RezaKiani

Members
  • تعداد محتوا

    1,928
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    2

تمامی ارسال های RezaKiani

  1. اول ژوئن 1984(یازدهم خرداد 1363) با درنظرگرفتن نامه مورخه 21 می 1984(سی‌ویکم اردیبهشت‌ 1363) حاکی از شکایت کشورهای بحرین، کویت، عمان، قطر و عربستان سعودی از ایران مبنی بر حملات این کشور به کشتی های تجاری در مسیرشان به مقصد/ازمبدد بنادر کویت و عربستان، و با توجه به تعهد کشورهای عضو سازمان ملل به زندگی صلح آمیز در کنار یکدیگر به عنوان همسایه های خوب بر اساس منشور سازمان ملل، و با تأکید مجدد بر وظیفه کشورهای عضو مبنی بر احترام به اصول و اهداف منشور سازمان ملل، و همچنین با تأکید مجدد بر اینکه تمامی اعضا متعهد شده اند تا در روابط بین المللی از تهدید یا بکارگیری نیروی نظامی در برابر تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی دیگر کشورها خودداری کنند، و با درنظرگرفتن اهمیت کشورهای منطقه خلیج فارس برای صلح و امنیت جهانی و نقش حیاتی آنها در پایداری اقتصادجهان، بانگرانی عمیق درباره حملات اخیر به کشتی های تجاری که به مقصد/از مبدأ بنادر کویت و عربستان سعودی، متقاعدشده که این حملات تهدیدی بر علیه امنیت و پایداری منطقه ایجادکرده است و مشکلات جدی برای صلح و امنیت بین المللی دربردارد: 1- از کلیه کشورها دعوت می کند به قوانین بین المللی و حق کشتیرانی آزاد احترام بگذارند. 2- مجددا بر حق کشتی رانی آزاد در آبهای بین المللی و خطوط کشتیرانی به تمام بنادر کشورهای ساحلی که درگیر عملیات خصمانه نیستند تأکید می کند. 3- احترام به تمامیت ارضی کشورهایی که درگیر عملیات خصمانه نیستند را از تمامی کشورها تقاضا کرده و تقاضا می کند که برای ممانعت از هر گونه عملی که ممکن است به افزایش و گسترش آتی درگیری منجر شود بیشترین سعی خود را بکنند. 4- حمله اخیر به کشتی های تجاری به مقصد/از مبدأ کویت و عربستان سعودی را محکوم می کند. 5- تقاضا می کند که چنین حملاتی بی درنگ متوقف شوند و مزاحمتی برای کشتی هایی که به مقصد/از مبدأ کشورهایی که درگیر عملیات خصمانه نیستند ایجاد نشود. 6- تصمیم می گیرد که در صورت عدم اجابت قطعنامه حاضر، جلسه مجدد برای تصمیم گیری در جهت اقدامات مؤثری که متناسب با دشواری وضعیت باشد تشکیل شود تا از آزادی کشتیرانی در منطقه اطمینان حاصل شود. 7- از دبیرکل سازمان ملل درخواست می شود تا پیشرفت اجرای قطعنامه حاضر را گزارش نماید. 8- تصمیم می گیرد تا موضوع را تحت نظر داشته باشد. در 2546 امین جلسه شورای امنیت با 13 رأی موافق و 2 رأی ممتنع (نیکاراگوئه و زیمبابوئه) تصویب شد. منبع: اینجا[url=http://wars-and-history.mihanblog.com/post/195]جنگها و تاریخ[/url]
  2. شبه جزیره فاو در طی عملیات والفجر 8 در تاریخ 20 بهمن 64 به دست دلیرمردان سپاه و بسیج سقوط کرد. در اون زمان فاو یک سری تاسیسات نفتی و اسکله بارگیری کشتی و تاسیسات صعنتی دیگه داشت. خود فاو شهر خیلی بزرگی نیست ولی نکته مهمش اینه که ایران پس از عبور از فاو که در سمت شرق شبه جزیره فاو و غرب کارون قرار داره خودش رو به سمت دیگه شبه جزیره و ساحل شرقی خورعبدلله رسوند. از اون به بعد نیروی دریایی عراق دیگه به هیچ عنوان نمی تونست از خور عبدلله استفاده کنه و عملا بندر ام القصر هم از سرویس خارج شد. یکی دیگه از مشکلات عراق این بود که با رادارهایی که در فاو مستقر کرده بود تا خود بندر ماهشهر رو کنترل می کرد و اگر برد موشکهاش می رسید تو این فاصله هر شناوری رو می زد که خوب این امکان هم از دستش گرفته شد. اما از نظر سیاسی ، نزدیک شدن ایران به مرزهای کویت برای کشورهای عرب یه شوک بود که باعث شد اونها بیشتر پشت صدام جمع بشن و از اون حمایت کنند. بعد از عملیات کربلای 5 قطعنامه 598 تصویب شد که اون زمان هنوز فاو در دست ایران بود اما ایران انقدر دست دست کرد که نه تنها فاو بلکه مجنون و خیلی جاهای دیگه هم از دست ایران در اومد و روز قبل از پذیرش قطعنامه توسط ایران حتی شهر دهلران هم از دست ارتش ما خارج شد و برای اولین بار پس از فتح خرمشهر عراق تونست در خاک ایران 20-30 کیلومتر پیشروی کنه. حتی مقر ارتش توی دهلران هم سقوط کرد. علتهای سقوط فاو در همون فاو پی دی اف که ضمیمه شده به اولین پست امده . تحلیل این نبرد (که به نبرد دوم فاو هم مشهور است) به وسیله بچه های سپاه و کاملا بدون غرض و بدون تعصب و منصفانه صورت گرفته که واقعا جا داره ازشون تشکر بشه. قایل مذکور متعلق به فصلنامه نگین ایران (مرکزی تحقیقات ومطالعات جنگ) است و از مذاکرات فرماندهان سپاه تا وضعیت رزمی ایران و وضعیت سیاسی منطقه و هر چه که به این نبرد مربوط بوده توش تحلیل شده و فکر نکنم کامل تر از این گزارش بتونید جایی پیدابکنید. اینه که بازهم توصیه می کنم با دقت بخونیدش پی نوشت: حمله اصلی از سمت شمال به جنوب و در محور غربی شبه جزیره فاو اجرا شد. سمت شرقی شبه جزیره فاو (یعنی روبروی آبادان و ساحل کارون) پوشش نخلستان داره که برای مانور زرهی خیلی مناسب نیست. اینه که اصل تک رو گارد جمهوری انجام داد و جناح راست سپاه هفتم. تک آبی خاکی پس از اینکه مطمئن شدند مدافعین ایرانی دیگه کاری از دستشون برنمی یاد انجام شد. احتمالا چون توی عملیات آبی خاکی تلفات بالاس نخواستند که تلفات بالایی به نیروهاشون وارد بشه و پس از اینکه خیالشون راحت شده تک ابی خاکی کردن. دم اذان مغرب ما رو هم دعا کنید. یا حق
