RezaKiani

Members
  • تعداد محتوا

    1,988
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    2

تمامی ارسال های RezaKiani

  1. همون جور که دوستمون گفتند این یه پهپاده مافوق صوته که در دهه 70 بر اساس هواپیمای جاسوسی پرنده سیاه ساخته شد. در کل 4 تا پرواز کرده که فکر کنم 3 تاش منجر به سقوط شد.
  2. بحث کردن درباره این عملیات نه یه تاپیک بلکه هزاران صفحه کاغذ احتیاج داره. 1- عملیات آماده سازی برای این عملیات توسط چرچیل در اولین روزی که چرچیل به نخست وزیری رسید یعنی حدود 4 سال قبل از این عملیات آغازشد. چرچیل می دونست که باید یه روزی در خاک اروپا نیرو پیاده کنه و از همون اول دستور ساخت وسایلی چون لندینگ کرافت رو صادر کرد. چرچیل یه تجربه خیلی افتضاح در عملیات های آبی-خاکی در زمان جنگ جهانی اول داشت. بله شکست گالی پولی از ترکها سبب شد تا این بار با دقت بیشتری نقشه بریزه/ 2- بزرگترین ضعف آلمانها کشف شدن ارتباطات رادیویی رمز ورماخت بود. یه دستگاه رمز کننده به نام انیگما وجود داشت که آلمان ازش برای رمز کردن پیامها استفاده می کرد. قبل از جنگ تعدادی از ریاضی دانهای لهستانی تونستند این رمز را تا حدودی بشکنند. آلن تورینگ انگلیسی هم پس از حمله آلمان به لهستان با کمک این ریاضی دانها یه دستگاه اختراع کرد که می تونست رمز مخابرات انیگما رو بشکنه. این پروژه اسمش اولترا بود و بزرگترین منبع اطلاعاتی متفقین محسوب می شد و تا سالها پس از جنگ هیچ کس از اون خبر نداشت. در زمانی که آلمان دست به تحرکات نظامی می زد اطلاعات چرچیل از خیلی از فرماندهان آلمانی مستقر در جبهه بیشتر بود. 3- حدود 2 سال قبل از این عملیات یه عملیات آبی-خاکی آزمایشی در ساحل دیپ اجرا شد که متفقین می خواستند یه شهر رو به مدت یه روز اشغال کنند وبعدش به دریا بازگردند. این عملیات قرار بود نقاط ضعف و قدرت آلمان و همین طور بریتانیا و آمریکا رو نشون بده. درباره اش یه سریال توی تلویزیون خودمون نشون دادند. با استفاده از تجربه این عملیات دیپ بود که بعدها عملیات آبی-خاکی نرماندی برنامه ریزی شد. 4- آمریکا و انگلیس قبل از حمله به نرماندی یه چندتا عملیات آبی-خاکی اجرا کردند تا نیروی هتیلر رو تا اونجا که می تونند تضعیف کنند به ترتیب تاریخ: عملیات پیاده شدن در شمال آفریقا، عملیات اشغال سیسیل، عملیات اشغال یونان، پیاده شدن در خاک ایتالیا و حرکت به سمت شمال ایتالیا. مجموعه این عملیات هم باعث افزایش تجربه نیروها می شد و هم اینکه مدافعین رو در نقاط مختلف اروپا پراکنده می کرد. 5- هیتلر یه جاسوس توی انگلیس داشت که این جاسوس ارتباطش توسط بیسیم بوده و بزرگترین منبع اطلاعاتی هیتلر محسوب می شده. این بابا گیر افتاد و با استفاده از بیسیمش به هتیلتر پیام داده شده که عملیات پیاده شدن متفقین در کاله انجام می شه.(کجا خوندمش یادم نیس) 6- قبل از عملیات نرماندی ارتش مقاومت فرانسه با خرابکاری در خطوط تلفن و تلگراف و راه آهن کار مدافعین رو تا حد زیادی سخت کرده بود. زمانی که عملیات آغاز شد و روزهای پس از اون عملا ارتباط موثر بین نیروهای آلمانی از بین رفته بود. 7 - عملیات فریب گسترده ای که قبل از عملیات نرماندی انجام گرفت به قدری کامل بود که حتی پس از حمله به نرماندی هیتلر فکر می کرد که این حمله یه حمله ایذایی هستش و حمله اصلی قراره که چند روز بعد از کاله انجام بشه. 8- در زمان انجام این عملیات آلمان تقریبا نیروی هوایی موثری در خاک فرانسه نداشت و برتری هوایی به صورت مطلق با متفقین بود. 9- آقا سعید فرمودند که آلمانها چند بار تونستند متفقین رو شکست بدهند. برادر جان فقط یه شکست عمده در کارنامه نیروهای آنگلو-آمریکایی بود اونهم عملیات مارکت گاردن برای گرفتن اون 3 تا پل بود. بیشتر اشتباه هم از جانب برنامه ریزی بد خود متفقین بود. البته نمی خوام قدرت آلمانها رو زیر سوال ببرم ولی توان آلمان به صورت زیادی در اون مرحله از جنگ کم شده بود. بسیاری از لشکرهای آلمانی استعدادی در حد تیپ داشتند و در حد و اندازه یه لشکر واقعی نبودند. برای هیتلر فقط کمیت و آمار مهم بود. بسیاری از لشکرهایی که بهشون استناد می شه در حقیقت از خورد شدن چند لشکر دیگه سازماندهی شده بودند. 10- اینکه نوشتید آمریکا با 100 هزار تا تانک حمله کرد غیر منطقی هستش . کل تولید تانک و ادوات زرهی آمریکا در جنگ جهانی دوم در حدود 130 هزار تا هستش که یه مقدار زیادی ش رو به دیگران قرض داده بود(25هزار تا فقط به انگلیس) . یه تعداد زیادی هم در جبهه های دیگه مثه ایتالیا و شمال آفریقا و اقیانوس آرام مشغول بودند. تازه برای حمل اینهمه تانک احتیاج به کشتی های خیلی بیشتری هست. 11- اینکه مهاجمین سرپلی که گرفتند عرض و طولش چقدر بوده مهم نیس. مهم اینه که بالاخره تونستند اون رو وسعت بدهندو پس از محکم کردن جای پاشون به سمت شرق و جنوب حرکت کنند. اطلاعاتی که در زیر نوشتم از کتاب درآمدی بر جنگ سرد نوشته جاناتان ادلمن انتشارات امیرکبیر هستش: آمریکا 50 درصد نیروی انسانی خودش (12میلیون) رو در نیروی دریایی به کار گرفته بود.(یعنی ارزش کمتری برای نیروی زمینی قائل شده بودند.) 40 درصد نیروهای جنگی جبهه غرب را انگلیس و فرانسه تامین کرده بودند. تعداد لشکر های آلمان در جبهه غرب 58 تا با کیفیت پایین تر از جبهه شرق . اصولا جبهه غرب به صورت استراحتگاه و محل سازماندهی دوباره لشکرهای جبهه شرق به کار می رفته. در روز دی-دی از 58 لشکر فقط 24 لشکر در حد لشکرهای جبهه شرق بودند. نیروهای عمل کننده در روز دی :19 لشکر از آمریکا؛ 17 لشکر از انگلیس و کشورهای اقمارش؛ 2 لشکر از فرانسه و لهستان. هواپیماهای متفقین 11هزار در برابر 500 فروند هواپیمای آلمانی طول جبهه ای که آلمان باید با 58 لشکر نگداری می کرد 3000 مایل بود یعنی هر لشکر باید از 50 مایل خط ساحلی دفاع می کرد. تلفات متفقین در روز اول 9هزار نفر نیروهای مستقر شده در روز اول 132 هزار نفر چتربازان پیاده شده در ساحل 16 هزار نفر نیروی پیاده شده تا اول ژویئه 1944 بیش از 1 میلیون نفر؛ تدارکات 1.500 هزارتن؛ وسایل نقلیه 177 هزار دستگاه.(می بینید که با آمار 100 تانکی آقا سعید خیلی جور نیس) به هرحال در کل من فکر می کنم که آمریکا و انگلیس با توجه به ضعفهای آلمان در نبردهای زمینی خیلی آماتوری و ضعیف بودند و همون جور که آقا سعید گفتند از این همه لشکر و نیرو انتظار بیشتر از این می رفت. شاید علتش این بوده که کلا آمریکایی ها از تلفات انسانی واهمه دارند و بیشتر کارشون رو گذاشته بودند روی نیروی هوایی و زرهی. آمریکا برای فتح راین تا رو د الب تنها 9000 نفر تلفات داد در صورتیکه ارتش سرخ در نبرد برلین در حدود 305 هزار نفر تلفات داده بود. به هرحال
  3. ظاهرا این هواپیما از روی هواپیمای کونکورد روسی یا توپولوف 144 ساخته شده. بعدش هم که بلک جک ساخته شد این طرح رو گذاشتن کنار. ولی خداوکیلی این بلک جک بمب افکنه ها. آدم حال می کنه عکسشو می بینه. مثه این یکی بی قواره نیس.
  4. امروزه، فرانسه و ایتالیا تنها کشورهایی هستند که برای ساخت شناورهای نظامی آینده دست همکاری به سوی یکدیگر دراز کرده اند. پس از موفقیت این دو کشور در ساخت شناورهای کلاس افق، حال این دو کشور طراحی و ساخت شناورهای پیشرفته تر کلاس فِرم را در دستور دارند. لازم به ذکر است که هر کشور بنابر نیازهای عملیاتی خود از سیستمها و تسلیحات متفاوتی در شناورهایش بهره گیری می کند. ناوچه افق ناوچه های کلاس افق یک پروژه مشترک بین المللی به منظور تولید نسل جدیدی از ناوچه های ضدهوایی است. این پروژه با همکاری کشورهای بریتانیا، فرانسه و ایتالیا آغاز شد ولی فرانسه و ایتالیا ناچار شدند که این پروژه را بدون همکاری بریتانیا به انجام رسانند. پروژه افق پس از لغوشدن ناوچه "ان اف آر90" توسط سه کشور فوق آغازشد. هدف از ساخت ناوچه های کلاس افق حفاظت از سواحل خودی، پوشش در برابر حملات موشکی به ناوگان خودی و اسکورت ناوهای هواپیمابر بود. قرار بود این شناورها بتوانند مدتهای طولانی را در دریا سرکنند بدون آنکه نیاز به تجدید سوخت و آذوقه داشته باشند. بلافاصله پس از آغاز کار، مشکلات و اختلافات پدیدار شدند. فرانسه نیاز به ناوچه ای با توانایی عملیات پدافندهوایی داشت تا به عنوان محافظ در کنار ناوهواپیمابر "شارل دوگل" حضورداشته باشد ولی نیازی در بکارگیری موشکهای برد بلند توسط این ناوچه را نمی دید چرا که شارل دوگل با تکیه بر هواپیماهایش توانایی دفاع از حریم هوایی خود در فواصل دور را داشت. ایتالیا نیز به دلیل این که خواستار بکارگیری این ناوچه ها در آبهای ساحلی خود و تحت چترحمایتی نیروی هوایی بود به موشکهای پدافندهوایی کوتاه برد بسنده کرده بود. اما نیازهای نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا فراتر از اینها بود. نیروی دریایی سلطنتی به شناوری با قابلیت پیشروی و عملیات در آبهای دشمن نیاز داشت. قرارشد تا با نصب رادارهای چندمنظوره امپار بر روی شناورهای ایتالیا و فرانسه و نصب رادارهای تواناتر سامپسون بر روی نمونه های بریتانیایی این مشکل حل شود. رادار سامپسون توانایی رهگیری تعداد اهداف بیشتری را دارا بود و برد بیشتری داشت و می توانست اهدافی که در ارتفاع پایین پرواز می کنند را نیز به دقت آشکارکند. در سال 1995 با تجمع شرکتهای دارای تکنولوژی بالا از هر سه کشور یک شرکت چندملیتی تشکیل شد تا عهده دار ساخت شناورهای جدید شود. در دوره بین سالهای 1995 و 1996 توافقها باعث تغییر در نیازمندی ها شد و مشکلات فنی سبب شد تا تحویل شناورهای به سال 2006 موکول شود. در سال 1997 یک اختلاف دیگر در بکارگیری سیستم پرتاب موشک عمودی آشکارشد. فرانسه و ایتالیا تصمیم داشتند که از سیستم اروپایی "پامز" (برای آشنایی بیشتر با سیستم پامز به قسمت ششم این سری مقالات (شناورهای تایپ 45) مراجعه شود)برای شلیک موشکهای پدافند هوایی "آستر" استفاده کند درحالیکه بریتانیا قصد داشت تا از سیستم موشک انداز آمریکایی "مارک 41" بهره گیری کند. مارک 41 علاوه بر شلیک موشکهای آستر توانایی شلیک موشکهای کروز را نیز داشت. در نهایت تیم طراح شناور، موشک انداز "پامز" را بر مارک 41 آمریکایی ترجیح داد. اندکی بعد، فرانسه و ایتالیا به دلیل محدودیتهای مالی هرکدام 2 سفارش خود را پس گرفتند و سفارش هر کشور به 2 فروند کاهش یافت. در روز 26 آوریل 1999 بریتانیا اعلام کرد که از پروژه افق پاپس کشیده