mm1368

Members
  • تعداد محتوا

    309
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های mm1368

  1. عملیات عاشورای 1 عملیات عاشورای 1؛ سرکوبی نیروهای ضدانقلاب حضور ضدانقلاب در قالب افراد موسوم به کومله و دموکرات کردستان ایران در دوران جنگ، پیوسته مکمل تهاجمات ارتش عراق به جبهه‌ها و شهرهای ایران بود. این افراد در قالب گروه‌های پراکنده بارها به خرابکاری، خبرچینی برای دشمن، گستردگی محورهای نبرد رزمندگان ایران با دشمن و غیره دست می‌زدند و خسارات فراوانی به مراکز دولتی، جهاد سازندگی و حتی مناطق مسکونی کردنشین استان کردستان و آذربایجان غربی وارد می‌ساختند. حضور آنها حتی تا شهرهای شرقی استان کردستان، یعنی بیجار، تکاب، صایین‌دژ، قروه همدان و چندین شهر و منطقه دیگر پیش رفته و سبب بوجود آمدن وضع فوق‌العاده‌ای بر زندگی روزمره مردم و یگان‌های نظامی مستقر در آن مناطق شده بود. عملیات «عاشورای 1» در 23 مرداد ماه 1364 با هدف سرکوبی چنین افرادی در منطقه تکاب و صایین‌دژ به اجرا درآمد و طی آن 50 تن از عوامل وابسته کشته و صدها نفر نیز زخمی شدند و علاوه بر اسارت عده‌ای از آنان، شماری سلاح سبک به دست رزمندگان سپاه پاسداران افتاد. مشخصات عملیات نام عملیات: عاشورای 1 (انهدامی ـ سرکوبی) زمان اجرا: 23/5/1364 تلفات دشمن (کشته، زخمی و اسیر): صدها تن مکان اجرا: منطقه تکاب و صایین‌دژ از استان آذربایجان غربی ایران ارگان‌های عمل‌کننده: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اهداف عملیات: سرکوب افراد شرور و ضدانقلاب پراکنده در مناطق کوهستانی ـ عقبه جبهه خودی در محور شمالی جنگ عملیات عاشورای 2 عملیات عاشورای 2 (محدود)؛ آزادی تپه دوقلو عملیات محدود «عاشورای 2» ساعت 2 بامداد روز 24 مرداد ماه 1364 با رمز «یا‌مهدی (عج)» در منطقه عمومی «چنگوله» واقع در جنوب شهر مرزی «مهران» توسط نیروی زمینی سپاه پاسداران صورت پذیرفت. نیروهای خودی در این حمله یک روزه که با هدف انهدام نیروهای عراقی مستقر در منطقه آغاز شده بود، ضمن رسیدن به این هدف و کشته و زخمی نمودن و اسارت 510 نفر از نیروهای دشمن، به گردان 1 و 2 از تیپ 114 لشکر 35 عراق آسیب رساندند. همچنین چندین دستگاه خودرو و مقادیری مهمات از دشمن نابود شد و علاوه بر به غنیمت گرفتن چند قبضه خمپاره‌انداز و مهمات از دشمن، شماری سلاح سبک و سنگین نیز به دست رزمندگان اسلام افتاد و مهمتر از همه آنکه "تپه دوقلو" و ارتفاع 145 از دست دشمن خارج شد. مشخصات عملیات نام عملیات: عاشورای 2 (محدود) زمان اجرا: 24/5/1364 مدت اجرا: یک روز تلفات دشمن (کشته، زخمی و اسیر):‌ 510 نفر رمز عملیات: یا مهدی (عج) مکان اجرا: منطقه عملیاتی اروندرود، شبه جزیره فاو عراق ـ جنوبی‌ترین محور جنگ ارگان‌های عمل‌کننده: رزمندگان نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اهداف عملیات: انهدام نیروهای دشمن عملیات عاشورای 3 عملیات عاشورای 3: احیای دوباره تیپ 10 سیدالشهدا (ع) سپاه مدتی بود که به تیپ سیدالشهدا (ع) (که بعدها به لشکر تغییر یافت) مأموریتی واگذار نشده بود. این تیپ عنوان یگان خط شکن را داشت و حریف جدی لشکر «گارد ریاست جمهوری عراق» به حساب می‌آمد. بحث عملیات «عاشورای 3» به فاصله یک روز پس از انجام عملیات عاشورای 2 در منطقه عمومی فکه مطرح شد. با توجه به این که آن محور حدود عملیات والفجر مقدماتی و رمضان بود، قسمت‌هایی از میدان‌های مین قدیمی در آن منطقه باقی مانده و تعدادی نیز به واسطه رمل و طوفان و سیلاب در زیر خاک پنهان شده بود. به همین دلیل کار عملیات با همت نیروهای گردان تخریب این تیپ و به فرماندهی شهید «حاج محمود نوریان» باز شد تا نیروهای عمل‌کننده سپاه در ساعت 2 و 19 دقیقه بامداد روز 25 مرداد ماه 1364 با رمز «یا سیدالشهدا (ع)» دست به حمله زده و با انهدام 2 گردان از تیپ 108 لشکر 16 ارتش عراق در شمال فکه، تعداد 635 تن از آنان را کشته و زخمی یا به اسارت بگیرند. هم‌چنین در این حمله ضربتی یک روزه 2 دستگاه تانک، و پل ارتباطی، یک پارک موتوری، 19 انبار مهمات، یک دستگاه لودر و تعدادی از ادوات و تجهیزات مهندسی دشمن نابود شده و شماری سلاح سبک و نیمه سنگین به همراه چندین قبضه خمپاره‌انداز و وسایل مخابراتی و لجستیکی به غنیمت گرفته شد. مشخصات عملیات نام عملیات: عاشورای 3 ـ ضربتی زمان اجرا: 25/5/1364 مدت اجرا: یک روز تلفات دشمن (کشته، زخمی و اسیر): 635 رمز عملیات: یا سیدالشهدا مکان اجرا: منطقه عمومی فکه ـ جبهه میانی جنگ ارگان‌های عمل‌کننده: نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اهداف عملیات: انهدام قوای جنگی دشمن و گرفتن فرصت عکس العمل و طراحی نبرد سایت ساجد
  2. در قرارداد 1975 الجزایر، خط الراس ارتفاعات میمک به عنوان مرز ایران و عراق تعیین گردید. سپس کمیته های مشترک دو کشور برای تهیه اسناد لازم و میله گذاری مرز به گفتگو پرداختند. این گفتگوها که به کندی انجام می شد، تا آستانه وقوع انقلاب اسلامی به نتیجه تعیین کننده ای نرسید. در این میان، رژیم عراق که به تعیین قطعی مرزها تمایلی نشان نمی داد، با پیروزی انقلاب اسلامی زمینه را بر ملغی کردن قرارداد مذکور فراهم دید و در تاریخ 19/6/1359 به میمک حمله کرد و در تاریخ 21/6/1359 آن را اشغال کرد. چهار ماه بعد (19/10/1359)، طی عملیات ضربت ذوالفقار، اگر چه دشمن از قلل میمک عقب رانده شد، لیکن شمال و غرب این منطقه همچنان تحت اشغال او بود. این وضعیت ادامه داشت تا این که عملیات عاشورا به منظور آزادسازی ارتفاعات شمال میمک و نیز دامنه غربی آن طراحی و به اجرا درآمد. اهداف عملیات - انهدام بخشی از قوای دشمن. - تحمیل پدافند در دشت به دشمن. - ایجاد تسهیلات در رفت و آمد از جنوب به غرب و بالعکس و نیز ارتباط و اتصال جبهه های جناحین میمک. - آزاد سازی قسمتی از اراضی اشغالی. - تامین منطقه میمک با تسخیر و تصرف ارتفاعات مهم منطقه، همچون: گرگنی، فصیل و فرورفتگی میمک. موقعیت منطقه سراسر منطقه عملیاتی پوشیده از شیارها و پستی و بلندی های بسیاری است که پراکندگی آنها شکل پیچیده ای به منطقه می دهد. نوع زمین منطقه از خاک رس و در بعضی نقاط همراه با شن می باشد که حرکت خودروها را دچار مشکل می کند. حد فاصل تنگه های بینا و بیجار که عملیات در آن متمرکز گردیده بود، ارتفاعات نسبتا بلندی قرار دارد که مرتفع ترین آنها کوه میمک است. به هر میزان که از ارتفاعات به طرف خاک عراق پیشروی شود، به تدریج زمین پست تر گردیده و تقریبا مسطح می شود. ارتفاعات مهم این منطقه عبارتند از: کانی سخت، زالوآب، شورشیرن، شینو، میمک، فصیل، گرگنی، تلخاب، گلم زرد، قلالم و کانی شیخ. استعداد دشمن - تیپ های 403، 503 و 604 پیاده. - تیپ 4 پیاده کوهستانی. - تیپ 46 مکانیزه. - تیپ 12 زرهی. - یک گردان از گارد ریاست جمهوری. - یک گردان کماندویی. - یک گردان جیش الشعبی. سازمان رزم خودی فرماندهی و هدایت عملیات بر عهده قرارگاه سلمان بود و نیروهای عمل کننده متناسب با وظایف و اهداف مورد نظر به چهار قسمت به شرح زیر تقسیم شدند: قرارگاه سلمان فجر 1 سپاه = تیپ مستقل 21 امام رضا (ع) با 4 گروهان تانک از تیپ زرهی 28 صفر. ارتش = تیپ 1 لشکر 81 زرهی با 2 گردان. فجر 2 سپاه = تیپ مستقل انصار الحسین (ع). در احتیاط کل عملیات بودند و تا پایان عملیات وارد عمل نشدند. فجر 3 سپاه = لشکر 5 نصر با 4 گردان + 1 گروهان تانک از تیپ زرهی 28 صفر. ارتش = گردان ِ 211 تانک از لشکر 84 پیاده. فجر 4 سپاه = تیپ مستقل 29 نبی اکرم (ص). ارتش = یک گروهان از گردان 211 تانک. توپخانه = 3 گردان از ارتش و 2 گردان از سپاه. طرح عملیات پس از انجام شناسایی های لازم، عملیات از سه محور زیر طراحی گردید: محور اول= ارتفاعات فصیل، 350 و بانی- تلخاب، که در مأموریت فجر 1 بود. محور دوم = ارتفاعات فصیل و یال میمک، که در مأموریت فجر 3 بود. محور سوم = فرورفتگی میمک، که در مأموریت فجر 4 بود. شرح عملیات از غروب روز 25/7/1363، نیروها به طرف اهداف خود حرکت کردند. درگیری با دشمن با رمز یا اباعبدالله الحسین (ع) حدود ساعت 01:30 بامداد در محور میانی (فصیل) آغاز شد و رزمندگان پس از چندین ساعت نبرد موفق شدند در ساعت حدود 9 صبح ارتفاعات فصیل را تصرف و سپس پاکسازی کنند. در این میان، تلاش برای تصرف یال میمک (348) به نتیجه نرسید. در محور جنوبی (فرورفتگی میمک) که درگیری در ساعت 02:45 آغاز شد، اگر چه نیروها توانستند به برخی از اهداف خود دست یابند، لیکن در حالی که فاقد سنگرهای دفاعی بوده و از امکانات پشتیبانی نیز بی بهره بودند، با پاتک زرهی دشمن مجبور شدند عقب نشینی کنند. در محور شمالی (گرگنی)، نیروها که اغلب اوقات خود را به خنثی سازی میادین مین و بازکردن معبر اختصاص داده بودند، سرانجام پس از مدتی درگیری با دشمن توانستند ارتفاع گرگنی را تصرف کنند. در این میان دشمن با جمع آوری و سازماندهی نیروهایش از صبح روز دوم پاتک های سنگین خود را که به آتش شدید توپخانه و حملات هوایی همراه بود، آغاز کرد و هر بار با مقاومت نیروهای خودی مواجه شد و ضمن تحمل تلفات و ضایعات مجبور می شد عقب نشینی کند. نهایتا، پس از چند روز درگیری بین طرفین، مواضع متصرفه تأمین گردید. نتایج عملیات - بازپس گیری بیش از 50 کیلومتر مربع از مناطق اشغالی. - تصرف بخش مهمی از ارتفاعات منطقه (فصیل – گرگنی). - در معرض تهدید قرار گرفتن جاده بدره – مندلی. - آزاد شدن جاده مرزی خودی. - کشته و زخمی شدن حدود 1500 نفر از نیروهای دشمن. - به اسارت درآمدن 190 نفر. - انهدام چندین دستگاه تانک و خودرو نظامی. - به غنیمت درآمدن 4 تانک، 7 خودرو، 6 قبضه تفنگ 106 میلیمتری، 29 قبضه خمپاره انداز و تعداد زیادی سلاح سبک و مهمات. عملیات عاشورا
  3. mm1368

    ماهواره ايراني "سينا 1"

    بله از دست داديم :oops: دليلش نمي دونم
  4. mm1368

    ماهواره ايراني "سينا 1"

