aminf14

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    1,281
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    7

تمامی ارسال های aminf14

  1. برتری های استفاده از جنگنده نسبت به موشک و راکت ( البته فعلا در ایران): 1) استفاده چندین باره از جنگنده در مقابل ماهیت یک بار مصرف موشک و راکت. 2) توانایی استفاده از مقادیر زیادی مهمات ( حتی تا 8 تن) و در مورد بمب افکن های استراتژیک حتی بسیار بیشتر ( در مورد درنا سپید تا 40 تن) حال 40 تن چه تعداد موشک یا راکت رو در بر می گیره بماند. 3) ضریب خطای بالاتر و حتی سقوط ناخواسته موشک یا راکت در مسیر یا حتی در جاهایی که نباید و هزینه ساز است ولی در این باب جنگنده ها انعطاف و دقت بالاتری دارند.
  2. عافیت طلبی کاشانی و پناه بردن به محمدرضا شاه امری قابل کتمان نیست و بعدها چوب این کارش رو هم خورد! ولی همینجا بر روان دکتر مصدق درود میفرستم. مصدق چه اصلاحگر بزرگ و چه خواهر زاده ی هزاردستان، چه ترسو و چه شجاع و با اذعان به ایرادهای زیادی که در ساختار سیاست گذاری اش داشت، خوب درد را فهمیده بود و گام به گام می خواست به سمت اقتصاد مستقل از درآمد نفت ، مدرن کردن ساختار اداره کشور و ورود به جامعه جهانی برود و جذاب تر از اینکه در این راه از کمک یکی از غولان اقتصاد و شخصیت های محبوب تاریخی ( حداقل برای من) به نام دکتر شاخت بهره برد. ولی افسوس که نشد.
  3. لبنان از دیرباز کشوری بود که جنبه نظامی قوی نداشت و ماهیت دگرگونه از دید پدرخوانده های غربی اش به ویژه فرانسه داشت. تغییر رفته رفته لبنان از قامت کشوری تماشاچی به مدعی برای هژمونی اسرائیل واکنش گسترده این رژیم و متحدینش رو به همراه داشت. رفتار آنارشیست گونه نیروهای فلسطینی هم بهانه ای برای شروع حرکت هایی بود که از اردن شروع و در لبنان پیگیری شد. در ابتدا کسانی که به اسرائیل کرنش نمی کردند نیرویی در مقابل آنها نداشتند ولی تجربه جنگ داخلی لبنان کم کم سبب به وجود آمدن نیرویی منظم و آموزش دیده و پر انگیزه شد که در داخل لبنان به محبوبیت و قدرتی رسیده بودند. ابزار سلطه برای کنترل این نیرو تشکیل ارتش جنوب لبنان و همچنین حضور نیروهای مثلا صلح بان بود تا هزینه واکنش از سمت نیروهای مقاومت را بالا ببرد. دست مقاومت در تجهیز با سلاح های سنگین پیشرفته و پیش برنده خالی بود، ولی با همین امکانات اولیه و البته جسارت بالا همچین مواردی رخ داد تا نشان داده شود که اشغال لبنان دیری نخواهد پایید و این سرزمین ها دومینو وار از لوث وجود بیگانگان و وطن فروشان خالی و به آغوش لبنان باز می گردند. اگر دوباره روزی دشمن چشم بر این سرزمین بدوزد باید حتی با دست خالی از آن دفاع کرد چون دشمن کودک کش و همپالکی هایش نشان داده اند که به هیچ مرام اخلاقی پایبند نبوده و از جنایتی فروگذار نیستند پس بر زمین گذاشتن مقاومت در مقابل این دشمن چیزی بجز خفت و خواری و ننگ ابدی را به همراه خواهد داشت و امید اینکه لبنان هیچ وقت این طریق رو طی نکند.
  4. درود بر عقل سلیمش. ایشون مصداق بارز کسیه که اول فکر میکنه و بعد حرف می زنه!
