا شد و تجارت منطقه ای و جهانی به تدریج رو به افزایش نهاد. منابع مادی و انسانی اروپا به اندازه ای شده بود که بتواند لشکرکشی های بزرگی در ابعاد جنگهای صلیبی را پشتیبانی کند. جمعیت رو به افزایش و توانگری مالی به معنی تقاضای مال التجاره بهتر نیز بود. تجار اروپایی همواره چشم به مدیترانه دوخته بودند و حال سعی در کنترل کردن بیشتر مال التجاره، مسیرها و سودها بودند. بنابراین آرزوهای مادی به آرزوهای دینی درباره سرزمین مقدس همزمان شدند و پاپها دریافتند که می توانند مردم را بسیج کرده و بر روی این عملیات متمرکز کنند. خوب فعلا بسه. بقیه مطلب رو کم کم و با کمک دوستان ادامه می دهیم. اگر کسی نظری داشت لطف بکنه و برسراین حقیر منت بذاره و پست بده. رضاکیانی
  11. RezaKiani

    نبرد مرج دابق

    برادر رین بو اگر از جانب ما بر شما ستمی رفته بخشایش می پذیریم. (جان من بگو قضیه چی بوده دارم از فضولی می میرم) برادر henaselakesan سلام. این کتاب ذبیح الله منصوری هم مثل بقیه رمانهای تاریخی اش هست. یعنی هسته اصلی یه اتفاق تاریخی رو آقای منصوری گرفته و خودش بهش شاخ و برگ داده. از این جور کتابها هم کم نیست. نمونه بارزش کتابهای بینوایان که درباره انقلاب فرانسه است و بربادرفته که هسته اصلی ش جنگهای داخلی آمریکا. البته بعضی کتابهای رمان هستند که بیشتر تاریخی هستند مثل کتابهای کالین فالکنر (سلطانه، نفرین دختر آفتاب و ...) محور همه اینها یه واقعه تاریخی است ولی قضیه توسط تخیل نویسنده بسط داده شده نه اطلاعات تاریخی و امارها. درباره ینی چری ها هم اقای ذبیح الله منصوری اشاره می کند که از سلاح هایی مثل تبرزین استفاده می کردند.اگه تفنگهای حسن موسایی اون زمان رو از نزدیک دیده باشی میفهمی که این قضیه با عقل جور درنمیاد. تفنگهای اون دوره خیلی سنگین و دراز بودند . نمونه هاش توی موزه آستان قدس رضوی هست. ینی چری ها از تفنگ استفاده می کردند و با اون تفنگ سنگین فکر نکنم کسی بتونه دیگه سلاح سنگینی مثل تبرزین حمل کنه. قضیه قد 190 سانتی و طول وعرض هم برمی گرده به پیاز داغ قضیه که یه بتونه یه آدم ادلنگ الواط مشروب خوری مثل شاه اسماعیل رو مظلوم تر جلوه بده. این شاه اسماعیل فقط و فقط شانس بود که به دادش رسید وگرنه اگر همین ینی چری بعد از چالدارن بر علیه سلیم شورش نمی کرد سلیم خاک ایران رو به توبره می کشید. اما سیستم سربازگیری ینی چری ها هم تقریبا از روی ممالیک تقلید شده بود. دستگاه خلافت عثمانی دارای مامورانی بود که وظیفه اونها گشتن در بازارهای فروش برده و خریدن برده های سفید پوست اروپایی بود. این افراد در کارشون انقدر خبره شده بودند که همیشه بهترین ها رو برای خدمت به سلطان می خریدند. این برده ها از بچگی خریداری می شدند و با آداب و رسوم عثمانی بزرگ می شدند و از همون بچگی هم تحت تعلیمات نظامی و رزمی قرار می گرفتند. راه پیشرفت براشون باز بود و می تونستند به مقامات بالای لشکری برسند( یعنی به صرف برده بودن جلوی پیشرفتشون رو سد نمی کردند. امروزه بهش می گیم شایسته سالاری). همین قضیه واین که دستشون برای غارت باز بود سبب شده بود تا به سربازاهای درجه یکی تبدیل بشن کتابی که الان می تونم بهتون پیشنهاد بدم کتاب جنگ میهنی ایرانیان در چالدران نوشته نصرالله فلسفی ار انتشارات هیرمند هست. کتاب کوچک ولی پرمحتوایی هست که از 26 منبع برای نوشتنش استفاده شده و می تونه کاملا شما رو در وضعیت اوضاع سیاسی اون زمان قرار بده. حق نگهدار همه بچه های میلیتاری رضاکیانی
  12. RezaKiani

    جنگ پلتاوا

    با سلام خدمت دوستان برای کامل شدن بحث دو سه تا تذکر اضافه می کنم: در اواخر قرن شانزدهم پتر کبیر شروع کرده بود یک سری اصلاحات اساسی را در روسیه به انجام برساند اما فکر می کرد که حتی در صورت پیروزی در این اصلاحات پس از مرگش اصلاحات او فراموش خواهد شد مگر اینکه روسیه به صورت مستقیم با غرب اروپا( هلند، فرانسه، بریتانیا) ارتباط برقرا رکند. ساده ترین راه برای پطر دست یافتن به یک بندر مناسب در کنار دریای بالتیک بود ولی در ان دوران تمام ساحل بالتیک در اختیار سوئد بود. پطر کبیر با لهستان و دانمارک بر علیه سوئد همدست شد و هر سه در سال 1700 به سوئد اعلان جنگ گردند. شارل دوازدهم با 10000 نفر توانست هر سه کشور دشمن را شکست دهد اما در نبردهایی جداگانه. یعنی لهستان و دانمارک و روسیه نتوانستند در یک نیروی متحد گرد هم آیند. در سال 1701 شارل لهستانی ها را از دوینا عقب راند. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_1701.jpg[/img] 4 سال قبل انتخاب کننده ساکسونی تاج پادشاهی لهستان را بر سرگذاشته بود. شارل در سال 1702 به ورشو حمله کرد و انجا را گرفت و بعد به خود ساکسونی لشکر کشی کرد (1706). همزمان پتر به بالتیک لشکر کشی کرد و توانست شهر سن پیترزبورگ را در کناره بالتیک بنا کند. شارل در سال 1708 به سمت روسیه برگشت تا حسابش را بپتر صاف کند اما روسها باز به تاکتیک زمین سوخته پناه بردند و در حال عقب نشینی تمام آذوغه سر راهشان را به آتش کشیدند. شارل بدون آذوغه ناچار به سمت جنوب و اکراین به راه افتاد و در نهایت در همین نبرد پولتاوا (1709) شکست خورد و 6 سال بعد توانست از طریق خاک عثمانی به کشورش بازگردد. شارل در سال 1718 در طی حمله به نروژ کشته شد. در سال 1721 جنگهای شمالی تمام شدند . سوند فنلاند، ویسمار و باریکه ای از پومرانی را به دست آورد. بقیه پومرانی به پروس رسید پتر هم ایالات بالتیک را به دست اورد [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_1715.jpg[/img]
  13. RezaKiani

    قدرت های زرهی جنگ جهانی دوم

    با سلام و خسته نباشید توصیه می کنم مدیران محترم سایت هر یک از این پستها رو در یک تاپیک جداگانه قراربدهند و عکسهای مورد نیاز مطلب رو هم در آن قرار دهند.
