RezaKiani
Members-
تعداد محتوا
1,988 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
-
Days Won
2
تمامی ارسال های RezaKiani
-
1. زمانی که در سال 1940 گلایدرهای سنگین "مستراشمیت 321 و 322" عرضه شدند، هیچ هواپیمای آلمانی قدرت کافی برای به دنبال کشیدن آنها را نداشت. برای یدک کشیدن آنها نمونه ای از هواپیمای بمب افکن "هاینکل111" را با نام "هاینکل 111زد" تولید کردند. 2. آلمان غربی در ماه می 1955 به پیمان نظامی "ناتو" پیوست. 3. در "جنگ اول خلیج فارس"، عراق از 35 نوع تانک و خودرو زرهی در ارتش خود استفاده می کرد. 4. در سال 1952 و 7 سال پس از تسلیم ژاپن در "جنگ جهانی دوم"، پیمان صلح بین کشورهای آمریکا و ژاپن منعقد شد. 5. امپراطوری عثمانی دوبار در سالهای 1529 و 1683 توانست تا "وین" پیش رفته و آن شهر را در محاصره بگیرد. 6. تمام اسرای روس که پس از پایان "جنگ دوم جهانی" از آلمان به شوروی بازگشتند به دستور "استالین" اعدام شدند. 7. رزمناو هسته ای "کالیفرنیا" در سال 1971 به آب انداخته شد و در سال 1999 از خدمت بازنشسته شد. به این ناو لقب "خرس طلایی" داده شده بود. 8. نیروی دریایی آمریکا 72 فروند زیردریایی، 12 فروند ناوهواپیمابر، 27 فروند رزمناو، 55 فروند ناوشکن و 35 فروند ناوچه، 41 کشتی فروند آبی-خاکی، 200 لندینگ کرافت و 100 کشتی لجستیکی در اختیار دارد. 9. نیروی دریایی روسیه 53 فروند زیردریایی، 1 فروند ناو هواپیمابر، 7 فروند رزمناو، 14 فروند ناوشکن، 88 فروند ناوچه گشت ساحلی، 22 فروند کشتی آبی-خاکی و در حدود 435 کشتی لجستیکی در اختیاردارد. 10. اولین نمونه آزمایشی هواپیمای "هرکولس" در اکتبر 1960 در یک پایگاه هوایی آمریکا اوراق شد. 11. مارشال "رومل" جزوه ای در تاکتیکهای پیاده نظام به نام "یورش پیاده نظام" نوشته بود که این نوشته باعث شد هیتلر به او علاقمند شود و در زمان اشغال "سودتنلند" او را به فرماندهی گردان محافظانش منصوب کرد. رومل در آن زمان عضو حزب نازی نبود و هیچ گاه نیز عضو آن حزب نشد.
-
گونه ای منش ورفتار آن است که آن را "رفتار رگباری" گویند. کسی که در رگبار ناگهانی گرفتار شده است، اگر که نخواهد در باران خیس شود، هر چه تندتر می دود یا می کوشد تا خود را به زیر ایوان خانه های کنار راه برساند. با این همه او خیس می شود. اگر اندیشه مان را از پیش برای خیس شدن در باران آماده سازیم، در چنین پیشامدی کمترین پریشانی نمی یابیم. این منش در هر کار و هر وضعی بهتر و برتر است.
-
کسی کپی کاری رو مسخره نمی کنه! جانم واست بگه که بعضی ها حرفشون اینه که حالا که قراره کپی کنیم بریم بگریدم بهترین رو پیداکنیم وکپی کنیم. یعنی دقیقا همون کاری که روسا وآمریکایی ها با طرح و نقشه های آلمان کردند. نه اینکه هی بریم جنسهای بنجل بیاریم و بعدش شروع کنیم به کپی کردن..... خودت که بهتر می دونی.
-
معرفی بــرخی از هــواگـرد های کـمـیـاب نـظـامـی و غـیـر نـظـامی
RezaKiani پاسخ داد به Babakim1 تاپیک در گالري نيروي هوايي
این آقا بابک ما نرم افزار نیس. یه جور سخت افزار مخصوصه که خدا آفریدتش تا بی ایمانها به قدرتش ایمان بیاورند. ولی خداوکیلی سخت افزار خیلی بدرد بخوریه. ما که ازش خیلی داریم استفاده می کنیم. عمرش دراز باد!!!!!!!!1 -
عالی است
-
در دیدار دوستی سوگوار، آنچه که برای دلداری او می گوییم بسیار مهم است. او می تواند احساس و انگیزه ی نهانی ما را در سخنانمان بخواند. سامورایی راستین نیز هرگز نباید که پژمرده دل و افسرده جان بنماید. مرد باید که بادلی پرشور و جوش پیش تازد، چنان که یقین می داند که بر همه پیروز خواهد شد. جز با چنین روحی ودلی، سامورایی به هیچ کار نیاید. راز دلداری دادن به یار اندوه دار نیز در همین نکته است.
-
مشابه همین تاپیک تقریبا 6 ماه پیش زده شده. از مدیران سایت تقاضا می شود مطالب این تاپیک به اونجا منتقل بشه.
-
عجب بلبشویی بوده. تانکهای عراقی تا عقبه نیروهای ما اومده بودند اونهم نه یکی دوتا . تقریبا دو تیپ زرهی از پشت اومدن اون وقت هیچ کی نفهمیده. ببین جنگ رو دست چه آدم های کار بلدی داده بودیم؟ پس وظیفه حفاظت از جناح های این لشکر با کدوم واحد بوده؟ این واحد چه چوری رفته جلو که هیچ واحد دیگری جناح هاش رو پوشش نداده تا به این راحتی دخلش بیاد؟ ای خدا.....
-
براي ما جنگ با اسرائيل بي نهايت راحت تر از جنگ با عراق است!
