-
تعداد محتوا
309 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
تمامی ارسال های mm1368
-
اكرانوپلان هيولاي درياي خزر اكرانوپلان هيولاي درياي خزر
mm1368 پاسخ داد به hamed_713 تاپیک در کنترل و گشت دریایی
اين هواپيما عجب هيبتي داره icon_cool -
بيش از 15 سال از حادثه وحشتناك و قرون وسطي اي شهر مظلوم « سربرنيتسا » مي گذرد . در آن حادثه شوم كه در حضور نيروهاي سازمان ملل اتفاق افتاد طي مدت دو روز بيش از 7000 انسان فقط به جرم مسلمان بودن و استقلال طلبي به معناي واقعي قتل عام شدند. اين جنايت دهشتناك براي هميشه بعنوان برگي سياه در كارنامه سازمان ملل متحد ثبت شد و در تاريخ اروپا نيز بعنوان لكه ننگي باقي خواهد ماند. با مرور به وقايع فروپاشي يوگسلاوي سابق به شش جمهوري مستقل در مي يابيم كه دستيابي به استقلال در جمهوري بوسني و هرزگوين با اكثريت مسلمان در مقايسه با جمهوريهاي ديگر با اكثريت مسيحي (اسلووني ـ كرواسي مقدونيه ) تلفات و ويراني هاي سنگيني را دربرداشت و خون هاي زيادي برزمين ريخته شد. اين درحالي بود كه در هيچيك از جمهوريهاي با اكثريت مسيحي چنين حوادثي حتي در نازلترين سطح اتفاق نيافتاد و استقلال طلبي در اين جمهوريها در فضايي بدور از خشونت و خونريزي صورت گرفت و دقيقا به همين علت است كه مسلمانان بوسني و هرزگوين دولت هاي اروپايي را به همدستي و مشاركت در جنايات صرب ها متهم مي كنند و آنان را در قتل عام هزاران انسان بيگناه شريك جرم مي دانند ننگي كه يقينا تا ابدآلاباد از پيشاني اروپاييان مدعي حقوق بشر زدوده نخواهد شد. مطلب پيش روي كه در آستانه سالگرد فاجعه « سربرنيتسا » تهيه شده شامل دو بخش است كه بخش روز شمار آن از نقل شده و بخش دوم نقش سازمان ملل و اروپايي ها را در شكل گيري آن فاجعه را مورد بررسي قرار BBC خبرگزاري مي دهد. با هم پي مي گيريم : 8 ـ6 ژولاي 1995 (17 ـ15 تير 1374 ) نيروهاي صرب حلقه محاصره شهر سربرنيتسا را كه طي چند سال جنگ دهها هزار آواره مسلمان را از مناطق شمال شرق بوسني در خود جاي داده بود تنگ تر كردند1. حدود 600 نظامي هلندي مسلح با سلاح سبك از آوارگان محافظت ميكردند. مواد غذايي به پايان رسيده و از ماه مي نيز هيچگونه موادغذايي به اين منطقه محاصره شده وارد نشده بود. توپخانه نيروهاي صرب منطقه را زير آتش خود گرفته بودند مدافعين مسلمان شهر خواستار بازگرداندن سلاح هاي خود از نيروهاي سازمان ملل شدند كه اين تقاضا مورد قبول واقع نشد. فرمانده هلندي نيروهاي سازمان ملل در تماس با مركز فرماندهي نيروهاي سازمان ملل در سارايوو خواستار حمايت هوايي گرديد. 9 ژولاي 1995 (18 تير 1374 ) صربهاي بوسني آتش حملات خود را تشديد كرده و در نتيجه هزاران آواره در مقابل پيشروي صربها از اردوگاههاي اطراف بسوي شهر در حال گريختن بودند . صربها در حين پيشروي حدود 30 سرباز هلندي را از ايستگاههاي بازرسي گروگان گرفتند. يك سرباز نيروهاي حافظ صلح هنگام عقب نشيني نيروهاي هلندي از شهر توسط يكي از آوارگان بشدت زخمي شد. 10 ژولاي 1995 (19 تير 1374 ) پس از اينكه صربها مقر نيروهاي هلندي را زير آتش گرفتند سرهنگ كارمن فرمانده نيروهاي هلندي خواستار حمايت هوايي سازمان ملل شد. فرمانده نيروهاي سازمان ملل در ابتدا با اين درخواست مخالفت كرد ولي پس از اينكه فرمانده هلندي درخواست خود را تكرار كرد با درخواستش موافقت شد. قبل از اينكه جنگنده هاي سازمان ملل وارد عمل شوند حملات صربها متوقف و لذا حمله اي به صربها صورت نگرفت . با فرارسيدن تاريكي حدود 4 هزار نفر از آوارگان در خيابانهاي شهر سرگردان و مضطرب بودند. تجمع زيادي در اطراف يگانهاي هلندي مستقر در شهر بوجود آمده بود . فرمانده هلندي به رهبران شهر گفته بود اگر تا ساعت 6 صبح صربها از اطراف منطقه امن اعلام شده عقب نشيني نكنند مواضع آنها بشدت بمباران خواهد شد. 11 ژولاي 1995 (20 تير 1374 ) نيروهاي صرب عقب نشيني نكردند . اما ساعت 9 صبح از سارايوو به فرمانده هلندي اطلاع دادند كه درخواست وي براي حمايت هوايي بشكل صحيحي ارايه نشده است . در ساعت 10 30 درخواست ديگري به سارايوو ارسال شد ولي جنگنده ها ميبايست براي سوختگيري به پايگاههاي خود در ايتاليا بازگردند . حوالي ظهر بيش از 20 هزار آواره كه غالبا زن . كودك و افراد ناتوان بودند بسوي پايگاه نيروهاي هلندي در پوتوچاري سربرنيتسا هجوم آوردند . ساعت 14 30 دو هلندي دو بمب بسوي مواضع صربها در اطراف سربرنيتسا پرتاب كردند . صربها در پاسخ به منظور F 61 فروند جنگنده جلوگيري از حملات بعدي تهديد به كشتن گروگانهاي هلندي و بمباران آوارگان كردند. دو ساعت بعد ژنرال « راتكو ملاديچ » فرمانده نيروهاي صرب همراه تيم خبرنگاران وارد شهر سربرنيتسا شد. ملاديچ عصر همان روز فرمانده نيروهاي هلندي را فراخواند و به وي التيماتوم داد كه مسلمانان براي حفظ جان خود بايد سلاحها را تحويل دهند. 12 ژولاي 1995 (21 تير 1374 ) اتوبوسها براي انتقال زنان و كودكان به مناطق تحت كنترل مسلمانان وارد شهر شدند . صربها تمام مردان بين 12 تا 77 سال را براي بازجويي به اتهام جنايت جنگي جدا كرده بودند . گفته ميشود در طول 30 ساعت حدود 23 هزار زن و كودك را از منطقه خارج كردند و هزاران تن از مردان مسلمان نيز در داخل كاميونها و انبارهاي شهر نگهداري مي شدند. حدود 15 هزار رزمنده مسلمان نيز تلاش داشتند شبانه زير آتش توپخانه صربها از طريق كوههاي اطراف به سوي مناطق تحت كنترل مسلمانان فرار كنند. 13 ژولاي 1995 (22 تير 1374 ) بدست آمد . نيروهاي حافظ KRAVICA اولين گروه از اجساد غيرنظامي مسلمانان در يك انبار در روستايي از منطقه صلح در مقابل 14 سرباز گروگان هلندي حدود 5 هزار مسلمان را كه به پايگاه نيروهاي هلندي پناه آورده بودند را تحويل صربها دادند. 16 ژولاي 1995 (23 تير 1374 ) اولين گزارشات قتل عام سربرنيتسا پس از رسيدن بازماندگان سربرنيتسا كه پس از يك راهپيمايي طولاني به مناطق تحت كنترل مسلمانان رسيده بودند منتشر شد. در نتيجه مذاكرات سازمان ملل و صربها نهايتا " نيروهاي هلندي مجوز خروج از سربرنيتسا را دريافت كردند و تمام سلاحها. مواد غذايي و داروهاي خود را نيز رها كردند. پنج روز بعد نيروهاي صرب شهر سربرنيتسا را اشغال كردند . گفته ميشود بيش از 7000 مسلمان در اين واقعه بقتل رسيدند . كوتاهي جامعه بين الملل در اوايل سال 1995 (1374 ) با ميانجيگري آمريكا و اروپائيان يوگسلاوي سابق 2 با استقلال بوسني موافقت كرد و براي پايان دادن به جنگ قرار شد نيروهاي حافظ صلح در مناطق حساس بوسني مستقر شوند. اين درحالي بود كه شوراي امنيت سازمان ملل در سال 1993 (1372 ) هنگامي كه صربها حملات خود به مناطق مسلمان نشين را تشديد كرده بودند شهر سربرنيتسا را به همراه سارايوو توزلا. گوراژده و بيهاج منطقه امن اعلام كرده بود. بدين معنا كه اين نسل كشي در مقابل چشم نيروهاي حافظ صلح و در منطقه اي كه از سوي سازمان ملل امن اعلام شده بود بوقوع پيوست . در قضيه نسل كشي سربرنيتسا در دادگاه وجدان بشريت كه غرب و اروپا بيش از ديگران داعيه دار بشردوستي دارند علاوه بر عاملين صرب . سازمان ملل و دولت هلند روي نيمكت متهمين قرار دارند. اعتراف شخصيتهاي غربي در اين مورد تاييدي بر اين ادعا است « جك استروا » وزير خارجه سابق انگليس طي سخناني بدين مناسبت اظهار داشت : دنيا از اينكه موفق نشد كشتار صربها در جنگ بوسني را متوقف كند. شرمنده است . « كوفي عنان » دبيركل سابق سازمان ملل نيز سربرنيتسا را همواره موجب عذاب وجدان سازمان ملل عنوان كرد. « مارك براون » نماينده ويژه دبيركل سازمان ملل هم طي عبارات مشابهي اظهار داشت : سربرنيتسا همواره تاريخ سازمان ملل را خدشه دار خواهد كرد. صربها متهم رديف اول نسل كشي سربرنيتسا در زمان حكومت ميلوشوويچ متهم و زنداني اصلي دادگاه لاهه كه چند سال گذشته قبل از صدور راي دادگاه در زندان اين دادگاه بر اثر بيماري درگذشت بوقوع پيوست . جنايات انجام شده بحدي بود كه دولتهاي بعدي وي علي رغم ميل باطني خود نمي توانستند نسبت به تقصير اين جنايات اعتراف نكنند. جامعه بين الملل براي جبران كوتاهي هاي خود دولت صربسكاي بوسني را مجبور نمود با تشكيل كميته اي حقيقت ياب عاملان حادثه سربرنيتسا را مشخص كند. دولت صربسكا نيز پس از وقت كشي هاي فراوان نهايتا كميته اي بدين منظور تشكيل داد . گفته ميشود در گزارش تهيه شده كميته مذكور اسامي 19000 نفر صرب بعنوان عاملين كشتار سربرنيتسا ذكر شده است كه از اين تعداد 892 نفر از آنها هنوز در ادارات دولتي مشغول بكار ميباشند . البته هنوز تمام عاملين جنايت سربرنيتسا شناسايي يا مجازات نشده اند و حضور اين افراد در منطقه سربرنيتسا عامل بوجود آمدن ناامني بين بازگشت كنندگان مسلمان به اين منطقه مي باشد. از سوي ديگر جامعه بين الملل براي جبران گذشته تاريك خود در جنگ بوسني و همچنين معرفي چهره عدالت جوي خود به قربانيان جنگ بوسني و مردم جهان همواره از دستگيري « كاراجيچ 3 و ملاديديچ 4 » بعنوان كسانيكه عامل اصلي جنايات صربها در بوسني بودند. حمايت كرده است . با توجه به اينكه كنترل اطلاعاتي و امنيتي بوسني و منطقه توسط سازمانهاي اطلاعاتي كشورهاي قدرتمند حاضر دربوسني انجام ميشود و از سوي ديگر ناتو نيز به همراه نيروهاي نظامي كشورهاي اروپايي در بوسني و كشورهاي همسايه حضور دارد ولي هنوز موفق به دستگيري و انتقال دو فرد مذكور به دادگاه لاهه نشده است عدم توانايي يا عدم وجود اراده سياسي براي دستگيري كاراجيچ و ملاديچ نقطه ضعف بزرگ كشورهاي غربي بويژه آمريكا در بالكان ميباشد. زيرا اگر واقعا ناتوان از دستگيري اينها ميباشند بنابراين معرفي خود بعنوان كشورهايي با توانايي بالاي نظامي ـ امنيتي سراب و دروغي بيش نيست و اگر هم فاقد اراده سياسي براي اين كار ميباشند بنابراين معلوم ميگردد شعار عدالت طلبي و حمايت از حقوق قربانيان خالي از هرگونه صداقت و حقيقت است . پس از گذشت چند سال جمعي از بازماندگان سربرنيتسا (همسران . مادران و فرزندان قربانيان ) از دولت هلند بخاطر اقدامات نيروهايش در زمان حضور در سربرنيتسا. شكايت كردند. گفته ميشود در صورتي كه دادگاهي بدين منظور تشكيل شود دولت هلند و سازمان ملل متهمين اصلي اين دادگاه خواهند بود. وكلاي بازماندگان سربرنيتسا اعلام كرده اند قصد دارند دو دبيركل سازمان ملل را بعنوان شاهد به اين دادگاه فرابخوانند. البته اين احتمال وجود دارد كه دولت هلند قبل از صدور راي دادگاه با شاكيان توافق نمايد و به خانواده هاي قربانيان غرامت بپردازد. در اين حالت دولت هلند مي بايست حدود 2 يا 3 ميليارد يورو غرامت بپردازد . پس از گذشت يك دهه از اين حادثه « بوريس تاديچ » رئيس جمهور صربستان بعنوان اولين مقام عاليرتبه صربستان ضمن شركت در مراسم دهمين سالگرد نسل كشي سربرنيتسا اعلام كرد براي اداي احترام به قربانيان اين حادثه در مراسم بزرگداشت آنان شركت نموده است . وي پيش از سفر به بوسني به منظور شركت در اين مراسم گفته بود با حضور خود نشان ميدهد صربستان نسبت به اين حادثه چه احساسي دارد. تاديچ همچنين اعلام كرد به دلايل انساني تاكيد بر محكوميت جنايات جنگي و نيز با هدف اعتمادسازي بين كشورهاي منطقه در اين مراسم حضور مي يابد. از سوي ديگر دولت صربستان نيز چند روز قبل از سفر تاديچ بطور رسمي جنايات جنگي در سربرنيتسا را محكوم كرد. شوراي وزيران اتحاديه صربستان و مونته نگرو نيز با صدور بيانيه اي ضمن محكوم نمودن وقوع جنايات جنگي در سربرنيتسا اعلام كرد اين شورا عاملان جنايت در سربرنيتسا را عوامل يك رژيم غيردمكراتيك ميداند كه مورد تنفر اكثريت مردم صربستان و مونته نگرو بودند. با اين وجود پارلمان صربستان به رغم فشارهاي داخلي و خارجي از محكوم كردن اين فاجعه انساني خودداري كرد. اكثريت نمايندگان پارلمان صربستان خواستار تصويب بيانيه اي بودند كه در آن تمامي جنايات جنگي در يوگسلاوي پيشين محكوم شده باشد. حزب دمكراتيك صربستان با توجه به اين ديدگاه تاكيد داشت محكوم كردن يك مورد جنايت جنگي موجب ميشود كه ديگر فجايع و جنايات جنگي كه از سوي ديگر گروههايي قومي در يوگسلاوي پيشين صورت گرفته . كم اهميت جلوه كند. احزاب راديكال و سوسياليست صربستان نيز اعلام كردند محكوم كردن فاجعه سربرنيتسا به منزله محكوم كردن يك گروه درگير (صربها) در بحرانهاي بالكان است درحالي كه گروههاي قومي ديگر نيز در اين بحرانها مرتكب جنايات جنگي شده اند كه بايد محكوم شوند. اين احزاب و جناحها تاكيد داشتند كه جنايات جنگي و فجايع انساني بدون در نظرگرفتن زمان و مكان آنها بايد محكوم شوند تا در اين زمينه از هرگونه جانبداري و تبعيض اجتناب شود. به هرحال نمايندگان پارلمان صربستان با دستاويز قراردادن اين ديدگاه مانع از تصويب بيانيه اي در محكوميت فاجعه انساني سربرنيتسا شدند. تعداي از نمايندگان پارلمان صربستان تاكيد داشتند سازمانهاي غيردولتي اين كشور تلاش مي كنند برخي مسئولين سياسي را به دخالت در فاجعه سربرنيتسا متهم كنند. دراگوليوب كويسيچ از نمايندگان حزب دمكراتيك صربستان در پارلمان گفت يك جبهه ضدصربستان توسط سازمانهاي غيردولتي اين كشور تشكيل شده كه منافع ملي را هدف قرار داده است . پس از گذشت يك دهه از اين حادثه دادگاه لاهه در حكم صادره خود در مورد شكايت بوسني عليه يوگسلاوي سابق اعلام كرد در سربرنيتسا نسل كشي بوقوع پيوسته است و در نتيجه عاملين آن مي بايست پاسخگو بوده و همچنين نتايج اين نسل كشي از بين برود. البته دادگاه علي رغم انتظار مسلمانان صربستان را عامل اين نسل كشي معرفي نكرد و نيروهاي پليس و ارتشي صربهاي بوسني را عامل وقوع اين جنايت اعلام كرد. رهبران مسلمان بوسني در حاليكه از همه موارد مندرج در حكم دادگاه ابراز رضايت نميكردند تلاش فراواني را بكار بستند تا با استفاده از محكوميت ارتش و پليس صربهاي بوسني در راي دادگاه مشروعيت جمهوري صربسكا را زير سئوال برده و از سوي ديگر منطقه صربسكا را نيز از صلاحيت و حاكميت موجوديت صربسكا خارج نمايند.5 اين موضوع را مخالفت شديد صربهاي بوسني مواجه شد . در بهار امسال جمعي از شهروندان مسلمان سربرنيتسا در اعتراض به وضعيت نابسامان امنيتي ـ اقتصادي و اجتماعي خود و حمايت از طرح خروج صربرنيتسا از حاكميت صربهاي بوسني در سارايوو تجمع اعتراض آميزي برگزار كردند. اين عده با برپايي چادرهايي در سارايوو اعتراض خود را ادامه دادند. باتوجه به مخالفت صريح صربها با اين درخواست و همراهي ضمني جامعه بين الملل تجمع كنندگان پس از گذشت 2 5 ماه بدون دست يابي به نتيجه اي به اعتراض خود پايان دادند. البته جامعه بين الملل براي اينكه مقداري از عصبانيت مسلمانان بكاهد ضمن انتخاب نماينده ويژه اي در سربرنيتسا بمنظور انجام هماهنگي بيشتر براي بهبود شرايط زندگي آنها كنفرانسي برگزار نمود كه در اين كنفرانس قرار شد كشورها و سازمانهاي بين المللي 35 ميليون يورو براي توسعه سربرنيتسا كمك كنند . هر ساله مراسم باشكوهي براي بزرگداشت ياد و خاطره قربانيان اين حادثه در شهر سربرنيتسا برگزار ميشود. مسلمانان نقاط مختلف بوسني مهاجرين بوسني كه در طول جنگ از كشور گريخته و هم اكنون در كشورهاي مختلف اروپايي مقيم شده اند و همچنين بازماندگان قربانيان حادثه سربرنيتسا در اين مراسم شركت مي كنند. در اين مراسم هر ساله حدود 700 جسد قربانيان سربرنيتسا كه در طول سال از گورهاي دستجمعي كشف و شناسايي شده اند بطور دست جمعي بخاك سپرده ميشود (در يك گور دسته جمعي كه در سال 2001 ميلادي با حضور بيل كلينتون رئيس جمهوري سابق آمريكا باز شد . بيش از يك هزار و 237 بوسنيايي دفن شده بودند . ) در خاتمه بايد به اين نكته توجه كرد كه حادثه سربرنيتسا نشان داد در جهان متمدن امروز در زماني كه حقوق بشر در صدر اولويت برخي كشورها قرار گرفته است تكرار جنايات جنگ دوم جهاني امكان پذير مي باشد. البته اين امكان فقط در منطقه اي ميتواند تكرار شود كه قربانيان آن مسلمانان باشند. البته نمونه هايي از اين دست در مناطق ديگري از اين كره خاكي نيز قابل مشاهده است . سلطانشاهي پاورقي : BBC 1 ـ روزشمار حوادث سربرنيتسا ـ خبرگزاري 2 ـ مسلمانان بوسني يوگسلاوي سابق (جمهوريهاي صربستان و مونته نگرو را . عامل اصلي جنايات سربرنيتسا ميدانند و از همين روي شكايتي نيز عليه اين كشور به ديوان بين المللي دادگستري در لاهه ارايه كردند. 