RezaKiani

Members
  • تعداد محتوا

    1,988
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    2

تمامی ارسال های RezaKiani

  1. تحلیل تاریخی خیلی خوبی بود که به درستی ریشه های این واقعه غیرانسانی رو بررسی کرده بود. مرسی از زحمت شما.
  2. تاپیک به این توپی داشتیم و ما ندیده بودیم. اما: 1- این خیبر نمونه مهندسی معکوس یکی از سلاح های کارخانه اشتایر است. پس اگر اشکال ارگونومی و... داره هرچه فریاد داریم باید بر سر اتریش بکشیم. 2- این ز-3 از اولش هم قابلیت نصب دوربین داشت و هم دوربین دیددر شب. 3- این نارنجک دستی زیر ژ-3 اگر کپی نباشه واز ابداعات خودمون باشه خیلی باحاله. 4- این ام16 هم ظاهرا طرح و نقشه اش از چین آمده 5-کلاش رو عشق است. بقیه رو بی خیال
  3. RezaKiani

    پیاده نظام آینده فرانسه

    مرسی از توجه دوستان مخصوصا عکس آقای واریور -1- این مطلب قسمت اول یه از مطلب دنباله دار 4 قسمتی هست که به معرفی تکنولوژیهای جدید و نیازهای سربازان آینده می پردازه. 2- همونجور که واریورخان گفتند از بعضی جهات دست و پاگیراست ولی از بعضی جهات هم نه. شما فکر کن گوشه یه سنگر گیر افتادی ونیاز داری تا تصویر رو بروت رو بدون سروصدا به فرمانده ات انتقال بدی. این انتقال در سیستمهای مدرن آینده توسط دستگاه های بدون صدا انجام میشه که ایجاد اختلال یا شنود بر روی آنها تقریبا سخت یا غیرممکنه. خوب این خودش خیلی مزیته. نیس؟ 3- یه بنده خدایی که تو کار لباس و اینهاس (میشه گفت تولیدی داره) بهم گفته که ایران در زمینه تولید تجهیزات انفرادی وضعیت خوب و مناسبی داره. 4- داشتن بعضی از این لوازم مثه جی پی اس واقعا لازم هست. اگر یه وقت خدانکرده گم شده باشید خودتون می فهمید چی می گم. به هر حال...
  4. مقدمه "مارسلینوس" رومی در اواخر قرن چهارم میلادی در کتاب تاریخ خود از بربرهای مهاجم به عنوان "دیوهایی دوپا" یادکرده که به شیر و گوشت اسبانشان وابسته اند و هرگز هیچ زمینی را شخم نزده اند و خانه ای ندارند. تاریخ نویس قرن ششم گوت به نام "یوردانس" "هون" ها را چونان روح های ناپاکی می پندارد که به سختی می توان آنها را در زمره انسانها شمرد و صحبت کردن آنها شباهت اندکی به صحبت کردن آدمی دارد. در قرن سیزدهم "توماس اسپالتویی" مغولها را با این عبارت توصیف می کند:" آنها احترامی برای جنس زن قائل نیستند، برای جوانان دلسوزی و از پیران دلجویی نمی کنند. آتش افروزانی هستند که هرکسی را به قتل می رسانند. به نظر می رسد که آنان از جنس شیاطین هستند نه انسان... آنها به مانند حیواناتی خونخوار تشنه خون انسان هستند." بنا بر نوشته های بیشتر تاریخ نویسان تمدنهای اولیه چنین بربرهایی بارها به جوامع کشاورز اروپا، خاورمیانه، هند و چین حمله کرده اند. این منابع، کوچنشینان بربر را با تخریب، قتل عام و شرارت برابر می دانستند و جوامع ساکن شده در یک نقطه را نیروهای پایداری، پیشرفت و خیر تصویرمی کردند. این متون باستانی طلایه دار بکارگیری واژه "ما" در برابر واژه "آنها" بودند و استفاده از واژه "دیگران" را ،برای اشاره کسانی که متفاوت اند، رواج دادند. در نتیجه، واژه "بربر" اهانت آمیزشد و برای توصیف خارجیانی بکاررفت که نژادشان پست بود و کمتر انسان به حساب می آمدند. نباید از یاد برد که بیشتر این منابع اولیه گزارشهایی یک سویه هستند که توسط اعضای جوامع کشاورزی به نگارش درآمده اند. تعداد بسیار کمی از بربرها سواد داشتند و بیشتر اسناد تاریخی بازتابی از دیدگاه مردمان کشاورزی است که به صورت دوره ای توسط بربرها مورد حمله قرارمی گرفتند. این مردم تنها جنبه های منفی زندگانی کوچنشینان را ثبت کرده اند. این توصیفات تبعیض آمیز و ترسناک نه تنها توسط مردم بی دفاع بلکه بیشتر توسط کشورهای پیشرفته و قدرتمند اروپایی، خاورمیانه، هند و چین نوشته شده اند. بربرها ،با وجود قدرت و پیشرفتگی این مراکز تمدن، قادربودند تا آنها را بارها غارت کنند. این توصیفات منفی چند سوال معنی دار را بوجود آورده اند که به وسیله بیشتر تاریخ نویسان عصر باستان و قرون وسطی پاسخ داده نشده اند. بربرها واقعا که بودند؟ چرا و چگونه آنها توانستند تمدنهای پیشرفته تر و ثروتمندتر از خود را بارها در هم بکوبند؟ و اگر بربرها در برابر شهرنشینان گروهی شکست خورده بوده اند پس چرا اینچنین با غضب از آنها یاد می شود؟ روند پاسخ دادن به این سوالات این عقیده را بوجود آورد که شاید مترادف دانستند بربرها با کشتار، اغتشاش و شرارت یک اشتباه باشد. در حقیقت، می توان در این مورد بحث کرد که شاید بربرها نقشی سودمند در توسعه و انتشار تمدن در مراحل آغازین آن داشته اند. زندگی در استپ مردمی که از آنها با عنوان مشترک بربر یادمی شود بیشتر کوچنشینان داخل آسیا –منطقه ای با طبیعت دشوار و نامهربان- هستند. هوای بیشتر ناحیه اوراسیا از توده های بزرگ گرما و سرما تشکیل شده و زمین به صورت گسترده ای از یخ، جنگل، مرتع، صحرا و کوه پوشیده شده است. این سرزمین برای کشت و زرع بسیار سرد، فقیر و خشک است. این چنین بود که برای بربرها یکجانشینی ،چون تمدنهای حاشیه دریا، غیرممکن از کار درآمد. قبایلی که در قلب این سرزمین زندگی می کردند آنقدر سرسخت بودند که بتوانند از پس چنین محیط تهدید آمیزی برآیند. آنها باید به صورتی پایدار با دو دشمن می جنگیدند تا بتوانند جان بدربرند؛ طبیعت و دیگر قبایل. بیشتر مردم داخلی آسیا ،به دلیل الزامات زندگی، در مراتع سرسبز زندگی می کردند. این مردم کوچنشینانی بودند که در پی یافتن چراگاه و غذا سرگردان بودند. آنها گله داری را بهترین راه برای تهیه نیازهای ابتدایی خود یافتند. در عمل ثابت شد که این مراتع برای چرای گله های بزرگ و جمع آوری حیوانات بسیار مناسب هستند. به زودی تمامی زندگی بربرها حول محور حیواناتشان متمرکز شد. آنها به صورت تمام وقت به صورت گله دار و چوپان درآمدند. در ابتدا رمه داری با شکار و جمع آوری غلات ترکیب شده بود تا بهترین شیوه برای زندگی در مراتع ایجادشود. بربرها شیوه زندگی کشاورزانی که در نزدیک دریاها زندگی می کردند را رد می کردند و کشاورزان کار سخت و یکنواخت شان را به روش زندگی شکارچیان، رمه داران و جنگاوران مستقل ترجیح داده بودند. به زودی بذر اختلاف بین این دو روش زندگی واگرا پاشیده شد. هر طرف زندگی دیگری را پست تر از زندگی خود می دانست. بربرها به دیده بی سوادان وحشی دیده می شدند که با نوشتن و تکنولوژی بیگانه اند و انسان نماهایی هستند که چون حیوانات زندگی می کنند. درعوض، بربرها کشاورزان سواحل را بردگان بی روحی می دانستند که آزادی شخصی خود را با امنیت معاوضه کرده بودند. بربرهای صحراگرد تا زمانی که اسب زندگی آنها را به گونه ای هیجان انگیز تغییرنداد بی آزار بودند. در قرن دهم قبل از میلاد زندگی شبانی کوچنشینان به صورتی حیاتی به اسب وابسته شد. در ابتدا تنها اسبهای کوچکتر برای استفاده غذایی پرورش داده می شدند اما در نهایت اسبهای بزرگتر برای سواری بکارگرفته شدند. سواری بر پشت اسب سبب می شد که دام ها سریعتر حرکت کنند و فواصل طولانی تری را بپیمایند. همچنین برای قبایل این امکان بوجود آمد که هزاران