    من شنيدم كنترل اين ماهواره از دست رفته اما دليلشو نمي دونم ومنابع رسمي كشورهم چيزي نگفتن فكرنكنم روسا همچين كاري كرده باشن وگرنه در خبرها به اون اشاره مي شد
  5. ● نويسنده: مهدي - حق وردي طاقانكي ● ارسال كننده: مدير سايت ● منبع: سایت - باشگاه اندیشه تاريخچه ماهواره اولين پرتاب ماهواره به مدار زمين را روسها به نام خود ثبت كردنداين ماهواره كه اسپوتنيك نام داشت در سال 1958 در مدار زمين قرار گرفت. آمريكايي ها دو سال بعد وارد عرصه ماهواره شدندو در سال 1960 اولين ماهواره را پرتاب كردند.فن آوري صنعت ماهواره و ايستگاههاي پرتاب آن اكنون در انحصار چند كشور است.بيشترين پرتاب را تاكنون روسيه انجام داده است ولي ماهواره هاي آمريكايي از لحاظ پيشرفت و دقت از روسيه جلوتر است. كاربردهاي ماهواره ماهواره ها همان طور كه در زمينه پيشرفت علوم مختلف كمكهاي شاياني به بشر كرده اند واستفاده ازآنها تاثير بسزايي در زندگي انسانها داردبسياري ازمسايل و مشكلات مربوط به هزينه , زمان وثبات اطلاعات ارسالي را حل كرده وكارايي شبكه هاي تلويزيوني رابه شكل چشمگيري افزايش داده است در عين حال مشكلات خاص خود را نيز ايجاد كرده است.گسترش خارق العاده ارتباطات ماهواره اي بيانگر تلاش بي وقفه انسان در به كارگيري تكنولوژي جديد درجهت رفع نيازهاي جوامع بشري است در حال حاضر بيش از هزار ماهواره درمدارهاي مختلف وبراي مقاصد متفاوت در اطراف زمين در حال چرخش است. كاربردهاي وسيع آن در زمينه هاي مخابرات،كشاورزي , هواشناسي , معادن , اكتشافات , نجوم حفاظت محيط زيست , نظامي و غيره , اطلاعات بي شماري را در اختيار انسان قرار داده كه ما مي بايست ازكاربردهاي مثبت به نحو احسنت استفاده و از عواقب منفي آن جلوگيري كنيم.كه به چند مورد از آنها اشاره مي كنم. تامين ارتباط مخابراتي اضطراري در زمان جنگ گرچه 60 درصد ماهواره هاي ساخته شده , جنبه نظامي دارند, كه اين اهميت استفاده ازماهواره را در كاربرد نظامي آن روشن مي كند, هنوز مطالب زيادي در مورد آنها منتشر نشده است ماهواره هاي نظامي اطلاعات بسيار دقيق و مفيدي راجع به زاغه هاي مهمات در زير زمين , مقر تانكها و خودروهاي نظامي , محل استقرار نيروها, مراكز تجمع و آرايش و جابه جايي نيروها و تعداد آنها را به طور تقريبي جمع آوري وبه مراكز مشخصي مي فرستند.درجريان جنگ خليج فارس ,ماهواره هاي جاسوسي عكاسي آمريكا بيش از12 باردر روز از قلمرو فضايي عراق عبورمي كردند ودرهر عبور, صدهاعكس و تصويرازاوضاع گوناگون اين كشور در اختيار فرماندهان نظامي قرار مي دادند. اين عكسها از طريق ماهواره هاي مخابراتي . نظامي خاصي به منطقه نبرد فرستاده و در آنجا توسط گيرنده هاي متحرك دريافت مي شد راديو و تلويزيون 1-فراهم ساختن امكان فرستادن گزارشهاي صوتي و تصويري به تمام جهان از وقايع اجتماعي , فرهنگي و ... علمي به طور همزمان 2-مبادله جديدترين عكسها و خبرهاي روز توسط خبرگذاريهاي بين المللي . به تمام كشورهاي دنيا 3- پوشش كليه نقاط كشورها از نظر پخش برنامه هاي راديو وتلويزيوني 4- پخش برنامه هاي آموزشي , به خصوص براي مناطق دورافتاده 5- امكان تامين كنفرانس تلويزيوني 6- پخش مستقيم مسابقات ورزشي 7- پخش فيلمهاي سينمايي از ماهواره مخابرات زيرپوشش قرارگرفتن نقاط دورافتاده وصعب العبور كشوركه از طريق فرستنده ها, رله هاوشبكه هاي زميني نمي توانند زيرپوشش تلفن , تلكس , ديتا و امكانات ديگر ارتباطي قرارگيرند 1-پوشش كليه نقاط قاره ها وكشورهاي پهناورازنظر برنامه هاي ارتباطي امكان برگزاري كنفرانس تلفني ازراه دور 2-تامين سريع ارتباط مخابراتي هنگام بروزسوانح طبيعي از قبيل زلزله , آتش سوزي, طوفان وسيل كه باعث قطع ارتباطات موجود مي شوند. 3- تامين سرويسهاي پيشرفته ارتباطي بين كشورها باكيفيت بسيار مطلوب در سطح جهاني 4-ايجاد شبكه ديتا ( اطلاعات ) در جهت انتقال اطلاعات بين مراكز تحقيقاتي , صنعتي , آموزشي و شعب 5-بانكها بامراكز اصلي با كيفيت و سرعت ارتباطي بسيار مطلوب 6- تامين امكان انتشار روزنامه هاي كثيرالانتشار به طور همزمان در نقاط مختلف كشور وجهان 7- ارتباط مراكز كامپيوتري با يكديگر در سطح بين المللي آموزش ايجاد ارتباط بين مراكز پزشكي تخصصي و مراكزدرماني در دورترين نقاط كشور وجهان در رابطه با آموزش پزشكي , پيشگيري امراض عمومي و درمان بيماران توسط پزشكان محلي در اسرع وقت آموزش از راه دور از طريق تشكيل كلاسهاي تدريس همزمان , زير پوشش قرار دادن كليه نقاط كشور در رابطه با پخش برنامه هاي آموزشي در زمينه هاي سوادآموزي كشاورزي , بهداشت عمومي و تنظيم خانواده ماهواره ها همچنين مي توانند شرايط اقليمي و محيطي از قبيل ميزان نزولات آسماني , رطوبت خاك , تبخير و تعرق , جريان باد, ميزان حرارت و...را با كمك فرستادن بالونهاي هواشناسي به لايه هاي گوناگون اتمسفر زمين و نصب دستگاههاي هواشناسي خودكار و نيمه خودكار در مناطق گوناگون كره زمين از قطبهاي آن گرفته تا درياها , خشكيها وشنزارها تعيين و بررسي كنند چنين پوشش جهاني هواشناسي به خوبي مي تواند در پيش بيني طوفانها وحركت توده هاي هواي سرد به كار گرفته شود كه تاثير آن دركشاورزي جهاني , كشتيراني دراقيانوسها, هوانوردي و هواپيمايي قابل توجه است ماهواره ها مي توانند هواپيمايي را كه در ارتفاعات زياد پرواز مي كند , از خطر تشعشعات مضر در امتداد مسير باخبر كنند, به طوري كه خلبان بتواند بموقع ارتفاع هواپيما را كم كند ضمن اينكه بيش از سه دهه از آغاز عصر ماهواره مي گذرد , با شروعي آرام و تلاشهايي فراوان , تكنولوژي ماهواره راه خود رادرجهان امروز بازكرده وپاسخگوي بسياري از مشكلات و احتياجات مخابراتي , تحقيقاتي نظامي , هواشناسي و... دنياي امروز شده است . نهايت اينكه با توجه به كاربردهايي كه در بالا گفته شد , دانشمندان مشغول مطالعه و تحقيق بيشتري هستند تا نسلهاي جديد ماهواره ها را براي ارايه سرويسهاي ارتباطي جديد نظير شبكه هاي خصوصي انتقال اطلاعات , كنفرانس تصويري و... طراحي كنند وراههاي مناسبي براي اقتصادي تر وارزانتر بودن سرويسهاي آن پيدا كنند به طوري كه هم اكنون نسبت به دهه گذشته , علاوه بر اينكه كميت و كيفيت ارتباطي بهتر شده هزينه ارتباط مستقيم نيز كاهش يافته است . تهديدات جاسوسي و امنيتي: يكي از راههايي كه ماهواره مي تواند بصورت جدي امنيت ملي ما را تهديد كند استفاده جاسوسي از اين دو فن آوري است جاسوسي ماهواره اي: استفاده جاسوسي از ماهواره به تهديدي عليه همه كشورها مثل ايران،كشور هاي عربي و حتي كشور هاي اروپايي شده است. كشورهاي اندكي كه در راس آن آمريكا قرار دارد،بيشترين استفاده از را ازاين فن آوري در جمع آوري اطلاعات محرمانه نظامي،سياسي،صنعتي،اقتصادي و … مي برد. تاكنون انقلاب اسلامي در اين زمينه متحمل خسارات زبادي شده است بعنوان مثال استفاده عراق از تصاوير جاسوسي ماهواره هاي آمريكايي در جنگ به ما لطمات زيادي را وارد كرد همچنين هم اكنون سرزمين ايران زير پوشش تصويري ماهواره هاي آمريكايي و اسراييلي است و با دقت مسائل داخلي ايران را همچون ساخت و سازهاي نظامي،نقل و انتقال امكانات نظامي و… را زير نظر دارند كه اين خود امنيت ملي ما را تهديد مي كند شاهد اين مدعا انتشار عكسهايي از ايران كه توسط ماهواره هاي آمريكايي گرفته شده است مثل تصاوير ماهواره اي از نيروگاه اتمي بوشهر و يا ساير نقاط حساس ايران گرفته شده است كه داراي دقت و كيفيت بسيار بالايي است.( براي ديدن تصاويرماهواره اي از نيروگاه اتمي بوشهر،تصاوير ماهواره اي ازنقاط حساس بغداد مثل كاخهاي صدام كه در زمان جنگ قبل از بمباران و بعد بمباران هوايي نيرو هاي آمريكايي گرفته شده و يا تصاوير ماهواره اي كه از مكه و مدينه،اهرام ثلاثه مصر،مسجد تاج محل در هند،مجسمه آزادي در آمريكا،فرودگاه بين المللي سنگاپور، مركز شهر توكيوو… به سايت http://www.digitalglobe.com سري بزنيد)هر چند كه درباره ماهواره هاي جاسوسي و نحوه عملكرد آنها اطلاعات كامل و زيادي منتشر نشده است اما در اين قسمت سعي شده به بخشي از اين اطلاعات پرداخته شود. شبكه ماهواره اي جاسوسي اشلون ايستگاه‌هاي گيرنده شبكه‌ جاسوسي اشلون در تمام دنيا مستقر است آژانس امنيت ملي ايالات متحده (NSA) سيستم جاسوسي جهاني با اسم رمز اشلون (ECHELON) را طراحي كرده است. اين شبكه به كليه‌ تماس‌هاي تلفني، فاكس‌ها و پيام‌هاي تله تكس و پست‌هاي الكترونيكي كه در هر نقطه از دنيا رد و بدل مي‌شوند، دسترسي دارد و آن‌ها را بررسي مي‌كند. شبكه‌ اشلون از سوي آژانس امنيت ملي آمريكا كنترل مي‌شود و با همكاري سازمان‌هايي چون، ستاد ارتباطات كل در انگليس، مقر امنيتي ارتباطات در كانادا، رياست امنيت دفاعي استراليا و دايره‌ي امنيت ارتباطات كل در نيوزلند، فعاليت مي‌كند. اين سازمان‌ها تحت يك توافقنامه خيلي محرمانه‌ در سال 1948 آغاز به كار كرد. نحوه‌ فعاليت سيستم اشلون به اين گونه است كه ايستگاه‌هاي گيرنده‌ داخلي خود را در همه نقاط دنيا مستقر مي‌كند تا كليه‌ ماهواره‌ها، طول موج‌هاي كوتاه، ترافيك‌هاي ارتباطاتي سلولي و فيبرنوري را به دام بياندازد و سپس آن را به رايانه‌هاي انبوه و با قابليت بالاي آژانس آمريكايي مزبور براي تجزيه و تحليل و بررسي دقيق ارسال ‌كند. اين پيام‌هاي مختلف پس از دريافت توسط ايستگاه‌هاي شنود، شامل مكالمات و مكاتبات هستند كه توسط يك سيستم تحليلي هوشمند به دقت بررسي مي‌شوند. هدف اصلي از فعاليت آژانس مزبور رديابي و كشف گروه‌هاي سياسي ناشناس و فعاليت‌هاي آنها است. سيگنال‌هاي بسيار اندكي مي‌توانند از دام اين گيرنده‌هاي الكترونيكي فرار كنند. بهره‌گيري از ايستگاه‌هاي گيرنده‌ زميني، كشتي‌هاي هوشمند در آب‌هاي هفتگانه‌ي دنيا و ماهواره‌هاي سري قوي در ارتفاعات 20 هزار مايلي از سطح زمين قدرت فعاليت آژانس امنيت ملي آمريكا و اعضاي پيمان UKUSA را افزايش داده است. مناطق جغرافيايي مختلف در سر تا سر دنيا بين اعضاي اين پيمان تقسيم شده است؛ به طوري كه آمريكا در بخش بررسي سيگنال‌هاي ارتباطاتي قاره‌ آمريكا، انگليس در بخش اروپا، آفريقا و غرب روسيه، استراليا در بخش آسياي جنوب شرقي، جنوب غربي اقيانوسيه و مناطق شرقي اقيانوس هند، نيوزلند در بخش شركت‌هاي غربي اقيانوس آرام و بالاخره كانادا در بخش بررسي سيگنال‌هاي شمال روسيه، اروپاي شمالي و همچنين ارتباطات آمريكايي، فعاليت مي‌كنند. روش كار اشلون به اين نحو است كه مي تواند بخش زيادي از ارتباطات را با استفاده از كامپيوتر رديابي كند اين كار بصورت خودكار و با استفاده از كليد واژ ها مورد نظر صورت مي گيرد .كه كليد واژه ها مي توانند نظامي،سياسي،امنيتي و حتي اقتصادي باشند.بعنوان مثال اتحاديه اروپا در سال 81 اعلام كرد جاسوسي صنعتي بين سيزده تا يكصد و چهل و پنج ميليارد دلار به شركتهاي اروپايي صدمه زده است. گر هارد داشميت دبير كميته تحقيقاتي جاسوسي پارلمان اروپا از همه شر كتهاي اروپايي خواست تا با عوض كردن رمزها و كدهاي شناسايي خود به مقابله با شبكه اشلون آماده شوند(http://www.hamshahri.org). ماهواره جاسوسي EarlyBird نمايندگان مجلس اروپا مدعي اند آمريكاييان همه تلفنها و مراسلات الكترونيكي ودور نگارها را جذب و ضبط مي كنند.هر نوع گفتگو يا مكاتبه الكترونيكي يا فاكس يا غيره به زبانهاي زنده دنيا هم اكنون در چنگ ماهواره Earaybird است . باور كردني نيست،اما اگر مثلا در انگلستان يا در يكي از كشورهاي اروپايي يا كلا در يك كشور حساس باشيد واژه مرسدس بنز يا كنكورد يا حتي حزب يا حقوق بشر را طي صحبتي در تلفن ثابت يا سيار بر زبان بياوريديا حتي اگر اين واژه ها با نمابر يا پست الكترونيكي ارسال كنيد يا تحويل بگيريد،مطمئن باشيد كه همه اينها به شكل متن به زبان انگليسي ترجمه مي شود و پس از تقسيم بندي با سرعت نور به ايالات متحده آمريكا ارسال مي گردد در آنجا اين مطالب در ميان دواير‏‎ جاسوسي‌‏خاصي‌‏‎ ‎ كه در سالهاي اخيربه‌‏‎ نوعي‌‏‎ از سوپر ماركتهاي آمريكا بدل شده اند توزيع مي شود.اين سوپر ماركتها از اين اطلاعات و اسرار استفاده مي كنند و آنها را در ميان خود مبادله مي كنند يا آنها را مانند يك كالاي تجاري به دولتها و نهادها و اشخاص مي فروشند.در نهايت اينكه شما هر جا برويد از سر تا پا زير نظر هستيد . گلن‌‏‎فورد ‏‎نماينده‌‏‎ انگليس ‌‏‎در‏‎ مجلس‌اروپا‏‎تاكيد‏‎مي‌كند‏‎كه‌‏امريكاييان‌ ‎جهان‌ وبويژه‌‏‎اروپا‏ را با اطلاع‌‏‎‏‎مسئولان‌‏ آن كشور زير نظر دارند وي اكنون در راس گروهي خود دولتها از نمايندگان اروپايي‌‏ قرار‏‎ دارد كه مصمم هستند عمليات جاسوسي فراگيري را كشف كنند كه آمريكاييان همه روزه درمورد ميليلاردها نمابر و نامه هاي الكترونيكي و مكالمه هاي تلفني در اروپا و غير اروپا انجام مي دهند.آنان بدون اجازه كسي از اسرار افراد و شركت ها و دولتها آگاه مي شوند. فرد و همكارانش با عكس، سندواطلاعات بمب خود را در جلسات اروپا كه از 12 تا 16 ماه ژانويه در شهر استراسبورگ فرانسه برگزار شد منفجر كردند وي در آن جلسات گفت ما فعاليت پاگاههاي نظامي آمريكا در قاره اروپا را زير سوال مي بريم زيرا ازحد مجاز فراتر رفته اند وبه منبع خطري براي آزادي هاي عمومي وفعاليتهاي روزانه مردم بدل شده اند فورد تاكيد ميكندكه پايگاه‌‏‎ نظامي‌‏‎ امريكا‏ در‏جنوب‏ شهريور كشاير‏ درشمال‌‏ انگلستان‌‏‎كه‌‏‎ازسال‌هاي جنگ‌‎ سرد‎ درآنجا‏‎مستقراست‌‏‎لانه‌‏‎.اروپاست‌‏‎ در‏‎ امريكا‏‎ جاسوسي‌فراگير‏‎ عمده پايگاه‌يوركشايرداراي دو‏‎ ابركامپيوتر‎ ‎است‌‏ .‌‏‎ اينها‏‎‏‎ طبق برنامه‌اي كار‏‎ مي‌كنندكه‌‏‎ براي‌‏‎ جدا‏‎ كردن‌‏‎ ميلياردها‏‎ مكالمات‌‏‏‎ و‏‎ مراسلات‌‏‎ الكترونيكي‌‏‎ طرح‌ريزي‌‎ شده‌‏ است‌‏‎ مي‌توان‌‏‎‌‏‎ طبق‌‎ واژه معيني‌‏‎ ‌‏‎‌‏‎ كه‌‏ ‎صاحب‏‎ آن‌‏‎ بر‏‎زبان‌‏‎ مي‌آورد‏‎ يا‏‎ ارسال‌‏‎ مي‌كند،به اين مكالمات دست يافت.اين واژه براي هر يك از اين دو ابر كامپيوتر نقش كليد را دارد كه پس از اخذ دوباره اطلاعات از ماهواره جاسوسي خاص اين ماموريت،به فعاليت مي پردازند. اين ماهواره اكيلون نام دارد و در صورتي كه مكالمات يا مكاتبات به زبان ديگري باشد آن را به انگليسي ترجمه مي كند.در صورتي كه ماهواره ديگر كه از نوع آراتوري است اينها را به متن تبديل مي كند و سپس آنها را طبق موضوع تقسيم بندي مي كند. و انها را به ايالات متحده آمريكا مي فرستد. تا دستگاهاي ويژه اي آن را بگيرند به گفته گلن فورد،اين يك فرايند تكنولوژيك است كه فقط آمريكاييان به ان دسترسي دارند. وي مي گويد هدف از پرتاب ماهواره تجسسي –تجاري EarlyBird در ماه فوريه گذشته كه نخستين ماهواره از نوع تجاري است،بر اوردن نيازهاي ديگري است كه پايگاهاي نظامي‌‏ امريكا‏ كه‌‏در دنيا گسترده اندخواهان‌‏ آن‌‏هستند‏. فزون برآن‌‏ خدماتي‌‏است‌‏ كه‌‏ اين‌ ماهواره‌‏‏ به‌‏افراد‏ يا شركت‌هايا‏ دولت‌هايي‌‏ مي‌دهدكه‌‏ خواهان يك عكس معيني هستند‏ كه ماهواره‌‏ دربرابريك‌‏ مبلغ مشخص‌‏‌‏ آنها را تحويل‌‏ ميدهد.گلن فوردمي‌گويد‏‏: اين‌‏ حالت‌‏ به‌‏ معناي‌‏ آن است‌‏ كه‌‏ ايالات‌‏ متحده‌‏ امريكا‏ در‏ آينده‌‏ نزديك‌‏ به‌‏ محتكراسرار‏ واطلاعات‌‏ بدل خواهد‏ شد‏ كه آنها را‏ با‏ هركس‌‏ كه‌‏ بخواهد‏ مبادله‌‏ خواهد‏ كرد‏ يا‏خواهدفروخت‌‏ . اين‌‏ تجارت‌‏قرن‌‏ آينده‌‏است‌‏. هر ‏نوع‌‏ گفتگوي‌‏ تلفني‌‏‎يا‏ ‏يامكاتبه الكترونيكي با‏فاكس غير‏ آن‌‏ وبه‌‏ واسطه‌‏ اغلب‏ زبان‌هاي‌‏ زنده‌‏ هم‌ اكنون درچنگ‌‏‎ ماهواره امريكايي‌‏( ‎ EarlyBird) قرار‏ دارد‏ كه‌‏ كار‏ تهيه‌‏ فهرست‌‏ انسان‌ها‎‎ را‏‎ ‎به‎ ‎عهده‌‏‎ دارد‏ اين‌‏‎‎ ‌‏فهرست‌هاشامل‌‌‏‎ افرادو‎ شماره‌هاي‌‏ تلفن‌‏و فاكس‌‏و‏‎ رمزهاي‌‎ پست‌‏‎ ‎الكترونيكي‌‏‎(EMAIL) آنان‌‏ است‌‏ كه براساس طبقه‌بندي موضوعات‌‏‎ مورد‎‌ توجه امريكاييان‌‎ حروفچيني‎ شده‌اند‏‎ گلن‌‏فورد‏ مي گويد و اغراق هم نمي كند كه بسياري از واژه هاي كليدهاي آمريكاييان دست يافته اند آنان از اين واژه ها به عنوان محرك دو دستگاه كامپيوتر‏استفاده‌‏.مي‌كنند‏‎ اگر‏‎ احيانا‏‎ با‏‎ دوستي‌‏‎ به واسطه‌‏‎ ‌‏تلفن‌‏‎‎صحبت‌‏ كرده‌‏‎باشي‌‏‎و به گفته باشي‌‏ امروز‌‎ مرسدسي‌‏ ديده‌اي‌‏‎ كه‌‏‎ترا‏‎ شگفت‌‏ زده‌‏‎ نموده‌‏ است‌ ‎مطمئن‌‏‎ باش‌‏ كه‌‏ ‎بقيه‌‏‎ صحبت‌‏ از‎همان‌‏ ‎هنگام‌‏‎تلفظ‏‎ واژه‌ مرسدس‌‏ تبديل‌‏‎ به‌‏‎متن‌‏‎ شده‌‏‎و‏‎بر روي‌‏‎امواج‌‏راديويي‌به‌‏‎ سوي‌‏ ايالات‌‏‎ متحده‌‏ ‎امريكا‏ پرواز‏ كرده‌‏ ‎است‌‏‎ازديگر‏واژه‌ها‏‎ مي‌توان‌‏‎ به‌‏‎ عنوان‌ مثال‌‏‎ ازكلاشينكف‌‏‎ يا مسلسل‌‏يا‏ ‎شركت‌‏ آيروسپشال‌‏ نام‌‏ ‎‎برد‏‎ ‎كه‌‏‎امريكاييان‌‏‎ اغلب‏‎ رابرمي‌انگيزند‏ ژاپني‌‏‎ يا‏‎ اروپايي‌‏‎ شركت‌هاي‌‏‎ به‌نام مربوط واژه‌هاي‌‏‎ رقيب شركت‌هاي‌‏‎ امريكايي‌‏ در مناقصه ها و داد و ستدها بين المللي نيز،آمريكاييان را برمي انگيزد احيانا اگر نماينده شركت مرسدس با همكارش در فرانكفورت درباره يك ‎موضوع‌‏محرمانه‌‏‎شركت‌‏‎ صحبت‌‏‎ كند، ‏‎پايگاه‌ يوركشاير‏ ‎بلافاصله‌‏‎ اين‌‏‎ گفتگو‏ را مي گيرد و ان چه كه محرمانه بود براي آمريكاييان غير‏ محرمانه‌‏‎ مي‌شودگلن‌‏‎‎‎ فورد‏‎ مي‌گويد‏ آمريكا بسياري از اطلاعات را كه بدست مي آورد به (اف بي آي) (FBI) يا اينتر پول يا به ديگر ادارات مبارزه با جرايم منظم يا قاچاق مواد مخدر تحويل مي دهد. وي شيوه امريكاييان را در كسب اسرارديگران زير‏ سوال‌‏‎مي‌برد‏‎زيرا‏به ‌‏‎نظر‏‎وي‌ما‏‎را‏‎به‌‏‎روبات‌ها‏‎و‏‎آينه‌هايي‌‏ ‎تبديل‌‏‎مي‌كندفورد‏گلن‌‏‎ ‎تاكيد‏‎ مي‌كند‏ يكي‎ از‏‎ واژه‌هاي‌‎كليدي‌‏‎ را كه دست يافته واژه حقوق بشر است اين موضوع به هيچ وجه نه ربطي به جاسوسي صنعتي دارد و نه به امنيت ملي هم‌چنين‌‏‎.‎آن‌‏ را مورد توجه آمريكاييان نمي بينم مگر‏‎اين‌‏‎ به‌قصد‏‎ دستيابي‌‏‎ به‌‏ ‎اطلاعات‌‏‎ و اسراري باشد كه ايالات متحده امريكا با ديگر دستگاههاي جاسوسي مبادله مي كند يا انكه اين فرايند بر اثر تقاضايي باشد كه يك دولت براي خريد اطلاعات معين ارائه مي دهد . همان‌گونه‌‏‎كه‌‏‎فورد‏‎تاكيدمي‌كند ‏‎چون‌‏‎مشكل‌‏‎يك‌‏‎مشكل‌‏‎ويژه‌‏‎اروپايي‌‏‎است‌‏ترس‌‏‎از‏‎آن‌‏‎است‌‏‎ ‎كه‌‏‎ امريكاييان‌‏‎به‌كالايي‌‏‎براي‌‏‎ مبادله‌‏‎ با‏‎ رژيم هاي ستمگر و اطلاعات به دست آمده توسط سركوبگر حقوق بشر تبديل شود وي مي گويد من بعيد نمي دانم كه انان انچه را كه بدست مي اورند مي فروشند لذا اسرار وگرايشهاي شخصي مان در معرض خريد و فروش است. گلن فورد پرده سكوتي را كه پارلمان اروپايي طي ماههاي گذشته تحميل كرده بود شكست ماهواره‌‏‎ EarlyBird- مرتبط‏‎باپايگاه‌هاي‌‏‎ امريكا‏‎ را‏‎ خطرناك‌ترين‌‏‎ تهديدي‌ دانست در‏‎ مورد‏‎ آزادي‌هاي‌‏‎ فردي،‌اجتماعي‌‏‎به خود‏‎ ديده‌‏‌‏ است.وي مي گويد در گذشته به طور كلي مقبول بود اما اكنون با پيشرفت تكنولوژيك همزمان شده كه امريكا به تنهايي مالك ان است اين پيشرفت ايالات متحده امريكا را به يك غول الكترونيك و بلكه به يك چماق روزمره بر سر ما و به تجارت جاسوسي گروهي بدل كرده نوعي كنترل دولتها بر پايگاههاي امريكايي در اروپا شده است (-http://www.hamshahri.org) ماهواره جاسوسي افق: از ديگر ماهواره هاي جاسوسي كه مي تواند امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران و كشور هاي منطقه را به خطر اندازد ماهواره جاسوسي اسراييل است. درگزارشي كه دبيرخانه اتحاديه كشورهاي عرب منتشر كرده، آمده است: ماهواره جاسوسي افق ـ 5 صهيونيستها كه اين رژيم در 28 مه گذشته آن را به فضا پرتاب كرده است مهمترين خطر براي امنيت ملي كشورهاي عربي به شمار مي رود . اين گزارش مهمترين خطررا ارتباط اطلاعاتي اين ماهواره جاسوسي با برنامه هاي اتمي صهيونيستها بر شمرده است . در اين گزارش همچنين آمده است: اين ماهواره جاسوسي كه در مدار 250 كيلومتري مدار زمين در حال گردش است رژيم صهيونيستي را قادر خواهد ساخت كه به دقيق ترين اطلاعات در مورد كشورهاي عربي و خاورميانه دست يابد و در ادامه مي افزايد: ماهواره هاي جاسوسي دشمن صهيونيستي را از مشكلات سياسي كه استفاده از هواپيماهاي شناسايي و مراقبت به وجود مي آورند، رها خواهد ساخت . در گزارش اتحاديه كشورهاي عربي آمده است: پرتاب ماهواره افق ـ 5 سيطره كشورهاي عربي را از بين نخواهد برد اما آنچه كه حايز اهميت است اينكه اين رژيم را در عرصه فضا از كشورهاي عربي برتر و زمينه سيطره بر كشورهاي منطقه را فراهم ساخته است و زمينه تقويت روابط راهبردي اين رژيم را با مناطق ديگرجهان خصوصا جنوب و شرق و مركز آسيا تثبيت سازد . رژيم صهيونيستي در تاريخ 28 مه اعلام كرد ماهواره افق ـ5 را از مركز پرتاب ماهواره در جنوب تل آويو به فضا پرتاب كرده است . اين ماهواره در هر 90 دقيقه يكبار به دور كره زمين گردش كرده و مجهز به دوربينهايي است كه آن را قادر مي سازد از اجسامي با حجم كمتر از يك متر نيز تصوير برداري كند . طول اين ماهواره دو متر و سي سانتيمتر و قطر آن دومتر و وزن آن 300كيلو وساخت رژيم صهيونيستي مي باشد. به گفته روزنامه هاآرتص (http://www.haaretzdaily.com) اين ماهواره مي تواند شمال آفريقا و خاورميانه و حتي پاكستان و افغانستان را پوشش دهد.( http://www.palestine-persian.info) اگر علاقه مند به عكس هاي ماهواره اي از نقاط مختلف زمين هستيد يه سري به اين سايت ها بزنيد! 1- http://www.digitalglobe.com 2- http://www.spaceimaging.com 3- http://www.spot.com 4- http://www.orbimage.com 5- http://www.terraserver.com 6-http://www.eurimage.com
  6. مقدمه به دنبال عملیات غافلگیر کننده والفجر 8 و تصرف شهر استراتژیک فاو توسط رزمندگان اسلام و به هم خوردن توازن سیاسی – نظامی به نفع جمهوری اسلامی، رژیم عراق شیوه ای جدید برگزید و درصدد فعال شدن در جبهه زمینی و موضع تهاجمی برآمد و این استراتژی را بعد از اشغال مهران، به استراتژی دفاع متحرک نامگذاری کرد. عراق می کوشید تا با ادامه عملیات های خود نقاط دیگری را تصرف کند. ادامه چنین وضعیتی می توانست عواقب وخیمی را هم از بُعد نظامی و هم از بُعد سیاسی برای جمهوری اسلامی ایران به دنبال داشته باشد . بر همین اساس، برای مقابله با حرکت جدید عراق انجام عملیات برای آزاد سازی شهر مهران و ارتفاعات آن مورد تاکید قرار گرفت. این استراتژی بعد از بازپس گیری منطقه والفجر 9 (منطقه چوارتا) که از تاریخ 16/12/64 شروع شد، در تاریخ 27/2/65، با آزاد سازی مهران به اوج خود رسید و با ضربه سختی که دشمن در جریان این آزاد سازی متحمل شد، پایان یافت. از هنگام شروع تهاجم جدید ارتش عراق، وحدت و هم دلی نیروهای رزمنده ایرانی به شکل زیبایی جلوه گر شد و برادران ارتشی، سپاهی و بسیج مردمی پا به پای هم در مقابل تهاجم دشمن به مقاومتی دلیرانه دست زدند. حمله عراق به مهران ارتش عراق، ساعت یک بامداد 27/2/65، در منطقه مهران دست به تهاجم زد و شهر و حومه آن و برخی از ارتفاعات منطقه را تصرف کرد. در این زمان واحدهای ارتشی، مرکب از 6 گردان پیاده و 2 گردان زرهی، مسئولیت خطوط پدافندی را در این منطقه به عهده داشت و نیروهای سپاه نیز ، پشتیبانی از این منطقه را به طور کامل بر عهده نگرفته بود. اهداف عملیات باز پس گیری شهر مهران و سلسله ارتفاعات قلاویزان و دستیابی به مرز و تامین کل منطقه. منطقه عملیات منطقه عملیاتی از جنوب به ارتفاعات قلاویزان، از شمال به ارتفاعات نمه کلان کوچک، از غرب به امتداد غربی ارتفاعات قلاویزان و پاسگاه مرزی بهران آباد، و از شرق به جاده مهران – دهلران منتهی می شد. پس از اشغال مهران، استحکامات و موانع متعددی توسط دشمن ایجاد شد. در محور شمالی (جاده ایلام – مهران و باغ کشاورزی) هفت ردیف مین همراه با کانال و بیش از پنج ردیف سیم خاردار رشته ای وجود داشت. در محور میانی (حد فاصل رودخانه گاوی و جاده دهلران – مهران) به لحاظ کوهستانی بودن منطقه، استحکامات نسبتاً ضعیف بود. در محور جنوبی (ارتفاعات قلاویزان) سنگرهای کمین و در بعضی شیارها، یک ردیف سیم خاردار و مین وجود داشت. استعداد دشمن منطقه مورد نظر برای عملیات، تحت مسئولیت لشکر 17 زرهی از سپاه دوم عراق بود. حفظ پدافندی این لشکر از رودخانه کنجاپنجم به سمت میان کوه امتداد می یافت. علاوه بر یگان های سازمانی این لشکر (تیپ های 70 زرهی، 59 زرهی و 705 پیاده) یگان های زیر نیز تحت امر آن بودند: - تیپ های 433 ، 417 و 425 پیاده. - تیپ 1 کماندویی و گردان کماندو لشکر 40 پیاده. با شروع عملیات، یگان های زیر نیز وارد منطقه شدند: - تیپ 1 مکانیزه، 4 و 5 پیاده، 3 نیروی مخصوص، 2 و 10 زرهی از گارد ریاست جمهوری. - تیپ های 71، 72 و 3 پیاده از لشکر 35 پیاده. - تیپ های 501، 113، 95، 118 و 108 پیاده. - تیپ 24 مکانیزه. - تیپ های 2، 3 و 5 کماندو، گردان کماندویی لشکر 20 پیاده و گردان کماندویی لشکر 2 پیاده. - تیپ 65 نیروی مخصوص. - گردان های 763، 110، 15، 766، 217، 238، 53، 247 و 489 توپخانه. قوای خودی قرارگاه نجف هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت: - لشکر 27 محمد رسول الله (ص) با 7 گردان پیاده + گردان تانک. - لشکر 17 علی ابن ابی طالب (ع) با 3 گردان پیاده + 1 گروهان تانک. - لشکر 5 نصر با 3 گردان پیاده. - لشکر 25 کربلا با 4 گردان پیاده + 1 گردان تانک. - لشکر 10 سید الشهدا (ع) با 3 گردان پیاده. - لشکر 41 ثارالله (ع) با 4 گردان پیاده + گردان تانک. - تیپ مستقل 21 امام رضا (ع) با 2 گردان پیاده. - تیپ مستقل 15 امام حسن (ع) با 5 گردان پیاده. - تیپ مستقل 662 بیت المقدس با 2 گردان پیاده . - گردان مستقل 38 زرهی ذوالفقار با 1 گروهان تانک. - 2 گردان توپخانه سپاه + 4 گردان توپخانه ارتش. طرح عملیات تلاش اصلی بر انجام عملیات از محور ارتفاعات قلاویزان و یال های آن تا رودخانه گاوی در نظر گرفته شد. بر همین اساس، عملیات در سه مرحله به ترتیب زیر طراحی گردید: - مرحله اول؛ تامین ارتفاعات قلاویزان ایران تا روستای امام زاده سید حسن. - مرحله دوم؛ تامین ارتفاعات جبل حمرین تا شیار مگ سوخته و در امتداد آن، تامین روستاهای بهین، بهروزان و هرمزآباد _ مرحله سوم؛ تصرف خاکریز عملیات والفجر 3، که روستای فرخ آباد تا زیر ارتفاعات 223 قلاویزان داشت و در نتیجه مهران در این مرحله تامین گردید. شرح عملیات مرحله اول عملیات در ساعت 22:30 روز 9/4/1365 با رمز یا ابا الفضل العباس، ادرکنی آغاز شد و نیروهای خودی در اغلب محورها خطوط دشمن را شکسته و تا قبل از روشنایی صبح ضمن انهدام بیش از 10 گردان پیاده عراق، اهداف مرحله اول و قسمتی از مرحله دوم عملیات را به تصرف درآوردند. ساعاتی بعد، دشمن با به کارگیری نیروهای احتیاط خود به محور امامزاده سید حسن پاتک کرد که با مقابله قوای خودی خنثی شد. سپس، یگان های خودی با مشاهده از هم گسیختگی نیروهای دشمن، عملیات را – طی روز اول – بدون وقفه ادامه دادند. در شب دوم، کلیه یگان های عمل کننده ضمن پیشروی در باقی مانده محدوده مرحله دوم عملیات، تا قبل از روشنایی صبح، خط سراسری – از هرمزآباد تا شیار مگ سوخته – را کاملا تامین کرده و مقداری از محدوده مرحله سوم عملیات را نیز تامین کردند. از آغاز روز دوم (11/4/1365) عملیات در کلیه محورها ادامه یافت و نیروهای رزمنده ضمن به اسارت درآوردن تعدادی از نیروهای دشمن، به باغ کشاورزی وارد شدند و سپس در حدود ساعت 12 این روز نیز شهر مهران آزاد شد. ساعت 6 صبح روز سوم، دو تیپ گارد ریاست جمهوری به ارتفاع 210 پاتک کرد، پس از یک درگیری سخت ارتفاع مذکور را تصرف کرد. به همین خاطر، نیروهای خودی مستقر در این منطقه حدود 200 متر عقب آمدند. در ادامه عملیات، رزمندگان از محورهای قلعه کهنه و فرخ آباد به طرف تپه های غلامی و پاسگاه دراجی حرکت کرده ضمن پاکسازی کامل منطقه، تعداد زیادی از نیروهای دشمن را به اسارت درآوردند. در جریان مرحله چهارم عملیات، که از ساعت 24 روز 12/4/1365 آغاز شد، با ورود قوای خودی به روستای فیروز آباد، دشمن عقب نشینی کرد. سپس، خاکریزی از فیروزآباد تا یال های ارتفاعات قلاویزان احداث کردند. درگیری، همچنان در اطراف ارتفاعات 223 ادامه داشت و دشمن، فشاری قابل ملاحظه در نقاط مختلف وارد کرده، تنها ارتفاعات فوق را در تصرف خود نگه داشته بود. حدود ساعت 7 صبح روز چهارم (13/4/1365) پاتک شدید دشمن روی ارتفاعات قلعه آویزان – به منظور تصرف قله 200 – شروع شد؛ لیکن با مقاومت و حملات پی در پی قوای خودی، این پاتک شکست خورد. در روز پنجم، ارتفاع 210 مجددا به تصرف نیروی خودی درآمد و در سحرگاه روز ششم نیز رزمندگان در مرحله پنجم عملیات با حمله به ارتفاع 223، ضمن تامین اهداف تعیین شده، قرارگاه تاکتیکی لشکر 17 زرهی عراق را به تصرف درآوردند. در تاریخ 18/4/1365، علاوه بر تصرف باقی مانده یال های غربی ارتفاع 223، قرارگاه تاکتیکی تیپ 24 مکانیزه عراق منهدم و فرمانده آن به همراه تعدادی دیگر اسیر شد. ارزیابی عملیات کربلای 1 عملیات موفق کربلای یک، پایانی بود بر استراتژی دفاع متحرک عراق و نیز نقطه شروع امیدوار کننده ای برای نیروهای خودی جهت انجام عملیات محدود ایذایی. منفعل کردن سیاست تهاجمی عراق، هدف عمده ای بود که نیروها به خوبی توانستند به آن دست یابند. سرعت عمل، اعتقاد یگان ها، حفاظت عملیات، فریب دشمن، تناسب نیروها با طرح عملیات، انجام کارهای مهندسی لازم و ... از جمله عوامل بارز و موثر در این عملیات بود. نتایج عملیات طی این عملیات، منطقه ای به وسعت 175 کیلومتر مربع از خاک ایران و نیز عراق شامل شهر مهران و روستاهای اطراف آن، جاده دهلران – مهران – ایران ، ارتفاعات حساس و سرکوب قلاویزان و حمرین و نیز دو پاسگاه مرزی آزاد شد. هم چنین عقبه های دشمن از جمله شهرهای بدره و زرباطیه در دید و تیر قوای خودی قرار گرفت . در این عملیات، 1210 نفر از نیروهای دشمن اسیر شدند. ساجد -سایت جامع دفاع مقدس
  7. mm1368

