RezaKiani

Members
  • تعداد محتوا

    1,928
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    2

تمامی ارسال های RezaKiani

  1. "قدرت هوایی یا جنگ را به پایان می رساند و یا بشریت را." وینستون چرچیل؛1933. جنگ داخلی اسپانیا تنها درگیری بزرگ نظامی در خاک اروپا در فاصله بین دو جنگ جهانگیر بود. در این جنگ، ناسیونالیستهای طرفدار فرانکو به صف آرایی در برابر جمهوری خواهان طرفدار حکومت دست چپی مادرید پرداختند. بلافاصله پس از آغاز درگیریها، اتحاد جماهیر شوروی (سابق) به طرفداری از جمهوری خواهان برخواست و تجهیزاتی از جمله شکاری های پلیکارپوف و بمب افکنهای توپولوف اس.بی-2 را در اختیار آنها گذاشت. از دیگر سو، موسیلنی ، دیکتاتور ایتالیا، با اعزام بیش از 700 فروند هواپیما ،از جمله بمب افکنهای اس.ام-79، بی.آر-20 و اس.ام-81، به حرکت روسها پاسخ گفت. اما در حقیقت، قبل از آنکه پای ایتالیایی ها به جنگ بازشود ناسیونالیستها از یک ماشین نظامی سهمگین درخواست کمک کرده بودند؛ آلمان نازی تحت رهبری هیتلر. رایش سوم درگیری های داخلی اسپانیا را به منزله فرصتی طلایی برای خود ارزیابی کرد. از یک طرف این جنگ توجه کشورهای اروپایی را از برنامه تجدید سلاح گسترده هیتلر منحرف می کرد و از دیگرسو به وی اجازه می داد تا نیروها، تجهیزات و تاکتیکهایش را به صورت عملی به بوته آزمایش بسپارد. در ضمن، داشتن جای پایی در خاک اسپانیا سکوی پرتابی در اختیار هیتلر قرار می داد تا بعدها بتواند در تهاجم به جنوب فرانسه از آن بهره گیرد. در نتیجه توافق دو دیکتاتور، سپاهی از داوطلبان آلمانی با نام "لژیون کندور" تأسیس شد و در حدود 19000 آلمانی ، که بیشتر آنها از اعضای لوفت وافه بودند، به این واحد پیوستند. این افراد ،که از آخرین نسل هواپیماهای نظامی ساخت آلمان استفاده می کردند، پس از ورود به معرکه خود را در خط آتش یافتند. در اواخر جولای 1936 آلمانها شروع به پیاده شدن در خاک اسپانیا کردند. هواپیماهایی که در اختیار این واحد قرارداشتند عبارت بودند از 4 اسکادران بمب افکن (هر یک شامل 12 فروند) و 4 اسکادران جنگنده. شکاری-بمب افکن اشتوکا، هاینکل-111، یونکرس-52/3ام و دورنیر117بمب افکنهای لژیون کندور را تشکیل می دادند. در حالیکه این بمب افکنها به صورتی گسترده برای پشتیبانی واحدهای زمینی بکارگرفته می شدند از آنها برای بمباران اهداف استراتژیک نیز استفاده می شد. زمانی که تئوریسینهای نظامی جهان در حال تبیین نقش بمب افکنها به عنوان یک سلاح استراتژیک بودند آلمانها به صورت عملی سرگرم کسب تجربیات گرانبهایی در این زمینه شده بودند. گفته می شود که خدمه بمب افکنهای لژیون کندور در ابتدا برای ناوبری و هدفیابی از نقشه های توریستی استفاده می کردند. با وجود شروع آماتوری در روز 26 آوریل 1937 بمب افکنهای لژیون کندور به شهر کوچکی در شمال اسپانیا حمله کردند که دیدگاه جهانیان را نسبت به بمبارانهای هوایی برای همیشه تغییر داد. بمباران شهر گورنیکا فصل جدیدی را در تئوری های نظامی گشود. نقشه این بمباران توسط سرگرد ولفرام ریشتهوفن ، پسر عموی بهترین خلبان جنگ جهانی اول، کشیده شد. قرار شد تا حمله توسط 43 فروند بمب افکن و شکاری-بمب افکن ایتالیایی و آلمانی ،که از فرودگاه ویتوریا و بورگوس در 50 مایلی و 120 مایلی گورنیکا برخواسته بودند، انجام شود. بمب افکنهای در نظر گرفته شده برای حمله به گورنیکا عبارت بودند از: 2 فروند هاینکل-111، 1 فروند دورنیر-17، 18 فروند یونکرس-52، 3 فروند اس.