RezaKiani

Members
  • تعداد محتوا

    1,928
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    2

تمامی ارسال های RezaKiani

  1. RezaKiani

    آتش یونانی ناپالم عهد عتیق

    اون زمان شاید ساختنش یه راز بوده ولی الا هر کسی می تونه از اینترنت راه ساختن یه کوکتل مولوتوف رو به سادگی یاد بگیره ودر عرض کمتر از 10 دقیقه یه دونه بسازه. البته من اصلا ساخت وسائل محترقه یا منفجره دست ساز رو توصیه نمی کنم. به هر حال در زمان خودش چیز جالبی بوده. جالبتر از خود آتش یونانی پمپهاییه که براش درست کرده بودند.
  2. اینترودر جت جنگنده 2 موتوره ای است که توسط کمپانی "گرومن" ساخته شد تا جایگزین "اسکای رایدر"های پیستونی شود. درمیانه دهه60، این هواپیما تبدیل به جنگنده هجومی تفنگداران دریایی ونیروی دریایی آمریکا شد. انواع مختلفی از این هواپیما به خدمت گرفته شد. "ئی.آ-6بی پروالر" برای جنگ الکترونیک و "کا.آ-6 دی" به عنوان هواپیمای سوخترسان بکارگرفته شدند. اینترودر برای حمله در هوای بد و حملات شبانه هواپیمایی مناسب است. در این هواپیما ،بر خلاف اکثر جنگنده های 2 نفره، خلبان و کمک خلبان درکنار همدیگر می نشینند. کمک خلبان وظیفه ناوبری و شلیک سلاح ها را بر عهده دارد. در مدل پراولر خدمه به 4 نفر افزایش یافته اند که 2 خدمه جنگ الکترونیک درکنار هم و در پشت خلبان و کمک خلبان قرار می گیرند. آ-6آ بر اساس یک سیستم مجتمع دیجیتالی حمله/ناوبری ساخته شد. این سیستم برای افزایش دقت بمباران در هوای بد وشب طراحی شده است و شامل چند رادار گوناگون می باشد. یک رادار جستجو، یک رادار ردیاب، 1 رادار ارتفاع سنج دوپلر اطلاعات لازم پرواز را کسب کرده و این اطلاعات را به یک کامپیوتر می فرستند و این کامپیوتر اطلاعات جمع آوری شده توسط این رادارها را پردازش کرده و برای کمک خلبان نمایش می دهد. در مجموع تعداد 488 فروند از نمونه اولیه اینترودر یا همان آ-6آ ساخته شد. چندی بعد نیروی دریایی آمریکا با درگیر شدن در عملیات رزمی ویتنام برای حمله به سایت های موشکی و راداری که روسها در اختیار ویتنام شمالی قرار داده بودند تعداد 19 فروند آ-6آ را به آ-6بی تغییر داد. در این هواپیماها سیستم هدفگیری دیجیتال را با وسایل کشف و ردیابی رادار دشمن جایگزین کردند. تجهیزات جدید به اینترودر اجازه می دادند که از موشک "شرایک" و موشک "استاندارد" (نمونه ضد تشعشع) استفاده کند. 5 فروند از آنها در جنگ ویتنام سقوط کردند و باقیمانده آنها به آ-6ئی تبدیل شدند. در سال 1970 آ-6ئی ساخته شد. در این مدل سیستم دیجیتال حمله/ناوبری با یک سیستم جدیدتر تعویض شد. سیستم جدید به اینترودر اجازه می داد که از بمبهای هدایت لیزری نیز استفاده کند. در ضمن، سیستم هوابرد کشف اهداف متحرک که بر روی آ-6ئی نصب شد باعث می شد که اینترودر بتواند به اهداف متحرکی مانند تانک یا کامیون حمله کند. تعداد 445 فروند آ-6ئی ساخته شد که در حقیقت در حدود 240 فروند آنها به روز شده مدلهای قبلی بودند. آ-6اف ،که در میانه دهه 80 ساخته شد، علاوه بر سیستم هدفگیری جدید می توانست از موشکهای هوا به هوای "امرام" نیز استفاده کند. این امر درحالی صورت گرفت که تا آن زمان اینترودرهای قدیمی تر توانایی رزم هوایی نداشتند. در ضمن موتورهای آ-6اف را با 2 موتور "جنرال الکتریک اف-404" ،که در "اف-18 هورنت" بکاررفته بود، عوض کردند. این موتورها پس سوز نداشتند و از نظر قدرت و مصرف سوخت بر موتورهای قدیمی "جی-52" ساخت "پرت اند ویتنی" برتری داشتند. پروژه ساخت این نمونه پیشرفته اینترودر بعدها لغوشد. اولین اسکادران عملیاتی اینترودرها در فوریه1963 تشکیل شد و اینترودرها اولین بار در ویتنام جنگیدند. در جنگ ویتنام 84 فروند از آنها سرنگون شدند. اولین اینترودر در 14جولای1965 سقوط کرد. این هواپیما توسط سروان "دونالد بوکر" و سروان "دونالد ایتون" هدایت می شد و از ناو هواپیمابر "ایندیپندنس" برخواسته بود. اینترودرها بعدها در لبنان و لیبی نیز درگیرشدند. در روز 4دسامبر1983، 1 فروند اینترودر و 1 فروند آ-7کورس ایر بر فراز خاک لبنان توسط موشکهای سوری ساقط شدند. اینترودر در جنگ اول خلیج فارس و بوسنی نیز جنگید. در این زمان اینترودرها بهبود یافته بودند و توانایی حمل موشکهای هدایت لیزری را داشتند. اینترودرها در اواخر دهه 90 بازنشسته شدند اما پراولرها تا سال گذشته ،که هواپیماهای پیشرفته "گراولر" جانشین آن شدند، تنها هواپیمای جنگ الکترونیک دریاپایه آمریکا بود. آخرین فروند اینترودر در 28 فوریه 1997 از خدمت مرخص شد. اگرچه جانشین اینترودر ،"اف/آ18"، توانایی های زیادی دارد اما وزن مهمات حمل شده و برد آن با اینترودر قابل مقایسه نیست. اینترودر با 11 تن وزن خالی قادر به حمل 8 تن مهمات است که در بین هواپیماهای مشابه بی نظیرمی باشد. نویسنده رضاکیانی موحد منبع ماهنامه جنگ افزار
  3. زرهپوش سی.وی-90 خانواده ای از خودروهای زرهی سبک را تشکیل می دهد که حاصل کوشش مشترک شرکتهای "بی.آ.ئی سیستمز" و "سآب-بوفورس" می باشد. در تقسیم کاری که این دو شرکت عظیم تسلیحاتی برعهده گرفته اند ساخت بدنه به بی.آ.ئی سیستمز و ساخت برجک به سآب-بوفورس واگذار شده است. توسعه این زرهپوش با اعلام نیاز نیروی زمینی سوئد به یک زرهپوش با توانایی تحرک بالا در ابعاد استراتژیکی و تاکتیکی در سال 1984 آغازشد. هدف این برنامه ساخت زرهپوشی بود که قابلیت بقا و حفاظت بالایی داشته باشد و بتواند نقش های دفاع هوایی و ضدتانک را نیز برعهده بگیرد. در آن زمان شرکت "هاگلنودز" ،که بعدها توسط بی.آ.ئی سیستمز خریداری شد، در پی توسعه یک زرهپوش پیشرفته بود. 5 پیش نمونه آزمایشی از زرهپوشهای ساخت هاگلنودز در طی سالهای 1988 تا 1991 تحت آزمایشهای گسترده ای از سوی ارتش سوئد قرارگرفتند. تولید انبوه سی.وی-90 در سال 1993 آغاز شد و تا کنون بیش از 1170 دستگاه از انواع گوناگون آن سفارش داده شده است. تا کنون کشورهای سوئد(509دستگاه)، نروژ(104دستگاه)، سویس(186دستگاه)،هلند(192دستگاه)،دانمارک(45دستگاه) و فنلاند(102دستگاه) این خودرو را به خدمت گرفته اند. لهستان برای ساخت یک نمونه آزمایشی از نفربر زرهی "بی.دابیلو.پی-40" یک برجک سی.وی-90 را خریداری کرد که البته طرح لهستانی ها از نمونه آزمایشی فراتر نرفت. کشورهای کانادا و بریتانیا نیز این زرهپوش را برای خدمت در ارتشهای خود مورد ارزیابی قرارداده اند. حفاظت زره سی.وی-90 می تواند خدمه این خودرو را در برابر گلوله های زره شکاف 14.5 میلیمتری محافظت کنند. در هنگام ضرورت، زره تمام جوشکاری شده سی.وی-90 را می توان با انواع زره های اضافی تقویت کرد. این زره تقویتی می تواند سی.وی-90 را در برابر گلوله های 30 میلیمتری ضدزره محافظت کند. این زرهپوش سطح مقطع راداری کوچکی دارد و امضای حرارتی و صوتی آن اندک می باشد. سی.وی-90 به سیستمهای آتش خاموش کن خودکار و مقابله با حملات ش.م.ه مجهز شده است. فضای داخلی سی.وی-90 با یک لایه کولار پوشانده شده است تا حفاظت بیشتری برای خدمه تأمین شود. انعطاف پذیری از دید تسلیحاتی سی.وی-90 زرهپوشی فوق العاده انعطاف پذیر است که می توان آن را به انواع مختلف برجکها، تسلیحات، دستگاه های نشانه روی و سیستمهای هدایت آتش مناسب با نوع اهداف و عملیات مجهز کرد. خدمه سی.وی-90 عبارتند از فرمانده، راننده و توپچی. علاوه بر خدمه، هر دستگاه سی.وی-90 می تواند 8 سرباز را در درون خود جای دهد. نمونه اصلی سی.وی-90 ،که در خدمت ارتش سوئد می باشد، به یک قبضه توپ 40 میلیمتری ال-70 ساخت بوفورس مجهز شده است. نمونه های صادراتی اغلب به یک قبضه توپ 30 میلیمتری مجهز شده اند. سوئد تعدادی از زرهپوشهای خود را به یک دستگاه دید در شب با دقت بالا مجهز کرده است. در ماه مارس 2005 شرکت سآب سیستم توسط ارتش سوئد به عنوان مقاطعه کار اصلی توسعه یک سیستم مدیریت صحنه نبرد برگزیده شد. تحویل این سیستمها از سال 2008 آغازشده است. تاریخچه عملیاتی با آنکه سی.وی-90 اولین بار در سال 1993 وارد خدمت شد اما تا سال 2007 در یک رزم واقعی شرکت نکرد. در ماه نوامبر 2007 گردان دوم ارتش نروژ در افغانستان ،تحت نظارت سازمان ملل، وارد نبرد سنگینی با مهاجمین طالبان شدند و توانستند آنها را به عقب برانند. منابع نروژی تلفات طالبان را در حدود 45 تا 65 کشته و تعداد بیشتری مجروح ذکر می کنند. کمی بعد در استان بادقیس این نیروها در کمین طالبان گرفتار شدند که این درگیری بدون تلفات برای نیروهای نروژی گزارش شده است. در ژانویه سال 2010 یک دستگاه سی.وی-90 ارتش نروژ در افغانستان بر روی مین رفته و راننده آن کشته شد. ارتش سوئد سی.وی-90 هایش را در جنگهای داخلی لیبریا به خدمت گرفته است. سوئد در بهار 2009 چهار دستگاه سی.وی-90 به افغانستان اعزام کرد. این خودروها دست کم دو بار با شورشیان درگیر شده اند. در فوریه 2010 دانمارک 10 دستگاه سی.وی-90 به استان هلمند افغانستان اعزام کرد. این زرهپوشها در کنار زرهپوشهای پیرانها و تانکهای لئوپارد-2 دانمارکی عملیات می کنند. در آوریل همان سال، 2 دستگاه از سی.وی-90 های دانمارکی در اثر انفجار مینهای کنار جاده ای هدف قرارگرفتند. در هر دو مورد خدمه و سربازان درون زرهپوشها جان سالم به در بردند ولی زرهپوشها ،که چرخها و زنجیرشان آسیب دیده بود، برای بررسی بیشتر به کارخانه سازنده در سوئد فرستاده شدند. در روز هفتم آگوست 2010 یک دستگاه دیگر از زرهپوشهای دانمارک توسط مین کنار جاده ای کاملا منهدم شد. 2 نفر از خدمه آن کشته و 3 نفر مجروح شدند. انواع سی.وی-9030 ارتش نروژ از سال 1995 زرهپوش سی.وی-90 را به خدمت گرفته است. زرهپوشهای این ارتش به توپهای 30 میلیمتری خودکار بوشمستر مسلح شده اند. در سال 2003 قرار شد که 17 دستگاه از این زرهپوشها به روز شوند و با کیتهای ضدمین، دوربین دید عقب و سیستم خنک کننده هوای جدید مجهز شوند. ارتش سویس سی.وی-90 های خود را با عنوان "تانک نارنجک انداز 2000" می شناسد. 186 دستگاه سی.وی-90 این نیرو بین سالهای 2002 تا 2005 وارد خدمت این ارتش شده اند. این زرهپوشهای به یک قبضه توپ 30 یا 40 میلیمتری بوشمستر مارک 44 مسلح شده اند و از یک دستگاه نشانه روی ضدهواپیما ساخت سآب و یک سیستم هدایت آتش دیجیتال بهره می گیرد. این سیستم هدایت آتش دارای یک نمایشگر برای هر یک از خدمه می باشد و می توان آن را با سیستم مدیریت صحنه نبرد کامل کرد. فنلاند از سی.وی-90 هایی استفاده می کند که برجک آنها توسط شرکت "پاتریا"ی فنلاند ساخته شده است. قیمت هر یک از این زرهپوشها 2.67 میلیون یورو برآورد شده است. در سال 2004 ارتش هلند 184 دستگاه سی.وی-90 مارک3 سفارش داد که قرار شد نصب برجک و مونتاژ نهایی آنها در شرکت "وان هالترن متال" هلند انجام شود. این زرهپوشها به یک قبضه توپ بوشمستر 35 میلیمتری، یک جایگاه فرمانده بر روی سقف برجک، و دستگاه نشانه روی دید در شب/روز نسل سوم مجهز شده است. حفاظت این زرهپوشها در برابر حملات از بالا و مینها تقویت شده است. در سال 2005 شرکت تالس برای ساخت دوربینهای دید در شب زرهپوشهای ارتش هلند انتخاب شد. هر زرهپوش برای ارتش هلند 5.06 میلیون یورو هزینه دربرداشته است. خمپاره انداز پاتریای فنلاند توانسته است در مقاطعه ای برنده شود که به موجب آن باید تعدادی از زرهپوشهای سی.وی-90 سوئد را به خمپاره انداز پیشرفته "آموس" مسلح کند. آموس از دو خمپاره انداز 120 میلیمتری هم محور تشکیل شده است که برجک آن می تواند 360 درجه بچرخد. سیستم هدایت آتش کامپوتری آموس به آن اجازه می دهد که به صورت مستقیم و غیرمستقیم شلیک کند. انواع گوناگونی از مهمات را می توان در آموس بکارگرفت. مهمترین آنها، گلوله های باهوش "استریکس" هستند که توسط شرکت ساب-بوفورس سوئد ساخته شده اند. گلوله های استریکس دارای یک سنسور مادون قرمز هستند و می توانند پس از شلیک به جستجوی هدف خود بپردازند. برد این گلوله ها 5000 متر است.خمپاره انداز آموس در سال 2002 یکی از گزینه های اصلی ارتش آمریکا برای "برنامه سیستم رزمی آینده" این نیرو بوده است. در جولای 2006 قرارداد ارتش سوئد و پارتیا بسته شد و قرار است که سی.وی-90 های مسلح شده به خمپاره انداز آموس در سال 2011 تحویل این نیرو داده شوند. این خمپاره انداز بر روی زرهپوش فنلاندی "اکس.آ-200" نیز نصب شده است. تانک سی.وی-90 آخرین نمونه های زرهپوش سی.وی-90 به برجکهای ساخت هاگلنودز مجهز شدند. این برجکها دارای یک قبضه توپ 120 میلیمتری ساخت سویس می باشند. ساخت سیستم هدایت آتش این توپها برعهده سآب گذشته شده است. این تانک به سیستم اخطار قفل و نزدیک شدن موشکهای راداری یا لیزری می باشد. یک سیستم اختلال الکترونیک فعال و یک سیستم راداری کشف پرتابه های با مسیر منحنی حفاظت تانکهای سی.