کیلومتر مهاجرت کنند. سلطه اسب گسترش بی دلیل مراتع قابل اداره کردن را کاهش داد. کوچنشینان صحراگرد در طی فصول بهار و پاییز بین مراتع زمستان و تابستانی حرکت می کردند و به آوارگانی همیشگی تبدیل شدند. آنها بر روی زین می خوردند، می فروختند، مذاکره می کردند، می خوابیدند. این مداومت پیگیرانه در سوارکاری سرمنشا پدیدآمدن موجود افسانه ای "انسان-اسب" (قنطورس) در ادبیات و هنر خاورمیانه شد چرا که شهرنشینان باور کرده بودند که اسب و سوارش چون یک تن جدایی ناپذیر هستند. عملیات نظامی قسمت عمده ای از عادات زندگی این قبایل کوچنشین بود. جنگها به سادگی، عملیات سواره نظام رمه داری بود که در زمان درگیریها مانند یک سرباز به خدمت جوامع متمدن در می آمد. فعالیتهای نظامی تفاوت اندکی با زندگی اصلی آنها داشت هرچند که متحدین کشاورز آنها به سختی می توانستند تعداد زیادی از قبایل کوچنشین مستقل را سازماندهی کنند یا آنها را در کنار هم نگه دارند. متحدین موقتی جوامع کشاورز به سرعت قدرت می گرفتند اما به همان سرعت هم در سراشیبی قرارگرفته و تجزیه می شدند. بربرهای کوچنشین ثابت کردند که جنگاورانی سرسخت و مقاوم هستند. اسب به آنها سرعت و تحرکی بیشتر از پیاده نظام سبک یا سنگین اسلحه مراکز شهری بخشیده بود. آنها یادگرفته بودند که اسبهایشان را با استفاده از زانو هدایت کنند تا هر دو دستشان برای استفاده از تیر و کمان آزاد باشد. تیر و کمان سلاح اصلی تهاجمی آنها بود. در قرن دهم قبل از میلاد تقریبا تمام قبایل صحراگرد از کمانهای مرکب استفاده می کردند. این کمانهای کوتاه را می توان به راحتی از پشت اسب بکارگرفت و با دقت تا فاصله 275 متر را هدف قرارداد. بربرها ،به عنوان شکارچیان صحرا، تیراندازانی چیره دست بودند. بیشتر آنها در پاییز شکارهای دسته جمعی بزرگی را سازمان می دادند. این شکارها هم برای تهیه آذوغه زمستانی مناسب بود و هم برای تمرین مانورهای نظامی در اندازه های بزرگ. پس از واردشدن تلفات سنگین به واحدهای پیاده نظام اولیه به وسیله تیرباران بربرها از هر طرف، این واحدها هیچ مانور تاکتیکی برای مقابله با حملات سواره نظام بربر نداشتند. هر بربر به همراه اسب و کمان یک سرباز بالقوه خط مقدم بود، درحالیکه تنها تعداد محدودی از جمعیت شهرها به صورت حرفه ای برای جنگ مجهزشده و آموزش دیده بودند. سرعت اسب سوارکار را از زره های سنگین و گران قیمت فلزی بی نیاز می کرد. تاکتیکهای سواره نظام به بربرها یک برتری نظامی ابتدایی می داد و جنگاوران سواره بیشتر نبردهای اولیه را به پیروزی می رساندند. بهترین دفاع در برابر سواره نظام بربرها استفاده از موانع غیرقابل عبوری چون دیوار بود. دیوارها از مواد مختلفی چون گل، چوب و سنگ ساخته می شدند و به زودی دیوارهایی چون دیوار چین در پیرامون شهرها یا در کنار مرزها سربرآوردند. شاید که در ضرب المثل قدیمی " روم از آنجایی در غرب سقوط کرد که چین دیوارش را در شرق بناکرده بود" چندان هم عاری از حقیقت نباشد. مترجم رضاکیانی موحد منبع دوهفته نامه مینو
  5. قربونت برم دوست عصبانی من! ای امپراطور عزیز! من فقط یه چیز می گم. به قول مادرم: در خونه ات رو سفت ببند ، همسایه ات رو دزد نکن. درباره همه اینها که پرسیدی می شه نظر داد ولی جاش اینجا نیس. آدرس بده جمعه ناهار خدمت می رسیم مفصلا صحبت می کنیم. اگر مسلمونی که اسلام گفته :ان اکرمکم عندالله اتقی کم. اگر هم مسلمون نیستی خوب بگو اهل چه دینی هستی تا بر اساس همون جمعه از خجالت شما دربیاییم. یه نصیحت هم بهت بکنم: گذشته ها گذشته. اگر بخواهیم دائم بچسبیم به گذشته اون وفت بلایی سرما میاد که توی بالکان سر مردم بدبخت اونجا اومد. همسایه سر همسایه رو برید و دوست شکم دوست رو درید. چون بحث داره به مسائل نژادی کشیده می شه از مدیران سایت تقاضا می کنم تاپیک رو قفل کنم. از دوستان هم تقاضا می کنم اگر کسی رضاکیانی رو دوست داره لطف کنه و در این تاپیک پست جدیدی اضافه نکنه. برادر کوچک شما رضا.
  6. عکسه که تخیلیه. اگر اون کاناردها اونجا باشند کلی جریانهای گردابی ایجاد می کنند(مخصوصادر سرعتهای بالا) که راندمان بال اصلی رو پایین میاره. موتور جت ساختن که کاری نداره. یه توربوشارژر موتور دیزل می خواد یه خورده معلومات جوشکاری. توی همون تاپیکها آدرس سایتهایی رو که موتور جت دست ساز رو شرح دادند گذاشتم. بعدش هم عزیز میخ آهنی نرود در سنگ ولی باید سعی کنیم جنس میخمون رو محکم تر بگیریم. مثلا تیتانیوم. بالاخره کار که نشد نداره. داستان شکست تیمور لنگ رو از سلطان عثمانی مگر یادت رفته؟
  7. گریپن عزیز سلام 1- هر موقع اسم شما رو می بینم کلی حال می کنم. آخه من از بچگی (تقریبا 9 سالگی) عاشق هواپیماهای بال دلتای کانارد دار بودم. خوب گریپن هم که سرآمد این هواپیمهاس. 2- نظرات شما اصلا هم سطحی نبود. خیلی هم دقیق بود. این تهاجمها وتهاجم های بعدی رو هر کسی ازمنظر خودش نگاه می کنه. این آقاهه می گه فقط چون در اون زمان بربرها سوات درست و حسابی نداشتند ما یه گزارش یک طرفه داریم نه دو طرفه و نمی تونیم عادلانه قضاوت کنیم درباره مسائل اون زمان. به هرحال ما فقط یه طرف قضیه رو می بینیم چرا که منابع تاریخی توسط شکست خوردگان نوشته شده اند. 3- این یورشها تا امروز بوده و بعد از این هم هست. نمونه اش حمله آمریکا به عراق به دلایل عجیب و غریب این دابلیو بوش. حالا اونی که تو عراق زندگی اش از بین رفته یه چیز می نویسه. اونی که توی آمریکاس و فکر می کنه بوش داره از امینت آمریکایی ها و مردمش دفاع می کنه یه چیز دیگه می نویسه. بهترین کار اینه که دلایل دو طرف بررسی بشن. 4- نمونه تاریخی اش در مورد چنگیزه. ما ایرانی ها چنگیز رو یه آدم خونخوار می دونیم ولی خود چینی ها این طور درباره اش فکر نمی کنند و چنگیز رو یه چیزی مثه نادرشاه افشار به حساب می آورند. براش مجسمه درست کرده اند واینها... از شون بپرسی مگه چنگیز چینی بوده جواب میدهند آره. درجایی به دنیا آمده که امروز در خاک چین قرار داره. پس جزو قهرمانان ملی چین محسوب میشه. این همونی بود که شما ازش مصادره به مطلوب نام بردید... 5-حرف خود من اینه که قبل از بررسی تاریخ باید سعی کنیم(البته تا اونجا که ممکنه) پیش داوری های خودمون رو کنار بذاریم. 6-اما حرف اخر رضا. من کی باشم که بخوام شما رو بی نصیب بذارم یا نذارم. مشالله بچه های این سایت اکثرشون اهل مطالعه هستند و مسائل رو خوب و بی غرض بررسی می کنند. هیچ احتیاجی هم به رضاکیانی یا امثال اون ندارند. اینهایی که از رضا می بینید فقط یه احساس وظیفه است در قبال زبان مادری خودم. دوست دارم که این سایت به یه مرجع درست و حسابی فارسی زبان تبدیل بشه که هر کسی خواست یه تحقیق درباره مسائل نظامی یا تاریخی انجام بده خیلی راحت و بدون دردسر بتونه بهش مراجعه کنه و ازش مطلب استخراج کنه. حالا چه طرف کلاس اول نظری باشه چه استاد دانشگاه. اینه که وقتی چیزی رو ترجمه می کنم روی سایت قرار میدهم که بقیه دوستان هم استفاده کنند. حالا چقدر تونستم دینم رو به زبان فارسی اداکنم دوستان باید نظر بدهند. برای همه بچه های سایت آرزوی موفقیت می کنم. رضا
  8. RezaKiani

