RezaKiani

Members
  • تعداد محتوا

    1,928
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    2

تمامی ارسال های RezaKiani

  1. ای ولله داداش... معلوم شد که ما باس بریم مغزمون رو رفرش کنیم و از اول تاریخ جنگ جهانی دوم رو بریزیم توش
  2. نوشته مقربی در سال 76 ملیادی اعدام شد و ترنر پرونده شو از نصیری خواسته بود در حالیکه ترنر در سال 77 ملیادی رییس سیا شد.... مگه میشه؟
  3. ژاپنی ها توی اقیانوس ارام دنبالش رفتن... خیلی عملی نیست.... فقط لازمه دو تا ناوشکن دشمن در منطقه ی فرود حضور داشته باشن تا سوخت بمب افکن تموم بشه و مجبور بشه توی دریا سقوط اضطراری بکنه
  4. سلام... ظاهرا دوست ما نقشه امریکا رو نگاه نکرده.... حتی اگر المان بهترین بمب افکن دوربرد در حد بی29 روهم داشت برای پوشش دادن تمام صنایع حساس امریکا و زیر ضربه گرفتن اونها احتمالا نیاز به بیش از 5000 فروند بمب افکن داشته دوست عزیز تازه اگه این 5000 تا با هم هم پرواز می کردن خیلی فایده نداشت چون المان در طی جنگ با تمام اون پشتکار که شما گفتید نتونست یه دستگاه نشانه روی درست و حسابی و دقیق برای بمب افکن هاش بسازه... بمب افکن که نشانه روی دقیق نتونه بکنه بود و نبودش خیلی هم فرق نداره مسائل مربوط به دفاع هوایی امریکا و ... رو هم می ذاریم برای یه وقت بهتر
  5. قسمت چهارم فیات سی.آر.42 در قسمت چهارم این سلسله از مقالات به معرفی یک دوباله ی معروف از کشور ایتالیا می پردازیم. فیات سی.آر.42 (ملقب به فالکو) در طی جنگهای داخلی اسپانیا به تعداد زیادی به اسپانیا فرستاده شد تا از دیکتاتوری فرانکو در برابر جمهوری خواهان دفاع کند. اشکالی که این هواپیما داشت این بود که به عنوان هواپیمایی که در سال 1938 طراحی شده، طرحی منسوخ برای نبردهای هوایی مدرن داشت اما درعمل ثابت شد که این هواپیما هیچ گاه در برابر جنگنده های یکباله حریفی دست و پا بسته نیست. فالکو با تعداد 1819 پرتعداد ترین هواپیمای جنگی ایتالیا در طی جنگ جهانی دوم بوده است. علاوه بر اسپانیای فرانکو، تعداد اندکی از آنها به بلژیک، سوئد و مجارستان فروخته شد. اتفاقا بهترین کاربر این هواپیما مجارها بودند که در جبهه ی شرق به ازای هر فروند سی.آر-42 که از دست دادند توانستند 12 فروند از هواپیماهای روسی را شکار کنند. طراحی طرح سی.آر-42 را می توان حاصل فرگشت جنگنده ی دوباله ی سی.آر-32 دانست. نیروی هوایی موسیلنی در طی جنگهای داخلی اسپانیا سی.آر-32 را به صورتی وسیع بکارگرفت و موفقیتهای زیادی نیز با آن کسب کرد. موفقیتهای سی.آر-32 سبب شد تا کمپانی فیات تصمیم بگیرد که با اضافه کردن سوپرشارژر، یک دستگاه موتور رادیال خنک شونده با هوا و یک ملخ 3 پره طرح سی.آر-32 را به یک هواپیمای مدرنتر تبدیل کند. هرچند که سی.آر-42 یک دوباله بود اما برخلاف دوباله های جنگ جهانی اول ظاهری مدرن داشت. چارچوب و اسکلت هواپیما را با فلز ساخته بودند، موتور آن دارای پوشش فلزی بود و چرخهای ثابت هواپیما در محافظ قرارگرفته بودند. بال بالایی سی.آر-42 بزرگتر از بال پایینی آن بود(مشابه طرح موفق هنشل در همان سالها) و سطح بالها با پارچه ای که توسط آلومینیوم و فولاد تقویت شده بود پوشیده شد. در نتیجه ی این تغییرات سرعت و نرخ صعود فالکو افزایش چشمگیری یافت و چابکی آن غیرقابل تصور شد. بزرگترین نقطه ضعف سی.آر-42 فقدان بیسیم و زره بود. کمپانی فیات بلافاصله پس از اعزام سی.آر-42 به جبهه ی اسپانیا شروع کرد تا طرح آن را بهبود بدهد. فیات نمونه های شب پرواز و پشتیبانی نزدیک این هواپیما را توسعه داد و همچنین یک نمونه ی دو نفره به عنوان هواپیمای آموزشی ساخت. پیشرفت بعدی طرح سی.آر-42 استفاده از یک دستگاه موتور بنز 12 سیلندر با توان 1000 اسب بخار بود که می توانست با آن به سرعت 518 کیلومتر بر ساعت دست پیدا کند. این طرح هم به دلیل اینکه دوران دوباله ها به سر آمده بود کنار گذاشته شد اما باید دانست که این هواپیما سریعترین هواپیمای دوباله ی تاریخ هوانوردی تا به امروز است. تعداد حقیقی سی.آر-42هایی که ساخته شدند هنوز هم به درستی معلوم نیست اما تخمین زده می شود که 1819 فروند از این هواپیما ساخته شد که 140 فروند آن به کشورهای دیگر صادرشدند. تاریخچه ی عملیاتی فیات سی.آر-42 در ماه می 1939 وارد خدمت شد. یکسال بعد که ایتالیا به جنگ جهانی دوم پیوست تعداد 300 فروند از آنها در خدمت نیروی هوایی ایتالیا بودند. این هواپیما تا روز تسلیم ایتالیا در جنگ در خط تولید بود و حتی پس از تسلیم ایتالیا نیز تعداد 63 فروند از آنها تحت نظارت نازی ها ساخته شدند. زمانی که ایتالیا به متفقین تسلیم شد تنها در حدود 60 فروند از آنها در وضعیتی بودند که بتوانند پرواز کنند. آغازجنگ با آغاز حمله ی آلمان به فرانسه تعدادی از سی.آر-42 ها برای کمک به لوفت وافه اعزام شدند و در چند نوبت فرودگاه های فرانسه را بمباران کردند یا به مسلسل بستند و تعدادی از هواپیماهای فرانسوی را بر روی زمین از بین بردند. خلبانان ایتالیایی توانستند در حدود 8 فروند هواپیمای فرانسوی را در هوا شکارکنند و البته 5 فروند هواپیماها را هم در طی نبردهای هوایی از دست دادند. در طی نبرد بریتانیا نیز سی.