RezaKiani

Members
  • تعداد محتوا

    1,963
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    2

تمامی ارسال های RezaKiani

  1. RezaKiani

    توپ دریایی پیشرفته Millennium GDM-008

    این همون خفنه بود؟
  2. RezaKiani

    توپ Meroka CIWS

    پس معلومه یه عیب و ایرادی توکارش بوده وگرنه هیچ بقالی نمی که ماستم ترشه
  3. RezaKiani

    نگاهي گذرا به تاريخ هخامنشي

    خیلی زحمت کشیدی ولی بهتر بود متن رو به چند قسمت تقسیم می کردی تا کوتاه تر بشه و هر کدوم رو در یک پست قرار می دادی. به هر حال مرسی از تلاشهای شما در پیشبرد اهداف سایت.
  4. RezaKiani

    صنعت کشتی‌سازی در ایران

    راستش تا اونجا که من فهمیدم ما کلا یه استراتژی درست و حسابی صنعتی نداریم. نه درباره صنایع غیرنظامی و نه نظامی. در زمینه کشتی سازی یه مطلب در مجله هفتگی اداره ما(شرکت نفت جمهوری اسلامی ایران) چاپ شده بود که می گفت برای ما صرف نمی کنه از کشتی سازهای داخلی مثله صدرا کشتی بخریم چون ساخت یه کشتی که مثلا باید 1 سال طول بکشه تا 3 سال طول می دهند و بعد به دلیل افزایش مخارج مانند حقوق پرسنل و... هی می خواند که قیمتشون رو بالا ببرند. خوب صدرا واقعا یه شرکت توانا در زمینه کشتی سازی هست ولی مشکلات مدیریتی باعث شده که (متاسفانه) نتونه یه جایگاه خوبی پیداکنه. بعدش هم که باعرضه سهام صدرا در بورس یه تیر توی مغزش خالی کردند. تا قبل از عرصه سهام صدرا تمام ادارات دولتی یه جورایی سفارشاتشون رو به این شرکت می داند ولی حالا دیگه... یکی از مشکلات بزرگ صنایع ما - به ویژه صنایع اتومبیل سازی- این است که در شرایط غیررقابتی رشد می کنند و به محض اینکه به امواج جهانی سازی برخورد می کنند به دلیل هزینه های بالا توان رقابتیشون رو از دست می دهند. اگر دولت دست از حمایت بی منطق و غیراصولی شرکتها برداره این شرکتها یاد می گیرند که روی پای خودشون بایستند. یکی دیگر از نکاتی که دوستان باید توجه کنند این است که ایران باید تا می تونه روی صنایع غیرنظامی سرمایه گذاری کنه که دوکاربردی باشند . یعنی مثلا بیاد هلیکوپتر غیرنظامی بسازه ولی جوری اون رو بسازه که به راحتی بتونه خط تولید رو به هلیکوپترها نظامی تعویض کنه. این تجربه موفقیه که روسها در جنگ جهانی داشتند و کارخانه های تراکتورسازی شون رو در کمترین زمان به کارخانه های تانک سازی عوض کردند و در عرض تقریبا 4 سال جنگ بیش از 100 هزار تا تانک درست کردند. در آلمان هم هیتلر ماشین فولکس واگن رو برای مصارف غیرنظامی طراحی کرد اما پس از آغاز جنگ همه ماشین ها رو به جبهه فرستاد. این جور صنایع رو می توان در زمینه های التکرونیک، مخابرات، خودرو، کشتی سازی و... احداث کرد تا در زمان ضروری به سرعت تبدیل به صنایع نظامی بشوند. اما لازمه همه اینها توسعه چند تا چیزه 1- آموزش و پرورش 2- آموزش عالی درست و حسابی (نه مثه الان کلیشه ای ) 3 - توسعه علوم پایه مثه ریاضی و فیزیک وشیمی... 4- توسعه صنعتی با تکیه بر دانشگاه ها نه مونتاژ ماشین و کوفت و زهر مار و فخر فروشی بی خودی که آقا ما اینو ساختیم و اون ساختیم. دیروز(دوشنبه 12 شهریور87) یکی از اساتید رشته خودور سازی در میز گرد شبکه 4 حرف جالبی زد. مجری درباره موتور ملی سوال کرد این بنده خداهم گفت که این موتور ملی اصلا ملی نیست! بلکه کشورهای دیگه این رو برای ما به صورت اختصاصی طراحی کرده اند و مافقط مجوز ساخت و تولید اون رو داریم(ننقل به مضمون) به هر حال امیدوارم این توسعه هر چه زودتر انجام بشه و... رضاکیانی
  5. RezaKiani