    آیین نامه سلحشوران ژاپن

    اندرزگویان بسیار باشند، و آنها که خواستار پند شنیدنند، اندک. آنانکه این پند را به کار بندند، باز اندکتر. چون که مرد از سی سالگی گذشت، کسی را یارای اندرز دادن او نیست؛ و چون او را پند دهند، خودکامه و خودپسند شود؛ پس، رفته رفته هر چه بیشتر به بیراهی گراید و از روی نادانی هر کار کند چندان که روزگارش اصلاح ناپذیر شود. از این رو، بایسته و ناگزیر آن است که آدمی دوست دانا و اهل شناخت داشته باشد و از رهنمودهایش بهره جوید.
  9. RezaKiani

    Titan Rain

    مین فریم ها کامپیوترهایی هستند با قدرت پردازش خیلی بالا که اغلب تعداد زیادی ترمینال بهشون متصل هست. تا اونجا که من می دونم برای پردازش مقدار زیادی از اطلاعات به درد می خوره مثه ارسال قبض آب و برق و تلفن و... بازهم تا اونجا که من می دونم نیروی هوایی در زمان حکومت شاه از اینها خریده بودند و تمام سیستمهای انبارداری قطعات هواپیماها در داخل حافظه اینها بوده اند. ازش استفاده می شه یا نه رو نمی دونم ولی فکر کنم جواب مثبت باشه.
  10. انتشار تمدن می شود اثبات کرد که بربرها همچنین نقش مثبتی در پراکنده کردن و انتشار تمدن بازی کرده اند . 4 تمدن بزرگ مرکزی اوراسیا توسط صحراها و بیابانهای پهناوری از یکدیگر جداشده بودند . ارتباط و تجارت از طریق خشکی تنها از طریق راه هایی که از میان سرزمینهای بربرها می گذشتند صورت می گرفت. این راه ها با طول بیش از 10000 کیلومتر از میان اوراسیا گذشته و مجارستان را به منچوری متصل می کردند. در آن دوران تنها ارتباط دریایی محدودی بین تمدنها ایستای محصور در خشکی وجود داشت چرا که راه های دریایی طولانی تر و پرخطرتر از شاهراه های زمینی بودند. بنابر این، بربرهای صحرانشین تا قرن پانزدهم میلادی عمده ترین کارگزران تمدن بشری برای انتقال یا انتشار افکار و تجربیات یک تمدن به دیگر تمدنها بودند. بربرها از طریق راه های خود افکار زیادی را منتشرکردند. خط و نوشتار از خاورمیانه ی باستان سرچشمه گرفت و ،هرچند که روشهای نوشتاری دیگر تمدنها با تمدنهای بین النهرین متفاوت است، مفهوم "نوشتن" از بین النهرین به سوی هند و شرق گسترش یافت. نحوه تهیه و استفاده از برنز و یا ارابه های جنگی از خاورمیانه به اروپا،هند و چین راه یافت. انتشار این نوع از افکار، علوم یا تجربیات را به زحمت می توان توسط اسناد تاریخی اثبات کرد اما مدارک زیادی وجود دارد که می تواند این نظریه را قابل قبول و امکان پذیر نشان دهد. آخرین دوره ی قرون وسطی نمونه های متقاعد کننده ی بیشتری از گسترش فرهنگها توسط حرکت بربرها در مسیرهای داخلی آسیا ارائه می دهد. دوره ی آرامش پس از فتوحات چنگیز راهی برای بارورسازی چندجانبه تمدنها در قرون 13 و 14 بازکرد. اختراعات چینی ها، مانند باروت و چاپ، دراین دوران بود که به خاورمیانه و اروپا راه یافتند. مدارک نشان می دهند که توپچی های چینی ارتش مغول را در شرق میانه همراهی می کردند. سفرای پاپ در سالهای تجربه 1240 تا 1260 به پایتخت مغولها ،قراقروم، رفت و آمد داشتند. هنگامی که "مارکوپولو"ی ایتالیایی در سالهای 1280 دربار "قوبلای خان" را ترک کرد یک شاهزاده مغول را به عنوان عروس برای "ارغون خان" ،حکمران مغول ایران، به همراه آورد. یک چینی ،با اصلیت ایوغور، به نام "رابان سائوما" مسیری مخالف مارکوپولو را در پیش گرفت. او در همان سالها به سوی خاورمیانه و اروپای غربی حرکت کرد و در نقش سفیرخان حاکم ایران در برابر پاپ و پادشاهان انگلیس و فرانسه قرارگرفت. راهبی فرانسیسکن با نام "جان مونته کوروینه ای" به عنوان اولین سراسقف مسیحی در پکن خدمت می کرد و تا زمان مرگش در سال 1328 میلادی در این مقام باقی ماند. این داد و ستدهای فرهنگی و فنی با فروپاشی امپراطوری مغول ها در ایران و چین در میانه قرن چهاردهم میلادی پایان یافتند. بنابراین مغولهای بیابانگرد آخرین دوره بزرگ بارورسازی چند جانبه را قبل از آغاز دوران مدرن بوجود آوردند. آخرین اثر و میراث بربرها مدارک تاریخی کافی برای اثبات نقش فعال و سودمند بربرهای کوچنشین در تاریخ بشریت وجوددارند. مهاجمین بربر تمدنهای راکد و پوسیده را دورباره زنده می کردند و مسئول حتمی گسترش تعداد زیادی از فنون و عقاید بین تمدنهای جدافتاده در دوران باستان یا قرون وسطی بوده اند. چهره ی سنتی بربرها به عنوان قاتلین درنده خو، ویرانگر و نیمه انسان گمراه کننده است. متأسفانه همیشه هنگامی که تاریخ نویسان بر اساس نوشته های بر جای مانده از تمدنهای راکد آنها را قضاوت می کنند چنین نقشی را برای بربرها در نظر می گیرند. بیشتر محققان با تکیه بر این اسناد مغرضانه و یکجانبه تمام بربرها را بدون ارزیابی عینی کمک آنها به توسعه تمدن محکوم می کنند. محققان تنها با نگاه عینی به زندگی شبانی می توانند نقش حقیقی بربرها را دریابند. تنها با ارزیابی دقیق تأثیرات دوجانبه مستمر بین این دو نوع زندگی، فارغ از "مای خوب و بهتر" و "آنهای شیطان صفت و پست تر" می توان تصویر دقیق و قابل اعتمادی از دوران آغازین رشد و توسعه تمدنهای باستانی و میانه در تاریخ اوراسیا به دست آورد. نویسنده: جورج جی گوزمان استاد تاریخ دانشگاه برادلی ، ایلی نویز آمریکا منبع دوهفته نامه مینو پی نوشت: سعید عزیز ! البته واضح و مبرهنه که هر کسی به هر چیزی علاقه داره دنبال همون بحث می ره. یکی دنبال سلاح انفرادی و دیگری دنبال هوپیما. چیزی که سبب شد این خواندن بحث رو برای بقیه دوستان لازم بدونم اینه که کشور ما خودش در مسیر تاریخ بارها زیر سلطه قبایل و ایل هایی رفته که از نظر فرهنگی خیلی پایین تر از خودشون بودند. خیلی از دوستان با دید ناجور به این حملات نگاه می کنند ولی این مقاله بیان می کنه که برای رشد تمدنها و شوک دادن به تمدنهایی که راکد شده بودند چنین حملاتی لازم بوده و همون جور که مصر و بین النهرین را مقایسه کرده علت رشد مداوم بین النهرین را این می دونه که همیشه مورد تهاجم بوده و باید همیشه گوش به زنگ و آماده می بوده. البته این یه نظر هست و خوب دیگر دوستان هم نظرات مخالفی در این مورد دارند. منتظر می مونم تا ببینم ..... از توجه شما هم بسیار سپاسگذارم. رضا