    رشته هاي تحصيلي نظامي

    hamed_713جان نمي دونستم همچين رشته اي هم وجود داره مطالب جالب بود
  8. mm1368

    BEAR روبات امدادگر در خط مقدم!

    مطالب بسيار جالبي بود
  9. اشاره: شايد خيلي از خوانندگان بخواهند از لحظه به لحظه‌ي عمليات والفجر هشت باخبر شوند. گزارشي كه در ذيل آورده‌ايم شما را به اين منظور مي‌رساند اين گزارش توسط فرمانده‌ي لشكر 25 كربلا به قرارگاه ارسال مي‌شد تا وضعيت منطقه عملياتي را به آن‌ها اعلام كند. تاريخ 20/11/ 1364 گزارش‌هاي مربوط به قبل از شروع عمليات در ساعت 38: 20 نيروهاي غواص لشكر ويژه 25 كربلا وارد آب نهرهاي متصل به اروند شدند در ساعت 20:49 در خط حد لشكر (شهر فاو) يك تيربار دشمن به سطح آب شليك كرده است. در ساعت 20:55 لشكر طي گزارشي به قرارگاه اعلام كرد كه منطقه‌ي روبروي خود را در كنترل كامل داشته و وضعيت عادي است. فقط دشمن اقدام به شليك چند گلوله كلت منور و تير بار كرده است. در ساعت 21:7 لشكر طي گزارشي حساس شدن دشمن را اعلام كرده است. در ساعت 21:8 در منطقه لشكر، دشمن به شليك هفت گلوله كلت منور به رنگ‌هاي زرد و قرمز كرده است در ساعت 21:15 نيروهاي غواص لشكر حركت خود را از ساحل اصلي اروند(خودي) شروع كردند. در ساعت 21:37 نيروهاي غواص لشكر به نزديكي ساحل فاو رسيده ودر حال پاكسازي موانع هستند. در ساعت 21:49 نيروهاي غواص لشكر موانع را پاكسازي و آماده هجوم به مواضع دشمن شدند. در ساعت 22:2 از قرارگاه به لشكر اعلام شد كه عمل نكنيد تا به شما اعلام كنيم . گزارش مربوط به شروع عمليات لشكر ويژه 25 كربلا (خط شكني) : در ساعت 22:5 برادر محتاج فرمانده قرارگاه كربلا رمز عمليات را (يا فاطمه الزهرا(س) ) به فرمانده لشكر برادر مرتضي قرباني اعلام نمود. درساعت 22:15 نيروهاي غواص گردان يا رسول الله (ص) به مواضع دشمن هجوم بردند و سرپل را تصرف كردند و گردان‌هاي دوم و سوم به مواضع دشمن هجوم برده و خط اول دشمن را تصرف و پاكسازي كردند. در ساعت 22:15 نيروهاي غواص گردان امام محمد باقر(ع) به مواضع دشمن هجوم بردند ولي موفق به تصرف سرپل نشدند. در ساعت 22:20 نيروهاي غواص و گروهان‌هاي دوم و سوم گردان امام محمد باقر(ع) مجدداً به مواضع دشمن هجوم برده و موفق به تصرف سرپل شدند. گردان يا رسول الله (ص) به سمت راست و گردان امام محمد باقر به سمت چپ رخنه را توسعه داده و ضمن پاكسازي مواضع دشمن، پيشروي خود را آغاز كردند. در ساعت 22:30 نيروهاي موج دوم لشكر ويژه 25 كربلا در جناح راست با وارد عمل شدن گردان مسلم ابن عقيل (س) شروع به تكميل و پاكسازي مواضع دشمن كرده و با عبور از گردان يا رسول الله (ص) پيشروي خود را به منظور تصرف سه راه فاو- البحار آغاز كردند. در ساعت 22:35 نيروهاي گردان امام محمد باقر (ع) موفق به تصرف مسجد جامع شهر فاو شدند. در ساعت 22:35 نيروهاي گردان مالك اشتر(س) در جناح چپ از گردان امام محمد باقر(ع) عبور كرده و عمليات خود را در جهت تصرف و پاكسازي شهر فاو آغاز نمودند. در ساعت 22:40 قرارگاه كربلا از لشكر 25 اعلام وضعيت كرد. در ساعت 23:5 لشكر 25 به قرارگاه اعلام نمود كه نيروهاي موج اول و دوم وارد عمل شده در جهت تصرف و پاكسازي شهر فاو با دشمن درگير هستند. در ساعت 23:10 نيروهاي گردان يا رسول الله (ص) در جناح راست شهر فاو ودر حوالي نخلستان متصل به شهر با دشمن شديداً درگير شدند. در ساعت 23:15 نيروهاي گردان مسلم ابن عقيل(س) موفق به تصرف سه راه فاو البحار- بصره شدند. در ساعت 23:30 گردان مالك اشتر بخش عظيمي از شهر را تصرف و پاكسازي كرد و در نقاط حساس شهر مستقر شدند. در ساعت 23:45 نيروهاي گردان حمزه سيد الشهدا(ع) در جناح راست با عبور از گردان مسلم ابن عقيل(س) پيشروي خود را براي تصرف چهار راه فاو- بصره –ام القصر آغاز كردند. «تاريخ 21/11/1364 روز اول عمليات» در ساعت 20 دقيقه بامداد رزمندگان گردان حمزه سيد الشهدا(ع) موفق به تصرف چهار راه فاو- بصره – ام القصر شده ودر اين منطقه مستقر شدند. در ساعت 25 دقيقه بامداد نيروهاي گردان يا رسول الله (ص) ومسلم ابن عقيل (س) در حوالي سه راه فاو – البحار- بصره در منطقه نخلستان با دشمن به شدت درگير شدند. در ساعت 30 بامداد يك گروهان (گروهان سوم) از گردان حمزه سيد الشهدا(ع) بنا به دستور فرماندهي به كمك گردان‌هاي يا رسول الله (ص)، مسلم ابن عقيل (س) براي پاكسازي نخلستان در حوالي سه راهي فاو- البحار وارد عمل شدند. در ساعت 45 دقيقه بامداد گران امام حسين (ع) از جناح چپ با عبور از گردان مالك اشتر (س)، پيشروي خود را به منظور تصرف مخزن‌هاي نفت و ايستگاه مخابراتي پشت شهر فاو آغاز كرد. در ساعت يك بامداد گردان امام حسين(ع) موفق به تصرف و پاكسازي مخزن نفت و ايستگاه مخابراتي شد و درجناح چپ با يك گردان پياده از لشكر 7 ولي عصر(عج) ودر جناح راست در روبروي چهار راه فاو ـ بصره ـ ام القصر به رأس البيشه با گردان حمزه سيدالشهدا (ع) الحاق را برقرار كرد. در ساعت 1:30 دقيقه بامداد نيروهاي گردان مسلم ابن عقيل(س)، يا رسول الله (ص) و گروهان سوم گردان حمزه سيد الشهدا(ع) بخش وسيعي از نخلستان را پاك سازي و موفق به تصرف يكي از مقرهاي فرماندهي تيپ 111 دشمن شدند. در ساعت دو بامداد الحاق بين گردان‌هاي يا رسول الله (ص)، مسلم ابن عقيل(س): حمزه سيد الشهدا(ع)، امام حسين (ع) و لشكر 7 ولي عصر (عج) از نخلستان در جناح راست، سه راه فاو ـ البحاريه تا چهار راه فاو ـ بصره ـ ام القصر و جاده فاو ـ راس البيشه برقرار شد. در ساعت 2:15 تعدادي از نيروهاي گردان امام حسين (ع) (يك دسته) به سمت پايگاه موشكي مستطيلي حركت كردند كه با مقاومت شديد دشمن مواجه شده و زمين‌گير شدند. در ساعت 3:30 گردان حمزه سيد الشهدا(ع) و گردان مسلم ابن عقيل(س) در جناح راست جاده فاو ـ بصره حركت خود را جهت تصرف مواضع بعدي دشمن شروع كردند. در ساعت 3:35 لشكر به قرارگاه اعلام كرد كه نگران جناحين مي باشد در ساعت 4:00 نيروهاي گردان حمزه سيد الشهد(ع) در جناح راست جاده فاو- بصره با دشمن درگير شده و موفق به تصرف يكي از مقرهاي فرماندهي دشمن شدند. در ساعت 4:15 نيروهاي گردان هاي حمزه سيد الشهدا(ع) و مسلم ابن عقيل(س) در جناح راست جاده فاو- بصره با يكديگر الحاق برقرار كردند. در ساعت 4:30 گردانهاي سيف الله، روح الله، جندالله از تيپ سوم لشكر به منظور تصرف پايگاه موشكي مستطيلي و پاك سازي و استقرار در سواحل خور عبدالله وارد عمل شدند. در ساعت 8:10 لشكر به قرارگاه كربلا اعلام كرد كه دشمن در منطقه فاو- بصره اقدام به اعزام نيرو كرده و هنوز الحاق ما با لشكر عاشورا برقرار نشده است. در ساعت 8:30 فرمانده لشكر ويژه 25 كربلا به قرارگاه كربلا اعلام كرد كه به دشمن شديداً تلفات سنگيني را وارد كرده و مقادير زيادي از خودرو و .... را به غنيمت گرفته‌اند. در ساعت 9:45 تمامي مناطق ساختماني شهر فاو به طوركامل توسط گردان هاي مالك اشتر (س)، امام حسين (ع)، مسلم ابن عقيل(س)، يا رسول الله (ص) و امام محمد باقر (ع) پاكسازي شد در ساعت 11:5 نيروهاي گردان‌هاي سيف الله، روح الله، جندالله در منطقه عمومي پايگاه موشكي مستطيلي شديداً با دشمن درگير شده و بخش عظيمي از اين پايگاه را تصرف كردند در ساعت 12:00 فرمانده لشكر ويژه 25 كربلا به قرارگاه كربلا اعلام كرد: پايگاه موشكي دشمن به طور كامل تصرف شده و تعدادي اسير ومقاديري غنائم جنگي از دشمن گرفته‌اند. در ساعت 12:30 نيروهاي گردان سيف الله، روح الله، جندالله ضمن پيشروي به سمت راست در سواحل شمالي خور عبدالله مستقر شده و مواضع دفاعي گرفتند. در ساعت حدوداً 13 نيروهاي گردان مسلم ابن عقيل (ع) وارد عمل شده و يكي از مقرهاي فرماندهي دشمن را تصرف و پاكسازي كرده و تعدادي را به اسارت گرفتند. در ساعت 13:46 تمامي گردان‌هاي پياده لشكر به اهداف از پيش تعيين شده رسيدند و يگان‌هاي پشتيباني رزم، مشغول احداث مواضع و استقرار سلاح‌ها در جهت پشتيباني از يگان‌هاي پياده هستند. درساعت … نيروهاي لشكر در مواضع تصرف شده مستقر و در حال تحكيم مواضع و آماده براي مقابله با پاتك‌هاي احتمالي دشمن بودند. به همت: معاونت عمليات لشكر 25 پياده كربلا منبع : نشریه سبز-سرخ منبع فرعی
  10. سردار حسین علایی درباره عملیات والفجر 8 در سال 1364، در مورد ضرورت اجرای این عملیات می گوید. ضرورت اجرای عملیات والفجر8 در آن زمان چه بود؟ - سردار حسین علایی: در سال 1364 ما در شرایطی قرار داشتیم که برای ادامه جنگ باید اقدام مهمی را جهت کمک برای رفتن ایران به سمت خاتمه جنگ انجام می دادیم و مسئولین تصور می کردند که با انجام عملیاتهای نظامی مؤثر علیه رژیم صدام می توان شرایطی را فراهم کرد که ارتش بعثی عراق در حدی تحت فشار قرار گیرد و با تصرف منطقه ای از عراق صدام را وادار کنند در برابر خواسته های ایران تسلیم شود و ما بتوانیم جنگ را در شرایط برتر به پایان ببریم. هرچند تا آن مرحله ما سرزمین ایران را از دست دشمن آزاد کرده بودیم اما برای ختم جنگ هیچ چارچوبی تعیین نشده بود، یعنی نه صدام اعلام کرده بود که قرارداد 1975 را - که در آغاز جنگ پاره کرده بود- قبول دارد و نه مذاکره ای صورت گرفته بود تا به چارچوبی برای خاتمه جنگ برسند و نه سازمانهای بین المللی مثل شورای امنیت و یا دیگر کشورها پیشنهادی را ارائه کرده بودند تا چارچوبی باشد برای اینکه ایران حداقلهایی از خواسته هایش را تأمین یافته ببیند و بتواند جنگ را خاتمه دهد . مهمترین خواسته این بود که «چه کسی جنگ را آغاز کرد؟» الان برای همه روشن است که عراق جنگ را آغاز کرد چون سازمان ملل به طور رسمی اعلام کرد، اما در آن زمان برای اینکه بر ایران فشار آورند هیچکس نمی گفت که جنگ را صدام آغاز کرده حتی در درون ایران هم به گونه ای شرایط را فراهم کرده بودند که این ابهام ایجاد شود که نکند اقدامات ایران باعث جنگ شده است. نکته بعدی این بود که کسی که جنگ را آغاز کرده مسئولیت حقوقی در قبال خسارات دارد و سوم اینکه شرایطی فراهم شود که ایران مطمئن شود که دیگر جنگی از سوی رژیم بعثی عراق آغاز نخواهد شد. آیا از طریق مذاکرات سیاسی نمی شد به چارچوبی برای پایان جنگ دست پیدا کرد؟ - این کار از راه سیاسی امکانپذیر نبود و یا حداقل ما اطلاعی نداریم که از راه سیاسی چه اقدامی شده است. آنچه که ما مطلع هستیم این است که مسئولین سیاسی احساس می کردند که اگر در موضع توانایی نظامی و برتری نظامی نسبت به رژیم بعثی عراق قرار نداشته باشند امکان توافق سیاسی هم وجود ندارد. راه حل پایان جنگ هم اینطور بود که یا رژیم صدام سقوط کند یا صدام خواسته های ایران را بپذیرد و یا مذاکره و مصالحه ای صورت گیرد و یا یک گروه واسطه ای بتوانند طرفین را به تفاهم برسانند که هیچکدام از این اتفاقات در آن زمان رخ نداد. از سوی دیگر، رژیم عراق که در جبهه های جنگ شکست خورده بود جنگ را به دریا و تا حدی به شهرها کشانده بود. بنابراین برای اینکه ایران بتواند فشارهای نظامی رژیم بعثی را در دریا و خارج از جبهه های جنگ زمینی پاسخ دهد و هم اینکه اقدام مؤثری برای کمک به پایان جنگ بکند تنها باید عملیات می کرد. اهمیت منطقه فاو و اهداف این عملیات چه بود؟ - در مقدمه باید بگویم که ارتش عراق می دانست که ما می خواهیم عملیات کنیم و همه جای جبهه ها را بر روی ما برای عملیات بسته بود یعنی پدافند محکمی با عملیات مهندسی، حصارهای دفاعی متعددی از موانع طبیعی، میدانهای مین، کانال، سیم خاردار و ... ایجاد کرده بود و چون ایران قدرت زرهی، مکانیزه و هوایی نداشت و عمده توانش روی نیروهای پیاده رزمنده داوطلب بسیجی بود که حاضر بودند همه کاری بکنند تمام توان این قوا صرف شکستن خط می شد، پس ما باید دنبال منطقه ای می گشتیم تا می توانستیم در آن عملیات بکنیم. شرط ما در آن زمان این بود که منطقه ای را از نظر نظامی انتخاب کنیم که نیروهای ارتش عراق در آن سرزمین خوب نتواند بجنگند و ارتش عراق به سرعت نتواند از زرهی، توپخانه و هواپیمایی اش استفاده کند و از طرفی ما با توجه به توانمندیهایمان بتوانیم در آنجا بجنگیم و به سرعت هدف را تصرف کنیم و نکته بعدی این سرزمین باید ارزش سیاسی، نظامی، اقتصادی و حقوقی مهمی هم داشته باشد که با این اوصاف تنها جایی که با این شرایط توانستیم پیدا کنیم منطقه فاو بود. با انجام عملیات در فاو ما در برتری نظامی و برتری سیاسی- روانی نسبت به ارتش عراق قرار می گرفتیم که می توانستیم آن را عامل فشار برای ختم جنگ به حساب بیاوریم. نکته بعدی این است که فاو تنها جایی بود که امکان عملیات برای ما وجود داشت چرا که ارتش صدام به صورت منطقی تصور می کرد اجرای عملیات در اینجا غیر ممکن است، به خاطر اینکه رودخانه عظیمی به نام اروند رود جلویش است که عبور از این رودخانه صرف نظر از عبور نفرات، عبور چند لشکر از این مکان و پشتیبانی و تدارکات با مشکل مواجه می شد، اما ما با بررسیهایمان متوجه این تصور عراق شدیم و با توجه به روش غافلگیری مطمئن شدیم که اگر در اینجا عملیاتی انجام دهیم موفق می شویم. علاوه بر اینها قبل از تصرف فاو، عراق از طریق پایگاه موشکی که در این منطقه داشت مسیر عبور کشتیهای ایران به سمت بندر امام خمینی را با موشک بمباران می کرد و کشتیها را می زد که تا آن زمان بیش از 90 فروند موشک به کشتیهای ایران زده بودند و به دهها فروند کشتی ایران آسیب رسانده بودند که با تصرف این منطقه پایگاههای موشکی را نیز گرفتیم. یا پیش از فتح فاو، عراق دو اسکله نفتی البکر و الامه را تبدیل به اسکله نظامی کرده بود که با تصرف فاو پشت اسکله ها را بستیم و دیگر به راحتی نمی توانستند کار بکنند. نتایج این عملیات چه بود؟ - منطقه فاو انتهای عراق به سمت دریاست و به صورت مثلثی است که دو طرف آن دریا و آب است و یک طرفش خشکی است. نیروهای ایران از یک سمت آن را قطع کرده و آن منطقه را تصرف کردند که نتایج حقوقی، نظامی، سیاسی، اجتماعی و بین المللی برای ما داشت از جمله نتیجه نظامی این عملیات این بود که دشمن را در جبهه ای که خود انتخاب کرده بودیم درگیر کرده و بسیاری از توان دشمن در آنجا منهدم شد- که اگر این عملیات انجام نمی شد ممکن بود دشمن با آن توانش در جایی دیگر به ما حمله کند- ارزش حقوقی آن هم تصرف کامل اروند رود بود (صدام وقتی می خواست جنگ را آغاز کند قرار داد 1975 را پاره کرد و گفت که خط مرزی تالوت را در اروند رود قبول ندارم و با تصرف کامل اروند رود توسط ایران فلسفه جنگیدن او با ما که اختلافات مرزی بود اصلا زیر سوال می رفت چراکه صدام می گفت آمدم مرزم را زیاد کنم کل منطقه را از دست دادم). ارزش اقتصادی آن هم این بود که ارتباط کشور عراق با دریا به طور کامل قطع شد و نداشتن ارتباط با دریا برای یک کشور به معنی محاصره در خشکی است و خیلی خسارت وارد می کند. از نظر بین المللی، با تصرف این منطقه مهم، کشورهای حامی صدام ازجمله آمریکا، شوروی و دیگر قدرتهای اروپایی که تمایل داشتند صدام پیروز شود و کشورهای عربی که پول در اختیار عراق می گذاشتند احساس می کردند به رژیم صدام مأموریت داده بودند که انقلاب اسلامی را تحت فشار قرار دهد حالا قدرتی که انقلاب اسلامی بر اساس جنگیدن به دست آورده توانایی دارد جنگ را به سمت سرزمین دشمن هدایت کرده و فضای جنگ را به نقطه ای که آنها حساسند یعنی خلیج فارس بکشاند و این شوکی بود برای آنها که نمی توانند مثل گذشته تصور کنند که ارتش عراق پیروز خواهد شد این جنگ ممکن است برنده ای داشته باشد که آن برنده آغاز گر جنگ نبوده بلکه ایران باشد. به همین دلیل پس از عملیات فاو آمریکا شعار «نه برنده و نه بازنده» را در سیاستهای خود مطرح کرد. چون با شکست صدام احتمال این را می دادند که با توانی که ایران پیدا کرده ممکن است شرایط به گونه ای پیش رود که رژیم صدام در عراق سقوط کند (وقتی ارتش صدام ضربه بخورد ممکن بود قیامهایی که بعدا صورت گرفت انجام می شد و این رژیم سقوط می کرد). پس از این عملیات یک زمینه فکری برای خیلی ها ایجاد شد که باید به سمت ختم جنگ رفت و اینکه جنگ فرسایشی علیه جمهوری اسلامی ایران ادامه پیدا کند معلوم نیست که ایران نتواند این جنگ فرسایشی را تبدیل به جنگ فعال ضد حاکمیت و هستی نظام صدام جلو ببرد. چرا خیلی از فرماندهان عالی رتبه مخالفت شدیدی با اجرای این عملیات به صورت گسترده داشتند؟