    داریوش بزرگ

    اقا جان به اسکندر بیچاره چیکار دارید؟ تا اون جا که من فهمیدم خیلی هم مرد بوده... :lol:
  6. RezaKiani

    جنگهای اول صلیبی

    کاشکی اسم تاپیک را عوض می کردید و می گذاشتیم مثلا خط زمانی یا رویدادهای مهم جنگهای صلیبی چون جنگها رو به صورت خلاصه و تاریخی فقط پست سر هم ذکر کردید و هیچ کدوم رو کامل بررسی نکرده اید. به هر حال خسته نباشید.
  7. RezaKiani

    توپ Meroka CIWS

    اقا جان از نظر عملیاتی تا حالا کاری کرده؟ چیزی رو توی جنگ واقعی زده؟
  8. سعيدجان سلام ظاهرا سايت در زمينه اديت كردن مشكل داره. من اين مطلب رو كاملا پاك كرده بودم و يه مطلب ديگه گذاشته بودم نمي دونم چه جوري برگشت اينجا. اين پست اصلا مال يه تاپيك ديگه بود. شما هم لطف كن اين پست اخر خودت رو پاك كن. مرسي
  9. فقط می تونم بگم عجب!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! اگر همه یهودی ها صهیونیست هستند پس نتیجه می گیریم که همه مسلمانها هم طرفدار بن لادن هستند. همه ژاپنی ها هم طرفدار کامیکازه هستند همه آلمانی ها هم طرفدار هیتلر هستند. همه انگلیسی ها هم گی هستند. همه چینی ها هم طرفدار مائو هستند همه ایرانی ها هم طرفدار شاه سلطان حسین شجاع و جنگجو هستند. برادر گریپن عزیز شما که منطقی و با کمالات بودی شما دیگه چرا؟ از همه یهودی ها ی داخل دنیا آمار گرفتی؟ ای ول من بی طرف صحبت می کنم یهودی ها کلا آدمهای نژاد پرستی هستند و این هم دقیقا به خاطر دین اونها است. این بندگان خدا جون فکر می کنند قوم برگزیده خداوند هستند حتما نسبت به بقیه برتر هستند. ولی این دلیل نمی شه که بگیم تمام یهودی ها فاشیست یا صهیونیسم هستند. اتفاقا اگر یه سری به ویکی پدیا بزنید یه چند تا متفکر و دانشمند مسلمان رو هم به عنوان مسلمان صهیونیسم معرفی کرده که این برادران اعتقاد دارند باید زودتر یه کاری بکنیم که قوم یهود به وطنشون یعنی فلسطین بازگردند. :lol: خوب دیگه چه می شه کرد. این هم یه جورشه... http://en.wikipedia.org/wiki/Muslim_Zionism
  10. فکر کنم حق با رایش مارشال باشه درباره با کیفیت ام-16. البته نمی توان کلا گفت که سلاح به درد نخوری هستش. بالاخره واسه اینکه سلاح سازمانی ارتش امریکا بشه کلی مراحل رو طی کرده. اما کلاشینکوف واقعا سلاح قرن هستش. خیلی از مشکلات سلاح های دیگر رو نداره. به گرد وخاک کمتر حساسه و تلورانس زیادی داره.
  11. آقا مطلب خیلی جالبی بود. فکرش رو بکنید روسیه با از کار انداختن سیستمهای کنترلی چند تا سد و یا چند تا نیروگاه می تونه چه ضربه اقتصادی به حریفش وارد کنه. یا مثلا اگر سیستم کنترل ترافیک نیویورک رو مختل کنند چه افتضاحی می شه. روش نسبتا کم خرج و کارآیی هستش.
  12. RezaKiani