3 ـ « رادوان كارجيچ » رئيس جمهور سابق و رهبر صربهاي بوسني كه حتي بعد از پايان جنگ نيز به فعاليتهاي سياسي خود ادامه مي داد بعنوان تئوريسين جنايات سازمان يافته صربهاي بوسني عليه مسلمانان معروف ميباشد گفته ميشود وي احتمالا در صربستان يا مونته نگرو قراردارد. 4 ـ « راتكو ملاديچ » فرمانده نيروهاي نظامي ارتش صربهاي بوسني بود . وي مسئول تمامي كشتارهاي بعمل آمده توسط صربهاي بوسني است . ملاديچ كه گفته ميشود هم اكنون در صربستان بسر ميبرد از افسران سابق ارتش يوگسلاوي بوده كه بعد از آغاز جنگ به صربهاي بوسني پيوست . 5 ـ پس از جنگ براساس توافقنامه ديتون كه در آمريكا شكل گرفت تمام مناطقي كه صربها در جنگ از مسلمانان گرفته بودند به صربها واگذار كردند و باقي مناطق را به مسلمانان و كرواتهاي بوسني دادند. در نتيجه بوسني متشكل از دو واحد سياسي با ارتش پليس پارلمان دولت و ساختار حكومتي شد. مسلمانان در ابتدا بخاطر پايان بخشيدن به جنگ به اين راه حل راضي شدند ولي قلبا راضي به اين راه حل نبودند و آن را پاداشي به جنايات صربها در بوسني ميدانند. از اين روي جمهوري صربسكا (مناطق تحت كنترل صربها در بوسني ) را مولود نامشروع جنگ صربها با خود ميدانند. هنگامي كه صربها حملات خود به مناطق مسلمان نشين را تشديد كرده بودند شهر سربرنيتسا را به همراه سارايوو توزلا. گوراژده و بيهاج منطقه امن اعلام كرده بود. بدين معنا كه اين نسل كشي در مقابل چشم نيروهاي حافظ صلح و در منطقه اي كه از سوي سازمان ملل امن اعلام شده بود بوقوع پيوست. در قضيه نسل كشي سربرنيتسا در دادگاه وجدان بشريت كه غرب و اروپا بيش از ديگران داعيه دار بشردوستي دارند علاوه بر عاملين صرب . سازمان ملل و دولت هلند روي نيمكت متهمين قرار دارند « جك استروا » وزير خارجه سابق انگليس : دنيا از اينكه موفق نشد كشتار صربها در جنگ بوسني را متوقف كند. شرمنده است . « كوفي عنان » دبيركل سابق سازمان ملل : سربرنيتسا همواره موجب عذاب وجدان سازمان ملل است پس از گذشت يك دهه از اين حادثه دادگاه لاهه در حكم صادره خود در مورد شكايت بوسني عليه يوگسلاوي سابق اعلام كرد در سربرنيتسا نسل كشي بوقوع پيوسته است و در نتيجه عاملين آن مي بايست پاسخگو بوده و همچنين نتايج اين نسل كشي از بين برود . در يك گور دسته جمعي كه در سال 2001 ميلادي با حضور بيل كلينتون رئيس جمهوري سابق آمريكا باز شد . بيش از يك هزار و 237 بوسنيايي دفن شده بودند . منبع: روزنامه - جمهوری اسلامی منبع فرعی
-
اين سه مقاله جامه درباره آشنايي با اصول و ملاحظات پدافند غيرعامل icon_cool لينكش آشنايي با اصول و ملاحظات پدافند غيرعامل (1) آشنايي با اصول و ملاحظات پدافند غيرعامل (2) آشنايي با اصول و ملاحظات پدافند غيرعامل (3)
-
hamed_713جان مطالب جالبي بود خسته نباشي
-
او.وی-10 برانکو جنگنده سبک ديده باني و ضد شورش او.وی-10 برانکو (BRONCO OV-10)
mm1368 پاسخ داد به hamed_713 تاپیک در هجومی و بمب افکن
جنابhamed_713 مطالب خيلي جالبي بود خسته نياشي -
جنگ يوگسلاوي و پيمان ديتون جنگ يوگسلاوي و پيمان ديتون
mm1368 پاسخ داد به mm1368 تاپیک در جنگهای معاصر
اين icon_cool مطالب من سال هاي قبل خونده بودم درباره جنايات اسراييل هست دوستان حتما بخونن گزارش تکاندهنده از تجارت ز نان در اسراییل تجارت زن در "اسرائیل" -
جنگ يوگسلاوي و پيمان ديتون جنگ يوگسلاوي و پيمان ديتون
mm1368 پاسخ داد به mm1368 تاپیک در جنگهای معاصر
در طول جنگهای بالکان در دههی 1990 به زنان با این هدف تجاوز میشد که فرزندان دشمن را به دنبا بیاورند. مطابق برآوردهای اتحادیه اروپا تنها در بوسنی به 20.000 زن تجاوز شد. این زنان عموماً به حال خودشان رها شدند، تجربیاتشان به شدت آنان را آزرده کرده بود و به زندگی فلاکتباری محکوم بودند -
◄ به بهانه ی طرح سپر دفاع موشكي آمريكا در شرق اروپا برجسته شدن استفاده از قدرت نظامي جهت تحقق اهداف سياست خارجي آمريكا در دوره اخير ناشي از نگرش خاص استراتژيست هاي نو محافظه كار به عرصه سياست بين الملل و تعريف مجدد آنها از منافع، امنيت و جايگاه آمريكا در قرن پيش رو مي باشد. ● نويسنده: علي - آجورلو ● منبع: سایت - باشگاه اندیشه 5) پيامدهاي سپر دفاع موشكي آمريكا براساس آنچه كه از ضرورت ايجاد سپر دفاع موشكي آمريكا در راهبرد امنيت اين كشور در قرن 21 مطرح گرديد، طراحي و اجراي پروژه هاي دفاعي و نظامي از اين نوع كه همراه و هماهنگ با ساير اهداف اقتصادي و سياسي جهاني آمريكا به صورت هدفمند و هوشمندانه در اهداف دراز مدت اين كشور جاي دارند، تاثيرات بلافصلي بر تغيير موازنه نظامي و راهبردي جهان به نفع آمريكا خواهند گذارد. زيرا در وهله اول هدف واقعي و كلان آمريكا از طراحي و اجراي پروژه هاي پر هزينه اي از اين نوع، نه صرفاً مقابله با تهديدت محدود فرضي مطرح شده، بلكه تغيير موازنه راهبردي از طريق ايجاد شرايط مناسب براي استفاده موثر از نيروهاي نظامي و توانمندي هاي راهبردي خود در آينده مي باشد. البته از آنجا كه در حال حاضر روسيه و چين رقيب بالفعل نظامي آمريكا به شمار مي روند، استقرار سپر دفاع موشكي بيش از هر كشور ديگري، منافع و امنيت اين دو كشور را مورد تهديد قرار خواهد داد، زيرا با اجراي اين پروژه در شرق اروپا، روسها به خوبي از اين موضوع آگاهي يافته اند كه اولاً، آمريكا خواهان جدايي كامل اروپا از روسيه و حفظ برتري نظامي و راهبردي خود دراين قاره مي باشد و ثانياً، روند ايجاد پايگاه ها و سايت هاي راداري و موشكي آمريكا (از جمله در آلاسكا، گرينلند، كاليفرنيا، داكوتاي شمالي در داخل آمريكا، چك و لهستان در خارج از اين كشور) منطبق با منابع تهديد زاي مورد ادعاي آمريكا (ايران و كره شمالي) نيست. زيرا هم پايگاه هاي ضد موشكي آمريكا در داخل اين كشور و هم در شرق اروپا عملاً در مسير موشك هاي احتمالي روسيه قرار دارند، نه در مسير موشك هاي مورد ادعاي ايران و يا كره شمالي. علاوه بر اين، با اجراي پروژه دفاع موشكي در شرق اروپا، آمريكا عملاً امكان نظارت و رديابي اقدامات سامانه موشكي روسيه در مناطق مركزي اين كشور و ناوگان شمالي روسيه را نيز به دست خواهد آورد. با نگرش به چنين پيامدهايي بود كه پوتين جذب كشورهاي اروپاي شرقي به سامانه دفاع موشكي از جانب آمريكا را به نوعي «دعوت به مبارزه» خوانده كه مي تواند احيا كننده مجدد جنگ سرد باشد. از همين رو، همانطور كه برخي از مقامات نظامي و سياسي روسيه اعلام نموده اند، برنامه ريزي براي ساخت سامانه هاي جديد آفندي موشكي با هدف نفوذ به سامانه پدافند موشكي آمريكا و بي توجهي به پيمان هاي كنترل تسليحات متعارف و نامتعارف نظير تقويت موشك هاي قاره پيما و سوار كردن كلاهك هاي هسته اي چند گانه بر آنها، تعليق حضور در نيروهاي متعارف اروپا و خروج از معاهده منع گسترش موشك هاي ميان برد از جمله گزينه هاي مورد نظر روسيه در برابر اقدام آمريكا خواهد بود. البته بروز چنين واكنش هايي از جانب روسيه نه به معناي تغيير رويكرد اين كشور در نظام جهاني و روي آوردن مجدد آن به نظاميگري و رقابت هاي راهبردي دو ابرقدرت در دوره جنگ سرد، بلكه در راستاي حفظ چهره بين المللي آن به عنوان يك قدرت بزرگ قابل ارزيابي مي گردد. زيرا در شرايط كنوني روسيه هم از نظر فني و تكنولوژيكي و هم از لحاظ قدرت اقتصادي و مالي فاقد توانمندي مناسب براي مقابله همه جانبه با آمريكا است. از طرف ديگر، مسكو (به خصوص در سال هاي بعد از به قدرت رسيدن پوتين) به اين باور رسيده كه مسير احياي مجدد ابرقدرتي اين كشور از همكاري و همسويي با غرب مي گذرد. در ارتباط با تاثيرات اين پروژه بر سياست هاي دفاعي و نظامي چين نيز مي توان بر اين نظر بود كه اگرچه در حال حاضر پروژه دفاع موشكي آمريكا در شرق اروپا تهديد نظامي مستقيمي عليه اين كشور به شمار نمي رود، ولي چيني ها نيز با آگاهي از نيات واقعي آمريكايي ها (گسترش سپر دفاع موشكي به همه مناطق راهبردي جهان و استفاده از قدرت نظامي در ترسيم و تنظيم نظم جهاني مورد نظر در قرن بيست و يكم) نگرانند تا بلافاصله بعد از اتمام اين پروژه، جنوب شرق آسيا هدف بعدي اجراي چنين برنامه هايي باشد. از همين رو، پكن نيز اين اقدام آمريكا را عاملي براي مسابقه تسليحاتي قلمداد كرده كه ممكن است روابط پكن و واشنگتن را تهديد كند. يكي از نگراني هاي عمده چين در اين باره اين است كه چتر حمايتي دفاع موشكي آمريكا تا مرزهاي تايوان كشيده شود كه اين مسئله از نظر پكن غير قابل تحمل خواهد بود. زيرا در اينصورت چين مجبور خواهد بود براي دفاع از منافع و امنيت ملي خود در شرق آسيا (كه سياست چين واحد محور اصلي آن را شامل مي گردد) برخلاف روند كنوني بر شمارموشك هاي هسته اي و نيروهاي نظامي متعارف خود بيافزايد. مسلماً در صورت وارد شدن چنين منازعه اي به شرق آسيا، علاوه بر پيچيده تر شدن مسئله تايوان و الزام پكن به افزايش بودجه دفاعي و نظامي خود، تغيير فضاي «اقتصاد محور» حاكم بر اين منطق به فضاي «امنيت محور» نيز پيامد بلافصل اين تحولات احتمالي خواهد بود كه چين شديداً از آن متضرر مي گردد. زيرا بر اساس راهبرد امنيت ملي چين، امنيت ملي اين كشور منوط به استمرار توسعه اقتصادي و حفظ نرخ رشد بالاي اقتصادي كنوني است. متقابلاً توسعه اين كشور نيز مستلزم ايجاد آرامش و ثبات در منطقه جنوب و جنوب شرق آسيا و برقراري روابط صلح آميز با جهان خارج مي باشد، در صورتي كه وارد شدن در عرصه نظامي و رقابت تسليحاتي با آمريكا در صورتي كه وارد شدن در عرصه نظامي و رقابت تسليحاتي با آمريكا بخش عمده اي از بودجه توسعه ملي چين را خواهد بلعيد و موجب كاهش سرعت رشد و توسعه اقتصادي اين كشور خواهد شد. بنابراين، برخلاف ادعاي موافقان پروژه دفاع موشكي، چنين طرح هاي نظامي و دفاعي نه تنها كاهش رقابت هاي نظامي و امنيتي جهان را بدنبال نخواهد داشت، بلكه علاوه بر واكنش هاي نظامي مخالفان بالفعل پروژه (روسيه و چين) كه در صدد تدارك شيوه هاي خنثي سازي چنين تهديدي خواهند آمد، در صورت تهديدي جدي منافع و امنيت برخي قدرت هاي منطقه اي، عرصه جديدي در رقابت هاي نظامي كشورها گشوده خواهد شد و اعتبار باقيمانده برخي پيمان هاي دفاعي و امنيتي جهاني تحت كنترل تسليحات متعارف و غير متعارف نيز ازبين خواهد رفت. 6) نتيجه گيري آنچه كه از طرح هاي دفاعي و نظامي آمريكا تحت عنوان «استقرار سپر دفاع موشكي» در برابر حملات موشكي مطرح شد، استخراج مي شود اين است كه همه اين طرح ها و برنامه هاي نظامي (بدون توجه به مقاطع زماني آنها) بدنبال يك هدف مشترك بوده و هستند، و آن اينكه كه براي حضور موثر در سياست بين الملل و شكل دهي بر قواعد و رفتار ساير بازيگران در عرصه بين المللي، علاوه بر توجه به ابعاد نرم افزاري و سخت افزاري قدرت، بعد نظامي و امنيتي قدرت را هيچگاه نبايد فراموش كرد و نسبت به اعتبار و اثر گذاري آن بي توجه بود. البته همانطور كه در بخش راهبرد امنيت ملي آمريكا در قرن بيست و يكم برخي از زواياي آن مطرح شد، برجسته شدن استفاده از قدرت نظامي جهت تحقق اهداف سياست خارجي آمريكا در دوره اخير ناشي از نگرش خاص استراتژيست هاي نو محافظه كار به عرصه سياست بين الملل (وجود تهديدات بالفعل و بالقوه و ضرورت استفاده از قدرت نظامي جهت حصول به اهداف سياسي) و تعريف مجدد آنها از منافع، امنيت و جايگاه آمريكا در قرن پيش رو مي باشد. اين گروه از سياستمداران كه در استفاده افسار گسيخته از قدرت نظامي براي حصول به اهداف آمريكا هيچ گونه تاملي از خود ندارند، بر اين باورند كه بقاي آمريكا در آينده منوط به اين است كه در هيچ نقطه اي از جهان نبايد تهديدي عليه منافع اين كشور وجود داشته باشد و براي حصول به اين هدف نيز سياست بازدارندگي آمريكا جهت دفاع از منافع و امنيت اين كشور و دوستان و متحدان آن بايد مورد تجديد نظر قرار بگيرد. پس اگر ديروز شاهد استقرار سپر دفاع ملي موشكي در داخل مرزهاي آمريكا بوديم، امروز استقرار سپر دفاع موشكي در شرق اروپا تبديل به مسئله اي مناقشه انگيز گرديده و در آينده نيز ممكن است شاهد اجراي چنين پروژه هايي در ساير نقاط جهان (از جمله خاورميانه، قفقاز و شرق آسيا) باشيم؛ همگي اين اقدامات جهت استفاده موثر از قدرت نظامي در حصول به اهداف سياسي و راهبردي اين كشور است. به عبارت ديگر، استقرار سپر دفاع موشكي آمريكا در اروپا مولفه راهبردي دفاعي جديدي است كه به آمريكا اين فرصت را مي دهد تا كماكان ابزارهاي فيزيكي اهداف هژموني خود را در نقاط حساس جهان برپا نمايد، و يكي از مناطق حساس و تعيين كننده در راهبري استراتژي قرن بيست و يكمي آمريكا همچنان اروپا مي باشد. همين اهميت و جايگاه اروپا ايجاب مي نمايد تا آمريكا همواره مراقب باشد تا هيچ نوع رقيب جدي كه توان به چالش كشيدن حضور و منافع آمريكا در منطقه را داشته باشد بوجود نيايد و هيچ نوع ائتلاف منطقه اي عليه آن شكل نگيرد. در همين ارتباط رد پيشنهاد روسيه جهت استفاده مشترك از پايگاه راداري قبله در جمهوري آذربايجان به جاي استقرار رادار سامانه دفاع موشكي اروپاي شرقي در جمهوري چك (كه در نشست گروه هشت در هايلدنبرگ آلمان توسط پوتين مطرح شده بود) مي تواند به مثابه مصداق بارز اهميت اروپا براي منافع آمريكا در اين قاره تلقي گردد. به عبارت ديگر، برخلاف تصور رايج كه معتقد است در دوره بعد از فروپاشي شوروي و پايان رقابت شرق و غرب از اهميت و جايگاه اروپا نزد آمريكا كاسته شده و اين كشور ديگر تمايلي به استمرار پرداخت هزينه هاي نظامي و امنيتي در اروپا ندارد، مي توان بر اين نظر بود كه اگر چه در واقعيت ديگر تهديدي به نام كمونيسم و شوروي براي آمريكا و اروپا احساس نمي شود، ولي واشنگتن از تجربه ناموفق خود در دهه 1370 جهت استقرار نظام جهاني مورد نظر به اين نتيجه رسيده كه با توجه به تمايل روزافزون برخي از كشورهاي بزرگ اتحاديه اروپا جهت تبديل نمودن اين اتحاديه به بازيگري بزرگ و مستقل از آمريكا در امور سياسي، اقتصادي و نظامي – امنيتي جهان، عدم حضور نظامي موثر آمريكا در اروپا مي تواند در آينده پيامدهاي راهبردي مهمي عليه اهداف و منافع اين كشور در قرن بيست و يكم داشته باشد. زيرا با توجه به پتانسيل هاي اقتصادي موجود در اتحاديه اروپا و افزايش تحركات سياسي خارج از مدار برخي از اعضاي آن در پاره اي از بحران هاي سياسي بين المللي در سال هاي اخير، افزايش قدرت نظامي و استقلال از آمريكا در امور نظامي و امنيتي در نهايت مي تواند منجر به خروج اين كشور از اين قاره شود. برهمين اساس، عليرغم بي معنا شدن فلسفه وجودي ناتو در دوره جديد، شاهد گسترش اعضاء (كشورهاي اروپاي شرقي و حتي حوزه قفقاز و آسياي مركزي) و تعريف اهداف و حوزه هاي ماموريت جديدي براي تنها پيمان نظامي برجاي مانده از دوران جنگ سرد هستيم كه رهبري و هدايت آن عملاً در اختيار آمريكا قرار دارد. در راستاي همين سياست اعلام نشده، علاوه بر تلاش آمريكا جهت افزودن بر وزنه خود از طريق ناتو در اروپا، بدليل وجود برخي گرايش هاي واگرايانه در پاره اي از كشورهاي اروپاي مركزي همچون آلمان و فرانسه و عدم همراهي كامل آنها با سياست هاي بين المللي واشنگتن، موجب گرديد تا ضمن قرار دادن اين كشور در زمره «اروپاي پير»، واشنگتن اقدام به جابجايي محل استقرار نيروها و پايگاه هاي نظامي خود از مركز اروپا به مناطق جنوبي و شرقي اين قاره نمايد. همين گزينه نظامي آمريكا از جمله عواملي است كه حضور