آر-42 ها شرکت داشتند اما تفلات زیادی به آنها وارد شد. در روزهای 11ام و 23ام نوامبر 1940 سی.آر-42ها دو حمله به بریتانیا انجام دادند. با وجود سرعت کم، کابین بدون سقف، فقدان بیسیم و حمل تنها دو قبضه مسلسل ثابت شد که ساقط کردن آنها بسیار دشوار است. آنها در برابر جنگنده های یک باله ی بریتانیایی حریف دست بسته ای نبودند و هاریکنها و اسپیتفایرها را به ستوه درمی آوردند. با وجود تیرهایی که به سی.آر-42 ها اصابت می کرد ضعف گلوله های کالیبر 0.303 بریتانیایی ها بسیاری از آنها را نجات می داد. با فرارسیدن زمستان سی.آر-42ها به مدیترانه بازگشتند. از سوی دیگر در روز سوم جولای 1940 ،و در آسمان جزیره ی مالت، فیاتها برای اولین بار با هاریکن روبرو شدند. خلبانهای بریتانیایی به زودی فهمیدند که این دوباله های به ظاهر منسوخ هنگام مانور کردند به راحتی می توانند هواپیماهای مدرنشان را ضربه فنی کنند و برای فرار از دست فیاتها باید بر سرعت هواپیماهایشان تکیه کنند. مانورپذیری و چابکی بالای سی.آر-42 سبب شد تا سرویسهای اطلاعاتی بریتانیا به خلبانان جنگنده ی این کشور اخطار بدهند تا فالکوها را چندان دست کم نگیرند. اتفاقا اولین خلبان بریتانیایی ،ستوان گیتر کیبل، در آسمان مالت توسط یکی از سی.آر-42 ها شکار شد و این شکار اولین پیروزی ثبت شده ی فیاتها بر هارکین ها است. خلبانان بریتانیایی مدافع مالت بهترین چاره را در درگیر نشدن و پرواز در ارتفاع بالاتر از سی.آر-42 ها یافتند. پروازهای شبانه با آنکه سی.آر-42 بیسیم و رادار نداشت اما به عنوان جنگده ی اصلی شب پرواز نیروی هوایی ایتالیا انتخاب شد. اولین بار در شب 13-14 آگوست 1940 سروان گئورگیو گرافر توانست یک فروند بمب افکن آرمسترانگ بریتانیایی را در طی حمله به تورین رهگیری کرده و به سمت آن شلیک کند. این بمب افکن به شدت آسیب دید و زمانی که سعی می کرد به پایگاهش بازگردد سقوط کرد. آفریقا در سال 1940 سه اسکادران از سی.آر-42 ها در مناطق اشغال شده توسط ایتالیایی ها در اتیوپی، اریتره و سومالی مستقر بودند. جنگهای هوایی در پاییز 1941 آغاز شد و اغلب فالکوها با بمب افکنها و یا هواپیماهای شناسایی بریتانیایی روبرو می شدند. جنگنده های دشمن زمانی دیده می شدند که حمله ای به فرودگاه هایشان صورت می گرفت. پرواز فالکوها در شرق آفریقا سبب شد تا لویجی بارون ، با 16 شکار، بهترین تکخال جنگ جهانی دوم با هواپیماهای دوباله بشود. آرولدو سوفریتی هم با همین هواپیما توانست در مکان دوم قرار بگیرد. فالکوها تعداد زیادی از هواپیماهای بریتانیا و نیروی هوایی آفریقای جنوبی را هم در هوا و هم بر روی زمین نابود کردند. در این دوره در حدود 6 فیات از بین رفتند و یک دوجین از آنها آسیب دیدند. در شمال آفریقا نیز ایتالیایی ها 127 فروند فالکو در اختیار داشتند. در ابتدا آنها در برابر گلاستر گلادیاتورها و هاوکر هارت ها قرار گرفتند. در روز 8 آگوست 1940 در یک نبرد سنگین 16 فروند فالکو در برابر 14 گلادیاتور قرار گرفتند. درانتها، 4 فروند فیات سقوط کردند و 4 فروند دیگر مجبور به فرودشدند. ایتالیایی ها ادعا کردند که 5 فروند ،و شاید 7 فروند، گلادیاتور را به زمین کشیده اند. این نبرد نشان داد که گلادیاتورها از فالکو ها در نبرد هوایی برتر هستند به ویژه که آنها دارای بیسیم بودند و می توانستند حملات خود را با هماهنگی بیشتری انجام بدهند. به علاوه، در ارتفاعات پایین گلادیاتورها برتر و در مانورها افقی از فالکوها سر بودند هرچند که مشخصات پروازی فالکو برتر از گلادیاتور بود. نواخت تیر مسلسلهای برونینگ نصب شده بر روی هواپیماهای بریتانیایی هم 2.5 برابر بیشتر از مسلسل برتای نصب شده بر روی فالکوها بود و می توانست خطری جدی برای هواپیمای ساخت فیات ایجاد کند. اما در انتها، در اینجا هم تجربه ی خلبانان کهنه کار ایتالیایی سبب شد تا بریتانیایی ها ،به ناچار، تاکتیکهای رزم هوایی خود را عوض کنند و به جای مبارزه ی رو در رو از ارتفاع بالا بر روی فالکوها شیرجه بزنند تا بتوانند آنها را غافلگیر کنند. با ورود هواپیمای پیشرفته تر ماچی سی-200 و مسراشمیتهای آلمانی تلفات ایتالیایی ها رو به کاهش نهاد. یونان زمانی که موسیلینی تصمیم گرفت تا با تبعیت از تاکتیک حمله ی برق آسا یونان را اشغال کاند فالکوها جنگنده ی خط مقدم ایتالیایی ها بودند. ایتالیا در این نبرد 64 فروند از 179 فروند جنگنده اش را به میدان فرستاد. برخلاف جبهه ی آفریقا، که فالکوها گلادیاتورها را از میدان به در کردند، در یونان این گلادیاتورهای نیروی هوایی یونان بودند که دست بالا را داشتند. گلادیاتورها ،علاوه بر بیسیم، کابین سرپوشیده داشتند که در هوای سرد یونان آسایش بیشتری برای خلبانانش فراهم می کرد. از سوی دیگر خلبانهای ایتالیایی که به جبهه ی یونان فرستاده شده بودند اغلب جوان و تازه کار بودند. در انتهای این نبرد ایتالیایی ها ادعا کردند که 162 فروند هواپیمای یونانی را در ازای 29 فرند فالکو شکار کرده اند. عراق در آوریل 1941 نیروهای بریتانیایی در پاسخ به کودتای رشیدعالی گیلانی وارد بصره شدند. آلمان و ایتالیا به طرفداری از کودتاچیان هواپیماهایشان را به عراق فرستادند. سی.