است. بریتانیا ناوشکنهای تایپ 45 خود را به سیستم موشک انداز "پامز" مسلح کرد و شرکایش را به حال خویش گذاشت. اولین شناور از کلاس افق ناوچه "فوربین" نام داشت و متعلق به نیروی دریایی فرانسه بود. فوربین در روز 10 مارس 2005 به آب انداخته شد. فرانسه علاوه بر فوربین "شوالیه پاول" را نیز در دست ساخت داشت و تصمیم گرفته بود تا برای جایگزینی ناوچه های کلاس "کاسارد" خود 2 فروند شناور دیگر سفارش دهد اما کمی بعد با چرخش به سمت ناوچه های مدرن تر "فرم" از این سفارش منصرف شد. نیروی دریایی ایتالیا نیز دو شناور "آندره آدوریا" و "سیاو دولیو" را در دست ساخت دارد. سیستم پیشرانه شناورهای افق ترکیبی از توربینهای گازی و موتورهای دیزل است. توربینهای گازی این شناور از نوع "ال ام 2500" جنرال الکتریک است که شرکت "آویو" آنها را تحت لیسانس و در داخل ایتالیا تولید می کند. قلب سیستم فرماندهی و هدایت شناورهای کلاس افق سیستم اطلاعات رزمی "سنیت 8" است که توسط یک تیم مشترک از دو کشور توسعه یافته است. یک سیستم ارتباطی مجتمع نیز مشترکا توسط "تالس" فرانسه و "مارکنی" ایتالیا ساخته شده است. دو لینک 11 و یک لینک پرظرفیت 16 ارتباطات ناوچه های افق را تامین می کنند. "سلکس" ایتالیا و "ساژم" فرانسه یک سیستم ناوبری یکپارچه شناور را ساخته اند. هدایت آتش توپهای 76 میلیمتری اصلی توسط سلکس ساخته شده است. یک سیستم جستجو و رهگیری مادون قرمز ساخت ساژم نیز هدایت آتش این توپها را تکمیل می کند. سلاح اصلی شناورهای افق موشک انداز چندتایی پامز است. این سیستم توسط کشورهای فرانسه، ایتالیا و بریتانیا تکمیل شده است و می تواند موشکهای آستر 30 آستر 15 را توسط یک پرتاب کننده عمودی 48 سلولی شلیک کند. این موشک انداز عمودی "سیلور" نام گرفته است. موشک انداز سیلور می تواند در هر ثانیه حداکثر شش فروند موشک شلیک کند. موشکهای آستر دارای یک رادار دوپلر فعال بوده و همچنین از اطلاعات رادار خود شناور نیز تغذیه می شوند. حداکثر برد موشک آستر 30 برابر با 100 کیلومتر و برای آستر 15 تا 30 کیلومتر می باشد. شناورهای سفارش ایتالیا دارای دو موشک انداز چهارلوله "تسئو" برای شلیک موشکهای سطح به سطح دریایی "اتومات" هستند. محل نصب موشک اندازها در طرفین شناور و بین دکلهای اصلی است. سه قبضه توپ 76 میلیمتری "اتومرالا" در جلو و عقب شناور نصب شده اند و دو قبضه توپ ضدهوایی در طرفین بدنه برای حفاظت شناور قرارگرفته اند. علاوه بر اینها، هر شناور افق دارای دو قبضه اژدرافکن برای شلیک اژدرهای سبک "ام یو 90" می باشد. برد این اژدرها با حداکثر سرعت 12 کیلومتر می باشد. تجهیزات جنگ الکترونیکی بکارگرفته شده در ناوچه های افق از آخرین نوآوریهای تکنولوژیکی برخوردار هستند. اجزا جمع آوری اطلاعات (ESM (Electronic Support Measures))دارای دقت و حساسیت بالایی هستند و از سیگنالهای دیجیتال استفاده می کنند. وسایل مقابله با جنگ الکترونیک بر اساس تکنولوژی آرایه فازی ساخته شده است و مشخصات آن عبارتند از قدرت بالا، عکس العمل سریع، توانایی درگیری همزمان با چند هدف، برنامه ریزی شده برای بهره گیری از روشهای منطقی یا غیرمنطقی ایجاد اختلال. شناورهای متعلق به نیروی دریایی فرانسه از سیستم پرتاب فریبنده ساخت ساژم استفاده می کند. این سیستم شامل دو پرتاب کننده هم محور است که می توانند 12 فریبنده مخصوص مقابله با موشکهای هدایت راداری، مادون قرمز و تعقیب کننده صدا را شلیک کنند. شناورهای ایتالیایی از پرتاب کننده فریبنده ساخت اتومرالا-سلکس استفاده می کند که می تواند به شلیک فریبنده برای گمراه کردن موشکهای هدایت راداری یا مادون قرمز بپردازد. سیستم دفاع در برابر اژدر شناورهای افق "اسلَت" نام دارد که قبلا در ناوهواپیمابر شارل دوگل و ناوهواپیمابر ایتالیایی "گاریباردی" بکارگرفته شده اند. رادار اصلی شناورهای افق رادار "امپار" است که وظیفه اولیه آن تغذیه اطلاعاتی موشکهای آستر می باشد. آنتن این رادار بر روی دکل جلویی شناور نصب گردیده شده است. یک رادار جستجوی سطح/هوای سه بعدی "اس 1850 ام" ساخت مشترک شرکتهای تالس و سلکس بر روی دکل عقبی شناور نصب شده است. این رادار قبلا در شناورهای تیپ 45 بریتانیا نیز بکارگرفته شده است. علاوه بر رادارهای فوق، شناورهای افق دارای یک رادار جستجوی سطحی، یک رادار ناوبری و ادوات تشخیص دوست از دشمن نیز می باشند که همه این تجهیزات توسط شرکت سلکس ساخته شده اند. عرشه پرواز شناورهای افق در قسمت پاشنه کشتی قرارگرفته است و می تواند یک فروند هلیکوپتر به وزن 10 تن را تحمل کند. سیستم تثبیت کننده حرکت شناور به هواگردها اجازه می دهند تا در دریای مواج و طوفانی نیز به سلامت عملیات نشست و برخواست را انجام دهند. پس از پایان پروژه افق، فرانسه و ایتالیا با تکیه بر تجربیات مشترک و با بکارگیری همان تیم مشترک ساخت شناورهای افق برای توسعه ناوچه چند منظوره "فرم" استفاده کردند. مشخصات تاریخ سفارش اکتبر2000 تاریخ شروع پروژه 2002 تاریخ به آب انداختن 2005(ناوچه فوربین) تاریخ به خدمت گرفته شدن ژوئن 2008 وزن کامل 6700 تن طول 153 متر عرض 20.3متر آبخور 5.4 متر پیشرانه 2 دستگاه توربین گازی جنرال الکتریک هر یک به توان 43 مگاوات؛2 موتور دیزل پیلستیک به توان 8.6 مگاوات ؛2 محور متصل به 2 پروانه 5 پره حداکثر سرعت 29گره دریایی برد 7000 گره دریایی با سرعت 18 گره دریایی خدمه 230 نفر هلیکوپتر 1 فروند هلیکوپتر ان اچ90 یا ای اچ 101 مسلح شده به موشکهای ضدکشتی و اژدر تجهیزات الکترونیک رادار آرایه فازی چندمنظوره امپار؛رادار اخطار زودهنگام؛پرتاب کننده فریبنده ان جی دی اس(فرانسه)؛پرتاب کننده فریبنده اسکلار-اچ(ایتالیا)؛دستگاه اختلال در رادار دشمن؛دستگاه اختلال در بیسیم دشمن؛سونار؛سیستم ضداژدر اسلت تسلیحات موشک انداز 8تایی اگزوست (فرانسه) ؛2 قبضه توپ سوپرراپید 76 میلیمتری(فرانسه)؛ 2قبضه موشک انداز تسئومارک 2(ایتالیا)؛3 قبضه توپ سوپرراپید 76 میلیمتری (ایتالیا)؛2 قبضه توپ 20 یا 25 میلیمتری ضدهوایی(همه نمونه ها)؛سیستم موشک انداز پامز شامل موشک انداز چندلوله عمودی آستر 30 یا آستر15(همه نمونه ها)؛2 قبضه اژدرافکن دولوله(همه نمونه ها) قایق و دیگر شناورها 1فروند قایق ادو؛1 فروند قایق 20 نفره افرک؛1 فروند هاریکن 733 ناوچه فرم ناوچه های کلاس فرم (به زبان ایتالیایی: Frigata Europea Multi-Missione)) یا به زبان فرانسوی (Frégate multi-mission) FREMM) بر اساس یک طرح مشترک بین کشورهای فرانسه و ایتالیا ساخته خواهندشد. قرار است که فرانسه 17 فروند و ایتالیا 13 فروند از این شناورها را در اختیار بگیرند. این شناورها قادر خواهند بود تا در ماموریتهای پدافند هوایی و ضدزیردریایی شرکت کنند. فرانسه گونه ای از این شناورها را سفارش داده است که با بهره گیری از موشکهای کروز توانایی حمله به اعماق خاک دشمن را نیز دارا است. پیمانکاران اصلی این پروژه عبارتند از شرکت "آرماریس" فرانسه و "اوریزونته سیستمی ناوالی" از کشور ایتالیا. هر دو شرکت در طراحی و ساخت سیستمهای اصلی و نظامی شناورهای فرم نقش فعالی برعهده دارند و هر دو در ساخت شناورهای کلاس افق نیز شرکت داشتند. قرارداد اولیه ساخت این شناورهادر نوامبر 2005 امضاشد. در اولین قرارداد، ساخت 6 فروند شناور ضدزیردریایی و 2 فروند شناور برای حمله به خاک دشمن برای نیروی دریایی فرانسه درنظرگرفته شده است. درنهایت، شناورهای ضدزیردریایی نیروی دریایی فرانسه به 8 فروند و شناورهای تهاجم زمینی این نیروی به 9 فروندافزایش خواهندیافت. تحویل این شناورها از سال 2011 تا 2016 به طول خواهد انجامید. با سرعت گرفتن پروژه، ساخت هر شناور به زمانی در حدود 7 ماه کاهش خواهش یافت. در ماه می 2006 قرارداد ساخت دو شناور اولیه کشور ایتالیا امضاشد. قرار شده است که در سال 2012 اولین شناور تحویل نیروی دریایی ایتالیا شود. در سال 2007 مراکش اعلام کرد که یک فروند از این شناورها را برای پیوستن به نیروی دریایی خود سفارش داده است. پیکربندی شناورهای کلاس فرم برای رسیدن به بهترین کارآیی عملیاتی، تعمیرات ونگهداری و به روزرسانی در آینده طراحی شده است. طراحی یکپارچه توانسته است فضای مشترک عرشه ها، موتورخانه و مسیرهای رفت و آمد را افزایش دهد. برای اینکه بتوان عملیات تعمیراتی را در اسلکه بهتر انجام داد در پاشنه شناور یک در بزرگ بارگیری تعبیه شده است که ابزار و تجهیزات را می توان از طریق آن به یک راهرو پهن انتقال داد. پانلهایی که در پل فرماندهی کشتی نصب شده اند می توانند انواع گوناگونی از وظایف مانند ارتباطات، ناوبری و هدایت شناور را برعهده بگیرند. همچنین سیستمهای نصب شده بر روی پل فرماندهی به گونه ای هستند که خدمه آن می توانند تمام سیستمهای داخلی شناور را مدیریت و هدایت کنند. این امر برای آگاهی از وضعیت امنیتی و همکاری با دیگر خدمه کشتی درنظرگرفته شده است. شناورهای هر دو کشور از توربینهای گازی به همراه دو شفت و دو پروانه برای حرکت خود استفاده می کنند. شناورهای فرم از توربینهای گازی مشابه توربینهای نصب شده در شناورهای کلاس افق استفاده می کنند. حداکثر سرعت شناورها 27 گره دریایی است. در هنگام اجرای عملیات ضدزیردریایی، شناور می تواند برای کاهش سر و صدا از موتورهای الکتریکی برای حرکت استفاده کند. در این حالت، حداکثر سرعت شناور تا 15 گره دریایی کاهش می یابد. یک سیستم انتقال نیروی گردان می تواند برای مانورهای دقیق، پهلوگیری، حرکت در بندر و غیر از اینها بکارگرفته شود. شرکت تالس مسئول توسعه و تغذیه سیستمهای مراقبت و ارتباطی شناورهای فرانسوی است. این سیستمهای عبارتند از سیستم جستجو و رهگیر مادون قرمز "آرتمیز" و رادار مراقبت و کنترل آتش سه بعدی "هرکول" که برای پدافندهوایی شناور بکار می رود. برد رادار هرکول در برابر اهداف هواگرد 250 کیلومتر و در برابر موشکهای کروز 80 کیلومتر است. سیستم هدایت نبرد شناورهای فرم ساخت شرکتهای "دی سی ان" و تالس بوده و بر اساس یک شبکه پرسرعت کار می کند. این سیستم قابل ارتقا بوده و می قادر است تا سلاح هایی که در آینده به شناور اضافه می شوند را به راحتی مدیریت کند. استانداردهای ارتباطی ناتو مانند لینک 11، لینک 16 و لینک 22 و "جی ست" به شناورهای فرم اجازه می دهند تا به راحتی با دیگر شناورهای عضو پیمان ناتو به تبادل اطلاعات و همکاری بپردازند. ارتباطات داخلی شامل وسایل ارسال پیام، تلفنهای عادی و