  5. در باب سرمایه گذاری چینی ها در این حوزه طوریه که کم کم باید اونهارو هم در زمره کشورهایی که در زمینه جنگنده های مختلف حرف هایی برای گفتن دارند، پذیرفت. طرح جی 14 طرحی خوبه که از نظر کلیات چیزی مابین پکفا و همچنین اف 22 ( البته در طرح اولیه دید بنده چیزی بین اف 8 چینی و اف 15-اف 14 ایالات متحده بود) . اما چیزی که در ذهن بنده هست اینه که هنوز چین تا استفاده از یک پیشران قدرتمند در حد جنگنده نسل پنجم هنوز کمی فاصله داره و اگر از این سد با موفقیت بگذره واقعا قسمت اعظمی از مشکل رو با موفقیت طی کرده، مورد بعدی تجربه عملیاتی که باید بعدا انجام و توسط کارشناسان پایش بشه تا عیار این جنگنده و دیگر جنگنده های چینی محک زده بشه. البته قسمت پایانی و سرنوشت این جنگنده کمی برای بنده گنگ بود که آیا هنوز تولید این جنگنده در دستور کار هست و یا به مانند طرح های اثبات گر فناوری نظیر سوخو 37 و یا سوخو 47 قابلیت های این طرح در جنگنده های دیگری استفاده شد.
  6. چکیده کلام بنده در نگاهی ایجابی و ایجاد رویکردهای وحدت خواهانه و گاه ژرف اندیش و دوری از نگاه سلبی و طایفه ای و مذهبی است. اینطور دیدم که از نظر شما باید از دید طرف مقابل هم جریاناتی رو دید و بررسی کرد یا علقه گروهی نسبت به شخص یا گروهی را در نظر گرفت. باز هم میگم نظر شما محترمه. در باب ناراحتی، وقت تنگه در بحث های عمومی حرف هایی شخصی و گاها صحبت از خود رو نمی پسندم؛ بنابر تجربیاتی که در این 20 سال در زمینه مطالعه و تحقیق داشتم یکی از شروط یک نوشته برای مخاطب ایجاز و اختصار در بیان هست و بنده هم سعی کردم همیشه در بیان اینطور باشم. دوستانی شاید سلیقه دیگه ای داشته باشند که اون هم محترمه.
  7. من به رسمیت شناختم؟ خب حرف منم همینه، اینکه میخوان در سیاست داخلیشون مستقل باشن و ایران دخالتی نکنه مشکلی نیست هر کشوری حتی در حد این جزایر خواهان استقلاله ولی واقعا نمیدونن الان یه مستعمره و تحت استحمار غربن اونم با هزینه و خواهش خودشون؟ حرفشون بشرطی درسته که نوکر و مرید ایالات متحده نباشن و با حقارت جلوی اسرائیل تسلیم نشن اونهم تسلیم شدنی که پاداشی براشون به همراه نداره.
  8. فعلا که جناب ترامپ زیر اولی زاییده و تنها هواخواهش جمهوری دومینیکنه! بهتر اینه که ترامپ به مضحکه ای که آفریده فکر کنه تا بعد.