آر-42هایی که به عراق فرستاده شدند دارای بیسیم و یک باک اضافی سوخت بودند و با آرم ارتش عراق پرواز می کردند. 11 فروند سی.آر-42 ،به همراه دو فروند بمب افکن، به عنوان جلودار در روز 23 می وارد عراق شدند. 6 روز بعد این جنگنده ها در آخرین نبرد هوا به هوای این کودتا شرکت کردند و با درگیر شدن با هواپیماهای بریتانیایی ادعا کردند که دو فروند گلادیاتور را ساقط کردند. در این نبرد یک فروند سی.آر-42 ساقط شد و 3 فروند دیگر آسیب دیدند و در عراق رها شدند. هرچند که کمکها متحدین کمکی به عراقی ها نکرد اما توجه دشمنانشان را از جبهه های دیگر به سوی خاورمیانه جلب کرد و آنها ناچار شدند تا برای کم کردن نفوذ متحدین عملا دست به اشغال سوریه و لبنان بزنند. 7 فروند سی.آر-42 باقیمانده به سختی خود را به ایتالیا رساندند. مجارستان اولین خریدار خارجی فالکو نیروی هوایی سلطنتی مجارستان بود. مجارها 52 فروند سی.آر-42 در سال 1938 سفارش دادند. آنها در نهایت تا سال 1941 72 فروند فالکو تحویل گرفتند و اولین بار آنها را در یوگوسلاوی بکارگرفتند و 2 فروند از آنها را از دست دادند. در روز 27ژوئن 1941 مجارها به روسیه اعلان جنگ دادند و فالکوهایشان را به شرق اعزام کردند و در همان روز یک فروند را با آتش ضدهوایی روسها از دست دادند. در روز یازدهم آگوست فالکوهای مجاری ،که 6 فروند بمب افکن را اسکورت می کردند، در بازگشت با جنگنده های روسی مواجه شدند و 5 فروند پولیکارپوف آی-16 را بدون هیچ تلفاتی به زیرکشیدند. مجارها از هواپیماهایشان در نقش پشتیبانی نزدیک هم استفاده می کردند و در نهایت اعلام کردند کرند که 25 فروند جنگنده ی روسی را در هوا و بر روی زمین هدف قرار داده اند در حالیکه تلفاتشان تنها 2 فروند هواپیما بوده است. بازمانده ی هواپیماها بعدتر در نقش هواپیمای آموزشی بکارگرفته شدند اما در انتهای جنگ یک اسکادران شب پرواز از آنها تشکیل شد اما هیچگاه عملیاتی نشد. بیشتر آنها در هنگام پروازهای آموزشی یا در اثر بمباران آمریکایی ها از بین رفتند و هیچ یک از جنگنده های مجاری در انتهای جنگ سالم نماند. بلژیک در سال 1939 بلژیک به خرید سی.آر-42 متمایل شد و 40 فروند از آنها را خریداری کرد. در زمانی که آلمان به بلژیک حمله کرد در حدود 24 تا 27 فروند از آنها تحویل داده شده بودند. اگرچه بلژیک خلبانهای خوبی داشت اما آنها نتوانستند در برابر مسراشمیتهای آلمانی کاری از پیش ببرند. آنها از روز اول تهاجم آلمان وارد کارزار شدند و به یک گروه از بمب افکنهای آلمانی حمله کردند و یک فروند از آنها ناچار به فرود اضطراری شد. اندکی بعد مسراشمیتها ضدحمله ی خود را برعلیه فیاتها شروع کردند اما قدرت مانوربالای آنها سبب شد تا در امنیت به پایگاهشان بازگردند. خلبانهای بلژیکی در آن روز 4 فروند شکار دیگر را ادعا کردند در حالیکه اشتوکاهای لوفت وافه دست کم 14 فروند از فالکوها را بر روی زمین هدف قراردادند. بلژیکی ها در 35 نوبت پروازی 5 تا 7 فروند هواپیمای آلمانی را ساقط کردند و تنها 2 فروند تلفات داشتند. رکورد ادعایی خود آنها 13 فروند می باشد. از سرنوشت باقیمانده ی هواپیماهای نیروی هوایی بلژیک خبری به دست نیامد. سوئد هر چند که سوئد یک کشور بی طرف در حاشیه ی اروپا بود اما با شروع جنگ آنها هم شروع کردند به تجهیز نیروی هوایی خود و 72 فروند سی.آر-42 از ایتالیا دریافت کردند. جنگنده های سوئدی دارای بیسیم، یک زره در پشت سرخلبان و اسکی های فرود بود. در انتهای سال 1942 تعداد 8 فروند از آنها در اثر سانحه از بین رفتند و یک سال بعد 17 فروند دیگر نیز به تلفات سوئدی ها اضافه شد. در مجموع نیروی هوایی سوئد بیش از 30 فروند از فالکوهایش را در اثر سوانح مختلف از دست داد. با پایان جنگ باقیمانده ی این هواپیماها به بخش خصوصی واگذارشد و بعضی هم به عنوان هدف تیراندازی بکار برده شدند. لوفت وافه پس از متراکه ی جنگ توسط موسیلینی، آلمانها بسیاری از هواپیماهای ایتالیا را ضبط کردند که در میان آنها تعدادی سی.آر-42 دیده می شد. بعضی از هواپیماهای غنیمتی به واحدهای آموزشی لوفت وافه واگذارشدند. آلمانها به فیات دستور دادند تا 200 فروند فالکو برایشان بسازد تا آنها را در پروازهای شبانه یا بر ضد پارتیزانها بکاربگیرند. در نهایت فیات توانست 150 فروند سی.