  3. جناب آقای warjo سلام و خسته نباشید. تمام سوالاتی که کردید در فایلی که به این تاپیک ضمیمه شده موجود است. شما یه مقدار حوصله می کردید و به جای داد زدن سر من وقت می ذاشتید و اون فایل رو می خوندید به سوالاتتون می رسیدید. در مورد تهدیدی که کردید که "یا شما اخراج می شید یا تاپیکهای من قفل" متوجه منظورتون نشدم. به دنبال بحث منطقی و غیر منطقی هم نیستم. یه سری اطلاعات از جاهای مختلف جمع اوری کردم که به درد کسی می خوره که دوست داره درباره تاریخ تحقیق بکنه. محض اطلاعتون چند تا اطلاعات دیگه هم اینجا می ذارم قضاوتش با خودتون: پشتیبانی هوایی از نیروهای مدافع: 1 سورتی پشتیبانی توپخانه از نیروهای مدافع: تقریبا هیچ مدت زمان صرف شده برای فتح فاو توسط ایران :75 روز مدت زمان صرف شده برای بازپس گرفتن فاو توسط عراق: تقریبا 36 ساعت. نیروی مدافع: تقریبا دو لشکر پیاده بدون زرهی نیروی مهاجم: سپاه هفتم و سپاه گاردجمهوری عراق نیروی کمکی که از جانب ایران به منطقه اعزام شد: صفر طرح و برنامه از پیش آماده شده برای مقابله با رخنه احتمالی عراق در خطوط دفاعی ایران در منطقه فاو: صفر پاتک نیروهای مدافع: 1 این هم نقشه عملیات یادگاری از من داشته باشیدش بد نیست. اگه همه اینترنتو بگردی هم پیداش نمی کنی
  4. لطفا توسط مدیران محترم سایت به بخش دفاع مقدس منتقل شود. گاهشمار سقوط فاو یک هفته قبل از 28 فروردین 67: آماده باش کامل قرارگاه سیدالشهدا در منطقه پدافندی فاو. 27/1/1367-ساعت 24-اجرای آتش تهیه جلوی خط لشکرهای امام حسین و ثارالله. 28/1/1367-7:00- خبرشدن فرماندهان سپاه در سمینار فرماندهی باختران از حمله عراق به فاو توسط احمد کاظمی. 28/1/1367- 8:45- گزارش مرتضی صفار از قرارگاه نور به فرمانده وقت سپاه. سقوط خط لشکر 41 سپاه. 28/1/1367-9:40- سقوط خطوط دفاعی لشکرهای 8، 25 و 41. 28/1/1367-12:30- گزارش فرمانده قرارگاه کربلا از وضعیت فاو -غلامپور - رسیدن عراق به پایگاه دوم موشکی. اسارت نیروهای لشکر41 و 25. سقوط خط دوم لشکر 8-رخنه کامل در پشت خطوط خودی. 28/1/1367-15:15- اطلاعیه رادیو بغداد درباره آغاز عملیات رمضان المبارک برای آزادسازی فاو. 28/1/1367-15:15- حرکت فرماندهان سپاه به سمت اهواز برای کنترل اوضاع از نزدیک. 28/2/1367- اوایل شب-اجرای آتش تهیه شدید بر روی خرمشهر توسط توپخانه عراق. 28/1/1367-20:00- برنامه ریزی جهت پاتک به نیروهای عراقی. 28/1/1367- اواخر روز- آماده باش به نیروی دریای سپاه جهت مقابله با نیروهای آمریکایی مستقر در منطقه. 29/1/1367- 4:00- پاتک واحدهای باقیمانده از لشکرهای نجف،کربلا و امام حسین. 29/1/1367-5:30- مرحله آخر تهاجم عراق با اجرای آتش تهیه. 29/1/1367-6:30- سقوط کامل فاو. 29/1/1367-8:30- حمله آمریکا به سکوهای نفتی ایرانی. آغاز عملیات آخوندک. 29/1/1367-10:30- گزارش وضعیت فاو به دفتر آقای خمینی. 29/1/1367-11:20-دستور آقای خمینی مبنی بر رفع تمام نیازهای سپاه. حمله قایقهای تندرو سپاه به اسکله نفتی مبارک در جنوب خلیج فارس. 29/1/1367-بعد ازظهر- دستور تخلیه فاو و عقب نشینی به صورت رسمی صادر می شود. برای اطلاعات بیشتر می توانید این [url=http://www.persiangig.com/pages/download/?dl=http://wars-and-history.persiangig.com/document/%D9%81%D8%A7%D9%88%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87%20%D8%B3%D9%82%D9%88%D8%B7%20%DA%A9%D8%B1%D8%AF.pdf]فایل[/url] را مطالعه کنید. منبع: [url=http://wars-and-history.mihanblog.com/post/201]جنگها و تاریخ[/url]
  5. فبشر عبادی الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه. قران کریم برادر مصطفی سلام و خسته نباشید. اینکه عدم رعایت نزاکت متاسفانه در میلیتاری "باب شده" رو می گذاریم برعهده خوانندگان تا پس خواندن جوک بامزه شما قضاوت کنند فاعل این فعل "باب شدن" کی بود. بحث صدور انقلاب جاش اصلا توی این تاپیک نبود. برمی گرده به دلالیل شروع جنگ ایران وعراق. شما چون علاقمند بودید به این بحث، توی این تاپیک یه اشاره ای بهش کردید. من هم بنا به چیزهایی که خونده بودم یه اشاره ای کردم. کتاب ولایت فقیه رو هم خودم خوندم و فیش برداری کردم از جایی کپی نکردم. چیزی که من برداشت کردم همون بود که نوشتم. شما هم دلایل خودتون رو ذکر کردید. چیز بیشتری ندارم که اضافه کنم. هر کسی که مطالعه کرد و احسن القول رو تبعیت کرد که خوشا به حالش.ما هم که صم بکم عمی فهم لایعقلون می ریم ته جهنم. منظور آقای احمدی نژاد رو از این جمله اصلا نفهمیدمکماکان منتظریم یه فکر اساسی به حالمون بکنید. [quote]وي با بيان اينكه رژيم صهيونيستي از اساس غيرقانوني است،افزود: وقتي مي‌گوييم اين رژيم محو شود يعني اين كه آدم‌كشي، ترور و تجاوز و اشغال‌گري محو شود.[/quote] البته این بحث محو شدن اسرائیل هم ربطی به این قطعنامه نداشت و بازهم شما اون رو پیش کشیدید. گفتیم ما هم یه سوالی بکنیم بلکه یه خرده پیش بیافتیم. بقیه استدلالهای شما رو هم دوستان می خونند و قضاوت می کنند. من فقط یه نکته رو اشاره می کنم و رد می شم. در اصل یازدهم قانون اساسی از "وحدت سیاسی" اسم برده شده. وحدت سیاسی هم مفهومش کاملا روشنه. حالا شما جور دیگه ای تعریفش می کنید. باشه . چه اشکالی داره؟! غیر از استدلالهایی که کردید و من البته دیگه حرفی در برابرشون ندارم یه سری تیکه و متلک درباره عمق سواد فقهی و خصوصیات شخصی و روحی من نوشتید که خوب البته اینها هم بدون پاسخ خواهند ماند. شرمنده م از اینکه کم میارم . بلد نیستم جواب اینها رو بنویسم. اگر به فهم و شعور مخاطبینم هم توهینی کردم همین جا از همه بچه های میلیتاری عذر خواهی می کنم.