ام.-79. این هواپیما ها به بمبهای قدرت انفجاری بالا با وزن 250 کیلوگرم، بمبهای با قدرت انفجاری کم به وزن 50 کیلوگرم و بمب های ناپالم 1 کیلوگرمی مسلح شده بودند. اولین موج حمله توسط اسکادران هاینکل-111ها انجام شد. اسکورت این اسکادارن بر عهده 6 فروند مستراشمیت-109 گذاشته شده بود. این هواپیماها در ساعت 16:30 و از سمت جنوب به شهر رسیدند. اولین بمب توسط رودولف فون مورد ، فرمانده اسکادران، بر روی گرونیکا رها شد. این بمب افکنها جمعا 12 عدد بمب 50 کیلوگرمی با خود حمل می کردند. آتش بازی 3 ساعته بمب افکنها در حال شروع شدن بود. موج دوم حمله توسط هواپیماهای ایتالیایی انجام شد تا با بمباران پلها و جاده های شرق شهر از عقب نشینی جمهوری خواهان جلوگیری شود. این اسکادران 36 عدد بمب 50 کیلوگرمی بر روی شهر انداخت. موج سوم حمله بمب افکنها در ساعت 18:00 به پایان رسید. این اسکادران از 1 فروند هاینکل-111 و 5 فروند بمب افکن ایتالیایی تشکیل شده بود. موج چهارم و پنجم حمله توسط بمب افکنهای 2 موتوره آلمانی انجام شد. در ساعت 18:30 اسکادارنهای اول، دوم و سوم یونکرسها به همراه محافظانشان ،جمعا 29 فروند، سررسیدند. این بمب افکنها با آرایشی 7 شکل و در ارتفاع 6000 پایی پرواز می کردند. پس از اتمام حمله یونکرسها، مستراشمیت ها و هاینکل-51ها ارتفاع خود را کم کردند و مردم شهر و خانه ها را به گلوله بستند. در طی آن 3 ساعت شوم، بمب افکنهای آلمانی 45 تن بمب ناپالم، شرپنل و با قدرت انفجاری بالا را بر سر گورنیکا رها ساختند تا شهر را به ویرانه ای تبدیل کنند. بیش از 1600 نفر ، یک سوم جمعیت شهر، کشته و بیش از 900 نفر مجروح شدند. 70 درصد از ساختمانهای شهر به کلی ویران شد و شعله های آتش تا 3 روز بعد از گوشه و کنار شهر زبانه می کشید. شهر گورنیکا به عنوان یک هدف نظامی، ارزش استراتژیک بالایی نداشت اما یک گزارش آلمانی بیان کرد که:"... حمله متمرکز به گورنیکا بزرگترین موفقیت را در پی داشته است." در واقع 3 روز بعد شهر سقوط کرد و به دست نیروهای فرانکو افتاد. گورینکا صحنه آزمایش جدیدترین تاکتیک نازیها بود، بمباران گسترده غیرنظامیان برای از بین بردن روحیه سربازان دشمن. به هر حال، آوازه این حمله به سرعت مرزهای اروپا را در نوردید. این ترس در بسیاری از کشورهای اروپایی ریشه دواند که شاید پس از گورنیکا نوبت بعدی با آنان باشد و همین ترس بود که ذهن آنها برای پذیرش زورگویی های هیتلر آماده کرد. جنگهای داخلی اسپانیا در ماه مارس 1939 با تسلیم جمهوری خواهان در مادرید به پایان رسید و در این میان لژیون کندور بهترین و تیزترین چاقوی فرانکو برای رسیدن به پیروزی بود. در دادگاه نورنبرگ ، پس از جنگ جهانی دوم، هرمن گورینگ ، فرمانده لوفت وافه، بیان کرد:" اسپانیا این فرصت را به من داد تا نیروی هوایی جوان خود را کارآزموده سازم." حمله "برق آسا"، که اندکی بعد در صحنه جنگ اروپا اجراشد، در اسپانیا آزمایش شد و بهبود یافت. فون ریشهوفن در حمله سال 1939 هیتلر به لهستان شرکت کرد و در سن 47 سالگی جوانترین فیلدمارشال ارتش آلمان به شمار می آمد. 19000 پرسنل جنگدیده لژیون کندور پس از بازگشت به لوفت وافه نقش خود را در فتح لهستان، چکسلواکی، هلند، بلژیک و فرانسه به خوبی بازی کردند. منبع:ماهنامه جنگ افزار شماره 56 ترجمه وتحقیق:رضاکیانی موحد [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_1kg_Incendiary_Bomb.jpg[/img] بمب ناپالم 1 کیلوگرمی که توسط آلمانها در گرونیکا استفاده شد. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/3%7E41%7E0.jpg[/img] بمب افکن شیرجه روی اشتوکا اسپانیا را به عنوان میدان آزمایش خود برگزید و ارزش خود را به فرماندهان نظامی ثابت کرد. اشتوکا بیش از یک بمب افکن عادی بود. آژیر مخصوصی که بر روی آن نصب شده بود در زمان شیرجه رفتن هواپیما به سوی زمین با صدای وحشتناک خود قلب هر جنبنده ای را از تپش باز می داشت. این هواپیما حقیقتا یک ماشین تولید وحشت بود. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_Tupolev_SB-2_2.jpg[/img] توپولوف اس.بی-2 [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_Bundesarchiv_Bild_183-H25224%2C_Guernica%2C_Ruinen.jpg[/img] عکسی از گرونیکا پس از پایان حمله هوایی. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_DornierC-Legion.jpg[/img] دورنیر-17 با نشان لژیون کندور [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/He111041.jpg[/img] هاینکل-111 به عنوان یکی از اعضای لژیون کندور و گل سرسبد آنها تأثیر خود را بر دشمن ثابت کرد. این هواپیما پس از بمباران گورنیکا ، به عنوان یک ماشین تولید وحشت، به شهرت بدی دست یافت. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_sm-81-c1936.jpg[/img] ایتالیایی ها نیروهای طرفدار فرانکو را با هواپیماهای خود از جمله بمب افکنهای اس.ام.81 تغذیه کردند.
  2. انصافا مرسی. من فکر کنم این موشکها مستقیما وارد آب می شوند و بعد دنبال هدف می گردند. در مورد اینکه از پس زیردریایی های پیشرفته ای مثه دلفین بربیان من که شخصا فکر نمی کنم ولی شاید مدل جدیدتری ساخته باشند که از همین موشک انداز شلیک بشه و بتونه زیردریایی های ساکتی مثه دلفین یا کیلو رو بزنه. به هرحال چیزی که مدنظر من بود خودموشک انداز بود نه موشک؟ چون که ممکنه این موشکها الان از رده خارج شده باشند ولی خود موشک انداز هنوز در سرویسه و شاید در ناوهای بعدی نیروی دریای روسیه و هندوستان هم نصب بشه.
  3. شاید باسه این پس سوز نزاشتن که احتمال زدنش توسط سام-2 کمتر بشه. البته شاید
  4. تمام سکوها رو نزدن که. مشخصا روی یکیشون(سکوی سلمان) پیاده شدند. بقیه رو هم با کشتی به توپ بستند برای اطلاعات بیشتر می تونید اینجا رو بخونید: http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=4558 یا اینجا که تخصصی تر بحث شده http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&p=33033&highlight=#33033 این حقیر هم "وقایع نگاری درگیری نظامی بین ایران و آمریکا در خلیج فارس " رو در همان تاپیک قراردادم. مفید و مختصر بدون حاشیه روی و تفسیر اضافی.
  5. فکر خوبیه که درباره هر دو عملیات در یک تاپیک و در ابعاد استراتژیک (نه تاکتیکی) بحث بشه. دو تا تاپیک آقای جک نیز ظاهرا هر دو نابود شده اند و باید دوباره برقرار بشوند. درباره موشک تاو من نمی دونم هر نوعش چه مشخصه ای داره ولی اولین بار که در طی عملیات رمضان ایران با تی-72 مواجه شد خلبانهای هوانیروز متوجه شدند که از روبرو به تی-72 کارگر نیست. حالا ایران اون زمان چه نوع تاوی داشته خبر ندارم. باسه همین تاکتیکشون رو عوض کردند و به حمله از پشت روی آوردند.