  9. حقارت و زبونی هم اگه گاهی از حد بگذره میشه این بی غیرتی و پستی برخی کشورهای عربی زبان
  10. نظر شما محترمه... فکر کنم درست همین دو خط رو مطالعه نفرمودید. ما در مورد سبقه تاریخی حرف نمی زنیم، چیزی در موردش تاکید دارم ویژگی های یک سیاستمدار یا روشنفکره که ازش به عنوان کاریزما یاد میشه. اینکه بعد فاجعه مشغول فاجعه باشی یا ولیعهد کشوری چنان خردت کنه که هیتلر رئیس جمهور اتریش رو در ماجرای آنشلوس له کرد یا ماجرای دیدار حریری با آیت الله خامنه ای و روایت ایشان از داستان گوژپشت نتردام و اسمرالدا و خنجری ( که ماد حزب الله) بود و لکنت سعد حریری در مقابل فصاحت ایت الله خامنه ای رو شنیدید، این موارد سبب میشه از نظر کاریزما یا اتوریته در سطح پایینی قرار بگیری. رانت و استفاده از موقعیت مرحوم پدر یا قومیت یا ترکیب جمعیتی در کوتاه مدت کارسازه همچنانکه که زمانی بشیر جمیل یا امین جمیل یا آنتوان لحد قدرت زیادی داشتند و با همکاری اسرائیل فجایعی به مانند صبرا و شتیلا رو رقم زدند، ولی الان فاقد اون قدرت هستند یا ارتش جنوب لبنان کجا رفت ؟و... . اگه نتونی ورای زمان حالو ببینی و اگه تزی برای ارائه نداشته باشی حتی اگر روزی جذاب و پر طرفدار باشی زمانی هم به انزوا میری. یک سیاستمدار زیرک خودشو دلخوش به امواج متلاطم اجتماعی -سیاسی یک جامعه نمی کنه و به مانند سلبریتی ها سطحی و زودگذر عمل نمیکنه. من بدون اینکه وارد مباحث اعتقادی شم، در مقابل ایشان، سید حسن نصرالله رو در قامت یک رجل سیاسی ارزیابی می کنم: زمانی شیعیان هم فاقد سلاح و هم فاقد جایگاه اجتماعی بودند، حرکتی که امام موسی صدر بنیان نهاد با پایمردی خیلی ها ادامه یافت و با صبر و متانت سید حسن به جایی رسید که حزب الله و متحدینش هم از نظر نظامی بسیار قوی هستند ( چنان قوی عمل کردند که اسرائیل جرات شروع جنگی با لبنان رو نداره و شک ندارم اگر حزب الله وجود نداشت اسرائیل ظرف مدت کوتاهی لبنان رو هم به سرنوشت فلسطین دچار می کرد) ، هم از باب جایگاه اجتماعی ثابت و هم نقش مهم در سیاست داخلی. سید حسن به همین امر هم اکتفا نکرد و رویه وحدت بخش رو دنبال کرد چون از دید بنده ذهنیت این فرد این هست که لبنان سرزمین تمام لبنانی هاست و با توجه به تکثر نژادی و مذهبی حکومت آن باید ساختاری منعطف و در تعامل با تمامی گروه های سیاسی داشته باشه. خیلی مواقع که محبوبیت حزب الله در اوج بوده، این حب و متحدینش از جمله امل راه تعامل رو پیموده و زمانی که باید محکم می ایستاد به مانند ماجرای فواد سینیوره و حمایت تمام قد ایالات متحده و دیگر کشورهای هم پیمانش کاری کرد که این فرد و دیدگاه انحصار طلبانه اش به زانو در امد. سید حسن گزافه گویی نمی کنه، دروغی ازش نشنیدم ( و این ویژگی چنان بارزه که حتی دشمنانش نظیر صهیونیست ها هم بهش اعتراف دارم) و با حوصله و تحلیل به وقایع ها واکنش نشون میده و این ویژگی های یک رجل تاثیر گذار و پیشروه. امیدوارم راه امام موسی صدر و سید حسن ادامه پیدا کنه و کشور لبنان با قومیت و مذاهب مختلفش آرامش و توسعه رو تجربه کنه. خاورمیانه نیازمند افرادی با اندیشه گسترده سید حسن نصرالله است.
  11. 18 اکتبر نزدیک است و پایان تحریم تسلیحاتی ایران رویایی زیبا. باری روزگار چه بازی خنده داری دارد و چه مناسبت هایی. 18 اکتبر روز جهانی عقیم سازی!