  14. RezaKiani

    نبرد مرج دابق

    دوست عزیزمون مولتکه درباره این تاپیک واقعا زحمت کشیدند و جا داره که ازشون تقدیر بشه و انشالله که این راه رو ادامه بدهند و مثل این حقیر وسط راه کم نیارند. فقط به چند تا نکته اشاره بکنم: برای مطالعه درباره حکومت ممالیک دوستان می توانند به اینجا مراجعه کنند: http://wars-and-history.com/post/196 خلاصه ای درباره این که مملوکها که بودند و چه کردند نوشته ام. نکته جالب اینکه ینی چری ها (یعنی چشم و چراغ پیاده نظام عثمانی) خودشان بر اساس الگوی ممالیک سازماندهی شده بودند. اما از نظر تاریخی باید به یاد بیاوریم که این نبرد بعد از جنگ چالدارن اتفاق افتاد. سلطان سلیم از الگویی که شاه اسماعیل صفوی برای حمله به سپاه عثمانی استفاده کرد و توانست سپاه ممالیک را شکست دهد. طرح حمله شاه اسماعیل صفوی که اساس آن حمله از دو جناح به سپاه عثمانی بود بر این نکته کلیدی تکیه داشت که اجازه استفاده از توپخانه را به دشمن ندهد. دو جناح حمله کننده شاه اسماعیل اگر می توانستند با سرعتی یکسان خود را به خطوط عثمانی برسانند به احتمال زیاد سپاه عثمانی را شکست می دادند اما سرعت کم خان محمد استاجلو سبب شد تا عثمانی آرایش خود را عوض کند و با جلو بردن توپخانه جناح چپ سپاه ایران را تار و مار کند. سلطان سلیم با درسی که از جنگ چالدارن گرفت همین تاکتیک را بر علیه ممالیک استفاده کرد و به پیروزی رسید. برای مطالعه بیشتر درباره جنگ چالدران دوستان می توانند اینجا را نگاه کنند: http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=6054 اما درباره آتش یونانی همان طور که دوستمان اشاره کردند دیگر در زمان جنگهای توپخانه آتش یونانی کاربردی نداشت. توپخانه با قدرت آتش خود و نواخت بیشتری که داشت وهمچنین هدفگیری دقیقتر و جابجایی ساده تر توانست جای آتش یونانی را پر کند. البته همان طور که گفتم سپاه ممالیک بر خلاف ارتش شاه اسماعیل از توپخانه استفاده می کرد ولی سلطان سلیم فرصت استفاده از توپخانه را به ممالیک نداد. پس از این جنگ بود که مصر رسما به یکی از ایالتهای عثمانی تبدیل شد و تحت کنترل عثمانی درآمد. با این پیروزی سلطان سلیم خود را رسما خلیفه معرفی کرد و سعی کرد تا حکومت عباسی را به گونه ای دیگر بازسازی کند.
  15. RezaKiani

    نبرد رودخانه كالكا

    سلام دوست عزیز! مقاله خوبی ترجمه کردید. هم از این جهت که موضوع آن بکر و دست نخورده بود. هم این که ترجمه خوب و روانی داشت. به هرحال معلوم است که زحمت زیادی کشیدید و جای تشکر داره. نکات جالبی درباره روشهای جنگی مغولها نوشتید. به بعضی از اونها اشاره می کنم و بعضی ها رو هم کامل می کنم: یکی از دوستان درباره حیله و نیرنگ نوشته ند و اینکه مگر مغولها غیر از حیله ونیرنگ چه داشته اند. دوست عزیز مگر جنگ چیزی غیر از حیله ونیرنگ است؟ هدف از جنگ رسیدن به پیروزی و اون هم به هر وسیله است. بهترین پیروزی هم پیروزی هست که بدون خونریزی وتلفات به دست بیاد. مغولها در جنگ فقط و فقط بر پیروزی تمرکز می کردند اما به دنبال یه پیروزی موقت و مقطعی نبودند و همیشه به دنبال پیروزی بودند که کامل باشد. یکی از علتهایی که اینکه دشمنانشون رو (بیشتر مواقع) قتل عام می کردند همین است. در همین مقاله دوستمون می بینید که سپاه روس رو بعد از تسلیم شدن قتل عام می کنند. از نظر بنده و شما شاید وحشی گری باشه ولی از نظر منطق یه ژنرال کار درستی هست. اگر اون روسها زنده برمی گشتن شاید که بعد از تجدید قوا و اسلحه با سپاهی قوی تر دوباره به جنگ مغولهای می آمدند. اتفاقا همین مقاله نشون می ده که حدس جبه و سوباتای درست بوده چون روسها و اوکراینی ها بلافاصله با قبچاقی ها برعلیه مغول متحد شدند. حالا اگه اون ده هزار نفر زنده مونده بودند شاید توی جنگ بعدی همون ده هزار نفر به عنوان یه عامل تعیین کننده باعث شکست مغول می شدند. چیز دیگه ای که دوستان باید در نظر داشته باشند اینه که سپاه مغول اسمش سپاه مغوله ولی از نظر نژادی افراد گوناگونی از چینی، نایمان، تاتار، ترکمن، ترک های ماوراالنهر و.... در این سپاه حضور داشتند. حتی تعداد زیادی از ترکهایی که به خدمت چنگیز درآمدند اصلا مسلمان بودند. در همین مقاله هم می بینید که تعدادی از کردها به سپاه مغول پیوستند. مغولها همیشه از اینکه بتوانند افراد مناسب و رزمی خوب را به سپاه خودشون راه بدن حمایت می کردند و اگر کسی وفاداری نشان می داد دیگه رنگ پوست و نژاد براشون مهم نبود و این خودش یکی از دلایل پیشرفت سریع مغولها در آسیا بوده. یعنی تعصب