- آنها معتقد بودند که این عملیات به دلیل اینکه عقبه مناسب ندارد و ما وقتی از اروند عبور کنیم و حتی منطقه را گرفتیم پشت سرمان رودخانه عظیمی به نام «اروند» است و پشت ما جزیره ای است به نام «آبادان» و آن طرفش رودخانه ای به نام « بهمن شیر» است و ما از نظر عقبه در محاصره طبیعی زمین هستیم و حل مشکلات عملیات با توجه به سوابقی که در نظر داریم معمولا به سادگی امکانپذیر نیست و ما نمی توانیم به اندازه کافی قایق، هلی کوپتر و آتش توپخانه و... فراهم کنیم پس با انجام آن یک فاجعه بزرگ رخ می دهد و با تصرف این منطقه ممکن است دشمن تمام عقبه های ما را با هواپیما ببندد و پلها و امکانات را بزند و نیروهای ما در محاصره اسیر شوند. حرف آنها منطقی بود چون وقتی عملیات انجام شد صدام گفت : " ایرانیها در کیسه ای گیر کرده اند که من در این کیسه را می بندم و همه را می گیرم" صدام معتقد بود که در منطقه فاو پشت سر ایرانیها یا دریا یا رودخانه است و آن طرف در جزیره آبادان تنها مسیر عبور پیاده درست از نقطه شهر آبادان که نزدیک اروند و به جبهه دشمن قرار دارد می تواند با آتش توپخانه و هواپیما آنجا را ببندد و تمام این نیروها در منطقه محاصره می شوند. مسئله دیگر که مخالفت فرماندهان ایران را در این منطقه به دنبال داشت استفاده دشمن از سلاحهای شیمیایی بود که می گفتند ما قادر نیستیم نیروهای تازه نفس جایگزین کنیم و اتفاقا رژیم صدام در این عملیات بزرگترین حملات شیمیایی دوران جنگ را در منطقه و عقبه ها انجام داد و ما نیز آسیب جدی دیدیم. چگونه این تصمیم با این شدت مخالفت اجرایی شد؟- در آن زمان ما از نظر منطقی دو راه بیشتر نداشتیم یا اعلام بکنیم که جنگ به بن بست رسیده و دیگر نمی شود جنگید یا اینکه اگر قرار است بجنگیم یک منطقه ای با این مشخصات وقتی رویش مطالعه شد و بررسی شد که امکان عملیات است باید مشکلاتش را حل کرد. فرمانده سپاه و برخی از موافقین عملیات معتقد بودند اینها مشکلات عملیات است و ما باید آن را حل کنیم و اینها به عنوان مانع اجرای عملیات تلقی نمی شوند و آن دوستان دیگر که از فرماندهان خوشنام و برجسته جنگ بودند می گفتند ما قادر به حل مشکلات بنا بر تجربیات قبلی نیستیم. به همین خاطر شما می بینید برخی از فرمانده هان فعلی و فرماندهان برجسته ای که به شهادت رسیدند در مرحله اول عملیات حضور نداشتند، یا قرارگاه نجف که یکی از قرارگاههای خوب بود در این مرحله حضور نداشت. طراحی عملیات بر اساس چه سازو کاری صورت گرفت؟ - کار طرح ریزی عملیاتها به این صورت بود که ما قرارگاههای مختلفی داشتیم و یک قرارگاه مرکزی به نام خاتم الانبیاء(ص) به طور جداگانه در ارتش و سپاه وجود داشت. همه قرارگاهها بر روی عملیاتها مطالعه می کردند و بر اساس اطلاعات بخشهای اطلاعات عملیاتها تجزیه و تحلیل می شد و نتایج بحثها در قرارگاه مرکزی سپاه و ارتش مورد بررسی قرار می گرفت و جلسات متعددی بین فرماندهان مختلف رده های متفاوت برگزار می شد و بر اساس شرایط و ویژگیهای جبهه و توانایی خودمان و تواناییهای دشمن نتیجه گرفته می شد. برای عملیات فاو اواخر بهار 1364 حدود 7 ماه قبل از عملیات جلسه ای در تهران با حضور همه فرماندهان در ستاد مرکزی تشکیل شد و بحث شد که ما با این شرایط کجاها می توانیم عملیات کنیم و حدود 10 نقطه در سراسر جبهه از شمالغرب تا دهانه فاو در خلیج فارس که بیش از 1200 کیلومتر است بررسی شد که کجاها امکان عملیات است و طی بررسیها به این نتیجه رسیدند که عملیات در مناطق شمالغرب ارزش نظامی، سیاسی و... که بتواند در این شرایط فشاری بر رژیم صدام وارد کند، ندارد. پس منطقه عملیات در جنوب آمد و از آن 1200 کیلومتر 800 کیلومترآن کنار گذاشته شد، در این 400 کیلومتر هم قبلا عملیات انجام داده بودیم و برایمان آشنا بود و نقاطی که قابل عملیات بود یکی هور بود ( ادامه عملیات خیبر و بدر) یکی منطقه شلمچه ( همان منطقه ای که در سال 65 عملیات کربلای 5 انجام شد) یکی هم منطقه فاو و عبور از اروند بود. در این بررسیها فرماندهان همنظر می شدند ولی تصمیم نهایی را فرمانده کل سپاه می گرفت. برای عملیات فاو فرمانده کل سپاه به این نتیجه رسید که تنها جایی که می توانیم عملیات کنیم اینجاست و شروع کرد به تمرکز قوا در این منطقه. تا چه زمان فاو در تصرف ایران بود؟ - عملیات والفجر 8 در 20 بهمن 64 با موفقیت پس از 75 روز درگیری شبانه روزی با تصرف کامل فاو انجام شد و ایران اوایل سال 67 این منطقه را از دست داد. به این دلیل که در شرایط آخر جنگ تعادل قوا به هم خورد یعنی تمام نیروی تهاجمی ما که سپاه باشد درگیر دفاع شده بود و توان نظامی ما به اندازه سیر صعودی توان دشمن رشد پیدا نکرد. بنابراین نیروهای ما در سرزمینهایی که گرفته بودیم پراکنده شده بودند و باید اینها دفاع می کرند. وقتی توازن قوا به هم خورد نیروهای صدام توانستند از فرصتی که ما قوای خود را به منطقه شمالغرب برای اجرای عملیات والفجر 10 برده بودیم استفاده کرده و در اینجا که توان پدافندی ضعیف شده بود به فاو حمله کنند. مهمترین نوآوری و ابتکار در عملیات والفجر8 چه بود؟ - مهمترین نوآوری در عملیات فاو خود طرح ریزی مانور عملیات است که چگونه بتوان خط دشمن را بشکنید و منطقه دشمن را تصرف کنید . این یک نوآوری است که اکنون در دانشگاههای علوم نظامی برجسته دنیا تدریس می شود. برای شکستن خط عبور از اروند پیش بینی شده بود ولی عبور از اروند شیوه های مختلف دارد ( با ناوچه، قایق، آتش توپخانه) ،اما ایران با شیوه بدون آتش با عبور غواصان و در سکوت خط را شکست که این تاکتیک بسیار مؤثری بود چرا که بیش از 2500 غواص شب اول از اروند عبور کردند و خط اول دشمن را به گونه ای شکستند که برخی از این غواصان بدون تیراندازی، خط را گرفتند. اینکه در چه زمان غواص را عبور دهید و در شرایطی که آب در بالاترین سطح و ساکن باشد و بین فاصله جزر و مد این کار باید انجام شود که موانع عمده خط زیر آب برود و غواصان با کمک آب بتوانند از موانع عبور کنند و به سنگرهای دشمن برسند و در چه ساعتی باید انجام شود که دشمن در شرایط ناهشیار باشد این کار بزرگی است، عبور این 2500 نفر عدد بالایی است که دشمن متوجه نشود و اگر متوجه شد و تیراندازی کرد چگونه باید عبور کنند که اینها جزء تاکتیکهای ویژه ای است که انجام شد به همین خاطر است که شکستن خط فاو تاکتیکی بسیار زیبا و آموختنی است. یکی از مشکلاتی که فرماندهان مخالف این عملیات اشاره کردند بحث پشتیبانی بود در این خصوص چه کردید؟ - برای پشتیبانی در مرحله اول از قایقهای کوچک استفاده شد و برای هر لشکری یگان دریایی تشکیل شد که دارای بیش از 100 فروند قایق بودند. علاوه بر آن سه نوع پل پیش بینی شده بود. دو پل شناور و یک پل ثابت. پلهای شناور که در هفته های اول عملیات توسط نیروهای ویژه زده شد، پلی بود که شب ها زده می شد و روز قبل از طلوع آفتاب جمع آوری می شد. پل ثابت سه ماه پس از عملیات بر رود زده شد( شما توجه داشته باشید این پل در دریا با ساحل نامناسب و در حال جنگ ظرف این مدت کوتاه چقدر سخت می تواند باشد) و همزمان با عملیات پیش بینی شده بود که از طریق بندر ماهشهر با یدک کش برخی از امکانات را از اروند رود عبور بدهند و به فاو برسانند .رژیم بعث عراق هر روز بمباران می کرد و از توان هوایی خود خیلی استفاده کرد و به همین دلیل بیشترین هواپیمای دشمن در این عملیات ساقط شد. ارزیابی شما از نوع دیپلماسی ایران در طول دوران دفاع مقدس چیست؟ - دیپلماسی ایران قبل از جنگ فعال نبود. به نظر می رسد که این دیپلماسی فعال نبود تا بتوانند این علائمی که از آغاز جنگ حکایت می کند را به صورت تهاجمی در سطح دنیا و در مراجع بین المللی مطرح کنند که ما چنین مسئله ای را به یاد نداریم. پس از آغاز جنگ ایران خیلی تلاش کرد اما آیا این بهترین دیپلماسی بود که انجام شد که برخی بر آن ابهام دارند. فعالیت درخوری در این زمینه را اطلاع ندارم که انجام شده یا نه. اطلاعاتی از فعالیت قوی دستگاه دیپلماسی ایران در این دوران ندارم و یا اطلاعاتی منتشر نکردند که ما متوجه شویم که چقدر اینها تلاش کرده اند. غیر از دستگاه دیپلماسی شرایط جهانی نیز اهمیت دارد، شرایط جهانی به طوری است که آمریکا و دیگر اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل با ما مخالف هستند و اجرایی کردن قطعنامه 598 تمایل اعضای دائم شورای امنیت را نیاز دارد. نظر شما درباره دستاوردها دفاع مقدس چیست؟ - ما در جنگ پیروز شدیم. شاید در برخی از عملیاتها ناموفق بودیم اما در کل پیروز شدیم، به این دلیل که اولا صدام به هیچ یک از اهدافی که اعلام کرد نرسید. حداقل هدفش این بود که قرارداد 1975 ملغی شود که بعدا خودش نامه نوشت و اعلام کرد که این قرارد داد را قبول دارد و حداکثر هدفش این بود که رژیم جمهوری اسلامی ایران تغییر کند و حکومتی همسوی آمریکا و نظام صدام در ایران به کار آید که چنین اتفاقی نیز نیفتاد. صدام حتی یک میلیمتر از خاک ایران را نتوانست در اختیار خود قرار دهد و ایران با تلاش نظامی و فداکاری ملت نه با کار دیپلماسی صدام را از سرزمین خود بیرون کرد پس ایران پیروز شد و صدام و حامیان آن شکست خوردند. اما ما دستاوردهای بزرگ دیگری هم در دوران جنگ داشتیم که مهمترین آن این است که ما به یک توان بازدارنده رسیدیم. یعنی اینکه قدرتهای دنیا که با ایران مسئله دارند و هر موقع ممکن است بگویند، گزینه نظامی بر روی میز ماست به این نتیجه رسیدند که نمی توان با ایران به سادگی جنگ کرد و اگر آمریکاییها ظرف این چند سال حرف از تهدید نظامی زدند و اقدامی نکردند به خاطر جنگ 8 ساله است و احساس می کنند ایرانیها قادرند از هیچ توان بسازند. نکته بعدی این است که ما توانستیم در حوزه صنعت نظامی خیلی پیشرفت کنیم. درآغاز جنگ نمی توانستیم راکت آرپی جی 7 که 300 متر برد دارد بسازیم و عراق با موشک فراک با برد 70 کیلومتر دزفول و شهرهای ایران را می زد. در کشورهای خاورمیانه تنها کشوری که عمده نیازمندیهای نظامی خود را از درون صنعت نظامی و توانمندی خود تأمین می کند ایران است. بقیه کشورها تمام وابسته به خارج هستند، البته ایران نسبت به کشورهای دیگر وابستگی کمتری دارد و بسیاری از سلاحهایی که می تواند از خارج بگیرد برنامه ساخت را در داخل طراحی می کند. دانش نظامی ما در حوزه تاکتیک و طرح ریزی هم در حوزه استراتژیک نظامی و صنعت نظامی افزایش پیدا کرده که علاوه بر این عمده ترین دستاورد جنگ 8 ساله دستاوردهای معنوی است که ما از زمان جنگ تا کنون با توان معنوی دوران دفاع مقدس کشور را اداره کرده ایم. نظرتان در مورد سخنان اخیر آقای طالبانی درباره قرارداد 1975 الجزایر چیست؟- این حرف سیاسی است و مسئولین باید آن را جدی تلقی کنند و بعید نیست آقای طالبانی این حرف را به تحریک آمریکا زده باشد. منبع: مهر منبع فرعي:صف پايگاه خبري تحليلي
  11. عمليات‌ كربلاي ۸ در تاريخ ۱۸/۱/۱۳۶۶ با رمز مبارك يا صاحب‌ الزمان‌ (عج‌) و با هدف‌ انهدام‌ نيروهاي‌ دشمن‌ و تحكيم‌ مواضع‌ بدست‌ آمده‌ در عمليات‌ كربلاي ۵ به‌ مدت‌ پنج‌ روز در منطقه‌ عملياتي شرق‌ بصره‌ توسط رزمندگان‌ اسلام‌ در نيروي‌ زميني سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامي بوقوع‌ پيوست‌ و طي آن ۶۰ دستگاه‌ تانك‌ و نفربر و دهها دستگاه‌ خودرو از تجهيزات‌ دشمن‌ منهدم‌ شد . علاوه‌ بر آن‌ تيپهاي ‌۶۸ و ۶۵ نيروي‌ مخصوص‌ و تيپهاي‌ ۱۰۶ و ۴۱۶ و ۲۹ و ۱۱۷ و ۷۳ از لشكر ۲۷ ، ۵ مكانيزه ۴۴۸ ، ۴۵ ، ۱۰۴ ، و ۴۲۱ و ۲ كماندويي ستاد كل ۴۴۸ ،و تيپهاي۲ و ۵ از گارد ۶ رياست‌ جمهوري ، ۴۲زرهي ، ۲ پياده گردان‌ كماندويي از لشكر محمد القاسم‌ ،يك‌ گردان‌ تانك‌ ، تيپ ۲۶ زرهي، گردانهاي‌۳،۱و ۴ از تيپ ۴۱۷ نيز منهدم‌ شدند . تعداد به‌ هلاكت‌ رسيدگان‌ طي عمليات‌ مذكور ۵۰۰۰ نفر و تعداد اسراء ۲۰۰ نفر و غنايم‌، دهها دستگاه‌ تانك‌ و نفربر و تعداد زيادي‌ انواع‌ خودرو از دشمن‌ گزارش‌ شده‌است‌. سپاه‌ ابتدا در نظر داشت‌ طي چند عمليات‌ محدود، به‌ صورت‌ تدريجي خطوط منطقه‌ متصرفه‌ را با رسيدن‌ به‌ كانال‌ زوجي اصلاح‌ و تكميل‌ نمايد، ليكن‌ با توجه‌ به‌ موانعي كه‌ وجود داشت‌، عمليات‌ كربلاي‌8 طرحريزي‌ او در دو محور طراحي شد تا توسط دو قرارگاه‌ اجرا گردد :محور اول‌ :آبگرفتگي شمال‌ بوبيان‌ با فرماندهي و هدايت‌ قرارگاه‌ قدس‌ .محور دوم‌ : حد فاصل‌ كانال‌ ماهي تا جاده‌ شلمچه‌) غرب‌ كانال‌ ماهي (با فرماندهي و هدايت‌ قرارگاه‌ كربلا. در تدبير عملياتي ،با توجه‌ به‌ حساسيت‌ شمال‌ آبگرفتگي بوبيان‌ براي‌ دشمن‌ و اهميت‌ عبور از كانال‌ ماهي در غرب‌ كانال‌ زوجي ،چنين‌ پيش‌ بيني مي شد كه‌ در صورت‌ تلاش‌ در اين‌ محور ،علاوه‌ بر فريب‌ دشمن‌ نسبت‌ به‌ سمت‌ اصلي تك‌ ، آتش‌ دشمن‌ نيز تجزيه‌ مي شود .به‌ اين‌ ترتيب‌ مرحله‌ اول‌ عمليات‌ در محور غرب‌ كانال‌ ماهي همزمان‌ با محور شمال‌ آبگرفتگي بوبيان‌ در ساعت‌ 2/15 بامداد روز 66/1/18 توسط لشكرهاي‌33 المهدي‌25 ،كربلا 19 ،فجر ،10سيدالشهدا و 31 عاشورا كه‌ به‌ ترتيب‌ از چپ‌ به‌ راست‌ ماموريت‌ تصرف‌ و تامين‌ هدف‌ را به‌ عهده‌ داشتند ، آغاز شد و در اين‌ مرحله‌شب‌ و روز اول‌ عمليات‌ هدف‌ به‌ نحو ناقصي تصرف‌ شد. در مرحله‌ دوم‌ نيز لشكر 33 هر چند در تصرف‌ هدف‌ و در كار مهندسي ايجاد خاكريز دو جداره‌ در سمت‌ راست‌ سيلبند شاهد موفق‌ بود ،ليكن‌ دشمن‌ دو بار از سمت‌ چب‌ به‌ نيروهاي‌ اين‌ لشكر پاتك‌ كرد كه‌ بار دوم‌ در ساعت‌10 الي 11 صبح‌ با آتش‌ شديد توپخانه‌ و هليكوپتر و بمباران‌ هواپيما همراه‌ بود .كثرت‌ نيروهاي‌ پياده‌ پاتك‌ كننده‌ و كم‌ بودن‌نفرات‌ خودي‌ و نرسيدن‌ مهمات‌ كافي ،نيروهاي‌ خودي‌ را ناچار به‌ عقب‌ نشيني كرد و براثر فشار شديد دشمن‌ تعدادي‌ مجروح‌ در منطقه‌ بجا ماند .به‌ اين‌ ترتيب‌ در اين‌ مرحله‌ هم‌ مسيله‌ جناح‌ چپ‌ عمليات‌ حل‌ نشد . در مرحله‌ سوم‌ ،جناح‌ راست‌ وضع‌ مناسبي يافت‌ ولي اوضاع‌ جناح‌ چپ‌ به‌ رغم‌ موفقيتهاي‌ به‌ دست‌ آمده‌ كاملا بهبود نيافت‌ و به‌ خاطراستفاده‌ از آتش‌ هماهنگ‌ تانك‌ و تيربار و خمپاره‌ انداز مستقر در خط ، پاتكهاي‌ دشمن‌ را با شكست‌ مواجه‌ ساختند ،ولي سرانجام‌ نيروهاي‌ لشكر 33 به‌ لحاظ از دست‌ دادن‌ توان‌ ،درمواضع‌ مناسبتري‌ مستقر شدند. بطور كلي فشار عراق‌ براي‌ باز پس‌ گ‌يري‌ منطقه‌ اي‌ در حدود يك‌ كيلومتر مربع‌ با توان‌ بالا در نوع‌ خود كم‌ نظير بود عكس‌ العمل‌ دشمن‌ بدون‌ احتساب‌ و پيش‌ بيني تلفات‌ زياد و پذيرش‌ آن‌ به‌عنوان‌ بهاي‌ باز پس‌ گ‌يري‌ منطقه‌ نمي توانست‌ باشد .دشمن‌ با درك‌ مشي جديد نطامي جمهوري‌ اسلامي مبني بر پيشروي‌ در شرق‌ بصره‌ و انهدام‌ متوالي قواي‌ عراق‌ ،بر آن‌ شد كه‌ با اقدامي اساسي و با قوت‌ ، طراحان‌ و مسيولين‌ جنگ‌ جمهوري‌ اسلامي را نسبت‌ به‌ ادامه‌پيشروي‌ در منطقه‌ شرق‌ بصره‌ مايوس‌ كند .علاوه‌ بر اين‌ همزماني عمليات‌ كربلاي‌8 با سالگرد تاسيس‌ حزب‌ بعث‌ و نيز نقش‌ تبليغي اين‌ عمليات‌ در اعلام‌ تصميم‌ بر تداوم‌ عمليات‌ در منطقه‌ و همزماني آن‌ با تغيير وتحولات‌ سياسي مبني بر حذف‌ صدام‌ ،قابل‌ ذكر است‌ . از يك‌ سو شرايط سياسي و نظامي جنگ‌ پس‌ از عمليات‌ كربلاي ‌5 و از سوي‌ ديگر اهميت‌ زمين‌ منطقه‌ شرق‌ بصره‌، موجب‌ گرديد تا عمليات‌ كربلاي‌8كه‌ با هدف‌ محدود نظامي صورت‌ گرفت‌ ،بازتاب‌ و انعكاس‌ نسبتا گسترده‌ اي‌ داشته‌ باشد .در مورد اين‌عمليات‌ خبرگزاري‌ فرانسه‌ به‌ نقل‌ از ناظران‌ در تهران‌ چنين‌ گزارش‌ داده‌ :اهداف‌ عمليات‌ جديد كربلاي‌8ايران‌ كه‌ صرفا نظامي است‌ ، محدود به‌ نظر مي رسد .ايران‌ بدون‌ ترديد اين‌ بخش‌ جنوبي را براي‌ حمله‌ انتخاب‌ كرد تا مانع‌ از تحكيم‌ خطوط دشمن‌ در آنجا شود .در واقع‌ گزارش‌ خبرگزاري‌ فرانسه‌ معطوف‌ به‌ اين‌ مطلب‌ بود كه‌ اين‌ عمليات‌ در تداوم‌ سلسه‌ تلاشهاي‌ ايران‌ در اين‌ منطقه‌ و برنامه‌ ريزي‌ براي‌ انجام‌ عمليات‌ به‌ سمت‌ بصره‌ ،معنا و مفهوم‌ دارد. تلاقي زمان‌ عمليات‌ كربلاي‌8 با برگزاري‌ مراسم‌ چهل‌ و هشتمين‌ سالگرد تشكيل‌ حزب‌ بعث‌ ،موجب‌گ‌رديد كه‌ عراق‌ بلافاصله‌ به‌ منظور تحت‌ الشعاع‌ قرار دادن‌ بازتاب‌ اين‌ عمليات‌ ،به‌ تاسيسات‌ نفتي جزيره‌ سيري‌ كه‌ يكي از مبادي‌ صادرات‌ نفت‌ ايران‌ بود ،حمله‌ كرده‌ خسارات‌ قابل‌ ملاحظه‌ اي‌ را به‌ آن‌ وارد آورد ،به‌ گونه‌ اي‌ كه‌ تا ساعتها بهره‌ برداري‌ از اسكله‌ مذكور امكان‌ پذير نبود .به‌ هر حال‌ پيروزي‌ عمليات‌ كربلاي‌8 همانند پيروزيهاي‌ ديگر ايران‌ در ابتدا از سوي‌ عراق‌ و كليه‌ حاميانش‌ مورد تكذيب‌ قرار گرفت‌ ،چنانكه‌ راديو اسراييل‌ به‌ نقل‌ از كارشناسان‌ نظامي گفت :به‌ احتمال‌ قوي‌ نيروهاي‌ ايراني در عمليات‌ موسوم‌ به‌ كربلاي‌8 در جبهه‌ بصره‌ موفق‌ به‌ پيشروي‌نشده‌ اند و نبرد به‌ صورت‌ ساكن‌ ادامه‌ دارد .اما با گذشت‌ زمان‌ و عينيت‌ پيروزي‌ ايران‌ ،عراق‌ سرانجام‌ زبان‌ به‌ اعتراف‌ گشود و متعاقب‌ آن‌ خبرگزاريها چنين‌ گزارش‌ دادند :عراق‌ ديروز اعتراف‌ كرد كه‌ مناطقي را در جريان‌ حمله‌ جديد ايران‌ در شرق‌ بصره‌ از دست‌ داده‌ است‌ .اعتراف‌ عراق‌ به‌ از دست‌ دادن‌ زمينهايي در نز ديكي بصره‌ ، در اطلاعيه‌ نظامي اين‌ كشور منعكس‌ شده‌ است‌ .همچنين‌ دعوت‌ ايران‌ از خبرنگاران‌ خارجي براي‌ باز ديد از منطقه‌ آزاد شده‌ در عمليات‌ نيز به‌ منزله‌ پيروزي‌ جديد ايران‌ مورد تاكيد قرار گ‌رفت‌ .بدين‌ ترتيب‌ ، در آستانه‌ سال ‌66 ضمن‌ آنكه‌ موفقيت‌ حاصله‌ از عمليات‌ كربلاي‌8 در منطقه‌ شرق‌ بصره‌ ،از سوي‌ رسانه‌ هاي‌ خارجي مورد تاييد قرار گرفت‌ ،به‌ عنوان‌ ضعف‌ و ناتواني روحي روز افزون‌ عراق‌ نيز ارزيابي شد. منبع مرکز پژوهشهاي صدا وسيما به آدرس: http://www.crspa.ir/history/ShowText.asp?Code=70 http://www.sajed.ir