  11. نیروی دریایی عثمانی تا قبل از شکست آن کشور در جنگ جهانی اول و فروپاشی این امپراطوری یکی از بزرگترین نیروهای جهان و نیروی اول دریای مدیترانه بود. پس از جنگ جهانی دوم ترکیه با توجه به در اختیار داشتن دو تنگه استراتژیک بسفر و داردانل نقش عمده ای در نقشه های جنگی پیمان ناتو بازی می کرد. از این رو نیروی دریایی این کشور تقویت شد تا اینکه امروزه ترکیه دوباره به صورت یک قدرت دریایی منطقه ای درآمده است. ترکها نیز مانند دیگر کشورهای قدرتمند نظامی راه حلهای بومی برای ساخت شناورهای رزمی پیشرفته را دنبال می کنند. در سال 2004 شرکت کشتی سازی یونوک توانست قایقهای سریع السیر خود با نام "خان کلاس" را عرضه کند. پس از موفقیت در این پروژه، مقامات شرکت تصمیم گرفتند تا بر مبنای همان شناور شناور پیشرفته تر و بزرگتری با وزن 120 تن بسازند. شناور جدید شرکت یونوک "ام آر تی پی-33" نام گرفت. شناور جدید برای ماموریتهای گارد ساحلی و نیروی دریایی طراحی شده است و توانایی انجام ماموریتهای چون نگهبانی، اسکورت، حمله سریع، جستجو و نجات، مبارزه با قاچاق، ضدتروریسم و گشت دریایی را دارد. ام آرتی-33 شناور مناسبی برای عملیات در آبهای کم عمق و ساحلی می باشد. بدنه ام آرتی-33 کاملا از مواد ترکیبی ساخته شده است و طراحی آن به گونه ای انجام شده که قابلیت حرکت پنهان ام آر تی-33 را تا حد زیادی بالا ببرد. سر و صدا و لرزش موتورها در ام آرتی-33 کاهش یافته اند و امضاء حرارتی شناور در حداقل ممکن قرار دارد. پیشرانه فعلی ام آرتی-33 دو دستگاه موتور دیزل است که نیروی لازم برای جتهای آبی شناور را تامین می کنند. خریدار در صورت نیاز می تواند سیستم ترکیبی دیزل-توربین گازی را انتخاب کند. پیشرانه ترکیبی ارائه شده عبارت است از توربین گازی "تی اف50" ساخت شرکت "هانی ول" به علاوه دو دستگاه موتور دیزل که نیروی لازم جهت 3 دستگاه جت آبی را تامین می کنند. ام آرتی-33 با وجود سرعت فوق العاده زیادش پایداری مناسبی دارد و در سرعتهای پایین هم مشخصه حرکتی مناسبی از خود نشان می دهد. این شناور می تواند در کمتر از 45 ثانیه از حالت ایستاده به سرعت 45 گره دریایی برسد و حداکثر سرعت آن برای وضعیت دریای 3 برابر با 47 گره می باشد. در صورت استفاده از پیشرانه توربین گازی رسیدن به سرعت 64گره دریایی برای ام آرتی-33دور از دسترس نمی باشد. سیستمهای تسلیحاتی درنظر گرفته شده برای ام آرتی-33 ماجولار هستند و بسته به نیاز مشتری تغییر می کنند. در حال حاضر مقر جلویی شناور برای نصب یک قبضه توپ سبک اتوماتیک با کنترل از راه دور درنظر گرفته شده است. ام آرتی-33 را می توان به موشکها کروز ضدکشتی و موشکهای پدافند هوایی با برد کوتاه مسلح کرد. شرکت یونوک توانایی ساخت 5 فروند شناور ام آرتی-33 را در طول سال دارد و بازار خوبی برای شناور جدید پیش بینی می کند. نیروی دریایی پاکستان تجربه خوبی با قایقهای تندروی ساخت این شرکت داشته است و احتمالا در صف خریداران ام آرتی-33 قرارخواهد گرفت. در حال حاضر 1 فروند ام آرتی-33 در اختیار گارد ساحلی ترکیه قراردارد و احتمال داده می شود که نیروی دریایی این کشور تعداد زیادی از این شناورهای را به خدمت بگیرد. ام آرتی-33 بر اساس استانداردهای ناتو ساخته شده و می تواند گزینه مناسبی برای کشورهایی باشد که تصمیم دارند نیروی دریایی خود را کم حجم و موثر نگهدارند. اکنون شرکت یونوک ساخت شناورهای فوق پیشرفته "اس-36" را در دست دارد که می توان آن را به راستی شناوری برای آینده دانست. ام آر تی پی 33 مشخصات تاریخ سفارش ؟ تاریخ شروع پروژه ؟ تاریخ به آب انداختن ؟ تاریخ به خدمت گرفته شدن ؟ وزن کامل 120 تن طول 35.6متر عرض 6.7متر آبخور 1.4 متر پیشرانه 2 موتور دیزل 16 سیلندر هر یک به توان 3650 اسب بخار سرعت 47 گره دریایی؛28گره دریایی با استاده از موتور دیزل برد 650 مایل دریایی با سرعت 24 گره خدمه 20 نفر هلیکوپتر ندارد تجهیزات الکترونیک رادار جستجو؛رادار کنترل آتش؛پرتاب کننده فریبنده تسلیحات 1 قبضه توپ 25 یا 30 میلیمتری در مقر جلو؛ موشکهای سطح به سطح کوچک؛موشکهای پدافندهوایی 2 قبضه مسلسل 12.7 میلیمتری این هم عکس اس-36
  12. من این انجمن رو گشتم ولی درباره قایقهای موشک انداز اوسا چیزی ندیدم و این برام خیلی عجیبه. اینها اگرچه قدیمی هستند ولی تاثیر گذارترین قایقهای موشکی تاریخ هستند و غرق کردن ناوشکن اسرائیلی ایلات توسط اونها تمام معادلات جنگهای دریایی رو عوض کرد. حالا این مطلب نمونه چینی اونها رو معرفی می کنه: هانگ فنگ نمونه چینی قایق موشک انداز معروف اوسا1روسی می باشد. این قایق به موشکهای اس اس ان2 استایکس مسلح شده است. قایقهای اوسا و کومار ستون فقرات بسیاری از نیروهای دریایی جهان سوم هستند. در سال 1965 جمهوری خلق چین یک فروند از این گونه قایقها را از شوروی سابق دریافت کرد و تا سال 1968 جمعا 7فروند از قایقهای موشک انداز اوسا را از آن کشور خریداری کرد. در مرحله بعدی شروع به ساخت این قایقها با نرخ 10 فروند در سال نمودند و در سال 1985 نامی چینی برای آن برگزیدند. مدلها: تا سال 2002، 4فروند از آنها به کره شمالی(1990)، 4فروند به پاکستان(1984) و 5 فروندبه بنگلادش(1988و1992) فروخته شد. هونان در می سال 1995 به یمن فروخته شد. هاودونگ 5 فروند از این مدل در سپتامبر 1994 به ایران فروخته شد و در می 1995، 5فروند دیگر از طرف ایران خریداری شد. اولین فروند در نوامبر 1994 به ایران تحویل داده شد. در مارس1996، ایران سفارش 6 فروند دیگر از این قایقها را داد که به موشکهای سی 802 با برد 120 کیلوگرم و سرجنگی 700کیلوگرم مسلح بودند. گزارشهایی دیگر ادعا می کنند که در میانه دهه نود ایران حدود 40 فروند از این گونه قایقها به علاوه بیش از 80 فروند موشک سی802 دریافت کرده است. هولا/هلا- یکی از این قایقها در سال 1970 برای حمل 6 فروند موشک تغییر داده شد ولی سفارشی برای ساخت آن دریافت نشد. مشخصات: سازنده جیانگنان سی نیروی محرکه 3موتور دیزل ام503آ به قدرت 8025اسب بخار به همراه سه محور خروجی طول 38.8متر عرض 7.6متر آبخور 3متر وزن با بارکامل 205تن بردعملیاتی 800مایل با سرعت 30کیلومتر/ساعت سرعت 35گره خدمه 28نفر سلاح 4فروند موشک انداز سی اس اس ان 3 و 4 قبضه توپ ضدهوایی 25میلیمتری برد رادار 40ناتیکال مایل [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_Osa01%7E0.jpg[/img]