قومی یا دینی نداشتند. هر کسی که به درد جنگیدن می خورده و دلیر و شجاع بوده می تونسته به سپاه مغول ملحق بشه. این نکته خیلی مهمی هست که دوستان باید توجه کنند. مغولها با سیاستهای خودشون سعی می کردند تا حدامکان از دشمنان کم کنند و به تعداد دوستان اضافه کنند. اغلب کسانی که حاضر بودند به مغولها باج بدن و اجازه بدن تا سپاه مغول از سرزمین شون عبور کنند از شر حمله مغول در امان بودند. ژنرالهای مغول هم مثل هر آدم عاقل دیگه ای دوست نداشتن که هر روز با هزار تا دشمن روبرو بشن. دشمن هرچی کمتر بهتر. به هرحال همین سیاستها و حیله های جنگی بود که در این جنگ کار دشمن رو ساخت. مسئله دیگه در این جنگ عدم تمرکز فرماندهی در جبهه روسها بوده که کار مغولها رو ساده تر کرده بود. روسها و اوکراینی ها بدون توجه به روشهای جنگی مغول و مطالعه اون به صورت جدا جدا و بدون هماهنگی وارد کارزار شدند و همین هم سبب شد تا به نیروهای کم تعداد مغول اونها رو یکی یکی شکست بدن. اگر قبل از جنگ یه وحدت فرماندهی بر ارتش مشترک روس-اکراین حاکم شده بود شاید سپاه شون به این راحتی شکست نمی خورد. به هرحال این هم خودش یه درسی هست که از تاریخ آموخته می شه و باید بهش توجه کرد.
  16. RezaKiani

    نبرد دریایی لاذقیه

    تاریخ:7 اکتبر1973(جنگ رمضان) محل: آبهای ساحلی بندر لاذقیه ، سوریه نتیجه: پیروزی نیروی دریایی اسرائیل متخاصمین نیروی دریایی اسرائیل نیروی دریایی سوریه فرماندهان میخائیل بارکایی ناشناس استعداد رزمی 6 فروند ناوچه 13 فروند ناوچه تلفات بدون تلفات 1 فروند مین جمع کن؛1 فروند قایق اژدرافکن؛3 فروند ناوچه موشک انداز نبرد لاذقیه در جریان جنگ 1973 اعراب- اسرائیل روی داد و آن را می توان یکی از مهم ترین نبردهای دریایی تاریخ محسوب کرد. در این نبرد برای اولین بار ناوچه های اسرائیلی از دستگاه اختلال گر الکترونیکی برای کورکردن رادارهای ناوچه های سوری استفاده کردند. از نبردلاذقیه به بعد فصل جدیدی در نبردهای دریایی مدرن گشوده شد. پیش زمینه پس از جنگ 1967 -که با حمله غافلگیرانه اسرائیل به کشورهای عربی به پایان رسید- اسرائیل و مصر درگیر یک جنگ غیر رسمی و فرسایشی شدند. در روز 20 اکتبر 1967 و در طی اقدامی که تمام ناظران نظامی جهان را غافلگیرکرد، چند فروند ناوچه موشک انداز مصری توانستند ناوشکن اسرائیلی "ایلات" را در سواحل پورت سعید غرق کنند. این ناوچه ها که ساخت شوروی سابق بودند و از موشکهای استایکس استفاده می کردند ثابت کردند که دیگر دوران ناوچه های توپدار به سر آمده است و با ورود موشک به معادلات رزمی باید فصل جدیدی را در نبردهای دریایی بازکرد. با توجه به این تجربه، اسرائیل شروع به تحقیق درباره سیستمهای اختلال کننده الکترونیک کرد و زمانی که حمله غافلگیرانه مصر و سوریه در سال 1973 آغازشد آنها توانسته بودند تعدادی از این دستگاه ها را به صورت عملیاتی در ناوگان خود بکارگیرند. در آن دوران، نیروی دریایی کشورهای عرب به پیشرفته ترین ناوچه های موشک انداز بلوک شرق یعنی ناوچه های "اوزا" مجهز شده بودند. به علاوه، سوری ها توانسته بودند نیروی دریایی خود را به شناورهای مدرن ساخت ایتالیا نیز مجهز کنند. این نیرو قادر بود تا هر حریفی را از سرراه خود کناربزند. در مقابل، ناوچه های نیروی دریایی اسرائیل قدیمی بوده و مدتها بود که تحت تعمیر قرارنگرفته بودند. اسرائیلی ها به خوبی آموزش ندیده بودند و می توان نیروی دریایی آن روز اسرائیل را یک نیروی دریایی دست پنجم دانست. مصری ها و سوری ها در دریا کاملا بر اسرائیل برتری داشتند ولی به خاطر درگیرشدن در نبردهای زمینی از توجه به برتری خود در دریا بازماندند. آنها تصمیم گرفتند تا درجایی با دشمن درگیر شوند که برتری خود را در آنجا بارها ثابت کرده بود. در اولین روز از آغاز جنگ دریایی اسرائیل تصمیم گرفت تا قایقهای موشک انداز نیروی دریایی سوریه را فریفته و با بیرون کشیدن آنها از پایگاه ها و بنادر آنها را هدف قراردهد. چند چیز این مسئله را برای اسرائیلی ها دشوار می ساخت: • در آن زمان موشک اسرائیلی ضدکشتی "گابریل" هنوز قابلیتهای خود را ثابت نکرده بود و توانایی آن در هدف قراردادن یک هدف واقعی ناشناخته بود. • برد موشک گابریل تنها نصف موشکهای استایکس روسی بود که در ناوچه های موشک انداز سوریه بکارگرفته می شدند. • سیستم جنگ الکترونیکی که اسرائیل آن را برای مقابله با استایکس توسعه داده بود در هیچ درگیری واقعی استفاده نشده بود. اگر این سیستم در عمل از کار می افتد خدمه ناوچه های اسرائیلی خوراک ماهی های