  12. 14 مارس فقط فعالیت سلبی داره و وقتی میدان دار باشه حرفی برای گفتن نداره. سعد حریری بهتره همون دود کردن علوفه جات و خوش گذرونی با مدل هارو ادامه بده. والا مردم لبنان هیچ رگی ندارن وگرنه بعد فاجعه زندانی شدن سعد حریری در عربستان باید از دنیای سیاست پرتش می کرد بیرون.
  13. از دید عده ای علل یا عوامل ایجاد این فاجعه مهم نیست، این افراد برای رهایی از بن بست خود ساخته از قبل تصمیمشونو گرفتن، چشماشونو بستن و گوش هاشونو گرفتند و با صدای بلند فقط در فکر نابود کردن جریان رقیبشون در عرصه داخلی لبنان هستند. تا زمانی که ابعاد فاجعه معلوم شه و حتی با رو شدن اسناد مختلف باز این افراد معلوم الحال با جریان رسانه ای و کمک مرشدهای خارجی شون همون رویه مخرب و منفی پیشین رو ادامه میدن امید اینکه این مسئله و ماجراجویی این افراد به شکافی نظیر جنگ داخلی لبنان ختم نشه چون آرامش در لبنان به نفع حزب الله و متحدینش هست و به ضرر سعد حریری و متحدین ماجراجواش.
  14. شرط و ابلاغ و... مشکلی رو حل نمیکنه. مذاکره محل چک و چونه زدنه، راهکار میخواد که ما ارائه ندادیم تیم مذاکره قوی میخواد که ما فعلا در اون حد نداریم و پیش شرط هایی که باز هم ما از اول انقلاب بهش نرسیدیم تا دستمون در مذاکره پر باشه در این حالت طرف می دونه چنته ما خالیه و ما دیر یا زود باید کوتاه بیاییم و با سابقه تسلط طرف مقابل به پیچ و خم های دیپلماتیک و تبلیغاتی اراده اونه که جلو میره. ما نتونستیم مشکلات اقتصادی رو حل نکنیم، چند صدایی رو در عرصه داخلی تسجم ببخشیم، از تمام ظرفیت ها استفاده کنیم و متحدین تمام قدی داشته باشیم بقیه حرف های ما شعار است و بس. اینکه بگیم ناتوان یا قوی چیزی رو حل نمیکنه دشمن کاملا مارو آنالیز کرده بچه که نیست که بهش بگیم ما قوی هستیم و گول بخوره. این منکوب شدن مربوط به تمامی گروه های سیاسی بعد انقلابه. در دهه اول چپ های خط امامی تمامی سلیقه های غیر خود رو منکوب کردند و در سی سال بعدی راست های افراطی. هردو اشتباهه.قرار نیست همه جریان های سیاسی درست بگن و بله اغلب اشتباه هم دارن ولی گاهی درست هم میگن، گاهی راهکار هم ارائه میدن ، گاهی بیشتر از جریان غالب دلسوز هم هستند ولی چون سلیقه سیاسی متفاوتی دارند، چون در ذوب در عقیده ای نیستند باید عزلت نشین بشن و کناری گذاشته بشن در حالی که این امر اشتباهه باید هر کسی که در دل گروی ایران و اسلام و مردم کشورمون داره، به دنبالش رفت و عقاید اونارو شنید، حال اگه خوب بودند استفاده کنیم وگرنه این آرا تحمل بشه تا جریان های مختلف سرخورده نشن. کنار گذاشتن همه سلیقه ها باعث شده که مجلسی ضعیف و ناتوان داشته باشیم که فرد با هزینه زیاد به کرسی می رسه و چندین سال از مزایا و رانتش استفاده میکنه، در مقام ریاست جمهوری هم دو رئیس جمهور آخر که تنها توانایی که داشتند در شومن بودن بود و بس... در مورد مذاکرات رویکرد احمدی نژاد خیلی متناقض بود. در سالهایی که ماجرای هسته ای شدت نگرفته بود میشد ختمش کنه ولی اعتماد به نفس بالای احمدی نژاد در کاغذپاره خواندن قطعنامه ها و با 180% تغییر موضع ثمر بخش بودن تحریم ها در پایان ریاست جمهوری اش نشان از این سردرگمی احمدی نژاد داد. این فرد دوست داشت این مسئله رو به مانند ترامپ وسیله ای برای رای اوریش کنه و جلوی لاریجانی که تا حدی در کارش پیشرفت داد و یا ولایتی که گام هایی برداشت رو گرفت. میشد لاریجانی با سولانا به توافقی برسه ولی ارسال سیگنال های مخالف از داخل جلوی توافق رو گرفت .