و نفوذ نظامي اين كشور در اروپا را تداوم مي بخشد. علاوه بر اين، از آنجا كه نفوذ در اروپا و جلوگيري از استقلال عمل اين قاره (به ويژه در امور نظامي و امنيتي) همچنان براي آمريكا مهم و سرنوشت ساز مي باشد و كنترل خاورميانه، مهار روسيه و چين به طور جدي در دستور كار راهبرد امنيت ملي آمريكا قرار دارد، پروژه دفاع موشكي آمريكا در شرق اروپا هدف مشخصي را نيز در اين زمينه دنبال مي كند كه ايجاد مرز بندي مجدد ميان روسيه و اروپا از جمله آنهاست. يعني در كنار مجموعه اقدامات نظامي آمريكا در غالب ناتو و يا تحكيم مناسبات نظامي دو جانبه با برخي از كشورهاي سابق عضو بلوك شرق، پروژه دفاع موشكي آمريكا در شرق اروپا مي تواند ترسيم كننده مجدد يك خط فرضي ميان روسيه و اروپا و تعيين حوزه نفوذ نظامي دو كشور در اين قاره باشد. به عبارت ديگر، واشنگتن در دوره پس از فروپاشي جنگ سرد درصدد برآمده تا در مواجهه با روسيه و به موازات عقب نشيني مسكو در تبيين منافع در چارچوب مرزهاي سرزميني خود، زمينه گسترش تفكرات هژموني خود را بيش از پيش مهيا نمايد. زيرا اگرچه روسيه به واسطه كنار گذاشتن ايدئولوژي و اتخاذ سياست سودگرايانه در سياست خارجي نفوذ بين المللي خود را تا حدودي از دست داده، ولي هنوز از پتانسيل هاي يك قدرت جهاني برخوردار است و در صورت وجود شرايط مساعد محيطي در داخل و خارج از اين كشور توان تبديل شدن به يك قدرت بزرگ در قرن حاضر را داراست. لذا براي در تنگنا قرار دادن هرچه بيشتر روسيه و احاطه كامل بر موقعيت جغرافيايي آن، آمريكا اقدام به جذب كشورهاي سابق اردوگاه شرق و ادغام آنها در حوزه نفوذ خود مي نمايد. زيرا استقرار واحدهاي نظامي آمريكا در كشورهاي اروپاي شرقي و همكاري تنگاتنگ آنها با اين كشور سبب درگيري و ايجاد شكاف بين اين كشورها و روسيه خواهد شد و وابستگي آنها به اروپاي غربي و به ويژه آمريكا را در پي خواهد داشت. يعني در برهه كنوني آمريكا سعي دارد مناطق پيرامون روسيه را كه شامل خاور نزديك، اروپاي شرقي، قفقاز و آسياي مركزي مي شود را براي هميشه از روسيه جدا كند. لذا همانند دوران گذشته، آمريكا از يك سياست تهاجمي پيچيده براي محدود كردن روسيه استفاده مي كند. چنين اقدامي در يك مرحله با حمايت و پشتيباني از انقلاب هاي رنگين در كشورهاي اين منطقه صورت گرفت و هم اكنون در قالب استقرار سامانه دفاع موشكي در اروپاي شرقي در حال انجام است كه نتيجه اي جز منجمد شدن هرچه بيشتر روسيه نخواهد داشت. البته از آنجا كه علي رغم لشكر كشي گسترده آمريكا به خاورميانه، اين كشور يك موضوع حل نشده به نام ايران در اين منطقه دارد؛ با توجه به استمرار آشتي ناپذيري ايران با سياست هاي آمريكا در منطقه و توان نظامي ايران، آنها مجبور به استقرار نيرو در منطقه بيش از برآورد اوليه شده اند و در طراحي سامانه دفاع موشكي در اروپاي شرقي نيز آن را به گونه اي تنظيم كرده اند كه هم ايران را شامل شود و هم در برابر روسيه كه يك تهديد بالفعل به شمار مي رود، هر زمان كه خواستند بتوانند به عنوان يك ابزار از آن عليه مسكو استفاده نمايند. لذا مقابله با افزايش قدرت بالقوه برخي بازيگران منطقه اي، براساس آنچه كه در راهبرد امنيت ملي آمريكا تاكيد گرديده هدف ديگر نظامي آمريكا در قرن بيست و يكم خواهد بود كه پروژه دفاع موشكي تامين كننده بخشي از اين هدف خواهد بود. / پایان منبع
-
اين سه مقاله جامه درباره ي سلطه و سامانه موشکی جهانی icon_cool لينكش سلطه و سامانه موشکی جهانی(1) سلطه و سامانه موشکی جهانی(2) سلطه و سامانه موشکی جهانی(3)
-
◄ به بهانه ی طرح سپر دفاع موشكي آمريكا در شرق اروپا تدوين كنندگان راهبرد جديد امنيت ملي آمريكا بر اين عقيده بودند كه با توجه به ظهور برخي بازيگران جديد در عرصه سياست و اقتصاد «... اگر آمريكا در بيست و پنج سال نخست قرن 21 سرمايه گذاري عاقلانه اي جهت حفظ قدرت خود انجام ندهد، در سال هاي بعد از آن از قدرت و نفوذ اين كشور كاسته خواهد شد و منافع آن بيش از گذشته مورد تهديد قرار خواهد گرفت» ● نويسنده: علي - آجورلو ● منبع: سایت - باشگاه اندیشه 2) نو محافظه كاران و طرح سپر دفاع ملي موشكي آمريكا با جابجايي قدرت در كاخ سفيد و روي كار آمدن نو محافظه كاران در آخرين سال قرن بيستم، فصل جديدي از مسائل نظامي و امنيتي در داخل و خارج از آمريكا گشوده شد. در عرصه خارجي، اشغال افغانستان و عراق، كاهش نيروهاي نظامي اين كشور در اروپاي مركزي و متمركز نمودن آن در خاورميانه، تغيير مركز فرماندهي آمريكا از اقيانوس هند (ديوگوگارسيا) به خاورميانه (قطر) و ايجاد مركز جديد فرماندهي در شمال آفريقا و توجه ويژه به مناطقي همچون آسياي مركزي و قفقاز و شرق اروپا، پرده اصلي برنامه هاي جديد نظامي آمريكا بود. در داخل نيز ضمن توسعه نسل جديدي از سلاح هاي هسته اي تاكتيكي و گسترش بي حد و حصر سلاح هاي متعارف، اين كشور درصدد راه اندازي سپر دفاع ملي موشكي جهت مقابله با تهديدات موشكي بالستيك برآمد. از آنجا كه رهايي از هرگونه تهديدات نظامي و امنيتي در داخل و خارج (امنيت مطلق) محور اصلي تفكرات نئوكانها به شمار مي رود، در همان زمان براي همگان آشكار بود كه يكي از اولويت ها و برنامه هاي اصلي هيات حاكمه جديد آمريكا پرداختن به مسئله دفاع موشكي اين كشور خواهد بود – حتي اگر به قيمت خروج يكجانبه آمريكا از پيمان هاي نظامي و امنيتي باشد. بنابراين، هرچند طرح دفاع ضد موشكي كلينتون با شكست مواجه شد،ولي بهانه خوبي براي نو محافظه كاران بود تا همانطور كه در تبليغات انتخاباتي خود نيز تاكيد مي كردند، اين بار آنها تحت هر شرايطي اين پروژه را به اتمام برسانند. بدين ترتيب بلافاصله بعد از رسيدن به قدرت و سپردن وزارت دفاع آمريكا به رامسفلد (يكي از هواداران اصلي پروژه دفاع موشكي در دهه 1370)، تيم جديد بر مبناي همان طرح دفاع ضد موشكي كلينتون اقدامات اوليه جهت طراحي و اجراي دفاع موشكي تحت عنوان پروژه «دفاع ملي موشكي» را آغاز كرد، البته با اين تفاوت كه كلينتون از طرح سپر دفاع موشكي محدود و مستقر در زمين حمايت مي كرد، در صورتي كه اين پروژه خواهان سامانه دفاع ملي موشكي گسترده تري در دريا و زمين بود. در آن مقطع زماني تهديدات موشكي كره شمالي، عراق و ليبي از جمله مواردي بود كه نئوكانها توانستند با ايجاد موج هاي رسانه اي تهديد محور و تشديد وجود چنين تهديداتي عليه خاك آمريكا، ضرورت و اهميت اجراي پروژه دفاع ملي موشكي آمريكا را به افكار عمومي داخلي و خارجي اين كشور القاء نمايند. سپر دفاع ملي موشكي آمريكا كه در آن برهه با اسم مستعار «پسر جنگ ستارگان» ناميده مي شد شباهت نسبي با طرح جنگ ستارگان ريگان داشت، با اين تفاوت كه سامانه رهگيري و دفاعي آن به جاي فضا، در زمين و دريا استقرار يافته و هزينه آن نيز از پروژه جنگ ستارگان بسيار كم تر است. به هر حال با وجود مخالفت هاي خارجي به ويژه از سوي روسيه و چين، سپر دفاع ملي موشكي آمريكا درنهايت با استقرار موشك هاي رهگير اين سامانه در آلاسكا و گرينلند و با هزينه اي بالغ بر 60 ميليارد دلار به مرحله اجرا رسيد و مخالفان اين پروژه نيز در عمل نتوانستند اقدامي جهت ممانعت از آن به عمل آورند. زيرا مقامات سياسي و نظامي آمريكا به خوبي بر اين امر آگاه بودند كه روسيه – در مقام جدي ترين مخالف اين پروژه – به علت ضعف اقتصادي و ناتواني مالي قادر به مقابله با اين پروژه نخواهد بود. البته اين پيش بيني نيز چندان دور از واقعيت نبود، زيرا عملاً روسيه به جز آزمايش چند موشك ميان برد (از جمله موشك اسكندر)، نتوانست اقدام خاصي جهت انصراف واشنگتن از پيگيري پروژه دفاع ملي موشكي انجام دهد. با اجراي اين پروژه،آمريكا عملاً از پيمان A.B.M خارج شد و عدم پايبندي اين كشور به قراردادهاي متعدد نظامي همچون استارت 1 و 2 و سالت به اثبات رسيد. زيرا به موجب پروژه دفاع ملي موشكي آمريكا، علاوه بر استفاده از ماهواره هاي نظامي خاص كشف و شناسايي موشك هاي تهاجمي، از رادارهاي بانديكس و رادارهاي دريا پايه مستقر در ناوهاي ايجيس و يكصد رادار رهگير مستقر در داكوتاي شمالي و صدها موشك رهگير مستقر در آلاسكا، گرينلند و انگلستان استفاده مي شد تا به محض ورود موشك هاي بالستيك دشمن به فضاي آمريكا، در خارج از جو زمين شناسايي و نابود شوند، در حالي كه غايت اصلي پيمان A.B.M اجتناب دو كشور آمريكا و شوروي سابق از مسلح شدن به موشك هاي ضد بالستيك بود. 3)خصوصيات و مجريان پروژه دفاع موشكي آمريكا الف- سامانه دفاع موشكي چگونه كار مي كند؟ همانطور كه مطرح شد، فناوري دفاع موشكي آمريكا از لحاظ فني بسيار پيچيده مي باشد كه بررسي آن از اين زاويه مورد هدف اين نوشتار نمي باشد، در عين حال اشاره مختصري به آن مي تواند در شناخت هرچه بيشتر طرح هايي از اين قبيل موثر واقع شود. اين سامانه مشتمل بر انواع ماهواره هاي نظامي شناسايي و مراقبت، رادارهاي ثابت و سيار، شبكه هاي ارتباطي و بازدارنده ها (Intercepters) و راكت هاي پشتيباني (Booster Rocket)كننده مي باشد. محور اصلي اين سامانه موشكي بر مبناي فناوري «سلاح هاي نابود كننده انرژي جنبشي» يا «تاد» (THAAD:theatre High Altitude Air defence) طراحي شده است. موشك «تاد» به عنوان يك موشك ضد موشك با برد متوسط (حدود 150 كيلومتر) با درصد اصابت بسيار بالا به هدف قابل پرتاب از سكوهاي ثابت و متحرك مي باشد. يكي از بخش هاي سامانه دفاع موشكي آمريكا، دفاع موشكي دريا پايه است كه مبناي آن بهينه سازي ناوشكن ها و ناوهاي رزمي ايجيس براي مشاركت آنها در اين سامانه مي باشد. اين واحدها عمدتاً به عنوان واحدهاي جلويي در آبهاي مناطقي كه تهديد موشكي از ناحيه آنان احساس مي شود (نظير سواحل كره شمالي) بكار گرفته مي شوند تا بتوانند موشكها را در مرحله اوليه شليك رديابي و نابود كنند. در پروژه دفاع موشكي آمريكا جهت اطمينان از كامل شدن اين سپر دفاعي، علاوه بر موشك «تاد» از سيستم پدافندي پاتريوت و هاگ نيز (كه سامانه هاي پدافندي كوتاه بردي هستند) جهت پر كردن نقاط كور و فضاهاي خالي سامانه «تاد» استفاده شده است. بنابراين سامانه زمين پايه «تاد» براي رهگيري و نابود كردن موشك هاي بالستيك در مراحل اوليه و ثانويه شليك و سامانه هاي پاتريوت و هاگ براي رهگيري موشك هاي تهاجم در مرحله نهايي پرواز موشك مهاجم (كه كمترين فاصله با هدف را دارد) در نظر گرفته شده اند. آنچه در اجراي پروژه دفاع موشكي آمريكا، چه در داخل و چه در خارج از مرزهاي اين كشور، مهم و اساسي مي باشد محل استقرار اين سامانه نسبت به مناطق و كشورهاي تهديد مي باشد؛ يعني با محاسبه اي كه آژانس دفاع موشكي آمريكا (به عنوان مجري طرح) از فواصل و مناطق تهديد زا برآورد مي نمايد، سامانه هاي راداري و موشكي در نزديكي و مسير احتمالي موشك هاي شليك شده دشمن مستقر مي شوند. از جمله مسائل مهمي كه در طراحي سامانه جديد دفاع موشكي آمريكا مد نظر طراحان و مجريان آن بوده است، دفاع چند لايه اي و هدف قرار دادن موشك هاي متخاصم در يكي از مراحل شليك اوليه، مرحله مياني و مرحله نهايي پرواز موشك مي باشد. در مرحله شليك اوليه موشك بالستيك كه با روشن شدن راكت هاي كمكي موشك همراه است و موشك هنوز در جو زمين قرار دارد، بيشترين تهديد براي آنها وجود دارد. زيرا دود و آتش ناشي از روشن شدن راكت هاي كمكي موجب شناسايي و رديابي سريع و آسان توسط رادارهاي ثابت و سيار (مستقر در ناوهاي ايجيس) مي شود. علاوه بر اين از آنجا كه در اين مرحله موشك در حال اوج گرفتن مي باشد و همه اجزاي آن همراه راكت اصلي مي باشند و هدف واحدي براي سامانه هاي شناسايي تلقي مي گردد، احتمال مورد هدف قرار گرفتن توسط سامانه دفاع موشكي بسيار بالا مي باشد. در مرحله دوم كه موشك بيشترين مسير خود را خارج از اتمسفر طي مي نمايد، موتورهاي خود را يكي پس از ديگري مورد استفاده قرار داده و به جز راكت اصلي، ساير بخش هاي موشك از آن جدا مي شوند. از آنجا كه هريك از موتورهاي جدا شده از موشك مي توانند به عنوان يك هدف مجازي و گمراه كننده براي سامانه رهگيري باشند، اين مرحله از دفاع موشكي بسيار حساس و حياتي مي باشد. زيرا سامانه دفاع كننده بايد اين قابليت را داشته باشد كه هدف هاي مجازي را از هدف هاي اصلي تشخيص داده و اطلاعات لازم اين اهداف را جهت نابود كردن به سامانه موشكي خود انتقال نمايد. درنهايت، در مرحله سوم كه در واقع موشك روي هدف قرار دارد و مرحله برخورد با هدف مي باشد، موشك شروع به نزول براي ورود به اتمسفر زمين مي كند. در اين مرحله كه به لحاظ زماني بسيار محدودتر از دو مرحله قبلي مي باشد، اگر سامانه دفاع موشكي نتواند در مراحل اوليه و ثانويه موشك مهاجم را شناسايي و نابود كند، در اين مرحله يك دقيقه فرصت دارد تا نسبت به شناسايي و هدفگيري آن اقدام كند. بنابراين برخلاف پروژه «جنگ ستارگان» ريگان كه در نظر داشت جهت محافظت و حراست از خاك ايالات متحده آمريكا در برابر موشك هاي دشمن، يك سامانه رهيگري جهاني و تعداد بيشماري از سلاح هاي هسته اي را در فضا مستقر نمايد، هم سامانه راداري و شناسايي و هم سامانه موشكي «پروژه دفاع موشكي» كنوني بر روي زمين و بصورت منطقه اي استقرار مي يابند و هر مجموعه از اين سامانه ها ماموريت محافظت از مناطق خاصي را بر عهده خواهند داشت. پروژه «دفاع ملي موشكي آمريكا» بر اساس نحوه عملكرد همين سامانه طراحي و به اجرا گذارده شد و آنچه كه امروزه تحت عنوان «دفاع موشكي آمريكا در شرق اروپا» از آن ياد مي شود نيز در واقع طرحي است در همين قالب كه قرار است حهت دفاع از متحدين و نيروها و پايگاه هاي نظامي اين كشور در مناطق راهبردي جهان و از جمله شرق اروپا استقرار يابد. ب- مجريان سامانه دفاع موشكي برخلاف پروژه هاي موشكي قبلي كه پنتاگون راساً اقدام به طراحي و اجراي آنها مي نمود، اين بار مسئوليت طراحي و اجراي پروژه دفاع موشكي آمريكا (در داخل و خارج) به آژانس مستقلي تحت عنوان «آژانس دفاع موشكي آمريكا» واگذار شده است. ايجاد و توسعه يك سامانه دفاع موشكي چند لايه و مديريت و تطبيق همه برنامه ها و فناوري هاي دفاع موشكي ماموريت اصلي اين آژانس مي باشد كه با همكاري و مشاركت چندين شركت تخصصي و مجتمع نظامي -صنعتي آمريكا موفق به طراحي اين پروژه گرديده است. در اين پروژه (كه بصورت اشتراكي صورت پذيرفته) هريك از بخش هاي آن توسط يكي از شركت ها طراحي و ساخته شده و با مديريت آژانس دفاع موشكي آمريكا مورد بهره برداري قرار مي گيرند. طراح اصلي و مجري بخش «زمين پايه» اين سامانه دفاع موشكي شركت «بوئينگ»، شركت «نور تروپ گرومان» نيز طراح و مجري ساخت سامانه هاي نابود كننده و شركت «لاكهيد مارتين» هم مجري ساخت پرتاب كننده موشكي اين سامانه مي باشد. 4) استراتژي امنيت ملي آمريكا در قرن 21 و ضرورت توجه به سامانه دفاع موشكي حفظ مستمر برتري قدرت نظامي و برقراري توازن راهبردي در برابر بلوك شرق از جمله اهداف و برنامه هاي راهبردي آمريكا در دوره جنگ سرد بود. به عبارت ديگر، در بخش عمده قرن گذشته، راهبرد امنيت ملي آمريكا تا اندازه چشمگيري در جهت مهار شوروي و كمونيسم تمركز يافته بود. ولي با فروپاشي شوروي و حذف ابرقدرت شرق و نهادهاي سياسي و نظامي - امنيتي وابسته به آن از عرصه سياست بين الملل، آمريكا (به عنوان تنها ابرقدرت) خود را در راس نظام بين الملل تنها ديد و درصدد برآمد تا بعد از فروپاشي نظام دو قطبي، نظام جهاني به چند قطبي تبديل نگردد، بلكه يك نظام تك قطبي با محوريت اين كشور در نظام بين الملل شكل گيرد. بنابراين ترسيم و تثبيت نظم جديدي از نظام بين الملل (كه آمريكا در راس و ساير كشورها با توجه به حجم قدرت خود در مراتب پايين تري قرار مي گيرند)، تحت عنوان «نظم نوين جهاني» در دستور كار سياست خارجي بوش پدر قرار گرفت. ولي در آن مقطع زماني فرصت تدوين يك راهبرد كلان بر مبناي فضاي جديد جهاني براي استراتژيست ها و سياستگذاران