  6. با وافن اس اس موافقم اونی که زدن ناوچه بود نه ناوشکن. در ضمن هواپیمای تک کننده آ-6 بود که از بمبهای هدایت لیزری استفاده کرد. خلبانش بعدا یه مدال گرفت.
  7. با تشکر از همه سروران عزیز دنباله خاصی نداره. پس از اینکه عراق این استراتژی رو اجرا کرد انتظار داشت که ایران نیروهاش رو برای مقابله در تمامی طول جبهه پخش و پلا کنه و نتونه یه عملیات حسابی مثه والفجر-8 را بندازه در صورتی که در همان زمان سپاه در حال جمع آوری نیروی بود تا با نفوذ به بصره در طی کربلای-4 کار عراق رو یه سره کنه. شاید یه علتی که سبب شد تقریبا تمام عملیاتهای عراق در این دوره با موفقیت همراه بشه همین تمرکز نیرو از طرف سپاه باشه. به هرحال نیرو احتیاج به اذوغه و سلاح و لجستیک داره تا بتونه یه عملیات در ابعاد زیاد انجام بده. در طی کربلای-4 سپاه در حدود 200 گردان عملیاتی رو وارد صحنه کرد و در حدود 400 گردان دیگه در حالت ذخیره داشت. خوب این همه آدم و پرسنل نیازهای تدارکاتی عظیمی رو طلب می کنه. اگر کربلای-4و 5 انجام نمی شد شاید این استراتژی به موفقیت هم می رسید اما... در نهایت کربلای-4 به دلیل ضعیف حفاظت اطلاعات لو رفت و تقریبا چن ساعت پس از آغاز حمله از سوی ایران کنسل شد. تقریبا 2 -3 هفته بعد کربلای 5 از محور شلمچه انجام شد که به دلیل انجام عملیات از مسیری که عراق تصورش رو هم نمی کرد سبب غافلگیری عراق شد و عراق زمین زیادی رو در طی کربلای 5 از دست داد. در طی کربلای-5 ایران تقریبا به 8 کیلومتری بصره رسید و عراق برای جلوگیری از نفوذ نیروی خودی در حدود 100 یگان از جاهای دیگه برداشت و به این جبهه آورد. پس از خوابیدن گرت و خاک، تازه عراق به خودش آمد و فهمید که چه خاکی بر سرش شده. باسه همین دوباره استراتژی خودش رو عوض کرد و استراتژی دفاع متحرک رو کاملا کنار گذاشت. در طی مرحله بعدی جنگ، عراق دوباره ارتش خودش رو از بالا تا پایین سازماندهی کرد و در سال 67به استراتژی تهاجمی روی آورد. در سال آخر جنگ از نظر نظامی عراق ابتکار عمل رو از دست ایران درآورد و تونست جاهایی مثه فاو و شلمچه رو به راحتی از دست ایران دربیاره. این ها خلاصه استراتژی عراق پس از کربلای-5 بود که توضیح کاملش خیلی خیلی طولانی میشه . در یک کلام می شه گفت که کربلای-5 آخرین عملیات بزرگ ایران و آخرین عملیات موفق درست و حسابی ایران در طی جنگ بوده. در زمینه هوانیروز که امیر عزیز صحبت کردند من اطلاعی ندارم. اگر خودشون چیزی می دونند بگند. تنها چیزی که یادمه اینه که موشکهای تاو(که روی کبرا نصب می شه) از جلو و پهلو به تی-72 کارگر نیس و برای زدن اون باید هلیکوپتر از پشت حمله کنه.
  8. RezaKiani

    آشنایی با بمب MK-82

    فرقش با جی-دم اینه که روی جی-دم یه جی.پی.اس کار گذاشتند و با تعیین مختصات هدف این جی.پی.اس بمب رو مستقیم روی هدف می بره. سیستم کارش هم یه جورایی مثه یه هواپیمای گلایدر می مونه. جی-دم رو می شه از فاصله 40-50 کیلومتری هدف و با خیال راحت رها کرد و بعد رفت خونه لالا.