احمدی نژاد هرجا در داخل بحران و موج آفرید بر اون موج سوار شد و چند صباحی مثلا موفق شد توجه هارو به خودش جلب کنه، ولی در بعد خارجی نتیجه دشمن تراشی احمدی نژاد و ادبیات اشتباه سیاسی اش حاد کردن ماجرای هسته ای بود اونهم بدون اینکه ما به سمت بمب هسته ای بریم، احمدی نژاد دشمنان ایران رو با هم متحد کرد و یکپارچه شدن قطعنامه ها و اثربخش بودن اونها بر اقتصاد ایران از زمان این فرد شروع شد، در کنارش پیوند دشمنان ایران از اسرائیل با عربستان و.. شاهکاری بود که از رویکرد اشتباه این فرد نشات می گرفت. هیاهوی بسیار برای هیچ و در نهایت وقتی اقتصاد ایران را با تحریم و استفاده بد از سرمایه عظیمی که داشت نابود کرد در آخر ریاست جمهوری پرچم سپید برداشت ولی طرف خارجی که دستشو خونده بود بهش بی اعتنا بود و بعدا حتی به نامه های متعدد و زبونانه ای که احمدی نژاد نوشت پاسخی نداد.
  15. بنده با این پست جناب علیپور مخالفم و همونطور که ایشون ممکنه با پست بنده مخالف باشندو منفی بدن، بنده هم این حق رو دارم به پست ایشون منفی بدم. وقتی گاها میل شرکت در مبحثی وجود نداره به + یا - اکتفا میشه. امیدوارم بعضی دوستان ادمین دیگه با حداقل اخلاقیات و باید نبایدها آشنا باشند و حرکات بچه گانه نکنند. اما در باب پست خیلی خوشحال میشدم اگه این دید حق پنداری مطلق به کناری گذاشته میشد و گاها افرادی در باب اندیشه های خودشون تردید می کردند. نمیشه بگیم تمام سیاست مداران با تاکید بر روسای جمهوری قبلی به خطا رفتند و تنها یک رویه درسته و بقیه کلهم اجمعین اشتباه. مشکل در اینه ما فقط از نبایدها حرف می زدیم و به باید ها و راهکارها اشاره نمی کنیم. 10 شرط گفته شد ولی راه رسیدن به اون مهمه نه خود شروط انگار که دول استعمارگر منتظرن ما فقط شرط تعیین کنیم و اونها بهش گردن بدن. سیاست خیلی مبحث پیچیده ایه و یه سری پیش نیازها میخواد که ما نداریم انسجام داخلی نداریم و بجز یک گروه تمامی گروه های دیگر منکوب شدند یا به گوشه عزلت فرستاده شدند اقتصاد ما تعریفی نداره متحد قوی در منطقه یا دنیا نداریم و مرتبطین با ما به کشور ما به چشم یک بازار نگاه می کنند و بس وووو رویه روحانی و ظریف یا قبلترش خاتمی در ساده انگاری دشمن اشتباه بود ولی خب راه تعامل تهاجمی احمدی نژاد که تایید هم شد به شکست انجامید ولی آیا کسی گردن گرفت؟ اینکه در همه حال دانای کل باشیم رندانه است ولی همیشه جواب نمیده. بعد مدتی این فکر ایجاد میشه که شما که همه رو بر سبیل نادرست می پنداری خب تز خود شما چیه؟ خصوصی سازی که نتیجه فسادشو به عینه می بینیم؟ سیاست تهاجمی که در دوره حکومت احمدی نژاد جواب نداد؟ اگر به فکر اصلاح هستیم باید به فکر پیدا کردن راهکار باشیم . اون ده شرط و اون فتوای تاریخی حرمت بمب هسته ای که اندیشه انسانی و حق شیعه رو نشون میده بسیار مترقیه ولی چیزی که نیازه راهکار رسیدن به اونهاست که فعلا با توجه به شرایط ما وجود نداره.