آر-42 به لوفت وافه تحویل بدهد که 112 فروند از آنها عملیاتی شدند. فالکوها در فوریه 1944 بر علیه سربازان متفقین ،که در آنزیو پیاده شده بودند، بکارگرفته شدند و ثابت شد که فالکو به عنوان یک بمب افکن شب پرواز هواپیمای خوبی است. آخرین شکار دوباله در آوریل 1944 تعدادی از واحدهای آلمانی در زاگرب و کرواسی به جنگنده های فیات مجهز شدند یا واحدهایی که آنها را از قبل در اختیار داشتند به این مناطق مأمور شدند. در شب 8 فوریه 1945 قرار شد تا ده فروند از فالکوهای لوفت وافه به یک فرودگاه ،که در اختیار پارتیزان ها بود، حمله کنند. در آخرین لحظه دستور رسید تا این هواپیماها به سمت شمال غربی بروند و در آنجا مورد حمله ی پی-38 های آمریکایی قرارگرفتند. آمریکایی ها توانستند 3 فروند دوباله ی فیات را ساقط کنند ولی دو فروند از هواپیماهای خودشان نیز به پایگاهش بازنگشت. یکی از خلبانهای آلمانی ادعا کرد که یک فروند پی-38 را هدف قرار داده است. هرچند که این ادعا تأیید نشد اما می توان آن را آخرین پیروزی یک دوباله در تاریخ نبردهای هوایی محسوب کرد. خود آمریکاییها در گزارشهای خود علت سقوط این دو فروند را اصابت به زمین ذکر کرده اند. کاربران ایتالیا، اسپانیا، آلمان نازی، بریتانیا، بلژیک، جمهوری مستقل کرواسی، سوئد ،مجارستان نجات یافتگان تعداد 4 فروند از سی.آر-42 ها امروزه در موزه های هوایی باقیمانده اند. موزه هایی که صاحب این گنجینه هستند عبارتند از موزه ی نیروی هوایی سلطنتی[بریتانیا]، موزه ی نیروی هوایی سوئد، موزه ی جنگنده ها در بریتانیا، موزه ی نیروی هوایی ایتالیا مشخصات فیات سی.آر-42(فالکو) خدمه 1نفر طول 8.25متر عرض بال 9.70متر ارتفاع 3.58متر سطح بال 22.4متر مربع وزن خالی 1782 کیلوگرم حداکثر وزن 2295کیلوگرم پیشرانه 1 دستگاه موتور فیات 14 سیلندر رادیال به توان 840 اسب بخار حداکثر سرعت 441 کیلومتر/ساعت برد 780 کیلومتر سقف پرواز عملیاتی 10210 متر(33500 پا) نرخ اوج گیری 11.8متر/ثانیه تسلیحات سری اول:1 قبضه مسلسل 7.7 میلیمتری سری های بعد: 2 قبضه مسلسل 12.7 میلیمتری+2 قبضه مسلسل 12.7 میلیمتری در زیربال 2 بمب 200 کیلوگرمی در زیر بال ترجمه و تحقیق رضا کیانی موحد منبع http://wars-and-history.mihanblog.com/post/1639
  6. عکس از سوارد فیش داریم با رادار؟ شما خودت چیزی دیدی؟
  7. گمون کنم که مادون قرمزهای اون موقع پسیو باشن
  8. با اینهمه کوواد کوپتر جدیدچه نیازی هست به این همه خرج و مخارج؟
  9. سوالی که برای من مطرح هست اینه که اصلا بین ذوالفقار و تندر چه خلأ وجود داره که قرار این طرح اون رو پر بکنه؟؟؟؟
  10. قسمت سوم بسم الله الرحمن الرحیم هواپیمای پی.او-2 ساخت پولیکارپوفدر سالهای نهایی دهه ی 30 به عنوان یک هواپیمای آموزشی ساخت شد ولی با تولید بیش از 20 هزار فروند تا سال 1952 در خط تولید باقی ماند و به عنوان پرتیراژترین هواپیمای دوباله ی تاریخ دست پیدا کرد. طرح و توسعه پی.او-2 طراحی شد تا جایگزین هواپیمای آموزشی یو-1 ،که خود یک کپی از آورو-504 بریتانیایی بود، بشود. این هواپیما تا سال 1944 با نام آوروشکا شناخته می شد تا در این سال پولیکارپوف فوت کرد و بر اساس سیستم نام گذاری روسها نام آن به پی.او-2 تغییر یافت. اولین پرواز آزمایشی آن در سال 1928 به خلبانی ام.ام گروموف انجام شد. تولید انبوه این هواپیما یک سال بعد آغاز شد و تولید آن در روسیه تا سال 1953 بدون وقفه ادامه یافت! خط تولید پی.او-2 در لهستان در سال 1959 بسته شد. پی.او-2 از ابتدا به عنوان هواپیمای اصلی آموزشی برای خلبانی نظامی و غیرنظامی در شوروی [سابق] انتخاب شد. قدرت پرواز پی.او-2 از باندهای کوتاه سبب شد تا به عنوان آچار فرانسه در نیروی های نظامی به خدمت گرفته شود. در سال 1941 و پس از حمله ی آلمان به روسیه برای اولین بار پی.او-2 مسلح شد. در جبهه ی شرق از آنها برای دیده بانی توپخانه، بمباران شبانه و پشتیبانی پارتیزانها در پشت خطوط دشمن استفاده می شد. نمونه ی بازسازی شده سال 1941؛ پی.او-2 آسیب دیده در اوکراین به دست آلمانها افتاده است. پی.او-2 در نقش بمب افکن سبک به جایگاه حمل بمب در زیر بالهایش مجهز شد و می توانست تا 350 کیلوگرم بمب را با خود حمل کند. پی.او-2 برای دفاع خود در برابر هواگردهای دشمن به یک مسلسل نصب شده در کابین دیده بان مسلح شد. پی.او-2 هواپیمای ارزان قیمتی بود که تأثیر روحی مخربی بر سربازان آلمانی داشت. آلمانها به دلیل صدای خاص موتور پی.او-2 آن را چرخ خیاطی می نامیدند. آنها در نیمه های شب حملات غافلگیرکننده ای را بر مواضع سربازان آلمانی اجرا می کردند و آرامش را از آنها می گرفتند. تاکتیک معمول پی.او-2 ها این بود که در ارتفاع بسیار پایین پرواز می کردند، در مرحله ی حمله اوج می گرفتند و با خاموش کردن موتور هواپیما مانند یک هواپیمای گلایدر بدون سر و صدا به روی هدف شیرجه می زدند. تنها صدایی که به گوش سربازان دشمن می رسید صدای پیچیدن باد در سیمهای بال هواپیما بود که بی شباهت به سوت نبود. خلبانهای آلمانی سرنگون کردن آنها را بسیار سخت یافتند چرا که پرواز در ارتفاع پایین در شب یافتن آنها را دشوار می کرد و سرعت آنها آنقدر پایین بود که اگر شکاری های آلمانی می خواستند در پشت سر آنها قرار بگیرند و به آنها شلیک کنند خودشان دچار واماندگی می شدند. موفقیتهای روسها سبب شد که خود آلمانها هم به صرافت تأسیس یک واحد بمب افکن شبرو مشابه بیفتند. پی.