RezaKiani
Members-
تعداد محتوا
1,988 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
-
Days Won
2
تمامی ارسال های RezaKiani
-
اولین بار در تاریخ نابغه ایتالیایی، لئوناردو داوینچی طرحی ساده از چترنجات ارائه داد. برای عملیاتی شدن این ایده زمانی در حدود 500 سال لازم بود. چتربازان نقش قاطعی در جنگ جهانی دوم بازی کردند. آنها در حمله آلمان به جزیره کرت، حملات آغازین در نرماندی و حمله نافرجام به پل آرنهایم نقشی حیاتی داشتند. چتربازان به عنوان نیروهایی نخبه توسط دو طرف درگیر در جنگ توسعه یافتند. شجاعتی که چتربازان انگلیسی در آرنهایم نمایش دادند به تقویت این تصویر -حتی در هنگام شکست حملات هوابرد- کمک کرد. حمله چتربازان آلمانی به جزیره کرت نیز همان اثر را بر روی دیدگاه آلمانها داشت. آرزوی ارسال سربازان به پشت خطوط دشمن، پیشینه ای چندصدساله دارد و بنجامین فرانکلین -دومین رئیس جمهور آمریکا- در نوشته هایش آرزوی داشتن چنین نیروی نظامی پرده را نشان داده است. در جنگ جهانی اول، وینستون چرچیل پیشنهاد کرد که ستونهای پرنده را برای نابود کردن پلها، کارخانه ها و وسایل ارتباطی از آسمان فروریزند. یک افسر آمریکایی به نام سرهنگ بیلی میچل نقشه ای کشید بر این پایه که سربازان را توسط چتر از بمب افکنهای هندلی-پیچ انگلیسی بر روی شهر متز بریزند. 25 روز بعد از آن، جنگ اول جهانی تمام شد و طرح سرهنگ میچل به بایگانی سرده شد. در فاصله بین دوجنگ، تمام قدرتهای نظامی جهان با فکر عملیات هوابرد مشغول بودند. ایتالیایی ها در سال1927 گردانهای چترباز تشکیل دادند اما هیچگاه آنها را در صحنه نبرد بکارنبردند. روسها نیز در این حوزه پیشگام بودند. در سال 1936، 1200سرباز ارتش سرخ در طی مانوری درنزدیکی کیف با چتر فرودآمدند. وابسته های نظامی کشورهای خارجی کاملا تحت تاثیر قرارگرفتند. روسها این سربازان را ملخهای جنگجو می نامیدند. به صورتی طعنه آمیز، با وجود پیشگامی روسها در دوران قبل از جنگ در استفاده از چترباز، آنها در جنگ به سختی از نیروی چترباز استفاده کردند. روسها در جنگ بر علیه فنلاند از چتربازان در پشت خطوط دفاعی فنلاند استفاده کردند، هرچند که مجموعه عملیات نظامی ارتش سرخ در فنلاند فاجعه ای بیش نبود. پس از آن، افرادی که برای هدایت پارتیزانهای روس انتخاب شده بودند در پشت خطوط آلمان فروریخته شدند. اسطوره های ارتش سرخ بیان می کنند که سربازان را بدون چتر و در ارتفاعی کم از هواپیما به میان توده برفها پرتاب می کرده اند! روسها ترجیح دادند از نیروهای چترباز خود به عنوان پیاده نظام استفاده کنند و در نبرد معروف کورسک یک واحد از آنها توانست با شجاعت نقشی حیاتی در سیستم دفاعی روسها بازی کند. هنگامی که صدای طبل جنگ بلندشد، بریتانیا و ایالات متحده هیچکدام دارای نیروی چترباز نبودند. هر دو کشور روش خود را بر پایه حمل کامل واحدهای نظامی، سربازان، توپخانه وتدارکات توسط هواپیما بناکردند. این روش را پیاده سازی از طریق هوا نام دادند. فرانسوی ها یک گردان چترباز را در سال 1939 سازمان دادند اما به زودی آن را منحل کردند. اما در میان کشورهای پیشرفته، این آلمانها بودند که ایده استفاده از توان بالقوه نیروی چترباز را قاپیدند. استفاده از چنین نیرویی در دیدگاه گودریان از جنگ برق آسا به خوبی دیده می شد. گورینگ -که فرماندهی لوفت وافه را بر عهده داشت- اولین هنگ چترباز را در سال 1935 سازمان دهی کرد. آنها با یک گردان چترباز شروع کردند و در سال 1938 استعداد نیروهای چترباز خود را به یک لشکر و بعدتر به یک سپاه افزایش دادند. سپاه چترباز لوفت وافه شامل چتربازان، سربازان گلایدرسوار و پیاده های نخبه بود. این سپاه مستقل، تاکتیکها و تکنیکهای جدیدی را توسعه داد که بعدها تاثیر خود را در عمل نشان دادند. یک سرتیپ لوفت وافه به نام کورت اشتودنت وظیفه آموزش و سازماندهی نیروی چترباز را برعهده گرفت. در طی جنگهای داخلی اسپانیا، آلمانها تجربیاتی در مورد حمل و نقل هوایی -ابتدا با یونکرس52- انجام دادند. این هواپیما اسب کاری نیروهای چترباز آلمان شد. هر هواپیمای یونکرس 52 می توانست 17 چترباز را با خود حمل کند یا یک فروند گلایدر که قادر به حمل 1 تن تجهیزات سنگین تر بود را به دنبال خود بکشد. آلمانها حمله ای را که آن را می توان اولین حمله هوابرد تاریخ نامید در دوازدهم مارس 1938 انجام دادند. چتربازان آلمانی در آن روز یک فرودگاه در واگرام اطریش را -در طی اشغال بدون خونریزی اطریش- تصرف کردند. در سپتامبر 1939، هنگامی که آلمانها به لهستان یورش آورند و دنیا اولین نگاه خود را به تاکتیک حمله برق آسای آلمانها انداخت، چتربازها جز شایعه اینکه اشغال چند نقطه از لهستان توسط آنها قرار است انجام شود نقشی بازی نکردند. به هرحال، آلمانها درحمله به نروژ -می 1940- از چتربازان استفاده کردند و فرودگاه های اسلو و استاوانگر را تصرف کردند تا دیگر نیروهای کمکی بتوانند به سلامت در این فرودگاه ها پیاده شوند. درحمله به هلند، چتربازان آلمانی نقشی مهم در جداکردن شهرها داشتند. در بلژیک نیز آنها چند پل حیاتی و دژ استراتژیک ابن مائل را تصرف کردند. این قلعه دارای 18 موضع توپخانه بود و 1000سرباز به همراه مواضع مسلسل، میدانهای مین، سیمهای خاردار، خندق از آن حفاظت می کردند. در روز10می 1940، 78 چترباز آلمانی بر روی سقف این دژ فرود آمدند و با منفجرکردن توپها و تیراندازی از بالا به سمت سربازان بلژیکی به مدافعین اجازه ندادند تا از امکانات دفاعی این