  13. پس از تسلیم شدن امپراطوری آلمان در نوامبر 1918 جنگ جهانی اول به پایان رسید. متفقین توافق کردند که ناوگان زیردریایی آلمان باید تسلیم شود اما درباره ناوگان سطحی این کشور هنوز تصمیمی گرفته نشده بود. در انتها، قرار شد که ناوگان آلمان تا پایان یافتن مذاکرات صلح توسط خدمه آلمانی خود به پایگاه "اسکاپافلو" در اسکاتلند برود. دریابان "لودویک فون روتر" مامور اجرای این برنامه شد. در روز 21 نوامبر ناوگان آلمان به رزمناو سبک "اچ ام اس کاردیف" رسیدند و کاردیف آنها را تا محل ملاقات با ناوگان متفقین هدایت کرد. 370 ناو جنگی متفقین وظیفه داشتند تا در حدود 70 ناو آلمانی را اسکورت کنند. بعضی از کشتی های آلمانی در طول راه دچار مشکل شدند و حتی یکی از آنها به مین برخورد کرده و غرق شد اما بالاخره در روز 9 ژانویه 1919 تعداد 74 کشتی آلمانی به اسکاپافلو واردشدند. از اینجا به بعد بود که مشکلات آغازشد. ملوانهای آلمانی که ارتباطی با کشور خود نداشتند و از دریافت نامه یا روزنامه های آلمانی محروم شدند به سمت شورش رانده شدند. غذا دو بار در ماه از آلمان می رسید و انضباط در میان خدمه از بین رفته بود. در کنفرانس صلح متفقین رای واحدی درباره این ناوگان عظیم نداشتند. فرانسه و ایتالیا هر کدام یک چهارم این کشتی ها را خواستار بودند. بریتانیا ،که اضافه شدن این تعداد کشتی را به نیروی دریایی ایتالیا و فرانسه برای نیروی دریایی خود به صلاح نمی دانست، پیشنهاد داد تا تمامی کشتی های غنیمت گرفته شده از آلمان غرق شوند. آمریکا هم تمامی این ناوگان را برای خود می خواست. روتر که در تاریکی نگه داشته شده بود عاقبت در روز 17 ژوئن ،روزی که به دولت آلمان اولتیماتوم داده شد که باید قرارداد ورسای را بپذیرد، تصمیم خود را گرفت. فردای آن روز به خدمه دیگر کشتی ها به صورت پنهانی اطلاع داده شد که خود را برای غرق کردن ناوهایشان آماده کنند و منتظر پیام رمز باقی بمانند. در همان روز یک کشتی باری آلمانی 2700 نفر از خدمه ناوها را با خود با آلمان بازگرداند و 1800 نفر را در ناوگان آلمان باقی گذاشت. اولتیماتوم متفقین تا روز 21 ژوئن به آلمان فرصت داده بود اما آنها بدون اینکه دریابان روتر در جریان باشد ضرب العجل خود را تا روز 23 ژوئن عقب انداختند. در روز 23 ژوئن به دریابان "فریمنتال" دستور داده شد تا ناوگان آلمان را تحویل بگیرد. روتر در ساعت 10 صبح به کشتی هایش آماده باش داد و در ساعت 11:20 این پیام به تمامی ناوگان آلمان مخابره شد:"پاراگراف 11 تایید می شود." خدمه کشتی ها بلافاصله تمامی دریچه های کشتی ها را بازکردند تا آب آنها را فرابگیرد و خود سوار بر قایقهای نجات شدند. "فردریک در گروسه" اولین ناو آلمانی بود که غرق شد و تا 5 ساعت بعد بقیه نیز به زیر آب فرورفتند. انگلیسی ها که غافلگیر شده بودند سعی کردند که خدمه آلمانی را به کشتی هایشان بازگردانند ولی با شکست مواجه شدند. پس از آن، چند ناو انگلیسی سعی کردند تا حداقل چند ناو آلمانی را نجات دهند. در این گیر و دار 9 ملوان آلمانی کشته و 16 نفر دیگر مجروح شدند. در نهایت 52 فروند از 74 فروند ناو آلمانی کاملا غرق شدند. چند فروند از ناوها به ساحل برده شدند و تعدادی نیز بعدها در محل اوراق شدند. از 16 فروند کشتی سرفرماندهی تنها یکی و از 8 فروند رزمناو آلمانی 3 فروند نجات یافتند. 32 فروند از 50 فروند ناوشکن نیز به اعماق آبهای سرد اسکاتلند فرورفتند. عملی که دریابان روتر انجام داد از سوی بسیاری ستوده شد. دریاسالار آلمانی ،راینهارد شیر، درباره او نوشت:" من لذت بردم، داغ تسلیم از پیشانی نیروی دریایی آلمان زدوده شد. غرق شدن کشتی های آلمان ثابت کرد که روح دریانوردی هنوز زنده است. آخرین فرمان بر اساس بهترین رسوم نیروی دریایی آلمان صادرشد." هنوز بدنه تعدادی از این ناوها در عمق اسکاپافلو میزبان غواصان و ماجراجویان هستند. آنها عمل دلیرانه روتر را هیچگاه فراموش نخواهندکرد. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_g101_1919.jpg[/img] نویسنده رضاکیانی منبع مجله جنگ افزار
  14. علی آقای 75 سلام به قول ادبا ساخت هواپیما (مخصوصا جنگی اش) کاری است سهل و ممتنع. یعنی هم خیلی آسون هست و هم خیلی سخت. خیلی آسونش برمی گیرده به برنامه ریزی. اگر برنامه ریزی صحیح داشته باشیم و در علوم پایه (مثه ریاضی و مکانیک و متالورژیو...) خودکفا باشیم ساختن هواپیمای جنگی کار سختی نیست. اگر برنامه ریزی و مدیریت صحیح نباشه اگر تمام دنیا هم کمک کنند اون وقت نمی شه که نمی شه. نمونه تاریخی اش برادر جمال عبدالناصر . بعد از جنگ جهانی دوم خیلی از نازیهای آلمان به مصر رفتند و حتی یه پروژه ساخت هواپیمای جنگی جت برای مصر راه انداختند ولی نتیجه اش چی شد؟... یه نیگاه به منابع اینترنتی بیانداز. علتش هم معلومه ساخت هواپیما برای برادر ناصر فقط یه دکور و یه فیگور بوده تا یه نیاز واقعی چون نیازهاشو برادر خروشچف براورده می کرد هیچ وقت به صورت حیاتی به فکر ساختن هواپیمانیافتند. همون زمان اسرائیلی ها که توسط فرانسوی ها پشتیبانی می شدند با فرانسوی ها سرشاخ شدند و فرانسه از دادن چیزهایی که اسرائیلی نیاز داشت سرباز زد. اسرائیلها (که همه دنیا رو دشمن می بینند) به جای اینکه مثه مصر به فکر دکور ساختن باشند فهمیدند که باید دستاشون رو بگیرند به زانوشون و بایستاند. البته توی این دست به زانو گرفتند سازمان موساد هم خیلی کمک کرد و کلی از نقشه های فنی میراژ3 رو براشون دزدید ....حالا بعد از 40-50 سال اسرائیل یه صنعت هواپیما سازی بومی داره که شاید در جهان نامبر وان نباشه ولی نیازهای عملیاتی این کشور رو جواب می ده. ما هم اگر بخواهیم مثله مصر هواپیما بسازیم( یعنی فقط برای مراسم سان و رژه و....) به همون راهی می ریم که مصر رفت و اگر واقعا نیازهای عملیاتی رو فهرست کنیم و بهشون بخواهیم برسیم اون وقت می افتیم توی راهی که اسرائیل رفت. در زمینه موتور بهت بگم که چیز خیلی خیلی پیچیده ای است. توی یه تاپیک درباره اش بحث کردم. ساخت و طراحی یه موتور جت برای هواپیما از دسترس ما فعلا خارج است ولی یادت باشه که توی جهان در حال حاضر تقریبا 20-30 تا کشور هواپیمای جنگی می سازه ولی فقط 4-5 تا کشور هستند که خودشون موتور می سازند. این مقایسه نشون می ده که ساخت موتور خیلی خیلی سخت تر از ساخت هواپیما است(البته غیرممکن نیس) پس نیاز نیست که ما هم موتور رو بسازیم و هم هواپیمارو. مهم طراحی هواپیما و نیازهای اون هست. حتی ساب سیستمهاش رو هم می شه از بازار تهیه کرد(به فرض تحریم نبودن) مثلا خیلی از تجهیزات ناوبری در بازار هست و نیازی نیست که ما خودمون اونها رو بسازیم. خیلی از تسلیحات چینی هست که آویونیک اروپایی دارند. اینکه نوشتی پس از 30 سال این هواپیما کجاس؟ خوب معلومه. روی میز نقشه کشی. خیلی از طرح ها هستند که به دلایل مختلف(سیاسی، اقتصادی...) به مرحله ساخت نمی رسند. همین اسرائیل می خواست هواپیماهای آواکس چین رو به رادار (اسمش یادم رفت همون رادار خوفه) مجهز کنه ولی آمریکا نذاشت. یه زمانی هم قرار بود این ها یه لاوی بسازند که اون هم نشد. از این جور چیزها زیاده. این که گفتی فونیکس؟ خیلی هم به منبع ات اعتماد نکن. اون زمان بدون اینترنت و کتاب و روزنامه و مجله این مطلب تهیه شده. معلوم نیس که چنددرصدش خلاف واقع باشه. هر جور مطلب تاریخی-فنی باید با چند تا منبع دیگر چک بشوند. معلوم نیس که واقعا اسرائیل این هواپیما رو برای حمل فونیکس طراحی کرده باشه. به هرحال....
  15. RezaKiani