    توپ دریایی پیشرفته‌ی Goalkeeper CIWS

    همون طور كه آقا مهدي گفتند اين جور سيستمهاي اتوماتيك دو تا رادار دارند. يكي شون كه بالاي توپ نصب مي شه دور خودش مي چرخه و هواگردهاي اطراف توپ رو پيدا مي كنه. دومي رادار هدف گيري هستش كه اصطلاحا روي توپ قفل مي كنه و هر طرف كه موشك مسيرش رو تغيير بده موشك يا هواگردهاي ديگر رو دنبال مي كنه. اگه به عكسايي كه آقا مهدي لطف كرده و گذاشته دقت كني. رادار اولي مثه يه كپسول استوانه اي شكل هست و رادار دومي مثه يه ديش ماهواره يا يه مخروط كه برعكس كارگذاشته شده باشه. توپ سماوات كه شما اشاره كرديد هم همين سيستم راداري رو داره البته اسم سيستم راداريش اسكاي گارد هستش و هر يه رادار وظيفه تغذيه اطلاعات دو تا توپ رو بر عهده داره. وقتي كه فرمانده توپ اونو روي هدف قفل كرد ديگر احتياجي به كنترل دستي نيست و توپ از طريق رادار هدفگير و سيستم كنترل كامپيوتري كه داره خودش ترتيب هدف رو ميده. در ضمن برنا جان اين حقير استاد هيچي نيستم. يه علاقمند هستم مثه خود شما. بابك جان بي صبرانه منتظر اون تاپيكي جديد ي كه مي خواهي درست كني هستيم. رضا
  13. RezaKiani

    غوص وصعود زيردريايي

    ادامه به فرزند و ناامید نشو. اون جمله حکیمانه از یه نویسنده اس که یه کتاب کاملش رو تایپ کردم و در انجمن هرچه دل تنگت می خواهد بگو گذاشتم. اسمش هم هست"پرنده ای به نام آدرباد" حوصله کردید یه نیگاهی بیاندازید.
  14. RezaKiani

    توپ دریایی پیشرفته‌ی Goalkeeper CIWS

    ساخت گتلینگ امکان پذیره ولی باید یه سرمایه گذاری کلان روش انجام بشه. برناجان این تفنگها دارای نرخ آتش خیلی بالایی در حد 2هزار گلوله تا 7-8 هزار گلوله در دقیقه هستند. میدونی یعنی چی؟ یعنی در هر ثانیه چند صدتا تیر شلیک می کنند.این مسئله کلی مشکلات بوجود میاره. مشکلات درباره زمان بندی، گرم شدن لوله ها، از دست رفتن شبکه کریستالی لوله ها پس از چند دقیقه شلیک و هزاران مشکل دیگه. برای اینکه یه همچی توپی عملیات باشه (نه دکوری) باید تمام اینها بررسی و حل بشه. توپ سماوات نمونه ایرانی توپ اورلیکن هستش و از نظر سیستم تغذیه و سیستمهای مکانیکی هیچ شباهتی با گتلینگها نداره ولی کاربردش تقریبا یکی هستش. هند رادار اون رو به روز کرده و اعتقاد داره که می تونه از فاصله 90 کیلومتری می تونه موشکهای کروز رو رهگیری کنه. نواخت تیرش هم خیلی بالا است.
  15. خیلی عالیه فقط یادت باشه که هجومی درسته نه حجومی توی مشهد داشتم با همسرم ویترین یه عکاسی رو نگاه می کردم یه دوربین یاشیکای ژاپنی قدیمی چشمم رو گرفت که طرف نفروختش. بغل دستم یه آقای جنتل منی واستاده بود از م پرسید این دوربینش چی داشت؟ گفتم این یاشیکای اصل ژاپنه. گفت راست می گی امروزه همه چی چینی شده گفتم آره به خدا رئیس جمهور آمریکا رو هم که برگردونید پشتش لیبل ساخت چین خورده :lol:
  16. RezaKiani