RezaKiani پاسخ داد به Lich تاپیک در جنگ تحمیلی
خداوند رحمتشان کند. ملت ایران خیلی شانس آورده و خودش خبر نداره. به هر حال.... -
میلجم مخفف کلمات "ملی جمی" است که به زبان ترکی "ناو ملی" معنی می دهد. این ناوچه شناوری برای جنگهای ساحلی است و با استفاده از توانایی های بومی طراحی و ساخته شده. در طراحی آن سعی شده تا از توانایی حرکت پنهان و رادارگریزی استفاده شود. ساخت اولین نمونه از این کلاس با نام "هیبلیادا" در ماه جولای 2005 آغاز شد و این شناور پس از اتمام ساختمان در روز 27 سپتامبر 2008 به آب انداخته شد. قرار است که این شناور در سال 2010 رسما به نیروی دریایی ترکیه بپیوندد. نیروی دریایی ترکیه انتظار دارد که 12 فروند از این شناورها را دریافت کند و درضمن بازار خارجی خوبی برای آن پیش بینی می کند. زمانی که اولین قدمها برای ساخت یک شناور رزمی بومی در ترکیه برداشته شد قرارشد که ناوچه های آلمانی "آ-100 مکو" تحت لیسانس شرکت "بلوهم+فوس" در ترکیه ساخته شود. در ماه جولای سال 2000 شراکت با آلمانها به قفسه های بایگانی سپرده شد و نیروی دریایی ترکیه تصمیم گرفت تا ناوچه های جدید را با استفاده از توانایی های داخلی طراحی و تولید کند. در روز 12 مارس 2004 فرماندهی دریایی استانبول درگیر طراحی و ساخت شناورهای جدید شد. طرح و ماموریت های ملیجم شباهی زیادی با شناورجدید ایندیپندنس آمریکایی -که در همین سری مقالات معرفی شد- دارد. قرار است که 8 نمونه اولیه این شناور در کلاس کوروت رده بنده شوند و 4 نمونه آخر در کلاس ناوچه رده بندهی شده و با نام کلاس "اف-100" معرفی شوند. اف-100 کمی بزرگتر از شناورهای میلجم طراحی شده است و قرار است به موشک انداز عمودی مارک41 مسلح شود. توانایی های اف-100 به عنوان یک شناور چند منظوره بیشتر از شناورهای میلجم است. موشک انداز "مارک41" نصب شده بر روی اف-100 را می توان برای شلیک موشک "سی اسپارو"، موشک "استاندارد" یا موشکهای ضدزیردریایی "ولا" به کارگرفت. بدین سان اف-100 به یک شناور آزمایشی برای نسل آینده ناوچه های پدافندهوایی نیروی دریایی ترکیه تبدیل خواهدشد. این ناوچه های جدید که "تی اف-2000" نام گرفته اند بر اساس تجربیات حاصل از میلجم و اف-100 طراحی و ساخته خواهند شد و پس از سال 2023 به نیروی دریایی ترکیه خواهند پیوست. نیروی دریایی پاکستان نسبت به خرید 4 فروند ناوچه میلجم ابرازعلاقه کرده است. مذاکرات بین 2 کشور در سال 2007 آغاز شده و پاکستان امیدوار است که بتواند 3 فرونداز این ناوچه ها را درکشور خود مونتاژ کند. میلجم توانایی حمل 1 فروند هلیکوپتر "سی هاوک" را دارد. سی هاوک توانایی حمل و شلیک موشکهای هلفایر، پنگوئن و اژدرهای "مارک 54" را داشته و می تواند توان ضدزیردریایی میلجم را تا اندازه زیادی افزایش دهد.
-
نسل آینده شناورهای نظامی(قسمت دوازدهم)؛ میلجم(Milgem)
RezaKiani پاسخ داد به RezaKiani تاپیک در ناوهای محافظ
نیروی دریایی عثمانی اولین نیروی دریایی است که اقدام به شلیک اژدر از یک زیردریایی در زیر آب کرده است. نام زیردریایی سلطان عبدالحمید و ساخت بریتانیا. -
[size=18][/size]تاریخ: اول اکتبر سال 331 قبل از میلاد محل: نزدیک موصل و اربیل در عراق امروزی نتیجه: پیروزی قاطع اسکندر [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_chart03.JPG[/img] دراین نبرد، اسکندر سومین و آخرین پیروزی خود بر ارتش ایران را بدست آورد که نتیجه آن، پایان حکومت داریوش بر ایران بود. شرایط عوارض زمین در این نبرد برای هر دو طرف یکسان بود و کسی نمی توانست ادعا کند که تنها این شرایط سبب پیروزی اسکندر بوده اند. داریوش زمین مسطحی را انتخاب کرد که بتواند از برتری عددی خود به خوبی استفاده کند و مانند نبرد ایسوس دچار کمبود فضای کافی برای مانور نیروهایش نگردد. اگرچه سپاه داریوش بر یونانی ها برتری عددی خردکننده ای داشته است اما از نظر تجهیزات و کیفیت در سطح پایین تری نسبت به مقدونی ها قرارداشتند. فالانکسهای مقدونی از نیزه های بلند 6 متری استفاده می کردند درحالیکه مزدوران یونانی و ارمنیها (که احتمالا به شیوه مزدوران یونانی می جنگیدند) نیزهای 3متری داشتند و گارد جاویدان از نیزه های 1.2متری استفاده می کردند. این نیروهای زبده از زره سنگین استفاده می کردند اما دیگر نیروهای پیاده ایران بیشتر پیاده سبک بودند که از تیروکمان استفاده می کردند. داریوش بهترین سواره نظام خود را از ساتراپهای شرقی ایران فراخوانده بود و از سواره نظام متحدین سکایی خود نیز بهره می گرفت. او دستور داده بود تا قبل از نبرد بوته ها و درختچه