دژ استفاده کنند. این چتربازان قبلا در یک ماکت به اندازه اصلی دژ، تمرینهای خود را انجام داده بودند. نتیجه عملیات هوابرد چتربازها حیرت آور بود؛ تلفات آنها تنها 6کشته و 20مجروح بود. روز بعد که نیروی زمینی آلمان سررسید صدها تن از مدافعین بلژیکی درون دژ چاره ای جز تسلیم شدن نداشتند. یک سال بعد، آلمانها برای حمله به جزیره کرت از نیروی چترباز استفاده کردند. این برای اولین بار در تاریخ بود که چتربازان وظیفه حمله و نابود کردن دشمن و رسیدن به تمام اهداف حمله را به تنهایی برعهده می گرفتند. در آن زمان، این بزرگترین عملیات هوابرد تاریخ به حساب می آمد. اگرچه کرت پس از نبردی سنگین سقوط کرد و این حمله به افسانه های نظامی پیوست اما آلمانها تلفات سنگینی دادند -در حدود25%- و بدین سبب هیتلر علاقه خود را به این روش تهاجم از دست داد. به دستور هیتلر، چتربازان آلمانی را به روسیه فرستادند تا مانند سایر نیروهای پیاده نظام بجنگند. به هرحال، بریتانیا این نبرد را به دقت مطالعه کرد. بدین سان آخرین عملیات بزرگ هوابرد آلمان تاثیر زیادی بر روی دکترین نظامی متفقین گذاشت و با پشتیبانی چرچیل بریتانیا به زودی صاحب یک لشکر هوابرد شد. در ژوئن1940، چرچیل به کابینه جنگ نوشت: "ما باید نیرویی شامل حداقل 5000نفر چترباز داشته باشیم... من قبلا چیزهایی در مورد این نیرو شنیده ام اما من باور دارم که آنها در مقیاسی کوچک عمل می کنند. در تابستان با تمرین دادن به چنین نیرویی باید برتری بوجود آید که کسی نتواند آنها را نادیده بگیرد و در ضمن تکانی به نیروهای مدافع از وطن نیز وارد شود." سرگرد جان راک از گروه مهندسی رزمی سلطنتی موظف شد تا یک واحد هوابرد انگلیسی را بوجود آورد. برخلاف آلمانها، چتربازان بریتانیایی قسمتی از نیروی زمینی بودند. پایگاه واحدهای سرگرد راک در رینگ وی منچستر بود و او مجبور بود که با کمترین تدارکات کارخود را پیش ببرد. اولین هواپیماهایی که او از آنها بهره برد، بمب افکنهای وایتلی بودند که برجک مسلسل انتهایی آنها را برداشته بودند و چتربازان می توانستند از آنجا بیرون بپرند. بریتانیایی ها اولین نمایش چتربازان خود را در نوامبر 1940توسط 4 فروند بمب افکن وایتلی -که 50 چترباز را حمل می کردند- انجام دادند. در همان ماه، ژنرال برونینگ به عنوان افسر فرمانده نیروهای هوابرد منصوب شد. درانتهای دسامبر1940، همه چیز آماده بود تا اولین لشکرهوابرد بریتانیا تشکیل شود. مشخصه آنها کلاه قرمز و سردوشی با نشان اسب بالدار بود. در سال 1944، نیروهای هوابرد بریتانیا در سپاه اول هوابرد به فرماندهی ژنرال برونینگ متمرکز شدند. اولین عملیات هوابرد بریتانیا در دهم فوریه 1941 در ایتالیا انجام شد. در 27فوریه یک رادار ساحلی آلمان در سواحل فرانسه مورد هجوم چتربازان برتیانیا قراگرفت و آنها لوازم الکترونیکی آن را برای بررسی بیشتر با خود باز کرده و به انگلستان بازگرداندند. در سال1939،در آمریکا بحث از ایجاد یک تیپ چترباز در سرفرماندهی پیاده نظام شروع شده بود. در ژوئن1940 یک آزمایش از چتربازان، تحت کنترل پیاده نظام انجام شد. سرگرد ویلیام لی هدایت این مانور را برعهده داشت. در پاییز1940، یک گردان چترباز در ایالات متحده تشکیل شد و در فورت بنینگ جورجیا یک مدرسه چتربازی ایجاد شد. آمریکایی ها مانند بریتانیایی ها استفاده از گلایدر برای رساندن چتربازان به منطقه پرش را تجربه کردند. لشکرهای هشتاد و دوم و صدو یکم هوابرد که اولین لشکرهای چترباز آمریکا بودند در سال 1942 تشکیل شدند. اولین عملیات هوابرد آمریکا در 15 نوامبر 1942 در شمال آفریقا و عملیات هوابرد بعدی آنها در سیسیل انجام شد. در 13 جولای1943 بیش از 112 هواپیما و 16فروندگلایدر 1856 چترباز را از شمال آفریق به ایتالیا بردند تا آنها پل پریموسول و ارتفاعات اطراف آن را تصرف کنند و راهی برای عبور ارتش هشتم بگشایند. آتش سنگین ضدهوایی بیشتر هواپیماها را ساقط کرد و تنها 295 نفر توانستند به پل حمله کنند. اما تیپ چهارم چترباز آلمان حمله کرد و پل را از آنها بازپس گرفت. آنها توانستند تا رسیدن ارتش هشتم ارتفاعات را نگه دارند اما عملیات آنها در حقیقت یک شکست بود. پس از آن در ماه سپتامبر 1943در حوزه اقیانوس آرام فرود با چتر انجام شد اما عملیات هوابرد درمقیاس بزرگ اولین بار در سپتامبر 1943 در سالرمو انجام شد که به علت سازماندهی ضعیف به فاجعه تبدیل شد. آخرین عملیات هوابرد بزرگ آمریکایی ها در سال 1945 در جزایر فیلیپین انجام شد. لشکرهای هوابرد بریتانیا و آمریکا به استعداد 9000 سرباز بودند. بیشتر تمایل بود که چتربازان تجهیزات سبکی داشته باشند که توانایی حرکت آنها در میدان افزایش یابد. این امر آنها را در هنگامی که بر روی زمین با تانک یا ادوات زرهی برخورد می کردند در وضعیت بدی قرار میداد. تلفات چتربازان در حال فرود آلمان در حمله به کرت به آنها این درس را داده بود که در مکانهایی که برای مقابله با حملات هوابرد آمادگی دارند باید منتظر تلفات سنگینی باشند. چتربازان در روز حمله به نرماندی در مقایسه با دیگر نیروهایی که در ساحل پیاده شدند -به غیراز ساحل اوماها- تلفات بی اندازه نامناسبی داشتند. وظیفه نیروی چترباز حفاظت از جناحین نیروهایی بود که در ساحل پیاده شده بودند. نیروهای چترباز و گلایدر سوار بریتانیا در جناح شرقی پیاده شدند و پل پگاسوس را به خوبی پوشش دادند اما چتربازان لشکرهشتاد و دوم و صد و یکم هوابرد آمریکا به خاطر هوای بد پراکنده شدند و برای تصرف آتشبار توپخانه مارویل در جناح غرب تلفات زیادی دادند. در عملیات مارکت گاردن عملیات هوابرد به مانع برخوردکرد. 