  6. جناب اقای ارنستو رومل عزیز! از موضوع تاپیک خارج شدید. حقش بود که تمام اینها رو به صورت خصوصی برای اقای ارمانی ارسال می کردید. این جوری تاپیک به بیراهه کشیده می شه.(که شده) اقای پاتریوت عزیز! 1- اینکه می گید حتی یه فشنگ ژ-3 هم به ایران نفروختند که البته خیلی بی انصافیه. یعنی واقعا بی انصافیه. اصولا یک کشور صنعتی که چیزی تولید می کنه به قصد فروش تولید می کنه نه انبار داری. حالا چه باروت باشه چه سی پی یو. شما فکر می کنید اینهمه سلاحی که در جهان تولید می شد فقط واسه این بود که بدنش به صدام؟ خوب اینجوری که صدام جنگ رو می برد که... اون وقت بقیه سلاح هاشون رو چیکار می کردن؟ برای اینکه ببینی چه کسانی و به چه صورتی به ایران سلاح فروختند می تونید یه نگاهی به کتاب سوداگری مرگ چاپ انتشارات رسا بندازید. البته محور اصلی بحث این کتاب خریدهای نظامی عراق هست ولی گریزی هم به خریدهای نظامی ایران زده. ایران یه دفتر در لندن داشته که بعد از تنشهای بین ایران و لندن (که اتفاقا منشاش هم همین جنگ نفتکشها بود) در اواخر جنگ بسته شد. یعنی تا اون زمان ایران از همون دفتر (و البته با چند دست واسطه) خریدهاش رو انجام می داد. من فقط یه سوال از شما می کنم. اگر همه جهان به نفع صدام سلاح می فروخته ایران موشک اسکاد از کجا آورد و باهاش بغداد رو زد؟ فرمودید که آمریکایی ها در سه سال پایانی جنگ پیامهای متناقضی برای دو سوی نبرد ارسال می کردند. چرا در لفافه صحبت می کنی عزیز؟ آمریکا توسط اسرائیل در جریان مک فارلین کلی سلاح به ایران فرستاد. پولش رو هم به قول آقای رفسنجانی چند برابر قیمت ازمون گرفتن دادن به کنتراهای نیکاراگوئه. قسمت اول قضیه رو که مسئولین خودمون هم قبول دارند. فقط قسمت دومش رو برای جلوگیری از آبروریزی تکذیب می کنند، یعنی دست داشتن اسرائیل توی این قضیه. خوب ما فرض می کنیم که اسرائیل تو ماجرا نبوده. بالاخره به ایران که سلاح دادن. ندادند؟ اما حرف آخرتون این بو دکه هر بلایی خواستیم سر اعراب آوردیم. اقا سعید هم حرفش همینه که این سیاست اشتباه بود. همین بلاها سبب شد که پای امریکا به خلیج فارس باز بشه و اون هم هر بلایی خواست سر نیروی دریایی ایران اورد. حالا شما می گید زدید. عیب نداره . ما هم می گیم زدید. ولی اونی که حساب کار دستشه می دونه کی زده و کی خورده. حقیقت قضیه جنگ نفتکشها(موضوع این تاپیک) اینه که اولش فقط یه جور جنگ اقتصادی بود. اما بعدا صدام تشخیص داد که می تونه ازش به عنوان یه اهرم سیاسی استفاده کنه و پای کشورهای دیگه رو به نفع خودش به معرکه باز کنه. ایران خیلی راحت به دام سیاست صدام افتاد و بازی خورد. عوض اینکه در جای دیگه ای بازی رو ادامه بده همون راهی رو رفت که عراق می خواست و به دامی افتاد که صدام می خواست. کشورهای غربی وارد منطقه شدند(به بهانه یا بی بهانه اون ش که واضحه) و کردند آنچه کردند. ما نه تنها از این قضیه درس نگرفیتم متاسفانه تا تقی به توقی می خوره مسئولمان اظهار می کنند که در صورت فلان و بهمان تنگه هرمز رو می بندیم. به قول اقا سعید خوب نفتمون رو چه جوری می فروشیم. می دونی اگر نفت ایران فروش نره تمام کشور در عرض یه هفته از نظر اقتصادی فلج می شه؟ می دونی سهم نفت در بودجه ایران چقدره؟ بعدش هم این قضیه بستن تنگه هرمز برای غرب یه جور خط قرمزه حتی اگر بهش اشاره نکرده باشند. مطمئن باش خاک هر کشوری رو که بخواد این کارو بکنه به توبره می کشند. البته برای شما خیالی نیست چون قصد زندگی کردن نداری و دنبال احدی الحسنین می گردی. اما عزیز یادت باشه که بعد از اعلام وصول پرونده شما و هم فکرانتون به بهشت برین بقیه مردم می خوان مثله آدم توی این کشور زندگی کنند. متلفتی؟ شک دارم
  7. عکسهای خیلی قشنگی بود ولی خیلی از این هواپیماها جنگنده به حساب نمی آن. بهتره عنوان تاپیک عوض بشه به هواپیماهای نظامی. با تشکر
  8. من فکر می کنم پس هستم .دکارت من احساس می کنم پس هستم. اندره ژید من طغیان می کنم پس هستم. آلبرکامو من بحث می کنم پس هستم. رضاکیانی راستش حوصله کل کل کردن ندارم. یه قطعنامه بود وقت گذاشتیم ترجمه اش کردیم. حالا هر کسی از ظن خود شد یار او یا از درونش جست یا نجست اسرار او دیگه به خودش مربوطه.... اینکه این قطعنامه هه چیه گفته که کاملا روشنه ولی تحلیل های اقا مصطفی (وبعضی دوستان )رو من درک نمی کنم همین جمله اقای رفسنجانی رو لطف کنند برای ما تحلیل کنند یه دنیا ازشون متشکر می شیم: [quote]«این روش ناصحیحی بود که برای جذب نیروهای انقلابی، برای کشورمان دشمن درست می کردیم. یعنی کشورهایی که می توانستند بی تفاوت باشند ، آنها را رو به روی خود و در حال عداوت با خود قراردادیم. یا حداقل کاری برای جذب آنان نمی کردیم." (سیری در جنگ ایران وعراق-5 مرکز مطالعات و تحقیات جنگ صفحه 124) [/quote] این از این. اما درباره صدور انقلاب فرموده بودید که مثله قضیه محوکردن اسرائیله واینها. این قضیه محوکردن اسرائیل چه منظوری داشت؟ من که نفهمیدم. بالاخره منظور این بوده که باید محوبشه یا نشه؟