  9. تو جنگ فالکلند هم به نوعی بودند. درضمن اون اولها که تمرینات تاپ گان بوجود آمد گویا از اینها هم استفاده می شده.
  10. RezaKiani

    زره مایع

    اندیشه ای که در پشت زره مایع قرار دارد بسیار ساده است؛ نیاز هزاران ساله سربازان به حفاظت از بدنشان در برابر سلاح ها و اشیاء نوک تیز. البته قرار نیست که سربازان آینده در لباسهای خود شناور باشند. این مواد ،که به لطف تکنولوژی های جدید ساخته شده اند، برای ساخت لباسها و جلیقه های ضدگلوله جدید بکاربرده خواهند شد. زره مایع (STF) توسط آزمایشگاه تحقیقاتی نیروی زمینی آمریکا در آبردین توسعه یافته است. این زره از ذرات سخت سیلیس معلق در مایع پلی اتیلن گولیکول ساخته شده است. این محلول در برابر نیروهای شکافنده رفتاری غیرعادی دارد. تغییر فشار وارد بر این محلول باعث افزایش یا کاهش چسبندگی آن می شود. این محلول به گونه ای است که اگر با انگشت با شدت به آن ضربه بزنید مانند یک جسم جامد سفت و سخت می شود اما اگر یک وزنه را به آرامی بر روی آن قراردهید وزنه در محلول فرومی رود. قراراست که جلیقه های ساخته شده از رشته های کولار در این محلول خیسانده شوند. این الیاف در شرایط عادی به راحتی خم می شوند و انعطاف پذیر می باشند اما زمانی که یک گلوله یا تکه ای ترکش به آن اصابت کند این مایع تبدیل به ماده ای سخت می شود و مقاومت جلیقه را بالاتر می برد. تمام این واکنش در کمتر از یک هزارم ثانیه روی می دهد. انیستیتوتکنولوژی ماساچوست ،به صورت جداگانه، برروی پروژه مشابهی کار می کند که به مایع مغناطیسی معروف شده است. آنها با تکنولوژی نانو ذرات ریزی از آهن در یک مایع به صورت شناور درآورده اند. هنگامی که یک میدان مغناطیسی به این محلول نزدیک می شود ذرات ریز آهن در کنارهم قرارگرفته و به صورت یک جسم سخت در می آیند. میزان سختی این محلول بستگی به میدان مغناطیسی دارد که در مجاورت آن قرار می گیرد. برای سخت شدن این مایع باید پس از برخورد پرتابه به جلیقه یک جریان الکتریکی به صورت خودکار عمل کرده و با ایجاد یک میدان مغناطیسی زره مایع را فعال کند. احتمال دارد که بتوان از این محلول نیز در ساخت یک جلیقه ضدگلوله سبک و انعطاف پذیر استفاده کرد. باید به خاطر داشت که تنها آمریکایی ها نیستند که بر روی چنین پروژه هایی کار می کنند. در جدیدترین نمایشگاه تجهیزات نظامی مسکو(2008) نمونه ای از زره مایع روسی به نمایش گذاشته شده بود. البته از اینکه روسها توانسته باشند این پروژه را به صورت عملی در میداین جنگ پیاده کنند هنوز اطلاعاتی در دست نیست محققینی که بر روی این گونه طرح ها کارمی کنند امیدوارند تا این محلولها بتواند راه حلی برای پوشش قسمتهایی از بدن ارائه دهد که به صورت عادی پوشاندن آنها در میدان نبرد غیرممکن است. اگر نتیجه کار انعطاف پذیری کافی داشته باشد می توان از آن لباسهایی دوخت که نقاطی مثل زانو، آرنج و انگشتان سرباز را بپوشاند و این نقاط را از خطرات گلوله ها و ترکشها محافظت کند. این مایع را می توان در ساخت پتوهای ضدانفجار و حتی پوتینهای سربازی و چتربازی نیز بکارگرفت. محافظان شخصی، نگهبانهای بانک، نیروهای پلیس، نگهبانهای زندان، مأموران امنیتی و کسانی که در محیطهایی با خطر انفجار کار می کنند مشتریان بالقوه زره مایع به حساب می آیند. صفحات سبک وزن ساخته شده از زره مایع می توانند بهترین گزینه برای ضدگلوله کردن ماشینها، خودروهای زرهی یا ماشینهای حمل پول باشند. دراین صورت این خودروها می توانند بدون از دست دادن قدرت مانور و قابلیتهای حرکتی خود به خوبی محافظت شوند. ‏ منبع :ماهنامه جنگ افزار شماره 56 نویسنده:رضاکیانی موحد