    توپ دریایی پیشرفته‌ی Goalkeeper CIWS

    خوب خیلی هم عجیب نیس! مهم نیس که شما چقدر توی چشم باشید. مهم اینه که به حرف دلتون گوش بدید. شاید یه دونه خواننده داشته باشید شاید هم هزارتا. به قول فرزانه ای:" تعداد شاگردان سنجه دانش استاد نیست." به هر حال ما که با مطالب شما خیلی حال می کنیم. موفق باشید.
  17. من و یاکوف مدتی به حرف زدن ادامه دادیم تا اینکه زنی پیش آمد و گفت نوبت مصاحبه من شده است. برای اینکه سوء ظنی جلب نشود به اتاق مصاحبه رفتم ولی عمدا خود ار نامناسب جلوه دادم. تا اینجا فهمیده بودم که همسر هراری شاغل-دردانشگاه تل آویو- و خود دیپلمات است. اما در کجا؟ برای که؟ می توانستم اتومبیلش را تعقیب کنم اما اگر هراری دیپلمات بود احتمالا آموزش امنیت اطلاعاتی دیده بود و نمی خواستم در نخستین ماموریت شکست بخورم. روز بعد به کائولی گفتم نقشه ام برای کامل کردن ماموریت چیست: ابتدا با هراری تماس می گرفتم و سپس مشخص می کردم که میکی چه کسی است. هر وقت از آپارتمان بیرون می رفتیم امکان داشت مورد تعقیب قرارگیریم، اگر چنین می شد باید به سایرین خبر می دادیم که خانه امن دیگر امن نیست. البته هر یک از ما می دانست دیگران کجا هستند، زیرا همگی گزارشهایمان را به شای کائولی می دادیم. در آن هنگام، من حتی می توانستم در حالت خواب نیز روشهای امنیت عملیاتی را اجراکنم. روز چهارم در حالی که به سوی ساختمان "کور" می رفتم متوجه شدم یک نفر در ناحیه "هیکره" دنبالم افتاده است. مسیر امنیتی معمول من سوارشدن به اتوبوس در "گیواتیم" رفتن به "دراپتاتیکوه" پیاده شدن در نبش خیابان "کاپلان" و رفتن به سوی "هیکره" بود. آن روز من از اتوبوس پیاده شدم، دوری زدم –این کار را در هنگام سوار شدن نیز کرده بودم- و به راست نگاه کردم که چیزی ندیدم. زیرچشمی نگاهی به طرف چپ انداختم و چند نفر را دیدم که در اتومبیلی در محوطه پارکینگ نشسته اند. آنها در حال پاییدن محوطه بیرون پارکینگ بودند و من به خودم گفتم باید آنها را بازی دهم و بیچارشان کنم. به طرف جنوب دراپتاتیکوه که خیابان بزرگی با 3 مسیر در هر طرف است به راه افتادم که معنی آن این بود که چنانچه می خواستند مرا دنبال کنند باید از جلویم رد می شدند وگرنه مرا رد می کردند. به جایی رسیدم که یک پل بر فراز پتاتیکوه به طرف ساختمان کالکا کشیده شده است. حدود ساعت 11:30 صبح و ترافیک بسیار فشرده بود. بالای پل رفتم، ایستادم، و توانستم ببینم که راننده اتومبیل در حالیکه انتظار ندارد من پایین را نگاه کنم در حال پاییدن من است. مرد دیگری پشت سرم بود، اما نمی توانست نزدیک تر شود چون متوجه حضورش می شدم. در آن طرف پل شخص دیگری ایستاده بود، مرد دیگری هم آماده بود تا در صورتی که به سوی شمال پیچیدم به دنبالم بیاید و سومین شخص هم آماده برای راه افتادن به سوی جنوب بود. از نقطه برتری بالای پل همه اینها را به روشنی می دیدم. در زیر پل نقطه ای بود که اتومبیلها می توانستند دور زده و مسیر خود را صدوهشتاد درجه تغییر دهند. من به جای رد شدن از پل، به صورتی که گویی چیزی را فراموش کرده ام حرکت زدن ضربه به سر را که در چنین مواقعی انجام می دهند به حالت واضح نشان دادم و سپس با بازگشت از روی پل به خیابان کاپلان رفتم. البته آهسته رفتم تا بتوانند به دنبالم بیایند. سر وصدای آنها هنگامی که در آن ترافیک شلوغ برای دورزدن جلوی ماشینها رامی گرفتند مرا به خنده انداخت. تنها کاری که در خیابان کاپلان از دست آنها برمی آمد تعقیب من در مسیری واحد بود. نصف راه را تا قرارگاه نظامی "ویکتورگیت" پیمودم –ویکتور زمانی فرمانده من