های میدان را بکنند تا فضای مناسبتری برای مانور ارابه هایش فراهم شود. یکی از مقدماتی که می توان برای این نبرد در نظر گرفت این است که جزئیات زیادی از فرآیند برنامه ریزی وجود داشته است که متاسفانه هیچ منبعی آنها را شرح نداده است اما تمام منابع بیان می کنند که قبل از آغاز نبرد یک شناسایی حرفه ای انجام شد که اسکندر در تمام عملیات خود از آن بهره گیری کرد. این امر قبل از جنگ و در میانه آن معنای بسیار مهمی در برداشته است. او کاملا زمین و ظرفیتهای حریفش را می شناخته است. با وجود اینکه اسکندر تنها چند عنصر شناخته شده تاکتیکی پارسها را از کتاب گزنفون (مانند استفاده از ارابه) فراگرفته بود نقشه ای کشید و بیشتر عوامل اصلی را پیشبینی کرد و توسط هیچ کدام از خدعه های داریوش غافلگیر نشد. او مانند دفعات قبل مستقیما حمله نکرد و از هیچ نقشه سنتی نیز استفاده نکرد و به همین دلیل رفتارش برای دشمن غیرقابل پیش بینی بود. هنگامی که سپاه پارسیان را در دوردست دید به سپاهیانش دستور توقف داد و آنها همانجا اردو زدند. مرحله اول [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_gaugamela1.gif[/img] موقعیت اولیه دو طرف بسیار شبیه چیزی است که در تصویر بالا به نمایش درآمده است غیر از اینکه سپاه اسکندر نصف طول سپاه ایران را داشته است. در ابتدا اسکندر مشاهده کرد که زمین بسیار صاف و مناسب برای حملات ارابه ها است. داریوش فکر می کرد که اسکندر مانند دو نبرد پیشین خود شروع خواهد کرد و یک حمله مستقیم را به جناح روبروی خود انجام خواهد داد. اسکندر مجددا نیروهایش را به صورت آرایش اریب مرتب کرد در حالیکه جناح راستش قوی تر بود. دوباره پارمنیون مجبور بود تا تنها جلوی نیروی دشمن را سدکند و حمله اصلی توسط اسکندر انجام می گرفت. تعداد سپاهیان ایران به قدری بیشتر بود که اسکندر تصمیم گرفت تا تاکتیک خود را عوض کند. به جای حمله سریع، او مستقیما به جلو رفت. همچنین در بعضی منابع آمده که موانعی توسط ایرانی ها بر روی زمین درست شده بود که باید جلوی حمله سریع اسکندر را می گرفتند. این موانع در جلوی صفوف ایران در نقشه آمده است. مرحله دوم [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_gaugamela2.gif[/img] هنگامی که مسیر اسکندر بر روی زمین صاف مسدود شد، داریوش تصمیم به حمله گرفت چرا که پس از چند لحظه ارابه هایش در زمین نامناسب بلا استفاده می شدند. ارابه ها همگی به سمت مرکز سپاه اسکندر که فالاکنسها در آن موضع گرفته بودند حمله کردند(پیکانهای قهوه ای در مرکز). فالانکسها برای مقابله با ارابه ها تاکتیک موثری را توسعه داده بودند. آنها به محض رسیدن ارابه ها در صفوف خود دالانی باز میکردند که باعث می شد ارابه ها بدون برخورد از میانشان عبورکنند. پس از آن از پشت راه آنها را بسته و دیگر نیروهای پیاده نظام به ارابه ها حمله می کردند. داریوش سواره نظام جناح راست خود را جلوتر فرستاد و قسمتی از سوراه نظام جناح چپ را برای متوقف کردن اسکندر استفاده کرد. بسوس که فرماندهی جناح چپ ایران را برعهده داشت یک وظیفه مخصوص داشت. او باید جناح راست اسکندر را دور می زد و به فالانکسها از پشت سر حمله می برد. اسکندر جناح راستش را به سمت راست گسترش داد تا از این حمله محافظت کند. سواره نظام ایران متوقف شد و مجبورشدند تا فالانکسها را بشکافند. مرحله سوم [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_gaugamela3.gif[/img] در میان نیروهای داریوش چند سوءتفاهم اتفاق افتاد و تقریبا تمام سواره نظام جناح چپ ایران به سمت جناح راست حرکت کردند درحالیکه داریوش در حقیقت می خواست قسمتی از آنها را در موضعشان نگه دارد تا بعدا به مقابله با حمله اسکندر بفرستد. لاوی های جوانی که باید فاصله بین صفوف ایرانی ها پرمی کردند جناح چپ داریوش را به خوبی پوشش ندادند. اسکندر مترصد چنین فرصتی بود و سواره نظام نخبه او به سرعت مانند گوه در فاصله ایجاد شده در صفوف ایرانی ها فرورفت(پیکان شماره1 در سمت راست نقشه). درضمن، پیاده های نخبه او و 4 گردان از فالانکسها به سمت مرکز نیروهای داریوش حرکت کردند(پیکانهای آبی در مرکز نقشه). فاصله ای بین نیروهای متحد ایجاد شد و ایرانی ها راه خود را به داخل اردوگاه اسکندر گشودند(پیکان های قهوه ای در مرکز نقشه). مرحله چهارم دسته های دخیره فالانکسها که در عقب بودند در برابر سواره نظامی که خط را شکسته بود مقاومت کردند(پیکانهای آبی در مرکز نقشه). اسکندر با سواره نظام نخبه خود به مرکز نیروهای داریوش حمله برد (پیکان آبی در بالای نقشه)و در نتیجه پادشاه ایران