او-2 با هنگ 588ام بمب افکن شبرو معروف شد. تمامی خلبانان و خدمه ی زمینی این هنگ زن بودند. خلبانان این هنگ متوجه شدند که زن بودند آنها تأثیر روحی مخربی بر روی سربازان دشمن دارد. این واحد به هنگ ساحره های شب معروف شد و تعداد زیادی از خلبانان آن مدال شجاعت گرفتند و بعضی از آنها حتی در نبرد برلین هم شرکت کردند. اما شاهکار اصلی پی.او-2 در جنگ کره و با ساقط کردن یک فروند جت جنگنده ی آمریکایی به منصه ی ظهور رسید. در این جنگ کره ی شمالی از پی.او-2 در همان نقش بمب افکن شبرو بر علیه آمریکایی ها و متحدینش استفاده کرد. در یک موقعیت یک فروند جت اف-94 استار فایتر آمریکایی که قصد رهگیری پی.او-2 را داشت خودش دچار واماندگی شد و سقوط کرد. این سقوط تنها شکار ثبت شده ی جت جنگنده توسط یک هواپیمای دوباله در طول تاریخ محسوب می شود. آمریکایی ها ،مانند آلمانها، ساقط کردن پی.او-2 را فراتر از توانایی های خود یافتند حتی با اینکه جتهایشان به رادار مجهز شده بودند. بدنه ی چوبی پی.او-2 بازتاب راداری اندکی داشت و کشف آن را سخت کرده بود. بکارگیرندگان آلبانی(78 فروند، بعضی از آنها در سال 1985 بازنشسته شدند)، بلغارستان(10 فروند)، ارتش خلق چین، چکسلواکی، فنلاند، فرانسه، لوفت وافه، آلمان شرقی، مجارستان، لائوس، مغولستان، کره ی شمالی، لهستان، رومانی، روسیه، ترکیه، یوگوسلاوی(120 فروند) مشخصات پولیکارپوف پی.او-2 خدمه 2نفر طول 8.17متر عرض بال 11.40متر ارتفاع 3.10متر سطح بال 33.2متر مربع وزن خالی 770 کیلوگرم حداکثر وزن 1350کیلوگرم پیشرانه 1 دستگاه موتور شوتسوف 5 سیلندر رادیال به توان 125 اسب بخار حداکثر سرعت 152 کیلومتر/ساعت برد 630 کیلومتر سقف پرواز عملیاتی 3000 متر(10000 پا) نرخ اوج گیری 2.78متر/ثانیه تسلیحات 1 قبضه مسلسل 7.62 میلیمتری 6 بمب 50 کیلوگرمی ترجمه و تلخیص رضا کیانی موحد منبع http://wars-and-history.mihanblog.com/post/1601
  11. اینکه هواپیمایی در عملیات شبانه مورد استفاده قرار بگیره دلیل نمیشه که اختصاصا برای این گونه عملیات طراحی شده باشد. موارد زیادی بوده که سلاحی برای یک کاری طراحی شده و دیده اند برای کار دیگری مناسب است... نمونه معروفش توپهای 88 میلیمتری ضدهوایی آلمان در جنگ جهانی دوم که به خاطر سرعت دهانه ی بالا به عنوان توپ ضد تانک استفاده شد.
  12. قسمت دوم رضا کیانی موحد در قسمت قبلی این مقاله نگاهی داشتیم به هواپیمای دوباله ی هنشل-123 ،طرح موفقی از آلمان، که تا پایان جنگ در خدمت ماند. مقاله ی این ماه را اختصاص می دهیم به یکی از موفق ترین دوباله ی جنگ جهانی دوم یعنی هواپیمای بریتانیایی فیری سواردفیش. شاید امتیاز اصلی غرق شدن نبردناو معروف بیسمارک را بتوان به حساب این هواپیمای اژدرافکن گذاشت. هواپیمای دوباله ی سواردفیش(نیزه ماهی) بر اساس هزینه ی شخصی شرکت هواپیماسازی فیری طراحی شد. در آن دوران وزارت هوانوردی به دنبال یک هواپیمای شناسایی می گشت که بتواند برای تصحیح گلوله باران توپهای کشتی های جنگی بزرگ بکار رود. اندکی بعد وزارت هوانوردی وظیفه ی پرتاب اژدر را نیز به مقدورات طرح اضافه کرد. اولین پرواز هواپیمای شناسایی-اژدرافکن در روز 17 آوریل 1934 صورت گرفت. بدنه ی سواردفیش از فلز با پوشش پارچه بود و برای حمل در ناوهای هواپیمابر بالهایی تاشو داشت. سفارش ساخت هواپیماها به صورت انبوه در سال 1935 به فیری رسید و سواردفیش در سال 1936 برای جایگزینی فیری سیل وارد خدمت شد. تا سال 1939 نیروی دریایی سلطنتی 13 اسکادران مجهز به سواردفیش مارک-1 در اختیار داشت. تعدادی از آنها را برای استفاده از منجنیق نبردناوها به هواپیمای آبنشین تبدیل کردند تا کشتی بتواند هواپیما را پس از فرودآمدن در دریا از آب بگیرد. اتفاقا یکی از همین هواپیماها توانست محل فرودآمدن گلوله های ناو وارسپایت را با بیسیم گزارش دهد و این ناو با تصحیح توپهایش در طی نبرد نارویک (1940) توانست یک فروند زیردریایی آلمانی را غرق کند. تعدادی از سواردفیشها هم بر روی ناوهای هواپیمابر تجاری مستقرشدند. ناوهواپیمابر تجاری کشتی های نفتکش یا کانتیربر بزرگی بودند که به ناوهای هواپیمابر موقتی تبدیل شده بودند تا کاروانهای دریایی را اسکورت کنند. هر یک از این ناوها می توانستند 3 یا 4 فروند سواردفیش را حمل کنند و به پرواز درآورند. تقریبا 2400 فروند سوارد فیش توسط کمپانی های فیری و بلاک برن ساخته شدند که 1080 فروند از این هواپیماها از نمونه ی مارک-2 بودند. سلاح اصلی سواردفیش اژدربود اما سرعت کم هواپیما و نیاز آن به تقرب به هدف از فاصله ی دور استفاده از آن را در برابر اهدافی که به خوبی دفاع می شدند سخت کرده بود.