وی-90 را تکمیل می کنند. برجک این تانکها از طرحی رادارگریز بهره می گیرند. نواخت شلیک این توپ بدون خان به 14 تیر در دقیق بالغ می شود. گونه دیگری از سی.وی-90 به یک قبضه توپ 105 میلیمتری خان دار مجهز شده است تا به عنوان شکارچی تانک بکارگرفته شود. زرهپوش ضدهوایی از سال 1995 ارتش سوئد تعداد 27 دستگاه زرهپوش سی.وی-90 مجهز به توپ ضدهوایی را به خدمت گرفته است. این زرهپوشها به یک دستگاه رادار اکتشافی ساخت تالس مجهز شده اند که می تواند اهداف را ارزیابی و بر اساس میزان تهدیدشان آنها را اولویت بندی کند. این زرهپوش می تواند با اهداف در ارتفاع پست و حداکثر تا فاصله 4000 متر درگیر شود. سیستم نشانه روی "یو.تی.آ.آ.اس" ساخت سآب به همراه یک نمایشگر گرمایاب، فاصله یاب لیزری و سیستم هدایت آتش کامپیوتری می تواند توپ ال-70 را بر روی اهداف قفل کند. زرهپوش شناسایی یک سیستم نشانه روی دقیق به همراه فاصله یاب لیزری و تجهیزات بهبود یافته ارتباطی و ناوبری سی.وی-90 را به یک زرهپوش شناسایی خط مقدم درجه یک تبدیل کرده اند. این زرهپوش به برجکی با یک قبضه مسلسل 7.62 میلیمتری مسلح شده است. زرهپوش فرماندهی یک گونه دیگر سی.وی-90 زرهپوش فرماندهی است که به انواع تجهیزات ارتباطی "سی-3" مجهز شده است. این زرهپوش نیز از یک قبضه مسلسل چندمنظوره 7.62 میلیمتری بهره می گیرد. زرهپوش تعمیراتی زرهپوش تعمیراتی سی.وی-90 دارای 4 نفر خدمه بوده و می تواند تا باری به وزن 72 تن را به همراه خود یدک بکشد. برجک این زرهپوش نیز به یک قبصه مسلسل 7.62 میلیمتری مسلح شده است. سی.وی-90 در نقش زرهپوش تعمیراتی به دو دستگاه وینچ هیدرولیک وی یک جرثقیل مجهز شده و یک بیل مکانیکی در جلوی آن نصب شده است. سی.وی-90 مشخصات وزن 26تن طول 6.47 عرض 3.01 ارتفاع 2.5 خدمه 3نفر+8 سرباز تسلیحات 1 قبضه توپ 40 میلیمتری بوفورس یا 1 قبضه توپ 30 میلیمتری بوشمستر 1 قبضه مسلسل 7.62 میلیمتری موتور 1 دستگاه موتور 8 سیلندر اسکانیا قدرت 550اسب بخار نسبت قدرت به وزن 23 اسب بخار/تن برد عملیاتی 320 کیلومتر سرعت 70 کیلومتر بر ساعت سی وی 90-40 ضدهوایی سی.وی-90 ارتش نروژ در حال گشت در افغانستان سی.وی 90 مجهز به توپ 120 میلیمتری سی وی 90 شناسایی سی.وی 90 مهجزب به توپ 105 میلیمتری ضدتانک سی.وی90 در نقش خودرو فرماندهی سی.وی 90 به عنوان خودرو تعمیراتی با جرثقیل و بیل مکانیکی سی وی 90 به همراه خمپاره انداز آموس منبع ماهنامه جنگ افزار شماره 71 رضاکیانی موحد
  4. RezaKiani

    رولزرویس پی ال سی

    نویسنده:رضاکیانی موحد منبع ماهنامه جنگ افزار شماره 71 شرکت رولزرویس پی ال سی ،پس از جنرال الکتریک آمریکا، دومین شرکت بزرگ جهان در زمینه ساخت موتورهای جت می باشد. زمینه کاری این شرکت تولید موتور برای مقاصد دفاعی، هوافضا، دریانوردی و تولید انرژی است. شرکت "رولزرویس با مسئولیت محدود" در سال 1906 توسط "هنری رولز" و "سی اس رولز" تشکیل شد. ساخت ماشین ها و موتورهای کارآمد سبب شد تا با آغاز جنگ جهانی اول دولت بریتانیا از تجربه این شرکت برای ساخت موتورهواپیماهای جنگی استفاده کند. اولین موتور این شرکت برای نصب در هواپیما در سال 1914 ،اولین سال جنگ جهانی اول، ساخته شد. موتورهای "ایگل"، "فالکون" و "هاوک" در سال 1915 توسعه یافتند و همگی ،به ویژه ایگل، موفق از کاردرآمدند. زمانی که جنگ جهانی اول به پایان رسید نیمی از موتورهایی که در هواپیماهای متفقین نصب شده بودند توسط شرکت رولزرویس ساخته شده بود. در اواخر دهه 20 تولید این موتورها بزرگترین بخش از فعالیت تجاری رولزرویس را تشکیل می داد. هنری رویس ،دیگر بنیانگذار رولزرویس، در سال 1933 فوت کرد اما قبل از مرگ نقش حساسی در طراحی موتورهای "مرلین" ایفاکرد. این موتور در سال 1935 عرضه شد و در طی جنگ جهانی بعدی بر روی بسیاری از هواپیماهای بریتانیایی از جمله "هاریکن"، "اسپیت فایر"، "موسکیتو"، "لانکستر"، "هالیفاکس"، "ولینگتن" و جنگنده معروف آمریکایی "موستانگ" نصب شد. تولید بیش از 160000 دستگاه موتور مرلین نشان دهنده کیفیت برتر این موتور و دقت بالای طراحان شرکت رولزرویس می باشد. کارخانه تولید موتورهای مرلین تا پایان جنگ همواره یکی از هدفهای اصلی بمبارانهای نیروی هوایی هیتلر بود. پس از پایان جنگ عصر جدیدی در صنایع هوافضا آغازشده بود، عصر جت. رولزرویس بلافاصله پس از جنگ به طراحی و ساخت موتورهای جت اقدام کرد. در اولین گام، رولزرویس موتورهای جت-ملخی "دارت" و "تین" را ارائه کرد. موتور دارت در هواپیماهای زیادی استفاده شد که معروف ترین آنها "اف-27 فرندشیپ" می باشد. موتور دارت یکی از ایمن ترین موتورهای جتی است که تا کنون طراحی شده و هنوز هم بسیاری از هواپیماهایی که مجهز به آن هستند در خدمت خطوط هوایی می باشند. کمی بعد باز شاهکار دیگری از روی میز نقشه کشی رولزرویس به بازار عرضه شد، موتور "آربی-163 اسپی". نمونه های غیرنظامی اسپی در هواپیماهای "ترایدنت"، "بی آ سی 1-11"، "گلف استریم-2" و "فوکراف-28" نصب شدند و نمونه های نظامی آن در هواپیماهای "بوکانیر" و "نیمراد". نمونه آمریکایی موتور اسپی ، که تحت لیسانس در شرکت آلیسون ساخته شد، به عنوان موتور جنگنده "ای-7 کروسیر" انتخاب شد. دهه 60 میلادی دوران رشد موتورسازان بریتانیایی ، رولزرویس و بریستول سیدلی، بود. در سال 1960اوج هنر طراحی رولزرویس در ارائه موتور "پگاسوس" به نمایش درآمد. این موتور قدرتمند با خروجی های قابل تنظیم خود برای جنگنده های عمود پرواز هاریر انتخاب شد و نیروی هوایی و دریایی سلطنتی بریتانیا را صاحب جنگننده ای بی نظیر کرد. حتی امتیاز تولید پگاسوس به شرکت پرت اند ویتنی آمریکا نیز فروخته شد هرچند که در عمل پرت اند ویتنی هیچ پگاسوسی تولید نکرد. در ابتدای دهه 70 لاکهید برای هواپیمای مسافربری جدید خود ، "ال1011 تری استار"، موتور "آربی-211" را انتخاب کرد. در سال 1971 ،پس از بروز بحرانهای مالی، دولت بریتانیا تصمیم گرفت شرکت رولزرویس را ملی کند تا بازار این شرکت نجات یابد. در آن زمان تولید موتورهای جت بزرگترین و سودآورترین فعالیت مجموعه رولزرویس بود. 2 سال بعد شرکت خودروسازی رولزرویس از این مجموعه جدا شد و تولید موتورهای جت تحت نام شرکت "رولزرویس پی ال سی" ادامه یافت. درنهایت رولزرویس پی ال سی نیز در سال 1987 دوباره به بخش خصوصی سپرده شد. در این دوران، سیاست رولزرویس تولید موتور جت برای هر گونه هواپیمای مسافربری بود. در نتیجه این سیاست موتورهای ساخت رولزرویس در 17 نوع هواپیما نصب شد در حالیکه در همان زمان موتورهای جنرال الکتریک در 14 و موتورهای "پرت اندویتنی" در 10 نوع هواپیمای مسافربری نصب شده بودند. در سال 1990 بی ام و آلمان و رولزرویس دست به یک کار مشترک زدند، طراحی و ساخت موتورهای "بی آر-700" و "بی آر-725". اندکی بعد بی ام و از این پروژه خارج شد و رولزرویس تمامی پروژه را در دست گرفت. در سال 1994 رولزرویس با خرید سهام شرکت آمریکایی آلیسون مالک این شرکت بزرگ موتورسازی شد و 4 نوع موتور دیگر به فهرست تولیدات این شرکت افزوده شد. امروزه آلیسون با نام "رولزرویس آمریکای شمالی" به فعالیت خود ادامه می دهد. 2 سال بعد بزرگترین موفقیت تجاری رولزرویس به دست آمد؛ انتخاب موتور "ترنت-900" برای هواپیمای جدید شرکت ارباس. "ارباس 380" در راه بود و رشد رولزرویس شتابی بیش از حد یافته بود. در سال 1999 رولزرویس سرمایه ای معادل 1063 میلیون پوند را صرف خرید شرکتهایی مانند "ویکرز پی ال سی" کرد. امپراطوری رولزرویس روز به روز گسترده تر می شد مخصوصا که در سال 2004 بوئینگ آمریکا این شرکت را به همراه جنرال الکتریک برای ساخت موتور هواپیمای "787" خود برگزید. رولزرویس بر روی موتور قدرتمند "ترنت-1000" تمرکز کرد تا سفارش بوئینگ را از دست ندهد. همان سال وزارت دفاع 110 میلیون پوند برای تهیه موتور هواپیماهای "هرکولس" خود به رولزرویس پرداخت کرد. سفارش 89 فروندی خطوط هوایی قطر و سفارش 79 فروندی خطوط هوایی امارات به ایرباس در سال 2007 سیلی از دلار را روانه حسابهای بانکی رولزرویس کرد. درآمد حاصله از سفارش اول 5.6 میلیارد پوند و درآمد سفارش دوم 8.4 میلیارد دلار آمریکا تخمین زده می شود. البته نباید این نکته را از نظر دور داشت که تمرکز رولزرویس بر موتورهای تجاری بازار موتورهای نظامی را از دید مدیران این شرکت مخفی نساخته است. موتور موفق "آربی-199" ، با همکاری چند شرکت دیگر اروپایی، انتخابی مطمئن برای جنگنده بمب افکنهای معروف "تورنادو" از کار درآمد. همچنین موتور "ئی جی-200" برای هواپیمای "یوروفایتر تایفون" انتخاب شد. بر طبق اظهارات بخش هوافضای وزارت دفاع، امروزه، رولزرویس شانزدهمین مقاطعه کار بزرگ جهان در زمینه تولید تجهیزات دفاعی است. موتورهای ساخت این شرکت در 100 نیروی نظامی جهان خدمت می کنند و 50000 موتور با علامت رولزرویس در هواپیماهای 500 شرکت هواپیمایی نصب شده اند. دنیای دریانوردی، پهپادها، هلیکوپترها، زیردریایی ها، صنایع نفت و گاز و نیروگاه های برق همگی در سیطره این غول تکنولوژی قرار دارند و رولزرویس برای هر یک از زمینه های برشمرده شاهکاری در آستین دارد. [img]http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/e/e6/London2007more_img_5568.jpg/220px-London2007more_img_5568.jpg[/img] موتور مرلین معروف ترین موتور رولزرویس برای هواپیماهای جنگی در زمان جنگ جهانی دوم [img]http://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/1/13/RR-408_Pegasus.jpg/220px-RR-408_Pegasus.jpg[/img] موتور پگاسوس که در هواپیماهای عمود پرواز هاریر نصب شد [img]http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/0/0e/Engine_of_F-35.jpg/220px-Engine_of_F-35.jpg[/img] پیشرانه ای که توسط رولزرویس برای هواپیمای مدرن اف-35 طراحی شده است در نمایشگاه هوایی پاریس
  5. RezaKiani

    رولزرویس پی ال سی

    به به حال کردم! به این میگن یه پست کارشناسی که مریخ نورد تا گندم و جو توش تحلیل شده. ای ول برادر سعید مشغول درسم و گرفتار. خدا همه گرفتارها رو از گرفتاری دربیاره . انشالله.
  6. من اول تاکید کنم که اطلاعاتم در زمینه الکترونیک و به ویژه رادار نیست و اگر اشتباهی کردم امیدوارم که دوستان تصحیح کنند. 1- یه بار توی جنگهای یوگسلاوی صربها یه دونه اف-117 آمریکایی رو ساقط کردند ولی از جزییاتش اطلاعاتی ندارم. فکر می کنم قبلا در سایت درباره اش بحث شده. 2 یکی از نقاط ضعف اساسی پدافند هوایی ایران که در این مصاحبه درباره اش اصلا بحث نشده و حتی بهش اشاره هم نشده نبود رادارهای هوابرده. پرنده هایی مثله آواکس یا هاوک آی می تونند نقاط کور رادارهای زمینی رو به خوبی پوشش بدهند و در صورت شبکه شدن اطلاعات می تونند به راحتی هر پرنده ای رو به سمت تهدیدهای کشف شده هدایت کنند. ایران باید در این زمینه یه سرمایه گذاری حسابی انجام بده. اینکه یه هواپیمای غنیمتی رو رنگش کنیم و به عنوان رادار پرنده معرفی کنیم کافی نیست. هواپیمای عدنان از رادارهای تامپسون فرانسوی استفاده می کرد که فرانسوی ها در زمان جنگ اول خلیج فارس اسرارش رو به آمریکایی ها دادند تا عراقی ها از رادارهاشون نتونند بر علیه هواگردهای آمریکایی استفاده کنند.
  7. تنها نقطه قوت این مصاحبه تاریخچه ورود رادار به ایران هست. یعنی اگر کسی دنبال مسائل تاریخی باشه می تونه بفهمه فلان رادار در چه سالی وارد ایران شده. امواج رادیویی دسته ای از امواج الکترومغناطیسی هستند. امواج اکس، ماورابنفش، مادون قرمز و نور مرئی نیز به همچنین. یعنی همه اینها قسمت یا طیفی از امواج الکترومغناطیسی می باشند. اینکه با استفاده از صدا و یا دیگر مشخصه ها هواپیمای رادارگریز رو کشف کنند از اون حرفهاست. کلمه stealth به انگلیسی به معنای حرکت مخفی است. یعنی منظور اینه که این هواپیما علاوه بر اینکه امضای راداری خیلی کوچکی داره بلکه امضای حرارتی و صوتی اندکی هم داره. گازهای خروجی اگزوز به نحوی با هوای اطراف ترکیب می شه که کمتر موشک مادون قرمزی بتونه روی این هواپیما قفل کنه. در زمینه موشک صدایاب هم من هنوز چیزی نشنیدم.البته از صدای خروجی برای هدف گیری استفاده می شه اما در زیردریایی ها نه در هواپیماها. علتش هم اینه که محیط آب با هوا کلا از نظر فیزیکی فرق داره. یکی از دوستان به نکته حساسی اشاره کرد. حالا ما فرضا اینها رو کشف کردیم با چی می خواهیم بکشونیمشون پایین؟ تنها راهی که به نظر من می رسه بازگشت به زمان جنگ جهانی دومه. یعنی با خلبانانی که در هوا با چشم به دنبال هدف می گردند. اون هم با وسعت کشوری مثه ایران فکر کنم دست کم یه 2تا 3 هزار تا هواپیما بخواد ولی خداوکیلی عملیه. درباره مسائل فنی در زمینه کشف رادارگریزها مطالب خوبی قبلا توسط دوستان تهیه شده که بهتره دوستانی که جدیدا به سایت پیوستند در قسمت الکترونیک بگردند دنبالش.