  12. hexmanجان خواهش مي كنم بخش دوم : اسلحه و جنگ‌افزار در دوران جديد از ابتداي سده هجدهم تا كنون ،‌ شيوه‌هاي نظامي بيش از حد تصور ما دستخوش دگرگوني گرديده است . تفنگ‌هاي چخماقي ‌، جاي خود را به سلاح‌هاي پيشرفته خودكار داده‌اند و بالگردهاي نظامي و تانك‌هاي پيشرفته ،‌ جاي اسب‌هاي تندرو را گرفته‌اند . البته در خلال سده گذشته ،‌ دگرگوني‌ها با سرعت بيشتري صورت گرفته است . در شرايطي كه جنگ جهاني اول تقريباً نبردي تن به تن به شمار مي رفت ،‌ جنگ خليج فارس را ، هواپيماهاي پيشرفته نظامي و موشك‌هاي دوربرد به پيش بردند . اختراع ماشين بخار و موتورهاي بنزيني ،‌ موجب شد كه نظاميان مجبور نباشند براي نقل و انتقال نيروها و ادوات جنگي تنها به حيوانات كه خستگي و يا جراحت ، آنها را از پا مي‌انداخت ، تكيه كنند . كشتي‌هاي بزرگ كه نيروي محركه آنها بخار بود و با سرعت زيادي در مسير مخالف باد و يا جريان‌هاي آبي حركت مي‌كردند ،‌ جايگزين كشتي‌هاي بادباني شد . صفحات زرهي كه در قرون وسطي از جان شهسواران (‌ شواليه‌ها )‌ محافظت مي‌كرد ، با گذر زمان ، براي حفاظت از كشتي‌ها ، خودروها و حتي هواپيماها به كار گرفته شد . توليد موادي سبك‌تر ،‌ مقاوم و ايمن در برابر آتش ،‌ افزايش يافت . اين مواد جديد در ابتدا براي تهيه لباس‌هاي خدمه كشتي و هواپيما‌ها به كار مي‌رفت . اما براي آتش نشان‌ها و كاركنان اورژانس نيز كاربرد پيدا كرد . قبل از جنگ جهاني اول ،‌ مردم به علم بسيار خوش‌بين بودند . آنها معتقد بودند كه پيشرفت‌هاي فناوري ، بي شك زندگي را امن‌تر ، سالم‌تر ، و راحت‌تر مي‌كند . از زاويه‌اي ، اين باور درست است ،‌ اما نبايد از نطر دور داشت كه دانش امروز در خدمت جنگ است . تپانچه و تفنگ‌ها شما در هر كشوري كه زندگي مي‌كنيد ، مي‌توانيد انواع تپانچه را همه روزه ببينيد ،‌ چرا كه مامورين پليس ، بايد به آن مسلح باشند . در داستان‌ها و فيلم‌هاي مهيج وسترن ، قهرمانان و افراد شرور ، مسلح به سلاح‌هاي كمري هستند . احتمالاً شما تا كنون بسياري از سلاح‌هاي كمري را ديده‌اند . اما آيا مي‌دانيد كه آنها چگونه كار مي‌كنند ؟ دو نوع تپانچه وجود دارد . رولور ، داراي يك خشاب استوانه‌اي مي‌باشد كه 6 گلوله ، در آن جاي مي‌گيرد . كلت‌هاي مدرن‌تر به طور خودكار مسلح مي‌شوند . آنها داراي خشابي هستند كه جدا شده و 14 گلوله در آن جاي مي‌گيرد و از قسمت پايين دسته ، داخل سلاح قرار مي‌گيرد . تفنگ‌ها بر سه دسته‌اند : برخي با دست مسلح مي‌شوند ،‌ بعضي نيمه‌خودكار و دسته‌اي سلاح‌هاي خودكار هستند كه در خشاب آنها بين 5 تا 30 گلوله جاي مي‌گيرد . درسلاح‌هاي خودكار ، گلوله بعدي خود به خود براي شليك در محفظه مربوطه قرار مي‌گيرد ، به اين ترتيب اين نوع سلاح هنگامي كه ماشه آن كشيده شود ، به طور مرتب شليك مي‌كند . معروفترين رولورها ، ششلول‌ها ( شش تير ) هستند كه در دهه‌هاي نخست قرن نوزدهم در ايالات متحده مورد استفاده قرار مي‌گرفتند . براونينگ 9 ميلي متري بلژيكي كه قدرت بسيار بالايي داشت ، براي نخستين بار در سال 1935 ساخته شد . اين اسلحه پس از فشنگ‌گذاري ، حدود 1134 گرم وزن داشت و برد مؤثر آن بين 50 تا 73 متر بود . در مخزن فشنگ آن ،‌ 13 گلوله در دو رديف منظم جاي مي‌گرفت ، يك مزيت جالب كه در نمونه‌هاي بعدي نيز مورد استفاده قرار گرفت . انگليسي‌ها در طول جنگ جهاني اول و بيش از نيمي از جنگ جهاني دوم از تفنگ كاليبر 7/7 ميلي متري لي انفيلد- ام- ال- اي استفاده مي‌كردند ،‌ اسلحه اي كه با حركت گلن گدن مسلح مي‌شد . كاراباينر 98- كاكاليبر 87/7 آلماني ، اسلحه‌اي بسيار دقيق بود ،‌ اما خشاب آن تنها ظرفيت 5 گلوله را داشت . تفنگ‌هاي گاراند ام- يك و كارباين ام- يك آمريكايي كه پس از شليك گلوله دوباره مسلح مي‌شدند ، از آن جهت كه مقاوم ، قدرتمند و قابل اطمينان بودند ، در طول جنگ جهاني دوم ، بسيار پرطرفدار بودند . سلاح هاي خودكار ساخت نخستين مسلسل به سال 1817 بازمي‌گردد ، زماني كه استفاده از اسلحه پاكل در انگليس گسترش يافت . اين سلاح ، يك رولور دستي بزرگ بود كه روي پايه اي قرار مي‌گرفت و در هر دقيقه 7 گلوله شليك مي‌كرد . گاتلينگ نيز سلاح دستي بود كه با نواختن بين 100 تا 200 گلوله در هر دقيقه شليك مي‌كرد . اين اسلحه در سال 1862 در آمريكا به بهره‌برداري نظامي رسيد و در جنگ‌هاي داخلي به كار گرفته شد . نخستين مسلسل خودكار كه با موفقيت مورد استفاده قرار گرفت مسلسل كاليبر 32 ماكزيم بود كه توسط هيرام ماكزيم آمريكايي طراحي شد . اين سلاح‌ با استفاده از انرژي حاصل از شليك گلوله‌ها ، مكانيزمي را به كار مي‌رفت تا در هر دقيقه 500 گلوله شليك كند اين ميزان سرعت در شليك گلوله‌ها ، لوله تفنگ را داغ مي‌كرد ، به همين دليل از يك پوشش مملو از آب براي خنك كردن آن استفاده مي‌شد . انگليسي‌ها از اسلحه ماكزيم در سال 1895 به صورت عملياتي استفاده كردند . مسلسل فرانسوي‌ هاچيكس با استفاده از گاز باروت عمل مي‌كرد . اين سلاح لوله‌اي سنگين‌تر از سلاح‌هاي قبلي داشت و به گونه‌اي طراحي شده بود كه نيازي به پوشش خنك كننده آبي نداشت و به وسيله هوا خنك مي‌شد . گلوله‌هاي اين مسلسل در يك تسمه چرمي جاسازي شده بود ، در حالي كه در سلاح‌هاي مشابه ديگر ، از تسمه‌هاي فلزي براي اين منظور استفاده مي‌شد . نخستين مسلسل‌هاي سبك ، گلوله‌هايي به اندازه سلاح كمري شليك مي‌كردند و يك نفر به سادگي مي توانست آنها را حمل كند . استفاده از اين نوع مسلسل ها پس از پايان جنگ جهاني اول گسترش يافت . مسلسل تامسون ( تامي‌) كاليبر 43/11 ميليمتري كه در دهه 1920 در آمريكا طراحي و ساخته شد ، در ميان گروه‌هاي تبهكار آن سال‌ها بسيار محبوب گرديد . ارتش‌هاي آمريكا و انگليس ، در جنگ جهاني دوم ، به طور گسترده‌اي اين سلاح را مورد استفاده قرار دادند . ام-پي 38/40 آلماني كه در جنگ جهاني مورد استفاده قرار گرفت ، نخستين مسلسل دستي بود كه قنداق تاشو فلزي داشت . اين مزيت باعث كاهش طول مسلسل از 8/83 سانتيمتر به 1/64 سانتيمتر شد . توپخانه ، توپ‌ها و خمپاره‌اندازها جنگ و درگيري در اروپا و شمال آمريكا در خلال سال‌هاي 1500 تا 1800 ميلادي ، با غرش توپ‌ها و توفاني از آتش و دود همراه بود ، زيرا نيروهاي توپخانه با حرارت فراوان به تبادل آتش مشغول بودند . توپ‌ها از دهانه لوله پر ميشدند و گلوله‌هاي كروي يا گلوله‌هاي توپ شليك مي‌كردند . بزرگترين و مهم‌ترين پيشرفت در صنعت ساخت توپخانه‌ها در سال 1858 با توليد لوله‌هاي خان‌دار به وقوع پيوست. لوله‌ خان‌دار موجب مي‌شود كه گلوله توپ ، پس از شليك ، حركتي دوراني و سريع داشته باشد و اين امر موجب دقت بيشتر در اصابت گلوله ها به اهداف مي‌گردد . توپ ته پر كه گلوله و خرج آن از عقب قبضه بارگيري مي‌شد ،‌ در حوالي سال 1870 به كار گرفته شد . مكانيسم پس‌زني براي جذب و تعديل پس‌زدن ( لگد ) قبضه در هنگام شليك ، از سال 1888 ابداع گرديد . خمپاره اندازها سلاح‌هايي بودند كه از دهانه لوله پر مي‌شدند و گلوله‌هاي خود را در مسير منحني و زاويه‌دار شليك مي‌كردند . سابقه خمپاره اندازه‌هاي مدرن را مي‌توان در خمپاره‌اندازه‌هاي سبك انگليسي كه در جنگ جهاني اول به كار گرفته شد ، يافت . همه سلاح‌هاي جنگ جهاني دوم ، مثل توپ‌هايي عظيمي كه آلماني‌ها فقط به كمك راه‌آهن مي‌توانستند جابجا كنند تا خمپاره‌اندازه‌هاي كوچك ژاپني كه سلاح سازماني گردان‌هاي رزمي بود ، منجر به توسعه و ساخت پوپخانه‌هاي مدرن و پيشرفته امروزي گرديد . نمونه‌ توپ‌هاي آلماني ، توپ گوستاو كاليبر 813 ميليمتري بود كه در هنگام محاصره شهرهاي لنينگراد و سواستوپول گلوله هايي به وزن 5443 كيلوگرم را تا مسافت 46 كيلومتر شليك مي‌كرد . خدمه اين قبضه 1500 نفر بودند ! خمپاره‌انداز ژاپني با كاليبر 70 ميليمتر كه 5 نفر خدمه داشت ، گلوله اي به وزن 2/4 كيلوگرم را تا مسافت 1372 متر شليك مي‌كرد . يكي ديگر از خمپاره‌اندازهاي جنگ جهاني دوم ، خمپاره‌انداز بزرگ 610 ميليمتري با نام كارل بود كه از آن نيز براي بمباران سواستوپول و همچنين ورشو استفاده شد . اين خمپاره‌انداز ،‌ گلوله‌‌اي به وزن 1787 كيلوگرم را حداكثر تا مسافت 2225 متر پرتاب مي‌كرد . اين خمپاره‌انداز بر روي شاسي يك ارابه سوار مي‌گرديد . مين‌ها و استحكامات از زمان جنگ‌هاي داخل ايالات متحده ، مين‌ها به عنوان بخشي از استحكامات دفاعي به منظور ايجاد موانعي بر سر راه پيشروي دشمن و نيز دفاع و حمايت از مواضع نيروهاي خودي مورد استفاده قرار گرفتند . اما در جهان توسعه يافته كنوني ،‌ مين‌ها مشكل بزرگي به شمار مي‌روند ، چرا كه نيروهاي متخاصم در جنگ‌هاي داخلي ، مبادرت به كاشت مين ، در مناطق درگيري مي‌كنند ، اما پس از پايان نبرد ، پاكسازي مين‌ها به دشواري امكان‌پذير است در نتيجه شهروندان غيرنظامي دچارتلفات مي‌شوند . نخستين مين‌ها در خلال جنگ داخلي آمريكا طي سال‌هاي 1861 تا 1865 به كار گرفته شد ، اما اين مين‌ها ، سلاح‌هاي ناقصي بودند . در همان جنگ ، از سنگرهاي حفرشده درون زمين ، نيز براي نخستين بار به عنوان جان‌پناه استفاده شد . پيش از آن طرح و نوع ساخت استحكامات نظامي با گسترش استفاده از باروت ، تغيير كرده بود . مدت‌ها بود كه قلاع نظامي مرتفع ساخته نمي‌شد بلكه به دليل بمباران‌ها ، براي كاهش ميزان خطرات ، استحكامات به صورت مسطح و استتار شده در شاخ و برگ درختان ساخته مي‌شد همچنين در استحكامات انبارهاي مهمات و پناهگاه براي سربازان در نظر مي‌گرفتند . در پايان جنگ ، آلمان‌ها نخستين مين‌هاي ضدتانك را ساختند . آنها با اعمال تغييراتي در گلوله‌هاي استاندارد توپ و تجهيز آنها ، موفق شدن مين‌هايي بسازند كه با عبور تانك از روي آنها منفجر شوند . در جنگ جهاني دوم ، استحكامات بازدارنده به صورت ديوارهاي بتوني ايجاد شد . به عنوان مثال ،‌ ديوار ساحلي آتلانتيك توسط آلمان‌ها و خط ماژينو به طول 322 كيلومتر توسط فرانسوي‌ها احداث گرديد . در هر حال استفاده از تانك و هواپيما ، اين نوع وسيله دفاعي قديمي را منسوخ كرده است . نبرد چريكي و تروريسم حتي در دوران صلح نيز تروريسم ، در بسياري از شهرها تهديدي جدي محسوب مي‌شود . گروه‌هاي سياسي و مبارزان مسلح كه تصميم گرفته‌اند با نقض قانون به اهداف خود نايل شوند ، دست به ترور مي زنند . آنها اميدوارند كه با ايجاد رعب و وحشت ،‌ دولت‌ها و عموم مردم را ترسانده به پذيرش نظريات خود وادار كنند . تروريسم نبردي انقلابي و جنگ چريكي است كه ضعفاً عليه اقويا به راه مي‌اندازند . بيشتر درگيري‌ها در خلال جنگ انقلابي آمريكا (‌ 1783-1775 ) را مي‌توان نبرد چريكي ناميد . نيروهاي مبارز غالباً دست به حملات غافلگيرانه‌اي عليه نيروهاي انگليسي مي‌زدند كه آمادگي برخورد با چنين عملياتي را نداشتند . در روسيه ،‌ از سال 1917 تا 1921 انقلاب عليه تزار (‌ امپراتور وقت )‌ و دولت او ، تبديل به يك جنگ داخلي شد . دو طرف متخاصم ، بلشويك‌هاي سرخ و بلشويك‌هاي سفيد (‌ طرفدار غرب ) بودند . قرن بيستم شاهد گسترش روزافزون جنگ‌هاي چريكي بود ، زيرا كشورهاي اشغال شده توسط آلمان نازي ، مخفيانه به جنگ عليه اشغالگران ادامه داده و در برابر آنها مقاومت مي‌كردند . به عنوان نمونه ، نهضت مقاومت فرانسه با استفاده از سلاح‌ها و تجهيزاتي كه دولت انگلستان ، شبانه با چتر نجات به آنها مي‌رساند ، به مبارزه خود ادامه داد . مائوتسه تونگ ، رهبر كمونيست‌هاي چين را عيله ژاپني‌ها و نيز عليه ملي‌گرايان چيني قبل و بعد از جنگ جهاني دوم بر عهده داشت . مائو و چه‌گوارا كه در راستاي اهداف كاسترو در كوبا مي جنگيد ، از مشهورترين نويسندگاني هستند كه در مورد نبردهاي چريكي ، مطالبي به رشته تحرير در آورده اند . تانك‌ها زماني كه نخستين تانك‌ها در جنگ جهاني اول در ميان دود ، گل و خاك با گام‌هاي سنگين به سمت سنگرهاي آلماني پيش مي‌رفتند ، آلمان‌هاي مبهوت و شگفت‌زده ، تصور مي‌كردند كه شاهد هجوم هيولاي وحشتناك از قعر جهنم هستند . در سال‌هاي بين دو جنگ جهاني ، طرح تانك‌ها تغيير كرد . طرح‌هاي جديد شامل ارتباطات راديويي و سيستم فنربندي پيشرفته بود و قبضه اصلي بر فراز يك برج چرخان قرار داشت . جنگ جهاني دوم شاهد پيشرفت تاكتيك‌هاي جنگي بود ، تاكتيك‌هايي كه با بهره گيري ازحمايت ، قدرت آتش و تحرك تانك‌ها ، امكان حمله و پيشروي سريع ، دور زدن سپاه دشمن از جناحين ، حمله به دشمن و نيز محاصره دشمن با كاهش قدرت تحرك او را فراهم مي‌‌كرد . در خلال جنگ جهاني دوم ، وزن و قدرت آتش تانك‌ها افزايش يافت و در نهايت منجر به ساخت تانك آي- اس- 3 شوروي سابق شد كه 2/44 تن وزن داشت و به يك قبضه 127 ميليمتري مجهز بود . در سال‌هاي پس از جنگ ، تغييرات در طرح تانك‌ها شامل پيشرفت در موتورها ، سيستم فنربندي ، زره تانك و سيستم هاي كنترل شليك و سلاح (‌قبضه) اصلي بود . تانك ام-60 آمريكايي و سنچرين انگليسي در خاورميانه طي عمليات نظامي مورد استفاده قرار گرفتند . تانك‌هاي تي-54 و تي-55 شوروي سابق در خلال دهه‌هاي 1950 و 1960 توسط بسياري از كشورها به كار گرفته شد . سلاح‌هاي ضد تانك شكارچيان تانك بايد همانند شكارچيان قديمي حيوانات وحشي ، اعصابي آرام داشته و بسيار خونسرد باشند . هنگامي كه تانك به سمت آنها حركت مي‌كند و آنها را به شدت هدف گلوله هاي مسلسل خود قرار مي‌دهد ، گروه‌ شكارچيان تانك بايد منتظر بمانند تا دشمن در تيررس آنها قرار گرفته و آنگاه به آسيب‌پذيرترين نقطه تانك مهاجم ، شليك كنند . در جنگ جهاني اول ، به محض آن كه تانك‌ها در جبهه غرب ظاهر شدند ، تمامي جنگاوران به فكر راه‌هايي براي متوقف كردن يا انهدام اين ماشين‌هاي جنگي ، با استفاده از سلاح‌هاي ضدتانك افتادند . در آن زمان ارتش آلمان يك تفنگ بسيار قدرتمند ضدتانك توليد كرد كه گلوله‌هاي 7/12 ميليمتري شليك مي‌كرد . اما به هر حال ، بيشتر ارتش‌ها ، به خدمه سلاح هاي صحرايي خود براي از كار انداختن اين تانك‌هاي اوليه بيشتر اميدوار بودند . تفنگ‌هاي ضد تانك توسط ارتش‌هاي شوروي و انگلستان ،‌ در سال‌هاي نخست جنگ‌جهاني دوم مورد استفاده قرار گرفت ، اما زره‌هاي ضخيم‌تر و سلاح‌هاي جديدتر ، به سرع آنها را از رده خارج كرد . اما موثرترين سلاح ضد تانك كه در دهه‌هاي 1920 و 1930 تكامل يافت ، يك گلوله توپ بسيار سخت و سنگين را