RezaKiani

Members
  • تعداد محتوا

    1,928
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    2

تمامی ارسال های RezaKiani

  1. اطلاعات خوبی بود مرسی دوست عزیز این بندگان خدا میلیون میلیون داره ازشون میمیره به خاطر قحطی هی می رن زیردریایی می خرن (می سازن) معلوم نیس 10 سال دیگه که همشون رفتن زیرخاک کی می خواد از این تسلیحات استفاده بکنه. :|
  2. نه سامان جان! اگر قراره بررسی کنه بهتره یه 1500 سالی برگردیم عقب از اون موقع بررسی کنیم. اسم تاپیکت رو بذار بررسی توان نظامی اعراب:گذشته ؛حال و آینده. اونوقت بهت با بحث تاریخی نشون می دهم که برخلاف باورهای عمومی ما ایرانی ها، اعراب توی جنگ خیلی هم شجاع هستند. مشکل فعلی شون بیشتر مدیریتی هستش نه شجاعتی.
  3. اصل این مطلب در شماره 15 ماهنامه جنگ افزار (فکر کنم اسفند ماه83) به چاپ رسیده. نویسنده اش هم آقای یاشا محمدی رفیع می باشند.
  4. در مطالب مربوط به جنگهای صلیبی بسیاری از موارد نبردها به محاصره شهر ها ی طرف مقابل کشیده می شد. سعی کردم در یه ضمیمه تاکتیکها و روشهای این گونه نبردها رو شرح بدهم. حالا دوستانی که به موضواعات تاریخی علاقمند هستند کامل مطلب رو اینجا بخونند:
  5. RezaKiani

    جنگهای محاصره ای

    مرسی سعید جان! تند حرف نزدی و احتیاجی هم به عذرخواهی نیس. ممنونم که بالاخره فهمیدم اشتباه کارم کجااست. من نمی دونستم که عکسها در 3 سایز هستند. حالا توی بعدی ها سعی می کنم دقت کنم که دوستان دچار مشکل نشوند. به هرحال هدف اینه که به بار علمی همه هموطنان عزیز که به این سایت دسترسی دارند اضافه بشه. حال به هر روشی که بشه باید سعی خودمون رو بکنیم. حتی اگر چندبار هم اشتباه کردیم نباید اسباب دلخوری بشه. قهرمان سابق شطرنج جهان کاپابلانکا یه روز گفته: آدم از شکستهاش بیشتر درس می گیره تا پیروزی هاش پایدار باشی رضا
  6. فکر کنم پرتاب کننده عمودی این شناور قدرت شلیک موشکهای کروز توماهاوک رو هم داشته باشه. http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=5465
  7. يه بنده خدايي كه زمان جنگ خدمه تانك بود درباره تي-62هايي كه ايران از كره شمالي خريده بود مي گفت توي بيابونهاي جنوب حتي 10 كيلومتر هم راه نمي رن و خيلي زود جوش ميارن. راست و دروغش به گردن خودش.
  8. RezaKiani

    جنگهای محاصره ای

    سعيد جان به خدا من همون كاريو مي كنم كه درباره بقيه تاپيكها انجام مي دم. ولي نمي دونم چرا درباره اين عكسهاي اسكن شده اينجوري شد. به هرحال سعي مي كنم بيشتر دقت كنم. با عرض پوزش از دوستان بزرگوار رضاكياني
  9. دوستان عز يز! اين تاپيك در باره اف16 هستش و راستش من حرفي ندارم كه درباره اف-16هاي اردني بزنم. فكر كنم مطالب لاز م رو آقا سعيد گفته اند. اگر دوست داريد سر قدرت نظامي اعراب بحث كنيم يه تاپيك درست كنيم و اونجا بحث كنيم. تمام صحبتهايي كه دوستان از جمله آقا سامان عزيز كردند جواب داره و جواب منطقي هم داره. به شرطي كه بخواهيم همگي منطقي بحث كنيم و نه درباره سليقه هامون. حالا اگر اهل بحث و مباحثه هستيد بسم الله. اعلام آمادگي كنيد. رضاكياني
  10. اولین چیزی که پس از شنیدن عدد 777 به ذهن آدمی خطور می کند نام هواپیمای مسافربری بوئینگ 777 است اما این عدد در دنیای نظامی نیز هماوردی قوی دارد. هویتزر فوق سبک 777 -با وزنی در حدود نصف هویتزرهای نسل قبل- به آرامی جای پای خود را در میان نیروهای مسلح ایالات متحده باز می کند. بد نیست که نگاهی به این هویتزر 155 میلیمتری مدرن بیاندازیم. طراحی در آخرین سالهای قرن گذشته یکی از زیرمجموعه های "بی آ ئی سیستمز" -غول تسلیحاتی بریتانیا- در حال کار بر روی پروژه یک هویتزر صحرایی فوق سبک بود. اگرچه طراحی این توپ در بریتانیا انجام شد اما درنهایت ساخت این هویتزر در آن سوی اقیانوس اطلس برعهده آمریکایی ها گذارده شد. در حدود 70 درصد از قطعات این توپ -ازجمله لوله توپ آن- در آمریکا تهیه می شود. این توپ در سال 1997 توسط تفنگداران دریایی به عنوان هویتزر صحرایی استاندارد این نیرو انتخاب شد و 5 نمونه اول آن در ژوئن سال 2000 به این نیرو تحویل گردیدند. در نوامبر 2002 قرارشد که برای مرحله اول تعداد 94 قبضه ام-777 ساخته شود. سپاه تفنگداران دریایی برای آزمایش ام-777 نزدیک به 12000 گلوله توسط 4 قبضه از توپها شلیک کردند. آزمایشهای کنترل کیفیت تفنگداران بر روی ام-777 در دسامبر 2004 به اتمام رسید. پس از اینکه ام-777 از این آزمایشها سربلند بیرون آمد قرارداد تولید کامل آنها در آوریل 2005 امضا شد. بی آئی سیستمز نمونه ای از ام-777 را بر روی یک خودرو 8×6 سوارکرده است. این نمونه با نام "ام-777 پورتی" در سال 2006 به نمایش گذاشته شد. جابجایی ام-777 با وزن 4218 کیلوگرم در حدود 42 درصد از ام-198 -توپ صحرایی استاندارد آمریکایی ها- سبک تر بود. در ساخت این توپ به مقدار زیادی از فلز گرانبهای تیتانیوم استفاده شد که باعث سبک شدن غیر عادی وزن آن گشته است. وزن کم این توپ سبب نشده است که از پایداری آن در هنگام شلیک کاسته شود و درنتیجه دقت ام-777 فدای سبکی وزن آن نشده است. وزن ام-777 تا اندازه ای کاهش یافته که حمل آن به سادگی توسط هلیکوپتر، هواپیمای موتور چرخان "وی-22" و کامیونهای کوچک انجام می پذیرد. در ماه جولای 2004 توسط سپاه تفنگدارن دریایی آزمایشهایی با هواپیمای عمودپرواز وی-22 برای حمل ام-777 انجام گرفت که کاملا موفقیت آمیز بودند. ام-777 را به راحتی می توان در میدان نبرد جابجا کرد. اندازه کوچک این توپ همچنین نیاز به انبارها، کشتی ها و هواپیماهای بزرگ را برای ذخیره سازی تعداد زیادی از آن از بین می برد. این خاصیت، ام-777 را به صورت سلاحی مناسب برای تفنگداران دریای درمی آورد چرا که تفنگداران دریایی مجبورند برای اجرای ماموریتهایشان در سریع ترین زمان تجهیزاتشان را با کشتی یا هواپیما به دورترین نقاط دنیا ارسال کنند. خدمه این توپ نیز نسبت به ام-198 کاهش یافته اند. ام-198دارای 9 نفر خدمه می باشد درحالیکه ام-777 به صورت عادی دارای 8 نفر خدمه می باشد ولی در هنگام ضرورت می توان آنها را تا 5 نفر نیز کاهش داد. ام-777 را می توان در جاده با سرعت 88 کیلومتر بر ساعت و در خارج از جاده با سرعت 50 کیلومتر بر ساعت یدک کشید و جابجا کرد. هدایت آتش ام-777 یک سیستم هدایت آتش مانند هویتزرهای خودکششی "ام-109 پالادین" دارد. این سیستم به خدمه ام-777 اجازه می دهد که ناوبری، هدف گیری و تعیین محل نصب توپ را به دقت و با سرعت بیشتری نسبت به توپهای صحرایی سنتی انجام دهند. این سیستم که تاد نام دارد- ساخت شرکت "جنرال دینامیکز" آمریکا است. هویتزرهایی که توسط کانادایی ها بکارگرفته شده اند از یک سایت هدفگیری سنتی به علاوه یک سیستم هدایت آتش دیجیتالی ساخت شرکت "سلکس" بهره گیری می کند. سیستم ساخت سلکس قبلا بر روی توپهای سبک "ال-118" ارتش بریتانیا امتحان خود را پس داده اند. مانند تمام هویتزر-توپهای امروزی، ام-777 را می توان هم برای تهیه آتش مستقیم و هم آتشباری غیرمستقیم بکارگرفت. مهمات از مهمترین مشخصات ام-777 این است که می تواند از گلوله های استاندارد 155 میلیمتری موجود در بازار بهره گیری کند. برد گلوله های معمولی ام-777 به 24 کیلومتر می رسد. یکی از شاخص ترین مهمات هویتزر ام-777 گلوله های "اکسکالیبور" هستند که توسط "جی پی اس" هدایت شده و برد آنها تا 40 کیلومتر می رسد. این برد، محوطه تحت پوشش تنها یک قبضه توپ را تقریبا دو برابر کرده و به 5000 کیلومتر مربع افزایش داده است. شلیکهایی که ارتش آمریکا با این گلوله در فاصله 24 کیلومتری انجام داده است دقت این گلوله ها را 10 متر نشان می دهد. تحویل این مهمات به نیروهای