    موشک Scarp, R-36 , ss-9

    عزیز جان این همون دشمن اصلیه که من همیشه ازش اسم می برم. ما مردم ایران دشمنی غیراز خودمون نداریم اگر با دقت بنگریم. اگر خودمون تیشه به ریشه خودمون نزنیم هیچ کسی نمی تونه. چه اینور دنیا چه اونور....
  16. تک تیر انداز زدی توی خال این جنگ در حقیقت خودش مقدمه جنگ جهانی بعدی شد. اما از بعضی جهات هم بد نبود. مثلا بعد از این جنگ بلافاصله یه سازمان مثه سازمان ملل راه افتاد به نام جامعه ملل ولی این سازمان شورای امنیت نداشت و قطعنامه هاش ضرورت اجرایی نداشتند. در نتیجه بعد از جنگ جهانی دوم سازمان ملل متحده راه افتاد که البته کاچی بهتر از هیچی است. کلا می خوام بگم که بشر یه اپسیلون شعورش پیشرفت کرد و فهمید که همکاری و همفکری از دعوا و کتک کاری بهتره.
  17. مرسی سیعد جان! مطلب تحقیقی جالبی یه و حیفه بچه ها نخونندش. فتوحات بربرها و جذب شدنشان در جوامع مغلوب زمانی که بربرها دریافتند که در جوامع متمدن تر هم آوردی برای برتری نظامی آنها وجودندارد حملات همیشگی آنها به حوزه های شهرنشینی ساحلی آغازشد. بربرهای پیروز تبدیل به حاکمان جدید نظامی و سیاسی جوامع مغلوب شدند و با استفاده از قدت آشکارشان مناصب سیاسی را اشغال کردند. آنها رهبری قدرتمندی بوجود می آوردند که می توانست با جذبه خود قبایل مستقل کوچنشین را در یک ایل بزرگ متحد کند. این رهبران از وفاداری کامل اعضای قبایلشان برخورداربودند. اولین سده پس از فتح سرزمین جدید معمولا دوران رهبری متحرک و کامیابی اقتصادی بود چرا که قدرت کوچنشینان پیروز با توانایی ها محلی شهرنشینان ترکیب می شد. اغلب حاکمان بربر برای افزایش مشروعیت خود با بازماندگان حاکمان سابق وصلت می کردند و این چنین بود که یک خانواده جدید سلطنتی بوجود می آمد. این وصلتها دورانی از حاکمان موفق را بوجود می آورد که به نسل جدید رهبری انرژی می بخشید، کشاورزی را احیا می کرد و صلح به ارمغان می آورد. نقطه اوج این امتزاج بهترین های بربرها با بهترین های شهرنشین در 3 نسل اول پس از فتح رخ می داد. در این زمان نوه اولین فاتح به اوج حکومتش رسیده بود. مثالهای ویژه تاریخی عبارتند از اکتار، روآ و آتیلا از قوم هون؛ چارلز مارتل، پپین و شارلمانی از فرانسه و دست آخر چنگیز، اگتای، گیوگ، منگو و غوبلای از قوم مغول. معمولا سیر زوال خانواده سلطنتی جدید پس از پیشرفت آغازین حکمرانهای اولیه آغازمی گشت. به عنوان یک روال زوال، حکمرانهای بعدی از نظر روحی و جسمی نرم تر می شدند. آنها نظم آهنین وتمرینات بدنی فرمانروای اول را کنارمی گذاشتند و به افراط در خوردن و نوشیدن روی می آوردند. نسلهای بعدی خاندان فاتح بیشتر اوقات خود را در حرمسراها می گذراندند و اداره امور کشور را به مشاورانشان واگذارمی کردند. زمانی که به قدرتی متحد برای فتوحات بیشتر نیازی نبود اختلافات داخلی بین شاهزادگان سلسله جدید بالا می گرفت. رقابت و هم چشمی بین این شاهزادگان و گروه های حامیشان رشدمی کرد. این گروه های حامی عبارت بودند از نظامیان، کارمندان، سوگولی های حرم ،به ویژه ملکه مادر، صحرانشینان قبیله و عشیره حاکمان. جنگ آوران عشیره حاکم جدید بیشتر به خانواده جدیدشان وفادار بودند تا به رهبرانشان که آنها را اکنون ضعیف، ناقص و نرم خو می یافتند. این رقابتهای داخلی اسباب ضعیف شدن حکومت مرکزی می شد و متعاقبا به شورش و جنگهای داخلی می انجامید. این چنین بود که شهرها آماده تهاجمی جدید و فتوحاتی جدید توسط قبایل بربر دیگری می شدند که به تازگی متحد شده بودند. در عوض، بربرهای سابق و حاکمان فعلی در رکود پایدار این شهرها جذب شده و مانند شهرنشینان می شدند. بر خلاف تصویر منفی که تاریخ نویسان اولیه ارائه می دهند، بربرها یک جامعه شبانی و کوچنشین توسعه یافته داشته اند. این سوارکاران سرسخت از برتری نظامی خود برای حمله به مراکز شهری استفاده می کردند. در حالیکه آنها بارها اسباب ویرانی شهرها و تمدنها شده اند باید بربرها را به عنوان یک عنصر حیاتی و پویا در تاریخ بشر درنظر گرفت. بسیاری از جوامع غیرمتحرک پس از یک دوران رونق، پیشرفت و قدرت به محافظه کاری و رکود دچار می شدند و در بن بست روزمرگی ثابت و تن پروری گرفتار می شدند. آنها با بکارگیری راه حل های قدیمی برای حل مشکلات جدید انرژی و انعطاف پذیری لازم برای یک رشد سالم و بالنده را از دست می دادند. تجدید حیات شهرهای راکد به دست بربرها به عبارت دیگر، بربرها فعال و پویا بودند. آنها در فتوحاتشان بارها نمودهای کهنه و منسوخ جوامع شهری را نابود کردند و عناصر خوب و قابل استفاده این جوامع را برجای گذاشتند. تعلیمات جدید و نوآوری های کوچنشینان (مانند حمله از پشت اسب، کمانگیری، شلوار و چکمه) با نمودهای قابل استفاده مردم شهری در هم آمیخته شد. این ترکیب، جانشینی