  11. RezaKiani

    زره مایع

    از همه دوستان تشکر ولی این پروژه ها هنوز عملیاتی نشده اند. باید بیان به بازار تا ببینیم چی به چی هست. توانشون در برابر چه جور گلوله ها و از چه فاصله و تحت چه زاویه ای هست. این جوری که از راه دور نمی شه نظر داد. در ضمن من خودم در اینترنت بیشتر از این مطلب پیدانکردم و همون رو ترجمه کردم(تقربیا مطالب از 4 تا سایت جداگانه گرفته شده) اگر دوستان چیزی دیدند یا شنیدند اضافه کنند. به هرحال با توجه به پیشرفتی که در چند سال گذشته در تکنولوژی نانو داشتیم و الان به یکی از کشورهای مطرح در این زمینه مطرح شدیم شاید بتونیم خودمون هم به صورت بومی روی هم چین چیزهایی کارکنیم. با صرف وفت و پول کاملا امکان پذیره .انشالله
  12. چند تا سوال بی پاسخ مونده یا اینکه من جوابشو نگرفتم: 1- چرا با وجود ساخت این غول بیابونی آ-4 همچنان در خدمت ماند؟ 2- فرق اساسی این غول بیابونی با اف-8 کروسیدر در چه فاکتورهایی است؟ 3- ظاهرا این غول بیابونی با آ-6 دارای یه ماموریت هستند چرا با وجود آ-6 از آ-7 به صورت همزمان استفاده می شه؟
  13. فعالیتهای سیاسی که پس از شکست جنگ جهانی دوم در مردم ژاپن توسط آمریکایی ها دیکته شد تا حدود زیادی اون غرور و حس خودبرتر بینی ژاپنی ها رو گرفته. هر چند که هنوز هم تعدادی آدم میلیتاریست در ژاپن هستند ولی تعدادشون نسبت به ابتدای قرن حاظر خیلی کمتر شده. بد نیس بدونید که ژاپنی ها تا زمان شکست در جنگ جهانی دوم خودشون رو قوم برگزیده خدایان می دونستند و بقیه آدمها رو اصلا داخل آدم نمی دونستند. این قضیه هم یه قضیه است که ریشه در تاریخ و فرهنگ اینها داره. اما حالا که موج نظامی گری در این کشور خوابیده ژاپن خودش رو به صورت کاملا پیشرفته ای تجهیز کرده ولی نه برای عملیات تهاجمی . اسم ارتشش هم نیروی دفاعی ژاپن هست که از اسمش معلومه که وظیفه اش چیه. این که بخواد بدون مشورت با آمریکا کاری رو انجام بده در موارد عملیات نظامی کوچک شاید امکان داشته باشه و لی در موارد عملیات بزرگ به نظر بعید می رسه. از طرف دیگه باید بدونید که یکی از انتقادهای همیشگی آمریکا از ژاپن اینه که چرا به عنوان یه متحد نظامی در عملیاتهای نظامی آمریکا کمتر شرکت می کنه. مثلا ژاپن در جنگ اول خلیج فارس هیچ نقشی نداشت(غیر از تامین پایگاه). علت این تصمیم گیری از طرف ژاپن اینه که این جور عملیات هزینه بر هست و بر دوش مردم ژاپن هزینه ای رو می گذاره که سبب نارضایتی سیاسی می شه. اونها بیشتر دوست دارند که از این پیروزیهای نظامی بهره اقتصادی بگیرند تا اینکه خودشون رو درگیر این گونه عملیات کنند.