شما لطف کن منظور آقای خمینی رو بدون لفافه و پرده پوشی اینجا تفسیر کن تا ما هم منظور اقای احمدی نژاد رو دقیقا بفهمیم چی بوده. اما خود مسئله صدور انقلاب. برادر مصطفی چرا خودت رو به در و دیوار می کوبی ؟ منظور از صادرکردن انقلاب که کاملا روشنه. برای شما هنوز روشن نشده؟!! خوب من شما رو ارجاع می دم به کتاب ولایت فقیه آیت الله خمینی. ما رو که قبول نداری. آقا سعید رو هم که گفتی نفت برداره نمی دونم چی چی رو آتیش بزنه. انشالله با این کتاب دیگه مشکلی نداشته باشی. به امید حق . پس کمربندت رو سفت ببند که راه افتادیم: الف-این وظیفه ای است که همه مسلمانان در یکایک کشورهای اسلامی باید انجام بدهند و انقلابات سیاسی- اسلامی را به پیروزی برسانند.ص41 همه مسلمانان در منطق یعنی سور وجودی. یعنی از مراکش بگیر تا تقریبا مالزی. همه باید انقلابات سیاسی (توجه کن عزیز سیاسی) بکنند. انقلاب سیاسی هم انقلاب فرهنگی و جهاد اقتصادی نیست. یعنی حکومت پاکستان، عربستان، یمن، همین برادر صدام و... همه باید عوض بشه. فتوای آقای خمینی که برای شما دست کم واجب الاجراست. ب-به منظور تحقق وحدت و آزادی ملتهای مسلمان بایستی حکومتهای ظالم و دست نشانده را سرنگون کنیم و پس از آن حکومت عادلانه اسلامی را که در خدمت مردم است بوجود آوریم. ص42 اینهم که معنیش معلومه. اصلا در فقه شیعه هر حکومتی غیر از حکومت امام بر حق حکومت ظلمه محسوب می شه و خوب قابل سرنگون کردن. معنی اش واضحه مصطفی جان. سرنگون کردن یعنی مردم عربستان قیام کنند حکومت آل سعود رو از روی صفحه زمین محو کنند.... حکام عربستان هم حتما باید بشینند و نگاه کنند... ج-شما اسلام را معرفی کنید، برنامه حکومت اسلام را به دنیا برسانید شاید این سلاطین و رئیس جمهورهای ممالک اسلامی متوجه شوند که مطلب صحیح است و تابع شوند. ما که نمی خواهیم از دست آنها بگیریم. هر کدام را که تابع و امین باشند سرجایشان می گذاریم.ص 192 اینهم که معناش واضحه. توضیح اگر لازم داشت برعهده شما. اما برادران عزیز انقلابی، بعد از انقلاب همه اون حرفهای بالا رو اوردن توی قانون اساسی تئوریزه ش کردن. یعنی شد یکی از اولویتهای اساسی جمهوری اسلامی در زمینه سیاست خارجی. قانون هم که معنیش معلومه. یعنی برنامه ای که دولت جمهوری اسلامی باید ازش تبعیت کنه و رعایت و اجراش کنه. و هر دولتی که از قانون تخطی کنه مجلس حق داره که استیضاحش بکنه و کلا اون دولت رو از رسمیت بندازه به جرم چی؟ به جرم بی قانونی. اما دقت کنیم ببینیم قانون چی میگه. اون هم قانون اساسی که مادر قانون هاست واز همه قانون ها بالاتر و به تایید ولی فقیه زمان هم رسیده بود. همه مسلمانان یک امت اند و دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است سیاست کلی خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد و کوشش پی گیر به عمل آورد تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد. اصل یازدهم قانون اساسی سال 1358 وحدت اقتصادی، فرهنگی رو من می فهمم یعنی چی؟ مثلا مثل جامعه مشترک اروپا. ولی این وحدت سیاسی یعنی چی؟ یعنی جمهوری فدرال اسلامی از جبل الطارق تا باب المندب؟ این وحدت چه جوری قرار بوده به دست بیاد. اگر مثلا عربستان و عراق به زبون خوش نمیامدن با شما وحدت کنند اون وقت شما بر اساس فتوای مذهبی مرجع تقلیدتان چه باید می کردید؟ خوب بقیه بحث باشه برای یه وقت دیگه. همین دو سه تا سوال رو که جوابش رو بگیرم کلی جلو افتادم فعلا خدانگهدار همه
  9. برادر سعید سلام و خسته نباشید. این قطعنامه مال سال 63 است و داستانی که شما تعریف می کنید مال سال 66 ولی به هرحال با کلیات حرفهاتون موافقم. ساموئل بی رابرتز نزدیک آبهای بحرین به مین خورد. یعنی در جنوب خلیج فارس. هیچ آدم عاقلی باور نمی کنه که این کار کار عراقی ها بوده. در مورد بازرسی باید خدمتتون عرض کنم که بارها انجام شد. کشتی های عبوری از خلیج فارس رو ایران بازرسی می کرد ولی چون به قول شما قدرت خودمون رو بیش از اندازه واقعی ش برآورد کرده بودیم فکر می کردیم که با این گونه عملیات نظامی می تونیم بی طرفی کویت و عربستان رو تضمین کنیم. یعنی بترسونیمشون دقت کن ببین آقای رفسنجانی که خودش از برنامه ریزهای اصلی اون موقع بوده چی گفته: «این روش ناصحیحی بود که برای جذب نیروهای انقلابی، برای کشورمان دشمن درست می کردیم. یعنی کشورهایی که می توانستند بی تفاوت باشند ، آنها را رو به روی خود و در حال عداوت با خود قراردادیم. یا حداقل کاری برای جذب آنان نمی کردیم." (سیری در جنگ ایران وعراق-5 مرکز مطالعات و تحقیات جنگ صفحه 124) نتیجه اون عملیات نظامی سال 63 و عمل نکردن به قطعنامه های سازمان ملل این بود که کویت پای آمریکا و شوروی رو به خلیج فارس بازکرد ولی عوض اینکه مسئولان یه فکر اساسی بکنند فکر کردند که می تونند تمام قدرتهای اروپایی و غربی رو از خلیج فارس بیرون کنند وهمون جور که رومی ها مدیترانه رو یه دریاچه داخلی می دونستند خلیج فارس رو یه دریاچه ایرانی بکنند. نتیجه اش رو هم که همه می دونند. هرچند که خیلی از دوستان نتیجه درگیریهای نظامی ایران و امریکا رو پیروزی نیروهای ظفرنمون انقلاب اسلامی می دونند. خوب این دیگه به خودشون مربوطه.