بیسیم، تلویزیونهای مداربسته و اینترنت می شود. برای شناورهای فرم یک سیستم جنگ الکترونیک یکپارچه توسط شرکت تالس تدارک دیده شده است. ساژم نیز در حال ساخت نسل جدیدی از فریبنده ها برای شناورهای فرم می باشد. نمونه های شناور فرم که برای ایتالیا ساخته خواهند شد برای دفاع هوایی به موشکهای آستر15 مسلح شده اند. این شناورها همچنین از موشک انداز ایتالیایی تسئو مارک 2 برای شلیک موشکهای ضدکشتی "کف دریا" استفاده می کند. این موشک انداز از سیستم هدایت مجتمع استفاده می کند و برد موشکهای آن بالغ بر 55 کیلومتر است. تصمیم گرفته شده است تا در شناورهایی صادراتی از موشک انداز اتومات مارک 2 استفاده شود. نیروی دریایی ایتالیا 4 فروند شناور ضدزیردریایی و 6 فروند شناور چندمنظوره از کلاس فرم دریافت خواهد کرد. این شناورها جایگزین ناوچه های کلاس "مائستراله" و ناوچه های "لوپو" خواهند شد. این شناورها به سیستم ضدزیردریایی "میلاس" مجهز خواهد شد. میلاس یک سیستم برای مقابله با زیردریایی ها در تمام وضعیتهای هوا می باشد و توسط شرکت "ام بی دی آ" ساخته شده است. میلاس در حقیقت گونه ای از موشک انداز تسئو مارک 2 می باشد که با اژدرهای سبکی مانند "ام یو 90" مسلح شده است. این اژدرها برای مقابله با زیردریایی های شکارچی ساخته شده اند. محل زیردریایی توسط سونار شناور یا ادواتی چون سونارهای سوار بر هلیکوپتر شناسایی می شود. شناورهای فرم که به نیروی دریایی فرانسه تحویل خواهند شد در دو نمونه ساخته خواهند شد. نمونه هجومی به موشکهای کروز، اژدر و موشکهای پدافند هوایی مسلح خواهد شد. نمونه دیگر، ناوچه ضدزیردریایی است که به جای موشک کروز به سونارهای فعالی مجهز شده است که به دنبال شناور یدک کشیده خواهند شد. این شناورها جایگزین ناوچه های قدیمی کلاس "تورویل"، ناوچه های کلاس "جورج لگوس" و ناوچه های "تیپ آ69" خواهند شد. شناورهای فرم نیروی دریایی فرانسه به نسل سوم موشکهای ضدکشتی اگزوست مسلح شده اند. این موشکها بردی بیشتری نسبت به اگزوست های قبلی دارند و سیستم ناوبری پیشرفته آنها توانایی حملات ساحلی را نیز به آنها داده است. شرکت ام بی دی آ -که سازنده موشکهای اگزوست و آستر است- در حال تولید یک پرتاب کننده عمودی برای موشکهای کروز است که در سال 2011 به خدمت گرفته خواهد شد و توانایی حمله به خشکی را برای شناورهای فرم فراهم می سازد. این شرکت برنده مناقصه ای شده است که بر اساس آن باید در ژانویه گذشته اولین محموله 50 فروندی موشک کروز دریایی "اسکالپ" (این موشک در بریتانیا استورم شادو نامیده می شود و نمونه هواپرتاب آن قبلا توسط نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا، فرانسه و ایتالیا بکارگرفته شده است) را تحویل نیروی دریایی فرانسه می داد. موشکهای اسکالپ از هدایت اینرسیایی در طول مسیر استفاده می کنند و در مرحله آخر پرواز می توانند از روش هدایت الکترو-اپتیک بهره گیری کنند. برد نمونه های این موشک کروز که برای نیروی دریایی سفارش داده شده اند بیش از 1000 کیلومتر است. موشک اسکالپ از موشک انداز عمودی سیلور -ساخت دی سی ان- پرتاب می شود. شناورهای فرم فرانسوی از توپهای سوپرراپید 76/62 ساخت اوتومرالا استفاده می کنند. این توپها از یک دستگاه نشانه روی الکترو-اپتیک فرمان می گیرند. به علاوه این توپ را می توان از طریق پل فرماندهی نیز هدایت و شلیک کرد. 4 قبضه مسلسل 12.7 میلیمتری وظیفه حفاظت شناور را در برابر اهداف در فاصله نزدیک بر عهده دارند. ناوچه های فرم دارای یک سکوی پرواز و یک آشیانه هلیکوپتر در پاشنه خود هستند. یک سیستم ارتباطی اضطراری و کنترل از راه دور هلیکوپتر برای موارد بحرانی بر روی شناورها نصب شده اند. نمونه های هجومی فرم به پهپادهای تاکتیکی مجهز شده اند. این شناورها می توانند پهپادهای پرتاب شده از سایتهای زمینی یا دیگر شناورها را نیز هدایت کنند. فرم اولین شناور اروپایی است که به صورت استاندارد از پهپاد استفاده خواهدکرد. مشخصات تاریخ سفارش 2005 تاریخ شروع پروژه ؟ تاریخ به آب انداختن ؟ تاریخ به خدمت گرفته شدن 2011 وزن کامل 5800 تن طول 137 متر عرض 19متر آبخور 5 متر پیشرانه 2 دستگاه توربین گازی ال ام 2500 هر یک به توان 32 مگاوات؛4 دیزل ژنراتور هر یک به توان 2.1 مگاوات؛2 محور متصل به 2 پروانه حداکثر سرعت 27گره دریایی؛15 گره دریایی در حالت سکوت برد 6000 گره دریایی خدمه 108 نفر هلیکوپتر 1 یا 2 فروند هلیکوپتر ان اچ 90 ؛توانایی حمل هلیکوپتر ئی اچ 101(ایتالیا) تجهیزات الکترونیک رادار هرکولس(فرانسه)؛رادار امپار (ایتالیا)؛سونار شناور (ضدزیردریایی) تسلیحات موشک انداز 8تایی اگزوست (فرانسه هر دو نمونه)؛توپ 127 میلیمتری اتوبرتا با برد 120 کیلومتر( تهاجم زمینی فرانسه)؛موشک کروز دریایی اسکالپ (تهاجم زمینی فرانسه)؛موشک انداز تسئومارک 2(ایتالیا هر دو نمونه)؛موشک انداز ضدزیردریایی میلاس(ضدزیردریایی ایتالیا)؛2 قبضه توپ سوپرراپید 76میلیمتری (تمام نمونه ها)؛4 قبضه توپ 12.7 میلیمتری ضدهوایی؛سیستم موشک انداز پامز شامل موشک انداز چندلوله عمودی و موشکهای آستر 30 یا آستر15(تمام نمونه ها)؛2 قبضه اژدرافکن دولوله (تمام نمونه ها) قایق و دیگر شناورها ؟ افق فوربین منبع مجله جنگ افزار نویسنده رضاکیانی موحد
  5. راستش مطالب رو همون جور ارائه کردم که در مجله ارائه شده. دوستان می تونند اون رو توی فایل ورد کپی پیست کنند وبعد سر فرصت بخونندش. هدف من هم بیشتر دوستانی هستش که در خارج از کشور زندگی می کنند و به مجله دسترسی مستقیم ندارند. به هر حال چشم بعدی ها رو جداجدا تاپیک می کنم. رضا
  6. جدیدا رسم شده اروپایی ها شناورهای بزرک می سازند ولی اسمهای کوچک روش می ذارند. همین شناور از نظر اندازه و وزن تقریبا در حد یه ناوشکن هستش ولی به صورت رسمی به عنوان یه ناوچه معرفی شده. ناوچه های مشترک ایتالیا-فرانسه به نام کلاس فرم و کلاس افق هم تقریبا همین حالت رو دارند. حالا علتش چیه خدا عالمه.
  7. سیادت 400 ساله بریتانیا بر نیمی از جهان به دست نیامد مگر به واسطه قدرت دریایی آن کشور. نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا نیز -به همراه دیگر قدرتهای دریایی- خود را برای ورود به قرن جدید و نیازهای نظامی آن آماده می سازد. تا کنون جایگزینی ناوشکنهای قدیمی تایپ 42 به وسیله ناوشکنهای مدرن تایپ 45 قطعی شده است اما برای جایگزینی ناوچه های تایپ 22 و تایپ 23 هنوز شناوری درنظرگرفته نشده است. بریتانیا نیز مانند آمریکا هنوز گزینه نهایی خود را برای نبردهای فردا انتخاب نکرده است. ناوشکن تایپ 45 ناوشکن های تایپ 45 به نام ناوهای کلاس دی یا کلاس دارینگ نیز شناخته می شوند و مدرنترین شناورهای رزمی نیروی دریایی سلطنتی به حساب می آیند. انتظار می رود که اولین آنها -اچ ام اس دارینگ- در سال 2009 عملیاتی شود. لرد اول دریاداری -دریاسالار سر آلن وست- پس از به آب انداختن دارین اظهار داشت که این ناو تواناترین ناوشکن نیروی دریایی بریتانیا تا کنون بوده است. این شناور بزرگترین ناو اسکورت ساخته شده توسط بریتانیا از 50 سال پیش تا به حال است و گفته می شود که قدرت آتش یک فروند شناور تایپ 45 از تمامی شناورهای قدیمی تایپ 42 بیشتر است. تا به امروز، ساخت 6 فروند شناور جدید قطعی شده است و انتظار می رود که پس از سال 2009 جمعا 8 شناور از این کلاس وارد خدمت نیروی دریایی سلطنتی شوند. در ابتدای دهه 90 بریتانیا نیاز به یافتن جایگزین برای ناوشکنهای تیپ 42 خود را احساس کرد. بریتانیا با 7 کشور دیگر عضو ناتو به بررسی ساخت یک شناور مشترک -پروژه "ان اف آر 90"- پرداختند. کمی بعد، پروژه ان اف آر 90 لغو شد. پس از آن، بریتانیا به همراه فرانسه و ایتالیا پروژه "افق" را آغازکردند که به دلیل نیازهای عملیاتی متفاوت این سه کشور، بریتانیا از آن پروژه هم پای پس کشید و به تنهایی ساخت شناور مورد نیاز خود را پیگیری کرد. در نوامبر سال 1999 شرکت مارکونی به عنوان مقاطعه کار اول ساخت تایپ 45 برگزیده شد. 7 روز بعد صنایع هوافضای بریتانیا و مارکونی به هم پیوستند و غولی به نام "بی آ ئی سیستمز" را تشکیل دادند. ساخت تایپ 45 تحت مدیریت شرکت جدید ادامه یافت. تایپ 45 به صورت معنی داری از ناوهای قدیمی تایپ 42 بزرگتر هستند. تناژ این کشتی تقریبا 1.5 برابر ناوهای کلاس تایپ 42 است ولی با این وجود، خدمه تایپ 45 در حدود 100 نفر از خدمه تایپ 42 کمتر است. این کاهش شگفت انگیز به دلیل استفاده از سیستمهای کامپیوتری و خودکار در اداره تایپ 45 می باشد. نفرات کمتر و اندازه بزرگتر به معنی اتاقهای بزرگتر و راحت تر برای خدمه شناور می باشد. درضمن، می توان 60 تفنگدار دریایی را به همراه تجهیزاتشان در تایپ 45 حمل کرد. بدنه این ناو برای کاهش سطح مقطع راداری تطبیق داده شده است. در طراحی تایپ 45 سعی شده است که قطعات موجود بر روی عرشه ناوهای سنتی به درون بدنه منتقل شوند. زوایای بدنه به گونه ای طراحی شده اند که کمترین میزان امواج رادار را به سمت منبع امواج بازگردانند. تایپ 45 در زمینه طرح بدنه آشکارا تحت تاثیر لافایت فرانسوی بوده است. بدنه تایپ 45 به صورت مشترک توسط بی آ ئی سیستمز و "وی تی گروپ" ساخته شده است. هر کدام از این دو شرکت مسئول ساخت قسمتهای متفاوتی از بدنه هستند. درنهایت 6 ماجول بزرگ جداگانه ساخته شدند و پس از حمل به حوضچه خشک به یکدیگر مونتاژ شدند. تایپ 45 شناوری است که اختصاصا برای دفاع هوایی ساخته شده است و ماموریت آن بر اساس نیازهای عملیاتی ناتو پس از پایان جنگ سرد تعریف شده است. تجهیزات الکترونیکی و موشکهای نصب شده بر روی این شناور به آن اجازه درگیری با هواگردهای دشمن را در فاصله نزدیک و یا دور می دهند. قلب این تجهیزات دفاعی یک طرح مشترک ایتالیایی-فرانسوی-بریتانیایی به نام "پامز" است. پامز از یک رادار رهگیر سامپسون برای یافتن اهداف و هدایت آتش استفاده می کند. اطلاعات جمع آوری شده توسط این رادار یک موشک انداز 48 سلولی سیلور -مجهز به موشکهای آستر- را تغذیه می کند. پامز می تواند چندین موشک را در یک لحظه هدایت کند. موشک انداز سیلور نیز به گونه ای ساخته شده است که در آینده می توان از موشکهای پیشرفته تر در آن بهره گرفت. گفته می شود که رادار سامپسون می تواند هواگردی به اندازه توپ بیس بال و با سرعت 3 برابر صوت را رهگیری کند. تایپ 45 به موشکهای کروز مسلح نشده است ولی ظرفیت کشتی به اندازه ای زیاد است که در صورت نیاز به سادگی می توان آن را به موشکهای کروز مسلح ساخت. به علاوه می توان تایپ 45 را به موشکهای ضدکشتی هارپون نیز مسلح کرد. دارینگ توانست در طی یک آزمایش در آگوست سال 2007 در طی 70 ثانیه به سرعت 29 گره دریایی دست پیداکند. مشخصات تاریخ سفارش ؟ تاریخ شروع پروژه مارس 2003 تاریخ به آب انداختن اول فوریه 2006 تاریخ به خدمت گرفته شدن 2008-2009 وزن کامل 7350 تن طول 152.4 متر عرض 21.2متر آبخور 5 متر پیشرانه 2 توربین گازی رولزرویس/نورث روپ گرومن هر یک به توان 21.5 مگاوات؛2 موتور الکتریکی هر یک به توان 20 مگاوات؛2 محور متصل به 2 پروانه که به صورت خودکار سرعت آنها کنترل می شود. سرعت 29+ گره دریایی برد 7000 گره دریایی با سرعت اقتصادی خدمه 190 نفر هلیکوپتر 1 فروند هلیکوپتر لینکس مسلح شده به موشکهای ضدکشتی و اژدر یا 1 فروند هلیکوپتر مرلین تجهیزات الکترونیک پرتاب کننده فریبنده ضدموشک سیگنات؛فریبنده ضداژدر اس اس تی دی اس؛رادار چند منظوره رهگیر سامپسون؛رادار مراقبت سه بعدی برد بلند اس 1850ام؛سونار ام اف اس 7000؛ تسلیحات موشک انداز 48 سلولی سیلور؛2 قبضه توپ 20 میلیمتری ولکان فالانکس یا 2 قبضه توپ ضدهوایی 30 میلیمتری اورلیکن؛1 قبضه توپ دریایی 114 میلیمتری مارک 8 آر وی تریتون در انتهای قرن بیستم نیروی دریایی سلطنتی پروژه "شناورهای رزمی آینده" را برای جایگزینی ناوچه های تیپ22 و تیپ 23 خود ارائه داد. قرار بود که شناورهای جدید به صورت شناورهایی چند منظوره طراحی و ساخته شوند ولی به صورت مشخص از توان ضدزیردریایی قویتری برخوردار باشند. شناور آزمایشی آر وی تریتون پاسخی به این برنامه بود. هزینه پروژه توسط آژانس ارزیابی و تحقیقات دفاعی (QinetiQ که معمولا DERA نیز نامیده می شود)تامین شد. در آگوست 1998 وزارت دفاع مقاطعه ساخت شناور جدید را به شرکت "واسپور ثورنیکرافت" واگذارکرد. تریتون نام خدای دریاها است که یک نیزه 3 شاخه مشخصه او است و چون شناور آزمایشی جدید از یک طرح 3 تکه (Trimaran بدنه ساخته شده از 3 قسمت که بیشتر در کشتی های تفریحی و ورزشی استفاده می شود)بهره گرفته بود نام تریتون را بر آن نهادند. تریتون بزرگترین تریماران ساخته شده در جهان است که پیشرانه آن را موتورهای درون سوز تامین می کنند. تریتون در سال 2000 به آب انداخته شد و در سال 2001 تحت یک سری آزمایشهای سخت قرارگرفت تا ثابت شود که می توان بدنه تریماران را با موفقیت در شناورهای بزرگ جنگی بکارگرفت. بزرگترین مسئله برای نیروی دریایی نحوه پهلوگیری این شناور جدید در بندرگاه ها و یا درکنار دیگر شناورهای سنتی نیروی دریایی بود. نیروی دریایی تا کنون چنین تجربه ای را از سرنگذرانده بود. علاوه بر آن، برای اولین بار عملیات نشست و برخاست هلیکوپتر از عرشه یک تریماران بر روی شناور تریتون انجام گرفت. وزارت دفاع ایالات متحده نیز از نزدیک شاهد آزمایشهای متحد اروپایی خود بود. تریتون در یک مانور به همراه شناورهای گارد ساحلی آمریکا شرکت کرده است. یکی از آزمایشهای که بر روی تریتون انجام شد آزمایش رسیدن به سرعتهای گوناگون در وضعیتهای مختلف دریا بود. یک سیستم تعادل خودکار وظیفه حفظ تعادل شناور را در دریای متلاطم برعهده دارد. تریتون با موفقیت آزمایشهای تجدید آذوقه در میان دریا، بارگیری کامل و یدک کشیدن قایقهای کوچک را از سرگذراند. تریتون ثابت کرد که می تواند به تمام توانایی های یک شناور با بدنه سنتی دست پیداکند. پس از پایان این سفر، تریتون برای دیگر تکنولوژی های بکارگرفته شده در ساختمانش از جمله پروانه های کامپوزیتی دوباره به دریا بازگشت. این پروانه ها 2.9 متر قطر داشتند و نسبت به پروانه های معمولی بکاررفته در شناورهای سنتی وزن کمتری داشتند. این امر، لرزش و در نتیجه سروصدای حاصله از چرخش پروانه در آب را کمتر می کند. خروجی اگزوز موتورها از بین قسمتهای بدنه و به گونه ای خارج می شود که توانایی موشکهای مادون قرمز برای هدف قراردادن شناور به حداقل برسد. مانند دیگر شناورهای قرن آینده توانایی حرکت پنهان از عناصر اساسی طراحی تریتون بود. آشیانه تریتون می تواند یک فروند هلیکوپتر لینکس یا پهپادهای کوچک را در خود جای دهد. پس از لغو شدن پروژه "شناورهای رزمی آینده" توسط نیروی دریایی سلطنتی تریتون به شرکت "گاردلاین مارین ساینس لیمتد" فروخته شد تا به عنوان یک کشتی تحقیقاتی چند منظوره در زمینه اقیانوس شناسی بکاررود. تریتون به سنسورها و ادوات نقشه برداری و ناوبری جدیدی مجهز شد. تریتون برای به هوافرستادن یک بالون آزمایشی به عنوان سکوی پرواز انتخاب شد. این غول هلیومی به ارتفاع آسمان خراش امپایر استیت بود و قراربود که با 2 خدمه به ارتفاع 132000 پا صعودکرده و رکورد ارتفاع بالونهای سرنشین دار را بشکند. این کوشش در سپتامبر 2003 شکست خورد. در دسامبر 2006 تریتون طبق یک قرارداد به استرالیا داده شد تا برای نگهبانی آبهای ساحلی شمال استرالیا بکارگرفته شود. تریتون به 2 قبضه مسلسل کالیبر 50 مسلح شد و 28 افسر نظامی هدایت آن را برعهده گرفتند. تریتون در میانه ژانویه 2007 به استرالیا رسید. مزیتهای یک بدنه تریماران به بدنه سنتی را می تواند در موارد زیر دانست: قیمت کمتر، سطح مقطع راداری کمتر، سرعت بیشتر، پایداری بیشتر، ظرفیت بیشتر. این گونه شناورها را می توان برای ماموریتهای گوناگونی مانند گشت ساحلی، حمل بار و حمل هواگردهای کوچک پنهان بکارگرفت. نیروی دریایی سلطنتی برای جایگزینی ناوچه های تایپ 22 و تایپ 23 اکنون 3 پروژه را در دست دارد که به صورت موازی بر روی توسعه آنها کارمی شود. شاید که یک نمونه چندمنظوره از ناوشکنهای تایپ 45 برای رسیدن به این هدف در آینده ساخته شود. مشخصات تاریخ سفارش 1998 تاریخ شروع پروژه ؟ تاریخ به آب انداختن می 2000 تاریخ به خدمت گرفته شدن آگوست 2000 وزن کامل 2236 تن طول 98.7متر عرض 22.5 متر آبخور 3متر پیشرانه 2 ژنراتور دیزل به توان 2 مگاوات و 2 موتور الکتریکی هر یک به توان 350 کیلووات سرعت 18 گره دریایی برد نامعلوم خدمه 12 نفر هلیکوپتر 1 فروند هلیکوپتر لینکس تجهیزات الکترونیک تجهیزات ناوبری مارین بریجمستر ساخت نورث روپ/گرومن؛2 رادار اس و ایکس؛2 گیرنده جی پی اس؛تجهیزات ارتباطات ماهواره ای؛سونار تسلیحات ندارد 1- عرشه پرواز هلیکوپتر 2- رادار ناوبری 3- رادار بردبلند جستجوی سطح/هوا 4- دکل ارتباطی 5- مسلسل سبک 6- رادار چندمنظوره کنترل آتش 7- سیستم کنترل آتش 8- موشک انداز 48 سلول عمودی 9- توپ سینه کشتی 10- سونار نسبت اندازه شناورهای قدیمی تایپ 42 در برابر شناورهای تایپ 45 در پایین تصویر دیده می شود. اچ ام اس دارین تریتون منبع مجله جنگ افزار نویسنده رضا کیانی موحد
  8. حق با آقا سعید هستش. میگ 21 در رده خودش جنگنده پرقدرتی بود و هنوز هم به نوعی هستش (البته اگر آپ تو دیتش کننند) . در داگ فایت هم به راحتی از پس فانتوم بر میومد (البته اگر خلبان قابلی داشت) همین هواپیماها رو در فاصله جنگ 1967 و 1973 شوروی به عنوان قرض به نیروی هوایی مصر داد تا رهگیری خاک مصر رو انجام بدهند و با موفقیت تونستند جلوی نفوذ جتهای اسرائیلی رو به داخل خاک مصر بگیرند. بزرگترین مشکل این هواپیماها ی روسی به نظر من خلبانشونه چون بیشتر تاکتیکهای رزم هوایی روسها وابسته به کنترل کننده زمینی هستش و این دست خلبان رو می بنده. البته شایدم نظر من اشتباه باشه. دوستان اگر نظری دارند لطف کنند بنویسند. هرچه که هست فعلا ما یه چند اسکادارانی از این میگها داریم و باهاشون حال می کنیم.
  9. دست درد نکنه عزیز! کسی هست که بدونه این موشکهای عکس دوم و عکس یکی مونده به آخر اسمشون چیه و به چه کاری میان؟
  10. خروجی موتورش جوری ساخته شده که زاویه اش تغییر می کنه. الان هم فکر کنم در انگلیس از رده خارج شده و قراره اف35 جاشو بگیره. نکته جالب درباره اش اینه که در جنگ فالکند هیچ کدومشون در داگ فایت سقوط نکردند.
  11. شناورها ی فعال 156 فروند ناوهواپیما بر فعال 1 فروند کلاس سنتائور ناوشکن 8 فروند کلاس دهلی 3 فروند کلاس راجپوت 5 فروند ناوچه 13 فروند کلاس شیوالیک 1 فروند کلاس تالوار 3 فروند کلاس براهماپوترا 3 فروند کلاس گوداواری 3 فروند کلاس نیلگری 3 فروند کورت 24 فروند(ناوچه سبک) زیردریایی هسته ای 1 فروند از کلاس چاکرا زیردریایی متعاارف 16 فروند کشتی آبی خاکی 22 فروند قایق گشتی 26 فروند مین جمع کن 13 فروند تانکر 10 فروند کشتی شناسایی 8 فروند کشتی آموزش 2 فروند کشتی تحقیقاتی 1 فروند کشتی بادبادنی آموزشی 2 فروند با یه چندتایی یدک کش و این حرفا کشتی در حال ساخت 35 فروند 2 فروند هواپیمابر 1 فروند ناوشکن 5 فروند ناوچه 1فروند کوروت 1 فروند زیردریایی هسته ای 1فروند زیردریایی متعارف 1 فروند کشتی آبی خاکی با یه چند تا شناور کوچک دیگه کشتی ها ی درحال برنامه ریزی تقریبا 50 فروند نیروی هوادریا انواع هواپیماها مانند میگ29، هاریر، توپولوف95، ایلوشین38، دورنیر228، انواع هلیکوپتر مانند سی کینگ، تراو، آلویت3، کاموف28، کاموف31، میل می 2 تسلیحات موشکهای بالستیک پتاب شوند ه از زیردریایی ساگاریکا و آگنی3(درحال توسعه) موشک بالستیک پریتویل3 موشک ضدکشتی کروز از انواع مختلف مانند براهموس، کلاب، اس اس ان-25، استایکس، سی ایگل، نیربهای(در حال توسعه) موشک هوا به هوا: دربی موشک زمین به هوا انواع مختلف مانند: باراک، سام 17، سام 19، سام 11، سام 5 دریایی، ایگلا اژرد انواع مختلف مانند: شینا، آ244 اس، آپی آر2، تایپ53-65و ..... توپ: * A-190(E)100mm * AK-100 100mm * AK-176 76mm gun * AK-76/60 76mm gun * Twin mount gun (76mm) * OTO Melera Rapid 76mm gun * Mk.6 Vickers 114mm gun * Bofors 40mm/57mm/60mm guns * Oerlikon 20mm gun (for Patrol Boats) پدافند هوایی * AK-630 * AK-230 * CADS-N-1 Kashtan موشک ضدزیردریایی * RBU-6000 * RBU-6000 (RPK-8) * RBU-12000 (UDAV-1) * RBU-1000 * GSh-30 اطلاعات تکمیلی در http://indiannavy.nic.in/
  12. آقا جان میشه اسم این نقاط و اینکه کجای جهان قرار دارند رو هم بنویسی!
  13. فرض می کنیم برای بمباران عمق خاک دشمن دارید با یه هوپیمای ضربتی یا بمب افکن پرواز می کنید. دشمن هم توسط هواپیماهای فلانکر خودش می خواهد شما رو رهگیری کنه. در یه همچی وضعیتی دوست داشتید که خلبان چه هواپیمایی بودید؟ سوخو24،اف117، فانتوم، بی 1 ، بلک جک........ لطف کنید با دلیل انتخاب خودتون رو تشریح کنید.