آمريكا وجود نداشت. از همين رو، با وجود گسترش حضور نظامي در مناطق راهبردي جهان و صرف هزينه هاي زياد و انجام برخي اقدامات نظامي يك جانبه، آمريكا در طول دهه 1370 نتوانست به اين هدف نائل آيد. با استمرار چنين شرايطي، در سال 1376 برخي از نمايندگان كنگره آمريكا با ملاحظه تحولات جديد جهاني، ضرورت تغيير در «قانون امنيت ملي» آمريكا كه بعد از جنگ جهاني دوم تنظيم و تصويب شده بود را پيشنهاد دادند كه در نهايت طرح جديدي تحت عنوان راهبرد امنيت ملي آمريكا در قرن 21 مورد موافقت كنگره و كاخ سفيد قرار گرفت و جهت اجراي اين طرح كلان كميسيوني متشكل از برخي سياستمداران، قانونگذاران و پژوهشگران برجسته كشور تشكيل شد. اين كميسيون بر اساس تغييرات سياسي و ژئوپليتيك جهان و دگرگوني هاي جديد در عرصه علوم و فناوري ارتباطات و اطلاعات، اقتصاد و امور نظامي و امنيتي جهان، ضرورت هاي جديدي را در قالب «امنيت ملي آمريكا در قرن 21» پيش روي سياستمداران و تصميم گيرندگان آمريكا قرار دارد. محور اصلي راهبرد مذكور آمريكا تبديل شدن اين كشور به قدرت مسلط جهاني در قرن جديد است. تدوين كنندگان راهبرد جديد امنيت ملي آمريكا بر اين عقيده بودند كه با توجه به ظهور برخي بازيگران جديد در عرصه سياست و اقتصاد «... اگر آمريكا در بيست و پنج سال نخست قرن 21 سرمايه گذاري عاقلانه اي جهت حفظ قدرت خود انجام ندهد، در سال هاي بعد از آن از قدرت و نفوذ اين كشور كاسته خواهد شد و منافع آن بيش از گذشته مورد تهديد قرار خواهد گرفت» يعني اگر آمريكا مي خواهد در قرن بيست و يكم همچنان به عنوان قدرت برتر جهان باقي بماند و با قرار گرفتن در راس نظام بين الملل به روياي نظم نوين جهاني خود جامه عمل بپوشاند، مي بايست در نخستين سال هاي اين قرن (كه از نظر آنها سال هاي سرنوشت ساز مي باشد) فاصله خود با ساير قدرت ها در عرصه هاي مختلف علوم نوين و توانايي تبديل آنها به فناوري برتر را افزايش داده و اين برتري را حفظ نمايد. در همين راستا، حفظ امنيت انرژي، اقتصاد، ارتباطات و حمل و نقل و دسترسي به منابع لازم جهت تقويت قدرت اقتصادي و بهبود اوضاع اجتماعي و همچنين افزايش قدرت نظامي آمريكا جهت ايجاد بازدارندگي در برابر تهديدات بالفعل و بالقوه جديد نيز از ديگر تجويز هاي مستتر دراين راهبرد مي باشند. علاوه بر توصيه هاي سياسي، اقتصادي، علمي – فناوري و فرهنگي، راهبرد جديد امنيت ملي آمريكا در حوزه نظامي و امنيتي نيز تجويزهاي روشن و صريحي به سياستمداران اين كشور دارد كه همراه و هماهنگ با ساير ابعاد آن، به نوعي چشم انداز نظامي آمريكا در قرن پيش رو را به تصوير مي كشد. از نظر تدوين كنندگان اين راهبرد، آمريكا هم اكنون در آستانه ظهور عصر جديدي در روابط بين الملل قرار دارد و منافع امنيتي و اقتصادي آمريكا به طور مستقيم از تحولاتي كه در خارج از اين كشور به وقوع مي پيوندد تاثير خواهد پذيرفت. هرچند در حال حاضر آمريكا با اتكا به ابرقدرتي خود به ظاهر در آينده توان تاثيرگذاري بر نظام بين الملل و هدايت و شكل دهي آن را دارد، اما تداوم اين كار مستلزم آن است كه با يك راهبرد نظامي جديد و توان دفاعي كافي و به طور فعالانه وارد صحنه نظام بين الملل شود تا بتواند از قدرت برتر نظامي خود جهت نيل به اهداف پيچيده سياسي به نحو احسن بهره برداري نمايد. زيرا در قرن آينده آمريكا همچنان در خارج از مرزهايش داراي منافع حياتي خواهد بود كه بدون آنها حفظ و بقاء ابرقدرتي اين كشور دچار اختلال خواهد گرديد. لذا احتمال استفاده از قدرت نظامي جهت دفاع از منافع حياتي آمريكا در قرن 21 همچنان وجود دارد. بعد از اين اشارات كلي، نويسندگان راهبرد امنيت ملي آمريكا سعي مي كنند به صراحت و با تاكيد مضاعفي خطوط اصلي راهبرد نظامي اين كشور را نيز در قرن جديد ترسيم نمايند. از نظر آنها در قرن 21 هيچ قدرت مهاجم و متخاصمي نبايد در مرزهاي آمريكا مستقر باشد و يا بتواند كنترل خطوط ارتباط زميني، هوايي و دريايي اين كشور را در اختيار بگيرد و بر محيط اطلاعاتي آن دسترسي داشته باشد. آمريكا بايد مراقب باشد تا هيچ نوع قدرت سلطه جوي مخالف آمريكا در مناطق مهم و راهبردي جهان حضور تعيين كننده نداشته باشد، رقيب جدي در اين مناطق به وجود نيايد و كشورهاي مختلف در قالب ائتلاف و به صورت رقيب در جهان، در برابر آمريكا ظهور پيدا نكنند. امنيت دوستان و متحدان آمريكا در مناطق مختلف جهان، جلوگيري از دستيابي كشورهاي مخالف و يا بالقوه مخالف به سلاح هاي تخريب و كشتار جمعي نيز از جمله منافع حياتي آمريكا مي باشند. حصول به اين اهداف مستلزم آن است كه ايالات متحده در سياست بازدارندگي قدرتمند در برابر هر نوع حمله به قلمرو سرزميني، منافع حياتي اين كشور در سراسر جهان، دوستان و هم پيمانان خود بازنگري اساسي نمايد. براساس همين توصيه ها، در اروپا هدف اصلي راهبرد نظامي آمريكا دفاع از متحدان اين كشور در ناتو، اطمينان بخشيدن به كشورهاي اروپاي شرقي و بازداشتن روسيه – ضمن حفظ روابط مبتني بر همكاري – از نفوذ مجدد در تحولات سياسي و امنيتي كشورهاي اين منطقه است. در آسيا دفاع از ژاپن و كره جنوبي و بازداشتن كره شمالي از هرگونه تعرض نظامي به هم پيمانان و نيروهاي نظامي، منصرف ساختن چين و روسيه از انجام رفتارهاي خصمانه عليه منافع اين كشور و اطمينان خاطر دادن به كشورهاي دوست در جنوب و جنوب شرق آسيا هدف و محور اصلي راهبرد نظامي آمريكاست. در خاورميانه نيز دفاع از دوستان و متحدان منطقه اي و بازداشتن كشورهاي مخالف از تسلط و تعرض به منافع حياتي آمريكا سرمشق اصلي نظامي آمريكا مي باشد. به طور كلي در راهبرد نظامي جديد آمريكا، ضمن تاكيد بر فاصله گرفتن از شرايط دوران جنگ سرد، سياست تحديد نفوذ و بازدارندگي در برابر تهديدات از رئوس برنامه هاي نظامي و دفاعي اين كشور است. همين احساس ضرورت ايجاد بازدارندگي موثر در برابر تهديدات نظامي پيش روي اين كشور در قرن 21، استراتژيست ها و تدوين كنندگان راهبرد جديد آمريكا را بر آن داشت تا در نهايت به اين نتيجه برسند كه ايجاد يك سامانه دفاع موشكي جهت مقابله با موشك هاي بالستيك و كروز نيز مي بايست از رئوس اصلي برنامه هاي نظامي و دفاعي اين كشور باشد. زيرا فقدان اين سامانه دفاع موشكي رهبران آمريكا را از دست زدن به هر اقدامي در جهان باز مي دارد. در اين راهبرد علاوه بر ضرورت توجه ويژه به مسائل فني، منابع مالي و امكانات مورد نياز، فراهم نمودن شرايط و زمينه هاي سياسي نيز از پيش شرط هاي اجرايي شدن كامل آن برشمرده شده تا در مقام اجرا با موانع سياسي عمده اي روبرو نگردد. ادامه دارد ... منبع
-
اين سه مقاله جامه درباره ي سلطه و سامانه موشکی جهانی icon_cool لينكش سلطه و سامانه موشکی جهانی(1) سلطه و سامانه موشکی جهانی(2) سلطه و سامانه موشکی جهانی(3)
-
◄ به بهانه ی طرح سپر دفاع موشكي آمريكا در شرق اروپا تسلط نظامي بر مناطق تاثيرگذار بر سياست جهاني، جزو عناصر اصلي راهبرد امنيت ملي آمريكا در قرن بيست و يكم محسوب مي شود و قدرت نظامي آمريكا نيز به عنوان يكي ازمولفه هاي اصلي و نقش آفرين در سياست امنيت ملي اين كشور بايد به عنوان پيشگام در اين زمينه عمل كند ● نويسنده: علي - آجورلو ● منبع: سایت - باشگاه اندیشه مقدمه تلاش براي ايجاد يك سامانه رسوخ ناپذير جهت رديابي و مقابله با موشك هاي بالستيك (كوتاه برد، ميان برد و دور برد) شليك شده از زمين و دريا و نابود كردن آنها هنگام شليك، حركت و يا ورود به جو زمين، يكي از دغدغه هاي طولاني مدت و ازجمله برنامه هاي پر هزينه نظامي و دفاعي ايالات متحده آمريكا در طول سال هاي متمادي بوده است. با استقرار «سپر دفاع ملي موشكي» در سال 1380 در مرزهاي سرزميني آمريكا، اين برنامه شتاب بيشتري به خود گرفت و هم اكنون نيز مرحله ديگري از آن در خارج از مرزهاي اين كشور در شرف استقرار مي باشد. در ادامه طراحي و عملياتي نمودن همين پروژه، مقامات سياسي و نظامي آمريكا در دي ماه سال 1385 بطور رسمي استقرار بخشي از سامانه دفاع موشكي در اروپاي شرقي را در زمره برنامه هاي اجرايي خود اعلام نموده و همزمان دو كشور چك (محل استقرار سامانه راداري) و لهستان (محل استقرار 10 سامانه موشكي زمين به هوا) نيز بعنوان گزينه هاي اصلي عملياتي شدن پروژه مذكور معرفي شدند. همان طور كه در دوره جنگ سرد و عصر رقابت هاي نظامي و راهبردي دو ابرقدرت شرق و غرب، وجود تهديدات نظامي بالفعل و بالقوه در اردوگاه رقيب منشاء و توجيه كننده اصلي هزينه هاي كلان نظامي دو طرف به شمار مي رفت، اين بار نيز تهديدات موشكي ايران و كره شمالي بهانه و مستمسك اصلي كاخ سفيد و پنتاگون جهت توجيه ضرورت اجراي پروژه دفاع موشكي دراروپاي شرقي قرار گرفته است. در كنار هماهنگي و همسويي كامل پراگ و ورشو با طرح جنجالي واشنگتن و همسويي غالب كشورهاي اروپايي، استراليا، ژاپن و كانادا با اين طرح، روسيه و چين از مخالفان اصلي استقرار و عملياتي شدن اين سامانه در اروپاي شرقي مي باشند. در يافتن چيستي و چرايي طراحي و اجراي اين پروژه تاكنون مطالب مختلفي مطرح گرديده كه عمدتاً در دو گروه قرار مي گيرند: نخست موافقان پروژه كه هم آوا و هم صدا با آمريكا و با تكرار ادعاهاي آنها وجود چنين طرحي را براي حفظ امنيت جهاني و صلح بين المللي مفيد ارزيابي نموده و آن را سد مستحكمي در برابر تهديدات نظامي نوظهور عليه جهان (به ويژه غرب) و ابزار موثري جهت ممانعت از گسترش زرادخانه هاي موشكي ساير كشورها (از نظر آنها كشورهاي چالشگر) مي دانند؛ زيرا بر اين عقيده اند كه در صورت عملياتي شدن كامل اين پروژه و پوشش همه مناطق مورد نظر، ضمن خنثي شدن تهديدات نظامي بالفعل و بالقوه، امكان استفاده از توان موشكي در معادلات امنيتي و راهبردي در سياست بين الملل نيز از بين خواهد رفت. از طرف ديگر، مخالفان پروژه دفاع موشكي نيز بر اين عقيده اند كه چنين اقدامي موجب گشايش راهها و گزينه هاي جديدي جهت فائق آمدن بر سپرهاي دفاعي از جنس دفاع موشكي را بدنبال خواهد داشت كه همين امر سرآغاز مرحله ديگري از رقابت هاي تسليحاتي در جهان مي باشد. با توجه به پيامدهاي بلافصل اجرايي شدن پروژه هايي از اين نوع بر سياست بين الملل و گزينه هاي دفاعي و امنيتي ساير كشورها و بدون توجه به استدلال هاي موافقان و مخالفان پروژه، آنچه كه مي تواند محل سئوال و پرسش قرار گيرد، اين است كه: آيا آن گونه كه حاميان استقرار پروژه دفاع موشكي عنوان مي كنند، صرفاً قابليت هاي موشكي ايران و كره شمالي توجيه كننده تقبل هزينه هاي سنگين سياسي و نظامي از اين جنس گرديده است؟ يا اينكه چرايي و ضرورت اين پروژه در اهداف كلان و البته پشت پرده آمريكا قرار دارد؟ در پاسخ به سئوال فوق و بدون توجه به قابليت هاي فني پروژه دفاع موشكي مورد نظر آمريكا (كه نيازمند اطلاعات دقيق و كارشناسانه از سامانه مذكور و بررسي نتايج آزمايشات صورت گرفته مي باشد) مي توان براين نظر بود كه: اگر استقرار سامانه دفاع موشكي آمريكا در اروپاي شرقي را به صورت منفرد و صرفاً به عنوان يك طرح نظامي مجزا و بدون ملاحظه ساير طرح ها و برنامه هاي آمريكا (در گذشته، حال و آينده) در نظر بگيريم، شايد بتوان ادعاي طراحان و موافقان پروژه را پذيرفت. ولي واقعيت آن گونه كه ادعا مي شود نيست، بلكه در پشت پرده اجراي چنين پروژه هايي اهدافي به مراتب وسيع تر از تهديدات موشكي محدود مورد ادعاي ايران يا كره شمالي مستتر است، و اساساً آگاهي از اين واقعيت بود كه مسكو را تا آستانه شديدترين تنش و بحران با واشنگتن بعد از فروپاشي جنگ سرد پيش برد. جهت تدقيق هرچه بيشتر موضوع، استدلال اصلي سطور متن پيش رو اين است كه؛ مروري بر سياست هاي اعلامي و اجرايي ايالات متحده آمريكا در سال هاي بعد از جنگ جهاني دوم در زمينه ايجاد سپر دفاع موشكي و استمرار تلاش هاي اين كشور براي اجرايي نمودن اين پروژه طي دهه 1370 و عملياتي شدن مرحله اول اين سامانه در داخل خاك آمريكا در اوايل قرن 21 تحت عنوان «سپر دفاع ملي موشكي» گوياي اين حقيقت است كه تسلط نظامي بر مناطق تاثيرگذار بر سياست جهاني، جزو عناصر اصلي راهبرد امنيت ملي آمريكا در قرن بيست و يكم محسوب مي شود و قدرت نظامي آمريكا نيز به عنوان يكي ازمولفه هاي اصلي و نقش آفرين در سياست امنيت ملي اين كشور بايد به عنوان پيشگام در اين زمينه عمل كند، يعني حفظ برتري مطلق نظامي و كنترل بر مناطق راهبردي جهان و كسب توان نظامي مقابله با همه تهديدات بالفعل و بالقوه نظامي از جمله اهداف اصلي راهبرد امنيت ملي آمريكا در قرن پيش رو مي باشد. براي حصول به اين هدف مهم در كنار توجه به افزايش كميت و قابليت سلاح هاي متعارف و نامتعارف (كه ناقض صريح برخي از پيمان هاي مهم نظامي و امنيتي در زمينه كنترل تسليحات مي باشند) و تلاش براي تحول ساختار و سازمان نيروهاي مسلح اين كشور متناسب با تهديدات جديد، ايجاد يك سامانه پدافند موشكي غير قابل نفوذ نيز در رئوس برنامه ها و راهبرد نظامي و دفاعي آمريكا قرار گرفته است. در همين راستا، افزايش قابليت هاي نظامي برخي از قدرت هاي منطقه اي و توانمندي هاي بالفعل نظامي روسيه و گسترش روزافزون توان نظامي چين (در كنار رشد شگفت آور اقتصادي و صنعتي اين كشور) موجب گرديده تا جهت تحقق راهبرد نظامي پيش گفته، بعد از استقرار سامانه دفاع ملي موشكي (NMDS) در داخل خاك آمريكا در دوره نخست رياست جمهوري بوش (كه منجر به خروج يكجانبه اين كشور از پيمان A.B.M گرديد)، مرحله ديگري از سامانه دفاع موشكي جهت حفظ برتري نظامي اين كشور در اروپا و همچنين براي دفاع از هم پيمانان واشنگتن و نيروهاي نظامي اين كشور در خارج از آمريكا در قالب ايجاد سپر دفاع موشكي در شرق اروپا متبلور گردد. در راستاي همين هدف، دامنه راهبرد نظامي آمريكا در قرن 21 ايجاب مي نمايد تا در آينده استقرار چنين سامانه هايي در اروپاي مركزي، جنوب اروپا، قفقاز و شرق آسيا نيز در دستور كار پنتاگون قرار داشته باشد. با چنين ورودي به موضوع سامانه دفاع موشكي آمريكا در اروپاي شرقي، در نظر داريم تا بعد از نگاهي مختصر به برنامه هاي اعلامي جهت ايجاد سپر دفاع موشكي در طول سال هاي گذشته و معرفي نسبي ابعاد و جزئيات سامانه دفاع موشكي مطرح شده، با توجه به راهبرد امنيت ملي و نظامي آمريكا در قرن 21، اهداف اعلام نشده و واقعي پروژه سپر دفاع موشكي آمريكا را باز شكافته و درنهايت پيامدهاي آن را مورد بررسي قرار دهيم. 1) تاريخچه طرح هاي دفاع موشكي آمريكا مروري بر سير تحول تسليحات و برنامه هاي نظامي اعلامي آمريكا بعد از جنگ جهاني دوم حاكي از آن است كه تلاش براي ابداع سامانه اي جهت مقابله با تهديدات موشكي اولين بار در دهه 1330 (1950م.) آغاز شد؛ زماني كه در دولت آيزنهاور مقامات پنتاگون طرحي را ارائه دادند كه در صورت اجرا مي توانست بخشي از حملات موشكي شوروي سابق به خاك ايالات متحده را خنثي نمايد. اين طرح دفاع ضد موشكي كه «نايك زئوس» شهرت داشت، هيچ گاه از صفحات گزارش هاي كتبي ارائه شده به رئيس جمهور (آيزنهاور) خارج نشد و بصورت پروژه اي عملياتي تعريف نگرديد. بعد از اين طرح، نزديك به سه دهه (كه اوج رقابت هاي نظامي و راهبردي شرق و غرب بود) پروژه هايي از اين جنس فرصت بروز و ظهور نيافتند، تا اينكه «رونالد ريگان» در سال 1362 طرح دفاع موشكي جنجالي خود تحت عنوان «ابتكار دفاع استراتژيك» يا «جنگ ستارگان» (Stars War) را ارائه نمود كه بيانگر رويايي بلند پروازانه جهت ايجاد يك سامانه دفاع موشكي همه جانبه در آمريكا بود. اين طرح ابتدا چندان جدي گرفته نشد و تلقي عمومي در داخل و حتي خارج از آمريكا اين بود كه اين پروژه صرفاً يك ابزار تبليغاتي از سوي دولت ريگان جهت اخذ امتياز از شوروي سابق در مذاكرات خلع سلاح ژنو مي باشد. ولي پس از انتخاب مجدد ريگان به رياست جمهوري آمريكا در سال 1363 اقدامات عملي جهت اجراي پروژه جنگ ستارگان آغاز گرديد و در همان زمان