با سرعتي زياد شليك مي‌كرد سلاح‌هاي اوليه كاليبري بين 1/38 تا 15/57 ميليمتر داشتند . با گسترش جنگ دوم جهاني سلاح‌ها نيز بزرگ‌تر شدند و آلمان‌ها از توپ ضد هوايي 9/88 ميليمتري ، به عنوان مؤثرترين سلاح ضد تانك استفاده كردند . روس‌ها نيز يك سلاح ضدتاتك بزرگ با كاليبر 6/101 ميليمتر را مورد استفاده قرار دادند . بيشتر سلاح‌هاي هدايت شونده مدرن ضدتانك ، با سيم هدايت مي‌شوند ، زيرا اين سيستم ، روش قابل اعتمادي است كه دشمن نمي‌تواند آن را به آساني از كار بياندازد . با تكامل زره‌ها طرح كلاهك‌هاي جنگي نيز تغيير كرد امروزه هركلاهك جنگي شامل دو يا حتي سه گلوله مخروطي شكل است كه پي در پي منفجر مي‌شوند . در سال 1979 ، سوئد ، موشكي به نام بيل توليد كرد ضربه شديد ناشي از انفجار گلوله مخروطي شكل خود را به سمت زره نازك بالاي تانك ، هدف‌گيري و منفجر كرد . اين دو طرح كه كلاهك‌هاي مكمل يكديگر و حمله از بالا ناميده مي‌شوند ، مسيري را كه فناوري سلاح‌هاي ضدتانك در قرن بيست‌و يكم خواهد پيمود ، نشان مي‌دهند . ارتباطات و مخابرات در يك بازي پرتحرك مانند مسابقه فوتبال ، اطلاعات مي‌تواند به مفهوم اختلاف ميان پيروزي يا شكست باشد . در چنين مسابقاتي 2 اطلاع ضروري مورد نياز بازيكنان است : محل استقرار هر يك از بازيكنان و شيوه همكاري با ديگر بازيكنان . در زمان جنگ ، اين نوع اطلاعات به مراتب ضروري‌تر است ، چرا كه زندگي هزاران سرباز به چنين ارتباطاتي وابسته است . كشتي‌ها ،‌ هواپيماهاي جنگي و بسياري ديگر از واحدهاي نظامي ، موقعيت خود را گزارش مي‌دهند و اين امر به فرمانده امكان مي‌دهد تصويري واقعي از صحنه جنگ را مجسم سازد . براي قرن‌هاي متمادي ، پيام‌ها يا به صورت شفاهي و يا در قالب يك نامه كتبي ارسال و توسط انسان‌ها يا بر پشت‌ اسب‌ها حمل مي‌شد . اگر تهاجم يا حمله‌اي از سوي دشمن صورت مي‌گرفت ، برج‌هاي ديده‌باني كه بر بلندي تپه‌ها مستقر بودند با افروختن چراغ‌هايي ، نيروهاي خودي را سريعاً خبر مي‌كردند . پرچم‌هاي اخطار دهنده كه در كشتي‌ها از آنها استفاده مي‌شد ، كليد اصلي پيروزي انگليسي‌ها در نبرد ترافالگار در 21 اكتبر سال 1805 بودند . در قرن نوزدهم ، در هندوستان و آفريقاي جنوبي ، دو منطقه‌اي كه در آسمان آنها هميشه صاف و نور خورشيد دايم برقرار است ، با استفاده از انعكاس نور خورشيد در آينه‌ها و منعكس نمودن نورها به سمت مخاطبين ، موفق به ارسال پيام شدند . به اين ابزار اين كار هيلوگراف يا تلگراف آفتابي مي‌گفتند . تلفن از سال 1880 به صورت گسترده مورد استفاده قرار گرفت . اين وسيله ارتباطي در جنگ بوئر ( 1902-1899 ) و نيز جنگ روسيه و ژاپن ( 1905-1904 ) به كار گرفته شد . در جنگ جهاني اول ، تلفن‌هاي صحرايي رو به گسترش نهادند و سيم‌هاي تلفن براي برقراري ارتباط ميان ستاد فرماندهي و مواضع استقرار آتش‌بارها ، سريعاً در دل زمين قرار داده شد . نخستين راديوها ،‌سنگين و دست و پا گير بودند و براي حمل آنها نياز به يك واگن و چندين اسب بود . در سال 1915 ، يك ديده‌بان ، از راديويي در داخل يك بالن با هواي گرم كه از فراز تنگه داردانل در تركيه مي‌گذشت ، استفاده كرد . درسال‌ هاي بين دو جنگ جهاني ، راديوها به اندازه‌اي كوچك شدند كه در كوله‌پشتي جاي مي‌گرفتند . اگر چه ، حتي اگر پيامي به رمز درآورده شده بود دشمن مي‌توانست ،‌ امواج ارسالي از ايستگاه مربوطه را با يك سيگنال قوي ، دچار اختلال كند . يكي از روش‌ها براي كسب اطمينان از امنيت و ممانعت از ايجاد اختلال در پيام‌ها ، انتقال سريع و ناگهاني امواج راديويي بود . پيام كاملاً آماده مي‌شد و سپس طي چند ثانيه به ايستگاه ديگري ، ارسال مي‌شد . آنگاه پيام در ايستگاه مقصد بر روي صفحه ارايه مي‌گردد . در دهه 1980 ، راديوهايي طراحي و ساخته شدند كه به صورت خودكار هر چند لحظه فركانس خود را تغيير مي‌دادند . چنانچه ايستگاه گيرنده مجهز به تجهيزات مشابه بود مي‌توانست فركانس ادامه مكالمه را استخراج كند و به صورت خودكار به آن فركانس برود . در نتيجه عليرغم تغيير دايم فركانس ،‌ مكالمات بدون قطع شدن ، ادامه مي‌يافت . ماهواره‌‌ها را مي‌توان آخرين تحول در ارتباطات راديويي دانست . ماهواره‌ها علايم راديويي را دريافت و مجدداً آنها را پخش مي‌كنند و اين امكان را فراهم مي‌سازند كه پيام‌ها از نقاط دور دست دركمال اطمينان به فواصل طولاني منتقل شوند . نخستين هواپيماهاي جنگنده نخستين خلبانان ، غالباً ثروتمنداني ورزشكار ، جسور و بي‌باك بودند ، بنابراين پندار شليك كردن به يكديگر ، در جنگ از نظر آنها كاملاً ناجوانمردانه بود . هر چند ، طولي نكشيد كه خلبانان به هنگام پرواز نيز ، با خود تفنگ و تپانچه حمل كرده و به قصد كشتن به يكديگر شليك مي‌كردند نخستين عمليات جنگي واقعي در طول جنگ جهاني اول ، در 5 اكتبر سال 1914 ، به وقوع پيوست ،‌ زماني كه يك هواپيماي فرانسوي با آتش مسلسل خود به يك هواپيماي آلماني حمله كرده و باعث سقوط آن شد . اختراع دنده خلاص كردن (Interrupter Gear ) توسط آنتوني فوكر هلندي ،‌ به هواپيماهاي آلماني اجازه داد تا از ميان محور ملخ هواپيماي خود در هنگام پرواز به سمت جلو آتش كنند . اين بدان مفهوم بود كه خلبان‌هاي جنگنده مي توانستند دماغه هواپيماهاي خود را به سوي هواپيماي دشمن هدف بگيرند و آن را با شليك ساقط كنند . بين سال‌هاي 1914 و 1918 ، سرعت هواپيماهاي جنگي از 105 ، به 270 كيلومتر در ساعت افزايش يافت . نخستين جنگنده‌ها در ارتفاع 4 كيلومتري پرواز مي كردند اما در پايان جنگ ارتفاع پرواز به بيش از 6 كيلومتر رسيده بود . در جنگ جهاني دوم ، جنگنده‌هاي متفقين ، هواپيماهاي دريايي انگليسي اسپيت‌فاير و موستانگ ،‌ساخت آمريكاي شمالي ، از نمونه‌هاي مشهور بودند . جنگنده‌هاي موستانگ كه مجهز به يك تانكر سوخت اضافي بود حداكثر سرعتي برابر 703 كيلومتر درساعت داشت و محدوده پرواز آن ، اين امكان را به خلبانان مي‌داد كه هواپيماهاي بمب‌افكن را در مسير اين امكان را به خلبان مي‌داد كه هواپيماهاي بمب‌افكن را در مسير برلين و بازگشت از آن ، اسكورت كنند . از اسپيت فاير انگليسي بين سالهاي 1936 تا 1945 ، 21 مدل ساخته شد كه با تغيير در هر مدل ،‌ جنگنده‌اي قدرتمندتر و بسيار مسلح تر، روانه بازار مي‌گرديد . اسپيت فاير مدل ام-آي-ايكس ، كه قدرتش با موتور مرلين رولزرويس به 1660 اسب بخار افزايش يافته بود ، حداكثر سرعتي برابر 657 كيلومتر در ساعت داشت و مجهز به مسلسل‌هاي 7/7 ميليمتري و يك توپ 32/20 ميليمتري بود . در برخي از جنگنده‌هاي جنگ جهاني دوم در دهه‌هاي 1950 و 1960 ، به عنوان هواپيمايي براي حمله به اهداف زميني مورد استفاده قرار مي‌گرفتند . اين هواپيماهاي جنگنده كه امروزه نيز هنوز در حال پرواز هستند ، در اختيار مجموعه‌داران و مشتاقان صنعت هوانوردي قرار دارند . جت‌هاي جنگنده طي دهه 1930 ، هواپيما با قوه محركه جت در داستان‌هاي تفريحي علمي – تخليي همراه با مرداني كه از كرات ماه و مريخ ، بسيار رايج بود . البته انگليس‌ها و آلمان‌ها پيش از جنگ جهاني دوم ، تحقيقاتي در اين زمينه انجام داده بودند . نخستين جتي كه به پرواز درآمد ، جت آلماني اچ-اي 178 در سال 1939و به دنبال آن گلاستر ميتور انگليسي بود كه در سال 1941 با موتور جت در آسمان ظاهر شد . اين دو هواپيما هرگز در ميدان جنگ با يكديگر روبرو نشدند ، اما داستان‌هاي علمي – تخيلي در سال 1944 ، رنگ واقعيت به خود گرفت ، زماني كه هواپيماهاي ميتور متعلق به نيروي هوايي انگلستان براي تعقيب و سرنگون كردن بمب‌هاي پرنده وي-1 آلماني در آسمان پرواز میکردند. ويرايش شد دريا
  13. طرح ها و برنامه هاى اخير هند براى ايجاد يك سپر دفاع ضدموشكى نگرانى تازه اى را درباره آغاز رقابت تسليحاتى در آسيا و تأثير ات آن بر توازن راهبردى منطقه برانگيخته است. گزارش هاى مربوط به اين برنامه و نيز تمايل آمريكا براى كمك به هند در ايجاد ظرفيت دفاع ضدموشكى سبب تشويش در چين و پاكستان شده است. روسيه نيز كه يكى از شركاى دفاعى مهم هند است با نگرانى فزاينده اى تحولات اخير را دنبال مى كند. با اين حال ترديدهاى زيادى درباره كارايى سيستم هاى دفاع ضدموشكى هند وجود دارد. پس از آزمايش هاى موفق موشك هاى رهگير در سال هاى ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷، هند مدعى است كه ظرفيت و توان موشك هاى ضدبالستيك (ABM) خود را توسعه داده و تا سال ۲۰۱۱ عملياتى خواهد شد. وى. كى. ساراسوات رئيس سازمان تحقيقات و توسعه دفاعى هند (DRDO) به مطبوعات اين كشور گفته است سازمان وى در حال توسعه يك سيستم مستحكم دفاع ضدموشكى است كه قابليت رهگيرى سريع موشك هاى بالستيك از فاصله ۵ هزار كيلومترى و بيشتر را داراست. در جريان تمرينات دفاع هوايى Prithvi PADE در سال ۲۰۰۶ يك آزمايش ضدموشكى در ارتفاع بالا صورت گرفت كه در آن يك موشك رهگير اصلاح شده Prithvi موسوم به AXO با موفقيت يك موشك بالستيك Prithvi را رهگيرى كرد. اين آژانس همچنين يك موشك دفاع پيشرفته هوايى (AAD) را كه براى رهگيرى در ارتفاعات پائين تر كاربرد دارد، با موفقيت آزمايش كرد. به گفته منابع، آزمايش هاى ديگرى براى ماه آوريل برنامه ريزى شده است كه در آن دو رهگير، يك موشك را هدف قرار مى دهند. گزارش ها حاكى است كه هند در حال توسعه سيستم هاى پرسرعت ۱- AD و ۲ - AD در چارچوب موشك هاى ضدبالستيك است. آجى وى لله كارشناس مؤسسه مطالعات و تحليل هاى دفاعى در دهلى نو، به رغم نگرانى هاى موجود درباره احتمال آغاز مسابقه تسليحاتى در منطقه، به پتانسيل برنامه ضدموشكى هند اميدوار است. وى گفت: «با حضور قدرت هاى هسته اى در همسايگى هند، اين كشور نياز دارد كه تمركز خود را از قابليت هاى متعارف دفاعى به سوى يك سيستم دفاع موشكى به عنوان بخشى از سياست ملى بازدارندگى تغيير دهد.» وى افزود: «يك سيستم دفاع موشكى عملياتى نگرانى هاى امنيتى هند را بويژه درباره هجوم خارجى، خواه توسط يك كشور دشمن باشد يا يك بازيگر غيردولتى، تا حد زيادى كم مى كند. پاكستان و چين داراى موشك هاى قابليت حمل كلاهك هاى هسته اى هستند كه مى توانند بسيارى از شهرك هاى هند را در فواصل پروازى بسيار كوتاه هدف قرار دهند. هند مدت ها پيش از آزمايش هسته اى خود در سال ۱۹۹۸ فعاليت پنهانى درباره ايجاد سيستم دفاع موشكى را آغاز كرده بود. تأكيد فزاينده چين و پاكستان بر توسعه توان موشكى خود، هند را ترغيب به كار بر روى سيستم دفاع ضدموشكى كرد. پس از آزمايش AAD در ماه دسامبر، مقامات ارشد دفاعى هند اعلام كردند كه به باور آنها سيستم جديد اين كشور قابليت رهگيرى موشك هاى نوع ۹- M و ۱۱- M را كه در زرادخانه هاى كشورهاى همسايه وجود دارد، داراست. پاكستان نيز با گوشه چشمى به توسعه موشك هاى ضدبالستيك در هند، به تعديل و تقويت زرادخانه موشك هاى داراى قابليت حمل كلاهك هاى هسته اى خود ادامه مى دهد و موشك هاى غورى، غزنوى و بابور از سرى موشك هاى بالستيك و كروز را توسعه مى دهد. اما هنوز معلوم نيست كه پاكستان قابليت كنونى سيستم ضدموشكى خود را حفظ مى كند يا بر روى توسعه آن كار مى كند. * قابليت هاى واقعى هند ناظران معتقدند كه هند با تبديل قابليت هاى موشكى فعلى اش به يك سيستم رهگيرى كارآمد در پى ورود به باشگاه كشورهايى است كه داراى سيستم هاى ضدموشكى عملياتى و فعال هستند. هند به سيستم ارو (Arrow) اسرائيل نيز علاقه نشان داده است اما آمريكا فروش سيستم كنترل ترنج زرد و رادار كاج سبز از اسرائيل به هند را مسدود كرد. با اين حال، بعدها اسرائيل دو رادار كاج سبز را براى تقويت رادار دوكاره رهگيرى دوربرد هند (LRTR) به دهلى نو ارائه كرد. با اين همه ترديدهاى زيادى درباره كارايى سيستم دفاع موشكى هند با تكيه بر دانش بومى وجود دارد. اين چون و چراها نشأت گرفته از سوابق DRDO است كه در پروژه موشك هاى ضدهوايى «تريشول» و «آكانش» با مشكلات و نقصان هاى فنى مواجه شد. با وجودى كه اسرائيل و فرانسه كمك هاى فنى به هند ارائه داده اند اما كارشناسان هنوز بدبين هستند. ناتان هيوز تحليل گر مؤسسه استراتفور معتقد است كه سيستم دفاع ضدموشكى ضدبالستيك چيزى نيست كه DRDO از عهده عملى ساختن آن برآيد. وى گفت: «من چيزى نديده ام كه حاكى از آن باشد كه DRDO قابليت دسترسى به اين سطح از پيچيدگى تكنولوژيكى را داشته باشد همچنين اين آژانس برنامه دقيقى براى ايجاد قابليت هاى كافى و كارآمد BMD نداشته است.» هيوز ادامه داد: «حتى آمريكا نيز كه در ۳ دهه گذشته بيش از يك صد ميليارد دلار روى فناورى هاى موشكى صرف كرده است و به طور پيوسته روى اين قابليت كار كرده، هنوز نتوانسته است يك سپر دفاعى نفوذناپذير ايجاد كند.» دبا موهانتى كارشناس بنياد ناظر تحقيقات در دهلى نو ديدگاه نسبتاً مشابهى دارد اما وى درباره توانايى DRDO براى توسعه رهگيرى هاى كارآمد ضدموشكى اندكى خوشبين است. وى اظهار داشت: «توسعه و استقرار يك سيستم ضدموشكى چند لايه كه كارايى و قدرت زيادى داشته باشد، در يك مدت بسيار كم دشوار است. اگر هند درهاى خود را به روى بازيگران خارجى و خصوصى براى جلب كمك هاى تكنولوژيكى از آنها بگشايد شايد بتواند با موفقيت سيستم ضدموشكى اش را توسعه دهد.» * نگرانى هاى منطقه اى تحليلگران دفاعى بيم آن دارند كه قابليت هاى بالاى ضدموشكى هند سبب بى ثباتى در منطقه جنوب آسيا شده و رقابت تسليحاتى و توسعه سيستم هاى تسليحاتى در ساير كشورهاى منطقه را در پى داشته باشد. هيوز افزود: «اگر هند يك سيستم دفاعى ضدبالستيك داشته باشد به طور قطع موجب سراسيمگى پاكستان خواهد شد، حال فرقى نمى كند كه اين سيستم چقدر مؤثر و كارآمد باشد.» با اين وجود وى نگرانى هاى چين در رابطه با همكارى هاى هند و آمريكا درباره اين سپر موشكى را كم اهميت مى داند. وى بر اين باور است كه چين به جاى نگرانى درباره اين قابليت هند بايد نگران توانايى هاى ژاپن در دفاع موشك هاى ضدبالستيك باشد زيرا قابليت هاى فزاينده ژاپن مستقيماً توان بازدارندگى پكن در برابر واشنگتن را تحت تأثير قرار داده و كاهش مى دهد. موهانتى اضافه كرد: «از آنجا كه شكاف تكنولوژيكى ميان پكن و دهلى نو كمتر مى شود چين با دقت قابليت دفاع موشكى هند را تحت نظر گرفته است اما ماجراى جالب تر آن است كه ببينيم پاكستانى ها چگونه قابليت هاى دفاعى خود را بالا مى برند. بدون ترديد هم چين و هم پاكستان به احتمال زياد تلاش خواهند كرد كه قابليت هاى هجوم موشكى خود را افزايش دهند تا از اين طريق توان بازدارندگى راهبردى را حفظ كنند.» * شركاى احتمالى رابرت گيتس وزير دفاع آمريكا در جريان سفر اخيرش به هند گفت: «ما بحث درباره نيازمندى هاى هند در عرصه دفاع موشكى و زمينه هاى همكارى را تازه شروع كرده ايم.» وى تأكيد كرد كه هرگونه نتيجه اى درباره توسعه سيستم ضدموشكى هند عليه كشور خاصى نخواهد بود.» اما نبايد فراموش كرد كه برنامه هاى دفاعى بومى هند سابقه خوبى ندارد و پروژه هاى بلندپروازانه بسيارى هستند كه يا متوقف مانده اند يا به تعويق افتاده اند. ساوا سوات پدر برنامه موشك هاى رهگير هند ضمن ابراز اعتماد به توسعه موشكى اخير در هند عنوان كرده كه كمك هاى آمريكا نيز ضرورى است. شركت لاكهيد مارتين Lockheed Martin كه پيشگام توليد سيستم هاى ضدموشكى تاد و پاتريوت است در نظر دارد براى توسعه سپر موشكى هند با DRDO همكارى كند. در اوايل ماه فوريه، ريچارد كركلند از مسئولان بلند پايه لاكهيد مارتين اعلام كرد كه مذاكرات مهمى درباره همكارى هاى آينده با دولت هند و نمايندگان صنايع دفاعى صورت گرفته است. شريك احتمالى ديگر هند در توسعه سپر ضدموشكى اسرائيل است. در سال هاى اخير پروژه هاى دفاعى مشتركى ميان هند و اسرائيل در زمينه سيستم هاى دفاع ضدموشكى و رادارهاى پيشرفته وجود داشته است. هرگونه قرارداد احتمالى با آمريكا و اسرائيل مخالفت هاى سياسى گسترده اى را در هند، بويژه از سوى احزاب چپ گرا برخواهد انگيخت. اما بايد منتظر ماند تا ديد كه با توجه به فناورى هاى وعده داده شده و چالش هاى موجود، هند به سيستم دفاع ضدموشكى دست مى يابد يا نه. نويسنده: هرمز - برادران ● منبع: روزنامه - ایران منبع فرعي
  14. mm1368