35000نفر در طی این عملیات هوابرد در عمق 100 کیلومتر پشت خط مقدم آلمان فرود آمدند تا پلهای حیاتی بر روی رودخانه هایی را تصرف کنند که متفقین را مستقیما به داخل خاک آلمان هدایت می کردند. لشکر اول هوابرد بریتانیا، لشکرهای هشتاد و دوم و صد و یکم هوابرد آمریکا و تیپ اول مستقل هوابرد لهستان در این عملیات شرکت کردند اما ضدحمله شدید آلمانها متفقین را از رسیدن به اهدافشان بازداشت. تجربه عملیات مارکت گاردن باعث شد تا درعملیات وارسیتی واحدهای چترباز تنها چندصد متر جلوتر از خطوط مقدم نیروهای خودی فروریخته شوند که بتوانند به سرعت با هم الحاق کنند. تلفات نیروهای زمینی زیاد نبود اما خسارت زیادی به نیروهای چترباز وارد شد. در این عملیات چتربازان ارتفاعات مشرف به رود راین را نگه داشتند تا از نیروهای پیاده نظام که در حال عبور از رودخانه بودند پشتیبان کنند. از چتربازها انتظار می رفت که با هر حمله آلمان که سرعت عبور نیروها از رودخانه را کم کند مقابله کنند. موفقیت متفقین در تصرف یک فرودگاه در برمه ناشی از استفاده همزمان از نیروهای زمینی و هوابرد بود. در غرب اروپا سرعت پیشروی متفقین به اندازه ای زیاد بود که زمان کافی برای کشیدن نقشه و همکاری حجم انبوهی از حملات هوابرد انجام پذیر نبود. ژاپن نیز دارای چند واحد چترباز در نیروی دریایی و حداقل یک تیپ چترباز در نیروی زمینی بود و در چندعملیات کوچک درسال1942 از آنها در سوماترا و تیمور استفاده کرد. در چند مورد نیز -هم در اروپا و هم در اقیانوس آرام- از چتربازان مانند نیروهای معمولی پیاده نظام استفاده شد. در طی نبرد "بولگه" ژنرال آیزنهاور از 3 گردان چترباز برای مقابله با ضدحمله آلمانها چون نیروهای پیاده نظام استفاده کرد. در فیلیپین، لشکر11هوابرد آمریکا مانند سربازان معمولی جنگیدند. پس از جنگ جهانی دوم و با اختراع هلیکوپتر، استفاده از هواپیماهای گلایدر در عملیات هوابرد منسوخ شد. هلیکوپترها می توانستند در مکانی کوچک فرود آمده و با سرعت به سوار کردن نفرات بپردازند در صورتی که هواپیماهای گلایدر را باید توسط هواپیمایی دیگر تا منطقه فرود یدک می کشیدند و آنها نیاز به یک باند یا زمینی مسطح برای فرود آمدن داشتند. در ضمن، این هواپیماها توان برخواستن از زمین را به تنهایی نداشتند و در صورت شکست عملیات نیروهای پیاده شده از این گلایدرها یا باید تا پای جان می جنگیدند و یا تسلیم دشمن می شدند اما هلیکوپترها را می توانستند برای خارج کردن نیروهای محاصره شده و یا پشتیبانی هوایی از نیروهای عمل کننده فراخواند. اما بر خلاف عملیات هوابرد توسط گلایدر، نیروهای چترباز در اکثر نیروهای نظامی مدرن جهان گسترش پیداکردند. در درگیریهای پس از جنگ جهانی دوم، بکارگیری چترباز در نبردها گاه قرین موفقیت و گاه فاجعه آمیز بود. فرانسویان در نوامبر1951 در ویتنام با استفاده از نیروی چترباز هوابین را تصرف کردند اما نیروهای ویت مینه آنها رامجبور به عقب نشینی از آنجا کردند. هر دو طرف حدود 5000نفر را در طی این عملیات از دست دادند. در نوامبر1953، فرمانده نیروهای فرانسه در ویتنام، 1800چترباز گردانهای اول و دوم هوابرد خود را در دین بین فو پیاده کرد. چتربازان فرانسوی خود را درمیان مانعی از دره ها و جنگلها یافتند. ظاهرا عملیات فرانسوی ها موفقیت آمیز بود و آنها با کمک نیروهای تایلندی و لژیونر خارجی فرانسه شروع به محکم کردن مواضع خود نمودند اما آرامش آنها زیاد طول نکشید و درحدود 5 ماه بعد ژنرال جیاپ حمله مشهور خود را به استحکامات دین بین فو انجام داد. این نبرد آخرین و بزرگترین نبرد فرانسه و ویتنام بود. 57 روز در جهنم آغاز شده بود. نتیجه نبرد دین بین فو، حداقل 2200نفر کشته و اسرای زیاد برای مدافعین و شکستی فاحش برای ارتش فرانسه بود. پس از شکست سهمگین دین بین فو برای فرانسه چاره ای جز ترک ویتنام باقی نمانده بود. به غیر از هندوچین، فرانسه در جنگ استقلال الجزایز نیز در برابر نیروهای مردمی الجزایر از نیروهای چترباز بهره برد. آمریکا در اکتبر سال 1950و در جریان جنگ کره تعداد 4100 سرباز به همراه ماشینهای سبک و تجهیزات را در 40کیلومتری پایتخت کره شمالی پیاده کرد تا از فرار رهبران کره شمالی به سمت چین جلوگیری کند و اسرای خود را از دست کره شمالی نجات دهد. در جنگ سوئز کشورهای انگلیس، فرانسه و اسرائیل به صورت گسترده از نیروی چترباز استفاده کردند. این عملیات را می توان تا آن زمان، بزرگترین عملیات هوابرد پس از جنگ جهانی دوم دانست. بریتانیا در روز پنجم نوامبر1956 اقدام به پیاده کردن یک گردان چترباز در فرودگاه الجمیل کرد که توانستند با موفقیت آنجا را پاکسازی کنند و برای فرود هواپیماهای پشتیبانی امن گردانند. هماهنگ با آنان 500چترباز از هنگ دوم چترباز فرانسه -که با شتاب از الجزایر اعزام شده بودند- به همراه تعدادی از مهندسین رزمی دسته مستقل چترباز اقدام به تصرف الرسوا کردند. در بعد از ظهر همان روز 522 چترباز از هنگ اول چترباز لژیون خارجی فرانسه در نزدیکی بندر فواد فرود آمدند. چتربازان فرانسوی توسط هواپیماهایی که از ناوهای هواپیمابر برخواسته بودند پشتیبانی شدند ولی در انتها10 کشته و 30 زخمی برجای گذاشتند. سرنوشت این عملیات نه در جبهه های نبرد بلکه توسط قطعنامه سازمان ملل و اولتیماتوم شوروی و آمریکا تعیین شد. اسرائیل سازماندهی نیروی چترباز خود را با 50 سرباز -که به صورت