مدیترانه می شدند. نبرد با وجود شک و تردیدها، یک روز پس از آغاز جنگ یک گروه رزمی اسرائیلی در 2 ستون و به صورت مستقیم به سوی بندر لاذقیه سوریه به راه افتادند. هر ستون شامل 3 فروند ناوچه موشک انداز می شد. ستونهای اول و دوم به موازات هم و به صورت مستقیم به سوی بندر حرکت می کردند و چند قایق گشتی اسرائیلی نیز در جنوب بندر به انتظار نشتسته بودند. ناوچه های اسرائیلی در صفحه رادار خود هدفی را دیدند که از سوی ناوگان اسرائیل حرکت می کرد. ناوچه های اسرائیلی که از نیت شناور ناشناخته ناآگاه بودند با توپهای 76 میلیمتری خود آن را زیر آتش گرفتند و پاسخ خود را با آتش نامنظم توپ 40 میلیمتری دریافت کردند. افسر فرمانده میدان -میخاییل بارکایی- به ناوچه "هانیت" دستور داد تا از ستون خود خارج شود و به جنگ قایق اژدرافکن سوری -که اکنون شناسایی شده بود- برود. هانیت از دور بر روی شناور دشمن آتش گشود و به سادگی آن را غرق کرد. اسرائیلی ها به حرکت خود ادامه دادند و اینبار در فاصله 25 کیلومتر شمال شرقی خود یک شناور دیگر را با رادار رهگیری کردند. یکی از ناوچه های اسرائیلی یک تیر موشک گابریل به سوی ناوچه سوری شلیک کرد. ناوچه سوری به سرعت به سمت ساحل گریخت و از برد موشک دور شد. شناور سوری وارد برد موشکهای ناوچه "رشف" شد و این ناوچه با شلیک یک موشک گابریل در فاصله 18 کیلومتری مین جمع کن سوری را به اعماق آب فرستاد. ناوگان اسرائیل حرکت خود را به سمت بندر ادامه داد اما می دانست که این درگیریها تنها پیش درآمد نبرد هستند و حریف اصلی آنها ناوچه های موشک انداز دشمن هستند. باردیگر 3 هدف بر روی صفحه رادار آشکارشدند. یکی از آنها یک فروند ناوچه اوزا و 2 تای دیگر ناوچه های کلاس "کومار" بودند. ناوچه های سوری همانطور که به سمت ناوگان اسرائیل حرکت می کردند موشکهای خود را در فاصله ای به سوی حریف شلیک کردند که هیچ کاری از دست اسرائیلی ها برنمی آمد. به هرحال، با نزدیک شدن موشکها اسرائیلی ها چف های خود را در هوا رها کردند و دستگاه های جنگ الکترونیک نصب شده بر روی ناوچه هایشان را روشن کردند تا با ایجاد تصاویر دروغین موشکهای شلیک شده را بفریبند. با نزدیکترشدن موشکها، اسرائیلی ها فهمیدند که سیستمهای جنگ الکترونیک شان به خوبی کار می کنند. استایکسها یکی پس از دیگری به درون آب افتادند و هیچکدام به ناوچه های اسرائیلی اصابت نکردند. حال ناوگان مهاجم می توانست به اطمینان بیشتری راه خود را ادامه دهد. تاکتیک اسرائیلی ها ساده بود. به صورت پنهانی به دشمن نزدیک شو و اجازه بده تا در فاصله دور موشکهایش را شلیک کند. از سیستمهای جنگ الکترونیک خود برای منحرف کردن موشکهای دشمن استفاده کند و زمانی که به نزدیک هدف رسیده ای دیگر دشمن زمانی برای دفاع از خود در اختیار ندارد. در حالیکه کومارها برای دفاع از بندر به سرعت به سوی ساحل چرخیدند ناوچه اوزا به سوی اسرائیلیها خیز برداشت. برای کومارهادیگر خیلی دیر شده بود. ناوچه های اسرائیلی با حداکثر سرعت نزدیک می شدند و درحالیکه سعی می کردند 2 موشک استایکس دیگر را از راه بدرکنند موشکهای گابریل خود را به سمت ناوچه های سوری شلیک کردند. کلاهک 150 کیلوگرمی گابریل برای ناوچه های کوچک سوری بیش ازز حد بزرگ بود و هر 3 ناوچه پس از اصابت موشک بلافاصله غرق شدند. پس از نبرد، نیروی دریایی سوریه عملا تا پایان جنگ در بنادر خود حبس شده بود. درخت جنگ الکترونیک به بارنشسته بود. نتیجه نبرد لاذقیه دو چیز را برجهانیان آشکار ساخت. اول اینکه نیروی دریایی اسرائیل توانست خود را نیرویی مقتدر و در حد نیروی دریایی و زمینی اسرائیل مطرح کند. این پیروزی زمانی به دست آمد که نیروی هوایی و زمینی اسرائیل حرفی برای گفتن نداشتند و نمی توانستند لاف پیروزی بزنند. دوم اینکه ثابت شد در نبردهای دریایی آینده سلاح و موشک تنها عامل پیروزی نیست و این تجهیزات الکترونیکی هستند که در نبردهای مدرن حرف آخر را می زنند. در این نبرد قدرت قایقهای سریع موشک انداز و تاثیر روشهای مقابله با موشکهای دشمن به جهان نشان داده شد. اکنون دیگر آشکارشده بود که شناورها می توانند با استفاده از چف و تجهیزات جنگ الکترونیک خود را در صحنه خطرناک جنگهای موشکی حفظ کنند. امروزه چنین تجهیزاتی از اجزای جدانشدنی تمام شناورهای مدرن جهان به حساب می آیند. موشک گابریل اگرچه بردی محدود داشت اما ثابت کرد که می تواند اهداف کوچک را به سادگی یافته و هدف قراردهد. امروزه نمونه های مختلف این موشک را می توان در زرادخانه کشورهایی چون آفریقای جنوبی، تایوان، سنگاپور، شیلی، اکوادر، مکزیک، سریلانکا،کنیا و حتی شاید چین یافت. ‏ [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_Battle_Latakia.jpg[/img]