در ارتش بود- آنگاه از داخل انبوه اتومبیلها به آن طرف رفتم و ساندویچ و یک بطری نوشابه خریدم. در حالی که در آنجا ایستاده بودم اتومبیل را که به آرامی نزدیک می شد می دیدم. ناگهان متوجه شدم راننده اتومبیل هم دوره ام "دووال." است. با تمام کردن ساندویچ به طرف ماشین رفتم –در این هنگام اتومبیل با ناامیدی وسط ترافیک گیر کرده بود- و دستم را روی کاپوت آن گذاشتم تا به پیاده رو بجهم و به راه خود ادامه دهم. شنیدم که دوو بوق اتومبیلش را چند بار با فواصل کوتاه به صدا درآورد. گویی می گفت:" خیلی خوب، این دفعه را توبردی." غرور سراپایم را گرفت. به راستی سرمست بودم. بعدا دوو به من گفت هیچکس نتوانسته بود این طوری به بازی بگیردش و به راستی آشفته شده است. پس از اینکه مطمئن شدم پاک هستم به بخش دیگری از تل آویو رفتم و مانوری انجام دادم تا مطمئن شوم دوو دوباره به من حقه نزده است. سپس به ساختمان کور رفتم وبه مسئول اطلاعات گفتم با آقای مایک هراری قراردارم. به طبقه چهارم راهنمایی ام کردند که در آنجا تابلویی از شرکت حمل و نقل صادرات و واردات وجود داشت. تصمیم داشتم در ساعت صرف ناهار به آنجا برسم، زیرا در اسرائیل مدیران به ندرت در هنگام ناهار بر سرکار باقی می مانند.تمام آنچه لازم داشتم گفتگو با یک منشی و به دست آوردن یک شماره تلفن و کمی اطلاعات بود. اگر هراری آنجا بود باید کار را به آخر می رساندم. متاسفانه تنها منشی در آنجا به سرمی برد. او به من گفت شرکت فقط تولیدات خودش را حمل می کند و بیشتر در مسیر آمریکای جنوبی فعالیت دارد. او افزود برخی اوقات و به ندرت بارمسیرهای بین راه به صورت متفرقه حمل می شود و فقط در صورتی که ظرفیت اضافی وجود داشته باشد چنین کاری ممکن است. به او گفتم از طریق شرکت بیمه شنیده ام که هراری در آنجا کار می کند. منشی گفت:" نه، نه، او در اینجا فقط شریک است و کار نمی کند. وی سفیر کشور پاناما است." گفتم:" ببخشید من فکر می کردم وی اسرائیلی است."(پاسخ بدی دادم ولی غافلگیر شده بودم) او گفت:" بله هست، ولی سفیر افتخاری کشور پاناما نیز هست." به این ترتیب برگشتم، اقدامات امنیت عملیات را انجام دادم و گزارش کاملی در مورد فعالیتهای آن روز نوشتم. هنگامی که کائولی آمد و پرسیدم چه کرده ام، در ضمن می خواست بداند نقشه ام برای ارتباط گرفتن با هراری چست. -"می خواهم به سفارت پاناما بروم." -”برای چه؟" از قبل نقشه ای کشیده بودم. در سواحل پاناما تعدا زیادی واحد صنعتی پرورش صدف برای تولید مروارید وجود دارد. در اسرائیل نیز کناره های دریای سرخ برای پرورش صدف و تولید مروارید مناسب است. این دریا آرام و نمک آن مناسب است. همچنین در خلیج فارس صدف برای تولید مروارید به فراوانی وجود دارد و می توان صدف لازم را از آنجا به اسرائیل واردکرد. همه این ها را از طریق مطالعه در کتابخانه یادگرفتم و به ویژه با روش پرورش صدف برای تولید مروارید آشنا شده بودم. تصمیم داشتم به سفارت بروم و خودم را شریک آمریکایی میلیونری که قصد دارد در "ایلات" یک استخر بزرگ پرورش صدف تولید مروارید ایجادکند معرفی کنم. می خواستم بگویم به خاطر مهارت بسیار بالای پانامایی ها در این زمینه، علاقه مندیم برای راه اندازی واحد تولیدی خودمان یک کانتینر بزرگ صدف از پاناما وارد کنیم. این طرح نشان می داد کسانی به دنبال آن هستند که پول فراوانی دارند و در کار خود جدی اند، زیرا سرمایه گذاری در چنین کاری تا سه سال هیچ گونه بهره برداری در پی ندارد. کائولی با نقشه ام موافقت کرد.
  18. خاک خوردن کارخانه های کشتی سازی ایران (مثه صدرا) علت داره.
  19. RezaKiani