  14. 36 استراتژی عبارت است از 36 ضرب المثل چینی درباره تاکتیکهای جنگی. آنها 36 سناریو از جنگهای باستانی چین را بیان می کنند که در افسانه های تاریخی دوران دولتهای جنگجو و دوره سه پادشاهی نفوذ داشته اند. آنها، بیشتر از اینکه متون نوشته شده باشند، سینه به سینه نقل شده اند و بسیاری از نویسنده ها سعی در مقایسه این عبارتهای گوناگون در تاریخ نقلی چین گرده اند. چینی ها می گویند:" تنها 36 استراتژی در زیر سقف آسمان وجود دارد." به این معنی که تمام استراتژیهای نبردهای مدرن و باستانی، نوعی از این 36 استراتژی اصلی هستند. براستی که، شباهت بسیاری بین نبردهای استراتژیک غربی و این 36 اصل وجود دارد. 36 استراتژی را می توان به سن تزو نسبت داد ولی این امر درست نیست، زیرا سن تزو در دوره بهار و پاییز در چین می زیست، درحالیکه اغلب این ضرب المثلها به دوران تاریخی بعد از بهار و پاییز تعلق دارند. برخلاف هنر جنگیدن که کتابی درباره تاکتیک است، 36 استراتژی بیشتر به استراتژی می پردازد. دوستان اگر می توانند مثالهای تاریخی این استراتژیها رو بنویسند خیلی خوب می شه.... بخش اوّل: استراتژیهای برنده استراتژی1: آسمان را دربرابر دریا فریب ده. در تاریکی و سایه حرکت کن، سرزمینهای جدا افتاده را اشغال کن، پنهان شدن پشت پرده، فقط بدگمانی ها را زیادمی کند. برای پایین آوردن گارد دشمن، باید قصد واقعی خود را زیر نقاب فعّالیتهای روزانه پنهان کنی. استراتژی 2: جابلقا را محاصره کن تا جابلسا را نجات دهی. هنگامی که دشمن بسیار قوی است و مستقیم حمله می کند، به جایی که برایش مهم است حمله ببر. بدان که وی نمی تواند در همه چیز برتر باشد. در جایی، شکافی در زره وجود دارد، در عوض می توان به یک نقطه ضعف حمله کرد. به عبارتی دیگر، ممکن است که سعی کنی به خویشاوندان حمله کنی تا روحیه وی را تضعیف کنی. استراتژی3: با چاقوی قرضی بکش. با استفاده از قدرت دیگران حمله کن تا قدرت تو تحلیل نرود و از نیروی خود استفاده نکنی. هر متّحدی را فریب ده تا به دشمنت حمله برد، به یک صاحب منصب رشوه بده تا خائن شود یا از قدرت حریف در برابر خودش استفاده کن. استراتژی4: درحالیکه انرژی خود را ذخیره می کنی، دشمن را مجبور کن تا خودش را خسته کند. انتخاب زمان و مکان نبرد، یک برتری است. اینگونه تو می دانی که کجا و کی نبرد آغاز می شود، درحالیکه دشمنت نمی داند. دشمن را تشویق کن تا انرژی خود را صرف درخواستهای بیهوده کند، درحالیکه تو داری انرژی خود را ذخیره می کنی. وقتی که خسته و گیج شد با انرژِی و عزم حمله کن. استراتژی 5: از فرصت آتش سوزی برای دستبرد زدن به دیگران استفاده کن.(خانه در حال سوختن را غارت کن.) هنگامی که کشوری را درگیرهای داخلی عاجز کرده اند، مرض و قحطی مردمش را مستأصل کرده اند، فساد و جنایت حکمفرما شده اند، آنگاه نمی تواند در برابر تهدیدات خارجی مقابله کند. این زمان، زمان حمله است. استراتژی6: وانمود کن که به شرق حمله می کنی و سپس به غرب حمله کن. در هر نبردی، عنصر غافلگیری می تواند یک برتری را پایمال کند. حتی هنگامی که با دشمن رودررو هستی، حمله به جایی که او انتظار ندارد، می تواند غافلگیر کننده باشد. برای این امر، باید که با فریب، یک انگیزه در فکر او بسازی. بخش دوّم: استراتژی های رودررویی با دشمن استراتژی 7: از هیچ چیز، همه چیز بساز. از یک فریب دوباره استفاده کن. به اوّلی واکنش نشان داده می شود و اغلب نتیجه دوّمی بهتراست، اما دشمن در برابر سوّمی دودل خواهد شد. بنابر این، فریب سوّمی حمله واقعی است که دشمن را با گارد پایین غافلگیر می کند. استراتژی 8: شاهراه را بازسازی کن تا راه خراب را بگیری. با دو نیروی همگرا به دشمن حمله کن. اوّلی حمله ای مستقیم، آشکار و برای اینکه دشمن دفاعش را آماده کند. دوّمی غیرمستقیم، گمراه کننده، دشمن انتظار آن را ندارد و باعث می شود که در آخرین لحظه نیرویش را تقسیم کند. این امر، آنها را در گیجی و بدبختی رها می کند. استراتژی9: نظاره کن که آتش در میان خانه شعله می کشد. ورود به صحنه نبرد را به تاخیر بینداز تا دیگر بازیگران از نبرد در برابر هم خسته شوند. آنگاه باتمام قدرت وارد شو و ابتکار را در دست گیر. استراتژی10: چاقو با یک لبخند غلاف می شود. دشمن را با مورد لطف قرار دادن طلسم کن. هنگامی که از اعتمادش بهره بردی، پنهانی برعلیه او حرکت کن. استراتژی11: درخت آلو، قربانی درخت هلو می شود. (برای نگه داشتن طلا، نقره را بده.) برای رسیدن به اهداف بلندمدّت شرایطی پیش می آید که باید موضاعات کوتاه مدّت را رها کنی. این استراتژی قربانی کردن است که به موجب آن شخصی دیگر به پیامدهایی تن می دهد که دیگران نمی دهند. استراتژی12: بزغاله را در طول راه بدزد.(فرصت دله دزدی را از دست نده.) درحالیکه نقشه هایت را انجام می دهی به قدری انعطاف پذیر باش تا از هر فرصتی که ظاهر می شود بتوانی بهره بری، هر چند که کوچک باشد. برای خود، با هر دستبردی سودمند باش، هر چند که بی اهمیّت باشد. بخش سوّم: حملات استراتژیک استراتژی 13: با سنگ زدن به علفهای اطراف مار، او را از جا بپران. وقتی که نمی توانی نقشه های حریف را کشف کنی، حمله ای کوتاه کن و واکنش دشمن را ملاحظه کن. رفتار او، استراتژی او را فاش خواهد کرد. استراتژی14: جسدی دیگر قرض کن تا قلب را زنده کنی. مؤسّسه، تکنولوژی یا روشی را که فراموش شده یا لورفته بکارگیر و آن را برای مقاصد خود اختصاص بده. بعضی چیزها از گذشته را به وسیلۀ دادن مقصدی جدید یا تفسیری مجدد زنده کن و افکار قدیمی، آداب و رسوم و سنتها را به زندگی بیاور. استراتژی15: ببر را فریب ده تا کنامش را ترک کند. هرگز به دشمنی که به خاطر موقعیّتش برتری دارد، مستقیم حمله نکن. در عوض، او را تطمیع کن تا محلش را ترک کند. بدین ترتیب او را از منبع قدرتش جداکن. استراتژی16: به منظور گرفتن همه، باید به یکی اجازه داد فرارکند. حیوانی که در گوشه گیرافتاده است، اغلب؛ آخرین حمله ناامیدانه اش را انجام می دهد. برای جلوگیری از این امر، به دشمن اجازه بده تا باور کند که هنوز راهی برای رهایی دارد. توسط آرزوی فرار، حمله اش تعدیل می شود. هنگامی که در پایان آزادی، ثابت شد که امکان فرار فریب بوده است، روحیه اش نابود می شود و بدون جنگ تسلیم خواهد شد. استراتژی17: برای گرفتن یابو خسته یک آجر بیانداز. یک تله آماده کن. سپس با استفاده از طعمه دشمن را به سمت تله ات جلب کن. در جنگ، طعمه فرصتی برای سودبردن است. در زندگی، طعمه فرصتی است برای رسیدن به توانگری، قدرت یا سکس. استراتژی18: با اسیر کردن رؤسا، دشمن را شکست بده. اگر ارتش دشمن قوی است امّا فقط توسط پول یا تهدید به گرد فرمانده خود جمع شده اند، فرمانده آنان را هدف گیر. اگر فرمانده را بزنی، بقیه ارتش یا ناپدید می شوند یا به سمت تو می آیند. به هرحال، اگر آنها به خاطر وفا داری گرد او آمده اند مراقب باش! زیرا ارتش او می تواند برای انتقام خون او به جنگ ادامه دهد. بخش چهارم: استراتژی های هرج ومرج استراتژی19: هیزم را از زیر دیگ درآور.(دسته را از تبر خارج کن.) وقتی با دشمنی قوی مواجه می شوی، باید ابتدا او را با تحلیل بردن زیرساختها و حمله به منابعش تضعیف کنی. استراتژی20: ماهی گرفتن از آب گل آلود. قبل از درگیری با نیروهای دشمنت، برای تضعیف آگاهی و قوه تصمیم گیری او، آشفته اش ساز. اعمال غیرمعمول، عجیب و غیر مترقّبه انجام بده تا بدگمانی اش را برانگیخته کنی و فکرش را مغشوش کنی. دشمن مختل شده همچنین آسیب پذیر است. استراتژی21: نمودهای اشتباه دشمن را گمراه می کند. هنگامی که در خطرشکست هستی و تنها بخت تو، فرار و دوباره نیرو جمع کردن است، باید نیرنگ بزنی. درحالیکه تمرکز دشمن بر آن نیرنگ است، به صورت نهان، نیروهایت را فقط با ترک خطوط پشت خط مقدمت خارج کن. استراتژی22: برای گرفتن دزد در را ببند. اگر شانس این را داری که تمام دشمن را اسیر کنی، پس باید که آن را به وسیله به پایان بردن سریع جنگ به انجام رسانی. به دشمنت اجازه بده تا گیاهان و غلات را برای نبردهای آینده نجات دهد. اما اگر موفق به فرار شدند، در تعاقبشان هشیار باش. استراتژی23: درحالیکه به همسایه ات حمله می بری با کشورهای دوردست، دوستانه رفتار کن. این مسئله واضح است که ملتهای همجوار دشمن هم اند در حالیکه ملتهای دور از هم، بهترین متّحدین را می سازند. هنگامی که در یک زمینه قوی ترین هستی، بزرگترین تهدید از ناحیه دوّمین قدرت در همان زمینه است نه قوی ترین در دیگرزمینه ها. استراتژی24: برای فتح سرعندیب گذرگاهی امن به دست آورید. برای حمله به یک دشمن مشترک از متّحدینت منابعشان را قرض کن. هنگامی که دشمن شکست خورد، آن منابع را بر علیه متّحدی که برای اوّلین بار تو را در مضیقه قرار داد، بکاربر. بخش پنجم: استراتژیهای پیوسته استراتژی25: دکلها را با چوبهای فاسد عوض کن. آرایش نظامی دشمن را به هم بزن، در روشهای عملیّات آنها دخالت کن، قواعدی که آنها دنبال می کنند عوض کن، مخالف استانداردهای آموزشی آنها رفتار کن. بدین وسیله، ستونهای تکیه گاه آنها برداشته می شوند، حلقه های اتّصالی که گروهی از مردان را تبدیل به گروهی جنگجو می کنند. استراتژی26: به توت اشاره کن و اقاقیا را نفرین کن. انضباط داشته باش ، هدایت کن، به دیگران هشدار ده، از مقایسه و تشریح استفاده کن. بدون نام گذاری مستقیم نامها، آن اتهامات، بدون آشکار کردن همدستی در جرایم نمی توانند تلافی شوند. استراتژی27: وانمود کن یک خوکی تا ببر را بخوری. پشت نقاب یک احمق، یک مست، یا دیوانه پنهان شو تا در مورد منظور و انگیزه خود دشمن را آشفته کنی. دشمنت را در مورد توانایی هایت تا هنگامی که اطمینان یابد فریب بده، آنگاه گاردش را پایین می آورد. سپس می توانی حمله کنی. استراتژی28: هنگامی که دشمن بالای بام رفت نردبان را از زیر پایش بکش. با طعمه دادن و نیرنگ دشمن را به زمنیهای سخت بکشانید. سپس خطوط ارتباطی و راه فرارش را قطع کنید. برای فرار باید در دو جبهه بجنگد، نیروهای تو و نیروهای طبیعت. استراتژی29: با شکوفه های عوضی، درخت را بپوشانید. اتصال شکوفه های گل ابریشم به یک درخت خشک شده، بیننده را به این اشتباه می اندازد که درخت هنوز سالم است. درمیان این تزویر و تغییرقیافه دادن، چیزهای کم تعداد را پرتعداد نشان ده، چیزهای بی خطر را خطرناک و بی مصرفها را قابل استفاده. استراتژی30: جای میزبان و مهمان را عوض کن. بوسیله نفوذ به اردوگاه دشمن زیر نقاب همکاری، تسلیم شدن یا صلح دشمن را ازدرون شکست بده. این راهی است که می توانی ضعفهای او را کشف کنی و آنگاه، هنگامی که آسوده است، مستقیم به منبع قدرتش ضربت بزنی. بخش ششم: استراتژیهای شکست استراتژی31: تلۀ زیبا.(تلۀ ظریف، از یک زن برای به دام انداختن یک مرد استفاده کن.) زنان زیبا را به سمت دشمن بفرست تا موجب نزاع در اردوگاه او شود. این استراتژی می تواند در 3 سطح انجام شود. اول، فرمانروا شیفته زیبارویی می شود که موجب اهمال او در وظایفش می گردد و هوشیاری او را کاهش می دهد. دوم، مردان بارگاه شروع می کنند به نشان دادن رفتار خشن که اختلاف های کوچک بازمانده از عملیات و روحیه جنگی را برانگیخته می کند. سوم، دیگر زنان بارگاه بوسیله حسادت و غبطه خوردن برانگیخته می شوند و شروع میکنند به کشیدن نقشه توطئه که وضعیّت را بدتر می کند. استراتژی32: دژ خالی.(تلۀ فکری، دژی را خالی کن تا دشمن فکر کند که در آن پر از تله است.) وقتی که دشمن در تعداد دست بالا را دارد و وضعیّت تو بگونه ای است که انتظار داری هر لحظه مورد حمله قرار بگیری، تمام بهانه های آمادگی رزمی کنار بگذار و اتّفاقی عمل کن. مگر اینکه دشمن توصیف دقیقی از وضعیّت این رفتار غیرمعمول تو داشته باشد که بدگمانی اش را بیدار کند. اگر شانس بیاوری، ممکن است که از حمله منصرف شود. استراتژی33: اجازه بده تا جاسوس بی دقّت دشمن در اردوگاه او اختلاف اندازد.(از جاسوس دشمن استفاده کن تا اطّلاعات دروغین را پراکنده کند.) توانایی جنگیدن دشمن را توسط اختلافات پنهانی بین او و دوستان، متّحدین، مشاوران، خانواده، فرماندهان، سربازان و مردمش کاهش بده. درحالیکه او گرفتار رفع کردن ستیزه های داخلی است توانایی او در حمله یا دفاع کاهش می یابد. استراتژی34: به خود ضربه ای بزن تا اطمینان دشمن را جلب کنی.(خود را طعمه قرار ده.) وانمود کردن آسیب دیدگی دو کاربرد احتمالی دارد. اوّل، دشمن آرام می شود تا گاردش را پایین بیاورد و بیشتر از این به تو به چشم تهدید نگاه نکند. دوّم، راهی است که توسط وانمود کردن آسیب دیدگی از یک دشمن مشترک، مورد توجه دشمن قرار بگیری. استراتژی35: هرگز بر یک استراتژی تکیه نکن. باید در مسائل مهم باید از چند استراتژی همزمان استفاده کرد. چند طرح عملیّاتی را بر روی یک برنامه کلّی قرار بده، در این صورت اگر یکی از آنها خراب شد می توانی هنوز چند برنامه دیگر داشته باشی. استراتژی36: اگر همه اینها کارگر نبود عقب نشینی کن. خارج از تمام اینها، این معروفترین ضرب المثل 36 استراتژی است. این اصل در زبان چینی جاودان شده است که:" در 36 استراتژی، فرارکردن از همه بهتر است." اگر آشکار شد که مسیر جریان عملیات به شکست منتهی می شود، عقب نشینی کن و نیرویت را بازسازی کن. هنگامی که باخته ای تنها سه انتخاب داری: محاصره، مصالحه و فرار. محاصره شکست نهایی است، مصالحه نیمه شکست ولی فرار، شکست نیست. وقتی که شکست نخورده ای، هنوز بختی داری.