قابل رشد برای سنتهای منسوخی بود که کهنه و بدون استفاده شده بودند. مراکز شهری برای نجات یافتن نیاز به رشد کردن داشتند و این گونه بود که رویارویی همیشگی با بربرها به پرورش نوآوریها و پیشرفتها می انجامید. مراکز شهری بین النهرین مثالهای مناسبی از این تجدید حیات را ،که توسط ورود اقوام بربر به این مناطق ایجاد می شد، به نمایش می گذراند. بین النهرین همواره به عنوان یکی از سرچشمه های حیاتی رشد تمدن درنظرگرفته می شود. این ناحیه بارها شاهد تهاجم سوارکارن بیابانگرد اطراف خود بوده است. این فعل و انفعالات، خود را در عقاید و ارزشهای جدید نشان دادند و بارها سبب پیشرفت سنتها و سیاستها شدند. این فعالیتهای رو به رشد یک فرهنگ پویا و همواره در حال تغییر را بوجود آورد که که سبب شد بین النهرین به رشد خود ادامه دهد و تمدن آن نجات یابد. جوامعی که از اقوام گوناگون تشکیل شده بودند برای آزادی های فردی و بکارگرفتن ابتکار برای ایجاد تغییرات سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی ظرفیت بیشتری از خود نشان داده و مهاجمان را بیشتر همراهی می کردند. با واکنشی هوشمندانه به احتیاجات و تقاضاهیی جدید، بین النهرین در ادامه رشد و توسعه خود کامیاب شد. اما مصر، درمقابل، نمونه ای از یک جامعه محافظه کار و راکد شد. فرهنگ ذاتی و ایستای مصر تقریبا از انزوای این کشور نشأت می گرفت. خورشید و آب و هوای خشک مصر هر چیزی را خشک می کردند و در مصر چیزی به دور انداخته نمی شد. شهرهای اولیه در مصر با زحمت و کندی رشد کردند. می شود ثابت کرد که مصر با زندانی کردن خود در آداب و رسوم کهنه و منسوخ خود را خفه کرد. درگیریهای دوره ای با کوچنشینان وحشی می توانست با واردساختن شوکهای متوالی به این جوامع، آنها را در سلامت نگه داشته و از اضمحلال آنها جلوگیری کند. تنها مهاجمان راستین به خاک مصر "هیکسوس"ها بودند که کمی قبل از 1500 ق.م بر این کشورفرمانروایی کردند. خروج آنها از مصر دوره ای از پیشرفت و گسترش در امپراطوری جدید را به همراه داشت. این اوج قدرت مصر را می توان نتیجه مستقیم انرژی وارد شده توسط بربرها به جامعه مصر دانست. جوامع بی تحرک ، مانند مصر، که از جذب و همگون سازی بربرها با مردم بومی سرباز می زدند به مسیر انحطاط افتادند و در نهایت از بین رفتند. در اروپا، "تئودوریک اوسترگوث" در حدود سال 500 میلادی بر ایتالیا و بیشتر نواحی امپراطوری سابق روم حکومت می کرد. او یکی از رؤسای قبایل ژرمن بود و سعی می کرد که امپراطوری روم را زنده کرده و راه آن را ادامه دهد. او برنامه ای به نام "سیویلایز" طراحی کرد تا بتواند سیستم اداری، اقتصادی و فرهنگی روم را به وسیله ی نیرو و توان ژرمنها بازسازی کند. تئودریک رمی های باسواد و باتجربه را در دولت، دستگاه های اداری و مالی جای داد و نظامی گری را در انحصار هم نژادان "گوت" خود قرارداد. گوتها در زمان صلح با کارکردن بر روی زمینهای کشاورزی فرهنگ کشاورزی خود را بازسازی می کردند. معمولا از این دوره هم جوشی "تحرک ژرمن" و "فرهنگ رمی" به عنوان آخرین کورسوی روم قبل از فروپاشی کامل آن یادمی شود. در سال 800 میلادی "شارلمانی" فرانسوی تبار تاج امپراطوری روم را بر سرنهاد. این امر، تجدید حیات فرهنگ و حاکمیت رم به وسیله ی ژرمنها چند قرن پس از سقوط اقتدار رم بود. این تلاش برای بازسازی فرهنگ، ادبیات و هنر رمی در چارچوب مسیحیت و سیاستهای شارلمانی به "رونسانس کارولینگیان" مشهورشد. حملات "وایکینگ" ها یکی از دلایل سقوط حکومت کارولینگی بود. این مهاجمان شمالی به جای اسب از کشتی استفاده می کردند. قایقهای دراز آنها می توانست در آبهای کم عمق حرکت کرده و از طریق رودخانه ها وایکینگ ها را به عمق خاک اروپا ببرد. در قرن دهم میلادی آنها شروع کردند تا در سرزمینهای انگلستان و شمال فرانسه ،که از طرف وایکینگ ها بارها مورد هجوم قرارگرفته بود، ساکن شوند. پس از پذیرش مسیحیت، وایکینگها در جوامع اروپایی ترکیب شده و از دزدی به تجارت روی آوردند. تزریق مهارتهای وایکینگ ها در انگلستان و شمال فرانسه به زودی این جوامع را به پرتحرک ترین و مؤثرترین حکومتهای اروپای غربی مبدل ساخت. مهارتهای ناوبری آنان به جوامع در خود فرورفته، محصور در خشکی و کشاورز اروپای شمالی کمک کرد تا تغییرکرده و به کشتی سازی ودریانوردی و بازرگانی اروپایی ها جان دوباره ای بخشید. بسیاری از محققان اعتراف می کنند که مهارتهای دریانوردی و پیشگامی وایکینگ ها به همراه روح پرشورشان و عشق به ماجراجویی به گسترش آتی اروپایی ها کمک کرد. آنها به همراه خود آگاهی جدیدی از دریا و دریانوردی به همراه آوردند. سفرهای آنها در اقیانوس اطلس بعدها به عصر جهانگردی منتهی شد که اروپا را بر دیگر نقاط جهان مسلط کرد. ادامه دارد
  18. RezaKiani