نظامی آمریکا از سپتامبر 2006 آغازگشته است و آنها را در تابستان 2007 با موفقیت در عراق بکارگرفته اند. تاریخچه عملیاتی اولین واحدی رزمی که به هویتزر ام-777 مسلح شد گردان سوم لشکر 11 سپاه تفنگدارن دریایی آمریکا است. این واحد توپهای خود را در ماه می سال 2005 دریافت کرد. گردان دوم آتشبار صحرایی یازدهم نیروی زمینی آمریکا مستقر در هاوایی نیز نخستین هویتزرهایشان را در اکتبر 2006 تحویل گرفتند. قرار است که تفنگداران دریایی 380 قبضه و نیروی زمینی و گارد ملی آمریکا 273 قبضه از این هویتزرها را دریافت کنند. در دسامبر 2005، هنگ یکم سلطنتی توپخانه اسبی کانادا توسط 6 قبضه ام-777 اولین شلیک توپهای جدید خود را جشن گرفت. این توپها بر اساس موافقنامه بین آمریکا و کانادا توسط تفنگداران دریایی در اختیار کانادایی ها گذاشته شد. ام-777های کانادایی در افغانستان برای پشتیبانی عملیات "کمانگیر" بکارگرفته شدند و در اوایل سال 2006 نیز در نزدیکی قندهار از آنها استفاده شد. در تابستان همان سال ام-777 های کانادایی نقش با اهمیتی در عملیات "پانجوایی" اجرا کردند و نیروهای طالبان را که در حال عقب نشینی از منطقه نبرد بودند با موفقیت به توپ بستند. بنابر گزارشهای دریافت شده از این نبرد، بیشتر 72 نفر تلفاتی که طالبان برجای گذاشتند نتیجه آتش 2 قبضه از ام-777 ها بوده است. در اواخر سال 2006 هویتزرهای کانادایی به سیستم هدفگیری دیجیتال مجهز شدند که دقت آنها را به مقدار زیادی بالا برد و توپها را توانا کرد تا در فواصل نزدیک به تهیه آتش پشتیبانی برای سربازان کانادایی و آمریکایی بپردازند. به هرحال، در اوایل سال 2007 مهمات توپها کاهش یافت و به ناچار آتشباری آنها کمتر شد. موفقیت این توپها به اندازه ای بود که کانادا 6 قبضه دیگر را به بی آ ئی سیستمز سفارش داد با این شرط که اجازه دریافت 15 قبضه دیگر را نیز داشته باشد. نیروی زمینی و سپاه تفنگداران دریایی آمریکا نیز از دسامبر 2007 به بعد ام-777 را در افغانستان بکارگرفتند و قرار بود که آن را در سال 2008 به عراق نیز اعزام کنند. تا فوریه 2008 بیش از 300 قبضه از این هویتزر به نیروهای مسلح آمریکا تحویل داده شده است. مشخصات طول:9.30متر (در حالت حمل و نقل)؛10.2 متر (در حالت شلیک) عرض:2.77 متر (در حالت حمل و نقل)؛3.72 متر (در حالت شلیک) ارتفاع:2.26 (در حالت حمل و نقل) طول عمر لوله: 2650 شلیک 2650 شلیک برد موثر:24.7 کیلومتر (با گلوله عادی)؛30 کیلومتر (با گلوله راکت دار) نواخت آتش:5 گلوله در دقیقه (سریع)؛2 گلوله در دقیقه (عادی) سرعت دهانه:827 متر بر ثانیه وزن:4218 کیلوگرم منبع مجله جنگ افزار نویسنده رضاکیانی موحد
  11. مرسی سعید جان از توضیحت. اگر از بدنه تی-55 استفاده کرده اند پس چرانوشتی که بی ام پی 4 هستش؟ :|
  12. گرفتم آقا حامد. مرسی از توضیحتوون. فکر کنم نیروی دریایی آمریکا هم چندتا از جنگنده های A6 خودش رو برای اینکار اختصاص داده بود. اون اوایل هم انگلستان از بوکانیرهاش به هم دیگه سوخترسانی می کردولی همون جور که خودت نوشتی فکر کنم این جور سوختگیری فقط برای یه عملیات تاکتیکی به درد بخوره.
  13. آقا بابی تحلیل قشنگی کردن ولی به نظر من اشتباهه. یعنی درگیری های مرزی روسیه با بعضی از کشورهایی که قبلا جزئی از خاک شوروی بودند با درگیری ایران و آمریکا و رابطه ایران و روسیه 3 تا موضوع جداهستند. اما درباره روسیه: از نظر ژئواستراتژی و ژئوپولوتیک روسیه به عنوان یه قدرت جهانی یه سری نیازهای امنیتی داره. یکی از این نیازهای امنیتی داشتن یه سری کشورهای حاشیه ای هستش که در برابر تهاجم خارجی به صورت یه سپر عمل کنند و ضربه این تهاجم را بگیرند. این مسئله در تاریخ همیشه بوده و کشورهای بزرگ سعی می کردند که بین خودشون همیشه دوتاکشور حائل قرار بدند. بین ایران و روم در زمان حمله اعراب 2 تا کشور عربی بودند در منطقه جنوب عراق که اسمشون یادم نیس. با از بین رفتن هر دو کشور ایران به سرعت سقوط کرد و روم مجبور شد تا شامات را خالی کنه. بین ایران و مغول هم یه کشوری بود که وقتی توسط چنگیز سقوط کرد ایران و مغول هم مرز شدند و ..... روسیه تا حالا چند بار مورد تهاجمهای بزرگ قرارگرفته که این کشور رو تا مرز سقوط پی برده. اولیش تهاجم مغول در قرن 12و 13 میلادی. دومیش تهاجم ناپلئون تا خود مسکو. سومیش تهاجم آلمان در جنگ جهانی اول که تا اوکراین از شوروی سابق منفک شد و اگر آلمان در انتهای جنگ شکست نخورده بود اوکراین رو از دست داده بود. آخرینش هم حمله هتیلر. اینه که روسیه همیشه بعد از جنگ جهانی دوم دوست داشته که کشورهای پیرامونش رو به عنوان یه سپر به کار ببره تا دوباره مورد تهاجم خارجی قرار نگیره. واسه همین کشورهای پیمان ورشو شدند حیات خلوت روسیه و هر حرکتی به سوی غرب در این کشورها به سرعت و با خشونت سرکوب شدند. حالا پس از به قدرت رسیدن پوتین ما همین دیدگاه رو در مورد امنیت می بینیم که در روسیه تقویت شده. باید به خاطر داشته باشید که پوتین خودش از اعضا ارشد کا گ ب بوده و با همین دیدگاه امنیتی بزرگ شده. الان روسیه چندسالیه که از نظر امنیتی احساس خطر می کنه. ناتو هر روز به سمت شرق گسترش پیدا می کنه و این مسئله در ضمیر ناخودآگاه رهبران روسیه این مسئله رو متبادر می کنه که خطر تهاجم نظامی داره به کشورشون نزدیک میشه. واسه همین هست که می بینید دوباره مثه دوران جنگ سرد روسیه از اهرمهای نظامی درباره کشورهایی گریز از مرکز دارند داره استفاده می کنه. به هرحال به نظر من استراتژی ناتو و مخصوصا آمریکا درباره روسیه اشتباهه . این کشورها باید روسیه رو به عنوان یه قدرت بزرگ به رسمیت بشناسند و نیازهای امنیتی اون رو درک کنند. گذشت زمان ثابت خواهد کرد که غرب در این تهاجم پنهانش بیشتر از روسیه ضرر خواهد کرد. روسیه با ثبات و در صلح ضامن ثبات و صلح در تمام جهانه طولانی شد ببخشید.
  14. "تومویوکی یاماشیتا" ( 山下 奉文) در سال 1885 و در جزیره "شیکوکو"ی ژاپن به دنیا آمد. پدر او یک پزشک محلی بود. یاماشیتا در سال 1908 از آکادمی نیروی زمینی فارغ التحصیل شد و در سال 1916 وارد دانشکده جنگ نیروی زمینی شد. او در همان سال با دختر ژنرال بازنشسته ای با نام خانوادگی "ناگایاما" ازدواج کرد. یاماشیتا و همسرش هیچگاه بچه دار نشدند. یاماشیتا پس از اینکه سالهای 1919 تا 1921 را به عنوان وابسته نظامی ژاپن در وین گذارند به ژاپن بازگشت و به ستاد کل نیروی زمینی پیوست. در سال 1937 و زمانی که "منچوری" به اشغال ژاپن درآمد، یاماشیتا با درجه سپهبدی فرمانده ارتش ژاپن در مرز منچوری و شوروی سابق شد. در دورانی که دشمنی با غرب و چین تنها حرفی بود که در جامعه ژاپن خریدارداشت یاماشیتا اصرار داشت که ژاپن به معارضات خود با چین پایان دهد و با بریتانیا و آمریکا رابطه ای صلح آمیز برقرارکند. اما کابینه جنگ طلب ژاپن تنها به فکر گسترش حوزه نفوذ ژاپن بود و در نتیجه ژاپن را غرق در بحران جنگ با چین کرد. گام اول؛ ببر گرسنه ناخنهایش را تیز می کند. در دسامبر سال 1940 یاماشیتا به سرپرستی یک هیئت ویژه نظامی منصوب شد. این هیئت از طریق خط راه آهن روسیه برای بازدید از آلمان نازی و ایتالیا به اروپا رفت. او و همراهانش 5 ماه در این دو کشور بودند و از تمام تاسیسات نظامی و صنعتی این دو کشور دیدن کردند. یاماشیتا متوجه عقب ماندگی های ژاپن در صنایع نظامی شد. او پس از بازگشت در گزارشی ذکر کرد که با توجه به شرایط موجود، ژاپن باید حداقل 4 سال را صرف توسعه صنعتی خود کند و سپس با کشورهای غربی وارد جنگ شود ولی بازهم برای شنیدن حرفهای او در کابینه جنگ طلب ژاپن گوش شنوایی وجود نداشت. یکی دیگر از مطالعات یاماشیتا در اروپا بررسی کامل تاکتیکهای جنگ مدرن و مخصوصا