  15. بحث شیرینیه. هندوستان برای افزایش توان دفاعی خودش تقریبا از تمام کشورهای دنیا غیر از چین وپاکستان کمک می گیره. ناوچه هاشو با کمک روسها می سازه. الکترونیکش رو با کمک اروپایی ها توسعه می ده. توی نرم افزار هم که خودشون فعلا خدا هستند.
  16. تا اونجا که من فهمیدم بحث بر سر جنگ الکترونیک و ضدجنگ التکرونیک هستش. خوب دراین صورت اونی که تکنولژی پیشرفته تری داره برنده نبرد هست. خواه هواپیما باشه خواه موشک پدافند هوایی. باید ببینیم دقیقا چی با چی می خواد بجنگه. مثلا همین سوخو که تکنولژی 30 سال پیشه(تقریبا) آیا می تونه از پس سیستمهایی مثه اس300 یا اس 400 هم بربیاد یا نه؟
  17. مرسی بابی جان مثه همیشه عالی. حالا تازه دوستان فکر کنید که موتور جت ساخته شد. اگر بخوادروی هواپیما نصب بشه می دونید موقع تیک آف و لندینگ چه فشاری به موتور و مخصوصا شافت اصلی اون وارد می شه؟ تمام این ها باید با حساب و کتاب باشه وگرنه شفت اصلی شما در اولین نشست و برخاست تاب برمیداره. شفت هم فکر نکنید که یه میله ساده است. کلی روش دنگ و فنگ داره.... باز هم می گم باید در این زمینه یه سرمایه گذاری کلان انجام بدیم تا خودمون رو به کشورهای صاحب این تکنیک برسونیم. هر چه زودتر بهتر.انشاءلله
  18. RezaKiani

    سی و شش استراتژی

    دوستان لطف دارند. بنده بیشتر به زرهی علاقه دارم . این یکی هم از دستم در رفت. آقا بابی عزیز راستش ساختار قدرت در جهان به گونه ای عوض شده که امکان ظهور یه هیتلر دیگه تقریبا(گفتم تقریبا) غیر ممکنه. فوقش ما یه چندتایی کره شمالی و لیبی و اینها داشته باشیم. در زمان مورد بحث شما قدرت بیشتر معطوف به 2 فاکتور اساسی بود1-پول یا قدرت مالی2- زور یا قدرت نظامی الان یه فاکتور خیلی مهم اضافه شده که قدرت اطلاعاتی هستش یعنی علم وسوات. این یکی با اون 2 تا یه فرق اساسی داره. از اون دوتا اگر استفاده کنی کمتر می شه. از آخریه اگر استفاده کنی بیشتر میشه. تازه از علم واطلاعات می شه به صورت مشترک استفاده کرد ولی از پول و زور نمی شه. به هرحال اگر هم چینی ها قصد داشته باشند دهن دنیا رو پرچ کنند نمی توننند چون یه سری موانعی سر راهشون هست. یکی از اونها پیمانهای بین المللی مثه پیمان کاره که چین باید رعایت کنه و واسه همین حقوق کارگرها (اولین مزیت صنعت چین)افزایش خواهد یافت. بعدش هم پیمانهایی مثه پیمان های محیط زیستی و... گفتم که ساختار قدرت عوض شده. یکی از تغییرات در ساختار قدرت فشارهای بین المللی و تصمیم گیری های بین المللی هست. در زمان هیتلرفقط جامعه ملل بود که تازه احکامش تضمین اجرایی نداشت ولی الان تعداد زیادی سازمان های بین المللی هستند که برای کشورها تصمیم می گیرند واین خودش یعنی قدرت از نوعی جدید که در قرن 19 و 18 وجود نداشت. مثلا همین فیفا ببین چه حالی داره به فوتبال ایران میده. در زمانهای گذشته هر حکومتی در درون مرز خودش واقعا حاکمیت داشت ولی این سازمانها دارند حاکمتی ملی رو به چالش می گیرند. طولانی شد ببخشید ولی اگر چین هم ابرقدرت بشه مجبوره یه سری مسائل رو رعایت کنه تا صدای دنیا در نیاد. همین الان گفتن به خاطر المپیک سرو غذا با گوشت سگ رو از رستوران هاشون بردارند....
  19. مربی اصلی ما اورن ریف به عنوان رابط موساد با سرویس های اطلاعاتی سایر کشورها کارکرده بود و همیشه بر اهمیت نقش رابطها تاکید داشت. بین 60 تا 65 درصد کل اطلاعات جمع آوری شده از وسایل ارتباطی عمومی- رادیو، روزنامه ها و تلویزیون- است، حدود 25 درصد آن از طریق ماهواره، تلکس، تلفن و ارتباطات رادیویی است؛ 5 تا 10 درصد از طریق رابطها به دست می آید، و بین 2 تا 4درصد از عوامل انسانی حاصل می شود. اما همین درصد کم از اطلاعات، بهترین بخش اطلاعات کسب شده است. بین درسهای بخش دوم دوره ما یک بحث 2 ساعته نیز از سوی "زواوه آلن" ارائه شد که رابط بین سیا و موساد بود. او درباره ایالات متحده و آمریکای لاتین صحبت کرد و توضیح داد که وقتی با رابط یک سازمان دیگر در رابطه هستیم، وی ما را یک ارتباط می داند و مانیز او را به عنوان یک ارتباط و منبع اطلاعاتی می شناسیم. ما اطلاعاتی را که مافوقمان قصد انتقال آنها را دارد به او می دهیم و او نیز همین کار را می کند. در این صورت ما یک ارتباط دهنده ایم اما از آنجا که هر دو از ابنای بشر هستیم، کنشهای متقابل و پیوندهای شخصی ما اهمیت پیدامی کنند. به همین دلیل است که رابطها در صورت لزوم تعویض می شوند. اگر روابط و کنشهای متقابل مناسب باشد، می توان رابطه ای شخصی بین خود و طرف دیگر برقرار ساخت. با گسترش رابطه، طرف نسبت به ما علاقه پیدا می کند. وی خطری را که کشور ما با آن روبرو است درک می کند. هدف این است که مسائل اطلاعاتی را آنقدر تا سطح یک رابطه شخصی پایین بیاوریم که به رابطه ای دوستانه تبدیل شود. اما در عین حال بیاد به خاطر داشته باشیم که وی بخشی از یک سازمان بزرگ است. او چیزهایی بسیار بیشتر از آنچه مجاز به گفتن آن به ماست در چنته خود دارد. اما برخی اوقات ممکن است نیازمند به اطلاعاتی باشیم که وی داوطلبانه نه به عنوان دوست در اختیارمان می گذارد، درحالیکه می داند ما آن را فاش نخواهیم ساخت اما ممکن است به ضرر او تمام شود. این گونه اطلاعات بسیار ارزشمندند و در هنگام گزارش نویسی تحت عنوان "جامبو" طبقه بندی می شوند. آلن در حالیکه از پشت عینک فلزی و ظریفش با دقت به ما نگاه می کرد لافزنانه گفت که وی بیش از هر کس دیگری در موساد اطلاعات از نوع جامبو به دست آورده است. از سوی دیگر، ما به عنوان کارمندان موساد نباید اطلاعات نوع جامبو را بروز می دادیم. باید اطلاعاتی که از اطلاعات نوع جامبو به نظر می رسید به صورت دوستانه به رابط خود می دادیم و در عوض اطلاعات دوستانه و شخصی از وی دریافت می کردیم. اما رد کردن اطلاعات واقعی جامبو خیانت آشکار به حساب می آمد. آلن به ما گفت دوستان بسیاری در دستگاه اطلاعاتی ایالات متحده دارد و در حالیکه برای اثر بخش شدن سخنانش قیافه گرفه بود افزود:" اما همیشه این نکته مهم را به خاطر داشته باشید. هنگامی که من در کنار دوستم نشسته ام، وی در کنار یک دوست ننشسته است." با گفتن این جمله ما را ترک کرد. سخرانی آلن با درسی در مورد همکاری فنی بین آژانسهای اطلاعاتی دنبال شد. ما در این درس دریافتیم که موساد بهترین و بالاترین مهارت را در بازکردن قفلها به دست آورده است و در این زمینه سرآمد کشورهای دیگر است. به عنوان مثال، کارخانه های سازنده قفل در انگلستان، مکانیزمهای جدید قفلهای خود را به سرویس اطلاعاتی این کشور می فرستند تا آنها را از نظر امنیتی کنترل کنند. آنهانیز بررسی این قفلها را به موساد واگذار می کند. افراد موساد قفل را بررسی می کنند، چگونگی بازکردن آن را می یابند، و سپس همراه با گزارشی دال بر اینکه این قفل "غیرقابل بازکردن" است پس می فرستند. آن روز پس از ناهار "دوو ال" کلاس را به قسمت پارکینگ برد که در آن 8 اتومبیل سفید رنگ فورد اسکورتز پارک شده بود. در اسرائیل اکثراتومبیل های موساد، پلیس امنیت داخلی و پلیس سفید رنگ هستند هر چند که در آن هنگام رئیس موساد یک اتومبیل لینکلن قرمز رنگ سوار می شد. برنامه این بود که چگونه بفهمیم یک اتومبیل در حال تعقیب کردن ما است. این تمرین بارها و بارها تکرار می شد. روش کار مانند آنجچه در فیلما و کتابها دیده می شود نیست و هیچ عاملی نمی تواند بدون کنترل بگوید کسی پشت سر آدم هست یا نه. تشخیص این نکته را باید تنها با تمرین و بازهم تمرین فراگرفت. هنوز هم وظیفه ما این بود که هر روز به هنگام رفتن به خانه و خروج از آن به هنگام صبح معین کنیم آیا تعقیب می شویم یا خیر. روز بعد ران اس در مورد حامیان داوطلب یهودی درسی ارائه داد که بخشی مهم و بی همتا از عملیات موساد است. حامیان باید صد در صد یهودی باشند. آنها درخارج زندگی می کنند و هرچند شهروند اسرائیل به حساب نمی آیند اما بسیاری از آنان از طریق بستگانشان با اسرائیل وابستگی دارند. به عنوان مثال، می توان از یک اسرائیلی که خویشاوندی در انگلستان دارد خواست نامه ای به او بنویسد مبنی بر اینکه حامل نامه از نمایندگان یک سازمان حمایت از یهودیان دور از وطن است و از این خویشاوند انگلیسی بخواهد از ارائه هرگونه کمکی که از دست وی بر می آید مضایقه نکند. هزاران نوع از این نوع حامیان در سراسر جهان وجود دارند. تنها در لندن حدود 2000 حامی فعال وجود دارد و 5000 نفر نیز در لیست حامیان قرار دارند. آنها نقشهای بسیار متفاوتی بازی می کنند. مثلا یک حامی که در آژانس کرایه اتومبیل کار می کند می تواند در اجاره یک اتومبیل بدون نیاز به کامل کردن اسناد لازم به موساد کمک برساند. یک حامی که در آژانس مسکن مشغول به کار است می تواند بدون برانگیختن سوء ظن خانه ای برای عوامل موساد اجاره کند. یک حامی اگر در بانک کارکند حتی در نیمه شب امکان فراهم آوردن پول را دارد و پزشکی که در شمار حامیان باشد می تواند زخم یک گلوله را بدون گزارش دادن به پلیس درمان کندو… هدف این است که گروه وسیعی از مردم در دسترس باشند تا به هنگام نیاز به موساد کمک کنند اما دهان خود را بسته نگاه دارند. به این افراد تنها هزینه هایی که متحمل می شوند پرداخت می شود. برخی اوقات هم ماموران رابط اطلاعاتی با کمک گرفتن از این حامیان در راه برآوردن نیازهای شخصی خود از صداقت و وفاداری حامیان سوء استفاده می کنند و حامی هم هیچ راهی برای کنترل این موضوع ندارد. اگر یک شخص یهودی بفهمد با موساد طرف است احتمالا از همکاری با رابط اطلاعاتی خودداری خواهد کرد. اما خطری متوجه وی نمی کند. یک مامور اطلاعاتی سیستمی بدون خطر برای به کارگرفتن واستفاده از افراد در اختیار دارد که میلیونها یهودی را برای حفظ مرزهای اسرائیل از خارج از مرزها در خدمت این کشور می گیرد. عمل کردن با افرادی که در محل خدمت مامور اطلاعاتی هستند بسیار آسان تر است و حامیان کمک عملی بزرگی در تمام نقاط جهان به صورتی باورنکردنی به موساد ارائه می کنند. اما این افراد هیچگاه به خطر نمی افتند زیرا اطلاعات طبقه بندی شده در اختیار آنها قرار نمی گیرد.