روش پرتاب اژدر از سوارد فیش بدین سان بود که ابتدا هواپیما باید به فاصله ی 1500 متری هدف می رسید و با یک شیرجه در ارتفاع 5.5 متری از سطح دریا اژدر خود را رها می کرد. بیشترین برد نمونه های اولیه ی اژدرهای مارک-12 1400 متر بود. اژدر پس از برخورد با سطح دریا در حدود 180 متر به سمت جلو حرکت می کرد و برای رسیدن به عمق مناسب و مسلح شدن نیاز به 270 متر دیگر داشت. بهترین فاصله برای شلیک اژدر فاصله ی 900 متری از هدف بود البته به شرطی که خود هواپیما در این فاصله هدف ضدهوایی های ناو دشمن قرار نمی گرفت. به هرحال، سواردفیش هایی که از ناوهواپیمابر ایلستاریوس برخاسته بودند در روز 11 نوامبر 1940 به بندر تارانتو حمله کردند و 3 نبردناو و یک رزمناو ایتالیایی را از کار انداختند. همین حمله ی موفقیت آمیز الگویی شد برای ژاپنی ها که قصد حمله به پرل هاربر را داشتند. در ماه می 1941 یک حمله ی دیگر با سواردفیش ها ،این بار بر علیه نبردناو بیسمارک، صورت گرفت. هواپیماهای برخواسته از ناو هواپیمابر آرک رویال آنقدر آهسته پرواز می کردند که سیستمهای هدایت آتش نبردناو آلمانی را دچار مشکل کردند. دو اژدر شلیک شده توسط سواردفیشها به بیسمارک برخورد کردند که یکی از آنها سکان بیسمارک را از کار انداخت و بیسمارک دیگر پس از آن قادر به تغییر جهت نبود. 13 ساعت بعد بیسمارک در اعماق اقیانوس خوابیده بود. اما بخت همیشه هم یار سواردفیشها نبود. در فوریه 1942 آنها به یک نبردرزمناو آلمانی در کانال مانش حمله کردند که همگی در طی حمله با آتش ضدهوایی ناو دشمن از دست رفتند. با ساخت هواپیماهای اژدرافکن جدیدتر سوارفیشها برای نبرد با زیردریایی ها اختصاص داده شدند. آنها را به بمب های زیرآبی یا راکت اندازهای 60 پوندی مسلح کردند و برای بلندشدن از ناوهای هواپیمابر اسکورت به راکتهای کمکی برای برخواستن مجهزشدند. سرعت واماندگی آنها کمک می کرد که در هر شرایط هوایی به هوا برخیزند. سواردفیشها توانستند تا انتهای جنگ 14 فروند زیردریایی دشمن را شکار کنند. قرارشد که دوباله ی آلباکور جایگزین سواردفیش شود اما سواردفیشها تا زمانی که هواپیمای یک باله ی باراکودا به خدمت گرفته شد همچنان به پروازهای عملیاتی خود ادامه دادند. آخرین اسکادران عملیاتی سواردفیشها در روز 22 می 1945،پس از تسلیم شدن آلمان، کنارگذاشته شد و آخرین اسکادارن آموزشی نیز در تابستان 1946 منحل شد. سواردفیش در کشورهای کانادا، هلند و اسپانیا نیز خدمت کرد. تعدادی از آنها همچنان در موزه های اطراف جهان پذیرای علاقمندان هوانوردی هستند. مشخصات فیری سواردفیش خدمه 3نفر(خلبان، بیسیم چی، دیده بان) طول 10.87 متر عرض بال 13.87 متر ارتفاع 3.76 متر سطح بال 50.4 متر مربع وزن خالی 1,900 کیلوگرم حداکثر وزن 3,500 کیلوگرم پیشرانه 1 دستگاه موتور بریستول پگاسوس به توان 690 یا 750 اسب بخار حداکثر سرعت 222 کیلومتر/ساعت در ارتفاع 1500 متر برد 879 کیلومتر 1,650 سقف پرواز عملیاتی 5,870 متر(19,250 پا) نرخ اوج گیری 6.2 متر/ثانیه تسلیحات 2 قبضه مسلسل 7.7 میلیمتری ویکرز( 1 قبضه در جلو و 1 قبضه قبضه در عقب) 8 راکت 60پاوندی آر.پی=3( برای نمونه های مارک-2 و بعدی) 1 تیر اژدر 760 کیلوگرمی یا یک عدد مین دریایی 700 کیلوگرمی منبع http://wars-and-history.mihanblog.com/post/1600
  13. سلام برادر ... خودت می دونی که اگر نقدی بوده نقد به مدیریت بوده نه پرسنل زحمت کش این نیرو... هم نیروی هوایی و هم دو نیروی دیگر ارتش و هم نیروهای سپاه همه زحمت کش هستند ولی متاسفانه بعضی روشها ی مدیریت قدیمی که حاضر نیستند به روز بشوند زحمات این عزیزان رو به باد میده... در دوره ی فرماندهی دریادار سیاری دیدیم که نیروی دریایی با تزریق تفکرات مدرن چقدر پروژه های خوبی رو به پیش برد
  14. سلام حق با شماست... نمونه وطنی زیاد هست ولی یا درست توی جامعه منتشر نشده یا به گونه ای منتشر شده که برای مردم قابل باور نیست... متاسفانه توی این حوزه کم کاری خیلی زیاد بوده
  15. بسمه تعالی دفاع آخر، داستان واقعی اما باورنکردنی حمله تنها تانک بجا مانده از شوروی در مینسک تحت اشغال نازی خبرنگار نظامی ،آلکساندر خارولنکو، به گذشته می نگرد، زمانی که یک تانک متوسط تی-28 روسی به تنهایی تصمیم گرفت که جلوی پیشروی نازی ها را در مینسک بگیرد. روز ملی تانک سوارها در سال 1946 توسط ارش سرخ مسکو به عنوان قدردانی از نیروهای زرهی و مکانیزه در نبرد میهنی تعطیل رسمی شد. در سالگرد این روز خارولنکو مقاله ای درباره ی یکی از قهرمانهای زرهی در طی جنگ نوشت، کسی که یک تنه در برابر حمله ی سراسری تانکهای نازی در مینسک در جولای 1941 ایستادگی کرد. امروز روز دوازدهم از آغاز جنگ است. در ابتدای جولای 1941 یک دستگاه تانک تی-28 به فرماندهی سرگروهبان دمیتری مالکو در حال عقب نشینی با یک ستون مکانیزه در نزدیک برزینو (90 کیلومتری شرق مینسک که پس از جنگ به اشغال درآمد) بود که مورد حمله ی هواپیماهای نازی قرار می گیرد. موتور تانک آسیب می بیند. مالکو خودش از مکانیکی سررشته داشت و دست به کار می شود تا موتور را تعمیر کند اما از ستون خود عقب می افتد. مالکو و خدمه اش به جای اینکه به دنبال ستون خود بگردند تصمیم می گیرند تا به سمت غرب چرخش کنند و با آلمانها در مینسک روبرو شوند. آنها از یک