حملات برق آسای ارتش هیتلر بود. یاماشیتا به همراه خود 200 متخصص نظامی آلمانی را به ژاپن آورد. کمی بعد، یاماشیتا پایه گذار حملات برق آسا در نیروی زمینی ژاپن و بزرگترین فرمانده این نیرو شد. ژنرال یاماشیتا ملقب به ببر مالایا گام دوم؛ ببر گرسنه به داخل جنگل می خزد. یاماشیتا در سال 1941 به فرماندهی ارتش بیست و پنجم منصوب شد و مامور شد که به حضور بریتانیا در شبه جزیره مالایا خاتمه دهد. در آن زمان متصرفات فرانسه در ویتنام به تصرف ژاپن درآمده بود و ویتنام سرپل نیروهای ژاپن درجنوب شرق آسیا محسوب می شد. ژاپن از تصرف مالایا 3 هدف عمده داشت. اولین هدف دسترسی به منابع طبیعی این کشور -خصوصا کائوچو- بود. هدف دوم این بود که مالایا به عنوان یک سکوی پرش برای حمله به هندوستان درآید. آخرین هدف ژاپن از اشغال مالایا، قطع کردن راه ارتباطی برمه بود که از طریق آن بریتانیا به نیروهای چینی کمک می رساند. یاماشیتا در روز 8 دسامبر -یک روز پس از حمله غافلگیرانه دریاسالار "یاماماتو" به پرل هاربر- با یک حمله آبی-خاکی تهاجم خود را به مالایا آغاز کرد. ژاپنی ها در یک نقطه ساحل غربی مالزی و دو نقطه از ساحل غربی تایلند پیاده شدند. واحدهایی که در خاک مالزی پیاده شده بودند از کنار ساحل حرکتشان را به سمت جنوب آغازکردند. ژاپن قبل از تجاوز به مالایا امپراطوری تایلند را مجبور کرده بود که برای حمله به مالایا اجازه استفاده از خاک تایلند را به ارتش ژاپن بدهد. درنتیجه این توافق، نیروهای ژاپنی که در تایلند پیاده شده بودند از دو سو به سمت مالایا سرازیر شدند. قسمتی از آنها با گذشتن از عرض شبه جزیره و حرکت به سمت غرب به شهر "آلورستار" حمله بردند و گروه دوم به مرکز مالایا یورش بردند. حال ببر مالایا چنگالهایش را -که 3 ستون جداگانه از نیروی زمینی ژاپن بودند- در پیکر شکارش فروکرده بود و آنها را از سمت شمال شبه جزیره مالایا به جنوب می راند. مسیر نیروهای تحت فرمان یاماشیتا از لحظه پیاده شدن در ساحل مالزی و تایلند تا زمان رسیدن به سنگاپور. ژاپنی ها در ابتدا با مقاومت سپاه سوم ارتش هندوستان و چند گردان بریتانیایی روبرو شدند ولی توانستند به سرعت آنها را از یکدیگر جداکرده و وادار به تسلیم کنند. نیروهای ژاپن در این مرحله از جنگ دارای چند برتری نسبت به مدافعین بودند. ژاپن کنترل آسمان منطقه را در اختیارگرفته بود، کهنه سربازان کارکشته ای داشت که در جنگ با چین تجربه رزمی زیادی اندوخته بودند و مهمتر از همه دارای نیروی زرهی بودند. در زمان آغاز حمله ژاپن به آسیای جنوب شرقی، متفقین حتی یک دستگاه تانک در تمامی منطقه نداشتند. این برتری ها به علاوه فرماندهی درخشان یاماشیتا سبب شد تا مدافعین بریتانیایی و دیگر متفقین آنها به سرعت مجبور به عقب نشینی شوند. یاماشیتا در تهاجم به تایلند و مالایا تاکتیکهای جنگ در جنگل را توسعه داد و توانست تنها در عرض 10 هفته نیروهای بریتانیا را از مالایا بیرون بریزد. در روز 10 دسامبر حمله هوایی ژاپن به نبردناو "شاهزاده ولز" و رزمناو "ریپالس" منجر به غرق شدن پیشرفته ترین کشتی جنگی بریتانیا شد. این مصیبت بزرگترین شوک را برای مدافعین انگلیسی دربرداشت و روحیه آنان را کاملا درهم کوبید. نیروهای ژاپنی حرکت خود به سوی جنوب را با 3 ستون جداگانه ادامه دادند. کوآلالامپور در روز 11 ژانویه سال 1942 سقوط کرد و مهاجمین به 200 کیلومتری شمال سنگاپور رسیدند. در روز 14 ژانویه مهاجمین به استان جنوبی "جوهرو" رسیدند و برای اولین بار مورد ضدحمله قرارگرفتند. سرلشکر "گوردون بنت" -فرماند لشکر هشتم استرالیا- باعث شد تا یاماشیتا عقب نشینی تاکتیکی کرده و سعی کند تا از پهلو به مدافعین حمله کند. در نبرد خونباری که روز پس از آن درگرفت تیپ ضعیف 45 هندی توسط حمله جناحی ژاپنی ها از هم پاشیده شد و تمامی فرماندهان آن کشته شدند. هندی ها که داشتند ارتباط خود را با دیگر واحدها از دست می دادند با پشتیبانی واحدهای استرالیایی شروع به عقب نشینی کردند. هنگامی که مدافعین به پل "پاریت سولانگ" رسیدند آن را در دست ژاپنی ها دیدند. آنها زخمی های خود را برجای گذاشتند و افراد سالم به جنگل زدند تا بلکه بتوانند حلقه محاصره را بشکنند. در روز 20 ژانویه یک تهاجم آبی-خاکی دیگر از سوی دریا آخرین خط دفاعی مدافعین را در معرض سقوط قرارداد. 7 روز بعد ژنرال "ویول" -فرمانده کل نیروهای متفقین در آسیا- دستور عقب نشینی باقیمانده نیروهایش را به جزیره سنگاپور را صادرکرد. در روز 31 ژانویه آخرین واحد متفقین به سنگاپور عقب نشینی کرد و پلی که سنگاپور را به خاک مالایا متصل می کرد پشت سر خود منفجر کرد. در عرض کمتر از 2 ماه، 50000 نفر از سربازان متفقین کشته یا اسیر شدند و یاماشیتا با حملات برق آسای خود به آستانه سنگاپور گام نهاد. در آن زمان سنگاپور پس از هونگ کونگ دومین یاقوت قیمتی امپراطوری بریتانیا در شرق دور به حساب می آمد. گام سوم؛ ببر بر روی طعمه اش می پرد. بریتانیا به دلایل سیاسی در سال 1938 و قبل از آغاز جنگ جهانی دوم تصمیم گرفته بود که سنگاپور را به بزرگترین پایگاه دریایی جهان تبدیل کند و در این راه 400 میلیون دلار هزینه کرد. توپهای دریایی 15 اینچی مستقر شده در سنگاپور می توانستند هر جنبنده ای را تا شعاع 50 کیلومتری بندرسنگاپور نابود کنند. برای استراتژیستهای متفقین از دست رفتن سنگاپور به معنی از دست دادن کنترل اندونزی، استرالیا، نیوزلند و فیلیپین بود. توپ افسانه ای 15 اینچی مستقر در سنگاپور. نیروی زمینی سلطنتی در دژ تسخیرناپذیر سنگاپور موضع گرفتند و منتظر تهاجم ببر مالایا شدند. به دلیل جنگلهای انبوه و غیرقابل عبوری که شمال جزیره را پوشانده بود مدافعین منتظر تهاجم نیروی دریایی ژاپن به همراه یک عملیات آبی-خاکی از سمت جنوب بودند ولی ببر گرینه مالایا که دست حریف را خوانده بود دم به تله نداد و برای فتح سنگاپور راه سخت تر را انتخاب کرد. یاماشیتا ضربه خود را از جایی وارد آورد که ژنرال "پرسیوال" انگلیسی انتظار آن را نداشت. در این مرحله از نبرد 36000 نفر از سربازان ژاپن در برابر 85000 نفر از نیروهای متفقین قرارگرفتند. توپهای 15 اینچی بندر برای مقابله با کشتی های جنگی دشمن به گلوله های ضدزره مجهز شده بودند و این گلوله ها برای مقابله با پیاده نظام کارایی را نداشتند. مسیر هجوم نیروهای یاماشیتا از دل جنگل به مدافعین میقر در شمال جزیره سنگاپور با فلش سیاه مشخص شده است. یاماشیتا قبل از شروع نبرد اطلاعات مناسبی از موقعیت واحدهای مدافعین به دست آورده بود. در روز سوم فوریه آتشباری توپخانه و حملات هوایی ژاپن به سنگاپور آغازشد. ژنرال آرتور پرسیوال رقیب ببرمالایا اولین موج حمله سربازان ژاپن در ساعت 8:30 روز 8 فوریه از جانب شمال غربی جزیره آغازشد. در نهایت، تهاجم هوا-زمینی به این نقطه موجب قطع شدن ارتباط بین دو تیپ استرالیایی شد. صبح فردا بیشتر مدافعین فرارکرده یا اسیر شده بودند. نبردهای هوایی در آن روز باعث شد تا از روز 9 فوریه دیگر هیچ هواپیمای متفقین نتواند بر فراز سنگاپور پرواز کند. هواپیماهای جدید ژاپنی برتری خود را بر هواپیماهای از مد افتاده متفقین به رخ می کشیدند. در روز 9 فوریه 1942، حملات یاماشیتا از سمت جنوب غربی جزیره آغازشد و مدافعین تیپ 44 هند را به عقب راند. در ساعت 10 همان روز حمله لشکر گارد سلطنتی ژاپن به مواضع تیپ 27 استرالیا در شمال آغازشد. با وجود تلفات سنگینی که ژاپنی ها داشتند توانستند یک سرپل در جزیره به دست آوردند. اندکی بعد، تانکهای آبی-خاکی لشکر گاردسلطنتی ژاپن با عبور از آب به "کارانجی" هجوم بردند و توانستند تیپ بیست و دوم را دور برنند و لشکر یازدهم هند را از پایگاه دریایی جداکنند. در روز 11 فوریه نیروهای ژاپنی