  8. لطفا توسط مديران محترم سايت به بخش مربوطه منتقل شود: بعد از سقوط فاو در سال 64 ارتش عراق كه كاملا در لاك دفاعي فرورفته بود سعي كرد تغييري در استراتژي خود انجام بده. فرماندهان عالي عراق تصميم گرفتند كه با ماندن در مواضع دفاعي و حفظ موقعيت با انجام عملياتهايي با شدت كم يا متوسط نيرويهاي ايراني رو به گونه اي درگير كنند كه ايران فرصت نكنه براي انجام يه عمليات بزرگ ديگه در حد و اندازه والفجر 8 نيرو و امكانات جمع كنه. به همين منظور استراتپي با نام «استراتژي دفاع متحرك» ريخته شد. اين استراتژي پس از سقوط دژ دفاعي بصره در جريان عمليات كربلاي-5كنار گذاشته شد و ....(بعدا بهش مي پردازيم) اين سلسله عمليات ارتش عراق به شرح زير هستند: 15 اسفند64: حمله به چوارتا و آزاد كردن مناطقي كه در جريان عمليات والفجر-9 توسط نيروي خودي تصرف شده بود . 29 اسفند64: حمله به پنجوين و آزاد كردن قله هاي شيخ گزنشين؛ميشلان و شيخ لطيف 15 فروردين65: تصرف ارتفاعات شاخ شميران و شاخر سورمر در محور دربندي خان. 18فروردين65: تصرف تپه 175 شرهاني در محور پيچ انگيزه به شرهاني 22 فروردين 65: تصرف بخشي از ارتفاعات سومار نظير تپه اسماعيل خاني و پاسگاه دوله شريف در جبهه مياني. 4ارديبهشت65: تصرف 250 كيلومتر مربع در محور سيدكان شامل ارتفاعات سرسول؛ گرشولان و لولان 6 ارديبهشت65: 200 متر پيشروي دشمن در مواضع خودي در جنوب جزيره مجنون توسط يك لشكر عراق . اين عمليات 4 روز طول كشيد. 10 ارديبشهت65: پيشروي در جبهه خودي در محور فكه-بجليه به عمق 7 كيلومتر و عرض 20 كيلومتر. دشمن تحت فشار خودي مجبور به عقب نشيني شد. 19ارديبهشت65: حمله چند روزه براي فتح ارتفاعات حمرين بي نتيجه ماند اما حدود 35 كيلومتر مربع از اراضي منطقه توسط دشمن تصرف شد. 24 ارديبهشت65: تصرف ارتفاعات 2519 و 2435 در منطقه حاج عمران در طي يك جنگ 10 روزه توسط دشمن. 26ارديبشهت65: تصرف شهر مهران كه عمده ترين و مهمترين عمليات در طي اين استراتژي به حساب مي آيد. پاسخ سپاه پاسداران به اين استراتژي يك سلسله عمليات محدود براي خروج نيروي خودي از انفعال بود.(تقريبا همون استراتژي عراقي ها رو بر عليه خودشون بكارگرفتند) اين سلسله عمليات رو به نوعي مي توان در فهرست زير بيان كرد: عمليات كربلاي1 كربلاي2 كربلاي3(اشغال سكه العميه به مدت تقريبا 1 روز و به آتش كشيدن سكوي البكر) انصار(20 شهريور) فتح يك(كركوك عراق 20مهر) فتح 2(سد دوكان عراق 4آبان) فتح 3(محور زاخو-دهوك عراق 29 آبان) نصر (28 دي محور دهوك-دولان) فتح4(ديانا عراق 22 بهمن)
  9. خیلی خیلی بامزه بود یه شعریه از حافظ که میگه سالها دل طلب جام جم از ما میکرد وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد با تمام مشکلات و نواقصی که سایتمون داره من فکر نکنم در زبان فارسی مرجعی کاملتر از این سایت درباره مسائل نظامی داشته باشیم. نمونه با نمکش هم همین تاپیکه. آدرس منبع اصلی این تاپیک از سایت عصر ایران است که دوست عزیزمون رسم امانت داری رو رعایت کرده و در پایین تاپیک ذکر کرده که جاداره از انصاف ایشون تشکر کنیم ولی عصر ایرانی های خوش انصاف مرجع و رفرنس نوشته شون رو ارائه نکردند. خوب دوستان فکر می کنند که مرجع نوشته سایت عصر ایران کجا باشه؟ درست فکر کردید سایت میلیتاری دات آی آر اینجا رو با دقت نگاه کنید http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=8932 تاپیکی که بچه های ما زحمت کشیدند و درستش کردند و بعدش هم درباره موضع بحث کردند برداشته و شسته و رفته و ادیتش کرده و بدون ذکر هیچ نامی اون رو در سایت خودش درج کرده. من خودم اولش برام مطلب تازگی داشت اما یه خورده که جلو رفتم دیدم که انگار بعضی جاهاش آشناس. یه خورده که بیشتر دقت کردم دیدم که به به! نویسنده این مقاله به نوعی خودم هستم البته با کمک ادیتورهای عزیز سایت امانت دار عصر ایران. این هم از سایتی که شعارش جمله زیر است: "آنانکه می دانند رنج می برند و آنانکه نمی دانند به دیگران رنج می دهند . " به هرحال...
  10. 1- قبل از اینکه بحث رو شروع کنم لازمه که چند تا مقدمه را خدمت عزیزان ذکر کنم. 2- قسمت عمده ای از اختراعاتی که الان داریم ازشون استفاده می کنیم توسط نویسندگان داستانهای علمی-تخیلی برای اولین بار ازشون حرف زده شده. اشعه لیزر ، سفر به ماه و زیردریایی نظامی در داستانهای ژول ورن سروکله شون پیداشد. نصب ماهواره های سنکرون اولین بار توسط آرتور سی کلارک پیشنهاد شد و... منظورم اینه که خیلی چیزها که امروز تخیلی هستند شاید که فردا به صورت عادی در بیایند. 3- در بسیاری از فیلمها و بازیهای کامپیوتری رباتهای انسان نمایی دیده می شوند که قدرت راه رفتن دارند. یعنی مفصل زانو و مفصل کمر براشون طراحی شده. نمونه اینها رو می شه در فیلم های پلیس آهنی، ترمیناتور یا بازیهایی مثله بتلفیلد2142 دید. اصطلاحا اینها رو walker یا قدم زن می نامند. بعضی هاشون خیلی بزرگند و بعضی در قد و قواره انسان معمولی. در اغلب این بازیهای یا فیلمها روباتهای قدم زن نقش های نظامی به صورت رزمی دارند. یعنی مسلح هستند با درجات مختلفی از هوش مصنوعی می تونند به دشمن حمله کنند. [img]http://guides.gamepressure.com/battlefield2142/gfx/word/623580109.jpg[/img] والکر بازی بتلفیلد 2142 [img]http://www.templates.com/blog/wp-content/uploads/2008/09/ed-209.JPG[/img] ربات قدم زن در فیلم پلیس آهنی [img]http://www.templates.com/blog/wp-content/uploads/2008/09/terminator-3.JPG[/img] ربات انسان نمای معروف فیلم ترمیناتور 4-غیر از مسائل علمی تخیلی تعداد زیادی ربات آدم نما ساخته شده اند که عملا می تونند راه بروند ولی بیشتر در مراحل آزمایشی هستند نمونه معروف اینها ربات آزیموی ژاپنی هستش که می تونه حتا از پله هم بالا بره. خود ایران هم پارسال ( دانشکده فنی دانشگاه تهران) تونسته فنآوری این روباتها رو بومی کنه و ربات سورنا2 رو ساخته [img]http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/0/05/HONDA_ASIMO.jpg/450px-HONDA_ASIMO.jpg[/img] آزیموی ژاپنی [img]http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/4/44/Sony_Qrio_Robot.jpg/450px-Sony_Qrio_Robot.jpg[/img] کریوی ساخت سونی [img]http://news.ut.ac.ir/Images/News/Smal_Pic/16-4-1389%5CIMAGE634140975038932500.jpg[/img] سورنای 1 (سمت چپ) و سورنای 2 سمت راست. همون جور که در عکس دیده می شه سورنای 1 مفاصل ران ثابت و سورنای 2 مفاصل ران متحرک دارند. 5-بحث اصلی: سوال من اینه که آیا امکانش هست که در 10-20 سال آینده شاهد حضور رباتهای قدم زن مسلح در میادین رزمی باشیم. همون جور که می دونید الان رباتهای نظامی زیادی به صورت رزمی یا در ماموریتهای غیررزمی وجود دارند. انواع پهپادهای پرنده، موشکها و بمبهای باهوش مثله کروز یا جی دم، رباتهای مسلح ساخت شرکت تالون و.... همه در میدانهای رزم دیده می شوند اما هیچ کدوم از نوع روباتهای قدم زن نیستند. آیا رباتهای قدم زن از فیلمها و بازی ها وارد میادین جنگ می شوند؟ یه ربات رزمی قدم زن برای موفقیت باید چه خصوصیاتی داشته باشه؟ کجاش باید زره پوش باشه؟ چه سلاحی را باید حمل کنه؟ از چه نوع سنسورهایی باید استفاده کنه؟ نقاط ضعف این رباتها چیه؟ دوستان اگر در اینباره نظری دارند لطف کنند و بنویسند. درسته که بحث تخیلی هست ولی سعی کنید که دلایل منطقی برای نظریات خود ذکر کنید. قبلا از دوستانی که این بحث رو ادامه می دهند تشکر می کنم رضاکیانی
  11. دوستان قبل از هرچیز باید فیلم این خره رو با دقت ببینید. اگر فیلم رو ببینید متوجه می شید که این خره را هیچ رقمه نمیشه به زمین زد. یعنی هوش مصنوعی اش طوری تعریف شده که روی هر زمینی می تونه راه بره و حتی روی یخ هم بعد از یه بار لیز خوردن می فهمه که چه جوری باید راه بره که زمین نخوره. صاحب این پروزه هم دارپا است . یعنی آژانس تحقیقات نظامی ارتش آمریکا که خیلی از تکنولوژیهای جدید نظامی دست پخت اون حساب می شه. شما دوست عزیز اگه یه بار ماسک شیمیایی بذارید روی صورتتون و 8-7ساعت درش نیارید می فهمید که این کره خر به چه دردی می خوره. بهترین کاربردش استفاده در میداین مین ، جبهه های آلوده به مواد شیمیایی، یا سلاح های میکروبی، حمل و نقل مهمات از محلهای خطرناک، کمک به مجروحین و... است. به هرحال منظورم اینه که وقتی این ربات زمین نمی خوره خوب شاید بشه رباتهای قدم زن هم ساخت که مسئله تعادل رو توش حل کرد. کلا این بحث بحث امکان سنجی است نه اینکه این سلاح ها اکنون ساخته شده باشند. می خواهیم ببینیم این جور سلاح ها رو می شه عملیاتی کرد. بحث مباحث فنی اش مطرحه نه مسائل اقتصادی یا سیاستهای نظامی کشورها....
  12. غیر از سگ بزرگ پروژه های دیگری هم توی این فاز هست. مثلا رایتئون داره روی اسکلت رباتیکی کار می کنه که می تونه وزنه های سنگین رو جابجا کنه. آدم (سرباز) درون اون بسته می شه (با یه سری بست و قلاب مخصوص) و با حرکت دست و پای آدم اسکلت روباتیک دست و پاش تکون می خوره. نمونه بزرگ و رزمی اش توی فیلم ماتریکس 3 بود. پس شاید یه همچین رباتهایی خیلی هم از نظر زمانی دور از دسترس نباشند. دوستان می توننند این منابع رو نگاه کنند: http://www.engadget.com/2010/09/27/raytheon-revamps-sarcos-exoskeleton-creates-better-faster-and/ http://en.wikipedia.org/wiki/Sarcos http://www.raytheon.com/newsroom/technology/rtn08_exoskeleton/index.html [img]http://www.blogcdn.com/www.engadget.com/media/2010/09/9-26-10-raytheonexoskeleton600-3.jpg[/img] همونجور که در عکش دیده می شه یه جعبه بزرگ رو پشت نفر گذاشتن و اون با تحمل وزن خودش و جعبه داره شنا می ره.
  13. RezaKiani

    جلیقه پوست اژدها

    عجب جلیقه پر دردسری
  14. نامه سرتیپ فهد احمدالفهد( رئیس سرویس مخفی کویت) به عالیجناب شیخ سالم الصباح السالم الصباح( وزیر کشور وقت کویت در زمان حمله عراق) فوق محرمانه و خصوصی عالیجناب طبق دستورات جناب عالی در ضمن ملاقات 22 اکتبر 1989 (تقریبا 7-8 ماه قبل از حمله عراق به کویت) به همراه سرهنگ عشاق عبدالهادی شداد، رئیس تحقیقات و بررسی فرمانداری احمدی، از 12 تا 18 نوامبر 1989 از دفتر مرکزی سیا در آمریکا بازدید کردم. طرف ایالات متحده تأکید داشت که بازدید بایدفوق محرمانه باشد تا درمیان برادران ما در شورای همکاری خلیج فارس ، ایران و عراق حساسیت ایجاد نکند. در اینجا برای عالیجناب مهمترین مواردی که در جریان ملاقات خصوصی ام با ولیلیام بستر رئیس سیا در روز سه شنبه 14 نوامبر موافقت حاصل شد به اطلاع می رسانم. 1- ایالات متحده متعهد آموزش افراد انتخابی ما برای حفاظت از اعلیحضرت امیر و والاحضرت شیخ سعد ال عبدالله السالم الصباح (ولیعهد وقت کویت) گردید. آموزش در مرکز سیا در ایالات متحده انجام می گیرد و تعدا آنها را 128 نفر تعیین کردیم. بعضی از آنها طبق تصمیم والا حضرت ولیعهد برای مأموریتهای ویژه جهت خانواده سلطنتی بکارگرفته خواهند شد. در این رابطه، طرف ایالات متحده، عدم رضایت خود از نحوه عمل نیروهای گارد سلطنتی در زمان حمله جنایت بار به اعلیحضرت امیر را ابراز داشت. 2- ما با طرف آمریکایی موافقت کردیم که این بازدیدها در تمام سطوح بین سازمان امنیت کشور و سیا انجام گیرد و اطلاعات مربوط به تسلیحات و ساختارهای سیاسی و اجتماعی ایران و عراق مبادله شود. 3- ما در جستجوی همکاری کارشناسان سیا جهت بررسی ساختار سازمان امنیت کشور بودیم که طبق دستورات عالیجناب امیر، اولویت اصلی در ملاقات ما با طرف ایالات متحده بود. این امر، شامل استفاد ه از تخصص آنها در تنظیم استراتژی جدید برای اقدام متناسب با تغییرات منطقه خلیج فارس و موقعیت داخلی کشور بوسیله توسعه سیستم کامپیوتری و اتوماتیک در سازمان امنیت خواهد بود. 4- طرف ایالات متحده گفت که کاملا خواهان برآوردن خواست شا برای مبادله اطلاعات در مورد فعالیتهای گروه های افراطی شیعه در کشور و بعضی از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس است. آقای وبستر عملیات سرکوبی جنبشهای تحت حمایت ایران را ستود و گفت که سیا خواهان اقدامات مشترک برای از بین بردن مناطق تشنج در منطقه خلیج فارس است. 5- ما با طرف آمریکایی موافقت کردیم که استفاده از موقعیت اقتصادی در حال ویرانی عراق برای تحت فشار گذاشتن دولت آن کشور جهت مشخص ساختن مرز مشترک مان مهم است. سیا نظر خود را در مورد ابزار مناسب فشار ارائه داد و مطرح ساخت که همکاری وسیع بین ما باید بوجود آید به شرطی که این فعالیتها در سطح بالا هماهنگ گردد. 6- طرف ایالات متحده بر این عقیده است که روابط ما با ایران باید به طریقی باشد که از یک طرف از تماس با آن کشور پرهیز شود و از طرف دیگر تمام فشارهای اقتصادی ممکن را بر آن وارد آورد و به طور موثری این فشار بر تکیه آن کشور بر اتحاد با سوریه متمرکز گردد. توافق با طرف ایالات متحده مطرح می سازد که کویت از اظهارات منفی در رسانه های گروهی درباره ایران اجتناب ورزد و فعالیتهای ایران جهت نفوذ در جلسات اعراب را محدود سازد. 7- بعد از آنکه کارشناسان مواد مخدر سیا به ما اطلاع دادند که پایتخت کویت برای تجارت مواد مخدر در پاکستان و ایران بکار می رود و گسترش چنین تجارتی نتایج منفی برای آینده کویت خواهد داشت، ما با طرف ایالات متحده موافقت کردیم که مبارزه با مواد مخدر در کشور مهم است. 8- طرف ایالات متحده شماره تلفن ویژه ای برای مبادله سریع نظرات و اطلاعات در اختیار می گذاشت که نیازی به ارتباط کتبی نباشد. شماره تلفن خصوصی آقای وبستر 5241-659(202) است. منتظر اوامر جناب عالی هستم و احترامات فائقه ام را تقدیم می دارم. امضا سرتیپ فهدالفهد رییس سازمان امنیت کشور (دوستان توجه کنند غیر از شماره تلفنه هر جا پرانتز بود از منه) منبع: پرونده محرمانه جنگ خلیج فارس پیر سالینجر- اریک لوران ترجمه محمود ریاضی انتشارات خجسته چاپ اول تابستان 1370
  15. دوستان به بند 5 دقت کنند. ناکثها به کویتی ها فهموندن که حالا که جنگ ایران-عراق تموم شده و وضع مالی عراق خرابه برای فشار آوردن به صدام در زمینه حل اختلافات مرزی باید از اهرمهای اقتصادی استفاده کنید تا به نتیجه برسید. یعنی از یه طرف کویت رو هل دادند به سمت درگیری با صدام. از طرف دیگه چند ماه بعد فرستاده آمریکا به عراق با نام کلی در یه کمیته سنا ابراز کرد که آمریکا از سربازانش برای خارج کردن عراق از کویت استفاده نمی کنه و این درگیری یه درگیری داخلی بین اعرابه.(منبعش همون کتابه) یعنی به عراق چراغ سبز دادند که حالا که کویت داره حال تو رو می گیره تو هم اگه بزنی و حالش رو بگیری ما دخالت نمی کنیم. بقیه اش رو هم که خودتون می دونید.....