(یه جور مرده خوری) به هر حال باید بدونیم که این همه تجهیزات و نیروی نظامی عظیم بدون جهت تاسیس نشده و حتما در پشت اون انگیزه ای وجود داره. اختلافات ارضی ژاپن با روسیه که از زمان شوروی سابق بوده هنوز هم سرجای خوش باقی هستند. اگر نگاهی به نقشه و جزایر کوریل(محل مناقشه) بندازید می بینید که اگر این جزایر به ژاپن برگردند ژاپن دارای برتری استراتژیک غیر قابل انکاری نسبت به روسیه می شه چرا که با بستن چند تا تنگه (مثلا با موشکهای ساحل به دریا) می تونه تمامی ناوگان اقیانوس آرام روسیه رو به تله بندازه. از طرف دیگه چین هنوز هم به ژاپن به دیده یه کشور متجاوز و نوکر آمریکا نگاه می کنه. کره شمالی هم که معرف حضورتون هست. فاصله جغرافیایی زیاد بین آمریکا و ژاپن اجازه نمی ده که ژاپن بخواد به طور کامل برای دفای از خودش به آمریکا تکیه کنه و ناچاره که یه زرادخونه بزرگ داشته باشه که در مواقع لزوم از پس دشمنانش بر بیاد. از طرف دیگه ژاپن به همون مشکلی مبتلاس که چین و کره باهاش درگیرهن. هر سه کشور نیاز بی اندازه ای به راه های آبی دارند و تدارکات اقتصادی اونها تنها در صورتی انجام می شه که آبهای جهان از نظر امنیت مشکلی نداشته باشند. هر سه تا کشور هم برای بازنگه داشتن مسیرهای آبی جهان در هنگام بروز مشکلات سیاسی و یا ناآرامی های نظامی مجبور هستند که نیروی دریایی خودشون به صورت گسترده ای تقویت کنند تا در صورت بروز بحران در کمترین زمان ممکن وارد عمل بشوند و با استفاده از زور راه کشتی های تجاری رو (مخصوصا نفتکشها)بازنگه دارند. طولانی شد ببخشید
  14. شما گفتی که کاملتره نه اینکه جالبتره. خوب کجاش کاملتره یا اینکه خیلی کاملتره؟ از نظر جالبتر بودن اون که بعععععععله. حق با شماس
  15. خیلی کامل تره یعنی دقیقا چقدر کاملتره؟
  16. تیپیک تکراریه http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=5277
  17. برخلاف تصور دوستان سیر نظامی شدن مجدد ژاپن سالهاست که شروع شده و در 10 سال پایانی قرن بیستم این کشور جزو 10 کشور برتر جهان از نظر نظامی قرار داشت. کافیه که یه نگاه کوچیک به لیست تجهیزات وادوات ارتش ژاپن در سایت ویکیپدیا بندازید تا ببینید که با چه غول بی شاخ و دمی طرف هستیم.
  18. تا زمان جنگ جهاني دوم كشتي هاي سرفرماندهي عبارت بودند از نبردناوها ولي بعد از جنگ جهاني دوم ناوهاي هواپيمابر و هليكوپتر بر جاي نبردناوها رو گرفتند. اينكه يه كشتي سرفرماندهي توسط چند تاشناور اسكورت بشه بسته به تاكتيكها و استراتژيهاي طرف بكارگيرنده داره و ماموريت نهايي ناوگان. مثلا ناوهاي هواپيمابر زمان شوروي سابق (كيف كلاس فكر كنم اسمشون بود) بسيار مستقل تر از همتاهاي ناتو خود بودند. يا اينونسيبل انگليسي بيشتر يه ناو هواپيمابر ضدزيردريايي محسوب مي شد و تعداد اسكورتهاي به مراتب كمتري از مثلا ناواينترپرايز آمريكايي داشت. اما تعداد دقيق اسكورتها رو در اصل ماموريت محوله مشخص مي كنه. در طي عمليات نيرو ي دريايي فرانسه در خليج فارس در آزادسازي افغانستان ناوهواپيمابر شارل دوگل با 2 تا ناوديگه شركت داشت. يعني تمامي ناوگانشان 3 فروند بود كه نسبت به ناوگان مثلا ششم آمريكا اصلا عددي به حساب نمي آيد(البته از نظر تعداد). اين ناوهم بايد ببينيم در زمان ماموريت به چند تا ناو همراه نياز داره. عموما اين جور ناوگانها براي يه عمليات هجومي بزرگ به تعداد زيادي همراه نياز دارند. ناوهاي آذوغه بر و تداركاتي؛نفر بر؛ بيمارستاني؛ ناوشكن؛ ناوچه؛ تانكر و...