  10. چیزی رو شروع نکردم برادر. یه اطلاع رسونی ساده س. فقط محض اطلاع دوستان کم سن و سالتر
  11. اشتوکای عزیز هواپیما داشت ولی نیروی هوایی نداشت. سازمان رزم ژاپن ( وهمچنین آمریکا) در زمان جنگ جهانی دوم شامل نیروی دریایی و نیروی زمینی بود. هر کدام از این نیروها هم واحد هوایی خودشون رو داشتند واحد هوایی نیروی زمینی رو ما اصطلاحا هوانیروز و واحدهوایی نیروی دریایی رو هوادریا بهش می گیم. ولی نیروی هوایی به صورت مستقل هیچ کدوم نداشتند. آمریکا تازه در سال 1948( سه سال بعد از جنگ) بود که نیروی هوایی مستقل تشکیل داد.
  12. دوست عزیز اشتوکا! ژاپن در زمان جنگ جهانی دوم اصلا نیروی هوایی نداشت که بخواد قوی باشه یا ضعیف
  13. RezaKiani

    زره الکترومغناطیس

    از موتور خود تانک می شه برای شارژ این خازنها نیرو گرفت. در ضمن در صورت برخورد چند تا گلوله هم مشکلی پیش نمی یاد مگه اینکه گلوله اول دو صفحه خازن رو به هم بدوزه که فکر نکنم همچین اتفاقی بیافته. در تئوری جواب میده باید ببینیم تو عمل چی میشه
  14. عتیقه نیست عسله. تازه به نوعی پایه تانکهای ساخت چین هم به حساب میاد. یعنی یه جورایی بابا بزرگه تانکهای چینی امروزی هست. طراحی اگر درست و حسابی باشه از یه وسیله می شه سالها استفاده کرد. فقط لازم تجهیزات الکترونیکی ش رو آپ تو دیت کرد.
  15. پس از پایان جنگ جهانی دوم و زمانی که کشورهای غربی فاتح تصمیم گرفتند تا ارتش آلمان غربی را برای مقابله با تهدید ارتش سرخ دوباره سازماندهی کنند نیروی زمینی این کشور تصمیم گرفت بر اساس تجربیات جنگ جهانی دوم در نبردهای زرهی یک شکارچی تانک جدید را به خدمت بگیرد. هدف این بود که یک خودرو زرهی برای عملیات دفاعی طراحی شود تا بتواند در برابر هجوم زرهی نیروهای پیمان ورشو مقاومت کند و از راه دور با ادوات زرهی دشمن درگیر شود. این شکارچی تانک بر اساس یادپانزر-4 ساخته شد و به یک قبضه توپ 90 میلیمتری مسلح شد که قبل از آن در تانکهای ام-47 پاتون نصب شده بود. در سال 1963 تعداد 24 دستگاه نمونه آزمایشی برای تست به نیروی زمینی تحویل داده شدند.بین سالهای 1966 تا 1967 تعداد 770 دستگاه از این خودروهای توسط "هانوماگ" و "هنشل" ساخته شده و به نیروی زمینی آلمان غربی تحویل داده شد. شکارچی تانک جدید فاقد برجک بود، زرهی اندک داشت و با استفاده از شنی مناسب تحرک و سرعت خوبی به دست آورده بود. خدمه "کانون یادپانزر" 4 نفر (فرمانده، راننده، توپچی، گلوله گذار) بودند. 8 فروند از این خودروها در سال 1975 به ارتش بلژیک تحویل داده شدند. هنگامی که ارتش سرخ تانکهای جدیدتر تی-64 و تی-72 را به خدمت گرفت توپ 90 میلیمتری کانون یادپانزر دیگر ناکارآمد شده بود. از دیگر سو تجربیات جنگ جهانی دوم ضعفهای طرح های بدون برجک را آشکار ساخته بود که بزرگترین آنها عدم آزادی توپ برای نشانه گیری در سمت می باشد. به همین دلیل در طی سالهای 1983 تا 1985 نیروی زمینی آلمان تصمیم گرفت تا کانون یادپانزرهایش را تبدیل به خودروهای زرهی مناسبت تری کند. 163 دستگاه از آنها با نصب موشکهای "تاو" یا "هات" به جای توپ اصلی به موشک انداز زرهی "جاگوار-2" تبدیل شدند. تعدادی دیگر نیز با برداشتن توپ به زرهپوشخهای شناسایی برای واحدهای توپخانه یا خمپاره انداز تبدیل شدند. جاگوار-2 مترجم: رضاکیانی موحد منبع:ماهنامه جنگ افزار شماره 74 قدرت:500اسب بخار موتور: 1 دستگاه موتور 8 سیلندر دیزل بردعملیاتی: 385 کیلومتر سرعت 70 کیلومتر بر ساعت وزن:27500 کیلوگرم طول:6.29 متر عرض:2.98متر ارتفاع:2.01متر خدمه:4نفر تعداد:24+770 دستگاه از:1963 تا:1967 تسلیحات و زره 1 قبضه توپ ضد تانک90میلیمتری ال-40 ساخت راین متال 2قبضه مسلسل کالیبر7.62 میلیمتری ام.ژ-3 8 قبضه نارنجک انداز دودزا حداکثر زره:50میلیمتر
  16. RezaKiani

    زره کوب Kanonenjagdpanzer

    عکسهای زیادی هست که می تونید سرج کنید ولی این تقریبا واضح بود .
  17. به نظر من نه به درد مرز بانی می خوره(مخصوصا که در منطقه شرق کشور قاچاقچیا تنها سلاحی که ندارند بمب اتمیه) و نه عملیات نظامی در خط مقدم. حداکثر به درد نیروهای ضدشورش یا عملیات swat می خوره. در صحنه نبرد هم باید در خطوط عقب جبهه ازش استفاده بشه.