  16. http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?pr=s&query=%D9%82%D8%B7%D8%B9%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87%20598&NewsID=1156448 دوستان فعلا اینها رو به دقت بخونند تا بعدا درباره شون بحث بشه. در گفتگو با مهر مطرح شد/ پاسخ های مشروح محسن رضایی به 20 سوال از ناگفته های دفاع مقدس قداست دفاع ممکن است مانع گفتن همه حقایق شود؛ در پشت جبهه اختلاف سیاسی وجود داشت؛ انتقاد ازتحریف ها و حملات به دوران دفاع مقدس؛ معامله ایران و اسرائیل شایعه بود؛ حمله به ایران ساده نخواهد بود؛ یک پیشنهاد برای دریافت غرامات جنگ و ... از جمله محورهای گفتگوی مشروح محسن رضایی با خبرگزاری مهر به مناسبت هفته دفاع مقدس است. محسن رضایی فرمانده سپاه در دوران جنگ که از سال 1360 تا 1376 فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را بر عهده داشته است، می گوید رفته رفته زمان انتشار ناگفته های جنگ فرا رسیده اما خودش همچنان از بیان آن پرهیز دارد. او هم اکنون دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام است و در این گفتگو از انتشار خاطرات و ناگفته هایش پیرامون جنگ خبر می دهد. وی در پاسخ به سوالی از دوعضو کابینه یاد کرد که پذیرش قطعنامه شورای امنیت مبنی برتوقف جنگ را در جلسه هیئت دولت شکست ایران مطرح کرده اند و زمانی که از او خواسته شد نام آن دو را بگوید از قول سرلشکر فیروزآبادی نام بهزاد نبوی و خاتمی را بر زبان آورد. در آخر مصاحبه از او خواستیم نظرش را در باره دادگاه کهریزک بگوید که از پاسخ دادن امتناع کرد و با خنده گفت: یکباره درباره سران فتنه هم بپرسید! محسن رضایی در این مصاحبه هرگونه ارتباط مدیریتی با روزنامه ملت ما را تکذیب کرده است. مصاحبه با دبیرمجمع تشخصیص مصلحت نظام در ساختمان دبیرخانه مجمع انجام شد. رضایی مصاحبه با مهر را در میان چند ملاقات انجام داد و پیش از حضور خبرنگاران مهر، او در اتاقش در حال صحبت با داوود دانش جعفری وزیر اقتصاد دولت نهم بود. وی در آغاز مصاحبه گفت: در 8 ماه گذشته با هیچ خبرگزاری مصاحبه انجام نداده و این نخستین مصاحبه او در چند ماه گذشته است که با خبرگزاری مهر انجام می شود. [b]مشروح گفتگوی خبرگزاری مهر با محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام را و فرمانده اسبق سپاه به مناسبت هفته دفاع مقدس را در پی می خوانید:[/b] [b]به عنوان نخستین سوال بفرمائید آیا هنوز ناگفته های جنگ باقی است و چرا همچنان مسائلی از جنگ ناگفته مانده است؟[/b] معمولا بیان ناگفته ها در کشورهای مختلف پیرامون وقایع مهم امری مرسوم و طبیعی است به همین دلیل در کشورهای دنیا قانونی وجود دارد که هر 30 سال یک بار اسناد محرمانه و پشت صحنه را منتشر می کنند. هر حادثه ای معمولا ناگفته هایی دارد جنگ ایران و عراق از وقایع مهم جهان که دارای ناگفته هایی است از این قاعده مستثنی نیست. الان بعد از 20 سال که از جنگ گذشته فضا و شرایط برای گفته شدن مسائل پشت صحنه آماده تر است. البته برخی از مسئولان کشور در خاطرات، کتابها و ... وقایع آن دوره را مطرح کرده اند. اما من بنا به دلایل خاصی تاکنون کمترین مسائل را از جنگ بیان کرده ام و دو سه سالی است که آرام آرام این کار را شروع کرده ام و مسائلی را که تا قبل از آن به آن ورود پیدا نمی کردم را طرح می کنم. فکر می کنم در سالهای آینده اسناد و مدارک بیشتری در ارتباط با جنگ منتشر شود که محدودیت های قبلی امنیتی و سیاسی آنها برطرف شده باشد. [b]آیا مستند سازی که پیرامون اسناد جنگ باید صورت بگیرد و اخیرا برآن تاکید کردید در راستای همین اسنادی است که اشاره داشتید ؟[/b] مستند سازی یک علم است روش ها و قواعد خاص خود را دارد و اگر درباره جنگ ایران وعراق از آن استفاده شود پایه تاریخ واقعی دفاع مقدس محسوب می شود. هر چه مستند سازی قوی تر باشد تاریخ صحیح تر و درست تر و کامل تر نوشته و بهتر منتقل می شود البته مستند تنها نوشته یا اسناد مکتوب نیست بلکه مستندات جنگ می تواند مجموعه بزرگی از آثار مکتوب، خاطرات، عکس، آثار باقیمانده از جنگ مثل تجهیزات و وسایل غنیمت مانده، فیلم های پراکنده و خودجوش باشد. در حقیقت یک عکس می تواند به تنهایی به اندازه یک کتاب با انسان حرف بزند. لذا همه توجهات نباید به سمت اسناد مکتوب و دست نوشته ها برود. برخی مواقع آثاردیگری وجود دارد که هرکدام دریایی از پیام قراردارد. به این دلیل مستند سازی آثارجنگ تهیه یک مجموعه وسیع از آثار است که اگر امروزه گردآوری و ثبت نشود ممکن است در 10 سال آینده منابع این آثار از بین برود. [b] به نظر شما عدم تمرکز و فقدان متولی باعث جمع آوری نشدن مستندات جنگ شده است؟ [/b] تمرکز هم در جمع آوری موثر است. قبلا چنین متولی وجود نداشت اما در چند سال گذشته ستاد کل نیروهای مسلح برنامه ریزی خوبی کرده و ارتش و سپاه نیز از طریق بنیاد حفظ آثار، اقداماتی انجام داده اند. [b]به نظر شما در رابطه با حفظ وضعیت طبیعی مناطق جنگی اقدام مناسبی صورت گرفته است؟ [/b]چراکه به نظر می رسد رفته رفته این مناطق در حال مصنوعی شدن است! البته یک بخشی از مستندات جنگ، مناطق جنگی است که خودش یک سند محسوب می شود و اگر این فضا به صورت واقعی نگه داشته شود مانند بخش هایی از خرمشهر و قصرشیرین یک سند بسیار مهمی خواهند بود. [b]پیرامون توجه به مسائل فرهنگی همچون مناطق دفاع مقدس در طرح آمایش سرزمینی که در مجمع مورد بررسی قرار گرفته است چه اقداماتی صورت گرفته است؟[/b] در بحث سیاست های کلی فرهنگی حفظ آثار جنگ و توجه به فرهنگ، اندیشه و سیره امام در معماری و آموزش و ایرانگردی و روحیه ایثارگری و انتقال آن به نسل های بعدی جزء تاکیدات است. مصادیق آن در مناطق کشور باید در برنامه ریزی دیده شود. [b]در رابطه با پایان جنگ همواره مسائلی مطرح بوده که این اقدام سیاسی بوده یا نظامی! نظر شما به عنوان یکی از حاضران در مدیریت جنگ در آن مقطع چیست؟[/b] همانطور که آیات ناسخ و منسوخ داشته ، کلام رهبران دینی که پایین تر از کلام خدا هستند نیز می تواند ناسخ و منسوخ داشته باشند اما ناسخ و منسوخی که خودشان تصمیم گرفته باشند، نه آنکه چیزی به آنها تحمیل شود. حضرت امام در شرایط تلخی یک تصمیم تاریخی گرفتند هم آگاهانه و هم با پذیرفتن همه پیامدهای این تصمیم گیری ایشان بخاطر مصلحت اسلام و انقلاب اسلامی قطعنامه را در آن شرایط پذیرفتند و به آن با تعبیر، جام زهر گفتند، و این یک تصمیم تاریخی امام بود. خود ماها جزء کسانی بودیم که موافق پذیرش قطعنامه نبودیم. کما اینکه امام درنامه شان نوشتند که بنده جزء معدود فرماندهانی بودم که می گویم جنگ باید ادامه پیدا کند. [b]چرا عده ای شما را متهم می کنند شما از موافقان پذیرش قطعنامه بودید ؟[/b] انگیزه های سیاسی است. در نامه امام هم آمده که نوشته جزء معدود فرماندهان هستند که می گوید باید جنگ ادامه یابد. ولی حوادث بعدی که اتفاق افتاد معلوم شد که امام یک تصمیم گیری فوق العاده مهم و تاریخی در آن شرایط گرفته است. این تصمیم گیری امام باعث شد که از فجایع بعدی جلوگیری شود و در حقیقت جنگ به نفع ایران تمام شود. آن جام زهری که امام نوشید خدای متعال آن را تبدیل به پیروزی برای ایران درهفته های بعد کرد و لذا یکماه بعد امام فرمودند ما دراین جنگ حتی یک لحظه هم نادم و پشیمان نیستیم، این جمله امام تعبیر جام زهر را منسوخ کرد. اگرهمان شرایط و نتیجه ای که باعث شد امام جام زهر بنوشد اگرجنگ با آن نتیجه تمام می شد ما در جنگ شکست می خوردیم اما آن نتیجه ای که منجر به نوشیدن جام زهر برای امام شد جنگ با آن نتیجه به پایان نرسید. آن نتیجه بعد از آن جام زهر خنثی شد. چه موقع عوض شد؟ موقعی که بعد از تصمیم امام حملات صدام به کرمانشاه و خرمشهر تماما با شکست مواجه شد تصمیم حضرت امام توانایی ها را افزایش داد و محدودیت های بین المللی برای صدام بوجود آورد. یکی از افسران عراق در کتاب خود گفته است"پذیرش قطعنامه توسط ایران شمشیری بود که به کمر صدام وارد شد". ایران از توانی در مرداد ماه برخوردار می شود که تمامی حملات صدام را با شکست مواجه می کند و او را وادار به عقب نشینی تا مرزها کرد و آماده شد که وارد خاک عراق شود خود امام جلوی رزمندگان را گرفت. رزمندگان ما نه تنها صدام را با شکست مواجه کردند بلکه در تعقیب او می خواستیم به سوی بصره حمله کنیم،امام جلوی ما را گرفت. ما درسال آخرجنگ درمرداد ماه روزها وهفته های آن ما با پیروزی مواجه می شویم. درحالیکه درتیرماه، ماه بسیار تلخی بود وپذیرش قطعنامه هم یک رویداد تلخی بود بر همه ما و ما نمی دانستیم مرداد ماه چه اتفاقی می افتد و مرداد ماه ماه پیروزی های ایران است و جنگ با این پیروزی تمام می شود بنابراین نتیجه ای که منجر می شود که امام آن تصمیم را در تیرماه بگیرد آن نتیجه در مرداد ماه ادامه پیدا نمی کند بلکه نتیجه دیگری حاصل می شود که پیروزی های پی در پی ایران است وایران جنگ را با پیروزی پی در پی به پایان برد. [b]منظور شما کدام پیروزی هاست؟[/b] ما در پایان جنگ و در مرداد ماه در عملیات مهم یعنی عملیات سرنوشت در خرمشهر و عملیات مرصاد در کرمانشاه را انجام دادیم و آن هم این بود که عراق در حمله به خرمشهر آنجا را محاصره کرده بود. با عملیات شرنوشت طی چهل و هشت ساعت آنجا را آزاد کردیم و درکرمانشاه عراقی ها ومنافقین تا 30 کیلومتری کرمانشاه می آیند یعنی بعد ازپذیرش قطعنامه 120 کیلو متر عمق پیشروی در خاک ما را داشتند که حتی در اول جنگ در هیچ محوری نیز اینقدر پیشروی نداشتند اما این پیشروی را ایران درعملیات مرصادعقب می زند ودوباره آنها را تا مرزعقب می زند ومی خواهد ازمرزعبور کند خود امام جلوی رزمندگان را می گیرد یعنی در اوج پیروزی ها جنگ را تمام می کنیم. حضرت امام پس از این پیروزی ها فرمودند"ماحتی یک لحظه در جنگ نادم و پشیمان نیستیم". [b] اگر قطعنامه پذیرفته نمی شد در کوتاه مدت چه اتفاقی می افتاد؟ [/b] اگر قطعنامه پذیرفته نمی شد عراق به کرمانشاه وخرمشهر وارد می شد وهیچ وقت قطعنامه 598 را نمی پذیرفت وآنها قطعنامه 599 را به ایران تحمیل می کردند که در آن قطعنامه امتیازات بزرگی از ایران می گرفتند. آیا قبول دارید به خاطر مقدس بودن فضای جنگ مقداری از ابهامات، مشکلات آن دوره باز نشده است، مثلا بحث اختلافاتی که بین فرماندهان بود ، مثلا اختلاف شما با شهید صیاد شیرازی اگر بوده؟ من در همایش مستند سازی عرض کردم. اختلافات در جنگ دو نوع اختلاف بود اختلافات سیاسی و تخصصی. آن چیزی که بین سپاه و ارتش بود عمدتا اختلافات فنی، تخصصی و کارشناسی بود. مثلا درعملیات بیت المقدس من و برادر صیاد در مرحله سوم یک نظر داشتیم ستاد ایشان (صیاد شیرازی) و بعضی از فرمانده لشکر های سپاه نظر دیگری داشتند حتی بحث های تندی بین ما با فرماندهان و عناصر ستادی منجر شد. ما دو نفر یک نظر داشتیم آنها نظر دیگری داشتند، یکی دو نفر قهر کردند و از جلسه ما رفتند بیرون اما این اختلافات سیاسی نبود.بنابراین این اختلافات بین ارتش و سپاه ازجنس تخصصی، فنی و کارشناسی بود. ولی اختلافات دیگری بود که معمولا جنبه های سیاسی به خود می گرفت که بین ما و ارتش نبود. البته برخی از دولتمردان کشور بدلیل ناپختگی دخالت هایی می کردند که این اختلافات را، تشدید می کردند و مدیریت و فرماندهی را در جنگ با مشکل مواجه می کرد. [b]درباره تقدیس دفاع مقدس نیز نظرتان را می گویید؟![/b] چهره قداست دفاع گاهی وقتها ممکن است مانع گفتن همه حقایق شود اما من معتقدم که جنگ در انحصار هیچ گروهی نیست و یک مسئله ملی است و همه حق دارند از جنگ تعریف کنند همه حق دارند انتقاد کنند مهم این است که انتقادات و تعریف ها در یک چارچوب منطقی مطرح شود که دچار غلو و افراط و تفریط نشود. بحث انشقاق در روحانیت یکی از نکات مهم است که سال 66 اتفاق افتاد خیلی از رزمندگان احساس نگرانی می کردند نکند ما در جبهه کاری را جلو می بریم اما کسانی در پشت جبهه بر خلاف مشی امام و سیستم جلو می روند، ا[b]ین بحث شکاف بین روحانیت همین اختلافات سیاسی است که اشاره کردید یا موضوع دیگر؟[/b] درعقب جبهه اختلاف سیاسی وجود داشت. بین سیاسیون و نظامی ها هم اختلافاتی در رابطه با اداره جنگ وجود داشت که جنبه سیاسی به خود می گرفت. وقتی جنگ در مرداد ماه تمام شد یکی از آقایان ظاهرا دکتر فیروزآبادی بود در هیئت دولت پیشنهاد می کند با توجه به پیروزی هایی که درمرصاد وبیت المقدس خرمشهر به دست آمده وصدام از روی ناچاری قطعنامه را پذیرفته است خوب است ما در مرداد ماه همان سال اعلام جشن کنیم اما دو نفر ازاعضای کابینه مخالفت می کنند ومی گویند ما در جنگ شکست خوردیم چرا شما می گویید جشن بگیرد که این قضاوتی سیاسی بود. [b]چه کسانی گفتند جشن نگیرید؟[/b] حالا این موضوع مربوط به گذشته است. بفرمائید جهت اطلاع نسل فعلی ! آقای فیروزآبادی به من گفت این دو نفر بهزاد نبوی و آقای خاتمی بوده اند. [b]با توجه به اینکه بخشی از ناگفته های جنگ مربوط به سال 66 و 67 است سئوالات را در این بخش متمرکز کرده ایم یکی از سئوالات ما این است با توجه به نگاهی که به مستند سازی دارید چرا کتابی را نمی نویسید مجموعه خاطرات و مستندات مکتوب غیر مکتوب ...؟[/b] من مستندات مربوط به خودم را جمع آوری کرده ام اما بنا به چند دلیل منتشرنکرده ام. یکی برای حفظ نظام بوده که نمی خواستم عده ای از نوشته های من سوء استفاده بکنند علیه اشخاص یا علیه مسئولان کشورو دررابطه با بحث های سیاسی روز بخواهند از این تاریخ استفاده کنند این انگیزه اول من بود. انگیزه دوم من این بود که بعضی ازمسائل هنوزحالت محرمانه داشته که من نمی توانم آنها را بگوییم که یک مدت زمان طولانی باید از آن می گذشت. یک بعدآن هم اخلاقی بود که اگر من بخواهم اسنادم یا خاطرات خود را منتشر کنم ممکن است که این تداعی را ایجاد کند که من بدنبال این هستم که خود و دوستانم را متولی جنگ نشان دهم و طوری وانمود شود که نقش موثر در جنگ داشته ام. از نظر اخلاقی هم همیشه این را برای خود مانع روحی می دانستم. ولی امروزه بنا به این دلیل که احساس می کنم تحریف های زیادی در رابطه با جنگ صورت می گیرد و بیش از حد هم حملاتی دارد صورت می گیرد که تا حالا ما همیشه صبر کردیم و پاسخ ندادیم اما از یک حدی دارد تجاوز می کند تهمت زدن ها و تخریب هایی که دارد صورت می گیرد و مسئله سوم هم فشارهای خیلی زیادی که از سوی رزمندگان، مردم و دوستان سیاسی در این چند سال اخیر به من وارد شده که خاطراتم را بنویسم لذا ناچار شدم که اولین آثار خود را تا پایان امسال منتشر کنم. [b]در طول 8 سال دفاع مقدس چرا بیشترین عملیات ها سالهای اول و آخر جنگ بوده و سالهای میانی جنگ ما تحرکات نظامی نداشته ایم؟[/b] ما همیشه تحرک داشته ایم اما در یک مقطعی مثلا بعد از آزادی خرمشهر و عملیات فاو حدود 3 - 4 سال از جنگ تحرکات ما در جنگ منجر به دستیابی به انتظارتمان نمی شد و اهدافی که در پیش می گرفتیم عملیات های ما منجر به فتح و دستیابی به آن اهداف نمی شد که ما آن را عدم الفتح نامگذاری کردیم. مثلا ما درخیبر اهداف بلندی داشتیم که جز جزیره شمالی و جنوبی چیزی به دست نیاوردیم. ما در عملیات رمضان خیلی اهداف بزرگی را داشتیم اما پیشروی های ما متناسب با آن اهداف نبود. لذا این عدم دستیابی به همه اهداف در عملیات ها در طول این دوران بعد از آزادی خرمشهر تا قبل از عملیات فاو در حقیقت منجر شده بود ما نتوانیم مشابه آزادی خرمشهر در عملیات ها شاهد پیروزی باشیم. [b]بحث دیگری که افکار عمومی را به خود مشغول کرده این است که با توجه به بافت جمعیتی آن موقع انقلاب آیا همه افراد در این سنین در جنگ برای دفاع از سرزمین خود حاضر می شدند یا جزء قشر خاصی مثل مستضعفین بودند؟