  17. ستاره قطبی هندوستان پس زمینه برنامه ساخت یک هلیکوپتر سبک بومی برای رفع نیازهای نیروهای مسلح هندوستان در سال 1984 آغاز شد اما پیشرفت این برنامه به اندازه ای آهسته بود که اولین نمونه آن 8 سال بعد آماده پرواز شد. مشکلاتی چون تغییر تقاضای دستگاه های دولتی، کمبود بودجه و مشکلاتی که در قرار داد با شرکت آلمانی ام.بی.بی (مشاور طراحی پروژه) بوجود آمد اسباب این تأخیر بودند. مشکل بعدی پس از آزمایش هسته ای سال 1998 هندوستان و این بار با آمریکایی ها پیش آمد. سنای آمریکا ،در واکنش به آزمایش هسته ای هندوستان، صادرات به این کشور را ممنوع اعلام کرد و یکی از این اقلام صادراتی، موتورهایی بود که قرار بود در این هلیکوپتر بکارگرفته شوند. درنتیجه این تحریم، هندوستان به شرکت فرانسوی توربومکا روی آورد و قرار شد که توربومکا بر اساس موتورهای "تی ام-333" موتوری قوی تر برای هلیکوپتر هندوستان بسازد. طراحی هلیکوپتر دهرو ،ستاره قطبی در زبان سانسکریت، در صنایع هواپیماسازی هندوستان (هال) ساخته شده و از یک بدنه با طرح سنتی بهره می برد. قسمتهای زیادی از بدنه دهرو از مواد مرکب ساخته شده و مجموعا 29 درصد وزن سازه و 60 درصد سطح بدنه از این مواد تشکیل شده اند. بدنه دهرو به گونه ای طراحی شده است که می تواند جان خدمه را در حالت سقوط با سرعت 9 متر بر ثانیه حفظ کند. در سال 2005 یک فروند دهرو در نزدیکی حیدرآباد به شدت به زمین اصابت کرد که آسیب ندیدن سرنشینان آن ایمنی بدنه دهرو را اثبات کرد. کابین دهرو برای حمل 12 مسافر طراحی شده است هرچند که می توان تا 14 نفر را با آن حمل کرد. نمونه آمبولانس دهرو می تواند 2 تا 4 تخت و 2 پرستار را در خود جای دهد. نمونه های نظامی دهرو از یک قلاب و قرقره ،برای حمل بارهای خارجی، استفاده می کنند. ملخ 4 پره دهرو نیز از مواد مرکب ساخته شده است. این پره ها در هنگام چرخیدن صدای کمی تولید می کنند و می توانند در برابر گلوله های شلیک شده از مسلسلهای 12.7 میلمیتری مقاومت کنند. پس از درگیریهای کارگیل با پاکستان، نیروی زمینی هندوستان درخواست پیشرانه قویتری برای دهرو کرد. در نتیجه، بر اساس موتور تی ام-333 توربومکا پیشرانه قدرتمندتر "شاکتی" توسط هال و توربومکا طراحی شد و تولید انبوه آن آغازشد. اولین آزمایش پروازی با موتور جدید در تابستان 2007 انجام شد. سرانجام، این موتور به صورت استاندارد بر روی دهرو نصب خواهد شد و قرار است که تمامی هلیکوپترهای قدیمی نیز به آن مجهزشوند. دهرو دارای یک سیستم هدایت پرواز خودکار 4 محوره است که با یک سیستم کمکی تثبیت کننده فرانسوی یکپارچه شده است. تجهیزات نمونه هایی از دهرو که در اختیار نیروی دریایی و گارد ساحلی هندوستان قرارگرفته اند از رادار مراقبت دریایی "اس وی-2000" استفاده می کنند. این رادار ساخت هندوستان بوده و توانایی کشف و رهگیری انواع هواگردها و شناورهای سطحی و زیرسطحی را تا فاصله 90 کیلومتر دارد. اس وی-2000 می تواند هواگردها یا موشکهایی را که سطح مقطع راداری کوچکی دارند یا در ارتفاع کمی از سطح دریا پرواز می کنند رهگیری کند و یا در نقشهای رادار ناوبری یا هواشناسی بکارگرفته شود. این هلیکوپترها به یک سونار معلق "میهیر" مجهز شده اند که با سیستم هدایت آتش هلیکوپتر به صورت یکپارچه عمل می کند. این سونار با همکاری نیروی دریایی هندوستان توسعه یافته و اکنون مراحل آزمایشی خود را طی می کند. احتمال دارد که یک برجک جلونگر مادون قرمز اسرائیلی یا فرانسوی نیز بر روی هلیکوپترهای نیروی دریایی نصب شود. در سال 2004 دینفنس نیوز گزارشی را منتشر کرد که بر اساس آن صنایع هوایی اسرائیل ساخت تجهیزات ابزاردقیق دهروها را ،برای نمونه های داخلی یا صادراتی، برعهده خواهد گرفت. این تجهیزات شامل سیستمهای جنگ الکترونیک، دستگاه دید در شب وروز، دستگاه نمایش سربالا و سیستمهای ارتباطی خواهد بود. تسلیحات سیستم یکپارچه تسلیحاتی دهرو زیر نظر سرویسهای نظامی هندوستان تکمیل شده است. این هلیکوپتر دارای بالهای ثابتی است که می توان 8 تیر موشک ضد زره، 4 تیر موشک هوابه هوا یا 4 راکت انداز 68 یا 70 میلیمتری را در زیر آن بست. هلیکوپتر دهرو برای هدفگیری دقیقتر به دوربین مادون قرمز و فاصله یاب لیزری مجهز شده است. در سال 2006 شرکت نیکسترسیستم (جیات سابق) برنده مناقصه ای شد که به این شرکت اجازه می داد 20 فروند هلیکوپتر دهرو نیروی زمینی هندوستان