فرار کرد(پیکان قهوه ای در مرکز نقشه). پیاده نظام ایرانی ها سعی کردند تا از پشت به اسکندر حمله برند(پیکان شماره1 در نقشه) اما آگرینها عقبه اسکندر را پوشش دادند(پیکان شماره2در نقشه). [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_gaugamela4.gif[/img] مرحله پنجم [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_gaugamela5.gif[/img] در این زمان اسکندر به تعاقب داریوش نپرداخت و به جای آن دور زده و جناح راست خود را از دشمن پاکسازی کرد و آنها را مجبور به عقب نشینی نمود(پیکان آبی در سمت چپ و بالای نقشه). پس از آن پیام معروف پارمنیون به او رسید که از اسکندر تقاضای کمک می کرد. سواران نخبه برای کمک به پارمنیون به جناح چپ رفتند(پیکان بلند در مرکز نقشه) و سواره نظام ایران را به عقب راندند. کمی پس از آن، اسکندر شروع به تعقیب داریوش کرد اما دیگر برای گرفتن او خیلی دیر شده بود. یکی از نکات مهم این نبرد استفاده از تاکتیک آرایش اریب است. اما مهمتر از آن استفاده اقتصادی اسکندر از نیروهایش بود. او مجبور بود که سپاه بیشمار دشمن را از فالانکسهایش دور نگه دارد تا وضعیت میدان به او فرصت حمله را بدهد. بدین سان بود که اسکندر مقدونی در حالیکه تنها 24سال داشت توانست در پرشی 3گام خود را به اوج شهرت و افتخار برساند و بلندترین قله های موفقیت را زیر پا بگذارد. او در جنگهایی با ایرانی ها درگیر شد که برتری عددی با دشمن بود ولی مانورهای به موقع و زمان سنجی و تاکتیک برتر اسکندر او را پیروز میدان کردند. خلاصه نبرد اربیل [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_gaugamela0.gif[/img]
-
1. در روز 25 جولای 1945، یک فروند بمب افکن "بی 25" به طبقه هفتاد و نهم آسمان خراش "امپایر استیت" برخورد کرد. تلفات حادثه 14 نفر و خسارات وارده 1 میلیون دلار بود. 2. در زمان آغاز شروع درگیری های چریکی "ظفار" در کشور عمان، فرمانده نیروهای نظامی عمان یک سرتیپ بریتانیایی به نام "پرکینز" بود. 3. هشدار خلبان نیروی دریایی آمریکا به خلبان همراهش در ویتنام: "دوموشک سام در ساعت 2 و ارتفاع پایین. به راست به راست." 4. "سی هاریر"های نیروی دریایی انگلیس در جنگ فالکلند در حدود 1400 سورتی پرواز دفاعی و همقطاران نیروی هوایی آنها 150 سورتی تهاجم زمینی انجام دادند. 5. در سال 1988، شوروی سابق دارای 18 لشکر زرهی و 1 لشکر توپخانه در آلمان شرقی بود. 6. در روز 17 می 1915، یک فروند زیردریایی آلمانی کشتی مسافربری بریتانیایی "لوسیتانیا" را هدف قرارداد. 1198 نفر از مسافران کشتی کشته شدند که 128 نفر آنها آمریکایی بودند. آلمان برای جلوگیری از ورود آمریکا به جنگ برای مدتی حملات زیردریایی های خود را لغوکرد. 7. بعضی از نویسندگان باستان، "دژکوب"هایی به وزن 68000 کیلوگرم را در نوشته هایشان شرح داده اند که برای به حرکت درآوردن آنها 1000 مرد لازم بوده است. 8. اولین ارتش ثابت بریتانیا در سال 1645 توسط "الیور کرامول" بوجودآمد. این ارتش دارای 14000سرباز پیاده نظام و 7600 نفر سواره نظام بود. 9. اولین مین روبی دریایی تاریخ به وسیله هلیکوپتر در سال 1950 در بندر "ون سان" کره جنوبی انجام شد. اولین عملیات مین روبی هلیکوپترهای "سی استالیون" در سال 1973در بندر "هایفونگ" ویتنام شمالی انجام شد.
-
ایتی ایشیدا دانشمند مکتب کنفوسیوسی گفت:" یک مرد بد خط هم اگر دستنویس خوبی را سرمشق سازد و بادقت و پشتکار زیاد از روی آن بنویسند ، خطش بهتر خواهد شد." همچنین، اگر رزمنده ای یک سامورایی خوب را نمونه سازد، بسا که فر و بزرگی یابد. دریغا که این روزها پیرامون ما چنان سامورایی نیست که نمونه ی کامل باشد، پس سلحشور باید که چنین والا مردی را در اندیشه بسازد و در پندار درآورد. راه این کار آن است که او در چندین سامورایی بنگرد و ببیند که هر یک در کدام فضیلت -مانند راستی، دلیری، آداب صحبت، منش درست، وفاداری و تند ذهنی- ممتاز است، تا بتوان والامردی با همه ی این فضیلتها در پندار آورد و با سختکوشی، او را نمونه و کمال مطلوب خود سازد. در هر فن و هنری فراگرفتن منش و روش خوب استاد دشوار است و آموزندگان به گرفتن و دنبال کردن نارسایی های او گرایش دارند. اما پیداست که این کاستی ها و کمبودها به کار آنان نیاید. شماری از مردم آداب رفتار را خوب می دانند، اما ثبات و اصالت شخصیت ندارند. در یادگیری از چنین کسی، باشد که شاگر از او ادب نیاموزد و به جای آن تزلزل شخصیت فراگیرد. چون که آدمی بیاموزد که خوبی ها و فضیلتهای دیگران را بشناسد و دریابد، هر کس برای او معلم و راهنما تواند بود.