    اخبار برتر نظامی

    مسکو، 12 مرداد، خبرگزاری «ریا نووستی»/ وزارت امور خارجه آمریکا فروش تسلیحاتی به ارزش 10,7 میلیارد دلار از جمله تانک های آمریکایی М1А1 Abrams تولید General Dynamics به ارزش 2,16 میلیارد دلار را مورد تایید قرار داد. به گزارش «ریا نووستی» از خبرگزاری "رویتر" به غیر از اینکه کمپانی های Honeywell International Inc و "ژنرال موتور" آمریکا نیز برای تولید تانک و صدور انها به عراق بکار گرفته خواهند شد. کنگره آمریکا از 31 جولای به مدت یک ماه می تواند فروش این اقلام را به عراق مسدود نماید. روز قبل گزارش شده بود که پنتاگون به کنگره آمریکا پیشنهاد تصویب معامله فروش هلی کوپتر، موشک و دیگر تجهیزات نظامی به میزان 2,4 میلیارد دلار را ارائه داده است. طرف اصلی این قرارداد ها یا کمپانی Boeing خواهد بود و یا Bell Helicopter(زیر مجموعه کمپانی آمریکایی Textron Inc). در کل دولت عراق درخواست خرید 24 فروند هلی کوپتر، 24 موتور تولید " Rolls-Royce"، 1230 قبضه خمپاره انداز، 240 موشک، 15 هزار گلوله خمپاره، 24 مسلسل سنگین و غیره را به آمریکا ارائه داده است.
  15. جلیقه ضد گلوله چگونه عمل می کند؟ انسان از هزاران سال پیش زره به تن می کرده است، قبایل باستان در هنگام شکار پوست حیوانات را به دور بدنشان می بستند. جنگجویان روم باستان و اروپایی های قرون وسطی، پیش از رفتن به میدان نبرد، بدن خود را با صفحه های فلزی می پوشانند. در دهه 1400 زره در دنیای غرب بسیار فراگیر و پیشرفته شد و با یک زره مناسب شخص تقریبا شکست ناپذیر بود. با پیشرفت اسلحه و توپ در دهه 1500 زره ها تغییر کردند. سرعت بالا ی گلوله ها، می توانند به آنها انرژی لازم برای نفوذ در لایه های نازک فلزی را بدهد. بنابراین می توان بر ضخامت فلزات زره های سنتی افزود ولی بنابراین برای شخص تن کننده بسیار سنگین و طاقت فرسا می گردد. مهندسین در دهه 1960 یک جلیقه ضد گلوله و مناسب را ساختند که بر خلاف زره های سنتی بسیار راحت بود. جلیقه های ضد گلوله سبک از فلز ساخته نشده اند بلکه از بافت های فیبری که قابل دوخت بر روی جلیقه و دیگر لباس های سبک می باشد ساخته شده اند. جلیقه های ضد گلوله امروزی، به دو نوع تقسیم می شود: - جلیقه های ضد گلوله سخت - جلیقه های ضد گلوله نرم جلیقه های ضد گلوله سخت جلیقه های ضد گلوله سخت از صفحه های فلزی و یا سرامیکی ضخیم ساخته می شوند و به اندازه کافی برای انحراف گلوله و سایر سلاح ها مقاومند. مواد بکار رفته در این جلیقه ها، گلوله ها را با همان نیرویی که به داخل در حال وارد شدن است به خارج هل می دهند. به این ترتیب جلیقه غیر قابل نفوذ خواهد بود. جلیقه های ضد گلوله سخت حفاظت بیشتری را نسبت به جلیقه های ضد گلوله نرم ایجاد می کنند ولی طاقت فرساتر هستند. افسرهای پلیس و کارکنان نظامی این نوع از لوازم حفاظتی را در هنگامی که میزان خطر احتمالی بالا باشد به تن می کنند ولی برای استفاده های روزمره عموما از جلیقه های ضد گلوله نرک که می توان به صورت ژاکت یا تی شرت معمولی به تن کرد، استفاده می کنند. چرا سرامیک؟ چرا جلیقه های ضد گلوله از صفحه های سرامیکی ساخته می شوند؟ کاشی های حمام از جنس سرامیک ساخته می شوند و بسیار شکننده و نازک هستند. چرا برای جلیقه های ضد گلوله مناسب هستند. امروزه هزاران ماده مختلف به عنوان سرامیک مشخص شده اند. سرامیکی که در جلیقه های ضد گلوله به کار میروند آلومینا (Alumina) نام دارد که دارای فرمول شیمیایی AL203 است. آلومینا از یاقوت کبود ساخن=ته شده و می شود و جسم بسیار سختی است. همچنین می توان صفحه هایی بسیار محکمی را یافت که از پلاستیک پلی اتیلن ساخته شده اند که از سرامیک ضخیم تر و مشبک ترند اما به سختی و محکمی آن نیستند ولی سبک ترند. جلیقه های ضد گلوله نرم جلیقه های ضد گلوله نرم مفهوم گیج کننده ای است. چگونه ممکن است یک تکه لباس گلوله را متوقف کند؟ روش کار این جلیقه ها بسیار ساده است. در درون این جلیقه ها یک ماده ضد گلوله قرار دارد که در حقیقت یک توری بسیار قوی است. برای درک چگونگی عملکرد آن، تور دروازه فوتبال را در نظر بگیرید. در پشت دروازه بستهش ده است. وقتی که توپ به دروازه شوت می شود، دارای انرژی زیادی اس و در هنگام اصابت به تور، در یک نقطه مشخص تور را به عقب هل می دهد. هر رشته از یک سمت تیرک به سمت دیگر امتداد دارد و نیروی وارد آمده در آن نقطه مشخص را به سر تا سر پخش می کند. این نیرو به دلیل به هم بافته بودن رشته ها پخش می شود. زمانی که توپ رشته های افقی تور را هل می دهد دیگر رشته ها نیز در عوض، دیگر رشته های افقی را هل داده و به این طریق، همه قسمت های تور انرژی وارده توپ را جذب می کنند و فرقی نمی کند که گلوله به کدام قسمت از تور اصابت کرده باشد. اگر یک تکه از ماده ضد گلوله را زیر میکروسکوپ قرار دهیم، همین ساختار را مشاهده خواهیم کرد. رشته های بلندی از الیاف را که به هم تنیده شده اند تا یک ساختار توری شکل متراکم را تشکیل دهند. حال با توجه به اینکه یک گلوله بسیار سریع تر از توپ حرکت می کند، بنابراین این توری باید از مواد محکم تری ساخته شود. معروف ترین ماده ای که در ساخت جلیقه های ضد گلوله به کار می رود، الیافی به نام KEVLAR است. Kevlar الیافی سبک وزن است که 5 برابر مقاوم تر از یک تکه فولاد، در همان وزن است زمانی که این ماده به صورت یک تور متراکم در می آید، می تواند نیروی زیادی را جذب کند. به منظور جلوگیری از رسیدن گلوله به سطح بدن، جلیقه ضد گلوله باید برخلاف ضربه مستقیمی که گلوله وارد می کند، عمل کند. Kevlar در گذشته Kevlar رایج ترین نوع الیاف برای ساختن جلیقه های ضد گلوله بود ولی امروزه مواد دیگری به کار گرفته شده است که در دسترس ترین آنها، Vectran نام دارد و حدودا دو برابر مقام تر از Kevlar و 5 تا 10 برابر مقاوم تر از فولاد است. یک نوع الیاف دیگر که اخیرا رایج شده،ابریشم عنکبوت نام دارد. بر روی بزها کارهای ژنتیکی انجام شد تا بتوان از آنها در تولید جزء شیمیایی ابریشم عنکبوت استفاده نمود. ماده حاصله Biosteel نام گرفت. یک رشته از Biosteel 20 برابرمقاوم تر از فولاد است. الیاف دیگری وجود دارد که Carbon nanotubes نامیده می شود و گفته می شود که حتی از ابریشم عنکبوت نیز مقاوم تر است نخ Carbon nanotubes هنوز هم کمیاب است و قیمت کنونی این الیاف برای هر گرم 500 دلار است. که به مرور زمان این قیمت ها نزول پیدا خواهند کرد و این نوع الیاف، به عنوان الیاف، بادوام در جلیقه های ضد گلوله به کار خواهند رفت. وبلاگ جنگ افزار
  16. يعني پليس ايران از پليس افغانستان هم ضعيف تره:x :x
  17. بسمه تعالی با سلام جناب GOLDEN-CROWN گرامی خوشحالم که دوباره آفتابی شدی. آخه یه چند وقتی ازت خبری نبود. اینو درست اوومدی که ما این بمب افکنو داریم . هم انقدر بگم که علاوه بر دو فروند پناهنده عراقی ....فروند(ببخشید معذورم) در سا 93 قراردادش با روسها بسته شد که تا سال 97 تحویل شد البته بهینه شده. که مهمترین بهینه سازیش قابلیت حمل شهاب 3 است(موشکهای بالستیک) .و افزایش برد عملیاتی اوون. که با توجه به برد 2800 کیلومتری شهاب 3 از اوونایی که متحد اول آمریکاییا هستند و یه عمر خون ملتهای منطقه رو مکیدن ولی هنوز دندونای مصنوعیشونو هی به ما نشون میدن خواب راحتو میگیره. آقاي نجفي منظور شما موشك كروز x-55نيست اين موشك 3000كيلومتر يرد دارد
  18. با استفاده از پوست نارگيل؛ نوعي جليقه ضد گلوله با وزن و هزينه پايين ابداع شد يك استاد دانشگاه فني «ملاكا» در مالزي موفق به ابداع يك جليقه ضد گلوله كم هزينه و بسيار سبك و در عين حال با دوام با استفاده از رشته هاي به دست آمده از پوست نارگيل و فايبر گلاس (پشم شيشه) شد. به گزارش ايسنا، طراحي اين جليقه از سوي پروفسور «دان پاليل»، دو سال طول كشيده و هم اكنون وي در انتظار فرصتي براي عرضه اين جليقه در بازار است. وي درباره تلاش خود براي ابداع اين جليقه گفت: مي خواستم به دنيا ثابت كنم كه مالزي هم مي تواند محصولات ارزشمند مختلفي را با هزينه اندك و با استفاده از مواد دور ريختني توليد و اختراع كند. جليقه هاي ضد گلوله معمولاً از تركيب سراميك با ماده ديگري موسوم به كولار براي جلوگيري از پيشروي گلوله ساخته مي شوند، اما تركيب اين دو ماده با يكديگر در ساختار اين جليقه ها باعث مي شود كه توليد جليقه بسيار هزينه بر شده و همچنين بسيار سنگين باشد. به گفته پروفسور پاليل در حالي كه قيمت جليقه هاي امروزي 16 هزار رين گيت و وزن آنها 9 كيلوگرم است، جليقه جديد با دو هزار رين گيت و با وزن سه كيلوگرم طراحي شده است.
  19. ساخت جليقه‌هاي ضدگلوله به كمك نانولوله‌كربني نانولوله‌هاي کربني (CNT) قابليت بالايي در ساخت مواد ضدگلوله دارا مي‌باشند. خواص منحصر به فرد نانولوله‌هاي کربني باعث شده تا گزينه‌اي ايده‌آل براي مقاوم‌سازي پليمرها و ساير مواد باشند و مي‌توانند براي ساخت جليقه‌هاي ضد گلوله‌اي که به اندازه تي‌شرت سبکند و همچنين سپرها و پوشش‌هاي ضد انفجار مورد استفاده قرار گيرند. براي ساخت موارد ذکر شده، مواد نازکتر، سبکتر و انعطاف‌پذيرتر که خواص ديناميکي بسيار خوبي دارند، مورد نياز مي‌باشند. به تازگي گروهي از محققان در استراليا به تحقيق بر روي ظرفيت جذب انرژي نانولوله‌هاي کربني تک ديواره تحت اثر برخورد با گلوله، پرداخته‌اند. نتايج نشان مي‌دهد که مي‌توان از نانولوله‌هاي کربني به عنوان فاز تقويت‌كننده در مواد استفاده کرد تا مقاومت آنها در برابر نفوذ گلوله بالا رود گلوله در ارتفاع نسبي 31/0 به نانولوله‌ برخورد مي‌کند. icon_cheesygrin ( aنانولوله با دو سر ثابت. (b نانولوله با يک سر ثابت. پروفسور ليانگچي زانگ از دانشکده مهندسي هوا وفضا، مکانيک و مکاترونيک دانشگاه سيدني در اين‌باره مي‌گويد: "مناسب‌ترين مواد محافظ براي ساخت جليقه‌هاي ضدگلوله، سپرها و پوشش‌هاي ضدانفجار، موادي هستند که توان بالايي در جذب انرژي داشته و گلوله و يا هر جسم نفوذ کننده ديگري را برگردانند و يا منحرف کنند. در واقع هدف ما کاهش اثراتِ آسيب کند (blunt trauma) بر روي کسي است که گلوله به جليقه‌اش برخورد مي‌کند. به همين دليل، ما سعي کرديم تا رفتار نانولوله‌هاي کربني هنگام برخورد گلوله به آن، را بررسي نماييم". زانگ و همكارانش برخورد گلوله به نانولوله‌هاي کربني با شعاع‌هاي مختلف، را بررسي کرد. در نانولوله‌‌اي که يک انتهاي آن ثابت و سر ديگر آن آزاد بود، با افزايش ارتفاع نسبي نقطه برخورد گلوله، حد تحمل نانولوله نسبت به سرعت گلوله افزايش ولي بازده جذب انرژي کاهش يافت. در يک ارتفاع نسبي نقطه برخورد گلوله مشخص، اين مقادير مستقل از شعاع نانولوله بودند. در نانولوله‌اي كه هر دو سر آن ثابت بود، زماني که گلوله به ارتفاع نسبي 5/0 برخورد کرد، بازده جذب انرژي به کمترين مقدار خود رسيد. زانگ افزود: ما رابطه بين پارامترهاي شعاع نانولوله، ارتفاع نسبي نقطه برخورد گلوله، سرعت گلوله و ميزان جذب انرژي توسط نانولوله براي گلوله‌اي با شکل و اندازه مشخص، را بررسي کرديم. قطعه‌اي از الماس که داراي 1903 اتم بود و سرعتي بين 100 الي 1500 متر بر ثانيه داشت، به عنوان گلوله استفاده شد. اندازه گلوله چنان انتخاب گرديد که پهناي آن از پهناي بزرگترين نانولوله پس از برخورد و مسطح شدن نانولوله، بزرگ‌تر باشد. فاصله بين محور نانولوله‌ و نقطه شليک گلوله 15 بوده و گلوله با سرعت ثابت و به صورت افقي يعني عمود بر محور نانولوله شليک گرديد. در تحليل رفتار نانولوله با شرايط آزمايش ذکر شده، از روش ديناميک مولکولي کلاسيک استفاده شد. زانگ در اين آزمايش متوجه شد که در نانولوله‌هايي با يک سر ثابت، CNT مي‌تواند گلوله‌هايي با سرعت بين 200 الي 1400 متر بر ثاينه را منحرف کند (براي مقايسه: سرعت اوليه گلوله‌هاي تفنگ‌هاي مدرن بر حسب نوع تفنگ و نوع گلوله، بين 180 الي 1500 متر بر ثانيه مي‌باشد. به طور معمول اين مقدار کمتر از 1000 متر بر ثانيه است.). با زياد شدن ارتفاع نسبي، مقاومت نانولوله نسبت به سرعت گلوله افزايش يافته و بازده جذب کاهش پيدا مي‌کند. در نانولوله‌هايي با دو سر ثابت، زماني که گلوله به وسط نانولوله برخورد مي‌کند، انرژي جذب شده بيشينه اما بازده جذب كمينه است. زانگ از اين قابليت CNTها در ساختن مواد ضدگلوله بسيار شگفت‌زده شده و تحقيقات وي در اين زمينه همچنان ادامه دارد. جزئيات اين تحقيق در مقاله‌اي با عنوان: "Energy absorption capacity of carbon nanotubes under ballistic impact".
  20. mm1368