[/b] از همه اقشار در جنگ حاضر شدند از همه مذاهب و گروه ها از قبیل ارامنه و مسیحیان و برادران اهل سنت حاضر و شهید دادند و...البته به نسبت جمعیتی این حضور متفاوت است. از برادران اهل سنت افراد زیادی داریم که آمدند در استانهای شیعه مثلا در استان خوزستان با ارتش عراق جنگیدند، تعداد زیادی شهید دادند. از همه اقشار بودند از دانشگاهی، کارگر، کشاورز، روحانی از همه اقشار حتی کسانی که ملی گرا بودند نیز در جنگ حضور داشتند. اما از دو گروه بیشتر شرکت می کردند یکی نیروهای حزب الهی و معتقد که نسبت به جمعیت خود رقم بالایی دارند و مسئله دوم از محرومین و مستضعف که نسبت به جمعیت از قشرهای دیگر بیشتر در جنگ شرکت می کردند و حضور بیشتری داشتند. [b]از دوران دفاع مقدس شبهه ای مطرح شد که ایران در جنگ برای خرید سلاح با واسطه به معامله با اسرائیل روی آورد که تجهیزات و تسلیحات نظامی را در اختیار بگیرد در این باره نظرتان چیست و با چه اهدافی این موضوعات مطرح می شد؟[/b] در طول جنگ همیشه شایعاتی از این قبیل علیه ایران راه می افتاد که دو منشاء داشت که یکی خود اسرائیلی ها بودند و دیگری عراقی ها که شایعاتی را مطرح می کردند که یکی ازاین شایعات این بود که ایران اسلحه ومهمات از اسرائیل می گیرد و عراقی ها با این انگیزه این حرف را می زدند که از عربها و کشورهای عربی کمک بیشتری بگیرند و اسرائیلی ها در حقیقت در این جهت این مسائل را مطرح می کردند که آن جنبه انقلابی گری ایران و صدور انقلاب ایران را تضعیف کنند و ملت های دیگر به انقلاب ما نپیوندند و با اهداف سیاسی این کار صورت می گرفت لذا کاملا این ادعا یک دروغ محض بود و ایران دشمن شماره یک خود را اسرائیل می دانست و اسرائیل هم به شدت وحشت داشت که ایران پایش وارد عراق شود و می دانست که با ورود ایران به عراق رژیم غاصب اسرائیل دیگر نمی تواند در فلسطین بماند و به شدت از پیشروی ها و پیروزی های ایران وحشت داشت و همیشه به دنبال این بود که به صدام به شکل های مستقیمی کمک شود و به عنوان سدی مانع از نفوذ ایران به عراق و از عراق حمایت می کرد. بعد که جنگ تمام شد دیدند که از بس به عراق کمک کردند ممکن است خود این عراقی که در جنگ قوی شده با کمک های خودشان برایشان به مشکل تبدیل شود به این دلیل ریختند روی سر صدام چرا که از آینده اش می ترسیدند. [b]در دوران جنگ هدف حفظ خاک بود یا ایران فراتر از مرزها به دنبال پیشروی بود؟[/b] در حقیقت جنگ تحمیلی و دفاع مقدس دومین رویارویی آمریکا و غرب با ایران بود آنها به دنبال آن بودند که استقلال جمهوری اسلامی را بگیرد یعنی جمهوری اسلامی را تبدیل به یک حکومت دست نشانده در منطقه کنند از طرف دیگر از صدور انقلاب هم جلوگیری کنند یعنی انقلاب در درون مرزها مهار شود. مهار انقلاب و وابسته کردن جمهوری اسلامی به نظم جهانی و بین المللی و سردمداری آمریکا. خود آمریکا باور نمی کرد که بتواند در این جنگ جمهوری اسلامی را از بین ببرد و به دنبال آن بود که انقلاب را مهار کند و جمهوری اسلامی را دست نشانده کند. اهداف ما درست درمقابل این قرار داشت ما می خواستیم استقلال ایران را تثبیت کنیم وبه عنوان یک قدرت موثر درمنطقه ظاهر شویم و دوم صدور انقلاب را ادامه دهیم که کشورهای دیگر اسلامی هم به انقلاب و اندیشه امام بپیوندند. ما اگر در عراق پیروز می شدیم به این دو هدف دست پیدا می کردیم اگر شکست می خوردیم آمریکایی ها به اهدافشان دست می یافتند اگر ایران شکست می خورد ایران تبدیل به رژیمی وابسته می شد ولو با نام جمهوری اسلامی یعنی اگر شکست می خوردیم یک جمهوری اسلامی وابسته به آمریکا شکل می گرفت و انقلاب ما هم در مرزها محدود می شد ولی اگر پیروز می شدیم ایران به عنوان بازیگر بین الملل ظهور می کرد و انقلاب را نیز صادر می کردیم که این اتفاق افتاد ما نه تنها سرزمین های خود را آزاد کردیم و این ما بودیم که سالهای آخر به خاک عراق حمله می کردیم و آنها بودند که التماس می کردند که جنگ پایان یابد. مخصوصا از عملیات فاو به این طرف. البته درمقطعی از جنگ که ما با عدم الفتح مواجه بودیم آمریکاییها به استراتژی "جنگ نباید برنده داشته باشد" روی آورده بودند و خواهان طولانی شدن جنگ بودند ولی وقتی ما وارد برنده شدن شدیم آنها گفتند نه باید جنگ زود پایان یابد یعنی عملیات فاو باعث شد که قدرت های بین المللی به این نتیجه برسند که این جنگ نباید طول بکشد و باید تمام شود اما قبل از عملیات فاو آنها می گفتند این جنگ باید 20 سال طول بکشد. [b] در ایران فضا فرق می کرد، خود شما گفتید اگر امام نمی پذیرفت ممکن بود صدام خرمشهر و کرمانشاه را بگیرد؟[/b] این مساله در رابطه با آخر جنگ بود. در حقیقت فروردین ، اردیبهشت و خرداد و تیر ماه سال 1367. در آن زمان وضعیت جبهه ها طوری شده بود که ورق کاملا به نفع صدام برگشته بود، اما درمردادماه طور دیگری شد برعکس شد. دوباره در مرداد ماه که ما صدام را عقب زدیم، زیربار پذیرش قطعنامه 598 نمی رفت اما آلمانی ها، شوروی وآمریکایی ها وهمه فشار آوردند به صدام که قطعنامه را بپذیرد یعنی آن هفته های آخر جنگ فشارهای بین المللی به صدام زیاد شده بود که سریعا قطعنامه را بپذیرد. [b]یعنی این کشورها از ایران حمایت می کردند ؟![/b] حمایت نمی کردند آنها نگران بودند که اگر جنگ ادامه یابد ایران صدام را ساقط می کند و موجب زیان های بزرگی به آنها شود. در حقیقت آنها از ترس منافع خودشان که منافعشان را از دست ندهند تشخیص دادند که جنگ سریعتر پایان یابد. ما که پیروز شدیم ایران تبدیل به قدرت منطقه ای شد و انقلاب ایران هم صادر شد. آن چیزی که در لبنان و فلسطین اتفاق افتاده بعد از پیروزی ما در عراق بود. یعنی اگر ما پیروز نمی شدیم انتفاضه در فلسطین بوجود نمی آمد و صدام هم از بین نمی رفت یعنی اگر ما شکست می خوردیم ایران تبدیل به کشوری وابسته می شد و انقلاب هم در مرزهای کشور مهار می شد اما پیروزی ما باعث شد که صدام برای اینکه چاره ای بیندیشد که به کویت حمله کند و کویت را لقمه ای قابل هضم می دانست که آنجا هم شکست خورد و امروز همان هایی که در یک سنگر با ما علیه صدام می جنگیدند امروز در عراق حاکمند آقای طالبانی و مالکی و حکیم. بنابراین پیروزی ماباعث صدور انقلاب به خارج از مرزهای کشور و ایجاد جبهه هایی در سوریه، لبنان، فلسطین و ... شد. [b] با توجه به اینکه شما یکی از فرماندهان و یکی از موسسین سپاه هستید بفرمایید به لحاظ شرایط بین المللی و منطقه ای احتمال جنگ آینده علیه ایران را چگونه ارزیابی می کنید، خیلی از تحلیل گران و حتی مسئولان نظامی بر این باورند که باید انتظار یک جنگ از سوی غرب به سرکردگی امریکا یا بوسیله اسرائیل و دیگر ایادی آنها داشته باشیم؟[/b] آمریکاییها و غربیها یک رویارویی سوم را با ما شروع کرده اند. در حقیقت بعد از 15 سال بررسی گذشته و به کمین نشستن و انتظار نشستن بالاخره یک رویارویی سومی طی سالهای اخیر به ویژه از سال گذشته و مخصوصا از امسال با قطعنامه 1929 اینها یک رویارویی سوم را با ما آغاز کرده اند. در این رویارویی سوم بر خلاف رویارویی اول که عمدتا سیاسی و امنیتی بود مثل حوادث کردستان و سیستان و بلوچستان، کودتا و تروها و... که سیاسی امنیتی بود و برخلاف رویارویی دوم که سیاسی - دفاعی بود و جنگ تحمیلی در رویارویی جدید سیاسی - اقتصادی است و البته بخشی از آن هم ممکن است تهدیدات نظامی باشد. بنابراین رویارویی سوم ما با آمریکاییها با رویارویی های گذشته متفاوت است. مهمترین محور این رویارویی جنگ اقتصادی است. تهدیدها جنگ اقتصادی کارشکنی هایی که در پیشرفت ایران دارند که مسئله هسته ای بخشی از آن است. اینها تلاش می کنند ما را از دسترسی به فناوری های برتر باز بدارند. تجارت ایران را محدود کنند در معاملات بین المللی ایران مشکل بوجود خواهند آورد با یک جنگ اقتصادی تحمیلی مواجه هستیم. تهدیدات نظامی را نیز مطرح می کنند که در کنار فشارهای اقتصادی تهدیدات نظامی هم داشته باشند چه آمریکایی ها چه اسرائیلی ها. [b] چند درصد احتمال حمله نظامی به ایران وجود دارد؟[/b] حمله نظامی به ایران کار ساده ای نیست خود آنها هم می دانند. بزرگترین مشکلی که آنها دارند یکی اینکه حمله آنها مثل حمله طبس ناموفق باشد. دوم اینکه ایران بر خلاف افغانستان و عراق پاسخ خواهد داد و به آنها آسیب می زند. عدم موفقیت و آسیب های بعد از حمله فوق العاده آنها را دچار نگرانی کرده و مثل یک سپر بلندی این 2 احتمال آنها را از حمله به ایران تا کنون باز داشته در آینده هم آنها این دغدغه را خواهند داشت لذا حمله به ایران کار ساده و تصمیم گیری ساده ای برای آنها نخواهد بود. [b]در صورت بروز جنگ فکر می کنید که مثل همان دوران جنگ دفاع مقدس همه اقشار حضور پیدا می کنند یا از قشر حزب الهی ها به جبهه ها می آیند ؟[/b] ما ایرانی ها یک فرهنگی داریم که هروقت تهدید خارجی آمده ما متحد و منسجم شدیم و درمقابل تهدیدات اگریک دولت وحکومت همراه با مردم بوده، مردم همیشه درصحنه بوده اند بعد ازانقلاب همیشه اینگونه بوده. البته قبل ازانقلاب وقتی ایران تهدید نظامی می شده یا مردم می آمدند در صحنه دولت ها همراهی نمی کردند یا دولت تقاضا می کرده و مردم جدی نمی گرفتند. [b] پس چرا ایران ژاندارم منطقه شاخته می شده؟[/b] قدرت های خارجی فقط روی نیروهای کلاسیک و سازمان یافته ایران حساب می کردند. آن هم عمدتا روی بخش محدودی از نیروهای کلاسیک که مجهز به تجهیزات مدرن بوده، حساب می کردند. انقلاب اسلامی به آنها نشان داد که همین حساب آنها هم درست نبوده است. سال 1353 که بین ایران وعراق چالش های مرزی بوجود آمد و حتی ایران ارتفاعاتی ازعراق را گرفت ایران به عراق حمله ای محدود کرد هیچ گاه مردم این درگیری را جدی نمی گرفتند ومی گفتند که قدرتهای بین المللی خود سازش می کنند. برعکس جنگ هایی که بین ایران و روس بوده مردم در مقابل ارتش روس می جنگیدند ولی دولت مرکزی 200 سال پیش از آنها هیچ حمایتی نکردند 10 سال مردم و روحانیت در مقابل ارتش روس جنگیدند اما دولت و حکومت از آنها حمایت نمی کردند اما امروز اینگونه نیست اگر تهدید خارجی بوجود آید، مردم و هم حکومت متحد از کشور دفاع می کنند. [b]اختلافات سیاسی را کنار می گذارند؟[/b] اختلافات سیاسی در ایران بنیادی نیست آنها را کنار می گذارند و چون منافع ملی برایشان مهم است و به همه آنها ارتباط پیدا می کنند می آیند صحنه و دفاع می کنند. [b]با توجه به اینکه شما فرمانده سپاه بودید درآن دوره خیلی از عملیاتهای ایران شکست می خورد آیا نفوذی ها باعث شکست عملیات ها می شدند یا کارشکنی هایی در بالاتر یا ستاد جنگ یا کابینه، علت شکست خوردن عملیات های مهم ایران بود؟[/b] درصد شکست های ایران نسبت به پیروزی های آن خیلی کم بود و نسبت به ارتش عراق قابل مقایسه نبود یعنی در حقیقت ما می توانیم 8 سال جنگ را بگوییم بیش از 6 سال ما هجوم کردیم و کمتر از 2 سال عراق در حال هجوم به ایران بود. مثل دو کشتی گیر که از 8 امتیاز کلی 6.5 را ایران گرفت و 1.5 امتیاز عراق بگیرد. هجوم با ما بود. البته آن شکست ها هم دلایلی داشت. شکست هایی که ایران درسال اول جنگ داشت ضعف مدیریت جنگ بود. فرمانده قوی در سال اول جنگ که ارتش عراق حمله کرد وجود نداشت. اما در سال سوم و چهارم به دلیل تقویت سیستم اطلاعاتی عراق بوده که از آمریکایی ها گرفته تا منافقین به آنها کمک می کردند و رشد تجهیزات نظامی عراق، توان رزمی عراق که چند برابر ما شده بود در مقابل، شتاب رشد و تقویت توان نظامی ایران کند شده بود. در طول سالهای بعد از آزادی خرمشهر تا قبل از عملیات خببر که ما با ابتکارات این توانایی ها و اطلاعات وسیع ارتش عراق را دور می زدیم. چه از طریق فریب هایی که ما به کار می بردیم و چه از طریق ضد اطلاعاتی که ما موفق شدیم در سالهای سوم و چهارم جنگ به یک سیستم ضداطلاعاتی دست پیدا کنیم که اطلاعات آنها را خنثی می کردیم با ابتکارات عملیاتی که در فاو و شلمچه به آن دست یافته بودیم توان رزمی عراق که چند برابر ایران شده بود ما آن توان رزمی را خنثی می کردیم. بنابراین یا با کمک ضد اطلاعات یا با کمک ابتکارات عملیاتی ما توانستیم سالهای اخر جنگ با پیروزی های پی در پی مواجه شویم. [b]دلیل خروج شما از سپاه؟[/b] 16 سال من فرمانده سپاه بودم باید نسل های بعدی می آمدند و خودشان را برای آینده سپاه آماده می کردند مسئله دوم اینکه من در خارج از پادگان ها یعنی در جامعه و اداره کشور احساس خطر می کردم و فکر می کردم که در مسائل اقتصادی دیر یا زود با مشکلات جدی مواجه می شویم و من معتقد بودم بعد از جنگ تهدید آینده ایران یک تهدید اقتصاد می دانستم و چون خودم را آماده کرده بودم برای کمک به نظام از سپاه بیرون آمدم. البته امکانی دراختیار من قرار نگرفت و دولتمردان به من کمکی نکردند ولی همین امکان مجمع که آن هم رهبرانقلاب در اختیار من قرار دادند در مسئله تدوین چشم انداز و سیاست های کلی کشور به ویژه اصل 44 توانستم از بخشی از توانایی هایم استفاده کنم از نظر تخصصی کمک کنم به نظام. بعد از پایان جنگ تهدید آینده ایران را فرهنگ و اقتصاد می دانستم و مترصد بودم که فرصتی پیش بیاید بیرون بیام. البته مقام معظم رهبری بعد از 3 سال که قانع شدند، من با اجازه ایشان از سپاه بیرون آمدم. [b]با خواست خودتان بود؟[/b] بله اما بعد از قانع شدن مقام معظم رهبری که زمانی که ایشان فرمودند من دیگر "قانع شدم" از سپاه خارج شدم، البته چند سال طول کشید. [b]به اعتقاد شما غرامت جنگ چقدر بوده و پیشنهاد شما برای پیگیری آن چیست؟ اقدامات به چه شکلی بوده؟[/b] همان 90 میلیارد دلار سازمان ملل را من قبول دارم. شاخص خوبی است که دبیر کل سازمان ملل اعلام کرد معیار خوبی است و از طریق سرمایه گذاری های مشترک با عراق در حوزه های نفتی مشترک قابل دست یافتن است ما چاه های نفت مشترکی در نقاط مرزی با عراق داریم. می توانیم سرمایه گذاری کنیم و در یک دوره معقول بیست یا سی ساله این 90 میلیارد دلار را از این حوزه های مشترک برداشت کنیم این حوزه های مشترک امروزه راکد مانده است و کار جدی در استخراج نفت صورت نگرفته من نمی دانم چرا دولت این کار را انجام نمی دهد. ................................. گفتگو از: اسماعیل سلطنت پور و محمد ابراهیم پاکزاد
  17. راستش نظری ندارم. منتظرم دیگران اینها رو برام تفسیر کنند بلکه من هم سردربیارم..... لینک دومی که گذاشتم متاسفانه آدرس رو اشتباه کپی کردم و همون آدرس لینک اول است. آدرس صحیح این است: http://www.hamshahrionline.ir/news-118273.aspx این لینک مصاحبه دوم آقای رضایی درباره مراحل پایان جنگ است که به نوعی مکمل مصاحبه اول است. لطفا مدیران عزیز سایت اصلام کنند:
  18. علی آقا درباره ایران اجر می تونید اینجارو نگاه کنید: http://en.wikipedia.org/wiki/Iran_Ajr یا اینجا http://www.navybook.com/nohigherhonor/pic-iranajr.shtml اینکه داشته مین گذاری می کرده یا نه؟ دیگه با عقل خودتون ازش سوال کنید جواب می گیرید. اینکه کجا رو هم داشته مین گذاری می کرده باز می تونید از خودتون بپرسید. ولی احتمالا به دهانه ورودی بندر امام یا بندر بوشهر نمی رسید. درباره خوب اونها زدن و ما هم زدیم هم خوب به خودتون واگذارمی کنم. بعله ما هم زدیم واون هم چه زدنی!