مهمات و سوخت خود را به اتمام رسانده بودند و تنها یک فشار لازم بود تا آنها را با شکست مواجه کند. یاماشیتا که وضعیت وخیم سربازانش را دریافته بود تصمیم گرفت بلوف تاریخی خود را اجرا کند. او با ژنرال پرسیوال تماس گرفت و از وی خواست تا "از این مقاومت بی معنی و ناامید کننده دست بردارد." ژاپنی ها توانستند انبارهای سوخت و مهمات مدافعین را در "بوکیت تیماه" بگیرند و ذخایر آب آنها را کنترل کنند. در روز 13 فوریه فرماندهان متفقین به ژنرال پرسیوال پیشنهاد دادند تا تسلیم شوند. در روز 15 فوریه مدافعین تمام ذخایر خود را به انتها رسانده بوند و پرسیوال به ناچار جلسه ای با افسران ارشد خود برگذارکرد. پرسیوال به مقرفرماندهی یاماشیتا رفت و درساعت 17:15 مدافعین تسلیم نیروهای ژاپنی شدند. این تسلیم بزرگترین تسلیم نیروهای بریتانیا در طول جنگ دوم جهانی و همچنین تمام تاریخ بوده است. سقوط سنگاپور بزرگترین شوک را برای متفقین درپی داشت. پس از دو ماه زد و خورد یاماشیتا با نیروهای بریتانیا و متحدینش در مالایا، او توانست در حدود 200000 نفر از سربازان دشمن را اسیر کند. 15فوریه 1942ژنرال پرسیوال با به دست گرفتن پرچم سفید برای مذاکره به نزد ببر مالایا می رود. "تمام آنچه من از شما می خواهم بشنوم تنها یک کلمه است؛ بله یا خیر." با این جمله یاماشیتا از پرسیوال تقاضا می کند که بدون قید و شرط تسلیم شود. پرسیوال دست به دهان برده و به میز می نگرد. سربازان تحت فرمان یاماشیتا دست به جنایات جنگی زیادی در سنگاپور زدند. بعضی اعتقاد دارند که ببر مالایا شخصا مسئول این جنایات بوده است و برای جلوگیری از آنها کاری انجام نداده است اما تعدادی نیز اعتقاد دارند که او افسری که دستور این کشتارها را صادرکرده بود اعدام کرد و شخصا از بازماندگان معذرت خواست. گام چهارم؛ ببر را به کنامش تبعید می کنند. اما این پیروزی برای ژنرال یاماشیتا پایانی بیش نبود. "توجو" -نخست وزیر وقت ژاپن- و تعدادی دیگر از افسران بلندپایه ارتش امپراطوری به محبوبیت یاماشیتا در بین دیگر نظامیان و مردم حسادت می ورزیدند و او را در سال 1942 به عنوان مسئول آموزش تاکتیکهای جدید رزمی به منچوری فرستادند. دلیل ستاد کل برای این جابجایی آن بود که درگیریهای مرزی با شوروی سابق ممکن است که به یک جنگ تمام عیار تبدیل شود و در این شرایط خطیر که ژاپن درگیر جنگ زمینی با چینی ها است باید که بهترین افراد ارتش امپراطوری در منچوری خدمت کنند. البته این امر بهانه ای بیش نبود چرا که هیئت حاکمه ژاپن قبل از تعرض ژاپن به آسیای جنوب شرقی با استالین پیمان عدم تعرضی به مدت 5 سال امضا کرده بود. با وجود برخی درگیری های مرزی با روسها در ناحیه منچوری، هر دو طرف با خویشتن داری سعی می کردند از رویارویی نظامی کامل با یکدیگر جلوگیری کنند. یاماشیتا تا سال 1944 در منچوری ماند. گام پنجم؛ توان ببر زخمی به انتها می رسد. پس از اینکه ورق جنگ به ضرر ژاپن برگشت و آمریکایی ها به سمت فیلیپین خیز برداشتند ستاد کل ارتش به یاد ببر مالایا افتاد و او را پس از ارتقا درجه برای جلوگیری از سیل آمریکایی ها به فیلیپین فرستادند اما دیگر کسی در ژاپن یارای مقاومت دربرابر این سیل را نداشت. ژنرال داگلاس مک آرتور فرمانده نیروهای آمریکایی درنبردهای اقیانوس آرام درحال پیاده شدن در ساحل لیت به همراه افراد ستادش. یاماشیتا در روز 11 اکتبر1994 وارد فیلیپین شد و در اولین گام سعی کرد که وضعیت 262000 سرباز ارتش چهاردهم ژاپن را سروسامانی بدهد و آنها را در 3 موضع دفاعی مستقر کند. در روز 17 اکتبر 1944 آمریکایی ها با 701 فروند کشتی به جزیره "لیت" حمله کردند و 3 روز بعد توانستند نیرویی به استعداد 4 لشکر را در شرق آن جزیره پیاده کنند. در روز 31 دسامبر همان سال با سقوط لیت ژاپن یکی از بزرگترین پایگاه های دریایی و هوایی خود را در مرکز مجمع الجزایر فیلیپین از دست داد. در روز 15 دسامبر و در جریان کشاکش نبرد لیت، آمریکایی ها درجزیره "میندرو" -درجنوب مانیل و نزدیکی آن- پیاده شدند. در روز 9 ژانویه 1945 نیروهای آمریکا در جنوبی ترین نقطه خلیج "لینگاین" در جزیره "لوزان" -که بزرگترین و اصلی ترین جزیره در میان جزایر فیلیپین است- نیرو پیاده کردند. 175000 سرباز آمریکایی در عرض 20 روز توانستند خود را به 40 مایلی شمال غربی مانیل برسانند. از دیگر سو، طی دو عملیات آبی-خاکی دیگر "مک آرتور" شروع به پیاده کردن نیرو در جنوب مانیل و شبه جزیره "باتاآن" کرد. بدین سان، مانیل از دو سو تحت فشار قرارگرفت. ارتش چهاردهم یاماشیتا به پشت کوه هایی که در میانه جزیره لوزان سربرآورده بودند عقب نشست و مانیل را تخلیه کرد اما دریابان "سانجی ایوابوچی" به همراه 16000 ملوان خود دوباره مانیل را تصرف کرد. ایوابوچی بر خلاف دستور یاماشیتا شهر را به میدان نبرد تبدیل کرد و در اثر اقدامات او 100000 غیرنظامی فیلیپینی جان باختند. عاقبت مانیل در سوم مارس سقوط کرد. آمریکا در عملیات حمله به فیلیپین 10 لشکر و چند هنگ مستقل را بکارگرفت که از مجموع سربازانش درشمال آفریقا و ایتالیا بیشتربود. یاماشیتا در جلسه بازجویی. یاماشیتا در دادگاه نظامی درمیان وکلای مدافع اش. یاماشیتا 50000 سربازی را که برایش باقیمانده بود در "کینانگان" جمع کرد و سعی کرد تا با تاکتیکهای تاخیری جلوی پیشروی بیشتر ارتش مک آرتور را بگیرد اما حقیقت این بود که او دیگر هیچ شانسی برای موفقیت نداشت. در این مرحله از جنگ، دریا و آسمان در اختیار آمریکایی ها بود واو نه می توانست به خاک ژاپن عقب نشینی کند و نه کمکی از ژاپن دریافت کند. با اینهمه، او تا زمانی که امپراطور در رادیوی توکیو فرمان تسلیم بدون قید و شرط ژاپن را به ارتش این کشور صادرکرد در برابر مهاجمین آمریکایی مقاومت کرد. پس از آن، یاماشیتا خود و نیروهایش را به ژنرال "آرتور پرسیوال" و ژنرال "جوناتان واین رایت" تسلیم کرد. او برخلاف بیشتر امرای ژاپنی خودکشی نکرد و دراینباره گفت:" اگر من خودکشی می کردم چه بسا که فرد دیگری را به جای من به محاکمه می کشیدند و مجازات می کردند." در نهایت، آخرین عملیاتی که یاماشیتا رهبری کرد به قیمت جان 336000 سرباز ژاپنی تمام شد. آخرین گام؛ ببر بر زمین می افتد. پس از پایان جنگ، یاماشیتا در دادگاه جنایات جنگی آمریکایی ها محاکمه شد. اتهام اصلی او قتل عام مردم غیرنظامی فیلیپین بود ولی در اصل بریتانیایی ها که خاطره شکست تحقیرآمیز سنگاپور را از یادنبرده بودند به پسرعموهای خود فشارمی آوردند که یاماشیتا را محاکمه کنند. آش به قدری شور شده بود که "ویلیام اوداگلاس" -قاضی دیوان عالی آمریکا- درباره این محاکمه گفت:" کارهایی را که اینها کردند -هرچه که باشد- نامش را نمی توان عدالت گذاشت." بسیاری ببر مالایا را بیگناه می دانستند. آنها می گفتند که در زمان قتل عام مانیل فرمانده نیروهای ژاپنی در مانیل بر عهده دریابان ایوابوچی بوده است. به علاوه، یاماشیتا به دلیل نابود شدن شبکه مخابراتی اش توسط آمریکایی ها عملا نمی توانسته است بر نیروهایش فرماندهی موثری اعمال کند. پس ازپایان محاکمه درخواست بخشودگی یاماشیتا برای پرزیدنت "ترومن" فرستاده شد اما او پای خود را از ماجرا کنارکشید و تصمیم گیری را به دادگاه نظامی واگذارکرد. یاماشیتا در 23 فوریه 1946 و در یک اردوگاه اسرا در نزدیک مانیل به دارآویخته شد تا شیرپیر استعمار نفسی به راحتی بکشد. آخرین سخنان یاماشیتا قبل از اعدام این چنین بود: " همانگونه که در دادگاه عالی مانیل نیز گفتم، من از تمام توانم استفاده کردم و پس از مرگ به خاطر اعمالی که انجام داده ام در برابر خدایان شرمسار نیستم. اما اگر شما اصراردارید که من هیچ کنترلی بر ارتشم نداشتم باید بگویم که پاسخی برای شما ندارم چرا که این طبیعت من است. حال، دادگاه جنایات جنگی در مانیل برپا شده است و من آرزو دارم که از لطف شما برخوردارشوم. من می دانم که شما همیشه قضاوتی بردبارانه و حق مدار دارید. هنگامی که من در مانیل بازجویی می شدم رفتار خوبی با من می شد. این رفتار ناشی از طبیعت پاک افسران شما بود که همیشه سعی داشتند از من حفاظت کنند. من حتی پس ازمرگ هم خوبی های آنها را ازیاد نخواهم برد. من از جلادانم شرمسار نیستم. از خدایان برایشان طلب برکت می کنم. لطفا تشکر من را به وکلای مدافعم برسانید." منبع مجله جنگ افزار نویسنده رضاکیانی موحد