را به برجک توپ 20 میلیمتری مجهز کند. این برجک دارای یک سایت نشانه روی الکترونیکی است که بر کلاهخود خدمه نصب می شود. تاریخچه عملیاتی تحویل دهرو به نیروهای مسلح هندوستان یک دهه پس از اولین پرواز این هلیکوپتر آغازشد. در سال 2003 گارد ساحلی هندوستان با تحویل گرفتن 3 فروند دهرو به اولین مشتری دهرو تبدیل شد. اندکی بعد و در همان سال، دیگر نیروهای مسلح هندوستان نیز با دهرو تجهیز شدند. تا سال 2007 تعداد 75 فروند هلیکوپتر به نیروهای مسلح هند تحویل داده شده اند و قرار است که دست کم 230 فروند دیگر نیز به آنها تحویل داده شود. تولید سالانه دهرو 12تا 16 فروند است و انتظار می رود که این تولید تا 24 فروند در سال افزایش یابد. نیروی هوایی هندوستان 4 فروند دهرو را در تیم آئروباتیک خود ،با نام سارانگ، به کار گرفته است. امروزه جز تیم آئروباتیک سارانگ تنها 2 تیم آئروبایتیک هلیکوپتری دیگر در جهان وجود دارد. نیروی زمینی هندوستان دهرو را در درگیریهای کارگیل با پاکستان با موفقیت بکارگرفته است. دهرو توانست به راحتی در ارتفاعات بلند کشمیر پرواز کند و نیازهای نیروی زمینی هندوستان را در این مناطق صعب العبور برآورده سازد. دهرو در درگیرهای کارگیل توانایی ها بیش از هلیکوپتر دیگر شرکت هال ،چیتا، به نمایش گذاشت. شرکت هال امیدوار است که بتواند 12 فروند دهرو آمبولانس را به نیروهای نظامی این کشور بفروشد. این هلیکوپتر به تمام تجهیزات پزشکی مورد نیاز برای سربازان آسیب دیده مجهز خواهد شد. علاوه بر دهروی نظامی، نمونه های دیگری از این هلیکوپتر برای مأموریتهای نجات، حمل شخصیتها، پلیس،شرکتهای نفتی نیز ساخته شده است. هال امیدوار است که برای این نمونه ها خریداران زیادی ،به ویژه از کشورهای اروپایی، بیابد. آگوستا109، بل 427، یورکوپتر145 و سیکورسکی اس.67 رقبای اصلی دهرو در بازار هلیکوپترهای نظامی و غیرنظامی هستند. دارندگان نیروی هوایی هند نیروی زمینی هند نیروی دریایی هند هوانیروز نپال اکواردر 7 فروند برمه ظاهرا تعدادی نیز به اسرائیل صادرشده و بولیوی و پرو نیز علاقمند به خرید آن هستند. مشخصات دهرو اولین پرواز 30آگوست 1992 سال ورود به خدمت 2002 تعداد 80+166 عدد سفارش داده شده خدمه 2 نفر مسافر 4-12نفر طول 15.8 متر قطر پروانه اصلی 13.2 متر ارتفاع 3.7 متر وزن خالی 2500 کیلوگرم حداکثر وزن 5500 کیلوگرم پیشرانه 2 موتور توربوشفت توربومکا تی.ام-333-2بی-2 هر یک به قدرت 1000 اسب بخار حداکثر سرعت 290 کیلومتر در ساعت سرعت پیمایش 253 کیلومتر در ساعت بردعملیاتی 320 کیلومتر حداکثربرد 827 کیلومتر سقف پرواز خدمتی 6000 متر نرخ صعود 8.9 متر بر ثانیه تجهیزات سیستم ضداختلال الکترونیک؛چف/فلرز؛هدفیاب تلویزیونی؛رادار مراقبت دریایی اس وی2000(در نمونه دریایی)؛سونار(در نمونه دریایی)؛سیستم جلونگر مادون قرمز تسلیحات نیروی زمینی: 8تیر موشک ضدتانک؛4تیرموشک هوابه هوا؛4راکت انداز 68میلیمتری نیروی دریایی: 2 تیراژدر؛موشک ضدزیردریایی؛بمب زیرآبی نویسنده: رضاکیانی موححد منبع :ماهنامه جنگ افزار شماره 54
  18. دوست عزیز برادر آنتی وار سلام چیزی که سبب شد من نتیجه گیری کنم که قبل از دوران جنگ میله های مرزی در بعضی از نقاط کاملا مشخص نشده بودند یکی کتاب کردزمن بود که باید بگردم و صفحه ش رو پیداکنم. یکی هم این مطلب از اقای ولایتی در مجله صف ویژه نامه سی امین سالگرد جنگ مهر 89 صفحه 189: گما مبنای مذاکرات را قرارداد 1975 الجزایر قراردادیم و در بعضی از ارتفاعات میانی، در قسمتهای مرزی باید میله های مرزی جا به جا می شد که امام فرمودند چاره ای نیست و این قرارداد ملاک کار ما شد." یعنی غیر مستقیم اشاره می کنند که در بعضی نقاط مرزی مرز کاملا مشخص نشده بوده (طبق قرارداد الجزایر)و زمانی که قرار شده میله ها مرزی مشخص بشوند اقای خمینی رای دادن که قرارداد الجزایر باید ملاک کار باشه. اگر این میله در زمان قبل از اغاز جنگ ایران و عراق مشخص شده بودند و جابجا شده بودند اقای ولایتی نباید می گفت" در قسمتهای مرزی باید میلیه های مرزی جابجامی شد" بلکه باید می گفت مثلا: در قسمتهایی از مرز میله های مرزی جابجا شده بود. توجه کردی؟ مسئله یه جورایی دستوریه؟ اما برادر rasoolmr سلام و خسته نباشید. شما چند باری توی همین تاپیک بنده حقیر رو از نظر سواد و معلومات و غرض و مرض مورد عنایت قرار دادید. من هم اصولا جوابی نداشتم که بدم. الان هم جوابی ندارم که بدم. فقط دو سه تا تذکر برادرانه(نمی گم دوستانه چون خوشبختانه دوستی بین خودم و شما نمی بینم ) اولا که قوانین سایت اجازه این کار رو به شما نمیدن که کاربرانی که سابقه بیشتری از شما دارند رو با الفاظ توهین امیز خطاب کنید. دوما که شما یه نگاهی به تاپیکهای تاریخی این فروم اگر بندازید متوجه می شوید که هیچ کس به اندازه این حقیر تاپیک تاریخی درست نکرده. خیلی نباید چک کردن این مسئله براتون سخت باشه. سوما مدیریت محترم سایت علاقمند بودند که مدیریت بخش تاریخ رو این حقیر در دست بگیرند که به دلیل درس هام شرمنده ایشون شدم. و البته اگر اون موقع اون مسئولیت رو پذیرفته بودم الان شما رو به خاطر همین ادب و متانتی که دارید از سایت اخراج کرده بودم. همین اختلافاتی که شما با من درباره مسائل تاریخی دارید (وشاید هم خیلی بیشتر) اقا سعید هم دارند ولی من یکبار ندیدم که ایشان نسبت به من کوچکترین توهینی کرده باشه یا از لفظ تحقیرکننده ای استفاده کرده باشه و یا سواد من رو زیر سوال برده باشه. همیشه متین و معقول جواب می ده. من هم همیشه براشون احترام قائل بوده و هستم. حالا اگر دوست دارید به توهین ها و تحقیرهای بنده نوازتون ادامه بدید، اشکالی نداره. میل خودتونه. یه ضرب المثل انگلیسی هست که می گه از روی جلد کتاب درباره ش قضاوت نکن. اونی که باید مطلب منو بخونه و ازش چیز یادبگیره، می خونه و یاد می گیره. شما هم دیگه خود دانی.
  19. اینکه صدام گفته بود باید در بالاترین سطح مذاکره انجام بشه فقط برای پوز زنی بود. بالاترین مقام رسمی ایران بارها گفته بود که صدام باید برود و در ضمن چند بار که ممکن بود امکان مذاکره پیش بیاد به این بهانه که رژیم صدام رو اصلا قانونی و شرعی نمی دونند از مذاکره سرباز زده بودند. اینجا که صدام می دید از نظر قدرت نظامی دست بالا رو داره می خواست که مسئولان سیاسی وقت ایران رو تحقیر بکنه و بگه شماها که اون زمان می گفتید من باید برم و رژیمم رو غیرقانونی می دونستید حالا باید با همین رژیم بشینید پشت میز مذاکره. همون جور که شما اون وقت مذاکره نکردید منم الان براتون شرط و شروط می ذارم تا... برادر آنتی وار سوالی که کردید باید درباره ش جستجو کنم. راستش من خیلی می خونم و خیلی وقتها نمی دونم چی رو کجا خوندم و انقدر کتاب و مجله دارم که اگر بخوام بگردم شاید چند روز طول بکشه. رفتم خونه به روی چشم. برادر سعید عزیز از بحث ازوم و استافیل و انگور با شما لذت بردیم. فرمایشات شما هم در تایید نوشته های این حقیر بود . تشکر.
  20. علت دروغگو خطاب کردن بعضی افراد این است که 1- این افراد تحویل دادن اراضی ایران رو به گونه ای به عملکرد خودشون نسبت می دهند(البته عملکردشون در دوران جنگ) که خوب دروغه 2- اما مهمتر اینکه این دوستان فکر می کنند تنها جنگی که ایران توش درگیر شده از زمان قاجار تاحال جنگهای اول و دوم ایران و روس بوده. بعد فکر می کنند چون ایران توی این جنگها کلی از خاکش رو از دست داده حتما جنگ با عراق تنها جنگی بوده که ایران قسمتی از خاکش ازش جدا نشده. در صورتی که اگه تاریخ بخونند می فهمند که بلافاصله بعد از جنگ اول با روسیه عباس میرزا( ولیعهد شجاع و جنگاور) به عثمانی حمله می کنه و ارتش قدرتمند این کشور رو در 3 نبرد متوالی به خاک سیاه میشونه. در نهایت عثمانی مجبور به صلح با ایران می شه که معاهده ارزنه روم می شه نتیجه این جنگها. در این جنگها با عثمانی نه تنها قسمتی از خاک ایران ازش جدانشد بلکه عثمانی در نهایت مجبور شد مرزهای غربی ایران رو به رسمیت بشناسه و از دعاوی خودش دست برداره. اینم ادرسش http://en.wikipedia.org/wiki/Ottoman%E2%80%93Persian_War_%281821%E2%80%931823%29 3- اگه عراق به کویت حمله نمی کرد هیچ کس نمی تونست از خاک ایران بیرون ش کنه. همون جور که هنوز هیچ کس نتونسته اسرائیل رو از جولان بیرون کنه. این که دیگه اظهر من الشمس و اسود من الیل بود برارد. حالا شما قضاوت کن من سیاه سیاه می بینم یا بعضی از مسئولان سابق و لاحق هستند که خودشان را در حد ناجی ملک و ملت می دانند در صورتیکه بعدا سرفرصت کارنامه ایشان را از نظر مدیریتی زیر ذره بین قرار خواهم داد انشالله تعالی
  21. یعنی شما می فرمایید که مسئولین ما تاحالا نگفتن که این جنگ تنها جنگی بوده که هیچ قسمتی از خاک ایران توش از دست نرفته؟ همچین ادعایی نکردن؟ اگه برات فرمایشاتشون رو پیداکردم چی؟ یا شایدم می گی وقتی جنگ تموم شد هیچ قسمتی از خاک ایران تو دست عراق نبوده و من دارم دروغ می گم؟ اول واضح بگو به کجای حرف من ایراد داری تا بگم کجا بری دنبالش. حرفم رو هم با سند و مدرک می زنم تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد.