  19. همه اتریشی ها مخالف نازیها و هیتلر نبودند بلکه هیتلر به دلیل شعارهایی که می داد تعداد زیادی طرفدار در اتریش، رومانی، ایتالیا، بلغارستان داشت. بعضی هم نه از روی علاقه بلکه از روی ترس به طرف هیتلر روی اورده بودند. اونها می دونستند که به هرحال حریف قدرت نظامی هیتلر نیمشوند و بهتره که یه جوری باهاش راه بیان.
  20. [quote]- بر کسی پوشیده نبود که هدف امریکا از آوردن ناوگان دریایی به خلیج فارس، جلوگیری از تسلط ایران به تنگه ی هرمز بود. که نا امن کردن تنگه ی هرمز ، به نوعی وسیله ای بود برای ایجاد هزینه و فشار برای غرب و حتی همه ی دنیا، با تاثیر گذاری بر روی قیمت حامل های انرژی . در ضمن مگه شما شک داری که اون کمک های تسلیحاتی و دیپلماتیک امریکا از عراق، رو کم از یک اعلان جنگ میدونی؟ 2و3و 4- کم هزینه ای نیست برای امریکا. همیشه کشوری که دور از کشورش میجنگه و هدفش دفاع نیست، تحت فشار افکار عمومی داخلی اش هست. در ضمن شاید یکی از اصلی ترین اهدافش پیام این دستیابی به استینگر بود که تاثیراتش رو میدونید. استرس و هزینه های کنترلی بیشتر. در ضمن در اون زمان به راحتی اونها در داخل مرز آبی ما به گشتزنی میپرداختند و عدم واکنش ما به معنای پذیرش تسلط و تجاوز اونها به داخل مرزهای ماست. به نظر من همین دلایل کافی بود برای انجام چنین عملیاتی . و نظر شخصی من هم هست.[/quote] حاج رضا عزیز! سلام! خوب نظرات شخصی تون رو نوشتید ولی این نظرات شخصی حداقل باید یه پشتوانه سند و مدرکی هم داشته باشه. شاید من نظر شخصی ام این باشه که شما فضانورد هستید. نباید برای اثبات گفته ام حداقل یه دلیل بیارم؟ مثلا یه عکس از شما رو که لباس فضانورید به تن دارید؟ نوشته اید که هدف از آمریکا جلوگیری از تسلط ایران به تنگه هرمز بوده. خوب دلیل هم دارید بر این ادعا؟ این هدف بر شخص من که پوشیده بود. لطف کنید یه سخنرانی یا مصاحبه از یکی از سران آمریکا در اون زمان رو اینجابگذارید که چنین هدفی رو عنوان کرده باشند و بگند بعله آقا رضا حق دارند و ما می خواستیم که فلان کار رو بکنیم. این اولا. دوما که من کمک های مالی یا اطلاعاتی یا تسلیحاتی رو به عراق از طرف آمریکا اعلان جنگ نمی دونم. اگر اینطوره پس کره شمالی و چین هم که به ایران کمک می کردند حتما به عراق اعلان جنگ داده بودند. اتفاقا همین برداشت اشتباه که شما امروز دارید رو بعضی از سیاستمداران اون زمان هم داشتند و فکر می کردند کمک کشورهای عربی به عراق اعلان جنگ به ایرانه. برنامه ریزی ها و استراتژی هاشون رو هم بر اساس همین برداشت اشتباه انجام دادند و نتیجه اون رو هم دیدیم. (من دیدم شما هنوز ندیدی) این ادعا هم که در آن زمان آمریکایی ها در آبهای ساحلی ما تردد می کردند نیز نیاز به مدرک و سند داره. درباره مرز آبی هم توضیح بدم که زمانی که ناو وینسنس ارباس ایران رو زد با موشک انداخت دقیقا درون آبهای ساحلی ایران قرار داشته . این هم سندش: http://en.wikipedia.org/wiki/Iran_Air_Flight_655#Background اگر نقشه رو ببیند دقیقا معلومه که ایرباس ایرانی کجا مورد اصابت واقع شده. متن رو هم اگر بخونید می بیند که این ناو در آبهای ایران بوده. بعدش هم توضیح داده که وینسنس بلافاصله بعد از ورود به منطقه با قایقهای سپاه درگیر شده. معنی اش اینه که تیتر این تاپیک اشتباهه . جون سپاه درگیریهای زیادی با آمریکایی ها تا پایان جنگ داشت. این فشار افکار عمومی هم اولین باری که درباره اش چیزی می بینم. شما اون زمان در آمریکا تشریف داشتید؟ یا روزنامه های آن زمان آمریکایی رو به دقت مطالعه کردید که فکر می کنید دولت آمریکا تحت فشار افکار عمومی قرارداشته؟ راستی اسم رئیس جمهور وقت آمریکا در اون دوره رو می دونید؟ اما حرف من ا ینه: اگر واقعا این حمله قایقها انقدر وحشت انگیز بود که شما می فرمایید و این تلفات یک هلیکوپتری انقدر سنگین بوده برای آمریکا پس گشت زدن ناوجنگی شون در آبهای ساحلی ایران و شلیک هردمبیلی به هواپیمای مسافربری رو چه جوری توجیه می کنید. یه هفته از این شلیک کذایی نگذشته بود که ایران قطعنامه 598 رو قبول کرد. البته کشف رابطه علت و معلولی بین زدن ناجوانمردانه هواپیمای مسافربری و قبول قطعنامه رو به عهده خودتون می ذارم. اما در پاسخ به علی آقای عزیز 1- ایران اجر در حال مین گذاری آبهای بین المللی بود که توسط هلیکوپترهای شب پرواز آمریکایی کشف و به مسلسل بسته می شه. بعد از تخلیه کشتی اون رو در نزدیکی بحرین غرق کردند. همون جور که گفتم معنی این جمله شما رو هم بعدا فهمیدیم: [quote]در ضمن دوست عزیز اونچیزی که امریکا رو از مرز های ما دور کرد ....[/quote] اگر ادعای شما صحیح باشه پس چرا آمریکایی ها دو بار به سکوهای نفتی ما حمله کردند. مگه شما نمی گید که با مین و موشک و... اونها رو از مرزهای آبی دورنگه داشته اید؟ به هرحال... درخانه اگر کس است یک حرف بس است. درباره این جریانات و عملیات آخوندک یه تاپیک کامل داریم که دوستان رو به انجا ارجاع می دم. مستندات خوبی هم در اون تاپیک هست که به تمام دوستان علاقمند توصیه می کنم با دقت بخونند. اجرکم عندالله رضاکیانی
  21. من جدا از مدیران عزیز سایت که این تاپیک رو بالا نیاوردن و همینجوری ولش کردن واجازه بحث و نظر دادن بقیه دوستان رو ازشون گرفتند تشکر می کنم. برای ادامه بحث دوستان می تونند به ادرس زیر هم مراجعه کنند. این مصاحبه اخرین مصاحبه آقای رضایی(بعد از اون مصاحبه قبلی) است و توسط روزنامه همشهری چاپ شده: http://www.hamshahrimags.com/NSite/FullStory/News/?Id=4018 [color=darkred]متن خبر به تاپیک اضافه شد ! [/color] ____ سایت گروه مجلات همشهری: محسن رضایی فرمانده سپاه در دوران جنگ که از سال 1360 تا 1376 فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را بر عهده داشته است، می گوید رفته رفته زمان انتشار ناگفته های جنگ فرا رسیده اما خودش همچنان از بیان آن پرهیز دارد. او هم اکنون دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام است و در این گفتگو از انتشار خاطرات و ناگفته هایش پیرامون جنگ خبر می دهد. وی در پاسخ به سوالی از دوعضو کابینه یاد کرد که پذیرش قطعنامه شورای امنیت مبنی برتوقف جنگ را در جلسه هیئت دولت شکست ایران مطرح کرده اند و زمانی که از او خواسته شد نام آن دو را بگوید از قول سرلشکر فیروزآبادی نام بهزاد نبوی و خاتمی را بر زبان آورد. در آخر مصاحبه از او خواستیم نظرش را در باره دادگاه کهریزک بگوید که از پاسخ دادن امتناع کرد و با خنده گفت: یکباره درباره سران فتنه هم بپرسید! محسن رضایی در این مصاحبه هرگونه ارتباط مدیریتی با روزنامه ملت ما را تکذیب کرده است. مصاحبه با دبیرمجمع تشخصیص مصلحت نظام در ساختمان دبیرخانه مجمع انجام شد. رضایی مصاحبه با مهر را در میان چند ملاقات انجام داد و پیش از حضور خبرنگاران مهر، او در اتاقش در حال صحبت با داوود دانش جعفری وزیر اقتصاد دولت نهم بود. وی در آغاز مصاحبه گفت: در 8 ماه گذشته با هیچ خبرگزاری مصاحبه انجام نداده و این نخستین مصاحبه او در چند ماه گذشته است که با خبرگزاری مهر انجام می شود. مشروح گفتگوی خبرگزاری مهر با محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام را و فرمانده اسبق سپاه به مناسبت هفته دفاع مقدس را در پی می خوانید: [b]به عنوان نخستین سوال بفرمائید آیا هنوز ناگفته های جنگ باقی است و چرا همچنان مسائلی از جنگ ناگفته مانده است؟[/b] معمولا بیان ناگفته ها در کشورهای مختلف پیرامون وقایع مهم امری مرسوم و طبیعی است به همین دلیل در کشورهای دنیا قانونی وجود دارد که هر 30 سال یک بار اسناد محرمانه و پشت صحنه را منتشر می کنند. هر حادثه ای معمولا ناگفته هایی دارد جنگ ایران و عراق از وقایع مهم جهان که دارای ناگفته هایی است از این قاعده مستثنی نیست. الان بعد از 20 سال که از جنگ گذشته فضا و شرایط برای گفته شدن مسائل پشت صحنه آماده تر است. البته برخی از مسئولان کشور در خاطرات، کتابها و ... وقایع آن دوره را مطرح کرده اند. اما من بنا به دلایل خاصی تاکنون کمترین مسائل را از جنگ بیان کرده ام و دو سه سالی است که آرام آرام این کار را شروع کرده ام و مسائلی را که تا قبل از آن به آن ورود پیدا نمی کردم را طرح می کنم. فکر می کنم در سالهای آینده اسناد و مدارک بیشتری در ارتباط با جنگ منتشر شود که محدودیت های قبلی امنیتی و سیاسی آنها برطرف شده باشد. [b] آیا مستند سازی که پیرامون اسناد جنگ باید صورت بگیرد و اخیرا برآن تاکید کردید در راستای همین اسنادی است که اشاره داشتید ؟[/b] مستند سازی یک علم است روش ها و قواعد خاص خود را دارد و اگر درباره جنگ ایران وعراق از آن استفاده شود پایه تاریخ واقعی دفاع مقدس محسوب می شود. هر چه مستند سازی قوی تر باشد تاریخ صحیح تر و درست تر و کامل تر نوشته و بهتر منتقل می شود البته مستند تنها نوشته یا اسناد مکتوب نیست بلکه مستندات جنگ می تواند مجموعه بزرگی از آثار مکتوب، خاطرات، عکس، آثار باقیمانده از جنگ مثل تجهیزات و وسایل غنیمت مانده، فیلم های پراکنده و خودجوش باشد. در حقیقت یک عکس می تواند به تنهایی به اندازه یک کتاب با انسان حرف بزند. لذا همه توجهات نباید به سمت اسناد مکتوب و دست نوشته ها برود. برخی مواقع آثاردیگری وجود دارد که هرکدام دریایی از پیام قراردارد. به این دلیل مستند سازی آثارجنگ تهیه یک مجموعه وسیع از آثار است که اگر امروزه گردآوری و ثبت نشود ممکن است در 10 سال آینده منابع این آثار از بین برود. [b]به نظر شما عدم تمرکز و فقدان متولی باعث جمع آوری نشدن مستندات جنگ شده است؟[/b] تمرکز هم در جمع آوری موثر است. قبلا چنین متولی وجود نداشت اما در چند سال گذشته ستاد کل نیروهای مسلح برنامه ریزی خوبی کرده و ارتش و سپاه نیز از طریق بنیاد حفظ آثار، اقداماتی انجام داده اند. [b]به نظر شما در رابطه با حفظ وضعیت طبیعی مناطق جنگی اقدام مناسبی صورت گرفته است؟ چراکه به نظر می رسد رفته رفته این مناطق در حال مصنوعی شدن است![/b] البته یک بخشی از مستندات جنگ، مناطق جنگی است که خودش یک سند محسوب می شود و اگر این فضا به صورت واقعی نگه داشته شود مانند بخش هایی از خرمشهر و قصرشیرین یک سند بسیار مهمی خواهند بود. [b] پیرامون توجه به مسائل فرهنگی همچون مناطق دفاع مقدس در طرح آمایش سرزمینی که در مجمع مورد بررسی قرار گرفته است چه اقداماتی صورت گرفته است؟[/b] در بحث سیاست های کلی فرهنگی حفظ آثار جنگ و توجه به فرهنگ، اندیشه و سیره امام در معماری و آموزش و ایرانگردی و روحیه ایثارگری و انتقال آن به نسل های بعدی جزء تاکیدات است. مصادیق آن در مناطق کشور باید در برنامه ریزی دیده شود. [b]در رابطه با پایان جنگ همواره مسائلی مطرح بوده که این اقدام سیاسی بوده یا نظامی! نظر شما به عنوان یکی از حاضران در مدیریت جنگ در آن مقطع چیست؟[/b] همانطور که آیات ناسخ و منسوخ داشته ، کلام رهبران دینی که پایین تر از کلام خدا هستند نیز می تواند ناسخ و منسوخ داشته باشند اما ناسخ و منسوخی که خودشان تصمیم گرفته باشند، نه آنکه چیزی به آنها تحمیل شود. حضرت امام در شرایط تلخی یک تصمیم تاریخی گرفتند هم آگاهانه و هم با پذیرفتن همه پیامدهای این تصمیم گیری ایشان بخاطر مصلحت اسلام و انقلاب اسلامی قطعنامه را در آن شرایط پذیرفتند و به آن با تعبیر، جام زهر گفتند، و این یک تصمیم تاریخی امام بود. خود ماها جزء کسانی بودیم که موافق پذیرش قطعنامه نبودیم. کما اینکه امام درنامه شان نوشتند که بنده جزء معدود فرماندهانی بودم که می گویم جنگ باید ادامه پیدا کند. [b]چرا عده ای شما را متهم می کنند شما از موافقان پذیرش قطعنامه بودید ؟[/b] انگیزه های سیاسی است. در نامه امام هم آمده که نوشته جزء معدود فرماندهان هستند که می گوید باید جنگ ادامه یابد. ولی حوادث بعدی که اتفاق افتاد معلوم شد که امام یک تصمیم گیری فوق العاده مهم و تاریخی در آن شرایط گرفته است. این تصمیم گیری امام باعث شد که از فجایع بعدی جلوگیری شود و در حقیقت جنگ به نفع ایران تمام شود. آن جام زهری که امام نوشید خدای متعال آن را تبدیل به پیروزی برای ایران درهفته های بعد کرد و لذا یکماه بعد امام فرمودند ما دراین جنگ حتی یک لحظه هم نادم و پشیمان نیستیم، این جمله امام تعبیر جام زهر را منسوخ کرد. اگرهمان شرایط و نتیجه ای که باعث شد امام جام زهر بنوشد اگرجنگ با آن نتیجه تمام می شد ما در جنگ شکست می خوردیم اما آن نتیجه ای که منجر به نوشیدن جام زهر برای امام شد جنگ با آن نتیجه به پایان نرسید. آن نتیجه بعد از آن جام زهر خنثی شد. چه موقع عوض شد؟ موقعی که بعد از تصمیم امام حملات صدام به کرمانشاه و خرمشهر تماما با شکست مواجه شد تصمیم حضرت امام توانایی ها را افزایش داد و محدودیت های بین المللی برای صدام بوجود آورد. یکی از افسران عراق در کتاب خود گفته است"پذیرش قطعنامه توسط ایران شمشیری بود که به کمر صدام وارد شد". ایران از توانی در مرداد ماه برخوردار می شود که تمامی حملات صدام را با شکست مواجه می کند و او را وادار به عقب نشینی تا مرزها کرد و آماده شد که وارد خاک عراق شود خود امام جلوی رزمندگان را گرفت. رزمندگان ما نه تنها صدام را با شکست مواجه کردند بلکه در تعقیب او می خواستیم به سوی بصره حمله کنیم،امام جلوی ما را گرفت. ما درسال آخرجنگ درمرداد ماه روزها وهفته های آن ما با پیروزی مواجه می شویم. درحالیکه درتیرماه، ماه بسیار تلخی بود وپذیرش قطعنامه هم یک رویداد تلخی بود بر همه ما و ما نمی دانستیم مرداد ماه چه اتفاقی می افتد و مرداد ماه ماه پیروزی های ایران است و جنگ با این پیروزی تمام می شود بنابراین نتیجه ای که منجر می شود که امام آن تصمیم را در تیرماه بگیرد آن نتیجه در مرداد ماه ادامه پیدا نمی کند بلکه نتیجه دیگری حاصل می شود که پیروزی های پی در پی ایران است وایران جنگ را با پیروزی پی در پی به پایان برد. [b]منظور شما کدام پیروزی هاست؟[/b] ما در پایان جنگ و در مرداد ماه در عملیات مهم یعنی عملیات سرنوشت در خرمشهر و عملیات مرصاد در کرمانشاه را انجام دادیم و آن هم این بود که عراق در حمله به خرمشهر آنجا را محاصره کرده بود. با عملیات شرنوشت طی چهل و هشت ساعت آنجا را آزاد کردیم و درکرمانشاه عراقی ها ومنافقین تا 30 کیلومتری کرمانشاه می آیند یعنی بعد ازپذیرش قطعنامه 120 کیلو متر عمق پیشروی در خاک ما را داشتند که حتی در اول جنگ در هیچ محوری نیز اینقدر پیشروی نداشتند اما این پیشروی را ایران درعملیات مرصادعقب می زند ودوباره آنها را تا مرزعقب می زند ومی خواهد ازمرزعبور کند خود امام جلوی رزمندگان را می گیرد یعنی در اوج پیروزی ها جنگ را تمام می کنیم. حضرت امام پس از این پیروزی ها فرمودند"ماحتی یک لحظه در جنگ نادم و پشیمان نیستیم". [b]اگر قطعنامه پذیرفته نمی شد در کوتاه مدت چه اتفاقی می افتاد؟[/b] اگر قطعنامه پذیرفته نمی شد عراق به کرمانشاه وخرمشهر وارد می شد وهیچ وقت قطعنامه 598 را نمی پذیرفت وآنها قطعنامه 599 را به ایران تحمیل می کردند که در آن قطعنامه امتیازات بزرگی از ایران می گرفتند. [b]آیا قبول دارید به خاطر مقدس بودن فضای جنگ مقداری از ابهامات، مشکلات آن دوره باز نشده است، مثلا بحث اختلافاتی که بین فرماندهان بود ، مثلا اختلاف شما با شهید صیاد شیرازی اگر بوده؟[/b] من در همایش مستند سازی عرض کردم. اختلافات در جنگ دو نوع اختلاف بود اختلافات سیاسی و تخصصی. آن چیزی که بین سپاه و ارتش بود عمدتا اختلافات فنی، تخصصی و کارشناسی بود. مثلا درعملیات بیت المقدس من و برادر صیاد در مرحله سوم یک نظر داشتیم ستاد ایشان (صیاد شیرازی) و بعضی از فرمانده لشکر های سپاه نظر دیگری داشتند حتی بحث های تندی بین ما با فرماندهان و عناصر ستادی منجر شد. ما دو نفر یک نظر داشتیم آنها نظر دیگری داشتند، یکی دو نفر قهر کردند و از جلسه ما رفتند بیرون اما این اختلافات سیاسی نبود.بنابراین این اختلافات بین ارتش و سپاه ازجنس تخصصی، فنی و کارشناسی بود. ولی اختلافات دیگری بود که معمولا جنبه های سیاسی به خود می گرفت که بین ما و ارتش نبود. البته برخی از دولتمردان کشور بدلیل ناپختگی دخالت هایی می کردند که این اختلافات را، تشدید می کردند و مدیریت و فرماندهی را در جنگ با مشکل مواجه می کرد. [b]درباره تقدیس دفاع مقدس نیز نظرتان را می گویید؟![/b] چهره قداست دفاع گاهی وقتها ممکن است مانع گفتن همه حقایق شود اما من معتقدم که جنگ در انحصار هیچ گروهی نیست و یک مسئله ملی است و همه حق دارند از جنگ تعریف کنند همه حق دارند انتقاد کنند مهم این است که انتقادات و تعریف ها در یک چارچوب منطقی مطرح شود که دچار غلو و افراط و تفریط نشود. [b]بحث انشقاق در روحانیت یکی از نکات مهم است که سال 66 اتفاق افتاد خیلی از رزمندگان احساس نگرانی می کردند نکند ما در جبهه کاری را جلو می بریم اما کسانی در پشت جبهه بر خلاف مشی امام و سیستم جلو می روند، این بحث شکاف بین روحانیت همین اختلافات سیاسی است که اشاره کردید یا موضوع دیگر؟[/b] درعقب جبهه اختلاف سیاسی وجود داشت. بین سیاسیون و نظامی ها هم اختلافاتی در رابطه با اداره جنگ وجود داشت که جنبه سیاسی به خود می گرفت. وقتی جنگ در مرداد ماه تمام شد یکی از آقایان ظاهرا دکتر فیروزآبادی بود در هیئت دولت پیشنهاد می کند با توجه به پیروزی هایی که درمرصاد وبیت المقدس خرمشهر به دست آمده وصدام از روی ناچاری قطعنامه را پذیرفته است خوب است ما در مرداد ماه همان سال اعلام جشن کنیم اما دو نفر ازاعضای کابینه مخالفت می کنند ومی گویند ما در جنگ شکست خوردیم چرا شما می گویید جشن بگیرد که این قضاوتی سیاسی بود. [b]چه کسانی گفتند جشن نگیرید؟[/b] حالا این موضوع مربوط به گذشته است. بفرمائید جهت اطلاع نسل فعلی ! آقای فیروزآبادی به من گفت این دو نفر بهزاد نبوی و آقای خاتمی بوده اند. [b]با توجه به اینکه بخشی از ناگفته های جنگ مربوط به سال 66 و 67 است سئوالات را در این بخش متمرکز کرده ایم یکی از سئوالات ما این است با توجه به نگاهی که به مستند سازی دارید چرا کتابی را نمی نویسید مجموعه خاطرات و مستندات مکتوب غیر مکتوب ...؟[/b] من مستندات مربوط به خودم را جمع آوری کرده ام اما بنا به چند دلیل منتشرنکرده ام. یکی برای حفظ نظام بوده که نمی خواستم عده ای از نوشته های من سوء استفاده بکنند علیه اشخاص یا علیه مسئولان کشورو دررابطه با بحث های سیاسی روز بخواهند از این تاریخ استفاده کنند این انگیزه اول من بود. انگیزه دوم من این بود که بعضی ازمسائل هنوزحالت محرمانه داشته که من نمی توانم آنها را بگوییم که یک مدت زمان طولانی باید از آن می گذشت. یک بعدآن هم اخلاقی بود که اگر من بخواهم اسنادم یا خاطرات خود را منتشر کنم ممکن است که این تداعی را ایجاد کند که من بدنبال این هستم که خود و دوستانم را متولی جنگ نشان دهم و طوری وانمود شود که نقش موثر در جنگ داشته ام. از نظر اخلاقی هم همیشه این را برای خود مانع روحی می دانستم. ولی امروزه بنا به این دلیل که احساس می کنم تحریف های زیادی در رابطه با جنگ صورت می گیرد و بیش از حد هم حملاتی دارد صورت می گیرد که تا حالا ما همیشه صبر کردیم و پاسخ ندادیم اما از یک حدی دارد تجاوز می کند تهمت زدن ها و تخریب هایی که دارد صورت می گیرد و مسئله سوم هم فشارهای خیلی زیادی که از سوی رزمندگان، مردم و دوستان سیاسی در این چند سال اخیر به من وارد شده که خاطراتم را بنویسم لذا ناچار شدم که اولین آثار خود را تا پایان امسال منتشر کنم. [b]در طول 8 سال دفاع مقدس چرا بیشترین عملیات ها سالهای اول و آخر جنگ بوده و سالهای میانی جنگ ما تحرکات نظامی نداشته ایم؟ [/b] ما همیشه تحرک داشته ایم اما در یک مقطعی مثلا بعد از آزادی خرمشهر و عملیات فاو حدود 3 - 4 سال از جنگ تحرکات ما در جنگ منجر به دستیابی به انتظارتمان نمی شد و اهدافی که در پیش می گرفتیم عملیات های ما منجر به فتح و دستیابی به آن اهداف نمی شد که ما آن را عدم الفتح نامگذاری کردیم. مثلا ما درخیبر اهداف بلندی داشتیم که جز جزیره شمالی و جنوبی چیزی به دست نیاوردیم. ما در عملیات رمضان خیلی اهداف بزرگی را داشتیم اما پیشروی های ما متناسب با آن اهداف نبود. لذا این عدم دستیابی به همه اهداف در عملیات ها در طول این دوران بعد از آزادی خرمشهر تا قبل از عملیات فاو در حقیقت منجر شده بود ما نتوانیم مشابه آزادی خرمشهر در عملیات ها شاهد پیروزی باشیم. [b]بحث دیگری که افکار عمومی را به خود مشغول کرده این است که با توجه به بافت جمعیتی آن موقع انقلاب آیا همه افراد در این سنین در جنگ برای دفاع از سرزمین خود حاضر می شدند یا جزء قشر خاصی مثل مستضعفین بودند؟[/b] از همه اقشار در جنگ حاضر شدند از همه مذاهب و گروه ها از قبیل ارامنه و مسیحیان و برادران اهل سنت حاضر و شهید دادند و...البته به نسبت جمعیتی این حضور متفاوت است. از برادران اهل سنت افراد زیادی داریم که آمدند در استانهای شیعه مثلا در استان خوزستان با ارتش عراق جنگیدند، تعداد زیادی شهید دادند. از همه اقشار بودند از دانشگاهی، کارگر، کشاورز، روحانی از همه اقشار حتی کسانی که ملی گرا بودند نیز در جنگ حضور داشتند. اما از دو گروه بیشتر شرکت می کردند یکی نیروهای حزب الهی و معتقد که نسبت به جمعیت خود رقم بالایی دارند و مسئله دوم از محرومین و مستضعف که نسبت به جمعیت از قشرهای دیگر بیشتر در جنگ شرکت می کردند و حضور بیشتری داشتند. از دوران دفاع مقدس شبهه ای مطرح شد که ایران در جنگ برای خرید سلاح با واسطه به معامله با اسرائیل روی آورد که تجهیزات و تسلیحات نظامی را در اختیار بگیرد در این باره نظرتان چیست و با چه [b]اهدافی این موضوعات مطرح می شد؟[/b] در طول جنگ همیشه شایعاتی از این قبیل علیه ایران راه می افتاد که دو منشاء داشت که یکی خود اسرائیلی ها بودند و دیگری عراقی ها که شایعاتی را مطرح می کردند که یکی ازاین شایعات این بود که ایران اسلحه ومهمات از اسرائیل می گیرد و عراقی ها با این انگیزه این حرف را می زدند که از عربها و کشورهای عربی کمک بیشتری بگیرند و اسرائیلی ها در حقیقت در این جهت این مسائل را مطرح می کردند که آن جنبه انقلابی گری ایران و صدور انقلاب ایران را تضعیف کنند و ملت های دیگر به انقلاب ما نپیوندند و با اهداف سیاسی این کار صورت می گرفت لذا کاملا این ادعا یک دروغ محض بود و ایران دشمن شماره یک خود را اسرائیل می دانست و اسرائیل هم به شدت وحشت داشت که ایران پایش وارد عراق شود و می دانست که با ورود ایران به عراق رژیم غاصب اسرائیل دیگر نمی تواند در فلسطین بماند و به شدت از پیشروی ها و پیروزی های ایران وحشت داشت و همیشه به دنبال این بود که به صدام به شکل های مستقیمی کمک شود و به عنوان سدی مانع از نفوذ ایران به عراق و از عراق حمایت می کرد. بعد که جنگ تمام شد دیدند که از بس به عراق کمک کردند ممکن است خود این عراقی که در جنگ قوی شده با کمک های خودشان برایشان به مشکل تبدیل شود به این دلیل ریختند روی سر صدام چرا که از آینده اش می ترسیدند. [b]در دوران جنگ هدف حفظ خاک بود یا ایران فراتر از مرزها به دنبال پیشروی بود؟[/b] در حقیقت جنگ تحمیلی و دفاع مقدس دومین رویارویی آمریکا و غرب با ایران بود آنها به دنبال آن بودند که استقلال جمهوری اسلامی را بگیرد یعنی جمهوری اسلامی را تبدیل به یک حکومت دست نشانده در منطقه کنند از طرف دیگر از صدور انقلاب هم جلوگیری کنند یعنی انقلاب در درون مرزها مهار شود. مهار انقلاب و وابسته کردن جمهوری اسلامی به نظم جهانی و بین المللی و سردمداری آمریکا. خود آمریکا باور نمی کرد که بتواند در این جنگ جمهوری اسلامی را از بین ببرد و به دنبال آن بود که انقلاب را مهار کند و جمهوری اسلامی را دست نشانده کند. اهداف ما درست درمقابل این قرار داشت ما می خواستیم استقلال ایران را تثبیت کنیم وبه عنوان یک قدرت موثر درمنطقه ظاهر شویم و دوم صدور انقلاب را ادامه دهیم که کشورهای دیگر اسلامی هم به انقلاب و اندیشه امام بپیوندند. ما اگر در عراق پیروز می شدیم به این دو هدف دست پیدا می کردیم اگر شکست می خوردیم آمریکایی ها به اهدافشان دست می یافتند اگر ایران شکست می خورد ایران تبدیل به رژیمی وابسته می شد ولو با نام جمهوری اسلامی یعنی اگر شکست می خوردیم یک جمهوری اسلامی وابسته به آمریکا شکل می گرفت و انقلاب ما هم در مرزها محدود می شد ولی اگر پیروز می شدیم ایران به عنوان بازیگر بین الملل ظهور می کرد و انقلاب را نیز صادر می کردیم که این اتفاق افتاد ما نه تنها سرزمین های خود را آزاد کردیم و این ما بودیم که سالهای آخر به خاک عراق حمله می کردیم و آنها بودند که التماس می کردند که جنگ پایان یابد. مخصوصا از عملیات فاو به این طرف. البته درمقطعی از جنگ که ما با عدم الفتح مواجه بودیم آمریکاییها به استراتژی "جنگ نباید برنده داشته باشد" روی آورده بودند و خواهان طولانی شدن جنگ بودند ولی وقتی ما وارد برنده شدن شدیم آنها گفتند نه باید جنگ زود پایان یابد یعنی عملیات فاو باعث شد که قدرت های بین المللی به این نتیجه برسند که این جنگ نباید طول بکشد و باید تمام شود اما قبل از عملیات فاو آنها می گفتند این جنگ باید 20 سال طول بکشد. [b] در ایران فضا فرق می کرد، خود شما گفتید اگر امام نمی پذیرفت ممکن بود صدام خرمشهر و کرمانشاه را بگیرد؟