بنابر تصميم رئيس جمهور آمريكا مرحله تحقيقاتي و عملياتي دفاع موشكي بالستيك مستقر در فضا آغاز شد. هدف غايي ابتكار دفاع راهبردي در واقع ايجاد يك سپر جهاني بود كه در نظر داشت با استفاده از ماهواره هاي فضايي موشك هاي دشمن را در همه نقاط جهان شناسايي و رد يابي نمايد و از طريق سلاح هاي مستقر در فضا و پايگاه هاي زميني اقدام به انهدام آنها نمايد. اما علي رغم تلاش وافر حاميان ابتكار دفاع راهبردي و صرف هزينه هاي نسبتاً زياد براي تحقق آن، اين پروژه عظيم هرگز به مرحله اجرا درنيامد، زيرا براساس اين طرح لازم بود تا ماهواره هاي متعددي از فضاي خارج از جو، زمين را در برابر حملات موشكي مورد حمايت قرار دهند. لذا مشكلات فني ناشي از توسعه نيافتگي فناوري هاي مرتبط با پروژه (با توجه به اهداف آن) و همچنين هزينه هاي سرسام آور مورد نياز و زمان نسبتاً طولاني پيش بيني شده براي اجراي پروژه از جمله عواملي بودند كه عدم تحقق پروژه جنگ ستارگان را رقم زدند. بعد از پايان دوره رياست جمهوري ريگان، روي كار آمدن يك جمهوري خواه ديگر يعني جرج بوش پدر در اواخر دهه 1360 فرصت ديگري بود تا طرح ديگري در آمريكا براي ايجاد سپر دفاع موشكي مطرح گردد. بوش پدر با درس گرفتن از تجربه آرامانگرايانه و ناموفق ريگان تلاش كرد تا با توجه به واقعيات و مقدورات موجود در داخل و خارج از آمريكا، طرح دفاع موشكي واقع بينانه تري را مطرح نمايد. از همين رو، وي طرح خود را «سيستم دفاع در برابر حملات محدود» ناميد. ولي با فروپاشي شوروي و تغيير فضاي شديداً نظامي – امنيتي و تهديد محور دوران جنگ سرد عليه امنيت و منافع آمريكا و وارد شدن مستقيم اين كشور به منازعات منطقه اي (حمله به عراق بعد از اشغال كويت)، اين طرح اهميت و معناي خود را از دست داد و عملي نشد. با خارج شدن بوش پدر از كاخ سفيد و جايگزين شدن «بيل كلينتون»، به مدت هشت سال سكان قدرت اجرايي آمريكا (كه محوريت طراحي و اجراي طرح هاي كلاني همچون پروژه دفاع موشكي در حوزه وظايف و اختيارات اصلي آن قرار دارد) به دست دموكرات ها افتاد كه ذاتاً توجه چنداني به نظاميگري و ضرورت برتري قدرت نظامي آمريكا در جهان نداشتند. اما علي رغم بي توجهی كلينتون به طرح هاي نظامي از نوع پروژه دفاع موشكي، تحت تاثير فشار برخي چهره هاي جمهوري خواه در كنگره و مراكز تحقيقاتي وابسته به وزارت دفاع اين كشور، كلينتون نيز سعي نمود با طرح «سپر دفاع ضد موشكي» خود ضمن كاستن از فشار تبليغاتي جريان تندرو جمهوريخواه (كه اكنون سكان دار قدرت در آمريكا مي باشد)، نسبت به بي توجهي دولت به مسائل نظامي و امنيتي و بي دفاع بودن آمريكا در برابر تهديدات موجود، به نوعي به روياي برخي از روساي جمهور اسبق آمريكا در مورد سپر دفاع موشكي جامه عمل بپوشاند. براساس طرح دفاع ضد موشكي كلينتون، زنجيره اي از صدها موشك رهگير در برخي از پايگاه هاي زميني آمريكا مستقر مي شدند تا موشك هاي دشمن هنگامي كه در مراحل اوليه پرتاب هستند و هنوز به حالت بالستيك درنيامده اند، قبل از رسيدن به خاك آمريكا به كمك شبكه هشدار دهنده اي متشكل از رادارها و ماهواره ها رهگيري شده و مورد هدف قرار گيرند. با وجود آنكه بسياري از كارشناسان نظامي در آن برهه زماني اين طرح را بسيار واقعگرايانه و عملي تر از طرح هاي پيشين توصيف مي كردند، ولي در آزمايشات اوليه، طرح دفاع ضد موشكي مورد نظر كلينتون با شكست مواجه شد. بدين صورت كه اولين آزمايش در اواخر سال 1377، دومين آزمايش در اواخر 1378 و سومين آزمايش نيز در خرداد ماه 1379 انجام شد. ولي آنگونه كه طراحان و هواداران اين طرح در پنتاگون تصور مي كردند، نتيجه اين آزمايشات تامين كننده اهداف مورد نظر آنها نبود. از همين رو، كلينتون كه اواخر دوره دوم رياست جمهوري خود را پشت سر مي گذاشت، تصميم گرفت اين پروژه جنجالي را به فراموشي سپارد تا جانشين او سرنوشت اين طرح شكست خورده را مشخص نمايد. ادامه دارد ... منبع
-
اين سه مقاله جامه درباره ي سلطه و سامانه موشکی جهانی icon_cool لينكش سلطه و سامانه موشکی جهانی(1) سلطه و سامانه موشکی جهانی(2) سلطه و سامانه موشکی جهانی(3)
-
من در سايت سرچ كردم ولي چيزي پيدا نكردم به خاطره همين اين مقاله رو در سايت قرار مي دهم آشنايي با اصول و ملاحظات پدافند غيرعامل (1) ● منبع: خبرگزاری - فارس - به نقل از نشريه پدافند غيرعامل، شماره 3 علاقه به حيات و حفظ بقاء به طور غريزي در هر انساني وجود دارد لذا در طول تاريخ، بشر براي دستيابي به ملزومات حياتي خود از جمله غذا و انرژي به گسترش و توسعه مراتع و زمينهاي كشاورزي و معادن پرداخته يا به جهت دفع تجاوز دشمنان خود جنگها و منازعات بسياري را پشت سر نهاده است. سلاحهايي كه جوامع بشري قبل از دوران صنعتي در جنگها بكار ميبردند دست ساز و بسيار ساده بود، بين فرآيندهاي دانش و فناوري و نوع سلاحهايي كه جوامع بشري براي بهره گيري از آنها در جنگ ابداع و اختراع ميكردهاند، ارتباط نزديكي وجود داشته است. در دوران معاصر، اين پيوستگي در اثر تحولات و پيشرفتهاي عظيم در فناوري رو به فزوني نهاده است. پس از وقوع انقلاب صنعتي در قرن هجدهم در اروپا و توسعه بيشتر، (پژوهش و توسعه) پيشرفتهاي شگرفي در همه سطوح فناوري پديد آمد. به طوري كه دوران كنوني به ويژه دو دهه اخير را (عصر انقلاب سوم فناوري) يا (دوران انقلاب در ميكروالكترونيك) ناميدهاند، تحولات مذكور لزوما فناوري تسليحاتي را به شدت تحت تاثير قرار داد به طوري كه همه ابعاد و سطوح اين فناوري بسيار پيچيده شده و در خصوص طرحهاي نظامي جنبه راهبردي يافته است. پيشرفت سريع علوم و فناوري نظامي در زمينه توليد انواع سلاحهاي آفندي توسط كشورهاي پيشرفته و توان همپائي ساير كشورها موجب گرديده است تا بحث پدافند به ويژه دفاع غير عامل توسط كشورهاي اخيرالذكر مورد توجه جدي قرار گيرد. با نگرش به اينكه سلاحهاي كنترل از راه دور و پيشرفته جايگزين اكثر سلاحهاي سنتي گرديدهاند و به عنوان مثال با فشار يك دكمه از فواصل دور ميتوان جان هزاران انسان را مورد تهديد جدي قرار داد توجه به امر پدافند، طبيعي جلوه مينمايد. استفاده از سلاحهاي كشتار جمعي همانند استفاده رژيم بعثي از سلاحهايي شيميايي در طول 8 سال جنگ تحميلي عليه جمهوري اسلامي و تجربه جنگ نفت، جنگ افغانستان، مناقشه يوگسلاوي و جنگ اخير امريكا عليه عراق لزوم توجه به مقوله دفاع، خصوصا دفاع غير عامل را مضاعف نموده است. اقدامات دفاع غير عامل شامل اصول اساسي و ملاحظاتي است كه در اغلب كشورهايي جهان، اين اصول و ملاحظات با كمي اختلاف پذيرفته شده اند ولي شيوه به كارگيري آنها ابتكاري، هنرمندانه و خردمندانه است نه اينكه كليشهاي باشد به همين دليل وسعت هر اصل به خلاقيتهاي فكري بشر و شرايط زمان و مكان بستگي دارد و بعضا حد و مرزي براي اين اصول نميتوان تعيين كرد و لذا در حد غير قابل تصوري در نحوه بكارگيري اصول دفاع غير عامل تنوع وجود دارد. در اين مقاله سعي گرديده است پس از تبيين اصول و ملاحظات دفاع غير عامل و موضوعات ذيربط، توصيههايي چند در خصوص اقدامات دفاع غير عامل ارائه گرديده است. *اقدامات اساسي دفاع غير عامل: اقدامات اساسي در تامين دفاع غيرعامل شامل موارد ذيل ميباشد كه در تهيه طرحها متناسب با ماموريت، وضعيت، موقعيت و شرايط زماني و مكاني و رده سازماني بايد مورد استفاده و بهره برداري لازم قرار گيرد. در ابتدا فهرستوار اصول دفاع غير عامل و ملاحظات آن را نام برده و سپس به تعريف هر يك از اصطلاحات ميپردازيم. 1- استتار (Camuflage) 2- اختفا (Concealment) 3- پوشش (Cover) 4- فريب (Deception) 5- تفرقه و پراكندگي (Separation and Dispersion ) 6- مقاوم سازي و استحكام (Hardening) 7- اعلام خبر (Early Warning) 8- مكان يابي (Site Selection) 9- تحرك (Movement) 10- پناهگاه (Defilade) 11- جان پناه (Trench) 12- انضباط استتار (Camouflage Discipline) 13- حفاظت (Security) 14- سيستم اطفا حريق (Extinguishing System) 15- اقدامات درون سيستمي 16- آموزش و ايجاد فرهنگ دفاع (Training) 17- ايجاد موانع (ديوار - دكل - كابل - بالن) (Barrier) 18- عمليات دود. (Smoke Operation) 19- اقدامات بعد از بمباران(كنترل تردد، تخليه، مجروحين، كنترل خسارت، خنثي سازي بمب و... ) 20- ايمني (Safety) 21- مقابله با بمب هاي گرافيتي E. M. P - H. P. M 22- ايجاد استحكامات صحرايي و سازههاي موقتي (Field fortification) 23- ايجاد سازههاي امن و مقاوم سازي تاسيسات. (Protective Structures) 24- دفاع غير عامل در مقابل حملات ويژه (ش. م. ه). * اصول پدافند عامل: مجموعه اقدامات بنيادي و زير بنايي است كه در صورت بكار گيري ميتوان به اهداف پدافند غير عامل از قبيل تقليل خسارات و صدمات، كاهش قابليت و توانايي سامانه شناسائي، هدف يابي و دقت هدف گيري تسليحات آفندي دشمن و تحميل هزينه بيشتر به وي نائل گرديد. در اكثر منابع علمي و نظامي دنيا اصول پدافند غير عامل شامل 6 الي 7 اقدام مشروحه ذيل ميباشد كه در طراحي و برنامه ريزيهاي و اقدامات اجرايي دقيقا ميبايست مورد توجه قرار گيرد. 1- استتار Camouflage 2- اختفا Concealment 3- پوشش Cover 4- فريب Deception 5- تفرقه و پراكندگي Separation And Dispersion 6- مقاوم سازي و استحكامات Hardening 7- اعلام خبر Early warning تعاريف و اصلاحات * پدافند (Active Defense) عبارتست از بكارگيري مستقيم جنگ افزار، به منظور خنثي نمودن و يا كاهش اثرات عمليات خصمانه هوايي، زميني، دريايي، نفوذي و خرابكارانه بر روي اهداف مورد نظر. * پدافند غير عامل (Passive Defense) به مجموعه اقداماتي اطلاق ميگردد كه مستلزم بكارگيري جنگ افراز نبوده و با اجراي آن ميتوان از وارد شدن خسارات مالي به تجهيزات و تاسيسات حياتي و حساس نظامي و غير نظامي و تلفات انساني جلوگيري نموده و يا ميزان اين خسارات و تلفات را به حداقل ممكن كاهش داد. * دفاع غير نظامي (Civil Defsnse) دفاع غيرنظامي تقليل خسارات مالي و صدمات جاني وارده بر غير نظاميان در جنگ يا در اثر حوادث طبيعي نظير سيل، زلزله، طوفان، آتشفشان، آتشسوزي و خشكسالي ميباشد، در منابع خارجي، وظايف دفاع غير نظامي شامل چهار عنوان ذيل ميباشد: 1- اقدامات پيشگيرانه و كاهش دهنده (Mitigation) 2- آماده سازي و امداد رساني (Preparation) 3- هشدار و اخطار (Response) 4- باز سازي مجدد (Recovery) نكته: ارائه تعريف دفاع غير نظامي در اين نوشتار در حوزه پدافند غير عامل نبوده و بيشتر در جهت آگاهي مخاطبين در تميز بين پدافند غيرعامل و دفاع غير نظامي ميباشد زيرا به دليل عدم شناخت جامع در بسياري از كتب، مقالات، و يا نوشتارهاي داخلي مشاهده گرديده است كه دو مفهوم ياد شده با همديگر اشتباه گرفته ميشود. * مراكز حياتي و مراكز ثقل (Vital and Gravity Centers) مراكز و تاسيسات حياتي و پر اهميت كشور ميباشند كه در صورت حمله و بمباران و انهدام آنها صدمات جدي به نظام اجتماعي، سياسي و نظامي كشور وارد شده، آنها را در يك مخاطره و بحران جدي قرار ميدهد. * مراكز حياتي (Vita Centers) مراكزي هستند كه در صورت انهدام كل يا قسمتي از آنها، موجب بروز بحران، آسيب و صدمات قابل توجه در نظام سياسي، هدايت، كنترل و فرماندهي، توليدي و اقتصادي، پشتيباني، ارتباطي و مواصلاتي، اجتماعي، دفاعي با سطح تاثيرگذاري در سراسر كشور گردد. *مراكز حساس (Critical Centers) مراكزي هستند كه در صورت انهدام كل يا قسمتي از آنها، موجب بروز بحران، آسيب و صدمات قابلتوجهي در نظام سياسي، هدايت، كنترل و فرماندهي توليدي و اقتصادي، پشتيباني، ارتباطي و مواصلاتي، اجتماعي، دفاعي با سطح تاثير گذاري منطقهاي در كشور گردد. * مراكز مهم (Important Centers) مراكزي هستند كه در صورت انهدام كل يا قسمتي از آنها، موجب بروز آسيب و صدمات محدود در نظام سياسي، اجتماعي، دفاعي با سطح تاثير گذاري محلي در كشور گردد. * استتار و اختفاء (Camouflage & Concealment) فن و هنري است كه با استفاده از وسائل طبيعي يا مصنوعي، امكان كشف و شناسائي نيروها، تجهيزات و تاسيسات را از ديده باني، تجسس و عكسبرداري دشمن تقليل داده و يا مخفي داشته و حفاظت نمايد. مفهوم كلي استتار، همرنگ و همشكل كردن تاسيسات، تجهيزات و نيروها با محيط اطراف ميباشد. اختفا، حفاظت در برابر ديد دشمن را تامين مينمايد و استتار امكان كشف يا شناسايي نيروها، تجهيزات و تاسيسات و فعاليتهاي را تقليل ميدهد. * پراكندگي(Dispersion) گسترش باز و پخش نمودن و تمركز زدايي نيروها، تجهيزات، تاسيسات يا فعاليتهاي خودي، به منظور تقليل آسيب پذيري آنها در مقابل عمليات دشمن به طوري كه مجموعهاي از آنها هدف واحدي را براي دشمن تشكيل ندهند. * تفرقه و جابجايي (Separation and Movement) جداسازي، گسترش افراد، تجهيزات و فعاليتهاي خودي از محل استقرار اصلي به محلي ديگر به منظور تقليل آسيب پذيري، كاهش خسارات و تلفات ميباشد، مانند: انتقال هواپيماهاي مسافرتي به فرودگاههاي دورتر از برد سلاحهاي دشمن و يا انتقال تجهيزات حساس قابل حمل از محل اصلي به محل موقت كه به علت عدم شناسايي و حساسيت مكاني، داراي امنيت و حفاظت بيشتري ميباشد. *استتار، اختفاء و ماكت فريبنده CC&D استفاده و بهره برداري از اقدامات تجهيزات و روشهايي براي پنهان نمودن، همگون سازي، تغيير شكل، شبيه سازي، ايجاد طعمه فريبنده و حذف شكل منظم هندسي اهداف در جهت ممانعت از كشف و شناسائي نيروها، تجهيزات، تاسيسات و فعاليتهاي خودي توسط سامانههاي آشكار ساز و حساسه دشمن. * فريب (Deception) كليه اقدامات طراحي شده حيلهگرانهاي كه موجب گمراهي دشمن در نيل به اطلاعات و محاسبه و برآورد صحيح از توان كمي و كيفي طرف مقابل گرديده و او را در تشخيص هدف و هدف گيري با شك و ترديد مواجه نمايد. فريب، انحراف ذهن دشمن از اهداف حقيقي و مهم به سمت اهداف كاذب و كم اهميت ميباشد. * مقاوم سازي و استحكامات (Fortification) ايجاد هر گونه حفاظتي كه در مقابل اصابت مستقيم بمب، راكت، موشك، گلوله توپخانه، خمپاره و يا تركش آنها مقاومت نموده و مانع صدمه رسيدن به نفرات، تجهيزات يا تاسيسات گرديده و اثرات تركش و موج انفجار را به طور نسبي خنثي نمايد. پناهگاه، جان پناه، سازههاي امن و مقاومسازي تاسيسات، ايجاد استحكامات صحرايي و سازههاي موقتي، دال بتني، كيسه شن، خاكريز، بشكه شن و يا استوانه بتني و... جزء استحكامات محسوب ميشوند. * اعلام خبر (Early warning) آگاهي و هشدار به نيروهاي خودي مبني بر نزديك بودن عمليات تعرضي دشمن. اين هشدار كه براي آماده شدن ميباشد، ممكن است چند ساعت، چند روز و يا زماني طولانيتر از آغاز مخاصمات اعلام گردد. دستگاهها و وسايل اعلام خبر شامل رادار، ديدهباني بصري، آژير، بلندگو، پيامها و آگاهي هاي هشدار دهند ميباشد. * مكان يابي (Site selection) يكي از اقدامات اساسي و عمده پدافند غير عامل، انتخاب مكان مناسب ميباشد تا آنجا كه ممكن است بايد از ايجاد تاسيسات حياتي و حساس در دشتهاي مسطح يا نسبتا هموار اجتناب كرد. زيرا تاسيسات احداث شده در چنين محلهايي را نميتوان از ديد دشمن مخفي نگاهداشت. ايجاد تاسيسات حياتي و حساس در كنار بزرگراهها، جادههاي اصلي، كنار سواحل دريا، رودخانهها و نزديكي مرزها موجب سهولت شناسايي و هدف يابي آسان آنها توسط دشمن ميگردد. توضيح اينكه سه موضوع عمده كه ميبايست در مكان يابي به آن توجه خاص مبذول گردد به شرح ذيل ميباشد: 1- ماموريت (Mission) امكان اجراي ماموريت در مكان تعيين شده موجود باشد. 2- پراكندگي (Dispersion) وسعت مكان انتخابي به صورتي باشد كه امكان پراكندگي مناسب تاسيسات و تجهيزات را فراهم نمايد. 3- شكل عوارض و محيط (Terrain Pattern) مكان انتخابي به گونهاي بايد باشد كه احداث تاسيسات و استقرار تجهيزات تا آنجا كه ممكن است باعث بهم خوردگي شكل طبيعي زمين نگرديده، ضمنا همرنگي با عوارض محيطي (روستايي، كويري، كوهستاني، جنگلي، شهري) حفظ شود. ادامه دارد ... منبع فرعی