  22. مسئله اینه که چون قبل از جنگ خطوط مرزی بر اساس قرارداد جدید(الجزایر) اصلاح نشده بوده معلوم نیست که در انتهای جنگ اونجایی که عراق توش بوده مال ایران بوده یا عراق. هر چی که هست عراق پس از حمله به کویت از تمام این نقاط عقب نشینی کرد تا ایران بهانه ای برای پیوستن به متحدین نداشته باشه. اسرای ایران رو هم همون موقع آزاد کرد مردک بی شرف. شما فکر کردی عاشق چشم و ابروی آقای ولایتی بوده؟ فکر کردی آزاد شدن اسرا و عقب نشینی ایران بر اساس ابتکارات و سیاستهای خارجی ایران بوده؟ نه عزیز! اشتباه نکن. اقایون وزارت خارجه ایران هم اون موقع لالال بودن و هم الان لالا هستن. عراق می خواست خیالش از سمت ایران آسوده بشه واسه همین هم تا تونست با ایران راه اومد. الان اما نمی دونم که مسائل اختلافات مرزی ایران و عراق به کجا کشیده؟ آیا خطوط مرزی اصلاح شدن یا نه رو دیگه نمی دونم.
  23. دوستان توجه داشته باشند که این قضیه در دست عراق بودن بخشی از خاک ایران پس از جنگ به همین سادگی ها هم نیست. یعنی قضیه یه خرده پیچیده اس. پس از اینکه قرار شد شاه و صدام سرقرارداد الجزایر مذاکره کنند صدام حاضر شد از بخشی از درخواستهاش مبنی بر اینکه کارون(شط العرب به قول خودش) یه آبراه کاملا عراقی باشه و هر شناوری با پرچم عراق وارد اونجا بشه عقب نشینی کنه. در عوض این عقب نشینی درخواست اون از ایران این بود که تعدادی از بلندی های سوق الجیشی در حدود مرز ایلام رو به عراق واگذار کنه. حقیقتش اینه که اگر نقشه رو خوب نگاه کنید می بینید که فاصله بغداد از مرز ایران در این ناحیه خیلی کمه و عراق همیشه از اینکه پایتخش عمق استراتژیک کافی در برابر حمله ایران رو نداشته نگران بودند. صدام می خواست با در اختیار گرفتن این ارتفاعات فرصت پیشگیری از حمله ایران رو داشته باشه. نتیجه این شد که ایران هم با درخواست عراق موافقت کرد و قرار شدکه با تقسیم کارون از خط وسط اون(خط تالوگ) ایران هم در بعضی نقاط مرزی عقب نشینی کنه و اونجا بعدا توسط یه هیئت مشترک مرز جدیدی بین دو کشور رسم بشه. این مرز جدید موند و موند تا جنگ ایران و عراق پیش اومد. بعد از جنگ خیلی از نقاطی که در دست عراق بود همان نقاطی بود که طبق قرارداد الجزایر باید به عراق واگذار می شد و چون ایران رسما این قرارداد رو به عنوان پایه ای برای حل اختلافاتش با عراق معرفی کرده بود به ناچار باید به واگذاری این نقاط صحه می گذاشت. حالا اینکه بعدا برای تعیین مرزهای جدید هیئتی تشکیل شد یا نه رو من خبر ندارم. تنها چیزی که هست این ادعای مزخرف بعضی آقایون سیاسی و فرماندهان نظامی هست که تا حرف می زنند می گن این جنگ تنها جنگ ایران در دویست سال گذشته بوده که ایران هیچ زمینی رو توش از دست نداده که کلا حرف چرتی هست. اگر عراق به کویت حمله نمی کرد اون قسمتهای مرز هنوزم که هنوزه در دست حزب بعث بود. مردم رو می شه گول زد ولی تاریخ رو نه. تا ببینیم این اقایون پرادعا دست از این سیاه کاری هاشون برمی دارند یا خیر؟
  24. در مورد حرف دوست عزیزم بلیز اشتباه برداشت کردید. منظورش این بوده که همون جور که صاعقه به زمین می خوره هواپیماهای صاعقه هم به زمین می خورن. برای اینکه یه مقایسه خوبی بین اف-20 و صاعقه کرده باشید بد نیست یه نگاهی هم به امار سقوط هواپیماهای آذرخش و صاعقه و اف-20 بندازیم. بی تعصب. در ضمن اون دوستی که برتری صاعقه رو نسبت به اف-20 به دلیل دو موتوره بودنش دونسته بود. راست می گید حق باشماست. طراحان شرکت نورث روپ احتمالا در این جور مسائل الاغ تشریف داشتن که برداشتن اف-5 دو موتوره رو تبدیل به اف-20 یه موتوره کردن. فقط مواظب باش این تعصبت یه وقت پوست خربزه نشه بره زیرپات. اونی که سی سال پیش داشت اف-20 رو طراحی می کرد الان داره بی-2 رو می سازه. باش تا ببینم شما با این صاعقه تون چه آتیشی به پول این ملت می زنید؟ بدون تعصب
  25. دوست عزیز ایران-400 اونجایی که شما در نقشه مشخص کردید در تصرف ایران بوده. همون جو ر که در نقشه هست خاکریزهای عراقی ها پایین اونجایی که لشکرهاشون واستاده بودن. پایین ترش هم خاکریز ایرانی هاست که با رنگ نارنجی و مثله کوک زدن خیاطی هر دو خاکریز مشخص شده. مال ایران از وسط کا رخونه هه رد می شده. اقای کمپوت بعد از اینکه روی دریافت فایل کلیک کردید فایل به صورت پی دی اف باز می شه که می تونید از منوی فایل اون رو save as کنید. یا حق