انبار متروکه مهمات برمی دارند و به سمت پایتخت بلوروس به ر اه می افتند. نیروهای زرهی گودریان قبلا به شرق مینسک نفوذ کرده بودند و حرکت تی-28 تنها به سمت مینسک توجه آنها را به خود جلب نکرد. تی-28 یکی از اولین تانکهای متوسط تاریخ که در سال 1932 ساخته شد. صف شکنی آتشین مالکو و همراهانش در حالیکه به سمت غرب می رفتند در 40 کیلومتری مینسک و در کنار پل رودخانه سویسلاخ به یک ستون از موتور سیکلتهای نظامی آلمانی برخورد کردند. آنها به میان ستون زدند و شروع کردند تا با توپ و 4 قبضه مسلسل تانک به نیروهای دشمن شلیک کنند. پس از آن، آنها دو دستگاه کامیون، یک دستگاه نفربر زرهی نیم شنی و یک دوجین از سربازان آلمانی را در برابر یک کارخانه ی مشروب سازی از بین بردند. آنها به سمت شهر پیشروی کردند و در خیابان های شهر هرجا که به سربازی برخورد می کردند وی را به گلوله می بستند. آنها در طی حمله ی خود به مینسک در حدود 10 دستگاه تانک یا خودروی زرهی، 14 دستگاه کامیون و 3 قبضه توپ را نابود کردند. تلفات آلمانی ها به 360 نفر سرباز و افسر می رسید. قبل از اینکه فرماندهان آلمانی بفهمند که چه اتفاقی افتاده است، خدمه ی تی-28 به سمت مرکز شهر حرکت کردند و به تیراندازی خود ادامه دادند تا مهماتشان تمام شد. یک قبضه توپ ضد تانک آلمانی به تانک روسی شلیک کرد اما زره جلویی تانک ضربه ی گلوله را گرفت و با توپ آلمانی با آتش متقابل منهدم شد. تی-28 به سمت بیرون شهر حرکت کرد اما با شلیک توپهای دشمن از پهلو آسیب دید و آتش گرفت. خدمه ی آن سعی کردند تا از تانک در حال سوختن فرار کنند. سرنوشت خدمه راننده ی تانک سرگرد واسچکین از دهلیز فرمانده فرار کرد و قبل از اینکه توسط نازی ها مورد اصابت قرار بگیرد سعی کرد تا با هفتیر خود به آنها شلیک کند. دو خدمه ی دیگر نیز در تبادل آتش با دشمن کشته شدند. نیکولای پادن اسیر شد و 4 سال در اردوگاه اسارت ماند. او پس از جنگ آزاد شد و به ارتش پیوست اما در سال 1946 از خدمت معاف شد. فئودور نائوموف سعی کرد پنهان شود. او به پارتیزانهای بلوروس پیوست و در سال 1943 زخمی شد. مالکو سعی کرد تا به مینسک فرار کند و خود را به نیروهای روس برساند. او به عنوان فرمانده ی تانک تا آخر جنگ به نبرد خود ادامه داد و 16 بار تانکش مورد اصابت قرار گرفت. زمانی که جنگ تمام شد مالکو به فرماندهی یک گروهان تانک رسیده بود. او در آزادی مینسک شرکت داشت و وقتی که وارد شهر شد توانست لاشه ی سوخته ی تانکش را در خیابانهای شهر شناسایی کند. در بهار 1945 نیروهای ضداطلاعات آمریکایی سرگرد رودولف هال را در اطارف روهر دستگیر کردند. او به آمریکایی ها گفت که در تابستان 1941 تقریبا تمامی گروهانش را در حمله ی غافلگیرکننده ی یک دستگاه تی-28 روسی در مینسک از دست داده است. آمریکایی ها بازجویی های او را به روسها دادند اما هیچ کس داستان مالکو و سرگرد هال را باور نمی کرد. تنها در سال 1966 نیکولای پادن این داستان را تأیید کرد و در نتیجه مالکو به مدال درجه ی جنگ میهنی دست یافت. مالکو تی-28 یکی از بهترین تانکهای روسی در مراحل ابتدایی جنگ بود. زره آن از روبرو به 80 میلیمتر و از پهلو و کنار به 40 میلیمتر می رسید. پیکربندی غیرعادی چند برجک یک قبضه توپ 76 میلیمتری و 4 قبضه مسلسل 7.62 میلیمتری را شامل می شد. توپ اصلی می توانست در فاصله ی هزار متری به زرهی به قطر 50 میلیمتر نفوذ کند. موتور آن با توان 500 اسب بخار می توانست به تانک سرعتی برابر با 40 کیلومتر بر ساعت بدهد. تی-28 می توانست به سادگی از خندقها، خاکریزها و دیگر موانع عبور کند. بیسیم تی-28 اجازه می داد تا شعاع 60 کیلومتر ارتباط تانک با نیروهای خودی برقرار بماند. خدمه ی تانک تی-28 به صورت استاندارد 6 نفر بودند. زمانی که جنگ آغاز شد ارتش سرخ در حدود 250 دستگاه تی-28 عملیاتی در اختیار داشت. آخرین نبردی که تی-28 ها در آن شرکت کردند در سال 1944 اتفاق افتاد. رژه ی تانکهای تی-28 در میدان سرخ مسکو در هفتم نوامبر 1939 ترجمه و تلخیص رضا کیانی موحد منبع http://wars-and-history.mihanblog.com/post/1783
  16. ای بابا این همه زحمت کشیدید پس چرا صفحاتش عقب جلوئه؟؟
  17. RezaKiani

    تانک الکفیل-1 ساخت حشدالشعبی

    چیزی که بیشتر سوال برانگیز بود برای من اینه که هزینه ی این کار تحقیقاتی رو کی پرداخت کرده؟ فقط هزینه تجهیزات رو نمیگم هزینه ی نفرات، مکان، آب ، برق، تلفن و.... خودش سر به آسمون می زنه... چطور یه سازمان شبه نظامی میتونه چنین هزینه هایی رو پرداخت کنه در صورتی که احتمالش هست این هزینه هیچ وقت برنگرده؟
  18. دنبال هر سامانه هم که برویم باید بدونیم که اینجا ایرانه و سامانه ها باید حتی الامکان ساده باشه و از پیچیدگی پرهیز کنیم... هر چی پیچیده تر هزینه های تعمیر و نگهداری بیشتر... تازه ممکنه انقدر پیچیده بشه که اوپراتور اشتباه کنه و بزنه باهاش یه ارباس 380 رو بندازه بعد بگه اوا نفهمیدم فک کردم موشک کروزه... این ها رو هم باس در نظر داشت