-
اين سه مقاله جامه درباره آشنايي با اصول و ملاحظات پدافند غيرعامل icon_cool لينكش آشنايي با اصول و ملاحظات پدافند غيرعامل (1) آشنايي با اصول و ملاحظات پدافند غيرعامل (2) آشنايي با اصول و ملاحظات پدافند غيرعامل (3)
-
آشنايي با اصول و ملاحظات پدافند غيرعامل (3) ● منبع: خبرگزاری - فارس - به نقل از نشريه پدافند غيرعامل، شماره 3 * مواد جاذب هوشمند: تركيبي از مواد جاذب فعال و غير فعال، حسگرهاي محيطي و ماژول هاي الكترونيكي بوده و جهت پردازش اطلاعات جمع آوري شده طراحي گرديده به طوري كه اعمال فرامين كنترلي جهت اتخاذ پاسخ مناسب را فراهم ميكند. * ماهواره سنجش از دور: سنجش از دور علم و هنر به دست آوردن اطلاعات درباره يك شيء، منطقه، يا پديده از طريق تجزيه و تحليل دادههاي حاصله به وسيله ابزاري است كه در تماس فيزيكي با شيء، منطقه و يا پديده تحت بررسي نباشد. توصيه ميشود كه در بدو شروع احداث تاسيسات حياتي و حساس هميشه مراقب چشمهاي بيدار سنجيدههاي سنجش از دور دشمن و ستون پنجم باشيم. ضمنا صرف هر گونه هزينه در اين زمينه ها بدون لحاظ نمودن موارد حفاظتي به هدر دادن سرمايههاي ملي منجر خواهد شد. از آنجايي كه انعطافپذيري ماهوارهها در جمعآوري اطلاعات بسيار دقيق و حساس نظامي وجاسوسي دايما در حال افزايش ميباشد، نقش آنها در عمليات اطلاعات سري، از جمله قابليت شناسايي و تعيين محل تاسيسات عميق زيرزميني به طور روزافزوني بيشتر ميگردد. ماهوارههاي اكتشافي از تعدادي حساسه و تصويربردار با وضوح فوقالعاده مانند اسكنرهاي چندطيفي لندست (Landsats Multral Scanner) به منظور به دست آوردن آثار و علايم مربوط به وجود احتمالي تاسيسات زيرزميني و فعاليتهاي آن استفاده مينمايد كه انجام اين كار به تصويربرداري مادون قرمز نزديك، مادون قرمز حرارتي و چند طيفي محيط اطراف تاسسيات بستگي دارد. * منعكسكنندههاي زاويهاي (گوشهدار) وقتي ردياب به دنبال يك هدف غيرواقعي برود و از هدف واقعي غافل گردد اين خود نوعي فريب است. در اين روش از منعكسكنندههاي ويژهاي كه داراي زواياي خاصي هستند استفاده ميگردد كه باعث انعكاس بيشتر امواج راداري و بالطبع افزايش سطح مقطع راداري RCS گرديده و اهداف واقعي در بين اهداف كاذب پنهان ميگردند. هدف اصلي اين گونه منعكسكنندهها منحرف كردن موشكهايي است كه داراي رادارهاي ردياب موج ميليمتري ميباشند. * استفاده از فرستندههاي الكترونيكي فريب (طعمهها- Decoys يكي از بهترين راهكارهاي فريب موشكهاي Arm/ Harm به منظور مصون ماندن رادار، استفاده از فرستندههاي فريب و اشباع فضا از امواج كاذب ميباشد. اين روش مقرون به صرفه بوده و از اثربخشي بالايي برخوردار است. فرستندههاي فريب در انواع گوناگون طراحي و ساخته ميشوند وهمچنين به شيوههاي مختلف تاكتيكي قابل بهرهبرداري ميباشند. از انواع ديگر موشكهاي ضدتشعشع راداري ميتوان موشكهاي Alarm - Shrike را نام برد كه تحت تاثير فريب واقع ميشوند. * نارنجك انداز دود استتار چند طيفي (در ارتش سويس) نارنجك 76 ميليمتري دوداستتار چندطيفي باطول موج بلند توسط كشور سويس طراحي شده كه در ارتش آن كشور به طور انبوه توليد و به كار گرفته ميشد. اين نارنجك شامل يك گلوله آموزشي ميباشد كه به گونهاي طراحي شده تا يك اثر فريبدهنده فوري را در ظرف مدت يك ثانيه در مقابله با آشكارسازهاي مهمات هوشمندليزري، مادون قرمز نزديك و حرارتي، موشكهاي كروز و تصويربرداري حرارتي و.. داشته باشد. نارنجMask 76ST داراي 40 متر برد پرتابي ميباشد اين نارنجك داراي 180 ميلي متر طول و 2/1 كيلوگرم وزن و خرج قابل اصلاح دوگانه از فسفر قرمز براي ايجاد فريب و همچنين اثرات استتار نيز ميباشد. نارنجك Mask 76EL داراي 248 ميليمتر طول و 8/1 كيلوگرم وزن و 60 متر بردپرتابي ميباشد. ماژول شعله فسفري قرمز اين نارنجك بايد با يك ماژول مبتني بر كربن تكميل شده است تا پرده پوششي مادون قرمز با دوام 60 ثانيهاي در مقايسه با پوشش 30 الي 40 ثانيهاي گلوله ST ايجاد نمايد. هر يك از گلولههاي مذكور را ميتوان در كاليبرهاي 66 و 81 ميليمتر توليد كرد. * استفاده از هندسه فراكتال در طراحي استتار: ساخت تاسيسات در طبيعت نياز به استتار ويژهاي دارد زيرا محيط اطراف تاسيسات از شكلهاي نامنظم هندسي پوشيده شده است. كه با ساخت تاسيسات با هندسه منظم در تضاد آشكار ميباشد از اين رو شكل استتار هماهنگ با طبيعت محيط اطراف نياز به هندرسه فراكتال دارد كه هندرسه نويني براي الگوسازي دستگاههاي نامنظم است. * برخي از اقدامات موثر جهت كاهش تاثيرات بمبهاي گرافيتي 1- عبور كابلهاي برق مراكز حساس و حياتي از زير زمين 2- پوشاندن تجهيزات حساس و حياتي به وسيله چند لايه پارچههاي ريزبافت نسوز يا ديرسوز. 3- نصب فيوزهاي با سرعت بالابراي سامانههاي فيوزينگ در محلهايي كه قطع برق اثرات نامطلوب به جا ميگذارد. 4- محل اتصال كابلهاي برق به سامانهها بوسيله خمير يالاكهاي مخصوص غيرقابل نفوذ شدند. 5- كليه تابلوهاي برق با چند لايه نمد عايق بندي شده به طوري كه هيچگونه گرد و غباري قادر به نفوذ در آن نباشد و در صورت نياز به خنك شدن با نصب و تعبيه پنكههايي كه داراي فيلترهاي تصفيه هوا باشند اين امكان فراهم شود. 6- كليه دربها و درزهاي محل نصب تجهيزات حساس الكتريكي و الكترونيكي راعايقبندي نموده و به طوري كه ذرات خارجي قادر به نفوذ نباشند. 7- در محل نصب تجهيزات حساس كه امكان انجام اقدامات به شرح بندهاي فوق وجود ندارد با نصب هواسازي قوي با فيلترهاي مخصوص با ايجاد فشار مثبت از نفوذ اجسام خارجي به داخل اين گونه اماكن جلوگيري شود. 8- سازمانها ووزارتخانههايي كه داراي تاسيسات و تجهيزات نيروگاههي هستند براي آن دسته از تجهيزات كه امكان خاموشي موقت آنها وجود دارد دستورالعمل تهيه نمايند. 9- قراردادن مولدهاي برق اضطراري در داخل كانكسهاي عايقبندي شده و نصب پنكه با فيلترهاي مخصوص جهت تامين هواي مورد نياز اين مولدها. 10- نصب پمپ مكانيكي هوا با فيلترهاي مناسب به عنوان يدكي براي تجهيزاتي كه نياز به جريان مداوم هوا دارند. 11- احداث ايستگاههاي يدكي و متحرك براي سازمان صدا و سيماي ج. ا. ا و به منظور فراهم كردن امكان تداوم خبر رساني در سطح جامعه. 12- بسته نگه داشتن درب و پنجره ساختمان ها در منطقهاي كه مورد اصابت قرار گرفته تاحصول اطمينان از رفع خطر. 13- پوشاندن مجاري تنفسي با هر وسليه ممكن (ماسك، دستمال خيس، باند گاز.. ) 14- ارايه آموزشهاي لازم به تمامي كاركنان ذيربط جهت مقابله با اينگونه حملات 15- استفاده از هواسازهاي قوي در اطراف نيروگاههاي برق به منظور پخش كردن و جلوگيري از فرود فيبرهاي كربني سبك بر روي آنها. توضيح اينكه: بمبهاي گرافيتي نخستين بار در دوم ماه مه (MAY) سال 1999 به وسيله هواپيماهاي جنگنده F-117A در جنگ يوگسلاوي توسط امريكا عليه مراكز نيروگاهي و سامانههاي الكتريكي و الكترونيكي صربها بكار گرفته شد و باعث وارد شدن خسارات عمده به اين مراكز گرديد، به طوري كه در مرحله اول حملات 70 درصد كشور در خاموشي فرو رفت و در حمله بعدي كه در هفتم ماه ماه MAY يعني پنج روز بعد صورت گرفت باقيمانده كشور هم در خاموشي فرو رفت البته از اين مواد در عمليات طوفان صحرا به شكل ديگري كه بر روي كلاهك موشك هاي كروز نصب شده بود و از دريا شليك ميشدند عليه مراكز نيروگاهي عراق استفاده شد واين موشكها كه از فيبر كربن رشتهاي پر شده بودند با انفجار خود عراق را از 85 درصد ظرفيت توليد برق محروم نمودند ولي در سه روز اول جنگ به اين نتيجه رسيدند كه بيشتر بايد سامانههاي توزيع وانتقال نيرو را مورد حمله قرار دهند نه اينكه مراكز توليد را بنابر اين در حملات بعدي اين گونه سامانهها را مورد هدف قرار دادند. فريب Deception ملاحظات: در اين بخش به بيان يكي از اصول دفاع غيرعامل فريب، تاريخچه فريب، فريب در جنگهاي قبل از ميلاد (اسب تروا) جنگهاي صدر اسلام، جنگ جهاني دوم و قبل وبعد از آن، جنگ يوگسلاوي با نيروهاي ناتو، آرژانتين در جنگ فالكلند، جنگ عراق با متحدين، نمونههايي از فريب در حيوانات و جانوران ونظريه دفاعي سونتزو ميپردازيم. مقدمه استفاده از فريب در جنگها موضوع جديدي نيست چرا كه از دير باز تاكنون، يعني از سال 1469 قبل از ميلاد در دوران پادشاهي Thutmose سوم، مصريان از حيلهها و تاكتيكهاي فريب براي گمراه كردن دشمنان خود استفاده كرده و در پي آن از طريق مسيرهاي بدون مراقب به داخل سوريه نفوذ ميكردند. داستان اسب تروا Trojan Horse اثر هومر، به خوبي نشان ميدهد كه فريب در جنگهاي دوران پيدايش تاريخ اروپا نقش به سزايي داشته است و با پيروزي شگفتآور Trenton بر George Washingtonمرهون ذكاوت نيروها و فريب نظامي بكار رفته در آن جنگ ميباشد. همچنين مثالهاي متعدد و بارزي از استفاده موفقيتآميز فريب در طول جنگ جهاني دوم هم در دسترس ميباشد. علاوه بر همه موارد امروزه صنعت الكترونيك، اينترنت و وسايل ارتباط جمعي در اين زمينه نقش مهمي ايفا ميكنند. همانطور كه فناوريهاي جديدي به عرصه فعاليتهاي وارد ميشوند به همان اندازه نيز فنون مختلفي دچار تغيير و تحول ميشوند. با تمام اين احوال فن فريب به عنوان جزء ضروري و جدانشدني تاكتيكهاي نظامي به شمار رفته و در آينده نيز از اجزاء ضروري آن محسوب خواهد شد. * تاريخچه فريب (به قدمت تاريخ بشريت) صيادتلينگيت (Tlingit) كلاهي بر سر خود ميگذاشت كه شبيه سرگوساله دريايي بود و پس از پنهان شدن در ميان تختهسنگها، صدايي شبيه صداي اين جانور را از خود خارج ميساخت. با اين حيله جانوران بيخبر به او نزديك شده و او نيزه خود را با آرامش خاطر در بدن حيوان فرو ميبرد و او را آشكار ميكرد. مردم ناحيهاي از استراليا در زير آب ميماندند و به وسيله ني تنفس ميكردند در اين حين پاي مرغابيها را گرفته و آنقدر زير آب نگاه ميداشتند تا خفه شوند. * گذري بر انديشه دفاعي سونتزو (320 تا 400 قبل ازميلاد) بيشتر نظاميان انديشه پردازان نظامي براي اثبات ديرينگي علم نظامي و ارايه شجرهنامهاي مفصل براي آن سرآغاز اين علم را به "سونتزو"و كتاب هنر جنگ او نسبت ميدهند. سون تزو در سال هاي 320 تا 400 قبل از ميلاد ميزيست جايگاه آراي او در سير تفكرات نظامي از جهات مختلف از جمله (دفاع غيرعامل) قابل بررسي ميباشد. پارهاي از عقايد سونتزو كه با دفاع غيرعامل رابطهاي نزديكي دارد به قرار ذيل ميباشد. 1- تمام فوت و فن و ريزهكاريهاي هنر جنگ بر پايه (فريب و اغفال دشمن) استوار است به همين دليل وقتي شما قادر و توانا هستيد به ضعف و ناتواني تظاهر كنيد وقتي كه نزديكيد كاري كنيد كه دشمن شما را دور و هنگامي كه دور هستيد نزديك تصور نمايند. 2- با ريختن دانه دشمن را به تله بكشيد تظاهر به بينظمي و نابساماني بكنيد و دفعتا او را با ضربهاي محكم بكوبيد. 3- طوري وانمود كنيد كه نسبت به او در وضع نامساعد قرار داريد و اين اوست كه نسبت به شما برتري و تفوق دارد او را از اين طريق به خود بزرگبيني و لافزني و غرور تشويق و ترغيب كنيد. 4- هنر جنگ بر پايه فريب، حيله و نيرنگ است و فرمانده واقعي كسي است كه به هنرهاي تظاهر، اختفا و استتار مجهز باشد. 5- من كاري ميكنم كه دشمن نيروي عاديام را به جاي نيروي فوقالعاده بگيرد و قواي فوقالعادهام را عادي تلقي كند. 6- وقتي كه دشمن تظاهر به گريختن و فرار ميكند او را دنبال نكنيد. * گذري تاريخي بر دفاع غيرعامل فريب (اسب تروا) داستان ساختن اسب تروا پس از يك نبرد چند ساله و طولاني توسط (اوديسيوس) يكي از افراد زيرك و هوشمند يونان در سال 212 قبل از ميلاد از اين قرار ميباشد كه چون سربازان يوناني از تسخير شهر (سيراكيوز) نااميد شدند. اوديسيوس نقشه ساختن اسب چوبي را تهيه نموده و آن را به نزديك شهر انتقال ميدهد. مردم شهر با ديدن پيكر عظيم اسب چوبي كه بر آستانه ديوار شهرشان قرار گرفته ميپندارند كه يونانيها از جنگ دست كشيدهاند همه متعجب و حيران بودند كه اين اسب چوبي براي چه به آنجا آورده شده تا بالاخره شخصي به نام "سينون"به نمايندگي از طرف يونانيها براي اهالي شهر توضيح داد كه آن را به علامت صلح و به رسم يادبود تقديم پادشاه نمودهاند مبارزين شهر كه صحنه را خالي ميبينند اسب را به داخل قلعه برده و اين پيروزي بزرگ را جشن گرفته و به پاي كوبي ميپردازند غافل از اينكه لشكري عظيم از افراد دشمن در پشت دروازههاي شهر كمين كرده بودند. شب هنگام سربازان پنهان شده در شكم اسب، از آن بيرون آمده و دروازه قلعه را بر روي لشگريان كمين كرده گشوده و با يورش و شبيخون غافلگيرانه دشمن قوي و سرسخت خود را از پا درآورده و جنگ چندين ساله را به نفع خود خاتمه ميدهند. * نمونهاي از حركات فريبنده حيوانات و جانواران آن 1- روباه وقتي كه طعمهاي به چنگش نيايد، براي يافتن غذا خود را همانند مردهاي بر روي زمين انداخته و شكمش راباد ميكند در اين هنگام پرندهاي كه بر آن ميگذرد. گمان مي برد كه مرده است پس به طمع آنكه آن را بدرد و از گوشت او بخورد بر جثه آن مينشيند آنگاه روباه در يك فرصت مناسب ميجهد و آن را شكار ميكند. 2- شيرمورچه از انواع حشرات بيبال است كه سري پهن و فكي بزرگ دارد اين حشره در سطح زمين حفرهاي مخروطي شكل ايجاد ميكند و سطح داخلي حفره را با خاكي نرم و لغزنده ميپوشاند. سپس در ته حفره پنهان شده به انتظار شكار مينشيند مورچه و ساير حشرات ريز با ورود به كناره اين مخروط به قعر آن سقوط كرده، حشره مورچه خوار آن را به داخل كشيده به دهان خود فرو ميبرد. 1- پيامبر اكرم ص، اهميت خدعه و فريب را در جنگها درك كرده بود و براي آن برنامهريزي ميفرمود و سپس آن را به خوبي به مرحله اجرا ميگذاشت خدعه را جزيي از جنگ دانسته و ميفرمودند: الحرب خدعه " جنگ يعني خدعه و فريب"در نخستين نبردي كه عليه دشمنان در بدر انجام داد در پاسخ به پرسش حباببنمنذر در مورد اين تاكتيك تاكيد نمود كه "آري جنگ، خدعه، انديشه وحيله است". 2- هنگامي كه رسول خدا ص، نيروهاي خود را براي فتح مكه به حركت درآوردند ابتدا نگذاشتند كسي تصور كند كه قصد فتح مكه را دارند و از طرف ديگر نيز خدعهاي به كار بردند و بخشي از نيروهاي خود را همزمان به فرماندهي ابنقتاده بنربغي به سوي بطناضم يعني مكاني كه ميان ذيخشب وذيمره از سرزمينهاي تهامه بود فرستاد تا دشمن را ازهدف اصلي خود غافل وگمراه سازد. * اقدامات فريب در جنگ جهاني دوم. قبل و بعد از آن اقدامات فريبنده آلمان 1962 آلمانها به منظور گمراه ساختن بمبافكنها در شب، اقدامات فريبنده را اتخاذ نموده تا از مناطق و هدفهاي صنعتي خود محافظت نمايند. آلمانها باتعبيه گودالهايي كه اطراف آنها بوسيله ديوارها محصور و با مواد قابل احتراق پر شده بود تجسمي از ساختمانهاي در حال سوختن را در ذهن دشمن پديد ميآوردند. بناها و فرودگاههاي بدلي ازبكستان 1940 در روزهاي نخستين جنگ جهاني دوم، بناهاي بدلي معروفي در پايگاههاي K به منظور انحراف هواپيماهاي دشمن به كار ميرفتند در اوت 1940 انگلستان در حدود صد فرودگاه بدلي و حدود 400 هواپيماي فريبنده برپا داشت تا توجه بمبافكنهاي دشمن را به آنها معطوف سازد، بناهاي بدلي از آن زمان نزديك كارخانههاي اصلي هواپيماسازي ساخته شد و بمبافكنهاي دشمن به عوض ساختمانهاي اصلي، ساختمانهاي بدلي را بمباران ميكردند. روشها و فنون فريب ماهوارهها در شوروي سابق: 1- در پايگاههاي موشكهاي بالستيك قارهپيما ICBM رنگآميزي اغواكننده جهت مخفي نمودن مجتمعهاي موشكي از حمله هوايي طراحي گرديد. 2- ايجاد جادهها و پايگاههاي موشكي ساختگي و فريبنده، كه به طور عمده بين سالهاي 1966 و 1971 از اين روش استفاده شده است. 3- روسيه در نخستين تلاش خود براي پرتاب ماهواره بزرگ زحل -5 (ساترن) آن را تا قبل از پرتاب در زير تورهاي استتار قرار داده بود تا از ديد ماهوارههاي سوراخ كليد KH مخفي بماند. 