    اخبار برتر نظامی

    مسکو، 11 مرداد، خبرگزاری «ریا نووستی»/ "ایگور دیگالو" دستیار فرمانده کل نیروهای دریایی فدراسیون روسیه روز جمعه به «ریا نووستی» اطلاع داد که زیردریایی اتمی موشکبر "ریازان" متعلق به ناوگان شمالی با موفقیت موشک بالستیک را از آبهای دریای بارنتس پرتاب کرد. وی گفت که در زمان مقرر کلاهک موشک به میدان نظامی "کورا" در کامچاتکا رسیده و به هدف فرضی اصابت کرد. به گفته وی این پرتاب از زیر آب انجام شد. فرماندهی زیردریایی اتمی موشکبر "ریازان" را "ایگور استپاننکو" بر عهده داشت. دیگالو اطلاع داد که "ولادیمیر ویسوتسکی" فرمانده نیروهای دریایی فدراسیون روسیه به سرنشینان این زیردریایی پرتاب موفقیت آمیز را تبریک گفت.
  21. شكست در عملیات فروغ، باعث شكسته شدن رجوی در ذهن تعداد زیادی از نیروها و ریزش سازمان گردید بطوريکه تعداد كثیری از اعضا و هواداران سازمان جدا شدند. چکیده: در توجیه شكست عملیات ، رجوی گفت: تمامی اتكاء ما به ارتش و ایدئولوژیمان بود و روی عناصر سیاسی كار جدی صورت نداده‌ایم و آن را با قیام كربلا قیاس نمود كه امام‌ حسین(ع) نیز تمامی اتكای را بر دو عنصر شمشیر و ایدئولوژی خود نهاد و از معادله‌های سیاسی چشم‌پوشی كرد!! و همین باعث شكست گردید! مقدمه در تیرماه 1367 جمهوری اسلامی ایران رسما قطعنامه 598 را پذیرفت در حالی كه از بدو تصویب این قطعنامه در 30 تیر 1366، ایران آن را «رد» نكرده بود و برای تأمین اهداف خود، از طریق مذاكره با دبیركل سازمان ملل، برای پذیرش قطعنامه شروطی را طی نموده بود و در واقع عملا آن را به صورت «مشروط» پذیرفته بود. اما به دلیل كارشكنی آمریكا، انگلیس و فرانسه در طول مذاكرات و ورود مستقیم آمریكا به جنگ با ایران، پس از مشورت و تصمیم مسئولان عالی‌رتبه، با موافقت امام خمینی، در 27 تیرماه سال 67 ایران اعلام كرد قطعنامه 598 را بدون قید و شرط پذیرفته است. اما ارتش صدام در تاریخ 31 تیرماه به خاك ایران حمله كرد و از منطقه جنوب به سمت خرمشهر و اهواز پیشروی نمود. پس از ضد حملات موفق ایران، ارتش عراق در جبهه‌های میانی و غرب كشور نیز به عملیات نظامی مبادرت كرد كه آنها هم با بسیج مجدد نیروهای مردمی و نظامی جمهوری اسلامی، ناموفق شدند. در نتیجه نیروهای عراقی عقب نشینی كردند و رژیم عراق در اول و سوم مرداد ماه رسما عقب‌نشینی خود را از جبهه‌های جنوب و میانی و غرب كشور اعلام نمود. اما هم زمان عملیات مشترك عراق و سازمان منافقین آغاز گردید. چگونه سازمان منافقین تصمیم به عملیات گرفت؟پس از عملیات مهران، در جمع‌بندی رهبری سازمان، هدف عملیات بعدی، تهران منظور شد و برای رسیدن به حداكثر توان برای انجام این عملیات یك مقطع 3 ماهه در نظر گرفته شد و بلافاصله اعزام اعضا و مرتبطان سازمان از ایران و خارج از كشور به عراق، به طور وسیعی آغاز شد. همچنین سازمان در این مقطع به منظور جذب اسرا و استفاده از آنها در عملیات نهایی فعال‌تر شده بود. افراد تازه وارد و نیروهای ارتش سازمان تحت آموزش و مانورهای فشرده قرار گرفته بودند و در آموزش‌های جدید ، آموزش سلاح‌های ضد هوایی هم منظور شده بود. پیش از این منافقین در تحلیل درون گروهی خود، امكان موافقت ایران با قطعنامه را غیرممكن دانسته و به صراحت اعلام می‌كردند: «تنها در صورتی جمهوری اسلامی قطعنامه را خواهد پذیرفت كه به لحاظ سیاسی ـ نظامی و اقتصادی به بن‌بست كامل برسد. به عقیده آنان ، این اقدام به منزله فروپاشی نظام خواهد بود ...» تحلیل رجوی در مورد نتیجه جنگ ایران بود كه ایران به دلیل بسته بودن تمامی راه‌های بازگشت به صلح با عراق، ناچار به ادامه جنگ خواهد بود. هر قدر هم جنگ به طول بینجامد، از یك طرف توان نظامی و اقتصادی ایران بیشتر تحلیل می‌رود و از طرف دیگر بازگشت به سمت آتش‌بس و صلح غیر ممكن‌تر می‌شود و این جنگ تا شكست ایران ادامه خواهد یافت. با اعلام خبر پذیرش قطعنامه از سوی ایران، نقشه‌ها و طرح‌های قبلی سازمان با بن‌بست مواجه شد. در آن شرایط، سازمان در كنار امیدواری به داشتن پشتوانه خرده عملیات‌های مرزی، حمایت نمایندگان كنگره و سنای آمریكا را نیز یدك می‌كشید. در 30 خرداد 1367 نماینده كنگره و 14 سناتور آمریكایی طی نامه‌ای به «جرج شولتز» وزیر خارجه وقت آمریكا، از وی خواسته بودند كه به جنبش‌های مقاومت داخلی در ایران توجه كند، و در همین راستا حمایت از سازمان منافقین ـ مستقر در عراق ـ را اكیدا توصیه كرده بودند. «مروین دایملی» نماینده كنگره آمریكا در روز دوشنبه 6 تیر ماه 67 در تظاهرات سازمان در واشنگتن شركت كرده و طی سخنانی كه از یكی از شبكه‌های تلویزیونی آمریكا هم پخش شد اظهار داشت: «نباید دست از تلاش كشید، مطمئن باشید كه با كمی صبر و تلاش بیشتر به زودی از مهران به تهران رژه خواهید رفت» . سازمان نوار ویدئویی سخنرانی مزبور را برای كلیه كادرهای سازمان پخش كرد. سازمان برای فرار از وضعیت به وجود آمده ناشی از پذیرش قطعنامه توسط ایران، مجبور شد دست به حمله بزند تا به قول رجوی از «سوخت رفتن نیروها» جلوگیری نماید. پیامدهای عملیات فروغ جاویدان (مرصاد) در سازمان منافقین یكی از پیامدهای این عملیات، زیر سوال رفتن خط استراتژی سازمان، به تبع آن زیر سوال رفتن رهبری بود. سازمان استراتژی‌ و برنامه‌های مختلفی را از ابتدای تاسیس و خصوصا پس از پیروزی انقلاب مورد آزمایش قرار داده بود كه با ورود به فاز جدید و تشكیل ارتش آزادیبخش، همه آنها را به نوعی مردود و بی‌جواب قلمداد كرده بود و تنها راه مبارزه و براندازی نظام را مبارزه مسلحانه و جنگ نوین ارتش آزادیبخش دانسته بود. با مطرح كردن این قضیه كه «صلح طناب دار رژیم است» و «هیچ گاه رژیم صلح نمی‌كند» اقدام به عملیاتهای "جدار مرز" و نهایتا "چلچراغ" و "فروغ" نمود و چون در عملیات فروغ جاویدان با شكست مواجه شد و صلح و آتش‌بس نیز میان ایران و عراق نیز برقرار شد. لذا برای جبران این مساله، رجوی علت شكست و ناكامی را در پرسنل سازمان و بی‌ایمانی و ضعف آنها عنوان كرد و گفت: «اگر ایراد و مشكلی هست در خود شماست؛ خط مشی ما مشكلی نداشته است.» سازمان همواره با فرافكنی و برخوردهای ایدئولوژیك مترصد توجیه عملكرد خود می‌باشد. پس از شكست در عملیات فروغ، رجوی در یك نشست طولانی در عراق، علت شكست را به نیروها و ضعف ایدئولوژیك آنان معطوف داشت تا سرپوشی بر محاسبات غلط (اطلاعاتی و تحلیلی) خود بگذارد. رجوی آخرین نقطه پیشروی (تنگه چارزبر=تنگه مرصاد) نیروهایش را بهانه كرد و اعلام داشت: «شما در تنگه‌ی چارزیر گیر نكردید بلكه در تنگه توحید، زمین‌گیر شدید.» و اضافه كرد: «ضعف ایدئولوژیك شما باعث گردید تا در تنگه آرزوها و خصلت‌ها و خواسته‌هایتان درجا بزنید.» سپس با یك برنامه‌ریزی قبلی تعدادی از نفرات را صدا زد و از آنان سوال كرد: «وقتی به تهران می‌رسیدی چه كاری برایت اولویت داشت؟» و سوال شونده بی‌درنگ پاسخ می‌داد: «قصد داشتم پیش پدر و مادرم بروم و این پیروزی را به آنها تبریك بگویم.» رجوی خطاب به بقیه نیروهای حاضر، از این روحیه به مثابه مادی شدن خصلت‌های بورژوازی یاد نمود و آن را در تضاد با ایدئولوژی مجاهدین خواند و گفت: «خب، معلوم است با این تفكر، بایستی در چارزبر گیر می‌افتادیم، وقتی دیدار با فامیل بهانه‌ای برای رسیدن به هدف می‌شود، بالتبع از جوهر و تقدس هدف غائی می‌كاهد.» این خط در وادار كردن نیروها به خسّت و كم‌كاری و بی‌ایمانی و عدم باور به توانایی‌های خویش كه در جلسات عمومی انجام شد، نمود پیدا كرد. به رغم این كار، شكسته شدن رجوی در ذهن تعداد زیادی از نیروها باعث ریزش نیرو گردیده، تعداد كثیری از اعضا و هواداران سازمان جدا شدند. در راستای همین شكست، شعار محوری سازمان هم كه «صلح وآزادی» بود هم زیر سوال رفت. به همین دلیل است كه رجوی همیشه در سخنرانی‌هایش پس از عملیات فروغ، تاكید می‌نماید كه «ما زاییده جنگ نبودیم كه با صلح از بین برویم» و دایم بر این موضوع توقف و تاكید خاصی داشت زیرا در ذهن افراد این سوال مطرح شد كه «ما برای تحقق صلح مبارزه می‌كردیم. اكنون كه صلح محقق شده چرا باید مبارزه كرد؟» پس از این نیز رجوی استراتژی جرقه و جنگ را دنبال می‌كرد (جرقه از سازمان، جنگ از دو رژیم ایران و عراق) قبول قطعنامه 598 از طرف نظام و شكست عملیات فروغ، استراتژی جنگ مسلحانه سازمان را به بن‌بست كشانید و یا حداقل این نگرانی را به دنبال داشت كه پس از آتش‌بس میان بغداد و تهران، تكلیف سازمان – ارتش آزادیبخش و مشی مسلحانه چه خواهد شد؟ رجوی در یك نشست اختصاصی با اعضا به این مهم پرداخت و با رسم یك مثلث روی تابلو نوشت: «یك ضلع این مثلث صلح است، یك وجه‌اش جنگ است و ضلع سوم نه جنگ و نه صلح. ضلع سوم شرایط فعلی است كه ما را قفل كرده و اگر این حالت به سمت صلح برود بی‌شك مجاهدین در خاك عراق به پایان خواهند رسید، لذا وظیفه‌ی ما این است كه زمان را جلو بكشیم. » رجوی ادامه میدهد : «جامعه‌شناسی و روانشناسی طرف عراقی و رژیم، مبین آن است كه هیچكدام در پی صلح دائم نیستند و قطعا روزی جنگ دومی آغاز خواهد شد، وظیفه ما این است كه ضلع فعلی این مثلث (نه جنگ و نه صلح) را به سمت ضلع دوم یعنی جنگ دوم سوق دهیم.» این استراتژی بعدها تحت نام «جرقه و جنگ» - جرقه از مجاهدین، جنگ از آنها – معروف شد و همه نیروها روی این استراتژی كوك شدند تا با ایجاد فتنه روابط و مذاكرات دو طرف را مخدوش كنند. رجوی معتقد بود كه استخبارات و مخابرات (سازمانهای جاسوسی عراق) عراق زمینه مناسب‌تری نسبت به سیستم سیاسی و اجتماعی عراق دارند تا او بتواند با تحریك آنان استراتژی خود را جلو ببرد. از همین رو بخش رابطه با دو سرویس عراقی بسیار فعال شد تا دائما برای پیشبرد سیاست خود، فضاسازی نمایند. اگرچه عمر رژیم صدام به آنجایی نرسید كه خواسته سازمان (جنگ دوم) تحقق یابد؛ ولیكن فضا به اندازه‌ای باز شد كه آنها توانستند در راستای عینی كردن مشی مسلحانه خود و ارتقا روحیه نفرات پاسیو شده (اصطلاح سازمان در مورد نیروهای ناامید) ، مسیر جنگ شهری را مجددا باز كنند و با خمپاره و ترور، تاكتیك قدیمی خود را دنبال كنند. شكست در استراتژی و شعار محوری و همچنین تحولات منطقه‌ای همچون جنگ عراق علیه كویت و لشكركشی نیروهای چندملیتی علیه عراق و به تبع آن نزدیكی هرچه بیشتر عراق به ایران و سعی جدّی عراق بر حل ریشه‌ای مشكلات و معضلات موجود بر سر راه تعمیق روابط دو كشور، همه این مسائل موجب ریزش شدید نیرو گردید. بنا به گزارشات موثق حدود 2000 نفر نیروی بریده از سازمان در اروپا حضور دارند كه از عملیات فروغ به بعد شروع به انفصال نموده‌اند. دیگر پیامد عملیات، محكومیت سازمان و عملیات فروغ از جانب گروههای اپوزیسیون بوده است. عمده‌ی گروههای مخالف جمهوری اسلامی نظیر حزب دموكرات كردستان، چپی‌ها و سلطنت‌طلبان، عملیات فروغ را نتیجه‌ی توهمات و خیال‌پردازی‌‌های رجوی دانسته و حتی برخی سازمان را عامل ایجاد وحدت در جمهوری اسلامی عنوان كردند. پیامد دیگر عملیات فروغ جاویدان تلفات آن عملیات است. سازمان 1304 نفر كشته خود را رسما تایید و با عكس و زندگی‌نامه منتشر كرده است. تعداد مجروحین نیز بالغ بر 150 نفر برآورد شده است كه 700 نفر آنها معالجه سرپایی و سطحی داشته‌اند و 800 نفر بستری و بعضا جان سپرده‌اند. بر اساس اعترافات دستگیرشدگان و عكس‌هایی كه از بعضی اجساد شنناسایی شده تهیه گردیده است از مجموع 51 نفر هیئت اجرایی سازمان (مركزیت) حداقل 33 نفر از آنها در صحنه عملیات حضور داشته‌اند كه 16 نفر آنان كشته شده‌اند. لذا حجم ضربه به بدنه‌ی سازمان 50 تا 60 درصد بوده است و به كادر مركزی سازمان حدود 30 درصد ضربه وارد شده است كه این تعداد علاوه بر مجروحین و از كار افتادگانی است كه به عقب انتقال داده شده‌اند. رضا پورآگل، مهدی افتخاری و مهدی كتیرایی از جمله كشته‌شدگان مركزیت در این عملیات می‌باشند. تجهیزات منهدم شده سازمان در مجموع نبردهای عملیات فروغ جاویدان 612 خودرو از انواع مختلف، 72 تانك و زره‌پوش، 21 توپ 122 میلیمتری و 51 تفنگ 106 میلیمتری كه عمدتا بدون خودرو حمل‌كننده بودند برآورد گردیده است. آمار غنایم نیز حدود 500 دستگاه انواع خودرو و مقادیر زیادی تجهیزات انفرادی و جمعی بوده است. تنها پیامد مثبت این عملیات برای سازمان از بُعد تبلیغاتی بوده است. یكی از محورهای اساسی در مانور تبلیغاتی و ژست تشكیلاتی آنان پیشروی نیروهای سازمان تا حوالی كرمانشاه است و همیشه روی این مطلب مانور تبلیغاتی می‌داده‌اند. از زمان عملیات فروغ تاكتیك‌های سازمان تغییرات فاحش داشته است اما استراتژی سازمان كاملا حفظ شده است. سازمان معتقد است كه در عملیات فروغ چون سازمان فقط به ارتش متكی بوده است عملیات به شكست منجر شده است. پس از مدتی كه از عملیات فروغ گذشت، رجوی در نشست عاشورا زمینه لازم را برای انتقال بخشی از سازمان به اروپا و شروع به كار سیاسی فراهم نمود. رجوی در نشست موسوم به "عاشورا"، با یك مقدمه طولانی از قیام كربلا، شكست نظامی امام حسین (ع) نه به خاطر بحث نیرویی او بود (72 نفر در مقابل 3000 نفر) بلكه این شكست بدان معطوف می‌گردد كه امام حسین تمامی انرژی خود را روی شمشیر و ایدئولوژی خود گذاشت و از نقش عناصر خارجی غافل گردید. ما كه او را رهبر عقیدتی خودمان می‌دانیم و معتقدیم كه باید از قیام كربلا درس بگیریم، ضمن اعتقاد كامل به شمشیر و ایدئولوژی مجاهدین باید از تجربه مولایمان بهره برده و در پی كسب مشروعیت آلترناتیوی خود در عرصه بین‌المللی باشیم. من بعد مجاهدین و ارتش آزادیبخش در عراق تحت مسولیت مسعود رجوی به راهبردی كردن استراتژی جرقه و جنگ مشغول شدند و با مطرح كردن مریم رجوی به عنوان رئیس جمهور برگزیده و انتقال او و بسیاری از نیروهای قدیمی به فرانسه و فعال كردن شورای ملی مقاومت، عملا مبحث حمایت‌های سیاسی، جذب نیرو و مالی سازمان در اروپا و آمریكا سازماندهی نمودند. از آن پس و با همین توجیه و در پی بن‌بست نظامی تحمیل شده، خط كار سیاسی در اولویت قرار گرفت ولی هیچ‌گاه دنباله‌روی از مشی مسلحانه به عنوان تنها راه مقابله با جمهوری اسلامی ایران، به كناری گذاشته نشد. منبع:سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام ، موسسه مطالعات و پ‍ژوهشهای سیاسی، 13 منبع :سايت بصيرت
  22. خواهش مي كنم قبل دوستانو نداشت
  23. دوست عزير يه خورده بيشتر توضيح بده نمي فهم منظورت چيه icon_cool
  24. اسراييا غلط كرد icon_cool