  16. موندم در ذهن مسئولان ما که گذاشتن راحت ترکیه قسمتی از مناطقی که کردها در سوریه دارند رو اشغال کنه چی میگذره؟ ترکیه به نوبه خودش کم استعمارگری نیست و وقتی پاش به جایی باز شه به همین سادگی رفتنی نیست به نظرم بشار اسد یه مقدار از سید حسن نصرالله یاد بگیره گاهی نرمش و متانت میتونه فایده ای خیلی بهتر از جنگ که بسیار هم هزینه زاست داشته باشه. تضمین دادن به کردها که در آینده در کیک قدرت سهمی نظیر نخست وزیر یا چند وزیر داشته باشند و رعایت حقوق شهروندی که نواحی کردنشین خیلی موثره. سوریه به اندازه کافی شبیه جگر زلیخا شده با حضور فتنه گران آمریکایی و ترکیه ای و هجوم کفتاروار رژیم منحوس صهیونیستی. باز رجوع میکنم به حرف های نصراله که به سعد حریری که فاسد و نالایق بود می گفت ظالم باشی یا نه پشتیبانتیم و علی رغم شرایط بغرنج و پیچیده لبنان با صبر گذاشت که حداقل دست فرصت طلبانی نظیر سعید حریری و احزاب 14 مارس بسته شده ولی در مورد بشار اسد چی؟ برگزاری انتخابات ریاست جمهوری یا مجلسی که بیشتر تشریفاتیه. این تفاوت بین کیش شخصیته و تفاوت میراث امام موسی صدر با حافظ اسد.
  17. ایالات متحده مرزی با عراق نداره ولی ما از جهات بسیار نظیر حکومت کردستان، خطر خیزش دوباره بعثی ها در عراق و اشتراکات مذهبی با شیعیان عراق دغدغه های زیادی در عراق داریم و شاید نشه اون دیدگاه ایالات متحده رو داشته باشیم.
  18. به اینا حرجی نیست، امامان علی و حسن و حسین رو تنها گذاشتند دیگه ایران که سهله؛ بدبختی اینکه تف سربالا هم هستند به حال خودشون ولشون کنی فردا صدامی از بینشون باز بلند میشه.
  19. ترسم از اینه نیروهای عردوغان فرداروزی به اشتباه خود بغداد رو هم بمباران کنن و حکومت ایران ضمن تاسف از کشته شدن غیر نظامیان حتی اقدام ترکیه رو محکوم نکنه!
  20. از نظر کرانه باختری باید قبول کرد بازی تموم شده، ولی در مورد حماس و غزه هنوز آماده اند.
  21. فعلا این ماجرای بورس سبب شده کمی طرف ایرانی اعتماد به نفسش برگرده و انتخابات آمریکا هم کم کم از گرد راه میرسه، سه ماه عجیب و غیر قابل پیش بینی داریم و ترامپ هم کلا قابل پیش بینی نیست ولی اون چیزی که فعلا نقدا ترامپ رو کرده فاتحه خونی بر کالبد نیمه جان برجام و به نظرم شروع یه نزاع با ایرانه. اگه قطعنامه پیشنهادی وتو باشه این ماجرا پیچیده ترم میشه و با توجه به رزمایش هایی که این کفتارها دور و بر ایران انجام میدن باید هوشیار بود و اقدامات دفاعی مقتضی چه از باب فراخوانی اف 14 و میگ 29 ها و یا کامل کردن پوشش پدافندی در نزدیک اون مناطقی که رفت و آمد هوایی زیاد شده باید انجام بگیره. به نظر میاد تیم ترامپ یه نقشه چند لایه رو مد نظر داره و امیدوارم اسیر بازیشون نشیم.