4- تونلهاي زيردريايي 1967 روسها تونلهاي ساحلي بزرگ حفر نمودند تا درحدود بيست و چند و زيردريايي هستهاي را از چشم ماهوارههاي غربي پنهان نمايند. بنا به گزارش روسها در سال 1970ساخت سه تونل را در پايگاههاي زيردريايي آغاز نمودند. 5- آزمايشهاي شبانه 1973 موشك متحركي از نوع SS-16 در يكي از شبهاي سال 1973 آزمايش شد تا اطلاعاتي كه امريكاييها با عكسبرداري ماهوارهاي بدست ميآورد ندبه كمترين مقدار كاهش يابد. 6- در سال 1984 معلوم شد كه روسيه ساخت چهار تونل بزرگ كه ميتوانست حتي بزرگترين زيردرياييهاي روسيه را در خود پنهان كند را به اتمام رسانده است. تونلها كه در كرانه دريا و همطراز سطح دريا حفر شده بودند ميتوانستند حتي زيردرياييهاي غولپيكر گردباد Tgphoon با 557 پا طول را در خود پنهان كنند. * اقدامات فريبنده يوگسلاوي در مقابل حملات ناتو 1- در تمام زمينهها از طرح شبيهسازي (ماكت) از قبيل هواپيما، تانك، رادار و غيره به مقدار وسيع استفاده كرده و اغلب اهدافي را كه ناتو بقول خود مورد هدف قرار داده ماكت بودهاند تاجايي كه اعترافات مقامات وكارشناسان پنتاگون نيز مويد اين موضوع ميباشد. 2- به جاي پادگانها از اماكن خصوصي و دولتي از قبيل تاسيسات واماكن، ادارات، شركتهاي خصوصي، منازل خالي مردم، مدارس و دانشگاهها به طور وسيع استفاده گرديد و تمام نيروها در تمام نقاط كشور چه در شهرها و چه در روستاها پراكنده شده بودند. 3- شبيهسازي با استفاده از امواج الكترونيكي مغناطيس كه موجب فريب رادارهاي ناتو ميگرديد. 4- ارتش بلگراد در جنگلهاي مجاور پايگاههاي نظامي، با ريختن قير تظاهر به جاده سازي و باقرار دادن تعداد زيادي ماكت به صورت ستون در اين جادههاي فريبنده هواپيماهاي شناسايي ناتو را گمراه مينمود. نكات برجسته: صربها با بهرهگيري از موقعيت جنگلي و كوهستاني خود تكيه بر شيوههاي جنگ نامتقارن و كمهزينه، عدم استفاده از رادارهاي ثابت، بهرهگيري مناسب از اهداف كاذب، انتشار امواج فريبنده توسط رادارهاي قديمي، استفاده از رادارهاي كوچك و متحرك براي مدت زمان كوتاه، ناامن ساختن ارتفاع كم و متوسط با بكارگيري سيستمهاي موشكي و زمين به هوا، ايجاد پراكندگي در نقاط استقرار تجهيزات و انبارهاي مهمات، بهرهگيري از روشهاي استتار مدرن، ممانعت از ايجاد ردگرمايي و ايجاد گرمايي كاذب، تحرك پذيري و بسياري از تاكتيكهاي ايذايي، استفاده از رادارهاي غيرفعال، توانستند چالشهاي بزرگي را در برابر نيروهاي ناتو قرار دهند. * اقدامات فريبنده عراق عليه نيروهاي متحد 1- ماكتهاي فريبنده: عراق براي تجهيزات و سلاحهاي نظامي خود (هواپيماها، موشكها، تانكها، توپها و... ) اقدام به ساخت ماكتهاي فريبنده نموده بود و گزارش خلبانان متحدين بر مشكل بودن انهدام و بمباران پايگاههاي موشكي زمين به اسكاد به علت وجود سايتهاي فريبنده و پراكندگي و متحرك بودن سكوهاي پرتاب آنها دلالت داشته است. 2- باندهاي پروازي كاذب: عراقيها علاوه بر استفاده از موشكهاي دروغين، از باندهاي پروازي فريبنده كه بر روي آنها گودالهاي كاذب نيز ايجاد شده بود، استفاده نمودند. * نمونهاي از اقدامات فريبنده كشور آرژانتين در جنگ فالكلند در جنگ فالكلند در سال 1982 نيروهاي آرژانتين گودالهاي مصنوعي در باند فرودگاه "بورتاستنلي" ايجاد كرده بودند تا ماهوارههاي "سوراخ كليد" انگليس به اشتباه بيفتند و عكسهاي حاصل از آنها نشان دهد كه فرودگاه از بين رفته و قابل استفاده نميباشد. البته پوشش ابري سنگيني كه جزاير فالكلند را فراگرفته بود مانع عكسبرداري مناسب ماهوارههاي KH-1 - KH-9 نيز گرديده بود. چند توصيه و پيشنهاد به منظور كاهش آسيبپذيري و ممانعت از كشف احتمالي، رديابي و مورد حمله واقع شدن اهداف خودي و همچنين استمرار بخشيدن به انجام عمليات يگانهاي خودي اقدامات زير پيشنهاد وتوصيه ميگردد: 1- فعال نمودن سازمانهاي تحقيقاتي و جهاد خودكفايي نيروهاي مسلح، مراكز مطالعاتي وتحقيقاتي و صنعتي وزارت دفاع در جهت توليد و ساخت تجهيزات CC&D كه در مخفيسازي اهداف خودي از كشف و آشكارسازي توسط رديابهاي پيشرفته تسليحات دشمن بسيار موثر ميباشند. 2- توسعه و ارتقا استتار سنتي و كلاسيك و ابداع روشها و شيوههاي نوين استتار در جهت پنهانسازي اهداف خودي از رديابي حسگرهاي پيشرفته دشمن. 3- فرهنگسازي و استفاده از شيوهها و فنون استتار نوين، استفاده از هندسه فراكتال در تمام سطوح نظامي وغيرنظامي 4- استفاده از رنگهاي جاذب راداري و سراميك و مواد مركب شفاف در مقابل RF به منظور كاهش سطح مقطع راداري. 5- تغيير ساختار فيزيكي و شكل ظاهري آن دسته از تجهيزات و تسليحاتي كه امكان تغيير شكل آنها وجود دارد به منظور كاهش سطح مقطع راداري. RCS 6- استفاده از اقلام و تجهيزات استتار چند طيفي از قبيل تور، پوشش، چادر و لباس در رنگهاي مختلف و منطقهاي در مواقع لزوم. 7- بهرهبرداري از طعمههاي فريب به طور انبوه (الكترونيكي- مكانيكي) در اطراف اهداف خودي. 8- استفاده از مواد جاذب هوشمند چندطيفي حاوي مواد فعال و غيرفعال به منظور كاهش، بهينهسطح مقطع راداري RCS و جلوگيري از گسيل يا انتشار انرژي حرارتي مكانيكي، اثرات شيميايي، صوتي، مغناطيسي و راداري از هدف. 9- بهرهوري از پايروتكنيكها از قبيل تجهيزات دودزا، نارنجك و منورهاي چند طيفي به منظور مقابله با حساسههاي راداري، ليزري، دوربينهاي تصويربرداري تلويزيوني، طيفهاي مرئي، اپتيكي، حرارتيابهاي مادو قرمز، صوتي، مغناطيسي و موشكهاي كروز. 10- استفاده از فنآوريهاي نوين در ساخت بمبهاي گرافيتي EMP- HPM 11- دستيابي و استفاده از صفحات و كيتهاي استتار چندطيفي 12- تلاش براي دستيابي به رادارهاي با طول موج بلند، رادارهاي غيرفعال دوگانه يا باياستاتيك به منظور كشف و رديابي هواپيماهاي استيك 13- توجه خاص بر اصل تحرك، و متحرك كردن رادارها و سامانههاي موشكي و دفاعي و.. 14- توجه به كوچكسازي تجهيزات و تاسيسات، تمركززدايي، احداث پناهگاههاي چند منظوره، برقراري يك سامانه اعلام خطر مطمئن، بردن مراكز حياتي و حساس در عمق زمين، ايجاد فضاي سبز وجلوگيري از تراكم در ساخت و سازها در كليه سطوح نظامي و غيرنظامي 15- توجه به حفاظت وعايقكاري كليه مراكز رايانهاي، الكترونيكي و الكتريكي حياتي وحساس كشور به منظور مقابله با بمبهاي الكترومغناطيس به كمك متخصصين مربوطه. 16- توجه ويژه به مقابله با بمبهاي گرافيتي يا دشمن شماره يك نيروگاهها. 17- كنترل تشعشعات راداري و استفاده از منعكسكنندههاي زاويهاي و ساير شيوهها، در مقابله با موشكهاي ضد تشعشعات راداري HARM-ARM و.. 18- مجهز كردن تسليحات خودي به كليه رديابهاي پيشرفته و هوشمند كه در فرآيندهاي هدايت وكنترل و مراقبت نقش كليدي دارند. 19- كسب تجربه از حملات و مقابله نيروهاي ناتو با يوگسلاوي و كشورهاي متحد با عراق كه حاوي نكات برجسته وارزشمند و قابل تامل در زمينههاي دفاع غيرعامل و جنگهاي نامتقارن ميباشد. 20- اقدامات قابل اجراي دفاع غيرعامل را در مراكز حساس و حياتي احداث شده سريعا به مورد اجرا گذاشته و مراكز پروژههاي آتي را قبل از احداث به منظور حفظ سرمايههاي كلان ملي در برابر تهديدات بالقوه و بالفعل با شاخصههاو معيارهاي اصولي پدافند غيرعامل تطبيق داده و هماهنگ نمائيد. منابع و ماخذ: الف: منابع فارسي: 1- مجتمع صنعتي و پژوهشي زرهي- پژوهشكده زرهي- گروه پژوهشي حفاظت زرهي- وزارت دفاع (پوششهاي استتار چندمنظوره) 2- هروترضا، مديريت نظامي در نبردهاي پيامبر اكرم (ص) ترجمه اصغرقائدان، تهران، نشر حرير سال 1374 3- موحدينيا جعفر، دفاع غيرعامل (ستاد تدوين متون درسي دافوس سپاه) چاپ اول بهار 83 4- سالاري فرمرتضي، مقاله تحقيقي استفاده از هندسه فراكتال در طراحي استتار، سازمان صنايع دفاع. 5- سونتزو، هنر جنگ ترجمه محمودكي سال 58 6- بيات سروش، ايجاد سيستم پدافند هوايي غيرعامل، سمينار آشنايي با جنگ الكترونيك، دانشگاه صنعتي شريف، دانشكده مهندسي برق مهر ماه 82 7- قرارگاه پدافند هوايي خاتمالانبيا ص، طرح جامع پدافند غيرعامل (ارديبهشت 1377) ب: منابع انگليسي: 1- FM20-3Camouflage Conealment Decoys August 1999 2- Passive Defnce a Neglected Concept Dr. Radolf Wigging C. S College quatico 3- Deep back Stealth Technology F-117A. B-2 Combat Performance Tactics 4- Janes Defence Weekly 1/Dec/1999 منبع فرعی
-
اين سه مقاله جامه درباره آشنايي با اصول و ملاحظات پدافند غيرعامل icon_cool لينكش آشنايي با اصول و ملاحظات پدافند غيرعامل (1) آشنايي با اصول و ملاحظات پدافند غيرعامل (2) آشنايي با اصول و ملاحظات پدافند غيرعامل (3)
-
آشنايي با اصول و ملاحظات پدافند غيرعامل (2) ● منبع: خبرگزاری - فارس - به نقل از نشريه پدافند غيرعامل، شماره 3 * اقدامات درون سازماني (سيستمي): اقدامات پيش بيني شده خاص در سازمان براي مواجهه با شرايط بحراني شامل شرح وظايف و فعاليتها در زمان قبل، حين و بعد از حمله. * انضباط استتار(Comouflage Discipline) اجتناب از كارهايي كه ظاهر طبيعي يك منطقه را تغيير داده و يا موقعيت عدهها و تجهيزات را بدون اينكه حتي ديده شوند، براي دشمن آشكار سازد. * عمليات دود (Smoke Operation) عمليات دود، به منظور ايجاد پوشش و استتار تاسيسات حياتي و حساس، تجهيزات، مخفي نگاه داشتن فعاليتها، فريب و انحراف موشكهاي مادون قرمز، كروز و ليزري بكار گرفته ميشود. * اقدامات بعد از بمباران: (كنترل تردد - تخليه مجروحين - كنترل خسارت - خنثي سازي بمب،... ) اطفاء حريق Extinguishing System پيش بيني و تهيه و استقرار تجهيزات و وسائل اطفاء حريق در مراكز حياتي و حساس قبل از بمباران و يا حملات موشكي به منظور كنترل و مهار آتش و جلوگيري از توسعه آن به كاركنان، تجهيزات و تاسيسات مجاور محل وقوع آتش سوزي ميباشد. *معرفي بمبهاي گرافيتي Graphite Bombs - آشنايي با بمبهاي گرافيتي (كربني) و آثار مخبر آن: بمبهاي گرافيتي كه تاكنون مورد استفاده قرار گرفته و شناسائي شده انداز نظر مواد گرافيتي و عملكرد به دو دسته تقسيم ميشوند: 1- بمبهاي گرافيتي اليافي 2- بمبهاي گرافيتي پودري - بمبهاي گرافيتي عموما داراي وزني در حدود 950 پوند بوده و از نظر قيمت در مقايسه با بمبهاي جنگي بسيار ارزان قيمت ميباشند. عملكرد اين بمبها همانند بمبهاي ناپالم است به طوري كه بعد از رها شدن از هواپيما، پوسته خارجي آن تركيده و در نوع اليافي آن حدود 20 الي 40 كپسول كه هر كپسول حاوي 100 الي 200 دوك نخ الياف كه بسيار سبك وزن و نرم است و طول هر رشته نخ الياف آن به 40 متر ميرسد و در مقابل حرارت تا 3000 درجه مقاوم است از آن خارج شده و در فضا منتشر ميشود و به تدريج بر روي كابلهاي برق فشار قوي و محل اتصالات در مراكز نيروگاهي فرود ميآيد و ايجاد جرقه و در نهايت آتش سوزي نموده و باعث خسارت و صدمه سنگين به اينگونه مراكز ميگردد. - در نوع پودري آن، كپسولها كه دو قسمتي هستند به وسيله چتر فرود ميآيند و در ميانه راه قسمت پائين كپسول جدا شده و پودر ذغالي بسيار نرم و سبكي از آن خارج شده كه در فضاي منتشر ميشود و به تدريج روي محل اتصالات مراكز نيروگاهي و سوئيچينگ مينشيند و به صورت يك عايق الكترويسيته عمل نموده و تمام مدارات و جريانها را قطع نموده كه بر طرف نمودن اثرات آن كاري بسيار مشكل بوده و مستلزم صرف وقت و هزينه بالايي ميباشد. * استتار سنتي: به معني تغيير شكل و ايجاد هماهنگي اماكن، تاسيسات، مسيرهاي منتهي به هدف، وسائل، تسليحات، تجهيزات و نفرات با محيط پيرامون خود به گونهاي كه كشف، شناسايي و تشخيص آن به سهولت ممكن نباشد و انجام اين استتار با هزينهاي بسيار كم و بدون بهره گيري از فناوري خاصي صورت گرفته و از طريق تمامي نيروها، سازمانها، نهادها و گروهها قابل انجام ميباشد. * استتار مدرن (فناوري هاي خاص): مفهوم كلي استتار مدرن عبارت است از جلوگيري و ممانعت از استفاده قدرت كشف، آشكار سازي، شناسايي و رديابي انواع حسگرهاي الكترواپتيك، راداري، ليزري، صوتي، مغناطيسي، حرارتي و... دشمن، ضمنا با بهره گيري از انواع طرحها، روشها و تجهيزات موثر نظير كنترل تشعشات راداري، اختلال در فرآيند رد گيري، ممانعت از استراق، سمع، طراحي خاص بدنه تجهيزات، بهره برداري از مواد جاذب امواج و حرارت، سطوح قابل انعطاف، استفاده از چف، فلير، طعمهها، پرده دود و بخار آب غليظ، جلوگيري از انعكاسات نوري، صوتي، ارتباطي و نشست هر گونه امواج الكترومغناطيسي و الكتريكي و كليه راه حلهاي فني و ابتكاري كه در پنهان نگه داشتن و مخفي سازي اهدا، تاسيسات، تجهيزات، نفرات و... موثر ميباشد. *مادون قرمز Infra - Red دو نوع رديابي مادون قرمز وجود دارد: 1- رديابي فعال: كه در آن، رديابي هدف به وسيله منابع نور مثل نور خورشيد و نور افكن تامين ميشود. مصونيت از رديابي اشعه مادون قرمز فعال، بستگي به كاهش ميان انعكاس اشعه بين هدف و محيط اطراف دارد. در صورتي كه هدف و زمينه اطراف آن داراي بازتاب و بافت يكساني باشند پنهان بودن كامل ميسر ميشود. 2- رديابي غير فعال: اين نوع رديابي با استفاده از حراراتي است كه توسط هدف ساطع ميشود. پنهان بودن در برابر رد يابي غير فعال بستگي به كاهش حرارتي دارد كه از هدف ساطع ميشود و معمولا اين حرارت بيش از حرارت محيط اطراف هدف است. *مادون قرمز حرارتي Thermal - lafra Red تمامي اجسام در يك محدوده پيوسته، طول موج جذب يا نشر دارند. اختلاف دماي يك جسم با محيط اطرافش يا اختلاف نشر يك جسم با محيط اطرافش و همچنين شكل هندسي و مرز بندي يك جسم، عوامل شناخت و رديابي اجسام در سيستم حراراتي ميباشند. پس بنابراين اختلاف يا كنتراست حرارتي يا نشر سطح مورد نظر با اطراف اين اجازه و امكان را به دوربينهاي عكس برداري و تصوير برداري حرارتي ميدهد كه بتوانند سوژهها و هدفهاي مورد نظر را شناسايي كنند. بنابراين جلوگيري از تشعشع حرارتي، عايق كاري، ايجاد شيلتر وحائل، سنگرهاي حفاظتي، پوشش بوسيله بوتههاي انبوه و ايجاد پوشش گياهي (درخت)، استفاده از تورهاي استتار مجهز به رنگهاي جاذب حرارتي RAP سامانههاي خنك كننده و پارچههاي جاب كننده حرارت و جلوگيري كننده از انتشار حرارت TAM LD ميتوانند در تقليل تابش حرارتي از هدف بسيار مفيد واقع شود. * آشكار سازهاي مادون قرمز نزديك NIR سنسورهاي مادون قرمز نزديك غالبا نسبت به بردها و فواصل كوتاهتر، موثر ترند (حدودا 900 متر در منطقه نبرد)، دشمن با دوربينهاي ديد در شب، اهداف و تجهيزات ساكن و متحرك خودي را مورد شناسايي قرار ميدهد، بنابراين رعايت انضباط، جلوگيري از انتشار نور، استفاده L2WCSS- U3LCANSS و لباسهاي استتار BDU اقدامات موثري در جهت جلوگيري از تشخيص، شناسايي، ردگيري و انهدام اهداف خودي توسط دشمن ميباشد. (لباس، پوشش و تورهاي استتار چند طيفي و منطقهاي) * آشكار سازهاي بصري Visual Sensors فراوانترين، موثرترين، كاربردي ترين و متداوال ترين حس گرهاي دشمن حس گرهاي بصري هستند. بنابراين، تاثير فنون CC&D بر قسمت بصري خصوصا در همخواني هدف با محيط بسيار مهم است. زيرا چيزي را كه نتوان ديد نميتوان توان شناسايي و يا هدف گيري نمود. پوشش و استتار كامل، استفاده از تورهاي استتار استاندار درنگ آميزي شده S5SPP و LWCSS، موانع مخفي كننده، كمك موثر و شاياني در جلوگيري از ديده شدن بصري هدف توسط دشمن مينمايند. آشكار سازهاي صوتي Acoustic Sensors انضباط صدا، موجب عدم آشكار سازي آن توسط گوش انسان ميگردد صداهاي شديد و توليد صداهاي فريبنده توسط آتش زنهها ميتوانند موجب پوشش و مخفي ماندن صداي اصل در مواقع مورد نياز گردد (حركت در مواقع رعد و برق، بمبارانهاي هوايي و شليك توپخانه) * آَشكار سازهاي راديويي Radio Sensors بهترين شيوه براي جلوگيري از كشف موقعيت فرستندههاي خودي توسط دشمن، به حداقل رسانيدن ارسال امواج راديويي و سكوت را راديويي و... ميباشد. * آشكار سازهاي ماوراء بنفش Ultraviolet Sensors آشكارسازهاي ماوراء بنفش در مناطق پوشيده از برف، يك تهديد جدي محسوب ميشوند. لذا طرحها و الگوهاي استتار زمستاني، عوارض پوششي و موانع ديد، روشهاي مناسبي جهت مقابله با آشكار سازهاي ياد شده ميباشد، ضمن آنكه هر نوع عمليات ايجاد دود ميتواند با آشكار سازي هدف توسط آشكار سازهاي مذكور موثر واقع شود. مواردي از قبيل عوارض طبيعي منطقه نبرد و ديوارهاي برفي دست ساز نيز ميتوانند در كاهش توانايي آشكار سازهاي نامبرده تاثير چشمگيري داشته باشند. * طيف راداري: استتار در حقيقت به معناي از بين بردن اختلافهاي فيزيكي يك جسم با محيط اطراف آن است. اين اختلافها ميتواند در طيفهاي مرئي مادون قرمز نزديك و حرارتي و راداري باشد. رادار با انتشار راديوئي به تجسس و رديابي و كشف اشياء مورد نظر ميپردازد. معمولا اين عمل با انتشار امواج با فركانس بسيار بالا توسط فرستنده و برخورد آن به شي ء مورد نظر و دريافت بازتاب توسط گيرنده و مشاهده آن در صفحه نشان دهنده صورت ميپذيرد. پنهان سازي در برابر رادار بستگي به كاهش انعكاس امواج برگشتي به رادار دارد. ضمنا استفاده از منعكس كنندههاي زاويهاي (گوشه دار)، تورهاي مجهز به رنگهاي استتار جاذب امواج راداري، و مواد جاذب راداري R2AP و R3AM و... موجب كاهش كارايي امواج راداري ميگردد. * رادارهاي غير فعال Passive Radar در رادرهاي غير فعال، هدف، آشكار سازي اهداف پرنده است، به گونهاي كه هيچ تشعشعي توسط حسگر (رادار) صورت نگيرد. اصولا سامانههاي راداري غير فعال به دو دسته منواستاتيك و باي استاتيك تقسيم بندي ميشوند. 