  18. در صورت تکراری نبودن لطفا به انجمن مربوطه منتقل شود. گزيده اسناد عمليات طريق القدس، جلد 2، سند شماره 005479، 20/8/60، آرشيو مركز مطالعات و تحقيقات جنگ اشاره در خلال جنگ هشت ساله شمار زيادي از نيروهاي نظامي دو طرف به اسارت درآمدند. در اين راستا رفتار مقامات عراقي با اسراي ايراني نمونه بارزي از نقض حقوق بشر و زيرپاگذاشتن حقوق مخاصمات بين كشورها به شمار مي آيد متن زيردستورالعمل عراق براي نحوه بازجويي از اسراي ايراني است كه مي تواند به عنوان سندگويايي براي رفتار رژيم عراق با اسراي ايراني در نظر گرفته شود. نامه فرماندهي لشكر 3 زرهي عراق، مورخ 26/2/60 بدين وسيله يك نسخه از نحوه بازجويي از اسرا ارسال مي شود. لازم است هنگام بازجويي از آنها پرسش هاي پيوست را نيز مطرح كنيد و پس از دريافت پاسخ ها، نسخه اي از آن را در اختيار ما قرار دهيد. سرگرد ستاد محمد عبدالرحمن حياوي نام اسير: از واحد: پرسش ها: 1) نام ، درجه و نژاد فرمانده تيپ شما چيست؟ 2) ويژگي هاي فردي او (فرمانده تيپ) چگونه است ؟ 3) بهترين و بدترين لحظات زندگي نظامي خود را ذكر كنيد؟ 4) وضع اجتماعي شما چگونه است ؟ ثروتمند هستيد يا فقير؟ 5) رفتار و كردار او (فرمانده تيپ) با سربازان ديگر به چه صورتي است؟ 6) آيا شما با ما همفكر هستيد و اصولاً به نظر شما علت اين جنگ چيست؟ 7) آيا معتقديد كه در اين جنگ حق با شماست، در غير اين صورت براي اينكه سربازان شما از جنگيدن خودداري كنند چه پيشنهادي داريد؟ 8) روحيه پرسنل شما چگونه است؟ آيا پس از شكست هايي كه تاكنون خورده اند باز هم به ادامه جنگ علاقه مندند؟ 9) تعداد كشته ها و زخمي هاي ارتشي و شخصي در خلال جنگ چقدر است؟ 10) آيا ارزاق و سوخت و تجهيزات به طور منظم به شما مي رسد؟ 11) با وجود شكست ها، آيا خود شما به ادامه جنگ علاقه منديد؟ آيا كسان ديگري در واحد شما هستند كه تمايلي به ادامه جنگ نداشته باشند تعداد آنها چند نفر است؟ 12)به نظر شما بهترين راه جدا شدن از ارتش ايران و پيوستن به ارتش عراق چيست؟ در اين رابطه، بهتر است چه تضمين هايي از سوي ما مطرح شود؟ 13) آيا به صداي راديو عربستان (خوزستان) گوش مي دهيد ؟ نظر شما درباره برنامه هاي آن چيست؟ آيا به صداي راديو بغداد گوش مي دهيد يا شنيدن آن ممنوع است؟ 14) آيا در واحد شما افرادي از پاسداران خميني هستند؟ آنها چه تأثيري بر افسران و پرسنل ديگر دارند؟ 15) نقش پاسداران خميني در اداره جنگ چيست؟ آيا ارتش نسبت به آنها نظر مثبتي دارد؟ 16) روزانه چند وعده وچه نوع غذايي مي خوريد؟ آيا افسران، درجه داران و سربازان از وضع غذايي راضي هستند؟ 17) آيا در خلال جنگ به مرخصي رفته ايد، نظر خانواده شما درباره جنگ چيست؟ 18) حقوق ماهانه شما چقدر است؟ آيا اين حقوق براي اداره زندگي شما و خانواده اتان كافي است؟ 19) چندبار از آغاز جنگ تاكنون به حمام رفته ايد؟ 20) چندبار از آغاز جنگ تاكنون از خانواده خود وسايلي دريافت كرده ايد؟ آيا نامه هاي آنان رابه طور مرتب دريافت مي كنيد؟ 21) آيا از سلاح ها و تجهيزات خود راضي هستيد، در صورتي كه جواب شما مثبت است، به نظر شما چرا ارتش ايران در آغاز جنگ عقب نشيني كرد؛ و اگر پاسخ شما منفي است، مسئول چه كسي است ؟ منبع: آرشيو مركز مطالعات و تحقيقات جنگ- فصلنامه نگين - شماره 2 http://www.dsrc.ir/view/doc.aspx?id=134
  19. پیش پرده در سال 1939 یک فیزیکدان برجسته ژاپنی به نام یوشیو نیشینا متوجه اهمیت واکنشهای هسته ای برای ساخت یک سلاح مخرب و قدرتمند شد. نیشینا ،که از همکاران انشتین و دوستان نیلز بور بود، 8 سال قبل اقدام به تأسیس یک آزمایشگاه هسته ای درانیستیتو ریکن در توکیو کرده بود و تحقیقات هسته ای را در ژاپن به صورت عملی درآورده بود. او در سال 1936 یک شتابدهنده هسته ای 26 اینچی و سال بعد یک شتابدهنده 60 اینچی ساخت. یک سال بعد ژاپن از دانشگاه برکلی آمریکا یک شتابدهنده دیگر وارد کرد. بعدها آمریکایی ها مشابه همین شتابدهنده را در تحقیقات مربوط به ساخت بمب هسته ای خود بکارگرفتند. نیشینا با دور اندیشی متوجه وخامت اوضاع سیاسی در منطقه اقیانوس آرام شده بود و فکر می کرد که اگر آمریکایی ها هم به قدرت تخریبی واکنشهای هسته ای پی ببرند ممکن است که اقدام به ساخت یک بمب هسته ای کرده و شاید که آن را بر علیه ژاپن بکار برند. در حقیقت، در سال 1939 فرانکلین روزولت ،رئیس جمهور وقت آمریکا، دستور داد تا تحقیقاتی مقدماتی در رابطه با سلاح هسته ای انجام شود که همین تحقیقات در نهایت به پروژه مانهاتان و ساخت اولین بمبهای هسته ای تاریخ منتهی شد. در اوایل تابستان 1940 نیشینا با سپهبد تاکئو یاسودا در یک قطار همسفر شد. یاسودا در آن زمان مسئول دپارتمان هوافضای انیستیتوی تحقیقاتی نیروی زمینی بود. نیشینا با یاسودا درباره امکان ساخت سلاح های هسته ای صحبت کرد اما پروژه بمب اتمی ژاپن تا آوریل 1941 کلید نخورد. در این زمان یاسودا توانست موافقت توگو ،نخست وزیر، را برای تحقیق درباره امکان سنجی بمب هسته ای جلب کند. یاسودا فرمان توگو را به رئیس انیستیتو ریکن ابلاغ کرد و او نیز نیشینا را مسئول پروژه کرد. در آن زمان نیشینا در آزمایشگاه هسته ای خود بیش از 100 محقق دراختیار داشت. در همین زمان نیروی دریایی ژاپن نیز یک پروژه تحقیقاتی موازی را به پیش می برد. آنها از رهنمودهای فیزیکدانهای دانشگاه سلطنتی توکیو بهره می گرفتند. درنتیجه این فعالیتها، کمیته ای برای سازماندهی تحقیقات هسته ای شکل گرفت که ریاست آن به نیشینا رسید. این کمیته بین ماه جولای 1942 تا مارس 1943 ده نشست برگذار کرد و نتیجه این نشستها به صورت یک گزارش درآمد. نیشینا در گزارشش ذکر کرده بود که ساخت بمب هسته ای امکان پذیر اما "احتمالا آنقدر دشوار است که