کاملا محرمانه در پایگاهی در چکسلواکی آموزش دیدند- شروع کرد. در سال 1956 و با آغاز جنگ سوئز استعداد این نیرو به یک لشکر چترباز شامل 4 تیپ رسید. لشکر 202چترباز اسرائیل دارای گردان مهندسی، خمپاره اندازهای 120میلیمتری، 40 خودرو نیم شنی بودند و می توانستند به صورت مستقل عملیات کنند. در جنگ سوئز -29 اکتبر 1956- یک گردان چترباز -شامل 395 چترباز- را توسط 16 فروند هواپیمای داکوتا در گذرگاه استراتژیک متلا پیاده کردند. هواپیماهای انگلیسی و فرانسوی شبانه در کنار چتربازان اسرائیلی فرود آمدند و دو تفنگ ضد تانک 106 میلیمتری 2 قبضه توپ 120 میلیمتری و 8 جیپ را برای آنها پیاده کردند. این گردان با ایجاد سنگر منتظر ماند تا بقیه لشکر چترباز که به صورت زمینی پیشروی می کردند با آنها الحاق کنند. موفقیت چتربازان اسرائیلی بیشتر مدیون عکس العمل کند و نامناسب مدافعین مصری بود تا توان رزمی و تاکتیکی آنها. پس از آن، از چتربازان اسرائیلی بیشتر به عنوان پیاده مکانیزه و یا در عملیاتهای هلی بورن بکارگرفته شدند وعملیات متلا در حقیقت تنها عملیات بزرگ هوابرد اسرائیل تا کنون بوده است. در سال 1965 و در طی جنگ دوم هند و پاکستان اولین عملیات هوابرد توسط کشورهای آسیایی انجام شد. 200 کوماندوی پاکستانی برای خرابکاری در فرودگاه های هند فرودآمدند. تنها در حدود یک دوجین از آنان زنده به پاکستان بازگشتند و بیشتر آنها اسیر یا کشته شدند. در جنگ بعدی دو کشور در سال 1971، هندیها بودند که از نیروهای چترباز خود در شرق و غرب استفاده کردند. در 11 دسامبر چتربازان گروه 130 به صورتی سودمند از عقب نشینی و تجمع مجدد ارتش پاکستان جلوگیری کردند و به صورتی موثر در سقوط داکا مشارکت کردند. کوماندوهای چترباز نیز مهارت بی همتایشان را در هجوم برق آسای خود در حوزه رود سند وکشمیر به نمایش گذاشتند. تنها عمیات چتربازی در جنگ ویتنام درعملیات جانکشن سیتی در فوریه1967 روی داد. در این عملیات 845نفر چترباز شرکت کردند. بریتانیا در عملیات بازپس گیری جزایر فالکلند در سال 1982، به صورتی موثر از چتربازان خود استفاده کرد. آمریکا در عملیات تهاجم به گرانادا در سال 1983 از هنگ 75رنجر و در تهاجم به پاناما در سال1989 از لشکر هشتاد و دوم هوابرد و پس از آن در افغانستان و عراق از نیروی چترباز به صورتی محدود استفاده کردند. از دیدگاه تاکتیکی بسیاری از فرماندهان ارشد، نقش نیروی چترباز را به سادگی در تصرف نقاط کلیدی -مانند پلها و فرودگاه ها- و نگهداری از آنها تا لحظه رسیدن قوای کمکی زمینی می دانند. از نیروی چترباز زمانی استفاده می شود که بمباران هوایی نتواند اهداف نظامی مورد نظر را تامین کند. نگه داشتن یک پل برای عبور نیروهای خودی درمقایسه با منفجر کردن آن، امکانات بهتری در اختیار نیروهای نظامی می گذارد. در حال حاضر کشورهای آمریکا، روسیه و چین بزرگترین نیروهای چترباز را در دنیا دراختیار دارند اما استفاده گسترده از نیروی چترباز -همانند جنگ دوم جهانی- دیگر کاربردی ندارد و با توجه به پیشرفتهای تکنولوژیکی در ساخت هلیکوپتر و پیشرفتهای تاکتیکی در عملیات هوابرد بیشتر عملیات هوابرد توسط هلیکوپترها انجام می شوند. اما این امر به معنی منسوخ شدن نیروی چترباز نیست و هنوز هم نیروهای نظامی پیشرفته با درس گرفتن از تاریخ نبردها، درحال بکارگیری نیروهای نخبه چترباز و استفاده مناسب از آنها در نقاط حساس و تعیین کننده نبردها می باشند. سرهنگ مک دانل: "درتمام حملات هوابرد اجرا شده در طی جنگ دوم جهانی تنها یک حمله را می توان قاطع دانست و آن تهاجم آلمان به جزیره کرت بود. ناگزیر این سوال مطرح می شود که آیا نیروی چترباز برای ارتشهای مدرن ضروری اند یا تجملاتی غیرضروری." ترجمه و تحقیق: رضا کیانی موحد منبع: مجله جنگ افزار پی نوشت:دوستان اگر عکس خوبی دارند به تاپیک اضافه کنند.
-
تاپیک جامع رزمایشهای نیروهای مسلح از اردیبهشت 1386
RezaKiani پاسخ داد به amirhosin تاپیک در اخبار نظامی
http://www.jamejamonline.ir/pics.aspx?newsnum=100951170306 اول این عکسها رو با دقت ببینید بعد بخونید. من نمی خوام منفی بافی کنم ولی کسی که دنبال عشق به شهادت باشه با باتوم و لباس ضدشورش چیکار داره؟ البته اگر آقا پرویز بود می گفت که بسیج داره تبدیل به ابزار خفقان و اینها میشه ولی من رسما تکذیب می کنم. اینها همش حرفهای ضدانقلابه برای خراب کردن چهره بسیج. اینها همش القائات دشمنه تا بسیج مردمی رو زیرسوال ببره. وگرنه چه دلیلی داره که یه ارگان مردمی تو روی خود مردم بایسته. شما خودتون توی این عکسها به دروغهای خارج نشینان پی می برید و می فهمید که اصلا بسیج کارش این نیست که ابزار ضدشورش و سرکوب بشه. البته معلوم نیس اگر توی مملکتی گارد ضدشورش یا به قولی یگان ویژه نیروی انتظامی وجود داره پس اینهمه آموزش برای ضدشورش به یه واحد نظامی دیگر(دقت کنید که بسیح واحد نظامی هست نه انتظامی) برای چیه؟ خوب شاید واسه اینه که اگر یگان ویژه نفر کم آورد از بسیجیان دوره دیده و مجرب برای انجام عملیات ضدشورش استفاده بشه. قسمتهای باحالش اونجاهاس که انفجار در عکس وجود داره. یه نیگاه به چهره این خواهرا بندازید ببنید که عشق به شهادت چه جوری توی چهره شون داره موج می زنه!!! به هرحال.... خود دانید و این عاشقان فرهنگ زینب (سلام الله علیها) -
عکس متعلق به جنگ جهانی دوم هست دوستان لطف کنند و بادقت نگاه کنند ببینید که ازش سر در میارید یا نه؟ من که خودم هنوز هم سر درنیاوردم. دروغ چرا!!!!!!!!!