  19. اگر قرار هست که به قول شما 50 قبضه بسازیم چرا از اول نریم 50 قبضه رو بخریم؟؟؟؟ صرف نمیکنه که خودمون بسازیم..... مگر با تعداد بالا.... برای همین میگم این طور حرف زدن از تولید بومی بیشتر به درد تبلیغات میخوره
  20. هزارتا قبضه... هم میشه روی شناور نصب کرد هم میشه در بعضی موارد برای دفاع بعضی جاهای حساس ازش استفاده کرد... هم میشه صادرش کرد.... هم میشه دادش به متحدین منطقه ای مون... خلاصه کاربرد زیاد داره... رو دستمون نمیمونه برادر درباره ی آلیاژ صد البته الان ما خیلی از آلیاژ ها رو می سازیم ولی ساخت آلیاژ یه حرفه ساخت تمامی قطعات چنین سلاحی یه حرف دیگه س... من فقط آلیاژ رو به عنوان یکی از اشکالات ساخت بومی گفتم... مشکلات دیگه هم زیاده... البته هیچ کدوم غیر قابل حل نیست.. . مدیریت مناسب که باشه همه چیز رو می شه در داخل تولید کرد... انشالله
  21. ساختن چنین تسلیحاتی به صورت بومی تنها در صورتی هست که ایران تمامی خط تولید رو از الف تا ها از روسیه بخره با وضعیت فعلی دانش/ تکنولوژی رشته ی متالورژی در ایران بعید هست که این طور سلاح ها با متالهایی که ما میتونیم تولید کنید خیلی جور دربیاد... از داغ شدن لوله ها که بگذریم (حتی اگر فرض کنیم که سیستمهای خنک کننده درست عمل کنند بازهم هم هر فلزی رو نمیشه توی لوله ها به کار گرفت) قطعات متحرک زیادی در این سلاح وجود داره که ساختش در ایران محاله... من فقط یه موردش رو عرض کنم و التماس دعا این لوله ها و متعلقات وابسته به اون در نهایت باید روی یه یاتاقان (بالبرینگ) نصب بشند خود این یاتاقان علاوه بر اینکه از طریق انتقال حرارت از طریق لوله ها بسیار داغ میشه و جنس ش باید طوری باشه که بتونه اون حرارت رو تحمل بکنه و تغییر شکل نده باید نیروها، تنشها، خمشها و انواع فشارهای مختلفی رو که بهش وارد می شه رو هم تحمل بکنه و آسیب نبینه... با توجه به اینکه ما در ایران بلبرینگ تولید نمی کنیم و با توجه به وضعیت تحریمها (که دسترسی به این جور بلبرینگهای خاص رو غیرممکن کرده) تنها راه به دست آوردن ش این هست که دست به دامن خود روسها بشیم... در مورد بقیه قطعات متحرک این گتلینگ هم همین موارد صادقه البته من با مونتاژ یا خرید خط تولید چنین سلاحی نه تنها مخالف نیستم بلکه حتی اون رو واجب می دونم که چنین تکنولوژی هایی حتما توسط صنایع نظامی خرید بشه... ولی با این شرایط بحث تولید بومی بیشتر به درد تبلیغات می خوره و خوش کردن دل ملت
  22. اتحاد جماهیر شوروی [سابق] علاقه ی زیادی به دادن پزهای بشردوستانه داشت. از میان این پزها یکی هم برنامه ی بین المللی روسها برای استفاده "صلح آمیز" از امکانات فضایی شان در راستای خدمت به کشورهای دوست و برادر بود. این برنامه ،با نام دهان پرکن "اینترکاسموس" قرار بود تا به اقمار ابرقدرت شرق در زمینه ی پروازهای سرنشین دار و بدون سرنشین کمک کند. البته چندان دور از ذهن نیست که روسها بیشتر اهداف سیاسی را از اجرای این برنامه مد نظر داشتند تا اهداف علمی یا انسان دوستانه. برنامه ی اینترکاسموس کشورهایی چون کشورهای عضو پیمان ورشو و رژیمهای کمونیستی افغانستان، کوبا، مغولستان و ویتنام را هدف قرار داده بود. علاوه بر کشورهایی که رسما نظام کمونیستی نداشتند بعضی از دوستان شوروی مانند هند، سوریه و حتی فرانسه نیز به برنامه ی اینترکاسموس پیوستند. اولین پرواز بدون سرنشین اینترکاسموس در سال 1967 و اولین پرواز سرنشین دار اینترکاسموس در سال 1978 روی دادند. تا سال 1988 روسها 14 نفر فضانورد از کشورهای مختلف را به فضا فرستادند. اولین فضانورد غیرآمریکایی و غیر روسی در تاریخ فضانوردی، ولادیمیر ریمک از چکسلواکی [سابق] بود. اولین سیاه پوست و هچنین اولین آسیایی نیز توسط همین برنامه به فضا رفتند. از میان کشورهای درگیر این برنامه تنها بلغارستان بود که توانست 2 نفر را راهی مدار زمین کند. فضانورد فرانسه نیز 2 بار به فضا فرستاده شد. در زیر فهرستی از فضانوردان برنامه ی اینتر کاسموس و تاریخ اعزام آنها را مشاهده می کنید: ردیف نام کشور تاریخ 1 ولادیمیر ریمک چکسلواکی[سابق] 2 مارس 1978 2 میروسلاو هرمازوسکی لهستان 27 ژوئن 1978 3 زیگموند جان آلمان شرقی[سابق] 26 آگوست 1978 4 گئورگی ایوانف بلغارستان 10 آوریل 1979 5 برتالان فارکاس مجارستان 26 می 1980 6 توآن فام ویتنام 23 جولای 1980 7 آرنالدو تامیاو مندز کوبا 18 سپتامبر 1980 8 جودرمیدین گوراچا مغولستان 23 مارس 1981 9 دیمیترو پروناریو رومانی 14 می 1981 10 ژان-لو چرتین فرانسه 14 می 1981 11 راکش شارما هندوستان 2 آوریل 1984 12 محمداحمد فارس سوریه 22 جولای 1987 13 آلکساندر آلکساندروف بلغارستان 6 جولای 1988 14 عبدالاحد مهمند افغانستان 29 آگوست 1988 15 ژان-لو چرتین فرانسه 26 نوامبر 1988 منبع http://wars-and-history.mihanblog.com/post/category/65
  23. RezaKiani

    تانک الکفیل-1 ساخت حشدالشعبی

    آدم یاد اون تفنگی می افته که استاد رائفی پور خودش داده بود براش طراحی کرده بودن