حتی آمریکا هم نمی تواند در طی دوران جنگ به ساخت آن نائل شود". این نتیجه گیری سبب شد تا نیروی دریایی به بمب هسته ای بی علاقه شود و بر روی توسعه رادار تمرکز کند. پروژه نی-گو اما نیروی زمینی عظم خود را جزم کرد و یک پروژه آزمایشی به نام نی-گو را در انیستیتو ریکن به راه انداخت. هدف اولیه پروژه نی-گو به دست آوردن اورانیوم-235 از راه انتشار حرارتی بود. آنها این روش غنی سازی را به جای روشهایی مانند جداسازی الکترومغناطیسی، انتشار بخاری یا استفاده از سانتریفوژ بکارگرفتند. در فوریه 1945مقدار کمی مواد خام به دست آمد که شتابدهنده ریکن نشان داد مواد حاصله اورانیوم-235 نیستند. دو ماه بعد آتش سوزی توکیو در اثر بمباران هوایی آمریکایی ها سبب سوختن آزمایشگاه و تجهیزات جداسازی ایزوتوپهای اورانیوم و توقف تحقیقات در این زمینه شد. از طرف دیگر، تهیه آب سنگین برای ژاپن دشوار بود و تاکئوچی ماسا ،مسئول پروژه جداسازی، حساب کرد که از آب سبک می توان در فرآیند هسته ای استفاده کرد به شرط آنکه اورانیوم را بتوان دست کم تا 10 درصد غنی سازی کرد. در همین زمان نیروی زمینی و نیروی هوایی برای کشف معادن اورانیوم در چین، کره و برمه دانشمندان هسته ای خود را به این نقاط اعزام کردند. آنها از آلمان هم درخواست کمک کردند و هیتلر دستور داد تا 560 کیلوگرم اکسید اورانیوم ناخالص توسط زیردریایی یو-234 به ژاپن تحویل داده شود. البته یو-234 پس از تسلیم آلمان محموله خود را در میانه راه به آمریکایی ها تحویل داد و خود تسلیم شد. پروژه اف-گو در سال 1943 یک فرماندهی دیگر در نیروی دریایی برنامه تحقیقاتی هسته ای خود را در دانشگاه سلطنتی توکیو سازمان داد. این برنامه اف-گو نام گرفت و زیر نظر فیزیکدانی با نام بونساکو آراکاتسو انجام می گرفت. آراکاتسو سالها در کمبریج زیر نظر رادرفورد و در برلین زیر نظر انشتین کارکرده بود. او در کنار نیشینا کارکشته ترین فیزیکدان هسته ای ژاپن به حساب می آمد. از اعضای تیم تحقیقاتی وی می توان به هیدکی یوکاگاوا اشاره کرد که 4 سال پس از پایان جنگ جهانی دوم برنده جایزه نوبل در رشته شد. یوکاگاوا کسی بود که ذره ریزهسته ای مزون را بر اساس محاسبه کشف کرد و سالها بعد آزمایشها نتایج محاسبات او را تأیید کردند. در اوایل جنگ، آراکاتسو از واحد تحقیقات شیمیایی نیروی دریایی درخواست کرده بود تا امکانات غنی سازی اوارنیوم را فراهم کنند و موافقت کیتاگاوا ،سرپرست این واحد، را کسب کرده بود. کار غنی سازی آراکاتسو به کندی پیش می رفت اما در انتهای جنگ او توانست یک سانتریفیوژ با سرعت 60000 دور بر دقیقه طراحی کند که امیدوار بود با استفاده از آن بتواند به میزان کافی اورانیوم با غلظت بالا به دست آورد. با تسلیم ژاپن این طرح تنها بر روی کاغذ باقی ماند. محققان پروژه مانهاتان پس از پایان جنگ اعلام کردند که پروژه اف-گو توانسته است به تولید ماهیانه 20 گرم آب سنگین در تأسیسات کیوشو و کره دست پیداکند. پس از جنگ با پایان جنگ نیشینا امیدوار بود تا بتواند از شتابدهنده های موجود برای تحقیقات پزشکی استفاده کند اما به دستور واشنگتن شتابدهنده های ریکن از هم جداشده و در خلیج توکیو غرق شدند. نیشینا در نامه ای اعتراض خود را به آمریکایی ها اعلان کرد و ذکر کرد که این شتابدهنده ها به کار ساخت سلاح هسته ای نمی خورند اما حقیقت این بود که تمامی تجهیزات هسته ای ریکن در حقیقت به پروژه نظامی نی-گو تعلق داشتند. نیشینا ادعا می کرد که برای به پیش بردن تحقیقات هسته ای صلح آمیز خود ناچار بوده است تا بودجه لازم را از نهادهای نظامی علاقمند به این تحقیقات دریافت کند و در حقیقت برای اداره کردن امور مالی تحقیقاتش نیازمند بوده تا پروژه را زیر نظر وزارت جنگ قراردهد. شاید که حق با نیشینا باشد چرا که او در گزارش خود بیان کرده بود که ساخت سلاح هسته ای نه تنها برای ژاپن بلکه برای آمریکا هم امکان پذیر نیست. شایعات پس از جنگ خبرنگاری با نام دیود اسنل مقاله ای منتشر کرد که در آن ادعا کرده بود ژاپن تصمیم گرفته بود تا با دستیابی به بمب هسته ای از آن بر علیه متفقین استفاده کند. اسنل نوشته بود که روسها سه روز پس از کامل شدن آزمایشهای هسته ای ژاپن در سایت کونان آنجا را اشغال کرده بودند و حتی ادعا کرده بود که ژاپنی ها قبل از اشغال کونان در آنجا یک بمب هسته ای را با موفقیت آزمایش کرده اند. او می گفت که اطلاعاتش را از یک افسر ضداطلاعات ژاپنی که ،آن زمان در کونان کار می کرده، گرفته است. آراکاتسو مقاله اسنل را "دروغ پردازی و خیالی" نامید و گفت که تحقیقات هسته ای ژاپن هیچ گاه از سطح آزمایشگاهی فراتر نرفته است. از آن زمان تا کنون دانشمندان و تاریخ نویسان بیشماری امکان آزمایش بمب هسته ای توسط ژاپن را زیر سؤال برده اند. به دلیل اشغال سایت کونان توسط روسها و عدم همکاری آنها با آمریکایی ها هیچ اطلاعاتی از میزان پیشرفت ژاپنی ها در این سایت وجود ندارد ولی احتمالا ،همان گونه که آراکتسو، ذکر می کند فعالیتهای هسته ای ژاپن تنها به آزمایشگاه محدود شده بود. امروزه به دلیل فاجعه هسته ای هیروشیما و ناکازاکی مردم و دولتمردان ژاپن از ابتدا مخالف استفاده از سلاح های هسته ای بودند و این کشور از سال 1967 عضو پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای بوده است. با این وجود، بعضی اصرار می کنند که می توان ژاپن را یک قدرت هسته ای نامید. پس از آزمایش هسته ای چین در سال 1964 نخست وزیر وقت ژاپن ،ایساکو ساتو، به لیندون جانسون می گوید که اگر کمونیستها به سلاح هسته ای دست یافته اند ژاپن هم باید چنین سلاحی در اختیار داشته باشد. با هدایت ساتو ژاپن شروع به تحقیق درباره گزینه های هسته ای مورد امکان کرد. عده ای پیشنهاد می کردند که ژاپن می