  22. این مورد نظر آلمان و انگلیس در مورد لغو تحریم های غیر هدفمند و فشار به مردم ایران به نظر سرکاری و دروغ میاد چون این ژست بشر دوستانه این کشورها قابل باور نیست. انگلیس که تکلیفش معلومه و آلمان همون کشوریه که با فروش مواد شیمیایی به صدام ملعون مردمان مظلوم ایران و حتی خود عراق را به آتش کشید.
  23. اگه فساد ، فقر، تورم و دیگر مشکلات داخلی باعث سقوط ما نشن، مریم و رضا که حرفی برای گفتن یا تزی برای ارائه ندارن. دوری تدریجی از بافت جامعه و نیازهای روز جامعه سبب انزوای این اپوزیسیون ها شده و اصرار بیش از حد بر این مهره های سوخته درست به مانند حماقتیه که ترامپ در ونزوئلا کرد و یک دولت در حال سقوط رو با حمایت افراطی از یک رئیس جمهور افراطی جانی دوباره بخشید.
  24. غالب مدیران ما از دور خارج و از مرحله پرتن و حداقل تئوری ها و دانش مدیریت رو برای دادن انگیزه و گرفتن راندمان مناسب از نیروهای زیر دست ندارن. برگشتیم به دوران فتح علی شاه. کلا کیفیت کار مهم نیست و تکیه مطلق بر کمیت خیلی توی ذوق می زنه؛ نه برنامه ای هست، نه نظمی و نه وجدان کاری. این قدر روی یه نیرو فشار میارن تا بزنه به سیم آخر و عطای اون کار رو به لقاش ببخشه جای بسی مسرته که غالب مدیران اعم از مدیران بالادستی یا محیطی فاقد حداقل دانش هستند و ر لول خیلی پایین تری از نیروهای محیطی قرار دارند چون مسیری که اونها به اون پست رسونده مسیر درست نبوده حالا این وسط اگر شعار داشتن نیروی مناسب و تامین اونها برای ارائه کار خوب داده باشه شعاری بیش نیست ما قبلا با خروج نخبگان مواجه بودیم و حالا با خرج قشر عظیمی از نیروی کار و این هر پروژه ای اعم از دفاعی یا در دیگر زمینه ها رو در ایران به زمین می زنه.