    توپ دریایی پیشرفته‌ی Goalkeeper CIWS

    شاید سرجنگی اش رو برداشته بودند. peace_sign شما دوتا عجب زوج باحالی تشکیل دادید. دست هر دوتا تون درد نکنه از مطالبتون خیلی استفاده می کنیم. این توپ یه خورده قدیمی بود(1975) ورژن جدیدتر نداره؟
  20. RezaKiani

    غوص وصعود زيردريايي

    من سیالات نخوندم واسه همین از دوستانی که مکانیک سیالات خوندن دعوت می شه دراین بحث شرکت کنند چون تخصص اونها است. درباره تعادل دوتا بحثه تعادل استاتیک و دینامیک. اینکه یه زیردریایی تعادلش رو چه جوری حفظ کنه دقیقا مثه هواپیما می مونه چونکه جفتشون در سیال اطرافشون شناورهستند. حالا مشکل شد دو تا چون بایدیکی که متخصص آیرودینامیک هست بیاد ومسئله رو حل کنه. البته مسئله غلت رو توی هواپیما با سکان عمودی حل کرده اندو شاید این مسئله در زیردریایی توسط این برجک بزرگش حل بشه(البته شاید) الکتریشن جان من فکر کنم که این سازه هستش که وزن زیردریایی رو تحمل می کنه نه کف اون.
  21. سابقه ساختن این جور رنگها به زمان جنگ جهانی دوم برمی گرده. کاشکی دوستان لطف می کردن ویه مطلب کامل درباره تاریخچه این رنگها توی سایت قرار می دادند. خیلی خوب می شد...
  22. راستش یه چن وقتیه دوستان هی می گن که باید با موشک اسرائیل رو بزنیم به خودم گفتم شاید بد نباشه عکس ماهواره ای چند تا از پایگاه های هوایی اسرائیل رو براشون بذارم. البته اینا درشتاشه شاید یه چند تا فرودگاه ریزه میزه هم داشته باشند. به هر حال این شما واین اسرائیل این عکس خودش این عکس جنوبش این عکس شمالش سه تا عکس اول رو بزرگ گذاشتم که واضح تر بشه.بقیه رو دوستان می تونند توی گالری پیداکنن. این عکس یکی از سایتهای هسته ایش بقیه هم عکس فرودگاه هاش یه دونه عکس هم سایت موشک ضدموشک آروو هست: این یکی آشیانه های خیلی بامزه بودند این هم سایت آروو دوستان اگر عکس دیگری پیداکردند لطف کنند و در سایت قرار بدهند.
  23. RezaKiani

    نقاط استراتژیک اسرائیل

    این چند تا عکس هم از پایگاه های دریایی بزرگشون گرفتم. اسکله های کوچیک و خرده مورده شون باشه سر یه فرصت مناسب