-
تاریخ: نوامبر سال 333 قبل از میلاد محل: ایسوس در جنوب آناتولی، اسکندروم امروزی در ترکیه نتیجه: پیروزی قاطع اسکندر پس از شکست ایرانی ها در گرانیکوس داریوش سوم آخرین پادشاه هخامنشی تصمیم گرفت که خود به مقابله با فرمانده جوان مقدونی بپردازد. او به دنبال سپاه اسکندر به راه افتاد تا خطوط تدارکاتی اسکندر را قطع کند. مسیر قرمز حرکت داریوش از سوریه و مسیر آبی مسیر اسکندر در کنار دریای مدیترانه را برای رسیدن به ایسوس نشان می دهد مرحله اول در این نبرد عوارض زمین نقشی حساس در پیروزی یونانی ها داشتند . از این رو در نقشه به صورت برجسته تری نمایش داده شده اند. محدوده بسیار تنگ عملیات بیان می کند که ایرانی ها فقط می توانسته اند تعداد کمی از ردیفهای جلویی سربازان خود را بکارگیرند که در نقشه با دو ستون نشان داده شده اند. همچنین، داریوش با قسمتی از سواره نظام خود حرکتی مانوری انجام داد. او در جناح چپ خود واحدهای خود را به جلو فرستاد تا به جناح راست اسکندر هجوم برند تا بتوانند آنها رو دور بزنند و از پشت سر سواره نظام نخبه اسکندر که در جناح راست سپاه یونان قرارداشت سردرآورند. همچنین او مقدونی ها را با حرکت دوم خود غافلگیر کرد. او تعداد زیادی از سواره نظام خود را از جناح چپ به راست فرستاد که زمین بهتری برای مانور سواره نظام داشت.(پیکان نارنجی رنگ در نقشه بالا) او امیدوار بود که بتواند خطوط تسالاینی ها را که تحت فرماندهی پارمنیون پیر بودند بشکافد. همانطور که در مرحله بعدی نبرد خواهید دید داریوش در رسیدن به هدف خود خیلی نزدیک شده بود . اما اسکندر هر دو حرکت او را به خوبی دید و دو واحد کوچک را به سمت راست فرستاد(آگریانها و سواره نظام سبک) و بیشتر سواره نظام او در جناح چپ باقی ماندند تا از شکستن خط توسط ایرانی ها جلوگیری کنند. در هم شکستن آرایش این سپاه کوچک می توانست پیامدهای غم انگیزی برای مقدونی ها داشته باشد چرا که موفقیت آنها بستگی به ایستادگی پیاده نظام در مرکز داشت که بتوانند جلوی مرکز ایرانی ها را سد کنند حتی اگر برتری عددی با ایرانی ها باشد. این زمان برای حمله اسکندر به جناح دشمن قاطع بود. مرحله دوم اولین ستون از کماندران از مزیت فاصله خود با دشمن بهره گیری کردند و پس از تیراندازی به جناح چپ ایرانی ها به سرعت عقب نشستند. حمله آنها آنچنان کوبنده و سریع بود که نقشه ایرانی ها در هم ریخت. کمانداران ایرانی و واحدهای کرد(اگرچه از سنین پایین تمرین می کردند ولی تجربه جنگی زیادی نداشتند) نتوانستند به سرعت سازماندهی کنند و غافلگیر شدند. کماندران به عقب و داخل صفوف کردها رانده شدند. کردها که با کمانداران مخلوط شده بودند دچار اغتشاش شدند و جناح چپ ایران ضعیف و ناپایدار شد. اما همه اینها به خاطر ضعف و نقشه ایرانی ها به دست نیامد و توفق و تاکتیکهای درخشان افسران اسکندر و شخص وی در این نقش داشتند. سپس میانه جبهه اسکندر(فالانکسها) به صورتی اریب پیش رفتند و ضدحمله ای مرگبار را در ساحل مقابل رود اجرا کردند. آرایش فالاکنسها بدین صورت بود که جناح راست آنها جلوتر از جناح چپ آنها قرار داشتند و مانند تیغه چاقو به سمت مرکز سپاه ایران پیش می رفتند. مزدوران یونانی به خاطر قرار داشتن در ساحل بر فالانکسهای مقدونی برتری داشتند. مرحله سوم جناح راست ایرانی ها -یعنی سواره نظامشان- پس از حمله به تسالاین ها وسواره نظام یونان پیشروی کرد. آنها توسط نیروی کمکی که داریوش قبل از آغاز نبرد فرستاده بود پشتیبانی می شدند و بر سوارکاران پارمنیون برتری عددی داشتند. جناح چپ اسکندر در خطر بزرگ قرار گرفت. ایرانی ها سواره نظام متحد را عقب زدند و این خطر پیش آمد که بتوانند به زودی از پهلو به فالانکسها هجوم برند. در میانه، مزدوران یونانی محکم ایستاده بودند و در برابر فالانکسها که می خواستند خطوط آنها را بشکافند مقاومت می کردند. هنگامی که وضعیت جناح چپ اسکندر بدشد، پس از متوقف شدن پیشروی فالانکسها ایرانی ها ابتکار عمل را در دست گرفتند و آنها را به داخل آب بازگرداندند.(پیکانهای نارنجی درمرکز نقشه بالا) سپس آنها سعی کردند تا به پیاده نظام نخبه اسکندر با استفاده از فاصله ایکه در میانشان ایجاد شده بود حمله کنند. اما از سوی دیگر، جناح چپ ایرانیها در حال ضعیف شدن بود و مرکز آنها از هر سود درخطر تهاجم بود. در نهایت واحدهای پیاده کرد و پیاده نظام پشت سرشان در اثر هجوم سواره نظام نخبه اسکندر شکسته شدند(پیکانهای نارنجی در بالای نقشه) و شروع به عقب نشینی کردند. مرحله چهارم هنگامی که جناح چپ ایرانی ها در نهایت در هم فروریخت سواره نظام نخبه و پیاده نظام نخبه اسکندر از سمت چپ به مزدوران یونانی هجوم بردند(پیکانهای آبی در مرکز نقشه بالا). مزدوران یونانی که در برابر خود فالانکسها را داشتند هنگامی که از پهلو مورد حمله قرارگرفتند نتواستند در برابر چنین هجومی مقاومت کنند. به علاوه می دانیم