  25. من اینهارو قبلا و همین تازگی خطاب به دوستان گفتم، من خودم لک ام و در شهر کرمانشاه که شهر مردمان کرد نژاده بزرگ شدم. این ماجرای کتیبه درسته . عین این تجربه رو بنده در تخت جمشید داشتم که عین عباراتی که در این بنای باستانی داشت رو متوجه می شدم و خیلی موارد رو به راحتی لک ها و یا کسانی که به زبان کردی هورامی حرف می زنند راحت متوجه میشن چون زبانشون زبان پارسی باستانه این زبان بعدا دچار تحول شد و شکل میانه یا دری اش زبان کنونی مردمان افغانستانه و شکل مدرن ترش فارسی و همچنین گویش لریه. زبان و نژاد کردها و لک ها قدمتی به قدمت ایران زمین داره و نمیشه این رو بدون این اقوام در نظر گرفت همچنانکه اولین پادشاهی متحد ایران زمین که مادها بودند، بنابر پژوهش ها نژادی نزدیک به مردمان کرد داشتند. این فرهنگ های کهن از کرد و لک و تات نباید در فرهنگ جاری هضم بشن بلکه اینقدر عمیق و پویا هستند که میتونن فرهنگ ایران زمین رو تا همیشه تغذیه کنند. مشکلی که در باب نگرش به اقوام وجود داره حالا لزوما بلوچ یا کرد نیست همگانیه دیدی تحقیرآمیزه که نسبت به مردمان مرزدار وجود داره حالا میخواد کرد باشه یا بلوچ یا عرب یا .... این نشان از مرکزگرایی افراطی در ایرانه و همچنین عدم شناخت نسبت به اقوام. دیدی که نسبت به این اقوام شریف وجود داره دید دهه 50 و 60 و اوایل انقلابه. در اول انقلاب شرایط متشنج بود و منطقه به منطقه ایران زمین با ناآرامی و آشوب روبرو شد ولی اون زمان گذشت. الان زمان جذب حداکثریه. در باب مردمان کرد ، این مردمان همون ها هستند که یگان های رزمی به مانند پادگان شهید منتظری یا همون شهدا رو دارند که انتقام از داعش یا آمریکا از میدان تیر اونجا گرفته شد یا پدافند مومنون،لشکر 81 زرهی، لشکر چهارم بعثت، سپاه نبی اکرم و خیلی یگان های بسیار قدرتمند که از کیان ایران دفاع کردند و می کنند، در زمان جنگ تحمیلی استان کرمانشاه نزدیک به 10 هزار شهید تقدیم انقلاب کرد که شاید الان کسی به یادش نباشه.وقتی اسم این داعش لعنتی و سوریه میاد من شهدای گرانقدری که این یگان ها به ایران زمین تقدیم کردند از شهید مهدی نوروزی تا ... جلوی نظرم میاد که شاید اصلا کسی باهاشون آشنا نباشه. نباید این موارد فراموش شه و سریع دیدها بره به سمت گروهک های جزئی که خاستگاهش جا یا حتی استان یا کشور دیگه ای بوده و هست و شاید 500-1000 عضو در شکل کنونی اش نداره و چیزی محقر در حد سازمان منافقین هست و بس. باید به این مردمان خدمت کرد چون عشق ایران و دفاع از اون در خونشونه همچنانکه در مورد بلوچ ها واقعا مردمان مهربان و ساده دلی اند، مشکلی که اونجا اینه که فقر و بیدادی و بدبختی بیداد می کنه چنانچه خیلی از مردماشون در کپر و در فقر مطلق زندگی می کنند. مگه چند نفر به مانند پهلوان رسول خادم بدون ریا و صادقانه به اونها خدمت کردند و نتیجه نگرفتند؟ اگه سیستم حکومتی تمام تلاششو میکرد شرایط این نبود که الان هست همچنانکه در خوزستان هم همین شرایط حاکمه. اهواز که فاقد آب و هوا و هرگونه امکاناتی به زندگی عادی و خوبه یا خرمشهر که نگین غیرت و حمیت در زمان دفاع مقدسه الان از نظر آب و برق هم در تنگناست. واقعا در شان ما هست شهری که شهید به مانند جهان آرا رو تقدیم ایران کرده به این فلاکت گرفتار باشه؟ بهتره افرادی به خودشون بیان و هر دغدغه و مشکلی که مردمان تا گردن در اون غرقن رو به مخالفت با نظام ندارن ورای عده ای انگشت شمار، اکثریت قاطع مردم کشورمون عاشق ایران و همچنین حکومتی بر مبنای اسلام هستند ولی وقتی این فقر مطلق ، اون دید اشتباه و این رویه غلط هست چه انتظاری داریم که هی این رویه کج تایید بشه؟ همچنانکه شرایط بد کنونی رو کمتر فرد با وجدان و خداترسی میتونه قبول کنه؛ مگر کسی که منافعش در تایید شرایط کنونی باشه.