    ایا میدانید !؟

    1.در جریان "جنگ دوم خلیج فارس" بیش از 800 تیر موشک کروز "توماهاوک" به سمت عراق شلیک شد. 2. بنیانگذار نظام جدید ارتش در ایران در دروه قاجاریه "عباس میرزا" ولیعهد و "میرزا بزرگ قائم مقام" بودند. 3. به موجب حکم عمومی قشون شماره یک بهمن ماه 1300 ه.ش صادره از سوی وزیر جنگ وقت "رضا خان" -به سرهنگ "عزیزالله ضرغامی"- ابلاغ شد دستور داده شد که مدرسه های قزاقخانه، مشیرالدوله، بیطاری و مدرسه صاحب منصبان ژاندارمری را با یکدیگر ادغام نموده و یک مدرسه واحد به نام مدرسه "نظام کل قشون" تأسیس نماید. 4. تنها مدرسه نظامی پیش از دارالفنون، مدرسه نظام "کامران میرزا" فرزند و وزیر جنگ "ناصرالدین شاه" است که به سال 1264 ه.ق تأسیس شد و در طول دوره وزارت او، به کار تعلیم سنتی نظامیان پرداخت. 5. "گردان 653 ضدتانک سنگین ورماخت" در "نبرد کورسک" حمله خود را با 49 دستگاه توپ خودکششی "فردیناند" شروع کرد و تا قبل از ساعت 17:00 روز پنجم جولای 37 دستگاه از آنها را در میدان مین از دست داد. 6. "ناپلئون بناپارت" درباره مقاومت سخت سربازان روس گفته است:"باید آنها را دوبار هلاک کرد." 7. در طی نبرد "کانرسدورف"، 2 اسب در زیر پای "فردریک کبیر" -پادشاه پروس- از پای درآمدند. 8. در "نبرد اقیانوس اطلس" بریتانیا و ایالات متحده توانستند در ماه می 1943 ناوگان زیردریایی آلمان را شکست دهند. 9. پیام بی سیم افسر پیاده نظام به ژنرال "فون گلوکه" در بعد از ظهر دوم دسامبر 1941:"می توانم انعکاس آفتاب غروب را بر گنبدهای کاخ کرملین ببینم." این آخرین حد پیشروی ارتش آلمان در شوروی بود. 10. در روز 6 آوریل 1941، آلمان نازی به یوگوسلاوی حمله برد. در این روز و در اثر بمباران هوایی آلمانها، 170000 نفر در بلگراد کشته یا مجروح شدند.
  19. RezaKiani

    آیین نامه سلحشوران ژاپن

    کسی که برای چیره دستی در یک فن و هنر اعتبار و امتیاز یافته، نابخرد است؛ زیرا که او ،به نادانی، همه ی توان و اندیشه ی خود را در یک کار نهاده و به بهای فروگذاردن همه ی چیزهای دیگر، در آن یک فن استاد شده است. چنین کسی به هیچ کار نیاید.
  20. به به بحث تاریخی از کجا به کجا کشید!!!!
  21. تا کدوم بچه باشه و توی کدوم دبیرستان درس خونده باشه. کلا بچه های کم سن و سال در جنگ بیشتر دست و پاگیر هستند تا کمک. هر چیزی یه سنی داره. ما به یه بچه زیر 18 سال ماشین نمی دیم رانندگی کنه. اون وقت اگر تفنک بدیم دستش یه مقداری احمقانه نیس؟
  22. RezaKiani

    موشک Scarp, R-36 , ss-9

    اقا اگه قراره جنگ بشه من برم یه 100 تا نون با 100 تا کنسرو ماهی بخرم. خارج از شوخی من معتقدم هر تکنولوژی منطقی رو باید به دست بیاریم. ولی استفاده از هر تکنولوژی منوط به اینه که شرایط چی باشه؟ لازم باشه بمب شیمیایی رو هم تجویز می کنم. این جور اسباب بازی ها رو هم می تونیم بسازیم ولی با کلاهکهای تقلبی واسه گول زدن و گیج کردن سیستمهای دفاعی دشمن. حالا هر دشمنی که باشه. فقط نمی فهمم چرا بعضی از دوستان اصرار دارند که آمریکا را بذارند جای این دشمن. مگه دور وبرمون کم دشمن داریم؟
  23. آمريکای‌لاتين- همشهري آنلاين: برای اولین بار پس از فروپاشی شوروی نخستین ناوگان جنگی روسیه 29 آذر وارد کوبا خواهد شد. به گزارش مهر به نقل از آسوشیتدپرس، نخستین ناوگان جنگی روسیه پس از فروپاشی شوروی روز جمعه وارد کوبا می‌شود و برای مدت پنچ روز در آنجا اقامت خواهد داشت. کاپیتان "ایگور دیگالو" سخگوی نیروی دریایی روسیه با اشاره به این مطلب افزود: این برای نخستین بار است که ناوگان جنگی روسیه پس از فروپاشی شوروی در سال 1991 از کشوری کمونیستی در فاصله 145 کیلومتری از خاک آمریکا دیدار می کند. رزم ناو اتمی "پطرکبیر" و ناوشکن "دریادار چابانکو" ماه گذشته برای دیدار از کشورهای آمریکای جنوبی وارد حوزه کارائیب شدند که این امر پس از فروپاشی کمونیسم در شوروی بی‌سابقه بوده است. تحلیلگران بر این باورند که با توجه به اختلافات آمریکا و روسیه پس از درگیری‌های ماه اوت بین مسکو و تفلیس و اقدامات واشنگتن برای مقابله با مسکو این اقدام نوعی خودنمایی و به معرض نمایش گذاشتن قدرت از سوی کرملین تلقی می‌شود. http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=75149
  24. RezaKiani

    آیین نامه سلحشوران ژاپن

    سامورایی هنگام پراکنده گویی هم هرگز لب به شکوه نگشاید. مرد باید که همواره خود را بپاید تا مبادا سخنی که نشانه ی سستی است بر زبان آورد. از سخنی کوچک هم که ناخودآگاه گفته شود، می توان جوهر و سرشت گوینده راشناخت.
  25. RezaKiani

    انتشار اسناد اسلحه مخفي هيتلر

    با هسم و سعید موافق هستم یه نکته اش اینه که نوشته این بمب با سرعتی بیش از سرعت صوت فرود می آید. بابک جان فکر این جاش رو کردی. خودت که فیزیک خوندی و میدونی که غلبه بر سرعت صوت با بمب هواپرتاب تقریبا غیرممکنه . این بمب پس از پرتاب به سرعت حد می رسه و.....