که عقبه و جناحین آنها بسیار ضعیف شده بود. در این زمان داریوش وضعیت را درمی یابد و در اولین واکنش مستقیما به اسکندر حمله می برد(پیکان نارنجی در مرکز نقشه). اما در همین حین متوجه می شود که پیاده نظام نخبه اسکندر بر سربازان ایرانی برتری زیادی یافته اند. داریوش به جبهه پشت کرد و هنگامی که سربازان او شاه خود را درحال فرار دیدند جرات خود را از دست دادند و روی به هزیمت نهادند. مرحله پنجم در آخرین مرحله نبرد می بینیم که جناح راست ایرانی ها پیشروی خوبی داشته اما دیگر نیروهای آنها عقب نشینی کرده اند و در نتیجه آنها نیز نتوانستند بیشتر به جنگیدن ادامه دهند. چراکه در صورت پافشاری در نبرد، اندکی بعد راه عقب نشینی آنها مسدود می شد و بین 2 یا چند نیروی متحد گیرمی افتادند. بنابر این با چشم پوشی از موفقیت خود (هرچند که نتوانستند خطوط پارمنیون را در هم شکنند) شروع به عقب نشینی کردند. تمام سپاه ایران شروع به فرار کرد و اسکندر به تعقیب داریوش پرداخت اما موفقیتی در این امر نداشت. اسکندر از تاکتیک آرایش اریب استفاده کرد . وظیفه پارمنیون متوقف کردن ایرانی ها تا پایان نبرد بود و او توانست با موفقیت آن را انجام دهد. اما همان طور که در تصویر دیده می شود بیشترین خطر در تمام طول نبرد همین نقطه را تهدید می کرده است. به هرحال، جناح راست اسکندر توانست با موفقیت خطوط دشمن را بشکافد و به یک پیروزی قطعی دست بیابد. خلاصه عملیات
-
تا پنجاه-شصت سال پیش سامورایی ها هر بامداد تن می شستند، سر می تراشیدند(از پیشانی تا نزدیک فرق سر به شیوه سامورایی ها) و موی زلف را خوشبو می کردند و می آراستند؛ سپس ناخن می گرفتند، نوک پنجه ها را با سمباده ی ناخن پاک می کردند و آنگاه سرانگشت و ناخنها را با گیاهی خوشبو رنگ و جلا می دادند. آنها همواره به سر و وضع خود می رسیدند و در آراسته بودن کوشش بسیار داشتند. ساموریی ها هر روز شمشیرهای بلند و کوتاه خود را پاک می کردند و صیقل می دادند تا کند نشود. این گونه باریک نگری در نما و سیمای مرد شاید که نابخردانه نماید، اما این رسم از ذوق و جمال پرستی یا احساس عاشقانه برنیامده بود. رویارویی ودرگیری با رزمندگان هر لحظه در سر راه سامروایی کمین داشت و مردن با ظاهر آشفته و سر وروی پریشان نشانه ی کوتاهی او در رفتار به شیوه و منش سلحشوران و مایه ی ریشخند و خوارشدن در چشم دشمن می بود. پس سامورایی، خواه جوان و خواه پیر، با همیشه آماده بودن برای مرگ در پیکار، همواره در آراسته داشتن خود سخت می کوشید. چنین عزم و همتی استوار در خود آراستن شاید که بیجا بنماید، اما این رسم و راه سامورایی است. راست آنکه این کار رنج و وقت زیادی نمی خواهد. چون که سامورایی همیشه آماده ی مرگ باشد، یا از پروای بیش و کم و دلواپسی های این جهان گذران فراتر رود و خود را مرده داند، اگر در خدمت به امیر خود کوشا و یکراه باشد و مهارت خویش را در فنون رزم به کمال برساند، یقین که هرگز خوار و شرمسار نخواهد شد. اما آن سامورایی که روزگارش را در برآوردن خواهشهای دل خودپرست بگذراند، در هنگامه ی دشوار، شرم و ننگ به جان خواهد خرید. او، سرمست چنین حال و رفتاری، خواری خود و زاری کار را درنیابد، و با این پندار که تا آنگاه که تندرست و خوشدل است از هرچیز دیگر چه باک، خود را خرسند دارد- که بر این حال باید گریست. سامورایی که هر دم آماده ی مرگ نباشد، ناگزیر مرگی ناشایست فراروی یابد. اما آن سامورایی که همواره آماده و پذیرای مرگ زندگی کند، خود را خوار و زبون نسازد. باید این نکته را خوب دریابیم و منش خود را بر آن نهیم. در سی سال گذشته زمانه دیگرگون شده است. اینک چون سامورایی های جوان گرد هم آیند، از پول و از سود وزیان سخن دارند وازین که چگونه نان و آب خانواده را آماده دارند و چه سان رخت و جامه را بها شناسند و داستانهای شهوت آمیز برای هم گویند. اگر از هر چیز دیگر سخن به میان آید، مجلس از حال و شور بیفتد و همه بی اختیار احساس دلتنگی کنند. اخلاق ما تا چه پایه سقوط کرده است؟ در روزگار گذشته جوانها تا بیست و سی سالگی به پول ومال و کارهای دنیا نمی اندیشیدند، و ازین چیزها سخن نمی گفتند. اگر در پیش آنها سخنی درین چیزها ناخودآگاه بر زبان بزرگترها می رفت جوانان را چنان می آزرد که گویی تنشان را دریده باشند. پیداست که این گرایش نو به پول ومال از آنجا برآمده است که زمانه ی ما تجمل پرستی و جلوه فروشی را ارج می نهد، پول اعتبار بی مانند یافته است. بی گمان اگر که نسل جوان شور و شوق برای تجمل را، ناسازگار با وضع و حال خود نمی داشت، این منش بیراه از میان می رفت. از سوی دیگر، پرمایه دانستن و ستودن جوانان صرفه جو و مقتصد نیز بسیار نارواست. صرفه جو بودن ناگزیر به کمبود عزت نفس و والایی، یا حس مسئولیت شخصی و اجتماعی، می انجامد. پیداست که هر سامورایی که مسئولیت خود را نسبت به دیگران از یاد ببرد، دون و فرومایه است.