تواند سلاح های هسته ای تاکتیکی را برای مقاصد دفاعی دراختیار بگیرد و این امر مخالف با قانون اساسی جدید این کشور نیست. یک کمیته تحقیقاتی نتیجه گرفت که کلاهکهای هسته ای تاکتیکی در تعارض با قانون اساسی نیستند اما با توجه به واکنش افکار عمومی و کشورهای خارجی باید سیاست "سلاح هسته ای هرگز" را ادامه داد. در سال 1969 یک کمیته وزارت خارجه اظهار کرد که حتی اگر ژاپن به پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای وفادار باشد باید توان مالی و فنی این را داشته باشد که در هنگام لزوم بتواند در کوتاه ترین زمان سلاح هسته ای بسازد. در نهایت، مجلس ژاپن این معاهده را در سال 1976 و پس از اینکه آمریکا قول داد "در تحقیقات غیرنظامی ژاپن در حوزه هسته ای دخالت نمی کند" تصویب کرد. قرارداد الحاقی این پیمان نیز در سال 1995 توسط ژاپن پذیرفته شد. ژاپن در زمینه استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای توسعه زیادی داشته است و امروزه پس از آمریکا و فرانسه سومین کشور دنیا از حیث تولید انرژی هسته ای است. بیش از 40 درصد انرژی برق این کشور توسط نیروگاه های هسته ای تأمین می شود. قدرت هسته ای دوفاکتو عده ای از تحلیل گران نظامی و سیاسی اعتقاد دارند ژاپن می تواند در عرض کمتر از یک سال توان هست ای خود را برای ساخت سلاح هسته ای متمرکز کند و از این رو ژاپن را یک قدرت هسته ای دوفاکتو می دانند. ژاپن چرخه کامل تأمیل سوخت هسته ای را داراست و می تواند اورانیوم را تا هر اندازه که بخواهد غنی سازی کند. طی گزارشی ژاپن در سال 1995 مقدار 4700 کیلوگرم پلوتونیم ،باقیمانده واکنشهای هسته ای، در اختیار داشته است که می توان آن را برای ساخت 700 کلاهک هسته ای بکارگرفت. به علاوه، این کشور یک موشک 3 مرحله ای با سوخت جامد ،مشابه با موشک آمریکایی پیس کیپر ، ساخته است که می تواند به عنوان حامل کلاهک بکارگرفته شود. در نهایت، با توجه به پوشش چتر هسته ای آمریکا و حمایت سیاسی-نظامی آمریکا از این کشور به نظر نمی رسد که زمامداران و مردم این کشور نیازی به داشتن بمب هسته ای مستقل احساس کنند مگر اینکه تغییر سیاست کره شمالی و چین آینده دیگری را برای منطقه شرق دور رقم بزنند. نویسنده:رضاکیانی موحد منبع :ماهنامه جنگ افزار شماره 74
  20. سیستم پرتاب هواپیما که همان کاتاپولت و یا منجنیق هست با سیستم فرود فرق دارد. سیستم پرتاب یه پیستون هست که پشتش فشار بخار اب جمع می شود. بعد هواپیما موتورش را تا اخر گاز می دهد و خلبان ترمز را نگه می دارد. یه صفحه از جنس نسوز هم به صورت عمودی پشت هواپیما قرارمی گیرد. با ول کردن ترمز توسط خلبان همزمان شیرهای مخصوص فشار آب را به پشت پیستون کاتاپولت می فرستند و کاتاپولت که با چرخ هواپیما درگیر است هواپیما را به جلو پرت می کند. برای توقف چند تا کابل در عرض کشتی کشیده شده اند. این کابلها به پیستونهایی متصل هستند که دارای چند سوراخ می باشند. این پیستونها درون یک سیلندر آب دراز قرار دارند. وقتی که کابل کشیده می شود آب درون سیلندر راهی ندارد جز رد شدن از میان ان سوراخهای ریز و اینگونه سرعت هواپیما گرفته می شود.این سیستم قدیمی و روی ناوهای هواپیمابر انگلیس نصب میشد. سیستمهای جدید هیدروپنوماتیک هستند و به جای سوراخ دارای یه شیر اتوماتیک قابل کنترل هستند.هر سر کابل به یه دونه از این پیستونها وصل می شه. اون بریر هم که دوستمان اشاره کرد در حقیقت یه جور تورهست که از طنابهایی کشسان (جنسش نمی دونم چیه ولی خاصیتش اینه که مثله لاستیک کش میاد) ساخته شده. بریر رو در اخر باند می بنند که اگر هواپیما نتونست ترمز کنه توسط اون نگه داشته بشه ولی طنابهای روی عرشه ناوهواپیمابر در ابتدای باند هستند. اما اصل مطلب اینه که من فکر می کنم اصلا این فیلم ساختگی هست و واقعیت نداره. چرا شو نمی دونم ولی فکر می کنم یه چیزی توش مشکوکه.
  21. هر ناوگان آمریکایی (یاناتو) دارای یه حریم هوایی هست و جنگنده های ناونشین اجازه نمی دن که هواپیماهای دیگه وارد این حریم بشوند. به محض اینکه همچین هواپیمایی وارد حریم ناوگان بشه توسط رادارهای پرنده ئی-2 دیده می شه و چند فروند رهگیر برای همراهی کردن اون اعزام میشه. این قضیه روتینه. تقریبا تمام کشورهای دنیا این کارو می کنند. اگر لازم باشه هواپیمایی که بی اجازه وارد حریم هوایی کشورشون شده رو مجبور به فرود در فرودگاه های خودشون می کنند ولی عموما کار به اینجا ها نمی کشه. بعضی وقتها هم می زنند طرف رو ساقط می کنند که این یکی دیگه خیلی غیرمعموله هر چند که سابقه داشته.
  22. شرکت نفت فلات قاره که البته هلیکوپترهاشو از شرکت تارا اجاره کرده. پروازی 5 تومان.(میلیون) مدلهای دیگه ساخا اگوستا داریم.
  23. اقا اداره ما یه دونه عین همین داره. خودم دیروز از نزدیک نزدیک دیدمش. البته اجاره ای هست ها!!!
  24. به طور خلاصه مهمات محمول این هواپیما عبارتند از انواع بمب و موشک و اژدر منجمله: بمبهای 500پاوندی مارک 82، 1000 پاوندی مارک 83، 2000 پاوندی مارک 84، بمب خوشه ای سی.بی.یو100، اژدرهای مارک 46 و مارک 50، مین دریایی و بمب زیرآبی، بمب هسته ای بی-57و موشکهای ماوریک و هارپون، راکت پد این هواپیما در جنگ اول و دوم خلیج فارس شرکت کرده است. هواپیمایی که جرج بوش باهاش روی ناوهواپیمابر آبراهام لینکلن فرود آمد و نطق خاتمه عملیات جنگی 2003 بر علیه صدام رو اجراکرد نیز همین هواپیما بود. (مثه اینکه بوش پسر در زمان سربازی خلبان نیروی دریایی یا یه همچی چیزی بوده. پدرش رو که مطمئن هستم خلبان نیروی دریایی بوده در زمان جنگ جهانی دوم ). ظاهرا قراره که سوپرهورنت ها نقش وایکینگ رو برعهده بگیرند. در انتها نام مستعار این هواپیما ابتدا "جارو برقی" و بعدها هوور بوده.