  15. فرض کنید طی عملیاتی یک مامور اطلاعاتی به ناگهان مجبور می شود به عنوان پوشش به صورت یک فروشنده لوازم الکترونیک درآید. تلفنی به یک حامی مشغول در کار الکترونیک می تواند منجر به انتقال سریع 50 دستگاه تلویزیون، 200 دستگاه ویدئو و هر چیز لازم دیگری باشد که از انبار او به محل مورد نظر مامور اطلاعاتی شود و انباری با 3 تا 4 میلیون دلار جنس در آن فراهم آید. از آنجا که اکثر فعالیتهای موساد در اروپا صورت می گیرد، ممکن است لازم آید یک رابط آدرسی در آمریکای شمالی به کسی ارائه کند. بنابر این عده ای از حامیان نیز از راه در اختیار گذاشتن آدرس و شماره تلفن کمک می کنند و اگر یک مامور اطلاعاتی مجبور بهدادن آدرس یا شماره تلفن باشد، می تواند از شماره تلفن آنها استفاده کند. هنگامی که یک حامی نامه ای دریافت می کند و یا به او تلفن می شود، می داند که بلافاصله چه باید بکند. برخی از حامیان فعال در زمینه تجارت، بیست نفر کارمند دارند که به تلفنها جواب می دهند، نامه ها را ماشین می کنند، پیامهای فاکس را به دستگاه می دهند و می توانند مورد استفاده موساد واقع شوند. جالب اینجا است که 60 درصد کار پاسخ دادن به تلفن در این شرکتها پاسخ به تلفنهای مربوط به موساد است. در غیر این صورت کار چندانی برای آنها باقی نمی ماند. نکته ای در مورد این روش وجود دارد: موساد به اینکه در صورت برملا شدن جریان چه صدمه ای به موقعیت یهودیان ساکن در سایر کشورها می شود اهمیتی نمی دهد. اگر کسی در این مورد چیزی بپرسد جواب این است که؛ "بدترین چیزی که ممکن است بر سر این یهودیان بیاید چیست؟ همه شان به اسرائیل خواهند آمد و چه بهتر." رابطهای اطلاعاتی مستقر در ایستگاه های مسئولیت ارتباط با حامیان را نیز دارند و آن گروه از حامیان که خیلی فعال هستند هر سه ماه یکبار توسط رابط ملاقات می شوند. این به این معنی است که هر رابط باید روزانه بین 2 تا 4 ملاقات رودررو داشته باشد و طبیعتا تعداد زیادی مکالمه تلفنی نیز بین آنها صورت می گیرد. این روش به موساد اجازه میدهد تشکیلات خود را بسیار محدود سازد. به همین دلیل است که مثلا یک ایستگاه "کاگ ب" یکصد نفر را به کار می گیرد درحالیکه ایستگاه مشابه موساد تنها به 6-7 نفر پرسنل نیازمند است. کسانی که فکر می کنند از آنجا که موساد در کشورهای هدف(کشورهای عربی) ایستگاهی ندارد و بنابر این از این نظر ضعیف است اشتباه می کنند. مثلا ایالات متحده ایستگاهی در مسکو دارد و روسها هم در واشنگتن و نیویورک ایستگاهی دارند، اما اسرائیل ایستگاهی در دمشق ندارد. این گونه افراد این نکته را مدنظر قرارنمی دهند که برای موساد تمامی جهان خارج از مرزهای اسرائیل و ازجمله آمریکا و اروپا در شمار کشورهای هدف هستند. بیشتر کشورهای عربی سلاح های مورد نیازشان را خودشان تولید نمی کنند. به عنوان مثال، دانشکده های نظامی سطح بالا ندارند. اگر قرار باشد یک دیپلمات سوری را استخدام کنیم، اجباری به این نیست که اجیر کردنش در دمشق صورت بگیرد. این کار را می توان در پاریس انجام داد. اگر قرار باشد اطلاعاتی پیرامون یک نوع موشک ارتش سوریه به دست آید، می توان اطلاعات را در پاریس، لندن، یا آمریکا به دست آورد که این موشک در آنجا ساخته شده است. اطلاعاتی که می توان در مورد عربستان از زیر زبان آمریکایی ها بیرون کشید بسیار بیشتر از اطلاعاتی است که در خود عربستان قابل کسب است. سعودی ها چه دارند؟ هواپیمای آواکس؛ اما این هواپیما از نوع بوئینگ می باشد که آمریکایی است. پس به سعودی ها کاری نداریم. به یاد دارم تنها استخدامی که در رابطه با عربستان سعودی در دوران خدمت من در موساد صورت گرفت، استخدام یک وابسته در سفارت ژاپن بود. همه اش همین. اگر هم بناباشد سراغ کارمندان عالیرتبه برویم باید دانست این گونه افراد در انگلستان و آمریکا تحصیل می کنند. خلبانان اعراب در انگلستان، فرانسه و آمریکا تعلیم می بینند و دوره های آموزشی کوماندو هایشان در ایتالیا و فرانسه برگذارمی شود. در این کشورها می توان اعراب را اجیر کرد. کاری است آسانتر ودارای خطر اندک.
  16. متن کامل مجله رو تایپ کردم برای دوستان قدیمی ترین زیردریایی جهان از زیر آب خارج شد این زیردریایی 69 سال در زیر آب مانده بود. نام آن هولند I است و در سال 1901 به وسیله یک مهندس ایرلندی ساخته شده و به آب انداخته شده بود و از اولین زیردریایی های بود که به موتور بنزینی مجهز گردیده بود. لازم به توضیه است که ا«وقت هنوز موتور دیزل ساخته نشده بود. شش نفر سرنشین به همراه سه موش سفید سوار این زیردریایی می شدند و در زیر آب حرکت می نمودند. اگر در زیر آب مقدار بخار بنزین و یا مونوکسید کربن زیا می شد این سه موش عکس العمل نشان می دادند و سرنشینان متوجه می شدند و برای پاک کردن هوا روی آب می آمدند. در آن زمان بزرگترین خطر برای زیردریایی ها همان بخار بنزین و مونوکسید کربن بود. این سه حیوان هم نقش دستگاه اعلام خطر را بازی می کردند. به هر حال این زیردریایی مدت 10 سال در خدمت نیروی دریایی انگلستان در سواحل آبهای ساحلی خدمت نمود تا آنکه در یکی از عملیات غرق شد و بعد از 69 سال توسط غواصان کشف گردید و ماموران نجات آن را با زحمات زیاد واز طریق زیردریا به ساحل بندر پلیموت کشیدند و در آنجا با احتیاط تمام از آب خارج ساختند. حالا این زیردریایی در موزه "وریال ناوی" انگلستان جا خوش کرده است واما آنچه تعجب دانشمندان را برانگیخته است آن است که این زیردریایی با وجود اینکه مدت 69 سال زیردریای مانده بوده دچار زنگ زدگی و پوسیدگی نگردیده و همچنان سالم و محکم است. علت آن است که بدنه زیردریایی از آهن بسیار خوب آتشکاری شده و تجهیزات آن از جنس مس و برنج ساخت شده بودند.
  17. حق با شماس اقا سعید . رضا کیانی بازهم بی دقته کرده. ولی درنهایت من هم با شما موافقم که آمریکا و انگلیس در نبردهای زمینی خیلی بد و ناشیانه و آماتوری عمل کردند. البته انگلیسی ها باز بهتر بودند ولی فرمانده کل که آیزنهاور بوده تا قبل از جنگ جهانی دوم حتی فرماندهی یه لشکر رو هم نداشته.(تا اونجا که من خوندم) درباره عملیات فریب که در نرماندی انجام شد یه کتاب قدیمی هست به نام "حصاری از فریب" 2 جلدی و هر جلد تقریبا 700 صفحه هر کدام از دوستان که این کتابو دید سلام رضاکیانی رو هم بشه برسونه.
  18. فرزین جان از کجا می دونی که اینها رو برای مقابله با ایران خریدند. بعدش هم همین ارتش اردن در جنگ 6 روزه که اسرائیل دمار از جمال عبدالناصر درآورد بهترین عملکرد رو در بین ارتشهای عربی داشت. شما از کجا فهمیدید که اینها آدم جنگ نیستند؟ کتاب تاریخ جدیدی دستت رسیده بده ما هم بخونیم صواب داره. :|
  19. حامد جان درست خوندم یا اشتباه کردم؟ نوشتی که اینها رو اسرائیل در سال 1360 یعنی 3 سال بعد از انقلاب به ایران داده؟ لطفا بیشتر توضیح بده. :|
  20. فکر کنم بدنه تی-55 رو بکار گرفته باشند.
  21. همون جور که دوستمون گفتند این یه پهپاده مافوق صوته که در دهه 70 بر اساس هواپیمای جاسوسی پرنده سیاه ساخته شد. در کل 4 تا پرواز کرده که فکر کنم 3 تاش منجر به سقوط شد.