-
نسل آینده شناورهای نظامی(قسمت یازدهم) ام آر تی پی 33(MRTP33)
RezaKiani پاسخ داد به RezaKiani تاپیک در شناورهای تندرو
حامد جان سلام اونی که دنبالش باشه خودش این تاپیک رو پیدامی کنه. پس زیاد جای ناراحتی نیست. شرکت یونوک (البته من ترکیم ضعیفه شاید تلفظش درست نباشه) اصلا یه شرکت ترکی هست . این هم آدرس سایتشون http://www.yonca-onuk.com/mrtp_33.htm ظاهرا از ساخت شناورهای سبک و قایقهای سریع شروع کردند و بیشتر دارند با پاکستان کار می کنند. جالب ترین نکته این سایت هست: http://www.defencetalk.com/forums/showthread.php?t=2313 کاربری که با نام کاربری Kerkenez وارد بحث شده معاون شرکت یونوک هست و خودش آمده توی بحث شرکت کرده تا اشکالاتی که مطرح می شه پاسخ بده. چیزی که درباره تولیدات نظامی ایران تقریبا سابقه نداره و کسانی که مسئول یا مجری طرح هستند سعی می کنند که کمترین اطلاعات رو به دیگران یا رسانه های جمعی بدهند. به هرحال... تشکر از همگی دوستان رضا -
دیشب شبکه 1 سیما یه فیلم ژاپنی گذاشت به نام یاماتو-آخرین نبرد از شعارهای سطحی فیلم که بگذریم و از اینکه هیچ نگاه تاریخی و نظامی به این نبردناو توی فیلم وجود نداشت یه چیز خیلی جالب توی فیلم بود: تو فیلم نشون می داد که برای مقابله با هواپیماهای آمریکایی از توپهای 18 اینچی(36 سانتیمتر تقریبا) یا 4 اینچی(10 سانتیمتر) استفاده می کنند. به نظر دوستان این با عقل جور درمیاد که با توپهایی که برای زدن مواضع زمینی طراحی شده اند و قدرت مانور کمی دارند هواپیما زد. آدم یاد فیلم لیلی با من است می افته که می خواست با پی آر جی تانک بترکونه :mrgreen:
-
رزمناو زمینی پی-1000/پی-1500 رزمناو زمینی پی-1000/پی-1500 ( Landkreuzer P.1000 /p.1500 Ratte)
RezaKiani پاسخ داد به karkas تاپیک در تانک
آقای رامتینای عزیز بحث درباره این غول بیابونی در حدود 5-4 ماه پیش به اتمام رسید. فکر نمی کنیدیه مقدار دیر رسیدید. در ضمن من خودم هم واحدها استاتیک رو پاس نکردم ولی دو تا فرمول ازش بلد هستم. تازه خیلی واحدهای دیگری رو هم پاس نکردم. این که چیزی نیست. درس اخلاق اسلامی هم دو سه بار افتادم و آخر سر تک ماده کردم. در ضمن با آقا آرش عزیز خیلی وقته که رفیق هستیم و توهینی هم در کار نیست. بحث فنی هست. شما جواب بده ما که بخیل نیستیم. من می گم این غول بیابونی از روی کاغذ نقشه کشی اون ور تر نرفته(البته در وجود نقشه اش هم شک دارم) . همون جور که گفتم تمامی تانکهای آلمانی رو با زیرگروه هاشون ترجمه کردم. درباره این غول بیابونی چیزی ندیدم. شما هم سرچ کن اگر چیزی با سند پیداکردی به ما هم بگو. بعدش هم دوباره تکرار میکنم. ساخت تانکی که از هیچ جاده و پلی نمی شه عبورش داد عین حماقت هست. آلمانها توی موز هم مونده بودند و 2 تا بیشتر ازش نساختند. تازه موز که از این غول بیابونی 10برابر کوچیکتر بوده. به هر حال...... -
اعتماد بسیار به خود داشتن و اندیشه ی خود را پایدار پنداشتند، از نابخردی باشد. سامورایی که از راه تلاش و تمرکز دادن اندیشه، عقاید ثابت و استوار یافته است، گاه پندارد که به پایه ای مطلوب از کمال رسیده است، اما این خیال خام است. سامورایی باید که کوشش و همت بایسته و پیوسته در کارآورد؛ نخست در فنون و آداب و هنرهای بنیادی استوارشود، و سپس به آموختن و به کار بستن را دنبال کند تا هنز و جوهر او بارورگردد. سامورایی هرگز نباید که آسایش جوید، و باید که همه ی عمر از آموختن و پیش رفتن به سوی کمال بازنایستد. این پندار که با دریافت بهره و شناختی اندک از آنچه می جسته ایم، می توان در کار وهمت سست شد، بالاترین نابخردی است. سامورایی باید که همواره با خود بیاندیشد:"من در این کارها هنوز راهی دور و دراز دارم تا به کمال و پختگی برسم" و عمر را سراسر در سر معرفت جویی و فراگیری نهد، و با پشتکار پویای طریقت راستین باشد. جز با چنین سیر وسلوکی به معرفت نتوان رسید.
-
از نظر من این بابا تنها یه مشت شعار چپونده بود توی دهن آدمهای فیلم که آره واینها بعدش هم از یه کار تکنیکی فوق العاده خوب استفاده کرده بود ولی ارزش تاریخی و نظامی فیلم در حد صفر هست. اول اول فیلم که گوینده فیلم می گه چون کشورهای غربی ژاپن رو محاصره اقتصادی کردند ژاپن هم مجبور شد به اونها اعلام جنگ بده. البته موضوع محاصره اقتصادی درسته ولی نگفت باسه چی؟ کرم که نداشتند. ژاپن انقدر در شرق آسیا کثافت کاری کرده بود(مخصوصا کره و منچوری) که کشورهای غربی مجبور شدند یه جورهایی جلوی بلندپروازی های نظامی ژاپن رو بگیرند. در زمینه نظامی هم اصلا معلوم نیس واسه چی این غول بیابونی رو به عملیات انتحاری فرستادند. از تصمیم گیرندگان ستادنیروی دریایی ژاپن هیچ حرفی نیست. جلسات تصمیم گیری نشون داده نمی شه. کلا فقط شعاره.
-
از همین فالانکسها در ارتش ایران هم وجود داشت. اصولا حجم عمده ای از نیروهای مرزی ایران رو مزدوران یونانی تشکیل می دادند. منتها فیلیپ واسکندر تونستند این فالانکسها را در ترکیب مناسبی با سواره نظام بکاربگیرند. بعدها رومی ها تاکتیکهای ضدفالانکس رو اختراع کردند و برتری فالانکس ها رو در میدان جنگ از بین بردند.
-
این مطلب رو از مجله ادارمون کش رفتم. از نظر فنی مطلب خیلی جالبی هست.