1- سامانده راداري غير فعال منواستاتيك: (تك پايه) در اين نوع رادارها فرستنده وجود نداشته، از تشعشعات ساطع شده از هدف استفاده شده و مشخصات آن استخراج ميشود. در واقع سامانه راداري غير فعال منواستاتيك گيرندهاي است كه سيگنالهاي ارسالي از طرف هدف را شنود ميكند. 2- سامانه راداري غير فعال براي استاتيك: (دو پايه) اين سامانه از امواج غير راداري پراكنده در فضا استفاده ميكند در واقع فرستنده سيگنال، فرستندههاي راديو و تلويزيوني، موبايل و يا ماهواره ميباشند. اين سيگنالها پس از برخورد با هدف منعكس شده و در گيرندههاي رادار غير فعال دريافت ميشوند. ضمنا ميتوان در مرزهاي و نواحي مرزي از فرستندههاي تلويزيوني كشورهاي همسايه نيز استفاده كرد. پايروتكنيك Pyrotechnics پايروتكنيكها موادي هستند كه قابليت اشتغال خوبي دارند و اثرات اين اشتغال ميتواند به صورت گرما، نور، دود و صدا بوده و به منظور انجام اقدامات ضد مراقبت در طيفهاي مرئي، صوتي، اپتيكي، مادون قرمز (حرارتي)، ليزري و موشكهاي كروز استفاده شده و استتار منطقه وسيعي را به وجود آورد. (در ارتش سوئيس از نارنج انداز دود استتار چند طيفي به منظور مقابله با آشكار سازهاي پيشرفته در مهمات هوشمند استفاده ميشود). *لباس استتار چند طيفي: استفاده از لباس استتار چند طيفي يكي از بهترين روشهاي ممكن براي محافظت از سربازان است. هدف استفاده از لباس استتار سربازان، به هم ريختن شكل و پنهان كردن سربازان براي محافظت در مقابل آَشكار سازهاي چند منظوره (مرئي، اپتيكي مادون قرمز نزديك، حرارتي و راداري) ميباشد، با استفاده از اين پوششها نيروهاي نظامي از فاصله 300 متري در مقابل رديابهاي مدرن دشمن غير قابل رديابي خواهند بود. اين پوششها راحت و سبك وزن بوده و به لحاظ داشتن شكل برگي برگي، داراي قابليت تهويه هوا ميباشند. *كيت ضد مراقبت: كيتهاي استتار ضد مراقبت، شدت تشعشعات حرارتي را توسط تركيبي از عايق، نقاشي و رنگ، صفحات انعكاس با پوشش دو گانه و نيز تلفيق گازهاي اگزوز با هواي محيط، كاهش ميدهد و سينگنالهاي راداري توسط يك سري پانلهاي مواد جاذب و منعكس كنندههاي خاص نيز كاهش داده ميشوند. رنگ استتار روشي موثر و در عين حال ارزان قيمت، جهت كاستن از قابليت كشف توسط حسگرهاست، بدون آنكه تاثير منفي بر استفاده عادي از تجهيزات بر جاي گذارد. شركت GIAT دو بسته كيت ضد مراقبت تحويل ارتش فرانسه داده است. اين كيتهاي استتار از مواد چند طيفي بهره ميبرند كه در طيفهاي نور مرئي، IR و راداري (به همراه پانلهاي دو جدارهاي كه در قسمت عقب خودرو ها نصب ميشوند) كارائي خوبي دارند. شركت Barracuda، BMS-ULCAS يك صفحه استتار بسيار سبك و چند طيفي كه از يك ساختار سه بعدي برخوردار است و رنگ استتار به روي مواد جاذب آن زده شده ساخته است. اين شركت مدعي است تجهيزات استتار ساخته شده در مقايسه با تجهيزات سنتي به ميزان 60 درصد عملكرد رادار باند وسيع را كاهش ميدهد و علاوه بر آن در باندهاي طيف مرئي و مادون قرمز نيز از قابليت خوبي برخوردار است. هر صفحه استتار به گونهاي طراحي شده است كه به درستي با تجهيزاتي كه بايد محافظت شوند سازگاري دارد. مواد جاذب استتار راداري به منظور كاهش كارائي موشكهاي هوشمند: مواد جاذب امواج راداري با فناوري پيشرفته قادر است كه مهمات هوشمند را منحرف كند. كارشناسان سوئدي معتقدند هنگامي كه ماده جاذب در بدنه تجهيزاتي نصب ميشود بيش از نيمي از سيگنال رادار تابشي به تجهيزات و حدود دو سوم سينگنال مادون قرمز را كاهش ميدهد. *پوششهاي استتار چند طيفي مدرن: پوششهاي هستند كه تجهيزات، تاسيسات و... را در طيفهاي (مرئي، مادون قرمز نزديك و حرارتي و راداري) استتار مينمايند. ضمنا اين پوششها از لايههاي مختلف با كاراييهاي متفاوت تشكيل يافتهاند كه در دو نوع ثابت و متحرك وجود دارد. *استتار در مقابل رديابهاي ليزري: با توجه به اينكه در نبردهاي امروزي، مورد اصابت قرار دادن دقيق اهداف نظامي بسيار با اهميت ميباشد لذا استفاده از بمبهاي هدايت شونده ليزري كاربردهاي فراواني پيدا نموده است. اما نقطه ضعف تجهيزات هدايت شونده ليزري وجود دو غليظ ميباشد لذا در جنگهاي امروزي اكثر تجهيزات مهم مجهز به تجهيزات كشف پرتوهاي ليزري ميباشند، سامانههاي هشدار دهنده ليزري به محض دريافت پرتو ليزري عامل تهديد كننده، دود غليظي را در اطراف هدف منتشر ميكنند كه باعث خنثي شدن عمليات هدف يابي دقيق ليزري ميگردد. اين عمل خود يك نوع استتار در مقابل رديابيهاي ليزري ميباشد. ضمنا اشعه ليزري در زمان عبور از تودههاي بخار آب و گرد و غبار كارايي خود را از دست ميدهد. *منورهاي فريب چند طيفي: منورهاي فريب چند طيفي براساس فناوريهاي پايروتكنيك كار ميكنند. پايروتكنيها موادي هستند كه قابليت اشتعال خوبي دارند و اثرات ناشي از اين اشتعال ميتواند به صورت گرما، نور دو دود صدا باش. اين سامانه به منظور اقدامات ضد مراقبت عليه حسگرهاي اپتيكي، مادون قرمز، ليزري و كروز به كار گرفته ميشود و استتار منطقه وسيعي را به طول 100 متر و به ارتفاع 10 متر از سطح زمين براي تجهيزات انجام ميدهد. مدت دوام اين استتار حداقل 50 ثانيه ميباشد. ضمنا در مناقشه بوسني، منوري مورد آزمايش قرار گرفته كه با پرتاب از تانكها قادر بود عملكرد مهمات هدايت شوند و موشكهاي هوشمند راداري را باند ميليمتري را مختل سازد. *سامانههاي ردياب (جستجوگر) Seeker system دستگاهي است كه به منظور يافتن هدف در جنگ افزار متحرك مثل موشك تعبيه ميشود. اين دستگاه با داشتن حساسيت نسبت به تشعشعاتي از قبيل نور، صدا، رادار، مادون قرمز حرارتي و... جهت و محل هدف را مييابد. *عوامل موثر در آشكار سازي و كشف اهداف در استتار مدرن عبارتند از: شكل، مواد تشكيل دهند، جنس بدنه، تركيبات، سطح صاف بدنه، شكافها و حفرهها، گرماي هدف، انعكاس خورشيدي، صداي منعكس شده از هدف، حساسهها و فرستنده هامانند رادار، سامانه آفندي، ارتباطي، نشست هر گونه امواج الكترومغناطيسي، وضعيت هوا، جو، تناسب رنگ بدنه بازمينه، انعكاسات نوري و... *عوامل و اقدامات موثر در استتار مدرن (كاهش آسيب پذيري) عبارتند از: طراحي خاص بدنه، سطح مدور و گرد، استفاده از مواد جاذب و سراميك، سطوح قابل انعطاف، تور استتار چند طيفي، چادرهاي مخصوص جلوگيري از استراق سمع، طعمهها، دودهاي استتار، سيستمهاي چف، اختلاف در فرآينده رد گيري، استفاده از فن گسترش، كنترل تشعشعات راداري، منعكس كنندههاي زاويهاي، منور و نارنجكهاي اختفاء و استتار چند طيفي كمكردن سطح مقطع راداري RCS اهداف خودي و استفاده از مواد جاذب هوشمند و... ادامه دارد ... منبع فرعی
-
اين سه مقاله جامه درباره آشنايي با اصول و ملاحظات پدافند غيرعامل icon_cool لينكش آشنايي با اصول و ملاحظات پدافند غيرعامل (1) آشنايي با اصول و ملاحظات پدافند غيرعامل (2) آشنايي با اصول و ملاحظات پدافند غيرعامل (3)
-
sina12152000خواهش مي كنم
-
جنگ يوگسلاوي و پيمان ديتون جنگ يوگسلاوي و پيمان ديتون
mm1368 پاسخ داد به mm1368 تاپیک در جنگهای معاصر
پيشنهادت عملي نيست اولا هيچ مسلماني نمي تونه از اين جور تلافي ها بكونه درباره صيغه هم پشنهادت عملي نيست چون فكر نكنم صربها اصلا دين داشته باشن -
دوستان اين سه تا مقاله رو بخوانن خيلي جامه هست
-
جنگ يوگسلاوي و پيمان ديتون جنگ يوگسلاوي و پيمان ديتون
mm1368 پاسخ داد به mm1368 تاپیک در جنگهای معاصر
اين صربها واقعا ادم ها ي كثيفيا حقشونه آمريكا بزنه تو سرشون icon_cool -
سامانه دفاع هوایی سام-10 گرامبل سامانه دفاع هوایی سام-10 گرامبل ( SA-10/S-300/Grumble)
mm1368 پاسخ داد به Davood تاپیک در پدافند هوایی
گمان مي كنم قرار هم همين بوده كه روسها گفتن دوستان الكي شلوغش نكنن وگرنه ايران نسبت به اين حركت اونوها حتما واكنشي نشان مي داد -
نارنجک های دستی یکی از قدیمی ترین سلاح هایی است که در جنگها از آنها استفاده شده است. قدیمی ترین نارنجک ها توسط چینی ها توسعه یافت. آنها کوزه های دهانه گشاد را از مار های زنده و سمی پر کرده و به طرف دشمن پرتاب می کردند که در نتیجه نیش مارها و عقرب ها تلفاتی بر دشمن وارد می کرد. بعد ها طی سال های 1677 تا 1905 در کوزه های گلی باروت می ریختند و یک فتیله باز مانند فتیله شمع در آن تعبیه می کردند. کوزه ها پس از روشن شدن به سمت دسته دشمن پرتاب می شدند. در این میان مشکلی بود و آن این بود که وقتی نارنجک به زمین می رسید، فتیله قبل از روشن کردن باروت خاموش می شد یا این که کوزه پس از برخورد با زمین می شکست و باروت قبل از انفجار بدون این که صدمه ای به دشمن بزند می سوخت و از بین می رفت. در سال 1913 آلمانی ها نوعی نارنجک ساختند که در آن برای اولین بار از فتیله تاخیری زمانی مکانیکی و قابل اطمینان استفاده شده بود. در طول جنگ جهانی اول، جبهه مقابل آلمان اثرات مخرب این نارنجک را به خوبی مشاهده کرد. انگلیسی ها برای مقابله با این نارنجک وسیله ای به نام (مایلزبمب) تهیه کردند که نوعی بمب دستی بود. آمریکایی ها ضمن مطالعه نارنجک آلمانی و انگلیسی طرح کاملی که مزایای هر دو طرح یاد شده را دارا بود، با عنوان نارنجک شماره 1 تولید کردند این اولین نارنجک از سری نارنجک های کنونی بود. مشخصات نارنجک: نارنجک سلاح پرتابی کوچکی است به وزن 1 تا 2 پوند که آن را بمب دستی هم گفته اند زیرا ممکن است حاوی یک ماده انفجاری یا شیمیایی باشد، نارنجک هایی که با دست پرتاب می شوند با عنوان نارنجک های دستی طبقه بندی می گردند. نارنجک توسط فرد مورد استفاده قرار می گیرد و در موقعیت های مختلف تاکتیکی در دسترس است. نارنجک های دستی به هنگام حمایت از واحدهای کوچک در درگیری های تن به تن به کار می روند. یک ویژگی اساسی، نارنجک دستی را از دیگر سلاح های موجود متمایز می کند. این عامل منحصر به فرد این است که به منظور آسیب رساندن لازم نیست آن را با همان دقتی که گلوله شلیک می شود، استعمال کرد. دیگر تفاوتهایی که نارنجک با دیگر سلاح ها دارد عبارتند از: برد کوتاه: منظور از برد یک نارنجک دستی فاصله متوسطی است که فرد می تواند این وسیله را پرتاب کند. این برد تنها به وسیله محدود نیست. به قدرت فردی که آن را پرتاب می کند بستگی دارد. کوچکترین شعاع خطر موثر: شعاع خطر موثر عبارت است از محیط منطقه مدور اطراف منطقه انفجار است. برای افرادی که در این منطقه هستند احتمالاً 50 درصد تلفات وجود دارد. البته خارج از این محیط هم ممکن است تلفات وجود داشته باشد. شعاع خطر موثر نارنجک، در مقایسه با شعاع خطر موثر یک خمپاره کوچک کم، و در انواع نارنجک ها این شعاع متفاوت است. عمل تاخیری ماسوره: عمل تاخیری ماسوره به علت وجود عامل تاخیری زمانی در آن است. این حالت باعث می شود که نارنجک با ایمنی پرتاب شود. بیشتر نارنجک های دستی استاندارد دارای ماسوره های تاخیری هستند و قسمت عمده آنها در اثر ضربه منفجر نمی شوند. و فقط پس از سوختن عامل تاخیری ماسوره که انفجار صورت می گیرد . نارنجک آ یک نارنجک دستی را می توان یا یک ترقه ی معمولی مقایسه کرد یک ترقه دارای بدنه ای است که از باروت یا ماده سریع الاشتعال پر شده و یا یک شعله کوچک منفجر می شود وقتی که فتیله روشن می شود به طرف پایین می سوزد تا این باروت را مشتعل کند اشتعال باروت بدنه ی کاغذی ر می ترکاند اگر چه یک نارنجک دستی از مواد مختلف ساخته شده ولی تقریبا به همان حالت عمل می کند و دارای همان قسمت هایی است که یک ترقه دارا می باشد. نارنجک بمب دستی کوچک حاوی مواد منفجره یا عامل شیمیایی است و بر علیه نفرات ، سنگرها، خودرو ها و تجهیزات دشمن به کار می رود. ساختمان نارنجک: 1. بدنه 2. خرج اصلی 3. ماسوره بدنه: قسمتی از نارنجک است که ماده انفجاری یا شیمیایی را در خود جای می دهد و شکل ظاهری نارنجک را تشکیل می دهد. بدنه ممکن است از هر ماده ای ساخته شود و کافی است که بتواند این مواد را در خود جا داده و نگه دارد و احیانا به عنوان ترکش مورد استفاده قرار گیرد. نارنجک در اشکال مختلف (کره ای ، استوانه ای، خمره ای و ...) است و جنس آن نیز از چدن، آلومینیم، پلاستیک و .... می باشد. بدنه همه نارنجک ها تو خالی است ( برای جای دادن ماده شیمیایی یا منفجره در خود) و در آنها سوراخی تعبیه شده است که می توان ماسوره را در میان مواد اصلی قرار داد و به بدنه پیچاند. خرج اصلی: عبارت است از ماده شیمیایی یا منفجره ای که درون بدنه نارنجک قرار می گیرد. همین ماده به نارنجک ویژگی خاصی می دهد و ماموریت آن را تایین می کند. خرج اصلی ممکن است ماده منفجره TNT، پنتولیت یا از دیگر ترکیبات شیمیایی باشد. ماسوره: یک وسیله مکانیکی و شیمیایی است که از طریق زنجیره ای از عمل ها و عکس العمل های مکانیکی و شیمیایی پس از طی زمان تاخیر مشخص، موج انفجار یا حرارت تولید می کند و بر دو نوع است: 1. ماسوره انفجاری: که در نارنجک های انفجاری به کار می رود و زمان تاخیر آن 3 الی 6 ثانیه است. 2. ماسوره اشتعالی: که در نارنجک های شیمیایی به کار می رود و زمان تاخیر آن 2 الی 3 ثانیه است. ساختمان ماسوره: 1. بدنه ماسوره که روی بدنه نارنجک پیچ می شود و قطعات زیر در آن به کار می رود. 2. حلقه ضامن که اهرم مانع ضارب را در بدنه ماسوره نگه می دارد . 3. اهرم مانع ضارب که اهرم را نگه می دارد. 4. ضارب که باعث ضربه زدن به چاشنی ضربتی به وسیله فشار فنر می شود. 5. فنر ضارب که ضارب را با فشار به سمت چاشنی ضربتی پرت می کند. 6. چاشنی ضربتی که به محض برخورد با خرج حساس، تولید حرارت می کند. 7. خرج تاخیر که بین چاشنی ضربتی اصلی قرار می گیرد و زمان تاخیر لازم را ایجاد می کند. 8. چاشنی اصلی ( اشتعالی – انفجاری ) که حرارت یا موج انفجار را فراهم می کند. عملکرد ماسوره: الف- وقتی حلقه ضامن را از ماسوره جدا می کنند، برای جدا کردن اهرم از بدنه ماسوره مانعی وجود ندارد. فقط نیروی دست است که اهرم را به بدنه و ماسوره نگه می دارد. ب- وقتی که اهرم رها می شود، فشار ضارب که با حالت فنری زیر اهرم مهار شده است، پس زده می شود. پ- وقتی که اهرم با فشار فنر از سوزن از بدنه نارنجک دور می شود ضارب بر روی محور خود چرخشی می کند و با چاشنی ضربتی برخورد می نماید. ت- وقتی ضربه ضارب نواخته می شود چاشنی ضربتی با زدن جرقه حرارت ایجاد می کند و خرج تاخیری را مشتعل می سازد. منبع