  22. بحث کردن درباره این عملیات نه یه تاپیک بلکه هزاران صفحه کاغذ احتیاج داره. 1- عملیات آماده سازی برای این عملیات توسط چرچیل در اولین روزی که چرچیل به نخست وزیری رسید یعنی حدود 4 سال قبل از این عملیات آغازشد. چرچیل می دونست که باید یه روزی در خاک اروپا نیرو پیاده کنه و از همون اول دستور ساخت وسایلی چون لندینگ کرافت رو صادر کرد. چرچیل یه تجربه خیلی افتضاح در عملیات های آبی-خاکی در زمان جنگ جهانی اول داشت. بله شکست گالی پولی از ترکها سبب شد تا این بار با دقت بیشتری نقشه بریزه/ 2- بزرگترین ضعف آلمانها کشف شدن ارتباطات رادیویی رمز ورماخت بود. یه دستگاه رمز کننده به نام انیگما وجود داشت که آلمان ازش برای رمز کردن پیامها استفاده می کرد. قبل از جنگ تعدادی از ریاضی دانهای لهستانی تونستند این رمز را تا حدودی بشکنند. آلن تورینگ انگلیسی هم پس از حمله آلمان به لهستان با کمک این ریاضی دانها یه دستگاه اختراع کرد که می تونست رمز مخابرات انیگما رو بشکنه. این پروژه اسمش اولترا بود و بزرگترین منبع اطلاعاتی متفقین محسوب می شد و تا سالها پس از جنگ هیچ کس از اون خبر نداشت. در زمانی که آلمان دست به تحرکات نظامی می زد اطلاعات چرچیل از خیلی از فرماندهان آلمانی مستقر در جبهه بیشتر بود. 3- حدود 2 سال قبل از این عملیات یه عملیات آبی-خاکی آزمایشی در ساحل دیپ اجرا شد که متفقین می خواستند یه شهر رو به مدت یه روز اشغال کنند وبعدش به دریا بازگردند. این عملیات قرار بود نقاط ضعف و قدرت آلمان و همین طور بریتانیا و آمریکا رو نشون بده. درباره اش یه سریال توی تلویزیون خودمون نشون دادند. با استفاده از تجربه این عملیات دیپ بود که بعدها عملیات آبی-خاکی نرماندی برنامه ریزی شد. 4- آمریکا و انگلیس قبل از حمله به نرماندی یه چندتا عملیات آبی-خاکی اجرا کردند تا نیروی هتیلر رو تا اونجا که می تونند تضعیف کنند به ترتیب تاریخ: عملیات پیاده شدن در شمال آفریقا، عملیات اشغال سیسیل، عملیات اشغال یونان، پیاده شدن در خاک ایتالیا و حرکت به سمت شمال ایتالیا. مجموعه این عملیات هم باعث افزایش تجربه نیروها می شد و هم اینکه مدافعین رو در نقاط مختلف اروپا پراکنده می کرد. 5- هیتلر یه جاسوس توی انگلیس داشت که این جاسوس ارتباطش توسط بیسیم بوده و بزرگترین منبع اطلاعاتی هیتلر محسوب می شده. این بابا گیر افتاد و با استفاده از بیسیمش به هتیلتر پیام داده شده که عملیات پیاده شدن متفقین در کاله انجام می شه.(کجا خوندمش یادم نیس) 6- قبل از عملیات نرماندی ارتش مقاومت فرانسه با خرابکاری در خطوط تلفن و تلگراف و راه آهن کار مدافعین رو تا حد زیادی سخت کرده بود. زمانی که عملیات آغاز شد و روزهای پس از اون عملا ارتباط موثر بین نیروهای آلمانی از بین رفته بود. 7 - عملیات فریب گسترده ای که قبل از عملیات نرماندی انجام گرفت به قدری کامل بود که حتی پس از حمله به نرماندی هیتلر فکر می کرد که این حمله یه حمله ایذایی هستش و حمله اصلی قراره که چند روز بعد از کاله انجام بشه. 8- در زمان انجام این عملیات آلمان تقریبا نیروی هوایی موثری در خاک فرانسه نداشت و برتری هوایی به صورت مطلق با متفقین بود. 9- آقا سعید فرمودند که آلمانها چند بار تونستند متفقین رو شکست بدهند. برادر جان فقط یه شکست عمده در کارنامه نیروهای آنگلو-آمریکایی بود اونهم عملیات مارکت گاردن برای گرفتن اون 3 تا پل بود. بیشتر اشتباه هم از جانب برنامه ریزی بد خود متفقین بود. البته نمی خوام قدرت آلمانها رو زیر سوال ببرم ولی توان آلمان به صورت زیادی در اون مرحله از جنگ کم شده بود. بسیاری از لشکرهای آلمانی استعدادی در حد تیپ داشتند و در حد و اندازه یه لشکر واقعی نبودند. برای هیتلر فقط کمیت و آمار مهم بود. بسیاری از لشکرهایی که بهشون استناد می شه در حقیقت از خورد شدن چند لشکر دیگه سازماندهی شده بودند. 10- اینکه نوشتید آمریکا با 100 هزار تا تانک حمله کرد غیر منطقی هستش . کل تولید تانک و ادوات زرهی آمریکا در جنگ جهانی دوم در حدود 130 هزار تا هستش که یه مقدار زیادی ش رو به دیگران قرض داده بود(25هزار تا فقط به انگلیس) . یه تعداد زیادی هم در جبهه های دیگه مثه ایتالیا و شمال آفریقا و اقیانوس آرام مشغول بودند. تازه برای حمل اینهمه تانک احتیاج به کشتی های خیلی بیشتری هست. 11- اینکه مهاجمین سرپلی که گرفتند عرض و طولش چقدر بوده مهم نیس. مهم اینه که بالاخره تونستند اون رو وسعت بدهندو پس از محکم کردن جای پاشون به سمت شرق و جنوب حرکت کنند. اطلاعاتی که در زیر نوشتم از کتاب درآمدی بر جنگ سرد نوشته جاناتان ادلمن انتشارات امیرکبیر هستش: آمریکا 50 درصد نیروی انسانی خودش (12میلیون) رو در نیروی دریایی به کار گرفته بود.(یعنی ارزش کمتری برای نیروی زمینی قائل شده بودند.) 40 درصد نیروهای جنگی جبهه غرب را انگلیس و فرانسه تامین کرده بودند. تعداد لشکر های آلمان در جبهه غرب 58 تا با کیفیت پایین تر از جبهه شرق . اصولا جبهه غرب به صورت استراحتگاه و محل سازماندهی دوباره لشکرهای جبهه شرق به کار می رفته. در روز دی-دی از 58 لشکر فقط 24 لشکر در حد لشکرهای جبهه شرق بودند. نیروهای عمل کننده در روز دی :19 لشکر از آمریکا؛ 17 لشکر از انگلیس و کشورهای اقمارش؛ 2 لشکر از فرانسه و لهستان. هواپیماهای متفقین 11هزار در برابر 500 فروند هواپیمای آلمانی طول جبهه ای که آلمان باید با 58 لشکر نگداری می کرد 3000 مایل بود یعنی هر لشکر باید از 50 مایل خط ساحلی دفاع می کرد. تلفات متفقین در روز اول 9هزار نفر نیروهای مستقر شده در روز اول 132 هزار نفر چتربازان پیاده شده در ساحل 16 هزار نفر نیروی پیاده شده تا اول ژویئه 1944 بیش از 1 میلیون نفر؛ تدارکات 1.500 هزارتن؛ وسایل نقلیه 177 هزار دستگاه.(می بینید که با آمار 100 تانکی آقا سعید خیلی جور نیس) به هرحال در کل من فکر می کنم که آمریکا و انگلیس با توجه به ضعفهای آلمان در نبردهای زمینی خیلی آماتوری و ضعیف بودند و همون جور که آقا سعید گفتند از این همه لشکر و نیرو انتظار بیشتر از این می رفت. شاید علتش این بوده که کلا آمریکایی ها از تلفات انسانی واهمه دارند و بیشتر کارشون رو گذاشته بودند روی نیروی هوایی و زرهی. آمریکا برای فتح راین تا رو د الب تنها 9000 نفر تلفات داد در صورتیکه ارتش سرخ در نبرد برلین در حدود 305 هزار نفر تلفات داده بود. به هرحال
  23. ظاهرا این هواپیما از روی هواپیمای کونکورد روسی یا توپولوف 144 ساخته شده. بعدش هم که بلک جک ساخته شد این طرح رو گذاشتن کنار. ولی خداوکیلی این بلک جک بمب افکنه ها. آدم حال می کنه عکسشو می بینه. مثه این یکی بی قواره نیس.
  24. امروزه، فرانسه و ایتالیا تنها کشورهایی هستند که برای ساخت شناورهای نظامی آینده دست همکاری به سوی یکدیگر دراز کرده اند. پس از موفقیت این دو کشور در ساخت شناورهای کلاس افق، حال این دو کشور طراحی و ساخت شناورهای پیشرفته تر کلاس فِرم را در دستور دارند. لازم به ذکر است که هر کشور بنابر نیازهای عملیاتی خود از سیستمها و تسلیحات متفاوتی در شناورهایش بهره گیری می کند. ناوچه افق ناوچه های کلاس افق یک پروژه مشترک بین المللی به منظور تولید نسل جدیدی از ناوچه های ضدهوایی است. این پروژه با همکاری کشورهای بریتانیا، فرانسه و ایتالیا آغاز شد ولی فرانسه و ایتالیا ناچار شدند که این پروژه را بدون همکاری بریتانیا به انجام رسانند. پروژه افق پس از لغوشدن ناوچه "ان اف آر90" توسط سه کشور فوق آغازشد. هدف از ساخت ناوچه های کلاس افق حفاظت از سواحل خودی، پوشش در برابر حملات موشکی به ناوگان خودی و اسکورت ناوهای هواپیمابر بود. قرار بود این شناورها بتوانند مدتهای طولانی را در دریا سرکنند بدون آنکه نیاز به تجدید سوخت و آذوقه داشته باشند. بلافاصله پس از آغاز کار، مشکلات و اختلافات پدیدار شدند. فرانسه نیاز به ناوچه ای با توانایی عملیات پدافندهوایی داشت تا به عنوان محافظ در کنار ناوهواپیمابر "شارل دوگل" حضورداشته باشد ولی نیازی در بکارگیری موشکهای برد بلند توسط این ناوچه را نمی دید چرا که شارل دوگل با تکیه بر هواپیماهایش توانایی دفاع از حریم هوایی خود در فواصل دور را داشت. ایتالیا نیز به دلیل این که خواستار بکارگیری این ناوچه ها در آبهای ساحلی خود و تحت چترحمایتی نیروی هوایی بود به موشکهای پدافندهوایی کوتاه برد بسنده کرده بود. اما نیازهای نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا فراتر از اینها بود. نیروی دریایی سلطنتی به شناوری با قابلیت پیشروی و عملیات در آبهای دشمن نیاز داشت. قرارشد تا با نصب رادارهای