-
جالب بود. مطلب دو قسمت عمده داشت قسمت اول زندگی نامه مائو و بیان شرایط چین در زمانی که مائو به قدرت رسید قسمت دوم هم تحلیل افکار واعمال مائو. من خیلی دوست دارم که نویسنده قسمت دوم و پایانی رو از نزدیک بشناسم. چون از نوشته اش معلومه که سرش روی تنش می ارزه. درسته که فقط به نقاط منفی بحث پرداخته ولی تحلیلش به طور کلی خوب بوده. درباره بعد نظامی قضیه: من یه کتاب درباره چین خوندم که مال انتشارات وزارت امور خارجه بود(اسمشو یادم نیس) نوشته بود که این قضیه انقلاب فرهنگی به سازمانهای تولید سلاح چین خیلی ضربه زد. تعداد زیادی از منابع فنی سوازنده شدند. ورود منابع فنی جدید به کشور چین ممنوع شد. تحصیلات در فوق لیسانس و دکترا متوقف شد. و در کل یه رکود کامل و همه جانبه در علم که خودش سالها چین رو عقب انداخت. اون هم زمانی که ژاپنی ها داشتند به سرعت بازار جهان رو بامحصولاتشون قبضه می کردند. این از این اما درباره شخص این جناب: هانس عزیز! از این جور شخصیتهای تاریخی که اولش می یان یه خدمتی می کنند ولی بعدش دمار مردم رو درمیارن در تاریخ کم نیست. نمونه های معاصرش عبارتند از : هتیلر، استالین، مارشال پتن، پرویز مشرف، جمال عبدالناصر، صدام حسین التکریتی و .... نمونه ایرانی اش هم رضاشاه کبیر این بنده خدا هم یه بی سواد قزاق بود که در اوایل حکومتش (به عنوان سردار سپه و بعدها نخست وزیر و بعدتر شاه) خدمات زیادی انجام داد. در زمانی که ایران دقیقا 3تیکه شده بود. کشور به دست رضاخان متحد شد. در شمال کشور(آذربایجان و گیلان و مازنداران) اگر کسی می خواست آب بخوره باید از کنسول روسیه اجازه می گرفت. در جنوب هم از کنسول بریتانیای کبیر. کشور نه جاده داشت نه راه آهن. نه ارتش درست وحساب و خلاصه بلبشو. رضاخان اولش اومد خیلی کارهای عمرانی کرد: ساخت راه و راه آهن. ایجاد ارتش منظم و مدرن. ایجاد نیروی دریایی و هوایی. ایجاد دانشگاه مدرن. ایجاد دادگستری مدرن و ..... ولی در دوره بعدی حکومتش گند زد به همه اینها. شد یه دیکتاتور مثه بقیه دیکتاتورها. نتیجه اعمالش رو هم دیدیم. به هرحال خودت رو ناراحت نکن. تاریخ واسه اینه که ازش درس بگیریم. هر چند که دوستانی داریم که ترجیح میدهند به تاریخ درس بدهند. عالی بود تقریبا کامل خسته نباشید رضا
-
وقتی در میانه ی بحث از ترفیع کسی آشکارشد که او روزگاری بسیار باده خوار بوده است؛ پس در همه این احساس پیداشد که به او ترفیع ندهند. اما کسی از آن میان سوی او را گرفت و گفت:" اگر ما کسی را به همین بهانه که یک اشتباه کورده است کناربگذاریم، هرگز مردی به راستی والا بارنخواهیم آورد. این مرد در جوانی بیراهی کرده، اما اکنون از ته دل پشیمان است ونیک کردار و خویشتن دار نشان می دهد، پیداست که وجودی بسیار شایسته و کارآمد است. او را ترفیع بدهید." در این جا کسی دیگر گفت:"آیا تو پیامد این کار را می پذیری؟" و چون مرد نخستین به آنان اطمینان داد، همه خواستند تا مایه ی این پافشاری را بدانند. او گفت:" من مسئولیت کامل رفتار این مرد را می پذیرم، چون او کسی است که یکبار خطاکرده است. مردی که هرگز اشتباه کرده باشد شایسته ی اعتماد نیست." پس، ترفیع آن مرد را دادند.
-
بدون سرنشین ام.کیو-9 ریپر بدون سرنشین ام.کیو-9 ریپر(MQ-9 Reaper )
RezaKiani پاسخ داد به hamed_713 تاپیک در بی سرنشین ها
قربونتون برم من گفتم که خرجش چندین ملیون دلار میشه ولی نگفتم که همتون زانوی غم در بغل بگیرید. این مسائلی که بیان کردید به دلیل این هست که پژوهش در ایران سترون هست. یعنی به صورت ایزوله از صنعت انجام می گیره. چون صنعت ما نیاز چندانی به تحقیقات و پژوهش( به قول خارجی ها آر اند دی) احساس نمی کنه با دانشگاه ها ارتباطی نداره. اگر هم کاری داشته باشند خودشون تیمهای طراحی درست می کنند و آشغالهای تولیدی شون را با توجه به حمایتهای غیرمنصفانه دولت به خلق الله می اندازند(مثه بلانسبت ایران خودرو و سایپا) رفتند موتورو دادند یه تیم آلمانی طراحی کرده ناکثها اسمشو گذاشتند موتور ملی. فکر کردن ما مغز خر گاز زدیم و هیچ چی نمی فهمیم . به هر حال این مشکلات هست ولی اگر دوستان یه طرح ساده داشته باشند و اندک اندک کامل کنند نیروهای نظامی خریدار هستند. من خودم در زمان دبیرستان(توجه کنید دانشگاه نه ها، دبیرستان) یه رفیق باسوات داشتم که دو تا طرح برای ارتش طراحی کرد. یکی اش در زمینه دستگاهی برای اندازه گیری مصرف سوخت فانتوم بود که خیلی مورد توجه ارتش قرار گرفت. یکی هم یه ابزار فاصله سنج نوری بود. دوستم بعدها از کانادا بورس تحصیلی گرفت والان داره توی یه دانشگاه آمریکایی درس میده. اگر همون موقع ساپورت شده بود الان کلی واسه خودمون اختراعات به خرج داده بود. به هرحال برای همگی شما ارزوی موفقیت می کنم و دوستتون دارم. پی نوشت: سامان خان موشک میثاق2 زمین به هوا است . از کی تاحالا موشک سام رو روی هواپیما می بندند؟ -
اون زمان رادارهای حمله به زمین ساخته نشده بود. چون که اصولا موشکهای هواپرتابی که بتونند هدفشون رو روی زمین پیداکنند و بزنند (مثه کروز) ساخته نشده بود. از توجه بچه ها ممنون. عکس متعلق به جنگ جهانی دوم هست و کشور آمریکا. فقط من نمی دونم این آمریکایی های بی عقل که اینقدر از صحنه های واقعی جنگ دور بودند. واسه چی برداشتند این همه هزینه کردند واین استتار فوق العاده درجه 1 رو واسه کاروخونه شون درست کردند؟ پول مفت که دست آدم باشه همینه دیگه؟ :mrgreen:
-
بدون سرنشین ام.کیو-9 ریپر بدون سرنشین ام.کیو-9 ریپر(MQ-9 Reaper )
RezaKiani پاسخ داد به hamed_713 تاپیک در بی سرنشین ها