[/b] این مساله در رابطه با آخر جنگ بود. در حقیقت فروردین ، اردیبهشت و خرداد و تیر ماه سال 1367. در آن زمان وضعیت جبهه ها طوری شده بود که ورق کاملا به نفع صدام برگشته بود، اما درمردادماه طور دیگری شد برعکس شد. دوباره در مرداد ماه که ما صدام را عقب زدیم، زیربار پذیرش قطعنامه 598 نمی رفت اما آلمانی ها، شوروی وآمریکایی ها وهمه فشار آوردند به صدام که قطعنامه را بپذیرد یعنی آن هفته های آخر جنگ فشارهای بین المللی به صدام زیاد شده بود که سریعا قطعنامه را بپذیرد. [b]یعنی این کشورها از ایران حمایت می کردند ؟![/b] حمایت نمی کردند آنها نگران بودند که اگر جنگ ادامه یابد ایران صدام را ساقط می کند و موجب زیان های بزرگی به آنها شود. در حقیقت آنها از ترس منافع خودشان که منافعشان را از دست ندهند تشخیص دادند که جنگ سریعتر پایان یابد. ما که پیروز شدیم ایران تبدیل به قدرت منطقه ای شد و انقلاب ایران هم صادر شد. آن چیزی که در لبنان و فلسطین اتفاق افتاده بعد از پیروزی ما در عراق بود. یعنی اگر ما پیروز نمی شدیم انتفاضه در فلسطین بوجود نمی آمد و صدام هم از بین نمی رفت یعنی اگر ما شکست می خوردیم ایران تبدیل به کشوری وابسته می شد و انقلاب هم در مرزهای کشور مهار می شد اما پیروزی ما باعث شد که صدام برای اینکه چاره ای بیندیشد که به کویت حمله کند و کویت را لقمه ای قابل هضم می دانست که آنجا هم شکست خورد و امروز همان هایی که در یک سنگر با ما علیه صدام می جنگیدند امروز در عراق حاکمند آقای طالبانی و مالکی و حکیم. بنابراین پیروزی ماباعث صدور انقلاب به خارج از مرزهای کشور و ایجاد جبهه هایی در سوریه، لبنان، فلسطین و ... شد. [b] با توجه به اینکه شما یکی از فرماندهان و یکی از موسسین سپاه هستید بفرمایید به لحاظ شرایط بین المللی و منطقه ای احتمال جنگ آینده علیه ایران را چگونه ارزیابی می کنید، خیلی از تحلیل گران و حتی مسئولان نظامی بر این باورند که باید انتظار یک جنگ از سوی غرب به سرکردگی امریکا یا بوسیله اسرائیل و دیگر ایادی آنها داشته باشیم؟[/b] آمریکاییها و غربیها یک رویارویی سوم را با ما شروع کرده اند. در حقیقت بعد از 15 سال بررسی گذشته و به کمین نشستن و انتظار نشستن بالاخره یک رویارویی سومی طی سالهای اخیر به ویژه از سال گذشته و مخصوصا از امسال با قطعنامه 1929 اینها یک رویارویی سوم را با ما آغاز کرده اند. در این رویارویی سوم بر خلاف رویارویی اول که عمدتا سیاسی و امنیتی بود مثل حوادث کردستان و سیستان و بلوچستان، کودتا و تروها و... که سیاسی امنیتی بود و برخلاف رویارویی دوم که سیاسی - دفاعی بود و جنگ تحمیلی در رویارویی جدید سیاسی - اقتصادی است و البته بخشی از آن هم ممکن است تهدیدات نظامی باشد. بنابراین رویارویی سوم ما با آمریکاییها با رویارویی های گذشته متفاوت است. مهمترین محور این رویارویی جنگ اقتصادی است. تهدیدها جنگ اقتصادی کارشکنی هایی که در پیشرفت ایران دارند که مسئله هسته ای بخشی از آن است. اینها تلاش می کنند ما را از دسترسی به فناوری های برتر باز بدارند. تجارت ایران را محدود کنند در معاملات بین المللی ایران مشکل بوجود خواهند آورد با یک جنگ اقتصادی تحمیلی مواجه هستیم. تهدیدات نظامی را نیز مطرح می کنند که در کنار فشارهای اقتصادی تهدیدات نظامی هم داشته باشند چه آمریکایی ها چه اسرائیلی ها. [b] چند درصد احتمال حمله نظامی به ایران وجود دارد؟[/b] حمله نظامی به ایران کار ساده ای نیست خود آنها هم می دانند. بزرگترین مشکلی که آنها دارند یکی اینکه حمله آنها مثل حمله طبس ناموفق باشد. دوم اینکه ایران بر خلاف افغانستان و عراق پاسخ خواهد داد و به آنها آسیب می زند. عدم موفقیت و آسیب های بعد از حمله فوق العاده آنها را دچار نگرانی کرده و مثل یک سپر بلندی این 2 احتمال آنها را از حمله به ایران تا کنون باز داشته در آینده هم آنها این دغدغه را خواهند داشت لذا حمله به ایران کار ساده و تصمیم گیری ساده ای برای آنها نخواهد بود. در صورت بروز جنگ فکر می کنید که مثل همان دوران جنگ دفاع مقدس همه اقشار حضور پیدا می کنند یا از قشر حزب الهی ها به جبهه ها می آیند ؟ ما ایرانی ها یک فرهنگی داریم که هروقت تهدید خارجی آمده ما متحد و منسجم شدیم و درمقابل تهدیدات اگریک دولت وحکومت همراه با مردم بوده، مردم همیشه درصحنه بوده اند بعد ازانقلاب همیشه اینگونه بوده. البته قبل ازانقلاب وقتی ایران تهدید نظامی می شده یا مردم می آمدند در صحنه دولت ها همراهی نمی کردند یا دولت تقاضا می کرده و مردم جدی نمی گرفتند. [b] پس چرا ایران ژاندارم منطقه شاخته می شده؟[/b] قدرت های خارجی فقط روی نیروهای کلاسیک و سازمان یافته ایران حساب می کردند. آن هم عمدتا روی بخش محدودی از نیروهای کلاسیک که مجهز به تجهیزات مدرن بوده، حساب می کردند. انقلاب اسلامی به آنها نشان داد که همین حساب آنها هم درست نبوده است. سال 1353 که بین ایران وعراق چالش های مرزی بوجود آمد و حتی ایران ارتفاعاتی ازعراق را گرفت ایران به عراق حمله ای محدود کرد هیچ گاه مردم این درگیری را جدی نمی گرفتند ومی گفتند که قدرتهای بین المللی خود سازش می کنند. برعکس جنگ هایی که بین ایران و روس بوده مردم در مقابل ارتش روس می جنگیدند ولی دولت مرکزی 200 سال پیش از آنها هیچ حمایتی نکردند 10 سال مردم و روحانیت در مقابل ارتش روس جنگیدند اما دولت و حکومت از آنها حمایت نمی کردند اما امروز اینگونه نیست اگر تهدید خارجی بوجود آید، مردم و هم حکومت متحد از کشور دفاع می کنند. [b]اختلافات سیاسی را کنار می گذارند؟[/b] اختلافات سیاسی در ایران بنیادی نیست آنها را کنار می گذارند و چون منافع ملی برایشان مهم است و به همه آنها ارتباط پیدا می کنند می آیند صحنه و دفاع می کنند. با توجه به اینکه شما فرمانده سپاه بودید درآن دوره خیلی از عملیاتهای ایران شکست می خورد آیا نفوذی ها باعث شکست عملیات ها می شدند یا کارشکنی هایی در بالاتر یا ستاد جنگ یا کابینه، [b]علت شکست خوردن عملیات های مهم ایران بود؟[/b] درصد شکست های ایران نسبت به پیروزی های آن خیلی کم بود و نسبت به ارتش عراق قابل مقایسه نبود یعنی در حقیقت ما می توانیم 8 سال جنگ را بگوییم بیش از 6 سال ما هجوم کردیم و کمتر از 2 سال عراق در حال هجوم به ایران بود. مثل دو کشتی گیر که از 8 امتیاز کلی 6.5 را ایران گرفت و 1.5 امتیاز عراق بگیرد. هجوم با ما بود. البته آن شکست ها هم دلایلی داشت. شکست هایی که ایران درسال اول جنگ داشت ضعف مدیریت جنگ بود. فرمانده قوی در سال اول جنگ که ارتش عراق حمله کرد وجود نداشت. اما در سال سوم و چهارم به دلیل تقویت سیستم اطلاعاتی عراق بوده که از آمریکایی ها گرفته تا منافقین به آنها کمک می کردند و رشد تجهیزات نظامی عراق، توان رزمی عراق که چند برابر ما شده بود در مقابل، شتاب رشد و تقویت توان نظامی ایران کند شده بود. در طول سالهای بعد از آزادی خرمشهر تا قبل از عملیات خببر که ما با ابتکارات این توانایی ها و اطلاعات وسیع ارتش عراق را دور می زدیم. چه از طریق فریب هایی که ما به کار می بردیم و چه از طریق ضد اطلاعاتی که ما موفق شدیم در سالهای سوم و چهارم جنگ به یک سیستم ضداطلاعاتی دست پیدا کنیم که اطلاعات آنها را خنثی می کردیم با ابتکارات عملیاتی که در فاو و شلمچه به آن دست یافته بودیم توان رزمی عراق که چند برابر ایران شده بود ما آن توان رزمی را خنثی می کردیم. بنابراین یا با کمک ضد اطلاعات یا با کمک ابتکارات عملیاتی ما توانستیم سالهای اخر جنگ با پیروزی های پی در پی مواجه شویم. [b]دلیل خروج شما از سپاه؟[/b] 16 سال من فرمانده سپاه بودم باید نسل های بعدی می آمدند و خودشان را برای آینده سپاه آماده می کردند مسئله دوم اینکه من در خارج از پادگان ها یعنی در جامعه و اداره کشور احساس خطر می کردم و فکر می کردم که در مسائل اقتصادی دیر یا زود با مشکلات جدی مواجه می شویم و من معتقد بودم بعد از جنگ تهدید آینده ایران یک تهدید اقتصاد می دانستم و چون خودم را آماده کرده بودم برای کمک به نظام از سپاه بیرون آمدم. البته امکانی دراختیار من قرار نگرفت و دولتمردان به من کمکی نکردند ولی همین امکان مجمع که آن هم رهبرانقلاب در اختیار من قرار دادند در مسئله تدوین چشم انداز و سیاست های کلی کشور به ویژه اصل 44 توانستم از بخشی از توانایی هایم استفاده کنم از نظر تخصصی کمک کنم به نظام. بعد از پایان جنگ تهدید آینده ایران را فرهنگ و اقتصاد می دانستم و مترصد بودم که فرصتی پیش بیاید بیرون بیام. البته مقام معظم رهبری بعد از 3 سال که قانع شدند، من با اجازه ایشان از سپاه بیرون آمدم. [b]با خواست خودتان بود؟[/b] بله اما بعد از قانع شدن مقام معظم رهبری که زمانی که ایشان فرمودند من دیگر "قانع شدم" از سپاه خارج شدم، البته چند سال طول کشید. [b]به اعتقاد شما غرامت جنگ چقدر بوده و پیشنهاد شما برای پیگیری آن چیست؟ اقدامات به چه شکلی بوده؟[/b] همان 90 میلیارد دلار سازمان ملل را من قبول دارم. شاخص خوبی است که دبیر کل سازمان ملل اعلام کرد معیار خوبی است و از طریق سرمایه گذاری های مشترک با عراق در حوزه های نفتی مشترک قابل دست یافتن است ما چاه های نفت مشترکی در نقاط مرزی با عراق داریم. می توانیم سرمایه گذاری کنیم و در یک دوره معقول بیست یا سی ساله این 90 میلیارد دلار را از این حوزه های مشترک برداشت کنیم این حوزه های مشترک امروزه راکد مانده است و کار جدی در استخراج نفت صورت نگرفته من نمی دانم چرا دولت این کار را انجام نمی دهد.
  22. [quote]منظور از عملیات استشهادی اینه که به جهت ضربه زدن به دشمن، با نثار جان و به قیمت از دست رفتن چند نیرو، عملیاتی انجام میشه که فقط با این شرط امکان تحقق داره و تقریبا برگشتی در کار نیست. و هدف اینها هم تلفات گرفتن از امریکا بوده که موفق بوده تا بتونن هم از مرزها دورشون نگه دارند و هم سختی ها و هزینه ها رو برای اونها افزایش بدن تا تعداد ناوگانها و نیروها و تجهیزاتشون رو کمتر کنند. که الحمدلله موفق هم بودند.[/quote] جناب آقای حاج رضا 1- اولا که کدوم دشمن. مگه آمریکا به ایران یا ایران به آمریکا اعلان جنگ کرده بودند. 2- کدوم ضربه؟ اینکه چند تا قایق ایرانی غرق شدند و چند تا از بچه ها کشته شدند چه ضربه ای رو به آمریکا وارد کرده؟ 3-می شه آمار تلفات آمریکا رو در این درگیرهای به قول شما استشهادی اعلام کنید؟ 4- چه جوری این تلفات سبب شد که آمریکا یی ها از مرزهای ایران دور بشند؟ خیلی بامزه نوشتی. واقعا حال کردم درست چند ماه بعد از این جریان آمریکایی ها حمله کردند و دو تا سکوی نفتی و 2 تا ناوچه ایرانی رو داغون کردند. این اون چیزیه که شما بهش می گید "الحمد الله موفق هم بودند" جل الخالق! خوب شد نمردیم و معنی موفقیت رو هم فهمیدیم.
  23. آقا ما دوزاریمون کجه می شه یه نفر ما رو روشن کنه که این عزیزان دقیقا قصد داشتند چکار کنند؟ منظور از عملیات استشهادی یعنی چی؟
  24. تاپیک تکراری هست. پیشنهادمی کنم توسط مدیران عزیز سایت هر دو تا تاپیک ادغام بشوند. http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=4999&start=0&postdays=0&postorder=asc&highlight=
  25. دوستان توجه کنند که برای غرق شدن کورسک چندین نظریه داده شده که من فقط یکی اش رو اینجا آوردم. خوب بقیه نظریات رو هم می شه تحلیل کرد. این که به خودی خودش اشکالی نداره. اما اصل قضیه اینه که این مطلب از یه فیلم گرفته شده. بعد از غرق شدن کورسک یه فیلم درباره اون ساخته شد که به صورت کامپیوتری(انیمیشن) وقایع رو بازسازی کرده بود. من سعی کردم تا اونجا که سوادم اجازه می ده متن روی فیلم رو ترجمه کنم و با مطالبی که خودم از اینترنت گرفتم مقایسه کنم واین مطلب رو بنویسم. حالا ممکنه که اون بنده خدایی که فیلم رو ساخته اشتباه کرده باشه و تمام شواهد رو بررسی نکرده باشه. اما یه نکته خیلی خیلی جالب در فیلم بود. در انتهای فیلم نشون می ده که قد کورسک انقدر بلند بوده و عمق آب در اون ناحیه انقدر کم بوده که اگر یه (یا چند تا) سیم بوکسل حسابی به قسمت عقب کورسک می بستند واون رو بالا می کشیدند دریچه فرار عقب زیردریایی کاملا بالای سطح آب قرار می گرفته و جماعت می تونستند از اونجا خارج بشوند. یه زیردریایی اتمی دیگه هم غرق شده که می شه درباره اش بحث کرد. زیردریایی یواس اس ترشر در اولین سفر دریایی اش غرق شد و هنوز هم معلوم نیست که واقعا چه بلایی سرش اومد. به هرحال از این جور تراژدی ها همیشه اتفاق می افته.