چندمنظوره امپار بر روی شناورهای ایتالیا و فرانسه و نصب رادارهای تواناتر سامپسون بر روی نمونه های بریتانیایی این مشکل حل شود. رادار سامپسون توانایی رهگیری تعداد اهداف بیشتری را دارا بود و برد بیشتری داشت و می توانست اهدافی که در ارتفاع پایین پرواز می کنند را نیز به دقت آشکارکند. در سال 1995 با تجمع شرکتهای دارای تکنولوژی بالا از هر سه کشور یک شرکت چندملیتی تشکیل شد تا عهده دار ساخت شناورهای جدید شود. در دوره بین سالهای 1995 و 1996 توافقها باعث تغییر در نیازمندی ها شد و مشکلات فنی سبب شد تا تحویل شناورهای به سال 2006 موکول شود. در سال 1997 یک اختلاف دیگر در بکارگیری سیستم پرتاب موشک عمودی آشکارشد. فرانسه و ایتالیا تصمیم داشتند که از سیستم اروپایی "پامز" (برای آشنایی بیشتر با سیستم پامز به قسمت ششم این سری مقالات (شناورهای تایپ 45) مراجعه شود)برای شلیک موشکهای پدافند هوایی "آستر" استفاده کند درحالیکه بریتانیا قصد داشت تا از سیستم موشک انداز آمریکایی "مارک 41" بهره گیری کند. مارک 41 علاوه بر شلیک موشکهای آستر توانایی شلیک موشکهای کروز را نیز داشت. در نهایت تیم طراح شناور، موشک انداز "پامز" را بر مارک 41 آمریکایی ترجیح داد. اندکی بعد، فرانسه و ایتالیا به دلیل محدودیتهای مالی هرکدام 2 سفارش خود را پس گرفتند و سفارش هر کشور به 2 فروند کاهش یافت. در روز 26 آوریل 1999 بریتانیا اعلام کرد که از پروژه افق پاپس کشیده است. بریتانیا ناوشکنهای تایپ 45 خود را به سیستم موشک انداز "پامز" مسلح کرد و شرکایش را به حال خویش گذاشت. اولین شناور از کلاس افق ناوچه "فوربین" نام داشت و متعلق به نیروی دریایی فرانسه بود. فوربین در روز 10 مارس 2005 به آب انداخته شد. فرانسه علاوه بر فوربین "شوالیه پاول" را نیز در دست ساخت داشت و تصمیم گرفته بود تا برای جایگزینی ناوچه های کلاس "کاسارد" خود 2 فروند شناور دیگر سفارش دهد اما کمی بعد با چرخش به سمت ناوچه های مدرن تر "فرم" از این سفارش منصرف شد. نیروی دریایی ایتالیا نیز دو شناور "آندره آدوریا" و "سیاو دولیو" را در دست ساخت دارد. سیستم پیشرانه شناورهای افق ترکیبی از توربینهای گازی و موتورهای دیزل است. توربینهای گازی این شناور از نوع "ال ام 2500" جنرال الکتریک است که شرکت "آویو" آنها را تحت لیسانس و در داخل ایتالیا تولید می کند. قلب سیستم فرماندهی و هدایت شناورهای کلاس افق سیستم اطلاعات رزمی "سنیت 8" است که توسط یک تیم مشترک از دو کشور توسعه یافته است. یک سیستم ارتباطی مجتمع نیز مشترکا توسط "تالس" فرانسه و "مارکنی" ایتالیا ساخته شده است. دو لینک 11 و یک لینک پرظرفیت 16 ارتباطات ناوچه های افق را تامین می کنند. "سلکس" ایتالیا و "ساژم" فرانسه یک سیستم ناوبری یکپارچه شناور را ساخته اند. هدایت آتش توپهای 76 میلیمتری اصلی توسط سلکس ساخته شده است. یک سیستم جستجو و رهگیری مادون قرمز ساخت ساژم نیز هدایت آتش این توپها را تکمیل می کند. سلاح اصلی شناورهای افق موشک انداز چندتایی پامز است. این سیستم توسط کشورهای فرانسه، ایتالیا و بریتانیا تکمیل شده است و می تواند موشکهای آستر 30 آستر 15 را توسط یک پرتاب کننده عمودی 48 سلولی شلیک کند. این موشک انداز عمودی "سیلور" نام گرفته است. موشک انداز سیلور می تواند در هر ثانیه حداکثر شش فروند موشک شلیک کند. موشکهای آستر دارای یک رادار دوپلر فعال بوده و همچنین از اطلاعات رادار خود شناور نیز تغذیه می شوند. حداکثر برد موشک آستر 30 برابر با 100 کیلومتر و برای آستر 15 تا 30 کیلومتر می باشد. شناورهای سفارش ایتالیا دارای دو موشک انداز چهارلوله "تسئو" برای شلیک موشکهای سطح به سطح دریایی "اتومات" هستند. محل نصب موشک اندازها در طرفین شناور و بین دکلهای اصلی است. سه قبضه توپ 76 میلیمتری "اتومرالا" در جلو و عقب شناور نصب شده اند و دو قبضه توپ ضدهوایی در طرفین بدنه برای حفاظت شناور قرارگرفته اند. علاوه بر اینها، هر شناور افق دارای دو قبضه اژدرافکن برای شلیک اژدرهای سبک "ام یو 90" می باشد. برد این اژدرها با حداکثر سرعت 12 کیلومتر می باشد. تجهیزات جنگ الکترونیکی بکارگرفته شده در ناوچه های افق از آخرین نوآوریهای تکنولوژیکی برخوردار هستند. اجزا جمع آوری اطلاعات (ESM (Electronic Support Measures))دارای دقت و حساسیت بالایی هستند و از سیگنالهای دیجیتال استفاده می کنند. وسایل مقابله با جنگ الکترونیک بر اساس تکنولوژی آرایه فازی ساخته شده است و مشخصات آن عبارتند از قدرت بالا، عکس العمل سریع، توانایی درگیری همزمان با چند هدف، برنامه ریزی شده برای بهره گیری از روشهای منطقی یا غیرمنطقی ایجاد اختلال. شناورهای متعلق به نیروی دریایی فرانسه از سیستم پرتاب فریبنده ساخت ساژم استفاده می کند. این سیستم شامل دو پرتاب کننده هم محور است که می توانند 12 فریبنده مخصوص مقابله با موشکهای هدایت راداری، مادون قرمز و تعقیب کننده صدا را شلیک کنند. شناورهای ایتالیایی از پرتاب کننده فریبنده ساخت اتومرالا-سلکس استفاده می کند که می تواند به شلیک فریبنده برای گمراه کردن موشکهای هدایت راداری یا مادون قرمز بپردازد. سیستم دفاع در برابر اژدر شناورهای افق "اسلَت" نام دارد که قبلا در ناوهواپیمابر شارل دوگل و ناوهواپیمابر ایتالیایی "گاریباردی" بکارگرفته شده اند. رادار اصلی شناورهای افق رادار "امپار" است که وظیفه اولیه آن تغذیه اطلاعاتی موشکهای آستر می باشد. آنتن این رادار بر روی دکل جلویی شناور نصب گردیده شده است. یک رادار جستجوی سطح/هوای سه بعدی "اس 1850 ام" ساخت مشترک شرکتهای تالس و سلکس بر روی دکل عقبی شناور نصب شده است. این رادار قبلا در شناورهای تیپ 45 بریتانیا نیز بکارگرفته شده است. علاوه بر رادارهای فوق، شناورهای افق دارای یک رادار جستجوی سطحی، یک رادار ناوبری و ادوات تشخیص دوست از دشمن نیز می باشند که همه این تجهیزات توسط شرکت سلکس ساخته شده اند. عرشه پرواز شناورهای افق در قسمت پاشنه کشتی قرارگرفته است و می تواند یک فروند هلیکوپتر به وزن 10 تن را تحمل کند. سیستم تثبیت کننده حرکت شناور به هواگردها اجازه می دهند تا در دریای مواج و طوفانی نیز به سلامت عملیات نشست و برخواست را انجام دهند. پس از پایان پروژه افق، فرانسه و ایتالیا با تکیه بر تجربیات مشترک و با بکارگیری همان تیم مشترک ساخت شناورهای افق برای توسعه ناوچه چند منظوره "فرم" استفاده کردند. مشخصات تاریخ سفارش اکتبر2000 تاریخ شروع پروژه 2002 تاریخ به آب انداختن 2005(ناوچه فوربین) تاریخ به خدمت گرفته شدن ژوئن 2008 وزن کامل 6700 تن طول 153 متر عرض 20.3متر آبخور 5.4 متر پیشرانه 2 دستگاه توربین گازی جنرال الکتریک هر یک به توان 43 مگاوات؛2 موتور دیزل پیلستیک به توان 8.6 مگاوات ؛2 محور متصل به 2 پروانه 5 پره حداکثر سرعت 29گره دریایی برد 7000 گره دریایی با سرعت 18 گره دریایی خدمه 230 نفر هلیکوپتر 1 فروند هلیکوپتر ان اچ90 یا ای اچ 101 مسلح شده به موشکهای ضدکشتی و اژدر تجهیزات الکترونیک رادار آرایه فازی چندمنظوره امپار؛رادار اخطار زودهنگام؛پرتاب کننده فریبنده ان جی دی اس(فرانسه)؛پرتاب کننده فریبنده اسکلار-اچ(ایتالیا)؛دستگاه اختلال در رادار دشمن؛دستگاه اختلال در بیسیم دشمن؛سونار؛سیستم ضداژدر اسلت تسلیحات موشک انداز 8تایی اگزوست (فرانسه) ؛2 قبضه توپ سوپرراپید 76 میلیمتری(فرانسه)؛ 2قبضه موشک انداز تسئومارک 2(ایتالیا)؛3 قبضه توپ سوپرراپید 76 میلیمتری (ایتالیا)؛2 قبضه توپ 20 یا 25 میلیمتری ضدهوایی(همه نمونه ها)؛سیستم موشک انداز پامز شامل موشک انداز چندلوله عمودی آستر 30 یا آستر15(همه نمونه ها)؛2 قبضه اژدرافکن دولوله(همه نمونه ها) قایق و دیگر شناورها 1فروند قایق ادو؛1 فروند قایق 20 نفره افرک؛1 فروند هاریکن 733 ناوچه فرم ناوچه های کلاس فرم (به زبان ایتالیایی: Frigata Europea Multi-Missione)) یا به زبان فرانسوی (Frégate multi-mission) FREMM) بر اساس یک طرح مشترک بین کشورهای فرانسه و ایتالیا ساخته خواهندشد. قرار است که فرانسه 17 فروند و ایتالیا 13 فروند از این شناورها را در اختیار بگیرند. این شناورها قادر خواهند بود تا در ماموریتهای پدافند هوایی و ضدزیردریایی شرکت کنند. فرانسه گونه ای از این شناورها را سفارش داده است که با بهره گیری از موشکهای کروز توانایی حمله به اعماق خاک دشمن را نیز دارا است. پیمانکاران اصلی این پروژه عبارتند از شرکت "آرماریس" فرانسه و "اوریزونته سیستمی ناوالی" از کشور ایتالیا. هر دو شرکت در طراحی و ساخت سیستمهای اصلی و نظامی شناورهای فرم نقش فعالی برعهده دارند