درباره ربات رهگیر "رقصنده با گرگ" من جدا متاسفم. اینی که دیدید تنها یه طرح خام هست و برای ساختن اون بیشتر از 3-4 آدم نیاز هست. خود من شخصا که هیچ تجربه ای درباره ساخت هواپیما ندارم. ساخت این هواپیما به چند گروه(توجه کنید بچه ها چند گروه نه چند نفر)نیاز داره: گروه طراحی بدنه، گروه طراحی موتور، گروه طراحی سیستمهای الکترونیکی و هدایتی، گروه طراحی آویونیک، گروه تست و پروازی، گروه طراحی سلاح، و خیلی چیزهای دیگر که من درنظر نگرفته ام. تمامی این طرح همانجور که لیچ گفته یه جور شوخی هست. ولی دوستان توجه کنند که این شوخی رو آمریکایی ها خیلی جدی گرفتند و دارند روش کار می کنند و کشور ما هم با توجه با تجارب گسترده استفاده رزمی از پهپاد باید یه دورخیز حسابی برداره که از دیگر کشورهای تولید کننده پهپاد عقب نیافته. شما با دقت به مطالب زیر که من اینترنت جمع کردم یه نگاهی بندازید: • در سال 2006 شرکت "لاکهید مارتین" پهپادی با نام "پلکت" ساخت که در یک پرواز آزمایشی سقوط کرد. هزینه ساخت نمونه اولیه این پهپاد 27 میلیون دلار بوده است. توجه کنید یه پهپاد تنها 27 میلیون دلار خرج گذاشته روی دستشون. اون هم سقوط کرده. • در روز چهارم فوریه 2005 شرکت "بوئینگ" دو فروند روبات پرنده با نام "اکس 45" را آزمایش کرد. این پهپادهای باهوش با استفاده از خلبان اتوماتیک خود -و بدون دخالت انسان- توانستند 2 هدف تمرینی را یافته و آنها را بر روی زمین منهدم کنند. هر دو نمونه اکنون در موزه هستند. با اینکه طرح موفق بوده الان توی موزه است. • پس از لغو پروژه پهپادهای باهوش "اکس45" سیستم هدایت خودکار نشست و برخواست این پهپاد بر روی هواپیمای جنگنده-بمب افکن "اف18اف" نصب شد تا این هواپیماها بتوانند عملیات نشست و برخواست بر روی ناوهواپیمابر را به صورت خودکار انجام دهند. سیستمهای طراحی شده برای اکس 45 به قدری دقیق و حسابی طراحی شده که اون رو در هواپیماهای رزمی پیشرفته هم بکار گرفته اند. • شرکت "بوئینگ" برای ساخت، توسعه و آزمایش 3 فروند پهپاد باهوش "اکس45" در سال 2004 مبلغ 767 میلیون دلار و در سال 2005 مبلغ 175 میلیون دلار دیگر از دولت آمریکا دریافت کرد. حالا همین 3 تا دونه واسشون 175 میلیون دلار خرج برداشته. • شرکت "مک دانل داگلاس" در سال 1996 برای ساخت 1 فروند پهپاد نامرئی آزمایشی با نام "پرنده شکار" مبلغ 76 میلیون دلار هزینه کرد. این پهپاد اکنون در موزه ملی نیروی هوایی ایالات متحده قراردارد. این یکی هم ارزون ساخته نشده. ولی بازهم چون کارایی لازم رو نداشته یا از نظر اقتصادی خیلی گرون درآمده سرانجامش به موزه ختم شده. ولی درکل . همین الان هم با همین امکاناتی که شما دوستان در دست دارید می تونید یه نمونه ساده از طرح من رو پیاده کنید. من هدفم این بود که یه تلنگر به ذهن عزیزان بزنم که فکر کنم کارم رو درست انجام داد. خودتون می تونید کار رو پیگیری کنید. موفق باشید رضا -
سامورایی نامدار، کیرانوسوکه شیدا گفته است:" اگر بودن و نبودنت در این جهان یکی باشد، بهتر آن است که زنده بمانی." شیدا جنگاوری شرزه بود، و جوانها این سخن او را که نکته ای نغز دارد بد دریافته و به ناروا پنداشته اند که او هوادار دون همتی و در ننگ زیستن است. پس، کیرانوسوکه به این سخن افزود که "چون در خوردن و نخوردن دودل باشی، بهتر آن است که دست به سفره نبری. آنجا که نتوانی میان مردن وزیستن یکی را برگزینی، مرگ بهتر باشد." پی نوشت: سعید و بابک عزیز. مرسی از توجه تان. اگر درباره آیین ها و اصول اخلاقی سلحشوران درایران(هر زمانی) چیزی پیداکردم بر روی چشم.
-
علی جان درست فکر کردی. مطلب مال مجله جنگ افزاره و اگر یه بار دیگه با دقت نگاه کنی اسم خودم رو به عنوان نویسنده اون در مجله می بینی! راستش چون مجله به دست بعضی از دوستان که درشهرستان هستند نمی رسه یا بعضی از دوستان که مثه آرش عزیز در خارج از کشور زندگی می کنند بنابراین تصمیم گرفتم که مطالبی که در مجله ازم چاپ شده بود رو دراینجا هم بذارم. ا این تاپیکی که می بینی تنها منبع اینترنتی به زبان فارسی درباره نبرد کرامه هست. سینا جان حق باشما است. علتش هم اینه که آموزش و تجهیزات اسرائیلیها برتر بوده و پس ازاینکه به مقاومت فلسطینی ها و اردنی ها برخورد کرده بازهم به سادگی عقب نشینی نکردند و به قول ما زهرشون رو ریخته اند. نکته اصلی همون جورکه در اصل مقاله اومده تاثیرات سیاسی این نبرد هست نه تاثیرات نظامی. چون راستش یه درگیری خیلی کوچیک و بی اهمیت بوده(ازدید نظامی). مرسی از توجه همگی دوستان نکته جالب برای ما اینه که باید یادمون باشه با خودباوری می شه خیلی از سدها رو شکست. یکی از مشکلات اصلی ما ایرانی ها اینه که یا اصلا خودباوری نداریم یا اینکه زیادی اش رو داریم یعنی غرور بی جا و الکی و هر دو این صفات زشت اسباب دردسر و مکافات هست. ببخشید شعار دادم. رضاکیانی
-
تاپیک جامع رزمایشهای نیروهای مسلح از اردیبهشت 1386
RezaKiani پاسخ داد به amirhosin تاپیک در اخبار نظامی
اولا که مسعولیت نیست و مسئولیت هست دوما که دیسیپرین نیست و دیسیپلین هست سوما که قاعله نیست و قائله هست چهارم که آتش نشان رو جدا می نویسند نه سرهم پنجم که بابا این دیگه چه جور فارسی رو دوست داشتنی هست. اما اصل مطلب اینه که این رضاکیانی تاپیک نمی زنه وقتی هم که تاپیک درست میکنه فقط شر به پا میشه.انشاءالله که سنگ بشوند این جناب. اما خداوکیلی به قول این دوستمون رامتینا یه بار دیگه با دقت عکسها رو نگاه کنید. این آبجی های ضدشوروش مشاءالله خودشون همگی زاپاتا و شورشی هستند. اصلا چیزی به نام نظم در کارشون نیست. از همه جالبتر (همون جور که گفتم) عکسهایی هست که توش انفجار رخ داده. عوض اینکه روی زمین دراز بکشند بندگان خدا رویشان را برگردانده اند. یعنی اگر در شرایط واقعی یه نامردی یه نارنجک یا خمپاره 60 بزنه وسطشون دخل نصفشون آمده. اگر آموزش بسیج اینه وای به حال بچه های بسیج. همشون می شن گوشت دم توپ. من فکر کنم باید مسئولین یه بازنگری کلی در آموزش این ارگان بکنند. در ضمن یه نکته رو هم بگم. درسته که اینکار (تشکیل یگان ضدشورش نسوان) از نظر من قبیحه ولی خود بسیج چیز خوبیه. به شرطی که مجلس محترم شورای اسلامی قراردادهای اقتصادی مثه بازسازی مدارس رو بهش واگذار نکنه. یا حق رضا -