  19. ارتش ازادیبخش خلق به خاطر مسائل تاریخی که در زمان جداشدن تایوان پیش اومد تمرکزی اساسی خودش رو بر روی نیروی زیر سطحی گذاشت. اون زمان (1948 فکر کنم) چین اصلا چیزی به نام نیروی دریایی نداشت و به همین دلیل به راحتی تایوان رو از دست داد. از طرفی آمریکا همیشه چین رو برای اینکه به تایوان نظر چپ نکنه تهدید می کرد. این تهدیدات همراه با دیدن توانایی های نیروی دریایی آمریکا در جنگ کره(در عملیات آبی-خاکی اینچون آمریکایی تمام سربازان کره شمالی رو قیچی کردند و چین مجبور به مداخله شد) سبب شد تا برای مقابله با تهدید آمریکا چین به خرید زیردریایی از روسیه به تعداد زیاد روی بیاره. بعدا هم کم کم لیسانس ساخت بعضی از این زیردریایی ها رو از روسیه خریدند و شروع به تولید داخلی کردند. در مجموع می شه گفت یه استراتژی نامتقارن رو در برابر برتری ناوهای هواپیمابر آمریکایی در پیش گرفتند. در زمینه ساخت زیردریایی هسته ای بومی در میانه دهه 70 و 80 به مشکل برخوردند ولی فکرکنم الان دیگه خیلی از این بابت مشکل نداشته باشند. در مجموع به نظرمی رسه که زیردریایی های چین (فعلا) در نقش دفاع ساحلی ظاهر می شوند تا اینکه بخواهند زیردریایی تهاجمی باشند. چین سواحل طولانی زیادی داره و اغلب نقاط حساس صنعتی اون در کناره دریا قرارمی گیرند که آسیب پذیری این کشور رو خلیی بیشتر می کنند (نسبت به کشورهایی مثه روسیه یا مثلا سوییس). در ضمن مقدار زیادی از واردات مواد اولیه که موتور محرکه اقتصاد چین هستند از طریق حمل و نقل دریایی انجام می شه که این مسئله هم حفظ امنیت آبها و خطوط کشتی رانی چین رو در اولویت قرار می ده. همین دلایل سبب شده تا چین سرمایه گذاری سنگینی رو بر روی نیروی دریایی و خصوصا زیردریایی در 20 سال گذشته انجام بده. مطمئنا پیشرفتهای زیادی هم داشته اند. در زمینه ساخت اژدر که موفقیهای خوبی داشته اند و الان یه جور اژدر باهوش حسابی رو به صورت 100 درصد بومی دارند تولید می کنند. پی نوشت: تمام مزخرفاتی که در بالا خودندید تجزیه وتحلیلهای خودم بود و ممکنه بعضی قسمتها یا همه اش غلط باشه. واسه همین فکر نکنید که همه اش درسته ها. از ما گفتن بود.
  20. این همونه که باعث شد یه مدت بین ایتالیا و آلمان شکر آب بشه!
  21. همون جور که رپتور عزیز توضیح دادند این جوری قضیه خیلی پیچیده می شه. قوانین سایت که معلومه رسیدگی کردن بهشون هم خیلی احتیاج به قاضی و هیئت منصفه نمی خواد . در ضمن من با دموکراسی از اساس مخالفم.
  22. با اقا سعید موافقم. حوضش هر چقدر هم که کوچیک باشه نباید با بی توجهی مواجه بشه. حتی اگه آبش کلا خشک بشه هم باید به اندازه کافی به نقش این دریاچه در جغرافیای سیاسی منطقه توجه بشه. این مانور هم به جای خودش بسیار کار خوب و درستی هست اما خوب بازم می گم ربطی به مسائل مورد نظر این سایت نداره.
  23. حقش بود خلاصه اش می کردید عزیز!
  24. به احتمال زیاد خلبانهای واژگون بخت از برادران افغان ناس خریده بودند و درحال جویدن ناس و نشئه بودن که این بلای آسمانی بر سرشان نازل شده...