و هر دو در ساخت شناورهای کلاس افق نیز شرکت داشتند. قرارداد اولیه ساخت این شناورهادر نوامبر 2005 امضاشد. در اولین قرارداد، ساخت 6 فروند شناور ضدزیردریایی و 2 فروند شناور برای حمله به خاک دشمن برای نیروی دریایی فرانسه درنظرگرفته شده است. درنهایت، شناورهای ضدزیردریایی نیروی دریایی فرانسه به 8 فروند و شناورهای تهاجم زمینی این نیروی به 9 فروندافزایش خواهندیافت. تحویل این شناورها از سال 2011 تا 2016 به طول خواهد انجامید. با سرعت گرفتن پروژه، ساخت هر شناور به زمانی در حدود 7 ماه کاهش خواهش یافت. در ماه می 2006 قرارداد ساخت دو شناور اولیه کشور ایتالیا امضاشد. قرار شده است که در سال 2012 اولین شناور تحویل نیروی دریایی ایتالیا شود. در سال 2007 مراکش اعلام کرد که یک فروند از این شناورها را برای پیوستن به نیروی دریایی خود سفارش داده است. پیکربندی شناورهای کلاس فرم برای رسیدن به بهترین کارآیی عملیاتی، تعمیرات ونگهداری و به روزرسانی در آینده طراحی شده است. طراحی یکپارچه توانسته است فضای مشترک عرشه ها، موتورخانه و مسیرهای رفت و آمد را افزایش دهد. برای اینکه بتوان عملیات تعمیراتی را در اسلکه بهتر انجام داد در پاشنه شناور یک در بزرگ بارگیری تعبیه شده است که ابزار و تجهیزات را می توان از طریق آن به یک راهرو پهن انتقال داد. پانلهایی که در پل فرماندهی کشتی نصب شده اند می توانند انواع گوناگونی از وظایف مانند ارتباطات، ناوبری و هدایت شناور را برعهده بگیرند. همچنین سیستمهای نصب شده بر روی پل فرماندهی به گونه ای هستند که خدمه آن می توانند تمام سیستمهای داخلی شناور را مدیریت و هدایت کنند. این امر برای آگاهی از وضعیت امنیتی و همکاری با دیگر خدمه کشتی درنظرگرفته شده است. شناورهای هر دو کشور از توربینهای گازی به همراه دو شفت و دو پروانه برای حرکت خود استفاده می کنند. شناورهای فرم از توربینهای گازی مشابه توربینهای نصب شده در شناورهای کلاس افق استفاده می کنند. حداکثر سرعت شناورها 27 گره دریایی است. در هنگام اجرای عملیات ضدزیردریایی، شناور می تواند برای کاهش سر و صدا از موتورهای الکتریکی برای حرکت استفاده کند. در این حالت، حداکثر سرعت شناور تا 15 گره دریایی کاهش می یابد. یک سیستم انتقال نیروی گردان می تواند برای مانورهای دقیق، پهلوگیری، حرکت در بندر و غیر از اینها بکارگرفته شود. شرکت تالس مسئول توسعه و تغذیه سیستمهای مراقبت و ارتباطی شناورهای فرانسوی است. این سیستمهای عبارتند از سیستم جستجو و رهگیر مادون قرمز "آرتمیز" و رادار مراقبت و کنترل آتش سه بعدی "هرکول" که برای پدافندهوایی شناور بکار می رود. برد رادار هرکول در برابر اهداف هواگرد 250 کیلومتر و در برابر موشکهای کروز 80 کیلومتر است. سیستم هدایت نبرد شناورهای فرم ساخت شرکتهای "دی سی ان" و تالس بوده و بر اساس یک شبکه پرسرعت کار می کند. این سیستم قابل ارتقا بوده و می قادر است تا سلاح هایی که در آینده به شناور اضافه می شوند را به راحتی مدیریت کند. استانداردهای ارتباطی ناتو مانند لینک 11، لینک 16 و لینک 22 و "جی ست" به شناورهای فرم اجازه می دهند تا به راحتی با دیگر شناورهای عضو پیمان ناتو به تبادل اطلاعات و همکاری بپردازند. ارتباطات داخلی شامل وسایل ارسال پیام، تلفنهای عادی و بیسیم، تلویزیونهای مداربسته و اینترنت می شود. برای شناورهای فرم یک سیستم جنگ الکترونیک یکپارچه توسط شرکت تالس تدارک دیده شده است. ساژم نیز در حال ساخت نسل جدیدی از فریبنده ها برای شناورهای فرم می باشد. نمونه های شناور فرم که برای ایتالیا ساخته خواهند شد برای دفاع هوایی به موشکهای آستر15 مسلح شده اند. این شناورها همچنین از موشک انداز ایتالیایی تسئو مارک 2 برای شلیک موشکهای ضدکشتی "کف دریا" استفاده می کند. این موشک انداز از سیستم هدایت مجتمع استفاده می کند و برد موشکهای آن بالغ بر 55 کیلومتر است. تصمیم گرفته شده است تا در شناورهایی صادراتی از موشک انداز اتومات مارک 2 استفاده شود. نیروی دریایی ایتالیا 4 فروند شناور ضدزیردریایی و 6 فروند شناور چندمنظوره از کلاس فرم دریافت خواهد کرد. این شناورها جایگزین ناوچه های کلاس "مائستراله" و ناوچه های "لوپو" خواهند شد. این شناورها به سیستم ضدزیردریایی "میلاس" مجهز خواهد شد. میلاس یک سیستم برای مقابله با زیردریایی ها در تمام وضعیتهای هوا می باشد و توسط شرکت "ام بی دی آ" ساخته شده است. میلاس در حقیقت گونه ای از موشک انداز تسئو مارک 2 می باشد که با اژدرهای سبکی مانند "ام یو 90" مسلح شده است. این اژدرها برای مقابله با زیردریایی های شکارچی ساخته شده اند. محل زیردریایی توسط سونار شناور یا ادواتی چون سونارهای سوار بر هلیکوپتر شناسایی می شود. شناورهای فرم که به نیروی دریایی فرانسه تحویل خواهند شد در دو نمونه ساخته خواهند شد. نمونه هجومی به موشکهای کروز، اژدر و موشکهای پدافند هوایی مسلح خواهد شد. نمونه دیگر، ناوچه ضدزیردریایی است که به جای موشک کروز به سونارهای فعالی مجهز شده است که به دنبال شناور یدک کشیده خواهند شد. این شناورها جایگزین ناوچه های قدیمی کلاس "تورویل"، ناوچه های کلاس "جورج لگوس" و ناوچه های "تیپ آ69" خواهند شد. شناورهای فرم نیروی دریایی فرانسه به نسل سوم موشکهای ضدکشتی اگزوست مسلح شده اند. این موشکها بردی بیشتری نسبت به اگزوست های قبلی دارند و سیستم ناوبری پیشرفته آنها توانایی حملات ساحلی را نیز به آنها داده است. شرکت ام بی دی آ -که سازنده موشکهای اگزوست و آستر است- در حال تولید یک پرتاب کننده عمودی برای موشکهای کروز است که در سال 2011 به خدمت گرفته خواهد شد و توانایی حمله به خشکی را برای شناورهای فرم فراهم می سازد. این شرکت برنده مناقصه ای شده است که بر اساس آن باید در ژانویه گذشته اولین محموله 50 فروندی موشک کروز دریایی "اسکالپ" (این موشک در بریتانیا استورم شادو نامیده می شود و نمونه هواپرتاب آن قبلا توسط نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا، فرانسه و ایتالیا بکارگرفته شده است) را تحویل نیروی دریایی فرانسه می داد. موشکهای اسکالپ از هدایت اینرسیایی در طول مسیر استفاده می کنند و در مرحله آخر پرواز می توانند از روش هدایت الکترو-اپتیک بهره گیری کنند. برد نمونه های این موشک کروز که برای نیروی دریایی سفارش داده شده اند بیش از 1000 کیلومتر است. موشک اسکالپ از موشک انداز عمودی سیلور -ساخت دی سی ان- پرتاب می شود. شناورهای فرم فرانسوی از توپهای سوپرراپید 76/62 ساخت اوتومرالا استفاده می کنند. این توپها از یک دستگاه نشانه روی الکترو-اپتیک فرمان می گیرند. به علاوه این توپ را می توان از طریق پل فرماندهی نیز هدایت و شلیک کرد. 4 قبضه مسلسل 12.7 میلیمتری وظیفه حفاظت شناور را در برابر اهداف در فاصله نزدیک بر عهده دارند. ناوچه های فرم دارای یک سکوی پرواز و یک آشیانه هلیکوپتر در پاشنه خود هستند. یک سیستم ارتباطی اضطراری و کنترل از راه دور هلیکوپتر برای موارد بحرانی بر روی شناورها نصب شده اند. نمونه های هجومی فرم به پهپادهای تاکتیکی مجهز شده اند. این شناورها می توانند پهپادهای پرتاب شده از سایتهای زمینی یا دیگر شناورها را نیز هدایت کنند. فرم اولین شناور اروپایی است که به صورت استاندارد از پهپاد استفاده خواهدکرد. مشخصات تاریخ سفارش 2005 تاریخ شروع پروژه ؟ تاریخ به آب انداختن ؟ تاریخ به خدمت گرفته شدن 2011 وزن کامل 5800 تن طول 137 متر عرض 19متر آبخور 5 متر پیشرانه 2 دستگاه توربین گازی ال ام 2500 هر یک به توان 32 مگاوات؛4 دیزل ژنراتور هر یک به توان 2.1 مگاوات؛2 محور متصل به 2 پروانه حداکثر سرعت 27گره دریایی؛15 گره دریایی در حالت سکوت برد 6000 گره دریایی خدمه 108 نفر هلیکوپتر 1 یا 2 فروند هلیکوپتر ان اچ 90 ؛توانایی حمل هلیکوپتر ئی اچ 101(ایتالیا) تجهیزات الکترونیک رادار هرکولس(فرانسه)؛رادار امپار (ایتالیا)؛سونار شناور (ضدزیردریایی) تسلیحات موشک انداز 8تایی اگزوست (فرانسه هر دو نمونه)؛توپ 127 میلیمتری اتوبرتا با برد 120 کیلومتر( تهاجم زمینی فرانسه)؛موشک کروز دریایی اسکالپ (تهاجم زمینی فرانسه)؛موشک انداز تسئومارک 2(ایتالیا هر دو نمونه)؛موشک انداز ضدزیردریایی میلاس(ضدزیردریایی ایتالیا)؛2 قبضه توپ سوپرراپید 76میلیمتری (تمام نمونه ها)؛4 قبضه توپ 12.7 میلیمتری ضدهوایی؛سیستم موشک انداز پامز شامل موشک انداز چندلوله عمودی و موشکهای آستر 30 یا آستر15(تمام نمونه ها)؛2 قبضه اژدرافکن دولوله (تمام نمونه ها) قایق و دیگر شناورها ؟ افق فوربین منبع مجله جنگ افزار نویسنده رضاکیانی موحد