چارلز بر روی برانکارد خوابیده بود و توسط دو نفر از دوستانش به پشت جبهه منتقل می شد اما صحنه هایی که در این چند روز دیده بود مانند فیلم در جلوی چشمانش رژه می رفتند. او دوبار توسط ترکشهای خمپاره مجروح شده و زخمی کاری برداشته بود که ناگهان در میانه نبرد چشمش به یکی از همرزمان مجروحش افتاد. چارلز جراحتهای خود را فراموش کرد و با سرعتی باورنکردنی به سمت سرباز مجروح رفت و او را هر جور که بود در زیر آتش دشمن به نقطه ای امن کشید. اسهال خونی و زخمها، چارلز را به اسکلتی متحرک تبدیل کرده بودند اما نتوانستند او را راهی بیمارستان کنند. 8 روز بعد او توانست یک حمله دشمن را دفع کرده و 22 سرباز آلمانی را اسیرکند. نتیجه این شجاعت و تهور برای چارلز اوپام یک مدال صلیب ویکتوریا بود. چارلز در سال 1908 و در نیوزلند متولد شد. در سال 1939و با آغاز جنگ جهانی دوم چارلز با درجه سرجوخگی به ارتش نیوزلند پیوست. در ماه دسامبر به درجه سرگروهبانی رسید و یک هفته بعد به مصر اعزام شد. گردان نیوزلندی که چارلز درآن خدمت می کرد به یونان اعزام شد ولی پس از تهاجم ایتالیا و آلمان به یونان چارلز به همراه دوستانش به جزیره کرت اعزام شدند و در همانجا بود که توانست به مدال شجاعت دست پیداکند. اما این مدال برای چارلز اوپام تنها ابتدای راه بود. در نبرد العلمین باردیگر چارلز خوش درخشید. حال، او به درجه سروانی رسیده بود و به همراه زیردستانش وظیفه داشتند تا یک تپه مشرف به منطقه نبرد را از دشمن پاکسازی کند. او در طی بالارفتن از تپه دوبار مجروح شد اما توانست پس از یک نبرد خونبار تپه را از دشمن بگیرد. چارلز یک تانک آلمانی، چند توپ و خودرو را توسط نارنجک به آتش کشید. گلوله مسلسل آلمانها از میان آرنج چارلز گذشت و دست او را شکست اما نتوانست چارلز را به زانو درآورد. چارلز برای نجات تعدادی از سربازانش که در گوشه ای گیرافتاده بودند به جلو حرکت کرد و توانست آنها را با موفقیت عقب بکشید. این گونه بود که چارلز اوپام به دومین مدال صلیب ویکتوریا دست پیداکرد. حال چارلز تنها کسی بود که در طی جنگ جهانی دوم دوبار به مدال صلیب ویکتوریا گرفته بود و توانست این رکورد را تا انتهای جنگ حفظ کند. کمی بعد چارلز اسیر شد و به یک بیمارستان ایتالیایی فرستاده شد اما آنقدر دست به فرارزد که آلمانها او را تحویل گرفته و به اردوگاه معروف کولدیتز فرستادند. اما چارلز در قلب آلمان هم دست بردار نبود و چندین بار اقدام به فرارکرد. عاقبت نیروهای آمریکایی به کولدیتز رسیدند و چارلز و هم بندانش را آزاد کردند. در روز 11 می 1945 چارلز مدال اول خود را از دست جرج ششم دریافت کرد. پس از اینکه قرارشد مدال دوم بر روی سینه او نصب شود شاه از سرلشکر کیپنبرگر ،که در کنارش حضورداشت، پرسید:" دو مدال برای یک سرباز غیرعادی است. آیا او شایستگی دریافت دو مدال را دارد؟" کیپنبرگر پاسخ داد:"اعلی حضرت! به عقیده من چندین مدال دیگر هم برای او کم است." چارلز قصد داشت که بازهم به صحنه جنگ بازگردد اما در دام عشق پرستاری به نام مک تامنی گرفتار شد و اندکی بعد با وی ازدواج کرد. آن دو به نیوزلندبازگشتند و چارلز به کشاورزی پرداخت. اوپام 50 سال پس از پایان جنگ و در سال 1994 فوت کرد. او تا زمانی مرگش حتی یک آلمانی را هم به مزرعه خود راه نداد. منبع مجله اطلاعات هفتگی مترجم:خودم
-
از نکات بیانیه ی امیر نائوشیگه یکی این بود:" درکارهای بزرگ، آسان تصمیم بگیر." در تفسیر ایتی ایشیدا درباره ی این سخن آمده است:" کارهای کوچک را باید جدی گرفت." مسائل به راستی مهم، اندکند، و شاید که دو یا سه بار بیشتر در زندگی پیش نیایند. تجربه ی هر روزه گواه این حقیقت است. پس، باید که از پیش بیندیشی که هنگام پیشامد و گرفتاری چه کنی، و چون آن روز آید، آن اندیشیده را به کار بندی و بدان مایه پیشامد را از سربگذرانی، بی اندیشه داشتن و آماده بودن پیوسته، باشد که آدمی نتواند در کشاکس رویدادهای سخت، دست به کاری بزند و فرجامی گران به بارآید. پس، آیا نباید گفت که همواره عزم واندیشه داشتن در کارها جوهر و مغز این سخن است که "درکارهای بزرگ باید آسان تصمیم گرفت."
-
جنگنده-بمب افکن اف-16 شاهین شکاری جنگنده-بمب افکن اف-16 شاهین شکاری ( F-16 Fighting Falcon)
RezaKiani پاسخ داد به kingraptor تاپیک در جنگنده و رهگیر
اقا ما دلایلش رو نمی دونیم لطف کنید بنویسید ما هم خبردار بشویم- 706 پاسخ ها
-
علت از دست دادن تصرفات ایران در سال های آخر جنگ از زمان فرمانده وقت سپاه
RezaKiani پاسخ داد به Nestor تاپیک در جنگ تحمیلی
کم کم زوایای ناپیدای جنگ در حال پیدا شدن هست. -
مفید بود و مختصر ای ول بازهم از این کارها بکن فرصت شد مال روسها و انگلیس و فرانسه و... رو هم تاپیک کنی خیلی باحال می شه تشکر
-
جنگنده-بمب افکن اف-16 شاهین شکاری جنگنده-بمب افکن اف-16 شاهین شکاری ( F-16 Fighting Falcon)
RezaKiani پاسخ داد به kingraptor تاپیک در جنگنده و رهگیر
تو ایران یه دونه داریم که توی فیلم تبلیغاتی جنگنده شفق پشت رل شفق نشسته بود. توی پاکستان هم به صورت رسمی خلبان برای جنگنده هاشون استخدام می کنن.- 706 پاسخ ها
-
شنیدم که سلحشوری والا در کهنسالیش از تجربه ی زندگی خود چنین گفت:" آموزش سامورایی یک عمر می انجامد و آن را منازل و مراحلی است. در نخستین پایه ی یادگیری، هرچه هم بسیار در تمرین و تکرار بکوشی –بازچیره دست ننمایی، نه در پیش خود و نه در چشم دیگران. پیداست که در این دوره خدمتی به امیر از تو برنیاید. در دوره ی میانی، هنوز کاری شایسته از تو ساخته نباشد، اما اینک کمبودهای خود را بشناسی، و نیز کم و کاستهای دیگران را بدانی. آنگاه که سامورایی به دوره ی سوم و اوج کارایی خود رسید، در هر حال و وضعی بر نیرو و خرد خویش استوار تواند بود و دیگر نیاز به دنبال کردن رهنمود دیگران ندارد؛ اعتماد به نفس می یابد و ستایش مردم را فرامی آورد و بر نارساییهای دیگران اندوه می بارد. چنین سامورایی را می توان در خدمت به امیر کارآمد دانست. بازفراتر ازین مرحله کسانی باشند که سیما و رخسارشان هرگز اندیشه ی آنها را نشان ندهد و کاردانی خود را نیز به جلوه نیاورند، و در واقع خود را نادان و ناآزموده وانمود سانزد. نیز، اینان هنر و تردستی دیگران را ارج می نهند. گمان دارم که در بسیاری از کارها این بهترین حالی است که آرزو توان داشت. اما پایه ای بازوالاتر، منزلتی اعلاست که از هنر و یارایی مردم عادی درمی گذرد. کسی که در سلوک طریقت به این منزلت برسد، در می یابد که پوییدن و آموختن را پایانی نباشد. او هیچ گاه کوشش و تلاش را بسنده نخواهدیافت. پس، سامورایی باید که کمبودهای خود را خوب بشناسد و همه ی زندگی را در کارآموختن و در راه سیر به کمال باشد، بی آنکه حتی این اندیشه را در سرآورد که بسزا کوشیده است. او هیچ نشاید که اعتماد به نفس بی جا داشته باشد، اما هرگز نباید که خود را از دیگران فروتر داند." "یاگی یو" که معلم کن دو امیران توکوگاوا بود، گفته است:"من نمی دانم که چگونه سرآمد دیگران شوم؛ همین می دانم که چگونه بر خود پیروز گردم." و با خود اندیشید:" امروز بهتر از آنم که دیروز بودم، فردا از امروز نیز بهتر باشم." سامورایی راستین همواره در تلاش اعتلا و کمال جویی است. سیر و سلوک در طریقت و آموختن همین است؛ روندی است پایان ناپذیر."