-
ناوهواپیمابر USS Enterprise CVN-65 (آشنایی با ناوهای هواپیمابر 1)
RezaKiani پاسخ داد به Electro_officer تاپیک در ناوهای هواپیمابر و بالگرد بر
خوب مثه اینکه وظیفه آقابابک گل اینبار به ما محول شده است: 1در اولین روز عملیات جنگی ناوهواپیمابر اینترپرایز، 125 سورتی پرواز از آن انجام شد و طی این پروازها 167 تن بمب و راکت بر روی خطوط مراسلاتی ویت کونگ ها پرتاب شد. اینترپرایز اولین ناوهواپیمابر هسته ای بود که در یک عملیات جنگی شرکت کرد. 2-در روز 8 نوامبر 1998، 1 فروند پراولر در حال فرود شبانه بر روی ناوهواپیمابر اینترپرایز با 1 فروند وایکینگ بر روی عرشه ناو برخوردکرد. 2 خدمه وایکینگ از هواپیما بیرون پریدند ولی 3 نفر خدمه پراولر کشته شدند. 3-ناوهواپیمابر "اینترپرایز" اولین کشتی با پیشرانه هسته ای بود که از کانال سوئز عبورکرد. اما درباره غرق کردن این ناوها می شه گفت که با مهمات عدای تقریبا غیرممکن هست. هر کشتی دارای یه سری پارتیشن و قسمت هست که اینها توسط درهای مخصوصی از هم جدامی شوند. هر قسمتی رو که آب می گیره با این درها از قسمتهای دیگر جدا می کنند که باعث می شه تمام کشتی رو آب برنداره. بعدش هم کشتی های بزرگ دارای سیستمهای آتش خاموش کن و پمپهای تخلیه آب خودکار هستند. اندازه این کشتی ها هم یه جوری هست که اگر موشک بهشون بخوره بیشتر در قسمت بالای آب خور اصابت می کنه و در نتیجه آب به کشتی نفوذ نمی کنه. اگر عکسهای ناو استارک رو دیده باشید که توسط موشکهای اگزوست عراقی هدف قرارگرفت می بینید که موشکها در قسمتهای بالای بدنه نشسته اند. بهترین چاره برای زدن این غول بیابونی ها استفاده از کلاهکهای هسته ای است. البته هر کدوم از این ناوها تعداد زیادی اسکورت دارندکه از موشکهای ضدموشک استفاده می کنند. استفاده از مینهای هسته ای هم بد فکری نیست. البته اگر تکنولوژی آنها رو داشته باشیم. دقیقش رو که نمی شه گفت ولی خلاصه تیک آف کردن هواپیما مثه انداختن تیر توسط تیرکمون سنگی هست. اگر در بچگی البته تیرکمون درست کرده باشید. تنها فرقش اینه که سنگه اینجا تبدیل شده به هواپیما. به جای کش هم از یه مخزن بزرگ بخار آب استفاده می شه که توش بخار آب با فشار زیاد ذخیره شده. هنگامی که فرمان تیک آف به خلبان داده می شه. خلبان قبلش تا آخر گاز رو باز کرده وترمز رو نگه داشته. در لحظه تیک آف خلبان ترمز رو ول می کنه و خدمه ناوهم شیرهای مخصوص رو باز می کنند که بخارآب پرفشار رو به قلابی که به پشت چرخ هواپیما وصل شده منتقل می کنه. این دستگاه کاتاپولت نامیده می شه و آمریکایی ها اصطلاحا بهش کتی می گویند. قدرتش به اندازه ای هست که می تونه یه فولوکس واگن معمولی رو تا 5 کیلومتر در دریا پرتاب کنه. یا در عرض دو ثانیه یه تامکت تقریبا 37 تنی رو به سرعت 200 کیلومتر در ساعت برسونه. بدنیس به اینجا ها هم یه نیگاهی بندازی: http://en.wikipedia.org/wiki/Aircraft_catapult http://en.wikipedia.org/wiki/Aircraft_catapult -
سلحشوری که از کسی خواری و ناشایستی دیده و به کین جویی برنخواسته بود، آبرویش راباخت. راه درست کین کشیدن آن است که راست به سوی دشمن پیش بروی وبا او بجنگی تا آنکه به زخم شمشیر از پای درافتی. سامورایی که پیکار جوید، اگر هم بمیرد، هرگز شرمش نباشد. از سوی دیگر همان امید پیروز شدن است که سلحشور را دودل می دارد. چنان که او نگران از از کم بودن شمار مردان خود در پیکارجستن درنگ می آورد، فرصت گرانبها می گذرد و سرانجام باشد که آن رویداد و ننگ را یکسره فراموش کند. هرچند که شمار گروه دشمن بسیار باشد، اگر سامورایی اندیشه استوار دارد که یک تنه با همه پیکار جوید، و آنان را گروه گروه از دم تیغ بگذراند، رزم زود به پایان آید. در واقع، باشد که کارها به کام او برآید. همان 47 سامورایی بی امیر مانده آسانو نیز که سرانجام شبی به کین خواهی امیر از دست رفته شان به "کی را" تاختند، بیراه ماندند؛ چرا که آنها سپس بی درنگ در همان معبد "سن گاکو" دست به خودکشی نزدند. گذشته از این، آنها دیر به انتقام خون امیرشان برخاستند؛ اگر در میان این دو سال کی را یوشی ناکا نابهنگام از بیماری می مرد، دیگر راهی برای کین کشیدن آنان نمی ماند. برسر خرده گیری از منش ور فتار دیگران نیستم؛ اما چون در طرقت سامورایی می نگرم، خود را از گفتن این سخنان ناگزیر می بینم. اگر همه ی پیشامدهای احتمالی را دراندیشه نیاوریم، چون هنگام کار آید از چاره درمانیم و بسا که بهره مان شرم و ننگ باشد. آموختن از سخن و تجربه ی دیگران و تلاش در گرفتن و یافتن مغز و جوهر چیزها، همان آماده ساختن و پروردن عزم و اراده مان پیش از فرا رسیدن پیشامدهاست. در طریقت سامورایی هر لحظه باید چشم داشت که رویدادی در آزمون عزم و همت ما پیش آید؛ و باید که روز وشب درون و اندیشه را بکاویم و تدبیر کار را ساخته داریم. بسته به گردش کار و روند رویداد، باشد که مرد ببازد یا بمیرد. اما پروای ننگ ونام چیزی است سراسر جدا از نگرانی برد و باخت. مرد باید که برای دور ماندن از شرم به مرگ نیز تن سپارد. اگر در تلاش نخست، کارها به کام او برنیاید، باید که بار دیگر بکوشد. این باز کوشیدن به خرد یا کاردانی بسیار ندارد. سامورایی آهنین عزم از پیروزی و شکست نیندیشد و همه بی پروا تا پای مرگ بجنگد. این عزم همان پایگاه رسیدن به معرفت است.