  20. تا روز دهم دسامبر1941، هیچ نبردناوی تنها به وسیله حملات هوایی غرق نشده بود و صاحبنظران معتقد بودند غرق شدن نبردناوهای غول پیکر با اتکا به قدرت هوایی غیرممکن است. در این روز بزرگترین فاجعه نیروی دریایی سلطنتی به وقوع پیوست. نبردناو شاهزاده ولز و رزمناو ریپالس توسط هواپیماهای ژاپنی و تنها به وسیله بمباران هوایی غرق شدند. اکنون، روشن بود که حرکت ناوهای جنگی بدون ناوهای هواپیمابر و پوشش هوایی که برفراز منطقه نبرد برقرارمی کنند غیرممکن شده است. پس زمینه با وجود رسیدن هر دو کشتی به سنگاپور، لرد اول دریاداری -دادلی پاوند- هنوز فکر می کرد که منطقه در برابر هجوم ژاپنی ها دفاع کافی ندارد مگر اینکه نیروی دریایی سلطنتی بتواند کشتی های بزرگ بیشتری را به منطقه اعزام کند تا بتواند در برابر 9 فروند نبردناو ژاپنی عرض اندام کنند. به دلیل جنگ با آلمان، با این طرح موافقت نشد. به هر حال، وینستون چرچیل درباره بهبود وضعیت در اقیانوس اطلس شمالی خوشبین بود و راضی شده بود تا شاهزاده ولز و ریپالس برای دفاع از کلنی های بریتانیا به شرق دور اعزام شوند. به علاوه، نیروی دریایی آمریکا موافقت کرده بود که 8 فروند نبردناو از ناوگان اقیانوس آرام خود را به کمک نیروی دریایی سلطنتی بفرستد. قرار بود که هواپیمابر جدید اچ ام اس ایندومیتیبل نیز برای تامین پوشش هوایی ناوگان اعزام شود ولی ایندومیتیبل در راه خراب شد. در روز دوم دسامبر 1941، ناوهایی که برای گروه جی درنظر گرفته شده بودند -یعنی نبردناو مدرن شاهزاده ولز، رزمناو قدیمی ریپالس و ناوشکنهای اچ ام اس الکترا، اچ ام اس اکسپرس، اچ ام اس انکانتر و اچ ام اس ژوپیتر - به بندر سنگاپور رسیدند. در سنگاپور آنها تحت نام گروه زد دوباره سازماندهی شدند. آنها درحالیکه منتظر رسیدن دستورات بودند چند روزی را صرف تعمیرات و آماده سازی کردند. در روز اول دسامبر اعلام شد که سرتوماس فیلیپس به درجه دریاسالاری ارتقاپیداکرده و به سرفرماندهی ناوگان شرق منصوب شده است. چند روز بعد، ریپالس به همراه اچ ام اس ومپایر و اچ ام اس تندوس عازم استرالیا شد اما کشتی ها به سنگاپور فراخوانده شدند تا برای مقابله با حملات احتمالی ژاپنی ها جمع شوند، اگرچه در سنگاپور رزمناوهای سبک اچ ام اس دوربان، اچ ام اس دانای، اچ ام اس دراگون و اچ ام اس مایروتیوس و ناوشکنهای اچ ام اس استرانگ هولد ، انکانتر و ژوپیتر حضور داشتند. رزمناو سنگین اچ ام اس اکستر، رزمناو سبک هلندی جاوا و ناوشکنهای بریتانیایی اسکات و تانیت و 4 فروند ناوشکن آمریکایی در طی 3 روز به آنجا رسیدند. آماده شدن قوای محور در روز 11 نوامبر1940 نقشه های عملیاتی بریتانیا برای دفاع از سنگاپور به دست آلمانها افتاد و آنها پس از کشف رمز اسناد آنها را به ژاپنی ها ردکردند. به علاوه، وینستون چرچیل اعلام کرده بود که شاهزاده ولز و ریپالس را برای مقابله با حمله احتمالی ژاپن به سنگاپور اعزام می کند. دریاسالار یاماموتو برای تقویت نیروهای ناوگان کانویا و سپاه هوایی گنزان 36 فروند بمب افکن بتی اعزام کرد که خدمه آنها بلافاصله تمرین حمله به کشتی های بزرگ را آغازکردند. ژاپن در روز 7 دسامبر به پرل هاربر حمله کرد و همزمان به آمریکا و بریتانیا اعلام جنگ داد. آغاز نبرد در اوایل صبح روز هشتم دسامبر -به وقت سنگاپور- هواپیماهای ژاپنی به سنگاپور یورش بردند. شاهزاده ولز و ریپالس با ضدهوایی های خود به مقابله برخواستند اما نتوانستند هیچ هواپیمایی را ساقط کنند. کشتی ها نیز -در تبادل آتش با هواپیماها- آسیبی ندیدند. در همان روز ژاپنی ها به مالایا حمله کردند و نیروهای بریتانیایی پیاده شده در آنجا را به سختی تحت فشار قراردادند. در همین زمان خبر رسید که در اثر حمله ژاپن به پرل هاربر، 8 فروند نبردناو آمریکایی نابود شده یا غیرعملیاتی شده اند. مطابق نقشه های قبل از جنگ قرار بود که این ناوگان برای تقویت ناوگان بریتانیا به سنگاپور اعزام شوند، اما اکنون -با فاجعه ای که روی داده بود- این امر غیرممکن شده بود. فیلیپس به ژنرال مک آرتور و دریاسالار توماس هارت اطمینان داده بود که ناوگان او می توانند جلوی تهاجم ژاپنی ها را سدکنند. به هرحال، با تهدیداتی که ژاپنی ها در برابر مالایا نشان دادند، فیلیپس تحت فشارقرارگرفت تا کشتی هایش را در نقش یک نیروی تهاجمی بکارگیرد و او ناچار شد تا ناوگان دریایی اش را به سرعت جمع آوری کند تا ناوگان ژاپن را در جنوب دریای چین رهگیری کرده و نابود سازد. چرچیل و کابینه اش علاقه داشتند تا گروه زد را -مانند نبردناو بیسمارک آلمانی- به صورت یک نیروی بزن در رو("fast fleeting menace" or "rogue elephants") درآورند، اما آنها هیچ نقشه قبلی برای اینگونه عملیات در اختیار نداشتند. حرکت گروه گروه زد، شامل شاهزاده ولز، ریپالس، الکترا، اکسپرس، ومپایر و تندوس در ساعت 17:10 روز 8 دسامبر از سنگاپور به راه افتادند. دوربان و استرانگ هولد نیز در دسترس بودند اما دریاسالار فیلیپس تصمیم گرفت که آنها را در سنگاپور باقی گذارد چرا که سرعت آنها کمتر از دیگر ناوهای گروه بود. به علاوه، دانای، دراگون، مایرونیوس، انکانتر و ژوپیتر نیز در سنگاپور ماندند. آنها درحال تعمیر بوده و هنوز آماده حرکت نبودند. فرمانده ناوگان می دانست که واحدهای محلی نیروی هوایی سلطنتی نمی توانند پوشش هوایی آنها را تامین کنند چون این واحدها به تعداد محدودی جنگنده فرسوده مجهز بودند و فرودگاه هایشان در معرض تهدید حمله زمینی ژاپنی ها بود. به هرحال فیلیپس به راه افتاد، چرا که گمان نمی کرد نیروهای ژاپن بتوانند در چنین فاصله دوری از خاک اصلی ژاپن عملیات قدرتمندی انجام دهند. همچنین او فکر می کرد که حملات هوایی نمی توانند به کشتی هایش آسیبی جدی وارد کنند. تا آن زمان هیچ کشتی بزرگ سرفرماندهی در دریا توسط حملات هوایی غرق نشده بود. سنگین ترین کشتی که تا آن زمان توسط حملات هوایی غرق شده بود یک فروند رزمناو سنگین بود. در ساعت 7:13 روز 9دسامبر، گروه زد از سمت شرق جزایر آنامبا عبورکرد و به مسیر 330 درجه چرخید و کمی بعد وارد مسیر 345 درجه شد. گروه زد در ساعت14:00 توسط زیردریایی ژاپنی آی65 رهگیری شد. این زیردریایی ناوگان بریتانیا را به مدت 5 ساعت سایه وار تعقیب کرد و موقعیت آن را به وسیله بیسیم گزارش داد. ناوگان بریتانیا هیچ گاه متوجه نشد که یک زیردریایی دشمن آنها را تعقیب می کند. پس از گزارش زیردریایی، دریابان اوزاوا -فرمانده نیروهای مهاجم- به بیشتر کشتی هایش دستور داد تا کشتیهای حمل و نقل خالی شده را تا خلیج کام ران در هندوچین اسکورت کنند. در حدود ساعت 17:30-تنها نیم ساعت قبل از غروب خورشید- گروه زد توسط یک هواپیمای دریانشین جیک -که از منجنیق رزمناوهای اسکورت پرواز کرده بود- شناسایی شد. این هواپیما تعقیب ناوگان بریتانیا را تا غروب خورشید ادامه داد. در حدود ساعت 18:30، تندوس به علت کمبود سوخت از ناوگان جداشد تا به سنگاپور بازگردد. بازگشت به سنگاپور آن شب، یکی از هواپیماهای گشتی ژاپن، رزمناو چوکایی را با نبردناو شاهزاده ولز اشتباه گرفت و یک منور بر فراز ناوگان ژاپن پرتاب کرد. پس از این واقعه، ناوگان ژاپن -شامل 6 فروند رزمناو و چند فروند ناوشکن- مسیر خود را به سمت شمال شرقی تغییر داد. این منور همچنین توسط ناوگان بریتانیا دیده شد. آنها نیز از ترس شناسایی شدن به سمت جنوب شرقی چرخیدند. در این زمان، دو ناوگان در حدود 5 مایل از یکدیگر فاصله داشتند اما یکدیگر را ندیده بودند و ناوگان ژاپن در رادار شاهزاده ولز پدیدارنشده بود. در ساعت 22:55، دریاسالار فیلیپس عملیات را لغوکرد و دستور مراجعت ناوگان به سنگاپور را صادرکرد. او فکر می کرد که ناوگانش عنصر غافلگیری را از دست داده است و ادامه عملیات ضرورتی نخواهد داشت. درراه بازگشت، آنها توسط زیردریایی ژاپنی آی58 کشف شدند. زیردریایی محل آنها را گزارش کرد و همچنین گزارش کرد که 5 اژدر به سمت ناوگان بریتانیا شلیک کرده است اما هیچ کدام به کشتی های بریتانیایی اصابت نکرده اند. پس از آن زیردریایی به مدت 3 ساعت کشتی های دشمن را گم کرد. بریتانیایی ها اژدرها را ندیدند و هیچگاه نفهمیدند که به آنها حمله شده است. حمله هوایی ژاپنی ها صبح فردا -10 دسامبر- گزارش شد که نیروهای ژاپنی در کوانتان پیاده شده اند. کوانتان شهر کوچکی در شرق مالایا و در نیمه راه بین سنگاپور و کوتابارو بود و گروه زد در آن مسیر حرکت می کرد. در ساعت 5:15، هدف در افق پدیدار شد. گروه زد فکر کرد که آنها ناوگان مهاجم ژاپن هستند و به سمت آنها چرخیدند. آنها به نتیجه رسیدند که آنچه دیده اند یک کشتی ماهیگیری است. در ساعت 6:30 ریپالس گزارش داد که یک هواپیما را در تعقیب ناوگان خودی دیده است. در ساعت 7:18، شاهزاده ولز یک هواپیمای گشتی سوپرمارین والروس را از منجنیق خود به هوا فرستاد. هواپیما تا کوانتان پرواز کرد اما چیزی ندید و پس از گزارش به شاهزاده ولز به سمت سنگاپور پروازکرد. اکسپرس برای شناسایی منطقه فرستاده شد ولی اکسپرس هم چیزی پیدانکرد. در ساعت 10:05، تندوس گزارش داد که در 140 مایلی جنوب شرقی گروه زد توسط هواپیماهای ژاپنی مورد حمله قرارگرفته است. حمله توسط 9 فروند بمب افکن متوسط دوموتوره نل از سپاه هوایی گنزان -متعلق به ناوگان 22 هوادریا- انجام شد. پایگاه این هواپیماها سایگون بود و هر یک به یک بمب 500کیلوگرمی ضدزره مسلح شده بودند. اما درحقیقت، آنها ناوشکن را با نبردناو اشتباه گرفته بودند و تمام بمبهایشان را به هدردادند. در ساعت 10:15، پس از اینکه گروه زد نتوانست ناوگان مهاجم ژاپن را پیدا کند و به سمت جنوب بازگشت، هواپیماهای ژاپنی بیشتری ناوگان بریتانیا را رهگیری