-
جنگنده-بمب افکن اف-16 شاهین شکاری جنگنده-بمب افکن اف-16 شاهین شکاری ( F-16 Fighting Falcon)
RezaKiani پاسخ داد به kingraptor تاپیک در جنگنده و رهگیر
آقایون همین الان توی ایران دو تا خانم داریم که در مسابقات رانندگی شرکت می کنند و بارها آقایون رو پشت سر گذاشتند. یکیشون زهره وطن خواه است که در رالی فعالیت می کنه دیگری هم خانم لاله صدیق هستند که در مسابقات ریس شرکت می کنند. خانم صدیق استاد دانشگاه هم هستند و مطمئن باشید که شما ها رو توی رانندگی مثه آب خوردن سوسک می کنند. پس لطف کنید از این اداها درنیارید که آی اینه و فلان. بعدش هم سالها است که آمریکا از خانمها در هواپیماهای جنگنده استفاده می کنند واین خانمها در دو جنگ اول و دوم خلیج فارس پروازهای عملیاتی داشته اند. حالا شما که اینقدر مرد هستید تاحالا چه گلی به سر دنیا زدید؟ خوش به حال مادرانتان که چنین فرزندانی را پرورده اند؟ اوخ اوخ زیادی لفظ قلم بشد ببخشید به هرحال.... دلتون به اون دو سیر ونیم گوشت اضافه خوش باشه. فعلا که دخترای ننه حوا دارن تمام ظرفیتیهای دانشگاهی رو پر می کنند. :lol:- 706 پاسخ ها
-
بدون سرنشین تارانیس بدون سرنشین تارانیس (BAE Systems Taranis)
RezaKiani پاسخ داد به hamed_713 تاپیک در بی سرنشین ها
حامد جان من در اینجا http://www.military.ir/forums/topic/4051-%D9%BE%D8%B1%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D9%88%D9%84%D9%8A%D9%86-%D8%A8%D9%85%D8%A8-%D9%87%D8%AF%D8%A7%D9%8A%D8%AA-gps-%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B7-mq-9-reaper/?p=32951 درباره طرحم بحث کردم. البته یه جنبه قضیه شوخی بود. ولی درکل از نظر تئوری می شه گفت که امکان پذیر هست. خوشبختانه ایران در زمینه پهپاد پیشرفتهای خوبی داشته. حالا بیشتر باید در زمینه پهپادهای باهوش کار بکنیم تا از کشورهای دیگر عقب نمونیم. مواظب خود باش رضا -
تاپیک جامع بررسی نیروی هوایی ایالات متحده
RezaKiani پاسخ داد به salar_jetline تاپیک در توان نظامی کشورها
امیر جان فیلم رو تعریف نمی کنند بلکه می بینند. من با یه بار دیدن به چند تا نکته پی بردم. این جور که فیلمه گفت: 1- در 20 سال گذشته برتری هوایی با جنگنده های آمریکایی بوده هم از نظر فنی و تکنولوژیکی و هم از نظر سلاح و مانور و ... ولی الان این کفه داره به سمت جنگنده های روسی جدید سنگینی پیدامی کنه. 2- برتری هوایی آمریکا داره از بین می ره چون هم روسیه و هم چین نسل جدید از جنگنده ها رو دارند می سازند که می تونه کارایی زیادی رو به همراه داشته باشه. 3- تسلیحات ضدهوایی پیشرفته مثه اس300 و اس400 به شدت برتری هوایی جنگنده های آمریکایی رو زیر سوال می برند. چین هم از روسیه عقب نمونده و نمونه های بومی موشکهای سام رو ساخته. این نمونه ها می تونند حتی تا خود تایوان رو پوشش بدهند. یعنی اگر یه درگیری نظامی بین چین و تایوان به وجود بیاد چینی ها می تونند جنگند های تایوانی رو پس ار برخواستن از باند فرودگاه نابود کنند. 4- از نظر تکنولوژهای الکترونیکی مثه رادار جنگنده های ساخت شرق توسعه چشمگیری پیداکرده اند. 5- موشکهای برد بلند روسی مثخ آآ12 یا نمونه های چینی الان برابر با امرام آمریکایی هستند ولی از نظر برد و کارایی در آینده نزدیک از امرام جلوخواهند زد. البته دوست عزیز همین جوری این حرفا رو نزده . بلکه برای همه نمودار و آمار های دو بعدی و سه بعدی خیلی زیبا ارائه داده یعنی درست و حسابی بحث کرده. هر جنگنده ای رو با نقاط ضعف و نقاط قوت خودش معرفی کرده و از تعصب هم توی این فیلم خبری نیست. ببخشید که سوات اینگلیسی ما بیشتر از این نبود ولی خلاصه فیلم رو برات گفتم رضا -
تاپیک جامع بررسی نیروی هوایی ایالات متحده
RezaKiani پاسخ داد به salar_jetline تاپیک در توان نظامی کشورها
فیلم خوبی بود. نکته جالب این بود که طرف بدون تعصب و غرور و ما اینیم و من آنم که رستم بود پهلوان مقدورات و نقاط قوت و ظعف هر سیستم رو بررسی کرده بود. خیلی دوست داشتم که همین برررسی رو درباره جنگنده مثلا صاعقه انجام می دادیم. اون وقت می دیدید که این جنگنده نه تنها از فلانکر و هم خانواده هاش بلکه از رپتور و اف-35 هم برتر از آب درمیاد. به هر حال که نه از اطلاعاتی که میداد. بلکه از بی تعصبی سازنده فیلم لذت بردیم. مرسی از آقا سعید عزیز که ما رو با بحث بدون تعصب دوباره آشتی دادند. -
گربه واسه رضای خدا موش نمی گیره
-
بدون سرنشین تارانیس بدون سرنشین تارانیس (BAE Systems Taranis)
RezaKiani پاسخ داد به hamed_713 تاپیک در بی سرنشین ها
اقا ما طر ح یه پهپاد رهگیر داده بودیم توی این سایت همه ما رو مسخره کردند. اگر گذاشته بودید اونو بسازیم الان از این کافرا جلوتر بودیم. باید اونا میامد توی سایت میلیتاریشون از پهپهادهای ما تعریف می کردند. -
یه جا خوندم که جاسوسان چینی اسرار بی-2 رو به دست آوردند و الان داره چین روی بمب افکن نامرئی کار می کنه . راست و دروغش بر عهده اونی که گفته ولی از این چینی ها که من میشناسم هر کاری برمیاد.