کردند. در ساعت 11:13، ناوها به وسیله 3 موج هواپیماهای ژاپنی مورد حمله قرارگرفت. اولین موج 17 فروند هواپیمای نل -مسلح به بمبهای 500کیوگرمی- و 8 فروند هواپیمای نل -مسلح به بمبهای 225 کیلوگرمی- از سپاه هوایی میهورو بودند که بمباران از ارتفاع بالا را آزمایش کردند. آنها فقط توانستند یک بمب بر روی ریپالس بیاندازند که آتش سوزی کوچکی به راه انداخت. سپس در حدود ساعت 11:40، اولین گروه هواپیماهای اژدرافکن سر رسیدند. این گروه شامل 16 فروند نل از سپاه هوایی گنزان بودند. یک اژدر به شاهزاده ولز اصابت کرد و غرق شدن شاهزاده ولز آغازشد. سکان کشتی از هدایت خارج شد و برق بعضی از برجکها قطع شد. حملات دیگر از ارتفاع بالا -توسط بمب افکنهای که ریپالس را نشانه گیری کرده بودند- به خطا رفتند. موج دوم حمله به وسیله 8 فروند هواپیمای اژدرافکن از سپاه هوایی میهورو انجام شد که ریپالس را از دو طرف مورد هجوم قراردادند اما کشتی به اژدرها جاخالی داد و به مسیرش بازگشت. موج سوم حمله به وسیله 26 فروند هواپیمای اژدرافکن بتی از سپاه هوایی کانویا -متعلق به ناوگان 21هوادریا در سایگون- و از چند جهت انجام شد. در اثر این حمله 4 فروند اژدر به ریپالس اصابت کردند. ناخدا دستور داد تا خدمه بر روی عرشه جمع شوند. پس از 6 دقیقه ناو به سمت چپ غلطید و در نهایت در ساعت 12:23 واژگون شد. مهارت ناخدای ریپالس -ویلیام تنانت - باعث شد تا ناو عظیم الجثه از برابر 19 اژدرشلیک شده جاخالی دهد. به هرحال، ریپالس مانند خواهرش -اچ ام اس ریناون - دارای بدنه ضداژدر نبود و پس از اصابت اژدر به سرعت غرق شد. شاهزاده ولز حداقل به وسیله 6اژدر مورد اصابت قرارگرفت. مخصوصا یکی از آنها -که متعلق به موج دوم حمله بود- خسارتی مهلک پدید آورد. این اژدر از قسمت پاشنه و سمت چپ کشتی به نزدیک پروانه سمت چپ ناو اصابت کرد. موج انفجار، محور پروانه را از جای خود خارج کرد و باعث شد تا پروانه در همان حالی که با سرعت می چرخید دیواره کشتی را پاره کند. آب راه خود را به داخل کشتی گشود و بیشتر قسمت پاشنه کشتی را فراگرفت. این ضربه 3 نتیجه داشت. اول، کشتی 10 درجه به سمت چپ غلطید، برجکهای توپهای 5.25 اینچی ازکار افتادند و این بدین معنی بود که سمت چپ کشتی توان درگیری با هواپیماهای مهاجم را از دست داده است. دوم، قطع برق کمکی کشتی سبب شد که ارتباط حیاتی بین واحدهای داخل کشتی، تهویه و چرخ دنده ها و پمپهای هیدرولیک برجکهای توپهای 5.25اینچی و 2پاوندی از کاربیافتند. کج شدن کشتی باعث شده بود تا خدمه برجکهای اس1 و اس2 نتوانند توپها را به صورت دستی هدفگیری کنند. خدمه برای راه اندازی توپهای 2پاوندی نیز مشکل داشتند. سوم، کشتی می توانست تنها با تکیه بر پروانه سمت راست خود به سرعت 15 گره برسد و با توجه به از دست دادن نیروی الکتریکی غیرقابل هدایت شده بود. هنوز کشتی می توانست با توپهای برجکهای اس1 و اس2 به بمب افکنها در ارتفاع بالا حمله کند. بمبها به عرشه اصابت کردند اما نتوانستند در زره عرشه نفوذ کنند. اکسپرس در کنار شاهزاده ولز پهلوگرفت تا مجروحان را سوارکند. در این زمان دستور تخلیه کشتی داده شد و کشتی در ساعت 13:18 واژگون شده و غرق شد. ژاپنی ها 11 اژدر از 49 اژدری که پرتاب کرده بودند به هدف زدند و 3 فروند هواپیما -1فروند نل و 2 فروند بتی- را نیز از دست دادند. (تعداد حقیقی تلفات ژاپنی ها 6 فروند هواپیما است. به غیر از 3 فروند هواپیمای ساقط شده 1فروند درهنگام فرودآمدن به زمین برخورد کرد و 2 فروند هواپیمای گشتی دیگر به پایگاهشان بازنگشتند.)هواپیماهای بروستربوفالوهای اسکادران 453 استرالیا زمانی به فراز منطقه رسیدند که شاهزاده ولز غرق شده بود. پس از عملیات ناوشکن الکترا و ومپایر برای نجات خدمه ریپالس حرکت کردند درحالیکه اسکپرس خدمه شاهزاده ولز را قبلا از آب گرفته بود. 513 نفر از خدمه ریپالس و 327 نفر از پرسنل شاهزاده ولز کشته شدند. حتی پس از نجات تعدادی از خدمه ریپالس در محلهای عملیاتی عرشه الکترا قرارگرفتند تا ملوانهای الکترا آزاد شوند و بتوانند بهتر به نجات یافتگان رسیدگی کنند. در مجموع 1000نفر از خدمه ریپالس نجات یافتند که 571نفر از آنها سهم الکترا بود. ومپایر 9افسر، 213 درجه دار و 1نفر خبرنگار جنگی ریپالس و 2 ملوان شاهزاده ولز را نجات داد. دریاسالار فیلیپس و ناخدا جان لیچ-ناخدای شاهزاده ولز- در میان کشته شدگان بودند. ناخدا تنانت توسط ومپایر نجات یافت. اکسپرس در حال بازگشت به سنگاپور از استرانگ هولد و 4 فروند ناوشکن آمریکایی -که به سمت شمال می آمدند- عبورکرد. اکسپرس علامت داد که عملیات به انتها رسیده است اما ناوها به راهشان ادامه دادند و منطقه ای که دو ناو غول پیکر غرق شده بودند جستجو کردند تا شاید کسی را نجات دهند اما کسی را نیافتند. تاثیرات نبرد وینستون چرچیل بعدها گفت:" من در تمام طول جنگ چنین شوکی دریافت نکردم." سنگاپور اساسا بدون دفاع دریایی مانده بود و همچنین این فاجعه، بزرگترین تلفات نیروی دریای سلطنتی در یک درگیری بود. اکنون -پس از حمله به پرل هاربر و غرق شدن شاهزاده ولز- حتی 1 فروند از 10 فروند نبردناو متفقین در منطقه اقیانوس آرام عملیاتی نمانده بود. این دو کشتی اولین مورد از کشتیهای بزرگی بودند که تنها به وسیله قدرت هوایی غرق شدند. در این درگیری، ثابت شد که حتی ناوهای مدرن نیز در برابر توان بالقوه هواپیماها -بدون داشتن پوشش هوایی- به شدت آسیب پذیر هستند. این حادثه باعث شد تا متفقین به نیاز خود به ناوهای هواپیمابر برای حفاظت ناوگانشان از حملات هوایی پی ببرند. ناوهای هواپیمابر جدید برای بقیه دوران جنگ و پس از آن به صورت جنگ افزار مسلط دریاها درآمدند.سپاه هوایی گنزان در اوایل سال 1942 کوشش کرد تا چنین حمله ای را به ناوهواپیمابر یو اس اس لکزینگتون انجام دهد اما 17 فروند هواپیمای خود را در مواجه با هواپیماهای مدافع ناوآمریکایی و توپهای ضدهوایی آن از دست دادند. بعدها نبردناو آلمانی تیرپیتز و نبردناو ژاپنی یاماتو -در حالیکه پوشش هوایی نداشتند- به سرنوشت شاهزاده ولز گرفتار آمدند و به وسیله حملات سنگین هوایی غرق شدند. عصر نبردناوهای غول پیکر در حال به پایان رسیدن بود و ظهور موشکهای دقیق -مانند اگزوست و هارپون- در صحنه نبردهای دریایی در تابوت نبردناوها را میخکوب کرد. پس از جنگ لاشه هر دو کشتی در اعماق آب پیدا شد. ریپالس در عمق 56 متری و شاهزاده ولز درعمق 68 متری آب آرمیده اند. تقریبا هر دو در وضعیت واژگون قراردارند. نیروی دریایی سلطنتی هنوز خود را مالک لاشه ها می داند. از ترس دزدیده شدن به وسیله غواصها، زنگ شاهزاده ولز در سال 2002 توسط گاوین های وود و جرج مک کلور -و با اجازه وزارت دفاع-بر روی آب آورده شد و اکنون در موزه ای در لیورپول نمایش داده می شود. منبع مجله جنگ افزار نویسنده رضاکیانی موحد عکس هوایی از حمله هوایی آغازین -11:13- شاهزاده ولز در بالا و ریپالس در پایین تصویر دیده می شوند. یک بمب به عرشه ریپالس اصابت کرده و دود سیاهی بوجود آورده است. شاهزاده ولز ترک شاهزاده ولز(کشتی ست چپ). کج شدن کشتی و توپهای 5.25 اینچی آن در تصویر دیده می شوند. زنگ شاهزاده ولز در موزه. مسیر حرکت گروه زد و ناوگان و هواپیماهای ژاپنی. بتی بمب افکن معروف نیروی دریایی ژاپن در جنگ جهانی دوم هواپیمای بمب افکن بتی در حال پرتاب 1 فروند بمب پرنده باکا که در حملات کامیکازه استفاده می شدند.
  21. RezaKiani

    روبات جنگی Foster-Miller TALON

    جالبه فقط دوستان یادشون باشه که یه موشک کروز عقل و شعورش از این رباته 4 پا بیشتره.
  22. RezaKiani

    سی و شش استراتژی

    آخه رضا قربونت بره من چه جور عکسی می تونم برای این مطب بذارم؟ شما عکس پیدا کن جشم من می ذارمشون توی تاپیک. به هر حال یادت باشه که این مطالب برای خوندن هستش و باید به دقت هم خونده بشن. موفق باشی رضا
  23. بابا جان رحم کنید. من که متخصص مین و انفجار و اینها نیستم . اون چیزی که برای من جالبته زرهی و تانکه . واسه همین هم این مطلب رو ترجمه کردم. اما این مینها تا اونجا که من می دونم یه فیوز اتوماتیک داره که با شلیک شدن مین فعال می شه و پس از یه مدت هم مین رو از بین می بره تا به غیرنظامیان صدمه وارد نشه. ظاهرا فیوزش هم قابل تنظیمه. دوستان می تونند اسم مین رو سرچ کنند و مشخصاتش رو پیداکنند. به هر حال از لطف همه شما ممنونم. رضاکیانی
  24. برناخان! اولش باید محل زیردریایی رو با استفاده از سونار هایی که توسط هلیکوپتر یدک کشیده می شه پیداکرد. بعدش با استفاده از کشف مسیر زیردریایی و عمق حرکت اون می شه با بمب های زیرآبی ترتیب اون رو داد. ممکنه بعضی از این هلیکوپترها رو به موشک هم مجهز کرد. تا اونجا که من یادمه آمریکا برای ناوهای هواپیمابرشون از هواپیمای ضدزیردریایی اس-3 استفاده می کردند نمی دونم هنوز هم در خدمت هستش یا خیر ولی اصول کار فکر کنم یکی باشه.
  25. توپهای ضدهوایی برای مقابله با اهدافی که در ارتفاع پایین و سرعت کم پرواز می کنند هنوز هم بهترین راه حل هستش. مخصوصا در خط مقدم و نزدیک به آن که هواپیماهای ضربتی و پشتیبانی نزدیک بیشتر به زمین نزدیک می شوند توپهای ضدهوایی می تونند مانع نفوذ این هواپیماها به حریم نیروهای خودی بشوند. امروزه اکثر توپهای ضدهوایی پدرومادر داردنیا از هدایت راداری به همراه هدایت الکترو اپتیک استفاده میکنند که اونها رو خیلی خطرناک می کنه. توپهای اورلیکن که خود ایرا ن هم داره با هدایت راداری دمار انگلیسها رو در جنگ فالکلند درآوردند. الان توپهای خودکششی مثه شیلکای روسی و گپارد آلمانی و... نمونه های خوبی از این نوع توپهای هدایت راداری هستند.